تحقیق درمورد امر به معروف و نهی از منکر

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره امر به معروف و نهی از منکر

بازديد: 513

 

مقدمه

از مهم‌ترين خصوصيات يك مومن آل محمد (ص) اين است كه امر به معروف و نهي از منكر افراد ديگر باشد كه البته اين امر خود داراي مراحل مختلفي مي‌باشد فرد مؤمن خود بايد ، از هر گونه بدي و شر به دور بوده و تمام اعمال ورفتارش مورد تأييد مؤمنان حقيقي خداوند باشد .

هيچ عمل و گفتاري را مگر براي رضاي حق انجام ندهد .

در تمام امورات زندگي راضي به رضاي حق بوده ، صابر و شاكر باشد ، در كتب مختلف اسلامي از اين خصوصيات بسيار سخن به ميان آمده است .

فضيلت آن بر هيچ كس پوشيده نيست به خصوص كه در معجزه پيامبر اسلام (ص) :

قرآن كريم ، فردي كه چنين خصوصيتي را داشته باشد و به موقع و به جا از آن استفاده كند ، بسيار مورد تكريم قرار گرفته است .

از كتب معتبر ديگر نيز مي‌توان به نهج‌البلاغه اثر دانشمند بزرگ زمان ، سيد رضي اشاره نمود كه حكمتها و مباحث ، همچنين خطبه‌هاي ا مام اول شيعيان جهان ، حضرت علي (ع) را در آن جمع‌آوري نموده و  اثرات شگفت اين كتاب بر هيچ كس پوشيده نيست .

در اينجا با رجوع به دو نمونه از حكمتهاي  آن اثر شريف . به نام مراحل امر به معروف و نهي ازمنكر ، از وجود آن فيض مي‌بريم . حكمت 373 – 374 ( مراحل امر به معروف و نهي از منكر)

اين مؤمنان ! هر كس تجاوزي را بنگرد و شاهددعوت به منكري باشد و در دل آن را انكار كند ، خود را از آلودگي سالم داشته است و هر كس با زبان آن را انكار كند پاداش داده خواهد شد ، و از اولي برتر است و آن كس كه با شمشير به انكار برخيزد تا كلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او راه رستگاري را يافته و نور يقين در دلش تابيده ، گروهي ، منكر را با دست و زبان و قلب انكار مي‌كنند ، آنان تمامي خصلتهاي نيكو را در خود گرد آورده‌اند .  گروهي ديگر ، منكر را با زبان و قلب انكار كرده ، اما دست به كاري نمي‌برند ، پس چنين كسي دو خصلت از خصلتهاي نيكو را گرفته و ديگري را تباه كرده است و بعضي منكر را تباه ساخته و يك خصلت را بدست آورده‌اند و بعضي ديگر ، منكر را با زبان و قلب و دست رها ساخته‌اند كه چنين كسي از آنان ، مرده‌اي ميان زندگان است .

و تمام كارهاي نيكو، و جهاد درراه خدا ، برابر امر به معروف و نهي از منكر ، چونان قطره‌اي بر درياي مواج و پهناور است و همانا امر به معروف و نهي ازمنكر ، نه اجلي را نزديك مي‌كنندو نه از مقدار روزي مي‌كاهند و از همه اينها برتر ، سخن حق در پيش روي حاكمي ستمكار است .


توضيح در مورد گروه :

عليرضا سبحاني ـ جستجو در اينترنت و تهيه كتاب و استفاده از روزنامه

مسعود سبحاني جستجو در اينترنت و  استفاده از نهج البلاغه ويرايش و صفحه آرايي


اهميت امر به معروف و نهي ازمنكر و رابطه آن با اصلاحات

دين مبين اسلام برايانسان، گرايش ذاتي به صداقت و امانت و عدالت قائل است و به تعبير ديگر انسان حنيف،حق‌گرا و فطرتاً ميل به كمال و خير و حق دارد و در عين حال از آزادي و اختياربرخوردار است و لذا ممكن است از ميسر اصلي خود منحرف گردد. اسلام اين اشتباه و خطارا به صورت يك جريان موقت مي‌پذيرد ولي رشد و گسترش اين جريان ناسالم و فسادبرانگيزممكن است جامعه را به تباهي بكشاند به همين جهت قرآن كريم براي جلوگيري از اينانحراف و انقراض و ايجاد اتحاد و وحدت در جامعه دستور به امر به معروف و نهي ازمنكرو اصلاح جامعه مي‌دهد چنانچه در آياتي آمده:

ولتكن منكم امه يدعون اليالخير ويامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون و لاتكونوا كالذينتفرقوا واختلفو من بعد ماجاهم البينات و اولئك لهم عذاب عظيم» «بايستي حتماًجمعيتي از شما باشند كه مردم را به خوبيها دعوت كنند و امر به معروف و نهي از منكرنمايند و چنين افرادي رستگارانند ونكند شما مثل كساني باشيد كه از هم متفرق شده واختلاف كردند (يهود و نصاري) بعد از آنكه براهين و ادله براي آنها ثابت شده بود وبراي چنين اشخاصي عذاب دردناك خواهد بود.

در آيه‌اي ديگر كساني كه به نهي ازمنكر توجه نداشته‌اند و اين واجب الهي را ترك مي‌كردند مورد سرزنش قرار مي‌دهدكانوا لايتناهون عن المنكر فعلوه لبئس ما كانوا يفعلون»«آنها از اعمال زشتيكه انجام مي‌دادند يكديگر را نهي نمي‌كردند چه بدكاري انجام مي‌دادند.» اگر درفرمايشات بزرگان دين نظر و تأملي صورت گيرد به وضوح مي‌توان اهميت اين دو اصل رادريافت كه عاملين به اين دو اصل مورد لطف و حرمت ايزد منان قرار مي‌گيرند واگر درجامعه مرسوم شود روزي آن جامعه افزون مي‌گردد و چنانچه اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: «انالامر بالمعروف و النهي المنكر لخلقان من خلق‌الله و انهما لايقربان من اجل و لاينقصان من رزق» همانا امر به معروف و نهي از منكر دو صفت از اوصاف پروردگارندكه نه اجل را نزديك مي كنند و نه روزي را كاهش مي‌دهند. و تاركين به اين دو اصلمورد لعن قرار مي‌گيرند و اگر در جامعه فراگير نشود الف: انسانهايي بدطينت بر آنجامعه مسلط مي‌شوند همانطور كه در وصيت‌نامه اميرالمؤمنين به امام حسن و حسين(ع) آمده «لاتتركوا الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فيولي عليكم شراركم» امر بهمعروف و نهي از منكر را ترك نكنيد كه بدهاي شما بر شما مسلط مي‌شوند» ب: هويت وحيات انساني از آن جامعه نفي مي‌شود. چنانچه اميرالمؤمنين (ع) در تاييد اين سخنمي‌فرمايد:«تارك لانكار المنكر بلسانه و قلبه ويده فذلك ميت الاحياء» «بعضيمنكر را با زبان و قلب و دست خود رها ساخته‌اند كه چنين كسي از آنان مرده‌اي ميانزندگان است.» ارزش امر به معروف و نهي از منكر همين قدر بس كه امام حسين(ع) آناصلاح طلب ديني هدف خود را از قيام پرخروش كربلا احيا اين فريضه بسيار مهم كه ازضروريات دين نام برده مي‌شود عنوان فرمودند«… انما خرجت لطب الاصلاح في امه جدياريد ان آمر بالمعروف وانهي عن المنكر و اسير بسيره جدي وابي» «در جستجوي اصلاحكار امت جدم بپا خواسته‌ام اراده دارم امر به معروف و نهي از منكر و به سيرت جد وپدرم رفتار كنم» بايد توجه داشت شايد امر به معروف و نهي ازمنكر لزوماً مصداق اصلاحاجتماعي نباشد اما هر اصلاح اجتماعي، مصداق امر به معروف و نهي از منكر است و هرمسلمان آشنا به وظيفه از آن جهت كه خود را موظف به اين دو اصل مي‌داند نسبت بهاصلاح اجتماعي حساسيت خاصي دارد و با عنايت به مطالب فوق تاكيد دين اسلام بر امر بهمعروف و نهي از منكر در جامعه نوعي تاكيد بر اصلاح جامعه و جلوگيري از فساد و رفعنابساماني‌هاي اجتماعي است و لذا با رعايت اين اصلاح اجتماعي مي‌توان به هدف ورسالت عاليه دين كه همان اصلاح جامعه و ايجاد زمينه مناسب براي آسايش و رفاه مناسببراي انسان و فراهم كردن امكان لازم براي رشد معنوي و تكامل در جهان ديگر استرسيد.

 

 

 

 

 

 


سخنان معصومين در مورد اهميت و ضرورت ا مر به معروف و نهي از منكر

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم: «و اذا لم يامروا بالمعروف و لم ينهوا عن المنكر و لم يتبعواالاخيار من اهل بيتي، سلط الله عليهم اشرارهم فيدعو عند ذلك‏خيارهم فلا يستجاب لهم‏». هرگاه مردم امربه معروف و نهي از منكر را ترك نمايند و ازنيكان خاندان من پيروي نكنند خداوند بدانشان را بر آنان مسلطگرداند، در اين هنگام خوبان ايشان دعا كنند ولي دعايشان‏مستجاب نشود.

رسول خدا صلي الله عليه و آله: «لا يزال الناس بخير ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر وتعاونوا علي البر فاذا لم يفعلوا ذلك نزعت عنهم البركات و سلطبعضهم علي بعض، و لم يكن لهم ناصر في الارض و لا في السماء.» مردم همواره در خير و بركت‏اند تا هر زمان كه امر به معروف ونهي از منكر كنند و يكديگر را بر كار خير كمك رسانند پس هرگاه آن را به جا نياورند بركات از آنان سلب گردد و گروهي برگروه ديگر مسلط شود به طوري كه براي آنان ياوري نه در زمين‏باشد و نه در آسمان.

 امام علي عليه السلام: «و امر بالمعروف تكن من اهله و انكر المنكر بيدك و لسانك وباين من فعله بجهدك و جاهد في الله حق جهاده و لا تاخذك في‏الله لومة لائم و خض الغمرات للحق حيث كان.» [فرزندم حسن] به كار نيك امر كن تا در شمار نيكوكاران درآيي وبه دست و زبان كار ناپسند را زشت‏شمار و از آن كه كار ناپسندكند با كوشش خود را دور بدار. در راه خدا بكوش، چنان كه شايد،و از سرزنش ملامتگرانت‏بيمي نداشته باش براي حق به هر دشواري‏هرجا بود وارد شو.

 امام علي عليه السلام: «ان الله تبارك و تعالي لم يرض من اوليائه ان يعصي في الارض وهم سكوت مذعنون لا يامرون بالمعروف و لا ينهون عن المنكر، فوجدت‏القتال اهون علي من معالجة الاغلال في جهنم‏». همانا خداوند از اولياء خود نپسنديده كه معصيت او در زمين‏بشود و آنها ساكت و آرام باشند و امر به معروف و نهي از منكرنكنند، پس پيكار را از تحمل غلهاي جهنم آسانتر يافتم.

 امام علي عليه السلام: «قوام الشريعة الامر بالمعروف و النهي عن المنكر و اقامة‏الحدود.» شالوده دين بر امر به معروف و نهي از منكر و برپا داشتن حدودالهي استوار است.

 امام علي عليه السلام: «ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر لا يقربان من اجل ولا ينقصان من رزق و افضل ذلك كلمة عدل عند امام جائر.» امر به معروف و نهي از منكر مرگ را نزديك نمي‏سازند و از رزق وروزي نمي‏كاهند و برتر از همه اينها سخني عادلانه است نزدپيشوايي ستم‏پيشه.

 امام علي عليه السلام: «فان الله سبحانه لم يلعن القرن الماضي بين ايديكم الا لتركهم‏الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فلعن الله السفهاء لركوب‏المعاصي و الحلماء لترك التناهي.» همانا خداوند سبحان مردم دوران گذشته را كه پيش از شماينداز رحمت‏خود دور نفرمود، جز براي آن كه امر به معروف و نهي ازمنكر را ترك كردند. پس خداوند بي‏خردان آنان را لعنت كردبه خاطر نافرماني كردن و خردمندان را به (گناه) ترك نهي‏يكديگر.

 امام باقر عليه السلام: «ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فريضة عظيمة تقام بهاالفرائض و تامن المذاهب و تحل المكاسب و ترد المظالم و تعمرالارض و ينتصف من الاعداء و يستقيم الامر.» امر به معروف و نهي از منكر دو فريضه بزرگ الهي است كه ديگرفرائض با آنها بر پا مي‏شوند و به وسيله آنها راهها امن مي‏گرددو كسب و كار مردم حلال مي‏شود و حقوق افراد بديشان بازگردانده‏مي‏شود و در سايه آن زمين‏ها آباد و از دشمنان انتقام گرفته‏مي‏شود و در پرتو آنها همه كارها رو به راه مي‏گردد.

 امام صادق عليه السلام: «قال رسول الله صلي الله عليه و آله: ان الله عز و جل ليبغض المؤمن الضعيف الذي لا دين له، فقيل له: و ما المؤمن الذي لا دين له؟ قال: الذي لا ينهي عن المنكر». پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: خداي عز وجل نسبت‏به مؤمن ضعيف و سستي كه دين ندارد خشمناك‏است. پرسيدند: مؤمني كه دين ندارد كدام است؟ فرمود آن كه نهي‏از منكر نمي‏كند.

 امام صادق عليه السلام: «اذا راي المنكر فلم ينكره و هو يقدر عليه فقد احب ان يعصي‏الله و من احب ان يعصي الله فقد بارز الله بالعداوة.» اگر كسي كار ناپسندي را ببيند و با داشتن توانايي، آن را زشت‏نشمارد، دوست داشته باشد كه خداوند عصيان شود و هر كه دوست‏باشد كه خداوند عصيان شود، به دشمني با خدا پرداخته است.

امر به معروف و نهي از منكر يا نظارت همگاني

علاوه بر اينكه در قرآن مجيد، يكي از وظائف اصلي پيامبراكرم(ص)، امر بمعروف و نهي از منكر معرفي‏شده:(يامرهم بالمعروف و ينهاهم عن المنكر) اصولا در بينش و تفكر اسلامي موضوع امر به معروف و نهي از منكربه قدري از ارزش و اهميت‏برخوردار است كه يكي از معيارهاي شناخت كفر و ايمان و صلاح و نفاق معرفي شده‏است. در قرآن مجيد مي‏فرمايد: (لعن الذين كفروا من بني اسرائيل علي لسان داود و عيسي بن مريم ذلك بما عصوا و كانوا تعملون). «مورد لعن و نفرين الهي قرار گرفتند، آنان كه از طائفه بني‏اسرائيل كافر شدند و بر زبان داود(ع) و عيسي بن مريم(ع) نيزمورد لعن و نفرين واقع شدند. اين بدان جهت‏بود كه گناه كرده عصيان ورزيدند و متجاوز شدند، اينان (در اجراي نهي‏از منكر) متناهي نمي‏شدند و پذيرا نبودند، بي‏ترديد عمل زشتي را مرتكب مي‏شدند». آنگا پس از آن كه دوستي آنان را با كفار تقبيح نموده سرزنش مي‏كند مي‏فرمايد: (ان سخط الله عليهم و في العذاب هم‏خالدون) . «خشم و غضب خدا بر آنان و در عذاب ابدي خواهند بود». و سپس در آيه بعد بيان مي‏كند: (....كثيرا منهم فاسقون) . «بسياري از آنان فاسق هستند». و در جاي ديگر مي‏خوانيم: (المنافقون والمنافقات بعضهم من بعض يامرون بالمنكر و ينهون عن المعروف... ان‏المنافقين هم الفاسقون) . «مردان و زنان منافق برخي از بعضي ديگرند (سنخيت و همكاري دارند) اينان به منكرات و زشتيها امر مي‏كنند و اززيبائيها و نيكيها جلوگيري مي‏نمايند. به درستي كه منافقان، همان فاسقان هستند». و چند آيه بعد، مي‏فرمايد: (المومنون والمومنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر) (6) . «مردان و زنان مومن، بعضي از آنان دوستدار(يا ولي) يكديگرند، امر به معروف مي‏كنند و نهي از منكر مي‏نمايند». و در سوره آل عمران، صالحان را با مشخه اجراي امر به معروف و نهي از منكر معرفي مي‏فرمايد: (يومنون بالله واليوم الاخر و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يسارعون في الخيرات و اولئك من الصالحين). «به خدا و قيامت ايمان دارند و امر به معروف مي‏كنند و نهي از منكر مي‏نمايند و در نيكيها و خيرات سرعت عمل‏دارند و مسابقه مي‏گذارند». بنابراين در برهنگ اسلام، كسي نمي‏تواند نسبت‏به اين قانون، كوچكترين كوتاهي داشته باشد يا آن را كوچك شمارد. پيشنهاد و نظريه اجرائي با توجه به نكات و مطالب گذشته علاوه بر اين كه بايد همه مسلمانان با آگاهي علمي و عملي از اين قانون، با حفظشرائط و مراتب لازم، در تمام موارد و در همه‏جا آن را مورد عمل و اجرا بگذارند و خويشتن را مسوول مصالح فرد فردمردم، جامعه و حكومت‏بدانند و ناظر بر اعمال آحاد و گروه‏ها باشند، دولت و حكومت اسلامي نيز بايد گروه ويژه‏اي‏مخصوص انجام اين وظيفه به وجود آورد و تشكيلاتي را به اين جهت‏سازماندهي كند. دائره حسبه چشم بيدار جامعه آنچنان كه از روايات و تواريخ و سير مشاهده مي‏شود، از صدر اسلام، همواره به عنوان نظارت بر همه مصالح و حسن‏اجراي قوانين اسلام، معصومين عليهم السلام خود و يارانشان اين نظارت را داشته و در طول تاريخ حكومتها، دائره‏اي به عنوان(امور حسبه) تشكيل مي‏شده كه به صورت تشكيلاتي و سازماندهي شده، امر به معروف و نهي از منكر مي‏كردند كه‏در متن كتاب (مسووليت و نظارت مردم در حكومت اسلامي) اجمالا مورد بحث قرار گرفته است  . بنابراين پيشنهاد، اين موضوع، يك امر جديد و تازه و بيگانه هم نمي‏باشد و امروز با داشتن امكانات و شرائط بهتر، مابهتر مي‏توانيم اين هدف مقدس را تعقيب كرده و اين امر حياتي را احيا كنيم. سازمان قضائي و امر به معروف و نهي از منكراگر به خوبي دقت و تامل شود، تشكيلات قضائي در فرهنگ اسلام، درواقع بخشي از دائره امر به معروف و نهي ازمنكر مي‏باشد و بسياري از بزرگان از فقهاي نامدار شيعه و سني، به اين حقيقت تصريح كرده‏اند كه بحث مستوفاي آن‏از طرفيت اين مقال خارج است، و در جاي خود بايد مورد بحث و تحليل و تامل بيشتر قرار گيرد. مرحوم «شيخ طوسي‏»;(شيخ‏الطائفه) مي‏فرمايد: «تصدي قضا، از واجبات كفائي است كه هرگاه گروهي اين وظيفه را تقبل كرده، متصدي آن شدند، از ديگران ساقطخواهد شد، پس اگر مردم شهري و بلدي بر ترك آن هم‏دست‏شوند و جلوي آن را بگيرند، در واقع بر ضد حكومت‏اسلام خروج كرده‏اند و گنه‏كارند و بر امام و حكومت وقت لازم است كه بر جنگ و قتال با آنان برخيزد». آنگاه به حديث نبوي استناد جسته مي‏افزايد: «انه قال(ص) : ان الله لا يقدس امه ليس فيهم من ياخذ للضعيف حقه و لانه من الامر بالمعروف و النهي عن المنكر). «به درستي كه خداي متعال امت و ملتي راتقديس نمي‏كند كه در ميانشان كساني نباشند كه حقوق ضعفا را باز ستانند وبراي اين كه تصدي قضاء بخشي از امر به معروف و نهي از منكر مي‏باشد»  . همچنان كه امروز در حكومت جمهوري اسلامي ايران و كشورهاي ديگر، سازمان قضائي، يك سازمان متشكل ومنسجم و قدرتمند است، دائره و سازمان امر به معروف و نهي از منكر يا دائره حسبه مي‏تواند به همين صورت،تشكيلاتي‏تر و قدرتمندتر وارد عمل گردد مانند برخي از ارگان‏ها و سازمانها كه به طور ناقص، در برخي از موارد عمل‏مي‏كنند. چگونه؟ آنچه كه به نطر نگارنده روشن است و امكان عملي شدن دارد و بر خود وظيفه مي‏دانم كه مطرح كرده پيشنهاد نمايم،به اين‏گونه است: الف ) دولت اسلامي بايد افرادي را به اين منظور گزينش، انتخاب و جذب نمايد كه شرائط آنان از سوي زعماي ديني‏خواهد شد كه از جمله شرائط، اينها است:

1 - معلومات در حد دكترا و فوق ليسانس رشته‏هاي الهيات، حقوق و... و در ميان طلاب حوزه‏هاي علميه در حداوائل درس خارج.

2 - داراي تقوا وتعهد اسلامي.

3 - افرادي متعادل و منزه از افراط و تفريط.

4 - حسن ظاهر.

5 - فرم لباس مورد پسند از جهت اخلاقي و روانشناسي(هم زيبا و هم با شكوه و پسنديده).

6- داراي اصالت‏ خانوادگي و نسب.

7 - خوش بيان.

8 - علاوه بر داشتن اين شرائط، درآغاز، دوره ويژه‏اي رامانند پليس و نظامي، به صورت آموزش ببينند، هم در بعدپليسي نظامي، چون كار، نوعي پليسي است و هم در بعد آشنائي با روشها، شرائط و مراتب اين قانون علاوه بر آن، دردوران آموزش بايد در موضوعات اخلاق، علوم اجتماعي تربيتي، سياسي، روانشناسي اسلامي و احكام، آموزش‏ببينند.

 9 - افراد زيردست، كمتر از ديپلم نباشند كه بايد خود دوره آموزش نيز ديده باشند. ب ) اين سازمان با وزارتخانه‏ها بخصوص وزارت كشور و سازمان قضائي مرتبط و هماهنگ باشند. ج ) افراد اين گروه، در مورد برخي از تخلفات و جرائم، بالفور اقدام مي‏كنند. همچنان كه در دائره حسبه در گذشته‏چنين بوده است. اخطاري لازم و ضروري يكي از نكاتي كه توجه به آن بسيار ضرورت دارد و رسول اكرم(ص) و ساير معصومان عليهم السلام نيز هشدار داده‏اند، موضوع‏اعمال نفوذ افراد يا گروه‏هاي مغرض و منحرف و تغيير دادن مصاديق معروف و منكر مي‏باشد.

در طول تاريخ حتي هنگامي كه مانند معتزله امر به معروف و نهي از منكر را از اصول دانسته‏اند، قدرتهاي غالب وغاصب توانسته‏اند از طريق ديگر، به اين قانون لطمه وارد سازند و مانند (مرجئه) در مصداق‏ها تشكيك كنند، تا آنجاكه در زمان بني‏اميه و بني‏عباس، دانشمنداني را استخدام كردند تا در مورد برخي از معروف‏ها و منكرها اظهار نظرنموده، معروف را منكر و منكر را معروف معرفي كردند. شكي نيست هنگامي كه اين امر حياتي به نحو احسن اجراء گردد، جلوي همه مفاسد و فاسدها گرفته خواهد شد. دراين صورت گروهي و افرادي به وساوس شيطاني مجهز مي‏گردند تا تدريجا برخي از مفاسد را توجيه كنند و باكوچكترين سوژه و بهانه‏اي قبح آن را از بين ببرند و به بهانه اين كه منكر نيست، آن را ترويج نمايند كه هم در تاريخ و هم‏در زمان خود نمونه‏هائي از آن را ديده‏ايم. بنابراين در اين‏گونه موارد مسوولين امر، مسووليت دارند تا به اين امور نيز نظارت كنند تا كسي نتواند سوء استفاده‏نمايد و از راه ديگر قوانين الهي را تغيير دهد. حضرت امام صادق(ع) از رسول اكرم(ص) نقل مي‏كند كه فرمود: «كيف بكم اذا فسدت نسائكم و فسق شبابكم و لم تامروا بالمعروف و لم تنهوا عن المنكر؟ فقيل له و يكون ذلك يارسول‏الله؟ فقال: نعم و شر من ذلك كيف اذا امرتم بالمنكر و نهيتم عن المعروف؟ فقيل له يا رسول‏الله و يكون ذلك؟ قال: نعم و شر من ذلك كيف بكم اذا رايتم المعروف منكرا و المنكر معروفا؟»  . «بر شما چه خواهد گذشت هنگامي كه زنان و جوانانتان فاسد و فاسق شده باشند و شما امر به معروف و نهي از منكرننمائيد؟ عرضه داشتند: يا رسول‏الله، آيا چنين خواهد شد؟ فرمود: آري و بدتر از اين بر شما چه خواهد گذشت زماني‏كه امر به منكر و از معروف نهي نمائيد؟ باز عرضه داشتند: آيا چنين خواهد شد؟ فرمود: آري بدتر از اين. بر شما چه‏خواهد گذشت آنگاه كه معروف (زيبا) را منكر (زشت) ببينيد و منكر(زشت) را معروف(زيبا) به حساب آوريد». ما در جامعه افراد و گروه‏هائي را مي‏بينيم كه هم‏اكنون مصداق اين پيش‏بيني رسول اكرم(ص) هستند و نه تنها ازمعروف و نيكي دفاع و جلوي منكرات و زشتي را نمي‏گيرند، بلكه دقيقا در نظر آنان حق، ناحق و باطل، حق شمرده‏مي‏شود و زيبائي را زشتي و زشتي را زيبائي مي‏بينند و بر اثر آن كه بينش و ديد انساني آنان بسته شده است، با چشم‏خودخواهي، انانيت و حيواني مي‏نگرند، طبعا نمي‏توانند واقعيات را آنچنان كه هست، ببينند. اصولا دواعي مختلف و علل و عوامل گوناگون، محيط تربيتي، عادت، تلقين و تبليغات سوء در ديدگاه‏ها اثرمي‏گذارند و شرائط متفاوت چه‏بسا ديد و بيشن متفاوت به وجود مي‏آورد. روزي «عمار ياسر» با «مغيره بن شعبه‏» بحث مي‏كردند، حضرت امام علي(ع) رو به عمار كرده فرمود: او را واگذار. «فانه‏لم ياخذ من الدين الا ما قار به من الدنيا. و علي عمد لبس علي نفسه ليجعل الشبهات عاذرا لسقطاته‏»  .

«پس او(مغيره) چيزي از دين را نياموخته جز آنچه كه وي را به دنيايش برساند و عمدا امر را بر خود مشتبه كرده است‏تا شبهات (اموري كه باطل و منكرند و به حق و معروف شباهت دارند) عذر و بهانه براي خطاها و لغزشهايش باشد». علاوه بر علل و عوامل و دواعي، انسانهاي چندچهره و بي‏تقوا و متزلزل نيز، همواره حقائق را وارونه جلوه مي‏دهند، تااعمال ناشايست‏خود را توجيه كنند، بنابراين در مورد حفظ قوانين الهي، از تغيير و تبدل و دگرگون ساختن معروف ومنكر، بايد بسيار هشيار بود و علما و دانشمندان بزرگوار و مسوول، اين هشدار و اخطار را جدي تلقي كنند. امام علي(ع) در اين رابطه مي‏فرمايند: «فمن لم يعرف بقلبه معروفا و لم ينكر منكرا قلب فجعل اعلاه اسفله و اسفله اعلاه‏»  . پس كسي كه در قلب خود معروفي را معروف نداند و منكري را انكار ننمايد، دلش وارونه و دگرگون مي‏شود. تا آنجا كه‏بالاي او به پائين آمده پائين او به بالا برمي‏گردد (وارونه تشخيص مي‏دهد و حقائق را وارونه مي‏بيند)». با توجه به اين نكات، ضرورت پاسداري و نگهباني از قوانين الهي و مواظبت كامل براي جلوگيري از تغيير وتبديل‏هاي بدعت‏گونه، بر همگان محسوس خواهد بود.


اهميت و ضرورت امر به معروف و نهي از منكر در كلام مقام معظم رهبري

امر به‏معروف، يعني ديگران را به كارهاي نيك امر كردن.نهي از منكر، يعني ديگران‏را از كارهاي بد نهي كردن.امر ونهي، فقط زبان و گفتن است; البته يك‏مرحله قبل از زبان هم دارد كه مرحله قلب است و اگر آن مرحله باشد، امربه معروف زباني، كامل خواهد شد.وقتي كه شما براي كمك به نظام اسلامي مردم‏را به نيكي امر مي‏كنيد مثلا احسان به فقرا، صدقه، راز داري، محبت، همكاري،كارهاي نيك، تواضع، حلم، صبر و مي‏گوييد اين كارها را بكن، هنگامي كه دل‏شما نسبت‏به اين معروف، بستگي و شيفتگي داشته باشد، اين امر شما، امرصادقانه است. وقتي كسي را از منكرات نهي مي‏كنيد مثلا ظلم كردن، تعرض كردن،تجاوز به ديگران، اموال عمومي را حيف و ميل كردن، دست درازي به نواميس‏مردم، غيبت كردن، دروغ گفتن، نمامي كردن، توطئه كردن، عليه نظام اسلامي‏كار كردن، با دشمن اسلام همكاري كردن و مي‏گوييد اين كارها را نكن، وقتي كه‏در دل شما نسبت‏به اين كارها بغض وجود داشته باشد، اين نهي، يك نهي‏صادقانه است و خود شما هم طبق همين امر و نهي‏تان عمل مي‏كنيد.اگر خداي‏نكرده دل با زبان همراه نباشد، آنگاه انسان مشمول اين جمله مي‏شود كه‏«لعن الله الامرين بالمعروف التاركين له‏».كسي كه مردم را به نيكي امرمي‏كند، اما خود او به آن عمل نمي‏كند; مردم را از بدي نهي مي‏كند، اما خوداو همان بدي را مرتكب مي‏شود; چنين شخصي مشمول لعنت‏خدا مي‏شود; اين چيزخيلي خطرناكي خواهد شد. اگر معناي امر به معروف و نهي از منكر و حدود آن براي مردم روشن بشود،معلوم خواهد شد يكي از نوترين، شيرين‏ترين، كارآمدترين و كارسازترين‏شيوه‏هاي تعامل اجتماعي، همين امر به معروف و نهي از منكر است و بعضيهاديگر درنمي‏آيند بگويند «آقا! اين فضولي كردن است‏»! نه، اين همكاري كردن‏است; اين نظارت عمومي است; اين كمك به شيوع خير است; اين كمك به محدودكردن بدي و شر است; كمك به اين است كه در جامعه اسلامي گناه، گناه‏بماند. بدترين خطرها اين است كه يك روز در جامعه، گناه به عنوان صواب‏معرفي بشود; كار خوب به عنوان كار بد معرفي بشود و فرهنگها عوض بشود.وقتي‏كه امر به معروف و نهي از منكر در جامعه رايج‏شد، اين موجب مي‏شود كه گناه‏در نظر مردم هميشه گناه بماند و تبديل به صواب و كار نيك نشود.بدترين‏توطئه‏ها عليه مردم اين است كه طوري كار كنند و حرف بزنند كه كارهاي خوب‏كارهايي كه دين به آنها امر كرده است و رشد و صلاح كشور در آنهاست در نظرمردم به كارهاي بد، و كارهاي بد به كارهاي خوب تبديل شود; اين خطر خيلي‏بزرگي است. بنابراين اولين فايده امر به معروف و نهي از منكر همين است كه نيكي وبدي، همچنان نيكي و بدي بماند.فايده ديگرش اين است كه وقتي در جامعه‏گناه منتشر بشود و مردم با گناه خو بگيرند، آنگاه اگر در راس جامعه هم‏كسي بخواهد مردم را به خير و صلاح و معروف و نيكي سوق بدهد، كارش با مشكل‏مواجه خواهد شد; نمي‏تواند; يا به آساني نمي‏تواند; مجبور است‏با صرف‏هزينه فراوان اين كار را انجام بدهد.يكي از موجبات نا كامي تلاشهاي‏اميرمؤمنان با آن قدرت و عظمت در ادامه اين راه، كه بالاخره هم به شهادت‏آن بزرگوار منجر شد، همين بود.اين روايت تكان دهنده و عجيبي است;مي‏فرمايد:«لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنكر او ليسلطن الله عليكم‏شرار كم فيدعو خياركم فلا يستجاب لهم‏»; بايد امر به معروف و نهي از منكررا ميان خودتان اقامه كنيد، رواج بدهيد و نسبت‏به آن پايبند باشيد; اگرنكرديد، خدا اشرار و فاسدها و وابسته‏ها را بر شما مسلط مي‏كند; يعني زمام‏امور سياست كشور به مرور به دست امثال حجاج بن يوسف خواهد افتاد! همان‏كوفه‏يي كه اميرالمومنين در راس آن قرار داشت و در آن‏جا امر و نهي مي‏كرد ودر مسجدش خطبه مي‏خواند، به خاطر ترك امر به معروف و نهي از منكر، به مروربه آن‏جايي رسيد كه حجاج‏بن‏يوسف ثقفي آمد و در همان مسجد ايستاد و خطبه‏خواند و به خيال خود مردم را موعظه كرد! حجاج چه كسي بود؟ حجاج كسي بودكه خون يك انسان در نظر او، با خون يك گنجشك هيچ تفاوتي نداشت! به همان‏راحتي كه يك حيوان و يك حشره را بكشند، حجاج يك انسان را مي‏كشت.يك بارحجاج دستور داد و گفت همه مردم كوفه بايد بيايند و شهادت بدهند كه كافرهستند و از كفر خودشان توبه كنند; هر كس بگويد نه، گردنش زده مي‏شود! باترك امر به معروف و نهي از منكر، مردم اين‏گونه دچار ظلمهاي عجيب و غريب واستثنايي و غير قابل توصيف و تشريح شدند.وقتي كه امر به معروف و نهي ازمنكر نشود و در جامعه خلافكاري، دزدي، تقلب و خيانت رايج گردد و بتدريج‏جزو فرهنگ جامعه بشود، زمينه براي روي كار آمدن آدمهاي ناباب فراهم خواهدشد. البته امر به معروف و نهي از منكر حوزه‏هاي گوناگوني دارد كه باز مهمترينش‏حوزه مسؤولان است; يعني شما بايد ما را به معروف امر، و از منكر نهي‏كنيد.مردم بايد از مسؤولان، كار خوب را بخواهند; آن هم نه به صورت خواهش وتقاضا; بلكه بايد از آنها بخواهند.اين مهمترين حوزه است; البته فقط اين‏حوزه نيست; حوزه‏هاي گوناگوني وجود دارد. در مساله امر به معروف و نهي از منكر، فقط نهي از منكر نيست; امر به‏معروف و كارهاي نيك هم هست.براي جوان، درس خواندن، عبادت كردن، اخلاق نيك،همكاري اجتماعي، ورزش صحيح و معقول و رعايت آداب و عادات خوب در زندگي،همه جزو چيزهاي خوب است.براي يك مرد، براي يك زن و براي يك خانواده،وظايف خوب و كارهاي بزرگي وجود دارد.هر كسي را كه شما به يكي از اين‏كارهاي خوب امر بكنيد به او بگوييد و از او بخواهيد امر به معروف است. نهي‏از منكر هم فقط نهي از گناهان شخصي نيست.تا مي‏گوييم نهي از منكر، فورا درذهن مجسم مي‏شود كه اگر يك نفر در خيابان رفتار و لباسش خوب نبود، يكي‏بايد بيايد و او را نهي از منكر كند; فقط اين نيست; اين جز دهم است. نهي از منكر در همه زمينه‏هاي مهم وجود دارد; مثلا كارهايي كه افراد توانادستشان مي‏رسد و انجام مي‏دهند; همين سو استفاده از منابع عمومي; همين‏رفيق‏بازي در مسائل عمومي كشور، در باب واردات، در باب شركتها و در باب‏استفاده از منابع توليدي و غيره; همين رعايت رفاقتها از سوي مسؤولان.يك‏وقت دو نفر تاجر و كاسب هستند و با هم همكاري و رفاقت مي‏كنند، آن يك حكم‏دارد; يك وقت هست كه آن كسي كه مسؤول دولتي است و قدرت و اجازه و امضا دردست اوست، با يك نفر رابطه ويژه برقرار مي‏كند; اين آن چيزي است كه ممنوع‏و گناه و حرام است و نهي از آن بر همه كساني كه اين چيزها را فهميده‏انددر خود آن اداره، در خود آن بخش، بر مافوق او، بر زيردست او واجب است; تافضا براي كسي كه اهل سو استفاده است، تنگ بشود. در محيط خانواده هم مي‏شود نهي از منكر كرد.در بعضي از خانواده‏ها حقوق‏زنان رعايت نمي‏شود; در بعضي از خانواده‏ها حقوق جوانان رعايت نمي‏شود; دربعضي از خانواده‏ها بخصوص حقوق كودكان رعايت نمي‏شود; اينها را بايد به‏آنها تذكر داد و از آنها خواست.حقوق كودكان را تضييع كردن، فقط به اين هم‏نيست كه انسان به آنها محبت نكند; نه، سو تربيتها، بي‏اهتماميها،نرسيدنها، كمبود عواطف و از اين قبيل چيزها هم ظلم به آنهاست.

زمينه ‏سازي براي امر به معروف و نهي از منكر

در حوزه‏هاي علميه، اصطلاحي است كه مي‏گويد: مقدمه واجب، واجب است؛ يعني همان‏گونه كه نماز واجب است، وضو گرفتن نيز كه از مقدمات آن است واجب است. براي وضو گرفتن، تهيه آب واجب است. براي تهيه آب هم خريد آب و يا عاريه كردن طناب، دلو و گاهي حفر چاه واجب مي‏شود. كسي كه مي‏خواهد به معروفي امر و يا از منكري نهي كند، بايد مقدماتي فراهم آورد. كساني كه مي‏خواهند خود را كانديداي رياست جمهوري يا نمايندگي مجلس كنند، از مدتها قبل در جلسات پرسش و پاسخ شركت مي‏كنند؛ در محافل دانشگاهي حضور به هم مي‏رسانند؛ در روزنامه‏ها مقاله مي‏نويسند، با افرادي تماس مي‏گيرند، بودجه تهيه مي‏كنند و وسائل تبليغاتي و مراكز تبليغاتي در نظر مي‏گيرند. آري! هر كسي براي هدف خود، بايد مقدماتي فراهم آورد. امر به معروف و نهي از منكر هم نياز به زمينه‏سازي دارد. يك مثال ساده بزنم: اگر ائمه جمعه و جماعات، طلاب، روحانيون و فضلاي جوان در هر منطقه، جوانان را شناسايي كنند و براي آنان جلسات علمي و شيرين برگزار كنند و به مشكلاتشان گوش دهند، در عزا و شادي آنان شريك شوند به طوري كه در دفتر تلفن هر شخصي، شماره تلفن يك اسلام شناس وارسته و متقي باشد و همه نسل‏نو بهترين و عزيزترين دوست خودشان را علماي جوان و متقي بدانند، اين كار كشور را در مقابل هر خطري بيمه مي‏كند؛ زيرا هر فسادي پيدا شود، جوانان مؤمن، به رهبري عالمي متقي، جلو فساد را مي‏گيرند. از حفظ كوچه تا خط مرزها همه با هم يكدل و يكدست مي‏شوند.

ولي متأسفانه در بسياري از موارد، رابطه ميان طلاب جوان و نسل نو بسيار كمرنگ است. لذا يك روز ويدئو، روز ديگر ماهواره، روز سوم كانديدايي نا اهل، روز چهارم يك شبهه و اشكال و گاهي يك نوار و سخنراني، نسل نو را از اسلام مي‏گيرند. اين گناه به گردن غفلت ما در زمان قبل است.

اهميت ا مر به معروف

ناگفته پيداست كه حساب امر به معروف و نهي از منكر از حساب نماز، روزه و حج جداست؛ زيرا آنها ضرري به منافع و هوسهاي ديگران نمي زنند و لذا كسي با آنها مخالفتي ندارد.

اما نهي از منكر، مخالفت با انحرافات و هوسهاي مردم است و قهراً گروهي در مقابل آن مقاومت مي‏كنند.

بگذريم كه شناخت معروف و منكر كار هر كس نيست و قدرت برخورد و تماس با افراد مختلف نيز روان شناسي تبليغاتي لازم دارد. اما امر به معروف زماني مؤثر است كه آمران به معروف و ناهيان از منكر، از خلق و خوي عالي، اطلاعات كافي، آموزشهاي لازم برخودار باشند.

از سوي ديگر، دولت و مردم از هر گونه حمايت هاي قانوني و مالي دريغ نكنند؛ براي مثال مسير همه فيلمها و برنامه هاي صدا و سيما زنده كردن خوبيها در جامعه و محو كردن منكرات باشد. بعلاوه، مردم بايد امر به معروف را يك فريضه اسلامي بدانند و نه دخالت و مزاحمت. در شعارهاي در و ديوار نيز جملاتي باشد كه مردم را به سوي كمال و نور دعوت كند و فضاي جامعه، اسلامي و فضاي رشد خوبيها و محو بديها باشد.

به فرموده روايات، امر به معروف حتي از جهاد در راه خدا مهمتر است؛ زيرا جهاد در تمام عمر يكي دوبار صورت مي‏گيرد؛ ولي اين واجب الهي هر شب و روز در برابر چشم مردم جلوه‏گيري مي‏كند.

اگر امر به معروف و نهي از منكر نباشد، جامعه اسلامي بيمه نمي شود و هر روز اگر هنرمندي مثل سامري يك گوساله طلائي درست كند، مي‏تواند نسل ما را مورد تهاجم فرهنگي خود قرار دهد. به گفته همه علما، امر به معروف و نهي از منكر از واجبات قطعي است و آن قدر اهميت دارد كه امام حسين عليه السلام فرمود: هدف من از رفتن به كربلا، امر به معروف و نهي از منكر است.

با امر به معروف تمام واجبات در جامعه عملي مي‏شود. با نهي از منكر، از همه مفاسد جلوگيري مي‏شود. اگر يك ميليارد مسلمان هر روز به يك معروف امر و از يك منكر نهي كنند، سيماي جهان عوض مي‏شود.

اگر روزي كه اسرائيل و آمريكا، مسلمانان منطقه‏اي را بمباران مي‏كنند، يك ميليارد فرياد بلند شود، آنها عقب نشيني خواهند كرد.

ما هنوز مزه اتحاد و ايمان و فرياد را به طور كامل نچشيده ايم. آري از يك قطره آب كاري بر نمي آيد؛ همين كه قطرات فراوان به صورت جويها و جويها به صورت رودخانه پشت سدي قرار گيرند، وسيله‏اي براي توليد برق مي‏شوند و منطقه‏اي را روشن مي‏كنند.

مرحوم شهيد مطهري مي‏فرمايد: «در قرآن، قبل از آيه امر به معروف ، مسأله اتحاد مسلمانان مطرح شده است؛ يعني اگر خواستيد جلو مفاسد را بگيريد، بايد قدرت داشته باشيد و قدرت زماني داريد كه متحد باشيد.»

مرحوم شيخ انصاري مي‏فرمايد: اگر امر به معروف و نهي از منكر نياز به قدرت و ولايت و حكومت داشت، واجب است كه به سراغ تشكيل قدرت رويم و حكومت تشكيل دهيم.»
مفاسد ديروز دروغ و غيبت بود كه از فردي صادر مي‏شد و فرد ديگري او را منع مي‏كرد؛ ولي مفاسد امروز، شكل ديگري دارد. امروز، ناگهان مسلمانان خود را در برابر بزرگترين توطئه ها مي‏بينند كه اگر از تخصص و تكنولوژي و قدرت و وحدت و اقتصاد كافي برخوردار نباشند، همه چيزشان دستخوش تهاجم قرار مي‏گيرد.

بنابراين، تشكيل نظام اسلامي براي نهي از منكر هاي اجتماعي و جهاني، يك ضرورت است.

نمونه‏اي از معروف‏ها در قرآن

چون قرآن در همه جا نور و هدايت است، لازم است در شناخت معروف و منكر نيز پاي سخن آن بنشينيم و بدين منظور با مرور در قرآن نمونه‏هائي از معروف‏ها را بدست مي‏آوريم .

1- احياي مراكز ديني و مساجد

قرآن مي‏فرمايد : در ميان كساني كه پيشنهاد ساختمان و بنايي را به عنوان يادبود بر مزار جوانمردان خداپرست طرح كردند، بعضي گفتند چرا ساختمان يادبود بي‏هدف باشد اگر بنا باشد ما يادگاري بر مزار اين غارنشيناني كه بشر از طاغوت فرار كرده و عمري را در راه حفظ عقيده خود به هجرت و زندگي در غار گذراندند، بنا كنيم بهتر است آن بنا را مسجد قرار دهيم و لذا بر مزار اين جوانمردان كه به اصحاب كهف معروفند ساختماني به نام مسجد ساخته شد. اي كاش طراحان شهرها و شهركها از قرآن درس مي‏گرفتند  و در ساختمانهاي خود اول جايگاه مسجد را مشخص مي‏كردند و سپس خيابانها و طراحي خود را بر محوريت مسجد قرار مي‏دادند.

فرهنگ سراسري مسلمانان بايد همان مساجد آنان باشد و هر تزئينات و امكاناتي كه در جاي ديگر هزينه مي‏شود بايد در مسجد و اطراف آن هزينه شود زيرا كه در غير اين صورت جاذبه‏هاي غير مسجد بيشتر و مساجد خلوت تر خواهد شد به خصوص احياي مساجدي كه به قول قرآن از روز اول بر اساس تقوي بنيانش گذاشته شده است  بايد محوريت بيشتري داشته باشد. احياي مسجد توفيقي است كه خداوند تنها به كساني مي‏دهد كه اهل ايمان و شجاعت و اخلاص باشند. (585) مسجد به قدري ارزش دارد كه انبياء خدا نظير ابراهيم و اسماعيل و زكريا عليهم‏السلام خادم آن بوده‏اند. مسجد به قدري ارزش دارد كه مادر مريم در ايام حاملگي نذر مي‏كند كه نوزادش را براي خادمي بيت المقدس از هر كار ديگر آزادش كند.

قرآن مي‏فرمايد توليت مسجدالحرام مقامي است كه جز افراد با تقوي لياقت آن را ندارند در قرآن هر كاري كه از رونق مسجد بكاهد بزرگترين ظلم شمرده است  خواه كم رونقي مسجد بخاطر جلسات عزاداري يا مراسم سوگواري اين و آن باشد و يا بخاطر برگزاري مراسم ديگر و يا محبوب نبودن امام جماعت و يا نامنظم بودن او و يا بداخلاق بودن خادم و يا نااهل بودن هيئت امناء و متوليان و يا طرح مسائل غير لازم در مساجد و سخنراني هاي طولاني و يا نداشتن نظافت و زيبائي لازم و يا سوء استفاده كردن از نام و نان مسجد و يا هر عامل ديگري كه از تعداد شركت كنندگان بكاهد بدترين ظلم است.

با كمال تأسف مساجد ما غمكده شده در حالي كه عقد حضرت زهرا را در مسجد گرفتند ما با هر لباس به مسجد مي‏رويم در حالي كه قرآن مي‏فرمايد: به هر مسجدي مي‏رويد خود را زينت كنيد. اسلامي كه مي‏فرمايد در ميان چند نفر امام جماعتي كه از نظر علم و تقوي و سابقه يكسان هستند زيباترين آنان امامت را بپذيرد.

اسلامي كه مي‏فرمايد : در ميان چند مؤذن خوش صداترين افراد اذان بگويند.
اسلامي كه مي‏گويد هنگام نماز از بهترين لباس و عطر استفاده كنيد و زنان بهترين وسائل زينت خود را همراه داشته باشند.

اسلامي كه مسجد را مركز مشورت و اعزام به جبهه و كمك رساني به ديگران و دادرسي محرومان و شناسائي نيروهاي حزب اللهي قرار داده است نبايد محل افراد بيكار و وارفته و ترسو و فقير باشد. از بزرگترين معروف ها در زمان ما احياي مساجد و بازسازي عمراني و فرهنگي آن است.

خادم مسجد بايد از افراد محبوب و سرشناس و از مقامات عالي باشد. در هر محله بايد افراد خوش صدا براي اذان به مساجد جذب شوند تحصيل كرده هاي هر منطقه هر مقصد يك ساعتي در مسجد حضور شغلي و به مردم خدمات رايگان ارائه دهند، مريضي كه راه به جائي ندارد با خود بگويد شب به مسجد مي‏روم و پزشك رايگان مرا مي‏بيند، بدهكار خود را با وام از صندوق مسجد دلگرم كند و برعكس هر فردي كه بناي سفر دارد و مشكل خانواده و يا سرويس رفت و آمد مدرسه فرزند و يا نگراني از سرقت دارد با خود بگويد بسيج و مردم مسجد ناظر بر خانه و زندگي من هستند اگر هر مشكلي داشتم مردم برادر من و نيروهاي حزب اللهي بازوي من هستند با اين گونه برنامه ها بزرگترين معروف ها كه احياي مسجد است عملي خواهد شد . انشاءالله

2- استقلال و دوري از خودباختگي

يكي از معروف‏ها استقلال است.استقلال در همه ابعاد و رهائي از وابستگيها قرآن مي‏فرمايد: جامعه اسلامي مثل گياهي است كه هر روز رو به رشد و توسعه باشد تا بتواند روي پاي خود بايستد.

فقهاي بزرگوار ما مي‏فرمايند تشبّه به كفار حرام است و در روايات از پوشيدن لباس كفار و عمل كردن به آداب كفار به شدت انتقاد شده است در تاريخ مي‏خوانيم: پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله همينكه متوجه شد تكيه به ديوار كافري داده حركت كرد و به درختي تكيه داد و فرمود: مسلمان تكيه به ديوار بيگانه نمي دهد.

3- قصد قربت

يكي از معروف ها اخلاص و رنگ الهي دادن به كارها و انتخاب بهترين هدف‏ها و نيت‏ها حتي در خوراك و پوشاك و مسكن و در قهر و صلح و انتخاب رشته تحصيلي يا شغل يا دوست و همسر است نيت پاك و الهي كيميائي است كه با هر كار ساده‏اي همراه باشد آن را به يك گوهر گران بها تبديل مي‏نمايد.

4- تشويق

بهترين اهرم براي گسترش معروف ستايش از اهل معروف و تشويق آنان است. قرآن مي‏فرمايد: راه بيرون آوردن مردم از ظلمات و هدايت آنان به سوي نور همراه با تشويق است.

و در جاي ديگر به پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله دستور مي‏دهد از هر كس كه زكوة مي‏گيري او را تشويق كن و به او صلوات بفرست كه اين درود و صلوات تو براي او آرام بخش است. خداوند بارها از زنان و مردان نمونه در قرآن ستايش كرده.

5 - تحصيل

در هيچ مكتبي اولين فرمان آن آيه مباركه اقرأ نيست. اسلام علم را شرط اول براي رهبري و مرحمت قضاوت و زمان تحصيل را از گهواره تا گور و مكان را تا چين و ثريا دانسته و براي تحصيل علم تنها يك شرط قرار داده است و آن اين است كه بايد علم مفيد باشد و از علوم بي فايده و يا مضر به شدت انتقاد كرده است. و براي شيوه تحصيل و يادداشت كردن و نشر آن و احترام استاد و وظائف متقابل استاد و شاگرد صدها سفارش كرده است.

توجه به مسائل اجتماعي

قرآن در صدها آيه به مسائل جامعه توجه خاصي كرده و مردم را به معروف‏هاي اجتماعي توصيه و تشويق فرموده است كه ما گوشه‏اي از آنها را فهرست وار با نقل آيه در پاورقي بيان مي‏كنيم :

عدالت در گفتار و عمل  اصلاح ذات اليمين  مراقب دشمن بودن .

همگامي با خوبان  پيروي از خوبان  سبقت در كار خير  پذيرفتن طرح صلح .

تنبيه مجرماني كه امنيت جامعه را بهم مي‏زنند.

عفو و گذشت نسبت به خلافهائي كه مربوط به شخص انسان انجام گرفته.

وام دادن .

جذب دلهاي ديگران از طريق كمك‏هاي مالي و آزاد كردن اسرا و زندانيان بدهكار و نجات مسافران بين راهي؛  از طريق پرداخت سهمي از زكات.

ارج نهادن به پيشگامان در نيكي‏ها

رابطه متقابل رهبر و مردم سلام و صلوات عميق و دائمي باشد؛  نه‏ترس و تهديد.
بايكوت كردن متخلفان از راه حق؛  به فرمان پيامبر اكرم همه مسلمانان عليه سه نفري كه در بسيج عمومي شركت نكردند اعتصاب كردند و هيچ‏مسلماني با آنان سخن نمي‏گفت تا آنكه آن سه نفر توبه كرده و اعتصاب‏شكسته شد.

مشورت؛ سفارش يكديگر به صبر و رحمت؛ يتيم نوازي؛

دعا براي گذشتگان و پاكدلي نسبت به اهل ايمان.

تجليل از خوبان و زنده نگاه داشتن ياد و خاطر آنان

در صورت ضرورت جدائي ولي همراه با نيكوئي  (جدائي زن از شوهر، مستأجر از موجر، كارگر از كارفرما، شريك از شريك)خدمت خالصانه به مردم  پاسداري از ارزش‏ها.
نجات مستضعفان،  رازداري ، نيروگيري براي اهداف مقدس ، مردمي بودن ،محو آثار شرك ، آسان گرفتن با كارگر ، مسافرت صاحبان قدرت و حكومت براي سركشي به مناطق محروم و رفع مشكلات آنان ،همكاري مردم با دولتمردان در سازندگي ، نداشتن چشم داشت به اجرت گرفتن از فقراء ،به ديگران فرصت فكر و تحقيقات دادن اينها و دهها نمونه ديگر از معروف‏هاي اجتماعي بود.

برخورد مسالمت آميز با ناآگاهان ، قدرداني همه جانبه از زحمات ديگران ،
تفقد از غائبين ، تواضع نسبت به پيروان ، خواب راحت را از كفار گرفتن ، سركوب ياغي ، قرار دادن سهميه‏اي در مال خود براي محرومان ، غريب نوازي ، جا دادن ياترك جلسه هنگام ورود افراد تازه در مكان هاي محدود ، دعوت مردم به حركت در راه خدا آن هم از طريق حكمت و موعظه وجدال نيكو ، وفاي به عهد و پيمان ، گذشت نيكو و بدون منت از مردم ، دوري از ستمگران ،نشان دادن و معرفي عوامل تقوي ،ضربه زدن به منافع ابر قدرت‏ها ، (حضرت موسي به فرعونيان نفرين كرد كه پروردگار اموال آنان را نابود كند)

حفظ نيروهاي خودي ، (مستكبرين به انبيا پيشنهاد مي‏كردند كه فقراء را از دور خود برهانند ولي آنان نمي‏پذيرفتند)مهمان نوازي سريع و عالي  گرچه مهمان را نشناسيمحفظ آثار گذشتگان كه سبب عبرت ديگران است ، بكارگيري شيوه هاي امنيتي و مكتبي در شهر سازي و معماري ، خداوند به بني اسرائيل دستور مي‏دهد كه خانه هاي خود را رو به قبله يا مقابل هم‏بسازيد.

سعه صدر و لبخند در برابر اهانت زيردستان ، نعمت هاي الهي را فضل و رحمت او بدانيم نه علم و زيركي خود ، كمك بدني به نيازمندان ،اقرار به كمالات ديگران .

نمونه معروف‏هاي خانوادگي در قرآن

در قرآن براي مسائل خانواده سفارشاتي شده كه ما گوشه‏اي از آن را به عنوان معروف هاي خانواده بيان مي‏كنيم.

در انتخاب همسر اصل، تفكر و ايمان اوست نه شكل و سرمايه.

خانواده همسر در پاكدامني او نقش دارد.

مهريه را در قراردادها جوري تنظيم كنيد كه داماد در فشار قرار نگيرد.

آميزش جنسي مقدمه‏اي براي ذخيره قيامت و نسل صالح است نه تنها شهوتراني بدون هدف. زن تحت تكفل مرد است و بايد زندگي زن توسط مرد تأمين شود.

زندگي با همسر بايد به نحو معروف باشد.

مادران دو سال فرزندان خود را شير دهند.

مقدار خرجي مرد به همسر بايد به مناسبت درآمد مرد باشد.

اگر از پيدايش كدورت نگران بوديد دادگاه خانوادگي تشكيل دهيد و مسئله را با بيگانگان در ميان نگذاريد.

زن و مرد لباس يكديگرند و بايد همديگر را حفظ نمايند.

عفت و حجاب و نشان ندادن مواضع زينت و پايكوبي نكردن و با كرشمه حرف نزدن و با حيا راه رفتن و با مردان مختلط نشدن از سفارشات قرآن به زنان است كه براي هر يك، آيه صريحي داريم.

نمونه‏هاي معروف‏هاي سياسي

اطاعت از رسول خدا و اولي الامر، يعني رهبران معصوم؛

وحدت و دوري از هر گونه تفرقه و عوامل آن؛

صلابت و نپذيرفتن هيچگونه سازش منفي؛

تكيه نكردن به ابر قدرت ها؛

خشونت نسبت به كفار و مهرباني با مؤمنان؛

انهدام مراكز توطئه و برخورد انقلابي با توطئه گران تحت هر نام و عنوان   جهاد عليه رهبران كفر؛ آمادگي در عالي ترين حد امكان براي دفاع از ارزشها؛ 

برائت از مشركين؛ قضاوت عادلانه؛ پذيرش صلح شرافتمندانه؛ پشتوانه قرار دادن خداوند و مؤمنين به خدا را به جاي وابستگي به‏شرق و غرب؛ اقامه نماز و زكوة و امر به معروف را در رأس وظايف حكومت قرار دادن؛ آگاهي بر اهداف دشمن به خصوص تهاجم فرهنگي.

سيماي امر به معروف

 امر به معروف، نشانه عشق انسان به مكتب است.

 امر به معروف، نشانه عشق انسان به مردم است.

 امر به معروف، نشانه تعهد و سوز و علاقه انسان به سلامتي جامعه است.

 امر به معروف، نشانه تولّي و تبرّي است.

امر به معروف، نشانه آزادي در جامعه است.

 امر به معروف، نشانه ارتباط ميان آحاد مردم است.

 امر به معروف، نشانه فطرت بيدار است.

 امر به معروف، حضور و غياب واجبات است  چرا نماز نخواندي ؟ چرا روزه نگرفتي؟

امر به معروف، ضامن اجراي تمام واجبات و نهي از منكر، ضامن ترك همه محرمات است.

 امر به معروف، تشويق نيكوكاران در جامعه است.

 امر به معروف، تذكر و آگاه كردن افراد جاهل است

 نهي از منكر، تلخ كردن كام خلافكاران است

امر به معروف و نهي از منكر، گاز وترمزياست كه ماشين جامعه راهدايت مي‏كند.

امر به معروف و نهي از منكر در قرآن كريم

وظيفه امر به معروف و نهي از منكر براي مسلمانان نوعي مقامولايت فراهم مي كند امر و نهي آنان ناشي از نوعي ولايت در حد خودشان است زيرا امر ونهي بايد از سوي مقام عالي باشد.

پژوهش درباره امر به معروف و نهي ازمنكر و هر پژوهش ديگري را بايد از قرآن شروع كنيم. آيات مربوط به اين موضوع سه دستهاست: دسته اول آياتي است كه صرفاً به معروف پرداخته و آن آياتي است كه بيشتر بهرابطه زن و شوهر مربوط مي شود مانند: امساك بالمعروف ، فيما فعلن في انفسهنبالمعروف ، متاعاً بالمعروف و مانند آن. دسته دوم آياتي است كه صرفاً منكر را نهيمي كند، چهار آيه است: ان الصلوه تنهي عن المنكر دسته سوم، هشت آيه اي است كه بهامر به معروف و نهي از منكر پرداخته است. اين هشت آيه خصوصيات مشتركي دارند كه بهآنها اشاره مي كنيم.

خطاب اين آيات خطاب جمعي است يعني امر به معروف و نهي از منكر يك كار دسته جمعياست. مانند آيه كنتم خيرامه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و ولتكنمنكم امه يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر كه در سورة آل عمرانهستند. قرآن در جايي ديگر نيز مسئله تفقه و به صورت دسته جمعي را مطرح كرده است: فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوااليهم لعلهم يحذرون معلوم مي شود كه دعوت دسته جمعي خيلي مؤثر است.

از هر قبيله اي و از هر منطقه اي بايد چند نفر بروند اسلام شناس و متفقه در دينشوند آن گاه برگردند و مردم را دعوت و انذار كنند. سپس اين كار به صورت جمعي انجاممي گيرد. در آيه ولتكن منكم امه يدعون الي الخير و . جمعيتي مدنظر است كه داراي هدفواحد، امام واحد و مسلك واحد باشند. آيين نامه واحدي براي كارشان تنظيم كرده باشند. اگر اين ها مردم را به خير دعوت كنند خيلي مؤثر است.

امر به معروف در اين آيات بر نهي از منكر مقدم است مي فرمايد يأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر، امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر، و أمر بالامعروف و انهيعن المنكر، تقدم امر به معروف بر نهي از منكر يك نكتة اجتماعي دارد و يك نكتهرواني. نكته اجتماعي آن عبارت است از اينكه وقتي انسان بخواهد مردم را از كار بهنهي كند بايد ابتدا راهي پيش پايش بگذارد. قبل از اينكه راه هاي فساد را ببندد بايدراه خير و سعادت را به روي مردم بگشايد. اول بايد معروف را ارائه كند بعد نهي ازمنكر نمايد. جنبة رواني آن نيز اين است كه وقتي مردم چهرة زيباي معروف را ديدند، درروحشان اثر مي كند و به خود مي گويند وقتي اين راه است،  چرا ما بيراهه برويم؟ اينهمانند آن است كه به كساني كه در ظلمات قرار دارند بگوييد از اين تاريكي بيرونبيايي چرا در اين ظلمات دست و پا مي زنيد؟ اگر شما در جايي چراغي برافروخته، فضا راروشن كنيد، مي توانيد بگوييد، از اين تاريكي به اين روشني درآييد. اگر اين گونهنباشد سخن شما تأثير ندارد. اگر انسان ابتدا معروف را ارائه نكند نهي از منكر جزباعث سرگرداني مردم نمي شود. مردم مي گويند اگر اين كارهايي را كه ما را نهيمي كند، انجام ندهيم، پس چه كنيم؟ و اين برايشان حيرت ايجاد مي كند. بايد به مردماميد داد.

وظيفه امر به معروف و نهي از منكر براي افراد مسلمان و لااقل براي همين امت و گروهيكه در اين زمينه مسئوليت دارند، نوعي مقام ولايت فراهم مي كند. امر و نهي آنان ناشياز نوعي ولايت در حد خودشان است، زيرا امر و نهي بايد از مقام عالي باشد. اين غيراز موعظه است. امر و نهي بايد از يك مقام صورت گيرد. با ضميمه كردن اين مطلب وويژگي نخست شايد بتوان نتيجه گرفت كه در جامعه اسلامي حكومت وظيفه دارد جمعيت امربه معروف و نهي از منكر تأسيس كند و به آنها اختيار دهد. نمي توان به همه مردم ايناختيار را داد. شايد از اين آيات چنين برآيد كه امر به معروف و نهي از منكر واجبكفايي است كه در آيات و روايات بسياري آمده است. بنابراين امر به معروف و نهي ازمنكر به يك امت و جمعيتي نياز دارد كه ولايت داشته باشند، اين ولايت را بايدصاحب ولايت عظمي كه در رأس جامعه اسلامي امت به آنها بدهد كه اگر به كسي امر و نهيكردند، نگويد به شما ربطي ندارد. هنوز در جامعه ما چنين كاري انجام نشده است و منهم نديده ام كسي به فكر اين امر باشد. بايد براساس ايه ولتكن منكم امه اين امت راتعيين كنند. به آنها ابلاغ بدهند، لباس شخصي داشته باشند و به گونه اي باشند كهمردم به آنها احترام بگذارند و از آنها حرف بشنوند.

۴. در آيه ولتكن منكن امهيدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر ابتدا دعوت به خير را مطرحمي كند لازمه دعوت امر و نهي نيست، دعوت، مسلم و مسالمت است، تقاضا و موعظه استهمراه با برهان و احتجاج و استدلال البته خير را همه دوست دارند. خير مفهوم واضحيدارد. انسان نبايد از همان ابتدا، قيافه امر و نهي از خود نشان دهد. اين نوعي خشونتاست. اول بايد قيافه داعي و كسي كه به خير دعوت مي كند، به خود بگيرد آن گاه كهمردم چشم و گوششان باز شد و دلشان راغب شد، قيافه امر و نهي به خود بگيرد. در ذيلآية ولتكن منكم امه آمده است اولئك هم المفلحون، اما در ذيل آية تفقه دسته جمعي حذراست. آنجا مردم، مردم را از بدي برحذر مي كنند، اينجا مردم را به صلاح و فلاحمي رسانند، يعني اينجا جنبه مثبت است و آنجا جنبه منفي، هدف اصلي رساندن مردم بهفلاح و رستگاري است. بين خير و فلاح پلي است كه آن پل امر به معروف و نهي از منكر. اين نكته اي است كه درباره آن بايد خيلي انديشيد. علامه طباطبائي و مفسران ديگر كمو بيش در اين باره چيزهايي گفته اند ولي من فقط براساس خود آيات به اين نكته رسيدم. محققان بايد اين نكته را دنبال كنند.

بزرگترين شاخص امت اسلامي امر به معروف نهي از منكر است : كنتم خيرامه اخرجت للناستأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر آيا مشخص اصلي امت اسلامي اين است كه كشورگشاييكند؟ حكومتش را بسط دهد؟ قدرت نمايي كند؟ ثروت جمع كند؟ به فكر اين باشد كه وضعاقتصادي را بالا ببرد؟ اينها را اصول و اهداف قرار دهد؟ خير، اينها خود به خود تاآن حدي كه مطلوب و مشروع است حاصل خواهد شد. آن جمعيت مسلمان كه مي خواهند دنيا رادعوت كنند بايد به كارشان امر به معروف و نهي از منكر باشد. همان گونه كه پيامبررحمت، براي همه جهان مبعوث شده و مخاطب دعوت از همه مردم جهان هستند و ماارسلناك الارحمه للعالمين امت او نيز بايد جهان را مخاطب دعوت خود قرار دهند. پسنبايد در پي كشورگشايي، بسط قدرت و جمع ثروت باشند، كاري كه بني اميه كردند و چهرةاسلام را در بين امت ها زشت جلوه دادند. در تاريخ بني اميه مي بينيم بسياري ازسرزمين هايي را كه فتح مي كردند، مردم بر عليه آنان قيام مي كردند. آن مردم مخاطباسلام نبودند، اسلام را پذيرفته بودند بلكه مخالف اين گونه سيطره بودند. بني اميهمي خواستند قوميت عربي را بسط دهند ولي اسلام اين را نمي پذيرفت. هدف امت بايد اينباشد كه معروف ها را در بين امت ها و كشورها نشر دهند و منكرات را از بين ببرند،اين هدف اصلي. حال ممكن است اين كار با سيطرة سياسي توأم شود و ممكن است نشود، وقتيكشوري را كه مستقل هم هست امر به معروف و نهي از منكر كرديم و آنها به معروفگرويدند و از منكر اجتناب كردند، خود به خود آن كشور يك كشور ايده آل اسلامي خواهدشد. اين نكته بسيار مهمي است.

امر به معروف و نهي از منكر وظيفه انبياء است: الذين يتبعون الرسول النبي الذييجدونه مكتوبا عندهم في التوريه و الانجيل يأمرهم بالمعروف وينهاهم عن المنكر معروفخيلي گسترده است، در رأس آن توحيد است و پاك كردن دل ها از شرك، فسادها و هوس ها وتمايل دادن به تقوا وقتي قرآن مي خواهد رسول اكرم(ص) را معرفي كند بعد از اينكهمي گويد ما او را در تورات و انجيل معرفي كرديم، از اول نمي گويد يأمرهم بالصلوه،مي فرمايد يأمرهم بالمعروف وينهاهم عن المنكر مسئله امر به معروف و نهي از منكروظيفه اوليه انبياء را انجام مي دهند. اين نكته اي است كه به مسئله امر به معروف ونهي از منكر خيلي بها مي دهد. در آيه اي ديگر وظيفه احكام عادل اسلامي را اين گونهبيان فرموده است: الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلوه و اتوا الزكوه و امروابالمعروف و نهوا عن المنكر در چند موضع صلاح را اتيا زكات، قبل از امر به معروف ذكرشده است، اين دو كار زمينه را براي پذيرش امر و نهي بسيار آماده مي كند. وقتي مردمكشوري مواجه شدند با جمعيت مسلمين، مي بينند آن ها اهل عبادت هستند. از اموال خودبه فقرا زكات مي دهند. اين زمينه بسيار خوبي است كه مردم امر و نهي را قبول كنند،آن ها مي گويند اين آمران و ناهيان، اخلاص دارند، نظر به مال و ثروت ما ندارند چراكه از اموال خود زكات مي دهند. نظر به سيطره بر ما ندارند چرا كه با نماز و عبادتخود مي فهمانند كه ما بندة خدا هستيم. شايد با نماز و عبوديت اين مفهوم همه ارائهمي شود كه مبلغين بايد خداترس باشند و جز از خدا نترسند: الذين يبلغون رسالات اللهويخشونه ولا يخشون احداً الاالله آمر و ناهي از كسي كه او را امر و نهي مي كنندنمي ترسند.

بنابراين امر به معروف و نهي از منكر همان طور كه وظيفه انبياء استوظيفه حكام مسلمين هم هست  نكته ديگري در اين زمينه در ذيل آيه 17 سوره لقمان است. حضرت لقمان فرزندش را نصيحتمي كند. معلوم است كه مسائل مهمي را كه خير مي داند به او مي گويد: يا بني اقمالصلوه و امرالمعروف وانه عن المنكر و اصبر علي ما اصابك يعني اينچنين نيست كههنگام امر به معروف و نهي از منكر همه مردم به استقبال تو بيايند در پايت جواهربريزند بلكه با مخالفت ها و مقاومت هاي بسيار مواجه مي شوي و بايد صبر كني، كسانيكه مي خواهند امر به معروف و نهي از منكر كنند بايد اهل صبر باشند. گاهي به عنوانيكي از شرايط امر به معروف در رساله ها مي نويسند، بايد امر به معروف ضرر نداشتهباشد و صدمه اي به انسان وارد نشود. چنين كاري كه امر به معروف نخواهد بود. اگر كسيواقعاً وظيفه خود را امر به معروف و نهي از منكر و چنين ولايتي براي خودش قائل استو از طرف خدا و چنين ولايتي به او داده شده است بايد لوازم و پيامدهاي آن رابپذيرد. كسي كه خربزه مي خورد بايد پاي لرزش هم بنشيند: و اصبر علي ما اصابك.

موضوع قابل بحث ديگر آن است كه معيار تشخيص معروف و منكر چيست. آيا براي تشخيصمعروف و منكر حتماً بايد ببينيم دين چه گفته است و تعبد داشته باشيم به اينكه قرآنو روايات چه عملي را معروف و چه كاري را منكر داشته است؟ عقيده بنده آن است كه دراينجا مجال وسيعي وجود دارد و قرآن مجال وسيع و ديدگاه وسيعي پيش پاي كساني كه امربه معروف و نهي از منكر مي كنند نهاده است. مسلماني كه در جامعه اسلامي تربيت شده ودر شعاع تربيت كتاب و سنت و ولايت قرار گرفته بايد بداند معروف و منكر چيست. لزوميندارد يكايك مصاديق معروف و منكر به او گفته شود. اين مسئله با ديدگاه فقيه ارتباطپيدا مي كند. فقيه در بسياري از موارد عرف را معيار قرار مي دهد. عرف هم از همينماده معروف است يعني چيزي كه مردم آن را مي شناسند و پذيرفته اند و طبعاً آن را خوبمي دانند كه قبول كرده اند در مسائل اقتصادي، مسائل اجتماعي و روابط زناشويي بايدعرف را پذيرفت: امساك بالمعروف او تسريح باحسان . اتفاق بايد به صورت معروف باشد وآيات ديگر. از آيه ولتكن منكم امه يدعوت الي الخير و يأمرون بالمعروف وينهونعن المنكر معلوم مي شود بين خير و معروف و ترك منكر رابطه اي وجود دارد. البته خيرخيلي اعم از معروف است. اينجاست كه ديدگاه وسيعي در برابر وعاظ، امر به معروف،ناهيان از منكر، نويسندگان، محققان و فقها پيدا مي شود كه به سراغ جزئيات نروند. قرآن نمونه هايي براي معروف و منكر ذكر كرده كه براي ما الگو است اما در جامعهاسلامي كه تحت تربيت احكام اسلامي است افراد خودشان بايد بدانند معروف چيست و منكركدام است. اين موضوع را بايد از ديدگاه اجتماعي و اوضاع و احوال جامعه عقلا پذيرفتهباشد زيرا قرآن امر به معروف و نهي از منكر را براي جامعه اسلامي مي گويد. در جامعهعقلا ممكن است كارهايي معروف باشد كه در جامعه اسلامي معروف نيست. براي مثالرباخواري، و روابط خاص ميان زن و مرد در جامعه جهاني پذيرفته شده و معروف است امااز ديدگاه اسلام منكر است و در ذهنيت مسلمانان نيز اين گونه كارهايي كه آنها معروفمي دانند، منكر محسوب مي شود.

يك نكته مهم ديگر آن است كه امر به معروف و نهي از منكر، بايد خودش عالم باشد: اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسكم آيات و روايات در اين زمينه بسيار است. آنجا كهقرآن قبل از مسئله امر به معروف و نهي از منكر، مسئله نماز و زكات را مطرح مي كنديعني امر به معروف نهي از منكر خود اهل نماز و زكات هستند، دليل بر همين موضوع استكه امر و نهي بايد عامل به اين دو ركن اسلام باشند در قرآن نماز رمز كل عبادات وروابط ميان انسان و خداست و زكات رمز كل انفاقات و روابط بين انسان ها است. بنابراين انسان بايد عامل باشد. سپس امر و نهي كند. كسي كه عامل نيست امر و نهي اورا نمي پذيرند.

نكته ديگري كه مرحوم علامه مطهري رضوان الله تعالي عليه نيز به آن پرداخته آنكه امربه معروف و نهي از منكر به خيلي از مباحث علمي ما مربوط مي شود و در علم، حكم هم مطرحاست. معتزله 5 اصل دارند يكي از اصول مذهبشان وجوب امر به معروف و نهي از منكر است. اين موضوع باب مفصل در نقد دارد، ابواب متعددي در حديث كه در مسائل الشيعه و كتبديگر هست، و در علم اخلاق هم مطرح است و با چند علم مهم اسلامي ارتباط دارد.

نكته آخر مسئله وجوب عيني يا كفايي اين فرضيه است. به نظر من واجب كفايي است كهبرحسب صريح آيه ولتكن منكم امه به دست مي آيد. زيرا همه مردم صلاحيت اين كار را ندارند واگر قرار شود امر و نهي را بر همه مردم واجب كنيم، فساد ايجاد مي شود زيرا همهصلاحيت ندارند و همه عامل به معروف نيستند تا به آن امر كنند و اين ولايت رانمي توان به همه داد كه همه به يكديگر امر كنند، مگر در شرايط خاص و در جامعه ايمخصوص كه همه صلاحيت دارند. ولي بهتر اين است كه بگوييم امر به معروف و نهي از منكرواجب كفايي است.

منكر چيست؟

هركاري را كه عقل و دين بد مي‏دانند منكر است. منكرات را نمي‏توان محدود كرد. در قرآن نمونه‏هايي از منكرات بيان شده است؛ ولي شماره كردن و شناسايي همه منكرات، كار ساده‏اي نيست. گاهي انسان گرفتار منكري مي‏شود، ولي خودش نمي‏داند كه منكر انجام مي‏دهد. اسراف در : شستشو و وضو و غسل، مصرف بي‏رويه نان و ميوه و لباس و كاغذ، پرخوري، پارك نابجاي اتومبيل، ريختن آشغال در خيابان، سد معبر، بوق زدن و گازدادن نابجا كه سبب ترس و وحشت مردم شود، حتي لباس مهماني را در خانه پوشيدن، سيگار و هر دود ديگري كه علاوه بر اسراف و ضرر به سلامتي و دستگاه تنفس، نوعي تجاوز به حريم هوايي هم‏نشينان و آلوده‏كردن هواي مطلوب و تبديل آن به هواي دودآلود از منكراتي است كه بسياري از مردم آن را منكر نمي‏دانند.

برنامه‏ريزيهاي غلط از بزرگترين منكرات است. اگر دانش‏آموزان در هواي صبح كه تازه نفس هستند و صبحانه‏خورده به مدرسه مي‏روند، برنامه‏هاي ساده و سطحي داشته باشند، ولي نزديك ظهر كه هواي گرم و مغز خسته و شكم گرسنه است، برنامه‏هاي سنگين رياضي، زبان و درسهاي سخت داشته باشند، در امتحانات شكست مي‏خورند و اين برنامه‏ريزي باعث تحقير شخصيت و اتلاف عمر آنان مي‏شود. آري ! اين‏گونه برنامه‏ريزيها بزرگترين منكرات است.

رها كردن بيت‏المال در دست افراد غيرامين، بازرسي نكردن، تأخير استاد در كلاس، گفتن سخنان غير مفيد روي منبر، طول دادن نماز جماعت كه سبب خلوت شدن مساجد مي‏شود، باز كردن پنجره‏هاي ساختمان به خانه همسايه، ديگران را با نام بد صدا زدن، سوءظن و ريختن برف در كوچه و خيابان، خالي كردن زيركوچه و خيابان و جزء منزل آوردن، ريختن آب پنير پاي درختان خيابان، مزاحمتهاي تلفني و بيداركردن ديگران از خواب، غير از اذان صدا را بلند كردن، در گزارشها آمار دروغ دادن، تملق و چاپلوسي كردن، بدون كار اضافه دستمزد اضافي از دولت به ديگران دادن، خارج از نوبت چيزي گرفتن، بي وقت تلفن زدن، ترساندن همسر و فرزند، تبعيض ميان فرزندان، بكار گيري كارگر براي غير كاري كه با او قرارداد بسته‏ايم، ندادن وام و بدهي به كساني كه حقشان است، گرفتن و دادن ربا، سوگند ناحق خوردن و صدها و صدها نمونه ديگر كه شبانه روز خواسته و يا ناخواسته مرتكب آنها مي‏شويم؛ ولي متأسفانه آنها را منكر و گناه نمي‏دانيم و لذا در صدد عذرخواهي و تسويه و جبران هم برنمي‏آئيم.

همه منكرات در يك سطح نيستند. بعضي جنبه زيربنايي و كليدي دارند؛ مثل منكرات عقيدتي كه نسبت به منكرات اخلاقي، حقوقي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي جنبه زيربنايي دارد.

قرآن به كم‏فروشان مي‏گويد:  چرا كم فروشي مي‏كنيد؟ مگر به قيامت عقيده نداريد؟ 
و يا براي امر به نماز مي‏فرمايد : نماز به‏پا دار كه قيامت در پيش است ! 

بيشترين كار انبيا مبارزه با انحرافات عقيدتي مردم بوده است. در بحث شيوه‏ها و اهرمها در اين باره سخن گفته‏ايم.

الف . منكرات اعتقادي

بد نيست فهرستي از منكرات عقيدتي مردم را برشماريم و توضيح و تفسير آن را به فرصتي ديگر واگذاريم :شرك به خدابيش از صد مرتبه، قرآن از توجه به غير خدا با بيان  دون اللّه ، و دونه   انتقاد كرده است. در قرآن از منكرات عقيدتي نسبت فرزند به خدا دادن  ، بعضي از پيامبران را فرزند خدا دانستن  ، فرشتگان را دختران خدا پنداشتن  ، خدا را فقير  و يا دست خدا را بسته دانستن ، بشدت انتقاد شده است. در ميان واژه‏هاي تكبير و تهليل و تحميد و تسبيح بيش از هر چيز به كلمه مباركه «سبحان اللّه» تكيه شده است ؛  سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ  ؛ منزه است خداوند از تعبيرات و عقايد ناروايي كه منحرفان دارند.در نهج البلاغه مي‏خوانيم :  انبيا براي به وجود آوردن عقيده نيامدند؛ زيرا مردم عقيده به مبدأ هستي دارند. هدف انبيا بيشتر روي اصلاح عقيده بوده است؛ لذا قرآن روي آن تكيه كرده است و نمونه‏هايي را علاوه بر آنچه كه گفتيم، آورده است؛ براي مثال: خود را فرزند خدا دانستن  ؛ كتمان حقايق كردن  (با اينكه از بشارتهاي كتب پيشين نام و نشان پيامبر اسلام را چنان فهميده بودند كه حضرت را مثل فرزندشان مي‏شناختند  ، ولي همين كه رسول خدا آمد منكر او شدند ؛ افترا بستن بر خدا (706) ؛ تحريف كردن كتب آسماني ؛ نوشته‏هاي خود را به خدا نسبت دادن  ؛ تقليد كردن از نياكان ؛ سوء استفاده بعضي علماي دين از دين  ؛ تحريف و تبديل قانون خدا  و غلو كردن  درباره بندگان خدا.نمونه‏هاي ديگري از منكرات اعتقادي است كه در قرآن مجيد مطرح و پاسخ داده شده است. البته اگر بخواهيم به همه خرافات اشاره كنيم بحث ما طولاني مي‏شود.اگر نگاهي به آيات سوره انعام داشته باشيد، نمونه‏هاي خرافات رفتاري حتي در تغذيه مكرّر مطرح شده است. براي مثال، عده‏اي قسمتي از گوشت گوسفند را حلال و قسمت ديگرش را حرام و يا قسمتي را مخصوص مردان و بخشي را مخصوص زنان مي‏دانستند  كه قرآن بارها فرموده است:  آيا خدابه شما اجازه اين حرفها را داده است يا بر خدا افترا مي‏بنديد ؟  البته در زمان ما، شبهات جديدي مطرح است كه بايد علماي دين و مسئولان فرهنگي براي پاسخ آنها قيام كنند كه بحمدلله قيام هم كرده‏اند. در اينجا لازم مي‏دانم به همه اقشار تحصيل كرده سفارش كنم كه همواره تلفن يك نفر اسلام‏شناس متقي را همراه داشته باشند. اي كاش هرسال مهمترين سؤالها و پاسخها چاپ مي‏شد و در اختيار نسل نو قرار مي‏گرفت. اي كاش صداوسيما براي برنامه پاسخ به سؤالها گام جدي‏تري برمي‏داشت. و اي كاش از طرف ارشاد و سازمانهاي تبليغاتي جاهايي را به صورت شبانه روزي فراهم مي‏كردند تا پاسخگوي سؤالهاي مردم باشند. البته بحمدالله حركتهايي شده است، ولي در انتظار وضع مطلوبتري هستيم.- پزشك به‏خاطر خجالت نمي‏گويد:  مرض را تشخيص ندادم . و نسخه آزمايشي مي‏نويسد و با مال و جان مريض بازي مي‏كند.- استاد يا روحاني خجالت مي‏كشد بگويد:  بلد نيستم  و پاسخ نابجا يا فتواي خلاف نقل مي‏كند و مسير را كج نشان مي‏دهد.

-   مردم به‏خاطر خجالت عمري راه انحراف مي‏روند و در فراگرفتن واجبات خود كوتاهي مي‏كنند.

-   جوانان به‏خاطر حيا و خجالت حاضر نيستند به پدر و مادر خود مسأله خواست ازدواجشان را مطرح كنند و خود را به انواع منكرات آلوده مي‏كنند.- افرادي از بي‏سوادان بزرگسال به‏خاطر خجالت از رفتن به سركلاس درس، همچنان بي‏سواد باقي مي‏مانند.

-   مردم به‏خاطر خجالت، گواهي ناحق مي‏دهند و يا امضاي خلاف مي‏كنند.هرچه مسأله كلي‏تر و انسانها مهمتر باشند، حيا و خجالت آنان خطرناك تر است:

ـ با خجالت، انسان را در برابر عمل انجام شده قرار مي‏دهند و هر كاري كه بخواهند بر سر انسان مي‏آورند؛ لذا وظيفه والدين و مربيان مدارس است كه نسل نو را از خجالت نابجا نجات دهند؛ زيرا خجالت مي‏تواند سرچشمه هرگونه فساد و منكري شود.ريشه بعضي از گناهان، محروميتها و يا ترك واجبات، مسأله خود كم بيني و خجالت نابجاست. در قرآن، روايات و رساله‏هاي عمليه، مسائل و احكام بي‏پرده بيان شده است. در حديث مي‏خوانيم: «حيا دو نوع است؛ حيايي كه از عقل ريشه مي‏گيرد و حيايي كه از سادگي و حماقت ريشه مي‏گيرد.»

داستان‏ در مسجدي پرجمعيّت، پشت سر عالمي به نماز جماعت ايستاده بودم. ناگهان ديدم كه در وسط سوره حمد، امام جماعت با قطع كردن نماز، به مردم اعلام نمود كه وضو ندارد و مردم نماز خود را به طور فرادي به پايان برسانند. در اينجا، اگر امام جماعت اهل خجالت بود، بدون وضو با مردم نماز مي‏خواند و گرفتار منكري بزرگ مي‏شد.

نمونه‏اي ديگردر وسط جلسه متوجه مي‏شويم كه نماز نخوانده‏ايم و اگر تا پايان جلسه بنشينيم، نماز ما قضا مي‏شود. اگر شهامت به‏پاخواستن را نداشته باشيم، گرفتار منكر مي‏شويم و نماز ما قضا مي‏شود.

از ما سؤالي مي‏كنند و ما از گفتن:  نمي‏دانم!  خجالت مي‏كشيم و جواب نادرست مي‏دهيم.براي مع‏كردن امضاء، طوماري نزد ما مي‏آورند و ما حيا مي‏كنيم و به‏ناحق آن را امضا مي‏كنيم. چه بسيارند كساني كه چون چند دقيقه جرأت و جسارت سؤال كردن را به خود نداده‏اند، عمري در اشتباه هستند.

چه بسيارند دختران و پسراني كه در ابتداي زندگي نياز به اطلاعاتي دارند و از پرسيدن خجالت مي‏كشند و همين خجالت سرچشمه منكراتي مي‏شود.

در روزنامه‏ها چيزي را به دروغ به اسلام يا شخصي نسبت مي‏دهند و او جرأت و جسارت تكذيب ندارد . اينها، نمونه‏هايي بود كه در ذهنم آمد. اگر شما هم فكر كنيد، مي‏توانيد نمونه‏هاي زيادي براي اينكه چگونه حيا و خجالت سرچشمه بسياري از منكرات مي‏شوند، به ياد آوريد. چه بسيارند كساني كه لقمه حرام مي‏خورند امّا از انجام شغلهايي كه به خيال خود در شأن آنان نيست، خجالت مي‏كشند. حياي مثبتالبته همه‏جا حيا و خجالت سرچشمه خلاف و گناه نيست. در مواردي هم انسان به‏خاطر حيا دست به كار زشت نمي‏زند كه اين حيا برخاسته از عقل و حياي مثبت است.

اگر در حديث مي‏خوانيم كه : «الحياء مفتاح كل خير»  ؛ «حيا كليد همه خوبيهاست»، مراد همين نوع حياء است.اگر در حديث مي‏خوانيم كه : «الحياء يَصُد عن فعل القبيح»  ؛ «حيا انسان را از كار زشت باز مي‏دارد»، مراد همين نوع حياست.اگر در حديث مي‏خوانيم كه : «علي قدر الحياء تكون العفة» ؛ «هرچه حيا بيشتر باشد، عفت بيشتر است» ، مراد همين نوع حياست.حيا بقدري اهميت دارد كه در حديث آمده است : «لا ايمان لمن لا حياء له»  ؛ «اگر حيا نباشد، دين نيست.»انسان باحيا، عيب خود را از مردم پنهان مي‏كند و به گناه اقرار نمي‏كند.

به هر حال، حيا و موارد آن يك بحث رواني و اجتماعي است كه تفصيل آن ما را از هدفي كه در پيش داريم، باز مي‏دارد.

شخصي از من پرسيد: «من گرفتار خجالت هستم. داروي آن چيست؟»گفتم: «بهترين دارو، تمرين است؛ براي مثال كسي كه از سخنراني خجالت مي‏كشد، اگر در منزل اذان بگويد، كم‏كم خجالتش از بين مي‏رود.»

حضرت امير عليه‏السلام مي‏فرمايد: از هر كاري وحشت داريد، خود را در آن بيندازيد.
در اينجا لازم است به پدران، مادران و اولياي مدارس تذكر دهم كه هرگاه كودكي خواست از خود ابراز وجود كند، او را سركوب نكنيد و به او ميدان بدهيد؛ حتي اگر كار ناقصي انجام داد، روحيه او را نشكنيد؛ زيرا سرچشمه بسياري از خجالتها، ناشي از تحقيرهاي زمان كودكي است؛ همان‏گونه كه ريشه بسياري از جرأتها، تشويقهاي دوران كودكي است.

ترس يكي از مسائل روحي و رواني است كه سرچشمه و زمينه منكرات زيادي مي‏شود. چه بسيار دروغها، فرار از جبهه‏ها، كتمانها، توجيهات ناروا، اقرارهاي ناروا و گواهي‏هاي به‏ناحق كه از ترس ريشه مي‏گيرد. ترس از جمله حالاتي است كه امام سجادعليه السلام در سحرهاي ماه رمضان از خطر آن به خدا پناه مي‏برد. اگر ترس سران كشورهاي اسلامي از ابرقدرتها نبود، امروز مسلمانان چنين تحقير نمي‏شدند يا همانگونه كه اگر شجاعت امام خميني(ره) نبود، ايران به اين عزت نمي‏رسيد. حضرت علي‏عليه السلام در نهج‏البلاغه به افراد بي‏حال و ترسو سخت‏ترين تعبيرات را نثار مي‏كند.

گاهي مي‏فرمايد:  اراكم اشباحاً بلا ارواح   ؛ اي لاشه‏هاي بي روح! گاهي مي‏فرمايد:  يا اشباه الرجال و لا رجال    ؛  اي كساني كه قيافه مرد داريد، ولي مرد نيستيد! در جايي ديگر مي‏فرمايد:  با افراد ترسو مشورت نكن!  و در جاي ديگر نيز مي‏فرمايد:  با زن مشورت نكن؛ زيرا كه رأي آنها انسان را متزلزل مي‏كند.  ناگفته پيداست كه اين بيان حضرت علي عليه‏السلام، شامل مردان نيز مي‏شود؛ يعني باهركسي كه تورا از قاطعيت و جرأت باز مي‏دارد و در تو روحيه ترس و يأس مي‏دَمَد، مشورت نكن! ولي در جاي ديگر مي‏فرمايد:  اگر از زني تجربه ارشاد و تعقل و كمال داري، با او مشورت كن!  به هر حال، داشتن روحيه و غيرت ديني، شرط اول امر به معروف و نهي از منكر است.

ب . منكرات فرهنگي

منكرات فرهنگي كه به‏يك معنا همان منكرات اعتقادي است، با ابزار قلم، بيان، هنر، فيلم، تبليغات، شايعه، وسوسه و ايجاد مجالس گناه و لهو و لعب بناي ساختمانها و تأسيساتي كه رونق مراكز مذهبي را كم كند، صورت مي‏گيرد؛ نظير آنكه مسجد اموي را در شام ساختند تا رونق مسجد نبوي در مدينه كم شود يا مراكز علمي را به بغداد كشاندند تا در برابر درس امام صادق‏عليه السلام رقيب‏تراشي كنند. روزي به‏نام مستشار، مستشرق، كارشناس و اين روزها هم از طريق ماهواره و ديسكتهاي كامپيوتري كار را به جايي رسانده‏اند كه در چند قدمي مسجدالحرام، فيلم دختر ژاپني(اوشين) پخش مي‏شود و نامي از دختر پيامبر خدا نيست.

خوشبختانه مقام معظم رهبري مسأله تهاجم فرهنگي را قبل از هركسي درك و مسئولان را متوجه كرد و اكنون حركتهايي انجام شده است.

خواننده عزيز! شما اگر در قرآن به كلمه  وَدَّ  مراجعه كنيد، خواهيد فهميد كه دشمن چه چيزهايي را دوست و چه آرزوهايي دارد. مهمترين آنها، آرزوي انحراف و دست‏برداشتن از عقايد، اصول و ارزشهاي ديني و نظام اسلامي ماست. داستانبه تهاجم فرهنگي در قرآن اشاراتي شده است؛ براي مثال، عده‏اي از بزرگان يهود توطئه‏اي را برنامه‏ريزي كردند كه بر اساس آن، صبح به پيغمبر اسلام ايمان آوردند و غروب به يهوديت برگردند. آنها با اين كار، دو هدف را دنبال مي‏كردند : يكي اينكه، هيچ يهودي به فكر مسلمان شدن نيفتد و با خود بگويد:  اگر اسلام دين كاملي بود، علمايي كه ضبح مسلمان شدند، غروب برنمي‏گشتند.

دوم اينكه، در مسلمانها اين دلهره را ايجاد كنند كه اگر اسلام دين كاملي بود، علماي يهود را نگه‏مي‏داشت. خداوند پرده از اين توطئه برداشت و به پيامبر اعلام كرد  به مسلمانان بگو كه امروز قبل از ظهر عده‏اي از چهره‏هاي يهودي مسلمان خواهند شد و غروب به كيش خود برخواهند گشت. از آمدن آنان دلگرم نشويد و از رفتن آنان نيز دلسرد نشويد كه اين يك توطئه است.

بنابراين، تهاجم فرهنگي ريشه قديمي دارد. خوشبختانه حتّي نوجوانان ما دشمني استكبار را فهميده‏اند و مي‏دانند كه چرا آنها فرمولهاي علمي هواپيماسازي را به دانشجويان ايراني و خوش‏فكر ما ياد نمي‏دهند؛ امّا در كاغذ آدامس، عكسهاي مستهجن براي بچه‏هاي ما مي‏فرستند.

ج . منكرات اجتماعي

ترك هجرت

از جمله واجباتي كه متأسفانه افراد سرشناس و تحصيلكرده اين منكر را انجام مي‏دهند و در جامعه زشتي آن محو شده، ترك هجرت است.اگر هشت قرن قبل، عالمي از ايران به چين هجرت نكرده بود، امروز ميليونها مسلمان در چين نداشتيم.

اگر از فارس جمعي بازرگانان به تانزانيا و زنگبار هجرت نمي‏كردند، شايد امروز در آن كشورها خبري از اسلام نبود.

نظر اسلام آن است كه مسلمانان، فرزندان زيادي داشته باشند تا اگر هركدام به منطقه‏اي هجرت نمايند، بسرعت دامنه اسلام گسترده شود. جاي تعجب آن است كه بعضي از پرندگان براي ادامه حيات هجرت مي‏كنند؛ ولي بعضي از مسلمانان راكد هستند.

يكي از ابتكارات اسلام آن است كه هجرت را مبدأ تاريخ قرار داد؛ زيرا انسان با اختيار و براي هدف مقدس هجرت مي‏كند؛ وگرنه ميلاد مسيح و يا گردش كره زمين، هيچ‏كدام از افتخارات اختياري انسان نيست. صدها مشكل با هجرت حل مي‏شود. هجرت يعني تقسيم عادلانه نيروي انساني؛ هجرت يعني حركت، هدفداري، سوز، تعهد، گذشت و آزادي از قيدوبندهاي زمين و زمان و ... . هجرت چند مسلمان كتك‏خورده به حبشه، چراغ اسلام را در آفريقا روشن كرد. هجرت رسول اكرم‏صلي الله عليه وآله به مدينه از بلندترين گامهاي تبليغاتي پيامبرصلي الله عليه وآله بود.

اگر امروز اين منكر بزرگ (ترك هجرت) عمل نمي‏شد و دانشمندان و روحانيان يك هجرت فراگير داشتند آن را منحصر به جمعي از طلاب جوان قرار نمي‏دادند، صداي اسلام به همه‏جا رسيده بود. روشن بگويم:  گناه تمام كساني كه در ظلمات جهل و شرك و تفرقه و فقر به سر مي‏برند، به دوش كساني است كه توان هجرت دارند ولي به خاطر رفاه و بي‏تفاوتي هجرت نمي‏كنند و بكارهاي كاذب و تكراري دل‏خوش مي‏دارند.

در كلمه  هجرت ، معناي بلندي نهفته است كه در كلمه  مسافرت  نيست. تمركز و تراكم نيروهاي تحصيل كرده در شهرها، عامل حركت به سوي شهرها و قهراً خلوت شدن روستاها، بالا رفتن نرخها، پيداشدن مشكل مسكن و مشكل ترافيك است. گناه كساني كه در روستاها به‏خاطر نداشتن پزشك و دارو جان خود را از دست مي‏دهند، به گردن پزشكاني است كه به‏طور متمركز در شهرهاي بزرگ جمع شده‏اند.

اسلام با كساني كه هجرت نمي‏كنند، برخورد انقلابي مي‏كند و مي‏فرمايد:  كساني كه ايمان دارند، ولي راكد هستند و هجرت نمي‏كنند، هيچ نوع حق ولايت و سرپرستي در جامعه اسلامي ندارند. 

راستي، اگر تمام متخصصان مسلمان كه در كشورهاي كافر زندگي مي‏كنند به كشور خود هجرت كنند، هم جبهه كفر ضربه مي‏بيند، هم مسلمانان تقويت مي‏شوند و هم هويت اسلامي آنها در نظامهاي فاسد از بين نمي‏رود. وقتي اسلام از آب و خاك راكد انتقاد مي‏كند، از سرمايه راكد انتقاد مي‏كند، حق دارد كه شديدترين انتقادات را هم به نيروهاي متخصص راكد داشته باشد.

 هجرت براي همه

 دانشمندان بايد هجرت كنند تا صداي اسلام را به دورترين نقطه دنيا برسانند و از اطلاعات كليسا عقب نمانند؛ زيرا آنها هم روحانيان خود را به دورترين مناطق جهان مي‏فرستند و آخرين آمار را دارند. اين كاري است كه پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله هم مي‏كردند. در حديث مي‏خوانيم كه پيامبر عزيز اسلام فرمود:  هر مولودي كه به دنيا مي‏آيد و هر مسلماني كه از دنيا مي‏رود، به من اطلاع بدهيد تا هر لحظه از آخرين آمار مسلمانان آگاه باشم.

آري! قرآن بارها مسلمانان را به سير در زمين سفارش كرده است؛ ولي غربيها بوده‏اند كه به اين دستور عمل كرده‏اند و تمام جهان را وجب به وجب گشته‏اند و از منابع و منافع و نيروها و خلق‏وخوهاي مردم آگاه شده‏اند. اين پيش‏بيني را حضرت علي‏عليه السلام مي‏كردند؛ آنجا كه فرياد زدند:

 اللّه اللّه في‏القران فلا يسبقنكم بالعمل به غيركم ؛  شما را به خدا! شما را به خدا! مبادا ديگران در عمل به قرآن از شما جلو افتند.

اما امروز مي‏بينيم كه فرمان هجرت و سير در زمين، سفارش قرآن است كه ديگران بيش از ما به آن عمل كرده‏اند. جالب است كه اين فرياد را علي عليه‏السلام در وصيت‏نامه خود در آستانه شهادت فرمودند و الان كه اين سطرها را مي‏نويسم، شب شهادت حضرت علي‏عليه السلام (شب قدر) و مصادف با شب پيروزي انقلاب اسلامي (شب 22 بهمن) است. در اينجا، اين ناله حضرت علي‏عليه السلام را يك پيش‏بيني واقعگرايانه و تأسفي از اميرالمؤمنين براي همه مردم مي‏دانيم. در اين شب قدر، از خداي علي با شفيع قراردادن آن حضرت از غفلت‏هاي طولاني خود و ترك هجرت‏ها و ساير منكرات عذرخواهي و توبه مي‏كنيم.

هجرت براي محرومان

در قرآن مي‏خوانيم :  همين‏كه فرشتگان براي گرفتن روح كساني كه با ترك از هجرت به خود ستم كرده‏اند، مي‏شوند، از آنها مي‏پرسند: شما در چه حالي بوديد؟ مي‏گويند:  ما در زمين، مستضعف بوديم. فرشتگان اين پاسخ را نمي‏پذيرند و به آنها مي‏گويند:  آيا زمين خدا بزرگ نبود تا هجرت كنيد؟  بنابراين، برهر محروم و مستضعفي لازم است كه براي حفظ مكتب و عقيده خود هجرت كند و اگر در مناطق و كشورهاي كفر نمي‏تواند از مباني خود دفاع كند، در آنجا نماند.

چه بسيار افرادي كه به‏خاطر اسيرشدن در يك محل‏كار يا شهر و منطقه، يا شركت و مؤسسه مرتكب انواع گناهان مي‏شوند؛ در حالي‏كه بر آنها واجب است آنجا را ترك كنند.

نكته جالب آنكه در ميان همه گناهان، تنها گناهي كه در آستانه مرگ مورد بازجويي قرار مي‏گيرد، ترك هجرت است. نكته جالب ديگر اينكه، قرآن براي پاداش، كلمات دو برابر، چند برابر، ده برابر، هفتصد برابر به‏كار برده‏است  ؛ ولي درباره پاداش كسي كه هجرت كند، نامي از عدد برده نشده و تنها فرموده است:  اجر او با خداست؛ (فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلي اللّه). 

اين تعبير جز درباره مؤمنان واقعي كه خود را در نيمه‏شب از رختخواب دور مي‏كنند و با بيم و اميد خاصي به عبادت مي‏پردازند و از هرچه خدا به آنها داده است، انفاق مي‏كنند، نيامده است. مي‏فرمايد:  فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ مااُخْفِي لَهُمْ مِنْ قُرَّة اَعْيُن   ؛ يعني:  احدي نمي‏داند براي آنها چه‏نور چشمي در نظر گرفته شده است.

كساني كه علاقمند به پيشرفت و توسعه همه‏جانبه هستند، بايد خود را براي هجرت آماده كنند. قرآن مي‏فرمايد:  وَ مَنْ يُهَاجِرْ في‏ سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي‏اْلاَرْض مُراغَمَاً كَثِيراً وَ سَعَة   ؛  هركه در راه خدا هجرت كند، هجرتگاه بسيار فراخ و گشايش همه‏جانبه پيدا خواهد كرد.

     غفلت از دشمن

 غفلت از دشمن و توطئه‏هاي آن، از منكرات اجتماعي است كه متأسفانه همه امت اسلامي را دربر گرفته است. قرآن در اين زمينه مي‏فرمايد:  وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَو تَغْفُلُونَ عَنْ اَسْلِحَتِكُمْ وَ اَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيكُمْ مَيْلَةً واحِدَة.  ؛ يعني:  كفار دوست دارند كه شما از اسلحه و امكاناتي كه داريد، غافل باشيد تا با يك يورش شما را نابود كنند.

حضرت علي‏عليه السلام مي‏فرمايد:  تعجب مي‏كنم كه شما نسبت به دشمن خواب و غافل هستيد، ولي دشمن نسبت به شما بيدار است. 

تقليد كوركورانه

تقليد، نشانه خودباختگي، برهنگي فرهنگي، نداشتن ايمان به مكتب، غيرت ملّي و ديني و ضعف نفس است. قرآن در آيات زيادي از اين نوع تقليد انتقاد كرده است. بت‏پرستان توجيه بت‏پرستي خود را تقليد از نياكان مي‏دانستند. امروز بلاي شرق‏زدگي و غربزدگي از مهمترين منكرات اجتماعي ماست. در فقه ما تشبّه به كفار حرام است؛ زيرا اين خود يك‏نوع خودباختگي است. در روايات مي‏خوانيم:  حتّي در پوشيدن لباس و نوع غذا مستقل باشيد و از بيگانگان تقليد نكنيد!

در حديث قدسي آمده است: خداوند به يكي از پيامبران وحي كرد كه به مؤمنان بگويد:  شما لباس دشمنان مرا نپوشيد و غذاي دشمنان مرا نخوريد و در هيچ‏كاري راه و روش دشمنان مرا در پيش نگيريد كه اگر شما در ظاهر شبيه آنها شديد، در باطن هم مثل آنها خواهيد شد. 
شركت در جلسات گناه

نشستن در جلسات گناه و سكوت و تماشا، از منكرات اجتماعي ماست. قرآن مي‏فرمايد:  هرگاه شنيديد كه آيات خدا مورد انكار و مسخره قرار گرفته است، مجلس را ترك كنيد. 

در جاي ديگر مي‏فرمايد:  اگر مشاهده كردي كه گروهي در آيات الهي به‏ناحق جدل مي‏كنند، برتو لازم است كه از آنها اعراض كني تا مسير بحث را عوض كنند و اگر شيطان تو را به فراموشي انداخت، بعد از توجه، حقِ‏نشستن در جلسه را نداري. 

در قيامت بهشتيان از اهل دوزخ مي‏پرسند :  چه‏شد كه شما به دوزخ كشيده شديد؟
آنها چهار چيز را عامل سقوط خود مي‏شمارند:

ترك نماز؛  لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّين.

بي‏تفاوتي نسبت به گرسنگان؛  وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِين.

غرق‏شدن در ياوه‏گوييهاي مردم؛  وَ كُنّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِين.

تكذيب قيامت؛  وَ كُنّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الّدِين. 

آري! سكوت و سازش ما، به ياوه‏سرايان جرأت هرگونه توهين و جسارت به مقدسات مذهبي را مي‏دهد.

تهمت و آبروريزي

از جمله منكرات اجتماعي، بانام بد صدا زدن، توهين و تحقير، فحش و ناسزا، غيبت و تهمت و آبروريزي است. قرآن درباره اهل بهشت مي‏فرمايد:  لايَسْمَعُون فِيهَا لَغْوَاً وَ لاكِذّابَا   در بهشت، سخن لغو و دروغ نيست. در آنجا، تمام برخوردها برخاسته از روح سالم، بيان سالم و شعار سالم است. نام آنجا دارالسّلام  و شعار بهشتيان :  اِلاَّ قِيلاً سَلامَاً سَلاماً   است. ولي درباره اهل دوزخ مي‏خوانيم:  هرگروه كه به جهنم داخل مي‏شوند، به گروه ديگر لعنت و نفرين مي‏كنند؛ كُلَّمَا دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَهَا    در آنجا همه گناه خود را به گردن يكديگر مي‏اندازند؛ لَولا اَنْتُمْ لَكُنّا مُؤْمِنِين  ؛ اگر شما نبوديد، ما ايمان داشتيم.

اكنون كه با سيماي اهل بهشت و جهنم آشنا شديم، مي‏توانيم حدس بزنيم آيا جامعه‏اي كه ما در آن زندگي مي‏كنيم، بهشتي است يا جهنمي؟ اگر سوءظن، تجسّس، نجوا، پخش شبنامه، بي‏تفاوتي، نيش و نوش، مسخره و تحقير، يا كينه و انتقام بر روابط آن جامعه حاكم است، آينده‏اش همان جهنم موعود است؛ اما اگر در فضاي خانه و مدرسه و اداره و كارخانه، روحيه ايمان، اعتماد، دلسوزي، تعاون، اخلاص و صفا باشد، آينده اين جامعه بهشت موعود مي‏شود.

 پيروي از اكثريت

برخلاف گمان بعضي كه كارايي و شجاعت را تنها در ميدان جنگ مي‏دانند، شجاع واقعي كسي است كه وقتي حق را با استدلال و منطق شناخت، از تنهايي نهراسد. باز هم در اين شب شهادت حضرت علي‏عليه السلام كه اين سطرها را مي‏نويسم، از آن حضرت سخني نقل مي‏كنم. حضرت در خطبه 201 نهج‏البلاغه مي‏فرمايد:  لا تستوحشوا في طريق الهدي بقلَّة اهله ؛  در راه حق، از كمي طرفداران نترسيد.

قرآن مجيد ده‏ها بار از پيروي اكثريت نكوهش كرده و حتي به پيامبرصلي الله عليه وآله هشدار داده‏است كه:  اگر از اكثريت مردم پيروي كني، تو را گمراه مي‏كنند. 

شخصيت گرايي

قرآن دربيان گفتگوهاي مجرمين در قيامت مي‏فرمايد:  آنها دليل بدبختي خود را خصيت‏زدگي مي‏دانند و مي‏گويند:  اِنّا اَطَعْنا سادَتَنَا وَ كُبَرائَنا فَاَضَلُّونَا الْسَّبِيلا   ؛ ما پيرو بزرگان خود بوديم كه به اين روز سياه نشستيم. ناگفته نماند كه گرايش به شخصيتها در درون هر انساني هست.  الناس علي دين ملوكهم  ؛ مردم بر راه و رسم پادشاهان خود حركت مي‏كنند. در جاي ديگري مي‏خوانيم:  الناس بامرائهم اشبه من ابائهم   ؛ تقليد انسان از رهبران، بيش از تقليد از پدر و مادر است.

به همين دليل قرآن اصرار دارد كه شخصيتهاي واقعي را اولياي خدا معرفي كند و افرادي را هم كه با ريخت‏وپاش خود را مطرح مي‏كنند، به برادران شيطان لقب مي‏دهد.

در قرآن آيات فراواني مردم را از پيروي از مفسدين ، مسرفين ، گنهكاران  ، فرومايگان ، جاهلان  ، هوسبازان  ، غافلان  و كافران بازداشته است. برعكس، شخصيتهاي واقعي را انبياء، صديقين، شهدا و صالحان  دانسته و نام  انعمت عليهم  را بر آنها گذاشته است. همچنين بر هر مسلماني واجب كرده است كه در هر نماز پيروي خود را از خط آنان اعلام كند.


داستان
در جنگ جمل، يك‏طرف حضرت علي‏عليه السلام و در طرف مقابل، طلحه و زبيربودند. شخصي با ديدن اين صحنه، متحيّر شد و با خود گفت:  هردو طرف از اصحاب پيامبرند و براستي حق با كدام است؟

حضرت علي‏عليه السلام همچون هميشه با بيان خود، چراغي را براي تاريخ روشن كرد تا از آن پس احدي متحيّر نشود. آن چراغ اين كلام بود:  اعرف الحق تعرف اهله ؛ يعني:  اوّل حق را بشناس، سپس هركس گرد آن بود، برحق است.

مردم را بر اساس حق بشناس . نه حق را بر اساس مردم؛براي مثال، اول بايد بدانيم كه غيبت چيست؟ بعد هركس را كه غيبت كرد، بايد بد بدانيم؛ نه آنكه بگوئيم:  چون فلان شخصيت بد مي‏گويد، لابد غيبت حلال است.

سوءظن و تجسس و غيبت

قرآن با صراحت مي‏فرمايد :  بعضي از گمانها گناه است.  سوءظن، زمينه تجسّس و تجسّس، زمينه غيبت و غيبت، مهمترين عامل براي گسستن محبّتها، پيوندها و اعتمادهاست.

سؤال:  در روايت مي‏خوانيم: به خاطر يك غيبت، تمام عبادات انسان محو مي‏شود. آيا اين كيفر عادلانه است؟ پاسخ:  بله! زيرا با غيبت، آبرويي كه سالها به‏دست آمده است، ريخته مي‏شود؛ لذا عباداتي كه سالها انجام شده است، بايد محو شود. بنا نداريم كه درباره هر منكري تمام آيات و روايات را بيان كنيم؛ ولي تعدادي نمونه و اشاره كافي است.

 سعايت

در آيه 85 سوره نساء مي‏خوانيم:  هركس بين دو مسلمان فتنه‏گري، سخن‏چيني، ميانجيگري بد، ايجاد كدورت و پرده‏دري كند، براي او سهمي از كيفر است. 

بي تفاوتي

بي‏تفاوتي و احساس مسؤوليت نكردن، يكي از منكرات اجتماعي است. در حديث مي‏خوانيم:  اگر كسي ناله مظلومي را شنيد و به او پاسخ نداد، مسلمان نيست. 

در حديثي ديگر مي‏خوانيم:  كسي كه در حال سيري بخوابد و همسايه او گرسنه باشد، به خدا ايمان نياورده است. 

در حديث به كساني كه نسبت به منكرات بي‏تفاوت هستند،  بي‏ايمان  گفته شده است.
قرآن مي‏فرمايد:  چرا شما براي نجات مستضعفان قيام مسلحانه نمي‏كنيد؟ 

اهل دوزخ به اهل بهشت مي‏گويند كه:  يكي از دلايل گرفتاري ما، بي‏تفاوتي نسبت به گرسنگان بود؛ وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِين. 

در روايات مي‏خوانيم كه خداوند، اهل منطقه‏اي را عذاب كرد و همين‏كه فرشتگان از خدا پرسيدند:  گروهي از اهل منطقه گنهكار نيستند، چرا آنها به آتش گنهكاران مي‏سوزند؟
خداوند فرمود:  به‏خاطر سكوت و بي‏تفاوتي آنها.

امام صادق‏عليه السلام به يكي از شيعياني كه براي توبه نزدش آمده بود، فرمود:  اگر امثال شما گرد بني‏عباس جمع نمي‏شديد، آنها ما اهل‏بيت را خانه‏نشين نمي‏كردند.

امير المؤمنين‏عليه السلام تندترين جملات را به افراد بي‏تفاوت نثار مي‏كند و گاهي به آنها نفرين مي‏كند. تا آنجا كه به ياد دارم، هيجده كلمه تند نثار افراد سُست عنصر، فرومايه و بي‏تفاوت مي‏كند كه بعضي از آنها در پاورقي اشاره مي‏شود!

البته، اين بي‏تفاوتي نسبت به جامعه بود؛ امّا گاهي انسان نوعي بي‏تفاوتي دروني نسبت به خود پيدا مي‏كند كه در برابر ديدنيها و شنيدنيها عبرت نمي‏گيرد، سنگدل مي‏شود، قطره اشكي هم ندارد. قرآن بارها از اين گروه انتقاد كرده است؛  وَاِذَا ذُكِّروُا لايَذْكُروُن. 

تفرقه

يكي از منكرات اجتماعي تفرقه است. قرآن، تفرقه را همچون عذاب آسماني و زميني و در كنار آنها قرار داده است.

رمز شكست مسلمانان در سال سوّم هجري در جنگ احد، تفرقه و نافرماني از رهبري بود.

سكوت 25 ساله حضرت علي‏عليه السلام با داشتن حدود صدهزار شاهد در غديرخم كه رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود:  بعد از من خليفه علي‏بي‏ابيطالب است.  به‏خاطر حفظ وحدت بود. همين‏كه حضرت موسي‏ عليه السلام، بعد از چهل روز از  كوه طور  برگشت و ديد كه يارانش دور گوساله سامري جمع شده‏اند و عبادت مي‏كنند، بشدت عصباني شد و به برادرش هارون گفت:  چرا جلو اين انحراف را نگرفتي؟

هارون گفت:  من آنها را نهي كردم، امّا آنها به سخنم گوش ندادند و نزديك بود مرا بكشند. به فكر افتادم با قاطعيت بيشتري قيام كنم؛ ولي ترسيدم كه به من بگويي، تو به‏خاطر اين حركت انقلابي بين بني‏اسرائيل تفرقه ايجاد كردي. لذا ترجيح دادم كه اينها جمعي گوساله‏پرست باشند، ولي من عامل تفرقه نشده باشم.

در اسلام، هرگونه‏كاري، كه عامل تفرقه باشد، حرام شمرده شده است؛ براي مثال، سخن‏چيني، غيبت، تهمت، سوءظن، شايعه پراكني و امثال آن بشدت تحريم شده است و برعكس، هرگونه كاري كه عامل وحدت و آرامش قلوب باشد، مورد سفارش قرار گرفته است؛ تا آنجا كه مي‏گويند:  اگر با كلمه راستي فتنه مي‏شود، دروغ گفتن جايز است.

آنچه در طول تاريخ اسلام بر سر مسلمين آمده، به‏خاطر تفرقه بوده است. آنچه هم كه امروز و ديروز بزرگترين حربه استكبار جهاني به حساب مي‏آيد، ايجاد تفرقه است. قرآن، تفرقه‏اندازان را مشرك دانسته است. قرآن همچنين محور وحدت را حبل‏اللّه دانسته است. اگر مسلمانها متحد باشند، هيچ قدرتي آنها را تهديد نمي‏كند؛ البته آنچه اهميت دارد، وحدت قلبي است و نه ظاهري. در آيات و روايات از وحدتهاي صوري انتقاد شده است. البته كساني مي‏توانند عامل وحدت باشند كه روح بلند و سعه‏صدر داشته باشند و از تنگ‏نظري و خودمحوري بپرهيزند. قرآن مي‏فرمايد:  گرامي‏ترين شما، نزد خدا، با تقواترين شماست. 

و با اين كلام، مسائل قومي، نژادي، منطقه‏اي، اقليمي، سنّي و اقتصادي را ناديده مي‏گيرد.
طرح نماز جمعه و جماعت، يك تمرين شبانه‏روزي براي وحدت است. سفارش به صله‏رحم، ديدوبازديد، عفو و اغماض، تعاون، كمك به محرومان، هجرت، هديه‏دادن، عيادت مريض، مصافحه، براي ايجاد محبت و وحدت و تقويت روابط انساني و علاقه‏هاست.

اشاعه فحشا

اشاعه فحشا از منكرات اجتماعي است. نكته قابل توجه اين است‏كه در تمام گناهان، آنچه سبب قهر خدا مي‏شود، انجام دادن آن است؛ ولي درباره اشاعه فحشا همين‏كه انسان به آن علاقه داشته باشد (ولو آنرا انجام ندهد)، مرتكب گناه كبيره شده است؛ يعني نه تنها اشاعه فحشا بلكه علاقه به آن گناه بزرگي است؛ در حالي كه علاقه به هيچ گناهي (تا مادامي كه انجام نگرفته است) گناه نيست. ناگفته پيداست كه زمينه اشاعه فحشا همين خلوت كردن زن و مرد اجنبي و اختلاط آنها در محل كار و دانشگاه و بيمارستان و مراكز عمومي ديگر است. بي‏حجابي و بدحجابي، مناسب‏ترين زمينه براي اشاعه فحشا است. اگر كمي فكر كنيم، درخواهيم يافت كه بي‏بندوباري، چشم‏چراني، خود را آرايش كردن و به مردم نشان دادن، كليد شعله‏ورشدن هوسها، دامها، فحشا و انواع روابط نامشروع خواهد شد كه ضربه‏هاي علمي و اخلاقي و خانوادگي آن بركسي پوشيده نيست.

 ايجاد وحشت

قرآن مي‏فرمايد:  كيفر كساني كه در زمين فساد مي‏كنند، اعدام و تبعيد است و يكي از مصاديق فساد در زمين، اسلحه كشيدن و ايجاد رعب و وحشت و ناامني است. قرآن حتّي براي كساني‏كه با ايجاد شايعه در جامعه تزلزل به‏وجود مي‏آورند، سخت‏ترين كيفر را تعيين كرده است.

در حديث مي‏خوانيم:  خداوند كسي كه مؤمني را بترساند، در روز قيامت او را خواهد ترساند. 
و در مضمون حديث ديگري مي‏خوانيم:  بدترين انسانها، كسي است كه مردم از شرّ او در امان نباشند. 

راه دور نرويم؛ دليل اينكه به مسلمان، مسلمان گفته مي‏شود آن است كه مردم از دست و زبان او درامانند. اسلام عزيز مي‏فرمايد:  برنامه‏هاي سفر خود را طوري تنظيم كنيد كه شب هنگام و بي‏موقع وارد منزل نشويد ؛ تا كساني كه در خانه هستند، نترسند و از خواب بيدار نشوند.

خاطره

يكي از علماي بزرگ مشهد  ، عارف و مفسر و فقيه عالي‏مقامي بود كه شبانه وارد مشهد شد. خواست در خانه را بزند تا همسرش از خواب بيدار شود؛ امّا به‏ياد حديث فوق كه افتاد، پشت در خانه نشست تا صبح شود. در اين ميان، همسرش در خانه و در عالم رؤيا ديد كه آيت‏اله وارد شده، ولي به احترام همسرش پشت در نشسته است. پس از خواب بيدار شد و به در منزل رفت. همين‏كه در را باز كرد، شوهر گراميش را پشت در ديد.

پخش اخبار دروغقرآن مي‏فرمايد:  هرگاه فاسقي خبري براي شما آورد، تا تحقيق نكرده‏ايد، آن را نپذيريد. 

يكي از راه‏هاي ايجاد تفرقه بين افراد يا كشورهاي مسلمان، همين بلندگوها و اخبار دروغي است كه با برنامه و بودجه خاصي ساخته و پرداخته مي‏شود و بعد آن را به خورد مردم مي‏دهند؛ طوري‏كه شيرازه محبتها از هم گسسته مي‏شود. هدف ما آشنايي با منكراتي است كه هم در جامعه ما زياد است و هم كمتر با ديد گناه به آنها نگريسته مي‏شود؛ اما هرگز درصدد شماره‏كردن گناهان نيستيم؛ زيرا كه در اين‏صورت، از هدف اصلي دور مي‏شويم.

چاپلوسي و غلوّ

يكي از منكرات، تملق و چاپلوسي و غلو است و گاهي علاقمندان كه به اصطلاح كاسه داغتر از آش هستند، گرفتار آن مي‏شوند؛ لذا بايد انسان مواظب اين‏گونه افراد باشد. به چند نمونه توجّه كنيد:

1- گروهي نزد حضرت علي‏عليه السلام آمد و گفت:  اي پروردگار، سلام بر تو! حضرت از آنان خواست كه توبه كنند.

2- شخصي ديگر همين تعبير را به پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله كردند كه حضرت او را لعنت كرد. تمام رواياتي كه از غلوّ نهي‏كرده است، نظر به منكر بودن آن دارد؛ لذا شعرا، مدّاحان، گويندگان و نويسندگان بايد مواظب گفته‏ها و نوشته‏هاي خود باشند. در حديث مي‏خوانيم:  بر دهان افراد چاپلوس، خاك بريزيد!  در نهج‏البلاغه مي‏خوانيم:  ستايش بيش از حد، تملّق و كمتر از حدّ، ضعف و حسادت است. 

اين همه انتقاد از ستايش و چاپلوسي نسبت به افراد، عادي است؛ ولي اگر ستايش ستمگر شد، به گفته حديث، عرش خدا به لرزه در مي‏آيد.

د . منكرات خانوادگي

خانواده مي‏تواند اساس تربيت و تقوا باشد؛ همانگونه كه مي‏تواند سرچشمه فساد و گناه باشد. اسلام به‏خاطر اهميت خانواده از همان گامهاي اول، دقيق‏ترين سفارشها را فرموده است؛ از جمله:

1- در انتخاب همسر، به فكر عقايد و افكار او باشيد.

2- همسر زيبايي كه از خانواده فاسد است، مثل گل زيبايي است كه‏ريشه آن در زباله‏ها باشد.

3- مراسم و مهريه را ساده و كم بگيريد.

4- هدف از آفرينش جنسي، بايد نسلي باشد كه نور چشم شما دردنيا  و ذخيره قيامت‏تان باشد.

5 - سفارش درمورد نامگذاري، محبت، آموزش قرآن و شنا و هنر و علم، مساوات ميان فرزندان و فرق‏نگذاشتن بين پسر و دختر، تغذيه حلال و سالم از دوران حاملگي مادر تا پس از تولد و تا آخر عمر، انتخاب شغل و صدها سفارش ديگر، نشانه اهميت‏دادن به نظام خانواده است. در نهج‏البلاغه عفيف بودن همسر و صالح بودن خانواده حتي در عزل و نصب مسؤليتهاي بزرگ سياسي مورد توجه حضرت علي‏عليه السلام است. اولين هرزگي، آلودگي و خلافكاريها در خانواده، سرچشمه هرگونه گناه و فساد و تبه‏كاري در آينده و جامعه است.

داستان

مي‏گويند:  روزي شيطان با حرامزاده‏اي در فتنه‏گري و ايجاد فساد مسابقه گذاشت. غروب كه براي گزارش كار كنار هم جمع شدند، شيطان گفت: من امروز يك زنا بوجود آوردم. حرامزاده گفت: من امروز چند برابر تو فتنه‏انگيزي كرده‏ام. با فتنه من، افرادي به هم ناسزا گفتند. سوءظن‏ها و غيبت‏ها و رشوه‏گيريهايي به وجود آمد و ...

شيطان به او گفت: آمار تو از من بيشتر است؛ ولي بدان كه من با ايجاد يك زنا، حرامزاده‏اي توليد كردم كه او مثل تو هر روز صدها فتنه به‏پا كند. آري! من يك گناه توليد كردم؛ امّا يك گناه كليدي.

مسائل خانواده بسيار مهم است و گناهان والدين و سهل‏انگاريهاي آنان در تغذيه، در عمل، در عبارت و گفتگوها، سرچشمه صدها فتنه و فساد در نسل آنها مي‏شود.

از ديگر منكرات خانوادگي، سوء استفاده از سرمايه همسر، مهريه‏هاي زياد، توقع مراسم و تشريفات بيش از حد و دخالتهاي نابجاي بستگان عروس و داماد است. حضرت شعيب‏عليه السلام همين‏كه خواست دخترش را به حضرت موسي‏عليه السلام بدهد، فرمود:  انتخاب مهريه‏هاي پيشنهادي باشماست؛ ولي بدان كه من بناندارم بر تو سخت بگيرم و تو را به مشقّت بيندازم.

يكي از منكرات خانوادگي، بعضي از ازدواجهايي است كه آثار بسيار شومي دارد. در فقه مي‏خوانيم:  اگر كسي با پسري لواط كرد، نمي‏تواند خواهر آن پسر را به همسري بگيرد. اگر چنين ازدواجي صورت بگيرد، بايد فوراً از هم جدا شوند؛ حتي اگر سالها گذشته باشد و فرزنداني به دنيا آمده باشند.

از ديگر منكرات خانوادگي، بي‏توجهي به فرزندان، تبعيض ميان آنها و كم گذاشتن شير از مدتي كه در قرآن معين شده است را مي‏توان نام برد؛ همان‏گونه كه شوخيهاي نابجا، انتقادات ناصحيح و خداي ناكرده سخنان نارواي والدين در حضور فرزندان و يا دروغهايي كه والدين به يكديگر مي‏گويند و فرزند آن را مي‏فهمد، هريك آثار شومي در تربيت فرزندان و سرنوشت آينده آنها خواهد داشت.

بداخلاقي با همسريكي از ياران پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله از دنيا رفت. حضرت پابرهنه به تشييع جنازه او آمد و فرمود:  هزاران فرشته جنازه او را همراهي مي‏كردند و با مراسم خاصي دفن شد.

مادر اين شخص گفت:  گوارا باد براي تو مرگي كه با اين همه عزّت و سربلندي بود و پيامبر اكرم و فرشتگان براي دفن تو حاضر شدند. رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود:  اي مادر، زود قضاوت نكن! فرزند تو با همه خوبيهايي كه داشت، به خاطر بدرفتاري با همسرش، گرفتار فشار قبر خواهد شد. 

انكار كردن مهريه، آميزش جنسي در ايام خاص، ترساندن همسر و بهانه‏گرفتن، فرزندكشي، سقط جنين، توقع نابجا از همسر، نام بد روي همسر گذاشتن، بي‏اعتنايي به خواست‏هاي طبيعي همسر، بي‏عدالتي نسبت به همسر و فرزند، تحكّم نابجا و ده‏ها نمونه ديگر از منكرات خانوادگي است.

در قرآن و روايات براي نافرماني همسر و جلوگيري از شقاق و طلاق ميان دوهمسر و رفتار و حقوق متقابل آنان، صدها دستور آمده است.

ه . منكرات اخلاقي

منكرات اخلاقي بسيار است كه ما چند نمونه آن‏را فهرست‏وار بيان مي‏كنيم:

خودبيني و خودستايي؛ قرآن مي‏فرمايد:  كساني كه دوست دارند آنها را به‏خاطر كاري كه انجام نداده‏اند ستايش كنند، هرگز رستگارشان نپندار. 

ريا؛ ريا نوعي شرك پنهان و توجه به غير خداست. ريا، كار را بي‏ارزش مي‏كند. در قرآن و روايات براي رياكاران و آثارشوم ريا هشدارهايي مي‏خوانيم.

دروغ، غيبت، سخن‏چيني، ناسزاگفتن، گرد لغو جمع شدن، بي‏احترامي به مقدسات، نام يكديگر را زشت بردن، منت گذاشتن و ده‏ها منكرات ديگر كه اگر براي هريك،آيه يا حديثي بياوريم، از موضوع اصلي دور مي‏شويم (اگر تاكنون دور نشده باشيم).

و . منكرات اقتصادي

تعداد منكرات اقتصادي بيش از ساير منكرات است و ما نمونه‏هايي از آن را مي‏نويسيم:

1- ربا كه به منزله اعلام جنگ با خداست  و حتي در دين يهود نهي‏شده  و از درآمدهاي حرام و متأسفانه رايج دنياست، بسيار نكوهش‏شده است؛ طوري‏كه گرفتن يك درهم ربا به منزله زناكردن با مادر است.

2- سوگند دروغ، شهادت ناحق، گران‏فروشي، غش در مال، فروش جنس معيوب، فروش اسلحه به كفار، فروش انگور و امثال آن براي شراب‏سازي،دلالي فساد، گواهي ناحق، چاپلوسي و ستايش افراد فاسد در برابر گرفتن مال، سوء استفاده از بيت‏المال و احتكار، از منكرات اقتصادي است.

3- كم فروشي : در قرآن، سوره‏اي به‏نام مطففين است كه مي‏فرمايد:  وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ ؛  واي بر كم‏فروشان!

اولين‏سخن حضرت شعيب بعد از دعوت به توحيد، نهي از كم‏فروشي بود. در قرآن مي‏خوانيم:  مگر ايمان به معاد نداريد كه كم‏فروشي مي‏كنيد؟ 

كم‏كاري كارمندان و معلمان، نپرداختن مالياتهاي اسلامي، كنز، خوردن مال يتيم و ... نيز مثل كم‏فروشي است.

4- رشوه: در حديث مي‏خوانيم:  رشوه‏دهنده و رشوه‏گيرنده در آتش هستند. 

بعضي گمان مي‏كنند كه اگر نام رشوه را به كلماتي از قبيل هديه و حق‏حساب و تشويق و يا نام ديگر عوض كنند، حقيقت هم عوض مي‏شود.

ز . منكرات نظامي

1-                     فرار از جبه

بعضي از منكرات مربوط به جبهه و جنگ است كه يكي از آنها فرار از جبهه و جنگ است. قرآن مي‏فرمايد:  جز آنها كه براي سازوبرگ نبرد باز مي‏گردند، يا آنها كه به ياري گروهي ديگر مي‏روند، هركسي كه پشت به دشمن كند، مورد خشم خدا قرار مي‏گيرد و جايگاه او جهنم است. جهنم بدجايگاهي است. 

آري! فرار از جنگ، از گناهان بزرگي است كه خداوند براي آن وعده دوزخ داده است. در سوره احزاب مي‏خوانيم:  بعضي با خود پيامبر اسلام عهد بسته بودند كه در جنگ با دشمنان اسلام فرار نكنند . سپس قرآن مي‏فرمايد:  هرگز فرار براي شما سودي ندارد. 

توجيهات فرار

در قرآن در مورد فرار منافقان و افراد ترسو از جبهه و توجيهاتي كه مي‏كنند، نكاتي آمده است كه فهرست‏وار به آنها اشاره مي‏كنيم:

1-                     نداشتن فرمانده و رهبر؛

در جنگ اُحد، گروهي از مسلمانان به خيال آنكه پيامبر اكرم شهيد شده است، پا به فرار گذاشتند. قرآن مي‏فرمايد:  برفرض كه پيامبر اسلام شهيد شد و يا از دنيا رفت. آيا بايد شما فرار كنيد و به عقب برگرديد؟! 

2-گرمي هوا؛

همين‏كه فرمان بسيج صادر شد، گروهي مي‏گفتند:  الان هوا گرم است. قرآن مي‏فرمايد:  آتش دوزخ گرمتر است.

3-دشمنان زياد؛

گروهي همين‏كه لشكر كفر و سازوبرگ نظامي آنان را ديدند، گفتند:  لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْم ؛ ما امروز توان مبارزه با اين طاغوت را نداريم. 

در جنگ بدر، خداوند با قدرت غيبي كاري كرد كه مسلمانان كفار را كم ديدند؛ و گرنه سست مي‏شدند و جرأت حمله پيدا نمي‏كردند. 

4-گناهان احتمالي؛

مسلمانان تن‏پرور هنگام دعوت به جنگ تبوك گفتند:  ما نگرانيم كه در مسير راه چشممان به دختران رومي بيفتد و گرفتار گناه شويم. غافل از آنكه شكستن فرمان رهبري و فرار از جنگ، از گناهِ نگاه به زنان و دختران بدتر است. 

5 - بعضي نيز بي‏حفاظ بودن خانه‏هاي خود را بهانه قرار مي‏دهند.

برخورد با فراريان

قرآن مي‏فرمايد:  بر جنازه كساني كه از شركت در جبهه سرباز زدند، نماز مگذار و حتي بر سر قبر آنها مرو ! 

تنبيه فراريان

در يكي از جنگها كه پيامبر اسلام‏صلي الله عليه وآله فرمان بسيج عمومي داد، سه نفر از شركت در جبهه سرباز زدند. حضرت به همه مسلمانان فرمود:  احدي با اين سه نفر سخن نگويد!

ايشان به‏اين شكل متخلفان را در محاصره اجتماعي شديدي قرار داد و كار به جايي رسيد كه همسر و فرزندان ايشان نيز با آنها سخن نمي‏گفتند. اين سه نفر با خود گفتند:  پس خود ما نيز با يكديگر حرف نزنيم.

اين اعتصاب، زمين بزرگ را بر آنان تنگ كرد؛ ولي آنها شرمنده شدند و توبه كردند و توبه‏شان پذيرفته شد.

2- خيانت

گاهي سرباز اسلام در جبهه اطلاعاتي به دشمن مي‏دهد و رمزي را فاش مي‏كند. اين عمل گرچه با اشاره باشد، خيانت و از گناهان بزرگ است.

داستان‏

در تفاسير شيعه و سني، در شأن نزول آيه 27 سوره انفال مي‏خوانيم:  همين‏كه به فرمان پيامبر، مسلمانان يهود بني‏قريظه را محاصره كردند، آنان پيشنهاد صلح و كوچ كردن به شام را مطرح كردند. پيامبر اسلام نپذيرفت و سعدبن معاذ را به داوري مأمور فرمود. يكي از مسلمانان به نام ابولبايه كه سابقه دوستي با يهوديان را داشت، هنگام مشاوره يهوديان با او، با اشاره به گلوي خود به آنان فهماند كه داوري سعدبن معاذ براي شما خطرناك است. جبرئيل اين اشاره را به پيامبر خبر داد. ابولبايه از اين خيانت خود شرمنده شد و به عنوان توبه خود را با طناب به ستون مسجد بست. چند روز چيزي نخورد. سرانجام خداوند توبه‏اش را پذيرفت. آري! گاهي يك اشاره به سود دشمن، خيانت است.

3-نافرماني از فرماندهي

پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در آستانه رحلت، لشگر را به فرماندهي جوان 18 ساله‏اي بنام اسامه به منطقه‏اي فرستاد و فرمود:  خداوند لعنت كند هر كس كه از لشگر او تخلف كند. 

در آيه 61 سوره نور مي‏خوانيم:  مؤمنان واقعي كساني هستند كه به خداو پيامبرش ايمان آورده‏اند و هرگاه با رسول اكرم صلي الله عليه وآله در كاري به طور دسته‏جمعي باشند، تا از او اجازه نگيرند، مرخصي نمي‏روند. 

آري! اجازه گرفتن از فرمانده، نشانه ايمان است. يكي از دلايل شكست مسلمانان در احد، نافرماني از فرمانده بود. اسلام براي فرمانده و رهبر، عنصر عدالت، تقوا، توان و تفكر و براي مردم، عنصر عشق و اطاعت را شرط لازم براي رسيدن به اهداف والاي خود مي‏داند.

4- غنيمت گرايي

يكي از منكرات جبهه و جنگ، غنيمت‏گرايي است.

داستان بعد از جنگ خيبر، پيامبر اسلام‏صلي الله عليه وآله شخصي را همراه با گروهي به‏سوي يهودياني كه در روستاهاي فدك زندگي مي‏كردند فرستاد تا آنان را براي پذيرفتن اسلام يا قبول‏كردن ماليات مخصوص دعوت كند. يكي از يهوديان به‏نام مرداس همين‏كه از آمدن سپاه اسلام آگاه شد، اموال و فرزندان خود را در پناه كوهي قرار داد و با شعار:  لا اله الّا اللّه، محمّداً رسول اللّه  به استقبال مسلمانان آمد. آن شخص خيال كرد كه او از ترس مصادره اموال تظاهر به اسلام مي‏كند. لذا به شعار او اعتنا نكرد و او را كشت. رسول خداصلي الله عليه وآله ناراحت شد و فرمود:  تو به‏خاطر روحيه غنيمت‏گرائي، مسلماني را كشتي.

و آيه 94 سوره نساء نازل شد: اي رزمندگان اسلام! دقت و تحقيق كنيد و به كسي كه اظهار اسلام مي‏كند، نگوئيد:  تو ايمان نداري و شعار تو از ترس است  تا بي‏دليل او را بكشيد و غنائمي زودگذر به‏دست آوريد. مگر نمي‏دانيد كه غنائم واقعي به دست خداست؟ مگر مي‏توان مسلمان را عمداً كشت؟ مگر ما از قلب او خبر داريم؟ مگر خود شما قبلاً ايمان عميق داشتيد كه از كفار در لحظه اول انتظار ايمان عميق داريد؟ 

درسها ما از اين ماجرا درسهاي زيادي مي‏توانيم بگيريم؛ از جمله:

- به نام جنگ، هرج و مرج ممنوع!

- كساني را كه باشعار اسلام به سوي ما مي‏آيند، با آغوش باز بپذيريم!

- برچسب بي‏ديني به افراد نزنيم!

- نسبت به افراد مشكوك، زود تصميم نگيريم!

- از قدرت خود سوءاستفاده نكنيم!

- انگيزه‏هاي مادي ما را به گناه نكشاند!

- قداست جنگ را با كسب غنائم نشكنيد!

- جاذبه‏هاي مادي، رزمندگان را نيز رها نمي‏كند!

- فردي به مسلمانان افزوده شود بهتر است تا اموالي به سرمايه‏ها اضافه شود.

- خطر مسلمان‏كشي مهمتر از خطر نفوذ مسلمانان منافق است.

- كسي كه خودش سابقه دنياگرايي و ايمان سطحي دارد، نبايد از مردم توقع ايمان عميق داشته باشد.

- با عقل و حوصله وتحقيق برخورد كنيد و نه با احساسات.

-به كفار فرصت تحقيق دهيد !

قرآن مي‏فرمايد:  هرگاه يكي از مشركين به تو پناه آورد، پناهش بده تا كلام خدا را بشنود! سپس او را به محل امن برسان! 

ح . منكرات سياسي ، امنيتي و بين‏المللي

منكرات تنها در گناهان فردي و اخلاقي خلاصه نمي‏شود. منكرات سياسي علاوه براينكه خود گناه بزرگي است، بستري براي ساير گناهان است. صدها آيه و حديث در باره مسائل سياسي مطرح شده است و كساني كه دين را از سياست جدا مي‏دانند، بايد اين آيات را از قرآن حذف و عمل انبياء را تخطئه كنند. ما در اينجا، به نمونه‏هايي از منكرات سياسي اشاره مي‏كنيم:

1- پذيرفتن طاغوتها و رهبري نااهلان

اولين وظيفه انبيا بعد از دعوت به توحيد، مبارزه با طاغوت است؛  اِن اعبدواللّه واجتنبوا الطاغوت  اگر طاغوتها نباشند، مردم به‏طور طبيعي به سراغ توحيد مي‏روند. خداوند در قرآن كفر به طاغوت قبل از ايمان به خدا را در ورودي ايمان به خدا قرار داده است. مشكل امروز مسلمانان دنيا اين است كه از ميان دوبال كفر به طاغوت و ايمان به خدا، تنها بال دوم را دارند؛ يعني ايمان به خدا دارند، ولي كفر به طاغوت را ندارند. به همين دليل با اينكه در ظاهر نماز مي‏خوانند، طاغوت بر آنان حكومت مي‏كند. امام خميني(ره) مي‏فرمايد:  ما دو نوع اسلام داريم:

1-اسلام ناب محمدي كه لرزه بر اندام كفار مي‏انداخت و مسجد مدينه با ده ستوني كه از تنه درخت خرماداشت، كاخهاي طاغوت را متزلزل مي‏كرد.

2- اسلام آمريكائي كه امروز مسجد پيامبر در مدينه با صدها پايه از سنگ مرمر لرزه به اندام احدي نمي‏اندازد.

خداوند به موسي‏عليه السلام مي‏فرمايد:  به سراغ فرعون برو! زيرا طغيان كرده است. 

در قرآن، پيروي گنهكاران ، كافران ، مفسدين ، مسرفين ، مفرطين ، غافلين ، هوسرانان  و فرومايگان  با صراحت نهي شده است. اگر تنها به اين آيات عمل شود، بساط تمام سران كشورهاي اسلامي برچيده خواهد شد.

نه‏تنها پيروي از طاغوت گناه است، بلكه كمك به او، رضايت بر كار او، دعاي به او، علاقه به زنده بودن او، لبخند بر روي او، احترام به او، مسافرت براي ديدار او، بيعت با او، بدرقه او، تشويق او و سكوت در برابر او نيز گناه است.

2-                     پذيرفتن عوامل بيگانه

1-قرآن با كمال صراحت مي‏فرمايد:  بيگانگان را مستشار خود قرار ندهيد!  متأسفانه امروزه بر اثر رهبري رهبران ترسوي كشورهاي اسلامي، خواب رفتن مسلمانان و بيداري دشمنان، كار به جايي رسيده است كه در تاروپود اداره كشورهاي اسلامي، عوامل بيگانه نفوذ دارند و به‏نام مستشار، كارشناس، مستشرق و جهانگرد، وجب به وجب سرزمينهاي اسلامي را گشته‏اند و از منابع طبيعي و نيروهاي انساني و نوابغ ما آگاه شده‏اند. كتابهاي خطي و آثار عتيقه مارا دزديده‏اند. افراد نابغه ما را به خدمت اهداف خود بكار گرفته‏اند و اين كار تا آنجا پيش رفته كه سران بعضي از كشورهاي اسلامي به‏صورت عناصري بي‏اراده و مزدوران مزدبده درآمده‏اند.

2-مداهنه و سازشاز آرزوهاي دشمنان نسبت به ما، دست برداشتن از اصول و ارزشهاي اسلامي و سازش با دشمن است. قرآن مي‏فرمايد:  در برابر هر پيشنهاد غيرمعقولي با قاطعيت و صلابت بگوئيد: حساب ما از حساب شما جداست!  هر حركت، قرار دارد، تصويب قانون و رابطه‏اي كه نتيجه‏اش سلطه كفار بر مسلمانان باشد، حرام است. قرآن مي‏فرمايد:  هرگز خداوند براي كفار راه نفوذ و سلطه‏اي بر مؤمنان قرار نداده است! 

3 - شركت در هر جلسه، كنفرانس، انجمن و سميناري كه قانون خدا، اولياي خدا، اهداف خدا و راه خدا تضعيف شود، ممنوع است.

4- پخش شايعات پخش هر خبري كه مسلمانان را به‏وحشت اندازد، جامعه را متزلزل و يا روحيه‏هارا تضعيف كند،ممنوع است.

اسلام براي كساني كه با شايعه جامعه را متزلزل مي‏كنند، سخت‏ترين كيفر را معين كرده است.

مسلمانان بايد تا خبري شنيدند، به كارشناسان و سياست شناسان امين و فقيه عرضه كنند تا بعد از تحليل صحيح و تشخيص خبرهاي صحيح از دروغ، آن‏را به مردم اعلام كنند. به‏علاوه، بيان بعضي اخبار صحيح نيز در همه جا و براي همه‏كس درست نيست. قران در اين زمينه مي‏فرمايد:  آشكار شدن بعضي از مسائل براي شما مضرّ است. 

5 ـ جاسوسي كه امروز در قالبهاي مدرن و پيچيده در دنيا مطرح است و براي اين‏كار مترجمان قوي را استخدام مي‏كنند، از ديگر منكرات سياسي است.

6- تبليغات به نفع دشمن هرگونه تبليغاتي كه كفار را عزيز بدارد و مسلمانان را تحقير كند، ممنوع است و در قرآن مي‏خوانيم:  عده‏اي از منافقين به مسلمانان مي‏گفتند: از كفار بترسيد كه عدّه آنها زياد است. ولي مسلمانان به‏جاي آنكه بترسند، بر ايمانشان اضافه مي‏شد. 

7- نپذيرفتن منصوبين الهي مهمترين منكر سياسي، نپذيرفتن كساني است كه خداوند آنها را نصب كرده است. در سوره بقره، داستان طالوت و جالوت به‏طور مفصل نقل شده است كه در بخشي از آن مي‏خوانيم:  هرچه پيامبرشان فرياد زد كه خداوند جناب طالوت را براي رهبري شما برگزيده است، مردم به بهانه اينكه او شخص فقير و گمنامي است، زير بار نرفتند. 

مثل زماني كه حضرت موسي‏عليه السلام براي دريافت الواح تورات به كوه طور رفته و برادرش هارون را به جاي خود معيّن كرده بود، مردم به سراغ سامري رفتند و هارون را رها كردند و هرچه حضرت هارون ناله كرد، چنان تضعيفش كردند كه به گفته قرآن تا مرز كشتنش پيش رفتند.

اين حوادث تلخ در امت اسلام هم بوده است. رسول خداصلي الله عليه وآله علي‏بن ابيطالب را در غدير خم در ميان حدود صدهزار نفر به جانشيني پس از خود منصوب كرد؛ ولي مردم به قول دعاي ندبه، فرمان رسول اللّه را امتنان نكردند.

8 - نق زدن به حاكم الهي يكي از گناهان بزرگ، تسليم نبودن در برابر قضاوتهاي اولياي خداست.

داستان ميان دونفر از اصحاب در مسأله آبياري مشاجره شدو آن دو، پيامبر را داور كردند. حضرت پس از شنيدن سخنان دوطرف، قضاوت كرد. شخص محكوم، پيامبر را متهم كرد كه در قضاوت، حق را در نظر نگرفته است. آيه نازل شد:  به‏خدا قسم، ايمان ندارند جز كساني‏كه در برابر قضاوت تو تسليم محض باشند! 

9- ولايت كفار از مهمترين منكرات سياسي، پذيرفتن ولايت كفّار است كه بارها قرآن از آن نهي فرموده است.

يك نمونه قرآني از نهي از منكر حضرت ابراهيم همين كه عموي خود را بت پرست ديد، به او گفت: اين مجسمه‏هايي كه شما پابند عبادت آنها شده‏ايد، چه معنا دارد .

در اين بيان بسيار كوتاه، به چند اصل مهم درامر به معروف و نهي از منكر پي مي‏بريم: ازجمله :

1 - كسي كه امر به معروف مي‏كند، بايد از رشد و كفايت خاصي برخوردار باشد.

2 - در امر و نهي شرط سني وجود ندارد (قالَ ِلاَبيه).

3 - امر و نهي را از نزديكان شروع كنيد. (قالَ ِلاَبيه).

4 - در نهي از منكر، ابتدا از بزرگترين منكرات نهي كنيد (ما هذِهِ التَّماثيل).

5 - در امر و نهي، مردم را به كرامت و شخصيت خودشان متوجه سازيد(اَنْتُم لَها عاكِفُون)

6 - در نهي از منكر، گاهي بايد يك نفر در برابر گروهي قرار گيرد (ِلاَبيهِ‏و قَوْمِه).

7 - در امر و نهي با شيوه سؤال، وجدانها را بيدار كنيد. (ما هذِهِ التَّماثيل).

8 - در امر و نهي، قاطعيت و صراحت داشته باشيد. (اَنْتُم وَ اباءَكُم).

اين اصول و درسهايي بود كه در نگاه نخست به ذهنم آمد. شايد شما اگر فكر كنيد و يا به تفاسير مراجعه كنيد، مطالب ديگري نيز فرا گيريد.

آثار و بركات امر به معروف و نهي از منكر

ا لف - بركات معنوي

1 - نجات از قهر خدا

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: هر كس منكر و خلافي را ديد و قلباً از آن ناراحت شد، همانا از قهر خدا نجات پيدا كرده و تن به سلامت برده است؛ و هر كس با زبان از كار خلاف نهي كرد، به پاداش رسيده است.

2 - بهره از ا لطاف خدا

هر كس با شمشير و قوت و قدرت براي عزت كلمة الله قيام كند، به واقعيت الطاف الهي رسيده است.

هر كس بدعتگزاري را با نهي از منكر بترساند، خداوند قلبش را از ايمان پركند؛ ولي اگر نسبت به او نرمش نشان دهد، قانون خدا را تحقير كرده است.

3 - نشانه بهترين بودن

پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: بهترين مردم كسي است كه مردم را به معروف دعوت كند.

و برعكس، اگر كسي در برابر معروف و منكر هيچ گونه احساسي نداشته باشد، انسانيت او دگرگون شده است؛ بنحوي كه ديگر حرف خيري را نمي‏پذيرد.

4 - اثر امر به معروف در خود انسان

حضرت علي عليه السلام به فرزندش فرمود: امر به معروف كن تا اهل معروف باشي.

آري! همان گونه كه هر كس لباس مي‏شويد، دست خودش نيز پاك مي‏شود، كسي كه مردم را به خير دعوت مي‏كند، به طور طبيعي سعي مي‏كند تا خودش نيز به آن كاري عمل كند كه به ديگران سفارش مي‏كند.

5 - شركت در همه ثوابها

در روايات متعدد مي‏خوانيم: هر كس مردم را به كار خير راهنمائي و سفارش و دعوت كند و مردم به خاطر دعوت او آن كار را انجام دهند، دعوت كننده در پاداش شريك مي‏شود؛ بدون آنكه از اجر ديگري كاسته شود.

هر كس ديگري را به كار خلاف و انحراف دعوت كند، در كيفر مفاسد او شريك است. بنابراين، كسي كه امر به معروف مي‏كند، در پاداش همه كارهايي كه مردم به خاطر دعوتش انجام مي‏دهند شريك است.

ب - بركات اقتصادي ا مر به معروف و نهي از منكر

قرآن مي‏فرمايد: اگر مردم مناطق ايمان آورند و تقوا پيشه كنند (كه يكي از مصاديق تقوي امر به معروف و نهي از منكر است) به طور قطع، از آسمان و زمين بركاتي خواهيم گشود.

امام باقر عليه السلام مي‏فرمايد: با امر به معروف و نهي از منكر، كسبها حلال و زمين‏ها آباد مي‏شود.

و در جاي ديگر مي‏فرمايد: مقدار باران در هر سال يكسان است؛ ولي اگر مردم گناه كردند، خداوند مسير باران را تغيير مي‏دهد. سپس ايشان براي هر گناهي آثاري را بيان فرمود :

-   اگر در جامعه زنا زياد شود، سكته و مرگ ناگهاني زياد مي‏شود.

-    اگر كم فروشي رايج شود، قحطي پيدا مي‏شود.

-    اگر زكات پرداخت نشود، بركات زمين كم مي‏شود.

-   اگر پيمان شكني و بي وفايي زياد شد، دشمن غالب مي‏شود.

-   اگر صله رحم قطع شود، اموال به دست نااهلان مي‏افتد.

-   اگر امر به معروف و نهي از منكر ترك شود، اشرار بر مردم تسلط مي‏يابند؛ بنحوي كه فريادها بي اثر مي‏شود.

ج - بركات اجتماعي امر به معروف و نهي از منكر

قرآن، جامعه‏اي را رستگار مي‏داند كه گروه ويژه‏اي براي امر به معروف و نهي از منكر داشته باشد.

در آيه ديگري مي‏فرمايد: نشانه بهترين جامعه آن است كه امر به معروف و نهي از منكر در آن زنده باشد.

صالحاني را كه ما در هر نماز با جمله «السلام علينا و علي عباد الله الصالحين» بر آنان سلام مي‏فرستيم، كساني هستند كه امر به معروف و نهي از منكر مي‏كنند.

در آيه ديگري مي‏خوانيم: هنگام عذاب، تنها ناهيان از منكر نجات پيدا مي‏كنند و بقيه مردم خواه گناهكار و خواه افراد ساكت و بي تفاوت گرفتار قهر خداشوند.

امام باقر عليه السلام درباره امر به معروف و نهي از منكر فرمود:

هر كس آن دو را ياري كند، خداوند به او عزت مي‏دهد. هر كس خوارشان كند، خدا او را خوار مي‏كند.

د - بركات سياسي امر به معروف و نهي از منكر

حضرت امير عليه السلام فرمود: پشتوانه مؤمنان و وسيله تحقير كفار، امر به معروف و نهي از منكر است.

اگر امر به معروف و نهي از منكر نشود، بتدريج اشرار بر شما حاكم خواهند شد و كار به جايي خواهد رسيد كه خوبان شما هر چه فرياد زنند، پاسخي نشنوند.

در روايت ديگري مي‏خوانيم: اگر نهي از منكر نكنيد و پيرو اهل بيت پاك رسول خدا نباشيد، خداوند، اشرار را بر شما مسلط خواهد كرد و چنان در فشار قرار خواهيد گرفت كه هر چه خوبان شما دعا كنند، مستجاب نشود.


مراحل امر به معروف و نهي از منكر

امر به معروف و نهي از منكر چند مرحله دارد :

1- مرحله قلبي كه هر مسلماني از كار خلاف در دل خود متنفر باشد و كارهاي خوب را تشويق و حمايت كند. اين حمايت قلبي در هر شرايطي لازم است.

2- مرحله گفتاري كه وظيفه عموم مردم و در شرايط عادي است.

3- مرحله برخورد انقلابي كه در آيه 41 سوره حج مي‏خوانيم :

«اَلَّذِينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي اْلاَرْضِ اَقامُواالصَّلوةَ وَ اتَوا الزَّكوةَ وَ اَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ الْمُنْكَر»

مؤمنان همين كه در زمين قدرت به دست گرفتند، نماز به پا مي‏دارند، زكات مي‏پردازند و امر به معروف و نهي از منكر مي‏كنند.

در اين آيه، امر و نهي همراه با قدرت و امكانات است (مَكَّنّاهُمْ فِي‏اْلاَرْض).

اهميت شيوه‏ها پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله فرمود: «هر كسي امر بمعروف مي‏كند، بايد شيوه‏اش نيز معروف باشد».

هر گناهي كه از فردي سر مي‏زند، ممكن است به دليلي باشد. همان گونه كه يك دردسر ممكن است از چند ريشه سرچشمه بگيرد؛ براي مثال، خانمي بدحجاب است. امكان دارد كه اين عمل او دلايلي داشته باشد؛ از جمله :

1- مسأله حجاب را نمي‏داند و فكر مي‏كند كه عيبي ندارد.

2- فلسفه حجاب و آثار شوم بي‏بندوباري را نمي‏داند.

3- كمبودي دارد كه مي‏خواهد خود را مطرح كند.

4- طبق هوي و هوس و ميل عمل مي‏كند.

5 - مي‏خواهد از ساير بدحجابها عقب نماند.

6- مادر و خواهر و دوستانش بدحجابند.

7- مي‏خواهد با نظامي كه طرفدار حجاب است، مخالفت كند.

8 - تبليغات سوء در او اثر گذاشته است.

9- فكر مي‏كند بي‏حجابي، رمز ترقي و روشنفكري است.

10- مي‏خواهد با ديگران فرقي داشته باشد.

11- فكر مي‏كند كه بدحجابي گناه ساده‏اي است و لطمه‏اي به كسي نمي‏زند. كساني كه مي‏خواهند منكر بدحجابي را نهي كنند، بايد همه اين ريشه‏ها را بررسي كنند و براي هر يك نسخه خاصي بنويسند.

در اينجا، معلوم مي‏شود كه نهي از منكر علاوه بر وظيفه عمومي، يك كار تخصصي است و نياز به كارشناسي علمي، رواني، اجتماعي، تبليغي و هنري دارد. آمرين به معروف و ناهيان از منكر بايد از دانشمندان، متفكران، مصلحان و دلسوزان جامعه باشند. اگر مشاهده مي‏كنيم كه گاهي نهي از منكرها بي‏اثر است، گناه را تنها به گردن خلافكار نيندازيم؛ زيرا گاهي شيوه‏هاي واحد براي دردهاي متنوع، مثل نسخه واحد براي مرضهاي گوناگون است و شفابخش نخواهد بود.

بد نيست درباره تنوع در برخورد نيز حديث جالبي نقل كنم:

قرآن در سوره بقره، آيه 189 مي‏فرمايد: نيكي در اين نيست كه از بي‏راهه به خانه‏ها وارد شويد. نيكي در تقوي‏ و در اين است كه از در خانه‏ها و راه آن وارد شويد.

اين آيه ضمن اينكه اين عقيده خرافي را كه: در حال احرام در سفر حج از پشت خانه‏ها وارد مي‏شوند را رد مي‏كند، نيز مي‏گويد كه هركاري راهي دارد؛ زماني دارد؛ مكاني دارد؛ رهبري دارد؛ شيوه‏اي دارد و در انجام كارها بايد شرايط را در نظر گرفت. اكنون برويم به سراغ روايات جالب:

1-     امام باقر عليه السلام در ذيل اين آيه مي‏فرمايد: خانه‏ها را از راهش وارد شويد؛ يعني هر كاري را از راهش انجام دهيد! (براي هر دردي، نسخه‏اي خاص لازم است. براي هر منكري، شيوه‏اي مخصوص و برخورد ويژه‏اي لازم است).

2-     امام رضا عليه السلام فرمود: هر كسي كاري را از شيوه خودش وارد شود، لغزشي پيدا نخواهد كرد و اگر لغزشي رخ دهد، حيله‏ها و شيطنت‏ها او را خوار نخواهد كرد.

3-     امام جواد عليه السلام فرمود: كسي كه راه كار را نداند، ريشه‏هاي ناشناخته كار او را در انجام فلج خواهد كرد.

4-     نتيجه اين روايات در بحث ما آن است كه براي هر معروف و منكري، از هر شخصي در هر مكاني و هر زماني، شيوه‏اي خاص لازم است كه اگر مراعات نشود، امكان دارد اثر منفي دهد.

همان گونه كه براي هر كاري شيوه‏اي است، امكان دارد براي يك كار شيوه‏هاي زيادي باشد. براي مثال، يكي از معروفهايي كه در قرآن و روايات روي آن تأكيد فراواني شده، كمك به مردم و انفاق است. قرآن براي اينكه اين معروف را در مردم احيا كند، شيوه‏هاي متعددي به كاربرده است؛ از جمله:

1- دنيا كم است  و تو انسان و جانشين خدايي. حيف است كه تو اسير دنيا شوي. در اين شيوه، قرآن با معرفي جايگاه انسان كه خليفه خداست و جايگاه دنيا كه متاع قليل است، انسان را آماده انفاق مي‏كنند.

2- اگر مالي را در راه خدا بدهي، ساير اموال تو بيمه خواهد شد. بنابراين، ضرر نمي‏كني.

3- اگر به فقرا كمك نكني، اموال تو نابود خواهد شد؛ زيرا آه فقرا يا يورش محرومان مالكيت تو را متزلزل خواهد كرد.

4- اگر چيزي را در راه خدا بدهي، خداوند جاي آن را پر خواهد كرد. اين وعده در قرآن آمده است.

5 - كساني كه كمك نكردند، در آب و خاك غرق شدند. نگاهي به تاريخ فرعون و قارون آن را ثابت مي‏كند.

6- افرادي براحتي در راه خدا ايثار كردند. تو چرا عقب ماندي. انسان در كمالات بايد در حال مسابقه و رقابت باشند.

7- مثال مالي كه انفاق مي‏شود، مثال دانه‏اي است كه در زمين كاشته مي‏شود و از آن هفت خوشه بيرون آيد كه در هر خوشه، صد دانه است.

8 - اموالي كه در دنيا گنج مي‏شوند و به فقرا كمك نمي‏شوند، در قيامت داغ مي‏كنند. و بر پيشاني و پهلوي سرمايه‏داران مي‏گذارند و به آنان خطاب مي‏شود: اين همان چيزي است كه در دنيا اندوخته بوديد.

تمام تعبيرات فوق كه برخاسته از آيات قرآني است، شيوه به تمكين درآوردن مردم براي انفاق به فقراست.


منابع و مآخذ

www. Qaraati.net

www.Maroof.blogfa.com

شماره ي 58 چها رشنبه 29 تير 1384  www.hamshahri.net

كتاب ده گفتار نوشته استاد شهيد مرتضي مطهري
نهج البلاغه 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 03 اسفند 1393 ساعت: 12:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس