تحقیق دانشجویی - 608

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق کامل درباره زايمان طبيعي

بازديد: 721

 

تحقیق رایگان

سایت علمی و پژوهشی اسمان

تحقیق کامل درباره زايمان طبيعي

 

مراحل فرآيند زايمان

 ***********************

فرايند زايمان معمولاً به سه مرحله تقسيم مي شود:

مرحله ي اوّل: از زمان شروع  دردهاي زايماني تا بازشدن كامل دهانه ي رحم مي باشد.

مرحله ي دوم: لز باز شدن كامل دهانه ي رحم تا خروج نوزاد مي باشد.

مرحله ي سوم : از خروج نوزاد تا خروج جفت مي باشد.

مرحله اوّل زايمان چیست

********************

مرحله اول نيز سه قسمت دارد: دردهاي ابتدايي، دردهاي فعال، مرحله انتقالي. تمامي مرحله ي اوّل ممكن است 14 – 12 ساعت براي شكم اوّلها و 6 – 5 ساعت براي مادراني كه قبلاً هم زايمان كرده اند طول بكشد. نيروي انقباضات رحمي، دهانه ي رحم را باز مي كند وميزان اين باز شدن معمولاً با سانتيمتر بيان ميشود كه باز شده كامل دهانه ي رحم 10 سانتي متر مي باشد.

دردهاي ابتداييدر زایمان .

از شروع انقباضات واقعي زايماني تا هنگامي كه دهانه رحم 4 سانتي متر باز شده باشد مي باشد.

دهانه رحم علاوه بر باز شدن، نازك هم شده است. اين قسمت معمولاً از همه مراحل قابل تحمل تر مي باشد. واز آنجايي كه اين قسمت از مرحله اوّل حدود 6 ساعت طول مي كشد، بسياري از خانمها ترجيح مي دهند اين مرحله را درمنزل بسر ببرند. باز شدن دهانه رحم در اين مرحله بسيار كندتر از مرحله بعدي است. براي مثال براي عبور از 2 سانتي متر به 4 سانتي متر زمان بسيار بيشتري مي برد تا اين كه از 6 سانتي متر به 8 سانتي متر برويد، هر چند كه در هر دو، 2 سانتي متر پيشرفت كرده ايد .

دردهاي فعال در زایمان .

از زمانيست كه دهانه رحم 4 سانتي متر باز شده تا هنگامي كه به 7 سانتي متر برسد . وقتي كه دهانه رحم 6 سانتي متر باز شده باشد، انقباضات بسيار قوي تر گرديده اند و دفعات آنها نيز بتدريج افزايش مي يابد و زمان بيشتري به طول مي انجامند . براي مثال هر دو دقيقه يك انقباض 60 ثانيه‌اي ممكن است رخ دهد. دراين مرحله احتمالاً احساس گرمي مي كنيد، دهانتان خشك مي شود، كمي خسته مي شويد و كمرتان نيزدرد مي گيرد. بهتر است مرتب تغيير وضعيت بدهيد ولي به پشت نخوابيد. مرتب ادرار كنيد (ساعتي يك بار) و در صورت امكان حوله ي گرمي به كمرتان بگذاريد. صورتتان رابشوييد (براي رفع احساس گرما) و نفسهاي عميق بكشيد.

مرحله ي انتقالي در زایمان . زماني است كه دهانه ي رحم 8 سانتي متر باز شد تا وقتي كه به 10 سانتي متر برسد . اين مرحله به عقيده بسياري از زنان دردناك ترين مرحله است و البته خوشبختانه كوتاه ترين مرحله (معمولاً90 – 20 دقيقه طول مي كشد) در اين مرحله احساس دفع مدفوع بشما دست مي دهد و اين نشان مي دهد كه سر جنين به راست روده  شما فشار مي آورد و نزديك زايمان هستيد.

سايرعلامتها ي اين مرحله عبارتند از: تحريك پذيري، نشانه  خوني، لرز، تهوع و استفراغ ، گرفتگي پاها و تعريق ( البته ممكن است هيچ يك از اين علامتها را نداشته باشيد). سعي كنيد بدنتان راشل كنيد و نفسهايتان راسريع تر كنيد. اگر احساس گيجي مي كنيد درون دستهاي بسته تان تنفس  كنيد. مرتب تغيير وضعيت دهيد ودر صورت نياز هيچ اشكالي ندارد كه سر وصدا كنيد.

ناگهان يك احساس كاملاً متفاوتي به شمادست مي دهد. شما يك فشاري در لگنتان حس مي كنيد و يك تمايل غير قابل كنترل براي زورزدن به پايين به شما دست مي دهد. اما اگر دهانه ي رحمتان 10 سانتي متر باز نشدهباشد نبايد زور بزنيد چراكه باعث صدمه به دهانه  رحم خود مي شويد. با فشار هاي شما و انقباضاترحمي، سر جنين پايين تر مي آيد و به كف لگن فشار وارد مي كند بطوري كه با عضلاتخارجي اين ناحيه لگن بنام پرينه، مماس مي گردد. همچنانكه سر جنين به آرامي پرينه رامتسع مي سازد، شما هم يك احساس ناراحت كننده كشيدگي و سوزش در اين منطقه مي كنيد. خوشبختانه اين احساس فقط لحظه اي است چون كه فشار سر جنين به پرينه يك نوع بي حسيطبيعي ايجاد مي كند. اين مرحله يك مرحله ي بسيار بحراني براي جنين شما مي باشد. البته اينجا آخر خط نيست ممكن است اين مرحله طولاني شود و تا خروج كامل جنين 90دقيقه طول بكشد ولي معمولاً كوتاه تر است مخصوصاً اگردراين مرحله عمل چيدن پرينه (اپيزياتومي) توسط ماما يا پزشك صورت گيرد كه باعث مي شود مرحله دوم سريع تر انجامشود و فشار كمتري به سر جنين وارد گرددو از پارگي احتمالي عضلات اين ناحيه ( كهترميم آنها نيزمشكل تر مي باشد) جلوگيري كند. بعد ازاتمام مرحله سوم، با انجام چندبخيه اپيزياتومي  ترميم مي شود. معمولاً درهمه  شكم اوّلها اين اقدام (اپيزياتومي) صورت مي گيرد واكثر شكم دوم ها نيزبي بهره نيستند ولي شكم سوم ها به بعد معمولاًاحتياجي به اين عمل ندارند چرا كه عضلات پرينه شل تر شده اند و مقاومت چنداني درمقابل عبور جنين نشان نمي دهند و مرحله  دوم خود بخود سريع تر صورت مي گيرد.

 

جنين در مرحله  انتقال زایمان چگونه است؟

با شروع و پيشرفت دردهاي زايماني، سر جنين ( كه در روزها يا هفته هاي آخر با ر داري وارد لگن شده بود) . به عريض ترين قسمت لگن حركت مي كند و دراين حين مرتب تغيير وضعيت مي دهد و مي چرخد و البته به مثانه و راست روده  شما بيشتر فشار وارد مي كند.

در طي زايمان و بيشتر در مرحله  دوم، جمجمه جنين تحت فشار بدن شما قرار مي گيرد و بطور مرتب تغيير شكل مي دهد. به همين علت اگرسر نوزادتان كشيده به نظر مي رسد و يا قسمتي از آن به نظر تغيير شكل يافته مي رسد، نگران نباشيد چون اين حالت به علت همين فشارهاي لگن به سر جنين ايجاد شده است و بعد از يكي دوروز كاملا ًبر طرف مي شود. استخوانهاي جمجمه جنين در همه جا كاملاً سفت نشده اند ونقاط نرمي بنام فونتانل  ويا ملاج درجلو و پشت سر نوزاد وجود دارند. اين نقاط نرم به استخوانهاي جمجمه اجازه مي دهند كه در برخي نقاط بر روي هم بخوابند و در مجراي زايماني بهتر جاي گيرند.

 

بطور طبيعي نوزاد با سر به دنيا مي آيد. البته مي تواند با پاها، باسن، صورتو ابرو(حالتي بين سر و صورت) نيز به دنيا بيايد ولي مطلوب ترين حالت همان حالت سر مي باشد و از حالتهاي مختلف سر، حالتي بهتر و شايع تر از بقيه است كه صورت جنين به پشت مادر باشد.

زايمان نوزاد با پاها (بريچ) تقريباً 3 0/0 كل زايمانها را تشكيل مي دهد. در اين حالت البته زايمان طولاني ترو مشكل تر خواهد بود (مخصوصاً درد كمر). زايمان طبيعي دراين حالت هم براي شما دردناك تر خواهد بود ، هم براي جنين پرخطر و البته براي ماما يا پزشك هم مشكل تر. بيشتر حالتهاي بريچ را سزارين مي كنند (مخصوصاً در شكم اوّلها و شكم دوم ها).

 *******************************

 مرحله  تولد نوزاد

  براي زايمان احتمالاً شما را به اتاق زايمان و تخت زايمان راهنمايي مي كنند (گاهي با برانكار مي برند). احتمالاً تخت زايماني رادر مطب ماما يا پزشكتان ديده ايد، بيشتر شبيه به صندلي بزرگ و بلندي است كه دو پايه در انتها دارد كه پاهاي شما را روي آنها قرار مي دهند. ناحيه تناسلي شما با مواد ضد عفوني كننده شسته مي شود و روي شكم و پاهايتان پارچه هاي استريلي پهن مي گردد.

هنگامي كه دهانه  رحمتان 10 سانتي متر باز شد، ماما يا پزشكتان به شما مي گويد كه مي توانيد به طرف پايين زور بزنيد (معولاً بطور ناخود آگاه چنين احساسي راخواهيد داشت) . بهتر است زور زدن شما همراه بايك بازدم آهسته باشد. بيش از 6-5 ثانيه نفستان راحبس نكنيد. در صورتي كه پس از 30 دقيقه پيشرفتي نكرديد و جنين نزول نكرده است (پايين نيامده است)، وضعيت سر پا نشستن نيزمي تواند كمك كند. نزول جنين در مجراي زايماني به كمك فشارهاي شما و انقباضات ماهيچه هاي شكمي و ديافراگم (عضله كف قفسه سينه)صورت مي پذيرد. هرچند اين مجرا حدود10 سانتي متر بيشتر نيست ولي ممكن است 20 دقيقه تا دو ساعت (درزايمانهاي مشكل) طول بكشد تا او اين مسير را طي كند. هنگامي كه سر جنين كاملاً پايين آمد و به پرينه فشار آورد، اپيزياتومي مي تواند انجام گيرد.

 

 

 

آخرين انقباض قبل از زايمان سر، احتمالاًباعث يك احساس سوزش و كشيدگي مي شود. بعد از تولد سر، يك شانه و سپس شانه  بعد و بلافاصله بقيه بدن به دنيا مي آيد. قسمت مشكل زايمان در درجه  اوّل همان سر مي باشد. زايمان شانه اوّل نيز مقداري ايجاد درد مي كند اما بقيه بدن تقريباً به بيرون ليز مي خورد.

 

معمولاً دهان و بيني نوزاد تميز مي شود و شما براي اوّلين بار صداي گريه او را مي شنويد (كه هيجان انگيزترين مرحله  زايمان وحتي عمرتان مي باشد!)دراين مرحله نوزاد هنوزازطريق بند ناف به شما متصل است. مامايا پزشكتان بند ناف رادر دست مي گيرد و هنگامي كه ضربان آن تمام شد اوّل با دو پنس آنرا مي بندد و سپس مي چيند. سپس يك گيره  پلاستيكي در فاصله  3-2 سانتيمتري شكم نوزاد، برروي بند ناف مي بندد و بقيه آن رامي چيند. از عجايب خلقت است كه پس از آن همه سختي و درد و خستگي و احتمالاً بي خوابي، با تولد نوزاد، تقريباً همه دردها از بين مي روند. بخصوص هنگامي كه نوزاد

  ʐ

 

كوچك و قشنگتان را (كه9 ماه در انتظار ديدارش بوديد) مي بينيد، همه دردها حتي فراموش مي شوند!

البته توجه داريد كه كل مدت دردهاي ناراحت كننده زايمان طبيعي شايد به اندازه مدت يك دندان درد ساده باشد! ولي متأسفانه هميشه آن چنان از دردهاي زايماني و شدت ومدت آنها نقل شده است كه باعث وحشت مادران جوان مي گردد.

 

 

فورسپس و واكيوم  ( زايمان با دستگاه چگونه است )

 برخي مواقع ممكن است دردهاي زايماني به خوبي پيشرفت كنند ولي در انتها خروج جنين با كمي اشكال مواجه شود و يا ازاين لحاظ مشكل نباشد منتها به علت زجر جنين ويا حالت اضطراري ديگري خروج سريع جنين اجباري باشد. دراين حالت ممكن است پزشكتان تشخيص دهد كه استفاده از فورسپس و يا واكيوم بهتر از اجراي سزارين باشد و البته در بسياري از موارد هم همينطور است و عوارض آنها كمتر از عوارض سزارين مي باشد، البته تنها هنگامي كه شرايط استفاده از اين وسايل وجود داشته باشد كه اين تشخيص رابايد به عهده پزشكتان بگذاريد .

يك فاكتور مهم در هنگام بكار برده هر دو وسيله اينست كه بايد شرايط اجراي سزارين اورژانس مهيا باشد چراكه ممكن است از اين وسايل نتيجه بدست نيايد و بيمار فوراً بايد تحت عمل سزارين قرار گيرد. احتمال عدم موفقيت با واكيوم بيشتر از فورسپس مي باشد و ايجاد ضربه به پوست سر جنين بيشتر است.

مسأله اي كه حائز اهميت است اينست كه اگر به پزشكتان اعتماد داريد، مطمئن باشيد او فقط در جايي كه لازم و ضروري است از فورسپس و يا واكيوم استفاده مي كند و هميشه سلامت شما و نوزادتان را نسبت به همه چيز ارجع مي داند.

 

****************************

 خروج جفت در زایمان طبیعی

 

 

 

جفت عضوي است كه در طول حاملگي به ديواره رحم متصل است و از طريق بند ناف به جنين وصل مي باشد. مسووليت تغذيه و اكسيژن رساني به جنين و دفع ضايعات جنين به عهده جفت مي باشد.

پس از تولد نوزاد، انقباض رحم متوقف مي شود و مي تواند پس از آن همه فعاليت كمي استراحت كند. پس از چند دقيقه دوباره منقبض مي شود. اين انقباضات جفت را از ديواره  رحم جدا كرده و آنرا به بيرون هدايت مي كنند كه معمولاً با خروج مقداري خون نيز همراه مي باشد.

پس از خروج جفت، ماما يا پزشكتان اقدام به ترميم اپيزيا تومي مي كند (در صورتي كه انجام شده باشد)بخيه ها را با نخهاي قابل جذب انجام مي دهند كه در عرض 20 – 15 روز جذب مي شوند. نوزادتان كاملاًبررسي مي شودوبه شما داده مي شود. بهتر است هر چه زودتر او را شير دهيد. اين كار هم ارتباط عاطفي نوزاد و مادر را تقويت مي كند، هم جريان شيرزودتر برقرار مي شود و هم رحم زودتر به حالت اوّليه بر مي گردد (به علت هورمونهاي مترشحه در اثر مكيدن پستان).

حداقل تا دو ساعت در زايشگاه خواهيد ماند و ماما يا پرستار آن بخش خونريزي رحمي شما را كنترل مي كند و در صورتي كه رحم شما منقبض شد و خونريزي تان كنترل گشت شما را به اطاقتان در بخش منتقل مي كنند.

هر چند پس از آن همه تلاش احساس  خستگي مي كنيد ولي احتمالاً براي خوابيدن بيش از اندازه هيجان زده هستيد و بعد از خبر دادن به فاميل و آشنايان حتماً بيشتراز هر كاري تمايل داريد به عضو جديد خانواده تان نگاه كنيد  و او را تجليل نماييد و البته هر كسي هم به دنبال شباهت تازه وارد عزيز با خود مي باشد . 

 

 

مزاياي زايمان طبيعي چیست

 

شما به عنوان  يک مادر باردار حتماً تا بحال در مورد زايمان و  نحوه انجام آن فکر کرده ايد، حتماً از خود پرسيده ايد که بايد کجا و چگونه زايمان کنم ؟ کدام روش زايمان براي من مناسب تر است؟ بايد بدانيم که زايمان يک امر فيزيولوژيک و کاملاً طبيعي است که براساس پاره اي فعاليتها و تغييرات منظم طبيعي که خود به خود انجام مي شود شروع مي گردد که پرداختن به ماحصل آن خارج از حوصله و وقت شما است.

 

با اين وجود نکات حائز اهميتي براي مادران در مورد زايمان ايمن وجود دارد که بايد از آنها مطلع باشند.

همانطور که گفته شد زايمان يک امر طبيعي است، اما با اين وجود در تمام خانم هاي باردار روند زايمان يکسان نمي باشد، چرا که عوامل متعددي از جمله عوامل ذاتي و اکتسابي مانند برخي از بيماريها مي تواند سير حاملگي  را تغيير داده و باعث شوند . زايمان به صورت غيرطبيعي انجام شود.

 خوشبختانه با مراقبتهاي دوران بارداري مي توان  بسياري از موارد خطرناک براي  مادر و جنين را تشخيص داد و به موقع براي حفظ سلامت مادر و جنين اقدام نمود.

شايان ذکر است که تنها درصد معدودي از زايمانها منجر به زايمان غيرطبيعي مي شوند و اکثر خانمها مي توانند يک زايمان طبيعي داشته باشند.

مزاياي زايمان طبيعي

 

 

·    مدت بستري شدن و  توانايي بازگشت به کارهاي عادي و روزمره بعد از زايمان طبيعي خيلي کمتر از سزارين است و مادراني که زايمان طبيعي داشته اند زودتر به خانواده خود ملحق مي شوند.

·    حجم خوني که مادر طي زايمان طبيعي از دست مي دهد تقريباً نصف يک عمل سزارين است لذا خطر خونريزي و کم خوني، در يک زايمان طبيعي خيلي کمتر از زايمان به طريق  سزارين مي باشد.

·    خطرات و ريسک بيهوشي براي زايمان طبيعي وجود ندارد، درحاليکه براي مادراني که به روش سزارين زايمان مي نمايند اين خطرات اجتناب ناپذير است .

·         از نظر اقتصادي زايمان طبيعي به نفع مادر، بيمارستان و جامعه مي باشد.

·         درصد ابتلاء به عفونت در بين مادران سزارين شده بيشتر از مادراني است که زايمان طبيعي نموده اند.

·    مادراني که زايمان طبيعي داشته اند در دادن آغوز به نوزاد خود موفق تر هستند چرا که خوردن آغوز يا کلستروم  به عنوان اولين واکسن براي  کودک منافع  بسياري دارد.

·    مادراني که زايمان طبيعي نموده اند در امر شيردهي به نوزاد خود موفق تر از مادراني مي باشند که بطريقه سزارين نوزاد خود را بدنيا آورده اند.

·    پس از زايمان طبيعي، مادران با انجام ورزشهاي مناسب ، به مراتب سريعتر از زماني که سزارين مي شوند، مي توانند تناسب  اندام خود را بدست آورند.

·    بطور متوسط  مدت اقامت مادران سزاريني در بيمارستان دو برابرو نيم  مادراني است که زايمان طبيعي داشته اند .

·    بعضي از خانمها دوست دارند در طول مدت زايمان خود کاملاً هوشيار بوده و بطور کامل در جريان روند زايمان قرار گيرند. درمدت انجام عمل سزارين ممکن  است  از بيهوشي عمومي استفاده شود ، در نتيجه  تماس اوليه نوزاد با مادر و شروع شيردهي به نوزاد به تاخير مي افتد.

 

توصیه ها به مادران در زایمان طبیعی

 -         ترس و هراس بي مورد از زايمان  را از خود دور  کنيد .

-    به منظور کسب اطلاعات بيشتر در مورد حاملگي و زايمان و حل مشکلات خود به افراد مجرب و آموزش ديده در مراکز بهداشتي درماني مراجعه کنيد . آنها قادر خواهند بود شما را راهنمائي کنند.

-    براي اطمينان از سير طبيعي حاملگي و تامين سلامتي خود و نوزادتان  حتماً بطور مستمر در دوران بارداري به مراکز بهداشتي درماني ، ماما و يا پزشک مراجعه و به توصيه هاي بهداشتي آنان، عمل نمائيد.

-    انجام معاينه داخلي ( توسط پزشک ) در سه ماهه آخر دوران بارداري مي تواند به آنها کمک کند تا درمورد نحوه زايمان شما آسانتر تصميم بگيرند.

-    رعايت برنامه تنظيم خانواده و فاصله گذاري مناسب بين حاملگيها از نکات حائز اهميتي است که مي تواند در داشتن زايمان ايمن موثر باشد.

-    استفاده از تکنيکهاي پيشرفته مانند سونوگرافي براي ارزيابي وضعيت جنيني و مادر گاهي ضروري است لذا طبق توصيه پزشک حتماً آنرا انجام دهد.

-    به پزشک يا ماماي خود اعتماد کنيد و به او اجازه دهيد در مورد نحوه زايمان شما تصميم بگيرد . هرگز به دليل ترس از درد زايمان که يک امر طبيعي است . سزارين را به زايمان طبيعي ترجيح ندهيد.

-    بخاطر داشته باشيد در صورتي بايد زايمان شما بوسيله سزارين انجام شود که امکان زايمان طبيعي برايتان وجود نداشته باشد.

 

زايمان

زايمان امري است طبيعي ومعمولا با همکاري مادر وفرد انجام دهندهزايمان به راحتي انجام مي شود .مع الوصف چنانچه در حين زايمان مراقبت هاي لازمانجام نگيرد،گاه براي مادر ونوزاد عوارض خطرناکي به دنبال دارد .زايمان سالموبهداشتي دو شرط اساسي نياز دارد:

     -وجود فرد ماهري که براي انجام زايمان،تربيت شده باشد.

     - وجود محل امن وبهداشتي براي انجام زايمان.

با نزديک شدن به تاريخ زايمان ،خانواده بايد محل زايمان را بامشورت باکارکنان بهداشتي انتخاب کند.زيرا اين افراد با توجه به وضعيت خانم باردارمناسب ترين محل زايمان را پيشنهاد مي کنند. براي زايمان درزايشگاه يا ساير مرکززايماني ،بايد مقدمات کار وهماهنگي لازم به عمل آيد وبراي زايمان درمنزل بايدباکمکفردماهري که زايمان را انجام خواهدداد،وسائل موردنيازو يک اتاق مناسب از قبل آمادهشود.

تقريبا پس از هفته 37 حاملگي ،جنين آمادگي تولددارد .در هنگامزايمان طبيعي ،انقباضات رحم منجر به خروج جنين مي شود ولي گاهي عوامل متعدديوجوددارد که پزشک تصميم مي گيرد زايمان را به طريق سزارين انجام دهد .عواملي مثلتنگ بودن لگن مادر،چندقلوئي،درشت بودن جنين،خروج جنينبا ته يا پا ابتدا مادر بهبرخي بيماري هاي خاص وساير موارد.البته تنها درصد معددي از زايمان ها منجر بهسزارين مي شود و اکثر خانم ها مي توانند بطور طبيعي زايمان کنند

  توصيه مي شود تازماني که به علل پزشکي زايمان به طريقسزارين ضروري نمي باشد ، زايمان طبيعي راانتخاب کنيد.

 
زايمان طبيعينسبت به سزارين مزاياي زيادي به شرح زير دارد

- از نظر پزشکي سزارين يک عمل جراحي بزرگ محسوب مي شود ومانند سايراعمال جراحي نياز به بيهوشي دارد،خطر ابتلاء به خونريزي ،عفونت،احتمال نياز بهانتقال خون و خطرات ناشي از بيهوشي در مادران سزارين شده بيشتر از مادراني است کهزايمان طبيعي کرده اند.

-مدت بستري شدن مادر بعد اززايمان طبيعي خيلي کمتراز سزاريناست.

- مادراني که زايمان طبيعي مي کنند در امر شيردهي ودادن آغوز بهنوزاد موفق تر هستند .زيرا مادر بلافاصله بعداز زايمان نوزاد خودرا درآغوش گرفتهواورا شير مي دهد واز همان ابتداي تولد رابطه عاطفي بين مادر ونوزاد برقرار مي شود. در حالي که در زناني که سزارين مي شوند ،نوزاد تا چندين ساعت از مادرش دورميماند.

-زايمان طبيعي از نظر اقتصادي به نفع  خانواده وجامعه است.

-درزايمان طبيعي ،خانم ها تناسب اندام خودرا باانجام ورزش هايمناسب سريعتر از مادران سزارين شده بدست مي آورند.

 
 

 


مرحله پس از زايمان

شش هفته اول بعد از زايمان ، دوران نقاهت پس اززايمان (  نفاس)ناميده مي شود.دراين مدت نيز لازم است مادر درچند نوبت توسط کارکنان بهداشتي مراقبتشود.پدرومادر نيز بايد به تغييرات طبيعي وخطراتي که سلامت مادرونوزاد راتهديد ميکند آگاه بوده ودرصورت بروز علائم خطردر اسرع وقت به مراکز درماني مراجعه نمايند .

تغييرات بدن مادر پس اززايمان

دو تغيير عمده بدن مادردردوران بعداز زايمان مربوط به رحم وپستاناست.

رحم:پس اززايمان رحم کم کم به حالت اوليه خودبرگشته واندازه آن بهسرعت کوچکتر مي شود. پوشش ضخيمي که ديواره رحم براي لانه گزيني جنين تشکيل شده بودابتدا به شکل ترشحات خوني وسپس ترشح قهوه اي رنگ وپس ازحدود10 روز به صورت ترشحاتزرد يا سفيدرنگ ازمهبل خارج مي شود.البته ممکن است در برخي خانم ها خونريزي در حدلکه بيني ،حتي تا حدود 40 روز پس اززايمان نيز ادامه يابد .در اين مورد براياطمينان بيشتر مي توان با پزشک يا ماما مشورت کرد.دراکثر مادراني که کودک خود را شير مي دهند به مدت 5 تا6 ماه بعداز زايمان وگاهي تازماني که تغذيه کودک با شيرمادرادامه دارد، قاعدگي اتفاق نمي افتد .ولي درزناني که کودک خودرااز پستان شيرنمي دهند، معمولا قاعدگي حدود 4تا8 هفته بعد اززايمان اتفاق مي افتد .گاه اولين قاعدگيغيرعادي وتوام با خونريزي زيادوخروج لخته است ونبايد موجب نگراني شود ،ولي در صورتادامه اين وضعيت بايد به پزشک مراجعه شود .

پستان ها: در روزهاي اول بعد از زايمان آغوز که حاوي پروتئينبيشترومواد ايمن سازي مشابه واکسن است در پستانها توليد وترشح آن تا10 روز ادامهيافته وسپس به شير تبديل مي شود.مقدار شير در افراد مختلف ، متفاوت بوده وبستگي بهدفعات شيردهي ، رژيم  غذائي وحالات روحي مادر دارد.

اندوه پس از زايمان: برخي از مادران درروزهاي اول پس از زايماناحساس اندوه وغم بي دليل مي کنند که معمولا زودگذر است ودرافراد مختلف،شدت آنمتفاوت مي باشد .چنانچه اين حالت طولاني ومداوم شود ، مشورت با پزشک لازم است.

علائم خطر پس اززايمان 

دوران پس اززايمان نيز مي تواند مانند دوران بارداري براي مادرخطرآفرين باشد .بنابراين اطلاع از علائم خطراين دوران نيزبراي مادر وپدرضروري استوبايد با مشاهده اين علائم حتما به پزشک يا ماما مراجعه کنند .اين علائم عبارتنداز:

   -تب و لرز

-خونريزي بيش از ميزان قائدگي درهرزمان ويا ادامه خونريزي بيشترازحد لکه بيني بعداز ده روز

-درد و ورم ناحيه بخيه ها

-هر گونه درد، قرمزي وتورم پستانها

-لمس توده يا درد وتورم وخروج ترشحات چرکي لزمحل بخيه ها

-خروج ترشحات چرکي وبدبو ازمهبل

-درد زير دل يادرد ساق پا

-بي اختياري دفع ادرار ومدفوع درد ي?

 
مراقبت هاي پس اززايمان

 ساعات اول پس اززايمان (6ساعت اول)مهمترين وخطرناکترين زمان برايمادر مي باشد. دراين مراقبت ها کنترل ميزان خونريزي وعلائم حياتي مادر (فشارخون،دماي بدن ،نبض و تنفس)اهميت زيادي داردارائه اي مراقبت ها برعهده پزشک ياماما مي باشد.سايرمراقبت هاي ضروري براي مادر عبارتند از:

تغذيه: رژيم غذائي مادران شيرده بعد اززايمان درمقايسه با غذايزنان باردار نياز به کالري و پروتئين بيشتري دارد.زيرابايدپروتئين،کلسيم وسايرمواديکه مادرذراثرشيردهي ازدست مي دهد تامين شود .ضمنا براي جلوگيري از کم خوني وکمبودويتامين ها مصرف روزانه يک قرص آهن و يک قرص مولتي ويتامين تا سه ماه پس اززايمانبراي مادر تجويز مي شود .

مراقبت از نوک پستان: بعداز زايمان تغذيه نوزاد با شير مادر بسياراهميت دارد.زيرا شيرمادر علاوه بر مزاياي زيادي که دارد، احتياجات تغذيه اي نوزادرادر4تا6 ماه اول زندگي بر طرف مي کند. براي تغذيه نوزاد باشير مادر،لازم است مراقبتمناسب پستان هارا کاملا تميز نگه دارد .البته شستن نوک پستان درهربار تغذيه نوزادوهمچنين استفاده از صابون توصيه نمي شود ،فقط کافي است خانه هاي شيرده پستان هايخودرا يکبار درروز شسته واجازه دهند تادرمعرض هوا خشک کند.

دربعضي مادران شيرده به دليل وضعيت نادرست شيردهي ودر حالتي که شيرخوار به قدرکافي از هاله پستان رادر دهان قرار نداده وفقط نوک پستان را مي مکد،نوکپستان زخم مي شود .مادر مي تواند براي کمک  به بهبود زخم يا شقاق نوک پستان ،بعدازتغذيه نوزاد يک قطره از شير خود را روي نوک وهاله پستان قراردهد.

در اين مواقع بهتراست مادر به شيردهي ادامه داده ودر صورت نياز بهپزشک ياماما مراجعه نمايد .استفاده ازصابون ،کرم ها ومحلول هاي داروئي وشستشويزيادپستان توصيه نمي شود،زيرا احتمال آسيب را بيشتر مي کند.

در روز هاي اول بعد اززايمان که شير درپستان ها ترشح مي شود،پستانها پر شير ،بزرگ،سفت واحتمالا دردناک مي شود .دراين حالت نوزاد نمي تواند نوکپستان وهاله آن رادر دهان خود قرار داده وبه اندازه کافي شير بخورد ،درنتيجهپستانها کاملا تخليه نمي شوند .درچنين مواردي تخليه شير از پستان باعث نرم شدن آنمي شود.بهترين اقدام مکيدن قوي شير خوار است.بدين منظور مادر بايد ابتدابا يک حولهتميز وگرم پستان خودرا کمپرس کند يا دوش آب گرم بگيرد وپس از ماساژ ملايمپستان،نوزاد خود را تغذيه نمايد .اگر نوزاد قادر به مکيدن نباشد ،مادر مي تواند شيرخود را دوشيده و با فنجان و قاشق به شيرخوار  بخوراند.

گاهي با ورود ميکرب به مجاري شير پستان دچار عفونت مي شود .در اينگونه موارد قسمتي از پستان قوق العاده دردناک ، متورم وقرمز شده که آن را ماستيتگويند. اين حالت درمراحل پيشرفته منجر به آبسه پستان مي شود.در ماستيت نيز مهم ترينمساله تخليه شير از پستان است.براي اينکه مادرکمتراحساس درد کند،بهتراست شيردهيراازپستان سالم شروع نمايد .اگر مادر مايل به شير دهي از پستان مبتلا نيست،توصيه ميشودشير رادوشيده وبافنجان به نوزاد بدهد.

در صورت بروز عفونت پستان حتما به پزشک مراجعه شود

نزديکيبعداز زايمان: در اين دوران بسياري ازمادران به علت دردناشي از بخيه ،تمايل بهنزديکي ندارند.تازماني که خونريزي ادامه دارد وبخيه ها کاملا ترميم نشده ،داشتننزديکي صلاح نيست .معمولا بهبود محل بخيه هاي ناحيه تناسلي حدود 20 روز طول ميکشد.توصيه مي شود تا زماني که مادر احساس راحتي نکرده و تمايل به نزديکي ندارد،ازآن بپرهيزد.

يبوست: اغلب خانم ها درروزهاي اول بعد اززايمان معمولا دچار يبوستمي شوند.به محض شروع فعاليت روزانه اين حالت از بين مي رود.رژيم غذائي مناسب و مصرفموادغذائي داراي فيبر مثل سبزيجات وميوه به رفع يبوست کمک مي کند .

دردهاي پس اززايمان: به علت انقباض رحم براي خروج لخته هاي خونباقي مانده ، گاهي درروزهاي اول پس اززايمان ،دردهائي شبيه درد قائدگي وجوددارد کهبه پس درد موسوم است.اين درد باشيردهي بيشتر مي شود که علت آن ، وجود هورموني استکه در شيردهي ترشح شده وباعث انقباض رحم مي گردد.اگر درد شديد ومداوم شده همراه باتب يا خونريزي باشد سريعا بايد به پزشک مراجعه شود.

ورزش:براي برگشت سريعتر ماهيچه هاي شکم و ساير قسمتها به حالتاوليه ،انجام حرکات زير نظر پزشک درزناني که زايمان طبيعي کرده اند ،توصيه ميشود.

  روي زمين صاف به پشت بخوابيد.زانوهاي خودراخم کرده ويک نفس عميقکشيده ودر همان حال سعي کنيد قفسه سينه خودرا ثابت نگه داريد طوري که شکم شما بالابرود(تنفس شکمي) حال به آرامي با تو کشيدن شکم هوا را خارج کنيد .3 تا 5 ثانيه دراين وضع مانده وبه حالت اول برگرديد.

 -در حاليکه به پشت دراز کشيده ايد،زانوها را خم کنيد وکف پاهاوشانه ها رابه زمين تکيه دهيد. دست ها را دردوطرف بدن قرار دهيد .سپس هر دوزانو را به طرف راست وبعد به طرف چپ بچرخانيد طوري که کم کم روي زمين قرارگيرد.
  
 -
حرکت قبل را اين بار درحالي که يکياززانوها خم شدهمطابق شکل زير انجام دهيد .بدين ترتيب که ابتدا زانوي راست را خم کرده و آن رابهطرف چپ بچرخانيد، سپس زانوي چپ را خم کرده وبه طرف راست خودبچرخانيد.

 به پشت خوابيده وزانوي خودرا خم کنيد .درحالي که پشتخودرا به زمين چسبانيده ايد،نفس عميق بکشيد(تنفس شکمي)ولگن خودرا به سمت عقب حرکتدهيد.سپس به آرامي ولي با توکشيدن عضلات شکمي وسفت کردن عضلات باسن هواراخارجکنيد.دراين حالت 3تا 5 ثانيه باقي مانده وبعد خودراشل کرده واستراحت کنيد.

 
 
 
 
-
به پشت بخوابيد ،سر،شانه ها،بازوها وکفپاهاراروي زمين تکيه دهيد.حال سعي کنيد باسن خودرا تاحد ممکن بالا ببريد،طوري کهبازوها در سطح زمين تکان نخورد.سپس آهسته به وضع اول برگرديد.

-به پشت بخوابيد.بازوهاي خودرا بازاويه 90 درجه دردوطرف بدنقراردهيد.بعددستهارا بدون خم کردن آرنج از طرفين به بالاي سرخود بياوريد تابه همبرسند.سپس به آهستگي آنها را به حالت اول برگردانيد.

-به پشت خوابيده وزانوها راخم کنيد .نفس عميق کشيده به آهستگيدرحالت بازدم ودر حالي که عضلات شکم را سفت مي کنيد ،سروشانه ها رااززمين بلندکرده،دستهاي خود رابه طرف زانوها ببريد.پاهاي شما بايدثابت وبي حرکت باشد .سپس به آراميبه وضعيت اول برگرديد .اين حرکت را چندبار تکرار نمائيد.

تنظيم خانواده:

فاصله کمتر ازسه سال بين زايمان ها،حاملگي چهارموبيشتر ،حاملگي زير18 سال وبالاي 35 سال هم سلامت مادر رابه خطر مي اندازد وهم برايسلامت جنين ونوزاد آينده خطرساز است.يکي از مؤثر ترين راههاي کاهش خطرات ناشيازاينگونه حاملگي ها استفاده از خدمات تنظيم خانواده است ودر اين موردزن وشوهر ،هردومسئول هستند.بنابراين لازم است آنها يک روش مناسب پيشگيري از بارداري راانتخابوبموقع استفاده کنند.

 زمان شروع استفاده ازروش انتخاب شده براي مادران شيرده وغير شيردهمتفاوت است .بدين ترتيب که بايد مادراني که فقط با  شير خود نوزادشان را تغذيه ميکنند 40 روز پس از زايمان (چون تا 40 روز احتمال حاملگي کمتر است )ومادراني که اصلاشير خود رابه نوزاد نمي دهنديا از شير کمکي استفاده مي کنند ،20 روز پس اززايماناستفاده از روش پيشگيريرا آغاز نمايند.

توصيه مي شود هر چه زودتر براي رعايت فاصله گذاري بين فرزندان وحفظسلامت خانواده خود روش پيشگيري از بارداري مناسبي را با همفکري هم ومشورت باکارکنان بهداشتي انتخاب نمائيد.  

مشورت با ماماها از تولد کودکان ناخواسته جلوگيري مي کند

تولد فرزندان ناخواسته از ديگر مواردي است که امروزه گريبانگير بسياري از خانوادها است ، چون بسياري زوج هاي جوان به علت عدم اطلاعات کافي در دوران عقد و پيش از ازدواج دچار حاملگي هاي ناخواسته مي شوند که مراجعه به ماماها و استفاده از راهنمايي هاي آنها مي تواند به بهترين نحو از بروز اين گونه مشکلات جلوگيري کند.

بروز تمامي اين مشکلات نشان مي دهد که مردم کمتر از راهنمايي ماماها استفاده مي کنند و شايد يکي از علت هاي آن، در دسترس نبودن اين افراد باشد که اين مشکل هم ناشي از عدم وجود زمينه اشتغال براي اين افراد است.

به گفته بسياري از ماماها هنوز جايگاه ماماها در وزارت بهداشت هم مشخص نشده است ، بنابراين چطور مي توان انتظار داشت که مردم از اين قشر در زمان  ضروري و لازم استفاده کنند و با مراجعه به آنها بهره ببرند.

دبير جمعيت علمي مامايي با بيان اينکه مشاوره پيش از بارداري از حاملگي هاي ناخواسته جلوگيري مي کند، مي گويد : اغلب زنان کشور پس از گذشت حداقل يک ماه از بارداري خود بويژه بارداري هاي دوم و سوم، متوجه حاملگي  خودمي شوند چون براي مشورت پيش از بارداري به ماما مراجعه نمي کنند.

 

 منبع:

 سایت فروشگاه علمی اسمان

www.asemankafinet.ir

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 29 آبان 1393 ساعت: 16:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تفاوت های مدیریت تحقیق و توسعه با مدیریت فناوری و مدیریت تکنولوژیکی

بازديد: 427

 

تفاوت های مدیریت تحقیق و توسعه با مدیریت فناوری و مدیریت تکنولوژیکی

اين مقاله به دنبال آن است كه نشان دهد مديريت تحقيق و توسعه (R&D) مديريت فناوري(MANAGEMENT OF TECHNOLOGY) و مديريت تكنولوژيكي (TECHNOLOGICAL (MANAGEMENT) با يكديگر تفاوتهايي دارند. به همين منظور ابتدا جريان اصلي به وجودآمدن مديريت فناوري مورد بررسي قرار مي گيرد و سپس از لحاظ فلسفه وجودي ذينفعان و حوزه عملكرد تفاوتهاي بين مديريت تحقيق و توسعه مديريت فناوري و مديريت تكنولوژيكي تشريح مي شود.

 

مديريت فناوري در اواسط دهه 1980 توسعه يافت. بعد از طرح پيشنهادي شوراي تحقيق ملي آمريكا (NRC) مديريت فناوري را مي توان به صورت فصل مشترك علوم مديريتي و فني (كه قبلاً فاقد ارتباط با يكديگر بودند) مشاهده كرد. در اين دوره اعتقاد بر اين بود كه شيوه هاي مديريت فعلي وارد مقوله مديريت دارائيهاي فناوري شود. شوراي ويژه مديريت فناوري. مديريت فناوري را به صورت «علمي كه علوم مهندسي پايه و رشته هاي مديريتي را براي برنامه ريزي توسعه و به كارگيري توانائيهاي تكنولوژيكي جهت شكل دهي و به نتيجه رساندن اهداف يك سازمان به يكديگر متصل مي كند» تعريف كرد.

 

«بايراكترا» (BAYRAKATRA) در دومين كنفرانس مديريت فناوري در سال 1990 تعريف گسترده زير را از مديريت فناوري ارائه كرد: «مديريت فناوري ديدگاه سيستماتيك و عقلايي پاسخگويي به فرصتها و نوآوريهاي تكنولوژيكي و نتايج مرتبط با آنهاست». او براي تبيين اينكه چرا مديريت فناوري به كانون توجهات جهاني (نظير كنفرانسها كارگاههاي علمي سمپوزيوم ها دوره هاي آموزشي خاص و...) تبديل شده است. به ســـــرعت بي سابقه نوآوريهاي تكنولوژيكي افزايش ميزان منابع انساني و مالي اختصاص داده شده به تحقيق و توسعه اشاره مي كند. تعريف او حيطه عمل مديريت فناوري را به «تصميم گيري در خصوص مشكلات تكنولوژيكي مرتبط با خلق و بهره برداري از دارائيها و توانمنديهاي تكنولوژيكي در تمامي سطوح سازمان>» كاهش داد. اين تعريف در برگيرنده موارد زير است:

 

خلق تكنوفناوريهاي جديد و كاربرد موثر و كارآمد فناوريهاي موجود؛

پاسخگويي و مواجهه با تاثيرات و تغييرات فناوري بر اشخاص سازمانها جامعه و طبيعت؛

توسعه روشها و تكنيك هايي جهت رسيدگي به مشكلات تكنولوژيكي.

بعدها وي مديريت فناوري را «كليه فعاليتهاي مديريتي مرتبط با تدارك فناوري شامل تحقيق و توسعه تطبيق و اصلاح فناوريهاي يك شركت و بهره برداري از اين فناوريها براي توليد كالا و خدمات» تعريف كرد. او از واژه هاي مديريت فناوري و مديريت تغييرات تكنولوژيكي به عنوان اصطلاحات مشابه استفاده مي كند.

 

به سوي ديدگاهي فراگير

براي تعريف آنچه كه آن را ديدگاه فراگير مي ناميم بايد تمايز واضحي بين سه حوزه يا زير رشته مديريت تحقيق و توسعه مديريت فناوري و مديريت تكنولوژيكي قائل شد. درواقع اين رشته ها مكمل يكديگر هستند و ارتباط نزديكي با هم دارند.

 

تكامل تدريجي

حركت از مديريت تحقيق و توسعه به سوي مديريت فناوري مي تواند با تغييراتي كه در زير بيان مي شود مرتبط باشد:

 

1 - تغيير در درك منابع و فرصتهاي تكنولوژيكي: در دهه 60 تا 70 ميلادي تحقيق و توسعه داخلي منبع اصلي مديريت نوآوري در نظر گرفته مي شد. از اواسط دهه 1980 باتوجه به هزاران مقاله و كتابي كه در ارتباط با اقتصاد نوآوري و تغييرات تكنولوژيكي نوشته شد بسياري از منابع براي نوآوري نظير حالتهاي مختلف پيمانها و سرمايه گذاري مشترك در تحقيق و توسعه كنسرسيوم ها رد و بدل كردن حق امتيازها انجام تحقيق و توسعه فرعي و اكتساب فناوري شناسايي شد و در ادبيات مديريتي مفهوم پورتفوليوي فناوري(TECHNOLOGY PORTFOLIO) به وجود آمد.

 

 

 

2 - تغيير از وضعيت عملياتي به سمت وضعيت استراتژيك: در دوره مديريت تحقيق و توسعه& مديران عالي انتخابهاي فني را به بخشهاي تحقيق و توسعه تفويض كردند و وظيفه مديران عالي تنها تعيين هدف فعاليتهاي تحقيق و توسعه به عنوان درصدي از سرمايه در گردش بود و مسئوليت مديران تحقيق و توسعه حداكثر ساختن تخصيص اين منابع بود. اما زماني مديريت فناوري مفهوم استراتژيكي پيدا كرد كه اهميت فزاينده اتخاذ تصميمهاي فني از سوي مديريت عالي سازمان درك شد.

 

ادامه حركت به سمت مديريت تكنولوژيكـي به دلايل زير صورت گرفت:

- اين نكته كه فناوري تنها به مهندسان و محققان درگير در امر خلق و توسعه آن محدود نمي شود و كليدي است كه بر هر فعاليتي در سازمان تاثير مي گذارد.

- درك اين نكته كه كارايي مديريت و بخصوص موفقيت تجاري سازمان در ارتباط مستقيم با از بين بردن موانع برقراري ارتباط بين رشته ها و عملكردهاي مديريتي است.

اين روند در نهايت منتهي به ديدگاهي فراگير و يكپارچه به نام مديريت تكنولوژيكي گرديد. چنين ديدگاه فراگيري از مديريت تكنولوژيكي ديدگاه خاصي است كه توجه همزمان به فناوري و ديگر موارد مديريتي را پيشنهاد مي كند.

ارتباط بين مديريت تحقيق و توسعه مديريت فناوري و مديريت تكنولوژيكي

 

تفاوتهاي سه نوع مديريت

در شكل مورد نظر مديريت تحقيق و توسعه مديريت فناوري و مديريت تكنولوژيكي فلسفه هاي وجودي ذينفعان و حوزه هاي عملكرد متفاوتي با يكديگر دارند كه در ذيل به تشريح آن پرداخته مي شود:

فلسفه وجودي: اينك ديگر مشخص شده است كه فعاليتها برنامه ها و پروژه هاي تحقيق و توسعه بايد به طور مناسب مديريت شوند زيرا نمي توان روي شانس يا فرصت به عنوان منبعي براي نوآوري حساب كرد. از آنجا كهR&D به عاملي حياتي براي خلق فناوريهاي جديد تبديل شده است به يك مديريت ساختار يافته با رويه هاي عملياتي و روشهاي مشخص براي حداكثر ساختن بودجه تحقيق و توسعه مورد نياز است. تخصيص منابع مالي انساني و سازماني به بخش تحقيق و توسعه يك مسئله مديريتي بسيار مهم قلمداد مي شود. با چنين ديدگاهي لازم نيست كه ارتباط بين مديريت تحقيق و توسعه و استراتژي شركت الزاماً آشكار باشد.

 

از زماني كه اين واقعيت كه فناوري به عنوان بخشي از پورتفوليوي فناوري شركت كه بايستي به وسيله فعاليتهاي گوناگون بين واحدهاي تجاري - لااقل واحدهاي تحقيق و توسعه سيستم هاي توليدي و اطلاعاتي - مديريت شود از سوي شركتها پذيرفته شد و از هنگامي كه مهندسان و مديران دريافتند كه بايد با يكديگر كار كنند مديريت فناوري متولد شد. همين امر بعدها موجب استحكام بخشيدن پايه تكنولوژيكي شركتها گرديد. هدف از مديريت فناوري حداكثر ساختن نرخ بازگشت سرمايـــه گذاريهاي صورت گرفته روي سبد فناوري شركت در تمامي سطوح سازمان و كليه مراحل فرايند نوآوري تكنولوژيكي از خلق تا كاربرد آن است.

 

فلسفه وجودي مديريت تكنولوژيكي استفاده از فناوري براي بالابردن اثربخشي تمامي فعاليتهاي درون سازمان است. در اين ديدگاه فناوري به عنوان متغيري تاثيرگذار و منبع اصلي انجام همه وظايف مديريتي در نظر گرفته مي شود. به عبارت ديگر در اين ديدگاه فرض مي شود كه براي انجام هر وظيفه مديريتي بايد فناوري را هم به عنوان منبع ورودي جهت داشتن ديدگاهي استراتژيك و هم منبعي جهت شكل دهي روشها و رويه هاي عملياتي در نظر گرفت.

 

ذينفعان:

مديريت تحقيق و توسعه مديريت فناوري و مديريت تكنولوژيكي همچنين از لحاظ نــــــوع شركت افراد درگير در تصميم گيريها و نحوه انجام فعاليتهاي روزانه اين افراد نيز با هم تفاوت دارند.

 

كاركنان و مديران تحقيق و توسعه اساساً فعال در امر مديريت تحقيق و توسعه هستند& اما اغلب كارها بايد توسط افراد محقق& بخصوص حداكثر بهره برداري از بودجه تحقيق و توسعه كه قبلاً توضيح داده شد& انجام پذيرد.

تمامي شركتهاي با سطح فناوري متوسط يا بالا خودشان فعاليتهاي تحقيقـــــاتي خود را هدف گذاري مي كنند در حالي كه شركتهاي فاقد واحد تحقيق و توسعه توجهي به مديريت تحقيق و توسعه نشان نمي دهند.

 

مديريت پورتفوليوي استراتژي هاي فناوري يك شركت به وضوح نيازمند داشتن يك ديدگاه خاص براي تصميم گيري است زيرا مسئوليت انجام فعاليتهاي متفاوتي را با شركاي داخلي و خارجي تجاري برعهده دارد. مديريت فناوري در برگيرنده مديريت بر مهندسان تكنسين ها& محققان واحدهاي تحقيق و توسعه و فعاليتهاي توليد است و بيشتر مرتبط با شركتهاي با فناوري سطح بالا و متوسط است.

براساس تعريفي كه از مديريت تكنولوژيكي ارائه شد& مديريت تكنولوژيكي مرتبط با هرنوع استفاده به كارگيري يا خلق فناوري در درون سازمان است و مديران عالي در كليه سطوح كه در واقع تصميم گيران اصلي در هر سازماني هستند را در برمي گيرد. مديريت تكنولوژيكي حتي در سازمانهاي بدون واحد تحقيق و توسعه نيز بايد مورد توجه قرار گيرد.

 

حوزه عملكرد: و سرانجام مديريت تحقيق و توسعه مديريت فناوري و مديريت تكنولوژيكي مبناي تجزيه و تحليل ديدگاه و موارد مديريتي يكساني نيز ندارند.

 

حوزه عمل مديريت تحقيق و توسعه نسبتاً محـــدود است. سنجش ميزان برنامه ها و پروژه هاي تحقيق و توسعه مبناي تجزيه و تحليل مديريت تحقيق و توسعه است. موارد اصلي حوزه عملكرد مديريت تحقيق و توسعه شامل تعريف ارزيابي و طبقه بندي پروژه هاي تحقيـق و توسعه و سازماندهي بررسـي و پيش بيني آن است.

 

مديريت فناوري به پورتفوليوي فناوريهاي يك سازمان رسيدگي مي كند تا تمامي دارائيها و توانمنديهاي فناوري در داخل سازمان انتشار يابد. بنابراين حوزه عملكرد مديريت تكنولوژيكي فراتر از مديريت تحقيق و توسعه بوده و به موارد بيشتري نظير پيش بيني فناوري بررسي خلق و توسعه خريــــــــداري بهره برداري انتشار تجاري سازي انتقال به كارگيري و از رده خارج كردن فناوريهاي يك سازمان مي پردازد. مديريت تكنولوژيكي در ارتباط با كليه فعاليتهاي مديريتي نظير فعاليتهاي مالي بازاريابي منابع انساني و توليد قرار دارد و در واقع در اين ديدگاه فناوري منبع ورودي به كليه فرايندهاي مديريتي سازمان است.

 

گونه شناسي مديريت تكنولوژيكي

به منظور نوع شناسي مديريت تكنولوژيكي ابتدا ساختار سنتي رشته هاي مديريت را بررسي و سپس از اين چارچوب براي مواردي كه توسط مديريت تكنولوژيكي پوشش داده مي شوند استفاده مي گردد.

رشته هاي مديريتي اصلي و سنتي معمولاً در هفت دسته حسابداري و كنترل مديريت مالي مديريت عمليات و توليد بازاريابي مديريت منابع انسانـي رفتار سازماني و سيستـم هــاي اطلاعات مديريت طبقه بندي مي شوند. اين موارد در حوزه هايي گسترش يافته است. مثالهايي در اين مورد شامل سيستم ها استراتژي ها مديريت عمومي و كارآفريني است. مديريت نوآوري نيز در اين تقسيم بندي جاي مي گيرد.

 

موارد كليدي

ديدگاه جامع به مديريت تكنولوژيكي مستلزم رويكرد خاصي به فناوري و ديگر موضوعهاي مديريتي است. عمده ترين كاربردهاي مديريت تكنولوژيكي مي تواند در حوزه هاي امور مالي و حسابداري توليد منابـع انساني چگونگي ساختار سازماني و سيستم هاي اطلاعاتي و بالاخره بخش بازاريابي و توزيع باشد. اين يعني همان نگرش جامع و حوزه جامع كاربردي مديريت تكنولوژيكي. البته هدف اين مقاله اين نيست كه ليست كاملي از موارد كليدي را ارائه دهد بلكه تنها مي خواهد اين ديد را با چند مثال توصيف كند.

 

حسابداري و مميزي

در هنگام توليد يا به كارگيري فناوريهاي سطح بالا واحد تجاري سعي مي كند تا برخي از مزاياي رقابتي را از طريق دارائيها و دانش فني كليدي خود به دست آورد. مديريت تكنولوژيكي بايد به طور متدولوژيك به ارزيابي عملي و گزارش دهي موضوعها بپردازد. در رابطه با فنون و روشهاي حسابداري TQM ممكن است در تعاريف اصول حسابداري كه بايد براي مواردي نظير سرمايـــه هاي فكري دارائيها و منابع غيرمادي و دانش فني اندازه گيري ارزش داخلي و خارجي اين موارد جمع آوري و تحليل داده هاي مرتبط خصوصاً در زمينه صنايع با فناوري برتر به كار رود دخالت داشته باشد.

امور مالي

مديريت تكنولوژيكي بايد مواد مرتبط با انتخابهاي مالي ارزش گذاري مالي تامين منابع مالي توزيع منافع حاصل از سهام و نظير آن را در نظر بگيرد. دو حوزه اصلي براي انجام تحقيقات در زمينه بررسي نتيجه تاثير مطالعات برروي ارزش سهام شركت (آيا افشا و انتشار اطلاعات مرتبط با فناوري تاثيري روي ارزش بازار يك شركت به صورت مثبت يا منفي دارد) و سياستهاي مالي (سياستهاي مالي شركتهاي با سطح فناوريهاي بالا بايد با شركتهاي داراي سطح پاييني از فناوري متفاوت باشد) وجود دارد.

منابع انساني و ساختار سازماني

موارد كليدي كه در بخش مهارتهاي فردي و آموزشي بايد به آن توجه كرد عبارت از چگونگي استخدام توسعه افزايش توانائيهاي ذهني افراد در يك محيط متغير پيش بيني توانائيهاي جديد مورد نياز براي فناوريهاي جديد و هزينه هاي آموزشي بلندمدت و در مورد عملكردهاي فردي سوالهاي مهم در اين زمينه پيرامون مسائلي چون افزايش كارايي گروهي افزايش انگيزه افراد چگونگي استقرار افراد در يك سازمان با سطح فناوري بالا و انعطاف پذيري شغلي است و در خصوص رفتار گروهي حوزه هاي مهم آن مدل سازي درك و تصور افراد از مديريت فناوري داخلي فرهنگ سازماني و فناوري است.

 

تاثيرات ديگر فناوري بر روي سازمان كه شناخته شده است و در هرجايي به عنوان يك عامل نجات بخش از آن صحبت به ميان مي آيد عبارت از فناوري و خلاقيت طراحي و انتخاب اطلاعات و روشهاي انتشار آن راههاي دستيابي و استفاده از اطلاعات فناوري و يادگيري سازماني است.

مديريت عمليات توليد و مديريت سيستم هاي اطلاعاتي: در اين رابطه برخي از مواردي كه تحقيقات بيشتري در مورد آنها نياز است عبارتند از:

تاثير فناوري اطلاعات بر انعطاف پذيري سيستم هاي توليدي؛

تاثير فناوري اطلاعات بر توسعه توليد نظير نمونه سازي سريع يا استفاده از CAD/CAM

تاثير فناوري اطلاعات بر پشتيباني و تدارك توليد.

 

بازاريابي

معرفي ملاحظات تكنولوژيكي در رشته بازاريابي تغييري اساسي در شيوه تفكر در اين زمينه به وجود مي آورد. در حالي كه بازاريابي غالباً با مسئله كشش بازار مرتبط است فناوري بيشتر با فشار نوآوري تكنولوژيكي مرتبط است. اصولاً بازاريابي فرايندي روبه پايين (مثلاً در خصوص تقاضا) است و هدف از آن نيز داشتن درك بهتري نسبت به نيازهاي مشتري است. نقش نهايي بازاريابي كمك به ايجاد تمايز بين كالاهاي نهايي توليد شده و يافتن جايگاهي ويژه براي كالاها از طريق انجام تبليغات و فعاليتهاي ارتقاء محصول است. در مقابل فناوري بيشتر مرتبط با ميزان عرضه است تا ميزان تقاضا و معمولاً به عنوان ابزاري جهت افزايش عرضه به كار مي رود. با وجود اين ايجاد متغيرهاي تكنولوژيكي نه تنها از اهميت بازاريابي نمي كاهد بلكه در مواردي بر اهميت آن نيز مي افزايــد. حداقل چهار حوزه به وسيله بازاريابي پوشش داده مي شود:

- استفاده از فناوري به منظور كمك به فروش و توليد يا ارائه خدمات متفاوت؛

- بازاريابي براي فناوريهاي سطح بالا (در زمينه قيمت تبليغات خاص و توزيع)؛

- تاثير فناوري اطلاعات بر شيوه تحقيقات بازار؛

- تاثير فناوري اطلاعات بر شيوه توليد خدمات پس از فروش و نحوه توزيع.

نتيجه گيري

مديريت تكنولوژيكي نيازمند طيف وسيعي از توانائيها در محيطهاي عملياتي از تحقيق و توسعه گرفته تا بازاريابي امور مالي و هر فعاليت سنتي ديگر مديريتي است. مديريت تكنولوژيك نيازمند داشتـن ديدگاهي ميان رشته اي است و در نتيجه به پشتوانه اي از رشتـه هاي مختلف نياز دارد. در حالي كه رسالت رشته هاي سنتي مديريتي چگونگي تخصيص منابع است مديريت تكنولوژيكي مجبور به تخصيص منابع نيست و در واقع هدف آن بيشتر دستيابي و تسلط بر شكل گيري تاثيرات متغيرهاي تكنولوژيكي برروي كسب و كار است.

 

فناوري تنها به زمينه فعاليتهاي تكنولوژيكي در سازمان محدود نمي شود و مديريت تكنولوژيكي هدف جامع تري را نشانه مي رود و حتي با ذينفعاني كه تاكنون از آن استفاده نكرده اند و حتي از تنوع تكنولوژيكي بيمناك هستند (نظير حسابداران و خبرگان امور مالي) نيز سروكار دارد.

 

الزاماً نيازي نيست تا يك شركت داراي واحد تحقيـق و توسعـه باشد تا به مديريت جنبه هاي تكنولوژيكي بپردازد. بنابراين مديريت تكنولوژيكي نه تنها مختص شركتهاي با فناوري سطح بالا نيست بلكه به شركتهاي داراي فناوري سطح پايين نيز مربوط مي شود.

 

در هنگام تطبيق چنين ديدگاه فراگيري به مديريت تكنولوژيكي مديران بايد به اندازه افراد خبره (فناوري در مديريت) آموزش ببينند تا توانايي شناسايي تجزيه و تحليل درك و ارزيابي همزمان مسايل مديريتي و تكنولوژيكي را داشته باشند. همچنين مديران بايد كاملاً قادر باشند كه در فرآيند تصميم گيري در زمينه تغييرات تكنولوژيكي در دو سطح استراتژيك و عملياتي يكپارچه و منسجم عمل كنند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 29 آبان 1393 ساعت: 9:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

عرصه های زندگی در خانه های مسکونی

بازديد: 1193

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

عرصه های زندگی  در خانه های مسکونی

تهیه و تنظیم :

 

استاد گرامی :

 

پاییز 1393

 

 

مقدمه

تعریف عرصه :

 به تعدادی از عملکردهای سازگار که با هم وابستگی دارند گفته می شود .

در یک خانه مسکونی پنج نوع عرصه وجود دارد که عبارتند از :

۱)عرصه زندگی خانوادگی :

شامل : فضاهای خصوصی از قبیل نشیمن خانوادگی و آشپزخانه و غذاخوری می باشد که امکان دور هم بودن را فراهم می سازد و بدون شک این عرصه مهم ترین بخش خانه و قلب زندگی خانوادگی می باشد.

۲)عرصه زندگی خصوصی و فردی :

شامل : اتاق های خواب و حمام و کتاب خانه است و شرایط لازم برای زندگی شخصی افراد خانواده را فراهم می کند که این فضا دور از فضای پذیرایی مهمان طراحی می گردد .

۳)عرصه پذیرایی و مراسم :

شامل : اتاق پذیرایی و اتاق ناهار خوری و فضای ورودی است و برای برقراری ارتباط با فامیل و دوستان کاربرد دارد

۴)عرصه خدمات :

شامل : انباری و پارکینگ و.... می باشد وتسهیلات لازم را در اختیار سایر بخش های خانه قرار  می دهند .

۵)عرصه فضاهای باز و حیاط :

عرصه ی فضاهای باز و حیاط امکان زندگی در فضای باز و ارتباط با طبیعت را برای افراد خانواده تا‌مین   می کند . فضاهای باز و نیمه باز خانه بسته به اینکه در ترکیب با کدام یک از حوزه های خصوصی و خانوادگی یا عمومی قرار گیرند به دو دسته ی  عمومی و خصوصی تقسیم می شوند و بهترین راه  مواجه با دوگانگی فوق  پیش بینی یک حیاط کوچک مرتبط با حوزه های عمومی و یک حیاط بزرگ تر برای حوزه ی زندگی خصوصی و خانوادگی است .

 مقدمات طراحي در معماري

تفکر ، تجسم و تخیل ، محصول ( بنا )

 طراحی: فرایندی است از تفکر شروع و به یک محصول ( بنا ) ختم می شود .

 عوامل موثر بر طراحی :

  • هدف
  • سایت توپوگرافی شکل زمین همجواری
  • عوامل فرهنگی اجتماعی
  • عوامل جغرافیایی
  • عوامل موثر بر شرایط آب و هوایی
  • طراحی برنامه فیزیکی طرح
  • خواسته کار فرما
  • مقیاس انسانی
  • بررسی مصالح و تکنولوژی ساخت بنا
  • ابعاد انسانی و فضاهای معماری ( حرایم )
  • الزامات تاسیساتی

نظر دکتر پیرنیا (پدر معماری اسلامی)

  • مردم داری ( مقیاس انسانی )
  • استفاده از مصالح بوم آورد 
  •  پیمون و نیازش
  • پرهیز از بیهودگی
  • خود بسندگی ( قناعت )

( شناخت اجزاء طراحی )

 1- عرصه خصوصی

  2- عرصه خانوادگی

 3- عرصه پذیرایی

 

4- عرصه خدماتی

 5- عرصه فضای باز

 عرصه خصوصی عبارتند از : اتاق خواب حمام اتاق کار اتاق مطالعه

 عرصه خانوادگی عبارتند از : غذا خوری آشپزخانه هال نشیمن

 عرصه پذیرایی عبارتند از : پذیرایی نهارخوری

 عرصه خدماتی عبارتند از : پارکینگ موتورخانه انبار

 عرصه فضای باز عبارتند از : باربیکیو

عرصه :

به تعدادی از فضاها و عملکردهای سازگار که با هم وابستگی معمــاری داشته و در بخش مشخصی از نقشه طرح ما مکان یابی گردند را عرصه گوییم .

شهرک :

به مناطقی که بیش از 500 واحد مسکونی داشته باشد شهرک گویند .

عرصه خصوصی :

از مهمترین قسمتهای ساختمــــان مــــی باشد . فضــــایی است غیــــر رسمی و در صورت امکان بایــد در بهترین و مهمترین موقعیت طراحی مکان یابی شود .

عرصه خانوادگی :

شامل فضای نشیمن و آشپزخانه میـباشد و در خانـــــه های بزرگتر , صبحــانه خوری نیز به ایـن مجموعه اضــافه میشود . این عرصه رو به آفتاب و فضای حیاط میباشد . در صــورت امکـــــان دسترسی مستقیم به حیاط و بالــکن طراحی میشود .

نشیمن :

محل زندگی خانواده و مهمترین قسمت خانه است . این فضــا اغـــــــلب از فضای پذیرایی مستقـــلا طراحی میشود و حالتی خصوصی دارد . باید رو به آفتــــاب باشد و ارتباط راحتـــی با بالکن و حیاط داشته باشد و بایـــد به نحوی طراحی شود که فعالیتهای مختلفی مانند ؛ صحبت کردن نشستن تماشای تلویزیون بازی بچـــه ها و مطــالعه جزئی در این فضا امکانپذیر و از وسعت خوبی برخوردار باشد .

انـــدازه ایــن فضـــا با توجه به نوع فعالیت ها و ابعاد مبلمـــان و لوازم مورد استفــاده مشخص می شود . ابــعاد آن بین 15 الی 25 متر متغییر است .

باید با ورودی آشپزخانـــه , غذاخـــوری و بالکن ارتبـــاط نزدیک داشته باشد و ضـمن ارتباط با اتاق خواب مستقل ازاتــاق خواب طراحی می شود . همچنین از نـور و چشم انداز مناسبی برخوردار باشد . برای این فضا طرح های مختلف را با توجه به نحوه چیدمان مبلمان متصور هستیم .

مبلمان نشیمن :

فضای نشیمن علاوه بر اینکه محل زندگی خانواده میــباشد محـــل پذیرایی از فامـــیلهای نزدیک نیــز میــباشد . در خــانــه های کوچک که امکان پیش بینی اتـــاق پذیرایی وجود نــدارد از فضـــــای نشیمن به عنوان فضای پذیرایی نیز استفاده میشود . در هر صورت نحوه طراحی این فضا بر اساس شرایط استـــفاده از آن متفـــــاوت خواهد بود .

در زندگی سنتی ما برای مبلمان کردن اتاق نشیــمن از قالی و پشتی استفاده میــکردیم به همین دلیــــــل در طراحی سعی میشده است که ابعاد نشیمن را بر اساس ابعاد قالی طراحی نمایند .در مبلمان فضـای نشیمن معمولا از کانــاپه , مبــل دسته دار و میز برای صرف میوه و چای استفاده میشود . در استقرار مبل در نشیمن بایــــد به دیـد و منـظر فـضا کاملا توجه شود .

امروزه تلویزیون و دیگر لوزم صوتی و تصویری از دیگر عناصر نشیمن میباشد که معمولا بــه همراه قفسه کتاب و ویترین در یک بدنه جاسازی میشود . اگرچه شومینه در اغلب خانه ها به کـــار نمی رود اما در صــــورت پیش بینی آن در طرح که معمولا جنبه سمبولی دارد حتما در فضــــــای نشیمـــن باید پیش بینی گردد . نـــحوه مبلمـــان اتـــاق نشیمن و استقرار شومینه و تلویزیون بایـــــد به گونه ایی بـــــاشد که از غذاخوری خانـــوادگی و آشپزخانــه قابل رویت باشد . در صورتی که از اتاق نشیمن بــه عنوان پذیرایی نیز استــفاده میـــشود , بهتر اســـــت آشپزخانه جدا و مستقل از پذیرایی طراحی گردد .

آشپزخانه :

یـــــکی از مهمترین عناصر عملکردی خانه می بــاشد و بـــا توجه به تنوع فعالیتها , وجود لوازم وتجهیزات مدرن , ضرورت استــــفاده از سیستــم های تاسیساتی برای آبرســــانی , دفع فاضلاب , روشنایی , تهویـــه , لزوم توجه به بهداشت ونظافت در آن و ....... طراحی این فضا را حساس تر و مشکل تر می نماید .

دسترسی آشپزخانه :

باید به فضــــای بیــرونی و گاراژ دسترسی راحتی داشته باشد و با بالکن یا پاسیو مرتبط باشد . دسترسی آشپزخانه به اتاق نشیـــمن و فضای صبحانه خوری باید راحت باشد . فضای آشپزخانه باید امکان استفاده از نــــــور و تهویه طبیعی را داشته باشـــد . از آشپــزخانه برای نگهداری و آماده سازی و پختن مواد غذایی استفاده می شود . بـــرای انجام این کارها احتیاج به سه عنصر اصلی داریم .

1- یخچال : برای نگهداری مواد غذایی .

2- سینگ ظرفشویی : برای شستن مواد غذایی و ظروف .

3- اجاق گاز : برای پختن .

علاوه بر عناصـــــر فوق کابینت دیواری بالا و پــــایین , لوازم و تاسیسات دیگری مثل فریزر ماشین ظرفشویی آبگرمکن و ..... نیز در داخل یا مجاورت آشپزخانه قرار میگیرد .

سینگ ظرفشویی :

از جنس استیل یا فایبر گلاس می باشد . همچنین از مهمترین لوازم آشپزخانه نیز می باشد . از به صورت سر پایی استفـــــاده میشود تا دید ومنظر مناسبی را برای استفاده کننده ایجاد کند . این چشم انداز ممکن است مستقیمـــــا بـــا فضای بیرونی رابطه داشته بـاشد و یا از طریـــــق فضای صبحــــانه خوری تــــامین شود . ماشین ظرف شویـــی در صورت لـــــــزوم می توانــــد از مـــــحل سینــــــگ ظرفشویی قابل دسترسی باشد . سینگ ظرفشویی نیاز به 60 الی 90 سانتیمتر میز کار خواهد داشت ( از دو طرف ) .

 اجاق گاز :

سومین عنصر مهم در آشپزخــــانه می باشد . نباید در مسیر پنجره یا مسیر هوا قرار گیرد . در دو طرف اجاق گاز نصب کابینت کافی برای نگهداری ظروف و مواد غذایی ضروری است .

سه عنصر سینگ , یخچال , اجاق گاز به عنـــــوان سه عنصر آشپزخانه باید با هم رابطه منطقی داشتـــه بــــاشند . فاصله این سه عنصر . فاصله این سه عنصر باید از طــریق محیط مثلثی که به هم وصل میکند کنترل میشود که به آن مثلث برمودا گفته میشود . طول این محیـــــــط مثلث بین 4.8 الی 6 متر متغییر است . در طراحی آشپزخـــــانه سعی می شود عناصر غیر مرتبط داخل مثلث برمودا واقع نگردد تا کارایی آشپزخانه مختل نگردد ( مثلث کار ) .

ارتباط فضــای نشیمن با آشپزخانه :

در واحدهای مسکونــــی که دارای فضــــای مستقـل برای پــــذیرایی از میهمان می باشد برای تقــــویت رابطه بین مـــــــادر و اعضای خانواده می توان رابطه بین نشیمن خانوادگــی و آشپزخانه را به نحوی طراحی کرد که امکان دید از فضای آشپزخانه به نشیمن وجود داشته باشد .

در واحدهای مسکونی که از یک فضای واحد هم برای نشیمن و هــــم برای پذیرایی استفاده مـــی شود , فضــــــای آشپزخانه باید استقرار بیشتری داشته باشـــد و مــحل پخت و پز و شست و شو باید از میهمان قابل رویت نبــــاشد . باید دقت نمود سر وصدای پخت و پز , شست و شو و بوی غذا مشکلی را برای فضای هم جوار به وجود نیـاورد .

محل استقرار یخچال بعد از شینگ ظـــــرفشویی ضروری است . پیش بینی میز کار به طول حداقـــل 90 سانتیمتر میز کار در کنار یخچال از سمتی که در یخچال باز می شود برای پر و خالی کردن یخچال مفید است

حداقل فضای صبحانه خوری 3*3 می باشد .

غذاخوری خانوادگی :

این فضا باید به آشــــــپزخانه نزدیک باشد تا صرف غذا و جمع کردن سفره به آسانی صورت گیرد و نیز بـــاید از دید و منظر مناسب برخـوردار باشد و با نشیمن خانوادگی رابطه راحتی داشته باشد . در خانه های کوچک ممــکن است برای غذای خانواده و میــــهمان از یـــک فضا استفاده شود در این صورت باید فضای آشپزخانه و غذاخوری جدا شود .

فضای غذا خوری در هر منطقه متفاوت است پس می توان متناسب با فرهنگ منطقه خود رفتار کرد .

عرصه های زندگی خصوصی و فردی :

برای یک زندگی متعادل و متوازن لازم است بین زندگی جمعی و خصوصی تعادل به وجود آیـــد . ما به همــــــان اندازه که احتیاج به هم نشینی با افراد خانواده داریم به همان اندازه نیز احتیاج به داشتن محیط خلوت ( با خود بودن , تفکر و عبادت ) و استراحت داریم . کودکان و نوجوانان نیز فضایی برای انجام تکالیف مدرسه دارند . ( اتــــــاق فرزند )

محل استقرار عرصه های خصوصی و فردی :

عرصه خواب شامل اتاق خواب بچه , اتاق خواب والدین , کتابخانه و گاهی هم اتاق خواب میهمان می باشد . ایــــن بخش از ساختمان به عنوان خصوصی ترین و آرام ترین بخش خانه , ضمن نزدیکی به فضـــــــای خانوادگی مانند نشیمن و آشپزخانه ,معمولا به طور مستقل و دور از پذیرایی میهمان طراحی می شود .

بخش خواب باید در قسمت ساکت خانه و دور از صدای مزاحم طراحی گردد و به حمام و سرویس , دسترســــــــی نزدیک داشته باشد . همچنین اتاق خواب بهتر است به بالکن و حیاط دسترسی داشته باشد . آفتاب گیر بوده و از دید و منظر خوبی برخوردار باشد و دارای تهویه مناسب باشد .

در واحدهای مسکونی دو طبقه معمولا بخش خواب در طبقه اول ( بالا ) طراحی می شود . در مکان یابی اتــــــاق های خواب بهتر است اتاق خواب اصلی از اتاق خواب های دیــــــــگر استقلال نسبی داشته باشد به همین جهت در بعضی طرح ها اتاق خواب اصلی در طبقه همکف و اتاق خواب هـــــای دیگر در طبقه اول مکان یابی می شوند . در صورتی که برای میهمان اتاق خواب مستقلی در نظر گرفته شود اتـــــاق خواب میهمان باید در طبقه همکف در نزدیکی ورودی و فضای زندگی خانوادگی طراحی گردد تا ضمن استفاده بــــــرای میهمان به عنوان یک اتاق دنج برای مطالعه و انجام کارهای روزانه بتواند در اختیار خانواده قرار گیرد .

اندازه اتاق های خواب بستگی به تعداد افراد استفاده کننده , نوع فعالیت , مبلمــــــــان و لوازم مورد نیاز معمولا از 12 الی 20 متر مربع تغییر می کند . بهتر است تخت خواب در موقعیتی پیش بینـــــی شود که مستقیما در مقابل در ورودی اتاق و در معرض دید و یا چسبیده به پنجره ی اتاق نباشد و در عین حال از دیــد و منظر خوبی برخوردار باشد .

تخت خواب , کمد و میز, از جمله لوازم ضروری اتاق خواب است .

اتاق خواب والدین :

اتاق خواب اصلی میتواند شامل 5 حوضه ی خواب , محل نشیمــــن , کمــــــــدهای لباس , حمام و رخت کن باشد . در طراحی این اتاق باید به توازن اندازه هر قسمت و رابطه منطقی آنها توجـــه شود . در صورت وسیع بودن اتاق خواب می توان به استفاده از نحوه چیدمان مبلمان بخش خواب و نشیمن را از هـــــم جدا کرد .اتاق خواب اصلی بر حسب مورد می تواند دارای یک سرویس بهداشتی کامل شامل : وان , دوش , حمــــــام , توالـــــت و یـا دارای یک رختکن باشد . در خانه های کوچک برای اتاق های خواب یک سرویس مشترک استفاده می شود .

اتاق خواب فرزندان :

می تواند به عنوان یک مجموعه واحد و مرتبط شامل اتاق های خواب و حمـــــام و توالت در نــــظر گرفتــه شود . نحوه ی جانمایی کمدها در بدنه ی دیوار متصل به حمام مانع انتقال صدای حمـام به اتاق می شود . وجود دو پنجره در بدنه های مختلف می تواند به کوران طبیعی و تهویه ی اتاق کمک کند . هر اتاق شامل کمد لباس , میز مــطالعه و تخت خواب می باشد و مساحت اتاق فرزندان بین 12 الی 15 متر مربع متغییر است .

اتاق مطـــالعه :

در خانه های معمـــولی از اتـــاق های خواب و نشیــــمن به عنوان اتاق مطالعه استفاده می شود , در خانه هــــــای بزرگتر می توان فضایی را به عنوان کتابخانه اختصاص داد گاهی هم این فضا می تواند با اتاق کار پـــدریا مـــادر ادغام شود . این فضا می تواند در نزدیکی ورودی و نشیمن قرار گیرد .

عرصه پذیرایی و مراسم :

فضاهای عمومی خانه شامل پذیرایی , غذاخوری و ورودی وسیله ارتباط بیــــن اعضـــای خانواده , افراد فامیـــل , دوستان و همسایگان میباشد .به علاوه این فضاها محل برگزاری جشن ها و مــــراســم ها مـــــی باشد . نـحوه ی دسترسی و ورود به این فضا بخش مهمی از طرح را تشکیل می دهد .

ورودی :

نحوه ی دسترسی و ورود به بنا بخش مهمی از طرح را تشکیل می دهد . ورودی خانه اولین جایی است که ساکنان خانه و میهمانان با آن مواجه می شوند و تحت تاثیر کیفیات مثبت یا منفی آن قرار می گیرند . ورودی خانه باید زیبا , جذاب , دعوت کننده و خوانا باشد تا در اولین لحظه تاثیر خوش آیندی بر وارد شونده داشته باشد . همچنین معرف ارزش های کل خانواده و ساکنان آن باشد .

 

طراحی فضای ورودی قبل از رسیدن به بنا از خارج ساختمان مـــــهم به نظر مـــی رسد . ورودی خانه باید ضمن تامین دسترسی مناسب به خانه , فضای داخلی خانه را از فضای عمومــــــــی جدا نماید و امکانات مربوط به ورود , تعویض لباس , در آوردن کفش , امکان استقبال و مشایعت را تامین کند . زیبا و راحت باشد , فـــــاقد فضــــاهای بلا استفاده بوده و در شرایط اقلیمی نامطلوب مانع نفوذ سرما , گرما و گرد وخاک شود . ورودی باید دسترســـــــی ساده به نشیمن , پذیرایی , پله های طبقات و آشپزخانه داشته باشد .

طراحی یک سرویس بهداشتی در قسمت ورودی خانه ضروری به نظر می رسد . در واحدهای مسکونی متـعارف بهتر است توالت و دستشویی مستقل از یکدیگر طراحی شود . در این صورت معمولا فضای مناسب برای تـــوالت1.20 * 1.20و برای دستشویی نیز 1.20 * 1.20 میباشد . چنانچه مساحت خانه ای کـــــم باشد فضای تـــوالت و دستشویی یکجا طراحی میگردد و در این صورت ابعاد آن 1.20 * 2.20 یا 1.20 * 2.40 در نظر گرفته می شود . و همچنین عرض دستشویی 70 الی 75 سانتیمتر میباشد .

فضای پذیرایی :

در خانه های کوچک فضای پذیرایی و نشیمن با هم ادغام و طراحی می گردد . این فضا جزء فضاهای رسمی و بیرونی خانه می باشد و باید دقت شود در ایام معمول بتواند در خدمت اعضای خانواده باشد . وسعت فضای پذیرایی حداقل 12 متر مربع است . و بسته به شرایط اقتصادی و نیاز خانوادگی می تواند افزایش یابد . فضای پذیرایی باید با غذاخوری و ورودی رابطه مستقیم داشته باشد . کیفیت طراحی فضای پذیرایی به خوبی می تواند گویای فرهنگ و ارزش های خانواده باشد . در طراحی فضای پذیرایی باید به نور , تهویه , دید و منظر مناسب و محل استقرار شومینه توجه کرد .

غذاخوری :

در طراحی فضاهای کوچک نهارخوری و غذاخوری به یک مفهوم فضایی اتلاق می شود ولی در خانه های بزرگ فضای مشخصی را برای غذاخوری پیش بینی می کنند . این فضا ممکن است با اتاق پذیرایی ادغام شود و یا مستقل طراحی شود . این فضا باید جذاب , زیبا , دارای تناسبات خوش آیند , مبلمان مناسب و نور پردازی مناسب ( حتی الامکان در شب ) داشته باشد . همچنین با پذیرایی و آشپزخانه ارتباط مستقیم داشته باشد .

عرصه خدماتی و پشتیبانی :

راحتی آسایش زندگی در یک خانه بستگی به پیش بینی و طراحی عناصر خدماتی مورد نیاز مانند : پارکینگ , انبار , موتورخانه و زیرزمین دارد . اگرچه یک خانه ممکن است فقط یکی از این عناصر را داشته باشد .

پارکینگ :

مکـــــان پارکینگ در خانه بستــه به ابعاد زیر بنـا , شیب زمین , نوع طرح خانه و شبکه دسترسی سواره مشخص می شود . ابعاد متعارف برای جانمایی یک ماشین 25 متر مربع می باشد . فضای اشغال یک ماشین 5 * 3 میباشد و برای مانور آن احتیاج به فضای 25 متر مربع داریم . پارکینگ ممکن است جدا از ساختمان اصلی و یا چسبیده به آن و یا در زیر زمین و یا زیر ساختمان طراحی شود . به علاوه دسترسی راحت از پارکینگ به داخل خانه مخصوصا به آشپزخانه و یا فضای ورودی مهم است .

موتورخانه :

برای گرم کردن خانه در زمستان و خنک کردن آن در تابستان و تامین آب گرم ضمن حداکثر بهره برداری از امکانات طبیعی مثل آفتاب و کوران باد , فضایی برای استقرار لوازم و تجهیزات گرمایش و سرمایش مورد نیاز است که به آن موتورخانه گویند . موتورخانه را می توان در زیرزمین و یا در مجاورت پارکینگ ویا در همکف مکان یابی کرد . ابعاد این فضا با توجه به نوع سیستم تاسیساتی و تجهیزات متفاوت است .

 عرصه فضای باز و خصوصی :

 طراحی یک خانه میسر نخواهد شد مگر اینکه خمزمان با طراحی فضای داخلی طراحی حیاط و محوطه در واحد همسایگی مدنظر قرار گیرد . فضای باز خانه و همچنین فضای نیمه باز خانه بسته به اینکه در ترکیب با کدام یک از حوضه های خصوصی و خانوادگی قرار گیرند به دو دسته عمومی و خصوصی تقسیم می شوند . بهترین راه مواجه شدن با دوگانگی فوق پیش بینی یک حیاط خلوت مرتبط با اوضاع عمومی و یک حیاط بزرگتر برای با حیاط خصوصی امری ضروری است . این حوضه از خانه باید از طریق مکان یابی مناسب فضا ها و استفاده از فضای سبز و محوطه سازی از دید عابران و همسایگان محفوظ بماند . استفاده از آبنما نیز در چنین فضا هایی الزامی است .

 ایوان :

یکی از رایجترین عناصر معماری مسکن در معماری ایرانی است . ارتباط مستقیمی با فضا و هوای بیرون و داشتن بستر مناسب فضای نیمه باز را ایجاد می کند که برای استراحت و غذاخوردن مناسب است . عرض ایوان باید به نحوی پیش بینی و طراحی گردد که هم مناسب با فعالیت های مورد نیاز باشد و  هم زیبایی را تامین کند .

 منبع : http://artair.blogfa.com/  و www.sid.ir

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت: 16:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره توضیح چند شکل هندسی متوازی الاضلاع مربع لوزی مستطیل

بازديد: 3041

 

بسم الله الرحمن الرحیم

توضیح چند شکل هندسی

تهیه و تنظیم : محمد لطفی

متوازی الاضلاع

متوازی الاضلاع  چهارضلعي است كه اضلاع مقابل آن باهم موازي باشند.(ودرنتيجه زاويه هاي مقابل هم باهم مساوي باشند).

چهارضلعي كه تمامي اضلاعش باهم برابر باشند لوزي و متوازي الاضلاعي كه هر چهار زاويه اش قائمه باشند مستطيل مي نامند.

مربع نيزمستطيلي  است كه تمامي اضلاع باهم برابر باشند . مربع و مستطيل حالت خاصي از يك متوازي الاضلاع هستند.

قطرهاي يك متوازي الاضلاع، شكل را به دو قسمت مساوي تقسيم مي كند.

زواياي متناظر مساوي در متوازي الاضلاع عبارتند از  A=C  و B=D   و نيز:A+B=180 0    

مساحت يك متوازي الاضلاع با قاعده  و ارتفاع  h  برابر است با :

A=bh=a.b.sinA = a.b.sinB

و ارتفاع متوازي الاضلاع برابر است با :                h=a.sinA = a. sinB

درهر متوازي الاضلاع قطرها همديگر را نصف مي كند (وبرعكس).

اگر  و q قطرهاي متوازي الاضلاع و α زاويه بين دو قطر  و q باشد مساحت متوازي الاضلاع برابر است با: A=1/2  p.q.sinα         

ونيز قطرهاي متوازي الاضلاع  و q مساوي است با:

                                                                                                                                                       http://mathworld.wolfram.com/images/equations/Parallelogram/Inline13.gif 

http://mathworld.wolfram.com/images/equations/Parallelogram/Inline16.gif=

بين اضلاع a ، b ، c و d  و قطرهاي p و q از يك متوازي الاضلاع رابطه زير برقرار است:

2 + q 2 = 2 (a 2 +b 2 )

مساحت متوازي الاضلاعي كه اضلاعش از بردارهاي  u=(ux , uy ) و v=(vx , vy ) تشكيل شده است برابر است با: A=u×v = det(u,v) = uxv- uyvx   

تعریف مستطیل : متوازی الاضلاعی که زاویه های آن قائمه و اضلاع روبه روی آن دو به دو مساویند .

نکته : مربع نوعی مستطیل است چون در خاصیت تعریف مستطیل می گنجد .

خاصیت ویژه مستطیل : در مستطیل قطر ها باهم برابرند .

نکته : چون مربع نوعی مستطیل است خاصیت ویژه مستطیل را به ارث می برد .

تعریف لوزی :

متوازی الاضلاعی که اضلاع آن باهم مساوی باشند .

نکته : مربع نوعی لوزی است  چون در تعریف لوزی می گنجد .

خاصیت ویژه لوزی :

در لوزی قطرها بر هم عمودند .

نکته : مربع نوعی لوزی است پس خاصیت لوزی را به ارث می برد .

 

مساحت لوزی = ( قطربزرگ × قطر کوچک): ۲

محیط لوزی= یک ضلع × ۴

مثال:

نگین ونازنین دو خواهر هستند آنها می خواهند یک باغچه ای کوچک به شکل لوزی

در باغچه ی حیاط مدرسه درست کنند . اگر قطر بزرگ آن را ۳۰ سانتی متر و

قطر کوچک آن را ۲۰سانتی متر درنظر بگیرند. مساحت این باغچه ی کوچک

 چند سانتی متر مربع می شود؟

مساحت لوزی = ( قطربزرگ × قطر کوچک): ۲

مساحت باغچه = ۲ :  ( ۲۰ × ۳۰)

مساحت باغچه =            ۳۰۰   = ۲ : ۶۰۰ =( ۲۰ ×۳۰ )

مسا حت باغچه ۳۰۰ سانتی متر مربع می باشد.

 

محیط لوزی= یک ضلع × ۴

در مثال بالا اگر یکی از پهلو های لوزی ( ضلع) ۱۰سانتی متر باشد . محیط این با غچه ی

کوچک چند سانتی متر می باشد؟

محیط لوزی= یک ضلع × ۴

محیط باغچه =         ۴۰ =۴×۱۰

 محیط باغچه ۴۰ سانتی متر می باشد.

 

آنچه که در باره لوزی باید بدانیم.

- درهرلوزی قطرها برهم عمودند .

- درهر لوزی قطرها یکدیگر را نصف می کنند.

- درلوزی ضلع های روبرو با هم موازیند .

- هر چهار ضلع لوزی باهم برابرند ( هم اندازه هستند.)

- درهر لوزی زاویه های روبرو با هم مساویند.

 

تعریف مربع :

متوازی الاضلاعی که چهار زاویه قائمه .چهار اضلاع مساوی دارد را مربع گویند .

نکته : هر مربعی نوعی مستطیل است ولی هر مستطیلی،  نوعی مربع نیست

نکته :هر مربع نوعی لوزی است ولی هر  لوزی ، نوعی مربع نیست .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 27 آبان 1393 ساعت: 18:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(1)

تحقیق درباره سلول های پشتیبان

بازديد: 8265

 

تحقیق درباره سلول های پشتیبان

سلول های پشتیبان در بافت عصبی (نوروگلیایاگلوسیت)

انواع نوروگلیا

این سلول ها در انتقال پیام عصبی نقشی ندارند. وظیفه این سلول های غیر عصبی، ترمیم و تغذیه و همچنین حفاظت و پشتیبانی از سیستم عصبی است.

سلول های نوروگلیا شامل:

 *آستروسیت. آستروسیت ها فضاهای بین نورون ها را پر می کنند. در شکل ها و اندازه های مختلفی وجود دارند. از ویژگی های این سلول ها داشتن زوائد متعدد است. بسیاری از زوائد آنها در ارتباط نزدیک با عروق خونی هستند که پاهای انتهایی دور عروقی می نامند.

بنابراین احتمال دارد که در نگهداری عروق یا تبادل متابولیک میان نورون ها و دستگاه عروقی نقش داشته باشند.

*الیگودندروسیت که وظیفه ساخت میلین را در دستگاه عصبی مرکزی (CNS) برعهده دارد

*میکروگلیا. این گروه از سلول ها، ماکروفاژ بوده و بیشتر آنها در بالغین دور عروق هستند.

*سلول اپندیمی. این سلول ها دستگاه بطنی مغز و مجرای مرکزی نخاع را مفروش می کنند.

*سلول شوان که در ساختن میلین نورون های دستگاه عصبی محیطی (PNS) نقش دارد

انواع سلولهای نوروگلیای سیستم عصبی مرکزی (CNS) در تصویر زیر:

      تحقیق کامل درباره سلول های پشتیبان

بافت عصبی

بافت عصبی یکی از اصلیترین بافتها در میان مهره‌داران می‌باشد . بافت عصبی شامل دستگاه عصبی مرکزی (مغز، نخاع) و دستگاه عصبی محیطی (اعصاب بدن ) می‌باشد . بافت عصبی از اکتودرم در دوران جنینی منشا می گیرد.مهم ترین خاصیت بافت عصبی تحریک پذیری،هدایت و انتقال جریان عصبی می باشد که در دو بخش قابل بررسی است :

  • سیستم عصبی مرکزی ( CNS )که شامل مغز و نخاع است.
  • سیستم عصبی محیطی ( PNS )که شامل اعصاب محیطی و گانگلیون هاست.

 

اعصاب از سلولهای ویژه‌ای به نام نورون تشکیل شده‌اند. نورون واحد ساختمانی و عملکردی دستگاه عصبی است. همینطور از سلول های پشتیبان به نام گلیال و یا نوروگلی تشکیل شده است. سلول‌های شوان و اولیگودندروسیت‌ها وظیفه ساخت میلین را در بافت عصبی انسان بر عهده دارند.

 

 

سلول های گلیال یا پشتیبان

سیستم عصبی مرکزی شامل نورون ها و سلول های گلیال است. نورون ها در حدود نیمی از حجم سیستم عصبی مرکزی(CNS) و سلول های گلیال مابقی حجم سیستم عصبی مرکزی را تشکیل می دهند. سلول های گلیال ٬ محافظت و حمایت از نورون ها را بر عهده دارند. بنابراین آنها به عنوان سلول های پشتیبان(supporting cells) سیستم عصبی شناخته می شوند. چهار عملکرد اصلی سلول های گلیال بدین شرح است:

۱- احاطه کردن نورون ها و نگهداری آنها در محل

۲- تدارک مواد غذایی و اکسیژن برای نورون ها

۳- مجزا کردن یک نورون از دیگر نورون ها

۴- حذف لاشه ی نورون های مرده(پاکسازی)

سه نوع از سلول های پشتیبان سیستم عصبی مرکزی شامل آستروسیت ها ٬ الیگودندروسیت ها و میکروگلیاها هستند. سلول های پشتیبان سیستم عصبی محیطی(PNS) به عنوان سلول های شوان شناخته می شوند. سلول های میکروگلیا بخشی از سیستم ایمنی هستند و از اعمال و فعالیت های مشخصه ی این سیستم تبعیت می کنند. آستروسیت ها در انتقال عصبی و متابولیسم عصبی شرکت می کنند. الیگودندروسیت ها در تولید میلین دخالت دارند. در سیستم عصبی محیطی ٬ میلین توسط سلول های شوان تولید می شود و این سلول ها از نظر عملکرد شبیه الیگودندروسیت های سیستم عصبی مرکزی هستند.

 

 

طبقه بندی سلول های گلیال براساس منشا به ترتیب ذیل است:

در سیستم عصبی مرکزی(CNS) ٬ سلول های گلیال با منشا نورواکتودرمی(ماکروگلیاها) شامل آستروسیت ها ٬ سلول های الیگودندروگلیال(الیگودندروسیت ها) ٬ سلول های آپاندیمال(که سطح بطنی را مفروش می کنند) ٬ سلول های بنیادی عصبی و سلول های NG2 (پلی دندروسیت های) نابالغ می باشند و سلول های گلیال با منشا مزودرمی شامل میکروگلیاها هستند و در سیستم عصبی محیطی(PNS) سلول های شوان قرار دارند.

 

 

آستروسیت ها

آستروسیت ها ٬ سلول های گلیالی ستاره ای شکلی هستند که یک طیف وسیعی از اعمال را در سیستم عصبی مرکزی انجام می دهند. این سلول ها حمایت فیزیکی از نورون ها و پاکسازی مواد پوسیده (debris) را در مغز بر عهده دارند. همچنین آنها بعضی نیازهای شیمیایی جهت عملکرد مناسب نورون ها را فراهم می آورند و به کنترل ترکیب شیمیایی مایع اطراف نورون ها کمک می کنند. نهایتا آستروسیت ها در تهیه ی غذا برای نورون ها نقش دارند. جهت ایجاد حمایت فیزیکی برای نورون ها ٬ آستروسیت ها تشکیل ماتریکسی را می دهند که نورون ها را در محل نگه می دارند. به علاوه این ماتریکس برای جداکردن سیناپس ها به کار می رود. چنین وضعیتی پراکندگی مواد نوروترانسمیتر یا انتقال دهنده های عصبی را که توسط تکمه های انتهایی آزاد می شوند را محدود می کند و بدین ترتیب به انتقال یکنواخت پیام عصبی کمک می کند. همچنین آستروسیت ها فرایندی را که تحت عنوان بیگانه خواری یا فاگوسیتوز(p h a g o c y t o sis) شناخته می شود را انجام می دهند. بیگانه خواری یا فاگوسیتوز زمانی رخ می دهد که یک آستروسیت با یک قطعه از مواد پوسیده ی عصبی(neural debris) از طریق زوائد سلولی(بازوی آستروسیت) تماس پیدا می کند و سپس آن قطعه را به درون خودش هل می دهد و نهایتا آن را فراگرفته و هضم می کند. آستروسیت ها برای نورون ها از طریق ذیل غذا تهیه می کنند:

۱- دریافت گلوکز از مویرگ ها

۲- شکستن گلوکز به لاکتات(محصول شیمیایی در جریان اولین مرحله از متابولیسم گلوکز)

۳- آزاد کردن لاکتات در مایع خارج سلولی اطراف نورون ها

نورون ها این لاکتات را از مایع خارج سلولی دریافت می کنند و جهت استفاده از آن به عنوان انرژی به میتوکندری هایشان منتقل می کنند. در این فرایند آستروسیت ها یک مقدار کمی از گلیکوژن را ذخیره می کنند که این مقدار گلیکوژن نگهداری می شود تا مجددا در زمان هایی که میزان متابولیک نورون ها در این ناحیه به طور ویژه ای بالا می رود استفاده می شود. سلول های ستاره ای دارای زوائد متعددی هستند. آنها در هر مکانی در مغز و طناب نخاعی حضور دارند. سیتوپلاسم آنها حاوی گرانول های گلیکوژن و فیلامنت های حد واسط(با قطر ۸-۹ میلی متر) ساخته شده از پروتئین اسیدی رشته ای گلیالی (GFAP  (G l I al  f I b r I l l a r y acidic protein است.

 

 

انواع آستروسیت ها

– آستروسیت های رشته ای

آستروسیت های رشته ای حاوی مقادیر زیادی از GFAP هستند. فیبرهای عصبی در آنها به حالت کشیده وجود دارند و نزدیک قشر مغز هستند. تعداد زیادی از زوائد سیتوپلاسمیک آنها به عنوان پاهای انتهایی(end feet) در مجاورت غشا پایه ی عروق خونی مویرگی قرار دارند. همچنین پاهای انتهایی آستروسیتی ٬ غشا محدود کننده ی گلیالی را در سطح خارجی مغز و طناب نخاعی تشکیل می دهند و تعداد زیادی از عروق خونی را احاطه می کنند. این غشا مشابه با غشای محدود کننده ی گلیالی داخلی است که مجاور به اپاندیم قرار دارد.

– آستروسیت های پروتوپلاسمیک

این آستروسیت ها ٬ آستروسیت های مخملی نیز نامیده می شوند و دارای زوائد شبه توموری هستند که با آکسون ها و دندریت های درهم پیچیده ی نورون ها آمیخته می شوند. این آستروسیت ها نسبت به آستروسیت های رشته ای ٬ حاوی GFAP کمتری هستند و بیشتر زوائد آنها بسیار ریزتر از آن هستند که بتوان به وسیله ی میکروسکوپ نوری به طور مجزا تشخیص داد.

– پیتوسیت ها

سلول های گلیالی نوروهیپوفیز که مشخصات آستروسیت ها را دارند.

– سلول های پوششی بویایی

این سلول ها ٬ آکسون های اولیه ی بویایی را روی سطح جوانه ی بویایی به کار می اندازند. آنها شبیه نورون های اولیه ی بویایی از پلاک بویایی جنین مشتق می شوند. این سلول ها از نظر ویژگی های ساختاری و شیمیایی با آستروسیت ها و گلیوسیت های محیطی(peripheral g l I o c y t e s) مشترک هستند.

– آستروسیت های واکنشی

این آستروسیت ها به نظر می رسد که در مکان های آسیب قرار دارند. در حقیقت آستروسیت های طبیعی هستند که از آنها تعداد زیادی زوائد جدید حاوی GFAP روئیده و زیاد می شوند.

 

 

اعمال جدید سلول های آستروگلیال در مغز

– سهیم بودن در تعداد زیادی از خصوصیات قابل تحریک با نورون ها

– افزایش فعالیت سیناپسی

– بیان رسپتورهای نوروترانسمیتری یونوتروپیکو متابوتروپیک شامل انواع رسپتورهای گلوتامات و گاما آمینوبوتیریک اسید GABA)

– افزایش تعداد سیناپس و نگهداری از آنها

پاسخ و آزاد کردن سریع نوروترانسمیترها که این عمل باعث افزایش تحریک نورون و انتقال سیناپسی می شود.

– در جریان بلوغ سیناپس ٬ آستروسیت ها فاکتورهای محلول و فاکتورهای وابسته به تماس آزاد می کنند که ممکن است بر ترکیب دانسیته ی پس سیناپسی(postsynaptic density) تاثیر داشته باشند.

 

 

سد خونی مغزی(BBB)

ساختارهای ضمیمه و همراه پیش اندوتلیالی سد خونی مغزی(BBB) پری سیت ها(p e r I c y t e s) ٬ آستروسیت ها و غشای پایه می باشند. سلول های اندوتلیال سد خونی مغزی در طول عروق پخش شده اند و به طور کامل لومن را احاطه می کنند. یک غشای قاعده ای نازک(مثلا غشای پایه) از سطح مقابل لومنی اندوتلیوم حمایت می کند. این غشای پایه سلول های اندوتلیال و پری سیت ها را احاطه می کند که ناحیه ی بین آن تحت عنوان فضای Virchow-Robin شناخته می شود. آستروسیت ها در مجاورت سلول اندوتلیال قرار دارند و همراه با پاهای انتهایی آستروسیتی خود ٬ غشای پایه را تقسیم می کنند. پیشنهاد شده است که ارتباط پری سیت ها با عروق خونی جهت تنظیم ٬ تکثیر ٬ بقا ٬ مهاجرت ٬ تمایز و منشعب شدن عروقی سلول اندوتلیال است. پری سیت ها در محیط ٬ پهن ٬ تمایز نیافته و سلول های بافت پیوندی انقباضی هستند که اطراف دیواره ی مویرگی گسترش می یابند. پری سیت های ریز عروقی(m I c r o vascular) نشان داده شده اند که فاقد ایزوفرم a-آکتین مشخصه ی سلول های انقباضی هستند ٬ بنابراین این سلول ها امکان ندارد در انقباض مویرگی دخالت داشته باشند. پری سیت ها دارای یک ارتباط فیزیکی نزدیکی با اندوتلیوم هستند. ارتباط از طریق اتصال منفذ دار (gap junction) بین پری سیت و سلول های اندوتلیال و همچنین در اتصالات اندوتلیال-اندوتلیال در محیط آزمایشگاهی نشان داده شده است. پری سیت ها برآمدگی های سلولی را به بیرون می فرستند که این برآمدگی ها به غشای پایه نفوذ کرده و تقریبا ۲۰-۳۰ درصد از محیط ریز عروقی را می پوشانند. تصور می شود پری سیت ها در تکثیر سلول اندوتلیال از طریق مهار انتخابی رشد سلول اندوتلیال شرکت می کنند. فقدان پری سیت ها منجر به هیپرپلازی اندوتلیال و ناهنجاری ریخت زایی(morphogenesis) عروقی در مغز می شود. تحقیقات نشان می دهند که پری سیت های سد خونی مغزی ممکن است از میکروگلیا مشتق شوند و در حال حاضر ثابت شده است که این پری سیت ها ظرفیت فاگوسیتوز پروتئین های خارجی سیستم عصبی مرکزی را دارند. به علاوه بعضی شواهد وجود دارند که نشان می دهند پری سیت ها قادرند از توانایی آستروسیت ها برای برقراری استحکام سد خونی مغزی تقلید کنند.

 

آستروسیت ها ٬ سلول های گلیالی هستند که بیش از ۹۹ درصد از اندوتلیوم سد خونی مغزی را احاطه می کنند. چسبندگی بین سلولی بین آستروسیت ها در سد خونی مغزی در تشکیل اتصالات منفذدار و اتصالات چسبنده مشاهده شده است. حجم قابل توجهی از شواهد در محیط آزمایشگاهی و درون موجود زنده نشان می دهند که برهم کنش آستروسیت با اندوتلیوم مغزی به تعیین عملکرد ٬ مورفولوژی(به عنوان مثال استحکام و سختی سد خونی مغزی) و بیان پروتئین سد خونی مغزی کمک می کند. آستروسیت ها به عنوان داربست هایی به کار می روند که در جریان تکوین ٬ نورون ها را به مکان مناسبشان هدایت می کنند و عروق سد خونی مغزی را جهت می دهند. ارتباط آستروسیت ها با ریز عروق مغزی زمینه ساز ارتباط نورون ها با آستروسیت ها است. تقریبا ۲۰ نانومتر فضای بین آستروسیت های مجاور است و این نشان می دهد که این سلول ها به احتمال زیاد در ممانعت فیزیکی سد خونی مغزی شرکت نمی کنند.

 

بین مویرگ ها ٬ آستروسیت ها و پری سیت های مغزی غشای پایه است که حاوی لامینین ٬ فیبرونکتین ٬ تناسین(t e n a s c in) ٬ کلاژن ها و پروتئوگلیکان می باشد. این غشای پایه حمایت مکانیکی جهت اتصال فیزیکی فراهم می کند و به عنوان یک سوبسترا برای مهاجرت سلولی و جدایی بافت های مجاور به کار می رود و می تواند به عنوان یک سد برای انتقال ماکرومولکول ها عمل کند. چسبندگی سلولی به غشای پایه در ارتباط با اینتگرین ها است. اینتگرین ها ٬ رسپتورهای تراشامه ای( t r a n s membrane) هستند که پل ارتباطی عناصر سیتواسکلتونی یک سلول با ماتریکس خارج سلولی هستند و هترودایمرهایی از واحدهای a و b می باشند.

 

 

 

الیگوندروسیت ها

عملکرد اصلی الیگودندروسیت ها ٬ حمایت از آکسون ها و تولید صفحه ی میلین است که آکسون ها را عایق می کند. میلین از ۸۰ درصد لیپید و ۲۰ درصد پروتئین تشکیل شده است و امکان هدایت کافی پتانسیل عمل را در طول آکسون فراهم می کند. الیگودندروسیت ها برخلاف سلول های شوان سیستم عصبی محیطی در هر لحظه قطعات صفحات میلینی نورون های متعددی را تشکیل می دهند. در طی این فرایند ٬ الیگودندروسیت ها خودشان را پیرامون بخش های مجاور آکسون ها می تابانند ٬ به طوری که در هر مرحله که سلول در پیرامون آکسون می تابد ٬ لایه های میلین شکل می گیرند. بنابراین در هر مرحله یک قطعه از صفحه ی میلینی آکسون ایجاد می شود.

 

 

اپاندیموسیت ها

این سلول ها یک ستون اپی تلیومی(اپاندیمی) را تشکیل می دهند که در راستای مجرای عصبیبالغین قرار می گیرند. بیشتر اپاندیموسیت ها دارای مژه هستند. سطح پایه ی هر سلول دارای زوائد سیتوپلاسمیکی هستند که توسط آنها به بافت عصبی زیری لنگراندازی می کنند. آستروسیت های اپاندیمی ٬ سلول هایی با زوائد بسیار منشعب در مهره داران زیر پستانداران هستند. یک اپاندیموسیت با یک زائده ی منفرد و طویل قاعده ای یک تانی سیت است. این سلول ها در بطن های جانبی و سوم پستانداران وجود دارند. همچنین سلول های اپاندیمی ویژه ای که تشکیل اپی تلیوم کوروئید روی سطح شبکه های کوروئید را می دهند ٬ مایع مغزی نخاعی را تولید می کنند که مجرای عصبی را پر می کند.

 

میکروگلیاها(Microglia)

میکروگلیاها کوچکترین سلول های گلیالی هستند. بعضی از آنها به عنوان فاگوسیت ها ٬ مواد پوسیده ی سیستم عصبی مرکزی را پاکسازی می کنند. این سلول ها بیشتر به عنوان نماینده ی سیستم ایمنی در مغز عمل می کنند. میکروگلیاها ٬ مغز را از تهاجم میکروارگانیسم ها محافظت می کنند و ذاتا مشابه ماکروفاژها در سیستم خونی در نظر گرفته می شوند. در مغز طبیعی ٬ میکروگلیاها تقریبا ۲۰ درصد از کل سلول های گلیال را تشکیل می دهند. در مغز سالم میکروگلیاها در یک حالت استراحت و راکد قرار دارند. آنها با سطح سلولی وسیع خود به انشعابات سلولی ظریف متعدد چین می خورند و بافت های پیرامون را بازدید و سرکشی می کنند.

 

پاسخ میکروگلیاها به آسیب سلول عصبی از طریق راه های ذیل انجام می گیرد:

– افزایش در تعداد با تقسیم سلولی

– تغییر در شکل سلولی(این سلول ها شروع به جمع کردن تعداد زیادی از انشعابات سلولی ظریف می کنند. در این مرحله میکروگلیاها شروع به تولید مولکول های مهم متعددی به عنوان مثال جهت سیگنالینگ سلول-سلول می کنند.)

– مهاجرت به طرف سطح سلول عصبی آسیب دیده

– حذف نقاط اتصال دیگر سلول های عصبی(سیناپس ها) از سطح سلول عصبی آسیب دیده

 

فعالیت میکروگلیاها

۱- تشکیل میکروگلیای پلئومورفیکو ماکروفاژها

توالی تغییرات واکنشی در سلول های میکروگلیا بدین صورت نشان داده شده است. “Al” یک سلول میکروگلیای طبیعی در حال استراحت است. این سلول دارای زوائد منشعب است. تحت تحریک بافت نکروز(بافت مرده) سلول میکروگلیای در حال استراحت هیپرتروفی و هیپرپلازی را طی می کند و وارد یک فاز حد واسط می شود که اغلب به عنوان فاز پاسخ میکروگلیای پلئومورفیک در نظر گرفته می شود. اشکال انتقالی در مرحله ی میکروگلیای پلئومورفیک شامل A2a و A2b است. این موضوع مهم است که به خاطر بسپاریم به محض این که سلول میکروگلیای در حال استراحت فعال می شود به یک سلول رفتگر متحرک فعال تبدیل می شود. اگر نکروز مختصر باشد ممکن است سلول های میکروگلیا برای رفتن به مرحله ی پاسخ پلئومورفیک تحریک نشوند اما اگر نکروز کامل باشد میکروگلیاها از طریق اشکال انتقالی متعدد پیش می روند و تبدیل به ماکروفاژهای گرد می شود. مرحله ی بعدی مربوط به گویچه های گرانولی مرکب یا سلول های میکروگلیای کروی و متورممی شود. این مرحله نهایی است که به خوبی گسترش می یابد و انفارکتوس را سازماندهی می کند.

۲- در مسیر توالی تغییرات واکنشی در سلول های میکروگلیا ٬ سلول های B1 ٬ B2 ٬ B3 نماینده ی سلول های میکروگلیای فعال شده ی مزمن هستند. B3  یک سلول کاملا طویل شده است و به ویژه هسته دارای یک شکل طویل و میله ای شکل است. این سلول میله ای به طور کلاسیک در فلج عمومی یا فلج مغزی به دنبال عفونت سفلیسی مشاهده می شود اما ممکن است در دیگر حالات بیماری مزمن مغز نیز مشاهده شود.

 

سیستم عصبی محیطی(PNS)

سلول شوان(Schwann cell)

این سلول ها یک نقش حمایتی در سیستم عصبی محیطی دارند و از این رو یک سلول اقماری است. سلول های شوان شبیه الیگودندروسیت ها ٬ خودشان را پیرامون آکسون های عصبی می تابانند اما برخلاف الیگودندروسیت ها ٬ یک سلول شوان یک قطعه از یک صفحه ی میلینی آکسون را می سازد. از طرف دیگر ٬ الیگودندروسیت ها برخلاف سلول های شوان در هر لحظه حول آکسون های متعدد می تابند. سلول های شوان در ابتدا متشکل از لیپیدها یا چربی ها هستند. چربی به عنوان یک عایق عمل می کند و به موجب آن میزان انتقال پتانسیل عمل را در طول آکسون سرعت می بخشد. میلینه شدن اجازه می دهد تا پتانسیل عمل صدها بار سریعتر نسب به آکسون های میلینه نشده حرکت کند(میلین ها همان ترکیبی است که ماده ی سفید را تشکیل می دهد). بنابراین فعالیت روی یک اتصال میلینه شده ۱۰۰ میلی متر(۱۰ سانتی متر) می تواند با همان سرعتی که یک اتصال موضعی تنها ۱ میلی متر فاصله دارد به هدفش برسد. ایمپالس الکتریکی به طور موثر از یک قعه ی غشای آکسونی روباز به قطعه ی دیگر می برد. غشا سلولی روباز بین هر سلول شوان گره رانویه نامیده می شود و این گره ها انتقال ایمپالس های عصبی توسط این سلول ها را تسریع می کنند.

 

سلول های شوان همچنین در مرحله ی بازسازی عصبی در سیستم عصبی محیطی ضروری اند. وقتی یک آکسون در حال مرگ است سلول های شوان آن را احاطه می کنند و به هضم آن کمک می کنند. این وضعیت امکان ایجاد یک کانال توخالی توسط سلول های شوان متوالی را می دهد که از طریق آن یک آکسون جدید امکان رشد از یک انتهای بریده شده را به میزان ۳-۴ میلی متر در روز پیدا می کند.

 

سلول های گلیال شعاعی

اولین سلول های گلیالی هستند که در جریان تکوین جنین ظاهر می شوند. هسته ی این سلول ها در طول اپی تلیوم مجرای عصبی است و از آنها یک زائده ی سیتوپلاسمی طویل به سطح بیرونی لوله ی عصبی گسترش می یابد. سلول های نوروگلیای شعاعی در دوران بلوغ در مهره داران زیر پستانداران همچنان وجود دارند. در پستانداران این سلول ها به اپاندیموسیت ها و آستروسیت ها تغییر می کنند. سلول های گلیالی قدیمی در نورواکتودرم اولیه به طور شعاعی قرار می گیرند و ظرفیت آزاد کردن مواد فعال از نظر بیولوژیکی را دارند. سلول های گلیال فعال از نظر ترشحی در مراحل خیلی اولیه از تکوین در جنین های همه کوردات ها(طنابداران) ظاهر می شوند. آنها یک بخشی از صفحه ی کفی قاعده ای لوله ی عصبی را تشکیل می دهند. چنین سلول های گلیال در حیوانات بالغ در یک گروه میانی زیر شیار خلفی که اندام زیر شیاری(SCO) یا نامیده می شوند باقی می مانند. سلول های گلیال SCO یک ماده ی غنی گلیکوپروتئینیرا در بطن و نیز در فضای بین سلولی پیرامون سیستم عصبی آزاد می کنند. سلول های گلیال شعاعی  نوعی از سلول هستند که تنها در جریان تکوین مغز وجود دارند. آنها به طور شعاعی از بطن ها به طرف بیرون تا سطح نرم شامه کشیده می شوند و به عنوان راهنماهایی برای نورون های پس میتوزی(post-mitotic) عمل میکنند. نورون ها از محل تولدشان در ناحیه ی بطنی در طول گلیال شعاعی به لایه بطنی مهاجرت می کنند و در آنجا تمایز یافته و بالغ می شوند. اطلاعات اخیر پیشنهاد می کنند که گلیال های شعاعی همچنین ممکن است نقش های مهم دیگری در جریان تکوین مغز ایفا کنند.

 

 

 

تکوین گلیال ها

به استثنای میکروگلیال ها که از مونوسیت های خون مشتق می شوند ٬ بیشتر گلیال ها از بافت اکتودرمی به ویژه از لوله ی عصبی و تاج عصبی جنین در حال تکوین مشتق می شوند. در سیستم عصبی مرکزی ٬ گلیال ها از ناحیه ی بطنی(ventricular zone) لوله ی عصبی تکوین می یابند. این گلیال ها شامل الیگودندروسیت ها ٬ سلول های آپاندیمی ٬ و آستروسیت ها هستند. تکوین الیگودندروسیت در طناب نخاعی نسبت به مغز بهتر درک شده است. در طناب نخاعی ٬ پیدایش الیگودندروسیت ها از یک منطقه ی کاملا محدود از ناحیه ی بطنی در طی فرایندی که وابسته به فاکتور رونویسی Oligo1 و Oligo2 و مولکول سیگنالینگ است ٬ سرچشمه می گیرد. از این موقعیت ٬ سلول های پیش ساز الیگودندروسیت برای رسیدن به تمام نقاط طناب نخاعی مهاجرت می کنند درحالیکه از میان مراحل تمایزی معین پیش می روند و در چرخه ی سلولی باقی می مانند. بعد از این که این سلول ها با آکسون های هدفشان ارتباط برقرار کردند دیگر تقسیم نمی شوند. در این لحظه آنها شروع به بیان سطح بالایی از ژن تولید کننده ی میلین و تشکیل صفحات میلین پیرامون آکسون ها را می کنند. در مناطق قدامی تر سیستم عصبی مرکزی ٬ منشا الیگودندروسیت ها کمتر مشخص شده است. اگرچه در این جا نیز ساختارهای شکمی احتمالا یک منبع اصلی این سلول ها و هم ارز با طناب نخاعی هستند. در سیستم عصبی مرکزی بزرگسالان یک جمعیتی از سلول ها با عنوان پیش سازهای الیگودندروسیت بالغین باقی می مانند که از جنبه های متعدد شبیه سلول های اولیه ی دودمانی هستند. احتمالا این سلول ها در ترمیم میلین تحت شرایط معین به عنوان مثال در مراحل اولیه ی ضایعات مالتیپل اسکلروزیس یا ام.اس(MS) عمل می کنند.

 

آستروسیت ها از دو منبع تولید می شوند. در مراحل اولیه ی تکوین ٬ آنها از پیش سازهای طویلی که توده ی سلولی شان داخل یا نزدیک ناحیه ی بطنی است شکل می گیرند و در طی فرایندی به طور شعاعی به انتهای سطح لوله ی عصبی یا مغز در حال تکوین کشیده می شوند. این سلول ها تعداد زیادی از ویژگی های مولکولی و مورفولوژیکی را که مشخصه ی آستروسیت های بعدی درجریان تکوین هستند و به طور عمومی به عنوان گلیال های شعاعی شناخته می شوند را نشان می دهند. همچنین در مراحل بعدی تکوین ٬ آستروسیت ها از یک مجموعه ی مجزا از مناطق زاینده یعنی ناحیه ی زیر بطنی سرچشمه می گیرند. جالب این که تحقیقات اخیر نشان می دهند گلیال های شعاعی و دیگر سلول های شبه آستروسیتی یعنی آستروسیت های زیر بطنی به عنوان تولید کنندگان فعال نورون ها در جریان تکوین و حتی در بعضی موارد در مغز بالغین نیز هستند. این یافته ها عقاید سنتی درباره ی عملکرد گلیال را به مبارزه می طلبد به طوری که در حال حاضر این آستروسیت ها شبیه سلول های بنیادی عصبی چند توان عمل می کنند. بنابراین باتوجه به بعضی عملکردهای انجام شده بیشتر افراد معتقدند که این سلول های نوروژنیک نباید بیشتر از این به عنوان گلیال ها طبقه بندی شوند بلکه باید به عنوان پیش سازهای عصبی در نظر گرفته شوند که دارای بعضی ویژگی های شبه گلیالی هستند درحالیکه دیگران از این مفهوم جدید بدین صورت تلقی می کنند که بعضی گلیال ها دارای نقش تازه و تحریکی برای تولید نورون ها در جریان تکوین و در مغز بالغین هستند.

 

در سیستم عصبی محیطی(PNS) ٬ گلیال ها از تاج عصبی مشتق می شوند. گلیال های سیستم عصبی محیطی شامل سلول های شوان عصب و سلول های اقماری گانگلیا هستند. سلول های شوان از تاج عصبی که یک جمعیت موقتی از سلول هایی هستند که از ناحیه ی پشتی لوله ی عصبی در حال بسته شدن به مناطق دورتر مهاجرت می کنند تکوین می یابند.

 

سلول های تاج ٬ سلول های چند توانی هستند که نه تنها به نورون ها و گلیال های سیستم عصبی محیطی بلکه به سلول های پیگمانه یا رنگدانه ای پوست و بعضی عضلات صاف و سلول های بافت همبند تبدیل می شوند. تولید سلول های شوان از سلول های تاج نیازمند فاکتور رونویسی Sox-10 است و به طور اولیه این فرایند در ارتباط با تشکیل پیش سازهای سلول های شوان است که تشکیل سلول های شوان نابالغ را می دهند. این جمعیت واگرایی حاصل میکند و در حدود نیمی از سلول های اطراف آکسون های با قطر زیادتر ٬ میلین را تشکیل می دهند درحالیکه سلول های دیگر با آکسون های با قطر کمتر مرتبط می شوند و به سلول های غیر میلینه کننده تبدیل می شوند. این مرحله ی نهایی از تکوین سلول شوان در سراسر حیات قابل برگشت باقی می ماند. وضعیت چنین دودمانی به طور قابل توجهی بستگی به سیگنال هایی از طرف آکسون ها دارد. در مراحل اولیه ی تکوین مهمترین این سیگنال ها neuregulin-1 است. همچنین میلینه شدن بستگی به سیگنال هایی از سوی آکسون ها دارد اما هویت این سیگنال کلیدی ناشناخته است. فاکتور رونویسی krox-20 برای میلینه شدن سلول شوان ضروری است.

 

 

اعمال گلیال ها

۱- نقش گلیال ها در تکوین

الف) هدایت و راهنمایی

در جریان تکوین مغز ٬ در اصطلاح سلولی نورون ها اغلب در یک فاصله ی خیلی دورتر از محل اسکانشان تشکیل می شوند. بنابراین در جریان تکوین یک مقدار قابل توجهی از مهاجرت عصبی رخ می دهد که در جریان آن سلول های گلیال یک نقش اساسی را بازی می کنند. چنین وضعیتی کاملا در جریان تکوین کورتکس مغز و مخچه مطالعه شده است. در این حالت سلول های گلیالی شعاعی که قبلا ذکر شده بودند به عنوان داربست های ضروری جهت مهاجرت وسیع عصبی عمل می کنند و در این ارتباط سیگنالینگ استروتکتینو neuregulin-1 شرکت می کنند که معماری لایه بندی شده این ساختارها را تثبیت می کنند. همچنین گلیال ها در جهت دهی رشد آکسونی در جریان تکوین عمل می کنند ٬ اگرچه این موضوع می تواند مورد بحث باشد که آیا بعضی از این سلول ها که چنین اعمالی هدایتی اولیه ای را انجام می دهند باید به عنوان سلول های گلیال طبقه بندی شوند.

ب) بقا

بعضی از بهترین شواهد جهت این عقیده ی مشترک که گلیال ها ٬ بقای عصبی را حمایت می کنند حاصل از سیستم عصبی محیطی(PNS) است. در موش هایی که فاکتور رونویسی sox-10 یا سیگنالینگ neuregulin-1 غیر فعال شده است ٬ پیش سازهای سلول شوان و بعدا سلول های شوان از دست می روند. این وضعیت با مرگ تعداد زیادی از نورون های حرکتی و نورون های حسی ریشه ی پشتی(dorsal root sensory) همراه است که هر دو نورون آکسون هایشان را به اعصاب محیطی می فرستند و پیشنهاد می شود که این نورون ها وابسته به سیگنال های بقا از گلیال های در حال تکوین هستند ٬ عملکردی که احتمالا از طریق سیگنالینگ neuregulin-1 انجام می گیرد. مثال دیگر حاصل از القای آزمایشگاهی ٬ تخریب گلیال های روده ای است که منجر به مرگ نورون های روده ای می شود. یک تعدادی از موتاسیون های ژن های گلیال که به طور اولیه باعث بد عمل کردن گلیال می شود نهایتا منجر به ناهنجاری های آکسونی و مرگ عصبی می شود و مجددا این وضعیت نیز اشاره به وابستگی تروفیک نورون ها به گلیال ها را دارد.

ج) تشکیل سیناپس

سیناپس واحد عملکردی کلیدی در سیستم عصبی است و سیناپس ها به تعداد حیرت انگیزی بین نورون ها و دیگر سلول ها یافت می شوند. در حال حاضر ٬ شواهد نشان می دهند که نه تنها تشکیل بلکه کارایی ٬ نگهداری و محافظت از سیناپس ها بستگی به سیگنال هایی از سوی آستروسیت ها دارد. این مشاهدات که حاصل از مطالعات کشت سلولی است دارای پیچیدگی های مهمی است و به هیچ وجه برای مکانیسم های اساسی کاهش انتقال سیناپسی که در ارتباط با از دست رفتن حافظه ی وابسته به سن و بد کار کردن شناختی است نمی شود.

۲- میلینه کردن

میلین در سیستم عصبی مرکزی توسط الیگودندروسیت ها و در سیستم عصبی محیطی توسط سلول های شوان ساخته می شود. در حالیکه هر سلول شوان پیرامون یک آکسون منفرد تشکیل میلین را می دهد ٬ یک الیگودندروسیت می تواند بیشتر از ۳۰-۴۰ آکسون را توسط زوائدی که در انتهای هریک از آنها یک صفحه ی میلینی تشکیل می شود ٬ میلینه کند. این صفحه توسط حرکات مارپیچی یک زائده ی سلولی که پیرامون آکسون پهن شده و با افزایش چند هزار برابری در ناحیه ی غشایی همراه است شکل می گیرد. بیرون آمدگی سیتوپلاسم و ترکیب شدن غشای دولایه ای انباشته شده منجر به تشکیل یک قطعه ی میلین می شود که فراهم کننده ی عایق الکتریکی اطراف آکسون است. کانال های سدیمی و پتاسیمی در غشای آکسونی در نقاط تلاقی بین قطعات میلینی مجاور متمرکز می شوند. این حالت وضعیت قابل تحریک از نظر الکتریکی را اصلاح می کند و با عایق کردن مناطقی در طول آکسون منجر به هدایت موثر سیگنال های الکتریکی می شود که در حدود ۱۰ برابر سریع تر از هدایت ایمپالس در طول یک آکسون میلینه نشده با یک قطر مشابه است. این اختلاف مسلما فراهم کننده ی بار تکاملی برای پیدایش سلول های میلینه کننده است.

۳- کنترل عملکرد سیناپسی

مدت زیادی است که مشخص شده است سلول های گلیال دارای رسپتورهای نوروترانسمیتری هستند. تثبیت این ایده ی جدید و با اهمیت که این رسپتورها در جریان فعالیت سیناپسی فعال می شوند و منجر به افزایش یون کلسیم و آزادشدن گلوتامات گلیالی می شوند و در جهت تعدیل انتقال سیناپسی و تحریک پذیری عصبی عمل می کنند ٬ در آغاز راه است. در این حالت به علت این که یون کلسیم زیاد است می تواند در بین آستروسیت ها منتشر شود به طوری که یک موج یون کلسیم به فواصل خیلی دور منتشر می شود و بدین صورت فعالیت آستروسیت ها در یک ناحیه می تواند عصبی در یک مکان دورتر را تعدیل کند. چنین حوادثی در سیناپس های سیستم عصبی محیطی نیز اتفاق می افتد. این یافته های مهیج پیشنهاد می کنند که سیناپس در بهترین حالت به عنوان یک ساختار سه بخشی در نظر گرفته می شود که شامل سه قسمت عملکردی یعنی اجزای پیش و پس سیناپسی و گلیال پیرامونی است.

۴- تنظیم هومئوستاتیک نوروترانسمیتر و غلظت های یون پتاسیم

سلول های گلیال دارای مکانیسم های پمپ کننده ی سلولی و آنزیم های داخل سلولی هستند که آنها را قادر به حذف نوروترانسمیترهای اصلی شامل گلوتامات و گابا GABA از مناطق سیناپسی و متابولیسم آنها می کند و به موجب ان به خاتمه ی فعالیت پس سیناپسی بعد از ترشح ترانسمیتر کمک می کند. در جریان فعالیت الکتریکی نورون ها ٬ یون پتاسیم از نورون ها به فضای خارج سلولی منتقل می شود جایی که اگر در آنجا تجمع یابد می تواند به طور وحشتناکی تحریک پذیری الکتریکی نورون ها را تغییر دهد. باز جذب یون پتاسیم در نورون ها و انتشار آن در فضای خارج سلولی برای جلوگیری از تراکم یون پتاسیم کافی نیست و در حال حاضر مشخص شده است که حذف یون پتاسیم از طریق مولکول های ناقل  کانال در غشاهای گلیالی یک عملکرد ضروری آستروسیت ها است.

 

 

پاتولوژی

– مالتیپل اسکلروزیس(MS)

این بیماری شاید شناخته شده ترین بیماری در ارتباط با سلول های گلیال باشد. مالتیپل اسکلروزیس یک بیماری پیش رونده با دخالت قابل توجه سیستم ایمنی است که به طور اولیه بر روی الیگودندروسیت ها تاثیر می گذارد. این بیماری با تشکیل ضایعات چندگانه در سیستم عصبی مرکزی مشخص می شود که در آن میلین تخریب شده و الیگودندروسیت ها می میرند. همچنین آکسون ها به طور نامطلوبی تحت تاثیر قرار می گیرند. دلایل بیماری ام اس به خوبی درک نشده است و هنوز درمان مواردی برای آن شناخته نشده است.

 

– بیماری دندان Charcot-Marie-Tooth نوع یک

بیماری شارکوت ماری توث یک مجموعه ای از بیماری های ارثی است که به دلیل بد کار کردن اعصاب محیطی ایجاد می شود. اکثریت این بیماری ها به علت موتاسیون هایی در ژن های ۵ تایی سلول شوان که کد کننده ی پروتئین های ساختاری میلین یا پروتئین های مرتبط با ارتباط سلول-سلول ٬ سیتواسکلتون یا کنترل رونویسی ژن میلین است ٬ می باشد. در حالیکه اثرات مستقیم بیشتر این موتاسیون ها بی ثباتی و شکست میلین سلول شوان است ٬ تصور بر این است که ناتوانی بالینی بیشتر در ارتباط با آسیب آکسونی در نتیجه ی اختلال در عملکرد طبیعی سلول شوان است.

– تومورها

اکثریت تومورهای بدخیم مغز از سلول های گلیال یا پیش سازهای آنها مشتق می شوند. بیشتر این تومورها دارای اجزای آستروسیتی هستند اما اغلب به دلیل ناهمگنی(heterogeneity) بالا ٬ تعیین منشا سلولی آنها مشکل است. این موضوع مشخص نشده است که آیا میزان فراوانی تومورهای گلیالی در ارتباط با پتانسیل تکثیری موجود در سلول های گلیالی بالغ است یا این که پیش سازهای عصبی چند توان که در حال حاضر وجودشان در سیستم عصبی مرکزی بالغین مشخص شده است اهداف اصلی موتاسیون های بدخیم هستند.

در سیستم عصبی محیطی(PNS) تومورهای سلول شوان در زمینه ی دو بیماری نوروفیبروماتوز(NF) neurofibromatosis نوع ۱ و نوع NF نوع ۲ ایجاد می شود که به دلیل موتاسیون هایی در دو ژن مهم جهت عملکرد سلول شوان که به ترتیب شامل نوروفیبرومین و مرلین است ایجاد می شود. نوروفیبرومین یک پروتئین فعال کننده ی GTP ٬ برای پروتئین های Ra s است در حالیکه تومور سرکوب کننده ی m e r l in اکتین سیتواسکلتون را به پروتئین های تراشامه ای متصل می کند.

– سیگنالینگ و اعمال هومئوستاتیک آستروسیت ها

آستروسیت ها ٬ پتانسیل ترشح یک طیف وسیعی از مولکول های سیگنالینگ شامل یک تعداد زیادی از تعدیل کننده های ایمنی ٬ متالوپروتئازها و اکسید نیتریک را دارند. در این مسیر و با توجه به توانایی بالقوه ی آستروسیت ها برای حذف اسیدهای آمینه ی سیتوتوکسیک نظیر گلوتامات ٬ احتمالا این سلول ها جزء تنظیم کننده های مهم تعداد زیادی از مراحل پاتولوژیکی شامل سکته ی مغزی و شرایط التهابی نظیر بیماری آلزایمر و ام اس هستند.

– آسیب به سیستم عصبی

در صدمات مکانیکی ناشی از حوادث ٬ نظیر آسیب نخاع و عصب محیطی ٬ سلول های گلیال به عنوان تعیین کننده های اصلی ترمیم با بیان مولکول هایی که رشد مجدد آکسون را متوقف یا پیش می برند عمل می کنند. در سیستم عصبی محیطی آکسون ها شانس خوبی برای رشد مجدد پس از قطع یا له شدن عصب را دارند و تعداد زیادی از آنها ممکن است به اهداف صحیحشان برسند و منجر به بازگشت عملکرد شوند. این وضعیت به مقدار زیادی به علت پاسخ قابل توجه سلول های شوان در نقطه ی دور از اعصاب آسیب دیده است. این سلول ها مجددا وارد چرخه ی سلولی می شوند و صفحات میلینی شان را از دست می دهند و مجددا برای اتخاذ فنوتیپ سلول های شوان نابالغ تمایز می یابند که با بیان فاکتورهای تروفیک و مولکول های چسبنده ی یک محیط مناسب ویژه را جهت رشد مجدد آکسونی فراهم می آورند. این وضعیت در سیستم عصبی مرکزی کاملا متفاوت است. در این جا آسیب باعث می شود آستروسیت ها هیپرتروفی شوند و مجددا برای تشکیل زخم گلیالی که سدی را در برابر ترمیم تشکیل می دهند سازماندهی شوند و در این ارتباط هم آستروسیت ها و هم الیگودندروسیت ها فاکتورهایی را بیان می کنند که به طور بالقوه رشد مجدد آکسون ها را متوقف می کنند. این مولکول ها شامل N o g o-A ٬ گلیکوپروتئین مرتبط با میلین ٬ گلیکوپروتئین میلین-الیگودندروسیت ٬ تناسین ٬ و فاکتورهایی مرتبط با کندروئیتین هپاران سولفات هستند. اگرچه در کل دورنمای آینده به عنوان مثال برای درمان آسیب های طناب نخاعی ناچیز است ٬ درمان های جدید شامل خنثی سازی مولکول های مهاری و به کارگیری گلیال های سیستم عصبی محیطی یا دیگر عواملی که ترمیم را پیش می برند شروعی برای حصول نتایج امیدبخش هستند.

 

 

سلول های پشتیبان در بافت عصبی (نوروگلیایاگلوسیت)

انواع نوروگلیا

این سلول ها در انتقال پیام عصبی نقشی ندارند. وظیفه این سلول های غیر عصبی، ترمیم و تغذیه و همچنین حفاظت و پشتیبانی از سیستم عصبی است.

 

سلول های نوروگلیا شامل:

 *آستروسیت. آستروسیت ها فضاهای بین نورون ها را پر می کنند. در شکل ها و اندازه های مختلفی وجود دارند. از ویژگی های این سلول ها داشتن زوائد متعدد است. بسیاری از زوائد آنها در ارتباط نزدیک با عروق خونی هستند که پاهای انتهایی دور عروقی می نامند.

بنابراین احتمال دارد که در نگهداری عروق یا تبادل متابولیک میان نورون ها و دستگاه عروقی نقش داشته باشند.

*الیگودندروسیت که وظیفه ساخت میلین را در دستگاه عصبی مرکزی (CNS) برعهده دارد

*میکروگلیا. این گروه از سلول ها، ماکروفاژ بوده و بیشتر آنها در بالغین دور عروق هستند.

*سلول اپندیمی. این سلول ها دستگاه بطنی مغز و مجرای مرکزی نخاع را مفروش می کنند.

*سلول شوان که در ساختن میلین نورون های دستگاه عصبی محیطی (PNS) نقش دارد

انواع سلولهای نوروگلیای سیستم عصبی مرکزی (CNS) در تصویر زیر:

 

9879846513521521

 

 

سلول های پشتیبان موجود در بافت عصبی مغز

مغز انسان از دو نوع سلول تشکیل شده. نوع اول نورون‌ها (NEURON) یا سلول های عصبی هستند که در زمان

جنینی تشکیل شده و پس از تولد تعداد آنها زیاد نمی شود. اما فعالیت‌های بیشتر ذهنی سبب می شود تا آنها

پربارتر و بزرگتر شوند. نوع دوم سلول‌های مغز سلول های پشتیبان یا نوروگلیا (NEUROGLIA) هستند.                             

اولین دانشمندی که این سلول ها را کشف کرد ویرخف نام داشت که ماده میان بافت عصبی که سلول ها عصبی را فرا گرفته است، را نوروگلیا یا چسب عصب نامید.

تعریف کلی : این سلول ها در انتقال پیام عصبی نقشی ندارند. وظیفه این سلول های غیر عصبی، ترمیم و تغذیه و همچنین حفاظت و پشتیبانی از سیستم عصبی است.

در واقع نوروگلیا بافت پیوندی است که بافت عصبی را حمایت می کند و کار تغذیه و بازسازی اندامک‌های نورون‌ها را به عهده دارند و بر خلاف نورون‌ها می‌توانند تا لحظه مرگ تکثیر پیدا کنند. با حجیم‌تر شدن نورون‌ها، تعداد سلول‌های پشتیبان زیاد شده و با افزایش آن‌ها، نورون‌ها قابلیت بیش‌تری پیدا می‌کنند.

 

دسته بندی سلول های نوروگلیا :

آستروسیت : سلول ها آستروسیت فضاهای بین نورون ها را پر می کنند. در شکل ها و اندازه های مختلفی وجود دارند. از ویژگی های این سلول ها داشتن زوائد متعدد است. بسیاری از زوائد آنها در ارتباط نزدیک با عروق خونی هستند که پاهای انتهایی دور عروقی می نامند. بنابراین احتمال دارد که در نگهداری عروق یا تبادل متابولیک میان نورون ها و دستگاه عروقی نقش داشته باشند.

الیگودندروسیت : این سلول ها وظیفه ساخت میلین را در دستگاه عصبی مرکزی (CNS) برعهده دارند.

میکروگلیا : این گروه از سلول ها، ماکروفاژ بوده و بیشتر آنها در بالغین دور عروق هستند.

سلول اپندیمی : این سلول ها دستگاه بطنی مغز و مجرای مرکزی نخاع را مفروش می کنند.

سلول شوان : که در ساختن میلین نورون های دستگاه عصبی محیطی (PNS) نقش دارد. ( وظیفه ساخت غلاف میلین را در دستگاه عصبی محیطی برعهده دارند ).

 

انواع نوروگلیا :

دو نوع از اين سلولها در مغز وجود دارند سلولهاي نوروگليا يا كوچك هستند كه آنها را ميكروگليا مي نامند و يا بزرگند كه آنها را ماكروگليا مي نامند.

سوال زیست شناسی :

 

نوروگلیا یا سلول‌های پشتیبان را تعریف کنید ؟

درون بافت عصبی به جز نورون‌ها نوعی دیگر سلول غیر عصبی وجود دارد.بعضی از این سلول‌ها به تغذیه‌ی نورون‌ها کمک می‌کنندوبعضی دیگر درپیرامون آکسون‌ها ودندریت‌ها می‌پیچندو آن‌ها را عایق می‌کنند.این سلول‌ها نوروگلیا یا سلول‌های پشتیبان نامیده می‌شوند.

 

 

 

 

 


توجه. برای حمایت از سایت ما و ایجاد انگیزه برای سایت ما برای گذاشتن بیشتر تحقیقات و جواب سوالات کتاب ها بصورت رایگان برای شما  ، بر روی لینک های زیر هر چند بار خواستید (بعد خواندن مطلب یا قبل از آن ) کلیک کنید :

لیست کلیه اقدام پژوهی ها

لیست کلیه تحقیقات و تجربیات ارتقای شغلی دبیران

لیست کلیه پایان نامه ها

لیست کلیه مقالات و تحقیقات

لیست کلیه پروژه های آماری

لیست کلیه پروژه ها کارآموزی و مالی

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 27 آبان 1393 ساعت: 17:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(2)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس