پروژه و تحقیق رایگان - 1270

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

گزارش کار : قلمه زنی، هرس و پیوند گل رز

بازديد: 18789

 

به نام خدا

 

گزارش کار:

 

قلمه زنی، هرس و پیوند گل رز

 

تهیه کننده:

 

 

فهرست مطالب

قلمه. 3

نمونه‌ای از قلمه ساقه (گیاه قاشقی)3

قلمه زدن گیاهان. 4

هرس کردن گیاهان. 5

پیراستن (هرس کردن)5

زمان هرس (پیرایش)6

هرس سیاه یا زمستانه. 6

هرس سبز یا تابستانه. 7

پیرایش ساقه. 7

هرس گیاهان آپارتمانی به ۳دسته تقسیم شده10

هرس درخت مو(انگور)10

شدت هرس انگور11

پیوند گل رز11

نحوه کاشت گل رز12

تکثیر گل رز13

قلمه زدن13

رز ویرژو14

پایه برای گل سرخ های پا کوتاه14

پایه برای گل سرخ های پا بلند و مجنون گریان. 15

پیوند روی ریشه16

منابع. 17

تصاویر. 17

 

 

قلمه

قلمه زدن یک روش غیر جنسی (غیر تناسلی) تکثیر گیاه است که بصورت گسترده در کشاورزی و مهندسی فضای سبز استفاده می‌شود.

قلمه زدن عبارت است از رشد و نمو و تکامل بعضی از قسمتهای گیاهی قطع شده از پایه اصلی. قلمه زدن یکی از طرق بسیار متداول ازدیاد غیر تناسلی گیاهان است. یک قلمه می‌تواند قطعه‌ای از ساقه، ریشه و یا برگ باشد. در قلمه ساقه، ریشه‌های نابه جا بایستی تشکیل یابند و در قلمه ریشه شاخه‌های نابه جا باید بوجود آیند و قلمه برگ برای اینکه رشد کند و به اصطلاح بگیرد باید در روی آن هم ریشه‌های نابجا و هم شاخه‌های نابه جا رشد و تکامل یابند.

از آنجائیکه تکهٔ برش‌یافته فاقد ریشه برای بدست آوردن آب است، در صورت در فراهم نکردن محیط مناسب و مربوط بزودی خشک خواهد شد. این روش یکی از روش‌های اولیه تاگ‌سازی بشمار می‌آید.

قلمه‌ها به شیوه‌های گوناگونی تهیه می‌شوند:

نمونه‌ای از قلمه ساقه (گیاه قاشقی)

قلمه ساقه

این نوع از قلمه، مهم ترین قلمه‌ای است که از گیاهان برداشت می‌شود و به گروه‌های زیر تقسیم بندی می‌شود:

قلمه خشبی

قلمه نیمه خشبی

قلمه سبز

قلمه علفی

قلمه برگی

قلمه جوانه و برگ

قلمه ریشه‌ای

یک راهِ معمول برای تکثیرِ گیاهان، قلمه زدنِ آن‌ها و قرار دادنِ قلمه در آب به منظورِ ریشه‌زایی است. این کار معمولاً به عنوان «ریشه‌زاییِ گیاه» و یا «رشد دادنِ قلمه‌ها» شناخته می‌شود.

بستر مناسب برای کاشت قلمه

بستر کشت قلمه، مکانی است که برای حفظ رطوبت قلمه و ایجاد شرایط مناسب برای رشد ریشه، از آن استفاده می‌کنند.قلمه‌ها پس از جدا شدن از گیاه اصلی، به منظور ریشه دار شدن باید در بستر مناسب قرار گیرند. طبق گفته خلیقیقلمه‌هایی که به راحتی ریشه دار می‌شوند در مواد مختلف از جمله خاک ریشه دار می‌شوند، لیکن این نوع بستر کاشت برای آن دسته از قلمه‌ها که به سختی ریشه دار می‌شوند عامل مهمی می‌باشد.

به طورکلی قلمه‌ها را می‌توان در خاک، ماسه، تورب، ورمیکولیت، پرلیت، و آب قرار داد. حتی می‌توان هیچیک از مواد بالا را مصرف نکرد و قلمه‌ها را برای ریشه دار شدن در یک هوای مرطوب قرار داد. موادی که می‌توان از آنها به عنوان بستر مناسب برای کاشت قلمه استفاده کرد به شرح زیر می‌باشند:

خاک     ماسه     تورب     ورمیکولیت     پرلیت     آب       تیل پیوند

تیل پیوند روشی سریع برای ازدیاد گیاهان است. در این روش عملیات قلمه و پیوند به طور همزمان در ساقه گیاهان (به‌ویِژه درختچه‌های زینتی مثل گل سرخ) انجام می‌شود. از مزایای این روش افزایش گیاهان در زمان کم است. جزئیات این روش برای ازدیاد رز به این صورت است که ابتدا قلمه‌های چوب سخت رز را مدتی در انبار سرد نگهداری می‌کنند سپس از انبار خارج کرده و انتهای آن‌ها را با هورمون اکسین با غلظت بالا به روش فروبری سریع، تیمار می‌کنند. سپس روی قلمه‌ها، پیوندک‌های رز را به روش نیمانیم پیوند می‌زنند و با نوار پلاستیکی می‌بندند. سپس این گیاهان در محیطی با رطوبت نسبی بسیار بالایی قرار داده می‌شوند.

قلمه زدن گیاهان

یک راهِ معمول برای تکثیرِ گیاهان، قلمه زدنِ آن‌ها و قرار دادنِ قلمه در آب به منظورِ ریشه‌زایی است. این کار معمولاً به عنوان «ریشه‌زاییِ گیاه» و یا «رشد دادنِ قلمه‌ها» شناخته می‌شود. شما می‌توانید بسیاری از گیاهانِ آپارتمانی، بوته‌ها و درختچه‌ها را با همین روش تکثیر دهید. در موردِ بوته‌ها و درختچه‌ها، در صورتی که چوبشان نرم باشد، به احتمالِ زیادی می‌توانید با این روش به تکثیرشان اقدام کنید. ما همیشه به پرورش‌دهندگانی که نسبت به این مسأله شک و تردید دارند، می‌گوییم که یکبار این کار را امتحان کنند.

ریشه‌زاییِ گیاهان کارِ آسانی است. اکثرِ قلمه‌ها در آب ریشه می‌کنند، اما استثناهایی هم وجود دارد؛ مثلاً قلمه گلِ رُز در خاکِ مرطوب ریشه می‌دهد.

چگونه ریشه‌زاییِ قلمه‌ها را انجام دهیم؟

این نکات در موردِ اکثرِ گیاهان صادقند:

یک قلمه 12 تا 15 سانتی‌متری از گیاه ببرید.

این قلمه باید جوان باشد و اگر گیاه‌تان چوبی است یکی از شاخه‌هایِ جوان و با چوبِ نرمِ آن را انتخاب کنید.

در یک لیوان یا شیشه به ارتفاعِ 2.5 تا 5 سانتی‌متر آب بریزید.

قلمه‌ها را در آب قرار دهید.

اگر سطحِ آب بر اثرِ تبخیر پایین آمد، دوباره آب اضافه کنید.

سپس صبر کنید تا قلمه‌تان ریشه بزند.

هنگامی که ریشه‌ها ظاهر شدند، صبر کنید تا به بلندی 1 تا 1.5 سانتی‌متر برسند.

سپس قلمه‌تان را در گلدان و یا مستقیماً در خاکِ باغ یا باغچه بکارید.

تکثیر با روشِ قلمه زنی یک نوع روشِ «شبیه سازی» است، زیرا در این روش ژنتیکِ گیاهِ جدید دقیقاً همانندِ گیاهی که از او قلمه گرفته شده و یا گیاهِ مادر خواهد شد.

در موردِ جداسازیِ ریشه‌ها نیز دقیقاً این امر صادق است، تنها تفاوت این است که روشِ جداسازیِ ریشه‌ها در گیاهانِ چند ساله صورت می‌گیرد. به مرور ریشه‌ها زیاد و شلوغ می‌شوند و باید کمی سبک شوند. بنابراین اگر دوستی گل هایِ چند ساله‌تان را دید و گفت که دوست دارد مانندِ آن‌ها را داشته باشد، به سادگی می‌توانید زمین را بکنید، گیاه را از ریشه خارج کنید. سپس ریشه‌ها را جداسازی کنید و قسمتی از آن را به دوستتان بدهید تا آن‌ها را در باغچه خود بکارد.

هرس کردن گیاهان:

بیشتر گیاهان باغبانی بویژه چند ساله چوبی،اگر در شرایط محیطی مناسب بدون دخالت انسان رشد کنند، پس از چند سال ، تبدیل به درختان یا درختچه هایی با شاخساره متراکم خواهند شد که چه از نظر میزان و کیفیت باروری و چه از نظر شکل ظاهری مطلوب نخواهند بود.

 در اینگونه گیاهان شاخه ها، مزاحم رشد یکدیگر بوده، دچار پیچیدگی و خمیدگی می شوند.

سویی چون بدلیل پر برگی، نور کافی به درون شاخساره گیاه نمی رسد به تدریج برگها و شاخه های وسطی شاخساره خشک می شود و از بین میرود و تولید گل و میوه محدود به سطح بیرونی شاخساره گشته ، میزان محصول کم می گردد. برای جلوگیری از این امر و ایجاد شکل و حالت مناسب در گیاه ، باید آن را پیرایش(هرس) و به نحوه دلخواه تربیت کرد.

 پیراستن (هرس کردن):

 به طور کلی پیراستن(هرس کردن) عبارتست از قطع کامل یا جزئی شاخه،ریشه،پوست، برگ و یا گل و میوه به منظور تحت تاثیر قرار دادن و هدایت نحوه رشد و باروری گیاه . پیراستن یکی از عملیات مهم باغبانی است که از حدود سه هزار سال پیش شناخته شده و مورد استفاده قرار میگرفته است. دلایل و فواید آن را می توان به شرح زیر خلاصه نمود:

 ۱- حذف شاخه های مزاحم ،خشک شده ، آفت زده و مریض و شکسته جهت حفظ و تامین سلامت گیاه

 ۲- ایجاد شرایط مناسب جهت ورود نور و هوا به درون شاخساره و خلوت کردن نقاط شلوغ و متراکم آن به منظور ایجاد امکان تولید محصول بیشترو مرغوبتر

 ۳- ایجاد شکل ویژه در شاخساره گیاه،ا ین امر بویژه در میوه کاری و نیز در شکل سازی گیاهان جهت تزئین باغ و باغچه از اهمیت خاصی برخوردار است.

 ۴- ایجاد تعادل بین شاخساره و ریشه ، بویژه هنگام نشاء کاری و جابجا کردن گیاه، جهت تضمین موفقیت و ایجاد امکان رشد اولیه سریعتر برای گیاه.

 ۵- جوان ساختن درختان مسن از طریق حذف شاخه های پیر و وادار کردن درخت به تولید شاخه های جدید،جهت بالا بردن قدرت باردهی آن.

 ۶- پیش یا پس انداختن باروری گیاه و تنظیم گلدهی و ایجاد تعادل بین رشد رویشی و میزان محصول و بالا بردن کیفیت فرآورده تولید شده.

 ۷- محدود کردن رشد و کوتاه ساختن گیاه برای تسهیل عملیاتی مانند سمپاشی و برداشت محصول و نیز به دلایل تزئینی

زمان هرس (پیرایش):

بسته به نوع گیاه و هدف از پیرایش(هرس)،این کار این کار در دو موقع از سال انجام میشود: یکی پیرایشی که در زمان رکود و خواب زمستانه انجام میشود و هرس یا هرس سیاه یا زمستانه نامیده میشود و دیگری پیرایشی که در دوره فعالیت گیاه ، یعی هنگامیکه گیاه دارای برگ و احیانا گل و میوه است ، انجام میگیرد و هرس یا هرس سبز یا تابستانه نامیده میشود.در مورد هر دو نوع پیرایش باید به این دونکته توجه نمود که اصولا پیرایش در هر زمان انجام شود ،باعث تاخیر در باروری نهالهای جوان و کم شدن محصول درختان بارور میشود، بنابراین ،بایددر تمام انواع پیرایش جانب تعادل رعایت گردد و قطع اندامهای گیاه تنها به مقدار لازم و در نهایت احتیاط انجام پذیرد.

 هرس سیاه یا زمستانه :

این نوع هرس از آنجا که زمانی انجام میگیرد که گیاه فاقد برگ و در حال رکود است بیشتر مرسوم است.

چون اولا : در این هنگام شاخه ها بدون پوشش و قابل مشاهده بوده و به راحتی می توان به آنها دسترسی پیدا کرد و آنهایی را که باید به طور کامل یا جزئی حذف شوند با دیدی باز برگزید.

ثانیا:گیاه در این زمان فعالیت زیستی چندانی ندارد میزان آسیب حاصل از هرس به حداقل کاهش می یابد. از هرس های زمستانه میتوان هرس های شکل دهی نهالهای تازه کشت شده را نام برد. این هرس ها مهمترین گام در تشکیل شاخه های اصلی درخت یا بوته آینده به شمار میروند و در حقیقت مبنا و اساس شکل آینده گیاه را تشکیل میدهند.

علاوه بر این پیرایش ها ، حذف شاخه های آفت زده و مریض و شکسته نیز باید در زمستان پیش از فعال شدن گیاه ،انجام گیرد زیرا این نوع شاخه هامعمولا پناهگاه و منبع انتشار آفات و امراض اند. پیرایش دیگری که باید حتما در زمستان انجام گیرد پیرایش ریشه است.

هرس سبز یا تابستانه:

این نوع هرس ها ، گرچه همگی به نام هرس تابستانه خوانده می شوند ولی در عمل بر حسب نوع، میتوان آنها را از اوایل بهار تا اواخر تابستان انجام داد. مهمترین هرس ها تابستانه عبارتند از: حذف گلها و میوه های اضافی که کلا تنک کردن نامیده میشود. ایجاد زخم بر روی پوست ساقه، حذف نرکها و پا جوشها، بریدن قسمتهای انتهایی شاخه های تند رشد و  هرس بوته های زینتی و بالاخره هرس برگ .

انواع پیرایش(هرس):

بر حسب هدف هرس ،میتوان قسمتهای مختلف گیاه اعم از شاخه،ریشه،برگ ،پوست و گل و میوه را بطور کامل یا جزئی حذف کرد. حذف هر یک از این اعضاء بر روی رشد و باروری گیاه در همان سال هرس و گاهی در طی چند سال بعد اثرات ویژه باقی می گذارد که با گزینش زمان و شدت پیرایش مناسب میتوان در شدت و ضعف این اثرات دخالت ورزید.

پیرایش ساقه:

در بین اعضاء مختلف یک گیاه ،تعداد و نحوه رشد شاخه ها مهمترین عامل تعیین کننده در نحوه و اندازه پایداری آن در مقابل فشارهای ناشی از وزن میوه ،باد و برف و یخبندان زمستانه به شمارمیرود.بعلاوه قرار گرفتن شاخه ها و زاویه آنها با تنه و شاخه های اصلی تر،به میزان زیادی بر روی قدرت باروری گیاه و تحمل آن در برابر شرایط نا مساعد جوی تاثیر میگذارد. به این دلایل، در هنگام هرس شاخه های یک گیاه باید دقت زیادی به کار برد و همواره شکل و اندازه نهایی آن در نظر گرفت.

به طور کلی شاخه های یک گیاه چوبی را می توان به دو گروه بارور و نابارور تقسیم نمود. شاخه های نابارور عبارتند از:پاجوشها،نرک هاو شاخه های معمولی بی بار(فاقد گل و میوه). شاخه های بارور عبارتند از:سیخک ها و شاخه های معمولی باردهنده(دارای گل و میوه) این هر دو گروه از رشد جوانه شاخه های معمولی نا بارور به وجود می آیند.در برخی از گیاهان ،مانند انگور،این شاخه ها قبل از رشد دارای سرآغازه های گل هستند و پس از رشد گل شان باز میشود. بعضی مانند هلو، درتابستان سال رشد، در جوانه های جانبی آنها سرآغازه های گل به وجود می آید که پس از زمستان گذرانی، در بهار سال بعد تبدیل به گل و میوه میشوند.در پیرایش شاخه های نابارور اصل بر اینست که تمام پاجوشها و نرک ها را در طول فصل رشد،همچنانکه به تدریج پدیدار میشوند از ته قطع کنند.البته در شرایط استثنایی، میتوان این شاخه ها را نگاه داشت و پاجوشها را به عنوان پایه پیوند و نرکها را(بوسیله چند سال سر زنی و وادار ساختن به انشعاب و تولید جوانه گل) به عنوان شاخه بارور و یا شاخه حامل سیخک به کار گرفت. شاخه های معولی نابارور را ، بر حسب موقعیت آنها، میتوان در دوره استراحت گیاه، به دو صورت سر زنی یا حذف کامل هرس کرد.

در اینجا باید در نظر داشت که معمولا در بهار سال بعد از هرس ،گیاه که مقداری از شاخه ها و در نتیجه تعدادی از جوانه های خود را از دست داده، نیروی ذخیره خود را صرف رشد جوانه های باقیمانده میکند و بدین ترتیب جوانه هایی که در شرایط معمولی ممکن بود رشد نکرده و به حالت راکد(خفته) یا جوانه نهفته در آیند،تبدیل به شاخه میشوند و موجب تولید شاخساره زیاد و متراکم شدن شاخساره درخت می گردند.در چنین حالتی، باید تعدادی از این شاخه های جدید را ، در زمستان سال بعد،به طور کامل حذف کرد و شمار باقیمانده را نیز سرزنی و کوتاه کرد تا از رشد سریع و بدون انشعاب ،در نتیجه از ترکه ای شدن آنها جلوگیری کرده در ضمن ، برای رشد سال بعد تعداد کافی جوانه بر روی گیاه باقی بماند.

هرس شاخه های بارور ،بستگی به طول عمر آنها دارد. به عنوان مثال ،شاخه های بارور معمولی بیش از یکبار تولید گل و میوه نمی کنند،بنابر این باید در زمستان سالی که به بار نشسته اند پیراسته شوند. سیخک ها، در گیاهان مختلف، طول عمر های متفاوتی دارند ،مثلا در زردآلو تا چهار سال ، در سیب ده سال تا بیست سال در گیلاس ده تا دوازده سال و گلابی حدود بیست سال عمر میکند و پس از آن خشک می شود. در این هنگام باید سیخکها را از طریق قطع شاخه حاملشان هرس کرد و گیاه را وادار به تولید شاخه های جدیدی کرد که هر کدام ، پس از چند سال ، بصورت شاخه های حامل سیخک های جوان بارور در می آیند.

در هر هرس شاخه، برای اخذ فرم و شکل مطلوب و جلوگیری از رشد بی رویه و عقب افتادن باروری و کم شدن محصول سال بعد ، رعایت نکات زیر ضروری است:

الف-در موقع حذف کامل یک شاخه،صرفنظر از قطر آن، باید دقت شود که برشی که برای پیرایش داده میشود در پایین ترین قسمت شاخه ای که قرار است حذف شود و به موازات تنه اصلی ایجاد شود، بطوریکه قسمتی از شاخه بریده شده بر روی تنه یا شاخه اصلی باقی نماند. این امر باعث می شود که سطح بریده شده ، سریعا توسط بافت پوششی پینه التیام یابد و راه نفوذ عوامل بیماری و پوسیدگی مسدود گردد.اگر برش به طور نا صحیح انجام شود،زایده ای از شاخه بریده شده بر روی درخت باقی خواهد ماند که ناخنک یا مهمیز نامیده میشود و به دلیل رشد نکردن ، پس از مدتی میمیرد و مورد حمله شدید قارچها و باکتریهای گند رو قرار میگیرد و دچار پوسیدگی میگردد.پوسیدگی به مرور در طول زایده پیشروی کرده ، به تنه درخت میرسد و در نتیجه پس از چند سال درخت را پوک و تو خالی میکند. اگر شاخه ای که قطع میشود مسن و دارای قطر بیش تر از پنج سانتی متر باشد،باید سطح بریده شده را با چسب باغبانی که دارای سم قارچ کش باشد پوشاند تا به درخت فرصت کافی برای التیام داده شود و در عین حال از قسمتهای مرکزی سطح بریده شده که قابلیت ترمیم ندارند مصون بمانند.اگر چسب در دسترس نبود ، میتوان محل زخم را با محلول یک درصد کات کبود (سولفات مس) گند زدایی کرده ، سطح آنها را با گل رس پوشاند.البته چون خاکها اغلب آلوده هستند ممکن است گیاه را آلوده کنند.

ب-هر گاه درختی چند سال هرس نشده باشد و یا بخواهیم از ارتفاع آن بکاهیم و در هر صورت هرس شدید نیاز است،این کار باید در طی چند سال انجام شود و به تدریج ، درخت به شکل و اندازه دلخواه در آید. پیرایش شدید یکباره ،باعث خواهد شد که باروری درخت( درصورتیکه هنوز بارور نشده باشد)یک تا چند سال به عقب بیفتد و اگر بارور شده باشد،برای یک یا چند سال، به شدت کاهش یابدو حتی گهگاهی بطور کامل متوقف شود. اشکال دیگر هرس شدید یکباره اینست که گیاه در سال بعد تعداد زیادی نرک تولید خواهد کرد که حذف آنها در طول فصل رشد کاری پر زحمت خواهد بود.

پ-در هنگام حذف کامل شاخه ها،باید دقت داشت که هر چه زاویه ای که شاخه با تنه و یا شاخه حامل خود می سازد به قائمه نزدیکتر باشد، این شاخه قویتر بوده ، رشد بهتری خواهد نمود و چنین زاویه ای در مقابل وزن میوه و فشارهای خارجی تحمل بیشتری خواهد داشت.بنابراین در هنگام هرس باید در درجه اول شاخه هایی حذف شوند که با تنه یا شاخه حامل خود زاویه بسته تری میسازند و در نتیجه ضعیف تر هستند.

ت-در انشعابات دو شاخه ای ،آنهایی که قطر یکی از شاخه هایشان از دیگری کمتر است قویتر از آنهایی هستند که قطر آنها با هم مساوی است. بنابراین، باید کوشش کرد که انشعابات دو شاخه ای که قطر انشعاب آنها یکسان نیست نگهداشته شوند.

ث- در هنگام سرزنی معمولا یک سوم تا نصف انتهای شاخه های طویل حذف می شود .وضعیت محل برشی نسبت به اولین جوانه نزدیک به آن در نحوه رشد شاخه و شکل درخت بسیار موثر است.به این معنی که اگر جوانه مذکور در قسمت فوقانی شاخه قرار گرفته باشددر اثر رشد، تبدیل به شاخه ای خواهد شد که تقریبا به طور عمودی رشد کرده به بالاخواهد رفت.و اگر جوانه در زیر شاخه قرار گرفته باشد بسیار نزدیک به رشد افقی خواهد بود.با توجه به این موضوع میتوان با گزینش محل برش در هرس سرزنی، شکل درخت و میزان گسترش شاخساره آنرا کنترل کرد. یعنی اگر هدف، متراکم کردن شاخساره درختی مثل هلو باشد که بطور طبیعی شاخساره ای گسترده دارد،باید جوانه در قسمت فوقانی باقی گذاشته شود و بر عکس ،اگر هدف پخش و گسترده کردن شاخساره درختانی مثل سیب گلاب و انواع گلابی باشد،که بطور طبیعی رشد عمودی دارند،باید جوانه قسمت زیرین باقی نگهداشته شود. در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که هرچه یک شاخه عمودی تر باشد، چون شیره گیاهی در آن راحت تر و سریعتر جریان می یابد، رشد سریعتر و بیشتری نیز خواهند داشت که این امر بویژه در نرکها که تقریبا همگی عمودی رشد میکنند قابل مشاهده است.

در روی یک شاخه نیز رشد جوانه هایی که در سطح بالا قرار دارند معمولا از جوانه های زیرین بیشتر است و این تفاوت رشد،هرچه شاخه حامل جوانه ها افقی تر باشد،چشمگیر تر است. بنابراین گزینش محل برش علاوه بر هدایت نحوه رشد گیاه، در میزان رشد آن نیز موثر است.

ج- در گیاهان باغبانی و بویژه درختان میوه، برای تولید محصول زیاد و مرغوب باید نور با شدت کافی به تمام نقاط و بویژه به قسمت های درونی آن برسد. برای این منظور باید در هنگام هرس سعی شود با حذف شاخه های اضافی، قسمتهای میانی شاخساره در حد لازم و متعادل باز نگاهداشته شود. بویژه شاخه هایی باید هرس شوند که بطور شیب دار و کج درون شاخساره رشد میکنند و علاوه بر سایه اندازی، مزاحم سایر شاخه ها هم هستند.

چ- بسیاری بیماریها و آفات، در سطح یا درون شاخه های خشکیده ، زمستان گذرانی میکنند، از این رو لازم است در تمام طول فصل سال و بویژه در زمستان، تمام شاخه ها ی شکسته وخشکیده بریده و سوزانیده شوند. این عمل بخصوص در مبارزه با آفاتی مانند انواع چوبخوارها، پوست خوارهاو سوسک های شاخک بلند، از اهمیت وافری بر خوردار است.

ح-گهگاه هنگام قطع شاخه های کلفت و سنگین ، پس از آنکه عمق برش به حدود نصف قطر شاخه رسید، در اثر وزن زیاد ،بقیه شاخه می شکند و همراه خود قسمتی از پوست و چوب تنه را قطع و زخمی میکند . برای جلوگیری از این امر، که برای سلامتی گیاه مضر است، باید چنین شاخه هایی را با سه برش قطع کرد.

بدین ترتیب که اول برشی به عمق یک سوم تا نصف شاخه،از پایین به بالا،در فاصله حدود ۱۰سانتی متری شاخه ایجاد کرده، سپس برش دوم را چند سانتی متر بالاتر از برش اول ، از بالا به پایین ایجاد و شاخه را از تنه جدا ساخت.در مرحله سوم باید زایده باقیمانده را که سبک است و خطر شکستن نداردبا یک برش از ته قطع کرد.برخی پیشنهاد میکنند بهتر است ناخنک ناشی از هرس ، یکسال روی گیاه باقی گذاشته شود،سپس درزمستان آینده حذف شود. دلیل این امر چنین ذکر میشود که زخم های ناشی از هرس ، موجب میگردند که انتقال مواد، از ریشه به قسمتهای بالایی شاخه بریده شده،مختل گردد و باعث ایجاد کمبود مواد در بالای زخم شوند، وانگهی انتقال شیره پرورده را نیز از بالا به زیر زخم محدود سازند که در هر دو صورت ، باقی گذاشتن ناخنک به درخت امکان می دهد که بافت های آوندی خود را سریعتر ترمیم کند. لازم به توضیح است که در این حالت،در طول سال اول، پس از هرس ،در صورتیکه سطح برش به طور مناسبی محافظت شود، خطر حمله قارچها و باکتریها به ناخنک و سرایت پوسیدگی به تنه (که در قسمت الف آمد) چندان هم شدید نیست.

هرس گیاهان آپارتمانی به ۳دسته تقسیم شده:

گیاهانی که ساقه اصلی و حقیقی نداشته و هرس شامل حذف برگها و شاخه های خشک و گل پژمرده می شود مثل آنتوریوم، کالادیوم، سیکاس، سانسی وریا، نخل زینتی، مارچوبه، گیاهان پیازی، بنفشه آفریقایی و غیره

 گیاهانی که پس از پایان گل فقط ۶ماه می توان آنها را هرس کرد (سالی ۱بار) زیرا باید گیاه وقت کافی جهت رشد ساقه و جوانه گل جوان داشته مثل گل کاغذی، آزالیا، هورتانسیا و غیره

 گیاهانی که در تمام فصول هرس میشوند ولی برای اینکه جوانه گل دهنده وقت کافی داشته باشد باید ۳ماه قبل از گل دادن آن را هرس کرد مانند مرکبات زینتی، گل آویز، فیلودندرون، حسن یوسف و غیره

هرس درخت مو(انگور):

تاک یکی از قدیمی ترین گیاهانی است که کشاورزان نا در اکثر نقاط ایران با کاشت و نگهداری از آن آشنایی کامل دارند. بنا به روایات انجیل، نوح پیغمبر اولین کسی بود که اقدام به ایجاد تاکستان کرده است. از زمان رومیان قدیم آثار موجود چنین نشان می دهد که رومیان از طرز کاشت و هرس مو آگاهی داشته اند. مو یکی از درختانی است که به واسطه رشد سریع سالیانه بایستی همه ساله مورد هرس قرار گیرد. زیرا منظور اصلی هرس به وجود آوردن تعادل بین ریشه و سایر قسمت های هوایی می باشد تا از نتیجه آن بتوان میوه کافی و با کمیت بالا و همچنین رشدی مناسب که میوه سال آینده را تامین نماید به دست آورد. …

شدت هرس انگور:

شدت هرس انگور را می توان به هرس کوتاه، بلند و مختلط تقسیم نمود. در هرس کوتاه شدت قطع و حذف شاخه های مو به طوری است که پس از عمل هرس فقط در روی شاخه ها ۲تا ۳جوانه باقی گذارده می شود و بقیه حذف می گردند. در هرس بلند شاخه ها و یا بازوهای بوته مو را از ارتفاع معین می برند به طوری که در روی هر یک از بازوها بعد از انجام عمل هرس تعداد زیادتری (۷تا ۸ ) جوانه بر روی شاخه ها باقی بماند. در هرس مختلط بر روی شاخه های بوته مو همزمان هرس کوتاه و هرس بلند انجام می گیرد.

در مورد هرس بوته های مو باید به چند موضوع ذیل توجه خاصی مبذول داشت:

۱-  تاثیر هرس در چگونگی قدرت رویش بوته مو.

۲-تاثیر مقدار میوه در رشد بوته مو.

۳- تاثیر هرس در مقدار محصول سالیانه بوته مو.

مقدار میوه و مقدار شاخه هرش شده هر کدام به تنهایی و یا این اینکه جمعا در رشد بوته اثر فوق العاده ای دارند. بدین ترتیب که هر اندازه هرس شدیدتر و یا مقدار میوه حاصله در سال زیادتر باشد رشد بوته کمتر خواهد بود و بنابراین رشد بوته با شدت هرس و مقدار میوه نسبت معکوس دارد.

پیوند گل رز:

نام گیاه شناسی: رز

نوع گیاه: درختچه اما به عنوان گل شناخته شده است.            http://www.landofvolunteers.com/uploads/news/289/roses1.jpg

مقاومت در برابر سختی: متفاوت

مکان گل نسبت به خورشید: کاملا در معرض نور خورشید

نوع خاک: لومی (خاک رس)

فصل گل دهی: بهار-تابستان-پاییز

درختچه های رز دارای انواع مختلفی از مینیاتور تا بالا روند هستند. آنها به خاطر زیبایی و بوی معطرشان کاشته می شوند که اکثرا در اوایل تابستان و پاییز بیشترین گلدهی خود را دارند.

دسته بندی:

یکی از راه های که رزها را دسته بندی می کنند براساس تاریخ معرفی شدن آنها می باشد:

رزهای قدیمی٬ آن دسته از رزهای هستند که قبل از تاریخ 1867 معرفی شده اند. مانند گل های رز شاداب و میگساری که همواره در نقاشی های قدیمی استادان بزرگ پیدا می شدند. صدها نوع مختلف رز قدیمی وجود دارد٬ که دارای سطح مقاومت متفاوتی برای مناطق آب و هوای گرم و معتدل هستند.

گل رز پیوندی مدرن مقاوم و سرسخت٬ گل های با طول عمر زیاد٬ با مقاومت بسیار بالا در مقابل بیماری ها که برای رنگ٬ شکل٬ اندازه و عطر خوش آنها پرورش داده می شوند.

گل های رز وحشی٬ همان های که هزاران سال به طور وحشی در طبیعت رشد کرده اند. این رزهای وحشی را امروز با شرایط باغات مدرن نیز وقف داده اند که می توانید در باغات مدرن بیابید که معمولا در فصل بهار گل دهی دارند.

نحوه کاشت گل رز

گل رز را در مکانی بکارید که حداقل ۵تا ۶ساعت نور خورشید در روز دریافت کند. گل های رز کاشته شده در مکانی با نور خورشید ناکافی شاید یک دفعه نمیرند ولی تدریجا می میرند. به مقدار نیاز به محل کاشت آنها مواد آلی اضافه کنید.

دستکش های مناسبی برای محافظت از دست خود به هنگام کاشت گل رز بپوشید. آب و وسایل کاشت را در همراه خود اماده داشته باشید تا به محض در آوردن ریشه ها همراه خاک گلدان آن را کاشته و آبیاری نمایید٬ تا از هوا زدگی تا حد امکان در امان باشد.

گل های رز را می توانید در فصل بهار یا پاییز از خاک باغچه در آورده و از محلی به محل دیگری انتقال دهید. ولی این کار را در فصل تابستان به خاطر گرمای بیش از حد انجام ندهید در غیر این صورت گل رز شما پژمره شده و خواهد مرد. در زمان انتقال گل رز از محلی به محل دیگر رزهای کوچک را بین ۱۵تا ۲۵سانتی گراد باید از زیر خاک ریشه هایش را جدا کنید ولی رزهای بزرگ را باید حدود دو سوم اندازه اصلی تنه آنها ریشه هایشان را باید از خاک جدا کنید.

وقتی گل رز خود را از محلی به محل دیگر انتقال می دهید٬ حتما چاله ای را که از پیش کنده و آماده کردید را بیش از اندازه ای که حدس می زنید کنده باشید و مقداری مالچ از قبل در محل برای اضافه کردن به خاک و چاله آماده داشته باشید.

تکثیر گل رز:

یکی از چندین روش تکثیر گل رز به روش خواباندن گل رز در هوا است که به نظر من یکی از روش های راحت و بی دردسر تکثیر گل رز به شمار میاد. که اگه در زمان صحیح و با روش درست انجام شود موفقیت ۱۰۰٪خواهد داشت. بعضی از گل ها رز ممکن است که زمان زیادی برای ریشه انداختن نیاز داشته باشند ولی به طور عموم بین ۳الی ۸هفته ریشه اندازی طول خواهد کشید.

قلمه زدن :

برای آنکه بتوان در مدت کوتاهتری بوته های سالم و قوی برای پایه بدست آوزد یا در نبودن پایه برای پیوند یکی از اقسام گل سرخ را زیاد کرد ، قلمه زدن را انتخاب کرده اند .

قلمه بعضی از نژادها و اقسام گل سرخ با کمال سهولت نتیجه می دهد و در مدت کوتاهی ریشه میدهد و با این وسیله میتوان تعدادی از یک قسم یا جور بدست آورد .

بین جنسها و اقسام مختلف گل سرخ آنها که برای قلمه زدن مناسبند بشرح زیرمی باشند:

۱گل سرخ های بنگال ( Rosier du Bengale ).

۲گل سرخ های جزیره بوربون(Rosier de lile Boorbon ).

۳گل سرخ های منگوله و دو رگه های آن

۴گل سرخ های چای( Rosier adeur de the )  و چند جور از دو رگه های آن.

۵ انواع گل سرخهای پولیانتا(RosierPolyantha Moltiflore).

۶گل سرخ های پُر گل ویشور(Wichuriana Multiflore ) .

بوته ای که از قلمه گل سرخ حاصل میشود چون همه قسمتهایش از یک قسم یا جور است یک خاصیت دارد و آن اینست که مانند پیوندهای روی نسترن باغبان مجبورنیست دائمآ مواظب گرفتن و حذف پاجوشهائی که از ریشه میروید باشد تا بوته ها راضعیف و خراب نسازد.

ولی از طرفی تعداد بوته ای را که بوسیله قلمه می توان از یک بوته بدست آورد چند برابر کمتر از آنست که بوسیله پیوند ممکن است حاصل نمود . زیرا از هر چشمه ساقه یک پیوند میتوان گرفت ، در صورتیکه ساقه ای را که برای قلمه انتخاب میکنند باید دست کم چند چشمه داشته باشد ، باضافه غالبآ ریشه اقسامی که آنرا بوسیله قلمه زیاد کرده اند دوام زیادی نداشته و بالاخره بیشتر از جورهای گل سرخ را بوسیله قلمه نمی توان زیاد کرد. بهترین زمان برای قلمه زدن گل سرخ اواخرتابستان (شهریورماه) است . در این ماه شاخه هائیرا که مغزش چوبی شده با قیچی باغبانی چیده بقطعات ۱۰تا ۱۵سانتیمتری تقسیم میکنند، بطوریکه ابتداء و انتهای هر شاخه یک چشمه داشته باشد .

بعد برگهای شاخه را بقسمی با قیچی می چینند که یک تا دو سانتیمتر از دم برگها بساقه بماند ، قلمه ها را در گلدان یا تغار و یا جعبه مخصوص قلمه که از چهارپنجم شن نرم شسته و یک پنجم خاک تازه باغچه و خاک برگ پُر شده بفواصل ۲تا ۳سانتیمتر پهلوی هم فرو کرده و اگر هوا متغیر و نامساعد باشد روی آنها را حباب شیشه ای می گذارند و یا نایلون می کشند .

مدتهاست که هورمونهائی برای تسریع در ریشه کردن قلمه ها ساخته شده که ممکن است قبل از آنکه قلمه ها را در خاک فرو کنند ، باندازه دو سانتیمتر از ساقه ها را یکی دو روز در محلولی از آن هورمون گذارده بعد در خاک فرو کنند تا زودتر ریشه کرده به نتیجع برسد . زمستان باید قلمه ها را زیر شاسی یا نقاط کم آفتاب گلخانه گذاشت. بهار سال بعد که قلمه ها ریشه کرده و از هرکدام شاخه های تازه بیرون آمد ، آنها را به آهستگی بطوری که نرمه ریشه ها صدمه نبیند از خاک بیرون آورده در محل مخصوص بآن میکارند .

رز ویرژو

گل رُز دو رگه ویرژو(virgo )

۳خواباندن شاخه :

زمانیکه فصل قلمه زدن نباشد برای زیاد کردن بوته های قسم خاصی از گل سرخ به طریق خواباندن شاخه متوسل میشوند .

خواباندن شاخه در اقسام و جورهای پا بلند که برای قلمه زدن هم مناسب است و بیشتر در اقسام رونده عملی می باشد .

اوائل بهار شاخه هایی را که به اندازه کافی بلند و قابل خم شدنست قسمتی از آنرا از نزدیک زمین خم کرده در گلدان یا زمین پای بوته زیر خاک می کنند . پائیز یا بهار سال بعد که شاخه های خوابانده شده ریشه کرده است آنها را از بوته اصلی جدا کرده و موقع مقتضی با کمال احتیاط بیرون آورده در نقطه دیگر میکارند .

۴پیوند : برای ازدیاد اقسام گل سرخ ، دو نوع پیوند معمول و مورد عمل است .

الف -پیوند شکمی : که در بهار تا اوائل تابستان و ماه اول پائیز که شیره نباتی در جریان بوده و شاخه ها خوب پوست میدهند میزنند .

ب-پیوند روی ریشه که زمستان در گلخانه می زنند : قبل از توضیح هریک از اقسام پیوند باید پایه های مناسب برای پیوند را شناخت تا زحمتی که میکشند بی نتیجه نماند . مناسب ترین اقسام را برای پایه باید انتخاب کرد که در زیر شرح داده میشود .

پایه برای گل سرخ های پا کوتاه :

از معمول ترین و بهترین اقسام گل سرخ برای پایه باید نسترن معمولی کوهی ( رُزا کانیناRosa Canina  ) را نام برد که بواسطه دوام زیاد در مقابل آفات و امراض و سختی شاخه هایش با آنکه تیغهایش موقع پیوند خیلی بدست آسیب می رساند بهترین قسم برای پایه تشخیص داده شده و امروزه بین همه پرورش دهندگان و باغبانان معمول است .

اقسام دیگری از گلهای وحشی مانند ( رُزا لاگساRosa Laxa) که اصل آن از سیبری است و گل سرخ (پولیانتاRosa Polyantha ) در مواردیکه نسترن کوهی نباشد قابل استفاده است .

پایه برای گل سرخ های پا بلند و مجنون گریان:

چون شاخه های نسترن وحشی خیلی بلند و قوی است برای اینکار هم خوب میتوان از آن استفاده کرد .

یکی از شاخه های قوی بوته را میگذارند باندازه ای که میل دارند بلند شود و بقیه را حذف میکنند ، آنوقت نوک آنرا پیوند می کنند .

بنابراآنچه گفته شد بهتر و مناسب تر از همه اقسام گل سرخ برای پایه همان نسترن کوهی است که به آسانی میتوان از ییلاقات بدست آورده یا بذر آنرا چنانچه شرح داده شد بکارند .

پیوند شکافی یا شکمی : پیوند شکافی یا شکمی را دو موقع و بدو شکل می زنند .

الف - پیوند شکافی با جوانه بیدار .

ب پیوند شکمی با جوانه خواب .

فصل پیوند با جوانه بیدار از اول خرداد تا اواخر تیرماه است که جریان شیره نباتی باز کردن پوست را از روی چوب آسان ساخته و پس ازگرفتن پیوند وقت کافی برای نمو شاخه و رسیدن مغز چوبی آن هست.

موقع پیوند شکمی با جوانه خواب از اوائل شهریور تا اواخر مهرماه است که دیگر فصل برای بیدار شدن جوانه و نمو آن مقتضی نمی باشد . پیوند پس از گرفتن تا بهار بحالت خواب باقی مانده ، اوائل فروردین ماه شروع به سبز شدن و نمو می کند .

پیوند پائیزه اگر در زمستان از یخ زدن حفظ شود ( برای اینکه پیوندک در زمستان یخ نزند با شروع سرما روی آنرا با قشری از پارافین منجمد می پوشانند ) چون در آغاز بهار شروع به نمو میکند شاخه های آن قوی تر بوده و زمان کافی برای رسیدن مغز شاخه ها دارد .

طریقه عمل برای پیوند شکمی خیلی آسان و عبارت از برداشتن پیوندک بوسیله چاقوی پیوند زنی از روی شاخه مورد نظر و جا دادن آن در شکافی که بشکل ( T ) روی پایه ، داده شده و بستن روی شکاف با پوست برآمده از پایه و بسیتن آن با ریسمان نرم میباشد .

پیوندک را بهتر است از شاخه ای که گل یا غنچه دارد بگیرند .

برای اینکار باید چنین شاخه ای را که شاداب و صاف است از بوته مورد نظر قطع کرده ، قسمت سرشاخه که مغزش نرم است و انتهایش را که جوانه های آن بد و نا مناسب میباشد بریده از قسمت میانه که دارای جوانه های برجسته و قوی است برای گرفتن پیوندک استفاده کنند .

بوسیله چاقوی پیوند زنی از ۱۵میلیمتر زیر جوانه پوست را بسمت بالا بطوری میبرند که کمی از قشر چوبی مغز ساقه زیر جوانه باقی بماند ، بُرِش را تا ۱۵میلیمتری بالای جوانه برده ، آنجا پوست را از روی ساقه برمیدارند ، پیوندک بشکل بیضی نوک تیزی در می آید .

برگ پیوندک را باید بطوری قبلا چیده باشند که یک تا دو سانتیمتر از دُم برگ به پیوندک باقی بماند . حالا این پیوندک را که عبارت از پوست شاخه جوانه دار و نیمی از دمبرگ است از سر شکافی که روی شاخه پایه داده اند آهسته زیر پوست داخل کرده بسمت پائین میلغزانند تا تمام پیوندک زیر شکاف جا گرفته فقط از بین دولبه شکاف عمودی جوانه و دمبرگ بیرون بماند .

بلافاصله دور شاخه پایه را از بالای شکاف با نخهای پشمی یا نوار لاستیکی یا نوار چسب رو به پائین بطوری می بندند که تمام شکاف پوشیده شده و هوا زیر پوست داخل نشود و فقط همان جوانه و دمبرگ از بین نخها بیرون بماند . برای اینکه شکاف بهتر مسدود شود میتوان روی آنرا با چسب مخصوص پیوند پوشاند . پانزده روز بعد اگر دمبرگ سیاه شده و به پیوندک چسبیده رنگ پیوندک هم تغییر کرده رو به سیاهی میرود معلوم میشود پیوند نگرفته و خراب شده ، ولی اگر با کمترین تماس انگشت دمبرگ به آسانی از پیوندک جدا شده بزمین افتد و پیوندک هم سبز و شاداب است نشانه گرفتن پیوند میباشد .سه تا چهار هفته پس از پیوند زدن که جوانه شروع بنمو می کند باید نخ را باز کرد تا نمو شاخه سبب فرورفتن نخها به پوست پایه نگردد.

پیوندی که می زنند اگر با جوانه بیدار است پس از پیوند شاخه را از یک سانتیمتر بالای شکاف قطع کرده جای بُرش را با چسب پیوند میپوشانند . ولی اگر پیوند پائیزه و با جوانه خوابست فقط کمی از انتهای شاخه را بریده بقیه آنرا میگذارند بهار که پیوند بیدار شده و میخواهد سبز شود میبرند .

پیوند روی ریشه :

عمل پیوند روی ریشه بیشتر برای ایجاد و ازدیاد اقسام گل سرخ های پاکوتاه بکار می رود . موقع و فصل مناسب این پیوند پائیز یا اواخر زمستان است که باید در گلخانه انجام شود .

بهترین پایه برای اینکار ریشه های جوان نسترن های کوهی است که یا بوسیله کاشتن بذر ، یا جمع آوری از کوهستانها تهیه شده و قبلا آنها را در گلدان یا خزانه کاشته باشند .

پیوندک را از شاخه هائی می گیرند که اواخر شهریور تا اواسط مهرماه آنها را از بوته بریده دو سر شاخه را با قیچی زده برگهایش را مطابق دستوری که برای پیوندک شکمی داده شده چیده و بعد آنها را در جعبه هائی مملو از شن پهلوی هم چیده روی آنها را نیز با قشر نازکی از شن پوشانده و کمی پهن هم روی آن ریخته باشند.

ماه آبان یا اسفند ساقه های نسترن وحشی را که برای پایه حاضر کرده اند ، باندازه ۱۰سانتیمتر از روی ریشه بطور مورب با چاقوی تیز می برند ، سپس از شاخه هائی که لای شن گذاشته اند هریک را که با قطر پایه مطابق باشد بیرون آورده قطعه ای از آنرا که دارای چهار چشمه باشد نیز بطور مورب می برند ، بطوری که دو برش را وقتی روی هم قرار دادند کاملا با یکدیگر مطابق باشد و بین آنها درز و شکافی نماند ، پس ازآنکه پیوندک را روی پایه قرار دادند با چهار لا نخ پشمی این دو را بهم بسته اطراف آنرا با چسب پیوند خوب می پوشانند .

ریشه هایی که باین ترتیب پیوند شده اگر در گلدان است گلدانها را مرتب روی سطح گلخانه می چینند ، جای گلدانها باید ۱۰درجه سانتیگراد حرارت داشته باشد .از اوائل سال پیوندها شروع بنمو کرده جوانه ها رشد مینمایند ولی تا مدتی که محل پیوند خوب بهم جوش بخورد نباید آنها را درمعرض تابش مستقیم آفتاب قرار داد ، تا کم کم به هوای خارج عادت کرده و پائیز بعد که از خطر جست آنها را در هر جا کایل باشند بکارند .سال بعد باید بوته های پیوند شده را کاملا مراقبت کرده آنها را مرتبآ آب داده ضمنآ از ابتلاء بوته ها به آفات و امراض نباتی پیش گیری و کرد.

منابع

خلیقی، احمد. گلکاری (پرورش گیاهان زینتی ایران). تهران: روزبهان: 1376.

«قلمه زدن فارسی»(دانشنامه رشد. بازبینی‌شده در ۱۲اردیبهشت ۱۳۸۹).

خلیقی، احمد. گلکاری (پرورش گیاهان زینتی ایران). تهران: روزبهان: 1376.

سایت پارسه گرد

«قلمه زدنفارسی»(پایگاه اینترنتی مقالات آموزشی کشاورز. بازبینی‌شده در 10 آبان 1392).

خلیقی، احمد. گلکاری (پرورش گیاهان زینتی ایران). تهران: روزبهان: 1376. ص. 86.

www.gardenersnet.com

 

 

 

 

تصاویر:

http://baghe86.persiangig.com/image/khordad1-91/DSC07069.JPG تصویری از یک جوانه پیوندک بر روی درخت گل رز

http://www.ishs.ir/wp-content/gallery/rose-cutting/Rooting-5.JPG خاک کوکوپیت جهت کشت قلمه ها

 http://www.ishs.ir/wp-content/gallery/rose-graft/7.jpg تصویر تکثیر گل رز با قلمه

 http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1391/11/25/146209_889.jpgحمایت از گیاهان قدیمی رز با قرار دادن تیرک

http://cdn.akairan.com/akairan/aka/images/a-masoudi/galameh1.jpg انواع روش های قلمه زنی

http://aggie-horticulture.tamu.edu/galveston/images/Inlay%20Bark%20Graft.gif تصویر پیوند زدن بر روی درختان میوه

http://tv7.ir/images/hpics/hkhakoab-32-a.gif تصویر انواع خوابانیدن

http://www.parsegard.com/sites/default/files/imagecache/lightbox/content_types/creative_living/4053/main_image/how-to-take-perennial-soft-tip-cuttings-in-summer0.jpg قلمه زدن گل شمعدانی

http://kalano.ir/wp-content/uploads/2013/08/r_rpics_rherf3-153-1.gif انواع مراحل هرس کردن

http://gigpars.com/upload/bivw_k5ms_pruning_tools_m_d.vaden_29urmiabreeder.jpg ابزارهای هرس کردن

http://www.bonsaiboon.com/images/2011-02-winter-repot.jpg

 تصویر تعویض گلدان و هرس ریشه

توجه. برای حمایت از سایت ما و ایجاد انگیزه برای سایت ما برای گذاشتن بیشتر تحقیقات و جواب سوالات کتاب ها بصورت رایگان برای شما  ، بر روی لینک های زیر هر چند بار خواستید (بعد خواندن مطلب یا قبل از آن ) کلیک کنید :

لیست کلیه اقدام پژوهی ها

لیست کلیه تحقیقات و تجربیات ارتقای شغلی دبیران

لیست کلیه پایان نامه ها

لیست کلیه مقالات و تحقیقات

لیست کلیه پروژه های آماری

لیست کلیه پروژه ها کارآموزی و مالی

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 20 دی 1393 ساعت: 19:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

زندگی نامه حضرت محمد (ص ) از تولد تا بعثت

بازديد: 2803

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

زندگی نامه حضرت محمد (ص )

(از تولد تا بعثت )

تهیه و تنظیم :

 

دبیر گرامی :

 

زمستان 1393

 

فهرست مطالب

زندگی نامه حضرت محمد (ص )3

مقدمه. 3

هدف از تحقیق :3

روش تحقیق :3

نیاکان پیامبر4

میلاد پیامبر4

مراسم نامگذاری پیامبر4

دوران شیرخوارگی. 7

کودکی و جوانی پیامبر7

ازدواج پیامبر9

فرزندان پیامبر10

دختران:11

بعثت پیامبر11

نخستین مسلمانان. 12

منابع. 13

 

 

 

 

 

 

 

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص )

مقدمه

محمد بن عبداللّه (زاده ی ۵۷۰ در مکه درگذشته ی ۶۳۲ میلادی در مدینه) (۵۳ قبل از هجرت -۱۱ هجری قمری) بنیان‌گذار و پیامبر اسلام و به اعتقاد مسلمانان، آخرین پیامبر در سلسله ی پیامبران الهی و تحویل‌دهنده ی کتاب قرآن و تجدیدکننده آیین اصلی و تحریف‌نشده ی یکتاپرستی (دین حنیف) است. او هم‌چنین به عنوان یک سیاست‌مدار، رئیس دولت، بازرگان، فیلسوف، خطیب، قانون‌گذار، اصلاح‌گر، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی مذاهب، مأمور تعلیم فرمان‌های خدا به شمار می‌رود.محمد در فهرست صد نفره ای که از سوی مایکل اچ هارت تنظیم شده،به عنوان تأثیرگزار ترین شخصیت تاریخ بشر انتخاب شده است.

وقایع مربوط به زندگانی محمد نسبت به دیگر پیامبران پیش از وی به صورت کامل‌تری در معرض قضاوت تاریخ قرار گرفته و راجع به او گزارش‌های فراوانی در متون تاریخی آمده، گر چه مثل سایر شخصیت‌های تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمامی جزئیات زندگی اش روشن نیست و طی قرن‌ها بین موافقان و مخالفانش مورد مناقشه بوده‌است. او در سال ۵۷۰ میلادی (۵۳ ق.ه.)، در مکه در سرزمین حجاز در شبه جزیره عربستان به دنیا آمد. در دوران جوانی به بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار در ۲۵ سالگی ازدواج کرد. ناخشنود از روش زندگی مردم مکه، محمد گَه‌گاه، مدتی را در غار حرا در یکی از کوه‌های اطراف آن دیار به تفکر و عبادت می‌پرداخت. به باور مسلمانان، محمد در همین مکان و در حدود ۴۰ سالگی از طرف خدا به پیامبری برگزیده شد و وحی بر او فروفرستاده شد. در نظر آنان، دعوت محمد همانند دعوت دیگر پیامبرانِ کیش یکتاپرستی مبنی بر این بود که خداوند (الله) یکتاست و تسلیم شدن برابر خدا راه رسیدن به اوست.

هدف از تحقیق :

در این تحقیق قصد داریم گوشه ای زندگی نامه پیامبر را بیان داریم .

روش تحقیق :

استفاده از روش کتابخانه ای

 

نیاکان پیامبر

نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شيبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قريش) بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

از پيامبر اسلام(ص) روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

 میلاد پیامبر

بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز ۱۷ ربیع الاول ( برابر ۲۵آوریل ۵۷۰میلادی ) کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود.

پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان فروبست و به دیدار کودکش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله ، مادر ” محمد ” آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود.

مراسم نامگذاری پیامبر

روز هفتم فرا رسید.«عبد المطلب‏»،برای عرض سپاسگزاری به درگاه الهی گوسفندی کشت و گروهی را دعوت نمود و در آن جشن با شکوه،که از عموم قریش‏دعوت شده بود،نام فرزند خود را«محمد»گذارد.وقتی از او پرسیدند:چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید،در صورتی که این نام در میان اعراب کم سابقه است؟گفت:خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد.در این باره‏«حسان بن ثابت‏»شاعر رسولخدا چنین می‏گوید:

فشق له من اسمه لیجله

فذو العرش محمود و هذا محمد

آفریدگار،نامی از اسم خود برای پیامبر خود مشتق نمود.از این جهت(خدا) «محمود»(پسندیده)و پیامبر او«محمد»(ستوده)است و هر دو کلمه از یک ماده مشتقند و یک معنی را می‏رسانند. (1)

قطعا،الهام غیبی در انتخاب این نام بی‏دخالت نبوده است.زیرا نام محمد،اگر چه در میان اعراب معروف بود،ولی کمتر کسی تا آن زمان به آن نام نامیده شده بود.طبق آمار دقیقی که بعضی از تاریخ نویسان بدست آورده‏اند،تا آن روز فقط شانزده نفر به این اسم نامگذاری شده بودند.چنانکه شاعر در این باره گوید:

ان الذین سموا باسم محمد

من قبل خیر الناس ضعف ثمان (2)

کسانی که به نام محمد،پیش از پیامبر اسلام نام گذاری شده بودند،شانزده نفر بودند.

ناگفته پیداست که:هر چه مصداق یک لفظ کمتر باشد،اشتباه در آن کمتر خواهد بود و چون کتابهای آسمانی،از نام و نشان و علائم روحی و جسمی او خبر داده بودند،باید علائم آن حضرت آنچنان روشن باشد که اشتباه در آن راه پیدا نکند.یکی از آن علائم، نام آن حضرت است.باید مصداق آن به قدری کم باشد،که راه هر گونه تردیدی را در تشخیص پیامبر گرامی از بین ببرد.مخصوصا هنگامی که بقیه اوصاف و علائم وی ضمیمه نام او گردد.در این صورت،بطور واضح کسی که انجیل و تورات از ظهور او خبر داده است،به خوبی شناخته خواهد شد.

اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏نظير و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت.

مراسم نامگذاری پیامبر اسلام

روز هفتم فرا رسید.«عبد المطلب‏»،برای عرض سپاسگزاری به درگاه الهی گوسفندی کشت و گروهی را دعوت نمود و در آن جشن با شکوه،که از عموم قریش‏دعوت شده بود،نام فرزند خود را«محمد»گذارد.وقتی از او پرسیدند:چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید،در صورتی که این نام در میان اعراب کم سابقه است؟گفت:خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد.در این باره‏«حسان بن ثابت‏»شاعر رسولخدا چنین می‏گوید:

فشق له من اسمه لیجله

فذو العرش محمود و هذا محمد

آفریدگار،نامی از اسم خود برای پیامبر خود مشتق نمود.از این جهت(خدا) «محمود»(پسندیده)و پیامبر او«محمد»(ستوده)است و هر دو کلمه از یک ماده مشتقند و یک معنی را می‏رسانند. (1)

قطعا،الهام غیبی در انتخاب این نام بی‏دخالت نبوده است.زیرا نام محمد،اگر چه در میان اعراب معروف بود،ولی کمتر کسی تا آن زمان به آن نام نامیده شده بود.طبق آمار دقیقی که بعضی از تاریخ نویسان بدست آورده‏اند،تا آن روز فقط شانزده نفر به این اسم نامگذاری شده بودند.چنانکه شاعر در این باره گوید:

ان الذین سموا باسم محمد

من قبل خیر الناس ضعف ثمان (2)

کسانی که به نام محمد،پیش از پیامبر اسلام نام گذاری شده بودند،شانزده نفر بودند.

ناگفته پیداست که:هر چه مصداق یک لفظ کمتر باشد،اشتباه در آن کمتر خواهد بود و چون کتابهای آسمانی،از نام و نشان و علائم روحی و جسمی او خبر داده بودند،باید علائم آن حضرت آنچنان روشن باشد که اشتباه در آن راه پیدا نکند.یکی از آن علائم، نام آن حضرت است.باید مصداق آن به قدری کم باشد،که راه هر گونه تردیدی را در تشخیص پیامبر گرامی از بین ببرد.مخصوصا هنگامی که بقیه اوصاف و علائم وی ضمیمه نام او گردد.در این صورت،بطور واضح کسی که انجیل و تورات از ظهور او خبر داده است،به خوبی شناخته خواهد شد.

 

دوران شیرخوارگی

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روايتى هفت ماه) پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.

کودکی و جوانی پیامبر

آرامش و وقار و سیمای متفکر ” محمد ” از زمان نوجوانی در بین همسن و سالهایش کاملا مشخص بود . به قدری ابو طالب او را دوست داشت که همیشه می خواست با او باشد و دست نوازش بر سر و رویش کشد و نگذارد درد یتیمی  او را آزار دهد .

در سن ۱۲سالگی بود که عمویش ابو طالب او را همراهش به سفر تجارتی که آن زمان در حجاز معمول بود به شام برد . درهمین سفر در محلی به نام ” بصری ” که از نواحی شام ( سوریه فعلی ) بود ، ابو طالب به ” راهبی ” مسیحی که نام وی  بحیرا ” بود برخورد کرد . بحیرا هنگام ملاقات محمد کودک ده یا دوازده ساله از روی نشانه هایی که در کتابهای مقدس خوانده بود ، با اطمینان دریافت که این کودک همان پیغمبر آخر الزمان است.

باز هم برای اطمینان بیشتر او را به لات و عزی که نام دو بت از بتهای  اهل مکه بود سوگند داد که در آنچه از وی  می پرسد جز راست و درست بر زبانش نیاید . محمد با اضطراب و ناراحتی گفت ، من این دو بت را که نام بردی دشمن دارم . مرا به خدا سوگند بده ! بحیرا یقین کرد که این کودک همان پیامبر بزرگوار خداست که بجز خدا به کسی  و چیزی عقیده ندارد . بحیرا به ابو طالب سفارش زیاد کرد تا او را از شر دشمنان بویژه یهودیان نگاهبانی کند ، زیرا او در آینده مأموریت بزرگی به عهده خواهد گرفت .

محمد دوران نوجوانی و جوانی را گذراند . در این دوران که برای افراد عادی ، سن ستیزه جویی و آلودگی به شهوت و هوسهای زودگذر است ، برای محمد جوان ، سنی  بود همراه با پاکی ، راستی و درستی ، تفکر و وقار و شرافتمندی و جلال . در راستی  و درستی و امانت بی مانند بود . صدق لهجه ، راستی  کردار ، ملایمت و صبر و حوصله در تمام حرکاتش ظاهر و آشکار بود . از آلودگیهای  محیط آلوده مکه بر کنار ، دامنش از ناپاکی بت پرستی پاک و پاکیزه بود بحدی  که موجب شگفتی همگان شده بود ، آن اندازه مورد اعتماد بود که به ” محمد امین ” مشهور گردید . ” امین ” یعنی درست کار و امانتدار .

در چهره محمد از همان آغاز نوجوانی و جوانی  آثار وقار و قدرت و شجاعت و نیرومندی آشکار بود . در سن پانزده سالگی در یکی  از جنگهای قریش با طایفه هوازن ” شرکت داشت و تیرها را از عموهایش بر طرف می کرد . از این جا می توان به قدرت روحی و جسمی محمد پی برد .

این دلاوری بعدها در جنگهای اسلام با درخشندگی  هر چه ببیشتر آشکار می شود ، چنانکه علی ( ع ) که خود از شجاعان روزگار بود درباره محمد ( ص ) گفت :  هر موقع کار در جبهه جنگ بر ما دشوار می شد ، به رسول خدا پناه می بردیم و کسی از ما به دشمن از او نزدیکتر نبود ” با این حال از جنگ و جدالهای بیهوده و کودکانه پرهیز می کرد .

عربستان در آن روزگار مرکز بت پرستی بود . افراد یا قبیله ها بتهایی از چوب و سنگ یا خرما می ساختند و آنها را می پرستیدند . محیط زندگی محمد به فحشا و کارهای زشت و می خواری و جنگ و ستیز آلوده بود ، با این همه آلودگی محیط ، محمد هرگز به هیچ گناه و ناپاکی آلوده نشد و دامنش از بت و بت پرستی همچنان پاک ماند .

روزی ابو طالب به عباس که جوانترین عموهایش بود گفت :

” هیچ وقت نشنیده ام محمد ( ص ) دروغی بگوید و هرگز ندیده ام که با بچه ها در کوچه بازی کند ” .

از شگفتیهای جهان بشریت است که با آنهمه بی عفتی و بودن زنان و مردان آلوده در آن دیار که حتی به کارهای زشت خود افتخار می کردند و زنان بدکار بر بالای بام خانه خود بیرق نصب می نمودند ، محمد ( ص ) آنچنان پاک و پاکیزه زیست که هیچکس حتی دشمنان نتوانستند کوچکترین خرده ای بر او بگیرند . کیست که سیره و رفتار او را از کودکی تا جوانی و از جوانی تا پیری بخواند و در برابر عظمت و پاکی روحی و جسمی او سر تعظیم فرود نیاورد ؟ ! 

ازدواج پیامبر

نخستين زنى كه افتخار همسرى پيامبر اكرم(ص) را يافت، خديجه بنت خويلد بود. حضرت محمّد(ص) پيش از رسيدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با اين بانوى بزرگوار ازدواج نمود. خديجه كبرى (س) با موقعيت و اموال خويش، خدمات شايانى به پيامبر اكرم(ص) در اظهار رسالتش كرد. اين بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در رديف بانوان قدسى، همانند مريم و آسيه، قرار دارد. پيامبر اكرم(ص) به احترام خديجه كبرى (س) تا هنگامى كه وى زنده بود، با هيچ زن ديگرى ازدواج نكرد. همو بود كه دردها و رنج‏هاى پيامبر(ص) را، كه سران شرك و كفر متوجه آن حضرت مى‏كردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش يارى مى‏داد.

 

خديجه كبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى كه در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنايت مخصوص پروردگار جهانيان قرار گرفت. به همين جهت روزى جبرئيل امين به محضر پيامبر اكرم(ص) شرفياب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خديجه برسان. پيامبر اكرم(ص) به همسرش فرمود: اى خديجه! جبرئيل امين از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خديجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئيل السّلام».

حضرت خديجه (س) در ايام همسرى با پيامبر(ص) از احترام ويژه رسول‏خدا(ص) برخوردار بود و پيامبر(ص) نيز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خديجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نيكى ياد مى‏كرد.

از عايشه، سومين همسر رسول خدا(ص)، روايت شده است:

«كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لايَكادُ يَخْرُجُ مِنَ الْبَيْتِ حَتّى يَذْكُرَ خَديجَةَ فَيَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَيْها، فَذَكَرها يَوْماً مِنَ الْاَيّامِ فَادْرَكَتْني الْغَيْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ كانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَكَ اللّهُ خَيْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1)

پيامبر اكرم (ص) هيچ‏گاه از خانه بيرون نمى‏رفت مگر اين كه يادى از خديجه مى‏كرد و از او به نيكى نام مى‏برد. يك روز كه پيامبر اكرم(ص) از خديجه (س) ياد كرده و خوبى‏هاى او را بيان مى‏كرد، غيرت زنانگى بر من غالب شد و به پيامبر(ص) گفتم: آيا او يك پيرزن بيشتر بود و حال آن كه خداوند بهتر از آن (يعنى عايشه) را به تو داده است؟ پيامبر اكرم(ص) از اين گفتار من، خشمگين شد، به طورى كه موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حركت درآمد.

فرزندان پیامبر

پسران: 1. قاسم. او پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) تولد يافت. از اين رو پيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند.

2. عبدالله. اين كودك چون پس از بعثت به دنيا آمده بود، وى را «طيّب» و «طاهر» مى‏گفتند.

3. ابراهيم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات يافت.

عبدالله و قاسم از خديجه كبرى (س) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند. وهرسه آنان در سنين كودكى از دنيا رفتند.

دختران:

1. زينب (س). 2. رقيه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).

دختران پيامبر اسلام (ص) همگى از حضرت خديجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پيش از رحلت آن حضرت، از دنيا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرين دختر وى بود. اين بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطين و امّ الأئمة المعصومين(ع) است.

 

گرچه پيامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقه‏مند بود، اما در ميان همسرانش بيش از همه، به خديجه كبرى (س) و در ميان فرزندانش بيش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف مى‏فرمود.

بعثت پیامبر

محمد امین ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان می پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذیرش وحی - کم کم - آماده می شد . درآن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در این هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهایی و توجه خاص به خالق یگانه جهان جبرئیل از محمد ( ص ) خواست این آیات را بخواند : " اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی علم بالقلم . علم الانسان ما لم یعلم " . یعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفرید . او انسان را از خون بسته آفرید . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است . خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست . محمد ( ص ) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانایی خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که " لوح " را بخواند . اما همان جواب را شنید - در دفعه سوم - محمد( ص ) احساس کرد می تواند " لوحی " را که در دست جبرئیل است بخواند . این آیات سرآغاز مأموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود . جبرئیل مأموریت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نیز از کوه حرا پایین آمد و به سوی خانه خدیجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خدیجه دانست که مأموریت بزرگ " محمد " آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : " بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمی دارد زیرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بینوایان کمک می کنی و ستمدیدگان را یاری می نمایی " . سپس محمد ( ص ) گفت : " مرابپوشان " خدیجه او را پوشاند . محمد( ص ) اندکی به خواب رفت . خدیجه نزد " ورقة بن نوفل " عمو زاده اش که از دانایان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنین گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پیش آمده است آغاز پیغمبری است و " ناموس بزرگ " رسالت بر او فرود می آید . خدیجه با دلگرمی به خانه برگشت.

 

نخستین مسلمانان

پیامبر ( ص ) دعوت به اسلام را از خانه اش آغاز کرد . ابتدا همسرش خدیجه و پسر عمویش علی به او ایمان آوردند . سپس کسان دیگر نیز به محمد ( ص ) و دین اسلام گرویدند . دعوتهای نخست بسیار مخفیانه بود . محمد ( ص ) و چند نفر از یاران خود ، دور از چشم مردم ، در گوشه و کنار نماز می خواندند . روزی سعد بن ابی وقاص با تنی چند از مسلمانان در دره ای خارج از مکه نماز می خواند . عده ای از بت پرستان آنها را دیدند که در برابر خالق بزرگ خود خضوع می کنند . آنان را مسخره کردند و قصد آزار آنها را داشتند . اما مسلمانان در صدد دفاع بر آمدند.

 

 

 

منابع

ابن اسحاق (م۱۵۱ق۷۶۸م)، السیرة النبویة؛ این کتاب توسّط ابن هشام (م۲۱۳ق) گردآوری و مطالبی به آن افزوده شد. اکنون این کتاب به سیره ابن‌هشام مشهور است.

ساواری، م. (۱۳۴۹). ستاره‌ای که در مکه درخشید. ترجمهٔ عنایت‌الله شکیباپور. تهران: مؤسسه مطبوعاتی فرخی. چاپ دوم.

شهیدی، سید جعفر (۱۳۷۹). تاریخ تحلیلی اسلام. مرکز نشر دانشگاه تهران. چاپ بیست‌وپنجم.

طالقانی، سید محمود. مقدمه بر انجیل برنابا. نشر نیایش.

جعفری، حسین‌محمد. تشیع در مسیر تاریخ. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳.

تتوی, قاضی احمد. تاریخ الفی (جلد اول). انتشارات علمی و فرهنگی, 1382.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 20 دی 1393 ساعت: 19:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره انواع ادبی

بازديد: 6137

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :انواع ادبی

تهیه و تنظیم :

دبیر گرامی :

زمستان 1393

 

 

فهرست مطالب

انواع ادبی. 4

مقدمه. 4

هدف از تحقیق :7

شیوه گردآوری مطالب :7

سابقه انواع ادبی. 7

نظریات مختلف درباره طبقه بندی کردن انواع ادبی. 8

تمییز انواع ادبی. 8

انواع ادبی در ایران. 9

انواع حماسه. 10

تقسیم بر حسب قدمت.. 10

۱ـ حماسه های سنتی. 10

۲ـ حماسه های ثانوی. 10

۳ـ حماسه های متاخر یا سومین. 10

تقسیم حماسه بر حسب موضوع. 10

۱ـ حماسه اساطیری. 10

۲ـ حماسه های پهلوانی. 11

۳ـ حماسه های دینی یا مذهبی. 11

۴ـ حماسه های عرفانی. 11

حماسه های معروف جهان. 11

ادبیات سانسکریت.. 11

مهابهاراتا11

رامایانا12

ادبیات یونانی. 12

ایلیاد:12

ادیسه:12

ادبیات روم. 12

ادبیات عرب.. 13

ادبیات فارسی. 13

ادبیات اروپا13

ادبیات غنایی. 14

۱ـ اشعار احساسی و عاطفی.14

2ـ اشعار عاشقانه. 14

ادبیات غنایی داستانی. 15

سبک ادب غنایی. 15

ادب غنایی و وصف.. 15

ادبیات دراماتیک یا نمایشنامه. 16

تراژدی یا غمنامه. 17

کمدی یا شادی نامه. 18

منابع. 19

 

 

 

 

 

 

 

 

انواع ادبی

مقدمه

انواع ادبی، در ردیف نظامهایی از قبیل سبک شناسی و نقد ادبی، یکی از اقسام جدید علوم ادبی و یا به قول فرنگی ها یکی از شعبه ها و مباحث نظریه ادبیات Theory of literature است. موضوع اصلی آن طبقه بندی کردن آثار ادبی از نظر  ماده و صورت در گروه های محدود و مشخص است.

اگر بخواهیم به ادبیات هم از دیدگاه عملی نگاه کنیم، باید بتوانیم آثار ادبی را طبقه بندی کنیم و انواع مشابه آثار ادبی را در طبقات مخصوصی قرار دهیم . زیرا مهمترین مختصه علم این است که می تواند طبقه بندی کند. این مهم در ادبیات به وسیله انواع ادبی صورت می گیرد.اما در انواع ادبی هدف اصلی طبقه بندی کردن بر حسب ساختمان آثار ادبی و مختصات درونی و ساختاری آنهاست. باید خاصه های مشترک دسته یی از آثار ادبی را استخراج کرد و وجوه تفارق را با دسته های دیگر نشان داد، و این هدفی دشوار و دیریاب است از این رو ناچار، گاهی به طبقه بندی کردن بر حسب صورت (مثلا تعداد ادبیات و وضع قافیه) بسنده می شود.

در ادبیات غرب از تلفیق تراژدی ـ کمدی Tragicomedy به وجود آمده است که ارسطو در کتاب فن شعر از آن سخن نگفته بود؛ و یا در ادبیات ما مولانا از تلفیق غزل و مثنوی، قالب غزل ـ مثنوی را بر ساخته است که بدیع نویسان سنتی از آن سخن نگفته اند و یا سعدی در قالب حماسی قصیده، به ادب تعلیمی (پند و اندرز) پرداخته است و از این رو در مختصات قصیده تغییراتی وارد کرده است.

سلسله مراتب نوع یا نظام نوعی gener – system در دوره های سبکی ما کم و بیش چنین است :

سبک خراسانی : قصیده، قطعه، مثنوی، رباعی، ترکیب و ترجیع بند، غزل

سبک عراقی : غزل، مثنوی، رباعی، قصیده، قطعه، ترکیب و ترجیع بند

سبک هندی : غزل، مثنوی، قصیده، قطعه

به نظر ما بهتر است بگوییم انواع، گاهی در دورانی مورد بی توجهی و غفلت قرار می گیرند، اما ممکن است در ادوار بعد دوباره تجدید حیات کنند، مثلا غزل بعد از رواج شعر نو مورد بی توجهی قرار گرفت؛ اما امروزه دوباره مرسوم شده است. چنانکه غزل امروزی تحت تاثیر شعر نو، تحول و تکاملی یافته است.

دیگر از مباحث انواع ادبی، بحث پیدایش انواع است که در آن از پیدایش و حتی تاریخچه انواع ادبی سخن می رود. برخی از اشعار نو مثلا «پریا»ی احمد شاملو بر مبنای ترانه های عامیانه ساخته شده است و یا جمال زاده و صادق هدایت در نگارش برخی از داستان های خود، از مایه های ساختاری داستان های عامیانه‌وفولکلوریک‌استفاده کرده اند.

می توان آثار و انواع ادبی قدیم را به شکل و صورت آثار و انواع جدید ادبی در آورد. استفاده از عناصر کهن هنری، در موسیقی و تئاتر هم مرسوم است.

آیا همه انواع ادبی در نزد همه اقوام وجود داشته است؟ مسلما خیر، چنان که نوع ادبی داستان کوتاه در ایران، بر اثر تقلید از نمونه  های غربی، بعد از مشروطیت به وجود آمده است و قالب رباعی در ادبیات قدیم عربی وجود نداشته است. این بحث ممکن است به این جا منجر شود که اقوام مختلف کدام یک از انواع را از یکدیگر تقلید کرده اند؛ چنان که یک نظریه در باب  پیدایش رباعی این است که از شعر اقوام ترک و  چینی تقلید شده است.

به خوبی مشهود است که این در ادب، تا کنون از دیدگاه انواع ادبی مورد مطالعه جدی قرار نگرفته است، مثلاً با توجه به این که اکثر اشعار دیوان کبیر مولانا در قالب غزل است، چنین به نظر می رسد که دیوان مزبور از نوع ادب غنایی باشد؛ اما دقت بیشتر، ما را به برخی از مختصات حماسی در غزلیات آن راهنمایی می کند، چنانکه باید برای آنها به  نوع مختلط غنایی ـ حماسی قایل شد. حضور عناصر حماسی در متون عرفانی گاهی به حدی زیاد است که به ناچار باید به نوعی حماسه که آن را می توان حماسه عرفانی نامید قایل شد.

یک اثر  حماسی ممکن است تمام مختصات حماسه را نداشته باشد یا  چیزهایی بر سری داشته باشد.

مشکل دیگر این است که کار انواع ادبی، طبقه بندی آثار صرفا ادبی است؛ اما در مطالعات ادبی گاهی با آثار مهمی سرو کار داریم که از دیدگاه ماده ادبیات کاملا جزو ادبیات محسوب نمی شوند؛ اما از نظر ماده جزو تاریخ محسوب می شوند. و به همین ترتیب آثار متعددی را می توان نام برد که بیشتر، از جنبه های فلسفی یا عرفانی مورد  توجه اند تا از نظر ادبی، و باید مسامحه آن ها را در نوع ادب تعلیمی قرار داد. آثاری از قبیل مثنوی معنوی یا سیر العباد الی  المعاد که به اصطلاح جزو شعر علمی هستند و تفکر خاصی را آموزش می دهند. در ادبیات قرون وسطایی هر ملتی دیده می شود که برخی از فرمهای ادبی در خدمت موضوعات غیر ادبی اند.

آثاری که جزو فرعی یک طبقه بندی کلی هستند مثلا نوول نامه یی یا نوول تاریخی زیر مجموعه نوع نوول محسوب می شوند.

گاهی خاصه های اصیل یک نوع در اثری بیشتر و قوی تر و در اثر دیگر کمتر و کم رنگ تر است. هر اثر حماسی تحقق بالفعلی از تفکر و زبان حماسی است، اما تفکر و زبان حماسی، یک امکان بالقوه است.

از این رو باید گفت که هر اثر حماسی نسبت به خود حماسه نسبت خصوص و عموم دارد. بدین ترتیب هر نوع ادبی، مجموعه نامحدودی از آثار ادبی است. پس در حقیقت نمی توان گفت که فلان اثر حماسه است، بلکه باید گفت از آثار حماسی است، یا عضو و شاخه یی از حماسه است.

ممکن است اثری امروزه زنده باشد، اما نوع آن رایج نباشد؛ مثلا کلیله و دمنه امروزه تا حدی خوانده می شود اما نوع فابل مرسوم نیست، یا  گلستان هنوز خوانده می شود حال آنکه شیوه ادبی آنکه یکی از فروع مقامه نویسی و نثر موزون است رایج نیست.

یکی از مسایل غامض ادبی، بیان تشابهات و فروق مفهوم سبک و نوع است.

اهمیت کدام نوع ادبی بیشتر است؟ ارسطو تراژدی را از حماسه برتر می دانست، و افلاطون حماسه را بر تراژدی ترجیح می داد. در دوره رنسانس حماسه را عالی ترین نوع از انواع ادبی می دانستند و امروزه نوع رمان را بر همه انواع ترجیح می نهند. در مبحث انواع ادبی واضح است که برخی از انواع مانند حماسه و غنا و تراژدی و کمدی از انواع دیگر گسترده تر و مهم تر هستند و بسیاری از انواع فرعی را می توانند شامل شوند.

انوری قصیده پرداز قرن ششم یک جا مسائل روانی و یک جا مسائل اجتماعی را در پدید آمدن انواع شعر خود موثر دانسته است :

خاطری چون آتشم هست و زبانی همچو آب

فکرتی تیز و ذکائی رام و طبعی بی خلل

ای دریغا نیست ممدوحی سزاوار مدیح

وی دریغا نیست معشوقی سزاوار غزل

در حماسه ممکن است به کنش های تراژیک هم برسیم، اما اصل بر دلاوری ها و سلحشوری ها و ایجاد افتخار و دادن امید به یک قوم و ملت است.

هدف از تحقیق :

آشنایی با انواع ادبی در آثار شاعران ایران زمین می باشد .

شیوه گردآوری مطالب :

روش استفاده شده برای گردآوری این تحقیق از نوع کتابخانه ای می باشد .

سابقه انواع ادبی

سابقه انواع ادبی مثل غالب علوم ادبی به آثار ارسطوی یونانی و هوراس Horace رومی می رسد. در فن شعر آنان، حماسه و تراژدی دو نوع عمده اند، هر چند ارسطو از ادب غنایی Lyric بحث نمی کند، ولی به طور کلی می تو ان گفت انواع عمده ادبی در نزد قدمای غرب عبارت بود از :‌

۱ـ نوع حماسی         2ـ نوع غنایی        3ـ نوع نمایشی که خود دو گونه است :

الف) سوگنامه یا تراژدی            ب) شادی نامه یا کمدی

در دوران معاصر، انواع جدیدی به انواع ادبی سابق افزوده شد، داستان بلند، داستان کوتاه، بیوگرافی، مقاله نویسی و از این قبیل. علاوه بر این، هر نوع ادبی Genre، اجناسی Species هم دارد که بعضا در قدیم محلوظ نظر نبوده اند، چنان که انواع و اقسام تراژدی یا حماسه یا غزل داریم که برخی در قدیم شناخته شده نبوده است. به هر حال نوع ادبی می تواند فروعی داشته باشد، چنان که مثلا شهر آشوب از فروع هجو است.

نظریات مختلف درباره طبقه بندی کردن انواع ادبی

شاید غیر علمی ترین طبقه بندی کردن، طبقه بندی آثار ادبی به نظم و نثر باشد، زیرا در آن به خاصه های ماهوی ادبیات توجه نمی شود. آن گاه نظم را به شعبی و نثر را نیز به شعبی تقسیم کرده اند و غالبا به مشخصات ظاهری توجه داشته اند. از طرف دیگر این تقسیم بندی بسیار قدیمی است و در نزد همه اقوام معمول است و به هر حال در ادبیات هر قومی از لحاظ صورت بین نظم و نثر تفاوت است.

در باب این که نقد ادبی را می توان یک نوع ادبی دانست یا خیر، بهتر است به این مساله توجه داشته باشیم که درمباحث ادبی، ما با دو مفهوم علوم ادبی. مقصود از آثار ادبی، نوشته هایی است که اصاله و بالذات ادبی هستند، مثل رمان و شعر و در آنها جنبه خلاقیت مطرح است. مقصود از علوم ادبی آثاری است که درباره ادبیات نوشته می شوند، علوم ادبی نظامهایی هستند که ادبیات را بررسی می کنند مثل نقد ادبی، تاریخ ادبیات، انواع ادبی و غیره.

جالبترین و جدیدترین کوشش در تئوری انواع ادبی مباحث نورتروپ فرای ادیب معروف کانادایی(۱۹۹۰ ـ ۱۹۱۲) در کتاب تشریح نقد ادبی است او به چهار نوع عمده ادبی معتقد است : نمایشی، پهلوانی، هجایی و غنایی؛ اما مساله این است که هر کدام از این انواع را به یکی از فصول سال و اوقات شبانه روز که بیانگر دوره یی از تاریخ زندگی بشر است مربوط می کند؛ بهار و سحر با تولد و طفولیت و تابستان و ظهر با شباب و خزان و غروب با پیری و مرگ و زمستان و شب با فنا و زوال متناظرند.

تمییز انواع ادبی

کوتاه سخن آن که اولا همیشه نمی توان نوع ادبی یک اثر را با دقت و صراحت مشخص کرد و ثانیا کمتر اتفاق می افتد که بتوان اثری را با ذکر نوع آن چنان که باید و شاید معرفی کرد. هنوز تقسیم بندی های ما و مصطلحات انواع ادبی، جامع و مانع نیستند.

گلستان سعدی از نظر صورت تلفیقی از مقامه و مناجات مسجع خواج عبدالله است و نه این است و نه آن. و از نظر معنی، ادبیات تعلیمی است که در آن حکایت پردازی هم شده است.

انواع ادبی در ایران

تقسیم بندی غریبان که مبتنی بر آرای ارسطو (وهوراس) در کتاب فن شعر است، بیشتر جنبه معنایی دارد و از این رو جهانی است. اما تقسیم بندی ما در ایران بیشتر صوری بوده است و مثلا شعر را با توجه به تعداد ادبیات و وضع قافیه ها و به اصطلاح رنه ولک از روی شکل بیرونی به غزل، قصیده و قطعه و رباعی تقسیم کرده ایم. نقص این طبقه بندی این است که شعر را به لحاظ معنی بررسی نمی کند. مثلا در قالب غزل، هم غنا می بینیم و هم عرفان و هم سیاست و هم وصف.

در شرح این ده شیوه نوشته اند که مقصود «نسیب و تشبیب، مفاخره، حماسه، مدح، رثا، هجا، اعتذار، شکوی، وصف، حکمت و اخلاق است.»

در قابوسنامه می خوانیم : «آن سخن که گویی اندر نوع نخستین عنصرالمعالی یعنی مدح و غزل (تغزل، شعر غنایی) و هجا از بقیه مهمتر بوده است.

این انواع را می توان به نحو زیر به صورت مرتب تر و علمی تر بیان کرد :

۱ـ غنایی مقصود از نسیب و تشبیب (و غزل) همان تغزل است که جنبه غنایی دارد.

۲ـ حماسی، مفاخره و مدح ماهیت حماسی دارند.

۳ـ هجایی، طنز در این قسمت قرار می گیرد.

۴ـ روایی، وصف از فروع آن است.

۵ـ تعلیمی، حکمت و اخلاق (زهد) جنبه تعلیمی دارند.

اما نثر، در کتب ما از نثر مرسل (ساده) و مسجع (موزون) و فنی و مصنوع ( که یک نوع آن ترسل است) سخن رفته است و این تقسیمات هم بیشتر صبغه سبک شناسانه دارد.

در کتب قدیم هیچ گاه مستقلا به بحث در انواع ادبی نپرداختند و این وضع تا دوران ما هم چنان ادامه داشته است.

 

انواع حماسه

حماسه ها را به اعتبارهای مختلف از قبیل قدمت و موضوع تقسیم کرده اند :

تقسیم بر حسب قدمت

۱ـ حماسه های سنتی

که به آنها حماسه های ابتدایی یا  نخستینه و حماسه های شفاهی نیز گویند.

مثل ایلیاد، اودیسه، مهابهاراتا، رامایانا، ایاتکار زریران، شاهنامه فردوسی، گرشاسپ نامه اسدی، بهمن نامه، برزونامه.

حماسه های سنتی را اصیل ترین انواع حماسه دانسته اند.

۲ـ حماسه های ثانوی

 یا حماسه های ادبی که به صورت استادانه یی، بر مبنای حماسه های ادبی که به صورت استادانه یی، بر مبنای حماسه های قدیمی ساخته شده اند.

مثل اِنه ئید ویرژیل که بر مبنای ایلیاد و اودیسه ساخته شده اند و بهشت گمشده میلتون که حماسه یی مسیحی است.

۳ـ حماسه های متاخر یا سومین

که از روی حماسه های ثانوی، در ادوار متاخر ساخته شده است. مثل رستم و سهرابی که ماتیو آرنولد شاعر انگلیسی، بر مبنای رستم و سهراب شاهنامه ساخته است.

تقسیم حماسه بر حسب موضوع

۱ـ حماسه اساطیری

که قدیمی ترین و اصیل ترین نوع حماسه است. مثل حماسه سومری گیل گمش و بخش اول شاهنامه فردوسی ( تا داستان فریدون). قسمت هایی از ایلیاد و اودیسه، قسمت هایی از تورات، رامایانا و مهابهاراتا را هم می توان جزو حماسه های اساطیری دانست.

۲ـ حماسه های پهلوانی

که در آن از زندگی پهلوانان سخن رفته است.حماسه پهلوانی ممکن است جنبه اساطیری داشته باشد؛ مثل زندگی رستم در شاهنامه و ممکن است جنبه تاریخی داشته باشد، مثل ظفرنامه حمدالله مستوفی و شهنشاهنامه صبا که قهرمانان آنها وجود تاریخی داشته اند.

۳ـ حماسه های دینی یا مذهبی

 که قهرمان آن یکی از رجال مذهبی است و ساخت داستان حماسه بر مبنای اصول یکی از مذاهب است؛ مثل کمدی الهی دانته، خاوران نامه ابن حسام (شاعر قرن نهم) خداوند نامه ملک الشعرا صبای کاشانی.

۴ـ حماسه های عرفانی

 که در ادبیات فارسی فراوان است. در این گونه حماسه، قهرمانان بعد از شکست دادن دیو نفس و طی سفری مخاطره آمیز در جاده طریقت، نهایه به پیروزی که همانا حصول به جاودانگی از طریق فنا فی الله است، دست می یابند. مثل حماسه حلاج در تذکره الاولیا. منطق الطیر. بهگوت گیتا را هم که از متون مذهبی هند محسوب می شود، گاهی حماسه عرفانی خوانده اند.

حماسه های معروف جهان

ادبیات سانسکریت

مهابهاراتا

 این اثر سروده صدها شاعر بی نام و نشان است که اشعارشان در زمان های مختلف (200 قبل از میلاد تا 200 بعد از میلاد) سروده شده و به وسیله "ویاسا" جمع آوری شده است. مهابهاراتا شامل صدهزار بیت است که در آن از پیروزی و پهلوانی مردان مذهبی صحبت شده است.

یک قسمت از مهابهاراتا، منظومه عرفانی بغدوگیتا نام دارد که در قرن 11 هجری، توسط محمد دارا شکوه به فارسی ترجمه شده است.

رامایانا

در قرن 3 قبل از میلاد، شخصی به نام والمیکی رامایانا را در چهل و هشت هزار بیت سرود. این اثر سرگذشت راما (یکی از تجسدهای ویشتو خدای هندوان) است. این اثر جزو کتاب های مذهبی است و در مراسم دینی و مذهبی خوانده می شد. در قرن 10 هجری فیض دکنی آن را با عنوان "وظیفه الفیضی" به فارسی ترجمه کرد.

 ادبیات یونانی

ایلیاد:

سروده هومر شاعر و داستانسرای یونانی است. این اثر در بیست و چهار فصل سروده شده و شرح جنگهای 10 ساله یونان و تروا است. پاریس پسر شاه تروا، هلن، شاهزاده زیبای یونانی را از شوهرش ربوده است و این کار باعث درگیری بین مردم تروا و یونانیان می  شود.

ادیسه:

این کتاب هم یک اثر حماسی و سروده هومر است. ادیسه 24 سرود دارد و سرگذشت بازگشت یکی از سران جنگ تروا (اولیس) است. این سفر بیش از بیست سال طول می کشد و ماجراهای مختلف و خطرناکی برای اولیس و همراهانش پیش می آید. در نهایت اولیس که همه فکر می کنند کشته شده است به زادگاهش باز می گردد و تمام متجاوزان را به مجازات می رساند.

ادبیات روم

انه ئید: یک منظومه حماسی است که ویرژیل آن را در 12 جلد و در اواخر قرن 1 قبل از میلاد سروده است. این منظومه داستان انه آس، شاهزاده تروایی است که از جنگ تروا جان سالم به در برده و بعد از سفری پرماجرا و اقامتی کوتاه در کارتاژ به ایتالیا می رسد. در این سفر ملکه کارتاژ (دیدون) عاشق انه آس می شود، اما انه آس او را رها می کند و این حرکت باعث می شود که دیدون خودکشی کرده و همین امر باعث جنگ بین مردم روم . کارتاژ می شود.

 ادبیات عرب

الحماسه: نام دو کتاب از دو شاعر بزرگ عرب، ابوتمام و بحتری است.

الحماسه ابوتمام: کتابی است در ده باب که تنها در باب اولش درباره حماسه سخن رفته است و باب های دیگر در مراثی، هجا و...است. دلیل نامگذاری کتاب به الحماسه به این دلیل است که چون باب اولش از تمام باب ها مفصل تر است به آن الحماسه می گویند. در هر باب این کتاب اشعاری از دوره جاهلیت و اسلامی دیده می شود.

الحماسه بحتری هم در چند باب نوشته شده و در هر باب مجموعا اشعاری از پانصد شاعر دیده می شود.

بخش اساطیری شاهنامه از داستان کیومرث تا فریدون را شامل می شود. بخش پهلوانی آن از داستان کاوه آهنگر تا قتل رستم و بخش تاریخی شاهنامه از اواخر عهد کیانی(ظهور اسکندر) تا شکست ایرانیان از اعراب را شامل می شود

ادبیات فارسی

شاهنامه: در حدود سال 370 هجری قمری، حکیم ابوالقاسم فردوسی سرودن شاهنامه را آغاز کرد و در نهایت آن را با حدود هزار بیت در سال  400 ه.ق به پایان رساند.شاهنامه به سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم می شود.

بخش اساطیری شاهنامه از داستان کیومرث تا فریدون را شامل می شود. بخش پهلوانی آن از داستان کاوه آهنگر تا قتل رستم و بخش تاریخی شاهنامه از اواخر عهد کیانی(ظهور اسکندر) تا شکست ایرانیان از اعراب را شامل می شود. منبع اصلی داستان های شاهنامه، خدای نامه (خوتای نامک) است.

 ادبیات اروپا

سرود رولان: یک حماسه معروف فرانسوی است که در اواخر قرن یازدهم نوشته شد. این اثر شرح پهلوانی های یک قهرمان فرانسوی به نام رولان و داستان خیانت و پهلوانی است.

بیوولف: قدیمی ترین حماسه انگلیسی است که در قرن 8 میلادی سروده شد و در آن صحنه های درگیری میان قهرمان حماسه و غول دریایی و اژدها و کشته شدن این موجودات به دست او دیده می شود.

بهشت گمشده: نام اثری است حماسی که در قرن 17 میلادی توسط جان میلتون شاعر نابینای انگلیسی و در 12 باب سروده شد. قهرمان این داستان حضرت آدم است و این حماسه روایتی از سقوط انسان است.

سرود نیبلونگن: یک حماسه آلمانی از شاعری نامعلوم که در قرن 12 میلادی سروده شد. قهرمان این داستان زیگفرید رویین تن است که یک اژدها را کشته و تمام بدنش را با خون او می شوید اما به هنگام شست شو یک برگ در میان دو شانه اش می افتد و آن نقطه ضد مرگ نمی شود و از همان نقظه و توسط هاگن کشته می شود.

کمدی الهی: یک حماسه معروف ایتالیایی است که در قرن 14 میلادی سروده شد. این کتاب از زبان اول شخص و از زبان خود شاعر است. دانته در این کتاب سفر خیالی خود به دوزخ، برزخ و بهشت را تعریف می کند. دانته در این سفر خیالی دو راهنما دارد. راهنمای او در دوزخ و برزخ، "ویرژیل" شاعر ایتالیایی است که چند قرن قبل از او زندگی کرده است و راهنمای او در بهشت (بئاتریس) است. بئاتریس زن رویاهای دانته و یک زن معمولی بوده که به دانته عشق می ورزید. بئاتریس خیلی زود می میرد و اینطور می گویند که دانته همیشه در خیابان های فلورانس به دنبال او بوده است.

ادبیات غنایی

شعر غنایی در دو معنی به کار می رود :

۱ـ اشعار احساسی و عاطفی.     

  2ـ اشعار عاشقانه

در ادبیات ما بیشتر این معنی دوم معروف است و لذا ما محور بحث را بر آن می نهیم. برخی از منتقدان اصل اشعار عاشقانه را به روابط مرد و زن در دوران مادرسالاری ـ که جامعه تحت حکومت زن بود ـ مربوط کرده اند.

زیر بنای ادبیات عرفانی هم از این دیدگاه همان ادب غنائی است.

ادبیات غنایی داستانی

چنان که قبلا گفته شد، شعر غنایی در تعریف ادبای غرب، شعری کوتاه و غیرروایی است و اگر بلند باشد به آن شعر غنایی نمایشی می گویند. در ادبیات فارسی، چندین منظومه عالی غنایی داستانی وجود دارد مثل ویس و رامین، لیلی و مجنون و خسرو و شیرین که بلند و روایی هستند و داستانی عاشقانه را روایت می کنند.

در این داستان ها موضوع اصلی بیان حالات و احساسات مربوط به وصال و فراق است.

باید به این نکته نیز توجه داشت که در ادب حماسی شاعر معمولا در داستان تصرف نمی کند و به هر حال کمتر احساسات و عواطف خود را بروز می  دهد و همین طور است در ادب دراماتیک، اما در ادب غنایی، شاعر امیال و آرزوهای خود را در مواقع مناسب در قصه دخالت می دهد.

 

سبک ادب غنایی

چنان که گفته شد یک معنی ادب غنایی، اشعاری است که از احساسات و عواطف فردی سخن می گوید.

معنی دیگر ادب غنایی اشعار عاشقانه است. اشعار عاشقانه در ادبیات ما سه نوع است، یا با معشوقی زمینی مواجه ایم یا غزلیات عاشقانه و لفظی و یا با معشوقی آسمانی.

در ادب غنای پیشرفته (ادب عرفانی) با معشوقی نمادین و خیالی و اساطیری مواجه ایم که به هیچ وجه زمینی و دست یافتنی نیست، به اصطلاح چهره نیست. شاعر در وصف علو او  و‌آرزوی تقرب به درگاه او سخن می گوید. و همین معشوق است، که عارفان از آن، به معبود و خدا تعبیر می کنند.

ادب غنایی و وصف

چنان که به شعرحماسی، روایی (نقلی) می گویند و غمنامه و شادی نامه را دراماتیک یعنی نمایشی می خوانند (حتی اگر به صحنه نیاید) و لذا در آن بیشتر با عمل مواجهیم.

منشا وصف طبیعت در اشعار غنایی احساس از دست دادگی باغ بهشت و روزگاران خوش گذشته است. شعر فارسی از نظر توصیف ـ بهار، باغ، صبح، شب، ستارگان و ماه و خورشید پرندگان، گیاهان، دشت ها و صحراها، مجلس بزم، و باده خواری، ادوات موسیقی ـ بسیار متنوع و غنی است.

ادبیات دراماتیک یا نمایشنامه

نمایش یا درام به معنای نشان دادن، باز نمودن و مرادف اصطلاحات تماشا، تقلید و بازی است؛ در اصطلاح به هر اثری كه برای اجرا در روی صحنه تئاتر توسط بازیگران نوشته شده باشد، نمایشنامه می‌گویند.

  مهد نمایش یا درام، یونان باستان بوده است. «دراما» در یونانی به معنای كار یا عملی است كه واقع می‌شود؛ و در اصل هنری است كه روی صحنه می‌آید.

  ادبیات نمایشی یا دراماتیك بر اساس تقسیم بندی ارسطو یكی از انواع مهم ادبیات بوده و به دو نوع كمدی و تراژدی تقسیم می‌شود: تراژدی، نمایشِ اعمال مهم و جدی است كه در مجموع به ضدِ قهرمانِ اصلی تمام می‌شود و هسته داستانی((plot به فاجعه (Catastrophe) منتهی می‌شود؛ این فاجعه معمولاً مرگ قهرمان تراژدی است؛ مرگی كه اتفاقی نیست بلكه نتیجۀ منطقی و مستقیم حوادث و مسیر داستان است. یونانیان نخستین تراژدی نویسان بودند. چند اثر مهم تراژدی دنیا عبارتند از: رمیو و ژولیت، اُتلٌو، و مكبث از شکسپیر؛ تراژدی «آندروماك» اثر «راسین».

  در ادبیات ایران، نمایش به مفهوم واقعی و رسمی کمتر قدمت دارد؛ اما، با توجه به ویژگی‌های تراژدی، نمایشِ سنتی «تعزیه» كه قدیمی‌ترین نمایش بومی ایران است، می‌تواند در چارچوب تراژدی قرار بگیرد.

  نوع دوم ادب دراماتیك، «كمدی» "Comedy" است. كمدی اثری نمایشی است كه با جلب توجه بیننده به خود، باعث سرگرمی می شود. هدف كمدی خنده و تفریح است؛ اما، در واقع مسایل جدی در پردۀ شوخی طرح می‌شود؛ از نمونه های خوب كمدی «سفر دراز روز در شب» اثرِ «یوجین اونیل» و «شب دوازدهم، توفان، هیاهوی بسیاری برای هیچ» از آثارِ «شكپیر» است. شاید بتوان معادل كمدی در ایران را، در بخش نمایش‌های سنتی، مثلِ بقال بازی، نمایش تخته حوضی یا سیاه بازی دانست كه برای ایجاد روحیه شادی و خنده در بین مردم اجرا می‌شده است.

تراژدی یا غمنامه

تراژدی، نمایش اعمال مهم و جدی یی است که در مجموع به ضرر قهرمان اصلی تمام می شوند، یعنی هسته داستانی plot جدی به فاجعه Catastrophe منتهی می شود. این فاجعه معمولا مرگ جانگداز قهرمان تراژدی است. ارسطو در فن شعر در تعریف تراژدی می نویسد :

«تراژدی تقلید و محاکات است از کار و کرداری شگرف و تمام، دارای (درازی و) اندازه یی معلوم و معین، به وسیله کلامی به انواع زینت ها آراسته است و این تقلید و محاکات به وسیله کردار اشخاص تمام می گردد نه این که به واسطه نقل روایت انجام پذیرد. و شفقت و هراس را برانگیزد تا سبب تطهیر و تزکیه نفس انسان از این عواطف و انفعالات گردد.»

در تراژدی، معمولا قهرمان می میرد و این مرگ دلخراش باعث کاتارسیس می شود. ارسطو می گوید قهرمان تراژدی در ما هم حس شفقت را بیدار می کند و هم حس وحشت و هراس را.

اما این که ارسطو از ترس و شفقت تراژیک سخن می گوید از اینجاست که قهرمان تراژدی آن قدر بد نیست که دچار چنان سرنوشت رقت آوری شود، بلکه اصلا بد نیست و حتی خوب است.

این مباحثی که ارسطو مطرح کرده است، در آثار تراژدی نویسان بزرگ یونان از قبیل آخیلوس یا آشیل و سوفکلس وائوریپیدس یا اوریپید دیده می شود و در  تراژدی های ما هم کم و بیش هست، چنان که بخت برگشتی و اشتباه را هم در رستم و سهراب می توان دید و هم در رستم و اسفندیار.

 ارسطو در تراژدی شش عامل تشخیص داده بود :

۱ـ هسته داستانی که ترتیب منظم و منطقی حوادث و اعمال است.

۲ـ قهرمانان و اشخاص که بازیکنان نمایشنامه باشند.

۳ـ اندیشه ها که حرفهای قهرمانان یا نتایج اعمال آنان است.

۴ـ بیان یا گفتار که نحوه کاربرد و تاثیر کلمات در تراژدی است. طرز بیان باید سنگین و موزون باشد.

۵ـ آوازکر، آوازهایی است که دسته های همسرایان در تراژدی می خوانند.

۶ـ وضع صحنه یا منظر نمایش که مربوط به صحنه‌ آرایی و صحنه سازی است.

به هر حال، اصل تعارض یا تضاد بین امیال و اراده ها و افکار، همواره در تراژدی چه قدیم و چه جدید نقش برجسته یی داشته است.

کمدی یا شادی نامه

 

کمدی اثری نمایشی است که با جلب توجه بیننده به خود، باعث سرگرمی می شود. هدف کمدی خنده و تفریح است؛ اما، در واقع مسایل جدی در پردۀ شوخی طرح می‌شود؛ از نمونه های خوب کمدی «سفر دراز روز در شب» اثرِ «یوجین اونیل» و «شب دوازدهم، توفان، هیاهوی بسیاری برای هیچ» از آثارِ «شکپیر» است. شاید بتوان معادل کمدی در ایران را، در بخش نمایش‌های سنتی، مثلِ بقال بازی، نمایش تخته حوضی یا سیاه بازی دانست که برای ایجاد روحیه شادی و خنده در بین مردم اجرا می‌شده است.

 

 

 

 

 

 

منابع

1. دارم، محمود؛ انواع ادبي، پژوهش‌نامة دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد بهشتي، بهار 1381، شمارة 33، 1381.

2. دهخدا، علي‌اكبر؛ لغت‌نامه، تهران، مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1377.

3. رزمجو، حسين؛ انواع ادبي و آثار آن در زبان  فارسي، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسي، 1385.

4. زرين‌كوب، عبدالحسين؛ ارسطو و فن شعر، تهران، مؤسسة انتشارات اميركبير، 1387.

5. شكيباپور، عنايت‌الله؛ دايرئ‌المعارف روانشناسي، تهران، انتشارات فروغي، 1363.

6. شفيعي كدكني، محمدرضا؛ «انواع ادبي و شعر فارسي» رشد آموزش ادب فارسي، سال 8، شماره 32، 1372.

7. شميسا، سيروس؛ انوع ادبي، تهران، انتشارات ميترا، 1387.

8. صفا، ذبيح‌الله؛ حماسه‌سرايي در ايران، تهران، اميركبير، 1387.

9. صورتگر، لطفعلي؛ سخن سنجي، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1341.

10. عثمان، عبدالكريم؛ روان‌شناسي از ديدگاه غزالي و دانشمندان اسلامي، مترجم: سيدمحمدباقر حجتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1369.

11. محمدي، هاشم؛ «ادبيات غنايي»، كيهان فرهنگي، شمارة 141، 1377.

12. ملك ثابت، مهدي؛ «نوع ادبي مناجات‌هاي منظوم»، مجلة دانشكدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران، شمارة 179، 1385.

13. موتمن، زين‌العابدين، شعر و ادب فارسي، بي‌جا، كتاب‌فروشي‌هاي حافظ و مصطفوي، 1364.

ارسال شده در تاریخ ۱ دی ۱۳۹۲ - 9:22 صبح

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 20 دی 1393 ساعت: 18:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

استخراج آب زير بحراني آنتوسيانين ها از مواد اولية ميوه اي هسته اي (مثل توت)

بازديد: 179

 

استخراج آب زير بحراني آنتوسيانين ها از مواد اولية ميوه اي هسته اي (مثل توت)

خلاصه

استخراج رنگدانه ها بر مبناي آنتوسيانين از ميوه هاي هسته اي و انگور معمولاً با استفاده از محلول هاي اتانول يا اتانول بر مبناي آبي و اكثراً با استفاده از اتيل استات، استون يا كلريد ميتلن صورت مي گيرد. هر چند اتانول به عنوان يك حلال GRAS (به طور كلي شناخته شده) طبقه بندي مي شود. استفاده از آن بايد تحت وضعيت قانوني باشد. آب زير بحراني در تواكم متوسط بالاتر از نقطة جوش آب معمولي يك محيط جايگزين براي اتانول ثابت دي الكتريك وابسته به دماي آن و تراكم انرژي چسبندگي آن، مي باشد. در اين تحقيق آب زير بحراني تحت فشار و در دماي بين حفظ شده، براي جدا كردن رنگدانه هاي بر مبناي آنتوسيانين از ميوه هاي هسته اي (خشك و مرطوب) مثل تمشك، زغال اخته، bilberry ،elderbery و ساقه، پوست و هستة آنها به كار رفته است.

آزمايش هاي نمايش و استخراج با استفاده از سيستم استخراج خانگي و جريان دار انجام گرفتند كه در آن محلول آب اسيدي شده با سرعت بالا و به كمك پمپ فشارافزا در اتاقك واحد سرعت وارد شدند. آزمايش هاي اضافي نمايش به وسيلة دستگاه ASE (استخراج حلال تسريع شده) ديونكس مدل 300 صورت گرفتند كه در ان مقدار انحراف برداي راه اندازي نرمال ASE از طريق كنترل كنندة زير پردازشگر براي سهولت بخشيدن به استخراج در شرايط بالا تغيير يافت. نمونه هاي ميوه هاي بدون هسته انواع هسته دار آن در محفظة استخراج قرار گرفتند و تا دماي  گرم گرديد. آب خالص ديونيزه و خالص شدة Milli-Q- و آب اسيدي شده  با سرعت  با فشار ثابت  وارد شدند. به طور مشابه استخراج سريع در سيستم ASE با استفاده از آب خالص، تركيب آب اتانول و آب اسدي شده هدايت شد. استخراج به شكل بعدي طيف نوربيني و از طريق تجزية HPLC نمايش داده شد. بازده استخراج H2O زير بحراني با نتايج بدست آمده از عصارة اتانولي %70 مقايسه شد.

نتايج آزمايش هاي استخراج كنندة جريان نشان مي دهد كه حجم آب زير بحراني مورد نياز براي انجام استخراج همسان آنتوسيانين نسبت به اتاوول كمتر است و به همين ترتيب فقط %90 از آنتولسيانين موجود استخراج شده است. كاهش استفاده از حلال بين 2 تا 4 برابر بوده كه باعث ايجاد عصارة غليظ تر و استخراج سريعتر شده است. اين نتايج تا حدودي به دليل سرعت بالاي فوق سيال  در بستر استخراج كنندة اينگونه هستند. نتايج ASE نشان مي دهند كه عصاره ايي با قدرت رنگي بالاتر زماني بدست مي آيد كه آب اسيدي شده مورد استفاده قرار مي گيرد و زمانيكه فرآيند استخراج در  بهينه سازي شده و تخريب رنگدانه كاهش يافته است.

تفسير چند جانبة نتايج بالا با توجه به عوامل ترموديناميك و انتقال جرم پشتيباني مي شود كه بر استخراج بر مبناي آب زير بحراني اثر مي گذارد. محاسبات با استفاده از روش تجربي كليفرود براي برآورد كسر مولي مادة حل شونده (آنتوسيانين) در آب زير بحراني، افزايش انحلال پذيري آنتوسيانين را تاييد كرده و روند ثابت دي الكتريك حلال و پارامتر پذيري نيز اين مساله را تاييد مي كنند. ثابت دي الكتريك براي آب زير بحراني در دماي بالاي  كمتر از 50 است كه به مقادير مربوط به حلال هاي قطبي آلي در دماي محيط نزديك است. همچنين از بين رفتن ساختمان مرتبة سوم در آب در دماي بالاتر و پارامتر انحلال پذيري پايين آن از روند كاهش ثابت دي الكتريك پيروي و پشتيباني مي كند. قابليت نفوذ مادة حل شونده كمتر از  برآورده شده و محاسبة سرعت استخراج را ممكن مي سازد.

به طور خلاصه يا بهتر از موارد به دست آمده از طريق استخراج بر مبناي اتانول در خصوص تركيب، ارزش تغذيه اي و فعاليت آنتي اكسيدان هستند. علاوه بر اين استفاده از آب در بالاتر از نقطة جوش آن استريل كردن در جاي عصاره را سهولت مي بخشد شبيه روش تصفيه فرعي گرمايي. مقالاتني كه فرآيند بالا را تحت پوشش قرار مي دهند اخيراً جمع آور شده اند.

مقدمه:

غذاهاي طبيعي و مكمل هاي رژيمي بيش از 9/13 ميليارد دلار از 480 ميليارد دلار فروش غذا در سال 1998 در آمريكا را به خود اختصاص داده اند. اين مقدار نسبت به سال گذشته %23 افزايش داشته است. تخمين زده شده كه 1 ميليون از مكمل هاي رژيمي استفاده مي كنند و بر اين عقيده اند كه اين مكمل ها سلامت عمومي آنها را بهبود مي بخشيده و از بيماريها جلوگيري مي كنند. از بسياري از مكمل هاي به دليل قانون آموزش و سلامت مكمل هاي رژيمي در سال 1994، با قوانين اندك يا ارزيابي علمي اندكي در بازار موجود هستند. در بسياري از مكمل هاي هايي كه منبع گياهي دارند حاوي تركيبات گيا شيميايي هستند كه كمي سازي و حتي شناسايي نشده اند. بخش هاي ديگر صنايع مكمل هاي رژيمي نيز تركيبات پلي فنولي را از ميوه ها و سبزيجات جدا مي كنند.

عصاره هاي پلي فنولي تمشك، زغال اخته، boiiberry , elderberry انگور و سويا از بازار تهيه مي كنند. قيمت عصاره اي پلي فنولي بسته به غلظت مولفه هاي فعال بسيار متفاوت بوده و گاهي به صدها دلار در هر كيلوگرم مي رسد. محصول Novasy (ايزوفلاوون) كه از شستشوي اتانولي دانه سويا بدست آمده و Grape Max (پروسيانيونن، كاتچين و آنتوسيانيدين) كه با استفاده از اتانول و استات جدا و تغليظ شده است، دو محصول موجود در بازار هستند كه تركيب آنها ناشناخته شده است. به عنوان مثالي از پيچيدگي اين عصاره هاي جدول 1 تركيب پلي فنولي برخي عصاره هاي ميوه هاي هسته اي را نشان مي دهد كه در بازار موجود هستند.

جداسازي تركيبات پلي فنولي مي تواند گران تمام شود. مقدار زيادي مادة خام، كه مقدار كمي مادة فعال دارد براي جدا كردن مقدار كمي ماده مورد نياز است. محتواي آنتوسيانين (ANC) زغال اخته بين mg/g3/6-1/3 (وزن خشك) گزارش شده است. سطح اسيد لاجيك در گونه هاي مختلف توت فرنگي بين mg/g64/4-83/0 (وزن خشك) است. مولفه هاي ديگر مثل پروسيانين و فلاوانول ها نيز بسته به شرايط رشد و محل كشف سطح پاييني دارند. بيشتر ميوة برداشت شده در فرآيند پردازش محصولات آب ميوه (به طور كلي و جزيي) وارد مي شوند بنابراين در دسترس ترين منبع اين تركيبات از تفاله ميوه ها (مثل پوست، ساقه، ؟؟؟) پس از فرآيند عصاره گيري است كه درصد بالايي از جرم آن فرآوري شده است.

با در دسترس بودن عصاره گيري است كه درصد بالايي از جرم آن فرآوري شده است.

با در دسترس بودن اين محصولات فرعي غني از مواد مغزي (تفاله ها) ابزار موثري براي جداكردن حداقل بخشي از اين تركيبات بدست آمده است. با قيمت kg/200-50 دلار عصارة ميوه ها و يا بيشتر، ارزش بالقوة تجاري آنها ميليونها دلار است. استخراج آب زير بحراني (SWE) ابزاري بالقوه ارزان كارآمد و دوست خريدار براي جدا كردن اين مواد پلي فنولي ارزشمند فراهم مي كند. پلي فنوليك ها و به طور خاص تر ANCS اغلب توسط حلال هاي اتانولي يا اتانولي آبي جدا مي شوند. و اين كار بايد به دليل حساسيت بسيار، بالاتر از نقطة جوش نرمال آن تحت فشار بستگي دارد، در حاليكه ثابت دي الكتريك آب و قدرت انحلال سيال را تغيير مي دهد. استفاده از SWE براي استخراج محصولات طبيعي براي kava-kava، تمشك و Saworg انعناع مستندسازي شده است همچنين براي Wost ؟؟ جان و اخيراً به خوبي توسط كليفورد و هالوژن خلاصه شده است. همانطور كه توسط كينگ اعلام شده بود، SWE با استفاده از براي فرآوري «سبز» مولفه هاي سازندة مغزي SEE را تكميل مي كند. در اين تحقيق ما قابليت كاربرد SWE را براي جدا كردن پلي فنوليك ها از ميوه هاي بسته اي و محصولات مرغي باقيمانده آنها، گسترش مي دهيم.

مواد و روش ها

دستگاه تجربي استفاده شده براي هدايت SWESدر شكل يك نشان داده شده است. اين دستگاه حاوي پمپاژ سرعتي جداسازي كاربري بر روي ورود آب به مخزن استخراج (اتاقك) است كه در يك فر تنظيم گرمايي شده قرار گرفته است. محفظة استخراح يك SS316، "Od"id16/9 با حجم تقريبي ml55 بوده است. همانطور كه در شكل هم نشان داده شده، آب از طريق يك فنر تعاديل در فر پمپاژ مي شود تا در دماي بالاتر از نقطة جوش خود تحت فشار به حد زير بحراني برسد و سپس قبل از خارج شدن از فر از طريق محفظة استخراج به مخزن حمام خنك كننده وارد شود. فشار برگشتي به كمك دريچة ويزمتري در سيستم حفظ شده است كه تنظيم سرعت جريان آب را ممكن مي سازد. عصاره هاي آبي پس از خارج شدن از دريچة ريزمتري جمع آوري شده اند. اولين ترموكوپل در شكل 1 به كنترل كنندة دما متصل شده كه دماي فر را تنظيم مي كرد. در حاليكه ترموكوبل هاي ديگر به يك دستگاه سنجش ديجيتالي متصل بودند تا خواصش دقيق دمامي آب قبل و پس از محفظة استخراج بدست آيد.

نمونه هاي ميوه هاي بسته اي مختلف و محصولات فرعي (تفاله) آنها در محفظه استخراج قرار گرفته و فر تا دماي بين با سرعت ml/min24 و فشار ثابت Mpa40 وارد شدند. اين فشار بيشتر از حد مورد نياز بود تا از تشكيل كار در محفظة استخراج جلوگيري كند. نمونه هاي اضافي در هر g80-60 از محلول آبي بدست آمده از استخراج كننده در فاصله زماني 40 دقيقه اي بدست آمدند. اما تا زمانيكه محفظه به دما و فشار مطلوب استخراج رسيد برداشته شده به صورت بصري با اكي ولان تقريبي ppm20 از سيانين

 3 گلوكوزيد (مدل خاص ANC) نمايش داده شد. نمونه هاي استخراج شده به روش HPLC توصيف شده توسط اسكرد و همكاران تجزيه و تحليل شدند. بازده استخراج SWE با نتايح به دست آمده از عصارة اتانولي %70 مقايسه گرديد. نمونة كنترل با اتانول %70 در آب به مدت 40 دقيقه و با استفادئه از صوتي سازي استخراج شده و با اتانول اضافي شسته شد تا هر گونه رنگ باقي مانده از مادة اوليه ميوة بسته اي جدا شود، به دليل حساسيت بالاي ANC ها به نور، گرما و اكسيژن تمامي نمونه ها پس از استخراج فوراً براي تزريق به HPLC همانطور كه گفته شد آماده شدند.

شكل 2 سيستم ASE مدل 300 را نشان مي دهد كه براي تضمين سريع اثر SWE بر روي تفالة elderbery، با استفاده از آب بدون گاز خالص، آب اسيدي شده و تركيب آب/ اتانول، مورد استفاده قرار گرفت. دماي استخراج بين  متغير بود. شرايط استخراج كلي يعني همان 13 مورد استفاده شدند تا بهينه سازي SWE ممكن شود. هر چند ASE (استخراج حلال تسريع شده) از فشار برگشتي N2 براي جلوگيري از جوشيدن استخراج استفاده مي كند، اثر آن بسيار شبيه اثر استفاده از وسيلة تنظيم كنندة فشار برگشتي براي، استخراج كنندة مداوم خانگي است كه قبلاً در مورد آن توضيح داده شد. استفاده از سيستم لسيتم ASE يك رويكرد تجربي «تركيبي» براي بررسي SWE پلي فنوليك ها از مواد اوليه بدست آمده از ميوه هاي بسته اي ايجاد مي كند. اين سيستم پس از تحليل آماري، انتخاب پروتوكل استخراج كه بيشترين غلظت/گرم ANC از عصاره را ممكن ساخته است براي آزمايش سيستم جريان مداوم SWE در مقياس بزرگتر.

نتايج و بحث

جدول 2 نتايج و با استفاده از SWE در دستگاه استخراج خانگي براي elderberry خشك شده، نور رسانه هاي آن و تفالة تمشك سياه ارايه داده است. هر كدام از اين مواد اوليه تحت شرايط توصيف شده در بخش آزمايش با اتانول، آب زير بحراني، در زمان و شرايط كافي براي استخراج تقريباً %90 از ANC هاي موجود همانطور كه در عصاره گيري اتانولي تعيين شده، استخراج شدند. بازده از نظر mgANclg- ماده اوليه در مادة خشك و مرطوب براي هر نوع استخراج و مادة اوليه در جدول 2 ارايه شده است. بر اساس اشكال وزن خشك درصد ANC استخراج شده و نسبت به استخراج اتانولي محاسبه شده وارنستون پنجم جدول 2 ارايه شده است. در اغلب موارد، بدون توجه به مادة اوليه، بازده %90 بيشتر براي ANC ها با استفاده از SWE بدست آمد. بازده ANC با SWE كمي بيشتر از %100 براي عصارة elderberry خشك بود، اما علت آن ممكن است كسب بازده بهتر استخراج ANC با SWE باشد، يا به دليل خطاي آزمايش نتايج نسبتاً پايين تر براي SWEبراي تفالة مرطوب تمشك به دست آمد. اما حتي در اين مورد بازده 80 درصد ANC از طريق SWE به دست آمد.

علظت ANC در حلال glg در ستون 6 ارايه شده و جالب توجه است. در هر مورد از جدول 2، SWE نتايج برابر يا بهتري نسبت به استخراج اتانولي ارايه داده است. ارزيابي خلال gtNClg: براي جدا سازي 90 درصدي ANC ها از زمينه هاي مربوط در مقايسه با مواد به دست آمده از استخراج اتانولي بوده و در نتيجه قدرت رنگي بالاتري دارد. علت آن تفاوت 4-2 برابر نسبت حلال/ماده اوليه (ستون 7، نسبي 2) است كه بين عصارة 90 درصدي آب SWE، SWE اضافي يا استخراج بر مبناي اتانول وجو دارد. اين مساله نشان ميد هد كه مقدار كمي از ANC باقي مانده از مادة اوليه جدا شده است چون SWE خيلي طول كشيده و رنگ ديگري عصاره را در نقطه بازده %90 تضمين مي كند. فقط در مورد نتايج تمشك سياه، مانتوانسيم %90 از ANC را استخراج كنيم.

جداسازي ANC در دماي استخراج  با در نظر گرفتن ناپايداري گرمايي آنها عجيب است اما محاسبه ابر سرعت آب زير بحراني در محفظة استخراج (~0/1cm/sec) انتقال طولي سريع ANC ها به خارج از محفظة استخراج را نشان مي دهد. اين عامل به همراه انتقال جرم سريع ANC از مادة اوليه با استفاده از آب زير بحراني فرآيند استخراج بسيار سريع و موثر را سهولت مي بخشد. مزيت ديگر فرآيند استخراج با آب «داغ» قابليت بالقوه استريل كردن در جاي محصول بدست آمده است كه قابليت تصفية قرعي گرمايي محصول نهايي را دارا مي باشد.

نتايج استخراج بر مبناي ASE براي تفالة elderbemy را مي تواند در شكل 3 مشاهده كنيد. تفالة elderberry به دليل محتواي رطوبت ذاتي بالايي كه دارد (%65 در مقابل %3/9-4/7 ديگر مواد اوليه elderberry مرطوب) با پاشندة خاك دياتومه تركيب شده است تا بر استراخ ASE اثر بگذارد. شكل 3a آمپول هاي جمع آري ASE را در توالي اي نشان مي دهد كه براي SWE انجام شده در دماي 120،140 و 160 درجه با استفاده از آب خالص جمع آوري شده بودند. آنها را مي توان با طرح استخراج مشابه به بهره بردن از آب اسيدي شده به عنوان مادة استخراج كننده مقايسه كرد همانطور كه در شكل b3 نشان داده شده است. به نظر مي رسد در  آب اسيدي شده استخراج مادة رنگي اضافي را سهولت مي بخشد. اما به نظر مي رسد اين روند با استخراج انجام شده در  معكوس مي گردد. علت اين نتيجه ممكن است كاهش مادة كردمانوري در شرايط استخراج اسيدي شده باشد. چنين مشخص شد كه با افزايش ميزان اتانول در آب از 10 به 40 درصد براي روند استخراج مشابه نمونة تفالة elderberry باعث رنگ كمي بيشتر در آمپول جمع آوري چهارم مي شود. براي آزمايش هاي ASE استخراج آب اسيدي شده در دماي  بيشترين مقدار آنتوسيانين جدا شده در هر گرم از تفاله يعني تفاله mgANClg724/0 (خشك- را به دست داد. اما مشخص هم شد كه آب خالص در  مقدار كمتري تفاله ANClg و نسبت بالاتري از ANC نسبت به كل مادة استخراج شده را به دست مي دهد (استخراج به صورت خشك gANC/100g65/10).

عصاره هاي خشك حاوي غلظت ANC  به صورت موجود در محصولات بازاري بودند. درصد متوسط ANC ها در عصارة آبي پاياني براي جداسازي دانه/ساقة ميوه هاي بسته اي از %10-8 تا %5/4-5/2 از تفاله بود، هر چند قدرت رنگي چنين عصاره ايي بالاست، بهتر است براي كاربرد در زمينه مواد تغذيه اي و مكمل ها اين عصاره ها بيشتر تغليظ نشوند.

اين امر به صورت بالقوه با تركيب مرحلة فرآروي غشاء پس از SWE صورت مي گيرد. بايد متذكر شويم كه SFE با SC-CO2 (به صورت خالص و هم حلال ها) در مقالات براي استخراج كسر حجمي پلي فنولوي غني شده و روغن از انگور شده است.

چنين نتايجي نشان مي دهند كه با تصفية استخراج هاي به دست آمده با استفاده از SC-Co2 و آب زير بحراني كه آرايه اي از محصول طبيعي مفيد است، همانطور كه قبلاً توسط نويسنده گفته شده قابل دستيابي است.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 20 دی 1393 ساعت: 17:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره فولاد چيست

بازديد: 847

 

تحقیق رایگان

سایت علمی و پژوهشی اسمان

تحقیق درباره فولاد چيست

فولاد آلياژي است از آهن و كربن ماه اصلي فولاد آهن است. فلزي سفيد نقره اي و كم تنش كه ماليبل و داكتيل است و تقريبا نرم . اما كربن اين خصوصيبات را تغيير مي دهد. اضافه كردن مقدار خيلي جزئي از كربن به آهن آن را به فولاد تغيير مي دهد. آلياژي سخت و خشن و قوي و شكل پذير. بيشتر از ابزارها و تجهيزات ساختماني فولادي براي هزاران سال استفاده مي كرده است.

بشر اوليه بطوريكه مي دانيم و حتي كشف كرد كه گرم كردن ابزارهاي آهني در آتش كيفيت آن را بالاي برآنها را لخت و قابل خميدگي مي كند. و اگر زغال سنگ هم وجود داشته باشد. فلز حتي لخت تر از قبل از آتش بيرون مي آيد. عمليات حرارتي هزاران سال عمر دارد در حاليكه علم عمليات حرارتي عمري بيش از 100 سال ندارد. و اما عمليات حرارتي فلزات هم علم است و هم هنر. با كنترل زمان و درجه حرارت ما مي توانيم فولاد را سخت و شكننده سازيم مثل اين و يا نرم و قابل خميدگي مثل اين ما مي توانيم با عملياتمان به فولاد هر خصوصيتي كه مي خواهيم بدهيم . تفاوت زيادي بين فولادهاي كربني و آنچه كه ما به فولادهاي آلياژي فولادهاي زنگ نزن و فولادهاي ابزار است وجود دارد. اينها تماما انواع مختلفي از فولاد هستند موضوعات. پايه اي عمليات حرارتي ممكن است چيزهايي باشد مشابه آنها به صورت متفاوتي تحت عمليات حرارتي قرار مي گيرند. حال ما قصد مطالعه تنها يكي از فولادها را داريم. فولادهاي ساده كربني اين ساده ترين نوع فولاد است. مخلوطي 2 عنصر پايه آهن و كربن براي توليد فولاد كربن در مقادير بسيار كمي اضافه مي شود چيزي كمتر از 1% اضافه كردن حدود 15/1 درصد كربن خواص فولاد به شكل عجيبي تغيير مي دهد.

سيستم كد بندي     در فولادS/A

فولادهاي كربني بسته به مقدار كربن در درجات مختلفي موجود مي باشند. بنابراين انواع زيادي از فولادهاي موجود اند و تعدادي از سيستمها براي شناسايي انواع فولادهاي كربني براي شناسايي مواد و عناصري كه ممكن است با آنها آلياژ شوند به كار گرفته مي شوند.

سيستمي كه گسترده ترين استفاده را دارد سيستم شماره گداري S/ A مي باشد. S/ A آهن و فولاد آمريكا مي باشد. سيستم S/ A از 4 عدد و گاهي 5 مد ساخته شده است. اين اعداد هر دو فلز پايه و بيشتر اوقات درصد تقريبي عنصر اصلي در مخلوط را مشخص مي كند. در اين حالت 2 مداول نشانگر فلز پايه هستند ، 10 نشانگر فولاد كربني است. 10 همچنين نشاندهنده تعدادي عناصر گريز در فولاد هستند مثل توگرد ، فسفر ، منگنز ، سيلسيم كه همچنين ممكن است در مقادير كنترل شده اي باشندو اما تمامي تمركز پاي اين است كه IU نشانگر فولاد ساده كربني است كه از آهن و مقدار معيني كربن تشكيل شده است. 2 رقم باقيمانده در سيستم مصرف AU درصد كربن در فولاد را در 100 براي آن معين مي كند.

آنها با توجه به اين براي S/ A كه مي دانيم يك فولاد كربني است و 10 بيانگر اين است و 40 مقدار كربن در فولاد را مي گويد حتي 0.40 درصد و آن يعني مقدار خيلي اندكي اما همانطور كه خواهيم ديد مقدار خيلي اندكي از كربن تمامي چيزي است كه ، احتياج داريم براي ساختن فولادهاي بسيار متفاوتي و هر كدام با مشخصات مختلف فولاد كم كربن 1010 در شرايط نرم و براي كارهايي كه راكسيتيليه بالا احتياج است استفاده مي شود. فلزات ارزان براي درهاي اتونيل معمولا از فولا 1010 بهره مي گيرند. مقايسه فولاد متوسط كربن 1050 خيلي محكم است وقتي كه سخت سازي تمير شود. فولاد 1050 در بخشهاي ساختاري اتومبيل مانند اكسل و شافت و تورج هاي سنگين پر مصرف استفاده مي شود.

فولاد پر كربن 1080 مي توان سخت كاري و بعد از آن تمير يا شود براي رسيدن به استحكام خيلي بالا و اين فولادي است كه خيلي از فنرها براي آن ساخته شود مثل لخت خواب و فنر اتومبيل كاميون.

در محتواي كربن فولاد هم همچنين محدوديتهايي وجود دارد. فولادهاي كاربردي تا حدود 15% كربن دارند و بيشتر از %15 مقدار كربن اضافي در فولاد است. و آن را به سمت چدن مي برد. آلياژي با آهن بالا ، كربن ، سيليكيون چدن ها داراي خواص مختلفي هستند. معمولا به عنوان فولاد كربني شناخته نمي شوند. اگر ما مي توانستيم اتمهاي دوران يك قطعه فولاد را ببينيم ما چيزي شبيه اين را مي ديديم.

ميلياردها اتم آهن درون قطعه و احتمالا مقدار خيلي جزئي و اتمهاي كربن فولاد كربني هاي بيشترين مقدار استفاده در جدولهايي به وسيله درهاي S/ A ليت شده اند. اين مخلوط فلزي شيميايي آهن و كربن را نشان دهند. توجه داشته باشيد كه اين جدول و همچنين نشاندهنده در حد منيزيم در فولاد است. MN علامت شيميايي عنصر منيزيم مي باشد و C علامت شيميايي كربن تعدادي از اين عناصر اضافي از فولاد وجود دارند. ما آنها را يا عناصر باقيمانده مي ناميم. خيلي كوچكتر از آنكه در جدول تركيب شيميايي عنوان شوند.

با افعال عناصري مثل كردم ، نيكل موليبدن و كربن بعضي اوقات از طريق ضايعات به مذاب ، يا محصول ما مي رسند و نهايتا راهي به فولاد نهايي يا در مراحل نهايي مي يابد. و حتي اگرچه در جدول تركيبات شيميايي قرار نگرفته اند اين عناصر رسوبي  مي توانند در فولاد كربني اختلاف ايجاد كنند. زمانيكه قصد اين عناصر اضافه شوند. به آنها عناصر آلياژي مي گوييم و زمانيكه مقداري اين عناصر به صورت كافي زياد شود فولا ديگر به عنوان فولاد كربني طبقه بندي نمي شود.

به عنوان عمليات حرارتي مي كنند ، خيلي مهم است كه ما با عناصر رسوبي و آلياژي آشنا شويم. چون آنها مي توانند نقش مهمي در خصوصيات فلز ايفا كنند. به عنوان مثال بعضي از درجات فولا به عنوان فولادهاي كربني درجه بندي مي شوند. اما در طبقه فولادهاي با قابليت  ماشينكاري قرار مي گيرند. چون نسبتا داراي مقادير زيادي گوگرد هستند و كد S/ A آنها سري 1100 است كه اغلب با 11 و 2 تا x نشان داده مي شود. ×× فولاد كربني با قابليت  ماشينكاري با گوگرد و فسفر در S/ A به صورت ×× 12 طبقه بندي مي شود. بعضي اوقات مقدار كمي سرب هم براي خواص ماشينكاري به آن اضافه مي شود كه در اين صورت حرف L در بين رقم اول كد S/ A و 2 رقم آخر آن اضافه مي شود. پس 12l14 يك فولاد با قابليت ماشينكاري به علاوه فسفر و گوگرد خواهد بود. كه 12 مصرف آن است و مقدار كمي كه با L نمايش داده شده و 14/. كربن.

متغيير ديگر در فولاد كربني ، افزودن مقدار كمي از بور است و معمولا كمتر از 003/.% بور ممكن است به فولاد اضافه مي شود. اما حتي اين مقدار كم از بور و بعضي اوقات حتي كمتر از آن ، كاملا كافي است براي شامل شدن در كد S/ A.

10B21 يك فولاد كربني است با برد 21/.% كربن وقتي در كد AU ، B را مي بينيم ما مي دانيم كه عمليات حرارتي و كونيچ روي اين فولاد با همان كار در فولاد ساده كربني متفاوت خواهد بود.

خوب ، براي كد گذاري فولادهاي كربني خيلي زير گفتيم. حالا صورت مختصر سيستمهاي كد گذاري مورد استفاده براي شناسايي فلزات و آلياژها را سرور مي كنيم .و چيز مهم براي بخاطر داشتن اينها هستند كه در كد گذاري S/ A 2  رقم اول نشانه فلز پايه است كه 10 براي فولاد كربني است دو رقم آخر نشانه در مقدار كربن فولاد ضربدر در درصد مي باشد.

كريستالهاي فلزي

براي فهميدن اينكه طي عمليات حرارتي چه اتفاقاتي مي افتد ، بايد آنچه كه طي پروسه گرم كردن و سرد كردن روي فلز اتفاق مي افتد را به تصوير بكشيم. اين تغييرات اين مخلوط آهن و كربن ايجاد مي شوند. درون هر اتم جداگانه در مولكول اتفاق مي افتد. اتمهاي آهن براي شكل دادن كريستال آن در طراحي خيلي ساده چيده شده اند. تمامي فلزات ساختاري كريستالي دارند. كريستالهاي فلزي خيلي مشابه به شبكه سنگ و بقيه سنگهاي متنوع هستند.

اما براي ديدن ساختاري كريستالي دارند. كريستالهاي آهن ، ما بايد يك نمونه فلزي را بررسي كنيم و با ميكروسكوپ متالوژيكي سطح آن را ببينيم فلز را از سطح مقطع آن مي بريم و پرداخت مي كنيم اما به لايه اي صاف برسيم ، همچنين آنرا پوشش مي كنيم با اسيد اوج مي مي توانيم تا مرز دانه بين هر كريستال زير ميكروسكوپ كاملا واضح شود. هر كريستال جداگانه در نظر دانه ناميده مي شود. اندازه دانه ها متفير است چدن آنها هنگام بريده شدن در جهاتت مختلفي مي چرخند كم مي شود.

سايه بين دانه ها همچنين متفاوت است چون كريستال درجات مختلفي رشد مي كند. و نور را درجات و با زاويه هاي مختلف و با طول مهرج هاي مختلفي منعكس مي كنند. شكل آنها هم همچنين نامنظم ولي قاعده است چون آنها شكل گيري هم برخورد مي كرده اند.

زمانيكه ميكروسكوپ متالوژيكي يكي اختراع شد دانشمندان چيز زيادي درباره ساختار فلزات نمي دانستند. مرزهاي بين دانه هاي فولادهاي پر كربن به نظر مي رسيدند كه نقش چسب يا سيمان را ايفا مي كنند و كريستالها را كنار هم نگه مي دارند. آنها اين ماده جديد را سمنيت ناميدند و حالا ما مي دانيم كه سمنيت تركيبي از آهن و كربن است كه همچنين به عنوان كاربيد آهن شناخته مي شود كه حين سرد شدن فولاد شكل مي گيرد. فرمول شيميايي كابيت آهن Fe3 است.

هر دانه يا كريستال از يك فلز ، از ميلياردها اتم تشكيل شده براي ديدن اتمها نمونه نبايد بيش از 30 ميليون برابر بزرگ نمايي شود كه كار خيلي مشكلي است. پس ما بايد هر اتم آهن را و رسم كنيم و ساختار آنها را طي تغييرات دما در طول پروسه عمليات حرارتي به تصوير بكشيم اين شبكه كريستالي به هم پيوسته آهن داراي بزرگنمايي يك ميليون برابر است. اتمها بصورت فشرده بسته بندي شده اند ولي بصورت منظمي بسته بندي نشده اند. اتمهاي آهن دماي فلز در ساختاري بسيار مشخصي حل و چيده شده اند. دماي 1800 درجه كار نهايت تقريبا بيشترين دمايي است كه ما توانسته ايم فولاد كربني را در آن تحت عمليات حرارتي قرار دهيم .

در اين دما فلز هنوز جامد است اما اتمها هنوز براي شكل دادن يك طرح مشخص در كريستال در تحركند . اين چيدمان آهن را هر كدام از 8 گوشه مكعب نگه مي دارد و در هر سطح مكعب با اتمهاي آهن مي پوشانند. اين ساختار مكعب با سطوح مركز دار نام دارد. اين ساختار كريستالي تنها موقعي وجود دارد كه دماي آهن بالا باشد عموما فرد يك 1674 درجه فار نهايت زير 1674 درجه اتمهاي مركز سطوح موقعيت خودشان را تغيير مي دهند. در اين ساختار جديد اتمها در 38 گوشه مكعب مي مانند اما حالا طوري چيده شده اند كه هر اتم آهن را در وسط مكعب در برگرفته اند اين مكعب مركز دار ناميده مي شود و اگر ما دوباره آهن را گرم كنيم ساختار مكعبي مركز دارد در صورت مكعب سطوح مركز دارد ناميده مي شود اگر ما دوباره آهن را گرم كنيم ساختار مكعبي مركز دار دوباره  به صورت مكعب سطوح مركز دارد در مي آيد. در زير ميكروسكوپ ما مي توانيم اين انتقال ساختار كريستالي فولاد را ببينيم. ساختار كريستال مكعب سطوح مركز دار اتم تا زماني كه دماي آن حدود 1674درجه گرم باقي مي ماند.

آهن در اين دما آستنيت ناميده مي شود. همين كه آستنيت تا 1674 درجه فار نهايت سرد شود. اتمهاي ساختار كريستالي آستنيت تغيير مكان مي دهند. ساختار مكعب با سطوح مركز دارد يا Fcc به مكعبي مركز داريا Bcc 1674 درجه فار نهايت تغيير مي كند. در اين فرم Bcc و دماي 1674 درجه فار نهايت فلز حالا مزيت ناميده مي شود. آستينت و مزيت عباراتي هستند كه در نقشه هاي عمليات حرارتي براي تشخيص دو فرم كريستالي مختلف فولاد كه در تغييرات فازي در دما هستند. و براي تشريح نقش ذرات كوچك كربن در حين تغييرات ساختاري در حرارت دادن و سرد كردن بكار مي روند. در اين چيزي كه تمام عمليات حرارتي درباره آن است. گرم كردن قطعه اي فولاد تا مرحله آستنيت بيشتر از محدوده 1300 يا 1400 درجه تا 1674 درجه فار نهايت بسته به درصد كربن و بعد اجازه دادن به آن به سرد شدن كنترل زمان و دما.

در اين راه ، انتقال اتمها از آستنيت با سطوح مركز دارد به مزيت مكعبي مركز دارد را كنترل مي كنيم. دانش عمليات حرارتي به آلوتروپي آهن وابسته است. توانايي آهن از انتقال از يك ساختار كربستالي به ديگر ساختار كريستالي با تغيير دما.

محلولهاي جامد :

عمليات حرارتي به سادگي گرم كردن فلز و نگه داشتن در آن دما است بصورتيكه خواهيم ديد و سرد كردن كنترل شده آن بي نهايت مهم است. چيزي كه عمليات حرارتي را كمي پيچيده تر مي كند. اين واقعيت است كه ما با محلول جامدي از آهن و كربن كار مي كنيم فولاد يك محلول جامد است و ديدن اينكه مذاب فولاد مي تواند محلولي از آهن و كربن باشد ساده است اما فولاد در حين عمليات حرارتي ذوب نمي شود در مورد آهن جامد و كربن جامد و بصورت محلول در جامد حرف مي زنيم و اين قابليت آهن و كربن است براي شكل دادن به محلول جامد كه عمليات حرارتي فولاد با موفقيت همراه شود.

اينكه ، چطور مي توانيم كربن جامد را با كريستالهاي جامد آهن و در سطح ملكولي به صورت محلول در بياوريم خيلي ساده است. دماهايي بالا فولاد را آستنيت مي كند. ساختار كريستالي مكعب با سطوح قرار دارد. فضاهاي خالي مناسبي براي نفوذ اتمهاي كربن بين اتمهاي آهن به وجود مي آورد و همانطور كه مي بينيد در كريستال آستنيت فضاي خالي كافي براي اتمهاي كربن وجود دارد تا محرك داشته باشند. اتمهاي كربن كاملا در آستنيت محلولند. اما همينكه دما به آرامي كاهش پيدا كند و آستنيت آرام آرام به شبكه مكعبي مركز دارد مزيت پيدا كند جاي خالي كمتري بين اتمهاي آهن وجود دارد. بيشتر اتمهاي كربن در كريستالهاي Bcc باقي نمي مانند و چون فضاي كافي وجود ندارد اتمهاي كربن موجود به بيرون كريستال نفوذ مي كنند. اين اتمهاي كربن آنرا با اتمهاي آهن ازاد جفت مي شوند و ملكول كار بيد آنها را مي سازد. Te3c كه همچنين سمنتيت خوانده مي شوند .به خاطر داشته باشيد كه 2 يا چند اتم در شرايط مخصوصي ملكول را مي سازند.

اين اتمهاي كربن هستند كه در كريستالهاي گرم شده آستنتيت حل مي شوند و آهن را به فولاد تبديل مي كنند. در تمام دماهاي بالاتر از محدوده 1300 و 1400 تا 1674 درجه فار نهايت آسنتيت با شبكه كريستالي مكعب با سطوح مركز دارد داريم. اتمهاي كربني در اين شبكه كريستالي آزادانه حركت مي كنند اما تصور كنيد كه ما آستنيت را سريعا سرد كنيم. با كوئيچ كردن فولاد در آب سرد ، انتقال از مكعب با سطوح مركز دار خيلي آني خواهد بود و تقريبا بصورت آني درباره دمايي مشخص اتمهاي كربن كه در شبكه مكعبي با سطوح مركز دارد بصورت آزادانه حركت مي كردند.همينكه ساختار ناگهان به وام مي افتند. هرچه اتمهاي كربن به دام افتاده در كريستال بيشتر باشد ، فولاد سخت تر مي شود هرچه بيشتر كريستالهاي مكعبي مركز دارد بيشتر و پيچيده شوند.

اتمهاي آهن به وسيله اتمهاي كربن كريستال از هم جدا مي شوند. اين كريستال جديد پيچيده شده ، ديگر همان مزيت نيست و حالا مار تزيت خوانده مي شود. كار تزيت يك محلول فوق اشباع از كربن در آهن است و ريز ساختار آن كاملا با مزيت متفاوت است.

اين چگونگي ساخته شدن فولاد از اتمهاي آهن و كربن است كه مقادير بسيار كمي از كربن در فلز جامد حل شده وقتي آسنتينت به آرامي خنك شود اتمهاي كربن به بيرون ساختار مكعب با سطوح مركز دار نفوذ مي كنند و با آهن پيوند مي دهند تا كار بيد آهن و فرم مكعب مركز دارد و شكل دهند.

انتقال مزيت از آستنيت به سمنتيت و مزيت طي خنك شدن تدريجي يا به مارتزيت موقع سرد شدن ناگهاني در محدوده مشخص زماني چيزي است كه در يك فولاد مشخص اتفاق مي افتد. فرض كنيد كه ما نمودارهاي دمايي فولادهاي بيشتر و با سطوح مختلف مقدار كربن را رسم كنيم. مقدار كربن فولاد در مواجهه با دمايي كه در آن مزيت و سمنتيت و طي گرم كردن اتفاق مي فتد خطي ثابت و افقي در حدود 1314 درجه فار نهايت است و A خوانده مي شود. همين طور كه درصد كربن فولاد زيادتر مي شوند دماي استحاله بيشتر كاهش پيدا مي كند.

جاييكه آستنيت طي سرد كردن شروع به ساتحاله به مزيت مي كند. خطي از نموار است كه A ناميده مي شود.

نشاندهنده دمايي است كه در آن فولاد طي گرم شدن شروع به استحاله به آستنيت مي كند . اين دماي استحاله تا وقتيكه مقدار كربن آستنيت به 77/. درصد افزايش مي يابد. كاهش پيدا مي كند.

دماي استحاله به عكس شروع به افزايش مي كند همين طور كه مقدار كربن زيادي مي شود. اين خط استحاله جديد Amm خوانده مي شود. در محدوده A3 و A1 فولادد تماما آستنيت در نظر گرفته مي شود. A3 و A1 فولاد مخلوطي از آستنيت و مزيت است و بين Ae و A1 فولاد مخلوطي از آستنيت و سمنتيت است.

تمامي فولادها صرفنظر از مقدار كربن طي گرم كردن در دماي 1314درجه فار نهايت شروع  به استحاله مزيت به آستنيت مي كنند. زير خط استحاله A1 فولاد كاملا مزيت و سمنتيت است و به اين ترتيب همين طور كه فولاد را گرم مي كنيم در A1 مزيت شروع به استحاله آستنيت مي كند و كار بيد آهن يا سمنتيت شروع به رفتن به سمت محلول مي كنند همين طور كه اتمهاي كربن در آستنتيت با مكعب با سطوح مركز دارد وجود دارد .

بين A1 و A3 مخلوطي مزيت و آستنتيت وجود دارد . در بالاتر از A3 و Acm فولاد كاملا آستنتيت است و در زير A1 فولاد مزيت و سمنتيت است.

اينجا ما قسمتي از دياگرام آهن ، سمنتيت را داريم كه در عمليات حرارتي فولادهاي كربني استفاده مي شود. دياگرام آهن سمنتيت با فازهاي آستنتيت مزيت و سمنتيت سروكار دارد كه در اين دماها وجود دارند محدوده  كربن در هز فاز و مخلوط 2 فازي مزيت و آستنتيت مزيت و سمنتيت و آستنتيت و سمنتيت .

آنچه كه  ما در دياگرام فازي آهن ، سمنتيت مي توانيم ببنيم اين است كه منطقه اي كه به عنوان آستنتيت مشخص شده جايست كه آهن مي تواند كربن را حل شده سرو كار بسيار زيادي داشته باشد. كربن بسيار كمي در مزيت حل مي شود. بسياري از عمليات هاي حرارتي مثل آنيل و گرم كردن براي سخت كاري با گرم كردن فولاد اين محدوده زماني شروع مي شوند تا كربن را در آهن مكعبي با سطوح مركز دارد حل مي كنند. دياگرام آهن سمنتيت در پروسه هايي از عمليات حرارتي استفاده مي شوند. كه شامل آرام  كردن و آرام خنك كردن هستند. دياگرامهاي ديگر براي پروسه عمليات حرارتي مختلفي به كار مي روند. و ttt يا تريپل T خوانده مي شوند.

Ttt نشانگر زمان دما دگرگوني مي باشد . 2 نوع دياگرام ttt وجود دارد. يكي از دگرگونيهاي يا همه IT است ايزو يعني ثابت ترمال يعني حرارت و دما دياگرام دگرگوني همه ما براي تشريح عمليات حرارتي در دماي ثابت به كار مي رود. دياگرام نوع دوم خود دارد دگرگوني در سرد شدن پيوسته يا منحني هاي ct است  منحني دياگرام ct عمليات حرارتي طي سرد شدن پيوسته است و همين طور است از پيوسته.

اين را در برنامه اي در رابطه با فولادهاي آلياژي توضيح خواهيم داد و حال فقط منحني استحاله همه ما را در نظر خواهيم گرفت.

اين يك دياگرام TTT براي فولاد معيني با مقدار كربن 77/. درصد است. همين طور كه مقدار كربن فولاد تغيير مي كند. ttt آن هم نيز تغيير خواهد كرد. منحني اول زمان شروع استحاله زير ساختار فولاد را نشان مي دهد.

منحني دوم ، تمام آن استحاله را نشان مي دهد. پس در اين منطقه دمايي در مواجهه با زمان ما زير ساختار آستنتيتي خواهيم داشت. اگر ما منحني را بين شروع و خاتمه منحني قطعه كنيم مخلوطي از زير ساختارها را خواهيم داشت آستنتيت در مرحله تغيير به يك  ريز ساختار متفاوت خواهد بود و در منطقه قبل از خاتمه منحني ريز ساختارهايي از فولاد را خواهيم داشت كه پرليت و بينيت خوانده مي شوند بسته به زمان و دمايي كه آن سرد مي شوند. ريز ساختار رو منحني متفاوتي خواهند داشت.

آستنتيت را خيلي سريع خنك كنيم. منحني شروع پرليت را در خواهيم كرد به نقطه مارتزيتي خواهيم برخورد. خنك كردن بيشتر منجر به استحاله تكامل ريز ساختار به مارتزيت خواهد شد. پس دياگرام زمان دما دگرگوني نشاندهنده زماني است كه آستنتيت مي گيرد تا به ريز ساختاري مشخص خواهد مشخص رسد. با كنترل زماني كه در آن فولاد را از دماي آستنتيتي سرد مي كنيم يا زماني كه فولاد را در دماي ثابتي نگه مي داريم. مي توانيم استحاله فولاد را به محدوده وسيعي از سختي ها زير ساختارها كنترل مي كنيم. ريز ساختار به وسيله جدول بندي استحاله فولاد روي دياگرام ttt بين فرآيند سرد كردن و زماني كه فولاد در هر دمايي گرم مي شود مشخص شود. براي مثال اگر فولاد با 77/.% كربن را تا دماي استحاله A1 آن و جاييكه ريز ساختار آن كاملا آستنتيت است گرم كنيم و سپس سريعا آن را كوئيچ نماييم مثلا در كمتر از 1 ثانيه ما مارتزيت را خواهيم داشت.

مارتزيت ريز ساختار مشخصي دارد هرچند اگر ما دوباره فولاد را به تا آستنتيت گرم كنيم و بعد به آن جازه سرد شدن آرام بدهيم يا سرد شدن را در دمايي معين نگه داريم.

بسته به حرارت و زماني كه دما را نگه مي داريم . ريز ساختار متفاوتي پديدار خواهد شد. اگر ما دما را جايي حدود 1000 تا 1335 درجه براي زماني بيشتر از 1 ثانيه بطور ثابت نگه داريم. ريز ساختاري به نام پرليت شروع به تشكيل مي كند. در هر زماني بين يك دقيقه و يك ساعت يا چنين زماني بسته دمايي كه فلز را در آن نگهداري مي كنيم. فولاد كاملا به پرليت استحاله مي دهد.

گله داشتن دوباره زمان سرد كردن در دماي ثاتبي زير 100 درجه فار نهايت ريز ساختاري را به وجود مي آورد كه بينيت ناميده مي شود.

دياگرام زمان دما دگرگوني يا ttt يك نقشه با جزييات كامل راهنمايي براي عمليات حرارتي كنندگان در خم زير ساختاري و سازنده خواص مطلوب در انوع مختلف فولاد است. ريز ساختار به وسيله دما و زمان سرد كردن قابل كنترل است.

در زير ساختار مارتزيت سختي در حداكثر قابل دسترسي براي همان نوع فولاد خواهد بود.

در پرليتي كه با سرد كردن فولاد در زمان دماي مناسب تشكيل شده زير ساختار نشاندهنده لايه هاي يك در ميان مزيتي و لايه هاي سمنيت است بخاطر وجود اين لايه هاي يك در ميان اين شكل پرليت همچنين پرليت ورقه اي هم خوانده مي شود.

در فولاد با 77/. درصد كربن پرليت داراي لختي حدود 32 تا 38 راكول سي است اگر فولاد را در زمان دماي مناسب سرد كنيم تا را بدست بياوريم لختي ممكن است چيز حدود 40 تا 50 را كول شود و ريز ساختاري آن نشاندهنده مخلوطي از مارتزيت  است اما كار بيدها در رگه ها يا سوزنهاي خوبي را تشكيل داده اند. بينيت از پرليت لخت تر است و مارتزيت فولاد لخت تري است مارتزيتي كه از فولاد با 77/. درصد كربن تشكيل شده داراي لختي بين 64 تا 66 راكول سي است.

ريز ساختاري آن ممكن است خوب يا رگه باشد معمولا سوزني شكل به ياد داشته باشيد كه اتمهاي كربن در  مارتزيت بين كريستالها گير افتاده اند .و پرليت و بينيت ريز ساختارهاي نرم تري از فولاد نسبت به مارتزيت هستند چون در دماي بالاتري شكل گرفته اند و هيچ كربني در كريستالها گير نكرده است. پرليت و بيينيت مخلوطي از مزيت و كاربيد آهن هستند اما تمامي اين ريز ساختارها پرليت و مارتزيت مي توانند در ميان هم در شكل جديدي از فولاد باشند كه نرم افزار اصلي است.

براي مثال اگر ما بخواهيم ريز ساختارها مارتزيت را تغيير دهيم تا فلزي نرم تر و با قابليت ماشينكاري راحتر داشته باشيم.

آن را تبديل به ريز ساختاري كروي مي كنيم. كروي شكلي از فولاد است كه در آن كاربيد آهن به شكل كروي در آمده است. كروي كردن آنيل زير دماي بحراني و با حرارت دادن فولاد مارتزيتي تا تقريبا 1300 درجه فار نهايت انجام مي شود. توجه كنيد كه 1300درجه فار نهايت تنها كمي زير دماي بحراني تشكيل آستنتيت است. براي كروي كردن همچنين لازم است كه دما بطور كافي بالا نگه داشته شود تا بدين وسيله ذرات كار بيد آهن به هم نزديك شوند تا ذرات كروي بزرگتر پديد آيد و سپس فولاد سريعا سرد مي شود. از آنجاييكه هيچ آستنتيتي وجود ندارد فولاد نمي تواند ساختار كريستالي خود را تغيير دهد و نتيجه آن يك ساختار نرم و آنيل شده است.

اين كار آنيل زير دماي بحراني ناميده مي شود و ريز ساختار نهايي آن كروي خواهد بود.

مخلوطي از مزيت و سمنتيت هستند . كار بيدها در زمينه مزيت بصورت گرد شده و مشخص هستند و ابزارها توانايي بريدن فولاد بدون مواجهه با مارتزيت لخت را دارند. مقادير عظيمي از فولادهاي كربني براي بهبود خواص ماشينكاري و شكل پذيري كروي مي شوند زير ساختار كروي يك ضرورت براي فولادهاي دامنه لختي آن تاثير دارد هرچه مقدار كربن تا حدود 6/. بيشتر باشد لختي مارتزيت لخت تر  است.

با نگاه به جدول لختي راكول سي و درصد كربن و مارتزيتي كه يك فولاد دارد فولادي با حدود 6/.% كربن با لختي 62 راكول سي سنتي بيشتر خواهد داشت نسبت به فولادي داراي 4/.% كربن و 55  به اين خاطر ريز ساختار كروي براي ماشينكاري فولاد با كربن متوسط زياد ضروري است . مهم فولاد كربني هنگام تغيير فرم سرد روي قطعه كروي شده باشند .و مثل  خم كاري ، كله زني نورد فرج سركاري سرد و فرآيندهاي ديگر فرآيندهاي ديگري براي كروي سازي توليدات فله اي شامل حرارت دادن فولادهاي ورقه اي گرم تا نقطه كمي پايين تر از دماي استحاله حدود 1300 به كار مي رود در اين جا دماي زير بحراني تا حدود 15 ساعت نگه داشته مي شود سپس بجاي سرد كردن ، فولاد تا دمايي حدود 1370 درجه فار نهايت بين A3,A1 گرم مي شودفولاد در دماي فوق تا حدود 1 ساعت نگه داشتيم و آراسته ، حدود 1270 درجه فار نهايت با سرعت 20 درجه فار نهايت در ساعت سرد مي شود. سپس در 1250 درجه براي يك ساعت نگه داشته مي شود و سپس تا دماي اتاق سرد مي شود. آنيل در زير دماي بحراني كه در آن فولاد لخت تر تا دماي قبل از دماي استحاله آستنتيتي گرم مي شود. معمولا براي كروي سازي مارتزيت پرليت به كار مي رود. محدوده وسيعي از قطعاتي كه از فولاد پر كربن ساخته مي شوند ، به وسيله فرآيند آستمپرينگ عمليات حرارتي مي شوند. آستنتيت به بينت تبديل مي شود.

آستمپر كردن فولاد از محدوده آستنتيتي تا دماييكه در آن بينيت تشكيل مي شود سرد مي شود و پس از آن ثابت نگه داشته باشد تا استحاله كامل شود. آستمپر كردن با آستنتيته كردن و سپس كوئيچ در حمام نمك مذاب انجام مي شود.

فولاد در كوئيچ داغ سرد مي شود تا در 800 درجه فار نهايت عمليات سرد كردن وقفه بيافتد. نگهداري همه ما در 800 بينت را تشكيل مي دهد و سپس فولاد تا دماي اتاق سرد مي شود. كوئيچ سريع بعضي قطعات فولادي ممكن است با تشكيل ماتزيت همرا باشد كه موجب كج شدن يا شكستگي مي شود ترك خوردن هم ممكن است اتفاق بيافتد همراه با تنش هاي باقي مي ماند.

استمپر كردن مستقيم از آستنتيت و كنترل سرد شدن براي تشكيل منتج حداقل به تغيير شكل و افزايش چقر مگي و داكتليلته  مي شود. و دامنه سختي نهايي چيزي حدود 50 تا 54 راكول است و مارتزيت شده  با دامنه سختي مشابه داكتليلته و چقرمگي بسيار كمتري دارد.

 تعداد زيادي از قطعات در گروه فولادهاي فنر فولادهاي پر كربن مثل A1 تا A/s/109s معمولا آستمپر شده اند. موقع آستمپر كردن قطعات فولاد كربني در كوبا با اتمسفر محافظت شده گرم مي شود تا سطوح كربن فولاد حفظ شود. اتمسفر معمولا بر پايه هيدروژن تجاري گازهاي گرماگير حمام خشك يا واسطه ديگري است . هرچه مقدار كربن زيادتر باشد ، احتمال از دست دادن مقداري از كربن  از سطح فولاد طي عملياتي حرارتي بيشتر است . با وجود اتمسفر محافظت شده كوره تا محدوده دمايي 1400 تا 1500 درجه فاز نهايت و بسته به مقدار كربن گرم مي شود. زمانيكه قطعات كاملا آستنتته شدند ، آنها به حمام نمك مذاب در محدوده 600 تا 700 درجه فار نهايت بسته به سختي مشخص شده انتقال مي يابند. در 600 درجه فاز نهايت ذرات كربن در بهتر از آنهايي هستند كه در 700 درجه توليد شده اند. هرچه دماي استحاله براي تشكيل بينت پايين تر باشد ، فولاد سخت تر است . ذرات در حمام نرم نمك باقي مي مانند تا وقتيكه استحاله كامل شود. اين حدود 15 تا 50 دقيقه طول مي كشد.

قطعات سپس براي براي زدودن نمك و با آب شسته مي شوند و سپس در محلول ضد زنگ غوطه ور مي شوند.  آستمپر كردن قابليت بدست آوردن  دقيقي را دارند  در حاليكه ترك ها بايد كاملا تغيير شكل يبايد به حداقل برسد‘ آستمپر كردن خيلي زياد مورد استفاده قرار مي گيرد.

حال ما مي دانيم طي عمليات حرارتي در داخل فولاد مي گذرد، پس به مغازه هاي بيرون مي رويم تا ببينيم چطور اين تغييرات فرآيندها و تجهيزات در فروشگاههاي مختلف با هم تفاوت دارند.

فرآيندهاي عمليات حرارتي و تمام اسامي و روشها ممكن است با توجه به نوع فولاد مشخصات آنها متنوع مي باشند.

مهرة تجهیزات از تانکهای ساده کوئیچ تا کوره های پیوسته پیچیده است اما فرآیندها و تجهیزات فقط 3 عملیات پایه را انجام می دهند.

نرماله کردن، آنیل و لخت کاری، همانطور که بعدا بحث خواهیم کرد، لخت کاری شامل استحکام به وسیله کوئیچ تغییر و زیر ساختار به آستینت، نرماله کردن عموما با افزایش دما تا 1000 درجه و بیشتر از استحاله A3 انجام می‌شود و سپس در هوا سرد می گردد. نرماله کردن زیر ساختار را همگن یک شکل می سازد و دانه ها را کوچک کردن آنها بازیافت می کند. توضیح آنیل کردن کمی مشکل است. آنیل کردن کمی مشکل است آنیل کروی 25 یا بیشتر از آن راه د ارد. آنیل سیاه، آنیل آبی آنیل جعبه ای، آنیل خشک، آنیل شعله ای خیلی انواع دیگر و ... عموما آنیل بدون توضیحات مشخص یعنی آنیل کامل، آنیل کامل به عنوان آشتیته کردن و خنک کردن آرام در محدوده استحاله تشریح می شود. آنیل معمولا برای بازیابی زیر ساختار و نرم کردن فولاد سازه به کار می رود. این یک مرحله میانی در فرآوری فولاد مثلا در کار سرد است. برای کار بیشتر فولاد، باید آنرا برای بازیابی زیر ساختار و دانه ها آنیل کرد کار تغییر شکل بیشتری بتوان روی آن انجام داد. زمانی که فولاد شکل داده شد یا ساخته شده و به شکل نهایی می رسید، آماده لخت کاری به وسیلة کوئیچ و تمپر کردن است. فرآیند لخت کاری شامل می شود از: اول: آشتیته کردن و سپس کوئیچ کردن برای لخت کردن فولاد و بعد از آن تمیز کردن برای فرو نشاندن تنش های گسترش یافته در فرآیند لخت کاری.

حال ما می خواهیم ببینیم چطور این رویه ها در بازار مطرح می شوند؟ نرماله کردن برای بازیابی زیر ساختار، آنیل و سپس لخت کردن بوسیلة کوئیچ و تمیز کردن و دیگر فرآیندها، به این رویه ها با تشریح عملیات طوری فولادهای کم کربن، متوسط کربن و و پرکربن می نگریم. برای سادگی و شفافیت عملیات حرارتی کاربردی ؟؟؟ فولادهای کربنی بنا به دامنه کردن آنها به 3 مرحله تقسیم شده است.

فولاد کم کربن بین 8/0 تا 29/0 درصد کربن دارد، فولاد با کربن متوسط 30/0 تا 50/0 درصد کربن دارد و فولاد پر کربن که 51/0 تا 95/0 درصد کربن دارد. یکی از دلایل این کار هم این است که عملیات حرارتی مشخص ممکن است با توجه به مقدار کربن فولاد تفاوت داشته باشد، فرآیند عملیاتی مشابه برای فولاد کم کربن ممکن است کاملا متفاوت با عملیات روی فولاد پر کربن مشابه باشد. مثلا ما باید فولاد کم کربن 1010 را نرماله کنیم ولی احتمالا باید فولاد پر کربن 1080 را نرماله و تمیز نمائید. تنوع در روشهای عملیات حرارتی همچنین ممکن است وابسته باشد به نقطه ای که روی آن عملیات انجام می دهیم، سایز آن، شکل آن و استفادة نهایی آن نقطه دانش مبانی عملیات حرارتی و تجربة خوب روی جامدات و تمامی انواع فولادها و همه قطعات می تواند سطح کار عملیات شما را از مرحله ای از مهارت به مرحله ای از هنر تبدیل کند.

خوب، چیزی که الان انجام می دهیم ترسیم نکاتی برای شروع فرآیند عملیات حرارتی است. چیزهایی که باید بدانیم و چیزهایی که برای این فرآیندهای مشخصص، کارا هستند.

نرماله کردن: بسته به نوع فولاد، ما ممکن است خیلی ساده نرماله کنیم یا نرماله و سپس تمیز کنیم.

آنیل کردن: ما می توانیم کاملا آنیل کنیم تا پرلیت را به دست بیاوریم همچنین آنیل کردن برای ماشین کاری راحتر یا آنیل تحت دمای بحرانی برای آرام کردن تنش ها.

و بالاخره سخت کاری با کوئیچ و تمیز کردن.

کار نخست: نرماله کردن یاتاقان فرج شده است. انجام نرماله به تنهایی یا نرماله با تمیز؟

خوب، فولاد، AISI 1514 است. چقدر زمان به آن بدهیم و در چه دمایی درخواست بازار برای این نقطه ممکن است چیزی شبیه این باشد:

کار ما نرماله و تمیز کردن برای سختی برنیل بین 160 و 200 است. سپس تا 1575 درجه فارنهایت نرماله کردن و سپس تمیز کردن در 1200 درجه چرا باید تمیز کنیم. جواب ما داخل فولاد است و جائیکه ما می خوانیم از آن استفاده کنیم. فولاد AISI1514 است. 15 به ما می گوید که این نمونه، یک فولاد کربنی است با سنگنزی بیشتر از حالت طبیعی پس نمونه باید مانند فولاد آلیاژی تحت عملیات قرار گیرد. اینجاست که شما باید هوشیار باشید. نمونه فرج گرم شده و به شکل  است. بعد از فرج پلیه ها بعدی سطح باید لب بری شوند. که این قبلا لب بری شده چون فولاد AISI 1514 منگنز بالایی دارد. قطعه باید نرماله شود تا زیر ساختار آن بهبود بیابد و تمیز شود. تا پیله های فرج آن نرم شود. اگر، لبه های فرج آن را قبل از لب بری نرم نکنیم ؟؟؟ لبه های می شکنیم و آنها را کاملا می سائیم.

پس نمونه احتیاج به عملیات نرماله و تمیز کردن دارد، ما قطعه ای 20000 پوندی داریم پس کورة پوسته ای ؟؟؟ برای تولیدات بالا را استفاده می کنیم. مقدار کربن 41/0 درصد است. دیاگرام فازی آهن لمینت برای فولاد ٪41/0 کربن دمای A3­ را در 1475 درجه فارنهایت می دهد. که دمای نرماله کردن ما حدود 100 درجه بالاتر از آن یعنی 1575 درجه فارنهایت است.

پس قعطات می توانند تا دمای 1575 درجه گرم شوند و سپس بسته به سایز قطعه در آن دما برای نفوذ نگهداری شوند. و بعد از آن در هوای ثابت یا اتمسفر محافظت شده خنک شوند. قطعات سپس باید در 1200 درجه فارنهایت برای 1 ساعت تمیز شوند و در هوا خنک شوند. زیر ساختار قطعات نرماله شده و تمیز شده حالا حدودا نصف فریت و نصف پریت است.

فرآیند تمیز حتما مقداری از لختی که به وسیله نرماله کردن به وجود آمده از میان بر می دارد و این ساختار مطلوب ما در سخت کاری با کوئیچ است.

فولاد کم کربن

در بازار عملیات حرارتی بسیار با نورد سرد و ؟؟ سر و کار داریم. این کار معمولا احتیاج به آنیل کاری دارد. آنیل اصولا به صورت اولیه برای بهبود زیر ساختار و بر طرف کردن تنش های باقیمانده است.

اینجا ما سفارشی داریم که 500 پوند است و احتیاج به آنیل دارد. شمشهای تخت فولادی نورد سرد شده AISI 1020  مشتری از ما خواسته تا برای مصارف خم کاری، و ؟؟؟ آن را افزایش دهیم. 1020 یک فولاد کم کربن است اما از حالیکه سخت کاری شده، زیر ساختار آن چیزی شبیه این است: زیر ساختار نشاندهندة دانه های تغییر شکل یافته و کشیدة بر اثر کار سرد است. این نشاندهندة استحکام بسیار بالایی است و خم شدن فولاد با این زیر ساختار باعث ترک و شکستگی می شود. آنیل کردن، استحکام تسلیم را پائین می آورد. این سفارش با در است . راهی که ما می توانیم فرآیند خودمان را با آن مشخص کنیم. برای آنیل کامل فولادهای کربنی، دمای آنیل و سیکل خنک کردن در جدولی از دماها و سیکلهای خنک کردن پیشنهادی برای فولادهای کم کربن فرج شدة کوچک آمده است. آهنگ سرد کردن در پانوست جدول داده شده: 50 درجه فارنهایت در ساعت پس قدم اول در آنیل کردن فولاد AISI 1020، گرم کردن تا بالای دمای آستنة است.م تا دمای 1575 درجه فارنهایت. در 1575 درجة فارنهایت کار ما بر اساس اندازة قطعه در حرارت نگه داشته می شود. نگهداری در دما برای اطمینان از اینکه قطعه کاملا آستیشته شده انجام می شود و ساختار کریستالی آن کاملا مکعب با سطوح مرکز دار است.

قطعه سپس در کوره با سرعت 50 درجه در ساعت و تا 1275 درجه خنک می شود که زیر خط A1 است. هدف از آرام سرد کردن با 50 درجه در ساعت، یکنواخت نگه داشتن دمای قطعه است هنگامیکه آستینت از مکعب با سطوح در مرکز دار به مکعب مرکز دار و سمینت تبدیل می شود. در زیر دمای A1، تمامی فولاد، فریت BCC به علاوه سمینت است. در 1275 درجه فارنهایت هیچ آستینتی دیگر در فولاد وجود ندارد پس دیگر برای خنک کردن سریع، تا دمای اتناق مطمئن است. بعد از آنیل 75 درصد و 25 درصد پرلیت لایه ای می بینیم. اما به اختلاف زیر ساختار نگاه کنید.

قبل از آنیل،‌ فولاد دارای دانه های دراز و بد شکلی است. بعد از آنیل دانه ها با زاویه های یکسان داریم حال شما می توانید در زیر ساختار حاصله ببینید که فولاد نورد شده سرد شده اما حالا دیگر آنقدر داکتیل شده که می توان بدون شکسته شدن، آن را خم کرد.

همسانی دانه در تمامی انواع فولادها مهم است. هر چه اندازة دانه ها یکسان باشد، خواص فولاد یکسان است. برای این کار ما 10000 پوند حلقه های فولاد ریخته گیری شده داریم. قطعه ریخته گری شده ما AISI 1040 است. و از آنجا که بعد از ریخته گری، ماشینکاری می شود، باید کاملا آنیل شود همانطور که از هر لحاظ قطعه را برای فرآیندهای متعاقب دقیقا همانند ساختار ریخته شده نامناسب گرداند.

این درخواست سفارش بازار برای آنیل است. می توانید ببینید اختلاف بین آنیل فولاد کم کربن و فولاد پر کربن در دما است. ما فولاد AISI 1020 را تا 1575 درجه فارنهایت گرم کردیم. طبق جدولمان فولاد AISI 1040 می تواند تا محدودة دمای آنیل، بین 1400 تا 1500، و 1600 درجه فارنهایت گرم شود. در دمای 1565 هم می توانیم کار کنیم. اما اینجا از دمای کمتر برای صرفه جویی در گرم کردن استفاده می کنیم. دمای آنیل را تا محدودة پائنتر دما پائین می آوریم و در محدودة 1500 درجه فارنهایت در نظر می گیریم. حداقل دما در هیچ جایی استفاده نمی شود و فقط محدوده های پائین تر دمای پایانی مورد استفاده قرار می گیرد. قطعات تا دمای 1500 درجة فارنهایت گرم می شوند و بر اساس اندازة آنها را در دما نگهداری می شوند. حالا قطعه می تواند در کوره تا 1200 درجه و با آهنگ استاندارد 500 درجه در ساعت خنک شود و وقتی به 1200 درجه رسیدیم، می توانیم آن را سریعا تا دمای اتاق خنک کنیم. برای این کار ما از کورة ویژة (car botton) استفاده می کنیم. در 4 ساعت تا 1500 درجه گرم می کنیم و 6 ساعت خنک می کنیم. اتمسفر مورد استفاده شامل محصولات کمباسین می شود به زیر ساختار قطعه ریخته گری شده نگاه کنید: دانه های بسیار درشت و ساختار ضعیف اما بعد از آنیل ما مخلوط خوبی از فریت و پریت با دانه های مناسب به نسبت 50-50 داریم.

آنیل کروی

کار بعدی ما آنیل کروی است. آنیل کروی شامل چرخة گرم کردن، نگه داشتن و خنک کردن است.

فولادهای کم، متوسط و پر کربن می توانند با عملیات مشابهی کروی می شوند و این چیزی است که طی آنیل کروی کردن روی زیر ساختار اتفاق می افتد. به کاربیدهای دورن ساختار قبل از آنیل کردن توجه کنید بعد از آنیل کار بیدها کرویند و در اندازه و شکل هم سانند و این به این خاطر است که فولاد انتخاب شده هیچ وقت بیشتر از دمای A3 گرم نشده است. در کروی کردن بعضی اوقات فقط آستینت های پراکنده ای شکل می گیرند. طی سرد کردن کنترل شده فقط کاربیدها در فولاد حل و باز پخش می شوند. در این کار، ما می توانیم 3 فولاد مختلف را تنها در یک لحظه آنیل کروی کنیم. AISI10B21، AISI1033 و AISI1062، فولادهای کم، متوسط کربن را می توانیم تمام این 3 فولاد را در حالتی کاملا یکسان کروی کنیم چون هیچ وقت بالاتر از خط A3 گرم نمی کنیم پس هیچ وقت 100٪ تشکیل آستیت نداریم.

تمامی کاری که آنیل کروی انجام می دهد، تغییر شکل کاربیدها در فولاد است. فولادها تا دمای 1300 درجه فارنهایت گرم می شوند و برای 2 تا 3 ساعت نگهداشته می شوند. قطعات سپس تا حدود 1250 درجه فارنهایت با آهنگ 20 درجه فارنهایت در ساعت خنک می شوند. وقتی در این دما سرد شدند، فولاد باید برای یک ساعت در دما نگهداری شود و سپس قطعات در هوا تا حدود 600 درجه فارنهایت سرد می شوند. این چرخه می تواند بسته به درصد منگنز تا حدودی تغییر کند. حال دوباره به زیر ساختارهای قبل و بعد نگاه می کنیم. ببینید چگونه کار بیدها در فریت کروی می شوند. این قطعات مشخصل فولادی پس از شکل دادن، ماشینکاری نشده اند. همچنین برای به حداقل ؟؟؟ شدن، از اتمسفر محافظت شده استفاده شد. اتمسفر استفاده شده در کروی کردن معمولا شامل اکو گازها، نیتروژن با هیدروکربن با مکش نرم می باشد.

آنیل تحت دمای بحرانی

آنیل در زیر دمای بحرانی ساده ترین فرآینده آنیل است. فولاد تا زیر محدودة دمای بحرانی A1 گرم می شود و به اندازة  گرم می شود و به اندازة کافی نگهداشته می شود تا تاثیر مطلوب اعمال شود. آنیل در زیرهای بحرانی اصولا برای دوباره کریستاله کردن دانه های کار سرد شده که طی تغییر شکل فولاد شکل گرفته استفاده می شود. این همچنین برای آرام کردن تنش های قطعات ماشین کاری مانند جوشکاری، فرج، ریخته گری و بقیه بخش هایی که می توانند تنش باقیمانده ایجاد کنند استفاده می شود. فولادهایی مثل AISI 1010، 1030، 1050، چند نوع فولاد هستند که برای این کار در نظر گرفته می شوند. گاهی اوقات که وقتی قطعات کار سرد شده تغییر شکل می دهند در بخش های چند گانه، آنیل زیر دمای بحرانی به عنوان آنیل میانی مورد احتیاج است. یک نمونه8 چرخة بارز، گرم کردن تا محدودة 1300 درجه است. نگه داشتن برای حداقل 1 ساعت و بعد از آن خنک کردن هر چه تغییر فرم طی کار سرد لخت تر باشد، دمای آنیل کردن است. قبل از آنیل در زیر دمای بحرانی زیر ساختار نورد سرد شدة فولاد 1080 نشاندهندة دانه های دراز و سختی است. بعد از آنیل کردن قطعات، زوایه های یکسان می شوند از آنجا که قطعات نورد سرد اغلب تحت ماشینکاری مشخصی قرار نمی گیرند برای جلوگیری از ایرادات، اتمسفر محافظت شده ممکن است لازم شود: 96٪ نیتروژن به علاوة 4٪ هیدروژن اغلب برای فولاد کم کربن استفاده می شود و وقتی گاهی دکر بوره شدن مسئله باز می شود، اگزوگازها به علاوة نیتروژن و هیدروکربن هم استفاده می شود.

؟؟؟؟

حال نگاهی به سخت کاری می اندازیم که گاهی هم به عنوان سخت کاری با کوئیچ و تمیز شناخته می شود.

برای سخت کاری ؟؟؟، فولاد باید آزادانه قبل از کوئیچ شدن، ؟؟؟ آستینه شود. دو چیزی کمتر از آستیته شدن کامل، منجر به از دست رفتن زیر ساختار و خواص مکانیکی ضعیف می شود. برای سخت کاری موفق آلیز کم شدن دما باید آنقدر سریع باشد که به دماغة منحنی نرسد. هدف ما رسیدن به زیر ساختاری کاملا ؟؟؟ است و سپس تمیز کردن برای رسیدن به بهترین ترکیب سختی، استحکام و ؟؟؟ این یک دیاگرام IT کره ها را نشان می دهد. خوبی و برتری آستمژ کردن، بی ترک بودن و تقریبا بدون تغییر شکل اتفاق افتادن آن است و همچنین برخورداری از چقرگلی و ؟؟؟؟ بیشتر و اینکه می تواند در مقایسه با تمیز کردن قطعات ؟؟؟ در سطح سختی یکسان، سختی بالاتری بگیرد. حال بعد از آستمپر کردن، تمیز کردن لازم است چون فولاد هنوز بینیتی است. به دلیل اینکه فولادهای کم کربن و متوسط کربن معمولا آستیچر می شوند، کوره ها اغلب برای استفاده از اتمسفر آندوترمیک و برای جلوگیری از اکربوره شدن طراحی شده اند. فولادهای متوسط تا پر کربن عموما سخت کاری القایی سطحی می شوند. فولادهای کم کربن معمولا با کربوریزه کردن یا ؟؟؟ کردن سطح سختی می شوند. سخت کاری سطحی عنوان برنامه ای دیگر در مجموعة عملیات حرارتی کاربردی است.

حالا شما آشنایی دارید اصول عملیات حرارتی، چیزهایی که درون فولاد کربنی اتفاق می افتد و اموری که در بازار عملیات حرارتی برای دریافت تغییرات در ساختار و خواص فولادها می گذرد. در تماس فلزات و آلیاژها که از نقشه های عملیات حرارتی می گذرند، فولادهای کربنی مشخصا مهمترین هستند. تناژ فولادهای کربنی که روزانه در تمام دنیا تحت عملیات حرارتی قرار می گیرند، خیلی بیشتر از تمامی فلزات و آلیاژها با هم است که شامل فولادهای آلیاژی، رنگ نزن ابزار، چدن و آلیاژهای غیر آهنی مثل آلومینیوم، مس، تیتانیوم، نیکل، کبالت و آلیاژهای آنها و همچنین فلزات گرانبها و نسوز است. اما اساس متالوژی فولادهای کربنی، به شما پایه های تفهیم تغییرات متالوژیکی و تغییرات مورد استفاده برای عملیات روی تمامی این فلزات و آلیاژها را می دهد. حالا شما می دانید عملیات حرارتی روی فولادهای کربنی شامل چند مرحله فرآیند مهم است. نرماله کردن برای ؟؟؟ و بهبود ساختار، آنیل کردن برای قابلیت کار داشتن روی فولاد و سخت کاری و تمیز کردن برای افزایش و استحکام و استحکام خستگی و بهبود مقدار داکتیلیته و چقرگی.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 20 دی 1393 ساعت: 17:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس