تحقیق دانشجویی - 376

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره تب نزله ای بدخیم گاوها

بازديد: 275

 

تب نزله ای بدخیم گاوهایا MCF

این بیمار حاد کشنده با واگیری محدود ، مختص گاو است . بین حیوانات اهلی تنها گاو و گومیش به این بیماری مبتلا شده و علائم ظاهری را از خود نشان می دهند و در سایر نشخوار کنندگان علائم بیماری دیده نمی شود . گاو در تمام سنین به این بیماری مبتلا می شود افزایش فصلی بیماری نشان می دهد که ویروس به وسیله واسطه ای چون گوسفند بیشتر باعث ابتلا می شود و در جاهایی که گاو و گوسفند باهم نگهداری می شوند بیماری بیشتر دیده شده است .

نشانهای ظاهری در دام بیمار

مرحله نهتفتگی بیماری در حالتهای طبیعی بین 3 تا 8 هفته متغیر است ، ولی شکل عادی بیماری بسیار شایع  و تشخیص آن هم آسان است ، این شکل باتب 40 تا 41.5  درجه به طور ناگهانی و بیحالی مفرط آغاز می شود  ریزش آب از بینی ابتدا مخاطی سپس چرکی و بعد زرد رنگ شده و به زودی تشکیل کبره می دهد ، پوست پوزه حیوان بیشتر تحت تاثیر قرار گرفته و ملتهب و نقاط نکروزه وزخمهای سطحی روی مخاط بینی دیده می شود .

ریزش آب از چشم با ورم کم و بیش مشخص و تورم پلکها ،  پر خونی مویرگهای سفیده چشم و کدر شدن قرنیه از علائم مشخصه بیماری است .

همچنین زخمهای داخل دهان و زخم روی لبها و سطح داخلی لثه به خوبی قابل رویت می باشد .

در این بیماری غدد لنفاوی متورم شده و قابل دیدن می شوند . در شکل عادی بیماری نشانی های عصبی به ویژه ناهماهنگی دستگاه حرکتی ، لرزش ماهیچه ها و ضعف دست و پا دیده می شود . از دیگر علائم بیماری دام ابتدا به یبوست مبتلا شده  و بعد به اسهال دچار می گردد  که در هر حالت دفع مدفوع با درد فراوان همراه است و در این حالت دفع ادرار به صورت قرمز رنگ می باشد  .

آثار کالبد شکافی

در کالبد گشایی دام تلف شده به مخاط شکمبه و نگاری و هزارلا آسیب زیادی وارد نمی شود  اما ممکن است سرخی خونریزی و یا زخم را در آن مشاهده نمود .

بر عکس ضایعات شیردان واضح تر از پیش معده است . مخاط داخل روده ها بسیار پر خون و متورم و زخم هایی در آن دیده می شود . احتمال دارد ضایعات فوق در نای و نایژه ها وجود داشته باشد . در این حالت ریه یا جگر سفید ممکن است که سالم بماند اما کبد متورم می شود که به صورت واضح قابل مشاهده است .

در مغز و پرده های آن خونریزی دیده می شود  ، پر خونی در مخچه کاملاً قابل رویت است و بالاخره دام در اثر تنگی نفس ، تب شدید و التهاب پرده های مغز تلف می شود .

پیشگیری و درمان

برای مبارزه با این بیماری واکسنی تهیه نشده و درمان اختصاصی هم وجود ندارد ، لذا دامداران گرامی جهت عدم ابتلای دامهایشان به این بیماری لازم است که مسائل بهداشتی را کاملاً رعایت نموده و در صورت مشاهده بروز نشانه های ظاهری بیماری دام بیمار را از دیگر دامها جدا نگهداری کنند .  چون مخزن بروز بیماری ناشناخته مانده و احتمال بروز بیماری از طریق گوسفند زیاد است بهترین روش پیشگیری جدا نگه داشتن گاوها به خصوص گاوهای دو رگ و اصیل از گوسفندان است ، زیرا گفته می شود که این بیماری توسط گوسفند به گاو منتقل می شود ولی از خود هیچ گونه علامتی را بروز نمی دهد .

در پایان توصیه می شود که به دلیل تشابه بعضی از علائم بیماری تب نزله ای بدخیم گاوها با بیماری طاعون گاوی و اسهال ویروسی بهتر است که در صورت مشاهده علائم بیماری سریعاً با مراجعه به نزدیکترین دامپزشکی موضوع را با کارشناسان در میان گذاشته  تا نسبت به شناسایی بیماری اقدام نمایند .

بيماري طاعون شتر  

در روز پنجم جولای ۲۰۰۴ خبرگزاری ترکمنستان اعلام کرد که بیماری خطرناک وواگیری در بین دام های منطقه مرزی قزاقستان واوزبکستان که کاراکورت Kara Kurt نامیده می شود ، دیده شده است وتعدادی نیز از دام های صحرای توپ کاراگان Tupkaragan در کشور قزاقستان درگیر بیماری شده اند . قابل ذکر است که این صحرا محل پرورش ونگهداری ۴۰۰۰ نفر شتر است وبنابر اظهارات مقامات محلی بر اثر شیوع بیماری بیش از ۱۰۰ نفر شتر تلف شده اند .

در گزارش دیگری مشخص شد که در ماه مه ۲۰۰۴ اپیدمی بیماری طاعون انسانی در ترکمنستان ظاهر شده ومنجر به مرگ ومیر بیش از بیست نفر گردیده است واین گزارش برای اولین بار توسط یک شرکت آلمانی که در مرز اوزبکستان ـ ترکمنستان مشغول کار بوده است ، اعلام شده است مراتب فوق توسط سازمان جهانی بهداشت ودفتر بین المللی بیماری های واگیر OIE تأیید نشده است ، اما نظر به خطرات بیماری ومشترک بودن آن بین انسان وشتر وبا توجه به شیوع آن در کشورهای همسایه ، این مقاله برای آشنایی دست اندرکاران با این بیماری تدوین ومنتشر می گردد .

طاعون شتر Camel Plague

بیماری واگیر حاد و یا مزمنی است که با سپتی سمی، تخریب شدید بافت ریه ها و آسیب دیدن دستگاه لنفاوی بدن مشخص می شود. عامل مسبب بیماری ، باکتری یرسینیا پستس Y.Pestis که یک باکتری گرام منفی ، غیر متحرک بوده وعضو خانواده انتیروباکتریاسه Enterobacteriacae است . این باکتری را می توان با رنگ آمیزی رایت Wright ، گیمزا Giemsa و ویاسون Wayason رنگ آمیزی ومشاهده کرد . ارگانیسم مذکور نسبت به دمای بالا ویا محیط های خشک اطراف حساس بوده وبسرعت از بین می رود ، ولی در دمای ۲۸ درجه سانتی گراد می تواند به آرامی رشد نماید . در آزمایشگاه می توان این باکتری را بر روی سه نوع محیط کشت رشد داد که عبارتند از : نوترینت بروت nutrient broth ، بلاد آگار blood agar و آگار unenriched agar . کلونی های حاصله ، کلونی های ریزی به قطر ۱ تا ۲ میلی متر ، خاکستری رنگ و غیر موکوئیدی است .

حیوانات بیمار منشأ انتشار بیماری به شمار می روند زیرا که عامل مسبب بیماری را از طریق ترشحات بینی و چرک ناشی از عقده های لنفاوی و هوای بازدم و جنین سقط شده و پرده های جنینی منتشر می سازند.عامل بیماری معمولاً از طریق گزش حشرات نظیر پشه ها ، کنه ها وعنکبوت های گزنده ( Spiders ) از مخزن به حیوانات پستاندار منتقل می گردد .

این بیماری یک بیماری مشترک است ومی تواند از حیوانات اهلی به انسان منتقل شود ، روش انتقال بیماری می تواند از طریق گزش کنه های آلوده ، پشه وعنکبوت گزنده ( Spiders ) باشد ، در مواردی نیز بیماری طاعون ریوی از طریق قطرات آلوده از دهان انسان بیمار به انسان سالم منتقل شده وباعث انتشار بیماری می گردد. انتقال بیماری از طریق تنفسی از حیوان به انسان نیز ممکن است .روش دیگر انتقال تماس انسان با بافت های آلوده است به همین جهت سلاخ ها وقصاب ها وزنان خانه دار بیش از دیگران در معرض ابتلای به بیماری می باشند .

Higgins (۱۹۸۵) معتقد است که مگس ها نقش مهمی را در انتقال بیماری دارند و در صورت انتشار بیماری باید این حشرات را کنترل نمود و همچنین بیماری ممکنست که از طریق خوردن مواد غذائی و یا آب آلوده و همچنین نیش حشرات خونخوار از دامهای بیمار به دامهای سالم منتقل شود.

اپیدمیولوژی :

صدها سال است که نقش شتر در همه گیر شناسی طاعون شناخته شده است (Curasson ،۱۹۴۷ ؛ Fedorov ، ۱۹۶۰ ) . Wu وهمکارانش (۱۹۳۶ ) و Pollitzer (۱۹۵۴ ) گزارشات قبلی مربوط به طاعون در شتر را مرور کرده وبیان نمودند که بسیاری از دانشمندان به گزارش های قبلی شیوع طاعون در شترها مشکوک هستند . (۱۹۶۰ )Fedorov توضیح داد که آلودگی های یرسینیا پستیس علاوه براین که می تواند به عنوان یک بیماری مشترک از حیوان به دام منتقل شود ، همچنین قادر است که از انسان مبتلا نیز به شتر منتقل گردد

(۱۹۷۳) Sotnikov در گزارشی ذکرمی کند که عامل مسبب بیماری درمغولستان ، چین، هندوستان، ایران، عراق، افریقا و شوروی سابق از شترهای بیمار جدا شده است. شیوع طاعون در بین شترهای دوکوهانه در روسیه از سال ۱۹۱۱ شناخته شده وشیوع های طاعونی مختلف در انسان در اثر تماس با شترهای دوکوهانه دیده شده است . هم چنین در سال ۱۹۱۲ متعاقب مصرف گوشت شتر بیمار افراد بیشماری در روسیه به طاعون مبتلا شدند ( Kowalevsky ،۱۹۱۲ ) . آخرین شیوع گزارش شده طاعون در روسیه در سال ۱۹۲۶ رخ داد ( Strogov ، ۱۹۵۹ ) .

طاعون نه تنها در گذشته به عنوان یک بیماری زئونوز در روسیه وجود داشته است بلکه اخیراً شیوع بیماری طاعون در انسان ها ودر شترهای جماز در موریتانی توسط (۱۹۷۱) Alonso ودر لیبی توسط Christie وهمکاران (۱۹۸۰) گزارش شده است و یرسینیا پستس در شترهای جماز از خیارک ها جدا شد .

در ضمن (۱۹۸۷) Mustafa بیماری را در شترهای سودانی نیز گزارش کرده است. (۱۹۱۳) Sacquepee & Garcin طاعون خیارکی شایع در بین شترهای جماز آفریقای شمالی ( مستعمره فرانسه ) را گزارش نموده واظهار کردند که عامل بیماری نه تنها بر روی گره های لنفاوی اثر گذاشته بلکه باعث بروز آبسه هایی شده که در سرتاسر بدن پخش شده اند . یرسینیا پستیس علاوه بر ضایعات فوق از تراوشات پرده جنب نیز جدا شد . علاوه بر شکل جلدی ، اشکال سپتی سمی ریوی نیز در شتر رخ می دهند ( Lobanov ، ۱۹۵۹ و ۱۹۶۷ ) .

محققان ثابت کردند که ناقل اصلی بیماری در بین شترها کک است . کنه های هیالوما واورنیتودوروس نیز قادرند به طور مکانیکی بیماری را منتقل کنند (Fedorow ، ۱۹۶۰ ).

علائم بالینی :

دوره کمون بیماری از۱ تا ۶ روز است و مرگ پس از ۲۰ روز فرا می رسد . Martynchenko ، (۱۹۶۷ ) ، Alonso ( ۱۹۷۱ ) و Klein وهمکارانش ( ۱۹۷۵ ) تظاهر بالینی طاعون شتر را در شترهای جماز در ترکمنستان ، الجزایر وموریتانی شرح داد .


بیماری دارای سه شکل است که عبارتند از :

▪ شکل خیارک Bubonic form

▪ شکل پستی سمی Septicaemic form

▪ شکل پنومونی Pneumonic form

۱) شکل خیارک :

این شکل زمانی اتفاق می افتد که میکروب از طریق زخم ها وارد بدن شده و باعث بزرگ شدن عقده های لنفاوی می گردد و با علائمی نظیر، افزایش درجه حرارت تا ۳۹ـ۴۰ ، تنگی نفس، افزایش نبض، بی اشتهائی و توقف نشخوار، ضعف و سختی در حرکت، مشخص می شود و غالباً حیوان مبتلا به لنگش می شود و عقده های لنفاوی سطحی دردناک و متورم می شود و حیوان ترجیح می دهد که برروی زمین دراز بکشد. و این شکل از بیماری که معمولاً چند روز به درازا می کشد عاقبت به مرگ و یا بهبودی می انجامد.

۲) شکل سپتی سمی و پنومونیک :

شکل سپتی سمی زمانی اتفاق می افتد که میکروب وارد دستگاه گردش خون گردد و شکل پنومونیک زمانی اتفاق می افتد که میکروب همراه ذرات کوچک غبار وارد ریه ها گردد.

اشکال از بیماری به سه صورت حاد، تحت حاد و مزمن رخ می دهد:


ـ شکل حاد :

که در این شکل درجه حرارت تا ۴۱ درجه سانتیگراد افزایش می یابد و شترهای ماده سقط جنین می کنند و همچنین سرفه التهاب ریه ها، ترشحات خونین بینی و لرزش مشاهده می شود و حیوان بر زمین می افتد و تلف می شود و همچنین لخته شدن خون دیرتر از معمول صورت می گیرد

ـ شکل مزمن :

که با تب متناوب مشخص می شود و در هنگام افزایش درجه حرارت حیوان بی اشتها و نشخوار متوقف می شود و حیوان بیحال برروی زمین دراز می کشد و نبض وی ضعیف و تعداد تنفس وی زیاد می شود و هنگامی که درجه حرارت به حالت طبیعی خود برمی گردد، علائم بالینی مخفی شده و یا ضعیف می گردد بطوری که بنظر می رسد که حیوان سلامت خودرا باز یافته است و در بعضی از حالت ها مشاهده شده که شکل خیارک طاعون و لنگش در حیوان نیز ظاهر شده است. سیر بیماری درشکل مزمن در حدود سه هفته ادامه می یابد و غالباً به بهبودی منجر می شود.

آثار کالبدگشائی :

در شکل سپتی سمی، خونریزی های متعدد بر روی کلیه اندام ها و بافت ها مشاهده می شود و در اعضای پارانشیمی تورم و در کبد و کلیه و قلب دژنراسیون لپیدی جلب توجه می کند و عقده های لنفاوی مشاهده می شود که ممکن است حجم آن به حجم تخم اردک و یا بیشتر از آن برسد و بر روی آن خونریزی و گاهی نیز نکروز مشاهده شود. اما در شکل پنومونیک، پرخونی و تورم ریه ها مشاهده می شود و در برش ریه ها مقطع آن شفاف بوده و ترشحات کف دار سرخ رنگی از آن سرازیر می گردد و همچنین مشاهده می شود که عقده های لنفاوی زیرفکی بزرگ و متورم شده است

تشخیص :

با توجه به مشترک بودن بیماری ، در هنگام کالبدگشائی ونمونه برداری جهت نشخیص باید احتیاطات لازم را به کار بست . جهت نمونه برداری باید از عقده های لنفاوی متورم نمونه برداری کرد برای این کار باید یک میلی لیتر محلول نمکی استرلیزه را در داخل عقده لنفاوی متورم تزریق نموده واسپیره نمود ودوباره به داخل سرنگ برگرداند . در صورت شیوع فرم تنفسی بیماری ، می توان با تهیه سوآپ از دهان وبینی اقدام به نمونه برداری نمود .کشت باکتریولوژی خون بر روی محیط های کشت مناسب می تواند به تشخیص بیماری کمک نماید ، اما باید توجه داشت که یرسینیا پستس رشدی آهسته دارد ورشد آن بیش از ۴۸ ساعت به درازا خواهد کشید . انجام تست پادتن های فلورسنت حساس ترین واختصاصی ترین تستی است که می تواند در این زمینه به کار رود .

درمان :

برحسب دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی باید حیوانات بیمار اعدام شده و لاشه آنان از بین برده شود. اما واقعیت اینست که معمولاً در کشورهای جهان سوم وکشورهای فقیر اعدام ودفن بهداشتی لاشه صورت نمی گیرد واصولاً بیماری دیرتر تشخیص داده می شود ، و تا حصول نتیجه آزمایشگاهی درمان با انتی بیوتیک های وسیع الطیف صورت می گیرد . معمولاً انسان های بیمار با داروی استرپتومایسین Streptomycin درمان می شوند ، این دارو را می توان در عرصه دامپزشکی مورد استفاده قرار داد ، هم چنین جنتامایسین Gentamicin با موفقت در درمان طاعون انسانی به کار رفته است واین دارو بهترین روش درمانی به کار رفته در دامپزشکی به شمار می رود وبه ویژه برای موارد خیلی شدید بیماری در دام ها توصیه می گردد . اما باید به خاطر داشت که داروی پنی سیلین تأثیری در درمان طاعون ندارد . از داروهای سولفانامیدی نیز می توان تنها در حالتی که داروهای آنتی میکربی در دسترس نباشد استفاده کرد( Kathleen A . et al ۲۰۰۳ ) .

پیشگیری و کنترل :

باید حیوانات و انسان را برضد بیماری واکسینه نمود و حیوانات وحشی حامل بیماری را از بین برده و جوندگان و حشرات ناقل بیماری را از میان برداشت و در هنگام ظهور بیماری اقدام به اجرای قوانین قرنطینه نموده و عملیات ضدعفونی را با دقت انجام داد شترها بهبود یافته، ایمنی دائم ومحکمی بدست می آورند و شترها را می توان با استفاده از واکسن های تهیه شده از میکروب های کشته یا ضعیف واکسینه نمود.

Sotnikov )۱۹۷۳) گزارش کرده است که در شوروی از واکسنی استفاده می شود که بیش از شش ماه ایمنی می بخشد.

یرسینیوز Yersiniosis

یرسینیوز عفونت مشترک بین حیوانات و انسانند و از این لحاظ حائز اهمیت فراوانند این عوامل بیماریزا در شترها باعث ایجاد عفونت روده ای می گردند و در انسان باعث ایجاد سندرم های متفاوتی از قبیل گاستروآنتریت حاد و سایر اشکال بیماری های گوارشی ورم مفاصل، دانه های قرمز پوست و غیره می گردد. عامل بیماریزا که یرسینیاآنتروکولیتیکا نام دارد از لحاظ درجه بیماریزائی خودداری سروتیپ های مختلفی است. البته باید گفت که اکثر سویه های یرسینیاانتروکولتیکا موجب بروز آنتریت د رانسان می شوند ولی سروتیپ ۰:۸ متعاقب تظاهرات گوارشی موجب سندرم های سپتی سمی نیز می گردد درحالی که سروتیپ ای ۰:۹ , ۰:۳ حدت و بیماریزائی کمتری دارند.

Kwaga و همکارانش (۱۹۸۷) درنیجریه، اقدام به جمع آوری ۵۰۰ نمونه مدفوع و ۳۰۹ نمونه سرم از شترهای تازه کشتارشده، کشتارگاه کانو، جهت آزمایش برای یافتن یرسینیا نمودند و توانستند که یرسینیا را از ۶ مورد نمونه مدفوع (۲/۱%) جدا نمایند که ۵ مورد آن یرسینیا انترمیدیا intermedia و یک مورد یرسینیا انتروکولتیکا entrocolitica بودند.

۱۴۲ مورد (۴۶%) از نمونه های سرم از لحاظ داشتن آنتی باد یرسینیا مثبت بودند وتست اگلوتیناسیون جهت تفریق آنتی ژن های یرسینیا آنتروکولتیکا مورد استفاده قرار گرفت که ۵۴ مورد آن (۵/۱۷%) برای سروتیپ ۰:۳ مثبت بود و ۶۳ مورد(۴/۲۰%) برای سروتیپ ۰:۸ مثبت و ۳۸ مورد (۳/۱۲%) برای سروتیپ ۰:۹ و ۳۷ مورد (۱۲%) برای سروتیپ ۰:۱۲ مثبت بودند و آنان معتقدند که چون سروتیپ ۰:۸ و ۰:۳ برای انسان بیماریزا هستند از این لحاظ برای بهداشت عمومی حائز اهمیت می باشند.

Hamdy و همکارانش (۱۹۹۰) درکشتارگاه قاهره مصر اقدام به بررسی وجود یرسینیا در شترهای کشتار شده نمودند توانستند یرسینیا آنتروکولتیکا را از ۴ نمونه از مجموع ۵۰ نمونه سوآپ سطحی و ۲ نمونه از مجموع نمونه کبدی و ۱ نمونه از مجموع ۵۰ نمونه عقده های لنفاوی مزانتریک و ۱ نمونه از مجموع ۵۰ نمونه مدفوع شترهای تازه کشتار شده جدا نمایند. و کشتارگاه دارای شرایطی بشدت غیربهداشتی بود.

بيماري کتوز در نشخوار کنندگان

کتوز به عنوان یک بیماری متابولیکی است که مربوط به افزایش کتون بادی ها در خون می باشد این کتون بادی ها شامل BHBA، استواستیک اسید و استون می باشد. استون مگر در مورد کتوز شدید برای حیوانات اهمیت کمی دارد ولی باعث ایجاد بوی استون در تنفس، ادرار و شیر حیوانات کتوزی می شود. استون به نسبت 5% در ساعت از استواستات ایجاد می گردد.

مقدار کمی کتون در خون حیوانات نرمال یافت می گردد که نسبت BHBA به استات بعلاوه استون حدود 7 به 1 است در صورتیکه در حیوانات مبتلا به کتوز این نسبت به 1 به 1 می گردد.

وقوع بیماری:

فقدان اطلاعات در مورد وقوع بیماری در زمان آبستنی در گوسفند وجود دارد. Baird پیشنهاد کرد که وقوع در گاوهای شیری در آمریکا و اروپای غربی رنجی برابر تا 15% دارد. وقوع کتوز در گاوهای مسن بیشتر است و گاوهای مشخصی روند مبتلا شدن به کتوز را اغلب در ابتدای زایمان تکرار می نمایند. وقوع در زمستان و ابتدای بهار افزایش می یابد که به علت زایمان در طول این دوره زمانی می باشد. کنوزیس اولیه در گاوهای شیری در طول 8 هفته شیرواری پس از زایمان وقتی که پیک شیردهی است و دریافت انرژی با مصرف آن هم خوانی ندارد مشاهده می گردد. حدود 3 هفته بعد از زایمان زمان بحرانی خطر می باشد.


نشانه ها:

نشانه های قابل رویت کتوز کاملا مشخص نیست و می تواند تفاوت هایی داشته باشد. برخی از نشانه های کتوز عبارتند از:

گاوهای کتوزی ظاهری کسل و لاغر دارند. معمولا انقباضات شکمبه منظم نیست و محتویات شکمبه سخت تر شده و مدفوع خشک می گردد. ابتدا نسبت به خوردن دانه غلات و سپس سیلو بی میل می گردند. که متعاقب آن گاو به خوردن علوفه خشک روی می آورد. بعضی وقت ها، پاهای عقبی نامتناسب می گردند. در بعضی موارد انحنایی در ستون فقرات شکل می گیرد متعاقب کاهش مصرف غذا، کاهش تولید و کاهش وزن مشاهده می گردد. یک بوی استون مانندی در تنفس و شیر تازه قابل تشخیص است. در زمان پس از مرگ عارضه کبد چرب مشاهده می گردد.

گاوهای مبتلا شده به کتوز:

بالا رفتن کتون بادی ها بعنوان یکی از نشانه های کتوزیس است. مقدار نرمال کتون بادی ها تا زیر 10 میلی گرم در دسی لیتر است. مقادیر بالاتر از 10 میلی گرم حیوان را به سمت کتوز حاد هدایت می نماید(جدول 1). سطح کتون شیر حدود نصف خون است و سطح کتون در ادرار 4 برابر خون می باشد. این مطلب ادرار را برای تشخیص کتوز مناسب می کند.

گاوها با تولید بالا تست ادراری مثبتی را در ابتدای دوران شیرواری از خود نشان می دهند که اغلب نیازی به درمان آنها نیست. تست شیر محافظه کارانه تر است اما تست ادرار در مورد بروز مشکل دقیق تر است. بخاطر این که سیستم پستانی برای سنتز چربی شیر BHBA استفاده می نماید سطح این ماده در شیر کمتر از خون می باشد که حدود 2 میلی گرم در دسی لیتر شیر ثابت می ماند. سطوح استون و استواستات در خون و شیر به سمت مشابه شدن پیش می رود(جدول 2). تست های کمی برای کتون بادی ها بر اساس پیدایش یک رنگ ارغوانی با نیترو پروساید سدیم می باشد که BHBA را اندازه نمی گیرد.

دومین تغییر اصلی در خون به دنبال بالا رفتن کتون ها، کاهش گلوکز خون می باشد. سطوح نرمال در نشخوارکنندگان حدود 50 میلی گرم در دسی لیتر است. دومین تغییر اصلی در خون به دنبال بالا رفتن کتون ها، کاهش گلوکز خون می باشد. سطوح نرمال در نشخوار کنندگان حدود 50 میلی گرم در دسی لیتر است. مقادیر زیر 40، غیر نرمال تلقی می گردد. در وضعیت های غیر نرمال مثل استعمال تیروکسین، بیماری گاو چاق، عفونت های مشخص و دیابت ممکن است حالت نرمال یا بالا رفته ای از گلوکز را در راستای بالا رفتن کتون ها رخ دهد. در صورتی که این مطلب کتوز تیپیک و اولیه نیست.

وقتی که گلوکز خون و انسولین کاهش می یابند، تجزیه چربی در بافتهای چربی افزایش می یابد و اسیدهای چرب فرار به داخل خون آزاد می گردند که منبع بزرگی از کتونها در گاوهای کتوزی می باشند. FFA توسط کبد در مقادیر ثابت و مشخصی جذب می گردد ولی در غیر این سطوح تجزیه چربی عامل مهمی در کتوز محسوب می شود. اهمیت گلوکز در کنترل تجزیه چربی با ارتباط منفی بالای بین گلوکز و ( -0/92) FFA قابل مشاهده است.

افزایش اسیدهای چرب فرار یک معیار اندازه گیری مقدار تجزیه چربی ها در بافت های چربی یا متابولیسم چربی بدن می باشد و به صورت کمپلکس اسید چرب با آلبومین انتقال می یابند. توالی رخدادها شامل کاهش گلوکز (و کاهش انسولین)، افزایش متابولیسم چربی و بالا رفتن اسیدهای چرب فرار خون می باشد. در گاوهای نرمال حدود 40% از کتون ها از اسیدهای چرب فرار وقتی که کتوز حاد است ناشی می گردد و وقتی که یک گاو غذا نمی خورد 100% کتونها از اسیدهای چرب آزاد ایجاد می گردد. منبع اصلی دیگر بوتیرات شکمبه است که البته زمانی که گاو غذا نمی خورد تولید نمی گردد در شرایط کتوزی ارتباط (همبستگی) بین گلوکز خون و کتون ها منفی است(0/6 و یک همبستگی بین FFA و کتون ها وجود دارد(0/85+)، دیگر چربی های خون؛ تری گلیسریدها، کلسترول ها و فسفولیپیدها نیز کاهش می یابند.

توالی حوادث اتفاق افتاده در کتوز به قرار زیر است:

1) گلوکز خون کاهش می یابد. کاهش گلوکز خون باعث کاهش تولید شیر می شود. زیرا برای ساختن شیر نیاز به لاکتوز می باشد که با خون در تعادل اسمزی است.

2) فعالیت لیپاز در بافت های چربی افزایش می یابد. علت آن پاسخ به کاهش انسولین و شاید دیگر هورمون ها باشد که منجر به بالا رفتن سطوح بافتی cyclic AMP خواهد شد.

3) آزاد شدن اسیدهای چرب فرار به داخل خون که به صورت کمپلکس FFA و آلبومین انتقال می یابند.

4) جذب کبدی FFA افزایش می یابد.

5) افزایش جذب پستانی FFA.

6)مسیر متابولیسم FFA در کبد تغییر می کند.

راه مکن شامل: استری شدن تری گلیسریدها و تعدادی از فسفولیپیدها، اکسیداسیون CO2 و اکسیداسیون کتون بادی ها است. Bergman گزارش کرد که حدود 30% جذب FFA توسط کبد در گوسفندهای تغذیه شده نرمال تبدیل به کتون بادی می گردد اما این افزایش حدود 81% در حیوانات کتوزی است.

7) مقدار چربی کبد افزایش می یابد. اگر چه درصد اسیدهای چرب استری شده کاهش می یابد کل استری شدن شاید به علت جذب 5-10 برابر بیشتر، افزایش یابد.

 تری گلیسیرید های خون کاهش می یابند. زیرا مقدار چربی کبد بالاست و مقدار آن در خون پایین می باشد که بیانگر وجود مشکل در آزاد سازی آن از کبد است. پاسخ مکانیسمی برای تغییر در مسیر FFA در کبد مشخص نیست افزایش سطوح FFA کبد برای پروسس و کاهش نسبی اگزاالواستات، منجر به کاهش اکسیداسیون شده و آنها را به کتوژنوسیس و استری شدن مجبور می کنند.

منشاء تنظیم و مصرف کتون بادی ها:

پیش ماده های اصلی کتون بادی ها در نشخوار کنندگان اسیدهای چرب آزاد حاصل از تجزیه چربی بدن و اسید بوتیریک تولید شده در شکمبه یا ایجاد شده در سیلو می باشد. در تغذیه حیوانات حدود نصف BHBA و یک چهارم استواستات از بوتیرات می آید و مابقی از اسیدهای چرب آزاد تامین می گردد، و در حیوانات کتوزی که غذا نمی خورند بوتیرات نقشی در تولید آنها ندارد. جایگاه اصلی تشکیل کتون بادی ها در نشخوارکنندگان کبد و دیواره اپی تلیوم شکمبه و شیردان می باشد.

هم BHBA و هم استواستات توسط این بافت ها تولید می گردند اما BHBA یک ماده غالب تولید شده در دیواره شکمبه می باشد. دیگر بافت ها نظیر شش، کلیه، غدد پستانی و بعضی از ماهیچه ها قادر به ایجاد کتون بادی ها می باشند ولی تولید خالص آنها نیستند. بیشتر بافتها می توانند کتون بادی ها را مصرف نمایند. مسیر شامل تبدیل به استواستیل کوآ بوده که می تواند یک استیل کوآ تشکیل دهد و سپس در چرخه کربن اکسیداسیون پیدا کند یا این که برای نشر چربی یا تشکیل دیگر مواد بکار رود بافت مغز و اعصاب در حیوانات نرمال شاید کتون بادی ها را مصرف نمایند اما دلایلی مبنی بر این است که پس از یک هفته آداپتاسیون یا گرسنگی کتون بادی ها مصرف می گردند. مصرف کتون بادی ها در کتوز افزایش نمی یابد بلکه تولید آنها بیشتر از مصرفشان می باشد. ماکزیمم مصرف کتون بادی ها در زمانی که حدود 20 میلی گرم در دسی لیتر خون، مصرف آن را افزایش نمی دهد.

درمان:

الف)تزریق وریدی گلوکز: 500 سی سی محلول لوکز 40% تزریق می گردد که سریعا یک منبع خارجی از گلوکز را فراهم می آورد.

مضرات آن عبارتند از:

1) مقداری از آن وارد ادرار شده و دفع می گردد.

2) امکان آزادسازی انسولین و بدنبال آن کاهش گلوکز خون از سطح نرمال پس از 2 ساعت اتفاق می افتد بنابراین تنظیم فشار اسمزی سریعتری در حیوانات وجود دارد اما تزریق آهسته و به میزان 200 سی سی گلوکز درمان ایده آلی را انجام می دهد.

ب) هورمون ها: گلوکوکورتیکوئید یا ACTH برای سالهای زیادی بعنوان درمان کتوز استفاده می شده اند.

عمل اصلی گلوکوکورتیکوئید تحریک گلوکونئوژنوس از اسیدهای آمینه است که منجر به افزایش گلوکز خون می گردد. ACTH آزاد سازی گلوکوکورتیکوئید را از غده فوق کلیوی با تحریک آن انجام می دهد. گلوکوکورتیکوئیدها باعث جلوگیری از مصرف گلوکز در بافت های ماهیچه ای و چرب می گردند. ضرر آن تغییر در بالانس هورمونی بدن و در نتیجه استفاده از پروتئین بدن می باشد تکرار درمان با گلوکوکورتیکوئید فعالیت آدرنال را کاهش داده و مقاومت بدن را کاهش می دهد.

Fox دریافت که دوز لازم گلوکوکورتیکوئید برابر 1gr کورتیزون در داخله عضله یا داخل وریدی و یا 200 تا 800 واحد ACTH داخل عضله است.

ج) پیش سازه های خوراکی گلوکز: دو ماده خوراکی عموما استفاده می گردند. ابتدا پروپیونات سدیم استفاده می گردد و به تدریج پروپلین گلیکول جایگزین آن می گردد. دوز معمول این مواد 250 تا 500 گرم در روز است(ترجیحا دوبار در روز) که این دوز 5 تا 10 روز تکرار می گردد برای گاوهایی که غذا نمی خورند باید از طریق سرنگ به آنها خورانده شود. در حضور پیروات و اگزاالواستات، پروپلین گلیکول به گلوکز تبدیل می گردد یکی از فواید مواد خوراکی تهیه یک منبع گلوکز خارجی طولانی مدت می باشد. شکر و ملاس به عنوان منبع گلوکز موثر نیست زیرا به صورت گلوکز جذب نشده و در شکمبه به VFA تبدیل می گردند.

توصیه های برای پیش گیری از کتوز:

الف) از چاقی گاوها در هنگام زایمان جلوگیری شود که به این منظور گاو در زمان خشک غذای نگهداری دریافت نماید.

ب) کنترل کنسانتره جیره در دوران خشک و افزایش آن در انتهای دوره خشک و در ادامه پس از زایمان.

پ) استفاده از علوفه با کیفیت بالا پس از زایمان به میزان حداقل 1/3 ماده خشک مصرفی برای تغذیه کامل گاو و جلوگیری از کاهش چربی شیر لازم است.

د) از تغییرات سریع در جیره پس از زایمان پرهیز کنی

ه) سطوح استاندارد پروتئینی، ویتامینی و مواد معدنی به همراه انرژی باید بالا برده شود.

و) جلوگیری از تغذیه سیلوهای علوفه غلات با رطوبت بالا، چون مقدار بوتیریک اسید را بالا می برد.

ز) ماکزیمم مصرف را از طریق بالا بردن مطبوعیت غذا و جلوگیری از استرس ایجاد نماییم.

ح) در گله های دچار مشکل تا 6 هفته پس از زایمان هر هفته شیر باید تست شود و پروپلین گلیکول به میزان 250-125 گرم در روز به گاوهای مسئله دار داده شود.

ط) انتخاب بر اساس ظرفیت و اشتهای بالا در گاوها انجام پذیرد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 20 اسفند 1393 ساعت: 9:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره پایگاه داده ODBC

بازديد: 465

تحقیق درباره پایگاه دادهODBC

مقــدمه :

ODBC يك API ارتباطي مستقل از سيستم عامل و پايگاه داده ها مي باشد كه به يك برنامه سرويس گيرنده امكان مي دهد تا از طريق فراخواني توابع مبتني بر استاندارد به پايگاه داده back – end و بدون تكيه بر پروتكل هاي ارتباطي اختصاصي مختص پايگاه داده ارتباط برقرار كند .

چرا اين مهم است ؟ چرا نبايد فقط با Oracle يا SQL Server يا Informix كار كرد و كار را با آنها به پايان برد ؟ چندين دليل وجود دارد . مشخص نبودن سكو و پايگاه داده در يك برنامه ، قابليت حمل و آزادي را فراهم مي كند . اهميت اين آزادي وقتي به سرعت مشخص مي شود كه محدوديت هاي فقط يك پايگاه داده و سكو را در مورد مقياس پذيري ، سرعت ، گواهي يا هر عامل متغير ديگري بين سيستم هاي توليد مختلف در نظر بگيريم . ODBC همچنين امكان ايجاد برنامه ها بر روي محيط هاي ايجاد و توسعه desktop را با حداكثر استفاده روي سكو فراهم مي كند .

همچنين هر پايگاه داده اي براي هر كاري خوب نيست . MySQL به شكل كنوني خود يك پايگاه داده فقط خواندني است كه براي سايت هاي وب ، محتويات را فراهم مي كند ، ولي ممكن است ترجــيح دهيد كه براي يك warehouse داده ها يا Virtuoso ازOracle به عنوان پايگاه داده استفاده كنيد .

 

تاريخچــه و اهداف ODBC :

حدود سال 1990 ، عرضه كنندگان پايگاه داده UNIX شامل Oracle ، Informix و IBM به عنوان بخشي از SQL Access Group ، يك CLI (Call – Level Interface) را ارائه كردند تا امكان استفاده از SQL را به روش قابل انتقال فراهم كند .

قبل از SAG CLI ، تنها راه استفاده از SQL به صورت Embedded SQL بود ، به اين معني كه دستورات SQL در زبان برنامه نويسي شما مي بايستي از يك پيش كامپايلر مختص زبان رد مي شد كه دستورات را به زبان API پايگاه داده مورد نظر مي شكست . Embedded SQL ، دست و پا گير بود و عرضه كنندگان پايگاه داده در SAG و گروه X/Open مربوطه جمع شدند تا يك واسط SQL قابل حمل را ايجاد كنند كه بتواند بين پايگاه داده هاي مختلف و بدون پيش كامپايلر خاص زبان مورد استفاده قرار گيرد .

SAG CLI مبتني بر يك زير مجموعه از مشخصات SQL بنام Static SQL مي باشد كه ANSI SQL86 نيز ناميده مي شود . اين مشخصه طوري گسترش يافت كه Dynamic SQL را نيز پوشش داد و عرضه كنندگان مختلفي مثل IBM و Informix به سرعت اين CLI را به عنوان استاندارد بدون چون و چرا ، براي SQL در پايگاه داده هاي خود اتخاذ كردند .

در سال 1992 ، مايكروسافت ، SQL CLI را در يك مجموعه از واسط ها به نام ODBC پياده سازي كرد و SAG CLI را طوري گسترش داد كه شامل توابعي براي پرس و جو و كنترل درايورها و دستيابي به كاتالوگ پايگاه داده شود . مايكروسافت با درك اين مطلب كه يك مجموعه از ابزارهاي گرافيكي و SDK ها اتخاذ را ممكن مي كنند ، قابليت استفاده از SAG CLI را بهبود بخشيد و شروع به حمايت شديد از ODBC در برابر شركاء و مشتريان خود كرد .

بعد از چند سال ، مايكروسافت OLE – DB را به عنوان جايگزين ODBC پياده سازي كرد . OLE – DB در ابتدا مي تواند به صورت يك لايه آبجكتي تلقي شود كه به ODBC اضافه شده است ، ولي مايكروسافت خيلي زود درايورهاي OLE – DB را پياده سازي كرد كه نياز به پشتيباني از ODBC نداشتند . اين مي تواند به عنوان يك حركت تجاري استراتژيك براي كنترل دستيابي به داده ها توسط مايكروسافت تلقي شود ، زيرا OLE – DB فقط به سكوي ويندوز محدود است ، ولي اين ناموفق بود . ODBC استاندارد بدون چون و چرا براي دستيابي به موتورهاي مبتني برSQL شده بود و براي رابطه هاي بين سكويي به كار مي رفت .

 

معمــاري ODBC :

 

معماري ODBCاز چند بخش تشكيل شده است . بياييد با شروع از سرويس گيرنده در يك اتصال ساده حركت كنيم . براي اين بحث ، سرويس گيرنده را به وسيله محل برنامه ( مثلا PHP ) شناسايي مي كنيم .

برنامه PHP مثل يك سرويس گيرنده براي سرور پايگاه داده عمل مي كند . با حركت از PHP در طول اين اتصال معمولا به يك Data Source Name ( DSN ) ، درايور ODBC ، مدير درايور ( DM ) ODBC ، يك لايه ارتباطي و خود سرور پايگاه داده ، برخورد مي كنيم :

درايور MyODBC براي MySQL ، درايور MS براي MS Access و درايورهاي OpenLink ODBC ، مثال هايي از درايور ODBC هستند . مديرهاي درايور شامل Microsoft ODBC administrator روي ويندوز و Iodbc تحت nix مي باشند .

در اينجا تفاوت اساسي بين DM در ويندوز و DM در برخي اشكال لينوكس يا يونيكس وجود دارد . ODBC administrator تحت ويندوز به همراه سيستم عامل موجود است و يك محصول closed source است و اين خبر بدي است . ولي خبر خوب اين است كه اين مدير در هر سيستم ويندوزي موجود است . برنامه نويسان PHP با يك سرويس گيرنده UNIX ، Linux و Mac OS X ، ممكن است نياز داشته باشند كه يك مدير درايور را نصب كنند .

يك راه حل ، جايگزين open source  بين سكويي كه به وسيله OpenLink Software حفظ مي شود ، Iodbc  مي باشد . Iodbc به عنوان يك راه حل جايگزين براي مدير درايور مايكروسافت ايجاد شد و تحت گواهي  LGPL يا BSD به صورت رايگان موجود است . اين مدير نه تنها شامل كتابخانه هاي مدير درايور مي باشد ، بلكه شامل يك SDK براي ايجاد درايورها يا برنامه هاي سازگار با ODBC و يك واسط گرافيكي مي باشد .

حال به معماري اتصال خود بپردازيم و اجزاي آن را از نظر كاري كه انجام مي دهند ، تعريف كنيم . مدير درايور ، يك مجموعه از پارامترهاي درايور ODBC به نام ( DSN) Data Source Name را ثبت مي كند . PHP در مدير درايور به دنبال DSN مي گردد و بعد پارامترهاي اتصال موجود در آن را به درايور مناسبي كه اتصال را برقرار مي كند ، ارسال مي كند .

لايه ارتباطي كه نشان داده شده است ، بسته به نوع درايور ODBC ي كه استفاده مي كنيد ، مكن است لازم باشد يا لازم نباشد . در برخي درايورهاي ODBC يك پروتكل ارتباطي خاص پايگاه داده ، تعبيه شده است و يا مستلزم اين هستند كه كتابخانه هاي سرويس گيرنده پايگاه داده به همراه PHP موجود باشد . درايورهاي ODBC ديگر شما را قادر مي كنند تا كتابخانه هاي سرويس گيرنده پايگاه داده را دور بزنيد ، ولي ممكن است مستلزم اين باشند كه شما اجزاي ارتباطي را روي سرور پايگاه داده نصب كنيد . اين مي تواند به ميزان گسترده اي بين درايورهاي ODBC فرق كند .

 

استانداردهاي SQL :

 

ODBC معمولا از مشخصات SQL92 پشتيباني مي كند . يك درايور ODBC كه خوب پياده سازي شده باشد قابليت SQL اضافي را روي پايگاه داده هاي back – end اعمال مي كند ، حتي اگر از آن پشتيباني نكنند . يك مثال خوب در اين زمينه ، cursor ها يا مجموعه نتايج قابل پيمايش مي باشد . يك درايور ODBC خوب ، يك مدل را با چند cursor پياده سازي خواهد كرد كه هم به سمت جلو و هم به سمت عقب قابل پيمايش باشد و نيز نسبت به تغييرات در داده هاي مربوطه ، حساس باشد . به طور ايده آل  ، يك ODBC Driver از طزيق پياده سازي ODBC API ، مسائل همخواني با SQL در پايگاه داده مربوطه را از ديد برنامه نويس پنهان مي كند .

بااين حال ، هنوز محدوديت هايي روي قابليت پايگاه داده مورد استفاده قرار دارد . براي مثال ، هيچ درايور ODBC و پايگاه داده MySQL 3.x را قادر نخواهد كرد كه كليدهاي خارجي يا stored procedure ها را مديريت كند .

 

نصب PHP و ODBC بر روي ويندوز :

 

نصب ODBC تحت ويندوز قبلا انجام شده است ، زيرا مايكروسافت ، ODBC را به عنوان بخشي از سيستم عامل در يك بسته بنام  MDAC ( Microsoft Data Access Components ) نصب مي كند . MDAC نه تنها شامل ODBC administrator مي باشد ، بلكه شامل يك مجموعه از درايورهاي ODBC استاندارد و DLL هاي لازم مي باشد .

در ضمن ديگر لازم نيست كه دستورات php – odbc.dll را در فايل php.ini از حالت توضيحات در آوريد . زيرا ODBC به صورت پيش فرض در نصب PHP روي ويندوز، فعال است . پيكربندي DSN ها در ODBC administrator صورت مي گيرد . PHP به DSN ها احتياج دارد كه بر حسب تعريف ، در دسترس همه كاربران روي ماشين قرار دارد .

 

API براي ODBC در PHP :

 

حال كه ديد كلي در مورد ODBC پيدا كرديد و پيش نيازها را درك كرديد ، مي توانيم به توابع PHP كه براي كار با API ODBC به كار مي روند بپردازيم . در زير پر استفاده ترين توابع ODBC در PHP را شرح مي دهيم . براي كسب ليست كامل و يا جزئيات بيشتر در مورد مواردي كه در زير ليست شده اند ، به مستندات online در آدرس http://www.php.net/odbc/ مراجعه كنيد .

اين توابع به چهار گروه اصلي تقسيم مي شوند : اتصال ، متاداده ها ، تراكنش ها و بازيابي داده ها . بايد توجه شود كه PHP با اختصاص دادن خروجي پرس و جو ها و دستورات پايگاه داده اي ديگر به شناسه هاي نتيجه ، با داده ها كار مي كند . شناسه نتيجه به وسيله بسياري از توابعي برگردانده مي شود كه به عنوان يك نقطه ارجاع به يك مجموعه از داده هاي ايجاد شده توسط دستور SQL عمل مي كنند . به طريق مشابه ، PHP از شناسه هاي اتصال براي ارجاع به يك اتصال پايگاه داده باز استفاده مي كند .

 

اتصال به پايگاه داده :

 

مجموعه اول از توابع ، مراحل اوليه اي كه در هنگام كار با ODBC در كد  PHP خود انجام مي دهيد را پوشش مي دهد .

odbc-connect()

Int odbc-connect(string dsn, string user,

               String password [, int cursor-type])

اين تابع بر اساس پارامترهاي مشخص شده در connection string ، يك اتصال به يك ODBC DSN برقرار مي كند و در صورت موفقيت يك شناسه به اتصال را به صورت يك عدد مثبت و در صورت عدم موفقيت ، مقدار صفر را برمي گرداند .

odbc-close-all() و odbc-close()

Void odbc-close(int connection-id)

Void odbc-close-all()

هر دوي اين توابع ، اتصالات ODBC را مي بندند . odbc-close() يك شنلسه اتصال را به عنوان آرگومان خود مي گيرد و odbc-close-all() روي تمام اتصالات باز ODBC عمل مي كند . ممكن است بخواهيد كه خود را نگران استفاده از اين توابع نكنيد . وقتي كه اسكريپت به پايان مي رسد ، اتصالات به صورت خودكار بسته مي شوند . اگر تراكنش هاي باز روي شناسه اتصال وجود داشته باشد ، اين توابع با شكست مواجه مي شوند و اتصال را باز مي گذارند .

odbc-pconnect()

Int odbc- pconnect(string dsn, string user,

                String password [, int cursor-type])

اين تابع يك اتصال دائمي را باز مي كند . تفاوت اصلي بين اين تابع و تابع odbc-connect() اين اسـت كه اتصال هايي كه با پارامتـرهاي اتصال يكسان باز مي شونــد ،

به جاي باز كردن يك اتصال جديد ، از يك اتصال موجود استفاده خواهند كرد . اين مي تواند به بهبود كارآيي كمك كند ، زيرا به بار اضافي باز كردن مجدد اتصال ، نيازي ندارد . يك تفاوت رفتاري ديگر با odbc-connect() اين است كه وقتي اسكريپت به پايان مي رسد ، اتصال به صورت خودكار بسته نخواهد شد . همچنين odbc-pconnect() در هنگامي كه PHP به صورت يك ماژول CGI نصب شده باشد ، كار نمي كند بلكه مثل odbc-connect() عمل مي كند .

 

كار با فرا داده ( Meta Data ) :

 

فراداده ها در حقيقت ، داده هايي درباره داده هاست . در مورد برنامه نويسي پايگاه داده PHP ، از فراداده ها براي كسب اطلاعات در مورد وضعيت پايگاه داده ، چگونگي ايجاد جدول و سطرها و شرايط خطايي كه ممكن است وجود داشته باشد ، استفاده مي كنيم . اين اطلاعات مي توانند فوق العاده سودمند باشند . اين اطلاعات نه تنها به شما كمك مي كند تا برنامه هاي خود را اشكال زدايي كنيد ، بلكه به شما امكان مي دهد تا برنامه هايي بنويسيد كه در آن وضعيت پايگاه داده را در هنگام اجرا تغيير دهيد .

odbc-errormsg() و odbc-error()

string odbc-error([int connection-id])

string odbc-errormsg([int connection-id])

odbc-error() طوري تعريف شده است كه كد خطاي ODBC كه گاهي يك ارجاع ناپيدا به شرط خطاست را برگرداند . در عمل ، هر دو تابع اغلب اطلاعات يكساني ، شامل حالت خطاي ODBC و پيغام خطا را بر مي گردانند . پارامتر connection-id اختياري است و اگر از آن استفاده نشود ، تابع آخرين حالت خطاي يك اتصال را بر مي گرداند . اگر هيچ شرط خطاي فعالي وجود نداشته باشد ، يك رشته تهي برگردانده مي شود .

odbc-field-name()

string odbc-field-name(int result-id, int field-number)

اين تابع يك شماره ستون ( فيلد‌) را مي گيرد و اسم فيلد را در هر موقعيت بر مي گرداند ( شماره گذاري فيلدها از يك شروع مي شود ) .

odbc-field-num()

int odbc-field-num(int result-id, string field-name)

اين تابع برعكس تابع odbc-field-name() مي باشد و اسم يك ستون را مي گيرد و شماره آن را برمي گرداند ( شماره گذاري فيلدها از يك شروع مي شود ) .

odbc-field-type()

string odbc-field-type(int result-id, string field-number)

اين تابع يك شماره ستون را مي گيرد و نوع داده آن ستون را برمي گرداند ( شماره گذاري فيلدها از يك شروع مي شود ) .

odbc-field-hen() و odbc-field-precision()

int odbc-field-len(int result-id, int field-number)

string odbc-field-precision(int result-id, int field-number)

اين توابع شبيه هم هستند . هر دو شماره يك ستون را مي گيرند و طول يا دقت آن ستون را برمي گردانند ( شماره گذاري فيلدها از يك شروع مي شود ) . دقــت (Precision  ) يعني طول نوع داده اي كه براي آن ستون تعريف شده است .

 

كار با تراكنش ها ( Manipulating Transactions ) :

تراكنش ، يك مجموعه از دستورات SQL است كه مي خواهيد يا همه با هم انجام شوند و يا هيچكدام انجام نشوند . تا وقتي كه به چيزي مثل تراكنش هاي مدل فكر نكنيد ، اين ممكن است در ابتدا كمي غير منطقي و عجيب باشد .

odbc-autocommit()

int odbc-autocommit(int connection-id [, int onoff])

اين تابع رفتار auto-commit ( اثر كردن خودكار ) را براي يك شناسه اتصال مشخص تنظيم مي كند و مي پرسد . اعمال دستورات SQL در برخي پايگاه داده ها لازم است و نيز در تراكنش ها به كار مي رود . معمولا يك دستور UPDATE , INSERT يا DELETE قبل از اينكه دستور اثر كند ، مي تواند بي اثر شود . غير فعال كردن اين رفتار به چندين دستور امكان مي دهد تا اجرا شوند و موفقيت آنها امتحان شود و يا متوقف شوند . اگر از پارامتر OnOff استفاده نشود ، وضعيت جاري برگردانده مي شود .

odbc-commit()

int odbc-commit(int connection-id)

اين تابع ، شناسه اتصال را به عنوان يك پارامتر مي گيرد و تمام تراكنش هاي معلق روي آن اتصال را اعمال مي كند .

odbc-rollback() 

int odbc-rollback(int connection-id)

اين تابع تمام دستورات معلق روي شناسه اتصال مشخص شده را بي اثر مي كند و تراكنش را خالي مي كند .

 

بازيابي داده ها و Cursor ها :

ODBC ، چهار روش براي اجراي دستورات SQL دارد . اين روش ها ، اجراي مستقيم ، اجراي آماده شده ، stored procedure ها و فراخواني هاي كاتالوگ مي باشند .

odbc-exec() و odbc-do()

int odbc-exec(int connection-id, string query-string)

int odbc-do(int connection-id, string query-string)

اين دو تابع ، شبيه هم هستند و هر دو يك شناسه اتصال را به عنوان پارامتر مي گيرند و دستور SQL را مستقيما اجرا مي كنند . يعني اينكه دستور SQL روي يك طرح اجرا ، تجزيه و كامپايل مي شود و اين طرح بلافاصله اجرا مي شود . با اينكه اين روش ساده ترين روش براي فرستادن يك دستور SQL است ، بهتر است فقط براي يك دستور SQL يكبار مصرف به كار رود .

odbc-cursor()

string odbc-cursor(int result-id)

اين تابع ، اسم cursor مربوط به يك شناسه نتيجه مشخص را برمي گرداند .

odbc-fetch-into()

int odbc-fetch-into(int result-id [, int rownumber, array result-array])

اين تابع يك شناسه نتيجه را مي گيرد و يك سطر از مجموعه نتايج را در يك آرايه كه اندازه آن با تعداد ستون ها در مجموعه نتايج يكي است ، بازيابي مي كند . آرايه بدست آمده شامل مقاديري با يك انديس عددي است كه از صفر شروع مي شود .

odbc-num-fields()

int odbc-num-fields(int result-id)

اين تابع ، شناسه نتيجه را به عنوان پارامتر مي گيرد و تعداد ستون هاي موجود در مجموعه نتيجه را برمي گرداند .

odbc-num-rows()

int odbc-num-rows(int result-id)

اين تابع براي دستورات INSERT ، UPDATE و DELETE ، تعداد سطرهايي كه تحت تاثير قرار گرفته اند را برمي گرداند و براي دستور SELECT ، تعداد سطرهاي موجود در مجموعه نتايج را برمي گرداند .

 

مشكلات معمول :

 

در هر برنامه نويسي به مشكلاتي برخورد خواهيد كرد . رايج ترين مشكلات در رابطه با ODBC و PHP به علت مسائل DSN مي باشند . در زير تعدادي از رايج ترين خطاهاي برگردانده شده توسط تلاش براي اتصال به ODBC و علت احتمالي آنها را مشاهده مي كنيد :

 

خطـا

علت

SQL error: SQL state 01000 in SQL Connect

اين يك " خطاي كلي " است . DSN ( يا درايور ) شما با شكست مواجه شده است .    

Syntax error or access, SQL state 37000 in   SQLExecDirect

يك خطاي دستور زماني SQL در دستور SQL خود به دنبال خطا بگرديد .

 

 

پيش نيازهاي اتصالات ODBC :

اينكه چگونه مي توان اتصالات ODBC را به پايگاه داده هاي ويندوزي ايجاد كرد ، شايد يكي از سوالاتي باشد كه بيشتر از همه در ليست هاي mailing در مورد ODBC پرسيده مي شوند . يك دليل براي اين امر اين است كه برنامه نويسان ويندوزي به طور متوسط بيشتر با ODBC كار كرده اند و مزاياي آن را هم از طريق تجربه مستقيم و هم از طريق معماري مشابه از نظر مفهومي OLE-DB و Active Data Objects ( ADO ) كه در ويژوال بيسيك به كار مي رود درك كرده اند .

 

استفاده از Ms SQL Server :

 

از طريق ويندوز ، نصب كمي لازم است . بايد يك DSN را از طريق Start / Setting / Control Panel / Administrative Tools / Data Sourse(ODBC) ايجاد كرد . مي توانيد از Ms driver for SQL استفاده كنيد كه روي اكثر سيستم ها نصب مي شود و يا از يك درايور ODBC از شركت ديگر استفاده كنيد . مي توانيد در برگه Drivers از ODBC administrator ، درايورهايي را كه نصب كرده ايد را مشاهده و بررسي كنيد.

برگه System DSN را انتخاب كنيد و New را انتخاب كنيد . درايور مناسب را از ليست انتخاب كنيد و مقادير مورد نياز در system DSN جديد را پر كنيد . اين پارامترهاي اتصال بايد با معني باشند . اگر نامطمئن هستيد به DBA يا مستندات SQL Server خود مراجعه كنيد . براي كمك به شما ، SQL Server به طور پيش فرض ، يك پايگاه داده نمايشي بنام Northwind با اسم كاربري sa و كلمه عبور خالي نصب كرده است .

استفاده از MS Access :

 

پيش نياز هاي اتصال با MS Access تحت ويندوز ، با پيش نيازها براي SQL Server يكي است . مطمئن شويد كه يك پايگاه داده كاري MS Access داريد . همچنين وجود يك درايور MS براي Access را بررسي كنيد و يك system DSN ايجاد كنيد .

تحت لينوكس نيز ، پيش نياز هاي اتصال يكسان هستند ، اگر چه نصب DSN كمي ترفند مي خواهد . تفاوت اصلي بين اتصالات Access از طريق لينوكس و اتصالات SQL Server از طريق لينوكس اين است كه هيچ درايور Access ي موجود نيست . براي تاثير گذاشتن روي اين اتصال ، بايد از درايور ODBC چند لايه OpenLink استفاده كنيد . با انتخاب سرويس گيرنده ( Linux ) ، سرور ( ويندوز ) و پايگاه داده ( MS Access ) خود ، اين درايور را از سايت OpenLink ، دريافت كنيد . اين يك ODBC Agent نصب شده بر روي ويندوز را به شما ارائه مي كند كه به جاي مرتبط شدن مستقيم به يك پايگاه داده مي تواند به يك DSN موجود مرتبط شود .

 

انتزاع پايگاه داده :

 

ماوراي انتزاع مفهومي پايگاه داده در ODBC ، چند روش در PHP اتخاذ شده است تا برنامه نويس PHP را بيشتر در برابر تغييرات غير قابل پيش بيني پايگاه داده هاي مختلف محافظت كند .

·        Unified ODBC

اين شامل يك سري توابع در PHP مي باشد كه ODBC را از نظر مفهومي شبيه سازي مي كند . شايان ذكر است كه اگر واقعا از يك درايور و ODBC DSN استفاده نمي كنيد ، از ODBC API نيز استفاده نخواهيد كرد . كاري كه توابع Unified ODBC انجام مي دهند اين است كه معناي توابع ODBC را فرض مي گيرند و فراخواني هاي اصلي پايگاه داده را در پوشش اسم توابع ODBC ارائه مي كنند . پايگاه داده هايي كه از طريق اين روش پشتيباني مي شوند ، Adsbas ، DB2 ، Solid و Sybase هستند .

·        ADODB

اين يك كلاس ديگر Wrapper پايگاه داده شيءگراست كه به ميزان زيادي مثل PEARDB عمل مي كند . ADODB مخفف Active Data Objects Data BASE مي باشد و از نظر قابليت ADO-like مربوط به آن ، براي برنامه نويسان ASP آشناست .

·        PEARDB

PEAR مخزن كد مشترك در PHP است . اين يك پروژه آرماني است كه هنوز در دوران اوليه حيات خود به سر مي برد . پروژه PEAR‌ در حال حاضر روي دو چيز تمركز كرده است . ابتدا ، مشخص كردن استاندارد هاي كد كردن براي مخزن و دوم ، ايجاد ابزارهايي براي فراهم كردن يك بنياد چارچوب تشكيل دهنده با ثبات براي مخزن .

يكي از ابزارهاي تشكيل دهنده اي كه در حال ايجاد شدن مي باشد ، PEARDB است كه يك لايه انتزاع پايگاه داده شي گرا براي PHP مي باشد .

·        Metabase

Metabase يك مجموعه شيءگرا از كلاس ها از يك شركت ديگر براي دستيابي و مديريت داده ها به روش مستقل از پايگاه داده ها مي باشد . اين روش ريزه كاري هايي دارد كه متد هاي ديگر ندارند و ممكن است براي اكثر پروژه ها ، نياز به مهارت زيادي داشته باشد . اين قابليت ها شامل يك كتابخانه توابع كه واسطي براي درايورهاي خاص پايگاه داده ها فراهم مي كند و پشتيباني از تعريف داده هاي مبتني بر Schema ي XML و يك تجزيه كننده XML براي ايجاد Schema مي باشند .

 

آشنايي با مفاهيم ADO و ODBC :

 

اشياء داده هاي ActiveX يا ADO يك واسطه برنامه نويسي ما بين صفحات پايگاه داده هاي مبتني بر وب و منابع مختلف داده ها است . ADO نيز مانند منابع داده هاي زيرين خود داراي مجموعه اي گسترده از اشياء ، خواص و متد هاست .

اتصال پايگاه داده هاي باز ( ODBC ) يك منبع داده هاست كه امكان دسترسي به بسياري از سيستم هاي مديريت پايگاه داده ها ، از جمله اكسس و SQL Server را فراهم مي آورد .

نمودار شكل زير نحوه گردش اطلاعات در جريان پردازش يك صفحه پايگاه داده هاي

مبتني بر وب را نمايش مي دهد . اين فرايند در چندين مرحله و چند سطح ، به شرح زير ، انجام مي شود :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

.

لايه هاي نرم افزاري درگير در پردازش صفحات پايگاه داده هاي مبتني بر وب

 

1.   يك بازديد كننده وب با تسليم كردن درخواست خود به سرور وب ، فرايند را آغاز مي كند . معمولا بازديد كننده اين كاررا از طريق كليك كردن بر روي يك ابر لينك يا دكمه submit ، در تماشاگر خود ، انجام مي دهد .

2.   سرور وب ، درخواست را دريافت مي كند و چون مشاهده مي كند كه صفحه وب درخواستي داراي پسوند .ASP است ، پردازنده اسكريپت ASP را به راه مي اندازد .

  1. پردازنده اسكريپت ASP شروع به خواندن صفحه درخواستي مي كند و دستورات اسكريپت سمت سرور موجود در آن را ، اجرا مي كند .
  2. دستورات اسكريپت سمت سرور ، اشياء مختلف ADO را بار مي كنند ( يعني موارد جديدي از آنها را ايجاد مي كنند ) و سپس با به كارگيري متدهاي ارائه شده توسط اين اشياء داده هاي موجود در منابع داده هاي سرور را مورد دسترسي قرار مي دهد .
  3. ODBC يكي از اين منابع داده هاست . ADO به بيشتر سيستمهاي پايگاه داده هاي رابطه اي ، و البته نه به همه آنها ، از طريق ODBC ، دسترسي مي يابد . منابع داده هاي ODBC ، امكانات لازم براي باز كردن پايگاه داده ها ، باز كردن جدول ها ، پردازش دستورات SQL و انجام ساير كارها را در اختيار قرار مي دهند .
  4. ADO ، چه مستقيما و چه از طريق منبع داده ها ، دستورات لازم را به تامين كننده داده ها ارسال مي كند . تامين كننده داده ها يك لايه نرم افزاري است كه مستقيما با پايگاه داده ها ارتباط برقرار مي كند .
  5. سرانجام ، دستورات لازم توسط تامين كننده به پايگاه داده ها ارسال مي گردند و پايگاه داده ها پس از اجرا كردن دستورات ، نتايج آن را به تامين كننده باز مي گرداند . سپس نتايج حاصل توسط تامين كننده ، مستقيما يا از طريق منبع داده هاي ODBC ، به اشياء ADO ارسال مي گردند . ADO بلافاصله كد وضعيت را به دستورات ASP ارسال مي كند و درصورتيكه در نتيجه اجراي دستور ، ركوردهايي حاصل شده باشند ، امكان انجام عمليات بر روي آن ركوردها را نيز در اختيار اسكريپت قرار مي دهد . در نهايت پس از اجراي دستورات اسكريپت ، صفحه اي ساخته مي شود كه نتيجه كار را به بازديد كننده ، نمايش مي دهد .

تعريف كردن نام منابع داده هاي ODBC :

 

هر نام منبع داده ها ( DSN ) در ODBC ، نوع ، محل و پارامترهاي عملياتي يك پايگاه داده هاي قابل استفاده در ODBC را ( در يك محل خاص از هر كامپيوتر ) تعريف مي كند . اين امر جابجا كردن محل فايل هاي پايگاه داده ها و يا ارتقاء نرم افزار آن را آسان مي سازد . در اينجا به جاي به روزآوري آدرس پايگاه داده ها در همه صفحات وب ، به روزآوري يك DSN ، كفايت مي كند . در ODBC دو نوع DSN وجود دارد كه " كابر " و " سيستم " ناميده مي شوند . DSN كاربر تنها توسط يك كاربر خاص قابل استفاده است . و به همين دليل براي كار با پايگاههاي داده هاي مبتني بر وب ، مفيد نيست . DSN سيستم توسط همه كاربران و حتي فرآيندهاي پشت صحنه ، قابل استفاده است . يعني حتي در شرايطي كه هيچ كاربري وارد سيستم نشده است باز هم فرآيندها مي توانند از اين DSNها استفاده كنند . بنابراين صفحات وبي كه از DSN استفاده مي كنند ، حتما DSN سيستم را به كار مي گيرند . فرآيند تعريف DSN به نوع سيستم عامل ، نوع پايگاه داده ها و نگارش ODBC ، بستگي دارد .

 

باز كردن مدير منابع داده هاي ODBC :

 

تعريف كردن يك DSN سيستم در ويندوز 95 ، ويندوز 98 ، ويندوز NT و ويندوز

2000 ، مشابه است . براي اين كار بايد به صورت محلي يا از طريق يك كنسول سرور

ترمينال ، و به عنوان مدير ( Administrator ) ، وارد كامپيوتر مورد نظر شويد .

براي برپا سازي يك DSN بايد مراحل زير را انجام دهيد :

1.   از طريق Control Panel ( و احيانا آيكون ابزارهاي مديريتي ) ، آيكون Data Sources ( ODBC ) يا 32-bit ODBC را پيدا كنيد و روي آن دو كليك كنيد .

2.   پس از ظاهر شدن ديالوگ زبانه system DSN را انتخاب كنيد . در اين زبانه ، هر كدام از دكمه ها به شكل زير عمل مي كنند :

·        دكمه Add يك DSN سيستم جديد را مي سازد .

·        دكمه Remov ، DSN سيستم انتخاب شده را حذف مي كند .

·   دكمه Confhgure ، مشخصات يك DSN سيستم موجود را جهت اصلاح ، نمايش مي دهد . با دو كليك كردن هر DSN نيز مي توان آن را اصلاح كرد .

3.      روي دكمه Add كليك كنيد تا ديالوگ بعدي ظاهر شود .

4.       درايور مناسب براي پايگاه داده هاي مورد نظر خود را انتخاب و روي دكمه Finish كليك كنيد .

از اين مرحله شكل ديالوگ بستگي به نوع پايگاه داده ها دارد .

 

نكات ديگري درباره ODBC :

 

با استفاده از اين روش هر برنامه ODBC ، از جمله آن صفحات asp كه از ADO استفاده مي كنند ، قادر خواهند بود ، به شكلي يكنواخت و بر مبناي يك نام واحد ( يعني يك DSN سيستم ) با پايگاه داده ها كار كنند . ODBC ، نوع درايور ، محل فيزيكي و نام پايگاه داده ها را از روي اطلاعات موجود در DSN ، استخراج خواهد كرد .

نسخه هاي جديدتر درايورهاي ODBC مرتبا عرضه مي شوند . و هر بار كه يك نرم افزار جديد را نصب مي كنيد آخرين نسخه اي درايوهاي ODBC مربوط به آن نيز نصب مي گردند . مهمترين عامل بروز اشكال در درايوهاي ODBC ، عدم تناسب نگارش آن است . اگر با مشكلات سيستمي مواجه مي شويد ، بهتر است بر زبانه about ديالوگ مديريت منبع داده هاي ODBC كليك كنيد و شماره نگارش مدول هاي درايو را ملاحظه نماييد . اگر مدول ها داراي يك شماره نگارش يكسان نيستند ، بهتر است ، همه آنها را با آخرين نگارش درايور مربوطه ، جايگزين كنيد .

 

 

 

 

        

 

 

 

 

 

 


 

 

منابع مورد استفاده :

 

·        مرجع كامل PHP.4  PROFESSIONAL

نوشته : لوييس آرگريچ                   Luis Argerich

مترجمان : مهندس مهرداد توانا

               مهندس سعيد هراتيان

               مهندس عاطفه شيجوني

انتشارات : روزنه

 

 

 

·        آموزش گام به گام

                  برنامه نويسي پايگاه داده ها در وب

                                                      خودآموز برنامه نويسان

      نوشته : جيم باينز     Jim Buyens      

      ترجمه : مهندس كامران سيروسيان    

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 20 اسفند 1393 ساعت: 9:42 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره تب بي دوام گاوي

بازديد: 123

 

تب بي دوام گاوي (Bovine Ephemeral Fever)     

واژه شناسي (Terminology):

در زبان انگليسي معادل هاي زيادي براي تب بي دوام گاوي (BEF) وجود دارد كه عبارتند از :

Bovine Epizootic Fever Thre- day Sickness

Three- day stiff sickness Dragon Boot Disease

Bovine در زبان انگليسي دو جايگاه اسم و صفت را دارد. ليكن اغلب موارد نقش صفت غالب است كه در جملات يا واژگان به كار مي رود :

1- صفت نسبي گاوي, يعني گاو (Pertaining to bos)

2- گاو مانند ـ گاو منش ـ معاني مجازي آن يعني : كند ذهن و آهسته ـ انسان كم خرد

3- به هر يك از گونه هاي جنس Bos از نشخواركنندگان تهي شاخ را Bovine مي گويند.

واژه ephemeral در زبان انگليسي داراي چهار معني تقريباً مرتبط با هم مي باشند كه عبارتند از:

1- تك روزه ـ يك روزه

2- موقت ـ كوته زمان

3- ناپايدار ـ گذرا ـ بي دوام

4- چند روزه ـ كوته زي

5- در حشره شناسي به معني حشره كوته زي , گونه هايي كه از راسته بالداران افمروپترا (Ephemeroptera) كه از چند ساعت تا چند روز بيشتر عمر نمي كنند كه به اين حشرات كوته زي mayfly هم گفته مي شود .

پس معادل هاي واژه شناسي اين بيماري عبارتند از:

تب بي دوام گاوي ـ تب سه روزه گاوي ـ بيماري سه روزه گاوي ـ تب گذراي گاوي ـ اما در اين مجموعه,‌بيشتر از اختصار زبان انگليسي آن يعني BEF استفاده مي شود.

1- تعريف (Definition):

تب بي دوام گاوي (BEF) يك بيماري ويروسي,‌بند پا برد (arthropod-borne) همه گير , غير واگير دار (non contagious- not transmissible by contact) است كه صرفاً در گاو و گاوميش بروز مي كند. مشخصه بيماري آماس بافت هاي مزودرم است كه با بروز ناگهاني تب ,‌افسردگي , جمود مفصلي و لنگش خود را نشان مي دهد نكته بسيار جالب و منحصر به فرد در BEF اين است كه شدت باليني بيماري با بهبود سريع متعاقب علايم باليني در اكثر حيوانات مبتلا,‌ناسازگار و متناقض است.

2- سبب شناسي (etiology):

ويروس BEF يك رابدويروس آربورويروسي ( از خانواده ويروس هاي عامل هاري و وزيكولار و استوماتيت) كه از نظر تيپ گونه اي جنس افمروويروس (Ephemerovirus) است. ويروس مذكور يك ويروس RNA دار يگانه, حساس به اتر و داراي پنج ساختمان پروتئيني (G Protein) است. افمرو ويروس از نظر پادگني با حداقل سه ويروس غير بيماريزا براي گاو, داراي قرابت است,‌كه اين سه ويروس عبارتند از: كيمبرلي , بيريسه و ويروس رودخانه آدلآيد و همچنين دو ويروس ديگر كه درگاو بيماري شبه تب بي دوام گاوي ايجاد مي كنند,‌كه اين دو ويروس كوتون كاو در آفريقا و پوچونگ در مالزي است.

3- دامنه ميزباني (host Range):

علايم باليني بيماري صرفاً‌در گاو و گاوميش آبي (water buffaloes) بروز مي ك ند . اگر چه پادتن هاي خنثي كننده (Neutralizing antibodies) بر عليه ويروس BEF در گاوميش دماغه اميد (Syncerus caffer) گاوميش بومي آفريقاي جنوبي) گونه هاي گوزن و آنتلوپ آفريقايي و گوزن استراليايي ديده شده است . پادتن هاي BEF مي تواند كوچك آزمايشگاهي ,‌متعاقب تزريق وريدي و زير جلدي هم ايجاد شوند.

4- گسترش جغرافيايي(geographic Distribution)

5-1- گسترش جغرافيايي در جهان:

تب سه روزه اولين بار در سال 1906 در آفريقاي جنوبي شناخته شد, اگر چه قبل از اين تاريخ در سال 1867 به صورت خلاصه توسط شروين فورث (Schwein furth) توضيح داده شده بود, بصورتيكه در سال 1895 در مصر تب سه روزه اعلام شده بود. بيماري امروزه در يك كمربند پهني در مناطق حاره , تحت حاره و معتدله وجود دارد كه در كشورهاي سه قاره آسيا , آفريقا و استراليا و همچنين بيماري شبيه به اين بعنوان تب اپي زئوتيك گاوي در ژاپن بروز مي كند. كشورهايي كه در دو طرف استوا در دو قاره آسيا و افريقا قرار دارند و تب سه روزه در آنها گزارش شده است عبارتند از :

سوريه , فلسطين اشغالي, عراق,‌ايران , پاكستان , هند , بنگلادش , مناطق جنوبي و مركزي چين,‌جنوب ژاپن , جنوب شرقي آسيا تا استراليا اين نوار كشيده مي شود. تاكنون بيماري از اروپا,‌آمريكاي شمالي و جنوبي, نيوزيلند و جزاير حوزه اقيانوس آرام گزارش نشده است.

5-2- گسترش جغرافيايي در ايران:

تا قبل از پديده ال نينو و لانينو, تب سه روزه بصورت همه گيري هاي كانوني (Focal outbrcaks) منحصراً در استان هاي فارس و ايلام گزارش مي گرديد. در ساير نقاط كشور بصورت موارد استثنايي و منفرد و يا اينكه رخدادBEF به شكل غير قابل تشخيص حادث مي شدند, اصولاً تشخيص موارد انفرادي BEF دشوار است و اولين گام در تشخيص بيماري تب سه روزه, داشتن آگاهي هاي لازم همه گيري شناسي , باليني و تشخيص افتراقي توسط كلينيسين ها مي باشد( بويژه در مناطق پرخطر BEF اما در سال جاري (فصل تابستان سال 81) علاوه بر استان فارس همه گيري هايي در استانهاي تهران,‌قم , خراسان , يزد و خوزستان بروز كرده است.

5ـ انتقال (Transmission):

بيماري تب بي دوام گاوي مي تواند به صورت تجربي در گاو و صرفاً از راه تزريق , وريدي ويروس BEF ايجاد شود . چون ويروس ارتباط نزديك با بخش پلاكت ـ لكوسيت خون دارد, از اين رو تزريق زير جلدي يا داخل عضلاني در ايجاد تجربي بيماري, ناموفق مي باشد. شواهد همه گيري شناسي دلالت بر اين امر مهم مي كنند كه ويروسBEF در طبيعت تنها از طريق نيش حشرات گسترش مي يابد .

حشرات مي توانند عفونت را در طي يك هفته بعد از خونخواري از دام هاي آلوده منتقل كنند . از نظر مخزن (reservoir) در بين حيوانات ,‌تاكنون غير از گاو,‌هيچ حيوان ديگري بعنوان مخزن مشخص نشده است. بيماري از طريق تماس مستقيم دام با دام, آئروسل , ترشحات بدن دام بيمار, و حتي انتقال و يا تزريق اگزودا و ترشحات دام هاي بيمار به دام سالم, صورت نمي پذيرد. به عبارت ديگر يك بيماري عفوني غير واگير دار (non contagious) است و تنها راه انتقال محتمل عفونت از طريق نيش ناقلين (Veetors) مي باشد . انتقال بيماري عمدتاً مستقل از نقل و انتقالات دامي است,‌به عبارت ديگر راه برد اجرائي قرنطينه در اين بيماري تاثيري نداردBEF از طريق مني و تلقيح داخل رحمي هم انتقال پيدا نمي كند . گوشت نمي تواند يك منبع خطر براي انتقال بيماري باشد , زيرا ويروس در PH حدود 5 كاملا غير فعال مي شود اين درجه اسيديته در لاشه گاو سريعاً پس از كشتار بوجود مي آيد . نكته مهم ديگر اين است كه ضد عفوني (جايگاه بدن دام و ...) بهيچ وجه نقي در كنترل انتقال بيماري ندارد.

همه گيري تب سه روزه در تابستان در مناطق معتدله, سه قاره آفريقا, آسيا و استراليا بروز مي كنند و با شروع فصل سرد, اين همه گيري ها كاملاً‌ناپديد مي شوند. در آفريقا , چين و استراليا بيماري تب سه روزه, در فواصل طولاني سريعاً منتقل مي شود. اماهميشه جهت آن بصورت گريز از خط استوار است . اين حركت ماكرواپيدميولوژي BEF عمدتاً‌به جمعيت حشرات ناقل و همچنين نيرو و جهت بادهاي بيش ورز (Prevailing winds) بستگي دارد, كه در فاصله كوتاه مدت زماني, به دليل تبعات پديده هاي ال نينو و لانينو, توده هاي حشرات ناقل فواصل مكاني طولاني را طي مي كنند .( در شرق آفريقا در فاصله 24 ساعت تا 700 كيلومتر جابجايي براي ناقلين تب دره ريفت ,گزاش شده است .) در شرق آفريقا بويژه كنيا همه گيري هاي تب سه روزه متعاقب باران هاي سيل آسا گزارش شده است.

در سالهاي اخير ,‌عليرغم اينكه كارهاي علمي و پژوهشي در سطح وسيع بر روي ناقلين BEF شده است, ليكن هنوز به درستي و به شكل واضح ليست ناقلين تب سه روزه مشخص نشده است . اما احتمالاً پشه هاي جنس آادس , كولكس , آنوفلس و پشه ريز نيش زن ,‌از خانواده سراتوپو گوينده يعني جنس كوليكوئيدس (biting midge) بعنوان ناقل بيولوژيكي در استراليا مشخص شده اند. بدين سان كه ويروسBEF از پشه هاي جنس كوليسين و آنوفلين در استراليا و جنس كوليكوئيدس در آفريقا و استراليا جدا شده است نهايتاً اين بندپايان بعنوان ناقلين محتمل ويروسBEF مطرح مي باشند دو دليل عمده براي اين نظريه عبارتند از :

1- ايجاد بيماري تجربي BEF تنها از طريق تزريق وريدي خون كامل يا بخش لكوسيت خون دام آلوده صورت مي پذيرد .

2- عدم وجود ويروس در ابتداي ويرمي در مايع لنفي دام بيمار

6-دوره كمون (incubation Period):

دوره كمون بيماري 4-2 روز, اگر چه ممكن است تا 10 روز هم طول بكشد. اين زمان بستگي به سويه و ميزان (dose) ويروس وارد شده به بدن دام دارد. تزايد ويروس به صورت اوليه در سيستم عروقي بدن دام صورت مي پذيرد تحت شرايط همه گيري BEF ابتلا يك يا چند مورد شاخص Index case (s) درگله گاو بروز مي كند و متعاقبا بعد از متوسط يك هفته موج اصلي بياري BEF درگله حادث مي شود

Index Case (S) Main wave of cases in a hard

تبيين و تحليل اين نكته همه گيري شناسي در تشخيص كانونهاي BEF از اهميت ويژه اي برخوردار است .

6- علايم باليني (Clinical Signs):

گوساله ها كمترين تاثير باليني را از BEF نشان مي دهند بدين سان كه كمتر از 6 ماهگي هيچگونه علايم باليني را نشان نمي دهند. گاوهاي شيري , گاوهاي نر با شرايط بدني خوب و مناسب و تليسه ها و گاوهاي چاق بيشترين تاثير را از ويروس BEF مي پذيرند در گروه سني 6 ماهگي تا 2 سالگي بيشترين موارد ابتلا مشاهده مي شود اصولا در اكثر موارد بيماري تب سه روزه يك بيماري حاد است علايم بيماري بسيار آشكار و كاملاً شديد است.

پس از اينكه مورد ياموارد شاخص بروز كرد, متعاقب آن پس از يك هفته , موج اصلي تب سه روزه در گله شايع مي شود. اوج زماني ويرمي معمولاً‌24 ساعت قبل از بروز علايم تب است. اولين علايم باليني تب ناگهاني C 5/41 40 بصورت دو مرحله اي و گاهي هم سه مرحله اي مشاهده مي شود كه معمولا 18-12 ساعت طول مي كشد. اغلب ساير علائم متعاقب چند ساعت پس از كاهش و قطع تب در اكثر گاوها بروز مي كند. قطع اشتها و كاهش شديد شير حادث مي گردد. يبوست شديد در بعضي از دام ها و اسهال در ساير دامهاي ديگر ديده مي شود افزايش ميزان تنفس و ضربان قلب به همراه ترشحات غليظ و چسبنده در بيني و ترشحات سروزي آبكي از چشم ,‌از علايم بارزBEF است.

ساير علايم عبارت است از :

لرزش عضلاني و تكان دادن مستمر سر حيوان

آماس و تورم در شانه ها , گردن و پشت دام

علايم عضلاني در روز دوم آشكار مي شود كه با جمود شديد عضلات و مفاصل توام با ضعف در عضلات اندام هاي حركتي

لنگش در چهار اندام حركتي دام كه نظير لامينيت حاد, دام اندام هاي حركتي را در زير بدن خود جمع كرده و بصورت متناوب وزن بدن را بر روي اين اندام ها جابجا مي كند . ( به دليل درد در مفاصل اندام هاي حركتي)

حدوداً‌در روز سوم تب فروكش نموده و دام شروع به خوردن و نشخوار كردن مي كند, اما لنگش و ضعف عمومي براي 2-3 روز ديگر ادامه مي يابد.

اكثر دامها زمين گير شده و وضعيت بدن در اين حالت شباهت بسياري با زمان تب شير پيدا مي كند, در حقيقت اين تظاهر كلينيكي در ارتباط با كاهش كلسيم خون است

بعضي از دام ها آمفيزم ريوي و زير جلدي از خود نشان مي دهند كه احتمالاً‌در ارتباط را كمبود تغذيه اي سلنيوم حاصل از تعامل ويورس BEF با آنزيم هاي داخلي سلولي مي باشد . در چنين مواردي احتمال اينكه شاربن علامتي بعنوان اولين تشخيص افتراقي بيماري توسط كلينسين ها اعلام گردد, بسيار زياد است در اپيدمي سال 81 استان تهران اين پديده حادث گرديد و حتي توصيه مايه كوبي بر عليه شاربن علامتي در برخي از واحدهاي درگير بعمل آمده است.

نهايتاً در اكثر موارد بهبودي دام درعرض مدت 5-3 روز حاصل مي گردد اما مواردي هم زمين گيري ادامه مي يابد و به دليل شرايط اقليمي و پنوموني استنشاقي ناشي از نوشاندن غلط داروها به دليل عدم وجود رفلكس بلع در دام بيمار اين امر ممكن است تا 20 و حتي مواردي تا 45 روز هم طول بكشد و در اين حالت اگر دام آبستن باشد در مواردي سقط جنين هم رخ مي دهد در اپيدمي اخير منطقه ورامين استان تهران اين موارد زمين گيري طولاني مدت گزارش و مشاهده شده است.

در انتهاي همه گيري موارد خفيف BEF هم ممكن است رخ بدهد كه علايم آن منحصراً به تب و عدم اشتها محدود مي شود.

تمامي علايم ذكر شده در يك دام و يا يك گله رخ نمي دهد و علايم با استرس وادار كردن دام به تحرك و استرس هاي شرايط اقليمي تشديد مي گردد.

8- علايم كالبدگشايي (Gross lesions):

مهمترين يافته ثابت پس از مرگ يا ذبح دام يك پلي سروزيت سروفيبريني (Serofibrinous Polyserositis) است كه حفرات سينوويال, پريكارديال, پلورال و پريتونيال را در بر مي گيرد , كه مشخصه اين پلي سروزيت حفرات مذكور اين است كه نوتروفيل در مايع حفرات مذكور و بافت هاي اطراف آن تجمع مي نمايند.

تغييرات دژنراتيو درغشاء سينوويال و افزايش مايع سينوويالي در اكثر مفاصل مشاهده مي شود.

تورم عقده هاي لنفاوي و پرخوني و گاهي خونريزي در لايه هاي سروزي بدن دام .

آمفيزم ريوي و آماس برونكيول ها از يافته هاي استاندارد كالبد گشايي BEF است

در دام هاي زمين گير تغييرات دژنراتيو در نخاع مشاهده مي شود

نكروز كانوني در گروههايي از عضلات در بعضي دام ها هم مشاهده مي شود.

9- ابتلا و مرگ و مير (Morbidity & Mortality):

در مناطق آترئوتيك ابتلا 10-5 درصد است .

در مناطقي كه بيماري سابقه نداشته و براي بار اول بروز مي كند (naïve areas) ابتلا 100-35 درصد است.

طول دوره بيماري در يك گله يا واحد اپيدميولوژيك از 3 تا 6 هفته متغير است اما موج اصلي BEF همانطوريكه قبلا گفته شده در اكثر قريب به اتفاق گله ها و واحدهاي اپيدميولوژيك يك هفته بعد از مورد شاخص بروز مي كند

ميزان مرگ و مير يا Case fatality rate كمتر از يك درصد است.

10- عوامل خطر (Risk factors) :

1- فصل تابستان كه كانون هاي بيماري به صورت خوشه اي و در زمان كوتاه بروز مي كند.

2- كانون هاي BEF توسط بادهاي بيش ورز (prevailing wind) در فواصل طولاني گسترش مي يابند . بدين سان كه جهت و شدت اين بادها بر روي جابجايي جمعيت حشرات ناقل تاثير مثبت دارند .

3- چهره ماكرواپيدميولوژي BEF در طي يك دوره چند ساله به شكل كاهش موارد ابتلا به صورت سيكلي (Cyclical diminution) و سپس موج باز خير و احياء شونده (resugence) به صورت افزايش موارد ابتلا, در يك يا چند واحد اپيدميولوژيك, بروز مي نمايد. اين كاهش و افزايش هاي متوالي عمدتاً به دليل تغيير وضعيت ايمني جمعيتي است . كه خود در اكثر موارد به دلايل بروز خشكسالي ها است, كه موجب كاهش جمعيت ناقلين ويروس مي شود.

در طي دوره زماني كه بيماري بروز نمي كند و حالت خاموشي ماكرواپيدميولورژي (Quiescence) در منطقه آنزوتيك حاكم است, عفونت وجود داشته اما,‌درگيري و ابتلا بسيار كم است . در چنين شرايط سيستم گزارش گيري و مراقبت از بيماري در منطقه پائيين آمده و موارد باليني بيماري در فرم هاي خفيف اغلب تشخيص داده نمي شوند.

بروز مجدد يااوج باز خيز و احيا شونده عمدتاً‌ به دو عامل زير بستگي دارند:

1- شرايط محيطي( خشكيالي ها ـ بارندگي هاـ مبارزه بيولوژيك و شيميايي و ...)

2- گسترش حشرات احتمالي ناقل در واحد زمان و واحد مكان

همواره درذهن بسياري از همكاران دامپزشك و دامداران اين سوال مطرح است كه چرا در مناطق آندميك هر از چند گاهي همه گيري هاي وسيع و ناگهاني بيماري بروز مي كند پاسخ اين سوال در سه بخش زير خلاصه مي شود:

A. تغييرات در جمعيت ناقلين ـ عواملي نظير خشكسالي ها و بارندگي ها كه به طور مفصل توضيح داده شده است.

B. تغيير در حدت بيماري زائي ويروسي BEF ماندگاري ويروس در جمعيت بي مهرگان ناقل باعث افزايش حدت ويروسي مي شود. به عبارت ديگر پاساژ ويروس در بي مهرگان موجب افزايش پاتوژنيسيته ويروس مي گردد,‌اما پاساژويروس در جمعيت مهره داران( گاو) موجب كاهش بيماري زائي ويروس مي گردد.

اين امر در اپيدمي هاي جمعيت هاي گاو كاملاً بارز است بدين صورت كه موارد ابتلا در هفته هاي اخر 3 تا 6 هفته بعد از شروع اولين موارد شاخص بيماري غالبا به شكل خفيف بروز مي نمايد.

C. ارتباط پادگني ويروس BEF با ساير رابدوويروس هايي كه در گاو ايجاد عفونت مي نمايند داراي اهميت مي باشد, زيرا كه عفونت اين رابدو ويروس ها موجب افزايش پاسخ ايمني در گاو برعليه BEF مي شوند .

علاوه بر اين ايمني زودگذر بر عليه BEF مي تواند ناشي از ابتلا به ساير آربوويروس هاي غير خويشاوند نظير ويروس هاي آكابان و آينو بوجود ايد. اين پديده ايمني متقاطع ناشي از ساير ويروس ها در ماكرو اپيدميولوژي بروز تب سه روزه از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشند.

11- تشخيص (diagnosis):

12-1- تشخيص صحرايي (Field Diagnosis):

تشخيص موارد منفرد BEF بسيار دشوار است اما بروز كانوني در گله يا واحد اپيدميولوژي زماني كه مراحل مختلف بيماري مورد ارزيابي و تشخيص قرار مي گيرد آسانتر است. اصولاً تشخيص بر اساس مشاهدات باليني ذكر شده و تاريخچه بروز كانون , صورت مي پذيرد.

12-2- تشخيص آزمايشگاهي (Laboratory diagnosis) :

كارآمدترين وسيله براي اثبات موجوديت BEF اين است كه خون كامل غير لخته شده (uncoagulated whole blood) دام بيمار در مرحله اوج تب از طريق تزريق وريدي به گاو حساس منتقل شود.

جداسازي ويروس از طريق بخش لكوسيتي خون دام بيمار در محيط كشت يا تخم مرغ جنين دار روش موثري نمي باشد, زيرا كه به سختي در محيط كشت رشد مي كند.

شمارش تفريقي لكوسيت ها از طريق تهيه يك فروتي خون كه معمولاً سريع ترين راه جهت تكميل تشخيص صحرايي است,‌انجام مي پذيرد . در اين حالت افزايش نسبي نوتروفيل ها همراه با لنفوپني در مرحله حاد بيماري مشاهده مي گردد(shift to the left &lymphopenia)

افزايش پلاسما فيبرينوژن به مدت يك هفته پس از بيماري ,‌كه افزايش بارز كراتين كيناز مشاهده مي شود.

هيپوكلسمي بارز در موارد طبيعي ( نه در مورد تجربي ) BEF بروز مي كند.

ائوزينوپني هم در BEF حادث مي شود.

تست هاي سرولوژي شامل AGID,FAT,SN,CFT و تست blocking ELISA براي BEF وجود دارد در بين اين روش ها serum neutralization test)SN (virusبه عنوان معمولي ترين تستي كه در اكثر آزمايشگاهها انجام مي شود, مطرح است اما اشكال مهم SN اين است كه موارد مثبت كاذب اتفاق مي افتد( ويژگي پايين تست) اما تست blocking ELISA) يك روش اختصاصي و سريع جهت تشخيص BEF از ساير ويروس هايي كه قرابت پادگني با BEF دارند مطرح است نهايتاً اين روش اليزا بعنوان تست مطلوب پاراكلينكي از اهميت خاصي برخوردار مي باشد.

در شرايط فعلي كشور CBC جهت تشخيص لوكوسيتوز ( افزايش نسبي نوتروفيل ها همراه با كاهش لنفوسيت ها ) مناسب ترين روش پاراكلينيك است.

 

12-3- تشخيص افتراقي (Differential diagnosis) :

بيماري هاي مختلفي هستند كه ممكن است موجب اشكال در تشخيص BEF شوند كه عبارتند از :

بوتوليسم ـ تب شير ـ بيماري زبان آبي ـ شاربن علامتي ـ پنوموني ـ كاودريوز ـ بايزيوز

12- درمان(treatment):

BEF از بيماريهاي ويروسي نادري است كه پاسخ درماني بسيار مناسب است (mitigation effect) پروتكل درماني تب سه روزه در دو بخش عمده صورت مي گيرد:

A. درمان علامتي تسكين دهنده عضلاني با تركيبات ضد التهابي غير استروئيدي منجر به فروكش و بهبودي علايم بيماري مي شوند, اما بدون اينكه بر روي گسترش سير بيماري تاثير بگذارند . سه نوع ضد التهاب غير استروئيدي توصيه شده عبارتند از:

1- فنيل بوتازون ( به ميزان 8ميلي گرم به ازاي هر كيلو وزن بدن دام در فواصل 8 ساعت)

2- فلونيكسين ملوماين ( به ميزان 2/2 ميلي گرم به ازاي هر كيلو وزن بدن دام در فواصل 24 ساعت)

3- كتوپروفن ( به ميزان 3 ميلي گرم به ازاي هر كيلو وزن بدن دام در فواصل 24 ساعت)

اين تركيبات اثر اندكي بر روي تظاهرات باليني تنفسي دارند ,‌اما تاثيراصلي آنها بر روي جمود عضلاني, لنگش و قطع اشتها است. اين درمان ها بايستي به مدت سه روز ادامه يابند

در كانون هاي اخير استان تهران مشخص شد كه فلونيكسين مگلوماين تاثير به مراتب بهتري نسبت به فنيل بوتازون دارد ( برخلاف رفرانس veterinary Medicine چاپ نهم) همچنين مشكل ديگري كه فنيل بوتازون ايجاد مي كند به دليل تزريقات مكرر (حداقل 9 تزريق در طي سه روز) كمتر در سطح گاوداري از سوي كلينيسين و دامداران مورد انتخاب قرار ميگيرد.

B. درمان با بورگلوكونات كلسيم ( به شيوه وريدي و زير جلدي) باعث رفع علايم هيپوكليسمي شده و نهايتاً موجب بلند شدن دام زمين گير مي شود در درمان هيپوكليسمي ناشي از BEF بايستي مقوله ايجاد سميت ناشي از كليسيم در دام هيپرترمي را مد نظر داشت . بدين سان كه ابتدا از داروهاي ضد التهابي غير استروئيدي استفاده نمود و پس از كاهش درجه حرارت به دليل مكانيزم مهاري سنتز پروستاگلندين ها , بروگلوكنات كلسيم را تجويز نمود. ميزان انتخابي درمان با بروگلوكنات كلسيم 100 تا 200 گرم كلسيم در غلظت 18 تا 40 درصد است معمولا براي گاو دوز معمول و رايج (usual dose) 400 تا 800 ميلي ليتر با غلظت 25 درصد است . اما به دليل اينكه در گاوهاي تاكسميك حساسيت بالايي نسبت به تزريق داخل وريدي كلسيم بروگلوكنات وجود دارد و ممكن است منجر به مرگ دام گردد,‌از اين رو به تزريق زير جلدي يا داخل پرده صفاقي توصيه مي شود. اما اگر تصميم به تزريق داخل وريدي توسط كلينيسين اتخاذ گرديده شد, بايستي مونيتورينگ و نظارت بر روي سيستم قلبي ـ عروقي به صورت دقيق و به فواصل كوتاه مدت انجام پذيرد. اگر در طي زمان تزريق هر گونه آريتمي و تاكيكارد يا بوجود آمد درمان بايستي متوقف شود. در شرايط نرمال حداقل 10 دقيقه رمان تزريق ميزان در استاندارد بروگلوكنات كلسيم طول مي كشد.

 

13- كنترل و پيشگيري (control & Prevention):

14-1- كنترل :

واكسيناسيون صرفاً بعنوان تنها روش موثر كنترل BEF در دنيا مطرح است اصولا به دليل ماهيت ايمني شناسي BEF در گاو كه تقريباً تمامي دامهاييكه دستخوش مواجهه با يك بار ويروس BEF شوند, در مقابل چالش طبيعي و مصنوعي بيماري ايمن مي باشند, از اين رو واكسيناسيون با توجه به ايمني شناسي ويروس افمروويروس و ماكرواپيدميولوژي BEF بعنوان تنها روش موثر كنترل اعلام شده است اگر چه تفاوت هاي پادگني در سويه هاي ويروس BEF به كمك پادتن هاي تك تيره (monoclonal antibodies) مشخص شده است اما در دام هاي ايمن سويه هاي مختلف BEF از منشا مختلف جغرافيايي ايجاد بيماري نمي كنند. ايمني ناشي از واكسن و عفونت طبيعي ويروس BEF يك ايمني استريل است , بدين سان كه موارد دفع ويروسي و كارير وجود ندارد (no shedder no carrier) بدليل اينكه ويروس به سادگي تخفيف حدت مي يابد,‌واكسن هاي مختلفي براي BEF ساخته شده است.

در حال حاضر سه نوع واكسن در دنيا وجود دارد:

1- واكسن زنده تخفيف يافته: اين واكسن بر روي محيط كشت و يا مغز موش تخفيف حدت مي يابد و سپس از ياورهاي مناسب نظير فروند يا كويل (Fruends or Quil adjutants) استفاده مي شود. دو تزريق به فاصله دو هفته ايمني لازم و موثري براي مدت 12 ماه بوجود مي آورد. ( اين نكته در همه گيري هاي كشور ژاپن در مورد موثر بودن واكسن به اثبات رسيده است). اين نوع واكسن نظير ساير واكسن هاي تخفيف حدت يافته داراي معايبي است كه مهمترين آنها از نظر بي آزاري (Safety) و همچنين ايجاد سندرم كاهش ايمني ناشي از تزايد پاگن هاي ويروسي در بدن ميزابن مي باشد.

2- واكسن كشته فرمالينه: اين واكسن كارآمدي واكسن تخفيف حدت يافته را ندارد اما از نظر بي آزاري (Safety) و همچنين عدم ايجاد اختلال در سيستم ايمني بدن ميزبان, نسبت به واكسن زنده ارجحيت دارد.

3- واكسن سابيونيت (Subunit Vaccine): اين واكسن از بخش پروتئين G يا گليكوپروتئين پيراگير (envelope glycoprotein) ويروس BEF ساخته شده است و در آزمايشات چالش آزمايشگاهي و صحرايي حيوانات را بر عليه ويروس BEF حفاظت مي نمايد, اما تاكنون به شكل تجارتي توليد نشده است.

ايمني حاصل از واكسن BEF در گاو به صورت بارز و مثبتي با سطح پادتن اختصاصي ناشي از دو تست blocking ELISA, SN ارتباط منطقي و آماري دارد ,‌بدين معني كه تست Potency با تست Efficacy تطابق دارد.

14-2- پيشگيري :

همانطوري كه قبلا گفته شد, گونه هاي حشرات ناقلي كه در گسترش ويروس BEF دخيل هستند , تاكنون مشخص و معلوم نشده اند از اين رو روش هاي كنترل ويژه سم پاشي (چه در سطح وسيع و چه در سطح محدود) به هيچ وجه توصيه نمي شوند . در استراليا توصيه مي شود كه بجاي چراي مراتع, از روش تغذيه دستي و در دامداري استفاده شود (Housing method) زيرا موارد باليني BEF بندرت در دام هاييكه در دامداري محدود شده اند مشاهده مي شود . اما اين پروتكل مديريتي بستگي به بيولوژيكي ناقلين منطقه دارد و نمي تواند در سر تاسر دنيا توصيه شود. به صورتيكه در كشور ما برعكس اين نكته, در دام هايي كه در دامداري پرورش مي يابند ( سيستم بسته ) بروز مي كند

نهايتاً

واكسيناسيون تنها روش موثر و مناسب كنترل و پيشگيري بر عليه BEF است .

علاوه بر اين آموزش دامپزشكان بخش هاي دولتي و خصوصي از طريق برگزاري كارگاه هاي آموزشي و انتشار مجموعه هاي كاربردي ... مي تواند آگاهي هاي لازم در زمينه هاي همه گيري شناسي, روش هاي تشخيص , تست هاي پاراكلينيكي , روش هاي درماني و ... دركنترل و پيشگيري بيماري سودمند مي باشند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 20 اسفند 1393 ساعت: 9:42 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره بيماريهاي مشترك انسان و دام

بازديد: 809

 

‹‹ بسمه تعالي ››

به هر گونه اختلال در بدن بيماري مي گويند.

بيماريهاي مشترك انسان و دام (زگونوزها):

بيماريها يا عفونتهاي هستند كه بين انسان و ساير حيوانات يا بالعكس در شرايط طبيعي منتقل مي شوند. مثل شاربن يا تب مالت. اين تعريفي است كه سازمان بهداشت جهاني در سال 1966 ارائه داده است.

ابتدا در مورد هر بيماري كه خواسته باشيم بحث كنيم بايستي به موارد زير اشاره شود:

1ـ مقدمه و توضيح كلي در مورد بيماري: كه به صورت كوتاه بيماري تعريف مي شود.

2ـ اتيولوژي يا سبب شناسي: در اين قسمت عوامل ايجاد كننده بيماري تعريف مي شود.

3ـ انتقال بيماري:

4ـ علائم باليني: منظور علائمي است كه در مشاهده ظاهري و معاينه دام بدست مي آوريم.

5ـ علائم كالبد گشايي: منظور علائمي است كه هنگام كالبد شكافي دام با آنها برخورد مي كنيم.

6ـ تشخيص: در اين قسمت راههاي مهم تشخيص از جمله راههاي آزمايشگاهي مورد بررسي قرار مي گيرند.

7ـ تشخيص تفريقي: راههاي كه مي توانيم بيماريهاي داراي علائم مشابه را از يكدگر تفكيك كنيم.

8ـ درمان: داروهايي كه در درمان بيماري استفاده مي شود و بطور كلي روشهاي درماني مورد بررسي قرار مي گيرند.

9ـ پيشگيري و كنترل بيماري: در اين قسمت راههاي پيشگيري از بيماري و همچنين واكسنهاي مختلف در ارتباط با بيماري بحث مي شود.

نكته: زئفوژ: بيماري مشترك انسان و دام

اصطلاح فارماكولوژي (داروشناسي) كه در اصل آشناي به انواع داروهاست. با تراپوتيك كه در اصل شناخت روشهاي درماني است، نبايد با يكديگر اشتباه شوند.

تقسيم بندي بيماريها:

تقسيم بندي كلي كه راجع بيماريها صورت مي گيرد بيشتر براساس عوامل ايجاد كننده بيماري است كه شامل گروههاي زير مي باشد:

1ـ بيماريهاي باكتريايي: كه عامل ايجاد كننده آن باكتريست.

2ـ بيماريهاي ويروسي: كه عامل ايجاد كننده آن ويروسهاست.

نكته: پريون در اصل ذره اي بين باكتري و ويروس مي باشد مثل عامل بيماري جنون گاوي.

3ـ بيماريهاي انگلي: شامل انگلهاي خارجي و داخلي بوده است.

4ـ بيماريهاي قارچي:

5ـ بيماري متابوليكي (تغذيه اي): بيماريهايي است كه به نحوه اي مربوط به تغذيه است مانند: تب شير.

6ـ بيماريهاي ژنتيكي وراثتي: كه مربوط به وراثت است و يكسري بيماريهاي متفرقه ديگر كه عامل ايجاد كننده آنها مي تواند بعضي عوامل فيزيكي و يا شيميايي باشد.

ارزيابي قسمتهاي مختلف بدن دام:

الف) گوشها: در حالت طبيعي گوشها به طور افقي و يا كمي كشيده نگه داشته مي شود و در موارد صداها عكس العمل نشان مي دهند. در بيماريهاي متعددي ممكن است وضعيت گوشها تغيير پيدا كند از لحاظ ظاهري نيز گوشهاي يك دام سالم عاري از هر گونه انگل خارجي مي باشد.

ب) چشمها: در حالت عادي كره چشم برجسته و چشمها حالت درخشان دارد. مخاط چشم هم معمولاً يك حالت ارغواني دارد.

در يك گاو طبيعي پوزه معمولاً مرطوب و آغشته با بزاق مي باشد و در موقع لمس كردن نسبتاً سرد مي باشد.

د) پستان دام: در يك گاو طبيعي پستان داراي يك شكل مطلوب مي باشد بطوري كه همه كارتيه ها يك اندازه و سر پستانك ها نيز هم اندازه مي باشند در بيماريهاي متعدد پستان ممكن است فرم غيرطبيعي به خود بگيرد. معمولاً در يك گاو بالغ طول سر پستانك ها حدود 8 تا 10 سانتي متر عرض آنها 3 سانتي متر و نوك سر پستانك ها 45 تا 40 سانتي متر با زمين فاصله دارد.

و) دم دام: در يك دام سالم دم داراي حركات فعال بوده و در مقابل مواردي مثل خراش دادن و يا سوزن زدن به راحتي عكس العمل نشان مي دهد. در بيماريهاي متعددي ممكن است دم دچار حالت غيرطبيعي مي گردد.

و) اندامهاي حركتي: در يك دام طبيعي دستها و پاها به صورت كاملاً طبيعي و قرينه مي باشند و مفاصل نه زياد به هم نزديكند و نه داراي ورم در قسمت مفاصل هستند و دام مي تواند به راحتي حركت كند.

ز) پوشش خارجي دام: پوشش خارجي يك دام سالم معمولاً صاف و درخشان مي باشد و رنگ آن بستگي به نوع /// آن در نژادهاي مختلف متغير است و هر گونه اختلال در اين وضعيت حالتي از بيماريست. هنگام لمس كردن پوشش خارجي دام سالم مقداري رطوبت و چربي كه در نتيجه ترشحات غدد چربي و عرق مي باشد لمي مي گردد.

علاوه بر بررسي اين مشخصات ظاهري معاينات ديگري نيز توسط يك دامپزشك از يك گاو بعمل مي آيد. مثلاً اندازه گيري درجه حرارت بدن دام، بررسي ضربان قلب، بررسي حركات دستگاه

گوارش، همچنين بررسي ادرار دام، از لحاظ مختلف مثلاً رنگ ادرار كه در حالت طبيعي زرد روشن مي باشد و يا ممكن است در بيماريهاي مختلف بسيار بدبو گردد.

بررسي مدفوغ نيز از لحاظ شكل طبيعي و بوي مدفوع مي تواند در تشخيص بيماريهاي مختلف مؤثر باشد.

بيماريهاي غيرمسري يا غيرواگيردار:

به بيماريها يا عفونتهاي اطلاق مي شود كه از دام بيمار قابل انتقال به دام سالم نيست مثل كزاز.

درصد واگيري morbility                                    كاشكسي: لاغري شديد

درصد مرگ و مير mortality                      pk : انحراف اشتها

طرز ايجاد بيماري: زماني كه بافت كبد در اثر مهاجرت كرمهاي كبدي دچار خرابي شديد شده باشد در اين شرايط كه معمولاً يك شرايط بي هوازي است. عامل بيماري ازدياد حاصل كرده زهرابه حاصل از باكتري باعث نكروز (خرد يا خراب شدن بافت) كبدي مي گردد.

نشانه هاي بيماري: در بيشتر موارد گوسفندان مبتلا به اين بيماري بدون نشان دادن علامتي تلف مي شوند زماني كه بيماري شديد نباشد و يك مقدار طولاني تر شده باشد معمولاً گوسفند از گله عقب افتاده، تنفس سريع پيدا كرده و روي /// سينه زمين گير شده و در همان حالت از بين مي رود در مورد گاو معمولاً سير بيماري طولاني تر است ولي در هر دو دام بيماري كشنده است.

درمان: درمان مؤثري در اين بيماري نداريم مگر اينكه بيماري بسيار طولاني شده باشد.

پيشگيري: جهت پيشگيري در مرحله اول درمان انگلي مي باشد كه با كمك ضد انگلهايي از جمله رافوكسانايد، كلوزانتل، فازينكس، اين كار صورت مي گيرد از طرف ديگر واكسيناسيون نيز در مورد گوسفندان بايستي سالانه انجام گيرد.

بيماري آنتروتكسمي:

عامل بيماري: كلستريديوم پرفرانژنس مي باشد. گونه هاي متعددي از اين باكتري بيماري آنتروتكسمي را ايجاد مي كند از جمله A., B, C, D, E كه در بين آنها گونه D از همه مهمتر است و بيماري حادي را در نشخواركنندگان به ويژه بره ها ايجاد مي كند. گرچه گونه D بيشتر در بره ها ايجاد بيماري مي كند. ولي مي تواند در گوسفندان و بزهاي بالغ، گوساله ها و ندرتاً گاوهاي بالغ ايجاد بيماري كند.

چند بيماري باكتريايي: سل، شاربي، شاربي علامتي، ساليمونلوز، آنتروتوكسي، بدتوليسم، كزاز.

چند بيماري ويروسي: تب برفكي، هاري، آبله، طاعون.

طيور: آنفلونزا، نيوكاسل، برونشيت، آبله مرغان.

انگلي: تيلريوز «زردي» دارو: بوتالكس سنوروز مغزي.

در حاشيه همين تقسيم بندي يكسري بيماريهاي هستند كه بعنوان بيماريهاي مشترك بين انسان و دام قلمداد مي شوند كه در اصطلاح به آنها زئونوز گفته مي شود.

قبل از اينكه وارد بحث بيماريها شويم يكسري علائم حياتي در مورد گاو بررسي مي كنيم:

1ـ تنفس: اين عمل كه بوسيله پرده ديافراگم و عضلات بين دنده اي و شكمي صورت مي گيرد يكي از علائم حياتي و مهم در دام است. تعداد تنفس طبيعي معمولاً در گاو بالغ در هر دقيقه 35 تا 15 بار در دقيقه مي باشد در موارد متعدد ممكن است تعداد تنفس تغيير كند. بعضي از موارد فيزيولوژيك مانند آبيتني سنگين، و يا ممكن است پاتولوژيك باشد مانند تب يا نارسايي هاي قلبي و يا بيماريهاي ريوي، علاوه بر تعداد تنفس بايستي صداهاي تنفسي نيز مدنظر قرار گيرند كه معمولاً اين كار با گذاشتن گوشي روي ناي مي توانيم مواردي از قبيل سوت كشيدن ناله و يا سرفه را متوجه شويم.

2ـ درجه حرارت بدن: درجه حرارت به معناي گرماي داخلي بدن است كه معمولاً به دليل اكسيداسيون داخل سلولي بوجود مي آيد. اينكار به كمك ترمومتر كه داخل ركتوم گذاشته مي شود تعيين مي گردد. درجه حرارت بسته به عواملي ممكن است تغييراتي داشته باشد. مانند:

سن دام: مثلاً در مورد گوساله ها درجه حرارت 5/39 تا 5/38 و در بالغين 39 تا 38 درجه حرارت طبيعي است.

طول روز: مثلاص درجه حرارت بدن دام هنگام عصر 50/ تا 1 درجه ممكن است از صبح بيشتر باشد.

شرايط محيطي: در فصلهاي گرم درجه حرارت ممكن است بيشتر باشد.

افزايش فعاليت: كه در فعاليت شديد تا 2 درجه بيشتر مي شود.

فعاليت تناسلي: مثلاً 24 ساعت قبل از فحلي و يا زايمان درجه حرارت بدن دام بيشتر مي شود.

3ـ نبض: بهترين روش جهت گرفتن نبض ملامسه شريان صورتي در سطح جانبي فك پايين مي باشد. تعداد نبض نيز ممكن است براساس سن دام يا وزن دام تا حدودي متغير باشد مثلاً گوساله شيرخوار 90 تا 110 بار. گاو جوان 70 تا 90 زايمان كرده 65 تا 80 بار.

بيماريهاي باكتريايي:

گروه مهمي از بيماريهاي، بيماريهاي هستند كه عوامل ايجادكننده آنها باكتري است مهمترين اين بيماريها عبارتند از:

1ـ بيماريهايي كه در اثر گروه باسيلوس ها ايجاد مي شود مانند شاربن.

2ـ بيماريهايي كه در اثر كلستريديوم ها ايجاد مي شوند مانند بيماري آنتروتوكسمي، كزاز و تورم عفوني كبد.

3ـ بيماريهايي كه در اثر بروسلاها ايجاد مي شوند مانند بروسلوز.

داروهاي ضدالتهاب عبارتند از:

1ـ دگزامتازول

2ـ فنيل متازول

3ـ بتا متازون

4ـ فلوزكسين مگلوسين

5ـ كتوفن «كتوپروفن»

6ـ فنيل بوتازون «وتانين»

predel _ 2x

هورمونها عبارتند از:

1ـ اكسي توسين (تسهيل زايمان، ترشح شير)

2ـ استروژن (باز كردن دهانهي رحم هنگام فحلي و زايمان)

3ـ پروژسترون (دوام آبستني)

هورمونهايي كه در ايجاد فحلي و از بين بردن كيست تخمداني مؤثر هستند عبارتند از:

1ـ پروستاگلندين PGF2

2ـ لوتاليز lutalyse

3ـ سنكروميت

4ـ گنادورلين

بيماري شاربن يا سياه زخم :

بيماري فوق حادي است كه در بيشتر موارد با مرگ ناگهاني همراه مي باشد اين بيماري معمولاً در تمام دنيا شايع است مگر اينكه پيشگيري خوبي صورت گيرد. پراكندگي اين بيماري در يك منطقه براساس ميزان پيشگيري، خاصيت زمين و آب و هوا متغير است. بيماري در انسان به صورت عفونت موضعي پوستي بوده و به همين دليل به آن سياه زخم نيز گفته مي شود. اگرچه ممكن است در انسان هم به صورت كشنده باشد. اين بيماري بيشتر در گوسفند و گاو و كمتر در بز و اسب مي باشد.

علل توليد بيماري: عامل اختصاصي بيماري باسيلوس آنتراسيس مي باشد. كه مي تواند در مجاورت هوا توليد هاك كند و براي مدت طولاني محيط را آلوده سازد. اين باكتري در مقابل ضدعفوني كننده ها مقاوم است بيماري مي تواند از طريق خوردن خاك آلوده، استنشاق، يا خراشهاي پوستي وارد بدن شود. همچنين يكسري مگسهاي گزنده و ساير حشرات مي توانند ميكروب شاربن را با خود عمل كنند.

علائم بيماري : خروج خون از منخرين، دهان، مقعد و فرج مي باشد. در مواردي كه بيماري به شكل فوق حاد مي باشد علائمي پس از مرگ خروج خون از منخرين، دهان، مقعد و فرج مي باشد. در مواردي كه بيماري به شكل فوق حاد مي باشد علائمي كه در دام مشاهده مي شود تب 42 درجه، تنفس شديد و عميق، پرخوني مخاط، سقط جنين، اسهال خوني مشاهده خون در شير مي باشد.

درمان بيماري: كمتر ممكن است اين بيماري معالجه گردد. چنانچه بيماري به شكل فوق حاد نباشد و در ابتداي بيماري متوجه شويم مي توانيم از يكسري از داروها با دز بالا مانند پني سيلين استرپتومايسين يا به طور مخفف (PEN + STRP) استفاده كنيم.

راه سريع و مطمئن در اين بيماري پيشگيري است كه با رعايت بهداشت و واكسيناسيون به موقع انجام مي شود چنانچه با لاشه شاريني برخورد كرديم بايستي بلافاصله دفن شده و يا سوزانده شود و روي لاشه آهك ريخته شود. واكسيناسيون اين بيماري بايستي مرتب و به طور سالانه انجام شده و حتي بهتر است در مناطق آلوده 2 نوبت در سال تزريق شود. ميزان تزريق واكسن 5/0 سي سي، بهترين فصل، فصل بهار و معمولاً به گوسفندان بالاي 3 ماه تزريق مي شود.

گروهي از بيماريها توسط كلستريديوم ها ايجاد مي شود كه از جمله آنها كزاز، تورم عفوني كبد يا (سياه مرض) آنتروتكسمي، بوتوليسم، شاربن علامتي مي باشد كه سه بيماري اول توضيح داده خواهد شد.

كزاز:

يك بيماري بسيار كشنده در تمام دامهاست كه بصورت زياد شدن حساسيت، انقباض عضلات و تشنج مشخص  مي شود.

عامل بيماري: عامل بيماري كلستريديوم تتاني مي باشد كه مي تواند با توليد اسپور مدتها و سالها در خاك بماند اين بيماري حتي گرماي 100 درجه سانتيگراد را بمدت 30 تا 60 دقيقه تحمل مي كند.

طرز انتقال بيماري: از راههاي متعددي بيماري منتقل مي شود از جمله زخمهايي كه به دلايل مختلف مانند اخته كردن، هنگام زايمان از طريق مجاري تناسلي، پشم چيني و يا قطع دم بره ايجاد مي گردد.

نشانه هاي درمانگاهي: دوره كمون اين بيماري معمولاً 3 روز تا 1 هفته، حتي ممكن است تا چند ماه طول بكشد. ابتدا سختي در عضلات، سپس لرزش عضلات، انقباض عضلات فك و دشواري در حركات، بيرون زدن پلك سوم، برافراشته شدن دم و بتدريج حيوان به شكل يك اسب چوبي پيدا مي كند. درجه حرارت دام تختي به 42 درجه مي رسد.

درمان: بيماري معمولاً در اسب و گوسفند كشنده بوده ولي در مورد گاو بخصوص در زماني كه دوره كمون بيماري طولاني باشد. ممكن است بهبودي حاصل شود جهت درمان يكسري آنتي بيوتيكهاي وسيع الطيف مانند: پني سيلين.

علائم بيماري: تورم پستان حاد، چشم درد (سفيد شدن چشمها)، تورم مفاصل توأم با درد و سقط جنين از جمله مهمترين علائم است. در بسياري موارد پستان براي هميشه صدمه مي بيند.

درمان بيماري: از جمله آنتي بيوتيكهاي خيلي خوب تايلوزين مي باشد كه به صورت ويال هاي 50 يا 100 سي سي و به صورت 5% و 20% در بازار موجود مي باشد علاوه بر آن بهتر است از يكسري ويتامين ها مانند ويتامين A كه در بهبودي چشمها اثر دارد استفاده كنيم.

پيشگيري: بايستي واكسيناسيون سالي يك بار انجام گيرد. معمولاً دو ماه به زايش واكسيناسيون صورت گرفته و بهتر است 20 روز بعد نيز تكرار شود. ميزان تزريق واكسن 1 سي سي به صورت زير جلدي مي باشد.

تزريق واكسن در/// : 1ـ تزريق در پوست بال، واكسن آبله، نيوكاسل.

2ـ فرو بردن نوك در محلول واكسن.

3ـ چكاندن واكسن در چشم، نيوكاسل N.D .

4ـ از طريق آب آشاميدني.

5ـ اسپري كردن، برونشيت IB .

طرز ايجاد بيماري: در شرايط عادي گونه كلستريديوم پرفرانجنس دردستگاه گوارش وجود دارد و حتي مي توانند توليد زهرابه بنمايد ولي ايجاد بيماري نمي كند. زماني كه جيره غذايي تغيير كند و بخصوص زماني كه غلات بيش از اندازه مصرف شود اين عوامل باعث ركود دستگاه گوارش و انباشتگي آن مي شود تمام اين دلايل باعث افزايش باكتري مي گردد و با توليد زهرابه باعث ازدياد بيماري مي گردد.

نشانه هاي بيماري: در اين بيماري معمولاً دامها بدون نشاني مي ميرند چنانچه قبل از مردن به علائم توجه كنيم وجود كف در دهان، تشنج، بعضي موارد نفخ شكم، تلوتلو خوردن دام و زماني كه بيماري بيشتر طول بكشد اسهال سبز چسبناك از جمله علائم است.

علائم كالبد گشايي: از مهمترين علائم كالبد گشايي وجود خونريزي و نقاط خون مردگي در پرده داخلي قلب، پرخوني در شيردان و مخاط رودها، وجود مايع تقريباً كاهي رنگ در پرده خارجي قلب. چنانچه يك مقدار طول بكشد لاشه به سرعت گنديده مي شود پشم به سهولت كنده مي شود و از علائم مهم چند ساعت پس از مرگ، وجود كليه هاي نرم و له شده مي باشد.

درمان و پيشگيري از بيماري: كار خاصي در مورد درمان نمي توانيم انجام دهيم مگر اينكه شدت بيماري زياد نبوده و در همان مراحل اوليه از آنتي بيوتيك خوراكي استفاده كنيم و مي توان با روشهاي زير از بيماري پيشگيري كنيم:

1ـ بتدريج عادت دادن دامها به غذايي جديد و كاهش مواد غذايي قبلي.

2ـ واكسيناسيون مرتب و به موقع در فصل تغيير رژيم غذايي ميزان تزريق 3 ـ 2 سي سي 14 روز بعد تكرار، واكسن در شيشه هاي 250 سي سي و روش تزريق زير جلدي و پشت كتف انجام مي شود.

بيماري آگالاكسي:

از جمله بيماريهايي است كه در اثر مايكوپلاسماها ايجاد مي شود. عامل بيماري آگالاكسي واگير در بز و گوسفند به نام مايكوپلاسما آگالاكتيه مي باشد.

بيماريهايي كه توسط سالمونلاها ايجاد مي شود:

مهمترين بيماري اين گروه بيماري سالمونلوز مي باشد عامل بيماري شايعترين سالمونلا دابلين و سالمونلا تايفي موريم مي باشد كه مي تواند بيماري را در گاو و گوسفند و بز ايجاد كند.

راه انتقال: منشأ اصلي عفونت بطور كلي آلوده شدن چراگاهها، غذاها و با آب آشاميدني مي باشد و راه انتقال آنها به بدن نيز از طريق گوارشي خواهد بود.

علائم بيماري: بعد از اينكه عامل بيماري از طريق دستگاه گوارش وارد بدن شد علائم برحسب شدت بيماري متغير خواهد بود به طور مثال شديدترين علائم را مي توانيم در گوساله ها داشته باشيم كه يك حالت سپتي سمي شديد مي باشد.

در اين موارد مهم عبارتند از:

تب شديد، بي حالي و گيجي، نشانهاي عصبي مانند عدم تعادل، انقباض كره چشم ديده مي شود.

ولي در دامهاي بالغ بيشتر مربوط به دستگاه گوارش است لذا تورم ديده به صورت خفيف يا شديد از مهمترين علائم است كه در اين موارد بيشتر اسهال شديد و آبكي و گاهي اسهال خوني، قطع كامل جريان شير، تب، غلتيدن دام و بوي گنديده مدفوع از مهمترين علائم مي باشد. يكي از بيماريهايي است كه مي تواند سقط جنين ايجاد كند.

درمان بيماري: بيماري زماني كه حالت شديد داشته باشد و تورم زيادي در روده ها ايجاد شده باشد كار خاصي براي درمان نمي توانيم انجام دهيم ولي زماني كه اوايل بيماري باشد مي توانيم از بعضي آنتي بيوتيكهاي وسيع الطيف بخصوص سولفاديميدين كه هم به شكل تزريقي و هم خوراكي دارد استفاده كنيم در تزريقي 1 سي سي به ازاي هر 5 كيلوگرم وزن زنده بدن به مدت 3 تا 5 روز.

پيشگيري از بيماري: چون راه انتقال بيماري از طريق آب و مواد غذايي آلوده بود. لذا آب آشاميدني دامها و همچنين مواد غذايي بايستي مرتب كنترل شود.

پاستورلوز ريوي يا تب حمل و نقل:

عامل بيماري دو گونه از پاستورلاها عامل ايجاد كننده بيماري هستند كه مهمترين آنها پاستورلاهمولتيكا و پاستورلامولتي سيدا است. اين بيماري بيشتر در مورد گاوهاي جوان در حال رشد (سن 6 ماه تا 2 سال) بروز مي كند. اگرچه ممكن است در هر سني باشد به اين دليل تب حمل و نقل گفته مي شود كه بيشتر هنگامي ايجاد مي شود كه بخصوص در فصل پاييز و زمستان دامها را از يك مكان به مكان منتقل مي كنند.

نشانه هاي بيماري: تب ناگهاني و شديد، خمودگي، بي اشتهايي، تنگي نفس همراه با سرفه، ترشحات مختصر آبكي و چركي از بيني و ممكن است ترشحات چشم نيز وجود داشته باشد.

درمان: بيشتر مواقع بدون معالجه ظرف 3 تا 7 روز بهبودي در دام حاصل مي شود ولي جهت درمان مي توانيم از يك سري آنتي بيوتيكها بخصوص پني سيلين استرپتومايسين استفاده كنيم.

پيشگيري: كاهش خستگي دامها در حين حمل و انتقال كمك مهمي در پيشگيري از بيماريها خواهد داشت.

بيماري تورم پستان  MASTITIS:

بطور كلي تورم پستان با ادم پستان فرق دارد. ادم پستان يا خيزپستان بيشتر بعد از زايمان ايجاد مي شود و تقريباً يك حالت فيزيولژيك مي باشد و آنهم بيشتر تجمع آب بين سلولي است در اين مورد برخورد ما با تورم پستان فرق مي كند و در بسياري موارد خود بخود برطرف مي گردد. ولي در تورم پستان وضعيت فرق مي كند.

ضررهاي اقتصادي حاصل از ورم پستان عبارتند از:

1ـ كاهش شير 70 درصد: خسارت اقتصادي ورم پستان مربوط به كاهش شير است.

2ـ پايين آمدن كيفيت شير: معمولاً حدود 7 درصد ضرر اقتصادي مربوط به اين مورد مي باشد كه در اصطلاح به علت بريده شدن شير مجبور به دور ريختن آن مي شويم.

3ـ حذف گاوها: تورم پستان باعث كور شدن يك يا چند كارتيه مي گردد. گاوي كه داراي 3 سه كارتيه كور باشد و يا در سال سه بار مبتلا به تورم پستان گردد. بايستي از گله حذف شود. 14% خسارت اقتصادي مربوط به همين مورد است.

4ـ تلفات گاو مبتلا: گاوي كه مبتلا به ورم پستان فوق حاد باشد بيشتر موارد منجر به مرگ مي گردد كه البته خسارت اقتصادي آن در گاوداري اندك است.

5ـ افزايش هزينه درمان: معمولاً 8% خسارت حاصله مربوط به هزينه هاي درماني است.

آسيب شناسي:

عوامل ايجاد كننده تورم پستان را در يك تقسيم بندي كلي به دو گروه تقسيم مي كنيم:

الف) عوامل مستعد كننده: عوامل مستعد كننده خود نيز به دو دسته تقسيم مي شوند:

يكسري عوامل فيزيولوژي و تشريحي پستان است.

يكسري عوامل محيطي هستند. از جمله عوامل فيزيولوژيكي و تشريحي مانند موقعيت پستان كه گاوهاي كه داراي پستانهاي بسيار بزرگ هستند بيشتر در معرض آسيب هاي مكانيكي قرار مي گيرند.

شل بودن ليگمانهاي نگهدارنده:

پستان داراي شش زوج ليگمان (ليگمانت) مي باشد كه چهار زوج مياني و دو زوج جانبي است. كار آنها بالا نگهداشتن پستان است در صورت شل شدن مثلاً در اواخر حاملگي و اوايل آبستني يا در سنين پيري زمينه ورم پستان را بيشتر مي كند. چنانچه ليگمانها پاره شود به آن پستان پاندولي گفته مي شود.

فرم و ساختار سر پستانك:

بزرگ بودن سر پستانك سبب جا نگرفتن آن در سر پستانك شيردوش مي باشد و يا كوتاه بودن بيش از اندازه سر پستانك باعث خوب دوشيده نشدن آن مي شود و يا ممكن است كانال سر پستانك بيش از حد گشاده بوده و يا اسفنگر خراب باشد كه همگي زمينه ساز ورم پستان است.

خصوصيات خود كانال سر پستانك:

سر پستانك داراي دو قسمت، مخزن در بالا و كانال باريك در پايين مي باشد و ساختمان كانال از داخل به خارج عبارتند از: بافت پوششي، كراتين، عضلات صاف و پوست وجود دارد. بافت پوششي خود سدي در برابر ميكروب است. كراتي از لحاظ نوع در دامهاي مختلف فرق دارد. در گاوهاي حساس به ورم پستان كراتين نازك تر و فاصله آن از بافت پوششي بيشتر و حاوي اسيدهاي چرب غير اشباع مانند استناريك، لينولنيك و اولنيك مي باشد. در گاوهاي مقاوم به ورم پستان كراتين ضخيم تر، متراكم تر، فاصله آن از بافت پوششي كمتر و حاوي اسيدهاي چرب اشباع مانند اسيداوريك، اسيد پالمتيك و اسيد ميرستيك مي باشد. وراثت پذيري، در اين اسيدها بالاست. لذا در برنامه هاي اصلاح نژاد از آنها استفاده مي شود.

سلولهاي سوماتيك شير:

اين سلولها متشكل از لكوسيتها و سلولهاي پوشش سر پستانك مي باشد. در حالت طبيعي بين 100 تا 000/250 سلول سوماتيك در هر سانتيمتر مكعب شير وجود دارد. وجود اين سلولها باعث مقاومت در برابر ورم پستان مي شود و گاوهاي حساس سلول سوماتيك كمتري دارند. اگر تعدا سلولهاي سوماتيك از حد طبيعي بيشتر باشد گاو مبتلا به تورم پستان تحت باليني مي شود كه بعداً توضيح داده خواهد شد.

آنزيم ليزوزيم شير: اين آنزيم يا منشأ بافت پوششي دارد و يا از خون مي آيد و سبب از بين بردن باكتريها مي شود.

سن دام: با افزايش سن، حساسيت بيشتر مي شود.

مرحله شيردهي: اكثر عفونت هاي پستان در اوايل دوره شيردهي (2 ـ 1 ماه بعد از زايش) مي باشد.

ميزان توليد شير: با افزايش توليد شير حساسيت به ورم پستان بيشتر مي شود.

عوامل محيطي مانند:

1ـ فصل: هواي بسيار گرم و بسيار سرد و مر طوب و يا بسيار خشك پستان را مستعدتر مي كند.

2ـ تغذيه: مصرف زياد پروتئين، تغيير جيره از كنستانتره به مواد خشبي و برعكس، تغذيه از مواد استروژن دار مثل شبدر و يونجه كمبود ويتامين E و سلنيوم از عوامل مستعد كننده هستند.

3ـ جايگاه: مانند مرطوب بودن بيش از حد، عدم رعايت بهداشت جايگاه، و نوع بستر مورد استفاده كه بهترين بستر كلش، بعد گاه و بعد تراشه چوب (خاك اره) مي باشد.

عدم رعايت بهداشت دوشش:

نحوه كار ماشين شيردوشي:

عدم كاركرد صحيح ماشين و يا عدم استفاده صحيح از ماشين، عوامل مستعد كننده هستند. كه در اين ارتباط عواملي مانند شيردوشي بيش از حد يا كمتر از حد معمول، تندتر يا كندتر بودن شيردوشي از حد طبيعي، نامناسب بودن و ترك خوردن لاستيك يا لاينر سر پستانك شير دوشي از جمله عوامل ورم پستان است.

عوامل اصلي عبارتند از:

عوامل باكترياي و در مراحب بعدي قارچ ها مانند اسپرژيلوس در ايجاد ورم پستان دخالت دارند.

عوامل باكتريايي: عوامل باكتريايي مي توانند در دو گروه جاي بگيرند.

تورم پستان مسري: كه منبع عفونت گاو و كارتيه آلوده است و مي تواند عامل بيماريزا را منتقل كند. (مهمترين عوامل تورم پستان مسري استرپتوكوكوس لاكتيه و استافيلوكوكوس اورئوس مي باشد.)

تورم پستان محيطي: منبع عفونت در اينجا محيط آلوده مي باشد كه از طريق بستر آلوده، آب آلوده (مهمترين عوامل تورم پستان محيطي E – COLI و استريپتوكوكوس ديس آگالاكتيه مي باشد.

طبقه بندي ورم پستانها:

به طور كلي ورم پستانها را مي توانيم به دو گروه كلي:

1ـ تحت باليني و 2ـ باليني تقسيم كنيم.

خود تورم پستان باليني داراي درجات 1 و 2 و 3 مي باشد:

تورم پستان تحت باليني:

در اينجا فقط تعداد سلولهاي سوماتيك افزايش پيدا مي كند كه همراه با افت توليد شير مي باشد هيچگونه تغيير رنگي در شير و يادگيري پستان در گاو ديده نمي شود اين ورم پستان فقط از طريق اندازه گيري سلولهاي سوماتيك قابل تشخيص است و معمولاً توسط تستي به نام استفاده از شيرآزما كه معروف به تست سي . ام . تي . (C. M. T) مي باشد كه با توجه به تعداد سلولهاي سوماتيك به درجات مختلف از جمله 1+ ، 2+ و يا 3+  مشخص مي شود.

ورم پستان باليني:

داراي انواع زير مي باشد كه تورم باليني درجه 1 در اين نوع ورم پستان فقط كميت و كيفيت شير از قبيل ميزان توليد، رنگ، بو و PH تغيير مي كند و در شير چرك وجود دارد.

ورم پستان باليني درجه 2:

دراينجا علاوه بر كيفيت شير پستان نيز درگير مي شود خود اين ورم پستان چند درجه دارد از جمله حاد كه در آن پستان متورم، گرم دردناك و شير داراي لخته و آبكي است. ورم پستان مزمن، پستان سفت و سرد بوده هنگام لمس توده هاي سفتي داخل آن است و شير آبكي است.

تورم پستان باليني درجه 3 يا تورم پستان فوق حاد:

در اينجا علاوه بر درگيري پستان و غيرطبيعي بودن شديد شير علائم سيستميك در گاو مانند تب، بي اشتهايي، افزايش تعداد ضربان قلب، تب و مراحل پاياني شوك و سرد بودن اعضاي انتهايي بدن ديده مي شود. اين ورم پستان اغلب در اثر E - COLI و استافيلوكوكوس اورئوس مي باشد.

بروسلوز يا بانگ:

اين بيماي در اثر باكتري بروسلا ايجاد شده و به سه قسمت مي باشد.

بروسلوزي كه در اثر بروسلا آبروتوس ايجاد مي شود در گاو ايجاد بيماري كرده و در انسان نيز مي تواند بيماري ايجاد كند .

بروسلوزي كه توسط بروسلا اوويس ايجاد شده در گوسفند ايجاد بيماري كرده و باعث كاهش قدرت باروري در قوچها به علت تورم اپيديديم شده و در ميشها مي تواند سقط جنين ايجاد كند.

بروسلوزي كه توسط بروسلا ملي تنسيس ايجاد شده و مي تواند در گوسفند و بز ايجاد بيماري كند و در انسان نيز ايجاد بيماري مي كند. كه بروسلوزي كه در گاو ايجاد بيماري مي كند مهمترين آنهاست و از لحاظ اقتصادي خسارت زيادي وارد كرده و از نقطه نظر بهداشت انساني نيز به علت بوجود آمدن تب مالت اهميت زيادي دارد.

طرز انتقال بيماري: اين باكتري بيشتر تمايل به موضعي شدن در رحم، پستان، بيضه، غدد جنسي ضميمه، غده هاي لنفاوي و كيسه هاي مفصلي دارد و همه اينها به عنوان منابع عفونت هستند از طريق مواد غدايي آلوده نيز به راحتي منتقل مي شود.

 

 

علائم بيماري: نشاني اصلي درمانگاهي آن سقط جنين مي باشد كه اصولاً در سه ماهة آخر آبستني اتفاق مي افتد و از عوارض بعدي آن جفت ماندگي و تورم رحم است در دام نر تورم بيضه واپيديدم مي باشد.

تشخيص بيماري: مهمترين راه تشخيص خون /// زير دم است.

پيشگيري: واكسيناسيون دام با واكسن  S  19 مي باشد.

مهمترين بيماريهايي كه به وسيله باكتريهاي گروه مايكوباكتريوم ايجاد مي شود بيماريهاي سل و يون مي باشد.

نمونه ي آزمايشگاهي مناسب براي بيماري يون:

1ـ ارسال يك قسمت از روده ي شسته شده.

2ـ تهيه ي /// مخاط كنده شده از وكتوم.

3ـ نمونه ي مناسب براي بيماري ليستريوز ارسال مغز در محلول فرمالين است.

بيماري سل:

داراي سه گونه گاوي (مايكوباكتريوم بوويس) و مرغي (مايكوباكتريوم اوويوم) و انساني (مايكوباكتريوم تربوكولوزيس) است. در بين آنها گونه گاوي اهميت بيشتري دارد.

نمونه ي آزمايشگاهي :

1ـ شير در ظروف استريل.

2ـ نمونه اي از چرك جراحات.

3ـ نمونه اي از جراحات مشكوئي در محلول فرمالين.

عامل بيماري يون هم: مايكوباكتريوم پاراتوبوكلوزيس مي باشد.

علائم يون: لاغري، اسهال پرتابي.

تشخيص بيماري: با استفاده از پروتئيني به نام توبركوليني به عنوان آنتي ژن استفاده مي شود و در بازار به نام PPD عرضه مي شود.

سل گاوي:

بيماري در گاوهاي شيري اهميت بيشتري دارد و انسان نيز به آن مبتلا مي شود لذا از لحاظ انساني بسيار مهم مي باشد بيشتر بخصوص گاوهايي كه در جايگاه بسته هستند شيوع دارد. از لحاظ حساسيت گاو، بز و خوك حساس تر و گوسفند و اسب طبيعتاً مقاومتر هستند.

طرز انتقال بيماري: عمده ترين منشأ عفونت دام آلوده است ميكروب مي تواند در هواي بازدم، مدفوع، شير، ادرار، ترشحات رحم، وجود داشته باشد و بدين طريق وارد محيط شده دامهاي ديگر و حتي انسان را آلوده سازد.

علائم بيماري: مهمترين علائم لاغري تدريجي، زياد و كم شدن اشتها، نوسان گرماي بدن، تورم غده هاي لنفاوي، سرفه مزمن كه بيشتر هنگام صبح و هواي سرد ديده مي شود. سرفه معمولاً صدادار نيست و هر چند گاهي يكي، دو بار عارض مي شود.

تشخيص: راه تشخيص تست سل از طريق تزريق توبركولين به صورت بين جلدي در ناحيه گردن مي باشد.

درمان: در مورد درمان كار خاصي نمي توانيم انجام دهيم. پيشرفتهاي اخير يكسري آنتي بيوتيك خوراكي را تجويز كرده اند مسأله مهم پيشگيري است كه بعد از تشخيص توسط تست دامها حذف گاو صورت مي گيرد.

اسهال حاد و تفكيك نشده گوساله ها نوزاد:

بيماري معمولاً در گوساله هاي كمتر از ده روز شيوع دارد كه خسارت اقتصادي فراواني به دنبال خواهد داشت. دليل انتخاب اين اسم به خاطر همكاري باكتري و ويروسها مي باشد از جمله مهمترين باكتري E – COLI و از جمله ويروسهاي مهم روتاويروس و كورناويروس مي باشد.

علائم بيماري: مهمترين علائم اسهال شديد و آبكي، كم شدن سريع آب بدن و مرگ در عرض چند ساعت يا روز.

درمان و پيشگيري: در ارتباط با درمان بيماري مگر اينكه در مرحله اوليه و قبل از دهيدراته شدن بدن گوساله اقدام گردد وگرنه موفقيت آميز نخواهد بود در مورد اين بيماري پيشگيري اهميت خاصي دارد. اخيراً واكسني بر عليه بيماري تهيه شده، ولي مسأله مهم ديگر در اين بيماري بهداشت هنگام زايمان و يا بهداشت جايگاه گوساله مي باشد كه بايستي ضد عفوني كامل شده و سپس از شعله استفاده گردد.

بيماري مشمشه:

عامل بيماري پزودوموناس مالني مي باشد اين بيماري در تك سمي ها ديده مي شود و از اين نظر، قابل انتقال به انسان مي باشد و از لحاظ بهداشت انساني اهميت دارد. علائم بيماري بيشتر مربوط به دستگاه تنفس است و مهمترين علائم تب، سرفه، افسردگي، تنگي نفس همراه با خس خس (رال تنفسي) علامت مهم ديگر ترشحات مخاطي يا چركي از يك يا هر دو بيني بيماري معمولاً در اسب به صورت مزمن، در قاطر و الاغ تقريباً هميشه حاد است. همچنين ممكن است مشمشه به صورت ضايعات جلدي نيز مشاهده شود كه در اين صورت زخمهايي در نواحي بيني مشاهده خواهد شد.

بيماريهاي ويروسي:

اين بيماريها از اين نظر مهم مي باشد كه معمولاً كاري در درمان آنها نمي توانيم انجام دهيم و بايستي سعي شود از اين بيماريها پيشگيري كنيم مهمترين بيماريهاي ويروسي كه بحث مي كنيم.

عبارتند از: تب برفكي، طاعون، هاري و آبله.

بيماري تب برفكي (FMD) :

ازجمله بيماريهاي خطرناك و واگيردار مي باشد كه سريع الانتشار بوده و بيماري ضايعاتي را در دهان و سم ها ايجاد مي كند.

عامل بيماري: ويروس اين بيماري از گروه آنترويروس ها مي باشد كه تيپ هاي مختلفي دارد از جمله

 SAT3 – SAT2 – SAT1 – C – O – A و تيپي به نام Asia1.

پراكندگي بيماري:

بيماري در تمامي مناطق ايران وجود دارد و تيپهاي O , A به عنوان تيپهاي بومي ايران محسوب شده و تيپ Asia1 بعضي مواقع از كشورهاي همسايه وراد ايران مي شود بيماري واگيري شديد داشته ولي تلفات در بالغين 2% مي رسد. ويروس بيماري در مقابل گرما حساس تر ولي در مقابل سرما مقاومتر است لذا در فصول پاييز و زمستان بخصوص در پاييز شيوع بيشتري دارد.

ويروس بيماري در مقابل اكثر ضد عفوني كننده ها مقاوم است ولي تركيباتي مانند فرمالين و سود سوزآور به راحتي ويروس را از بين مي برد.

در بين حيوانات، بيشتر بيماري در گاو ديده مي شود ولي مي تواند حيوانات ديگر مثل گوسفند ناقل عمدة بيماري باشد.

طرز انتقال و سرايت بيماري:

مهمترين مشكل اين بيماري اين است كه براحتي و به سرعت از يك منطقه به منطقه ديگر از طريق عواملي چون هوا، باد، حيوانات وحشي، تنفس، ترشحات بيني، شير، مدفوع و آب آلوده صورت مي گيرد و بشترين راه سرايت از يك دام به دام ديگر معمولاً در اثر تماس انجام مي گيرد.

علائم بيماري: ويروس اين بيماري ابتدا به دهان حمله كرده، سپس ضايعاتي بخصوص روز زبان، لثه ها، بين سمها و پستان ايجاد مي كند. شيوع ضايعات به صورت هايپرپلازي بافت سلولي بوده كه اين مسأله باعث مستعد شدن اين قسمت به جراحت مي شود. بتدريج در اين قسمتها تاولهايي به اندازه يك تا دو سانتي متر ايجاد مي شود به دنبال آن ويروس مي تواند وارد خون شده، تب ايجاد مي شود بعد از سه تا هفت روز بتدريج تب پايين آمده و تاولها از بين مي رود بدنبال آن مايع لزجي از گوشه هاي دهان سرازير مي شود كه همين مايعات مي تواند عامل مهمي در انتقال بيماري به شمار آيد. لازم به ذكر است به علت اينكه دام نمي تواند خوب نشخوار كند معمولاً در طي بيماري كف از دهان سرازير مي شود از علائم مهم ديگر بيماري در گاو آبستن، سقط جنين مي باشد به علت نخوردن غذا به شدت لاغر شده توليد دام پايين آمده لذا خسارات اقتصادي حاصله بالاست.

پيشگيري و درمان: كار خاصي در مورد درمان نمي توانيم انجام دهيم و ضد عفوني كننده ها و داروهايي كه استفاده مي شود تنها به خاطر جلوگيري از عفونت هاي ثانويه است از جمله ضد عفوني كننده ها مي توانيم از گليسيرين يده، تركيبات اسيدي مانند سركه يا مواد قليايي مثل جوش شيرين يا اسپري آنتي بيوتيك كه تمامي اينها. به عنوان جلوگيري از عفونت ثانويه است.

پيشگيري: مهمترين مسأله در پيشگيري واكسيناسيون و همچنين رعايت موازين بهداشتي در گاوداريست بهتر است دامهايي كه براي اولين بار واكسن تب برفكي مصرف مي شود سه هفته بعد مجدداً تزريق انجام گيرد و در زمان آلودگي منطقه در مورد تمامي دامها هر سه ماه واكسيناسيون صورت گيرد. مقدار تزريق واكسن معمولاً در گوسفند يكي سي سي در گاوهاي اصيل 5 (پنج) سي سي استفاده شود. چنانچه خواسته باشيم واقعاً بيماري را در منطقه كنترل كنيم بايستي اولاً در مورد دامهايي كه وارد منطقه مي شود قرنطينه كامل صورت گرفته واكسيناسيون آنها انجام گيرد و موازين بهداشتي را كاملاً در گاوداري انجام دهيم.

طاعون گاوي:

بيماري ويروسي حاد و فوق العاده مسري نشخواركنندگان است كه بيشتر جراحاتي را در مخاطات دستگاه گوارش وارد مي كند به خاطر بروز بسيار سريع بيماري و تلفات زيادي كه به دنبال دارد طاعون نامگذاري شده است.

پراكندگي يا اپيديميولژي بيماري:

اين بيماري به بهيچ وجه در آمريكاي شمالي ديده نشده ولي در بسياري از مناطق آسيا بيماري به صورت بومي وجود داشته واگيري اين بمياري 100% بوده و تلفات 25% حتي تا 90% را دارد. ميانگين تلفات 50% است. ويروس اين بيماري در مقابل عوامل خارجي بسيار حساس بوده و در خارج از بدن در عرض چند ساعت از بين مي رود.

نمونه ي مناسب:

1ـ نمونه اي از جراحات روده اي در محلول فرمالين ـ سالمين10% .

2ـ قسمت هايي از طهال و غدد لنفاوي در يخ، تهيه گسترش هايي از موكوس.

در نشخواركنندگان كوچك هم طاعون مخصوص آنها به نام PPR (طاعون گاوي) وجود دارد كه علائمي تقريباً شبيه طاعون گاوي دارد.

نشانيهاي درمانگاهي:

تب شديد تا 5/41، بي اشتهايي، ترشح اشك كه ابتدا آبكي و سپس چركي مي شود، تورم مخاط دهان بيني و ملتحمه چشم، بزاق ابتدا كف آلود و كمي آغشته به خون و سپس چركي، اسهال و گاهي اسهال خوني شديد همراه با زور زدن دام بتدريج درجه حرارت بدن دام پايين آمده و منجر به مرگ مي گردد.

درمان: به علت خطراتي كه در انتشار بيماري وجود دارد نبايستي مدنظر قرار گيرد.

پيشگيري: پيشگيري از بيماري و ريشه كني آن در صورتي كه موارد زير را رعايت كنيم آسان است. نقل و انتقال حيوانات و فرآورده هاي آنها بايد كاملاً تحت كنترل باشد و چنانچه در منطقه اي بيماري بروز كرد بايستي دامهاي آلوده و حيوانات در تماس با آنها معدوم شود.

واكسناسيون طاعون گاوي هر ساله به طور مرتب انجام شود كه معمولاً واكسن در گوساله 3 ماه به بالا و سالي يكبار بايستي تكرار گردد.

بيماري هاري:

هاري بيماري فوق العاده كشنده ويروسي است كه موجب عفونت دستگاه عصبي مي گردد تمامي حيوانات خونگرم ممكن است به بيماري دچار شوند.

نمونه ي مناسب ارسال نيمي از مغز در گليسيرين 50% و نيمه ي ديگر مغز در محلول ديكرومات.

عامل بيماري: عامل بيماري جزء رابدوويروسها است كه تمايل زيادي به دستگاه عصبي دارد و يكي از ويروسهاي درشت و نسبتاً كم مقاومت مي باشد و در بزاق خشك شده در عرض چند ساعت از بين مي رود.

پراكندگي بيماري:

بيماري در اكثر كشورهاي جهان به استثنا كشورهايي كه به شكل جزيره هستند وجود دارد استراليا و نيوزيلند هيچگاه بيماري را نداشته اند. عمده ترين ناقل بيماري روباه از لحاظ درجه حساسيت روباه، موش صحرايي و كايوت (كفتار) فوق العاده حساس، گاو، خرگوش و گربه حساسيت زيادي دارند. سگ، گوسفند و بز حساسيت شان متوسط است. /// هيچ حساسيتي به هاري ندارد و يا فوق العاده كم است. خفاش تنها نوع حيواني است كه در بين همه اينها بيمار به ظاهر سالم مي باشد و بدون نشاني مي تواند عامل انتقال بيماري باشد. اغلب انتشار بيماري فصلي است و بيشتر در اواخر پاييز و زمستان ديده مي شود و راه انتقال بيماري هميشه گزيدن بوسيله حيوان مبتلا مي باشد البته ممكن است آلوده شدن زخم به وسيله بزاق آلوده نيز عامل انتقال بيماري باشد.

نشانيهاي بيماري:

شكل خفيف و فلجي بيماري تلو تلو خوردن اندامهاي خلفي هنگام راه رفتن، شل شدن دم و تمايل آن اغلب به يك سمت و كاهش حساسيت حيوان كه بيشتر در اندامهاي خلفي است. زور زدن حيوان همراه با فلج مقعد كه در اين موراد معمولاً همراه با مكيده شدن هوا به داخل رودها و يا خروج هوا مي باشد ديده مي شود و بتدريج حيوان زمين گير مي گردد.

ريزش بزاق نيز يكي از علائم بيماري است. مرگ معمولاً 6 تا 7 روز پس از بيماري فرا مي رسد. در هاري خشن حيوان پر هيجان و نسبت به صدا و حركات اشيا شديداً حساس و تحريك پذير مي باشد در بعضي موارد به اشيا و حيوانات حمله مي كند و نعره هاي بلند مي كشد درجه حرارت دام معمولاً طبيعي است.

درمان: بايستي پس از آلودگي به اين ويروس محل زخم را با ضد عفوني كننده هاي رايج شستشو دهيم حتي صابون مي تواند از ابتلا بيماري جلوگيري كند.

پيشگيري: برنامه پيشگيري بسيار گسترده است و بايستي تمامي حيواناتي كه بنحوي باعث انتقال بيماري مي شود تحت كنترل باشند بخصوص حيواناتي مثل سگ و روباه بايستي واكسينه شوند چنانچه خواسته باشيم بيماري هاري كلاً وارد منطقه اي نشود تمامي دامها به علت طولاني بودن كمون بيماري بايد 4 تا 6 ماه قرنطينه شوند هنگام ابتلا دام به هاري بايستي تا 10 روز در يك مكان بسته نگهداري شده و پس از تلف شدن سر دام جدا شده و جهت تهيه واكسن به مؤسسه سرم سازي ارسال شود.

نمونه ي مناسب از مايع درون آبله، زخم پوست در محيط چاركول است.

آبله:

عامل بيماري آبله در حيوانات مختلف متفاوت است لذا آبله گاو، آبله گاوميش، گوسفند، بز و اسب و شتر هر كدام ويروس جداگانه اي دارد. آبله گوسفند و بز بيشتر در ناحيه زير دم و گاو بيشتر در پستان اتفاق مي افتد و براحتي از طريق دست شير دوش يا دستگاه شيردوشي منتقل مي گردد. جراحات ابله ابتدا به صورت پرخوني گلي رنگ، سپس دانه هاي برجسته سفيد رنگ در اطراف منطقه پرخوني و بعد از آن به صورت تاول زرد رنگ كه در وسط كمي فرو رفته است ديده شده و بتدريج تاول ها تركيده نو بتدريج قرحه (زخم) ايجاد مي شود. در مورد گاو معمولاص محل اين جراحات محدود به قسمت پايين پستان و بخصوص سر پستانكها مي گردد. بيماري بخصوص در مورد گوسفند خيلي واگيردار است حتي از طريق استنشاق هوا نيز قابل انتقال است. عامل بيماري آبله هرپس ويروس است.

علائم بيماري:

خشكي و ضعف عضلاني، تب شديد، ريزش آب از چشم و بيني و ايجاد جراحات پوستي بخصوص در مناطق بدون پشم. جراحات ممكن است در مخاط دستگاه گوارش، تنفسي و حتي ادراري، تناسلي ديده شود. در مورد گوسفند ممكن است تلفات حتي به 50% برسد ولي در /// معمولاً با واگيري 90% تلفات حدود 4% مي باشد.

درمان:

درمانها بيشتر كمكي است و استسفاده از پمادهاي ويتامين A و يا ويتامين A به صورت تزريقي و همچنين پماد متيل ساليسيلات كه حالت مسكن دارد استفاده مي شود.

پيشگيري:

پيشگيري در مورد گوسفند و بز كه شيوع بيشتري دارد بايستي هر ساله واكسيناسيون انجام گيرد كه معمولاً بهترين زمان تزريق واكسن قبل از جفتگيري مي باشد كه به ميزان 5/0 سي سي در گوسفند و بز تزريق مي گردد.

ذات الريه:

بيماري است كه علل گوناگون دارد از جمله عواملي كه در ذات الريه دخالت دارند مي تواند ورود دارو به داخل ريه باشد كه در آن حالت به آن پنوموني استنشاقي گفته مي شود. ذات الريه در مورد گوساله ها اهميت خاصي دارد و بيشتر در گوساله هاي 2 تا 5 ماهگي و آن هم بيشتر در گوساله هايي كه در جايگاه بسته نگهداري مي شوند كه تراكم بالا و شرايط محيطي نامناسب در شدت بيماري دخالت دارد در اين موارد واگيري بيماري حتي به 100% مي رسد و تلفات ممكن است به 30% برسد. عوامل ايجاد كننده بيماري ويروسهايي از جمله پارآنفلونزاي تيپ 3 ويروس سن سي شيال (R. S. V) و از جمله باكتريها كه دخالت دارد و همچنين كورينه باكتريوم مي باشد.

نشانيهاي بيماري:

تب 40 تا 5/40 درجه، سرفه خشن، زماني كه باكتريها دخالت كنند درجه حرارت بدن بالاتر رفته، تنگي نفس شديدتر شده و يك حالت توكسمي در بدن ايجاد مي شود.

درمان بيماري:

به خاطر عفونت هاي ثانويه كه ممكن است در اثر باكتري هاي دخالت كننده ايجاد شود يكسري آنتي بيوتيك ها تجويز مي شود. از جمله آنتي بيوتيك هاي مؤثر پني سيلين استرپتومايسين و تايلوزين و سولفاديميدين مي باشد.

پيشگيري:

بهترين راه پيشگيري بهداشت و نگهداري صحيح گوساله ها مي باشد كه بايستي جايگاه داراي تهويه مناسب و دماي مناسب باشد و گوساله هاي تازه خريداري شده تا اطمينان از سلامتي حاصل نكنيم با ديگر گوساله نگهداري نشود.

بيماريهاي انگلي

يك علامت مشترك اكثر بيماريهاي انگلي اين است كه پشم جلاي خود را از دست مي دهد و به راحتي كنده مي شود. بيماريهاي انگلي به طور كلي در دو گروه جاي مي گيرد.

بيماريهاي انگلي داخلي

كپلك يا ديستومانوز:

بيماري مهمي است كه در اثر كرمهايي از گروه فاسيولا ديكروسليوم و فاسيولوئيدس ايجاد شود. اصطلاح فاسيوليازيس فقط مخصوص انگل فاسيولا بوده كه مهمترين و شايعترين فاسيولا، فاسيولا هپاتيكا مي باشد. سير تكاملي اين انگل بدين شكل مي باشد كه بيشترين فصل شيوع آن فصل بهار مي باشد. ابتدا تخم انگل وارد روده شده دفع مي گردد كه در مرحله اول به آن ميراسيديوم گفته شده و وارد بدن حلزون مي گردد. نوع حلزون بيشتر ليمنه آ مي باشد پس از طي سير تكاملي به صورت متاسركر وارد بدن ميزبان مي گردد. پس از آن مي تواند وارد كبد شده ضايعاتي را در كبد ايجاد كند بسته به تعداد متاسركرهايي كه وارد بدن شده اند تظاهرت بيماري فرق مي كند.

از مهمترين علائمي كه در انگل هاي كبدي ديده مي شود بطي زير فكي يا خيز زير فكي مي باشد. در ارتباط با انگل ديكروسليوم تفاوتي كه در سير تكاملي وجود دارد اين است كه داراي دو ميزبان واسطه مي باشد حلزون و مورچه مورد نظر فورميكا مي باشد.

علائم:

لاغري، كم خوني. بطري زير فكي، رافوكسانايد است.

درمان و پيشگيري:

اقدامات مهمي كه بايستي انجام دهيم عبارتند از: زهكشي زمينهاي مرطوب، درمان هدفدار و زمان بندي شده (درمان استراتژيك) كه در اين مورد به طور مرتب داروهاي ضد انگل كبدي از جمله رافوكسانايد و كلوزانتل خورانده مي شود. مبارزه با حلزونها، در مورد انسان ميزبان اتفاقي است و مي تواند در نتيجه تماس با علوفه و يا خوردن سبزيجات آلوده مبتلا گردد.

كيست هيداتيك يا هيداتيدوز:

با توجه به اينكه انگلهاي داخلي دام كلاً در سه گروه سستودها، نماتودها، ترماتودها هستند در اين بيماري انگلهاي مختلفي دخالت دارد كه مهمترين آنها مرحله لاروي سستود اكينوكوس گرانولوزوس مي باشد. ميزبان قطعي آن سگ، ميزبانهاي واسطه گوسفند، گاو و برخي ديگر از حيوانات مي باشد. تخم اين انگلها از روده ميزبان قطعي دفع شده و از طريق گوارش وارد بدن ميزبان هاي واسطه مي گردد. در بدن ميزبان در بقيه اعضاي ديگر نيز كيست تشكيل شود. بيماري در انسان بخصوص زماني كه كيست ها پاره شود بسيار خطرناك مي باشد و بايستي هرچه سريعتر به تشخيص قطعي برسيم چون در مراحل اوليه درمان براحتي انجام مي گيرد.

كنترل و پيشگيري:

راه اصلي پيشگيري درمان انگلي /// مي باشد دارويي كه در اين ارتباط توصيه مي شود پرازيكوانتل (Droncit) مي باشد كه به ازاي هر 10 كيلو وزن يك عدد خورانده مي شود كه در اين مورد 24 تا 48 ساعت سگ را در يك مكان بسته و تمامي مدفوع ريخته شده دفن مي گردد. پيشگيري در انسان نيز از طريق عدم تماس با سگ آلوده و يا ضد عفوني كامل سبزيجات امكان پذير است.

تنيازيس:

تنيا يكي ديگر از سستودهاست و در اين بيماري دو نئع تنيا يكي تنياسوليوم و ديگري تنياساژنياتا دخالت دارند مرحله لار وي اين انگلها به نام سيتي سركوس ناميده مي شود به همين دليل بيماري در بعضي منابع به نام سيتي سركوزيس ناميده شده، تنياي اولي ميزبان واسطه آن خوك و دومي گاو مي باشد ميزبان قطعي هر دو تنيا انسان مي باشد يعني انگل در روده انسان زندگي كرده و مي تواند تخم انگل از طريق مدفوع دفع گردد و از طريق مصرف آن توسط ميزبان واسطه سيتي سرك در عضلات آنها بخصوص عضلات قلب مستقر شده و بيماري سيستي سركوزيس را ايجاد كند. در انسان بيماري تنيازيس را داريم. اهميت بهداشتي تنياسوليوم در اين است كه انسان نيز مي تواند آلوده شده و سيتي سرك را در بافتهاي مهم از جمله سيتسم اعصاب مركزي، چشم و يا عضلات ديگر مستقر شده و باعث از بين رفتن انسان شود. مسأله بهداشتي اين است كه از خوردن گوشت خام يا نيم پخته كه حاوي سيتي سرك هستند خودداري كنيم.

انگلهاي خارجي

يكي از مهمترين بيماريهاي انگلي خارجي بيماري تيلريوز مي باشد كه عامل اصلي انتقال آن كنه مي باشد. بيشترين فصل شيوع بيماري از اوايل بهار تا اوايل پاييز مي باشد و در مناطق گرمسيري شيوع بيشتري دارد.

علائم بيماري:

تب شديد، بي اشتهايي، تورم غده هاي لنفاوي، كم خوني مخاطات بخصوص مخاط چشم و واژن. در بعضي موارد اسهال و چون يكي از مهمترين آثاري كه بيماري دارد زخم شيردان مي باشد لذا اسهال خوني نيزايجاد شود.

تشخيص بيماري:

در مرحله اول علائم باليني مشخص كننده بيماري است جهت تشخيص قطعي مي توانيم گسترش خوبي (فروتي) روي لام از رگهاي گوش تهيه كرد. در آزمايشگاه بعد از رنگ آميزي انگل مشاهده خواهد شد.

درمان و پيشگيري:

در مرحله اول بايستي از اين بيماري با سم پاشي مرتب جايگاه دامها و بدن آنها پيشگيري كنيم، جهت درمان اين بيماري داروي مخصوص آن بوتالكس يا (بيوپارواكون) مي باشد كه معمولاً در آن Kg / Bw به ازاي 20 كيلوگرم وزن بدن مي باشد. كه در عضله گردن تزريق مي شود. داروهاي ديگر از جمله آنتي بيوتيك اكسي تتراسايكلين و وستامين هايي از جمله ويتامين A و ويتامين B12 تزريق مي گردد.

تعريف توكسمي: يعني ورود سم توكسين به داخل خون.

نمونه ي مناسب براي ارسال به آزمايشگاه جهت تشخيص تيلريوز:

1ـ تهيه يگسترش از خون رگهاي سطحي بخصوص گوش.

2ـ تهيه ي بيوپسي از غدد لنفاوي مانند پيتس كتفي.

ـ بهترين زمان بخيه ي زخم يك ساعت بعد از زخمي شدن است.

ـ بهترين روش خون بندي رگهاي بزرگ ليگاتور كردن است.

ـ يكي از بيماريهاي ويروسي مختص گاو تب نزله اي بدخمي مي باشد. MSF .

علائم :

كدر شدن چشم و تورم و آب ريزش چشم، تورم غدد لنفاوي، يبوست، سپس اسهال خوني، ادرار قرمزرنگ، تب، بي تابي، ترشحات مخاطي و سپس ايجاد زخم در آن، تنگي نفس، گوسفند ناقل اصلي اين بيماري مي باشد.

ـ مواد داراي اثر ضد التهاب عبارتند از: EDTA ، سيترات سديم، هپارين.

ـ بيماري لوپينگ ايل نوعي بيماري ويروسي مخصوص گوسفند است كه با سرگيجه و انسفالوميليت همراه است. ناقل اين ويروس يك نوع كنه به نام ايكسودس رسينوس است.

ـ تشخيص دقيق بيماري هاري در آزمايشگاه ديدن /// Negri Bady در شاخ آوران مغز مي باشد.

ـ تست والئيني براي تشخيص مشمشه.

نكات مهم:

1ـ چرخش دام بر اثر ليستريوز، بيماري مغزي، سنوروزدام: انگل مغزي

2ـ قرص پرازيكوانتل «درونسيت» ضد انگل براي سگ

3ـ محلول ليكودرم و پماد فاتيو مخصوص درمان بيماريهاي قارچي دام.

4ـ داروي Ivermectin جهت مبارزه با بيماريهاي داخلي و خارجي دام كه به صورت زير جلدي SC تزريق مي شود.

5ـ پماد MC براي درمان ورم پسنان در دوران شيرداري، به صورت تزريق داخل پستان براي هر كارتيه يكي پماد مصرف مي شود و 12 ساعت بعد تزريق تكرار مي گردد. پماد DC هم براي خشك كردن شير و هم براي جلوگيري از ورم پستان، مانند بالا تجويز مي شود.

6ـ پودر فورازوميدون و كلرامفنكيل: اين داروها سرطان زا مي باشند و مصرف آنها منع شده است. اما عملاً در 95% مرغداريهاي كشور مصرف مي شوند. از جمله عوارض اين داروها مي توان سرطان خون در كودكان و مقاومت به دارو در انسان را نام برد.

7ـ عارضه ي پيكا PK «انحراف اشتها» خوردن خاك كه علت اصلي آن مي تواند كمبود فسفر باشد. آشغال خوري يا هرزه خوري.

8ـ خواص قرص سواميون:

1ـ رنگي است و محلول را رنگي مي كند.

2ـ كلرزدايي مي كند و

9ـ لاغري مفرط: كاشكسي

«مطالب بالا خارج از محدوده ي درس مي باشند»

ـ جنون گاوي «انسفالوپاتي اسفنجي شكل گاوها»

BSE عامل: پروتئين خاص به نام پريون.

علامت ويژه: اسفنجي شدن مغز

ـ ديستروفي «سفيد شدن» عضلاني در اثر كمبود ويتامين E و سلنيوم مي باشد.

ـ تست تشخيص سريع بيماري بروسلوز در گاو آزمايش رزبنگال مي باشد. ولي دقيق ترين روش آزمايشي است به نام آزمايش رايت كه معمولاً داخل لوله «تيوپ» يا روي صفحه «پليت» انجام مي گيرد.

به غير از اين دو روش، روش ديگري بنام Milkring test  (MRT) نيز وجود دارد.

ـ كشت مناسب براي جدا كردن سالمونلا استفاده از محيطي است به نام سلنيت f بعد از 24 ساعت مي توانيم روي محيط هاي ديگر بريزيم.

ـ تشخيص باكتري مايكوباكتريوم، عامل سل از طريق رنگ آميزي مخصوصي بنام ذيل نيلسون و تست توبركولين صورت مي گيرد.

ـ تك يافته هاي مهمي وجود دارند «پروتوزوآ» كه از آنها مي توان تيلريا، عامل تيلريوز، آيمر يا عامل كوكسيديوز ليشمانيا عامل ليشمانوز «سالك» كه ممكن است ليشمانيوز به صورت ضايعات پوستي «لشمانيوز جلدي يا سالك» رخ دهد. و يا به صورت ليشمانيوز احشائي يا تب سياه Kala _ Azar باشد.

ـ به بيماري شاربن يا سياه زخم، طحال خوني نيز مي گويند.

ـ هاري كاذب «اوژسكي»: يك بيماري ويروسي بوده كه در درجه ي اول ميزبان واسطه ي آن خوك است. ولي به طور تصادفي بقيه دامها نيز مبتلا مي شوند. علائم آن در دستگاههاي عصبي و توليدمثل بروز مي كند كه به صورت انسوفاليت، نارسايي توليدمثل و گاهي خارش پوستي بروز كند.

«نمونه هاي مناسب جهت ارسال به آزمايشگاه براي تشخيص بيماري»

كوكسيديوز:

عامل آيمريا، محل تأثير روده ها كه موجب اسهال مي شود. نمونه:

1ـ مدفوع و تراشه هاي روده در محلول 2% ديكرومات پتاسيم يا فرمالين 1%

آناپلاسموز:

تهيه ي گسترش از خون

ـ تب برفكي

ـ آسپرژيلوس: قسمتهايي از ريه ي بيمار در محلول فرمالين ـ سالمين 10% و يا در محيط چاركول.

ـ دينگ ورم Ringworm : ارسال تراشيدگي هايي از پوست، درون پاكت.

آفلاتوكسيكوزيس:

1ـ نمونه اي از غذاي مشكوك حدود 500 گرم كه به خوبي بسته بندي شده باشد.

2ـ قسمتي از كبد در محلول فرمالين ـ سالمين 10%

تست آسكولي: براي تشخيص آلودگي پشم به عامل بيماري شاربن.

ـ بهترين روش نمونه برداري محتويات شكمبه استفاده از سندمري معده است.

ـ بهترين روش نمونه بردار از ادرار گاو جهت آزمايش باكتريولوژي استفاده از سند مخصوص مثانه مي باشد.

ايمونوگلوبولين هاي مهم عبارتند از:

IgG , IgA , IgM  كه در بين آنها IgM  از همه بزرگتر است. در ابتداي پاسخ ايمن ابتدا IgM بالا رفته سپس ظرف چند هفته از بين مي رود. IgG پس از IgM بالا رفته ولي چندين سال باقي مي ماند.

آنتي بيوتيكهاي دامهاي بزرگ:

اكسي تتراسايكلين 5% و 10% (محلول تزريقي)

دسته دارويي: آنتي بيوتيك. ضد تك ياخته.

موارد مصرف: گاو، گوسفند و بز، عفونتهاي ديتگاه ادراري، تناسلي، متريت، اورام پستان، پيلونفريت، عفونت مثانه و جفت ماندگي و عفونتهاي ناشي از آن.

عفونتهاي دستگاه تنفس:

پنوموني، پلوروزي، پلوروپنوموني واگيربزان، پاستورلوز و تب حمل و نقل (shipping fever) و ساير بيماريهاي عفوني از قبيل آناپلاسموز، آگالاكسي، لپتوسپيروز، سالمونلوز، بروسلوز، شاربن، آنترتوكسمي، گنديدگي سم (foot rot) اكتينومايكوز، اكتينوباسلوز و عفونتهاي بعد از عمل جراحي.

اسب: عفونت مفاصل (پلي آرتريت)                    بيماري گورم، آنتريت و پنوموني ها.

سگ و گربه: بارتونلوز سگها، بيماري سگهاي جوان                   پن لوكوپني گربه.

مقدار و روش مصرف:

اين دارو به صه صورت داخل عضلاني (IM) داخل وريد (IV) و زير جلدي (SC) قابل تزريق مي باشد. تزريق داخل وريدي دارو در موارد توكسمي احتمال وقوع شوك را كاهش مي دهد. تزريق وريدي تنها يك بار در روز انجام مي شود ولي در موارد حاد هر 12 ساعت يك بار مي تواند مصرف شود. دز پيشهادي دارو 10ـ5 ميلي گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن حيوان و به مدت 4 تا 5 روز مي باشد. (اكسي تتراسايكلين 5% ، 4 الي 10 ميلي ليتر و اكسي تتراسايكلين 10% ، 2 الي 5 ميلي ليتر به ازاي هر 45 كيلوگرم وزن بدن دام).

5%  ، هر 5 كيلوگرم 1 سي سي

10% ، هر 10 كيلوگرم 1 سي سي

زمان پرهيز از مصرف دارو: درمان با اكسي تتراسايكلين را 14 روز قبل از ذبح دام قطع نماييد.

بسته بندي: ويالهاي ml  50 و ml 100 .

انروفلوكساسين 5% (محلول تزريقي):

دسته دارويي: آنتي بيوتيك

تركيب: هر ميلي گرم از اين دارو حاوي 50 ميلي گرم انروفلوكساسين مي باشد.

موارد مصرف: اين دارو كاربرد وسيعي در درمان بيماريهاي عفوني ناشي از ميكروارگانيسمهاي گرم مثبت، گرم منفي و مايكوپلاسماها دارد از اين دارو در درمان عفونتهاي ادراري تنفسي، گوارشي، پوستي، و عفونتهاي بافتهاي نرم استفاده مي شود. اين دارو را مي توان در درمان عفونتهاي منفرد و مخلوط (چند گانه) بكار برد. انروفلوكساسين در گوساله، گاو و گوسفند بيشتر جهت درمان عفونتهاي گوارشي (سالمونلوز، كلي باسيلوز و پاستورلوز) و عفونتهاي تنفسي (برنكوپنوموني، پلوروپنوموني و عفونتهاي مايكوپلاسمايي) استفاده مي شود.

مقدار و روش مصرف:

در گوساله، گاو و بز و بره 5/2 ميلي گرم انروفلوكساسين به ازاي هر كيلوگرم وزن دام
(5/0 ميلي ليتر به ازاي هر 10 كيلوگرم وزن دام) توصيه مي شود. در موارد استثنائي مانند درگيري شديد ريوي، سالمونلوز و آگالاكسي واگير مقدار مصرف دارو را بايد تا ميزان 1 ميلي ليتر به ازاي هر 10 كيلوگرم وزن حيوان افزايش دارد. در گوساله تزريق به صورت زير جلدي و در گوسفند و بز به صورت عضلاني مي باشد.

زمان پرهيز از دارو: 28 روز قبل از ذبح دام.

بسته بندي: ويالهاي 50 ميلي ليتري.

لينكومايسين + اسپكتينومايسين (محلول تزريقي) لينكواسپكتين.

موارد مصرف :

گوسفند و بز: عفونتهاي اوليه ثانويه دستگاه تنفسي ناشي از مايكو پلاسماها و اجرام ميكروبي حساس به لينكومايسين و اسپكتينومايسين، ذات الريه و پلوروپنوموني واگير و درمان عفونت سم (foot rot) ناشي از باكتريوئيديس نودوزوس، و آگالاكسي گوسفند.

گوساله شيرخوار: (قبل از شروع نشخوار) درمان عفونتهاي تنفسي، گوارشي (پنوموآنتريت) گوساله هاي شيرخوار ناشي از اجرام حساس به اين دارو.

مقدار و روش مصرف:

گوسفند و بز:

1 ميلي ليتر براي 10 كيلوگرم وزن بدن دام به صورت تزريق داخل عضلاني يكبار در روز و به مدت 3 روز متوالي.

گوساله شيرخوار: 1 ميلي ليتر براي هر 10 كيلوگرم وزن بدن دام به صورت تزريق داخل عضلاني دوبار در روز اول و يكبار طي 4ـ2 روز بعدي.

زمان پرهيز از مصر ف: دامهاي مداوا شده را تا 14 روز پس از آخرين تزريق نبايد براي مصرف مواد غذايي انسان كشتار نمود. شير دامهاي تحت درمان در طول درمان تا 48 ساعت پس از آخرين تزريق دارو نبايد به مصرف غذايي انسان برسد.

بسته بندي: ويالهاي 50 ميلي ليتري

نئومايسين سولفات (قرص خوراكي و داخل رحمي)

موارد مصرف:

درمان اسهال و عفونتهاي دستگاه گوارش در دام (گاو، گوسفند، گوساله، بز و بره) به صورت موضعي، پيشگيري و درمان عفونتهاي رحم در دام.

مقدار و روش مصرف:

خوراكي: روزانه 10 ميلي گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن دام به فاصله 12ـ8 ساعت.

رحمي: 2 قرص به ازاي هر 50 كيلوگرم وزن زنده دام.

بسته بندي: بليستر 10 عددي در بسته هاي 50 عددي.

بني سيلين جي پروكائين + دي هيدرواسترپتومايسين

دسته دارويي: آنتي بيوتيك

موارد مصرف:

براي پيشگيري و درمان عفونتهاي ايجاد شده توسط ميكروارگانيسم هاي حساس به پني سيلين و دي هيدرواسترپتومايسين، مانند عفونتهاي ادراري تناسلي، عفونتهاي پوستي، عفونتهاي تنفسي، گنديدگي سم، شاربن، اكتينومايكوزيس، لپتوسپيروزيس، اكستينوباسيلوزيس، ورم ناف، ارتريت، جلوگيري از عفونتهاي بعد از عمل، آندوكاريت تحت حاد، مننژيت.

مقدار مصرف: 1+1 براي 100 كيلوگرم

2+2 براي 200 كيلوگرم

3+3 براي 300 كيلوگرم

موارد منع مصرف: در دام هايي كه نارسايي كليوي و كبدي دارند نبايد مصرف شود.

تايلوزين 5% ، 20%

گروه دارويي: آنتي بيوتيك

شكل داروئي: محلول استريل تزريقي

موارد مصرف: جهت پيشگيري و درمان عفونتهاي ناشي از ميكروارگانيزمهاي حساس به تايلوزين از جمله موارد ذيل:

درمان پنوموني ناشي از پاستور لامولتوسيدا، كورينه باكتريوم، پيوژنز، گنديدگي سم، و ديفتري ناشي از فروزوباكتريوم نكروفورم، ورم پستان حاد ناشي از استافيلوكوكوس و مننژيت ناشي از كورينه باكتريوم پيوژنز. درمان اشكال فوق حاد آگالاكسي مسري ناشي از مايكوپلاسما آگالاكيته.

مقدار مصرف:

10 ميلي گرم به ازاي هر گيلوگرم وزن دام، درمان بايد تا يك روز پس از بهبودي و رفع علائم بيماري ادامه ياد. ولي طول دوره درمان بيشتر از 5 روز نشود.

روش مصرف: فقط به روش عضلاني تزريق مي گردد.

بسته بندي: اين دارو در ويالهاي 50 تا 100 ميلي ليتري عرضه مي شود.

اكسنل (پودر استريل) (Exeenel)

دسته دارويي: آنتي بيوتيك

روش مصرف: ويال يك گرمي با افزودن 20 ميلي ليتر

آب استريل در داخل ويال، محلول آماده تزريق تهيه مي شود.

گاو: براي درمان بيماريهاي تنفسي در گاوهاي گوشتي و شيري طي دوران شيردهي و همچنين درمان گنديدگي سم، دارو به صورت تزريق عضلاني با دز يك ميلي گرم براي يك كيلوگرم وزن دام (يك ميلي ليتر محلول استر يل آماده شده براي 50 كيلوگرم وزن بدن) استفاده نمائيد.

درمان با فواصل 24 ساعت به مدت 3 روز متوالي تكرار شود. در صورتي كه پس از 3 روز درمان، نتايج رضايت بخشي ديده نشد در روزهاي چهارم و پنجم نيز درمان را ادامه دهيد.

بسته بندي: پودر استريل اكسنل در ويالهاي 1 و 4 گرمي عرضه مي شود.

سولفاديميدين 5/2 گرمي (بولوس) و شكل تزريقي:

دسته دارويي: سولفوناميد

نشخواركنندگان: ديفتري گوساله ها، گنديدگي سم، اكتينوباسيلوز، متريت، پلي آرتريت، ورم پستان، در شكل تزريقي ///

مقدار و روش مصرف نشخواركنندگان: شروع درمان : 220 ميلي گرم سولفاديميدين به ازاي هر كيلوگرم وزن زنده در روز اول 5/4 بولوس به ازاي هر 50 كيلوگرم وزن.

ادامه درمان: 110 ميلي گرم سولفاديميدين به ازاي هر كيلوگرم وزن زنده در روزهاي دوم، سوم، چهارم، (2 بولوس به ازاي هر 50 كيلوگرم وزن)

بسته بندي: بليسترهاي 10 عددي در جعبه هاي 50 عددي

داروهاي ضد انگل داخلي:

آلبندازول: (بولوسهاي 152 و 600 ميلي گرم و سوسپانسيون خوراكي 5/2%)

موارد مصرف: آلبندازول داروي ضد كرم وسيع الطيفي است كه براي از بين بردن انواع كرمهاي دستگاه گوارش، كرمهاي ريوي، كرمهاي پهن و همچنين براي از بين بردن كرم كپك در گوسفند و نيز در گاو استفاده مي شود.

مقدار و نحوه مصرف:

گوسفند و بز: 5 ميلي گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن زنده گوسفند و بز تا 20 كيلوگرم وزن زنده نصف پولوس وتا 40 كيلوگرم يك پولوس 152 ميلي گرمي و يا يك ميلي ليتر سوسپانسيون خوراكي به ازاي هر 5 كيلوگرم وزن زنده گوسفند و بز. 5/7 ميلي گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن زنده گوسفند و بز يا تا 20 كيلوگرم وزن زنده 1 بولوس و تا 40 كيلوگرم 2 بولوس 152 ميلي گرمي و يا 5/1 ميلي ليتر سوسپانسيون خوراكي براي هر 5 كيلوگرم وزن زنده گوسفند و بز.

گاو: 10 ميلي گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن زنده گاو يا تا 90 كيلوگرم وزن زنده گاو 5/1 بولوس 600 ميلي گرمي و يا 2 ميلي ليتر سوسپانسيون خوراكي به ازاي هر 5 كيلوگرم وزن زنده دام.

توجه: هر قاشق مرباخوري سوسپانسيون خوراكي 5/2% معادل 5 ميلي ليتر مي باشد.

موارد منع مصرف: مصرف دارو تا 45 روز پس از آبستني گاو ماده و يا ميش منع شده است .

زمان پرهيز از مصرف: 28 روز پيش از كشتار گاو، گوسفند و بز مصرف دارو را قطع كنيد.

شير گاوهاي مداوا شده تا 3 روز پس از قطع نمودن دارو قابل استفاده مي باشد.

بسته بندي: سوسپانسيون خوراكي 5/2% ظروف پلاستيكي 1 ليتري.

بولوس 152 ميلي گرمي: بليتر ده عددي در جعبه ي 50 عددي، بولوس 600 ميلي گرمي بليستر ده عددي در جعبه هاي 50 عددي

رونتل (قرص 100 ميلي گرمي ) فبانتل

دسته دارويي: ضد انگل وسيعت الطيف براي كنترل و درمان آلودگيهاي انگلي دستگاه گوارش و تنفس گوسفند، بز و گوساله

تركيب: هر قرص حاوي 100 ميلي گرم ماده مؤثر فبانتل با فرمول شيميايي زير است

گوسفند و بز: تا 20 كيلوگرم يك قرص

21 تا 40 كيلوگرمي دو قرض

41 تا 60 كيلوگرمي سه قرض

سلامت دارو: فبانتل داروئي كاملاً بي خطر است. حتي مصرف 40 برابر دز درماني آن هيچ گونه مسموميتي ايجاد نمي كند.

بسته بندي: جعبه هاي محتوي 10 بليستر 10 عددي

آيورمكتين 1% (محلول تزريقي)

دسته دارويي: ضد انگلهاي داخلي و خارجي

موارد مصرف: آيورمكتين براي درمان و كنترل آلودگيهاي انگلي داخلي و خارجي در گاو و گوسفند بشرح زير مي باشد:

گاو وگوسفند: كرمهاي گرد معده و روده مانند: استرتاژيا، همونكومن، تريكوسترونژيلوس كوپريا

كرمهاي ريه: ديكتيولوس

كرم چشم: تلازيا

لارو كرمهاي مهاجر: هيپودرما

لارو مگسهاي مولد مياز

شپش ها

جرب ها: پسوروپتس، ساركوپتس

كنه ها: اورنيتو دوروس

مقدار و روش مصرف:

گاو: يك ميلي ليتر از محلول تزريقي آيورمكتين 1% (10 ميلي گرم آيورمكتين) به ازاي هر 50 كيلوگرم وزن دام بصورت تزريق زير جلدي در ناحيه جلو يا پشت شانه هاي دام.

گوسفند: نيم ميلي ليتر از محلول تزريقي ايورمكتين 1% (5 ميلي گرم آيورمكتين) به ازاي 25 كيلوگرم وزن گوسفند به صورت تزريق در پشت شانه هاي دام.

موارد احتياط: از تزريق داخل عضلاني يا وريدي اين دارو خودداري كنيد.

زمان پرهيز از مصرف: مصرف اين دارو را 25 روز قبل از كشتار قطع نمائيد. مصرف اين دارو در دامهايي كه شير آنها مورد استفاده انسان قرار مي گيرد و دامهايي كه 28 روز به زايمان آنها مانده است مجاز نمي باشد، شير توليد شده در دامهاي تحت درمان نبايد تا 28 روز پس از آخرين تزريق مصرف شود.

بسته بندي: ويالهاي 50 ميلي گرمي

ورميزول (گرانول محلول در آب) لواميزول هيدروكلرايد

دسته دارويي: ضد انگل داخلي

موارد مصرف: لواميزول بر ضد كرمهاي بالغ دستگاه گوارش (معده و روده) و لارو آنها و بيشتر كرمهاي ريوي مؤثر است.

مقدار و روش مصرف: معمولاً هر شاسه براي 5ـ4 گوسفند بصورت خوراكي

بسته بندي: جعبه محتوي 5 شاسه 5 گرمي

پارازول (بولوس يك گرمي) (مبندازول)

دسته دارويي: ضد انگل

كارآيي: براي كنترل و درمان انگلهاي دستگاه گوارش و تنفس

مقدار و روش مصرف: به ازاي هر كيلوگرم وزن زنده دام 20 ميلي گرم مبندازول بايد خورانده شود. يا هر بولوس براي 50 كيلوگرم وزن با استفاده از وسايل خوراندن بولوس.

موارد منع مصرف: توصيه مي شود در طول دوره يك ماه آبستني مبندازول مصرف نشود.

بسته بندي: در ظروف پلي اتيلني 50 عددي و جعبه هاي محتوي 5 بليستر 10 عددي (50 بولوس)

نيكلوزامايد (بولوس 1250 ميلي گرمي)

دسته دارويي: ضد انگل

موارد مصرف: جهت پيشگيري، كنترل و درمان آلودگيهاي انگلي ناشي ازسستدها در نشخواركنندگان، گوشتخواران، و طيور تجويز مي شود. بطور كلي گونه هاي مختلف تنيا مونيزيا، استلزيا، ديپليديوم، كانينوم و بسياري ديگر ازسستدها به اين دارو حساس مي باشند.

مقدار نحوه مصرف:

گاو و گوساله: يك بولوس به ازاي هر 25 كيلوگرم وزن زنده

گوسفند و بز: يك بولوس به ازاي هر 15 كيلوگرم وزن زنده دام

سگ: يك بولوس به ازاي هر 10 كيلوگرم

گربه: يك سوم بولوس به ازاي هر 3/3 كيلوگرم وزن زنده

طيور: 200ـ100 ميلي گرم نيكلوزمايد خالص به ازاي هر كيلوگرم وزن به مدت 3 روز متوالي به صورت مخلوط با دان.

زمان پرهيز از مصرف: ندارد

موارد احتياط: ندارد

منع مصرف: ندارد

بسته بندي: بليسترهاي 10 عددي در جعبه هاي 50 عددي

بوتالكس (بيو پارواكون 5%)

گروه داروئي: ضد انگل

شكل دارو: بيوپارواكوتبه صورت محلول شفاف ياقوتي رنگ جهت تزريق داخل عضله تهيه مي گردد.

موارد استعمال: بيوپارواكون براي درمان بيماري (تيلريوز) ناشي از گونه هاي مختلف تيلريا مانند تيلريا آنولانا، تيلرياپاروا، تيلرياپاروالاورشي، تيلرياپارروابوويس، تيلريا سرجنتي و تيلريا موتانس به كار مي رود.

توجه: در ايران شايعترين انواع تيلريوز ناشي از تيلريا آنولانا و تيلريا سرجنتي (اوريانتاليس) در گاو مي باشد.

ميزان و نحوه مصرف: به طور كلي يكبار تزريق بيوپارواكون به مقدار 5/2 ميلي گرم براي هر كيلوگرم وزن بدن (يك سي سي دارو براي 20 كيلوگرم وزن دام) كافيست ولي در موارد خيلي شديد بيماري مي توان همين دارو را بعد از 48 تا 72 ساعت بعد از تزريق اوليه تكرار نمود.

بيوپاراكون را مي بايد منحصراً به روش تزريق داخل عضلاني بكار برد و بهترين محل تزريق دارو در عضله گردني با رعايت شرايط بهداشتي مي باشد.

موارد منع مصرف: تزريق داخل وريدي و زير پوستي اكيداً ممنوع است.

بسته بندي: در ويالهاي چهل سي سي تهيه مي شود.

رافوكسانايد (بولوس خوراكي 150 ميلي گرمي)

دسته دارويي: ضد انگل

موارد مصرف: براي درمان بيماريهاي فاسيولوز، همنكوز در گاو، گوسفند و بز مصرف مي شود.

مقادير و نحوه مصرف: مقدار خوراك درماني رافوكسانايد 5/7 ميلي گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن زنده دام به صورت خوراكي و يك بار مي باشد يا به ازاي هر 20 كيلوگرم وزن زنده دام يك بولوس خوراكي 50 ميلي گرمي يك بار خورانده شود. تكرار درمان پس از سه هفته ضروري است.

موارد منع مصرف و تداخل داروئي: ندارد

بسته بندي: بليستر 10 عددي، جعبه 50 عددي

پرازي كوانتل (قرص)

دسته دارويي: ضد انگل

موارد مصرف: براي درمان آلودگي به انگلهاي اكينوكوكوس (گرانولوزوس، مولتي لوكالاريس) ديپليديوم كانينوم، تنيا (اويس، هيدا تيژنا)

مقدار و روش مصرف:

سگ: يك قرص براي هر 10 كيلوگرم وزن بدن 5 ميلي گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن براي تمامي گونه هاي سستود.

گربه: براي تمامي گونه هاي سستود به مقدار 5 ميلي گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن.

بسته بندي: بسته هاي 20 عددي

داروهاي ضد انگل خارجي

آلفاكرون پلاس 10% (پودروتابل)               «حشره كش براي مبارزه با مگسهاي مزاحم»

مگس ها ناقل بيش از 60 نوع بيماري در دام و طيور مي باشند آلفاكرون پلاس، بهداشت دام و طيور را تأمين كرده ضمن كمك به پيشگيري از بيماريها، باعث صرفه جويي در مصرف داروها مي شود.

روش مصرف: آلفاكرون پلاس 10% به صورت پودر قابل حل در آب تهيه شده كه از طريق نشانه گذاري (point - on) به وسيله يك قلم مو مانند رنگ بر سطوح صاف نقاط مختلف واحدهاي دامداري (اعم از ستون، چارچوب در و پنجره، نرده ها و لوله هاي داخل سالن شيردوشي، سطح بيروني ظروف غذاخوري و تمامي سطوحي كه در تماس مستقيم با آن نيست) ماليده مي شود. در صورت عدم امكان استفاده از سطوح ذكر شده، آلفاكرون را مي توان بر ورقه هايي از جنس مقوا يا پلاستيك ماليد و از سقف آويزان نمود. الفاكرون پلاس 10% به صورت محلول پاشي (spraging) نيز قابل استفاده است.

ميزان مصرف:

1ـ در روش نشانه گذاري، 500 گرم آلفاكرون را در 400 ميلي ليتر آب ولرم حل نماييد (براي تأثير بيشتر مي توان از تركيب آب و شير به نسبت مساوي استفاده نمود) اين محلول براي نشانه گذاري 200 مترمربع كف (زمين) و يا 400 مترمربع ديوار و كف كافي است.

2ـ در روش محلول پاشي (اسپري كردن)

500 گرم محلول آلفاكرون را در 4 ليتر آب ولرم حل نماييد اين محلول براي سمپاشي 100 مترمربع كف (زمين) و يا 200 مترمربع ديوار و سقف كافي است.

بسته بندي: در كارتنهاي حاوي 10 قوطي 500 گرمي عرضه مي شود.

باي تيكول پور ـ آن (فلومترين 1%)

شكل تركيب: محلول آماده مصرف

موارد مصرف: كنترل انواع كنه در گاو و گوسفند و همچنين انواع جرب و شپشهاي گزنده و خونخوار در گاو.

ميزان و طريقه مصرف: اين فرمولاسيون به روش پور ـ آن مورد استفاده قرار مي گيريد هنگام استفاده بطري را خوب تكان داده بشر مدرج را روي آن نصب كنيد. سپس با فشار روي بطري بشر را تا زمان موردنظر پر نموده و روي خطي طولي در حد فاصل شانه و دم در پشت دام بپاشيد.

نوع دام

وزن بدن

ميزان مصرف به ميلي ليتر

انواع كنه

انواع جرب و شپش

گوسفند

تا 40 كيلوگرم

4

4

گوسفند

تا 60 كيلوگرم

6

///

گوسفند

تا 80 كيلوگرم

8

///

گوساله

تا 200 كيلوگرم

20

40

گاو جوان

تا 300 كيلوگرم

30

60

گاو

تا 400 كيلوگرم

40

80

گاو

بيش از 400 كيلوگرم

50

100

 

زمان منع مصرف: ندارد

بسته بندي: بطري 1 ليتري

مكتوميل 10% (سايپرمترين 100 امولسيون)

حشره كش و كنه كش

موارد مصرف: براي مبارزه با انگل هاي خارجي دام و طيور مانند كنه هاي يك ميزبانه و چند ميزبانه، مايت هاي مولد جرب، مگس ها، شپش هاي گاو و گوسفند و طيور و انواع آن.

موارد مصرف

روش مصرف

نوع انگل

مقدار مصرف

توضيحات

گاو

محلول پاشي

مستقيم بدن

كليه انگلها

1 در هزار

در صورت آلودگي شديد در مورد كنه هاي يك ميزبانه تكرار 5ـ4 هفته بعد و كنه هاي چند ميزبانه 15ـ12 روز بعد

حمام

كليه انگلها

1 در هزار

در صورت كاهش 10% حجم محلول اوليه اضافه نمودن محلول مجدد با غلظت 5/1 در هزار

گوسفند

محلول پاشي تمام بدن

شپش

2 در هزار

در صورت آلودگي شديد تكرار 10ـ7 روز بعد يكبار كافي است در صورت لزوم تكرار 3ـ2 هفته بعد

حمام

جرب

1 در هزار

در صورت كاهش 10% حجم محلول اضافه نمودن محلول مجدد با غلظت 2 در هزار

طيور

محلول پاشي بدن

مايت و شپش

2ـ1 در هزار

///

دامداري و مرغداري

محلول پاشي كف و ديوار

 

100 ميلي ليتر در 5 ليتر آب براي 100 مترمربع

///

 

بسته بندي: 1 ليتري

مكسيدول 60% (ديازنيون 600 امولسيون)

حشره كش و كنه كش

خواص شيميايي: مكسيدول حشره كش و كنه كش از گروه اركانوفسفره بوده و هر ليتر آن حاوي 600 گرم ديازينون مي باشد.

روش مصرف آن:

موارد مصرف

روش مصرف

نوع انگل

مقدار مصرف

توضيحات

گاو

محلول پاشي

مستقيم دامها

كنه، جرب، شپش

1 در هزار

در صورت كاهش 10% حجم محلول اوليه اضافه نمودن محلول مجدد با غلظت 5/2 در هزار

حمام

كنه، جرب، شپش

1 در هزار

در صورت كاهش حجم محلول اوليه حمام اضافه نمودن محلول با غلظت 5/1 در هزار

گوسفند

محلول پاشي مستقيم دامها

كنه، جرب، شپش،

مياز جلدي

1 در هزار

در صورت آلودگي شديد تكرار 10ـ7 روز بعد يكبار كافي است در صورت لزوم تكرار 3ـ2 هفته بعد

حمام

كنه، جرب، شپش

5/0 در هزار

در صورت كاهش 10% حجم محلول اضافه نمودن محلول مجدد با غلظت 2 در هزار

محل نگهداري دامها

محلول پاشي در يك نوبت

 

200 ميلي ليتر در 5 ليتر آب

///

 

توجه: از مصرف سم روي گربه و طيور جدا خودداري شود.

بسته بندي: 1 ليتري

بلوتيك (سم وسيع الطيف دامي)

براي از بين بردن انواع انگلهاي خارجي گاو، گوسفند و ساير دامها.

مؤثر بر انواع كنه، جرب، شپش، كك و مگس.

طريقه مصرف: فقط به صورت استعمال خارجي و مصرف رقيق شده بر روي دامها كه معمولاً به نسبت يك در هزار براي دامها استفاده مي شود.

ضد عفوني كننده ها  :

بنزالكونيوم كلرايد 20%

محلول بنزالكونيوم كلرايد كشنده اختصاصي ويروسهاي مولد بيماريهاي دام و طيور است و براي ضد عفوني سطوحي مانند كف، ديوار قفس، ميز و اثاثيه اطاق عمل جراحي حيوانات و ساير سطوحي محل پرورش دام و طيور نيز كلينيكهاي دامپزشكي به صورت محلول رقيق شده به كار مي رود اين فرآورده را نبايد در مورد خود حيوانات به كار برد.

ميزان و نحوه مصرف: براي سطوحي كه آلودگي آنها زياد است و يا شستشوي آنها مشكل است. از محلول يك دويستم استفاده شود پس از خشك شدن سطوح را با آب تميز شستشو مي دهند. براي ضد عفوني ظروف آبخوري و غذاخوري دام و طيور، ظروف را پس از شستشو به مدت ده دقيقه در اين محلول قرار مي دهند و سپس با آب تميز شستشو مي نمايند.

بهسادين تيت ديپ

محلول بهسادين تيت ديپ يك محلول ضد عفوني كننده وسيع الطيف است كه حاوي 3% پاويدون آيداين مي باشد اين محلول داراي اثرات ميكروب كشي خوبي است به طوري كه بر روي باكتريهاي گرم مثبت، گرم منفي اشكال وژثاتيو باكتريها و اسپور آنها و همچنين بر روي قارچها و ويروسها مؤثر مي باشد از اين محلول جهت شستشوي پستان گاو قبل و بعد از عمل شيردوشي و همچنين جهت تيت ديپ پستان گاو استفاده مي شود. خصوصيت بارز اين محلول از بين بردن كليه ميكروارگانيسمهايي است كه باعث ايجاد ماستيتيس (Mastitis) ورم پستان مي شوند كه از جمله مي توان از Ecoli نام برد.

روش كار:

1ـ ابتدا بايد پستان و نوك آن را از حضور موادي مثل علف و خار و خاشاك پاك نمود.

2ـ سپس پستان را با محلول 1/0 بهسادين تيت ديپ در آب گرم (5/3 درجه سانتيگراد) كاملاً شستشو داد.

3ـ پستان را با حوله مخصوص دام خشك نمود.

4ـ حال مي توانيد دستگاه شيردوشي را كه قبلاً با محلول 3% بهسادين تيت ديپ ضد عفوني شده است به پستان دام متصل نماييد.

5ـ دستگاه را پس از انجام عمل شيردوشي از پستان جدا نماييد.

6ـ سپس بدون اينكه محلول بهسادين تيت ديپ را رقيق نماييد آنرا به كمك اسپري كردن يا با استفاده از ليوان مخصوص تيت ديپ بر روي سطح نوك آن به كار ببريد.

بهسايداين 5/1%

بهسايداين 5/1% يك محلول ضد عفوني كننده وسيع الطيف است كه حاوي 5/1% يد آزاد مي باشد. اين محلول داراي اثرات ميكروب كشي خوبي بر روي انواع باكتريهاي گرم مثبت، گرم منفي، اسپور باكتريها و اشكال ورژتاتيو آنها، قارچها، كپكها، و ويروسها مي باشد. از اين محلول براي پيشگيري بيماري نوك پستان دام، ضد عفوني كردن آنها و همچنين به منظور پيشگيري از بيماريهاي پستان دام و ضد عفوني كردن آنها استفاده مي شود.

روش كار:

1ـ ابتدا مطمئن كه نوك پستان تميز و خشك و عاري از هر گونه جسم خارجي مانند علف و خار و خاشاك مي باشد.

2ـ از محلول 1% (رقيق شده) بهسايداين استفاده نموده تمامي پستان و نوك آن را شستشو دهيد و سپس آنها را با حوله هاي اختصاصي هر دام خشك نماييد.

3ـ 15 تا 30 ثانيه صبر كنيد حال مي توانيد دستگاه شيردوشي را كه قبلاً با محلول بهسايداين 3% ضد عفوني دشه است به پستان دام متصل نماييد.

4ـ پس از قطع دستگاه شيردوشي، ليوان مخصوص عمليات تيت ديپ را تا دو سوم با محلول بهسايداين كه قبلاً به نسبت يك سوم رقيق شده است پر نماييد و نوك پستان را تا انتهاي درون آن فرو بريد.

بهسايداين 3%

بهسايداين 3% يك ضد عفوني كننده قوي و مطلوب است كه داراي 3% يد فعال مي باشد اين ماده داراي اثرات ژرميسيدي وسيعي است به طوري كه بر كليه باكتريها گرم مثبت، گرم منفي اشكال ورژتاتيو باكتريها و اسپور آنها، ويروسها و قارچها اثر كشندگي دارد. از محلول بهسايداين 3% مي توان در مرغداريها، دامداريها، همچنين براي ضد عفوني كردن سطوح مختلف در سالنها، ضد عفوني كردن وسايل و تجهيزات و حوضچه هاي ورودي استفاده نمود. براي ضد عفوني كردن سطوح تميز سيقلي شده كف قبلاً شسته شده باشد از محلول رقيق يك در پنجاهم در آب استفاده مي شود و براي ضد عفوني كردن اطاق عمل، سالنهاي نگهداري دام و طيور، كف، ديوار و سقفها و توالتها و يا چكمه هاي كاركنان و عابران پيش از ورود به سالن نگهداري و با اطاق معاينه دام و حيوانات در كلينيكهاي دامپزشكي مي توان از محلول 1% بهسايداين 3% در آب استفاده كرد.

بسته بندي: در ظروف 4 ليتري پلي اتيلن پلمپ شده بسته بندي مي گردد.

پاويدون آيداين 10% (بتادين)

موارد استعمال: محلول پويدون آيداين 10% بهسا يك ضد عفوني كننده بسيار قوي و وسيع الطيف مي باشد كه بر روي باكتريهاي گرم مثبت، گرم منفي، اشكال باكتريها، اسپور باكترها، قارچها و ويروسها و كپكها اثر كشندگي بسيار خوبي از خود نشان مي دهد.

ضد عفوني زخم، خراش، ساييدگيهاي پوستي، ضد عفوني دهان و زبان دام ضد عفوني سطح خارجي پستانها و سطح پوست، ضد عفوني محل قبل و بعد از عمل جراحي، به صورت رقيق شده براي بهداشت جايگاه دام و طيور (با استفاده از دستگاه سمپاش) و از بين بردن عوامل ميكروبي و ويروسي و قارچي و بيماريها و همچنين وسايل و شيردوشها.

در مرغداري:

1ـ براي ضد عفوني تجهيزات و قفس ها 25 ميلي ليتر در يك ليتر آب.

2ـ براي ضد عفوني كردن فضا و وسايل جوجه كشي 100 ميلي ليتر در يك ليتر آب.

در گاوداري:

1ـ براي ضد عفوني كردن وسايل 25 ميلي ليتر در يك ليتر آب.

2ـ براي ضد عفوني فضاي دامداري 100 ميلي ليتر در يك ليتر آب.

ضد عفوني چند فنلي شماره 1 به آسا

موارد مصرف: محلول به آسا شماره يك، ضد عفوني كننده قوي عليه كليه ميكروبهاي بيماريزا و مخصوصاً ميكروب سل مي باشد و جهت ضد عفوني كردن و مبارزه عليه مايكوباكتريوم توبركولوزيس بويس عامل بيماري «سل گاوي» و مبارزه با عوامل بيماري پرسلوز «تب مالت» در دامداري بكار مي رود.

ضد عفوني كننده وسيع الطيف عليه عوامل بيماري شايع در مرغداري و دامداري مانند پلوروم، وباي مرغان، آبله، لارنگوتراكثيت، برونشيت و مخصوصاً دام و طيور اعم از كف، ديوار، اشياء و وسايل و نيز حوضچه هاي ورودي به سالنها و قسمتهاي مختلف استفاده نمود.

طريقه مصرف: سطوح تميز شده را با محلول يك در دويست و پنجاه به كمك پارچه، ابر، اسپري و يا زمين شور كاملاً مرطوب و آغشته به محلول نماييد و بگذاريد خشك شود در موارد سطوحي كه آلودگي زياد دارند و يا شستشوي آنها مشكل است از محلول يك در 125 استفاده كنيد.

فرمالكس (ضد عفوني ترخيني ـ دوجزئي)

موارد مصرف: جهت ضد عفوني كردن كليه اماكن سربسته دامي و طيور شامل سالنهاي پرورش مرغ، سالنهاي جوجه كشي و مكانهاي دربسته بهداشتي ديگر.

مقدار و روش مصرف:

1ـ سالنهاي پرورش:

به ازاي هر 400ـ300 مترمكعب فضا، اول مايع را در داخل يك ظرف فلزي كاملاً تميز (ترجيحاً 20 ليتر) ريخته سپس پودر را به آن سريعاً اضافه نمائيد. مخلوط را به سرعت به هم زده و به سرعت از محل آن دور شويد. عمليات را از بالاي سالن شروع كنيد و با سمت درب خروجي خاتمه دهيد. قبلاً دربها و منافذ خروجي را بسته 12ـ10 ساعت به همان صورت باقي بگذاريد.

براي كسب بهترين نتيجه، ورود و خروج جوندگان و پرندگان را كنترل، همچنين وجود حرارت 25 درجه سانتيگراد و رطوبت حدود 75%  الزامي است (هم زدن حدود 15ـ10 ثانيه كليه موارد ضد عفوني را متصاعد مي نمايد)

2ـ دستگاهاي جوجه كشي:

تخم مرغهاي داخل /// : با غلظت 2 برابر در فضا (20 دقيقه) جوجه هاي داخل هچر: با غلظت 1 برابر در فضا (30 دقيقه)

سالن انكوباتور: با غلظت 5/1 برابر در فضا (30 دقيقه)

سالن هچري: با غلظت 3 برابر در فضا (30 دقيقه)

سالن شستشو: با غلظت 3 برابر در فضا (30 دقيقه)

كارتن حمل و نقل جوجه: با غلظت 3 برابر در فضا (30 دقيقه)

كاميونها: با غلظت 5 برابر در فضا (20 دقيقه)

جرمي سايدپي (ضد عفوني كننده)

دسته دارويي: ضد عفوني كننده و آنتي بيوتيك مختلط

شاخص هاي اختصاصي:

ضد عفوني كننده اي است فوق العاده قوي و مؤثر كه قادر است در محيطهاي كثيف و سرشار از ترشحات و ساير آلودگي ها بدون نياز به تميز كردن اثرات ضد عفوني كنندگي خود را اعمال كند. ضد عفوني كننده اي است كاملاً ايمن به نحوي كه مي توان آن را جهت پيشگيري از بيماريهاي ويروسي، باكتريايي و قارچي به صورت اسپري تنفسي در سالن هاي مرغداري روي جوجه ها اسپري كرد. ضد عفوني كننده است كاملاً بي خطر كه مي توان از آن براي ضد عفوني و پاك كردن تمامي سطوح و ظروف از انواع ويروس ها، باكتريها و قارچها استفاده كرد.

طيف اثر: ضد عفوني كننده اي وسيع الطيف كه روي انواع قارچها، اسپورها، باكتريها، ويروسهاي غشاء دار و ويروس تب برفكي در 30 دقيقه، انواع قارچها و اسپورها در 15 دقيقه، انواع باكتريها را طبق جدول دزها از بين مي برد.

جدول دزها

موارد مصرف

دز  مصرفي

نحوه مصرف

ضد عفوني سالن هاي مرغداري و دامداري

1 ليتر در 200 ليتر آب

شستشو

ماشين هاي جوجه كشي

1 ليتر در 200 ليتر آب

شستشو

ظروف و وسايل شيردوشي

1 ليتر در 200 ليتر آب

شستشو يا غوطه ور سازي

پاك سازي محيط از كليه گونه هاي قارچي

1 ليتر در 100 ليتر آب

اسپري يا شستشو

ضد عفوني مكان ها هنگام جراحي و زايمان

1 ليتر در 150 ليتر آب

اسپري يا شستشو

اسپري تنفسي سالن هاي مرغداري

1 ليتر در 150 ليتر آب

اسپري روي جوجه ها

شستشوي زخمهاي ميكروبي و قارچي

1 ليتر در 80 ليتر آب

شستشو

حوضچه هاي ورودي

1 ليتر در 50 ليتر آب

پر كردن حوضچه

 

داروهاي ضد سوء هاضمه و ضد نفخ

پودر ضد سوء هاضمه (پودر خوراكي)

دسته دارويي: تنظيم ميكروفلور شكمبه

موارد مصرف: اين دارو براي طبيعي كردن فعاليت شكمبه در ناراحتي هاي گوارشي اوليه و ثانويه در نشخواركنندگان كاربرد دارد. اين تركيب جهت درمان اختلالات گوارشي مانند مسموميت غذايي، ناراحتي هاي شديد گوارشي ناشي از تغيير رژيم غذايي و اعمال جراحي در استونمي اوليه و ثانويه در گاو و گوسفند و بز و شتر مورد استفاده قرار مي گيرد. همچنين اين دارو بدنبال انجام عمل رومينوتومي كمك زيادي به تحريك فعاليت طبيعي شكمبه مي نمايد.

مقدار و روش مصرف: پودر ضد سوء هاضمه را با مقدار مناسبي آب آشاميدني (2ـ1 ليتر) مخلوط كرده و بوسيله بطري يا سوند مخصوص مري به دام بخورانيد.

گاو و شتر: 2 بسته در روز

گوسفند و بز: 5/0 بسته در روز

در صورت لزوم مي توان پس از 24 ساعت درمان را تكرار نمود.

بسته بندي: ساشه 50 گرمي

اشتها آور (Ruminotiric) (پودر خوراكي)

دسته دارويي: اشتها آور

موارد مصرف: اين تركيب در موارد بي اشتهايي، آتوني شكمبه، انباشتگي شكمبه، عدم نشخوار در گاو، اسب، گوسفند و بز مورد استفاده قرار مي گيرد.

مقدار و روش مصرف: يك ساشه براي هر 300ـ200 كيلوگرم وزن حيوان (گاو و اسب) يك پنجم ساشه براي هر 60ـ40 كيلوگرم وزن حيوان (گوسفند و بز)

اين مقدار را رد دو نوبت و به فاصله 12 ساعت به حيوان داده مي شود.

دارو را به يكي از دو طريق زير به كار بريد:

ـ ابتدا پودر را با مقدار مناسبي آب آشاميدني مخلوط كرده و به وسيله بطري يا سوند معدي به دام بخورانيد.

ـ پودر اشتها آور را با مقدار كمي از غذاي حيوان مخلوط كرده و به حيوان بخورانيد.

بسته بندي: ساشه 15 گرمي

بلوترول (محلول خوراكي)

دسته دارويي: ضد نفخ گازي و كفي

موارد مصرف: از اين دارو مي توان براي درمان نفخ كفي و نفخ گازي در نشخواركنندگان استفاده كرد. به طور كلي در حالتي كه نفخ توسط يكي از عوامل ايجاد شده باشد استفاده از اين دارو توصيه مي شود.

ـ مصرف علوفه آبدار و تازه، تغذيه با گياهان پربرگ خانواده گرامينه و لگومينه (بخصوص در فصل بهار)

ـ مصرف بيش از حد كنسانتره و غذاهاي نرم و آردي شكل ـ تغيير جيره غذايي از علوفه خشك به علوفه تازه ـ جيره غذايي نامتعادل ـ سوء هضم ناشي از تغذيه با علوفه نارس يا مواد غيرمغذي، خوردن جفت ـ كاهش ترشح بزاق ـ به هم خوردن فلوميكروبي دستگاه گوارش، آتوني شكمبه ناشي از اختلالات عصب واگ، آشالازي اسفنگتر نگاري ـ هزارلايي و دريچه پيلور ناشي از ضعف اعصاب تعصيب كننده عضلات ناحيه نگاري و هزارلا استفاده از مقادير زياد ساپونين در جيره غذايي كه باعث افزايش كشش سطحي مي شود.

مقدار و روش مصرف: در گاو 30ـ20 ميلي ليتر و در گوسفند 10ـ5 ميلي ليتر از اين دارو را با مقدار كمي آب مخلوط كرده و به آهستگي به دام بخورانيد.

در صورت نياز 10 ساعت بعد مي توان تجويز دارو را تكرار كرد.

ـ بهتر است دارو به كمك سوند معدي خورانده شود زيرا :

اولاً: باعث تسهيل خروج گازها مي شود.

ثانياً: تمامي دارو، وارد شكمبه شده و به سرعت عمل آن را افزايش مي دهد و از بروز پنوموني استنشاقي جلوگيري به عمل مي آيد.

ـ در موارد حاد كه دام به علت نفخ شديد زمين گير مي شود مي توان اين دارو را مستقيماً داخل شكمبه تزريق نمود.

توجه: چون در مواقع نفخ مقادير زيادي هيستامين ترشح مي شود، لذا استفاده از آنتي هيستامينها به شكل تزريقي به طور همزمان توصيه مي شود.

بسته بندي: شيشه هاي 120 ميلي گرمي

بيهوش كننده ها، بي حس كننده ها و ضد التهاب ها

آسپرومازين 2%

دسته دارويي: آرام بخش

شكل دارو: محلول تزريقي

موارد مصرف: تسكين دهنده و آرامبخش

مقدار و نحوه تجويز: تزريق عضلاني يا تزريق آهسته وريدي

اسب، گاو و گوسفند: داخل وريدي 25/0 ميلي ليتر به ازاي 100 كيلوگرم وزن بدن

سگ و گربه: داخل وريدي 1/0 ميلي ليتر به ازاي 10 كيلوگرم وزن بدن

داخل عضلاني: 5/0ـ1/0 ميلي ليتر به ازاي 10 كيلوگرم وزن بدن

بسته بندي: ويال 50 ميلي ليتر

وتاكوئيد (دگزامتازون)

دسته دارويي: ضد التهاب اسستروئيدي

موارد مصرف:

كتوزگاو (استونمي) ، حالت شوك و استرس، آرتريتهاي غيرعفوني، تاندونيت، استئوآرتريت، التهاب و تروسينويالهاي وتري، التهاب جلدي بوريست، درماتيت، واژينيت، سندروم آمنيزم ريوي گاو، پنوموني آتيپيك در گاو، آلرژي

مقدار مصرف:

اسب و گاو: 15 ـ 5 ميلي ليتر

گوساله، گوسفند و بز: 5/2 ـ 1 ميلي ليتر

سگ: 1 ـ 25/0 ميلي ليتر

گربه: 5/0 ـ 25/0 ميلي ليتر

نحوه مصرف: اين دارو به شكل عضلاني، داخل وريدي، زير جلدي و داخل مفصلي مورد استفاده قرار مي گيرد.

موارد منع مصرف:

اين دارو در مواقع وجود عفونت، بدون استفاده از آنتي بيوتيك نبايد مورد استفاده قرار گيرد. در سه ماه آخر آبستني در گاو استفاده گردد. زيرا احتمال سخت زايي يا سقط جنين را افزايش مي دهد. از اين رو دارو همراه ساير داروهاي ضد التهابي غير استروئيد استفاده مي شود.

بسته بندي: ويالهاي 50 ميلي گرمي در جعبه هاي يك عددي

ليدوكائين (محلول تزريقي)

دسته دارويي: بي حس كننده

موارد مصرف: ايجاد بي حسي موضعي در اعمال جراحي، كنترل انقباضات نابجاي بطني و تاكيكاردي، استفاده هنگام انجام لارنگوسكوپي، تسهيل معاينات، تسكين درد، خارش، التهاب، اختلالات پوستي خفيف، زخم هاي جزئي، ضايعات پوستي ناشي از مواد محرك.

مقدار و طريقه مصرف:

دامهاي بزرگ: بي حسي تزريقي در محل مشخص 10 تا 15 ميلي ليتر در محل موردنظر

دامهاي كوچك: بي حسي كره چشم 1 تا 2 ميلي ليتر

بي حسي پلك چشم 1 تا 2 ميلي ليتر، بي حسي براي دندان و جراحي روي لثه 1 ميلي ليتر، بي حسي روي اپيدورال 1 تا 3 ميلي ليتر در سگ و گربه.

به صورت داخل فضاي اپيدورال و زير جلدي استفاده مي شود.

بسته بندي: ويالهاي 50 ميلي ليتري

زايلا (محلول تزريقي) رامپون

موارد مصرف: ايجاد آرامش در حيوانات در اعمالي از قبيل سم چيني، جا زدن رحم، انواع جراحتها و شاخ بري استفاده فراوان دارد. همچنين مي تواند به عنوان يك ضد درد كوتاه اثر در كوليك اسب به كار رود. مدت زمان اثر آرامبخشي اين دارو در نشخواركنندگان طولاني تر از تك سمي هاست. زايلارين مي تواند به عنوان پيش بيهوشي در جراحيهاي بزرگ مثل سزارين به كار رود.

ميزان مصرف:

گاو: 25/0 ـ 5/0 ميلي ليتر به ازاي 100 كيلوگرم وزن بدن (جهت ايجاد آرامش و جراحيهاي كوچك) 1 ميلي ليتر به ازاي هر 100 كيلوگرم در جراحيهاي بزرگتر.

اسب: 4 ميلي ليتر به ازاي 100 كيلوگرم وزن بدن، وريدي يا 10 ميلي ليتر به ازاي 100 كيلوگرم عضلاني.

گوسفند و بز: 15/0 ميلي ليتر به ازاي 10 كيلوگرم وزن بدن عضلاني

سگ: 15/0 ميلي ليتر به ازاي 1 كيلوگرم وزن بدن عضلاني يا وريدي

گربه: 15/0 ميلي ليتر به ازاي 1 كيلوگرم وزن بدن زير جلدي يا عضلاني

وتانيل 20% (فنيل بوتازون)

دسته دارويي: ضد التهاب غير استروئيدي

موارد مصرف: فنيل بوتازون يك عامل براي تسكين حالات التهابي كه در ارتباط با سيستم استخواني عضلات هستند از قبيل آرتريت، استشوآرتريت، لامينايتيس، تاندوناتيس، ميوزيت در سگ و اسب به كار مي رود.

مقدار و روش مصرف: اين دارو بايد از راه وريدي و به آهستگي تجويز گردد.

فنيل بوتازون به صورت پماد موضعي نيز در تسكين و ضد التهاب استفاده مي شود.

از ضد التهابهاي ديگر مي توان فلونكسين و كتوفن را نام برد.

داروهاي آنتي هيستامين

پرومتازين (محلول تزريقي)

دسته دارويي: آنتي هيستامين

موارد مصرف: اين دارو در واكنشهاي آلرژيك، آريتم پوست و مخاط شوكهاي ناشي از عفونتها، كهير، ادم، خارش، شوك آنافيلاكتيك، تنگي برونش، آمفيزم ريوي و گزش حشرات بكار مي رود.

مقدار و روش مصرف: اين دارو از طريق داخل عضلاني و با مقدار گفته شده در زير استفاده مي شود.

گاو: 5 تا 20 ميلي ليتر

گوساله: 2 تا 6 ميلي ليتر

اسب: 5 تا 20 ميلي ليتر

سگ و گربه: 5/0 تا 2 ميلي ليتر

بسته بندي: ويالهاي 20 ميلي ليتري مولتي دز

تريپلن آمين:

گروه دارويي: آنتي هيستامين

شكل دارويي: محلول استريل تزريقي

موارد مصرف:

اسب: تورم تاج سم (Laminitis) ، حساسيت غذايي، گزش حشرات، ادم ريوي، كهير

گاو: كهير، تنگي نفس، شوك، آنافيلاكتيك، توكسي همراه با عفونتهاي باكتريايي با بيماي گوارشي

سگ و گربه: اگزما، تنگي نفس، كونژكتويت آلرژيك

مقدار مصرف:

اسب و گاو: 1 ميلي ليتر به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن 2 تا 3 بار در روز

سگ و گربه: 1 ـ 5/0 ميلي ليتر به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن 2 بار در روز

روش مصرف: فقط به روش عضلاني تزريق گردد.

بسته بندي: اين دارو در ويالهاي 20 و 100 ميلي ليتري عرضه مي شود.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 20 اسفند 1393 ساعت: 9:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره كشتار طيور

بازديد: 779

 

 

كشتار طيور

 

بازرسي بهداشتي گوشت پرندگان

 

بازرسي كشتارگاهي گوشت پرندگان ومشخصات پرندگان سالم وبيمار

 

 

در سالهاي اخير بر اثرترويج وتوسعه صنعت مرغداري،توليد گوشت پرندگان افزايش يافته،ولي به مسئله بازرسي گوشت پرندگان توجه كمتري شده است ومتاسفا نه مصرف گوشتهاي مرغ غير بهداشتي فاجعه آفرين است.

از آنجايي كه بهداشت مواد غذايي از نظر بهداشت عمومي وسلامت مردم اهميت دارد بازرسي گوشت پرندگان نيز اهميت خاصي پيدا مي كند ولزوم تاسيس كشتار گاههاي مخصوص جهت بازرسي پرندگان كشتاري وبازرسي بهداشتي آنها محرز مي شود.

در حال حاضر در مرغداريهاي صنعتي وغير صنعتي كشور ما كشتار مرغ بسيار بي رويه بوده وروي اصول بهداشتي انجام نمي شود.فروشندگان مرغ در مرغداريها،مرغها را سر بريده وآنها را در قيف هايي كه شكل مخروط ناقص دارند ودر دو رديف 6تائي ويا كمتر ويا بيشتر روي چهارپايه قرار دارند بطور معكوس مي گذارند تا خون آنها خارج گردد وسپس به وسيله وانت به محل پركندن مرغ برده وشكم آنها را خالي وبا دستگاه پر كن برقي پر آنها را كنده وسپس در كيسه هاي پلاستيكي قرار داده وبدون هيچگونه بازرسي بهداشتي به خريداران گوشت مرغ در پرنده فروشي ها عرضه مي نمايدوبدين ترتيب مرغهاي بيماروحتي بيحال را نيز گاه سربريده؟!وباهمين مرغها به فروش مي رسانند.تلفات زيادي كه براثربيماريهاي عفوني نظير نيوكاسل و  C R D وكوكسيديوزولكوزوانـواع مسـموميـت ها  حـاصـل

 

مي گرددواغلب دربين همين لاشه هابوده وبه خريداران مرغ عرضه مي گردد.ناگفته نماندكه تلفات ازبيماريهاي طيوردرمرغداريهاي صنعتي كشورهاي پيشرفته از2 درصدتجاوزنمي كندولي متأ سفانه درايران بطور10درصدوگاه اتفاق افتاده است كه به 50%رسيده است.اين ضايعات بيحداغلب بعلت عدم آگاهي مرغداران وعدم توجه  به مسائل مديريت وبهداشت وتغذيه طيورمي باشد.دراين فصل ابتداعلائم يك مرغ سربريده سالم ويك مرغ سربريده بيحال راشرح داده وسپس به مسائل ديگربازرسي گوشت پرندگان مي پردازيم.

مرغ سالم سربريده بعلت جهش خون دررگهاحالت جوانه وتضاريس موجوددرناحيه گردن زيادبوده وبعلت عدم احتباس خون لاشه رنگ طبيعي خودرادارامي باشددرحاليكه دريك مرغ مرده ويابيحال سربريده به علت عدم جهش خون مقطع گردن صاف وبه علت احتباس خون دربدن لاشه كبودرنگ وقرمزاست ضمنا برحسب مدت زماني كه ازمرگ حيوان گذشته است امكان دارد آثارگنديدگي نيزدرلاشه مشاهده گرددكه بامقايسه بامشخصات گوشت تازه پرنده اين موضوع به خوبي روشن        مي شود.

مشخصات گوشت تازه پرنده

 

در يك مرغ تازه چشمها روشن،درخشان وبرجسته بوده وپاها مرطوب وانحنا پذير مي باشد وبه آساني خم مي گردد.هر گاه با انگشت به گوشت مرغ فشار وارد شود بطور يكنواخت مي باشد.در اثرماندن وكهنگي مرغ جشمها تيره وفرورفته مي شود ودر بازرسي گوشت پرنده يا مرغ به اين مطـلب بايـستي تـوجه كـافي بشود.پاهـا سـفت

 

 

وسخت شده وگوشت شل وسست مي گرددواز لحاظ رنگ گوشت تيره تر شده واغلب به سبزي مي گرايدواين رنگ سبز بيشتر در ناحيه چينه دان ديده مي شود وتوجه بازرس را به خود جلب مي كند،ضمناًبوي زننده اي از لاشه استشمام مي شود.سبزي رنگ مرغهائيكه شكم آنها خالي نشده در نتيجه فعاليت بيوشيميائي ميكربها است كه معمولاًدر روده ها خصوصاً در سكوم وجود داردودر صورتيكه مرغها قبل از كشتارمقدار كافي تغذيه نشده باشند وپس از پر كني به اندازه كافي سرد نشوند اين ميكربها فعاليت نموده ودر نتيجه متابوليسم ميكربي هيدرژن سولفوره ايجاد شده در ديواره روده در نسج عضلاني منتشر مي گردندوهر جائيكه هوا وجود داشته باشدروي پيگمان هاي خون عضلات فعاليت خود را آغاز مي كنند تا پيگمان سبز سولفاهموگلبين توليد نمايدورنگ سبز اطراف معده در اثر محتويات داخل روده ها ايجاد مي شود كه در روده فراخ باقي مي ماند ولي معمولاًرنگ سبز بشكل ناحيه اي مشخص در يك طرف محوطه بطني توجه بازرس را بخود جلب مي نمايد وبيشتر در طرف چپ مي توان اين رنگ سبز را تشخيص داد زيرا سكوم در اين نقطه به ديواره بطني نزديك است.

كشتار گاه مرغ

 

در كشتارگاههاي طيور يكسري خطوط زنجيره متحرك وجود دارد كه پرندگان زنده روي آنها آويخته شده اند وبه نقطه اي مي روند كه در آنجا لاشه هاي تميز شده وآماده شده سريعاًيخ زده ويا منجمد مي شوند.ناحيه كار روي طيور زنده جائي است كه پنده روي خط آويخته شده مسير خود را بترتيب از مجتمع بسته بندي طيور كه

 

جدا از ناحيه پاك كردن وآماده كردن طيور است طي مي نمايد تا بدين ترتيب از بوجود آمدن گرد وغبار وجابجا شدن پرهاي طيور وساير مواد آلوده به وسيله جريان هوا ورسيدن آنها به محل آماده كردن طيور جلوگيري بعمل آيد.بعضي از مجتمع هااز چاغوي خون گيري مخصوصي استفاده مي كنند كه يك نوع جريان الكتريكي را بوجود مي آورد كه پرنده را بعد از قطع عروق خوني گيج و مات مي كند ودر قالب مجتمع ها يك برش دهنده الكتريكي منظور از بي حركت كردن طيور را بهنگام خون گيري براورده مي سازد،به خصوص براي كشتار بوقلمون ها به منظور حفاظت در برابر شكستن استخوانها كه بعضي اوقات به هنگامي كه پرندگان در موقع خون گيري دست وپا مي زنند اهميت دارد.

نقاله زنجيره لاشه هاي خون گيري شده ازطريق شستشودهنده باآب گرم كه لاشه ها درآن درآب گرم فروبرده شده اندسبب مي شودكه پرها براي كنده شدن لق شده وآمادگي لازم راپيدانمايند.

دودرجه حرارت شستشودادن مورداستفاده قرار مي گيرنديكي حرارت 123تا130درجه فارنهايت كه بعنوان شستشوي آماده كننده وياشستشوي كم معروف مي باشدكه دراين درجه حرارت پرها تاحدي لق مي شوندامااپيتليوم كراتينيزه ازپوست جدانمي شود.اين لاايه مانع ازدخول آب روي پوست شده وازدست دادن آب بدن ورشدباكتريائي رامتوقف مي سازدوبدين ترتيب اين كارحفاظت باارزشي ازبراي پوشش لاشه هاي طيوراست كه بهنكام نگهداري وتوزيع آنهادرمواجه باهواقرار       مي گيرند.

 

 

درجه حرارت ديگرشستشوتقريباً141تا142درجه فارنهايت است دراين درجه حرارت پرهاكاملاً شل ولق مي شوندامابازهم لايه اپتيليوم كراتينيزه روي پوست راشل ولق مي كند.

لاشه هاي طيورآماده شده بااستفاده ازدرجات حرارت بالاترشستشورطوبت رادرتكه هاي يخ ويابه وسيله بسته بندي غيرقابل نفوذخواه انجمادسريع ويابصورت تازه فروختن نگه مي دارند.فايده درجه حرارت شستشودادن بالاترعملاً ازبين بردن كامل خارهاي پرباوسايل مكانيكي است كه لاشه رادربهترين وضعيت اقتصادي قرارمي دهدوبنابراين گسترده ترين متد درصنعت پرورش نيمچه هاي گوشتي مي باشد.

لاشه هاازدستگاه شستشو دهنده عبوركرده وبه پاك كننده مكانيكي مي رسند.دراينجا تحت اسپري آب داغ تمييزپرگيري خشن لاشه به وسيله عمل ضربه زدن مكانيكي صورت مي گيردوپرهابطورمكانيكي ازآب اسپري جدامي شوندوبه ناحيه محصولات غيرخوراكي هدايت مي شوند.چون لاشه ازشستشودهنده ها انتقال داده مي شودبازهم نيازبه اعمالي داردكه پرهاي باقيمانده وخارهاي پررابزدايد.اين كاربه وسيله توأم كردن خدمات مكانيكي ودستي صورت مي گيرد.ناحيه كف زير خطوط نقاله جائيكه شستشوي با آب گرم(scalding)وپركني(dcfcathcring )انجام مي شود گود شده وحالت سرازيري پيدا مي كند تا عمل زهكشي را انجام دهد وبدينترتيب امكان تميز كردن ناحيه را فراهم آورده وپاشيدن آب را از وسيله تسهيل مي نمايد.وقتي لاشه پركني شده در اين حالت براي بر طرف كردن موها لاشه سوزانده مي شود وآنگاه به خط متحرك هدايت مي شود كه آن را به بخش خالي كردن شكم وبازرسي بهداشتي سوق مي دهد.بمنظور جلوگيري از آلودگي نسوج ماكول وفراهم

شدن امكان بازرسي لاشه با دقت باز مي شود بنحوي كه تمام لاشه در معرض ديد بازرس قرار گيرد كه اين مسئله كامل سطوح داخلي وخارجي بدن وتمام اندامهاي داخلي براي بازرسي دقيق مي شود.در اين حالت در باز كردن لاشه دقت مي شود كه هيچگونه برشي در روده ايجاد نشود كه به آلودگي لاشه ويا دستهاي عاملين وبازرسان گوشت مرغ منجر شود.سه نقطه تعليق در ارتباط با دست زدن به لاشه بعنوان متد مطلوب بهنگام ارائه آنها براي بازرسي مطرح مي باشد مگر در مورد جوجه هاي كبابي كه دو نقطه تعليق معمولاًمورداستفاده قرار مي گيرد.

برنامه بازرسي گوشت مرغ حكومت فدرال آمريكا مسائل زيررابعنوان امكانات لازم در محل بازرسي مشخص كرده است.

يك سويچ يا دگمه كنترل بايستي براي بازرس در نظر گرفته شود بنحوي كه خط پروسس را بشود براي كالبدگشائي وسالم سازي لاشه تحت كنترل داشته وبتوان آن را متوقف كرده ويا به حركت در آورد.لازم است كه نور كافي با شدت يكنواخت در تمام سطوح كار فراهم شود.لاين هاي دوبل نياز به مقسم هائي براي جلوگيري از تداخل كارها واطمينان از اين مطلب كه هر لاشه توجه بازرس را به خود معطوف خواهد ساخت دارند.قيد معلق زنجيره حركت طيور روي ريل بايستي تا آنجا كه ممكن است در نزديكي خط قرار گيرد بنحوي كه ميزان ماگزيمم توليد با مي نيمم سرعت خط زنجير بدست آيد.ارگان هاي احشائي كه شامل قلب نيز مي شود به اين مسئله نياز دارند كه در دسترس نزديك لاشه اي باشند كه قلب از آن لاشه بر داشته شده است.امكانات شستشوي دست لازم است بحد كافي فراهم گرديده وبخوبي در وضعيت هاي عملي وبازرسي در دسترس بازرس قرار گيرند.همچنين لازم است كه كارگران مجتمع كشتارگاهي طيور كه براي كارهائي نظير پرگيري،اصلاح لاشه،از بين بردن

پرندگان ضبطي،بررسي جزئيات بيشتر بازرسي،علامت گذاري ونوشتن ورقه ضبط لاشه ها وبطور كلي آنچه را كه بازرسي لازم دارد ودر ارتباط با روش كار بازرسي عملي است در نظر گرفته شده اند اطلاعات وتجربيات عملي كافي داشته باشند.مسئله ديكري كه در اين رابطه اهميت دارد اينست كه خطوط توليد به مقدار كافي از نظر نيروي انساني مجهز باشند تا عمليات كشتار را از لحظه تخليه بسته هاي حاوي مرغ تا بسته بندي مرغ  بهداشتي را بتواند بخوبي انجام دهند چنين كارگراني بايستي در كار خود مهارت هاي كافي داشته باشند وبتوانند تحت مقررات مؤثر وصحيح كار بنيادي خود را انجام دهند.

كشتارگاه طيور

 

1-قسمت دريافت طيوركه حيوان به صورت زنده به وسيله قفس،بدانجاحمل مي گردد،قفس برروي غلتك مخصوص قرارگرفته وكارگران ،طيورراازآن خارج وازطريق پابه چنگگ متحرك آويزان مي كنند.قفسهاي خالي برروي غلتك حركت كرده وبه خارج ازسالن هدايت مي گردندودرآنجاپس ازشستشووضدغفوني ازكشتارگاه خارج مي شوند.

2-قسمت گشتاروپركني:دراين محل چهاررگ گردن حيوان پس ازقراردادن آن بطرف قبله وشوك دادن الكترسكي وبي حسي،بوسيله كارگران قطع مي شود.سرعت حركت زنجيرهاي حامل طيورذبح شده طوري تنظيم شده كه تاموقع نزديك شدن به انتهاي سالن خون كاملا خارج شودوسپس به وسيله كانال مخصوص به قسمت واحدتبديل ضايعات هدايت گردد.

 

 

 

لاشه هاي آويزان به چنگك متحرك به ديگهاي آب گرم بادرجه حرارت مناسب واردوپس ازخروج به وسيله چنددستگاه پركن اتوماتيك پرهاي آنهاكنده                  مي شود.پرهاازطريق مجراي مخصوص به واحدپرخشك كني يا قسمت تبديل ضايعات رانده مي شود.درصورت نيازجهت ازبين بردن بقاياي پرهاي ريزوكركهائي كه ممكن است احياناً برروي لاشه باقي مانده باشند آنها راازكانال مجهز به شعله گازعبورمي دهندواين عمل رااصطلاحاً كزدادن گويند.

3-قسمت تخليه اندرونه:دراين مرحله پوست گردن لاشه شكافته شده وپس ازآن قطع مي شود.سپس بازرسي بهداشتي ازلاشه واندرونه آن طبق ضوابط انجام مي گيرد.دراين موقع نخست سنگدان وپس از آن دل وجگرراازلاشه جداومابقي ازطريق مجراي جداگانه به قسمت تبديل ضايعات هدايت مي كنند.لاشه هائي كه قسمتي ازاندرونه آنهاخارج شده تحت تأثيردستگاه مكنده جهت تخليه ريه قرارمي گيرند.ريه هانيزبه قسمت تبديل ضايعات به محوطه دوش آب سردتحت فشارواردمي شود.

4-قسمت مخصوص شستشوي مجدد وبسته بندي:دراين محل ابتدا پاي لاشه بطوراتوماتيك يابادست قطع وبه قسمت تبديل ضايعات منتقل مي شودوخودلاشه بوسيله ناوداني به يك الي چندتانك سردكننده (چيلرگردان)محتوي اب سردياآب يخ هدايت مي شودوحدوديكساعت درآن محل باقي مي ماند.لااشه پس ازدفع خونابه وموادزائدديگروشكل گرفتن ازطريق نردبان الكتريكي بالا آمده وبرروي ميزمخصوص مي افتدكه درآنجاتوسط كارگران ازجهت قسمت فوقاني برروي چنگك هاي خشك كن قرار مي گيردوپس از15دقيقه وازدست دادن آب اضافي ازانجابه روي ميزبسته بندي حمل مي شود.

5-لاشه هاي خشك شده بسته به موقعيت بازارمصرف به صورتهاي زيرنگهداري مي شوند:

لاشه هارادرجعبه هاي مخصوص محتوي پودريخ گذاشته وبه وسيله كاميونهاي سردخانه داربه بازارمي رسانند.

جعبه هاي محتوي لاشه طيوركه درپودريخ قراردارندبه اطاق سرد(صفردرجه سانتيگراد)منتقل ودرآنجابه مدت 3روزنگهداري وسپس آنهارابه وسيله كاميونهاي سردخانه داربه بازارمصرف حمل مي كنند.

جعبه هاي محتوي لاشه طيورراكه بيش از3روزدراطاق سردباقيمانده وبازارفروش براي آنهاوجودنداردبانايلون بسته بندي كرده ودرچهارپايه هاي مخصوص چرخدارجاي داده وبه تونل انجمادكه برئدت آن حداقل 40درجه زيرصفراست منتقل مي كنند.مدت توقف لاشه هادردرجه برودت ذكرشده متناسب باتكنيك سردخانه وتوصيه كارخانه سازنده مي باشد.جهت نگهداري لاشه طيوربمدت طولاني تاحداكثريكسال آن رابه سردخانه بابرودت20درجه زيرصفرحمل مي كنند.

تبديل ضايعات

 

كشتارگاههابايدمجهزبه تجهيزات تبديل ضايعات كه ازقسمتهاي زير تشكيل شده است باشند.

قسمت دريافت:دراين قسمت لاشه هاي ضبطي دام وضايعات كشتارگاهي دام وطيور به وسيله بالابربه داخل ديگ پخت ريخته مي شود.خون توسط پمپ به مخزن وازآنجابه ديگ مخصوص پخت هدايت مي گردد.

قسمت پخت:دراين قسمت موادبه وسيله بخارپخته وسپس خشك مي شود.

قسمت روغن گيري:پس ازاينكه موادضبطي وضايعات درديگ پخته شد به قسمت هدايت ودرانجاروغن گيري شده وروغن آن درمخزن روغن ذخيره مي گردد.باقيمانده موادبه قسمت خردكن رانده مي شود.

قسمت خردكن:دراين قسمت مواد توسط آسياب خردوسپس خشك مي شودوبصورت پودرگوشت وپودرخون وپودراستخوان درمي آيد.

قسمت بسته بندي:دراين قسمت موادپودرشده به تفكيك دركيسه ها ريخته شده وازآنجابه انبارحمل مي گردد.

تبصره1-دركشتارگاه طيوردرصورتي كه پرها به واحدتبديل ضايعات ارسال نشود،جهت اماده سازي پر،كشتارگاه بايدمجهز به دستگاه پرشويي وپرخشك كني باشد.

تبصره 2-تأسيسات وتجهيزات دستگاه تبديل ضايعات طوري تهيه شوندكه به كيفيت پروتئين حاصله لطمه اي واردنگردد،ضمناًاصول انبارداري درموردنگهداري وذخيره پودرگوشت وپودرخون بايدازنظررطوبت وحرارت وتهويه به صورتي رعايت شودكه فرآورده هاي حاصله فاسدوآلوده به اجرام بيماري زا نگردد.

تبصره 3 قسمت دريافت ضايعات بايدمجزاازقسمت بسته بندي وذخيره توليدات با شد.

تبصره 4-رعايت فاصله درخصوص كشتارگاه طيورنيزبايدمدنظرقرارگيرد.اين مقررات نظام دامداري درموردكشتارگاههاي طيورموجودنيزقابل اجرامي باشد.

روشهاي عملي بازرسي كلاسيك لاشه هاي طيوردركشتارگاه

 

آنچه ذيلاً شرح داده مي شودبوسيله سرويس بازرسي طيور فدرال آمريكا UsA

Federal      poultry     Inspection   service

بعنوان روش عملي بازرسي استانداردوبه منظور بازرسي كافي لاشه هاي كشتاري طيور بازشده وآماده شده ازناحيه شكم پرنده مشخص شده است.

A—كاردست راست

 

1-گرفتن يك پاكشيدن دست روي پا بمنظورمشخص كردن بيماري استخوان .

2-بازكردن حفره بدن براي نشان دادن سطوح داخلي آن.

3-برگرداندن بدن براي نشان دادن قسمت خارج بدن پرنده(كه شامل سرهم مي شود)براي مشخص كردن بيماري ،غيرطبيعي هاوعيوب ونواقص پاك كردن لاشه هاي طيور كشتاري.

B - -كاردست چپ

1-قراردادن دست روي كبدبراي احساس قوام بافت وتاروپودوجراحات آن به طورهمزمان درمعرض ديدبازرس قرار مي گيرند.

2-لغزاندن انگشتان دراطراف كبد وگرفتن طحال بين انگشت شست وسبابه وغلطاندن طحال بمنظورمشخص كردن بافت وتاروپودوحضوروضعيت غيرنرمال درآن،درمورد جوجه هاي كبابي،نيمچه هاي گوشتي،غلطاندن طحال لازم نيست.درمعرض ديدقرار گرفتن همزمان سايراحشاء درحاليكه طحال چك مي شود.يك برش بازكننده متفاوت (يعني درامتداد پشت حيوان)ممكن است  براي مواقع خاص دراين روش عملي لازم بشود.

درارتباط با حدوث سينويت هاي عفوني لازم است كه مفاصل خرگوشي بعنوان بخشي ازآماده سازي براي بازرسي جداشوند بنحوي كه اكسوداهاي جمع شده در غلاف هاوكپسول هاي مفصلي مشخص گردند.پاهادرست قبل ازبازرسي درتمام موارد بعدازاينكه لاشه ها آخرين واحد شستشو دهنده را پشت سر گذاردند برداشته            مي شوند.

شستشوي لاشه ها بعداز قطع مفاصل خرگوشي با بازرسي تداخل پيدا خواهند گرد.باستثناي اردك ها وجوجه هاي جوان لازم است كه سر روي لاشه تابعد از كامل شدن بازرسي كالبد گشايي باقي بماند.اين مسئله اساسي بنظر مي رسد كه بازرس سر رابعنوان بخشي از معاينه كالبد گشائي كلي ببيند.وضعيت سرممكن است مشخص كننده فاكتوري در تصميم گيري بازرس باشد باتوجه به اين مطلب كه از بين بردن لاشه دراين رابطه ممكن است پيش بيايد.هنگاميكه ارزيابي ظاهروضع پوست درارتباط با يافته هاي كالبدگشائي مطرح مي شودبازرس درجه شستشو دادن پرنده را درخط توليد مد نظر قرارمي دهدووقتي بعنوان نيمه شستشو مورد توجه قرار مي گيردتغييرات نرمال دررنگ وقوام پوست مي تواند بخوبي ازحالاتي كه درنتيجه وضعيت هاي پاتولوژيكي حادث شده اند تشخيص افتراقي داده شود.وقتي درجه حرارت بالاتردرشستشوي لاشه هاي طيور مدنظر قرار مي گيرد نتيجه كار ممكن است برداشتن لايه اپيدرمي پوست با نتيجه تقريباً همشكلي ظاهرسفيدلاشه آماده شده بدون توجه به وضعيت آن باشد.

نگهداري مرغ درسردخانه

مرغهاي يخ زده را بايستي درحرارت پايين نگهداري نمود وبايد توجه داشت كه هيچگاه نبايددرجه حرارت سردخانه از15درجه فارنهايت تجاوز نمايد(9درجه سانتيگراد)مرغهائي كه درمنزل كشته مي شوند معمولاً بيشتراز سه ماه نگهداري نمي شوند ولي در بعضي از موسسات تهيه مواد غذايي ممكن است تا يكسال بدون اينكه فاسد شوندآنها را نگهداري نمايند كه البته بازرسي بهداشتي اين قبيل مرغهاي منجمد مشكل است وبهترين طرق بازرسي معاينه محوطه بطني اين قبيل مرغها است.

بازرسي بهداشتي گوشت مرغ در كشتارگاه

اگر چه شرح كلي بازرسي لاشه هاي طيور دركشتارگاه درمورد بيماريها ئي كه ازنظر بهداشت پرندگان اهميت دارند دراين كتاب نوشته شده است اما لازم است اين نكته ياداوري شود كه به منظور بازرسي مرغها ئي كه براي فروش درعمده فروشي هاي شهرهاي بزرگ به بازار عرضه مي شوند معاينه ضايعاتي كه بطور آشكاردرگوشت اين قبيل مرغها ممكن است پديد آيداز هرجهت لازم است.لاغري،تورم ياادم نواحي مختلف بايستي مورد توجه قرار گيرد.مهمترين اختلالاتي كه ممكن است مشاهده شود عبارتند از لاغري وادم وازلحاز ارگانهاي داخلي كبد معمولاً جراحاتي را دربيماريهاي مختلف نشان مي دهد.كبد مرغهايي فربه صاف ورنگ آنها ازقرمز تيره تازردكمرنگ تغيير مي كند وگاهي اوقات ممكن است سفيد شيري باشد واين مسئله بستگي به تغذيه پرنده وميزان چربي موجوددركبد دارد.وزن طبيعي كبد درحدود60گرم(2اونس)است امادربسياري مواردبخصوص دربيماري سل  ولوكوزكبددراثرتغييرات مذكور روغني مي شود.درمراحل اوليه بيماري سل ودرتغييرات مرضي چربي ودربيماري تيفوئيد پرندگان ممكن است كبدمتلاشي شود.درمرغهائي كه شكم آنها خالي نشده است امكان دارداين اندام مورد بازرسي قرار گيردوبراي اين منظور شكافي درناحيه بطني مي دهيم بطوري كه معاينه كبد وساير اندامهاي محوطه بطني امكان پذيرباشد.

بايدتوجه داشته باشيم كه شكاف بايستي درطرف چپ داده شود زيرا هرگاه شكافي درپهلوي راست ايجاد كنيم ممكن است به كيسه صفراآسيب رسانيده ولاشه مرغ را باصفراآلوده نمائيم.دراين آزمايش پاي چپ بايستي به عقب كشيده شودوشكافي بطورموازي باآخرين دنده به اندازه 5سانتيمترداده شودوبعداين شكاف رابه وسيله انگشتان دست عريض تر مي نمائيم تاكبدبه راحتي موردآزمايش قرار گيرد.هرگاه كبد عاري ازبيماري باشدولاشه حيوان وضع خوب داشته باشدبه لاشه اجازه مصرف مي دهيم وهرگاه كبد بيمارباشدآنرادور مي اندازيم.بعدسايراندامها رامعاينه مي كنيم هرگاه اين اندامها عاري ازبيماري باشند به لاشه اجازه مصرف مي دهيم امادرهرصورت بايد توجه داشته باشيم كه اگردركبدآلودگي طوري باشدكه دليل برآلودگي كلي باشد مثل بيماري سل دراينصورت تمامي لاشه راتوقيف كرده واز مصرف غذاي انسان خارج مي نمائيم.

پاتولوژي

وضعيت غيرنرمال وپاتولوژيكي مختلفي گه ساير طيور رامبتلامي سازندبه طورمختصربمنظوردربرگرفتن سيماهاي برجسته ونمايان هرپرنده وتكامل بخشيدن به اهميت كالبدگشائي آنهاازنظرشايستگي يك لاشه مبتلابراي مصرف غذاي انسان شرح داده مي شوند،بحث كاملترپروسس هاي غير نرمال دربيماررامي توان دركتابهاي بيماريهاي طيور نظيركتاب اصول مرغداري وبيماريهاي طيور تاليف دكترحسن اوحدي نيامطالعه نمود.

لكوزمركب طيور(Avian  leukosis )

اين عنوان به دسته اي ازبيماريهاي توموري حاصله ازتكثير مستقل سلولهاي اساسي سازنده خون اطلاق مي شود.

بيماري مارك(Mareks  disease )

ازميان بيماريهاي مربوط به تكثيريافت لنفوئيدي(Lymphoproliferative )طيورMD احتمالاً عادي ترين آنهااست كه به وسيله ويروسي توليد مي شودومي توان به طوراتيولوژيكي ازسايرتومورهاي لمفوئيدي آن رامشخص نمودوقابل انتقال است.

جراحات توموري غالباً بسادگي بعنوان لمفوماتوزاحشائي(LymphomatosisVisceral  )بهنگامي كه درارگانها وعضلات مشاهده مي شوند خوانده مي شوند.اين عوارض درپوست بعنوان لكوزپوستي(skin    leukosis )معروف مي باشند.

درسال 1961پاتولوژيست هاي طيور درمورد استفاده ازترم disiase   mareks بحث كردند تابطورروشن اين وضعيت راازبيماريهاي مربوط به تكثير بافت لنفوئيدي كه ازنظراتيولوژي باآن فرق داردتسخيص افتراقي دهند.بيماري مارك داراي اهميت اقتصادي خيلي زيادي براي صنعت پرورش طيور است خسارات ساليانه نسبت داده شده به لكوز(بيماري مارك)بعنوان بخش اعظم ضايعات تلقي شده است كه درحدود43% لاشه هائي است كه به وسيله UsDA ضبط شده است.اهميت بيماري مارك ازنظر بهداشت عمومي درحال حاضربخوبي روشن نيست.

اتيولوژي وپاتولوژي ـ

اين مسئله بطور مكررنشان داده شده وبئسيله بيشترمحققين موردقبول واقع شده كه ويروس بيماري مارك يك ويروس هرپس(Herpes  virus )است.علاوه برمرغ،بوقلمون،قرقاول وشايدبلدرچين ممكن است ميزبان هاي طبيعي براي مارك باشند راه انتقال بنظر مي رسدكه نواحي متعددي رادربر مي گيرد.تماسهاي مستقيم بين پرندگان،مدفوع وبستروگردوغبارسالن پرورش طيوروسوسكهاي سياه بعضي ازناقلين بيماري راتشكيل مي دهندكه امكان انتقال ويروس رابه وجودمي آورند.

جراحات

ـثابت ترين يافته جراحات عصبي است.جراحات اساسي دراعصاب محيطي وريشه نخاعي عقده هاي عصبي قراردارند.اعصاب محيطي مبتلا به وسيله ازدست دادن شيارهاي سرتاسري،رنگ خاكستري يا زرددربعضي مواقع ظاهرادماتوز مسخص مي شوند.جراحات غالباً يك وجهي هستند بنابراين مقايسه با اعصاب طرف مخالف توصيه مي شود.ريشه نخاعي عقده عصبي بزرگ شده بنظر مي رسدوتا حدي مات وكمي زرد رنگ مي باشد.تومورهاي لمفوئيدي ممكن است درهريك ازاندامها ظاهرشوند.تخمدان ها بيشتر ابتلاء حاصل مي نمايند.بزرگ شدن آنها تا چندبرابر ميزان نرمال مي رسد كه همراه با رنگ رفتگي خاكستري منتشر ظاهر مي گردند.دربعضي موارد رشدهاي توموري نودول مانند يافت مي شوند كه ازپرانشيم ارگان مبتلا توسعه حاصل مي نمايند.

جراحات پوستي معمولاً همراه با فوليكول هاي پرهستند.اين جراحات ممكن است بيكديگر پيوستگي حاصل نمايند.نودول هاي مايل به سفيد متفرق بخصوص در لاشه اصلاح شده ظاهر مي شوند.جراحات عضلا ني غالباً درعضلات صوري بوده وممكن است سطحي وياعمقي باشند.

 

قضاوت روي لاشه هاـ لاشه هائي كه جراحات اين وضعيت رانشان مي دهند بايستي ضبط گردند.

افزايش گويچه هاي قرمز نارس (Erythroblastosis )

افزايش گويچه هاي قرمز نارس خون بيماري نسبتاً نادري است وحدوث آن درشرايط معمولي به طور پراكنده مي باشد.اين عارضه تمام نژادهاي استاندارد رامبتلا ساخته وترجيحاً بعدازسن 6ماهگي حادث مي شود.

اتيولوژي وپاتوژنز

ـسوشهاي قابل لكوز ماكيان بابيماري مشخص گرديده اند.اريتروبلاستوز چنين بررسي شده كه درحالت توكسميك بوقوع مي پيوندند.بعضي اوقات كم خوني بهمراه آن مشاهده مي شود.مطالعات خون شناسي اريتروسيت هاي نارس رانشان مي دهند.

جراحات

ـبه طور تيپيك بزرگ شدن پراكنده كبد وكليه ونيز طحال مشاهده مي شودكه همراه

بارنگ پريدگي قرمز گيلاسي است،بعبارت ديگرنسوج رنگ پريده بنظر                    مي رسندوغالباًخون ريزي هاي پتشي درمخاط روده كوچك ونسوج زيرپوستي مشاهده مي شود.مغزاستخوان ممكن است هيپرپلازي هموراژيك ياقوام كشمكش ژله مانند رانشان دهد.درمقابل درموارد آنميك بدون هيچگونه خون سازي خارج بصل النخاعي

(Extramedullar      hematopesis )،هيپرپلازي ارگانهاي احشائي مغز استخوان ظاهر نمي شود وباآتروفي طحال همراه است.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به اريتروبلاستوز براي مصرف غذائي انسان مناسب نيستند.

Granuloblastosis (بيماري ماكيان كه درآن سري ياخته هاي دانه دار خون زياد مشود)

اين عارضه فرم گرانولو پلاستيك لكوز قابل انتقال ماكيان با لكو سيت هاي نارس غالب در مطالعات خوني است.گرايش براي بوجود آمدن حالت گرانولوماتوز واريتروبلاستوز براي حدوث درفرم مركب وجود دارد بنابراين اطلاعات موجود در مورد اين وضعيت تاحد زيادي همان است كه ذكر شد.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ اين وضعيت همچنين به وسيله يكي ازسوشهاي عوامل قابل انتقال لكوز ماكيان بوجود مي آيد.اختلاف اساسي كمي بين گرانوبلاستوزواريتروستوز وجود دارد جزاينكه اولي اعتقاد براينست كه در مرحله بعدي حادث مي شود درحاليكه اريتروبلاستوز غالباًدر مراحل اوليه است.

جراحات ـتغييرات تشريحي تو صيف شده تحت عنوان اريترو بلاستوز ياگرانولوماتوز نيز مشخص گرديده اند.فرقي كه در اين مورد وجود دارداينست كه گرانولوماتوز گرايش به توليد خال خالي شدن خاكستري ارگانهاي پارانشيماتوز بزرگ شده دارد وهر استخوان بنظر مي رسد كه رنگ پريده يا صورتي ومتفاوت است.

قضاوت روي لاشه ـ چون اين بيماري به وسيله سلولهاي توموري در خون مشخص       مي شود لاشه هاي بيماري براي مصرف غذاي انسان مناسب نمي باشند.

لمفوماتوزاحشائي(viseeral   Lymphamotosis )

اين وضعيت زماني عادي ترين نوع تومورمرغي تحت شرايط مدرن توليد متمركز          بوده است اما حالا نسبت به بيماري مارك دردرجه بعدي اهميت قرار دارد.وچند بيماري ديگري هستند كه مناسب براي بوجودآوردن نودول هاي تومور مانند در ارگان هاي احشائي مي باشند مثل سل وmyeloeytomatosis (ازدياد ميلوسيت ها در خون).

اتيو لوژي وپاتوژنز بيماري ـ بيماري ازتكثير توموري لمفوسيتها حاصل مي شود كه تومورهاي توسعه يافته رادرارگان هاي احشائي شكل مي دهند ازاين رو نام لمفوماتوز احشائي براي آن انتخاب شده است.هنگامي كه لمفوسيت هاي توموري در         به وجود مي آيند لمفوماتوز چشمي خوانده مي شود.در گله لمفوماتوز احشائي موازي با فرم هاي لمفو ماتوز عصبي ولمفوماتوز چشمي حد متوسط حادث مي شود.هرچند فرم احشائي احتمالاًبيماري ديگري ازپرندگان با تنوع بيشتري از سيما هاي پاتولوژيك اساسي نسبت به لمفوماتوز احشائي حادث نمي شود.اين وضعيت ممكن است خيلي مشخص باشد ويامرحله باليني ممكن است كاملاً كوتاه باشد كه در آن پرندگان سالم ظاهراًدرعرض چندروز از پادرآيند.

جراحات بيماري ـ دو نوع جراحت مشاهده مي شود يكي توده هاي نودولي سفيد لمفوسيت ها ودومي بزرگ شدن كلي ارگان ها بوسيله در پالايش منتشر لنفوسيت ها غددشكمي بزرگ مثل كبدوكليه اساساًابتلاء حاصل مي نمايند.هيچ ارگاني از بدن نيست كه در اين وضعيت گرفتار نشود كه اين مطلب شامل پوست هم مي شود.طحال بطور اختصاصي بزرگ مي شودودربيشتر موارد تا3برابر اندازه نرمال خود مي رسد.طحال معمولاً قهوه اي مايل به خاكستري رنگ است وكبد به وسيله سطح مايل به خاكستري  را نشان مي دهند.اگرچه لمفوماتوز احشائي معمولاً بيماري طيور مسن تراست اما بعضي اوقات در پرندگان در سن نيمچه بودن ظاهر مي شود.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به لمفوماتوز احشائي براي مصرف غذاي انسان مناسب نيستند.

لمفوماتوز عصبي(neural    lymphomatosis )

اين بيماري توسعه جهاني داشته ودر هر كشور مهم ازنظر توليد طيور شيوع دارد.تحت شرايط تجاري بيماري غالباً ظاهر خود راوقتي نشان مي دهد كه پرندگان به مرتع برگردانده شده باشند.آنوقت بعد ازيك پريود سكون بيماري دوره خود را در فرم احشائي دوباره بدست مي آورد.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ اين وضعيت نيز بالكوز مركب طيورمشخص مي شود.عارضه ترجيحاً به پرندگان  جوان بين سنين 2تا5ماهگي حمله مي برد.اين بيماري بوسيله فلجي پيشرونده نامتقارن پا،بال يا گردن مشخص مي شود.فلجي ازنظر خصوصيات ممكن است اسپا سمي وانقباضي(spastic )ويا شل ووارفته(Flaccid )باشد.

جراحات بيماري ـ بيماري به وسيله ورم هاي موضعي شده يا دربعضي مواقع منتشر نرم خاكستري سبزعقده هاي عصبي محيطي مشخص مي شود،شبكه هاي عصبي وقتي مبتلا مي شوند برجسته بنظر مي رسند.درنواحي غير پيچيده ارگان هاي احشائي نرمال بنظر مي رسند.محتويات چينه دان بدبو ومتعفن غالباًلمفوماتوزعصبي رادركالبدگشائي نشان مي دهند.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به بيماري براي مصرف غذاي انسان مناسب نمي باشند.

Osteopetrotic    lymphomatosis

اين وضعيت لمفوماتوزيك حالت غيرطبيعي نادر رشد استخوان است بطوريكه سختي فوق العاده ووابسته زياددرتمام استخوان هاي اسكلت بدن ديده مي شود.اين حالت بعضي اوقات بيماري پاي ضخيم(Thick   leg     disease )وهمچنين استخوا ن مرمري (Marble  bone )خوانده مي شود.بامقايسه باساير تظاهرات لكوز طيور حدوث لمفوماتوز استئوپتروتيك نادر است.وضعيت تا زمانيكه پرندگان اصلاح نشوند مشخص نمي شود.موارد فيلدي در طبيعت پراكنده هستند اگرچه در بعضي مواقع بروزبالاي آن در بعضي گله هاي پرندگان جوان ديده مي شود.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ درحاليكه اين وضعيت غالباًبالكوزمركب طيور مشخص مي شود گلبول هاي خوني دراين بيماري توموري گرفتار مي شوند.

اين بيماري با امراض لكوز كمپلكس طيور شامل شده است زيرا يك بيماري نئو پلاستيك است.اين بيماري غالباً ازرويدادهاي با بيماريهايكمپلكس انتقال حاصل مي نمايد.ديافيز استخوان ترجيحاً مبتلا شده وهميشه دوطرفي است.آلودگي از ضخيم شدن قشري شبه اگزو ستوزي تا ابتلاءغيرمتقارن وسيع كه به ازبين بردن حفره استخواني منجر مي شود تغيير مي نمايد.تغييرات پاتولوژيكي احشاء آشكار نيستند مگر اينكه با لمفوماتوز احشائي پيچيدگي حاصل نمايند.

جراحات ـ درموارداوليه استخوان هاي پا تحدب ها وياضخيم شدگي غير نرمال رانشان مي دهند.درنواحي بدنه استخوان دراز(Diaphyse )ويا قسمت پهن ترتنه استخوان دراز(Metaphyse )كه مجاور ديسك اپي فيزي ومحل اتصال  سروتنه استخوان درازمي باشد درموارد پيشرفته ضخيم شدن هاي كتابي شكل اختصاصي درشت ني ها اتفاق مي افتد.ابتلاء تقريباً هميشه تمام استخوان هاي دراز را شامل مي شود درحاليكه تركيبات استخواني لگن ،كمربند شانه وستون فقرات بندرت مبتلا مي شوند.استخوان هاي انگشتان پاوجمجمه بنظر مي رسد كه درمقابل اين وضعيت مقاوم هستند.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به لمفوماتوز اوستئوپتروتيك براي تغذيه انسان مناسب نمي باشند.

تومورها

عادي ترين تو مورهادرپرندگان يافت مي شوند كه لكوز كمپلكس طيورراكه باسم carcinosarcoma (تومور سرطاني مخلوط از ياخته هاي كارسينومي وساركومي يعني مخلوط از ياخته هاي سرطاني بافت پوششي وبافت همبندي)خوانده مي شوند فاقد مي باشند.اين يك تومور بذري است كه غالباً بوسيله تماس از طريق نسوج بطني بخصوص صفاقي گسترش حاصل مي نمايد.نفروماهاي جنيني عموماً درپستانداران در بعضي مواقع در طيور يافت مي شوند.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي پرندگان مبتلا به تومورها هرگاه شواهدي دال برمتاستاز يا اثرسيستميك درنتيجه اندازه با وضعيت يا طبيعت تومور باشد براي مصرف غذاي انسان مناسب هستند.هنگامي كه يك تومور خوش خيم رامي توانيم به طور كامل برداريم دراينصورت پرنده اي كه بينگونه مبتلا شده است براي مصرف غذاي انسان مناسب خواهدبود واشكالي پيش نخواهد آورد.                                                                                      

كمپلكس بيماري تنفسي(Respiratory disease complex )

درطي سالهاي اخير يك تصور كلي پيش آمده است كه بيماريهاي تنفسي طيور درآمريكاي شمالي آنقدر به شكل گسترده شيوع دارند كه غالباًبيش از يك بيماري در همه گيري معلوم بيماري ظاهر مي شود.پيچيدگي اين مسئله را به بهترين نحو مي توان هنگامي متوجه شد كه كسي تصور مي نمايد كه بيماري CRD(Disease chronic Respiratory )به وسيله PPLO (Pleuropneumonia like organism )در عفونت هاي آزمايشگاهي دوره پاتولوژيكي كامل خود را به گونه اي كه در همه گيريهاي فيلد مشاهده مي شودبتواند نشان دهد.ظاهراًساير عوامل بيماري عفونت هاي پنهان را مي كشند يا نقش بيماري زائي رادرسيماي بيماري افزايش مي دهند چون معمولاًدر همه گير هاي گله هاي تجارتي با آن روبرو مي شويم .بيماريهاي كمپلكس بيماري تنفسي شامل يك چنين بيماريهاي ويروسي نظير بيماري نيوكاسل،لارنگو تراكئيت عفوني،برونشيت عفوني وبيماريهاي باكتريائي نظير كوريزاي عفوني بيماري PPLO وCRD مي باشند.بعضي از محققين بعضي از بيماريهاي حاصله بوسيله ارگانيسم هاي پاراتيفو ئيدي واورنيتوزي را نيز براي ليست شامل مي نمايند.

بيماريهاي كمپلكس بيماريهاي تنفسي درانجا توضيح داده مي شود چون در عفونت هاي تنها حادث مي شوند.عفونت هاي چند تائي معمولاًجراحات مشابهي را نشان مي دهند اما به وسيله يك اثر تقويتي دوياتعداد بيشتري عوامل پاتولوژيكي تركيب مي شوند.

بيماري نيوكاسل(Newcastle disease )

اين وضعيت نيز به اسم Pneumoencephalitis طيور خوانده مي شود اين عارضه يك بيماري باتوضيع جهاني است وترجيحاً ماكيان رامبتلا مي سازد.مرگ ومير پائين ترعموماً بااين بيماري درماكيان در آمريكا برخلاف ساير قسمتهاي دنيا تجربه شده است.بيماري قابل انتقال به انسان است ومعمولاً يك حالت ورم نسج ملتحمه چشم بوجود مي آورد.شواهدي وجود دارد كه بيماري ابتلاءسيستميك در انسان را سبب شده است.اكنون اين مسئله مورد توجه قرار گرفته است كه شيوع بالاي بيماري درطيور با مقايسه با قليل بودن گزارش ها در انسان سبب شده است كه موارد اعلان خطر كمي وجود داشته باشد.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ اين عارضه يك بيماري ويروسي است كه اصولاًدستگاه تنفس را مبتلا مي سازد.پرندگان در تمام سنين ونژادها حساس مي باشند اگر چه عموماًدرپيشرفت براي رسيدن به اوج بيماري كمتر از حد انتظار هستند.ايمنيت مادرزادي نيز يك فاكتور متغير است كه حساس بودن را بهنگام چند هفته اول زندگي تحت تاثير قرار مي دهد.

جراحات ـ التهاب كم ناي وبرونش با اكسودائي شدن خفيف عموماًظاهر مي شود.ابري شدن وزردشدن درضخامت كيسه هاي هوائي ممكن است يك سيماي مشخص باشد.خون ريزي هاي غشاء مخاطي پيش معده درفرم حادتر ديده شده است.يك طحال رنگ پريده بعنوان اختصاصي بودن بيماري درايالات متحده آمريكا توصيف شده است.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي طيور مبتلا به بيماري نيوكاسل درمرحله پيشرونده ويانشان دادن اختلال سيستميك كلي بايستي ضبط شوند.وقتي جراحات موضعي شده ازيك چنين خصوصيتي توصعه پيداكنند دراينصورت اختلال سيستميك وجود نداردوفقط قسمت هاي مبتلا ضبط مي شوند.

عفونت مايكوپلاسمائي تورم كيسه هاي هوائي(Airsacculis )

عفونت Mycoplasma gallisepticum عموماًبيماري دستگاه تنفس مرغان)CRD وسينوزيت عفوني دربوقلمون ها خوانده مي شود هرچند عادي ترين تظاهرات مشاهده شده درخط بازرسي ابتلاء شديدسيستم كيسه هوائي است كه تحت عنوان وسر فصل گسترده Airsacculitis معرفي مي شوند.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـcRD وسينوزيت هاي عفوني به وسيله ارگانيسم خيلي ريزMycoplasma gallisepticum بوجود مي آيند.پرندگان جوان عموماًمبتلا مي شوند اگر چه بيماري ممكن است براي مدت طولاني مقاومت نمايد.عفونت تغيرات التهابي اطراف بيني ،ناي،ريتين كيسه هاي هوائي وپريكارديت بوجود مي آورد.

جراحات بيماري ـ ضخيم شدن مخاطي ،خون ريزي مخاطي واكسودائي شدن سينوس هاي اطراف بيني وناي غالباً يافت مي شود.همچنين امكان اين مسئله وجود داردكه واكنش لنفي فوليكولي (Lymphofollicular )ازناي بوجود آيد.ضخيم شدن برونشي،اكسودائي شدن وتشكيل گرانولومادرريه همراه باپنوموني دربعضي موارد مشاهده مي شود.ممكن است اكسودائي شدن وواكنش لمفي فوليكولي كيسه هاي هوائي بوقوع بپيوندد.اكسودائي شدن پريكارد وسروزسطح كبد نيز مشاهده مي شود.اكسوداي كف آلود وكدر غالباًدرجيب كيسه هاي هوائي ضخيم شده رامي پوشاند ازحالت لزج وچسبناك تاحالت پنيري ازنظرقوام تغييرمي نمايد.

قضاوت روي لاشه ـ هنگاميكه ابتلاء سيستميك وجود دارد لاشه براي غذاي انسان مناسب نيست و وقتي موضوعي باشد ارگان مبتلا يا بخشي از لاشه قبل از اجازه دادن لاشه براي مصرف غذايي در انسان توقيف مي شود.

لارنگوتراكئيت عفوني (Infectious laryngotracheitis )

مرغها ميزبان معمولي لين بيماري هستند اما قرقاول ها نيز حساس مي باشند. ساير گونه هاي پرندگان در برابر بيماري مقاوم مي باشند. لارنگوتراكئيت عفوني يك بيماري تنفسي مسري حاد است كه داراي ميزبان  اختصاصي مجزا براي مرغها         مي باشد.  اتيولوژي و پاتوژنز بيماري -  بيماري بوسيله عضو ي از دسته ويروس هرپس بوجود    مي آيد، دستگاه تنفسي راه طبيعي عفونت است. جراحات بيماري سر ممكن است سيانوتيك شود . غشاء مخاطي ناي و حنجره ممكن است پوشيده از غشاء اكسوداي خونين رنگ روشن باشد. اكسوداي پنيري زرد رنگ با كمي خون و يا بدون خون ممكن است مخاط را در يعضي موارد بپوشاند.

قضاوت روي لاشه لاشه هايي كه بيماري را درمرحله پيشرونده نشان مي دهند و يا ابتلاء سيستميك را به آشكار مي گذارند براي مصرف غذاي انسان مناسب نمي باشند ، هنگاميكه اين وضعيت موضعي شده است و همراه با تغييرات سيستميك نيست لاشه را ممكن است براي مصرف غذاي انسان پس از برداشتن قسمت هاي مبتلا اجازه مصرف داد.

برونشيت عفوني ( Infectious bronchitis )

بعنوان يك بيماري جوجه هاي كوچك ، برونشيت عفوني ممكن است غالباً مرگ و مير زياد و ابتلاء 100 % توليد نمايد. عفونت غير پيچيده در پرندگان مسن تر بخصوص پولت ها منجر به افت بسيار تند در توليد تخم مرغ مي شود كه براي مدت چندين هفته طول مي كشد. غالباً كاهش دائمي را نيز به همراه دارد . از نقطه نظر بهداشت گوشت بيماري اهميت دارد زيرا غالباُ CRD پيچيدگي حاصل مي نمايد و نقش بيماري زايي آن را افزايش مي دهد.

اتيولوژي و پاتوژنز اين عارضه يك بيماري ويروسي است كه فقط مرغ را مبتلاء مي سازد. تغييرات پاتولوژيكي اساسي ظاهري در پرندگان رشد كرده وجود دارد.

جراحات بيماري پرندگان در سن بازار تغييرات پاتولوژيكي مهمي را بهنگامي كه با اين بيماري در يك مرحله غير پيچيدگي يافته مبتلاء مي شوند نشان نمي دهند.

قضاوت روي لاشه

در حالت غير پيچيدگي يافته آن ، اين بيماري اهميت كالبد گشايي كمي داشته و با مي شود گفت اهميت ندارد زيرا تشخيص در بازرسي كالبد گشايي بعيد و غير محتمل است.

كوريزاي عفوني ( Infectious Coryza )

اين عارضه يك بيماري تنفسي مرغها است . كوريزاي عفوني غالباً در فصل بارندگي و زمستان به وقوع مي پيوندد. در ماههاي تابستان اين عارضه ممكن است شدت كمتر و با دوره كوتاهتري باشد.

اتيولوژي و پاتوژنز بيماري

كوريزاي عفوني به وسيله ميكرب Hemophilus gallinarum ) بوقوع مي پيوندد. دوره بيماري به ميزان قابل ملاحضه اي بستگي به حدث ارگانيسم درگير دارد و بر حسب مدت بيماري تغيير مي كند.

فاكتور هايي نظير مهاجمين باكتريايي ثانوي ، نگهداري بد ، ابتلاء به بيماري انگلي      ( parasitism) و تغذيه غير كافي روي دوره بيماري تاثير مي نمايند. ارگانيسم يك التهاب نزله اي حاد اغيشه مخاطي مجاري بيني و سينوسها را توليد مي نمايد .

جراحات بيماري

التهاب نزله اي اغشيه مخاطي مجاري بيني و سينوسها غالباً به ابتلاء نسج ملتحمه اي نزله اي و ادم زير پوستي صورت و ريش ها گسترش حاصل مي نمايد . د ر بعضي مواقع ناي و برونشها مبتلاء مي شوند در موارد مزمن پروسس التهابي بوسيله اكسوداي پنيري در سينوسها مجاري بيني و كيسه هاي ملتحمه اي همينكه بيماري با ساير باكتريها پيچيدگي پيدا مي كند همراه مي شود.

قضاوت روي لاشه

لاشه هايي كه ابتلاء سيستميك را نشان مي دهند براي غذاي انسان مناسب نمي باشند و وقتي وضعيت موضوعي مي شود بخشهاي مبتلاء برداشته شده و لاشه براي غذاي انسان اجازه داده ميشود.

بوتوليسم (Botulism)

اين وضعيت انسان و حيوانات اهلي و نيز مرغها و ساير پرندگان اهلي را مبتلاء مي سازد. اين عارضه يكي از مسموميت هاي غذايي توليد شده به وسيله توكسين هاي باكتريايي است.

 

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ بوتوليسم ازخوردن تو كسين هاي توليد شده بعنوان محصول رشد Clostridium botulinum روي غذاي خورده شده توسط پرنده توليد مي شود.ارگانيسم بطور وسيع در خاك پراكنده شده وبعنوان يك آلوده كننده روي غذا بوجود مي آيد.دراين حالت غذا فقط وقتي خطر ناك مي شود كه ارگانيسم رشد كرده وتوكسين توليد نمايد.Cl. botulinum يك باكتري ميله اي شكل اجباري،بيهوازي تشكيل دهنده هاگ است.ازميان 5تيپ فرعي فقط تيپ AوتيپC عموماًسبب بوتوليسم در پرندگان اهلي مي شوند.

جراحات بيماري ـ تغييرات اساسي معمولاً وجود نداردوجراحات معدودي در معاينه كالبد گشائي مشاهده مي شوند بخشهائي ازروده ممكن است انبساط يافته وهمراه با آنتريت نزله اي خفيف باشند.نواحي هموراژيك كوچك ممكن است بعضي اوقات در مخاط روده اي ديده شوند.محتويات چينه دان بدبو ومتعفن وغالباً محتوي كرم حشره مي شوند.

قضاوت روي لاشه ـ اين مسئله مهم بنظر مي رسدكه يافته هاي كالبد گشائي درارتباط با گزارش نشانيهاي مشاهده شده روي بازرسي قبل از كشتار دربازرسي بعدازكشتار مشخص شده وضبط مي شوند.لاشه هاي پرندگان مبتلا به بوتوليسم براي مصرف غذاي انسان مناسب نمي باشند.

وباي مرغانowlcholera )

اين عارضه يك نوع سپتي سمي پرندگان است.وباي مرغان به صورت آنزوئوتيك حادث شده وبطور پراكنده دربيشتر نواحي معتدل وگرم وجود دارد.اين بيماري يك مرض مسري است كه عملاً تمام رده هاي طيور رامبتلا مي سازد.عارضه مذكور سبب ضايعات سنگيني در بعضي ازهمه گيري ها مي شود،درحاليكه درهمه گيري هاي ديگر ضايعات ممكن است صوري وغيرواقعي باشند.درايالات متحده آمريكا بيماري كم وبيش فصلي است وغالباً درهواي مرطوب وسرد حادث مي شود.

اتيولوژي وپاتوژ نز بيماري ـ عامل سببي وباي مرغان Pasteurella multocida   معمولاً درطبيعت سپتي سميك است دراين بيماري معمولاً عامل عفونت بوسيله پرندگان بيمار از طريق فضولات بدن بيرون رانده مي شود.

جراحات بيماري ـ بيماري حاد بوسيله خون ريزيهاي پتشي اي اغشيه مخاطي مشخص مي شود ريتين وروده ها معمولاًمبتلا مي شوند. پتشي ها ممكن است روي سطوح سروزي ظاهر شوند .ممكن است اكسوداي پنيري درحفره صفاقي با هپاتيت پارانشيماتوز همراه شود. ازدست دادن آب بدن وعضلات سينه اي به رنگ عنابي روشن(Salmon colored muscles دربوقلمون ها عادي است.فرم موضعي شده ممكن است اكسوداي زردرنگ راكه درگوش داخلي يا استخوان ها در قاعده مغز بوجود مي آيد نشان دهد.همچنين امكان اين مسئله وجود دارد كه نزله ويااكسوداي بيماري عفوني طيور(Roup )مانند درمنخرين مشاهده شود وممكن است كه ادم ريشها بوقوع بپيوندد.درفرم آرتريتيك اكسوداي زرد رنگ در غلافهاي تاندوم ترسيب حاصل مي نمايند.اكسوداي زرد رنگ بعضي اوقات اطراف تخمدا ن ها رااحاطه مي نمايد.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به وباي مرغان درمرحله پيشرونده يامرحله نشان دهنده شواهد اختلال سيستميك كلي براي غذا مناسب نمي باشند،هنگاميكه وضعيت موضعي مي شودممكن است لاشه بعد ازبرداشتن قسمتهاي مبتلا براي مصرف غذاي انسان اجازه داده شود.

اورنيتو زو پستيا كوزornithosis & Psittacosis )

اين بيماري بسياري از گونه هاي پرندگان رامبتلا كه ترجيحاًبا گونه هاي Psisthacine مشخص مي شونداما آنچه كه داراي اهميت مي باشد عفونت هاي پرندگان اهلي بخصوص بوقلمون ها است اگرچه مرغها واردك هانيزممكن است مبتلا شوند،اين عارضه خودش رابعنوان يك عفونت نشان مي دهد.بيماري قابل انتقال به انسان است وازوضعيت خفيف تاتظاهرات كشنده تغييرمي كند.

اتيولوژي وپاتوژنز ـ بااين عارضه معمولاًبعنوان يك بيماري ويروسي برخوردمي شود اماعامل عفوني بعضي اوقات بعنوان فرمي ازواسطه بين ريكتزياهاوويروسهاي حقيقي مشخص مي شود.عامل عفوني تهاجم پيداكرده وسلولهاي رتيكولوآندوتليال رابخصوص آنهائي كه مربوط به طحال هستند ازبين مي برد.

جراحات بيماري ـ التهاب سروزي سطح با اكسودائي شدن فيبروزي بطور ثابت مشاهده مي شود.كيسه هاملتهب وضخيم شده وبعضي اوقات محتوي توده هاي اكسوداي پنيري مي باشد،مزانترو سطوح سروزي روده ها نيزدربسياري از پرندگان آلوده وملتهب مي شوند.حفره بطني دربعضي ازپرندگان محتوي رسوبات مايع وفيبرين درمقادير متغير مي باشد.كبدها بطور خفيف بزرگ سده وپريده رنگ مي شوندودربسياري ازپرندگان سطح كبد با اغشيه فيبرينوز مايل به سفيد پوشيده مي شود.پريكارد قلب تقريباًهميشه شواهدي ازالتهاب را بااكسوداي فيبريني وچسبندگيهاي اپيكاردي نشان مي دهد.حفره پريكارد بعضي از پرندگان محتوي اكسودا وبرگه هاي فيبرين است وميوكارديت ظاهر مي شود كه بخشهائي ازآن نرم،بزرگ وسست است.پنوموني بيشتر مشاهده مي شوداما ادم ريوي غالباًبيشترموردتوجه قرارمي گيرد.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هائيكه جراحات آكتيو اين بيماري را نشان مي دهند براي مصارف غذاي انسان مناسب نمي باشند.

سالمونلSalوز(monellosis )

اين مطلب به تمام عفونت هاي حاصله از ارگانيسم هاي جنس Salmonella شامل در ارگانيسم مولده بيماريهاي طيور مجزاازهم S.gallinarum & S.Pullorum مي شود.گزارشات متعددي كه حاكي ازگرفتار شدن طيور وآلودگي فرآورده هاي طيور درهمه گيريهاي سالمونلائي انسان است وجود دارد.محققان تعداد زيادي از تيپ هاي سالمونلا رادربيش از 100نوع درطيور پيدا كرده اند درحقيقت تيپ هاي بيشتري درماكيان نسبت به ساير گونه هاي حيوانات وماكيان باستثناي انسان پيداشده است.تمام تيپ ها بالقوه براي انسان بيماري زاهستند.

عفونت سالمونلائي بستگي زيادي به سن ،تعداد ارگانيسم هاي درمواجهه ومقاومت كلي ونيز سروتيپ ارگانيسم سالمونلا دارد.حيوانات جوان ومسن بخصوص حساس هستند.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ عفونت بعضي اوقات سبب اختلالات روده اي دربسياري از حيوانات منجمله انسان مي شودوعفونت بعضي اوقات يك دوره سپتي سميك رادنبال مي كند.سالمونلا درسن فروش جوجه دربازار ممكن است دو فرم را متصور سازد:

(1)مرحله حاد(acute )يابيماري آكتيو كه سپتي سمي است و

(2) مرحله حامل(carrier ) كه با جراحات التهابي موضعي شده متوسط است كه نشانيهاي درمانگاهي بيماري را به وجود مي آورد.

جراحات ـ درفرم سپتي سميك يافته هاي كالبد گشائي شامل التهاب دوازدهه وهيپرامي كبد،كليتين،كيسه صفراوميوكارديت است.مايع پريكاردي كاهي رنگ زياد ونيزپلاك هاي فيبري درسكوم ممكن است ظاهرگردند.ازدست دادن آب بدن (Dehydration )سيستم عضلاني غالباً مشاهده مي شود.درمرحله حامل بودن استقرار ارگانيسم هاي سالمونلا دركيسه هاي هوائي وسطوح مفصلي ونيز گونادها غيرعادي نيست.ازنقطه نظر بهداشت گوشت پرندگان كانون هاي مقاوم عفونت درمخاط روده اي وصفراوي عفونت راازمحتويات روده وصفرا گسترش مي دهد.

قضاوت  روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به سالمونلوز درمرحله آكتيو ضبط مي شوند.

بيماري پولوروم (Pullorum disease )

هرجائيكه طيور پرورش داده مي شوند عفونت پولوروم احتمالاًيافت مي شود اين عارضه ازنظر توضيع انتشار جهاني دارد.ازآخرين دهه نوزدهم اين بيماريها بيشترين ضايعات مالي را براي وضعيت پرورش طيور بوجود آورده است.ارگانيسم مولده اين بيماري مثل بعضي ازارگانيسم هابراي انسان بيماري زا نيست.عفونت هاي تجربي وهمه گيري هاي فيلدي درانسان گزارش شده واين توصيه رابوجود آورده ا ست كه ارگانيسم سبب بعضي مواردي مي شود كه قبلاً درانسان بعنوان گاستروآنتريت ناشناخته قلمداد مي شده است.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ بيماري پولوروم يك عفونت باكتريائي حاصله ازSalmonella pullorum است.اين ارگانيسم سيماهاي زيادي درحالت عادي بامقايسه با ساير اعضاء دسته سالمونلا دارد.بيماري براي جوجه ها بسيار كشنده است.پرندگان مسن تر بندرت نشانيهاي باليني را نشان مي دهند اما عامل بيماري مي گردند.شواهدي دال بر عفونت حامل (Carrier )درپرندگان بوسيله تخم منعقد شده ملتهب ،كثيف،پاره شده وياگونادهاي دژنره شده يا ملتهب وجود دارد.يك چنين پرندگاني كه حامل ميكرب هستند ممكن است سپتي سمي عموميت يافته رادرنتيجه دست زدن و گرفتن خشونت آميزدرمرحله فروش دربازار بانتيجه پارگي تخم رانشان دهند.لاشه هاي اين قبيل پرندگان محتوي تعداد زيادي ارگانيسم هاي بيماري زا هستند.

جراحات ـ جراحات تيپ سپتي سميك شامل آنتريت هموراژيك وخون ريزيهاي نقطه نقطه اي(Punctati )ياپتشه اي روي پريكاردقلب ،پرده جنب،پيش معده،مزانتر،كليتين،ريتين،كيد،طحال وسايراغشيه سروزي ومخاطي مي باشد.سيانوزوازدست دادن آب بدن،دستگاه عضلاني ،پوشش ها(Fascia )وزير پوست(Derma )نيزغالباً شواهدي ازسپتي سمي هستند.نكروز،هيپرامي،آنمي وياتغييرات التهابي درارگانها وبخشهائي از لاشه هاعادي است.

قضاوت روي لاشه ها ـ لاشه هاي طيور وقتي بطور وسيع به بيماري پولوروم مبتلا شده اند ويا تغيير سيستميك مرتبط به بيماري رانشان مي دهند ضبط مي شوند.وقتي جراحات موضعي مي شوندوبه بقيه قسمتهاي لاشه اجازه مصرف داده مي شود.

تيفوئيد ماكيانFowl typhoid )

اين بيماري درنواحي توليدكننده طيور گسترش داشته ودربعضي مواقع ضايعات خيلي سنگين درجوجه هاوبوقلمون هابوقوع مي پيوندد.بررسيهاي انجام شده روي ماكيان درهمه سنين ونژادها آنها راحساس نشان داده است همه گيريها پراكنده بوده وفاكتورهائي كه روي همه گيريها تاثير مي نمايند بطور كامل مشخص نشده ودرك نگرديده اند.ارگانيسم سالمونلا كه سبب تيفوئيد ماكيان مي شود همراه بابيماري خودشان بوده است اما اهميت اين ارتباط اتيولوژيكي بعضي اوقات مشخص كردنش مشكل است.

گزارشات موجود يك نوع نقش بيماري زائي دو طرفه(Dual pathogenicity ـ عامل مولده تيفوئيدماكيان باS. سبب اختلال سيستميك كلي در پرندگان الوده مي شود.درموارد فوق حاد تغييرات كمي درنسوج اصلي مشاهده مي شودويااصولاً تغييراتي ديده نمي شود.بازرسي قبل از كشتار پرندگاني را كه بطور حاد مريض هستند مشخص نموده وآنها راوارد زنجيره كشتار نمي نمايد.اين وضعيت همچنين درمراحل تحت حاد ومزمن نيزظاهر مي شود.دراينگونه مراحل جراحات اختصاصي درمعاينه كالبد گشائي مشخص مي گردند.

جراحات بيماري ـ معاينه كالبد گشائي كم خوني سيستم عضلاني،قسمت هاي فيبر،پوست وكليتين رانشان مي دهد.كبد هيپرتروفيك ماهوتي يابه رنگ سبزوتردوشكننده وبزرگ شده وهجوم الدمي است وغالباً محتوي لكه هاي سفيد مايل به خاكستري كم رنگ است ونواحي دژنراسيون ممكن است روي ميوكاردوكيسه پريكارد ظاهر شوند.عفونت مزمن گونادهادرپرندگان بهبودي يافته ازبيماري زياد مشاهده مي شودكه درحال حاضر دربوقلمون هاي مادر اهميت زيادي دارد چون بيماريدرپريود انكوياسيون درجنين حمل مي شود.

قضاوت روي لاشه هاي تيفوئيدي ـ لاشه هاي طيور وقتي به تيفوئيد ماكيان مبتلا       مي شوند درمرحله پيشرونده بوسيله ابتلاءسيستميك مشخص مي شوند وهنگاميكه هيچگونه ابتلاء سيستميك وجود نداردوجراحات موضعي هستند فقط قسمتهاي مبتلا ضبط مي گردند.

سل مرغيAvian tuberculosis )

اين وضعيت بيماري گسترش جهاني دارد.بيماري ازنظر انتشاردرمرغها،عملاً درتمام ايالات متحده آمريكاوجودداردامابيشتردرايالت هاي شمالي ومركزي يافت مي شود.ارتباط مستقيمي بين شيوع T.B وپرورش خوك دراين ناحيه وجوددارد.ازطرفي ديگرTB غالباًدرلاشه هاي خوك ها درجائيكه طيور درهمان ناحيه پرورش داده مي شوند مشاهده مي گردد.بيماري بهنگامي كه درپرندگان بالغ ظاهر مي شود دربيشتر مواردپروسسي راادامه مي دهد كه ماهها ازشروع آن گذشته ويا حتي سالها قبل وقتي پرنده جوان بوده بوقوع پيوسته است وسل همينكه سنين پرنده هاپيشرفت حاصل مي كند شايعتر مي شود،نه بعلت اينكه پرندگان جوان تر دربرابر عفونت مقاوم ترهستند بلكه بدين علت كه پرندگان مسن ترسوژه مواجهه دردوره طولاني تري قرار گرفته اند.سل مرغي قابل انتقال به خوك ها وبعضي اوقات ساير حيوانات است امابندرت به انسان سرايت مي كند.مواردتاييد شده كمي وجوددارد كه درآن ارگانيسم ها درانسان مشخص گرديده اند.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ سل مرغي بوسيله ارگانيسم ترشي ناگزائي سبب مي شود كه به اسم

Mycobacterium tubereulosis var avium خوانده مي شود.باسيل سل مرغي ازنظر احتياجات درجه حرارت مثل فرم هاي انساني وگاوي ارگانيسم مولد سل دقيق نيست.فرم مرغي در درجات حرارتي كه از 25تا45درجه سانتيگراد تغيير مي كند رشد مي نمايد كه بهترين درجه حرارت مطلوب آن 39تا40درجه سانتيگراد است.بيماري بوسيله مزمن بودن زياد خود مشخص مي گردد.اين بيماري در يك پرنده مبتلا حالت ناتواني ،كاهش ويا توقف توليد تخم مرغ وبالاخره مرگ را بوجود مي آورد.احتمالاًبيماري حالت تب دار رادرجوجه ها بوجود نمي آورد.

جراحات ـ كبد،طحال،روده هاومغز استخوان غالباً گرفتار مي شوند.عفونت سلي در مرغها بعنوان وارد شدن به سيستم اصولاً از طريق دستگاه گوارش تلقي مي شود.ابتلا ريه معمولاً باشدت كمتري از كبدوطحال است.سل مرغي بوسيله حدوث نودول هاي زرد خاكستري نامنظم ياسفيد مايل به خاكستري يا اندازه هاي متغير درارگانها ونسوج مبتلا مشخص مي شود.

قضاوت روي لاشه ـلاشه هاي طيورمبتلا به سل ضبط مي شوند.

اريزيپل طيور(Avian Erysipelas )

اين يك عارضه سپتي سميك دربوقلمون ها،اردك ها،مرغها ،كبوترها،قرقاول ها،بلدرچين هاوطاوس هاي نر(peacooks )ونيز پرندگان باغهاي جانور شناسي مي باشد.عامل مولده همان عامل توليد كننده اريزپيل درخوك ها وعفونت شبه اريزپيل درانسان است.علاوه بر خوك ها وانسانها،اسبها ،گاوها وگوسفندان نيزبه عفونت حساس هستند.بوقلمون ها واردك هاي جوان بيشتر مبتلا مي شوندودربعضي از همه گيري ها ضايعات سنگيني حادث شده است.وضعيت معمولاً حاد ويا تحت حاد ازنظرخصوصيت مي باشد.عفونت هاي پوستي بيشتردرانسان كه بنظر مي رسدنسبتاً مقاوم به عفونت واردشونده دردستگاه گوارش است ظاهر مي شود.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ Erysipelothrix rhusiopathiae يك باكتري بلند استوانه اي گرم مثبت عامل مولده است.درپرندگان بيماري معمولاً به صورت سپتي سمي حادث مي شودكه ممكن است حادياتحت حادازنظر خصوصيت باشد.بوقلمون ها واردك ها كاملاً حساس به بيماري مي باشند واين حساسيت بوسيله ساير عفونت ها،سوء تغذيه وياهروضعيتي كه نيروي زندگي پرنده راپايين مي آورد افزايش حاصل مي كند.مرغها بنظرنمي رسند كه مثل بوقلمون هاواردك ها حساس باشند.

جراحات بيماري ـ خون ريزي هاي نقطه نقطه اي وپتشي اي عضلات درسينه وقفسه صدري وشكمي ،روي دنده هاودربعضي مواقع ران ظاهر مي شود.خون ريزيها همچنين ممكن است پريكارد،پرده جنب وصفاق رانيز مبتلا سازند.موكوس غليظ معمولاً درحفره بيني يافت مي شود.كبد قاعدتاً گرفتارمي شودوهيپرتروفيك،پرخون وشكننده مي شود.التهاب دوازده قاعدتاً بوقوع مي پيونددودربعضي موارد سمت پايين ترروده بطور مشابه گرفتارمي شود.ريتين وكليه ها ممكن است علائم هجوم الدمي راظاهر سازند.طحال معمولاًشكننده وهجوم الدمي است.تورم وقتي ظاهر ميشودبعنوان يك علامت اختصاصي(Pathognomonic )بحساب مي آيد.سيانوز معمولاًظاهرمي شود.جراحات اريزپيل ممكن است روي صورت ظاهر گردند.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي طيور مبتلا به اريزپيل مناسب براي مصرف غذائي انسان نمي باشند.

آبله طيور(Fowl pox )

آبله طيور يك نوع پريشاني وافسردگي عادي گونه هاي طيور است كه داستان طولاني دارد.اين عارضه يك بيماري با گستردگي جهاني بوده وهر جائي كه طيور پرورش داده مي شوند شايع است .بيشترين بروز عفونت بهنگام ماههاي بارندگي در زمستان است.اين بيماري معمولاً درگله هاي جوان درحدود زماني كه درسالن هستند يادرمحل استراحت خودمي باشند بوقوع مي پيوندد.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ آبله ماكيان بوسيله ويروس پالش پذير حادث مي شود.بيماري هم به فرم اغشيه پوستي وهم به فرم مخاطي ظاهرمي شود كه بستگي به مدت وبيماري زائي سوش ويروس درگيرشده دارد.عفونت آبله مرغي ممكن است به يك يا 3طريق ياتوام شدن هر سه طريق ظاهر شود.ابتلاءممكن است استقرار آبله اي پوستي تيپيك روي تاج،ريش ها وصورت وياموضعي شدن عفونت درناحيه دهان ياجراحات ديفتريتيك تيپيك ويا موضعي شدن عفونت درفضاهاي بيني بانشانيهاي كويرزا مانند باشد.

جراحات بيماري ـ جراحات اختصاصي فرم پوستي آبله طيور هيپر پلازي اپيتليالي موضعي درگير كننده اپيدرم وفوليكول هاي پرلايه زيرين باتشكيل نودول هائي مي باشد.نودول ها درابتدا بصورت كانون هاي كوچك سفيد رنگ ظاهر مي شوندكه سريعاًاندازه آنهابزرگ شده وبارشدشان زردرنگ مي شوند.دراين مرحله پرنده بطور سيستميك مريض وحالت تبي را مشخص مي نمايدكه به وسيله ازدست دادن آب سيستم عضلاني مشهودمي باشد.جراحات ممكن است با جراحات بزرگتر بهم پيوسته خشن وخاكستري رنگ ويا قهوه اي تيره رنگ بشوند.جراحات بعدها پوسس خشك شدن وتشكيل دلمه را متحمل خواهند شد.اين پروسس غالباً بوسيله تهاجم باكتريهلئي كه توليد پروسس هاي چركين ويا نكروتيك مي نمايند تغييرحاصل مي نمايد.درفرم ديفتريتيك،سائيدگي هائي روي غشاء مخاطي بصورت نودول هاي سفيدمات كمي برجسته ظاهر مي شوند،اين نودول ها غالباً بابهم پيوستن به يكديگر زردرنگ پنيري ونكروتيك با ظاهر يك غشاء كاذب جلوه گرمي شوند.دراين وضعيت سيانوزوساير شواهد خفگي ديده مي شود.عفونت ثانويه نيزغالباًاين پروسس راپيچيده مي كند.پروسس التهابي ممكن است درناحيه دهان به داخل سينوس ها گسترش يافته تورم تومور مانند سر توسعه يافته به حلق را ايجادكند.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به آبله طيور همراه با ابتلاءسيستميك باتحمل كننده جراحات پيشرونده براي مصرف غذاي انسان مناسب نمي باشند.لاشه هاي پرندگاني كه ازبيماري بهبودي حاصل مي نمايند براي مصرف غذا متعاقب برداشت هرگونه دلمه هاي پوستي مقاوم آماده مي شوندودرصورت ظاهر شدن دلمه هاي مقاوم ازمصرف غذاي انسان خارج مي شوند.

كوكسيديوز(Avian coccidiosis )

اين بيماري عملاً درتمام انواع پرندگان گسترش دارد.بعنوان يك دسته عوامل بيماريزا كوكسيديوزهاي مرغها اهميت اقتصادي بيشتري بامقايسه باپرندگان اهلي دارند.گونه هاي مختلف كوكسيد ها بطور منطقي ميزبان اختصاصي مي باشند.بوقلمون ها،اردك ها ومرغهاي شاخدار(Guina fowl )كمترازآنچه مرغهاازعفونت كوكسيديوزي رنج مي برند صدمه مي بينند اگرچه درشرايط مختلف عفونت ممكن است دراين پرندگان شديد باشد.كوكسيديوز كليوي ممكن است درغازها شديد باشد.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ هشت گونه كوكسيدي ازجنس Eimeria وجوددارد كه بطور طبيعي درمرغان حادث مي شود.اثر مينيمم تهاجم تخريب تعداد مختلفي ازسلولهاي اپيتليال است كه به آساني جايگزين شده اند والتهاب خفيف مي باشد.امادر انواع شديدتر تخريب سلولي شديد،التهاب وبعضي اوقات خون ريزي مشخص بوقوع مي پيوندد.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي پرندگان مبتلائي كه كوكسيديوز حاد دارند درصورتيكه لاشه هايشان تغييراتي نشان دهند براي مصرف غذاي انسان مناسب نمي باشند.

انگلها(Parasites )

انواع زيادي ازانگلها پرندگان رامبتلا مي سازند.بمنظوركالبدگشائي براي بازرسي طيور حالت لاشه هاي طيور بستگي بيشتري روي نوع ودرجه ابتلاءدارد تاتشخيص خود انگل وياعامل انگلي خاص.ارگان ها وبخشهاي آلوده براي مصرف غذائي انسان مناسب نمي باشند مثلاً سنگدان هاي آلوده به كرم هاي سنگدان پاهاوساق پاهاي مبتلا به مايت هاي پاي فلس دار دور انداخته مي شوند.وقتي جراحات درلاشه وسيع ياابتلاءسيستميك وجوددارد تمام لاشه براي مصرف غذائي پس از برداشتن وضبط قسمتهاي مبتلا اشكالي نخواهد داشت.جراحات مايت هاي كيسه هوائي ،مايت هاي نسوج همبند كه بعضي اوقات درپرندگان مسن تر يافت مي شوند بهمان طريقه قضاوت مي شوند.

آسپرژيلوز(Aspergillosis )

تقريباًتمام گونه هاي پرندگان ممكن است به اين قارچ آلوده شوند.هرچندبروزبيماري زيادنيست ،اين بيماري درپرندگان وپستانداران كه شامل انسان نيز مي شودمشاهده شده است.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ بيماري بوسيله قارچي مشخص شده كه بعنوانAspergillus fumigatus خوانده مي شود.ارگانيسم دركاه وعلوفه خشك يافت مي شودوعفونت پرندگان جوان ازبستر منبع معمولي عفونت است تاازپرنده اي به پرنده ديگر.عفونت ريتين متعاقب استنشاق هاگ هاي قارچ بوقوع مي پيوندد.

جراحات بيماري ـ ريتين غالباًگرفتار مي شوند.جراحات ريوي ازنودول هاي ارزني تانودول هاي بزرگ تغيير مي نمايد.ممكن است كبدي شدن موضعي شده مشاهده شوند.توده هاي ميسليال قارچ ممكن است در مجاري هوائي وبرونشها ظاهر شوند.همچنين امكان اين مسئله وجودداردكه ابتلاءجنراليزه كيسه هاي هوائي بوجود آيد.نودول هاي زرد رنگ باقوام غضروفي ممكن است درريتين وقفسه صدري وكيسه هاي هوائي يافت شوند.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به اين وضعيت درصورتيكه تغييرات سيستميك درآنها به وجودآمده باشد مناسب براي مصرف غذائي انسان نمي باشند وبايستي ضبط شوند.

برفك(Thrush )اين ميكوزدستگاه گوارش احتمالاًدرطيور نسبتاً زياد است .اماوقتي بعضي اوقات همه گيرهاي شديد ظاهر مي شودكه حيوانات وانسان را مبتلا مي سازد.

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ قارچ مخمر مانندMonilia Candida Albican علت اين وضعيت است.دراين عارضه غالباًچينه دان مبتلا مي شود اما ممكن است جراحاتي دردهان مري وپيش معده بوجود آيد.نكروزكانوني كبد ممكن است همراه باوضعيت مذكور دربوقلمون ها مشاهده شود.

جراحات بيماري ـ چينهدان،زخيم شدن مخات را با تشكيل قرحه هاي سفيد حلقوي برجسته نشان مي دهد.ممكن است آشفتگي اپتيليوم مخطط با قرحه هاي بدون ديواره يا غشاء ديفتريتيك توسعه يافته را مشخص نمايد.جراحات به وسيله عدم حضور واكنش التهابي در بسياري از موارد مشخص مي شود.

قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به اين وضع تا حدي كه تغيير سيستميك وجود دارد مناسب براي مصرف غذايي انسان نمي باشند.

پروسسهاي التهابي موضعي شده،كوفته گي ها وآلودگيها

يك چنين شرايطي از تنوع زياد علل مختلف بوجود مي آيد.تمام نسوجي كه بدين شكل ابتلاء حاصل مي نمايند براي مصرف غذاي انسان مناسب نمي باشند.لاشه ها براي مصرف غذاي انسان پس از بر داشت كامل قسمتهاي مبتلا بدون اشكال مي شوند ويك چنين برداشت كردن بدون آلودگي بخشي كه اجازه مصرف داده شده است بايستي باشد.شرايط خوش خين غير اختصاصي نظير فلجي چينه دان يا چينه دان آويخته(Pendulant Crop)بايستي بهمان طريق قضاوت شوند

 

 

 

                             

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 20 اسفند 1393 ساعت: 9:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس