پيش درآمد

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

نقدى بر ( نشانه اى از اعجاز علمى قرآن)

بازديد: 123
نقدى بر ( نشانه اى از اعجاز علمى قرآن)

 

دكتر سيد محمد رضا نورى
پيش درآمد

قرآن آخرين كتاب الهى و معجزه جاويدان آخرين پيامبر آسمانى و كامل ترين منشور و دستور هدايت و سعادت انسانها گرچه تنها كتاب هدايت بوده و مقصد آن رهنمونى بشريت تا واپسين روزگار حيات است و آموختن دانشهاى بشرى و تجربى وجهه همت آن نبوده است, اما اشارات گاه گاه قرآنى در زمينه هاى گوناگون دانش, خردمندان و دانشمندان را به شگفتى واداشته از ساييدن جبهه تسليم و خضوع و اعتراف بر پيشگاه مبدأ نزول آن ناگزيرشان مى سازد. تعبيرات دقيق و عميق قرآن را در مقوله هايى چون كيهان شناسى, ستاره شناسى, زيست شناسى, روان شناسى و… دانشمندان پس از قرنها تلاش و تحقيق و اكتشاف, اندك اندك دريافته و درمى يابند, و بدين سان معرفت و خشيت ايشان نسبت به حضرت پروردگار افزونى مى يابد: (انّما يخشى الله من عباده العلماء)
بى گمان دانشى كه خشيت پروردگار را در پى دارد تنها دانشها و معرفتهاى عقلى و دينى نخواهد بود.
نوشتار زير از سوى يكى از متخصصان دانش پزشكى كه علم اديان و ابدان را با هم جمع كرده در هر دو زمينه تأليفاتى دارند در نقد مقاله اى كه در شماره پيشين اين فصلنامه در باره چگونگى توليد و تكوّن شير درج شده بود به نگارش درآمده است, و بيش از هرچيز دليل بر آن است كه بايد دانشمندان رشته هاى مختلف از زاويه هاى گوناگون در آيات قرآن بينديشند و گوهرهاى ناب انديشه و معرفت و دانش را از آن اقيانوس بيكران فراچنگ آورند. پژوهشهاى قرآنى
مقـاله (نشـانه اى از اعجـاز علمى قرآن) نوشته آقـاى رضا هوشيار كه در شمـاره 23ـ 24 مجله پژوهشهاى قرآنى درج شده است, اينجانب را برآن داشت تا درباره مبناى توليد و ترشح شير مطالبى را هرچند كوتاه عرضه كنم تا به خواست خدا مشمول (خيرالكلام قلّ و دلّ) گردد.
توليد و ترشح شير را از نظر فيزيوبيولوژيكى مى توان درست و دقيق, همان دانست كه خداوند به ايجازى اعجازآميز در يك عبارت (من بين فرث و دم) بيان فرموده است:
(و إنّ لكم فى الأنعام لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبناً خالصاً سائغاً للشاربين) نحل/66
به اين معنى كه مى دانيم تركيب شير از مواد غذايى هضم شده در روده يا (كيموس) كه همان (فرث) يا تفاله هاى مواد هضمى باشد به وسيله عروق مويينه منتشر در پرزهاى ريز و درشت مخاط روده گرفته و برداشت مى شود. سپس از طريق جريان خون عمومى بدن, عروق پستانى, اين مواد غذايى را دريافت كرده به غدد توليد كننده شير كه به شكل خوشه هايى متعدد در دو پستان قرار گرفته است مى رساند. پس از آن, اين غدد, مواد لازم تركيب كننده شير را از عروق پستانى انتخاب كرده براى توليد شير در اختيار سلولهاى مخصوص خود قرار مى دهد تا به عنوان مواد سازمان دهنده شير مورد استفاده واقع شود.
اما كار توليد و ترشح شير, تنها به وجود و دريافت مواد تركيب كننده شير محدود نخواهد شد, چون عامل ديگرى كه در اين فرآيند, مهم و كارساز مى باشد ترشحات هورمونى و امواج عصبى خاصى است كه فقط از طريق (خون) جريان و تأثير آن مى تواند زمينه سازى و فراهم گردد.
به اين معنى كه تحريك نوك پستان به وسيله مكيده شدن يا هر نوع محرك لمسى و يا فشارنده, موجب انگيزش امواج عصبى از پستان به (هيپوتالاموس) شده, در آنجا فرمان شروع كار به وسيله ترشح هورمون مخصوصى به نام هورمون آزاد كننده شير (R.H.) با هدف تحريكى غده (هيپوفيز) از طريق خون صادر مى شود.
سپس با تحريك هيپوفى,ز دو هورمون مستقل, يكى به نام هورمون (پرولاكتين) از قسمت قدامى و هورمون ديگرى به نام (اُكسى تولين) از بخش خلفى آن ترشح شده پيام يا دستور توليد و جريان شير را توسط خون به پستان مى رساند.
هورمون (پرولاكتين) دستور ترشح شير را به غدد شيرى پستان ابلاغ كرده و آنها را براى توليد شير آماده و تحريك مى كند; در حالى كه هورمون (اُكسى تولين) پيام يا دستور خروج شير را به عضلات صاحب جدار مجارى شيرى رسانده و با انقباض اين عضلات, شير توليد شده به سينوس هاى شيرى واقع در (آرئول) يا هاله پستان كه كمى بالاتر از نوك پستان قرار داشته و به شكل قسمت سياهرنگى به نام ماهك معروف است منتقل مى شود, و به اين ترتيب توليد و جريان شير با بهره گيرى از دو سيستم گوارشى و خونى با استفاده از عوامل غذايى و هورمونى موجود در اين دو سيستم صورت مى گيرد.
از اين رو مى بينيم كه اگر هر يك از دو سيستم به نحوى دچار مشكل يا اختلال عمل گردد توليد جريان شير دستخوش آسيب و وقفه خواهد شد. چون بسيارى از حيوانات يا انسانها هستند كه هر چند تغذيه مناسب دارند و غذاى هضم شده فراوان از روده آنها جذب مى شود و از راه عروق به غدد شيرى آنها مى رسد, ولى چون جريان عصبى هورمونى آنها كه به وسيله خون بايد اداره شود و ترشحات هورمونى لازم را به سيستم توليد و ترشح پستانى برساند, به نحو مطلوب صورت نمى گيرد, لذا غدد شيرى فقط از محتويات هضمى روده (فرث) بهره گيرى كرده و سهم مؤثرى از مواد هورمونى خون (دم) دريافت نمى كنند, و بنابراين توانايى شيردهى را نخواهند داشت.
و يا با همين مكانيسم مى بينيم مادرانى كه دچار اضطراب, خستگى, كم خوابى يا عوارض خفيف عصبى ديگر بوده و يا مبتلا مى شوند توليد و ترشح شير آنها نقصان يافته يا قطع مى گردد و با بهبود حالات هيجانى و تنشهاى عصبى جريان شيرشان نيز دوباره عادى مى شود; و در طب درمانى هم غالباً به منظور افزايش شير مادران داروهاى آرام كننده محور هيپوتالامو هيپوفيزى را تجويز مى كنند, تا توليد و جريان شير را افزايش دهند.
و هم چنين يكى از راهكارهاى ترويج تغذيه با شير مادر, تشويق مادر به داشتن اعتماد به نفس و توصيه به تصميم گيرى اش براى شيردهى به فرزند خود مى باشد, چون تا سيستم عصبى مادر آمادگى و تمايل به شيردهى نداشته باشد و محور هيپوتالامو هيپوفيزى رضامندى نداشته و در آرامش نباشد, ترشح هورمونهاى مخصوص توليد و ترشح شير به راحتى صورت نگرفته و شيردهى ميسر نمى شود.
هم چنين مطالعات مختلف در دامدارى ها نشان داده است كه بين دو دسته دام با رعايت همه شرايط يك مطالعه علمى, دامهايى كه محل نگهدارى آنها از نظر بهداشتى مناسب تر بوده و از شنيدن آهنگهاى ملايم موسيقى نيز برخوردارى داشته اند ميزان و مدت شيردهى آنها زيادتر بوده است.
بدين ترتيب مى بينيم كه موارد فوق مى تواند به روشنى بيانگر نقش مؤثر ترشحات غدد درون ريز و محصولات آنها باشد كه با سرعت زياد جريان موج خونى, اعضاى بدن را به تأثير و تأثّر واداشته توليد وجريان شير را موجب مى شود و عظمت اعجازآميز كلام الهى را متجلى مى كند.
بديهى است اين مختصر فقط به عنوان ذكر مطالب كلى و سرفصل هايى از موضوع مكانيسم توليد و ترشح شير است كه متناسب با سطح غيرتخصصى آن نشريه دراين زمينه مى باشد, وگرنه مسائل تخصصى و تحقيقات وسيع اين موضوع را در صدها مجله و كتاب موجود كه پيوسته بر دامنه پژوهش و تعداد مقالات منتشر شده آنها افزوده مى شود مى توان مطالعه كرد.

مأخذهاى كلى:

فيزيولوژى گايتون , بخش غدد سيسيل, بخش غدد اندروكرين نلسون, بخش غدد درون ريز هاريسون. بخش 5 كتاب Saefation تأليف مارگارت نول و ماريان نيفرت.
كتاب تغذيه در قرآن تأليف دكتر سيدمحمدرضا نورى; كتاب بهداشت خانواده همان نويسنده.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 15 خرداد 1394 ساعت: 15:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نقش «فرهنگ قرآن» در تدوين پايان‏نامه‏ها

بازديد: 121
نقش «فرهنگ قرآن» در تدوين پايان‏نامه‏ها

 

محمد عابدي ميانجي

چکیده: این نوشتار به نقش و جایگاه «فرهنگ قرآن» در تدوین پایان نامه ها می پردازد، نویسنده نخست از ضرورت تدوین «فرهنگ قرآن» و ضوابط رعایت شده در آن سخن می گوید، سپس چالش های فراروی تدوین پایان نامه ها را مطرح می کند که عبارتند از: یافتن موضوع مناسب، دستیابی به مرجع مطمئن، طراحی دقیق، راهیابی به مفاهیم مربوط به موضوع، فقدان تولید علم، دسترسی دشوار و ناقص به اطلاعات، بی خبری از واژه های مشابه، فقدان منابع جامع.
آنگاه از کارکرد «فرهنگ قرآن» در از بین بردن چالش های یاد شده و آسان کردن تحقیق و تدوین پایان نامه ها سخن می گوید و در این زمینه از مثالها و نمونه هائی یاد می کند. 


كليد واژه‏ها: فرهنگ قرآن، پایان نامه، موضوع، مرجع، طراحی موضوع، اطلاعات

پيش درآمد

مقتضاى جامعيت و مرجعيت قرآن كريم « تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ» (نحل/89) (در روايات رك:كليني،1/113 و 123) پاسخگويى آن به نيازهاى بشرى در هر زمانى است.گاه، راههاى جديدى براى حل معضلات دائمى بشر كشف مى‏شود و طرح‌هاى عملى‏ترى پيشنهاد مى‏گردد، زمانى موضوعات جديدى پيش مى‏آيد و گاهى نيز به تناسب پيشرفت بشر و تغيير شرايط اجتماعى و علمى، نيازهاى جديدى بروز مى‏كند. كتاب دين خاتم، ظرفيت روشنگرى(رك: نحل/44 و 89) و نورگسترى(رك: مائده/15) در تمام شرايط فوق را دارد و وظيفه تبيين و تفسير آيات در چنين گستره وسيعى بر عهده رسول اكرم‏(ص)(طوسي،1/31؛ معرفت، 1/50 ) و ائمه اطهار(ع)(راسخان در علم) وعالمان و مفسران سخت‏كوش و ژرف‏ نگرى است كه با مجاهدت به معارف قرآن دست مى‏يابند و در هر عصرى ‏به نياز مقدس بشر پاسخ مى‏گويند. 
چنين كاركردى موجب شده است قرآن كريم براى هميشه محور امورى چون: تحقيق، تفسير و گزارش باقى ‏بماند؛ چنان‏كه وجود ده‌ها هزار كتاب كه قرآن را چون نگينى احاطه كرده‏اند، گواه اين مدعا است. اين تلاش‌ها امروزه با ايجاد مراكز علمى، پژوهشى و تخصصى سامان ‏يافته‏تر شده و سالانه هزاران تحقيق، تأليف و پايان‏نامه با محوريت قرآن كريم نگاشته مى‏شود.
از يك سو پايان ‏ناپذير بودن معارف قرآنى، ژرف و عميق بودن مفاهيم قرآن و داشتن بطون و لايه‏هاى فهم ‏متعدد، و از سوى ديگر، وجود هزاران تحقيق و تأليف و صدها تفسير كه هر يك با گرايش و روشى ويژه و مطابق ‏نياز عصر خود نگاشته شده‏اند، محققان را در استفاده از ذخاير بزرگ علمى - تفسيرى با مشكل جدى روبه‏رو مى‏كند.
طى قرون گذشته تلاش‌هاى ارزنده‏اى صورت گرفت تا مجموعه‏هايى فراهم آيد كه اطلاعات قرآن را در اختيار محققان قرار دهد. معجم‌هاى الفاظ، اوّلين محصول اين احساس نياز بود و در ادامه، نرم‏ افزارهايى قرار داشتند كه ‏الفاظ قرآن را به گونه‏اى منظم و نظام‏مند در اختيار قرار مى‏دادند؛ اما آنچه مى‏تواند نياز مفسران و محققان را به‏طور دقيق جوابگو باشد، معجم‌هايى است كه به محتواى قرآن ناظر باشد و به طور دقيق‏تر و جامع‏تر مفاهيم ومحتواى قرآن را در دسترس قرار دهد. «فهرست موضوعى قرآن» نگاشته آقايان بهاءالدين خرمشاهى و كامران ‏فانى و «فروغ بى ‏پايان» محصول تلاش آقاى معاديخواه را بايد از اين دست آثار دانست. اما محدوديت‏ موضوعات ارائه شده در اين آثار، مشكل مهمى بود كه موجب مى‏شد محققان هميشه نتوانند براى هر موضوعى ‏مطلبى در آن بيابند. از اين‏رو، جاى خالى كارى بس عظيم‏تر همواره احساس مى‏شد. سرانجام اين نياز با عرضه‏ فرهنگ قرآن به گونه‏اى بايسته پاسخ داده شد و مجموعه‏اى ارائه گرديد كه تمام اطلاعات مورد نياز را به گونه‏اى علمى، فارسى و روان گردآورده است.

1. هدف و ضرورت تدوين

فرهنگ قرآن، مجموعه‏اى است كه تلاش‌هاى مهم مفسران را در جنبه‏هايى چون: كلامى، فلسفى، فقهى، حقوقى، سياسى، اجتماعى، اخلاقى و تربيتى به گونه‏اى سامان يافته و علمى و در قالب اطلاعات و موضوعات قابل ‏دسترسى آسان گزارش مى‏كند. هدف اين اثر، ارائه پاسخى عام و جامع به نياز مسلمانان و قرآن ‏پژوهان است. 
«بسيارى از مفسران سخت‏كوش و ژرف‌‏انديش قرآن، هر يك از جايگاه گرايش و ذائقه خود به قرآن نگريسته‏اند. اين ‏طبقه از دانشمندان اسلامى، هر چند در تبيين ابعاد و زواياى فرهنگ قرآن تلاش ارزشمند بسيار كرده‏اند، اما هرگز نتوانسته‏اند گستره معارف قرآن را به شكل جامع و فراگير پيش روىِ مسلمانان قرار دهند. در قرآن مجيد تعاليم وآموزه‏هايى است كه همچنان باقى مانده و دست تحقيق و تأليف آنها را لمس نكرده است. اين نياز مقدس و اين راه دراز، بلند همّتانى را مى‏خواهد كه گرد هم آيند و با تلاشى تازه و با به كارگيرى ابزار مدرن راه نپيموده را هموار كنند و راه ورود به عرصه‏هاى گوناگون فرهنگ قرآن را بگشايند....»(هاشمي رفسنجاني،/49)
اگر چه اين احساس نياز قبلاً نيز ايجاد شده و مجموعه‏هايى ارائه گشته بود، اما حقيقت اين است كه توان ‏پاسخگويى كامل به سيل نيازهاى عظيم و عميق محققان قرآنى در سطح حوزه و دانشگاه را نداشتند. از اين‏رو، ارائه اثرى جديد ضرورى مى‏نمود. محققان فرهنگ قرآن پاسخ به اين نياز را فقط از رهگذر همدلى گروه كاردان و قرآن‏ شناسى كه فرصت لازم را داشته باشند، مى‏دانند.

2. اصول و ضوابط لحاظ شده در مدخل‏گزينى

اين كتاب تلاش دارد به عنوان معجمى از قرآن كريم كه جامع و آسان‏ياب است، به شمار آيد و در كنار آن، مرجعى ‏قابل اعتماد براى محققان باشد. يازده اصل در گزينش مدخل‌ها رعايت شده كه از جمله آنها است:
1. قرآنى بودن مدخل و داشتن اطلاعات قرآنى در آنها لحاظ شده است.
2. در فارسى يا عربى بودن مدخل، به شناخته بودن آنها توجه شده است.
3. اقسامِ عنوان كلى - اگر اصطلاح باشد - جداگانه مدخل قرار گرفته است.
4. اَعلام مصرّح و غيرمصرح در قرآن مدخل قرار گرفته‏اند (بر اساس روايات و كتب تفسير و اسباب نزول به ‏آنها اشاره شده است).
گفتنى است كه در بحث‌هاى آتى به تفصيل درباره اصول و ضوابط برداشت از آيات، سخن خواهيم گفت.

چالش‌هاى اساسى در تحقيقات و پايان‏نامه‏نويسي 1

روندى كه معمولاً در پايان‏نامه‏نويسى پيش روى محققان است، چنين است: 1.انتخاب موضوع تحقيق؛ 2.تنظيم‏طرح و ساختار تحقيق (فصل‏بندى)؛ 3.گردآورى اطلاعات؛ 4.استنباط و برداشت از مطالب.
از فرهنگ قرآن مى‏توان انتظار داشت، محققان را در تمامى مراحل فوق يارى رساند. اينك چالش‌هاى عمده‏اى را كه محققان در مسير پايان‏نامه‏نويسى با آن دست به گريبان هستند، بر مى‏شماريم و آن‏گاه به سراغ فرهنگ قرآن‏ مى‏رويم تا امكان پاسخگويى آن به اين چالش‏ها را تبيين كنيم.

1. يافتن موضوع مناسب

موضوع مناسب، موضوعى است كه هم نياز محقق را رفع كند و هم مورد علاقه او باشد و در عين حال، از لحاظ قرآنى نيز اطلاعات لازم را داشته باشد. محقق براى اين كار ناچار است همواره در پى موضوع‏يابى باشد و چه بسا انتخاب موضوعى نامناسب يا نامرتبط، عامل عمده در ناكامى محقق و گاه سرخوردگى او در مسير تحقيق ‏مى‏شود. 2 از اين رو، در كتاب‌هاى روش تحقيق، بخشى به عنوان «منابع و مراجع براى انتخاب موضوع تحقيق» اختصاص مى‏يابد.(نادري،/45)

2. دستيابى به مرجع مطمئن و كاربردى

ترجيع ‏بند ارزيابان در پايان‏نامه‏ها، نداشتن منابع مطمئن است؛ به گونه‏اى كه گاه منابع اصلى كه محقق در پايان‏نامه‏اش استفاده كرده است، مهر غير مطمئن و بى ‏اعتبار مى‏خورد و اساس تحقيق و نتايج آن نيز بى ‏اعتبار مى‏شود. منبع و مرجع مطمئن هم در علوم انسانى و هم در علوم تجربى، اصلى‏ترين ماده اوّليه و تكيه‏گاه محقق به ‏شمار مى‏رود. ارائه نظام‌هاى آمارى و ارزيابى منابع، همه در اين راستا است و قصدى جز آزمودن ميزان اطمينان و ارزش منابع را ندارند. بنابراين، محقق همواره بايد اين دغدغه را داشته باشد كه اصول تحقيق خود را بر پايه‏هاى ‏استوار قرار دهد. 
از سوى ديگر، محقق بايد در بخش تاريخچه پايان‏نامه خود به پيشينه تحقيق اشاره كند(همان) و به نوعى در مورد موضوع مورد نظر منابع را از نظر بگذراند. در اين بخش است كه اگر وى منابع غير مطمئن را گزارش دهد و به‏ عنوان پيشينه تحقيق مطرح كند، هم از سوى ارزيابان مورد نقد قرار خواهد گرفت و هم ذهنيت خود محقق به‏ دليل آشنايى با مطالب غير مطمئن دچار تزلزل خواهد شد. در حوزه قرآنى با وجود هزاران دلالت و نشانه، گاه‏ محققان با مسكوت گذاشتن آن دلالت‌ها و نشانه‏ها موجب فراموشى و خروج موضوعات فراوانى از صحنه علمى و تحقيقى شده‏اند و پايان‏نامه‏نويسان هم به همين دليل از توجه به آنها محروم مانده‏اند.

3. طراحى دقيق تحقيق

اين چالش را بايد از دردسرهاى اصلى پايان‏نامه‏نويسان برشمرد. 3 گاه طراحى آنها چندين بار مورد خدشه قرار مى‏گيرد و حتى بعد از نوشتن پايان‌نامه، با اشكال ارزيابان به ساختار تحقيق، محقق با ناكامى روبه‏رو مى‏شود. دليل ‏اصلى آن هم نداشتن پيوند عميق معرفتى با موضوع و درك غلط از موضوع تحقيق، ابعاد، زوايا، ابهامات، ظرايف‏ و برداشت‌هاى آن است. بنابراين، محقق بايد بتواند با تسلط بر همه ابعاد موضوع، نظامى معقول و منطقى براى‏ تحقيق خود فراهم آورد كه اوّلاً: جامع اطراف باشد و همه موضوعات مرتبط با موضوع اصلى را در برگيرد؛ ثانياً: مانع اغيار باشد و دچار زياده ‏نويسى و حاشيه ‏پردازى نشود؛ ثالثاً: در سايه تسلط بر ابعاد موضوع، نظم منطقى‏ به ساختار بدهد.

4. راهيابى به مفاهيم در حوزه موضوع تحقيق

براى پيگيرى يك موضوع تحقيقى، ابتدايى‏ترين كار جستجوى موضوعى است. اما اين فقط آغاز راه است و دست كم در موضوعات قرآنى، بايد پژوهش محتوايى هم صورت گيرد؛ زيرا بيشتر مراجع علمى موجود توان ‏ارائه موضوعات بر اساس الفاظ را دارند و حال آنكه هزاران اطلاعات گرانبها وجود دارد كه فقط به صورت ‏مفهومى قابل دستيابى‏اند. مشكل عمده، زمانى بروز مى‏يابد كه تحقيق پايان‏نامه تمام مى‏شود و دانشجو هنگام ‏ارزيابى اثر خود با حجم زيادى از اطلاعات محتوايى اساتيد روبه‏رو مى‏شود كه به بركت تسلط بر محتوا و مفاهيم ‏قرآنى به آنها رسيده‏اند و محقق از بيشتر آنها غافل بوده است. بنابراين، محقق بايد منابع خود را به دو گروه تقسيم‏ كند: منابعى كه راهيابى واژه‏اى به موضوع را ممكن مى‏سازند و منابعى كه راهيابى محتوايى به موضوع را مقدور مى‏سازند. 4

5. فقدان تحقيقات جديد و توليد علم

هدف نهايى از پايان‏نامه‏نويسى تمرين براى ورود رسمى به عرصه تحقيقات و توليد علم است. از اين‏رو، در صورتى محقق مى‏تواند پايان‏نامه موفقى ارائه كند كه به علايق، نيازها و ضرورت‌هاى روز پاسخ بگويد و اين زمانى ‏حاصل مى‏شود كه منابع مورد استفاده روزآمد و داراى آخرين دستاوردها و نگاه‌هاى علمى هم باشند و محقق با استفاده از آنها، علم را پله‏اى بالاتر ببرد. در غير اين صورت، حاصل تحقيق جز تكرار سخنان و دستاوردهاى‏ گذشته نخواهد بود. اگرچه اين كار براى شروع و تمرين شايد بد نيست، اما مشكل، زمانى بروز مى‏كند كه نويسنده ‏به همين وضع عادت مى‏كند و در آينده، تحقيقاتى فاقد جهت‏گيري‌هاى مورد نياز جامعه و فاقد كارايى لازم ارائه ‏مى‏كند. يكى از اهداف طرح پيشينه تحقيق نيز توجه به همين نكته است كه محقق با يافتن آخرين نقطه توقف در تحقيقات علمى، آن را تداوم بخشد. پس بايد به منابعى مراجعه كند كه داراى آخرين دستاوردها باشد.(خاكي،/27)

6. دسترسى دشوار و ناقص به اطلاعات

گاه منابع مورد مراجعه چنان به بى‏نظمى، زياده‏نويسى، خروج موضوعى از بحث، ابهام‏گويى و به كار بردن زبان‏ نارسا گرفتارند كه محقق به ‏زودى از مطالعه آن خسته مى‏شود و با هر بهانه‏اى شرّ آن منبع را از سر خود كم مى‏كند و به منابعى پناه مى‏برد كه دسترسى به اطلاعات آن از لحاظ ساختارى و حتى شكلى آسان‏تر باشد و اطلاعات بيشتر را با زحمت كمتر در اختيارش بگذارد. در صورت نبود چنين منابعى است كه پايان‏نامه و تحقيق دچار كاستى و نقص مى‏شود، با اينكه نيروى فراوانى از محقق صرف شده است.

7. بى‏خبرى از واژه‏هاى مشابه و مرتبط

محققان و پايان‏نامه‌نويسان گاه غافل از وجود ده‌ها واژه مشابه، به ارائه تحقيق مى‏پردازند. اين موضوع گاه معلول‏اصل غفلت از وجود واژه‏هاى مشابه است و گاهى به دليل ناتوانى يا نداشتن فرصت كافى براى بازيابى واژه‏هاى ‏مشابه و گاهى نيز به ارائه مشاوره ناقص از سوى مشاوران مربوط مى‏باشد. 5

8. نداشتن افق‌هاى جديد براى تحقيق

علاوه بر بحث روزآمدى منابع، برخى از تحقيقات و محققان در پى آن هستند كه محقق بعدى را با سختي‌ها، ناكامي‌ها و نيز افق‌هاى ناگشوده‏اى كه نياز به گشايش دارند، آشنا سازند. اين كار باعث رونق علمى و بازبودن عرصه ‏تحقيق براى محققان است و موجب مى‏شود آنان انگيزه كافى براى پايان‏نامه‌‏نويسى با هدف گشودن افقى جديد داشته باشند؛ اما متأسفانه اين روند در اقليت است و اكثر منابع تحقيقى فاقد چنين نگرشى‏اند. 6

9. نبود منابع جامع و فراگير

روند عادى در پايان‏نامه‏نويسى مراجعه به ده‌ها كتاب و يا مقاله در هر بخش از موضوع تحقيق است. اگر چه اين ‏كار بر غناى كار علمى مى‏افزايد، اما دليل عمده اين رويكرد نبود منابعى است كه مطالب تمام اين كتاب‌ها يا مقالات ‏را يكجا گرد آورد و امكان نگاه جامع و كامل را به محقق در ضمن مطالعه حداقل منابع و صرف كمترين هزينه ‏فراهم آورد. موضوع مذكور باعث مى‏شود پايان‏نامه ‌نويسان فرصت‌هاى زيادى را صرف مطالعه كتاب‌هايى كنند كه گاه‏ درصد اندكى نوآورى دارند و قريب به اتفاق مطالب آنها مشابه و تكرارى است.
آنچه گفتيم مهم‏ترين چالش‌هايى است كه محققان و پايان‏نامه‌نويس‌ها به خصوص در حوزه قرآن كريم با آن روبه‌رو هستند. در فصل آتى نه ويژگى فرهنگ قرآن را برمى‌شماريم كه توان پاسخگويى به اين نيازها را دارند. بديهى است محققان براى پوشش دادن به ديگر نيازهاى خود بايد به منابع مورد نياز ديگر هم مراجعه كنند.

نقش فرهنگ قرآن در تدوين پايان‏نامه‏ها

فرهنگ قرآن با توجه به توان پاسخگويى به چالش‌هاى عمده محققان در پايان‏نامه‏هاى قرآنى، در صورت معرفى‏ صحيح آن، خواهد توانست از لحاظ متعددى سير پايان‏نامه ‏نويسى را با تكامل و سرعت روبه‏رو سازد. باز كردن ‏افقهاى جديد در نظريه هاى قرآنى، دسترسى سريع تر و دقيق تر به اطلاعات قرآنى، افزايش حجم پايان نامه‏ها وتحقيقاتى قرآنى به دليل كم هزينه بودن تحقيق در سايه وجود معجم بزرگ موضوعى و محتوايى، تنوع و تعدد يافتن موضوعات قرآنى پيشنهادى براى پايان نامه‏ها، تنها بخشى از تأثير مذكور است كه در ادامه به آنها مى‏پردازيم.

1. مرجع موضوع ‏يابى

اولين گام براى نوشتن ‏پايان‏نامه در حوزه علوم و معارف قرآن، موضوع‏يابى قرآنى است. مراكز و دانشگاه‏ها و نيز قرآن‏ پژوهان همواره با كمبود موضوعات قابل پژوهش روبه‏رو هستند. فرهنگ قرآن گسترده‏ترين مرجع موضوع‏يابى و كليد راهيابى جامع به ‏موضوعات قرآنى است كه با ارائه ده‌ها هزار موضوع و مدخل قرآنى دست محققان و مراكز علمى را در انتخاب ‏موضوع تحقيق باز كرده است. گستردگى مدخل‌هاى فرهنگ قرآن مديون استفاده از اين منابع است: 1. برنامه نرم‏ افزارى‏ تبيان؛ 2.كارهاى انجام شده در تفسير راهنما؛ 3.مراجعه به اصطلاح‌نامه‏هاى قرآنى؛ 4.مراجعه به تفاسير معتبر شيعه ‏و سنى؛ 5.كتابهاى شأن نزول؛ 6.اَعلام قرآن؛ 7.علوم قرآن.
محققان اين كتاب براى يافتن معادل‌هاى قرآنى موضوعات به منابعى همچون: مفردات راغب، لسان العرب، التحقيق و فرهنگنامه‏ها مراجعه كرده‏اند. روشن است كه محقق و نويسنده پايان‏نامه بعد از موضوع‏يابى، مى‏تواند به ‏تفاسير معتبر فريقين در ذيل هر آيه مراجعه و به ‏تفصيل درباره آن به تحقيق بپردازد. بنابراين، فرهنگ قرآن نه تنها مرجع موضوع‏يابى براى پايان‏نامه‏ها است؛ بلكه امكان مراجعه هدفمند و راحت به تفاسير را هم فراهم مى‏آورد و مرجعى براى منبع‏يابى نيز خواهد بود، به‏ خصوص در مواردى كه برداشت‌هاى احتمالى ذكر مى‏شود، منابع هم‏ معرفى مى‏گردند.

2- مرجع قابل اطمينان

روش كار در فرهنگ قرآن به گونه‏اى است كه محققان در موضوع‏ سازى و مدخل‏گزينى دچار تفسير به رأى ‏نشده‏اند و در سايه معيارهاى علمى و دقيق عناوين و موضوعات مدخل‌ها با مطالب ذيل آن سازگار است.
محققان براى وصول به اين هدف، اصول و ضوابط يازده‏گانه‏اى را طراحى و بر اساس آن حركت كرده‏اند. اين ‏اصول عبارت‏اند از:
1. در برداشت از آيات، چينش و نظم كنونى آيات در بسيارى از موارد مورد توجه بوده است؛ چنان‏كه برخى ‏روايات نظم فعلى آيات را توقيفى مى‏داند. (سيوطي،1/153-126)
2. در برداشت‌ها از روايات تفسيرى نيز استفاده شده است. مشروط بر اينكه با مبانى شناخته شده دينى سازگار باشد؛
3. از روايات شأن نزول هم با شرايطى استفاده شده است.
4. ظاهر كلمات قرآن بر اساس فهم عرف داراى حجيّت دانسته شده است.
5. از همه ابعاد كاربرد زبان عربى سود برده شده است؛ قابليت‌هايى كه بر اساس قواعد نحو و اصول بلاغت در ادبيات عرب وجود دارد، مانند: ذكر جمله‏هاى معترضه، كاربرد متفاوت حروف عطف، استثناى مفرّغ، حذف ‏مفعول و...، ترقى و اعراض از مفهومى به مفهوم ديگر، التفات، تغليب، صنعت قلب، آوردن ماضى در جاى‏ مضارع و عكس، كنايه، مجاز، استعاره، تمثيل و تشبيه، استخدام، اشاره و تلميح.
6.توجه به سياق.
7.مفاهيم قابل استفاده. 
8.توجه به تقرير قرآن.
نتيجه چنين توجهى در حوزه فرهنگ قرآنى، موجب شده است فرهنگ قرآن به عنوان مرجع قابل اعتمادى براى ‏محققان درآيد و ارزش و اعتبار اطلاعات آنان را تأييد كند. بنابراين، از اين جهت نيز فرهنگ قرآن خواهد توانست‏ نقش گسترده‏اى در معتبر بودن منابع اطلاعاتى پايان‏نامه‏هاى قرآنى ايفا كند و موجب صحت بيشتر نتيجه‏گيري‌ها ودستاوردهاى علمى پايان‏نامه‏ها باشد.

3. طراحى دقيق در موضوعات

از جمله چالش‌هاى پايان‏نامه‏نويسى نگارش طرح پايان‏نامه، تدوين فصول و چينش بخش‌هاى آن است. عموم ‏محققان فرصت زيادى را به اين بخش اختصاص مى‏دهند تا اتقان كار آنان در مرحله ساختار بيشتر شود و البته اين ‏امر خود در گرو مطالعات به نسبت گسترده در مورد موضوع تحقيق است تا محقق بتواند بر زواياى اصلى بحث ‏مسلط شود و گره‏هاى ناگشوده را بشناسد، ابهام‌ها را دريابد، انحرافات را تشخيص دهد و آن‏گاه براى هر يك فصل‏ مناسبى اختصاص دهد.
فرهنگ قرآن از اين حيث نيز كمك شايانى به محققان مى‏كند؛ زيرا محققان آن با دقت‏ نظر فراوان و صرف وقت ‏زياد ريزترين عنوان‌هاى هر موضوع را كاويده‏اند و زواياى پيدا و پنهان هر واژه و عنوانى را به طور كامل جستجوكرده‏اند. محقق با نگاهى دقيق به مدخل‌ها مى‏تواند به راحتى پايان‏نامه خود را طراحى كند و عناوين لازم و كافى براى ‏فصول و بخش‌هاى خود بيابد.

يك نمونه
استبداد

آثار استبداد: اذيت، استثمار، استضعاف، ايجاد ترس، ايجاد نظم طبقاتى، تهمت، حبس بى‏گناهان، ختم قلب، خفقان، سلب آزادى، شكست، شكنجه، ظلم، قتل، مانع ايمان
استبدادگران: پيروزى بر استبدادگران، عوامل پيروزى بر استبدادگران: استمداد از خدا، تقوا، توكل، صبر. 
شكست استبدادگران، كيفر استبدادگران، مبارزه با استبداد گران، ترك مبارزه با استبدادگران
مصاديق استبدادگران: اشراف قوم شعيب، اصحاب قريه، حاكمان بيت‏المقدس، حاكمان عصر اصحاب اخدود، حاكمان عصر اصحاب كهف، حاكمان مصر، فرعون، فرعونيان، قوم ثمود، قوم عاد، قوم نوح، كافران ‏امت‏ها 
زمينه‏هاى استبداد: استكبار، افساد، قدرت، كفر.
البته روشن است كه محققان فرهنگ قرآن به دلايلى از جمله آسان‏ياب بودن موضوعات، روش الفبايى را در كل‏ كتاب جارى كرده‏اند. از اين‏رو، محققان بايد خود به موضوعات و فصول ترتيب منطقى دهند؛ براى مثال، در طرح ‏فوق نظم منطقى چنين خواهد بود:
1. معناى استبداد (با الهام از بخش آغازين مدخل، نويسنده بايد به شرح و بسط آن بپردازد.)
2. زمينه‏ها
3. مصاديق
4. آثار استبداد

4. كليد راهيابى به مفاهيم

بيشتر مجموعه‏هاى موجود بر اساس الفاظ قرآن طراحى شده‏اند و فقط آن بخش از اطلاعات قرآنى را كه بر مبناى ‏الفاظ قابل بازيابى است، در اختيار محقق قرار مى‏دهند. اين مشكل در نرم‏افزارها هم وجود دارد و مشكلى تقريباً فراگير براى محققان در پايان‏نامه‏نويسى و ديگر نگارندگان قرآنى است. صدها موضوع وجود دارد كه با ظاهر و لفظ نمى‏توان به آنها دست يافت؛ اما مراجعه به محتواى قرآن نشان از وجود آنها مى‏دهد. در مواردى هم كه لفظ در قرآن هست، باز مراجعه به محتوا تحقيق را كامل‏تر مى‏كند و بدون آن دامنه تحقيق، ناقص و نتيجه و نظر نهايى فاقد استحكام لازم خواهد بود. فرهنگ قرآن تا حد زيادى اين مشكل را حل و موضوعات را به طور محتوايى كاوش‏ كرده است؛ براى مثال، به چند نمونه توجه مى‏كنيم كه عنوان و نمايه ذكر شده در لفظ آيه وجود ندارد:
156.«افترا بستن به نوح» و نفى نبوت وى از سوى اشراف خويش
« وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ ... فَقَالَ الْمَلأ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ» (مؤمنون/23و 24) (هاشمي رفسنجاني،4/106)
«و ما نوح را بسوي قومش فرستاديم.....جمعيت اشرافي(و مغرور)از قوم نوح كه كافر شده بودند گفتند:«اين مرد جز بشري همچون ما نيست، كه مي خواهد بر شما برتري جويد!»
103. اهميت تلاش براى كسب آزادى سياسى
« أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا...»(بقره/246)
«آيا مشاهده نكردي جمعي از بني اسرائيل را بعد از موسي، كه به پيامبر خود گفتند: « زمامدار ( و فرماندهي) براي ما انتخاب كن! تا ( زير فرمان او) در راه خدا پيكار كنيم. پيامبر آنها گفت: « شايد اگر دستور پيكار به شما داده شود، (سرپيچي كنيد و ) در راه خدا، جهاد و پيكار نكنيد!» گفتند: ر چگونه ممكن است در راه خدا پيكار نكنيم، در حالي كه از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ايم،...»

5. جهت‏گيري‌هاى عصرى

توجه به علايق، نيازها و ضرورتهاى روز در تفسير كه جهت‏گيرى عصرى يا اتجاهات تفسيرى ناميده مى‏شود، موجب كاربردى‏تر شدن تفسير و استفاده عملى از معارف قرآنى مى‏شود. به كار بستن همين روند در فرهنگ ‏قرآن ‏موجب خواهد شد پايان‏نامه‏هايى كه به عنوان منبع از آن استفاده مى‏كنند، در صحنه جامعه استفاده عملى داشته ‏باشند. مدخل‌هاى اين كتاب و نمايه‏هاى آن به ‏خوبى گوياى جهت‏گيرى نويسندگان به سوى مسائل و موضوعات ‏زمان ما است.
مدخل‌ها، عناوين و نمايه‏هايى چون: استكبار، اشاعه فحشا، تحريف دين، آخر الزمان، دنيا و آخرت، علاقه‏مندان به فحشا در آخرت، آزادى (آزادانديشى، آزادى اجتماعى، آزادى اقتصادى، آزادى اقليت‌ها، آزادى ‏انتخاب دين، آزادى تحقيق، آزادى جنسى، آزادى رأى، آزادى زنان، آزادى مطلق، آزادى ممنوع، امتحان با آزادى، حكومت و آزادى و...) اعتدال اجتماعى، اعدام محارب، حكومت و اقتصاد، مديريت اقتصادى، علم اقتصاد، مشكلات اقتصادى، اكثريت (اكثريت مردم، مسلمانان، ناآگاهى اكثريت و...) امامت (مرجعيت علمى امامان، امامت على‏عليه السلام، منشأ امامت و...) كه هر كدام گوياى نيازى از نيازهاى سياسى، اعتقادى، علمى، فرهنگى و اجتماعى است و محققان فرهنگ قرآن با مدخل و نمايه كردن هر يك كوشيده‏اند به معارف قرآنى در آن زمينه دست‏ يابند و آنها را در اختيار محققان قرار دهند.

6. دسترسى آسان و حداكثرى به اطلاعات

در فرهنگ قرآن براى سهولت دستيابى به اطلاعات، نظام ارجاع مناسبى به كار رفته است. تنظيم الفبايى نمايه‏ها و فرعي‌ها، از جمله روش‌هاى آسان‏سازى وصول به موضوعات است. گرچه تنظيم منطقى كار را زيباتر مى‏كرد، اما اين‏ كار هميشه ممكن نيست و از طرفى دستيابى به اطلاعات آن هم نيازمند پيشينه علمى نسبت به آن موضوع است؛ ولى در نظام الفبايى اين مشكلات وجود ندارد و هر كسى با هر سطحى از معلومات مى‏تواند به موضوع مورد نظرخود برسد. بنابراين، محقق بعد از مراجعه و يافتن موضوع و زير موضوعات، مى‏تواند بعد از مطالعه و تعمق براساس نظام منطقى دست به چينش بزند.
نكته مهم‏تر اينكه موضوعات فرهنگ قرآن به دقت داراى ساختار هستند. براى اين كار تمام موارد موجود درقرآن ملاحظه و چينش شده است. آن‏گاه براى جلوگيرى از ايجاد عنوان‌ها و نمايه‏هاى غيراستاندارد و گمراه‏كننده، هر موضوع و عنوان ارزيابى محتوايى و شكلى شده است و نمايه‏ها با هم هماهنگ شده‏اند.
براى دستيابى به حداكثر آيات در موضوعات اصلى و ارجاعى و مرتبطات نيز علاوه بر تفسير راهنما منابع ‏ديگرى هم ملاحظه شده‏اند، مانند:
- المعجم المفهرس لالفاظ القرآن، محمد فؤاد عبدالباقى
- المعجم المفهرس لمعانى القرآن العظيم، محمد سام رشدى
- تصنيف آيات القرآن الكريم، محمد محمود اسماعيلى
- تفصيل الآيات القرآن الكريم، ژول لابوم
- فروغ بى پايان، عبدالمجيد معاديخواه
- نرم‏افزارهاى رايانه‏اى: صراط، تبيان، نور الأنوار 2 و...
همچنين بسيارى از تفاسير مانند الميزان در بخش‌هاى موضوعى، آيات مرتبط را جمع‏آورى كرده كه مورد استفاده قرار گرفته است.
گفتنى است نمونه‏هاى فراوانى از مدخل‌ها را مى‏توان ملاحظه كرد كه هم امكان دسترسى آسان به آنها وجود دارد و هم دستيابى حداكثرى به اطلاعات قرآنى آن فراهم مى‏باشد، مانند مدخل امامت.(هاشمي رفسنجاني، 1/218)

7.راهيابى به واژه‏هاى مرتبط

از جمله مشكلات محققان در پايان‏نامه‏نويسى، يافتن واژه‏هاى معادل و مرتبط با واژه اصلى و موضوع تحقيق ‏است؛ زيرا عدم تتبع در اين زمينه موجب فراموش شدن بخش مهمى از اطلاعات قرآنى و ناقص ماندن طرح‏ تحقيق خواهد شد. توضيحات آغازين فرهنگ قرآن درباره هر موضوع، تا حدى واژه‏هاى مرتبط را معرفى مى‏كند و محقق مى‏تواند علاوه بر استفاده از اين واژه‏هاى معادل، در بخش روايات نيز با بهره‏گيرى از آنها بر غناى تحقيق ‏خود بيفزايد.
محققان فرهنگ قرآن براى يافتن معادل‌هاى قرآنى موضوعات به منابعى چون: المفردات راغب، لسان العرب، التحقيق، فرهنگنامه‏ها، و اصطلاحنامه‏ها مراجعه نموده و كار را براى محققان آسان كرده‏اند؛ براى نمونه، درتوضيح مدخل آزادى مى‏خوانيم:
«آزادى در لغت به معناى حرّيت، اختيار، خلاف بندگى، عمل و ترك عمل و قدرت انتخاب است و در اصطلاح به معناى ‏مصون ماندن از اراده مستبدانه است و در حقوق انسان از قبيل: آزادانديشى، انتخاب عقيده، اظهار نظر و حق انتخاب نظام‏اجتماعىِ دلخواه، تجلى مى‏يابد. گفتنى است كه آزادى مورد نظر در اين مدخل از مقوله‏هاى روان‏شناختى عرفانى و فلسفى ‏نيست. در اين مدخل از واژه‏هاى «جدال»، «خلوا سبيلهم»، «شورى»، «نجات»، «واجتنبوا الطاغوت» و... استفاده شده‏است.»(همان،/261)

8. گشودن افق‌هاى جديد

فرهنگ قرآن در برابر آيات دو گونه عمل مى‏كند؛ اول اينكه آيات را صريحاً ذيل مدخل‌ها و نمايه‏ها مى‏آورد. دوم‏ آنكه آيات را به گونه احتمالى مطرح مى‏كند.
اين روش باعث مى‏شود علاوه بر اطلاعات قطعى قرآنى، مطالب احتمالى هم از دست نرود و محقق بتواند با دقت در آنها امكان اظهار نظر داشته باشد و افقهاى جديدى در عرصه تحقيق و نظارت قرآنى گشوده شود؛ موضوعى كه تحقيقات و پايان‏نامه‏هاى قرآنى بر اساس آن به اجرا در مى‏آيند. محققان فرهنگ قرآن در دوازده مورد برخورد دوم را داشته‏اند و در پاورقى به توضيح دليل خود براى گزينش يك احتمال و ترجيح آن بر احتمالات ‏ديگر پرداخته‏اند. اين احتمالات عبارت‏اند از:
1. لغات مشكل، مبهم، غريب، مشترك لفظى، استعاره و معناى غير رايج
2. عبارت‌هاى مشكل
3. اماكن و اعلام مشتبه
4. برداشت‌هاي مبتنى بر تقدير و حذف
5. برداشت‌هاى مبتنى بر سياق و تناسب آيات با بيان كيفيت نسبت
6. برداشت‌هاى مبتنى بر بازگشت ضمير به يكى از چند مرجع
7. برداشت‌هاى مبتنى بر يكى از احتمالات معنايى
8. برداشت‌هاى مبتنى بر كنايه، مجاز، استعاره و...
9. برداشت‌هاى انتزاعى و استفاده پيامى از آيات
10. برداشت‌هاى مبتنى بر روايات، شأن نزول و...
11. موارد شبهه ‏انگيز كه با آيات ديگر مشابهت دارد و فقط از برخى برداشت مى‏شود
12. موارد احتمال نسخ.
براى مثال، در مدخل «امر به معروف» و در نمايه «احكام امر به معروف» (همان،4/104) دو عنوان پشت سر هم چنين آمده‏ است:
25. امر به معروف از واجبات كفايى بر امت اسلام
«وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ...»(آل عمران/104) 7
« بايد از ميان شما، جمعي دعوت به نيكي، و امر به معروف ...»
26. امر به معروف از واجبات عينى و همگانى بر امت اسلام:
« وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ...»(آل عمران/104) 8
اعدام در شريعت موسى
11. صدور حكم اعدام گوساله ‏پرستان بنى‏اسرائيل از سوى موسى‏ (ع) 
« وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ...»(بقره/54) 9
« و زماني را كه موسي به قوم خود گفت: « اي قوم من! شما با انتخاب گوساله ( براي پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد؛ و به سوي خالق خود باز گرديد! و خود را [= يكديگر را] به قتل نرسانيد!...»

9. جامع روش‏هاى تفسيرى

روش‌هاى مختلفى براى تفسير معتبر قرآن وجود دارد كه تفسير قرآن به قرآن، روايى، اجتهادى و كامل از آن‏ جمله‏اند. گرايش‌هاى مختلفى هم وجود دارد مانند: فقهى، عرفانى، اجتماعى، اخلاقى، تاريخى.(رك: علوي مهر) در فرهنگ قرآن، به دليل مراجعه گسترده به منابع، تمام روش‌ها و گرايش‌ها به گونه‏اى گرد هم آمده‏اند و موضوعاتى را ارائه كرده‏اند كه‏ حاصل آن نگرش جامع به آيات قرآنى است و جمع يكجاى آن ممكن نبود. به همين جهت، محقق براى دستيابى ‏به آن بايد كتب تفسيرى متنوعى را با گرايش‌ها و روش‌هاى مختلف مطالعه مى‏كرد. البته اين بهره‏گيرى از گرايش‌هاى‏ مختلف به جهت هدف اصلى فرهنگ قرآن، يعنى اطلاع‏ رسانى است.
به بيان ديگر، فرهنگ قرآن اگر چه يك فرهنگ با ده‌ها هزار عنوان خواهد بود، اما از سويى بايد به عنوان يك ‏تفسير جامع به آن نگاه كرد؛ با اين تفاوت كه در تفاسير جامع، مفسر به بيان تفسير در ذيل آيات مى‏پردازد؛ اما درفرهنگ قرآن محققان محتواى تفسير جامع را در قالب مدخل‌ها و نمايه‏ها جا داده‏اند و جويندگان معارف با هر سطح ‏و گرايش مى‏توانند بر ساحل آن بنشينند و جرعه نوش فرهنگ قرآنى باشند. 
براى نمونه، گرايش سياسى را مى‏توان در مدخل آزادى(هاشمي رفسنجاني،/ 261)، گرايش فقهى را در مدخل آب(همان،/61)، گرايش اجتماعى را در امنيت(همان،/375)، گرايش روايى را در احكام آميزش(همان،/403) و گرايش ادبى را در صفحات متعددى (همان،/281، 372، 402 و... ) مشاهده نمود.

منابع و مآخذ

1. حافظ نيا، محمد رضا؛ مقدمه‏اى بر روش تحقيق در علوم انسانى، انتشارات سمت.
2. خاكى، غلامرضا؛ روش تحقيق با رويكردى به پايان‏نامه‏ نويسى، انتشارات بازتاب.
3. دلاور، على؛ روش‏هاى تحقيق در علوم تربيتى و روان ‏شناسى، دانشگاه پيام نور.
4. ربانى، هادى؛ پژوهش روشمند، اول، كتاب باز،1377ش.
5. رياحى، غلامحسين؛ آشنايى با اصول و روش تحقيق، اول، نشر اشراقية، 1370ش. ‏
6. سيوطي، جلال الدين؛ الاتقان فى علوم القرآن ،تعليقه دکتر محمد مصطفي ديب البغا، الطبعة الثالثة، دار ابن کثير، دمشق، 1416 ﻫ
7. طبرسي، فضل بن الحسن؛ مجمع البيان، الطبعة الاولي، دار المعرفة، بيروت، 1406هـ.
8. طوسي، محمد بن الحسن؛ التبيان في تفسير القرآن، دار احياء التراث العربي، بيروت.
9. علوى مهر، حسين؛ روش‌ها و گرايش‌هاى تفسيرى،اول، اسوه، 1381ش.
10. فرجاد، محمد على؛ مقدمه‏اى بر روش تحقيق در علوم تربيتى،‏ انتشارات الهام
11. كليني، محمد بن يعقوب؛ اصول كافى، تعليقه محمد جعفر شمس الدين، دار التعارف للمطبوعات، بيروت، 1411 ﻫ.
12. معرفت، محمد هادي؛التفسير و المفسرون، اول، التمهيد، قم، 137 ش
13. نادرى، عزت ‏الله و سيف ‏نراقى، مريم؛ روش‌هاى تحقيق در علوم انسانى با تأکيد بر علوم تربيتي ، مهارت،1363ش.
14. هاشمي رفسنجاني، اكبر و محققان مركز فرهنگ معارف قرآن؛ فرهنگ قرآن، چاپ دوم، بوستان كتاب، قم، 1383ش.

 

پی نوشت‌ها:

1. ر.ك: مقدمه‏اى بر روش تحقيق در علوم انسانى، دكتر محمد رضا حافظ نيا، انتشارات سمت؛ مقدمه‏اى بر روش تحقيق در علوم تربيتى، ترجمه محمد على‏فرجاد، انتشارات الهام؛ روش‏هاى تحقيق در علوم تربيتى و روان‏شناسى، على دلاور، دانشگاه پيام نور.
2. با درك اين واقعيت مهم، در كتب مربوط به روش تحقيق و پايان‏نامه‏نويسى راه‌ها و معيارهايى براى انتخاب موضوع پايان‏نامه مطرح مى‏شود، مانند مورد علاقه بودن، در حد توان بودن، نيازمندى جامعه، يافتن استاد راهنماى شايسته در آن مورد...) خاكى، / 9 ؛ ربانى، / 31 - 24 ؛ نادرى و ‏نراقى، / 57 - 45)
3. بر اين اساس، محققان ساختارهاى متنوعى را براى طراحى دقيق پيشنهاد مى‏كنند.(نادري ، 62 - 27 ؛ ‏رياحى، / 43 - 37)
4. محققان برخى از راههاى محتوايى را چنين پيشنهاد مى‏كنند: استفاده از تجارب ديگران و يا متون مربوط به موضوع.(نادري،/50) روشن است كه متون مربوط هم گاه همه محتواى مورد نظر را در بر ندارند و محقق به طور كامل نمى‏تواند جستجوى خود را پايان ‏يافته تلقى كند؛ بلكه بايد در پى كتب ديگر باشد وخود با در كنار هم نهادن آنها به مجموعه كامل از اطلاعات محتوايى دست يابد.
5. براى همين، در بخش كليات از محقق خواسته مى‏شود كه كليد واژه‏هاى مستقيم و مرتبط را جستجو و ثبت كند.
6. وجود عنوان «پيشنهاد» در خاتمه تحقيقات و پايان‏نامه‏ها با همين هدف طراحى شده است.
7. طبق نظر بيش‏تر مفسران «من» در «منكم» تبعيضيّه است(طبرسي،1-2/806) و روايتى از امام صادق ‏(ع) آن را تأييد مى‏كند(كليني، 5/ 59 ،ح 16).
8. برخي مفسران«من» در «منكم» را بيانيه دانسته و وجوب عيني را از آيه فهميده اند.(طبرسي،1-2/806)
9. در اين‏كه مقصود از «اقتلوا انفسكم» چيست؟ چند احتمال وجود دارد. از جمله آنها اين است كه همديگر را بكشيد؛ به اين معنا كه پاكان‏ گناهكاران را بكشند.(طبرسي،1-2/238) در اين صورت، فرمان قتل، نوعى اعدام خواهد بود. 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 14 خرداد 1394 ساعت: 22:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

درآمدى بر ابعاد اعجازى و زيباشناختى نظماهنگ قرآن

بازديد: 139
درآمدى بر ابعاد اعجازى و زيباشناختى نظماهنگ قرآن

مهدي سلطاني رناني

چکیده: يكى از جنبه هاى اعجازى و زيباشناختى قرآن كريم، زبان قرآن و توجه به ابعاد گوناگون آن است و از آن جا كه خداوند متعال، حقايق غيبى و قرآنى را لباس «بيان» پوشانيده و همه آن ها را در قالب «لسان» در دسترس عارف و عامى قرار داده است. بر اهل فن است كه با عمق و بصيرتى افزون، به تتبع پرداخته و حجاب هاى پديد آمده بين قرآن و انسان ها را هر چه بيشتر بزدايند و زمينه تجسم حقيقت «هذا بيان للناس» را در برابر ديدگان مردم فراهم آورند. از جمله زمينه هايى كه به عنوان اعجاز در اين عرصه، عامل هدايت و التقات انسان ها به نظم شگفت انگيز قرآن بوده و ارتباط و تناسب دقيق معانى و مقاصد آيات و سوره ها را به زيبايى نمايان ساخته و الفاظ قرآن را روان و شيوه نموده، مسأله «نظماهنگ» است. 
«نظماهنگ» آهنگ خاصى است كه از چگونگى چينش حروف و كلمات قرآنى پديد آيد و هنگام استماع قرآن كريم به گوش مى رسد كه گاهى از آنبه موسيقى آيات تعبير مى شود و دانشمندان علوم قرآنى آن را از ابعاد زيباشناختى لفظى قرآن مى دانند. 
توجه به فضاى عمومى سوره ها و گروهى از آيات، چگونگى چينش حروف در آيات، تقديم و تأخير الفاظ، طول آيات و فواصل آنها از جمله راه هاى شناخت نظماهنگ قرآن و ادراك آهنگ و موسيقى جان بخش قرآنى به شمار مى روند. 
هدف عمده نويسنده در اين مقاله، بررسى مفهوم نظماهنگ، به عنوان يكى از زيبايى هاى لفظى قرآن و تناسب الفاظ قرآنى با مفاهيم آيات و سوره ها و تأكيد بر لزوم بهره گيرى از اين ويژگى هنرى در آموزش قرائت و حفظ قرآن كريم است. 

كليد واژه‏ها: زيبايى لفظى، نظماهنگ قرآن، زبان قرآن، موسيقى قرآن، زيباشناختى قرآن، آواشناسى قرآن

پيش درآمد

قرآن كريم حقيقتى واحد است كه از سوى خداى واحد و از راه وحى بر قلب پاك خاتم پيامبران فرود آمده و مردم را فرا خوانده است تا به سوى آن چه آنان را حيات مى‏بخشد گام بردارند و روان و جان خود را از آبشخور آن سيراب گردانند. 
خداوند متعال، حقايق غيبى را لباس «بيان» پوشانيده در قالب «لسان» در دسترس عارف و عامى قرار داده است. اين لسان، «عربى مبين»1 نام گرفته و داراى ويژگى‏هايى است. 
از جمله ويژگى‏هاى اين زبان آن كه در عين دمسازى با زبان انسان‏ها، فاصله‏اى همانند فاصله خدا و خلقش دارد.2 
همچنين تازگى خود را براى همه زمان‏ها و مكان‏ها و هر قوم و قبيله‏اى حفظ نموده است و هميشه حفظ خواهد كرد. 
خداوند حكيم، معارفى ازلى و ابدى را با نظمى شگفت‏انگيز در شمار معدودى از كلمات و عبارات جاى داده و بناى سترگ و بس جاويدانى را با مصالح معينى پى افكنده است. راه ورود به گنجينه پايان ناپذير وحى، همين لسان «عربى مبين» است و فراگيرى آن به طور مستقيم و عارى از تكلف ساختارى و فارغ از ابرهايى است كه حجاب نور اين خورشيد فروزان مى‏باشند و «طريق اقوم» هدايت يابى نيز همين است.3

مفهوم نظماهنگ

همان گونه كه ياد شد، مراد از نظماهنگ قرآنى، آهنگ خاصى است كه از چگونگى چينش حروف و كلمات قرآنى پديد مى‏آيد و هنگام استماع قرآن كريم به گوش مى‏رسد. اين پديده - كه گاهى از آن به موسيقى آيات تعبير شده است - داراى نظمى شگفت‏انگيز و ارتباط بسيار دقيق با معانى و مقاصد آيات و سوره ها است و الفاظ قرآن را روان و شيوا مى‏سازد.4
اين موضوع از كلام وحى، تاكنون در آثار چند تن از نويسندگان گذشته مورد بررسى قرار گرفته است كه اشاره به برخى از آن‏ها، راهى جهت سير نگارش هاى آن و چگونگى بررسى اين موضوع مى‏باشد. 
دكتر مصطفى محمود، سيد قطب و در كشور ما مرحوم آية اللَّه طالقانى از جمله كسانى هستند كه در اين گستره قدم برداشته و در زمينه آن قلم زده اند. گفته مى‏شود مرحوم دكتر فرديد نيز تحقيقاتى درباره رابطه حروف و مفاهيم به گونه عام - نه صرفاً در قرآن - داشته است. 
سيد قطب در آغاز كتاب «التصوير الفنّى فى القرآن الكريم» برخى از علل سيطره قرآن - از همان آغاز نزول - را بر انديشه عرب فصيح، ادب دان و لغت شناس بيان كرده و گفته است: علت اين غلبه و سيطره، نظام دقيق تشريع قرآن بوده كه در هر زمان و مكانى قابل اجراست، يا اخبار غيبى كه سالها بعد تحقق يافته و نيز علوم طبيعى كه درباره خلقت انسان و جهان در قرآن آمده است. 
سيد قطب در كتاب خود به دو مطلب اشاره مى‏كند: 1 - آهنگ قرآن 2 - تصاوير قرآنى.
وى بحث خود را با تصاوير قرآنى آغاز مى‏كند نظير تصوير كسى كه بر لبه پرتگاهى در حال نماز خواندن است و هر لحظه با خطر افتادن روبرو است: «يعبداللَّه على حرف.» (حج /11) و يا تصوير مردى كه زبانش همچون سگ آويزان و در حال له‏له زدن است.5 انديشه‏هاى دكتر مصطفى محمود نيز در اين مقام گوياست. وى در كتاب خود به داستان وليد بن مغيره اشاره مى‏كند و مى‏گويد: «از عربى جاهل همچون وليد بن مغيره كه بر كفر خود زيست و مرد، عجيب نيست كه درماند و نتواند اعجاب خود را از قرآن كتمان كند و درباره قرآن - كه آن را سخن محمدصلى الله عليه وآله وسلم مى‏داند - بگويد:
«به خدا سوگند كه سخنش داراى شيرينى است و روى آن را زيبايى فرا گرفته است. فراز آن ثمربخش، فرود آن داراى بركت و روانى است، كلامى است داراى علو كه چيز ديگرى بر آن برترى نيابد». و هنگامى كه از وى خواستند محمدصلى الله عليه وآله وسلم را دشنام دهد، گفت: «بگوييد او ساحر و آورنده سخنى است كه بين مرد و پدرش، برادر و همسرش و خاندانش جدايى مى‏افكند.6 
دكتر مصطفى محمود با بيانى شيوا تأثير اوليه نظماهنگ وحى در ذهن و انديشه خود را چنين توصيف مى كند:
«نخستين برخورد من با قرآن در چهارمين سال زندگى من بود كه كودكى تشنه در صفى از صفوف مكتب خانه بودم و با سادگى به تخته و شاخصى كه در دست شيخ بر روى نوشته حركت مى‏كرد مى‏نگريستم، مثلاً او مى‏خواند: «والضحى، والليل اذا سجى» (ضحيى /1-2) و ما نيز پشت سر او تكرار مى‏كرديم، بى آن كه بدانيم «ضحى» چيست. لكن تنها مقاطع و مخارج حروف را تكرار مى‏كرديم و بدين ترتيب نخستين عبارت قرآنى را با ذهنى كاملا خالى و بدون تأثير پيشين فرا مى‏گرفتم. همان گونه كه حكايت كره دايره‏اى شكل زمين و قاره‏ها كه همچون جزيره در آن شناور بودند مرا شگفت‏زده مى‏كرد، قرآن نيز با من همان كرد. شايد مقاطعى كه در گوش من، آمد و شد داشت، شبيه تر به مقاطع مقياس‏هاى موسيقى (دو - ر - مى فا - سل - لا - سى) بود. حروفى مجرد و فاقد هرگونه معنا جز مدلول موسيقايى آن،نغمه‏هايى صرف و پوشش‏هايى آهنگين و ايقاعى كه وجدان را به طرب مى‏آورد.»7

موسيقى قرآن

يكى از نكات مورد نظر در مسئله نظماهنگ، موسيقى قرآنى است كه از عميق ترين رازها در تركيب قرآنى است. قرآن، نه شعر و نثر و نه كلامى مسجع است؛ بلكه عبارت ويژه‏اى از الفاظ است كه كاشف از موسيقى باطنى آن مى باشد.
به طور كلى موسيقى قرآنى، يا ظاهرى و يا باطنى است و فرق بسيارى بين آن‏هاست.
موسيقى ظاهرى آن است كه وقتى مى‏شنوى، به وجد مى‏آيى و جنبه خارجى دارد و از تقسيم كلام در پاره‏هاى مساوى و سپس قافيه بندى هر عبارت پديد مى‏آيد. 
اگر موسيقى از خارج عبارت و نه از داخل آن به گوش برسد، يعنى از قافيه‏ها و بحر و وزن، اين همان موسيقى درونى يا باطنى است، كه سرى از اسرار معمارى قرآنى مى‏باشد و هيچ تركيب ادبى در آن مشاركت ندارد.8
محمد مندور درباره تفاوت ميان دو موسيقى مذكور مى‏گويد: 
«موسيقى واضح و عريان مانند زنگ تند، به سهولت قابل تقليد است و از اين رو اصالت و عمقى ندارد،موسيقى عميق (باطنى) موسيقى روح است نه موسيقى لفظ و، گرچه غالباً خواننده عادى از آن بى خبر مى‏ماند ولى اصالتش همواره پايدار و تقليد از آن ارزنده است و در اعماق روح، ماجراهايى برپا مى‏كند كه جز گروه اندكى از خوانندگان از آن غافل مى‏مانند».9
بررسى نظماهنگ قرآنى در ميان اين بحث، وقتى ارزش دو چندان مى‏يابد كه از ديدگاه همه انسان‏ها - عرب و غير عرب - عارف و عامى - مورد بررسى قرار گيرد، در واقع از ديدگاه «ناس» كه مخاطبان قرآن كريم هستند و اين، فطرت همه آنها را مورد خطاب قرار مى‏دهد. در اين جا دو بحث مطرح است:
1. فطرى بودن پديده زبان و زبان آموزى در انسان. 
2. فطرى بودن زبان قرآن.
از آن جا كه مصطفى محمود، نام كتاب خود را «كوششى براى فهم عصرى قرآن» ناميده است، پرداختن به نظماهنگ قرآن كريم، هموار كننده راه فهم عصرى قرآن نيز مى‏باشد. بارى، وى در دنباله كلام خويش درباره اين موضوع مى نويسد:
«تمام نقش‏هاى قرآنى را مى‏يابى كه به وسيله اين برخوردهاى سريع و سايه‏هاى محكم و الفاظى كه داراى زنگ و صوت و تصوير هستند، رسم شده اند. به سبب مجموع اين دلايل است كه قرآن كتابى است غير قابل ترجمه. قرآن، به زبان خود، قرآن است به زبان‏هاى ديگر، چيز ديگرى غير از قرآن خواهد بود، كه: «انّا أنزلناه قرآناً عربياً» (يوسف /2) و در اين سخن تحديدى است كه بين دو شق، جدايى افكند. آرى، در برابر معمارى، تكوين و بنايى موسيقايى قرار داريم كه در آن، موسيقى از داخل كلمات و نه از حواشى آن مى‏جوشد و نيز از ويژگى‏هاى لغت عربى و اسرار و سايه‏ها و زواياى پنهان آن. به همين جهت، آيات قرآن داراى خاصيت عجيبى است... آيات اين كتاب در پى تماس با گوش و پيش از آن كه عقل به تأمل در معانى آن بپردازد، در نفس ايجاد خشوع مى‏كند، زيرا تركيبى است موسيقايى كه پيش از آن كه عقل كار خود را آغاز كند در وجدان و قلب تأثير مى‏گذارد.10

راه درك موسيقى قرآن

هر چند از ويژگى‏هاى موسيقى قرآن، آن است، كه بر احساس بشرى اثر مى‏نهد در عين حال، درك شايسته آن، از آخرين چيزهايى است كه نصيب انيس قرآن مى‏گردد و از طريق استمرار و فراوانى تلاوت قرآن و مأنوس شدن با آن حاصل مى‏شود. قرآن كريم به خودى خود يك سمفونى هارمونيك است و يافتن جزئيات و ظرافت‏هايى كه در جاى جاى اين سمفونى قرار گرفته و گاه گاه به مناسبت، تغيير مى‏كند، حاصل كثرت و ممارست در گوش دادن به آن است و شايسته نيست تحقيقات «قرآن پژوهى» ما را از روانخوانى و روخوانى قرآن بى نياز دارد و رفته رفته اصل كلام اصالت خود را براى ما از دست بدهد و در نتيجه محروميت از آثار «طمأنينه»، «شفا» و هدايت كامل قرآنى را به همراه بياورد.

زبان قرآن و فطرت انسانى

هدف عمده ديگرى كه از وراى مباحث مربوط به نظماهنگ، پى گيرى مى‏شود، تبيين پيوند زبان قرآن با فطرت همه انسان‏ها و به تعبيرى ديگر فطرى بودن زبان قرآن است. 
يكى از مباحث به نسبت جديد در زبان شناسى امروز، تولّد انسان‏ها با استعداد ذاتى فراگيرى زبان و به تعبير ديگر مسئله فطرى بودن زبان است.11 از سوى ديگر قرآن كريم خود را «بيان للناس» (آل عمران /138) ناميده است. اين كتابى است كه به «لسان قوم» نازل شده و مراد از قوم تمامى مردم جهان است.12 در اين مورد ياد كرد نكاتى لازم است:
1 - زبان قرآن كريم زبانى است كه خدا به وسيله آن با انسان سخن گفته است و تنها همين زبان است كه مى‏تواند فطرى و زبان همه انسان‏ها باشد. اين زبانى است كه به دليل سعه وجودى و ارتباط درونى عناصرش با يكديگر، از اين توان برخوردار است و به همين دليل زبان «عربى مبين» نام گرفته است و درباره «عربى مبين» امام صادق‏عليه السلام فرمودند:«اين زبان، بيانگر آن چه در زبان‏هاى ديگر است مى‏باشد، در حالى كه زبان‏هاى ديگر اين توانايى را ندارند.13
2 - زبان قرآن، تنها زبان فطرى است كه مى‏تواند فطرت همه انسان‏ها را بيدار سازد و مقصود از آن، زبان عربى مصطلح كه عربى امروز يا ديروز كشورهاى عربى است، نمى‏باشد. 
3 . اولين چيزى كه كودك از يك زبان درك مى‏كند موسيقى آن است و موسيقى اولين چيزى است كه ظاهر يك زبان را تشكيل مى‏دهد و نخستين گام در آشنايى با يك زبان است. موسيقى گوناگون و روح نواز، در جاى جاى قرآن كريم هماهنگ با معانى بلند آن است و اين نكته نشان مى‏دهد كه زبان قرآن از موسيقى به بهترين و شايسته‏ترين وجه برخوردار است، به گونه‏اى كه متناسب با فطرت همه انسان‏هاست.14 
مسئله نظماهنگ قرآن نيز به نوعى نمايان‏گر اين موضوع است.

انواع تناسب‏هاى آهنگين (نظماهنگ) در قرآن كريم

محورهاى اين بحث عبارتند از:
1 - فضاى عمومى سوره‏ها
2 - فضاى عمومى گروهى از آيات
3 - چينش حروف در آيات
4 - تقديم و تأخير الفاظ و نقش آن در نظماهنگ قرآن
5 - طول آيات
6 - نقش نظماهنگ در تدبر و حفظ قرآن كريم
7 - فواصل آيات؛ آثار و نقش آنها در نظماهنگ قرآن
اينك به شرح مختصر محورهاى ياد شده مى‏پردازيم:

1 - فضاى عمومى سوره‏ها

پژوهش در اين موضوع را از سوره فاتحة الكتاب و برخى سوره‏هاى آخر قرآن آغاز مى‏نماييم؛ زيرا اين سوره‏ها به طور عموم داراى حجمى مختصر، آهنگى يكسان و به طور كلى فضاى عمومى واحدى مى‏باشند.

سوره فاتحة الكتاب

اين سوره كه داراى نام‏هاى متعددى مانند «ام الكتاب» است و هفت آيه بيشتر ندارد، تنها سوره‏اى است كه داراى آهنگ سوره‏هاى طوال است. از سوره‏هاى آخر قرآن، دو سوره «ماعون و تين» تا اندازه‏اى داراى تشابه آهنگين با سوره‏هاى بزرگ هستند، لكن تشابه آنها از تشابه «ام القرآن» بسيار كمتر است. همچنين سوره «كافرون» تنها در دو آيه نخست خود، تا اندازه‏اى از اين تشابه برخوردار است. بسامد واژگان سوره «حمد» در سوره‏هاى طوال، به شرح ذيل است:
1 - عالمين تا آخر اعراف 24 بار. 2 - مستقيم تا آخر اعراف 9 بار. 3 - رحيم تا آخر انفال 29 بار. 4 - ضالين در بقره و انعام 2 بار15. 
بيان اين مطلب مى‏تواند تا اندازه‏اى پيوند و نسبت «ام القرآن» را با ديگر اجزاى آن از جهت چگونگى در برداشتن مطالب و داشتن نظم و نسق بخش‏هاى عمده قرآن روشن كند. اين سوره با اين كه مكى است از لحاظ ايقاعات نسبتاً بلند و نيز از لحاظ سبك متناوب، حال و هواى سوره‏هاى طوال را مى‏نماياند. ويژگى مهم ديگرى كه در آهنگ اين سوره وجود دارد، نظم به كار رفته در لحن آيات همراه با تغيير محتوايى آنهاست. آغاز سوره كه درباره حمد و رحمت الهى است، آياتى دارد كه در آنها حروف ملايم بيش از همه به چشم مى‏خورند و هيچ گونه خشونتى در الفاظ به گوش نمى‏رسد. حروف مورد نظر عبارتند از: ح، م، ر، ع، ل، ن. (اين حروف در آواشناسى امروز، حروف بين شدت و رخاوت ناميده مى‏شوند.)16
در بخش ميانى سوره مسائل مربوط به روز قيامت، عبوديت، استعانت و صراط مستقيم مطرح مى‏شوند، حروف سور هم به تناسب، آهنگى مستحكم و استوار دارند: ك، د (مشدد)، ت، ص، ط، ق.
در بخش سوم سوره كه نوع «صراط» مطرح مى‏شود، عبارتى كه بندگان نيكو و نمونه را مشخص مى‏كند، خالى از هر گونه خشونت لفظى است: «انعمت عليهم»، لكن عبارت پس از آن كه گمراهان مورد خشم خدا را مورد اشاره قرار مى‏دهد، آكنده از حروفى خشن و غليظ است: «غير المغضوب عليهم ولاالضالين» تعبير خشن و غليظ از نظر عامّه مردم است. 
از نظرگاه آواشناسى جديد، حرف «ض» جزء حروف شديد است. همچنين هر چند، در برخى كتابهاى تجويد به رسم گذشته، «ض» جزء حروف رخوت دار محسوب شده، لكن ابن جزرى در كتاب «النشر فى القراءات العشر» اظهار داشته، براى زبان هيچ حرفى به سنگينى «ض» نمى‏باشد.17

سوره فيل

تصوير حركت گروهى ديگر از گردنكشان تاريخ كه قرآن كريم و همه انسان‏ها، آنان را با مدد از نام «فيل» مى‏شناسند! همان گونه كه خداوند گروهى را با نام «اصحاب الجنه»، «اصحاب اليمين» و حتى «اصحاب النار» معرفى كرده، گروهى را هم با نام «اصحاب الفيل» شناسانده است. 
آهنگ اين سوره حركت پيلان تنومند را به خوبى نشان مى‏دهد.18

سوره قريش

تار و مار كردن پيلان، پيل بانان و پيل سواران، به منظور ايجاد سكون و آرامش براى قريش (ساكنان ام القرى) و ديگر مردمان، سخن اصلى اين سوره مى‏باشد تا كاروان‏هاى تجارى، پهنه دشت‏ها را در نوردد و مردمان به سپاس و عبادت پروردگارى بپردازند كه به آنها رزق و امنيت عطا كرده است. آرامش و امنيت و آهنگ بسيار ملايم اين سوره كه همچون آرامشى پس از طوفان است، اعجاب انگيز است. اين سوره 4 آيه دارد و تمامى آيات به حرف ماقبل ساكن ختم مى‏شوند و وقف بر هر آيه سكون‏ها را مضاعف مى‏سازد: قريش، صيف، بيت، خوف. همچنين در الفاظ درون آيات هم سكون‏هاى متعددى وجود دارند و هر يك به مثابه مانعى، از هر گونه سرعت و شدت در آهنگ سوره مى‏كاهند، بلكه ممانعت مى كنند. تعداد سكون‏هاى اين سوره با احتساب حروف مد، به 15 مورد مى‏رسد و مقايسه اين سوره با سوره «همزه» معناى بيشترى به اين رقم مى‏دهد.19

سوره همزه

سوره‏اى متضمن تهديد شديد و كوبنده نسبت به هر سخن چين طعنه زن. در اين سوره، الفاظ پايانى هر آيه به چند حرف متحرك پياپى ختم مى‏شوند. تعداد سكون‏هاى اين سوره كه 9 آيه دارد، بسيار كمتر از سوره چهار آيه‏اى قريش است، به گونه‏اى كه در نگاه نخست به چشم و گوش نمى‏خورند و شمارش آن‏ها نياز به دقت و تيزبينى دارد. در عوض، اين سوره كه سخن از خردكنندگى خاطيان مى‏زند، تشديدهاى فراوان پرده گوش را مى‏كوبند. هر چند تشديد هم از تركيب حروف ساكن پديد مى‏آيد، لكن هيچ گونه نمودى از سكون و آرامش وجود ندارد. شمار تهديدهاى اين سوره به 14 مورد مى‏رسد.20 مرحوم آية اللَّه طالقانى در اين باره مى‏نويسد: 
«اين سوره با آيات كوتاه، فصول متشابه، طنين خاص و هراس انگيز، دو روى و دو وضع متقابل و متعاكس زندگى و خوى و انديشه و اعمال كسانى را به شتاب از نظرها گذرانده است: همز، لمز، جمع، حسبان و خلود روى ديگر و متعاكس: نبذ، حطم، نار، موقدة و مؤصده، از آيه 6 كه نمودار بعد دورتر از انظار را دارد، آيات، كوتاه و سريع‏تر شده است.»21

سوره مسد

آهنگى كوبنده و در هم شكننده و نابود كننده آرمان و حيات تمام كسانى كه در برابر نداى توحيد قد علم كرده اند. اين سوره و آهنگ مخصوص آن در ذهن قرآن آموز، زمينه‏اى براى دريافت پيام اين آيات پديد مى‏آورد كه بيانگر سنّت هميشگى خداوندى در طرد و لعن و كشتار كسانى است كه تبليغات مسموم آنها، خار راه پيامبران بوده است. 
سيد قطب، درباره مسد سخن جالبى دارد، وى مى‏گويد: 
«اين سوره، پاسخى به جنگ اعلام شده از سوى ابولهب است كه به پيامبر گفت: «تبّالك» و خدا در اين‏جا خود امر جنگ را به عهده گرفته است.»22
در «تبت يدا ابى لهب و تب» ... تباب به معنى هلاكت و نابودى و قطع است. «تبت» نخستين، دعا و دومى گزارشى از تحقق اين دعا است و بدين ترتيب معركه پايان مى پذيرد و پرده فرو مى‏افتد! وى همچنين مى‏افزايد: در اين سوره به واسطه تناسب زنگ كلمات، صداى خشك و شكننده بستن و مستحكم ساختن پشته هيمه به گوش مى‏رسد. همان گونه كه اين سوره از به بند كشيدن گردن همسر ابولهب كه هيزم بيار معركه بود خبر مى‏دهد.
كوبندگى سوره تبت نسبت به ابولهب و امثال او در طول تاريخ جنبه ديگر سوره توحيد، «قل هو اللَّه احد» مى‏باشد. سوره نخست به معناى «لااله» و سوره دوم به معناى «الا اللَّه» مى‏باشد.23 سوره «مسد» و «اخلاص» از لحاظ ظاهر با هم مجاورت و آهنگى در ايقاعات دارند. از لحاظ باطن نيز چنين است، چنان كه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمود: هر كس جمعه‏اى بر او بگذرد و سوره «قل هو اللَّه أحد» را نخواند، بر دين ابولهب از دنيا رفته است.24

سوره والعاديات

سوره با قسم به اسبان جنگى 25 آغاز مى‏شود كه يورش مى‏آورند، نفس نفس مى‏زنند، با سمّ خود جرقه مى‏افروزند و غبار مى‏انگيزند. ايقاعات خاص اين سوره و تركيب تند حركات، عيناً تصويرگر اين صحنه پرشور هستند. آهنگ اين سوره با قسم‏هاى آن و هر دوى اين‏ها با جواب قسم و مطلب پايان سوره، همخوانى تام دارند. در آغاز سوره به اسبان يورش برنده و سركش قسم ياد شده و در جواب قسم، ناسپاسى و سركشى انسان و شديد بودن او در حب خير يعنى دوستى مال آمده است.26 همچنين در شروع سوره، تصويرى از برانگيخته شدن جرقه سمّ اسب‏ها و گرد و غبار ناشى از يورش و شيهه‏هاى آنهاست و در پايان سوره، تصوير زير و رو شدن قبرها و آشكار شدن پنهانى‏ها، دو صحنه چشمگير و خيره كننده. سيد قطب در اين باره چنين مى‏نويسد:
«سياق اين سوره در برخوردهاى سريع، شديد و حركت آفرين جريان دارد كه بر اثر پرش، جهش و دويدن با چابكى و سرعت از يكى به ديگرى منتقل مى‏گردد تا به آخر فقره برسد كه در آن، لفظ و سايه، موضوع و ايقاع همگى متوقف مى‏گردند، همان گونه كه دونده به پايان سير خود مى‏رسد.» «در آخر، غبار برانگيخته شده و سركشى و حرص، پراكندگى و جمع آورى، همگى به پايان خود مى‏رسند: به سوى خدا «انَّ ربَّهم يومئذ لخبير». (والعاديات /11)
به سخن سيد قطب بايد اين مطلب را نيز افزود كه حركات الف ممدوده در آغاز سوره (صبحاً، قدحاً ...) در پايان به حركت زير منتهى مى‏گردد: (خيبر) كه پايان كار را نشان مى‏دهد.27
موارد مذكور نمونه‏هايى از فضاى عمومى نظماهنگ سوره‏ها مى‏باشد كه شرح آنها گذشت.

2 - فضاى عمومى گروهى از آيات

پس از بررسى مواردى از فضاى عمومى نظماهنگ سوره‏ها، نوبت به بررسى همين حالت در سطحى محدودتر يعنى فضاى گروهى از آيات و يا گروه‏هاى آيه اى در يك سوره مى‏رسيم. اين حالت نيز به عنوان يكى ديگر از جنبه‏هاى نظماهنگ قرآن كريم است كه همگام با تغيير مفاهيم مورد بحث در يك يا چند آيه روى مى‏دهد. چنين امرى در سوره‏هاى قرآنى فراوان به چشم مى‏خورد. 
به عنون نمونه در سوره‏هاى «تكاثر»، «عاديات» و «علق» كه به ترتيب 11 8 و 19 آيه دارند، چنين حالتى سه بار روى مى‏دهد. 
سوره‏هاى »زلزال»، »انشقاق»، »انفطار»، «تكوير»، «نباء»، »مرسلات»، «معارج»، «حاقة»، «واقعه» و ... كه قيامت يكى از موضوعات اصلى آنهاست، در آغاز با توصيفى از قيامت آغاز مى شوند و سپس آهنگ هر سوره براى شرح وقايع قيامت، عذاب دنيوى اقوام پيشين و مانند آن، تغيير مى‏يابد.28 
در اين جا به عنوان نمونه تغييرات درونى آهنگ يك سوره مستقل را توضيح مى‏دهيم:

سوره فجر

در اين سوره 5 آيه نخست شامل چهار قسم، به علاوه پرسشى راجع به قسم‏هاست. 9 آيه بعد داستان هلاكت اقوام گذشته را با آهنگى متفاوت از شروع سوره و متناسب با موضوع، بررسى مى‏كند. اين 9 آيه داراى ايقاعاتى همسان هستند و همگى به حروفى كوتاه كه قبل از آن الف كشيده قرار دارد ختم مى‏شوند. در آيه «و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد»، حرف ياء از لفظ «وادى» حذف شده تا ايقاع اين گروه از آيات آسيب نبيند. 
سيد قطب، آيات 21 و 22 اين سوره را داراى آهنگ نظامى كه مناسب دگرگونى يك باره و عذاب و بند نهادن است دانسته: «كلّا اذا دكّت الأرض دكّاً دكّاً و جاء ربّك و الملك صفّاً صفّاً». و در مقابل جو آرام، دوستانه و همراه با خشنودى و عاطفه‏اى را كه بر آيات پايانى اين سوره سايه افكنده مورد توجّه قرار مى‏دهد و از آن سخن مى‏گويد.29 «يا أيّتها النّفس المطمئنّة، ارجعى الى ربّك راضية مرضية، فادخلى فى عبادى، وادخلى جنتى». (فجر 27-30)

3 - چينش حروف در آيات

يكى از روش‏هاى نظماهنگ قرآنى، بررسى تأثير معنايى حروف و چينش آن‏ها در آيات قرآن است، ما در اين نوشتار به عنوان مثال به يك مورد اشاره مى‏نماييم: كاربرد حرف قاف، توالى و تكرار و چينش آن در آيات قرآنى با موضوعات متفاوت. 
1 - چينش حرف (قاف) در آيات مربوط به واقعه كوبنده قيامت. 
«القارعة، ما القارعة، و ما أدراك ما القارعة». (قارعه 1-3)
«لا اُقْسِمُ بيوم القيامة ، و لا اُقْسِمُ بالنّفس اللّوّامة».(قيامة /1-2)
«اذا السّماء انشقّت ، و أذنت لربّها و حقّت».(انشقاق /1-2)
«اذا وقعت الواقعة، ليس لوقعتها كاذبة».(واقعه /1-2)
«اقتربت السّاعة وانشقَّ القمر».(قمر /1)
2 - يا در آيات شريفه‏اى كه پس از سخن درباره قيامت، فرود آمدن تازيانه عذاب بر اقوام لجوج و سركش را تصوير مى‏نمايد. 
«الحاقّة، ما الحاقّة، و ما ادراك ما الحاقّة، كذّبت ثمود و عاد بالقارعة، فأمّا ثمود فأهلكوا بالطاغية».(حاقه /1-5)
3 - يا دو دسته از آيات ديگرى كه يكى حكايت‏گر سختى‏هاى انسان در مسير زندگى و ديگرى لحظه سخت بيرون رفتن جان از بدن است. 
«فلا اُقسم بالشّفق، واللّيل و ما وسق، والقمر اذا اتّسق، لتركبنَّ طبقاً عن طبق».(انشقاق 16-19)
«كلّا اذا بلغت التّراقى، و قيل من راق، و ظنَّ انّه الفراق، و التفت السّاق بالسّاق، الى ربّك يومئذ المساق». (قيامة /26-30)
در اين خصوص مى‏توان به كاربرد حرف «ق و ط» به صورت مشدد يا مفرد در عبارات زير، كه تناسب و توازنى ملموس با معانى آيات پديد آورده‏اند اشاره كرد: 
«و لكن بعدت عليهم الشّقّة». (توبه /42)
«إلاّ أن تقطّع قلوبهم». (توبه /110)
«سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيامة». (آل عمران /180)
«يوم تشقّق الأرض عنهم سراعاً». (ق /44)
در مثال‏هايى كه گذشت؛ اكثر قريب به اتفاق افعالى كه «ق» يكى از حروف اصلى آن‏هاست، به گونه‏اى القا كننده مفهوم شدت و خشونت هستند.30

4 - تقديم و تأخير الفاظ و نقش آن در نظماهنگ قرآن

گاهى برخى الفاظ قرآنى به دلايلى از جمله رعايت نظماهنگ و شيوايى موسيقايى در يك آيه «تقدم و تأخر» مى‏يابند، كه اين موضوع داراى اقسامى است:

1. رعايت موزون فواصل آيات

جلال‏الدين سيوطى در الاتقان، به مناسبت‏هايى از اين موضوع سخن گفته است. از جمله ذيل نوع 44، علت تأخير «احوى» و تقديم «غثاء» در سوره «اعلى» را رعايت «فاصله» يعنى يكى از وجوه نظماهنگ شمرده است. وى مانند همين سخن را درباره عباراتى مثل «فللَّه الآخرة والاولى» (نجم /25) و «جمعناكم و الاوّلين» (مرسلات /38) آورده كه در آن‏ها، اصل بر ترتيب الفاظ برخلاف اين ترتيب بوده است.31

2. رعايت شيوايى كلام

گاه اين تقديم و تأخير داراى تأثيرى در روانى و شيوايى كلام و خلق موسيقى باطنى قرآن است. به عنوان مثال؛ زمانى كه دو تعبير «نور» و «هدى» براى تورات در دو بخش قرآن به كار مى‏رود، به منظور رعايت روانى مورد اشاره، ترتيب اين دو تعبير تغيير مى‏كند.32

5 - طول آيات

يكى از تناسب‏هاى آهنگين آيات قرآن، طول آيات است. تغيير طول آيات در سوره‏هاى مختلف، امرى تصادفى نيست و تدبر در اين زمينه، نكاتى ارزشمند را به نظر مى‏آورد. در اين نوشتار به بررسى اين موضوع در سوره شمس و نشان دادن نقش آن در نظماهنگ قرآنى مى‏پردازيم. 
سوره «شمس» داراى 11 قسم و 2 جواب براى اين قسم‏هاست. 
اين دو بخش در درون سوره به اتفاق، قسمتى واحد را پديد مى‏آورند كه عبارت از بيان سنتى خلل ناپذير در آفرينش و عالم انسانى است. خداى متعال سخن خود را در اين سوره زيبا با اشاره‏اى به داستان يكى از اقوام گردنكش تاريخ و عاقبت شوم و دردناك آن‏ها پى مى‏گيرد. بخش جديد، تغيير آهنگ در پى ندارد، جز اين كه در مواردى داستان با آيه‏اى به ظاهر كم حجم آغاز مى‏گردد و از آيه 9 تا 14 رفته رفته بر حجم هر آيه نسبت به آيه قبل افزوده مى‏شود. آيه 15 كه آخرين آيه و پايان بخش داستان است، كمترين حجم را داراست. گويى 7 آيه اين داستان دخالت تدريجى اين گروه را تا سر حد هلاكت به تصوير مى‏كشند و در آيه آخر كه نابودى آنان صورت گرفته و اثرى از آنان باقى نمانده، خداوند نيستى آنان را تجسم مى‏فرمايد:33 
«قد افلح من زكّيها، و قد خاب من دسّيها، كذّبت ثمود بطغويها، اذ انبعث اشقيها، فقال لهم رسول اللَّه ناقة اللَّه وَ سقيها، فكذَّبوهُ فعقروها فدَمدمَ عليهم ربّهم بذنبهم فسوّيها، و لايخافُ عقباها». (شمس /9-15)

6 - نقش نظماهنگ قرآن در تدبّر و حفظ قرآن كريم

تدبر، راه استوار و صراط مستقيم فهم قرآن كريم است. قرآن كريم تدبر و تذكر را هدف نزول خويش34 و تدبر را نيز راه خالى ديدن قرآن كريم از اختلاف دانسته است.35 آهنگ خاصى كه سوره‏ها و عبارت‏هاى قرآنى دارند، مفهوم خاصى را نيز در ذهن مستمع پديد مى‏آورد. در بيشتر مواقع، آهنگ آيات و روايات به همراه مفهوم كلى و انتزاعى شان در ذهن مى‏ماند؛ يعنى ذهن انسان متوجّه تك تك كلمات و الفاظ سوره‏اى كه آن آهنگ را پديد مى‏آورد نيست، بلكه تنها ارتباط اين آهنگ را با سوره‏اى ديگر كه به نحو عام داراى چنين معانى و آهنگ است در نظر مى‏آورد. گاهى ايجاد ارتباط ذهنى از اين حد ضعيف تر است و ذهن قارى يا مستمع قرآن از نظماهنگ يك سوره به نظماهنگ سوره يا سوره هاى ديگر و يا قسمتى از آنها منتقل مى‏شود، با آن كه از مفاهيم اين سوره‏ها اطلاع دقيقى ندارد. به عنوان مثال؛ سوره مباركه حاقه، داراى شباهت‏هايى آهنگين با سوره مباركه واقعه است. اين همسانى در آغاز سوره و در نظر اول چندان محسوس نيست و حتى طول برخى آيات سوره حاقه به چندين برابر آيات سوره واقعه مى‏رسد، لكن اين تشابه چندان كه قارى به سمت آخر سوره مى‏رود شدت مى گيرد و بر روى آخرين آيه هر دو سوره تطابق كامل پيدا مى‏كند. همسانى آهنگين، ذهن مستمع و قارى را متوجّه همسانى لفظى و مفهومى نموده و اين به نوبه خود راه را براى تدبر جدى مى‏گشايد. 
«بسم اللَّه الرحمن الرحيم، الحاقّة، ما الحاقّة، ... كذّبت ثمود و عاد بالقارعة» (حاقه /1-5)
«بسم اللَّه الرحمن الرحيم، اذا وقعت الواقعة، ليس لوقعتها كاذبة». (واقعه /1-2)
(تكذيب روز قيامت توسط عاد و ثمود) / (روز قيامت تكذيب بردار نيست) 
«فما منكم من أحد عنه حاجزين»،(حاقه /47) فلولا ان كنتم غير مدينين، ترجعونها إن كنتم صادقين». (واقعه /86-87) (ضعف مخاطبان در برابر پديده مرگ و عذاب) / (ضعف مخاطبان در برابر پديده مرگ).
«و انّه لحق اليقين»، (حاقه /51) «انّ هذا لهو حق اليقين». (واقعه /95) «فسبح باسم ربك العظيم»، (حاقه /52) «فسبح باسم ربك العظيم». (واقعه /96) به كمك اين تنظير كه از وجوه تدبر مى‏باشد، نكات متعددى آشكار مى‏شود.
رابطه‏اى كه بين «ترفه» (رفاه زدگى)، عدم تشويق و اهتمام نسبت به معيشت مساكين، و عدم ايمان به خدا وجود دارد، قرار گرفتن در وضعيتى كه محتضر مشاهده مى‏كند، در زمره يكى از وجوه غيبى كه مورد قسم و توجّه الهى است، از آن جمله است.36 روشن است كه اين نكات، بدين معنا نيست كه صرف وجود برخى هماهنگى‏ها در آيات قرآنى، سبب پيوند مستقيم آنها با يكديگر مى‏شود و بين اين دو تلازمى دائمى برقرار است، بلكه مقصود اين است كه در موارد زياد، ايقاع و آهنگ مى‏تواند يكى از قرائن قوى مبنى بر وجود ارتباط باشد، تا با جلب توجّه قارى و مستمع، وى را به تأمل بيشتر و در صورت امكان، پى بردن به ديگر موارد تشابه وادارد كه به نمونه‏اى از آن اشاره شد.
از ديگر آثار نظماهنگ قرآن در اين وادى، اثرى است كه در حفظ قرآن كريم چه به معناى عام (مصونيت آن از تحريف) و چه به معناى خاص (جاى‏گيرى آسان آن در سينه‏ها) داشته و دارد. نظماهنگ قرآن، حفظ قرآن را آسان مى‏كند و آسان بودن قرآن كريم براى حفظ در آيه «و لقد يسّرنا القرآن للذّكر فهل من مُدَّكر» (قمر /17) مورد اشاره قرار گرفته است. 
اين آيه در واقع حاوى دو نكته مهم است:
1 - قرآن، «تيسير» گردانيده شده است. 
2 - هدف از اين «تيسير» ذكر شدن قرآن است. ذكر شدن قرآن، به معناى ارتباط آن با «ذاكر» انسانى است كه عبارت از اعماق قلب اوست و يكى از ابعاد اين «تيسير» ملاحظه حكمت‏هاى دقيق فنى و كلامى است.37 اين است كه مى‏بينيم، آدمى با داشتن حافظه‏اى متوسط و معمولى بارها بسيارى از زيارات، دعاها، اشعار و قصايد عربى را مى‏خواند و موفق به سپردن آنها به ذاكره خود به گونه‏اى كه بتواند بدون هيچ اشكال و مشكلى به زمزمه آنها بپردازد، نمى‏شود، ولى حفظ قرآن، با صرف نيرو و فرصتى اندك، امكان پذير و در عين حال به راحتى، زمزمه‏پذير است. 
«قرآن، آبشار گونه بر زبان مى‏گذرد؛ چون در چينش واژه‏ها روانى و سلامت رعايت شده و خواندن آن، مثل آمدن از فراز به نشيب و نه از نشيب به فراز - مثل بسيارى از كتاب‏هاى ديگر است.»38

7 - فواصل آيات، نقش و آثار آن در نظماهنگ قرآن

قرآن كريم به سوره‏ها و سپس آيه‏ها تقسيم شده و پايان هر آيه با حرفى مشخص مى‏شود كه آن را در اين مقام، «فاصله» ناميده اند. فاصله داراى نقش اساسى در آفرينش نظماهنگ قرآن است. عمل آن، همچون عمل قافيه در شعر و سجع در نثر مى‏باشد،دانشمندان پيشين به دليل دورى جستن از تشبيه نادرست قرآن به شعر، از همين اندازه نيز اجتناب كرده و حروف سجع آفرين پايانه‏هاى آيات را فاصله ناميده‏اند و گويند خداوند متعال بر اين تكيه و تصريح فرموده كه بنده و فرستاده خويش را شعر نياموخته و چنين چيزى شايستگى او و رسالت او را نداشته است. «و ما علّمناه الشعر و ما ينبغى له إن هو إلاّ ذكر و قرآن مبين لينذر من كان حيّا و يحقّ القول على الكافرين». (يس /69-70)
پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم و پيش از او پيامبران ديگر آمدند تا نور فطرت را در دل انسان‏ها پيدا و گنجينه‏هاى خرد را كه نهفته در درون ايشان است آشكار سازند.39 از اين رو شعر در آستان اين رسالت راهى ندارد و سخن كتابى همانند قرآن، دور از شعرى است كه قوام و دوام آن به عنصر خيال و مواردى همچون مبالغه، اغراق و مانند آن مى‏باشد. با اين همه، كلام هنرمندانه قرآن آراسته به زيبايى هايى است كه در شعر نيز وجود دارد كه از آن جمله «فواصل آيات» را مى‏توان نام برد در اين مورد به عنوان مثال مى‏توان به آيات سوره طه اشاره كرد، هنگامى كه موسى‏عليه السلام براى مأموريت رسالت آماده مى‏شود از خداى متعال درخواست‏هايى مى‏كند و خداوند درخواست‏هاى وى را برآورده مى‏سازد و پاسخ وى را با اين آيه آغاز مى‏كند: «قال قد أوتيت سؤلك يا موسى» (طه /36) آيات ادامه مى يابد و پس از چند آيه كه در برگيرنده ياد كرد نعمت‏ها و منت‏هاى الهى است، به اين بخش مى‏رسد: 
«فرجعناك الى امّك كى تقرّ عينها و لاتحزن و قتلت نفساً. فنجّيناك من الغم و فتنّاك فتوناً فلبثت سنين فى أهل مدين ثم جئت على قدر يا موسى».(طه /40)
اين آيه نيز همانند آيه پيشين به خطاب «يا موسى» ختم مى‏شود. ختم اين آيه به خطاب مكرر، هم تنبه مجددى براى موسى از جانب خداوند است، و هم سخن را به بهترين شكل موزون مى‏سازد، بى آنكه هيچ احساس زيادت و تكرارى پديد آيد. 
هنگامى كه از فواصل آيات سخن به ميان مى‏آيد، منظور زمانى است كه بر آخر كلمات، وقف و سكون داده مى‏شود، در غير اين صورت، نظم آهنگين فواصل بر هم مى‏خورد. نظير آن چه در اين آيات يده مى‏شود:
«ثم أدبر و استكبر، فقال إن هذا إلّا سحر يؤثر، إن هذا الّا قول البشر، سأصليه سقر، و ما أدريك ما سقر، لاتبقى و لاتذر، لوّاحة للبشر». (مدثر /23-29)
بسيار روشن است كه در گروه‏هاى آيه‏اى فوق، تنها با وقف بر سر آيات است كه همسانى آهنگين فواصل به چشم مى‏خورد.

آثار فواصل بر نظماهنگ قرآن

قبلا اشاره شد كه كاركرد فواصل آيات در قرآن، تقريباً همان كاركرد قافيه در شعر است ولى فراتر از آن و منحصر به خود مى‏باشد. به هر حال، فواصل آيات آثار و عملكردهايى را در ايجاد نظماهنگ دقيق در ميان آيه‏هاى شريفه قرآنى دارد كه از آن جمله اند: 
1 - تأثير موسيقايى. 
2 - تشخّصى كه به كلمات خاص هر آيه مى‏بخشد. 
3 - لذتى كه قافيه از برآورده شدن يك انتظار به وجود مى‏آورد، در فواصل آيات اين لذت چندين برابر ديده مى‏شود و باعث ايجاد نشاط روحى خواننده (قارى) قرآن مى‏گردد.
4 - زيبايى معنوى يا تنوع در عين وحدت.
5 - تنظيم فكر و احساس قارى قرآن.
6 - استوارى لفظى آيات.
7 - كمك به حافظه و سرعت انتقال قاريان قرآن، جهت فهم مفاهيم قرآنى.
8 - ايجاد وحدت در شكل آيات.
9 - كمك به تداعى معانى.
10 - توجّه دادن به زيبايى ذاتى كلمات.
11 - تناسب و قرينه سازى.
12 - ايجاد قالب مشخص و حفظ وحدت در بين آيات.40


پی نوشت‌ها:

1 - بلسان عربى مبين. (شعراء/ 195)
2 - اشاره است به حديث: «فضل القرآن على سائر الكلام كفضل اللَّه على سائر خلقه»؛ بحارالانوار، 19/92. 
3 - اسراء / 9
4 - ر. مقاله: معرفت، محمدهادى؛ نظماهنگ در قرآن، ميراث جاويدان، سال اول، شماره اوّل، 1371، ش /4.
5 - اعراف/ 176
6 - محمود، مصطفى؛ القرآن محاولة لفهم عصرى، چاپ ششم، دارالمعارف، قاهره، / 14 - 17.
7 - محمود، مصطفى؛ همان/ 17-19
8 - ر.ك: فصلنامه بينات، ش 75-80 / 20
9 - ر.ك: مندور، محمد؛ در نقد و ادب، ترجمه دكتر على شريعتى، / 139-140
10 - محمود، مصطفى؛ همان، / 19-20.
11 - ر.ك: باطنى، محمد رضا؛ مسائل زبان شناسى نوين، / 51-59.
12 - (و ما أرسلناك الا كافة للناس بشيراً و نذيراً و لكن اكثر الناس لا يعلمون) (سبأ/ 28)
13 - كلينى، محمد بن يعقوب، اصول كافى، تحقيق استاد على اكبر غفارى، 632 / 2.
14 - ر.ك: فصلنامه بينات، ش 65-69 / 33
15 - اين موارد بدون احتساب سوره حمد است.
16 - ر.ك: انيس، ابراهيم؛ الاصوات اللغوية، / 23-24
17 - همان / 50-51
18 - ر.ك: فصلنامه بينات، ش88 / 20
19 - همان، 88 - 89
20 - همان، / 89
21 - ر.ك: طالقانى، سيد محمود؛ پرتوى از قرآن، ج 2 از جزء سى ام، /254-255.
22 - ر.ك: سيد قطب؛ فى ظلال القرآن، 699-700 / 8.
23 - ر.ك: فصلنامه بينات، ش 87-88 / 20.
24 - مجلسى، محمد باقر؛ بحارالانوار، 207/89
25 - برخى مراد از «والعاديات » را شتران حجاج دانسته‏اند و دلايلى هم در اين باره ذكر نموده‏اند، اين تطبيق با آيه دوم اين سوره مناسبت ندارد؛ پرتوى از قرآن، ج 1 از جزء سى ام، ذيل سوره والعاديات 
26 - از تناسبهاى ديگر اين سوره، تعبيرى است كه از مال به «خير» شده است. قرآن كريم علاوه بر آن كه در جاهاى ديگر نيز از مال به خير تعبير فرموده (بقره/180) از اسب نيز همين تعبير را كرده است: (ص/32).
27 - ر.ك: سيد قطب؛ فى ظلال القرآن، / 642 - 643.
28 - ر.ك: فصلنامه بينات ش 38 - 39 / 25.
29 - ر.ك: سيد قطب؛ آفرينش هنرى در قرآن، ترجمه محمد مهدى فولادوند، 102 - 103.
30 - براى مطالعه تفصيلى اين موضوع رجوع كنيد به: 
صبحى صالح؛ در اسات فى فقه اللغة، 141 - 168. ابراهيم انيس؛ آواشناسى زبان عربى، 96 - 97. اصمعى؛ المزهر فى علوم اللغة و انواعها، 50-51، شايان ياداست كه وى مثالهاى اين باب را از كتاب خصايص ابن جنى آورده است. فصلنامه بينات، ش 42-50 / 25.
31 - ر.ك: سيوطى، جلال الدين عبدالرحمان؛ الاتقان، 17-18/2.
32 - آن دو بخش، آيات 44 و 91 سوره مائده و سوره انعام مى‏باشند، به طورى كه اگر ترتيب موجود در اين دو آيه تغيير يابد، روانى كلام آسيب خواهد ديد. 
33 - ر.ك: فصلنامه بينات، ش 57 - 59 / 25.
34 - ص / 29.
35 - نساء / 82.
36 - ر.ك: فصلنامه بينات ، ش 53/ - 55 / 33 .
37 - در قرآن كريم در مورد حفظ قرآن (به معناى از بركردن) تعبير حفظ نيامده، بلكه تعبير حفظ، در مورد مصونيت قرآن به كار رفته است: «انّا نحن نزّلنا الذكر و انّا له لحافظون» (حجر/ آيه 9) در مورد حفظ و حافظه به طور كلى از واژه «ذكر» استفاده شده و ذكر نيز در ارتباط مستقيم با قلب دانسته شده است. 
38 - ر.ك: حسن عرفان؛ پژوهشى در شيوه‏هاى اعجاز قرآن، 40 - 41.
39 - نهج البلاغه، خطبه ى اول.
40 - جهت مطالعه اين خصائص و آثار در مورد قافيه در شعر؛ ر.ك: شفيعى كدكنى، محمد رضا؛ موسيقى شعر/ 60 - 62.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت: 6:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس