سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط reyhaneh

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

ديدگاه انسان گرايي humanistic psychology

بازديد: 113

ديدگاه انسان گرايي humanistic psychology

 

 ديدگاه انسان گرايي برروي ارزش وجودي كل انسان ...

مروری بر دیدگاه های مزلو و راجرز...

 

 

 ديدگاه انسان گرايي برروي تجربيات زمان حال و ارزش وجودي كل انسان ،خلاق بودن،آزاد بودن،و همچنين توانا بودن انسان براي حل مشكل خود تاكيد مي كند . ديدگاه انسان گرايي از دو ديدگاه فلسفي ريشه مي گيرد :

اول روان شناسي وجودي ،كه رويكردي است براي درك تجـربه هاي جديدتر مشخص، وضعيتهاي وجودي او و نياز به تمرين آزادي در يك جهان پر هرج ومرج.

دوم رويكرد پديدار شناختي است كه بر تجربه هاي خصوصي افراد تاكيد مي كند . به عبارت ديگر هرفردي داراي دنياي مخصوص خود است و واقعيت براي هرفرد چيزي جزء همين ديدگاه مخصوص او نيست.

شناخت انسان سالم و به دست دادن ملاکی منطقی و علمی در این باره دغدغه دیرپای انسان بوده است. از این رو طبیعی است که تاریخ اندیشه بشری از تئوریها, آرزوها, توهمات و اسطوره هایی در این زمینه پر باشد. چنانکه ادیان الهی و مکتبهای فکری, فیلسوفان, عارفان و پیشوای ان دینی و اجتماعی, هر کدام به گونه ای, این مسأله را در نظر داشته و درباره آنها سخن گفته اند.

روان شناسان, با تمام گونه گونی مکتبها و جامعه شناسان, با تفاوت دیدگاه هاشان دراین باره به پژوهش و نگارش پرداخته اند. به همین دلیل حتی اشاره ای کوتاه به همه دیدگاه ها نیازمند نگاشتن کتاب یا کتابهایی حجیم است, از این رو در این مقاله نمی توان انتظار تفصیل یا پردازش به همه نظریه ها را داشت و ناگزیر باید به گزینش و انتخاب رو آورد.

 

● مکتب های روان شناسی انسان گرا

روان شناسی دارای مکتب ها, گرایشها و شاخه های بسیاری است, ولی پیش از اشاره به تفاوت های مکتب های روان شناسی لازم است تأکید کنیم که هر کدام از این گرایشها و مکتبها برای خود فلسفه و جهان بینی خاصی درباره انسان دارند. به قول کارل راجرز (هر جریان در رو ان شناسی, فلسفه ضمنی خاص خود را درباره انسان دارد.)

▪ از لحاظ فلسفی, روان شناسی به دو گروه عمده تقسیم می شود:

۱) نمایان گر سنت تجربی: ساخت گرایی ـ رفتارگرایی

۲) نماینده سنت دکارتی آرمان گرا: کنش گرایی, روان شناسی های گشتالت و هورمیک.

آلپورت در تقسیم بندی فلسفی و ریشه های دورتر مکاتب روان می نویسد:

اجداد ساخت گرایی و رفتارگرایی, هابز, لاک, هارتلی, جیمز, استوارت میل, بین, ماخ و اثبات گرایی منطقی, و در علوم طبیعی هلمهولتز بوده اند و اجداد کنش گرایی, روان شناسی های گشتالت و هورمیک: لایب نیتز, کانت, برنتاند, هوسرل و ویندلباند می باشند.

مکتب روان کاوی دارای عناصری از هر دو سنت است, و قدرت نسبی آنها نیز بر طبق نظامهای روان کاوی متغیر است.

مفهوم یا تصور ذهنی از انسان رابطه نزدیکی با زیربنای فلسفی مکتب دارد. این مفهوم به طرز خاصی از طریق موضوع مکتب, رابطه بدن و ذهن را آشکار می سازد. تا حد زیادی نارضایتی از تصور انسان که بطور تلویحی در روان شناسی معاصر مطرح است موجب شده که در دو دهه اخیر جهت گیری های جدیدی همچون جهت گیری انسان گرا و پدیدار شناختی ـ اصالت وجودی, به طور ناگهانی پدید آید.

با این که هیچ کدام از مکتبهای روان شناختی بدون پایه فلسفی نیست, ولی برخی تلاش کرده اند روان شناسی را نیز مانند فیزیک و دیگر علوم طبیعی دانشی کاملاً تجربی قلمداد کنند و از همان روشها در تحقیقهای روان شناسی بهره ببرند.

روان شناسی که در آغاز به جای مطالعه سلامت روان به بررسی بیماری روانی پرداخت, تا مدتها مطالعه استعداد بالقوه آدمی را برای کمال نادیده گرفت, اما در سالهای اخیر, شمار روزافزونی از روان شناسان به قابلیت کمال و دگرگونی در شخصیت آدمی روی آورده اند.

(روان شناسان کمال) که بیش تر آنها خود را روان شناسان انسان گرا می دانند, با دیدی نو به ماهیت انسان می نگرند. انسانی که آنها می بینند با آنچه که رفتارگرایی و روان کاوی , یعنی شکل های سنتی روان شناسی ترسیم می کنند, متفاوت است.

روان شناسان کمال با دیده انتقادی به این سنتها می نگرند, چرا که معتقدند نگرش رفتارگرایی و روان کاوی به ماهیت انسان محدود است, و اعتلایی را که آدمی می تواند بدان دست یابد, نادیده می انگارد.

این منتقدان مدعی اند که رفتارگرایی, آدمی را چون ماشین می بیند, یعنی (نظام پیچیده ای که با شیوه های قانونمند رفتار می کند.) انسان به منزله ارگانیسمی منظم, ترتیب یافته و برنامه ریزی شده, با خود انگیختگی و سرزندگی و خلاقیت و چون دماپای (ترموستات) تصویر شده است. روان کاوی نیز تنها جنبه بیمار یا درمانده و ناتوان طبیعت آد می را عرضه داشته است, زیرا کانون توجهش رفتار روان نژند و روان پریش است.فروید و پیروان تعالیم وی نیز اختلالات عاطفی و نه شخصیت سالم, یعنی بدترین و نه بهترین وجه طبیعت انسان را مورد بررسی قرار دادند.نه روان کاوی و نه رفتارگرایی از استعداد بالقوه آدمی برای کمال, و آرزوی او برای بهتر شدن از آنچه هست, بحثی نکرده اند. در واقع, این نگرش ها تصویر بدبینانه ای از طبیعت انسان به دست می دهند. رفتارگرایان, آدمی را پاسخگوی کنش پذیر محرکهای بیرونی, و روان کاوان, او را دستخوش نیروهای زیست شناختی و کشمکش های دوره کودکی می پندارند.

اما آدمی از نظر روان شناسان کمال, بسی بیش از اینهاست.

حامیان جنبش استعداد بشری سطح مطلوب کمال و رشد شخصیت را فراسوی بهنجاری می دانند و چنین استدلال می کنند که تلاش برای حصول سطح پیشرفته کمال, برای تحقق بخشیدن یا از قوه به فعل رساندن تمامی استعدادهای بالقوه آدمی ضروری است. به سخن دیگر رهایی از بیماری عاطفی, یا نداشتن رفتار روان پریشانه برای این که شخصیتی را سالم بدانیم, کافی نیست. نداشتن بیماری عاطفی تنها نخستین گام ضروری به سوی رشد و کمال است, و انسان پس از این گام, راهی دراز در پیش دارد.

ییکی از مهم ترین و برجسته ترین سخنگویان روان شناسی انسان گرایی و یا به تعبیر خود او (نیروی سوم) میان دو نیروی دیگر, یعنی مکتب رفتارگرایی و مکتب تحلیل روانی, آبراهام هارولد مزلو(abraham harold maslow) است. و دیگری دکتر ویکتور فرانکل, البته طرفدران این مکتب بسیارند, وما به دلیل اختصار فقط به نظریات این دو تن در این باره اشاره می کنیم.

 

ظهور روان شناسی انسان گرایی 
همانند دیگر جنبشها در روانشناسی نوین به نظر می‌رسد که روح زمان موجب می‌شود که اندیشه‌های پیشایند به یک جنبش واقعی تبدیل شود. روانشناسی انسان گرایی ظاهرا بازتابی از ندای ناآرامی و نارضایتی جوانان سالهای دهه 1960 علیه جنبشهای ماشین گرایی و ماده گرایی فرهنگ معاصر غرب بود. جنبش روانشناسی انسان گرایی به وسیله تاسیس مجله روان شناسی انسان گرایی ، در سال 1961 ، انجمن روان شناسی انسان گرایی امریکا در سال 1962 و شعبه روانشناسی انسان گرایی انجمن روان شناسی امریکا در سال 1971 قوام یافت، اما برخلاف تمامی سمبلها و خصائص یک مکتب فکری ، روانشناسی انسان گرا عمدا یک مکتب نشد. این قضاوت خود روانشناسان انسان گراست که با گذشت سه دهه از آغاز جنبش در گردهمایی سال 1985 که برای بحث درباره ماهیت این رشته تشکیل شده بود، بیان داشتند.

 

● روان شناسان انسان گرا

 

آبراهام مازلو (مزلو)  در تاریخ روان شناسی انسان گرا

بدون تردید روان‌شناسی انسانگرا بیش‌از هر کس دیگری مدیون اندیشه‌های پدر معنوی خویش، آبراهام مزلو است. مزلو که زاده بروکلین نیویورک بود دوران کودکی ناخوشایندی را سپری کرده بود. از یک‌سو پدر و مادر وی چندان در وضعیت روانی مناسبی به سر نمی‌بردند و به همین دلیل کمترین توجهی به مازلو کوچک نمی‌کردند و از سوی دیگر مازلو به دلیل اندام لاغر و بینی بزرگ همواره احساس حقارت می‌کرد.در واقع آنچه که به عنوان زیر بنای نظام روان‌شناسی آدلر به حساب می‌آید یعنی عقده حقارت، مصداق عینی‌اش را می‌توان در خود مزلو یافت. او برای جبران احساس حقارت خویش به ادامه تحصیل پرداخت و رشته روان‌شناسی را برگزید. 



در ابتدا مازلو یک رفتارگرای افراطی و پرحرارت بود،و به رویکرد مکانیستی و علوم طبیعی علاقه وافر داشت . معتقد بود که پاسخهای همه مسائل جهانی را می‌توان با رویکرد مکانیستی و علوم طبیعی پیدا کرد.  اما این دلبستگی چندان دوام نیافت و حوادثی همچون جنگ جهانی دوم  و سپس یک رشته تجارب شخصی : تولد نخستن فرزندش و برخورد کردن با سایر اندیشه‌ها درباره ماهیت انسان (فلسفه ، روانکاوی و روان شناسی گشتالت) وی را متقاعد کرد که رفتارگرایی بسیار محدودتر از آن است که بتواند پاسخگوی مسائل پایدار انسانی باشد. و قادر به پاسخگویی مسائل بنیادین انسان نیست. در این میان وی تحت تأثیر اندیشه‌های آدلر، هورنای، کافکا، ورتایمر و روت بندکیت مردم‌شناس آمریکایی قرار گرفت و همین موجب رشد بذر اندیشه‌های روان‌شناسی انسانگرا در ذهن وی شد. 

مازلو همچنین از تماس با برخی از روان شناسان اروپایی که از آلمان نازی گریخته و در ایالات متحده ساکن شده بودند، مانند آدلر ، هورنای ، کافکا و ورتهایمر تاثیر پذیرفت. احساس احترام او نسبت به ورتهایمر و مردم شناس امریکایی روت بندیکیت او را به سوی نخستین مطالعه‌اش در مورد اشخاص سالم از نظر روانی و خود شکوفا رهنمون شد. در دانشگاه برندیز در والتام ، ماساچوست ، از 1951 تا 1969 بود که مازلو نظریه‌اش را تدوین کرد و پالایش داد و به صورت مجموعه‌ای کتاب منتشر ساخت. او از جنبش گروه حساسیت آموزی حمایت کرد و در سالهای دهه 1960 یکی از روان شناسان معروف شد. او در سال 1967 به ریاست انجمن روان شناسی امریکا انتخاب شد.

توجه به سلسله مراتب نیازهای انسان و ویژگیهای افراد خود شکوفا بخش عمده پژوهشهای او را تشکیل می‌دهد. ار مباحث مهم دیگر نظریه مازلو در انسان گرایی ویژگیهای شخصیت سالم ، اعتماد به نفس و رابطه آن با سلامت روانی ، فرانیازها یا انگیزه‌های متعالی ، تجارب اوج (حالت عرفان) ، حرمت زدایی ، آرمان شهر روانی ، وجدان را می‌توان نام برد.

● خود شکوفایی 
مزلو برآن بود که رفتار انسان توسط سلسله مراتب نیازها برانگیخته می‌شود. این نیازها معمولاً در قالب یک هرم ترسیم می‌شود که از قاعده تا رأس به این ترتیب شکل می‌گیرند؛ نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی، تعلق‌پذیری و محبت، احترام و خودشکوفایی. 
از نگاه مزلو این نیازهای پنجگانه ذاتی هستند، ولی نحوه ارضای آنها اکتسابی است. مسلماً حصول نیازهای رأس هرم مستلزم تحقق نیازهای پایین‌تر است. برای مثال فردی که نیازهای فیزیولوژیکی او ارضا نشده است، تمایلی به ارضای نیاز به احترام ندارد. 
مزلو چند ویژگی اساسی برای نیازها در نظر گرفته است که عبارتند از: 
۱) نیازهایی که در سطح پایین‌تر قرار دارند مانند نیازهای فیزیولوژی نسبت به نیاز‌های بالاترهمچون نیاز به خودشکوفایی مقدم بوده و از نیرومندی و قدرت بیشتری برخوردارند. 
۲) نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی مربوط به دوران کودکی، نیازهای تعلق‌پذیری و احترام متعلق به دوران نوجوانی و نیاز به خود شکوفایی در میانسالی پدیدار می‌شود. 
۳) عدم ارضای نیازهای پایین‌تر که نیازهای کمبود «deficiency needs» نامیده می‌شود، فرد را با بحران مواجه می‌کند در حالی که به تعویق انداختن ارضای نیازهای بالاتر، بحران به دنبال ندارد. 
۴) هر چند ارضای نیازهای بالاتر برای بقا چندان ضروری نیست، اما ارضای آنها موجبات رشد و بالندگی فرد را فراهم می‌آورد و به همین دلیل به نیازهای رشد یا هستی «growth or being needs» معروف هستند. 
موج نارضایتی از نفوذ ماشین‌گرایی و ماده‌گرایی در سال‌های دهه ۱۹۶۰ را می‌توان در دانشجویان و ترک‌تحصیل کرده‌های آن زمان که به هیپی [hippie] معروف بودند مشاهده کرد. این گروه بر تحقق قابلیت‌های خود تأکید می‌کردند و اصل لذت‌جویی و مغتنم شمردن زمان حال را مورد توجه قرار می‌دادند 
۵) ارضای نیازهای بالاتر مستلزم شرایط مناسب بیرونی (اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) است. 
۶) نکته قابل توجه این است که هر چند توجه به سلسله مراتب این نیازها ضروری است، ولی به آن معنا نیست که ظهور یک نیاز مستلزم تحقق صددرصدی و کامل نیاز قبلی باشد. به همین دلیل مزلو درصد نزولی ارضا را برای هر نیاز بیان کرده است. «شولتز ۱۳۸۶»

در سلسله مراتب نیازهای مزلو خودشکوفایی «self actualization» در رأس هرم قرار دارد. در واقع مزلو نخستین روان‌شناسی بود که مفهوم خودشکوفایی را مطرح کرد. فرانک برونو در کتاب فرهنگ توصیفی روان‌شناسی در این باب می‌نویسد: «مزلو نشان داد که خودشکوفایی در سلسله مراتب انگیزه‌های انسانی مقام بالایی دارد؛ بالاتر از سائق‌های زیستی، کنجکاوی، نیاز به احساس امنیت و حتی نیاز به عشق. به عقیده مزلو غالب انگیزه‌های انسان نیازهای کمبود است و وجود آنها به دلیل کمبود است. البته گفته می‌شود خودشکوفایی نوعی نیاز هستی است؛ میل به ارضای نیروی مثبت در وجود.

 

 به گفته مزلو هر چند که خود شکوفایی، گرایش ذاتی فرض می‌شود، گرایشی ضعیف است مانند زمزمه‌ای در درون یا صدایی است آرام، از این رو بهتر است شخص نسبت به این زمزمه یا صدای آرام حساس باشد «طاهری، ۱۳۸۴/ ۱۱۹،۱۲۰».

 

کارل راجرز در تاریخ روان شناسی انسان گرا

یکی از چهره‌های معروف روان شناسی انسان گرا ، کارل راجرز است. در سال ۱۹۰۲ در یکی از حومه‌های شهر شیکاگو کودکی چشم به جهان گشود که بعدها به عنوان یکی از منادیان روان‌شناسی انسانگرا مطرح شد. راجرز هر چند در دوران کودکی، منزوی و تنها بود و سخت تحت سیطره عقاید والدینش قرار داشت با وجود این در دوران جوانی خویش اعتقادهای رادیکال والدینش را رها کرده و برآن شد که هر فرد باید به تناسب تفسیری که از رویدادها و جهان ارائه می‌کند، زندگی خویش را بنا کند.

 او در دوران تحصیل در دانشگاه به عنوان نماینده فدراسیون جهانی دانش آموزان مسیحی به چین سفر کرد و ظاهرا تحت تاثیر این تماس با فرهنگ شرقی ، دید جدیدی نسبت به انسان پیدا کرد. تحصیلات راجرز در رشته‌های تاریخ و روان شناسی بود. او پس از پایان تحصیلات خود در رشته تاریخ به عضویت پیروان یک انجمن دینی در نیویورک در آمد، اما در عین آشفتگی به این محیط روحانی متوجه شد که نمی‌تواند به آئین خاصی پایبند باشد و تصمیم گرفت کوششهای خود را در زمینه امور تربیتی و درمان متمرکز سازد. در نتیجه بخشی از عقاید وی در مورد ویژگیهای طبیعت انسان محصول تماسهایی است که او با مراجعان خود داشته است.

کوششهایی که راجرز در تشکیل و رهبری گروههای کوچک معمول می‌داشت و نیز تلاشهای او در زمینه آموزش و پرورش ، همگی به صورتی او را در عقایدی که در مورد روان شناسی انسان بدست آورده بود، تائید و تقویت می‌کردند و بر غنای باورهای روان شناختی وی می‌افزودند. راجرز طرز تفکر خود را مرهون محیط فرهنگی خویش می‌دانست که بر سنتهای یهودی مسیحی متکی بود. او با اعتمادی که به عقاید خویش داشت، آرزو می‌کرد گسترش جهانی پیدا کند و می‌کوشید نظریه‌های خود را برای افراد بیشتری توضیح دهد. تحقق خود ، توافق و عدم توافق ، انسان با کنش کامل ، توجه مثبت غیر مشروط ، درمان مبتنی بر مراجع محوری و ... از مفاهیم نظریه انسان گرایانه راجرز هستند.

آنچه موجب شهرت راجرز شد، رویکرد درمانی وی بود که درمان متمرکز بر شخص «person centered therapy» نامیده می‌شود. فرانک برونو رویکرد درمانی راجرز را چنین تعریف می‌کند: «درمان متمرکز بر درمانجو (شخص) شیوه‌ای است در یاری دادن اشخاص مبتلا به مشکلات گوناگون که درمانگر در آن، فضایی مملو از پذیرش عاطفی ایجاد می‌کند. این فضا توانایی درمانجو را برای بیان و کشف خود تقویت می‌کند. کانون توجه درمانگر خود درمانجوست نه نشانه‌های بیماری او«طاهری، ۱۳۸۴/ ۱۳۳». 
هسته اصلی رویکرد درمانی راجرز غیر رهنمودی «nondirective» بودن آن است. منظور از روان‌درمانی بی‌رهنمود «nondirective therapy» این است که فرد مراجعه کننده بدون راهنمایی یا با حداقل راهنمایی توسط درمانجو به تعمق در درون خویش بپردازد و مسیر خودشکوفایی خویش را جستجو کند. در چنین رویکردی داوری ارزشی نسبت به فرد مراجعه‌کننده از سوی درمانگر انجام نمی‌شود و تمام تلاش‌ها در جهت تقویت عزت نفس درمانجو انجام می‌شود. در واقع در نگاه راجرز مسوولیت درمان نه به عهده درمانگر بلکه به عهده خود مراجعه‌کننده است.

از نظر راجـرز انـسان ذاتا ماهيتي مثبت دارد و مسير حركت او در مجموع به سوي خـود شـكـوفـايي ، رشـد و اجتماعي شدن است . هر چند كه در نظريه فرويد انسان از بنياد غير منطقي ، غير اجتماعي و مخرب است ، اما به نظر گـاهي ممكن است انسان چنين باشد.ولي اين زماني اتفاق مي افتد كه دچار نوروز است و مانند يك انسان شكوفا عمل نمي كند .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 20 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کودکان و اخبار

بازديد: 155

کودکان و اخبار

کودكان اغلب چندین بار در طول روز از طریق تلویزیون، رادیو، روزنامه ها، مجلات و اینترنت در جریان اخبار قرار می گیرند. دیدن و شنیدن رویدادها و حوادث محلی و جهانی مانند بلایای طبیعی، حوادث فاجعه آمیز و گزارشهای جرم و جنایت، ممكن است باعث به وجود آمدن استرس و تنش، اضطراب و یا ترس و وحشت در آنها گردد. "تماشای فیلم‌های خشن باعث ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان می‌شود. همچنین تماشای این گونه فیلم‌ها می‌تواند منجر به کاهش حساسیت کودک نسبت به خشونت شده و موجب درک نادرست او از جهان پیرامون ـ به عنوان محلی خطرناک و ناامن ـ بشود." 

  دکتر ساجدی می‌گوید" :اختلالات خواب از مشکلاتی است که به خصوص در مورد شیرخواران و نوپایانی که زیاد تلویزیون تماشا می‌کنند، مطرح می‌شود. این مشکل میان این گروه سنی، بر رشد و تکامل کودک و حتی سیستم ایمنی او نیز تاثیر می‌گذارد". 

ذکر این نکته نیز لازم است که تماشای تلویزیون به دلیل کاهش تمرکز کودک در خانه و مدرسه می‌تواند موجب افت تحصیلی او نیز بشود.  

تحقیقات نشان می دهد كه كودكان و نوجوانان به طور ناخودآگاه متمایل به تقلید از چیزهایی هستند كه در خبرها می بینند و یا می شنوند، و ممكن است نحوه انجام جرایمی را كه دیده اند مورد تقلید قرار دهند. قرار داشتن در معرض چنین آسیب هایی به صورت دایمی و طولانی مدت ممكن است منجر به ایجاد ترس و از دست دادن احساسات شود و در بعضی كودكان افزایش رفتار های خشن و پرخاشگرانه را بوجود آورد.

آثار منفی احتمالی اخبار می تواند بوسیله تماشا كردن آنها به همراه كودكان و بحث و صحبت با آنها درباره چیزهایی كه دیده و شنیده اند توسط والدین، معلمان یا دیگر بزرگسالان كاهش پیدا كند. مقدار و نوع خبرهایی كه كودكان می توانند تماشا كنند باید با توجه به مسائلی مانند سن، میزان بلوغ فكری، میزان رشد، تجربییات زندگی و میزان آسیب پذیری آنها تعیین شود.


                    رهنمودهایی برای به حداقل رساندن آثار منفی تماشای اخبار

• مدت زمانی را كه كودك شما به تماشای برنامه های خبری میپردازد، زیر نظر بگیرید.

• اگر احتمال می دهید كه خبرها باعث آزردن و ایجاد نگرانی در كودك می شود، زمان كافی و یك محل آرام و مناسب را برای صحبت با او اختصاص دهید.

• همراه فرزندانتان به تماشای اخبار بنشینید.

• از كودكتان در مورد چیزهایی كه شنیده و سوالاتی كه ممكن است داشته باشد، بپرسید.

• با جملاتی به زبان ساده، مثل اینكه شما در كنارش هستید و از او مراقبت خواهید كرد، برای او در باره امنیت خودش ایجاد دلگرمی كنید.

• مراقب نشانه هایی از ایجاد ترس و اضطراب، كه ممكن است به وسیله اخبار بوجود بیاید،‌باشید؛ نشانه هایی مثل بی خوابی، ترس، شب ادراری، گریه و یا صحبت درباره داشتن ترس از چیزی.

والدین باید به خاطر بسپارند كه صحبت كردن با كودكان و نوجوانان درباره چیزهایی كه دیده و شنیده اند بسیار مهم است. این امر به والدین اجازه می دهد تا آثار منفی بالقوه اخبار را كاهش دهند و نظریات و اندیشه ها و ارزش های خود را نیز به بحث بگذارند. حال كه كودكان را به طور كامل نمی توان از حوادث و رخداد های بیرون محافظت نمود، والدین میتوانند برای آنها احساس امنیت ایجاد كنند و آنها را در شناخت بهتر جهان پیرامونشان یاری كنند   

   چگونگی برخورد صحیح با مشکل 

دکتر ساجدی در مورد نحوه رویارویی با این مشکل توضیح می‌دهد: "با توجه به مدت زمان تماشای تلویزیون یا استفاده از رایانه و محتوای آنها، والدین باید نظارت دقیقی بر چگونگی استفاده کودکان داشته باشند. لازم است دقت کنید که مدت زمان تماشای تلویزیون یا استفاده از رایانه برای کودکان حداکثر 2 ساعت در روز است." 
وی می‌افزاید: " محتوای فیلمی که کودک می‌بیند یا بازی‌ای که انجام می‌دهد نیز باید توسط والدین ارزیابی شود. آنها همچنین می‌توانند در مورد واقعیت‌ها و مسائل غیرواقعی فیلم و بازی با کودک صحبت کنند." 
وی با اشاره به اهمیت فعالیت‌ها و سرگرمی‌هایی به غیر از تماشای تلویزیون می‌گوید: " فراهم کردن سرگرمی‌هایی همراه با فعالیت و تحرک بدنی برای کودکان مناسب‌تر است . بنابراین بهتر است زمان‌های آزاد را بیشتر از تماشای تلویزیون، به فعالیت‌هایی نظیر ورزش و رفتن به پارک اختصاص دهید. همچنین می‌توانید سرگرمی‌های دیگری همچون خواندن کتاب و بازی‌های فکری، برای کودک فراهم کنید که البته خیلی بهتر است اگر پدر یا مادر نیز در انجام این کارها با کودک مشارکت و همراهی داشته باشند". 
دکتر ساجدی در ادامه به راهکارهای دیگری هم اشاره کرده و می‌گوید: "برای رسیدن به این هدف، نباید در اتاق خواب کودک تلویزیون قرار داد. همچنین هنگام غذا خوردن نیز کودک نباید مشغول تماشای تلویزیون باشد و نکته مهم‌تر این است که نباید از تلویزیون به عنوان پرستار کودک استفاده شود". 
بنابراین بهتر است با کمی دقت و توجه بیشتر، به کودکان بیاموزیم که از تلویزیون و رایانه بهتر استفاده کنند. 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت: 17:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

علل روانی برخی از بیماریها

بازديد: 95

علل روانی  برخی از بیماریها

 


سردرد:سردردها مبین فشار مفرط هستند. شاید این سردرد ها، حاصل بلند پروازی های افراطی و تلاش برای كمال باشند. از دیگر دلایل شایع این است كه شما باری اضافه بر اندیشه ، فكر و قوای عقلانی خود می گذارید و به حد افراط درگیر افکار خود هستید.آگاهانه و با دنبال کردن احساسات درونی تان تعادل خود را باز می یابید. برای مدتی، وقتتان را صرف خود كنید و فقط اجازه بدهید كه همه چیز به شیوه خود پیش رود. بدون قضاوت كردن، هر آنچه را كه رخ می دهد بپذیرید. این مساله فشارها را رها و فضایی برای صلح ، عشق و شادی ایجاد می كند.خود را دوست بدارید و تایید كنید و بدانید كه ایمن هستید.

مو:
مو نماد آزادی، نیرو و قدرت است. اگر مشكلی در موها وجود دارد از خود بپرسید آنچه را كه واقعآ می خواهید انجام دهید چیست ؛ البته بدون توجه به توقعات دیگران از شما.فشار و ترس و عدم اعتماد به جریان زندگی، از دلایل ریزش مو هستند. فشار نشانه ضعف است. آرام و ملایم و متمركز بودن، نشانه قدرت و امنیت است.خود را دوست بدارید و به زندگی اعتماد كنید.


گوش ها :گوش ها نمایانگر گنجایش شنیدن هستند و مشكل از این ناشی می شود كه چیزی در جریان است كه نمی خواهیم بشنویم. گوش درد در كودكان متداول است چون در خانواده مجبورند به آنچه می گذرد علی رغم میلشان گوش دهند.


چشم ها :چشم ها نمایانگر گنجایش دیدن هستند و مشكل  بدین معناست كه نمی خواهیم چیزی را درباره خود یا درباره زندگی، و یا گذشته و حال یا آینده، ببینیم.به درون خود نظری افكنید و به صدای درونی خود گوش فرا دهید.


گلو:نمایانگر قابلیت ما برای این است كه بتوانیم آنچه را می خواهیم بگوییم . هرگاه در ناحیه گلو ناراحتی داشته باشیم معمولآ به این معناست كه احساس می كنیم حق نداریم حرف خود را بزنیم یا توان آن را نداریم كه حق خود را بگیریم. هنگامی كه خلاقیت ما سركوب شود و ناكام بماند و ما كاری را که دوست داریم ، انجام ندهیم و سراسر عمر را برای دیگران زندگی كنیم اغلب ناراحتی های گلو پیدا می كنیم.باید یاد بگیریم رنجش و خشم خود را (در مقابل دیگران) به روش دیگری بیان كنیم. احساسات خود را بپذیریم و خود را مجبور به قبول شرایط و مسئولیتی كه برایمان دشوار است نكنیم.


قلب:قلب نمایانگر محبت است و خون نمایانگر شادی. قلب ما با محبت، شادی را به سراسر تن ما تلمبه می زند. هرگاه خود را از شادی و محبت محروم كنیم قلب ما چروك، خشك و سرد میشود ؛ در نتیجه جریان خون كند و آهسته شده و ما به سوی حمله قلبی، سکته،كم خونی و... پیش می رویم.به خود فرصت دهیم تا از شادی های زندگی بهره مند شویم و كارها را با علاقه انجام دهیم.


معده:همه عقاید وتجربه های تازه ما را هضم می كند. ناراحتی های معده نشانه آن است كه نمی دانیم چگونه تجربه تازه را هضم كنیم ؛ می ترسیم ، زخم معده هیچ چیز جز ترس نیست ، ترس مفرط از به اندازه كافی خوب نبودن و اضطراب برای جلب رضایت دیگران.باید خود را به روی آنچه زندگی برایتان به همراه می آورد بگشایید و باز و پذیرا باشید.كسانی كه خود را دوست دارند و تایید می كنند هرگز زخم معده نمی گیرند.


كلیه ها:اگر كلیه های شما مشكل دارند ، احتمالآ مشكل ها و كمبود هایتان را به دوشِ همراه و شریك خود و یا دیگران می اندازید. در نتیجه غالبآ خیلی حساس، نا امید ، پریشان و در حال انتقاد از دیگران هستید. اگر به جای حل مشكلات خود آن را به دوش دیگران بیاندازید خود را مسموم كرده اید.مشكلات قدیمی را رها كنید. آنها را به گردن دیگران نیندازید. ببینید مشكلات می كوشند چه محدودیت هایی را به شما نشان بدهند، هر آنچه را كه یافتید بپذیرید.


دست ها:ازمسیری خاص می ترسیم. وقتی نمی خواهیم كاری کنیم که  نمایانگر توانایی و گنجایش در آغوش كشیدن تجربه زندگی است.  بازوان با گنجایش و ساعدها با توانایی ما ارتباط می یابند. آرنج ها نشانه انعطاف پذیری ما در تغییر جهت هستند. ترس از تغییر و چسبیدن به موقعیت ، ترس از كمبود و از دست دادن ، مشكلات دست را به وجود می آورند.بپذیرید آن چه از شماست نمی تواند از شما پس گرفته شود. همه تجربه هایتان را با محبت و مسئولیت اداره كنید.


پاها:پاها ما را در زندگی پیش می رانند. ناراحتی های پا اغلب نشان دهنده آن است كه از پیشروی میترسیم. واریس نمایانگر ماندن در شغل یا مكانی است كه از آن نفرت داریم.مشكلات پا نماد ترس قطعی از آینده است كه حاصل عدم درك قوانین زندگی است.خود را تایید كنید و به خود اجازه پیشروی بدهید و در صورت ضرورت استراحت كنید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت: 17:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

راهبردهای یادگیری

بازديد: 201

راهبردهای یادگیری

(شناختی و فراشناختی)

 

مقدمه:درس هایی را که در نظام آموزش و پرورش تدریس می شوند می توان از نظر ماهیت در حوزه های سه گانه طبقه بندی بلوم ( شامل حوزه شناختی ، حوزه عاطفی و حوزه روانی ـ حرکتی )و طبقات مختلف حوزه شناختی ( شامل سطوح شش گانه دانش ، درک ، کاربست ، تجزیه و تحلیل ، ترکیب و ارزشیابی) جای دهیم.اگرچه امروزه در نظام های پیشرفته ی آموزش و پرورش جهان حتی درس هایی، مانند تاریخ که تا چندی قبل ماهیت حفظ کردنی داشت نیز در سطح تجزیه و تحلیل و ارزشیابی جای گرفته است، اما در کشور ما هنوز بسیاری از درس ها در طبقات بالاتر از دانش جای داده نشده اند.

در حال حاضر، در نظام آموزش و پرورش ایران درس ها به سه دسته کلی طبقه بندی می شوند. دسته ی اول درس هایی که تنها جنبه ی یادگیری صرف در سطح دانش دارند. در این دسته از درس ها دانش آموز باید با به خاطر سپردن مطالب درسی بر آگاهی های خود نسبت به جهان پیرامونش بیافزاید. دسته ی دوم درس هایی هستند که دانش آموز را توانا می سازند. درس های حرفه و فن، هنر و انشاء از این دسته هستند. این درس ها جنبه هایی از پرورش (و نه صرفا آموزش) فرد را در بر می گیرند و دسته ی سوم درس هایی را شامل می شود که بیشتر با فهم و درک دانش آموزان سروکار دارند. در بسیاری از پایه ها ی تحصیلی ریاضیات به چنین درسی بدل شده است.

پیشرفت تحصیلی نه تنها به دانش پایه افراد بستگی دارد، بلکه به عواملی دیگر نظیر آگاهی از راهبردهای گوناگون یادگیری ، چگونگی بهره گیری از این دانش ، طی انجام دادن تکالیف نیز مربوط می شود.با رشد و گسترش نظام شناختی در انسان، مجموعه ای از فرایندهای فراشناختی و نظارتی شکل می گیرد که موجب کارایی ، انعطاف پذیری حافظه و یادگیری هدفمند و آگاهانه می شود . به عبارت دیگر مهارت های فراشناختی ، آگاهی دهنده عمل می کنند که در طی یادگیری و پردازش اطلاعات مورد استفاده یادگیرنده قرار می گیرند و نیز جریان این پردازش را تسهیل می کنند . به طور کلی ، کیفیت حافظه و یادگیری به فراشناخت وابسته است.

فراشناخت

یکی از مهمترین پیشرفت های نیمه دوم قرن بیستم ، پیدایش نظریه هایی است که بر نقش فرایندهای عالی مؤثر بر مهار و هدایت فرایندهای شناختی تاکید می کنند . این فرایندهای عالی تر «فراشناخت» نام دارند که این عنوان ابتدا توسط فلاول ( 1979 )مطرح شد.منظور از فراشناخت آگاهی از فرآیندهای شناختی خود و همین طور کنترل و تنظیم شناخت است.فراشناخت به اطلاعاتی گفته می شود که فرد از نظام شناختی خود دارد. برای مثال شخصی که از آگاهی فراشناختی نسبتا خوبی برخوردار است ، می داند که چه مقدار از مطالب را کاملا درک کرده و چه میزان از تکالیف را بدون اشتباه انجام داده است . همین طور می داند که برای انجام دادن یک تکلیف معین به چه اطلاعاتی نیاز دارد یا از چه شیوه های باید استفاده کند.

اصطلاح فراشناخت ، به دانش ما درباره فرایندهای شناختی خودمان و چگونگی استفاده بهینه از آن ها برای رسیدن به هدف های یادگیری گفته می شود . به سخن دیگر فراشناخت دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خود او یا دانستن درباره دانستن است . دانش فراشناختی ما را یاری می دهد ، تا به هنگام یادگیری و دانستن امور ، پیشرفت خود را زیر نظر بگیریم . همچنین این دانش به ما کمک می کند تا نتایج تلاشهایمان را ارزیابی کنیم و میزان تسلط خود را بر مطالبی که خوانده ایم بسنجیم. به همین سبب یکی از تعابیر بسیار نزدیک به فراشناخت یادگرفتن یادگیری است.

فراشناخت شامل برنامه ریزی ، هدایت ، نظارت و اصلاح فرایندها و فعالیت های شناختی است . ساده ترین معنای فراشناخت ، شناخت درباره شناخت است . مقایسه شناخت با فراشناخت درک بهتری از آن فراهم می آورد . شناخت به معنای عام آن یعنی دانستن و شامل فرایندهای عالی ذهنی مانند : حل مسئله ، خلاقیت ، درک مطلب ، ربط دهی و استدلال می گردد ، در حالیکه فراشناخت دانش نسبت به تمام فرایندهای شناختی است.

کارکرد اصلی فراشناخت نظارت و هدایت فرایندهای شناختی است. فراشناخت مشتمل بر دو مؤلفه است . مؤلفه نخست دانش فراشناختی فرد از خودش به عنوان یک پردازشگر اطلاعات و مؤلفه دوم فرایندها و راهبردهای نظم دهنده ، مهار کننده و نظارت کننده است.مؤلفه اول که دانش فراشناختی است تا زمانی حاصل می شود که فرد از توانایی های شناختی خود و میز ناتوانی های شناختی خود آگاه می گردد . برای مثال فردی که از ضعف حافظه خود آگاه است ، رئوس کارهای روزانه یا خرید روزانه ای را که باید انجام دهد یادداشت می کند تا در موقع تعیین شده و مناسب آن ها را انجام دهد.

راهبردهای فراشناختی

بر خلاف گذشته که تصور می شد توانایی یادگیری هر فرد تابعی از میزان هوش و استعدادهای اوست ، در چند سال اخیر این نظریه در میان روانشناسان قوت گرفته است که با وجود نقش تعیین کننده عوامل ذاتی هوش و استعداد در یادگیری ، عوامل غیر ذاتی دیگری نیز در این رابطه مهم قلمداد می شوند . یکی از این موارد « راهبردهای یادگیری » و یابه اصطلاح فنی تر « راهبردهای شناختی و فراشناختی » است که در چند سال اخیر شاهد پیشرفت زیاد روانشناسی تربیتی در کشف این راهبردها بوده ایم . بنا به تعریف ، راهبردهای شناختی به هر گونه رفتار ، اندیشه یا عمل یادگیرنده گفته می شود که او در ضمن یادگیری مورد استفاده قرار می دهد و هدف آن کمک به فراگیری ، سازماندهی و ذخیره سازی دانش ها و مهارت ها و نیز سهولت بهره برداری از آن ها در آینده است.

به هر گونه فعالیت داوطلبانه ای که فرد می تواند برای بهبود یادسپاری و یادگیری خود انجام دهد، راهبرد های یادگیری می گویند. راهبرد های یادگیری، دو دسته یشناختی و فراشناختی را در بر می گیرند.

راهبردهای شناختی، ابزار هایی ضروری برای یادگیری محتوا هستند، اما راهبرد های فراشناختی، زمینه را برای جهت دهی و کاربرد راهبرد های شناختی و نظارت کردن بر آن ها را فراهم می سازند و نقش مهمی در جریان یادگیری ایفا می کنند.

راهبرد های فراشناختی به افراد در افزایش بازده یادگیری کمک می کند.راهبردهای شناختی راهبردهایی هستند که به فرد کمک می کنند تا اطلاعات را پردازش کند ؛ راهبردهایی مانند : یادداشت برداشتن و نمودار کشیدن. این راهبردها بسیار تکلیف مدار هستند، بدین معنی که ممکن است راهبردی برای یک تکلیف مناسب باشد،اما برای تکلیف دیگر نامناسب و برعکس . راهبردهای شناختی به دانش آموز کمک می کنند تا به هدفی خاص برسد ، اما راهبردهای فراشناختی سبب می شوند دانش آموز دریابد که آیا به آن هدف رسیده است یا نه . تجارب فراشناختی یا پیش از فعالیت شناختی به دست می آید یا پس از آن و اغلب وقتی روی می دهد که شناخت فرد با شکست مواجه می شود.

اهمیت فراشناخت در آموزش

در مورد اینکه چرا توسعه مهارت های فراشناختی اهمیت دارد باید به بررسی دقیق فرایندهایی بپردازیم که بر فعالیت های شناختی نظارت می کنند و آن ها را جهت می دهند. فرایندهای فراشناختی،دو جنبه مستقل ولی در ارتباط با یکدیگرند: یکی دانش فراشناختی و دیگر فرایندهای تنظیم و کنترل .

 دانش فراشناختی شامل موارد زیر است :

1 . اطلاعات فرد در مورد نظام شناختی خود .

2 . اطلاع از هدف و ویژگی های تکلیف .

3 . اطلاعات مربوط به راهبردهای تسهیل کننده .

تنظیم و کنترل از دیگر فرایندهی فراشناختی است که فرایندهای تفکر فرد را در موقعیت یادگیری هدایت می کند.کنترل کننده های فراشناخت یا خود تنظیمی عبارتند از :

1 . برنامه ریزی 2 . نظارت 3 . تنظیم 4 . بازبینی.

در لزوم توجه به اهمیت فراشناخت و آموزش مهارت های فراشناختی به دانش آموزان ، روانشناسان تربیتی طی چندین دهه ، آموزش راهبردهای ویژه یادگیری به دانش آموزان را تأیید کرده اند ، مهمترین موضوع روانشناسی شناختی در روان شناسی تربیتی ، تأکید بر یادگیری « چگونگی یاد گرفتن» (یادگیری یادگیری) به عنوان یکی از هدف های کلی فرایند یادگیری و تدریس است. هر قدر مطالب مورد نظر برای ذهن آشنا تر و با زندگی و اطلاعاتی قبلی فرد ارتباط بیشتری داشته باشد ، پردازش اطلاعات ساده تر می شود.

هدف اساسی آموزش فراشناختی، خودکنترلی و خود آموزی است تا دانش آموزان یادگیرندگان مستقلی گردند که بتوانند فرایند های شناختی و یادگیری شان را در جهت اهداف تعیین شده ی خود هدایت، نظارت و اصلاح کنند(کارشکی،؟). راهبردهای فراشناختی بر راهبرد های شناختی اعمال کنترل می کنند و به آن ها جهت می دهند. بنابراین برای موفقیت در یادگیری لازم است راهبردهای شناختی و فراشناختی را با هم به کار برد.

بسیاری از دانش آموزان دارای نقص فراشناختی هستند ، یعنی دانش پایه و موضوعی یک رشته را دارند،اما نمی دانند که از آن دانش چگونه استفاده کنند.استفاده از راهبردهای فراشناختی در یادگیری مطالب مربوط به دروس مختلف موثر است. پیشنهاد می گردد به معلمان آموزش داده شود که راهبرد های فراشناختی را آموزش دهند و به دانش آموزان بیاموزند که در یادگیری دروس و انجام دادن کارها به صورت فرا شناختی عمل کنند.

منبع: fazlollah430.blogfa.com


برچسب ها: راهبردهای یادگیری، 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت: 17:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

افسردگی فصلی!

بازديد: 87

افسردگی فصلی!

افسردگی زمستانی، عارضه‌ خُلقی است که در طول دوره‌ای از سال که روزها در آنها کوتاه می‌شود، به خصوص در کشورهای واقع در عرض‌‌های جغرافیایی بلندتر برخی افراد را مبتلا می‌کند. انجمن روان‌پزشکی آمریکا در اواخر دهه ۱۹۹۰ افسردگی زمستانی را با عنوان «اختلال خلقی فصلی» (SAD) شناسایی کرد، و اکنون بیشتر این عارضه با نام مخفف یعنی SAD مورد اشاره قرار می‌گیرد. 

                                                                 
افرادی که دچار افسردگی هستند، معمولا خلق اندوهگین‌شان را به صورت بروز دوره‌های متناوب تجربه می‌کنند. از این لحاظ مبتلایان به افسردگی زمستانی تنها این تفاوت را با مبتلایان به افسردگی معمول دارند، که نوسان‌های خلق‌شان بر اساس فصل‌هاست، و معمولا افسردگی‌شان در پاییز شروع می‌شود و تا بهار ادامه پیدا می‌‌کند. البته گونه‌ای از افسردگی تابستانی هم وجود دارد، که تعداد افراد کمتری را مبتلا می‌کند. مبتلایان به 
SAD در زمان‌های دیگر سال هم افسرده می‌شوند، اما تعریف انجمن روان‌پزشکی آمریکا ایجاب می‌کند که دوره‌های افسردگی فصلی در افرادی که این تشخیص در آنها داده می‌شود، «به طور قابل‌ توجهی بیشتر» از دوره‌های افسردگی غیرفصلی باشد. و اگر دقیق‌تر سخن بگوییم، تشخیص SAD نیاز به آن دارد که دو سال متوالی افسردگی غیرفصلی نداشته باشید. نور درمانی، که شامل نشستن در جلوی نور مصنوعی درخشان برای نیم‌ساعت یا بیشتر در هر روز، خلق و خوی برخی از افراد مبتلا به این عارضه را بهبود می‌بخشد. اما داروهای ضدافسردگی هم ممکن است همین تاثیر مفید را داشته باشند. همچنین شواهدی وجود دارد، هر چند شواهد موردی، وجود دارد که افراد مبتلا بهSAD اگر مدت بیشتری را در بیرون از خانه باشند، پرده‌های جلوی پنجره‌ها را کنار بکشند، روشن‌تر کردن فضای درون خانه- یا به طور خلاصه انجام دادن اقداماتی برای افزایش قرارگیری در مقابل نور خورشید- احساس بهتری پیدا می‌کنند.   

                علائم اختلال خلقی فصلی                                                 
شکل زمستانی SAD را معمولا با خواب زمستانی مقایسه می‌کنند. افراد فاقد انرژی می‌شوند، بیشتر از معمول می‌خوابند، به دنبال شیرینی و غذاهای نشاسته‌ای هستند، و وزن اضافه می‌کنند. ممکن است از اجتماع کناره‌جویی کنند و در تمرکز دچار مشکل شوند. برخی از این افرد احساس سنگینی در دست‌ها و پاها را توصیف می‌کنند.  کارشناسان در این مورد که آیا افسردگی زمستانی رابطه‌ای سببی با تغییر فصل دارد،‌ اختلاف نظر داشته‌اند، اما یقینا شواهد غیرمستقیمی وجود دارند، که فقدان نور آفتاب در زمستان بروز SAD را برمی‌‌انگیزد. این حقیقت که نوردرمانی افسردگی زمستانی را درمان می‌کند، تنها یک شاهد بر این ارتباط است. شواهد همه‌گیر شناختی نشان می‌دهد که SAD در میان افرادی که در عرض‌های جغرافیایی بالا (مناطق شمالی‌تر) زندگی می‌کنند، شایع‌تر است و مدت زمان بیشتری به طول می‌انجامد. کارشناسان معتقدند که علت ریشه‌ای این اختلال عدم حساسیت به نور است. اغلب ما نسبتا بدون احساس عدم تعادل زمستان را می‌گذرانیم، زیرا قرارگیری به نور‌های مصنوعی درون خانه به ما کمک می‌کند که با این فقدان نور طبیعی تطبیق کنیم. اما نور درون خانه ممکن است برای مبتلایان به SAD بیش از حد ضعیف باشد. اینکه دقیقا کمبود نور چگونه بر خلق و خوی این افراد اثر می‌گذارد، هنوز باید پاسخ داده شود.                                                    


                                     درمان اختلال خُلقی فصلی                                                  

شواهد علمی فعلی حاکی از آن است که نوردرمانی دست کم برای برخی از مبتلایان به SADمفید است. همچنین شواهد فعلی نشان می‌دهد که نورگرفتن در اول بامداد بیشتر از نورگرفتن در اواخر روز موثر است. چراغ‌هایی که برای نوردرمانی برای SAD به کار می‌روند، ممکن است به صورت جعبه‌هایی مانند تجهیزات پزشکی باشند، یا شکلی مانند چراغ‌های رومیزی عادی داشته باشند. ممکن است نور دادن به خود را به طور تدریجی آغاز کنید، اما اغلب بررسی‌ها حاکی از آن است که مبتلایان به SAD نیاز دارند که حدو د ۳۰ تا ۴۵ دقیقه در معرض منبع نورانی با درخشندگی ١٠٠٠٠ لاکس (lux) قرار گیرند.( لاکس واحد اندازه‌گیری شدت نور است، ۱۰۰۰۰ لاکس حدود شدت نور خورشید در سپیده‌دم است.) در اغلب خانه‌ها در عصر‌ها شدت نور ۳۰۰ تا ۵۰۰ لاکس است. نوردرمانی زمان می‌گیرد و مشکلاتی هم دارد، فرد باید مدت زیادی در روز را در مقابل آن چراغ‌ها بگذراند. کاربرد داروهای ضدافسردگی آسان‌تر است.

منبع:

sarajahani.blogfa.com

   

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت: 17:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 407

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس