سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
جبر مجرّد شاخهایست از ریاضیات که به بررسی ساختارهای جبری مثل گروه، حلقه، و میدان میپردازد. آغاز تعریف رسمی این گونه ساختارها به قرن نوزدهم (م) باز میگردد.
اصطلاح «جبر مجرّد» در برابر «جبر مقدّماتی» یا «جبر دبیرستانی» بهکار میرود. در حدود نیمه اوّل قرن بیستم این رشته را «جبر مدرن» مینامیدند.
جبر مجرد مقدماتی،اشیاء و اعمال ریاضی را،فارغ از ماهیت آنها بررسی می کند. اعداد، توابع، ماتریسها،از عناصر آن و اعمال دوتایی ضرب،ترکیب توابع و ... از اعمال آن به شمار می آیند.دسته بندی گروهها و حلقه ها از موضوعات اساسی این شاخه به حساب می آیند.برخی شاخه های هندسی با جبر مجرد ارتباط پیدا می کنند.
جبر مقدماتی بهمراه جبر مجرد و جبر خطی سه شاخه ی اصلی دستگاه جبر را تشکیل میدهند.
جوشکاری با شعله گاز نوعی از جوشکاری است که در آن قسمت های مختلف فلز را به وسیله شعله گاز به یکدیگر جوش می دهند.
نمونه وظایف و مسؤلیتهای شغل
از جمله وظایف مربوط به این شغل عبارتند از : آماده کردن قطعاتی که باید جوش داده شوند انتخاب شغل مناسب و تنظیم جریان گاز کردن قطعات فلزی تا مرحله ذوب و افزودن فلز مذاب برای جوش خوردن قطعات به یکدگر و پاک و صاف کردن قسمتهای جوش خورده.
خصوصیات جسمی و توانائی های ذهنی لازم برای احراز شغل
جوشکار باید از سلامت جسمانی و عقلانی برخوردار باشد تا بتواند در کار دست و پای خود را کاملا" کنترل کند و مدت زیادی خم شود و یا روی زانو بنشیند قدرت بینایی کامل و دقت و حوصله در انجام کارها از دیگر خصوصیات جوشکاران است.
مدارک تحصیلی و دوره های آموزشی ضروری برای احرز شغل
حداقل مدرک تحصیلی جوشکاری گواهینامه ششم ابتدایی یا معادل آن است اما داوطلبانی که بخواهند ضمن تحصیل هم این شغل را بیاموزد می توانند پس از اخذ مدرک دوم راهنمایی در کنکور اختصاصی هنرستان شرکت کرده و در صورت قبولی در رشته فلز کاری با جوشکاری نیز آشنا شوند پس از اتمام دوره هنرستان به کارآموزان مدرک دیپلم داده می شود در صورت تمایل می توانند در رشته مورد علاقه در دانشگاه ادامه تحصیل دهند.
مدت دوره ی آموزش ، محل آن و هزینه های احتمالی
مدت دوره آموزش در مراکز تعلیمات فنی حرفه ای ٤ الی ٦ ماه است اما در هنرستان ها این مدت ثابت نیست و این شغل به عنوان یکی از دروس رشته تحصیلی آموزش داده می شود محل آموزش در مراکز حرفه ای شبانه روزی رایگان است. ودر مراکز شبانه روزی در صورت وجود اعتبار به کارآموزان کمک هزینه کارآموزی پرداخت می شود.
شرایط محیط کار ، محل احتمالی استخدام و وسایل کار
کار در کارگاهها و کارخانجات مختلف صورت می گیرد و برای جلوگیری خطرات احتمالی کارگران باید وسایل ایمنی مجهزشوند محل احتمالی استخدام کلیه کارخانه جات است که به جوشکار نیاز دارند مانند کارخانه ایران نایسونال ، سپنتا لوله و پرفیل پارس ویا کارگاههای خصوصی در و پنجره سازی فلز کاری از جمله وسایل کار عبارتند از دستگاه جوش ، ماسک ، منبع گاز ، شیلنگ.
حقوق و مزایا و شرایط ارتقای شغل
حقوق جوشکار در محدوده قانونی کارو با توافق کارفرما تعیین می شود افزایش حقوق به مهارت کارگران و وضع کارخانه بستگی دارد کارگران جوشکاربیمه هستند و از مرخصی قانونی استفاده می کنند.
روابط انسانی حاکم بر محیط کار
روابط میان کارگر و کار فرما با توجه به خصوصیات اخلاقی آنها می توان تعبیر و تفسیر شود .
آینده نگری درباره شغل با توجه به شرایط اجتماعی
با توجه به گسترش صنعت در ایران روز به روز بر تعداد این گونه مشاغل اضافه می شود از این رو می توان آینده درخشانی برای این شغل پیش بینی کرد.
محل کسب اطلاعات بیشتر درباره شغل
برای کسب اطلاعات بیشتر می توان به مراکز کاریابی دفترچه راهنمای کارآموزی در مراکز تعلیمات فنی و حرفه ای و انجمن جوشکاران تهران مراجعه کرد.
جبر از شاخه های اصلی علم ریاضیات است که تاریخی بیش از 3000 سال دارد.
این علم در طول تاریخ تحولات بسیاری داشته و در حال حاضر شامل شاخههای زیادی است.
تاریخچه
تاریخچهی این علم به بیش از 3000 سال پیش در مصر و بابل برمیگردد که در آنجا در مورد حل برخی از معادلات خطی بحث شده است. در هند و یونان باستان نیز ، حدود یک قرن پیش از میلاد از روشهای هندسی برای حل برخی از معادلات جبری استفاده میگردیده است . در قرن اول میلادی نیز بحث در مورد برخی از معادلات جبری در آثار دیوفانتوس یونانی و برهماگوپتای هندی دیده می شود.
کتاب جبر و المقابله ی خوارزمی ، اولین اثر کلاسیک در جبر میباشد که که کلمهی جبر یا Algebra از آن آمده است. خیام دیگر ریاضیدان شهیر ایرانی است که در آثار خود جبر را از حساب تمییز داد و گامی بزرگ را در تجرید و پیشرفت این علم برداشت.
درقرن 16 میلادی ، روش حل معادلات درجه سوم توسط دلفرو (Scipione del Ferro) و معادلات درجه چهارم توسط فراری (Ludovico Ferrari )کشف گردید.
اواریست گالوا ( Évariste Galois ) ، ریاضیدان فرانسوی که در 20 سالگی در جریان انقلاب فرانسه در یک دوئل کشته شد ، بیشترین سهم را در پیشرفت و تجرید این علم داشت که نوشتههای او ، سالها پس از مرگش ، پس از مطالعه و بررسی توسط دیگر ریاضیدانان موجب تحول عظیم در این علم گردید.
نیلز هنریک ابل ( Niels Henrik Abel ) نروژی اولین کسی بود که ثابت کرد معادلات درجه 5 به بالا ،بوسیلهی رادیکالها حل پذیر نیستند.
کارل فریدریش گاوس ( Carl Friedrich Gauss )، ریاضی دان آلمانی که تاثیرات ژرفی د رتوسعه ی شاخه های مختلف برداشته ، سهم زیادی در پیشرفت این علم داشت که مهمترین آن همانا قضیه اساسی جبر میباشد.
پس از کارهای اویلر ، لاگرانژ ، گاوس ، کوشی و بسیاری دیگر از بزرگترین ریاضیدانان تاریخ ، علم جبر به قرن بیستم رسید که با شروع این قرن و به دلیل کشف تناظر های شاخههایی از این علم با شاخههایی از هندسه ، این علم در شاخههای مختلف پیش رفت.
از جمله بزرگترین پیشرفت های جبر و ریاضیات در این قرن ، کلاسبندی گروههای سادهی متناهی میباشد.
کلاسبندی
جبر مقدماتی:در این شاخه از جبر ، ویژگیهای اعمال چهارگانه در دستگاه اعداد حقیقی ثبت میشود.علائمی تعریف میشوند که بوسیله آن اعداد ثابت و متغیرها از هم تفکیک میگردد و روش هایی که برای حل معادلات مورد استفاده قرار میگیرد.
جبر مجرد:در این شاخه ساختارهای جبری از قبیل گروهها، حلقه ها و میدان هاتعریف میشوند و در مورد خصوصیات آنها بحث می شود.این شاخه از جبر که حوزه پژوهش بسیاری از ریاضیدانان معاصر خود به شاخههای مختلفی تقسیم میشود:
جبر جابجایی
جبر ناجابجایی
جبر خطی: به بررسی فضاهای برداری و نگاشتهای خطی بین این فضاها میپردازد و کاربدهای فراوان در شاخههای مختلف علم دارد.
تیموریان یا گورکانیان ایران (۷۷۱ – ۹۱۱ه. ق.) (۱۳۷۰ - ۱۵۰۶م.) دودمانی مغول تبار بودند. بنیادگزار این دودمان تیمور گورکانی بود که در آسیای میانه میزیست و سمرقند پایتختش بود. امیر تیمور کشوری گسترده و دولتی سترگ ایجاد کرد و سرزمین فرارود (ماوراءالنهر) را به مقامی از اهمیت رسانید که تا آن زمان هیچگاه بدان پایه نرسیده بود. او مرزهای خود را نخست در سرتاسر آسیای میانه و آنگاه سرتاسر خراسان و آنگاه همهٔ بخشهای ایران و عثمانی و بخشهایی از هندوستان گسترد. و چون فتوحات تیمور بیشتر جنبهٔ یورش و هجوم داشت تا تسخیر واقعی غالب کشورها باز به زودی از تصرف تیموریان بیرون شد. با این حال فرارود مدتی مرکز دولتی شد که بیشتر ایران و افغانستان را افزون بر ولایت ماوراءالنهر دربرگیرنده بود. هنگامی که کشورهای گسترده تیموری تجزیه یافت دورهٔ هرج و مرج پیش آمد. به محض اینکه تیمور مرد، ترکان عثمانی و آل جلایر و ترکمانان درصدد تصرف کشورهای ازدسترفتهٔ خود برآمدند. بااین همه، فرزندان تیمور موفق شدند که شمال ایران را در مدت یک سده جهت خود نگاهدارند. ولی آنان بیشتر با یکدیگر در کشمکش بودند. سرانجام شاهرخ موفق شد که مناقشات اقوام خود را تا حدی رفع و قدرت و اعتبار کشور را نگهداری کند. ولی پس از مرگ او ممالکش به قسمتهای کوچکتر مجزا شد و به همین سبب صفویان و امرای شیبانی آنها را به متصرفات خود پیوست کردند. با این حال خاندان تیموری از میان نرفت و نوادگان تیمور چندی پستر فرمانروایی خود را به هندوستان بردند و دولت سلسلهٔ گورکانیان هند را بنیاد گذاردند که اروپائیان آن را امپراتوری مغولی هند یا مغول کبیر مینامند.
سلسله تیموریان
امیران و کسان خاندان تیموری و سالهای حکمرانی آنها از اینقرارند:
تیمور (۷۷۱ – ۸۰۷ه. ق) (۱۳۷۰ - ۱۴۰۵م(
خلیل سلطان (۸۰۷ – ۸۱۲ه. ق.) (۱۴۰۵ - ۱۴۱۰م(
شاهرخ (۸۰۷ – ۸۵۰ه. ق.) (۱۴۰۵ - ۱۴۴۷م(
بایسنقر میرزا
الغ بیگ (۸۵۰ – ۸۵۳ه. ق.) (۱۴۴۷ - ۱۴۴۹م(
عبداللطیف (۸۵۳ – ۸۵۴ه. ق.) (۱۴۴۹ - ۱۴۵۰م(
عبدالله (۸۵۴ – ۸۵۵ه. ق.) (۱۴۵۰ - ۱۴۵۱م(
ابوسعید (۸۵۵ – ۸۷۳ه. ق.) (۱۴۵۱ - ۱۴۶۹م(
سلطان حسین بایقرا در هرات (۸۶۲ – ۹۱۱ه. ق.) (۱۴۷۰ - ۱۵۰۶م(
سلطان احمد (۸۷۳ – ۸۹۹ه. ق.) (۱۴۶۹ - ۱۴۹۴م(
سلطان محمود (۸۹۹–۹۰۰ه. ق.) (۱۴۹۴ - ۱۴۹۵م(
دورهٔ هرج و مرج (۹۰۰تا ۹۱۱ه. ق) (۱۴۹۵ - ۱۵۰۶م(
این سلسله بهدست امرای شیبانی منقرض شد.
تیمور گورکانی
تیمور در توابع سمرقند در ترکستان ( آسیای مرکزی فعلی )- در 736 ق / 1335 م دیده به جهان گشود و خیلی زود در سوارکاری و تیر اندازی مهارت یافت. پدرش تراغاى، از جنگجویان ایل برلاس بود که طایفهاش در این نواحى از قدرت و نفوذ محلى برخوردار بودند. در 761 ق / 1360 م، فردى به نام تغلق تیمور، از نوادگان جغتاى، از ترکستان به ماوراءالنهر لشکر کشید. حاجى برلاس که دفاع از شهر کش - بعدها شهر سبز خوانده شد - را در مقابل این مهاجم دشوار یافت، دفاع از ولایت را به پسر تراغاى یعنی تیمور گورکان سپرد. تیمور که در چنین آشوبى قدم به صحنه حوادث گذاشت در آن هنگام 25 سال داشت.
تیمور که سلحشور، هوشیار و فرصت طلب بود، توانست به زودی با شکست امیر حسین از نوادگان قزغن در کابل که مدعی منصب اجدادی خود بود، بلخ را تسخیر به این ترتیب و حکومت مستقلی را تشکیل دهد «رمضان 771 ق/ آوریل 1370 م» او سپس خود را «صاحبقران» خواند. پس از آن تیمور طی پنج سال از 772 تا 777 ق/ 1370 تا 1375 م، سه بار به خوارزم و پنج بار به قلمرو خانان جَثَه در آن سوی سیحون لشکر کشید. با این وجود فتح خوارزم ده سال پس از آغاز سلطنتش ممکن شد و عاقبت آنجا را ویران کرد.
تیمور دشت قفچاق و مغولستان را فتح نمود و در سال 783 هجری فرزند ده ساله خود، میرانشاه، را با سپاهی، مامور تسخیر خراسان کرد و خود نیز به آنها پیوست. تیمور نیشابور و هرات را تصرف کرد و در هرات از سرهای مردم مناره ها ساخت. سپس مازندران را که تا سال 750 هجری در تصرف ملوک باوند بود، تسخیر کرد. او در یورشی سه ساله که از 788 تا 790 طول کشید آذربایجان، لرستان، ارمنستان، گرجستان و شروان را نیز تصرف کرد و در سال 793 مردم خوارزم را قتل عام کرد. حملهی پنج ساله وی بین سالهای 794 تا 798 صورت گرفت و پس از آن حکومت هر شهر را به یکی از فرزندان یا خویشاوندان خود سپرد. سپس مسکو را فتح کرد و عازم هندوستان شد. در سال 801 آنجا را تصرف کرد و صد هزار نفر را به قتل رساند. پس از تقسیم شهرها و نواحی تصرف شده، به سمرقند بازگشت. لشگرکشی وی به ایروان از سال 802 تا 807 هجری طول کشید که آن را یورش هفت ساله مینامند. در سال 803 با عثمانیان جنگید و چندین شهر را گرفت. در همین هنگام سفیرهایی به مصر فرستاد، ولی چون نتیجه نگرفت، مصمم شد به مصر حمله کند، و در طول این لشکرکشی، حلب، دمشق و بغداد را نیز تصرف نمود. در سال 804 با یزید سلطان عثمانی را مغلوب و اسیر کرد. بعد از آن قصد فتح چین کرد و عازم آنجا شد. او با سپاهیانش تا کنار رود سیحون نیز رفت ولی در اترا بیمار شد و در رمضان سال 807 / فوریه 1405 میلادی ، در 71 سالگی درگذشت.
تیمور از 778 ق / 1377م تا هنگام مرگش در 807 ق / 1405 م، به مدت 29 سال، جهانى را با تهاجمات و یورشهاى مکرر خود و با خشونتى وصف ناپذیر، در هم کوبید و بنیان امپراتورى را گذاشت که بالافاصله پس از مرگش، انحطاط و زوال و تجزیه آن آغاز شد. بدین ترتیب فتوحات تیمور که به قیمت خونریزیهاى دهشتبار و ویرانیهاى بسیار به دست آمد، دیرى نپایید. قلمرو تیمور با ظهور دو طایفه ترکمان - قراقویونلو و آق قویونلو - تجزیه و بعدها توسط دولت صفوى یکپارچه و متمرکز شد.
نزاعهای پس از مرگ تیمور
بر خلاف چنگیز که پسرانش بلافاصله بعد از او، با ولیعهدی که او برگزیده بود کنار آمدند و با حفظ اتحاد، از فروپاشى امپراتورى جلوگیرى کردند، بازماندگان تیمور به درگیری با هم پرداختند. بازماندگان تیمور که بیشتر از نوادگانش بودند، پس از مرگش به مخالفت با یکدیگر پرداختند و قلمرو وسیعى را که او با وجود آن همه جنگ و شقاوت به هم پیوند داده بود، تجزیه نمودند.
تیمور در وصیتى پیر محمد پسر میرزا جهانگیر را ولیعهد خویش کرد، به رغم علاقهاى که سردارانش نسبت به اجراى واپسین خواست او نشان مىدادند، مجالى براى اجرای این وصیت پیدا نشد.
تیمور پس از 36 سال سلطنت و بر جا گذاشتن قلمروی گسترده، در 807 در اُترار درگذشت . از وی 31 پسر، نوه ، نبیره و نبیره زاده باقی ماند از فرزندان ذکور وی، عمرشیخ و جهانگیر در زمان حیات تیمور درگذشتند و میرانشاه و شاهرخ نیز چون موردتوجه پدر نبودند، به جانشینی انتخاب نشدند و تیمور، پیرمحمد جهانگیر را که در آن زمان والی کابل بود، به جانشینی خود بر گزید.سیاست تیمور در ادارهٔ شهرهای تسخیر شده، واگذاری حکومت هر ولایت به یکی از اعضای خاندانش یا حکامِ محلیِ مورداعتماد و قرارگرفتن خودش در رأس همهٔ امور بود. با اعلام خبر مرگ تیمور، این امیرزادگان و مدعیانِ سلطنت، بر سر جانشینی او به کشمکش پرداختند و به این ترتیب اندکى بعد از مرگش، منازعات طولانی خانوادگى و درونى بین بازماندگانش آغاز شد.
در آغاز، همراهان تیمور مرگ «صاحبقران» (لقبی که تیمور به خود داده بود) را پنهان داشتند و به علاوه طرح حمله به چین را بى آن که لغو نمایند، متوقف کردند. همچنین چون نوه تیمور که بنا به وصیتش جانشین او می شد یعنی پیرمحمد فرزند میرزا جهانگیردر آن هنگام دور از پایتخت و در حدود غزنین بود، موقتا دیگری را به نیابت از او جانشین تیمور نمودند. این شخص خلیل سلطان، پسر میرانشاه ( پسر دیگر تیمور ) بود و در آن هنگام با لشگر تیمور همراه و حاضر شده بود . البته این اقدام هم فایده ای نبخشید و به زودى با مخالفت بازماندگان مواجه شد. به تدریج این اختلافات طولانى شد و دامنه پیدا کرد. چنان که در اندک مدتى، این توطئهها و تحریکات، میراث عظیم تیمور را به حکومتهاى مستقل و متخاصم تبدیل کرد.
جانشینان تیمور
میرانشاه و پسرش ابابکر در دیار بکر و عراق عرب حکومت داشتند. عمر، پسر دیگر میرانشاه، حاکم آذربایجان و عراق عجم بود. پیرمحمد و رستم و اسکندر (پسران عمرشیخ)، به ترتیب فارس، اصفهان و همدان را تحت فرمان داشتند. هریک از آنان می کوشیدند تا با کمک امیران و لشکریان ، هر چه زودتر سمرقند، تختگاه تیمور، را فتح کنند.
پیرمحمد، جانشین تیمور، در قندهار بود و نتوانست بهموقع به سمرقند برسد. برخی از امیران تیمور، به بهانهٔ عملی کردن نقشهٔ لشکرکشی تیمور به چین، خلیل سلطان پسر میرانشاه را که در تاشکند بود، بر تخت نشاندند .اما خلیل سلطان با مخالفت سایر امیرانِ قدرتمند تیمور، از جمله امیرشاه ملک و امیرشیخ نورالدین، و دیگر مدعیان حکومت روبرو شد. نخستین فرد از خاندان تیمور که مخالفت جدّی خود را با او آشکار کرد، سلطان حسین، نبیرهٔ دختری تیمور، والی ماورای سیحون بود اما نتوانست حمایت لشکریان را جلب کند و ناگزیر به شاهرخ پیوست و سپس در هرات به دستور او به قتل رسید .شاهرخ در هرات خود را وارث تخت پدر نامید و به سبب اقتدار و کفایتش توانست تا اندازه ای بر دیگر مدعیان چیره شود. پیرمحمد در شیراز، بر خلاف برادرانش، حمایتش را از شاهرخ که ناپدری اش نیز بود، اعلام کرد .
در همین زمان ، درگیری و کشمکش میان مدعیان حکومت ، یعنی پسران عمرشیخ (رستم، اسکندر، پیرمحمد و بایقَرا) و پسران میرانشاه (عمر و ابابکر و خلیل سلطان) آغاز شد. شاهرخ با اینکه بسیاری از امیران ، همچون امیرشاه ملک و حاکمان محلی، از او حمایت می کردند، از درگیری مستقیم با افراد خاندانش اجتناب کرد و به سروسامان دادن هرات مشغول شد.
از طرفی در تبریز و اصفهان و شیراز و کرمان و سبزوار، به سبب بی کفایتی خلیل سلطان و درگیری مدعیان جانشینی ، آشوب شده بود. خلیل سلطان پس از چهار سال حکومت در سمرقند و از بین بردن خزاین تیمور، گرفتار خدایدادحسینی ، والی ماورای سیحون، شد .شاهرخ در 811 به ماوراءالنهر لشکر کشید، خدایداد را کشت و خلیل سلطان را پس از رهایی به ری فرستاد و سمرقند را به اُلُغبیگ داد.
حکومت شاهرخ
در پانزده سال بعد، بتدریج قدرت شاهرخ در خارج از مرزهای خراسان فزونی یافت . وی پس از گرفتن مازندران در 809 و ماوراءالنهر و مغولستان در 811، بر بلخ و تخارستان در 812 و بر خوارزم در 815 چیره شد، در 817 عراق عجم و فارس را از اسکندر گرفت و همانند پدرش حکومت این نواحی را میان پسران و نوه هایش تقسیم کرد. در این مدت بسیاری از مدعیان حکومت از بین رفتند؛ عمر در 809 به دست برادرش ابابکر کشته شد و ابابکر را ایدکو (والی کرمان) کشت، میرانشاه در 810 به دست قرایوسف ترکمان و پیرمحمد جهانگیر در 811 به دست وزیرش پیرعلی تاز به قتل رسیدند، خلیل سلطان هم در 814 به مرگ طبیعی درگذشت .
شاهرخ که توانسته بود از سرزمینهای از هم گسیخته، قلمرو تقریباً یکپارچه ای فراهم سازد، با همسایگان و رقیبانش روابط دوستانه برقرار کرد چنانکه سفیرانی از چین، هند، شروان و دشت قپچاق به دربار او آمد و رفت داشتند.اما او هیچگاه نتوانست قدرت تیموریان را در خارج از مرزهای ایران و ماوراءالنهر تثبیت کند. شاهرخ با وجود کامیابیهایش در سامان دادن به امور داخلی و از بین بردن رقیبان ، پس از قدرت گرفتن ترکمانان قراقوینلو در آذربایجان، نتوانست اقتدار خویش را در آنجا حفظ کند. با مرگ قرایوسف ترکمان در 823، شاهرخ حدود یک سال تبریز را در اختیار داشت و سه بار نیز به آذربایجان لشکر کشید که آخرین بار در 839 بود ولی با وجود این پیروزیها، نتوانست آنجا را مطیع سازد و چون از بیم پسران قرایوسف ، کسی حکومت آذربایجان را نمی پذیرفت ،شاهرخ مجبور شد فقط به ذکر نامش در خطبههایی که در آذربایجان خوانده می شد، بسنده کند. وی در اواخر عمر با شورشِ سلطان محمد، پسر بایسنقر و حاکم ری، مواجه شد و با وجود بیماری ، به تشویق همسرش گوهرشادآغا بیگم، در 850 به آنجا لشکر کشید. سلطان محمد گریخت و شاهرخ پس از 43 سال سلطنت، در ری درگذشت ؛شورش سلطان محمد و مرگ شاهرخ ، موجب زوال سریع این خاندان شد.
نزاع طولانی مدعیان تاج و تخت و دوران افول
در واقع نزاع اولیه بین مدعیان تاج و تخت تیمورى، پس از مرگ وی که قریب سى سال به طول انجامیده بود تا آن که در نهایت شاهرخ، بر تمامى قلمرو تیمورى چیره شد و دورانى هر چند کوتاه از ثبات و امنیت را به ارمغان آورد. شاهرخ به سن هفتاد و دو سالگى و به سال 850 ق / 1446 م درگذشت با مرگ شاهرخ، تنها فرزندش الغ بیگ میرزا در قید حیات بود، که او هم بیشتر یک محقق و عالم ریاضى بود تا یک فرمانروا. از این رو انحطاط خاندان تیمورى دوباره آغاز شد که این بار با سرعت بیشترى هم رو به تلاشى و اضمحلال رفت. نزاع بین بازماندگان شاهرخ ده سالى به طول انجامید تا این که ابو سعید، نواده میرانشاه و پسر میرزا سلطان محمد مدتى تفوق یافت، اما دیرى نپایید که دوران فرمانروایى او نیز به پایان رسید به طورى که در یک دهه بعد، به دست میرزا یادگار محمد، نواده بایسنقر که به اردوى آق قویونلو پیوسته بود به قتل رسید. به این ترتیب با مرگ ابو سعید، دوران فرمانروایى تیموریان به سر آمد «رجب 872 ق / فوریه 1468 م».
در این دوره ، ثبات و آرامش نسبی و رونق اقتصادی که در قلمرو تیموریان ، بخصوص در شرق ایران فراهم شده بود، از میان رفت. منازعات داخلی بیشتر شد و حریفان قدرتمندی همچون ازبکان از شمال و قراقوینلوها و آق قوینلوها از غرب ، حکومت تیموریان را تهدید می کردند. شاهرخ، بر خلاف تیمور، جانشینی برای خود انتخاب نکرد؛ دو فرزندش، بایسنقر و جوکی میرزا در زمان حیات او درگذشته بودند و فرزند دیگرش، الغ بیگ، بیشتر اوقات در سمرقند بود و به عنوان مهمان به دربار پدر دعوت می شد و در امور سلطنت دخالتی نداشت. بجز الغ بیگ و فرزندش عبداللطیف، دیگر مدعیان جانشینی عبارت بودند از: ابراهیم سلطانق، پسر دیگر شاهرخ که در زمان پدر حاکم فارس بود؛ علاءالدوله و سلطان محمد، فرزندان بایسنقر. ابتدا سلطان محمد توانست بر دیگر حریفان چیره شود و علاءالدوله را که از حمایت گوهرشادآغا برخوردار و قائم مقام شاهرخ در هرات بود، از این شهر فراری دهد .
در این دوره قلمرو تیموری به سه بخش تقسیم گردید: 1-الغ بیگ و عبداللطیف میرزا در ماوراءالنهر، 2-ابوالقاسم بابِر در خراسان 3-سلطان محمد در عراق عجم ، فارس ، کرمان و خوزستانآذربایجان همچنان در اختیار قراقوینلوها بود. دیری نپایید که کشمکشهای خونینی میان مدعیان حکومت در گرفت. الغ بیگ، پس از دو سال درگیری با پسرش، عبداللطیف، عاقبت در 853 به دست او کشته شد؛ عبداللطیف هم سال بعد با توطئهٔ امیرانش به قتل رسید و عبداللّه پسر ابراهیم، فرمانروای ماوراءالنهر شد ولی حکومت وی هم دوامی نداشت و در 854 ابوسعید گورکان، نوهٔ میرانشاه ، او را کشت و سرزمین او را گرفت.
در همین زمان، جهانشاه قراقوینلو با بهرهگیری از درگیری امیرزادگان تیموری، همدان و قزوین را گرفت و سپس برای مقابله با سلطان محمد به اصفهان رفت ، اما پیش از رسیدن به آنجا در جُربادقان (گلپایگان) متوقف شد. با وساطت گوهرشادآغا ـ که به سبب استیلای ابوالقاسم بابر بر خراسان به سلطان محمد پناه آورده بود ـ غائله بدون جنگ خاتمه پذیرفت و حکومت سلطانیه و قزوین و همدان به جهانشاه تعلق گرفت. سلطان محمد نیز پس از توافقی ناپایدار با ابوالقاسم بابر، گرفتار برادر شد و به دستور او در 855 به قتل رسید. با مرگ سلطان محمد، قلمرو تیموریان کوچکتر شد، جهانشاه، یزد و عراق عجم و فارس را نیز گرفت و ابوالقاسم بابر به حکومت خراسان بسنده کرد. در این مرحله، در خاندان تیموریان، دو مدعی جدید سر بر آوردند: سلطان ابوسعید که با کمک ابوالخیرخان ازبک و حمایت نقشبندیان بر ماوراءالنهر مسلط شد و سلطان حسینِ بایقرا که در مرو حکومت تشکیل داد.
ابوالقاسم بابر، پس از ده سال حکومت ، در 861 درگذشت و پسر یازده سالهاش ، میرزا شاه محمود، در هرات جانشین او شد اما با حملهٔ ابراهیم، پسر علاءالدوله، از آنجا گریخت. جهانشاه در 862، هرات را فتح کرد و ابراهیم را فراری داد، اما حکومت او در هرات هشت ماه بیشتر دوام نیاورد و با شنیدن خبر شورش فرزندش، حسنعلی قراقوینلو، ناگزیر در 863 هرات را به سلطان ابوسعید واگذار کرد و به آذربایجان بازگشت .
سلطان ابوسعید در 863، پس از غلبه بر لشکریان مشترک علاءالدوله و ابراهیم سلطان و سنجرمیرزا (نوهٔ عمرشیخ) توانست به استقلال بر خراسان حکومت کند و با مرگِ این مدعیانِ حکومت ، سلطان ابوسعید از فتنهٔ آنان آسوده شد و تا 873 که به آذربایجان لشکر کشید، از بازماندگان خاندان تیموری، کسی قدرت مقابله با او را نداشت. با کشته شدن جهانشاه به دست سپاهیان اوزون حسن آق قوینلو، اقتدار سلطان ابوسعید با خطری جدّی مواجه شد. اوزون حسن ، یادگارمحمد (نوهٔ بایسنقر) را اسماً در آذربایجان بر تخت نشانده بود و خود به نام او حکومت می کرد. سلطان ابوسعید در 872 با لشکریان بسیار و امید دریافت کمک از شروانشاه (فرخ یسار)، به آذربایجان لشکر کشید، ولی به سبب خیانت اطرافیان، اسیر اوزون حسن گردید و در 873 کشته شد .با مرگ سلطان ابوسعید و پایان حکومت هجده سالهٔ او و نیز با قدرت گرفتن اوزون حسن در غرب ایران و عراق عجم ، خاندان تیموری با سرعت بیشتری رو به زوال رفت. از سلطان ابوسعید ده پسر باقی ماند اما هیچکدام اقتدار او را نداشتند.
بازماندگان تیموریان
هرچند پس از شاهرخ حکومت تیموریان به عنوان یک حکومت بزرگ و فراتر از یک منطقه خاص، دیگر وجود نداشت اما حکومت محلی در منطقه هرات و اطراف آن برقرار ماند. این حکومت که توسط سلطان حسین بایقرا اداره می شد، تا سال 912 هجری ادامه یافت. سلطان حسین بایقرا ، هرات را از مناطق مهم و تأثیر گذار در تاریخ ایران و تاریخ هنر ایرانی نمود و باعث شد تا مکتب هرات در نقاشی و خطاطی نامی ماندگار بیابد.
حکومت محلی تیموریان
سلطان حسین بایقرا در 873 پس از سلطان ابوسعید، بر هرات استیلا یافت ، اما یادگار محمد با کمک آق قوینلوها هرات را از او گرفت. سلطان حسین پس از دو سال بر یادگار محمد چیره شد و بعد از کشتن او با ایجاد ثبات نسبی و احیای رونق فرهنگی در خراسان، توانست حدود 35 سال در آنجا حکومت کند. ولایات دیگر ایران ، ارمنستان و دیار بکر در اختیار آق قوینلوها بود که تا 882 در کمال قدرت بودند. سلطان حسین چهارده پسر داشت و پس از چندی با حملات ازبکان به خراسان از سمت شمال ، با نافرمانیِ پسرانش، بخصوص بدیع الزمانِ تیموری (حاکم قندهار) مواجه شد. سلطان حسین که به سبب بیماری نمی توانست با ازبکان مقابله کند، از فرستادن نیرو برای بدیع الزمان به منظور دفع ازبکان، خودداری کرد. با وخیمتر شدن اوضاع ، درباریان در 911، بدیع الزمان و مظفرحسین میرزا (پسر دیگر سلطان حسین) را مشترکاً بر تخت نشاندند. سلطان حسین در همین سال درگذشت و چندی بعد شاهزادگان تیموری دو باره درگیر منازعات داخلی شدند. شیبک خان ازبک با استفاده از کشمکشهای آنها، در 913 هرات را گرفت و به سلطهٔ دویست سالهٔ تیموریان در خراسان پایان داد. بسیاری از شاهزادگان تیموری کشته شدند و در 914 بدیع الزمان به شاه اسماعیل صفوی پناه برد. محمد زمان میرزا، فرزند بدیع الزمان و آخرین مدعی سلطنت تیموریان ، برای احیای حکومت خاندانش تلاش کرد. وی مدتی در بلخ بود اما عاقبت به دست ازبکان افتاد.
هر چند جانشینان تیمور به لحاظ ساختار حکومتی وارث تشکیلاتی بودند که تیمور بر اساس سنن مغولی بنا نهاده بود، به سبب نبود حکومتی متمرکز، بخصوص پس از شاهرخ ، و تجزیة قلمرو تیمور در نیمهٔ دوم سدهٔ نهم ، تشکیلات او نتوانست بر آن اساس باقی بماند. تفاوت اساسی در ساختار حکومتی جانشینان تیمور با خود او، رجحان دادن قوانین اسلامی بر قوانین مغولی (یاسا) بود که پس از آنکه شاهرخ، در 815 قوانین یاسا را لغو و فقه اسلامی را جانشین آنها کرد، رایج گردید. پس از او نیز بیشتر فرمانروایان تیموری ، از جمله ابوسعید و سلطان حسین بایقرا، به رعایت سنن اسلامی پایبند ماندند. در دورهٔ تیموریان ، صوفیگری رواج و گسترش یافت و مشایخ و علما از احترام بسیاری برخوردار بودند. شاهرخ و سلطان حسین و سلطان ابوسعید از نقشبندیان حمایت می کردند. از دیگر سلسله های مهم صوفیه در این دوره نوربخشیه بودند فرقهٔ حروفیه نیز در همین دوره شکل گرفت. حروفیه ظاهراً دارای تشکیلات سیاسی گستردهای بوده و بنا بر منابع، در سوءقصد به شاهرخ در 830 نیز نقش اساسی داشتهاند.
گورکانیان هند
بعدها ظهیرالدین محمد بابر، (فرزند میرزا عمر شیخ فرزند سلطان ابوسعید فرزند میرزا محمد فرزند میرانشاه) که در مناطق اطراف ماوراءالنهر حکومت داشت و برای دفع شیبک خان با بدیع الزمان متحد شده بود، نتوانست با ازبکان مقابله کند و به هندوستان رفت و و آنجا را فتح نمود و بر خلاف جدش تیمور در همانجا سکونت گزید. او در 932 حکومت تیموریان هند (بابریان) را در آنجا پایه گذاری کرد.
جانشینان او که به گورکانیان هند و یا مغولان کبیر هند معروف هستند ، یکی از درخشان ترین سلسله های حکومتی در شبه قاره هند را تشکیل دادند و نقشی مهم در تاریخ آن سرزمین ایفا نمودند . چنانچه اکبر شاه از بزرگترین حاکمان تاریخ هند از این سلسله است.
نوادگان امروزی تیموریان
نوادگان پادشاهان تیموریان هنوز ساکن ایران هستند و اکثریت آنان در نواحی اطراف تهران(به ویژه رودهن) و همدان پیرو مسلک صوفی گری هستند. زبان مادری بازماندگان این سلسله گویشی از ترکی است که ویژهٔ خودشان است و پیوندهای خانواگی در بینشان بسیار رایج است. گفته میشود آنان گاهی شاخهای از اهل حق نیز میباشند. ولیکن اختلاف عقیدهٔ بسیاری میان آنان و دیگر پروان اهل حق است. برای نمونه سبیل خود را کوتاه نگاه داشته، محمد را خاتم انبیا دانسته و حتی علی را تنها یک انسان ولی با روحیات خداوندی میشناسند.
همچنین گفته میشود آنان همچنین به مانند اجداد خویش و بر خلاف دیگر پیروان اهل حق، به دانش و هنر بسیار دلبستگی داشته و در امور اقتصادی بسیار پرکار هستند.
دانش و هنر در زمان تیموریان
تیمور با اینکه بسیار خونریز بود ولی به دانش و هنر کشش نشان میداد، از اینرو هنرمندان و صنعتگران از کشتارهایش در امان میماندند. فرزندان او نیز سیاست بنیانگذار دودمان تیموریان را پی گرفتند که میتوان به راه اندازی رصدخانه، مسجد و مدرسه اشاره کرد. هنر نگارگری یا نقاشی ایرانی و نیز حوشنویسی در این دوره از تاریخ ایران به شکوفایی قابل توجهی دست یافت.
خلیل نوهٔ تیمور که هیچگونه شباهتی به وی نداشت، کوشش کامل به رفاه و خوشبختی کشور معطوف داشت و خدماتی به دانش و ادب کرد. شاهرخ پسر تیمور پیرو جدی علوم و صنایع بود و مسجد گوهرشاد و بقعهٔ امام رضا که زیارتگاه شیعیان است از اوست. پسر او، الغبیگ فرمان داد زیجی (زیج یا زيگ ، جدول یا کتابی است برای تعيين احوال و حركات ستارگان) ترتیب دادند. حسین بن بایقرا نیز حامی علوم و ادبیات بود. ابوسعید پادشاه توانا، با کفایت، هنر دوست این خاندان نیز خود هنرمند بود. او پیرو متصوفه و اهل عرفان بود و مشایخ صوفیه را گرامی میداشت و بعد او بود که خاندان تیموریان به صوفی گری روی آوردند.
دورهٔ تیموریان به رغم نابسامانی و منازعات داخلی و درگیری امیران این خاندان با ترکمانان قراقوینلو، دورة رونق فرهنگ، ادبیات، تاریخ، ریاضی و نجوم بود. دربارهای هرات، سمرقند، شیراز، تبریز و اصفهان به سبب هنرپروری و هنرمندی فرمانروایان تیموری، محل تجمع و آمد و شد هنرمندان و ادیبان برجسته بود .
اختلاف مهم دیگر در شیوهٔ حکومتی تیمور با بازماندگانش، نحوهٔ واگذاری اقطاع بود. فرمانروایان تیموری با اینکه خود را سلطان مینامیدند و قدرت مطلقهای برای خود قائل بودند، چون اقتدار تیمور را نداشتند، برای تثبیت قدرت و حفظ قلمروشان، بهحمایت لشکریان نیاز داشتند و چون خزاین حکومتی بر اثر درگیریها و اوضاع نابسامان داخلی، تهی شده بود، مجبور به دادن سُیورغال به امیران و حاکمان محلی شدند. در اواخر دورة تیموریان این نوع بخشش به علما و هنرمندان و شاعران نیز تعلق گرفت که نه فقط قدرت حاکمان و امیران لشکری را افزایش داد، بلکه موجب فقر و نابسامانی اجتماعی و تضعیف قدرت فرمانروایان تیموری و زوال این خاندان نیز شد.
شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق میشود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر.در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار به این معنا به کار رفتهاست. برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص درباره یکی از پیران موسی از عنوان شیعه موسیو در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد میکند.در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغویاش برای پیروان افراد مختلفی به کار میرفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابیطالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابیسفیان نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق میشود.
«شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته میشود که به خلافت و امامت بلافصل علی معتقدند، و بر این عقیدهاند که امام و جانشین پیامبر اسلام از طریق نصّ شرعی تعیین میشود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شدهاست.
تاریخ شیعه
آغاز پیدایش شیعه در زمان حیات پیامبر اسلام بود که برای اولین بار به شیعه علی معروف شدند. پیامبر اسلام در تفسیر آیه اولئک هم خیر البریهخطاب به علی گفت: «تو و شیعیان تو در روز قیامت از خدا خشنودند و خدا از آنان خشنود است». نیز گفتهاست: «علی و شیعیانش در روز قیامت پیروز و سعادتمندند».
در زمان پیامبر چهار نفر از صحابه، سلمان، ابوذر، مقداد و عمار یاسر به عنوان شیعه علی شناخته میشدند.
باورها
باورهای سازمانیافته و کلامی شیعه امروز بر این است که تبیین و تفسیر امر دین پس از پیامبر و اداره امور مسلمانان بر عهده اشخاصی است، که از سوی خدا معین شده و دارای ویژگیهایی همچون عصمت و عدالت هستند، این افراد امام نامیده میشوند. نخستین امام شیعیان علی است. بر پایه باور شیعه، طبق احادیث متواتر محمد بارها پیش از درگذشتش و به ویژه در غدیر خم آشکارا به جانشینی او تصریح کرده بود.
شیعیان علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند. اصل عدل بین شیعیان و معتزله تا حدی مشترک است و اصل امامت ویژه این کیش است.
همچنین شیعیان قرآن را کتابی محفوظ میدانندو همه آنها مدعی پیروی از قرآن و سنت محمد هستند و بخاطر پیروی از سنت پیامبر اسلام و دستور خداوند- شیعه تعیین جانشین پیامبر را تنها ویژه خدا و پیامبر میداند. از مهمترین باورهای شیعه امامیه، باور به وجود و ظهور آخرین امام (مهدی) یا قائم آل محمد است. همچنین اعتقاد به رجعت یکی از بزرگترین و مهمترین اعتقادات شیعه در رابطه با امام عصر، مهدی موعود، ظهور ایشان و وقایع آخرالزمان است؛ و همچنین یکی از بزرگترین تفاوتهای شیعه با دیگر مذاهب اسلامی و حتی دیگر ادیان جهان است.
منابع شیعه در دین
شیعه امامیه، اصول و فروع دین اسلام را از چهار منبع به دست میآورد که عبارتنداز:قرآن کریم
سنت نبوی
احادیث ائمهٔ اهل بیت
عقل و تفکر عقلی
امامت
شیعه معتقد است قرآن و سنت پیامبر اسلام برای ایمان حقیقی لازم ولی ناکافی است. یک مسلمان برای شناخت وظیفه خود و سلوک به سوی خدا در هر زمان نیازمند پیشوایی است، که راه شناس و درستکار باشد و او را به سوی خدا راهنمایی کند؛ در غیر این صورت هر کس بر اساس تشخیص شخصیاش امر دین را تفسیر میکند و گمراه میگردد. این پیشوا حجتی است که توسط خدا انتخاب و توسط پیامبر و امامان پیشین به مسلمانان معرفی میگردد. بنابراین امامت مفهومی بسیار بنیادی است و امام ویژگیها و مسئولیتهای متعددی از جمله تبیین و تفسیر دین و هدایت مردم دارد. خلافت پایین مرتبهترین سطح وظایف امام است و تنها وقتی امام به خلافت دست مییابد که مسلمانان او را بخواهند و یاری نمایند. چنانکه امام علی در اوان خلافت میگوید:
«اگر نبود حضور حاضران و اقامه حجت به واسطه یاران و اگر نبود عهدی که خدا از آگاهان گرفتهاست تا بر ستمگری ظالم و ستم بر مظلوم آرام نگیرند، افسار شتر خلافت را وا مینهادم.(خلافت را نمیپذیرفتم.)»
البته یکی ازمنابع فقهی شیعه اجماع است درصورتی که کاشف از رای معصوم باشد وروایات ائمه وپیامبر سنت نامیده میشوند.
زیر شاخههای شیعه
دین اسلام در اصل دارای یک مذهب و یک مرام بودهاست. اما این دین به مرور زمان به زیر شاخههای بسیار دستهبندی گردید که حتی ۷۲ زیرگروه نیز گفته شدهاست. شیعیان نیز از سده دوم هجری به بعد به چندین زیرگروه منشعب شدهاند. امروز بیشتر شیعیان را «شیعیان دوازده امامی» تشکیل میدهند. مهمترین مذاهب دیگری که از شیعه منشعب شدهاند، عبارتاند از اسماعیلیان، زیدیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه. تمام این مذاهب علی رغم تفاوتهای آشکار اعتقادی و فقهی در مسأله ضرورت «امامت» اشتراک نظر دارند. البته تفسیر هر یک از امام و مصداق آن منحصربفرد است.
مفاتیحالعلوم شیعیان را به پنج زیرگروه بخش میکند، زیدیه (پیروان زید بن علی)، کیسانیه (پیروان کیسان غلام علی بن ابیطالب)، عباسیه (منسوب به آل عباس بن عبدالمطلب)، غالیه، و امامیه (یا رافضه).وی امامیه را به ۷ تیره تقسیم میکند، ناؤوسیه (منسوب به عبدالله بن ناؤوس)، مفضلیه (منسوب به مفضل بن عمر)، قطعیه (که وفات موسی بن جعفر را تأیید کردهاند)، شمطیه (منسوب به یحیی بن اشمط)، واقفیه (که در امامت موسی بن جعفر متوقف شدهاند و وی را زنده میدانند)، ممطوره، و احمدیه (منسوب به احمد بن موسی بن جعفر که وی را امام هشتم خود میدانند).
خاستگاه
کسانی که بعدها شیعه نامیده شدند معتقد به انتخاب خلیفه توسط خدا و ابلاغ آن توسط پیامبر هستند و بنابراین بر اساس حدیث غدیر علی را خلیفه بر حق میدانند و دیگران که بعدها اهل سنت نام گرفتند آنچه را در عمل واقع شده و سیره اصحاب پیامبر است، مشروع میدانند. بنابراین خلفای انتخابی بعد پیامبر را به ترتیب ابوبکر، عمر، عثمان و علی میدانند.
شیعیان بر این باورند که محمد در زمان حیات خود برای خود جانشینی تعیین کرد و پسر عمو و دامادش علی بن ابیطالب را به عنوان امام و خلیفه پس از خود اعلام نمود. شیعیان بر این باورند که شیعه فرقه انشعابی یا ساختگی نیست و خاستگاه آن دفاع از اسلام و ولایت و عدل است.
همچنین شیعیان در اثبات اصلیت خود به روایاتی از پیامبر اسلام با منابع اهل سنت استناد میکنند، که در آنها به «شیعه علی» اشاره شدهاست. از جمله سیوطی سنی مذهب روایت میکند زمانی پیامبر رو به امام علی کرد و گفت: «سوگند به آن که جانم به دست اوست این شخص - علی - و کسانی که شیعه و پیرو اویند در قیامت رستگارند.»
مذهب سُنّی
مذهب سُنّی بزرگترین مذهب دین اسلام است که بیشترین پیروان را در میان مسلمانان دارد به طوری که حدود ۹۰٪ مسلمانان جهان اهل تسنن هستند.
اهل سنت و جماعت بر این باورند که محمد، پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعین ننمود و بعد از فوت محمد مسلمانان آن زمان بر اساس شورا و انتخاب چهار تن را به عنوان خلیفه ی مسلمین انتخاب نموده اند. ابتدا در سقیفه بنی ساعده، ابوبکر را که از صحابه (یاران)و نزدیکان محمد بود و در میان مسلمانان محبوبیت و اعتبار زیادی داشتند برای خلافت بعد از محمد بر جامعه نوبنیاد مسلمانان انتخاب کردند.
این چهار تن که به خلفای راشدین معروفند به ترتیب عبارتاند از:ابوبکر
عمر
عثمان
علی
اهل سنت علاوه بر آن احترام خاصی را به اهل بیت پیامبر(بویژه امامان اهل تشیع) قائلند.
برخی از سنیان، حسن پسر علی را نیز خلیفه میدانند و بر این باورند که دارای دوران خلافت بسیار کوتاهی بودهاست اما دیگران معتقدند که بعد از علی، دوران خلافت اسلامی بر مسلمانان برای همیشه تمام شده و بعد از آن را سلطنت میدانند. هرچند که تمامی اولاد محمد نزد سنیان، محترم شمرده میشوند.
سنیان، قرآن را کتابی محفوظ میدانند و مدعی پیروی از قرآن و سنت حضرت محمد هستند. اما اصطلاح «اهل سنت» در تقسیم بندیهای مذهبی قرن دوم هجری شکل گرفت. در آن دوران گروهی خود را «اهل سنت» نامیدند و گروهی دیگر که عمدتاً معتزلی بودند، خود را «اهل توحید» نامیدند.
«مجموعه احادیثی که در دوران بنی عباس گرد آمد، «سنت» و عقایدی که پیرامون آنها شکل گرفت، «عقاید السنة» نامیده شد و معتقدان به آن را «اهل سنت» می نامند؛ بنابراین اصطلاح اهل سنت از حدود سال ۱۵۰ه.ق. به بعد در جامعه اسلامی رواج پیدا کرد.»
مذهب سنی از لحاظ علوم فقهی به چندین فرقه حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی و اهل حدیث تقسیم میگردد. هر چند که اختلافات آنان بسیار جزئی است و اغلب پیروان یکی از آنان میتواند در شرایط زمانی و یا مکانی خاص از فرقه دیگری تقلید کند.
در مقابل امروزه بعضی از اهل سنت شیعه را مذهبی ساختگی دانسته و آن را به عبد الله بن سبا نسبت میدهند. البته برخی از اهل سنت بین فقه جعفری -آموزههای فقهی امام صادق- با مذهب تشیع تفاوت قائلند. نظیر شیخ شلتوت مفتی اعظم الازهر که مذهب جعفری را نظیر مذاهب چهارگانه اهل سنت معتبر میدانست.
امامان شیعیان دوازده امامی
اکثریت شیعه، را شیعه امامیه یا اثنا عشریه (دوازده امامی) تشکیل میدهد، از آنجا که آنان جانشینان پیامبر اسلام را ۱۲ نفر میدانند، اثنا عشریه (دوازده امامی) نامیده شدهاند. نام و خصوصیات امامان دوازدهگانه در احادیثی که از پیامبر اسلام روایت شده، بیان گردیدهاست. آنان عبارتند از:
امام علی بن ابی طالب
امام حسن بن علی
امام حسین بن علی
امام علی بن الحسین (سجاد/زین العابدین)
امام محمد بن علی (باقر)
امام جعفر بن محمد (صادق)
امام موسی بن جعفر (کاظم)
امام علی بن موسی (رضا)
امام محمد بن علی (تقی)
امام علی بن محمد (نقی)
امام حسن بن علی (عسکری)
امام حجت بن الحسن (مهدی)
جغرافیای تشیع
جغرافیای تشیع در آسیا
جمعیت شیعیان حدود ۱۶٪ از کل جمعیت مسلمانان را تشکیل میدهد. بیشتر شیعیان دوازده امامی در ایران، عراق، آذربایجان، لبنان، افغانستان، پاکستان و حاشیه خلیج فارس زندگی میکنند. طبق آمار ۸۹ درصد مردم ایرانو ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم عراق و ۳۰ درصد مردم کویتو ۱۶ درصد مردم امارات متحده عربی شیعه دوازده امامی هستند. اما در خصوص شیعیان لبنان، آذربایجان، عربستان سعودی، بحرین و قطر آمار دقیقی در دست نیست. همچنین طبق آمار و ۲۰ درصد مردم پاکستانشیعه هستند که بخشی از آنها بخصوص در کشمیر اسماعیلی هستند. شیعیان یمن که در نقشه نشان داده نشدهاست، عمدتاً از زیدیه هستند، اما از آنها نیز آمار دقیقی در دست نیست. همچنین طبق نقشه مقابل بخشی از مردم ترکیه و سوریه نیز علوی هستند.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن