پروژه و تحقیق رایگان - 153

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

ويژگى‏هاى كودكان تيزهوش

بازديد: 131

ويژگى‏هاى كودكان تيزهوش

در جهان كنونى، على‏رغم رشد تكنولوژى و پيشرفت در جنبه‏هاى مختلف علم پزشكى، تولد انسان‏ها به صورت نابغه، عادى و يا عقب‏مانده ذهنى، انسان را با ناشكفته‏هاى زيادى روبه‏رو ساخته است. گرچه علل بسيارى از مسائل براى انسان شناسايى شده است ولى هنوز دنيايى از مسائل براى او روشن نگرديده است، يكى از اين مسائل مهم تولد انسان‏هاى نابغه است كه علم امروز آن را به شانس، اتفاق و تصادف تعبير و تفسير مى‏كند. به طورى كه طبق آمار گفته مى‏شود دو تا سه درصد متولدين به صورت تصادفى نابغه به دنيا مى‏آيند. البته علل زيادى كه باعث عقب‏ماندگى ذهنى مى‏شود شناسايى شده است ولى براى نبوغ و تولد كودكى نابغه اطلاعات زيادى در دست نيست. به هر جهت اگر بشر نقش زيادى در ايجاد نبوغ نداشته باشد ولى قطعا در تربيت و پرورش نابغه نقش بسزايى خواهد داشت لذا در مقاله حاضر سعى شده است كه ويژگى‏هاى نابغه‏ها و عوامل مرتبط با آن و نحوه تعليم و تربيت آنان مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.

تيزهوشان و ويژگى‏هاى آنان
براساس تست هوشى وكسلر معمولاً كودكانى كه ضريب هوشى (130 =IQ) به بالا دارند تيزهوش ناميده مى‏شوند. تيزهوشان را با توجه به ويژگى‏ها و ملاك‏هايى شناسايى مى‏كنند كه عبارتند از:

توانايى هوش كلى، استعداد درسى ويژه، توانايى فكرى آفريننده، توانايى رهبرى، ذوق و استعداد هنرى، توانايى حركتى فوق‏العاده كه اين افراد سه تا پنج درصد جمعيت هر جامعه‏اى را تشكيل مى‏دهند. كودكان نابغه، برخلاف كودكان عقب‏مانده ذهنى كه به سادگى خود را نشان مى‏دهند و اطرافيان مى‏توانند به زودى پى به نارسايى ذهنى آنان ببرند، ممكن است تا مدت طولانى قابل شناسايى نباشند و كسى به نبوغ آنان پى نبرد. همان‏طور كه نابغه بزرگ جهان، آلبرت انيشتن تا سن 30 سالگى نبوغ او آشكار نگرديده بود.

بنابراين به كودكى تيزهوش گفته مى‏شود كه با كمك فكر و استدلال و استفاده از فرآيندهاى ذهنى عالى بتواند قضاوت صحيح بكند و داراى استعداد خاص در كارهاى خلاقه باشد. لذا نابغه، فردى است كه تيزهوشى، نيروى خلاقيت و داشتن انگيزه‏هاى خاص و با ارزش او را كاملاً از همسالان متمايز مى‏كند و او توانايى اين را دارد كه سهم و ارزش قابل قبولى در اجتماع خود داشته باشد.

ضريب هوشى بالا مهم‏ترين ملاك تيزهوشان مى‏باشد ولى عده‏اى از متخصصين هوشبهر را تنها ملاك نمى‏دانند، بلكه قدرت خلاقه و ابتكار، توانايى در حل مشكلات و انجام پروژه‏هاى ابتكارى مختلف را از جمله شرايط تيزهوشى مى‏دانند ولى به هر حال همه روانشناسان بهره هوشى را به عنوان پايه اصلى و يا لااقل يكى از وسايل مهم شناخت قبول دارند.  هر كدام از متخصصان ملاك‏ها و ويژگى‏هايى را براى تيزهوشان در نظر دارند از جمله، جيمزگالاگر معتقد است كه كودكان سرآمد از توانايى ذهنى، قدرت رهبرى، خلاقيت، استعداد عالى تحصيلى و سازندگى بالايى برخوردارند.  برخى معتقد هستند كه افراد تيزهوش، معمولاً والدين با تحصيلات بالايى دارند و در بين اين خانواده‏ها افراد باهوش بيشتر است.  به هر جهت كودكان نابغه نياز به برنامه‏هاى آموزشى خاص و ويژه‏اى دارند زيرا آنها سرمايه‏هاى جامعه هستند و بايد به تعليم و تربيت آنان همت گمارد تا در آينده آنها مشكلى از مشكلات جامعه را حل نمايند.

كودكان تيزهوش در مقام مقايسه با ساير كودكان در كيفيت زبان، وسعت اطلاعات، استدلال، قضاوت، تمايل به مبارزه در حل مسائل، رد و بدل كردن تجارب و خصوصياتى از اين قبيل برترند. همچنين در راه رفتن و سخن گفتن از ديگر كودكان جلوتر هستند. كودكان تيزهوش كمتر به ديگران متكى مى‏باشند و افرادى مستقل هستند. از تمامى مطالعات مى‏توان استنباط نمود كه تيزهوشان در جنبه‏هاى مختلف از ساير افراد برتر هستند.

در ارتباط با ويژگى‏هاى افراد نابغه مطالعات وسيعى توسط لوئيس ترمن و همكارانش صورت پذيرفته است كه در كتابى به نام «مطالعات ژنتيكى نوابغ» به چاپ رسيده است. ترمن، اعتقاد بر اين داشت كه نبوغ ارثى است. همچنين گالتون كه مطالعات او در زمينه روانشناسى تفاوت‏هاى فردى از اهميت خاصى برخوردار است، هوش را ارثى مى‏داند. كودكان نابغه علاوه بر برترى ويژگى‏هاى روانى از نظر خصوصيات جسمانى هم نسبت به ديگران برترى و تفاوت دارند.

تيزهوشان از نظر وزن، قد، تكامل جسمانى و ساير خصوصيات، افرادى سالم‏تر و تواناتر از كودكان عادى هستند. مثلاً اولين دندان آنها حدود دو ماه زودتر از ساير كودكان درمى‏آيد. در يادگيرى و تحصيل برتر از ساير كودكان هستند و بيشتر به دوره‏هاى عالى راه مى‏يابند. اين كودكان علاقه وافرى به بازى دارند و معمولاً كودكان بزرگتر از خود را به عنوان هم‏بازى انتخاب مى‏كنند. اغلب بازى‏هايى را كه تمركز فكرى بيشترى نياز دارد انتخاب مى‏كنند. همچنين در راه رفتن و سخن گفتن از ديگر كودكان جلوتر هستند.

درصد نوابغ در جامعه 
هيل شرلى، درصد نوابغ را با توجه به ضرايب هوشى به قرار زير بيان مى‏كند.
10000001 به بالا 180 = IQ
1000001 = 170 = IQ
100001 = 160 = IQ
10001 = 150 = IQ
1701 = 140 = IQ
1001 = 130 IQ
با توجه به اعداد تقريبى داده شده مى‏توان نتيجه گرفت كه هر چقدر ضريب هوشى بالا مى‏رود در عوض درصد آن كاهش مى‏يابد به طورى كه ضريب هوشى مثلاً 200 = IQ به ندرت ديده مى‏شود و اكثريت افراد جامعه ضريب هوشى عادى (90 تا 110) دارند و نوعا ضريب هوشى 130 به بالا را نابغه در نظر مى‏گيرند.

برخى از افراد مشهور به طور تقريبى داراى ضريب هوشى زير بوده‏اند: 
سرفرانيس گالتون (200 = 
IQ
جان استوارت ميل (190 = 
IQ
يوهان گوته (185 = 
IQ
ولتر (170 = 
IQ
ويكتور هوگو (150 = 
IQ
توماس جفرسون (145 = 
IQ
جان ميلتون (145 = 
IQ
فرانيس بيكن (145 = 
IQ
الكساندر دوما (140 = 
IQ
ناپلئون بناپارت (135 = 
IQ
چارلز داروين (135 = 
IQ) داشته‏اند.

اگر دوران كودكى برخى از نوابغ را مورد مطالعه قرار دهيم مطالب شگفت‏انگيزى از زندگى آنها درمى‏يابيم كه به چند نمونه مى‏پردازيم. جان استوارت ميل، فيلسوف و اقتصاددان بزرگ انگليسى، در سن سه سالگى زبان يونانى را آموخت، كتاب‏هاى افلاطون را در سن هفت سالگى مى‏خواند و لاتين و جغرافيا و جبر را در هشت سالگى فرا گرفته بود. در سن 13 سالگى فلسفه مى‏خواند و در سن 16 سالگى مطالعه تاريخ روم را شروع كرد. گوته در سن هشت سالگى خود را براى ورود به دانشگاه آماده مى‏كرد و در سن 10 سالگى مقالاتى مى‏نوشت كه اكنون نيز اين مقالات معروف است. گوته در سن شانزده سالگى، علاوه بر زبان آلمانى، پنج زبان ديگر را هم مى‏خواند.

بلوغ و جنسيت
با توجه به تحقيقات جديد دانشمندان، امروزه عقيده بيشتر آنها به ارثى بودن هوش است و بايد اين نكته مهم را به خاطر داشت كه افراد باهوش در هر جنسى، نژاد، طبقه و جامعه‏اى وجود دارد و عامل نبوغ هر چه باشد ملاك برترى انسان‏ها هيچ كدام از اين عوامل نيست. بلكه تقوا املاك برترى انسان‏ها نسبت به يكديگر است.  بررسى عده‏اى از متخصصان از جمله كالاهان نشانگر آن است كه تيزهوشى در بين پسران بيش از دختران است، به عقيده وى در يك گروه سنى تعداد مذكران باهوش از مؤنث‏ها بيشتر است ولى پاسخ به سؤال: آيا در واقع تيزهوشى با جنسيت رابطه‏اى دارد يا نه؟ نياز به بررسى‏هاى بيشترى دارد و هنوز به ثبوت نرسيده است.

ترمن تعداد 1528 نابغه را مورد مطالعه قرار داد و به اين نتيجه رسيد كه افراد تيزهوش متعلق به خانواده‏هايى هستند كه از نظر اقتصادى و تحصيلات در سطح بالاترى مى‏باشند كه البته مسائل تربيتى، تغذيه، بهداشت و ارتباط عاطفى سالم را بايد مدنظر داشت.  البته بايد در نظر داشت كه محيط اجتماعى عامل بسيار مهمى است زيرا امكانات بيشترى را جهت رشد استعدادهاى پسران مهيا مى‏كند. عواملى از قبيل كتابخانه، سينما، پارك و غيره كه بيشتر پسران مى‏توانند از اين امكانات بهره‏مند باشند.

تفاوت‏هاى پيشرفت پسران و دختران در رشته‏هاى علوم و رياضيات توجه دانشمندان را به خود جلب كرده و تحقيقات آنان نشان مى‏دهد كه به ويژه در زمينه رياضيات اين تفاوت‏ها واقعى و معنى‏دار است. همچنين نشان داده شده است كه موانع محيطى و فرهنگى نيز در اين تفاوت‏ها مؤثر است. در واقع بايد گفت كه تيزهوشى منحصر به پسران نيست بلكه هر دو جنس پسر و دختر از اين موهبت برخوردارند.

متأسفانه دختران تيزهوش در معرض اين خطر جدى قرار مى‏گيرند كه با آنان به صورت تبعيض‏آميز رفتار مى‏شود و در بسيارى از فرهنگ‏ها، به ويژه در كشورهاى جهان سوم، اين تبعيض به صورت گسترده‏اى اعمال مى‏شود. در عين حال نبايد فراموش كرد كه ويژگى‏هاى عاطفى دختران كه سازگارانه‏تر و داراى حساسيت بيشترى است و كمتر جنبه كنكاش علمى پيدا مى‏كند، به صورت عاملى در مى‏آيد كه تا حدى مانع از بروز تمام ظرفيت‏هاى هوشى آنان مى‏شود.

معمولاً تيزهوشان خواندن را زودتر از كودكان ديگر شروع مى‏كنند، براى مثال 92% از كودكان تيزهوش در سن پنج سالگى و ده ماهگى تا شش سالگى مى‏توانند بخوانند. پژوهش‏هاى بسيارى نشان داده است كه شاگردان تيزهوش اكثرا رابطه‏اى خوب و مثبت با ديگران برقرار مى‏كنند. اينگونه دانش‏آموزان بيشتر به عنوان رهبران كلاس و مدرسه انتخاب مى‏شوند و در فعاليت‏هاى خارج از كلاس مانند شركت در ورزش‏هاى مختلف، رويدادهاى فرهنگى و اجتماعى و كارهاى ابتكارى، بيش از ساير دانش‏آموزان فعاليت مى‏كنند.

البته بايد توجه داشت كه نبوغ در تمام زمينه‏ها وجود ندارد و نبايد از يك فرد نابغه انتظار داشت در تمام زمينه‏هاى زندگى فردى و اجتماعى از استعداد شگرفى برخوردار باشد بلكه اكثريت نابغه‏ها در زمينه خاصى استعداد شايانى دارند و در جنبه‏هاى ديگر عادى هستند.

به نظر متخصصان افراد نابغه و سرآمد نوعا داراى ويژگى‏هايى به شرح زير هستند : 
1ـ درس را در مقايسه با همسالان خود زودتر و آسانتر ياد مى‏گيرند؛
2ـ داراى حافظه قوى بوده براى يادگيرى مطالب به تكرار و تمرين كمترى نياز دارند؛
3ـ اطلاعات عمومى آنان از همسالانشان بيشتر است؛
4ـ كارهاى دشوار ذهنى را به آسانى انجام مى‏دهند؛
5ـ روابط بين پديده‏هاى محيطى را بخوبى درك مى‏كنند؛
6ـ يك يا دو سال زودتر از همسالان خود خواندن را ياد مى‏گيرند؛
7ـ خزانه لغات آنان غنى است؛
8ـ كنجكاوند و زياد سؤال مى‏كنند؛
9ـ دامنه علايق گسترده‏اى دارند؛
10ـ در انجام كارها ابتكار و خلاقيت از خود نشان مى‏دهند؛
11ـ از عهده خواندن و فهميدن كتاب‏هايى برمى‏آيند كه از سطح توانايى همسالانشان بالاتر است؛
12ـ به محيط خود توجه داشته و تغييرات محيطى را به سرعت درك مى‏كنند؛
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 17:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تعاریف و مفاهیم ریاضی: اصل لانه کبوتری

بازديد: 153

تعاریف و مفاهیم ریاضی: اصل لانه کبوتری

اصل لانه کبوتری (Pigeonhole Principle)

اگر N+1 یا تعدادی بیشتر کبوتر را در  N لانه  قرار دهیم، آن وقت لانه ای باید شامل دو یا تعدادی بیشتر کبوتر باشد. به ابهام موجود در عبارت " لانه ای باید شامل.." و "دو یا تعدادی بیشتر..." توجه کنید. این موضوع در حقیقت وجه تمایز اصل لانه کبوتری است که بعضی وقتها به کمک آنها می توانیم به نتیجه گیری هایی کاملا دور از انتظار برسیم، حتی مواقعی که به نظر می رسد اطلاعاتمان کافی نباشد.

اثبات این اصل کاملا ساده است و در آن فقط از شمارش معمولی کبوترها در لانه هایشان استفاده می شود. فرض کنید در هیچ یک از لانه ها بیش از یک کبوتر نباشد. در این صورت روی هم بیش از N کبوتر وجود ندارد و این نتیجه با این فرض که تعداد کبوتر ها N +1 است تناقض دارد بنابراین اصل لانه کبوتری با استفاده از روش اثبات با رسیدن به تناقض، ثابت می شود.

ممکن است بپرسید مسئله زیر چه ربطی به کبوتر ها دارد؟

مسئله:
کیسه ای شامل مهره هایی به دو رنگ سیاه و سفید است. کمترین تعداد مهره هایی که باید بدون نگاه کردن از این کیسه بیرون بیاوریم تا مطمئن باشیم در میان آنها حتما دو مهره همرنگ وجود دارد چندتاست؟

راه حل مسئله:
می توانیم سه مهره از کیسه بیرون بیاوریم. اگر در میان آنها از هر رنگ بیش از یک مهره وجود نداشته باشد، آن وقت روی هم بیش از دو مهره بیرون نیاورده ایم. این نتیجه گیری واضح است و با اینکه سه مهره بیرون آورده ایم تناقض دارد. از طرف دیگر روشن است که بیرون آوردن دو مهره کافی نیست. در اینجا مهره ها نقش کبوتر ها را دارند و رنگهای سیاه و سفید نقش لانه ها را.
 
مسئه :
یک میلیون درخت کاج در جنگلی روئیده است. می دانیم روی هیچ درخت کاجی بیش از 600000 برگ وجود ندارد. ثابت کنید در این جنگل دو درخت کاج تعداد برگهایشان یکی است.
 
راه حل مسئله:
یک میلیون کبوتر (درخت کاج) وجود دارد و متاسفانه 600001 لانه که از 0 تا 600000 شماره گذاری شده اند. هر کبوتر (درخت کاج) را در لانه ای قرار می دهیم که شماره اش تعداد برگهای آن درخت است. چون کبوترها بیشتر از لانه ها هستند در لانه ای باید دست کم دو کبوتر (درخت کاج) باشند. اگر در هیچ لانه ای بیش از یکی نباشد، آن وقت بیش از 600001 کبوتر وجود ندارد. اما اینکه دو کبوتر در یک لانه باشد، معنایش این است که تعداد برگهایشان یکی است.

توجه کنید که صورتهای این مسائل هم همان ابهام لانه کبوتری را در خود دارند. درست همین جور مسئله ها هستند که میتوان در بیشتر موارد آنها را با استفاده از اصل لانه کبوتتری حل کرد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 17:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاثیر رنگهای مختلف روی حافظه

بازديد: 99

تاثیر رنگهای مختلف روی حافظه

چه باور کنید چه باور نکنید، رنگها روی حافظه انسان تاثیر زیادی می گذارند. رنگها هر روز به شکلهای مختلف روی حافظه ما تاثیرمی گذارند و حتی برخی از کمپانی ها برای بازاریابی محصولاتشان عمدا" از رنگهایی استفاده که بیشتر به یاد می مانند. تحقیقات نشان داده که برخی رنگهای مهیج تر هستند و بهتر به یاد ما می مانند.
 
رنگهای سرد
رنگهای سرد مثل سبز و آبی، هیجان کمتری در ما بوجود می آورند و بیشتر آرامش دهنده هستند به همین دلیل فلش کارتهایی که برای تهیه آنها از کاغذهای سبز یا آبی و یا سایر رنگهای سرد استفاده شده و یا یادداشت هایی که روی کاغذهایی با این رنگها نوشته می شوند تاثیر کمتری روی یادگیری ما می گذارند و به یاد آوردن لغات و مطالب نوشته شده روی آنها برای ما سخت تر است. اما در عوض، رنگهای سرد حس خلاقیت و ابتکار عمل را در انسان تحریک و تقویت می کنند.
 
رنگهای گرم
رنگهای گرم مثل قرمز و زرد مهیج ترند بنابراین بیشتر در یاد ما می مانند. ذهن ما بطور ناخودآگاه به رنگهای گرم عکس العمل نشان می دهد زیرا این رنگها توجه ما را بیشتر به خودشان جلب می کنند و حتی می توانند توانایی ما برای یادآوری حقایق و اتفاقات را افزایش دهند.
 
سیاه و سفید
دانشمندان در تحقیقات خود تاثیر تصاویر سیاه و سفید بر روی ذهن و حافظه انسان را نیز بررسی کردند و میزان اثرگذاری این تصاویر را با میزان تاثیر تصاویر رنگی مقایسه کردند. نتایج تحقیق نشان داد که انسانها ذاتا" به تصاویر رنگی عکس العمل بیشتری نشان می دهند و این تصاویر بهتر از تصاویر سیاه سفید در یاد آنها می ماند علاوه براین مشخص شد که تصاویر رنگی واقعی مثل عکسها از تصاویر رنگی مصنوعی ساخته شده توسط خود انسان تاثیر گذارتر هستند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 17:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

عیب و هنر المپیاد

بازديد: 181

عیب و هنر المپیاد

دکتر «احمد شیرزاد» دکترای فیزیک ذرات بنیادی خود را از دانشگاه صنعتی‌شریف گرفت و هم‌‌اکنون در دانشگاه صنعتی اصفهان مشغول کار است. وی از اولین کسانی بود که در ایران دکترای فیزیک گرفت. بعدها هم از جمله مربیان و مسوولان المپیاد فیزیک ایران بود و برگزاری المپیاد جهانی فیزیک در اصفهان را در کارنامه خود دارد. به همین دلیل هم با زیروبم المپیادهای علمی ایران آشنایی دارد. هرچند که وی می‌پذیرد برگزاری المپیادهای علمی به شکل کنونی ضعف‌هایی دارد، اما تاکید می‌کند همین المپیادها نقش انکارناپذیری در بهبود وضعیت آموزش علوم و جذب جوانان نخبه به علوم پایه داشته است.
‌‌‌
 در ابتدا درباره تاریخچه حضور ایران در المپیادهای جهانی صحبت کنید.
تاریخچه شرکت ایران در المپیادهای علمی، از سال 1365 آغاز می‌شود. در این سال ایران برای اولین‌بار در المپیاد ریاضی در کوبا شرکت کرد. در این دوره، آقای دکتر «نجفی» سرپرست تیم بود. ایران در بین 30کشور، به مقام بیستم دست یافت که برای آن زمان و با توجه به اینکه اولین دوره حضور ایران بود، جلب توجه کرد. با توجه به اثر مثبت المپیاد در آموزش ریاضی، مسوولان تصمیم گرفتند ایران در دیگر رشته‌ها هم شرکت کند. به‌طوری که در سال 1367 دو فیزیکدان به‌عنوان ناظر نوزدهمین دوره المپیاد فیزیک به کشور «اتریش» اعزام شدند و بالاخره در سال 1368 دانش‌آموزان ایرانی برای اولین‌بار در بیستمین المپیاد جهانی فیزیک که در لهستان برگزار شد، با یک تیم پنج‌نفره شرکت کرد. من از همان سال سرپرست تیم بودم که تا 20سال در این مسوولیت حضور داشتم. بعدها فعالیت ایران در المپیاد گسترده‌تر شد و در رشته‌های شیمی، زیست‌شناسی و کامپیوتر هم شرکت کرد. در ایران المپیاد ادبی هم برگزار می‌شود که مسابقه‌ای ملی است و در سطح بین‌المللی برگزار نمی‌شود. البته در این مدت یک‌بار المپیاد فیزیک (سال 1386) و یک‌بار هم المپیاد نجوم (سال 1388) در ایران برگزار شد.

 در سال 1386 که المپیاد در ایران برگزار شد، شما هم مسوولیتی داشتید؟
این المپیاد به میزبانی دانشگاه صنعتی اصفهان و به بهترین شکل و آبرومندانه‌ترین حالت برگزار شد. پس از اتمام این دوره از المپیاد، به شیوه خاص خودشان از ما تقدیر و تشکر کردند و از سال بعد، ما را کنار گذاشتند! البته من همچنان کارم را به‌عنوان مدرس باشگاه دانش‌پژوهان جوان، در این دوره‌ها ادامه دادم.

 هدف و انگیزه اصلی از برگزاری این رقابت‌ها چیست؟
یک دغدغه همه همکاران ما (چه در کشورهای توسعه‌یافته و چه در کشورهای در حال توسعه) این بود که به علوم پایه به‌رغم اهمیتشان، چندان توجه نمی‌شود. برای مثال در کنکور، رشته‌های مهندسی و پزشکی بیشتر طرفدار دارند که عمده دلیلش هم جاذبه‌های اقتصادی و موقعیت‌های اجتماعی است. واقعیت این است پیشرفته‌ترین کشورها، آنهایی هستند که بتوانند بهترین استعدادها را جذب علوم پایه کنند. برگزاری چنین مسابقاتی توجه دانش‌آموزان دبیرستانی را به این رشته‌ها جلب می‌کند و انگیزه‌ای برای فعالیت در این حوزه‌ها ایجاد می‌کند. به همین دلیل، کشورهای بلوک شرق مسابقات المپیاد را پایه‌ریزی کردند و کم‌کم بر تعداد کشورهای شرکت‌کننده افزوده شد.

 آیا به اهداف خود رسیده‌اید؟
به نظر من ما حتی اگر بتوانیم سالی یک یا دو نفر از استعدادهای برتر را به سمت فیزیک جذب کنیم، موفق عمل کرده‌ایم که البته در عمل تعداد بیشتری از جوانان به این سمت آمده‌اند و در نتیجه عملکرد المپیادها قابل‌قبول است.
 
 برخی می‌گویند المپیاد سرپوشی است بر ضعف سیستم آموزشی کشور ما، چون اینگونه القا می‌کند که کیفیت سیستم آموزشی ما در حد جهانی است.
این انتقاد شاید تا حدودی درست باشد که این هم بستگی دارد به اینکه سیاست‌های تبلیغاتی ما چگونه باشد و از موفقیت آنها چگونه بهره‌برداری کنیم. کتمان نمی‌کنم که برخی افراد از این موفقیت‌ها بهره‌برداری‌های نامناسبی کردند و این موفقیت را به عنوان مشت نمونه خروار جلوه دادند ولی در نظر داشته باشید که در یک تیم فوتبال، 11ورزشکار خوب و قوی هستند اما نمی‌توان گفت همه مردم کشور در این سطح فوتبال بازی می‌کنند. ما اگر به این المپیادها هم به عنوان نوعی رقابت علمی نگاه کنیم که باعث افزایش و تقویت انگیزه در همه دانش‌آموزان شده است، می‌بینیم که المپیادها، تاثیر خوبی بر افزایش کیفیت آموزشی در کل کشور داشته‌اند. ولی البته ادعا هم نمی‌کنیم که اگر چند نفر از دانش‌آموزان ما در المپیاد مدال گرفتند، به معنی کیفیت خوب آموزش در تمام کشور است.

 در ایران، دانش‌آموزان را برای شرکت در المپیاد، آموزش می‌دهند و به نوعی دوپینگ می‌کنند، در حالی‌که در کشورهای دیگر دوره آموزشی وجود ندارد.
البته برگزاری دوره آموزشی مختص ایران نیست و چند کشور محدود دیگر هم این کار را انجام می‌دهند. معمولا کشورهایی که سیستم آموزش‌وپرورش متمرکزی دارند، چنین کاری انجام می‌دهند، البته من هم موافقم که افراط در این زمینه کار مناسبی نیست. به همین دلیل هم سعی کردیم سیاست‌های تعدیل‌جویانه‌ای داشته باشیم. برای مثال چند سال پیش این موضوع مطرح شد که به دانش‌آموزان اجازه دهیم از سال اول و دوم دبیرستان در این کلاس‌ها شرکت کنند. خود من و همچنین گروه فیزیک به‌شدت با این موضوع مخالفت کردیم و گفتیم همین که دانش‌آموزان سال سوم در این کلاس‌ها شرکت می‌کنند، کافی است. به نظر ما اگر کسی استعدادش را داشته باشد، همان یک‌سال بس است و اینکه ما بخواهیم به شیوه دوپینگی قهرمان‌پروری کنیم و این دسته از دانش‌آموزان را از سیستم معمول آموزش‌وپرورش جدا کنیم، کار درستی نیست. بنابراین افراط در این شیوه، امر پسندیده‌ای نیست. البته تاکید می‌کنم که تفریط هم پسندیده نیست مثل اینکه بگوییم از دانش‌آموزان امتحان می‌گیریم و هرکس را که قبول شد، به المپیاد بفرستیم زیرا به احتمال زیاد در المپیاد جهانی امتیاز نمی‌گیرند و روحیه دانش‌آموزان به‌شدت آسیب می‌بیند. دلیل اصلی‌اش هم این است که در المپیاد از موضوعاتی امتحان می‌گیرند (مثل نسبیت خاص) که در کتاب‌های دبیرستانی ما مطرح نمی‌شود، کما اینکه در کتاب‌های درسی کشورهای دیگر هم مطرح نمی‌شود. البته ما در این کلاس‌ها هم فقط چارچوب کلی مفاهیم را به دانش‌آموزان می‌گوییم و خودشان دنبال بقیه مطالب می‌روند. بنابراین تعبیر دوپینگ را نمی‌پسندم و تایید نمی‌کنم.

‌ دانش‌آموزان المپیاد این امتیاز را دارند که بدون کنکور در هر رشته و دانشگاهی که مایلند ادامه تحصیل دهند. اگر این دانش‌آموزان واقعا نخبه هستند، چرا این امتیاز را برای آنان قایل می‌شوید؟
این انتقاد هم پذیرفتنی نیست. زیرا دانش‌آموزان در سال آخر در اردوی علمی هستند و درس‌های زیادی را می‌گذرانند. اگر قرار باشد دانش‌آموز المپیادی، نگران کنکور هم باشد، تا حدود زیادی از کیفیت تحصیل در اردو کم می‌کند. از طرف دیگر مسابقات المپیاد همزمان با کنکور ما برگزار می‌شود و شرکت در هر دو رقابت برای دانش‌آموزان دشوار است. پس این امتیاز، فقط این نقش را دارد که از دغدغه کنکور کم می‌کند تا آنها با فراغ بال، همه حواسشان را متوجه المپیاد کنند.

 نکته دیگر این است که دانش‌آموزان المپیادی با توجه به حق انتخاب رشته و دانشگاه، معمولا در رشته‌ای غیر از رشته المپیاد خود تحصیل می‌کنند. برای مثال شیمی‌ها به پزشکی و فیزیکی‌ها به مهندسی می‌روند. آیا به نظر شما این کار نوعی نقض غرض نیست.
اولا که تعداد زیادی از دانش‌آموزان، در همان رشته المپیاد خود تحصیل می‌کنند. دوم اینکه دانش‌آموزان در انتخاب رشته تحصیلی و شغلی خود آزادند و ما مانعی ایجاد نمی‌کنیم اما در نظر داشته باشید کسی مثل «مریم میرزاخانی» که یکی از بزرگ‌ترین ریاضیدانان حال حاضر جهان است، از دل همین المپیادهای دانش‌آموزی رشد کرد و اگر فقط همین یک نفر حاصل المپیادهای ما باشد، برای ما کافی است و ما المپیاد را موفق ارزیابی می‌کنیم. المپیاد فیزیک هم موجب رشد فیزیکدانان زیادی شد. به طور میانگین سالی سه، ‌چهار فیزیکدان از میان این داوطلبان به جامعه فیزیک ایران معرفی می‌شوند. برای مثال آقای دکتر «شیخ جباری» یا خانم دکتر «فرزان»، آقای دکتر «رامین گلستانیان» همه از کشفیات جریان المپیادها در فیزیک هستند. البته بسیاری از فیزیکدانان هم اکنون در کشور به سر می‌برند و برخی هم به کشورهای دیگر رفتند. برای مثال آقای دکتر «گلستانیان» حدود یک دهه در ایران بود و دانشجویان بسیار خوبی آموزش داد که هم اکنون دانشجویان وی از جمله فیزیکدانان خوب ایران هستند.

 در کل دستاورد‌های المپیاد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
دست‌کم المپیادهای فیزیک را بسیار خوب و مفید می‌دانم چراکه بسیاری از کسانی که امروزه در جامعه فیزیک ایران فعال هستند، شاگردان ما در دوره‌های المپیاد بودند و از اینجا راه فیزیک را یاد گرفتند. به نظر من علوم پایه و به ویژه فیزیک آنقدر جذاب و دلچسب هست که بسیاری از دانش‌آموزان که می‌آیند، طعم و مزه کار علمی را می‌چشند، دیگر رهایش نمی‌کنند.

 ولی بسیاری از المپیادی‌ها رشته فیزیک نخواندند و مثلا رفتند مهندسی.
بله ولی حتی آنها هم مهندسی را با دیدگاه‌های علمی دنبال کردند. یعنی وقتی که به قول دکتر «حداد» وقتی ویروس فیزیک به آنها سرایت کرد، بعدها در مهندسی هم کارهایی می‌کنند که صرفا مهندسی نیست بلکه نقش علوم در آنها بسیار پررنگ است و کارهای خلاقانه‌ای انجام می‌دهند.

 ‌ بسیاری از کسانی که شما در این گفت‌وگو نام بردید، امروزه در خارج هستند و همین موضوع باعث می‌شود به کسانی که می‌گویند المپیاد باعث معرفی نخبه‌های ما به دانشگاه‌های کشورهای دیگر می‌شود، حق بدهیم.
در جواب این دسته افراد می‌گویم اولا بسیاری از المپیادی‌ها هنوز در ایران هستند و برای مثال چندتایی هم در دانشگاه صنعتی اصفهان همکار بنده هستند. آنهای دیگر هم که از 18سالگی و در دوران المپیاد به خارج نرفتند، بسیاری تحصیلات خود تا مرحله دکترا را در ایران گذراندند. اما نکته‌ای که باید روی آن تاکید کنم این است که اگر کسی خارج رفته، نقطه ضعف المپیاد نیست، بلکه دلیلش این است که در ایران امکانات برای تحقیقات پیشرفته فراهم نیست و آنان برای ادامه تحقیقات به خارج از کشور رفته‌اند. بگذارید به این موضوع از دید دیگر نگاه کنیم. دانشگاه شریف دانشگاه بسیار خوبی است و بسیاری از فارغ‌التحصیلان آن برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می‌روند. اکنون ما حق داریم به دانشگاه شریف انتقاد کنیم که چون شما سطح آموزشتان خیلی خوب و هم‌سطح دانشگاه‌های ترازاول جهانی است و فارغ‌‌التحصیلان شما به خارج می‌روند، شما مقصرید و باید بد آموزش دهید که کسی خارج نرود؟ پس در جواب می‌گویم ما نه می‌توانیم درهای کشورمان را ببندیم و نه می‌خواهیم چنین کاری را کنیم بلکه معتقدم باید انگیزه‌هایی مانند امکانات تحقیق و پژوهش را در ایران فراهم کرد تا نخبه‌ها ماندگار شوند. ولی راه‌حل درست این نیست که ما استعدادها را کشف نکنیم و پرورش ندهیم و بگذاریم که هرز بروند، مبادا برخی از اینها شناسایی شوند و به خارج بروند! راه درست این است که پرورش دهیم و زمینه‌ را برای ادامه تحقیقات فراهم کنیم تا در کشور ماندگار شوند. به نظر من، ما در کشف استعدادها موفق بودیم اما در نگهداری‌شان ضعیف بودیم. یکی از راه‌های نگهداری آنها، تاسیس پژوهشکده‌های خوب و موفق است. ما باید فضایی پژوهشی پدید آوریم که افرادی مانند «مریم میرزاخانی» بتوانند به تحصیلشان ادامه دهند. پس از این لحاظ کار المپیاد خوب و قابل دفاع است و ضعف و عیب مربوط به جاهای دیگر است. اگر در المپیاد رقابت می‌کنیم و موفق می‌شویم، خوب است در نگهداری آنها هم رقابت و فعالیت کنیم.

‌ آینده المپیاد در ایران را چگونه می‌بینید؟
خود المپیاد که جریان مفید و موثری بود اما شکل مدیریت آن چندان قابل دفاع نیست. در دوران «احمدی‌نژاد» و به ویژه وزارت آقای «حاج‌بابایی» در آموزش‌وپرورش، کارهایی کردند که قابل دفاع نبود، برای مثال باشگاه دانش‌پژوهان جوان را با مرکز استعدادهای درخشان ادغام کردند. امیدوارم با کابینه جدید و با روی کار آمدن وزیر تازه آموزش‌وپرورش، فضای جاری عوض و مدیریت‌ بهتری برای بهبود وضعیت کنونی در پیش گرفته شود. هم‌اکنون هم که جایگاه باشگاه دانش‌پژوهان جوان را تا حد یک مدرسه کاهش دادند، بودجه‌ها محدود شد و خیلی کارهای دیگر. برای مثال، در همه تیم‌های اعزامی، یک نفر را اعزام می‌کنند تا بر رفتار اعضای تیم و سرپرستان نظارت کند که باعث دل‌آزردگی دانش‌آموزان و سرپرستان شده است. حراست‌ها معتقدند که همراه همه تیم‌هایی که به خارج می‌روند، کسی باید باشد که این نگرش‌ها و عدم‌اعتمادها، اثر سویی دارد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 17:02 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

'وارن بافت' به زبان ریاضی

بازديد: 171

'وارن بافت' به زبان ریاضی

وارن بافت (Warren Buffett)

نویسندگان:
مهدی حیدری (دانشجوی دکترای فاینانس در Stockholm School of Economics سوئد)
علی ابراهیم نژاد (دانشجوی دکترای فاینانس درBoston College آمریکا) 
 
برای سالیان دراز، سرمایه گذاران زیادی در سرتاسر جهان تلاش کرده اند تا روش سرمایه گذاری وارن بافت (Warren Buffett) را دریافته و به اجرا درآورند.

وارن بافت مدیر عامل و مالک اصلی شرکت سرمایه گذاری برکشایر (Berkshire) است که توانسته رشد خارق العاده سالانه 20 درصدی در 44 سال گذشته داشته باشد. جالب است بدانیم این شرکت در سال های 2000 تا 2010 رشد 76 درصدی داشته در حالی که شاخص 500 شرکت برتر بازار بورس امریکا (S&P500) نشان دهنده افت 11 درصدی در این دوره است.

همچنین اگر نسبت شارپ را که شاخصی برای اندازه گیری نسبت بازده به ریسک است برای شرکت برکشایر و همه صندوق های سرمایه گذاری مشترک و نیز شرکت هایی که دارای سابقه بیش از 30 سال حضور در بورس طی 85 سال اخیر (1926-2011) بوده اند مقایسه کنیم، این شرکت در بین هزاران صندوق و شرکت، رتبه اول را به خود اختصاص می دهد. به عبارت دیگر، شرکت برکشایر به ازای هر واحد ریسک تحمل شده بیشترین بازدهی ممکن را به ارمغان آورده است.

کتاب ها و مقالات بسیاری راجع به وارن بافت نگاشته شده که هریک گوشه هایی از نگاه وی به عنوان یک سرمایه گذار اسطوره ای را موشکافی می کنند، اما می توان گفت همچنان روش سرمایه گذاری وی تا حد زیادی ناشناخته مانده و به صورت علمی و دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است. اخیرا برخی از اساتید دانشگاه های نیویورک و ییل که از مدیران ارشد صندوق خطرپذیر (Hedge fund) مشهور AQR نیز هستند، در مقاله ای که در دست انتشار است، تلاش کرده اند راز موفقیت وارن بافت را با روشی علمی شناسایی کنند. در این مقاله با کمک تکنیک های آماری مربوط به فاینانس تجربی (Empirical Finance) تلاش شده تا نقش عوامل تعیین کننده در بازده شرکت برکشایر به روشی علمی و مستدل شناسایی شود. علاقه مندان به جزئیات فنی این تکنیک ها می توانند به مقاله مذکور مراجعه کنند، اما مروری بر یافته ها و نتایج این مقاله خالی از لطف نیست. این یافته ها به سه سوال مهم پاسخ می دهند. 

اولا، وارن بافت با انتخاب چه نوع سهامی توانسته به عملکرد رویایی خود دست یابد؟

ثانیا، آیا تنها قدرت تحلیل و انتخاب سهام خوب عامل موفقیت وی بوده یا عوامل دیگری نیز به کمک وی آمده است؟

ثالثا، آیا بازده بالای سبد سرمایه گذاری وی ناشی از این است که وی یک تحلیلگر سهام (Stock-picker) ماهر است یا توانایی های مدیریتی وی در شرکت هایی که سهامدار آنهاست نقش اساسی را بازی کرده است؟ به عبارت دیگر، اگر وارن بافت سهامدار این شرکت ها نبود، آیا بازهم عملکرد این شرکت ها تا این اندازه موفق بود؟

در پاسخ به سوال اول، در ادبیات مالی برای بررسی قدرت تحلیل یک مدیر سرمایه گذاری، ابتدا سعی می کنند تاثیر عوامل شناخته شده ریسک بر بازده سبد سرمایه گذاری وی را کنترل کنند. به عبارت دیگر، اگر مثلابدانیم سهام شرکت های کوچک تر به طور سیستماتیک ریسک بالاتری نسبت به سهام شرکت های بزرگ داشته باشد، طبیعتا انتظار این است که بازده این شرکت ها نیز نسبت به شرکت های بزرگ بالاتر باشد. بنابراین اگر یک مدیر سرمایه گذاری صرفا با انتخاب سهام شرکت های کوچک توانسته باشد بازده بالایی کسب کند، این بازده نشانگر قدرت تحلیل بالای وی نیست و تنها نشان می دهد که وی بازده بالای کسب شده را در ازای تحمل ریسک بیشتر کسب کرده است، نه توانایی تحلیل فوق العاده. 

در ادبیات مالی حداقل چهار عامل ریسک شناسایی شده است که شامل عامل بازار (Market)، اندازه (Size)، ارزش (Value) و شتاب (Momentum) است. بر اساس تحقیقات، عوامل ریسک بالابه ترتیب به گونه ای هستند که سهام شرکت های با بتای بالا، اندازه کوچک، نسبت قیمت به عایدی (P/E) پایین و بازده بالادر 12 ماه گذشته، دارای ریسک بالاتر و در نتیجه بازده بالاتر خواهند بود. بنابراین، با کنترل این چهار عامل، هرآنچه بازده اضافی یک سبد سرمایه گذاری باشد که قابل نسبت دادن به این عوامل نیست به نام آلفا (Alpha) شناخته می شود و در حقیقت بازدهی است که مدیر سبد به دلیل قدرت تحلیل خود و بدون تحمل ریسک کسب کرده است. 

معمای شرکت برکشایر در این است که بازده بالای این شرکت ارتباطی به این چهار عامل ریسک ندارد و به عبارت دیگر، ناشی از عواملی غیر از عوامل ریسک مذکور است. در دو سال اخیر، تحقیقات جدید دو عامل جدید بازده به نام های (BAB (Betting-Against-Beta و- QMJ (Quality (Minus-Junk را شناسایی کرده اند. عامل اول ادعا می کند که بازده شرکت های با بتای (همبستگی با نوسانات بازار) پایین به طور سیستماتیک بالاتر از بازده شرکت های با بتای بالااست و عامل دوم نشان می دهد شرکت هایی که جریان نقدی، رشد سودآوری و نسبت تقسیم سود بالایی دارند، در بلندمدت بازده بالاتری نسبت به سایرین دارند. 

در این تحقیق نشان داده شده است که بخش بزرگی از بازده وارن بافت ناشی از این دو عامل جدید است. به این معنا که وی در انتخاب سهام، شرکت هایی را برمی گزیند که اولابتای پایینی دارند و به اصطلاح چندان از نوسانات و جو حاکم بر بازار پیروی نمی کنند و ثانیا او شرکت هایی با جریان نقدی بالا، رشد سودآوری مناسب و سود تقسیمی بالارا انتخاب کرده و در زمانی که قیمت مناسبی دارند (نسبت P/E پایین) خریداری می کند.

به زبان خود وی: «فرقی نمی کند که بخواهم سهام (Stocks) بخرم یا جوراب (Socks)، من دوست دارم کالای باکیفیت را وقتی تخفیف خورده خریداری کنم!» بنابراین، به طور خلاصه، وی سهام شرکت های کم ریسک دارای جریان نقدی و تقسیم سود بالاو رو به رشد را در قیمت مناسب خریداری می کند.

در پاسخ به پرسش دوم، این مطالعه نشان می دهد تنها عامل موفقیت وارن بافت انتخاب هوشمندانه سهام نیست. یکی از عوامل مهم در عملکرد موفق وی استفاده از اهرم (Leverage) است. بخش بزرگی از دارایی های شرکت برکشایر مربوط به سرمایه گذاری در سهام شرکت های بیمه است.

این سرمایه گذاری به وی این امکان را می دهد که از طریق خرید بیمه نامه های این شرکت ها به نوعی خط اعتباری کم ریسک و ارزان قیمت دسترسی پیدا کند. به عبارت دیگر، دسترسی مطمئن به منابع تامین مالی ارزان قیمت عاملی است که وی را قادر ساخته در زمانی که همگان در بازار سهام در تنگنای فروش سهام و محدودیت منابع مالی قرار دارند، سهام باکیفیت را با قیمت بسیار ارزان خریداری کند. 

سرمایه گذاری 5 میلیارددلاری وارن بافت در بانک Goldman Sachs در اوج بحران مالی 2008 مثال خوبی از این رویکرد است. به علاوه، این منابع مالی ارزان و کم ریسک به وی این امکان را داده است که در دوره هایی که سبد وی بازدهی منفی قابل توجهی داشته است نیز دست از اصول خود نکشد و دارایی های خود را به ثمن بخس نفروشد.

به عنوان مثال، طی سال های 1998 تا 2000 سهام شرکت برکشایر 44درصد کاهش قیمت را تجربه کرد؛ در حالی که شاخص بورس بازده 32 درصدی را به خود دید. 

اما وی با پافشاری بر اصول سرمایه گذاری خود توانست این دوره دشوار را سپری کرده و با ترکیدن حباب شرکت های اینترنتی به همه ثابت کند که روش سرمایه گذاریش هنوز هم منحصربه فرد است. در نهایت، لازم است پاسخ این پرسش را بیابیم که آیا توانایی وارن بافت مربوط به انتخاب شرکت های پربازده است یا ناشی از توانایی های مدیریتی وی است که باعث می شود در شرکت هایی که وی سهامدار آنهاست تغییراتی ایجاد کند که نهایتا منجر به رشد سودآوری می شود. برای پاسخ به این سوال، در این مقاله به مقایسه عملکرد شرکت های بورسی و غیر بورسی که وارن بافت در آنها سرمایه گذاری کرده، پرداخته است. 

ایده از این قرار است که توانایی های مدیریتی در مورد شرکت های بورسی که معمولابزرگ بوده و تعداد زیادی سهامدار دارند چندان تاثیری ندارد؛ زیرا سهامداران نمی توانند به تنهایی تصمیمات بنگاه را تغییر دهند، اما در شرکت های غیربورسی، این امکان بسیار بالاتر است و بنابراین اگر تفاوت فاحشی در عملکرد پورتفوی بورسی و غیر بورسی برکشایر باشد، می توان آن را به توانایی های مدیریتی وارن بافت نسبت داد. مقایسه عملکرد این دو گروه نشان از عدم وجود تفاوت قابل توجه بوده و نشان می دهد وارن بافت یک تحلیلگر سهام (stock-picker) ماهر است و به دنبال تاثیرگذاری بر تصمیمات مدیریتی شرکت ها نیست.

آنچه به طور خلاصه می توان به عنوان رمز موفقیت وارن بافت ذکر کرد، از یکسو توانایی مثال زدنی وی در شناسایی سهام با جریان نقدی، رشد سودآوری و نسبت تقسیم سود بالاست، اما شاید مهم تر از آن، قدرت وی در پیروی از این اصول نسبتا ساده حتی در بدترین شرایط بازار است که وی را قادر ساخته با استفاده از منابع ارزان قیمت ناشی از شرکت های بیمه، در زمان هایی که همه سرمایه گذاران پا به فرار گذاشته اند، نقدشوندگی خود را حفظ کرده و حتی اقدام به خرید سهام با ارزش ذاتی بالادر قیمتی ارزان کند. به قول معروف، وقتی همه فروشنده اند او خریدار است!
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 16:58 منتشر شده است
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس