سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط arash

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره زندگينامه کارل هنريش مارکس

بازديد: 185

کارل هنريش مارکس 
فيلسوف آلماني ( 1818 - 1883)
 

«كارل مارکس» در سال 1818 در شهر «ترير» واقع در پروس غربی و در يک خانواده از طبقه متوسط چشم به جهان گشود. پدر او فردی روشنفکر و آزاديخواه و يك حقوقدان يهودي بود كه به مسيحيت پروتستان روي آورده بود. شهر زادگاه او نيز يکی از مراکز مهم در رواج انديشه‌های دوران روشنگری به شمار می‌رفت. بنابراين، فضای فکری و فرهنگی دوران رشد مارکس، محيط  روشنفکرانه و بازی بود که تحت تاثير انديشه‌های متفکرانی نظير کانت، روسو و نيز نويسندگان دوران رمانتيک مانند گوته قرار داشت. مارکس پس از اتمام دوران دبيرستان مدتی در رشته حقوق دانشگاه برلين تحصيل کرد، اما سپس تغيير رشته داد و فلسفه را برگزيد و پايان نامه تحصيلی خود را درباره « بحران انديشه فلسفی پس از ارسطو و بويژه ماترياليسم در دوران باستان» نوشت. پايان نامه تحصيلی ماركس به خوبی نشان از تاثير عميق انديشه‌های هگل در افکار او دارد و در آن، ماترياليسم دوران باستان را به دليل آنکه از رويه ديالکتيکی هگل در توضيح تغييرات و حرکت عاری بود، مورد انتقاد جدی قرار داده است. مارکس در دوران دانشجويی، در تماس با «هگليان چپ» قرار گرفت و از آن پس، فلسفه و سياست در زندگی او به دو روی سکه تبديل شد. 
پس از اتمام دانشگاه، تمايل زيادي به تدريس داشت، اما به دليل افکار راديکال اين اجازه را نيافت. برخی از مارکس شناسان، محروميت او از استادی دانشگاه را يکی از عوامل رويکرد انقلابی و راديکال او مي‌‌دانند. به عقيده آنان، اگر مارکس به استادی دانشگاه - که از هر نظر لايق آن بود- پذيرفته می‌شد، به احتمال قوی پا به عرصه مبارزات اجتماعی و سياسی راديکال نمی‌گذاشت و سر از تبعيد و زندگی سياسی فعال و حرفه‌ای در نمی‌آورد و احتمالا به نظريه پردازی اکتفا می‌کرد. اما واقعيت اين است که هدف و روح زندگی او بهرحال سمت و سوی ديگری داشته است. مارکس از همان دوران، بر اين اعتقاد بود که « وظيفه ما نه تفسير جهان، بلکه تغيير آن است». همين باور عميق بود که مارکس جوان را به سمت روزنامه نگاری کشاند و به راستی که انديشه «تغيير جهان»، مرکزی ترين عنصر تفکر، زندگی و روش کار او بود. مارکس در ۲۴ سالگی از برلين به کلن آمد و سردبيری «نشريه راين» را به عهده گرفت و بلافاصله مقالات آتشينی درباره آزادی مطبوعات و جدايی سياست از الهيات و نيز چند مقاله تند ضد سلطنتی در آن نوشت، اما اين روزنامه پس از چندی توقيف شد. مارکس در سال ۱۸۴۳ با نامزدش که از يک خانواده اشرافی بود، ازدواج کرد. زندگی مشترک مارکس با همسر وفادارش «جنی فن وستفالن» عليرغم فقر شديد و دربدريهای هميشگی و سرانجام مهاجرت بدون بازگشت، تا پايان عمر ادامه يافت. در همان سال، مارکس به اجبار، از کلن به پاريس مهاجرت کرد و به مدت چهار تا پنج سال در پاريس و بروکسل زندگی کرد. اقامت در پاريس او را با محافل سوسياليستی و کارگری فرانسه آشنا ساخت. مارکس در پاريس با محافل انقلابی مهاجران آلمانی نيز همکاری می‌کرد. در همان ماه های اول اقامت در پاريس، شروع به نوشتن نظریات خود کرد. نخستين اثر مارکس در فرانسه، « در آمدی بر نقد فلسفه حق هگل» نام دارد. 
در زمان اقامت ماركس در پاريس، بر اثر رونق اقتصادی و روند صنعتی شدن فرانسه، بطور دائم بر تعداد کارگران در اين کشور افزوده می‌شد و تبليغ انديشه‌های سوسياليستی پيروان سن سميون و فوريه و لوئی بلانکی گسترش زيادی ‌يافت. وي يکسال پس از اقامت در پاريس، به نگارش يادداشت هايی پرداخت که به « دستنوشته‌های اقتصادی و فلسفی» و يا «دستنوشته‌های پاريس» معروف است و نخستين بار در سال ۱۹۳۲ در مسکو انتشار يافت. در اين يادداشت ها، مفهومی انسان گرايانه از کمونيسم پيش کشيده شده است و بطور کلی، نشان از تاثير « فوير باخ» بر افکار مارکس دارد. نتيجه اي كه مي توان از دستنوشته‌های پاريس گرفت، اين است که برای رهايی انسان از بهره کشی و از خود بيگانگی، بايد «توليد تعاونی» صورت گيرد. در اين کتاب، اثری از مبارزه طبقاتی و انقلاب پرولتری نيست و انديشه اصلی مارکس، انسان گرايی است. در پاييز سال ۱۸۴۴ با فريدريش انگلس، که دو سال از او جوانتر بود، آشنا شد و اين دوستی تا زمان مرگ مارکس تداوم يافت. 
انگلس در همان شهر زادگاه مارکس متولد شده بود و همچون مارکس در جوانی در تماس با «هگليان جوان» قرار گرفته بود. او برخلاف مارکس، از وضعيت مالی بسيار خوبی برخوردار بود. آشنايی عميق انگلس با نظام سرمايه داری و وضعيت طبقه کارگر که در کتاب او بنام «وضعيت طبقه کارگر انگلستان» (۱۸۴۵) به خوبی مشاهده مي‌شود، در واقع محصول مشاهدات تجربی شخصی او می‌باشد. 
شايان ذکر است که نوشته‌های مشترک مارکس و انگلس تنها بخش کوچکی از مجموعه آثار مارکس را تشکيل مي‌دهند. مارکس و انگلس تنها سه کتاب مشترک نوشته اند که عبارتند از: «خانواده مقدس»، «ايدئولوژی آلمانی» و سرانجام «مانيفست حزب کمونيست» که اين آخری البته مهمترين متن تاريخ ادبيات سوسياليستی به حساب می‌آيد. بنابراين مارکس و انگلس با وجود همراهی‌ها و اشتراکات بسيار، هريک شخصيت فردی و نيز شخصيت فکری مستقل خود را داشته اند.
«خانواده مقدس» نخستين ثمره همکاری مشترک مارکس و انگلس است که در سال ۱۸۴۴ در پاريس منتشر شد. اين کتاب نقدی عليه هگلی‌های جوان است. مارکس و انگلس می‌نويسند :
« تاريخ يک شخصيت جداگانه نيست که انسان را به مثابه ابزاری برای مقاصد خود بکاربرد. تاريخ چيزی نيست، جز فعاليت انسان که در پی مقاصد خود می‌کوشد». 
اين درک از تاريخ، مخالف آن جبرگرايی تاريخی (دترمينيسم) است که سالها بعد بر اثر اقتصادگرايی افراطی گريبان انديشه مارکس را گرفت. ماركس در سال ۱۸۴۵ به دليل فعاليتهای سياسی و فشار دولت آلمان به دولت فرانسه که او را به عنوان «انقلابی خطرناک» معرفی کرده بود، از فرانسه اخراج شد و به بروکسل مهاجرت کرد. وي به مدت سه سال در آنجا اقامت داشت. در دوران اقامت در بروکسل، كتاب «تزهايی درباره فوير باخ» را نوشت و در همين کتاب، حکم معروف خود را پيش کشيد که : 
«فلاسفه تاکنون به روش هاي مختلف جهان را تعبير کردند، ولی اکنون مسئله تغيير آن است».
مارکس و انگلس در سال ۱۸۴۷ به عضويت سازمان «جامعه کمونيستها» در آمدند. دفتر مرکزی اين سازمان در لندن بود. دومين کنگره اين اتحاديه به مارکس و انگلس ماموريت داد که اصول برنامه آنرا تدوين کنند. نتيجه اين تلاش، رساله «مانيفست حزب کمونيست» بود که در پايان سال ۱۸۴۷ و اوايل سال ۱۸۴۸ تحرير شد و در آستانه انقلاب سال ۱۸۴۸ منتشر گرديد. نويسنده اصلی «مانيفست حزب کمونيست»، مارکس ۲۹ ساله بود. بدون ترديد، اين سند مشهورترين اثر مارکسيستی و ادبيات سوسياليستی جهان است. 
در سالهای ۱۸۴۶–۱۸۴۵ ( دوران توقف در بروکسل)، مارکس و انگلس دومين اثر مشترک خود را با عنوان«ايدئولوژی آلمانی» نوشتند. اين کتاب نيز پس از مرگ نويسندگان آن انتشار يافت. مهمترين دورنمايه اين کتاب، رويکردی ماترياليستی به تاريخ است که اهميتی پايه‌ای در مارکسيسم دارد. همچنين در آن، انتقاداتی به هگلی‌های جوان وارد شده و همچون ديگر آثار مارکس، سبکی جدل آميز و تند دارد. نويسندگان تاکيد می‌کنند که : « طبيعت انسانها به شرايط مادی وابسته است و اين شرايط است که شيوه توليدشان را تعيين مي‌کند». آنان پس از برشمردن شيوه‌های توليد مختلف، به شيوه توليد سرمايه داری مي‌رسند و سپس نويد براندازی اين شيوه را بوسيله شيوه توليد کمونيستی مي‌دهند. 

مارکس در سال ۱۸۴۷ کتاب « فقر فلسفه» را نوشت که سرشار از جدل با پرودن فيلسوف فرانسوی است. در اين کتاب می‌نويسد: « در هر دوره تاريخی، مالکيت به گونه‌ای متفاوت و در مجموعه‌ای از مناسبات اجتماعی كاملاً متفاوتی تکامل می‌يابد. بدين سان تعريف مالکيت بورژوايی چيزی جز ارائه بيانی از تمامی مناسبات اجتماعی توليد بورژوايی نيست». در همين اثر می‌نويسد : « وظيفه اصلی نظريه پردازان پرولتاريا اين است که به پيکار پرولتاريا که در پيش چشمان شان جريان دارد، دقت کنند و بکوشند تا تبديل به سخنگويان آن شوند».

با فرارسيدن سال پر جنب و جوش ۱۸۴۸ که سال انقلاب در کشورهای فرانسه، آلمان، اتريش ، مجارستان و ايتاليا بود، مارکس از بروکسل به فرانسه بازگشت. انقلاب تصميات دولت سابق فرانسه را دائر بر تبعيد او بلااثر گذاشت. اما مارکس پس از چند ماهی اقامت در پاريس که صرف کوشش در راه برانگيختن امواج انقلابی در آلمان شد، به کشور خود بازگشت. او به شهر کلن آمد، زيرا دولت آلمان از بيم انقلاب، امکان جلوگيری از ورود مارکس را نداشت. مارکس که در اين هنگام ۳۰ سال داشت، جوانی پرشور و نسبتاً سرشناس و مولف چند کتاب بود و از جهت فکری نيز درباره مسايل اقتصادی، تاريخ، سرمايه داری و کمونيسم انديشيده بود. وي دور دوم روزنامه توقيف شده «روزنامه جديد راين» را اين بار با همراهی انگلس در کلن راه اندازی کرد. در اين دوران، تحليل مارکس اين بود که هنوز شرايط انقلاب سوسياليستی فراهم نشده و لذا مقالاتی درباره دفاع از انقلاب بورژوايی نوشت، اما انقلاب آلمان به شکست انجاميد. مارکس بطور غيابی محاکمه و مجدداً در فوريه سال ۱۸۴۹ ناچار به مهاجرت به لندن گرديد. او بقيه زندگی را تا پايان عمر در انگستان گذراند و تنها چند بار به قصد چند مسافرت کوتاه از لندن خارج شد. خود او اين سالهای دربدری را که قريب ۳۴ سال طول کشيد، «شب طولانی و تاريک مهاجرت» ناميده است. مارکس بخش عمده اين سالهای طاقت فرسا را در فقری سياه و با دشواريهای کمرشکن اقتصادی گذراند. بيماری، گرسنگی و مرگ دو دختر مارکس و حتی نداشتن لباس مناسب برای بيرون آمدن از خانه، نتوانست اراده نيرومند مارکس در پيگيری کار فکری و پژوهشی را متزلزل کند. مارکس با خانواده خود سالها در يک محله فقير نشين لندن زندگی کرد و سه فرزند خود را نيز به دليل شيوع بيماری وبا در اين محل از دست داد. وي عليرغم فشارهای روحی و اقتصادی، همه اوقات خود را صرف مطالعه و نوشتن کرد. اما هدف نويسندگی او همسو با هدف زندگی و عمل و نظرش، در راستای « نه تفسير، که تغيير جهان» و تحقق انقلاب پرولتری بود. در همين راستا، برای چند روزنامه، مقالات سياسی- تحليلی می‌نوشت و نيز با جنبش‌های کارگری و سياسی در بسياری از کشورهای اروپا در تماس دائم بود. مارکس همواره نظر و عمل را با هم در می‌آميخت و آثار خود را نيز در پاسخ به تحولات و نيازهای سياسی و نظری زمان خود می‌نوشت. پس از فروکش کردن شعله‌های انقلاب فرانسه، دو کتاب درباره تحليل و جمع بندی تجربه انقلاب فرانسه نوشت. « پيکار طبقاتی در فرانسه از سال ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰» که در سال ۱۸۵۰ منتشر شد و نيز کتاب «هجدهم برومر لويی بناپارت» که به سال ۱۸۵۲ انتشار يافت. در هر دوی اين کتابها آموزه هاي مارکس از تجربه انقلاب ۱۸۴۸ به سمت تشديد انقلابی گری است، زيرا ايده انقلاب دغدغه اصلی ذهن اوست. مارکس در کتاب «پيکار طبقاتی»، از پرولتاريا می‌خواهد که حساب خود را از «خرده بورژوازی» جدا کند و می‌نويسد: « سوسياليسم اعلام استمرار انقلاب و ديکتاتوری پرولتارياست و اين شرط  گذار به سوی الغاء تمايزات طبقاتی و تمام مناسبات توليدی است که بر اين تمايز مستقر است».
در کتاب «هجدهم برومر....»، تئوری دولت خود را بطور منسجم تری تکميل كرد. او نوشت : 
«همه اختلافات پيشين، ماشين دولت را تکميل کردند و حال آنکه بايستی آنرا در هم شکست». اين حکم که به سختی مورد حمايت لنين قرار گرفت، در واقع توجيه «خشونت قاطع انقلابی» است که اساس، سبک و شيوه تفکر لنينی نه تنها برای کسب قدرت، بلکه جهت حفظ آن نيز بود. 
در همان سال، «جامعه کمونيست‌ها» منحل شد و مارکس به مدت ۱۲ سال از صف اول مبارزه سياسی جدا شد. بدين ترتيب، مارکس بخش اصلی اوقات خود را در راه مطالعات اقتصادی و تاريخی در کتابخانه عمومی لندن صرف می‌کرد. مجموعه يادداشتهای او در کتابی به نام «گروندريسه، مبانی نقد اقتصاد سياسی» گرد آمده است. گروندريسه که به معنای «طرح پايه ای» است، از مهمترين آثار مارکس و نشان دهنده شيوه تفکر اوست. اين کتاب نيز سال ها پس از مرگ نويسنده آن (۱۹۴۱) منتشر شد. 
به طور كلي، روحيه و شخصيت مارکس به گونه‌ای بود که هرگز نمی‌توانست از رويدادهای سياسی و نيز بازيگران سياسی کناره گيری کند. به عبارت ديگر، سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۸۷۰ سرشار از فعاليتهای سازمانگرانه مارکس است. «بين الملل اول» که در اثر تلاشهای شبانه روزی مارکس در سال ۱۸۶۴ پايه گذاری شده بود، در سال ۱۸۷۶ منحل اعلام شد. پس از آن، مارکس همه زندگی خود را صرف نويسندگی و کار فکری کرد. بدون ترديد «سرمايه» مهمترين اثر مارکس است که تنها پس از مرگ نويسنده در سراسر اروپا مشهور شد. هنگامی که مارکس «سرمايه» را می‌نوشت، سرمايه داری هنوز در جهان به شيوه توليد مسلط تبديل نشده بود و تنها در چند کشور غربی رشد يافته بود. اما بسياری از پيامدهای رشد سرمايه داری در جهان، نظير دشواريهای سودجويی در انباشت سرمايه و بحران افزونه توليد اجتماعی در اين کتاب به روشنی مورد تحليل قرار گرفته است. يکی از ويژگيهای کتاب «سرمايه» که نشانه روحيه و شخصيت هميشگی نويسنده آن است، قرائت انقلابی و دل بستگی عميق به رسالت « تغيير جهان» و نه تنها « تفسير جهان» است. اين رويه‌ای است که مارکس همه عمر برای آن می‌سوخت و انگيزه و محرک پايدار زندگی او بود. اما بايد بيان داشت که دامنه نفوذ مارکس در ايام زندگی او نه تنها در ميان جنبش کارگری، بلکه حتی در دنيای روشنفکران نيز چندان وسيع نبود و بسياری از آثارش، حتی معروف ترين آنها يعنی « سرمايه» بطور کامل تا آن زمان منتشر نشده بود. تنها جلد اول سرمايه در سال ۱۸۶۷ تحت نظر نويسنده و به ويراستاری همسر مهربانش انتشار يافت.
بطور کلی، نگاه عمومی مارکس به انسان و جامعه کاملا تحت تاثير انديشه کليدی او درباره پيکار طبقاتی است. وي اصولا به شاهکارهای ادبی و هنری دورانش اهميت نمی‌داد و حتی با آثار نويسندگان بزرگ دوران خود مثل فلوبر، ملويل، ايبسن و ادگار آلن پو آشنايی ژرفی نداشت. مارکس انسان را موجودی طبقاتی و از پوست و گوشت و استخوان مي‌داند و با ديگر ابعاد و نيازهای روحی، درونی و فرهنگی او کار زيادی ندارد. نگرش او به جامعه و نهادهای آن مانند دولت، جامعه مدنی، قرارداد اجتماعی و غيره نيز تحت تاثير نگرش طبقاتی او قرار دارد. لذا بسياری از اين مفاهيم و مقولات سياست مدرن و در رأس آن، انديشه آزادی و دمکراسی دغدغه ذهنی او نبوده اند. اما پرسش محوري مارکس، تضادی بود که ميان مناسبات توليدی سرمايه داری از يک سو و رشد نيروهای توليد از سوی ديگر وجود داشت. به باور او، اين تضاد نه تنها محرک تاريخ است، بلکه منجر به محو کامل جامعه سرمايه داری نيز خواهد شد.
سالهای پايانی زندگی مارکس کم و بيش مانند سابق، سخت و اندوه بار گذشت. وضع وخيم مالی، مشکلات خانوادگی، بيماری افسردگی و عصبی همسرش، و همچنين بيماری ريوی مزمن خود او که با دل درد و بواسير همراه بود، گوشه‌ای از مصيبتهای زندگی شخصی او را نشان مي‌دهد. انديشمندي که با ايده‌ها و زندگی خود، حتی سالها پس از مرگش جهان را به لرزه انداخت. سرانجام در١٤ مارس ۱۸۸۳ ديگر از خواب آرام بعد از ظهری برنخاست و بی صدا و ساکت به خواب ابدی فرو رفت. مارکس در قبرستان‌هايگيت لندن مدفون شد.
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه کارل راجرز

بازديد: 177

کارل راجرز 
روانشناس آمريكايي  ( 1902-1987 )
 

"كارل رانسوم راجرز"، پدر جنبش استعدادهاي نهفته‌‌ي بشر و يكي از سه روان - درمانگر نيك‌نام و برجسته‌ي زمان، در هشتم ژانويه‌ي سال 1902 در "اوك پارك" از توابع "شيكاگو" به دنيا آمد. 
پدر و مادر او گرايش‌هاي مذهبي داشتند، ولي مادرش در باورهاي خود استوارتر بود. هنگامي كه راجرز دوازده ساله بود، پدر و مادرش مزرعه‌اي در سي مايلي "شيكاگو" خريداري كردند كه در طول سالهاي دبيرستان، سرپرستي مزرعه با او بود. وي در سال 1919 به دانشگاه "ويسكانسين" راه يافت و در آنجا در كارهاي بسياري شركت جست. براي نمونه به عنوان نماينده در "كنفرانس جهاني فدراسيون دانشجويان مسيحي" به چين سفر كرد. بيماري زخم روده، او را براي مدتي از دانشگاه باز داشت. راجرز در سال 1924، در حالي كه تنها يك درس روانشناسي را گذرانده بود، توانست درجه‌ي ليسانس تاريخ خود را دريافت دارد و در همين سال نيز ازدواج كرد كه ثمره‌ي آن، دو فرزند به نامهاي "ناتالي" و "ديويد" بود. دخترش گهگاهي او را در انجام طرحهاي پژوهشي ياري مي كرد و پسرش به پيشه‌ي پزشكي روي آورد.
هنگامي كه پژوهش‌‌هاي دانشگاهي راجرز در سازمان مدارس الهيات نيويورك آغاز شد، با اينكه پژوهش‌‌هاي خود را در اين سازمان، بسيار شوق‌انگيز يافت، باز به اين نتيجه رسيد كه نمي‌خواهد به اصول عقيدتي مذهب ويژه‌اي وابسته باشد. 
سرانجام، راجرز براي كسب دانش در رشته‌ي روانشناسي باليني به كالج "تربيت معلم" دانشگاه "كلمبيا" رفت و در سال 1931، درجه‌ي دكتراي خود را از اين دانشگاه دريافت كرد. راجرز كارش را در سال 1928 و پيش از دريافت دكتراي خود در "راچستر" نيويورك با كودكان بزهكار و نيازمند و تنگدست آغاز كرد. اين كودكان را دادگاهها و نمايندگي‌ها به بخش پژوهش‌هاي "انجمن پيشگيري از تجاوز نسبت به كودكان" مي‌شناساندند. راجرز براي مدت كوتاهي، مدير مركز مشاوره بود. او در سال 1940 در سِمَت استادي به دانشگاه ايالتي "اوهايو" رفت و از 1945 تا 1957، به همكاري با مركز مشاوره‌ي دانشگاه "شيكاگو" پرداخت. پس از آن، به دانشگاه "ويسكانسين" رفت و در سال 1964 به عنوان عضو هميشگي، به سازمان‌ علوم رفتاري "وسترن" پيوست. وي از 1968 تا زمان مرگش، عضو ثابت "مرکز پژوهش‌هاي انساني" در "لاجولاي" كاليفرنيا بود.
در طي این سالها بود که راجرز، روش درمانی ويژه‌ي خود را به وجود آورد. این روش در ابتدا "درمان غیرمستقیم" خوانده می‌شد. این رویکرد که در آن درمانگر در نقش یک آسان‌‌کننده پديدار می‌شد تا یک هدایتگر، سرانجام، نام "درمان بیمار محور" را به خود گرفت. راجرز پس از ناسازواري‌هاي ديدگاهي که در دانشکده‌ي روا‌شناسی دانشگاه "ویسکانسین" پیش آمد، به مرکز پژوهش‌هاي رفتاری پیوست و سرانجام به همراه برخی همکارانش در آنجا، "مرکز پژوهش‌هاي فردي" (CPS) را بنا نهاد. کارل راجرز تا زمان مرگش در 1987 به کارهای خود در زمینه‌ي "درمان بیمار محور" ادامه داد. 
تاکید بنيادي این روانشناس آمریکایی، بر كارآمدي شگفت توانايی‌های نهفته‌ي انسان بر روانشناسی و آموزش است. کارل راجرز یکی از مهمترین انديشمندان انسانگرا بوده و روش درمان ابتکاری او که "درمان راجرین" نام گرفته، كارآيي بسياري در روشهای درمانی داشته است. 
افزون بر آن، بسياري بر اين باورند كه راجرز، كارآمدترین روانشناس قرن بیستم است. کارل راجرز در سال 1946 به عنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا ( APA ) برگزيده شد و در سال 1987، نامزد دریافت جایزه‌ي صلح نوبل گرديد.
وي در چهارم فوريه‌ي سال 1987 در سن 85 سالگي، در پي يك عمل جراحي كه روي شكستگي لگن خاصره‌اش انجام شد، در اثر حمله ي قلبي در "لاجولاي" كاليفرنيا در گذشت. بنابر وصيت [ =سپارش ] راجرز، جسد وي بدون هيچ گونه تشريفاتي سوزانده شد.
 
نام آوري او بیشتر به سبب کارهای زیر است: 
1- رویکرد غیرمستقیم برای درمان با نام "درمان بیمار محور" 
2- ارائه‌ي مفهوم "گرایش واقعی‌سازی" 
3- ارائه‌ي مفهوم "فرد با کارکرد کامل" 
 
 
برگرفته از :
 
http://haderbad.blogfa.com/post-17.aspx
http://forum.gigapars.com/showthread.php?t=25200
http://www.sarakarimia.blogfa.com
 
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه فلورانس اسکاول شین

بازديد: 511

فلورانس اسکاول شین 
نویسنده‌ي آمریکایی ( ۱۸۷۱-۱۹۴۰ ) 
 

"فلورانس اسکاول شین" در 24 سپتامبر سال 1871، از یک خانواده‌ي كهن "فیلادلفیایی" به دنيا آمد. او سالیان بسیار در مقام نقاش و متافیزیسین و سخنران، نامی پرآوازه داشت و با خدمت بزرگ شفا بخشیدن، هزاران تن از مردمان را در گشودن گره‌ها و از بين بردن دشواري‌هاي زندگی شان، یاری سترگ بود.
وي سالها در نیویورک، دانش الهي را تدریس می‌کرد. افراد بی‌شماری در کلاسهایش شرکت می‌جستند و از این راه، پیام معنویت را به بخش گسترده‌اي از مردم می‌رساند.
کتابهای او نه تنها در امریکا، بلکه در خارج از اين كشور نیز پُر شمارگان بودند و با مهارتی بسیار، جای خود را در دور افتاده‌ترین دهکده‌ها یا دورترین شهرهای اروپایی و باور نکردنی‌ترین سرزمين‌هاي جهان باز می‌کردند. 
بزرگترین راز كاميابي او این بود که همواره خودش بود: ساده و خودماني و بی‌ريا و بذله‌گو. از این رو هزاران تن که نتوانسته بودند، از راه سنت‌های كهن‌تر یا حتی بلندپايه‌تر، پیام معنویت را دریابند- یا دست کم در آغاز راه، كششي به سمت کتابهای رايج الهيات، نداشتند- به او پناه می آوردند.
اگرچه فلورانس، بسیار معنوی و روحانی بود، معنویت و روحانیت او در پس برخورد ساده و آرام با موضوع [ =جستار ] مورد گفتگو پنهان می‌شد. وي، گرایش فنی و فرهنگستانی نداشت و با مثالهای آشنا و عملی و روزمره، آموزش می‌داد. فلورانس، پیش از آنکه آموزگار راستي شود، برای کتابها نقاشی می‌کرد. 
پرآوازه‌ترين كتاب او، با نام "چهار اثر از فلورانس اسكاول شين"، برگردان خانم گیتی خوشدل بوده و تاكنون، شصت بار به چاپ رسيده است. این کتاب، گنجينه‌‌ای از چهار اثر زیر است :
1- بازی زندگی و راه این بازی
2- گفتار تو، عصای معجزه‌گر تو است
3- در مخفی كاميابي
4- نفوذ گفتار
 
ريشه‌هاي مذهبي
موج معنویت در آمریکا از اوایل قرن بیستم با پيدايش زنان و مردان عرفان‌گرا آغاز شد و در نیمه‌ي دوم قرن بیستم ثمره داد و همه گیر شد؛ به گونه‌اي كه کلیساها را دچار دگرگوني کرد. سردمداران این جنبش، "چارلز فیلمور" ، "اِِما کورتیس هاپکینز"، "فلورانس اسکاول شین"، "کاترین پاندر" و.... بودند که هر کدام در جای خود، سنگی از این بنا را نهادند و بانیان پايه‌گذاري کلیساهای وحدتی* نام گرفتند. 
فلورانس اسکاول شین، در گنجينه‌ي چهار کتاب خود که در ایران نیز فروش بالايي یافته، با زبان بسیار ساده و روان، لُب کلام و چكيده‌ي عرفان را بیان می‌کند و نيروي روح آدمی و جایگاه او را یادآور می‌گردد و با نفوذ گفتارش، چنان در جان آدمی رخنه مي نمايد که آدمي باور می‌کند و ایمان می‌آورد که می‌تواند؛ آری، به راستي می‌تواند آنی باشد که می‌خواهد و بايد باشد و به جایی می‌تواند برسد که جایگاه بلندمرتبه‌ي انساني است.
 
برگرفته از :
http://www.seemorgh.com
http://www.metaarchivegroup.com


* در این کلیساها از هر مذهب و مسلکی، افراد، گرد هم مي‌آيند و به سخنرانی گردانندگان این جنبش که از يكپارچگي و عشق و معنویت انسان و... سخن مي‌گويند، گوش می‌سپارند و در پايان، برای سازش جهانی و آرامش و تندرستي و هدایت همه‌ي انسانهای زمین دعا می‌کنند.
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه فرناندو پسوا

بازديد: 71

فرناندو پسوا
چكامه‌سراي پرتغالي ( 1888-1935 )
 

"فرناندو پسوا"، در سیزدهم ژوئن 1888، در "لیسابون" پرتغال به دنیا آمد. پدرش، منتقد [=خرده گير] موسیقی و مادرش، زنی دانش آموخته از "آزورن" (Azoren) بود. پسوآ پس از مرگ پدر (1893)، ده سال (1895- 1905) را در "دوربان" (Durban) افریقای جنوبی گذراند؛ زيرا مادرش با مشاوري پرتغالی ازدواج کرده بود و به اين دليل به آنجا رفتند. پسوآ در این زمان، زبان انگلیسی را آموخت و با اندیشه‌ی روشنفکری آشنا شد. فرناندو در سال 1906 به لیسابون بازگشت و مي‌خواست در رشته‌ي ادبیات به كسب دانش بپردازد، ولي پس از یک سال، انديشه‌ي آن را از سر بيرون كرد. پسوا در سال 1907 در انديشه‌ي پايه‌گذاري چاپخانه فرو رفت و پس از چند ماه ورشکست شد. وي در سال 1908، نمایندگی شرکتهای تجاری را پذیرفت و تا پایان زندگي، همین پيشه را ادامه داد. 
کتاب "دلواپسي" که پسوا بيش از بيست سال زمان براي نوشتن آن سپري کرد، سندي فراموش نشدني از اندوه هستي گرايانه‌ي اوست. اين کتاب به اموري چون پيدايش انسان، مفهوم زندگي و اسرار من ِ خويش مي‌پردازد.
پس از پيدا کردن دوباره‌ي دست نوشته‌هاي پسوا در سال 1982، جهانيان بي‌درنگ به شايستگي‌‌هاي ستودني وي پي بردند و دريافتند که او همزمان بزرگترين نويسنده‌ي قرن پرتغال، "نخستين پايه‌گذار مدرنيسم" در کشورش و "نخستين باني پست مدرنيسم" در جهان بوده است.
فرناندو پسوا به شدت تحت تأثير ژرف‌انديشي و جهان‌نگري "خيام" بوده و هرجا که فرصتي يافته، لب به ستايش وي گشوده است. کتاب "دلواپسي" نيز به گونه‌اي با انديشه‌ي خيام گره خورده است.
ولي پسوا در زمينه‌ي سرايندگي، غولي است که شانه به شانه "ريلکه" مي‌سايد و بنا به گفته‌ي خرده گيران اروپايي، چيزي از سروده‌ها و نثر شکسپير و قدرت بيان او كم و کسر ندارد.
کتاب دیگری از پسوا با نام "فاوست" ، که سروده‌های فلسفی- نمایشی او را در خود جای داده، بدست "علی عبداللهی"، به فارسي، برگردان و از سوي نشر نگاه انتشار يافته است. "دریانورد"  نيز نام نمایشنامه‌ای از فرناندو پسوا، سراينده و نویسنده‌ي پرتغالی است كه به فارسی برگردان شده است.
"رزا دیاز"، سراينده و فیزیکدان؛ خواهرزاده ي فرناندو پسوا، در گفتگويي بيان داشته است: 
"فرناندو، دایی من بود و من نزديك به پنج سال با او زندگی کردم. من تنها او را به عنوان دایی‌ام به یاد دارم، نه سراينده. نمی دانستم که او نویسنده و سراينده است و پسوا را بیشتر مردی شرمسار می دیدم. مادرم هر چه را از او به جا مانده بود، به کتابخانه‌ي ملی بخشید. با این همه، هنوز اندیشه‌های اسرارآمیز وی بر کسی آشکار نشده است."
 
بيماري فرناندو پسوا
فرناندو پسوآ، برجسته‌‏ترين چكامه سراي امروزي پرتغال (1888-1935)، دچار بيماري "چندشخصيتى" (multiple personality) بود. اين بيماري، گونه‌اي آشفتگي روانى است كه در اثر تنش (tension) يا فشارهاى ناشى از برآورده نشدن نيازهاى روحى- جسمى (به سبب عملكرد عوامل برونى يا درونى) پديد مى‏آيد و گونه‌اي از بيمارى كلى "روان‏نژندى" (نوروتيك) به شمار مي رود. در اين بيماري، فرد داراى چند شخصيت به كلي "ديگرگون" است كه چه بسا در تضاد با يكديگر باشند.
سنگينى اين بيماري چنان بود كه او همزادهاى خود را "نامگذارى" و براى آنها مدرك تحصيلى و پيشه و حتى سليقه و فرم و مفهومي كه سروده را در بر مي‌گرفت، برگزيد. 
همزادهاى پسوآ - سرايندگاني گماني كه چكامه‌‍‌هاي راستين مى‏نوشتند- بر اين پايه بودند : 
"آلبرتو كائيرو"، دوستدار طبيعت، يكتاپرست و هيچ‏انگار، تجلي سراينده‌ي بي گناهي كه سروده‌هايش بى‏زرق و برق بودند و فرم آزاد داشتند و از زمانى پرتره‏اش در پسوآى بيست و شش ساله باقي ماند كه تلاش كرده بود درباره‌ي طبيعت و گوسفندها بسرايد. پسوآ او را استاد و حد ميانه‌ي خود و "ريكاردو ريش" مى‏دانست. او آن كسى بود كه پسوآ دلش مى‏خواست بشود و نشده بود؛ سراينده‌اى نوين و همساز با طبيعت.
"ارش ريكاردو ريش"، دكتر در دانش پزشكى، كه نه ماه مسن‏تر از پسوآ بود، ريچارد كايرو در اين سراينده‌ي شك‏گرا، به صورت اصول اخلاقى اپيكورى درآمد. سروده‌هاي او موزون، ولي بى‏قافيه بود و شبح آن، زمانى پديد آمد كه پسوآ 24 ساله بود و تلاش داشت، سروده‌ي كفرآميز بنويسد. چكامه‌‏هاى اين سراينده‌ي فانى، كه به سبك "نئو كلاسيك‏ها" نزديك بود، از گوناگوني برخوردار نبودند و گاهي، بيانى سوگناك و آرام داشتند و به همين گونه نيز به كفر نزديك مى‏شدند و از طبيعت و سرخوشى دوري مي گزيدند.
البته پسوآ نامهاى ديگرى هم داشت. بجز اين، هر كدام از شخصيت‏هاى سه‏گانه‌ي بالا، "من"هاى ديگرى هم داشتند. پسوآ در جايى نوشت : 
"من به همه ي اينها گوشت و خون دادم، كارآمدي هايشان را سنجيدم، دوستى‏هاشان را شناختم، گفتگو‏هايشان را شنيدم... به نظرم رسيد كه در بين آنها، آفريننده ‏شان، كمترين چيز است... انگار همه ي اينها جدا از من رخ داده بود و همچنان نيز رخ خواهد داد... ."
و پيش از آن نوشته بود :
 "ذهنم به چنان درجه‏اى از نرمش رسيده است كه مى‏توانم در هر حالت روحى‏اى كه آرزو مى‏كنم، قرار گيرم و در هر وضعيت دلخواه ذهن وارد شوم."
فرناندو پسوا در سی‌ام نوامبر 1935 به سبب بیماری کبدی (گونه اي قولنج کبد) درگذشت. وي تا هنگام مرگ، كمابيش ناشناخته ماند، ولي اکنون، نويسنده‌ي بحث‌برانگير جهان و يکي از چهره‌هاي درخشان ادبيات مدرن به شمار مي رود.
به جرأت مي‌توان گفت كه پس از سال 1982، همه‌ي نويسندگان سبک‌شناس دنيا به گونه‌اي از پسوا تأثير پذير بودند و پرتغال، در طول پنج قرن گذشته، چنين شخصيت دوران‌سازي را به خود نديده است.
 
برگرفته از :
http://www.ketabeshear.com
http://www.dibache.com
http://www.magiran.com
http://www.ibna.ir
http://www.mehrnews.com
http://www.ghabil.com
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه فريدريش شيلر

بازديد: 167

فريدريش شيلر
شاعر آلمانى (1759- 1805)
 

«فريدريش شيلر» در روز دهم  نوامبر ۱۷۵۹ در مارباخ متولد شد. وى همراه با گوته، سبك «كلاسيك وايمارى» را پايه گذارى نمود. از آنجا كه شيلر معيارهاى تازه اى را براى درام نويسى وارد زبان آلمانى كرد، امروزه يكى از چهره هاى مهم تاريخ ادبيات آلمان محسوب مى شود.
فريدريش شيلر مجبور بود به دستور دوك كارل آگوست، از سال ۱۷۷۳ به مدرسه نظامى برود. اما در همان سال، ابتدا وارد دانشكده حقوق شد و سپس، در سال ۱۷۷۵ تحصيل در رشته پزشكى را آغاز كرد. وي در اين دوران، تحت تاثير كلوپ اشتوك و لسينگ، اولين كارهاى شعرگونه و درام خود را خلق كرد. شيلر در سال ۱۷۷۷ تحت تاثير افكار روشنگرانه و طرد استبداد، درام «سارقين» خود را منتشر نمود و در سال ۱۷۸۰ رساله دكتراى خود را با عنوان «كوششى در مورد ارتباط خوى حيوانى انسان با روحش» نوشت؛ كه تاثير متقابل جسم و روح را بررسى مى كرد. وي ضمن فعاليت در سمت پزشك گردان در اشتوتگارت، زندگى بى بند و بارى را مى گذراند. هنگامى كه دوك نوشتن هر گونه مطلبى را در مورد او ممنوع اعلام كرد، ابتدا به مانهايم، سپس به فرانكفورتِ ماين و از آنجا به اوگرزهايم گريخت. سرانجام، نويسنده اي به نام «كارولينه فون وولسوگن»، شيلر را كه به لحاظ اقتصادى و روحى در وضعيت بدى قرار داشت، در ملك خود به نام باوئرباخ واقع در ماينينگن پذيرفت. شيلر در آنجا نمايشنامه «دسيسه و عشق» را نوشت. سپس به مانهايم بازگشت و در پاييز ۱۷۸۳ به مدت يك سال، نمايشنامه نويس تئاتر ملى دالبرگ شد. برخلاف نمايشنامه رذايل، دسيسه و عشق، مورد توجه تماشاگران مانهايمى قرار گرفت. از آنجا كه قرارداد شيلر در آن تئاتر ديگر تمديد نشد، مجدداً سفرهاى خود را آغاز كرد. طى مدتى كه در منزل كارمندى به نام كريستيان گاتفريد كورنر در لوشويتس واقع در ايالت زاكسن اقامت داشت، سرودى به نام «شادى» نوشت كه در سال ۱۸۲۳ توسط بتهوون آهنگى روى آن گذاشته شد. در همان دوره (۱۷۸۶)، «نامه هاى فلسفى» خود را بر اساس عقيده وحدت وجود نوشت. عشق ناكام شيلر به هنريته فون آرنيم، او را در تصميم  خود مبنى بر سفر به وايمار راسخ تر كرد. وي در ۲۱ جولاى ۱۷۸۷ وارد اين شهر شد و با آشناى قديمى خود، شارلوته فون كالب كه او هم نويسنده بود، مجدداً ارتباط برقرار كرد. بررسى موضوعات تاريخى و مقاله تحقيقى برخاسته از آن به نام «تاريخ سقوط هلند متحد در مقابل دولت اسپانيا» (۱۷۸۸)براساس سنت هاى روسو و ولتر نوشته شده بود- كه پايان فشار و استبداد را حق طبيعى مردم مى دانستند- و موجب شد كه شيلر در سال ۱۷۸۹ و با ميانجي گري گوته، به درجه پروفسورى تاريخ در ينا برسد. به علاوه شيلر، طى سال هاى ۱۷۹۲ – ۱۷۹۰، تاريخ جنگ سى ساله را در سه مجلد به رشته تحرير درآورد و در همين دوران، بررسى و انديشه در مورد فلسفه ايده آليستى كانت را آغاز كرد. شيلر در ۲۲ فوريه ۱۷۹۰ با خواهر كارولينه فون وولسوگن، به نام شارلوته فون لانگه فِلد ازدواج كرد. سال بعد مبتلا به بيمارى بسيار شديدى شد و به ناچار از تدريس چشم پوشى كرد. طى دهه 90، آشنايى شيلر با گوته، كه ابتدا بسيار پيچيده و مشكل به نظر مى رسيد، به دوستى صميمانه و سودمندى مبدل شد. اين واقعيت كه اتمام كار بخش اول فاوست گوته، براساس تشويق هاى شيلر بوده و در مقابل، گوته هم شيلر را در سرودن قصايدش تشويق مى كرده است، نشان مى دهد كه اين دو شاعر متقابلاً براى يكديگر الهام بخش بوده اند. گفت وگوها، پروژه ها، نظريه ها و كارهاى مشترك آنان، سبك «كلاسيك وايمارى» را به وجود آورد كه براساس الگوهاى عهد عتيق و دوران رنسانس بود. سپس نمايشنامه هاى ماريا استوارت (۱۸۰۰)، باكره اورلئان (۱۸۰۱) و ويلهلم تل (۱۸۰۳) پشت سر هم و به سرعت نوشته شد. شيلر در ۹ ماه مه ۱۸۰۵ در وايمار و در اثر عوارض بيمارى شديدى كه سال ها پيش به آن مبتلا شده بود، از دنيا رفت.
شيلر در دوران حيات و پس از مرگ هم - به خصوص به دليل دوستى با گوته - مورد احترام و تحسين قرار داشت و دارد. آثارش به عنوان آثار «كلاسيك» شناخته شده و به ندرت مورد انتقاد قرار گرفته است. از جمله تحسين كنندگان شيلر مى توان از توماس مان، برشت و داستايوفسكى نام برد.
 
• درام شيلر
درام شيلر وضعيت روحى و تاريخى دو شخصيت اصلى را در خلوت و در انظار عمومى تشريح مى كند و به طور موازى و قرينه پيش مى برد. شيلر متعجب و در عين حال غمگين بود كه چرا ماجراى ماريا استوارت طى دو قرن هيچ كس را جذب نكرده است كه روى آن تحقيق كند. به همين دليل، در سال ۱۷۹۹ تصميم گرفت تا به اين موضوع بپردازد. البته گاهى فراموش مى شود كه شيلر سه موضوع اصلى را از تاريخ برگرفته است :
برخورد دو ملكه،
شخصيت ناجى (مورتيمر).
شخصيت يك فرد دربارى به نام لايچستر كه طرفدار استوارت بوده است. اليزابت و ماريا دو «شخصيت مخلوط» هستند كه هر دو تحت تاثير 
اختلافات تاريخى و يك زندگى شكست خورده قرار دارند. شيلر اين دو رقيب را در مقابل تاريخ جوان تر كرده و به اين ترتيب، اختلافات سياسى آنها را به شكل انسانى درآورده است.
اگر شيلر داستان ماريا استوارت را به صورت درام در نمى آورد و آن را آهنگين نمى ساخت، تا اين اندازه تاثير برانگيز نمى شد.

• زبان شيلر
زبان شيلر مهيج، واضح، دقيق، مصور و انعطاف پذير، موجز، مشخص كننده مسائل اصلى، وجوه وصفى بسيار، با تضادهاى موازى و مؤثر، نظم در كلمات و جملات (حتى در تكرارها)، با استعاره ها، تصاوير، تشبيهات و تجانس حروف، تمايل به مبالغه، جسارت در وارونگى، اشارات و نتيجه گيرى حالت فاعليت و مالكيت بود.
شيلر تحت تاثير كانت فيلسوف قرار داشته است : «انسان در حال انديشه به هيچ چيز مطلقى نمى رسد». او در روز 9 ماه مه ۱۸۰۵ در وايمار از دنيا رفت.

• قصيده به شادى
بتهوون موسيقيدان آلمانى در پايان سمفونى نهم خود از قصيده «به شادى» شيلر استفاده كرد. براى اولين مرتبه در تاريخ اين گونه موسيقى، 
خواننده اى آن را همراهى كرد. البته فقط از بخشى از قصيده شيلر در اين قطعه استفاده شد؛ بند ۱ و ۳ و بخش اول بند ۲ و بخش دوم بند ۴. اين 
«آهنگ» از مدت ها پيش، سرود اروپاى متحد است.

اى شادى، اين لحن نه!
بگذار دلپذيرتر و شادتر
بخوانيم!
شادى، اى جرقه زيباى خداوند،
دختر بهشتى،
مست از شادى،
وارد حرم مقدس آسمانى تو مى شويم!
جادوى تو باز هم چيزى را به هم مى پيوندد
كه از هم جدا شده بود؛
جايى كه بال هاى نرم تو آرام گيرد،
تمام انسان ها برادر مى شوند؛
وقتى شاهكار به انجام مى رسد
كه براى دوست، دوست بود،
و كسى كه زنى دوست داشتنى را به دست مى آورد،
شادى كند!
بله، كاش روى كره زمين،
فقط يك شخص پيدا مى شد كه روح داشت!
و اگر كسى هرگز نتوانست،
پنهانى و گريان از اين محفل خارج شود،
تمام موجودات از سينه طبيعت
شادى را مى نوشند؛
تمام خوبى ها، تمام بدى ها
در پى رد سرخ فام آن هستند.
طبيعت به ما بوسه و تاك داد،
و يك دوست را با مرگ آزمايش كرد؛
شهوت به كرم داده شد،
و تولد در محضر خداوند ايستاد!
شاد، مانند حشرات آفتابى آن
در ميان آسمان زيبا
برادران، راه خود را برويد،
شاد، مانند قهرمانى كه براى پيروزى مى رود.
در آغوش گرفته و ميليونى باشيد.
از اين بوسه تمام جهان!
برادران! پدرى مهربان
حتماً در بالاى چادر ستارگان زندگى مى كند.
بر زمين مى خوريد، ميليون ها؟
اى دنيا، او را مى شناسى؟
او را در بالاى چادر ستارگان جستجو كنيد!
حتماً در آنجا زندگى مى كند!
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 212

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس