تحقیق دانشجویی - 206

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره ورزش

بازديد: 197

 

بيان مسئله

ورزش و فعاليتهاي بدني، به عنوان يك پديدة اجتماعي در خور بررسي و تامل، و جايگاه برجسته اي در دو سطح محلي و جهاني بدست آورده است. هياتها، نهادها، جمعيتها، انجمنها، اتحاديه ها و كميته هايي كه به موضوع ورزش مي پردازند و در راستاي حمايت از فعاليتهاي روزشي، چه در سطح محلي و چه در سطح مرسعي، كار و تلاش مي كنند، خود جلوه ها و مظاهري از اين جايگاه هستند.

در صد سال گذشته، بر اثر شماري از شرايط اقتصادي – اجتماعي و در پي دگرگونيهاي فرهنگي – اجتماعي ژرفي كه در خلال اين دوره پديد آمد، توجه آشكاري به ورزش نشان داده شد و با احياي بازيهاي المپيك و برپاي نخستين دور جديد المپيك در سال 1896، ورزش عملاً به اريكة قدرت نشست. شايد موفقيت چشميگر و پيشرفت قابل ملاحظه اي كه در برپايي اين دوره ها به دست آمد، از عوامل عمومي بود كه توجه به ورزش را در تمام سطوح برانگيخت و آنچه به ياري اين رويكرد درآمد، نقش مهمي است كه رسانه هاي گورهي، بويژه تلويزيون در همگاني ساختن روزش و ساده سازي مفاهيم آن و ايجاد گرايشهاي مثبت؟ آن و پيدايش توجهات روز افزون به كسب آگاهي جسماني و كنترل وزن و تناسب اندام ايفا مي كردند. افزون بر اين عوامل، نفوذ فرهنگ بدني به سازمانها و دستگاههاي گوناگون اجتماعي به علاوة عناصر مهمي چون دگرگوني فرهنگي و اجتماعي و رشد نيروي كار در جوامع و صبغة اجتماعي گرفتن كار و شرايط زندگي روي هم رفته در اين زمينه اثر گذاشتند. ورزش و فعاليتهاي بدني از مجموع اين دگرگونيها و تحولات تا جايي تاثير پذيرفتند كه نگرش اين عصر و گرايشهاي آن به سمت ورزش و فرهنگ بدني با آنچه در ادوار گذشته بوده بكلي دگرگون شد.

قلمداد كردن ورزش به عنوان يك نظام اصلي يا فرعي منوط به ارزش اجتماعي و اهميت نسبي است كه ورزش در يك جامعة خاص از آن برخودار مي باشد. اين سخن بدان معناست كه جوامع در ارزيابي ورزش، به عنوان يك نظام اجتماعي، متفاوتند. برخي جوامع با ورزش به منزلة يك نظام جوهري و حياتي و بنيادين برخورد مي كنند. اين گونه جوامع به تلقي كردن ورزش به عنوان يك نظان اصلي گرايش دارند. جوامعي هستند كه به ورزش، با ديد يك پديدة غير اساسي يا غير جوهري مي نگرند و آن را فعاليتي حاشيه اي مي دانند كه با مصالح اكثريت قاطع مردم ارتباطي ندارند. اين گونه جوامع به تلقي كردن نظام ورزش به منزله يك نظام فرعي گرايش دارند.

بررسيها نشان مي دهد كه جوامع نوع اخير، كه به ورزش چنان كه بايد بها نمي دهند آن را يك نظام فرعي مي شمارند، در شمار كشورهايي هستند كه در ردة كشورهاي جهان سوم طبقه بندي مي شوند. شايد اين افراد رابطة ميان ورزش و پيشرفت و رفاه اجتماعي را تفسير كند چرا كه ورزش هاي فرهنگي و تمدني جامعة خود مي باشند.

نظام ورزش در دورن يك جامعه، همواره از موقعيت يكساني برخودار نيست، بكله اين موقعيت در هر دوره اي و هر عصري تحت تاثير متغير تاريخي است زيرا هر عصري عناصر و ويژگيهاي خود را دارد كه در جهت دهي نظام ورزش آن عصر كاملاً تاثير مي گذارند.

شكل حاكم بر نظامي كه فعاليت بدني به طور كلي در هر جامعه اي به خود مي گيرد هر چه باشد، به هر حال تلقي كردن آن به عنوان يك نظام اساسي و موفق بستگي به عواملي دارد كه به طور خلاصه عبارتند از:

1 – برخوداري اين نظام از دوام يا استمرار نسبي؛

2 – روشن بودن اهداف آن براي اكثريت افراد جامعه؛

3 – كوشش در راستاي سازش و هماهنگي ميان خود و بقيه آحاد جامعه؛

اين نظام چنانچه عوامل ياد شده را از دست بدهد به نظامي حاشيه اي كم اهميت، از هم گسيخته و ناموفق تبديل مي شود و تدريجاً به صورت نظامي فرعي يا كمكي و تابع در مي آيد. ورزش در پرتو عوامل سازش دهندة آن با ديگر نظامهاي درون نظام اجتماعي، كسب موفقيت مي كند، زيرا ورزش يكي از جنبه هاي نمونة نظام اجتماعي و جزء ممكن بافت اجتماعي است و از كليه عوامل و جنبه هاي تشيكل دهنده اين نظام متاثر مي شود بنابراين بافت اجتماعي است و از كليه عوامل و جنبه هاي تشكيل دهندة اين نظام متاثر مي شود. بنابراين، ضعف اعتقاد، بيگمان، در ورزش تاثير مي نهد، چنان كه تاييد و پشتيباني نكردن دين از ورزش آن را به ضعف مي كشاند. همچنين است آموزش و تبليغات و بهداشت و ديگر نظام هاي اجتماعي كه نظام ورزشع اگر خواهان پايداري و كاميابي است، بايد به آنها سازگار شود.

مفهوم ورزش را نبايد به تحقق بخشيدن اهداف صرفاً رقابتي نه يك تصور و برداشت تك رسانه از ورزش است، محدود كرد، بلكه ورزش از لحاظ اجتماعي و فرهنگي داراي مفهومي غني تر و گسترده تر است. ورزش يك وجه ارتباطي دارد كه در غني سازي تعامل ميان انسانها تاثير مي گذارد. چون معاني ژرفي در آن نهفته است كه در تحليل نهايي، با مجموعه روابط اجتماعي ارتباط پيدا مي كنند، در صورتي كه عملكرد بدني، به خودي خود، جزئي از يك كل است و نه بيشتر. شمار زيادي از پژوهشگران معتقدند ورزش ويژگيهاي كاركردي دارد كه در ايجاد سازگاري ميان شرايط موجود اجتماعي و بيان ناخودآگاه رواني تاثير مي گذارد.

ورزش همانگونه كه داراي جنبه اخلاقي است، جنبه غير اخلاقي نيز دارد، و اين بدان معناست كه قوانين و منش زندگي طبيعت، از نيك و بد به همين نظم طبيعي هم سرايت مي كند.

تعيين كاركرد اجتماعي ورزش جز از طريق چارچوبيس كه ميان ورزش و نيرهاي اجتماعي – فرهنگي  يك جامعه پيوند مي زند، دشوار است، زيرا، همچنان كه در نظام منسجم اجتماعي و انضباط موجود ميان خرده نظامهاي گوناگون سازنده اين نظام مطرح است، ورزش خود يكي از اين نيروهاست.

ممكن است گفته شود كه ورزش سبب لذت بردن تماشاچيان، كسب موفقيت براي ورزشكاران و پولدار شدن مربيان مديران، و ورزشكاران حرفه اي مي گردد. اما بايد گفت كه اين كاركرد اختصاص به ورزش ندارد، بلكه صحنه هاي نمايش ديگري مانند تئاتر و سينما سيرك نيز وجود دارند كه حركات ماهرانه اي را به نمايش مي گذارند و چه بسا، از لحظا عملكرد حركتي، در عاليترين سطح هستند. براي تماشاگر لذت آور و براي بازيگر درآمد زا است!

گروه ديگري از پژوهشگران بر اين باورند كه ورزش و رقابتهاي ورزشي خاستگاه مشكلات است و بازتابهاي اجتماعي منفي و ناخوشايندي دارد. يكي از پيشروان جامعه شناسي ورزش، كارل ديم (karl Diem) آلماني تبار، 1949، آشكار اين مطلب را خاطر نشان كرده است. وي آنجا كه از ورزش و بازي بر جامعه سخن مي گويد اين پديده ها را فعاليتهاي بي هدف مي خواند. ديم از رهگذر تحليل انديشه هاي تئوريك غربي به اين نتيجه رسيده است. اما گفتني است كه وي بعدها از اين نظر خود عدول كرده و اظهار داشت كه ورزش نيروهاي زيتي را غني مي سازد، اما نه هميشه در جهت درست از اين رو او توصيه مي كند كه ورزش با راهنمايي تربيتي همراه شود. او مي گويد عاليقدر ترين و بزرگترين استاد ورزشي جهان، بدون وجود متخصص تربيت بدني و ورزش كه او را با صلاحيت بار آورده، هيچ ارزشي ندارد.

كاركرد گرايان بر كاركرد مثبت ورزش در جامعه تاكيد مي ورزند و معتقدند كه اغلب كاركردها يا همه آنها سهم مثبتي در جامعه دارند. اينان تاثيرات منفي ورزش در جامعه را يا به كلي ناديده مي گيرند يا آن را اندك مي دانند. اما واقعيتها نشان مي دهد كه ورزش مي تواند پاره اي تاثيرهاي منفي، مانند سنخ يا تحريف ارزشها و هنجارهاي اجتماعي را ايفا كند. اين توانايي را دارد كه با سوگيريهاي خاص، انگيزش را از بين ببرد و ناكامي و تنش بيافزايد وقتي يكپارچگي اجتماعي را از هم بگسلد.

بازي ورزشي پيوند تنگاتنگي با رشد و تكامل شخصيت كودك دارند و آن را به مرحله نضج و آگاهي اجتماعي مي رسانند.

پژوهشگران تحقيقات فراواني پيرامون نقش بازي و گيم هاي در اجتماعي شدن و همچنين دربارة اين مساله به انجام رسانده اند كه چگونه فعاليتهاي بدني، روي هم رفته در تكوين روشني از بدن در ذهن كودك كه به تصوير بدن معروف است، تاثير مي گذارد، تصويري كه مفهوم خود بدني و در نتيجه مفهوم خود پنداره (Self concept) بر پايه آن استوار است و نخستين خشت بناي شخصيت كودك به شمار مي آيد.

در پرتو گسترش ابزارهاي رسانه اي و مطالعاتي كه از اين طريق پيرامون ورزش در عصر جديد انجام شده است، امروزه آمادگي جسماني مفهومي مانوس و شناخته شده است و آنرا مي توان چنين تعريف كرد:

حالتي نسبي از آمادگي بدني كه به فرد امكان مي دهد تا خود را با وظايف بدني انطباق دهد كه انتظار مي رود بتواند آنها را به نحوي كارآمد و بلحاظ آنكه دچار خستگي بدون دليل و انگيزه شود به انجام رساند، و در عين حال، مازادي از انرژي بدني برايش بماند تا در اوقات فراغت خود آنرا به كار گيرد.

همچنان كه از اين تعريف پيداست، آمادگي جسماني با بسياري از مفاهيم اجتماعي پيوند مي خورد، و همين امر ما را بر آن مي دارد، كه تا زمانيكه به تغيير اجتماعي و رشد و تكامل و رفاه انسان چشم دوخته ايم، آمادگي جسماني را يك نياز اجتماعي اساسي براي فرد تلقي كنيم، زيرا اين امر براي بهداشت عمومي و امنتيت و سلامت شخصي يك مقوله اساي است، وانگهي در هزينه كار و افزايش توليد نقش بارزي دارد، و نيز امكانهاي جديدي براي بهره برداري از اوقات فراغت و لذت بردن از آنها به لحاظ تفريحي و اجتماعي، بدست مي دهد. علاوه بر اينها آمادگي جسماني در آماده سازي بدني و مهارتي سرباز رزمنده براي دفاع از خاك وطن نيز سهم دارد كه اين دو خود يك نياز اساسي براي جامعه به عنوان يك كل محسوب مي شود.

ورزش بدني مي تواند نرو شيميايي هيپوكمپ را تغيير داده، فعاليت عصبي، ترشح عوامل تروفيك و طول بقاي سلولهاي عصبي هيپوكمپ را بعد از اسيسكمي افزايش دهد. 1 – از طرف ديگر هيپوكمپ علاوه بر نقش مهم خود در يادگيري و حافظه در اعمال حركتي بدن نيز همانند كورتكس مغز دخالت مي نمايد. 2 – همچنين در مطالعات الكتروفيزيولوژيك نشان داده شده كه حركات بدني (نظير پريدن، دويدن و قدم زدن) فعاليت الكتريكي هيپوكمپ را افزايش مي دهد كه علت آن را مي تواند تغيير فعاليت نروني و نرو ترا سمير مي باشد.

يافته هاي فوق بيانگر تاثير مثبت ورزش در رفتار وابسته به هيپوكمپ مخصوصاً تقويت قدرت يادگيري و حافظه فضايي است.

ورزش منظم از زوال ذهني مربوط به مصرف طولاني مدت داروهاي هورموني جلوگيري مي كند. به گزاريش مدلاين پلاسن محققان در يافته اند هورمون درماني به طولاني مدت (بيش از ده سال) با تضعيف امتيازات كسب شده در تست هاي استاندارد تعيين سطح بهره ذهني ارتباط دارد. اما طبق مطالعات جديد فعاليت بدني با اين تاثيرات مقابله مي كند. محققان در يك مطالعه جديد در دانشگاه ايلي نويزاين ارتباط را در تعدادي از زنان مورد بررسي قرار دادند. آنها اطلاعات مربوط به هورمون درماني و اسكن هاي ام . آر . آي اين افراد را براي تعيين حجم بافتي در نواحي مهم مغز جمع آوري كردند و دريافتند كه هورمون درماني كوتاه مدت با حجم بافتي بهتر در مغز و امتيازات بالاتري در دست تعيين بهره ذهني مرتبط بود. اما تناسب بدني بيشتر نيز با افزايش اين امتيازات همراه بود. به گفته محققان ممكن است تركيبي از هورمون درماني و ورزش هم قوه شناختي و هم ساختار و مغز را در زنان سالمند افزايش دهد. هنوز مشخص نيست كه چرا ورزش و هورمون درماني كوتاه مدت در بهبود وضعيت مغز در افراد سالمند موثر است. نتيجه گيري محققان اين است كه آتروفي مغز پيامد اجتناب ناپذيري در پيري نسبت به روشهاي متعددي مانند ورزش، رژيم مغز اين مناسب و فعاليت ذهني به كند شدن يا توقف اين روند كمك مي كند. (جام جم آنلاين) تحقيقات نشان داده ورزش كردن تاثير مستقيمي بر رفتارهاي مناسب اجتماعي دانش آموزان و دانشجويان دارد.

به گزارش خبرگزاري مهر محمد حسين گلچين معاون طرح و توسعه ورزش دانشگاهها در وازت علوم در پي بهره برداري برخي از ايستگاههاي تندرستي در هفته سلامت گفت: افراد در همه سنين مي توانند از فعاليتهاي بدني منظم بهره مند شوند. شركت در اين فعاليتها با ورزش هاي مختلف مي تواند باعث توسعه و بهبود تندرستي جسماني، رواني و همچنين سلامت اجتماعي در ميان افراد جوان گردد.

وي با اشاره به نتايج تحقيقات در خصوص تاثير ورزش كردن نوجوانان و جوانان گفت: تحقيقات و نتايج گزارش شده حاكي از آن است كه دانش آموزان و دانشجويان كه در ورزش هاي مدرسه اي يا دانشگاهي شركت دارند، امتحان سيگار و مواد مخدر در آنها كمتر و داراي رفتارهاي اجتماعي مناسب و موفقيت تحصيلي بيشتري هستند.

با توجه به شيوع در دو اهيمت تسكين به موقع آن بعد از عمل جراحي، انجام تمرين هاي ورزشي بعد از عمل يك روش ساده تسكين درد است. بسياري از محققان گزارش كرده اند كه با استفاده از تمرين هاي ورزشي بعد از عمل مي توان درد ناشي از عمل جراحي و تجمع گاز را كاهش داد. با توجه به تحقيق هاي انجام شده و نقش موثر و شناخته شده اقدام هاي غير دارويي در كاهش درد بعد از عمل جراحي، اين مطالعه به منظور تعيين تاثير تمرين هاي ورزشي بر ميزان درد بعد از جراحي سزارين انجام شد. آرتيت روماتوئيديك بيماري فرض سيستميك و پيشرونده بافت همبندي با علت ناشناخته مي باشد كه با التهاب غشا‌ء سينوويال مفاصل، بي حركتي و احساس تشنگي عمومي مشخص مي شود. ميزان شيوع اين بيماري 1% مي باشد كه در تمام كشورهاي يكسان است. سالانه 750 نفر در هر يك ميليون جمعيت به اين بيماري مبتلا مي شوند. در اين بيماري خشكي مفاصل و اختلالات حركتي پيشرونده بوده و گاهي به حدي مي رسد كه تعدادي از اين بيماران فعاليت و تحرك خود را از دست داده و تقريباً به طور كامل زمين گير مي شوند. مشكلات حركتي بيمار عوارض و خسارات عمده اي را از نظر جسمي، رواني، اجتماعي و اقتصادي براي بيمار و جامعه به همراه خواهد داشت. اگر دارو درماني و توانبخشي همزمان به كار روند اثر بيشتري به بهبود علائم بيماري خواهد داشت. در بخش هاي توانبخشي تكنيك ها ويژه متفاوتي مورد استفاده قرار مي گيرند كه يكي از آنها ورزش درماني است. اين روش باعث مي شود كه تحرك مفاصل تا بيشترين حد ممكن حفظ گردد و عضلات موثر بر حركات آن مفاصل از قدرت بيشتري برخودار گردند.

تاثيرات درماني بر توانايي حركتي لذا اين پژوهش با هدف تعيين ميزان تاثير ورزش درماني بر دامنه حركتي مفاصل بيماران مبتلا به RA انجام گرديد.

خواب يكي از نيازهاي اساسي انسان است كه در بهبود سلامتي بيماران اهميت به سزايي دارد. ورزش و فعاليت، خستگي را افزايش مي دهد و درجاتي از آرام سازي را براي فرد فراهم مي كند كه منجر به خواب مي گردد و به نظر مي رسد ورزش فعاليت خواب رويا و خواب عميق را افزايش مي دهد. (13). در پژوهشي كه روي خواب افراد سالمند افسرده انجام شده تاثير مثبت و نرمش در خواب افراد دچار كم خوابي نشان داده شده است. در بعضي از پژوهش ها نشان داده شده كه روزش طول مدت خواب عميق را افزايش مي دهد. (14).

پژوهش حاضر به منظور تعيين تاثير تمرينات بدني در وضعيت خواب بيماران بي حركت تحت درمان با گچ و تراكنش بستري در بيمارستان هاي منتخب شهر تهران در سال 75-1374 انجام شده است.

(تاثير تمرينات بدني در وضعيت خواب بيماران).

ورزش نقش مهمي را در توسعه بهداشت زندگي بازي مي كند. آن نه تنها موجب سلامت فيزيكي مي شود سلامت روان را نيز به همراه دارد. تحقيقات نشان مي دهد كه ورزش مي تواند كمك كند كه با افسردگي مبارزه كرد و سلامت خودش را افزايش دهد.

NUT عقيده دارد كه بايد حداقل 90 دقيقه ورزش جسماني در هر هفته براي همه بچه ها در مدرسه عادي در نظر گرفته شود. در حال حاضر توصيه مي شود بعد از فعاليت هاي مدرسه، 2 ساعت هم بوسيله دولت مي تواند گنجانده شود در حاليكه اكثريت دانش آموزان شركت نمي كنند.

تحقيقاتي كه توسط دانشگاه، گلاسكو منتشر شد در 2004 Janary پي بردند كه سرساله دمايي كه فقط 25 دقيقه در روز ورزش مي كنند بايد به نيم ساعت در روز تغيير يابد.

 

رئيس فدراسيون وزرش مدارس در خصوص رسالت ورزش و تربيت بدني در بين دانش آموزان گفت: رسالت و هدف اصلي و مردم تربيت بدني و ورزش تكامل ابعاد جسماني، مهارتي، علمي اجتماعي و شناختي دانش آموزان در مدارس است.

«رضا عموزاده خليلي» در بر شمردن وظايف تربيت بدني مدارس در قبال دانش آموزان افزود: توجه به توسعه و ايجاد محيطي سلام جهت تعليم و تربيت و پيش بيني همه جانبه براي حفظ تامين و ارتقاي سطح سلامت جسمي – رواني و اجتماعي دانش آموزان از وظايف تربيت بدني مدارسا ست. به گزارش روز يكشنبه روابط عمومي فدارسيون ورزش مدارس كشور، عموزاده به نقش ارزنده ورزش و تربيت بدني در تكامل فرآيند تعليم و تربيت اشاره كرد و گفت: تربيت بدني و ورزش بعنوان يكي از عناصر فرهنگ ساز، شاخه مهمي از تعليم و تربيت محسوب مي شود كه با فرهنگ جامعه رابطه اي تعاملي و دو سويه دارد و رشد ورزش يعني رسيدن به اهداف والاي تعليم و تربيت و بي شك بدون رشد اين زير شاخه مهم، فرآيند تعليم و تربيت به مدار كامل انجام نخواهد پذيرفت. رئيس فدراسيون ورزش مدارس كشور، مسابقات را عرصه مناسبي براي رقابت و رفاقت ذكر كرد و گفت: تجربه و چشيدن لذت پيروزيع رقابت در عين رفاقت و رفاقت همراه با رقابت، ايجاد ظرفيت پيروزي، پذيرفتن شكست و پشتوانه سازي آن براي پيروزيهاي بعدي، نظم و انظباط شخصي و گروهي، تقويت روحيه جوانمردي، تلاش براي رسيدن به هدف و ... از اهداف اخلاقي و فرهنگي در مسابقات قهرماني مدارش كشور است. (روزنامه جام جم)

كليه صاحبنظران، اصول اساسي درمان ديابت را به صورت استفاده از رژيم غذايي، ورزش و انسولين بيان مي كند كه از اين ميان اصل ورزش به دليل اينكه علاوه براثر درماني، داراي اثرات مفيد و فيزيولوژيكي مثبتي مي باشد، از اهيمت فوق العاده اي برخودار است.

اختلاف معني داري بين دو متغير ورزش و قند خون اثبات شده است ك ارتباط مستقيم حركات ورزشي را با كاهش قند خون بيان مي نمايد. (مجله دانشگاه علوم پزشكي زنجان).

واحد بين المللي معلمين (NUT) معقتد است كه مدارس نقش مهمي را در تشويق دانش آموزان براي انتخاب زندگي سالم ايفا مي كند. فوايد آموزش بچه ها از خوردن بهداشتي و ورزش منظم باعث بهسازي هاي ضروري و دراز مدت براي كيفيت زندگيشان شود.

 

مروري بر متون

بررسي تاثير ورزش عضلات كف لگن بر در رفع علائم بي اختياري استرس در زمان زايمان كرده در مراكز آوزش درماني الزهرا و طالقاني به دانشگاه علوم.

نحوه يادگيري به روش آسان يا در دسترس انجام گرفت و افراد به صورت يك روز در ميان در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. تعداد نمونه مورد پژوهش 54 نفر در هر گروه بود در گروهها همگن بودند روش گرد آوري داده ها مصاحبه و مطالعه پرونده بيماران بود. ابزار گرد آوري داده ها پرسشنامه اي در رابطه با علائم بي اختياري استرس ادراي و پرونده بيماران بود. به افراد گروه مورد ورزش عضلات لگن آموزش داده و افراد هر دو گروه 6 و 12 هفته پس از زايمان پيگيري شدند. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از آزمون kappa-agreement و مقايسه kappa در دو گروه انجام شد. بررسي و مقايسه علائم در 6و12 هفته پس از زايمان نشان داد كه از نظر تكرر نست ادرار بين دو گروه اختلاف آماري معني دار وجود دارد.

نتيجه: نتايج پژوهش نشان داد كه ورزش عضلات لگن تا 6 هفته و 12 هفته پس از زايمان منجر به كاهش تكرر نشست ادراي به لحاظ آماري و كاهش موارد نشست وابسته به استرس و ميزان نشست به لحاظ ظاهري در مورد شد. با توجه به نتايج فوق مراقبين بهداشتي مخصوصاً ماماها مي توانند بر انجام اين روزش در دوره پس از زايمان تاكيد نمايند.

بررسي تحت عنوان تاثير تمرين هاي ورزشي بر ميزان درد بعد از جراحي سزارين انجام شده كه به شرح زير مي باشد:

اين كارآزمايي باليني در نيمه دوم 1378 تا پايان 1379 بر روي 40 بيمار داوطلب عمل سزارين در بيمارستان آيت ا... كاشاني جيرفت انجام شد. بيماران به طور تصادفي به دو گروه 20 نفري تقسيم شدند. بيماران گروه تجربي نسبت به گروه شاهد، به مراتب شدن درد و ميزان دريافت مسكن كمتري بعد از عمل جراحي داشتند به طوري كه در روزهاي اول ، دوم و سوم بعد از عمل اختلاف معني داري بين شدت در دو گروه مشاهده شد (0005/0p<) و (001/0p<).

نتيجه گيري: با توجه به يافته هاي تحقيق حاضر، انجام تمرين هاي ورزشي عبد از عمل جراي شكم به عنوان يك روش ساده غير دارويي جهت تشكيل درد پيشنهاد مي شود.

بررسي تاثيرات ورزش درماني بر توانايي حركتي مفاصل در بيماران قبلاً به آرتريت روماتوئيد:

يافته هاي اين پژوهش نشان مي دهد ميانگين دامنه حركتي مفاصل نمونه هاي مورد پژوهش از 0278/0 (028/0=SD) قبل از ورزش به 8 (57/3=SD) بعد از ورزش رسيد كه از نظر آماري اختلاف معني داري را نشان مي دهد (0001/0p<)، همچنين يافته هاي نشان مي دهد كه متوسط زمان لازم جهت 15 متر قدم زدن بعد از ورزش كاهش يافت (0001/0p<)، همچنين قدرت چنگ زدن در مقايسه با قبل از ورزش افزايش يافت [از 7 (29/0=SD) به 5/18(1/3=SD)، 0002/0p<] در اين ميان جنس، شغل، محدوديت حركت در مفصل مچ پا، نحوه شروع و مدت زمان ابتلاء به بيماري، سن و ميزان تحصيلات افراد ارتباطي با تاثير ورزش درماني نداشتند.

نتيجه گيري: اين بررسي مويد اثرات مفيد ورزش درماني در افزايش توانائيهاي حركتي مفاصل در بيماران مبتلا به آرتريت روماتوئيد است. لذا اضافه نمودن حركات درماني ساده بعد از كنترل فعاليت بيماري در مبتلايان توصيه مي گردد.

تاثير تمرينات بدني در وضعيت خواب بيماران بستري بي حركت تحت درمان با گچ و تراكشن.

نتايج پژوهش نشان داد كه 80% بيماران دچار بي خوابي به صورت طولاني شدن زمان لازم براي شروع خواب و 75% دچار اختلال خواب به صورت بيداري هاي مكرر از خواب شبانه 5/52% به بي خوابي از نوع بيداري صبح خيلي زود مبتلا بوده اند، يعني همه واحدها دچار يك، يا دو يا هر سه نوع بي خوابي بوده اند و مقدار خواب شبانه آن ها نسبت به زمان قبل از بستري شدن كاهش يافته است. همچنين نتايج نشان داد با مقايسه با زمان قبل از انجام دادن تمرينات بدني بهبود يافته است. (100/0p<).

نتيجه گيري: انجام دادن تمرينات بدني موجب بهبود وضعيت خواب بيماران مورد پژوهش گرديد، به طوري كه زمان لازم براي شروع خواب كاهش يافته و از تعداد بيداريهاي شبانه و بيداري هاي صبح خيلي زود، كاسته شده است، لذا پيشنهاد مي شود تمرينات بدني به عنوان يك عامل غير دارويي موثر در بهبود خواب بيماران بستري آموزش داده شود.

بررسي ميزان تاثير حركت درماني بر توانايي هاي عملي بيماران آرتريت روماتوئيد در سال 74-73 در بيمارستان شريعتي:

يافته هاي اين پژوهش نشان مي دهد ميانگين فعاليت عادي روزانه نمونه هاي مورد پژوهش از 28/0 ± 437/0 قبل از شورع ورزش به 06/3 ± 69/6 بعد از ورزش افزايش يافته كه از نظر آماريي اختلاف معني داري را نشان مي دهد. (0001/0p<) همچنين ميانگين دامنه ضد حركتي مفاصل آنها نيز از 28/0 ± 278/0 قبل از ورزش به 57/3 ± 8 بعد از ورزش رسيد كه از نظر آماري ارزشمند بود. (0001/p<) همچنين يافته ها نشان مي دهد كه متوسط زمان لازم جهت 15 متر قدم زدن بعد از ورزش به كاهش يافت (0001/0p<) در حاليكه قدرت چنگ زدن در مقايسه با قبل از ورزش افزايش يافته و از 29/0 ± 7 به 1/3 ± 5/18 رسيد (0002/0p<). در اين ميان جنس و شغل و محدوديت حركت در مفصل مچ پا با تاثير ورزش ارتباط معني داري نشان مي دهند (05/0p<). اما نحوه شروع و مدت زمان ابتلاء به بيماري، سن و ميزان تحصيلات افراد ارتباطي به تاثير حركت درماني نداشتند. (05/0p<).

نتيجه گيري: با توجه به اينكه فعاليت بيماري و بسياري از فاكتورهاي تاثير گذار به علت خود كنترلي بدون پژوهش ثابت بود، مي توان تغييرات فوق را ناشي از تاثير حركت درماني دانست، لذا شايد بتوان اضافه نمودن حركات درماني ساده بعد از كنترل فعاليت بيماري در بيماران RA را بعد از تاييد در يك مطالعه كنترل شده توصيه نمود.

خبرگزاري فارس: تحقيقات حاكي از آن است كه بچه هايي كه پياده به مدرسه مي روند سالم تر از كودكاني هستند كه با ماشين والدين به مدرسه مي آييند. به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از فصلنامه معتبر پزشكي بريتانيا (BMJ) محققان با بررسي وضعيت فعاليت و سالمتي كودكاني كه با وسيله نقليه والدين به مدرسه رسانده مي شوند و كودكاني كه پياده به مدرسه مي روند دريافتند كه كودكاني كه پياده مي آيند سالم تر و فعالترند. مطابق يافته هاي اين محققان اين كودكان كه مسير خانه و مدرسه را پياده مي آيند ولي روند به طور كلي فعاليت بيشتري نسبت به ديگر كودكان دارند و اين پياده روي روزانه و فعاليتهاي بيشتر وضعيت سلامتي آنها را در جايگاه بهتري قرار مي دهد. در اين تحقيق كودكان را به سه دسته 1 – آنهايي كه هر دو مسير را پياده مي روند 2 – آنهايي كه يكي از مسيرها را پياده مي روند و 3 – آنهايي كه هر دو مسير را سوار مي روند تقسيم كردند كه پي بردند كه گروه يك و پس از آن گروه دو سالم ترند و فعالتر از گروه سه هستند. (روزنامه جام جم).

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 10:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره واژگان‌ ورزش‌ در زبان فارسي‌

بازديد: 383

 

دربارة‌ واژگان‌ ورزش‌ نوين‌ در زبان فارسي‌

        با ياد دكتر حسين‌ بنايي‌

 

اشاره‌

    يك‌ رويداد، برگزاري‌ بيست‌ و پنجمين‌ دورة‌ بازيهاي‌ المپيك‌ تابستاني‌ (1) و دو اشاره‌ از دواستاد در مجلة‌ ايران‌شناسي‌ موجب‌ تحرير اين‌ مقاله‌ شد.

     مقاله‌ در حقيقت‌ تأييد نظر استادان‌ صاحب‌ نظر دكتر احسان‌ يارشارطر (2) و دكتر جلال‌متيني‌ (3) ست‌ در مورد زياده‌رويها و كج‌ سليقگي‌هايي‌ كه‌ از آغاز قرن‌ حاضر ميلادي‌ در باب‌زبان‌ فارسي‌ باب‌ شده‌ و صلاح‌انديشان‌ ناصالحي‌ را به‌ تشكيل‌ مجمع‌ و انجمن‌ واداشته‌ كه‌فرهنگهاي‌ رنگارنگ‌ و دستورهاي‌ جوارجور حاصل‌ كار آنان‌ است‌.

   نويسندة‌ اين‌ مقاله‌ نه‌ زبان‌ شناس‌ است‌ و نه‌ در حيطة‌ زبان‌ فارسي‌ صاحب‌ ادعايي‌. كار اصلي‌او روزنامه‌نگاري‌ بوده‌ است‌ به‌ بطور اعم‌ و روزنامه‌ نگاري‌ ورزشي‌ بطور اخص‌. از اين‌ رو اين‌مقاله‌ در حقيقت‌ يك‌ بازنگري‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ در عرصة‌ ورزش‌ است‌ و گزارشي‌ كوتاه‌ - و اي‌بسا بسيار ناقص‌ - از وضع‌ واژگان‌ ورزش‌ نوين‌ در زبان‌ فارسي‌.

    فقدان‌ منابع‌ مورد نياز بطور كامل‌ براي‌ تحرير مقالات‌ علمي‌ تاريخ‌ ورزش‌ در ايران‌ كه‌ مشكل‌بزرگ‌ محققان‌ داخل‌ و خارج‌ است‌ ناگزير اين‌ مقاله‌ را دچار كمبودهايي‌ ساخته‌ كه‌ اميد مي‌رودكوشندگان‌ ديگر كم‌ و كاستيهاي‌ آن‌ را برطرف‌ سازند و به‌ اين‌ نوشته‌ همچنان‌ كه‌ اشاره‌ شد به‌چشم‌ يك‌ گزارش‌ ساده‌ از قلم‌ يك‌ روزنامه‌ نگار بنگرند.

 

واژة‌ ورزش‌

   واژة‌ «ورزش‌» در فرهنگهاي‌ فارسي‌ تا پيش‌ از آنندراج‌ در معاني‌ كسب‌، زرع‌ و كشت‌، شغل‌،عمل‌ و حرفه‌ بكار گرفته‌ مي‌شده‌ است‌ تنها در آنندراج‌ ذيل‌ لغت‌ «ورزشخانه‌» آمده‌ است‌:«جاي‌ كشتي‌ گرفتن‌ و ورزش‌ نمودن‌ كشتي‌ گيران‌» (4) كه‌ قصد مؤلف‌ ظاهراً از واژه ورزش‌ لغتي‌مرادف‌ با تمرين‌ و ممارست‌ است‌. ناظم‌ الاطباء در آخرين‌ معني‌ اي‌ كه‌ از ورزش‌ به‌ دست‌ داده‌آن‌ را «رياضت‌ و اعمال‌ مخصوصه‌ كه‌ براي‌ قوّت‌ اعمال‌ بدني‌ همه‌ روزه‌ بجاي‌ مي‌آورند» (5)تعريف‌ كرده‌ است‌. علامة‌ دهخدا در لغت‌ نامه‌ «ورزش‌» را در معناي‌ تمرين‌ و مشق‌ بكار برده‌ و تنها در ذيل‌ كلمة‌ «ورزشگاه‌» از ورزش‌ بعنوان‌ يك‌ كار مشخص‌ نام‌ برده‌ و نوشته‌ است‌: «ورزشگاه‌ (اِمركب‌) محلي‌ كه‌ به‌ ورزش‌ اختصاص‌ يافته‌. جايي‌ مخصوص‌ ورزش‌ كردن‌، ورزشگه‌، ورزشخانه‌، زورخانه‌، گود». (6)

   دكتر محمد معين‌ اولين‌ فرهنگ‌ نويسي‌ست‌ كه‌ نخست‌ در ذيل‌ برهان‌ قاطع‌ (7) تعريف «ورزش‌» را داده‌ و «آن‌ را حركت‌ دادن‌ اعضاي‌ بدن‌ براي‌ ايجاد قدرت‌» دانسته‌ است‌ و سپس‌ درفرهنگ‌ فارسي‌ خود معناي‌ تازة‌ اين‌ واژه‌ را همراه‌ با معادل‌ فرانسوي‌ آن‌ sport عرضه‌ كرده‌است‌. (8)

   در يك‌ منظومة‌ معروف‌ در زورخانه‌ها و مورد استفاده‌ مرشدان‌ زورخانه‌ به‌ نام‌ گل‌ گشتي‌ از ميرنجات‌ اصفهاني‌، سروده‌ شده‌ در حدود سالهاي‌ 1080 هـ. ق‌.، كه‌ به‌ دليل‌ نامعلومي‌ دكتر معين‌ آن ‌را «گل‌ گشتي‌ توبا» خوانده‌ است‌، (9) ما پنج‌ بار به‌ كلمة‌ «ورزش‌» در معناي‌ تمرين‌ بدني‌ و نيز در معناي‌ ممارست‌ و تمرين‌ برمي‌ خوريم‌ (10) و نيز چهار بار كلمة‌ «ورزشخانه‌» و «خانة‌ ورزش‌» در معناي‌ محل‌ تمرين‌ كشتي‌ و حركات‌ زورخانه‌اي‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌(11).

   نكته‌ اين‌جاست‌ كه‌ نه‌ علامه‌ دهخدا و نه‌ دكتر معين‌ از اين‌ مثنوي‌ عاميانه‌ و بسيار غني‌ از جهت‌ مطالعات‌ فنون‌ كشتي‌ و ورزشهاي‌ زورخانه‌اي‌ استفادة‌ چنداني‌ نكرده‌اند و حال‌ آن‌ كه‌ اين ‌مثنوي‌ بسال‌ 1312 خورشيدي‌ از روي‌ دفاتر يادداشت‌ اديب‌الممالك‌ فراهاني‌ طي‌ سه‌ شمارة‌ متوالي‌ 3، 4، و 5 مجلة‌ ارمغان‌ در تهران‌ به‌ چاپ رسيده‌ است‌.(12)

   با اينهمه‌ كلمة‌ «ورزش‌» در معناي‌ عام‌ آن‌ كه‌ معادل ‌sport فرانسه‌ و انگليسي‌ است‌ واژه‌اي‌ متأخر است‌ و در حقيقت‌ از زماني‌ كه‌ انواع‌ ورزشهاي‌ نوين‌ در ايران‌ پا به‌ عرصة‌ وجود نهاده‌ مورد استفادة‌ عام‌ قرار گرفته‌ است‌ و نيز واژه‌ ورزش‌ بهنگام‌ تصويب‌ «قانون‌ ورزش‌ اجباري‌ درمدارس‌» در 16 شهريور ماه‌ 1306 خ‌ وارد قاموس‌ واژگان‌ دولتي‌ ايران‌ شده‌ است‌.(13)

    اما پيش‌ از اين‌ «ورزش‌» در زبان‌ فارسي‌ با واژة‌ «رياضت‌» عربي‌ شناخته‌ مي‌شده‌ و در يكي‌ از قديميترين‌ متون‌ نثر فارسي‌ بنام‌ هدايهٌ ‌المتعلمين‌ في‌الطب‌، مؤلف‌ اين‌ كتاب‌ پزشكي‌ معتبر درفصلي‌ تحت‌ عنوان‌ «في‌ الرياضهٌ» ورزش‌ را اين‌ گونه‌ تعريف‌ مي‌كند.

رياضت‌  آن‌ گاه‌ بود كه‌ مردم‌ خويشتن‌ رنجه‌ كند و چون‌ مانده‌ خواهد گشتن‌، اندرساعت‌ آن‌ رنج‌ بجاي‌ مانَد. فاما اگر بيش‌ بود از اين‌ مقدار يا كم بود‌، از شمار رياضت‌ نبود. و اين‌ حركت‌ كه‌ ورا رياضت‌ خوانند، تنها بود بي‌يار، چون‌ راه‌ رفتن‌ بشتاب‌ و دويدن‌ و سنگ‌ برگرفتن‌ و كمان‌ كشيدن‌ و گوي‌ زدن‌ و تيرانداختن‌ و طبطاب‌، اعني‌ پهنه‌ باختن‌، و شمشير باختن‌ و آنچه‌ بدين‌ ماند. باز آنچه‌ با يار بود چون‌ كُستي‌ گرفتن‌ و سكندر زدن‌ و كَنده‌ جَستن‌ و فارح‌ خوردن‌. و اين‌، آن‌ بود كه‌ دو تن‌پشت‌ با پشت‌ بنهند و بغلهاء دست‌ يك‌ به‌ ديگر اندر آرند، و چون‌ حمال‌ گاه‌ اين‌ مر آن‌ را بردارد، و گاه‌ آن‌ مر اين‌ را برگيرد. همچنين‌ مي‌كنند. گاه‌ آن‌ بر پشت‌ اين ‌بود ستان‌، و گاه‌ اين‌ بر پشت‌ آن‌ بود ستان‌. و بود كه‌ اين‌ هر دو تن‌ مر يك‌ ديگر را كنار گيرند، و گاه‌ اين‌ مر آن‌ را از زمي‌ برگيرد، و گاه‌ آن‌ مر اين‌ را چنان‌ كه‌ تركان‌كنند. و اين‌ بازيها كه‌ كودكان‌ كنند اينهمه‌ متقدمان‌ نهاده‌اند تا بكار دارند مردمان‌ تا تنهاي‌ ايشان‌ درست‌ باشد بدين‌ رياضات‌. (14)

تا جايي‌ كه‌ نويسندة‌ اين‌ سطور آگاهي‌ دارد هدايهٌ‌ المتعلمين‌ في‌الطب‌ تنها كتاب‌ كهني‌ست‌ كه‌مجموعة‌ ورزشهاي‌ مختلف‌ را تحت‌ عنوان‌ «رياضت‌» قرار داده‌ و تعريف‌ كرده‌ است‌ چه‌ در ديگر متون‌ فارسي‌ هريك‌ از اين‌ ورزشها بعنوان‌ يك‌ واحد مستقل‌ مورد اشاره‌ قرار گرفته‌اند و درشرح‌ و تعريف‌ آنها توجهي‌ به‌ تعريف‌ ورزش‌ نشده‌ است‌. در قابوس‌نامه‌ آداب‌ چوگان‌ زدن‌ و نخجير كردن‌ هر كـدام‌ فصلي‌ دارد (15) و در كتاب‌ سودمند فتوت‌نامة‌ سلطاني‌، فصل‌ سيم‌ باب ششم‌ در شرح‌ اهل‌ زور، و تمام‌ باب‌ هفتم‌ در بيان‌ اهل‌ قبضه‌ و حالات‌ ايشان‌ كه‌ كلاً شرح‌ انواع ‌ورزشهاي‌ زمان‌ و نمايشهاي‌ پهلواني‌ست‌، نه‌ لغت‌ «رياضت‌» مورد استفادة‌ مؤلف‌ قرار گرفته ‌است‌ و نه‌ واژة‌ «ورزش‌». (16) اما واژة‌ «رياضت‌» در زبان‌ عربي‌ امروز، درست‌ در معناي‌ ورزش ‌بكار مي‌رود. المنجد در تعريف‌ عربي‌ «الرياضهٌ‌» درست‌ مانند فرهنگ‌ معين‌ جملة‌ «بكارانداختن‌ عضلات‌ بدن‌ را براي‌ تقويت‌ آنها» بكار برده‌ است‌.(17) و در المنهل‌ كه‌ فرهنگ‌ فرانسه ‌به‌ عربي‌ست‌ اين‌ لغت‌ معادل‌ ورزش‌ فارسي‌ و sport فرنگي‌ آمده‌ است‌.(18)

    ملك‌ الشعراء بهار نيز شايد اولين‌ شاعر معتبري‌ست‌ كه‌ بمناسبت‌ افتتاح‌ بناي‌ جديد ورزشگاه‌ امجديه‌ در قطعه‌اي‌ تحت‌ عنوان‌ «ورزندگي‌ ماية‌ زندگي‌ست‌» كه‌ ظاهراً تاريخ‌ سرودن‌ آن‌ بايد 1319 يا 1318 باشد، كلمة‌ ورزش‌ را در معناي‌ عام‌ تمرين‌ بدني‌ سه‌ بار طي‌ ده‌ بيت‌ تكرار كرده‌ است‌.(19)

    اين‌ درآمد از آن‌ جهت‌ ضرورت‌ داشت‌ كه‌ به‌ تازگي‌ و باصطلاح‌ نوپايي‌ واژة‌ «ورزش‌» در معناي‌ امروزي‌ آن‌ در زبان‌ فارسي‌ آشنا شويم‌ بي‌ آن‌ كه‌ بخواهيم‌ وارد بحث‌ بسيار مفصل‌ و پيچيده‌ تعاريف‌ علمي‌ و مابه‌النزاع‌ ورزش‌، تربيت‌ بدني‌، ورزش‌ مسابقه‌اي‌، تفريحات‌ سالم‌، پيشاهنگي‌ و جز آن‌ در نزد اهل‌ اصطلاح‌ بشويم‌ و اختلاف‌ نظرهاي‌ صاحبنظران‌ اروپايي‌ و امريكايي‌ را كه‌ مستقيماً بر تعبيرات‌ و تفسيرات‌ ما ايرانيان‌ اثر گذاشته‌، مورد تجزيه‌ و تحليل‌ قرار دهيم‌. پس‌ ناگزير به‌ خلاصة‌ آنچه‌ گفتيم‌ مي‌پردازيم‌:

¨                 ¨      ورزش‌ نوين‌ امري‌ست‌ متأخر و عمر آن‌ در ايران‌، به‌ زحمت‌ به‌ صد سال‌ مي‌رسد.

¨                 ¨      براي‌ اين‌ پديدة‌ اجتماعي‌ تعاريف‌ متفاوتي‌ در دست‌ است‌ كه‌ در اين‌ مقدمه‌ مجال‌ پرداختن ‌به‌ آنها نيست‌.

¨                 ¨      ورزش‌ نوين‌ به‌ صورت‌ مجرد «ورزش‌» در ايران‌ مورد استعمال‌ قرار گرفته‌ و در مقابل‌ آن‌ به‌دليل‌ نامعلومي‌ اصطلاح‌ درست‌ «ورزش‌ قديم‌» يا «ورزش‌ سنتي‌» به‌ يك‌ نوع‌ ترجمة‌ ناقص‌ يعني‌«ورزش‌ باستاني‌» مبدل‌ شده‌ است‌ كه‌ ظاهراً دريافت‌ واضعان‌ از معادل‌ اروپايي‌ les sportsanciens در برابر les sports modernes و يا les sports modernes در مقابل‌ la gymnastiqueantique بوده‌ است‌.

 

ورزش‌ نوين‌ در ايران‌

     ورود ورزش‌ نوين‌ در صحنة‌ فرهنگ‌ و آموزش‌ ايران‌ طبعاً ملازم‌ است‌ با ورود واژگاني‌ كه‌ در اين‌ ورزشها مورد استفاده‌ قرار مي‌گيرد. وضع‌ زبان‌ فارسي‌ در مقابل‌ اين‌ واژگان‌ از چند جهت‌ قابل‌ توجه‌ است‌:

1- صورت‌ قبول‌ و پذيرش‌ لغات‌ به‌ سبب‌ تنوع‌ ورزشها از يك‌ سو و فراواني‌ واژگان‌ و مصطلحات‌ از ديگر سو و نيز اصل‌ خارجي‌ لغت‌ از سوي‌ سوم‌ ما را با مجموعه‌اي‌ از واژگان‌ ورزشي‌ مواجه‌ مي‌سازد كه‌ لااقل‌ نمونة‌ خوبي‌ براي‌ قياس‌ و سنجش‌ واژه‌سازي‌ و قابليتهاي‌ زبان‌ فارسي‌ در برابر تهاجم‌ واژگان‌ خارجي‌ و جذب‌ و هضم‌ آنهاست‌.

2- ورزش‌ به‌ دليل‌ مقبوليت‌ عام‌ و توجه‌ تودة‌ مردم‌ ميدان‌ عمل‌ مسئله‌اي‌ست‌ كه‌ مي‌تواند مورد استفادة‌ زبان‌شناسان‌ و قاعده‌نويسان‌ وضع‌ واژه‌ قرار گيرد زيرا چنان‌ كه‌ خواهد آمد هيچ‌ كدام‌ ازكوششهاي‌ واژه‌سازي‌ تصنعي‌ براي‌ ورزش‌ تأثيري‌ در قبول‌ عام‌ نداشته‌ است‌ و مردم‌ گاه‌ يك‌ واژه‌ سبك‌ تلفظ‌ فرنگي‌ را بر يك‌ تركيب‌ حتي‌ با سابقة‌ فارسي‌ ترجيح‌ داده‌اند (بوكس‌ در مقابل‌ مشت‌زني‌) و گاه‌ بالعكس‌ يك‌ واژة‌ كوتاه‌ فرنگي‌ را كه‌ در آغاز به‌ زبان‌ ما آمده‌ با يك‌ تركيب‌ تازه‌ساز و بي‌ سابقة‌ فارسي‌ عوض‌ كرده‌اند (وزنه‌برداري‌ در مقابل‌ هالتر).

3- ورزشهايي‌ كه‌ سابقة‌ سنتي‌ در ايران‌ داشته‌اند مانند: كشتي‌، شنا، تيراندازي‌، و سواركاري‌، در زمان‌ مورد نظر ما يعني‌ حدود صد سال‌ اخير ناگزير از قبول‌ مقررات‌ بين‌المللي‌ و مصطلحات ‌خاص‌ خود بوده‌اند.

4- ورزشهايي‌ كه‌ سابقة‌ سنتي‌ نداشته‌اند و همراه‌ با تجدد فرهنگي‌ به‌ عرصة‌ فرهنگ‌ و تربيت ‌ايران‌ گام‌ نهاده‌اند مانند: ژيمناستيك‌، دو و ميداني‌، دوچرخه‌ سواري‌، فوتبال‌، بسكتبال‌، واليبال‌، و جز آن‌ كه‌ البته‌ تعداد آنها بمراتب‌ بيش‌ از ورزشهاي‌ سنتي‌ست‌.

   اما بايد ديد كه‌ براي‌ هر كدام‌ از اين‌ ورزشها تا چه‌ اندازه‌ واژة‌ فارسي‌ وجود داشته‌، تا چه‌ اندازه‌ واژة‌ فارسي‌ ساخته‌ شده‌، سازندگان‌ اين‌ واژه‌ها چه‌ سازمانها و با چه‌ كساني‌ بوده‌اند؟ تا چه‌ حد اصل‌ اصطلاح‌ اروپايي‌ آن‌ اعم‌ از انگليسي‌، فرانسه‌ و غيره‌ علناً در زبان‌ فارسي‌ قبول‌ شده‌ است‌؟ و بالاخره‌ چه‌ مقدار از اين‌ واژه‌ها بصورتهاي‌ مركب‌ از قبيل‌ فرانسه‌ - فارسي‌ (پيست‌ِ دو)، انگليسي‌ - فارسي‌ (تايم‌ اوت‌ گرفتن‌)، عربي‌ - انگليسي‌ (محوطة‌ پنالتي‌)، فارسي‌ - عربي ‌(پرش‌ ارتفاع‌) و حتي‌ عربي‌ - عربي‌ (خط‌ دفاع‌) در زبان‌ ورزش‌ امروز جا گرفته‌ است‌؟

   به‌ نظر مي‌رسد كه‌ براي‌ سهولت‌ مراجعه‌ بهتر آن‌ باشد كه‌ چند ورزش‌ را بعنوان‌ نمونة‌ كار اين‌گزارش‌ انتخاب‌ كنيم‌ و واژگان‌ برابر نهادة‌ فارسي‌ يا ديگر انواع‌ آن‌ را برشماريم‌ و در پايان‌ اشاره‌اي ‌داشته‌ باشيم‌ به‌ عواملي‌ كه‌ باعث‌ استقرار اين‌ واژگان‌ در زبان‌ فارسي‌ شده‌اند و كساني‌ كه‌ در اين ‌راه‌ حقي‌ بر زبان‌ ورزش‌ نوين‌ ايران‌ داشته‌ و دارند.

 

الف‌ - كشتي‌

    كشتي‌ از قديميترين‌ انواع‌ ورزش‌ در جهان‌ است‌ و در ايران‌ نيز مانند همه‌ تمدنهاي‌ قديم‌ اين ‌ورزش‌ مورد توجه‌ بوده‌ است‌. در متون‌ فارسي‌ اشاره‌ به‌ كشتي‌ و فنون‌ آن‌ بسيار است‌. درهدايهٌ‌المتعلمين‌ في‌ الطب‌ از «كُنده‌ كشي‌» و «فتح‌ پا» به‌ اصطلاح‌ امروز ياد شده‌ است‌ (20). فردوسي‌ در شاهنامه‌ به‌ كرات‌ در هنگام‌ وصف‌ نبرد دو پهلوان‌ از زورآزمايي‌ تن‌ به‌ تن‌ و كشتي‌گرفتن‌ آنان‌ سخن‌ گفته‌ كه‌ در يكي‌ از آنها از يكي‌ از بندها يا فنون‌ كشتي‌ نيز ياد كرده‌ است‌. (21) به‌ نوشتة‌ حبيب‌ الله‌ بلور اصطلاح‌ «بند» به‌ جاي‌ «فن‌» نخستين‌ بار در شاهنامه‌ بكار رفته‌است‌.(22) سعدي‌ نيز در گلستان‌ به‌ سيصد و شصت‌ بند فاخر اشاره‌ دارد بدون‌ آن‌ كه‌ نامي‌ ازفنون‌ مختلف‌ برده‌ باشد.(23) حسين‌ واعظ‌ كاشفي‌ در فتوت‌نامه‌ سلطاني‌ از دو نوع‌ كشتي‌ به‌نامهاي‌ «قبض‌» و «اضطرار» ياد مي‌كند كه‌ اولي‌ خاص‌ خراسان‌ و عراق‌ بوده‌ كه‌ آن‌ را شهري‌وار نيز مي‌گفته‌اند و دومي‌ ويژة‌ گيلان‌ و شيروان‌ (ظ‌: شروان‌) و بعضي‌ از آذربايجان‌، كه‌ آن‌ را ديلم‌وار هم‌ مي‌ناميده‌اند. (24) و سپس‌ مادر فنون‌ كشتي‌ را پشت‌ دست‌ گرفتن‌ مي‌داند كه‌ «پشت‌دست‌ به‌ جايها برسد هم‌ به‌ سر و هم‌ به‌ پاي‌ و هم‌ به‌ ميان‌».(25) در مثنوي‌ ميرنجات‌ قمي‌ از چهل‌ و دو فن‌ كشتي‌ نام‌ برده‌ شده‌.(26) و در طوماري‌ كه‌ از يك‌ نقالي‌ احتمالاً متعلق‌ به‌ دورة ‌صفوي‌ به‌ نام‌ «طومار افسانه‌ پرياي‌ ولي‌» بر جاي‌ مانده‌ است‌ از چهل‌ فن‌ نام‌ برده‌ شده‌. ولي‌ طومار اشاره‌ دارد به‌ سيصد و شصت‌ فن‌ برجاي‌ مانده‌ از پهلوان‌ پورياي‌ ولي‌، كه‌ با سيصد وشصت‌ بند سعدي‌ مطابقت‌ دارد. منتهي‌ نويسندة‌ طومار متذكر شده‌ است‌ كه‌ چون‌ شمارة‌ سيصدو شصت‌ بند موجب‌ اطالة‌ كلام‌ مي‌شود يك‌ صد و بيست‌ فن‌ را براي‌ بازگويي‌ برگزيده‌ در حالي‌كه‌ فقط‌ نام‌ چهل‌ فن‌ را برشمرده‌ است‌، او در عين‌ حال‌ تأكيد مي‌كند كه‌ «الحال‌ در ميان‌ كشتي‌گيران‌ بيش‌ از پنجاه‌ و پنج‌ فن‌ مجري‌ نيست‌».(27) پرتو بيضائي‌ از 99 فن‌ ياد مي‌كند (28)، وناصر مفخم‌ در لغت‌ نامة‌ ورزشي‌ 259 فن‌ را ذكر مي‌نمايد.(29) غلامرضا انصافپور از 379 فن‌ و اصطلاح‌ كشتي‌ سخن‌ گفته‌ (30)، و حبيب‌الله‌ بلور در يك‌ طبقه‌بندي‌ مغشوش‌ ولي‌ نسبتاً مفصل‌ 548 فن‌ را آورده‌ است‌.(31)

    در مورد كشتي‌، لازم‌ به‌ تذكر است‌ كه‌ اين‌ فنون‌، بعلت‌ داشتن‌ نام‌ ايراني‌ و يا نامهای محلي‌ ايراني‌ از اتخاذ معادلهاي‌ اروپايي‌ در امان‌ مانده‌ است‌. با اينهمه‌ ذكر نكته‌اي‌ در مورد اين‌ ورزش‌ بيفايده‌ نيست‌، و آن‌ اين‌ كه‌ پس‌ از ورود ورزش‌ نوين‌ به‌ ايران‌، كشتي‌ اروپايي‌ نيز متداول‌ شد. در اولين‌ سالهاي‌ ورود اين‌ ورزش‌، نام‌ مصطلح‌ كشتي‌ اروپايي‌ يعني‌ Grèco-Romaine به‌ همين‌ صورت‌ وبه‌ املاي‌ فارسي‌ در مطبوعات‌ آن‌ زمان‌ منعكس‌ شده‌ است‌: «كشتي‌ گرِك‌ و رومن‌». (32) در سال‌بعد اين‌ اصطلاح‌ به‌ فارسي‌ ترجمه‌ شده‌ و قهرمانان‌ اين‌ كشتي‌ با عنوان‌ «كشتي‌ يوناني‌ و رومي‌» معرفي‌ گرديده‌اند.(33) در همين‌ سال‌ يك‌ نوع‌ كشتي‌ نزديك‌ به‌ كشتي‌ سنّتي‌ كه‌ با قوانين‌ تازه ‌وارد ميدان‌ شده‌، نام‌ «كشتي‌ آزاد» به‌ خود گرفته‌ است‌. سه‌ سال‌ بعد كه‌ وضع‌ نامگذاري‌ براي‌كشتي‌ روشنتر مي‌شود به‌ «كشتي‌ اروپايي‌» اصطلاح‌ «كشتي‌ فرنگي‌» اطلاق‌ مي‌گردد و «كشتي‌فرنگي‌» رسماً در مقابل‌ Grèco-Romaine يا «كشتي‌ يوناني‌ و رومي‌» در زبان‌ ورزش‌ نوين‌شناخته‌ مي‌شود همچنان‌ كه‌ «كشتي‌ آزاد» كه‌ معادل‌ lutte libre فرانسه‌ و free stylewrestling  انگليسي‌ست‌ مرسوم‌ مي‌گردد و «كشتي‌ سنتي‌» با اصطلاح‌ «كشتي‌ باستاني‌» از دو نوع ‌ديگر مجزا مي‌شود.

   در همين‌ جهت‌ است‌ كه‌ اصطلاح‌ «فرنگي‌ كار» به‌ كشتي‌گيران‌ فرنگي‌ اطلاق‌ مي‌شود و نيز برخي‌ از مصطلحات‌ كشتي‌ فرنگي‌ يا بصورت‌ مركب‌ - خيمة‌ سالتو، سالتو يك‌ دست‌ - و يا بصورت‌ بسيط‌ - نلسون‌، سوپلس‌ - بكار گرفته‌ شده‌ است‌ و حتي‌ گاه‌ فنون‌ كشتيهاي‌ ديگري ‌مانند جودو و با اصطلاح‌ تازه‌ساز فارسي‌ در زبان‌ ورزش‌ نوين‌ ايران‌ وارد گرديده‌ است‌ - «كندة ‌ژاپوني‌ يك‌ پا روكار» - (35). از آن‌جا كه‌ كشتي‌ سنتي‌ ايران‌ در گود زورخانه‌ يا در روي‌ زمين ‌پوشيده‌ از كاه‌ در فضاي‌ آزاد صورت‌ مي‌گرفته‌ است‌، مصطلحات‌ ابزارها و وسايل‌ آن‌ و نيز سمت ‌افراد سازمان‌ دهندة‌ اين‌ ورزش‌ مستقيماً از  زبانهاي‌ اروپايي‌ اخذ و به‌ فارسي‌ برگردانده‌ شده‌است‌ و يا به‌ همان‌ صورت‌ فرنگي‌ به‌ فارسي‌ نوشته‌ و تلفظ‌ مي‌شود:

 

فارسي‌             فرانسه‌                    انگليسي‌

امتياز                 points                  points

تشك‌                   tapis                        mat

داور وسط‌           arbitre                referee 

داور كنار              juge                     judge

ژوري‌                    jury                     jury

ضربة‌ فني‌          fall,touch,pin      tomber

گارد                   garde                  garde

 

     در پايان‌ مبحث‌ واژگان‌ كشتي‌ بجاست‌ يادآوري‌ كنيم‌ كه‌ مصطلحات‌ اين‌ ورزش‌ در زبان‌فارسي‌ بار سنگين‌ و جامعي‌ از مصطلحات‌ عامه‌ را با خود دارد و در بسياري‌ از فنون‌ اين‌ كشتي ‌يا نام‌ واضعان‌ اين‌ فن‌ - «كُندة‌ پنيرتپان‌» يا اجراي‌ فن‌ كه‌ صورتي‌ شبيه‌ به‌ ابزارهاي‌ كار دارد: «مقراضك‌»، «مشك‌ سقا» آمده‌ است‌، و البته‌ يك‌ مطالعة‌ مردم‌شناسي‌ در اين‌ مصطلحات‌ خالي ‌از لطف‌ نيست‌.

 

 

ب‌ - فوتبال‌

    اين‌ ورزش‌ انگلوساكسوني‌ كه‌ امروز از پردرآمدترين‌ و پرتماشاگرترين‌ ورزشهاست‌ و با فوتبال‌ متداول‌ در امريكا كاملاً تفاوت‌ دارد، از طريق‌ مدارس‌ امريكايي‌ و انگليسي‌ و كاركنان‌ خارجي ‌شركت‌ نفت‌ ايران‌ و انگليس‌ به‌ ايران‌ وارد شده‌ و سپس‌ در اوايل‌ دوران‌ پهلوي‌ها بصورت‌ جدي ‌مورد توجه‌ قرار گرفته‌ و با تشكيل‌ مدارس‌ جديد و بوجود آمدن‌ تيمهاي‌ فوتبال‌ جاي‌ خود را درنزد مردم‌ بسرعت‌ باز كرده‌ است‌. اين‌ ورزش‌ كه‌ يك‌ ورزش‌ كاملاً انگليسي‌ست‌ در آغاز با تمام ‌مصطلحات‌ انگليسي‌ در زبان‌ فارسي‌ وارد شده‌ است‌: گل‌، بك‌، هافبك‌، سنتر هافبك‌، فوروارد، سنتر فوروارد، رِفري‌، هَند، پنالتي‌، كُرنر، آفسايد، اوت‌. اينها، همه‌ به‌ همين‌ صورت‌ فارسي ‌نوشته‌ مي‌شده‌ و تلفظ‌ مي‌گرديده‌ است‌.

    فرهنگستان‌ ايران‌ در زمان‌ رضاشاه‌ پهلوي‌ در كنار واژه‌سازي‌ براي‌ برخي‌ از واژگان‌ فني‌ و علمي‌ روزگار خود دست‌ به‌ يك‌ طبع‌آزمايي‌ لغوي‌ در زمينة‌ ورزشي‌ نيز زده‌ است‌ و كوشيده‌ تا معادلهاي‌ فارسي‌ براي‌ اصطلاحات‌ فوتبال‌ بيابد. حاصل‌ اين‌ كار لغاتي‌ست‌ كه‌ در زير مي‌خوانيد و شايد تبسمي‌ هم‌ بر لب‌ شما بياورد.

«واژه‌هاي‌ فوتبال‌: هال‌بان‌ goal keeper، پيشرو forward، پشتيبان‌ back، نگهبان ‌half back، پيشرو مركز center forward، پيشرو دست‌ راست‌right wing forward، پيشرو دست‌ چپ‌ leftwing forward، پيشرو راست‌right forward، پيشرو چپ ‌left forward، نگهبان‌ مركز centerhalf back، نگهبان‌ راست‌ نگهبان‌ چپ‌ left half back، پشتيبان‌ راست‌ right back، پشتيبان‌چپ ‌left back،  هال ‌goal post، هال‌ كرد goal.  ("هال‌" ميله‌هايي‌ را كه‌ براي‌ چوگان ‌بازي‌ در دوسر ميدان‌ سازند) و نويسندگان‌ معتبر هميشه‌ آن‌ را بجاي‌ «دروازه‌» بكار برده‌اند و حتي‌ «هال‌كرد» يعني‌ از «دروازه‌ بيرون‌ برد» استعمال‌ نموده‌اند چنان‌ كه‌ اكنون‌ هم‌ مي‌گويند «گل‌ كرد». دو واژه‌ هال‌ بان‌ و هالگاه‌ نيز به‌ قياس‌ فارسي‌ ساخته‌ شده‌ است‌.

بيرون‌ out، گوشه‌ corner، تاوان‌ penalty، سر head، رد pass، تاوانگاه‌ penalty(Zone)، فوتبال‌ football، زدن‌ kick، خطا foul، كنار off-side، دست‌ hand، هالگاه ‌goal area، داور referee، دسته‌ team.»(36)

     چنان‌ كه‌ مي‌دانيم‌ اين‌ واژگان‌ در زبان‌ ورزش‌ نوين‌ ايران‌ هرگز جايي‌ نيافت‌ و در عوض ‌همزمان‌ با وضع‌ اين‌ واژگان‌ كساني‌ كه‌ عملاً به‌نحوي‌ دست‌اندركار فوتبال‌ بودند، كوشيدند تا بانوعي‌ تلفيق‌ و بهم‌ آميختن‌ واژگان‌، مصطلحات‌ خاص‌ اين‌ ورزش‌ را بسازند. برخي‌ از اين‌ مصطلحات‌ كه‌ با چند تغيير بكار برده‌ مي‌شود از اين‌ قرار است‌:

 

فارسي‌                                                       فرانسه‌                        انگليسي‌

بغل‌ چپ‌                                                 inter gauche             left forward

بغل‌ راست‌                                                  inter droit            right forward

بک چپ                                              arrière gauche        left back         

بک راست                                                             arrière driot  right back  

دروازه‌                                                                   but                          goal

دروازه‌بان‌                                             gardien de but              goal keeper

سنترفوروارد، فوروارد وسط‌، فوروارد مياني‌      avant centre            center forward

سنتر هافبگ‌، هافبگ‌ مياني‌                     center half back       ariere central  

گوش‌ چپ‌                                             left wing forward    aillier gauche  

گوش‌ راست‌                                               right wing forward  aillier droit 

 

مصطلحات‌ فني‌ بازي‌ از قبيل‌ فول‌ foul، اوت‌ out، پنالتي‌ penalty، «گل‌» goal  در معني‌ به‌ ثمررسيدن‌ حمله‌ و گشايش‌ دروازة‌ حريف‌، آفسايد (هافسايد) off side همچنان‌ از انگليسي‌ درفارسي‌ مانده‌ است‌ و تنها در سالهاي‌ اخير كه‌ تاكتيك‌ بازي‌ فوتبال‌  تغييراتي‌ پيدا كرده‌ و بازيكنان‌بر اساس‌ طرح‌ مربي‌ بصورتهاي‌ آرايشي‌ متفاوت‌ از قبيل‌ (3-2-4-1 يا 3-3-4) وارد ميدان‌مي‌شوند، اصطلاحات‌ عامتري‌ از جمله‌ «خط‌ دفاع‌»، «خط‌ حمله‌»، «نوك‌ حمله‌» و جز آن‌ مورداستفاده‌ است‌ كه‌ بحث‌ جزيي‌تر دربارة‌ آن‌ در حوصلة‌ اين‌ مقاله‌ نيست‌.

   نكتة‌ آخري‌ كه‌ بايد در مورد فوتبال‌ متذكر شد اين‌ است‌ كه‌ در اين‌ ورزش‌ مانند ديگر وزشهايي‌كه‌ دروازه‌بان‌ دارد - چوگان‌، واترپلو، هندبال‌ - در زبان‌ فارسي‌ اصطلاح‌ «گُلِر» ساخته‌ و مصرف‌شده‌ كه‌ تحقيق‌ در چگونگي‌ ساختمان‌ زباني‌ اين‌ واژه‌ از هر جهت‌ شايان‌ توجه‌ است‌، زيرا آن‌ رادر فرهنگهاي‌ خارجي‌ نديده‌ايم‌ و در فرهنگهاي‌ فارسي‌ نيز فقط‌ دكتر معين‌ - آنهم‌ لابد به‌ قياس‌تداول‌ عام‌ - آن‌ را در معناي‌ «دروازه‌بان‌» آورده‌ و تذكر داده‌ است‌ كه‌ در معني‌ goal keeperانگليسي‌ست‌.(37)

 

پ‌ - دو و ميداني‌

    نام‌ فارسي‌ اين‌ ورزش‌ برگردان‌ مستقيم‌ انگليسي‌ آن‌ يعني‌ track and field است‌ چه‌ در فرانسه‌اين‌ ورزش‌ را L'athletisme مي‌خوانند. دو و ميداني‌ به‌ مجموعه‌ ورزشهايي‌ گفته‌ مي‌شود كه‌مركب‌ است‌ از انواع‌ دو و پرش‌ و پرتاب‌ و راه‌پيمايي‌ها و مسافات‌ صحرانوردي‌.

    برخورد زبان‌ فارسي‌ با اين‌ ورزش‌ در خور توجه‌ بسيار است‌ چه‌ در برخي‌ از موارد زبان‌ به‌ساختن‌ تركيبات‌ بديع‌ و زيباي‌ فارسي‌ دست‌ يافته‌ (پرش‌ سه‌ گام‌، پرتاب‌ نيزه‌، دهگانه‌)، دربرخي‌ ديگر، تركيب‌ واژه‌ فارسي‌ و عربي‌ است‌ كه‌ طبعاً بصورت‌ يك‌ واحد غيرقابل‌ فهم‌ براي‌اعراب‌ ساخته‌ شده‌ (پرش‌ طول‌، پرش‌ ارتفاع‌) - در مقابل‌ دو اصطلاح‌ عربي‌: القفزالطويل‌ والقفزالعالي‌ - پاره‌اي‌ ديگر تركيب‌ فارسي‌ و فرنگي‌ واژه‌، كار ساختن‌ معادل‌ اصطلاح‌ اروپايي‌ راانجام‌ داده‌ است‌ (پرتاب‌ ديسك‌، چالة‌ استارت‌) و در برخي‌ از موارد نيز يك‌ واژة‌ مركب‌چندمليتي‌ به‌ دادِ زبان‌ ورزش‌ نوين‌ رسيده‌ است‌ (چهار در صد مترِ امدادي‌). ذيلاً به‌ چند نمونه‌ ازواژگان‌ دو و ميداني‌ و معادلهاي‌ فرانسه‌ و انگليسي‌ آن‌ اشاره‌ مي‌كنيم‌:

 

فارسي‌                                  فرانسه‌                                            انگليسي‌

پرتاب‌ چكش‌            hammer throw                     lancement du marteau

پرتاب‌ ديسك‌              discus throw                        lancement du disque 

پرتاب‌ نيزه‌                 javelin throw                       lancement du javelot

پرتاب‌ وزنه                    shot-put                               lancement du pois

پرش‌ ارتفاع‌                        hight jump                           saut en hauteur

پرش‌ با نيزه      à la perch                    pole vault                            saut

پرش‌ سه‌ گام‌                               triple jump                           triple saut

پرش‌ طول‌                       long jump                             saut en longueur

پنجگانه‌                                   pentathlon                             pentathlon

چهار درصد (100x4)

متر امدادي                400 meters rely                     4x100 metres relais    

دهگانه‌                                     decathlon                               decathlon

راه‌پيمايي‌                                        walk                                      march

سه‌ هزار متر

 با مانع‌                   3000 meters steeple chase     3000 metres steeple

صحرانوردي‌                                     cross contry                            cross

صد و ده‌ متر

 با مانع‌                       meters hurdles                 110 meters haies   110

ماراتن‌                                     marathon                                marathon

هفتگانه‌                                  hepathlon                               hepathlon

 

ت‌ - ژيمناستيك‌

     اين‌ ورزش‌ به‌ همان‌ اندازه‌ كه‌ در تمدن‌ غربي‌ قدمت‌ و اهميت‌ دارد در نزد ما ايرانيان‌ نو و تازه‌شناخته‌ است‌. اصل‌ واژه‌ يوناني‌ست‌ كه‌ به‌ لاتين‌ و از آن‌جا به‌ تقريباً تمام‌ زبانهاي‌ اروپايي‌ بامختصر تغيير در صورت‌ و تلفظ‌ راه‌ يافته‌ است‌.

    ژيمناستيك‌ در فرهنگهاي‌ اروپايي‌ معاني‌ و تعاريف‌ متعدد دارد. و در زمينه‌هاي‌ تربيت‌، هنر،فلسفه‌، تربيت‌ نظامي‌ و ورزش‌ دربارة‌ آن‌ مقالات‌ و كتب‌ متعدد نوشته‌ شده‌ است‌. (38)

     ذكر اين‌ دقيقه‌ خالي‌ از فايده‌ نيست‌ كه‌ در يونان‌ قديم‌ دسته‌اي‌ از مرتاضان‌ هندو را gummnossophos يعني‌ «برهنگان‌ خردمند» مي‌ناميده‌اند و اين‌ واژه‌ هنوز بصورت‌ gymnosophiste درفرهنگهاي‌ فرانسوي‌ با همان‌ معني‌ مضبوط‌ است‌. و جا دارد كه‌ صاحبنظران‌ دربارة‌ ارتباط‌ واژه‌ مرتاض‌ كه‌ معناي‌ خاص‌ خود را در زبان‌ فارسي‌ دارد و نيز شيوة‌ سخت‌ تمرينات‌ بدني‌ مرتاضان ‌به‌ منظور تزكية‌ نفس‌ كه‌ بكلي‌ از نوع‌ رياضت‌ عارفانة‌ ايراني‌ جداست‌ و اين‌ واژه‌ قديم‌ يوناني ‌مطالعة‌ دقيقتري‌ بنمايند.

     در هر حال‌ تا آن‌جا كه‌ ما مي‌دانيم‌ واژه‌ ژيمناستيك‌ براي‌ نخستين‌ بار به‌ همين‌ صورت‌ در زبان‌ فارسي‌ توسط‌ محمدحسن‌ خان‌ اعتمادالسلطنه‌ در روزنامة‌ خاطرات‌ او بكار رفته‌ است‌ (39) تقريباً محرز است‌ كه‌ مقصود اعتمادالسلطنه‌ از ژيمناستيك‌ِ شاگردان‌ مدرسة‌ دارالفنون‌، مجموعة‌ عمليات‌ صف‌ و نظام‌ است‌ كه‌ در برنامة‌ دارالفنون‌ وجود داشته‌ و در آن‌ روزگار (1892 ميلادي‌) همچنان‌ كه‌ اشاره‌ شد هنوز عمليات‌ تمريني‌ نظامي‌ مدارس‌ را در اروپا نيز ژيمناستيك ‌ميخواندند، و برنامة‌ دارالفنون‌ كه‌ از برنامه‌هاي‌ مدارس‌ اروپايي‌ اقتباس‌ شده‌ بود و بتوسط ‌معلمان‌ اروپايي‌ تدريس‌ مي‌شده‌، طبعاً داراي‌ بخشي‌ در آموزش‌ نظامي‌ - اعم‌ از سواره ‌نظام‌، ياتوپخانه‌ - بوده‌ است‌ كه‌ به‌ آن‌ ژيمناستيك‌ گفته‌ مي‌شده‌.

    ورزش‌ ژيمناستيك‌ از زمان‌ ورود به‌ ايران‌ به‌ همين‌ نام‌ خوانده‌ مي‌شده‌ است‌ در آغاز همة‌ اسبابهاي‌ اين‌ ورزش‌ مورد استفاده‌ قرار نمي‌گرفته‌ بطوري‌ كه‌ در گزارش‌ مسابقه‌هاي‌ قهرماني ‌ايران‌ در سال‌ 1322 در رشتة‌ ژيمناستيك‌ فقط‌ از سه‌ ماده‌: پارالل‌، بارفيكس‌، و حركات‌ زميني ‌ياد شده‌ است‌ (40). در سالهاي‌ بعد مدتي‌ نام‌ اين‌ ورزش‌ از «ژيمناستيك‌» به‌ «ورزشهاي‌ با اسباب‌» تغيير داده‌ شد ولي‌ اين‌ تغيير نام‌ چندي‌ نپاييد و اكنون‌ ژيمناستيك‌ به‌ همين‌ صورت‌ در زبان‌ فارسي‌ بكار مي‌رود و اسامي‌ اسبابهاي‌ اين‌ ورزش‌ بصورتهاي‌ واژه‌ اصلي‌، واژة‌ ترجمه‌ شده ‌و واژه‌ مركب‌ مورد استفاده‌ مي‌باشد. چنين‌ است‌ صورت‌ مصطلحات‌ فنون‌ آن‌ كه‌ مخلوطي‌ ازواژه‌هاي‌ اصلي‌ و واژه‌هاي‌ جايگزين‌ است‌. ذيلاً به‌ نامهاي‌ اسبابهاي‌ اين‌ ورزش‌ اشاره ‌مي‌كنيم‌:

 

فارسي‌                                 فرانسه‌                                    انگليسي‌

بارفيكس‌                           horizantal bar                             barre fixe

پارالل                    barres parallèles     parallel bars                          

پارالل‌ بانوان ‌       barres asymetrique                       asymmetrical bars   

پارالل‌ ناهم‌سطح‌                                                                   uneven bars

چوب‌ موازنه‌                            balance beam                              poutre

حركات‌ زميني‌          floor exercises                            exercices au sol

حلقه‌                                  rings                                           anneaux

خرك‌                   longhorse                                   cheval de voltige

vault = volting horse                  cheval de longueur                         

خرك‌ حلقه‌                side horse= pommeledhorse      cheval d'arcon

ژيمناستيك‌                   gymnastics                                 gymnastique

 

     نكتة‌ جالب‌ در مصطلحات‌ اين‌ ورزش‌ آن‌ كه‌ اسبابي‌ كه‌ در فارسي‌ «خرك‌» خوانده‌ شده‌ چه‌ درفرانسه‌ و چه‌ در انگليس‌ و چه‌ در ترجمة‌ عربي‌ به‌ نام‌ «اسب‌»   (cheval / فرانسه‌، horse / انگليسي‌، جواد / عربي‌) ناميده‌ شده‌ است‌. گمان‌ من‌ اين‌ است‌ كه‌ فارسي‌ زبانان‌ يا به‌ علت‌ شباهت‌ اين ‌اسباب‌ به‌ چهارپايه‌اي‌ كه‌ در كار نجاري‌ براي‌ تكيه‌ دادن‌ چوب‌ جهت‌ اره‌ يا رنده‌ كردن‌ آن‌ مورد استفاده‌ واقع‌ مي‌شود، يا به‌ سبب‌ ارتفاع‌ نسبتاً كمش‌ كه‌ آن‌ را به‌ خر كوچك‌ شبيه‌ مي‌سازد و يابه‌ علت‌ شباهت‌ آن‌ به‌ خرپشته‌هاي‌ روي‌ بام‌ آن‌ را خرك‌ خوانده‌اند. دكتر معين‌ ذيل‌ كلمة‌ «خرك‌» اين‌ واژه‌ را خر كوچك‌، چهارپايه‌اي‌ چوبين‌ كه‌ در ورزش‌ آن‌ را بكار مي‌برند و استخوان‌ يا چوبي‌كه‌ روي‌ كاسة‌ تار نصب‌ كنند و سيمهاي‌ تار را از روي‌ آن‌ عبور دهند، معني‌ كرده‌ است‌.(41)

 

 

ث‌ - وزنه‌ برداري‌

     اين‌ ورزش‌ با عنوان‌ «هالتر» در ايران‌ ظاهر شد.(42) فرانسويها دو اصطلاح‌ poids et halter و l'halterophilie را براي‌ اين‌ ورزش‌ بكار مي‌برند. در حالي‌ كه‌ در زبان‌ انگليسي‌ واژة‌ weightlifting كه‌ دقيقاً در معناي‌ وزنه‌برداري‌ست‌، جهت‌ اين‌ ورزش‌ بكار گرفته‌ مي‌شود.

   وزنه‌ برداري‌ در گذشته‌ داراي‌ سه‌ حركت‌ بود و در حال‌ حاضر داراي‌ دو حركت‌ است‌، وحركت‌ «پرس‌» از اين‌ ورزش‌ كنار گذاشته‌ شده‌ است‌. ولي‌ تا هنگامي‌ كه‌ وجود داشت‌، اين‌حركت‌ به‌ همان‌ نام‌ انگليسي‌ در فرهنگ‌ ورزشي‌ ايران‌ بكار برده‌ مي‌شد. معادل‌ فارسي‌ حركات ‌زير در وزنه‌برداري‌ و حاصل‌ جمع‌ آنها عبارتند از:

 

فارسي‌                      فرانسه‌                      انگليسي‌

پرس‌                     press                    developpè

يک ضرب   snatch                  arrachè               

دوضرب               clean and jerk       peule et jetè

مجموع‌                           total                      total

 

     در وزنه‌برداري‌ مانند چند ورزش‌ ديگر (بوكس‌ - كشتي‌ فرنگي‌ و آزاد - جودو) داوطلبان‌ براساس‌ وزن‌ بدن‌ در گروههاي‌ مختلف‌ رده‌ بندي‌ مي‌شوند و افراد هم ‌وزن‌ با هم‌ مسابقه‌ مي‌دهند. در واژگان‌ ورزش‌ نوين‌ ايران‌، تنها وزنه‌ برداري‌ست‌ كه‌ اوزان‌ آن‌ از ترجمه‌ دقيق‌ نامهاي‌ اروپايي‌ مي‌آيد. در حالي‌ كه‌ در ورزشهايي‌ چون‌ كشتي‌ و بوكس‌ با آن‌ كه‌ اروپاييان‌ وزنها را با نام‌ مي‌آورند، فارسي‌ زبانان‌ تنها به‌ ترتيب‌ وزن‌ و شمارش‌ آن‌ از وزن‌ اول‌ تا دهم‌ (براي‌ كشتي‌) اكتفا مي‌نمايند و گاه‌ براي‌ آن‌ كه‌ مشكلي‌ پيش‌ نيايد در مقابل‌ هر وزن‌، محدودة‌ آن‌ وزن‌ را به‌ كيلوگرم‌ ذكر مي‌كنند. فرضاً مي‌نويسند وزن‌ اول‌ (48 كيلوگرم‌) يا وزن‌ نهم‌ (100 كيلوگرم‌)، در حالي‌ كه ‌در وزنه‌برداري‌ تمام‌ وزنها ملاك‌ اصلي‌ست‌: ذيلاً اين‌ اصطلاحات‌ آورده‌ مي‌شود:

 

 

فارسي‌                            فرانسه‌                                                انگليسي‌

مگس‌ وزن‌                       fly-weight                                  poids mouch

خروس‌ وزن‌                          bantam-weight                           poids coq

پَروزن‌                             feather-weight                            poids plume

سبك‌ وزن‌                         light-weight                                poids leger

ميان‌ وزن‌                     middle-weight                             poids moyens

ميان‌ سنگين             light-heavyweight                       poids mi-lourds

نيم‌ سنگين‌            middle-heavywseight                  poids lourds-leger

ماقبل‌ سنگين‌                            100kg                                            100kg

سنگين‌ وزن‌                    heavyweight                                poids lourds

مافوق‌ سنگين‌        super heavyweight                       poids super-lourds

 

 

ج‌ - شنا

   علي‌ اصغر حكمت‌ وزير معارف‌ رضاشاه‌ در گزارش‌ ورزشي‌ خود به‌ محمدرضا شاه‌ پهلوي ‌وليعهد آن‌ روزگار در سال‌ 1317، قدمت‌ مسابقات‌ رسمي‌ شنا را به‌ سال‌ 1301 مي‌رساند و متذكر مي‌شود كه‌ در آن‌ سال‌ انجمن‌ ترويج‌ ورزش‌ وزارت‌ جنگ‌ كه‌ به‌ دستور سردار سپه ‌تشكيل‌ شده‌ بود «مسابقه‌هاي‌ شنا و فوتبال‌ ايجاد نمود» (43). به‌ اين‌ ترتيب‌ ما نشانه‌اي‌ از اولين ‌مسابقه‌هاي‌ «شنا» راكه‌ در گذشته‌ به‌ آن‌ «آب‌ بازي‌» هم‌ گفته‌ مي‌شده‌ (44) و هنوز هم‌ در افغانستان‌ به‌ اين‌ نام‌ خوانده‌ مي‌شود (45) در تاريخ‌ ورزش‌ نوين‌ ايران‌ مي‌يابيم‌.

    اما اولين‌ نتايج‌ رسمي‌ اين‌ مسابقه‌ها، نتايج‌ مسابقه‌اي‌ست‌ كه‌ در استخر شصت‌ متري‌ و غيرقانوني‌ منظرية‌ تهران‌ برپا شده‌ است‌ - طول‌ استخر قانوني‌ كه‌ به‌ آن‌ استخر المپيك‌ هم‌ گفته ‌مي‌شود پنجاه‌ متر است‌ - در مسابقات‌ منظريه‌ كه‌ پيش‌ از افتتاح‌ استخر قهرماني‌ امجديه‌ انجام‌ شده‌، مواد مسابقات‌ با نامهاي‌ شناي‌ سينه‌، شناي‌ پشت‌، شناي‌ قورباغه‌ و شناي‌ آزاد معرفي‌گرديده‌ است‌. (46) اين‌ اصطلاحات‌ با كمي‌ تغيير بصورت‌ كرال‌ سينه‌، كرال‌ پشت‌ و قورباغه‌ وشناي‌ آزاد تا حدود سالهاي‌ 1326 در فرهنگ‌ واژه‌هاي‌ ورزشي‌ نوين‌ هست‌. از اين‌ سال‌ به‌ بعد واژگان‌ مواد شنا بصورتي‌ كه‌ در زير مي‌آيد تثبيت‌ و بكار برده‌ شده‌ است‌:

فارسي‌                                    فرانسه‌                      انگليسي‌

شناي‌ آزاد                                free-style               nege libre

شناي‌ پروانه‌                                butterfly                 papillon

شناي‌ پشت‌                                        back stroke            dos

شناي‌ قورباغه‌                                  breast stroke           brass

شناي‌ مختلط‌ انفرادي           400 meters              4x100 metres

(= شناي‌ چهار شناي‌ انفرادي)‌  quatre Nages      individ ual medly

 

    بايد دانست‌ كه‌ دو شناي‌ پروانه‌ و چهارشناي‌ انفرادي‌ - كه‌ در آن‌ يك‌ شناگر شناهاي‌ پُشت‌، پروانه‌، قورباغه‌، و سينه‌ را اجرا مي‌كند - از شناهاي‌ متأخر است‌ كه‌ اولي‌ از 1956 و دومي‌ از1960 وارد بازيهاي‌ المپيك‌ شده‌اند (47)، و با رسمي‌ شدن‌ اين‌ شناها در مسابقات‌، بلافاصله ‌واژه‌هاي‌ معادل‌ آن‌ در زبان‌ فارسي‌ ساخته‌ و بكار برده‌ شده‌ است‌.

    همچنين‌ تذكر اين‌ نكته‌ بيفايده‌ نيست‌ كه‌ در كنار شنا، ورزشهاي‌ آبي‌ ديگري‌ نيز وجود دارد كه ‌واژگان‌ آنها در زبان‌ فارسي‌ با وضع‌ خاصي‌ قرار گرفته‌اند از اين‌ قرار:

    شيرجه‌ كه‌ واژة‌ آن‌ در زبان‌ فارسي‌ وجود داشته‌ و شامل‌ دو رشتة‌ متفاوت‌ است‌:

شيرجه‌ از تخته‌ و شيرجه‌ از سكو. اين‌ هر دو واژه‌ در برابر واژگان‌ خارجي‌ معادل‌ قرار داده‌ شده‌ است‌.

 

فارسي‌                                         فرانسه‌                      انگليسي‌

شيرجه‌ از تخته‌           Spring board Diving        plongeons (tremplin)

شيرجه‌ از سكو            Platform Diving               plongeons (haut vol)

 

     در شيرجه‌، مصطلحات‌ فارسي‌ قديمي‌ كه‌ در چاله‌ حوض‌ بازي‌ مصرف‌ داشته‌، مانند پشتك‌،وارو، پيچ‌ و جز آن‌ در كنار اصطلاحات‌ تازه‌ساز مانند «ملائكه‌» و سپس‌ «فرشته‌» و اصطلاحات‌كاملاً فرنگي‌ مثل‌ جك‌، بك‌، جك‌ بك‌، و اصطلاحات‌ مركب‌ مانند «جك‌ از نو» همه‌ بكار رفته‌و قبول‌ شده‌ است‌.

   در مقابل‌، ورزش‌ جمعي‌ واترپلو مانند فوتبال‌ و حتي‌ شديدتر از آن‌ با تمام‌ اصطلاحات‌خارجي‌ به‌ حيطة‌ ورزش‌ نوين‌ ايران‌ قدم‌ نهاده‌ است‌ و گلر، بك‌، هافبك‌ و فوروارد به‌ همان‌صورت‌ انگليسي‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌.

   اما يك‌ ورزش‌ آبي‌ تازه‌ و خاص‌ بانوان‌ كه‌ به‌ انگليسي‌ به‌ آن‌ Sznchronized Swimming و به‌فرانسه‌ به‌ آن‌ ballet nautique گفته‌ مي‌شود و از 1988 م‌. در بازيهاي‌ المپيك‌ سئول‌ رسميت‌يافته‌، در زبان‌ فارسي‌ به‌ ترجمة‌ مركب‌ فرانسه‌ برگردانده‌ شده‌ و اصطلاح‌ «بالة‌ آبي‌» براي‌ آن‌ وضع‌گرديده‌ است‌.

 

چ‌ - واژگان‌ مشترك‌

   در پايان‌ اين‌ بحث‌، لازم‌ است‌ تذكر داده‌ شود كه‌ برخي‌ از واژگان‌ مشترك‌ ميان‌ ورزشهاي‌مختلف‌ كه‌ در برگيرندة‌ اسم‌ مكانها و سمَت‌ اشخاص‌ مي‌باشد، نوعي‌ تداول‌ و قبول‌ عام‌ يافته‌،به‌نحوي‌ كه‌ بصورت‌ يك‌ واژه‌ مستعمل‌ براي‌ همة‌ ورزشها درآمده‌ است‌.

مانند:

 

فارسي‌                                       فرانسه‌                   انگليسي‌

استاديوم‌ - ورزشگاه‌                         stadium                    stade

استارت‌                                       start                         depart

بازيكن‌                                       player                       joueur

تريبون‌، جايگاه‌ تماشاگران‌               stand                        tribune

توپ‌                                 ball                          balle, ballon

خطا                                             foul                           fault

داور                                 referee                      juge, arbitre

دروازه‌                                            goal                           but

دروازه‌بان‌، گلر                 goal keeper               gardien de but

رخت‌ كن‌                               locker room               vestiaire

سوت‌                                       whistle                        sifflet

قيچي‌ (در كشتي‌،

فوتبال‌، ژيمناستيك‌ و پرش‌ ارتفاع‌)    scissors                      ciseau

مربي‌، كوچ‌                          coach                          entraرneur

 

ح‌ - تأملاتي‌ چند

    واژگاني‌ كه‌ نمونه‌هايي‌ از آنها‌ ارائه‌ گرديد، محصول‌ و ساختة‌ فكر اشخاص‌ و گروههايي‌ست‌ كه ‌از زمان‌ پيدايي‌ ورزش‌ نوين‌ در ايران‌ به‌ اين‌ طرف‌ در اين‌ كار به‌نحوي‌ از انحاء دست‌ داشته‌اند. ذكر نام‌ آنان‌، و با استفاده‌ از حافظه‌، فقط‌ بخاطر ارجي‌ست‌ كه‌ به‌ كوشش‌ آنان‌ مي‌توان‌ نهاد. البته‌ ذكر نام‌ اين‌ افراد به‌ معناي‌ آن‌ نيست‌ كه‌ همة‌ آنان‌ در كار واژه‌سازي‌ دخالتي‌ مستقيم ‌داشته‌اند، ولي‌ به‌ نظر مي‌رسد كه‌ اين‌ فعالان‌ ورزش‌، لااقل‌ در زمرة‌ كساني‌ بوده‌اند كه‌ در مقام ‌مسئول‌ فدراسيون‌، دبير فدراسيون‌، رئيس‌ كميتة‌ فني‌ فدراسيون‌، هنگام‌ قبول‌ و ورود يك‌ واژه‌، بر اين‌ كار حداقل‌ نظارتي‌ داشته‌اند.(48)

   از تأثير مربيان‌ و مسئولان‌ خارجي‌ كه‌ در خدمت‌ تربيت‌ بدني‌ و ورزش‌ ايران‌ بوده‌اند نبايد غافل‌ بود. از جمله‌ به‌ نظر مي‌رسد كه‌ توماس‌ گيبسن‌ امريكايي‌، اولين‌ رئيس‌ ادارة‌ تربيت‌ بدني‌ و پيشاهنگي‌ ايران‌ كه‌ از 1313 در خدمت‌ وزارت‌ معارف‌ بوده‌ است‌، چه‌ در تهية‌ مقررات‌ و آيين‌نامه‌ها و چه‌ در ترجمة‌ اين‌ مقررات‌ به‌ فارسي‌ با شاگردان‌ و همكاران‌ ايراني‌ خود زحماتي‌ كشيده‌ و اي‌ بسا كه‌ بسياري‌ از واژه‌هاي‌ مركب‌ يا بسيطي‌ كه‌ ذكرشان‌ رفت‌ از ادارة‌ او پا به‌ عرصة‌ زبان‌ ورزش‌ نوين‌ ايران‌ گذاشته‌ است‌. (49)

   در زمينة‌ تهيه‌ و تنظيم‌ لغات‌ ورزشي‌ تا آن ‌جا كه‌ نويسنده‌ اطلاع‌ دارد فقط‌ يك‌ كتاب‌ مستقل‌ به‌نام‌ لغت‌ نامة‌ ورزشي‌ توسط‌ ناصر مفخم‌ نويسنده‌ و مفسر ورزشي‌ در 1347 در تهران‌ به‌سرماية‌ سازمان‌ تربيت‌ بدني‌ و تفريحات‌ سالم‌ ايران‌ انتشار يافته‌ است‌ كه‌ با همة‌ كاستيهاي‌ علمي ‌از جهت‌ يك‌ فرهنگ‌ لااقل‌ بعنوان‌ سنگ‌ زيرين‌ يك‌ بنا قابل‌ توجه‌ است‌، و جز اين‌ بايد از عباس‌ اكرامي‌ همكار دايره‌المعارف‌ فارسي‌ (50) و بهمن‌ بوستان‌ نام‌ برد كه‌ دكتر محمد معين ‌را در تهية‌ واژگان‌ ورزش‌ نوين‌ ياري‌ داده‌اند.(51)

    در هنگام‌ تهية‌ اين‌ يادداشتها نويسنده‌ به‌ وضع‌ لغات‌ ورزشي‌ در زبان‌ عربي‌ نيز توجه‌ كرد و اولين‌ موضوعي‌ كه‌ براي‌ او جالب‌ و در خور نقل‌ در مقاله‌ بود، اين‌ بود كه‌ اعراب‌ در مواجهه‌ بالغات‌ ورزشي‌ نوين‌ به‌ همان‌ صورتي‌ رفتار كرده‌اند كه‌ با هر واژة‌ بيگانة‌ ديگري‌ رفتار مي‌كنند يعني‌ با ترجمة‌ عربي‌ واژه‌ و به‌ اصطلاح‌ به‌ حيطة‌ زبان‌ عربي‌ درآوردن‌ واژه‌، لغاتي‌ را كه‌ خواسته‌اند، ساخته‌اند، از جمله‌ تمام‌ ورزشهايي‌ كه‌ با توپ‌ بازي‌ مي‌شود به‌ اين‌ صورت‌ عربي ‌شده‌ است‌: بسكتبال‌: كُره‌ السّله‌، پينگ‌ پونگ‌: كُره‌ الطاوله‌، تنيس‌: كُره المضرب‌، فوتبال‌:كُره ‌القدم‌، واترپلو: كُره ‌الماء، واليبال‌: كُره ‌اليد. (52)

 

 

خ‌ - خلاصه‌اي‌ از مقاله‌

نگاهي‌ به‌ واژگان‌ ورزش‌ نوين‌ در زبان‌ فارسي‌ به‌ ما نشان‌ مي‌دهد كه:

¨                 ¨      ورزش‌ كه‌ يك‌ عامل‌ تربيتي‌ ساده‌، پويا و مردم‌پسند است‌ در زبان‌ فارسي‌ واژگان‌ خاص‌ خود را به‌ سرعت‌ پيدا كرده‌ و مورد استفاده‌ قرار داده‌ است‌ و حتي‌ هنگامي‌ كه‌ ورزش‌ تازه‌اي‌ در جهان ‌پديدار شده‌، ورود واژگان‌ آن‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ تابع‌ همين‌ اصل‌ بوده‌ است‌ (شناي‌ پروانه‌، بالة‌آبي‌).

¨                 ¨      هنگام‌ ساختن‌ واژگان‌ ورزشي‌، زبان‌ حتي‌ به‌ عواملي‌ نظير شكل‌ ورزش‌ نيز توجه‌ داشته‌ است‌(شناي‌ قورباغه‌).

¨                 ¨      مصطلحات‌ موجود در زبان‌، چه‌ در مورد ورزشهاي‌ سنتّي‌ (كشتي‌) و چه‌ در ورزشهاي‌ نوين‌(شيرجه‌) تا آن ‌جا كه‌ ميسر بوده‌، مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌ و از آن‌جا كه‌ اين‌ مصطلحات ‌بيشتر متعلق‌ به‌ زبان‌ و فرهنگ‌ عامه‌ بوده‌ به‌ سرعت‌ جا افتاده‌ و قبول‌ شده‌ است‌.

¨                 ¨      در مورد ساختن‌ واژگان‌ فارسي‌، گاه‌ سازندگان‌، معادلهايي‌ آفريده‌اند كه‌ از هر جهت‌ جالب ‌توجه‌ است‌ (دهگانه‌، پنجگانه‌، پرش‌ سه‌ گام‌).

¨                 ¨      كوششهاي‌ اولين‌ فرهنگستان‌ براي‌ وضع‌ و بكار بردن‌ واژه‌هاي‌ ورزش‌ نوين‌ در مجموع‌ ناكام ‌مانده‌ است‌. دلايل‌ اين‌ ناكامي‌ را شايد بتوان‌ به‌ اين‌ شرح‌ طبقه‌بندي‌ كرد:

الف - از آن‌جا كه‌ ورزش‌ و تربيت‌ بدني‌ در چشم‌ مسئولان‌ دولت‌ از اولويت‌ سازمانها و بنيادهاي‌آموزشي‌ ديگر برخوردار نبوده‌ فرهنگستان‌ هم‌ خيلي‌ دير به‌ فكر وضع‌ واژه‌هاي‌ جايگزين‌ افتاده ‌و هم‌ آن‌ كوشش‌ لازم‌ دولتي‌ براي‌ جاري‌ ساختن‌ اين‌ مصطلحات‌ در فرهنگ‌ اداري‌ ورزش‌ نوين ‌بكار گرفته‌ نشده‌ است‌.

ب - رشد و توسعه‌ سريع‌ ورزشهاي‌ مختلف‌ و عمومي‌ شدن‌ و تمرين‌ آنها توسط‌ طبقه‌ جوان ‌مجالي‌ براي‌ وضع‌ واژه‌هاي‌ جايگزين‌ باقي‌ نگذاشته‌ و هر چه‌ در سر زبانها بوده‌ و مقصود راكفايت‌ مي‌كرده‌ منصرف‌ شده‌ است‌.

پ - روزنامه‌ها در سالهاي‌ اول‌ و ديگر وسائل‌ ارتباطي‌ در سالهاي‌ بعد به‌ دليل‌ احتياج‌ فوري‌ براي‌كاربرد واژگان‌ نوين‌ ورزش‌ در ساختن‌ و ارائه‌ اين‌ واژگان‌ سريعاً عمل‌ كرده‌اند و هيچ‌گونه‌ پيرايش ‌و پالايشي‌ را در نظر نداشته‌اند. در معدودي‌ از واژگان‌ همچنان‌ كه‌ اشاره‌ شد صورت‌ واژه‌، اندك ‌تغييري‌ در جهت‌ فارسي‌ شدن‌ پيدا مي‌كرده‌ است‌ (شناي‌ پاپيون‌ كه‌ بسرعت‌ تبديل‌ به‌ شناي ‌پروانه‌ شده‌ است‌).

ت ـ اصل‌ خوش‌آهنگي‌، سهولت‌ تلفظ‌، ترجيح‌ واژه‌ فارسي‌ به‌ علت‌ كوتاهي‌، ردّ واژة‌ فرنگي‌ به‌سبب‌ سنگيني‌ تلفظ‌ با شواهد چندي‌ كه‌ داده‌ شده‌ چندان‌ در مورد واژگان‌ ورزش‌ نوين‌ مرعي ‌نبوده‌ است‌.

ث ـ زبان‌ فارسي‌ همچنان‌ فقدان‌ يك‌ فرهنگ‌ جامعه‌ براي‌ مصطلحات‌ ورزشي‌ را احساس‌ مي‌كند.

ج ـ مطالعة‌ ساختمان‌ واژه‌هاي‌ ورزش‌ نوين‌ مي‌تواند الگوي‌ قابل‌ توجهي‌ براي‌ استادان ‌زبان‌شناسي‌ و واژه‌سازان‌ باشد. و شايد بر اساس‌ اين‌ مطالعه‌ كه‌ زمينة‌ آن‌ در عين‌ كثرت‌ مواد (بيش‌ از 70 نوع‌ ورزش‌)، داراي‌ نوعي‌ وحدت‌ موضوع‌ است‌ بتوان‌ در زمينة‌ واژگان‌ و واژه‌سازي ‌در ساير رشته‌ها تأملاتي‌ داشت‌.

  و سرانجام‌ آن‌ كه‌ هر اظهارنظر و انتقادي‌ دربارة‌ اين‌ بحث‌ - كه‌ صرفاً يك‌ گزارش‌ و تصوير وضع‌ موجود واژگان‌ ورزش‌ نوين‌ در زبان‌ فارسي‌ست‌ و هيچ‌ داعية‌ كشف‌ و شهودي‌ نيز در آن‌نيست‌ - خدمتي‌ست‌ به‌ زباني‌ غني‌ و جاويد و گزند ناپذير از باد و باران‌.

 

بركلي‌ - كاليفرنيا، تابستان‌ 1371 (1992)

چاپ اول مقاله ـ ايران شناسی ـ سال چهارم ـ شماره 3 ـ پائيز 1371 ـ واشنگتن

 

پانوشتها:

1- بارسلون‌، اسپانيا، 3 - 18 مرداد 1371 (25 ژوئيه‌ - 7 اوت‌ 1992).

2- يارشاطر، احسان‌، «احياي‌ فرهنگستان‌»، ايران‌شناسي‌، سال‌ چهارم‌، شمارة‌ 1 (بهار 1371)،ص‌ 24.

3- متيني‌، جلال‌، «فرهنگ‌ واژه‌هاي‌ تازي‌ به‌ پارسي‌»، ايران‌شناسي‌، سال‌ چهارم‌، شمارة‌ 1(بهار 1371)، ص‌ 317.

4- آنندراج‌، به‌ نقل‌ از لغت‌نامة‌ دهخدا، ج‌ 48، ص‌ 161.

5- لغت‌نامة‌ دهخدا، همان‌ صحفه‌.

6- همان‌ كتاب‌، ج‌ 48، صص‌ 160-161.

7- برهان‌ قاطع‌، باهتمام‌ دكتر محمد معين‌، چاپ‌ دوم‌، تهران‌ 1342، ص‌ 2270.

8- معين‌، محمد، فرهنگ‌ فارسي‌ معين‌، ج‌ 4، ص‌ 5002.

9- همان‌ كتاب‌، همان‌ صفحه‌.

10- پرتو بيضائي‌، حسين‌، تاريخ‌ ورزش‌ باستاني‌ ايران‌ (زورخانه‌)، تهران‌ 1337، ص ص‌388، 389، 412، 413، 415.

نمونه‌:

سينة‌ باز تو را هر كه‌ گه‌ ورزش‌ ديد          سينه‌اش‌ سينة‌ باز از سر ناخن‌ گرديد

11- همان‌ كتاب‌، ص‌ ص‌ 389، 390، 412، 413.

نمونه‌:

خانة‌ ورزش‌ ما جاي‌ هوسناكان‌ نيست‌           جاي‌ پاكان‌ بود اين‌، منزل‌ ناپاكان‌ نيست‌

و:

دل‌ پير فلك‌ از رشك‌ كني‌ ديوان‌              چون‌ زني‌ چتر چو طاووس‌ به‌ ورزشخانه‌

12- انصافپور، غلامرضا، تاريخ‌ فرهنگ‌ و زورخانه‌ و گروههاي‌ اجتماعي‌ زورخانه‌رو، انتشارات‌ وزارت‌ فرهنگ‌ و هنر، مركز مردم‌شناسي‌ ايران‌ (9)، تهران‌ 1353، ص‌ 94.

13- گاهنامة‌ پنجاه‌ سال‌ شاهنشاهي‌ پهلوي‌، كتابخانة‌ پهلوي‌، ج‌ 1، انتشارات‌ سهيل‌، ص‌ 59.

14- ابوبكر ربيع‌بن‌احمد الاخويني‌البخاري‌، هدية‌المتعلمين‌ في‌ الطب‌، باهتمام‌ جلال‌ متين‌، دانشگاه‌ مشهد، 1344، ص‌ ص‌ 172-174.

15- عنصرالمعالي‌ كيكاووس‌ بن‌ اسكندربن‌ قابوس‌ بن‌ زياد، قابوس‌ نامه‌، باهتمام‌ و تصحيح ‌غلامسحين‌ يوسفي‌، شركت‌ انتشارات‌ علمي‌ و فرهنگي‌، تهران‌، 1364، ص‌ ص‌ 94-95،96-97.

16- حسين‌ واعظي‌ كاشفي‌ سبزواري‌، فتوّت‌ نامة‌ سلطاني‌، باهتمام‌ محمدجعفر محجوب‌، بنياد فرهنگ‌ ايران‌ (113)، تهران‌، 1350، ص‌ ص‌ 306-330، 347-381.

17- المنجد في‌ اللغة‌ والادب‌ والعلوم‌، چاپ‌ بيروت‌ 1966، ص‌ 287.

18- ادريس‌، سهيل‌ جبّور، عبدالنور و عبدالغور جبّور، المنهل‌، چاپ‌ بيروت‌، 1970، ص‌975.

19- بهار، محمدتقي‌ (ملك‌ الشعراء)، ديوان‌، چاپ‌ سوم‌، ج‌ 1، 1354، اميركبير، تهران‌، ص‌668: «به‌ ورزش‌ گراي‌ و سرافراز باش‌ / كه‌ فرجام‌ سستي‌ سرافكندگي‌ست‌».

20- هداية‌المتعلمين‌ في‌الطب‌، ص‌ 173.

21- بلور، حبيب‌ الله‌، فن‌ و بند كشتي‌، انتشارات‌ مدرسة‌ عالي‌ ورزش‌ (12)، تهران‌، 1354،ص‌ 4.

22- همان‌ كتاب‌، همان‌ صفحه‌.

23- سعدي‌ شيرازي‌، گلستان‌، تصحيح‌ و توضيح‌ غلامحسين‌ يوسفي‌، تهران‌ 1368، ص‌ 79.

24- فتوّت‌ نامة‌ سلطاني‌، ص‌ 311.

25- همان‌ كتاب‌، ص‌ 312.

26- تاريخ‌ ورزش‌ باستاني‌ ايران‌، ص‌ 100.

27- همان‌ كتاب‌، ص‌ ص‌ 358-361.

28- همان‌ كتاب‌، ص‌ ص‌ 101 - 102.

29- مفخم‌، ناصر، لغت‌ نامة‌ ورزشي‌، انتشارات‌ سازمان‌ تربيت‌ بدني‌ و تفريحات‌ سالم‌ ايران‌،تهران‌، 1347، ص‌ ص‌ 225-237.

30- تاريخ‌ و فرهنگ‌ زورخانه‌، ص‌ ص‌ 270-277.

31- فن‌ و بند كشتي‌، ص‌ ص‌ 375-386.

32- سالنامة‌ پارس‌، 1319، ص‌ 170.

33- سالنامة‌ پارس‌، 1320، ص‌ 98.

34- سالنامة‌ پارس‌، 1323، ص‌ 95.

35- فن‌ و بند كشتي‌، ص‌ 194.

36- سالنامة‌ پارس‌، 1320، ص‌ ص‌ 217-218.

37- فرهنگ‌ فارسي‌ معين‌، ج‌ 3، ص‌ 3368.

38- براي‌ فايدة‌ بيشتر به‌ اين‌ كتب‌ كه‌ در حقيقت‌ متون‌ پايه‌ هستند نگاه‌ كنيد:

Bouet, Michel. Signification du sport, Universitaires, Paris, 1968.

Brohm, Jean-Marie. Sociologie Politique du Sport, Corps et Culture, Jean PierreDelarge, Paris, 1976.

Commelin, P. Mythologie Grecque et Romaine. Garner Frere. Paris, 1977.

Coubertin, Baron Pierre de. Pedagogie Sportive, J. Vrin, Paris, 1972.

Davis, Elwood, Graic. The Philosophic Process in Physical Education, Lea&Febiger,Philadelphia, 1961.

Edvards, Harry. Sociology of Sport, The Dorsey Press, Home Wood, Illinois, 1973.

Eherenfired, L. De L¨Education du Corps A L¨Equilibre de L¨Esprit, Aubier, Paris,1977.

Eitzen, Stanly. Sport in Contemporary Society, St. Martin,s Press, New York, 1979.

Elahi, Sadred-Din. La Formation des Cadres de L¨Education Phisque et du Sport enIran. Une Contribution au Progres pour les pays en voie de developfement,E.N.S.E.P.S, Paris, 1970.

Guillon, Florance et Alain Guillon. Sport et Creativite, Universitaires Paris, 1976.

Herbert, George, Le sport contre l¨education physique, vuibert, Paris, 1946.

Lockhart, Aileenes & Slusher, Howards. Contemporary Readings in PhysicalEducation, wm. C Brown Company Publishers, Dubuque, lowa, 1975.

Le Grand, Fabienne & Ladegaillerie, Jean. L¨Education Physique au XIXe& au XXeSiecle, vol. I: en france, vol. II: a l¨etranger, Armand Colin, Paris, 1972.

Magnane, Georges. Sociologie du Sport, IDEE, N.R.F., Paris, 1964.

Paterson, Ann&Hallberg, Edmond C. Backround Readings For Physical Ducation,Holtrinehart And Winston, San Francisco, 1965.

Thill, Edgar. Sport et Personnalite. Universitaires, Paris, 1975.

Deobold B. & Bennet, Bruce L. Van Delen, A World History of Physical Education,Prentice Hall, Inc. Englewood Cliffs, N.J., 1971.

Vanderzwaag, Harold. Toward A Philosophy of Sport, Addison-wesley PublishingCompany, Menlo Park, CA., 1972.

Vanek M. & Cratty B.J. Psychologie Sportive et Competition, Universitaires Paris,1972.

Ulman, Jaques. De la Gymnastique aux Sports Modernes, J. vrin, Paris, 1977.

نقش‌ تربيت‌ بدني‌ و ورزش‌ در پرورش‌ جوانان‌ - با توجه‌ به‌ چشم‌ انداز تعليم‌ و تربيت‌ مداوم‌،نخستين‌ همايش‌ بين‌المللي‌ وزيران‌ و مسئولان‌ عاليرتبه‌ تربيت‌ بدني‌ و ورزش‌، توسط‌ يونسكوبا همكاري‌ شوراي‌ بين‌المللي‌ تربيت‌ بدني‌ و ورزش‌، (ترجمه‌)، انتشارات‌ سازمان‌ ورزش‌ ايران‌،تهران‌، 1358.

دكترين‌ ورزش‌، كميسيون‌ عالي‌ ورزش‌ فرانسه‌ (ترجمه‌)، انتشارات‌ سازمان‌ ورزش‌ ايران‌، تهران‌1358.

39- اعتمادالسلطنه‌، محمد حسن‌، روزنامة‌ خاطرات‌، بكوشش‌ ايرج‌ افشار، چاپ‌ دوم‌،اميركبير، تهران‌، ص‌ 845:

    «بعد از ناهار شاه‌ به‌ مدرسة‌ دارالفنون‌ تشريف‌ بردند. از عجايب‌ اتفاق‌ اين‌ كه‌ از بعضي‌ ازشاگردان‌ كه‌ علم‌ ژغرافيا خوانده‌ بودند بعضي‌ سئوالات‌ فرموده‌ بودند هيچ‌ جواب‌ نداده‌ بودند.باقي‌ وقت‌ به‌ تماشاي‌ ژيمناستيك‌ و شنيدن‌ موزيك‌ و غيره‌ گذشته‌ بود. اين‌ چيزهايي‌ كه‌ شخص‌از يك‌ مدرسه‌ متوقّع‌ است‌ در اين‌ مدرسه‌ گويا به‌ هم‌ نمي‌رسد.»

40- سالنامة‌ پارس‌، 1323، ص‌ 99.

41- فرهنگ‌ فارسي‌ معين‌، ج‌ 1، ص‌ 1412.

42- سالنامة‌ پارس‌، 1381، ص‌ 91.

43- سالنامة‌ پارس‌، 1317، ص‌ 133.

44- فرهنگ‌ فارسي‌ معين‌، ج‌ 1، ص‌ 8.

45- مفخم‌، ناصر، لغت‌نامة‌ ورزشي‌، ص‌ 5.

46- سالنامة‌ پارس‌، 1319، ص‌ 164، 167.

47- Larousse encyclopedie des sports. Paris, p. 556

48- ايزدپناه‌، عباس‌ - حاج‌ عظيمي‌، نصرت‌الله‌، تاريخ‌ ورزش‌ ايران‌، سازمان‌ تربيت‌ بدني‌ وتفريحات‌ سالم‌ در ايران‌، ص‌ ص‌ 136-137.

49- اين‌ اشخاص‌ را بطور كلي‌ مي‌توان‌ در سه‌ گروه‌ تحصيل‌كرده‌هاي‌ خارج‌ علاقه‌مند به‌ورزش‌، مسئولان‌ رده‌هاي‌ گوناگون‌، و روزنامه‌نگاران‌ طبقه‌بندي‌ كرد، باين‌ شرح‌:

اول‌ - شاگردان‌ ايراني‌ كه‌ به‌ خارج‌ رفته‌ بوده‌اند و در كنار درس‌ خود به‌ ورزش‌ هم‌ پرداخته‌بوده‌اند:

1- تحصيل‌ كرده‌هاي‌ فرانسه‌: اميرعلايي‌، فتح‌الله‌ - بصير، عبادالله‌ - خان‌ خانان‌ (خان‌ سردار)- شاه مير، نصرت‌الله‌.

2- تحصيل‌كرده‌هاي‌ امريكا و انگلستان‌: احرابي‌ فرد، ايرج‌ - اكرامي‌، عباس‌ - بنايي‌، حسين‌ -پازارگاد، بهاءالدين‌ - ستّاري‌، اسفنديار - كني‌، علي‌ - نمازي‌، مهدي‌.

3- تحصيل‌ كرده‌هاي‌ تركيه‌: پادگرني‌، صادق‌ - شريف‌ زاده‌، فريدون‌ - صدقياني‌، حسين‌.

دوم‌ - مسئولان‌ اداري‌، معلمان‌، مربيان‌، داوران‌، و قهرماناني‌ كه‌ در اين‌ راه‌ قدمهايي‌ برداشته‌اند:آتاباي‌، كامبيز - ابوالملوكي‌، كيومرث‌ - ايزپناه‌، عباس‌ - بلور، حبيب‌الله‌ - تمرز، هنريك‌ -جمالي‌، منوچهر - حاج‌ عظيمي‌، نصرت‌ الله‌ - ديده‌ بان‌، هوشنگ‌ - سميعي‌، اديب‌ السلطنه‌ -شايسته‌، شمس‌الدّين‌ - شمس‌ آوري‌، ابراهيم‌ - صالح‌، اللهيار - صدري‌، ابوالفضل‌ - صديق‌،عيسي‌ - فارسي‌، قاسم‌ - مهران‌، منوچهر - نصيري‌، داود - ورزنده‌، ميرمهدي‌ - وصالي‌، تقي‌.

سوم‌ - سردبيران‌، مفسران‌ و روزنامه‌ نگاران‌ نشريات‌ ورزشي‌ كه‌ در به‌ ميان‌ مردم‌ بردن‌ اين‌واژه‌ها و نيز در وضع‌ برخي‌ از اين‌ واژه‌ها نقش‌ مؤثري‌ داشته‌اند:

اديب‌ زاده‌، ايرج‌ - اسپهاني‌، احمد - اسداللهي‌، د - الهي‌، صدرالدين‌ - بهمنش‌، عطاالله‌ -خدابخشيان‌، مانوك‌ - درّي‌، مهدي‌ - رفيعي‌، بيژن‌ - روشن‌ زاده‌، حبيب‌ - كلهر، جواد -گيلانپور، كاظم‌ - مفخم‌، ناصر - مهران‌، منير - نظمي‌، ناصر - ولي‌ زاده‌، حسين‌.

با پوزش‌ بسيار از آن‌ كه‌ بسياري‌ از نامها در خاطر نگارنده‌ نيست‌.

 

ذكر و ياد خاصي‌ از ميرمهدي‌ ورزنده‌ كاملاً بجاست‌ زيرا نامبرده‌ در رواج‌ و اشاعة‌ ورزش‌ نوين‌در ايران‌ نقش‌ مهم‌ و تأثيرگذاري‌ داشته‌ است‌. و مي‌توان‌ در اين‌ باب‌ او را در رديف‌ كلنل‌ علينقي‌وزيري‌ در زمينة‌ موسيقي‌ قرار داد. متأسفانه‌ من‌ در اين‌ جا مدركي‌ جز مسموعات‌ خود در مورداو در اختيار ندارم‌ و بر اساس‌ اين‌ مسموعات‌ است‌ كه‌ مي‌دانم‌ وي‌ اولين‌ مروج‌ ورزش‌ نوين‌آنهم‌ در جهت‌ تربيت‌ بدني‌ در ايران‌ بوده‌ است‌. و بهنگام‌ تصويب‌ قانون‌ ورزش‌ اجباري‌ درمدارس‌، كه‌ ذكر آن‌ رفت‌، به‌ توصيه‌ و پافشاري‌ او ورزش‌ نوين‌ با عنوان‌ ورزش‌ سوئدي‌ (و گاه‌ژيمناستيك‌ سوئدي‌) در برنامة‌ مدارس‌ گنجانيده‌ شد و در سالهاي‌ بعد اين‌ حركات‌ ورزشي‌ كه‌مخلوطي‌ از بازيهاي‌ هوشي‌ - حركتي‌ و نرمشها بود با نام‌ ورزش‌ صبحگاهي‌ در برنامة‌ مدارس‌باقي‌ ماند. همچنين‌ گفته‌ شده‌ است‌ كه‌ او اولين‌ نمايش‌ ورزشهاي‌ نوين‌ از جمله‌ پرش‌ با نيزه‌ وحركات‌ زميني‌ ژيمناستيك‌ را در ميدان‌ مشق‌ در حضور احمدشاه‌ قاجار اجرا كرده‌ است‌ و نيزمعلم‌ ورزش‌ محمدرضا شاه‌ پهلوي‌ بهنگام‌ ولايتعهدي‌ او و تحصيل‌ مشاراليه‌ در مدرسة‌ نظام‌بوده‌ است‌. و باز بنظرم‌ مي‌رسد كه‌ عكسي‌ از او با پادشاه‌ در گذشته‌ ايران‌ در حال‌ تمرين‌مشت‌زني‌ ديده‌ام‌.

50- مصاحب‌، غلامحسين‌، دائرة‌المعارف‌ فارسي‌، ج‌ 1، تهران‌، 1345، ص‌ 7.

51- فرهنگ‌ فارسي‌ معين‌، ج‌ 1، ص‌ هفتاد و دو.

52- المنهل‌، ذيل‌ واژه‌هاي‌ فرانسوي‌ مربوط‌ به‌ ورزش‌. ‌

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 10:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره نقش مهارت هاي رواني در عملكرد ورزشكاران

بازديد: 301

 

مقدمه :

در اين فصل ابتدا خلاصه‎اي از تحقيق و يافته‎هاي تحقيق بيان مي‎شود. سپس با توجه به نتايج حاصل از آزمون، هر يك از فرضيه‎هاي تحقيق را با نتايج ساير محققان مورد مقايسه قرار مي‎دهيم آنگاه در مورد هر يك از فرضيه‎هاي تحقيق به بحث و نتيجه‎گيري  پرداخته و تا حد امكان سعي خواهد شد كه دلائل مورد نظر در رابطه با نتايج تحقيق را با توجه به نظرات ديگر محققان و محقق اين پژوهش ذكر شود. در پايان پيشنهادات برخاسته از تحقيق و پيشنهاداتي براي انجام تحقيقات بعدي در اين موضوع بيان خواهد شد.

خلاصه تحقيق:

نقش مهارتهاي رواني در عملكرد ورزشكاران، محور تحقيق و مطالعه در روان‎شناسي ورزشي است، و امروزه توجه قابل ملاحظه‎اي براي شناسايي مهارتهاي رواني و آموزش آن به مربيان صرف مي‎شود.

ورزشكاراني كه داراي مهارتهاي رواني و جسماني هستند تا حد امكان در مسابقات ورزشي خود موفق مي‎باشند و مهارتهاي خود را در قالب ورزشهاي تيمي و انفرادي بخوبي انجام مي‎دهند. مهارتهاي رواني به ورزشكار اجازه مي‎دهد تا در شرايط مسابقه از اعتماد به نفس و اطلاعاتي كه بدن و ذهن او را براي اجراي عملكرد بهينه آماده مي‎سازد، برخودار شوند.

جك نيكوس، لاري برد، رجي جكسون و فران تاركنتون و بسياري ديگر از ورزشكاران بزرگ براي بخش ذهني و رواني در مسابقات اهميت بسيار بالائي قائلند و معتقدند اني مسئله در تعيين نتيجه، اعتبار (ارزش) بالايي دارد. منظور آنها ار اعتبار (ارزش) دادن بسيار بالا به آمادگي رواني اين است كه هنگامي كه قهرمانان از نظر مهارتهاي بدني در سطح بالايي قرار مي‎گيرند و در همان سطح بالاي مسابقات آماده مي‎شوند، احتمالاً فردي موفق مي احتمالاً فردي موفق مي‎شود كه از نظر رواني آمادگي داشته باشد.

اكنون با توجه به اهميت پرداختن به مقوله مهارتهاي رواني، اين تحقيق بر آ‌ن است تا برخي از مهارتهاي رواني كه شامل (انگيزش، تمركز، ا عتماد به نفس، كنترل حالات رواني، تصوير‎سازي ذهني و هدف گزيني) مي‎باشد را با استفاده از پرسشنامه ارزيابي مهارتهاي رواني SASI (انستيتوي ورزشي استراليا جنوبي) كه توسط دو روان‎شناس بنام‎هاي گراهام وينتر و كتي مارتين تهيه و تنظيم شده است بين تيم‎هاي واليبال شركت كننده در مسابقات واليبال جوانان جهان در تهران را بررسي كرده و نتايج حاصله را ارزيابي و مقايسه نمايد.

براي بررسي و تجزيه و تحليل آماري اطلاعات خام بدست آمده از آمار توصيفي و استنباطي استفاده مي‎شود. از آمار توصيفي براي محاسبه شاخص‎هاي مركزي و پراكندگي استفاده مي‎گردد و جهت مقايسه ميانگين‎هاي گروه‎ها از آمار استنباطي (ANOVA) استفاده مي‎شود. ضمناً سطح معني‎داري آن 5% در نظر گرفته شده است. كه تيم‎هاي برزيل و روسيه داراي بيشترين ميزان مهارتهاي رواني و تيم‎هاي چين و هند داراي كمترين ميزان مهارتهاي رواني مي‎باشند.

بحث و نتيجه‎گيري:

در اين بخش هر كدام از فرضيه‎هاي تحقيق و نتايج حاصله از آن همراه با مقايسة آنها با تحقيقات پيشين، به طور جداگانه و به صورت اجمالي مورد بحث و نتيجه‎گيري قرار مي‎گيرد.

فرضيه شماره 1: بين ميزان مهارت انگيزش تيم‎هاي واليبال جوانان جهان تفاوت معني‎داري وجود دارد.

نتايج اين تحقيق كه (در حد آلفا 05/0) مورد آزمون قرار گرفت، نشان داد كه بين ميزان انگيزش تيم‎هاي واليبال جوانان جهان تفاوت معني‎داري وجود دارد. بدين صورت كه تيم واليبال برزيل از لحاظ انگيزش در وضعيت بهتري نسبت به ديگر تيم‎ها و تيم لهستان داراي كمترين مقدار مي‎باشد.

بر همين اساس اين نتيجه با نتايج بدست آمده توسط ماهوني (1989)، اسميت و آدامز (1993)، مايرز و ميخائيل، ليونس و‌آرنولد (1996)، وايت (1997) و ميهن دوست (1380) كه همگي انگيزش ورزشكاران موفق رشته‎‎هاي مختلف تست مورد بررسي خود را بالاتر از ورزشكاران غير موفق بيان كرده‎اند، هماهنگ است، اما با نتايج تحقيقات كالس و لي‎يو (1993) و مايرز، ميخائل، بورگيوس و آنتوني (1999) كه حاكي از عدم وجود تفاوت معني‎دار بين انگيزش ورزشكاران است، مغايرت دارد.

عموم دانشمندان بر اين باورند كه تنها يك عامل يا انگيزه سبب بروز رفتار نيست بلكه انگيزه‎هاي مختلفي باعث گرايش به امر ورزش مي‎شوند كه مهمترين آنها عبارتند از :

1 ـ كسب لذت

2 ـ احساس ارزشمندي

3 ـ تمايل به تعلق گروهي

در رابطه با اينكه در ميزان انگيزش واليباليستهاي جوانان جهان تفاوت وجود دارد مي‎توان به دلايل برانگيختگي بين افراد در عملكردي متفاوت اشاره داشت، بدين معني كه رفتارها در اصل هدف گرا مي‎باشند و اقدام به بروز هر نوع رفتاري نياز به انگيزه‎هاي مربوط به آن رفتار را دارد كه با توجه به تفاوت افراد انگيزه نيز متفاوت است.

با توجه به تئوري‎ها و نظرياتي كه در رابطه با انگيزش وجود دارد مي‎توان اظهار داشت كه ايجاد  انگيزه مناسب در افراد بستگي به بروز محركهاي خاص خود را دارد (محرم‎زاده، 1375) بدين صورت كه در رابطه با واليباليست‎هاي برتر وجود عوامل و محركهايي هم‎چون:

1 ـ حضور مربيان با تجربه (علاقمند نمودن ورزشكار به شركت فعالانه و منظم در تمرينات و مسابقات يا ايجاد تمايل به يادگيري بهتر و بيشتر در بين افراد تيم يكي از عوامل بسيار مهمي مي‎باشد كه مربيان موفق را از ناموفق متمايز مي‎سازد)

2 ـ يادگيري اصول اوليه واليبال (براساس نظريه مزلو فرد در نيازهاي اوليه خود ارضاء نشود انگيزه كافي براي ادامه كار ندارد) (مارتنز، راينر؛ 1371).

3 ـ وجود امكانات لازم (از لحاظ ورزشي، خوابگاهي، تفريحي و غذايي داخل اردو)

4 ـ عدم دغدغه فكري در رابطه با تحصيل (با توجه به برگزاري كلاسهاي آمادگي در داخل اردو)

5 ـ و از همه مهمتر پوشيدن پيراهن تيمي ملي و شركت در مسابقات مهم جهاني، كسب مقام و ... با توجه به نظرسنجي از ملي‎پوشان از عواملي هستند كه باعث ايجاد انگيزه بيشتر در آنان مي‎شود.

 

فرضيه شماره 2: بين ميزان مهارت تمركز تيم‎هاي واليبال جوانان جهان تفاوت معني‎داري وجود دارد.

نتايج اين تحقيق كه (در حد آلفا 05/0) مورد آزمون قرار گرفت حاكي از اين است كه ميزان تمركز بين تيم‎هاي واليبال جوانان جهان تفاوت معني‎داري وجود دارد. بدين شكل كه تيم واليبال چين و برزيل داراي بهترين وضعيت و تيم‎هاي آلمان و ونزوئلا داراي كمترين ميزان مي‎باشد.

با توجه‎به‎اين موضوع اين نتيجه بانتايج تحقيقات انجام شده توسط ميهن دوست(1380)،تقيان(1380)، گولا و ويس و وينبرگ (1981)، شارما و بوچيراما (1986)، مورفي و همكارانش (1987)، باروهال (1992) اور (1994)، مايرز، ميخائل، لويس و آرنولد (1996) و مايرز، ميخائيل، بورگيوس و آنتوني (1999) كه اعتقاد به تفاوت ميزان تمركز در بين ورزشكاران دارند و همچنين با نتايج تحقيقات كاكس و لي‎يو (1993) و اسميت و‌آدامز (1993) كه تفاوت معني‎داري را از لحاظ تمركز بين ورزشكاران مشاهده نكرده بودند متفاوت است. با توجه به شواهد موجود شايد دلايل برتري بازيكنان تيم‎ها از لحاظ تمركز به قرار زير باشد:

1 ـ عدم توجه به مسائلي همچون پيروزي، كسب امتياز، عدم شكست و ...تمركز بر روي انجام تكليف، زيرا بنا به تعريف وبستر در كتاب راه‎هاي پيروزي، تمركز عبارت است از گزينش آنچه كه با اهميت است و چشم ‎پوشي از آنچه اهميت ندارد‌ (وبستر، 1984).

2 ـ تمرين زياد مهارت و در نتيجه خودكار شدن ‌آن، چون ورزشكار در مرحله خودكاري به كمترين مقدار تمركز نياز دارد ( عليجاني، 1371).

3 ـ نداشتن استرس كه خود مي‎تواند بدليل تجربه بازي‎هاي مهم و كشوري و برخوداري از اعتماد به نفس بالا باشد. در رابطه با صحت اين موضوع مي‎توان به تحقيقات باندورا در زمينه اعتماد به نفس اشاره كرد. وي معتقد است اعتماد به نفس مي‎تواند در ميزان افزايش تمركز ورزشكار اثر گذار باشد (تقيان، فرزانه، 1380) نهايتاً مارتنز از استرس و درد بعنوان دو عامل اصلي تأثير گذار كه بر روي تمركز تأثير گذار هستند، ياد مي‎كند(مارتنز، راينر، 1371).

4 ـ استفاده از تصويرسازي ذهني كه باعث مرور تكاليف مهم در ذهن مي‎شود و بالطبع از استرس مسابقه مي‎كاهد. در رابطه با تيم‎هايي كه از تمركز كمتري برخودارند مي‎توان علاوه بر عدم بهره‎مندي كافي آنان از فاكتورهاي ذكر شده به عدم تمركز به موقع و رهاسازي آن اشاره كرد. زيرا اكثر روان‎شناسان ورزشي معتقدند وقتي كه تمركز با احتياط تنظيم نشود ممكن است منجر به احساس خستگي رواني گردد و خستگي رواني همه مكانيزم توجه را در هم ريزد كه متعاقباً خطاهاي جسمي افزايش مي‎يابند و مهارتهاي ساده انرژي جسماني زيادي را هدر مي‎دهند (مارتنز، راينر، 1371).

فرضيه شماره 3 : بين ميزان مهارت اعتماد به نفس تيم‎هاي واليبال جوانان جهان تفاوت معني‎داري وجود دارد .

نتايج اين تحقيق كه (در حد آلفا 05/0) مورد آزمون قرار گرفت نشان مي‎دهد ميزان اعتماد به نفس در تيم‎هاي واليبال جوانان جهان داراي تفاوت معني‎داري است. بدين گونه كه تيم‎هاي برزيل و چين داراي بيشترين ميزان و تيم‎هاي آلمان و ايتاليا كمترين ميزان را دارا هستند. بر همين اساس اين نتيجه با نتايج بدست‌آمده توسط شفيع زاده (1379)، ميهن دوست (1380)، تقيان (1380)، رينگ (1990) كه يكي از ويژگي‎هاي رواني برتر از اعتماد به نفس مي‎داند، مايرز و بورگيوس، موراي و ليونس (1993)، كاكس و لي‎يو (1993)، اسميت و آدامز (1993)، دانگ سون و كانگهون (1994)، جونز، هانتون و سواين (1994(، باو (1996) و مايرز، ميخائيل، ليونس و‌آرنولد (1999) كه همگي اعتماد به نفس ورزشكاران مجرب رشته‎هاي مختلف تحت بررسي خود را بالاتر از ورزشكاران مبتدي بيان كردند، مطابقت دارد. ضمناً با نتايج تحقيقات مايرز، ميخائيل. بورگيوس و آنتوتي (1999) كه تفاوت معني‎داري را از لحاظ اعتماد به نفس بين ورزشكاران تحقيق خود مشاهده نكرده‎اند متفاوت است.

دلايل وجود اختلاف بين اعتماد به نفس ورزشكاران چندان ساده نيست، ولي با رجوع به نظريه‎هاي شخصيتي و رواني شايد بتوان بطور نه چندان عميق پاره‎اي از دلايل را جستجو و بيان كرد. براي مثال گيلفورد (1959) بيان نمود كه سختي و مشكلي كه با آن مواجه مي‎شويم تا حدي بستگي به مقدار لياقتي دارد كه براي پاسخگويي به آن مشكل مورد نياز است. بدين معني كه هر چه لياقت بيشتر باشد مقدار شدت فشار كمتر خواهد بود.

نظر اكسنداين (1986) نيز بدين گونه بود كه واكنش افراد از جهت قرارگيري در موقعيتهاي داراي فشار رواني بالا و تنش‎زا توجه به ويژگي‎هاي شخصيتي آنها متفاوت مي‎باشد. در واقع سطح كارايي و مهارت يكي از تفاوتهاي فردي موجود در اين قبيل شرايط است.

ديويس و آرامسترانگ (1989) نيز در توضيح شخصيت ورزشكاران حرفه‎اي بيان داشتند كه اكثر ورزشكاراني كه در سطوح بين‎المللي به رقابت مي‎پردازند، داراي شخصيت برونگرا بوده و از ثبات احساسي بالاتري برخودار مي‎باشند.

اين قبيل افراد داراي ظرفيت بيشتري جهت تحمل فشار رقابت خواهند بود، لذا اعتماد به نفس آنها نيز بالاتر مي‎باشد (شفيع‎زاده، 1379).

فرضيه شماره 4: بين ميزان مهارت كنترل حالات رواني بين تيم‎هاي واليبال جوانان جهان تفاوت معني‎داري وجود دارد.

نتايج اين تحقيق كه (در حد آلفا 05/0) مورد آزمون قرار گرفت حاكي از اين است كه ميزان كنترل حالات رواني بين تيم‎هاي واليبال جوانان جهان تفاوت معني داري برخودار است. بدين معني كه تيم‎هاي چين و برزيل داراي بهترين وضعيت و تيم ايتاليا در كمترين ميزان مي‎باشد. در هر صورت، اين نتيجه با نتايج بدست آمده از بررسي‎هاي تقيان (1380)، مورفي و همكارانش (1987) مايرز، بوريگوس، موراي و ليونس (1993)، كاكس و لي‎يو (1993)، مايرز، ميخائيل ليونس و‌آرنولد  (1996)، مايرز، ميخائيل، بورگيوس و‌آنتوني 01999) كه نشانگر متفاوت بودن كنترل حالات رواني در ميان ورزشكاران مي‎باشد، همخواني دارد.

دلايل فراواني در رابطه با تنظيم سطح انرژي رواني وجود دارد كه شايد برتري داشتن بازيكنان به واسطه عواملي كه در ادامه بحث مي‎شود، باشد.

1 ـ نقش مربي در تنظيم برنامه‎هاي آماده‎سازي رواني و هدايت ورزشكاران در بدست‌آوردن كنترل حالات رواني بسيار شايان توجه است. مربي با ‌آموزش چگونگي تمركز روي موضوعات مربوط، پرهيز از پريشاني و چگونگي انديشيدن به موادري كه بايد انجام گيرد و يا نبايد انجام گيرد به ورزشكاران كمك مي‎كند تا انرژي رواني خود را هدايت كنند. وجود مربيان با تجربه و كاردان در تيم‎هاي ملي و تيم‎هاي حرفه‎اي شايد دليلي براي بهتر بودن ميزان كنترل حالات رواني در واليباليستها باشد.

2 ـ خود آگاهي، بدين معني كه ورزشكاران مجرب در هنگام اجراي ورزشي، درباره حال فكرمي‎كنند نه گذشته و آينده آنها، به ياد دارند كه چه وقت اجراي خود را تجزيه و تحليل كنند و چه وقت از آن دوري كنند، روان‎شناسان ورزشي عقيده دارند كه خودآگاهي اولين قدم بسوي كنترل حالات رواني است (آقا علي نژاد، 1376).

شايد يكي از عواملي كه واليباليست‎ها در كنترل حالات رواني خود متفاوتند اين باشد كه بين خواسته‎هاي مهم و پراهميت خود و از آن طرف تواناييها و ظرفيت‎هايشان تعارض وجود دارد. در اين صورت در موارد حاد دچار استرس و اضطراب مي‎شوند، عدم وجود مربيان با تجربه، عدم خودآگاهي و آگاهي‎هاي لازم در اين زمينه در نزد بازيكنان مي‎تواند بر اين دليل صحه بگذارد (مارك، اچ انشل؛ ترجمه سيد علي اصغر مسدد).

فرضيه شماره 5: بين ميزان مهارت تصويرسازي ذهني تيم‎هاي واليبال جوانان جهان تفاوت معني‎داري وجود دارد.

نتايج اين تحقيق نشان داد كه در (در حد آلفا 05/0) مورد‌آزمون قرار گرفت،  حاكي از آن است كه تفاوت معني‎داري بين ميزان تصويرسازي ذهني تيم‎ها وجود ندارد.

اين نتيجه با نتايج تحقيقات صورت گرفته توسط ميهن دوست (1380)، تقيان (1380) باروهال (1992) دي فرانچسكو و بورك (1997) وايت (1997) كه همگي ميزان تصويرسازي ذهني ورزشكاران رشته‎هاي مختلف تحت بررسي خود را متفاوت بيان كرده‎اند همخواني ندارد.

شايد بتوان دلايل برتري واليباليست‎ها و ميزان تصويرسازي ذهني را در موارد زير جستجو نمود:

1 ـ قبل از تصويرسازي ذهني از تمرينهاي آرميدگي و در حين تصويرسازي از تمام حواس خود استفاده مي‎كنند.

2 ـ در حين تصوير سازي حركات را احساس نموده و با سرعت صحيحي و اجرايي موفقيت آميز انجام مي‎دهند و نهايتاً به طور منظم در دوره‎هاي زماني كوتاه تمرين مي‎كنند.

ويلي (1988) در اين زمينه معتقد است:

يك ورزشكار ماهر، تصاوير ذهني خود را ماهرانه مي‎سازد، تحت كنترل مي‎گيرد و آن را در راه رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده دستكاري و تعديل مي‎كند (ويلس، 1988).

در مورد ورزشكاران ناموفق يكي از دلايل عدم بهر‎ه‎مندي كافي از تصويرسازي ذهني. عدم آموزشهاي لازم در زمينه توسط مربيان و دست اندركاران تيمهايشان باشد.

فرضيه شماره 6: بين ميزان مهارت هدف گزيني تيم‎هاي واليبال جوانان جهان تفاوت معني‎داري وجود دارد.

نتايج اين تحقيق كه (در حد آلفا 05/0) مورد آزمون قرار گرفت نشانگر آن است كه بين ميزان هدف‎گزيني بين تيم‎هاي واليبال جوانان جهان تفاوت معني‎داري وجود ندارد.

درهمين‎راستا،اين نتيجه بانتايج بررسي‎هاي‎صورت گرفته توسط ميهن دوست (1380)، تقيان (1380)، دي‎فرانچسكو و بورك (1997) و وايت (1997) كه يك از ويژگي‎هاي رواني برتر بازيكنان مجرب را هدف‎گزيني مي‎دانند، همخواني ندارد.

در رابطه با مهارت هدف گزيني گولد (1993) معتقد است ورزشكاراني در هدف گزيني موفق مي‎باشند كه بتوانند: اهداف ويژه، مشكلات اهدافي واقعي، اهداف كوتاه مدت و بلند مدت، اهداف اجرايي، اهداف تلاش انگيز و نسبتاً مشكل، اهداف فردي را براي خود تعيين نمايند. و از آن سو مراحل پيشرفت اهداف و ارزشيابي اهداف خود را مد نظر داشته باشند (دكتر گولد، 1993).

شايد در خصوص پائين بودن ميزان هدف گزيني تيم‎هاي واليبال بتوان اظهار كرد كه مشكل عمده آنها در امر هدف گزيني، عدم حمايت از اهداف آنها توسط اطرافيان آنان باشد كه در نتيجه باعث گرفتن بازخورد منفي از اهداف و سلب اعتماد آنها از هدف‎گزيني مجدد شود (مارتنز، راينر، 1373).


د) پيشنهادهاي برخاسته از نتايح تحقق:

با توجه به نتايجي كه از اين تحقيق در مورد مهارتهاي رواني بدست آمده چند پيشنهاد براي نتيجه‎گيري بهتر از رقابتهاي ورزشي (علاوه بر واليبال) پيشنهاد مي‎شود:

1 ـ به مربيان و مسئولان تيم‎هاي ملي پيشنهاد مي‎شود كه علاوه بر انتخاب اعضاي تيم ملي براساس ملاكهاي فني، آمادگي رواني را نيز مد نظر قرار دهند.

2 ـ به مربيان و مسئولين تيم‎هاي باشگاهي پيشنهاد مي‎شود كه آموزش مهارتهاي رواني را جهت نتيجه‎گيري بهتر از عملكرد تيمي. در كنار آموزش مهارتهاي تكنيكي و تاكتيكي قرار دهند.

3 ـ نتايج اين تحقيق در اختيار مربيان و مسئولين تيم‎هاي ملي و باشگاهي قرار گيرد تا با مقايسه با اين نتايج به برطرف نمودن مشكلات و مهارت‎هاي رواني و افزايش كارايي ا ين گونه مهارتها اقدام نمايند تا در آينده زمينه پرورش نخبه‎هاي ورزشي و قهرمانان بطور وسيعي در سراسر كشور فراهم آيد.

4 ـ به مربيان و مسئولين تيم‎ ملي پيشنهاد مي‎شود، نتايج اين تحقيق را با نتايج ساير تحقيقات انجام شده در اين زمينه در خارج از كشور مورد مقايسه و مطالعه قرار دهند.

هـ) پيشنهادهايي براي تحقيقات بعدي:

1 ـ تحقيقات مشابه‎اي در ساير رشته‎هاي ورزشي انجام شده و نتايح آنها بانتايج‎اين‎تحقيق‎مقايسه‎شود.

2 ـ تحقيقات مشابه‎اي در رشته‎هاي ورزشي انفرادي انجام شده ونتايج آن با نتايج اين تحقيق مقايسه شود.

3 ـ تحقيقات مشابه‎اي در ميان ورزشكاران زن رشته‎هاي مختلف ورزشي انجام شود و نتايح آن با نتايج اين تحقيق مقايسه شود.

4 ـ از آنجايي كه اين تحقيق صرفاً به مقايسه مهارتهاي رواني كه شامل انگيزش، تمركز، اعتماد به نفس.  كنترل حالات رواني، تصوير سازي ذهني و هدف گزيني مي‎باشد، مي‎پردازد. پيشنهاد مي‎شود مهارتهاي رواني ديگر با استفاده از پرسشنامه‎ها و آزمونهاي موجود ميان ورزشكاران ملي مورد مقايسه قرار گيرند.

5 ـ تحقيقات مشابه‎اي صرفاً در بين ورزشكاران يك رشته ورزشي با يكديگر و با ورزشكاران رشته‎هاي مختلف ورزشي در مقايسه با هم صورت پذيرد.

6 ـ تحقيقات مشابه‎اي در رابطه با مقايسه مهارتهاي رواني ورزشكاران ملي ايراني و خارجي انجام گيرد.


منابع فارسي:

1 ـ اصانلو، پرستو (1370)، عامل انگيزه انتخاب رشته‎هاي ورزشي، دسته‎جمعي و انفرادي خانم‎هاي ورزشكار استان تهران، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده تربيت بدني دانشگاه تهران.

2 ـ اصلاخاني، محمد علي، شهيدي، شهريار، (1378) بررسي و مقايسه منتخبي از ويژگي‎هاي روان‎شناختي و دانشجويان دختر و پسر ورزشكار و غير ورزشكار دانشگاه‎هاي زير پوشش وزارت فرهنگ و آموزش عالي مستقر در تهران، جمله حركت شماره 3.

3 ـ آقا علي‎نژاد. حميد (1374) ارزيابي و مقايسه مهارتهاي رواني بازيكنان هندبال شركت كننده در مسابقات بين‎المللي دهه فجر كرمان، كميته ملي المپيك

4 ـ بهرامي. عليرضا (1375) تأثير تصويرسازي ذهني بر شوت بسكتبال تيم منتخب دانشجويان پسر رشته تربيت بدني، دانشگاه اراك، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيت مدرس.

5 ـ پارسا ، محمد (1370) زمينه روان‎شناسي، انتشارات بعثت.

6 ـ تقيان، فرزانه (1380) مقايسه بر خي از مهارتهاي رواني بازيكنان واليبال دختر نخبه و غير نخبه، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده تربيت بدني، دانشگاه تربيت معلم تهران.

7 ـ توماس‎ريموند (1370)،روان‎شناسي ورزشي(محمد حسين سروري،مترجم)انتشارات‎دانشگاه‎گيلان.

8 ـ ثقة‎الاسلامي، علي (1374)، تأثير تمرين ذهني بر مهارت پرتاب آزاد بستكبال دانش‎آموزان پسر مقطع متوسطه شهر بيرجند، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده تربتي بدني، دانشگاه تربيت معلم.

9 ـ خيري، عام (1379) مقايسه انگيزش‎ پيشرفت بين دانشجويان ورزشكار و غير ورزشكار دانشگاه‎هاي ايلام، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده تربيت بدني، دانشگاه تربيت معلم.

10 ـ رحماني نيا، فرهاد، (1377) مباني رواني ـ اجتماعي در تربيت بدني ـ انتشارات دانشگاه گيلان

11 ـ سهرابي، مهدي (1373) بررسي تأثير تمرين ذهني بر مهارت سرويس واليبال دانش‎آموزان پسر ناحيه 4 مشهد، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده تربيت بدني، دانشگاه تهران.

12 ـ شفيع زاده ، محسن، (1379) مقايسه اعتماد به نفس در بين ورزشكاران رشته‎هاي مشت‎زني، كشتي و وزنه‎برداري و همبستگي آن با نخبگي و سابقه تمريني، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده تربيت بدني، دانشگاه تربيت معلم تهران.

13 ـ صنعتي منفرد، شمسي (1371)، بررسي تأثير تصوير‎سازي ذهني بر مهارت تنيس روي ميز، پايان نامه كارشناسي ارشد دانشكده تربيت بدني دانشگاه تربيت معلم.

14 ـ عليخاني، عيدي (1371)، يادگيري حركتي، انتشارات دفتر تحقيقات و آموزش‎سازمان‎ربيت‎بدني.

15 ـ فلاحي، رضا، (1383)، برانگيختگي در ورزش، كيهان ورزشي

16 ـ كاظمي، كيوان (1375) بررسي تأثير تمرين ذهني بر يادگيري كاتا در ورزش كاراته در كاراته كاهاي كمربند سياه (دان 1 و 2). 18 تا 25 سال باشگاه‎هاي كاراته شيتوريو شهر اصفهان، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده تربيت بدني، دانشگاه تهران.

17 ـ مارتنز، راينر(1369)، اعتماد به نفس (ناهيد اتقياء، مترجم)، انتشارات دفتر تحقيقات و‌آموزش سازمان تربيت بدني.

18 ـ مارتنز، راينر (1371) روان‎شناسي ورزشي (راهنماي مربيان)، (محمد خبيري، مترجم). انتشارات كميته ملي المپيك.

19 ـ مارك اچ انشل (1380) روانشناسي ورزشي از تئوري تا عمل ( دكتر سيد علي اصغر مسدد، مترجم)، انتشارات اطلاعات .

20 ـ مناري برد (1370) روان‎شناسي و رفتار ورزشي (حسن مرتضوي، مترجم) انتشارات دفتر تحققات و آموزش سازمان تربيت بدني.

21 ـ محرم زاده ، مهرداد (1375) مباني رواني ـ اجتماعي در تربيت بدني، انتشارات پيام نور.

22 ـ موريس، توني، ج، بال، استفان (1376)، مروري بر آموزش ذهني در ورزش (شكوفه نوابي نژاد، مترجم) ، انتشارات كميته ملي المپيك.

23 ـ وست، ديود آ. بوچيز، چارلز آ، مباني تربيت بدني و ورزش. (احمد آزاده، مترجم) انتشارات كميته ملي المپيك.

24 ـ رينتر، گراهام، مارتين، كتي، راهنماي  عملي روان‎شناسي ورزشي، (محمد كاظم واعظ موسوي، مترجم)، انتشارات كميته ملي المپيك.

25 ـ نمازي ‎زاده ، مهدي (1356)، مباني رواني اجتماعي در يادگيري مهارتهاي ورزشي، انتشارات دانشكده تربيت بدني و علوم ورزشي.

26 ـ نوابي نژاد، شكوفه (1374)، بررسي ويژگي‎هاي رواني ورزشكاران زن شركت كننده در مسابقات قهرماني كشور سال 1373، سازمان تربيت بدني، معاونت ورزشي بانوان كشور، اداره كل ورزش بانوان كشور.


منابع انگليسي:

27 _ Bandura, A. (1986). Recycling misconceptions of perceived self – efficacy, Congnitive Therapy and research, 8, 231 – 255.

28 _ Barr, K. A, & Hall, C.R. (1992). The use of imagery by rowers, International Journal of sport psychology, 23, 243 _ 261.

29 _ Beckmann, J & Kazen, M. (1994). Action and State orientation and the performance of top athletes, In J. Kuhl & J. Beckman (Eds.), Volition and personality, Action versus state orientation, pp. 439 – 452.

30 _ Botterill, C. (19993). Goal setting for athletes with examples from hockey, Behavior modification and coaching Springfield, IL: Charles C. Thomas.

31 _ Boutcher, S.H. & Rotella, R.J. (1987). A psychological skills education program for closed _ skill performance enhancement, The sport psychologist, 1, 127 _ 137.

32 _ Bowe, W.G. (1996) A comparison of six personality factor between professional, College and high school basketball players, Microform publication, Inst for sport & human performance.

33 – Brunde, A. (1963). Olympic philosophy, International Olympic academy Olympia, Grece.

34 – Burton, D. (1989). The impact of goal specificity and task complexity on basketball skills development, The sport psychologist, 3, 34 _ 47.

35 _ Byra, M. (1982). Effect of mental practice on the performance of motor skills, volleyball technical journal, 7, 19 _ 23.

36 _ Cox, R. Liue, z & Qlu, Y. (1996). Psychological Skills of elite Chinese athletes, Int. J. Sport psychologist, 27, 123 _ 132.

37 _ Cox, R. Liue, yoo, H. S. (1995). Playing Position and Psycchological skill in american football. Journal of sport behavior, 18 _ 183.

38 _ Deci, E. L & Ryan, R.M. (1991). A Motivational approach to self : Integration in personality. In R. Dienstbier (Ed), Nebraska symposiun on motivation, Vol. 38 : Persectives on motivation, P. 237 _ 288.]

39 – Defraccesco, C. & Burke, K.L. (1997). Performance enhancement, international of sport psychology, 28, 185 – 195.

40 _ Dimitrov, A. (1987). A Study of the initial motives for playing volleyball  with 10 _ 13 year old girls, vaprosi – no – fiziceskata – kultura – (sofia), 3, 52 – 57.

41 _ Dimitrov, A & Popovskii, V. (1987). The impact of some psychological indices regarding the mastering of certain agme activities, Treniorska _ missal _ (sofia), 12, 27 _ 29.

42 _ Ding, X.e. (1990). Test on several individual psychological characteristics of some elite football in china, Chinese sport science and technology , 5 , 24 – 27.

43 _ Dong sung, S. Kang Heon. L. (1994). A comparative study of mental toughness between elite and non _ elite female athletes, Korean journal of sport science, 6, 85 _ 102.

44 _ Etnier, J. L & Landers, D. M. (1996). The influence of procedural variables on the efficacy of mental practice, the sport psychologist, 10, 48 _ 57.

45 _ Fang. Y. (1997). Establishment and protection of athelete’s self _ confidence, sport science Research, 18 (4), 28, 31, 35.

46 _ Feltz, D.L. (1984). Self _ efficacy as a cognitive mediator of athletic performance. In W. F. Straub (Ed), Cognitive sport psychology, 191 _ 198.

47 _ Fulgham, A. (1999). Implementig a psychological skills training program in high school volleyball athletes, department of psychology sweet briar college.

48 _ George, T.R. (1994). Self confidence and baseball performance: A Causal examination of self _ efficacy theory, Journal of sport &  Exercise psychology, 16, 381 _ 399.

49 _ Gill, D. L. (1986). Psychological dynamic of sport champaign, IL : Human kinetics.

50 _ Gjesme, T. (1981). Is ther any future in achievment motivation? Motivation and emotion, 5, 115 _ 137.

51 _ Goginsky. A. M & Collins, D. (1995). Research design and mental practice, Journal of Sport sciences, 14, 381 _ 392.

52 _ Gorden, S. & winberg, R. (1994). Effect of internal and exernal imagery on criket performance, Journal of sport behlvior, vol 17 , p60.

53 _ Goudas. M, Theodorakis. Y. & Karamouslidis. G. (1998). Psychological skills in basketball preliminary study for develo[ment of a Greek from of the athletic coping skills inventory _ 28, perceptual and Motor skills, 86, 59 _ 65.

54 _ Gould, D. (1993). Goal setting for peak perfomance, Applied sport psychology, 2, 158 _ 169.

55 _ Gould. D & Weinbeg. R. (1995). Foundations of sport and exercise psychology, Human kinetiecs, p. 247 _ 249.

56 _ Halvari, Hallgeir, Thomassen, Tor oskar. (1997). Achievement motivation, sport _ related future orientation, and sport carcer, Genetic, Social & General psychology monographs, Vol. 123 Issue 3, P. 343, 23 P, 8 Charts.

57 _ Hughes, Sam. (1990). Implementing psychological skills training Program in high School athletics. Journal of sport behavior, Vol. 13 Issue 1, P 15, 8 P, 3 charts.

58 _ Iiimarinen, M. (1984). Sport and international understanding, Berline,spring Verlag.

59 _ Jonse, G & Swain, A. (1995). Perdispositions to experience deblititive and facilitative anxiety in elite and non _ elite performers, The sport psychologist, 9, 201 _ 211.

60 _ KuhI, J. (1994). A Theory of action and state orientation In J. Kuhl & J. Beckmann (Eds), Volition and personality, Action versus state orientation, PP. 375 _ 390.

61 _ Lesser, M & Murphy, S. M. (1989). The psychological Skills Inventory for sport ( PSIS): Normative and reliability deta, paper presented at the amnual meeting of the American psychological Association, Atlanta, GA.

62 _ Locke, E. A, Shaw, K. N, Saari, L. M. & latham, G. P. (1981). Goal setting and task performance psychological Bulletin, 90, 125 _ 152.

63 _ Mahoney, M.J. (1989). The psychological Skills Inventory for sport (R _ 5). 5Th edition, Goleta, CA: Health Science Systems.

64 _ Mohaney , M.J, Gabriel, T.J & Perkins, T.S. 91987). Psychological Skills and exceptional athletic performance The sport psychologist,1, 181 _ 199.

65 _ Man, F. Nyarad, R & Gjesme, T. (1994). The Achievement Motives Scale (AMA): Theroetical Basis and results from a rirst try _ out of a Czech from Scandinavian Journal of Educational Research, 38, 209 _ 218.

66 _ Martens, R. (1987). Coaches guide to sport pshchology. Champaign, IL: Human Kinetics.

67 _ Martens, R. (1990). Coaches guide to sport psychology. Champaign, IL: Human Kinetics.

68 _ May, J. R., Veach, T. L., Reed, MW. & Griffey , MS. (1985). A psychological study of Health, injury and performance in athletes on the us alpine skiteam, Physician and sprtsmedicine, 13, 111  _ 115.

69 _ MC Clements, J. (1982). Goal Setting and planning for mental preparations, psychology of sport and motor behavior: Research and practice.

70_ Meyers, M.C, Bourgeois, A.E, Murray, N. & Leunes, A. (1993). Comparison of psychological characteristics and skills of elite and sun _ elite equestrian athletes, Medicine and science in sport and Exercise, 25, 152.

71 _ Meyers, Michael C., Bourgeois, Anthony E. (1999). Mood and Psychological skills of Elite and sub _ Elite Equestrian Athletes, Journal of sport Behavior, Vol 22 Issue 3, 11P, 3 Charts.

72 _ Meyers, Michael C., Leunes, Arnold. (1996). Psychological Skills assessment and athletic performance in collegiate rodeo athletes, Journal of Sport Behavior, Vol 19 Issue 2, P132,15P, 3 Charts.

73 _ Meyers, M.C., Sterling, J. C., Bourgeois, AE, Tredwell, S. & Leunes, A. (1994). Mood and psychological Skills of elite, world _ ranked female tennis players, Journal of sport Behavior, 17, 156 _ 165.

74 _ Morgan, W.P. (1985) Selected psychological factors limiting Performance: A mental health model. Champaign, IL: Human kinetics.

75 _ Morgan, w. P & Pollock, M. L. (1977). Psychologic characterization of the elite distance runner. Annals of the new york Academy of Sciences, 301, 382 _ 403.

76 _Murphy, SM., Fleck, S.J., Dudley, G. &  Callister, R. (1990) Psychological and performance concomitants of increased volome training in elite athletes, Jornal of Applide sport psychology, 2, 34 _ 40.

77 – Onestak, D. M. (1990). The Effects of progressive relaxation mental practice and Hypnosisn on Athletic performance: A Review, Journal of Sport Behavior, Vol 14, No. 4. 248 _ 282.

78 _ Palmer, S.L. (1991). A comparison of mental practice techniques as applied to the developing competitive figure skater, 148 _ 155.

79 _ Raviv, S. & Nabel. N. (1991). Field dependence lindependence and concentration as psychological characteristics of elite basketball players, Netauga _ Israel, N1, Feb 91, P 5 _ 21.

80 _ Roberts, G.C. (1992) Motivation and sport and exercise, Conceptual constraints and convergence, champaign, Human kinetics.

81 _ Rubino. F; Febbe. M.R, Protti. S, Ciorba. P, Banetta. L & Flais. D. (1986). Motivation in team sport : analyses and comparison with non _ Motivated, Medicinadello _ sport (Torino _ Ita), 39 (1), 71 _ 74.

82 _ Sally. A. White. (1996). Psychological skills: Differences between volleyball players on the youth national team and those ivolved the 14s high performance camp.

83 _ schmid , A & Paper, E. (1986). Technique for training cocentration, In. J.M. Williams (Ed), Applied sport psychology: personal growth to peak performance, palo Alto, May Field.

84 _ Singer, R. N, Murphey, Milledge, Tennant, L. Kith. (1993). Handbook of research on sport psychology.

85 _ Smith, D. E. Adams, L. B. (1993). A comparative analysis of cognitive difference among female elite and nonelite and cchool pysical education class nonathletes, montral, Canada.

86 _ Swain, A. & Jones. G. (1996). Effects of goal setting intevention on selected basketball skills, Research Quarterly for exercise and sport, N 66, P51 _ 63.

87 _ Thiese, Kaia E.; Huddleston, Sharon. (1999). The use of psychological Skills by female collegiate swimmers, Journal of sport behavior, Vol 22 Issue 4, 9 P, 1 Chart.

88 _ thomans, P.R. & Over, R. (1994) Psychological and psychomotor skills associated with performance in golf, the sport psychologist, 8, 73 – 86.

89 _ Ungerleider, S. & Golding, J.M. (1991). Mental practice among Olympic athletes, perceptual and motor skills, 72, 1007 _ 1017/

90 _ Vealey, R.S. (1986). Imagery training for performance enhancement. In J.M. Williams (Ed)., Applied sport psychology, mountain view, CA : Mayfield.

91 _ Vealey, R.S. (1988). Future directions in psychological skills training the sport psychologist, 2 318 _ 338.

92 _ Webster, R. (1984). Winning Ways in search of your best performance, Fontau, P.84.

93 _ Weinberg, R.S. (1992) Goal setting and motor performance A review and critique. In G.C Roberts (Ed.), Motivation in sport and exercise (pp. 177 _ 197). Champaiagn, IL: Human Kinetics.

94 _ Winter, G. & Martin, C. (1993). Sport psych _ Basic training program, third edition Adelaid, South Australian Sports Innstiue, sport psychology program.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 10:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره خطرات کوهنوردی

بازديد: 161

 

• كوهنوردى و خطر


ورزش كوهنوردى، با خطر همراه است، معمولاً بخشى از هر كتاب آموزش كوهنوردى، اختصاص به شناخت خطرهاى كوهستان و راه هاى مقابله با آن دارد. همچنين، در بيشتر شماره هاى هر مجله كوهنوردى، اخبارى از حادثه هاى مرگبار يا دردناك به چشم مى خورد. و در صفحه شناسنامه بسيارى از نشريات كوهنوردى، (و برگه هاى درخواست عضويت باشگاه هاى كوهنوردى و بروشورهاى همراه وسايل كوهنوردى) به «خطرهاى ذاتى» اين فعاليت به صراحت اشاره شده و از خواننده خواسته شده كه مسئوليت عواقب ناشى از حادثه هاى كوهستان را شخصاً بپذيرد.

سازمانهاى جهانى كه فعاليتشان مرتبط با كوهپيمايى است، به اين ويژگى اشاره دارند، براى مثال در مجموعه رهنمودهايى كه اتحاديه جهانى حفاظت (IUCN) در زمينه نگهدارى و استفاده از مناطق كوهستانى ارائه داده است، در چند مورد به خطرهاى محيط هاى كوهستانى اشاره شده است: «رهنمود ۱۴۲- مخاطرات به طور سرشتى بخشى از تجربه كوهستان به شمار مى روند، بايد آن را پذيرفت و به رسميت شناخت. نبايد هراس داشت، اما به وسيله احتياط مستمر و درونى شده مى توان هراس را دست آموز و مهار كرد، مخاطرات را پشت سر گذاشت يا با آن روبه رو نشد و از كوهستان لذت برد. كوهستان هيچگونه بى احتياطى را بر نمى تابد. » لازم به يادآورى است كه آن درجه از «احتياط مستمر» كه بتوان با آن به كلى از خطر كوهستان دور شد، عملاً دست نيافتنى است و با كوهنوردى هاى نوآورانه و دشوار، قابل جمع نيست. بيان واقع بينانه خطرهاى كوهنوردى را مى توان در يكى از بندهاى «بيانيه تيرول» ديد كه توسط كريس بانينگتون، كوهنورد پرسابقه در كنگره آينده ورزش هاى كوهستانى در اينسبروگ اتريش (۸ سپتامبر ۲۰۰۲) خطاب به كوهنوردان خوانده شد، و مورد قبول بيش از يك صد كارشناس و كوهنورد و سنگ نورد برجسته جهان قرار گرفت: «مسئوليت خطر كردن ها (risks) را بپذيريد.»

بررسى هاى آمارى بسيارى در زمينه خطرهاى كوهنوردى انجام شده است. فقط براى ارائه يك نمونه، مى توان يادآور شد كه از ميان ۲۱۲ نفر كوهنورد كه از ايران در قالب تيم هاى اعزامى فدراسيون از۱۳۵۲ تا ۱۳۸۲ به كوه هاى بلند جهان (هيمالايا، قراقوروم، تيان شان، پامير) رفته اند، پنج نفر در كوه كشته شده اند (مرحومان عبدالله عزيزى، حسين حراستى، جلال فروزان در برنامه هايى به جز برنامه هاى فدراسيون، محمد داودى در يك برنامه فدراسيون در داخل كشور، محمد اوراز در يك برنامه برون مرزى فدراسيون). اين ميزان خطر (نزديك به ۵/۲ درصد)، نشان دهنده ميزان ريسكى است كه كوهنوردان جدى و پركار، كم و بيش با آن مواجه اند. البته كوهنوردى عمومى، نسبت به كوهنوردى در كوه هاى بلند جهان، خطر بسيار كمترى دارد، به طورى كه شايد بتوان گفت خطر آن از خطر رانندگى حرفه اى و حتى غيرحرفه اى در ايران كمتر است.
• مسئوليت حوادث كوهنوردى

طبق بند ۳ ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامى «حوادث ناشى از عمليات ورزشى مشروط بر اين كه سبب آن حوادث، نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد و اين مقررات هم با موازين شرعى مخالفتى نداشته باشد» جرم به شمار نمى رود. در مورد كوهنوردى به جاى «مقررات»، مى توان عرف جامعه كوهنوردى را مدنظر قرار داد، و گفت به شرط آنكه اين عرف در مكان ورزش (كوهستان) و در زمان اجراى برنامه رعايت شده باشد، مسئوليت حوادث كوهنوردى و عواقب آن (تا حد مرگ) بر عهده كسى نيست. چنانچه اين مصونيت براى دست اندركاران ورزش نبود، انجام تمرين ها و اجراى برنامه هاى ورزشى جدى چنان پرمسئوليت مى شد كه ممكن بود كسى به سرپرستى يا مديريت يك فعاليت ورزشى تن ندهد. از سوى ديگر رعايت نكردن مقررات و عرف ورزشى موجب مسئوليت است كه به ويژه در مورد سرپرستان و مربيان و افراد كارآزموده همراه ورزشكاران، بسيار بيشتر است. سرپرست وظيفه دارد تناسب فعاليت ورزشى را كه بر عهده ورزشكار گذاشته مى شود، با صلاحيت و آمادگى او در نظر بگيرد؛ بر مناسب بودن وسايل و پوشاك او نظارت كند و به شرايط جوى كه فعاليت هاى ورزشى در آن صورت مى گيرد… توجه كند»۶، در موقع بروز حادثه به سرعت و به شيوه اى مناسب به كمك آسيب ديده بشتابد و … قصور در اين موارد، موجب مسئوليت براى وى خواهد بود.

حادثه و آسيب ديدگى جزيى از هر فعاليت ورزشى است، و در ورزشى مانند كوهنوردى جدى، مى توان گفت كه خطرپذيرى يكى از اركان فعاليت است. اما در برنامه هاى«ملى» بايد اين خطرپذيرى كمتر از برنامه هايى باشد كه چند كوهنورد با سطح تجربه كم و بيش يكسان و به شكل دوستانه اجرا مى كنند. چرا كه در شكل دوم، همگى با مسئوليت يكسان به استقبال خطر مى روند و على القاعده پاسخگوى مقام يا جماعتى از مردم نيستند. برعكس، در تيم هاى ملى، ورزشكار جزء سرمايه هاى عمومى به شمار مى رود و از سوى يك سازمان اعزام مى شود، و چون اين اعزام با هزينه مردم انجام مى شود، مسئوليت سرپرست سنگين تر است و بايد به عموم مردم (اعم از متخصص و كارشناس، يا فرد عادى) پاسخگو باشد.

• بررسى مرگ محمد اوراز

با توجه به گزارش فدراسيون كوهنوردى از حادثه گاشربروم يك ۷ و فيلم «از صعود تا صعود» ۸ مشخص است كه اوراز و مقبل هنرپژوه از حدود ارتفاع ۷۸۰۰ متر به ارتفاع ۷۲۰۰ متر، روى يك شيب برفى- يخى سرخورده و پايين آمده اند. علت اين سقوط هر چه بوده (ريزش بهمن، رانش برف و يخ يا سنگ، و يا احتمالا» لغزش پا)، در هر صورت دو نفر نامبرده در زير برف مدفون نشده اند و پس از پيدا شدن توسط «تيم پشتيبانى»، محمد در قسمت سر آسيب ديدگى ظاهرى نداشته اما ظاهراً دچار اشكال جدى در ناحيه كمر بوده است. در مرحله انتقال به بارگاه ۳، او باز سقوط مى كند (همراه دو نفر ديگر) و اين بار دچار آسيب ديدگى و خونريزى شديد در ناحيه سر مى شود. به اين ترتيب مى توان حدس زد كه اوراز در اين مرحله، آسيبى بيشتر از سقوط اول را متحمل شده است. آن طور كه از گزارش و فيلم بر مى آيد، كمك هاى اوليه مانند تلاش براى تثبيت قسمت هاى مشكوك به شكستگى يا آسيب ديدگى (ستون فقرات، …) پانسمان سر، و يا ديگر كارهاى مشابه، دست كم تا حدود هفت ساعت پس از پيدا شدن اوراز و هنر پژوه صورت نگرفته است. به عبارت ديگر دقايق و ساعت هاى حياتى از نظر اجراى كمك هاى اوليه، بدون انجام كار قابل توجهى سپرى شده اند.

كشيدن مصدوم بر روى برف و يخ و سنگ بدون برانكار مناسب كه داراى كفى محكم و حفاظ براى ستون فقرات و سر باشد، موجب وارد شدن يا تشديد آسيب ديدگى هاى ستون فقرات و جمجمه مى شود، به ويژه كه او در مراحل بعدى هم چند بار به داخل شكاف هاى يخى و … سقوط مى كند. نفوذ آب از چادر و زيراندازى كه به دور اوراز پيچيده شده (مطابق اظهارات همراهان او، نايلون از بارگاه دوم به پايين، به دور او پيچيده مى شود) باعث اتلاف شديد دماى بدن مى شود.

عامل تشديد كننده اين اتلاف دما، تعريق بدن و دفع ادرار و مدفوع در مدت تقريباً پنج شبانه روز و نيز ريزش برف بر سر و صورت بوده است. از دست دادن دما، مى تواند به هيپوترميا (Hypothermia) يا آسيب ديدگى شش ها و ديگر اندام هاى درونى منجر شود. در گزارش هاى ارائه شده، هيچ اشاره اى به تغذيه اوراز در پنج روز پس از حادثه نشده است. فقط در يك مورد در فيلم اشاره مى شود كه در روز اول به علت خونريزى، از دادن آب به او خوددارى مى شود، و در گزارش كتبى چند جا به كمبود يا نبود مواد غذايى و آب (براى همه) اشاره شده است. همچنين از گزارش مشخص است كه در دو روز اول سرم هم به او وصل نشده است. كم شدن آب بدن، يكى از عوامل بسيار خطرناك در كوهنوردى است كه مى تواند به تشديد عوارضى مانند سرمازدگى، هيپوترميا، از دست رفتن حس تشخيص و عوارض قلبى- عروقى منجر شود.
نظريه: اجرا نشدن كمك هاى اوليه، ناآشنايى افراد تيم پشتيبانى به اصول حمل مصدوم و نجات در كوهستان، ارائه نشدن رهنمودهاى مناسب از سوى سرپرستى به منظور حمل مصدوم با بهترين شيوه ممكن به كمپ
۳ آسيب ديدگى اوليه را در چند ساعت پس از حادثه به ميزان زياد تشديد كرده است.

موارد قصور: تيم پشتيبانى (چهار نفر حاضر در بارگاه ۳ در روز صعود به سوى قله) و ديگر افراد گروه، نهايت تلاش خود را براى يافتن و حمل يا هدايت مصدومان به پايين انجام داده اند. با نگاهى به فيلم و تجسم شرايط آب و هواى خراب در ارتفاع ۷۰۰۰ تا ۵۰۰۰ متر، مى توان به دشوارى طاقت فرساى اين كار كه تا سرحد مايه گذاشتن از جان پيش رفته پى برد. اما، تلاش و فداكارى اگر در وضعيت مناسب صورت نپذيرد و يا با دانش كافى توام نباشد، ممكن است به نتيجه مطلوب منتهى نشود. موارد قصور در ارتباط با حادثه گاشربروم-۱ را مى توان به دو دسته تقسيم كرد: موارد كلى كه به شيوه مديريت فدراسيون كوهنوردى مربوط است، و موارد خاص كه مربوط به برنامه گاشربروم-۱ است:
موارد كلى: فدراسيون كوهنوردى هيچگاه به شكل منطقى و مستدل به مسئله خطرات كوهستان نپرداخته است و به جز يكى دو مورد اشاره ضمنى و گذرا، در هيچ يك از گاهنامه ها و اطلاعيه هاى خود به اين نكته اشاره نكرده كه كوهنوردى جدى و ممتد در بردارنده ريسك و حادثه است و هرچه روزهايى كه شخص در كوه سپرى مى كند، بيشتر شود و اين كوهنوردى ها در ارتفاع بالاتر انجام شود، خطر بيشتر مى شود. مسئولان فدراسيون، پس از حادثه مرگ اوراز در مورد پرخطر بودن هيماليا نوردى زياد صحبت كرده اند ، اما پيش از اين تقريباً هيچ بحثى در اين زمينه نداشته اند. به اين ترتيب فدراسيون تا حدودى سبب ساز سهل انگارى در ميان كوهنوردان (حتى هيماليا نوردان خود) و زمينه ساز ناآمادگى ذهنى خانواده هاى كوهنوردان شده است.

فدراسيون كوهنوردى، چند بار هم كه به موضوع حادثه در كوهستان پرداخته، به اين تصور دامن زده است كه كوهنوردانى كه بيشتر به كوه مى روند (با تجربه ها) يا اشخاصى كه دوره هاى رسمى را گذرانده اند(به طور مشخص، مربيان فدراسيون) كمتر در معرض حادثه با اين موضوع با داده هاى آمارى و واقعيت هاى جهان كوهنوردى مغايرت دارد. در واقع مربيان كار آزموده يا افراد باتجربه فقط اگر به هدايت اصولى و محتاطانه يك گروه كوهنورد براى اجراى برنامه اى پايين تر از حد نهايى توان خود بپردازند، مى توانند ضريب برخورد با حادثه را كم كنند؛ نوآورى و ركوردشكنى در كوهنوردى با خطر بسيار همراه است. طبق مقررات و عرف ورزش ها، آموزش مناسب شرط اوليه در برنامه ريزى فعاليت هاى ورزشى است. در فدراسيون كوهنوردى، از قابليت هاى فنى پيشكسوتان، مربيان و ديگر كوهنوردان با تجربه كشور در حد مناسب و كافى استفاده نمى شود.

به طور مشخص، در زمينه هيماليانوردى، عمده نيروى آموزشى فدراسيون متشكل از كسانى است كه فعاليتشان در كوه هاى بلند محدود به كارهايى است كه با همين مديريت كنونى شروع شده است. در واقع فدراسيون از تجربه پيشينيان، و كوهنوردان بيرون از دايره بسته همكاران خود، كمتر استفاده كرده است. همچنين از استخدام مربى خارجى (كه پس از چند برنامه اوليه آن در هيماليا لازم بوده) خوددارى كرده و به توصيه هاى كارشناسان در اين زمينه توجه نكرده است.
فدراسيون وظيفه دارد براى تيم هاى ملى، «ورزشكاران نخبه و طراز اول» كشور را شناسايى، گزينش و تقويت كند». در فدراسيون كوهنوردى، اين رويه به نحو مناسبى اعمال نمى شود، اگرچه چند نفرى از اعضاى بعضى از تيم هاى ملى كوهنوردى، جزء كوهنوردان برجسته كشور بوده اند. اما تركيب غالب آنها شامل كوهنوردان كم تجربه و آموزش نديده بوده است. مى توان گفت فدراسيون كوهنوردى قابليت جذب و تحمل كوهنوردانى را كه بيرون از فدراسيون تجربه اندوزى كرده و آموزش ديده اند، و به همين دليل در برابر دست اندركاران فدراسيون جسارت بيان، و«ادعا» دارند، ندارد. در مدت تقريباً هشت سالى كه از شروع برنامه هاى هيماليا نوردى «ملى» فدراسيون مى گذرد، بيشتر چهره هاى پرسابقه، صاحب سبك و داراى قدرت و جسارت با آن كه با فدراسيون شروع به همكارى كرده اند، به دلايل گوناگون از آن رانده شده اند. به نظر مى رسد كه مديريت فدراسيون، در انتخاب تيم هاى ملى بيشتر خواهان كوهنوردان متوسط و حرف شنو!! است.

۴-۱-۳) در فعاليت هاى ورزشى، «رعايت اصل سلسله مراتب مهارت ها و حركات يك اقدام احتياطى است» و به عبارت ديگر بايد از «انجام يا ارجاع حركتى كه ورزشكار حركت مقدم بر آن را نمى داند، پرهيز كرد. زيرا عدم رعايت اين قاعده ممكن است موجب صدمه شود و چون اين بى توجهى از نظر علم حقوق تقصير محسوب مى شود، مربى مسئول پيامدهاى قانونى آن خواهد بود». در كوهنوردى، اعزام شخصى كه سابقه ناچيزى در اجراى كارهاى فنى و زمستانى دارد، يا بر اصول كمك هاى اوليه، كار با قطب نما و حمل مصدوم مسلط نيست، به هيماليا و ديگر رشته كوه هاى بزرگ، قصور به شمار مى رود.

 

 

لایه بندی لباسها (Insulation) :: مهمترین یاور و کمکی که ما در این نبرد داریم، عایق بندی بدن خود با پوشاک مناسب است. نقش پوشاک در اینجا کمک به کاهش انتقال حرارت است که به علت شکل اسفنجی و وجود فضاهای خالی بین بافت آنها انجام می شود. در واقع هوا بهترین عایق برای محافظت بدن در برابر سرماست. فضای خالی بین بافت های لباس باعث کاهش شدت انتقال انرژی از سطح پوست به لایه های بالاتر می شود. در مقابل آب و رطوبت عایق ضعیف تری نسبت به هواست. به همطن دلیل است که پوشاک ضد باد (windproof) از پارچه های بدون منفذ تهیه می شوند.

 چگونه بدنمان را عایق بندی نماییم ::  اگر شما یک خانه بودید در این صورت عایق بندی شما با کمی پشم شیشه و ورق های فایبرگلاس، کار سختی نبود اما اینطور نیست. متاسفانه موجود زنده ای هستید که بدنش دائما در حال تنفس است و تنها از گردش در محیط های معمولی راضی نمی شود بلکه نیاز دارد تا در سردترین محیط ها هم به فعالیت بپردازد. عایق بندی مناسب به معنی پوشش بیشتر نیست. عامل راحتی را نیز باید در نظر بگیرید. در واقع در اکثر مواقع فقط چند میلی متر ریز اقلیم (Microclimate) مناسب در کنار پوسستان به شما راحتی مورد نظر را می دهد. دقیقا همان کاری که حیوانات در طبیعت در سرمای شدید به کار می برند. بر این اساس باید به این موضوع توجه اساسی داشته باشید که هوای محبوس شده در بافت های پوشاکتان در واقع بهترین عایق حفظ حرارات بدنتان است. همان عاملی که کمپانی های تولید کننده پارچه نیز در تولید پارچه های مناسب از ان استفاده می کنند. این ریز اقلیم پیرامون بدن به علت جریان هوا (باد) دائما در حال خنک شدن است و به همین دلیل است که پوشاک تولید شده از پارچه های ضد باد مثل Pertex یا Ventile جز ضروری پوشاک کوهنوردان هستند. میزان حراراتی که یک کوهنورد در حین فعالیت تولید می کند برای سنجش میزان ضخامت عایق های وی بسیار مهم است و باید کنترل گردد. يک فرد که فعالیت می کند 1600 درصد از شخصی بدون تحرک انرژی (گرما) تولید می کند. به این دلیل است که می بینیم در اورست کوهنودان می توانند در دمای-15°C   هم به کوهنوردی بپردازند. زمانیکه مفهوم عایق بندی را دریافتید نکته مهم دیگریباقی مانند و آن اینست که.......

گرم شدن بدن دشمن گرم ماندن آن است ('Getting hot is the worst way to stay warm'):: زمانیکه فعالیت می کنید و یا دمای محیط اطرافتان بیشتر از 37°C یا هردو، دمای بدنتان افزایش می یابد. زمانی دمای پوست بدن به 37°C می رسد بدن شروع به عرق کردن می نماید. عرق کردن تلاش بدن برای از دست انرژی (گرما) و رسیدن به تعادل حراراتی است. همانطور که همه ما می دانیم، زمانیکه بدن عرق میکند و پوست مرطوب می شود، آب شروع تبخیر شدن از سطح پوست می کند و سبب می شود تا پوست شما سرد تر شود.  علت این امر این است که زمانی ک عرق از سطح پوست شما به علت باد جدا می شود امکان تشکیل یک لایه نمدار از هوا در اطراف پوست بدنتان وجود نخواهد داشت وهرچه تعداد مولکول های جدا شده از پوست شما بیشتر مولکول های آب تولید شده توسط پوست باشد شما بیشتر (سریعتر) سردتان می شود. باد بیشتر (تند تر) تنیجه ای جز احساس سرمای بیشتر بر پوست شما برای شما نخواهد داشت. برای جدا شدن یک مولکول آب از سطح آزاد آب مقدار مشخصی انرژی لازم است و این مقدار انرژی با شدت باد رابطه عکس دارد. این همان پدیده معروف اثر باد سرما زایی (WindChill Effect) است. این فرآیند به شدت در کنترل دمای داخلی بدنتان موثر است و شما را سرد می کند (احساس سرمای بیشتری می کنید).

اما ...

 مشکل اینجاست که وقتی یک کوهنورد فعالیت می کند و در نتیجه عرق می کند، حفره های خالی موجود در بافت لباس های وی پر ازآب می شود و به این علت هوا خاصیت عایق بودن خود را از دست می دهد. در این شرایط انرژی می تواند از طریق آبی که در اين حفره ها وجود دارد سریعتر انتقال پیدا کند. .... 

 

برای خنک کردن بدن در این شرایط باید دمای هوای محیط کم شود . برای این کار یا باید کاهش سطح تولید انرژی (گرما) توسط عضلات اتفاق بیافتد یا به وسیله تعویض (remove) پوشش های مان اجازه دهیم تبخیر عرق از سطح پوستمان به راحتی اتفاق بیافتد. با آبی که در داخل بافت پارچه ها وجود دارد احساس سرما بسیار شدید تر حاصل می شود. بخصوص اگر پوشش های ضد باد هم وجود نداشته باشند. در واقع مشکل اصلی اینجا خودش را نمایان می کند یعنی اگر شما لخت بودید عرق می کردید و عرق از سطح پوست شما تبخیر میشد اما حالا شما در داخل لباسهایی خیس قرار دارید که شما را سردتر هم می کنند.

در اینشرایط فرض کنید که بدن شما فعالیت مناسبی هم نداشته باشد و انرزی مناسبی برای جایگزینی انرژِی ازهدر رفته تولید نکرده باشد (مثلا شما برای گرفتن عکس یادگاری در قله وقت تلف بکنید) در این شرایط بدنتان در معرض یک موقیت بحرانی قرار گرفته است. این پدیده خنک شدن (Chilling) است و یکی از مهمترین دلایل افت دمای بدن (hypothermia) است. اینکه درونتان طوفانی از سرما احساس کنید نه بیرونتان می تواند کشنده باشد( being the 'storm within' not the 'stormwithout' thatcan kill ).

دقیقا به همین دلیل است که یک لایه خشک و نازک در روی پوست لازم است تا یک ریز اقلیم (Micro Climate) فعال برای خشک نگه داشتن سطح پوست ایجاد کند. اگر این مفاهیم را درک کرده باشید و تجهیزات مناسبی نیز داشته باشید، می توانید تحت شرایط سخت و سرمای شدید نیز از بروز سرما زدگی جلو گیری نمایید.

 

عرق کردن ممنوع!::

شرکتها و کمپانیهای سازنده محصولات کوهنوردی در شعارهای تبلیغاتی خود ادعا می کنند که با محصولات قابل تنفس و خارق العاده خود، شما را گرم و سطح پوست بدن شما را خشک نگه می دارنند و این کار را تحت هر شرایط آب و هوایی و با هر سطح از فعالیت  بدنی شما می توانند انجام دهند. اما مشکل، محصولات تولیدی و کیفیت آنها نیست بلکه مشکل خود شما هستید. حتی بهترین محصولاتی هم که به عنوان لایه اول تولید شده اند زمانی که عرق کنید، خیس می شوند و کارایی شان کاهش می یابد و زمانی که بیش از حد فعالیت کنید دمای بدنتان بالای 37°C می رود، پس انتظار معجزه از این پارچه های پلی استری و پلی آمیدی نداشته باشد. اولین دفاع در برابر سرمازدگی و کاهش دمای بدن این است که بدانیم چطور از این محصولات بدرستی استفاده کنیم. وظیفه اول شما این است که با کنترل میزان تعرق و انتخاب ضخامت مناسب برای پوشاک لایه اول خود سطح دمای بدن خود را در 37°C تنظیم کنید. اگر رفتار کوهنوردان حرفه ای را بررسی کنید، خواهید دید که آنها از پوشاک نازک استفاده می کنند و زمانی که به دلیل سرمای شدید محیط مجبورند از پوشاک ضخیم تر و لایه های بیشتری استفاده کنند، آنقدر آهسته حرکت می کنند تا تولید انرژی در بدنشان را، در حد مشخصی محدود سازند. به این وسیله آنها میزان تعرق بدن خود را تنظیم می کنند. در ضمن در این مواقع میزان آمادگی جسمانی نیز بسیارمهم است. یک کوهنورد ورزیده کمتر از یک کوهنورد معمولی تقلا می کند و به همین دلیل کمتر هم عرق می کند.  شما حتما کوهنوردان مبتدی  را دیده اید که تمام لباسهای خود در حین حرکت پوشیده اند. دقیقا به همین دلیل است که آنها زودتر خسته شده و زود تر سرمازده می شوند.  آنها نمی دانند که به محض شروع کوهنوردی چه مقدار انرژی توسط عضلاتشان تولید می شود.

 

از مزیت های پارچه ها بهره ببرید . :: دومین چیزی که باید به آن وجه داشته باشید استفاده از پوشاک با کیفیت و مناسب است. از پوشاکی استفاده کنید که دو مزیت را همزمان داشته باشند: به قدر کافی شما را گرم نگه دارند و احتمال سرمازدگی  شما را کاهش دهند وبخاطر ساختار مناسبشان اگر شما موفق نشدید عرق کردن خود را کنترل کنید و لباستان خیس شد قالبیت خود را تا حدود زیادی حفظ کند. به ایت ترتیب شما هب حد بالایی از کارایی در پوشاکتان می سرسید که به شما این توانایی صعود به ارتفاعات بالا در شرایط سخت و حفظ جانتان را می دهد. پارچه کتان بدترین منسوجی است که می توانید در پوشاک خود در برنامه زمستانی استفاده کنید. چرا که به طور کامل از عرق شما اشباع شده و اصلا توانایی انتقال عرق را به لایه های بعدی ندارد. به این ترتیب شما به راحتی سرما زده خواهید شد.

سه خاصیت مهم که پارچه های مورد استفاده در فعالیتهای زمستانی برای مقابل ه با سرما زدگی باید داشته باشند به این قرار است:

        خاصيت فتیله ای داشتن (Wicking):

عرق باید از سطح پوست شما براحتی به لایه های بعدی منتقل شود تا به این ترتیب میزان انتقال حرارت ازبدنتان به کمترین مقدار خود می رسد. این اتفاق به می تواند به اشکال مختلفی صورت بگیرد و بطور معمول بوسیله پارچه های آب دوست (hydrophilic) در پوشاک لایه اول بدست می آید. لباسهای لایه اول به سرعت عرق را جذب کرده و بوسله حرارت دفع شدن بدن آن را به لایه های بالایی منتقل می کنند.

     تراکم (Density):

             یک پارچه کلفت دارای بافت بیشتر و فضای خالی کمتری نسبت به پارچه های نازک است و از آنجا که هوا بهترین عایق است، پارچه های نازک بهترین انتخاب ممکن هستند. بعلاوه اینکه زمان خشک شدن و گرم شدن وقتی خیس می شوند، در این پارچه کمتر از پارچه های ضخیم است.  پارچه های  تهیه شده از پر و پشم های خاص و پلی استرو پلی آمیدتحت عنوان تجاری پلاراز بهترین این پارچه هستند.

     خاصیت ارتجاعی (Stretch):

            هر چقدر پارچه به پوست نزدیک تر باشد، انتقال عرق از آن بسیار بهتر صورت می گیرد. هر چقدر که با پوشاک لایه اول خود، سریعتر به تعادل حرارتی برسید، انتقال حرارت کمتری هم خواهید داشت و می توانید ریز اقلیم (Micro Climate) کامل تری را در سطح پوست خود بوجود آورید. این لایه نزدیک به پوست می تواند نقش بسیار موثری در تثبیت کردن یا بهم زدن تعادل حرارتی در مواقی که بدن سرد یا گرم می شود، داشته باشد. لباسهای لایه اول با خاصیت ارتجاعی بهترین پوشاک لایه اول هستند اما به مرور زمان خاصیت ارتجاعی خود را از دست می دهند و براحتی آسیب دیده و پاره می شوند. 

 لباسهای ضد سرما (Anti chill):: لایه بندی پوشاک بهترین راه برای رسیدن به راحتی و آسایش در شرایط سخت زمستانی است. با استفاده از پوشاک لایه اول جذب (Stretch)، با تراکم  و ضخامت کم، شما می توانید یک ریز اقلیم مناسب در اطراف پوست بدنتان داشته باشید که عرق را از سطح پوستتان جذب کرده و  آنرا به لایه های  بعدی منتقل می کند. با این لایه اول حتی در باد های شدید هم می توانید با اضافه کردن یک لایه ضد باد () بخوبی از خودتان در مقابل سرما محافظت کنید. به همین دلیل است که کوهنوردانی را در هیمالیا می بینید که تنها لباسهای لایه اول خود را به تن دارند و یا در زیر لایه محافظ (Shell) خود تنها پوشش لایه اول را بر تن دارند. 

قابلیت تنفس پوشاک خاصیت بسیار مهمی است و بهمین دلیل شما امروزه با پوشاکی روبرو هستنید که هر سه کار را در آن واحد می توانند برای کوهنوردان انجام دهند. این پوشاک نازک زمانی که با دستکش و کلاه (6 درصد از گرمای بدن از طریق سر به دفع می شود) مورد استفاده قرار بگیرند و قابلیت های بالایی از خود بروز می دهند. ضمن اینکه شما می توانید با افزایش و یا کاهش میزان تحرک خود میزان حرارت تولیدی توسط بدنتان را کنترل کنید. نکته مهم این است که شما به میزان کمتری عرق می کنید و خطر کاهش آب بدنتان (dehydration) شمار را کمتر تهدید می کند که خود عامل دیگر در احساس سرماست. در این شرایط حتی اگر احساس سرما کنید می توانید با افزایش یک لایه به پوشش خود از خود به خوبی محافظت کنید. نکته آخر این است که مطمئن شوید تمام لباسهای انتخاب شده برای لایه های مختلف به خوبی در بدنتان قرار (Fit) می گیرند و به تن کردن و خارج کردنشان براحتی برایتان امکان پذیر است. تنها بر روی شلوارتان متمرکز نشوید که بآیا براحتی متوانید آنرا بپوشید و استفاده کنید در مورد سایر پوشاکتان هم وسواس به خرج دهید.

 

آزمون آخر:: تمام شد. حالا شما مجموعه از اطلاعات را در اختیار دارید که من بعد از آن همایش جمع آوری کرده ام. می دانم که اطلاعات وجود داشتند که مکن است باعث سردرگمی شما شوند اما امیدوارم حداقل این حسن را داشته باشند که مانند من باعث شوند تا شما بیشتر از دمای قسنتهای داخلی بدنتان در برنامه های زمستانی خود محافظت نمایید. و به عنوان آزمون آخر امیدوارم، شما با کنارهم قرار دادن اطلاعات مورد نیاز از این مقاله "هنر تحمل کردن" را بدست آورده باشید

 

 

ریز اقلیم و احساس راحتی ............ Microclimate

 

کمپانی Gore داخل  بخش لغت نامه سایت ش یه لغتی (یا مفهومی!!) را تعریف کرده به نام  Microclimate ترجمه مناسبی که برايش شنیدم ریز اقلیم هست. اینکه ریز اقلیم چیست  و چرا اهمیت دارد ؟

Gore ریز اقلیم را اینجوری تعریف کرده: لایه بسیار نازکی از هوای گرم که نزدیک سطح پوست قرار دارد. اکثر مردم در محدوده دمایی 90 تا 95 درجه فارنهایت و رطوبت 40 تا 60 درصد احساس راحتی می کنن.

در واقع کنترل این درجه حرارات و رطوبت و نگه داشتن اون در یک محدوده مشخص باعث می شود تا ما در شرایط آب و هوایی مختلف بیشترین بازدهی را داشته باشیم. عوامل زیادی بر احساس راحتی تاثیر میگزارند: رطوبت، میزان گرمایی که از بافت پوشاک عبور می کنن، فیزیولوژی بدن هر فرد و عوامل طبیعی. این عوامل به طور کلی در نمودار زیر نشان داده شده اند:

 

همانطور که می بینید از بین این سه فاکتور مهم ما شاید نتوانیم دو تا را کنترل کنیم یا کنترل کمتری بر آنها داشته باشیم اما یکی از آنها یعنی پوشاک را می توانیم با توجه به شرایطی که در آن احساس راحتی بیشتری می کنیم  کنترل کنیم. با شناخت ویژگی های الیافی که در پوشاک استفاده می شوند می شود شرایط ریز اقلیم را به شرایط راحتی نزدیک تر کرد. نمودار زیر را ببنید:

 

در این نمودار دما و رطوبت و احساس راحتی با هم نمایش داده شدند . همانطور که می بینید بهترین شرایط از نظر دما و رطوبت، دمایی بین 31 تا 33 درجه سانتیگراد و رطوبتی بین 40 تا 60 درجه است. قطعا این شرایط برای افراد مختلف با شرایط فیزیکی مختلف فرق می کنن اما آنچه که اینجا معرفی شده به طور عمومی ارایه شده. یعنی میانگینی از شرایط راحتی برای تعداد زیادی از آدمهاست.  وقتی این اطلاعات وجود داشته باشد آنوقت می شود پوشاک را برای تامین این شرایط خیلی آگاهانه انتخاب کرد. و خیلی از پوشش ها را هم خیلی آگاهانه!!! استفاده نکرد. عامل مهم دیگه ای هم که توي  نمودار نیست ولی نقش مهمی در احساس راحتی دارد جریان هوا یا Airstream هست. آنچه اینجا معرفی شده جریانی بین 10 تا 35 سانتیمتر بر ثانیه هست. پس اگر به دنبال این هستیم که در زمستان و تابستان در لباسهايمان راحت باشیم باید این سه تا عامل را در نظر بگیریم و شرایط ریز اقلیم را کنترل کنیم.

اما چطور!!!!!؟؟؟

واضحه که ما احتیاج به پوشش داریم و انتخاب این پوشش تاثیر بسیاری بر ریزاقلیم و راحتی ما دارد. بیاید لباسهایی را که از آنها به عنوان پوشش استفاده میکنیم به دو دسته تقسیم کنیم (البته منظورم در اینجا از لباس آن پوششی است که دقیقا نزدیک پوست قرار دارد یعنی پوشش لایه اول):

1- لباسهای شهری: که عموما از کتان تولید می شوند.

2- لباسهای فنی: که عموما از پلی استر تولید می شوند.

حالا بیایید يك  نگاه دقیقتری به این پوشش ها به عنوان لایه اول داشته باشیم. البته در نظر داشته باشید ما به دنبال احساس راحتی در پوشاک هستیم.

تصویر زیر دید خیلی خوبی به ما می دهد:

Material resulting
in a good microclimate

Material resulting
in a poor microclimate

در این شکل ما با سه بخش یا درواقع با سه تا محصول روبرو هستیم. بخش اول مربوط به یك  محصول به نام PRH هست. بخش دوم مربوط به پوششی که 100 درصد کتان هست  و بخش سوم مربوط به پوششی که 100 درصد پلی استراست .  دایره های سیاه عرق به شکل مایع و دایره های سفید عرق به شکل بخار را نشان می دهند. 

 

 

بخش اول (a):: احساس راحتی.

این بخش همان شرایط ایده ال را نشان می دهد.  یعنی لایه اول عرق را بخوبی جذب می کند و بخوبی هم آن را از خودش دفع می کند. درست مثل یك  فتیله.

بخش دوم (b):: احساس سردی یا سرما.

لایه اول که از کتان تهیه شده باشد همانطور که می بینید عرق و رطوبت را به سختی از خودشان عبور می دهند. این نوع بافت ها اصطلاحا آب دوست هستند. در این بافت ها گرمای بیشتری هدر می رود. و در این پارچه ها احساس سرما می کنیم.

بخش سوم (c):: احساس رطوبت.

این بخش یك  پارچه که 100 درصد پلی استر هست را نشان می دهد. در این شرایط  نسبت به پارچه های کتان رطوبت بیشتری دفع  می شود اما نسبت به حالت اول درصد رطوبت بالاتری بین پارچه و پوست وجود خواهد داشت. 

محصولی که به نام PRH اینجا معرفی شده یك  محصول جدیده!! که هنوز به شکل تجاری در پوشاک استفاده نمی شود یا حداقل من تو کاتالوگ ها ندیدم. اگه آن را کنار بگذاریم با دو طیف محصولات روبرو هستیم آنها که از کتان تهیه شده اند و آنها که از پلی استر تهیه می شوند. 

با توجه به ویژگی هایی که پارچه های تهیه شده از پلی استر دارند از آنها به طور وسیعی در پوشاک کوهنوردی استفاده می شود. تمام محصولات شرکت مالدن میلز که محصولاتش با مارک پلارتک عرضه می شوند از الیاف پلی استر تهیه می شوند.

پس برای اینکه شرایط راحتی را در ریز اقلیم ایجاد کنیم باید بتوانیم با دو تا فاکتور بازی!! کنیم. یعنی بتوانیم رطوبت را کمتر کنیم (چون همه ما وقتی فعالیت می کنیم عرق می کنیم) و باید بتوانیم دما را در محدوده مشخصی ثابت نگه داریم. محصولات متنوعی هم برای این منظور تولید شدند. محصولاتی که در عین اینکه می توانند خاصیت فتیله ای داشته باشند، هوای زیادی هم بین بافت آنها محبوس شده و به عنوان عایق عمل میکنند.

چون با شرایط آب و هوایی متفاوتی حتی در طی یک برنامه چند روزه روبروییم احتیاج به بافت هایی داریم که بتوانند در باد شدید، در آفتاب شدید، در سرمای شدید، در بارندگی شدید شرایط راحتی ریز اقلیم را برای ما محیا کنند. برای این منظور تئوری لایه بندی لباسها از طرف تولید کننده پوشاک کوهنوردی ارایه شده. به طور خلاصه تئوری لایه بندی پوشاک به ما می گويد شرایط ریز اقلیم را با استفاده از لایه های متعدد پوشاک که بافت های متفاوتی دارن و وظایف مختلفی رو انجام می دهند کنترل و بهینه کنیم. آنچه که در حال حاضر مرسوم  هست این است  که از سه لایه پوشاک استفاده کنیم.

1- لایه اول برای جذب عرق از سطح پوست و انتقال آن به لایه های بعدی و کنترل رطوبت بهینه و همچنین حفظ دمای بدن در محدوده مطلوب 32 هست. در واقع مهمترین بخش برای کنترل شرایط ریز اقلیم لایه اول پوشاک ماست. به طور سنتی ما هم از بدترین نوع آن یعنی از تی شرتهای تولید شده از کتان برای لایه اول استفاده می کنیم. بهترین پارچه های تولید شده برای این لایه با کارک های تجاری زیر عرضه شدند:      Dupont-CoolMax  , polartec-PowerDry,   Patagonia-Capilene ,Hellyhansen-Lifa

این که این پارچه ها چه تفاوتی دارند برای من سئوال بود درسته کارایی آنها با هم تفاوت می کند اما مهم این است  که از لایه اول استفاده بشود. لایه اولی که 100 درصد پلی استر باشد. از کتان به هیچ وجه نباید در پوشاک کوهنوردی استفاده کنیم!!!!! :)))

 

  Thermal Underwear          Insulation Layering         Shell Layer

      لایه اول                      لایه دوم                           لایه سوم

لایه دوم:: لایه عایق نامیده می شود. و ظیفه آن حفظ حراراتی که از لایه اول خارج شود. پارچه هایی که برای لایه دوم استفاده می شوند بر این مبنا تهیه شده اند که بیشترین هوای ممکن را بتوانند بین بافتهايشان محبوس کنند. بنابراین این لایه در شرایط آب و هوای سرد به پوشش ما اضافه می شود. همان شرکتهایی که در بالا معرفی شدند هم محصولات بسیار خوبی برای این لایه تولید کردند.

لایه سوم:: لایه محافظ هم نامیده می شود. ویژگیهای این لایه احتیاج به توضیحات مفصلی دارد. برای محافظت در برابر خراشیدگی، بارندگی ها و باد از این لایه استفاده می شود. بهترین بافت های این لایه با مارک های زیر تولید می شوند: Gore-Tex , Hyvent , Aqua-Dry and Dri-Lite.

لایه چهارم:: لایه فوق عایق هم نامیده می شود. پرها بهترین پوشش برای این لایه هستند.

 

 

آن بالا، چه  مي شود خورد؟

بعداز هفت هشت ساعت بالا رفتن توي سرما و به دوش كشيدن يك كوله ي چهل پنجاه كيلويي هيچ چيزي بيش تر از يك ديزي سنگي چرپ و چيلي با ترشي ليته حالت را سرجايش نمي آورد. اگر هم خيلي شيك باشي دلت پيتزا و لازانيا مي خواهد. ولي توي ارتفاع هفت هزار متري نه خبري از ديزي سنگي است نه پيتزا. البته وقتي داري سوپ آماده ات را توي آب جوش هم مي زني مي تواني تصور كني آب گوشتت را داري آماده مي كني. ولي شرمنده، براي پيتزاخورها كاري نمي شود كرد.

براي كوه نورد، سوپ مي تواند يك شام اعياني محسوب شود. چون دو شرط يك غذاي درست و حسابي كوهستاني را دارد؛ سبك و پركالري. به خاطر فعاليت شديد و تعرق مدام، بدن آب و نمك و پتاسيم زيادي از دست داده. پس موقع شام مي توانيد با سوپ، آب و املاح از دست رفته بدن را جبران كنيد.اگه مثل كپل مدرسه موش ها عاشق فندق و بادام و كشمش هستي، بدان و آگاه باش كه درست آمدي. مي تواني همه ي جيب هاي كوله و لباست را پر از اين تنقلات كني و در طول مسير صعود وقت و بي وقت بهشان نكاله بزني، اما وقت استراحت هاي چند دقيقه اي بهتر است از ميوه هايي مثل پرتقال و نارنگي و سيب استفاده كني، البته هيچ وقت شكلات را فراموش نكنيد، هم به خاطر قند و كالري فراوانش هم به خاطر خوش مزگيش.بعضي چيزها هست كه عمرا بهشان لب بزني؛ مثل همين سير دوست داشتني. ولي چون سير مقاومت بدن را زياد مي كند، در روزهاي اول يك برنامه چند ماهه حتما به شما مي گويند كه از آن ميل كنيد؛ البته اين توصيه فقط مال روزهاي اول است؛ چون در ارتفاعات باعث تپش قلب مي شود. پس اگر جلوي چشم هات توي شام اعيانيت سير خرد كردند، سعي كن لبخند بزني؛ چون تو يك حرفه اي هستي.




تجهيزات كوهنوردي

تجهيزات كوه نوردي به دو دسته تقسيم مي شود: وسايل فردي و وسايل گروهي. وسايل فردي كه به كنار، ولي از زير بار وسايل گروهي نمي تواني در بروي. پس بي خودي كوله ات را زيادي پرنكن؛ چون اين كار نه عاقلانه است و نه حرفه اي.

اگر جزو آن دسته از آدم ها هستي كه پوست شكلات شان را هم يادگاري نگه مي دارند، بايد بداني اين جا اصلا جايش نيست. چون به اندازه كافي كوله ات سنگين هست كه دلت بخواهد وسط راه بگذاريش به امان خدا. البته وزن كوله ي كوه نورد هيچ وقت نبايد از وزنش  بيشتر باشد، چون به ستون مهره ها و زانو آسيب مي رساند.


مهمترين وسيله  فردي كفش است و بنا به اين كه برنامه در چه منطقه اي و در چه فصلي انجام مي شود، نوع  آن فرق مي كند. البته اين براي توست كه حرفه اي هستي وگرنه براي من همان كفش عيد پارسال هم كفايت مي كند.
بيشتر كوه نوردها از كيسه خواب هيچ دل خوشي ندارند. چون هرچقدر هم جنسش پر باشد و سبك ولي هنوز نصف كوله شان را پر مي كند. پس بهتر است براي اين نصفه باقي مانده حساب شده عمل كنيد.

باتوم، شكل و اسم حرفه اي همان چوب دستي خودمان است. و چون وسيله اي است كه مدام در دست كوه نورد است بهتر است جنس آن ضد صاعقه باشد. موقع بالا رفتن و پايين آمدن اين قدر به خاطر وجود چنين اختراعي خدا را شكر مي كنيد كه لازم نيست بيشتر از اين من درباره اش حرف بزنم.


 

 

 

 

اهميت برنامه‌ريزي و مديريت در مسايل كوهستان

 

پنج‌درصد از كل جمعيت جهان در نواحي كوهستاني زندگي مي‌كنند و چهل درصد ديگر در نواحي كوهپايه و آبريزهاي كوهستان‌ها سكونت دارند. بنابراين حدود نيمي از كل ساكنان كره زمين به طور مستقيم تحت تاثير محيط كوهستان قرار دارند. بقيه ساكنان زمين هم به طور غيرمستقيم تحت تاثير حضور كوهستان (باد و اثرات آن بر افليم) و منابع پايه (آب) آن است.
قاره آسيا بزرگ‌ترين، بلندترين و پرجمعيت‌ترين رشته كوه‌هاي جهان را در خود جاي داده است. بيش از دويست ميليون آسيايي در محيط‌هاي كوهستاني زندگي مي‌كنند و حدود يك ميليارد ديگر از آنان در پايين‌دست‌ نواحي مرتفع مستقيما تحت تاثير محيط كوهستاني هستند (آمار سال 1993).
بيش از نيمي (52 درصد طبق آمار سرشماري 1353) از روستاهاي ايران يعني جايي كه بخش عمده فعاليت‌هاي كشاورزي و دامداري را در بر دارد، در نواحي كاملا كوهستاني واقع است. جنگل‌ها و آبخيزهاي كوهستاني بهترين مراتع و بيشترين تنوع حياتي فلات ايران را در خود جاي داده‌اند.
فلات ايران در كمربند كوهستاني نيمكره شمالي واقع است و حدود دو سوم سطح ايران را در برمي‌گيرد (2/86 ميليون هكتار كوه‌هاي مرتفع و 5/30 ميليون هكتار كوهپايه‌ها و تپه‌هاي مرتفع). در واقع ايران از نظر فيزيكي مجموعه‌اي از سيتسم‌ها و رشته‌كوه‌هايي است كه يك حوزه مركزي را به صورت يك كاسه احاطه كرده است. به ندرت ناحيه‌اي را در ايران مي‌توان يافت كه از كوه‌هاي اطرافش تاثير نپذيرد. به جرأت مي‌توان گفت كه شرايط اكولوژيك و اجتماعي - اقتصادي ايران به شدت با محيط‌هاي كوهستاني آميخته شده و به منابع آن وابسته است.

در طول تاريخ بشر هيچ گاه كوهستان‌ها به سرعت و شدت چهل سال اخير مورد هجوم و تخريب قرار نگرفته‌اند. رشد جمعيت، تغيير در الگوي زيست و انتظارات مردم و افزايش ميزان بهره‌برداري از منابع كوهستان منجر به مساله حفاظت و بازسازي محيط و منابع مناطق كوهستاني به عنوان يكي از مباحث كنفرانس جهاني «انسان و محيط» انتخاب شد (فصل 13 دستور كار 21 در كنفرانس جهاني ريو 1992).


مساله چنين مطرح مي‌شود كه از يك‌سو:

الف. منابع پايه مناطق كوهستاني از مهم‌ترين منابع طبيعي براي تمدن بشري است. منابع پايه شامل: آب شيرين، برق (انرژي هيدروالكتريك)، منابع بيولوژيك، پوشش گياهي جنگل‌ها، مراتع و حيات‌وحش و همچنين منابع معدني همگي در اين نواحي متمركز هستند.

ب. محيط و فضاي كوهستان چه از نظر فيزيكي و چه از نظر بيولوژيك و اكولوژيك و همين طور از نظر اقتصادي و اجتماعي بسيار آسيب‌پذير و شكننده است و نياز به حمايت خاص دارد.


ولي از سوي ديگر

الف. جوامع ساكن در كوهستان‌ها از فقيرترين جوامع بشري هستند و سطح توسعه در اين نواحي بسيار پايين‌تر از دشت‌هاست. جوامع مزبور فاقد ظرفيت لازم براي اعمال مديريت ضروري براي حفاظت و بهره‌برداري صحيح از اين محيط و منابع طبيعي حياتي هستند. براي مثال در حال يكه منابع طبيعي مناطق كوهستاني آسيا تامين‌كننده زندگي هر 6 آسيايي از 10 آسيايي است. اما درآمد متوسط خود ساكنان آن بسيار پايين و حدود 140 دلار در سال بيشتر نيست (درآمد متوسط آسيايي‌ها بيش از 1000 دلار در سال برآورده شده است.) بدين ترتيب حتي رسانيدن سطح زندگي اين مردم به بالاتر از خط فقر خود دستاوردي بزرگ تلقي مي‌شود.

حضور فقر و بهره‌برداري‌هاي بي‌رويه از محيط و منابع كوهستان‌ها و رشد بي‌رويه جمعيت باعث تخريب شديد محيط و منابع موجود در كوهستان‌ها شده كه خود منجر به فقر بيشتر اهالي مي‌شود.

ب. در سطح جهان و به ويژه در آسيا و كشورهاي در حال توسعه، دسترسي مشكل همواره يكي از علل عدم حضور اين نواحي و جوامع ساكن آن در جريان اصلي توسعه بوده است. اين امر منجر به حاشيه‌اي شدن سياسي و اجتماعي و عقب‌افتادگي اقتصادي كوهستان‌ها شده است، به علاوه جوامع انساني كوهستان‌ها به علت وجود خطرات طبيعي بيشتر، چون ريزش مواد، سنگ و يخ و برف، سرماي شديد، زلزله و دسترسي سخت و پرمخاطره همواره در معرض آسيب بيشتري قرار داشته،‌ نيازمند حمايت بيشتر است.

به دليل مطرح شدن اين مسايل بود كه در كنفرانس جهاني «انسان و محيط» در ريو (1992) كه حداقل دو اقدام كلي به شرح زير براي درك ويژگي‌ها و اعمال فعاليت‌هاي حفاظتي در رابطه با نواحي كوهستاني به تصويب رسيد:
1- كوشش براي انجام و توسعه (ظرفيت‌سازي) علوم و دانش مربوط به اكولوژي كوهستان در ارتباط با توسعه پايدار محيط‌هاي كوهستاني.

2- تشويق (ظرفيت‌سازي) توسعه فعاليت‌ها و راه‌هاي ايجاد درآمد و اشتغال متنوع براي كاهش فشار بهره‌برداري مستقيم اهالي از منابع طبيعي آن مناطق.
مورد اول از آنجا اهميت دارد كه اكوسيستم‌هاي كوهستان آسيب‌پذيري خاصي دارد. آسيب‌پذيري و تنوع محيطي نياز به مطالعه اكولوژي مناطق كوهستاني را براي برنامه‌ريزي بسيار پراهميت‌تر مي‌كند. پارامترهاي اكولوژيك چون دما،‌ بارندگي، تابش نور و ... كه با تغيير در ارتفاع و يا جهت (شمال يا جنوب) نوسان زيادي داشته،‌ باعث پيچيدگي و تنوع اكولوژيك در اين نواحي مي‌شود. در حقيقت محيط كوهستان مي‌تواند در عين حال در برگيرنده بسياري از اكوسيستم‌هاي مختلف از حاره،‌ نيمه حاره، معتدل و سرد و مرتفع باشد و يا در دو طرف داراي دو آب و هواي كاملا متضاد باشد.

مورد دوم از آنجا داراي اهميت است كه بهبود وضع زندگي مردم ساكن در كوهستان‌ها، ترويج روش‌هاي بهره‌برداري متنوع و درآمدهاي مختلف در كنار بهبود زيربنايي نواحي كوهستاني از ضروريات ظرفيت‌سازي مديريت جامع و برنامه‌ريزي توسعه پايدار محسوب مي‌شود.

عوامل متعارض خارجي (اعمال دخالت‌ها و مديريت) از خود واكنش مثبت و پذيرا با عكس‌العملي منفي و دفع‌كننده نشان دهد.

در اكوسيستم‌هاي انسان - طبيعت، فضا يا سرزمين و خصوصا فضاي كوهستاني داراي هويت‌هايي در ابعاد زير است كه هر يك مي‌تواند نقش تعيين‌كننده‌اي در گزينش نوع اعمال دخالت مديريت و برنامه‌ريزي براي آن داشته باشد.
- هويت / نقش اكولوژيك: خصوصيات بيوفيزيكي مكان، زيستگاه انسان و حيات‌وحش و داراي اكوسيستم با توان و ظرفيت ويژه از نظر اكولوژيك.
- هويت / نقش اقتصادي: خصوصيات مكان به عنوان محل بهره‌برداري حاوي محيط و منابع با كاربري‌هاي ويژه و داراي موقعيت جغرافيايي با مزيت‌هاي نسبي، ارزش ملكي و قابل تصرف.

- هويت / نقش اجتماعي: خصوصيات مكان به عنوان محل زيست جوامع انساني، نواحي داراي خطر زياد براي جوامع كه فاقد كاربري بوده و براي حفاظت نگهداري مي‌شوند.


- هويت / نقش تاريخي: خصوصيات مكاني كه در آن فضاي اجتماعي و اقتصادي به طور مستمر وجود داشته، چشم‌انداز خاصي را به وجود مي‌آورد و در برگيرنده ويژگي‌هاي فرهنگي جامعه است.

توجه به ابعاد و هويت‌هاي مختلف فضا در برنامه‌ريزي كاربري اراضي و آمايش سرزمين، خصوصا در نواحي كوهستاني توجه ويژه‌اي را مي‌طلبد. چرا كه در آنجا ساختار و آميزش هويت‌هاي فضا پيچيده‌تر و محيط آنجا بسيار آسيب‌پذير از نواحي هموار دشت‌هاست.


وضعيت نواحي كوهستاني در ايران

مهم‌ترين ويژگي‌هاي فضاي كوهستان‌هاي كشور ما كه مساله مديريت محيط و منابع را پيچيده‌تر و روند توسعه را كند مي‌كند، توان و پتانسيل نسبتا پايين توليد، آسيب‌پذيري اكولوژيكي، حادثه‌خيز بودن، فرسودگي به علت فشار روزافزون بهره‌برداري‌ها و نبودن نظام و قوانين منسجم بهره‌برداري از محيط و منابع آن است.

توان پايين كوهستان‌هاي ايران از نظر بيولوژيك و آسيب‌پذيري اكولوژيك آنها بيشتر به علت خشكي ناحيه است. زيرا سرما و گرماي شديد زمستان و تابستان (نوسانات شديد دما) با هم منجر به ايجاد محيطي مي‌شود، با خاكي كم‌عمق و معدني روي بستري صخره‌اي با شيب تند و شرايط نامساعدي براي رشد، بالندگي و توليدمثل گياهان (توليدكنندگان اصلي) و به تبع آن جانوران و انسان.
كوهستان‌هاي ايران از جمله ديناميك‌ترين كوهستان‌هاي جهان هستند. در اين نواحي پرانرژي، بالاترين شاخص ريسك و سوانح طبيعي را از فرسايش خاك تا لغزش، زلزله و آتشفشان و بهمن در رشته‌كوه‌هاي جوان البرز و زاگرس ثبت كرده‌اند.

بزرگ‌ترين لغزش و حركت كوه در سراسر جهان در زاگرس مركزي گزارش شده (1937 ميلادي) كه منجر به جابه‌جايي 20 كيلومتر مكعب حجم كوه شده است (در سطحي برابر 166 كيلومترمربع). در چنين شرايطي فشار رشد سريع جمعيت، همرا با تغيير و تحولاتي كه منجر به افزايش انتظارات و تغيير الگوي معيشت اهالي شده، به بهره‌برداري‌هاي سنگيني منجر مي‌شود كه فاقد ضوابط و برنامه‌ريزي بوده و تاثيرات مخربي را بر فضاي كوهستان‌هاي ايران مي‌گذارد.
فقدان قوانين و مقررات و كنترل بسيار ضعيف بر شيوه و شدت بهره‌برداري‌ها از منابع ملي مهمترين ضربه‌ها را بر پيكر كوهستان‌ها وارد مي‌كند.

 

مديريت و برنامه‌ريزي محيط كوهستان

مديريت بهره‌برداري و برنامه‌ريزي توسعه در نواحي كوهستاني در دو سطح مختلف (اگر چه مرتبط) مطرح مي‌شود.

الف. در سطح منطقه‌اي: كوهستان در كنار دشت مجاورش.

ب. در سطح محلي: داخل كوهستان از ارتفاعات تا دره‌ها و حاشيه رودخانه‌ها.


 

مديريت و برنامه‌ريزي منطقه‌اي

وجود شرايط متفاوت اقليمي، تفاوت پتانسيل توليد و كاربري‌هاي متفاوت اقتصادي از اراضي و منابع در دشت‌ها در مقايسه با كوهستان‌ها باعث وجود ارتباطي مكمل ميان كوه با كوهپايه و دشت‌هاي همجوارش شده است. توليدكننده كوهستان به بازار دشت‌ها وابسته است و دشت‌ها به منابع و محصولات توليد شده در كوهستان نياز دارند. مهاجرت‌هاي فصلي و دوره‌اي با انگيزه‌هاي مختلف از جست‌وجوي كار در فصول مختلف و استمرار فعاليت‌هاي توليد تا انگيزه‌هاي جهانگردي و تفرج و فرار از شرايط نامساعد آب و هوايي از ديرباز در جوامع ايراني وجود داشته است. ارتباط مكمل فضاي كوهستان و دشت به خوبي در پديده ييلاق و قشلاق ايرانيان مشهود است.

شايد گوياترين نمود سمبوليك اهميت ارتباط دشت با كوهستان‌ها را بتوان در جريانات آب‌هاي سطحي از منشا خود در ارتفاعات تا محل مصرف اصلي در دشت‌هاي حاصلخيز و پرسكنه يافت.

متاسفانه ارتباط ميان كوه و دشت اكثرا به نفع دشت بوده است. حاصل بهره‌برداري (غالبا همراه با تخريب) از منابع ملي ارتفاعات باعث رونق اراضي تحت مالكيت شخصي و زندگي خصوصي اهالي پايين‌دست شده ولي در كمتر موردي حتي بخشي از منافع حاصل از اين منابع صرف احيا و و نگهداري منشا آن و آباداني ارتفاعات شده است.

بسياري از عوارض و كاستي‌هاي نسبي موجود در فضاي كوهستان در صورتي كه در جوار و در ارتباط با دشت‌هاي همجوارش در نظر گرفته شود، به صورت مزيت‌هاي نسبي پديدار مي‌شود. استفاده صحيح از مزيت‌هاي نسبي كوهستان‌ها و دشت‌ها در زمان و مكان مقرر، زيربناي توسعه اقتصادي و منطقه‌اي و كل كشور خواهد بود. اما دقيقا به علت وجود و حفظ همين ارتباط است كه مي‌بايست رشد اقتصادي و ميزان سرمايه‌گذاري‌هاي عمراني در اين دو بخش يا فضا هماهنگ باشد. حفظ هماهنگي در سرعت رشد با توجه به وضع موجود نسبي كوهستان‌ها و دشت‌ها مستلزم سرمايه‌گذاري بيشتر و رشد سريع‌تر كوهستان‌ها نسبت به دشت‌هاست. به عنوان مثال احداث راه‌هاي ارتباطي، اصلاح زيربنا و ايجاد زيرساخت‌ها در فضاي كوهستان حتي براي توسعه خود نواحي دشتي نيز امروزه از اولويت برخوردار است.

متاسفانه برخي از ويژگي‌هاي ذاتي فضاي كوهستان، سختي شرايط اقليمي و ارضي، افزايش هزينه‌ها در اين شرايط و برخي از عواقب توسعه‌نيافتگي نسبي، حمل و نقل مشكل،‌ نبود سرمايه و زيربنا و ... باعث كاهش علاقه مردم (حتي خود اهالي) به سرمايه‌گذاري در كوهستان‌ها مي‌شود. در واقع ما همواره با فرار سرمايه از كوهستان‌ها مواجه بوده و هستيم. كمبود و انتقال سرمايه به محيط مساعدتر دشت‌ها منجر به فقر بيشتر اهالي و نهايتا تخريب سريع‌تر محيط و منابع در آنجا مي‌شود.

با توجه به اهميت توسعه كوهستان‌ها و افزايش سطح زندگي اهالي آن (هم براي توسعه دشت‌ها و هم از نظر حفاظت از منابع پايه) و عدم علاقه‌مندي به سرمايه‌گذاري از طرف بخش خصوصي، اين وظيفه به عهده بخش عمومي و دولت خواهد بود تا لااقل در ابتداي كار و براي ايجاد انگيزه‌هاي بعدي سرمايه‌گذاري‌هاي اصلي و اصلاح زيرساخت‌ها و خدمات را در كوهستان‌ها به عهده بگيرد. اين سرمايه‌گذاري‌ها اگر چه سنگين و ديربازده هستند ولي از سودمندترين سرمايه‌گذاري‌هاي زيربنايي در درازمدت محسوب مي‌شوند. به علاوه شايد تا عادلانه نباشد اگر اهالي دشت‌ها در برابر بهره‌برداري‌هاي فراوان و مجاني و تخريب‌هاي فراواني كه در كوهستان داشته‌اند،‌ بخشي از هزينه‌هاي سنگين و ضروري توسعه نواحي كوهستاني را هم به عهده بگيرند.

مديريت و برنامه‌ريزي محلي

مديريت و برنامه‌ريزي صحيح فضاي كوهستان در سطح محلي در درجه اول مستلزم شناخت تنوع اكوسيستم‌هاي محلي در فضاي ناهموار و متغير آنجاست. در اين حال آگاهي از وابستگي موجود ميان اكوسيستم‌هاي محلي از ضرورت‌هاي مديريت صحيح فضاي كوهستاني است.

هر بخش (اكوسيستم) از ناهمواري‌هاي فضاي كوهستان داراي مزيت نسبي براي يك نوع كاربري است. انواع بهره‌برداري كشاورزي، مرتع‌داري، جنگل‌داري، احداث مسكن و جاده و با توجه به نوع كاربري مناسب ناحيه تعيين مي‌شود.
با استفاده صحيح از مزيت‌هاي نسبي طبيعي و اقتصادي فضاهاي متنوع كوهستان در سطح محلي مي‌توان نه تنها كاستي‌ها و نقايص اين فضاها را به حداقل كاهش داد بلكه حتي از آن به نفع مطلوب بهره گرفت.

از ديگر نيازهاي مديريت و اجراي موفق برنامه‌ريزي‌ها در نواحي كوهستاني مشاركت فعال مردم در فعاليت‌هاست. اين امر به ويژه در رابطه با طرح‌هاي وسيع‌تر و جامع‌تر اهميت خاصي دارد. به عنوان مثال طرح‌هاي آبخيزداري و يا احيا و بهره‌برداري صحيح از جنگل‌ها و مراتع بدون مشاركت مردم (تطبيق سيستم‌هاي بهره‌برداري و الگوي معيشتي) به صورتي پايدار ممكن نخواهد شد. در اين رابطه نيز با يكي از تضادهاي فضاي كوهستان مواجه مي‌شويم. (نياز به سرمايه و نبود سرمايه و يا رابطه فقر و تخريب منابع) يعني نياز به مشاركت مردم در محيطي فاقد روحيه تعاون و مشاركت.

ايجاد روحيه تعاون و همكاري و آمادگي پذيرش نوآوري در جوامع منزوي و پراكنده و محافظه‌كار كوهستان‌ها به سادگي ميسر نمي‌شود و مستلزم تحقيق، كار و كوشش مضاعف است. در بسياري از موارد به جز آموزش و ترويج وسيع و طولاني،‌استفاده از ساختار سنتي اجتماعلي ايلي (طايفه، مال و خانوار) تنها چارچوب مناسب براي شكل‌دهي به ساختاري مشاركتي است.
مطالعه و استفاده از روش‌هاي بومي و سنتي مديريت محيط و منابع كوهستاني نيز در برخي موارد راهگشا براي اعمال روش‌هاي جديد بهره‌برداري و ايجاد الگوهاي جديد معيشتي است. روش‌هاي سنتي بهره‌برداري از محيط و منابع حاصل از قرن‌ها ارتباط نزديك انسان با فضاي كوهستاني پيرامونش است.
با استفاده از چارچوب و منطق اصلي آن مي‌توان همكاري و مشاركت مردم (پذيرش اجتماعي) را ترغيب كرد و به علاوه از ريسك استفاده غلط از روش‌هاي جديد ولي نامناسب براي اين فضاي خاص و پيچيده نيز مي‌توان احتراز ورزيد.
براي مديريت صحيح محيط و منابع و برنامه‌ريزي توسعه پايدار در فضاي كوهستاني ‌بايد با توجه به ويژگي‌هاي محيط محلي و با توجه به ارتباطات منطقه‌اي كوه با دشت، با حفظ منافع اهالي كوهستان روش‌هاي مختلف و متناسب با شرايط محلي و سياست‌هاي كلان ملي را طراحي و پس از حصول اطمينان از پذيرش اجتماعي طرح‌ها، آنها را با مشاركت مردم به اجرا گذاشت. از آنجا كه در حال حاضر هيچ‌گونه برنامه‌ريزي يا مديريت خاصي براي مناطق كوهستاني اعمال نمي‌شود، اين شيوه‌ها‌ بايد برحسب ارزش محيطي، پتانسيل‌هاي طبيعي متفاوت مناطق كوهستاني و به طبع شرايط محيطي گزينش شوند.
توسعه در اين نواحي در هر حال آهسته و سرمايه‌گذاري‌هاي سنگين آن بازدهي آرام خواهد داشت. اما در درازمدت همين سرمايه‌گذاري‌ها ضامن حفظ منافع كل منطقه و منتهي به ظرفيت‌سازي براي برنامه‌ريزي‌هاي هماهنگ و پايدار آينده خواهد بود.

پيرو عدم كارآيي برنامه‌ريزي‌هاي بخشي در كوهستان و عدم انطباق ميان بسياري از اصول مديريت نواحي هموار دشتي در كوهستان‌ها، نياز به برنامه‌ريزي‌هاي متكي بر توسعه غيربخشي و يكپارچه و قوانين جديد و خاص توسعه و مديريت محيط و منابع كوهستان در سطح جهاني، مشخص و معلوم شده است،‌ شايد به به تبع همين نياز واقعي است كه قوانيني چون «قانون كوهستان» در كشورهاي جامعه اروپا تدوين و تصويب شده است.

ماده اول قانون كوهستان مي‌گويد: «ويژگي و هويت خاص فضاي كوهستان بايد توسط دولت‌ها شناسايي شده و نياز به ملحوظ كردن اين شناخت در سياست‌گذاري‌هاي ملي كشورها مسلم است.» در كنفرانس جهاني ريو، بخشي از دستور كار 21 (كه تمام ملل جهان متعهد اجراي آن شده‌اند.) به محيط‌هاي آسيب‌پذير كوهستاني اختصاص يافت.

سرزمين ما با تاريخ طولاني تجربيات ارتباط انسان با محيط كوهستاني از گنجينه غني تجربيات درباره زيست و توسعه پايدار در نواحي كوهستاني برخوردار است.

آميزش اين تاريخ و سنن با تازه‌ترين دستاوردها در كشورهاي توسعه‌يافته اروپا در رابطه با مديريت و برنامه‌ريزي توسعه كوهستان‌ها تلفيق مناسبي براي ساخت سياست‌ها و خط‌مشي‌هاي توسعه آينده نواحي كوهستاني كشورمان خواهد بود.
براي ظرفيت‌سازي و اعمال فعاليت‌هاي مطالعاتي مديريتي همانند بسياري از نقاط جهان شايد موثرترين و كم‌هزينه‌ترين كار،‌ ايجاد شوراهاي كوهستان در سطح بخشداري‌هاي نواحي كوهستان در سطح بخشداري‌هاي نواحي كوهستاني باشد. چنين شوراهايي شامل كميته‌هايي نظير كميته اهالي، كميته مسئولان محلي و كميته پشتيباني فني، مي‌تواند با صورت‌برداري و نظارت بر تمامي فعاليت‌هاي جاري در مناطق كوهستاني و حيطه بخشداري‌ها مسايل را بررسي كنند و پيشنهاد دهند و با توجه به نيازها، مطالعات و يا پروژه‌هاي اولويت‌دار اجرايي مديريتي تصويب شده در شوراي عالي كوهداري را اجرا كنند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 10:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره علوم ورزش

بازديد: 313

 

علوم ورزش

علم ورزش ، علمي است که در آن به مسائل علمي و تخصصيورزش پرداخته مي شود و هدف از اين علم آن است که علاقه مندان به ورزش از اين طريقپي به کليه مسائل مربوط به علوم ورزش برده و آن را بکار بندند تا کمتر دچار آُسيبشده و همچنين از طريق علم ورزش مهارت خود را در هر رشته ورزشي افزايش دهند .
آدمي در مراحل تمدن بهدرجات عالي رسيده وانديشهو فکر او بسيار تابناک شده و حاصلکار و انديشه و هوشمنديانسانيعنيعلومو معارف بشري نيز روز به روز وسعتيافته است . هر يک ازدانشها و فروغمعرفتهاي انساني در قرن بيستم به صورتدرياي پهناور در آمده است به طوري که در هر يک از رشته هاي علوم بايد سال ها وقتصرف کرد تا در آنتخصصيابد و به مقام شامخي برسد ، نه تنهاناگزير است از برگزاري مسابقه آن علم يا فن در جهان آگاه گردد و از بزرگان آن رشتهتاسي جويد و پيش برود ، بلکه همين فرد بايد علاقمند به اين رشته هم باشد و همينموارد لزوم داشتناطلاعاتکافي و يامعلومات عموميرا ايجاب مي کند . امروزه هيچکس حتي کساني که فقطورزش را بخاطر ورزش نهبخاطر اهدافقهرمانيدررقابتهاي رسمي انجام مي دهند ، نمي توانندمنکر ارزش روش هاي علمي در بالا بردن سطحتکنيک،تاکتيکو بطور کليکيفيتتيم ها در هر نوع ورزشي باشند . درورزش اجراي صحيحمهارتها وابسته به رعايتاصولو قوانيني علمي متکي بر اصولمکانيکيوبيومکانيکياست .
وقتي رقابت ها در سطححتي صدم ثانيه ها کشيده مي شود صرف نظر از تلاش شخصي ورزشکار در پيروزي ، به طوردقيق ارزش تمرينات و نحوه ي استفاده حداکثر از قدرت و توانورزشکاردر تمرينات توسط يکمربيآگاه و با استفاده از روش هاي علمي وساير خصوصياتي که يک مربي موفق بايد داشته باشد از جمله اصول علميتربيت بدني،برنامه ريزيصحيح تمرينات به نحوي کهورزشکار در روزمسابقه درحداکثر کيفيت بدني و توان مسابقه باشد به طور کامل روشن و غير قابل انکار است .
اگر ما ادوار گذشته را مورد مطالعه قرا دهيم در مي يابيم که در مسير عموميتاريخ زندگاني انسان ، فرهنگ ها و تمدن هاي بسياري بوجود آمده است و پيدايشاجتماعات و حرکت آنان اگر چه به ظاهر مستقل بوده ولي به حقيقت در يکديگر تاثيراتمتقابل داشته و تاريخ عمومي بشر را از جنبه هاي حرکت دروني و بيروني به وجود آوردهاست .


 

نقش اساسي علوم ورزشي


اگر چه علومورزشي و نقش اساسي آن در بين تماميمللهنوز به مراحلکمالنرسيده ولي بدين نتيجه نهايي رسيده استکه اولا: اجتماع انساني چون تشکلالکترونيوپروتونيو تجمعمنظومههاي شمسي پيوسته متحرک و متکامل بودهو از مراحل مختلفي گذشته است و در ثاني : تحول و حرکت افراد اجتماع نه فقط از جنبههاي معنوي و دروني مورد مطالعه بوده بلکه براي تطابق حرکات روحي و جسمي انگيزه هايعلمي را مورد توجه قرا داده و دوام حيات و زندگي خويشتن را در اين يافته است که جسمو روح خود را مبتني بر تحول زمان ونظام خلقتهماهنگ ساخته تا با توازن اين دوپديده ي محسوس و معقول سزاوار عدلآفرينشو محق به ادامه ي زندگي سالم ومتعالي باشد .
ورزش محتوي زندگي نيست بلکه نوايي است که زندگي را همراهي مينمايد . حفظسلامتملل و ايجاد تحول در جوامع مختلف ،همان قدر براي سرنوشت و زندگي بشري هم بوده است کهاکتشافاتو اختراعاتصنعتيبوده اند .

همه ي اينتلاشها ،تحقيقها ،تفسير ها وتجربياتوآزمايشهاي علمي در اين مدت بيش از دو قرنباعث شدندتربيت بدنيبه صورت علم جداگانه اي درآمده وانجام ورزش براي مردم جوامع صنعتي جنبه ي حياتي پيدا کند براي اين که احتياج جوامعکنوني ، بهنيروي انسانيسالم بيش از هر زمان ديگر قابللمس است ، در جوامعي که نارسائي هاي کمي و کيفي ورزش وجود دارد عقب افتادگي آنجامعه نيز چشمگير است و از اين روست که ورزش امروز در جوامع مترقي دنيا علاوه بر اثراتبهداشتيو نقش مهم آن در سلامت يک ملت بهعنوان يک پديده ي اجتماعي و عامل مهم اقتصادي مورد مطالعه وپژوهشعلمي قرار مي گيرد به اين دليل کهترقي دانش و فنون و پيشرفت تمدن مسائل تازه اي به وجود آورده است که در گذشته يامورد نظر نبوده و يا آن که چندان توجهي به آن نمي شد .

بررسي هاي عملي ورزش وتربيت بدني در جوامع صنعتي امروز جدا از پژوهش هايپزشکي ،آموزش و پرورش،روانشناسي ،بهداشت،جامعهشناسي ،اقتصاد وتاريخ نبوده بلکهبا همه ي علوم فوق رابطه مستقيم دارد .

تربيت بدن فرصت را به کودک ، نوجوان وجوان مي دهد کهاستعدادهاي خود را بيازمايد و به پرورش خودبا راهنمايي مربي آگاه همت ورزد . نوجوان و جوان امروزي فقط در محيط ورزش حاضر استنظم را بپذيرد ، چرا که در آن محيط همه مانند او به دستورها ومقرراتمربوط احترام مي گذارند و مسئلهتبعيضمطرح نيست همسالان و همراهان ديگرش هممجبورند به دستورهاي مربي عمل کنند .

 

علوم تغذيه در ورزش

شايد فقط يک ورزشکار حرفهاي از ارزش تغذيه در انجام ورزش ها آگاه باشد و به خوبي نقش تغييراتي را که رژيمغذايي در بهبود انجام تمرينات دارد را درک کند.
شواهد بسياري نشان دهنده رابطهبين مصرف غذا و انجام ورزش ها هستند. همچنين يکرژيمغذايي بد، به طور يقين اثر منفي بر انجام حرکات ورزشي، حتي اگر به صورت غيرحرفه اي باشند، دارد. يک رژيم غذايي که شامل مقدار کافي ازکالري ،ويتامينها، مواد معدني و پروتئين باشد،انرژي لازم براي انجام يک مسابقه و يا يک ورزژش تفريحي را تامين مي کند.

ارتباطتغذيه باورزش از پيش از عصرطلائىيونانشناخته شده بوده است. توجه بهفعاليت‌هاى جسماني، غذاى مناسب و در کل سلامت عمومى بدن ذهن دانشمندان سامورائي،هندي، مصري، ايرانى و ديگر تمدن‌هاى قديمى را به خود مشغول نموده بود. بيابانگرداناوليه از غذاهائى چونماهي،گوشت حيوانات وحشي،دانه‌ها، حبوبات، غلات و ميوه‌هاى وحشى در دسترس استفاده مى‌کردند. در واقع مى‌توانعده‌اى از آماده‌ترين افراد اين گروه از لحاظ جسمانى را اولين ورزشکارانتاريخ ناميد، چراکه اغلب مسافت‌هاى طولانى را در زمين دشمن يا اقليم‌هاى ناآشنا براى به‌دست آوردنغذا طى مى‌کردند. بعدها، وقتى شکارچيان به‌طور ثابت در يک محل مستقر شدند، براىتقويت دست‌ها به انجام ورزش هم مبادرت ورزيدند.

 

فيزيولوژي ورزشي

فيزولوژي ورزش ، مطالعه آموزش تاثيرات بلند مدت فوري ومشارکت ورزش بر روي سيستم متعلق به جسم انسان مي باشد.

تغذيه و اساس عملکرد انسان در ورزش

تغذيهمناسب ،پايه و اساسعملکرد جسمانيرا تشکيل مي دهد زيرا علاوهبر فراهم کردن سوخت براي اعمال زيستي ،موادشيميايي مورد نياز براي استخراج و استفاده ازانرژي بالقوهموجود در اين سوخت را نيز مهيا مي کند . غذا همچنين تامين کننده عناصرضروري براي تشکيل بافت جديد و ترميمياختههاي موجود است . شايد بعضي چنينپندارند که چون تغذيه مناسب برايتمرين هاي ورزشيرا مي توان به آساني ازطريق رعايت رژيم غذايي کاملا متعادل بدست آورد در مطالعهعملکردهاي ورزشيتغذيه مناسب چندان اهميتيندارد . با اين حال ، اين موضوع مورد تاکيد است که وقتي مطالعه تمرين هاي ورزشي ازبعد ظرفيت هاي انرژي مورد توجه قرار مي گيرد ، بايد از منابعانرژي غذاييو نقش مواد غذايي در مراحل آزادسازي انرژي آگاه بود . با اين ديدگاه براي علاقمندان بهورزش اين امکان وجوددارد که اهميت تغذيه مناسب را درک نمايند و اعتبار ادعاهاي مربوط بهمکملهاي غذايي و اصطلاحات تغذيه اي ويژه براي کمک به عملکرد هاي جسماني را به شکلنقادانه اي ارزيابي کنند . چون مواد غذايي مختلف عامل ايجاد انرژي تنظيم مراحلفيزولوژيکمربوط به تمرين هاي ورزشي هستندبنابراين مي توان اصطلاحات رژيم غذايي را با بهبود عملکرد ورزشي مرتبط دانست . اغلبافراد وقت و انرژي چشمگيري را صرف دستيابي به عملکرد ورزشي بهينه مي کنند و تنها بهدليل پيروي از يک برنامه تغذيه اي ناکافي ، مغاير و گاه مضر با شکست روبرو مي شوند . سرانجام اينکه اکنون مشخص شده است که روش هاي گوناگون تغذيه صحيح مي تواند باامراض مختلف مقابله کند و تمرين هاي ورزشي منظم در اين امر سهم مهم و مثبتي دارد .

 

انرژي و فعاليت هاي جسماني در ورزش

واکنش هاي شيمياييکه نيازي به مصرفاکسيژن ندارند به سرعت انرژي قابل توجهي براي دوره هاي کوتاه زمان توليد مي کنند . اين نوعواکنش هاي بي هوازيسريع براي حفظ يک عملکردمعياري سطح بالا در فعاليت هاي سرعتي و ساير اعمال انفجاري شديد کمال اهميت رادارند . براي مقايسه در فعاليت هاي هوازي طولاني مدت ، انرژي از مواد غذايي و ازطريق واکنش هايي که نيازمند اکسيژن اند گرفته مي شود . براي اينکه اين عمل نتيجهبخش باشد فرآيند شرايطفيزولوژيکايجاب مي کند تا از چگونگي توليدانرژي براي حفظ فعاليت هاي ورزشي ، منابع اين انرژي و انرژي مورد نياز براي فعاليتمعين آگاهي داشته باشيم .

در اين بخش به طور گسترده اي نحوه اخذ انرژي شيمياييموجود در مواد غذايي به وسيله ياخته و استفاده از ان براي توان دهي به اعمال زيستيبررسي مي شود و البته بر اهميت مواد غذايي و فرآيندهاي انتقال انرژي در تداوم اعمالفيزيولوژيک به هنگام فعاليت هاي سبک ، متوسط و شديد تاکيد مي کند .

 

رابطه حرکت و ورزش با دستگاه تنفس

ارتباط حرکت بادستگاه تنفسبسيار روشن و آشکار است . شماده پله را تند بالا برويد و يا 100متر تند بدويد . ملاحظه مي کنيد که نفس شما بهشمارش مي افتد . توضيحش ساده است . ماشين هاي موتوريبراي حرکت هاي تند بنزين زيادتري لازم دارند . بدن انسان نيز براي حرکت تند احتياجبه نيرو و انرژي بيشتري دارد. اين انرژي با سوخت و ساز مواد غذائي در مقابل اکسيژنيعني اکسيداسيون به دست مي آيد . زندگي سلولهاي بدن و فعاليت آنها به اکسيژن بستگيدارد . شما اگر روي پايتان طوري بنشينيد که روي شريان پا (رگ پا ) فشار بيفتد درچند دقيقه پايتان کرخت مي شود و گز گز مي کند . اين همان کندي جريان خون و کمبوداکسيژن است ،همانطور روي شريان هاي نقاط ديگر بدن اگر فشار بياوريد يا مانعي مجرايرگ ها را مسدود نمايد ( مانند آمپولي در شريان قلب ) جريان خون و اکسيژن قطع و عضوبا ورود ناراحتي از کار خواهد افتاد . تحمل اعضا ء بدن در مقابل کمبوداکسيژن متفاوت است . دست و پا و اطراف بدن تا 1-2 ساعت به قطع جريان خون تحمل دارند ولي ازهمه بيشتر مغز و قلب به اکسيژن احتياج دارند . پس از قطع جريان اکسيژن ( قطع تنفس ) مغز در يکي دو دقيقه و قلب نيز در 2-3 دقيقه از کار مي افتد . خوشبختانه اکسيژن بهمقدار فراوان و مفت و مجاني در هواي آزاد وجود دارد و 21% ترکيب هوا اکسيژن است . در سطح دريا غلظت آن بيشتر و در ارتفا عات هر چه بالا تر برود مقدار آن کمتر مي شود .

فشار آتمسفر تا ارتفاع 3000 متر هر 10 متر يک آتمسفر کمتر مي شود . از 3000متر به بالا هر 20 متر يک آتمسفر کمتر مي شود .

در هر ارتفاعي نسبت اکسيژن باگازهاي ديگر ترکيب هوا ثابت و 21% مي باشد .
اگر کسي سوارهواپيماو ياهليکوپترشود و در ارتفاع 6000 متر پيادهشود گرفتار مشکلات تنفس و کمبود اکسيژن بوده به تنگ نفس ، سر گيجه و تهوع و بيحاليگرفتار خواهد شد و از 8000 متر به بالا قادر به تنفس و زندگي نخواهد شد . ولي باصعود چند مرحله و اقامت چند روزه در فواصل ارتفاعات مکانيزم اتوماتيک بدن با تحولاتو تغييرات هشيارانه و اعجاب انگيز در ترکيبات خون کمبود اکسيژن را جبران خواهد کرد . در استراحت چند روزه در ارتفاعات با مکانيزم اسرار آميزيطبيعتهشيار بدن به نسبت کم شدن غلظت اکسيژندر هواي بلندي ها تعداد گلبول هاي قرمز ( اکسيژن آور ) خون را بالا مي برد تا گلبولهاي زياد از غلظت کم هوا اکسيژن کافي را فراهم کرده آفتي از کمبود اکسيژن در سلولهاي بدن عارض نشود . اين اختلاف در تعدادگلبولهاي قرمز خون به طور طبيعي در خونساکنين کنار دريا و يا ارتفاعات وجود دارد.
ساکنين همسطح دريا در يک ميليمترمکعب خون در حدود 4 ميليون گلبول قرمز دارند ، در حاليکه ساکنين فلاتهاي بلند مانندتبت،هيماليا ، جبال آند درآمريکاي جنوبيدر هر ميليمتر مکعب خون 6ميليون گلبول قرمز دارند .

موقع فعاليت بدني هنگام صعود در ارتفاعات با توجه بهکمبود غلظت اکسيژن و نياز مبرم بدن به اکسيژن بيشتر در موقع فعاليت بدني ، قلب ودستگاه تنفس همزمان فعاليت فوق العاده اي را از خود نشان مي دهند . تعداد تنفس از 16 به 40-50 بار در دقيقه و ضربان قلب از 72 به 140-180 بار در دقيقه بالا مي رود . اين افزايش فوق العاده ضربان هاي قلب و شمار تنفس هاي عميق احتياجات اکسيژن بدن ازفعاليت زياد را از فشار کم اکسيژن هوا فراهم و از بروز عوارض کمبود آن جلوگيري مينمايد . رابطه حرکت وورزش با دستگاه تنفس دراخذ و جذب و استفاده صحيح از اکسيژن خلاصه مي شود .
ريه ورزشکاران در حکم ماشينسيار و آماده به کار است . ورود هوا با فشارهاي مکرر در نفس هاي عميق هنگام فعاليتبدني ، هجوم امواج هوا به داخل ريه ها برونشها را بازتر ، عضلات آنها را ورزيده ترو امواج تارهاي کرکي داخل برونشها را زنده تر و شاداب تر نگه مي دارد و در آنهاتمام حبابهاي ريه ها در حال فعاليت مي باشند و جريان سريع خون در جدار حبابها رشدشان را کاملتر و جذب اکسيژن را سهل تر و فراوان تر مي نمايد .

 

چرا ورزش کنيم ؟

 

 مـيلـيـون هـا بـار تا  به حال شنيده ايد :  ورزش کردن  برايتان خوب و يـکـجـا  نشـسـتن و تلويزيون  تماشا کردن برايتان  بداست. امـا در کـنـار ايـنـکـه  به شما کمک مي کند تا کالري بيشتري سوزانده  و خوش هيکل تر شويد، چه  فوايد  ديگري دارد؟  در ايـنجـا مـي خواهيم ۵  فايده مهم ورزش کردن را براي شما بازگو کنيم.

1-  کمک مي کند که بهتر و راحت تر بخوابيد.

اگرچه ممکن است از نظر شما مسئله اي بديهي بيايد، اما تحقيقات مربوط به ورزش کردن با راحت خوابيدن به تازگي انجام شده است. اين تحقيقات نشان داده است که به طور ميانگين 20 الي 30 دقيقه ورزش براي سه تا چهار روز در هفته کمک مي کند که خواب راحت تري داشته باشيد. هر چند، بهتر است که روز ها يا بعد از ظهرها ورزش کنيد نه شب ها قبل از خواب چون در اينصورت خيلي پرانرژي خواهيد شد و به سادگي خوابتان نخواهد برد.

ورزش کردن کمک مي کند راحت تر خوابتان ببرد و بهتر بخوابيد و ساعت خوابتان را هم بيشتر خواهد کرد. همچنين کيفيت خواب شما را هم بالاتر خواهد برد و سبب مي شود که خواب عميق تري داشته باشيد.

2- باعث مي شود ديرتر پير شويد و از مرگ نابهنگام هم جلوگيري مي کند.

هر چه سنتان بالاتر مي رود، ورزش منظم مي تواند شما را از نظر بدني متناسب و سالم نگاه دارد. همچنين وضعيت پوست و ماهيچه هاي شما را هم بهتر خواهد کرد، قابليت انعطاف شما را بالاتر خواهد برد و از بسياري بيماري هاي مربوط به پيري از قبيل پوکي استخوان و بيماري هاي قلبي جلوگيري خواهد کرد.


3-  مفصل ها، استخوان ها و ماهيچه هاي شما را سالم تر نگاه خواهد داشت.

هر چه سنتان بالاتر مي رود، تراکم استخوان هايتان و انعطاف پذيري مفصل هايتان کمتر خواهد شد. ورزش کردن به طور منظم يکي از بهترين راه ها براي کم کردن مشکلات مربوط به ماهيچه ها، مفصل ها و استخوان ها است. يک برنامه ورزشي منظم به شما کمک مي کند که قوا و انعطاف پذيري خود را حفظ کنيد.

 

 

4-  سيستم دفاعي بدنتان را تقويت خواهد کرد.

تحقيقات مختلفي نشان داده است که ورزش قدرت سيستم دفاعي بدن را بالا مي برد. در نوجوانان و بزرگسالان ورزش مي تواند به عنوان يک محرک طبيعي براي سلول هاي دفاعي به حساب آيد. در افراد سالخورده عملکرد سيستم دفاعي خود به خود ضعيف مي شود که مي تواند خطر ابتلا به بيماري هاي مسري و واگيردار را افزايش دهد. اما تمرينات ورزشي منظم و متعادل مثل پياده روي و دوچرخه سواري مي تواند به طور تقريبي اين ضعف سيستم دفاعي را در بدن کاهش دهد.


5-  حافظه را قوي تر خواهد کرد.

تحقيقات بسياري نشان داده است که افرادي که روي قاعده اي منظم ورزش مي کنند حافظه و قدرت تمرکز بهتري دارند. پياده روي سه روز در هفته به مدت 45 دقيقه براي بالا بردن زيرکي و هوش شما کافي است. ورزش هاي هوازي قسمت هاي جلويي و جداره هاي بالايي مغز که به تمرکز مرتبط است را تحريک مي کند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 10:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس