تحقیق دانشجویی - 130

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

آشنایی با الماس

بازديد: 191

آشنایی با الماس

فرمول شیمیایی

C
سیستم تبلور : 
كوبیك

ضریب انكسار :


۲/۴۲
 
رنگ : 
زردكمرنگ یا بی‌رنگ دارای تارنگهای سرخ، نارنجی، سبز، آبی و قهوه‌ای

در اصل همان عنصر كربن است و در سیستم مكعبی متبلور می‌شوددوقلویی در آن بسیار دیده می‌شود. انواع جواهری آن روشن بی‌رنگ و كمی‌ آبی رنگ است و گاهی قهوه‌ای یا زرد تا سیاه رنگ نیز دیده می‌شود. یكی از انواع الماس كه به نام بورت است دارای شكل كروی و سطحی ناهموار می‌باشد و علت آن آگرگات شعاعی آن و مخفی بلور بودن آن می‌باشد. و این واژه به الماس‌های فاقد ارزش جواهری و بدرنگ یا لك‌دار (ناقص) به كار برده می‌شود. مشهورترین خصوصیت الماس سختی آن می‌باشد كه برابر ۱۰ جدول موس است. سختی الماس با جهت بلور آن متفاوت است. اگر چه كانی در مقابل سایش بسیار مقاوم است اما بلورهای آن ترد و شكننده می‌باشد. این كانی ضریب انكسار بسیار زیادی دارد و این سبب تلالوء زیبای آن در انواع زمینی این كانی می‌گردد. وزن مخصوص انواع زینتی آن ۳/۵ تا ۳/۵۲ و انواع صنعتی ۲/۹ تا ۳/۳ می‌باشد. كمی حالت چرب مانند دارد. (در سطح بریده) دارای نقطه ذوب بسیار بالا است. و در اسیدهای غیرقابل حل استدر هوا و در حرارت ۸۷۰ درجه سانتی‌گراد اكسید می‌‌گردد و می‌سوزد.

از گذشته‌های دور تا امروز جزء گرانبهاترین سنگهای تزئینی بوده است و از اهمیت جواهر سازی زیادی برخوردار است و به علت مصارف زیاد امروزه به صورت مصنوعی ساخته می‌شود.

 تهیه الماس مصنوعی :

الماس با شبكه اتمی فشرده و چگالی بالا پلی مورف فشار پائین نسبت به گرافیت ناپایدار است و ممكن است در فشارهای پائین به گرافیت تبدیل شود. و علت اینكه الماس و گرافیت هر دو در دما و فشار محیطی در كنار هم پایدار هستند، به دلیل این است كه واكنش تبدیل پلی‌موف كربن به یكدیگر بسیار كند صورت می‌گیرد.

خواص تشخیص :

الماس را توسط سختی زیاد "جلای الماسی" رخ مشخص و همچنین عدم انحلال در اسید و باز می‌شناسند. تشخیص الماس مصنوعی از طبیعی آسان نیست.

پیدایش :

الماس در نقاط متعددی یافت می‌شود این كانی به علت سختی زیاد و چگالی نسبتاً بالای آن معمولاً در نهشته‌های آواری یافت می‌شود. در بین سنگهای پریدوتیتی كه كیمبرلیت گفته می‌شود یافت می‌شود.

كاربرد:

در صنعت قطعات الماس برای بریدن شیشه بكار می‌رود. پودر دانه ریز الماس برای تراش و صیقلی الماس‌های بزرگ و جواهرسازی بكار می‌رود. برای بریدن سنگها و قطعات سخت از تیغه‌هایی كه از الماس است استفاده می‌شود. در روی مته حفاری از آن استفاده می‌‌شود.
الماس به صورت جواهرات و سنگهای قیمتی از اهمیت ویژه‌ایبرخوردار است. الماس مهمترین سنگ قیمتی است و ارزش آن به سختی و به تراش آن (برلیان) كه به ضریب شكست آن وبه انعكاس نور از سطوح آن بستگی دارد. بطور كلی با ارزش‌ترین نمونه‌ها آنهایی است كه فاقد ترك یا شكستگی است و بی‌رنگ و یا سفید متمایل به آبی هستند. رنگ زردی كه الماس از خود نشان می‌دهد از ارزش آن می‌‌‌كاهدالماسهایی كه دارای سایه‌های پررنگی از سبز و آبی و زرد و قرمز به عنوان الماسهاییزیبا و پرارزش شناخته می‌شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 23:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره پلاسما

بازديد: 653

تحقیق درباره پلاسما

پلاسما خون فاقد سلولهای خونی است و قسمت مایع خون است.

پلاسما را می‌توان به صورت پودر در آورد و به آسانی به‌وسیله آب استریل دوباره آنرا آماده ساخت. اگر چه به هر حال پلاسما همه آثار حیات را ندارد، اما نقش زیادی در جراحیهای فوری بخصوص در زمان جنگ دارد.

پلاسما 55 درصد خون را تشکیل میدهد. مایعی است که 91 درصد آنرا آب، 1 درصد آنرا را املاح و یونهای معدنی،7 درصد آنرا پروتئینهای پلاسما، و 1 درصد باقی مانده را ویتامینها، مواد قندی و لیپیدی ، هورمونها، اسیدهای آمینه ، گلوکز و چربی و مواد دفعی تشکیل می دهند.

آب پلاسما

بخش اعظم پلاسما، آب است. آب پلاسما دارای دو منشا غذایی و آب متابولیک حاصل از آب میان‌بافتی سلولهاست. میزان آب به‌وسیله دستگاههای تنفس و دفع به دقت تنظیم می‌شود. آب پلاسما، فشار خون را تحت تأثیر قرار می‌دهد و وسیله انتقال عنصرهای سلولی و مواد غذایی محلول است.

روش تعیین حجم آب پلاسما

برای تعیین آب پلاسما از ترکیباتی استفاده می‌شود که پس از تزریق داخل وریدی نتوانند از دیواره عروق بگذرند. این ترکیبات بیشتر رنگهایی با مولکولهای درشت مانند آبی اوانز و آبی شیکاگو هستند که تعیین مقدار آنها از طریق رنگ سنجیبسیار آسان است و یا ترکیباتی مانند آلبومین دو دقیقه پس از تزریق یکی از ترکیبات فوق از بیمار خون گرفته و غلظت جسم تزریق شده را تعیین کرده و از نسبت دقت آن جسم، حجم خون را محاسبه می‌کنند.

غلظت الکترولیتی پلاسما

یونهای معدنی پلاسما از نوع یونهای معدنی موجود در آب میان‌بافتی و بطور کلی در سلولهاست. این یونها در حفظ موازنه نمک، PH و فشار اسمزی بین پلاسما و آب میان بافتی و سلولهای بافتها دخالت دارند. یون سدیم، کاتیون اصلی و یون کلر، آنیون اصلی پلاسما است و در صورتی که غلظتها را بر حسب میلی اکی والان در لیتر مشخص کنیم کاتیونها و آنیونهای پلاسما کاملاً متعادل هستند.

تامپون پلاسما

تامپون اسید کربنیک - بی‌کربنات، اگر چه حداکثر قدرت تامپونی را در حدود PH = ۶ دارد. (Ph اسید کربنیک ۶٫۱ است.) بنابرین مهم‌ترین تامپون پلاسما محسوب می‌گردد. این اهمیت نه تنها از نظر کمی، بلکه بیشتر از نظر قابلیت تنظیم غلظت آن از طریق دفع گاز کربنیک توسط ریه‌هاست.

پروتئین پلاسما

این مواد تراکم قابل توجه در پلاسما دارند. جز موادی هستند که تاکمشان باید پایدار بماند. بیشتر این مواد در کبد ساخته می‌شوند. مانند یونهای کانی، در برقراری فشار اسمزی خون و PH آن سهم مهمی دارند. پروتئینهای موجود در پلاسما به قرار زیر است.

آلبومینها : در کبد ساخته می‌شوند. ناقل هورمونها در خون بوده، وجود آلبومین در خون موجب جذب آب به داخل خون می‌شود. اگر مقدارش کم باشد، خون را جذب نمی‌کند و آب خود را از موئین رگها خارج کرده. در زیر جلد تجمع کرده و باعث «خیز» می‌شود. مبنای نامگذاری این پروتئنیها شباهت آنها به سفیده تخم مرغ است.

گلوبولینها : مبنای تنوع گروههای خونی هستند، به صورت آنتی کور عمل می‌کنند. در بسیاری از بیماریهای کبدی، بیماریهای عفونی و نفریت مقدار گلوبولین خون پلاسما خون زیاد می‌شود. و ازدیاد گلوبولین خون، ته نشین شدن گلبولهای قرمز را تسریع می‌کند.

آلگوتینین : آلگوتینین که گلبولهای قرمز خون را به یکدیگر می‌چسباند و همچنین ماده ضد گروههای خونی RH , B , A است.

فیبرینوژن و پروترومبین که در انعقاد خون دخالت دارند.

قند پلاسما

قند به شکل گلوکز در پلاسما وجود دارد و مقداری آن ۱٫۱ گرم در لیتر خون است. گلوکز خون از تجزیه مواد نشاسته‌ای و یا گلیکوژن کبد حاصل می‌شود.

مواد چربی پلاسما

مقدار چربی و لیپوئیدهای پلاسما مخصوصا در کلسترول، متغیر است. پس از یک غذای پر چرب، مقدار آن در پلاسما زیاد شده و رنگ پلاسما کدر می‌شود. مقدمه تصلب شرائین و فشار خون نشست ذرات چربی کلسترول به جدار عروق است.

مواد دفعی پلاسما

مواد دفعی سلولهای بدن در پلاسمای خون عبارت‌اند از : ترکیبات نیتروژن‌دار، آمونیاک، اوره، اسید اوریک، کرایتن و بعضی از اسیدهای آمینه‌است.

خون بافت همبند تخصص یافته‌ای است که سلولهای آن در داخل ماده زمینه‌ای مایعی به نام پلاسمای خون شناورند

نگاه اجمالی

خون 7 الی 8 درصد وزن بدن را تشکیل می‌دهد و حجم آن در یک فرد بالغ بطور متوسط 5 لیتر می‌باشد. خون به واسطه گردش در داخل رگهای خونی عامل اصلی توزیع مواد غذایی ، اکسیژن و حرارت در بدن و انتقال دی‌اکسید کربن و مواد زاید حاصل از فعالیت سلولها از بافتها به ارگانهای دفعی است. خون همچنینهورمونهای مترشحه از غدد داخلی را به ارگانهای مورد نظر حمل می‌کند.

خون در خارج از بدن منعقد شده و سلولها و مواد غیر محلول آن به صورت توده‌ای نسبتا سفت به نام لخته خون (Blood clot) درمی‌آید. و قسمت محلول آن به صورت مایعی زرد و روشن به نام سرم (Serum) از آن جدا می‌گردد. برای جلوگیری از انعقاد خون ، به منظور مطالعات خونی ، مقداری هپارین (یک ماده ضد انعقاد) یا سیترات به آن افزوده می‌شود. در این حالت اگر اجازه داده شودسلولهای خونی ته نشین شوند ، ملاحظه خواهد شد از نظر حجمی حدود 55 درصد خون از پلاسما و 45 درصد آن از سلولهای خونی تشکیل شده است. سلولهای خونی شامل گویچه های قرمز ، گویچه های سفید و پلاکتها هستند.

 

پلاسمای خون

پلاسما 55 درصد خون را تشکیل می‌دهد. مایعی است که 91 درصد آن را آب ، 7 درصد آن را پروتئینها ، یک درصد آن را املاح معدنی و یک درصد بقیه راویتامینها ، مواد قندی و مواد لیپیدی ، هورمونها و اسیدهای آمینه تشکیل می‌دهند.

 

 

 

 

پروتئینهای عمده پلاسما

آلبومین پروتئین اصلی خون می‌باشد که بوسیله کبد ساخته می‌شود و مهمترین وظیفه آن حفظ فشار اسمزی خون می‌باشد. در ضمن در حمل مواد غیر معمول در آب ، نظیر اسیدهای چرب آزاد نقش عمده‌ای داردفیبرینوژن ، پروتئینی است که در کبد سنتز می‌شود. و پس از تبدیل شدن به فیبرین در انعقاد خون شرکت می‌کندگلوبینهااز نظر وزن مولکولی به سردسته گاما گلبولینها ، بتا گلبولینها و آلفا گلبولینها تقسیم می‌شوند. که مهمترین آنها گاما گلبولینها هستند که به آنتی بادیها یا ایمونو گلبولینها نیز مشهورند.

گلبول‌های قرمز (Erthrocytes)

به سلولهای قرمز خون مشهورند. و بیشترین سلولهای خونی را تشکیل می‌دهند. سلولهایی بدون هسته و مقعر‌الطرفین هستند. در شرایط طبیعی قطر آنها بطور متوسط 7.5 میکرون می‌باشد. اگر اندازه سلول کوچکتر از 6 میکرون باشد میکروسیت و اگر بزرگتر از 9 میکرون باشد، ماکروسیت نامیده می‌شوند. حضور گویچه‌های قرمز با اندازه‌های مختلف در خون را آنیزوسیتوزیس Anisicytosis و حضور گویچه‌های قرمز با اشکال متفاوت در خون را پوی کیلو سیتوزیسPoikilocytosis می‌نامند. که در حالات مرضی دیده می‌شوند.

تعداد گویچه‌های قرمز در حالت طبیعی در خون زنان 3.6 تا 5.5 میلیون در هر میکرولیتر و در خون مردان 4.1 تا 6 میلیون در هر میکرولیتر می‌باشد. نسبت حجم سلولهای خون به کل خون برحسب درصد را هماتوکریت می‌نامیم. هماتوکریت در زنان سالم و بالغ 45 - 35 درصد و در مردان سالم و بالغ 50 - 40 درصد می‌باشد.

 

ساختمان و کار گلبولهای قرمز

گلبولهای قرمز سلولهایی مقعرالطرفین و قابل انعطاف هستند که ضمن عبور ازمویرگها بهم چسبیده و به صورت میله‌ای استوانه‌ای درمی‌آیند که رولکس(Rouleaux) نامیده می‌شودشکل ویژه و انعطاف پذیری زیاد گویچه‌های قرمز را به پروتئینهای محیطی ویژه‌ای نسبت می‌دهند که به سطح داخلی غشای اریترویسیتها چسبیده‌اند. برخی از بیماریهای ارثی خون مانند کروی یا بیضی شکل بودن گویچه‌های قرمز از نقص پروتئینهای فوق ناشی می‌گردد.

غشای این سلولها همچنین حاوی رسپتورهای مربوط به گروههای خونی می‌باشد. گویچه‌های قرمز خون حاوی مولکول پیچیده‌ای به نام هموگلوبین می‌باشد. که از یک قسمت پروتئینی به نام گلوبین و یک رنگ دانه آهن‌دار به نام «هم» تشکیل شده است. گلوبین مرکب از 4 زنجیره پلی‌پپتیدی است که به هر زنجیره یک پورفیرین آهن‌دار متصل شده است. هموگلوبین به علت داشتن آهن که در حالت احیا شدهمی‌باشد. می‌تواند با اکسیژن و دی‌اکسید کربن ترکیب شده و به ترتیب آهن ، هموگلوبین و کربامینو هموگلوبین تشکیل دهد.

با توجه به بالا بودن فشار اکسیژن در ریه ها ، اکسی هموگلوبین در ریه‌ها تشکیل شده و پس از رسیدن به بافتها ، اکسیژن جدا شده و دی‌اکسید کربن به آن متصل می‌گردد. بدین ترتیب امکان حمل اکسیژن از ریه به بافتها و دی‌اکسید کربن از بافتها به ریه امکان‌پذیر می‌گردد.عمر گلبولهای قرمز 120 روز می‌باشد. و پس از پایان این مدت بوسیله ماکروفاژهای طحال ، کبد و مغز استخوان فاگوسیته می‌شوند. کاهش تعداد گویچه‌های قرمز در خون را کم خونی Anemia و افزایش گویچه‌های قرمز در خون را پلی سیتمی Polycytemia می‌نامند.

 

 

گویچه‌های سفید خون

لکوسیتها یا گویچه‌های سفید خون بر اساس حضور یا عدم حضور گرانولهای اختصاصی در سیتوپلاسم خود به دو دسته گرانولوسیتها یا دانه‌دارها و آگرانولوسیتهایا بدون دانه‌ها تقسیم بندی می‌شوند. لکوسیتها در مقایسه با اریتروسیتها سلولهایی هسته‌دار و متحرک هستند. گرانولوسیتها بر اساس رنگ پذیری گرانولهای اختصاصی آنها به سه دسته نوتروفیلها ، اسیدوفیلها و بازوفیلها تقسیم می‌گردند. آگرانولوسیتها به دو دسته لنفوسیتها و مونوسیتها تقسیم می‌شوند.

نوتروفیلها فراوان‌ترین لکوسیتها در خون می‌باشند و در عفونتهای باکتریایی مقدار آنها افزایش می‌یابد. اسیدوفیلها یا ائوزینوفیلها بیشتر پاسخهای آلرژیک را کنترل می‌کنند. لنفوسیتها که به دو دسته لنفوسیت B و A تقسیم می‌شوند نقش عمده‌ای در دستگاه ایمنی بدن دارند. تحت شرایط بالینی از جمله التهابات عفونی و غیر عفونی ،بیماری سل و بیماریهای قارچی و برخی از سرطانها تعداد مونوسیتهای خون افزایش می‌یابد.

 

پلاکتها (Plackets)

اجسام کروی یا بیضوی کوچکی به قطر 4 - 2 میکرون هستند که از قطعه قطعه شدن سیتوپلاسم سلولهای بزرگی به نام مگا کاریوسیت (Mega karyocytes) درمغز استخوان حاصل می‌شود، فاقد هسته‌اند. با وجود این در مهره داران پست سلولهای هسته داری به نام ترومبوسیت معادل پلاکت می باشدپلاکتها را ترومبوسیت نیز می نامند. تعداد پلاکتها 400 - 200 هزار در هر میکرولیتر خون می باشد. و عمر آنها 11 - 8 روز می باشد. هر پلاکت توسط غشایی غنی از گلیلو پروتئین محصور شده و بررسیها بیانگر وجود آنتی ژنهای گروههای خونی ABOدر غشای پلاکتها می باشد.

کار اصلی پلاکت جلوگیری از خونریزی است. که این عمل با چسبیدن پلاکتها به همدیگر و محل آسیب دیده رگ و ترشح مواد دخیل در انعقاد انجام می‌گیرد. تحریک پلاکتها در محل آسیب عروقی باعث ترشح ADP می‌گردد که ADP چسبیده به سطح پلاکت موجب چسبیدن پلاکتها بهم و تشکیل توده پلاکتی را می‌کند که به صورت درزگیر عمل کرده و از ادامه خونریزی جلوگیری می‌کند. همزمان با ترشحADP ، سروتونین و ترومبوبلاستین پلاکتی نیز ترشح می‌گردد. که اولی باعث انقباض عروق و دومی باعث تبدیل پروترومبین به ترومبین می‌شود. ترومبین ، فیبرینوژن محلول پلاسما را به فیبرین غیر محلول تبدیل می‌نماید که سلولهای خونی در لابه‌لای توری ظریف حاصل از فیبرین گرفتار شده و لخته تشکیل می‌گردد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 23:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره فیبر نوری

بازديد: 99

تحقیق درباره فیبر نوری

پس از اختراع لیزر در سال ۱۹۶۰ میلادی، ایده بکارگیری فیبر نوری برای انتقالاطلاعات شکل گرفت. خبر ساخت اولین فیبر نوری در سال ۱۹۶۶ هم‌زمان درانگلیس و فرانسه با تضعیفی برابر با؟ اعلام شد که عملا در انتقال اطلاعات مخابراتی قابل استفاده نبود تا اینکه در سال ۱۹۷۶ با کوشش فراوان پژوهندگان، تلفات فیبر نوری تولیدی شدیدآ کاهش داده شد و به مقداری رسید که قابل ملاحظه با سیم‌های هم‌محور بکاررفته در شبکه مخابرات بود.

فیبر نوری از پالس‌های نور برای انتقال داده‌ها از طریق تارهای سیلکون بهره می‌گیرد. یک کابل فیبر نوری که کمتر از یک اینچ قطر دارد می‌تواند صدها هزار مکالمهٔ صوتی را حمل کند . فیبرهای نوری تجاری ظرفیت ۲٫۵ گیگابایت در ثانیه تا ۱۰ گیگابایت در ثانیه را فراهم می‌‌سازند . فیبر نوری از چندین لایه ساخته می‌شود. درونی‌ترین لایه را هسته می‌‌نامند. هسته شامل یک تار کاملاً بازتاب کننده از شیشه خالص (معمولاً) است. هسته در بعضی از کابل‌ها از پلاستیک کا ملاً بازتابنده ساخته می‌شود، که هزینه ساخت را پایین می‌‌آورد. با این حال، یک هسته پلاستیکی معمولاً کیفیت شیشه را ندارد و بیشتر برای حمل داده‌ها در فواصل کوتاه به کار می‌رود. حول هسته بخش پوسته قرار دارد، که از شیشه یا پلاستیک ساخته می‌شود. هسته و پوسته به همراه هم یک رابط بازتابنده را تشکیل می‌‌دهند که با عث می‌شود که نور در هسته تا بیده شود تا از سطحی به طرف مرکز هسته باز تابیده شود که در آن دو ماده به هم می‌‌رسند. این عمل بازتاب نور به مرکز هسته را (بازتاب داخلی کلی) می‌‌نامند. قطر هسته و پوسته با هم حدود ۱۲۵ میکرون است (هر میکرون معادل یک میلیونیم متر است)، که در حدود اندازه یک تار موی انسان است. بسته به سازنده، حول پوسته چند لایه محافظ، شامل یک پوشش قرار می‌گیرد.

یک پوشش محافظ پلاستکی سخت لایه بیرونی را تشکیل می‌‌دهد. این لایه کل کابل را در خود نگه می‌‌دارد، که می‌تواند صدها فیبر نوری مختلف را در بر بگیرد. قطر یک کابل نمونه کمتر از یک اینچ است .

از لحاظ کلی، دو نوع فیبر وجود دارد: تک حالتی و چند حالتی. فیبر تک حالتی یک سیگنال نوری را در هر زمان انتشار می‌‌دهد، در حالی که فیبر چند حالتی می‌تواند صدها حالت نور را به طور هم‌زمان انتقال بدهد .

فیبر نوری در ایران = در ایران در اوایل دهه ۶۰، فعالیت‌های پژوهشی در زمینه فیبر نوری در پژوهشگاه، برپایی مجتمع تولید فیبر نوری در پونک تهران را درپی داشت و عملا در سال ۱۳۷۳ تولید فیبر نوری با ظرفیت ۵۰٫۰۰۰ کیلومتر در سال در ایران آغاز شد. فعالیت استفاده از کابل‌های نوری در دیگر شهرهای بزرگ ایران آغاز شد تا در آینده نزدیک از طریق یک شبکه ملی مخابرات نوری به هم بپیوندند. اولین پروژه فیبرنوری با اجرای 700 کیلومتر کابل با 13 هزار کانال بین چندین مسیر با هزینه‌ای بالغ بر 40 میلیارد ریال بین سالهای 69 تا 73 انجام شد. در برنامه دوم توسعه پروژه فیبرنوری با 11600 کیلومتر کابل با 620 هزار کانال بین شهری با هزینه 654 میلیارد ریال در سالهای 74 تا 78 به انجام رسید و نهایتا در برنامه سوم توسعه 17850 کیلومتر تا 2 میلیون کانال با پروتکشن بین شهرهای کشور با هزینه‌ای بالغ بر 1035 میلیارد در سالهای 79 تا 83 اجرا شد.

فیبرنوری یک موجبر استوانه‌ای از جنس شیشه یا پلاستیک است که دو ناحیه مغزی و غلاف با ضریب شکست متفاوت و دو لایه پوششی اولیه و ثانویه پلاستیکی تشکیل شده است. برپایه قانون اسنل برای انتشار نور در فیبر نوری شرط: می‌بایست برقرار باشد که به ترتیب ضریب شکست‌های مغزی و غلاف هستند. انتشار نور تحت تأثیر عواملی ذاتی و اکتسابی دچار تضعیف می‌شود. این عوامل عمدتآ ناشی از جذب فرابنفش، جذب فروسرخ، پراکندگی رایلی، خمش و فشارهای مکانیکی بر آنها هستند.

سیستم های مخابرات فیبر نوری

گسترش ارتباطات و راحتی انتقال اطلاعات از طریق سیستم های انتقال و مخابرات فیبر نوری یکی از پر اهمیت‌ترین موارد مورد بحث در جهان امروز است. سرعت دقت و تسهیل از مهم‌ترین ویژگی های مخابرات فیبر نوری می‌‌باشد. یکی از پر اهمیت‌ترین موارد استفاده از مخابرات فیبر نوری آسانی انتقال در فرستادن سیگنال های حامل اطلاعات دیجیتالی است که قابلیت تقسیم بندی در حوزه زمانی را دارا می‌‌باشد. این به این معنی است که مخابرات دیجیتال تامین کننده پتانسیل کافی برای استفاده از امکانات مخابره اطلاعات در پکیجهای کوچک انتقال در حوزه زمانی است.برای مثال عملکرد مخابرات فیبر نوری با توانایی ۲۰ مگا هرتز با داشتن پهنای باند ۲۰ کیلو هرتز دارای گنجایش اطلاعاتی ۰٫۱٪ می‌‌باشد. امروزه انتقال سیگنالها به وسیله امواج نوری به همراه تکنیکهای وابسته به انتقال شهرت و آوازه سیستم های انتقال ماهوارهای را به شدت مورد تهدید قرار داده است. دیر زمانی ست که این مطلب که نور می‌‌تواند برای انتقال اطلاعات مورد استفاده قرار گیرد به اثبات رسیده است و بشر امروزه توانسته است که از سرعت فوق العاده آن به بهترین وجه استفاده کند. در سال ۱۸۸۰ میلادی الکساندر گراهام بل ۴ سال بعد از اختراع تلفن موفق به اخذ امتیاز نامه خود در زمینه مخابرات امواج نوری برای دستگاه خود با عنوان فوتو تلفن گردید. در ۱۵ سال اخیر با پیشرفت لیزر به عنوان یک منبع نور بسیار قدرتمند و خطوط انتقال فیبر های نوری فاکتور های جدیدی از تکنولوژی و تجارت بهتر را برای انسان به ارمغان آورده است. مخابرات فیبر نوری ابتدا به عنوان یک مخابرات از راه دور قرار دادی تلقی می‌‌شد که در آن امواج نوری به عنوان حامل یک یا چند واسطه انتقال استفاده می‌‌شد. با وجود آنکه امواج نوری حامل سیگنالهای آنالوگ بودند اما سیگنالهای نوری همچنان به عنوان سیستم مخابرات دیجیتال بدون تغییر باقی مانده است. از دلایل این امر می‌‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱)تکنیکهای مخابرات در سیستم های جدید مورد استفاده قرار می‌‌گرفت ۲)سیستم های جدید با بالاترین تلنولوژی برای داشتن بیشترین گنجایش کارآمدی سرعت و دقت طراحی شده بود. ۳)انتقال به کمک خطوط نوری امکان استفاده از تکنیکهای دیجیتال را فراهم می‌‌ساخت. این مطلب نیاز انسان را به دسترسی به مخابره اطلاعات رابه صورت بیت به بیت پاسخگو بود.

توانایی پردازش اطلاعات در حجم وسیع: از آنجایی که مخابرات فیبر نوری دارای کارایی بالاتری نسبت به سیمهای مسی سنتی هستند بشر امروزی تمایل چندانی برای پیروی از سنت دیرینه خود ندارد و توانایی پردازش حجم وسیعی از اطلاعات در مخابره فیبر نوری او را مجذوب و شیفته خود ساخته است

آزادی از نویز های الکتریکی:بافت یک فیبر نوری از جنس پلاستیک یا شییشه به دلیل رسانندگی انتخاب می‌‌شود.در نتیجه یک حامل موج نوری می‌تواند از پتانسیل موثر میدانهای الکتریکی در امان باشد. از قابلیت های مهم این نوع مخابرات می‌‌توان به امکان عبور کابل حامل موج نوری از میان یک میدان الکترومغناطیسی قوی اشاره کرد که سیگنالهای نام برده بدون آلودگی از پارازیت های الکتریکی و یا سیگنالهای مداخله گر به حد اکثر کارایی خود خواهند رسید.

فیبرهای نوری نسل سوم

طراحان فیبرهای نسل سوم، فیبرهایی را مد نظر داشتند که دارای کمترین تلفات وپاشندگی باشند. برای دستیابی به این نوع فیبرها، محققین از حداقل تلفات در طول موج ۵۵/۱ میکرون و از حداقل پاشندگی در طول موج ۳/۱ میکرون بهره جستند و فیبری را طراحی کردند که دارای ساختار نسبتاً پیچیده‌تری بود. در عمل با تغییراتی در پروفایل ضریب شکست فیبرهای تک مد از نسل دوم، که حداقل پاشندگی آن در محدوده ۳/۱ میکرون قرار داشت، به محدوده ۵۵/۱ میکرون انتقال داده شد و بدین ترتیب فیبر نوری با ماهیت متفاوتی موسوم به فیبر دی.اس.اف ساخته شد.

کاربردهای فیبر نوری

کاربرد در حسگرها: استفاده از حسگرهای فیبر نوری برای اندازه‌گیری کمیت‌های فیزیکی مانند جریان الکتریکی، میدان مغناطیسی، فشار، حرارت، جابجایی، آلودگی آب‌های دریا، سطح مایعات، تشعشعات پرتوهای گاما و ایکس در سال‌های اخیر شروع شده است. در این نوع حسگرها، از فیبر نوری به عنوان عنصر اصلی حسگر بهره‌گیری می‌شود بدین ترتیب که ویژگی‌های فیبر تحت میدان کمیت مورد اندازه‌گیری تغییر یافته و با اندازه شدت کمیت تأثیرپذیر می‌شود.

کاربردهای نظامی: فیبر نوری کاربردهای بی‌شماری در صنایع دفاع دارد که از آن جمله می‌توان برقراری ارتباط و کنترل با آنتن رادار، کنترل و هدایت موشک‌ها، ارتباط زیردریاییها (هیدروفون) را نام برد.

کاربردهای پزشکی: فیبرنوری در تشخیص بیماری‌ها و آزمایشهای گوناگون درپزشکی کاربرد فراوان دارد که از آن جمله می‌توان چنده‌سنجی (دُزیمتری) غدد سرطانی، شناسایی نارسایی‌های داخلی بدن، جراحی لیزری، استفاده در دندانپزشکیو اندازه‌گیری مایعات و خون نام برد.

 

فن آوری ساخت فیبرهای نوری

برای تولید فیبر نوری، نخست ساختار آن در یک میله شیشه‌ای موسوم به پیش‌سازه از جنس سیلیکا ایجاد می‌گردد و سپس در یک فرایند جداگانه این میله کشیده شده تبدیل به فیبر می‌شود. از سال ۱۹۷۰ روش‌های متعددی برای ساخت انواع پیش‌سازه‌ها به کار رفته است که اغلب آنها بر مبنای رسوب‌دهی لایه‌های شیشه‌ای در داخل یک لوله به عنوان پایه قرار دارند.

روشهای ساخت پیش‌سازه

روش‌های فرآیند فاز بخار برای ساخت پیش‌سازه فیبر نوری را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

رسوب‌دهی داخلی در فاز بخار

رسوب‌دهی بیرونی در فاز بخار

رسوب‌دهی محوری در فاز بخار

 

موادلازم در فرایند ساخت پیش سازه

تتراکلرید سیلیکون: این ماده برای تأمین لایه‌های شیشه‌ای در فرآیند مورد نیاز است.

تتراکلرید ژرمانیوم: این ماده برای افزایش ضریب شکست شیشه در ناحیه مغزی پیش‌سازه استفاده می‌شود.

اکسی کلرید فسفریل: برای کاهش دمای واکنش در حین ساخت پیش‌سازه، این مواد وارد واکنش می‌شود.

گاز فلوئور: برای کاهش ضریب شکست شیشه در ناحیه غلاف استفاده می‌شود.

گاز هلیم: برای نفوذ حرارتی و حباب‌زدایی در حین واکنش شیمیایی در داخل لوله مورد استفاده قرار می‌گیرد.

گاز کلر: برای آب‌زدایی محیط داخل لوله قبل از شروع واکنش اصلی مورد نیاز است.

مراحل ساخت

مراحل صیقل گرمایشی: پس از نصب لوله با عبور گازهای کلر و اکسیژن، در دمای بالاتر از ۱۸۰۰ درجه سلسیوس لوله صیقل داده می‌شود تا بخار آب موجود در جدار درونی لوله از آن خارج شود.

مرحله اچینگ: در این مرحله با عبور گازهای کلر، اکسیژن و فرئون لایه سطحی جدار داخلی لوله پایه خورده می‌شود تا ناهمواری‌ها و ترک‌های سطحی بر روی جدار داخلی لوله از بین بروند.

لایه‌نشانی ناحیه غلاف: در مرحله لایه‌نشانی غلاف، ماده تتراکلرید سیلیسیوم و اکسی کلرید فسفریل به حالت بخار به همراه گازهای [[هلیموارد لوله شیشه‌ای می‌شوند و در حالتی که مشعل اکسی هیدروژن با سرعت تقریبی ۱۲۰ تا ۲۰۰میلی‌متر در دقیقه در طول لوله حرکت می‌کند و دمایی بالاتر از ۱۹۰۰ درجه سلسیوس ایجاد می‌کند، واکنش‌های شیمیایی زیر به دست می‌آیند.

ذرات شیشه‌ای حاصل از واکنش‌های فوق به علت پدیده ترموفرسیس کمی جلوتر از ناحیه داغ پرتاب شده و بر روی جداره داخلی رسوب می‌کنند و با رسیدن مشعل به این ذرات رسوبی حرارت کافی به آنها اعمال می‌شود به طوری که تمامی ذرات رسوبی شفاف می‌گردند و به جدار داخلی لوله چسبیده و یکنواخت می‌شوند. بدین ترتیب لایه‌های شیشه‌ای مطابق با طراحی با ترکیب در داخل لوله ایجاد می‌گردند و در نهایت ناحیه غلاف را تشکیل می‌دهند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 23:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره ارزش و مقام معلم

بازديد: 2724

تحقیق درباره ارزش و مقام معلم


شرافت و مرتبت معلم زماني اهميت دارد كه بتواند شان خداوند و پيامبران را در  وجود خود محقق سازد و پيوند انسان به هدف متعالي خلقت يعني عبادت را برقرار سازد. لذا در اين تعريف شهيد مرتضي مطهري يكي از آن معلمان راستين است كه اولاً با نگاه  تركيبي 
 به همه معارف بشري نظر مي كند و ثانيا  تمامی تلاشهاي علمي و عملي را  مقدمه اي براي عبادت مي داند و در اين راه به مرحله سوم دينداري راه مي يابد و  با شهادت، عبادت عملي و علمي خود را كامل مي سازد. خداوند را مي خوانيم كه او  رابا سالار و سرور شهيدان امام حسين (ع) محشور سازد.

 

هنر معلمي:

معلمي شغل و حرفه نيست، بلکه ذوق و هنر توانمندي است معلمي در قرآن به عنوان جلوه اي از قدرت لايزال الهي نخست ويژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالي است. در نخستين آيات قرآن که بر قلب مبارک پيغمبر اکرم (ص) نازل شد، به اين هنر خداوند اشاره شده است:

اقرا باسم ربک الذي خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذي علم بالقلم، علم الانسان ما لم يعلم. (علق: 1ـ 5)

بخوان به نام پروردگارت که جهانيان را آفريد. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کريمترين است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمي دانست.

در اين آيات خداوند، خود را «معلم» مي خواند و جالب اين که معلم بودن خود را بعد از آفرينش پيچيده ترين و بهترين شاهکار خلقت، يعني انسان آورده است.

مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرينش قرارداد. نوعي انساني را که هيچ نمي دانست، به وسيله قلم آموزش داد که اين از اوج خلاقيت و هنر شگفت خداوند در امر آفرينش حکايت دارد:

چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد              هزاران نقش بر لوح عدم زد

از اين رو، مي توان گفت که هنر شگفت معلمي از آن خداوند عالم است.

 

شهيد ثاني رحمت الله درباره هنر معلمي خداوند مي فرمايد:

خداوند از آن جهت به وصف (اکرميت) و نامحدود بودن کرامتش، توصيف شد که علم و دانش را به بشر ارزاني داشته است. اگر هر مزيت ديگري، جز علم و دانش، معيار فضيلت به شمار مي رفت، شايسته بود همان مزيت با وصف (اکرميت) در ضمن اين آيات همراه و هم پا گردد و آن مزيت به عنوان معيار کرامت نامحدود خداوند به شمار آيد. کرامت الهي در اين آيات با تعبير «الاکرام» بيان شده است. چنين تعبيري مي فهماند که عالي ترين نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترين مقام و جايگاه او، يعني علم و دانش هم طراز است.

به همين جهت امام خميني (ره) مي فرمود:

معلم اول خداي تبارک و تعالي است ..... به وسيله وحي؛ مردم را دعوت مي کند به نورانيت؛ دعوت مي کند به محبت؛ دعوت مي کند به مراتب کمالي که از براي انسان است.

 

داستاني زيبا از رابطه شاگرد و معلم:

بهترين نوع اين رابطه که سرشار از ادب و فروتني است، در داستان حضرت موسي (ع) به عنوان شاگرد و حضرت خضر (ع) در مقام معلم ـ نمود دارد. موسي (ع) مأمور شد تا از بنده اي صالح به نام خضر (ع) کسب علم کند. قرآن آغاز گفت و گوي اين معلم و شاگرد را اين چنين بيان مي کند:

قال له موسي هل اتبعک علي ان تعلمن مما علمت رشداً * قال انک لن تستطيع معي صبراً * و کيف تصبر علي ما لم تحط به خبراً * قال ستجدني ان شاء الله صابراً و لا اعصي لک امراً *قال فان اتبعتني فلا تسئلني عن   شي ءٍ حتي احدث لک منه ذکراً. (کهف: 66 ـ 70)

موسي به او گفت: «آيا از تو پيروي کنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده که مايه رشد است به من بياموزي؟ گفت : «تو هرگز هم پاي من نمي تواني صبر کني و چگونه در مورد چيزهايي که از آن شناخت نداري، شکيبايي مي کني؟» گفت: «اگر خدا بخواهد، مرا شکيبا خواهي يافت و در هيچ کاري نافرماني تو نمي کنم». گفت: اگر به دنبال من آمدي، چيزي از من مپرس تا خودم از آن با تو سخن بگويم.»

  

معلم در کلام امام خميني (ره):

نقش معلم در جامعه، نقش انبياست؛ انبيا هم معلم بشر هستند.

تمام ملت بايد معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم بايد باشند و تمام افرادش متعلم.

 

معلم در سخنان مقام معظم رهبري:

دست تواناي معلم است که چشم انداز آينده ما را ترسيم مي کند.

اگر مي بينيد که اميرمؤمنان، مولاي متقيان علي (ع) مي فرمايد: «من علمني حرفاً فقد صيرني عبداً؛ هرکس چيزي به من بياموزد، مرا غلام خويش کرده است.» اين بيان براي ما درس است تا معلمان، قدر خود را بدانند و تشخيص دهند که چقدر، وجود آنها در سرنوشت يک ملت مؤثر است.

 

معلم در کلام استاد مطهري:

معلم بايد نيروي فکري متعلم را پرورش دهد و او را به سوي استقلال رهنمون شود. بايد قوه ابتکار او را زنده کند؛ يعني در واقع، کار معلم آتش گيره دادن است. فرق است ميان تنوري که شما بخواهيد آتش از بيرون بياوريد و در آن بريزيد تا آن را داغ کنيد و تنوري که در آن هيزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گيره از خارج مي آوريد و آن قدر زير اين چوب ها و هيزم ها قرار مي دهيد که اينها کم کم مشتعل شود.

 

 

 

 

 

مقام معلم

 مي توان در سايه آموختن                          گنج عشق  جاودان اندوختن

اول از استاد، ياد آموختيم                           پس، سويداي سواد  آموختيم

از پدر گر قالب تن يافتيم                             از معلم جان روشن يافتيم

اي معلم چون کنم توصيف تو                      چون خدا مشکل توان تعريف تو

اي تو کشتي نجات روح ما                         اي به طوفان جهالت نوح  ما

يک پدر بخشنده آب و گل است                    يک پدر روشنگر جان و دل است

ليک اگر پرسي کدامين برترين                     آنکه دين آموزد و علم  يقين

                                                                                        مرحوم استاد حسين شهريار       

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 23:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(1)

تحقیق درباره نشانه هاى محبت بنده نسبت به خداوند

بازديد: 421

تحقیق درباره نشانه هاى محبت بنده نسبت به خداوند

بدان هر كسى مدعى اين محبت است و ادعا چقدر آسان و معناى آن چقدر دشوار است از اين رو انسان نبايد به نيرنگهاى شيطان فريفته شود، و به هنگامى كه نفس مدعى محبت خداوند مى شود پيش از آن كه با نشانه هاى آن او را بيازمايد و ادله و براهين آن را از او بخواهد خدعه او را باور كند محبت درخت پاكيزه اى است كه ريشه اش در زمين استوار و شاخه هايش در آسمان است ؛ ميوه هاى آن بر دل و زبان و جوارح ظاهر مى شود، و اين آثارى كه از آن بر دل و جوارح جارى مىگردد، دال بر محبت است ، همان گونه كه دود بر آتش و ميوه بر درخت دلالت مى كند، و اينها بسيارند يكى از آنها دوستى لقاى حق تعالى از طريق كشف و شهود در دارالسلام است ترديدى نيست كه هرگاه دل محبوبى را دوست بدارد مشاهده و ديدار او را نيز دوست مى دارد و اگر بداند كه جز با مرگ و كوچ كردن از دينا بدين مقصود نمى رسد بايد دوستدار مرگ بوده و از آن گريزان نباشد چه بر دوست گردان نمى آيد كه از وطن به سوى جايگاه محبوبش سفر كند تا از ديدار او بهره مند گردد. و مرگ كليد ديدار و درگاه دخول براى مشاهده است پيامبر خدا صلى الله عليه واله فرموده است : ((هر كس ديدار خداوند را دوست بدارد خداوند ديدار او را دوست مى دارد .

اگر بگويى : كس كه مرگ را دوست نمى دارد آيا قابل تصور است كه خداوند را دوست بدارد؟
پاسخ اين است كه بدانى كراهت از مرگ گاهى به خاطر دوستى دنيا و جدايى از مال وزن و فرزند است و اين با دوستى كامل خداوند منافات دارد، چه محبت كامل آن است كه همه دل را فرا گيرد ليكن دور نيست كه علاوه بر مبحت زن و فرزند رشحه اندكى از محبت خداوند نيز در دلش ‍ وجود داشته باشد زيرا مردم در دوستى با يكديگر تفاوت دارند؛ برخى با تمام قلب خدا را دوست نمى دارند بلكه او و غير او را نيز دوست مى دارند،لذا خوشحالى او به لقاى خداوند به هنگام ورود بر او به اندازه محبت او و رنج و اندوه اواز فراق دنيا به هنگام مرگ نيز به اندازه محبت او به دنياست.

 سبب دوم كراهت از مرگ آن است كه بنده در آغاز مقام محبت باشد و از مرگ كراهت نداشه باشد، ليكن از اين كه پيش از آماده شدن براى لقاى پروردگار فرا رسد آن را ناخوشى مى دارد اين كراهت دليل ضعف دوستى نيست ، چه او در اين موقع مانند دوستى است كه ورود محبوبش را به او خبر دهند و او دوست بدارد كه ورود او ساعتى به تاءخير افتد كه خانه خود را مرتب و وسايل لازمرا آماده كند تا بتواند به همان گونه كه مى خواهد با دلى سبكبار از مشغله ها و آسوده از موانع دوست خود را ديدار كند كراهت اگربدين سبب باشد با محبت كامل به هيچ وجه منافات ندارد و نشانه آن جديت در عمل وبه كار بردن همه فكر در ايجاد آمادگى است .

از نشانه هاى ديگر آن كه چيزى را كه خداوند دوست مى دارد بر آنچه او در ظاهر و باطن دوست مى دارد ترجيح دهد، و از پيروى شهوتها دورى كند، و از سستى و تن آسائى روى بگرداند، و پيوسته بر طاعت خداوند مواظبت داشته باشد و با به جا آوردن نافله ها به او تقرب جويد و درجات بيشتر را از او بخواهد، همان گونه كه دوست همواره مزيد قرب خود را در دل محبوب خواهان است خداوند محبان را به ايثار توصيف كرده و فرموده است :

 يحبون من هاجر الهيم و لا يجدون فى صدورهم حاجة مما او توا و يوثرون على انفسهم . و هر كس به پيروى از هواى نفس ادامه دهد محبوب او هواى نفس اوست ، چه محب كسى است كه خواست خود را به خاطر خواست محبوبش رها كند چنان كه گفته اند:

اريد وصاله و يريد هجرى

 

فاترك ما اريد لما يريد

بلكه محبت هنگامى كه غلبه يابد خواهشهاى نفس را ريشه كن مى كند و تنعم به غير محبوب را در دل او باقى نمى گذارد، در اين صورت كسى كه خدا را دوست بدارد مرتكب گناه نمى شود از اين رو ابن مبارك در اين باره گفته است :

تعصى الاله و انت تظهر حبه

 

هذا لعمرى فى الفعال بديع

 

لو كان حبك صادقا طعته

 

ان المحب لمن يحب مطيع

 

و اترك ما اهوى لما قد هويته

 

و ارضى بما ترضى و ان سخطت نفسى

سهل شوشترى گفته است : نشانه دوست آن است كه محبوبش را بر نفس ‍ خود بر گزيند؛ و چنيننيست كه هر كس طاعت خدا كند محبوب او مى شود بلكه دوست آن است كه از نافرمانى بپرهيزد. همچنين گفته است : زيرا دوستى او نسبت به خدا سبب دوستى خداوند نسبت به اوست ، چنان كه خداوند فرموده است : يحبهم و يحبونه (114) . هنگامى كه خداوند كسى را دوست بدارد با او دوستى مى كند و او را بر دشمنانش يارى مى دهد ودشمن او نفس و شهوتهاى اوست ، لذا خداوند او را خوار نمى كند و او را به نفس و هواها و شهوتهايش وا نمى گذارد. از اين رو فرموده است : والله اعلم باعدائكم و كفى بالله وليا و كفى بالله نصيرا 
اگر بگويى : آيا گناه ضد اصل محبت است ؟

پاسخ اين است كه نه ! چه گناه ضد كمال آن است نه اصل آن بسيارى از مردمان در حالى كه خود را دوست مى دارند به هنگامى كه بيمار مى شوند و آرزوى تندرستى دارند چيزهايى را با علم به اين كه براى آنها زيان دارد مى خورند، و اين امر دليل بر آن نيست كه خود را دوست نمى دارند؛ ليكن گاهى معرفت ضعيف و شهوت غالب مى شود و نمى تواند حق محبت را پاس بدارد دليل بر اين آن است كه نقل كرده اند: نعيمان انصارى ار در هر مدت كوتاهى نزد پيامبر خدا صلى الله عليه واله مى آوردند و به سبب گناهى كه مرتكب مى شود حد بر او جارى مى فرمود، تا آن كه روزى او را آوردند و به سبب گناهى كه مرتكب مى شد حد بر او جارى مى فرمود، تا آن كه روزى او را آوردند و پيامبر صلى الله عليه واله بر او حد زد، مردى او را لعنت كرد و گفت : چقدر او را نزد پيامبر خدا صلى الله عليه واله مى آوريد، آن حضرت فرمود((او را لعن مكن چه او خدا و پيامبرش را دوست مى دارد.)) بنابراين گناه او را از محبت بيرون نبرده است ليكن از كمال محبت بيرون مى آورد يكى از دانشمندان گفته است : هرگاه ايمان شخص در ظاهر دل باشد نسبت به خداوند محبتى متوسط دارد، و اگر در عمق دل نشيند محبتش كامل است و گناه را ترك مى كند خلاصه آن كه در ادعاى محبت خطر است و به همين سبب فضيل گفته است : هرگاه به تو گفته شود: آيا خدا را دوست مى دارى ؟ در پاسخ سكوت كن ، چه اگر بگويى : نه ، كافر شده اى ، و اگر بگويى : آرى ، چون صفات محبان در تو نيست از خشم خداوند بپرهيز، يكى از دانشمندان گفته است : در بهشت نعمتى برتر از نعمت اهل معرفت و محبت نيست ، و در جهنم عذابى سخت تر از عذاب كسى كه ادعاى معرفت و محبت كند و آن را تحقق ندهد وجود ندارد.

از نشانه هاى ديگر آن كه به ذكر خداوند حريص باشد و زبانش از آن سست و دلش از آن خالى نشود، زيرا هر كس چيزى را دوست بدارد ناگزير آن و هر چه را بدان تعلق دارد زيادياد مى كند لذا نشانه محبت خداوند دوستى ذكر او و دوستى قرآن است كه گفتار اوست و دوستى پيامبر اوست و دوستى هر چه به او منسوب است چه هرگاه كسى انسانى را دوست بدارد سگ كوى او را نيز دوست مى دارد، و محبت هرگاه قوى و سرشار شود از محبوب تجاوز مى كند و به هر چه گردا گرد او را گرفته و او را احاطه كرده و يا به اسباب او تعلق دارد نيز مى رسد؛ و اين شركت در محبت نيست ، زيرا كسى كه فرستاده محبوب را به خاطر آن كه رسول اوست ، و كلام محبوب را به سبب آن كهگفتار اوست دوست مى دارد محبت او از محبوب به غير او تجاوز نكرده بلكه اين امر دليل كمال محبت اوست . كسى كه محبت خداوند بر دلش ‍ غلبه يافته است همه خلق خدا را دوست مى دارد چه آفريدگان اويند در اين صورت چگونه ممكن است قرآن و پيامبر و بندگان شايسته او را دوست نداشته باشد، و ما تحقيق اين مطلب را در كتاب آداب اخوت و صحبت ذكر كرده ايم از اين رو خداوند فرموده است : قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله  ، و پيامبر صلى الله عليه واله فرموده است : ((خداوند را به خاطر آن كه از نعمتهاى خود به شما مى خوراند و مرا به خاطر او دوست بداريد)) ؛ و گفته اند: كسى كه دوست خدا را دوست بدارد خدا را دوست داشته ، و آن كه گرامى بدارد كسى را كه خدا را گرامى داشته خداوند را گرايم داشته است .
از نشانه هاى ديگر آن كه با خلوت و مناجات با خداوند و تلاوت كتاب او انس داشت و بر بيدارى شب مواظبت داشته باشد، آرامش شب و صفاى وقت و رفع موانع را مغتنم شمارد.

كمترين درجات محبت خلوت كردن با دوست و لذت بدن از راز و نياز گفتن با اوست ، و كسى كه خواب و افسانه گويى براى او لذيذتر و گواراتر از مناجات با حق تعالى باشد چگونه ممكن است دوستى او درست باشد هرگاه به غير خدا انس گيرد به اندازه اين انس از خدا دور و از محبت او ساقط مى شود در داستان برخ كه برده اى سياه بود و موسى (عليه السلام ) به وسيله او استسقاء وطلب باران كرد آمده است كه خداوند به موسى عليه السلام فرمود: برخ بنده اى نيكو براى من است جز اين كه در او عيبى است ، عرض كرد: پروردگارا عيب او چيست ؟ فرموداز نسيم سحر خوشش مى آيد و با آن آرامش مى يابد، و كسى كه مرا دوست بدارد به چيزى آرام نمى گيرد.

نقل شده است عابدى در بيشه زارى روزگارى دراز خدا را عبادت كرد.روزى نگاهش به پرنده اى افتاد كه در درختى آشيانه ساخته و در آن سكنا گزيده و نغمه سر مى دهد، گفت : اى كاش نماز گاه خود رادر زير اين درخت قرار دهم و با آواز اين مرغ انس گيرم و همين كار را انجام داد خداوند به پيامبر زمان او وحى فرمود كه به فلان عابد بگو: چون به مخلوقى انس ‍ گرفتى تو را از درجه اى ساقط كردم كه هرگز به هيچ عمل خود نمى توانى به آن برسى ، بنابراين نشانه محبت كمال انس به مناجات با محبوب و كمال تنعم به خولت با او و كمال بيزارى از هر چيزى است كه خلوت را بر اومنغض كند و مانع لذت راز و نياز او با محبوب گردد؛ و نشانه كمال انس با خدا آن است كه همه عقل و فهم آدمى در لذت مناجات با او مستغرق شود، و مانند كسى باشد كه با معشوق خود در خطاب است و با او راز و نياز مى گويد.
اين لذت در برخى بدان پايه رسيده كه هنگامى كه در نماز بوده اند حريق در خانه شان روى داده و آنان متوجه آن نشده اند و يا پاى آنها را به سبب علتى كه به آن دچار شده در موقعى كه مشغول نماز بوده اند بريده اند و احساس ‍ نكرده اند، و هرگاه محبت و انس غلبه يابد خلوت با خدا و مناجات با او مايه روشنى چشم انسان مى شود، و به سبب آن همه غمهايش بر طرف مى گردد بلكه دلش چنان در محبت و انس مستغرق مى شود كه امور دنيا را تا چند بار در گوش او باز گو نكنند نمى فهمد، و او همچون عاشقى شيداست كه به زبانش با مردم سخن مى گويد و در باطن با ياد دوست خود همنشين است . آرى دوست آن است كه جز به محبوب خود آرام نگيرد.


خداوند به داوود (عليه السلام ) وحى فرمود: كسى كه مدعى محبت من باشد و به هنگامى كه شب فرارسد از من غافل شود و بخوابد دروغ گفته است : آيا نه اين است كه هر محبوبى ديدار دوستش را طالب است ؟ و اينك من براى كسى كه جوياى من است موجودم . موسى (عليه السلام ) عرض ‍ كرد: پروردگارا! كجايى تا من قصد تو كنم ، فرمود: هرگاه قصد من كنى به من رسيده اى.

 از نشانه هاى ديگر آن كه بر آنچه جز خدا از او فوت مى شود اندوه نخورد، بلكه در برابر هر ساعتى كه بر او بگذرد و در آن از ذكر خدا و طاعت او فارغ باشد متاسف شود و در اين هنگام است كه با التماس و پوزش و طلب آمرزش و توبه به خدا بازگشت مى كند يكى از عارفان گفته است : خداوند را بندگانى است كه او را دوست مى دارند و به او آرامش مى يابند و بر آنچه از دنيا كه از آنها فوت شده تاءسف نمى خوردند و به لذتهاى نفسانى نمى پردازند، دلهاى آنها شاكر و راضى است ، چه سلطنت پادشاه آنها كامل است ، آنچه را بخواهد واقع مى شود و هر چه نصيب آنهاست به آنان مى رسد و آنچه از ايشان فوت شده به مقتضاى حسن تدبير او نسبت به بوده است وظيفه دوست آن است كه چون از غفلت باز گردد بى درنگ رو به سوى محبوب خود آورد و به پوزش و پرسش بپردازد و بگويد: پروردگارا! به سبب چه گناهى احسانت را از من دريغ داشته اى و مرا از پيشگاه خود رانده اى ، و به نفس خود مشغول و به پيروى از شيطان واداشته اى ؟ او بدين طريق صفاى ذكر و رقت دل پيدا مى كند و همين حالت كفاره و سبب محو غفلتى است كه در سابق از او سر زده است ، و اين لغزش زبانى موجب تجدد و تازگى ذكر و صفاى دل او مى شود هرگاه محب جز محبوب را نبيند و همه چيز را از او بداند هرگز دچار اندوه نمى شود و شكايت نمى كند و همه چيز را با رضا تلقى مى كند و مى داند كه محبوب جز آنچه را كه خير او در آن است براى او تقدير نكرده است ، و قول خداوند را به ياد مى آورد كه فرموده است : عسى ان تكرهوا شيا و هو خير لكم  .

از نشانه هاى ديگر آن كه به طاعت آسايش يابد و بر او سنگينى نكند و بدان وسيله رنج از او دورشود؛ براى اينها نمونه ها و مثالهايى موجود و مشهود است ؛ چه عاشق سعى در راه معشوق را گران نمى شمارد و دلش به خدمت او لذت مى برد هر چند بر بدنش مشقت بار باشد؛ و هرگاه تنش از اداى خدمت ناتوان شود بزرگترين آرزويش آن است كه دوباره قدرت يابد و عجز و ناتوانى از او بر طرف گردد تا به خدمت او مشغول شود آرى محبت خدا چنين است ، زيرا هر محبتى بر دل چيرگى يابد ناچار محبتهاى پايين تر از خود را مقهور و از صحنه دل بيرون مى كند لذا كسى كه چيزى در نزد او محبوبتر از تن آسانى باشد براى خدمت به آن تن آسانى را رها مى كند، و اگر چيزى در نزد او محبوبتر از مال باشد در راه محبت آن از مال چشم مى پوشد. به يكى از محبان كه توان و مال خود را بذل كرده بود، تا به حدى كه چيزى برايش باقى نمانده بود گفته شد: سبب اين حال تو در طريق دوستى چه بوده است ؟ پاسخ داد: شنيدم روزى محبى بر محبوبش دست يافته بود و به او مى گفت : به خدا سوگند من با تمام قلبم تو را دوست مى دارم و تو با تمام رخسار از من روى مى گردانى . محبوب به او گفت : اگر تو مرا دوست مى دارى چه چيزى را برايم خرج مى كنى ، پاسخداد: اى مولاى من هر چه دارم ملك تو مى كنم سپس روحم را برايت خرج مى كنم تا هلاك شود، من گفتم : اين محبت مخلوقى نسبت به مخلوقى و بنده اى درباره بنده اى است پس محبت بنده نسبت به معبود بايد چگونه باشد و حال آن كه همه اينها به سبب اوست .
از نشانه هاى ديگر آن كه نسبت به همه بندگان خدا دلسوز و مهربان و بر همه دشمنان خدا و همه آنهايى كه خلاف دستور او را به جا مى آورند سرسخت و ناسازگار باشد چنان كه خداوند متعال فرموده است : اشداء على الكفار رحماء بينهم  در راه رضاى خدا نكوهش هيچ نكوهشگرى در او تاثيرنكند، و هيچ او را از خشم براى خداباز ندارد. خداوند دوستانش رابه همين اوصاف معرفى كرده و در يكى از كتب آسمانى فرموده است : آنها كسانى هستند كه مانند كودك كه به چيزى حريص باشد به محبت من حرص مى ورزند است : آنها و به ياد من باز مى گردند چنان كه كركس به آشيانه خود باز مى گردد، در برابر محرمات من مانند پلنگ خشمگين مى شوند و باك ندارند كه مردم كم باشند يا زياد.

اينك به اين مثال توجه كن ، چه كودك هرگاه به چيزى حريص گردد به هيچ وجه از آن جدا نمى شود، و اگر آن چيز از او گرفته شود گريه و فرياد سر مى دهد تا آنگاه كه آن را به او برگدانند هنگامى كه مى خوابد آن را در جامه اش با خود نگه مى دارد و چون از خواب بيدار مى گردد دوباره با آن مشغول و سرگرم مى شود؛ و كسى كه با او درباره آن نزاع كند با او دشمن مى شود و كسى كه آن را به او باز دهد دوست او مى گردد. اما پلنگ به هنگام خشم نمى تواند خود را نگه دارد حتى ممكن است از شدت خشم خود را هلاك كند.

اينها كه ذكر شد نشانه هاى محبت است و كسى كه همه اين نشانه ها در او كامل است محبت او كامل و عشق او خالص است و شراب او در آخرت صافى و آبشخور او شيرين و گوارا مى باشد اما كسى كه با محبت او محبت غير او را بياميزد در آخرت به اندازه محبتش متنعم مى شود، چه شراب او به مقدارى با شراب مقربان آميخته مى شود چنان كه خداوند درباره ابرار (نيكان ) فرموده است :
ان الابرار لفى نعيم ، على الارائك ينظرون ، تعرف فى وجوههم نصرة النعيم ، يسقون من رحيق مختوم ، ختامه مسك و فى ذلك فليتنافس ‍ المتنافسون ، و مزاجه من تسنيم ، عينا يشربها المقربون  .گوارايى شراب ابرار به سبب اندكى آميختگى آن با شراب خالصى است كه ويژه مقربان است ؛ و شراب عبارت از همه نعمتهاى بهشت است چنان كه كتاب عبارت از همه اعمال است خداوند فرموده است : آن كتاب الابرار لفى عليين  . سپس فرموده است : يشهده المقربون ، نشانه علو كتاب آنها اين است كه بالا برده مى شود تا جاى كه مقربان آن را مى بينند، و همچنان كه ابرار با تقرب و مشاهده در حال و معرفت خود رشد و فزونى مى يابند در آخرت نيز حال آنها به همين گونه خواهد بود؛ چه خداوند فرموده است : ما خلقكم و لا بعثكم الا كنفس واحدة ، و نيزكمابدانااول خلق نعيده ، و نيز فرموده است : جزاء وفاقا ، يعنى پادش ‍ بر وفق اعمال آنهاست ، اعمال خالص با شراب ناب و عمل مشوب با شراب مشوب پاداش داده مى شود، و شايبه هر شرابى به اندازه شايبه اى است كه در محبت و عمل او در گذشته وجود داشته است . فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره ، و من يعمل مثقال ذرة شرا يره  ؛ و نيزان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم ؛  ؛ و نيزان الله لا يظلم مثقال ذرة و ان تك حسنة يضاعفها؛  و نيزان كان مثقال حبة من خردل اتينابها و كفى بنا حاسبين .

بنابر اين كسى كه خدا دوستى او به اميد نعمتهاى بهشت و حور و قصو آن باشد بهشت براى او ميسر مى شود تا در هر جاى آن بخواهد سكنا كند و با ولدان بسر برد، و از زنان بهره گيرد؛ و كسى كه مقصدش رب الارباب و مالك الملك بوده و تنها محبت خداوند بر او چيره باشد صدق و اخلاص او وى را در مقعد صدق عند مليك مقتدر جاى مى دهد.

از اين رو ابرار (نيكان ) در باغهاى بهشت مى چرند، و در آن با حور و ولدان متنعمند، و مقربان مقيم و ملازم حضرت احديتند، و به ديده حقارت به نعمتهاى بهشت مى نگرند و آنها را ذره اى بيش نمى دانند لذا دسته اى به ارضاى شهوت و شكم و فرج مشغول و گروههاى ديگر براى مجالست آماده اند لذا پيامبر صلى الله عليه واله فرموده است : ((بيشتر اهل بهشت نادانها مى باشند )) و عليون براى خردمندان و صاحبدلان است و چون فهمها از درك معناى عليون ناتوان است خداوند آن را به بزرگى ياد كرده كه : و ما ادريك ما عليون  ، چنان كه فرموده است : القارعة ما القارعة و ما ادريك ما القارعة.

از نشانه هاى ديگر آن كه در محبت خود نسبت به خداوند ترسانم از هيبت و عظمت او حقير و نزار باشد شايد گمان رود كه ترس ضد محبت است ولى چنين نيست ، چه ادراك عظمت باعث هيبت است چنان كه ادراك جمال موجب محبت مى باشد در حالى كه در مقام محبت بخصوص براى محبان ترسهايى است كه براى ديگران نيست و برخى از ترسهاى شديدتر از برخى ديگر است . نخستين آنها ترس از اعراض است و شديدتر از آن خوف حجاب و سخت تر از آنها بيم طرد و ابعاد است اين معنا در سوره هود عليه السلام آمده است همان سوره اى كه سرور محبان را پير گردانيد زيرا نداى حق تعالى را شنيد كه فرمودالا بعدا لعاد قوم هود  ، الا بعدا لثمود  ، الا بعدا لمدين كما بعدت ثمود .

 هيبت بعد و ترس از آن در دل كسى بزرگ است كه به محبت و قرب الهى خوگرفته و آن را چشيده و بدان متنعم بوده است ، چه شنيدن سخن بعد و دور باد دور شدگان . اهل قرب را بزودى پير مى كند، ليكن كسى كه به دورى از حق خود گرفته هرگز مشتاق آن نمى شود. و كس كه توانايى حضور بر بساط را نيافته از خوف دورى گريه نمى كند. پس از اينها خوف وقفه و سلب مزيد در قرب است ، چه گفتيم كه : در جات قرب نهايت ندارد و شايسته است بنده در هر نفسى كه بر مى آورد بكوشد تا در آن تقربش به حق تعالى افزون گردد. به همين سبب پيامبر خدا صلى الله عليه واله فرموده است((هر كس دو روزش يكسان باشد مغبون است و آن كه امروزش بدتر از ديروزش باشد ملعون است ؛ و نيز فرموده است : ((دلم را حجابى فرا مى گيرد از اين رو در شبانه روز هفتاد بار استغفار مى كنم )) استغفار بنده از گام نخستين است چه آن نسبت به گام دوم دورى از حق و عقوبت سستى در راه و توجه به غير محبوب است چنان كه در يكى از كتابهاى آسمانى آمده است كه خداوند مى فرمايد((عالم هنگامى كه شهوتهاى دنيا را بر طاعت من برگزيند كمترين كارى كه با او مى كنم لذتمناجاتم را از او مى گيرم ) . بنابراين سلب مزيد لطف به سبب شهوات ، عقوبتى است كه دامنگير همه است اما خواص به مجرد ادعا و خود بينى و اعتماد بر آنچه از مبادى لطف بر آنها ظاهر مى شود از مزيد الطاف محجوب و محروم مى شوند و ظهور مبادى لطف مكرى است خفى كه جز راسخان در علم نمى توانند خود را از تكيه بدان دور نگه بدارند.
پس از اين ترس از فوت چيزى است كه اگر از دست رود ديگر به دست نمى آيدسپس ترس از اين كه به چيزى سرگرم شودد و آتش شوق او تسكين يابد چه دوست بايد همواره مشتاق و در طلب كوشا باشد و از تحصيل مزيد لطف سست نگردد و جز به لطف تازه پروردگار تسلى نيابد، چه اگر به غير آن تسلى يابد همين امر سبب وقوف يا بازگشت او خواهد شد، و فراموشى و بى غمى از جايى كه نمى داند به او دست خواهد يافت چنان كه گاهى محبت از راهى كه نمى داند بر او عارض مى شود اين دگرگونيهاى دل اسبابى پوشيده و آسمانى دارد كه آگاهى بر آنها از توان بشر خارج است ؛ و هرگاه خداوند نسبتبه بنده اى اراده مكر كند و بتدريج هلاكت او را بخواهد آنچه را كه مايه سكون و توقف او مى شود بر او پوشيده مى دارد تا در حال رجاء باقى بماند و به حسن ظن خود فريفته شود و غفلت و هواى نفس و فراموشى بر او غلبه يابد، و همه اينها از سپاه شيطانند كه بر لشكريان فرشتگان كه عبارت از علم و عقل و ذكر و ثبات است چيره مى شوند؛ و همان گونه كه از صفات بارى تعالى كه لطف و رحمت و حكمت است چيزهايى آشكار مى شود كه موجب هيجان و بر انگيختن محبت است همچنين از صفات جبروت و عزت و استغناى او امورى ظاهر مى گردد كه باعث فراموشى و سكون است و اين از مقدمات مكروشقاوت و حرمان مى باشد.
سپس خوف استبدال است و آن انتقال دال از محبت او به محبت غير اوست و اين امر ((مقت )) و دشمنى با خداست ، و فراموشى و بى غمى مقدمه آن است اعراض و حجاب سرآغاز اين فراموشى و انصراف از امور خير و دلتنگى از مداومت در ذكر و سستى در اداى وظايف او را در اسباب و مقدمات اين امور مى باشند از اين رو ظهور اين اسباب دليل بر انتقال آدمى از مقام محبت به مقاممقتداست كه ما از آن به خداوند پناه مى بريم ؛ و بيم مداوم از اين امور و شدت پرهيز از آنها به كمك مراقبتى دقيق نشانه صدق محبت است چه كسى كه چيزى را دوست بدارد ناگزير از فقدان آن ترسان است از اين رو هرگاه از دست رفتن محبت ممكن باشد محب آن هرگز از بيم خالى نيست يكى از عارفان گفته است : هرگاه كسى خدا را به صرف محبت و بى ترس و بيم پرستش كند به سبب خوشحالى و تجرى هلاك مى شود، و آن كه خدا را از طريق خوف بدون داشتن محبت مى پرستد به علت بعد و وحشت از او بريده مى شود، و كسى كه او را از طريق خوف و محبت پرستش مى كند خداوند او را دوست مى دارد و مقرب ميگرداند و به او قدرت و دانايى مى دهد بنابراين محب بايد از ترس تهى نبوده و ترسان از محبت خالى نباشد كسى كه محبت بر او غالب است و در اين راه گامهاى بلند برداشته است ليكن جز اندكى از خوف در او نيست گفته مى شود كه او در مقام حبت است و او را از محبان مى شمارند رشحه اى خفو، سر مستى محبت راتسكين مى دهد، چه اگر محبت غلبه كند و معرفت استيلا يابد توان بشرى ياراى آن را نخواهد داشت و خوف آن را تعديل مى كند و سنگينى آن را بر دل تخفيف مى دهد.

روا نيست در امثال اين معارف كه بدانها اشاره شد همه مردم مشاركت داشته باشند و براى كسى كه اين معارف بر او مكشوف شده جايز نيست آنها رابراى كسى كه چيزى از آنها بر او كشف نشده است اظهار كند، چه اگر در اين مسائل همه مردم مشاركت داشته باشند دنيا ويران مى شود و حكمت اقتضا مى كند كه به منظور آبادانى دنيا غفلت شمول و تعميم داشته باشد بلكه اگر همه مردم چهل روز حلال بخورند به سبب زهد آنها دنيا خراب و بازارها و زندگى تعطيل مى گردد حتى اگر عالمان حلال خورند ناچار به اصلاح نفس خويش مشغول مى شوند و زبانها و قلمها از انتشار بسيارى از علوم باز مى ايستد ليكن خداوند در چيزى كه در ظاهر بد به نظر مى رسد اسرار وحكمتهايى قرار داده چنان كه در چيزى كه خوب است نيز او را رمزها و حكمتهاست ، و حكمتهاى او پايان ندارد همان گونه كه قدرتش ‍ بى پايان است .
از نشانه هاى ديگرآن كه محبت خود را نسبت به خداوند پوشيده بدارد و از ادعا دروى كند، و براىتعظيم محبوب و جلال و هيبت او و غيرت داشتن بر اسرار او از اظهار و جد و محبت خوددارى كند، چه دوستى سرى از اسرار دوست است ، ديگر آن كه ممكن است در ادعاى خود از حد معنا و مقصود بگذرد و چيزى بر آن بيفزايد و افترا و تجرى به حساب آيد و مجازات آن در آخرت بزرگ و در دنيا موجب تعجيل در بلا گردد. بلى گاهى محب دچار مستى محبت مى شود به طورى كه هوش خود را از دست مى دهد و احوالش مضطرب مى شود و در نتيجه محبت او آشكار مى گردد.

اگر اين دگرگونى احوال از روى حيله گرى و به منظور كسب فايده اى نباشد او معذور خواهد بود زيرا بى اختيار و مقهور است ؛ و بسا آتش محبت او بر افروخته شود و توان تحمل آن را نداشته باشد و از دل چنان لبريز شود كه نتواند از آن جلوگيرى كند.

اگر بگويى : محبت كه بالاترين مقامات است و اظهار آن ظاهر كردن خير است چرا زشت شمرده مى شود؟
پاسخ اين است كه بدانى محبت پسنديده است و اظهار آن نيز پسنديده مى باشد و آنچه مذموم و ناپسند است تظاهر كردن به آن است ، چه متضمن ادعا و استكبار است ؛ و سزاوار محبت آن است كه محبت پنهان او از احوال وى دانسته شود نا از گفتار و كردار او بلكه بايد محبت خود را بدون آن كه قصد اظهار آن را داشته باشد يا مرتكب عملى شود كه دلالت بر محبت او كند ظاهر سازد و قصد او تنها آن باشد كه محبوب را از محبت خودآگاه كند اما آگاه كردن غير او شرك در محبت و نقص آن است چنان كه در انجيل آمده است : هرگاه صدقه دهى به گونه اى ده كه دست چپت از آنچه دست راستت كرده است آگاه نشود چه آن كه پوشيده ها را مى بيند پاداش تو را آشكارا خواهد داد و هرگاه روزه گرفتى دستهايت را بشوى و سرت را چرپ كن تا جز خداوند كسى بدان آگاه نشود چه اظهار آن به قول و فعل همگى ناپسند است جز آنگاه كه مستى محبت بر دل غلبه كند و زبان رها و اعضا آشفته گردد، در اين هنگام انسان نكوهش نمى شود.
از جمله مواردى كه تظاهر به محبت كراهت دارد آن است كه محب عارف باشد و احوال فرشتگان را بداند كه آنان داراى محبتى دايمى و شوقى زايل نشدنى هستند و به همين سبب خداوند درباره آنها فرموده است : ((يسبحون الليل و النهار لا يفترون لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤ مرون ، در اين صورت از اظهار وجود و محبت خويش سرباز مى زند و به يقين مى داند كه او در مملكت خداوند پست ترين محبان بوده و محبت او از محبت هر محب خدا ناقصتر و ناچيزتر است اينها مجموعه اى از نشانه هاى دوستى و ثمرات آن است و از جمله آنها انس و رضاست چنان كه پس از اين ذكر خواهد شد.
كوتاه سخن آن كه همه محاسن دين و مكارم اخلاق ثمره محبت است و آنچه ثمره محبت نيست نتيجهپيروى هواى نفس و از اخلاق نكوهيده است آرى برخى انسانها خدا را به سبب احسانى كه به آنها مى كند دوست مى دارند، و بعضى به سبب جلال و جمال وى دوستدار اويند هر چند به آنها احسانى نكرده باشد؛ و محبان از اين دو قسم بيرون نيستند از اين رو جنيد گفته است : مردم در دوستى خداوند يا عوامند و يا خواص . عوام بدين سبب به دوستى خدا دست يافته اند كه دوام احسان و كثرت نعمتهاى او را شناخته اند وناگزير او را دوست مى دارند جز اينكه كمى و بسيارى محبت آنها بستگى به مقدار نعمت و احسانى دارد كه شامل آنها شده است اما خواص خداوند رابه سبب عظمت مقام و قدرت و علم حكمت و بى همتايى و تفرد او در ملك و ملكوت دوست مى دارند، و چون صفات والا و اسماى حسناى او را شناخته اند نمى توانند او را دوست نداشته باشند، چه از نظر آنها او مستحق محبت و سزاوار آن است هر چند همه نمعمتها را از آنان سلب كند آرى برخى از مردم هواى نفس و دشمن خدا ابليس را دوست مى دارند و با اين حال به حكم غرور و نادانى امر را بر خود مشتبه كرده گمان مى كنند كه دوستان خدا مى باشند اينان همان كسانى هستند كه اين نشانه ها در آنها نيست و يا به منظور نفاق و ريا و شهرت طلبى آنها را به خود بسته اند، و چون غرض آنها بهره بردن از متاع عاجل دنياست چيزى را از خود ظاهر مى كنند كه خلاف باطن آنهاست همچون عالمان و قاريان بد اينان دشمنان خدا در روى زميند. ابو تراب نخشبى در نشانه هاى محبت ابيات زيرا را سروده است .

لا تخد عن فللمحجب دلائل

 

ولديه من تحف الحبيب وسائل

 

منها تنعمه بمر بلائه

 

و سروره فى كل ما هو فاعل

 

فالمنع منه عطيه مبذولة

 

و الفقرا اكرام و بر عاجل

 

و من الدلائل ان يرى من عزمه

 

طوع الحبيب و ان الح العاذل

 

و من الدلائل ان يرى متبسما

 

والقلب فيه منالحبيب بلابل

 

و من الدلائل ان يرى متقشفا

 

متحفظا من كل ما هو قائل

مى گويم : از جمله چيزهايى كه درست است دليل اين گفتار قرار داده شود سخنانى كه غزالى ضمن آنچه در اواخر اين كتاب در معناى محبت گفته و ما آنها را حذف كرده ايم از بعضى از آنها نقل كرده است كه : محبت عبارت از محو ارادات و احتراق صفات و حاجات است ؛ و از ديگرى كه نقل كرده است كه : محبت معنايى است كه محبوب كه قولب را مقهور مى كند دلها از ادراك آن ناتوان و زبانها از بيان آن ممنوعند، كسى كه آن را در دل خود براى خدا بيابد او محب خداوند است.

بيان معناى انس با خدا 

گفتيم كه انس و خوف و شوق از آثار محبت است جز اين كه آنها بر حسب نظر محب و آنچه در وقت بر اوغلبه دارد مختلف مى شود. هرگاه نگريستن از پس پرده غيب به منتهاى جمال حق بر اوغالب باشد و قصور خود را از آگاهى بر كنه جلال او احساس كند دل به طلب برانگيخته مى شود و در او نا آرامى و هيچان پديد مى آيد اين حالت نا آرامى و بيقرارى را شوق مى نامند، و آن نسبت به امرى است كه از او غايب است هرگاه شادى قرب و مشاهده حضور كه از كشف حاصل مى شود بر او غلبه يابد و نظرش بر مطالعه جمال حاصل از كشف مقصور بوده و به آنچه هنوز درك نكرده توجه نداشته باشد دل به آنچه ملاحظه مى كند شاد مى شود، و اين شادى از انس مى نامند اگر نظرش به صفات عز و بى نيازى حق و عدم مبالات و خطر امكان زوال و بعد از او معطوف باشد به سبب اين احساس دلش دردناك مى شود و اين در دناكى را خوف مى گويند اين حالات تابع همين نظرات و اين نظرات نيز تابع سببهايى است كه مقتضى آنهاست و قابل شمارش نيستند.

بنابر اين انس عبارت از خوشحالى و شادى دل به سبب مشاهده جمال محبوب است به طورى كه هرگاه غلبه يابد ودل از آنچه از او غايب است فارغ بوده وبه اين كه ممكن است خطر زوال به او راه يابد توجه نداشته باشد، در اين صورت نعمت و لذت اوبس بزرگ خواهد بود. از اين رو هنگامى كه به يكى از آنان گفته شد: آيا تو مشتاقى ؟ پاسخ داد: نه ! شوق جز به غايب نيست و هرگاه غايب حاضر باشد به چه كسى مشتاق باشم ؟ اين گفتار كسى است كه به سبب آنچه يافته مستغرق در شادى است و به اين كه امكان مزيد الطاف باقى است توجه ندارد؛ و كسى كه حالت انس بر او غلبه يافته تمايلش به تنهايى و خلوت است و بس ؛ زيرا انس با خدا مستلزم وحشت داشتن از غير خداست بلكه هر چيزى كه مانع خلوت شود آن گرانتر چيزى بر دل اوست چنان كه روايت شده است در هنگامى كه پروردگار با موسى (عليه السلام ) سخن گفت تا مدت درازى موسى سخن كسى را نمى شنيد جز اين كه حالت بيهوشى به او دست مى داد، چه محبت محبوب و ياد او را در دل شيرين مى كند و شيرينى آنچه را غير از آن است از دل بيرون مى سازد به همين سبب يكى از حكيمان در دعاى خود گفته است : اى كسى كه مرا به ذكر خود انس داده اى و از خلق خود بيزارى بخشيده اى خداوند به داوود (عليه السلام ) فرمود: با من انس بدار و از غير من بيزار باش عبدالواحدبن زيد گفته است : از كنار راهبى گذشتم به او گفتم : اى راهب ! تو را تنهايى خوش آمده است ، پاسخ داد: اگر شيرينى تنهايى را بچشى از نفس خود نيز به آن پناه مى برى تنهايى سرمايه عبادت است گفتم : اى راهب ! كمترين چيزى كه در تنهايى مى يابى چيست ؟ گفت : آسودگى از سازش با مردم و سلامتى از شر آنهاست گفتم : اى راهب ! كى بنده شيرينى انس با خدا را مى چشد؟ گفت : زمانى كه انديشه ها در راه طاعت خدا يكى شود يكى از حكيمان گفته است : شگفت از خلايق كه چگونه براى تو بدلى خواستند، شگفت ازدلها كه چگونه با غير تو انس گرفتند.

اگر بگويى : ناشنه انس با خدا چيست ؟

پاسخ اين است بدانى نشانه خاص آن دلتنگ بودن از آميزش بامردم و به ستوه آمدن از آنان و شيفتگى او به ذكر خداست و اگر با مردم معاشرت كند مانند منفردى در جماعت ، و مجتمعى در خلوت ، و غريبى در حضر، و حاضرى در سفر، و شاهدى در غيبت ، و غايبى در حضور خواهد بود. بدن او با مردم معاشرت مى كند ليكن دل او تنها و مستغرق در شيرينى ذكر خداست على (عليه السلام ) در توصيف اينان فرموده است : ((آنان گروهى هستند كه علم و دانايى بر حقيقت امر به ايشان رو آورده ، و با آسودگى يقين دمساز گشته اند، آنچه را متنعمان سخت و دشوار دانستند آنان سهل و آسان يافتند، و به آنچه نادانها از آن دروى مى كنند انس گرفتند، و در دنيا با بدنهايى كه ارواحشان به محل اعلا آويخته و پيوسته بود زندگى كردند، آنان جانشينان خداوند در زمين و دعوت كنندگان به سوى دين اويند)) آرى معناى انس با خدا و نشانه و دلايل آن همين است .

برخى از متكلمان انس و محبت و شوق را انكار و گمان گرده اند اين امور گوياى تشبيه است و ندانسته اند كه جمال مدركات باطنى لذتبخش تر از جمال ديدنيهاى با چشم سر است و لذت شناخت آنها بر ارباب قلوب غالبتر مى باشدحتى بعضى از اينان مقام رضا را نيز منكر شده گفته اند: رضا جز صبر چيز وجود نداردچه محسوسات و آنچه در عالم خيال مى آيد همه در طريق دين قشر و ظاهرند و مغز مطلوب و راى آنهاست كسى كه از گردو جز به پوست آن نرسيده گمان مى كند همه گردو چوب است و خروج روغن را از آن محال مى داند.

او معذور است ليكن عذرش پذيرفته نيست . در اين باره گفته اند:

الانس بالله لا يحويه بطال

 

و ليس يدركه بالحول محتال

 

و الا نسون رجال كلهم نجب

اماتوا منها ما خشوا ان يميتهم...».

 (سفينة 2 / 69)

50- ابرار و نيكان

آيات

1 - برّ و نيكى از اسماء حسنى‏ الهى:

«انّه هو البرّ الرحيم» طور، 28

كه اوست نيكوكار و مهربان .

2 - برّ و نيكى از اوصاف فرشتگان:

«بايدى سفرة كرام بررة» عبس، 16

 (قرآن كريم) به دست سفيرانى است والامقام فرمانبردار و نيكوكار .

3 - تعريف برّ و نيكى و معرّفى ابرار و نيكان:

قرآن كريم در مقام تعريف برّ و نيكى ابرار و نيكان را معرّفى مى‏كند تا اينكه اشاره به اين نكته نمايد كه

هيچ اثرى براى ذكر مفاهيم خالى از مصداق نيست .

الميزان ج، 1 ص، 436

«ليس البرّ ان تولّوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البرّ من آمن بالله...»

بقره، 177

نيكى تنها اين نيست كه در هنگام نماز روى خود را به سوى مشرق و يا مغرب كنيد بلكه نيكى و نيكوكار

كسى است كه به خداوند و روز رستاخيز و فرشتگان و كتاب آسمانى و پيامبران ايمان آورده است .

«ليس البرّ بان تأتوا البيوت من ظهورها و لكنّ البرّ من اتّقى و اتوا البيوت من ابوابها» بقره، 189

كار نيك آن نيست كه از پشت خانه‏ها وارد شويد بلكه نيكى اين است كه پرهيزكار باشيد و از در خانه‏ها

وارد شويد و تقوا پيشه كنيد .

4 - انفاق از اموال مورد علاقه راه رسيدن به ابرار:

«لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون» آل عمران، 92

هرگز به حقيقت نيكوكارى نمى‏رسيد مگر آنكه از آنچه دوست مى‏داريد در راه خدا انفاق كنيد .

5 - مقام ابرار و نيكان:

«انّ الابرار لفى نعيم» انفطار، 13

به يقين نيكان در هر نعمتى فراوانند .

«و ما عند اللَّه خير للابرار» آل عمران، 198

و آنچه در نزد خدا است براى نيكان بهتر است .

«ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافوراً» انسان، 5

به يقين ابرار و نيكان از جامى مى‏نوشند كه با عطر خوشى آميخته است .

6 - دعاى خردمندان توفىّ با ابرار:

«فاغفرلنا ذنوبنا و كفرّ عنّا سيأتنا و توفّنا مع الابرار» آل عمران، 193

پروردگارا گناهان ما را ببخش و بدى‏هاى ما را بپوشان و ما را با نيكان و در مسير آنان بميران .

7 - تشويق براى رسيدن به مقام ابرار:

«تعاونوا على البرّ و التقوىّ و لا تعاونوا على الاثم و العدوان» مائده، 2

در راه نيكى و پرهيزكارى با هم تعاون كنيد و هرگز در راه گناه و تعدّى همكارى ننماييد .

8 - مذمت از امر به برّ و نيكى و فراموشى خود:

اتأمرون الناس بالبرّ و تنسون انفسكم و انتم تتلون الكتاب افلا تعقلون » بقره، 44

آيا مردم را به نيكى دعوت مى‏كنيد و خودتان را فراموش مى‏نماييد با اينكه شما كتاب آسمانى را

مى‏خوانيد آيا نمى‏انديشيد .

9 - تمجيد از برّ و نيكى به والدين :

«يا يحيى خذ الكتاب بقوّه و اتيناه الحكم صبيّاً و حناناً من لدنا و زكوة و كان تقيّاً و برّاً بوالديه و لم يكن

جبّاراً عصيّاً» مريم، 14-12

اى يحيى‏ كتاب خدا را به قوت بگير ما فرمان نبوت و عقل كافى در كودكى به او داديم و رحمت و

محبتى از ناحيه خود به او بخشيديم و پاكى دل و جان و او پرهيزكار بود او نسبت به پدر و مادرش

نيكوكار بود و جبّار و متكبّر و عصيانگر نبود .

10 - نشانه‏هاى ابرار

الف) وفاى به نذر:

«يوفون بالنذر»

آنها به نذر خود وفا مى‏كنند .

ب ) خوف از روزى كه عذابش فراگير است:

«و يخافون يوماً كان شرّه مستطيراً»

و از روزى كه عذابش گسترده است مى‏ترسند .

ج ) اطعام به مسكن و يتيم و اسير:

«و يطعمون الطعام على حبه مسكيناً و يتيماً و اسيراً»

و غذاى خود را با اينكه به آن علاقه و نياز دارند به مسكين و يتيم و اسير مى‏دهند .

د ) اخلاص:

«انما نطعمكم لوجه اللَّه لانريد منكم جزاء و لا شكوراً»

و مى‏گويند ما شما را به خاطر خدا اطعام مى‏كنيم هيچ پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهيم .

ه ) ترس از خدا در روز شدت قيامت:

«انا نخاف من ربنا يوماً عبوساً قمطريراً» انسان، 11 - 6

ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزى كه عبوس و سخت است .

تذكر: 
قرآن كريم ريشه و اساس همه نيكى‏ها را كه خلاصه‏اى از امور اعتقادى و عملى و اخلاقى است در آيه

شريفه 177 بقره بيان نموده است.

روايات
1 - ابعاد برّ و نيكى

الف - قال الباقرعليه السلام : «الا اخبركم خمس خصال هنّ من البرّ و البرّ يدعوا الى الجنة قلت بلى قال

اخفاء المصيبة و كتمانها و الصدقة تعطيها بيمينك لا تعلم بها شمالك و برّ الوالدين فان برّهما لله رضى و

الاكثار من قول لا حول و لا قوّة الا باللَّه العلىّ العظيم فانّه من كنوز الجنّة و الحبّ لمحمد و آل محمد

صلى الله عليه وآله وسلم».

آيا خبر دهم شما را از پنج خصلتى كه از نيكى است؟ ونيكى به سوى بهشت دعوت مى‏كند پنهان ساختن

مصيبت و صدقه دادن بوسيله دست راست به جورى كه دست چپ تو متوجّه نشود و نيكى كردن به پدر و مادر كه نيكى به آنها خشنودى خدا در آن است و زياد گفتن جمله (لا حول ولا قوة الاّ باللَّه) كه از گنج‏هاى بهشت است و محبت به محمد و آل محمد. (بحار/69/390)

ب - قال على‏عليه السلام : «ثلاث من ابواب البرّ: سخاء النفس و طيب الكلام و الصّبر على الاذى‏».

سه چيز از درهاى نيكى است، سخاوت داشتن و خوش سخن بودن و صبر بر اذيت‏ها .

 (بحار / 71 / 89)

ج - قال رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله وسلم : «اربع من كنوز البرّ كتمان الحاجة و كتمان الصدقة و كتمان الوجع و كتمان المصيبة».

پنهان داشتن چهار امر از گنج‏هاى نيكى است: حاجت و نياز، صدقه، درد و مصيبت .

 

 (بحار / 81 / 208)

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 23:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس