دانش آموزی - 148

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره زندگی نامه امام رضا(ع)

بازديد: 537

تحقیق درباره زندگی نامه امام رضا(ع)

 

امام علي ‌بن موسي‌الرضا عليه‌السلام هشتمين امام شيعيان از سلاله پاك رسول خدا و هشتمين جانشين پيامبر مكرم اسلام مي‌باشند.

ايشان در سن ٣٥ سالگي عهده‌دار مسئوليت امامت ورهبري شيعيان گرديدند و حيات ايشان مقارن بود با خلافت خلفاي عباسي كه سختي‌ها و رنج بسياري رابر امام رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ايشان رادرسن ٥٥ سالگی به شهادت رساند.دراين نوشته به طور خلاصه, بعضی ازابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می نماييم.

 

نام ،لقب و كنيه امام :

نام مبارك ايشان علي و كنيه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترين لقب ايشان «رضا» به معناي «خشنودي» مي‌باشد. امام محمدتقي عليه‌السلام امام نهم و فرزند ايشان سبب ناميده شدن آن حضرت به اين لقب را اينگونه نقل مي‌فرمايند : خداوند او را رضا لقب نهاد زيرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمين از او خشنود بوده‌اند و ايشان را براي امامت پسنديده اند و همينطور ( به خاطر خلق و خوي نيكوي امام ) هم دوستان و نزديكان و هم دشمنان از ايشان راضي و خشنود بود‌ند.

 يكي از القاب مشهور حضرت « عالم آل محمد » است . اين لقب نشانگر ظهور علم و دانش ايشان مي‌باشد.جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خويش, بويژه علمای اديان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بيرون آمد دليل کوچکي براين سخن است، که قسمتي از اين مناظرات در بخش « جنبه علمي امام » آمده است. اين توانايي و برتري امام, در تسلط بر علوم يكي از دلايل امامت ايشان مي‌باشد و با تأمل در سخنان امام در اين مناظرات, كاملاً اين مطلب روشن مي‌گردد كه اين علوم جز از يك منبع وابسته به الهام و وحي نمي‌تواند سرچشمه گرفته باشد.

  

پدر و مادر امام :

پدر بزرگوار ايشان امام موسي كاظم (عليه السلام ) پيشواي هفتم شيعيان بودند كه در سال ١٨٣ ه.ق. به دست هارون عباسي به شهادت رسيدند و مادرگراميشان « نجمه » نام داشت.

 

تولد امام :

حضرت رضا (عليه السلام ) در يازدهم ذيقعده‌الحرام سال ١٤٨ هجري در مدينه منوره ديده به جهان گشودند. از قول مادر ايشان نقل شده است كه : هنگامي‌كه به حضرتش حامله شدم به هيچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمي‌كردم و وقتي به خواب مي‌رفتم, صداي تسبيح و تمجيد حق تعالي وذکر «لااله‌الاالله» رااز شكم خود مي‌شنيدم, اما چون بيدار مي‌شدم ديگر صدايي بگوش نمي رسيد. هنگامي‌كه وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمين نهاد و سرش را به سوي آسمان بلند كرد و لبانش را تكان مي‌داد؛ گويي چيزي مي‌گفت.

نظير اين واقعه, هنگام تولد ديگر ائمه و بعضي از پيامبران الهي نيز نقل شده است, از جمله حضرت عيسي كه به اراده الهي در اوان تولد, در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند كه شرح اين ماجرا در قرآن كريم آمده است.

 

زندگي امام در مدينه :

حضرت رضا (عليه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدينه زادگاهشان، ساكن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاك رسول خدا و اجداد طاهرينشان به هدايت مردم و تبيين معارف ديني و سيره نبوي مي پرداختنند. مردم مدينه نيز بسيار امام را دوست مي داشتند و به ايشان همچون پدري مهربان مي نگريستند.تا قبل ازاين سفر با اينکه امام بيشترسالهای عمرش را درمدينه گذرانده بود, اما درسراسرمملکت اسلامي پِيروان بسياری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند.

 امام در گفتگويي كه با مامون درباره ولايت عهدی داشتند، در اين باره اين گونه مي فرمايند: همانا ولايت عهدی هيچ امتيازي را بر من نيفزود. هنگامي كه من در مدينه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود واگرازکوچه های شهر مدينه عبورمي کردم, عزيرتراز من كسي نبود . مردم پيوسته حاجاتشان را نزد من مي آوردند و كسي نبود كه بتوانم نياز او ر ا برآورده سازم, مگر اينكه اين كار را انجام مي دادم و مردم به چشم عزيز و بزرگ خويش، به من مى نگريستند.

 

 

امامت حضرت رضا (عليه السلام ) :

امامت و وصايت حضرت رضا (عليه السلام ) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرينشان و رسول اكرم (صلي الله وعليه واله )اعلام شده بود. به خصوص امام كاظم (عليه السلام ) بارها در حضور مردم ايشان را به عنوان وصي و امام بعد از خويش معرفي كرده بودند كه به نمونه‌اي از آنها اشاره مي‌نمائيم.

يكي از ياران امام موسي كاظم (عليه السلام ) مي‌گويد ما شصت نفر بوديم كه موسي بن‌جعفر به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علي در دست او بود. فرمود : آيا مي‌دانيد من كيستم ؟ گفتم: تو آقا و بزرگ ما هستي. فرمود : نام و لقب من را بگوئيد. گفتم : شما موسي بن جعفر بن محمد هستيد . فرمود : اين كه با من است كيست ؟ گفتم : علي بن موسي بن جعفر. فرمود : پس شهادت دهيد او در زندگاني من وكيل من است و بعد از مرگ من وصي من مي باشد. در حديث مشهوری نيزکه جابر از قول نبى ‌اكرم نقل مي‌كند امام رضا (عليه السلام ) به عنوان هشتمين امام ووصي پيامبر معرفي شده‌اند. امام صادق (عليه السلام ) نيز مكرر به امام كاظم مي‌فرمودند كه عالم‌ آل‌محمد از فرزندان تو است و او وصي بعد از تو مي‌باشد.

 

 اوضاع سياسي :

مدت امامت امام هشتم در حدود بيست سال بود كه مي‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسيم كرد :

١- ده سال اول امامت آن حضرت، كه همزمان بود با زمامداري هارون.

٢- پنج سال بعد از‌ آن كه مقارن با خلافت امين بود.

٣- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار كه مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامي آن روز بود.

مدتي از روزگار زندگاني امام رضا (عليه السلام ) همزمان با خلافت هارون الرشيد بود. در اين زمان است كه مصيبت دردناك شهادت پدر بزرگوارشان و ديگر مصيبت‌هاي اسفبار براي علويان ( سادات و نوادگان اميرالمؤمنين )واقع شده است. در آن زمان كوشش‌هاي فراواني در تحريك هارون براي كشتن امام رضا (عليه السلام ) مي‌شد تا آنجا که در نهايت هارون تصميم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نيافت  نقشه خود را عملي كند. بعد از وفات هارون فرزندش امين به خلافت رسيد. در اين زمان به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حكومت سايه افكنده بود و اين تزلزل و غرق بودن امين درفساد و تباهی باعث شده بود كه او و دستگاه حكومت, از توجه به سوي امام و پيگيري امر ايشان بازمانند. از اين رو مي‌توانيم اين دوره را در زندگي امام دوران آرامش بناميم.

اما سرانجام مأمون عباسي توانست برادر خود امين را شكست داده و اورابه قتل برساند و لباس قدرت  را به تن نمايد و توانسته بود با سركوب شورشيان فرمان خود را در اطراف واکناف مملكت اسلامي جاري كند. وي حكومت ايالت عراق را به يكي از عمال خويش واگذار كرده بود و خود در مرو اقامت گزيد  و فضل ‌بن ‌سهل را كه مردي بسيار  سياستمدار بود ، وزير و مشاور خويش قرار داد. اما خطري كه حكومت او را تهديد مي‌كردعلويان بودند كه بعد از قرني تحمل شکنجه وقتل و غارت, اکنون با استفاده از فرصت دودستگي در خلافت هر يك به عناوين مختلف در خفا و آشكار علم مخالفت با مأمون را برافراشته و خواهان براندازي حكومت عباسي بودند؛ به علاوه آنان در جلب توجه افكار عمومي مسلمين به سوي خود ، و كسب حمايت آنها موفق گرديده بودند و دليل آشكاربر اين مدعا اين است كه هر جا علويان بر ضد حكومت عباسيان قيام و شورش مي کردند, انبوه مردم از هر طبقه دعوت آنان را اجابت کرده و به ياري آنها بر مي‌خواستندو اين ،بر اثر ستم‌ها وناروائيها وانواع شكنجه‌های دردناكي بود كه مردم و بخصوص علويان از دستگاه حكومت عباسي ديده بودند. ا زاين رو مأمون درصدد بر آمده بود تاموجبات برخورد با علويان را برطرف كند. بويژه كه او تصميم داشت تشنجات و بحران‌هايي را كه موجب ضعف حكومت او شده بود از ميان بردارد و براي استقرار پايه‌هاي قدرت خود ، محيط را امن و آرام سازد. لذا با مشورت وزير خود فضل‌بن‌سهل تصميم گرفت تا دست به خدعه‌اي بزند. او تصميم گرفت تا خلافت را به امام پيشنهاد دهد وخود از خلافت به نفع امام كناره‌ گيري كند, زيرا حساب مي‌كرد نتيجه از دو حال بيرون نيست : يا امام مي‌پذيرد و يا نمي‌پذيرد و در هر دو حال براي خوداو و خلافت عباسيان، پيروزي است.زيرا اگر بپذيرد ناگزير, بنابر شرطي كه مأمون قرار مي‌داد ولايت عهدي آن حضرت را خواهد داشت و همين امر مشروعيت خلافت او را پس از امام نزد تمامي گروه‌ها و فرقه‌هاي مسلمانان تضمين مي‌كرد. بديهي است  براي مأمون آسان بود در مقام ولايتعهدي بدون اين كه كسي آگاه شود, امام را از ميان بردارد تا حكومت به صورت شرعي و قانوني به او بازگردد. در اين صورت علويان با خوشنودي به حكومت مي‌نگريستند و شيعيان خلافت او را شرعي تلقي مي‌كردند و او را به عنوان جانشين امام مي پذيرفتند.ازطرف ديگر چون مردم حکومت را مورد تاييدامام مي دانستند لذا قيامهايی که برضدحکومت مي شد جاذبه و مشروعيت خود را از دست مي‌داد.

او مي‌انديشيد اگرامام خلافت را نپذيرد ايِشان را به اجبار وليعهد خودمي کند که دراينصورت بازهم خلافت وحکومت او درميا ن مردم و شيعيان توجيه مي گردد وديگر اعتراضات وشورشهايي که به بهانه غصب خلافت وستم, توسط عباسيان انجام مي گرفت دليل وتوجيه خودراازدست مي دادوبااستقبال مردم ودوستداران امام مواجه نمي شد. ازطرفي اومي توانست امام را نزد خود ساكن كند و از نزديك مراقب رفتار امام و پيروانش باشد و هر حركتي از سوي امام و شيعيان ايشان را سركوب كند.  همچنين اوگمان مي کردکه ازطرف ديگر شيعيان و پيروان امام ، ايشان را به خاطر نپذيرفتن خلافت  در معرض سئوال و انتقاد قرار خواهند دادوامام جايگاه خودرادرميان دوستدارانش ازدست مي دهد.

 

سفر به سوي خراسان :

مأمون براي عملي كردن اهداف ذكر شده چند تن از مأموران مخصوص خود را به مدينه, خدمت حضرت رضا (عليه السلام ) فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوي خراسان روانه كنند. همچنين دستور داد حضرتش را از راهي كه كمتر با شيعيان برخورد داشته باشد, بياورند. مسير اصلي در آن زمان راه كوفه ، جبل ، كرمانشاه و قم بوده است كه نقاط شيعه‌نشين و مراكز قدرت شيعيان بود. مأمون احتمال مي‌داد كه ممكن است شيعيان با مشاهده امام در ميان خود به شور و هيجان آيند و مانع حركت ايشان شوند و بخواهند آن حضرت را در ميان خود نگه دارند كه در اين صورت مشكلات حكومت چند برابر مي‌شد. لذا امام را از مسير بصره ، اهواز و فارس به سوي مرو حركت داد.ماموران او نيزپيوسته حضرت رازير نظر داشتندواعمال امام رابه او گزارش مي دادند.

 

حديث سلسلة الذهب :

در طول سفر امام به مرو ، هركجا توقف مي‌فرمودند, بركات زيادي شامل حال مردم انمنطقه می شد. از جمله هنگامي‌كه امام در مسير حركت خود وارد نيشابور شدند و در حالي كه در محملي قرار داشتند از وسط شهر نيشابور عبور كردند. مردم زيادي كه خبر ورود امام به نيشابور را شنيده بودند, همگي به استقبال حضرت آمدند. در اين هنگام دو تن از علما و حافظان حديث نبوي, به همراه گروه‌هاي بيشماري از طالبان علم و اهل حديث و درايت، مهار مرکب را گرفته وعرضه داشتند : اي امام بزرگ و اي فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاك و اجداد بزرگوارت سوگند مي‌دهيم كه رخسار فرخنده خويش را به ما نشان دهي و حديثي از پدران و جد بزرگوارتان پيامبر خدا براي ما بيان فرمايي تا يادگاري نزد ما باشد. امام دستور توقف مركب را دادند و ديدگان مردم به مشاهده طلعت مبارك امام روشن گرديد. مردم از مشاهده جمال حضرت بسيار شاد شدند به طوري كه بعضي از شدت شوق مي‌گريستند و آنهايي كه نزديك ايشان بودند, بر مركب امام بوسه مي‌زدند. ولوله عظيمي در شهر طنين افكنده بود به طوري كه بزرگان شهر با صداي بلند از مردم مي‌خواستند كه سكوت نمايند تا حديثي از آن حضرت بشنوند. تا اينكه پس از مدتي مردم ساكت شدند و حضرت حديث ذيل را كلمه به كلمه از قول پدر گراميشان و از قول اجداد طاهرينشان به نقل از رسول خدا و به نقل از جبرائيل از سوي حضرت حق سبحانه و تعالي املاء فرمودند: « كلمه لااله‌الاالله حصار من است پس هركس آن را بگويد داخل حصار من شده و كسيكه داخل حصار من گردد ايمن از عذاب من خواهد بود. » سپس امام فرمودند: «اما اين شروطي دارد و من خود از جمله آن شروط هستم ».

اين حديث بيانگر اين است كه از شروط اقرار به كلمه لااله‌الاالله كه مقوم اصل توحيد در دين مي‌باشد, اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت وپذيرش گفتار و رفتارامام مي‌باشد كه از جانب خداوند تعالي تعيين شده است. در حقيقت امام شرط رهايي از عذاب الهي را توحيد و شرط توحيد را قبول ولايت و امامت مي‌دانند.

 

ولايت عهدي :

باري ، چون حضرت رضا (عليه السلام ) وارد مرو شدند, مأمون از ايشان استقبال شاياني كرد و در مجلسي كه همه اركان دولت حضور داشتند صحبت كرد و گفت : همه بدانند من در آل عباس و آل علي (عليه السلام ) هيچ كس را بهتر و صاحب حق‌تر به امر خلافت از علي‌بن‌موسي‌رضا (عليه السلام ) نديدم. پس از آن به حضرت رو كرد و گفت تصميم گرفته‌ام كه خود را از خلافت خلع كنم و آنرا به شما واگذار نمايم. حضرت فرمودند اگر خلافت را خدا براي تو قرار داده جايز نيست كه به ديگري ببخشي و اگر خلافت از آن تو نيست ، تو چه اختياري داري كه به ديگري تفويض نمايي. مأمون بر خواسته خود پافشاري كرد و بر امام اصرار ورزيد. اما امام فرمودند :‌هرگز قبول نخواهم كرد. وقتي مأمون مأيوس شد گفت پس ولايت عهدي را قبول كن تا بعد از من شما خليفه و جانشين من باشيد. اين اصرار مأمون و انكار امام تا دو ماه طول كشيد و حضرت قبول نمي‌فرمودند و مي‌گفتند : از پدرانم شنيدم, من قبل از تو از دنيا خواهم رفت و مرا با زهر شهيد خواهند كرد و بر من ملائك زمين و آسمان خواهند گريست و در وادي غربت در كنار هارون ‌الرشيد دفن خواهم شد. اما مأمون بر اين امر پافشاري نمود تا آنجاكه مخفيانه و در مجلس خصوصي حضرت را تهديد به مرگ كرد. لذا حضرت فرمودند : اينك كه مجبورم, قبول مي‌كنم به شرط آنكه كسي را نصب يا عزل نكنم و رسمي را تغيير ندهم و سنتي را نشكنم و از دور بر بساط خلافت نظرداشته باشم . مأمون با اين شرط راضي شد. پس از آن حضرت, دست را به سوي آسمان بلند كردند و فرمودند : خداوندا ! تو مي‌داني كه مرا به اكراه وادار نمودند و به اجبار اين امر را اختيار كردم؛ پس مرا مؤاخذه نكن همان گونه كه دو پيغمبر خود يوسف و دانيال را هنگام قبول ولايت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نكردي. خداوندا عهدي نيست جز عهد تو و ولايتي نيست مگر از جانب تو, پس به من توفيق ده كه دين تو را برپا دارم و سنت پيامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا كه تو نيكو مولا و نيكو ياوري هستي .

 

جنبه علمي امام :

مأمون كه پيوسته شور و اشتياق مردم نسبت به امام واعتبار بي‌همتاي امام را در ميان ايشان مي‌ديد مي خواست تااين قداست واعتبار را خدشه دارسازدوازجمله کارهايی که برای رسيدن به اين هدف انجام داد تشکيل جلسات مناظره‌اي بين امام و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنيا  بود, تا آنها با امام به بحث بپردازند، شايد بتوانند امام را ازنظر علمي شکست داده ووجهه علمي امام را زيرسوال ببرند.که شرح يكي از اين مجالس را مي‌آوريم:

براي يكي از اين مناظرات مأمون فضل‌بن‌سهل را امر كرد كه اساتيد كلام و حكمت را از سراسر دنيا دعوت كند تا با امام به مناظره بنشينند. فضل نيز اسقف اعظم  نصاري و بزرگ علمای يهود و روساي صابئين ( پيروان حضرت يحيي) بزرگ موبدان زرتشتيان و ديگر متكلمين وقت را دعوت كرد. مأمون هم آنها را به حضور پذيرفت و از آنها پذيرايي شاياني كرد و به آنان گفت دوست دارم كه با پسر عموی من ( مأمون از نوادگان عباس عموی پيامبر است كه ناگزير پسر عمومي امام می باشد.) كه از مدينه پيش من آمده مناظره كنيد. صبح رروز بعد مجلس آراسته‌اي تشكيل داد و مردي را به خدمت حضرت رضا (عليه السلام ) فرستاد و حضرت را دعوت كرد. حضرت نيز دعوت او را پذيرفتند و به او فرمودند : آيا مي‌خواهي بداني كه مأمون كي از اين كار خود پشيمان مي‌شود. او گفت : بلي فدايت شوم. امام فرمودند : وقتي مأمون دلايل مرا بر رد اهل تورات از خود تورات و بر اهل انجيل از خود انجيل و از اهل زبور از زبورشان و بر صابئين بزبان ايشان و بر آتش‌پرستان بزبان فارسي و بر روميان به زبان رومي‌شان بشنود و ببيند كه سخنان تك ‌تك اينان را رد كردم و آنها سخن خود را رها كردند و سخن مرا پذيرفتند آنوقت مأمون مي‌فهمد كه توانايي كاري را كه مي‌خواهد انجام دهد ندارد و پشيمان مي‌شود و لاحول و لا قوه الا بالله العلي العظيم. سپس حضرت به مجلس مأمون تشريف ‌فرما شدند و با ورود حضرت مأمون ايشان را براي جمع معرفي كرد و سپس گفت : « دوست دارم با ايشان مناظره كنيد ». حضرت رضا (عليه السلام)نيز با تمامي آنها از كتاب خودشان درباره دين و مذهبشان مباحثه نمودند. سپس امام فرمود اگر كسي درميان شما مخالف اسلام است بدون شرم و خجالت سئوال كند. عمران صایي كه يكي از متكلمين بود از حضرت سئوالات بسياري كرد و حضرت تمام سئوالات او را يك به يك پاسخ گفتند و او را قانع نمودند. او پس از شنيدن جواب سئوالات خود از امام  شهادتين را بر زبان جاري كرد و اسلام آورد و با برتري مسلم امام، جلسه به پايان رسيد و مردم متفرق شدند. روز بعد حضرت، عمران صایي را به حضور طلبيدند و او را بسيار اكرام كردند و از آن به بعد عمران صایي خود يكي از مبلغين دين مبين اسلام گرديد.

رجاءابن ضحاک که ازطرف مامون مامور حرکت دادن امام ازمدينه به سوی مرو بود,مي گويد:آن حضرت در هيچ شهری وارد نمي شد مگر اينکه مردم از هرسو به او روی مي آوردندومسائل ديني خود راازامام می پرسيدند.ايشان نيز به آنها پاسخ مي گفت واحاديث بسياری از پيامبر خدا و حضرت علي (عليه السلام) بيان مي فرمود.هنگامي که ازاين سفربازگشتم نزد مامون رفتم .او ازچگونگي رفتار امام در طول سفر پرسيدومن نيزآنچه را در طول سفراز ايشان ديده بودم بازگوکردم . مامون گفت:آری، ای پسرضحاک !ايشان  بهترين، دانا ترين و عابدترين مردم روي زمين است.  

 

اخلاق و منش امام

خصوصيات اخلاقي و زهد و تقواي آن حضرت به گونه اي بود كه حتي دشمنان خويش را نيز شيفته و مجذوب خود كرده بود. با مردم در نهايت ادب تواضع و مهرباني رفتار مي كرد و هيچ گاه خود را از مردم جدا نمي نمود.

يكي از ياران امام مي گويد: هيچ گاه نديدم كه امام رضا (عليه السلام) در سخن بر كسي جفا ورزد و نيز نديدم كه سخن كسي را پيش از تمام شدن قطع كند. هرگز نيازمندي را كه مي توانست نيازش را برآورده سازد رد نمي كرد در حضور ديگري پايش را دراز نمي فرمود. هرگز نديدم به کسي ازخدمتکارانش بدگوئي کند.  خنده او قهقه نبود بلكه تبسم مي فرمود. چون سفره غذا به ميان مي آمد, همه افراد خانه حتي دربان و مهتر را نيز بر سر سفره خويش مي نشاند و آنان همراه با امام غذا مي خوردند. شبها كم مي خوابيد و بسياري از شبها را به عبادت مي گذراند. بسيار روزه مي گرفت و روزه سه روز در ماه را ترك نمي كرد. كار خير و انفاق پنهان بسيار داشت. بيشتر در شبهاي تاريك, مخفيانه به فقرا كمك مي كرد. يكي ديگر از ياران ايشان مي گويد: فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاسي بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود, اما هنگامي كه در مجالس عمومي شركت مي كرد ،  خود را مي آراست (لباسهاي خوب و متعارف مي پوشيد). شبي امام ميهمان داشت، در ميان صحبت چراغ ايرادي پيدا كرد، ميهمان امام دست پيش آورد تا چراغ را درست كند، اما امام نگذاشت و خود اين كار را انجام داد و فرمود: ما گروهي هستيم كه ميهمانان خود را به كار نمي گيريم.

شخصي به امام عرض كرد به خدا سوگند هيچكس در روي زمين ازجهت برتري و شرافت اجداد، به شما نمي رسد. امام فرمودند: تقوي به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت. مردي از اهالي بلخ مي گويد: در سفر خراسان با امام رضا( عليه السلام) همراه بودم. روزي سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگذران حتي سياهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ايشان غذا بخورند. من به امام عرض كردم فدايت شوم بهتر است اينان بر سفره اي جداگانه بنشينند.امام فرمود: ساكت باش, پروردگار همه يكي است. پدر و مادر همه يكي است و پاداش هم به اعمال است.

ياسر خادم حضرت مي گويد: امام رضا (عليه السلام) به ما فرموده بود اگر بالاي سرتان ايستادم (و شما را براي كاري طلبيدم) و شما مشغول غذا خوردن بوديد بر نخيزيد تا غذايتان تمام شود به همين جهت بسيار اتفاق مي افتاد كه امام ما را صدا مي كرد و در پاسخ او مي گفتند: به غذا خوردن مشغولند و آن گرامي مي فرمود: بگذاريد غذايشان تمام شود.

يكبار غريبي خدمت امام رسيد و سلام كرد و گفت: من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. ازحج بازگشته ام و خرجي راه را تمام كرده ام اگر مايليد مبلغي به من مرحمت كنيد تا خود را به وطنم برسانم و در انجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زيرا من در شهر خويش فقير نيستم و اينك در سفر نيازمند مانده ام. امام برخاست و به اطاقي ديگر رفت واز پشت در دست خويش را بيرون آورد و فرمود. اين دويست دينار را بگير و توشه راه كن و لازم نيست كه از جانب من معادل آن صدقه دهي.

آن شخص نيز دينار ها را گرفت و رفت. از امام پرسيدند چرا چنين كرديد كه شما را هنگام گرفتن دينار ها نبيند؟ فرمود: تا شرمندگي نياز و سوال را در او نبينم .

امامان معصوم و گرامي ما در تربيت پيروان و راهنمايي ايشان تنها به گفتار اكتفا نمي كردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ويژه اي مبذول مي داشتند.

يكي از ياران امام رضا (عليه السلام) مي گويد: روزي همراه امام به خانه ايشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنايي بودند. امام در ميان آنها غريبه اي ديد و پرسيد اين كيست ؟ عرض كردند: به ما كمك مي كند و به او دستمزدي خواهيم داد.امام فرمود: مزدش را تعيين كرده ايد؟ گفتند: نه هر چه بدهيم مي پذيرد.امام برآشفت و به من فرمود: من بارها به اينها گفته ام كه هيچكس را نياوريد مگر انكه قبلا مزدش را تعيين كنيد و قرارداد ببنديد. كسي كه بدون قرارداد و تعيين مزد, كاري انجام مي دهد, اگر سه برابر مزدش را بدهي باز گمان مي كند مزدش را كم داده اي ولي اگر قرارداد ببندي و به مقدار معين شده بپردازي از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل كرده اي و در اين صورت اگر بيش از مقدار تعيين شده چيزي به او بدهي, هر چند كم و ناچيز باشد؛ مي فهمد كه بيشتر پرداخته اي و سپاسگزار خواهد بود.

خادم حضرت مي گويد: روزي خدمتكاران ميوه اي مي خوردند. آنها ميوه را به تمامي نخورده و باقي آنرا دور ريختند. حضرت رضا (عليه السلام) به آنها فرمود: سبحان الله اگر شما از آن بي نياز هستيد, آنرا به كساني كه بدان نيازمندند بدهيد.

 

 مختصري از كلمات حكمت‌آميز امام :         

امام فرمودند : دوست هركس عقل اوست و دشمن هركس جهل و ناداني و حماقت است. 

امام فرمودند : علم و دانش همانند گنجي مي‌ماند كه كليد آن سئوال است, پس بپرسيد. خداوند شما را رحمت كند زيرا در اين امرچهار طايفه داراي اجر مي‌باشند :

١- سئوال كننده           ٢- آموزنده 

٣- شنونده                  ٤- پاسخ دهنده

امام فرمودند : مهرورزي و دوستي با مردم نصف عقل است.

امام فرمودند : چيزي نيست كه چشمانت آنرا  بنگرد مگر آنكه در آن پند و اندرزي است.

امام فرمودند :  نظافت و پاكيزگي از اخلاق پيامبران است.

 

 

شهادت امام :

در نحوه به شهادت رسيدن امام نقل شده است كه مأمون به يكي از خدمتکاران خويش دستور داده بود تا ناخن‌هاي دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور دادتا دست خود را به زهر مخصوصي آلوده كند و در بين ناخن‌هايش زهر قرار دهد و اناري را با دستان زهر‌آلودش دانه كند و او دستور مأمون را اجابت كرد. مأمون نيز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار كرد كه امام ازآن انار تناول کنند.اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار كرد تا جايي‌كه حضرت را تهديد به مرگ نمود و حضرت به جبر, قدري از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر كرد و حال حضرت دگرگون گرديد و صبح روز بعد در سحرگاه روز ٢٩ صفر سال ٢٠٣ هجري قمري امام رضا ( عليه السلام ) به شهادت رسيدند .

 

تدفين امام :

به قدرت و اراده الهي امام جواد ( عليه السلام ) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان,  بدن مطهر ايشان را غسل داده وبر آن نماز گذاردند و پيکر پاك ايشان با مشايعت بسياري از شيعيان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گرديد و قرنهاست كه مزار اين امام بزرگوار مايه بركت و مباهات ايرانيان است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 فروردین 1394 ساعت: 0:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره خواص چشمه های آب گرم

بازديد: 665

تحقیق درباره خواص چشمه های آب گرم

 

چشمه هاي آب گرم و معدني در نقاطي از زمين پديد مي آيند كه در آنها شرايط مورفولوژي ، تكتونيكي ، ماگمايي و جوي فراهم آمده باشد. در ايران چشمه هاي معدني و گرم بسيار است و اين به سبب فعاليت گسترده آتشفشاني در سراسر اين مرزو بوم و تكرار چرخه هاي آن از زمانهاي بسيار دور تا عهد حاضر است .

آب معدني به آبي اطلاق ميشود كه بطور طبيعي از زمين خارج مي شودو باآبهاي معمولي ( آشاميدني) ‌از نظر تعداد و نوع مواد معدني و گاز هاي محلول در آن فرق داشته باشد. در اغلب چشمه هاي معدني و گرم ، گازهاي زيادي مانند ئيدروژن سولفوره (H2O) ، دي اكسيد كربن و مواد راديواكتيو وجود دارد.

آبهاي معدني و گرم ايران به 11 نوع تقسيم شده است كه بر روي نقشه آبهاي معدني و گرم ايران به رنگهاي استاندارد بين المللي (ZAH)‌ نشان داده شده است.

استفاده از آبهاي معدني و گرم در ازمنه قديم مورد توجه بشر بوده است و ميتوان تاريخ شروع آنرا با تاريخ تمدن بشري همزمان دانست.

اغلب گازهاي موجود در آب اثر درماني دارند و استفاده صنعتي از آنها نيز در برخي از كشورها رايج است و ديگر آن كه پاره اي از اين آبها بصورت آشاميدني عرضه ميشود.

تاريخچه آبهاي معدني و گرم


مطالعه آبهاي معدني و گرم در ايران در سال 1306 شروع گرديد و در سال 1307 اولين چشمه آب معدني در آبعلي ( جاده هراز ) مورد استفاده قرار گرفته است .

در سال 1353 سازمان زمين شناسي كشور مطالعه و بررسي چشمه هاي معدني ايران را جزء برنامه كارهاي تحقيقاتي خود قرار داد و در حدود چهارصد چشمه آب معدني و گرم موجود در ايران را از نظر زمين شناسي و تكتونيك و منشاء مورد مطالعه قرار داد كه حاصل آن مطالعات بصورت نقشه آبهاي معدني و گرم با مقياس 000/500/2: 1 در سال 1369 توسط اين سازمان چاپ و نشر گرديده. 
مطالعه دقيق تر بر روي قسمتي از آبهاي معدني و گرم ايران و تعيين خواص درماني آنها درسال 1340 توسط رشته آبشناسي دانشكده داروسازي دانشگاه تهران آغاز گشت و نتيجه اين مطالعات و بررسيها بصورت جزوه در آرشيو دانشكده داروسازي دانشگاه تهران موجود است.

به طورکلی چشمه های آبگرم  به دو نوع تقسیم می شوند. چشمه هایی که منشا ایجاد آنها حوادث طبیعی است و چشمه هایی که از بخار خمیره سنگ های سوزان درون پوسته زمین به وجود آمده اند

آب گرم


ورتون از دسته آب هاي كلروره بي كربناته و سولفاته گرم است. خواص درماني استحمام در اين آب عبارت است از : تسكين دهندگي دردهاي

عصبي و رماتيسمي و به سبب وجود سديم در تركيب آن خاصيت ملين دارد و در صورت نوشيدن موجب ازدياد ترشح معده مي گردد و سرانجام به سبب وجود آهن در تركيب آن در درمان كم خوني موثر است

چشمه آب معدني صالح معروف به آب صالح در ارتفاع 300 متري کوه اشک قمصر واقع در منطقه فرقهان با چشم اندازي زيبا و بديع جاري  مي باشد .

اين چشمه داراي خواص بسيار مثبت و مطلوب خاصه در جهت تسکين و التيام آلام بيماران پوستي و ... که متاسفانه عليرغم برخورداري از ويژگي هاي چشمگير تاکنون ناشناخته مانده است . آبي که از اين چشمه خارج مي شود ، سرشار از املاح سولفات بي کربنات ، کلرور ، آهن و روي مي باشد .
شهردار قمصر افزود : نتايج به دست آمده ، بسيار قابل ملاحظه و تامل ، حيرت انگيز بوده ، چرا که خصوصيات معدني و درماني اين چشمه برابر و مطابق با نمونه هاي بزرگ کشور از جمله چشمه سرعين و آب گرم محلات و با اين تفاوت که بر اثر عدم توجه منطقي و درست ، چشمه معدني آب صالج مهجور مانده است . لذا اکنون که اين ذخيره الهي در شهر توريستي قمصر واقع شده نيازمند سرمايه گذاري و توجه مسئولان ذيربط در امر گردشگري کشور مي باشد .


مهندس صادقي ايجاد يک مجتمع آب درماني در کنار اين چشمه را در چند بعد حائز اهميت دانست و استفاده بهينه از خواص و شفابخش بودن آن براي امراض پوستي و جلدي جهت استفاده شهروندان را در راستاي جذب توريست و گردشگر در طول سال و عمران و آباداني، رونق و شکوفايي اقتصاد اين خطه موثر دانست .

چشمه آب درماني صالح يکي از چشمه هاي بي نظير در سطح کشور و براي درمان بيماري هاي رماتيسم ، کم خوني و گوارش موثر بوده و تسکين دهنده ، اشتهاآور و ملين و با اثر ضد تورمي موضعي نيز مي باشد.

وي در پايان افزود : با سرمايه گذاري و ايجاد ايستگاه هاي مناسب (دوش ، استخر و ...) درماني در سرچشمه و پايين آن به همراه مراکز تفريحي ، اقامتي و در صورت کاپيتاژ صحيح و رفع آلودگي ميکروبي و نيز لايروبي مناسب آن ، مي توان يک مرکز آب درماني تاسيس و منطقه را که فاقد چنين امکاناتي مي باشد از تاثيرات اجراي اين پروژه نظير افزايش اشتغال ، کاهش مشکلات بهداشتي ، درماني و جذب گردشگر بهره مند ساخت .

چشمه های بزرگ استان مازندران عبارت اند از:

 

چشمه های سعدين، چانوسر، غلغله سر، هفت خال، واسكی كسرو، ميان خونی، چشمه خونی، فك چشم، شمس رود، ركن دشت، ينچه خواجه، ترخون، عاليواگ، هفت خونی، هلی كتی چشمه، آعوركتی، شهربند، قلعه چشمه، چشمه شهرك، رودگ، آسپه آو و دارو، چشمه سرچشمه. 
علاوه بر چشمه های طبيعی فوق، در دامنه های مركزی سلسله جبال البرز و قله آتشفشان خاموش دماوند كه مرحله گوگردزدايی را طی می كند، تعداد قابل توجهی چشمه های آب گرم وجود دارند كه در كانون های مختلف آن می جوشند. چشمه های مذكور كه حاصل فعل و انفعال درونی سلسله جبال مركزی البرز هستند، دارای تركيبات و خواصی اند كه در رفع برخی از بيماری های مفصلی، استخوانی و پوستی نقش موثر درمانی دارند. مهم ترين اين چشمه های آب گرم عبارت اند از:


چشمه آبگرم آب آهن يا آب فرنگی(بالای روستای آب اسك لاريجان)، چشمه آبگرم آب اسك( روستای آب اسك بخش لاريحان)، چشمه های جواهرده، كتالم، ‌و سادات محله (رامسر)، آب معدنی استراباكو‏، آب گرم رينه‏، چشمه های آب گرم رامسر‏، آب معدنی آمولو‏، آب گرم لاهيجان‏، چشمه آب گرم عمارت (آمولو)‏، محمد آباد‏، لاويج‏ و تنكابن.

خواص و میزان دمای آبهای معدنی رامسر)

 

میزان دمای بزرگترین آبگرم معدنی رامسر که به شماره یک معروف است 42درجه سانتیگراد است که بهترین حد تحمل بدن است.سیاحانی که ازاین منطقه بازدید می کنند علاوه بر توصیف چشمه های آبگرم معدنی رامسر میزان حرارت آنرا معین کردند.مکنزی می گوید:درجه آبگرم معدنی رامسر صدو چهارده و نیم با میزان الحراره فارنهایت است.

 

(خواص چشمه های آبگرم معدنی رامسر)

 

آبهای گوگردی رامسر در عداد آبهای کلر بیکربناته کلسیک و منیزین گازدار گوگردی است.برای درمان بیماریهای جلدی رماتیسم و دردهای عصبی و عضلانی بسیار سودمند است و در رفع عوارضی که پس از تب بروز میکند از آن چشمه ها استفاده می شود.رابینو میگوید:مردم از این چشمه ها برای امراض جلدی استفاده می کنند اما شرایط پرهیز از خوراک را رعایت نمی کنند.

مسیو بهلر که از اهالی فرانسه که در دربار ناصرالدین شاه قاجار درجه سرتیبی داشت و مهندس دارالفنون بود،در سفرنامه خود تحت عنوان جغرافیای رامسر، رشت و مازندران که در سال 1269آنرا به رشته تحریر در آورده است و مسافرتش جنبه نظامی داشت و برای بازرسی نظامی به نقاط مرزی شمال ایران سفر کرده بود،درباره آبگرم معدنی رامسر چنین می نویسد:در میان جنگلهای رامسر به فاصله نیم فرسخ از دریا آبگرم واقع است و آب آنجا بسیار نافع است و بسیار مشهور و اشخاص زیادی به جهت رفع بعضی امراض،آنجا می روند.

 

(نظر یک پزشک ایرانی درباره آبگرمهای رامسر)

 

روزنامه اطلاعات مورخه دوازدهم فروردین 1312مقاله ای تحت عنوان نظر دکتر ملک زاده درباره آبگرم رامسر(سخت سر سابق)نوشت که در آن به تشریح اهمیت و خواص درمانی این آبگرم پرداخت.آقای دکتر ملک زاده که نمایندگی مجلس را نیز بر عهده داشت در یک مسافرت تحقیقاتی مدتی را در رامسر امروزی گذراند و نتایج به دست آمده را در این مقاله به رشته تحریر در آورد.وی در بخشی از این مقاله می نویسد:امروز معالجات بسیاری از امراض رماتیسم ها امراض جلدی و ...به وسیله استحمام در آبهای معدنی به عمل می آید و هر قدر بر مراتب علم و دانش افزوده می شود،استعمال آبهای معدنی در معالجات بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد و به نتیجه مطلوب که شفای مرض بیمار است منتهی می شود.

 

چشمه ها و مراكز آب درماني

آب معدني از جمله پديده هاي جالب و جذابي است كه از نظر جهانگردي و پزشكي همواره مورد توجه قرار گرفته است . منابع آبهاي معدني هر كشور مي تواند منبع درآمد مهمي به ويژه از نظر جلب جهانگردان باشد . در استان هرمزگان به علت موقعيت زمين شناسي زمين شناسي ويژه ،‌منابع نسبتا غني آبهاي معدني به وجود آمده ات كه مهمترين انها عبارتند از : آبگرمهاي گنو ،‌خورگو ،‌خمير ، چستانه و معدونيه . خواص آب چشمه هاي معدني استان هرمزگان به شرح زير طبقه بندي شده است : آبهاي كلر وره : اين نوع آبها اگر به صورت خارجي ( حمام كردن مصرف شوند، در درمان بيماريهاي رماتيسم ،‌لنفاتيسم ،‌بيماريهاي زنانه و تورم موضعي موثرند . مصرف اين نوع آب به صورت بخور ،‌غر غره و شويه بيني در درمان بيماريهاي تنفسي موثر است . حمام كردن با اين آب ،‌موجب گشادي رگهاي خوني ميشود . اين نوع آبها اگر آشاميده ميشود ،‌صفار آورند و ترشحات دهان و معده را افزايش ميدهند و حركات با اين آب ، موجب گشادي رگهاي خوني ميشود . اين نوع آبها اگر آشاميده شود ،‌صفرا آورند و ترشحات دهان ومعده را افزايش ميدهند و حركات روده ها را نيز افزايش ميدهند و گاهي ملين هسستند . 
آبهاي گوگردي : ورود گوگرد به دستگاه متابوليسم بدن باعث بروز فعل و انفعالات مختلف در اين دستگاهها شده و در درمان بيماريهاي مختلف تنفس ، رماتيسم و بيماريهاي جلدي موثر واقع ميشود . آبهاي كلروره سولفاته : اين نوع آبها خاصيت تسكين دهندگس ، ضد خارش ملين و صفرا آور دارند . آبهاي كلر وره سديك : مصرف خاجي اين آبها محرك قوا است و براي برخي از بيماريهاي زنانه مورد استفاده قرا ميگيرد .

خاصيت درماني با آب دريا : آب دريا داراي املاح فراوان است و در طول كيلومتر ها از سواحل استان هرمزگان ،‌به راحتي در اختيار قرار ميگيرد . اين آب داراي املاح فراوان كلر ،‌سديم و املاح مختلف ديگر و همچنين گياهان و جانواران دريايي به خصوص جلبك و پلانكتون ميباشد و اثرات بسيار مفيدي دارد . آب تني در آب دريا باعث انبساط و تحريك گوارش ،‌بالا رفتن تبادل تنفسي و سرانجام احساس آرامش ميباشد .

چشمه هاي معدني


«سرعين» مركز چشمه هاي آبگرم در ايران است. البته استان اردبيل به دليل ويژگي هاي زمين شناختي، يكي از كانون هاي مهم آب معدني و آب گرم كشور است. در گوشه و كنار اين استان، آب هاي گرم و متعدد با خواصي ويژه وجود دارد كه ساليان سال مورد استفاده مردم و اهالي بومي قرارگرفته است اما افسوس من از اين است كه اين چشمه ها و استخرها با آنكه مي توانند براي اين استان منابع درآمدي سرشار باشند اما گمنامي وناشناخته ماندنشان ظلم بزرگي به مردم اين سرزمين است. مهمترين چشمه هاي معدني در استان اردبيل در شهر «سرعين» واقع شده است. سرعين يا «سرقين» در غرب شهر اردبيل واقع است.

و فاصله آن تا اردبيل ۲۸كيلومتر است. اين شهر تا پيش از مشهور شدنش به واسطه چشمه هاي آب گرم و معدني، روستايي كوچك بود. اما بعدها به دليل وجود آبهاي گرم فراوان مورد توجه مسافران و بيماران قرار گرفت. در حال حاضر سالانه صدها هزار نفر به اين شهر مي روند. احداث هتلها، مسافرخانه ها، فروشگاهها، ايجاد مؤسسات دولتي و احداث راه جديد و آسفالته اردبيل به سرعين به رونق اين شهر جهانگردي افزوده است.

آبهاي گرم سرعين در رديف آبهاي «كلروبيكربناته كلسيك» گازدار وخيلي گرم است و سيليس فراوان دارد. بررسي ميزان املاح و باقي مانده خشك آنها، نشان مي دهد همه اين چشمه ها يك منشأ دارند و آب اصلي آنها گرم است و از ژرفاي زمين مي جوشند. در لايه هاي بالاتر زمين، مقداري كربنات كلسيم را به صورت «بيكربنات كلسيم» در خود حل مي كند. استحمام در چشمه هاي سرعين اثرات آرام بخش دارد و دردهاي عصبي، رماتيسمي و عصبي مفصلي را تسكين مي دهد و چرا براي اين نعمت خدادادي كه مي تواندميليونها تومان درآمد نصيب مردم اين ديار كند، تبليغ درستي نمي شود خدا مي داند!
از ديگر چشمه هاي آب معدني معروف دراين سرزمين مي توان از چشمه هاي آب گرم «قره سو» نام برد. درجه حرارت اين چشمه 
۴۱درجه است و PH آن ۶ و هدايت الكتريكي آن براي۲۰درجه حرارت ۱۴۵۰ است و آبدهي آن در حدود ۱/۵ ليتر در ثانيه است. آب اين چشمه براي درمان دردهاي رماتيسمي و عصبي فوق العاده است. از ديگر چشمه هاي معروف اين ديار چشمه «بيله دره» است. چشمه آب معدني بيله دره سرد است و در سه كيلومتري شمال سرعين در دره اي زيبا قرار دارد و آب آن از نقاط مختلف زمين مي جوشد. آب اين چشمه از دسته آبهاي «بيكربناته كلسيك سرد» با PHاسيدي و رسوبات خشك اندك است. آب اين چشمه شبيه به چشمه «كاشا ـ اويان Cochat - Evian» در فرانسه است و خواص درماني آن عبارتند از درمان بيماريهاي كليه، دستگاه تغذيه اي و كبد، بافتها و مجاري ادراري. در واقع مصرف داخلي اين نوع آبها باعث افزايش ادرار و دفع مواد گوناگون از راه دستگاه ادراري مي شود. پايين بودن ميزان املاح موجود در آب، باعث قدرت دفع بيشتر مواد زائد بدن مي شود. از طرف ديگر جذب اين آبها در دستگاه گوارش زياد است و حركات دودي روده ها را كم مي كند. مصرف كم اين نوع آب صفراآور است و در دوره درمان باعث كاهش «بيلي روبين»Bilirubine و ديگر املاح صفراوي خون مي شود. همچنين اينگونه آبها باعث تورم آرام بافت ها مي شود و اثر داخلي آن موجب تعويض آب درون سلولي و درنتيجه دفع مواد سمي است. مصرف اين آبها را به بيماراني كه از بيماريهاي سنگهاي مجاري ادرار، افزايش مواد ازته، نقرس، دردمفاصل، حالات تشنجي، چاقي و تورم كبد، رنج مي برند توصيه مي كنند. استان اردبيل با داشتن بيش از ۲۰چشمه معروف آب معدني مي تواند بيشتر از امروز جذب توريست و درآمد كند فقط با كمي مديريت مدبرانه.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 فروردین 1394 ساعت: 0:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تفاوت دنيا و آخرت1

بازديد: 165

تحقیق درباره تفاوت دنيا و آخرت


فهم دقيق تفاوت بين عالم دنيا و عالم آخرت برای اهل ايمان يکی از نکات مهم است که در صورت فهم آن تأثير به سزايي بر اعتقادات و بدنبال آن بر رفتارشان خواهد گذاشت لذا بر آن شديم که با استفاده از سخنان شخصيتهای مهم عالم اسلام تفاوت اين دو عالم را شرح دهيم باشد که اهل ايمان از آن بهره کافی برند . 
* مفهوم دو کلمه دنيا و آخرت از جنس مقوله مضاف اند و هر يک از دو امر متضايفين بدون ديگری شناخته نخواهند شد و به همين جهت گفته اند :" الدنيا مزرعه الاخره " وعارف کامل با مشاهده احوال و اوصاف انسان در اين عالم به چگونگی احوال ايشان در روز قيامت و مقام و منزلت او در نزد خدا پی می برد . و اين مسئله که حکمای کامل و راسخ در حکمت فهميده اند مدخليت به سزايي در تحقيق معاد جسمانی و روحانی و بسياری مسايل اعتقادی دارد .

* بدانکه عالم جسمانی ضدعالم روحانی است چنانکه دنيا ضد آخرت است و بدانکه درنگ ما در اين عالم اندک خواهد بود و ما را در اينجا نخواهند گذاشت . همجنانکه آمدن ما به اختيار نبود ، رفتن ما هم به اختيار نخواهد بود .و بدانکه اين متاعی که اينجا می خيزد لايق آنجا نيست و آن عالم را متاعی خاص است . و آنچه از اين عالم خيزد هم اينجا خرج می توان کرد . اما اين عالم يک خاصيت دارد که متاع نيمه کاره آن عالم ، اينجا تمام کنند .

 * عالم قبل از مرگ يعنی دنيايي که هم اکنون در آن زندگی می کنيم با عالم بعد از مرگ يعنی جهانی که با مردن به آنجا می رويم ، دو عالم جدا از هم هستند . تا در دنيا هستيم از عالم بعد از مرگ بی خبريم و چون به عالم بعد از مرگ انتقال يافتيم از دنيا منقطع می شويم . جالب آنکه انتقال از اين عالم به آن عالم با سرعت و در مدت کوتاه انجام می پذيرد و محتضر ظرف يک يا چند لحظه دار دنيای گذران را ترک می گويد و به عالم ناشناخته بعد از مرگ وارد می شود .

برای تقريب به ذهن و روشن شدن مطلب می توان عالم قبل از مرگ را به عالم خواب و انتقال به عالم بعد از مرگ را به بيدار شدن از خواب تشبيه نمود .

در سخنان اوليای دين(ص) آمده است که : " الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا " طبق تعاليم اسلام ، دنيای گذران برای انسانها دار خودسازی ، انجام وظايف و جای اداء تکاليف اسلامی و انسانی است و عالم آخرت برای انسانها دار حساب و کتاب و محيط پاداش و کيفر باريتعالی است اين مطلب در سخنان علی عليه السلام چنين آمده است : " و ان اليوم عمل و لا حساب و غداً حساب و لا عمل " امروز روز عمل است نه روز حساب و فردا روز حساب است نه روز عمل .

 

 

 



* اما وجوه افتراق دنيا و آخرت از نظر ملاصدرای شيرازی :


1- هر جسدی در جهان آخرت ، دارای جان است بلکه ذاتاً زنده و جاويدان است . در حالی که جسدهای در اين جهان يافت می شود که از جان بی بهره اند . جسدهای اين جهان جانهايشان عارضی است و از تن ها جدايي دارد .

2- تن های اين جهانی ازجهت استعداد ، پذيرنده صورت جانها هستند يعنی تا تن مادی به کمال مرتبه جنين نرسد . برای پذيرفتن صورت جان ، آماده نمی گردد . در صورتی که جانهای آن جهانی فاعل بدنهای خود توانند بود . و فاعليت آنها بر وجه ايجاب است . يعنی توانند که در جهان برزخ بدنهای مثالی برای خود ايجاد کنند .

پس در اينجا تن ها و ماده به حسب استعدادهايي که دارند کامل می گردند تا اينکه به مرتبه جانها ره جويند ، ليکن در آنجا جانها در تن ها اثر می گذارند و اثر آنها چنان است که تن ها را که پرتو آنها هستند ، ايجاد می کنند .

3- مرتبه قوه در اين جهان از لحاظ زمان بر مرتبه فعل تقدم دارد . يعنی هر فردی از چيزها که قوه دارند ، بر فرد فرد فعل خود تقدم خواهند داشت . فعل هم در اين جهان بطور کلی از لحاظ ذات و علت بر قوه تقدم دارد . يعنی تا فعليت های محض وجود نداشته باشد ، چيزهايي آميخته به قوه ايجاد نمی شود . پس بايد دانست که فعليتها بر قوه تقدم دارد . اين تقدم ، تقدم ذاتی و بالعليه می باشد . اما در جهان آخرت قوه به حسب ذات و وجود بر فعل تقدم دارد و در آنجا بدن مثالی تواند آفريد .

4- فعل در اين جهان از قوه شريفتر و گرانبارتر است . زيرا غايت قوه ، فعل است . اما در آن جهان قوه از فعل تواناتر است . زيرا در آنجا قوه فاعل فعل است و او تواند اندام مثالی بيافريند .

5- اندامهای مثالی آن جهانی به اعتبار اعداد تصورات جانها و ادراکاتی که دارند غير متناهی هستند .

زيراکه برهان تناهی ابعاد بر آنها جاری نمی باشد . بلکه اين برهان در جهان عناصر تواند بود . بدنهای آن جهانی به اعتبار جانهای خود ، غير متناهی هستند و با هم تزاحم مکانی ندارند . و هيچ يک با ديگری از درون و برون در تنگنای جا نمی باشند و هر انسانی خواه خوشبخت و خواه شقی جهانی دارد که از جهان خاکی بزرگتر تواند بود . و اين جانها هر يک اسقلال دارند و در يک نظام و يک قانون نمی باشند . و هر يک از رستگاران آنچه خواهد از ملک و فراخی جا ، می تواند بدست بياورد . سخن ابويزيد بر اين سخن گواه است " لو انّ العرش و ما حواه دخل فی زوايه من زوايا قلب ابی يزيد لما احسّ به " . 
6- اندامهای آن جهان با آن بزرگی و عظمت از باغها ، نهرها ، غرفه ها ، خانه ها ، قصرها ، ازواج مطهّره ، حور و آنچه بر بهشتيان از خدم و حشم و غلامان می باشد . به وجود واحد می تواند باشد .

 پيدايش اينها که گفته شد به واسطه جانی است که بر پايه سعادت رسيده و به اينها احاطه دارد و اينگونه نعمتها می تواند بيافريند . البته پر واضح است که احاطه اين انسان با تأييد خداوند عالميان است .

حال دوزخيان نسبت به آنچه بدانها دچارند از آتش و غل و زنجير و مار و مانند اينها مانند بهشتيان نيست . بلکه اينان محاط اند و جز اندوه مايه نمی گيرند ، زيراکه اينها نتيجه اخلاق و ملکات و عادتهايي است که بدان خو گرفته بودند . " فقد احاط بهم سرادقها" (کهف-28) و " و انّ جهنم لمحيطه بالکافرين " (بقره-49) بر اين سخن گواه است . (4)

* اما وجوه افتراق دنيا و آخرت از نظر ملامحسن فيض کاشانی :

1- دنيا و آنچه در آن است ناچار روزی فانی خواهد شد ، زيراکه دنيا به خاطر دنيا آفريده نشده است . بلکه آفرينش آن به خاطر اين بوده که وسيله ای برای حصول به عالم آخرت باشد . پس چونکه مقصود بالذات نيست پايان پذير خواهد بود . ولی برعکس عالم آخرت مقصود بالذات است و دار قرار بوده و همواره با بقاء خالق باقی خواهد بود .

2- آنچه در دنيا بالقوه است به خاطر اين اينست که فعليت پذيرد ، بنابراين امر بالقوه در دنيا پيوسته بر امر بالفعل مقدم می باشد ، ولی عالم آخرت عکس عالم دنياست ، زيراکه در آنجا امر بالفعل مقدم است نه بالقوه .

3- در دنيا بدن به حسب استعداد نفس خود را می پذيرد ، ولی در آخرت نفس به حسب استيجاب و استلزام بدن خود را می آفريند . به عبارت ديگر در دنيا اين بدن است که بر حسب استعداد و بر اثر تکامل به مرحله نفس واصل می گردد ، ولی در عالم آخرت فيض الهی بر سبيل تنزل در آغاز به نفس می رسد و سپس از نفس است که بدن ناشی می گردد .

4- در دنيا قوه خيال همواره با حواس ظاهره متفاوت است ، ولی در عالم آخرت خيال عين حواس بوده و با آنها متحد می باشد . به همين جهت است که گفته شده است : " بهشت جای لذت خيالی نيست " زيرا خيال به معنی متعارف کلمه مقتضای وهم است و معنی آن اين است که کسی چيزی را تخيل کند ، و چون امکان دسترسی به آن ندارد در آرزوی آن به سر برد .که گفته اند : " آرزو سرمايه مفلسان است " در عالم آخرت بين آرزو و واقعيت فاصله نيست و حاکميت صدق و حقيقت آشکار است . وجه تسميه عالم آخرت به " الحاقه" نيز همين است زيرا در آنجا حاق و حقيقت هر چيزی آشکار است و از کذب ، بطلان و آرزو نيز خبری نيست .

آنچه خواهد دلت همان بينی ..................... آنچه بينی دلت همان خواهد

5- در دنيا شهوت تابع مشتهی است ، ولی در عالم آخرت مشتهی تابع شهوت


است . يعنی انسان در دنيا چيزی را می بيند و می خواهد ، اعم از اينکه به آن برسد و يا نرسد ، ولی در عالم آخرت آنچه را می خواهد حاضر می بيند . بدين معنی که حضور اشياء برای انسان مستلزم قطع مسافت نيست ، و به اين ترتيب بين وجود شئ و حضور آن فاصله نمی باشد .

6- در عالم آخرت آنچه ماده اخروی ناميده می شود نسبت به ماده دنيوی از حيث صورت شريفتر بوده و از جهت قبول انفعال از فاعل نيز سريعتر می باشد . زيرا ماده اخروی از جهت ذات لطيف تر از ماده دنيوی است و به موجودات روحانی نزديکتر است . اين نوع تفاوت بين موجودات دنيوی نيز محقق است . به طور مثال آب از خاک لطيف تر است همانگونه که هوا از آب لطيف تر به شمار می رود . همچنين است روح حيوانی از خاک و آب لطيف تر است . و لطافت نفس ناطقه انسانی با همه مراتبی که دارد از لطافت انوار حسی به مراتب بيشتر است .

7- در عالم دنيا زمين ما را در خود جای می دهد و ما نيز در آن مسکن می گزينيم ، ولی در عالم آخرت همين زمين است که همانگونه که خداوند می خواهد ما را بيرون می راند " و اخرجت الارض اثقالها ...يومئذ تحدث اخبارها (زلزال -2 ) .

8- عالم دنيا عالم حکمت و علل و اسباب است ، در حالی که عالم آخرت ، عالم قدرت و شگفتی است . و اين به جهت آن است که قدرت ، غيرمتناهی را به صورت متناهی در می آورد ، کما اينکه بر عکس امر متناهی را به صورت غير متناهی جلوه گر می سازد . به طور مثال : يک حالت از حالات اهل بهشت يا اهل جهنم به گونه ای است که در نظر صاحب آن از ازل تا ابد را فرا می گيرد ، و همين حالت که حالت واحده است از صاحب آن به ديگری منتقل می گردد . البته بدانگونه که خدا می خواهد . اين امر از اسرار است و قبول آن برای عقل بسيار مشکل می باشد .

9- در عالم آخرت همانگونه که عدد نفوس در نظر حکما غير متناهی است بدن ها نيز می تواند غير متناهی باشد ، زيراکه در آنجا وجود غير متناهی ممتنع نبوده و تنگی و تزاحم محقق نمی باشد . زيرا در آنجا بعد و مکان نيست و اتصال امور به يکديگر ، اتصال عقلی است . به همين جهت هر چه کثرت بيشتر گردد و اتصال فزونی يابد لذت و خوشی هر يک از ديگری بيشتر خواهد بود .

10- در دنيا بدن دنيوی به گونه اي است که از اخلاط ترکيب يافته است ، اين اخلاط نيز همواره دستخوش تغيير و تحول بوده و در معرض آفات قرار گرفته اند ، ولی بر عکس بدن اخروی از آفت فساد و نابودی مصون است .

" لا يمسّنا فيها نصب و لا يمسّنا فيها لغوب " (فاطر-35) .

11- عالم آخرت عالمی است که به خداوند نزديک بوده و در آن ، انسان با خداوند سخن می گويد ، ولی

عالم دنيا از خداوند دور است و در حد ذات خود نيز هالک و معدوم می باشد .در اين جهان خدا با انسان سخن نمی گويد مکالمه و گفتگوی پيامبران با خداوند اگر چه در اين جهان به وقوع پيوسته است ، ولی اين گفتگوها نوعی از ظهور سلطان آخرت است که بر دلهای آنان متجلی می گردد . 
12- عالم دنيا چنانکه گذشت از حيث هستی بسيار سست است و سستی و ضعف آن به حدی است که وجود هر جزئی از اجزاء آن مقتضی عدم و فقدان جزء ديگر می باشد ، ولی بر عکس عالم آخرت به لحاظ قوت و تماميت مستقل به نفس و مستکفی به ذات بوده و به هيچ وجه نيازمند ماده نمی باشد . در آن عالم از کی و کجا سخن به ميان نمی آيد . به همين جهت وقتی از کی و کجای آن عالم برای اهل دنيا سخن گفته می شود ، ضرب المثل ها و الگوها ضرورت می يابد . به طور مثال در قرآن آمده است " و ما امرالساعه الا کلمح البصر " (نحل - 77) يا در جای ديگر می فرمايد : " جنه عرضها کعرض السماء و الارض " (حديد-21) همانگونه که در اين آيات ملاحظه می شود ، وقتی درباره کی سخن گفته می شود از حداقل زمان يعنی اشاره چشم استفاده می شود و هنگامی که از کجا سخن به ميان می آيد حداکثر وسعت مکان مطرح می گردد. و به همين ترتيب در باطن زمان و مکان ، نوعی قبض و بسط را می توان مورد توجه و بررسی قرار داد .

 13- در عالم آخرت فعل و ادراک يک چيز هستند و يک نفس از نفوس انسانی به منزله يک جهان بزرگ نفسانی است که از اين عالم و آنچه در آن هست بزرگتر می باشد . موجودات جهان بزرگ نفسانی به زنده بودن نفس زنده اند و نفس با ادراک خود آنها را ايجاد می نمايد . چونکه ادراک نفس به عينه نوعی ايجاد به شمار می آيد . معنی آن اين نيست که نفس اول ادراک می کند و سپس ايجاد می نمايد ، بلکه آنچه در اين باب می توان گفت اين است که : نفس ادراک می کند چيزی را که موجود است ، در عين حال ايجاد می کند چيزی را که مدرک است . و در ادراک و ايجاد هيچ نوع تقدم و تأخر نيست . به همين جهت فعل و ادراک در آن جهان يک چيز بوده و مغايرتی بين آنها ديده نمی شود . 
14- از خصلت های اين جهان يکی آنست که يک موجود در آن واحد در دو مکان نيست ، در حالی که يک موجود در عالم آخرت ، آنچنان وسيع و گسترده است که هيچ گونه منع و حجابی در برابر آن قرار ندارد . به طور مثال اگر هزاران شخص خواسته باشند پيامبر (ص) را در هزاران جای به يک حالت مشاهده کنند . هر آينه او را به همانگونه که در دل آرزوی آن را داشتند در مکانهای مختلف خواهند ديد . بنابراين امور عالم اخرت گسترده تر بوده و با خواسته های انسان نيز سازگارتر است .

15- يکی از خصلتهای عالم دنيا اين است که گفته می شود : ماداميکه اين جهان خراب و نابود نشود عالم آخرت ظاهر نمی گردد . بنابراين آخرت از جنس و جوهر دنيا نيست .

16- عالم آخرت عالمی تام و تمام است که با اين جهان مادی در يک سلک منظم نمی گردد . بنابراين عالم آخرت نسبت به دنيا محيط است همانگونه که روح به جسم محيط می باشد . البته اولياء الهی که در اين جهان دگرگون گشته اند می توانند عالم آخرت را مشاهده و در فضای بی کران آن به سياحت بپردازند .

17- عالم آخرت عالم نور و ادراک و جهان حضور و حيات است ، آنچه در آن است نيز زنده و مدرک می باشند . در روايت آمده است : انواع ميوه های بهشتی به هر يک از اولياء الهی چنين گويند : ای ولی خدا لطف فرموده و مرا پيش از ميوه ای که قبل از من قرار گرفته تناول فرماييد . و در قرآن آمده است : " و ان الدار الاخره لهی الحيوان "(عنکبوت-64) . (5)

* پس قالب جسمانی ، دنيايي و فانی را به رنگ آخرت نورانی و باقی حشر کنند که " يوم تبدل الارض غير الارض " (37-11) اگرچه همان قالب باشد اما نه بدان صفت دنيايي . قالب دنيايي را از چهار عنصر خاک ، باد ، آب و آتش ساخته اند ، اما آب و خاک بر وی غالب است که : " من طين لازب " (37-11) و اين هر دو محسوس است و چشم هر دو را ادراک کند ، اين قالب را در عالم آخرت که عالم لطافت است هم از اين چهار عنصر ساخته اند ، اما باد و آتش را غالب کنند که هر دو لطيف است و خاک و آب را مغلوب کنند . و مؤمن را نوری که در دل داشت بر صورت او غالب کنند که : " يسعی نورهم بين ايديهم " (57-12) و " يوم تبيض وجوه و تسود وجوه " (3-106) هم بدين معنی است . پس چون قالب لطيف و نورانی باشد ، مزاحمت روح ننمايد ، زيراکه از او به تصرف زحمت را بيرون برده اند . " و نزعنا ما فی صدورهم من غل " (7-43) همچنانکه شيشه گر خاک و کدورت را از جوهر شيشه بيرون برده و او را شفاف گردانيده ، تا ظاهر و باطن شيشه يکرنگ گردد . از ظاهر آن باطن را می توان ديد ، و از باطن آن ظاهر را می توان ديد . " يوم تبلی السرائر " اشارت بدين معنی است . (6) 
والسلام - حبيب عباس زاده – پاييز 1383

فهرست منابع :

1- الشواهد الربوبيه – تأليف صدرالمتألهين شيرازی – تصحيح سيد جلال آشتيانی – ص33

2- رساله بستان القلوب – مجموعه مصنفات شيخ الاشراق – تصحيح سيد حسين نصر – ج3 ص374

3- گفتار فلسفی – معاد از نظر روح و جسم – تأليف حجه السلام فلسفی – نشر معارف اسلامی

ص103 
4- عرشيه – تأليف صدر المتألهين شيرازی – ترجمه و تصحيح غلامحسين آهنی – ص252

5- معاد از ديدگاه حکيم مدرس زنوزی – تأليف دکتر غلامحسين ابراهينی دينانی – انتشارات حکمت –

ص 155

6- مرصاد العباد – تأليف نجم رازی – به اهتمام محمد امين رياحی- انتشارات علمی و فرهنگی ص

404

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 فروردین 1394 ساعت: 0:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره حضرت فاطمه معصومه (س)

بازديد: 1179

تحقیق درباره حضرت فاطمه معصومه (س)

در روز اول ذيقعده سال 173 هجري، در شهر مدينه چشم به جهان گشود. اين بانوي بزرگوار، از همان آغاز، در محيطي پرورش يافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضايل اخلاقي آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسايي و تقوا، راستگويي و بردباري، استقامت در برابر ناملايمات، بخشندگي و پاکدامني و نيز ياد خدا، از صفات برجسته اين خاندان پاک سيرت و نيکو سرشت به شمار مي رفت. پدران اين خاندان، همه برگزيدگان و پيشوايان هدايت، گوهرهاي تابناک امامت و سکان داران کشتي انسانيت بودند.

 

سرچشمه دانش

 حضرت معصومه (س) در خانداني که سرچشمه علم و تقوا و فضايل اخلاقي بود، پرورش يافت. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوي گرامي به شهادت رسيد، فرزند ارجمند آن امام، يعني حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعليم و تربيت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نيز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زياد آن حضرت، هر يک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامي والا دست يافتند و زبانزد همگان گشتند. ابن صباغ ملکي در اين باره ميگويد: «هر يک از فرزندان ابي الحسن موسي معروف به کاظم، فضيلتي مشهور دارد». بدون ترديد بعد از حضرت رضا (ع) در ميان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمي و اخلاقي، والامقام ترين آنان است. اين حقيقت از اسامي، لقب ها، تعريف ها و توصيفاتي که ائمه اطهار (ع) از ايشان نموده اند، آشکار است و اين حقيقت روشن مي سازد که ايشان نيز چون حضرت زينب (س) «عالمه غير معلمه» بوده است. 

 

مظهر فضايل

 حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضايل و مقامات است. روايات معصومان (ع) فضيلت ها و مقامات بلندي را به آن حضرت نسبت مي دهد. امام صادق (ع) در اين باره مي فرمايند: «آگاه باشيد که براي خدا حرمي است و آن مکه است؛ و براي پيامبر خدا حرمي است و آن مدينه است. و براي اميرمؤمنان حرمي است و آن کوفه است. بدانيد که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشيد که قم، کوفه کوچک ماست، بدانيد بهشت هشت دروازه دارد که سه تاي آن ها به سوي قم است. بانويي از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسي، در آن جا رحلت مي کند که با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت  مي شوند.»

 

مقام علمي حضرت معصومه (س)

 حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشيع است و مقام علمي بلندي دارد. نقل شده که روزي جمعي از شيعيان، به قصد ديدار حضرت موسي بن جعفر (ع) و پرسيدن پرسش هايي از ايشان، به مدينه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش هاي خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکي خردسال بيش نبود، تحويل دادند. فرداي آن روز براي بار ديگر به منزل امام رفتند، ولي هنوز ايشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش هاي خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدي به خدمت امام برسند، غافل از اين که حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتي پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسيار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاري فراوان، شهر مدينه را ترک گفتند. از قضاي روزگار در بين راه با امام موسي بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجراي خويش را باز گفتند. وقتي امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدايش.

    

فضيلت زيارت

 دعا و زيارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهايي، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زيارت، جامي است زلال از معنويت ناب درکام عطشناک زندگي؛ و زيارت حرم معصومه (س)، بارقه اميدي در فضاي غبارآلود زمانه، فرياد روح مهجور در هنگامه غفلت و بي خبري، و نسيمي فرحناک و برخاسته از باغستان هاي بهشت است. زيارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس مي دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نوميدي باز مي دارد و به تلاش بيشتر دعوت مي کند. زيارت مزار با صفاي کريمه اهل بيت (س)، سبب مي شود که زائر حرم، خود را نيازمند پروردگار ببيند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر- که سرچشمه تمامي بدبختي ها و سيه روزي هاست- فرو آيد و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالميان قرار دهد. بر همين اساس است که براي زيارت آن حضرت، پاداش بسيار بزرگي وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در اين باره از امام جواد (ع) نقل شده که فرمود: «هر کس عمه ام را در قم زيارت کند، بهشت از آن اوست».

 

برگزيدن شهر قم

پس از آنکه حضرت معصومه (ع) به شهر ساوه رسيد، بيمار شد. چون توان رفتن به خراسان را در خود نديد، تصميم گرفت  به قم برود. يکي از نويسندگان در اين باره که چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزيد، مي نويسد: «بي ترديد مي توان گفت که آن بانوي بزرگ، روي ملهم و آينده نگر داشت و با توجه به آينده قم و محوريتي که بعدها براي اين سرزمين پيش  مي آيد - محوريتي که آرامگاه ايشان مرکز آن خواهد بود - بدين ديار روي آورد. اين جريان به خوبي روشن مي کند که آن بانوي الهي، به آينده اسلام و موقعيت اين سرزمين توجه داشته و خود را با شتاب بدين سر زمين رسانده و محوريت و مرکزيت آن را با مدفن خود پايه ريزي کرده است.

 

زيارت حضرت معصومه (س) از منظر روايات

 درباره فضيلت زيارت حضرت معصومه (س) روايات فراواني از پيشوايان معصوم رسيده است. از جمله، هنگامي که يکي از محدثان برجسته قم، به نام «سعد بن سعد» به محضر مقدس امام رضا (س) شرفياب مي شود، امام هشتم خطاب به ايشان مي فرمايد: «اي سعد! از ما در نزد شما قبري است». سعد مي گويد: فدايت شوم! آيا قبر فاطمه دختر موسي بن جعفر (س) را مي فرماييد؟ مي فرمايد: «آري، هر کس او را زيارت کند، در حالي که به حق  او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.»

پيشواي جهان تشيع امام جعفر صادق (س) نيز در اين باره مي فرمايد: «هر کس او را زيارت کند، بهشت بر او واجب گردد». و در حديث ديگري آمده است: «زيارت او، هم سنگ بهشت است».

 

زيارت مأثور درباره حضرت معصومه (ع)

يکي از ويژگيهاي حضرت معصومه (س)، ورود زيارتنامه اي از سوي معصومان (س) درباره ايشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوي بزرگواري است که زيارت مأثور دارد. بانوان برجسته اي چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خديجه بنت خويلد، فاطمه ام البنين، زينب کبري، حکيمه خاتون و نرجس خاتون که هيچ شک و ترديدي در مقام بلند و جايگاه رفيع  آن ها نيست. هيچ کدام زيارت مأثور از سوي معصومان (س) ندارند و اين نشان دهنده مقام والاي اين بانوي گرانقدر اسلام است. باشد که شیعیان و پيروان اهل بيت عصمت و طهارت (س) به ويژه بانوان، اين مقام بزرگ و عالي را پاس بدارند و همواره الگو و مظهر عفاف و تقوا و حيا باشند. تنها در اين صورت است که روح باعظمت اين بانوي بزرگ از همه ما خشنود خواهد شد.

 

امام رضا (ع) و لقب «معصومه»

 حضرت فاطمه معصومه (س) بانويي بهشتي، غرق در عبادت و نيايش، پيراسته از زشتي ها و شبنم معطر آفرينش است. شايد يکي از دلايل «معصومه» ناميدن اين بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلي يافته است. بر اساس پاره اي از روايات، اين لقب از سوي امام رضا (ع) به اين بانوي والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقيه بلند انديش و سپيد سيرت شيعه، علامه مجلسي (ع) در اينباره ميگويد: امام رضا (ع) در جايي فرمود: «هرکس معصومه را در قم زيارت کند، مانند کسي است که مرا زيارت کرده است».

 

کريمه اهل بيت

 حضرت معصومه (س) در زبان دانشمندان و فقيهان گران قدر شيعه، به لقب «کريمه اهل بيت» ياد مي شود. از ميان بانوان اهل بيت، اين نام زيبا تنها به آن حضرت اختصاص يافته است. بر اساس روياي صادق و صحيح نسب شناس گرانقدر، مرحوم آيت الله مرعشي نجفي، اين لقب از طرف امام صادق (ع) بر حضرت معصومه (س) اطلاق شده است. در اين رؤيا، امام صادق (ع) به آيت الله نجفي که با دعا و راز و نياز، تلاش پيگيري را براي يافتن قبر مطهر حضرت زهرا (س) آغاز کرده خطاب فرمود: برتو باد به کريمه اهل بيت.

 

القاب حضرت معصومه (س)

 به طور کلي، سه زيارت نامه براي حضرت معصومه (س) ذکر شده که يکي از آن ها مشهور و دو تاي ديگر غير مشهور است. اسامي و لقب هايي که براي حضرت معصومه (س) در دو زيارت نامه غير مشهور ذکر شده؛ به قرار ذيل است: طاهره (پاکيزه)،  حميده (ستوده)؛ بِرّه (نيکوکار)؛ رشيده (حد يافته)؛ تقّيه (پرهيزگار)؛ رضّيه (خشنود از خدا)؛ مرضيّه (مورد رضايت خدا)؛ سيده صديقه (بانوي بسيار راستگو)؛ سيده رضيّه مرضّيه (بانوي خشنود خدا و مورد رضاي او)؛ سيدةُ نساء العالمين (سرور زنان عالم). هم چنين محدثّه و عابده از صفات و القابي است که براي حضرت معصومه (س) عنوان شده است.

 

شفاعت حضرت معصومه (س)

 بالاترين جايگاه شفاعت، از آن رسول گرامي اسلام است که در قرآن کريم، از آن به «مقام محمود» تعبير شده است. همين طور دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم اسلام، شفاعت گسترده اي دارند که بسيار وسيع و جهان شمول است و مي تواند همه اهالي محشر را فرا گيرد. اين دو بانوي عالي قدر، صديقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا (س) و شفيعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه (س) هستند. در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا (س) همين بس که شفاعت، مهريه آن حضرت است و به هنگام ازدواج، پيک وحي طاقه ابريشمي از سوي پروردگار آورد که در آن، جمله «خداوند مهريه فاطمه زهرا را، شفاعت گنهکاران از امت محمد (ص) قرار داد»، اين حديث از طريق اهل سنت نيز نقل شده  است. پس از فاطمه زهرا (س) از جهت گستردگي شفاعت، هيج بانويي به شفيعه محشر، حضرت معصومه (س) نمي رسد. بر همين اساس است که حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: «با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند».

 

سرّ قداست قم

در احاديث فراواني به قداست قم اشاره شده است. از جمله امام صادق (ع) قم را حرم اهل بيت (ع) معرفي و خاک آن را، پاک و پاکيزه تعبير کرده است. همچنين ايشان در ضمن حديث مشهوري که درباره قداست قم به گروهي از اهالي ري بيان کردند، فرمودند: «بانويي از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسي، در آن جا رحلت مي کند که با شفاعت، او همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند». او مي گويد: من اين حديث را هنگامي از امام صادق (ع) شنيدم که حضرت موسي بن جعفر(ع) هنوز ديده به جهان نگشوده بود. اين حديث والا، از رمز شرافت و قداست قم پرده برمي دارد و روشن مي سازد که اين همه فضيلت و شرافت اين شهر که در روايات آمده، از ريحانه پيامبر، کريمه اهل بيت (س)، مهين بانوي اسلام، حضرت معصومه (س) سرچشمه مي گيرد که در اين سرزمين ديده از جهان فرو مي بندد و گرد و خاک اين سرزمين را، توتياي ديدگان حور و ملايک مي کند.  

 

محبت و مباهات حضرت معصومه (س) به امام هشتم

 مدت 25 سال تمام، حضرت رضا (ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود. پس از يک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره اي تابان از دامان نجمه درخشيد که هم سنگ امام هشتم (ع) بود و امام (ع) توانست والاترين عواطف انباشته شده و در سوداي دلش را بر او نثار کند. بين حضرت معصومه و برادرش امام رضا (ع) عواطف سرشار و محبت شگفت انگيزي بود که قلم از ترسيم آن عاجز است. در يکي از معجزات امام کاظم (ع) که حضرت معصومه (ع) نيز نقشي دارد، هنگامي که نصراني مي پرسد: شما که هستيد؟ مي فرمايد: «من معصومه، خواهر امام رضا (ع) هستم». اين تعبير، از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش امام رضا (ع) و نيز از مباهات ايشان به اين خواهر- برادري سرچشمه مي گيرد.

  

سرآمد بانوان

 فاطمه معصومه (س) از جهت شخصيت فردي و کمالات روحي، در بين فرزندان موسي بن جعفر (ع) بعد از برادرش، علي بن موسي الرضا (ع) در والاترين رتبه جاي دارد. اين درحالي است که بنا بر مستندات رجالي، فرزندان دختر امام کاظم (ع) دست کم هجده تن بوده اند و فاطمه در بين اين همه بانوي گران قدر، سرآمد بوده است. حاج شيخ عباس قمي آنگاه که از دختران موسي بن جعفر (ع) سخن مي گويد، درباره فاطمه معصومه (س) مي نويسد: «بر حسب آنچه به ما رسيده، افضل آن ها، سيده جليله معظمه، فاطمه بنت امام موسي (ع) معروف به حضرت معصومه است.

   

فضيلت بي نظير 

 شيخ محمد تقي تُستري، در قاموس الرجال، حضرت معصومه (س) را به عنوان بانوي اسوه معرفي کرد و فضيلت وي را در ميان دختران و پسران حضرت موسي بن جعفر (ع)، غير از امام رضا (ع) بي نظير دانسته است. ايشان در اين زمينه چنين مي نويسند:  «در ميان فرزندان امام کاظم (ع) با آن همه کثرتشان، بعد از امام رضا (ع) کسي هم شأن حضرت معصومه (س) نيست».  بي گمان اين گونه اظهار نظرها و نگرش به شخصيت فاطمه دختر موسي بن جعفر (ع) بر برداشت هايي استوار است که از متن و روايات وارده از ائمه اطهار (ع) به دست آمده است. اين روايت ها، مقام هايي را براي فاطمه معصومه (س) برشمرده اند؛ مقامي که نظير آن، براي ديگر برادران و خواهران وي ذکر نکرده اند و به اين ترتيب، نام فاطمه معصومه (س) درشمار زنان برتر جهان قرار گرفته است.

  

بوي وصال

 بي شک اهل بيت پيامبر (ص) چهره هاي پرفروغي به جهانيان عرضه کرده اند و نامشان مانند ستارگان درخشان در آسمان فضايل مي درخشد. درخشان ترين ستاره در ميان بانوان هفتمين منظومه ولايت، فاطمه فرزند پاکيزه موسي بن جعفر (ع) است؛ بانويي که سالهاست تشنگان معرفت از حريمش، زلال ايمان مي نوشند و عارفان با گذر بر زندگي فرزانه اش و درک لحظه هاي آسماني شدنش، درهاي عروج را به روي خود مي گشايند و بوي وصال را در گستره زمين منتشر مي سازند.

 

به جـــان پاک تو ای دختر امام، ســلام          به هر زمان و مـکان و به هر مقام، سـلام

تويـی که شــاه خراسان بود بــرادر تــو          بـــر آن مقام رفيــع و بـر اين مقام، ســلام

به هر عدد که تکلم شـود به ليل و نهار          هــــزار بـار فـــزون تـر ز هـر کـلام، ســلام

صبح تا شب و از شام، تا طليعه صبــح          بر آستـانه قــدسـت علی الـدوام، ســلام

در آســـمان ولايــت، مــه تمــامی تـــو           ز پای تا به ســرت ای مـــه تـمـام، ســلام

به پيشگــاه تو ای خواهـــر شه کـَـونين          ز فـرد فـرد خليـق، به صبح و شام ســلام

منم که هر سر مويم به هر زمان گويـد          به جـان پــاک تـو ای دخــتـر امـام، ســلام

 

غروب غمگين

حضرت فاطمه (س) پس از  ورود به شهر قم، تنها هفده روز در قيد حيات بود و سپس دعوت حق را لبيک گفت و به سوي بهشت برين پرواز کرد. اين حادثه در سال 201 هجري رخ داد. سلام بر اين بانوي بزرگوار اسلام از روز طلوع تا لحظه غروب. درود بر روح تابناک معصومه (س) که اينک آفتاب حرم باصفايش، زمين قم را نوراني کرده است. سلام بر سالار زنان جهان و فرزند پيام آوران مهر و مهتران جوانان بهشتي. اي فاطمه! در روز قيامت، شفيع ما باش که تو در نزد خدا، جايگاهي ويژه براي شفاعت داري.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 فروردین 1394 ساعت: 0:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره شیشه 1

بازديد: 107

تحقیق درباره شیشه

شیشه ماده‌ای است که به خاطر آرایش ملکولی خاص خود حالت جامد دارد ولی بر خلاف دیگر جامدها کریستالیزه (متبلور) نیست. این حالت در برخی مواد وقتی رخ می‌دهد که ماده مذاب قبل از رسیدن به «نقطه انتقال به شیشه» به سرعت سرد می‌شود. رایج‌ترین نوع شیشه نوع سیلیسی آن است که در وسائل خانگی و ساختمان بکار می‌رود.

تعریف ها

تعاریف مختلفی برای شیشه وجود دارد که هنوز توافق کلی بر روی آنها حاصل نشده است:

تعریف انجمن آزمون مواد امریکا: شیشه ماده‌ای غیرآلی است که از حالت مذاب طوری سرد شده است که بدون تبلور به حالت صلب درآمده است.

تعریف کلی: شیشه یک جامد آمورف است.

تعریف آکادمی ملی علوم امریکا: شیشه ماده‌ای است که در پراش اشعه ایکس آمورف بوده و و از خود رفتار انتقال به حالت شیشه نشان بدهد.

 

تاریخچه

شیشه در ایران

قدیمى‌ترین شیشه در ایران متعلق به هزاره دوم پیش از میلاد است. نمونه‌هایى از هزاره دوم تا مقارن میلاد مسیح شامل عطردان‌ها، النگوها، تندیس‌ها و کاسه‌ها و تنگ‌هاى متعدد به‌دست آمده است. در حفارى‌هاى چغازنبیل مربوط به دوره پیش از تاریخ، بطرى‌هایى شیشه‌اى یافت شده است، که نشان از وفور شیشه در ایلام کهن دارد.

از تمدن مارلیک مهره‌هاى شیشه‌اى که عمر آنها به ۳۴۰۰ سال پیش مى‌رسد، پیدا شده است. همچنین ظروف شیشه‌اى مایل به شیرى در کاوش‌هاى لرستان به‌دست آمده است. از زمانهخامنشیان آثار شیشه‌اى چندانى در دست نیست. در آن دوره مهره‌هاى شیشه‌اى ایران در سراسر جهان قدیم معروف بوده که ظاهراً به رنگ سیاه و سفید بوده است.

هنرمندان ساسانى در تراش دادن شیشه مهارت مخصوصى داشته‌اند. شیشهٔ ساسانى در چین ارج بسیار داشته و به‌ویژه شیشه لاجوردى را گرانبها مى‌شمردند. جام‌هاى پایه‌دار با نقش حلقه‌هاى برجسته از دوره اشکانیان و ساسانیان به‌جاى مانده است.

ظروف شیشه‌اى دورهٔ اسلامى تحت تأثیر طرح‌هاى قبل از اسلام است. در دورهٔ سلجوقى و تا زمان هجوم مغول، افزارها و ظروف‌هاى بسیار زیباى شیشه‌اى از کوره‌هاى شیشه‌گرى گرگان بیرون مى‌آمد که به نازکى کاغذ و گاه مینایى و گاه تراشیده و کنده‌کارى شده است. روزگار سلجوقى اوج صنعت شیشه‌گرى در ایران محسوب مى‌شود. فرآورده‌هاى شیشه‌اى این دوران بیشتر شامل ظروف کوچک و بزرگ، عطردان‌هاى بسیار ظریف، جام‌ها و گلدان‌هایى با فرم‌ها و اندازه‌هاى متنوع و اشیاء تزئینى کوچک به‌شکل حیوانات و ... است. در دورهٔ مغول رونق شیشه‌سازى از میان رفت و در عوض در این عهد سفالگرى و کاشى‌کارى رونق یافت.

در دورهٔ تیمور رواج شیشه‌گرى قابل توجه است. شیشه‌گرانی از مصر و سوریه به ایران آمدند و مشابه شیشه‌هاى ایرانى به مصر و سوریه رفت. در این دوره دو شهر سمرقند و شیراز از مراکز عمده شیشه‌سازى در ایران بودند. از این زمان به بعد این هنر روى به انحطاط نهاد تا زمان شاه‌عباس که با ساختن چراغ‌هاى مساجد و بطرى‌ها این هنر دوباره زنده شد. شاه‌عباس شیشه‌گران ونیزى را براى احیاى این صنعت به ایران آورد. در نتیجه شیشه‌گرى در دوره صفوى رونق دوباره یافت. گاه شیشه‌ را با دمیدن به درون قالب مى‌ساختند و گاه شیشه را مى‌تراشیدند تا به‌شکل جواهر در آید و یا نقوشى روى آن مى‌کندند. و گاهى نیز شیشه را با نقوش درخشان، مینایى و طلایى مى‌کردند. در این دوره کارگاه‌هاى شیشه‌سازى در شهرهاى مختلف ایران از جمله اصفهان، شیراز و کاشان دایر شد.

در فاصلهٔ بین سلطنت سلسله صفویه و قاجاریه هنر و صنعت شیشه‌گرى در ایران از لحاظ سیر تکاملى پیشرفتى نداشته است و تا اواخر سلسله قاجاریه و بعد از آن به‌تدریج ضعیف‌تر شده است. با ورود شیشه به قیمت ارزان‌تر و مرغوب‌تر به بازار ایران، کم‌کم این صنعت رو به انحطاط نهاد.

روش های تولید شیشه

سرد کردن از حالت بخار (PVD)

رسوب شیمیایی فاز بخار (CVD)

هیدرولیز شعله‌ای

سل-ژل

تئوری های شیشه سازی

تئوری‌های ساختاری شیشه‌سازی

تئوری گلداسمیت

تئوری شبکه نامنظم

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 فروردین 1394 ساعت: 0:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس