تحقیق دانشجویی - 108

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

شعر عقاب از پرویز ناتل خانلری

بازديد: 539

 

 شعر عقاب از پرویز ناتل خانلری

گشت غمناک دل و جان عقاب 

چو ازو دور شد ایام شباب 

دید کش دور به انجام رسید 

آفتابش به لب بام رسید 

باید از هستی دل بر گیرد 

ره سوی کشور دیگر گیرد 

خواست تا چاره ی نا چار کند 

دارویی جوید و در کار کند

صبحگاهی ز پی چاره ی کار 

گشت برباد سبک سیر سوار 

گله کاهنگ چرا داشت به دشت 

ناگه ا ز وحشت پر و لوله گشت 

وان شبان ، بیم زده ، دل نگران 

شد پی بره ی نوزاد دوان 

کبک ، در دامن خار ی آویخت 

مار پیچید و به سوراخ گریخت 

آهو استاد و نگه کرد و رمید 

دشت را خط غباری بکشید 

لیک صیاد سر دیگر داشت 

صید را فارغ و آزاد گذاشت 

چاره ی مرگ ، نه کاریست حقیر 

زنده را فارغ و آزاد گذاشت 

صید هر روزه به چنگ آمد زود 

مگر آن روز که صیاد نبود 

آشیان داشت بر آن دامن دشت 

زاغکی زشت و بد اندام و پلشت 

سنگ ها از کف طفلان خورده 

جان ز صد گونه بلا در برده 

سا ل ها زیسته افزون ز شمار 

شکم آکنده ز گند و مردار 

بر سر شاخ ورا دید عقاب 

ز آسمان سوی زمین شد به شتاب 

گفت که : ‹‹ ای دیده ز ما بس بیداد 

با تو امروز مرا کار افتاد 

مشکلی دارم اگر بگشایی 

بکنم آن چه تو می فرمایی ›› 

گفت : ‹‹ ما بنده ی در گاه توییم 

تا که هستیم هوا خواه تو ییم 

بنده آماده بود ، فرمان چیست ؟ 

جان به راه تو سپارم ، جان چیست ؟ 

دل ، چو در خدمت تو شاد کنم 

ننگم آید که ز جان یاد کنم ›› 

این همه گفت ولی با دل خویش 

گفت و گویی دگر آورد به پیش 

کاین ستمکار قوی پنجه ، کنون 

از نیاز است چنین زار و زبون 

لیک ناگه چو غضبناک شود 

زو حساب من و جان پاک شود 

دوستی را چو نباشد بنیاد 

حزم را باید از دست نداد 

در دل خویش چو این رای گزید 

پر زد و دور ترک جای گزید 

زار و افسرده چنین گفت عقاب 

که :‹‹ مرا عمر ، حبابی است بر آب 

راست است این که مرا تیز پر است 

لیک پرواز زمان تیز تر است 

من گذشتم به شتاب از در و دشت 

به شتاب ایام از من بگذشت 

گر چه از عمر ،‌دل سیری نیست 

مرگ می آید و تدبیری نیست 

من و این شه پر و این شوکت و   جاه 

عمرم از چیست بدین حد کوتاه؟ 

تو بدین قامت و بال ناساز 

به چه فن یافته ای عمر دراز ؟ 

پدرم نیز به تو دست نیافت 

تا به منزلگه جاوید شتافت 

لیک هنگام دم باز پسین 

چون تو بر شاخ شدی جایگزین 

از سر حسرت بامن فرمود 

کاین همان زاغ پلید است که بود 

عمر من نیز به یغما رفته است 

یک گل از صد گل تو نشکفته است 

چیست سرمایه ی این عمر دراز ؟ 

رازی این جاست،تو بگشا این راز›› 

زاغ گفت : ‹‹ ار تو در این تدبیری 

عهد کن تا سخنم بپذیری 

عمرتان گر که پذیرد کم و کاست 

دگری را چه گنه ؟ کاین ز شماست 

ز آسمان هیچ نیایید فرود 

آخر از این همه پرواز چه سود ؟ 

پدر من که پس از سیصد و اند 

کان اندرز بد و دانش و پند 

بارها گفت که برچرخ اثیر 

بادها راست فراوان تاثیر 

بادها کز زبر خاک و زند 

تن و جان را نرسانند گزند 

هر چه ا ز خاک ، شوی بالاتر 

باد را بیش گزندست و ضرر 

تا بدانجا که بر اوج افلاک 

آیت مرگ بود ، پیک هلاک 

ما از آن ، سال بسی یافته ایم 

کز بلندی ،‌رخ برتافته ایم 

زاغ را میل کند دل به نشیب 

عمر بسیارش ار گشته نصیب 

دیگر این خاصیت مردار است 

عمر مردار خوران بسیار است 

گند و مردار بهین درمان ست 

چاره ی رنج تو زان آسان ست 

خیز و زین بیش ،‌ره چرخ مپوی 

طعمه ی خویش بر افلاک مجوی 

ناودان ، جایگهی سخت نکوست 

به از آن کنج حیاط و لب جوست 

من که صد نکته ی نیکو دانم 

راه هر برزن و هر کو دانم 

خانه ، اندر پس باغی دارم 

وندر آن گوشه سراغی دارم 

خوان گسترده الوانی هست 

خوردنی های فراوانی هست ›› 

**** 

آن چه ز آن زاغ چنین داد سراغ 

گندزاری بود اندر پس باغ 

بوی بد ، رفته ا زآن ، تا ره دور 

معدن پشه ، مقام زنبور 

نفرتش گشته بلای دل و جان 

سوزش و کوری دو دیده از آن 

آن دو همراه رسیدند از راه 

زاغ بر سفره ی خود کرد نگاه 

گفت : ‹‹ خوانی که چنین الوان ست 

لایق محضر این مهمان ست 

می کنم شکر که درویش نیم 

خجل از ما حضر خویش نیم ›› 

گفت و بشنود و بخورد از آن گند 

تا بیاموزد از او مهمان پند 

**** 

عمر در اوج فلک بر ده به سر 

دم زده در نفس باد سحر 

ابر را دیده به زیر پر خویش 

حیوان را همه فرمانبر خویش 

بارها آمده شادان ز سفر 

به رهش بسته فلک طاق ظفر 

سینه ی کبک و تذرو و تیهو 

تازه  و گرم شده طعمه ی او 

اینک افتاده بر این لاشه و گند 

باید از زاغ بیاموزد پند 

بوی گندش دل و جان تافته بود 

حال بیماری دق یافته بود 

دلش از نفرت و بیزاری ، ریش 

گیج شد ، بست دمی دیده ی خویش 

یادش آمد که بر آن اوج سپهر 

هست پیروزی و زیبایی و مهر 

فر و آزادی و فتح و ظفرست 

نفس خرم باد سحرست 

دیده بگشود به هر سو نگریست 

دید گردش اثری زین ها نیست 

آن چه بود از همه سو خواری بود 

وحشت و نفرب و بیزاری بود 

بال بر هم زد و بر جست ا زجا 

گفت : که ‹‹ ای یار ببخشای مرا 

سال ها باش و بدین عیش بناز 

تو و مردار تو و عمر دراز 

من نیم در خور این مهمانی 

گند و مردار تو را ارزانی 

گر در اوج فلکم باید مرد 

عمر در گند به سر نتوان برد ››   

**** 

شهپر شاه هوا ، اوج گرفت 

زاغ را دیده بر او مانده شگفت 

سوی بالا شد و بالاتر شد 

راست با مهر فلک ، همسر شد 

لحظه یی چند بر این لوح کبود 

نقطه یی بود و سپس هیچ نبود

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 02 اردیبهشت 1394 ساعت: 20:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

معرفی صنایع دستی ایران

بازديد: 142

 

 معرفی صنایع دستی ایران

1- چگونگي پيدايش صنايع دستي

در حدود 8000 سال قبل که به عصر «نوسنگي» معروف است، مردمي در منطقه وسيعي در آسياي جنوب غربي زندگي مي کردند که براي نخستين بار در گروههاي کوچک جمع آمده، در يک مکان ساکن شدند و اولين دهکده ها را به وجود آوردند. آثار به دست آمده از دوران پارينه سنگي، ميان سنگي و نوسنگي، گواه بر فعاليت انسان در ساخت ابزار و وسايل سنگي است. ابزارهايي چون تيغه هاي دندانه دار و به شکلهاي مختلف هندسي در مکانهايي مانند بيستون و غارهاي هوتو و کمربند به دست آمده است. انساني که ياد گرفته بود با کاشتن دانه هاي خوراکي مقدار بيشتري از آن را به دست آورد، ناگزير بود آن را در جايي ذخيره کند. او ظرفهايي را مي خواست که در برابر گرما و رطوبت هوا مقاومت داشته باشد و غلات، در آن فاسد نشود. از اين رو انسان دوران نوسنگي با الهام از همان شکلهاي طبيعي و با آميختن آب و خاک، اولين ظرفهاي سفالي را ساخت.

 

2- صنايع دستي را تعريف کنيد؟

صنايع دستي که هم مي تواند، حالت کارگاهي و هم حالت خانگي داشته باشد، همانند صنايع کوچک قابليت استقرار در شهر و روستا را دارد، بدون نياز به فن آوري پيشرفته، بيشتر متکي به تخصصهاي بومي و سنتي است و قسمت اعظم مواد اوليه مصرفي آن در داخل کشور قابل تهيه مي باشد. افزون بر اين، صنايع دستي هر دو ويژگي مصرفي و هنري را داشته، برخوردار از بينش، ذوق، انديشه و فرهنگ توليد کننده نيز هست و در مجموع آن را يک «هنر- صنعت ناميده اند».

 

3- صنايع سنگين را تعريف کنيد؟

صنايع سنگين زمينه ساز توسعه اقتصادي هر کشور است و از آن به عنوان «صنايع مادر» نيز ياد مي شود؛ نيازمند سرمايه گذاري بسيار زياد، ماشين آلات و تجهيزات عمده نيروي انساني و برخوردار از تخصصهاي فني مي باشد.

 

4- صنايع سبک را تعريف کنيد؟

صنايع سبك در مقايسه با صنايع سنگين، نيازمند تجهيزات و به همان نسبت سرمايه کمتر و نيروي انساني با تخصصهاي نسبتاً پايين است. لازمه استقرار آن، بهره گيري از ماشين آلات خودکار و نيمه خودکار است.

 

5- ويژگيهاي صنايع دستي ايران

1. صنايع دستي ايران محملي براي ميراث فرهنگي و هنري اين مرز و بوم است که ريشه در اعتقادات مذهبي و باورهاي قومي و نيز قوه ابتکار و خلاقيت استادکاران ايراني دارد.

2. امکان تأمين قسمت عمده مواد اوليه مصرفي از منابع داخلي؛

3. همانند و شبيه نبودن اين فرآورده هاي توليد به يکديگر؛

4. انجام قسمتي از مراحل اساسي توليد به وسيله دست و ابزار و وسايل دستي؛

5. خود مصرفي بودن بخش عمده توليد و برآورده ساختن نيازهاي داخلي؛

 

6- ويژگيهاي صنايع دستي را از نظر اقتصادي

1. سهولت ايجاد مراکز توليد؛

2. بي نيازي به سرمايه هاي کلان؛

3. اشتغال زا بودن اين «هنر - صنعت»؛

4. وجود ارزش افزوده بالا؛

5. جنبه هاي کاربردي و تزئيني؛

6. داشتن زمينه اي مناسب براي جلب جهانگرد و صادرات؛

 

7- طبقه بندي صنايع دستي ايران

1. طراحي سنتي و نگارگري

6. هنرهاي مرتبط با فلز

11. رودوزي ها و بافتني ها

2. سفالگري و سراميک سازي

7. هنرهاي مرتبط با چوب

12. سنگ تراشي و حکاکي روي سنگ

3. بافته هاي داري

8. رنگرزي و چاپ سنتي

13. حصير بافي

4. نساجي سنتي

9. صحافي و جلد سازي سنتي

14. فرآورده هاي پوست و چرم

5. شيشه گري

10. آثار لاکي و روغني

15. ساير صنايع دستي

 



جایگاه صنايع دستي در توسعه اقتصادي 

1. سهولت ايجاد مراکز توليد؛
2. بي نيازي به سرمايه هاي کلان؛

3. اشتغال زا بودن اين «هنر - صنعت»؛

4. وجود ارزش افزوده بالا؛

5. جنبه هاي کاربردي و تزئيني؛

6. داشتن زمينه اي مناسب براي جلب جهانگرد و صادرات؛


طبقه بندي صنايع دستي ايران
1. طراحي سنتي و نگارگري 6. هنرهاي مرتبط با فلز 11. رودوزي ها و بافتني ها

2. سفالگري و سراميک سازي 7. هنرهاي مرتبط با چوب 12. سنگ تراشي و حکاکي روي سنگ

3. بافته هاي داري 8. رنگرزي و چاپ سنتي 13. حصير بافي

4. نساجي سنتي 9. صحافي و جلد سازي سنتي 14. فرآورده هاي پوست و چرم

5. شيشه گري 10. آثار لاکي و روغني 15. ساير صنايع دستي



" 
فهرست رشته های صنایع دستی "
نساجی سنتی : 

1- ابریشم بافی 

2- احرامی بافی 

3- ارمک بافی 

4- پارچه های سنتی

1-4- باشلق

2 -4- کرباس بافی 

3 -4- قناویز

4-4- فرت بافی 

5 -4- شمد بافی 

6-4- گزی بافی 

7 -4- متقال بافی 

8-4- چفیه بافی

9-4- جیم بافی

5- برک بافی 

6- پتو بافی 

7- ترمه بافی 

8- جاجیم بافی 

1-8- موج بافی 

2-8- ماشته بافی 

3-8- ساچیم بافی 

9- چادر شب بافی 

10- حوله بافی 

11- دارائی بافی (ایکات) 

12- زری بافی

13- سجاده بافی 

14- سیاه چادر بافی 

15- شال بافی 

16- شعر بافی 

17- شک بافی 

18- عبا بافی

19- گلیچ 

20- متکازین

21- مخمل بافی 

22- نوار بافی (پن بافی ، مداخله بافی ، کارت بافی ، 

خوس بافی، وریس بافی و نوار بافی علی آباد کتول)
* پرده بافی 

* حمام سری 

* چپری 

* عریض بافی 



چاپهای سنتی : 

1- قلمکار ( چاپ مهری و نقاشی ) 

2- کلاقه ای یا باتیک ( چاپ مهری یا نقاشی و دندانی)


سفال ، سرامیک و کاشی سنتی : 


1- خرمهره سازی 

2- سفال و سرامیک

3- کاشی مشبک

4- کاشی زرین فام

5- کاشی معرق

6- کاشی معقلی

7- کاشی مینایی

8- کاشی هفت رنگ

9- موزائیک کاشی

10- نقاشی روی سفال ( نقاشی روی لعاب ، نقاشی زیر لعاب)


صنایع دستی چرمی : 


1- جلد سازی چرمی سنتی 

2- سراجی سنتی 

3- سوخت روی چرم 

4- معرق چرم 

5- نقاشی روی چرم 

6- نقش اندازی ضربی روی چرم 

* زین سازی 


هنرهای دستی وابسته به معماری : 

1- آهک بری ( ساروج بری)

2- گچبری

3- مقرنس کاری


صنایع دستی فلزی :
1- احجام فلزی سنتی

2- افزار فلزی (اسلحه سازی و ...) 

3- جُنده کاری 

4- چاقو سازی

5- چلنگری

6- حکاکی روی فلز بافته های داری و زیر اندازها:

1- پلاس بافی 

2- زیلو بافی 

3- قالی بافی (گل برجسته ، خرسک ،دورويه 

نمکدان بافی و چنته ) 
1-3- گبه

4- انواع گلیم 

1-4- گلیم (مسند ، دورو ،ساده)

2-4- گلیم گل برجسته 

3-4- گلیم ورنی (سوزنی)

4-4- گلیم شیریکی پیچ 

5-4- سفره کردی 

6-4- مفرش 

7-4- رند 

* اجاق قراقی 

* جل اسب 

* خورجین بافی 

* سرانداز بافی 

* نمد مالی 


پوشاک سنتی : 

1- البسه محلی 

2- بافتنی های سنتی (کلاه ، جوراب و ...)

3- برقع

4- پای پوشهای سنتی

1-4- آجیده دوزی، تخت کشی

2-4- گیوه چینی

3-4- رویه بافی گیوه

4-4- گیوه دوزی 

5-4- گیوه بافی 

6-4- چاروق دوزی

7-4- چموش دوزی

5- پوستین دوزی

6- چوقابافی (چوغابافی)

7- عروسک بافی 

8- قلاب بافی

9- مجسمه های محلی (مومی)



 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 02 اردیبهشت 1394 ساعت: 20:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

دعا چیست و شرایط استجابت آن کدام است

بازديد: 178

 

دعا و شرایط استجابت دعا

دعا در نفس خود اگرچه گفتگو با خداست ولی در ذات خود مبین نیاز و احتیاج بشر به بی نیاز مطلق است و در واقع التجا و پناه بردن به وی در موقعیتی که دست وی از همه جا کوتاه است و فریادرسی جز خدا را نمیشناسد.

البته بشر در انتهای کار معمولا به این حقیقت میرسد و چه بسا در فاصله احتیاج و نیاز خود به افراد و موقعیتهای نوینی هم رویکرد مثبت نشان می دهد اما وقتی ناامید می شود متوجه قادر مطلق می شود . کسی که علی کل شیء قدیر هست و دعوت به خواندن نموده:

ادعونی

و شرط جواب و اجابت را هم مقرر کرده است:

استجب لکم

دعا را می توان بر دو نوع دانست :

یکی راز و نیاز با خداوند به جهت احساس نوعی دلتنگی و یا خلاصی از یک گرفتاری که تعبیر به درخواست از خدا برای توجه به بنده است و جستجو از احوال وی که اثرات تلقینی و حتی عبادی و تاثیرات روحی و قلبی و فکری آن بسیار محدود و گذراست.

چون مومن به این حقیقت معترف است خدا همیشه به بندگانش آگاهست و صفت علیم و خبیر بودن او را پیوسته در یاد خویش دارد و لذا ضرورتی ندارد با چنین دعایی توجه وی را به خودش جلب کند.

نوع دوم اذعان قلبی و ذکری به ربوبیت ( صاحب اختیاری مطلق) خداست در همه امور .

چنین گرایش قبلی و فکری در درخواستها با ایمان به اینکه باقی ابزارها نقشی جز واسطه اتصال ندارند و مجری اوامر و خواست و تحت تاثیر اراده او میباشند موقعبت دعا را در وجود داعی ( دعا کننده) چنان قوی و عظمت خداوند را در خشوع قلبی و رفتاری در پیشگاه او آنچنان بزرگ می نماید که در شکل متعالی داعی ( دعا کننده)و مدعو( خدا) یکی شده و به درجه من اراده فاراد الله میرسد.

رسیدن به این مقام آگاهی به شدت فقر و نیاز بشری به خداست که نصیب هر انسانی نمی شود ولی به معنای عدم درک این لذت مقام معنوی در موقعیتهای مختلف نیست ( تعبیر به حالاتی از دعا کننده در موقعیتهای خاص)

گاهي اوقات هر قدر دعا کرده‏ايم، دعايمان مستجاب نشده است. امام صادق عليه‏السلام در اشاره به اين مسئله مي‏فرمايند: اين دعاها از بين نرفته و باقي مي‏ماند و در روزي که احتياج شما بيشتر است، مستجاب مي‏شوند، آن روز، جز قيامت نيست. خداوند دعاي مستجاب نشده‏ي مؤمنان را نگه مي‏دارد و بيشتر از آنچه فکر مي‏کردند و توقع داشتند در بهشت به آنها خواهد داد. فرض کنيد روزي شخصي از سر احتياج و اضطرار از شما پولي بخواهد اما شما متوجه شويد احتياج او به اين پول حياتي نيست و ضرورتي ندارد اين پول را به او بدهيد، اما همان لحظه مبلغ مورد نظر او را به حسابي که به نام اوست واريز مي‏کنيد تا روزي که آن شخص نياز شديدي به پول پيدا کرد آن را به او بدهيد و بگوييد من اين پول را براي چنين روزي نگه داشته بودم که به شما بدهم. ماجراي دعا و استجابت آن نيز چنين است. ممکن است بنده‏اي از خداوند بخواهد اسباب مسافرت يک ماهه‏اي برايش فراهم گردد تا در آن يک ماه خوش باشد. شايد اين دعا مستجاب نشود، اما در عوض به جاي يک ماه، خداوند يک هزار سال خوشگذراني در بهشت به او عطا خواهد کرد. در روايت آمده است که آرزوها و دعاهايي که در اين دنيا مستجاب نشده است روز قيامت به گونه‏اي مستجاب مي‏شوند که انسان آرزو مي‏کند که‏ اي کاش هيچ کدام از دعاهايم در دنيا مستجاب نمي‏شد. شيعيان کم و بيش به اين مسايل عقيده دارند، اما فهميدن آن بسيار مهم است.

روايتي از ابن فهد حلي [1] در عدة الداعي نقل شده است که در بحارالانوار و مستدرک سفينة البحار نيز آمده است:

«فيما أوحي الله الي داوود: من انقطع الي کفيته و من سئلني أعطتيه، و من دعاني أجبته و انما اؤخر دعوته و هي معلقه، و قد استجبتها له حتي يتم قضائي، فاذا تم قضائي أنفذت ما سأل. قل للمظلوم انما اؤخر دعوتک و قد استجبتها لک علي من ظلمک لضروب کثيرة غابت عنک، و انا أحکم الحاکمين. اما أن تکون قد ظلمت رجلا فدعا عليک فتکون هذه بهذه لا لک و لا عليک [2] ؛ از جمله چيزهايي که خدا به حضرت داوود عليه‏السلام وحي فرمود اين بود: هر کس از غير من قطع اميد کند، او را بي‏نياز کنم و هر کس از من بخواهد به او عطا مي‏کنم و هر کس مرا بخواند اجابت مي‏کنم، هر چند اجابت دعاي او را تا آن زمان که مقدر کرده‏ام به تأخير اندازم و چون زمان مقدر به سرآيد خواسته‏اش را جامه‏ي تحقق پوشم. به مظلوم بگو اجابت دعا و نفرين تو را عليه ظالم به تأخير مي‏اندازم و به اشکال گوناگوني که خبر نداري، عليه او کارگر مي‏گردانم و من نيکوترين داوران و دادگسترانم. چه بسا به شخصي ستم کرده‏اي و تو را نفرين کرده باشد. در آن صورت دعاي تو در برابر دعاي او خنثي مي‏شود و نه به سودت چيزي مستجاب مي‏شود و نه به زيانت».

گاهي اوقات ممکن است شخص در عين حالي که مظلوم است، زير دستانش در جاي ديگري به کسي ظلم کرده باشند و او نيز از سويداي دل دعايي کرده باشد. نقل شده است که عده‏اي از مؤمنان براي رفع ظلمي که به آنها وارد شده بود دعا مي‏کردند و از خداوند استمداد مي‏طلبيدند، اما دعايشان مستجاب نمي‏شد. يکي از زهاد و بندگان خاص خدا در عالم مکاشفه يکي از معصومين عليهم‏السلام را ديده بود که فرموده بودند: «سبقتکم دعوة مستجابة» يعني شما قبلا ظلمي مرتکب شده بوديد که عليه شما دعا کرده بودند. از اين رو دعاهاي شما مستجاب نمي‏شود.

انسان بايد توجه داشته باشد که در زندگي ظلمي مرتکب نشود. استاد نبايد نسبت به شاگرد ظلم کند، پدر و مادر نبايد به فرزند ظلم کنند. در تمام روابط بايد به اين موضوع توجه داشت همان طور که در معامله و خرج کردن پول دقت لازم است، در معاشرت با ديگران نيز بايد با دقت تمام، مواظب کردار خود باشيم تا مبادا ظلمي از ما سر زند.

در ادامه روايت پيشين آمده است: «و اما أن تکون لک درجة في الجنة لا تبلغها عندي الا بظلمه لک [3] ؛ و چه بسا درجه‏اي برايت در بهشت مقرر شده باشد که در نزد من به آن دست نيابي مگر اين که مظلوم واقع شوي».

تنها قسمت کوچکي از درجات بهشت مربوط به نماز و روزه و عبادت است و قسمت اعظم آن در مقابل فشارها و سختيهايي است که انسان در دنيا متحمل مي‏گردد. اگر منزلت کسي در بهشت داراي 1800 درجه باشد، ممکن است پنجاه درجه به سبب عبادت، صد درجه به سبب خيرات، و دويست درجه آن به پاس حسن خلق باشد، اما هزار درجه به دليل فشار و مظلوميت در دنيا است.

در دنباله همين روايت مي‏فرمايد: «لأني أختبر عبادي في أموالهم و أنفسهم؛ زيرا من بندگانم را در مال و جانشان آزمون مي‏کنم».

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 01 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

معرفی سه سلسله سلجوقیان ، خوارزمشاهیان و غزنویان

بازديد: 9023

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

معرفی سه سلسله سلجوقیان ، خوارزمشاهیان و غزنویان

 

درس : تاریخ

 

نام دبیر :

 

 

تهیه و تنظیم :

 

تاریخ تهیه :

31/01/1394

 

 

 

سلجوقیان

« 590- 429 ق / 1194 -1038 م» 

دولت سلجوقی که توسط دو برادر، چغری بیگ و طغرل بیگ ترکمان به دنبال غلبه نهایی ایشان بر مسعود غزنوی به وجود آمد، هر چند از لحاظ نظامی بر عناصر ترک و ترکمان متکی بود، اما از نظر اداری و سیاسی به همان اندازه دولت غزنوی، صبغه ایرانی داشت که بر بستری و آل سلاجقه نیز همچون غزنویان خود را وارث آیین و رسوم سامانیان می‏دانستند

نیم قرن پس از آن که حکومت طغرل در خراسان پا گرفت، قلمرو جانشینان او از جیحون تا فرات و از فارس تا شام و آناطولی را در بر گرفت و بدین گونه یک خاندان غیر ایرانی پس از گذشت چهار سده که از سقوط ساسانیان می‏گذشت، حدود ایران را که به دست وی افتاده بود به وسعه عهد ساسانیان رساند و حتی فرهنگ ایرانی و میراث ساسانی را در سراسر آن نشر کرد. گرچه شیوه فرمانروایی آنها، با نظام ملوک الطوایفی، مرکز گریز و جنگهای بی وقفه و بیابانگردی، بیشتر یادآور دوران اشکانیان بود
قدرت گیری سلجوقیان

آغاز کار سلجوق

پس از مرگ دُقاق، فرزند وی، سلجوق مورد توجه بیغو قرار گرفت و با لقب سباشی «= جلو دار لشکر» مفتخر شد. سلجوق چون خود را به بیغو بسیار نزدیک می‏دید، به خود اجازه داد، روزی در حرمخانه پادشاه رفته، بالاتر از زنان و فرزندان وی بنشیند. زنان بیغو این رفتار «ناپسند» را به پادشاه بردند و از وی تنبیه او خواستار شدند. چون سلجوق از عزم پادشاه در سیاست کردن خود، مطلع شد، با صد تن از خویشان و دلاوران و جنگجویان خود به همراه بار و بنه، ترکستان را ترک گفت و رهسپار ماوراءالنهر شد و راه سمرقند در پیش گرفت. چندی در جند اقامت کرد و در همانجا بود که اسلام آورد

اعتبار نظامی سلجوق

در همین ایام و اقامت وی در جُند بود که برخی از طوایف ترک، از امیر جُند، درخواست باج و خراج کردند. سلجوق وی را از پرداخت باج بر حذر داشت و با دلاوران خود، با سپاهیان ایلک خان به جنگ پرداخت و آن‏ها را متفرق کرد. از آن پس، سلجوق اعتبار و قدرت زیادی کسب کرد و اغلب امیران و پادشاهان در دفع «کفار» از وی استفاده می‏کردند، چنان که، ابراهیم سامانی نز در نبرد با ایلک خان از سلجوق یاری طلبید

پسران سلجوق

سلجوق چهار پسر داشت به نامهای؛ اسرافیل، میکائیل، موسی بیغو و یونس. میکائیل و موسی بیغو در روزگار جوانی در یکی از جنگها، زخم سختی برداشته و کشته شدند. میکائیل خود دارای دو پسر به نامهای؛ طغرل بیگ و چغری بیگ بود. همین دو برادر بودند که توانستند در عهد مسعود غزنوی، پایه‏های دولت سلجوقیان را مستحکم سازند

رابطه سلاطین سلجوقی با خلفای بغداد

رابطه سلجوقیان با رهبر اسمی عالم اسلام؛ یعنی خلیفه بغداد نیز مبتنی بر یک سیاست روشن و پیروی از یک سلسله اصول دیپلماسی نبود. از همان عهد طغرل تا پایان فرمانروایی قوم، پادشاهان سلجوق، وقتی محتاج به تأیید خلیفه بودند، نسبت به وی اظهار فروتنی و خاکساری می‏کردند و هنگامی که از حمایت او بی نیاز، با وی دعوی رقابت و همسری داشتند و احیاناً برخوردهایی خشونت آمیز نشان می‏دادند
خلیفه عباسی در دوران اقتدار این قوم، اگر چه مثل دوران آل بویه در شرایط ضعف نبود، اما با تعظیم و تکریم ظاهری هم که از سوی سامانیان و غزنویان در حق وی اظهار می‏شد، مواجه نبود

در اغلب مواقع در این دوران، خلیفه بغداد قدرتش محدود به قلمرو کوچک خویش و نظارت بر امور شرعی بود، و حتی اتابکان و خوارزمشاهیان نیز، خلیفه را تنها در همین محدوده مورد تأیید قرار می‏دادند

انتظام ملوک الطوایفی از طریق قدرت سلطان

ملوک الطوایفی رایج در این عصر هم از طریق قدرت فائقه سلطان تحت نظارت بود. چیزی که این نظارت را تا پایان عهد سلجوقیان تأمین کرد، ترتیبات دیوانی و نظام اداری بود که هر چند شاهزادگان و حکام - ملوک الطوایف - به آسانی به آن گردن نمی‏نهادند، اما به هر صورت نوعی انتظام قابل قبول را در سراسر قلمرو آل سلجوق برقرار می‏داشت

از سوی دیگر، خوی بیابانی امیران ترک آل سلجوق و قدرت مطلقه و عشق به غارت و استبداد این امیران، نظام دیوانی و صاحبان دیوان را که به هر تقدیر نظم و نسق و حساب و کتاب از لوازم و ضرورتهای شغل آنان بود، این وزیران و دیوانیان را در مقابل سلطان قرار می‏داد زیرا استبداد و اِعمال قدرت بدون حسابرسی و حساب دهی پادشاهان، نظام دیوانی را بر نمی‏تافت

به همین جهت بارها سلاطین سلجوقی، وزیران خود را کشتند و یا به کشتن دادند و یا به دست دشمنان سپردند و اموالشان را مصادره کردند
زمینداری سلجوقی اقطاع و سستی بنیان های حکومت

با توسعه و رایج شدن نظام اقطاع، بزرگان و امیران خود را در مجرای قانونی انداخته و به نام قانون و حکومت، اقدامات مستبدانه را مشروع و مقبول ساختند. در عین حالی که، بنیانهای حکومت را نیز سست و بی دوام نمودند
به هر حال این شبانان بیابانگرد، بعد از غلبه بر مسعود، در مرو و همچنین نیشابور، خطبه سلطنت به نام خود خواندند و آغاز فرمانروایی آل سلجوق را اعلام داشتند
این جابجایی سلطنت از غزنویان به سلجوقیان دست کم برای مردم ایران با وجود استمرار برخی از معایب و مصیبتهای گذشته که ناشی از طبیعت این قوم و استبداد مطلقه حاکم بر ایران بود محاسن و منفعتهایی نیز به همراه داشت
چه امیران اولیه قوم که تربیت شدگان وزیرانی با کفایت و مدبر و توانا همچون خواجه عمید الملک کندری، و خواجه نظام الملک طوسی بودند، این میزان درک و آگاهی منافع دراز مدت دولت خود را داشتند که بخشی از اموال ستانده شده را صرف رعایا، تعمیر جاده‏ها، امنیت راهها، ساختن پلها و رباطها کنند

بدون نظارت آنها بر احوال رعایایی که می‏باید بر وفق آیین حکومت، منافع مادی و نیروی نظامی آن را تأمین کنند، ممکن نبود

وزارت وزیران با کفایت

به هر حال این نکته نیز از شگفتیهای تاریخ این مرز و بوم است که پر بارترین، پر آوازه‏ترین و طلایی‏ترین ادوار آن در پایان سده‏های نخستنی اسلامی، مقارن فرمانروایی قومی بیگانه، بیابانگرد بود که در عهد سامانیان و غزنویان بیشتر به حال بیابانگردی و راهزنی در اطراف بخارا و مرزهای شمالی خراسان سر می‏کردند و هیچ گونه پیوند قابل ملاحظه‏ای با تمدن و فرهنگ شهر نشینی نداشتند

عامل عمده توفیق آنها در نیل به این موفقیت غیر منتظره، اتکاء آنها بر ایمان مذهبی و اعتمادشان بر دستگاه وزارت بود که هر چند در اواخر چندان استوار نماند، در همان آغاز کار به استقرار دولت و قدرت و شوکت آنها کمک بسیار کرد

این که خواجه نظام الملک وزیر در اواخر عمر که از جانب سلطان تهدید به عزل شد، گفته بود 
«
دولت آن تاج به این دوات وابسته است» 
نقش وزارت را درتوسعه و تنظیم دولت آنها خاطر نشان می‏کرد و حوادث بعدی نیز نشان داد که خواجه گزاف نمی‏گفت
در مدتی که سلطنت سلاجقه به حمایت دستگاه وزارت و سازمان دیوان، مجال توسعه یافت، دوران فرمانروایی سلجوقیان دوران شکل گیری سنتهای اداری، و عصر ترقی و توسعه صنایع و معارف شد، که مساعی خواجه نظام الملک طوسی در این توفیق، نقش غیر قابل انکار داشت
نتیجه آن شد که حکومت سلجوقیان در مقایسه با غزنویان که تنها متکی بر یک ماشین جنگی و مخرب و تهاجمی بود و علاقه‏ای به سازندگی و اهمیتی به حضور طولانی مدت خود، در مناطق تحت نفوذ نمی‏داد، بسیار موفقتر عمل کرد
حکومت این فرمانروایان غیر ایرانی نمونه‏ای شد که در رعایت آداب عدالت و در حمایت از ارکان شریعت، خیلی بیش از آن چه حکومت غزنویان، در آغاز فرمانروایی خویش، داعیه آن را داشتند توفیق حاصل کرد و نتایجی نیکو و سنتهایی تمدن ساز در همین دوره برای آیندگان به یادگار گذاشتند

خوارزمشاهیان

«616 - 491 ق / 1219 - 1098 م» 

آغاز کار خوارزمشاهیان

نوشکتین نیای بزرگ خوارزمشاهیان، غلامی بود از اهالی غرجستان که توسط سپهسالار کل سپاه خراسان در زمان سامانیان خریداری شد
این غلام در دوران فرمانروایی سلجوقیان به سبب استعداد سرشار و کفایتی که از خود نشان داد به زودی مدارج ترقی را طی کرد و به مقامات عالی رسید تا این که سرانجام به امارت خوارزم برگزیده شد
نوشتکین صاحب 9 پسر بود که بزرگترین آنها، قطب الدین محمد نام داشت
پس از نوشتکین، فرزندش محمد از جانب برکیارق به ولایت خوارزم رسید «491 ق / 1098 م» و سلطان سنجر نیز بعدها او را در آن سمت ابقاء کرد
بدین ترتیب دولت جدیدی بنیانگذاری شد که بیش از هر چیز برآورده و دست پرورده سلجوقیان بودقطب الدین محمد به مدت سی سال تحت قیومیت و اطاعتسلجوقیان امارت کرد

پسرش اتسز هم که بعد از او در 522 ق / 1128 م به فرمان سنجر امارت خوارزم یافت، از نزدیکان درگاه سلطان سلجوقی بود. هر چند بعدها کدورتی بین وی و سلطان سنجر پدید آمد که به درگیریهای متعددی هم منجر شد، اما تا زمان حیات سلطان سنجر، اتسز نتوانست به توسعه قلمرو خوارزمشاهیان کمک چندانی بکند
چون اتسز پیش از سنجر وفات یافت، پسرش ایل ارسلان «551 ق / 1156 م» امیر خوارزم شد. اما در زمان او که سلطان سنجر نیز وفات یافته بود، نزاع داخلیسلجوقیان، امکانی را فراهم آورد تا ایل ارسلان به قسمتی از خراسان «558 ق / 1163 م» و ماوراءالنهر «553 ق / 1158 م» که هر دو در آن ایام دچار فترت بودند، دست یابد و به این ترتیب نزدیک به پانزده سال به عنوان خوارزمشاه حکومت کند
میراث سلجوقی در اختیار خوارزمشاهان

بعد از ایل ارسلان، منازعاتی که بین پسرانش سلطانشاه و علاءالدین تکش برای دستیابی به فرمانروایی ولایات بروز کرد، بارها موجب رویارویی نیروهای این دو برادر شد، تا این که عاقبت با استیلای تکش این درگیریها به پایان رسید

در زمان تکش تمامی خراسان، ری و عراق عجم، یعنی آخرین میراث سلجوقی به دست خوارزمشاهیان افتاد

غلبه تکش بر تمام میراث سلجوقی، نارضایتی خلیفه بغداد را به دنبال خود داشت که اثر این ناخرسندی و عواقب آن، بعدها دامنگیر محمد بن تکش شد. با درگذشت علاءالدین تکش «رمضان 596 ق / ژوئن 1200 م»، پسرش محمد خود را علاءالدین محمد خواند و به این ترتیب سلطان محمد خوارزمشاه شد

رویارویی علاء الدین محمد با خلیفه عباسی

بیست سال «596 - 616 ق / 1200 - 1219 م» فرمانروایی علاءالدین تکش به طول انجامید

علاءالدین محمد که میراث دشمنی با خلیفه را از پدر داشت، از همان آغاز امارت، خود را از تأیید و حمایت فقیهان و ائمه ولایت محروم دید به همین دلیل ناچار شد تا بر امیران قبچاق خویش، یعنی ترکان قنقلی که خویشان مادریش بودند، تکیه کند 

و با میدان دادن به این دسته از سپاهیان متجاوز، بی رحم و عاری از انضباط که در نزد اهل خوارزم بیگانه هم تلقی می‏شدند، به تدریج حکومت خوارزمشاه را در همه جا مورد نفرت عام ساخت


رویارویی با مغولان

در طی همان ایامی که محمد خوارزمشاه قدرت خود را در نواحی شرقی مرزهای ماوراءالنهر گسترش می‏داد و خلیفه بغداد - الناصر الدین بالله - برای مقابله با توسعه قدرت او در جبال و عراق سرگرم توطئه بود؛ 

در آن سوی مرزهای شرقی قلمرو خوارزمشاهیان، قدرت نو خاسته‏ای در حال طلوع بود
مغولان که در آن ایام با ایجاد اتحادیه‏ای از طوایف بدوی یا بدوی گونه، خود را برای حرکت به سوی ماوراءالنهر آماده می‏ساختند، اهمیت و قدرتشان در معادلات و مجادلات سیاسی سلطان خوارزمشاه و خلیفه بغداد، نه تنها جایگاهی پیدا نکرد بلکه به حساب هم آورده نشد

در نتیجه فاجعه عظیمی که تدارک دیده می‏شد، از دید دو قدرت و نیروی مهم آن پوشیده ماند به طوری که هنگامی که دهان باز کرد، نه از سلطنت پر آوازه خوارزم چیزی باقی گذاشت و نه از دستگاه خلافت

آنچه باقی ماند، ویرانی، تباهی، کشتارهای دسته جمعی، روحیه تباه شد. و در یک کلام، ویرانی یک تمدن بود. هنگامی که چنگیز خان به تختگاه خویش باز می‏گشت، بخش عمده ایران به کلی ویران شده و بسیاری از آثار تمدنی آن نابود شده بود

دستاوردهای دولت خوارزمشاهی که با سعی و کوشش بنیانگذاران آن که می‏توانست آینده بهتری را برای ایران زمین و تمدن اسلامی رقم زند، در نکبت استبداد مطلقه، ماجراجوییهای شاهانه و تنگ نظریهای مذهبی و سیاسی، رنگ باخت و تباهی را نصیب مجریان، کارگزاران، کار گردانان و از همه مهمتر مردم محروم نمود

 

 

غزنویان

«583 - 351 ق / 1187 - 962 م» 

مختصری درباره ی غزنویان

محمود بن سبکتکین قلمرو بالنسبه کوچک غزنه «غزنی، غزنین» به خراسان مقارن عهد انحطاط و انحلال سامانیان، ناگهان آن را به صورت امارتی وسیع و بزرگی درآورد که با جلب نظر و رضایت خلیفه عباسی، بدان استقلالی بخشید

غزنه ولایتی کوهستانی بود که در زابلستان، در دامنه کوههای سلیمان یا نواحی شرقی افغانستان کنونی، قرار داشت. در زمان مرگ سبکتکین بر اثر فتوحات او در نواحی مجاور، حکومت غزنه شامل ولایات، قصدار، بُسْتْ، زابل، رُخج، زمین داور، پیشاور، و نواحی طَخارستان و بدخشان بوده است

در آن زمان هر یک از این نواحی پیش از هر چیز یک ثَعْنر «سر حد مرزی» در حاشیه دنیای هند به شمار می‏آمد. از عهد امارت سبکتکین، غزو جهاد دایم در نواحی غربی هند این منطقه را به صورت یک کانون اسلامی و رهبری کننده غزوات درآورده بود که چون میراثی سیاسی به محمد منتقل شد و به این ترتیب به عنوان مهمترین و عمده‏ترین مشغله فکری و عملی این سلطان ستیزه جو درآمد

بعدها با الحاق خراسان به آن، دولت غزنه وارث تمام قلمرو سامانیان در خراسان شد، به طوری که در مرزهای غربی خویش با دولتهای آل بویه و آل زیار همسایه شد که هیچکدام به اندازه حکومت غزنوی مورد تأیید خلیفه بغداد نبودند. از سویی دیگر سیف الدوله محمود نیز با دریافت لقب؛ یمین الدوله، بنیان قدرت و استقلال این قلمرو بالنسبه وسیع را در همان آغاز انحطاط سامانیان استوار ساخت



نظام اداری و نظام لشکری غزنویان

محمود درخشانترین سیمای سلسله غزنویان که از او به عنوان «سلطان غازی» و امیر «کثیر الغزوات» یاد کرده‏اند، بر این باور بود که همه ساله می‏بایست جهاد و غزو علیه «کفار» «که فرض کردن گروهی از مردمان دیگر نواحی و اطلاق کفار بدانها در آن زمان کار چندان دشواری نبود» تکرار شود
این عملیات تهاجمی و نظامی با نظارت دقیقی که محمود در همسو نگه داشتن دستگاه دیوانی با دستگاه لشکری اعمال می‏کرد، توسط بهره جویی از حداکثر دقت و سرعت عمل ماشین جنگی مهیب و مخرب غزنویان، حاصل می‏شد که آن را به صورت کاملترین و پر قدرت‏ترین حکومت اسلامی که تا آن زمان در ایران به وجود آمده بود، در می‏آورد
ارتشی از اقوام مختلف

اتکاء این ماشین جنگی غزنویان که از یک «ارتش چند ملیتی» متشکل از ترک، تاجیک، گیل، دیلم، غز، هندو و عناصر دیگر بود، بر قدرت فرماندهی فوق العاده، نظم پیچیده دیوانی و ارتباطش با نظم لشکری استوار بود
بعد از مرگ محمود که توانست به مدت سی و یک سال این مجموعه را به طور موفقیت آمیزی هدایت کند، پسرش مسعود، پس از یک کشمکش خانگی وارث آن شد. شاید تزلزل شخصیت و اختلاف بد فرجامی که با روی کار آمدن او، دیوان و درگاه را به دو اردوی متخاصم و نامتجانس تقسیم کرد، دلیلی بود که قدرت متعرضی و تهاجمی ماشین جنگی را از آن گرفت و از کار انداخت که همین امر آغاز انحطاط و تزلزل غزنویان را موجب شد
تقابل دستگاه اداری و دستگاه نظامی

اما، اسباب عقب نشینی این دولت را از فضای سیاسی ایران و همچنین دگرگونی احوال اجتماعی حاکم بر قلمرو غزنویان را می‏توان از بررسی تحول رو به انحطاط دستگاه اداری و نظامی آن دریافت
در واقع در این ایام و از مدتها پیش بود که ایران در سده‏های نخستین اسلامی، به تدریج توانست هویت متزلزل شده و تا حدی از یاد رفته خود را باز یابد
جامعه ایرانی که عناصر تشکیل دهنده‏اش، فرهنگ ایرانی و زبان فارسی، و آداب و رسومش، مرده ریک آداب و رسوم ایران باستان بود، به داستانها و سرگذشت پهلوانان و فرمانروایان ایران باستان دلبستگی خاصی داشت به طوری که مراسم، جشنها و حتی خرافات باز مانده آن ایام را تا حدی که با آیین جدید سازگاری داشته باشد، همچون میراث نیاکان، عزیز و بی بدیل می‏انگاشت
از جمله شاهنامه فردوسی که این هویت را از ظلمت ابهام بیرون آورد و به عرصه شعور و شهود حسی کشاند، در طی همین ایام به وجود آمد. جستجوی این هویت در عهد سامانیان، تاریخ بلعمی را در بخارا، و شاهنامه ابو منصوری را در طوس به وجود آورد به طوری که مسعودی مروزی را به نظم کردن «مزدوجه» خویش رهنمون شد. در این اثنا بود که دقیقی اقدام به نظم گشتاسب نامه و داستان ظهور زرتشت را وسیله‏ای برای بیدار کردن شعور به این هویت در بین فارسی زبانان عصر یافت
سرانجام مرحله نهایی این جست و جو، با اتمام حماسه عظیم فردوسی انجام پذیرفت. به طوری که حس مشترک در قالب یک هویت قوی تقریباً تمامی طبقات جامعه را از دهقانان «بازماندگان نجبای فئودال عهد ساسانیان» تا عیاران شهر - که مصداقشان در شاهنامه در تعدادی از پهلوانان، عیاران و دلیران تصویر شده بود - به نوعی مرموز به هم پیوند می‏داد
ولی از سوی دیگر، روح سازش ناپذیری و عدم تسامح و خشونت افراطی در برخورد با صاحبان دیگر عقاید و مسلکها نیز اجازه همدلی، همدردی و هم سرنوشتی را با این حکومت جباران و نظامیان نمی داد و آن را به طوری که فاقد هر گونه پایگاه مردمی و پشتیبانی باشد می‏ساخت. نتیجه آن که به محض پیدا شدن خلل و فرج در ماشین نظامی و از کار افتادن آن، مردم ترکان سلجوقی را، علی رغم سنی بودن، بر ترکان غز ترجیح دادند و به این ترتیب طومار آنان را از ایران برچیدند

حکومت دویست و چهل ساله غزنویان

از فتح غزنین به دست البتکین حاجب در 334 ق / 955 م که با آغاز پیدایش دولت غزنه همراه بود تا خاتمه سلطنت خسرو ملک غزنوی در لاهور «583 ق / 1187 م» که انقراض نهایی دولت غزنویان بود ، مدت فرمانروایی امرای غزنه در ایران و خارج از ایران، روی هم رفته، قریب دویست و چهل سال به طول انجامید که از این مدت تنها نیم قرنی بیش در ایران مجال قدرت نمایی به آنها داده نشد و مابقی آن در قلمرویی که قسمت عمده‏اش به گذشته ایران تعلق داشت، ادامه پیدا کرد

منبع : دانشنامه رشد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 31 فروردین 1394 ساعت: 17:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(2)

تفسیر آیه شریفه الم یعلم بان الله یری

بازديد: 2578

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه شریفه الم یعلم بان الله یری           تهیه و تنظیم :

 

انسان باید همواره به این نکته توجه داشته باشد که خداوند در هر حالی شاهد و ناظر اعمال و کارهای او است. اگر انسان متوجه باشد که خداوند همه‌جا وجود دارد و در هر حالی اورا میبیند، گناه نمی­کند و دائماً مراقب کارهای خودش است. حضرت امام خمینی میفرمودند: عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید.

انسان عارف، عالم را محضر خدا  و او را شاهد، حاضر و ناظر بر جمیع امور میداند. چنین اعتقادی، نه تنها مانع از انجام گناه و خلاف از انسان میشود؛ بلکه سبب آسان شدن تحمّل سختیها و مصیبتها نیز می‌گردد. روایت شده که مردی خدمت امام حسین (ع) آمد و گفت: می­خواهم گناه نکنم ولی نمیتوانم، مرا موعظه‌ای کن (تا مانع صدور گناه از من شود). امام فرمود: پنج کار انجام بده و بعد از آن، هرچه خواستی گناه کن وگرنه دست از گناه بکش.

1.  روزی خدا را نخور و بعد هرچه خواستی گناه کن. «فاوّلُ ذلک: لا تَأکُل رزقَ اللهِ واذنِب ما شِئتَ

2.    از ولایت خدا خارج شو و سپس هرچه خواستی گناه کن. «والثانی: اُخرُج مِن ولایهِ اللهِ واذنِب ما شِئتَ

3.  جایی پیدا کن که خدا تو را نبیند و بعد هرچه خواستی گناه کن. «والثالث: اُطلُب موضِعاً لایَراکَ واذنِب ما شِئتَ

4.    آنگاه که ملک‌الموت برای قبض روح تو آمد، اگر میتوانی او را از خود دور کن و از دستش نجات پیدا کن، برو و هرچه می­خواهی گناه کن. «والرّابع: اذا جاءَ مَلکُ الموتِ لِیَقبِضَ روحَکَ فَادفَعهُ عن نفسِکَ واذنِب ما شِئتَ

5. وقتی مأمور جهنّم خواست تو را وارد جهنّم کند اگر میتوانی داخل نشو و هر چه می­خواهی گناه کن. «والخَامس: إذا أدخلکَ مالک فی النّارِ فلا تَدخل فی النّارِ واذنِب ما شِئتَ.»

انسانی که خود را در محضر الهی می­بیند، نه تنها مرتکب گناه نمی‌شود، بلکه چنین انسانی، اندیشه و فکر گناه را نیز در ذهن خود نمی­پروراند؛ چراکه در روایات وارد شده، کسی که اندیشه گناه بکند، کم‌کم به گناه کشیده می­شود. فکر گناه، دل را تیره کرده و پاکی و صفای آن را از بین می­برد. اسلام در صدد این است که منشأ گناه را از بین ببرد و آن اندیشه و فکر گناه است.

تو بد سِگالی و نیکی طلب کنی، هیهات!   زخیر، خیر تراوش نماید از شر، شر

بنابراین اگر انسان خود را در محضر الهی ببیند نه تنها مرتکب گناه نمی­شود؛ بلکه اندیشه و فکر گناه را هم به‌خود راه نمیدهد.

در ادامه تفسیر این آیه نورانی را در چند کتاب که توسط مجتهدین بزرگوار استنباط شده است  مشاهده میکنیم

تفسیر نمونه

آیا او نمى‏داند که خداوند همه اعمال او را مى‏بیند و همه را براى حساب و جزا ثبت و ضبط مى‏کند ؟ ! ( ا لم یعلم بان الله یرى)

تعبیر به قضیه شرطیه در آیات فوق اشاره به این است که این طغیانگر مغرور لا اقل این احتمال را باید بدهد که پیامبر اسلام (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) بر طریق هدایت است ، و دعوتش دعوت به سوى تقوى است ، همین احتمال براى اینکه جلو طغیان او را بگیرد کافى است.

بنابر این مفهوم این آیات تردید در هدایت و دعوت پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) به سوى تقوى نمى‏باشد ، بلکه اشاره به نکته ظریف بالاست.

بعضى از مفسران ضمیر در کان و أمر را به همان شخص نهى کننده مانندابو جهل باز گردانده‏اند ، بنابر این مفهوم آیات چنین مى‏شود : اگر او هدایت را بپذیرد و به جاى منع از نماز دعوت به تقوى کند چقدر به حال او مفید است ؟ ولى تفسیر اول مناسبتر به نظر مى‏رسد.

تفسیر المیزان

ا لم یعلم بان الله یری - مراد از این علم ، آگهی بر طریق استلزام است ، چون لازمه اعتقاد به اینکه خدا خالق هر چیزی است این اعتقاد است که خدا به هر چیزی عالم است ، هر چند صاحب اعتقاد اولی از این اعتقاد دیگرش غافل باشد ، و آن کسی که از نماز نهی می‏کرد از وثنی مذهبان و مشرک بوده ، و وثنی مذهبان اعتراف دارند به اینکه خالق هر چیزی خدا است ، و همچنین خدا را از هر نقصی منزه می‏دارند ، پس باید معتقد باشند که خدا جاهل نیست ، و از هیچ عملی عاجز نیست ، و همچنین هیچ صفت نقص ندارد ، هر چند که خود از این اعتقادشان غافل باشند .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 30 فروردین 1394 ساعت: 20:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس