تحقیق دانشجویی - 125

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره خط کوفی

بازديد: 1367

تحقیق درباره خط کوفی

خط کوفی نام خطی است زاده شهر کوفه که در آنجا شکل گرفت و وسعت یافت. این خط دارای نقطه‌گذاری و اعراب است، اما در بیشتر متونی که به این خط نوشته شده است تنها حرکت‌های حروف نوشته شده و نقطه‌ها نوشته نشده‌اند. نخستین قرآنها با این خط نوشته می‌‌شد. با آمدن خط نسخ و دیگر دبیره‌های نوآوری شده به دست ایرانیان خط کوفی کنار گذاشته شد و دیگر برای نوشتن آن همه گیری پیشین را نداشت

 

 

» پیدایش خط عربی

 

پیدایش خط عربی اثری به دست نیامده است که بر آشنایی عرب حجاز به کتابت و خط در گذشته‏دور دلالت داشته باشد.آنان اندکی پیش از ظهور اسلام با خط و کتابت آشنا شدند.


علت آن که کتابت و خط در میان عرب حجاز رایج نبوده،زندگی بدوی آنان‏بوده است.آنان هم‏واره در حال کوچ کردن و رفت و آمد و یا جنگ و غارت به سر می‏برده‏اند.این قبیل اشتغالات،آنان را از تفکر درباره صنایع و از جمله کتابت که ازصنایع مدنیت و شهر نشینی است،باز می‏داشت.جز برخی از آنان که به منظورتجارت به شام و عراق سفر می‏کردند،رفته رفته تحت تاثیر مردم متمدن آن مناطق‏قرار گرفتند و متخلق به اخلاق آنان شدند،و خط و کتابت را به عاریت از آنان‏گرفتند.از این‏رو با خط نبطی و یا سریانی آشنا شدند،و این دو نوع خط تا پس ازفتوحات اسلامی در عرب باقی و معروف بود.


از خط نبطی خط نسخ به وجود آمد که امروز نیز شناخته شده و باقی است و ازخط سریانی خط کوفی پیدا شد که خط حیری نامیده می‏شد.یعنی به‏«حیره‏»که‏شهری قدیمی و عربی در مجاورت کوفه است،منسوب بود،زیرا تغییر و تحول درخط سریانی در حیره رخ داد و پس از بنای کوفه و انتقال تمدن عرب به این شهر،اسم آن به خط کوفی تغییر کرد.این خط،زمانی طولانی میان عرب معروف ومتداول بود.


خط نبطی را که به خط نسخ تبدیل شد،عرب‏ها در اثنای سفر تجارت خود به‏شام،از«حوران‏»آموختند.اما خط حیری و یا کوفی را از عراق گرفتند.عرب‏ها هردو خط را نخست در نامه‏ها و نوشته‏های عادی و سپس در نوشته‏های مهم،مانندقرآن و حدیث‏به کار گرفتند

یک دلیل بر آن که خط کوفی تحول یافته خط سریانی است،آن که عرب به جای‏«کتاب‏»می‏نوشتند«کتب‏»بدون الف،و نیز به جای‏«رحمان‏»می‏نوشتند«رحمن‏». 

این از ویژگی‏های خط سریانی است که الف ممدود را در اثنای کلمات،نمی‏آورند.


موقع ظهور اسلام خط و کتابت میان عرب حجاز رایج نبود.تنها معدودی کمتراز بیست نفر با خط و نوشتن آشنا بودند.پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را برای کتابت وحی‏استخدام کرد و مسلمانان را به آموختن خط و کتابت تشویق نمود.و روز به روز،تعداد کسانی که کتابت را می‏آموختند،رو به فزونی نهاد.


دو خط نسخ و کوفی میان مسلمانان باقی مانده و رواج یافت.مسلمانان نسبت‏به دگرگونی و تحسین و تزیین آن دو خط کوشیدند، تا آن که ابن مقله،در آغاز قرن‏چهارم هجری،در زیبایی خط نسخ کوشید و خط نسخ را به حد اعلای کمال خود به گونه‏ای که هم اکنون متداول است،رسانید

با گذشت زمان خط کوفی-بر خلاف خط نسخ-سیر قهقرایی داشت.این خطحدود دو قرن رواج داشت.سپس از میان رفت و از آن پس مصحف‏ها با خط زیبای‏نسخ نوشته می‏شد .


پی‏نوشتها

1- 
ر.ک:دائرة المعارف القرن العشرین،ج 3،ص 621.جرجی‏زیدان،تاریخ تمدن اسلامی،ج 3،ص 60-58.ابن‏خلدون،المقدمة،ص 421-417.خلیل یحیی النامی،اصل الخط العربی،ج 3.ترکی عطیة،الخط العربی‏الاسلامی،ص 22.عبد الفتاح عباده،انتشار الخط العربی،ص 15-13.ناجی المصرف،مصور الخط العربی،ص 338.محمد طاهر الملکی الکردی،تاریخ الخط العربی و آدابه،ص 54

علوم قرآنی صفحه 169 محمد هادی معرفت

 

 

 

 

رسم الخط عربی وهنرخوشنويسی اسلامی

رسم الخط عربی يکی از رسم الخط های صوتی است که در هزاره دوم پيش از تاريخ از زبان فنيقی در گوبل، شهريکه در زبان يونانی به بايبلوس (بيبلوس) در شرق سواحل بحيره مديترانه موقعيت داشت، بوجود آمده است. الفبا عربی بسيار ساده و مناسب حال زبان سامتی مثل عربی است. الفبا شرح دهنده همصدا ها و خودصوتيهای دراز است. در زبان عربی حرو ف باهم بسته ميشوند و يکعده حروف فقط از راست قابليت بستن را دارند و بس. حرو ف بيصدا را فقط ميتوان باعلائمي (نقطه و اعراب) جابجا شده در بالا ياپائين همصدا يا مصوت مشخص ساخت. قاعده نوشتن درعربی از راست بچپ است.

با ظهور حضرت محمد(ص) بحيث پيامبر و پسانها بوجود آمدن امپراتوری عرب برمبنای اصول دين اسلام، زبان عربی وسيله مهم پيوند و تفاهم، زبان اداره و گسترش علم و دانش و بخصوص علوم دينی مورد استفاده قرار گرفت. کاربرد زبان عربی درعلوم دينی بيشترهم با اين طرح عموميت يافت که حرفها و احکام الهی در قرآن توسط کسی ايجاد نشده، بل، به امر خدا وند (ج) توسط جبرئيل(ع) به حضرت محمد(ص) بزبان عربی انتقال داده شده است. واعتقادی وجود دارد که قرآن فقط در همين شکل عربی اش معانی و رسالت خود را بخوبی بيان ميکند.

روی اين دليل بسياری ملتهای دنيا رسم الخط عربی را پذيرفتند، هم از آنهاييکه صاحب رسم الخط جداگانه خود بودند وهم آنهاييکه تاآنوقت رسم الخطی نداشتند.اين رسم الخط رابخصوص ملتهای ايرانزمين که زبان پارس قديم رسم الخط ميخی وزبان پارس ميانه رسم الخط ارامه يی رابکارميبردند،پذيراشده وبعد ترکها،پشتونها، مالز يها،مسلمانان هندودگران آنراقبول کردند. وهرکدام ازاين ملتهارسم الخط عربی رابابرخی ويژه گيهای زبان اولی خودشان غنی وهمآهنگ سا ختند.مثال پارسی زبانان باعلاوه کردن چهارحرف (پ.چ.ژ.گ) الفبا فارسی راشامل رسم الخط عربی ساختند که ازآن رسم الخط فارسی - دری بميان آمد. زبان عربی برای يک مدت معين درمحلات مشخصی ازسوی يکعده ملتهای ديگری چون اسپانويها،مسلمانان بالکان اروپاوروسيه سپيد،نيزپذيرفته شده بود.

ياداشتهای درمورد خصوصيت زبان فارس ازکتاب مبادی تاريخ تمدن اسلام (Introduction To Islamic Civilization) يکی ازبحثهای جدی درمطا لعات تمدن وفرهنگ اسلامی بانقش هنروادبيات فارسی درشرق ميانه وکل جهان اسلام خيلی مهم ودلچست است. اين تاثيرفرهنگ وهنرفارسی درجهان اسلام بدوگونه متبارزبوده:

۱- فرهنگ وهنرپارسی درزمره سايرهنرهاوفرهنگهای حوزه کشورهای اسلامی ازآغازبايک نوع خوداراديت واستقلال درشيوه وشگردبيان خودتبارزکرده است.واين درست مصادف روزگاريست که دين مقدس اسلامی باسرعت بيسابقه به سراسرشرق ميانه دربخش جنوبشرق وجنوب غرب آسيا وآسيای ميانه منتشرشدوسايرتمدنهاوفرهنگهای پيش ازاسلام راکاملازيرتاثيرخودردرآورد،بسياری زبانهاراساقط ساخت،اماعناصرخاص خوداراديت وهويت زبان وفرهنگ پارسی برجاماند که حتی بلمقابل تاثيرات خوبی هم برخود تمدن و فرهنگ اسلامی گذاشت.

۲- تاثير و اثرگذاری عناصر ارزشمند فرهنگ و هنر پارسی بر جهان اسلام خوداش يک مسله مهمی است که اگرچه اين گونه تاثيرات ازسوی دگر فرهنگها و تمدنهای غيراسلامی شرق ميانه هم درميان بوده، اما دامنه ی آن به پيمانه تاثير پارسيان گسترده گی نداشته است. اين تاثيرات از لبلاس پوشيدن، تجارت پيشگی ،صنعت کاري، هنرپروري، زراعت پيشگي، ارتش داري، دانش پروری وغيره بوده اند.

در کنار اينها چنانکه گفتيم تاثير تمدنهای دگر پيشين هم چشمگيراند، اما اين تمدنها در نتيجه همه رنگ باختند مثل تمدن کوپت (کوپتيک) مصر و يوناني، تمدن مصر و ارامنه ی سوريه يا مجموعا تاثير و نفوذ در تمدن پارين بيزانتين يکی دگر از اين مثالها ميباشد.

ادبيات پارسی برسم الخط عربی متبارزترين جلوه های مقاومت وايستاده گی تمدن پارسيان رانشان ميدهدکه دربرابر قدرتهای حاکم برونی ازخودنشان داده است، يکی ازويژه گی مقاومت تمدن وهنرپارسيان دربرابرحملات اعراب اينبوده که پارسيان تاسده هاحضوراعراب رايک امرتجاوزکارانه ی ميپنداشتند.دراين راستا ادبيات پارسی يکی از بارزترين سلاح های مقاومت بوده،چنان که جلوه های اين مقاومت رامورخان ميان سالهای۹۰۰تا۱۵۰۰ميلادی رقم ميزنند.باآنکه پارسيان آيين مقدس اسلامی رابه تمام معنی پذيراشدند،امانفوذوحضوردگرعناصرفرهنگ عربی رابيگانه ميدانستند.

درجوامع اسلامی تصاوير موجودات زنده مثل انسان وحيوان اصلاترسيم نميشده است.البته درخودقرآن بصور ت مستقيم دراين موردمنع اعلام نگرديده است.مگرازروی برخی گفته هاوروايات محمدی که بشکل حديث در آمده اندوشرح دهنده زنده گی آن پيامبراند، تماسها يی درموردگرفته شده است.بناهنردراسلام بيشتردر آرايش (اورنامنت)که شامل نقش نباتا ت،طبيعت واشکال مثلثاتی بوده،امادرکنارآن هنرخوشنويسی يا خطاطی هم جايگاه بسزايی داشته ودار د.

نقش خشنويسانه برخی گفته ها،روايات ابيات شعری ازگذشته تاامروزموضوع مرکزی آفر ينشگری هنری ونقش وآرايش توليدات صنايع پيشه وری رادربرداشته است.آفرينشگری هنری درصنايع پيشه وری زينت وآرايش اشيای فلزی مثل ظروف، سلاح، شمعداني،سکه،اشيای سراميکي، پورسلان، سنگ،پارچه باب ميباشند.حروف بمثابه يک وسيله زينتی دردرون وبرون منازل وبناهامثل مساجد،منبرها،مدرسه ها،خانقاها،آرا مگاه ها،تفريحگاه هاواستراحتگاه های عامه و درحمام هاوغيره بکارگرفته ميشود.

اهميت خط زمانی بالا ميگيرد ،که دين اسلام بمراتب بيشترازهمه اديان براهميت کتاب،متن های نوشتاری واصلابراهميت فراگيری سواد،علم ودانش وادبيات تاکيدمی نمايد.چنانکه شاعری ازسده ۱۱تاريخی نوشته است:...زعفران عطرزنان ودوات عطرمردان است. بساخوشنويسی درجوامع اسلامی تنهاهنرومهارت ظريفانه نبوده،بل يک دانش دقيق پنداشته ميشود.خشنويسی راويژه گی عرفانی وفوق طبيعی زبان ميدانسته اند.ازآغازشيوع اسلام خط درتحکيم قدرت اسلامی نقش مهمی داشته است.ونخستين خشنويس مشهور شخص حضر ت علی ابن ابی طالب )رض( دامادآنحضرت وپسانها يکی ازخلفای راشدين راقلمدادميکنند.

آثارخوشنويسی بخصو ص مبادله نسخه های زيب

 

 

[ویرایش] خط کوفی در قرآن

از آنجا که اعراب فاقد خط و سواد نوشتن بودند (بنا به روایات 20 نفر در کل عربستان) با ظهور اسلام قرآن با خط کوفی نوشته شد و بعد ها با سواد آموزی یاران و شاگردان محمد این خط وسعت یافت که تا پدید آمدن خط نسخ این خط تنها خط مسلمانان بود.

 

خط کوفی

 

 

مقدمه

متن اصلي‌، بررسي بر چگونگي نام كوفي

بررسي پيداييش نقطه و اعراب در خط كوفي

تقسيم خط كوفي

نموداري از تقسيم خط كوفي

تقسيمات خطوط كوفي به 6سبك "s.flury"

توصيفاتي از خط كوفي تيقوس بوركهارت و مرحوم دكتر مهدي بياتي

منابع


 

به نام خدا

 

 

 

مقدمه :

 

از بین خطوطی که از قرن ها پیش به دست بشر اختراع شد، به عنوان اولین خطی که در نگارش و نیز در کتیبه نویسی اسلامی از آن استفاده شد می توان به خط کوفی نام برد .

خط کوفی یا نسخ ناقص از دوران پیش از اسلام به زمان ظهور رسیده بود و عده ای انگشت شمار بدان خط می نوشتند و در دسترس عموم نبود.

به هر صورت با ظهوراسلام این خط پیشرفت که دو رونق یافت ، شاید علت این بود که هر یک از ادیان کتابت خاصی خود را داشتند : چنانچه عبریان، خط مربع و سریانیان خط سریانی و سنطوریان خط سترنجیلی را مخصوص کتاب های دینی و عملی خود قرار دادند، مسلمانان هم خط کوفی را که صورت و هیأتی بهتر یافته و مشابه خط سترنجیلی شده بود خاص نوشته قرآن دادند و بعدها آن را در تزئین سکه، کتب و توقعیات نیز مورد استفاده قرار دادند.

محققین ریشه این خط را حجازی دانستند : جبری، انباری، کندی، بنطی، صفوی، مسند و فتنیقی به نظر می رسد و هیچ خطی در جهان به اندازه کوفی برای آرایش و تزئین مناسب نیست.

 

 

 

 

«کوفی تنها خط اسلامی است که به جهت گستردگی جغرافیایی و تنوع کاربرد از کتابت تا کتیبه داری دهها گونه متنوع الفباست» س.فلوری (S.flury).

خط کوفی در قرن اول به همان صورت ساده خود مبتنی به رسم الخطهای مکی، مدنی و کوفی نوشته می شود و در تزئین آن کوشش به عمل نمی آید . در اواخر بنی امیه و بنی عباس که خط کوفی از حوزه عربستان تجاوز کرد و در کشورهای دیگر مانند ایران، آسیای صغیر، مصر و شمال آفریقا منتشر شد، کم کم اقلام دیگری استخراج و انواع مختلفی از آن پدیدار گشت .

این خط در طول سه قرن به شدت رواج گرفت و در تمام شئون اجتماعی اسلامی چهره درخشانی داشت .

خط کوفی در عصر دولت عباسی به مرتب بالایی از تفنن و زیبایی رسید و انواع خط کوفی از پنجاه نوع متجاوز شد که مشهور ترین آنها : کوفی محرر، مشجه ، مربع، مدور و متداخل بود.

پس از رواج اقلام سته محقق، ریحان، نسخ، ثلث، طوقی و رقاع خط کوفی را از رونق افتاد ولی تا قرن هفتم و هشتم هم معمول بود و از آن به بعد مختصری در کتیبه ها و سر سوره های قرآن و عناوین کتابها و امسال آن به کار می رفت و متدرجاً استفاده از آن کم شد تا حدود قرن یازدهم که مدت 1000 سال از عمر آن گذشته بود یک باره با تمام انواع خود به دست فراموشی سپرده شد! .

این خط دقیقاً اندکی در کتیبه ها، سرلوحه ها و برای تفنن در قطعات و پشت جلد کتاب و عناوین به کار می رود .

 

 

 

 

 


 

 

 

 

بررسی  چگونگی نام خط کوفی :

 

به دلیل عقل شکل است باور کنیم که به مجدد ایجاد شهر کوفه چنین خط محکم، کاملی یکباره پیدا شود . صحیح آن است که چون کوفه نبیان یافت ومرکز دینی و سیاسی برای دولت اسلامی شد این خط به مرتبه ای از تجوید، تحسین رسید و خاص و شایستة نوشتن معاصف شده به کوفی معروف گردید و شاید که قبل از شهرت آن به کوفی نام « جزم» بر آن اطلاق می شده است . و نیز گفته اند که بدان جهت مشهور به کوفی شد که چون کوفه مقر خلافت حضرت امیر المومنین علی (ع) گردید و خط کوفی که خود آن حضرت هم یکی از نویسندگان آن خط بود رواجی بیشتر یافت و احکام و ارقام بدان نوشته شد، لذا از آن پس به کوفی شهرت یافت.

« چگونگی پیدایش نقطه و اعراب در خط کوفی » :

خط کوفی در ابتدا بی نقطه و بدون حرکات ( اعراب ) بوده که این کمبود کار خواندن را مشکل می ساخت .

از اعراب به قرائت و تلفظ آن آشنا بوده و قریب به چهل سال در شهرهای اسلامی آن زمان قرآن ها بدون نقطه و حرکات خوانده می شدولی وقتی فتوحات اسلامی گسترش یافت و          امت های غیر اسلامی با مسلمانان مختلط شدند لجن و تضعیف غلط هر قرائت قرآن بروز کرد ووضع نقه و حرکات ضروری گردید و نیز ضرورت حفظ دقیق و ثبت صحیح قرآن کریم و همچنین گسترش اسلام در میان قوم ها و ملت های جهان مسلمان را فکر اصلاح خط انداخت .

در بررسی در قرآن که به خط کوفی از آغاز اسلام تا قرون ششم و هفتم (ه.ق) نگارش در خواهیم یافت که این قرآن ها 5 نوع اند :

1-                             قرآن های عاری از نقطه 

2-                                                            قرآن هایی که درآنهانقطه به جای فتحه،  کسره و ضمه به کاررفته است . (شیوةابولاسودی ) [1][1]

3-            قرآن هایی که به روش ابوالاسودی با اصلاحاتی که دو تن از شاگردان وی در آن انجام دادند. بدین معنی که نقطه را بعنوان نقطه و هم به عنوان حرکات به کار می بردند.

4-            قرآن هایی که در آنها به جای نقطه حروف حرکات و به عوض حرکات، نقطه است .

5-            قرآن هایی که هر چیز در جای خود قرار دارد . نقطه به عنوان نقطه و حرکات به عنوان حرکات و به روشی کاملاً امروزی و با ضوابط کامل آن که امروز نیز به همان روش می نویسند .

و نیز خط کوفی به کار رفته در نسخ قرآنی ، اوایل مقدم بر هر چیز خطی دعایی و نیاشی است، این نظر با آن که درست می نماید تا اواخر سدة پنجم نیز همین بنیش رواج نام داشت ولی اسنادی است که می نماید کاتبان و خطاطان در جهان اسلام از خط کوفی صرفاً به عنوان خط دعایی و نیایشی استفاده نمی کردند. بلکه آثار تاریخی و علمی را نیز در اواخر سدة دوم و اوایل سدة سوم به همین خط می نوشتند.

 

 

 

 

 

 

 

« تقسیم خط کوفی »

با گسترش اسلام و کشور گشایی مسلمانان خط کوفی به عنوان خط بین المللی اسلام به شرق و غرب راه یافت و با ورود به هر سرزمینی، این خط تحت تأثیر فرهنگ و تمدن، خط محلی یا آن شهر مشهور و معروف می گردید و به علت تنوع در شیوه های نگارش در بین تمام خطوط جهان بی نظیر است .

جالب است که دانشمندی چون « ابوجیان توحیدی» در اوایل قرن یازدهم میلادی هنوز از 12 شکل عمدة خط کوفی یاد می کند که بسیاری از آنها نام خود را از مکانهایی که در آنجا به کار رفته گرفته اند.

 

 

 

 

 

نموداری از تقسیم خط کوفی :

 

کوفی مغربی :

 

- قیر دانی ( اندسی ،قرطبحا، فاسی)

 

شیوه های کوفی مغربی

- تونسی

- جزائری

 

- سودانی

 

کوفی شرقی

 

 

- اصیل عربی

 

شیوه های کوفی شرقی

    مکی، مدنی، کوفی، بصری، شامی، مصری و دیگرانواع آنها

-  ایرانی

 

- مختلط

تقسیم خط کوفی شرقی به سه نوع مده

 

1- ساده ( محدر)

 

سادة خالص

سادة ایرانی

 

 

مشجر

 

مذهر

2- تزئینی

مورق

 

مظفر

 

معشق

3-نبائی ( معقلی )

 

تقسیمات خط کوفی به 6 سبک (S.flury)

1-          کوفی ساده

2-    کوفی گلدار

3-    کوفی طوماری

4-    کوفی مشبک

5-    کوفی حاشیه دار

6-    کوفی مستطیل

 

اختلاف میان مشرقی و مغربی، اساساً این است که اصلاحات ابن مقله، رواج و استعمال خط کوفی را از شرق بر انداخت و این اصلاحات به مغرب تأثیری نداشت و همچنین بین الفبای این دو دسته نیزتفاوت وجود دارد .

به هر صور خط کوفی با تمامی انواع و اقسامش به دوش خود یا دستة اصلی شرقی و غربی تقسیم     می شود. خط کوفی مغربی که شامل شیوه های :

قیردانی ( اندسی، قدطبی، فاسی)، تونسی، جزائری و سودانی است . البته « خط مغربی مشتق از کوفی قدیم است و قدیمی ترین خطی است که بدست آمده به قبل از سال سیصد هجری بازگشت می کند. که به خط قیروانی منسوب به قیروان پایتخت مغرب ، معروف است .

کتابت الجزایری:

در تمام سرزمین جزایر یکنواخت نیست، قسمتی از خط آن شباهت به خط تونسی و قیروانی دارد و دارای سطرهای درشت می باشد و عموماً زاویه آنها تند و سخت خوانده می شود .

 

 

خط فاسی :

که در حروف ( نون، یاء آخر، داد، لام ، ضاد، جیم و مشابهات آنها ) مستدید ( دایره وار ) است و با این صفت استداره از دیگر خطوط متمایز است .

خط سودانی :

خطی است که غالباً غلیظ و ثقیل، دارای زوایا و با درشتی و غلظت و به خاطر دارا بودن این صفات تشخیص آن از خطوط دیگر آسان تر است .

خطوط کوفی مشرقی :

خطوط کوفی مشرقی شامل شیوه های :

اصیل عربی مشتمل بر مکی، مدنی، کوفی، بصری ، شامی، مصری و توابع آنهاست و دیگر ایرانی و سوم مختلط .

خطوط کوفی شرقی با بررسی آثار و ابنیه ها به سه نوع عمده متمایز تقسیم می گردد:

1- نوع ساده ( محرر) که آن هم به دو شیوه است

-               شیوه ای قدیمی که سادة خالص و خالی از هر گونه تزئین است و نمونه هایی از قرآن و کتیبه ها متعلق به قرن اول هجری می باشد .

-               دیگر شیوة سادة ایرانی، که تقریباً بومی و رنگی از تزئین نیز بدان راه یافته است، این شیوه پس از تحولات و تطورات زیاد، سرانجام خطوط خاص ایرانی از آن بیرون آمده است.

2- نوع تزئینی :

که تفاوت اساسی بین این نوع و شیوة سادة این است که نوع ساده دارای اصول و قواعد مشخص و معینی است ولی در شیوة تزئینی فقط اصول حروف الفا رعایت می شود و دیگر تابع قواعد و اصول ثابت و معین دیگری نیست و به علت ابدعات و تصرفاتی که در آن شده، خواندن آن مشکل می باشد زیرا در این شیوه به علت قرینه سازی و نیز پر کردن زمینه متوسل به رسم نقاشی شده اند.

در نتیجه نوشته در بین تزئینات هندسی، شاخه، گل و اقسام بسیاری است که نام های : مشجر، مذهر، مورق، موشح، معشق، مظفر نامیده می شوند.

-               مشجری یا مشعبی « آنگونه خط کوفی را گویند که تزئینات ابتدایی در آن پدید آمده و نیز خط های عمودی و آخر بعضی حروف چون نون و واو ، شاخه، شاخه یا شعبه شعبه باشد. قدیمی ترین نمونه این نوع در مسجد جامع نائین دیده می شود.

-               مورق یا ریحانی ( برگ دار) : در این شویه بین فواصل حروف، توسط اغنای شاخه ها و برگ های پر شده و نمونه های آن در مساجد قاهره دیده می شود .

-               مذهر یا گل وبرگ دار : در این شیوه فواصل حروف و کلمات توسط شاخه و برگ و گل بیشتری تزئین شده است .

-               معقد یا مشعق یا مشابک : در این شیوه علاوه بر تزئینات گفته شده، گروهایی نیز به صورت های مختلف لابلای خط قرار داده باشند و از این جهت به نام های معقد ( گره دار)، معشق ( پیچنده)، مشابک ( در هم منظم) نامیده شده اند.

-               تزئینی موشح ( مصوّر و مزین ) : در این نوع علاوه بر فاصله های حروف و زمینه ها، در حرکات خطی و منتصبات نیز، رسم و نقاشی توأم دیده می شود و دارای شکل های میانه و مشکل است و علاوه بر آن که دارای زیباترین خطاطی است با تذهیب « تزئین نیز همراه است که البته جنبه های تزئینی آن به خط غلبه دارد و به طور کلی در وضع خط و خطاطی تغییرات بزرگی ایجاد نموده است، آن چنان که باعث دیرخوانی و سخت خوانی یا ناخوانی خط گردیده است .

3- نوع بنایی ( معقلی ) :

این خط به صورت های مختلفی پدید آمد، که به نوع بنایی معروف است و بنائی و معقلی و منصه و مربع مستطیلی و متداخل هم بدان اطلاق می گردد و نوع تزئین نشدة خط کوفی است. و حرکات مستطیلی شکل (گاهی مربعی شکل ) حروف آن را از نوع دیگر مستثنی می سازد ) .

خط معقلی را از این رو نامیده اند که برای خواندن آن به دقت و تعقل بسیار نیاز است و وجه تسمیه بنایی به این جهت است که تنها در بنا و معماری کاربرد داشته و هیچگاه در کتابت مورد استفاده قرار نگرفته است، این خط از سده های نخستین هجری به شکل های متنوع و زیبا به کار رفته است .

بیشترین استفاده از خطوط کوفی کوفی در بناها و مساجد باستانی همین خط بنایی ( معقلی ) است و به خصوص از دورة تیموریان و نیز صفویان در مشهد و اصفهان و نقاط دیگر دیده شد و حتی کاشیکاران از این خط استفاده نمودند.

مطالبی دیگر …

« س.فلوری » S.Flury خط کوفی را به شش سبک تقسیم می نماید :

1-            کوفی ساده : این سبک عبارتست از حروف ساده که در یک خط مستقیم نوشته میشود و بدون آرایش حروف با زمینه اش به یکدیگر متصل می گردند.

2-            کوفی گلدار : در این سبک قسمت فوقانی حروف بلندتر و آرایش حروف دیگر به طرف بالا متوجه شده و سطری را تشکیل می دهند که مانند نقش گل می باشد . بهترین نمونة این قسم در مسجد قدیم نائین دیده می شود.

3-            کوفی طوماری : در این سبک، آرایش از حروف جداست و به شکل طوماری مذین می باشد که دور تا دور حرف را فرا گرفته و جاهای خالی را در بالا و پایین آنها پر می کند. این قسم در نوشتن آیات قرآن در معماری به کار می رفت.

4-            کوفی مشبک : ریشه و اصل این خط به ایران نسبت داده می شود و از همة خطوط کوفی دیگر برجسته تر است . بدنة حروف بلندتر به یکدیگر متصل و شبکه ای تشکیل می دهند. نمونه های آن فراوان است . مانند: کتیبة برج رادکان و کتیبة داخل پیرعلمدار در دامغان .

5-            کوفی حاشیه دار: در قسمت بالای این نوع خط، نقشی به تکرار کشیده شده و حاشیه ای تشکیل می دهد که از خود خواجه است .

6-            کوفی مستطیل : این قسم کوفی ، طوماری نوشته می شود که در درون سطح مستطیلی جا می گیرد این خط مخصوص نوشتن روی آجر است و در روی کاشی با آن اشکال مختلف می توان ترتیب داد. نمونة آن کلمه ا… است که مکرر، رج مدور و مقبرة شیخ صفی در اردبیل نوشته شده و در مسجد کبود تبریز نیز طرح های مربعی کوچک به کار رفته است.

و اما چرا از خطی این چنین، اینک به جزء آثار به جای مانده کمتر کسی اطلاع دارد ؟

چه شد که خورشید کوفی غروب کرد؟

در طی این بررسی به نظر می رسد دلایل زیر شاید بتواند پاسخگوی این افول باشد، زیرا « خط کوفی در پیدایش سلسلة خطوط اسلامی رتبة اول را دارد ولی امروز از لحاظ استعمال در مرتبة آخر قرار گرفته است. و این شاید به دلیل نحوة نگارش آن باشد زیرا نوع سادة آن فاقد زیبایی است و لازمة خوشنویسی، زیبایی و کمال است و گرنه برای تماشاگه « هیچ جذابیتی نخواهد داشت، در نوع تزئینی هم به خصوص از اواخر قرن 6ه.ق این خط نقش اصلی خود را که بیان اندیشه ها و شرح رویداد ها بود از دست داد و به طور عمده وظیفة تزئینی به خود گرفت زیرا تغییراتی که دراین خط ایجاد شده بود باعث دیرخوانی و سخت خوانی و ناخوانی آن گردیده بود و جنبه های تزئینی بر محتوای خط غلبه یافت و هرزمان که خطی نتواند محتوا را انتقال دهد دیریا زود محکوم به نبودی است و ازسویی این خط به سبب آن که تحت تأثیر فرهنگ هر منطقه قرارمی گرفت و نیز تابع قواعد اکیدی نبود در هر منطقه به نوعی نمود پیدا کرد و این تنوع و کثرت در نحوة نگارش نیز می تواند سبب نابودی گردد. زیرا ممکن بود این خط تأثیر گرفته از فرهنگ یک منطقه مغایر با خط تأثیر گرفته از فرهنگ منطقه دیگری باشد و همین محدویت یکی از دلایل افول این خط می تواند باشد و از طرفی هیچ کشوری مغلوبی حاضر نیست فرهنگ غالب را مادام العمر بپذیرد، مدتی بدان تن میدهد بعد آن را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار می دهد و سپس آن را در فرهنگ خود حل می کند و خط کوفی نیز از این قاعده مستثنی نبود وبه ناچار تسلیم خط های ابداعیکشورهای مغلوب گردید و حتی خود اعراب نیز به خط های دیگر نظیر ثلث و نسخ روی آوردند، لذا خورشید کوفی چاره ای جز غروب نداشت .

توصیف :

« شریفترین هر بصری در جهان اسلام خطاطی است و مخصوصاً نوشتن متن قرآن کریم که نفس هنر دینی به شمار می آید … در کتیبه های دینی الفبای عربی در بسیاری از موارد با زینت مخصوصاً طرحهای نباتی توأم شده است … و درختی که برگهایش مطابق با کلمات آسمانی باشد. لکن علاوه براین  ترکیبات خط عربی در خود دارای امکانات تزئینی است که شکوه و زیبای آن به حدی است … کتیبه های منقش که بر روی دیوار درونی مسجد و یا دور محراب را گرفته . شخص مؤمن را نه تنها بیاد معنی کلمات آن می اندازد بلکه او را متوجه اشکال و صور روحانی آن می کند …»

« مقالة قیتوس بور کهادت »

« خط کوفی برای همة قم تزئینات کتابها و ابنیه و ظروف و غیره کاملاً مناسب بود و اصولاً همةخطوط اسلامی مخصوصاً کوفی برای تزئین از سایر الفبا مناسبتر است زیرا که ترکیبات حروف آن از حیث عمودی و افقی بودن و اتصال آنها به یکدیگر بر حسب ذوق و سلیقه کاتب صورت پذیر است . بعلاوه علامت و نقطه و اعراب نیز بر زیبایی میافزاید مخصوصاً اگر علامت را چنانکه معمول بوده است با مرکب الوان و زر نوشته باشند .

« از تعزیرات مرحوم دکتر مهدی بیاتی »

 

 

منابع :

« طبق اعداد درج شده در آخر  پاراگرافها »

1-            اطلس خط

2-            بهرام زاده ، محمد، نظری اجمالی بر سیر تحولی خطوط اسلامی و خواندن کتیبه ها، انتشارات دانشگاه آزاد .

3-            قلیچ خانی، حمیدرضا، درک عمومی هنر، انتشارات سه استاد .

4-            استاد میرزایی مهر، جزوات کلاس های درک عمومی هنر .

5-            گاور، آلبرتین، تاریخ خط

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 فروردین 1394 ساعت: 0:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(1)

تحقیق درباره مسجد شیخ لطف اله

بازديد: 227

تحقیق درباره مسجد شیخ لطف اله

 

گوهري صدر نشين در گنجينه شاهكارهاي معماري اصفهان

 

 

معروف به: مسجد صدر، مسجد فتح الله

موقعيت: ضلع شرقي ميدان امام

سال تاسيس: 11 هجري قمري (دوره شاه عباس اول)

معمار: استاد محمد رضا اصفهاني

خطاط:علي رضا عباسي

ساخت اين مسجد 18 سال به طول انجاميد

از ويژگي هاي اين مسجد: 

نداشتن صحن و مناره كه در تمامي مساجد اسلامي جزء لاينفك بنا است 

چرخش 45 درجه اي كه از محور شمال به جنوب نسبت به محور قبله دارد 

گنبد كم ارتفاع مسجد

محراب بي بديل مسجد

كتيبه هاي نفيس و طره هاي سر در كه درون گلدان مرمرين جاي گرفته اند

در ضلع شرقی ميدان نقش جهان و روبروی کاخ عالی قاپو، مسجدی واقع شده که در دوران صفويه آن را مسجد صدر و فتح الله نيز می ناميدند.

طرح اين مسجد در زمانی که نقشه چهارباغ و باغ هزارجريب به مرحله اجراء درآمد ريخته شد و در دورانی که معماری صفويه به شکوفايی رسيده بود مورد بهره برداری قرار گرفت.

آنچه مسجد شيخ لطف الله را در عداد نمونه های بازار هنر ايرانی- اسلامی قرار می دهد اندازه کوچک و هماهنگی آن با بناهای اطراف ميدان است.

سردر زيبا و پرکار مسجد در سال 1012 به پايان رسيد اما بقيه مسجد و تزئينات کاشيکاری آن تا سال 1028 هجری بطول انجاميد.

کتيبه سردر که به خط ثلث بسيار زيبا با کاشی سفيد معرق بر زمينه لاجوردی نوشته شده سال 1012 و امضاء عليرضا عباسی خوشنويس برجسته عصر صفوی را نشان می دهد.

  نکته ای که محققين و پژوهشگران و سياحان بر آن متفق القولند اختصاصی بودن مسجد شيخ لطف

 

الله است. اين نکته را استثنائی بودن مسجد يعنی عدم صحن و مناره که در تمامی مساجد اسلامی جزء

 

لاينفک بنا است تأييد می کند.

 

عدم وجود صحن و مناره در مسجد شيخ لطف الله باعث شده تا رواقی پوشيده از کاشيکاری زيبا و استادانه و پرکار فضای مسجد را به گنبد مربوط کند.

مسجد را شاه عباس اول به احترام و افتخار شيخ لطف الله جبل عاملی روحانی شيعه آن روزگار که از لبنان به ايران آمده بود ساخته است. تا به عبادت اهل حرم و خود وی اختصاص داشته باشد. مدرسه ای نيز در کنار مسجد برای تدريس اين دانشمند برجسته ساخته شد که امروز اثری از آن نيست.

شايد به همين دليل است که جهانگردان اروپائی عصر صفوی که هر بنائی را با کنجکاوی و موشکافی بازديد کرده اند کمتر از اين مسجد مطلب نوشته اند و فقط پيتر و دولاواله به توصيف آن پرداخته است. اوژن فلا ندن فرانسوی نيز در زمان قاجار درباره آن مطلب نوشته است. (يکی از سياحان خارجی معتقد است به دليل اختصاصی بودن مسجد کسی را به داخل راه نمیداده‌اند).

از ويژگیهای مسجد چرخش 45 درجه ای است که از محور شمال به جنوب نسبت به محور قبله دارد. اين گردش که در اصلاح معماران سنتی ايران «پاشنه» ناميده می شود چنان ماهرانه صورت گرفته که به هيچ روی توجه بيننده را جلب نمی کند.

اين چرخش باعث شده تا بازديد کننده پس از گذشتن از مدخل تاريک و بعد از عبور از راهرو طويل متصل به آن به فضای اصلی و محوطه زير گنبد وارد شود.

گنبد کم ارتفاع مسجد حاوی خطوط اسليمی است که به طرز باشکوهی بر زمينه خاکی رنگ گنبد گسترده شد، هماهنگی بی نظيری را در نقش و طرح و رنگ به نمايش می گذارد.

محراب بی بديل مسجد شيخ لطف الله که تاريخ 1028 و امضاء محمد رضا بن استاد حسين بنا اصفهانی را بر خود دارد از شاهکارهای معماری و هنر اسلامی ايرانی است که هر بيننده را به اعجاب و تحسين وامی دارد.

 

 کتيبه خارجی گنبد به خط ثلث با کاشی سفيد معرق بر زمينه لاجوردی حاوی سوره های قرآن کريم

 

است. خطوط کتيبه های داخل گنبد مسجد را عليرضا عباسی و خطاط ديگری که شهرت چندانی ندارد

 

و نام او استاد باقر بنا است نوشته اند.

 

مضمون اين کتيبه ها آيات قرآنی و عبارت مذهبی است. علاوه بر آن خطوط بنائی با کاشی مشکی بر زمينه سفيد آيات قرآنی کتابت شده است.

در چهارگوشه داخل مسجد نيز بار ديگر آياتی با خط ثلث سفيد بر زمينه لاجوردی با کاشی سفيد معرق نوشته شده است. در ضلع شرقی و غربی مسجد شيخ لطف الله اشعاری به زبان عربی که آن هم به خط ثلث است نوشته شده که بنا به اظهار کارشناسان سراينده آنها شيخ بهائی است. خطاط اين کتيبه ها نيز باقر بنا است.

در جلو مسجد حوض 8 گوش بسيار زيبائی وجود داشته که پيوسته لبريز از آب بوده است. اين حوض را در اواخر دوره قاجار خراب کرده اند.

اگر چه اختصاصی بودن مسجد باعث شده که سياحان کمتری درباره آن مطلب بنويسند اما می توان ادعا کرد مسجد شيخ لطف الله در عداد آثار شاخص و مشهور عصر صفويه است.

وجود کتيبه های نفيس و طره های سردر که در درون گلدان مرمرين جای می گيرند آنچنان زيبائی جاودانه در ذهن يننده بيدار می کنند که اين يقين برای او حاصل می شود که معماری اين اثر الهامی بوده است. زيرا دارای حالت ويژه و منحصر بفرد نماز انسان با خداوند است.

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 فروردین 1394 ساعت: 0:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگی نامه امام رضا(ع)

بازديد: 535

تحقیق درباره زندگی نامه امام رضا(ع)

 

امام علي ‌بن موسي‌الرضا عليه‌السلام هشتمين امام شيعيان از سلاله پاك رسول خدا و هشتمين جانشين پيامبر مكرم اسلام مي‌باشند.

ايشان در سن ٣٥ سالگي عهده‌دار مسئوليت امامت ورهبري شيعيان گرديدند و حيات ايشان مقارن بود با خلافت خلفاي عباسي كه سختي‌ها و رنج بسياري رابر امام رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ايشان رادرسن ٥٥ سالگی به شهادت رساند.دراين نوشته به طور خلاصه, بعضی ازابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می نماييم.

 

نام ،لقب و كنيه امام :

نام مبارك ايشان علي و كنيه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترين لقب ايشان «رضا» به معناي «خشنودي» مي‌باشد. امام محمدتقي عليه‌السلام امام نهم و فرزند ايشان سبب ناميده شدن آن حضرت به اين لقب را اينگونه نقل مي‌فرمايند : خداوند او را رضا لقب نهاد زيرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمين از او خشنود بوده‌اند و ايشان را براي امامت پسنديده اند و همينطور ( به خاطر خلق و خوي نيكوي امام ) هم دوستان و نزديكان و هم دشمنان از ايشان راضي و خشنود بود‌ند.

 يكي از القاب مشهور حضرت « عالم آل محمد » است . اين لقب نشانگر ظهور علم و دانش ايشان مي‌باشد.جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خويش, بويژه علمای اديان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بيرون آمد دليل کوچکي براين سخن است، که قسمتي از اين مناظرات در بخش « جنبه علمي امام » آمده است. اين توانايي و برتري امام, در تسلط بر علوم يكي از دلايل امامت ايشان مي‌باشد و با تأمل در سخنان امام در اين مناظرات, كاملاً اين مطلب روشن مي‌گردد كه اين علوم جز از يك منبع وابسته به الهام و وحي نمي‌تواند سرچشمه گرفته باشد.

  

پدر و مادر امام :

پدر بزرگوار ايشان امام موسي كاظم (عليه السلام ) پيشواي هفتم شيعيان بودند كه در سال ١٨٣ ه.ق. به دست هارون عباسي به شهادت رسيدند و مادرگراميشان « نجمه » نام داشت.

 

تولد امام :

حضرت رضا (عليه السلام ) در يازدهم ذيقعده‌الحرام سال ١٤٨ هجري در مدينه منوره ديده به جهان گشودند. از قول مادر ايشان نقل شده است كه : هنگامي‌كه به حضرتش حامله شدم به هيچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمي‌كردم و وقتي به خواب مي‌رفتم, صداي تسبيح و تمجيد حق تعالي وذکر «لااله‌الاالله» رااز شكم خود مي‌شنيدم, اما چون بيدار مي‌شدم ديگر صدايي بگوش نمي رسيد. هنگامي‌كه وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمين نهاد و سرش را به سوي آسمان بلند كرد و لبانش را تكان مي‌داد؛ گويي چيزي مي‌گفت.

نظير اين واقعه, هنگام تولد ديگر ائمه و بعضي از پيامبران الهي نيز نقل شده است, از جمله حضرت عيسي كه به اراده الهي در اوان تولد, در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند كه شرح اين ماجرا در قرآن كريم آمده است.

 

زندگي امام در مدينه :

حضرت رضا (عليه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدينه زادگاهشان، ساكن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاك رسول خدا و اجداد طاهرينشان به هدايت مردم و تبيين معارف ديني و سيره نبوي مي پرداختنند. مردم مدينه نيز بسيار امام را دوست مي داشتند و به ايشان همچون پدري مهربان مي نگريستند.تا قبل ازاين سفر با اينکه امام بيشترسالهای عمرش را درمدينه گذرانده بود, اما درسراسرمملکت اسلامي پِيروان بسياری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند.

 امام در گفتگويي كه با مامون درباره ولايت عهدی داشتند، در اين باره اين گونه مي فرمايند: همانا ولايت عهدی هيچ امتيازي را بر من نيفزود. هنگامي كه من در مدينه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود واگرازکوچه های شهر مدينه عبورمي کردم, عزيرتراز من كسي نبود . مردم پيوسته حاجاتشان را نزد من مي آوردند و كسي نبود كه بتوانم نياز او ر ا برآورده سازم, مگر اينكه اين كار را انجام مي دادم و مردم به چشم عزيز و بزرگ خويش، به من مى نگريستند.

 

 

امامت حضرت رضا (عليه السلام ) :

امامت و وصايت حضرت رضا (عليه السلام ) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرينشان و رسول اكرم (صلي الله وعليه واله )اعلام شده بود. به خصوص امام كاظم (عليه السلام ) بارها در حضور مردم ايشان را به عنوان وصي و امام بعد از خويش معرفي كرده بودند كه به نمونه‌اي از آنها اشاره مي‌نمائيم.

يكي از ياران امام موسي كاظم (عليه السلام ) مي‌گويد ما شصت نفر بوديم كه موسي بن‌جعفر به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علي در دست او بود. فرمود : آيا مي‌دانيد من كيستم ؟ گفتم: تو آقا و بزرگ ما هستي. فرمود : نام و لقب من را بگوئيد. گفتم : شما موسي بن جعفر بن محمد هستيد . فرمود : اين كه با من است كيست ؟ گفتم : علي بن موسي بن جعفر. فرمود : پس شهادت دهيد او در زندگاني من وكيل من است و بعد از مرگ من وصي من مي باشد. در حديث مشهوری نيزکه جابر از قول نبى ‌اكرم نقل مي‌كند امام رضا (عليه السلام ) به عنوان هشتمين امام ووصي پيامبر معرفي شده‌اند. امام صادق (عليه السلام ) نيز مكرر به امام كاظم مي‌فرمودند كه عالم‌ آل‌محمد از فرزندان تو است و او وصي بعد از تو مي‌باشد.

 

 اوضاع سياسي :

مدت امامت امام هشتم در حدود بيست سال بود كه مي‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسيم كرد :

١- ده سال اول امامت آن حضرت، كه همزمان بود با زمامداري هارون.

٢- پنج سال بعد از‌ آن كه مقارن با خلافت امين بود.

٣- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار كه مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامي آن روز بود.

مدتي از روزگار زندگاني امام رضا (عليه السلام ) همزمان با خلافت هارون الرشيد بود. در اين زمان است كه مصيبت دردناك شهادت پدر بزرگوارشان و ديگر مصيبت‌هاي اسفبار براي علويان ( سادات و نوادگان اميرالمؤمنين )واقع شده است. در آن زمان كوشش‌هاي فراواني در تحريك هارون براي كشتن امام رضا (عليه السلام ) مي‌شد تا آنجا که در نهايت هارون تصميم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نيافت  نقشه خود را عملي كند. بعد از وفات هارون فرزندش امين به خلافت رسيد. در اين زمان به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حكومت سايه افكنده بود و اين تزلزل و غرق بودن امين درفساد و تباهی باعث شده بود كه او و دستگاه حكومت, از توجه به سوي امام و پيگيري امر ايشان بازمانند. از اين رو مي‌توانيم اين دوره را در زندگي امام دوران آرامش بناميم.

اما سرانجام مأمون عباسي توانست برادر خود امين را شكست داده و اورابه قتل برساند و لباس قدرت  را به تن نمايد و توانسته بود با سركوب شورشيان فرمان خود را در اطراف واکناف مملكت اسلامي جاري كند. وي حكومت ايالت عراق را به يكي از عمال خويش واگذار كرده بود و خود در مرو اقامت گزيد  و فضل ‌بن ‌سهل را كه مردي بسيار  سياستمدار بود ، وزير و مشاور خويش قرار داد. اما خطري كه حكومت او را تهديد مي‌كردعلويان بودند كه بعد از قرني تحمل شکنجه وقتل و غارت, اکنون با استفاده از فرصت دودستگي در خلافت هر يك به عناوين مختلف در خفا و آشكار علم مخالفت با مأمون را برافراشته و خواهان براندازي حكومت عباسي بودند؛ به علاوه آنان در جلب توجه افكار عمومي مسلمين به سوي خود ، و كسب حمايت آنها موفق گرديده بودند و دليل آشكاربر اين مدعا اين است كه هر جا علويان بر ضد حكومت عباسيان قيام و شورش مي کردند, انبوه مردم از هر طبقه دعوت آنان را اجابت کرده و به ياري آنها بر مي‌خواستندو اين ،بر اثر ستم‌ها وناروائيها وانواع شكنجه‌های دردناكي بود كه مردم و بخصوص علويان از دستگاه حكومت عباسي ديده بودند. ا زاين رو مأمون درصدد بر آمده بود تاموجبات برخورد با علويان را برطرف كند. بويژه كه او تصميم داشت تشنجات و بحران‌هايي را كه موجب ضعف حكومت او شده بود از ميان بردارد و براي استقرار پايه‌هاي قدرت خود ، محيط را امن و آرام سازد. لذا با مشورت وزير خود فضل‌بن‌سهل تصميم گرفت تا دست به خدعه‌اي بزند. او تصميم گرفت تا خلافت را به امام پيشنهاد دهد وخود از خلافت به نفع امام كناره‌ گيري كند, زيرا حساب مي‌كرد نتيجه از دو حال بيرون نيست : يا امام مي‌پذيرد و يا نمي‌پذيرد و در هر دو حال براي خوداو و خلافت عباسيان، پيروزي است.زيرا اگر بپذيرد ناگزير, بنابر شرطي كه مأمون قرار مي‌داد ولايت عهدي آن حضرت را خواهد داشت و همين امر مشروعيت خلافت او را پس از امام نزد تمامي گروه‌ها و فرقه‌هاي مسلمانان تضمين مي‌كرد. بديهي است  براي مأمون آسان بود در مقام ولايتعهدي بدون اين كه كسي آگاه شود, امام را از ميان بردارد تا حكومت به صورت شرعي و قانوني به او بازگردد. در اين صورت علويان با خوشنودي به حكومت مي‌نگريستند و شيعيان خلافت او را شرعي تلقي مي‌كردند و او را به عنوان جانشين امام مي پذيرفتند.ازطرف ديگر چون مردم حکومت را مورد تاييدامام مي دانستند لذا قيامهايی که برضدحکومت مي شد جاذبه و مشروعيت خود را از دست مي‌داد.

او مي‌انديشيد اگرامام خلافت را نپذيرد ايِشان را به اجبار وليعهد خودمي کند که دراينصورت بازهم خلافت وحکومت او درميا ن مردم و شيعيان توجيه مي گردد وديگر اعتراضات وشورشهايي که به بهانه غصب خلافت وستم, توسط عباسيان انجام مي گرفت دليل وتوجيه خودراازدست مي دادوبااستقبال مردم ودوستداران امام مواجه نمي شد. ازطرفي اومي توانست امام را نزد خود ساكن كند و از نزديك مراقب رفتار امام و پيروانش باشد و هر حركتي از سوي امام و شيعيان ايشان را سركوب كند.  همچنين اوگمان مي کردکه ازطرف ديگر شيعيان و پيروان امام ، ايشان را به خاطر نپذيرفتن خلافت  در معرض سئوال و انتقاد قرار خواهند دادوامام جايگاه خودرادرميان دوستدارانش ازدست مي دهد.

 

سفر به سوي خراسان :

مأمون براي عملي كردن اهداف ذكر شده چند تن از مأموران مخصوص خود را به مدينه, خدمت حضرت رضا (عليه السلام ) فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوي خراسان روانه كنند. همچنين دستور داد حضرتش را از راهي كه كمتر با شيعيان برخورد داشته باشد, بياورند. مسير اصلي در آن زمان راه كوفه ، جبل ، كرمانشاه و قم بوده است كه نقاط شيعه‌نشين و مراكز قدرت شيعيان بود. مأمون احتمال مي‌داد كه ممكن است شيعيان با مشاهده امام در ميان خود به شور و هيجان آيند و مانع حركت ايشان شوند و بخواهند آن حضرت را در ميان خود نگه دارند كه در اين صورت مشكلات حكومت چند برابر مي‌شد. لذا امام را از مسير بصره ، اهواز و فارس به سوي مرو حركت داد.ماموران او نيزپيوسته حضرت رازير نظر داشتندواعمال امام رابه او گزارش مي دادند.

 

حديث سلسلة الذهب :

در طول سفر امام به مرو ، هركجا توقف مي‌فرمودند, بركات زيادي شامل حال مردم انمنطقه می شد. از جمله هنگامي‌كه امام در مسير حركت خود وارد نيشابور شدند و در حالي كه در محملي قرار داشتند از وسط شهر نيشابور عبور كردند. مردم زيادي كه خبر ورود امام به نيشابور را شنيده بودند, همگي به استقبال حضرت آمدند. در اين هنگام دو تن از علما و حافظان حديث نبوي, به همراه گروه‌هاي بيشماري از طالبان علم و اهل حديث و درايت، مهار مرکب را گرفته وعرضه داشتند : اي امام بزرگ و اي فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاك و اجداد بزرگوارت سوگند مي‌دهيم كه رخسار فرخنده خويش را به ما نشان دهي و حديثي از پدران و جد بزرگوارتان پيامبر خدا براي ما بيان فرمايي تا يادگاري نزد ما باشد. امام دستور توقف مركب را دادند و ديدگان مردم به مشاهده طلعت مبارك امام روشن گرديد. مردم از مشاهده جمال حضرت بسيار شاد شدند به طوري كه بعضي از شدت شوق مي‌گريستند و آنهايي كه نزديك ايشان بودند, بر مركب امام بوسه مي‌زدند. ولوله عظيمي در شهر طنين افكنده بود به طوري كه بزرگان شهر با صداي بلند از مردم مي‌خواستند كه سكوت نمايند تا حديثي از آن حضرت بشنوند. تا اينكه پس از مدتي مردم ساكت شدند و حضرت حديث ذيل را كلمه به كلمه از قول پدر گراميشان و از قول اجداد طاهرينشان به نقل از رسول خدا و به نقل از جبرائيل از سوي حضرت حق سبحانه و تعالي املاء فرمودند: « كلمه لااله‌الاالله حصار من است پس هركس آن را بگويد داخل حصار من شده و كسيكه داخل حصار من گردد ايمن از عذاب من خواهد بود. » سپس امام فرمودند: «اما اين شروطي دارد و من خود از جمله آن شروط هستم ».

اين حديث بيانگر اين است كه از شروط اقرار به كلمه لااله‌الاالله كه مقوم اصل توحيد در دين مي‌باشد, اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت وپذيرش گفتار و رفتارامام مي‌باشد كه از جانب خداوند تعالي تعيين شده است. در حقيقت امام شرط رهايي از عذاب الهي را توحيد و شرط توحيد را قبول ولايت و امامت مي‌دانند.

 

ولايت عهدي :

باري ، چون حضرت رضا (عليه السلام ) وارد مرو شدند, مأمون از ايشان استقبال شاياني كرد و در مجلسي كه همه اركان دولت حضور داشتند صحبت كرد و گفت : همه بدانند من در آل عباس و آل علي (عليه السلام ) هيچ كس را بهتر و صاحب حق‌تر به امر خلافت از علي‌بن‌موسي‌رضا (عليه السلام ) نديدم. پس از آن به حضرت رو كرد و گفت تصميم گرفته‌ام كه خود را از خلافت خلع كنم و آنرا به شما واگذار نمايم. حضرت فرمودند اگر خلافت را خدا براي تو قرار داده جايز نيست كه به ديگري ببخشي و اگر خلافت از آن تو نيست ، تو چه اختياري داري كه به ديگري تفويض نمايي. مأمون بر خواسته خود پافشاري كرد و بر امام اصرار ورزيد. اما امام فرمودند :‌هرگز قبول نخواهم كرد. وقتي مأمون مأيوس شد گفت پس ولايت عهدي را قبول كن تا بعد از من شما خليفه و جانشين من باشيد. اين اصرار مأمون و انكار امام تا دو ماه طول كشيد و حضرت قبول نمي‌فرمودند و مي‌گفتند : از پدرانم شنيدم, من قبل از تو از دنيا خواهم رفت و مرا با زهر شهيد خواهند كرد و بر من ملائك زمين و آسمان خواهند گريست و در وادي غربت در كنار هارون ‌الرشيد دفن خواهم شد. اما مأمون بر اين امر پافشاري نمود تا آنجاكه مخفيانه و در مجلس خصوصي حضرت را تهديد به مرگ كرد. لذا حضرت فرمودند : اينك كه مجبورم, قبول مي‌كنم به شرط آنكه كسي را نصب يا عزل نكنم و رسمي را تغيير ندهم و سنتي را نشكنم و از دور بر بساط خلافت نظرداشته باشم . مأمون با اين شرط راضي شد. پس از آن حضرت, دست را به سوي آسمان بلند كردند و فرمودند : خداوندا ! تو مي‌داني كه مرا به اكراه وادار نمودند و به اجبار اين امر را اختيار كردم؛ پس مرا مؤاخذه نكن همان گونه كه دو پيغمبر خود يوسف و دانيال را هنگام قبول ولايت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نكردي. خداوندا عهدي نيست جز عهد تو و ولايتي نيست مگر از جانب تو, پس به من توفيق ده كه دين تو را برپا دارم و سنت پيامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا كه تو نيكو مولا و نيكو ياوري هستي .

 

جنبه علمي امام :

مأمون كه پيوسته شور و اشتياق مردم نسبت به امام واعتبار بي‌همتاي امام را در ميان ايشان مي‌ديد مي خواست تااين قداست واعتبار را خدشه دارسازدوازجمله کارهايی که برای رسيدن به اين هدف انجام داد تشکيل جلسات مناظره‌اي بين امام و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنيا  بود, تا آنها با امام به بحث بپردازند، شايد بتوانند امام را ازنظر علمي شکست داده ووجهه علمي امام را زيرسوال ببرند.که شرح يكي از اين مجالس را مي‌آوريم:

براي يكي از اين مناظرات مأمون فضل‌بن‌سهل را امر كرد كه اساتيد كلام و حكمت را از سراسر دنيا دعوت كند تا با امام به مناظره بنشينند. فضل نيز اسقف اعظم  نصاري و بزرگ علمای يهود و روساي صابئين ( پيروان حضرت يحيي) بزرگ موبدان زرتشتيان و ديگر متكلمين وقت را دعوت كرد. مأمون هم آنها را به حضور پذيرفت و از آنها پذيرايي شاياني كرد و به آنان گفت دوست دارم كه با پسر عموی من ( مأمون از نوادگان عباس عموی پيامبر است كه ناگزير پسر عمومي امام می باشد.) كه از مدينه پيش من آمده مناظره كنيد. صبح رروز بعد مجلس آراسته‌اي تشكيل داد و مردي را به خدمت حضرت رضا (عليه السلام ) فرستاد و حضرت را دعوت كرد. حضرت نيز دعوت او را پذيرفتند و به او فرمودند : آيا مي‌خواهي بداني كه مأمون كي از اين كار خود پشيمان مي‌شود. او گفت : بلي فدايت شوم. امام فرمودند : وقتي مأمون دلايل مرا بر رد اهل تورات از خود تورات و بر اهل انجيل از خود انجيل و از اهل زبور از زبورشان و بر صابئين بزبان ايشان و بر آتش‌پرستان بزبان فارسي و بر روميان به زبان رومي‌شان بشنود و ببيند كه سخنان تك ‌تك اينان را رد كردم و آنها سخن خود را رها كردند و سخن مرا پذيرفتند آنوقت مأمون مي‌فهمد كه توانايي كاري را كه مي‌خواهد انجام دهد ندارد و پشيمان مي‌شود و لاحول و لا قوه الا بالله العلي العظيم. سپس حضرت به مجلس مأمون تشريف ‌فرما شدند و با ورود حضرت مأمون ايشان را براي جمع معرفي كرد و سپس گفت : « دوست دارم با ايشان مناظره كنيد ». حضرت رضا (عليه السلام)نيز با تمامي آنها از كتاب خودشان درباره دين و مذهبشان مباحثه نمودند. سپس امام فرمود اگر كسي درميان شما مخالف اسلام است بدون شرم و خجالت سئوال كند. عمران صایي كه يكي از متكلمين بود از حضرت سئوالات بسياري كرد و حضرت تمام سئوالات او را يك به يك پاسخ گفتند و او را قانع نمودند. او پس از شنيدن جواب سئوالات خود از امام  شهادتين را بر زبان جاري كرد و اسلام آورد و با برتري مسلم امام، جلسه به پايان رسيد و مردم متفرق شدند. روز بعد حضرت، عمران صایي را به حضور طلبيدند و او را بسيار اكرام كردند و از آن به بعد عمران صایي خود يكي از مبلغين دين مبين اسلام گرديد.

رجاءابن ضحاک که ازطرف مامون مامور حرکت دادن امام ازمدينه به سوی مرو بود,مي گويد:آن حضرت در هيچ شهری وارد نمي شد مگر اينکه مردم از هرسو به او روی مي آوردندومسائل ديني خود راازامام می پرسيدند.ايشان نيز به آنها پاسخ مي گفت واحاديث بسياری از پيامبر خدا و حضرت علي (عليه السلام) بيان مي فرمود.هنگامي که ازاين سفربازگشتم نزد مامون رفتم .او ازچگونگي رفتار امام در طول سفر پرسيدومن نيزآنچه را در طول سفراز ايشان ديده بودم بازگوکردم . مامون گفت:آری، ای پسرضحاک !ايشان  بهترين، دانا ترين و عابدترين مردم روي زمين است.  

 

اخلاق و منش امام

خصوصيات اخلاقي و زهد و تقواي آن حضرت به گونه اي بود كه حتي دشمنان خويش را نيز شيفته و مجذوب خود كرده بود. با مردم در نهايت ادب تواضع و مهرباني رفتار مي كرد و هيچ گاه خود را از مردم جدا نمي نمود.

يكي از ياران امام مي گويد: هيچ گاه نديدم كه امام رضا (عليه السلام) در سخن بر كسي جفا ورزد و نيز نديدم كه سخن كسي را پيش از تمام شدن قطع كند. هرگز نيازمندي را كه مي توانست نيازش را برآورده سازد رد نمي كرد در حضور ديگري پايش را دراز نمي فرمود. هرگز نديدم به کسي ازخدمتکارانش بدگوئي کند.  خنده او قهقه نبود بلكه تبسم مي فرمود. چون سفره غذا به ميان مي آمد, همه افراد خانه حتي دربان و مهتر را نيز بر سر سفره خويش مي نشاند و آنان همراه با امام غذا مي خوردند. شبها كم مي خوابيد و بسياري از شبها را به عبادت مي گذراند. بسيار روزه مي گرفت و روزه سه روز در ماه را ترك نمي كرد. كار خير و انفاق پنهان بسيار داشت. بيشتر در شبهاي تاريك, مخفيانه به فقرا كمك مي كرد. يكي ديگر از ياران ايشان مي گويد: فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاسي بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود, اما هنگامي كه در مجالس عمومي شركت مي كرد ،  خود را مي آراست (لباسهاي خوب و متعارف مي پوشيد). شبي امام ميهمان داشت، در ميان صحبت چراغ ايرادي پيدا كرد، ميهمان امام دست پيش آورد تا چراغ را درست كند، اما امام نگذاشت و خود اين كار را انجام داد و فرمود: ما گروهي هستيم كه ميهمانان خود را به كار نمي گيريم.

شخصي به امام عرض كرد به خدا سوگند هيچكس در روي زمين ازجهت برتري و شرافت اجداد، به شما نمي رسد. امام فرمودند: تقوي به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت. مردي از اهالي بلخ مي گويد: در سفر خراسان با امام رضا( عليه السلام) همراه بودم. روزي سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگذران حتي سياهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ايشان غذا بخورند. من به امام عرض كردم فدايت شوم بهتر است اينان بر سفره اي جداگانه بنشينند.امام فرمود: ساكت باش, پروردگار همه يكي است. پدر و مادر همه يكي است و پاداش هم به اعمال است.

ياسر خادم حضرت مي گويد: امام رضا (عليه السلام) به ما فرموده بود اگر بالاي سرتان ايستادم (و شما را براي كاري طلبيدم) و شما مشغول غذا خوردن بوديد بر نخيزيد تا غذايتان تمام شود به همين جهت بسيار اتفاق مي افتاد كه امام ما را صدا مي كرد و در پاسخ او مي گفتند: به غذا خوردن مشغولند و آن گرامي مي فرمود: بگذاريد غذايشان تمام شود.

يكبار غريبي خدمت امام رسيد و سلام كرد و گفت: من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. ازحج بازگشته ام و خرجي راه را تمام كرده ام اگر مايليد مبلغي به من مرحمت كنيد تا خود را به وطنم برسانم و در انجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زيرا من در شهر خويش فقير نيستم و اينك در سفر نيازمند مانده ام. امام برخاست و به اطاقي ديگر رفت واز پشت در دست خويش را بيرون آورد و فرمود. اين دويست دينار را بگير و توشه راه كن و لازم نيست كه از جانب من معادل آن صدقه دهي.

آن شخص نيز دينار ها را گرفت و رفت. از امام پرسيدند چرا چنين كرديد كه شما را هنگام گرفتن دينار ها نبيند؟ فرمود: تا شرمندگي نياز و سوال را در او نبينم .

امامان معصوم و گرامي ما در تربيت پيروان و راهنمايي ايشان تنها به گفتار اكتفا نمي كردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ويژه اي مبذول مي داشتند.

يكي از ياران امام رضا (عليه السلام) مي گويد: روزي همراه امام به خانه ايشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنايي بودند. امام در ميان آنها غريبه اي ديد و پرسيد اين كيست ؟ عرض كردند: به ما كمك مي كند و به او دستمزدي خواهيم داد.امام فرمود: مزدش را تعيين كرده ايد؟ گفتند: نه هر چه بدهيم مي پذيرد.امام برآشفت و به من فرمود: من بارها به اينها گفته ام كه هيچكس را نياوريد مگر انكه قبلا مزدش را تعيين كنيد و قرارداد ببنديد. كسي كه بدون قرارداد و تعيين مزد, كاري انجام مي دهد, اگر سه برابر مزدش را بدهي باز گمان مي كند مزدش را كم داده اي ولي اگر قرارداد ببندي و به مقدار معين شده بپردازي از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل كرده اي و در اين صورت اگر بيش از مقدار تعيين شده چيزي به او بدهي, هر چند كم و ناچيز باشد؛ مي فهمد كه بيشتر پرداخته اي و سپاسگزار خواهد بود.

خادم حضرت مي گويد: روزي خدمتكاران ميوه اي مي خوردند. آنها ميوه را به تمامي نخورده و باقي آنرا دور ريختند. حضرت رضا (عليه السلام) به آنها فرمود: سبحان الله اگر شما از آن بي نياز هستيد, آنرا به كساني كه بدان نيازمندند بدهيد.

 

 مختصري از كلمات حكمت‌آميز امام :         

امام فرمودند : دوست هركس عقل اوست و دشمن هركس جهل و ناداني و حماقت است. 

امام فرمودند : علم و دانش همانند گنجي مي‌ماند كه كليد آن سئوال است, پس بپرسيد. خداوند شما را رحمت كند زيرا در اين امرچهار طايفه داراي اجر مي‌باشند :

١- سئوال كننده           ٢- آموزنده 

٣- شنونده                  ٤- پاسخ دهنده

امام فرمودند : مهرورزي و دوستي با مردم نصف عقل است.

امام فرمودند : چيزي نيست كه چشمانت آنرا  بنگرد مگر آنكه در آن پند و اندرزي است.

امام فرمودند :  نظافت و پاكيزگي از اخلاق پيامبران است.

 

 

شهادت امام :

در نحوه به شهادت رسيدن امام نقل شده است كه مأمون به يكي از خدمتکاران خويش دستور داده بود تا ناخن‌هاي دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور دادتا دست خود را به زهر مخصوصي آلوده كند و در بين ناخن‌هايش زهر قرار دهد و اناري را با دستان زهر‌آلودش دانه كند و او دستور مأمون را اجابت كرد. مأمون نيز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار كرد كه امام ازآن انار تناول کنند.اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار كرد تا جايي‌كه حضرت را تهديد به مرگ نمود و حضرت به جبر, قدري از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر كرد و حال حضرت دگرگون گرديد و صبح روز بعد در سحرگاه روز ٢٩ صفر سال ٢٠٣ هجري قمري امام رضا ( عليه السلام ) به شهادت رسيدند .

 

تدفين امام :

به قدرت و اراده الهي امام جواد ( عليه السلام ) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان,  بدن مطهر ايشان را غسل داده وبر آن نماز گذاردند و پيکر پاك ايشان با مشايعت بسياري از شيعيان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گرديد و قرنهاست كه مزار اين امام بزرگوار مايه بركت و مباهات ايرانيان است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 فروردین 1394 ساعت: 0:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره خواص چشمه های آب گرم

بازديد: 661

تحقیق درباره خواص چشمه های آب گرم

 

چشمه هاي آب گرم و معدني در نقاطي از زمين پديد مي آيند كه در آنها شرايط مورفولوژي ، تكتونيكي ، ماگمايي و جوي فراهم آمده باشد. در ايران چشمه هاي معدني و گرم بسيار است و اين به سبب فعاليت گسترده آتشفشاني در سراسر اين مرزو بوم و تكرار چرخه هاي آن از زمانهاي بسيار دور تا عهد حاضر است .

آب معدني به آبي اطلاق ميشود كه بطور طبيعي از زمين خارج مي شودو باآبهاي معمولي ( آشاميدني) ‌از نظر تعداد و نوع مواد معدني و گاز هاي محلول در آن فرق داشته باشد. در اغلب چشمه هاي معدني و گرم ، گازهاي زيادي مانند ئيدروژن سولفوره (H2O) ، دي اكسيد كربن و مواد راديواكتيو وجود دارد.

آبهاي معدني و گرم ايران به 11 نوع تقسيم شده است كه بر روي نقشه آبهاي معدني و گرم ايران به رنگهاي استاندارد بين المللي (ZAH)‌ نشان داده شده است.

استفاده از آبهاي معدني و گرم در ازمنه قديم مورد توجه بشر بوده است و ميتوان تاريخ شروع آنرا با تاريخ تمدن بشري همزمان دانست.

اغلب گازهاي موجود در آب اثر درماني دارند و استفاده صنعتي از آنها نيز در برخي از كشورها رايج است و ديگر آن كه پاره اي از اين آبها بصورت آشاميدني عرضه ميشود.

تاريخچه آبهاي معدني و گرم


مطالعه آبهاي معدني و گرم در ايران در سال 1306 شروع گرديد و در سال 1307 اولين چشمه آب معدني در آبعلي ( جاده هراز ) مورد استفاده قرار گرفته است .

در سال 1353 سازمان زمين شناسي كشور مطالعه و بررسي چشمه هاي معدني ايران را جزء برنامه كارهاي تحقيقاتي خود قرار داد و در حدود چهارصد چشمه آب معدني و گرم موجود در ايران را از نظر زمين شناسي و تكتونيك و منشاء مورد مطالعه قرار داد كه حاصل آن مطالعات بصورت نقشه آبهاي معدني و گرم با مقياس 000/500/2: 1 در سال 1369 توسط اين سازمان چاپ و نشر گرديده. 
مطالعه دقيق تر بر روي قسمتي از آبهاي معدني و گرم ايران و تعيين خواص درماني آنها درسال 1340 توسط رشته آبشناسي دانشكده داروسازي دانشگاه تهران آغاز گشت و نتيجه اين مطالعات و بررسيها بصورت جزوه در آرشيو دانشكده داروسازي دانشگاه تهران موجود است.

به طورکلی چشمه های آبگرم  به دو نوع تقسیم می شوند. چشمه هایی که منشا ایجاد آنها حوادث طبیعی است و چشمه هایی که از بخار خمیره سنگ های سوزان درون پوسته زمین به وجود آمده اند

آب گرم


ورتون از دسته آب هاي كلروره بي كربناته و سولفاته گرم است. خواص درماني استحمام در اين آب عبارت است از : تسكين دهندگي دردهاي

عصبي و رماتيسمي و به سبب وجود سديم در تركيب آن خاصيت ملين دارد و در صورت نوشيدن موجب ازدياد ترشح معده مي گردد و سرانجام به سبب وجود آهن در تركيب آن در درمان كم خوني موثر است

چشمه آب معدني صالح معروف به آب صالح در ارتفاع 300 متري کوه اشک قمصر واقع در منطقه فرقهان با چشم اندازي زيبا و بديع جاري  مي باشد .

اين چشمه داراي خواص بسيار مثبت و مطلوب خاصه در جهت تسکين و التيام آلام بيماران پوستي و ... که متاسفانه عليرغم برخورداري از ويژگي هاي چشمگير تاکنون ناشناخته مانده است . آبي که از اين چشمه خارج مي شود ، سرشار از املاح سولفات بي کربنات ، کلرور ، آهن و روي مي باشد .
شهردار قمصر افزود : نتايج به دست آمده ، بسيار قابل ملاحظه و تامل ، حيرت انگيز بوده ، چرا که خصوصيات معدني و درماني اين چشمه برابر و مطابق با نمونه هاي بزرگ کشور از جمله چشمه سرعين و آب گرم محلات و با اين تفاوت که بر اثر عدم توجه منطقي و درست ، چشمه معدني آب صالج مهجور مانده است . لذا اکنون که اين ذخيره الهي در شهر توريستي قمصر واقع شده نيازمند سرمايه گذاري و توجه مسئولان ذيربط در امر گردشگري کشور مي باشد .


مهندس صادقي ايجاد يک مجتمع آب درماني در کنار اين چشمه را در چند بعد حائز اهميت دانست و استفاده بهينه از خواص و شفابخش بودن آن براي امراض پوستي و جلدي جهت استفاده شهروندان را در راستاي جذب توريست و گردشگر در طول سال و عمران و آباداني، رونق و شکوفايي اقتصاد اين خطه موثر دانست .

چشمه آب درماني صالح يکي از چشمه هاي بي نظير در سطح کشور و براي درمان بيماري هاي رماتيسم ، کم خوني و گوارش موثر بوده و تسکين دهنده ، اشتهاآور و ملين و با اثر ضد تورمي موضعي نيز مي باشد.

وي در پايان افزود : با سرمايه گذاري و ايجاد ايستگاه هاي مناسب (دوش ، استخر و ...) درماني در سرچشمه و پايين آن به همراه مراکز تفريحي ، اقامتي و در صورت کاپيتاژ صحيح و رفع آلودگي ميکروبي و نيز لايروبي مناسب آن ، مي توان يک مرکز آب درماني تاسيس و منطقه را که فاقد چنين امکاناتي مي باشد از تاثيرات اجراي اين پروژه نظير افزايش اشتغال ، کاهش مشکلات بهداشتي ، درماني و جذب گردشگر بهره مند ساخت .

چشمه های بزرگ استان مازندران عبارت اند از:

 

چشمه های سعدين، چانوسر، غلغله سر، هفت خال، واسكی كسرو، ميان خونی، چشمه خونی، فك چشم، شمس رود، ركن دشت، ينچه خواجه، ترخون، عاليواگ، هفت خونی، هلی كتی چشمه، آعوركتی، شهربند، قلعه چشمه، چشمه شهرك، رودگ، آسپه آو و دارو، چشمه سرچشمه. 
علاوه بر چشمه های طبيعی فوق، در دامنه های مركزی سلسله جبال البرز و قله آتشفشان خاموش دماوند كه مرحله گوگردزدايی را طی می كند، تعداد قابل توجهی چشمه های آب گرم وجود دارند كه در كانون های مختلف آن می جوشند. چشمه های مذكور كه حاصل فعل و انفعال درونی سلسله جبال مركزی البرز هستند، دارای تركيبات و خواصی اند كه در رفع برخی از بيماری های مفصلی، استخوانی و پوستی نقش موثر درمانی دارند. مهم ترين اين چشمه های آب گرم عبارت اند از:


چشمه آبگرم آب آهن يا آب فرنگی(بالای روستای آب اسك لاريجان)، چشمه آبگرم آب اسك( روستای آب اسك بخش لاريحان)، چشمه های جواهرده، كتالم، ‌و سادات محله (رامسر)، آب معدنی استراباكو‏، آب گرم رينه‏، چشمه های آب گرم رامسر‏، آب معدنی آمولو‏، آب گرم لاهيجان‏، چشمه آب گرم عمارت (آمولو)‏، محمد آباد‏، لاويج‏ و تنكابن.

خواص و میزان دمای آبهای معدنی رامسر)

 

میزان دمای بزرگترین آبگرم معدنی رامسر که به شماره یک معروف است 42درجه سانتیگراد است که بهترین حد تحمل بدن است.سیاحانی که ازاین منطقه بازدید می کنند علاوه بر توصیف چشمه های آبگرم معدنی رامسر میزان حرارت آنرا معین کردند.مکنزی می گوید:درجه آبگرم معدنی رامسر صدو چهارده و نیم با میزان الحراره فارنهایت است.

 

(خواص چشمه های آبگرم معدنی رامسر)

 

آبهای گوگردی رامسر در عداد آبهای کلر بیکربناته کلسیک و منیزین گازدار گوگردی است.برای درمان بیماریهای جلدی رماتیسم و دردهای عصبی و عضلانی بسیار سودمند است و در رفع عوارضی که پس از تب بروز میکند از آن چشمه ها استفاده می شود.رابینو میگوید:مردم از این چشمه ها برای امراض جلدی استفاده می کنند اما شرایط پرهیز از خوراک را رعایت نمی کنند.

مسیو بهلر که از اهالی فرانسه که در دربار ناصرالدین شاه قاجار درجه سرتیبی داشت و مهندس دارالفنون بود،در سفرنامه خود تحت عنوان جغرافیای رامسر، رشت و مازندران که در سال 1269آنرا به رشته تحریر در آورده است و مسافرتش جنبه نظامی داشت و برای بازرسی نظامی به نقاط مرزی شمال ایران سفر کرده بود،درباره آبگرم معدنی رامسر چنین می نویسد:در میان جنگلهای رامسر به فاصله نیم فرسخ از دریا آبگرم واقع است و آب آنجا بسیار نافع است و بسیار مشهور و اشخاص زیادی به جهت رفع بعضی امراض،آنجا می روند.

 

(نظر یک پزشک ایرانی درباره آبگرمهای رامسر)

 

روزنامه اطلاعات مورخه دوازدهم فروردین 1312مقاله ای تحت عنوان نظر دکتر ملک زاده درباره آبگرم رامسر(سخت سر سابق)نوشت که در آن به تشریح اهمیت و خواص درمانی این آبگرم پرداخت.آقای دکتر ملک زاده که نمایندگی مجلس را نیز بر عهده داشت در یک مسافرت تحقیقاتی مدتی را در رامسر امروزی گذراند و نتایج به دست آمده را در این مقاله به رشته تحریر در آورد.وی در بخشی از این مقاله می نویسد:امروز معالجات بسیاری از امراض رماتیسم ها امراض جلدی و ...به وسیله استحمام در آبهای معدنی به عمل می آید و هر قدر بر مراتب علم و دانش افزوده می شود،استعمال آبهای معدنی در معالجات بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد و به نتیجه مطلوب که شفای مرض بیمار است منتهی می شود.

 

چشمه ها و مراكز آب درماني

آب معدني از جمله پديده هاي جالب و جذابي است كه از نظر جهانگردي و پزشكي همواره مورد توجه قرار گرفته است . منابع آبهاي معدني هر كشور مي تواند منبع درآمد مهمي به ويژه از نظر جلب جهانگردان باشد . در استان هرمزگان به علت موقعيت زمين شناسي زمين شناسي ويژه ،‌منابع نسبتا غني آبهاي معدني به وجود آمده ات كه مهمترين انها عبارتند از : آبگرمهاي گنو ،‌خورگو ،‌خمير ، چستانه و معدونيه . خواص آب چشمه هاي معدني استان هرمزگان به شرح زير طبقه بندي شده است : آبهاي كلر وره : اين نوع آبها اگر به صورت خارجي ( حمام كردن مصرف شوند، در درمان بيماريهاي رماتيسم ،‌لنفاتيسم ،‌بيماريهاي زنانه و تورم موضعي موثرند . مصرف اين نوع آب به صورت بخور ،‌غر غره و شويه بيني در درمان بيماريهاي تنفسي موثر است . حمام كردن با اين آب ،‌موجب گشادي رگهاي خوني ميشود . اين نوع آبها اگر آشاميده ميشود ،‌صفار آورند و ترشحات دهان و معده را افزايش ميدهند و حركات با اين آب ، موجب گشادي رگهاي خوني ميشود . اين نوع آبها اگر آشاميده شود ،‌صفرا آورند و ترشحات دهان ومعده را افزايش ميدهند و حركات روده ها را نيز افزايش ميدهند و گاهي ملين هسستند . 
آبهاي گوگردي : ورود گوگرد به دستگاه متابوليسم بدن باعث بروز فعل و انفعالات مختلف در اين دستگاهها شده و در درمان بيماريهاي مختلف تنفس ، رماتيسم و بيماريهاي جلدي موثر واقع ميشود . آبهاي كلروره سولفاته : اين نوع آبها خاصيت تسكين دهندگس ، ضد خارش ملين و صفرا آور دارند . آبهاي كلر وره سديك : مصرف خاجي اين آبها محرك قوا است و براي برخي از بيماريهاي زنانه مورد استفاده قرا ميگيرد .

خاصيت درماني با آب دريا : آب دريا داراي املاح فراوان است و در طول كيلومتر ها از سواحل استان هرمزگان ،‌به راحتي در اختيار قرار ميگيرد . اين آب داراي املاح فراوان كلر ،‌سديم و املاح مختلف ديگر و همچنين گياهان و جانواران دريايي به خصوص جلبك و پلانكتون ميباشد و اثرات بسيار مفيدي دارد . آب تني در آب دريا باعث انبساط و تحريك گوارش ،‌بالا رفتن تبادل تنفسي و سرانجام احساس آرامش ميباشد .

چشمه هاي معدني


«سرعين» مركز چشمه هاي آبگرم در ايران است. البته استان اردبيل به دليل ويژگي هاي زمين شناختي، يكي از كانون هاي مهم آب معدني و آب گرم كشور است. در گوشه و كنار اين استان، آب هاي گرم و متعدد با خواصي ويژه وجود دارد كه ساليان سال مورد استفاده مردم و اهالي بومي قرارگرفته است اما افسوس من از اين است كه اين چشمه ها و استخرها با آنكه مي توانند براي اين استان منابع درآمدي سرشار باشند اما گمنامي وناشناخته ماندنشان ظلم بزرگي به مردم اين سرزمين است. مهمترين چشمه هاي معدني در استان اردبيل در شهر «سرعين» واقع شده است. سرعين يا «سرقين» در غرب شهر اردبيل واقع است.

و فاصله آن تا اردبيل ۲۸كيلومتر است. اين شهر تا پيش از مشهور شدنش به واسطه چشمه هاي آب گرم و معدني، روستايي كوچك بود. اما بعدها به دليل وجود آبهاي گرم فراوان مورد توجه مسافران و بيماران قرار گرفت. در حال حاضر سالانه صدها هزار نفر به اين شهر مي روند. احداث هتلها، مسافرخانه ها، فروشگاهها، ايجاد مؤسسات دولتي و احداث راه جديد و آسفالته اردبيل به سرعين به رونق اين شهر جهانگردي افزوده است.

آبهاي گرم سرعين در رديف آبهاي «كلروبيكربناته كلسيك» گازدار وخيلي گرم است و سيليس فراوان دارد. بررسي ميزان املاح و باقي مانده خشك آنها، نشان مي دهد همه اين چشمه ها يك منشأ دارند و آب اصلي آنها گرم است و از ژرفاي زمين مي جوشند. در لايه هاي بالاتر زمين، مقداري كربنات كلسيم را به صورت «بيكربنات كلسيم» در خود حل مي كند. استحمام در چشمه هاي سرعين اثرات آرام بخش دارد و دردهاي عصبي، رماتيسمي و عصبي مفصلي را تسكين مي دهد و چرا براي اين نعمت خدادادي كه مي تواندميليونها تومان درآمد نصيب مردم اين ديار كند، تبليغ درستي نمي شود خدا مي داند!
از ديگر چشمه هاي آب معدني معروف دراين سرزمين مي توان از چشمه هاي آب گرم «قره سو» نام برد. درجه حرارت اين چشمه 
۴۱درجه است و PH آن ۶ و هدايت الكتريكي آن براي۲۰درجه حرارت ۱۴۵۰ است و آبدهي آن در حدود ۱/۵ ليتر در ثانيه است. آب اين چشمه براي درمان دردهاي رماتيسمي و عصبي فوق العاده است. از ديگر چشمه هاي معروف اين ديار چشمه «بيله دره» است. چشمه آب معدني بيله دره سرد است و در سه كيلومتري شمال سرعين در دره اي زيبا قرار دارد و آب آن از نقاط مختلف زمين مي جوشد. آب اين چشمه از دسته آبهاي «بيكربناته كلسيك سرد» با PHاسيدي و رسوبات خشك اندك است. آب اين چشمه شبيه به چشمه «كاشا ـ اويان Cochat - Evian» در فرانسه است و خواص درماني آن عبارتند از درمان بيماريهاي كليه، دستگاه تغذيه اي و كبد، بافتها و مجاري ادراري. در واقع مصرف داخلي اين نوع آبها باعث افزايش ادرار و دفع مواد گوناگون از راه دستگاه ادراري مي شود. پايين بودن ميزان املاح موجود در آب، باعث قدرت دفع بيشتر مواد زائد بدن مي شود. از طرف ديگر جذب اين آبها در دستگاه گوارش زياد است و حركات دودي روده ها را كم مي كند. مصرف كم اين نوع آب صفراآور است و در دوره درمان باعث كاهش «بيلي روبين»Bilirubine و ديگر املاح صفراوي خون مي شود. همچنين اينگونه آبها باعث تورم آرام بافت ها مي شود و اثر داخلي آن موجب تعويض آب درون سلولي و درنتيجه دفع مواد سمي است. مصرف اين آبها را به بيماراني كه از بيماريهاي سنگهاي مجاري ادرار، افزايش مواد ازته، نقرس، دردمفاصل، حالات تشنجي، چاقي و تورم كبد، رنج مي برند توصيه مي كنند. استان اردبيل با داشتن بيش از ۲۰چشمه معروف آب معدني مي تواند بيشتر از امروز جذب توريست و درآمد كند فقط با كمي مديريت مدبرانه.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 فروردین 1394 ساعت: 0:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تفاوت دنيا و آخرت1

بازديد: 163

تحقیق درباره تفاوت دنيا و آخرت


فهم دقيق تفاوت بين عالم دنيا و عالم آخرت برای اهل ايمان يکی از نکات مهم است که در صورت فهم آن تأثير به سزايي بر اعتقادات و بدنبال آن بر رفتارشان خواهد گذاشت لذا بر آن شديم که با استفاده از سخنان شخصيتهای مهم عالم اسلام تفاوت اين دو عالم را شرح دهيم باشد که اهل ايمان از آن بهره کافی برند . 
* مفهوم دو کلمه دنيا و آخرت از جنس مقوله مضاف اند و هر يک از دو امر متضايفين بدون ديگری شناخته نخواهند شد و به همين جهت گفته اند :" الدنيا مزرعه الاخره " وعارف کامل با مشاهده احوال و اوصاف انسان در اين عالم به چگونگی احوال ايشان در روز قيامت و مقام و منزلت او در نزد خدا پی می برد . و اين مسئله که حکمای کامل و راسخ در حکمت فهميده اند مدخليت به سزايي در تحقيق معاد جسمانی و روحانی و بسياری مسايل اعتقادی دارد .

* بدانکه عالم جسمانی ضدعالم روحانی است چنانکه دنيا ضد آخرت است و بدانکه درنگ ما در اين عالم اندک خواهد بود و ما را در اينجا نخواهند گذاشت . همجنانکه آمدن ما به اختيار نبود ، رفتن ما هم به اختيار نخواهد بود .و بدانکه اين متاعی که اينجا می خيزد لايق آنجا نيست و آن عالم را متاعی خاص است . و آنچه از اين عالم خيزد هم اينجا خرج می توان کرد . اما اين عالم يک خاصيت دارد که متاع نيمه کاره آن عالم ، اينجا تمام کنند .

 * عالم قبل از مرگ يعنی دنيايي که هم اکنون در آن زندگی می کنيم با عالم بعد از مرگ يعنی جهانی که با مردن به آنجا می رويم ، دو عالم جدا از هم هستند . تا در دنيا هستيم از عالم بعد از مرگ بی خبريم و چون به عالم بعد از مرگ انتقال يافتيم از دنيا منقطع می شويم . جالب آنکه انتقال از اين عالم به آن عالم با سرعت و در مدت کوتاه انجام می پذيرد و محتضر ظرف يک يا چند لحظه دار دنيای گذران را ترک می گويد و به عالم ناشناخته بعد از مرگ وارد می شود .

برای تقريب به ذهن و روشن شدن مطلب می توان عالم قبل از مرگ را به عالم خواب و انتقال به عالم بعد از مرگ را به بيدار شدن از خواب تشبيه نمود .

در سخنان اوليای دين(ص) آمده است که : " الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا " طبق تعاليم اسلام ، دنيای گذران برای انسانها دار خودسازی ، انجام وظايف و جای اداء تکاليف اسلامی و انسانی است و عالم آخرت برای انسانها دار حساب و کتاب و محيط پاداش و کيفر باريتعالی است اين مطلب در سخنان علی عليه السلام چنين آمده است : " و ان اليوم عمل و لا حساب و غداً حساب و لا عمل " امروز روز عمل است نه روز حساب و فردا روز حساب است نه روز عمل .

 

 

 



* اما وجوه افتراق دنيا و آخرت از نظر ملاصدرای شيرازی :


1- هر جسدی در جهان آخرت ، دارای جان است بلکه ذاتاً زنده و جاويدان است . در حالی که جسدهای در اين جهان يافت می شود که از جان بی بهره اند . جسدهای اين جهان جانهايشان عارضی است و از تن ها جدايي دارد .

2- تن های اين جهانی ازجهت استعداد ، پذيرنده صورت جانها هستند يعنی تا تن مادی به کمال مرتبه جنين نرسد . برای پذيرفتن صورت جان ، آماده نمی گردد . در صورتی که جانهای آن جهانی فاعل بدنهای خود توانند بود . و فاعليت آنها بر وجه ايجاب است . يعنی توانند که در جهان برزخ بدنهای مثالی برای خود ايجاد کنند .

پس در اينجا تن ها و ماده به حسب استعدادهايي که دارند کامل می گردند تا اينکه به مرتبه جانها ره جويند ، ليکن در آنجا جانها در تن ها اثر می گذارند و اثر آنها چنان است که تن ها را که پرتو آنها هستند ، ايجاد می کنند .

3- مرتبه قوه در اين جهان از لحاظ زمان بر مرتبه فعل تقدم دارد . يعنی هر فردی از چيزها که قوه دارند ، بر فرد فرد فعل خود تقدم خواهند داشت . فعل هم در اين جهان بطور کلی از لحاظ ذات و علت بر قوه تقدم دارد . يعنی تا فعليت های محض وجود نداشته باشد ، چيزهايي آميخته به قوه ايجاد نمی شود . پس بايد دانست که فعليتها بر قوه تقدم دارد . اين تقدم ، تقدم ذاتی و بالعليه می باشد . اما در جهان آخرت قوه به حسب ذات و وجود بر فعل تقدم دارد و در آنجا بدن مثالی تواند آفريد .

4- فعل در اين جهان از قوه شريفتر و گرانبارتر است . زيرا غايت قوه ، فعل است . اما در آن جهان قوه از فعل تواناتر است . زيرا در آنجا قوه فاعل فعل است و او تواند اندام مثالی بيافريند .

5- اندامهای مثالی آن جهانی به اعتبار اعداد تصورات جانها و ادراکاتی که دارند غير متناهی هستند .

زيراکه برهان تناهی ابعاد بر آنها جاری نمی باشد . بلکه اين برهان در جهان عناصر تواند بود . بدنهای آن جهانی به اعتبار جانهای خود ، غير متناهی هستند و با هم تزاحم مکانی ندارند . و هيچ يک با ديگری از درون و برون در تنگنای جا نمی باشند و هر انسانی خواه خوشبخت و خواه شقی جهانی دارد که از جهان خاکی بزرگتر تواند بود . و اين جانها هر يک اسقلال دارند و در يک نظام و يک قانون نمی باشند . و هر يک از رستگاران آنچه خواهد از ملک و فراخی جا ، می تواند بدست بياورد . سخن ابويزيد بر اين سخن گواه است " لو انّ العرش و ما حواه دخل فی زوايه من زوايا قلب ابی يزيد لما احسّ به " . 
6- اندامهای آن جهان با آن بزرگی و عظمت از باغها ، نهرها ، غرفه ها ، خانه ها ، قصرها ، ازواج مطهّره ، حور و آنچه بر بهشتيان از خدم و حشم و غلامان می باشد . به وجود واحد می تواند باشد .

 پيدايش اينها که گفته شد به واسطه جانی است که بر پايه سعادت رسيده و به اينها احاطه دارد و اينگونه نعمتها می تواند بيافريند . البته پر واضح است که احاطه اين انسان با تأييد خداوند عالميان است .

حال دوزخيان نسبت به آنچه بدانها دچارند از آتش و غل و زنجير و مار و مانند اينها مانند بهشتيان نيست . بلکه اينان محاط اند و جز اندوه مايه نمی گيرند ، زيراکه اينها نتيجه اخلاق و ملکات و عادتهايي است که بدان خو گرفته بودند . " فقد احاط بهم سرادقها" (کهف-28) و " و انّ جهنم لمحيطه بالکافرين " (بقره-49) بر اين سخن گواه است . (4)

* اما وجوه افتراق دنيا و آخرت از نظر ملامحسن فيض کاشانی :

1- دنيا و آنچه در آن است ناچار روزی فانی خواهد شد ، زيراکه دنيا به خاطر دنيا آفريده نشده است . بلکه آفرينش آن به خاطر اين بوده که وسيله ای برای حصول به عالم آخرت باشد . پس چونکه مقصود بالذات نيست پايان پذير خواهد بود . ولی برعکس عالم آخرت مقصود بالذات است و دار قرار بوده و همواره با بقاء خالق باقی خواهد بود .

2- آنچه در دنيا بالقوه است به خاطر اين اينست که فعليت پذيرد ، بنابراين امر بالقوه در دنيا پيوسته بر امر بالفعل مقدم می باشد ، ولی عالم آخرت عکس عالم دنياست ، زيراکه در آنجا امر بالفعل مقدم است نه بالقوه .

3- در دنيا بدن به حسب استعداد نفس خود را می پذيرد ، ولی در آخرت نفس به حسب استيجاب و استلزام بدن خود را می آفريند . به عبارت ديگر در دنيا اين بدن است که بر حسب استعداد و بر اثر تکامل به مرحله نفس واصل می گردد ، ولی در عالم آخرت فيض الهی بر سبيل تنزل در آغاز به نفس می رسد و سپس از نفس است که بدن ناشی می گردد .

4- در دنيا قوه خيال همواره با حواس ظاهره متفاوت است ، ولی در عالم آخرت خيال عين حواس بوده و با آنها متحد می باشد . به همين جهت است که گفته شده است : " بهشت جای لذت خيالی نيست " زيرا خيال به معنی متعارف کلمه مقتضای وهم است و معنی آن اين است که کسی چيزی را تخيل کند ، و چون امکان دسترسی به آن ندارد در آرزوی آن به سر برد .که گفته اند : " آرزو سرمايه مفلسان است " در عالم آخرت بين آرزو و واقعيت فاصله نيست و حاکميت صدق و حقيقت آشکار است . وجه تسميه عالم آخرت به " الحاقه" نيز همين است زيرا در آنجا حاق و حقيقت هر چيزی آشکار است و از کذب ، بطلان و آرزو نيز خبری نيست .

آنچه خواهد دلت همان بينی ..................... آنچه بينی دلت همان خواهد

5- در دنيا شهوت تابع مشتهی است ، ولی در عالم آخرت مشتهی تابع شهوت


است . يعنی انسان در دنيا چيزی را می بيند و می خواهد ، اعم از اينکه به آن برسد و يا نرسد ، ولی در عالم آخرت آنچه را می خواهد حاضر می بيند . بدين معنی که حضور اشياء برای انسان مستلزم قطع مسافت نيست ، و به اين ترتيب بين وجود شئ و حضور آن فاصله نمی باشد .

6- در عالم آخرت آنچه ماده اخروی ناميده می شود نسبت به ماده دنيوی از حيث صورت شريفتر بوده و از جهت قبول انفعال از فاعل نيز سريعتر می باشد . زيرا ماده اخروی از جهت ذات لطيف تر از ماده دنيوی است و به موجودات روحانی نزديکتر است . اين نوع تفاوت بين موجودات دنيوی نيز محقق است . به طور مثال آب از خاک لطيف تر است همانگونه که هوا از آب لطيف تر به شمار می رود . همچنين است روح حيوانی از خاک و آب لطيف تر است . و لطافت نفس ناطقه انسانی با همه مراتبی که دارد از لطافت انوار حسی به مراتب بيشتر است .

7- در عالم دنيا زمين ما را در خود جای می دهد و ما نيز در آن مسکن می گزينيم ، ولی در عالم آخرت همين زمين است که همانگونه که خداوند می خواهد ما را بيرون می راند " و اخرجت الارض اثقالها ...يومئذ تحدث اخبارها (زلزال -2 ) .

8- عالم دنيا عالم حکمت و علل و اسباب است ، در حالی که عالم آخرت ، عالم قدرت و شگفتی است . و اين به جهت آن است که قدرت ، غيرمتناهی را به صورت متناهی در می آورد ، کما اينکه بر عکس امر متناهی را به صورت غير متناهی جلوه گر می سازد . به طور مثال : يک حالت از حالات اهل بهشت يا اهل جهنم به گونه ای است که در نظر صاحب آن از ازل تا ابد را فرا می گيرد ، و همين حالت که حالت واحده است از صاحب آن به ديگری منتقل می گردد . البته بدانگونه که خدا می خواهد . اين امر از اسرار است و قبول آن برای عقل بسيار مشکل می باشد .

9- در عالم آخرت همانگونه که عدد نفوس در نظر حکما غير متناهی است بدن ها نيز می تواند غير متناهی باشد ، زيراکه در آنجا وجود غير متناهی ممتنع نبوده و تنگی و تزاحم محقق نمی باشد . زيرا در آنجا بعد و مکان نيست و اتصال امور به يکديگر ، اتصال عقلی است . به همين جهت هر چه کثرت بيشتر گردد و اتصال فزونی يابد لذت و خوشی هر يک از ديگری بيشتر خواهد بود .

10- در دنيا بدن دنيوی به گونه اي است که از اخلاط ترکيب يافته است ، اين اخلاط نيز همواره دستخوش تغيير و تحول بوده و در معرض آفات قرار گرفته اند ، ولی بر عکس بدن اخروی از آفت فساد و نابودی مصون است .

" لا يمسّنا فيها نصب و لا يمسّنا فيها لغوب " (فاطر-35) .

11- عالم آخرت عالمی است که به خداوند نزديک بوده و در آن ، انسان با خداوند سخن می گويد ، ولی

عالم دنيا از خداوند دور است و در حد ذات خود نيز هالک و معدوم می باشد .در اين جهان خدا با انسان سخن نمی گويد مکالمه و گفتگوی پيامبران با خداوند اگر چه در اين جهان به وقوع پيوسته است ، ولی اين گفتگوها نوعی از ظهور سلطان آخرت است که بر دلهای آنان متجلی می گردد . 
12- عالم دنيا چنانکه گذشت از حيث هستی بسيار سست است و سستی و ضعف آن به حدی است که وجود هر جزئی از اجزاء آن مقتضی عدم و فقدان جزء ديگر می باشد ، ولی بر عکس عالم آخرت به لحاظ قوت و تماميت مستقل به نفس و مستکفی به ذات بوده و به هيچ وجه نيازمند ماده نمی باشد . در آن عالم از کی و کجا سخن به ميان نمی آيد . به همين جهت وقتی از کی و کجای آن عالم برای اهل دنيا سخن گفته می شود ، ضرب المثل ها و الگوها ضرورت می يابد . به طور مثال در قرآن آمده است " و ما امرالساعه الا کلمح البصر " (نحل - 77) يا در جای ديگر می فرمايد : " جنه عرضها کعرض السماء و الارض " (حديد-21) همانگونه که در اين آيات ملاحظه می شود ، وقتی درباره کی سخن گفته می شود از حداقل زمان يعنی اشاره چشم استفاده می شود و هنگامی که از کجا سخن به ميان می آيد حداکثر وسعت مکان مطرح می گردد. و به همين ترتيب در باطن زمان و مکان ، نوعی قبض و بسط را می توان مورد توجه و بررسی قرار داد .

 13- در عالم آخرت فعل و ادراک يک چيز هستند و يک نفس از نفوس انسانی به منزله يک جهان بزرگ نفسانی است که از اين عالم و آنچه در آن هست بزرگتر می باشد . موجودات جهان بزرگ نفسانی به زنده بودن نفس زنده اند و نفس با ادراک خود آنها را ايجاد می نمايد . چونکه ادراک نفس به عينه نوعی ايجاد به شمار می آيد . معنی آن اين نيست که نفس اول ادراک می کند و سپس ايجاد می نمايد ، بلکه آنچه در اين باب می توان گفت اين است که : نفس ادراک می کند چيزی را که موجود است ، در عين حال ايجاد می کند چيزی را که مدرک است . و در ادراک و ايجاد هيچ نوع تقدم و تأخر نيست . به همين جهت فعل و ادراک در آن جهان يک چيز بوده و مغايرتی بين آنها ديده نمی شود . 
14- از خصلت های اين جهان يکی آنست که يک موجود در آن واحد در دو مکان نيست ، در حالی که يک موجود در عالم آخرت ، آنچنان وسيع و گسترده است که هيچ گونه منع و حجابی در برابر آن قرار ندارد . به طور مثال اگر هزاران شخص خواسته باشند پيامبر (ص) را در هزاران جای به يک حالت مشاهده کنند . هر آينه او را به همانگونه که در دل آرزوی آن را داشتند در مکانهای مختلف خواهند ديد . بنابراين امور عالم اخرت گسترده تر بوده و با خواسته های انسان نيز سازگارتر است .

15- يکی از خصلتهای عالم دنيا اين است که گفته می شود : ماداميکه اين جهان خراب و نابود نشود عالم آخرت ظاهر نمی گردد . بنابراين آخرت از جنس و جوهر دنيا نيست .

16- عالم آخرت عالمی تام و تمام است که با اين جهان مادی در يک سلک منظم نمی گردد . بنابراين عالم آخرت نسبت به دنيا محيط است همانگونه که روح به جسم محيط می باشد . البته اولياء الهی که در اين جهان دگرگون گشته اند می توانند عالم آخرت را مشاهده و در فضای بی کران آن به سياحت بپردازند .

17- عالم آخرت عالم نور و ادراک و جهان حضور و حيات است ، آنچه در آن است نيز زنده و مدرک می باشند . در روايت آمده است : انواع ميوه های بهشتی به هر يک از اولياء الهی چنين گويند : ای ولی خدا لطف فرموده و مرا پيش از ميوه ای که قبل از من قرار گرفته تناول فرماييد . و در قرآن آمده است : " و ان الدار الاخره لهی الحيوان "(عنکبوت-64) . (5)

* پس قالب جسمانی ، دنيايي و فانی را به رنگ آخرت نورانی و باقی حشر کنند که " يوم تبدل الارض غير الارض " (37-11) اگرچه همان قالب باشد اما نه بدان صفت دنيايي . قالب دنيايي را از چهار عنصر خاک ، باد ، آب و آتش ساخته اند ، اما آب و خاک بر وی غالب است که : " من طين لازب " (37-11) و اين هر دو محسوس است و چشم هر دو را ادراک کند ، اين قالب را در عالم آخرت که عالم لطافت است هم از اين چهار عنصر ساخته اند ، اما باد و آتش را غالب کنند که هر دو لطيف است و خاک و آب را مغلوب کنند . و مؤمن را نوری که در دل داشت بر صورت او غالب کنند که : " يسعی نورهم بين ايديهم " (57-12) و " يوم تبيض وجوه و تسود وجوه " (3-106) هم بدين معنی است . پس چون قالب لطيف و نورانی باشد ، مزاحمت روح ننمايد ، زيراکه از او به تصرف زحمت را بيرون برده اند . " و نزعنا ما فی صدورهم من غل " (7-43) همچنانکه شيشه گر خاک و کدورت را از جوهر شيشه بيرون برده و او را شفاف گردانيده ، تا ظاهر و باطن شيشه يکرنگ گردد . از ظاهر آن باطن را می توان ديد ، و از باطن آن ظاهر را می توان ديد . " يوم تبلی السرائر " اشارت بدين معنی است . (6) 
والسلام - حبيب عباس زاده – پاييز 1383

فهرست منابع :

1- الشواهد الربوبيه – تأليف صدرالمتألهين شيرازی – تصحيح سيد جلال آشتيانی – ص33

2- رساله بستان القلوب – مجموعه مصنفات شيخ الاشراق – تصحيح سيد حسين نصر – ج3 ص374

3- گفتار فلسفی – معاد از نظر روح و جسم – تأليف حجه السلام فلسفی – نشر معارف اسلامی

ص103 
4- عرشيه – تأليف صدر المتألهين شيرازی – ترجمه و تصحيح غلامحسين آهنی – ص252

5- معاد از ديدگاه حکيم مدرس زنوزی – تأليف دکتر غلامحسين ابراهينی دينانی – انتشارات حکمت –

ص 155

6- مرصاد العباد – تأليف نجم رازی – به اهتمام محمد امين رياحی- انتشارات علمی و فرهنگی ص

404

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 فروردین 1394 ساعت: 0:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس