دانش آموزی - 232

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره برنامه ریزی

بازديد: 4179

 

 

 

فهرست مطالب

 

  چکیده

  تعریف برنامه ریزی  ویژگیهای برنامه ریزی

  انواع برنامه ریزی و آشنایی با آنها3   

  برنامه ریزی استراتژیک  مزایای برنامه ریزی استراتژیک

 ویژگیهای برنامه ریزی استراتژیک

  جدول برنامه ریزی

 خود کنترل اسکینری

   منابع                       

 

چکیده:

 

اين مقاله به شرح مختصر برنامه ريزي استراتژيك (راهبردي) مي‌پردازد. برنامه ريزي تعريف مي‌شود و تأثير تغيير در شرايط بر برنامه ريزي روشن مي‌گردد. سپس نقش استراتژي (راهبرد) در برنامه ريزي مشخص مي‌شود و برنامه ريزي استراتژيك تعريف مي‌شود. در پايان جدول برنامه ریزی خودکنترل اسکینری شرح داده می شود.

 

روش صحیح مطالعه:

يادگيري و مطالعه ، رابطه اي تنگاتنگ و مستقيم با يكديگر دارند، تا جايي كه مي توان اين دو را لازم و ملزوم يكديگر دانست. براي اينكه ميزان يادگيري افزايش يابد بايد قبل از هرچيز مطالعه اي فعال و پويا داشت و برای دستیابی به مطالعه ای صحیح باید روشهای آن را دانست که در اینجا به شش مورد اشاره می کنیم:

1.     خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآيندي فعال و پويا است وبراي رسیدن به اين هدف بايد از تمام حواس خود براي درك صحيح مطالب استفاده كرد. بايد با چشمان خود مطالب را خواند، بايد در زمان مورد نياز مطالب را بلند بلند ادا كرد و نكات مهم را يادداشت كرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگير شده و حضوري فعال و همه جانبه در يادگيري داشت و هم در هنگام مورد نياز ، خصوصا" قبل از امتحان ، بتوان از روي نوشته ها مرور كرد و خيلي سريع مطالب مهم را مجددا" به خاطر سپرد .

2.     خط كشيدن زير نكات مهم :اين روش شايد نسبت به روش قبلي بهتر است ولي روش كاملي براي مطالعه نيست چرا كه در اين روش بعضي از افراد بجاي آنكه تمركز و توجه بروي يادگيري و درك مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط كشيدن زير نكات مهم مي گردد .حداقل روش صحيح خط كشيدن زير نكات مهم به اين صورت است كه ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را كاملا" درك كنند و سپس زير نكات مهم خط بكشند نه آنكه در كتاب بدنبال نكات مهم بگردند تا زير آن را خط بكشند .

3.     حاشيه نويسي :اين روش نسبت بدو روش قبلي بهتر است ولي بازهم روشي كامل براي درك عميق مطالب و خواندن كتب درسي نيست ولي مي تواند براي يادگيري مطالبي كه از اهميتي چندان برخوردار نيستند مورد استفاده قرار گيرد.

4.     خلاصه نويسي : در اين روش شما مطالب را ميخوانيد و آنچه را كه درك كرده ايد بصورت خلاصه بروي دفتري يادداشت مي كنيد كه اين روش براي مطالعه مناسب است و از روشهاي قبلي بهتر مي باشد چرا كه در اين روش ابتدا مطالب را درك كرده سپس آنها را يادداشت مي كنيد اما بازهم بهترين روش براي خواندن نيست .

5.     كليد برداري :كليد برداري روشي بسيار مناسب براي خواندن و نوشتن نكات مهم است . در اين روش شما بعد از درك مطالب ، بصورت كليدي نكات مهم را يادداشت مي كنيد و در واقع كلمه كليدي كوتاهترين، راحتترين ،بهترين وپرمعني ترين كلمه اي است كه با ديدن آن، مفهوم جمله تداعي شده و به خاطر آورده مي شود .

6.     خلاقيت و طرح شبكه اي مغز: اين روش بهترين شيوه براي يادگيري خصوصا" فراگيري مطالب درسي است .در اين روش شما مطالب را ميخوانيد بعد از درك حقيقي آنها نكات مهم را به زبان خودتان و بصورت كليدي يادداشت مي كنيد و سپس كلمات كليدي را بروي طرح شبكه اي مغز مي نويسد ( در واقع نوشته هاي خود را به بهترين شكل ممكن سازماندهي مي كنيد و نكات اصلي و فرعي را مشخص مي كنيد)تا در دفعات بعد به جاي دوباره خواني كتاب ، فقط به طرح شبكه اي مراجعه كرده وبا ديدن كلمات كليدي نوشته شده بروي طرح شبكه اي مغز ، آنها را خيلي سريع مرور كنيد . اين روش درصد موفقيت تحصيلي شما را تا حدود بسيار زيادي افزايش ميدهد و درس خواندن را بسيار آسان مي كند. و بازده مطالعه را افزايش ميدهد.

 

 

مزیت های روش صحیح مصالعه:

شیوه ی صحیح مطالعه،چهارمزیت عمده ی زیر را به دنبال دارد:

  1. زمان مطالعه را كاهش ميدهد.
  2. ميزان يادگيري را افزايش ميدهد .
  3. مدت نگهداري مطالب در حافظه را طولاني تر مي كند.
  4. بخاطر سپاري اطلاعات را آسانتر مي سازد.

براي داشتن مطالعه اي فعال وپويانوشتن نكات مهم درحين خواندن ضروري است تابراي مرورمطالب،دوباره كتاب رانخوانده ودر زماني كوتاه ازروي يادداشتهاي خودمطالب رامرور كرد .

يادداشت برداري ، بخشي مهم و حساس از مطالعه است كه بايد به آن توجهي خاص داشت . چون موفقيت شما را تا حدودي زياد تضمين خواهد كرد و مدت زمان لازم براي يادگيري را كاهش خواهد داد. خواندن بدون يادداشت برداري يك علت مهم فراموشي است.

 

 

 

شرایط مطالعه:

((بكارگيري شرايط مطالعه يعني بهره وري بيشتر از مطالعه ))

شرايط مطالعه ، مواردي هستند كه با دانستن ، بكارگيري و يا فراهم نمودن آنها ، مي توان مطالعه اي مفيدتر با بازدهي بالاتر داشت و در واقع اين شرايط به شما مي آموزند كه قبل از شروع مطالعه چه اصولي را به كار گيريد ، در حين مطالعه چه مواردي را فراهم سازيد و چگونه به اهداف مطالعاتي خود برسيد و با دانستن آنها مي توانيد با آگاهي بيشتري درس خواندن را آغاز كنيد و مطالعه اي فعالتر داشته باشيد :

1.     آغاز درست :براي موفقيت در مطالعه ،بايد درست آغازكنيد.

2.     برنامه ريزي : يكي از عوامل اصلي موفقيت ، داشتن برنامه منظم است.

3.     نظم و ترتيب: اساس هر سازماني به نظم آن بستگي دارد .

4.     حفظ آرامش: آرامش ضمير ناخود آگاه را پويا و فعال ميكند.

5.     استفاده صحيح از وقت :بنيامين فرانكلين، ((آيا زندگي را دوست داريد؟ پس وقت را تلف نكنيد زيرا زندگي از وقت تشكيل شده است.))

6.     سلامتي و تندرستي: عقل سالم در بدن سالم است .

7.     تغذيه مناسب: تغذيه صحيح نقش مهمي در سلامتي دارد.

8.     دوري از مشروبات الكلي : مصرف مشروبات الكلي موجب ضعف حافظه مي شود .

9.     ورزش : ورزش كليد عمر طولاني است .

10.خواب كافي: خواب فراگيري و حافظه را تقويت مي كند.

                 

                ((همانطورکه گفته شد برنامه ریزی یکی از عوامل اصلی       موفقیت   درمطالعه است و در این قسمت به بحث در مورد برنامه ریزی می پردازیم.))

 

 

تعریف برنامه ریزی:

برنامه ريزي عبارتست از فرايندي داراي مراحل مشخص و بهم پيوسته براي توليد يك خروجي منسجم در قالب سيستمي هماهنگ از تصميمات. برنامه ریزی فكر كردن راجع به آينده يا كنترل آن نيست بلكه فرايندي است كه مي‌تواند در انجام اين امور مورد استفاده قرار گيرد. برنامه ريزي، تصميم‌گيري در شكل معمول آن نيست بلكه از طريق فرايند برنامه ريزي، مجموعه‌اي از تصميمات هماهنگ اتخاذ مي‌شود. برنامه ریزی مي‌تواند براي زمان حال يا آينده انجام شود.

بر طبق اين تعريف، تصميم‌گيري‌هاي مقطعي و ناپيوسته و اتخاذ سياستها براي پيشبرد سازمان در زمان حال يا آينده برنامه ريزي نيستند. برنامه ريزي متكي بر انتخاب و مرتبط ساختن حقايق است. حقايق مفاهيم واقعي، قابل آزمون و اندازه‌گيري هستند. ديدگاهها، عقايد، احساسات و ارزشها به عنوان حقايقي تلقي مي‌شوند كه فرايند برنامه ریزی بر اساس آنها سازمان داده مي‌شود. همانطور كه اشاره شد برنامه ريزي صرفاً يك فرايند تصميم‌گيري نيست بلكه فرايندي شامل روشن ساختن و تعريف حقايق و تشخيص تفاوت بين آنهاست يا به عبارتي گونه‌اي فرايند ارزيابي است كه در پايان آن، در انتخاب حقايق ارزيابي شده تصميم‌گيري مي‌شود.

برنامه بياني روشن، مستند و مشروح از مقاصد و تصميمات است. برنامه خروجي فرايند برنامه ريزي است اما برنامه ريزي يك فرايند پيوسته است كه بيش از اتخاذ هر تصميمي آغاز شده و پس از اجراي آن تصميم ادامه مي‌يابد. برنامه‌ها تهيه شده و اجرا مي‌گردند.

 

 

ویژگی های برنامه ریزی:

برنامه ريزي يك فرايند ذهني آگاهانه با خصوصيات زير است:

1)     تشخيص يك نياز يا انعكاس يك انگيزه

2)     جمع‌آوري اطلاعات

3)مرتبط ساختن اطلاعات و عقايد

 4) تعريف اهداف

 5)تأمين مقدمات

 6)پيش‌بيني شرايط آينده

 7) ساخت زنجيره‌هاي متفاوتي از اقدامات مبتني بر تصميمات متوالي

 8) رتبه‌بندي و انتخاب گزينه‌ها

  9) تعريف سياستها

 10) تعريف معيارهاي ابزار ارزيابي برنامه

 

 

 

انواع برنامه ریزی و آشنایی با آنها:

برنامه ريزي از جنبه ماهيت به برنامه ریزی فيزيكي، برنامه ريزي سازماني، برنامه ريزي فرايند، برنامه ريزي مالي، برنامه ریزی وظيفه‌اي و برنامه ريزي عمومي دسته‌بندي مي‌شوند كه در اينجا منظور از برنامه ريزي، برنامه ريزي از نوع عمومي است. برنامه ریزی عمومي معمولاً تمام ديگر انواع برنامه ريزي را در خود دارد. برنامه ريزي را از جنبه افق زماني مي‌توان در قالب برنامه ريزي كوتاه‌مدت (برنامه ریزی عملياتي و تاكتيكي)، برنامه ريزي ميان‌مدت و برنامه ريزي بلندمدت دسته‌بندي نمود.

1)برنامه ریزی کوتاه مدت: هر شب پس از به پایان رساندن فعالیتهای روزانه و یا صبح زود قبل از آغاز ساعت کاریتان، یک برنامه کاری مختص آن روز بنویسید. در این برنامه زمانی، فهرست کارهایی که در آن روز قصد انجامش را دارید، به دقت و ترجیها بر روی یک برگه یا کارت کوچک بنویسید. این کارت را در تمام طول مدت روز همراه خود داشته باشید و هر بخشی از آن را که به انجام می رسانید، خط کوچکی بر روی آن بکشید.
نوشتن امور به این شیوه بر روی کاغذ نه تنها باعث می شود برای زمان خود برنامه ریزی داشته باشید بلکه در عمل باعث می شود که شما خودتان را ملزم به آنچه بر روی کاغذ به خودتان قول داده‌اید تا عمل نمایید، بکنید. مطمئنا بی توجهی به این برنامه بی احترامی به خودتان است!

2)برنامه ریزی میان مدت: حال لیست کوتاهی از رویدادهایعمده در هفته پیش رو‌ و مقدار زمانی که برای انجام هر کدام از آنها مورد نیاز است تهیه کنید. این رویدادها تنها به موارد مطالعه ای محدود نمی شوند. اینرویدادها هفته به هفته تغییر می کنند و حتما باید برای هر هفته لیست جدیدی بنویسید. جمعه‌شب شاید بهترین زمان برای انجام این کار باشد.

3)برنامه ریزی بلند مدت: در این قسمت تنها به برنامه‌ریزی برای امور ثابت و بدون تغییر خود می پردازید. این امور تنها شامل وظایفی می‌شود که لازم است شما در دراز مدت و به طور هفتگی آنها را انجام دهید. مانند ساعات کاری، کلاسها، برنامه‌های مذهبی، جلسات و اموری از این قبیل.

 

 

 

 

 

برنامه ریزی استراتژیک:

بيشتر برنامه ریزیها براساس ديدگاه عقلايي، داراي شكل «آرمانها و اهداف ـ طرحها و اقدامات ـ منابع مورد نياز» مي‌باشند. در اين مدلها، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبيين شده، سپس طرحها و اقدامات لازم تعيين و در نهايت منابع مورد نياز براي انجام برآورد مي‌گردند. تغيير در شرايط محيط، سياستها، نگرشها، ديدگاهها، ساختارها، نظامها و . . . عواملي هستند كه بر آرمانها و اهداف برنامه ريزي تأثير گذاشته و در نهايت باعث تغيير برنامه مي‌گردند. برنامه ريزي در شكل عقلايي فوق، ظرفيت و توانايي مقابله با چنين تغييراتي را نداشته و منجر به شكست مي‌گردد. اين شرايط موجب رشد اين تفكر شد كه در برنامه ريزي بايد بتوان مطابق با تغييرات، جهت حركت سازمان را تغيير داد و جهت و رفتار جديدي را در پيش گرفت. اين نگرش زمينه‌ساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شد. برخلاف برنامه ريزي سنتي كه در آن آرمانها و اهداف تعيين مي‌شوند هدف برنامه ريزي استراتژيك، تبيين و تدوين استراتژي است. بسته به نوع، تنوع و ماهيت تغييرات موجود در محيط مي‌توان تركيبي از برنامه ريزي سنتي و برنامه ریزی استراتژیک را بكار برد.

تعاريف مختلف و متفاوتي از استراتژي ارائه شده است. در اينجا تعريفي ارائه مي‌شود كه بتواند مفهوم آن را در برنامه ريزي استراتژيك مشخص نمايد. استراتژي برنامه، موضع، الگوي رفتاري، پرسپكتيو، سياست يا تصميمي است كه سمت و سوي ديدگاهها و جهت حركت سازمان را نشان مي‌دهد. استراتژي مي‌تواند تحت سطوح سازماني، وظايف و محدوده زماني متفاوت تعريف شود.

برنامه ريزي استراتژيك گونه‌اي از برنامه ريزي است كه در آن هدف، تعريف و تدوين استراتژيهاست. از آنجايي كه استراتژي مي‌تواند داراي عمر كوتاه يا بلند باشد برنامه ریزی استراتژیک مي‌تواند برنامه ريزي بلندمدت يا كوتاه‌مدت باشد اما متفاوت از آنهاست.

واژه «استراتژيك» معني هر آنچه را به استراتژي مربوط باشد در بردارد. واژه «استراتژي» از كلمه يوناني «استراتگوس» گرفته شده است كه به معناي رهبري است. برنامه ريزي استراتژيك كوششي است ساخت‌يافته براي اتخاذ تصميم‌هاي اساسي و انجام اعمالي كه ماهيت سازمان، نوع فعاليت‌ها و دليل انجام آن فعاليتها توسط سازمان را شكل داده و مسير مي‌بخشد. همانطور كه استراتژي نظامي پيروزي در جنگ است، برنامه ريزي استراتژیک نيز طرق انجام مأموريتهاي سازمان را دنبال مي‌كند.

 

 

 

 

مزایای برنامه ریزی استراتژیک:

برنامه ريزي استراتژيك داراي مزاياي زيادي است كه از جمله مي‌توان به موارد زير اشاره نمود:

1)قبل از پيش آمدن مشكلات احتمالي از وقوع آنها خبر مي‌دهد.

2)به علاقمند شدن مديران به سازمان كمك مي‌كند.

3)تغييرات را مشخص كرده و شرايط عكس‌العمل در برابر تغييرات را فراهم مي‌كند.

4)هر نيازي را كه براي تعريف مجدد سازمان ضروري است تعيين مي‌كند.

5)براي دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده بستر مناسب ايجاد مي‌كند.

6)به مديران كمك مي‌كند كه درك روشن‌تري از سازمان داشته باشند.

7)شناخت فرصتهاي بازارهاي آينده را آسان‌تر مي‌سازد.

8)ديدي هدفمند از مسائل مديريت ارائه مي‌دهد.

9)قالبي براي بازنگري اجراي برنامه و كنترل فعاليتها ارائه مي‌دهد.

     10)به مديران كمك مي‌كند كه تا در راستاي اهداف تعيين شده تصميمات اساسي را اتخاذ كنند.

     11)به نحو مؤثرتري زمان و منابع را به فرصت‌هاي تعيين شده تخصيص مي‌دهد.

    12)هماهنگي در اجراي تاكتيكهايي كه برنامه را به سرانجام مي‌رسانند بوجود مي‌آورد.

    13)زمان و منابعي را كه بايد فداي تصحيح تصميمات نادرست و بدون ديد بلندمدت گردند، به حداقل مي‌رساند.

    14)قالبي براي ارتباط داخلي بين كاركنان به وجود مي‌آورد.

   15)ترتيب‌دهي اولويتها را در قالب زماني برنامه فراهم مي‌آورد.

   16)مزيتي براي سازمان در مقابل رقيبان به دست مي‌دهد.

  17)مبنايي براي تعيين مسئوليت افراد ارائه داده و به موجب آن افزايش انگيزش را باعث مي‌شود.

  18)تفكر آينده‌نگر را تشويق مي‌كند.

  19)براي داشتن يك روش هماهنگ، يكپارچه همراه با اشتياق لازم از سوي افراد سازمان در برخورد با مسائل و فرصتها، انگيزش ايجاد مي‌كند.

 

 

 

 

ویژگیهای برنامه ریزی استراتژیک:

فرايند برنامه ريزي استراتژيك اساساً فرايندي هماهنگ‌كننده بين منابع داخلي سازمان و فرصتهاي خارجي آن مي‌باشد. هدف اين فرايند نگريستن از درون «پنجره استراتژيك» و تعيين فرصتهايي است كه سازمان از آنها سود مي‌برد يا به آنها پاسخ مي‌دهد. بنابراين فرايند برنامه ریزی استراتژیک، يك فرايند مديريتي است شامل هماهنگي قابليتهاي سازمان با فرصتهاي موجود. اين فرصتها در طول زمان تعيين شده و براي سرمايه‌گذاري يا عدم سرمايه‌گذاري منابع سازمان روي آنها، مورد بررسي قرار مي‌گيرند. حوزه‌اي كه در آن تصميمات استراتژيك اتخاذ مي‌گردند شامل (1) محيط عملياتي سازمان، (2) مأموريت سازمان و (3) اهداف جامع سازمان مي‌باشد. برنامه ريزي استراتژيك فرايندي است كه اين عناصر را با يكديگر در نظر گرفته و گزينش گزينه‌هاي استراتژیک سازگار با اين سه عنصر را آسان مي‌سازد و سپس اين گزينه‌ها را بكار گرفته و ارزيابي مي‌كند.

بايد توجه داشت كه هر فرايند برنامه ريزي استراتژيك زماني باارزش است كه به تصميم‌گيرندگان اصلي كمك كند كه به صورت استراتژيك فكر كرده و عمل كنند. برنامه ريزي استراتژیک به خودي خود هدف نيست بلكه تنها مجموعه‌اي از مفاهيم است كه براي كمك به مديران در تصميم‌گيري استفاده مي‌شود. مي‌توان گفت كه اگر استراتژيك فكر كردن و عمل كردن در فرايند برنامه ریزی استراتژيك به صورت عادت درآيد، آنگاه فرايند مي‌تواند كنار گذاشته شود.

جدول برنامه ریزی خودکنترل اسکینری:

در اين نوشتار بر آنيم تا شما را با يکي از مؤثرترين روش هاي علمي و روان شناختي دربرنامه ريزي درسي مبتني بر اصول رفتارگرايي بي.اف.اسکينر  (B.F.Skinner) آشنا کنيم. تمام تلاش خود را خواهم نمود تا بيشتر به جنبه هاي کاربردي اين روش بپردازم لکنبراي عده اي از خوانندگان از قبيل مشاوران، معلمان،برنامه ريزان درسي و کليه کسانيکه به مباحث روان شناسي و تعليم و تربيت علاقه مندند؛ ذکر پاره اي از مباني علمياين مقوله خالي از لطف نمي باشد:

اين روش برگرفته از روشهايي است که برای سنجش و درمان بسياریازاختلالات رفتاری در برنامه های تغيير رفتار درمانی استفاده مي گردد.در روش نظارتشخصي (self-monitoring) يا ثبت شخصي(self-recording)يا خود کنترلي (self-control) درمان جو - که  در اينجا همان دانش آموز است- به مشاهده و ثبت رفتار خود ميپردازد.در واقع اين روش نوعي روش سنجش مستقيم رفتار توسط شخص رفتار کننده است. (دراينجا منظور از رفتار، مطالعه است.) با اين حال علت اينکه آن را در زمره روش هايسنجش غيرمستقيم قرار مي دهند اين است که در آن درمانگر يا يک مشاهده گر آموزش ديدهبه مشاهده و ثبت رفتار مددجو نمي پردازد.

هنگامی که نتايج به دست آمده رضايت بخش نيست مي توان از تدابيري براي بهبود آناستفاده کرد. مثلاً به مددجو گفته شود کار ثبت رفتارش_در اينجا جدول برنامه ريزيهفتگي _ گاه به گاه بررسي خواهد شد.يا اينکه به وي براي ثبت دقيق رفتارش پاداش داد. در اين صورت دقت مشاهدات و ثبت رفتار در او افزايش مي يابد.

يکي از ويژگي هاي اين روش سنجش رفتاري اين است که به خودي خود موجب بهبود رفتار ميشود. در اينجا بهبود رفتار افزايش ساعات مطالعه و تقسيم درست فراواني آن ميان دروسمختلف است. همان طور که اگر شخص فربهي مرتباً ميزان مصرف کالري هاي روزانه خود رازير نظر بگيرد، اين عمل به خودي خود در کاهش وزن او مؤثر خواهد بود. به اين پديدهواکنش پذيري (reactivity) مي گوئيم. يعني ابزار سنجش ،خود باعث بهبود رفتار گشتهاست. (براي مطالعه بيشتر به کتاب تغيير رفتار و رفتار درماني: نظريه ها و روشها،تاليف دکتر علي اکبر سيف ،نشر دوران مراجعه کنيد.)

چگونگي استفاده از جدول:همانطور که نمونه اي از جدول را در ذيلمشاهده مي کنيد.سطر هاي اين جدول شامل دروسعمومي و اختصاصي شما و ستونها شامل ستون پيش بيني،روزهاي هفته وستون هاي جمع مي باشد. شما می توانيد نمونه قابل چاپ جدول را دراینجا ببینید.

اکنون به شرح بخش هاي مختلف جدول خواهم پرداخت:

 

ستون دروس:اين ستوني است که شما نام دروس مورد مطالعه در رشته خودتان را خواهيد نوشتبراينمونه من دروس مر بوط به رشته رياضي را نوشته ام.

ستون پيش بيني:در ابتدا ي هفته با توجه به شناختي که از خود در هفتههاي گذشته کسب کرده ايد وبرنامه اي که پيش رو داريد پيش بيني مي کنيد که هر درس را چقدر بخوانيد.توجه داشتهباشيد که اين عدد نه زياد آرماني باشد که دست نايافتني باشد و نه خيلي دست پائين کهشما را براي بهبود رفتار مطالعه تحريک نکند.

ستون هاي ايام هفته:در اين خانه ها شما ميزان مطالعه خود را پس از پايان آن يادداشت مي کنيد.مثلاً اگرشنبه 1:30 ساعت شيمي خوانده ايد ، 3 ساعت حسابان و 2 ساعت زبان آنها را مانند نمونهيادداشت کنيد. اين اعداد را مي توانيد با دورنگ به تفکيک نوع مطالعه (تستي / تشريحي) يادداشت کنيد.

 

ستون جمع تفکيکي: در اين ستون کل مطالعه يک درس در طول هفته به تفکيک نوع مطالعه يادداشت مي شود.اکنونکه 9 ماه تا کنکور مانده است نسبت مطالعه تشريحي به تستي بايد حدوداً 3 به 1 باشد وهرچه به کنکور نزديکتر مي شويم اين نسبت به نسبت 1 به 1 نزديک تر گردد.

ستون جمع کل: اين ستون حاصل جمع ساعات مطالعه تستي و مطالعه تشريحي است که در ستون قبل نوشتهايد.

ستون معلم و کلاس: در اين ستون ساعات شرکت در کلاس هاي آموزشگاه و يا تدريس خصوصي خود رابنويسيد.
البته توصيه مي گردد که بيش از دو نيم روز خود را براي اين کار اختصاصندهيد.

ستون نمره تراز:براي داوطلباني که در آزمون هاي آزمايشي شرکت مي کنند لازم است تا نمره تراز خود رادر دروس مختلف پس از گرفتن کارنامه مربوط به آن هفته يادداشت کنند.اين به شما کمکمي کند تا بفهميد که در چه درسي بايد بيشتر مطالعه کنيد و نقاط ضعف و قوتتان کجاست.

معمولاً داوطلبان به درسي بيشتر علاقه دارند و بيشتر مطالعه مي کنند لذا نمره بهتريمي گيرند و باز چنين نتيجه مي گيرند که در اين درس امکان پيشرفت بيشتري دارند.اماواقعيت چنين است که ستون نمره تراز و جمع کل است که مبناي تصميم گيري شما براي هفتهآينده خواهد بود.

سطر جمع کل:اين سطر نشان مي دهد که در چه روزي چه ميزان مطالعه داشته ايد مسلماً ساعات مطالعهدر روزهاي تعطيل براي دانش آموزان بايد بيشتر از روزهايي باشد که به مدرسه مي روند.

سطر فوق برنامه:ما به هيچ وجه اعتقاد نداريم که داوطلبان کنکور بايد زندگي خود را تعطيل کرده و فقطدرس بخوانند؛ بلکه اين مهم است که بدانند هدف آنها قبولي در کنکور است و هر چه دراين راستا به آنها کمک نمايد به همين دليل بقيه فعاليت ها فرعي است و بايد کنترلشود. لذا در اين ستون ساعات رفتن به باشگاه،کلاس موسيقي و... را يادداشت کنيد.بهمرور خواهيد ديد که چه رابطه اي بين اين عدد و پيشرفت درسي شما وجود دارد.

سطر خواب :ساعات خواب خود را نيز بنويسيد.باز هم مي گويم اين توصيه ناشيانه است که بگوئيم ازخواب خود کم کنيد تا بيشتر مطالعه کنيد چرا که کيفيت مطالعه شما نيز افت خواهدکرد.براي افرادي در سنين شما با فعاليت متوسط ،روزانه 6-8 ساعت خواب کفايت مي کندکه مي تواند خواب شب يا خواب وسط روز باشد. سعي کنيد به جاي اينکه شب بيدار بمانيدو درس بخوانيد صبح ها زودتر بيدار شويد.

سطر تلويزيون:اين سطر شامل ساعات تماشاي تلويزيون و استفاده از رايانه مي گردد.به هيچ وجه جمع کلهفته در اين ستون نبايد دورقمي شود.اين را بدانيد که هر يک ساعت مشاهده تلويزيون يامونيتور نه تنها يک ساعت از وقت مفيد شما را هدر مي دهد بلکه به اندازه نيم ساعت همشما را خسته مي کند.
توصيه ما اين است که برنامه ها را به کمک جداول موجود درروزنامه جام جم يا سايت صدا و سيما انتخاب کرده و يک يا دو برنامه را مشاهدهکنيد.مثلاً يکشنبه ها ساعت 23:15 شبکه سه فوتبال سري A باشگاه هاي ايتاليا و ياهرشب اخبار ساعت 21 شبکه يک و يا... .

خانه قرمز رنگ:اين خانه مجموع ساعات مطالعه و به عبارتي خلاصه کار هفتگي شما را نشان مي دهد.عددمندرج در اين خانه خوب است بين 40 تا 60 ساعت باشد.
در يادداشت هاي آينده درمورد ويژگي هاي اين جدول بيشتر خواهم نوشت.

 

                                                          "با آرزوی موفقیت"

 

 

منابع:

 

سايت شرکت توسعه خدمات مديريت بهار

www.bahar.co.ir

 

www.ucc.vt.edu/stdysk/htimesug.html

 

www.fekreno.org

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 10:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(1)

تحقیق درباره بازيهاي محلي بوشهر

بازديد: 595

 

بازيهاي محلي بوشهر، آميزه‌اي از ورزش و هنرهاي نمايشي است و چنانچهدر اين زمينه تعمق گردد، مي‌توان ريشه‌هاي عميق فرهنگ مردمي را كشف كرد. اهميتبازشناسي بازيهاي محلي در اطلاع‌رساني موث‍ّق از جنبه‌هاي مردم‌شناسي آن است. موقعيت فرهنگي يك قوم از دست رفته را مي‌توان در هنر فولكلوريك آن جست‌وجو كرد. پژوهشگران و نويسندگان بيگانه، چندان رغبتي به نشان دادن ارزشهاي فرهنگي مردمي،نداشته‌اند و فقط به جنبه‌هاي سياسي و ژئوپوليتيكي منطقه نظر داشته‌اند، چرا؟ چوندر اين جنبه خود را توانمندتر مي‌دانستند.

اجتماعي بودن فرهنگ عامه در بوشهر،نشان از بافت غني زندگي شهري و ا‌ِشراف بر فرهنگ و هنر آن زمان دارد. ما از اينطريق به اوضاع و احوال مردم در دوران مختلف زندگي اجتماعي، توجه خواهيم كرد. حوادثتاريخي ـ اجتماعي ما در زمينه‌اي از فهم عامه رشد مي‌كند و جهت اعتراض بهناسازه‌هاي اجتماعي، در آواها، رقصها و موسيقي بوشهر نمود مي‌يابند.

مامي‌خواهيم اين رشد فرهنگي را فقط از ديدگاه هنرهاي دراماتيكي بررسي كنيم و دريابيمكه اين مردم فرهيخته، در صد سال يا شايد بيشتر، چگونه به حركت، بيان و زبان خاص خوددست يافتند. شاخصهاي تفكربرانگيز اين هنر نمايشي، مردمي بودن آن است و اين جنبه رابايد از جنبه‌هاي بسيار قوي و قابل تعمق دانست.

بازيهاي محلي بوشهر به دو بخشتقسيم مي‌شود: 1ـ بازيهاي شبانه 2ـ بازيهاي روزانه.

بازيهايشبانه:


بازيهاي شبانه همان‌گونه كه از نام آنها پيداست به بازيهاييگفته مي‌شود كه رنگ و بويي شبانه داشتند و گويا نطفة آنها در گردهمايي شبانة جوانانو نوجوانان بسته شده است.
يكي از رويكردهاي مهم مردم به بازيهاي شبانه، بيشتروضعيت اقليمي و آب و هوايي بوده است. در شب، بازيها از تحرك بيشتري برخوردار بوده ومردم هم در اين وضعيت بيكارتر و آماده‌تر بوده‌اند. به دليل نبودن راديو وتلويزيون، اذهان مردم در شكل بخشيدن به اين بازيها بسيار مؤثر واقع مي‌شده است. البته مي‌بايست اشاره كرد كه امروزه بازيهاي محلي به دليل رويكرد جامعه به ابزارهايمدرن، قواعد خود را از دست داده‌اند و تفكيك بازيهاي شبانه و روزانه چندان آساننيست.

 

 


بازيهاي روزانه:

بازيهاي روزانه تدبيرخاص خود را داشتند. اين بازيها به نور كافي نيازمند بودند و تمام جزئيات آنهامي‌بايست ديده مي‌شد. بعضي از اين بازيها پايبند اعتقاد سنتي بودند. براي مثال: بازي «ج‍ِزج‍ِزك Jez Jezak» يا «ج‍ِزبازي» به دلايل استفاده از درخت، در شب به ندرتبازي مي‌شد، زيرا مردم اعتقاد داشتند كه در شب درختان محل تجمع اجن‍ّه است.
چوندر قديم‌الايام در كوچه‌هاي بوشهر روشنايي نبود، بازيهاي پرجمعيت به روز كشيدهمي‌شد. جايگاه اغلب بازيها در ميدانها يا پس‌كوچه‌ها بود.

چيزي كه در مرحله اول،بازي محلي را به نمايش نزديك مي‌كند، استفاده از مكاني باز، يا ميدانگاهي است كه ازچهار طرف قابل ديدن بود. اندازة زميني كه انتخاب مي‌شد بستگي به تعداد بازيگرانداشت. يعني از ابتدا (اوستاي) بازي به فكر «ميزانسن» بود. بيله‌ها يا گروهها يكاوستا داشتند. كه اين اوستا در حقيقت بازي‌گردان يا كارگردان گروه بود. بازيها چهدر شب و چه در روز يك پيش‌درآمد داشت كه در تئاترهاي كلاسيك، آن را «پرولوگ» مي‌گويند. در اين پيش‌درآمدها، ما از تعداد بازيگران با نامهايشان آشنا مي‌شويم وآن زماني است كه اوستا وسط ميدان يا صحنه مي‌ايستد و فرياد مي‌زند: «آمدي... آمدي» و بازيگراني كه از قبل تجمع كرده‌اند مي‌گويند: «كي نيامده؟» اوستا در اينجا نامافراد غايب را تكرار مي‌كند. افراد غايب يكي‌يكي از اطراف سر مي‌رسند. در اينپيش‌درآمد (پرولوگ) نوعي محاوره است. در اينجا ديالوگ وقتي كه ظاهر مي‌شود، افراد،خودبه‌خود تبديل به بازيگر مي‌شوند.

اينك، اين بازيگران مي‌خواهند ماجرايي رابازي كنند. اين بازي داراي حركت و بيان است. طرح يا پيرنگ بازي، همان موضوعي است كهسينه به سينه آموخته‌اند، يعني نوعي تئاتر سنتي يا محلي. بازيگران اغلب جنسمذك‍ّرند، اما اين دليل نمي‌شود كه دختران بازيهاي خاص خود را نداشته باشند.

دربازي محلي «سلام سلامون٭ خاله‌تي» مي‌توان به يك تجزيه تحليل نمايشي رسيد. اين بازياز تمام قواعد تئاتر بهره مي‌برد و تمام بازيگران آن دختران نوجوان هستند. مضمونبازي «سلام سلامون خاله‌تي» صحنه‌هايي از يك خواستگاري است. طرح يا پيرنگ اين بازينمايشي، مربوط به گروهي است كه به خواستگاري دختري مي‌روند و مي‌خواهند مادر دختررا راضي كنند. تكنيك بازي در اين نمايش بسيار جالب است. ابتدا بازيگران به دو بيله (گروه) تقسيم مي‌شوند: بيله اول با نام «مادر و پسرهايش» مشخص مي‌شود و بيله دوم بانام «دخترها و مادرشان». دخترهاي بيله اول در نقش پسر ظاهر مي‌شوند يعني آنها بهصورتي غريزي در قالب شخصيتي ديگر ظاهر مي‌شوند. هر دو بيله در مقابل يكديگر باسنگ‌ريزه خانه‌اي مي‌سازند، در حقيقت صحنة خود را طراحي مي‌كنند. اينك افراد هر دوبيله در جاي خود قرار مي‌گيرند و در حقيقت ميزانسن خود را كشف مي‌كنند. شروع بازيبا حركت مادر و پسرش به خانة دختر است تا از او خواستگاري كنند آنها وقتي كه بهخانة دختر مي‌رسند با يكديگر ديالوگ برقرار مي‌كنند. ديالوگها به اين ترتيب گفتهمي‌شود:
مادر داماد: سلام سلام‍ُن خاله‌تي»«مادر عروس: عليك سلام‍ُن٭خاله‌تي»و آنها در محاوره خود، اعلام مي‌كنند كه مي‌خواهند يكي از دخترها راعروس كنند ولي مادر دختر مخالفت مي‌كند و مي‌گويد ما، زن نداريم، و سرانجام دخترهامي‌گويند فعلاً پدرشان در خانه نيست و هر وقت آمد شما به خواستگاري بياييد. خانوادهداماد لوازم عروس را آماده مي‌كنند و سرانجام يكي از دخترها عروس مي‌شود. مادرپسرها دوباره به خواستگاري مي‌رود تا سرانجام همة دخترها عروس مي‌شوند. يكي ديگر ازبازيهاي محلي دخترانه كه جنبة نمايشي آن بسيار قوي است بازي «كلاچو» است.

اينبازي در شب متداول بود و جزء بازيهاي شبانه است. در اين بازي شعرخواني و رقص، ركناصلي نمايش است. بازيگران اين نمايشها غريزي بازي مي‌كنند و پشتوانة آنها مراكزآموزش بازيگري نيست، بلكه غناي فرهنگي و روابط عمومي آدمها با يكديگر، در پردازشبازيها دخيل است.

يكي ديگر از بازيهاي نمايشي كه بازي پسرانه است «شنداز Shandaz» نام دارد؛ كه هم در شب و هم در روز بازي مي‌شود. مضمون و پيرنگ اين بازيدر ارتباط با فرماني است كه شاه، صادر مي‌كند و وزير به مرحله اجرا درمي‌آورد. دراينجا شخصيت سوم، دزد است. سه شخصيت شاه، وزير و دزد در نمايشهاي سنتي و ايرانينظير «سياه‌بازي» و «تخته‌حوضي» به وفور يافت مي‌شود. موقعيت بازي در اين نقشهابستگي به جاذبه، توانايي و بدن خوب دارد. در بازي «شنداز» حدود صحنه مشخص است وميزانسن كاملاً محسوس است.
در اين بازي نوع خاصي از طنز پنهان است. مكان بازيمعمولاً زير يك... انجام مي‌گيرد. در دوره‌هاي مختلف اين بازي، سه بازيگر شركتمي‌كنند و بازيگران ديگر حكم تماشاگر را دارند. وسايل صحنه يا «آكسسوار» آن با چهارعدد چوب كوچك كه حدوداً 10 تا 12 سانتيمتر طول دارد، فراهم مي‌آيد. چوبها علامتدارند: يك سر چوب سفيد است و سر ديگر آن سياه. اين علامتها براي گزينش بازيگران درسه نقش، «شاه»، «وزير» و «دزد» است. كسي كه در هنگام پرتاب چوبها موفق شود، مثلاًسه رنگ سفيد در يك جهت واقع شوند به نقش شاه مي‌رسد و كسي به نقش وزير دست پيدامي‌كند كه سر سياه چوبها در يك‌سو قرار گيرد و نفر سوم كسي است كه در هنگام پرتابچوبها ناهمگوني ايجاد كند پس از انتخاب شدن نقشها، ديالوگها، طبق يك ميزانسن سنتيشروع مي‌شود. شاه در جاي بلندي مي‌نشيند و وزير، پايين‌تر و دزد در مقابل آنها،اولين ديالوگ را وزير مي‌گويد كه شاه را خطاب مي‌كند و مي‌گويد: «شنداز؟» و شاهبلافاصله جواب مي‌دهد: «داد و بيداد» و وزير ادامه مي‌دهد: «چه‌اش كنم؟» شاه دراينجا مختار است كه حكم صادر كند. اغلب دستورهاي شاه با آميزه‌اي از خشونت است. براي مثال شاه دستور مي‌دهد كه دزد يكي از بچه‌ها را كول كند و ده بار دور ميدانبدود. شاه دو حكم ديگر صادر مي‌كند: اولي معروف است به «سبيل مال‍َك» يعني وزير دوشست خود را با آب دهان خيس مي‌كند تا زبر شود، سپس شستها را پشت لب دزد مي‌گذارد وبا بي‌رحمي از دو طرف مي‌كشد. حكم ديگر شاه «سقل، مچي» نام دارد. كه وزير به فرمانشاه دو دست خود را قفل مي‌كند و بر سر دزد مي‌كوبد. دزد آه و ناله مي‌كند و بر زمينمي‌افتد. بعضي موقعها شاه دستورهاي مضحكي مي‌دهد، مثلاً: به دزد مي‌گويد صدايا‌ُلاغ يا گاو را تقليد كند. دزد هم در قالب همان حيوان، بازي مي‌كند. بعضي ازمضامين بازي برآمده از آداب و رسوم محلي است. اين مضامين را ضرورتهاي سوق‌الجيشيرقم مي‌زند. براي مثال: در ستايش باران يا ش‍ِكو‌ِه از خشك‌سالي، چنين بازيهاييتوليد مي‌شود. از نمونه‌هاي متداول اين بازي مي‌توان به «هويجه Havije» اشاره كرد. بعضي از بازيها، از پس متلها و قصه‌ها تصويرسازي شده است و به دليل موقعيتهاي قوميـ نمايشي در ميان مردم خواهان بسيار دارد. مانند: بازي «هله‌هله گرگ چمبري» اينبازي با مضمون رابطه گرگ و چوپان به لحظات خوب نمايش گروهي مي‌رسد. در اين بازيعده‌اي به نقش گرگ ظاهر مي‌شوند و عده‌اي ديگر در نقش چوپان. اين بازي ضرباهنگ خاصخود را دارد كه به نقطة اوج كه مي‌رسد، تبديل به رقص مي‌شود. ديالوگ در اين بازيبسيار جالب است. گرگها و چوپانها سعي مي‌كنند با ديالوگهاي خود، بيلة روبه‌رو رامحكوم كنند پس از ديالوگها هر دو گروه به زورآزمايي مي‌پردازند و در اين ميان هربيله‌اي شكست بخورد، بيلة ديگر را بايد كول كند. متأسفانه امروز ديگر از اين بازيهانشانه‌اي بر جا نمانده است

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 07 فروردین 1394 ساعت: 18:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره بازي‌هاي المپيک

بازديد: 1619

 

بازي‌هاي المپيک

بازي‌هاي المپيک در يونان باستان

باستان‏شناسان و تاريخ‏نويسان را عقيده بر اينست که يونانيان در دوره باستان جشنهائي ترتيب مي‌داده‏اند که در ابتدا جنبه مذهبي داشته و بعدها بسوي زورآزمائي و مبارزه‏هاي ورزشي گرايش يافته است. اين جشنها چون در دامنه کوه معروف «المپ» برگزار مي‌شد و دوره پررونقي داشته است به جشنهاي «المپيا» مشهور گرديده.

در زير و روي تاريخ يونان و آثار کشف شده به سال ۷۶۶ پيش از ميلاد مسيح برخورد مي‏کنيم که «تيمائوس» نخستين مورخ يوناني در نوشته‏هاي خود از مردي بنام «کره ابوس» ياد کرده است که در راه رفتن از همه سريعتر بوده است.

اين جشنها بيشتر از آن جهت رونق گرفت که عاملي بود براي ورزيده شدن و آماده کردن جوانان براي مقابله با هر نوع تجاوز بخاک يونان. همين اصل در ورزش باستاني و زورخانه‌اي ايران نيز ديده مي‌شود. عمليات سربازي، دوره‏هاي طولاني، مشت‏زني، کشتي‏گيري و مسابقه‏ ورزش‌هاي پنج‌گانه «پنتاتلن» (pentathlon) از جمله بازي‌هاي المپيک بود. نوباوگان، جوانان و پهلوانان جداگانه به مبارزه ميپرداختند، علاوه بر زورآزمائي مسابقه‏هاي شعر و شاعري، سخن‏وري و موسيقي هم برگزار مي‏گرديد. جشن‏هاي «المپيا» ادامه داشت تا سال ۳۹۴ که امپراتور روم آن‌را تعطيل کرد. اين تعطيلي طولاني سبب ويراني «المپيا» و نيايشگاه «زئوس» نماد قدرت و پهلواني گرديد.

يک باستان‏شناس آلماني به نام «کورتيوس» در دل تپه‏هاي خاموش «المپيا» به کاوش پرداخت، و آثار شگفتي را کشف کرد. فکر احياي اين بازيها قوت گرفت و با هزاران دشواري مردي شريف ،انسان دوست و دانشمند بنام «پي‌ير بارون دوکوبرتن» فرانسوي به کمک دوستان خود در سال ۱۸۸۹ در پاريس همايشي تشکيل داد و اساس بازيهاي جديد المپيک را پي نهاد.

بازيهاي المپيک در دوران جديد

مجموعه المپيک بارسلون

مجموعه المپيک توکيو

مجموعه المپيک مونيخ

 

 

 

بازيهاي المپيک در دوران جديد

تازه کردنچاپ

 


در سال 1896 ـ نخستين دورة جديد بازيهايالمپيکدر آتن برگزار شد، همه چيز در حالآزمايش بود ولي اميدوار کننده.

قرار شد که هر 4 سال يکبار بازيها در شهرياز کشوري برگزار گردد. هر کشور صاحب کميته‌اي ملي شد، به نام «کميته ملي المپيک». اعلام شد که اينکميته‌هاي ملي از دخالت در مسائل سياسي بدور است و هدفي ندارد جز اعتلاي نيرومندي وتوانائي ملتها.
حالا بيش از 86 سال از نخستين المپيا در دورة جديد ميگذرد،فقط دو جنگ جهاني اول و دوم اين بازيها را تعطيل کرده است و در بقيه سالها طبقبرنامۀ‌ مشخصي براه خود ادامه داده و هر چهار سال يکبار ملتي ميزبان جوانان ورزشکارجهان شده است.

بازيهاي المپيک در دوران جديد را مي توان به دودوره تقسيم بندي کرد:

بازيهاي المپيک تا جنگ جهاني دوم

بازيهاي المپيک پس از جنگ جهاني دوم

 

بازي هاي المپيک تا جنگ جهاني دوم

1896ـآتن:

يونانيها خيليشاد بودند که بازيهاي المپيک دوباره زنده شده است، اين شادي زماني اوج گرفت که يکچوپانيونانيبرندة مدال طلاي دوي «ماراتن» به مسافت 42 کيلومتر شد. هفتاد هزارنفر در استاديوم مرمرين آتن حضور داشتند.

 

1900-پاريس:

دومين دوره هنگامي برگزارشد که در پاريس نمايشگاه بين‌المللي ترتيب يافته بود، در حدود 1400 ورزشکار شرکتنمودند. در کلبه‌هاي چوبين مخصوص قهرمانان جاي گرفتند. تشکيلات اين مسابقه چندانمرتب نبود، فرانسه 880 مرد و 4 زن را شرکت داد.

 

1904-سن‌لوئي:

براي کشورهاياروپائي ساده نبود که ورزشکاران خود را ازفرازاقيانوس به ايالات متحده بفرستند. آمريکائي‌ها بيشترين مدالها را بردند. يککانادائي به نام«اي‌تنه»درپرتاب چکشمدالطلا گرفت.

 

1908-لندن:

دو هزار ورزشکار از کشورهايجهان در 22 رشته ورزشي مبارزه کردند. حادثه غم‌انگيزي اتفاق افتاد و يکايتاليائيبه نام «دوراندو ـ پي تيري» در مسابقه ماراتن 42195 متر وقتي به استاديوم رسيد، درحاليکه چند ده متر باقي مانده بود از پاي درآمد و با کمک داوران از خط پايان گذشت ومردود شد!

 

1912-استکهلم:

پنجمينالمپيک، آخرين بازي بود که ورزشکاران بدونحد نصاب قبلي در آن شرکت کردند، 2500 ورزشکار رقم چشمگيري بود. ميزباني سوئديها دوراز تصور بود، آغاز درخشش فنلانديها در دوهاي سنگين بود. «جيم تورب» يک ورزشکارسرخپوستآمريکائي که در پنچگانه و دهگانهپيروز شده و ورزشکاري کم نظير بود، حرفه‌اي شناخته شد، زيرا چند دلار بخاطر بازيبيسبالدرآمريکاگرفته بود!

1916 ـ بعلتوضعيت زندگي استاد درجنگ جهاني اولبرگزارنشد. قرار بود در «برلين» اين دوره انجام پذيرد.

1920-آنورس:

در اين دوره قهرمانانفنلاندي سرآمد همه بودند، «نورمي» و «کلماينين» در دوهاي سنگين چندين مدال طلا گرفتند. يک دختر 14 ساله آمريکائي قهرمانشيرجه از تخته فنر شد که «آلن ريگين» نام داشت. نتايج و رکوردهايبسيار خوب و دور از انتظار بود.
1924- پاريس: پاريسبراي بار دوم ميزبان شد، در فاصلهچهار سال از «آئورس» قهرمان فنلاندي نشان دادند که وسيعتر از گذشته به عناوينقهرماني حمله مي‌کنند. اين بازيها را «المپيک ـ نورمي» ناميدند، چون او در سه رشتهانفرادي مدال طلا گرفت و در يک بعد از ظهر در 1500 و 5000 متر بر رقباي خود چيرهشد.

 

1928-آمستردام:

بازيها از 17 ماه مه تا 12 ماه اوت جريان يافت، آمريکائي‌ها در دو وميداني 12 عنوان بدست آوردند. در شناي آزاد «جاني ويسمولر» شهره گرديد و از اينپيروزيها استفاده برد و بعدها «تارزان» شد. تنيس جزء برنامه بود کهبعدها حذف شد. تيمهاکيهند ازقاره آسياقهرمان المپيک گرديد، 29 گل زد وحتي يک گل هم نخورد. «اوروگوئه» قهرماني خود را درفوتبال تکرار کرد و دو سال بعدجام جهانيرا ترتيب داد. «ميکي اودا» Miki oda از ژاپن برنده مدالطلايپرش سه گامشد.

 

1932- لس‌آنجلس:

حالا ديگر بازيهايالمپيک پايه و بنيان گرفته بود. تشکيلات و رقابتها خوب بود. قهرمانان دردهکده المپيکمستقر شدند. دشواري دوري راهاروپائيان از فراز اقيانوس تا امريکا بود. تعداد شرکت کنندگان کشورهاي آن سوي جهانناچيز بود. آغاز درخشش سياهان آمريکائي بود. «ادي تولان» در دوهاي 100 و 200 متر دو رکوردجديد بجاي نهاد، «نورمي» فنلاندي را ورزش پيشه شناختند و اجازه ندادند که در بازيهاشرکت کند. «نامبو»Nambu ازژاپندر پرش سه گام مدال طلا گرفت.

 

1936-برلين:

بويباروتاز اروپا بمشام خيلي‌ها رسيد. آلمان نازياز اول، تا شانزدهم ماهاوتميزبان يکي از پرشکوه‌ترين بازيهايالمپيک شد. نظم و ترتيب و تشکيلات يازدهمين دوره المپيک جديد هنوز زبانزد مردم جهاناست. آلمان فتح جهان را آرزو ميکرد و با فتح مدالها و عناوين بازيها ميخواست قدرتهيتلروحزب نازيرا بافلسفةپوچبرتري نژادبه ثبوت برساند.

اينبازيها را بحق بايد بازيهاي «جسي‌اونس» Jesse Owens قهرمان دوهاي سريع وپرش طول ناميد که نتايج خيره‌کننده‌اي بدست آورد. رکورد پرش طول او تا 24 سال دوامآورد و با درخشش خود چهره‌اي جهاني شد.

«کيتي سونKitei son از ژاپن کهکره‌اي الاصل بود، فاتح ماراتن شد،هند همچنان قهرمان بلامنازعهاکي باقي ماند و يکنيوزيلندي به نام «لاولوک» در نبردي سخت1500متر را زيبا دويد و رکوردي جهاني 8/47 ـ 3 دقيقه را بنام خود ثبت کرد.
در اين بازيها«هيتلر» پيشواينازيهااز روبروشدن با قهرمانانسياهپوستروي گردان بود و تصورات و تئوريهاينژادي خود را نقش بر آب ميديد!

 

بازي هاي المپيک پس از جنگ جهاني دوم

1948-لندن:

بازيهاي 1940ـ درتوکيووهلسينکيو 1944 ـلندنبه علتجنگ جهاني دومانجام نشد. و لندن ميزباني رادر روزهاي 29جولايتا 14آگستپذيرا گرديد. شرايط براي همه کشورهاياروپائي دشوار بود،انگليسي‌هاهنوز جيره‌بندي داشتند وخرابيهاي جنگ دوم ترميم نشده بود. بودجه برگزاري بازيها اندک و ناچيز پيش بيني شدهو بر رويهم 4100 نفر ورزشکار از پنجقارهجهان حضور داشتند.

ورزشکارانآلمان وژاپنرا شرکت ندادند که کشورهاي آنان عاملاصلي جنگ بودند وشورويهم بعضويتکميته بين‌المللي المپيکپذيرفته نشده بود. سطح رکوردها پائين بود. ظهور «اميل زاتوپک» دوندة معروف دوهاي طولاني ازچکسلواکيو «باب متاياس» آمريکائي که 17 سال داشت و فاتحده گانهگرديد از شگفتي‌ها بود. البتهنمي‌توان نام خانم «فاني پلانکرز» هلندي مادر دو کودک را از ياد برد که چهارمدالطلا بدست آورد.

1952-هلسنيکي:

روز 19 ماه جولاي درهلسينکي که پانزدهم المپيک آغاز مي‌شد در زيرباران هفتاد هزار نفر «پاوونورمي» Paavo Nukmi پنجاه و پنج ساله، افتخار مردمفنلاندرا ديدند که بدور پيست دويد وآتش المپيکرا به آذرگاه آورد.

قهرمانانسياهپوست «جامائيکا» پيروزيهاي بزرگي را صاحب شدند، «زاتوپک» در اوج قدرت خود در پنج و ده هزار متر طلا گرفت و در «ماراتن» پيروزي خودرا تکميل نمود و همسرش در پرتاب نيزه قهرمان شد، اين خانواده با چهار مدال طلا وچند رکورد جهاني به «پراگ» بازگشتند. تنها ورزشکار «لوکزامبورگ» بنام «بارتل» Barthel در 1500 متر به عنوان قهرماني دست يافت و بعد از پيروزي از شوق اشک ريخت.

«چريس چاتوي» دوندة‌ معروف انگليسي در 5000 متر در اخرين لحظات رقابت با «زاتوپک» نقش زمين شد. کشتي‌گيران ايراني درخشيدند. شادروانتختيو گيوه‌چي مدالنقره گرفتند.

ورزشکارانشورويبراي نخستين بار پس ازانقلاب اکتبر 1917به بازيهاي المپيک قدمنهادند؛ يکژيمناستشوروي بنام «چوکارين» برنده چهارمدال طلا شد و دو مدال نقره بدان افزود. اين بازيها اصالت مردم فنلاند، علاقمنديآنانرا به زندگي صلح‌آميز و تلاش روزافزون براي جامعه‌اي ساخته و پرداخته نشان داد.

1956-ملبورن: براي نخستين بار بازيهاي المپيک ازاروپا و ايالات متحده سفر کرد و بهاستراليا رفت. زنان استراليائي در دوهاي سرعت وشنادرخشش داشتند. از آن جمله بود «بتيکاتبرت» که در 100 و 200 متر و امدادي زنان سه مدال طلا گرفت.

دونده دوهايطويل شوروي «ولاديمير گوتس» با شيوة دويدن خاص خود قدرتي نشان داد و دونده‌هايمعروف انگليسي را پشت سر نهاد او در پنج و ده هزار متر به مدال طلا رسيد.

مشت‌زنانمجارستانيبراي سومين بار پي در پي مقام خودرا حفظ کرد و مدالهاي طلاي لندن، هلسينکي را با مدال طلاي ملبورن وصل نمود.

«آلن ميمن» تنهافرانسويبود که درماراتنمدال طلا گرفت و اين پايان کار «زاتوپک» بود که ديگر براي «ماراتن» دويدن هم پير شده بود و در رديف ششم بخط پايانهمه چيز رسيد!

«بابي مورو» با سه مدال طلا در دوهاي سرعت وامدادي مردي آرام و کم حرف بود و پيروزيهايش جلب توجه نمود. شادروانغلامرضا تختيوامامعلي حبيبيدو مدال طلا گرفتند و قدرتخود را درکشتي آزادنشان دادند.

«هارولدکونلي» صاحب مدال طلايالمپيک ملبورندر رشتهپرتاب چکشعاشق «انگافيکوتوا» قهرمان پرتابديسک زنان چکسلواکي که بر کرسي اول ايستاده بود شد و سرانجام عشق و عاشقي ايندو به ازدواج انجاميد که درپراگشکل گرفت.

1960-رم:

ايتاليائي‌ها 5000 ورزشکارطراز اول جهان را پذيرفتند و از 25 اوت تا 11سپتامبرشهر «رم» پر هياهوترين شهر جهان بود.

«بيکلا آبب» Abeb Bikila يک سياه اهل «اتيوپي» با پاي برهنه بر اسفالت وسنگهاي آفتاب خورده 42195 متر دويد و قهرمان ماراتن شد. جوانمردي سياه از ايالاتمتحده به نام «رافر جانسن» در «دکاتلن» اول شد و در ضمن مسابقه در لحظات حساس «يانگچوآن» اهل «فرمز »را که رقيبش بود راهنمائي فني مينمودو اين در جهان رقابت و ورزش در روز مبارزه کم نظير بود. در همين بازيها بود که «هند» پس از 32 سال درهاکيبا دريافت يک گل ازپاکستانمقام خود را از دست داد.

«کاسيوس کلي» که بعدها: «محمدعلي» شد درمشت زنينيم سنگين به مقام قهرماني رسيدوجاده را براي آينده هموار ساخت. شادروان تختي مدال طلاي خود را با نقره عوض کرد،در حاليکه شايستگي بيشتري داشت.

يک دختر سياهپوست، بنام «ويلما رودلف» دردوهاي سرعت درخشيد و دوندة آلماني «آرمين‌ هاري» 100 متر را در 10 ثانيه دويد. دراين بازيها «ليويو بروتي» از ايتاليا در 200 متر اول شد و درپرش با اسبايتاليا برتري خود را به ثبوت رسانيد.

 

1964-توکيو:

در آن سوي آسيا شهر توکيوميهماندار نخستين المپيکآسياشد. پس از 24 سال که از 1940 گذشت وجنگ جهاني اجازه نداد ژاپني‌ها به آرزوي خود رسيدند و کشور زيبا، خصلت کوشش مدام وصبر و تحمل و کارداني خود را به تماشا نهادند.

93کشور جهان بيش از 5000ورزشکار خود را به آنسوي جهان فرستادند. تجهيزات مسابقه‌ها و سالنهاي نوبنيادبي‌سابقه بود.

ژاپني‌ها در حدود 200 ميليونليره استرلينگخرج بازيها کردند. «هيروهيتو» امپراطور (برآفتاب) بازيها را گشود. شگفتيفراوان بود، مردي صاحب رکوردهاي جهاني دوهاي استقامت «رُن کلارک» شکست خورد. «آبب» در توکيو با کفش «ماراتن» را دويد و مدال طلا گرفت.

«يوري ولاسف» وزنه بردارشوروي که پديده‌اي بود در المپيک1960- رم در سنگين وزن رکوردي کم سابقه بجاي نهاده بود به هموطن خود باخت. «ولاسف» که در «رم» 5/537 کيلو گرم در سه حرکت وزنه برداشته بود، با اينکه حد نصاب خود رابه 570 کيلوگرم ترقي داد به مدال نقره رسيد و ژابوتينسکي با 5/572 کيلوگرم از شورويمدال طلا گرفت.

ژاپني‌ها بسيار خوب درخشيدند، درژيمناستيک،واليبال،کشتيووزنه برداريمبارزه کردند و با شايستگي ارزشخود را نشان دادند. « آنتون گيزينک» غول هلندي درجودو در رشته سنگين وزنمدال طلا گرفت. ورزشکاراناندونزي وکره شمالياز شرکت در المپيک محروم ماندند.

 

1968- مکزيکوسيتي:

شهري که بيش از دو هزار و دويست متر از سطح دريا ارتفاع دارد .تمدن وفرهنگ کهن خود را در کشورهايآمريکاي لاتينحفظ کرده است ميهماندار شد. بلندي اين شهر و هواي رقيق يک مسئله شد. خيلي از قهرمانان دچار تنگي نفس شدند وليورزشکاران کشورهاي «کنيا» و «اتيوپي» ناراحتي نداشتند، زيرا تمرين خود را در ارتفاع طبيعي و بلند وطن خود انجام دادهبودند. علاوه بر اين مسئله، ناراحتي سياسي هم بچشم ميخورد که ورزشگاه بزرگ در روزآغاز بوسيله سربازان اداره مي‌شد. از عجايب اين بود که چند رکورد بدست آمد که هنوزپابرجا هستند و کسي را ياراي شکستن آن نبوده است. اين رکوردها را بياد ميآوريم:

«باب بيمن» Bob Beamon سياه آمريکائي 90/8 متر درپرش طول!


«
ت ـ اسميت» T. Smith 200 متر را در 8/19 ثانيه دويد!

«الي ـ ايونز» L.Evans يک سياه ديگر از امريکادر 400 متررکورد باور نکردني 42 ثانيه را بجاينهاد!

«جيم ـ هاينز» Jimhines سياه آمريکائي 100 متررا در 9/9 ثانيه طي کرد!

«اورتر» Oerter پيروزي چهارمين بار خود را در مکزيکوسيتي جشن گرفت، قهرمانپرتاب ديسکايالات متحده در سالهاي 1956 درملبورن، 1960 در رم، 1964 در توکيو و 1966 در مکزيکوسيتي در رشته اختصاصي خود چهارمدال طلا گرفت او از 36/56 متر آغاز نمود و به 78/64 متر رسيد!

ورزشکارانسياهپوست آمريکائي بر روي کرسي قهرماني با دستکش سياه و جوراب سياه ايستاده‌اند،‌به سرود ملي ايالات متحده احترام نگذاردند و بهتبعيض نژاديو ظلم به سياهان اعتراض کردند!

در اين بازيهاپرش ارتفاعاز پشت را «ديک فآسبوري» بهنمايش گذاشت و مدالطلا گرفت. «وراچا سلاواسکا» Vera Caslavska از چکسلواکي در ژيمناستيک بانوان تسط کم سابقه‌اي نشان داد و برندهچهار مدال طلا گرديد. عبدالله موحددر کشتي آزاد ومحمد نصيريدروزنه‌برداريصاحب مدال طلا شدند. کشورميزبانمکزيک سه مدالطلا سه نقره و سهبرنزگرفت.

 

1972-مونيخ:

آلماني‌ها تلاشمي‌کردند تا خاطره المپيک 1936 ـبرلينرا منهاي خيره‌سريهاي «هيتلر» زنده سازند.

7000ورزشکار از 122کشور جهان بهمونيخآمدند. تشکيلات عالي بود، 20 ميليونليره استرلينگ هزينه سقف شفاف و بي‌نظير استاديوم اصلي شده بود، «کامپيوتر» در همه جاي بازيها و دراستاديوم‌ها رسوخ کرده و قدرتماشين ومغز الکترونيککاملاً مشخص بود.

همةرکورد شکستنها و تشکيلات مرتب تحت تأثير حملةفلسطينيهابه خوابگاه ورزشکاران و مربياناسرائيلقرار گرفت. صبح روز سه‌شنبه 5سپتامبر 1972 با حمله‌اي که صورت گرفت و دو اسرائيلي کشته شدند و بقيه را به گروگانگرفتند و در نيمه شب در فرودگاه همة آنان کشته شدند.

«اوري برانديج» Avery Brundage رئيس کميته بين‌المللي المپيک پس از پايان اين بازيها بازنشسته شد و جايخود را به «کيلانين» ايرلندي داد.
ورزشکاران شوروي با 50 مدال طلا، 27 نقرهو 22 برنز به مقام نخستين رسيد، ايالات متحده،آلمان شرقي،آلمان غربي،ژاپنواستراليا در رديفهاي بعدي ايستادند.
«
مارک اسپيتز» Mark Spitz شناگر ايالات متحدههفت مدال طلا گرفت « چهار مدال درشناي انفراديو سه مدال درامداديها» همة مدالها از اين نظر ارزشبيشتري داشتند که رکوردهاي جهان را بجاي نهاده بودند

دوندة‌ روسي «والريبورزف» مدالهاي طلاي 100 متر و 200 متر را صاحب شد. مقابل قهرمان دوهاي طويل فنلاند «لاسه ويرن» Lass Viren مدال طلاي پنج و ده هزار متر را به يادگار برد. در «دکاتلن» آويلف از شوروي با (8454) امتياز آمريکائي‌ها را شکست داد و به مقام قهرماني رسيد.

«دبي بياسي» ايتاليائي براي دومين بار فاتحشيرجهاز سکو شد و پيروزي مکزيک را در مونيختکرار کرد!

«تسوکاهارا» ، «کاتو» و ديگر قهرمانان ژاپني درژيمناستيکخداوندان قدرت؛ کار و مقاومتبودند. هنر آنان در حرکات نمونه شد و مي‌بينيم که بعضي از حرکات پر ارزش امروز بهنام «تسوکاهارا» ناميده مي‌شود. محمد نصيري در وزنه برداري به مدال نقره رسيد.

«الکساندر مدويد» کشتي گيرروسي در کلاس فوق سنگين مدال طلاگرفت.


1976- مونرآل:

با همة پيش ‌بيني ها وتأکيدها که کميته بين‌المللي المپيک مي‌کرد که «سياست» در بازيها دخالتي ندارد. به جهانيانثابت شد که چنين نيست، اينها شعار است و هرجا که زندگي هست «سياست» هم وجود دارد. مسائل زيادي وجود داشتهمانند ادعاي «چين» در مورد «تايوان»، تماس ورزشي «

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 07 فروردین 1394 ساعت: 18:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره ورزش و اهميت آن در روان درماني

بازديد: 419

 

 

ورزش و اهميت آن در روان درماني

 

پيامبر گرامياسلام صلي عليه واله در باره حق بدن بر انسان مي فرمايد:

اِنَّ لِرَبِّکَعَلَيکَ حَقّاً، وَ اِنَّ لِجَسَدِکَ عَلَيکَ حَقّاً وَ لاَ هلِکَ عَلَيکَحَقّاً؛

پروردگارت بر تو حقي دارد، و بدنت بر تو حقي دارد، و خانواده ات(نيز) بر تو حقي دارد.

 

آن چه در اين حديث ارزنده قابل توجه است، اين است کهپيامبربزرگوار اسلام، تا بدان پايه برايجسم و بدن ارزش و اهميت قابل است که حق بدن را در رديف حق پروردگار (آن هم بلافاصلهبعد از آن) و در کنار حق خانواده (و حتي قبل از آن) ذکر مي فرمايد. زماني انسان ميتواند حق پروردگار و خانواده خويش را به بهترين نحوي ادا کند، که از بدني سالم ونيرومند برخوردار باشد.

ورزش، کمک شاياني به ايجاد و تقويت سلامتي جسماني ورواني مي کند، و افرادي که با روش صحيح ورزش مي کنند و يا داراي کارهاي با تحرک ميباشند، سالم تر بوده و عمرشان از افرادي که کارهاي بدون تحرک دارند بيشتر است.

شهيد دکتر سيدرضا پاک نژاد در کتاب اولين دانشگاه و آخرين پيامبر مي نويسد:

عضلات در حال ورزش10 تا 18 برابر در حال استراحت احتياج به خون دارند،20دفعهبيشتر قند و اکسيژن مصرف مي نمايند،50 بار زيادتر گازکربنيک دفع مي نمايند، و باتوجه به همين ارقام، اهميت کار قلب هنگام ورزش روشن مي گردد... .
در واکنشقلب در برابر کار عضلاني، مشاهده مي شود ضربان هاي دبي، حجم خون، فشار خون و حتيترکيبات فيزيکو شيميايي خون را دگرگون مي سازد. ضربانقلب هنگام کاربدني، يعني زماني که عضلات را به فعاليت مي داريم، 2- 3 و حتي 4 برابر، و امکاندارد به 200 ضربه در دقيقه برسد. حجم خون 2- 3 برابر و دبي قلب 6- 7 و حتي 8 برابرو گاه زيادتر شود و دبي قلب از 4 ليتر در دقيقه ممکن است به 30 تا 35 ليتر در دقيقهبرسد، در صورتي که دبي قلب شخص سالم و ورزيده در حال معمولي 25 ليتر است... .
حجم قلب ورزش کاران و کارگراني که کار بدني سنگيني دارند، بدون شک افزايش مييابد، اما اين افزايش به عقيده بسياري،فيزيولوژيکو کاملاً طبيعي است. در اثرفعاليت بدن، حجم قلب افزايش مي يابد، زيرا جداربطنها به ويژه بطن چپ ضخيم مي شوند؛ يعنيهمان طور که عضلات بازو در اثر ورزش يا ابتلا به برخي بيماري ها قوي مي شود، عضلاتقلب هم در اثر کار، قوي مي گردد و در نتيجه قدرت انقباض قلب زياد مي شود... ."

وي در بخش ديگري از کتابش، در بارهفوايد ورزشچنين مي نگارد:

  • قدرت انقباض و نظم ضربان قلب پس از مدتي ورزش کردن بهتر مي شود... .
  • گنجايش ريه ها بيشتر مي گردد و در نتيجه،اکسيژن بهتري و بيش تري به بدن مي رسد... ورزش صحيح و معتدل و متناسب با مزاج، سبب نظم وثبات حرکات تنفس مي گردد و تنفس عميق تر، ولي شمارش آن کم تر مي شود.
  • هر چه شخص ورزيده تر باشد، مقدار سوخت بدنش نقصان مي يابد؛ يعني در حقيقت دراثر مدتي ورزش کردن، بدن بهتر از مواد غذايي خود استفاده مي کند.
  • رشد و نمو بهتر انجام مي گيرد، زيرا اکسيژن بهتر و بيشتر به تمام نسوج مي رسد ودر نتيجه، فعاليت غدد داخلي افزوده شده و بنابر عقيده اي در عضلاني که فعاليت ميکنند، موادي ايجاد مي شوند که به رشد و نمو کمک مي نمايد.
  • قوّه جذب و دفع بهتر مي شود.
  • بدن عادت مي کند در برابر مختصر فعاليت، ناگهان نفس تنگي پيش نيايد و ضربان قلبزياد نشود و ديرتر خسته گردد و عرق نمايد.
  • هماهنگي بين اعصاب و مراکز عصبي و تقويت اعصاب، ايجاد شده و کارهاي فکري، آسانتر مي شود."

در کتابزن و ورزشنيز در باره فوايد ورزش چنين آمدهاست:

"بدن انسان بر خلافماشين يا هروسيله ديگر که بر اثر کار و فعاليت مستهلک مي گردد، با کار جان گرفته و توانايي بيشتري کسب مي نمايد. در زمان هاي گذشته، حرکت و تمرين هاي بدني، بخشي از کار روزانهفرد به شمار مي رفت، اما امروزه بر اثر پيش رفت تکنولوژي و ماشين، بايد بيش تر ازگذشته در جستجوي حرکت بود، و هر فرد بايستي آن را در برنامه روزانه خود بگنجاند... .

تنفس و يا نفس کشيدن وسيله اي است که با آن، اکسيژن به همه بدن مي رسد و موادزايد و اکسيده به بيرون ريخته مي شود. در خلال تمرين، ميزان نفس کشيدن افزايش مييابد. شخصي که بدنش تربيت شده با تمرين هاي ورزشي است، آهسته تر و عميق تر از افرادديگر نفس مي کشد، فشارهاي وارد بر سيستم تنفسي خويش را با تلاش کم تر و کارايي بيشتر پاسخ گوست.

تاثير ورزش بر کارکردهاي شناختي

 تحقيقات نشان مي دهد که ورزش بر عملکردهاي شناختي و هوش تاثيرمثبت دارد .البته پاره اي از محققان نيز بر اين باورند که چنين رابطه اي وجود ندارد .بدون شک رشد حرکتي کودک در رشد ذهني وي مهم وموثر است و ميزان يادگيري کودک با سطحفعاليت هاي حرکتي و جسمي وي مربوط است . آن طور که پژوهش هاي اخير نشان داده اند ،انجام ورزش و اجراي حرکات جسمي باعث افزايش در بهره هوشي حاصل از اجراي برخي ازآزمون هاي هوشي مي شود ، علت عملکرد بهتر ذهني و شناختي ناشي از ورزش رابا افزايشاکسيژن موجود در هواي استشناقي به دنبال خستگي ناشي از کار ذهني مربوط مي دارند. بهبودي کارکردهاي شناختي و ذهني ناشي از ورزش ، هم در بزرگسالان و سالمندان و همجوانان و نوجوانان ديده شده است. تحقيقات نشان داده که پس از اجراي تمرينات وبرنامه هاي ورزشي حتي در عملکرد شناختي بيماران رواني سال خورده نيز بهبودي ديده ميشود.و اين به دليل اين است که درگيري غير قابل اجتناب کل مغز در فعاليت هاي بدني،يک عامل مهم احتمالي در بازگرداندن و توقف فرآيندهاي انحطاط سلولي – جسمي پيري استکه در نتيجه آن در توانش هاي ذهني سال خوردگان تغييرات مثبتي حاصل مي شود . دربارهتاثير ورزش بر بهبود عملکرد تحصيلي بايستي گفت که در نوجوانان وجوانان هم بستگيمعنادار مثبتي بين آمادگي جسماني وموفقيت تحصيلي وجود دارد.چنين رابطه مثبت معناداررا در دانشجويان دختر نيز مشاهده کرده اند. بنابراين صرف نظر از متغيير جنسيت انجامورزش بر عملکرد تحصيلي آثار مثبت دارد. همچنين گزارشات انجام شده در خصوص کودکانحاکي از آن است که انجام تمرينات ورزشي بر عملکرد تحصيلي آنان تاثير مثبت دارد. بهطور کلي فعاليت هاي جسماني وتمرينات ورزشي و کارکردهاي مختلف ذهني و شناختي اثرمثبت دارد وآنها راباور مي کنند .

 تاثير ورزش بر رفتار

پژوهش هاي متعدد نشان مي دهند که بازي هاي ورزشي باعث افزايشخلاقيت ، استقلال ، رهاسازي تنش و نيز برقراري بيش تر روابط صميمانه بين افراد ميشود .هم چنين فعاليت هاي ورشي محبوبيت و سازگاري اجتماعي افراد را افزايش مي دهد .تاثير ورزش بر رفتار شغلي نيز مورد بررسي قرار گرفته است ، انجام فعاليت هايجسماني با کاهش قابل ملاحظه اي در غيبت شغلي همراه است . اين قبيل فعاليت ها که باسلامت جسماني و کاهش عوارض قلبي به عنوان عوامل عمده غيبت مطرح مي شوند ،مرتبط است .همچنين ورزش با اصلاح برون داده هاي شغلي و کاهش خطاهاي ناشي از کارها نيز همراهاست.

ورزش ، خلق و شخصيت

  براساس يافته هاي پژوهشي ،بين شخصيت ،خلق و ورزش رابطه اي وجوددارد . از يک سوء ورزش باعث ايجاد تغييرات مثبت و معناداري در متغيرهاي شخصيتيهيجاني مي شود و از سوي ديگر ويژگيهاي شخصيتي در انجام ورزش و هم چنين انتخاب انواعخاص فعاليت ها و برنامه هاي ورزشي موثر است .به نظر مي رسد که تاثير ورزش بر شخصيت،به متغير هاي متعددي از جمله نوع ورزش و مدت انجام آن تمرينات بستگي داشته باشد ،چرا که تغييرات شخصيتي بيش تر ناشي از تمرينات طولاني و مداومند به اين دليل که اينقبيل تمرينات در بيوشيمي بدن تغييرات معناداري ايجادمي کنند و در نتيجه متغييرهايشخصيتي با تغييرات بيوشيمي بدن همراه مي شود. يکي از ابعاد عمده شخصيتي در رابطه باتاثيرات ورزش "خودپنداره" است . خودپنداره تصور و برداشت فرد از جنبه هاي گوناگونموجوديت خويش نظير :جنبه هاي بدني و جسمي ،اجتماعي ،هوشي ،شناختي وغيره مي باشد.بهنظر مي رسد که خودآگاهي بيشتر فرد از خويش بالا رفتن خود پنداره و عزت نفس وي همراهاست .در اين زمينه تحقيقات نشان مي دهد که در اثر تمرينات جسماني خاص مثل :دوميداني، خودپنداره زنان افسرده به صورت پايدار بهبود يافته است. همچنين تمرينات با وزنهبهبودي قابل ملاحظه اي در قدرت واندزه عضلات به وجود مي آورد و ميزان بازدهي آنانرا افزايش مي دهد و اين خود در ايجاد خودباوري بسيار موثر است .سازوکار تاثير ورزشبر عزت نفس احتمالاً ناشي از احساس مهارت و کفايت بيشتر است فعاليت هاي جسماني نوعياحساس مهارت و کفايت به فرد مي دهد که به افزايش در احساس کنترل بر زندگي خودوسلامتي منجر مي گردد. اين احساس کنترل وکفايت به نوبه خود موجب افزايش عزت نفس ميشود .

 به طور کلي تحقيقات نشان مي دهد که افراد پس از انجام فعاليت هايجسماني و تمرينات ورزشي نوعي تجربه مثبت يا حس بهبود و پيشرفت کيفيت زندگي را درخود مشاهده مي کنند. اين موارد تنها به ورزشکاران اختصاص ندارد بلکه در مورد افراديکه به صورت تفريحي و غير مستمر ورزش مي کنند نيز صادق است .معمولاً پس از اجرايتمرينات متوالي ،در بعضي افراد نوعي «عزت به نفس متورم» به وجود مي آيد . لذا آنانتوانايي خويش را بسيار بالا تخمين مي زنند .اين امر به ويژه در ورزشکاران قبل ازانجام مسابقات ورزشي و پس از تمرينات مداوم ديده مي شود. شايد يکي از علل اساسيبسياري از اظهارات ورزشکاران ومربيان ورزش مبني بر اين بر قهرماني قبل از انجاممسابقات و عدم موفقيت هاي بعدي آنان همين عزت نفس متورم ناشي از تمرينات ورزشيمتداوم باشد. ورزش باعث افزايش خلاقيت و استقلال فرد مي شود . از آنجا که خلاقيت واستقلال فردي از جمله متغيرهاي موثر بر شخصيت و خلق مي باشد،لذا فعاليت هاي جسمانياز اين طريق بر شخصيت افراد تاثير مي گذارد .يک متغيير شخصيتي ديگري که دراثرتمرينات ورزشي وبدني تغييراتي در آن ديده مي شود « کانون کنترلي» است کانون کنترليعبارت است از انتساب علل وعوامل پديد آورنده حوادث و وقايع با خود و پابه محيطبيروني و پيراموني است .افرادي که علل رخداد وقايع و پديده هارا به خود نسبت ندادهو خود را در اين عامل دخالت نمي دهند داراي «کانون کنترلي بيروني » هستند . تحقيقاتحاکي از آن است که افراد با کانون کنترل داخلي در بخورد ومواجه شدن با اتفاقاتوفشارهاي رواني معمولاً سازگاري بهتري دارند و بيشتر مي توانند ناگواري ها و مشکلاترا تحمل کنند . اثر ورزش کانون کنترل خارجي کودکان را به کانون کنترل داخلي به معناداري تغيير داده است . در زمينه ويژگي هاي خلقي –شخصيتي ورزشکاران موفق ، تحقيقاتبيانگر آن است که اين افراد نسبت به ساير ورزشکاران حالات خلقي باثبات تر و مناسبتري دارند. هم چنين اين افراد تصفيه وپالايش حرکات حسي وتغيير و تفسيرهاي محيطيمناسب تر و بيش تري دارند. در ضمن ورزشکاران موفق آستانه تحريک درد بالاتر و سرعتواکنش بيشتري دارند.

 

 

 


تمرين ها به دستگاه هاضمه به دو طريق کمک مي کنند:

  • به علت پي آمد نياز بدن به غذا، اشتها را افزايش مي دهند.
  • حرکت اندام هاي هاضمه تسريع مي شود و حرکات دودي شکل معده – که موجب هضم غذا ميگردد – سريع تر و راحت تر صورت مي گيرد.
  • تمرين هاي ورزشي، عمل تخليه را بهبود و ازيبوست پيش گيري مي کند. حرکات دودي شکل افزايش مي يابد و در نتيجه ، روند ترشحاتبدن کار آمدتر تنظيم مي شوند. به طور کلي افرادي که فعاليت هاي جسماني بيش تريدارند، کم تر از افراد کم حرکت ، به بيماري سنگ کليه و اختلالات مشابه به آن مبتلامي شوند.
  • بسياري از مواد زايد، از طريق غدد عرق در پوست بدن بيرون ريخته مي شود. اينفرايند با تمرين هاي شديد ورزشي تسريع مي شود؛ علاوه بر اين، عرق کردن باعث تميزشدن پوست مي گردد.
  • ارزش ديگر تمرين هاي ورزشي، در افزايش توليد سلول هاي قرمز خون در بافت هايلنفاوياستخوان است. شمارشهموگلوبين خون بر اثر فعاليت بالا مي رود. تمرين ها از بالا رفت فشار خون جلوگيري مي کند."
  • به طور کلي نقش ورزش در سلامتي انسان آن قدر زياد است که امروزه بسياري ازبيماري ها را با ورزش مداوا مي کنند، که به اين شيوه مداوا "ورزش درماني" گفته مي شود.
  • امروزه ورزش در سطحبين المللي، بعدسياسينيز به خود گرفته است. گاه اتفاق ميافتد کشوري که بيش تر مردم حتي نام آن را نشنيده اند، يک باره در جهان مطرح شده وبه واسطه پيروزي هاي ورزشي، نامش در صفحه اول روزنامه هاي جهان و صدر اخبار قرار ميگيرد. شرکت و يا عدم شرکت تيم هاي ورزشي يک کشور در يک کشور ديگر نيز، گاه جنبهسياسي داشته و به معناي دوستي، دوشمني، اعتراض و ... تلقي مي شود.
  • در انسان غريزه قدرت طلبي، برتري جويي و مبارزه وجود دارد. ورزش ومسابقات ورزشي اگر در محيط و جوّ سالم برگزار شوند، زمينه اشباع اين غريزه از طريق صحيح رافراهم مي سازند. اگر اين غريزه و ساير غرايز، کنترل نشده و به مسير صحيح هدايتنشوند، براي جامعه بشري مشکل ساز و مساله آفرين خواهند بود.
  • ورزش، توان انسان را براي انجام کارهاي روزمره شخصي و اجتماعي بالا مي برد، حتيعباداتي از قبيلنماز ،روزه،حجوجهادنيز با بدني سالم و نيرومند، بهتر، بيشتر و راحت تر جامه عمل به خود مي پوشند.
  • انسان مايل است با ديگران باشد و با آنان بياميزد. اين غريزه و يا تمايل شديدرا مي توان از طريق ورزش بر آورده ساخت. در ورزش، در زمينه نيل به ارزش هاي اجتماعيديگري نيز، چون کار گروهي، وفاداري،روحيه ورزشکاريمي توان توفيق يافت. محيطصميمانه و مطلوب ورزشي، اغلب فرصتي مناسب براي ايجاد روابط انساني و شکل گيري دوستيهاست.
  • ورزش به انسان تحرک مي بخشد و حرکت و تحرک به ويژه در کودکان لازمه رشد است. اگر عضو نيرومندي از اعضاي بدن يک ورزش کار را چندين ماه در گچ قرار دهند و تحرک رااز آن سلب نمايند، ضعيف و لاغر خواهد شد. اگر جنبش بدن کم شود، دفاع بدن کم و ضعيفمي گردد، و همچنان که داشتن تحرک و ورزش موجب سلامتي بدن و طول عمر مي گردد، نداشتنتحرک نيز موجب مرگ زود رس مي شود.

 

 

 

 

 

اهميتورزش براي جوانان و دانش آموز از ديدگاه فيزيولوژي

لزوم و اهميت ورزش و تمرينات ورزشي براي هر دو جنس در سنين مختلف مورد تأييد محققين است .

به طور کلي ورزش و تحرک بر رشد عمومي بدن تأثير مي گذارد اين امر با پژوهش انجام شده روي موش هايي که در محدوديت حرکتي بودند و موشهايي که آزادي حرکت داشتند به اثبات رسيده است .

رشد و تکامل دستگاه عصبي و دستگاههاي حرکتي ( عضلات و استخوانها ) با يکديگر در ارتباطند و هر چه ارتباط دستگاه عصبي با دستگاههاي حرکتي بيشتر و گسترده تر شود حرکات پيچيده ، شکل گرفته و هدفمند مي شوند در مورد نقش ورزش در پيشرفت رشد ، سلامتي و آمادگي جسماني کودکان و نوجوانان تحقيقات متعددي انجام شده است .

در اين تحقيقات تأثير ورزش را بر روي رشد و آمادگي جسماني همچنين نشاط دختران دانش آموز فنلاندي نشان دادند . دختراني که ورزش مي کنند داراي بدني انعطاف پذير و فعال هستند .  بايد توجه داشت که اهميت ورزش منحصر به سنين کودکي و نوجواني نيست . در سنين بالا ورزش براي جلوگيري از پوکي استخوان ، اضافه وزن و ناراحتي هاي قلبي و عروقي ، همچنين براي پر کردن اوقات بيکاري و جلوگيري از افسردگي و روان پريشي توصيه مي شود .

رشد در دوران کودکي تحت تأثير فاکتورهاي متعددي است از آن جمله هورمون رشد و فاکتورهاي رشد ، در عين حال هورمونهاي ديگر و نوع تغذيه نيز بر رشد تأثير دارند .

رشد قدي با رشد استخوانهاي دراز همراه است . رشد قد در دختران در سنين ۱۶ تا ۱۷ سالگي و در پسرها تقريباً در ۱۸ سالگي پايان مي يابد ولي از اين سن به بعد رشد قدي بصورت ناچيزي انجام مي شود که مربوط به دراز شدن طول ستون مهره ها است . در صورت عدم فعاليت بدني رشد استخوانها کاهش مي يابد .

حرکت که با جابجايي استخوانها انجام مي گيرد حاصل انقباض عضلات تحت فرمان هاي عصبي به صورت حرکات ارادي يا به دنبال تحريکات حسي به صورت رفلکسي است . ممانعت از حرکت يک اندام يا نرسيدن پيام عصبي به عضله به دنبال قطع عصب حرکتي مانع حرکت اندام حرکتي مي شود و پيامد آن آتروفي عضلاني و در نهايت عدم رشد استخوان مربوط به آن عضله است . استخوان در اين شرايط دکلسيفيه مي شود و حالت تراکمي خود را از دست مي دهد . نيروي کششي و تانسيوني که عضلات روي استخوانها وارد مي سازند موجب رشد طبيعي استخوانها و مانع از تغيير شکل آنها مي گردد . ضمناً وزن عضلات بر تراکم استخوانها اثر مي گذارند . در زنها استخوانها سبک ترند و در سنين بالا توده استخواني متناسب با کوچک شدن و تحليل عضله کاهش مي يابد و به همين جهت استئوپروز در زنها در مقايسه با مردها به مراتب بيشتر است . معهذا چنانچه استخوان تحت نيروهاي شديد عضلاني قرار گيرند رشد آنها کند و محدود مي شود . ضمناً عضله اي که مدتي منقبض مي ماند روي رگهاي خوني آن فشار وارد مي شود و احتمال قطع جريان خون در آن وجود دارد که زيان آور است . تحقيقات نشان داده است که فشار زياد بر مفاصل و استخوانها در دوران قبل ازبلوغ موجب آسيب ساختاري مي گردد .

هنگام فعاليت سلول هاي عضلاني ، دستگاه متابوليکي نيازمند انرژي است و اين انرژي را از اکسيداسيون گلوکز و اسيدهاي چرب تأمين مي کند . محصول اين اکسيداسيون دي اکسيد کربن است . گرفتن اکسيژن و دفع CO2 وظيفه شش ها است که تنفس بيروني  را بعهده دارند ولي تنفس بيروني با تنفس دروني که در سطح سلولي انجام مي گيرد بستگي نزديک دارد . بهمين جهت بي توجه به ميزان متابوليسم عضلاني فشار O2 و PH خون لازمست در حدي ثابت بماند . هنگام ورزش مقدار متابوليسم افزايش مي يابد و اين امر با افزايش هم تعداد تنفس و ضربان قلب در دقيقه  و هم افزايش حجم هواي جاري و حجم ضربه اي صورت مي گيرد .

 

با توجه به اينکه دانش آموزان روزانه چند ساعت در کلاس هاي درس روي نيمکت مي نشينند حتي اگر نوع نشستن مناسب باشد و نيمکت نيز مطابق استاندارد باشد در آنها احساس خستگي فيزيکي بوجود مي آيد و چنانه نوع نشستن مناسب نباشد و يا نيمکت مطابق استاندارد نباشد در دراز مدت موجب اختلالات ساختاري مي شود که Scoliosis و شکل C در مهره ها از آن جمله است . دانش آموزان پسر غالباً اين شکل را با بازي کردن ( عمدتاً فوتبال ) در کوچه و خيابان و يا ورزشگاهها حل مي کنند ولي براي دختران دانش آموز به دليل اعتقادات و فرهنگ جامعه امکانات کمتري وجود دارد بنابراين لازمست در مدارس ساعتهايي براي تمرين هاي بدني و ورزش دختران منظور شود .

 

نقش ورزش در کاهش اضطراب و ايجاد نشاط

 

   امروزه نقش ورزش آنقدر مورد توجه قرار گرفته که آنرادر تکنيکهاي رفتار درماني توصيه مي کنند.

نقش شنا در اضطراب زدايي وتخلييه نگراني هاي نا شناخته مورد توجه قرار گرفته  است. با انجام آزمايشات روان شناسي ثابت گرديده است که سطح اضطراب در افراد٬قبل وبعد از شنا به ويژه به صورت شيرجه در آب فرو رفتن تفاوتهاي معنا داري رانشان مي دهد. مشاوران از ورزش بوکس ومشت زني به عنوان روش کم هزينه اي براي تخلييه هيجانات زايد به ويژه درکودکان ونوجوانان بزهکار استفاده درماني مي نمايند.

نقش ورزش کوهنوردي ودو استقامت در تمرکز بخشي وتقويت اراده امروز توجه روان درمانگران را به خود جلب نموده است. از نکات عمدهاي که موجب گرديده است٬توجه به ورزش در فرايند درماني مشاوران وروان شناسان به صورت ويژه اي موردتوجه قرار گيرد مي توان به موارد ذيل اشاره نمود.

۱-توجه به اين اصل که عقل سالم در بدن سالم است درواقع بيانگر اين نکته مهم است که فعاليت هاي ورزشي نقش اصلاح گري بالايي در رفع مشکلات روحي٬رواني دارند.

۲-بکارگيري ورزش درماني هزينه هاي زيادي را دربردارند.

۳-تاثير عميق رکود فعاليتهاي جسمي در بروز ناراحتي هايي مانند نا اميدي وافسردگي هاي حاد حاکي ازاين است که چنانچه با توصيه هاي ورزشي اين افراد وادار به تحرک شوند به سرعت نشاط و اميدواري درانان افزايش مييابد.

اصولاتجويزهرنوع داروي شيميايي به ويژه درمورد بيماران روحي٬رواني با عوارض منفي جانبي همراه است که ضمن درمان يک مشکل امکان بروز مشکل ديگري را درسيستم بدن بيماران افزايش مي دهد.

در حالي که تجويز ورزش به عنوان يک عامل درماني هيچگونه عارضه منفي ومخرب در بيمار ايجادنکرده٬وبه عکس موجب تقويت قواي فکري وجسمي براي مقابله با مشکل مي گردد.

ورزش و روان درماني

بسيار سخن و حديث از تأثير و اهميت تربيت بدني و ورزش بر ابعاد مختلف رشدي چون جسم و روان شنيده ايم يا خوانده ايم. البته بيشترين كوشش در ارائه چگونگي افزايش يا تقويت قواي جسماني بوسيله تربيت بدني ورزشي صرف گرديده و كمتر به مشخص نمودن ويژگيهاي سلامت روان پرداخته شده است لذا بر آن شده ايم كه حتي مختصر به تعريفي كلي از سلامت روان به شناخت اصول ويژگيهاي آن پرداخته و بخش تربيت بدني و ورزش را در اين بعد مهم انساني مشخص نمائيم.

يك فرد زماني داراي سلامت روان است كه با شناخت و حفظ ويژگيهاي شخصيتي، خود را با محيط تطبيق دهد. شناخت خود مجموعه ادراكات، ارزشها، افكار و عواطف را تشكيل مي دهد كه سبب و آگاهي فرد از موجوديت خود مي شود. بدين معني او مي فهمد كيست و چيست. در تامين سلامت روان علاوه بر عوامل ژنتيكي عوامل محيطي نيز تاثير فراوان خواهند داشت. اگرچه شناخت كامل ويژگيهاي مربوط به سلامت روان در يك فرد بسيار مشكل است ولي زماني افراد از نظر رواني سالم مي باشند كه داراي خصوصيات شاخصي گردند:

1.     اعتماد به نفس دارند. از خصوصيات مثبت و برجسته خود استفاده مي كنند در عين اينكه به محدوديتها و نواقص خود آشنايي دارند توانائيهاي خود را مي شناسند و حداكثر استفاده از آن را مي كنند اين افراد واقعيت وجودي خود را انكار نمي نمايند بجاي عذرتراشي و دليل تراشي شكستها را براحتي پذيرفته و نگراني به خود راه نمي دهند.

2. احتياجات اوليه را براحتي برطرف مي نمايند. برآوردن نيازهاي اوليه زندگي بخصوص نيازهاي جسماني باعث تلاش دائمي در اين افراد مي گردد. و با شناخت واقعيتها واقع بينانه تر با مشكلات زندگي مقابله مي نمايند.

3. به ديگران به ديده خوب مي نگرند. ضمن دوست داشتن ديگران به آنها اعتماد مي كنند و در حفظ روابط با ديگران كوشا هستند محبت خويش را مستقيماً ابراز مي نمايند و براي آن شواهدي مناسب ابراز مي دارند.

4. مسئوليت پذيرند ضمن پذيرش مسئوليت مناسب با سن خود مسئوليت كارهايي كه خود انجام مي دهند را مي پذيرند از كسب تجربه لذت برده و هميشه براي بهترين نتيجه در تلاش خواهند بود.

مجموعه اين ويژگيهاي شاخص تشكيل دهنده سلامت روان در يك فرد مي باشد. بدون شك رفتار بشر تابع تماميت وجود اوست بدين معني روان تابع جسم و جسم تابع روان است. امروزه تحقيقات نشان مي دهد كه ناراحتي هاي جسماني اختلالات رواني را بهمراه داشته و برعكس. ولي نكته برجسته در تقويت قواي جسماني حفظ روان سالم مي باشد.

كتر آرترويدر روانشناس معروف آمريكايي در تحقيق بسيار جامع خود اظهار مي نمايد عدم تعادل رواني بسياري بيماران نتيجه عدم فعاليت حركتي و ورزشي در دوران كودكي است. جونز در قسمتي از تحقيق خود دريافت پسراني كه از نظر قواي جسماني ضعيف مي باشند علاوه بر ضعف جسماني داراي مشكلات رواني مانند احساس حقارت عدم توانائي تطبيق خود با ديگران مي باشند. راويك و مك كي دريافتند دانش آموزاني كه در مهارتهاي حركتي ضعيف مي باشند اغلب خجول و گوشه گير هستند و برعكس دانش آموزاني كه از نظر مهارتهاي حركتي قوي مي باشند داراي ويژگيهاي برجسته بسيار نماياني از نظر رفتار چون فروتني، تدبير، توجه و حس همكاري هستند.

شندل با استفاده از آزمون رواني خصوصيات رواني دانش آموزان ورزشكار و غير ورزشكار را مورد بررسي قرار داد و به اين نتيجه رسيد دانش آموزان ورزشكار داراي صفات ممتاز رفتاري چون رهبري، تحركهاي اجتماعي حس ارزشهاي فردي و اجتماعي، عدم شك و ترديد در خود عدم بهانه جوئي و نتيجتاً رشد اجتماعي بيشتر مي باشد

مسلماً عدم سازش وجود و اختلالات رفتاري در هر طبقه و صنفي و در هر گروه و جمعي بسيار مشهود است عوامل مختلفي را مي توان در بوجود آوردن يا پايه ريزي عدم سلامت روان ذكر نمود: فشارهاي اجتماعي، فقر مادي، اختلافات خانوادگي، تصادفات، بيماريها، مرگ و ميرهاي پيش بيني نشده و بسياري از عوامل خانوادگي و اجتماعي همراه با عوامل وراثتي، افراد را دچار عدم تعادل روان مي سازد. بنابراين براي پيش گيري از بيماري رواني و حفظ سلامت روان توصيه هاي مختصري در نظر گرفته مي شود:

1. سعي كنيد به انجام فعاليتهاي ورزشي بپردازيد زيرا ورزش تنشهاي رواني را از بين مي برد و اخمها را به لبخند تبديل مي نمايد.

2. در رابطه با نگراني خود با ديگران صحبت كنيد و اگر مشكل شما جدي است از مراجعه به پزشك روان درمان مضايقه نكنيد.

3. موقعيت خود را بشناسيد و بجاي جنگيدن با آن خود را با ان سازگار سازيد. با تغذيه مناسب ورزش مناسب، استراحت كامل مواظب سلامت جسم خود

باشيد.

4. با ديگران معاشرت و دوستي نمائيد.

5. براي انجام هر كاري زمان خاص و منظمي را در نظر بگيريد.

6. در نهايت ياد بگيريد كه هميشه خونسرد و فرد راحتي باشيد.
7. در نهايت اگر داراي توانائي لازم براي تحمل درد و رنج باشيد و در موقع لزوم با شهامت و بردباري برخورد نموديد به زندگي و رفاه ديگران علاقمند بوديد و در اين زمينه فعاليت داشتيد شما از: سلامت روان برخورداريد.

استرس و روشهاي درمان آن با ورزش

در دنياي امروز دانستن راه و روش زندگي و پيشرفت عملاً بدون استرس امكان پذير نيست و در بين جوامع بشر بصورت قانون درآمده است. نظام پيچيده كنوني ما چنان است كه دستگاه عصبي ما در طي روز دائماً از سوي تكان هاي استرس زاي كوچك و بزرگ بسيار زيادي بمباران مي شود و دستگاههاي عصبي- عضلاني ما دائم در حالت تنش بسر مي برند. درنتيجه استرس يكي از عمومي ترين مشكلاتي است كه افراد با آن روبرو هستند و از آنجائي كه امروزه مسئله سالم زيستن و رابطه آن با فعاليتهاي بدني اهميتي اساسي يافته است، تمرين و ورزش يكي از ساده ترين ابزاري است كه استرس را كنترل مي کند

 

تاثير ورزش بر کارکردهاي شناختي

 تحقيقات نشان مي دهد که ورزش بر عملکردهاي شناختي و هوش تاثيرمثبت دارد .البته پاره اي از محققان نيز بر اين باورند که چنين رابطه اي وجود ندارد .بدون شک رشد حرکتي کودک در رشد ذهني وي مهم وموثر است و ميزان يادگيري کودک با سطحفعاليت هاي حرکتي و جسمي وي مربوط است . آن طور که پژوهش هاي اخير نشان داده اند ،انجام ورزش و اجراي حرکات جسمي باعث افزايش در بهره هوشي حاصل از اجراي برخي ازآزمون هاي هوشي مي شود ، علت عملکرد بهتر ذهني و شناختي ناشي از ورزش رابا افزايشاکسيژن موجود در هواي استشناقي به دنبال خستگي ناشي از کار ذهني مربوط مي دارند. بهبودي کارکردهاي شناختي و ذهني ناشي از ورزش ، هم در بزرگسالان و سالمندان و همجوانان و نوجوانان ديده شده است. تحقيقات نشان داده که پس از اجراي تمرينات وبرنامه هاي ورزشي حتي در عملکرد شناختي بيماران رواني سال خورده نيز بهبودي ديده ميشود.و اين به دليل اين است که درگيري غير قابل اجتناب کل مغز در فعاليت هاي بدني،يک عامل مهم احتمالي در بازگرداندن و توقف فرآيندهاي انحطاط سلولي – جسمي پيري استکه در نتيجه آن در توانش هاي ذهني سال خوردگان تغييرات مثبتي حاصل مي شود . دربارهتاثير ورزش بر بهبود عملکرد تحصيلي بايستي گفت که در نوجوانان وجوانان هم بستگيمعنادار مثبتي بين آمادگي جسماني وموفقيت تحصيلي وجود دارد.چنين رابطه مثبت معناداررا در دانشجويان دختر نيز مشاهده کرده اند. بنابراين صرف نظر از متغيير جنسيت انجامورزش بر عملکرد تحصيلي آثار مثبت دارد. همچنين گزارشات انجام شده در خصوص کودکانحاکي از آن است که انجام تمرينات ورزشي بر عملکرد تحصيلي آنان تاثير مثبت دارد. بهطور کلي فعاليت هاي جسماني وتمرينات ورزشي و کارکردهاي مختلف ذهني و شناختي اثرمثبت دارد وآنها راباور مي کنند .

 تاثير ورزش بر رفتار

پژوهش هاي متعدد نشان مي دهند که بازي هاي ورزشي باعث افزايشخلاقيت ، استقلال ، رهاسازي تنش و نيز برقراري بيش تر روابط صميمانه بين افراد ميشود .هم چنين فعاليت هاي ورشي محبوبيت و سازگاري اجتماعي افراد را افزايش مي دهد .تاثير ورزش بر رفتار شغلي نيز مورد بررسي قرار گرفته است ، انجام فعاليت هايجسماني با کاهش قابل ملاحظه اي در غيبت شغلي همراه است . اين قبيل فعاليت ها که باسلامت جسماني و کاهش عوارض قلبي به عنوان عوامل عمده غيبت مطرح مي شوند ،مرتبط است .همچنين ورزش با اصلاح برون داده هاي شغلي و کاهش خطاهاي ناشي از کارها نيز همراهاست.

ورزش ، خلق و شخصيت

  براساس يافته هاي پژوهشي ،بين شخصيت ،خلق و ورزش رابطه اي وجوددارد . از يک سوء ورزش باعث ايجاد تغييرات مثبت و معناداري در متغيرهاي شخصيتيهيجاني مي شود و از سوي ديگر ويژگيهاي شخصيتي در انجام ورزش و هم چنين انتخاب انواعخاص فعاليت ها و برنامه هاي ورزشي موثر است .به نظر مي رسد که تاثير ورزش بر شخصيت،به متغير هاي متعددي از جمله نوع ورزش و مدت انجام آن تمرينات بستگي داشته باشد ،چرا که تغييرات شخصيتي بيش تر ناشي از تمرينات طولاني و مداومند به اين دليل که اينقبيل تمرينات در بيوشيمي بدن تغييرات معناداري ايجادمي کنند و در نتيجه متغييرهايشخصيتي با تغييرات بيوشيمي بدن همراه مي شود. يکي از ابعاد عمده شخصيتي در رابطه باتاثيرات ورزش "خودپنداره" است . خودپنداره تصور و برداشت فرد از جنبه هاي گوناگونموجوديت خويش نظير :جنبه هاي بدني و جسمي ،اجتماعي ،هوشي ،شناختي وغيره مي باشد.بهنظر مي رسد که خودآگاهي بيشتر فرد از خويش بالا رفتن خود پنداره و عزت نفس وي همراهاست .در اين زمينه تحقيقات نشان مي دهد که در اثر تمرينات جسماني خاص مثل :دوميداني، خودپنداره زنان افسرده به صورت پايدار بهبود يافته است. همچنين تمرينات با وزنهبهبودي قابل ملاحظه اي در قدرت واندزه عضلات به وجود مي آورد و ميزان بازدهي آنانرا افزايش مي دهد و اين خود در ايجاد خودباوري بسيار موثر است .سازوکار تاثير ورزشبر عزت نفس احتمالاً ناشي از احساس مهارت و کفايت بيشتر است فعاليت هاي جسماني نوعياحساس مهارت و کفايت به فرد مي دهد که به افزايش در احساس کنترل بر زندگي خودوسلامتي منجر مي گردد. اين احساس کنترل وکفايت به نوبه خود موجب افزايش عزت نفس ميشود .

 به طور کلي تحقيقات نشان مي دهد که افراد پس از انجام فعاليت هايجسماني و تمرينات ورزشي نوعي تجربه مثبت يا حس بهبود و پيشرفت کيفيت زندگي را درخود مشاهده مي کنند. اين موارد تنها به ورزشکاران اختصاص ندارد بلکه در مورد افراديکه به صورت تفريحي و غير مستمر ورزش مي کنند نيز صادق است .معمولاً پس از اجرايتمرينات متوالي ،در بعضي افراد نوعي «عزت به نفس متورم» به وجود مي آيد . لذا آنانتوانايي خويش را بسيار بالا تخمين مي زنند .اين امر به ويژه در ورزشکاران قبل ازانجام مسابقات ورزشي و پس از تمرينات مداوم ديده مي شود. شايد يکي از علل اساسيبسياري از اظهارات ورزشکاران ومربيان ورزش مبني بر اين بر قهرماني قبل از انجاممسابقات و عدم موفقيت هاي بعدي آنان همين عزت نفس متورم ناشي از تمرينات ورزشيمتداوم باشد. ورزش باعث افزايش خلاقيت و استقلال فرد مي شود . از آنجا که خلاقيت واستقلال فردي از جمله متغيرهاي موثر بر شخصيت و خلق مي باشد،لذا فعاليت هاي جسمانياز اين طريق بر شخصيت افراد تاثير مي گذارد .يک متغيير شخصيتي ديگري که دراثرتمرينات ورزشي وبدني تغييراتي در آن ديده مي شود « کانون کنترلي» است کانون کنترليعبارت است از انتساب علل وعوامل پديد آورنده حوادث و وقايع با خود و پابه محيطبيروني و پيراموني است .افرادي که علل رخداد وقايع و پديده هارا به خود نسبت ندادهو خود را در اين عامل دخالت نمي دهند داراي «کانون کنترلي بيروني » هستند . تحقيقاتحاکي از آن است که افراد با کانون کنترل داخلي در بخورد ومواجه شدن با اتفاقاتوفشارهاي رواني معمولاً سازگاري بهتري دارند و بيشتر مي توانند ناگواري ها و مشکلاترا تحمل کنند . اثر ورزش کانون کنترل خارجي کودکان را به کانون کنترل داخلي به معناداري تغيير داده است . در زمينه ويژگي هاي خلقي –شخصيتي ورزشکاران موفق ، تحقيقاتبيانگر آن است که اين افراد نسبت به ساير ورزشکاران حالات خلقي باثبات تر و مناسبتري دارند. هم چنين اين افراد تصفيه وپالايش حرکات حسي وتغيير و تفسيرهاي محيطيمناسب تر و بيش تري دارند. در ضمن ورزشکاران موفق آستانه تحريک درد بالاتر و سرعتواکنش بيشتري دارند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع :

ورزش در اسلام ، حسين صبوري
ورزش از ديدگاه اسلام
 

http://www.enghelabsc.com/islamsport.aspx

 

http://daneshnameh.roshd.ir

http://nazemfar.blogfa.com/post-14.aspx

http://www.irib.ir/health/html/sportforgirl.htm

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 07 فروردین 1394 ساعت: 18:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره اهميت ورزش در اسلام

بازديد: 815

 

اهميت ورزش در اسلام  :

 

امروزه ورزش يکي از اموري است که به عناوين مختلف در جهان مطرح شده و گروه زيادي به اشکال گوناگون با آن سرو کار دارند. برخي از مردم، ورزشکار حرفه اي اند و گروهي ورزشکار آماتور. گروهي طرفدار و علاقه مند به ورزش و ديدن برنامه ها، مسابقات و نمايش هاي ورزشي بوده، وعده اي نيز از راه ورزش امور زندگي خويش را مي گذرانند.

وزارتخانه ها و ادارات ورزشي فراواني تاسيس شده و مخارج زيادي صرف ورزش، ساختن استاديوم ها، مجتمع ها و باشگاه هاي ورزشي و نيز تهيه وسائل و لباس هاي ورزشي و يا تماشاي مسابقات ورزشي مي شود. بخش هاي قابل توجهي از برنامه هاي تلويزيون، راديو، مجلات و ساير رسانه هاي گروهي، به ورزشي و اخبار ورزشي اختصاص دارد و خلاصه ورزش يکي از اموري است که در جهان به صورت جدّي مطرح بوده و از جهات مختلف داراي اهميت مي باشد، از جمله:

1- امروزه يکي از مشکلات جامعه بشري، مساله بي کاري و عوارض ناشي از آن است. بي کاري، به ويژه براي نوجوانان و جوانان و به خصوص در ايام تعطيلات تابستاني مدارس و مراکز آموزشي، بسيار خطرناک و مضرّ است و بايد با آن مبارزه شده، يا به نحوي اوقات بي کاري را پر نمود که مفيد بوده و يا لااقل مضر نباشد. بسياري از انحرافات، از قبيل: اعتياد به مواد مخدر، دزدي و ايجاد مزاحمت، دعواها و درگيري هاي خياباني، انحرافات جنسي و ... زاييده بي کاري و ولگردي است.

مرحوم شهيد مطهري در کتاب تعليم و تربيت در اسلام، مطلبي تحت عنوان "زن و غيبت" دارد و مي فرمايد:

"زن ها در قديم مشهور بودند که زياد غيببت مي کنند. شايد اين به عنوان يک خصلت زنانه معروف شده بود که زن طبيعتش اين است و جنساً غيبت کن است؛ در صورتي که چنين چيزي نيست، زن و مرد فرق نمي کنند. علتش اين بود که زن – مخصوصاً زن هاي متعيّنات، زن هايي که کلفت داشته اند و در خانه، همه کارهايشان را کلفت و نوکر انجام مي دادند- هيچ شغلي و هيچ کاري، نه داخلي و نه خارجي نداشت، صبح تا شب بايد بنشيند و هيچ کاري نکند. کتاب هم که مطالعه نمي کرده و اهل علم هم که نبوده، بايد يک زن هم شان خود پيدا کند، با آن زن چه کند؟ راهي غير از غيبت کردن به رويشان باز نبوده، و اين برايشان يک امر ضروري بوده؛ يعني اگر غيبت نمي کردند، واقعاً بدبخت و بي چاره بودند."

شايد به واسطه جلوگيري از همين عوارض سوء بي کاري باشد که مي بينيم در اسلام از "کار و انسان شاغل" بسيار تجليل شده است. احاديث فراواني در اين زمينه وارد شده که توجه شما را به برخي از آن احاديث جلب مي نمايم:

امام علي عليه السلام فرمود:

"اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُحتَرِفَ الاَمينَ؛

خداوند، انسان اميني را که داراي حرفه است[و به آن اشتغال دارد] دوست مي دارد."
رسول خدا صلي عليه واله فرمود:

اَلکادُّ لِعِيالِهِ کَالمُجاهِدِ في سَبيلِ اللهِ؛

کسي که خود را براي اداره زندگي اش به مشقت مي اندازد، مانند کسي است که در راه خدا جهاد مي کند."

رسول اکرم صلي عليه واله فرمود:

"مَلعُونُ مَن القي کَلَّهُ عَلَي النّاسِ؛

هر کس که سنگيني [اقتصادي] خود را بر دوش مردم بيندازد، ملعون است."

بدون شک، مردم و کشور بايد در پي ايجاد کار و اشتغال سالم براي همه باشند، ولي آيا هميشه امکان اشتغال براي همه و به ويژه جوانان و نوجوانان فراهم است؟ اگر اين امکان فراهم نشد، تکليف چيست؟ آيا ايجاد سرگرمي هاي سالم و مفيد نمي تواند از بسياري انحرافات جلوگيري کند؟

1- ورزش يکي از مفيدترين و سالم ترين سرگرمي هايي است که مي تواند اوقات فراغت جوانان و نوجوانان را پر کند.

2- ورزش، کسالت و تنبلي را از انسان زدوده و به وي نشاط و شادابي بخشيده، او را براي انجام کارهاي و وظايف فردي و اجتماعي آماده نموده و اخلاقش را بهبود مي بخشد.
3- ورزش، روحيه شجاعت، از خود گذشتگي، مبارزه با ظلم و ظالم و دفاع از مظلوم را در انسان تقويت نموده، اراده وي را قوي مي سازد.

4- ورزش، توان رزمي انسان را افزايش مي دهد. بالا بودن توان جسماني نيروهاي نظامي و رزمي، تنها در زمان هاي گذشته که جنگ ها با سلاح هاي سرد صورت مي گرفت، مورد توجه نبوده، بلکه امروزه نيز حائز اهميت فراوان است و تمرينات بدني قسمت عمده اي از آموزش هاي نظاميان و به ويژه کماندوها و نيروهاي ويژه را تشکيل مي دهد. همچنين افرادي که از نقطه نظر بدني و جسماني، ضعيف و يا ناقص باشند، در ارتش پذيرفته نشده و گاه از خدمت سربازي نيز معاف مي گردند.

5- اهميت سلامتي و توانمندي جسماني بر کسي پوشيده نيست.

پيامبر گرامي اسلام صلي عليه واله در باره حق بدن بر انسان مي فرمايد:
"اِنَّ لِرَبِّکَ عَلَيکَ حَقّاً، وَ اِنَّ لِجَسَدِکَ عَلَيکَ حَقّاً وَ لاَ هلِکَ عَلَيکَ حَقّاً؛
پروردگارت بر تو حقي دارد، و بدنت بر تو حقي دارد، و خانواده ات[نيز] بر تو حقي دارد."
آن چه در اين حديث ارزنده قابل توجه است، اين است که پيامبر بزرگوار اسلام، تا بدان پايه براي جسم و بدن ارزش و اهميت قابل است که حق بدن را در رديف حق پروردگار [آن هم بلافاصله بعد از آن] و در کنار حق خانواده [و حتي قبل از آن] ذکر مي فرمايد. زماني انسان مي تواند حق پروردگار و خانواده خويش را به بهترين نحوي ادا کند، که از بدني سالم و نيرومند برخوردار باشد.

ورزش، کمک شاياني به ايجاد و تقويت سلامتي جسماني و رواني مي کند، و افرادي که با روش صحيح ورزش مي کنند و يا داراي کارهاي با تحرک مي باشند، سالم تر بوده و عمرشان از افرادي که کارهاي بدون تحرک دارند بيشتر است.
شهيد دکتر سيدرضا پاک نژاد در کتاب اولين دانشگاه و آخرين پيامبر مي نويسد:
"عضلات در حال ورزش10 تا 18 برابر در حال استراحت احتياج به خون دارند،20دفعه بيشتر قند و اکسيژن مصرف مي نمايند،50 بار زيادتر گازکربنيک دفع مي نمايند، و با توجه به همين ارقام، اهميت کار قلب هنگام ورزش روشن مي گردد... .
در واکنش قلب در برابر کار عضلاني، مشاهده مي شود ضربان هاي دبي، حجم خون، فشار خون و حتي ترکيبات فيزيکو شيميايي خون را دگرگون مي سازد. ضربان قلب هنگام کار بدني، يعني زماني که عضلات را به فعاليت مي داريم، 2- 3 و حتي 4 برابر، و امکان دارد به 200 ضربه در دقيقه برسد. حجم خون 2- 3 برابر و دبي قلب 6- 7 و حتي 8 برابر و گاه زيادتر شود و دبي قلب از 4 ليتر در دقيقه ممکن است به 30 تا 35 ليتر در دقيقه برسد، در صورتي که دبي قلب شخص سالم و ورزيده در حال معمولي 25 ليتر است... .
حجم قلب ورزش کاران و کارگراني که کار بدني سنگيني دارند، بدون شک افزايش مي يابد، اما اين افزايش به عقيده بسياري، فيزيولوژيک و کاملاً طبيعي است. در اثر فعاليت بدن، حجم قلب افزايش مي يابد، زيرا جدار بطن ها به ويژه بطن چپ ضخيم مي شوند؛ يعني همان طور که عضلات بازو در اثر ورزش يا ابتلا به برخي بيماري ها قوي مي شود، عضلات قلب هم در اثر کار، قوي مي گردد و در نتيجه قدرت انقباض قلب زياد مي شود... ."

وي در بخش ديگري از کتابش، در باره فوايد ورزش چنين مي نگارد:
1- قدرت انقباض و نظم ضربان قلب پس از مدتي ورزش کردن بهتر مي شود... .
2- گنجايش ريه ها بيشتر مي گردد و در نتيجه، اکسيژن بهتري و بيش تري به بدن مي رسد... ورزش صحيح و معتدل و متناسب با مزاج، سبب نظم و ثبات حرکات تنفس مي گردد و تنفس عميق تر، ولي شمارش آن کم تر مي شود.
3- هر چه شخص ورزيده تر باشد، مقدار سوخت بدنش نقصان مي يابد؛ يعني درحقيقت در اثر مدتي ورزش کردن، بدن بهتر از مواد غذايي خود استفاده مي کند.
4- رشد و نمو بهتر انجام مي گيرد، زيرا اکسيژن بهتر و بيشتر به تمام نسوج مي رسد و در نتيجه، فعاليت غدد داخلي افزوده شده و بنابر عقيده اي در عضلاني که فعاليت مي کنند، موادي ايجاد مي شوند که به رشد و نمو کمک مي نمايد.
5- قوّه جذب و دفع بهتر مي شود.

6- بدن عادت مي کند در برابر مختصر فعاليت، ناگهان نفس تنگي پيش نيايد و ضربان قلب زياد نشود و ديرتر خسته گردد و عرق نمايد.

7- هماهنگي بين اعصاب و مراکز عصبي و تقويت اعصاب، ايجاد شده و کارهاي فکري، آسان تر مي شود."

در کتاب زن و ورزش نيز در باره فوايد ورزش چنين آمده است:
"بدن انسان بر خلاف ماشين يا هر وسيله ديگر که بر اثرکار و فعاليت مستهلک مي گردد، با کار جان گرفته و توانايي بيش تري کسب مي نمايد. در زمان هاي گذشته، حرکت و تمرين هاي بدني، بخشي از کار روزانه فرد به شمار مي رفت، اما امروزه بر اثر پيش رفت تکنولوژي و ماشين، بايد بيش تر از گذشته در جستجوي حرکت بود، و هر فرد بايستي آن را در برنامه روزانه خود بگنجاند... .

تنفس و يا نفس کشيدن وسيله اي است که با آن، اکسيژن به همه بدن مي رسد و مواد زايد و اکسيده به بيرون ريخته مي شود. در خلال تمرين، ميزان نفس کشيدن افزايش مي يابد. شخصي که بدنش تربيت شده با تمرين هاي ورزشي است، آهسته تر وعميق تر از افراد ديگر نفس مي کشد، فشارهاي وارد بر سيستم تنفسي خويش را با تلاش کم تر و کارايي بيش تر پاسخ گوست.

تمرين ها به دستگاه هاضمه به دو طريق کمک مي کنند:
1- به علت پي آمد نياز بدن به غذا، اشتها را افزايش مي دهند؛
2- حرکت اندام هاي هاضمه تسريع مي شود و حرکات دودي شکل معده – که موجب هضم غذا مي گردد – سريع تر و راحت تر صورت مي گيرد.
تمرين هاي ورزشي، عمل تخليه را بهبود و از يبوست پيش گيري مي کند. حرکات دودي شکل افزايش مي يابد و در نتيجه، روند ترشحات بدن کار آمدتر تنظيم مي شوند. به طور کلي افرادي که فعاليت هاي جسماني بيش تري دارند، کم تر از افراد کم حرکت، به بيماري سنگ کليه و اختلالات مشابه به آن مبتلا مي شوند.
بسياري از مواد زايد، از طريق غدد عرق در پوست بدن بيرون ريخته مي شود. اين فرايند با تمرين هاي شديد ورزشي تسريع مي شود؛ علاوه بر اين، عرق کردن باعث تميز شدن پوست مي گردد.

ارزش ديگر تمرين هاي ورزشي، در افزايش توليد سلول هاي قرمز خون در بافت هاي لنفاوي استخوان است. شمارش هموگلوبين خون بر اثر فعاليت بالا مي رود. تمرين ها از بالا رفت فشار خون جلوگيري مي کند."

به طور کلي نقش ورزش در سلامتي انسان آن قدر زياد است که امروزه بسياري از بيماري ها را با ورزش مداوا مي کنند، که به اين شيوه مداوا "ورزش درماني" گفته مي شود.
6- امروزه ورزش در سطح بين المللي، بعد سياسي نيز به خود گرفته است. گاه اتفاق مي افتد کشوري که بيش تر مردم حتي نام آن را نشنيده اند، يک باره در جهان مطرح شده و به واسطه پيروزي هاي ورزشي، نامش در صفحه اول روزنامه هاي جهان و صدر اخبار قرار مي گيرد. شرکت و يا عدم شرکت تيم هاي ورزشي يک کشور در يک کشور ديگر نيز، گاه جنبه سياسي داشته و به معناي دوستي، دوشمني، اعتراض و ... تلقي مي شود.
7- در انسان غريزه قدرت طلبي، برتري جويي و مبارزه وجود دارد. ورزش و مسابقات ورزشي اگر در محيط و جوّ سالم برگزار شوند، زمينه اشباع اين غريزه از طريق صحيح را فراهم مي سازند. اگر اين غريزه و ساير غرايز، کنترل نشده و به مسير صحيح هدايت نشوند، براي جامعه بشري مشکل ساز و مساله آفرين خواهند بود.
ورزش، توان انسان را براي انجام کارهاي روزمره شخصي و اجتماعي بالا مي برد، حتي عباداتي از قبيل نماز، روزه، حج و جهاد نيز با بدني سالم و نيرومند، بهتر. بيش تر و راحت تر جامه عمل به خود مي پوشند.

8- انسان مايل است با ديگران باشد و با آنان بياميزد. اين غريزه و يا تمايل شديد را مي توان از طريق ورزش بر آورده ساخت. در ورزش، در زمينه نيل به ارزش هاي اجتماعي ديگري نيز، چون کار گروهي، وفاداري، روحيه ورزش کاري مي توان توفيق يافت. محيط صميمانه و مطلوب ورزشي، اغلب فرصتي مناسب براي ايجاد روابط انساني و شکل گيري دوستي هاست.

9- ورزش به انسان تحرک مي بخشد و حرکت و تحرک به ويژه در کودکان لازمه رشد است. اگر عضو نيرومندي از اعضاي بدن يک ورزش کار را چندين ماه در گچ قرار دهند و تحرک را از آن سلب نمايند، ضعيف و لاغر خواهد شد. اگر جنبش بدن کم شود، دفاع بدن کم و ضعيف مي گردد، و همچنان که داشتن تحرک و ورزش موجب سلامتي بدن و طول عمر مي گردد، نداشتن تحرک نيز موجب مرگ زود رس مي شود.

ويژگيهاي وزرشکار مسلمان

ايمان: اولين خصوصيت يک ورزشکار مسلمان، ايمان و تقواي اوست. نيرومند بودن به تنهايي از نظر اسلام ارزشي ندارد.

آن چه معيار ارزش است، تقوا است. خداوند متعال در قرآن کريم مي فرمايد:
"انّ اکرمکم عندالله اتقيلکم؛

گرامي ترين شما نزد خدا، پرهيزکارترين شماست."

البته انسان پرهيزکار و با ايمان، هر چه قوي تر و نيرومندتر باشد، بهتر است، اما قوي بودن به تنهايي کافي نبوده و ملاک ارزش نخواهد بود؛ از اين رو در حديث نبوي مي خوانيم:

"المومن القوي خير و احب من المومن ضّعيف؛

شخص با ايمان قوي و نيرومند، از شخص با ايمان ضعيف بهتر و دوست داشتني تر است."

در اين حديث، ابتدا کلمه "المومن" آورده شده و سپس کلمه "القوي" يا "الضّعيف"، و انسان با ايمان با يک انسان با ايمان ديگر مقايسه شده است، نه با يک انسان فاقد ايمان، زيرا انسان فاقد ايمان، ارزشي ندارد.
نکته جالب توجه، اين که انسان با ايمان اگر نيرومند و سالم باشد، مي توند منشا آثار خير بيش تري باشد و حتي بهتر و بيش تر عبادت کند و يا جهاد نمايد. در اين جا توجه شما را به قسمتي از رهنمودهاي امام خميني (ره) در اين خصوص جلب مي نمايم:

"آن چه که پشتوانه ملت است، پشتوانه اسلام است. آن مردهاي با ايمان هستند، ورزش کاران با ايمان هستند، روحاني با ايمان و دانشگاهي با ايمان و ... اين ها مي توانند پشتوانه يک ملت باشند و نگذارند دست هاي خائنانه کساني که گاه مي خواهند همه چيز ما را ببرند، قدرت مادّي ما، قدرت معنوي ما را از بين ببرند."
ايشان در ضمن بيان وظيفه ورزش کاران فرمودند:

ورزش کاران دو وظيفه دارند: يکي ورزش جسماني براي قوه پيدا کردن و قدرت پيدا کردن ... يکي هم پرورش روحاني، که اگر پرورش روحاني در انسان پيدا بشود، آن وقت قدرت جسماني اش مضاعف مي شود. شما کوشش کنيد که آن قدرت را هم که قدرت الهي است، قدرت هم به برکت اسلام و به برکت مولا اميرالمومنين عليه السلام در شما پيدا شود. که يک مرد روحاني قوي و جسماني قوي بشويد، که هم جانب روحتان قوي باشد و هم جانب جسمتان قوي باشد."

 امين بودن: ورزش کار مسلمان بايد امين باشد. در مواردي از آيات قرآني، "قوي بودن" با "امين بودن" قرين شده و گويا مکمّل يکديگر دانسته شده اند.
يکي از آن موارد، داستان حضرت موسي عليه السلام و دختران حضرت شعيب عليه السلام است.

وقتي "صفورا"، دختر حضرت شعيب عليه السلام مي خواهد حضرت موسي عليه السلام را براي استخدام شدن به پدر خود پيش نهاد کند، به دو ويژگي مثبت وي اشاره نموده و مي گويد:

"يا ابت استاجره انّ خير من استاجرت القوي الامين؛

پدرجان! موسي را استخدام نما، زيرا بهترين کسي که مي تواني استخدام کني، کسي است که قوي و امين باشد."

به طور کلي اگر کسي قوي باشد، ولي امين نباشد، از کسي که ضعيف است، ولي او هم امين است، خطرناک تر خواهد بود.

مورد ديگر، داستان حضرت سليمان و بلقيس است. آن جا که حضرت سليمان مي خواهد به سرعت تخت بلقيس را از سرزمين سبا به کاخ خود بياورد، مي گويد: کدام يک از شما درباريان، تخت بلقيس را قبل از آن که تسليم امر من شوند، نزد من خواهد آورد؟ عفريتي از جن مي گويد:

"انا اتيک به قبل ان تقوم من مقامک؛

من پيش از اين که از جايت بلند شوي، آن را نزد خواهم آورد."

و آن گاه اضافه مي کند:

"و اني عليه لقوي امين؛

و من بر اين کار، قوي و امين هستم."

و بدين ترتيب، خود را قوي و امين معرفي نموده و قوّت را در کنار امانت به کار مي برد.
3- دانش و بينش: ورزشکار مسلمان بايد داراي دانش و بينش وسيع باشد. ورزش کار مسلمان، همچنان که از نظر جسمي، قوي و نيرومند است، از جهت علمي نيز بايد توانا و نيرومند باشد. متاسفانه اکثر ورزش کاران مسلمان، از اين نکته غافل بوده و هنگامي که وارد گود ورزش مي شوند، درس، بحث، مطالعه و تحقيق را کنار مي گذارند. نيرومندي بدني و علمي براي يک انسان، بسان دو بال براي يک پرنده اند. پرنده هنگامي مي تواند اوج گيرد که دو بال نيرومند داشته باشد، و داشتن يک بال- هر چند قوي و نيرومند- براي او کافي نيست. در قرآن حکيم، در اين خصوص چنين مي خوانيم:

"وزاده بسطة في العلم و الجسم؛

و او را [طالوت را] در دانش و قوت جسم فزوني بخشيده است."

در باره حضرت داوود عليه السلام نيز که جواني نيرومند و با ايمان بوده و به همين مناسبت توانسته بود بزرگ ترين رهبر کافران را به قتل رساند، مي فرمايد:
"و قتل داوود جالوت و اتاه الله الملک و الحکمة و علّمه ممّا يشاء؛

و "داوود"، "جالوت" را کشت، و خداوند حکومت و دانش را به او بخشيد، و از آن چه مي خواست به او تعليم داد."

همچنين در باره او مي فرمايد:

"وشددنا ملکه و اتيناه الحکمة؛

ما پايه حکومت او را محکم ساختيم و به او دانش داديم."

چنان که ملاحظه مي شود، داوود عليه السلام از ايمان و قدرت بدني کافي برخوردار بوده است؛ بنابراين، لازم است که از نظر علم و دانش هم به اندازه کافي نيرومند شود، تا آمادگي رهبري را پيدا کند. خداوند اين علم و دانش را نيز خود به او تعليم داده و ارزاني مي دارد.

گويا از نظر قرآن، نوعي ارتباط بين کمال جسماني و آمادگي، جهت کسب دانش، بينش، حکومت و قضاوت وجود دارد؛ از اين رو درباره برخي از پيامبران بزرگ چنين مي فرمايد:

"و لمّا بلغ اشدّه اتيناه حکما و علما؛

و هنگامي که [يوسف] به مرحله بلوغ و قوّت رسيد، ما "حکم" و "علم" به او داديم."

"و لما بلغ اشدّه و استوي اتيناه حکما و علماً؛

هنگامي که [موسي] نيرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او داديم."

همچنين در قرآن مي خوانيم: وقتي حضرت سليمان به درباريان خود مي گويد: چه کسي تخت بلقيس را قبل از آن که تسليم امر من شود، نزد من خواهد آورد؟ عفريتي از جن مي گويد: "من پيش از اين که از جانب بلند شوي، آن را نزد تو خواهم آورد"، ولي کسي که داراي قدرت فوق العاده اي است مي گويد:

"انا اتيک به قبل آن يرتدّ اليک طرفک؛

من پيش از آن که چشم بر هم زني، آن را بدين جا خواهم آورد."
و چنين نيز مي کند. خداوند در قرآن اين شخص توانا را داراي دانش معرفي نموده و مي فرمايد:

"قال الّذي عنده علم من الکتاب؛

و آن کسي که به علم و دانش کتاب [الهي] دانا بود گفت."

در روايات اسلامي نيز به دانش پژوهي ورزش کار اهميت داده شده است؛ به عنوان نمونه، مي بينيم در حديث نبوي نه تنها آموزش کتابت و سواد يکي از وظايف پدر نسبت به فرزند پسر، دانسته شده، بلکه بر آموزش دو ورزش شنا و تيراندازي، که
اين دو نيز از وظايف پدر مي باشند مقدّم شده است:

"حقّ الولد علي والده آن يعلمه الکتابة و السّباحة و الرّماية و ان لا يرزقه الا طيّبا؛
حق فرزند [پسر] برعهده پدرش اين است که به او نوشتن و شنا کردن و تيراندازي نمودن را آموزش داده و جز از راه حلال، روزي او را تامين نکند."

در کتاب گفتار وعّاظ، به نقل از کتاب معالم الزّلفي سيّدهاشم بحريني (ره) آمده:
"امام حسن و امام حسين عليه السلام در سنين کودکي نزد حضرت علي عليه السلام آمده، از وي خواستند بين آن ها در کشتي گرفتن قضاوت کند. آن حضرت فرمود: به جاي اين کار برويد خط بنويسيد."

شايد آن حضرت خواسته با اين برخورد، به فرزندان خود بفهماند که آن چه از زور بازو مهم تر است، علم و هنر باشد، نه اين که بخواهد کشتي را نفي کند، زيرا مي دانيم آن ها در حضور رسول خدا صلي الله عليه و اله با يکديگر کشتي مي گرفتند و آن حضرت نيز به تشويقشان مي پرداخت.

4- سبقت در کار خير: به طور معمول پيشي گرفتن و برنده شدن در مسابقات و رقابت هاي ورزشي، براي ورزش کاران از اهميت خاصي برخوردار است، که البته اشکالي هم ندارد، ولي ورزشکار مسلمان بايد به مسابقه در امور خيريّه و برنده شدن در آن، بيش از برنده شده در مسابقات ورزشي اهميت بدهد. خداوند متعال در قرآن، در باره ايمان آورندگان مي فرمايد:

"اولئک يسارعون في الخيرات و هم لها سابقون؛

آن ها در سعادت و خيرات تعجيل مي کنند، و اينان هستند که به کارهاي نيکو سبقت مي جويند."

همچنين در توصيف پياميراني همچون ابراهيم، لوط، اسحق، يعقوب، نوح، داود، سليمان، ايّوب، اسماعيل، ادريس، ذوالکفل، يونس و زکريّا مي فرمايد:

"انّهم کانوا يسارعون في الخيرات؛

آن ها در کارهاي خير تعجيل مي کردند."

5- حمايت از مظلوم: ورزش کار نبايد به منظور زور گويي به ديگران و دست يافتن به آن چه حق او نيست ورزش کند، بلکه بايد از زورگويي پرهيز نموده و داراي روحيه دفاع از مظلوم در برابر ظالم باشد. حضرت علي عليه السلام در وصيّت خويش به دو فرزند بزرگوارش، امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام مي فرمايد:
"کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عونا؛

هماره دشمن ظالم و ياور مظلوم باشيد."

همان گونه که شاعر مي گويد:

شکرانه بازوي توانا بگرفتن دست ناتوان است

ورزش کار بايد شکرانه بازوي تواناي خويش را، دفاع از مظلوم قرار داده و خود را از صف ظالمان و ستم پيشگان کنار بکشد. حضرت موسي عليه السلام که جواني نيرومند بود، مي تواند در اين زمينه، الگوي مناسبي براي ورزش کاران آزاده و مسلمان باشد. او وقتي مي بيند يکي از غبطيان، که از ماموران دربار فرعون بود، شخص با ايماني از بني اسرائيل را به باد کتک گرفته و او نيز قادر به دفاع از خويشتن نبوده، از وي ياري مي طلبد، به ياري مظلوم مي شتابد و با مشتي که برسينه ظالم مي کوبد، وي را از پاي در مي آورد، ولي اکنون با کشتن او خود را به فتنه فرعونيان گرفتار کرده بود، به درگاه خدا استغفار نمود:

"قال ربّ انّي ظلمت نفسي فاغفرلي فغفر له انّه هو الغفور الرّحيم؛
[موسي] گفت: خدايا من برخويش ستم روا داشتم، از من درگذر؛ خدا هم از او در گذشت، که او بسيار آمرزنده و مهربان است."

وقتي خدا از او در گذشت و نجاتش داد، موسي عرض کرد: پررودگارا! به شکرانه اين نعمت که به من عطا فرمودي،"من هم هرگز ياور گناه کاران نخواهيم بود":
"قال ربّ بما انعمت علي فلن اکون ظهير للمجرمين؛

[موسي باز] گفت: پروردگارا! به شکرانه اين نعمت (نيرو) که به من عطا فرمودي، من هرگز ياور بدکاران نخواهم بود."

وي هنگامي که از چنگ فرعونيان گريخت و در نزديکي شهر مدين برسر چاهي رسيد و ديد که چوپانان گردن کلفت بر سرچاه ريخته و به دو دختر جوان و محجوب نوبت نمي دهند تا گوسفندان خود را سيراب سازند، باز هم ستم را تحمّل ننموده و به ياري دختران ستمديده مي شتابد؛ چوپانان را کنار زده و با وجود خستگي فراوان ناشي از هشت شبانه روز راه پيمايي و گرسنگي مفرط، به تنهايي و بدون هيچ چشم داشتي، براي همه گوسفندان آن ها از چاه آب مي کشد.

امام سجاد عليه السلام نيز در دعاي بيستم صحيفه سجاديه، چنين معروض مي دارد:
"خداوندا! به روان محمد و آل محمد رحمت فرست، و دست مرا در مبارزه با ظلم و اجحاف، توانا گردان، و به زبان من در برابر دشمن قدرت گفتار بخش، و بر قوم بدخواه پيروزم گردان! مقدّر فرماي که حليه مردم حليه گر را در هم بشکنم و دست ظالم را ازتعدّي و تجاوز کوتاه کنم و ... تهديد دشمنان را به هيچ انگارم و ...
پروردگارا! مقرر بفرماي که دست هاي من در خير و صلاح مردم به کار افتد، و همچنان دست کارگر مرا از منت گذاري و دل آزاري ايمن دار، و زبان مرا از خودستايي و تفاخر خاموش فرماي!"

6- گذشت و بخشش: ورزش کار مسلمان بايد داراي روحيه گذشت و بخشش باشد. وقتي در اوج قدرت و توانايي بوده و برخصم برتري و پيروزي يافته، بر او سخت نگيرد و در صدد انتقام جويي و صدمه زدن به حريف برنيايد. او بايد عفو و گذشت را شکرانه پيروزي خويش قرار دهد. حضرت علي عليه السلام در اين مورد مي فرمايد:
"اذا قدرت علي عدوّک فاجعل العفوعنه شکراً للقدرة عليه؛
هر گاه بر دشمنت دست يافتي، پس بخشش و گذشت از او را شکر و سپاس (نعمت) توانايي براو قرار ده."

"و ابظم الغيظ و تجاوز عند المقدرة، و احلم عند الغضب، و اصفح مع الدّولة تکن لک العاقبة؛

و خشم را فرو بنشان، و هنگام توانايي [از کيفر] بگذر، و هنگام تندخويي بردبار باش، و با وجود تسلط داشتن [از انتقام] دوري کن، تا برايت پاداش نيکو باشد."
7- پرهيز از غرور: ورزش کار هر چند نيرومند باشد، نبايد به قدرت، توان و مقاماتي که دارد مغرور شود. او بايد بداند همه نيروها و توان ها، از آن خداوند قادر متعال است. از اين جهت است که نماز، به هنگام به پاخاستن مي گوييم:

"بحول الله و قوّته اقوم واقعد؛

با توان و نيروي الله به پامي خيزم و مي نشينم."

سرور شهيدان شاهد، حضرت امام حسين بن علي عليه السلام نيز وقتي که به لشکر انبوهي از دشمن حمله مي برد و در ميان باراني از تير، يک تنه آنان را وادار به گريز نموده و تعداد قابل توجهي از آنان را از دم تيغ خويش مي گذراند، با صداي بلند و رسا مي فرمود:
"لاحول و لا قوّة الا بالله العلي العظيم؛

هيچ توان و نيرويي، جز از ناحيه الله که بلند مرتبه و والا مقام است، وجود ندارد."

خداوند متعال نيز، همين مطلب را در قرآن مجيد تذکر داده و مي فرمايد:
"انّ القوة لله جميعاً؛

همه نيروها [بدون استثنا] از آن خداوند است."

پس دليلي وجود ندارد که افراد نيرومند و ورزشکار به قوّت و توان خود مغرور شده، خدا را از ياد برده، و از آن در راه هاي غير صحيح و غير انساني استفاده نمايند. حضرت سليمان که داراي قدرت و حکومتي فوق العاده بود و وقتي اراده نموده بود که تخت بلقيس را از کاخش در سرزمين سبابه کاخ خود آورد، يکي از درباريانش در کم تر از يک چشم به هم زدن، اين کار را برايش انجام داده بود، به اين قدرت و عظمت فوق العاده اي که در اختيار داشت، مغرور نشده و مي گويد:

"هذا من فضل ربّي ليبلوني ءاشکرام اکفر؛

اين از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمايش کند که آيا شکر او را به جا مي آورم يا کفران [نعمت] مي کنم."

بنابر اين بايد قدرت را از جانب خدا و وسيله اي براي آزمايش دانسته و به آن مغرور نشد. عاقبت غرور، شکست و سقوط است، شخص مغرور، حريف را دست کم گرفته، احتياط را از دست داده و در نتيجه شکست مي خورد. حضرت علي عليه السلام همين امر را آفت شجاعت دانسته و مي فرمايد:

"آفة الشّجاعة اضاعة الحزم؛

آفت شجاعت، از بين بردن تدبير و هوشياري است."

"آفة الشّجاعة استضعاف الخصم؛

آفت شجاعت، دشمن را ضعيف شمردن است."

 

اهميت سلامتي و تربيت بدن از نظر فقه و سنّت :

در آيين مقدس اسلام، بر خلاف بسياري از آيين هاي ديگر، بدن آدمي مورد تحقير نيست. اسلام بدن انسان را چيزي بي ارزش نمي شمارد، زيرا بدن انسان ابزار تکامل روح است. تحقير بدن، در حکم تحقير شخصيت آدمي است و کسي که مرتکب اين عمل شود، مستوجب کيفر و قصاص است.

اسلام براي صحت و سلامتي، ارزش و اهميت ويژه اي قايل بوده و از اين رو فقه و سنّت اسلامي از مطالب و دستور العمل هايي در اين زمينه مملوّ است. از طرفي، رابطه تنگاتنگي بين ورزش و سلامتي وجود دارد، به گونه اي که به طور معمول کلمه "ورزش" به کلمه "تربيت بدني" عطف شده و گفته مي شود: "ورزش و تربيت بدني."
يکي از مهم ترين عوامل اهميت ورزش در اين است که موجب "ايجاد، تقويت و يا حفظ سلامتي" مي شود؛ بنابر اين، چنان چه ورزش به گونه اي باشد که براي سلامتي انسان زيان آور باشد و يا ورزشکار آن قدر در راه ورزش به خود فشار آورد که سلامتي اش در مخاطره قرار گيرد، از نظر اسلام و همچنين عقلاني عالم، مردود خواهد بود.
در اسلام، احاديث و رهنمودهاي فراواني از بزرگان دين، جهت حفظ صحّت و تقويت بدن و پرداختن به آن، وارد شده است؛ از جمله مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
"الصّحّة افضل النّعم؛

صحت و سلامتي از هر نعمت ديگري بهتر و ارزشمندتر است."

"العجب لغفلة الحسّاد عن سلامة الاجساد؛

از اين که حسودان در فکر سلامتي خويش نيستند، سخت در شگفتم."

"و انّ لبدنک عليک حقّاً؛

بي شک بدن تو بر تو حقوقي دارد [که بايد آن ها را ادا کني و به آن رسيدگي نمايي]."
"المومن القويّ خير و احب من المومن الضّعيف؛

مومني که قوي و نيرومند باشد، در نظر من از مومني که ضعيف باشد، بهتر و دوست داشتني تر است."

در اين روايت، ارزش اصيل و واقعي، به ايمان اختصاص يافته و در مرحله بعد، قوّت مدنظر قرار گرفته است؛ يعني آن چه باعث ارزش انسان مي شود، همانا ايمان اوست. ضعيف ترين فرد با ايمان، از نيرومندترين شخص بي ايمان، به مراتب با ارزش تر بوده، بلکه با او قابل قياس نيست. اين همان مطلبي است که خداوند متعال آن را در قرآن مطرح نموده و مي فرمايد:

"انّ اکرمکم عندالله انقيکم؛

گرامي ترين شما در نزد خدا، آن کسي است که با تقواتر باشد."

اما با اين فرض که دو نفر با ايمان وجود داشته باشند و از نظر درجه ايمان و تقوا نيز يکسان باشند، شخص با ايماني که قوي است، يک نوع فضيلت نسبت به ديگري دارد، به خصوص اگر اين قوّت را با زحمت و تلاش و ورزش کسب کرده باشد. همچنين اگر يک نفر با ايمان را در دو حالت "قوي" و "ضعيف" فرض کنيم، بدون ترديد، همه حکم خواهند کرد که چنان چه قوي باشد، بهتر است تا اين که ضعيف باشد. انسان قوي و سالم بهتر مي تواند به بندگان خدا رسيدگي کند، بهترمي تواند فکر کند، بهتر مي تواند کار کند و حتي بهتر و بيش تر مي تواند عبادت کند.
در اسلام، احاديث فراواني در باره استحمام و نظافت، و مسواک زدن، [تشويق به] کم خوري، [نهي از] پرخوري، خوردني هاي حلال و حرام، خواص گياهان، ميوه ها و ساير خوراکي ها و همچنين ساير دستورات بهداشتي، وارد شده است.
در اسلام، حفظ صحت و سلامت واجب شمرده شده است. حتي اگر عباداتي، مانند نماز و روزه واجب، براي انسان مضر باشد، نه تنها جايز است ترک شود، بلکه واجب است که ترک شود، و در چنين مواردي، کار واجب به کار حرام مبدّل مي گردد.
از نظر اسلام، چنان چه سلامتي انسان به واسطه عدم دست رس به غذاي پاک و حلال به مخاطره بيفتد، وي مي تواند از خوردني ها و نوشيدني هايي که پيش از آن بر او حرام بوده، استفاده نمايد؛ و چنان چه مريض شود و بيماري اش جز با خوراکي هايي که حرام است (همچون مشروبات الکلي) مداوا نشود، مي تواند با تجويز پزشک از آن خوراکي ها جهت مداوا استفاده نمايد.

از نظر اسلام، چنان چه کسي به سلامتي ديگران لطمه وارد کند، چنان چه عمدي باشد، بايد به سختي مجازات شود، و چنان چه عمدي نباشد نيز، بايد مجازات مالي شده و ديه آن عضوي را که آسيب ديده، به صاحبش بپردازد

در اسلام، دستورات فراواني در خصوص انتخاب همسر، زمان و مکان و نحوه آميزش، تغذيه مادر در دوران بارداري وجود دارد، که از ناقص الخلقه بودن نوزاد جلوگيري نموده و باعث مي شود که کودک، قوي، زيبا و باهوش باشد.

همچنين شير مادر به عنوان بهترين غذا براي نوزاد و کودک شير خوار معرفي شده، تا کودک بهتر رشد نموده، هوشش بيش تر شده و در مقابل بيماري هاي مصون تر باشد.
همچنين در اسلام، هر چيز زيان آوري که به جسم انسان لطمه وارد آورد، تحريم شده و اين يک قاعده فقهي است که:

" کلّ مضرّحرام؛

هر چيزي که ضرر دارد، حرام است."

شهيد مطهري در اين مورد مي نويسد:

"جاي شک و ترديد نيست که تعليمات اسلام بر اساس حفظ و رشد و سلامت جسم است. علت حرمت بسياري از اين امور، مضر بودن آن ها به حال بدن است. يکي از مسلّمات فقه، اين است که بسياري از اين امور به اين دليل تحريم شده اند که براي جسم انسان ضرر دارند.

و يک اصل کلي براي فقها مطرح است که هر چيزي که محرز بشود که براي جسم انسان مضر است- ولو هيچ دليلي از قرآن و سنت نداشته باشد- قطعاً حرام است. البته اين را هم مي گويند که زيان ها بعضي معتدبه هستند و بعضي غير معتدبه؛ يعني زيان آن قدر کم است که قابل اعتنا نيست. اسلام در تکاليف خود حرج ايجاد نمي کند؛ يعني اين مقدارها را از نظر اسلام تحريم نمي کنند، به صورت مکروه ذکر مي شود، يا مي گويند: ترکش مستحب است، ولي اگر يک چيزي زيانش قطعي باشد و مسلّم بشود که زيان دارد، از نظر اسلام قطعاً حرام است..."

"اسلام آن جا که يک امر واجب (مانند روزه) احياناً براي بدن مضر تشخيص داده شود، تکليف آن را ساقط مي کند، بلکه چنين روزه اي را حرام مي داند. هر اعتيادي که براي بدن مضر باشد، از نظر اسلام حرام است. آداب و سنن بسياري، در اسلام به خاطر بهداشت و سلامت بدن و ضع شده است."

"در سنّت، زياد مي بينيم که خوردن فلان ميوه يا فلان سبزي، مثلاً مستحب است، چون دندان ها را محکم مي کند؛ ديگري فلان بيماري را از بدن بيرون مي برد، و اين موارد در سنّت زياد است که ملاک يک حرام يا يک مستحب و با يک مکروه، زيان رساندن يا مفيد بودن و يا مفيد نبودن است. فلان چيز براي معده خوب است، مستحب است."
در خواست سلامت و قوّه بدن از خداوند، جزء دعاي مسلمانان است، چنان چه در دعاي ابوحمزه ثمالي مي خوانيم:

"اللّهم اعطني السّعة فب الرّزق ... و الصّحّة في الجسم و القوّة في البدن؛

خداوندا! وسعت در روزي... و سلامتي در جسم و قوّت و توانايي در بدن را به من ارزاني فرما!"

و به طور خلاصه، ارزش بدن و سلامت آن در اسلام به حدي است که بعضي از دانشمندان اسلامي گفته اند: پيامبران الهي در آغاز نبوّت و رسالت خود بايد سالم و از نقص بدني، دور و بر کنار باشند.

آقاي دکتر سيد محمد باقر حجّتي، در اين خصوص چنين مي نگارد:

"سلامتي تن و بدن، يکي از شرايط قابليت شخص براي تصدّي مقام نبوت و امامت و جانشيني پيامبر اکرم صلي الله عليه واله به شمار مي آيد که بايد پيامبر و يا امامي که داراي منصب الهي هستند، از نظر جسم و بدن کامل تر و معتدل ترين مردم عصر خود باشند، چنان چه بايد با هوش ترين و زيباترين آن ها باشند."

با توجه به مطالب فوق، روشن مي شود که هيچ مکتب و آييني در جهان وجود ندارد، که به اندازه اسلام، به صحت، سلامتي و شادابي انسان ها اهميت داده باشد. در اين جا به منظور روشن تر شدن مطلب و آشنايي با سيره علماي اسلام و حسن ختام مبحث، به فرمايش و سيره امام خميني (ره)، بنيان گذار نظام جمهوري اسلامي، اشاره مي نمايم.
آن حضرت در ديدار با گروهي از ورزش کاران فرمودند: "من ورزشکار نيستم، ولي ورزش کاران را دوست دارم". اين دوست داشتن از ناحيه يک رهبر بزرگ و کم نظير ديني، مربوط به ميل شخصي نبوده، بلکه حاکي از نظر اسلام در مورد ورزش و ورزشکار بوده و تاييدي است بر پسنديده بودن ورزش از نظر اسلام؛ ولي اين که فرمودند: "من ورزشکار نيستم"، بدين معناست که ورزشکار حرفه اي و رسمي نيستم، زيرا همه مي دانند که ايشان تا سن 88 سالگي، همه روزه مقادير زيادي پياده روي مي کرده و اين سيره را تا روز قبل از انتقال به بيمارستان و واقع شدن تحت عمل جراحي [که به رحلت ايشان منجر شد] ادامه دادند.

 

 

 

 

منابع :

ورزش در اسلام ، حسين صبوري

ورزش از ديدگاه اسلام  

http://www.enghelabsc.com/islamsport.aspx

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 07 فروردین 1394 ساعت: 18:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس