مقاله درباره نوآوری و شکوفایی در آموزش و پرورش
تحقیق و مقاله رایگان
مقاله درباره نوآوری و شکوفایی در آموزش و پرورش
فهرست مطالب
نوآوري و شکوفایی در آموزش و پرورش
اهمیت خلاقیت و نو آوری در آموزش و پرورش
2- ملاكهاي معيارهاي بازشناسي نو و كهنه
3- براي عملي ساختن انديشه يا طرح نو در نظام آموزشي چه شرايطي لازم است؟
راههاي ايجاد و پرورش خلاقيت در دانش اموزان :
نوآوري و شکوفایی در آموزش و پرورش
چکیده
آموزش و پرورش كليد توسعه و پيشرفت همهجانبه جوامع در تمامي ابعاد سياسي، اجتماعي و اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و علمي و فني است. واضح است با توجه به تحولات شگرف در همه ابعاد زندگاني بشر، ديگر آموزش و پرورش با متدهاي كهنه و به عنوان پايهايترين عامل در تحولات جامعه نميتواند خود را از فرايند تحولات نوين امروزي (خاصه در عصر فنآوري ارتباطات و اطلاعات) دور نگهدارد. امروزه بسياري از متفكران و متخصصان تعليم و تربيت كه طرفدار برداشتي نو و ديدي جديد در زمينه اصلاحات آموزشي هستند، براين باورند كه برنامهريزي اصلاحات براي نوسازي و بهگشت شرايط آموزش لازمهاش تجديدنظر اساسي در عملكرد گذشته و كنوني نظام آموزش و پرورش است. زيرا كه در اين صورت ميتوان با ديدي نو و جامع عواملي را كه ركود فعاليتهاي فرهنگي و علمي و شكلگيري دشواريهاي كنوني نظام آموزش و پرورش شده است، شناسايي كرد.
امروزه همه كشورها، با توجه به نقش كليدي تعليم و تربيت در توسعه همهجانبه جامعه و با توجه به رسالت خطير و سترگ نظام آموزشي در بهينه ساختن شرايط زندگي، در تكاپوي آماده سازي مدارس خود در قرن بيست و يكم ميباشند. چرا كه نيازهاي امروزي، سقفي بمراتب بيشتر از نيازهاي ديروزي دارند. در اين راستا مسائل آموزش و پرورش، همگي گوياي آن است كه مسئولان، سياستگزاران، تصميمسازان و برنامهريزان آموزش و پرورش كشورها در سالهاي اوليه قرن 21، تلاشها و فعاليتهاي خود را شدت بخشيده و سرگرم تدوين يا به اجرا درآوردن راهبردها و سياستهاي جديد قرن جاري هستند. و بيجهت نيست، كه در كنفرانسهاي جهاني آموزش و پرورش در سالهاي اخير، آموزش پويا و نوآور كليد ورود و عبور از قرن بيست و يكم توصيف شده است و از آنجا كه اساس تحول در جامعه، تحول در آموزش و پرورش است و با توجه به اعلام امسال به نام سال شكوفايي و نوآوري، مسئله اهميت مضاعف مييابد وچه بهتر كه اين نوآوري در پايهايترين نهاد (آموزش و پرورش) صورت گيرد.
* مفاهيم كليدي:
نوآوري، آموزش سنتي، آموزش و پرورش نوين
مقدمه :
خلاقيت يكي از عالي ترين و پيچيده ترين فعاليتهاي ذهن آدمي است كه تعليم و تربيت بايد بدان توجه كند .
خلاقيت نه فقط به هوش و تفكر بلكه به سازمان شخصيت فرد نيز مربوط مي شود. تربيت آزادانه كودك در وضعيتي كه والدين داراي علايق قوي گوناگوني باشند باعث بروز صفت خلاقيت در كودكان ميشود. از اين رو مساله تربيت كودكان و پرورش استعدادهاي فطري آنان از مسايل بسيار مهمي است كه بايد مورد توجه مربيان و والدين قرار گيرد و معلمان بايستي امكانات تجلي انديشه خلاق را در مدارس فراهم آوردند و دانش آموزان به تدريج مفاهيم اساسي علوم مختلف را بياموزند تا با مسايل زندگي، خلاقانه برخورد كنند و جهان اطراف خويش را در جهت مطلوب تغيير دهنده (1) تصاوير ذهني كه ما به كودكان خود مي دهيم، آينده آنها را شكل مي بخشند. اين تصاوير ذهني بصورت پيشگويي هايي هستند كه به تحقق در مي آيندو تصوير ذهني شما ميزان شاد بودن، مفيد بودن و خلاق بودن كودكتان را شكل مي بخشند، مطمئناً تصوير ذهني شما براي هر يك از كودكانتان بيش از آنچه انجام مي دهيد و يا به آنها مي گوييد در رشد انگيزه خلاقيت و موفقيت آنها در آينده موثر خواهد بود.(2) يكي از سوالاتي كه در چهار دهه گذشته ذهن بسياري از پژوهشگران و انديشمندان تعليم و تربيت را به خود مشغول كرده است اين است كه آيا مي توان خلاقيت را پرورش داد؟
نتايج تحقيق (بودو، تورنس و ...) نشان داده است خلاقيت كه در تمام فعاليتهاي فردي و گروهي انسان مشاهده مي گردد، با شدت و ضعف بالقوه و پرورش پذير در همه انسانها وجود دارد و براي پرورش خلاقيت (سندرز و سندرز) بايد به كودكان و نوجوانان امكان تفكر داد و آنان را از انجام دادن فعاليتهاي قالبي و از پيش تعيين شده تا حد امكان بر حذر داشت .
با توجه به اينكه خلاقيت مي تواند شكننده محدوديتها، بر اندازنده ناتوانيها، شكافنده ناشناخته ها و يابنده نا دانستنيها باشد اين سوال مطرح ميشود كه چه نوع تصاويري مي تواند الهام بخش كودكان در انجام كارهاي خلاق بوده و چگونه مي توان نسلي متفكر و خلاق پرورش داد؟
اهمیت خلاقیت و نو آوری در آموزش و پرورش
در سالهاي اخير نظام هاي آموزش دستخوش تغيير و تحولات زيادي شده است و تغيير در يك قسمت ،قسمتهاي ديگر مثل ارزشيابي را نيز متحول مي سازد ، اين تغيير و تحولات نتيجه طرح و انديشه هاي تازه و نويي است كه اصطلاحا آنرا خلاقيت و نو آوري مي نامند، در دنياي امروز نيازمند سيستم هاي از سنجش و ارزشيابي هستيم كه به هر دانش آموز به ديده حرمت نگاه كند، موهبتهاي طبيعي و انساني اورا بيشتر از آزمونهاي سنتي نشان دهد،بازخوردي مثبت و تكاليفي رشد دهنده به او ارائه كندو باور داشته باشد كه هر دانش آموز قابليت رشد و پيشرفت مداوم را دارد.
اين رويكرد شايستگي فرد را رشد مي دهد و اعتماد به نفس اورا افزايش مي دهد و دانش آموز ياد مي گيرد كه چگونه از آموخته ها در وضعيت دشوار و نا آشنا بكار گيرد كه خود باعث افزايش خلاقيت ، ابتكار و نو آوري فرد مي شود و اين هدف مهم آموزش و پرورش است. به دليل نقايص و كاستي هاي نظام ارزشيابي سنتي و رايج و نارضايتي از نظام ارزشيابي موجود و با توجه به موضوع خلاقيت و نو آوري در ارزشيابي پيشرفت تحصيلي ، براين اساس برنامه ريزان و متصديان امر آموزش برآن شدند تا اصلاحاتي بنيادي در حوزه ي ارزشيابي آموزشي بوجود آورند كه طرح دو نوبتي كردن امتحانات ، برجسته كردن نقش ارزشيابي مستمر، و بالاخره طرح ارزشيابي توصيفي ويژه ي پايه هاي اول ، دوم و سوم ابتدايي را مي توان از جمله نوآوري هاي نظام ارزشيابي آموزشي بر شمرد.
مشكلاتي از قبيل تاكيد زياد بر نمره بعنوان ملاك خوب بودن ، تاكيد بيش از حد بر هوش و حافظه فرا گيران ، مقاومت در پذيرش ايده هاي جديد، به روز نبودن اهداف و محتواي كتابهاي درسي ، عدم آگاهي و شناخت معلمان از اطلاعات و دانش روز و . . . همه از مسائل مبتلا به نظام آموزشي امروز است . اين مسائل يكي ازانگيزه ها وعوامل سوق دهنده ي جدي دست اندركاران آموزشي كشورمان است كه به آموزش و يادگيري علمي ، خلاق ، كاربردي ، مساله محور ، نو آور و مشگل گشا بينديشد.و بدنبال فلسفه آموزش و روشهاي آموزشي باشندكه به نحوه و چگونگي انديشيدن ، حل مساله ، فرآيندهاي فكري ، تفكر نقاد ، خلاقانه و... مي پردازند.
چنين نظام آموزش ويادگيري مستلزم نظام سنجش و ارزشيابي ويزه و مختص بخود است .
به همين منظور از دهه 80 بويژه دهه نو ميلادي سعي در ابداع و ارائه نظام هاي نوين سنجش و تحصيلي و روشهاي نو براي اندازه گيري عملكرد فراگيران و سنجش فرآيندهاي فكري و مهارتهاي حل مساله ، تفكر انتقادي و... شده است . ازجمله اين روشها مي توان به موارد زير اشاره كرد :
ارزشيابي توصيفي - ارزشيابي پرونده اي – ارزشيابي پروژه اي – ارزشيابي از طريق آزمون هاي عملكردي . (اکبری ، مقاله ،اینترنت )
* سوالات بحث
1) نوآوري چيست؟ و چرا نوآوري در آموزش و پرورش امري حياتي است؟
2) ملاكها و معيارهاي بازشناسي نو از كهنه در نظام آموزشي كدامند؟
3) براي عملي ساختن انديشه يا طرح نو در آموزش و پرورش چه شرايطي لازم است؟
4) نوآوري در آموزش را از كجا و با چه گروههايي بايد آغاز كرد؟
1- نوآوري (خلاقيت) چيست؟
نوآوري (خلاقيت) فرايندي است كه در آن فرد نوآور و يا خلاق بدنبال فكر و ايده جديد و يا روش جديد (تحولزا و رو به جلو) براي هر موضوع است.
در فرايند نوآوري، يك پديده به طور دائم و به صورت بيوقفه تغيير و تحول ميپذيرد و خود را با شرايط جديد و نوخاسته تطبيق ميدهد. در اين راستا جامعه نوآور، جامعهاي است كه پويايي ذاتي در سرشت آن قرار دارد. چنين جامعهاي به طور مداوم به نقدو باز توليد خود ميپردازد.
در شرايط نوآوري، خلاقيت و استعداهاي انساني، فرصت بروز و ظهور مييابد و اين به نوبه خود به پويايي ساختارهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و آموزشي و علمي ميانجامد. و اينها چيزي نيست، جز خواستهها و انتظارات عقلاني جامعه براي زيست بهتر.
ضرورت نوآوري در نظام آموزشي
بايد دانست دنياي امروز، دنياي رقابت بر سر خلاقيت و توليد و ابتكار است. در اين راستا بايد در تعليم و تربيت آيندهنگر بود، نيازهاي جديد را شناخت. چرا كه جامعه و انسانها در حال تحول و دگرگوني شتابنده و جهشگر است. بايد انسان را متناسب با نيازهاي متنوع و پيچيده آينده تربيت كرد... آينده را از روي ساختار، اهداف و مسير جامعه از گذشته تا حال پيشبيني كرد و در واقع نوعي جامعه شناسي آيندهنگر داشت. چرا كه فنآوري جديد ارتباطي و اطلاعاتي نقش مهمي را در ارتباط بين اجتماع و آموزش ايفا خواهد كرد... بايد اصلاحات و نوآوري را با حاكم كردن انديشههاي نو و در پرتو انسانهايي با نگرشهاي نو، استمرار داد زيرا كه در عصر جهاني شدن فرصت آن نيست كه با كندي حركت كرد و به عقب برگشت. در اين جهت آموزش و پرورش نقش اساسي و پايهاي دارد و نميتوان فرايند آموزش را از طريق آزمونهاي كليشهاي و محافظه كارانه ايستانگاه داشت و سرمايهها و زمان را از دست داد.
واضح است كه براي ايجاد اين خيزش و نوآوري، نياز مبرمي به كارگزاران فرهنگي نوگرا از جمله دانشگاهيان، معلمان فرهيخته، صاحبنظران مسائل آموزشي، نويسندگان عرصه فرهنگ و آموزش داريم. چرا كه آموزش و پرورش آينده و منطبق با عصر فنآوري ارتباطي و اطلاعاتي به طور حتم متفاوت با خصوصيات فعلي خواهد بود.
در جامعه اطلاعاتي فراصنعتي، مدرسه ديگر فقط به عنوان جلوه اصلي نهاد آموزش و پرورش مطرح نميشود. در چنين جامعهاي، آموزش و پرورش، فارغ از زمان خاص و بيرون از مكان معيني همه جايي و زندگي مدار است نه مدرسه مدار... در چنين جامعهاي وسايل ارتباط جمعي مدرسهاند و در يك مدرسه جامعه، جامعه يادگيري است براي حل مسائل زندگي. بنابراين آموزش آمادگي براي زندگي نيست بلكه استمرار زندگي است. به همين دليل سيستم آموزشي، نميتواند جزيرهاي آرام و دور از مشكلات اصلي جامعه باشد.
2- ملاكهاي معيارهاي بازشناسي نو و كهنه
كهنه بودن به چيزي يا انديشه يا رفتاري اطلاق ميشود كه با شرايط جديد سازگار نباشد و نتواند نيازهاي خود را برآورده كند. در حقيقت اين عدم انطباق با شرايط جديد است كه آدمي را به نوجويي و نوآوري برميانگيزاند... البته اگر هم در جامعه و هم در نظام آموزشي، انطباقهاي لازم صورت نگيرد، ناهماهنگي فزاينده بين آموزش و جامعه، بدون ترديد قالب نظام آموزشي و در مواردي قالب جامعه (ساختارهاي اجتماعي) را درهم خواهد شكست.البته همواره نيازهاي جديدي كه براثر تغيير شرايط زندگاني سر برميآورند. نيازها، انديشهها و ارزشهاي نويني را در ذهن ما پديد ميآورد و ما را به يافتن طرح نو به تكاپو واميدارد.
معيارهاي تمايز نو و كهنه
معمولا جامعه در فرايند تحولات خود همواره با ايدههاي نو و كهنه در مواجهه بسر ميبرد و بسته به شرايط موجود امكان تفوق نوآوري و ياحالت ايستايي و ركود در جامعه بوجود ميآيد كه در جدول زير به پارهاي از معيارهاي تمايز نو از كهنه اشاره ميشود:
ويژگيهاي افراد نوآور (آيندهنگر)
- روحي آفرينشگر و خلاق دارند
- گرايش به عبور از وضع موجود به مطلوب دارند
- به نقد و باز توليد فكري اعتقاد دارند
- روحيه ريسكپذيري (خطرپذيري) دارند
- انديشه را براي خلق انديشه جديد ميخواهند
- روحيه دانشآفريني دارند
- سعي در پالايش ذهني و جايگزيني انديشه نو دارند
ويژگيهاي افراد محافظهكار (گذشتهنگر)
- ايستا و منجمد فكر ميكنند
- در جهت حفظ وضع موجود تلاش ميكنند
- دانش موجود را براي دستيابي به هدف كافي ميدانند
- محتاطانه فكر و عمل ميكنند
- انديشه را براي انديشه ميخواهند
- روحيه دانشپذيري دارند
- به پالايش ذهني و درك انديشه جديد اعتنايي ندارند
3- براي عملي ساختن انديشه يا طرح نو در نظام آموزشي چه شرايطي لازم است؟
واقعيت اين است كه نظام آموزش و پرورش و عناصر سازنده آن را نميتوان يكسره از بيخ و بن برداشت و نظام و عناصر جديد و از جمله برنامهها و روشهاي به كلي نو را سريعا جايگزين آنها كرد. زيرا اولا عناصر اين نظام بهم پيوستهاند و برروي هم تاثير متقابل دارند، ثانيا چنانكه جامعه شناسان معاصر نشان دادهاند، نظام آموزش و پرورش رويهم رفته با نهادهاي اجتماعي ديگر رابطه نزديك و تنگاتنگ دارد و در آنها تاثير ميگذارد و تاثير ميپذيرد وقتي بدون توجه به اين پيوندها و به صرف تقليد از الگوهاي آموزشي جوامع ديگر به تغيير دادن تمام و يا بخشي از نظام مذكور ميپردازيم، مطلوب نيست. بلكه آشفتگيها و سردرگميهاي تازهاي بوجود ميآورد كه ترميم آنها گاه بسيار دشوار مينمايد. بنابراين به نظر ميآيد براي ايجاد شرايط مناسب و ايجاد طرحهاي نو در جهت نوآوري در نظام آموزشي بايد:
- در طراحي طرحها، به نيازهاي امروزين جامعه و در راستاي نظام آموزشي توجه كافي داشت.
- در ارائه طرحها، به نظرات كارشناسانه (كارشناسان اهل فن) به دور از گرايشهاي سياسي و سليقهاي توجه كافي داشت.
- در تدوين طرحها منطبق با تحولات امروزي (خاصه تحولات در فنآوري ارتباطي و اطلاعاتي) عمل كرد و در اين راستا از فنآوريهاي نوين، استفاده بهينه كرد.
- بايد توجه داشت كه برنامههاي آموزشي تدوين شده در صورت كلان و خرد منطبق و هماهنگ با نظام ارزشها و با ساير نهادهاي اجتماعي و فرهنگي باشد.
- در ارائه طرحها براي اصلاحات در ساختار نظام آموزشي، مولفههاي مربوط به آموزش و پرورش را در راستاي هم و همخوان با يكديگر در نظر گرفت.
4- آغاز نوآوري درآموزش
نخستين گام در اين امر، شناخت و بررسي موشكافانه وضع موجود و كمبودها و كاستيهاي آن در مقايسه با وضع مطلوب است. گام بعدي، فراهم كردن شرايطي است كه در آن الگوي نوين (ابزارهاي نرمافزاري) ميتوانند صورت علمي بخود بگيرند. بديهي است كه به دليل كمبودها، نميتوان از الگوهايي كه در شرايط فرهنگي جوامع ديگر ساخته و پرداخته شدهاند، تقليد كوركورانه كرد. گام سوم، آگاه ساختن گروههاي درگير در كار از فايده و ضرورت نوآوري مورد نظر است. چرا كه افرادي كه محافظهكارند و با نوآوري ميانه خوبي ندارند و يا نوآوري را به اشتباه در تضاد با ارزشهاي حاكم (بعلت كجفهمي) برجامعه ميدانند، هيچوقت به متدها و راهكارهاي نوين و كارآمد در برنامهريزيها، تن درنخواهند داد. در راستاي آگاه ساختن گروههاي درگير در برنامهريزي، بايد نهادهاي غيررسمي (خانواده، رسانههاي جمعي و...) را به عنوان نهاد درگير و سازنده در امر آموزش در جريان گذاشت. تجربيات تاريخي در امر آموزش و پرورش نشان ميدهد كه هرگونه نوآوري در نظام آموزشي بيش از آنكه در بدنه نظام آموزشي دگرگوني پديد آورد و نتيجهبخش باشد، بايد در محيطهاي غيررسمي (خانواده، رسانهها، نهادهاي مدني آموزشي) پذيرفته شود.
گروههاي واجد شرايط
برنامهريزيهاي مربوط به نوسازي و نوآوري پس از آنكه هدفمند شدند و شرايط اجراي آن فراهم آمد بايد توسط گروههايي سازماندهي و هدايت شوند. چرا كه به نظر ميآيد در وهله نخست بايد فايده و ضرورت هر كار نو و نوآوري به وسيله كارگزاران آموزشي (معلمان، مربيان) درك و پذيرفته شود. بهتر است در مرحله نخست نوآوري، دلايل و شرايط و شيوههاي اجرايي آن براي صاحبنظران مسائل آموزشي (دانشگاهيان، جامعهشناسان تعليم و تربيت، مربيان آينده، شخصيتهاي فرهنگي و علمي و...) روشن باشد و بوسيله اين گروهها، آگاهسازي گروههاي ديگر جامعه انجام گيرد.
* ويژگيهاي گروههاي نوآوري
- اين گروهها بايد آموزش و پرورش را بشناسند و برمولفههاي تاثيرگذار برآموزش واقف باشند.
- ايمان و اعتقاد به نوآوري در آموزش و پرورش داشته باشند (روحيه محافظهكارانه نداشته باشند)
- بدنه و ساختار (سختافزاري و نرمافزاري) آموزش و پرورش را بشناسند (در بطن نظام آموزشي و در جريان مسائل و مشكلات آموزش و پرورش بوده باشند).
- تجربه كاري و درگيري با مسائل و مشكلات نظام آموزشي را در سطح خرد و كلان دارا باشند (ضمن شناسايي مسائل، راهكارهاي لازم برخورد با اين مسائل را بشناسند).
- از دانش و تخصص لازم در حوزه مسائل و مشكلات آموزش و پرورش برخوردار باشند و تفكر منطقي را سرلوحه برنامه كاري خود قرار دهند.
راههاي ايجاد و پرورش خلاقيت در دانش اموزان :
علماي تعليم و تربيت، روشهاي متعددي براي آموزش خلاقيت پيشنهاد ميكنند كه اغلب مشابه به يكديگر است كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم :
1ـ احترام به عقايد عادي و غير عادي كودكان .
2ـ طرح پرسشهاي برانگيزنده و محرك .
3ـ تشخيص و تميز استعدادهاي كودكان
4ـ دادن آزادي عمل به كودكان (شكوفايي خلاقيت كودكان، ترزا آمابلي، ص 114 )
5ـ احترام به كودكان و ايمان داشتن به توانايي آنها. (تورنس، اسميت، درو )
6ـ تشويق زياد والدين در انجام كارهاي خلاق .
7ـ حاكم بودن ارزشها نه قوانين .
8ـ داشتن تصاوير ذهني مثبت از آينده كودكان خود .
9ـ احترام به تخيلات كودك
10ـ مشاهده اشياء از نزديك و دستكاري آنها .
11ـ تكميل كردن اشياء و امور ناقص، جملات ناتمام، داستانهاي ناقص، نقاشيها و تصاوير نيمه تمام و مبهم .
12ـ تدارك فرصتهاي مناسب يادگيري .
13ـ هدايت كودك به سوالات تازه .
14ـ واداشتن به كنجكاوي و كنكاشهاي ذهني .
«تورنس» اصولي براي توسعه تفكر خلاق از طريق مدرسه ارائه ميدهد :
1ـ حساس كردن دانشآموزان به محركهاي محيطي
2ـ تشويق به دستكاري اشياء
3ـ تشويق عقايد نو
4ـ ايجاد جوي خلاق در كلاس
5ـ آشنا كردن كودكان با فرايند خلاقيت
6ـ ارزشيابي و تشويق يادگيري خود انگيز
7ـ ايجاد فرصت براي تفكر خلاق
8ـ گسترش انتقاد سازنده
9ـ روحيه حادثه جو داشتن
10ـ كسب شناخت در رشتههاي گوناگون
11ـ ارزشمند داشتن تفكر خلاق
نتايج نظرسنجي از تعدادي معلمان در زمينه خلاقيت :
نتايج بدست آمده از نظرات تعدادي از دبيران مجرب، در زمينه عنوان مقاله به شرح زير ميباشد :
- اكثراً معتقدند كه ارتباط مستقيمي بين متون درسي و خلاقيت وجود دارد و محتواي درسي در عين پربار بودن بايد جالب و جذاب بوده و متناسب با نيازهاي فردي و اجتماعي طراحي شود. به روز بودن مطالب درسي، نقش مهمي در ايجاد خلاقيت داشته و زمينهساز و تقويت كننده آن ميباشد .
- نحوه شناسايي دانشآموزان خلاق ميتواند استفاده از روش مشاهده رفتار (يا از طريق مشاهده كارهاي هنري ...) باشد.كه اين از طريق درگيري ذهني دانشآموز نسبت به مطالب درسي، از عملكرد دانشآموز و از طريق ايجاد انگيزه در آنان، طرح سوالات معلم از شاگرد و پاسخ غير معمول شاگرد به سوالات، انجام آزمايش و احترام به عقايد كودكان امكان پذير ميباشد .
- و اما خصوصيات عمده معلمان خلاق را در: علاقه به مطالعه، پر تحرك بوده و فعاليت و پويايي، نوآوري در طرح درس، پشتكار و جديت، استفاده از حداقل امكانات جهت آموزش، داشتن ابتكار در تدريس، دارا بودن اعتماد به نفس، انعطافپذيري، استفاده از فعاليتهاي فوق برنامه (رسمي ـ غير رسمي)، توجه به تفاوتهاي فردي دانشآموزان، استفاده از وسايل كمك آموزشي، منضبط بودن و دانش كافي ميدانند .
نتیجه گیری
نظام آموزشي ما از فقدان بينش علمي در پي اهداف و آرمانهايش رنج ميبرد همانگونه كه صاحبنظران تعليم و تربيت اذعان دارند. بيشك يكي از هدفهاي اصلي آموزش و پرورش بايد پرورش روح علمي در پيگيري اهدافش و ايجاد بينش علمي (دانشآفريني) در نسل نوخاسته باشد. بايد جوهره دانشآفريني را به جاي دانشآموزي در كالبد ذهني و فكري نوجوانان و جوانان جوياي دانشساري و جاري ساخت. بدين منظور بايد آنان را طوري تربيت كرد كه بتوانند در شناخت جهان و عمل در آن، روش و بينش علمي را به كار برند و همچون دانشمندان بينديشند و رفتار كنند، نه اينكه به حفظ كردن دستاوردهاي علمي و پس دادن آن (كه قطعا فاقد نوآوري و خلاقيت است) به هنگام امتحان اكتفا كنند؟!
بديهي است زماني كه كودكان، نوجوانان و جوانان نتوانند در فرايند آموزش، آزادانه و فعالانه مطالب را بياموزند، دوبارهسازي كنند و خلاقانه مطالب را بپرورانند، بينش علمي بوجود نميآيد. پس ما در راستاي دستيابي به يك زندگي سعادتمندانه و براي رويارويي با معضلات روزافزون مادي و معنوي، نيازمند ساري و جاري ساختن بينش علمي (كه لازمه اصلياش نوآوري و خلاقيت است) در ساختارآموزشي هستيم.
منابع:
1) بهروش، علي، (1381)، جامعه شناسي آموزش و پرورش ايران؛ تبريز؛ ناشر مولف
2) تيموري، اكبر، (1362)، مسائل آموزش و پرورش، تهران؛ انتشارات پرهام
3) سيدزاده، حميد، (1375)،نگاهي از عمق به مسائل تربيتي ايران، تهران؛ نشر ستاره
4) قراگوزلو، علي، (1371) آموزش و پرورش (مباني و نظريهها)، تهران؛ انتشارات احياء كتاب
5) غفاري، غلامرضا، (1383)، جامعه شناسي تغييرات اجتماعي، تهران؛ انتشارات آگرا
6) امير تيموري، محمدحسن، (1367)، بنبست اصلاحات آموزشي، تهران، نشر روز
7) جهانخاني، محمد، (1378)، آموزش و پرورش نوين و ويژگيهاي آن، تهران، انتشارات پيام
توجه :
شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 21 آذر 1393 ساعت: 10:35 منتشر شده است
برچسب ها : مقاله درباره نوآوری و شکوفایی در آموزش و پرورش,تحقیق درباره نوآوری و شکوفایی در آموزش و پرورش,اهمیت خلاقیت و نو آوری در آموزش و پرورش,ضرورت نوآوري در نظام آموزشي,راههاي ايجاد و پرورش خلاقيت در دانش اموزان,