دانش آموزی - 99

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره گزاش مربوط به زمين شناسي منطقه اراك

بازديد: 245

تحقیق درباره گزاش مربوط به زمين شناسي منطقه اراك

       ·جغرافيا و ريخت شناسي

ورقه يكصد هزارم اراك در بخش جنوب باختري چهارگوش دويست و پنجاه هزارم قم است اين ورقه با مختصات جغرافيايي َ00/ ْ50 َ30/ْ49 طول هاي خاوري و َ30/ْ34- َ00/ْ34 عرض هاي شمالي در محدوده استان مركزي و شهرستان اراك واقع است.

بررسي آماري شرايط آب و هوا در ده سال گذشته نشان مي‌دهد كه بيشينة درجه حرارت هوا 44 درجه و كمينه درجه حرارت به 5/30 درجه مي رسد- بيشينه ميزان رطوبت نسبي 62% و كمينه آن 31% است و بيشتر ميزان بارندگي 7/345 ميليمتر و كمينه روزانه آن 71 ميليمتر است.

منابع تأمين كننده آب كشاورزي و آشاميدني منطقه چاه ها، قنات ها و چشمه ها است، در اين ورقه رودخانه دائمي جاري نيست و تنها چند رود فصلي از جمله رودخانه هاي خشك، دليچي و شهراب به چشم مي خورد. از مهمترين محورهاي ارتباطي منطقه مي‌توان از جاده هاي آسفالته اراك- سلفچگان و اراك- بروجرد نام برد علاوه بر اينها راه هاي آسفالته اراك- ساروق، اراك-زمهين، اراك- آشتيان و اراك- خمين و غيره امكان دستيابي به رخنمون ها و گستره هاي زمين شناسي منطقه را ميسر مي سازد در ضمن بخشي از راه آهن سراسري تهران- خوزستان از نواحي جنوبي اين ورقه عبور مي‌كند.

رخنمون اساسي سنگهاي رسوبي و نفوذي ورقه در بخشهاي جنوبي و باختري آن است در گوشه جنوب خاوري و شمال خاوري نيز گستره هاي محدودي از سنگهاي رسوبي و آتشفشاني به چشم مي خورد. در بخش مياني ورقه درياچه فصلي توزلوگل چشم انداز دل انگيزي را به نمايش گذاشته است، ساير نقاط از دشت هاي هموار عهد حاضر است. بلندترين نقطه ارتفاعي در كوه نظم آباد در جنوب خاور شهر اراك با ارتفاع 2630 متر از سطح دريا و پست ترين نقطه در جنوب باختر روستاي داورآباد با ارتفاع 1653 متر از سطح دريا است از ديگر كوه هاي منطقه بايد به مودر، مستوفي، گردو- نظم آباد- مهرآباد- تيلوار- گورك دربند و سيبك اشاره كرد. به نظر مي رسد سازوكار گسله هاي بزرگي چون گسله توزلوگل و گسله تلخاب در شكل گيري و ريخت شناسي اين مناطق مؤثر بوده است.

       ·چينه نگاري

ورقه مورد مطالعه به گونه اي واضح در دو پهنه ساختاري ايران مركزي و سنندج- سيرجان جاي دارد.

پهنه سنندج- سيرجان

       §ژوراسيك زيرين

تنها رخنمون در جنوب باختري ورقه، در پيرامون روستاي ضامن جان ديده مي‌شود. ماسه سنگ و ماسه سنگ كوارتزيتي به رنگ خاكستري روشن و به گونه اي ضخيم لايه (80-70 سانتي متر) محتواي سنگ شناختي اين واحد را نشان مي‌دهد.

اين واحد با واسطه سنگ آهكهاي ماسه اي و ماسه سنگ ها به گونه اي هم شيب و ناپيوسته در زير ساير واحدها قرار مي‌گيرد.

ستبراي اين واحد حدود 100-80 متر برآورد مي‌شود. در منطقه موردنظر به دليل نبود فسيل شاخص و پوشيدگي بخش هاي پايين اين واحد تعيين مرز دقيق آن با واحدهاي كهن تر ممكن نيست.

       § كرتاسه زيرين

رخنمون هاي كوچك، كم تعداد و گسليده اين واحد در شمال- شمال باختري روستاي مهرآباد و باختر روستاي نوازن جاي دارند. بررسي هاي صحرايي بيانگر آن است كه در پهنه سنندج- سيرجان مربوط به كرتاسه، سنگ هاي پايه كرتاسه ديده نمي شود. تركيب سنگ شناختي آن از سنگ آهك هاي دولوميتي، ماسه اي و بيوميكرايتي اوربيتولين دار، به رنگ زرد گرائيده به خاكستري تشكيل شده است.

       §كرتاسه بالايي

- واحد

اسليت هاي بسيار برگواره همراه با بين لايه هايي از اسليت آهكي، سنگ آهك بيوميكرايتي و مدستون سيلتي آهكي آمونيت دار به رنگ خاكستري روشن تركيب سنگ شناختي اين واحد را در تپه ماهورهاي پيرامون روستاي ساروق تا منتهي اليه شمال غربي ورقه تشكيل داده است. اين واحد در روي عكس هوايي به گونه نوارهاي سياه و سفيد و در تصوير ماهواره اي آبي و سفيد ديده مي‌شود. بررسي دقيق صحرايي بيانگر آن است كه بخش هاي سياه (آبي و لايه هاي سنگي با تركيب ياد شده و با ريخت شناسي سخت و ناهموار و بخش هاي سفيد از شيل با ويژگي نرم و هموار مي باشند. خرد شدگي و هوازدگي يكنواخت بر روي ورقه هاي شيلي موجب شده كه در سطح زمين به خوبي از بخش هاي سنگي جدا شوند و رنگ هاي بيان شده را پديد آورند. بين لايه هاي سنگي واحد مورد مطالعه متوسط (60-50 سانتيمتر) تا ضخيم لايه (80 سانتيمتر تا 1 متر) هستند. با اين وجود اين ها نيز بر اثر ضربه چكش به آساني برگ برگ مي‌شود. در اسليت هاي سنگ آهكي بافت ميكروسكوپي از نوع اسليتي است.

در شمال غرب روستاي ساروق واحد  توسط دايكي با تركيب آلكالي بازالت قطع شده است. ستبراي ناچيز (حدود يك متر)، درازاي كم (حدود 20-15 متر) و بريده بريده، و منحصر به فرد بودن رخنمون اين دايك (فقط يك برونزد) سبب شده كه به عنوان يك واحد مستقل در نظر گرفته نشود و تنها به شرح آن در گزارش پرداخته مي‌شود. روند آن جنوب خاوري- شمال باختري، رنگ هوازده آن خاكستري تيره و سطح تازه خاكستري گراينده به سبز مي باشد. رگه و رگچه هايي از جنس كوارتز شيري به ضخامت 10-2 سانتيمتر در برخي از قسمت هاي دايك تزريق شده اند. بافت ميكروسكوپي در اين سنگ ها از نوع پورفيريتيك با زمينه اينترسرتال- اينترگرانولار است. درشت بلورهاي آن ها- پلاژيوكلاز در حد آندزين- لابرادوريت با تجزيه به كلريت، پرهنيت، كربنات و اپيدوت، و كاني هاي فرعي از سوزن هاي آپاتيت، اسفن (لوكوكسن) و كاني هاي كدر تشكيل شده است. زمينه در اين سنگ ها از بلورهاي پلاژيوكلاز تخته اي شكل و متقاطع با تجزيه به سريسيت و كلريت تشكيل شده كه در فضاي بين آن ها، بلورهاي پيروكسن از نوع تيتان اوژيت با تجزيه شدگي به كلريت و كربنات، و سوزن‌هاي ترموليت- آكتينوليت، لكه هاي كربنات و مقاديري اپيدوت ديده مي شوند.

       ·پهنه ايران مركزي

- ژوراسيك زيرين

واحد  

تها رخنمون اين واحد در منتهي اليه شمال غربي ورقه در حوالي شمال غربي روستاي مخلص آباد ديده مي‌شود. تركيب سنگ شناختي واحد ياد شده از بخش هاي ماسه سنگي مايل به قهوه اي گاه خاكستري رنگ كه بين لايه ها و عدسي هايي از شيل يا شيل آهكي دارد تشكيل شده است. ستبراي آن حدود 150 متر است بخش‌هاي زيرين آن به دليل پوشيدگي از نظر پنهان و بخش هاي زيرين آن به واسطه گسله تبرته (توزلوگل) در كنار يا بر روي سنگ آهك هاي اسليتي واحد  جاي گرفته است.


- كرتاسه زيرين

واحد KC

در جنوب شرقي ورقه،‌ جنوب خاور روستاي كارچان، تعداد كمي از رخنمون هاي اين واحد ديده مي‌شود. در قسمت هاي، پايين از كنگلومراي قرمز مايل به صورتي و در بالا از تناوب ماسه سنگ صورتي و ماسه سنگ كوارتزيتي خاكستري روشن گراينده به سفيد تشكيل شده است. قطعه هاي كنگلومرا از كوارتزيت و ماسه سنگ به اندازه 3-2 ميليمتر تا 4-3 سانتيمتر است. گرد شدگي آن ها متوسط تا خوب، جور شدگي ضعيف و سيمان بين قطعه ها از جنس كربنات آغشته به اكسيد آهن مي باشد. مرز زيرين آن از نظر پنهان، و در مرز زبرين با واحد Klb هم شيب و پيوسته است. ستبراي آن حدود 20-15 متر است.

واحد Klb

اين واحد به گونه باريكه اي در جنوب شرقي ورقه، جنوب شرقي روستاي كارچان، رخنمون دارد. تركيب سنگ شناختي آن از سنگ آهك هاي ضخيم (70 سانتي متر تا 1 متر) تا ستبر لايه (حدود 1 متر) بيوميكرايتي و بيوميكرواسپارايتي اوربيتولين دار خاكستري رنگ تشكيل شده است. مرز زيرين آن با واحد Kc و مرز زبرين با واحد Klm هم شيب و پيوسته است. ستبراي آن حدود 50-40 متر است. درزه هاي كششي با پر شدگي كربنات كلسيم گه گاه در آن ها مشاهده مي‌شود.


واحد Klm

سنگ آهك مارني- ماسه اي، ميكرايتي و بيوميكرواسپارايتي اوربيتولين دار زرد مايل به كرم با بين لايه هاي سنگ آهك بيوميكرايتي ضخيم لايه اوربيتولين دار به رنگ خاكستري، تركيب سنگ شناختي اين واحد را در جنوب شرقي ورقه، جنوب شرق روستاي كارچان، تشكيل داده است. بررسي چينه نگاري اين واحد بيانگر آن است كه در مرز زيرين با واحد Klb و در مرز زبرين با واحد Kl هم شيب و پيوسته است. سنگ آهك هايي كه پيكره اصلي واحد را ساخته اند متوسط (60-40 سانتيمتر) تا ضخيم لايه (80 سانتيمتر تا 1 متر) و گاه داراي بلورهاي مكعبي پيريت هستند. بين لايه هاي واحد ياد شده ضخيم لايه (حدود 1 متر) است. ستبراي اين مجموعه حدود 70- 60 متر است.

واحد Kl

رخنمون هاي اين واحد در جنوب شرقي ورقه، جنوب شرقي روستاي كارچان، دربرگيرنده سنگ آهك ماسه اي و بيوميكرايتي اوربيتولين دار به رنگ خاكستري مايل به قهوه اي است. مرز زيرين آن با واحد Klm هم شيب و پيوسته و مرز زبرين به دليل عدم همجواري با واحدهاي جوانتر از نظر پنهان است. ستبراي آن حدود 20-15 متر مي‌باشد. آثار درزه هاي كششي با پرشدگي كربنات كلسيم در اين سنگ ها ديده مي‌شود. سنگ آهك هاي واحد ياد شده متوسط (50-40 متر) تا ضخيم لايه (80-70 سانتيمتر) هستند.

       · پالئوژن

- ائوسن

در شمال خاور منطقه مورد مطالعه به جز رخنمون كوچك و محدودي از سازند قم هيچ گونه آثاري از رخنمون هاي  مشاهده نشد.

       ·نئوژن

- ميوسن

واحد  (سازند قم)

رخنمون هاي كوچك آن در شمال قم شمال شرقي روستاي نوده، ديده مي‌شود. تركيب سنگ شناختي آن از مارن ماسه اي و ماسه سنگ خاكستري تا سبز با بين لايه هاي سنگ آهك ماسه اي و توفيت كرم رنگ تشكيل شده است.

واحد Mmsc

تنها رخنمون اين واحد در منتهي اليه شمال شرقي ورقه، شمال روستاي سياوشان، ديده مي‌شود. مرز زبرين با واحد Ngv هم شيب و پيوسته است. تركيب سنگ شناختي آن از ماسه سنگ و كنگلومراي قرمز تا سبز همراه با سنگ رس، مارن گچ دار و توفيت است (سازند قرمز بالايي). چنين مي نمايد كه ستبراي اين مجموعه رسوبي حدود 200-150 متر باشد.


واحد Ngv

اين گروه از سنگ هاي آتشفشاني با جايگيري بر روي بخشي از سنگ هاي سازند قم به تكاپوي ماگمايي پس از اكيتانين يا بورديگالين وابسته هستند. اين سنگ ها كه روي بخشي از سازند قرمز بالايي را مي پوشانند، در يك محيط قاره اي به جاي نهاده شده اند و بخش هاي زيرين آن ها داراي لايه هاي ماسه اي و كنگلومرايي قرمز رنگ است كه مي توان آن ها را هم ارز سازند قرمز بالايي دانست. از اين رو،‌ بخشي از سنگ هاي آتشفشاني نئوژن معادل سازند قرمز بالايي است. از طرفي نبود ته نشست هاي سنگواره دار شناساننده در بالاي رديف سنگ هاي آتشفشاني ياد شده تعيين سن دقيق آن ها را ناممكن مي سازد ولي تكه هايي كه خاستگاه آن ها سنگ هاي آتشفشاني است در رديف سنگ هاي آواري نئوژن پاياني يافت مي‌شود. بنابراين سنگ هاي نئوژن پس از ميوسن پيشين پديد آمده و به احتمال، تا پليوسن نيز ادامه دارد.

       ·پليوسن

- واحد  

تپه ماهورهاي اين واحد در شمال شرقي ورقه، از بخش هاي جنوبي روستاي چشمه خانوردي تا پيرامون روستاي سياوشان، گسترش دارد و دربرگيرنده كنگلومراي ولكانوژنيك به رنگ خاكستري تيره تا سبز است. مرز زيرين آن به دليل عدم همجواري با واحدهاي كهن تر از نظر پنهان و مرز زبرين با واحد  هم شيب و پيوسته است. قلوه ها بيشتر از سنگ هاي آتشفشاني با تركيب آندزي بازالت، تراكي آندزيت و هيالو آندزيت و اندازه آن ها از 2 سانتيمتر تا حدود 1 متر در نوسان است. جورشدگي آن ها ضعيف، گردشدگي متوسط تا خوب، سخت شده و سيمان بين قلوه ها كربناتي است. شيب اين واحد كم و نزديك به 15-10 درجه به سوي جنوب غرب است.

واحد

اين واحد در شمال شرقي ورقه، جنوب روستاي چشمه خانوردي،‌ به چهره مناطقي مرتفع تر از واحد  به گونه هم شيب و پيوسته بر روي آن جاي دارد. تركيب سنگ شناختي آن از كنگلومراي ولكانوژنيك به رنگ خاكستري تيره مي باشد. جنس قلوه ها بيشتر از سنگ هاي آتشفشاني نئوژن در برگيرنده آندزي بازالت، هيالو آندزيت و تراكي آندزيت، و اندازه برخي از آن ها حدود نيم متر است. گرد شدگي آن‌ها متوسط تا خوب، جور شدگي ضعيف و زمينه بين قلوه ها از مواد آتشفشاني ريزدانه (خاكستر، لاپيلي) و گاه رسوبي (مواد رسي و ماسه اي) است. عدم وجود سيمان مناسب موجب پراكندگي قطعه ها به اطراف شده است.

       ·كواترنري

-         واحدهاي  و

اين نهشته ها به گونه معمول در سطوح گوناگون توپوگرافي ولي در ترازهاي پست تري نسبت به واحد  آشكار مي شوند و انباشته هاي ياد شده دربرگيرنده نهشته‌هاي مخروط افكنه اي () و ته نشست هاي سخت نشده قلوه دار است. ستبراي اين واحد متغيير و گاه تا چند متر مي رسد.

- واحد Qal

اين انباشته ها بيشتر به چهره ريگ و ماسه هاي ريز دانه و عناصر درشت هستند كه در اثر بارندگي هاي شديد و جريان سيلاب ها در بستر رودخانه هاي منطقه بر جاي نهاده شده اند.

- واحد Qcf

اين واحد به گستردگي در بخش هايي از شمال باختر تا جنوب خاور ورقه ديده مي‌شود. اين ها به چهره كفه ها يا پلاياهايي در برگيرنده رس وسيلت هاي سست حاوي نمك هستند. در ميان اين واحد نيز مي توان يك فرآيند فرسايش خطي را مشاهده كرد.

- واحدهاي Qmf , Qsf , Qsl  

بخشي از دشت هاي شمال شرقي شهر اراك كه در نواحي مياني ورقه جاي دارد توسط درياچه فصلي كوير ميقان اراك يا درياچه توزلوگل (Qsl) اشغال شده است. از آنجا كه راستاي بخش طولي درياچه شمال غربي- جنوب شرقي (ْ145- ْ140-N) است و با روند گسله توزلوگل (مرز مابين پهنه هاي ياد شده) هماهنگي دارد، به نظر مي رسد اين گسله در پيدايش آن نقش مهمي داشته است.


- واحد Qc

اين واحد دربرگيرنده بخش هايي است كه هم اكنون به مناطق كشاورزي تبديل شده اند.

       ·سنگ هاي نفوذي

- واحد mo

اين واحد در پيرامون روستاهاي داين، انجيرك، و باختر شهر اراك به پيكر مونزوديوريت- مونزونيت و در مجاور روستاي نظم آباد به چهره مونزوگابرو نمايان مي‌شود. رنگ ظاهري اين سنگ ها خاكستري روشن مايل به قهوه اي و سطح شكسته آن ها گراينده به خاكستري تا سبز كم رنگ است. اين توده هاي كوچك، واحد سنگي  را قطع كرده و خود توسط رگه و رگچه هايي از جنس كوارتز شيري به قطر حدود 6-3 سانتيمتر بريده شده اند. در نمونه هاي حد واسط (نوع اول) بافت هاي گرانولار، گرانولار- مونزونيتي و پورفيريتيك با زمينه اينترسرتال ديده مي‌شود.

- واحد mmd

برونزدهاي اين واحد در شمال شرق روستاي مهرآباد از سنگهاي ميكروديوريتي- ميكرومونزوديوريتي و در باختر روستاي مرزيجران ميكرومونزو گابرو- ميكرومونزوديوريتي است كه در واحد نفوذ كرده اند. اين سنگ ها رنگ هوازده خاكستري روشن مايل به قهوه اي و سطح تازه خاكستري دارند. رگه و رگچه هايي از كوارتز شيري رنگ به قطر 5-2 سانتيمتر، گاه تا حدود 30-20 سانتيمتر آن ها را قطع كرده است. در سنگ هاي حد واسط، بافت پورفيريتيك با زمينه اينترسرتال و اينترسرتال ديده مي‌شود.

       ·زمين شناسي ساختماني

بر پايه تقسيم بندي پهنه هاي ساختاري (Structural zone) (اشتوكلين، 1968)، منطقه مورد بررسي به گونه عمده در دو پهنه ايران مركزي و سنندج- سيرجان جاي دارد. براساس پژوهش هاي صحرايي تمام راستاي گسله توزلوگل با روند شمال باختري- جنوب خاوري در دشت هاي آبرفتي ورقه مورد مطالعه از نظر پنهان است كه شامل:

الف- بخش شمال خاوري و جنوب خاوري گسله توزلوگل

در اين محدوده پهنه ايران مركزي در برگيرنده رخنمون هاي محدودي از سنگ هاي رسوبي كرتاسه زيرين، ميوسن و برش هاي آتشفشاني نئوژن است.

ب- بخش شمال خاوري و جنوب خاوري گسله توزلوگل

واحدهاي رسوبي در گستره موردنظر نواحي كم ارتفاعي هستند كه ته نشست هايي از دوران مزوزوئيك مربوط به پهنه سنندج- سيرجان را دربرمي‌گيرند. در اين ناحيه واحدهايي از ژوراسيك و كرتاسه زيرين تا بالايي با روند عمومي شمال غربي- جنوب شرقي ديده مي‌شود كه به ميزان ناچيزي دگرگون شده اند.

در شكستگي ها از دو گروه اصلي و فرعي تشكيل شده اند. دسته اول گسله هاي فشاري با روند همگاني شمال غربي- جنوب شرقي كه بيشترين اثر را بر حالت ريخت شناسي منطقه داشته اند. دسته دوم گسله هاي راستا لغز با روندهاي شمالي- جنوبي و شمال باختري- جنوب خاوري مي باشند. محور چين هاي منطقه با رود گسله هاي فشاري نزديك است. در زير به شرح گسله هاي مهم و آنگاه چين خوردگي ها مي پردازيم.

گسله ها بر دو نوع هستند: 1- گسله هاي فشاري 2- گسله هاي امتداد لغز

1- گسله هاي فشاري

- گسله توزلوگل

اين گسله با راستاي شمال غربي- جنوب شرقي سازوكاري امتداد لغز و فشارشي (معكوس) دارد و دنباله گسله هاي تبرته و كوت آباد است كه از شمال غربي ورقه وارد منطقه شده، با عبور از بخش هاي مياني (خاور روستاي ميقان) و درياچه توزلوگل از منتهي اليه جنوب خاوري آن خارج مي‌شود به گونه اي كه تمام طول آن در زير پوشش آبرفت هاي كوارترنري از نظر پنهان است. گسله مورد بررسي با راستاي EْN 145 مرز مشخصي ميان رشته كوه هاي سنندج- سيرجان و ايران مركزي است. اين مرز كه بيگمان قديمي است، در زمان كرتاسه پيشين كاري بوده و حوضه بر قاره اي (Epicontinental) ايران مركزي با فرونشست ضعيف را از حوضه سنندج- سيرجان با فرونشست كاري جدا مي نمايد . نقش گسله توزلوگل در تشكيل درياچه كوير ميقان اراك انكار ناپذير است زيرا بخش غربي (طولي) درياچه با روند شمال غربي- جنوب شرقي خطواره اي است كه با راستاي گسله توزلوگل هماهنگ مي باشد.

- گسله تلخاب

اين گسله با سازوكار امتداد لغز و فشارشي (راندگي) در بخش شمال شرقي گسله توزلوگل با راستاي شمال غربي- جنوب شرقي وارد منطقه مي شود، از مجاور روستاي دستجرده عبور كرده، سپس با همان روند از مرز ورقه خارج مي‌شود. اين گسله دنباله گسله تلخاب مي باشد و به تقريب تمام درازاي 24 كيلومتري آن در زير پوشش آبرفت هاي كواترنري از نظر پنهان است. از شمال شرق تا جنوب شرق روستاي فيض آباد بخشي از رسوب هاي كواترنري  توسط شاخص فرعي اين گسله بريده شده است.

2- گسله هاي امتداد لغز (Strike slip Fault)

در مناطق مورد مطالعه گسله هايي كه روند تقريبي شمال غربي- جنوب شرقي و گاه شمالي- جنوبي دارند امتداد لغز به شمار مي آيند. با اين حال در بعضي از نقاط از جمله در شمال باختري ورقه، روند ياد شده شمال شرقي- جنوب غربي است. اين گسله ها ساختمان هاي چين خورده و گسله هاي اصلي را بريده اند و در برخي موارد جابجا كرده اند. گسترش طولي اين ها نسبت به گسله هاي فشاري كمتر ولي شيب بيشتري دارند، آن چنان كه گاه تند و نزديك به قائم هستند. ويژگي جابجايي در راستاي گسله هاي امتداد لغز از نوع راستا لغز (چپ بر يا راست بر) است.


       ·بررسي مراحل گوناگون كوهزايي و چين خوردگي

در منطقه مورد مطالعه اثري از ژوراسيك مياني- بالايي نيست. به نظر ج. حاجيان (1970) شايد در اين زمان و به ويژه در ژوراسيك زبرين، نواحي موردنظر، چون برخي از نقاط ايران، از آب بيرون بوده است (م. ه. امامي، 1370). در بيشتر نواحي ايران زمين سازوكار فاز كوهزايي ميان ژوراسيك بالا و كرتاسه پايين (كيمرين پسين) موجب شده كه سنگ آهك هاي كرتاسه پايين با كنگلومراي قاعده اي و به گونه دگرشيب و زاويه دار بر روي واحدهاي كهن تر جاي گيرند. در ورقه اراك، سنگ آهك هاي ياد شده با واحدهاي كهن تر (ژوراسيك پايين) همجوار نيستند با اين وجود در جنوب خاور ورقه رخنمون هاي محدودي از واحد كنگلومرايي قاعده كرتاسه ديده مي شود، كه اين ناپيوستگي در راهنماي نقشه در نظر گرفته شده است.

نبود ميان واحدهاي سنگي كرتاسه بالا و پايين، مربوط به فاز كوهزايي است كه در قاعده سنومانين رخ مي‌دهد. اين فاز در ايران مركزي به خوبي ديده مي‌شود.

در اين ناحيه به دليل رخنمون نيافتن واحدهاي سنگي پالئوژن، جنبش هاي فاز كوهزايي سرآغاز دوره ترشيري (لاراميد) كه پس از كرتاسه و پيش از ائوسن اتفاق افتاده و منجر به تشكيل كنگلومراي قاعده ائوسن شده و يا رخدادهاي زمين ساختي سرانجام ائوسن زبرين و سرآغازهاي اليگوسن (پيرنه ئن) كه سبب نهشته شدن سازند قرمز زيرين شده، مشاهده نمي شود.

در ورقه اراك، رخنمون هاي نئوژن با نهشته هاي دريايي كم ژرفا (به گونه اساسي از سنگ آهك و مارن) مربوط به ميوسن پيشين (بورديگالين) شروع شده است و با سنگ هاي آتشفشاني پايان مي يابد.

حركات كوهزايي بعد از پليوسن در سرانجام پليوسن و سرآغاز كواترنري (والاشين يا پاسادنين) موجب چين خوردگي نهشته هاي پليوسن و دگرشيبي در قاعده كواترنري شده و منطقه شكل نهايي و امروزي خود را به دست آورده است.

در ورقه اراك ساختمان هايي چين خورده يافت مي شوند كه با گسله هاي فشاري وابستگي نزديكي دارند. اين ساختمان ها به گونه عمده تاقديس يا ناوديس اند و از نظر فراواني بيشترين گسترش آن ها در بخش شمال باختري- جنوب باختري گسله توزلوگل (باختر ورقه) است. از آن جمله بايد به ساختمان هايي در باختر شهر اراك. باختر- جنوب باختر روستاي مرزيجران و شمال باختر روستاي نوازن اشاره نمود كه همگي در واحد آهكي- اسليتي  جاي دارند. روند محوري آن ها به تقريب با راستاي گسله ياد شده موازي است. علاوه بر اين ها در بخش جنوب خاوري گسله توزلوگل (جنوب خاور ورقه در شمال باختر روستاي كارچان) در سنگ آهك هاي كرتاسه زيرين ناوديس كوچكي ديده مي‌شود كه هسته آن از آهك هاي واحد Kt و روند محور آن موازي با گسله اخير است. سازوكار گسله هاي فرعي علاوه بر ايجاد تفاوت هايي در ميزان شيب يال هاي اين ساختمان هاي چين خورده موجب گسيختگي و در مواردي جابجايي در محور آن ها شده است.

       ·زمين شناسي اقتصادي

در منطقه مورد مطالعه آثار معدني به گونه كانه هاي غيرفلزي به شرح زير شناخته شده است:

- سولفات سديم

همان گونه كه در شرح چينه نگاري واحدهاي كواترنري بيان شد درياچه كوير ميقان اراك در بخش مياني ورقه و در مجاور روستايي به همين نام جاي دارد. معدن سولفات سديم ميقان در قسمت جنوبي از بخش مياني درياچه حدود 8 كيلومتري جنوب خاور روستاي ميقان ديده مي‌شود. براساس بررسي هاي انجام شده (طرح اكتشاف املاح تبخيري در روستاي طرمزد اراك فاز 1، اداره كل معادن و فلزات استان بزرگ ترين ذخاير سولفات سديم كشور، در پلاياي ميقان استان مركزي جاي دارد. در طبيعت چهل نوع كاني سولفات سديم با تركيبات مختلف وجود دارد، ولي در منطقه مورد مطالعه بيشتر به صورت كاني هاي ميرابليت، تنارديت و گلوبريت يافت مي‌شود. با توجه به آزمايش XRD از نمونه هاي ياد شده (توسط طرح اكتشاف املاح تبخيري در روستاي طرمزد اراك فاز 1، اداره كل معادن و فلزات استان مركزي، 1378) به همراه كاني هاي ياد شده، كاني هاي ديگري مثل: ژيپس، هاليت، ايگستريت (Eugsterite) ، كوارتز و كاني هاي رسي نيز يافت مي‌شود. كارهاي اكتشاف آن در سال هاي 1371 و 1372 انجام شده و از سال 1375 به بعد در حال بهره برداري است. در اين مرحله، ابتدا توسط بيل مكانيكي باطله سطحي جدا شده،‌ سپس ماده معدني به اندازه 5/0 الي 1 متر برداشت مي‌شود. اين ماده موارد مصرف گوناگون دارد، از آن جمله بايد به صنايع شوينده ها، كاغذسازي،‌ شيشه سازي، دباغي، رنگرزي، توليد اسفنج هاي مصنوعي و داروسازي اشاره نمود (سازمان صنايع و معادن استان مركزي).

- نمك

از گذشته هاي دور توليد نمك خوراكي در حاشيه غربي درياچه كوير ميقان اراك رايج بوده است. جهت بهره برداري از نمك در اطراف درياچه چهار نقطه (نزديك روستاهاي ميقان، راهزان و طرمزد) وجود دارد كه توسط حوضچه هايي نمك آن ها برداشته مي‌شود. مهم ترين آن ها در 3 كيلومتري شمال شرق روستاي ميقان و در حاشيه شمال غربي درياچه كوير ميقن اراك جاي دارد. اين حوضچه ها به اندازه حدود 16*8 متر و عمق متوسط 2 متر در اواخر تابستان حفر مي‌گردد (نزديك به 40 سانتيمتر زير سطح ايستابي). آب هاي اشباع از نمك وارد اين حوضچه ها مي‌شود و در اثر تبخير، قشري از نمك روي سطح زمين باقي مي ماند كه وقتي ضخامت قشر نمك به مقدار قابل ملاحظه اي رسيد 1 تا 4 سانتيمتر از آن توسط بيل جمع آوري مي‌شود. جهت بهره گيري بيشتر، همه ساله بايد اين حوضچه ها لايروبي شود. نمك استخراج شده به مصرف دام، صنعت و خوراك مي رسد (م.ح. ايرانمنش، 1351).


- سنگ ساختماني

در بخش هايي از واحد  از جمله در مجاورت جنوبي شهر اراك، پيرامون روستاي مرزيجران و قانيارق بالا (كوه سيبك) از سنگ هاي آهكي- اسليتي به عنوان سنگ لاشه در ساخت ديوار، پل و پي ساختمان استفاده مي‌شود. همچنين در شمال شرق روستاي كارچان از قسمت هاي گوناگون واحدهاي سنگي كرتاسه زيرين علاوه بر موارد ياد شده بايد به تهيه آسفالت در كارخانه اي كه به همين منظور در نزديك اين معادن ساخته شده اشاره نمود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت: 1:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي مناطق لرستان

بازديد: 429

تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي مناطق لرستان

(بروجرد- درود- پل دختر- اليگودرز)

موقعيت جغرافيايي

ناحيه مورد بررسي در طول ْ49- ْ30/48 خاوري و عرض شمالي ْ34- ْ3/33 درجه واقع گرديده است كه بخش مركزي، اشترنيان از بخشهاي تابعه بروجرد در نيمة شمالي و بخشهاي چغلوندي و زاغه از توابع شهرستان خرم آباد در نيمه جنوبي آن قرار گرفته است. بروجرد از نظر اقليم شناسي جزء مناطق نيمه خشك و ملايم محسوب مي‌گردد و كلاً داراي آب و هواي متنوعي است كه اين تنوع از شمال به جنوب از شرق به غرب كاملاً محسوس مي باشد.

عمده ترين رودخانه هاي بروجرد رودخانه باغشاء، آب سرده، هور و چالانچولان است كه جهت جريان آنها اصولاً از روندهاي تكتونيكي تبعيت مي نمايد. بيشتر از دهها سراب كوچك و بزرگ دارد كه مهمترين آنها سراب چوله، سراب سفيد در قرية ونائي، سراب چنار كوليدر، سراب مريخي و سراب صفر در وركوه مي باشد.

ارتباط شهر بروجرد از طريق راه آسفالته سرتاسر تهران- خرمشهر كه يكي از شريانهاي اقتصادي كشور است صورت مي‌گيرد كه از طريق اراك دوراهي بروجرد (5 كيلومتري خاورشهر بروجرد) به شهرستانهاي درود، خرم آباد و در نهايت به استان خوزستان متصل مي‌گردد.

غير از راه فوق از طريق ملاير به استان همدان متصل و بعلاوه از جنوب از طريق يك راه شوسه بعد از گذشتن از بخش آبسرده و دشت چغلوندي به خرم آباد مربوط مي‌گردد.

بروجرد پيكره دگرگوني را در شمال و زاگرس خرد شده را در جنوب بخود اختصاص داده است. پيكوه دگرگونه بيشتر به صورت ارتفاعات پست و بلند با حداكثر ارتفاع 1900 متر كه گهگاه ارتفاعات سنگ خارائي شامل كوههاي سردره با ارتفاع 2546 متر و كوه سر كورا با ارتفاع 2310 متر در ميان آنها ديده مي‌شود.

مرز تفكيك بطور كلي از نظر مورفولوژي واحدهاي زير در ناحيه قابل تشخيص است:

1-    تپه هاي پست و كم ارتفاع با رنگ عمومي تيره با شيب ملايم و دره هاي تقريباً مسطح و كم شيب.

2-    كوههاي بلند ارتفاع و همسو با رانده گي زاگرس با زمستانهاي پربرف و ميزان بارش فراوان

3-    مناطق كوهپايه اي و پرشيب با دره هاي عريض و طويل كه در قسمت پاييني به بادبزن آبرفت با شيب زياد ختم مي‌گردد.

4-    دشت آبرفتي سيادخور و چغلوندي

زمين شناسي

پيكره دگرگونه در شمال منطقه در گستره اي از شرق به غرب با چهره خاكستري تيره تا سياه از تپه هاي پست و كم ارتفاع سازمان يافته است. سنگهاي در برگيرنده آن ها عمدتاً دگرگونه بوده و تزريق توده آذرين بروجرد در ميان آنها كه گهگاه به حالت سه تيغ ساز ديده مي‌شود به گونه اي جالب در معرض ديد قرار مي‌گيرد. زاگرس خرد شده در جنوب ناحيه، در راستاي شمال غربي- جنوب شرقي و همسو با زاگرس چين خورده از يك سري ارتفاعات بلند و ديواره ساز تشكيل يافته است اين زون كه به صورت نوار باريكي ديده مي‌شود داراي عرض خيلي متغير است(10 كيلومتر در شمال غربي گهكم و 65 كيلومتري در كوه دينار). در بروجرد عرض اين واحد حدوداً از 15 كيلومتر تا 35 كيلومتر متغير است. مرز شمالي و شرقي زاگرس خرد شده بسيار مشخص است، چرا كه گسلهاي راست گرد زاگرس و ميناب آنرا از واحدهاي ديگر مجزا مي نمايد. در بروجرد مرز اين واحد با زون دگرگونه بوسيله دشت آبرفتي پوشيده و از معرض ديد پنهان مي‌گردد. زاگرس خرد شده كه قسمتي از پليت عربي است در اين منطقه هر چه از جنوب باختري به طرف شمال خاوري نزديكتر مي شويم بر شدت دگرريختي افزوده مي‌شود و در محل برخورد آن قسمت از پليت عربي (زاگرس خرد شده) با بخش سنندج- سيرجان (زون دگرگونه) در لبه زاگرس واحدهاي سنگي به شدت تكتونيزه بوده و با شيب به سمت شمال شرقي بر روي يكديگر لغزيده اند.

يك واحد بر جا و دو واحد نابرجا در زاگرس خرد شده اين ناحيه واقع شده به نحوي كه سفره رورانده و نابرجاي چغلوندي كه ارتفاعات جنوب غربي و سفره رورانده گرين در منتهي اليه شمال غربي منطقه بروجرد دارد.

واحد بر جاي در راستاي جنوب شرقي- شمال غربي با عرض حدود 5 تا 8 كيلومتر تا جنوب بروجرد از آنجا با انحراف حدود 45 درجه به سمت غرب ناحيه در معرض ديد قرار مي‌گيرد. اين واحد كه داراي رخساره تيپ سكوي قاره اي (contiental plat) مي باشد عمدتاً از رديفهاي كربناته سازمان يافته و به گونه اي همشيب از كامبرين تا ميوسن بر روي يكديگر قرار گرفته اند. اگرچه ترادفهاي فوق به طور همشيب روي يكديگر ديده مي شوند، ولكن وقفه هاي رسوبي در بعضي از قسمتهاي آن ديده مي‌شود. روند واحدها در اين زون شمال باختري- جنوب خاوري است. از رخدادهاي زمين ساختي، رخداد كالدونين تا آخر فاز آلپي در اين ناحيه ديده مي‌شود. گسله هاي فشاري نيز ديده مي‌شود كه احتمالا داراي زماني قديميتر از گسله هاي راست‌لغز است. عمده ترين گسل موجود در منطقه گسل رو رانده زاگرس با راستاي شمال غربي- جنوب شرقي است كه محل برخورد دو بخش زاگرس و سنندج- سيرجان بوده كه در اين جا توسط رسوبات آبرفتي جوان پوشيده شده و از ديده پنهان مي‌گردد.

زاگرس خرد شده:

        §واحد برجا:

ارتفاعات كَسه، شاه نشين و ميش پرور به ترتيب از جنوب شرقي تا شمال غربي دربرگيرنده سنگهاي اين مجموعه مي باشد به علت قرارگيري اين زون در لبه زاگرس و در فاصله اي نزديك از محل برخورد دو پليت ايراني و عربي، تمامي واحدهاي سنگي موجود دگرريخته بوده و روندهاي ساختاري، دگرشكلي آن همسو با گسل رورانده زاگرس ديده مي‌شود. اين واحد برجا را كه بهتر است نام زون گسله بر آن نهاده شود از يك سري گسله هاي متعدد و كوچك و بزرگ با حركت هاي متفاوت شكل گرفته كه همگي حكايت از يك منطقه پرتحرك در تمامي رخداد زمين ساختي چرخه آلپي مي نمايد. گسله هاي مهم ديده شده در اين زون شامل گسل وركوه، گسل نهاوند ، گسل برآفتاب، گسل درود و گسل آبسرده است.

پالئوزوييك:

پالئوزوييك زيرين را در وركوه و پالئوزوييك فوقاني تا ماستريشتين را در ميش پرور مي توان ديد.

پالئوزوييك زيرين (كامبرين پسين سازند ميلا) را در دينارآباد ناحيه وركوه مي توان مشاهده نمود كه از ترادفي كربناته و شيلي- ماسه اي تشكيل مي‌شود در قسمت زيرين عمدتاً كربناته بوده و بر روي آن رخساره آهكي، شيلي- ماسه اي قرار مي‌گيرد. واحد كربناته زيرين شامل 50 متر تناوب آهك و دولوميت خاكستري تيره، خاكستري مايل به زرد تا كرم مي باشد كه فسيل دو كفه اي ابولوس obolus در آن ديده مي‌شود. واحد شيلي- آهكي روئي كه به صورت تناوب در ضخامت هاي 10 تا 15 متر مي باشد با فسيلهاي فراوان بر اكيوپودهاي سياه رنگ از گروه oboloid كه با احتمال قوي متعلق به كامبرين پسين مي باشد تشكيل شده است. واحد آهكي- شيلي ماسه اي كه ضخامتي حدود 75 متر براي آن در نظر گرفته شده به طور همشيب بر روي واحد زيرين و از آهك نازك لايه خاكستري، خاكستري مايل به سبز تشكيل شده است. اين واحد از نظر رخساره كلي قابل مقايسه با سازند ميلا در ايران مركزي است اين واحد از نظر رخساره كلي قابل مقايسه با سازند ميلا در ايران مركزي است. اين واحد در بالا توسط ماسه سنگ كوارتزيتي قاعده پرمين با ناپيوستگي همشيب پوشيده مي‌گردد.

پالئوزوييك فوقاني مربوط به پرمين را در نواحي وركوه و ميش پرور مي توان ديد. از ساختمانهاي رسوبي، چينه بندي مورب به وضوح در آن ديده مي‌شود. ضخامت كلي آن حدوداً 20 متر است كه به طور همشيب و تدريجي در زير آهكهاي پرمين فوقاني قرار مي‌گيرد. اين واحد تخريبي با قسمتهاي بالاي سازند فراقون قابل مقايسه است.

سنگهاي كربناته پرمين در وركوه 75 متر ضخامت دارد كه به طور همشيب و تدريجي روي واحد تخريبي فوق الذكر قرار گرفته و به طور گسله توسط نهشته هاي ژوراسيك پوشيده مي‌گردد. رديف پرمين در اينجا از سنگ هاي آهكي، آهكي دولوميتي خاكستري تيره، ضخيم لايه تا توده اي با فسيلهاي مرجان آلگ لاله وش، شكم پا (بلرفون)، زئوفيكوس، بريوزوآ، براكيوپود، بوده ولي براساس ميكروفسيلهاي ديده شده داراي سن پرمين فوقاني مي باشد.

در اطراف قريه چنارستان و در راستاي گسل رو رانده زاگرس و دگرريختي در اين سنگها موجب دگرساني سنگهاي آهكي به حالت آهك دولوميتي و دولوميت ثانوي به رنگ خاكستري مايل به زرد، قهوه اي مايل به زرد و دانه شكري گرديده كه به آساني مي توان سنگواره هاي مختلف را در دولوميت ها مشاهده كرد.

سنگهاي پرمين در اين ناحيه كه با سازند دالان در زاگرس و فارس مقايسه شده است بخش آهكي زيرين آن حدود 550 متر و بخش دولوميتي آن حدود 400 متر ضخامت دارد. بخش دولوميت روئي با چهره خاكستري مايل به سفيد و نخودي رنگ به حالت سه تيغ ساز با لايه بندي منظم به طور همشيب روي بخش آهكي زيرين قرار مي‌گيرد و خود توسط دولوميت و شيل دولوميتي سازند خانه كت با ناپيوستگي همشيب پوشيده مي‌گردد.

- ترياس

ترياس درميش پرور با سازند خانه كت مشخص مي‌شود كه ضخامتي حدود 450متر را به خود اختصاص داده است. رديف مورد نظر ابتدا با لايه هاي دولوميت نازك لايه تا متوسط لايه به رنگ سفيد، صورتي، خاكستري مايل به آبي آغاز و سپس بر روي آن تناوبي از آهك و دولوميت به رنگ خاكستري، خاكستري مايل به آبي، صورتي در لايه‌هاي نازك متوسط (45-10) با فسيلهاي استراكود، خارپوست گاسترپودا، آلگ، كورال با آثار كرم همراه است كه شاخص ترين آنها فسيل دو كفه اي (pseudomonites ovata) مي باشد قرار مي‌گيرد. دولوميت صخره ساز به گونه اي مشخص يكي در ميانة سازند و ديگري در بخش فوقاني آن ديده مي‌شود. ضخامت بخش دولوميت مياني حدود 15 تا 20 متر و بخش دولوميت فوقاني حدود 50 متر در نظر گرفته شده است كه انباشته هاي خانه كت مي باشد و همراه با بخش دولوميت فوقاني است و خاتمه مي پذيرد و در بالا توسط نهشته هاي سورمه با ناپيوستگي همشيب پوشيده مي‌گردد. براساس ميكروفسيلهاي يافت شده سن آن ترياس زيرين و مياني است.

- ژوراسيك

سنگهاي كربناته‌ي ژوراسيك در ميش پرور با سازند سورمه مقايسه شده است و از يك رديف آهك، آهك دولوميتي ضخيم لايه دانه ريز با فسيل فراوان ليتوتيس آغاز مي‌گردد كه ضخامت آن حدود 40 متر است. بر روي آن سنگهاي آهكي، آهكي دولوميتي خاكستري، خاكستري تيره با ضخامت تقريبي 900 متر مي نشيند كه از مشخصات بارز آن وجود فرسايش غار مانند مي باشد. ارتباط سورمه با خانه كت همشيب و ناگهاني بوده و خود بطور تدريجي در زير انباشته هاي كرتاسه قرار مي‌گيرد. سن اين سازند ژوراسيك مياني- پاياني مشخص بوده است.

- كرتاسه

در ميش پرور كرتاسه از دو واحد عمده پائيني و بالايي سازمان مي يابد. كرتاسه پايين از نئوكومين آغاز به سنوماتين ختم مي‌گردد كه از نظر رخساره اي با فهليان، داريان، سروك قابل مقايسه است. كرتاسه بالايي شباهت نزديكي با سازند گورپي و اميران داشته و سن كامپانين- ماستريشتين براي آن مشخص شده است.

ضخامت كلي كرتاسه پاييني 1340 متر اندازه گيري و به اختصار به صورت زير است:

سازند فهليان با 175 متر ضخامت از سنگهاي آهكي، خاكستري تيره و تيره رنگ سازمان مي يابد كه به طور تدريجي و هم شيب به سازند داريان تبديل مي‌گردد.

سازند داريان با يكصد متر آهك خاكستري تيره ضخيم لايه تشكيل گرديده كه از نظر رنگ و رخساره با فهليان شباهت داشته و جدايش آنها از يكديگر تنها براساس شواهد فسيلي مسير است.

سازند سروك: 1065 متر ضخامت، عمدتاً از آهك خاكستري روشن رنگ در زير كه به تدريج به سمت بالا به رنگ خاكستري، خاكستري تيره به طور پراكنده با نوارهاي چرت و لايه هاي آهك مارني تبديل مي‌گردد. تفكيك سروك از داريان تنها از طريق فسيل شناسي امكان پذير است. كرتاسه فوقاني در ميش پرور سازندهاي گورپي و اميران را دربرمي گيرد. روي آخرين لايه هاي سنگهاي آهكي سروك با فاصله زماني از تورونين تا پايان سانتونين با كنتاكت تيز و ناگهاني رديفي مي نشيند كه با سازند گورپي قابل مقايسه است.

آخرين واحد چينه شناسي در ميش پرور سازند اميران سات كه ضخامتي حدود 40 متر داشته و به طور تدريجي بر روي سازند گورپي قرار مي‌گيرد.

ترشيري

رسوبات ترشيري بروجرد عموماً در لبة زاگرس از منتهي اليه جنوب شرقي ناحيه در راستايي از جنوب شرقي به سمت شمال غربي و از جنوب برجرد به سمت غرب ناحيه در معرض ديد قرار مي‌گيرد. واحدهاي چينه شناسي آن شامل سازندهاي كشكان- شهبازان- پابده- آسماري و فليش هاي ميوسن است.

سازند كشكان، با 20 تا 60 متر ضخامت عمدتاً از كنگلومراي ارغواني رنگ سازمان مي‌يابد و ماسه سنگ، سيلتستون هاي قرمز، ارغواني، آبي رنگ به طور فرعي آن را همراهي مي نمايد.

سازند شهبازان: كه ضخامت آن از 100 تا 600 متر متغير مي باشد از وركوه به طرف شمال غرب و نواحي آبسرده بيشتر داراي رخساره كم عمق با سنگهاي آهكي، آهكي دولوميتي خاكستري، قهوه اي گهگاه سفيد با لايه بندي منظم كه در بعضي جاها با نوارها و گرهك هاي چرت همراه است.

سازند پابده: از شيل، مارن، آهك نازك لايه خاكستري، خاكستري روشن، خاكستري مايل به زرد تشكيل مي‌گردد.

سازند آسماري: با حالت صخره ساز خود با ضخامت متغير از 50-40 متر در سري رسوبات ترشيري بخوبي از ساير نهشته ها قابل تفكيك بوده و به گونه اي واضح ارتفاعات كوه شاه نشين را دربرمي گيرد بعلاوه از جنوب بروجرد به سمت غرب در نواحي آبسرده و هفت چشمه رخنمون آن ديده مي‌شود.

فليش هاي ميوسن با ضخامت متغير از 500- 1500 متر به طور پيوسته و هم شيب روي سنگهاي آسماري قرار مي‌گيرد كه در قسمت فوقاني در اثر راندگي سفره نابه جاي واحد چغلوندي تكتونيزه بوده و مورد تخريب قرار گرفته است از دو بخش عمده پاييني و بالايي تشكيل مي‌گردد كه بخش پاييني بيشتر از مارن، ماسه سنگ، آهك با لايه بندي منظم و لايه هاي نازك با رنگ خاكستري، خاكستري مايل به سبز سازمان يافته و گهگاه واحد آهكي گرهك دار ريفال به حالت ديواره سان با ضخامت حداكثر 40 متر آن را همراهي مي نمايد.

بخش بالايي از مارن ارغواني روشن، خاكستري مايل به سبز تشكيل گرديده كه به طور فرعي لايه هاي ماسه اي و آهك نازك لايه به همراه آن در معرض ديد قرار مي‌گيرد. نتيجه اينكه از بخش پاييني به سمت بالا به مقدار مارن افزوده مي‌گردد.

كنگلومراي بختياري: با ضخامت 500-300 متر همانند هم ارز خود سازند هزار دره در البرز به هنگام برپايي كوههاي زاگرس شكل گرفته و داراي ويژگي هاي زير است:

1- كنگلومرايي است همگن 2- لايه بندي منظم داشته و داراي لايه هايي از مارن، ماسه سنگ به صورت ميان لايه اي است 3- سيمان خوب و سفت شده با ماتريس ماسه اي 4- رنگ خاكستري و خاكستري روشن 5- عناصر نيمه گرد شده به ابعاد 25-1 سانتي متر متغير 6- حدود 85 درصد عناصر آهكي و 15 درصد از ساير سنگها نظير ماسه سنگ راديولريت و 7- ضخامت متوسط آن 500-300 متر 8- در مجاورت رانده گي ها و ساير گسل ها شيب لايه ها زياد و حدود 80 درجه مي باشد.

        §واحد نابرجا:

- واحد گرين

كده گرين با 4000 متر ارتفاع از سطح دريا در گستره اي به عرض 10 كيلومتر و طول 40 كيلومتر همسو با واحدهاي برجا در منتهي اليه شمال غرب ناحيه، سنگ هاي كربناته‌اي را در بر مي‌گيرد كه زمان آن كرياس فوقاني- كرتاسه مي باشد.

آهك گرين واحد سنگي بسيار ضخيمي است كه به طور ممتد و پيوسته از ترياس فوقاني تا كرتاسه سنوماتين در يك حوضه سكوي قاره اي برجاي گذاشته شده است. به جز سنگهاي ترياس فوقاني- ژوراسيك زيرين كه داراي رخساره مشخصي بوده و از ديگر واحدها به خوبي تفكيك مي‌شود ولكن جدايش ساير واحدهاي سنگي از طريق رخساره امكان پذير نبوده و خطوط كنتاكت به صورت احتمال ترسيم گرديده است.

- واحد راديوليت، اسپيليت، گابرو

در سراب چوله واقع در جنوب غربي در چشمه آهك رورانده گرين و بر روي سنگهاي ماستريشتين با كنتاكت گسل سنگهاي راديولريتي ارغواني، گابرو و اسپليت ديده مي‌شود كه مي توان آن را با راديولريت و افيوليت هاي باختران مقايسه كرد وجود راديولريت‌هاي شاخص، زمان كرتاسه سنومانين را براي اين سنگها مشخص مي‌كند.

- واحد چغلوندي

جنوب غربي ناحيه مورد بررسي را سنگهاي نابرجاي رسوبي- آتشفشاني دربرمي گيرد كه بر روي نهشته هاي ميوسن رانده شده و تحت عنوان سفره رورانده چغلوندي معرفي مي گردد، راندگي اين سنگها موجب بهم ريختگي و آشفتگي نهشته هاي ميوسن شده در سرتاسر راندگي، واحدهاي در هم تيره رنگي مشاهده مي‌گردد كه بيش تر از شيل هاي ماسه اي دانه ريز، راديولريت، آهك دانه ريز ائوسن، آهك دولوميتي كرم رنگ كرياس و اسپليت شكل مي‌گيرد.

       ·منطقه دگرگونه

مجموعه دگرگونه رديفي از سنگهاي رسوبي، آتشفشاني و اسليت ها را شامل مي‌شود كه در رخساره شيست سبز دگرگون شده و وجود شيستوزيته، تجزيه متبلور شدن، چين خوردگي و دگرشكلي سنگها و فسيل هاي وابسته نتيجه تأثير فاز دگرگونه مي باشد سنگهاي مورد بحث در راستاي جنوب شرقي- شمال غربي در گستره اي از منتهي اليه جنوب شرقي ناحيه تا منتهي اليه شمال غربي آن برونزد دارد. تزريق توده نسبتاً بزرگ گرانيت بروجرد با تركيب گرانيتي- گرانوديوريتي در ميان اسليت هاي سياه موجب شكل گيري هاله دگرگوني گرديده به طوري كه اثر حرارتي آن در سنگهاي ميزبان در تشكيل كانيهاي آندالوزيت، سيليمانيت، گرونا كورديوريت دخالت داشته است. هاله دگرگوني در نزديك توده به صورت هورنفلس و آندالوزيت شيست و در شعاعي دورتر كورديوريت شيست و شيست هاي لكه دار مشاهده مي‌گردد.

       ·سنگهاي نفوذي

در شمال و شرق بروجرد سنگهاي نفوذي در سطح وسيعي در ميان اسليت هاي سياه گسترده شده اند، تركيب آنها از كوارتز ديوريت تا گرانيت تغيير مي نمايد. به نظر مي آيد كه تزريق توده نفوذي بروجرد ابتدا با كوارتز ديوريت آغاز و سپس در مراحل بعدي تركيب اسيدي تر و سنگهاي گرانوديوريتي تا گرانيتي جايگزين گرديده اند. اين سنگها در اطرافشان هاله ضخيمي از هورنفلس و شيست هاي لكه دار را موجب گرديده اند. هرچه از شمال بروجرد به سمت شرق آن نزديك تر مي شويم به نظر مي آيد كه از ميزان حرارت توده كاسته گرديده است، زيرا كه در مجاورت تزريق توده در سنگهاي ميزبان در شمال بروجرد هورنفلس آندالوزيت ديده مي‌شود، در حالي كه در شرق بروجرد كانيهاي حرارتي تشكيل شده در كنتاكت داراي سنگهاي نفوذي بيشتر از نوع كورديريت و كلريت مي باشد.

از مشخصات بارز اين سنگها وجود بيوتيت قهوه اي فراوان در آنها مي باشد، سنگهاي مذكور بيشتر متارف بوده و حالت خميدگي در بيوتيت ها ديده مي‌شود.

ارتفاعات كوه سروره و همچنين شرق كبوترلان را يكسري سنگهاي گرانوديوريتي با بافت دانه اي و پورفيري تشكيل مي‌دهد.

عمده ترين سنگهاي نفوذي را سنگهاي گرانيتي تا گراندديوريتي تشكيل مي‌دهد كه در گستره اي وسيع در ناحيه ديده مي شود، تأثير فرايندهاي فرسايش روي سنگهاي مذكور موجب بهم ريختگي سنگها و تجزيه فلدسپات گرديده است.

       ·سنگهاي دگرگوني مجاورتي

اولين فاز دگرگوني مجاورتي با نفوذ سنگهاي كوارتز ديوريتي شروع گرديده و هورنفلس‌هاي توده اي متراكم تيره رنگي كه به صورت هاله اي در حاشيه شمالي و شرقي گرانيت بروجرد قرار دارد در اثر اين فاز تشكيل شده است. هرچه از توده نفوذي دورتر شويم به تدريج شيستوزيته در آنها ظاهر شده و به صورت هورنفلس شيست آندالوزيت دار و در نهايت به شيست هاي لكه دار تبديل مي گردند. كانيهاي موجود در هورنفلس ها بيشتر آندالوزيت، استروتيد، بيوتيت، كورديريت و در شيست هاي لكه دار عمدتاً كلريت- بيوتيت و مسكوويت مي باشد.

       ·زمين شناسي ساختماني:

در حاليكه در دو منطقه دگرگوني و زاگرس خرد شده تا پايان ترياس مياني سنگهاي همسان در يك حوضه واحد به جاي گذاشته مي شود، فاز كششي مربوط به رخداد كيمرجين پيشين منجر به جدايش آنها از يكديگر همراه با بسته شدن تتيس قديمي و شكل‌گيري تتيس جديد مي‌گردد بر جاي گذاري سنگهاي كربناته ژوراسيك در زاگرس خرد شده همچنان ادامه مي يابد در حاليكه در همين زمان ژوراسيك در منطقه دگرگونه با رخساره تخريبي انباشته مي‌گردد. عليرغم اينكه رسوبات قديميتر از پرمين در منطقه دگرگونه ديده نمي شود اما در زاگرس خرد شده نهشته هاي كامبرين پسين اوردويسين آغازي ديده مي‌شود كه با ناپيوستگي توسط انباشته هاي پرمين پوشيده مي‌گردد. وقفه رسوبي از اوردويسين تا پايان كربنيفر در اين ناحيه رخداد كالدونين و يا هرسي نين را مورد تأييد قرار مي‌دهد.

قديمي ترين سنگهاي موجود در زون دگرگونه مربوط به پرمين مي باشد كه همانند زاگرس يا وقفة رسوبي توسط نهشته هاي ترياس پوشيده مي‌گردد. در زون دگرگونه رسوب گذاري از ترياس فوقاني تا ژوراسيك بدون وقفه ادامه مي يابد در حاليكه زاگرس خرد شده با وقفه رسوبي از ترياس فوقاني تا ژوراسيك زيرين همراه بوده و نهشته‌هاي كربناته ژوراسيك مياني روي دولوميت هاي خانه كت قرار مي‌گيرد.

در ناحيه مورد بررسي در زون دگرگونه رسوبات جوان تر از ژوراسيك ديده نمي شود، در حاليكه زاگرس خرد شده مشخص به وجود سنگهاي آهكي پيوسته از ژوراسيك مياني تا كرتاسه پاييني است، اگرچه وقفه رسوبي از تورونين تا شروع كامپيانتين در ميش پرور ديده مي‌شود به طوريكه نهشته هاي گورپي با وقفه رسوبي روي آخرين لايه‌هاي سروك قرار مي‌گيرد.

وجود شيب كم در لايه هاي كنگلومراي جوان تر از بختياري حاكي از وجود جنبش هاي ضعيفي بعد از شكل گيري كنگلومراي پليوپليستوسن مي باشد.

سفره نابه جاي بيستون در رابطه با رخداد لاراميد بر روي فليش هاي اميراني رانده شده‌اند و در جبهه رانده گي سنگهاي آميزه رنگين مربوط به بقاياي پوسته اقيانوسي كه از گارو اسپليت، راديولريت تشكيل شده اند ديده مي‌شود.

سنگهاي نابرجاي چغلوندي احتمالاً در رابطه با آخرين رخداد آلپ بر روي سنگهاي ميوسن رانده گرديده اند و در پيشاني راندگي واحد نابرجاي تيره رنگي كه از آهك ترياس يا ائوسن راديولريت كرتاسه، اسپليت و شيل ماسه اي تشكيل گرديده در معرض ديد قرار مي‌گيرد.

زمين شناسي اقتصادي

گرانيت، در مسير جاده آسفالت اراك حدود 35 كيلومتري بروجرد حد فاصل قريه هاي كله جنوب و قلعه ثنمور خان دست راست جاده شوسه اي وجود دارد كه تا شهرستان ملاير ادامه دارد. در مسير جاده شوسه فوق حدود كيلومتر 5 قريه اي ديده مي‌شود به نام بياتون سوخته، در محدوده كله جوب، قلعه ثمورخان، سرخه در و بياتون سوخته گرانيت در مجموعه كانيهاي موجود در پگماتيت و آپليت مربوط به مراحل انتهايي تحول ماگماي گرانيتي، گرانوديوريتي بروجرد ديده مي‌شود.

مسكويت، در مسير جاده آسفالته اراك- بروجرد، كيلومتر 35 در محدوده بياتون سوخته، سرخه در، پل سفيد، كله جوب و قلعه ثمورخان در ميان سنگهاي هورنفلس شيست آندالوزيت دار رگه هاي آپليتي- پگماتيتي با ضخامت 3 تا 5 متر و طول 20 تا 40 متر كه به ندرت به 70 متر مي رسد حاوي بلورهاي درشت مسكويت، فلدسپات، تورمالين و ديگر كانيهاست.

تالك: در مرز سنگهاي رسوبي- آتشفشاني و آهك دولوميتي كه عمدتاً تكتونيزه مي‌باشد، در امتداد گسل محسن ابن علي هجوم وجود دارد.

فلدسپات: در مراحل انتهائي ماگمايي گرانيتي بروجرد كه به صورت توده هاي گرانيتي تظاهر دارند، شيوه هاي ماگمايي متشكل از كوارتز و فلدسپات باقيمانده از انجماد ماگما كه به صورت رگه هاي آپليتي در داخل اين توده هاي آذرين تزريق شده اند غني از كوارتز و فلدسپات هستند منطقه داراي مقادير مرمر و مس نيز هست.


 
 



 
 



 
 

 

 
 

 


منطقه هاي اليگودرز

       ·موقعيت جغرافيايي

منطقة اليگودرز به مختصات جغرافيايي عرض ْ30 تا َ30: ْ30 شمالي و طول َ30:ْ49 تا 00:ْ50 شرقي است در اين منطقه در دو استان لرستان و اصفهان جاي مي‌گيرد.

ناحيه ياد شده سرزميني كوهستاني و مرتفع مي باشد بلندترين نقطه آن قالي كوه است كه در جنوب غربي اين منطقه قرار دارد ارتفاع زياد و كوهستاني بودن سبب شده كه زمستانهايي سرد و طولاني و تابستانهايي ملايم و كوتاه مدت داشته باشد. روند پستي و بلندي آن در اين ناحيه بر روند ساختارهاي اصلي زمين شناسي ايران (زاگرس و زون دگرگونه ايران مركزي) منطبق است.


       ·چارچوب ساختاري- چينه اي

سرزمين مورد بررسي به وسيلة 2 گسل، خط و راندگي زاگرس بلند و مهگسل وارونة زاگرس به سه زون ساختاري- چينه اي تقسيم مي‌شود كه از شمال شرقي به سوي جنوب غربي عبارتند از:

الف) زون سنندج- سيرجان يا حاشية جنوب غربي ايران مركزي كه خود در اين ناحيه به سه زون فرعي تقسيم مي‌گردد. كه شامل : زون فرعي داخلي مزوزوييك- زون فرعي مياني- زون فرعي كناره اي مزوزوييك مي باشد.

ب) زون راديولاريتي

ج) زون زاگرس بلند (زاگرس خرد شده)

       §سازند سورمه

روي دولوميتهاي سازند نيريز ضخامتي از سنگ آهك و سنگ آهك دولوميتي قرار دارد كه قابل مقايسه با سازند سورمه مي باشد ضخامت اين سازند از جنوب شرقي به شمال غربي افزايش مي يابد در لايه هاي نخستين اين سازند دو كفه‌ايهاي بزرگ (lithiotis) يافت مي‌شود كه عموماً فسيلهايي بلورين شده اند. بخشهاي مياني سازند از آهك هاي دولوميتي بستر لايه اي درست شده اند كه سطح هوازدة آن تيره رنگ مي باشد. بخش پاياني سازند را آهك هاي نازك لايه اي تشكيل مي دهند كه بر آنها دولايه از قير طبيعي (شيلهاي ماسه اي بيتومين داد) با ضخامت 2 و 3 متر همراه است. در بخش اخير آمونيت هاي فراواني يافت مي‌شود كه متعلق به كيمبرين بالايي تا تيتومين زيرين است.

       §سازند داديان- سروك

355 متر ضخامت دارد و سنگ آهك هاي متوسط تا بستر لايه خاكستري رنگ تشكيل شده است كه گهگاه داراي قلوه هايي از چرت مي باشند. چون مرز مشخصي براي جدا كردن اين دو سازند از يكديگر وجود ندارد از اين رو رسوبات ياد شده در مجموع به صورت يك واحد و با نام داريان سروك نام برده مي‌شود.

       ·گسله ها

گسله هاي سراسري مهمي در اين منطقه شناسايي شده اند كه برخي از آنها حوضه هاي رسوبي را در طي ادوار گذشته زمين شناسي در فرمان داشته اند. اين گسله ها از شمال شرقي به جنوب غربي عبارتند از:

الف: گسله جداكننده زون فرعي داخلي مزوزوئيك از زون فرعي بلنديهاي ديرين مياني

ب: گسله وارونه و سرتاسري كه از گوشه جنوب شرقي آغاز و پس از گذشتن از شمال روستاي آقاگل به سوي محلي موسوم به ميدانك كشيده شده سپس از جنوب روستاهاي عبدل آباد، آب باريك، مغانك و كهريز سرخ به سوي روستاي سنج رفته و به گسله پيشين مي پيوندد. جنبش اين گسله به صورت وارونه بوده و شيب آن به سوي شمال،‌ شمال خاوري است.

ج: گسله جدا كننده زون فرعي بلنديهاي ديرين مياني از زون فرعي مزوزوئيك كناره اي: اين گسله از جنوب شرقي منطقه آغاز مي‌گردد و پس از گذشتن از دشت به جنوب روستاي تيران مي رسد. ادامه اين گسل را در شمال ده سلمان و سپس به طرف غرب در شمال روستاي خان سرخ مي توان دنبال نمود. جنبش اين گسله در بيشتر جاها وارونة و شيب آن زياد و به سوي شمال خاوري مي باشد.

د: گسله گاورسه- پيردزگاه: اين گسله از جنوب منطقه با روندي كه تقريباً موازي با روند خط تر است اصلي زاگرس مي باشد بسوي شمال و شمال باختري كشيده شده است.

هـ : گسله سرتاسري زاگرس (Thrust Foult) : اين گسله كه احتمال مي رود در همان مرز دو پليت (Plate) ايران و عربستان به وجود آمده باشد در محدوده نقشه، جدا كننده زون راديولاريتي از زون فرعي كناره اي مزوزوئيك است.

و: گسله جدا كننده زون راديولاريتي از زون زاگرس بلند: اين گسله كه مرز جنوب غربي زون راديولاريتي را در اختيار دارد از روستاي دره بادام در جنوب، جنوب غربي منطقه تا دره دائي واقع در غرب، جنوب غربي منطقه كشيده شده است. روند اين گسله از N=125 تا N=140 تغيير مي نمايد. اثر آن در بخش مياني بوسيله رسوبهاي درياچه اي و آبرفت پوشيده شده است.

ز: گسله جوان زاگرس يا مهگسله وارونه زاگرس: اين گسله تقريباً داراي روند N=130 بوده و شيب زيادي به سوي جنوب غربي دارد. آخرين جنبش آن راستگرد مي باشد «آبراهه موجود در غرب رودخانه گشان حدود 500 متر بسوي جنوب شرقي جابجا شده است». دنباله اين گسله به سوي جنوب غربي به گسله كاري درود مي پيوندد.

       · زمين شناسي اقتصادي

در محدوده اليگودرز چند نوع ماده معدني «فلزي و غيرفلزي» ديده مي‌شود كه برخي از آنها مورد استفاده و بهره برداري قرار گرفته اند اين مواد عبارتند از:

سرب و روي: در پايه آهكهاي كرتاسه زيرين كاني سازي سرب و روي رخ داده است.

مس: سنگهاي ولكانيكي موجود در غرب روستاي خان سرخ به كربنات مس آغشته مي‌باشند.

آهن: در متادولوميت هايي كه در جنوب روستاي مشكك، شمال روستاي تيران و نيز در شمال روستاي آب- خليله برونزد دارند عدسيهاي كوچكي از مانيتيت و هماتيمت ديده مي‌شود. بزرگترين اين عدسيها كه در شمال روستاي تيران ديده مي‌شود حدوداً دو متر درازا و نيم متر پهنا دارد. در ساير جاها آهن ياد شده در حد نشانه وجود دارد.

باريت: اين كانسار در برخي از شكستگيهاي موجود در آهكهاي كرتاسه و پرمن جايگزين شده است.

 

سنگهاي ساختماني: از آهكهاي بلوره سفيد رنگ موجود در جنوب اليگودرز براي كاربردهاي ساختماني (سنگ نما) به طور گسترده اي بهره برداري مي‌شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت: 1:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي منطقه اشتهارد ESHTEHARD

بازديد: 231

تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي منطقه اشتهارد ESHTEHARD

        ·موقعيت جغرافيايي و راه هاي ارتباطي

منطقه مورد بررسي در محدوده ميان  تا  طول شرقي و  تا  عرض شمالي جاي دارد.

ارتفاعات منطقه: بلندترين بخش منطقه بلندايي برابر با 2125 متر و پست ترين بخش آن ارتفاعي نزديك به 1131 متر دارد. بزرگترين مناطق مسكوني شهري منطقه عبارتند از: بوئين زهرا و اشتهارد.

راه هاي ارتباطي اصلي منطقه عبارتند از: جاده آسفالته مرد آباد به قزوين كه از شهرهاي اشتهارد و بوئين زهرا مي گذرد، جاده آسفالته بوئين زهرا به ساوه و جاده خاكي هجيب به زرين ده

        ·زمين ريخت شناسي (ژئومورفولوژي)

عوامل كنترل كننده زمين ريخت شناسي در منطقه را مي توان عامل ساختاري، ليتولوژيكي، دگرساني و آب و هوايي برشمرد. سنگهاي آتشفشاني ائوسن ارتفاعات منطقه را پديد آورده است. نواحي گسله عمده در مرز جدا كننده برجستگي ها و مناطق پست، جاي دارند. فزون بر آن بيشتر طاقديس ها ارتفاعات منطقه را پديد آورده اند، شرايط آب و هوايي نيز سبب كنترل زمين شناسي شده است به گونه اي كه گرانيت ها بر اثر هوازي گوديهايي را در منطقه پديد آورده است. در اين ميان گفتني است كه دگرسانيهاي گرانيت ها در اين راستا دست اندر كار بوده است. سنگ نهشته هاي نئوژن نيز به دليل سست بودن واحدهاي سنگي آن فرسايش پذيرند و مناطق پست و كم ارتفاعي را پديد آورده اند.

        ·چينه شناسي

در منطقه مورد بررسي، سازندهاي كهن تر از ائوسن ديده نمي شود.

        §ائوسن

الف) ائوسن مياني: ائوسن مياني در منطقه با توف هاي سبز رنگ كه گاهي متمايل به آبي است مشخص مي شود، اين توف ها ستبرايي نزديك به چند متر دارند، در ميان توف ها ايگينمبريت هاي قرمز رنگ با تركيب داسيتي و گدازه هاي داسيتي قرمز رنگ ديده مي‌شود به همين سان به گونه اي ميان لايه اي چند لايه آهكي ناپيوسته و عدسي شكل سياه و كرم رنگ در ميان توف ها ديده مي‌شود- اين واحد در بردارنده فسيل استراكود و بقايايي از نوموليت است كه در اثر تبلور دوباره ساختمان داخلي آنها از ميان رفته است و از اين رو سن آنها به درستي قابل تشخيص نيست. توف هاي سبز در افق هاي بالاتر نخست به توف هاي جوش خورده سبز تا خاكستري و سپس به توف هاي ريوليتي كرم رنگ تبديل مي شوند. با توجه به رخساره توف ها (هيالوكلاستيك) و وجود لايه هاي آهكي محيط پيدايش توف هاي از ديدگاه رخساره سنگي مي توان اين سري را با واحدهاي E5 – E4 – E3 در منطقه قم آران مقايسه كرد كه امامي در سال 1981 براي منطقه ياد شده معرفي كرده است.

ائوسن مياني در منطقه به 5 واحد سنگي تفكيك شده است كه عبارتند از:

 واحدي است كه دربرگيرنده ائوسن مياني به گونه اي عام و فراگير، اين نام گذاري در آن بخش هايي از ائوسن مياني انجام شده است كه امكان تفكيك واحد وجود نداشته است در برخي بخش هاي ائوسن مياني دربرگيرنده واحد گدازه اي و ايگنيمبريت هاي قرمز رنگ است. در اين نقاط ماگماي داسيتي توف هاي سبز را به سان سيل و دايك بريده و يا در پيكر روانه هاي آتش فشاني بر روي لايه هاي توف جريان يافته است، چندين افق از اين گدازه ها و سنگهاي ايگنيمبريتي در منطقه ديده مي شوند كه ميان آنها لايه هاي توفي نيز به چشم مي خورد در اين ميان دايكها و سيلتها تنها و تنها در توف ها جايگزين شده اند و ائوسن بالايي را نمي برند. توفهاي ائوسن مياني از ديدگاه تركيب با سنگهاي ياد شده همساني دارند و گمان مي رود تناوبي از تكاپوهاي گدازه اي و انفجاري در روند زماني ائوسن مياني انجام گرفته باشد و ماگما با تركيب داسيتي حوضه رسوبي ائوسن مياني را تغذيه كرده باشد دايكها و سيلتهاي ياد شده در واقع نماينده سنگهاي نيمه آتشفشاني (Subvolcanic) ائوسن مياني اند. قرون به آن تركيب شيميايي توف ها (داسيتي) و هم ارز تركيب سنگهاي ماگمايي ياد شده است و نشان از آن دارد كه خاستگاهي يگانه دارنده قائده اين واحد مشخص نيست. در روي اين واحد ايگينمبريت و گدازه تيره رنگ جاي مي‌گيرد. سنگهاي اين واحد دربرگيرنده توف هاي سبز است كه بخش بزرگي از سنگهاي اين واحد را پديد مي آورد، ايگينمبريت و گدازه داسيتي قرمز رنگ‌اند.

 واحدي دربرگيرنده لايه هاي توفي رنگ با تركيب ريوليتي است اين توف ها در بالاي توف هاي سبز و زير واحد  جاي مي‌گيرد. از اين رو توف هاي ياد شده بخشهاي بالايي ائوسن مياني را پديد مي آورند. البته گسترش سطحي اين توف ها در همه جا يكسان نيست و در جاهايي توف هاي سبز به گونه اي مستقيم در زير واحد  جاي مي‌گيرند. اين توف ها گاه دچار پديده كائوليني شدن شده اند. از ديدگاه پتروگرافي كرم رنگ و دانه ريز هستند و تا اندازه اي دچار دگرساني كائوليني شده اند. بافت نخستين سنگ ولكانو كلاستيك است كه اجزاي شيشه پس از پيدايش متبلور شده اند، قطعات بلورين در آنها ديده نمي شود.

اين واحد دربرگيرنده يك لايه بازالت سياه رنگ است. گسترش سطحي اين لايه بسيار اندك و كم گستره است و در ميان توف هاي كرم رنگ جاي گرفته است.

 

شامل لايه هاي آهكي ناپيوسته عدسي شكل به رنگ كرم و سياه است. اين واحد در بين توف هاي كرم رنگ مشاهده مي‌گردد. در يكي از پلاكهاي تهيه شده از اين واحد يك قطعه مشكوك به فسيل نوموليت كه ساختمان داخلي آن از بين رفته بود و يك استراكود مشاهده گرديده است.


اين واحد شامل گدازه هاي داسيتي قرمز رنگ و ايگنيمبريت هاي داسيتي قرمز رنگ است. رنگ اين واحد قرمز روشن است و در بين توف هاي سبز به صورت افق هايي ديده مي‌شود. همچنين به صورت دايك و سيلهايي نيز ديده مي‌شود كه تغذيه كننده اين افق هاي گدازه اي ايگنيمبريتي بوده است.

ب) مجموعه ائوسن بالايي

مجموعه سنگهاي ائوسن بالايي با رنگ تيره شان به آساني از سري سبز ائوسن مياني قابل تشخيص است اين مجموعه كه به گونه اي همشيب بر روي سري سبز ائوسن مياني جاي مي گيرد، دربرگيرندة گدازه هاي آندزيتي و لاتيتي با بافتي بيشتر پورفيريك و گاهي مگاپورفيريك است كه در بخشهايي به گونه اي متناوب با لاپيلي توف قرار مي گيرند. به طور تقريب در همه افتها ، پهنه ها و لايه هاي ايگنيمبريتي را مي توان ديد. گدازه و گنبدهاي ريوليتي گسترشي كمتر دارند. برخلاف سري سبز مياني كه نشان از ولكانيسم زيردريايي دارد مجموعه ائوسن بالايي نشان دهنده ولكانيسم قاره اي تا دريايي كم ژرفا (ساحلي) است.

ائوسن بالايي در منطقه به 3 بخش تقسيم مي‌شود: 1- بخش پاييني 2- بخش مياني 3- بخش بالايي.

1-  بخش پاييني ائوسن بالايي: دربرگيرنده تناوبي از لايه هاي گدازه اي و ايگنيمبريت با توف و لاپيلي توف است، اين بخش در حقيقت نماياگر مرحله گذر از فوران انفجاري و محيط دريايي به مرحلة فوران آرام گدازه اي و محيط قاره اي تا ساحلي است كه در آن لايه هاي گدازه اي و ايگنيمبريت افقهاي پاييني آن داراي تركيب به گونه اي كلي اسيدي است. گاهي سنگهايي با تركيب ميانه نيز در ميان آنها ديده مي‌شود. اين بخش به 6 واحد تفكيك شده است كه از پايين به بالا چنين اند:

 : اين واحد به طور عمده از ايگنيمبريت- گدازه قهوه اي رنگ با تركيب اسيدي پديد آمده است. اين واحد بر روي  و يا  و در زير واحد  جاي مي‌گيرد.

 : به طور عمده از توف هاي با تركيب ريوليتي پديد امده كه در آن گدازه ريوليتي نيز مشاهده مي‌شود. رنگ اين واحد سفيد و در بخشهايي اندك به خاكستري مي گرايد اين واحد بر روي واحد  و در زير واحد  جاي مي‌گيرد.

 : به رنگ قهوه اي تيره تا سياه است و از گدازه هاي آندزيتي، لاتيتي و بازالتي پديد آمده است. اين واحد بر روي واحد  و در زير واحد  جاي گرفته است.

 : از توف و لاپيلي توف پديد آمده است، ريز بالشهاي گدازه اي بازيك تيره در زمينه اي توفي و سفيد ديده مي‌شود. نماد سنگ همسان برشهاي آتشفشاني است. اين واحد روي واحد  و در زير واحد  جاي گرفته است.

 : يك واحد گدازه اي با تركيب ميانه است كه افق هاي ايگنيمبريتي در آن يافت مي‌شود. سنگهاي اين واحد عمدتاً از نوع آندزيت تا پيروكسن آندزيت هستند. اين واحد در حقيقت بخشهاي زيرين واحد  است. اين واحد بر روي واحد  و در زير واحد  جاي دارند.

 : اين واحد ناپيوسته يا عدسي شكل از نوع توف برش يا لاپيلي توف است كه در زمينه اسيدي اين برشها بالشهاي گدازه اي بازيك تيره جاي دارند.

2-   بخش مياني ائوسن بالايي

اين بخش با واحد مشخص شده است.

 به طور عمده دربرگيرنده، آندزيت مگاپورفيريك است كه در زمان تشكيل اين واحد فوران ها بيش تر از نوع غيرانفجاري و آرام در محيط قاره اي بوده است. اين واحد در حقيقت ادامه همان  است كه بافت پورفيريك شاخص تري را نشان مي‌دهد و از آندزيت هاي مگاپورفيريك پديد آمده است. اين واحد در سمت شرق هسته يك تاقديس را در كوه قوش گوني و در سمت غرب آن يك ساختمان گنبدي شكل را در كوه جوشالو پديد آورده است نمونه هاي برداشته شده از اين واحد انواع سنگي زير را معرفي مي‌كند: پيروكسن آندزيت، آندزيت، تراكي آندزيت، تراكيت، داسيت، بازالت، آندزيتيك بازالت، كريستال و تيريك توف.

3-   بخش بالايي ائوسن بالايي

اين بخش با سنگهاي بازيك (بازالتي) خاكستري تا خاكستري روشن، گدازه هاي حد واسط با زمينه شيشه اي كه در نمونه دستي سطح تازه آن سياه و سطح هوازده آن نخودي رنگ است و همچنين چند لايه ماسه اي ولكانوژينك مشخص است. بر روي هم سنگهاي اين واحد بازيك تر از واحدهاي پيشين اند و محيط پيدايش آنها دريايي كم عمق تا ساحلي بوده است. قرون بر آن فوران ماگما به طور عمده، آرام و غيرانفجاري بوده است. ائوسن بالايي به 8 واحد تفكيك شده است:

 

خاكستري رنگ است و دربرگيرنده ائوسن بالايي تفكيك نيافته است. سنگهاي پديد آورنده آن اليوين بازالت، آندزيتيك بازالت و ايگنمبريت گدازه با تركيب داسيتي است.

 آغازش با گدازه هاي حد واسط شيشه اي است و دربرگيرنده سنگهايي از جنس پيروكسن آندزيت پورفيري، الدين بازالت، آندزيتيك بازالت، ماسه سنگهاي ولكانوژنيك خاكستري، ايگينمبريت با تركيبي تراكيتي تا آندزيتي، بازالت، كوارتز لاتيت و هيالو داسيت است.

 يك واحد ايگنيمبريت گدازه اي خاكستري رنگ با تركيب داسيتي است، گسترش اين واحد يكسان نيست آنچنان كه اين واحد در سمت خاور زير واحد و روي واحد  جاي دارد در حاليكه به سمت غرب تحليل مي رود و واحد  به طور مستقيم روي  مي نشيند.

 يك واحد ناپيوسته با گسترش محدود است، آنچنانكه اين واحد تنها در سمت بالايي ترين بخش شرقي منطقه ديده مي‌شود و در سمت غرب گسترش ندارد. اين واحد بر روي  و در زير  جاي گرفته است و از توف هاي كرم رنگ ريزدانه با تركيب ريوليتي تا داسيتي و از نوع ويتريك توف پديد آمده است.

 

 

يك واحد ناپيوسته با گسترش محدود است كه در سمت غرب گسترش ندارد و تنها در سمت شرق بر روي واحد  جاي گرفته است به دليل پوشيده شدن بخش بالايي اين واحد توسط آبرفت واحدي بر روي آن مشاهده نمي شود اين واحد تيره رنگ است و بلورهاي پلاژيوكلاز در آن ديده مي‌شود. اين واحد از سنگهاي آندزيت پورفيري تا مگاپورفيري پديد آمده است.

 

 

بر روي واحد  جاي گرفته است و رنگ آن خاكستري تا خاكستري روشن است. در بخشهايي از آن گردآمدگي هايي از زئوليت ديده مي‌شود كه درون شكستگي ها و حفرات را پر كرده اند.

اين واحد عمدتاً از الوين بازالت و هيالو الوين بازالت زئوليت دار پديد آمده است.

روي  جاي گرفته و تيره رنگ و ستبر است. همه اين واحد از آلگلومرا با قلوه هاي بسيار درشت به قطر cm30 پديد آمده است همة قلوه ها يك جنس و تركيبي بازيك (بازالتي) داشته و سيمان آنها نيز از همان جنس است.

 

دربرگيرنده سنگهاي گدازه اي و گدازه هاي شيشه اي تيره و ايگنمبريت گدازه خاكستري تا قهوه اي رنگ آندزيتي بوده و اين واحد روي واحد  قرار دارد.

سنگهاي آن شامل آندزيت، پيروكسن آندزيت، ايگنمبريت گدازه آندزيتي، بازالت و هيالودايست (گدازه شيشه اي تيره) است.

        §اليگوسن

در اين زمان توده هاي نفوذي گرانيتي تا ديوريتي ديده مي‌شود كه واحدهاي ائوسن بالايي و مياني را قطع كرده اند. تعيين سن مطلق كه به روش پتاسيم- آرگون Ar-K توسط كايا و همكاران 1978 روي توده هاي گرانيتي شمالغرب ساوه صورت گرفته است سن آنها را ائوسن فوقاني- اليگوسن تا اليگوسن زيرين تعيين و سني معادل 2/39 با اختلاف 2/3+ ميليون سال براي آنها به دست آورده است.

Oa

از سنگهاي آپليتي روشن كه در گنبدهاي كوچك در مجموعه ائوسن بالايي نفوذ كرده است گسترش اين واحد در نزديكي تودة گرانيتي شمال شرقي عباس آباد.

Og

دربرگيرندة تودة گرانيتي با دانه بندي نسبتاً درشت كه نشانه سرد شدگي آرام آنها در ژرفاست اين توده ها تا اندازه اي دگرگوني و آلتراسيون مجاورتي در اطراف خود پديد آورده است و سبب جابه جايي عناصر در واحدهاي ولكانيك پيرامون خود در راستاي گسل ها و در اثر محلول هاي هيدروترمال خود شده اند ولي روي هم رفته كاني سازي چشم گيري پديد نياورده اند. اين توده‌ها در ائوسن بالايي نفوذ كرده اند. كانيهاي اصلي آن پلاژيوكلاز اتومورف (آلبيت تا اليگوكلاز)، فلدسپات آلكالن گزنومورف (سريسيتي و رسي شده)، كوارتز با بريدگي هاي انحلالي (در اثر محلولهاي هيدروترمال)، آمينبول و بيوتيت با دگرساني كم مي باشد.

Od

اين واحد توده اي ديوريتي است كه نسبتاً درشت بلور و نشان از سرد شدگي آرام آنها در ژرفاست. دگرساني ناچيزي در پيرامون خود داشته ولي كاني سازي و دگرگوني چشم گيري ندارد، اين توده ها در ائوسن مياني نفوذ كرده اند.

        §نئوژن

نئوژن در منطقه با نهشته هاي تخريبي- تبخيري قرمز رنگي آغاز مي‌شود كه به گونه اي دگرشيب بر روي واحدهاي ولكانيك ائوسن جاي مي‌گيرد. اين نهشته ها هم ارز سازند قرمز بالايي اند كه در ايران مركزي ستبرايي نسبتاً زيادي دارند و مركز حوضه آن احتمالاً در كوير بزرگ ايران مركزي بوده است. در آنجا ستبرايي آن به حدود 600 متر مي رسد. نهشته هاي نئوژن منطقه به واحدهاي زير تفكيك شده است:

Mms1

دربرگيرنده مارن قرمز رنگ با ميان لايه هاي ژيپس و نمك، ماسه سنگ و سيلتستون سبز و سنگهاي آهكي نازك لايه است. اين واحد به طور دگرشيب بر روي ولكانيكهاي ائوسن جاي مي‌گيرد.

Mm ,g

داراي شيل و مارن خاكستري با ميان لايه هاي ژيپس است. اين واحد بخشي از نئوژن بوده و بر روي آبرفتهاي عهد حاضر Q12 رانده شده و قاعده آن نامعلوم است.


Mrsh

به گونه اي هم شيب روي واحد Mm ,g قرار دارد و شامل مارن و شيل قرمز با ميان لايه هايي از ژيپس و نمك است.

Msh

روي واحد Mrsh به صورت هم شيب جاي گرفته و عمدتاً شامل شيل قرمز است.

Msh , s1

به صورت هم شيب روي واحد Msh جاي گرفته و شامل تناوبي از لايه هاي شيل قرمز و نمك است.

Ms, g

به گونه اي هم شيب روي واحد Msh , sl قرار گرفته و شامل تناوبي از ماسه سنگ كرم تا خاكستري و لايه هاي ژيپس است.

Ms به گونه اي هم شيب روي Ms, g جاي گرفته و شامل ماسه سنگهاي كرم تا قهوه اي است.

Mm به طور هم شيب روي Ms جاي گرفته و شامل تناوبي از مارن كرم تا خاكستري با ميان لايه هاي مارن قهوه اي همراه با قلوه و شن است.

        §پليو- كواترنر

PLQ با دگرشيب نسبتاً زياد روي رسوبات نئوژن جاي گرفته و شامل كنگلومراي سخت نشده تا كمي سيماني است. جنس قلوه هاي اين كنگلومرا سنگهاي ولكانيك ائوسن و گرانيت اليگوسن با ميان لايه هايي از ماسه، سيلت و رس مي باشد كه نشاني از فعاليتهاي كوهزايي آرامتر مي باشد. ماتريكس آن ماسه و سيلت است و تا اندازه اي سيماني شده‌اند.

        §كواترنر

Qt1

شامل نهشته هاي آبرفتي قديمي كه از كنگلومراي سخت و سيماني نشده پديد آمده است. جنس قلوه ها عمدتاً سنگهاي ولكانيك ائوسن و پلوتونيك اليگوسن است كه ماتريكسي از ماسه و سيلت در آن ديده مي‌شود.

Qf

مخروط افكنه هاي قديمي است كه دهانه آبراهه هاي قديمي را پديد آورده و تغذيه كننده رسوبات كنگلومرايي Qt1 بوده است.

Qt2

شامل رسوبات آبرفتي عهد حاضر است كه از مجموعه اي از قلوه هاي ولكانيك هاي ائوسن و مقداري قلوه هاي پلوتونيك اليگوسن و ماسه و سيلت و رس است كه عمدتاً خاستگاه آن نهشته هاي تخريب شده نئوژن و تا اندازه اي از تخريب سنگهاي آذرين ائوسن و اليگوسن مي باشد.

اين واحد در نزديكي ارتفاعات داراي قلوه ها و سنگهاي درشت است و در ميانه دشت ها، دانه هاي درشت كاهش مي يابد و سيلت و ماسه و رس برتري مي يابند.

Qfp

معادل Qt2 است و تنها به سبب تراكم بيشتر آبراهه ها در اين محدوده حجم نهشته‌هاي آبرفتي حمل شده توسط آبراهه ها در آن بيشتر است.

Qcuبآ

 

معادل واحد Qt2 است كه به سبب فاصله از ارتفاعات عناصر دانه درشت در آن كاهش يافته و دانه ريزهايي مثل ماسه، سيلت و عمدتاً رس در آن افزايش يافته كه مناسب كارهاي كشاورزي شده است.

Qc

شامل پهنه هايي گسترده كه تنها از عناصر ريز دانه، عمدتاً رس و مقداري سيلت پديد آمده است. اين پهنه ها مورفولوژي مسطحي دارند.

Qs1

شامل پهنه هاي گسترده كه فقط از عناصر ريزدانه، عمدتاً رس و مقدار زيادي املاح نمك پديد آمده اند كه آبهاي جاري در پايان راه و با كم شدن انرژي خود آنها را بر جاي نهاده‌اند.

        ·تكتونيك

اين منطقه در نوار آتشفشاني ايران مركزي جاي دارد كه شرودر (scheroder) در سال 1994 براي نخستين بار نام زون اروميه- دختر را براي آن به كار برد. همچنين بر پاية باور كايا و همكاران 1978 نبود سازند قم در بخش شمالي ساوه و بودن آن در بخش جنوبي و همچنين پيدايش نهشته هاي نئوژن را در گوديها در وابستگي با سيستم هورست و گرابن (horst and Graben) دانست. اين منطقه نزديك به زون البرز است و تحت تأثير رانده گي هاي جوان اين زون مي باشد. نمونه آشكار آن روانده گي است كه در منطقه مورد مطالعه، نهشته هاي نئوژن را روي آبرفتهاي عهد حاضر رانده است و ارتفاعات حلقه در ايجاد كرده است. نيروهاي برشي در منطقه موجب ايجاد و حركت گسلهاي امتداد لغز شده است. در روند حركتهاي زمين ساختي فازهاي آلپي مياني و پسين، اين منطقه تحت تأثير تنشهاي گوناگون قرار گرفته و چين خوردگي هاي تاقديسي و ناوديسي، گسلهاي رانده و امتداد لغز و عادي در آن پديد آمده است. در فاز پيرنه ئن (اواخر ائوسن- اوايل اليگوسن) منطقه زير تأثير چين خوردگي و بالا آمدگي عمومي همراه با تزريق توده هاي گرانيتي قرار مي‌گيرد كه خروج سنگهاي ائوسن از محيط كم ژرفاي دريايي به خشكي را در پي داشته است. در فازهاي ميوسن- پليوسن جنبشهاي زمين ساختي سبب چين خوردگي نهشته هاي تخريبي و تبخيري نئوژن شده است و كنگلومراي پليو- كواترنري به گونه اي ناهمساز و با دگرشيبي زاويه اي زياد روي واحدهاي نئوژن را مي پوشاند. اين اتفاق احتمالاً در پليوسن روي داده است (فاز آتيكان). و سرانجام فازهاي واپسين آلپين، فاز پاسادنين موجب مي‌شود كه نهشته هاي آبرفتي كواترنر نيز به گونه اي دگرشيب روي واحدهاي كهن (مانند كنگلومراهاي پليو- كواترنري) را با شيب افقي بپوشانند. از ديدگاه زمين ساختي منطقه فعال بوده و زلزله خيزي در محدوده گسل ايپك ويراني مناطق مسكوني را به دنبال داشته است.

        ·گسلها

گسلهاي موجود در منطقه را به اين سان مي توان نام برد:

1-  گسلهاي ساري داغ با روند شرقي- غربي: اين گسل سبب پايين افتادگي بلوك شمالي شده و جابه جايي راست گرد نيز در آن ديده مي‌شود.

2-  گسل عباس آباد با روند شرقي- غربي: عملكرد اين گسل برشي بوده و در اثر حركت راست گرد گسل چين خوردگي بسيار ملايم در بلوك جنوبي گسل روي داده است و سبب بالا آمدن پوسته بلوك جنوبي در فاصله ميان ساري قشلات و عباس آباد شده است.

3-    گسل محب علي

با روندي شرقي- غربي كه در سمت غرب روند آن به طور تقريب شمال غربي- جنوب شرقي است، چند شاخه نيز تقسيم مي‌شود . اين گسل عادي بوده و عملكرد آن سبب پايين افتادگي بلوك شمالي شده است.

4-    گسل جوشالو با روند شرقي- غربي

عملكرد اين گسل سبب پايين افتادگي بلوك جنوبي شده و فزون بر آن كمي جابه جايي چپگرد نيز در روند آن ديده مي‌شود. از آن رو اين گسل از نوع عادي است كه تا اندازه‌اي حركت چپگرد داشته است.

5-     دو گسل با روند شرقي- غربي

به گونه اي نزديك به موازي از جنوب روستاي حسن آباد و شمال كوه گنده قويو مي‌گذرند. گسل شمالي از نوع عادي است و عملكرد آن پايين افتادگي بلوك شمالي را در پي داشته است. احتمالاً اين 2 گسل شاخه هاي شرقي گسلي است كه از نزديكي قشلاق كهريز محب علي مي گذرد.


6- گسلي با روند شمال غربي- جنوب شرقي

كه دو گسل ياد شده را قطع مي‌كند و در شرق روستاي حسن آباد جاي دارد. اين گسل امتداد لغز راست گرد است كه احتمالاً تا اندازه اي نيز حركت عادي دارد و سبب پايين آمدگي بلوك شرقي شده است.

7- گسل ايپك (حوالي روستاي ايپك و امام زاده سيد احمد)

گسلي بسيار دراز است روند آن شرقي- غربي است. اين گسل در نزديكي روستاي ايپك چند شاخه مي‌شود كه شاخه هاي آن يال جنوبي طاقديس كوه قوش گوني را پايين انداخته است و در سمت غرب منطقه، نهشته هاي نئوژن را در برابر كنگلومراي پليوسن مي آورد. مي توان گفت كه اين گسل و شاخه هايش عملكردي معكوس يا رورانده دارد.

8- گسل جنوب قشلاق گنگ با روند نزديكي به شرقي- غربي:

اين گسل تا نزديك كرج دنباله دارد و عملكردي معكوس نشان مي‌دهد. گذرگاه اين گسل سبب پيدايش دره اي به نسبت گسترده شده است.

9- گسل تكي داغ:

اين گسل و گسل شمالي آن روند شرقي- غربي دارند و عملكرد آن ها عادي است و پايين افتادگي بلوك شمال خود را به دنبال داشته اند گسل تكي داغ حركت چپ گرد نيز از خود نشان مي‌دهد.


10- دو گسل شمالي- جنوبي نيز از كوه تكي داغ مي گذرند:

و گسل تكي داغ و گسل موازي آن را قطع مي‌كنند. حركت اين گسلها عمدتاً امتداد لغز و از نوع راست گرد است كه تا اندازه اي حركت عادي نيز دارد و سبب پايين افتادگي بلوك شرقي خود شده اند.

11- گسل مرد آباد: اين گسل از جنوب ارتفاعات حلقه مي گذرد و موجب رانده شدن نهشته هاي نئوژن بر روي آبرفتهاي عهد حاضر شده است.

        ·چين خوردگي ها

چين خوردگي هاي منطقه مورد بررسي با پيدايش ساختمانهايي به شرح زير مشخص مي‌شود.

1- تاقديس كوه قوش گوني و ساري يال: در اين محدوده تاقديسي ديده مي‌شود كه هسته آن را آندزيت هاي مگاپورفيري بخش مياني سري ائوسن بالايي پديد مي آورد و يالهاي آن را سنگهاي بخش بالايي سري ائوسن بالايي مي پوشاند.

يال جنوبي اين تاقديس در اثر گذر شاخه هاي گسل ايپك پايين افتاده است. 2 خم شدگي (پلانج Plunge) محور تاقديس به سوي بيرون و به سمت شرق و غرب است.

2- تاقديس كوه جوشالو:

ساختماني گنبدي داشته كه نخست اين تصور را ايجاد مي‌كند كه شايد عامل پيدايش آن صعود توده اي پلوتونيك در هسته آن باشد. ولي هماهنگي و هم خواني برش افقي اين ساختمان گنبدي شكل با گسل هاي پيرامون نشان مي‌دهد كه عامل اصلي پيدايش اين تاقديس بايستي عملكرد گسلهاي اطراف آن باشد.

3- تاقديس جنوب روستاي حسن آباد:

داراي محوري با روند شرقي- غربي است كه خم شدگي (Plunge) محور آن به سوي غرب است.

محور اين تاقديس در اثر گذر گسل شكسته است و يال شمالي آن پايين افتادگي پيدا كرده است.

4- ناوديس جنوب قشلاق كهريز محب علي:

محور شرقي- غربي دارد. داراي 2 خم شدگي (Plunge) است و خم شدگي 2 سر محور آن به سمت بخش درون ناوديس است اين ناوديس به طور كامل متقارن نيست و بخش غربي آن جمع تر و بخش شرقي آن بازتر است.

5- ناوديس نزديك روستاي شيخ شريك

داراي محوري با روند شرقي- غربي است و شيب يالهاي آن بسيار ملايم است. خم شدگي (Plunge) محور آن به سوي شرق است.

6-    تاقديس و ناوديس هاي ارتفاعات حلقه در:

اين تاقديس و ناوديس ها داراي 2 روند شرقي- غربي و شمالي- جنوبي هستند. چينهاي داراي محور شرقي- غربي در اثر حركت راندگي گسل و هم راستا با آن پديد آمده اند. و چينهاي داراي روند شمالي- جنوبي براثر حركت امتداد لغز گسل ها ايجاد شده اند.

لازم به ذكر است كه وجود لايه هايي با ويژگي هاي پلاستيك مثل رس، نمك و گچ سبب سهولت انجام اين تغيير شكلها شده اند.

        ·تجزيه و تحليل پتولوژي و چينه شناسي منطقه

1-    ائوسن

سنگهاي ائوسن مياني- كهن ترين سنگهاي داراي رخنمون در منطقه هستند. آغاز ولكانيسم در ائوسن زيرين در برگيرنده فوران مواد گدازه اي همراه با مقداري مواد آذر آواري بوده است ولي در ائوسن مياني تكاپوي ولكانيسم عمدتاً انفجاري مي‌شود و نهايتاً در ائوسن بالايي تدريجاً فوران انفجاري به فوران آرام تبديل مي‌شود. در ائوسن زيرين عوامل محيط خشكي عمدتاً حاكم بوده و در ائوسن مياني دريا پيشروي كرده و منطقه محيطي دريايي دارد. سپس در ائوسن بالايي دريا پسروي كرده و محيط قاره اي حاكم مي‌شود.

    § تركيب سنگ شناسي: در ائوسن زيرين و مياني به طور عمده اسيدي و در ائوسن بالايي از اسيدي به سمت حد واسط (بازيك) تغيير مي‌كند.

2-    اليگوسن

در اين دوره يك نبرد رسوب گذاري به طور مشخص در زمان اليگوسن ديده مي‌شود.

    §پلوتونيسم اليگوسن: شامل توده گرانيتي بزرگ شمال غرب حاجي آباد، توده گرانيتي جنوب كوه ساري داغ، توده گرانيتي كوه قزل يال و توده ديوريتي شمال كوه ساري داغ

اين توده هاي نفوذي در دياگرام كونو 1959 در سري كالكو آلكالن جاي مي گيرند.

3-    نئوژن

در ميوسن همه منطقه پس از بالا آمدن و خروج از آب و تبديل شدن به محيط خشكي و كولابي به آرامي همراه با پر شدن حوضه توسط مواد تخريبي شروع به فرونشيني كرده است كه فرجام اين كار ترسيب نهشته هاي نئوژن در گرابن ها (فرو رفتگيهاي ميان كوهستاني) بوده است.

4-    كواترنر

نهشته هاي آبرفتي عهد حاضر با دگرشيبي زاويه دار كم بر روي كنگلومراي پليوسن جاي مي‌گيرد. اين دگرشيبي مي بايستي به فاز كوهزايي پاسادنين وابسته باشد.

       ·زمين شناسي اقتصادي منطقه

الف- مواد معدني فلزي: از ديدگاه مواد معدني فلزي منطقه فقير است با وجود اين مي‌توان در آن اين مواد را يافت:

مقدار كمي آثار سرب و روي در حاشيه گرانيت نزديك كوه قزل يال ديده مي‌شود. در حاشيه گرانيت جنوب كوه ساري داغ رگچه ها و گردآمدگي هاي كوچك الژيسيت ديده مي‌شود. در نزديكي هجيب در قاعده واحد  توف هاي تيره رنگي ديده مي‌شود كه تيرگي آن به دليل فراواني اكسيدهاي آهني است كه در راستاي گسل به درون اين توف‌ها نفوذ كرده است.

تجزية توف ها نشان مي‌دهد كه مقداري كبالت (CO) و واناديوم (V) همراه آهن نفوذ كرده به درون اين توف ها است ولي مقدار قابل توجهي نيست.

در جنوب غربي روستاي هجيب درون توف هاي كرم رنگ منگنز جايگزين شده است.

ب- مواد معدني غيرفلزي

منطقه از نظر مواد معدني غيرفلزي هيدروترمال فقير و از لحاظ مواد معدني غيرفلزي رسوبي غني است. به طوريكه مقدار اندكي رگه هاي باريت در اطراف گرانيت نزديك كوه قزل يال ديده مي‌شود. همچنين لايه هاي قابل توجه نمك و گچ در بخشهاي بالايي نهشته‌هاي نئوژن ديده مي‌شود.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت: 1:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره پيشنهاد فني سيستم مديريت نگهداري و تعميرات تجهيزات براي كليه مراكز درماني كشور

بازديد: 393

تحقیق درباره پيشنهاد فني

سيستم مديريت نگهداري و تعميرات تجهيزات

براي كليه مراكز درماني كشور

 

«فهرست مطالب»

عنوان                                                                          صفحه

1- مقدمه                                                                                           1

2- تعريف سيستم                                                                                 2

3- اهداف سيستم                                                                                  3

4- كاربرد سيستم                                                                                  5

5- مباني سيستم                                                                                    6

- مديريت تجهيزات                                                                               6

- مديريت كالا                                                                                     6

- مديريت گردش كار                                                                             7

- مديريت نگهداري پيشگيرانه                                                                    8

- مديريت كاليبراسيون                                                                             8

- مديريت انبار                                                                                     9

- مديريت پروژه                                                                                   10

- مديريت مالي                                                                                    11

- مديريت پيمانها                                                                                  11

6- نمودار اجرائي پروژة CMMS                                                                12

7- جدول زمانبندي طراحي، نصب و راه اندازي سيستم CMMS                            13


 

مقدمه

          در عصر حاضر صنايع، واحدهاي توليدي و خدماتي،‌ مراكز پزشكي و بيمارستانها به در اختيار داشتن يك سيستم مدون و مجهز نگهداري و تعميرات تجهيزات به نسبت توسعه و افزايش حجم فعاليت هاي آنها فزوني مي‌يابد و وجود يك سيستم مجهز و برنامه‌ريزي شدة مديريت نگهداري و تعميرات از آن جهت ضروري و الزام آور است كه نه تنها كنترل مستمر و اطلاع كامل از اوضاع و احوال و نحوه عملكرد تجهيزات، ادوات، ابنيه، تاسيسات، ماشين آلات و سرويسها را ممكن مي سازد بلكه از طريق سيستم هاي مديريت بر پايه ريسك نيز اطلاعات را در جهت كمك به قدرت تصميم گيري مديريت مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد. لذا ارائه مطلوبترين سرويسهاي نگهدراي و تعميرات تجهيزات با اتخاذ بهترين روشها براي تداوم كار تجهيزات با حداكثر بازدهي و تحمل حداقل هزينه امكان‌پذير مي گردد. اما آنچه كه در اين مقوله حائز اهميت است عبارتست از ايجاد فرهنگ و نگرش نگهداري و تعميرات بهره ور در كليه سطوح مراكز درماني و طبقات مديريتي بعبارت ديگر نگهداري و تعميرات مختص يك قسمت يا اداره نبود. بلكه در اين سيستم كليه افراد يك مركز درماني بعنوان كارگردانان اصلي در نگهداري تجهيزات و اموال اين مراكز سهيم و شريك بوده و هر كس در جايگاه خود با انجام فعاليت هاي شخصي سعي در حفظ، نگهداري و بهبود مستمر تجهيزات و نهايتاً رضايتمندي بيمار و ارتقاء خدمات درماني كشور را سبب ميشود.


 

 

تعريف سيستم:

          نظام يكپارچه مديريت نگهداري و تعميرات تجهيزات (CMMS)[1] به مجموعه مديريت، برنامه‌ريزي و نظارت مكانيزه بر كليه عمليات موردنياز و از پيش تعيين شده جهت كنترل سلامت و بهبود شرايط عملكرد تجهيزات در طول چرخه عمر با در نظر گرفتن سرمايه اوليه و هزينه هاي بهره برداري اطلاق مي گردد.


 

اهداف سيستم:

          نظام يكپارچه مديريت نگهدارزي و تعميرات تجهيزات (CMMS) بر پايه اهداف استراتژيكي استوار است كه اهم آنها بقرار ذيل با اجراي آن نظام محقق خواهد شد:

1-    كاهش و صرفه جوئي قابل توجه در كليه مراكز درماني كشور (cost)

2-    افزايش قابليت اطمينان عملكرد تجهيزات درماني كشور (Reliebility)

3-    افزايش قابليت در دسترس بودن تجهيزات و ادوات درماني (Availibility)

4-    افزايش بازدهي و عمر مفيد تجهيزات و دستگاههاي پزشكي (Eficiency & Lifecycle)

5-    ايجاد ايمني نسبي براي بيماران، كاركنان و مراكز درماني كشور (Safty & Security)

6-    افزايش كيفيت خدمات در تمامي مراكز درماني كشور (Quality)

7-    افزايش رضايت بيمار در مراكز درماني كشور

8-    بازتاب اجتماعي مناسب نزد مردم كشورمان از مراكز درماني كشور

9-    كاهش تنش هاي ناشي از انجام كار در مراكز درماني كشور

10-كاهش نرخ خرابيهاي تجهيزات، قطعات مصرفي، منابع موردنياز مراكز درماني كشور.


 

موضوع

ميزان سود و منفعت

شيوه هاي بكار گرفته شده در سيستم

افزايش قابليت اعتماد تجهيزات

50% از هزينه نگهداري و تعميرات اصلاحي

1- تجزيه و تحليل سوابق

2- بهينه نمودن برنامه هاي پيشگيرانه

3- TPM

بهينه نمودن روشهاي كاري و تداخل وظايف

25% از هزينة نگهداري و تعميرات پيشگيرانه و اساسي

1- حمايت تعمير تجهيز

2- بهينه نمودن فعاليت‌هاي نگهداري و تعميرات

3- علم و آگاهي و شايستگي مديريت

تغيير هزينه

10% الي 20% هزينه هاي كلي سازمان

1- مديريت تجزيه و تحليل هزينه نگهداري و تعمير تجهيزات

2- گزارشات فني و اقتصادي در سازمان

 

كاربرد سيستم:

          با بهره برداي كامل از سيستم مديريت نگهداري و تعميرات تجهيزات امكانات ذيل در اختيار سازمان و مديريت قرار خواهد گرفت.

1-    دسترسي آسان و سريع به اطلاعات موردنياز در سطوح مختلف و متناسب با هر طبقه و اداره اي در مراكز درماني

2-    گردش عملياتي منسجم فعاليت ها و اقدامات با توانائي پيگيري و امكان آشكارسازي مشكلات

3-    تحليل اطلاعات و وقايع به منظور بهينه نمودن روشها با تهيه صورت مسئله و حل آنها

4-    تهيه و ثبت گزارش و تاريخچه عملكرد با محوريت تجهيزات

5-     ………


 

مباني سيستم:

          مباني نظام يكپارچه مديريت نگهداري و تعميرات تجهيزات پزشكي و مراكز مرتبط بر پايه 7 قابليت اصلي و 2 قابليت فرعي (انتخابي) به شرح جدول اشاره شده استوار گرديد. كه متناسب با هر مجموعه و سادگي و پيچيدگي فعاليت ها، طراحي و مورد بهره‌برداي قرار ميگيرد:

 

مباني

شرح مباني

نمونه‌هاي قابليت‌هاي مباني

مديريت تجهيزات

هر دستگاه يا وسيله كه بنحوي در انجام فعاليت هاي روزمره مورد استفاده قرار گرفته و جزء اموال منقول و غيرمنقول هر سازمان به حساب آيد يك تجهيز ناميده ميشود اين ماژول از برنامه كليه موجوديت هاي يك تجهيز را مشتمل بر بهره برداري، نگهداري و تعمير و هزينه هاي مرتبط، به شكل كاملاً سيستماتيك مديريت مي‌كند.

1- تعريف، مفهوم و اطلاعات اوليه تجهيز

2- نمودار درختي و موقعيت هر تجهيز

3- نمودار فني تجهيز

4- اطلاعات شناسنامه اي تجهيز

5- اطلاعات مالي، نگهداري و تعمير

6- تهيه، تنظيم و مشاهده انواع گزارشات

7- ……..

مديريت كالا

اين ماژول از سيستم سه بخش كلي از نيازمنديهاي سازمان را به شرح زير شامل ميشود:

1- عمليات انبارداري كالاهاي مصرفي و قطعات يدكي

2- عمليات سفارشات و خريد بهمراه تجزيه و تحليل‌هاي مرتبط با اقلام موجود در انبار

3- عمليات تداركات، خريد و تأمين كالا و قطعات

1- تعريف اطلاعات اوليه مواد، كالا و قطعات

2- تعريف، مشاهده و آناليز هزينة قطعات در هر سه بخش

3- مديريت اطلاعات فروشندگان، سازندگان

4- انجام تجزيه و تحليل هاي ABC & ECQ

 

 

 

مباني

شرح مباني

نمونه‌هائي از قابليت‌هاي مباني

مديريت كالا (ادامه)

در هر بخش اطلاعات بصورت سيستماتيك كنترل و نظارت ميشوند بنحوي كه مديريت سازمان و مجموعه قابليت هاي بسياري را در پيش روي خود خواهند داشت.

5- تعريف حداقل و حداكثر مواد، كالا و قطعات موردنياز براساس تجزيه و تحليل‌ها

6- امكان تهيه و تنظيم انواع گزارشات از وضعيت كالا در سازمان

7- …………

مديريت گردش كار

اين ماژول از برنامه با استفاده از دو ماژول مديريت تجهيزات و كالا قادر است كليه فعاليت‌ها و گردش كارهاي سازمان را از هنگام تهيه درخواست كار تا هنگام اتمام بصورت منطقي و سيستماتيك منطبق با آخرين استانداردهاي جهاني مديريت كند. بعبارت ديگر هر فعاليت و اقدامي در سازمان كه به منظور نگهداري و تعميرات تجهيزات صورت مي‌پذيرد در اين ماژول ثبت و كليه كاركنان و مديريت سازمان را قادر خواهد ساخت كه در هر لحظه از زمان روند اجراي كار را در برنامه پيگيري و مشاهده نمايند.

1-    تعريف اطلاعات اوليه انجام كار

2-  خلق و صدور انواع درخواست كار (روزمره، پيشگيرانه، پروژه اي و اصلاحي)

3-    تعريف فعاليت‌هاي سازمان بشكل استاندارد

4-  طرح و برنامه‌ريزي و آناليز انجام فعاليت‌هاي مرتبط با هر تجهيز

5-  تجزيه و تحليل عملكرد و گردش كار با استفاده از الگوهاي استاندارد

6-    ثبت كليه سوابق و گردش كارها

7-    تهيه، تنظيم و مشاهده انواع گزارشات

8-    RCM[2]

9-    …….

 

 

مباني

شرح مباني

نمونه‌هائي از قابليت‌هاي مباني

مديريت نگهداري پيشگيرانه

از آنجا كه هر سازمان بمنظور استفاده بهينه از امكانات خويش در راستاي اجراي ماموريت محوله با بهره گيري از تجهيزات در اختيار، قابليت اطمينان و در دسترس بودن را سرلوحه آرمان خود قرار داده است، اجراي فعاليت هاي پيشگيرانه و پيش بينانه با هدف حفظ و نگهداري تجهيزات بسيار با اهميت و ضروري به نظر مي‌رسد. در اين ماژول كار بر قادر خواهد بود جهت كليه تجهيزات سازمان براساس اولويت، اهميت و اقدام به انجام فعاليت با استفاده از برنامه ها و دستورالعمل‌هاي استاندارد نمايد و كليه اطلاعات مربوطه را نيز مديريت نمايد.

1-  تعريف و درك مفاهيم اقدامات پيشگيرانه و پيش بينانه تجهيزات

2-  تعريف اولويت و حساسيت تجهيزات براساس دستورالعمل‌هاي كارخانه سازمانده

3-  ارائه برنامه زمانبندي (برحسب تاريخ يا كاركرد) بازديدهاي دوره اي و ثبت اطلاعات و چك ليست هاي مرتبط

4-  تجزيه و تحليل اطلاعات ثبت شده و مقايسه با مقادير مبنا به منظور استفاده بهينه و بهبود روش انجام كار

5-  تهيه انواع گزارشات لازم و ترسيم گراف‌هاي مرتبط

6-     ………..

مديريت كاليبراسيون

اين ماژول قادر است صحت عملكرد تجهيزات دقيق مورد استفاده در سازمان را كه از درجات اهميت متفاوتي نيز برخوردارند تحت كنترل قرار ميدهد. مديريت كاليبراسيون با حمايت از ماژولهاي مديريت تجهيزات

1-  مفاهيم و تعاريف الزامات كاليبراسيون تجهيزات

2-  ثبت و تجزيه و تحليل اطلاعات پارامتريك تجهيزات با مقايسة

 

 

مباني

شرح مباني

نمونه‌هائي از قابليت‌هاي مباني

مديريت كاليبراسيون (ادامه)

و كار از جمله الزامات يك سازمان در انواع سيستمهاي مديريتي به شمار مي‌رود بطوريكه نحوة عملكرد آن مطابق با آخرين استانداردها و منطبق با درجه اهميت هر تجهيز تعريف و قابليت هاي زيادي را تحت اختيار سازمان قرار ميدهد.

مقادير مبناء، استاندارد و دستورالعمل كارخانه سازند.

4- ارائه نتايج و ثبت مقادير اندازه گيري شده از ميزان انحراف پارامترها و همچنين اعلام آلارم و

5- تهيه، تنظيم انواع گزارشات مديريتي در زمينه تجهيزاتي كه تحت كنترل كاليبراسيون قرار دارند.

6- ارائه راهكارهاي لازم به منظور رفع انحرافات بصورت اعلام

-         تجهيز موردنياز

-         روش موردنياز

           

7- …………

مديريت ابزار

يكي از مهمترين عواملي كه فعاليت‌ها
و اقدامات سازمانها را مورد حمايت
قرار مي
دهد استفاده از ابزارآلات
و تجهيزات در زمينه هاي فني، آزمايشگاهي و
مي‌باشد و از آنجا كه محوريت برنامه (تجهيزات) به نحوي

1-  تهيه و تعريف ليست ابزارآلات موردنياز هر تجهيز در سازمان با فرمت استاندارد

2-  دستورالعمل‌هاي بهره برداري و نگهداري ابزارآلات

 

 

مباني

شرح مباني

نمونه‌هائي از قابليت‌هاي مباني

مديريت ابزار (ادامه)

با بهره گيري از ابزار آلات مناسب و متناسب پايه ريزي شده است، لازمست كليه ابزارآلات سازمان تحت كنترل و نظارت كامل قرار گيرند.

3-  امكان ثبت، رهگيري، بهره برداري از ابزارآلات متناسب با گردش كار سازمان

4-  امكان تهيه انواع گزارشات آخرين وضعيت ابزارآلات از نقطه نظر نگهداري و تغيير

5-     ………….

مديريت پروژه

از آنجا كه هر سازمان در راستاي اجراي پروژه هاي عمراني،‌ تاسيساتي، خدماتي و خود نيازمند تعريف، كنترل و آناليز و مشاهده روند اجراي كار به تناسب بودجه و هزينه هاي جاري و مصرفي ميباشد، اين ماژول ميتواند از طريق برقراري ارتباط با نرم افزار مايكروسافت پروجكت مديريت كار، هزينه و را بر روي پروژه‌هاي خويش اعمال نمايد.

1-    طرح ريزي ريز فعاليت‌ها، اولويت‌ها متناسب با هزينه هاي اختصاصي و اطلاعات مرتبط

2-  كنترل و نظارت بر نحوه اجراي فعاليت‌ها و ارائه آخرين وضعيت آنها

3-  ورود و خروج اطلاعات از اين برنامه به نرم افزار MSP و بالعكس

4-    رد يا قبول اطلاعات برنامه‌ريزي شده

5-    تهيه، ثبت انواع گزارشات مديريتي

6-     ………..

 


 

 

مباني

شرح مباني

قابليت هاي هر ماژول

مديريت مالي (فرعي)

يكي از ماژول هاي اين برنامه نظارت و كنترل بر كليه هزينه‌هاي جاري و عمراني مرتبط با نگهداري و تعمير تجهيزات، ساختمانها و ادوات يك سازمان بوده بطوريكه با اجراي پياده سازي سيستم استاندارد هزينه، مديريت هاي گردش كار، تجهيزات و كالا را كنترل و مديريت را در امر تصميم گيري بسيار توانمند و پشتيباني مي‌نمايد. اين ماژول با ثبت كليه اطلاعات مالي و هزينه‌ها، سازمان را در جهت كاهش 15 الي 20 درصدي هزينه‌هاي سوق خواهد داد.

1-    تعريف موجوديت‌ها و اطلاعات اوليه سيستم بودجه و هزينه‌يابي تجهيزات

2-  ثبت كليه هزينه‌هاي اجراي فعاليت‌هاي نگهداري وت عمير

3-    ارائه آمارها و شاخص‌هاي استاندارد مديريت مالي سازمان

4-  تهيه و ارائه انواع گزارشات متناسب با نياز سازمان

5-     ……..

مديريت پيمانها (فرعي)

اين ماژول از برنامه كليه پيمانهاي سازمان را از زمان تهيه شرح كار، برگزاري مناقصات، عقد قرارداد . تا اتمام پيمان، تحت كنترل و نظارت اطلاعاتي قرار داده و قادر است با ارتباط ميان مديريت كار، تجهيزات، مالي و سوابق روند فعاليت هاي خصوصي و استفاده از خدمات خارج از سازمان را به شكل كاملاً سيستماتيك ثبت وكنترل نمايد.

1-  ثبت و ايجاد بانك اطلاعاتي پيمانها، مناقصات و

2-  ايجاد سيستم ارزيابي فني خدمات خارج از سازمان

3-  تهيه، ثبت و سوابق صورت وضعيت ها متناسب با اجراي فعاليت‌ها

4-    ثبت شرح كار، شرايط خصوصي قراردادها و مقايسه با آخرين استانداردهاي سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور

5-     ………..

 

 



[1] . CMMS = Computerize Maintenance Management System.

[2] . RCM = Relibility Centered Maintenance

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت: 1:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره انرژي الكتريكي

بازديد: 443

 (تحقیق درباره انرژي الكتريكي)

       ·روشهاي مختلف توليد انرژي الكتريكي

1-توليد الكتريسيته به روش اصطكاك

2-توليد الكتريسيته به روش واكنشهاي شيميايي

3-توليد الكتريسيته به روش فشار

4-توليد الكتريسيته به وسيله حرارت

5-توليد الكتريسيته به روش نوري

6-توليد الكتريسيته به روش مغناطيسي

       ·چگونگي انتقال و توضيح انرژي الكتريكي

انرژي الكتريكي توليد شده در ژنراتورها به صورت متناوب و سه فاز است و توسط دستگاههايي به نام ترانسفورماتور به ولتاژهاي بسيار زياد تبديل مي‌شود.

نكته: براي انتقال انرژي، ولتاژ را افزايش مي دهند و در نتيجه، جريان الكتريكي انتقالي كاهش مي‌يابد. كاهش جريان باعث مي‌شود كه سطح مقطع سيمهاي هوايي، در حداقل لازم انتخاب شوند. انرژي منتقل شده با ولتاژ زياد را در محل توزيع به وسيله ترانسفورماتور كاهنده به يكي از ولتاژهاي متوسط و كم، طبق استاندارد تبديل و در اختيار مصرف كننده قرار مي‌دهند.

نكته: اولين خط انتقال انرژي الكتريكي، با ولتاژkv110 پايه گذاري شد.

استانداردهاي V.D.E براي انتخاب ولتاژهاي فاز، ولتاژهاي زير را توصيه كرده است:

فشارضعيف v500-v)380) v)220)v125

فشار متوسط kv(63)-30-25-(20)-15-(10)-6-5-3

فشار قوي kv400-kv)220)-kv110

برق توليد شده در نيروگاه،‌ به وسيله ترانسفورماتور افزاينده از 10 كيلو ولت به 220 كيلو ولت افزايش مي يابد. در شبكه انتقال بعدي، به ولتاژ110 كيلوولت به 20 كيلو ولت و در انتهاي مسير جهت تغذيه مصارف صنعتي و خانگي، توسط ترانسفورماتور ديگر، به ولتاژ 380و320 ولت تبديل مي شود.

نكته: در شبكه‌هاي توزيع، براي مصارف صنعتي و خانگي،‌ ولتاژ خروجي ترانسفورماتورها را كمي بالاتر از ولتاژ مورد نياز مصارف انتخاب مي‌كنند تا با اين كار، افت ولتاژ در خط، جبران شود؛ مثلا براي ولتاژ V 220/380 ولتاژ خروجي ترانسفورماتور V231/400 است.

 

نكته:‌ گاهي اوقات براي موتورهاي با قدرت زياد از ولتاژ بين دو فاز 500 ولت استفاده مي‌شود.

معمولا خطوط انتقال با ولتاژ زياد به صورت سه سيمه و در ولتاژهاي متوسط و پايين به صورت چهار سيمه است. سه سيم اول،‌ به نام فازها،‌ سيم چهارم به عنوان سيم صفر يا MP است كه از نقطه صفر ستاره ترانسفورماتور خارج مي‌شود و در پست ترانس اين سيم، نيز به زمين وصل مي‌شود.

از اين سيم، به عنوان سيم نول و سيم محافظ استفاده مي‌شود. عمل محافظت مدار، در مقابل اتصال بدنه، به عهده سيم محافظ است.

حد نهايي فاصله،‌ براي انتقال انرژي با جريان متناوب، در حدود 800 الي 1000 كيلومتر است. براي فواصل بيشتر از 1000 كيلومتر، انتقال با انرژي با جريان مستقيم مناسب‌تر و از نظر اقتصادي مقرون‌ به صرفه است.

       ·شبكه‌هاي فشار ضعيف

برق شبكه ضعيف كامل داراي 5 سيم است كه ترتيب قرار گرفتن سيم بدين صورت است:‌ از بالا به پايين سيم نول، سيم تغذيه روشنايي معابر (فاز شب)، فازR،  فاز S، فازT.

نكته:‌ در شبكه فشار ضعيف ولتاژ بين دو فاز 380 ولت و ولتاژ بين فاز و نول 220 ولت است. سطح مقطع سيم نول 16 ميليمتر مربع و سطح مقطع سيم فاز شب 25 ميلي متر مربع و فازهاي T,S,R, ،35 ميليمتر مربع انتخاب مي‌شوند. فاصله هركدام از اين سيمها از يكديگر، طبق استاندارد 30 سانتيمتر است.

نكته: امروزه در ايران براي حفاظت شبكه درمقابل صاعقه از سيم نول و زمين كردن استفاده مي‌شود. در شبكه هوايي سيم نول را در نقاط مختلف زمين مي‌كنند زيرا صاعقه انرژي خود را در نقاط مرتفع تخليه مي‌كند.


فصل سوم حفاظت ايمني در برق

       ·مقاومت الكتريكي بدن انسان در مقابل عبور جريان

بدن انسان نيز مانند اجسام هادي، جريان الكتريكي را از خود عبور مي‌دهد.

به طور كلي مقاومت بدن انسان از دو قسمت تشكيل شده است

الف:‌ مقاومت داخلي: كه مقاومت اعضاي زير پوست بدن است.

ب: مقاومت خارجي: كه همان مقاومت پوست بدن است. هر چقدر سطح تماس دست با سيم حاصل جريان زيادتري از بدن عبور خواهد كرد.

نكته: مقاومت بدن انسان در برابر جريان متناوب 1640 اهم و جريان مستقيم 4250 اهم است. بنابراين خطر برق گرفتگي در جريان متناوب به مراتب بيشتر از جريان مستقيم است.

       ·اثرات فيزولوژي برق بر بدن انسان

عبور جريان از بدن انسان بستگي به عوامل تعيين كننده شدت جريان دارد.

1-در جريان كم، حدود 1الي 2 ميلي آمپر بي خطر است و ممكن است فقط به صورت يك لرزش خفيف در بدن ظاهر شود.

2-در جريانهاي بيشتر،‌ حدود 10 الي 15 ميلي آمپر، ممكن است اين شوك به صورت گذرا از سطح بدن عبور كند.

3-در جريانهاي بالا از 15 ميلي آمپر اثر برق گرفتگي به صورت گرفتگي ماهيچه نمايان مي‌شود.

4-در جريان 50 ميلي آمپر، مرز خطر مرگ در نظر گرفته مي‌شود.

       ·عوارض ناشي از برق گرفتگي

ميزان خطر برق گرفتگي به عوامل زير بستگي دارد:

1-مسير عبور جريان

2-مقدار جريان

3-مدت تاثير جريان

4-فركانس جريان.

نكته:‌ خطر برق گرفتگي هنگامي است كه مسير عبور جريان از دست راست به پاها باشد.

ولتاژ تماس خطرناك

معمولا مقاومت بدن يك شخص حدود 1300 الي 3000 اهم است و عبور جريان بيش از 50 ميلي آمپر از بدن انسان خطر مرگ را دربردارد. در نتيجه مي‌توان ولتاژي را كه براي انسان خطرناك است محاسبه كرد و برمبناي محاسبات انجام شده اين ولتاژ معادل 65 ولت مي‌باشد.

       ·حفاظت الكتريكي

خطاهاي ناشي از جريان برق كه اقدامات حفاظتي را ضروري مي‌نمايد به سه دسته تقسيم مي‌شوند:

1-اتصال بدنه: كه عبارت است از اتصال يكي از سيمهاي حامل جريان به بدنه دستگاه.

2-اتصال كوتاه: كه عبارت است از اتصال دو سيم لخت كه نسبت به هم داراي ولتاژ هستند.

3-اتصال زمين: كه عبارت است از اتصال يكي از سيمهاي حامل جريان به زمين

       ·ساختار و اصول كار فيوزها:

فيوز وسيله‌اي است كه با مدار، به طوري سري قرار مي‌گيرد و مصرف كننده و سيمهاي ارتباطي را در مقابل اتصال كوتاه يا جريان زياد، محافظت مي‌كند. به طور كلي دو نوع فيوز وجود دارد:

الف:‌ فيوز ذوب شونده

ب:‌ فيوزهاي اتوماتيك

       ·طرز قرار گرفتن فيوز در مدار:

نكته:هنگام نصب فيوز، جهت حفاظت، حتما فيوز بر روي سيمهاي فاز قرار مي‌گيرد.

نكته:‌ به طور كلي فيوز را با علامت             نشان مي‌دهند.

       ·حفاظت اشخاص توسط سيم زمين

حفاظت توسط سيم زمين، نوعي از حفاظت است كه در آن قسمت‌هاي  هادي دستگاه كه با شبكه تغذيه، ارتباط  الكتريكي ندارند،‌ توسط سيم به زمين وصل مي‌شوند. مصرف كننده‌ها مي‌ توانند توسط لوله آب شبكه به زمين اتصال يابند. در تابلوهاي توزيع و مصرف كننده‌هايي كه در نزديكي آنها لوله آب وجود دارد مي‌تواند از آنها به عنوان اتصال زمين استفاده كرد. موقع اتصال بدنه دستگاهها به زمين، بايد بستها،‌ قلع اندود شده باشند و سطح تماس آنها با لوله به اندازه كافي باشد.

نكته: اتصال زمين، توسط 1- نوار   2- لوله   3- صفحه نيز انجام مي‌شود

از محل اتصال زمين، سيمهاي مسي تابيده، به سطح مقطع 25 ميليمتر مربع،‌ به تمام نقاط توزيع مي‌شود تا در هر محل،‌ بتوان بدنه كليه وسايل الكتريكي را به آن متصل كرد. به اين جهت كليه پريزهاي برق داراي يك كنتاكت اضافي و تمام دو شاخه‌هاي يك فاز داراي يك شاخه اضافي هستند كه به بدنه دستكاه متصل است.

نكته: معمولا سيم زمين داراي رنگ زرد با نوار سبز است.

نكته:‌ يك اتصال زمين مناسب،‌ حداكثر بايد داراي مقاومتي برابر 2 اهم باشد.


فصل چهارم (شناسايي سيمها و كابلها و اتصالات آنها)

انرژي الكتريكي كه معمولا از پستهاي ترانسفورماتور و از طريق سيمها وكابلها منتقل مي‌شوند، تماما به مصرف كننده‌ها نمي‌رسند، بلكه مقدار جزئي از آن، در سيمها و كابلها، به مصرف مي‌رسند (به هدر مي‌روند)؛ زيرا سيمها يا كابلها خود داراي مقاومت هستند و مقداري از انرژي در آنها تلف مي‌شود.

       ·مقاومت الكتريكي مدار

مقاومت كلي يك مدار الكتريكي، تحت تاثير 5 عامل به شرح زيراست:

1- تعداد ونوع مصرف كننده‌هايي كه مدار را تشكيل مي‌دهند.

2- ترتيب قرار گرفتن  مصرف كننده‌ها در مدار.

3- مقاومت كليدها و وسايل كنترل

4- مقاومت سيمها كه انرژي را از منبع تغذيه به مصرف كننده‌ها مي‌رساند.

5- مقاومت داخلي منبع تغذيه.

       ·افت ولتاژ:

براي انتخاب سطح مقطع مناسب سيم، سعي مي‌شود سيمها خيلي باريك نباشند كه باعث افزايش افت و ولتاژ شوند؛ همچنين سيمها خيلي ضخيم‌ نباشند كه گران و پرهزينه شوند. عامل ديگر افزايش افت ولتاژ ميزان جريان عبوري از مدار است.

       ·جنس فلز سيم:

 از بين فلزات هادي مورد مصرف در صنعت سيم سازي،‌ بيشتر از فلز مس استفاده مي‌شود. پس از مس،  آلومينيوم نيز فوق‌العاده جالب است، زيرا جرم حجمي آن كمتر از مس است. براي آنكه هدايت سيم آلومينيومي، براي هدايت  سيم مسي باشد بايد با طول مساوي داراي سطح مقطع  برابر سطح مقطع سيم مسي باشد.

       ·جنس عايق:

مواد عايقي، داراي مقاومت بسيار زيادي هستند؛ بنابراين جريان بسيار  كمي ازآنها عبور مي‌كند كه مي توان از آنها صرف نظر كرد و به طور كلي عملا گفته مي‌شود كه از عايقها جريان عبور نمي‌كند.

1- مقاومت مخصوص عايقها، با جذب رطوبت كاهش مي‌يابد.

2- نكته ديگري كه در مورد عايق سيم و كابلها بايد مورد توجه قرار گيرد، استقامت الكتريكي آنهاست . منظور از استقامت الكتريكي عبارت از ولتاژ قابل تحملي است كه بين دو سيم يك كابل كه چند فاصل آنها عايق دارد،‌ قرار مي‌گيرد به طوري كه جرقه‌اي در عايق ايجاد نشود.

هر چه استقامت الكتريكي عايقي بيشتر باشد مي‌توان عايق را با ضخامت كمتري نيز به كار برد. به طور مثال اگر جنس عايق از ميكا باشد ضخامتش به مراتب كمتر از عايق هواست.

3-از خواص ديگري كه عايقها بايد دارا باشند اين است كه قابليت جذب رطوبت نداشته باشند و در حد امكان مقابل حرارت مقاوم باشند و به آساني مشتعل نشود و هنچنين داراي استحكام مكانيكي كافي نيز باشند.

       ·انواع قايقها:

 1- كاغذ: يكي از مواد عايقي مصنوعي است. كاغذ را با روغن يا لاكهاي عايق آغشته مي‌كنند و در كابلها و ماشينهاي الكتريكي و ترانسفورماتور براي عايق سيم پيچها و همچنين براي عايق كردن ورقه‌هاي آهن (هسته) به كار مي‌برند.

2- ابونيت:‌ عايقي است كه داراي استقامت الكتريكي زياد است و در مقابل اسيدها مقاومت زيادي دارد ولي در مقابل چربيها و روغنها دوام ندارد. براي درست كردن ظرف باطريها،‌ از ابونيت استفاده مي‌شود.

3-چيني:يكي از بهترين عايقي است كه داراي استقامت الكتريكي زياد است  و رطوبت را جذب نمي‌كند ولي ترد و شكننده است. از چيني در بدنه فيوز استفاده  مي‌شود و رنگ ‌آنها به صورت سفيد و گاهي به رنگ قهوه‌اي است. در سيم‌كشي هوايي، از مقره كه به رنگ قهوه‌اي است، استفاده ميشود.

4-روغنهاي معدني: در كابلهاي فشار قوي و ترانسفورماتورها و كليدهاي با ولتاژ زياد از روغن استفاده مي‌شود. روغنهاي معدني، داراي استقامت الكريكي زيادي نسبت به هوا هستند.

5- عايقهاي لاستيكي و پلاستيكي:براي عايقبندي سيمها از لاستيك و پلاستيك استفاده مي‌شود. در سيم مسي، با عايق لاستيكي، قبل از عايق بندي، با قلع اندود مي‌شود تا از تاثير گوگرد موجود در لاستيك روي مس جلوگيري شود ولي در سيمهاي مسي، عايق پلاستيكي بلا واسطه روي سيم مسي فشرده مي‌شود؛ چون اثرات شيميايي ندارد.

نكته: مهمترين ماده شيميايي پلاستيكيp.v.c  ميباشد. اين عايق داراي خواص الكتريكي بسيار خوب است. از خواص آن، غير قابل اشتغال بودن آن است و وسيله بسيار خوبي در مقابل زنگ زدگي است.

افزايش درجه حرارت، باعث كاهش استقامت الكتريكي p.v.c  مي‌شود. بنابراين درجه حرارت آن نبايد از70 درجه سانتيگراد بيشتر شود و همچنين نبايد آن را در درجات پايينتر از 5- درجه به كار برد.

هر ميلي متر از عايق p.v.c تا kv20 تحمل دارد.

       ·روشهاي مختلف سيم كشي

سيم كشي داراي انواع متعددي است كه عبارتند از:

1- سيم كشي در داخل ساختمان.

2- سيم كشي در هواي آزاد.

3- سيم كشي در روي پايه در هواي باز.

4- كابل كشي.

سيم كشي روكار:در سيم كشي روكار، سيمها را از روي گچ به صورت آزاد و يا از داخل لوله عبور مي‌دهند و سپس با بستهاي مخصوص، سيم يا لوله را مهار مي‌كنند. اين نوع سيم كشي داراي دو عيب اساسي است:

الف: چون سيمها در دسترس هستند، اگر به عللي، محلي از سيم لخت مي‌شود. برق زدگي را در پي خواهد داشت.

ب: سيم كشي رو كار از زيبايي كار مي كاهد. به همين علت، سيم كشي روكار، اغلب به وسيله كابل و لوله‌هاي فولادي انجام مي‌شود؛ زيرا در كارگاهها و كارخانه‌ها مساله زيبايي در درجه دوم اهميت قرار دارد.

سيم كشي توكار:در اين نوع سيم كشي بايد سيمها را از زيرگچ و يا به عبارت ديگر از زير كار عبور داد. اين عمل از دو طريق انجام مي‌شود.

الف- استفاده از سيمهاي مخصوص كه داراي چند لايه عايق هستند. اين نوع سيم‌ها را سيم زير گچي مي‌نامند و معمولا براي ديوارهاي نازك و تيغه آجري كه امكان كار گذاشتن لوله وجود ندارد به كار مي‌رود.

ب- عبور سيم از لوله و قرار دادن لوله زير گچ. در اين مورد به وسيله فنر سيم را از داخل لوله عبور مي‌دهند.

نكته: عيب يابي در سيم كشي توكار به مراتب مشكلتر از سيم كشي روكار است؛ از اين نوع سيم كشي، اغلب براي ساختمانهاي مسكوني و اداري، هتلها و بيمارستانها استفاده مي‌شود.

       ·شناسايي انواع سيمها

1-اگر سيم كشي روكار باشد، از سيمهاي افشان مسي دو لايه با سطح مقطع 25/0،5/0،75/0 ،5/1،5/2 ميلي متر مربع با روكش پلاستيكي استفاده مي‌شود.

2- اگر سيم كشي تو كار باشد، ا زسيمهاي تك رشته مسي يا سيمهاي افشان با سطح مقطع 5/0،1،5/1،5/2، ميلي‌متر استفاده مي‌شود.

نكته: در ساختمانهاي بتوني و اسكلت فلزي لوله‌هاي سيم كشي و كابلهاي مربوطه را از داخل اسكلت و يا از داخل سقفها و ديوارهاي كاذب عبور مي‌دهند. در محلهايي كه امكان عبور لوله وجود ندارد از سيم زيرگچي استفاده مي‌شود.

       ·حروف استاندارد شناسايي سيمها

اين حروف بر حسب استانداردهاي V.D.Eبه شرح زير است:

1- براي يك هزار ولت A                                                     2- سيم نرم شده براساس استاندارد V.D.E        N

3- سيم از تعدادي سيم نازكتر تشكيل شده F                               4- روپوش پروتودور     Y

       ·اتصالات سيمها

نكته: اتصالي خوب و مطلوب است كه بين دو نقطه اتصال سيمها به يكديگر و يا سيم به كنتاكت حداكثر 5/7 ميلي ولت افت ولتاژ ايجاد شود.

       ·سوالي كردن و قرار دادن سيم در زير پيچ:

1-سر سوالي سيم چنان بايد در زير پيچ قرار گيرد كه با چرخش پيچ سر سوالي محكم شود،‌ در غير اين صورت سرسوالي باز شده و از زير پيچ خارج مي‌شود.

2-هر گاه پيچ داراي واشر باشد بايد سرسوالي سيم را در زير واشر قرار داد و سپس پيچ را محكم بست.

3- اگر لبه‌هاي واشر خم شده باشد، ديگر براي اتصال احتياج به سوالي كردن سيم؛ كافي است سر سيم را زير پيچ قرار داد و آن گاه پيچ را روي آن محكم كرد.

نكته: روكش سيم نبايد در زير پيچ قرار گيرد بلكه بايد حدود يك ميلي متر،‌ روكش سيم، با سوالي فاصله داشته باشد.

       ·اتصال سر سيمها به يكديگر:

الف از اتصالات رايج اتصال سر به سر است. در اين اتصال، سر سيمها به اندازه 5/2 الي 4 سانتيمتر لخت مي‌شود. محل تلاقي آن با روپوش سيم حدود 5 ميلي متر داشته باشد. زاويه بين دو سر سيم، كمتر از 90 درجه است.

نكته: مورد استفاده اين نوع اتصالي در جعبه تقسيم‌هاست.

ب اتصال طولي: در اين اتصال دو سر سيم به اندازه 5 الي 6 سانتيمتر لخت مي‌شود. دو سر سيمهاي لخت شده از وسط به طور ضربدر، با زاوبه 30 الي 40درجه روي هم قرار مي‌گيرد، دو سر آن با زاويه 90 درجه خم مي‌شود.

پ- اتصال سه راهي (اتصال بدون قطع سيم): از اين اتصال در جايي استفاده مي‌شود كه بخواهند يك سيم را به سيم ديگري كه امتداد دارد اتصال دهند؛ مانند انشعاب سيم خانه از سيم اصلي شبكه. يكي از سيمها به اندازه 4الي 5 سانتيمتر و وسط سيم ديگر به اندازه 3 سانتيمتر به وسيله به وسيله چاقو لخت مي‌شود.

ت-اتصال سيمها با مقاطع نامساوي: سيم نمره كمتر را به اندازه 5 سانتيمتر و سيم نمره بيشتر را به اندازه 3 سانتيمتر لخت مي‌كنند آنها را به طوري عمودي روي هم، در فاصله تقريبي 5 ميلي متر نسبت به روپوشهاي يكديگر قرار مي‌دهند. سيم نازك را به دور سيم ضخيم مي‌پيچند و محكم مي‌كنند.

       ·كابلها

توزيع انرژي الكتريكي، در صنعت به دو صورت انجام مي‌شود: 1- به وسيله سيمهاي هوايي 2- به وسيله كابل اصولا هر نوع هادي كه بتواند جريان الكتريكي را از داخل خود عبور دهد و توسط موادي از محيط اطراف خود عايق شده باشد، به طوري كه ولتاژ روي سطح عايق، نسبت به زمين، برابر صفر و در روي سطح سيم به زمين داراي ولتاژ فازي باشد، كابل ناميده مي‌شود.

نكته: عايق كردن كابل بدين جهت است كه چون كابل در زير زمين نصب است باعث اتصال هادي به زمين نشود و ولتاژ روي عايق آن صفر باشد.

 

انواع عايق كابلها به شرح زير است:

1-     مهمترين آنها كاغذهاي آغشته به روغنهاي مخصوص مواد پلاستيكي و p.v.c و مواد مختلف ديگري هستند.

2-  بعضي از كابلهاي زميني، چون در معرض فشارهاي مكانيكي قرار مي‌گيرند، داراي قسمتهاي محافظ مانند نوارهاي فلزي و براي جلوگيري از نفوذ آب به داخل كابل يك غلاف سربي و براي و براي محافظت اين غلاف، از لايه‌هاي قيرگوني استفاده مي‌شود.

       ·كابل فشار ضعيف:

از كابلهاي فشار ضعيف جريان زيادي عبور نمي‌كند و اغلب هادي آن از جنس مس و عايق آن با توجه به موارد استفاده، از جنس لاستيك p.v.cكه به نام پروتودور معروف است تشكيل شده است. استفاده از كابلهاي پرودوتور داراي مزاياي زياد هستند، از قبيل كابل كشي با شعاع خمش كم، وزن كم و چون مواد مذاب روغني ندارند در موقع تغيير ارتفاع، ايجاد ناراحتي نمي‌كند.

نكته: كابل NNY وNAYY از كابلهاي مورد مصرف در فشار ضعيف هستند كه كاربرد وسيعي دارند.

مقطع نرم سيمها وكابلها بين 5/1 تا 1000 ميلي متر مربع است.

نكته: مهمترين مشخصه كابلها، ولتاژ نرمال است كه بستگي به ضخامت عايق دو سيم دارد و ماكزيمم جرياني است كه مي‌توان از هادي آن عبور داد.

عايق كابل بايد علاوه بر عايق كردن، در مقابل حرارت حاصل از عبور جريان تا مقدار جريان مجاز مقاومت مي‌كند و مقدار حرارت را به نحو مطلوبي به خارج منتقل كند.

       ·انواع كابلها:

1- كابلها از نظر جنس سيمهاي هادي: به دو دسته مسي و آلومينيومي تقسيم مي‌شوند.

2- از نظر نوع سطح مقطع و شكل آن: سطح مقطع‌ها ممكن است به شكل گرد باشد كه آن را با حروف r و يا اگر به صورت مثلثي (سكتوري) شكل باشد با حرف s مشخص مي‌كنند.

3- تك رشته يا چند رشته‌اي بودن هادي: يك رشته يا چند رشته‌اي بودن هاديها را به ترتيب با حروف m,c مشخص مي‌كنند.

نكته: در كابلهاي فشار ضعيف، عايق رشته‌هاي كابل با رنگهاي متفاوت مشخص مي‌شود، ولي در كابلهاي فشار قوي بايد در موقع اتصال دقت شود،‌ چون رنگ تمام رشته‌ها يكسان است.

در مورد كابلهاي فشار ضعيف سيم آبي هميشه به جاي سيم  MP و سيم (زرد و سبز) براي محافظت به كار مي‌رود.

در صورتي كه در كابل فقط يك رشته سيم رنگي وجود داشته باشد آن رشته سيم براي سيم MP انتخاب شود.

در كابلهاي چند رشته‌ فشار ضعيف مخصوصا كابلهاي چهارسيمه، معمولا سطح مقطع سه سيم از كابل مساوي و سطح مقطع رشته چهار كوچكتر است. مقدار كوچكتر بودن اين سيم معمولا يك نمره از ساير سيمها است. ولي در بعضي از اندازه‌هاي كابل تا چند نمره نيز از ساير سيمها كوچكتر است.

مثال: روي كابلي اعداد و حروف زير مشاهده مي‌شود مفهوم هر يك را توضيح دهيد.

KV   1/6/0 rm 16+25 ×3 NNY

يعني كابل زميني نرم شده سه سيم به سطح مقطع 25 ميلي متر مربع و سيم چهارم (MP) به سطح مقطع 16 ميلي متر مربع است. مقطع سيمها گرد و چند رشته‌اي و براي ولتاژ 6/0 كيلوولت بين سيم فاز و زمين و يك كيلو ولت بين دو فاز است.

   ·بريدن و لخت كردن كابل: براي بريدن كابلها از قيچي مخصوص كابل بري استفاده مي‌شود. در صورت موجود نبودن قيچي، مي‌توان براي بريدن كابل، از اره نيز استفاده كرد.

       ·اتصال كابل به مدار:

براي اتصال كابل به مدار از كابل شو يا كفش كابل استفاده مي‌شود. كابل شوها ممكن است پرسي يا قابل لحيم كاري باشند. از نظر شكل ظاهري، كابل شوها شبيه فيشها و ترمينالها هستند.

نكته: غالبا براي به دست آوردن اتصال خوب، كابل شوها را به كابل لحيم مي‌كنند.

       ·كاربرد انواع لوله در برق

1- لوله فولادي: كاربرد اين لوله بيشتر در محلهايي است كه استحكام مكانيكي زياد مورد نظر باشد. بنابراين اغلب در بيمارستان‌ها، هتلها، كارخانه‌ها، كارگاهها، نقاط مرطوب و از لوله‌هاي فولادي استفاده مي‌شود.

2-لوله خرطومي: لوله خرطومي پلاستيكي از پلاستيك ساخته شده است و معمولا براي لوله كشي زير كار و در نقاط خشك مورد استفاده قرار مي‌گيرد. براي خم كاري اين لوله‌ها، نيازي به دستگاه خم كن نيست. به علت كاربرد وسيع آن، در حال حاضر، در قسمت روشنايي اماكن مسكوني از اين لوله استفاده مي‌شود.

3-لوله خرطومي فلزي: اين لوله از جنس فلز است و بيشتر در محلهايي استفاده مي‌شود كه امكان ضربه وجود داشته باشد. مانند سيمهاي ارتباطي الكتروموتورها به تابلوهاي فرمان.

4-لوله پوليكا (p.v.c) :در حال حاضر به علت فراواني لوله‌هاي پوليكا و ارزاني وسادگي كار با آن غالبا منازل مسكوني، به جاي استفاده از لوله فولادي، از اين لوله استفاده مي‌كنند. جنس اين لوله از ماده (p.v.c) است. خمش لوله‌هايپوليكا، به وسيله فنر مخصوص و حرارت انجام مي‌شود. براي محلهايي كه بايد به صورت روكار اجرا شود لوله‌ها داراي انواع اتصالات از قبيل بوش، زانويي و سه راه نيز هست.


فصل پنجم (مدارهاي روشنايي)

       ·پريزها

پريزها به دو دسته توكار و روكار تقسيم مي‌شوند. هر يك از اين دو دسته، متناسب با نوع كار،‌ به دو صورت ساخته مي‌شوند.

الف: پريز ساده     ب:‌ پريز با اتصال زمين   

همچنين كليه پريزهاي برق مي‌توانند به صورتهاي سه فاز و تكفاز وجود داشته باشند.

1-پريز ساده:هر پريز ساده داراي دو كنتاكت فنري است كه محل ارتباط با پريز دو شاخه است.

نكته: براي نصب پريز توكار قبلا يك قوطي كليد كه معمولا از جنس لاستيك است در داخل ديوار قرار مي‌دهند و سپس توسط پيچ مخصوص، پريز را در داخل قوطي محكم مي‌كنند.

اين نوع لوازم توكار، داراي دو حسن عمده است: اولا از نظر زيبايي بهتر است و ثانيا هيچگونه برجستگي بر روي ديوار ايجاد نمي‌‌كند.

نكته 2: پريز روكار، به عنوان پريز سيار نيز كاربرد وسيعي دارد. اين نوع پريز درجايي كه به كار مي‌رود كه نياز به پريز متحرك باشد. معمولا اين پريز به همراه يك دو شاخه و سيم سيار به كار مي‌رود (عموما براي بالا بردن ايمني سيم سيار را از كابل انتخاب مي‌كنند)

2-پريز با اتصال زمين: براي حفاظت اشخاص در مقابل برق گرفتگي از سيم استفاده مي‌كنند. براي آن كه بتوانند سيم زمين را توسط پريز به بدنه دستگاه مورد نظر ارتباط دهند، پريز با اتصال زمين به كار مي‌برند. اين پريزها به صورت روكار و توكار ساخته مي‌شوند.

3-پريز تلفن، تلويزيون و راديو: براي تلفن و تلويزيون و راديو پريزهاي مخصوصي ساخته شده است كه علايم مربوط به دستگاه روي پريز ترسيم يا نوشته شده است.

4-دو شاخه‌ها: براي اتصال دستگاههاي الكتريكي از وسيله‌اي به نام دوشاخه استفاده مي‌كنند. دو شاخه‌هايي وجود دارد كه داراي زايده فلزي اضافي است كه وظيفه آن اين است كه سيم زمين را به دستگاه موردنظر ارتباط دهد.

نكته: بهترين دوشاخه، از نظر هدايت جريان الكتريكي، دو شاخه‌اي است كه ميله‌هاي آن داراي شكاف باشد.

       ·كليدها

متناسب با نوع كاري كه كليد در مدار انجام مي‌دهد، كليدها داراي انواع بيشماري هستند.

1- كليد يك پل: اين كليد داراي يك پل، يا يك دگمه براي قطع و وصل يك مسير عبور جريان است. دگمه ممكن است به صورت فشاري، بالا و پايين يا دوار باشد. محفظه و قسمتهاي مختلف اين كليد از جنس پلاستيك يا كائوچو است.

شرح مدار يك پل:سيم فاز به يكي از كنتاكهاي كليد يك پل و سيم نول به كنتاكت بدنه‌، سرپيچ، سيم برگشت سرپيچ، به كنتاكت ديگر كليد يك پل، وصل مي‌شود. بنابراين با وصل كليد،‌ سيم فاز نيز به سرپيچ داده مي‌شود و لامپ مورد نظر روشن مي‌شود.

هنگام طراحي تاسيسات الكتريكي بر روي نقشه ساختماني، از شماي فني استفاده مي‌شود. توسط اين شما، تعداد سيمهاي بين كليدها و پريزها و جعبه تقسيمها و موقفيت هر يك، روي نقشه ساختماني مشخص مي‌شود. شماي حقيقي، هنگام اجراي سيم كشي كاربرد دارد.

2-كليد دوپل: كليد دو پل مانند دو كليد يك پل است كه با هر پل آن، به صورت مستقل، مي‌توان يك سري لامپهاي روشنايي را روشن و خاموش كرد.

اين كليد داراي يك كنتاكت مشترك است كه سيم فاز به آن متصل مي‌شود و برگشت هر يك از سري لامپها به دو كنتاكت ديگر كليد وصل مي‌شود.

3-كليد تبديل: اين كليد داراي سه كنتاكت يا سه پيچ و در بعضي از كليدها داراي چهار كنتاكت است كه دو تاي آن به وسيله يك اتصال داخلي به يكديگر متصل هستند كه آن را كنتاكت مشترك مي‌نامند.

شكل ظاهري كليد تبديل و كليد يك پل هيچ فرقي با هم ندارند و اصولا قابل تشخيص نيستند. مگر آن كه باز شوند. در كليد تبديل، سيم فاز، فقط به يكي از دو كنتاكت غير مشترك، اتصال پيدا مي‌كند.

نكته: موارد استفاده از اين كليد در راهروها و راه پله‌ها و اتاقهاي دو در و همراه با كليد يك پل، در اتاق خواب است.

سه نوع اتصال براي كليد تبديل وجود دارد:

1- اتصال استاندارد: در اتصال استاندارد، سيم فاز وارد اتصال مشترك يكي از كليدهاي تبديل مي‌شود و سيم نول به طرف لامپ مي‌رود. و برگشت لامپ، به كنتاكت مشترك كليد تبديل بعدي، متصل مي‌شود. دو كنتاكت غير مشترك هر كدام از كليدها، توسط دو سيم به هم اتصال پيدا مي‌كنند.

نكته: علامت     در لامپ E محل اتصال سيم زمين است كه كاربرد آن در سرپيچهاي باراني است.

معمولا در تاسيسات روشنايي اماكن مسكوني يا تجاري، نيازي به اتصال سيم زمين به مصارف روشنايي نيست و فقط اتصال اين سيم در پريزهاي آشپزخانه الزامي است.

2-اتصال صرفه‌اي: در اتصال حرفه‌اي چون سيم فاز به دو كنتاكت غير مشترك هر دو كليد بايد وصل شود با بودن سيم فاز در دو طرف،‌ اين كار به سادگي انجام مي‌شود و در مقدار سيمهاي عبوري صرفه جويي مي‌شود.

3-اتصال بازاري: در اتصال بازاري، سيمهاي فاز و نول بر كنتاكتهاي غير مشترك هر دو كليد اتصال داده مي‌شود و سپس كنتاكهاي مشترك كليد تبديل توسط سرپيچ به يكديگر متصل مي‌شود.

نكته:‌ اين اتصال، از نظر حفاظت غير فني است وي اشخاص برق كار براي صرفه جويي در مقدار سيم از اين اتصال استفاده مي‌كنند. علت خطرناك بودن اين اتصال آن است كه سيمهاي فاز و نول در هر دو كليد آورده مي‌شود كه غير اصولي است.

       ·شستي:

براي قطع يا وصل مدارهايي كه بايد به صورت لحظه‌اي كار كنند از وسيله‌اي به نام شستي استفاده مي‌شود. از شستي در مدارهاي خبر مانند زنگ اخبار و در بازكن و يا مدار اتوماتيك راه پله استفاده مي‌شود.

       ·رله:

هرگاه از سيم پيچي كه داراي هسته آهني است جريان الكتريكي عبور كند، هسته سيم پيچي آهن ربا مي‌شود. از اين خاصيت براي قطع و وصل مدارها استفاده مي‌شود. عنصري كه اين عمل را انجام مي‌دهد رله ناميده مي‌شود.

نكته: رله‌اي كه براي روشنايي راه پله‌ مي‌توان استفاده كرد، از نوع رله زماني است كه در دو نوع الكترومكانيكي يا الكترونيكي است.

1- رله الكترومكانيكي:

2- رله الكترونيكي: در تايمرهاي الكترونيكي زمان تنظيمي بر اساس تغيير مقاومت الكتريكي و شارژ و دشارژ خازنها انجام مي‌شود. در اين نوع تايمر ذكر شده دگمه‌هايي وجود دارد كه سه حالت خاموش، روشن زماني و روشن دايم به وسيله آن انتخاب مي‌شود. بر حسب ارتفاع ساختمان رله داري زمانهاي مختلفي است كه با تنظيم پيچ اين كار عملي است.

       ·ديمر:

ديمر وسيله‌اي است كه مي‌توان توسط آن ميزان نور لامپ را تغيير داد. ديمر به صورت سري با لامپ قرار مي‌گيرد. ديمر از يك جزء الكترونيكي به نام تراياك و رئوستا تشكيل شده است. توسط رئوستا به صورت دوراني يا كشويي مقدار مقاومت تغيير مي‌كند و نور لامپ كنترل مي‌شود. در داخل ديمر يك فيوز تعبيه شده است كه حفاظت مدار الكترونيكي ديمر را به عهده دارد.

       ·فتوسل:

فتوسل وسيله‌اي است كه نسبت به نور حساس است و از خود ولتاژي توليد مي‌كند. طرز كار فتوسل، به اين ترتيب است كه با تاريك شدن هوا جريان مدار زياد مي‌شود و رله به كار مي‌افتد و فاز را به لامپها مي‌رساند. با افزايش نور جريان كاهش مي‌يابد و مدار قطع مي‌شود.


       ·روشنايي اضطراري:

با قطع شدن برق شهر بوسيله يك رله مغناطيسي، برق باتري (روشنايي اضطراري) به مدار روشنايي وصل مي‌شود و روشنايي اضطراري مورد استفاده قرار مي‌گيرد. ترتيب روشن بودن لامپ سبز و قرمز، نشان دهنده وجود برق شهر و قطع شدن برق و استفاده از لامپهاي اضطراري است. البته  در كارخانجات و بيمارستانها براي تامين برق كلي از ديزل ژنراتور استفاده مي‌كنند كه به صورت اتوماتيك و يا نيمه اتوماتيك روشن مي‌شود و تغذيه محل را به عهده مي‌گيرد.


فصل ششم (مدارهاي مكالمه و خبر)

       ·مدار خبر:

مدارهايي كه توسط آن مي‌توان فرد يا گروهي را مورد خطاب قرار داد، مدار خبر مي‌گويند.

       ·زنگ اخبار:

زنگ اخبارها با توجه به ولتاژ تغذيه به سه دسته تقسيم مي‌شوند:

1-زنگ اخبار AC : اين زنگ اخبار از يك بوبين با هسته آهني و يك ورقه نازك قابل ارتعاش تشكيل شده است. با اعمال ولتاژ AC، ورقه نازك شروع به ارتعاش مي‌كند و با برخورد به هسته، توليد صدا مي‌كند. در نوع ديگري زنگ اخبار AC به جاي حركت صفحه مرتعش، خود هسته آهني، حركت مي‌كند و با ضربه به يك سري، تيغه با فركانسهاي متفاوت صوتي شبيه صداي پيانو ايجاد مي‌كند.

2-زنگ اخبار DC : اين نوع زنگ فقط با ولتاژ DC كار مي‌كند. كاربرد اين زنگ‌ها در داخل اتوبوسها و اتومبيلها است.

3- زنگ اخبار DC , AC: اين زنگ با ولتاژهاي AC,DC  كار مي‌كند.

       ·مدار مكالمه:

اين مدارها در اصطلاح عمومي به نام FF معروف است. هر سيستم مكالمه از قسمتهاي: منبع تغذيه، مدار خبر(زنگ اخبار)، مدار در بازكن و مدار مكالمه تشكيل شده است.

1- منبع تغذيه:

چون مدار زنگ اخبار و دربازكن به ولتاژ AC و مدار مكالمه به ولتاژDC احتياج دارد؛ بنابراين، منبع تغذيه بايد بتواند ولتاژهاي DC,AC را ارائه دهد. منبع تغذيه از يك ترانسفورماتور (مبدل) كاهنده و مدار يكسوساز، تشكيل شده است. ترانسفورماتور مذكور ولتاژ 220 ولت برق شهر را به ولتاژهاي 6و12 ولت تبديل مي‌كند و سپس ولتاژ 6 ولت AC توسط يكسو كننده و صافي به ولتاژ 6 ولت DC تبديل مي‌شود. اين ولتاژ جهت تغديه مدار مكالمه به كار مي‌رود. ولتاژ 12 ولت AC براي تغذيه دربازكن و زنگ اخبار مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

2- مدار خبر: مدار خبر از يك زنگ اخبار AC (بيزر) 12 ولت و يك شستي تشكيل شده است.

3- مدار در بازكن: مدار در بازكن از يك دربازكن 12 ولتي و يك شستي تشكيل مي‌شود. دربازكن را با علامت     نشان مي‌دهند.

4- مدار مكالمه: در مدار مكالمه يك گوشي، يك بلندگو و دو ميكروفون به كار رفته است كه اين عناصر با ولتاژDC منبع تغذيه كار مي‌كنند. چون عناصر ياد شده با صوت كار مي‌كنند آنها را وسايل الكترواكوستيك نيز مي‌گويند.

ميكروفون (دهني): دستگاهي است كه ارتعاشات مكانيكي صوت را تبديل به ارتعاشات الكتريكي صوت مي‌كند. ميكروفون داراي انواع متعدد است كه عبارتند از:

1- ميكروفن زغالي                                               2- ميكروفون الكتروديناميكي

3- ميكروفون خازني                                             4- ميكروفون كريستالي

نكته: لازم به ذكر است كه معمولا در نقشه‌ها علامت ميكروفون را به صورت        نمايش مي‌دهند و نوع ميكروفون را در پايين نقشه مي‌نويسند.

گوشي:دستگاهي است كه انرژي الكتريكي صوتي را تبديل به انرژي مكانيكي صوت مي‌كند بلندگو يا گوشي ناميده مي‌شود. گوشيها داراي انواع متعددي هستند كه مهمترين آنها عبارتند از: گوشي الكترو مغناطيسي و گوشي كريستالي.

نكته: علامت فني گوشي در نقشه‌ها به صورت      است.


فصل هفتم: (منابع نور و روشنايي)

       ·نور

در مورد تشعشع دو نظريه وجود دارد:

الف: نظريه ذره‌اي بودن نور: بنابراين نظريه نور از ذرات ريزي به نام فوتون تشكيل شده است كه منبع نور، در خط تقسيم از خود پرتاب مي‌كند.

ب: نظريه الكترومغناطيسي نور: بنابراين نظريه، امواج نوراني همانند امواج الكترومغناطيسي با سرعت 000/300 كيلومتر در ثانيه از منبع نور منتشر مي‌شود.

       ·تجزيه نور:

هرگاه دسته‌اي از امواج نوراني، از يك منشور شيشه‌اي عبور كند، به نوار پهني كه شبيه به قسمتي از يك رنگين كمان است تجزيه خواهد شد. هر يك از رنگهاي اين نوار، داراي طول موج معيني است امواج با طول موج 400 تا 800 نانومتر براي چشم انسان قابل رويت هستند. طول موجهايي كه در اين محدوده قرار دارند هر كدام داراي رنگي مشخص هستند. رنگ قرمز، داراي طول موج 700 نانومتر است.

       ·كميتهاي اصلي نور و روشنايي

الف: جريان نوري: جريان نور، مقدار كل انرژي است كه به صورت تشعشع مرئي، از منبع نور خارج مي‌شود و واحد آن لومن است.

ب: شدت روشنايي: شدت روشنايي عبارت است از نسبت مقدار جريان نوري كه به طور عمودي بر سطح مورد نظر مي‌تابد. واحد شدت روشنايي لوكس است.

شدت روشنايي، در يك روز گرم تابستان، حدود صد هزار لوكس و در يك شب مهتابي تقريبا 2/0 لوكس است. مقدار لوكس با لوكس متر اندازه‌گيري مي‌كنند.

ج: شدت نور: شدت نور يك منبع نوراني، عبارت است از تراكم جريان نوري در فضا و واحد آن، شمع يا كاندلا است.

نكته: جريان نور منبعي كه شدت آن، در تمام جهات معادل يك شمع باشد، مساوي 57/12 لومن خواهد بود.

       ·منابع نور و روشنايي

1- ساده‌ترين منبع نور استفاده از لامپهاي رشته‌اي است. اين نوع لامپها بر اساس عبور جريان الكتريكي و ايجاد حرارت زياد و ملتهب شدن آن كار مي‌كنند.

2- راه ديگر براي توليد نور، ايجاد تخليه الكتريكي در يك گاز است. طيف نور ايجاد شده، تابع نوع گاز، فشار و درجه حرارت است. لامپهاي فلورسنت، سديم، بخار جيوه از اين نوع لامپها است.

الف: لامپ با رشته تنگستن: اين لامپ از يك رشته تنگستن تشكيل شده است كه در يك حباب شيشه‌اي قرار دارد. معمولا رشته فلزي از نوع تنگستن يا ولفرام با درجه ذوب C3400 است. چنانچه درون حباب خلا باشد، هر چه درجه حرارت رشته لامپ بيشتر شود، جريان نوري زياد و عمر لامپ كاهش مي‌يابد.عمر لامپ،‌ به وسيله ميزان تبخير سطي رشته تنگستن تعيين مي‌شود. براي كاهش تبخير سطحي، حباب شيشه‌اي را از يك گاز بي اثر پر مي‌كنند. در حال حاضر لامپهاي تنگستن از مخلوط گاز ازت و آرگون پر مي‌شوند.

رشته لامپ: معمولا رشته لامپ را به شكل مارپيچ در مي‌آورندو سيمهاي حاصله را مجددا مارپيچ مي‌كنند. در اين حالت اثر حرارت حلقه‌ها بر يكديگر، باعث افزايش درجه حرارت و جريان نوري لامپ مي‌شود و تبخير سطحي كاهش مي‌يابد.

فيلامان لامپها را به سبب مزاياي فلز تنگستن كه ذيلا شرح داده مي‌شود، معمولا از اين فلز مي‌سازند:

1- براي تبخير سطحي، فشار خيلي كمي لازم است.

2- درجه ذوب بالا (حدود 3400) اجازه مي‌دهد كه درجه حرارت رشته را بالا برد و در نتيجه بهره نوري لامپ را افزايش دهد.

3-قدرت كشش فلز تنگستن زياد است.

4-در اثر افزايش درجه حرارت مقاومت آن زياد مي‌شود به طوري كه در درجه حرارت حدود 2100 تا 2700 درجه سانتيگراد مقاومت آن 16-12 برابر، حالت سرد مي‌شود.

حباب لامپ: حباب لامپ با توجه به قدرت لامپ، توان الكتريكي و ولتاژ آن، نوع گاز داخل لامپ و كاربرد آن، به اندازه‌هاي مختلف و شكلهاي متنوع ساخته مي‌شود.

اثر تغييرات ولتاژ بر كار لامپ: هر چه فشار الكتريكي لامپ زيادتر شود، جريان بيشتري مي‌گذرد و توان نوري آن افزايش مي‌يابد، ولي اين جريان زياد، باعث كوتاه شدن عمر لامپ نيز مي‌شود.

نكته: اگر ولتاژ لامپ به اندازه‌ 5% افزايش يابد ضريب بهره نوري آن نيز حدود 20% افزايش خواهد يافت؛ اما عمر لامپ تقريبا نصف مي‌شود.

اثر زمان كاركرد بر بهره نوري لامپ: در موقعي لامپ روشن است، تبخير سطحي، در رشته تنگستن انجام مي‌شود. در نتيجه اين تبخير، سطح داخلي لامپ كدر مي‌شود و از توان نوري لامپ مي‌كاهد و بهره نوري آن كاهش مي‌يابد.

ب: لامپ فلورسنت: طرز كار اين لامپها مانند لامپهاي تخليه در گاز است. در يك لوله شيشه‌اي كه از داخل به وسيله مواد فلورسانس اندود شده است، پس از تخليه، مقداري جيوه و گاز آرگن با فشار كم قرار مي‌دهند. در دو سر لوله الكترودها قرار دارند. اين لامپها به علت فشار كم بخار جيوه(حدود 01/0 ميلي متر جيوه) از نظر توليد نور مرئي، خيلي ضعيف هستند و بيشتر تشعشعات آنها، در قسمت ماوراي بنفش با طول موج 7/253 نانومتر است.

برخورد اين اشعه با ماده فلورانس داخل لامپ، باعث تحريك آن و در نتيجه نور مرئي توليد مي‌شود. ماده فلورانس كه اشعه ماوراي بنفش را به نور مرعي تبديل مي‌كند كه داراي خواص زير است:

1-  رنگ نور لامپ فلورسنت بستگي به ماده فلورسانس دارد.

2- در برابر حرارت ثابت است و دير فرسوده مي‌شود.

3.      بهره تبديل اشعه ماوراي بنفش به نور مرئي در آنها زياد است.

نكته:لوله لامپ فلورسنت به اشكال استوانه‌اي، دايره‌اي و U شكل ساخته مي‌شود.

لامپهاي فلورسنت معمولي از نوع كاتد گرم هستند كه كاتدها در دو سر لوله نصب مي‌شوند.كاتد از يك صفحه فلز تنگستن آغشته به ماده با قدرت تشعشع الكترون زياد (اكسيد باريم) ساخته مي‌شود كه به وسيله يك فيلامان جداگانه با مقاومت زياد كه در مجاورت آن قرار دارد، گرم مي‌شود. پس از روشن شدن لامپ، فيلامان از مدار خارج مي‌شود. لامپهاي (TL) معمولي از اين نوع هستند كه معمولا با استارتر روشن مي‌شوند.

نكته: در داخل حباب لامپ، از گاز آرگن، به عنوان گاز كمكي، با فشار 1تا 3 ميلي متر جيوه استفاده مي‌شود. براي ايجاد امواج الكترومغناطيس نيز از بخار جيوه كه فشار كار آن در درجه حرارت 40 درجه سانتيگراد حدود008/0 تا 01/0 ميلي متر جيوه است استفاده مي‌شود.

نكته:رنگ نور لامپ بستگي به تركيبات شيميايي ماده فلورسانس دارد كه با آن سطح داخلي حباب لامپ اندود شده است. مثلا براي رنگ سبز از سيليكات روي و براي رنگ قرمز از برات كادميوم و براي رنگ صورتي از سيليكات كلسيم استفاده مي‌شود.

در لامپهاي با الكترود گرم عمر لامپ بستگي به: 

1- به سرعت تشعشعات الكترون از سطح كاتد.       2- فركانس برق                3- خاموش و روشن كردن مكرر                      4- سلف (چوك)و استارتر                              5- ولتاژ

نكته: عمر لامپ فلورسنت در اثر تكاملي از 2000به 3000 و 5000ساعت افزايش يافته است. حتي در حال حاضر لامپهايي با عمر7500 ساعت با قدرتهاي 40-65-80 و 125 وات ساخته مي‌شود.

نكته:قوس جيوه در لامپ فلورسنت توليد امواج الكترومغناطيس مي‌كند، كه اين امواج بر روي گيرنده‌هاي مجاور اثر مي‌گذارد. مخصوصا بر روي موج FM موثر است، اما بر روي موج AM و تلويزيوني كمتر تاثير دارد. براي رفع اين عيب و برطرف كردن پارازيت، استارتر مجهز به يك خازن، به ظرفيت حدود006/0 ميكروفاراد است.

انواع لامپهاي فلورسنت: انواع لامپهاي فلورسنت به ترتيب زير معرفي مي‌شوند:

الف:‌ از نظر شكل:  1-لوله راست       2-لوله گرد        3-U شكل

 

ب: از نظر نوع رنگ و جريان نور:

1-سفيد، با بهره و نور زياد W

1-    سفيد سرد با بهره نور زياد CW

2-    سفيد گرم WW

3-    سفيد گرم دولوكس WWX

4-    سفيد گرم سرد دولوكس CWX

5-    رنگ روز Day

6-    سفيد طبيعي NW

       ·انواع چراغ‌ها:

1-چراغ مدل C : بدنه و شبكه چراغ از ورق فلزي ساخته شده است و مناسب جهت نصب در ادارات با نور غير مستقيم و زاويه نوري بسته در دو مدل روكار و توكار ساخته مي‌شود.عرض چراغ براي هر يك لامپ 10 سانت و نوع توكار آن مناسب نصب در سقف كاذب دمپا است.

2-چراغ مدل B: لوور دار و روكار: اين چراغ مناسب سقفهاي بلند با زاويه نوري بسته و نصب و سرويس ساده و راحت در مدل روكار و توكار طبق استاندارد مهندسي روشنايي اروپا طراحي شده است. مدل نصب توكار در دو اندازه براي سقفهاي اكوستيك 60 يا 120 سانتيمتر و براي سقفهاي پانل گچي 5/62 يا 125 سانتيمتر است.

3- چراغ مدل B لوور دار توكار: اين چراغ براي سقفهاي دو پوشش به صورت توكار با اهرمهاي نگهدارنده از پشت طبق استاندارد مهندسي روشنايي اروپا طراحي شده است.

4-چراغ مدل A لوور دار: اين چراغ متناسب سقفهاي معمولي با زاويه نوري 40 درجه و نصب سرويس ساده و راحت در دو مدل روكار براي دفاتر  ادارات و مدل توكار براي سقفهاي اكوستيك يا دمپا طراحي شده است.

5-چراغ مدل رفلكتوري: اين چراغ از ورق فلزي ساخته شده و مناسب براي نصب در اماكن صنعتي به صورت آويز يا سقف كوب است. لامپهاي چراغ در داخل رفلكتور محفوظ با زاويه نوري 60 درجه است كه براي اطراف نور مزاحم ايجاد نكند.


فصل هشتم

نقشه كشي تاسيسات الكتريكي ساخمان

به طور كلي براي طراحي و نقشه كشي تاسيسات الكتريكي بايد نكات زير را در نظر گرفت:

1-  در طرح سيم كشي بايد احتمال افزايش مصرف كننده‌ها را در نظر گرفت، بنابراين مقاطع سيمها را بايد طوري انتخاب كرد كه تحمل جريان اضافي را داشته باشند.

2-  در سيم كشي ساختمان نبايد براي كليه مصارف، فقط يك مسير در نظر گرفت؛ زيرا امروزه مصرف كننده‌هايي از قبيل ماشين لباسشويي و اجاق برقي كه در منازل به كار مي‌رود داراي آمپراژ زيادي است و يك خط نمي‌تواند جريان كل را تحمل كند. راه صحيح اين است كه  براي مصارف پروات، خط جداگانه‌اي از تابلوي برق تا محل مصرف كننده كشيده شود و فيوز مناسبي براي آن پيش بيني شود. از آنجايي كه مصارف پر وات معمولا در آشپزخانه قرار مي‌گيرد بنابراين كليه پريزهاي آشپزخانه داراي خط مستقلي است كه مستقيما از تابلوي تغذيه و يا يك فيوز مناسب طراحي مي‌شود. براي محافظت از برق گرفتگي حتما بايد پريزهاي آشپزخانه، از نوع شوكو باشد و سيم زمين به بدنه كليد پريزها وصل شود.

3-    معمولا براي كولرهاي آبي يا گازي، خط مستقلي با فيوز مناسب طراحي و پيش بيني مي‌شود.

4-    براي مدارهاي خبر و مكالمه نيز خط مستقلي با فيوزي با آمپراژ كم قرار مي‌دهند.

5-  هنگام اجراي نقشه بايد ارتفاع كليدها و انواع پريزها به ترتيب از كف تمام شده 110 سانتيمتر و پريزها 30 تا 35 سانتيمتر باشد. در آشپزخانه بايد پريزها هم ارتفاع كليدها قرار گيرند.

6-    جعبه تقسيم هم به فاصله 30 الي 50 سانتيمتر زير سقف روي ديوار قرار دارد.


فصل يازدهم (آبرساني)

تجهيزات لوله كشي

        ·لوله‌ها:

1-لوله فولادي درزدار (سياه): اين لوله‌ داراي درزي در طول لوله است. از اين لوله در تاسيسات حرارت مركزي و تهويه مطبوع براي آب رفت و برگشت و رفت و برگشت گازوئيل استفاده مي‌شود.

2- لوله فولادي گالوانيزه (سفيد): اين لوله درواقع همان لوله فولادي درزدار(سياه) است كه پس از ساخت براي محافظت در برابر مواد خورنده جداره داخلي و خارجي آن را با  فلز روي روكش كرده‌اند. اين نوع لوله در شاخه‌هاي 6 متري به بازار عرضه مي‌شود. اتصال اين لوله معمولا دنده‌اي است و نبايد از جوش براي اتصال آنها استفاده شود. از اين لوله در سيستم آب سرد و گرم بهداشتي و لوله‌هاي فاضلاب استفاده مي‌شود.

3- لوله فولادي بدون درز(مانسمان):در مقايسه با  لوله‌هاي درزدار، اين نوع لوله داراي ضخامت بيشتر و قطر داخلي كمتر است. از لوله مانسمان بيشتر در لوله كشي گاز و مواردي كه فشار كار زياد است استفاده مي‌شود.

4-لوله‌هاي ديگر:

لوله فولادي: در سيم كشي روكار برق

لوله چدني: براي تاسيسات فاضلاب

لوله چدني:براي آبرساني و خطوط انتقال آب شهري

لوله سيماني: دودكش و فاضلاب

لوله آزبستي (ايرانيت):فاضلاب آغشته به مواد شيميايي

لوله پوليكا (بي . وي.سي): لوله فاضلاب آب باران

لوله مسي: در تاسيسات سيستمهاي سرد كننده- كويلهاي سرمايي و گرمايي

   ·وصاله‌ها (فيتينگها): در لوله كشي‌، براي اتصال لوله‌ها به يكديگر يا براي تغيير دادن لوله يا انشعاب گرفتن يا تبديل قطر لوله از قطعاتي استفاده مي‌شود كه به آنها «وصاله»‌ مي‌گويند. جنس وصاله‌ها بايد از چدن چكش خوار يا فولاد يافولاد گالوانيزه شده باشد.

 متداولترين آنها عبارتند از:

1-بوشن: براي اتصال دو لوله

2-زانو:وسيله‌اي براي تغيير جهت لوله كشي است.

3- سه راهي: وسيله‌اي براي گرفتن انشعاب در لوله كشي مي‌باشد كه ممكن است 90 درجه و 45 درجه باشد.

4- مغزي: براي اتصال وصاله‌ها به همديگر يا اتصال وصاله‌ها به شيرها

5- مهره ماسوره: مهره ماسوره در اتصال سيستم لوله به دستگاهها مانند آبگرمكن و اتصال در طولهاي بلند و همچنين در مدارات بسته لوله كشي استفاده مي‌شود.

6-تبديل:وسيله‌اي براي ايجاد تغيير قطر در لوله‌كشي است كه ممكن است به صورت روپيچ توپيچ، بوش تبديل، زانو تبديل و سه راه تبديل باشد.

7-درپوش:براي بستن انشعابات مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

        ·شيرها: شيرها به سه دسته تقسيم مي‌شوند:

1-شيرهاي مصرف بهداشتي:  كه براي شستشو و نظافت به كار مي‌روند بر دو نوع مي‌باشند:

الف: شيرهاي ساده تك واحدي: كه اغلب براي مصرف آب سرد به تنهايي به كار برده مي‌شوند. داراي انواع مخلف «سرشيلنگي» «سركج» «دنباله كوتاه»‌ و «دنباله بلند»‌ هستند.

ب: شيرهاي مخلوط: كه براي مخلوط كردن آب سرد وگرم و رساندن به دماي قابل قبول به كار مي‌روند. در انواع «توكاسه» براي دستشويي و «ديواري» براي حمام توالت و ظرفشويي مي‌باشد.

2 - شيرهاي بين مسير: كه در بين مسير لوله كشي براي تنظيم كردن مقدار، مقدار فشار يا قطع جريان آب به كار مي‌روند و بر چهار نوع مي‌باشند:

الف: شيرهاي كشويي: براي قطع و وصل جريان به كار مي‌روند،‌ حالت «كاملا باز» يا «كاملا بسته» مورد استفاده قرار گيرند.

ب: شير بشقابي يا گلويي: ساختمان اين شيرها طوري است كه مي‌توانند در حالت «نيمه بسته» مورد استفاده قرار گيرند. بنابراين براي تنظيم مقدار و فشار آب از آنها استفاده مي‌شود.

ج: شير زاويه: ساختمان اين شير مانند شيرهاي بشقابي است با اين تفاوت كه مسير جريان آب را به اندازه 90 تغيير مي‌دهد. شير زير دستشويي و شير رادياتور از اين نوع هستند.

د: شير يكطرفه يا شير خودكار: براي جلوگيري از برگشت آب در يك مسير به كار مي‌رود. از جمله براي جلوگيري از برگشت آب، ورود آب شهر به ساختمان و در ورود آب به آبگرمكن از اين شير استفاده مي‌نمايند. اين شير در دو نوع پاندولي و فنري ساخته مي‌شود.

3-شير اطمينان: براي كنترل فشار و درجه حرارت آب گرم در آبگرمكنها و جلوگيري از خطرات ناشي افزايش فشار آنها از اين شير استفاده مي‌شود كه در موقع بالا رفتن فشار و يا درجه حرارت به طور اتوماتيك باز شده و مقداري ازآب يا بخار را خالي مي‌كند.


        ·روشهاي لوله كشي:

نكته:‌ روشهاي مقررات ملي ساختماني ايران، اتصال لوله به لوله، لوله به فيتينگ يا شير، فيتينگ به فيتينگ يا شير در لوله‌كشي فولادي گالوانيزه تا قطر نامي 100 ميليمتر (4 اينچ) بايد از نوع اتصال دنده‌اي باشد و از قطر نامي 125 ميليمتر (5 اينچ) و بزرگتر از آن بايد از نوع اتصال فلنجي باشد.

روش اتصال فلنجي: فلنج عبارت از دو صفحه فلزي گرد است كه صخامت آن با قطرش بستگي دارد و در مركز اين دو صفحه به اندازه قطر لوله سوراخي ايجاد كرده‌اند كه لوله‌هاي موردنظر در آن قرار گيرد. دور تا دور فلنج سوراخهاي ديگري براي بستن پيچ و مهره ايجاد شده است. هر چه قطر فلنج بزرگتر باشد، تعداد سوراخها بيشتر مي‌شود. براي آب بندي اين اتصال واشري ميان دو صفحه فلنج قرار مي‌دهند. نوع واشر آن بستگي به سيالي دارد كه در داخل لوله حركت مي‌كند.

        ·سيستم آبرساني داخل ساختمان:

انشعاب از لوله اصلي: انشعاب آب قسمتي از لوله كشي آب است كه بين لوله اصلي خيابان (يا كوچه) و كنتور كشيده مي‌شود. براي جلوگيري از يخ زدگي لوله انشعاب، آن را در عمق كافي در زير زمين نصب مي‌نمايند.

اجزاي انشعاب آب:

1- شير انشعاب: در محل انشعاب گيري از لوله اصلي است.

2-شير پياده يا شير قطع و وصل مخروطي: اين شير در فاصله 50 سانتيمتري از ملك نصب مي‌شود و توسط غلاغي كه بر روي آن گذاشته مي‌شود، امكان قطع و وصل براي مامورين سازمان وجود دارد.

3-شير قطع و وصل داخلي: كه در داخل جعبه كنتور و قبل از آن است كه در صورت انجام سرويس و تعميرات در داخل ساختمان از اين قسمت آب سيستم قطع مي‌شود.

4- شير يك طرفه يا شير خودكار: كه بعد از كنتور نصب مي‌وشود براي جلوگيري از برگشت آب داخل ساختمان به لوله اصلي است. برگشت آب ساختمان به داخل شبكه شهري موقعي انجام مي‌گيرد كه فشار در شبكه شهري كم شود.

5-كنتور: وسيله‌اي است كه مقدار آب مصرفي ساختمان را اندازه گيري مي‌كند.

7-لوله: مورد استفاده براي انشعاب گيري از جنس مس است. امروزه، در ايران از لوله‌هاي p.v.c (پي.وي.سي.) و پولي اتيلن استفاده مي‌شود.

  ·شبكه لوله‌كشي داخل ساختمان: شامل دو قسمت عمده1- لوله‌هاي اصلي‌ (افقي) و 2-لوله‌هاي بالا رونده (رايزرها) است. «لوله‌هاي اصلي» در زير سقف زير كشيده مي‌شوند و لوله‌هاي بالارونده از آن منشعب مي‌شوند. اين سيستم تحت فشار لوله اصلي آب رساني شهري است و فشار آب شهر باعث جريان آب در لوله مي‌شود. فشار در لوله اصلي خيابان حدود Psi50(at4/3) است.

علاوه بر لوله‌هاي آب سرد و آب گرم لوله سومي نيز وجود دارد كه لوله «برگشت آب گرم» يا لوله «گردش آب گرم» ناميده مي‌شود. اين لوله معمولا از آخرين مصرف كننده گرفته مي‌شود و در محل ورود آب سرد به منبع آب گرم وصل مي‌شود. كار آن گردش دائمي آب بين مصرف كننده‌ها و منبع آب گرم است. وجود اين لوله باعث مي‌شود كه با باز كردن شير آب گرم با فاصله زماني كمتري به آب دسترسي پيدا شود و از هدر رفتن آب جلوگيري به عمل آيد.

نكته1: در لوله به طرف شير باغباني يك شير قطع و تخليه پيش بيني شده است. در آب و هواي سرد اين شير در زمستان بسته مي‌شود تا از يخ زدگي آب در شير شيلنگي جلوگيري عمل آيد. وقتي اين شير بسته مي‌شود، آب بين آن و شير شيلنگي به طور خودكار تخليه مي‌شود.

نكته2:‌ انبساط آب به وسيله محفظه‌هاي هواي انبساط در بالاي هر شير گرفته مي‌شود. اين محفظه صداي لوله كشي و ارتعاشات را در قطع و وصلهاي ناگهاني به حداقل مي‌رساند.

نكته3-خلاشكن شيري است كه روي لوله نصب مي‌شود كه اگر فشار آب داخل لوله از فشار آتمسفر كمتر شود، از اين شير هوا وارد شده و فشار داخلي را به فشار آتمسفر برسد و از برگشت جريان جلوگيري نمايد.

نكته4: پلانهاي آبرساني مورد استفاده با مقياس 1:100يا 1:50 است.

نكته5: نقشه‌هايي كه دياگرامهاي جريان (فلودياگرام) را نشان مي‌دهند، معمولا بدون مقياس كشيده مي‌شوند.

نكته6:‌ علامت اختصاري DHWS نشان دهنده لوله رفت آب گرم مصرفي است.

علامت اختصاريDHWR نشان دهنده لوله برگشت آب گرم مصرفي است.

علامت اختصاري CW نشان دهنده لوله آب شهر است.

علامت اختصاري UP به مفهوم اين است كه لوله به طرف طبقه بالا مي‌رود.

علامت اختصاري DN به مفهوم لوله‌اي كه به طرف طبقه پايين است.

به عنوان مثالDN1 به معناي آن است كه لوله رايزر مربوط به آب گرم مصرفي است و به طرف بالا داراي قطر  و به طرف پايين داراي قطر     مي‌باشند.

همچنين براي نشان دادن اين رايزر مي‌توان از          استفاده كرد.

 


فصل دوازهم (جمع آوري و دفع فاضلاب)

       ·تعريف فاضلاب

آبهاي آلوده ناشي از فعاليت‌هاي انساني را كه بايد دفع شود يا به عبارتي ديگر آبهاي زائد را فاضلاب مي‌نامند. فاضلاب تركيبي از آب و مواد جامد است. آب موجود در فاضلاب حدود9/99 در صد وزن آن را تشكيل مي‌دهند و فقط 1/0 درصد آن مواد ديگر است.

       ·انواع فاضلاب

فاضلابها بر حسب نوع پيدايش به سه گروه فاضلابهاي خانگي، صنعتي و سطحي تقسيم مي‌شوند.

فاضلاب خانگي : فاضلاب خانگي به دو دسته فاضلاب سنگين و فاضلاب سبك تقسيممي‌شود:1-فاضلاب سنگين: را آبهاي سياه نيز گويند و شامل فاضلاب توالتها است.

2- فاضلاب سبك: را كه شامل فاضلاب دستشوييها،‌ ظرفشوييها، زير دوشيها و امثال اين وسايل هستند آبهاي قهوه‌اي ناميده مي‌شوند.

2-فاضلاب صنعتي: فاضلابهاي صنعتي را به سه رده طبقه بندي مي‌كنند:

       ·1-فاضلابهاي حاصل از فرايندهاي ساخت كالا، 

       · 2-آبهاي مصرف شده به صورت عامل خنك كننده در فرايند صنعتي،

       · 3- فاضلابهاي حاصل از مصارف بهداشتي.

3-فاضلاب سطحي: فاضلابهاي حاصل از بارندگيها و شستشوي معابر عمومي، فاضلابهاي سطحي را تشكيل مي‌دهند.

سيستمهاي جمع آوري فاضلاب: اين سيستمها عبارتند از :

1-سيستم جمع آوري فاضلاب ساختمانها، 2-سيستم جمع آوري فاضلاب شهري.

جمع آوري فاضلابهاي شهري را مي‌توان به دو روش انجام داد:

الف: جمع آوري ناقص : در اين نوع جمع آوري، فاضلابهاي سطحي با كمك شبكه‌اي روبسته يا روباز (جويهاي موجود در معابر) جمع آوري شده و به بيرون شهر منتقل مي‌شود و فاضلابهاي خانگي درون چاه تخليه مي‌شود كه اين روش غير بهداشتي است.

ب: جمع آوري كامل: فاضلابهاي سطحي، خانگي و صنعتي در اين روش توسط مجاري فاضلاب به بيرون شهر منتقل مي‌شود.اين نوع جمع آوري را مي‌توان به دو روش انجام داد:‌

1-روش مجزا: در اين روش فاضلابهاي خانگي و صنعتي به وسيله يك شبكه لوله كشي به خارج شهر و تصفيه خانه منتقل شده و فاضلابهاي سطحي نيز به وسيله شبكه ديگري دفع مي‌شود.

2- روش تركيبي:‌ در روش تركيبي فاضلابهاي خانگي،‌ صنعتي و سطحي توسط يك خط انتقال به محل دفع منتقل مي‌شود.

       ·تاسيسات جمع آوري فاضلاب شهري:

1-مجاري فاضلاب: اين مجاري را از نظر شكل مقطع به صورت دايره‌اي با دو شعاع متفاوت، تخم مرغي و دو پهن مي‌سازند.

مجاري غيره دايره‌اي را معمولا با بتن و با استفاده از سيمان ضد سولفات مي‌سازند و مجاري دايره‌اي (لوله‌ها) را از جنس ‌آزبست سيماني، بتن،‌ پلي اتيلن،‌ پي وي سي، چدني و فولادي انتخاب مي‌كنند.

2-دريچه آدم رو: اين درياچه به منظور بازديد، تعمير و تميز كردن مجاري فاضلاب ساخته مي‌شوند. معمولا اين دريچه‌ها استوانه‌اي شكل هستند و قطر آنها با توجه به محل نصب شدنشان بين 90 تا 120 سانتيمتر است.آدم رو عمقي بيشتر از 3 متر داشته باشند،‌ از درپوشهاي سوراخدار استفاده مي‌شود.

3-محلهاي ورود آب باران: اين محلها به منظور هدايت آبهاي ناشي از نزولات جوي در معابر تعبيه مي‌شود و معمولا بين پياده رو و خيابان ساخته مي‌شود.

نكته:‌ از ديگر تاسيسات جمع آوري فاضلاب شهري مي‌توان به دهانه ريزشي، تله‌هاي چربي‌گير، سرزيرهاي آب باران،‌ مخازن شستشوي مجاري فاضلاب و تلمبه‌ خانه‌هاي فاضلاب اشاره كرد.

       ·روش جمع آوري فاضلاب خانگي:

مي‌توان به استفاده از لوله‌هايي با قطر مناسب، شيب بندي مناسب لوله‌ها و استفاده از وصاله‌هاي (زانو،‌سه راه و .) 45 درجه اشاره كرد.

       ·تجهيزات و وسايل استفاده در جمع آوري فاضلاب:

سيفون:‌ به منظور جلوگيري از ورود گازهاي موجود در مجاري فاضلاب به داخل ساختمان از وسيله‌اي به نام سيفون استفاده مي‌شود

نكته: سيفون توالت را از جنس سفال لعابدار، چدن و يا پي وي سي مي‌سازند. متداولترين سيفونها از نظر شكل ظاهري عبارتند از: سيفون نوع p يا شترگلو،‌سيفون نوع S، سيفون نوع  و سيفون نوع U

نكته: سيفون P يا شترگلو از عملي ترين سيفونها مي‌باشد.

نكته: هر بار كه وسيله بهداشتي تخليه شود، قسمتي از فاضلاب در انتهاي سيفون باقي مي‌ماند،‌ مايع باقيمانده در سيفون را آب بندي مي‌نامند و اندازه آن عبارت است از ارتفاع ستون آبي بين سطح سرريز و عمق گلوي سيفون واقع شده است.

نكته: دو نوع آب بندي را در سيفونها مي‌توان تشخيص داد، يكي از آنها، آب بندي معمولي كه اندازه آنها 5 سانتيمتر است و ديگري سيفون با آب بندي عميق كه اندازه 10 سانتيمتر است. سيفون با آب‌بندي عميق را در شرايط غير معمولي (مثلا، گرماي زياد محيط،‌ افزايش يا كاهش فشار جو) به كار مي‌برند.

آب درون سيفونها به علت: 1-سيفوناژ  2-تبخير   3-كشش لوله‌هاي مويين، ممكن است تخليه شود كه در نتيجه آب بندي سيفون از بين رفته و سيفون كارايي خود را از دست مي‌دهد.

سيفوناز: آب درون سيفون بر اثر وارد آمدن فشار هوا از سمت وسيله بهداشتي، در سيستم فاضلاب تخليه مي‌شود.

نكته: نصب لوله‌هاي هواكش (تهويه) احتمال از بين رفتن آب بندي سيفون را كاهش مي‌دهد.

2-تبخير: تبخير كامل آب درون سيفون موقعي اتفاق مي‌افتد كه مدت زمان طولاني از وسيله بهداشتي استفاده نشود.

3-كشش لوله‌هاي مويين: پارچه آب داخل سيفون را به طرف بالا مي‌كشد و آن را در لوله تخليه سيفون مي‌ريزد كه در نتيجه آب بندي سيفون به سرعت از بين مي‌رود.

       ·لوله‌ها:

1-لوله چدني: بر دو نوع است:‌

1-لوله‌هاي چدني كه يك سر آنها داراي توپي است

2- لوله‌هاي چدني كه دو سر آنها ساده و صاف است، در بازار كار اين نوع لوله‌ها به كلاچ معروفند.

نكته: براي مقاوم كردن لوله‌هاي چدني در مقابل زنگ زدگي، آنها را قير اندود مي‌كنند.

2-لوله‌هاي پي وي سي(P.V.C):

اين لوله‌ها در انواع مختلف توليد مي‌شوند كه در برابر فشارهاي 4 تا 16 آتمسفر مقاومند.

معمولا در لوله‌كشي فاضلاب ساختمانهاي كوچك از نوع فشار ضعيف آنها استفاده مي‌شود.

از مزاياي اين لوله‌ها مي‌توان به:

1-    سبكي وزن 

2-مقاومت در برابر مواد شيميايي و خوردگي

3-مقاومت الكتريكي

4-راحتي نصب آنها اشاره كرد.

اين لوله‌ها در طولهاي 6 متري توليد مي‌شوند. در بازار كار،‌ لوله‌هاي پي وي سي را پوليكا نيز گويند.ٍ

3- لوله‌هاي سيماي آزبستي: اين لوله‌ها از ملات سيمان و پنبه نسوز ساخته مي‌شوند. معمولا از اين لوله‌ها براي جمع‌آوري فاضلاب ساختمانهاي بزرگ و شهركها استفاده مي‌شود.

امتيازات مهم: 1-سبكي وزن 2-مقاومت در برابر خوردگي   

لوله‌هاي سيمان آزبستي مورد استفاده در لوله كشي فاضلاب از قطر 150 الي 1000 ميليمتر توليد مي‌شود. مقاومت لوله‌ها در برابر بار خارجي براي هر شاخه لوله به طول 5 متر معادل 18 تن است.

4- لوله‌هاي فولادي گالوانيزه: اين لوله‌ها را براي مقاومت در مقابل زنگزدگي با آلياژي از فلز روي پوشش مي‌دهند. معمولا اين لوله‌ها را در طولهاي 6 متري توليد مي‌كنند.

اتصالات (وصاله‌ها): انواع اتصالات با توجه به جنس لوله‌ها عبارتند از:

 1-چدني (يك سر توپي و دو سر ساده)  2-پي وي سي  3-سيمان آزبسي   4- گالوانيزه (دنده‌اي).

روش اجراي لوله كشي فاضلاب:

اتصال لوله‌هاي چدني يك سر توپي: به وسيله قلم كنف كوب، كنفها را كوبيده تا سطح كنف از لبه توپي 5/2 سانتيمتر پايينتر باشد. لوله‌هاي چدني فاضلاب را به وسيله ريختن و كوبيدن سرب در داخل توپي به هم متصل مي‌كنند .

2- اتصال لوله‌هاي چدني بابست(دو سر ساده):

در اتصال اين لوله‌ها از واشر لاستيكي و طوقه فولادي ضد رنگ استفاده مي‌شود كه مجموعه واشر و طوقه را بست مي‌نامند.

3-اتصال لوله‌هاي پي وي سي:‌ براي اتصال اين لوله‌ها از چسب مخصوص (چسب PVC) استفاده مي‌شود.

نكته: دقت نماييد كه سرگشاد لوله يا اتصال در جهت جريان فاضلاب قرار بگيرد.

آزمايش لوله كشي فاضلاب: پس از اجراي لوله كشي بايد مدار لوله كشي را به منظور اطمينان از عدم وجود نشتي آزمايش كنيم. اين آزمايش را مي‌توان با 1-آب 2-هواي فشرده 3-دود انجام داد كه متداولترين روش استفاده از آب است.

       ·نكات مهم در اجراي لوله كشي فاضلاب:

1-لوله‌هاي افقي فاضلاب بايد با شيب مناسب و يكنواخت نصب شوند. مقدار شيب لوله كشي فاضلاب با توجه به نوع فاضلاب و طول مسير بين 5/0 تا 4 درصد است. مناسب‌ترين شيب در لوله كشي فاضلاب ساختمانها 2 درصد است.

2- حتي الامكان از اتصالات 45 درجه استفاده شود.

3- قبل از اتصال لوله قائم فاضلاب به لوله افقي، دريچه بازديد نصب شود،‌ همچنين در انتهاي لوله‌هاي افقي نيز نصب آن ضروريست.

4-در صورت عبور لوله‌ها از زير ساختمان بايد آنها را با حداقل 15 سانتيمتر بتون ساده پوشش داد و در صورتي كه لوله‌ها در فاصله يك متري از فوندانسيون و ديوارها قرار دارند، بايد تا سطح زير فونداسيون آنها را با بتون پوشاند.

نقشه خواني و لوله كشي فاضلاب:

نكته: پلانهاي لوله كشي را معمولا با مقياس يا  ترسيم مي‌كنند.

نكته: در پلان لوله كشي فاضلاب طبقه اول، به دريچه بازديد (c.o.) مشخص مي‌كنند.

       ·روش دفع فاضلاب خانگي

فاضلاب جمع آوري شده ساختمان را مي‌توان به دو روش دفع كرد:

1-تخليه در شبكه فاضلاب شهري، 2- تخليه در چاه

تخليه فاضلاب به درون چاه:

چاه فاضلاب از نوع خشك است و از ميله و انباره تشكيل شده است.

1-ميله: قطر ميله چاه حدود 90 سانتيمتر است

2-انباره: حجم انباره چاه ساختمانهاي مسكوني را به ازاي هر نفر 5 متر مكعب در نظر مي‌گيرند. البته حجم انباره بستگي به ميزان جذب آب توسط زمين است.

3-طوقه چاه: از قسمتهاي ديگر چاه، طوقه آن است كه همان آجرچيني دهانه چاه است و به صورت مخطروطي ساخته مي‌شود. براي هدايت مستقيم آب به داخل چاه و جلوگيري از پاشيدن آب به بدنه چاه،‌ بر روي دهانه چاه گلدان بزرگي نصب مي‌كنند كه ته آن را قبلا برداشته‌اند.

نكته: به منظور تخليه گازهاي موجود درون چاه، نصب لوله تهويه (هواكش) ضروري است.

نكته:‌ معمولا در ساختمانهاي مسكوني دو نوع چاه كنده مي‌شود، يكي براي تخليه فاضلاب آشپزخانه و ديگري براي تخليه فاضلاب توالت، حمام و دستشويي.

روش دفع فاضلاب شهري:

فاضلاب شهري پس از تصفيه شدن به دو قسمت مساوي تقسيم مي‌شود:1-پسآب  2-لجن

1-دفع پسآب: روشهاي دفع پسآب عبارتند از:

الف:‌ رقيق كردن:‌ در صورت وجود آبهاي سطحي (رودخانه و دريا) در نزديكي محل تصفيه‌خانه، پسآب در آن تخليه مي‌كنند.

ب: آبياري:‌ پسآب خروجي از تصفيه را مي‌توان براي آبياري مزارع، جنگهاي مصنوعي و پاركها استفاده كرد.

ج: دفع در زير زمين:

پسآب را مي توان درون چاههاي كم عمق تخليه و يا به داخل چاههاي عميق تزريق كرد.

د: استفاده در صنايع: يكي از مصارف عمده آب در صنايع، به عنوان خنك كننده است. بعضي از صنايع كه مي‌توانند آبهاي بازيافتي را مورد استفاده قرار دهند،‌ عبارتند از: صنايع نفت و پتروشيمي، صنايع فولاد و كارخانه‌هاي كاغذي.

2- دفع لجن:لجن حاصل از تصفيه بيولوژيكي و شيميايي و شيميايي فاضلاب، قهوه‌اي، دانه‌اي شكل و فاقد بوي نا مطبوع است كه آن را لجن هضم شده گويند. از آن به عنوان كود در كشاورزي استفاده مي‌شود و يا مي‌توان از‌ آنها براي پركردن زمينهاي گود استفاده كرد.

       ·تجهيزات بهداشتي منازل:

اين وسايل شامل دو دسته هستند:

1-آنهايي كه براي انتقال آبهاي آلوده و مدفوع مورد استفاده قرار مي‌گيرند مانند توالتها كه براي انتقال آبهاي زائد حاصل از شستشو و آماده سازي غذا،‌ مورد استفاده قرار مي‌گيرند مانند وان، زيردوشي و سينك ظرفشويي.

برخي از مواردي كه در ساخت اين وسايل از آنها استفاده مي‌شود عبارتند از: فولاد ضد زنگ (استيل)، مواد پلاستيكي مانند فايبرگلاس، چيني و خاك نسوز لعابدار.

نكاتي كه در انتخاب وسايل بهداشتي بايد مورد توجه قرار گيرند عبارتند از:‌

1-راحتي نظافت،‌ 2- عملكرد مناسب،‌ 3- راحتي نصب،‌ 4- رنگ، ‌5- شكل ظاهري، 6-اندازه و قيمت.

       ·براي شستشوي كاسه توالت شرقي دو روش وجود دارد:

1-استفاده از فلاش تانك، 2-استفاده از فلاش والو(شير فشاري)

فلاش والو، شيري است كه در بالاي كاسه توالت بر روي لوله آب شهر نصب مي‌شود،‌ خروجي اين شير توسط لوله‌اي به كاسه توالت متصل مي‌شود. با فشار دادن اهرم اين شير حجم زيادي از آب درون كاسه توالت تخليه مي‌گردد. در بازار كار اين شير به سيفون فشاري معروف است.


فصل سيزدهم: (تاسيسات حرارتي و برودتي)

       ·عواملي كه در تهويه مطبوع مدنظر هستند، عبارتند از:

1-كنترل دما 2-كنترل رطوبت، 3-به جريان درآوردن هوا، 4-پاكيزگي هوا.

       ·تاسيسات حرارتي

امروزه از سيستم حرارت مركزي استفاده مي‌شود. در اين روش،‌ حرارت مورد نياز ساختمان در محيطي به نام موتورخانه توليد شده و سپس توسط سيال واسطه‌اي مانند آب يا بخار آب و يا هوا، اين حرارت به محيط مورد نظر منتقل مي‌شود.

انواع سيستمهاي حرارت مركزي از نظر سيال واسطه عبارتند از:‌

1-    حرارت مركزي با آب گرم، 2-حرارت مركزي با آب داغ، 3- حرارت مركزي با بخار آب، 4- حرارت مركزي با هواي گرم.

   ·حرارت مركزي با آب گرم: در اين روش آب توسط دستگاههاي توليد گرما (ديگ آب گرم، مشعل) حرارت را جذب كرده و سپس به وسيله وسايل انتقال دهنده حرارت (لوله، پمپ) اين آب گرم به دستگاههاي پخش كننده حرارت  (رادياتور، فن كويل) منتقل مي‌شود. و در نتيجه آب گرم درون آنها حرارت را به محيط داده وباعث گرم شدن هوا مي‌شود. آب گرم حرارت خود را از دست داده براي گرم شدن مجدد،‌ توسط لوله‌اي به ديگ آب گرم فرستاده شود.

       ·         دستگاههاي پخش كننده گرما:

از  متداولترين اين دستگاهها مي‌توان به رادياتور، يونيت هيتر  و فن كويل اشاره كرد.

1-رادياتور: رادياتورها از نظر جنس به سه دسته چدني ، فولادي و آلومينيمي تقسيم بندي مي‌شوند. رادياتورهاي چدني و فولادي از نظر نظر شكل ظاهري شبيه هم هستند و نوع فولادي از چدني سبكتر است.

تعداد پره‌هاي هر رادياتور با توجه به ميزان تلفات حرارتي محل مورد نظر، مشخص مي‌شود.

نكته: رادياتورهاي را در محلهايي‌كه تلفات حرارت آنها بيشتر است نصب مي‌كنند،‌ مانند: زيرپنجرها و نزديك در ورودي.

نكته:‌ مدل رادياتورهاي چدني و فولادي پره‌اي با دو عدد  مشخص مي‌شود.

به طور مثال 600× 200 كه عدد mm200 بيانگر پهناي رادياتور و عدد mm600 مشخص كننده فاصله بين مركز بوشن پاييني تا  بوشن بالايي است. 

رادياتور آلومينيومي را به صورت پره‌اي توليد مي‌كنند و از دو نوع ديگر سبك تر هستند.

رادياتورهاي آلومينيومي،‌معمولا مستقيما بر روي ديوار نصب مي‌شوند و روي پايه قرار نمي‌گيرند.

نكته:‌ بر روي لوله آب گرم ورودي به رادياتور يك شير قابل تنظيم نصب مي‌شود كه به شير رادياتور معروف است،‌ اين شير به بوشن بالايي به رادياتور متصل مي‌شود.

بين بوش پاييني و رادياتور و لوله برگشت از زانوي قفلي استفاده مي‌شود. به منظور خروج هواي موجود در داخل  رادياتور،‌بر روي بوشن بالايي ديگر رادياتور شير هواگيري نصب مي‌شوند،‌اين شير را مي‌توان توسط آچار مخصوص باز و بسته كرد.

2-فن كويل:  اين دستگاه را هم براي گرم كردن هوا در زمستان و هم براي خنك كردن هوا در تابستان مورد استفاده قرار مي‌دهند. فن كويلها از نظر محل نصب در دو نوع زميني و سقفي مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

قسمتهاي اصلي اين دستگاه عبارت است از:‌

كويل پرده‌دار، هوارسان(ونتلاتور)،‌موتور الكتريكي، تشتك آب تقطير شده بر روي كويل در فصل تابستان ، فيلتر و كليد برق.

نكته: فن كويل را بايد در پرتلفات‌ترين قسمت اتاق نصب كرد.

نكته: معمولا مدل فن كويلها،‌ ظرفيت هوادهي آنها است .

به طور مثال در فن كويل مدل 300 ظرفيت هوادهي 300 فوت مكعب در دقيقه است. فن كويلها در مدلهاي 200و300و400و800و1000و1200 عرضه مي‌شوند.

       ·         نقشه خواني لوله كشي تاسيسات حرارتي و برودتي :

مثلا                            بدين معني است كه رادياتور نصب شده از مدل 200×500 انتخاب شده تعداد پره‌هاي آن 9 عدد،‌ طول كل رادياتور cm45 و شيررادياتور  مي‌باشد

براي صرفه جويي و جلوگيري از طولاني شدن مسير لوله كشي تغذيه رادياتور در طبقات توسط رايزرهاي (لوله بالارونده) انجام گرفته است. رايزرهاي با علامتR مشخص شده‌اند. وظيفه رسانيدن آب گرمايش به يك يا چند رادياتور نزديك خود را به عهده دارند. براي مشخص شدن اندازه رايزر از عبارتي مانند   استفاده شده است.كه عدد بالاي خط اندازه لوله  مربوط به طبقه بالا و اندازه پايين خط اندازه لوله مربوط به طبقه پايين را نشان مي‌دهد. در صورتي كه در بالا يا پايين اندازه‌اي نوشته نشده باشد. به معني ادامه نداشتن رايزر به طرف بالا يا پايين خواهد بود.

نكته:‌ در لوله كشي فن كويل علاوه بر لوله‌هاي رفت و برگشت لوله سومي وجود دارد كه لوله تخليه  (درين ) گفته مي‌شود. اين لوله براي جمع آوري آبهاي جمع شده  تشتك فن كويل در  زمان كار تابستاني در نظر گرفته شده است.و لوله تخليه را با علامت D نشان مي‌دهند.

       ·         نقشه خواني كانال كشي تاسيسات حرارتي و برودتي:‌

در كنار علامت كانال رفت عبارت :                                      نوشته شده  است كه مفهوم آن اين است كه ابعاد  كانال 14×34 اينچ بوده و كانال تا پشت بام كشيده شده است و ظرفيت  هواي عبوري از  آن CFM4000 (فوت مكعب در دقيقه) مي‌باشد.

در محل‌هاي انشعاب وقتي عبارتي مانند 5/10 T= نوشته مي‌شود،‌ پهناي كانال انشعابي را در محل انشعاب گيري نشان مي‌دهد.

براي دريچه‌هاي قابل تنظيم  از حرف R و براي دريچه‌هاي ثابت از حرف G استفاده مي‌گردد. دريچه‌هاي ديواري را با حرف W و دريچه هاي سقفي با حرف C معرفي مي‌نمايد.حرف S براي دريچه رفت و (ورود هوا) و حرفR براي دريچه برگشت  مورد استفاده قرار واقع مي‌شود. بنابراين وقتي  در كنار دريچه‌اي عبارت                         نوشته
مي‌شود معناي آن اين است كه دريچه  از انواع قابل تنظيم ديواري و مخصوص هواي رفت است. ابعاد آن 10×20 اينچ و ظرفيت  هواي عبوري آن 
CFM500 است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت: 1:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس