تحقیق دانشجویی - 26

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره بيماري هاي واگير دار و غير واگير دار

بازديد: 5
تحقیق درباره بيماري هاي واگير دار و غير واگير دار

 

 

موضوع:

بيماري هاي واگير دار و غير واگير دار (زيست شناسي)

 

 

مرگ سیاه

بیمارستان وین

طاعون سیاه یا مرگ سیاه یک اپیدمی طاعونخیارکی است که کل اروپارا در سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ میلادی دربرگرفت. این اولین همه‌گیریبزرگ اروپا نیست، ولی تنها اولین اپیدمی‌ای است که به طور دقیق توسط مورخان توصیف شده‌است. تعداد مرگ‌ومیر از بیماری طاعون در این دوره کاملاً مشخص نیست، اما برآورد آن حدود یک‌چهارم تا پک‌سوم جمعیت اروپا، یا ۲۵ ملیون نفر طی این سه سال است. در همان دوره، تقریباً همین تعداد کشته (از طاعون) در آسیابرآورد می‌شود. منابع تاریخی زیادی دربارهٔ اپیدمی طاعون سیاه در آسیا وجود ندارد

 

نحوهٔ شیوع طاعون سیاه در اروپا

طاعون خیارکی در این دوره در آسیای مرکزیشایع بود و به نظر می‌رسد که جنگ مغولانو چینی‌هاسبب شروع این اپیدمی شده‌‍‌است. طاعون در سال ۱۳۳۴ در یکی استان هوبئیچین شایع شد و به سرعت در استان‌های اطراف سرایت یافت. در سال ۱۳۴۶ میلادی، تاتار‌هاآن را به اروپای شرقی منتقل کردند و در اواخر سال ۱۳۴۷ کشتی‌هایی که از آسیای مرکزی می‌آمدند، بیماری را در جنواو مارسیشیوع دادند. در تابستان سال ۱۳۴۸ طاعون در ونیزنیز شایع شد و در عرض یک سال تمام سواحل مدیترانه را فراگرفت. پس از آن، طاعون به سرعت به سمت شمال اروپا حرکت کرد و جمعیت این نواحی را، که پس از قحطی‌های پی‌درپی، اپیدمی‌های مختلف به علت سردی هوا و جنگ‌های طولانی به شدت در برابر هر سانحه‌ای ضعیف شده‌بودند، درهم شکست. انتقال بیماری از طریق موش‌هانقش مهمی در این روند داشت و گربه‌هادر اروپا تقریباً نایاب شدند.

 

شیوع در اروپا

طاعون به سرعت در اروپا شیوع یافت. بین ۶۰ تا ۱۰۰٪ افرادی که به این بیماری مبتلا می‌شدند زنده نمی‌ماندند و به این ترتیب یک چهارم تا یک سوم کل جمعیت اروپا، و یک سوم تا یک دوم جمعیت اروپای غربی از بین رفتند. اپیدمی در یک شهر به طور متوسط بین ۶ تا ۹ ماه طول می‌کشید. باید توجه داشت که طاعون در مناطق مختلف به یک اندازه سرایت نکرد. بعضی از روستاها و حتی بعضی شهرها و نواحی اصلاً به طاعون دچار نشدند. برای مثال می‌توان بروژ، میلان، نورمبرگو لهستانرا نام برد.

 

 

 

توصیهٔ پزشکان

پزشکان قرن چهاردهم در برابر طاعون ناتوان بودند، با این وجود توصیه‌هایی بی‌فایده به مردم می‌کردند که در بعضی آثار از آن‌ها نام برده‌شده است.

  • سوزاندن ساقهٔکلمو پوست به
  • روشن کردن آتش با استفاده از هیزم‌های معطر
  • بخار کردن آب و بریان کردن گوشت
  • حمام با آب داغ
  • حجامت
  • خوراندن مواد تهوع‌آورو ملین، که درواقع باعث ضعفبیمار و مرگ زودتر می‌شد
  • گردهم‌آیی برای دور کردن اجنه

 

پی‌آمدهای طاعون سیاه

اعدام یهودیان طی طاعون سیاه

طاعون سیاه بحران‌های شدید اقتصادی، اجتماعی و مذهبی به‌دنبال داشت.

  • نیروی کاری بسیار کاهش یافت و دستمزدش چند برابر شد و به این ترتیب مشکلات زیادی را به خصوص در کشاورزی به‌وجود آورد.
  • مردم روستاها و زمین‌های خود را ترک کردند و زمین‌ها کم‌کم به جنگل تبدیل شدند.
  • مردم شهرها را یکی پس از دیگری ترک کردند، درحالی که اطبا آگاهی و توانایی لازم را برای مبارزه و جلوگیری از شیوع طاعون نداشتند.
  • تورم شدید ایجاد شد و قیمت‌ها در عرض چند هفته ده برابر شدند.
  • مردم به کلیساها روی آوردند، برخی برهنه در کوچه‌ها راه می‌رفتند و خود را شلاق می‌زدند تا گناهاشان پاک شود و ... بسیاری از افراد عقیده داشتند که آخرت نزدیک است.

کلیسا که دربرابر مردم بی‌جواب مانده بود خرافات را میان مردم رواج یافت. از اعمال کلیسا (با وجود تلاش‌های پاپ کلمنت ششمبرای جلوگیری از آن)، سوزاندن یا دار زدن یهودیان، کولی‌ها، بیگانگان و جادوگران بود که به نوعی مقصر این بلاها محسوب می‌شدند

 

آنفلوآنزای خوکی

آنفلوآنزای خوکی بیماری تنفسی خوک‌ها است که از ویروس آنفلوانزا نوع «A» نشأت می‌گیرد. ویروس آنفلوآنزای خوکی (SIV) به بیماری آنفلوآنزاییاشاره دارد که توسط اورتومیکسوویروس‌هاییایجاد می‌شود که در میان خوک‌ها بوم‌گیر هستند.

آنفلوآنزای خوکی یک بیماری ویروسی است که معمولاً خوک را مبتلا می‌کند اما هرساله مواردی از ابتلای انسان به این بیماری، به ویژه از راه تماس با این حیوان، گزارش می‌شود.[۴]

این بیماری در انسان از طریق تماس با فرد مبتلا نیز سرایت می‌کند و نشانه‌های معمول آن تب، سرگیجه، خشکی مفصل‌ها، حالت تهوعو در موارد پیشرفته، بیهوشیو مرگاست.[۴]

موارد انسانی آنفلوآنزای خوکی ابتدا بیشتر در افرادی رخ می‌داد که در فاصله نه چندان دوری در نزدیکی خوک‌ها به‌سر می‌برند اما الان ویروس از انسانی به انسان دیگر منتقل می شود

 

همه‌گیری

ویروس آنفلوآنزای A مشاهده شده با میکروسکوپ الکترونی عبوری.

بیماری آنفلوانزای خوکی از نوع اچ۱ان۱ است که قبلاً هم وجود داشته و شناخته شده‌است و همه‌گیریجهانی آنفلوانزا در سال‌های ۱۹۱۸ و ۱۹۱۹ نیز به علت شیوعهمین نوع آنفلوانزا بوده‌است. با این وجود بررسی‌های اخیر نشان می‌دهد که تغییراتی در ساختار این ویروس در آنفلوانزای خوکی به وجود آمده‌است. به همین علت از ۵ آوریل ۲۰۰۹ موارد مرگ و میر ناشی از این بیماری در مکزیک و آمریکا روی داد. نوع جدید آنفلوآنزا که در سال ۲۰۰۹ در مکزیک و آمریکا کشف شد ترکیبی از ویروس‌های آنفلوآنزای خوکی، انسانی و حاد پرندگان است.

پیش از شیوع آنفلوآنزای خوکی در مکزیکدر سال ۲۰۰۹، مواردی از ابتلای گسترده دامی و انسانی به این بیماری در آمریکادر سال ۱۹۷۶ و در فیلیپیندر سال ۲۰۰۷ گزارش شده بود

علائم آنفلوآنزای خوکی در میان انسان‌ها به آنفلوانزای انسانی یعنی تب، سرفه، گلودرد، سردرد، احساس سرما و خستگی شباهت دارد. برخی از افراد نیز پس از مبتلا شدن به این بیماری دچار اسهال و استفراغ می‌شوند

بر اساس اعلام اداره سلامت ایالات متحده (CDC)، دو داروی تامیفلوو رلنزاکه داروهای رایج برای مقابله با آنفلوآنزا هستند، برای مقابله با تمام گونه‌های کنونی آنفلوآنزای خوکی نیز مؤثرند

شیوع آنفلوآنزای خوکی ۲۰۰۹

آنفلوانزای خوکی در مناطق مختلف جهان در حال پیشروی است. سازمان‌های بین‌المللی بهداشت با اعلام مرحله ۵ وضعیت هشدار اعلام کردند که شیوع جهانی آنفلوانزای خوکی امری حتمی خواهد بود. این اولین بار بود که سازمان بهداشت جهانی وضعیت هشدار خود را به مرحله ۵ ارتقا می‌داد که یک مرحله مانده تا وضعیت قرمز است و نشان دهنده اینکه اپیدمی جهانی این بیماری حتمی است

 

ویروس

ویروس عامل آنفلوانزای خوکی ویروس «H1N1» است.

ویروس جدید همه‌گیرشده در سال ۲۰۰۹ میلادی، یکی از انواع H1N1 است. N و H مخفف واژه‌های «نورامینیداز و«هماگلوتینین»و نام دو پروتئین غشاء سلولی ویروس هستند. در مجموع ۱۶ گونه از «هماگلوتینین» و ۹ زیرمجموعه از «نورامینیداز» وجود دارند که می‌توانند ترکیب‌های مختلفی با هم تشکیل دهند. گونه‌های «A H1N1» ویروس آنفلوانزا برای نخستین بار در سال ۱۹۳۰ میلادی قرنطینهشدند

 

علائم

علائم انفلوانزای خوکی در میان انسان‌ها به آنفلوانزایانسانی شباهت دارد. این علائم شامل تب، سرفه، گلودرد، سردرد، احساس سرما و خستگی می باشد.

برخی از افراد نیز پس از مبتلا شدن به این بیماری دچار اسهالو استفراغمی‌شوند. به علت این شباهتها پزشکان قادر به تشخیص قطعی آنفلوانزای خوکی نیستند، و تشخیص قطعی آن فقط با انجام تست لابراتواریممکن است.

۴علامت اصلی تب بالای ۳۸ درجه، سردرد، گلودردو سینه دردو سرفهاز علائم اصلی این بیماری هستند که اگر کسی ۲ تا ۳ علامت ذکر شده را داشته باشد مشکوک به بیماری آنفلوانزای نوع A است. اسهال، استفراغ، تهوع، کوفتگی عضلات، عطسهو آبریزش بینیاز علائم فردی این بیماری است که چنانچه با ۲ تا ۳ علامت اصلی همراه باشد فرد مشکوک به این بیماری است

 

پیشگیری

آنفلوآنزای خوکی از راه سرفه، عطسهو تماس با اشیای آلوده به ویروس و تماس دهان و بینی یا چشم خود منتقل می‌شود. ویروس از راه فرآورده‌های خوراکی و خوردن گوشت خوک منتقل نمی‌شود. آنفلوآنزای خوکی بیشترین سرایت‌پذیری را در ۵ روز اول بیماری دارد که در بچگی این دوره انتقال تا ۱۰ روز هم می‌تواند طول بکشد. تشخیص بیماری با نمونه‌گیری در این ۵ روز میسر است.

پیشگیری از ابتلا

«پیشگیری از ابتلا» با رعایت دستورات پیشگیری از آنفلوآنزامیسر است. این موارد عبارتند از:

  • دستان خود را به طور مرتب با آب و صابون و یا محلولهای ضدعفونی حاوی الکل بشویید، مخصوصا زمانی که عطسه یا سرفه می‌کنید و یا وقتی که از بیرون به خانه باز می‌گردید.
  • ضدعفونی سطوح داخلی خانه با محلولهای حاوی کلر در کاهش احتمال انتقال بیماری موثر است.
  • از تماس نزدیک با خوک‌ها و یا انسان‌هایی که آلوده هستند بپرهیزید.
  • فاصله گرفتن از اجتماعات عمومی در محیط هایی که احتمال می رود ویروس در آنجا شایع باشد نیز توصیه می شود.این اقدام با توجه به درصد و میزان شیوع این بیماری در شهر و کشور مربوطه می باشد.
  • از دست زدن و تماس با اشیا و سطوحی که ممکن است آلوده باشند، مخصوصاً در اماکن عمومی به شدت بپرهیزید (مانند بوسیدن ضریح‌های اماکن مذهبی، دست زدن به میزهای کافی شاپ‌ها و رستوران‌ها، دستگیره درب وسائل حمل و نقل عمومی، نرده‌ها و ….)
  • از دست زدن به دهان، بینی و چشمان خود بپرهیزید.
  • در صورتی که خود مشکوک به ابتلا به آنفلوآنزا هستید، حتماً هنگام عطسه و سرفه جلوی دهان و بینی خود را بگیرید. اگر دستمال به همراه ندارید، هنگام عطسه یا سرفه قسمت داخلی آرنج خود را در برابر دهان و بینی بگیرید تا دستانتان آلوده نشوند. هر فردی که دچار علایم شبه‌آنفلوآنزا شامل تب ناگهانی، سرفه و دردهای عضلانی شد باید از رفتن به سرکار و استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی پرهیز کرده و سریعا به پزشک مراجعه کند.
  • از فرد مبتلا به آنفلوانزا باید حدود 1 تا 2 متر فاصله گرفت.

 

درمان

در بسیاری از موارد این آنفلوانزا هم مانند سایر انواع آنفلوانزا ممکن است بهبود خودبخود داشته باشد. با وجود این استفاده از داروهای ضدویروس هم شدت بیماری را کم می‌کند و هم از بروز عوارض بعدی بیماری جلوگیری می‌کند.

چهار داروی آنتی ویروس آمانتدین، ریمانتدینو اوسلتامیویر (Tamiflu) و زانامیویر (Relenza) برای درمان آنفلونزای خوکی در آمریکا دارای مجوز می‌باشند. در مورد آنفلونزای خوکی که درسال ۲۰۰۹ در مکزیک شیوع پیداکرد، دونوع اوسلتامیویر (oseltamivir) و زانامیویر (zanamivir) توسط «مرکز درمان و پیشگیری از بیماری‌ها» در آمریکا توصیه شده است، چرا که ویروس جدید در مقابل آمانتادین و ریمانتادین مقاوم گزارش شده است

 

ديابت

مرض قند یا دیابت شیرین یک اختلال سوخت و سازیدر بدن است. بدین صورت که سرعت و توانایی بدن در استفاده و سوخت و ساز کامل قندهاکاهش می‌یابد. از اینرو قند خون افزایش می‌یابد.در واقع دیابت یک بیماری است که در آن بدن دچار کمبود انسولین است یا انسولین تولیدی را به درستی مصرف نمی‌کند.انسولین یک هورمون است که برای تبدیل شکر ونشاسته ودیگر غذاها به انرژی مورد نیاز فعالیت‌های روزانه در سلول‌های بدن ضروری ومورد نیاز است. عوامل به وجود آورنده دیابت همواره به صورت یک راز بوده وهنوز هم به طور کامل شناخته نشده‌است البته عوامل ژنتیکی و چاقی وتحرکات کم و ورزش نکردن نقش مهمی در ابتلای فرد به دیابت دارند. در حال حاضر در آمریکا حدود ۲۳٫۶ میلیون نفر به دیابت مبتلا هستند که از این میان تنها حدود ۱۷٫۹ میلیون نفر دیابت انها توسط پزشکان تشخیص داده شده وحدود ۵٫۷ ملیون نفر هنوز از بیماری خود اطلاعی ندارند. برای تشخیص اینکه آیا فرد مبتلا به دیابت است یا در استانه ابتلا به دیابت است دو نوع تست انجام می‌گیردراست. که به نام‌های فستینگ گلوکز پلاسما تست (GPF) وتست تلورنس گلوکز بزاق (TTGO) معروفند.هر دو تست می‌تواند تشخیص دهد که ایا فرد به دیابت مبتلا هست یا در استانه ابتلا به دیابت قرار دارد. مرکز دیابت آمریکا تست GPF را پیشنهاد می‌کند چراکه این تست اسان تر کم هزینه وسریع می‌باشد.با انجام این تست اگر سطح گلوکز خون افراد بین ۱۰۰ تا ۱۲۵ ld/g m باشد فرد در آستانه ابتلا به دیابت است و اگر سطح گلوکز خون ۱۲۶ وبالاتر باشد فرد مبتلا به دیابت است.ولی در تستTTGO سطح گلوکز خون فراد بعد از روزه بودن وسپس اینکه فرد بعد از ۲ ساعت یک اشامیدنی که مقدار گلوکز فراوان را دارا است می‌نوشد وبعد از ان اگر سطح گلوکز خون افراد بعد از ۲ ساعت بعد از نوشیدن نوشیدنی ۱۴۰ تا ld/ gm۱۹۹باشد فرد در استانه ابتلا به دیابت قرار دارد واگر سطح گلوکز خون ۲۰۰ وبالاتر باشد فرد مبتلا به دیابت است.

 

گونه‌های مرض قند

 دیابت نوع یک

بدن مبتلایان به دیابت نوع یک که اغلب در سنین زیر ۳۰ سالگی نمایان می‌شود ، توانایی تولید انسولینرا ندارد و این امر موجب افزایش سطح قند خون می‌گردد. این امر به دلیل از دست رفتن سلول‌های β جزایر لانگرهانس پانکراس اتفاق می‌افتد. دلیل اصلی از دست رفتن سلول‌های β، حمله سلول‌های لنفوسیت Tبه دلیل خودایمنیاست که در بیشتر موارد بروز بیماری بدنبال ابتلا به یک بیماری ویروسی اتفاق می‌افتد. روش درمانی آن تزریقانسولین و کنترل دائمی میزان قند خون می‌باشد.انسولین هورمونی است که راه را برای ورود گلوکز به سلول‌ها باز می‌کند و در انجا این مواد را میسوزاند.حدود ۵ تا ۱۰درصد افراد دیابتی در آمریکا که دیابت انها به اثبات رسیده به این نوع دیابت مبتلا هستند.دیابت نوع یک در افراد زیر چهل سال ومعمولا در کودکان بروز می‌کند. علائم دیابت نوع اول عبارتند از تشنگی بیش ازحد, گرسنگی دایمی , تکرر ادرار (به خصوص در شب) , کاهش وزن ناگهانی , خستگی مفرط و تاری دید.

 

دیابت نوع دوم

در مرض قند نوع دوم بدن فرد مبتلا انسولین تولید می‌کند و حتی ممکن است غلظت انسولین در خون از مقدار معمول آن نیز بیشتر باشد اما گیرنده‌های یاخته‌ای فرد نسبت به انسولین مقاوم شده و در حقیقت نمی‌گذارند انسولین وارد سلولها شده و اعمال طبیعی خود را انجام دهد. در این حالت می‌توان با درمان رژیمیو ورزشغلظت قند خون را کاهش داد. شیوع این نوع در حال ازدیاد است. مرض قند نوع دوم در افراد چاقدیده می‌شود و درصد شیوع این بیماری در زنانبیش از مرداناست. به بیان دیگر این نوع دیابت ناشی از مقاومت بدن در برابرمصرف انسولین(شرایطی که بدن از استفاده صحیح انسولین خودداری می‌کند) وهمچنین کمبود مقدار انسولین نیز وجود دارد.بسیاری از آمریکایی‌هایی که به دیابت مبتلا هستند دیابتی از این نوع دارند

 

دیابت بارداری

تجهیزات آزمایشات شخصی دیابت بارداری در آمریکا

دیابت بارداریمربوط به چند ماهه آخر دوران بارداریاست و معمولاً سابقه خانوادگی در ابتلا به آن نقش دارد. کاهش مصرف کربوهیدرات‌هاو محدود کردن دریافت قندهای خالص و افزایش تعداد وعده‌های غذاو کاهش حجم وعده‌ها از جمله عوامل بهبود بخش می‌باشند. ناگفته پیداست که این نوع دیابت فقط در بانوان شیوع دارد.در واقع این دیابت مختص به دوران بارداری زنان است ولی حدود ۵ تا ۱۰٪ از این زنان فورا بعد ازاینکه بار دار شدند دیابت آنها به دیابت نوع دو تبدیل می‌شود.

 

علائم دیابت

بیشتر انواع دیابت بدون علائم اولیه قابل تشخیص هستند و اگر هم علائمی داشته باشند٬ به دلیل اینکه این علائم بی درد هستند٬ قابل تشخیص نیست

عوارض دیابت

دیابتی‌ها در معرض آسیبهایی مانند حملات قلبی ، مشکلات کلیوی ، نابینایی ، ناشنوایی و نشانگان پاهای سوزان هستند . یکی از دلایل این امر چسبیدن قند بالای به یاخته‌ها و تبدیل آن به ماده‌ای مضر به نام سوربیتولمی‌باشد. پزشکان به‌وسیله انجام آزمایشی بنام هموگلوبین A1C و اندازه گیری میزان قند چسبیده به سلولها به میزان آسیب‌های عصبی وارد شده پی می‌برند.

دیابت ممکن است منجر به اختلال در کارکرد سرخ‌نای (مری) و تنبلی معده، اختلالات کیسه صفرا، اختلالات عملکرد کبدی و اختلال در عملکرد روده بزرگ و کوچک شود که هر کدام به نوع خود باعث بروز علائم ویژه‌ای می‌شود

 

حمله قلبي

شرح بیماری

حمله‌ قلبی‌ عبارت‌ است‌ از مرگ‌ سلول‌های‌ عضلانی‌ قلب‌ در اثر کاهش‌ یا توقف‌ جریان‌ خون‌ سرخرگ‌های‌ قلب‌. غالباً در افراد بالای‌ 40 سال‌ رخ‌ می‌دهد. این‌ بیماری‌ در مردان‌ شایع‌تر است‌، اما میزان‌ بروز آن‌ در خانم‌ها نیز رو به‌ افزایش‌ گذاشته‌ است‌.

 

علایم‌ شایع‌

  • درد قفسه‌ سینه‌ یا احساس‌ «سنگینی‌، فشردگی‌ یا له‌شدگی‌» در قفسه‌ سینه‌
  • دردی‌ که‌ از میان‌ قفسه‌ سینه‌ به‌ جناغ‌ و گاهی‌ به‌ آرواره‌، گردن‌، بازوها، بین‌ دو کتف‌ یا بالای‌ شکم‌ نیز تیر می‌کشد.
  • احساس‌ نزدیکی‌ مرگ‌
  • تنگی‌ نفس‌
  • تهوع‌ و استفراغ‌
  • تعریق
  • منگی
  • ضعف‌
  • احساس‌ خفگی‌

 

 

علل‌

بسته‌ شدن‌ نسبی‌ یا کامل‌ سرخرگ‌های‌ قلب‌ توسط‌ لخته‌ خون‌، گرفتگی‌ یا انقباض‌ عروقی ‌؛ یا اختلال‌ شدید در ضرباهنگ‌ قلب‌

 

عوامل‌ افزایش‌ دهنده‌ خطر

  • سیگار کشیدن‌
  • چاقی‌
  • استرس‌
  • بالا بودن‌ سطح‌ کلسترولبد خون‌، یا پایین‌ بودن‌ سطح‌ کلسترول‌ خوب‌ خون‌
  • بالا بودن‌ فشارخون‌ / دیابت‌
  • رژیم‌ غذایی‌ پر از چربی‌های‌ اشباع‌ شده‌
  • سابقه‌ خانوادگی‌ بیماریهای عروق‌ قلب‌
  • اکثراً انجام‌ کارهای‌ نشستنی‌ و نداشتن‌ فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری بدنی‌ کافی‌
  • ورزش‌ در گرمای‌ زیاد یا سرما و باد

 

پیشگیری‌

حتی‌المقدور اجتناب‌ از یا کنترل‌ عوامل‌ خطر

عواقب‌ مورد انتظار

با درمان‌ اورژانس‌ و بستری‌ کردن‌ بیمار در بخش‌ مراقبت‌های‌ ویژه‌ قلبی‌ (سی‌سی‌یو)، اکثر بیمارانی‌ که‌ دچار اولین‌ حمله‌ قلبی‌ خود شده‌اند بهبود می‌یابند. تأخیر در درمان‌ غالباً مرگبار خواهد بود. پس‌ از رفع‌ خطر باید 8-4 هفته‌ فرصت‌ داد تا بهبودی‌ حاصل‌ شود. تکرار حمله‌ قلبی‌ امری‌ شایع‌ است‌.

 

عوارض‌ احتمالی‌

  • نامنظم‌ بودن‌ ضرباهنگ‌ قلب‌ شوک‌؛ التهاب‌ پرده‌های‌ دور قلب‌
  • نارسایی‌ احتقانی‌ قلب‌
  • جمع‌ شدن‌ مایع‌ در فضای‌ دور ریه‌ها
  • لخته‌ شدن‌ خون‌ در سیاهرگ‌های‌ عمقی‌
  • آمبولی‌ ریوی‌
  • پاره‌ شدن‌ دیواره‌ بین‌ بطنی‌ یا دیواره‌ خارجی‌ قلب‌
  • آنوریسم‌ (بیرون‌زدگی‌) دیواره‌ بطن‌
  • خطر حمله‌ قلبی‌ در آینده‌

درمان

اصول‌ کلی‌

اگر هرگونه‌ علامتی‌ از حمله‌ قلبی‌ را دارید، فوراً کمک‌ پزشکی‌ بخواهید. توجه‌ داشته‌ باشید که‌ داروهای‌ حل‌کننده‌ لخته‌ تنها در ساعات‌ اولیه‌ حمله‌ مؤثر خواهند بود.

اگر فردی‌ که‌ دچار حمله‌ قلبی‌ شده‌ است‌ بی‌هوشاست‌ و نفس‌ نمی‌کشد: ـ با فریاد کمک‌ بخواهید و وی‌ را ترک‌ نکنید. ـ از یک‌ نفر بخواهید اورژانس‌ را خبر کند. ـ فوراً تنفس‌ دهان‌ به‌ دهان‌ را شروع‌ کنید. ـ اگر ضربان‌ قلب‌ وجود ندارد، ماساژ قلبی‌ بدهید. ـ تا زمانی‌ که‌ کمک‌ نرسیده‌ باشد عملیات‌ احیا را ادامه‌ دهید. به‌ هنگام‌ بستری‌ شدن‌ در بیمارستان‌:
بررسی‌های‌ تشخیصی‌ ممکن‌ است‌ شامل‌ نوار قلب‌، اسکن‌ رادیواکتیو با تکنسیم‌ 99، آنژیوگرافی‌ (عکسبرداری‌ از رگ‌ها با اشعه‌ ایکس‌ به‌ کمک‌ تزریق‌ ماده‌ حاجب‌ درون‌ آن‌ها)، و اندازه‌گیری‌ آنزیم‌هایی‌ که‌ از عضله‌ قلب‌ آسیب‌ دیده‌ به‌ درون‌ خون‌ آزاد می‌شود.

اکسیژن‌ و داروهای‌ مختلف‌ امکان‌ دارد برای‌ به‌ کار انداختن‌ قلب‌ نیاز به‌ تحریک‌ الکتریکی‌ وجود داشته‌ باشد.

شاید جراحی‌ (کار گذاشتن‌ دستگاه‌ ضربان‌ساز، آنژیوپلاستیبا بادکنک‌ کوچک‌، یا جراحی‌ بای‌پاس‌ سرخرگ‌های‌ قلب‌)

 

داروها

داروهایی‌ که‌ به‌ سرعت‌ لخته‌های‌ خون‌ را حل‌ می‌کنند (باید در عرض‌ 3-1 ساعت‌ از زمان‌ بروز حمله‌ داده‌ شوند).
داروهای‌ ضد درد داروهای‌ ضد بی‌نظمی‌ قلب‌ و داروهای‌ ضد آنژین‌ صدری‌، مثل‌ مسدودکننده‌های‌ بتا آدرنرژیک‌ یا مسدودکننده‌های‌ کانال‌ کلسیمی‌، برای‌ پایدار کردن‌ نامنظمی‌ ضربان‌ قلب داروهای‌ ضد انعقاد برای‌ جلوگیری‌ از تشکیل‌ لخته‌ خون‌ نیتروگلیسیرین‌ برای‌ گشاد کردن‌ سرخرگ‌ها و افزایش‌ خونرسانی‌ قلب‌ داروی‌ دیژیتال‌ برای‌ تقویت‌ انقباضات‌ عضله‌ قلب‌ و پایدار کردن‌ ضربان‌ قلب‌

 

 

 

 

فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری

به‌ هنگام‌ بهبودی‌، کارهای‌ روزمره‌ خود را تدریجاً از سر گیرد. قبل‌ از آغاز مجدد فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری جنسی‌ یا رانندگی‌ با پزشک‌ خود مشورت‌ نمایید.

در صورت‌ در دسترس‌ بودن‌، در یک‌ برنامه‌ بازتوانی‌ قلبی‌ شرکت‌ کنید.

 

رژیم‌ غذایی‌

رژیم‌ غذایی‌ کم‌چرب‌ (چربی‌ باید کمتر از 20% کل‌ کالری‌ دریافتی‌ را تأمین‌ کند) و پر فیبر وزن‌ خود را در حد مطلوب‌ نگاه‌ دارید. اگر اضافه‌ وزن‌ دارید، یک‌ رژیم‌ لاغری‌ مناسب‌ و تأیید شده‌ توسط‌ پزشک‌ بگیرید.

 

 


  

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1399 ساعت: 21:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

مقاله مربوط به شیر و تولیدات شیری

بازديد: 0
مقاله مربوط به شیر و تولیدات شیری

مقاله مربوط به شیر و تولیدات شیری

نگارش : مریم رجبی زاده

استاد راهنما : خانم دکتر موحد

 

شیر غذایی است که هیچ جانشین مناسبی برای آن وجود ندارد . شیر دارای ترکیباتی از جمله لیپیدها ، کربوهیدرات ها ، پروتئین ها و بسیاری از ترکیبات آلی حل شده در آب می باشد . مهمترین شیری که به کار برده می شود ، شیر گاو می باشد . به جزء شیر ، محصولات شیری دیگری از جمله محصولات تخمیری و غیر تخمیری وجود دارند . محصولات غیر تخمیری شامل عصاره پروتئین آب پنیر ، شیر پس چرخ ، شیرغلیظ شیرین ، شیر خشک ، خوآ ، بستنی و خامه می باشد و محصولات تخمیری شیر شامل کره ، پنیر ، کشک و ماست می باشند . پاستوریزاسیون ، تغییر مهمی در ارزش غذایی شیر به استثنای کاهش ویتامین های حساس به حرارت مثل تیامین و اسید اسکوربیک ، ایجاد نمی کند .

 

 

شیر امروزه بعنوان یکی از مهمترین مواد غذایی برای مصرف انسان محسوب می گردد . و همچنین منبع مفیدی برای کلسیم و برخی ویتامین ها از جمله ریبوفلاوین می باشد . ترکیب شیر با گونه ، نوع ، رژیم ، دوره شیردهی و فصله بین شیر دوشی تغییر می کند .

چربی شیر ترکیبی از چند گیلسریدمتفاوت است . همچنین شیر شامل مقادیر قابل توجهی اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه می باشد .که طعم و مزه خاصی می بخشد . اسیدهای چرب اشباع شده اسید بوتریک و اسید کاپروئیک ، 62 درصد و اشباع نشده 37 درصد تشکیل می دهند . از اسیدهای چرب اشباع نشده 38 درصد اسیدهای چرب چند غیر اشباعی بوجود می آید .

پروتئین های شیر شامل کازئین و پروتئین های آب پنیر می باشد .

کازئین یک فسفر پروتئین و همچنین یک گیلوپروتئین است و 80% کل نیتروژن موجود در شیر را تشکیل می دهد.

پروتئین های آب پنیر شامل   لاکتالبومین وB  لاکتوگلوبولین ، سرم آلبومین ، ایمونوگلوبولین ، آنزیم ها و پروتئوزپتون می باشد .

لاکتوز : کربوهیدرات عمده در شیر محسوب می شود . لاکتوز   شیرینی ساکارز و  حلالیت آن را در آب دارد .

املاح : شامل کلریدها ، فسفات ها ، سیترات ها ، سولفات ها و بیکربنات های سدیم ، پتاسیم ، کلسیم و منیزیم می باشد .

آنزیم ها : شامل فسفاتاز قلیایی ، لیپاز و گزانتین اکسیداز می باشد .

ویتامین ها : مهمترین ویتامین های موجود در شیر ویتایمن B12,B3,B2,B1,A می باشد .

ویتامین B2 ، نسبت به سایر ویتامین های B در غلظت بالاتری وجود دارد . و مقاومت آن در برابر حرارت آنرا بعنوان منبع مطمئنی از این ویتامین در شیر می سازد . البته این ویتامین نسبت به نور حساس است . شیر منبع خوب تریپتوفان می باشد . مقدار ویتامین A و D بستگی به تغذیه دام دارد .

 

 

از آزمایش ژربر برای تعیین درصد چربی در شیر استفاه شد . از آزمایش فسفاتاز قلیایی نیز برای حصول اطمینان از پاستوریزاسیون استفاده شد . که اگر جواب منفی باشد یعنی اینکه شیر پاستوریزه شده است .

روشهای مورد استفاده در پاستوریزاسیون :

1- Batch(بسته) : دمای شیر به c65 می رسد . آن هم به مدت 30 دقیقه .

2- HTST(روش دمای بالا زمان کوتاه یا روش پیوسته ) : عملیات بصورت مداوم انجام می گیرد .

دمای شیر به c72 بمدت 15 دقیقه می باشد . این روش موجب طعم بد نمی شود .

3- UHTS( روش دمای بسیار بالا ) : شیر در c 4/93 به مدت 3 دقیقه و یا c 149 به مدت 1 دقیقه نگه داری می شود . این نوع شیر عمر ماندگاری طولانی تری دارد .

 

 

اثر پاستوریزاسیون بر شیر :

-        ارزش غذایی : پاستوریزاسیون ، تغییر مهمی در ارزش غذای بوجود نمی آورد . به به استنای کاهش کم در ویتامین های ناپایدار در گرما مثل تیامین و اسید اسکوربیک ، همچنین پروتئین های آب پنیر کمی دهیدراته می شوند .

-        طعم ک پاستوریزاسیون طعم ناخوشایندی به وجود نمی آورد .

-        میکروارگانیسم ها : تقریباً 99درصد باکتری ها ، مخمر ها و کپک ها با پاستوریزاسیون از بین می روند . ولی اسپور باکتری از بین نخواهد رفت .

-        آنزیم ها : به غیر از فسغاتاز ، لیپازنیز غیر فعال می شود .

 

هموژنیزاسیون :

فرآیند ایجاد یک امولسیون ثابت چربی شیر و سرم شیربا عملیات مکانیکی و دادن ترکیب یکنواخت می باشد .

در اثر هموزنیزاسیون اندازه گلبول های چربی کاهش یافته ولی تعداد و سطح آنها افزایش می یابد . شیر هموزنیزاسیون اندازه گلبول های چربی کاهش یافته ولی تعداد و سطح آنها افزایش می یابد . شیر هموژنیزه شده ساختار خامه مانندتر ، طعم ملایم تر و ظاهر سفیدتری دارد . هنگام دلمه شدن نیز ، دلمه نرمتری شکل می یابد که قابلیت هضم بیشتری دارد .

اما هموژنیزه کردن فعالیت لیپاز را افزایش داده و لیپولیز اتفاق می افتد .

تولیدات شیر :شامل محصولات غیر تخمیری و تخمیری می باشد .

محصولات غیر تخمیری :

عصاره پروتئین آب پنیر : در این محصول ترکیبات زیست فعال آب پنیر حفظ و تغلیظ می گردند . مثلاً سیستئین ، سیستم گلوتامین را که یک آنتی اکسیدان قوی است ، را تحریک می کند . ارزش بیولوژیکی و میزان کارایی پروتئین نیز بالاست .

- شیر پس چرخ : معمولاً این شیر با ویتامین های A و D غنی می شود . شیر پس چرخ در صنعت پخت . کارخانه شیرینی پزی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد . شیرین چرخ برای رژیم های کم کالری و بچه های کم نیاز به پروتئین بالا دارند استفاده می شود .

شیر غلیظ شیرین : این شیر استریل نمی باشد . شکرعامل بازدارنده و فعالیتهای میکروبی است . غلظت شکر 65 درصد است  . و این شیر جایگزین مناسبی برای شیر تازه برای بچه ها نمی باشد .

شیر خشک : عمرماندگاری بالای این محصول آن را تولیدی ارزشمند ساخته است . این پودر بسیار جاذب است رطوبت است . این نوع شیر به دلیل تمایل چربی به اکسیده کردن ، به مدت شش ماه ذخیره می شود .

خوآ : نیمه جامدی است که از شیر بخار داده شده در ظروف بازحاصل می شود . این شیر مقادیر ویتامین A و برخی ویتامین های قابل حل در آب پایینی دارد . این محصول شامل 35 درصد چربی می باشد .

بستنی : محصول منجمد شیر می باشد که شامل شیر پس چرخ ، شیر خالص ، خامه ، کره ، شیر خشک یا شیر غلیظ می باشد . همچنین دارای مواد دیگری از جمله شکر ، نثبیت کننده ، امولسیفایر و مواد طعم دهنده می باشد .

خامه : چربی شیر با سانتریفیوژ جدا می شود ، خامه نامیده می شود . خامه در تولیدات پخته شده و نیز در سس های سالاد نیز استفاده می شود .

محصولات تخمیری شیر :

-        کره : ححجم چربی کره معمولاً حدود 80 درصد است . ترکیبات بدون چربی شامل رطوبت ، مواد جامد بدون چربی ، و نمک در صورت افزودن می باشد . کره از خامه ترش یا شیرین بدست می آید .دو نوع استارتر برای تهیه کره وجود دارد استرپتوکوکوس کرموریس و لاکتوباسیلوس لاکتیس همچنین لوکونوستوک سیترووروم ، دی استیل تولید می کند که عامل طعم و عطر کره  می باشد . رنگ کره به خاطر کاروتن مشتق ده از غذای حیوان می باشد .

-        پنیر : پنیر از کازئین درست می شود . انواع پنیر براساس طعم ، حالت ، و بافت متفاوتند که به ترتیب به نوع شیر ، روش تولید ، املاح و مواد افزوده شده و نوع باکتری و گونه کپک بکار گرفته شده در تولید ، بستگی دارد .

مراحل تولید پنیر عبارتند از : تشکیل دلمه بریدن دلمه خشک کردن دلمه جدا کردن افزودن نمک فشردن عمل آمدن

-        کشک : رایج ترین تولید شیر در هند است . قابلیت هضم بالایی دارد . محتوای کلسیم و فسفر بالاتری داشته و دلمه نسبت به شیر دارای ویتامین B بیشتری می باشد . طی تشکیل کشک ، لاکتوز شیر به اسید لاکتیک تبدیل می شود . اسید ، پروتئین شیر را دلمه می کند .

-        ماست : از شیرهای خالص ، کم چرب و بدون چربی و حتی خامه ای می توانند برای تولید ماست استفاده کنند .

 

طی فرآیند تخمیر غلظت اسیدفولیک افزایش می یابد . ماست در افرادی که از حساسیت لاکتوز رنج می برند ، محصول مناسبی است .

 

 

 

 

شیر و محصولات شیری ( لبنی) دارای ارزش غذایی بسیار بالایی است . علاوه بر خواص خود شیر که مهمترین آن منبع کلسیم مفید و ضروری برای رشد انسان تلقی می شود ، تولیدات لبنی نیز خواص ارزشمند غذایی دارند .

شیر و محصولات آن کاربرد فراوانی در صنایع غذایی دارند ، از جمله :

        به عنوان عامل غلیظ کننده همراه با نشاسته در محصولاتی مانند سس سفید و سوپهای خامه ای استفاده می شود .

        شیر به افزایش طعم و نره محصول کمک می کند مثلاً در قهوه

        دلمه بعنوان یک عامل ترد کننده در جوجه و گوشت استفاده می شود .

        دوغ کره نمک زده شده برای برطرف کردن تشنگی استفاده می شود .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1399 ساعت: 21:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تناسخ و معاد

بازديد: 49
تحقیق درباره تناسخ و معاد

تناسخ و معاد

تناسخ از ريشه «نسخ» گرفته شده و از كلمات اهل لغت درباره اين واژه، چنين بر مى‏آيد كه از آن، دو خصوصيت استفاده مى‏شود: 1 ـ تحول و انتقال.2 ـ تعاقب دو پديده كه يكى جانشين ديگرى گردد. (1) در آنجا كه حكمى در شريعت به وسيله حكم ديگر برطرف شود، لفظ «نسخ» به كار مى‏برند، و هر دو ويژگى به روشنى در آن موجود است، ولى آنجا كه اين لفظ در مسائل كلامى مانند «تناسخ» به كار مى‏رود تنها به ويژگى اول اكتفا مى‏شود، ويژگى دوم مورد نظر قرار نمى‏گيرد.مثلا خواهيم گفت: «تناسخ» اين است كه روحى از بدنى به بدن ديگر منتقل شود، در اين جا تحول و انتقال هست ولى حالت تعاقب، كه يكى پشت سر ديگرى در آيد، وجود ندارد.و در هر حال شايسته است ما به انواع تحول‏ها و نقلها اشاره كنيم:

1 ـ انتقال نفس انسانى از اين جهان به سراى ديگر.

2 ـ انتقال نفس در سايه حركت جوهرى، از مرتبه قوه به مرتبه كمال، همان طور كه جريان، در نفس نوزاد چنين است، زيرا نفس نوزاد از نظر كمالات كاملا به صورت قوه و زمينه است، ولى به تدريج به حد كمال مى‏رسد.3 ـ انتقال نفس پس از مرگ به جسمى از اجسام مانند سلول نباتى و يا نطفه حيوان و يا جنين انسان، و به ديگر سخن: آنگاه كه انسان مى‏ميرد، روح او به جاى انتقال به نشأه ديگر، باز به اين جهان باز مى‏گردد، و در اين بازگشت نفس براى خود بدنى لازم دارد، كه با آن به زندگى مادى خود ادامه دهد، اين بدن كه ما از آن به جسم تعبير آورديم گاهى نبات است، و گاهى حيوان است، و گاهى انسان، و در حقيقت روح انسان پس از آن همه تكامل، تنزل يابد و به نبات يا حيوان و يا جنين انسانى تعلق گيرد، و بار ديگر زندگى را از نو شروع كند، واقعيت مثل معروف «روز نو و روزى از نو» تجسم پيدا مى‏كند، اين همان تناسخ است كه در فلسفه اسلامى و قبلا در فلسفه يونان، بلكه در مجامع فكرى بشر مطرح بوده است و غالبا كسانى كه تجزيه و تحليل درستى از معاد نداشتند به اين اصل پناه مى‏بردند، گوئى اصل تناسخ جبران كننده مزاياى معاد است و بازگشت انسان به اين دنيا، و تعلق نفس به بدن مادى، گاهى براى دريافت پاداش، و با براى كيفر بينى است، مثلا كسانى كه در زندگى ديرينه خود درست كار و پاكدامن بوده‏اند بار ديگر كه به اين جهان باز مى‏گردند و از زندگى بسيار مرفه و دور از غم و ناراحتى (به عنوان پاداش) برخوردار مى‏شوند، در حالى كه آن گروه كه در زندگى پيشين خود تجاوزكار و ستمگر بوده‏اند براى كيفر، به زندگى پست‏تر باز مى‏گردند ـ تو گوئى ـ اگر امروز گروهى را مرفه و گروه ديگرى را گرسنه و برهنه مى‏بينيم اين به خاطر نتيجه اعمال پيشين آنها است كه به اين صورت تجلى مى‏كند و هرگز تقصيرى متوجه فرد يا جامعه نيست.ما با اين كه از آميختن بحث‏هاى فلسفى و كلامى به بحثهاى اجتماعى مى‏پرهيزيم ولى در اين جا از اشاره به نكته‏اى ناگزيريم و آن اين كه اعتقاد به تناسخ به اين شكل، مى‏تواند اهرمى محكم در دست جهانخواران باشد كه عزت و رفاه خود را معلول پارسائى دوران ديرينه، و بدبختى و بخت برگشتگى بيچارگان را نتيجه زشتكاريهاى آنان در زندگيهاى قبلى قلمداد كنند و از اين طريق، بر ديگ خشم فروزان و جوشان توده‏ها كه پيوسته خواستار انقلاب و پرخاشگرى بر ضد مرفهان و مستكبران مى‏باشند، آب سرد بريزند و همه را خاموش نمايند.اگر ماركسيسم مى‏گويد «دين افيون ملتها است» بايد چنين انديشه‏هاى دينى را افيون ملتها بداند و آن را در خدمت مستكبران و غارتگران بيانديشد، نه آئينهاى منزه از اين خرافات را، و شايد به خاطر اين انگيزه بوده است كه انديشه تناسخ در سرزمينهائى مانند «هند» رشد نموده كه از نظر بدبختى و گسترش فاصله طبقاتى وحشت زا و هولناك مى‏باشد .به طور مسلم صاحبان زر و زور براى توجيه كارهاى خود، و براى فرو نشاندن خشم ملتهاى گرسنه و برهنه به چنين اصلى پناه مى‏بردند، و رفاه خود و سيه‏روزى همسايه ديوار به ديوار را از اين طريق توجيه مى‏نمودند، تا آن هندى بيچاره به جاى فكر در انقلاب، بر زندگى قبلى خود تاسف ورزد، و با خود بگويد چرا من در هزاران سال پيشين در اين جهان كه زندگى مى‏كردم چنين و چنان كرده‏ام كه اكنون دامنگيرم شده است، ولى خوشا به حال آن خواجگان كه هم‏اكنون ميوه نيكوكارى خود را مى‏چينند، بدون آنكه ستمى به كسى بنمايند.يك چنين اصل درست در خدمت ستمگران زورگو بوده است كه متأسفانه در سرزمين هند رشد و نمو كرده است.در هر حال ما در اين جا به بحث فلسفى خود ادامه مى‏دهيم و اقسام تناسخ را يادآور مى‏شويم: اصولا از طرف قائلان به تناسخ سه نظريه مطرح مى‏باشد كه عبارتند از: 1 ـ تناسخ نامحدود.2 ـ تناسخ محدود به صورت نزولى.3 ـ تناسخ محدود به صورت صعودى.هر چند هر سه نظريه، از نظر اشكال تصادم با معاد يكسان نمى‏باشند، (2) زيرا قسم نخست از نظر بحثهاى فلسفى باطل و با معاد كاملا در تضاد مى‏باشند، در حاليكه قسم سوم فقط يك نظريه فلسفى غير صحيح است هر چند اعتقاد به آن، مستلزم مخالفت با انديشه معاد نيست، همان گونه كه قسم دوم نيز مخالفت همه جانبه با انديشه معاد ندارد، ولى چون همگى در يك اصل اشتراك دارند و آن انتقال نفس از جسمى به جسم ديگر، از اين جهت قسم سومى را نيز در شمار اقسام تناسخ مى‏آوريم.اينك به توضيح اقسام نامبرده از تناسخ مى‏پردازيم :

1 ـ تناسخ نامحدود يا مطلق

مقصود از آن اين است كه نفس همه انسانها، پيوسته در همه زمانها از بدنى به بدن ديگر منتقل مى‏شوند، و براى اين انتقال از نظر افراد، و از نظر زمان محدوديتى وجود ندارد، يعنى نفوس تمام انسانها در تمام زمانها به هنگام مرگ، دستخوش انتقال، از بدنى به بدن ديگر مى‏باشند، و اگر معادى هست جز بازگشت به اين دنيا آن هم به اين صورت، چيز ديگرى نيست و چون اين انتقال از نظر افراد و از نظر زمان، گسترش كامل دارد از آن به تناسخ نامحدود يا مطلق تعبير نموديم.قطب الدين شيرازى در تشريح اين قسم چنين مى‏گويد: «گروهى كه از نظر تحصيل و آگاهى فلسفى در درجه نازل مى‏باشند به يك چنين تناسخ معتقدند، يعنى پيوسته نفوس از طريق مرگ و از طريق بدنهاى گوناگون، خود را نشان مى‏دهند و فساد و نابودى يك بدن مانع از عود ارواح به اين جهان نمى‏باشد.» (3) ـ

2 ـ تناسخ محدود به شكل نزولى

قائلان به چنين تناسخ معتقدند، انسانهايى كه از نظر علم و عمل، و حكمت نظرى و عملى، در سطح بالاترى قرار گرفته‏اند، به هنگام مرگ بار ديگر به اين جهان باز نمى‏گردند بلكه به جهان مجردات و مفارقات (از ماده و آثار آن) مى‏پيوندند و براى بازگشت آنان پس از كمال، به اين جهان وجهى نيست.ولى آن گروه كه از نظر حكمت عملى و علمى در درجه پائين قرار دارند، و نفس آنان آئينه معقولات نبوده و در مرتبه «تخليه نفس» از رذائل توفيق كاملى به دست نياورده‏اند، براى تكميل در هر دو قلمرو (نظرى و عملى) بار ديگر به اين جهان باز مى‏گردند، تا آنجا كه از هر دو جنبه به كمال برسند و پس از كمال به عالم نور مى‏پيوندند.در اين نوع از تناسخ دو نوع محدوديت وجود دارد يكى محدوديت از نظر افراد زيرا تمام افراد به چنين سرنوشتى دچار نمى‏گردند و افراد كامل بعد از مرگ به جاى بازگشت به دنيا به عالم نور و ابديت ملحق مى‏شوند، ديگرى از نظر زمان يعنى حتى آن افرادى كه براى تكميل به اين جهان باز گردانده مى‏شوند، هرگز در اين مسير پيوسته نمى‏مانند، بلكه روزى كه نقصان‏هاى علمى و عملى خود را بر طرف كردند بسان انسانهاى كامل قفس را شكسته و به عالم نور مى‏پيوندند.

3 ـ تناسخ صعودى

اين نظريه بر دو پايه استوار است: 1 ـ از ميان تمام اجسام، نبات آمادگى و استعداد بشرى براى دريافت فيض (حيات) دارد.2 ـ مزاج انسانى براى دريافت حيات برتر، بيش از نبات شايستگى دارد، او شايسته دريافت حياتى است كه مراتب نباتى و حيوانى را پشت سر گذاشته باشد.به خاطر حفظ اين دو اصل، (آمادگى بيشتر در نبات، و شايستگى بيشتر در انسان) فيض الهى كه همان حيات و نفس است، نخست به نبات تعلق مى‏گيرد، و پس از سير تكاملى خود به مرتبه نزديك به حيوان، در «نخل» ظاهر مى‏شود، آنگاه به عالم جانوران گام مى‏نهد، و پس از تكامل و وصول به مرتبه ميمون با يك جهش به انسان تعلق مى‏گيرد و به حركت استكمالى خود ادامه مى‏دهد تا از نازلترين درجه به مرتبه كمال نائل گردد. (4) اكنون كه با اقسام تناسخ و تفاوتهاى آنها آشنا شديم پيرامون تحليل و نقد اين اقسام مطالبى را ياد آور مى‏شويم:

1 ـ تناسخ و معاد

دقت در اقسام سه گانه تناسخ اين مطلب را به ثبوت مى‏رساند كه اعتقاد به تناسخ مطلق صد در صد در نقطه مقابل معاد قرار گرفته است و قائلان به تناسخ نامحدود، حتى به عنوان نمونه هم نمى‏توانند در موردى معتقد به معاد باشند، زيرا انسان در اين نظريه پيوسته در حال بازگشت به دنيا است و از نقطه‏اى كه شروع مى‏كند باز به همان نقطه باز مى‏گردد.در حالى كه در تناسخ نزولى، تناسخ نه همگانى است و نه هميشگى و گروه كامل از روز نخست داراى معاد مى‏باشند يعنى مرگ آنان سبب مى‏شود كه نفوس آنان به عالم نور ملحق گردد، ولى طبقه غير كامل تا مدتى فاقد معاد مى‏باشند و مرگ آنان مايه باز گشت به اين جهان است ولى آنگاه كه از نظر علمى و عملى به حد كمال رسيدند، به گروه كاملان ملحق مى‏شوند و قيامت آنان نيز برپا مى‏شود.نظريه سوم كوچكترين منافاتى با معاد ندارد، بلكه خطاى آن در تبيين خط تكامل است كه آن را به صورت منفصل و جداى از هم تلقى مى‏كند، و نفس را روزى در عالم نبات محبوس كرده، سپس از آنجا به عالم حيوان منتقل مى‏سازد، و پس از طى مراحلى، متعلق به بدن انسان مى‏داند، و نفس در اين نظريه مثل مرغى است كه از قفس به قفسى و از نقطه‏اى به نقطه‏اى منتقل مى‏گرد، و هرگز ميان اين مراتب، اتصال و پيوستگى، وجود ندارد و «نفس» در هر دوره‏اى براى خود بدنى دارد، تا لحظه‏اى كه به آخرين بدن برسد و به هنگام مرگ به عالم آخرت ملحق شود.و اگر دارنده اين نظريه، اين مراتب را متصل و بهم پيوسته مى‏انگاشت، با حركت جوهرى كاملا هم آهنگ بود، و در حقيقت حركت جوهرى در اين نظريه به صورت منفصل منعكس شده، در حالى كه اگر قيد انفصال را بردارد، و بگويد نطفه انسان از دوران جنينى تا انسان كامل گردد، مراحل نباتى و حيوانى را طى كرده و به مرتبه انسانى مى‏رسد، بدون اين كه براى نفس متعلقات و موضوعات مختلفى باشد، و در هر حال يك چنين نظريه هر چند با معاد تصادم ندارد از نظر برهان فلسفى مردود مى‏باشد.

2 ـ تناسخ مطلق و عنايت الهى

در اين باره دو مطلب را ياد آور مى‏شويم: 1 ـ هرگاه نفوس به صورت همگانى و هميشگى راه تناسخ را پيمايند، ديگر مجالى براى معاد نخواهد بود، در حالى كه با توجه به دلائل فلسفى، آن يك اصل ضرورى و حتمى است و شايد قائلان به اين نظريه، چون به حقيقت (معاد) پى نبرده‏اند «ره افسانه زده‏اند» ، و تناسخ را جايگزين معاد ساخته‏اند، در حالى كه دلائل ششگانه ضرورت معاد يك چنين بازگشت را غايت معاد نمى‏داند، زيرا انگيزه معاد منحصر به پاداش و كيفر نيست، تا تناسخى كه هم آهنگ با زندگى پيشين انسان باشد، تأمين كننده عدل الهى باشد، بلكه ضرورت معاد دلائل متعددى دارد كه جز با اعتقاد به انتقال انسان به نشأه‏اى ديگر تأمين نمى‏شود.در اين نظريه قدرت الهى محدود به آفريدن انسانهائى بوده كه پيوسته در گردونه تحول و دگرگونى قرار گرفته‏اند، گوئى قدرت حق محدود بوده و ديگر انسانى را نمى‏آفريند و آفريده نخواهد شد.2 ـ نفس كه از بدنى به بدن ديگر منتقل مى‏شود، از دو حالت بيرون نيست، يا موجودى است منطبع و نهفته در ماده و يا موجودى است مجرد و پيراسته از جسم و جسمانيات.در فرض نخست، نفس انسانى حالت عرض يا صور منطبع و منقوش در ماده به خود مى‏گيرد، كه انتقال آنها از موضوعى به موضوع ديگر محال است، زيرا واقعيت عرض و صورت منطبع، واقعيت قيام به غير است و در صورت انتقال نتيجه اين مى‏شود كه نفس منطبع، در حال انتقال كه حال سومى است بدون موضوع بوده و حالت استقلال داشته باشد.و به عبارت ديگر : نفس منطبع در بدن نخست داراى موضوع است و پس از انتقال نيز داراى چنين واقعيت مى‏باشد سخن در حالت سوم (انتقال) است كه نتيجه اين نظريه اين است كه در اين حالت نفس به طور متصل و منهاى موضوع، وجود داشته باشد و اين خود امير غير ممكن است و در حقيقت اعتقاد به چنين استقلال، جمع ميان دو نقيض است زيرا واقعيت اين صورت، قيام به غير است و اگر با اين واقعيت وابسته، وجود مستقلى داشته باشد، اين همان جمع ميان دو نقيض است در آن واحد. فرض دوم كه در آن، نفس مستنسخ حظى از تجرد دارد و پيوسته متعلق به ماده مى‏گردد، مستلزم آن است كه موجودى كه شايستگى تكامل و تعالى را دارد، هيچ‏گاه به مطلوب نرسد و پيوسته در حد محدودى در جا زند زيرا تعلق پيوسته به ماده مايه محدوديت نفس است، زيرا نفس متعلق، از نظر ذات مجرد، و از نظر فعل، پيوسته قائم به ماده مى‏باشد، و اين خود يك نوع بازدارى نفس از ارتقاء به درجات بالاتر است در حالى كه عنايت الهى ايجاب مى‏كند كه هر موجودى به كمال مطلوب خود برسد.اصولا مقصود از كمال ممكن، كمال علمى و عملى است و اگر انسان پيوسته از بدنى به بدن ديگر منتقل گردد، هرگز از نظر علم و عمل، و انعكاس حقائق بر نفس، و تخليه از رذائل و آرايش به فضائل به حد كمال نمى‏رسد.البته نفس در اين جهان ممكن است به مراتب چهارگانه عقلى از هيولائى تا عقل بالملكه، تا عقل بالفعل، و عقل مستفاد برسد ولى اگر تجرد كامل پيدا كرد و بى‏نياز از بدن شد از نظر معرفت و درك حقائق، كاملتر خواهد بود از اين جهت حبس نفس در بدن مادى به صورت پيوسته با عنايت حق سازگار نيست. (5) در اينجا يادآورى اين نكته لازم است كه ابطال شق دوم به نحوى كه بيان گرديد صحيح نيست زيرا تعلق نفس به بدن مانع از پويائى او در تحصيل كمال نيست و اصولا اگر تعلق نفس به بدن با حكمت حق منافات داشته باشد بايد گفت معاد همگان و يا لا اقل گروهى از كاملان روحانى است، يعنى فقط روح آنان محشور مى‏شود و از حشر بدن آنان خبرى نيست در حالى كه اين بيان با نصوص قرآن سازگار نمى‏باشد از اين جهت در ابطال فرض دوم، بايد به گونه ديگر سخن گفت و آن اينكه پذيرفتن فرض دوم با ادله‏اى كه وجود معاد، و حشر انسان را در جهان ديگر ضرورى تلقى مى‏كند، كاملا منافات دارد، و اگر آن ادله را پذيرفتيم، هرگز نمى‏توانيم فرض دوم را (نفس مستنسخ پيوسته در اين جهان به بدن متعلق گردد) بپذيريم.

3 ـ تناسخ نزولى و واپس گرائى

در تناسخ نزولى گروه كاملان در علم و عمل، وارسته از چنين ارتجاع و بازگشت به حيات مادى مى‏باشند، فقط گروه ناقص در دو مرحله به حيات دنيوى بر مى‏گردند آن هم از طريق تعلق به «جنين انسان» يا سلول گياه و نطفه حيوان.در نقد اين نظريه كافى است كه به واقعيت نفس آنگاه كه از بدن جدا مى‏شود، توجه كنيم، نفس به هنگام جدائى از بدن انسان ـ مثلا ـ چهل ساله به كمالى مخصوصى مى‏رسد، و بخشى از قوه‏ها در آن به فعليت در مى‏آيد، و هيچ كس نمى‏تواند انكار كند كه نفس يك انسان چهل ساله، قابل قياس با نفس كودك يك ساله و دو ساله نيست.در تناسخ نزولى كه روح انسان چهل ساله، پس از مرگ به «جنين انسان» ديگر تعلق مى‏گيرد از دو حالت بيرون نيست: 1 ـ نفس انسانى با داشتن آن كمالات و آن فعليت‏ها به جنين انسان يا جنين حيوان يا به بدن حيوان كاملى تعلق گيرد.2 ـ نفس انسان با حذف فعليات و كمالات به جنين انسان يا حيوانى منتقل گردد.صورت نخست امتناع ذاتى دارد زيرا نفس با بدن يك نوع تكامل هم آهنگ دارند و هرچه بدن پيش رود نفس نيز به موازات آن گام به پيش مى‏گذارد.اكنون چگونه مى‏توان تصور كرد كه نفس به تدبير بدنى، كه نسبت به آن كاملا ناهماهنگ است، بپردازد.و به عبارت ديگر: تعلق نفس به چنين بدن مايه جمع ميان دو ضد است زيرا از آن نظر كه مدتها با بدن پيش بوده داراى كمالات و فعليت‏هاى شكفته مى‏باشد، و از آن نظر كه به «جنين» تعلق مى‏گيرد بايد فاقد اين كمالات باشد، از اين جهت يك چنين تصوير از تعلق نفس، مستلزم جمع ميان ضدين و يا نقيضين است.و اگر فرض شود كه نفس با سلب كمالات و فعليات، به جنين تعلق گيرد يك چنين سلب، يا خصيصه ذاتى خود نفس است يا عامل خارجى آن را بر عهده دارد.صورت نخست امكان پذير نيست زيرا حركت از كمال به نقص نمى‏تواند، خصيصه ذاتى يك شى‏ء باشد.و صورت دوم با عنايت الهى سازگار نمى‏باشد زيرا مقتضاى حكمت اين است كه هر موجودى را به كمال ممكن خود برساند. آنچه بيان گرديد تصوير روشنى از سخن صدر المتألهين در اسفار مى‏باشد. (6)

4 ـ تناسخ صعودى

در تناسخ صعودى مسير تكامل انسان، گذر از نبات به حيوان، سپس به انسان است و از آنجا كه نبات براى دريافت حيات آماده‏تر از انسان، و انسان شايسته‏تر از ديگر انواع است بايد حيات (نفس نباتى) به نبات تعلق گيرد و از طريق مدارج معينى به بدن انسان منتقل گردد .از قائلان به اين نظريه سئوال مى‏شود اين نفس (نفس منتقل از نبات به حيوان سپس به انسان) از نظر واقعيت چگونه است آيا موقعيت انطباعى در متعلق دارد، آنچنان كه نقوش در سنگ و عرض در موضوع خود منطبع مى‏باشد، يا موجود مجردى است كه در ذات خود، نياز به بدن مادى ندارد هر چند در مقام كار و فعاليت، از آن به عنوان ابزار استفاده مى‏كند.در صورت نخست سه حالت خواهيم داشت: 1 ـ حالت پيشين كه نفس در موضوع پيشين منطبع بود.2 ـ حالت بعدى كه پس از انتقال نفس در بدن دوم منطبع مى‏شود.3 ـ حالت انتقال كه از اولى گسسته و هنوز به دومى نپيوسته است.در اين صورت اين اشكال پيش مى‏آيد كه نفس در حالت سوم چگونه مى‏تواند هستى و تحقق خود را حفظ كند در حالى كه واقعيت آن انطباع در غير و حال در محل است و فرض اين است كه در اين حالت (حالت سوم) هنوز موضوعى پيدا نكرده و موضوعى را به دست نياورده است.در صورت دوم مشكل به گونه‏اى ديگر است و آن اينكه مثلا نفس متعلق به حيوان آنگاه كه در حد حيوان تعين پيدا كند، نمى‏تواند به بدن انسان تعلق بگيرد، زيرا نفس حيوانى از آن نظر كه در درجه حيوانى محدود و متعين گشته است كمال آن در دو قوه معروف شهوت و غضب است، و اين دو قوه، براى نفس در اين حد كمال شمرده مى‏شود، و اگر نفس حيوانى در اين حد فاقد اين دو نيرو شد در حقيقت حيوان نبوده و بالاترين كمال

خود را فاقد مى‏باشد.در حالى كه اين دو قوه براى نفس انسانى نه تنها مايه كمال نيست، بلكه مانع از تعالى آن به درجات رفيع انسانى است.نفس انسانى در صورتى تكامل مى‏يابد كه اين دو نيرو را مهار كند و همه آنها را بشكند.اكنون سئوال مى‏شود چگونه مى‏تواند نفس حيوانى پايه تكامل انسان باشد در حالى كه كمالات متصور در اين دو، با يكديگر تضاد و تباين دارند، و اگر نفس حيوانى با چنين ويژگى‏ها به بدن انسان تعلق گيرد نه تنها مايه كمال او نمى‏باشد، بلكه او را از درجه انسانى پائين آورده و در حد حيوانى قرار خواهد داد كه با چنين سجايا و غرائز همگامند.البته قائلان به اين نوع از تناسخ سوراخ دعاء را گم كرده و به جاى تصوير تكامل به صورت متصل و پيوسته، آن را به صورت منفصل و گسسته انديشيده‏اند، و تفاوت تناسخ به اين معنى، با حركت جوهرى در اين است كه در اين مورد تكامل به صورت گسسته و با موضوعات مختلف (نبات، حيوان، انسان) صورت مى‏پذيرد، در حالى كه تكامل نفس در حركت جوهرى به صورت پيوسته و با بدن واحد تحقق مى‏يابد.و به تعبير روشن‏تر در اين نظريه نفس نباتى تعين پيدا كرده و با اين خصوصيات به بدن حيوانى تعلق مى‏گيرد، و نفس حيوانى با تعينات حيوانى كه خشم و شهوت از صفات بارز آن است، به بدن انسان تعلق مى‏گيرد، آنگاه مسير كمال را مى‏پيمايد، ولى بايد توجه كرد كه اين نوع سير، مايه تكامل نمى‏گردد، بلكه موجب انحطاط انسان به درجه پائين‏تر مى‏باشد زيرا اگر نفس انسانى كه با خشم و شهوت اشباع شده به بدن انسان تعلق گيرد او را به صورت انسان درنده در آورده كه جز اعمال غريزه، چيزى نمى‏فهمد.در حالى كه در حركت جوهرى، جماد در مسير تكاملى خود به انسان مى‏رسد ولى هيچ گاه در مرتبه‏اى تعين نيافته و ويژگى‏هاى هر مرتبه را به صورت مشخص واجد نمى‏باشد.اين جا است كه سير جماد از اين طريق مايه تكامل است در حالى كه سير پيشين مايه جمع بين اضداد و انحطاط به درجات نازلتر مى‏باشد.آرى اين نوع از تناسخ يك اصل باطل است هر چند با معاد تضادى ندارد. (7) .

تحليلى جامع از تناسخ

تا اين جا با اقسام تناسخ و نادرستى هر يك، با دليل مخصوص به آن آشنا شديم، اكنون وقت آن رسيده است كه تناسخ را به صورت جامع بدون در نظر گرفتن ويژگى هر يك مورد بحث و بررسى قرار دهيم و ما از ميان دلائل زيادى كه براى ابطال تناسخ گفته شده است دو دليل را بر مى‏گزينيم:

1 ـ تعلق دو نفس به يك بدن

لازمه قول به تناسخ به طور مطلق تعلق دو نفس به يك بدن و اجتماع دو روح در يك تن مى‏باشد و اين برهان را مى‏توان با قبول دو اصل مطرح كرد.1 ـ هر جسمى اعم از نباتى و حيوانى و انسانى آنگاه كه آمادگى و شايستگى تعلق نفس داشته باشد، از مقام بالا نفس بر آن تعلق مى‏گيرد، زيرا مشيت خدا بر اين تعلق گرفته است كه هر ممكن را به كمال مطلوب خود برساند .در اين صورت سلول نباتى خواهان نفس نباتى، نطفه حيوانى خواهان نفس حيوانى، و جنين انسانى خواهان نفس انسانى مى‏باشد و قطعا نيز تعلق مى‏گيرد.2 ـ هر گاه با مرگ انسانى، نفس وى، به جسم نباتى يا حيوانى يا جنين انسان تعلق گيرد در اين صورت جسم و بدن مورد تعلق اين نفس، داراى نوعى تشخص و تعين و حيات متناسب با آن خواهد بود.پذيرفتن اين دو مقدمه مستلزم آن است كه به يك بدن دو نفس تعلق بگيرد يكى نفس خود آن جسم كه بر اثر شايستگى از جانب آفريدگار اعطا مى‏شود و ديگرى نفس مستنسخ از بدن پيشين.اجتماع دو نفس در يك بدن از دو نظر باطل است: اولا: بر خلاف وجدان هر انسان مدركى است، و تا كنون تاريخ از چنين انسانى گزارش نكرده است كه مدعى دو روح و دو نفس بوده باشد.ثانيا: لازم است كه از نظر صفات نفسانى داراى دو وصف مشابه باشد مثلا آنجا كه از طلوع آفتاب آگاه مى‏شود و يا به كسى عشق مى‏ورزد بايد در خود اين حالات را به طور مكرر در يك آن بيابد. (8) و به عبارت ديگر: نتيجه تعلق دو نفس به يك بدن، داشتن دو شخصيت و دو تعين و دو ذات، در يك انسان است، و در حقيقت لازمه آن اين است كه واحد، متكثر و متكثر واحد گردد زيرا فرد خارجى يك فرد از انسان كلى است و لازمه وحدت، داشتن نفس واحد است ولى بنا بر نظريه تناسخ، داراى دو نفس است طبعا بايد دو فرد از انسان كلى باشد و اين همان اشكال واحد بودن متكثر و يا متكثر بودن واحد است (9) و اين فرض علاوه بر اين كه از نظر عقل محال است محذور ديگرى نيز دارد و آن اين كه بايد هر انسان در هر موردى داراى دو انديشه و آگاهى و ديگر صفات نفسانى باشد.

پاسخ به يك سؤال:

ممكن است به نظر برسد سلول نباتى آنگاه كه آماده تعلق نفس است و يا نطفه حيوانى و يا جنين انسانى كه شايستگى تعلق نفس را دارد، تعلق نفس مستنسخ، مانع از تعلق نفس ديگر مى‏باشد و در اين صورت دو شخصيت و دو نفس وجود نخواهد داشت.پاسخ اين پرسش روشن است زيرا مانع بودن نفس مستنسخ از تعلق نفس جديد، بر اين سلول و يا نطفه و يا جنين انسانى، اولى از عكس آن نيست و آن اين كه تعلق نفس مربوط به هر سلول و جنين، مانع از تعلق نفس مستنسخ مى‏باشد و تجويز يكى بدون ديگرى ترجيح بدون مرجح است.و به ديگر سخن: هر يك از اين بدنها آمادگى نفس واحدى را دارد، و تعلق هر يك مانع از تعلق ديگرى است چرا بايد مانعيت يكى را پذيرفت و از ديگرى صرفنظر كرد؟

2 ـ نبودن هماهنگى ميان نفس و بدن

تركيب بدن و نفس يك تركيب واقعى و حقيقى است، هرگز مشابه تركيب صندلى و ميز از چوب و ميخ (تركيب صناعى) و نيز مانند تركيبات شيميائى نيست، بلكه تركيب آن دو، بالاتر از آنها است و يك نوع وحدت ميان آن دو حاكم است و به خاطر همين وحدت، نفس انسانى هماهنگ با تكامل بدن پيش مى‏رود، و در هر مرحله از مراحل زندگى نوزادى، كودكى، نوجوانى، جوانى، پيرى و فرتوتى، براى خود شأن و خصوصيتى دارد كه قوه‏ها به تدريج به مرحله فعليت مى‏رسد و توان‏ها حالت شدن پيدا مى‏كنند.در اين صورت نفس با كمالات فعلى كه كسب كرده است چگونه مى‏تواند با سلول نباتى و يا نطفه حيوانى و جنين انسانى متحد و هم آهنگ گردد، در حالى كه نفس از نظر كمالات به حد فعليت رسيده و بدن، در نخستين مرحله از كمالات است و تنها قوه و توان آن را دارد.آرى اين برهان در صورتى حاكم است كه نفس انسانى به بدن پائين‏تر از خود تعلق گيرد، بدنى كه كمالات آن به حد فعليت نرسيده ولى آنگاه كه به بدن هماهنگ تعلق گيرد اين برهان جارى نخواهد بود. (10) و در آخر ياد آور مى‏شويم محور برهان در اين جا فقدان هماهنگى ميان نفس و بدن است كه در غالب صورتهاى تناسخ وجود دارد و اين برهان ارتباطى به برهان گذشته كه در تناسخ نزولى يادآور شديم و نتيجه آن يك نوع واپسگرائى و بازگشت فعليت‏ها به قوه‏ها بود، ندارد.

پاسخ به سه پرسش 1 ـ آيا مسخ در امت‏هاى پيشين تناسخ نيست؟

نخستين پرسشى كه در اين‏جا مطرح است اين است كه به گواهى قرآن در امت‏هاى پيشين مسخ رخ داده است و گروهى از تبهكاران به صورت خوك و ميمون در آمده‏اند آيا اين، گواه بر اين معنا نيست كه نفس انسانى آنان از بدن آنها جدا شده و بر بدن چنين حيوانات كثيف تعلق گرفته است.قرآن در اين زمينه مى‏فرمايد: «قل هل أنبئكم بشر من ذلك مثوبة عند الله، من لعنه الله و غضب عليه و جعل منهم القردة و الخنازير و عبد الطاغوت اولئك شر مكانا و اضل عن سواء السبيل» (مائده آيه 60) . بگو شما را به كيفرى بد نزد خدا آگاه سازم، آنان كسانى هستند كه خدا آنها را از رحمت خود دور كرده و بر آنها خشم گرفته و برخى از آنان را به صورت ميمون و خوك درآورده است و كسانى كه طاغوت را به اطاعت خود پرستش كرده‏اند، آنان جايگاه بدى دارند و از طريق حق منحرف‏تر مى‏باشند.و نيز مى‏فرمايد: «فلما عتوا عما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خاسئين» (اعراف/166) .وقتى از آنچه كه بازداشته شده بودند سرپيچيدند فرمان داديم كه به صورت ميمونهاى پست در آئيد.پاسخ: همان طور كه يادآور شديم اساس تناسخ را دو چيز تشكيل مى‏دهد: الف: وجود دو بدن: بدنى كه روح و نفس از آن منسلخ شود و بدنى كه روح پس از مفارقت، به آن تعلق گيرد، حالا اين بدن دوم سلول نباتى و نطفه حيوانى باشد و يا جنين انسانى و يا يك حيوان كامل عيار.ب: واپسگرائى نفس، و انحطاط آن از كمال پيشين به درجه پست‏تر، همچنان كه اين مسئله آنگاه كه به سلول نباتى يا نطفه حيوانى يا جنين انسانى تعلق گيرد، تحقق پيدا مى‏كند.ولى در مورد سئوال هيچ يك از دو شرط محقق نيست، نه از تعدد بدن خبرى هست، و نه از نزول نفس از كمال خود به مقام پست‏تر .اما تعدد بدن نيست زيرا فرض اين است كه همان انسانهاى طغيانگر به فرمان خدا به صورت ميمون و خوك در آمده‏اند و لباس ظاهر انسانى را از دست داده و لباس ظاهر حيوانى بر خود پوشيده‏اند و در حقيقت يك بدن بيش وجود نداشت، چيزى كه هست شكل ظاهرى آنان تغيير يافت .و اما مسأله انحطاط نفس، آن نيز منتفى است زيرا هدف از عمل، كيفر دادن اين گروه است كه خود را به صورت دوم (ميمون و خوك) ببينند، و سخت ناراحت شوند و اين دگرگونى ظاهرى به عنوان كيفر در آنها تحقق پذيرفت و اگر نفس آنان از مقام انسانى به مرتبه حيوانى تنزل مى‏كرد و درك آنان در حد درك حيوانى مى‏بود، مسأله كيفر منتفى مى‏گرديد، كيفر در صورتى است كه آنان با شعور انسانى و ادراك پيشين خود به ظاهر و به پيكر ممسوخ خود بنگرند، و سخت در رنج و تعب باشند و گرنه اگر نفس آنان در حد يك نفس حيوانى مانند خوك و ميمون تنزل نمايد، هرگز از نگرش به ظاهر خود رنج نبرده، بلكه از آن شادمان مى‏بودند.قرآن به اين حقيقت اشاره كرده مى‏فرمايد: «فجعلناها نكالا لما بين يديها و ما خلفها و موعظة للمتقين» (بقره/66) .ما آن را كيفرى براى گناهان پيش از (نهى از شكار ماهى از دريا) و گناهان پسين آنها، قرار داديم و عبرتى براى پند گيران. (11) همان طور كه ياد آور شديم هدف از اين كار، كيفر و عقوبت آنان بود و در عين حال براى ديگران مايه عبرت و پند، و هدف اول در صورتى تحقق مى‏پذيرد كه حالات روانى، انسانى آنان محفوظ بماند. (12) و به ديگر سخن: واقعيت مسخ اين بود كه آنان با داشتن مقام انسانيت به شكل ميمون در آيند نه اينكه علاوه بر تغيير صورت ظاهرى، انسانيت آنان مسخ و باطل گردد و روح خوكى و ميمونى به بدن آنان تعلق گيرد.

2 ـ تفاوت تناسخ و رجعت چيست؟

در بحث علائم و نشانه‏هاى قيامت ياد آور شديم كه پيش از برپائى رستاخيز گروهى از تبهكاران به اين دنيا باز گردانده مى‏شوند و بنابر بعض از روايات گروهى از نيكوكاران نيز در همين شرائط به اين جهان بازگردانده مى‏شوند، و در نتيجه روح آنان بار ديگر به بدن دنيوى آنها تعلق مى‏گيرد، اكنون سئوال مى‏شود تفاوت اين نوع بازگشت با تناسخ چيست؟ پاسخ: باز گشت اين گروه به اين جهان با احياء مردگان به وسيله حضرت مسيح، تفاوتى ندارد، تمام پيروان قرآن و پيروان آئين مسيح بر معجزه‏هاى او در اين مورد صحه نهاده‏اند، و هيچ كس فكر نكرده‏است كه احياء مردگان از مقوله تناسخ مى‏باشد بلكه آن را معجزه و كرامت ناميده‏اند، بنابر اين بازگشت گروهى از تبهكاران و نيكوكاران به دنيا، حالت احياء مردگان توسط مسيح را دارد و هيچ ارتباطى به مسأله تناسخ ندارد زيرا همان طور كه در پاسخ پرسش پيشين گفتيم محور تناسخ تعدد بدن و تنزل نفس از مقام انسانى است و در احياء مردگان نه تعدد بدن وجود دارد و نه نفس از مقام شامخ خود به مقام پائين‏تر تنزل مى‏يابد، بلكه نفس به همان بدنى كه ترك كرده و با او هماهنگى كامل داشته و دارد تعلق مى‏گيرد بنابراين در مسأله رجعت هم بدن يكى است و هم نفس، بدن همان است كه قبل از مرگ، مورد تعلق تدبير روح بود، و نفس هم همان نفس و روح انسانى است كه در گذشته مدبر بدن بوده است و در رجعت و بازگشت به بدن در اين دنيا هرگز نفس، فعليتهاى خود را از دست نمى‏دهد، و به صورت تنزل يافته، تعلق به بدن پيدا نمى‏كند تا گفته شود حركت ارتجاعى از فعليت به قوه يا به مراتب نازلتر، محال است بلكه با همان فعليتهائى كه در زمينه سعادت يا شقاوت كسب نموده است بار ديگر به بدن دنيوى تعلق تدبير پيدا مى‏كند.آرى در اين‏جا سئوال ديگرى مطرح است و آن اينكه هدف از اين بازگشت چيست؟ آيا پس از تعلق روح به بدن دنيوى، و بر قرار شدن مجدد تعلق تدبيرى، نفس، حركت استكمالى مى‏پذيرد، و آيا اصولا براى انسانهاى صالحى چون پيامبر و افراد طغيانگرى چون فرعونيان مراحلى از فعليت و كمال كه آن را دريافت نكرده باشند متصور است تا به هنگام رجعت، حركت استكمالى براى آنان تحقق پذيرد، يا اينكه آنان همه درجات و مراتب فعليت‏ها را در نور ديده و بنا بر اين حركت استكمالى براى آنان متصور نيست؟ اين سئوالى است در خور دقت و تأمل، ولى پاسخ به آن، ارتباطى به سئوال مورد بحث ندارد، هدف اين است كه روشن شود كه تناسخ و رجعت از دو مقوله‏اند چنانكه روشن گرديد ولى ما اين سئوال را در بحثهاى آينده در فرصتى مناسب پاسخ خواهيم داد. (13) در اينجا لازم است به خيانت تاريخ‏نگارى، در نگارش تاريخ علم كلام اشاره كنيم، و او احمد امين مصرى است كه در كتاب «فجر الاسلام» شيعه را متهم به اعتقاد به تناسخ كرده است، (14) در حالى كه كتابهاى كلامى شيعه از روز نخست، تناسخ را به شدت رد كرده‏اند.

3 ـ سنت الهى و بازگشت انسان به اين دنيا

قرآن كريم در مواردى از احياء مردگان و بازگشت نفوس (اعم از انسان و غير انسان) پس از مفارقت از بدن به اين دنيا گزارش مى‏دهد. (15) حال سئوالى كه مطرح مى‏شود اين است كه آيا بازگشت روح به بدن در اين دنيا از نظر سنت الهى چگونه است؟ پاسخ: سنت الهى در مورد زندگى و مرگ انسان، اين است كه پس از انتقال انسان به عالم برزخ، بار ديگر به اين جهان باز نگردد جز در موارد استثنائى مانند احياء مردگان به واسطه مسيح يا رجعت پيش از قيامت و نظائر آن، و خدا در قرآن به اين سنت كلى اشاره كرده مى‏فرمايد: «حتى اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعونى لعلى اعمل صالحا فيما تركت، كلا انها كلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون» (مؤمنون/99 ـ 100) .لحظه‏اى كه پيك مرگ به سراغ يكى از آنان مى‏آيد مى‏گويد: پروردگارا مرا به دنيا بازگردان تا عمرى را كه ضايع كرده‏ام، با عمل صالح جبران نمايم، خطاب مى‏آيد «كلا» : نه، ديگر بازگشتى نيست و اين سخنى است كه او گوينده آن است و سودى در آن نيست، پيش روى او تا روز قيامت مانعى است كه از رجوع او جلوگيرى مى‏كند.در اين جا يادآورى نكته‏اى لازم است و آن اينكه در نظام گذشته (رژيم پهلوى) يكى از نويسندگان، براى بالا بردن تيراژ مطبوعات خود، دست به ابتكارى زده بود و مسأله «ارتباط با ارواح» را مطرح مى‏كرد و مدعى اين بود كه از طريق «تنويم مغناطيسى» (يك نوع خواب كردن افراد) موفق به كشف جديد علمى شده است و آن اينكه، روح افراد در چنين حالت، از اسرارى پرده بر مى‏دارند، و مى‏گويند: كه روزگارى، در بدن مرغى و يا گياهى بوده‏اند اكنون در بدن انسانى قرار گرفته‏اند...و از اين طريق انديشه كفر آميز «تناسخ» را در اذهان زنده مى‏كرد.شكى نيست يك چنين پرسشها و پاسخها نمى‏تواند، ارزش علمى داشته باشد.و عقلا و شرعا حجت نيست، و دردى را درمان نمى‏كند، ما شاهد اين قبيل از جلسه‏ها بوديم كه اين افراد پس از به خواب رفتن، مطالبى را مى‏گفتند كه هرگز اساس صحيحى نداشت هيچ بعيد نيست پاسخهاى اين افراد ساخته خيال و وهم آنان باشد كه در اين حالت، براى خيال پردازى مجالى پيدا مى‏كنند، و تفصيل اين مطلب از آن مقام ديگرى است، به اميد آنكه به تفصيل درباره آن سخن بگوييم.

شرح اين هجران و اين خون جگر 
اين زمان بگذار تا وقت دگر

پى‏نوشتها:

(1) در اقرب الموارد مى‏نويسد: النسخ فى الاصل: النقل، راغب در مفردات خود مى‏گويد: النسخ ازالة شى‏ء بشى‏ء يتعاقبه كنسخ الشمس الظل، و الظل الشمس، و الشيب الشباب.نسخ از بين بردن چيزى است، چيز ديگر را به صورت متعاقب، مانند خورشيد كه سايه را، يا سايه كه خورشيد را محو مى‏كند، و پيرى كه جوانى را نابود مى‏سازد، و در همه اين موارد نسخ به كار مى‏رود.

(2) محقق لاهيجى در اين باره كلامى دارد كه ياد آور مى‏شويم.مى‏گويد «اما تناسخ هيچ كس از حكماى مشائين به جواز آن نرفته و جدى‏ترين ناس در ابطاس تناسخ ارسطاطاليس شكر الله سعيه و اتباعش از قدماى مشائيه اسلامند و جدى‏ترين مردم در وقوع تناسخ حكماى هند و چين و بابل و به زعم شيخ اشراق و اتباعش قدماى حكماى يونان و حكماى مصر و فارس، جميع مايل به تناسخ‏اند در نفوس اشقيا فقط و اين گروه اگر چه در انتقال از نوعى به نوع ديگر اختلاف نظر دارند ولى همه اتفاق دارند در قول به خلاص نفوس بالآخره از تردد در ابدان عنصريه و اتصال به عالم افلاك يا به عالم مثال و اين تردد در ابدان عنصريه نزد اين جماعت، عقوبت و عذاب و جهنم نفوس شريره است، اين است تناسخى كه از جمله منسوبين حكمت قائل‏اند به آن و اما قول بدوام تردد نفوس در ابدان عنصريه و عدم خلاص از آن، مذهب جماعتى است كه قائل به حكمت و توحيد و به حشر و نشر و ثواب و عقاب نيستند و اين طائفه اردى (پائين‏ترين) طوايف اهل تناسخند» .گوهر مراد، مقاله 3، باب 4، فصل 7، ص .472

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1399 ساعت: 21:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره ستارگان دنباله دار

بازديد: 215
 تحقیق درباره ستارگان دنباله دار

 ستارگان دنباله دار

دردایره المعارف ویکی پدیا ذکر شده است که : چیزی به نام ستاره دنباله دار وجود نداردو این نامی است که به اشتباه گفته می شود و فقط گوی های یخی وگلی هستند که به هنگامگذر از خورشید (یا هر ستاره ی دیگر) ، آتشین شده و مانند دنباله به نظر می رسد . ازاین رو به آنها ستارگان دنباله دار می گویند که مانند یک ستاره از خود نور دارند . حال به درستی یا نادرستی آن می پردازیم .به راستیاطلاعات بشر ازستارگان دنباله دار از چه زمانی آغاز شد؟

البته می توان این اطلاعات را به 2 دستهتقسیم کرد :

1- اطلاعاتخرافی

2- اطلاعاتواقعی 

از زمانهای دور مردم ستارگان دنباله دار را پدیده ای شوم می دانستند . شاید به این خاطر کههر بار یک ستاره دنباله دار در آسمان ظاهر می گشت ، یک پدیده شوم اتفاق می افتاد . مثلاً درسال 1668 ستاره دنباله داری پدیدار آمد و مرگ و میر بسیاری در میان گربههای ناحیه وستفالی اتفاق افتاد . یا در نقطه ای دیگر طاعون گاوی ظاهر گشت

درگزارشی دیگر آمده است که درسال 1538 ستاره ای دنباله دار ظاهرشدو به دنبال آن گوساله دو سر در رم متولدشد . یا نامه ای از گرتس (Gratz) رسیده و در آن گفته شده است که روز 31آوریل خنجر طلایی زیبایی در آسمان در روز روشن درخشید . اما آن چه واضح است که ایناست که بدون وجود این ستارگان بی گناه ودلربا هم این حوادث اتفاق می افتد .در طول زمان ستارگان دنباله دار زیادیپدیدار گشتند که مدارهای مختلف با فواصل مختلف داشتند

در سال 1744 ستاره ایظاهر شده و مدت ها در روز روشن مرئی بوده است . طول دم بادبزن مانندش ،  52 میلیون کیلومتر بود . در سال 1811 که ناپلئون در اروپا جنگ جهانی اول رابه همراه انداخته بود ستاره ای ظاهر شد که منجمین 511 روز آن را تعقیب کردند که دراوت 1813 به صورت مه در اعماق افلاک پدیدار گردید که دم آن 10 میلیون کیلومتر بودهاست . طبق محاسبات این ستاره مداری داشته که به 3000 سال می رسیده است . یکی از زیباترین ستارگان دنباله دار در سال 1858 رؤیتشد که بسیار زیبا و طویل بود . این ستاره در ژوئن 1858 به وسیله منجمی به نامدوناتی (Donati) در فلورانس به صورت سحابیضعیف و متحرک در برج اسد کشف شد و نام دوناتی برای آن برگزیده شد

طبق محاسباتاین ستاره در حدود سال 3585 دوباره درهمان مکان رؤیت خواهد شد .حال به تشریح پیدایش و کشف یکی از معروفترین دنباله دار ها یعنی «هالی» می پردازیم .ازمنهقدیم ستارگان دنباله دار را«ستارگان گمراه» می نامیدند که به نظر می رسید از نقطهای مبهم می آیند و به نقطه ای مبهم می روند . از ازمنه تاریخی تا کنون بیش از 1000ستاره دنباله دار دیده شده ولی یکی از آنها مهم تر بقیه بوده است

یک منجمانگلیسی به نام هالی هنگام مطالعه تاریخ دنباله دارها در ازمنه قدیم در سال 1705متوجه که ستارگان دنباله داری که در سال های 1531 ، 1657 ، 1682 ظاهر شده اندتقریباً یک مسیر را طی کرده اند . او محاسباتی انجام داد و گمان کرد که این ستارگانباید یکی باشند . بنابراین ظهور بعدی آن را در سال 1785 اعلام کرد . این نخستین باری بود که رؤیت یک ستاره را پیش بینی میکردند . محاسبات هالی بعدها به وسیله منجمی به نام کلرو (Clairaut) و ریاضی دانی به نام مادام لپوت (Lepaute) دقیقتر انجام گرفت و ظهور آن را بهار 1759 اعلام کردند . این ستاره را دهقانی در پروهلیس دید و در مارس سال بعد نیز بهنزدیکترین فاصله خود از مدارش به خورشید رسید . بعدها مشخص شد که این دنباله دار از 13 سال قبل از میلاد مشاهده می شده است و تقریباً هر 76 سال ظاهر می گشته است .اختر شناسان در این تفکرات اند که آیا این ستارگاندنباله دار را جزئی از منظومه شمسی به حساب آورد یا نه ؟دنبالهدار های فراوانی به دور خورشید در گردش اند . به دور سیاره مشتری نیز در حدود بیشاز 40 ستاره دنباله دار در گردش اند

از این رو آن ها را در«خانواده ستارگاندنبال دار مشتری» می نامند . بدیهی است که تأثیرشدیدی که این سیاره غول پیکر بر ستارگان دنباله دار می گذارد ، آنها را اسیر کرده وآنها را به یک هذلولی مبدل می گرداند . البته ممکن است که این ستارگان در مسیر خودگرفتار یک گرانش غول پیکر دیگر شوند بنابراین باز هم این سؤال وجود دارد که آیادنباله دارها جزئی از منظومه شمسی هستند یا نه ؟

هر ستاره دنباله داراز سه قسمت اصلی تشیل شده است : هسته یا لکه نورانی مقدم آن که اغلب ستاره شکل استو از بخاری به نام «کوما» احاطه شده است . هسته و کوما که روی «سر» آن متصل است . دم ستاره به همین وضع باقی می ماند . ستارگان دنباله داریمشاهده شده است که پنج تا هفت دم هم داشته اند .ستاره یدنباله دار دوناتی نیز دم کوچکی داشته است .
در سال 1940 هنگامبازگشت هالی ، زمین از میان دم آن عبور کرده است . در آن زمان مخصوصاً در پاریس وایالات متحده تشویشی به وجود آمد که گازها هیدروکربنی ما ده ستاره دنباله دار با جوزمین مخلوط خواهد شد و باید در انتظار باران بنزینی و حوادثی نظیر آتش سوزی بود . اما هیچ یک از این اتفاقات رخ نداد



 


راه های نام گذاری دنبالهدارها

·   هر دنباله دار به یادبود کاشف آن نامگذای می شود مثلاًدنباله دار اوترما (Oterma) یا دیگر همکارانش دنباله دار ایکیاسکی (   Ikya-Seki) (ایکیاوسکی) که همنام کاشفان خود هستند .* برخی ازدنباله دارها بنابر سال کشفشان نامگذاری می شوند . مثلاً 1971 اولین دنباله داریبود که در سال 1971 کشف شد و همینطور b1971 که دنباله دار بعدی بود وغیره .
 
پس از آن که مداری برای دنباله دار محاسبه شود شماره گذاری بر اساس عبور ازنقطه قرین از نقطه قرین خورشید گذشتدر اینجا اطلاعاتمختصری در مورد دنباله دارها می دهم که اگر برای هر کدام توضیحی بدهم هر کدام مقالهعریض و طویل خواهد شد :انواع دنباله دارها : غبار و گاز یونیدهمنشأ اکثر دنباله ها : کمربند کوپر و ابراورتماده دنباله دار : از گاز و سنگریزه تشکیل شده اند کههمه این مواد به صورت گلوله یخ درآمده اند و با نزدیک شدن به خورشید ذوب و پس ازدور شدن از آن دوباره یخ می زنند.
در پایان توجه شما رابه خواندن یک خبر جالب ولی تقریباً قدیمی جلب می کنم :اطلاعات دریافتی ازابزارهای نصب شده بر روی فضاپیمای دیپ ایمپکت ناسا نشان می دهد که وقتی کاوشگر (ایمپکتور) در 4 ژوئیه پرتاب و با سرعت 10 کیلومتر بر ثانیهبه هسته ستاره دنباله دار تمیل 1 برخورد کرد ابر عظیمی از ماده گرد مانند بسیار ریزدر فضا پخش شد . ابعادی که این گردها در آن قرار داشتند.

5 در 11 کیلومتر بوده است . پیت شولتز یکی از دانشمندان این پروژه اظهارداشت که یک دنباله دار می تواند از ماده ای کم استحکام تر از برف و یا حتی پودرتالک تشکیل شده باشد ، چرا که در خلأ حرکت می کند .مراحلمربوط به تجزیه وتحلیل اطلاعات دریافت شده از میان 4500 تصویری که سه دوربین تصویربردار فضاپیما هنگام برخورد داشته اند ، حتی یک تصویر را هم از  قلمنمی اندازد .دانشمندان این پروژه امیدوارند بتوانند تصویر دقیق ازماهیت و ترکیبات دنباله دار به سؤالات اساسی در مورد شکل گیری منظومه شمسی پاسخگوید .در انتها باید بگویم که منبع اصلی این مقاله کتابی استقدیمی که درسال 1338 به چاپ رسیده است . اما با خواندن این در می یابیم که اطلاعاتداده شده نه تنها قدیمی نیستند بلکه بسیار جالب و در خور خود ، جدید هستند

اجرام کوچک منظومه شمسی که از یخ ,سنگ وغبار تشکیل شده اند.تصور بر این است که دنباله دارها پیش سیاره های یخی باقیمانده از زمان شکل گیری منظومه شمسی در 4.6 میلیارد سال پیش هستند.کلمهcomet از یک کلمه یونانی به شکل kometes به معنای ستاره با موهای بلند است که البته بیشتر برای دنباله دارهای نورانی مصداق دارد.جسم اصلی ومرکزی دنباله دار هسته نام دارد وابعاد آن در حد چند کیلومتراست.برای مثال اندازه هسته دنباله دار هالی 15*8 کیلومتر است ولی اندازه هسته بیشتر دنباله دارها ازاین کمتر است.در فواصل دور از خورشید این اجرام غیر فعال بوده وقابل تشخیص از سیارک نمی باشند.تصور بر این است که هسته دنباله دار دارای یک پوسته تیره رنگ است که وقتی توسط حرارت خورشید گرم می شود (در فواصل کمتر از 5 واحد نجومی )پوسته می ترکد ومواد یخی وزیرین به شکل بخار از آن بیرون می زنندواین مواد بصورت ابر هسته را در بر می گیرند.دنباله دارهای جدید یا دنباله دارهای دوره ای که به حضیض مداری نزدیک می شوند معمولا" در این مرحله کشف یا مشاهده  می شوند که در آن بدلیل پدیده فلورسانس در ابرهای تولید شده اطراف هسته, دنباله دار روشن تر می شود .در حالی که دنباله دار به خورشید نزدیکتر می شود یک یا چند دم در کنار آن شکل می گیرد.دنباله دارهای روشن معمولا"دارای دمی یونی ومستقیم  (از نوع یک ) ودمی غباری وانحناءدار(از نوع دو) می شوند.بدلیل درخشندگی ابرهای هسته ٬خود هسته بکمک تلسکوپهای زمینی قابل مشاهده نیست فقط در دنباله دارهای روشن به شکل نقطه ای روشن واحتمالا" جتهایی از بخارهای روشن اطراف آن مشاهده می شود.

آشکار وناپدید شدن چنین عوارضی نشان میدهد که بیشتر انتشار گاز از سطح هسته از بعضی نواحی فعال  که بین 15 تا 20 درصد از هسته را شامل می شوند رخ می دهد.با چرخش هسته نواحی فعال در معرض نور خورشید قرار می گیرند وروشن می شوند وسپس با ادامه چرخش در سایه قرار می گیرند وخاموش میشوند.چنین رفتاری در دنباله دار هیل باپ موجب ساختمانی مارپیچی مانند در دنباله آن شد.

امکان دارد کل دنباله دار در پوششی از ابرهیدروژنی قرار گرفته باشد که این پوشش تنها در طول موج ماوراءبنفش وبکمک ماهواره قابل مشاهده است.جتهای گازی هسته٬ ذرات غبار را از آن پرتاب می کنند واین ذرات در مداری سهموی قرار می گیرند وبه صورت دم غباری مشاهده می شوند.این دم زرد رنگ می باشد که ناشی از بازتاب نورخورشید است وطیف سنجها نیز آنرا تایید می کنند.این ذرات از جنس سیلیکات با ابعاد در حدود 10 میکرومتری هستند.ذرات بزرگتری با اندازه چند میلیمتر نیز وجود دارند که به صورت بارش شهابی خود را نشان می دهند.دم یک دنباله دار در سمت مخالف خورشید قرار دارد اما در بعضی شرایط خاص بدلیل پرسپکتیو (زاویه دید)به نظر می رسد که دم به سوی خورشید نشانه رفته است همان چیزی که ضد دم نام دارد.

گازی که از هسته بیرون می آید با وجود تابش ماوراءبنفش خورشید بسرعت به شکل یونی در می آید.یونهای با بار مثبت تحت تاثیر میدان مغناطیسی میان سیاره ای و باد خورشیدی به صورت دم یونی (که با نام دم پلاسمایی هم شناخته می شود)خود را نشان می دهند.دم یونی برخلاف دم غباری مستقیم می باشد ورنگ آن نیز بدلیل برانگیختگی مونوکسیدکربن یا  CO در طول موج 420 نانومتر ٬آبی به نظر می رسد.دم یونی بدلیل تغییرات میدان مغناطیسی مجاور می تواند تغییر شکل دهد.

مطالعات طیف سنجی نشانه هایی از وجود مولکولهایی مانند هیدروژن, کربن, نیتروژن, اکسیژن وگوگرد درترکیباتی مانند آب, مونواکسید کربن, دی اکسید کربن ورادیکالهایی مانند  سیانوژن وهیدروکسیل(OH) ارائه نموده اند.موادی مانند متان وآمونیاک نیز وجود دارند ولی کشف آنها بسیار سخت است.زمانی که دنباله داربه خورشید بسیار نزدیک می شود آثاری از وجود خطوط نشری فلزی بویژه مربوط به عنصر سدیم در طیف آنها مشاهده می شود. دنباله دار هیل باپ در سال 1997 نشانه هایی از یک دم سوم از جنس سدیم داشت.

منطقه بزرگ وکروی شکلی از هسته دنباله دارها با نام ابر اورت وجود دارد که در فاصله 100000 واحد نجومی از خورشید قرار داشته  ومنشاء تمام دنباله دارهاست.اختلالات ناشی از عبور یک ستاره گذرا یا ابرهای بزرگ مولکولی واقع در مسیرحرکت خورشید بدور مرکز کهکشان  هر از چند گاهی یکی از هسته ها را به سمت درون منظومه شمسی هدایت می کند.نشانه هایی قوی وجود دارد که قرصی تخت از هسته های دنباله دار بانام کمربند اژورث کوییپر در فاصله 1000 واحد نجومی قرار دارد.این منطقه منشاءدنباله دارهای بلند دوره است که بدرون منظومه شمسی هدایت می شوند.اختلالات ناشی از نزدیکی با سیاراتی مانند مشتری می تواند ایندنباله دارها رابه دنباله دارهایی کوتاه دوره  تبدیل کند.

تقسیم بندی دنباله دارها به بلند وکوتاه دوره با توجه به دوره 200 ساله (زمان یک چرخش از حضیض تا حضیض)که عددی توافقی است انجام می گیرد.بیشتر دنباله دارها دارای مداری بیضوی کوتاه هستند بعضی دارای حرکت مستقیم وبعضی نیز حرکتی رجعی هستند.برای مثال دنباله دار هالی با دوره 76 ساله٬ دارای حرکت رجعی و دنباله دار انکه با دوره 3.3 ساله دارای کوتاه ترین دوره چرخشی است.

دنباله دارها با هر بار نزدیک شدن به خورشید مقدار زیادی از مواد خود را ازدست می دهند وعمر دنباله دارهای کوتاه دوره در حدود 10000 سال تخمین زده شده است.سرنوشت دنباله دارها متفاوت است  بعضی بطور کامل به توده ای از گاز وغبار تبدیل شده وناپدید می شوند وبعضی نیز بعد از اتمام گاز وغبارشان بصورت یک یا چند  قطعه سنگ مانند٬ چیزی شبیه سیارکی تیره رنگ می شوند(بویژه بعد از عبور از حضیض)

شدت روشنایی دنباله دارها مانند سحابی ها بیان می شود.روشنایی بسیاری از دنباله دارها بدلیل فعالیت جتها ی سطحی وفعالیت های خورشیدی متغییر است بنابراین پیش بینی شدت روشنایی یک دنباله دار کاری سخت است.به نظر می رسد که نزدیک شدن به خورشید در روشنایی دنباله دار اثر بیشتری دارد تانزدیکی به زمین.

در مورد نامگذاری دنباله دارها گفتنی است که نام کاشف یا کاشفان آنها حداکثر تا 3 اسم برای آنها انتخاب می شود.کشف دنباله دارهای جدیدبیشتر در قالب پروژه های اتوماتیک  بزرگی مانند SOHOیا LINEAR می باشد که در نامگذاری آنها از همین نامها استفاده می شود.در نامگذاری بعضی نیز از نام کسی که برای اولین بار روی ویژگیهای مداری آنها کار کرده استفاده می شود مانند دنباله دار هالی و انکه.دنباله دارهای کوتاه دوره با نشانهP/  بعلاوه عددی که نشاندهنده ترتیب مشخص شدن ویژگیهای مداری آنهاست ودنباله دارهایی که دوره آنها بلند مدت است با نشان C/ علامت گذاری می شوند.در کنار آن سال کشف وعددی دیگر می آید.این عدد این گونه است که سال را به 26 قسمت (تعداد حروف انگلیسی)تقسیم می کنند بطوریکه A وB  برای ماه ژانویه الی آخر.برای مثال دنباله دار C/2002 B5 نشانه پنجمین دنباله داری است که در سال 2002 در نیمه دوم ماه ژانویه کشف شده است.

بطور متوسط سالیانه 25 دنباله دار در آسمان ظاهر می شود که توسط تلسکوپهای آماتوری قابل مشاهده است.دنباله دارهای درخشان  نادر وغیر قابل پیش بینی هستند وعموما"یکی از اولین نزدیکی ها با خورشید را تجربه می کنند.دنباله دارهای گروه خورشیدخراشان KREUTZ  ازروشن ترین دنباله دارهای آسمان هستند که به خورشید بسیار نزدیک می شوند.

دنباله دارهای با دوره کوتاه (کمتر از 200 سال ) ضعیفتر والبته بیشتر قابل پیش بینی هستندوبیشتر مواد خود را در عبور های قبلی از دست داده اند.ظاهرا" پدیدار شدن دنباله دارهای درخشان نسبت به قرن نوزده کمتر شده است.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1399 ساعت: 21:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

معرفی اماکن تاریخی در استان اصفهان

بازديد: 17
معرفی اماکن تاریخی در استان اصفهان

اماکن تاریخی در استان اصفهان

 

اصفهان را می توان یکی از معروف ترین مناطق ایران در جهان دانست که قرن هاست به نصف جهان شهره است. وجود بیش از شش هزار اثر تاریخی در استان اصفهان سبب شده لقب نصف جهان برازنده این خطه ارزشمند از سرزمین ایران باشد. اصفهان آمیزه ای از میراث های فرهنگی باشكوه و طبیعت زیباست كه پیشینه ای به قدمت تاریخ تمدن و فرهنگ ایران دارد. آثار متعدد و با ارزشی که از دوره های مختلف تاریخی در شهرهای مختلف این منطقه برجای مانده، اصفهان را به موزه ای هنری تاریخی طبیعی تبدیل کرده که بازدید از آن در لیست آرزوهای گردشگران ایران و جهان قرار دارد.

یادگارهای باارزش منطقه که از دوره های مختلف تاریخی به جای مانده، حاصل موجودیت تاریخی ناحیه ای است که قدمت آن به هزاره سوم پیش از میلاد می رسد. وجود تپه های باستانی و در راس آن ها تپه های تاریخی سیلک گواه این مطلب است. قدمت طولانی و معماری ارزشمند بناهای تاریخی اصفهان سبب شده که برخی از آثار تاریخی منطقه مانند: میدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده، سازمان ملی یونسکو قرارگیرند.

مسجدهای قدیمی با ارزش های تاریخی و معماری بالا بیش ترین آثار استان اصفهان را تشکیل می دهند که در شهرستان های مختلف استان پراکنده شده اند. مسجد شیخ لطف الله یكی از زیباترین آثار تاریخی اصفهان است كه هر تماشا كنندهای را خیره و به اظهار تحسین و اعجاب وا می دارد. مسجد جامع اصفهان مجموعهای از ساختمانها و آثار هنری دورههای بعد از اسلام است كه یادگارهایی از افراد متعدد را در بر دارد و بخشی از تحولات معماری دورههای اسلامی تاریخ ایران را در مدت هزار سال نشان می دهد. محراب الجایتو که در این مسجد قرار گرفته یكی از شاهكارهای هنر گچ بری به شمار می آید.

اوژن فلاندن ـ سیاح و نقاش فرانسوی؛ مسجد بابا سوخته اصفهان را گوهری گران بها در هنر معماری ایران توصیف کرده است. مسجد امام از لحاظ عظمت، جنبه معماری و تزیینات، مهم ترین مسجد دوره صفویه است که در شهر اصفهان واقع شده است. مسجد جامع اردستان از كهن ترین مساجد ایران به شمار می آید كه بنای اولیه آن، مربوط به قرون اولیه اسلامی است. مسجد جامع زواره در 15 کیلومتری شمال خاوری اردستان اولین مسجد چهار ایوانی ایران است كه در دوره سلجوقی ساخته شده و مسجد جامع گلپایگان نیز از آثار با ارزش دوره سلجوقی است.

کاخ های تاریخی با معماری های کم نظیر از دیگر دیدنی های استان اصفهان هستند. کاخ چهل ستون از جمله بناهایی است که اصفهان ملقب به نصف جهان بخش مهمی از شهرت خود را مدیون آن است و عمارت تاریخی هشت بهشت نمونه ای از كاخ های محل سكونت آخرین سلاطین دوره صفوی است. کاخ عالی قاپو نمونه منحصر به فرد و یکی از عجایب معماری كاخهای عهد صفوی است.

باغ های باشکوه استان اصفهان با شهرت های جهانی نیز از دیگر آثار باارزش این منطقه به شمار می آیند که همواره نظر جهانگردان را به خود جلب نموده است. باغ فین کاشان از دوره صفویه برجای مانده و از لحاظ باغ آرایی و آب رسانی دارای اهمیت ویژهای است ضمن آن که از نظر گردشگری از منابع بسیار ارزشمند ایران به شمار می آید. چهار باغ مجموعه ای عظیم و زیبا است که از باغ های مختلف تشکیل شده و تعداد ی از آن ها هم اکنون نیز بر جاست.

مراکز عبادی غیر اسلامی چون آتشکده ها و کلیساها نیز از جاذبه های تاریخی استان اصفهان به شمار می آیند. کلیسای هاکوپ اولین كلیسایی است كه ارامنه در جلفای اصفهان بنا كردهاند ولی مشهور ترین كلیسای تاریخی جلفا از نظر معماری و تزیینات نقاشی، كلیسای سن سور است كه به كلیسای وانک شهره است و در سال 1065 میلادی بنا شده است. مهم ترین كلیسای تاریخی جلفا از دوره شاه عباس اول نیز كلیسای مشهور بیدخم یا بیت اللحم است كه در میدان جلفا و در مجاورت كلیسای مریم واقع شده است. آتشگاه كوه سنگی كهنترین میراث پیشینه اصفهان است كه هم اكنون بقایای بنای آن در كوه سنگی درارتفاع 1680 تر واقع شده است. شاید بتوان قدیمی ترین مركز اجتماعی انسانها در منطقه را حول و حوش این كوه سنگی جستجو كرد. آتشكده باستانی نیاسر نیز بر فراز صخره بلندى به نام تالار نیاسر در كنار چشمه آبی برپاست و از اهمیت زیادی برخوردار است.

مناره های قدیمی با معماری های خاص از دیگر جاذبه های تاریخی استان اصفهان هستند. منار جنبان یكی از نمونههای ابنیه سبک مغولی ایران است كه از آن دوره، كاشی كاری هایی نیز به یادگار دارد. جالب ترین نکته این بنای تاریخی آن است كه با حركت دادن یكی از مناره ها نه تنها مناره دیگر به حركت در می آید، بلكه تمامی این ساختمان مرتعش می شود. مناره گلپایگان نیز از بلندترین منارههای دوره سلجوقی است که به سده 5 ه ـ . ق تعلق دارد.

خانه های اعیانی و عمارت های قدیمی نیز از دیگر دیدنی های استان اصفهان هستند که نظیر آن ها در دیگر مناطق ایران کم تر یافت می شود. عمارت های زیادی در سراسر شهرستان ها ی استان پراکنده هستند ولی مهم ترین آن ها را در شهرستان کاشان و اصفهان می توان دید.

خانه بروجردی ها در کاشان یكی از نمونههای تكامل یافته ساختمانهای كاشان است كه شكل و حجم و پوشش آن در میان سایر خانهها نمونه است و عمارت عباسیان نیز یكی از جالب ترین نمونهها است که به لحاظ تنوع و تعدد فضاهای خانه قابل اهمیت است. خانه وثیق انصاری در شهر اصفهان حدود 150 سال پیش ساخته شده و از زیباترین خانههای دوره قاجار به شمار می آید. خانه ها و عمارت های زیادی در گوشه و کنار شهرستان های استان اصفهان واقع شده اند که هر یک از آن ها از اهمیت معماری و تاریخی قابل توجهی برخوردار هستند.

 تاریخچه عمارت چهل ستون

عمارت چهلستون در اوایل قرن 11 هـ .ق در میان باغ و مجموعه بناها و کاخهای محوطه دولتخانه صفوی ساخته شده است . این عمارت عمدتاً به منظور پذیرائی رسمی از میهمانان و سفرای خارجی ، طی سه مرحله و طبق یک طرح واحد ساخته شده است . مرحله اول ـ تالار اصلی و بزرگ . مرحله دوم ـ ایوان آئینه و اطاقهای طرفین آن . مرحله سوم ـ ایوان ستون دار که از هجده عدد ستون و سقف چوبی تشکیل شده است . نام چهلستون به نشانه کثرت ستونها و انعکاس تصویر بیست ستون در آب استخر است

نقاشی های دیواری چهلستون زیر نظر هنرمند نامدار عصر صفوی ، رضا عباسی با خصلت بزرگ نمائی به شیوه مینیاتورهای ایرانی انجام گرفته است . چهار تابلو بزرگ داخل سالن ، صحنه هایی از میدانهای جنگ و مجالس پذیرائی پادشاهان صفوی را نشان می دهد . دو تابلو بزرگ میانی از الحاقات بعدی با موضوعات مشابه است که به قلم صادق نقاش باشی (هنرمند دوره قاجار) ترسیم شده است . متأسفانه بسیاری از نقاشی های دوره صفوی در زمان حکومت ظل سلطان ، تخریب گردیده است . از اشعار دلپذیر نجیب کاشانی که به (خط محمد صالح اصفهانی) بر پیشانی ایوان ستوندار مرقوم گردیده ، چنین مستفاد می گردد که این عمارت بی نظیر در اوایل قرن 12 هـ.ق دچار آتش سوزی گردیده و در زمان شاه سلطان حسین صفوی تعمیر شده است .

یکی از زیباترین میدانهای جهان به طول حدود 512 متر و عرض 160 متر است که در اطراف آن اطاق هائی در دو طبقه با یک اندازه و شکل احداث شده است . تعداد چهار اثر تاریخی بی نظیر در اطراف میدان قراردارد . عمارت عالی قاپو ـ مسجد امام ـ مسجد شیخ لطف اله و سر درب بازار قیصریه ، در وسط میدان اصلی ، زمین و دو دروازه سنگی چوگان بوده است . میدان امام امروزی یکی از مراکز خرید صنایع دستی و همچنین محل برگزاری بسیاری از مراسم ملی و مذهبی می باشد . در هر هفته نماز پرشکوه جمعه در این میدان برگزار می گردد .

سردرب قیصریه در شمال میدان امام (نقش جهان) ساخته شده است . این سردرب ، یکی از زیباترین نقاشی های مربوط به دوران صفویه را نشان می دهد . از این سردرب ، وارد یکی از زیباترین بازارهای جهان می شویم . این بازار در دوران صفویه مرکز فروش کالاهای گران قیمت بوده است و نمایندگان شرکتهای خارجی در این مکان دارای حجره هائی بوده اند . بازار اصفهان یکی از بزرگترین بازارهای ایران است که دارای قسمتهای مختلف می باشد و در هرقسمت کالاهای خاصی را به فروش می رسانند . برای مثال قسمت صنایع دستی ، طلا و نقره ، قالی ، کفش و غیره . بازدید از همه قسمتهای بازار ساعتها به طول می انجامد

 

 

 


 اصفهان، گنجينه زنده دنيا از نگاه مسافران نوروزی
بسياري از مهمانان و مسافران نوروزي، اصفهان را موزه هميشه زنده دنيا و سفر به اين شهر تاريخي را آرزوي هر گردشگري مي دانند. بسياري از مهمانان نوروزي در اصفهان معتقدند که مجموع آثار طبيعي و جاذبه هاي کم نظير و متعدد تاريخي اين خطه بر ارزش، اعتبار و شهرت جهاني اصفهان افزوده است. "مينا صالحي" يکي از مهمانان مريواني در اين خصوص گفت: اصفهان يکي از شهرهاي ارزشمند ايران در طول تاريخ بوده و هست. وي که با اطلاع کامل از تاريخچه اصفهان به اين شهر سفر کرده است، افزود: اصفهان از معدود مراکز باستاني ارزشمند ايران و جهان محسوب مي شود. "علي نوروزي"مهمان ديگر از شهر انديمشک نيز گفت: اصفهان که به "نصف جهان" شهرت دارد يکي از شهرهاي قديمي است که موجوديت تاريخي اش به هزاره سوم قبل از ميلاد بازمي گردد. وي در توصيف اصفهان و دليل سفرش به اين شهر گفت: اصفهان منطقه اي به قدمت تاريخ تمدن و فرهنگ ايران است که آثار بديعي ازهمه ادوار را با خود دارد و به همين دليل سفر به اصفهان آرزوي هر گردشگري است. وي اظهار داشت:علاوه بر آثار ارزشمند تاريخي،باوجود خشکسالي اخير باز هم اين شهر در فصل بهار طبيعت دل انگيز خود را حفظ کرده است. وي که در مدت چهار روز اقامت خود در اصفهان موفق به بازديد از چهار بناي تاريخي اين شهر شده است، گفت: اصفهان، يادگارهاي با ارزش تاريخي زيادي از اقوام مختلف را در دل خود دارد. "شيرين بيدري"مسافري از شهر زابل نيز گفت:اصفهان موزه هميشه زنده دنياست وهر يک از آثارش دردوره اي ساخته شده که يادآور عظمت آن دوره است. وي که روز گذشته از بناي تاريخي
"چهل ستون" اصفهان بازديد کرده است، گفت: براساس مطالعاتي که پيش از سفر به اصفهان داشتم متوجه شدم که اين بناي تاريخي از جمله بناهايي است که بخش مهمي از لقب نصف جهان مديون آن است. وي که تحصيل کرده در زمينه کارشناسي ميراث فرهنگي است، افزود: اثرتاريخي کاخ "عالي قاپو" نمونه منحصر به فرد و يکي ازعجايب معماري کاخهاي عهد صفوي و"منارجنبان"يکي ازبناهايي است که ازمعماري شگفت انگيزي برخوردار مي باشد. وي همچنين "بازار بزرگ اصفهان" را يکي از زيباترين بازارهاي ايران و حتي جهان اسلام و پل تاريخي و معروف سي و سه پل "الله وردي خان" را به همراه ده ها مکان ديگر تنها گوشه اي از زيبايي هاي تاريخ اصفهان دانست. در زمان حاضر بيش از يکهزارو 400 بناي تاريخي اصفهان در آثار ملي به ثبت رسيده که از اين تعداد 391 باب خانه تاريخي، 221 باب مسجد، 29 مدرسه، 44 امامزاده، 32 بقعه، ‌64 حمام ،
 45کاروانسرا، 19 مناره،12 پل، 71آب انبار ، 76 برج کبوتر و 331 مورد ساير بناهاي عمومي به ثبت رسيده است.

 

       
     
 
   


 

 

 

تاريخچه

از مراجعه به منابع موجود تاريخي چنين بر مي آيد كه كلمه ” اسپاران “ بطلميوس, ” سپاهان “ پهلوي و”اصفهان“ عرب و ” اصفهان “ امروز لفظي قديمي است و به احتمال قريب به يقين كلمه اي پهلوي است و ريشه قديمي تر از پهلوي آن مكشوف نيست . در عهد اشكانيان اصفهان مركز و پايتخت يكي از ايالت هاي وسيعي بود كه تحت فرمان ملوك اشكاني قرار داشت . در دوره ساسانيان, اصفهان محل سكونت و قلمرو و نفوذ ”اسپوهران“ يا اعضاي هفت خانواده بزرگ ايراني كه مشاغل عمده و مناسب سلطنتي در اختيار داشتند, بود. بعد از اسلام, اصفهان مانند ديگر شهرهاي ايران تا اوايل قرن چهارم تحت سلطه اعراب بود و در زمان منصور خليفه عباسي, مورد توجه قرار گرفت و به حاكم اين شهر دستور داده شد در عمران و آباداني آن كوشا باشد. در سال 319 هـ. ق. مرداويج زياري اصفهان را متصرف شد و آن را به پايتختي برگزيد و جشن سده را هرچه باشكوه تر در اين شهر برپا كرد. در سال 327 هـ .ق. اصفهان به تصرف ركن الدوله ديلمي در آمد و آن را به پايتختي انتخاب كرد و اصفهان دوباره رونق خود را گرفت. در سال 443 هـ . ق. اصفهان به دست طغرل پادشاه سلجوقي فتح شد. در سال 639 هـ. ق. تحت سلطه مغولها قرار گرفت. پس از بازگشت سپاه مغول شهر اصفهان مجدداُ رونق يافت. سقوط شهر اصفهان و انقراض سلسله صفويه كه پس از 6 ماه محاصره به دست محمود افغان, انجام گرفت . با سقوط شهر اصفهان سلسله صفوي نيز منقرض شد و اصفهان دچار انحطاط شد. در دوران زنديه و قاجاريه پايتخت كشور به شيراز و تهران انتقال يافت در زمان قاجار پسر ناصرالدين شاه, ظل السطان زمين و مصالح و آثار تاريخي شهر را به مردم مي فروخت و مي خواست به هرترتيبي كه شده مخارج قشون خود را كه از واحدهاي بسيار قوي و منظم كشور بود, تاْمين كند .از ويژگي هاي اقتصادي شهر اصفهان در دوره قاجار, درآمد ناچيز زمين و عدم امنيت ملاكين بود. در دوره پهلوي با توجه به شرايط تاريخي و جغرافيايي,  شهر اصفهان موردتوجه قرار گرفت, دربازسازي آثار تاريخي آن كوشش هايي به عمل آمد و توسعه صنعتي شهر و منطقه آغاز شد. اصفهان يكي از شهرهاي بزرگ و سياحتي ايران است.

گردشگاه و باغ هاي تاريخي چهارباغ  

اصفهان در سال 1006 هجري رسماُ به پايتختي شاه عباس اول انتخاب شد و بنا به دستور شاه عباس از محل دروازه دولت تا دامنه كوه صفه, خيابان طويل و عريض مشجري تحت عنوان چهارباغ احداث شد تا به عنوان گردشگاه خانواده سلطنتي ودرباريان استفاده شود. باغ هاي مشهور چهارباغ عبارت بودند از : باغ تخت , باغ طاووس خانه , باغ كاج , باغ پهلوان , باغ بابا امير , باغ توپخانه , باغ نسترن , باغ چهل ستون , باغ بلبل يا بهشت

كاخ چهل ستون

باغ چهل ستون كه بالغ بر 67000 متر مربع مساحت دارد , در دوره شاه عباس اول احداث شده است و در وسط اين باغ , عمارت چهل ستون قرار دارد . در زمان شاه عباس دوم در اين بنا تغرات كلي پديد آمد و تالار آينه و تالار هجده ستون و دو اتاق شمالي و جنوبي تالار آينه و ايوان هاي طرفين سرسراي پادشاهي و حوض بزرگ مقابل تالار با كليه تزئينات نقاشي و آينه كاري و كاشي كاري ديوارها و سقف ها به آن افزوده  شده است. قسمت هاي جالب وديدني كاخ چهل ستون به شرح زير است :

ـ سقف باشكوه نقاشي شده تالار هجده ستون و سقف آينه كاري تالار آينه و مدخل آينه كاري تالار جلوس شاه عباس دوم

ـ ستون هاي عظيم تالارهاي هجده ستون و تالار آينه

ـ شيرهاي سنگي چهارگوشه حوض مركزي تالار و ازاره هاي مرمري منقش اطراف كه معرف صنعت حجاري دوره   صفويه است .

ـ تزئينات عالي طلاكاري سرسراي پادشاهي و اتاق هاي طرفين تالار آينه و تابلوهاي بزرگ نقاشي تالار پادشاهي كه تصوير شاهان صفوي را نشان ميدهد.

ـ تصويري از شاه عباس اول باتاج مخصوص و مينياتورهاي ديگري در اتاق گنجينه كه در مرمت سال هاي 1334 و 1335 خورشيدي از زير گچ خارج شده است .

ـ آثار پراكنده اي از دوران صفويه مانند سردر ” مسجد قطبيه “‌و سردرهاي ” زاويه دركوشك “ و آثاري از ”مسجد درب جوباره “ يا ” پير پينه دوز ”  و ”مسجد آقاسي “ كه بر ديوارهاي ضلع غربي و جنوب غربي باغ نصب شده است .  كاخ چهل ستون به موجب اشعاري كه در جبهه تالار از زير گچ خارج شده به ” مبارك ترين پتجمين سال سلطنت شاه عباس دوم بنا شده است . شير ها و مجسمه هاي سنگي اطراف حوض و داخل باغچه ها تنها آثاري است كه از دو قصر با شكوه ديگر دوره صفوي يعني آينه خانه و عمارت سرپوشيده باقي مانده و بعد ها به اين محل آورده شده است .اگرچه انعكاس ستون هاي بيست گانه تالارهاي چهل ستون در حوض مقابل عمارت مفهوم چهل ستون را القا ميكند ولي در حقيقت واژه چهل در نام اين عمارت نشانه كثرت است و وجه تسميه عمارت مزبور به علت تعدد ستون هاي آن است .

كاخ هشت بهشت

عمارت تاريخي هشت بهشت نمونه اي از كاخ هاي محل سكونت آخرين سلاطين دوره صفوي است كه در دوره ” شاه سليمان “ ( 1080 هـ . ق ) بنا شده است. ازباغ وسيع ( هشت بهشت ) وسعت زيادي باقي نمانده, ولي قصر تاريخي آن هنوز اثري ارزنده و جالب توجه است .

از آثار قابل توجه اين قصر كه نماهاي خارجي را تزيين كرده است كاشي كاري هايي است كه انواع حيوانات و پرنده و درنده و خزنده را نشان ميدهد .

در دهه اخير پارك مجلل و زيبايي به همت شهرداري اصفهان در اطراف اين كاخ تاريخي طراحي و ساخته شده است كه در حال حاضر از گردشگاههاي مشهور شهر اصفهان است . 

عمارت عالي قاپو  

اين قصر كه درعهد صفويه ( قصر دولتخانه يا دولتخانه مبارك نقش جهان ) نام داشت نمونه منحصر به فردي از معماري كاخ هاي عهدصفوي است كه در اوايل قرن يازدهم هجري به امر شاه عباس اول ساخته شده است. شاه صفوي, سفيران و شخصيت هاي عاليقدر را در اين‌كاخ به‌حضور مي پذيرفت .

عالي قاپو داراي پنج طبقه ساختمان است و هر طبقه تزئينات ويژه اي دارد . با آنكه بعد از دوره صفويه به تزئينات بناها خرابي ها و لطمات جبران ناپذيري وارد آمده است ولي هنوز شاهكارهايي از گچبريها و نقاشيهاي عهد صفويه را در بر دارد و تماشاكنندگان را به تحسين وا ميدارد .

مينياتورهاي هنرمندانه رضا عباسي, نقاش معروف عهد شاه عباس ( كه آسيب فراوان ديده اند ) نقاشي هاي گل و بوته , شاخ و برگ , اشكال وحوش و طيور و گچ بري هاي زيباي آن به شكل انواع جام و صراحي در تاق ها و ديوارها تعبيه شده است وشاه صفوي و مهمانان او , از تالار همين عمارت مناظر بازي چوگان , چراغاني , آتش بازي ها و نمايش هاي ميداني را تماشا مي كردند.

منار جنبان

اين بنا به صورت يك بقعه و دو مناره است كه بر روي قبر ( عمو عبدالله ) از زاهدان و صلحاي معروف قرن هشتم هجري بنا شده است و سنگ قبر آن تاريخ 716 هـ .ق مقارن با اواخر سلطنت (اوليجاتيو) ايلخان مغول را نشان مي دهد .ايوان منار جنبان يكي از نمونه هاي ابنيه سبك مغولي ايران است كه از آن دوره كاشي كاري هايي نيز به يادگار دارد . مناره ها بعداُ و احتمالاُ در اواخر عصر صفويه به ايوان مزبور اضافه شده است و با حركت دادن يكي از آنها ديگري نيز حركت ميكند .نكته جالب در اين بنا قديمي آن است كه وقتي يكي از مناره هابه حركت در آيد  نه تنها مناره ديگر به حركت در مي آيد بلكه تمامي اين ساختمان مرتعش مي شود . در حال حاضر, از اين اثر تاريخي بشدت مراقبت مي شود.

پل الله وردي خان ( سي وسه پل )

اين پل كه در نوع خود شاهكار بي نظيري از آثار دوره شاه عباس اول صفوي است, به هزينه و نظارت سردار معروف او ” الله وردي خان “‌ بنا شده است. اين پل به نام هاي ”سي و سه چشمه“, ”چهار باغ“ , ” جلفا “ و بالاخره ” زاينده رود “ معروف است . تاريخ بناي اين پل را شيخ علي نقي كمره اي شاعر زمان شاه عباس در يك قطعه شعر به ماه تاريخ , سال 1005  هجري ذكر كرده است. اين سال مقارن ايامي است كه خيابان چهارباغ نيز احداث شده است . اين پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طولاني ترين پل بر روي زاينده رود است . در دوره صفويه مراسم جشن آبريزان يا آبپاشان در كنار اين پل صورت مي گرفت . در سفر نامه هاي سياحان اروپايي آن دوران  به برگزاري اين جشن اشاره شده است . ارامنه جلفا هم مراسم  خاج شويان خود را در محدوده همين پل برگزار مي كرده اند . اين پل يكي از شاهكارهاي معماري و پل سازي ايران محسوب ميشود و از زيبايي و عظمت منحصر بفردي برخودار است .

پل خواجو

پل خواجو يا ” پل شاهي “ كه از اواخر دوره تيموري شالوده هايي داشته است, به امر شاه عباس دوم درسال 1060 هجري به صورت امروزي آن ساخته شد. غرفه هاي آن با تزئينات كاشي كاري و نقاشي پوشيده شده است. پل خواجو به هنگام طغيان آب زاينده رود, منظره اي ديدني مي يابد. براي اقامت موقتي شاه صفوي و خانواده او در وسط پل ساختمان مخصوصي كه به نام ” بيگلر بيگي “ شهرت دارد, بنا شده است. اين ساختمان هم اكنون نيز وجود دارد. اتاق هاي آن داراي تزئينات نقاشي است. نام اصلي اين پل در مآخذ دوران صفوي, پل شاهي آمده است. و خواجو نامي است كه طي دو قرن اخير به مناسبت مجاورت با محله خواجو به آن اطلاق شد

نام اين پل هيچ ارتباطي به نام شاعر قرن هشتم هجري يعني خواجوي كرماني ندارد. اين پل در سالهاي نه چندان دور به نامهاي ” پل شيراز “ و “ پل بابا ركن الدين “  معروف بوده است .

مسجد جامع عباسي (مسجد شاه) 

ساختمان مسجد جامع عباسي , درضلع جنوبي ميدان تاريخي اصفهان در سال 1020 هجري قمري به فرمان شاه عباس اول در بيست و چهارمين سال سلطنت وي شروع شد . كتيبه سردر مسجد به خط ثلث ” عليرضا عباسي“ در سال 1025 نگاشته شده و حاكي از آن است كه شاه عباس اين مسجد جامع را از مال خالص خود بنا كرده وثواب آن را به روح جد اعظم خود ” شاه طهماسب “‌ اهدا نموده است, در ذيل اين كتيبه, كتيبه ديگري است كه از استاد علي اكبر اصفهاني ( مهندسي معمار مسجد ) تجليل شده است.

مسجد شيخ لطف الله

اين مسجد بي نظير شاهكار ديگري از هنر معماري و كاشي كاري قرن يازدهم هجري قمري است كه به فرمان شاه عباس اول در مدت 18 سال ساخته شده است . ساخت سردر معرق آن در سال 1011 هـ . ق اتمام يافت و ساختمان تزئينات آن در سال 1028 هجري قمري به اتمام رسيده است . كتيبه سردر آن به خط ثلث عليرضا عباسي و به تاريخ سال 1012 هجري قمري است معمار و بناي مسجد ” استاد محمدرضا اصفهاني “ است كه نام او در داخل محراب زيباي مسجد در لوحه كوچكي ذكر شده است . باستان شناسان خارجي در مورد عظمت معماري اين مسجد گفته اند : ” به سختي مي توان اين بنا را محصول دست بشر دانست . “ شيخ لطف الله از علماي بزرگ شيعه واز مردم ” ميس “‌ از قراء ” جبل عامل “‌ در لبنان امروزي بود كه به دعوت شاه عباس اول در اصفهان اقامت گزيد. اين مسجد به منظور تجليل از او احداث گرديد.

مسجد و مناره برسيان

اين مسجد در 42 كيلومتري شرق اصفهان واقع شده و يك اثر خالص سلجوقي است. مناره آن را در سال 491 و محراب آن را در سال 498 هجري قمري ساخته شده است. تزئينات آجري داخل مسجد شبيه به گنبد تاج الملك در مسجد جمعه اصفهان است و به احتمال قوي معمار هردو بنا يكي بوده است .

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1399 ساعت: 20:58 منتشر شده است
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس