سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
تریکینگ یک هنر رزمی نمایشی است که ترکیبی از ورزشهای کاپوئرا(رقص برزیلی) ، بریک دنس(ایروبیک حرفه ای) ، ژیمناستیک ، تکواندو ، ووشو است
در تریکینگ هیچ گونه محدودیتی وجود ندارد
تریکینگ یکی از ورزشهای محبوب و شناخته شده در جهان است
شخصی به نام استیون هو در آمریکای شمالی زندگی میکرد تریکینگ را کشف کرد بعد در قرن 21 چون اینترنت کل دنیا رو گرفته بود آمدن از طریق سایت ها تریکینگ رو به دنیا معرفی کردن که اولین سایت هم این بود www.bilang.com و در این سایت آموزش متنی و تصویری و حرکات زیبا و ... دیده میشد.
یک موسسه به نام NASKA در آمریکای شمالی هست که ورزشهای رزمی نمایشی رو دور هم جمع و ثبت میکنه که تریکینگ هم در اینجا ثبت شده و تورنومنت هایی هم برگزار میکنه!!!
از گروهای بزرگ در جهان میتوان به گروه معروف loop kick
اشاره کرد که هر سال در کشورهای مختلف جهان فستیوال هایی برگزار میکند
در ایران برای اولین بار توسط استاد محمد خلیلی در ارومیه تریکینگ پایه گذاری شد
در ابتدا دقیقا نقطه ی مشخصی برای مفهوم هنر رزم تریک نبود و به طور کلی آن را زیر شاخه ای از ورزش کاراته دانسته بودند . در آن روزها رقبا و کسانی که این رشته را کار می کردند به سادگی حرکات و ضربات تکی و منفرد از ژیمناستیک و بریک دنس را با ادغام حرکات آکروباتیک به حرکات رزمی خود اضافه می کردند. در این سالها ، رقابت بر سر تازه واردان تریک و تحت فشار قرار دادن رقبا برای رسیدن به سخت ترین و خلاقانه ترین حرکات بود . در این دوران تیم هایی در سواحل غربی کالیفرنیا بوجود آمدند که برنامه ها و مراسماتی بر خلاف روال عادی و معمول که در ورزش کاراته بود انجام می دادند. بعد از این دوران تریک رسمیت و مقبولیت یافت و این کار از طریق اینترنت و توسط آقای بیلانگ آغاز شد که این کار با نمایش حرکات انفرادی افراد و زندگی روزمره افرادی که تریک کار می کردند ادامه یافت. این کار ادامه پیدا کرد و محبوبیت سایت و تریک روز به روز افزایش پیدا کرد و کاربران بیشتری در سایت عضو شدند و هر روزه به ویدیوهایی که تریکر ها به سایت اضافه می کردند افزوده شد و این سایت تبدیل به یک انجمن و محل گردهمایی تریکرهای دنیا گشت و نیز در این میان سایت تریک توتوریال هم با حضور خود توانست در قسمت فروم آنلاین خود رابطه ی بهتری بین تریکر ها برقرار سازد . در طول چند سال گذشته حضور در این تجمعات افزایش یافته است و نمی توانیم بگوییم که از سرعت آن کم شده است بلکه علاقمندان روز به روز زیادتر می شوند . به هر حال هیچ نقطه مشخصی وجود ندارد که چگونه حرکت های ساده تریک در ابتدا ، تبدیل به حرکات و فوت و فن های پیچیده ای شده است که هم اکنون ما از آن به عنوان هنر های رزمی تریک یاد می کنیم. در حال حاضر تریک یک پتانسیل بالقوه است و محدودیت در آن وجود ندارد و می توانیم بگوییم تریک مال همه است و خواهد بود
روند توسعه تریکینگ:
برخلاف بسیاری از ورزش ها، تریکینگ دارای قانون و مقررات خاصی نیست و هیچ سازمان یا فدراسیونی بر آن نظارت ندارد و کلیه ورزشکاران آزادند تا هر نوع مانور چشمگیری از توانایی های خود را اجرا کنند. اما گفتنی است نداشتن قانون و قاعده ی رسمی به معنی بی انظباطی این رشته نیست و حرکات آن تعریف شده اند، بلکه منظور، آزاد بودن ورزشکاران در بکارگیری خلاقیت جهت اجرای تکنیک های ترکیبی آن می باشد.
افراد علاقه مند به تریکینگ (به ویژه کسانی که آن را از طریق آموزه های اینترنتی و فیلم های به اشتراک گذاری شده دنبال می کننند) تمایل دارند، تا ابتدا تکنیک های ساده تر را مانند: ۵۴۰ , aerial , kip-up , and backflip را یاد بگیرند و سپس سعی در پیشرفت روند یادگیری خود با فراگیری تکنیک های مشکل تر را دارند. شایان ذکر است، یادگیری برخی تکنیک های ویژه حتما نیاز به مربی داشته و فراگیری و تمرین آن به واسطه ویدیو های اینترنتی توصیه نمی شود.
به طور کلی تریک کاران را می توان به سبک های مختلفی دسته بندی کرد، از جمله:
برخی ترجیح می دهند تکنیک های آن را یاد بگیرند و انجام دهند و صرفا با دید یک تکنیک به آن نگاه می کنند. دسته دیگر ژیمناستیک کاران آزادی هستند، که با زیربنای انعطاف پذیری ژیمناستیکی تکنیک ها را اجرا می کنند( عمدتا حرکات این دسته متمرکز بر ترکیب انواع چرخش هاست)
اما اغلب ترکینگ کاران تمایل دارند که ترکیبی از تکنیک های دو گروه دیگر را باهم اجرا کنند.
ورزشکاران این رشته به طور مرتب برنامه های بدنسازی خود را اجرا می کنند تا بدنشان توانایی اجرای تکنیک های تریکینگ را در هر زمانی داشته باشد.
هنر رزم تریکینگ
تعریف های زیادی وجود دارد که دقیقا هنر های رزمی تریکینگ چیست حقیقت این است که تعریف کلی یک ورزش از نظر تجربیات شخصی متفاوت خواهد بود . تعریف کلی این است که هنرهای رزمی تریکینگ ترکیبی از حرکت های مختلف است که در هنر های رزمی ، ژیمناستیک و بریک دنس به طور دلچسب و زیبا بوسیله تریکر نمایش داده می شود و این باعث منحصر به فرد شدن تریکینگ می شود . تریکینگ محدودیت ندارد و این ورزش به صورت شخصی و انفرادی انجام می شود اگرچه تریکر ها با هم تمرین می کنند و موفقیت هایشان را به طور مساوی با هم جشن می گیرند . تریکرها بعضی اوقات به صورت گروهی هستند و به گروه خاصی تعلق دارند ولی به هر حال گروه از افراد تشکیل شده و موفقیت گروه مدیون موفقیت تک تک اعضای گروه می باشد . شاید مهمترین عامل این باشد که تریکینگ زیر نظر یک ذهنیت قوی از هنر های رزمی برای احترام و نگرش مثبت تاسیس شده باشد
اسم ورزش نسبتا جدید ، غیر رسمی و پرهیجانیه که از ادغام هنرهای رزمی تریکینگ (Tricking) با ورزش هایی چون ژیمناستیک و کاپوئرا و با ایجاد حرکات ترکیبی از سه گروه حرکتی پشتک ها (Flips) ، ضربات پا (Kicks) و حرکات بتری (Twist) به نمایش حرکات زیبا و البته سخت و پیشرفته میپردازه.
بنابراین تریکینگ هزاران حرکت ساخته شده از ترکیب حرکاتی مانند پشتک از ژیمناستیک ، فیلیپینی (Tornado & 540 Kick) از تکواندو ، جوئنتی (Butterfly Twist) از ووشو و دبل لگ (Double Leg) از کاپوئرا رو شامل میشه.
تریکینگ به دلیل اجرای بسیار سریع ضربات پا و ترکیب این ضربات سریع با حرکات پیشرفته آکروباتیکی ژیمناستیک و کاپوئرا به عنوان ورزشی فوق پیشرفته ، از هنرهای رزمی دیگه مجزا شده و در سالهای اخیر همانند فیری رانینگ آنقدر در جهان محبوب شده که ردپاش در تمام فیلم های اکشن ساخته شده در این سال ها قابل رویت هست.
تعریف : شخصی که به اجرای هنر تریکینگ میپردازه تریک استر (Trickster) یا تریکر (Tricker) خطاب میکنند.
در سالهای اخیر تلاش برای قانون مند کردن تریکینگ منجر به دسته بندی شدن حرکات بر اساس مشکلی اجرا و نوع حرکت (حرکات پا مثل 540 ، حرکات چرخشی حول محور افقی بدن مثل وارو ، حرکات بتری و چرخشی حول محور عمودی بدن مثل بی توئیست و حرکات دنسی مثل توماس ) شد
با توجه به تحول شگرفی كه در ملت ایران، به ویژه جوانان به واسطه نفس قدسی و گرم امام به وجود آمد و نقش عظیم ایشان در هدایت انقلاب كبیر اسلامی كه از بزرگترین ثمرات آن، احیای دین در جهان امروز است، بازنگري رهنمودهاي آن روح الهى، ضروری است. ازاینرو، در این مقاله، سعي شده است رابطه امام خمينى(ره) و نسل جوان در رهنمودها،هشدارها، اظهار علاقه و ارادتهای ایشان بررسی شود.
نوبهار جواني زيباترين فصل عمر انسانها است كه گلهاي رشد و بالندگي انسان در آن فصل ميشكفد. بزرگمرداني كه قلههاي كمال را درهم نورديدند، بيشترين استفاده را از روزگار جواني خود كردهاند و گامهاي بلند زندگي خويش را در آن دوران برداشتهاند. عالم رباني حضرت امام خميني از جمله افرادي بود كه هم خود بيشترين بهره را از جواني خويش برد و هم ديگران را از استفاده بهتر از جواني توصيه ميفرمود؛ يكي از ياران امام خميني ميگويد: ماه شعبان خدمت امام رسيدم مفاتيح دستشان بود و ميخواستند دعاهاي مخصوص ماه شعبان را بخوانند تا رفتم دستشان را ببوسم كه مرخص شوم، فرمودند: "هر كاري كه ميخواهي بكني در جواني بكن، در پيري بايد بخوابي و ناله كني. "
جوانيها و عيش و نوشهاي آن بسيار زودگذر است كه من خود همه مراحلش را طي كردم و اكنون با عذاب جهنمي آن دست به گريبانم و شيطان دروني دست از جانم بر نميدارد تا - پناه به خداي تعالي - آخر ضربه را بزند، ولي يأس از رحمت واسعه خداوند خود از كبائر عظيم است و خدا نكند كه معصيت كاري مبتلاي به آن شود.
به تعبير موليالموحدين اميرالمؤمنين عليهالسلام دو چيز است كه جز كسي كه آن را از دست داده، قدرش را نميداند: جواني و تندرستي.
آن پير فرزانه اهميت تكامل در جواني را به فرزند خود حاج احمد آقا چنين متذكر ميشوند: پسرم تا نعمت جواني را از دست ندادهاي فكر اصلاح خود باش كه در پيري همه چيز را از دست ميدهي يا يكي از مكايد شيطان كه شايد بزرگترين آن باشد كه پدرت بدان گرفتار بوده و هست، ـ مگر رحمت حق تعالي دستگير او باشد ـ استدراج است.
در جواني شيطان باطن كه بزرگترين دشمنان اوست، او را از فكر اصلاح خود باز ميدارد و اميد ميدهد كه وقت زياد است، اكنون فصل برخورداري از جواني است و هر آن و هر ساعت و هر روز كه بر انسان ميگذرد درجه درجه او را به وعدههاي پوچ از اين فكر باز ميدارد تا ايام جواني را از او بگيرد و آن گاه كه جواني رو به تمام است او را به اميد اصلاح در پيري سرخوش ميكند... .
هر تغيير روحي نيازمند اراده قوي و عزم راسخ است و فتح قلههاي بلند كمال فقط در سايه چنين عزم و ارادهاي امكانپذير است و چنين اراده محكم و استواري فقط در ايام جواني به دست ميآيد. از سوي ديگر در دوران جواني هنوز اخلاق فاسد و عادتهاي زشت در وجود انسان ريشه ندوانده و به كمك عزم و اراده جواني قابل زوال است بر خلاف پيري كه اراده جواني رو به ضعف ميرود و ريشههاي اخلاق فاسد و عادتهاي زشت در وجود او راسخ ميشود. امام خميني در اين رابطه چنين فرمودهاند: "بر جوانها حتم و لازم است كه تا فرصت جواني و صفاي باطني و فطرت الهي باقي و دست نخورده است، درصدد تصفيه و تزكيه برآيند و ريشههاي اخلاق فاسد و اوصاف ظلمانيه را از قلوب خود بركنند كه با بودن يكي از اخلاق زشت و ناهنجار، سعادت انسان در خطر عظيم است.
و نيز در ايام جواني اراده و تصميم انسان، جوان است و محكم از اين جهت نيز اصلاح براي انسان آسانتر است، ولي در پيري اراده سست و تصميم، پير است، چيره شدن بر قوا مشكلتر است.
يكي از سختترين امور آن است كه انسان، ايام جواني خود را به بطالت گذراند و از ياد حضرت دوست غافل باشد و از كاروان انسانيت به دور مانده در پيري به ياد ايام از دست رفته ناله سر دهد كه:
;افسوس كه عمري پي اغيار دويديم ;از يار بمانديم و به مقصد نرسيديم
;سرمايه ز كف رفت و تجارت ننموديم ;جز حسرت و اندوه متاعي نخريديم
حضرت امام خميني در يكي از نامههاي خود با تذكر اين نكته ميفرمايند:
"بدان كه يك روز... همچون من عقب مانده از قافله عشاق دوست، خداي نخواسته بار سنگين تأسف را به دوش ميكشي، پس از اين پير بينوا بشنو كه اين بار را به دوش دارد و زير آن خم شده است، به اين اصطلاحات كه دام بزرگ ابليس است بسنده مكن و در جستوجوي او جل و علا باش. جوانيها و عيش و نوشهاي آن بسيار زودگذر است كه من خود همه مراحلش را طي كردم و اكنون با عذاب جهنمي آن دست به گريبانم و شيطان دروني دست از جانم بر نميدارد تا - پناه به خداي تعالي - آخر ضربه را بزند، ولي يأس از رحمت واسعه خداوند خود از كبائر عظيم است و خدا نكند كه معصيت كاري مبتلاي به آن شود. " حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام نيز در مناجات خود باحق تعالي چنين زمزمه ميفرمايند:
الهي و قد اَفْنَيتُ عمري في شِرّةِ السّهوِ عنك و اَبْلَيتُ شَبابي في سَكْرَةِ التَّباعد مِنك فلم اَسْتَيقِظْ ايام اغتراري بكَ وَ رُكوُني الي سبيل سَخَطِكَ؛ بارالها! عمر را در حرص و آز شديد و غفلت از تو تباه ساختم و جوانيام را در مستي بعد و دوري از تو فرسودم و در روزگار دليري و گستاخي به تو و قرار گرفتن در راه خشم تو، بيدار نشدم.
امام خمینی(ره) در توصیه به فرزندشان، حاج سید احمد خمینی مینویسد:«فرزندم! با قرآن این كتاب معرفت آشنا شو؛ اگرچه با قرائت آن، و راهی از آن به سوی محبوب باز كن. ... پسرم!دعاها و مناجاتهایی كه از ائمه معصومین(ع) به ما رسیده است،بزرگترین راهنماهای آشنایی با او ـ جلّ و علا ـ است و والاترین راهگشای عبودیت و رابطه بین حق و خلق است و مشتمل بر معارف الهی و وسیله انس با اوست و... وسوسههای بیخبران تو را از تمسك به آنها و اگر توانی از انس با آنها غافل نكند».[1[
رابطه با خدا، فطریترین، اصولیترین، كارسازترین و زیباترین رابطه است. امام خمينى(ره) درباره اين رابطه سفارش ميفرمايد:»دانشگاهها را باید شما رو به خدا ببرید،رو به معنویت ببرید و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم برای خدا خوانده بشود».[2[
ایشان در وصیتنامه خویش به جوانان توصیه میكند:»اینجانب به همه نسلهای حاضر و آینده وصیت میكنم كه اگر بخواهید اسلام و حكومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از كشورتان قطع شود، این انگیزه الهی را كه خداوند تعالی در قرآن كریم بر آن سفارش فرموده است،از دست ندهید».[3]و همچنین میفرماید: «من برای آنكه شما جوانان شایستهای هستید، علاقه دارم كه جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف كنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید».[4[
امام خمینی(ره)، درباره پالایش روح میفرماید: «از حالا كه جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است، جدیت كنید به اینكه هوای نفس را از نفس خودتان خارج كنید»[5] و در جای دیگر میفرماید:«اسلام آنقدر كه با تهذیب این بچههای ما و جوانهای ما كوشش دارد، به هیچ چیز كوشش ندارد».[6[
جذابيتها و ظواهر دنيا آنقدر لذتبخش است كه نه تنها مردم عادى، بلكه بزرگان را به خود جذب میكند و فقط هنر مردان خداست كه میتوانند از این دام رهایی پیدا كنند. امام خمينى(ره) در اين باره ميفرمايد: «توجه كنید كه دنیا را به چیزی نگیرید. توجه كنید كه همه رفتنی هستیم و باید به خدای تبارك و تعالی نزدیك بشویم تا آنجا ما را راه بدهند».[7[
در جای دیگر نیز میفرماید:»اموری كه مربوط به این عالم است، گذراست. زودگذر هم هست و پیروزیها و شكستها و خوشیها و ناخوشیهای این دنیا بیش از چند روزی و مقدار اندكی پایدار نیست. آنچه برای من و شما میماند، آن چیزی است كه در درون خودتان تحصیل كرده باشید. باور كنیم كه خدای تبارك و تعالی حاضر است. باور كنیم كه همه چیز به دست اوست».[8[
امام خمینی در اینباره میفرماید:«بهار توبه، ایام جوانی است كه بار گناهان، كمتر و كدورت قلبي و ظلمت باطنى، ناقصتر و شرایط توبه، سهلتر و آسانتر است».[9[
امام خمینی(ره) با اشاره به تلاش دشمن براي نااميد كردن جوانان و انكار پيشرفتهاي عظيم ملت ايران، تأكید میكرد دشمن میخواهد به جوان ایرانی القا كند كه بدون وابستگی به قدرتها به جایی نخواهد رسید و از این راه، انگیزه حركت و پیشرفت را از ملت و جوانان ایران بگیرد، ولی موفق نخواهد شد. حضرت امام در مورد قدرت سازندگي جوانان بر خودباورى جوانان و خوداتكايي و ابتكار و تلاش علمي آنان تأكيد ميورزيد و ميفرمود: «جوانهای ما اثبات كردند كه میتوانند خودشان عمل بكنند و شما مطمئن باشید كه در درازمدت،شما همه كار میتوانید بكنید. همانطوری كه با شجاعت، ابرقدرتها را خارج كردید، با شجاعت در فرهنگ خودتان كار بكنید و در كارهای خودتان،خودتان عمل بكنید و اتكای خودتان را هر روز به خارج كم بكنید و یك وقتی برسد كه هیچ اتكا به خارج،ما نداشته باشیم و همه چیز را خودمان تهیه كنیم».[10[
ایشان در جای دیگر بر این مطلب تأكید میكند:»ما باید این را بفهمیم كه همه چیز هستیم، و از هیچكس كم نداریم. ما كه خودمان را گم كرده بودیم، باید این خودِ گمكرده را پیدا كنیم».[11[
امروز دیگر مبارزه ما، مبارزه با سلاح و توپ و تفنگ نیست؛زیرا دشمن دریافته است كه ارادههای پولادین ایرانی با این اسلحهها از پای نمینشیند. اكنون مبارزه،مبارزه علمی و تلاش و كوشش در راه تحقق اهداف است. رهبر كبیر انقلاب كه با ژرفنگری خود این انقلاب را به پیروزی رساند، برای ادامه این راه، ما را چنین راهنمایی میكند: «من در اینجا به جوانان عزیز كشورمان، به اين سرمايهها و ذخيرههاي عظيم الهي و به اين گلهاي معطر و نوشكفته جهان اسلام سفارش ميكنم كه قدر و قيمت لحظات شيرين زندگي خود را بدانيد و خودتان را براي يك مبارزه علمي و عملى بزرگ تا رسيدن به اهداف عالي انقلاب اسلامي آماده كنيد».[12[
نیز در جای دیگر میفرماید: «بهترين و مؤثرترين مبارزه با اجنبى، مجهز شدن به سلاح علم و دین و دنیاست و خالیكردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح خیانت به اسلام و مملكت اسلامی است».[13[
امام بر استقلال به اندازه ای بود كه محاصره اقتصادی ایران از سوی امریكا را یك پیروزی برای ملت ایران دانست، تا به این ترتیب، جوانان و متخصصان داخلى، نوآوریها و اختراعات خود را بروز دهند. ایشان در این باره فرمود: «حصر اقتصادى، جوانان ما را بیدار كرد و فهمیدند خودشان باید كار كنند و زحمت بكشند تا احتیاجی به خارج نداشته باشند.» [14] و در جای دیگر فرمود: «فرزندان عزیزم! دیگر این شمایید كه باید هر چه بیشتر كوشش كنید تا نهال آزادی و استقلال كشور را آبیاری كنید».[15[
«شما جوانان... باید با وحدت كلمه، با اسلام،با ایمان از این نهضت تا اینجا كه آمدهاید، از اینجا به بعد هم به جلو بروید. باید همه ریشههای استبداد و استعمار را از این مملكت بكنید. باید این مملكت را پاكسازی كنید... به نیروی شما جوانان باید این مملكت اصلاح بشود».[16[
امام خمینی(ره) در بخشي از وصيتنامه خود ميفرمايد: «از جوانان، دختران و پسران میخواهم كه استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرتها و بیبندوباریها و حضور در مراكز فحشا كه از طرف غرب و عمال بیوطن به شما عرضه میشود نكنند؛ كه آنان چنانچه تجربه نشان داده،جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپیدن ذخایر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی كشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و كشورتان به چیز دیگر فكر نمیكنند و میخواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقبمانده و به اصطلاح آنان، «نیمهوحشی» نگه دارند».
در سفارش به این امر مهم نیز میفرماید: «شما جوانان برومند، شما محصلین ارجمند كه امید من هستید و نوید من هستید، باید در هر جا كه هستید، در هر جایی از ایران كه هستید، باید بیدار باشید، با بیداری از حقوق خودتان دفاع كنید».[17[
امام خمینی(ره) به اثرگذاری دانشگاه بر جامعه كنوني و آينده معتقد بود و نجات كشور از انحرافات را در گرو نجات دانشگاهها ميدانست و ميفرمود:»به همه نسلها توصیه میكنم برای نجات خود و كشور عزیز و اسلام آدمساز،دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرقزدگی حفظ و پاسداری كنید و با این عمل انسانی ـ اسلامی خود، دست قدرتهای بزرگ را از كشور قطع و آنان را ناامید نمایید. ... . پس اكنون كه دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاكسازی است، بر همه ما لازم است با متصدیان كمك كنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف كشیده شود و هر جا انحرافی به چشم خورد، با اقدام سریع به رفع آن كوشیم. و این امر حیاتی باید در مرحله اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانش سراها انجام گیرد كه نجات دانشگاه از انحراف، نجات كشور و ملت است».[18[
ایشان در ادامه به جهت تأكید بر این مطلب میافزاید: «وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است كه خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و كشور و ملت خودشان مصون باشد».[19[
از نقشههایی كه دشمنان ما پس از شكست باورنكردنی برای ما كشیدند، تلقين روحيه یأس و نااميدی در ميان ملت، به ویژه جوانان است تا به آنها القا كند نمیتوانند كشور را بدون وابستگی به غرب اداره كنند. امام با هوشيارى، همیشه به ملت امیدواری میداد و آنها را از ناامید شدن منع میكرد: «یكی از جنود ابلیس، یأس است، در اموري كه انسان بايد با اميد و طمأنينه و تسليم عمل بكند و شياطين ايجاد یأس ميكنند و با ايجاد یأس جوانهاي ما را در آن مسائلي كه بايد تصميم جدي پيش بروند، گاهی سست میكنند».[20[
امام خمینی(ره) ميفرمايد: «شما جوانان تحصیلكرده در هر جا هستید، وظایف خطیری دارید. وظیفه دفاع از اسلام كه به عهده هر فرد مسلم است، وظیفه دفاع از میهن و استقلال آن، وظيفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشرى. بكوشید و خود به احكام اسلام عمل كنید و دیگران را وادار به عمل كنید و پردههای ضخیمی كه كجروان بر چهره نورانی اسلام افكندهاند را برطرف كنید. باید اشخاص و طلاب جوان كه مشغول به تحصیل هستند، علاوه بر تحصیل، بروند و تبلیغ كنند».[21[
امام خمینی(ره) دراينباره ميفرمايد:»بر شما جوانان ارزنده اسلام كه مایه امید مسلمین هستید، لازم میباشد كه ملتها را آگاه سازید و نقشههای شوم و خانمانسوز استعمارگران را برملا نمایید.»[22] ایشان و در جایی دیگر میفرماید: «بر شما جوانان روشنفكر است كه از پا ننشینید تا خوابرفتهها را از این خواب مرگبار برانگیزانید، و با فاش كردن خیانتها و جنایتهای استعمارگران و پیروان بیفرهنگ آنها، غفلتزدهها را آگاه نمایید».[23[
«لازم است طبقات محترم روحانی و دانشگاهی با هم احترام متقابل داشته باشند. جوانان روشنفكر دانشگاهها به روحانیت احترام بگذارند...؛ چنانكه روحانیون محترم باید به طبقه جوان روشنفكر كه در خدمت اسلام و كشور اسلامی است و به همین جهت مورد حمله عمال اجانب است، احترام گذاشته، آنها را چون فرزندانی عزیز و برادرانی ارجمند بدانند».[24[
با توجه به تحول شگرفی که در ملت ایران، به ویژه جوانان به واسطه نفس قدسی و گرم امام به وجود آمد و نقش عظیم ایشان در هدایت انقلاب کبیر اسلامی که از بزرگترین ثمرات آن، احیای دین در جهان امروز است، بازنگری رهنمودهای آن روح الهى، ضروری است از این رو پایگاه خبری تحلیلی خط اول بر آنست تا هرروز گوشه ای از وصایای امام رحمت الله را منتشر نماید.
امام خمینی ( ره) فرمودند: از نقشه های موذیانه دشمنان در محیط های آموزشی آن است که جوانان و نوجوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خود منحرف کنندو به سوی شرق یا غرب بکشانندو دولتمردان را از بین آنان انتخاب کنند و این بهترین راه برای عقب نگه داشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه است . اینجانب به همه ی نوجوانان و جوانان وصیت می کنم کشورتان را از آسیب نگه دارید و با جان و دل کوشش کنید و با این عمل انسانی اسلامی خود دست قدرتها ی بزرگ را از کشور فطع و آنان را ناامید نمائید.
آنچه كه از تنظيم خانواده به اذهان عمومي متبادر ميشود, كنترل و ايجاد محدوديت در زايش است. رشد جمعيت در دهههاي گذشته, برخورداري از امكانات بهداشتي و غيره, جوامع و سازمانهاي مختلف را به توجيه و ترويج اين امر وا داشته است. ليكن حقيقت تلخي كه اخيراً گريبانگير بسياري از كشورهاي توسعه يافته گرديده, تقليل و سير معكوسي است كه در زاد و ولد جوامع صورت ميپذيرد و عواقبي كه به تبع اين مشكل دولتمردان را به چارهسازي و توسل به توجيهات لازم فرا ميخواند.
در كشورهاي جهان سوم هنوز روي مسأله «كنترل مواليد» بشدت تبليغ و برنامه ريزي و فرهنگ سازي ميشود. سؤال واقعي اين است كه چگونه بايد در اين قضيه به حد تعديل فراي از افراط و تفريط رسيد. مقاله حاضر ميكوشد اين مسأله را از ابعاد مختلف مورد ارزيابي قرار دهد؛ بويژه كه در انديشه ديني مسأله تنظيم خانواده فقط از بعد ظاهري آن مورد توجه قرار نميگيرد؛ بلكه از آن جهت كه شاكله ارزشهاي معنوي و شخصيت حقيقي افراد حاصل توجه به تعادل و حاكميت سامانگيري و سامانپذيري و تنظيم واقعي خانواده است. بر اين اساس, پردازش موضوع امري ضروري است.
آنچه كه از تنظيم خانواده به اذهان عمومي متبادر ميشود, كنترل و ايجاد محدوديت در زايش است. رشد جمعيت در دهههاي گذشته, برخورداري از امكانات بهداشتي و غيره, جوامع و سازمانهاي مختلف را به توجيه و ترويج اين امر وا داشته است. ليكن حقيقت تلخي كه اخيراً گريبانگير بسياري از كشورهاي توسعه يافته گرديده, تقليل و سير معكوسي است كه در زاد و ولد جوامع صورت ميپذيرد و عواقبي كه به تبع اين مشكل دولتمردان را به چارهسازي و توسل به توجيهات لازم فرا ميخواند.
در كشورهاي جهان سوم هنوز روي مسأله «كنترل مواليد» بشدت تبليغ و برنامه ريزي و فرهنگ سازي ميشود. سؤال واقعي اين است كه چگونه بايد در اين قضيه به حد تعديل فراي از افراط و تفريط رسيد. مقاله حاضر ميكوشد اين مسأله را از ابعاد مختلف مورد ارزيابي قرار دهد؛ بويژه كه در انديشه ديني مسأله تنظيم خانواده فقط از بعد ظاهري آن مورد توجه قرار نميگيرد؛ بلكه از آن جهت كه شاكله ارزشهاي معنوي و شخصيت حقيقي افراد حاصل توجه به تعادل و حاكميت سامانگيري و سامانپذيري و تنظيم واقعي خانواده است. بر اين اساس, پردازش موضوع امري ضروري است.
واژگان کليدی
تنظيم خانواده، کنترل موالید، تعدیل و تعادل، تکثیر نسل، فقه اجتماعی پویا، سقط جنین، پیشگیری زاد و ولد، عزل نطفه
خانواده, واحد بنيادين جامعه و كانون اصلي رشد و تعالي انسان است و توافق عقيدتي و آرماني در تشكيل و تنظيم خانواده زمينهساز اصلي حركت تكاملي و رشد يابنده انسان است؛ از اين رو, فراهم كردن امكانات جهت نيل به اين مقصود از وظايف حكومت اسلامي است.
از سوي ديگر خانواده پايگاه طبيعي حفظ سنتهاي ملي, مذهبي و نگاهبان تمدن قومي و بهترين شيوه علمي ايجاد و تربيت كودكان است و جامعه بايد از آن حمايت كند. حمايت و تربيت كودكان بعنوان تكليف پدر و مادر در صورتي قابل اجرا و مفيد است كه اين دو اتحادي با دوام داشته باشند و رشتهاي استوار پيوند ميان همسران را تضمين كند.
اسلام تا جايي به خانواده اهميت داده است كه در قوانين شريعت, تعادل بين روابط و حتي تعداد اعضاي خانواده, ويژگيهاي ارتباطات تربيتي, وراثتي و اجتماعي و فرهنگي را مورد توجه قرار داده است. اين مورد در سور متعدد بقره, نساء, نور, طلاق و آيات فراوان قرآن ذكر شده است. همه اينها براي حفظ كانون گرم خانواده است. در آيهاي از قرآن بحث تكثير و توالد و حفظ تقوا نه تنها به اهل ايمان بلكه به همه اقشار توجه داده شده است؛ «يا ايها الناس اتّقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منها رجالاً كثيراً و نساء فاتقوا الله الذي تساءلون به و الارحام ...» (نساء, 1).
ابتداي آيه در مورد تكثير ولد است و تقوي در خصوص خانواده, هم در ابتداي آيه و هم در آخر آيه مورد تأكيد واقع شده است. جايگاه ارحام و ازدياد آن و تكثير نسل در زمره موارد تبيين اين آيه است. دين مبين اسلام كه به همه ابعاد وجودي انسان توجه دارد و براي هر كدام برنامههايي تدوين نموده, در آيات و احاديث متعددي به تقدس بنيان ازدواج پرداخته و راهنماييهاي ارزنده جهت حفظ و تداوم و استحكام آن ارائه داده است. واقعيت اين است كه خوشبختي را فقط در زندگي خانوادگي بايد جستجو كرد.
دغدغه ديگر اين است كه زمين براي بندگان صالح است و بايد نسل صالح و سالم را به جوامع ارائـه دهیم. طبق ایـن آیه هدف از تشکیـل خانواده شاکلـه یک نسل صالح را آغازیدن است و میتوان اهداف آن را، 1- استحکام نظام خانواده بر اساس ارتباط درست میان افراد آن و سلامت اجتماعات بشری؛ 2- توالد و تناسل بر اساس نسل سالم که این امر در گرو بهداشت روان و اندیشه و نیز سلامت جسم است تا کمالی که در انسان است در شاکله مناسب خانواده صحيح شکل گیرد؛ 3ـ اقتدا به شیوه انسانهای شایسته؛ 4ـ حفظ عفت و پاکدامنی؛ 5ـ قوام بخشی به دوستی، محبت و عشق؛ 6ـ بهداشت معنوی، سلامت، بهداشت در بعد جسمانی و مادی افراد در خانواده.
حقوق نیز در بخش خانواده چندان در قلمرو نفوذ اخلاق و مذهب است كه گفته ميشود نقش دولت محدود به تضمين قواعد اخلاقي حاكم بر خانواده است و قانونگذار در وضع قواعد آن آزادي ندارد و هدف حقوق اسلامي كه منشعب از فقه غني اسلام است حفظ مصلحت خانواده و فرزندان است و ميخواهد اين كانون عاطفي و تربيتي را از گزند خودخواهيها مصون دارد, هر چند به بهاي كاستن از آزاديهاي فردي باشد؛ زيرا خانواده واحد بنيادين جامعه اسلامي است و هدف قوانين پاسداري از قداست آن و استواري روابط خانوادگي است.
طبع خانواده با حقوق و احكام آمرانه آن سازگار نيست و اثر قوانين در ايجاد نظم در خانواده ناچيز است. پس اگر در پي آن باشيم كه سنتها را دور افكنيم و قانون را جايگزين آن سازيم, در واقع خانواده را ميان تهي ساختهايم.
البته نقش حقوق را در تنظيم خانواده نبايد انكار كرد. زيرا كساني هم هستند كه با هيچ منطقي جز زور و اجبار تسليم نميشوند؛ درباره اينان تنها حقوق ميتواند حداقلي از نظم و عدالت را مستقر سازد. ولي آنچه گاه از نظر دور ميماند اين است كه آخرين و ناقصترين حربه را نبايد در اولين گام در مورد خانواده و مسائل آن اعمال نمود.
انسان براي زيستن و انجام فعاليتهايش در اجتماع نياز به محيطي سالم و ابزاري براي رشد و ارتقا دارد, دستورات اسلام و ساير اديان الهي از سوي خداوند عالم حكيم و سرچشمه فياض وحي براي راهنمايي و هدايت بشر و رفع مشكلات او صادر گشته است. انتظار از دين حكم ميكند كه مشكلات جامعه را بتوان با استناد به منابع ديني بر طرف نمود؛ يكي از اين موارد, مسأله تنظيم خانواده است.
از نظر اصولي و تئوري, اديان گوناگون و مذاهب اسلامي به مسأله ازدواج و تكثير نسل, اهميت بيشتري ميدهند و رغبتي به كنترل و پيشگيري ندارند؛ اما اين ادعا كه عقايد ديني مانع تقليل مواليد هستند, سخني دور از واقع بيني و حقيقت است؛ زيرا تأكيد اسلام بر تكثير, نسل صالح و افزايش جمعيتي است كه زمينهساز «اَنّ الارضَ يَرثِها عبادي الصالحون» باشد.
ليكن اگر جامعهاي از نظر امكانات مادي و معنوي توانايي دارد انسانهايي لايق و مثمر ثمر براي جامعه و مايه فخر و مباهات اسلامي تربيت كند ميتواند افزايش نسل را تبليغ نمايد, كارشناسان ناهنجاريهاي محيط زيست, آلودگي هوا, ركود آموزش و افت سطح تحصيلي, مشكلات متعدد اقتصادي, كمبود منابع زميني و غذا و ... را مشكلات واقعي ميدانند كه حيات جوامع انساني را به خطر انداخته است. علما و انديشمندان ديني در خصوص مسأله تنظيم خانواده دو گروه هستند. عدهاي به پيروي از نظرات كارشناسان اقتصادي جمعيتي و جامعه شناسي با استناد به تعدادي آيات و روايات و مسؤوليت پدر و مادر و اجراي حقوقي كه بر عهده آنهاست, تنظيم خانواده را امروزه امري ضروري ميدانند و عدهاي ديگر از صاحبنظران ديني با آنان مخالفند و با ارائه دلايلي تنظيم خانواده را رد ميكنند.
تنظيم در لغت به معني ترتيب و آراستگي، انتظام و ترتيب دادن است (دهخدا, 1344, ذيل واژه). از مفهوم اصطلاحي بر ميآيد كه ما بايد در جهت اعضاء و افراد خانواده مطابق امكانات برنامهريزي كنيم. و براي اين تنظيم فرهنگسازي نيز نماييم. نقش دولت هم اين است كه بايد در حد توان امكاناتي در اختيار خانوادهها قرار دهد تا زمينهساز تعادل و رشد مناسب گردد. اصل در انديشه اسلامي, تشكيل خانواده, ايجاد نسل صالح و زاد و ولد است. نسلي كه قابليت عمران و استخلاف در زمين را از سوي كردگار داشته باشد.
مواليد در لغت به معني فرزندان، نبات و حيوانات است (دهخدا، 1344، ذيل واژه). و در اصطلاح توليد و تكثير نسل صالح و كاراست.
كنترل مواليد از دو نگاه متقابل بحث تنظيم و كنترل مواليد در جوامع فعلي از دو جنبه مقابل هم مطرح است. در جوامع به اصطلاح پيشرفته بويژه در دنياي غرب يكي از معضلاتي كه امروزه رخ نموده و دولتها را به فكر جمعيت خود در دهههاي بعد انداخته است كه متأسفانه به سبب افراط در اين ناحيه, بيتوجهي به كانون خانواده, مسأله كثرت انحلال و طلاق و عدم رغبت به سوي تشكيل آن در سنين جواني و عدم توجيه لازم در زمينه نقش خانواده در ساماندهي شخصيت افراد و جامعه پيش آمده است. توسعه نگرشهاي فمينيستي و بيرغبتي زنان به مسووليت هاي مادري و همسري, توسعه آزادي جنسي و بي بند و باري و كاهش ميزان ازدواج و مواردي ديگر از اين قبيل دست به دست هم داده و سبب شده بسياري از كشورها كه دهههاي قبل مسأله كنترل مواليد و شعار فرزند كمتر را مطرح ميكردند, امروزه جهتگيري عكس داشته باشند و افراد جامعه را به تشكيل خانواده و به دنيا آوردن فرزند حتي بطور موقت ترغيب و تشويق نمايند و حتي براي مرداني كه ميخواهند پدر شوند مرخصي زايمان اختصاص دهند. آمار فزاينده در اخبار روزانه حاكي از نگراني فراوان در اين گونه كشورهاست. و اينكه جمعيت جوان كشورها رو به نقصان و ميزان ميانسالان و يا كهنسالان بيشتر از ميزان جمعيت جوان است.
1ـ افزايش30 درصدي ميزان طلاق نسبت به سال1970, كاهش40 درصدي ميزان ازدواج از همان سال و صعود سرسامآور ميزان كودكان نامشروع از 5 درصد در سال 1940 به 33 درصد در حال حاضر.
2ـ بيرغبتي عمومي به فرزندآوري و كـاهش چشمگير رشد جـمعيت و تهديد نيروي كارآمد جوان در آينده بويژه در كشورهاي اروپايي.
3ـ افزايش تعداد خانوارهاي علاقهمندي كه سرپرستي آنها را زنان بر عهده دارند از 3 ميليون مورد در سال 1970 به 8 ميليون مورد در حال حاضر.
4ـ علي رغم افزايش30 درصدي كل جمعيت از 5/25 ميليون به 25 ميليون كاهش پيدا كرده است تنها حدود نيمي از فرزنداني كه داراي والدين ازدواج كرده هستند با هر دو والدين حقيقي خود زندگي ميكنند. بقيه يا با يكي از آنها كه مجدداً ازدواج كرده بسر ميبرند يا با ناپدري و نامادري زندگي ميكنند و خانواده ميدان كارزاري شده است كه در آن والدين بر سر هزينههاي نگهداري از فرزند و حق ملاقات با او به ستيز با يكديگر ميپردازند.
5ـ عبرتآميز است كه 87 درصد كساني كه در زندانهاي آمريكا بسر ميبرند يا اصلاً نميدانند پدرشان كيست و يا سالهاست كه هيچگونه تماس با پدر خود نداشتهاند.همچنين زنان مطلقه به نسبت همتايان متأهل خود بيشتر مستعد پذيرش ديدگاههاي فمينيستي ميباشند. بحران خانواده در زندگي اقتصادي نيز بروز و ظهور داشته است. فروپاشي خانواده عامل ايجاد شكاف ميان غني و فقير است. به اين ترتيب كه ثروتمندان اكثراً از خانوادههاي با ثبات برميخيزند و فقرا معمولاً محصول خانوادههاي داراي سرپرست زن هستند. در زمينه دارا بودن يا ندار بودن, ثروت كمتر از نحوه زندگي خانوادگي دخيل است. بدون هيچ شبههاي فساد خانواده معضل شماره يك اجتماعي در آمريكاست. با اين حال بسياري منكر اين واقعيت ميشوند و استدلال ميكنند كه حقوقي كه زنان امروز بدست آوردهاند, آزاديي را كه قبلاً هرگز نداشتهاند به آنان داده است. اما فرزندان داراي يك تريبون سياسي نيستند. اين خودخواهي كه مادر يا پدر به دنبال آن هستند, اثر مخربي بر كودكان دارد؛ در عصر لذت آني, كودكان غالباً در محاسبات به فراموشي سپرده ميشوند. فرزندان نامشروع كارآيي مدارس را كمتر و خيابانها را ناامنتر ميسازند. آزادي براي طلاق آسان, اغلب منجر به قطع روابط دوستي و همسايگي ميشود و شبح فروپاشي خانـواده, بيمـيلي به تشكـيل خانواده و ترس از ازدواج و بچهدار شـدن را دامن ميزند (محمدي, 1383, ص45).
حيات بشر در روي زمين با خلقت آدم ابوالبشر و هبوط او و زندگي مشترك با حوا آغاز شده است. توليد و تكثير نسل از همان زمان شروع شد و تا مدتهاي مديد ادامه يافت, در زمانهاي قديم هيچ وقت مشكل جمعيت به حدي نرسيده بود كه انسان را به فكر كنترل آن وادارد. بين منابع بالقوه و بالفعل زمين كه مورد نياز و استفاده بشر بود, و مواهب طبيعي و جمعيت انساني توازن نسبي وجود داشت، و از طرف ديگر, كنترل طبيعي جمعيت با عواملي چون زلزله, سيل, آتش فشان و ... وجود داشته است.
مسأله كنترل جمعيت يا تنظيم خانواده كه در بسياري از كشورهاي جهان اجرا ميشود, يكي از مسائل اجتماعي دو قرن اخير است كه خصوصاً پس از جنگ جهاني دوم بصورت جهاني مطرح شد, اصولاً مسأله تنظيم خانواده مسألهاي نيست كه مطلقاً قابل طرد يا قبول باشد؛ بلكه با توجه به شرايط جامعه و هدفهاي آن در زمينههاي مختلف ميتوان درباره اين موضوع فكر كرده, اظهار نظر نمود.متأسفانه شرايط كنوني زندگي اجتماعي به ويژه كشورهاي در حال رشد و جهان سوم مسائلي را براي مردم پيش آورده و نيازها و خواستههايي را طلب كرده است كه بسيار متفاوت با گذشته ميباشد. برخي از اين مسائل مانند توجه بيشتر به تغذيه, بهداشت, درمان و آموزش جنبه مثبت نيازها و خواستهاست, اما نكته مهمي كه وجود دارد، گرايش به ضروري دانستن آنها در زندگي فردي و اجتماعي خانواده است كه خواه ناخواه موجب دگرگوني در رفتار و تنظيم برنامه زندگي آنها شده است, در نتيجه شكل زندگي و رفتار مردم نسبت به مسووليت پذيري و داشتن فرزند تغيير يافته است.
در سال 1878 آني بيزانت كتابي تحت عنوان «قانون جمعيت» نوشت كه بر اساس افكار مالتوس تنظيم يافته بود و درباره تنظيم نسل بحث ميكرد.
در سال 1885 خانم دكتر ايتاچاكوبس؛ در هلند «جمعيت مالتوس» را تشكيل داد كه هدف آن تنظيم نسل بود؛ در حال حاضر اين جمعيت به فعاليتهاي خود ادامه ميدهد.
در سال 1911 در آمريكا «ويليام رابينسون» درباره تنظيم نسل و اهميت آن سخنراني كرد و در سال 1931 سرانجام جمعيتهاي مختلف تنظيم نسل بهم پيوسته, جمعيت واحدي به نام جمعیت تنظیم نسل را به وجود آوردند. در همین سال در بوداپست, ژنو و پاریس، مرکزی به همین منظور تأسیس گردید (شهبازیان, 1377, ص65). و در سال 1948 زمامداران ژاپن به علت کثرت و افزایش جمعیت، قانون حمایت از خانواده را از تصویب گذراندند و به مردم حق دادند که به علتهای اقتصادی یا جسمی از آوردن فرزند جلوگیری کنند (همو). سابقه کنترل جمعیت به نظریه مالتوس بر میگردد. وی در سال 1797 میلادی کتابی به نام «رساله در اصل جمعیت» منتشر کرد که پس از آن در سالهای 1803 تا 1821 میلادی به صورت مستدلتر از چاپ نخستین, پنجبار تجدید چاپ گردید.
با گذشت زمان این نظریه در جهت جلوگیری از رشد جمعیت تقویت گردید، زیرا از سال1830 تا سال 1930 یک میلیارد نفر بر جمعیت قبلی جهان افزوده شد و تا سال 1960 یک میلیارد دیگر اضافه گشت و تا سال 1975 یعنی در مدت 15 سال جمعیت جهان به چهار میلیارد رسید (بهشتی، 1973م، ج1، ص 253).
یکی از مشکلات اجتماعی که جامعه ایران به ویژه طی دو دهه گذشته با آن دست به گریبان بوده، رشد نامتناسب و بیرویه جمعیت نسبت به امکانات موجود در جامعه حاکم است. افزايش چشمگير زاد و ولد از يك سو و عدم توجيه كافي در ناحيه فرهنگ بهرهوري از مواهب طبيعي و انساني و محدوديت منابع مالي و امكانات رفاهي از سوي ديگر, مشكلات بسياري را هم در قلمرو عمومي, يعني برنامهريزيهاي توسعه اقتصادي و فرهنگي و هم در حوزه خصوصي، معيني تنظيم امور خانوادههاي ايراني پديد آورده است.از سوي ديگر در ناحيه تعامل ميان فرهنگها، و به ويژه سلطهگري و توسعه فرهنگ غرب و نفوذ فرهنگ بيگانه در ايران مشكلاتي را در راه حركت از سنت به مدرنيزه شدن ايجاد نمود كه تأثيراتي را در خانواده و توالد نيز به دنبال داشت. از طرف ديگر، واقعيتها حاكي از آن است كه اكثريت قريب به اتفاق مردم ايران خواهان آن هستند كه امور اجتماعي خود را به گونهاي تنظيم كنند و سامان بخشند كه با قوانين اسلامي و موازين شرعي مغايرت نداشته باشد، آنان اين پايبندي را بخشي از هويت تاريخي و فرهنگي خود ميشمارند مسائلي كه در زمينه بهداشت و تنظيم خانواده پيش آمد، شناسايي حكم اسلام در اين زمينه را ضروري نمود و سؤالاتي از اين قبيل مطرح شد، به كار بردن عوامل ضد باروري بخصوص قرصهاي ضد بارداري از نظر اسلامي جايزاست يا نه؟ آيا عقيم كردن پدر يا مادر به وسيله ابزارهاي گوناكون پزشكي جايز است؟ حكم سقط جنين در مراحل گوناگون از نظر اسلام چيست؟ آيا اصولاً فكر كم بچه داشتن بر خلاف آنچه ما از اسلام ميدانيم، نيست؟
رواياتي از پيغمبر اكرم وارد شده است مثلاً آن حضرت فرمود: اكثروا الولد, اُكاثربكم غداً؛ «فرزند زياد بياوريد, من فردا به شما با داشتن امت بزرگ و پرجمعيت بر ديگران مباحات ميكنم (الحر العاملي, 1414ه, ج21, ص358).
ما بايد در فرهنگ ديني, بومي، استقلال و خودباوري فكري, كار كنيم و سرمايهها و توانمنديهاي نسل خود را بشناسيم. تنظيم خانواده را ميتوان نظم و سامان دادن به تعداد اعضاي خانواده در حد امكانات خانواده و جامعه؛ لذا بحث تنظيم و كنترل دو چيز مجزا از يكديگر است بحث از تنظيم, نظم و ساماندهي به توالد و تكثير است نه فقط كنترل؛ حال سؤال اين است كه اصل در اسلام كنترل است يا تكثير؟ خداوند در قرآن ميفرمايد «و كذلك جعلناكم أمه وسطا لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا» (بقره, 143).
با توجه به مفاد اين آيه ميتوان نتيجه گرفت كه تعادل و ثبات و سلامت خانواده را بايد در نظر گرفت اصل اولي در اسلام تكثير نسل و ساماندهي به اين تكثير و به نظم در آوردن اعضاي خانواده است؛ بطوري كه تكاملش كامل گردد و نسل صالحي به جامعه ارائه دهد. لذا در تعابير روايي فقط مسأله تكثير بدون دغدغه ديني و تربيتي نيست. قبل از تشكيل خانواده ميفرمايد «اختارُوا لنطفكم فَاِنّ العرقَ دساسً» (الحرالعاملي، 1414ه، ج 14، ص 105). يعني مسأله فرزندآوري و توليد نسل از جايگاه والايي برخوردار است كه تمام مراتب زندگي طرفين را متأثر مينمايد؛ از آن جمله انتخاب همسر و رعايت ارزش مداري زوجين براي تربيت و فرزندآوري صحيح.
آری وقتی که دو انسان مسلم و متعهد با هم بنای همسری و تشکیل کانون الفت مینهند واحدی پر خیر و برکت را در جامعه تشکیل میدهند، در نتیجه خدمات ارزندهای به جامعه میدهند؛ که یکی از شاخههای آن پروراندن فرزندان صالح و پاک است لذا درهای رحمت بسوی خانواده و فرزندان و نسل و محیط اجتماع گشوده میشود (مشکینی، 1359، ص18).
هدف ازدواج در اسلام تكامل روح و جسم و خوشبختي زوجين ميباشد و آوردن فرزند برای کامل کردن هر چه بیشتر آنها و سهیم کردن فرزند در این خوشبختی است (روحانی، 1355، ص9).
تداوم و استواری خانواده بر فرزند داری بنا شده است؛ زیرا یکی از اهداف زناشویی در تعالیم اسلامی داشتن فرزند است و در احادیث پیامبر و ائمه معصومين عليهم السلام به همین معنا اشاره شده است؛ به گونهای که از مجموع احادیث، اصلی ثابت را در تعالیم اجتماعی اسلام میتوان استنباط کرد.
داشتن نسل از مقاصد ازدواج است و حتی توصیه شده است آدمی برای داشتن نسل دعا کند و آن را از خدا بخواهد، حضرت یعقوب به فرزندش دستور داد زن بگیرد. به این امید که خدا از او نسلی پدید آورد که زمین را از ذکر خدا گران بار کند.
امام سجاد(ع) فرمود: فرزند خوب چیزی است که اگر بماند دعای بعد است. اگر بمیرد شفاعتگری است که پیش از پدر و مادر از دنیا رفته است.
در تولید نسل توصیه این است که از فقر و نادانی نترسید و به فرموده رسول خدا(ص) اگر فردی از ترس فقر از بچه دار شدن جلوگیری کند، مورد نفرین است. و نیز فرموده اگر فرزند سقط شود پدر را به بهشت میبرد و اگر بمیرد، خدای اجرش دهد و اگر بماند برای او پس از مرگ طلب آمرزش کند (قائمی، 1369، ص61). از تمامی این متون بر میآید که در او پس از مرگ طلب آمرزش کند (قائمی، 1369، ص61). از تمامی این متون بر میآید که در كنار امر زاد و ولد مسأله نسل سالم و صالح در اندیشه دینی کاملاً مورد توجه است.
در هیچ یک از آیات قرآن مجید، آیهای که مستقیماً با مسأله تنظیم خانواده ارتباط داشته باشد، وجود ندارد و یا آیهای که به طور قطع جلوگیری از حاملگی را منع کرده باشد، دیده نمیشود؛ ولی حکم اجرای مفاد برخی آیات که برای موضوع دیگری نازل شدهاند و اجرای مفاد آنها قهراً به نوعی تنظیم خانواده منجر میشود.
خداوند در قرآن میفرماید و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین إماما؛ «پروردگارا ما را از همسران و فرزندانمان آرامش دیدگان عطا کن» (فرقان، 74).
بندگان رحمان در دعای خود درخواست کنند که همسران و ذریههایشان قره عینی ایشان باشد تا موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصیت او شوند. در نتیجه از عمل صالح آنان چشم ایشان روشن گردد. این دعا میرساند که بندگان رحمان اهل حقند و پیروی هوای نفس نمیکنند زیرا هر همسر و هر ذریهای را دوست نمیدارند بلکه همسر و ذریهای را دوست دارند که بنده خدا باشند و ما را براي متقين امام قرارده» (طباطبایی، بی تا، ج15، ص354-355).
در یک نگرش کلی به روایات میتوان گفت هیچ دلیلی بر حرمت تنظیم خانواده نداریم و اگر مطلوب بودن زیاد اولاد داشتن و تکثیر نسل هم ثابت شود این دلیل بر حرمت پیشگیری از بارداری نمی شود و بر فرض که ادله زیاد بچه داشتن را ثابت کند، اما همین اندازه دلالت داشتن به معنی الزام و وجوب نیست تا با جایز بودن تنظیم خانواده ناسازگاری داشته باشد.
مرحوم علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار بابی را تحت عنوان «باب فضل توسعة العیال و مدح قلة العیال» گشوده است. روایات این باب را در دو بخش جمع کرده است؛ بخشی مربوط به اهمیت وسعت دادن خانواده و بخشی فضیلت کم داشتن عیال و فرزند و بخش دوم روایاتی درباره تشویق به کم بچه داشتن اشاره میکند (مجلسی،1398ه، ج101، ص69).
دین اسلام، بلکه تمامی ادیان آسمانی پیروان خود را به افزایش جمعیت با ایمان و شایسته به اندازهای که در توان آنان باشد، فرا میخواند لیکن برنامهریزی، نظم، تدبیر، تعادل را جزء اصول زندگی انسان میشمارد در این باره روایات بسیاری از شیعه و سنی ذکر گردیده است.
1ـ در صحیحه محمد بن مسلم به روایت از امام صادق(ع) آمده است، پیامبرخدا(ص) فرمود تزوجوا فإنی مکاثر بکم الأمم غداً فی یوم القیامه؛ «ازدواج کنید که من به سبب زیادی جمعیت شما بر دیگر امتها مباهات میکنم» (الحر العاملی، 1414ه، ج14، باب 1، حدیث2، ص3).
2ـ جابر از امام باقر(ع) نقل می کند که پیامبرخدا(ص) فرمود ما یمنع المؤمن أن یتخذ اهلاً لعل الله یرزقه نسمة تثقل الارض بلا إله الا الله؛ «چه چیزی انسان مؤمن را از این باز میدارد که همسری برگیرد، تا شاید خداوند فرزند برای او روزی کند که زمین را با «لا اله الا الله» آکنده سازد» (همو).
3ـ از امیر مؤمنان علی(ع) در حدیث اربعماه نقل شد که میفرمود ازدواج کنید، زیرا پیامبرخدا(ص) بارها فرمود من کان یجب ان یتبع سنتی فلیتزوج فإن من سنتی التزویج و اطلبوا الولد فإنی اکاثر بکم الأمم غداً؛ «هرکس دوست دارد که پیرو سنت من باشد باید ازدواج کند، زیرا ازدواج سنت من است. در جستجوی فرزند باشید، زیرا من در فردای قیامت با جمعیت انبوهتان، بر امتها مباحات میکنم».
اصل در موالید کنترل است یا عدم کنترل؟ و در اندیشه اسلامی کدام یک مقدمتر است؟آنچه که بعنوان اصل و قاعده اولیه در متون روایی است، فرزندآوری و داشتن فرزندان متعدد و تکثیر است لیکن این اطلاقات از مقیداتی برخوردار است که با در نظر داشتن جامعیت قوانین دینی چه از منظر تربیتی و چه از منظر نظم و سامانپذیری و ترسیم گستره حقوق و تکالیف در خانه و خانواده و تأثیر و تأثر نظام خانواده در ساختار اجتماعی و بالعکس، توجه به قواعدی کارساز مثل قاعده نفی حرجوعسر یا قاعده نفی سبیل و سلطه از دنیای کفر بر دنیای اسلام و مواردی از این قبیل مستلزم آن است که با نگاه واقع بینانه و دقت عقلانی بیشتر به این مسأله پرداخته شود؛ هم تعادل جمعیت در دهههای بعدی، هم حفظ شاکله خانواده بر اساس حضور گرم فرزندان و توجه به قابلیتها و استعدادهای نهفته آنان و برخورداری از امکانات تعلیم و تربیت آنان و نیز توجه به مقابله با طرحهای صهیونیستی در تکثیر زاد و ولد در مناطق یهودی نشین، رشد اندیشه ولایی و تفکر خاص علوی و حمایت از اصول و مبانی فقه جعفری و ترویج اندیشه انتظار و ظهور حق و حمایت از نهضت مهدوی همه و همه موضوعاتی است که در برنامه کنترل موالید ما را به برنامهریزی دقیقتر، عالمانهتر و شایستهتر فرا میخواند.
موارد عزل عبارت است از اینکه 1ـ مادر، اندیشه سالم ندارد؛ 2ـ شرایط خانواده مطلوب نبوده؛ 3ـ شرط ضمن ازدواج؛ 4ـ عزل از کنیز.
دلیل بر عدم وجوب افزایش نسل، روایاتی است که درباره جایز بودن «عزل» وارد شده است؛ در این خصوص فرق نمیکند که «عزل» مشروط به رضایت زن آزاد باشد و یا اینکه شوهر در (آغاز ازدواج) آن را با زن شرط کند. چنان که در صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر و یا امام صادق(ع) نقل شده که از او درباره عزل پرسیدند. امام(ع) فرمود عزل از کنیز اشکال ندارد. اما از زن آزاده، من این کار را ناپسند میدانم، مگر آنکه به هنگام ازدواج با وی شرط شود (الحر العاملی، 1414ه، باب 76، حدیث 1 ـ 2، ص105).
در صحیحه دیگر از ابوجعفر(ع) نظیر این حدیث نقل شده که در سخنان خود فرمود مگر اینکه زن راضی شود یا این امر در هنگام ازدواج با وی شرط گردد.
دلیل دیگر بر عدم وجوب فرزنددار شدن، روایاتی است که «عزل» را به گونهای مطلق روا میدانند؛ یعنی حتی اگر زن رضایت ندهد و در هنگام ازدواج هم، مرد با وی شرط نکند، در صحیحه محمد بن مسلم چنین است، از ابو عبدالله(ع) درباره عزل پرسیدم، امـام(ع) فرمود ذاک الی الرجـل یصرفه حیث شاء؛ «آن بـه اختیار مرد است، هر جا که بخواهد
میتواند آن را صرف کند» (الحر العاملي، 1414ه ، ج 14، باب 75، حدیث 1ـ 2ـ 4، ص105).
در موثقه محمد بن مسلم از ابوجعفر(ع) آمده که فرمود: لا بأس بالعزل عن المرأه؛ «عزل اشکالی ندارد» (همو).
با نگاهي ژرف به روايات وارد شده در اين زمينه ميتوان دريافت كه اين روايات دليل قطعي است كه «كراهت» در صحيحه نخست با روا بودن «فعل» همساز است. همچنين به قرينه همين روايات, هر روايت ديگري كه ظهور در حرمت داشته باشد, بر كراهت حمل خواهد شد.
نتيجه آنكه هر دو گروه روايات, يك سخن را ميرسانند عزل در كنيز, هماره روا ميباشد و در زن آزاده در صورتي كه وي رضايت دهد يا در آغاز ازدواج با وي شرط شده باشد, رواست. مقتضاي اين دو گروه روايات آن است كه «عزل» جايز است حتي اگر به محروم شدن زن و شوهر از داشتن فرزند بينجامد, زيرا اگر بچه آوردن براي آن دو واجب ميبود, بايد براي روا بودن «عزل» در روايات قيدي آورده ميشد.
مطلق آمدن جواز عزل, دليل روشني است بر اينكه بچه آوردن واجب نيست تا چه رسد به اينكه افزودن آن واجب باشد.
رواياتي كه به ازدياد فرزند تشويق ميكند, تنها نشان دهنده آن است كه اين كار, يك كار پسنديده است؛ زيرا موجب مباهات پيامبر(ص) بر ساير امتها و پيامبران ميشود و نيز زمين از ذكر تسبيح آكنده ميگردد و جهات ديگري كه تنها نيكويي داشتن اولاد را ميرساند و نه واجب بودن آن را. در اين صورت, جلوگيري از بچهدار شدن جايز است, زيرا چنان كه بيان شد, دليلي بر وجوب آن ندارد, بلكه اقتضاي اطلاق دلايل ياد شده, روا بودن جلوگيري از بچهدار شدن ميباشد.
اسلام افزايش نسل را اعم از دختر و پسر مورد ستايش قرار داده و مبارك دانسته است.
ولي هنگامي كه انگيزه هاي معقول و ضرورتهاي معتبري در مورد تنظيم نسل وجود داشته باشد, رخصت و اجازه چنين كاري را براي مسلمانان صادر كرده است. دين مبين اسلام به گونهاي كلي زناشويي و فرزندآوري و نگهداري فرزند را سفارش ميكند؛ ولي آيهاي هم فرود نيامده است كه جلوگيري از باروري را منع كرده باشد. در سوره بقره زمان دو سال براي شير دادن مادر به كودكش سخن به ميان ميآورد ميفرمايد لاتضار والده بولدها...؛ «نبايد مادر در نگهداري فرزند به زيان افتد» (بقره، 233)، (نشانگر توجه به بهداشت و سلامتي مادر و توانايي او در بارور شدن و زايمان ميباشد و در آنجا ميفرمايد..... و نه پدر بيشتر از حد متعارف كودك متضرر شود...) اين آيه توجه به اين نكته دارد كه پدر بايد توانايي لازم براي نگهداري زندگي فرزند را دارا باشد تا اينكه براي پرورش تن و انديشه او زير فشار قرار نگيرد و نيز در همان آيه ميفرمايد «و هيچ كس را تكليف جز اندازه طاقت نكنند...» اين آيه توجه به اين نكته دارد كه شمار فرزندان يك خانواده بيش از اندازه توانايي پدر و مادر باشد. اين استدلال راه را براي برنامهريزي خانواده باز ميكند و ... جز به اندازه «طاقت» بيانگر وضع اقتصادي خانوار است كه با وضع اقتصادي كشور پيوند دارد. بنابراين در اقتصادهاي ناتوان و نابسامان توجه به اين مطلب بايسته است و در گزينش سياستهاي جمعيتي بهتر است كه با توجه بيشتري به اين مسأله بنگريم.
مرحوم شيخ بحراني قائل به جواز عزل است و تنها در صورت عدم رضايت زن آن را مكروه دانسته است (بحراني, 1413ه , ج23, ص88).
محقق حلي از فقهاي بزرگ شيعه در قرن هفتم در اين زمينه ميگويد «عزل كردن از زن بياجازه و دستور او حرام است». و در جاي ديگري ميفرمايد روا باشد شرط كردن با زن و اگر راضي باشد پس از عقد ميتواند عزل كند بيدستور و اجازه او و اگر فرزندي به وجود آيد, فرزند از آن مرد است (اگر چه عزل كرده باشد) و در جاي ديگر ميفرمايد «روا نباشد نفي كردن فرزند براي عزل» (الحلي, بي تا, ج1, ص172و 232-245)
آيت الله سيد محمد شيرازي در خصوص عزل ميفرمايد «حق عزل مـرد ميتواند با به كار بردن پوشش يا ريختن نطفه در برون از زهدان, از بارداري همسر موقت جلوگيري كند». در جاي ديگر ميگويد «شاهد گفتار ما اولاً آن كه در زناشويي دائم بدون رضايت زن عزل جايز نيست ولي در متعه جايز است» (شيرازي, بي تا, ص243-247).
جلوگیری از بچهدار شدن و تنظیم خانواده گاه از راه عزل طبیعی؛ گاه با بکارگیری ابزارهای خاص از طریق ریختن مادهای در داخل رحم که از تشکیل شدن نطفه جلوگیری میکند.
با استفاده از دارو یا قرص یا آمپول که موجب میشود تخمک زن یا اسپرم مرد، پذیرش تشکیل نطفه را از دست بدهد؛ قرار دادن ابزاری در داخل رحم یا انجام عمل جراحی که مانع از ملاقات اسپرم مرد با تخمک زن میشود؛ با انجام عمل جراحی اسپرم مرد یا تخمک زن را از تشکیل نطفه در مرد یا زن خارج میکند و.....
تمام این صورتها و انواع روشهای ذکر شده که همگی در جلوگیری از تشکیل نطفه مشترکند، هیچ دلیلی بر ممنوع بودن استفاده از آنها وجود ندارد. بلکه اقتضای ادله روا بودن «عزل»، جایز بودن تمام این روشهاست؛ از این لحاظ که همگی از تشکیل نطفه جلوگیری میکنند. البته برخی از این روشها، موجب حرمت ميشود مانند اینکه مرد، زن را مجبور کند که یکی از روشهای جلوگیری را به کار گیرد و مجبور کردن زن، تصرف در سلطه دیگری و ستم بر اوست. و در نتیجه بر شخص اجبار کننده حرام است؛ مانند این که در داخل رحم ابزاری کار گذاشته شود یا انجام عمل جراحی توسط غیر شوهر صورت گیرد که موجب نگاه کردن شخص (غیر شوهر) به بدن زن است که حرام میباشد. در صحیحه ابو حمزه ثمالی از ابوجعفر(ع) از امام درباره زنی مسلمان پرسیدم که آسیبی به بدن او میرسد، یا شکستگی یا زخم در عضوی از بدن او که نگاه کردن بدان جایز نیست، پدید میآید، آیا مردی که به معالجه کردن آن بیشتر از زنان مهارت دارد، میتواند به او نگاه کند؟ امام فرمود هرگاه زن نیاز ضروری به آن پزشک داشته باشد، او میتواند زن را درمان کند، در صورتی که زن بیمار اجازه دهد (الحرالعاملی، 1414 ه، ج14، باب130، حدیث1، ص172).
هر گاه عمل جراحی سبب عقیم شدن مرد یا زن بطور دائم شود، برخی آن را حرام دانستهاند؛ زیرا این عمل از مصادیق ضرر زدن به نفس به شمار میرود که از محرمات شرعی است.
سخن پیامبر(ص) که در موثقه زراره نقل شده است «لا ضرر و لا ضرار» نه ضرر زدن بر خود رواست نه ضرر زدن به دیگران» (همو، ج 17، باب130، حدیث 1-3-4، ص340-341)، بدون شک مراد از «ضرار» وارد کردن ضرر است؛ از این رو پیامبر(ص) فرمود یا أراک یا سمرة إلا مضارا إنک رجل مضار و لا ضرر و لا ضرار علی مؤمن؛ «تو ای سمره نمییابم جز اینکه ضرر وارد کنی» «تو مردی هستی که ضرر وارد میکنی و شخص با ایمان، نه به خود ضرر وارد ميزند و نه به دیگران» (همو).
آیا پیشگیری از باردارشدن زن از نظر موازین اسلامی جایز است؟
با بررسی این روایات ميتوان به اين نتیجه رسید كه مرد میتواند به وسیله عزل از باردار شدن همسرش جلوگیری کند مخصوصاً در برخی روایات. در این جا باید نکتهای را متذکر شد که اگر جو خانوادگی چنان است که مرد بیم آن دارد که فرزندش دارای مشکلات جسمانی، فکری یا روانی باشد، این کار مستحب است مرد به انجام آن تشویق شود؟ ولی در مورد زن بستگی به اجازه او دارد و در مورد کنیز نه (چنانچه فتوای فقها این است که در عروة الوثقی هم مسأله مطرح است و حمل بر کراهت میشود (طباطبایی یزدی، 1412ه، ج 2، ص809 ).
یکی از محرماتی را که کراراً در متون آیات و روایات با آن مواجه هستیم حتی در موارد صعوبت اقتصادی صراحتاً قرآن کریم میفرماید «لا تقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقکم و ایاهم» (انعام، 149). که در این آیه مبارکه حرمت قتل نفس روشن و مشهود است و این قتل از مرحله انعقاد نطفه تا مراحل رشد جنین و طفولیت را شامل میشود.
فقیهان در بحث دیات هم به قصد بیان مقدار دیه این موضوع را در مراحل مختلف آن، یادآور شدهاند که هر یک از زن و شوهر که جنین را سقط کند، از دیه محروم خواهد شد. از سقط کننده هم به جانی (جنایتکار) تعبیر کردهاند.
آری، حکم صورت دوم را شیخ صدوق در غسل حیض و نفاس از کتاب «من لا یحضره الفقیه» بیان کرده و گفته است «هرگاه زن یک ماه حیض نشود، درست نیست دارویی بخورد تا حیض شود، زیرا وقتی نطفه در داخل رحم قرار میگیرد به علقه تبدیل میشود، سپس به مضغه و آن گاه به آنچه خدا بخواهد و گاه نطفه در غیر رحم قرار گیرد، چیزی از آن آفریده نمیشود. پس اگر زن یک ماه حیض نشود و روزهای عادت او سپری شود نباید دارو بخورد» (الحر العاملی، 1414ه، ج2، باب33، حدیث 1، ص582).
در شرحی به نام «روضة المتقین» این گونه توضیح میدهد: کلینی آن را به سند صحیح از امام(ع) نقل کرده است [از سبک گفتار بر میآید که منظور امام موسی بن جعفر(ع) است] این روایت حرمت دارو خوردن را بیان میکند که به منظور حیض شدن انجام میشود و آن هم در جایی است که گمان باردار شدن میرود؛ زیرا ظاهر حدیث بر آن است که بند آمدن خون بر اثر باردار شدن باشد و اگر ظهور نداشته باشد، دست کم احتمال آن وجود دارد. در حالی که سقط بچه حرام و حتی از گناهان کبیره است. از این رو، باید راه احتیاط را پیش گرفت. در هر حال، روایاتی معتبر هستند که از آنها حرمت انداختن جنین بر میآید. از آن جمله است روایت رفاعة بن موسی که گفت به امام صادق(ع) عرض کردم کنیز را میخرم و گاهی به سبب فاسد شدن خون یا وجود نوعی باد در داخل رحم، حیض نمیشود و او دارو میخورد و از همان روز حیض میشود و آیا این کار جایز است؟ با آنکه نمیدانم بند آمدن خون نشانه بارداری او است یا چیز دیگر؟
امام(ع) فرمود این کار را نکن. من گفتم مدت یک ماه است که وی حیض نشده و اگر این امر بر اثر بارداری باشد، بار او نطفهای خواهد بود، همانند نطفه مردی که دور ریخته میشود، امام فرمود هرگاه نطفه در داخل رحم بریزد، به علقه تبدیل میشود، سپس به مضغه و آن گاه به هر چیزی که خدا بخواهد و هر گاه نطفه در غیر رحم بریزد، از آن چیزی پدید نمیآید.
هر گاه کنیز یک ماه حیض نشود و ایامی که معمولاً در آن حیض میشده، سپری شود به او نباید دارو خورانده شود (الحر العاملی، 1414ه، ج2، باب33، حدیث 1، ص582).
دلالت این روایت بر حرمت سقط جنین روشن است؛ زیرا پرسش کننده آشکارا درباره روا بودن انداختن نطفه پرسش کرده و امام(ع) او را باز داشته است. بنابراین نهی در این جا در عدم جواز صراحت دارد. وانگهی وقتی راوی مورد سؤال را با منی مقایسه میکند که در بیرون رحم ریخته میشود، امام(ع) پاسخ میدهد که میان نطفه و منی تفاوت است و سرانجام، بر نهی از این کار تأکید میکند.
افزون بر همه آنچه گفته شد، نکته دیگری است که دلالت روایت بر حرمت سقط جنین را نشان میدهد. نخست اینکه پرسش درباره احتمال بارداری است و امام(ع) آشکارا از خوردن دوا در جایی که احتمال بارداری میرود، نهی میکند تا شخص در حرام نیفتد و این نکته حرمت مؤکد آن را آشکار میسازد. به گونهای که حتی در مورد شک و احتمال هم باید احتیاط کرد. بالاتر از همه، دنباله حدیث است که به روشنی بر حرمت دور ریختن نطفه دلالت دارد. دیگر آنکه گویی روایت فقط به این توجه دارد که این حرمت در گرو خوردن دارویی است که موجب از بین بردن نطفه میشود که سر آغاز پیدایش انسان است. در نتیجه این روایت به طور کلی نگاهی دارد بر حرمت سقط جنین، هر چند این عمل با رضایت زن و شوهر باشد.
هرگاه به دور ریختن نطفه که سنگ زیرین ساختار انسان است حرام باشد، انداختن جنین در مراحل بعدی نیز حرام خواهد بود و دلالت صحیحه بر این حرمت روشن است، زیرا ظهور در این دارد که انداختن مبدأ آفرینش انسان در هر مرحله که باشد، حرام است.
و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین، ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین ثم خلقنا النطفه علقه...؛ «ما انسان را از چکیدهای از خاک آفریدیم؛ آن گاه او را به صورت نطفهای در جایگاهی آرام قرار دادیم؛ آن گاه نطفه را علقه گرداندیم و سپس علقه را مضغه؛ آن گاه نطفه را لخته خونی گرداندیم و آن گاه لخته خون را پاره گوشتی خط خط دار. و آن گاه در این پاره گوشت خط خط دار استخوان پدید آوردیم و پیرامون استخوان را گوشت پوشاندیم، آن گاه او را آفرینشی (تطوری، تحولی) دیگر بخشیدیم كه مرحله دميدن روح الهي در اوست. پاینده باد خدا که بهترین آفرینندگان است» (مؤمنون، 12ـ14)؛ در جای دیگر میفرماید «قل الروح من أمر ربی و ما أوتیتم من العلم إلا قلیلاً» (اسراء، 85). با بررسی این دو آیه اين گونه استنباط كردهاند كه با تكميل بدن مرحله ولوج روح فراهم ميگردد و شاكله حيات كمكم در او تكميل ميگردد، لذا سقط قبل از دميدن روح هم مقابله با حق حيات جنين است پس دیه دارد. ولی اگر وقتی به این جنین روح دمیده میشود حکم سقط آن به صراحت روشن و حرام است.
صاحب جواهر در این باره میگوید: «و کیف کان، فلا کفارة علی الجانی عنـدنا بل الاجمـاع بقسمیه علیه، لعدم صدق القتل ؟ فرض عدم و لوج الروح» در دیه جنین که تا صد دینار است مربوط به قبل از ولوج روح است يعني قبل از اینکه روح در آن وارد شود کفاره نیست فقط دیه است. بلکه اجماع محصل و اجماع منقول بر این مطلب است چرا؟ چون در فرضی که روح در او ولوج پیدا نکرده و وارد نشده، قتل صدق نمیکند؛ این صریح عبارت جواهر است (نجفی، 1988م، ص364).ليكن غالب فقيهان معتقدند در حرمت «سقط جنین» نباید شک کرد، حتی در آغاز تشکیل آن، و در هنگامی که نطفه باشد، بلکه در صورتی که احتمال بارداری وجود داشته باشد خوردن دارو یا انجام دادن عملی که موجب افتادن جنین شود، روا نیست. از این رو، اگر زن دارویی بخورد یا عمل مزبور را انجام دهد در حالی که احتمال بارداری خود را بدهد و بعداً روشن شود که او باردار بوده است، کار حرامی را انجام داده که ممکن است از گناهان کبیره باشد و خداوند به احکام خود داناتر است.
روایتی از محمد بن یعقوب، به اسناد از قول امیرمؤمنان علی(ع) نقل شده است، ایشان میفرماید «دیه جنین چهل دینار است، منی مرد تا زمانی که به جنین تبدیل شود پنج جزء است. تا وقتی که جنین است و هنوز روح به او تعلق نیافته، صد دینار، زیرا خداوند متعال انسان را از سلاله خلق کرده که همان نطفه است (این یک جزء) پس سلاله به علقه تبدیل میگردد (جزء دو) علقه به مضغه تبدیل </< p>
میگردد (جزء سه)، پس از آن استخوان در جنین پدید میآید (جزء چهار) پس گوشت بر استخوان میروید و خلق جنین کامل میشود و جزء پنجم تکمیل میشود. برای این پنج جزء صد دینار است. صد دینار پنج قسمت است دیه نطفه یک پنجم این صد دینار است که میشود 20 دینار. دیه علقه دو پنجم صد دینار، یا چهل دینار است. دیه مضغه سه پنجم صد دینار، یا شصت دینار است. دیه استخوان چهار پنجم یا 80 دینار. و دیه جنینی که بر استخوانهایش گوشت روییده، صد دینار کامل است.
پس وقتی «خلق آخر» که همان روح است، پایان یافت، دیه نفس کامل دارد؛ یعنی اگر پسر باشد هزار دینار و چنانچه دختر باشد پانصد دینار است (الحرالعاملی، 1414ه، ج29، باب 29، ص312).
گروهی از فقهای ما، بر طبق مضمون این روایت فتوا دادهاند، محقق حلی میفرماید نظر چهارم در لواحق چهارگانه این بحث است:
اول، در جنین، دیه جنین مسلمان صد دینار است. در صورتی که جنین کامل شده باشد ولی هنوز روح به آن تعلق نگرفته باشد. این حکم برای جنین پسر یا دختر یکسان است. چنانچه روح به جنین تعلق گرفته باشد، دیه کامل برای پسر و نصف آن برای دختر پرداخت میگردد. وجوب این حکم در صورتی است که به زنده بودن جنین یقین حاصل شود و سکون پس از حرکت، معتبر نیست زیرا ممکن است بر اثر باد باشد. کفاره در این جا در صورت مباشر شدن در جنایت واجب میشود. اگر خود زن حملش را بيندازد, چه به مباشرت و چه با سبب شدن, ديه آنچه كه انداخته, بر اوست و در اين حال از ديه چيزي به او نميرسد (محقق حلي, 1403ه , ج2, ص397- 398).
صاحب جواهر در اين باره ميفرمايد به هرحال, از نظر ما لازم نيست, جاني كفارهاي بپردازد و حتي هر دو نوع اجماع (محَصل و منقول) نيز در اين مورد وجود دارد.
زيرا وقتي فرض بر اين است كه روح به جنين تعلق نگرفته, ديگر قتل معنا ندارد (نجفي, 1988م, ج6, ص742).
شهيد ثاني هم در اين خصوص ميفرمايد در اين مورد كفارهاي واجب نيست, مگر در قتل جنين, آن هم در تمامي حالات, زيرا وجوب كفاره مشروط به زماني است كه جنين مقتول داراي حيات بوده باشد. اگر روح به جنين تعلق گرفته باشد. چنانچه جنين پسر باشد, ديه كامل و اگر دختر باشد, نصف آن پرداخت ميگردد (شهيد ثاني, 1418ه, ج2, ص 373).
3- خلقش از نظر جسمي تمام شده- 100 دينار- 12/3 كيلوگرم نقره
4- گوشت روي آن نروييده- 100 دينار- 12/3 كيلوگرم نقره
5- حالت غضروفي دارد - 80 دينار- 496/2 كيلوگرم نقره
6- در حالت مضغه- 60 دينار- 872/1 كيلوگرم نقره
7- در حالت علقه- 40 دينار- 248/1 كيلوگرم نقره
8- سقط در مرحله نطفه كه در رحم استقرار يافته- 20 دينار- 624 گرم نقره
9- دو يا سه قلو يا بيشتر - به همان تعداد تكرار ميشود.
10- اعضاء جنين و مجروح كردن آن - به نسبت ديه آن خواهد بود.
11- سقط جنين بر اثر كشته شدن مادر - ديه مادر+ديه جنين
12- چنانچه زن سقط كند بايد ديه آن را بپردازد و هيچ بهره اي از آن ندارد, موارد بالا ديه پسر است و ديه دختر نصف آن ميباشد (گودرزي, 1370, ص461).
ماده 492 ق.م. ديه سقط جنين در موارد شبه عمد و عمد بر عهده جاني است و در موارد خطايي محض بر عاقله اوست؛ خواه روح پيدا كرده باشد, خواه نكرده باشد.
از بررسي حرمت سقط و جعل ديه در برابر آن حرمت و تأكيد شريعت در نفي تعرض به «حيات طفل» حتي در مراحل ابتدايي آن به دست ميآيد. بر اين اساس در انديشه ديني وقتي بحث از تنظيم خانواده است، خانواده هرگز مجاز به سقط جنين نميباشد. مگر در موارد استثناء كه مثلاً جان مادر قطعاً در معرض هلاكت باشد. در اين صورت سقط قبل از ولوج روح جايز است يا آنكه طفل از شاكله حيات انساني بيبهره باشد و فقط رشد نباتي داشته باشد. پس والدين بايد براي كنترل زاد و ولد قبل از انعقاد، تصميمات لازم را كه موجب ضرر و حرج نباشد, اتخاذ نمايند. شيوههاي مختلف آن قبلاً بيان شد.
الف ـ كمبود مواد غذايي در جهان: جوامع پر جمعيت و فقير به علت عدم توانايي لازم براي تأمين منابع پروتئيني جانوري بناچار نياز غذايي خود را با غذاهاي گياهي برطرف ميكنند, به همين دليل در اين گونه جمعيتها فقر مواد پروتئيني بيشتر مشاهده ميشود؛ اين مسأله بويژه در مادران باردار و كودكان بسيار چشمگير است. كمبود مواد پروتئيني در بدن كودكان آسيبهاي جبران ناپذيري از جمله كاهش مقاومت بدن در مقابل بيماريها, كمخوني و ضعف اختلالات گوارشي را سبب ميشود. تغذيه نامناسب و نبود مواد غذايي مختلف در جيره روزانه سبب بروز اختلالاتي ناشي از كمبود اين مواد در بدن ميشود.
اگر در مقياسي كوچك وضعيت تغذيه را در دو خانواده كم جمعيت و پرجمعيت با حقوق و درآمد يكسان مقايسه كنيد براحتي در مييابيد كه وضعيت تغذيه و در نتيجه سلامتي جسماني و رواني در خانواده كم جمعيت به مراتب از خانواده پرجمعيت بهتر است. بنابراين خطر سوء تغذيه و كمبود مواد غذايي در خانوادههاي پر جمعيت زياد است.
رنج ناشي از گرسنگي و بيماري, در دورههاي كم محصول شديدتر ميگردد و قحطيها نيز به دنبال آن ميآيند و هرگاه ميزان رشد جمعيت كاهش نيابد, سوء تغذيه بسياري از نقاط را در بر ميگيرد و قحطي و گرسنگي همهگير ميشود. بالاخره اگر ميزان مواليد كم نشود و اقتصاد شكوفا نگردد, تنها راهي كه براي ايجاد توازن بين جمعيت و توليد مواد غذايي باقي ميماند, افزايش ميزان مرگ و مير انسانهاست (پور انصاري, 1368, ص116-117).
ب ـ شكل محيط و مكان: يكي ديگر از شاخصهاي مورد توجه در جمعيت شناسي و محيط زيست شاخص تراكم جمعيت است, يعني متوسط افرادي كه در يك كيلومتر زندگي ميكنند؛ ميزان تراكم در كشورهاي جهان سوم بالاست و توزيع آن عادلانه و متناسب نيست, برخي مناطق بسيار پرجمعيت و برخي ديگر بسيار كم جمعيت است. در حالي كه در جوامع غني به خاطر توزيع عادلانه امكانات پراكندگي جمعيت مناسب است. (شيخي, 1368, ص53-54).
جمعيت بطور مطلق نعمت و رحمت است؛ اما با توجه شرايط زماني و مكاني و عوامل تربيتي, رشد جمعيت, داراي فاكتورهاي مثبت يا منفي ميگردد. به اين ترتيب كه در زمان و مكان و شرايطي به لحاظ حفظ بقا و كمال نسل, افزايش جمعيت لازم و واجب, و در شرايطي رشد جمعيت خود باعث اختلال در كمال و بقاي نسل ميگردد.
ج ـ مشكل خواستهاي فرزندان و اداره آنها: اسلام بـا تأكيد برحفظ امنيت شخصي و اجتماعي كودكان, پدر و مادر را به رعايت حرمت و احترام آنان توأم با لطف و احسان سفارش ميكند و به نوع تغذيه, مسكن, تفريح و بازي, بهداشت جسمي و روحي فرزندان توجه ميدهد.
از وظايف پدر افزون بر تأمين خوراك و لباس, آموزش علوم مورد نياز, شنا, تيراندازي و فنوني است كه در هر عصري فرزندان به آنها نياز دارند (ايازي, 1376, ص64), از وظايف ديگر پدر اين است كه فرزندان خود را در جاي مناسب و شغل خوب و شرافتمندانهاي قرار دهد. (الحرالعاملي, 1414ه، ج 15, باب86, حديث 7، ص199).
د ـ اهميت رفاه خانواده: كسي كه براي رفاه خانوادهاش كار كند, همانند مجاهد در راه خدا ميباشد (همو, ج3, باب 23، ص43). رسول اكرم(ص) فرمود «كسي كه وارد بازار شد و تحفهاي خريد و آن را براي اولادش برد مانند كسي است كه صدقه را به قوم محاريج, ميبرد و اول بايد به دختران بدهد و به پسران, پس بدرستي كسي كه خوشحال كند فرزندش را گويي تيغ از گردن اولاد اسماعيل برداشته است» (مجلسي, 1398ه , ج104, ص69).
يكي ديگر از دلايل موجود براي تنظيم خانواده, اصالت اباحه است. قاعدهاي است در اصول فقه كه هرگاه در دليل بر حرمت چيزي شك داريم, اصل بر جايز بودن آن جاري ميشود. اين قاعده اصولي در بحث حاضر جاري است؛ زيرا در بحث تنظيم خانواده قطعاً دليل خاصي بر تحريم پيشگيري از بارداري نداريم و از اين رو اصل فوق جاري ميشود و در نتيجه آن مباح بودن و جايز بودن و جايز دانستن تنظيم خانواده است.
الف ـ مخالفت كنترل جمعيت با فلسفه ازدواج: عدهاي بر اين باورند كه پيشگيري از بارداري منافي با اصول اوليه اسلام و مخالف فلسفه ازدواج است. اينان توالد و تناسل و تكثير نسل را اصلي اسلامي و غير قابل تخطي قلمداد مي كنند (ايازي, 1376, ص35). تحديد نسل با فلسفه ازدواج مخالف است و در حديثي از پيامبر كه بر افزايش جمعيت مباهات ميكند, ميفرمايد «ازدواج كنيد زيرا بدرستي كه من روز قيامت بر افزوني خود افتخار ميكنم» (الحرالعاملي, 1414ه، ج 14, باب 1, حديث 2، ص3).
ب ـ وسعت در امكانات: خداوند در قرآن ميفرمـايد «روزي هـر كس از بندگانش را بخواهد, بسط ميدهد و تنظيم ميكند» (عنكبوت, 62)، ترس از فقر نبايد توجيه كننده كنترل جمعيت باشد؛ چون قرآن ميفرمايد از قتل فرزندان بخاطر ترس از فقر بپرهيزيد.
«خداوند شما و آنها را روزي خواهد داد, قتل آنها گناه بزرگي است» (اسراء, 31)، گفتهاند همه آيات شامل پيشگيري از بارداري ميشود و خطاب به كساني كه به خاطر مشكلات اقتصادي و تناسب نداشتن توسعه با رشد دستور به تنظيم خانواده ميدهند، در صورتي كه خداوند رزق مردم را تضمين كرده است و امكانات زمين وسيع ميباشد.
د ـ ضرورت تكثير جمعيت: در اسلام تكثير نسل و افزايش جمعيت مسلمين مهم است و ضرورت دارد و آن گونه كه از آيات و روايات ميفهميم تأكيد اسلام بر تكثير نسل صالح و افزايش جمعيت كارا ميباشد.
ه ـ استعماري دانستن تنظيم خانواده: عدهاي به دلايل سياسي و اجتماعي تأكيد ورزيدهاند. به نظر اين عده افزايش مسلمانان موجب قدرت آنان خواهد گرديد كه در نتيجه ميتوانند دشمنان اسلام را منكوب كنند. به همين دليل كنترل جمعيت در نظر اين گروه زاييده فكر استعمار است و لذا بايد با آن مخالفت كرد (ايازي, 1376, ص36).
1ـ هدف از تشكيل شاكله خانواده, يك نسل صالح را آغازيدن است.
2ـ توالد و تناسل نسل سالم و جمعيت كارا است؛ كمال اين نسل سالم در عرصه انديشه و سلامت جسم است؛ تا جايي كه اين كمال در شاكله خانواده تنظيم شود.
3ـ منظور از تنظيم خانواده, به نظم درآوردن و سامان دادن اعضاي خانواده با توجه بـه امكانات جامعه و خانواده ميباشد. و مراد از آن ساماندهي توالد و تكثر است نه فقط كنترل.
4ـ نقش دولت اين است كه براي تنظيم خانواده فرهنگسازي كند و تسهيلات و امكاناتي را فراهم كند كه اين نسل تنظيم يافته از آن استفاده بهينه كند.
5ـ ازدواج در اسلام براي دو هدف مقدس و زيربنايي است، اصل موّدت و اصل رحمت.
6ـ هدف از ازدواج, بقا و تداوم نسل است. تا نسلهاي بشري به وجود آيد و جوامع تداوم داشته باشد.
7ـ تنظيم خانواده بايد با توجه به شرايط و مقتضيات زماني كه در آن زندگي ميكنيم, انجام پذيرد. امروزه سياست استعمارطلبانه جوامع غربي كشتار مسلمين است و افزايش نسل مسلمين را خطر براي خود ميپندارند لذا دولتهاي اسلامي بايد بر امكانات و تسهيلات و افزايش توالد همت گمارند.
8 ـ تنظيم خانواده نگاه دو سويه دارد: افزايش نسل و به نظم آوردن آن در شاكله خانواده كه براي تربيت نسلي صالح, و كنترل آن با توجه به امكانات موجود خانواده و جامعه.
9ـ در يك كشور اسلامي ميتوان با برنامهريزي مناسب و نظم محوري در اداره امور مختلف اجتماعي ـ خانوادگي و فردي شرايطي را ايجاد كرد كه خانوادهها در حد تعادل از فرزندآوري بهرهمند شوند و اصل تعديل و تعادل و رعايت حد وسط و عدم افراط و تفريط در اين موضوع هم رعايت شود؛ بويژه آنكه هر مولودي از موهبات و نعمات الهي براي بهره ساختن خود و ديگران در امور مختلف زندگي برخوردار است و به تعبير ديگر اگر او يك دهاني براي خوردن دارد, دو دست و بازوي نيرومند هم براي كار و توليد دارد؛ بنابراين با شرايط فعلي فقط مفهوم كنترل مواليد هرگز قرار گرفتن در حصر تك فرزندي نيست كه اين بليه در دو دهه ديگر براي كشور ما مشكلزا خواهد بود. يعني هر فرد جوان بايد به خيرين ميان سال و كهنسال خدمات ارائه دهد. اين شيوه با تعادل طبيعي و روند مناسب رشد جمعيت مطابقت ندارد.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن