تحقیق درباره پوشش زنان

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره حجاب در اسلام

بازديد: 205

جلوه هاي حجاب:

آن چه مسلم است حجاب تنها پوشش ظاهري نيست، بلكه حجاب در گفتار، نگاه و رفتار نيز از مصاديق آن است و در اين موارد تقريباٌ زن و مرد از وظايف يكسان برخوردار هستند. اما چون غرض رساله شرح و وظايف و مسئوليت هاي خاص زنان است، اين بحث را از همين جنبه ادامه مي دهيم:

1- حجاب در پوشش ظاهري

و... ليضربن بخمرهن علي جنوبهن و لايبدين زينتهن الا ماظهر منها ... ))1

در اين آيه كه در ابتداي بحث مفصلاٌ ذكر شد، حد حجاب زنان مشخص شده است.

گفته اند : ‌((در دوران جاهليت زنان روسري را بر پشت گوش خود مي اندختند و سينه و بالاي آن نمايان مي شد.2

طوسي در تعريف ((خمار)) گفته است: ((خمار، پوشش سرزن است كه بر پيشاني آويخته مي شود.))3

مجمع البيان از قول ابن عباس نقل مي كند: ((يعني زن بايد مو و سينه و دور گردن و زير گلو را بپوشاند.))4

ابوالفتوح رازي نيز گفته است: ((يعني چنان كنند كه گريبان ايشان به مقنعه پوشيده باشد تا سينه ي ايشان پيدا نشود.))1

((زينت)) چيست؟

مفسرين در مورد آيه ي (ولايبدين زينتهن الا ماظهر منها)) و كلمه ي ((زينت)) نظرات مختلفي بيان داشته اند، از جمله:

در مجمع البيان مي خوانيم: ((برخي گفته اند: زينت دو قسم است: آشكار و پنهان زينت آشكار، لازم نيست پوشيده شود و مي توان به آن نگاه كرد، كه در اين زمينه سه قول است:

1-     زينت آشكار، لباس است

2-     زينت آشكار، سرمه، انگشتري و خضاب كف است.

3-     زينت آشكار، صورت و كف دست هاست.2

برخي گفته اند: ((كلمه ي ابداء)) به معني آشكار نمودن و اظهار است و مفهوم لغوي زينت، آن چه سبب تزيين ميشود))3

برخي از مفسران بر اين باورند: ((منظور از زينت، مواضع زينت است كه نبايد براي نامحرم آشكار شود، پس به قول ايشان به خود زينت مي شود نظر كرد و تنها وظيفه ي زن اين است كه مواضع زينت مثل گوش و سينه را بپوشاند.1

زمخشري در كشاف گفته است: ((زينت عبارت است از چيزهايي كه زن خود را بدان ها مي آرايد، اما زينت هاي پنهان مثل بازوبند، گردنبند، تاج، كمربند و گوشواره كه بايد پوشانيده شود.2

((حديثي از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: آنچه روسري آن را مي پوشاند، يعني سرو گردن و بالاتر از دستبند، زينت است)).3

قرطبي نيز مي گويد: ((زينت بر دو قسم است: خلقي، اكتسابي، زينت خلقي:

صورت زن است كه اصل زينت است، اما زينت اكتسابي عبارت است از آن چيزي است كه زن در زيبا نمودن خود مثل لباس، زيورآلات و ... به كار مي گيرد.4

در الميزان چنين آمده است: ((مواضع و محل زينت خود را آشكار نكند، مگر آن مواضعي كه عادهٌ ظاهر است و مطابق روايت، منظور از آن صورت و دو كف دست وقدم ها مي باشد، در ادامه مي فرمايد: به زنان بگو تا اطراف مقنعه ها را به سينه هاي خود انداخته و آن را بپوشانند و زينت هاي خود را جز براي محارم هفت گانه ي نسبي و سببي آَشكار نكنند.1

برخي نيز گفته اند: (منظور از زينتهن)) اعضاي بدن است.2

در مورد آيه ي: اوما مكت ايما نهن گفته اند: شامل غلامان و كنيزان مي شود.3

در تفسير الكبير آمده است كه: ((غلام نمي تواند به موي صاحبش (خانمش) نگاه كند.4

و درباره ي «اوالتابعين غير اولي الاربه من الرجال اوالطفل» گفته اند: كلمه ي (اربه) از ماده ي (ارب)، (بر وزن عرب) به معني نيازمندي و شدت احتياج است.5

فخر رازي در اين باره گفته است: « در اعراب (غير) دو احتمال داده اند:

1- منصوب است: طفلان استثناء شده اند، مگر در صورتي كه صاحب شهوت باشند

2- مكسور است: در صورتي كه داراي صفت تابعين باشند، يعني طفلاني كه نياز به زن ندارند.6

تابعين كيانند؟

در مجمع البيان ذكر شده است: «برخي گفته اند: مراد مرد ابهلي است كه جيره خوار زن باشد و به زن توجهي ندارد (اين نكته از امام صادق (ع) نقل شده است)، برخي گويند: مقصود آدم هاي عقيمي هستند كه تمايل جنسي در وجودشان نيست، عده اي گويند: منظور پيرمرد است؛ برخي نيز گويند: مراد غلام صغير است. به هر حال مقصود هر كه باشد، آيه مردي را كه تمايل به زنان ندارد و جاذبه ي زن را درك نمي كند، از حكم استثناء نموده است.1

نسائهن كيانند؟

زنان، گروه ديگري هستند كه از حكم عام استثناء شده اند، مصداق «نسائهن» ميان مفسران به مناقشه رفته است . بدين ترتيب كه:

برخي گفته اند: «زنان، در برابر زنان مومن لازم نيست خود را بپوشانند، اما در برابر زنان غير مسلمان، بايد خود را بپوشانند.2

طوس مي نويسد: «مراد زنان مومن است نه مشرك»3

پاره اي گفته اند: «منظور زناني است كه با آن ها معاشرت و رفت و آمد دارند،


 

خواه مسلمان و يا غير مسلمان باشد، برخي اين را قول محكم گرفته  اند.»1

در اين باره حديثي از امام صادق (ع) رسيده كه فرمودند: سزاوار نيست كه زن (مسلمان) نزد زن يهودي و نصراني، كشف حجاب نمايد، زيرا آن ها زن مسلمان را نزد شوهرانشان توصيف مي كنند.2

در آيه ي ديگر آمده است: «يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المومنين يدينن يليهن هن جلابيهن ذلك ادني ان يعرفن فلايوذين... »3

در شان نزول آيه آمده است: « زنان مسلمان به مسجد مي رفتند و پشت سر پيامبر (ص) نماز مي گذاردند، هنگام شب بعضي از جوانان هرزه، مزاحم آنان مي شدند خداوند براي گرفتن بهانه از آن ها و يا به اشتباه نيفتادن آنان، دستور داد كه زنان آزاده مقنعه اي بپوشند كه بتواند از سر تا پايين بدن آن ها را بپوشاند.4

مصداق واژه ي «جلباب» چيست؟

ابن منظور مي نويسد: (جلباب به معني قميص است)، جامه اي است:

از خمار، گشاده تر و از رداء كوتاه تر، كه زن بدان سرو سينه ي خود را مي پوشاند و گفته جامه اي گشاد و كوتاه تر از ملحفه است.1

ابن ثير مي گويد: «جلباب» ازار و رداء است و نيز گفته: ملحفه است و آن مانند مقعنه مي باشد كه زن بدان سر و پشت و سينه خود را مي پوشاند و جمع آن «جلابيب» است.2

طوسي از ابن عباس و مجاهد آورده است: «جلباب، خمار زن است و آن مقنعه اي است كه پيشاني و سر خود را بدان پوشد، گاهي كه براي كاري از خانه بيرون آيد؛ و از گفته ي حسن مي نويسد: جلابيب: ملحفه هاست كه زن آن را بر چهره ي خود مي آورد.3

قاموس (جلباب) را به پيراهن گشاد و كوچك تر از ملحفه كه زن لباس هاي خود را با آن مي پوشاند معني كرده است.4

در تفسير اين كثير آمده است: «ام سلمه روايتي دارد كه وقتي آيه ي فوق نازل شد، زنان طايفه ي انصار جامه هاي پشمي سياه به سر مي كردند و در سياهي مانند زاغ ها بودند و با همين وضع از كفار عبور مي كردند. رسول اكرم در اين مورد به آن ها اعتراض نكرد و همين دليل تقرير و امضاي آن حضرت است.1

روايتي از ابوهريره مي گويد: «نساء كاسيات، عاريات، مائلات و مميلات، لايدخلن الجنه2

مي توان نتيجه گرفت: آن پوششي منظور است كه اعضاي بدن را بپوشاند و حجم اندام و جاذبيت هاي زنانه و لباس و زيور را آشكار نكند. و همه اتفاق دارند كه كل بدن عورت است نسبت به اجنبي به جز صورت و دو دست از مچ تا انتهاي انگشتان و دليل آن آيه ي (21) از سوره ي نور و آيه ي (59) از سوره ي احزاب مي باشد و صورت زن عورت نيست ، مگر زناني كه به قصد تلذذ به آن نگاه شود و يا احتمال فتنه برود.3

قرآن كريم درباره ي زنان پيامبر (ص) مي فرمايد: و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجابٍ.4

در شان نزول آيه ي فوق روايت شده است: رسول خدا (ص) با بعضي از اصحاب غذا مي خوردند كه دست يكي از آن ها به دست عايشه اصابت كرد. و بر پيامبر اين قضيه ناگوار آمد آيه نازل شد.1

برخي گفته اند: «منظور از حجاب در اين آيه پوشش زنان نيست؛ بلكه حكمي اضافه بر آن است كه مخصوص همسران رسول گرامي بوده، آن ها حتي با پوشش اسلامي در برابر مردم در اين گونه موارد ظاهر نشوند، البته اين حكم درباره ي زنان ديگر وارد نشده و در آن ها تنها رعايت پوشش كافي است.2

سوره ي نور، آيه ي (60)، حدود حجاب را در مورد زنان سالخورده معين مي كند: «والقواعد من النساء اللاتي لايرجون نكاحاً فليس عليهن جناح ان يضعن ثيابهن غير متبرجات بزينه و ان يستعفن خير لهن و الله سميع عليم.3

برخي از مفسران برآنند: (قواعد) يعني زنان سالخورده اي كه كسي رغبتي به مباشرت و نكاح با ايشان نداشته باشد و بعضي گفته اند : منظور زنان يائسه است. (تبرج) به معناي اظهار محاسن و زيباييهايي است كه بايد آن ها را بپوشاند.

اين آيه ي استثنايي از حكم عمومي حجاب است، يعني زنان مسني كه اميد ازدواج ندارند، مي توانند حجاب را مراعات نكنند، البته در صورتي كه خودنمايي و زينت نداشته باشند، اما در ادامه مي فرمايد: به همين دليل براي


 

زنان پوشيدگي بهتر از خودنمايي است و خدا شنواست.1

در مورد سن اين زنان و اين كه تا چه حد برسند، حكم قواعد پيدا مي كنند، آنان در برخي روايات به (مسنه) و در برخي ديگر به (قعود از نكاح) يعني (بازنشستگي از ازدواج) تعبير شده اند.2

اما جمعي از فقها و مفسرين آن را به معني پايان دوران بيماري زنانه و رسيدن به حد نازايي و عدم رغبت كسي به ازدواج با آن ها دانسته اند.3

در برخي روايات در پاسخ به اين سوال كه كداميك از لباس هايشان را مي توانند فرو نهند، امام صادق فرمود: الجلباب4

در بيان السعاده مي خوانيم: در مورد پير زنان مو كه استثناء شده چون از ديدن موهاي آنان اگر براي مردان انزجار و تنفر حاصل نشود، قطعاً رغبت و ميلي هم نشان نخواهند داد (خير لهن) مي گويد: جامه را پوشيدن بهتر از درآوردن آن است.»5


 

2- حجاب در نگاه كردن:

«قل للمومنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم ان الله خبير بما يصنعون، و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن...1

در شان نزول آيه (30) سوره نور آمده است: «جواني از انصار در كوچه هاي مدينه به زني برخورد كرد كه مي آمد و در آن ايام زنان مقنعه ي خود را پشت گوش مي انداختند، وقتي زن از او مي گذشت، او را تعقيب كرد و از پشت او را مي نگريست تا داخل كوچه ي بعدي شد و در آن جا استخوان يا شيشه اي كه در ديوار بود به صورت جوان گير كرد و آن را شكافت؛ همين كه زن از نظرش غايب شد متوجه گرديد كه خون به سينه و لباسش مي ريزد، نزد رسول الله رفت و جريان را گفت: آيه فوق نازل گرديد.2

معني لغوي «يغضوا»

(يغظوا) از ماده ي «غض» غض بصر يعني : فرو خواباندن جشم از آن چه بر آن نگاه كردن حرام است.3 در مقايس اللغه آمده است: يعني كاستن نگاه4

«يغضوا»؛ از ماده ي «غض» يعني كوتاه كردن نگاه و صدا، در لسان العرب آمده است.

«غض العين: كفه، خفضه و كسره يعني : چشم را از ديدن بازداشت، پايين آورد. و آن را شكست.1

راغب اصفهاني در مفردات مي گويد: نگاه تند را مهار كردن و جلو آن را گرفتن و كم كردن است.2

برخي از مفسران برآنند: غرض از (غض)، پوشاند ويا تنگ كردن چشم است. غض بصر اين است كه پيك هاي چشم را به هم نزديك كنند كه ديد و نگاه محدودتر باشد، به عبارت ديگر با چشم گشاده و دريده نبينند.3

برخي هم «غض» را به معناي بستن و روي هم نهادن چشم معنا كرده اند.4

به كار رفتن (من) در آيه نيز از سوي مفسران به مناقشه رفته است

زمخشري مي گويد: من تبعيض است و مقصود فروخواباندن نگاه از موارد حرام و محدود كردن نگاه به موارد حلال است.5


 

اردبيلي گفته است: بهتر است (من) را زائده بگيريم.1

از جمله نكاتي كه مفسران بدان پرداخته و در بازشناسي چگونگي آن سخن گفته اند، اين است كه چرا در مساله ي «نگاه» (من) آمده ولي در «حفظ فرج» نيامده است؟

اردبيلي مي گويد: «چون مساله ي نگاه، وسيع تر و گسترده تر از مساله ي فرج است، لذا در مساله ي نگاه (من) آمده است.2

چرا (غض) بر (حفظ فرج) مقدم شده است؟

سيد قطب در اين رابطه مي گويد: «حفظ فرج پي آمد طبيعي فرو خواباندن چشم است و گامي است در استواري اراده و هوشياري در حفاظت از افتادن در گناه و تسلط بر خواهش هاي نفساني ، از اين روي بين آن دو در يك آيه جمع فرموده تا نشان دهد: يكي حالت سبب و ديگري جايگاه نتيجه را دارد و هر دو گام هايي هستند پي در پي، در صفحه ي ذهن و صحنه ي زندگي، نزديك به نزديك.3

برخي نيز گفته اند: نگاه كردن ، مقدمه ي واقع شدن در فجور و ... است.4

در روح البيان نيز مي خوانيم: نهي از نگاه و حفظ فرج قرين شد و مشعر به اين است كه خطر نگاه بسيار است، چه بسا سبب زنا مي شود.1

در مورد (قل للمومنات يغضضن... ) عقيده برخي بر آن است كه خطاب (قل للمومنين ... ) براي زن و مرد كفايت مي كرد، ولي (مومنات) را مخصوصاً ذكر نمود تا اهميت مساله را برساند و امرش را تاكيد نمايد. قرطبي مي گويد: خداوند (مومنات) را به منظور تاكيد اختصاصاً ذكر نمود، چون قول خداوند در «قل للمومنين» كلمه ي مومنين شامل زن مرد مومن مي شود، چرا كه هر خطايي در قرآن عام است.2

در اثني عشري نيز آمده است: نهي از نظر نمودن و امر به ترك نظر، فقط تحريم نظر را عملاً اقتضا دارد، پس وقوع نظر سهوي و غير عمدي جايز مي ماند ، ليكن چون چشم بر هم گزاردن و اغماض را امر فرموده است، پس نظر غير عمدي را هم شامل مي باشد، زيرا وقتي چشم بر هم نهادن واجب شد، نظر نكردن چه عمدي و چه سهوي، مسلم خواهد بود.3

پيامبر در ضمن وصيت به امير مومنان فرمود: يا علي ! نظري را به دنبال نظري نفرست، زيرا اولي براي تو بخشوده است، اما دومي، خير.4

برخي از فقها برآنند: هر آن چه مس آن جايز باشد، نظر به آن هم جايز است و هر چه نظر بر آن حرام، مس هم حرام است به اتفاق همه، مس در تلذذ قوي تر از نظر است.1

3- حجاب در گفتار:

«يا نساء النبي لستن كاحد من النساء ان اتقيتن فلاتحضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً و قرن في بيوتكن و لاتبرجن تبرج الجاهليه الاولي»2

در آيه ي فوق كه راجع به همسران پيامبر است و مي توان حكم را به بقيه ي زنان مسلمان سرايت داد، از خضوع در گفتار و با لحن جذاب و دلبر با سخن گفتن نهي شده است.

زيرا اين نحوه سخن گفتن، قلب بيمار شخص منحرف را به خود جلب كرده و او را به طمع مي اندازد و زمينه ي فساد و انحراف را فراهم مي اورد.

در مورد آيه ي (قرن في بيوتكن) گفته اند: به دو معنا آمده است:

1-      ملازم خانه هاي خود باشيد و از منزل خارج نشويد، به اين معنا بنابراين است كه از «قرر» مشتق باشد و اصل آن «اقررن» بوده است، «راء» اول حذف شد و فتحه آن به «قاف» منتقل شد.

2-      باوقار باشيد موقر باشيد اين معنا بنابراين  است كه از (وقر) مشتق باشد1

 

برخي ديگر از مفسران برآنند: «اي زنان پيامبر در منازل خود قرار گيريد (درخانه مشغول باشيد، اما موقع خارج شدن از منزل، مانند زنان دوره ي جاهليت قبل از اسلام به خود زينت نداده براي مردان ظاهر مشويد».2

«ولا تبرجن تبرج الجاهليه الاولي»

بعضي درباره ي آيه فوق چنين گفته اند : منظور از (جاهليت اولي) جاهليت قديمي است كه آن را «جاهليت جهلا» مي گفتند و آن زمان تولد حضرت ابراهيم است كه زنان پيراهن مرواريد دوز به تن مي كردند و در ميان راه ها خود را بر مردان عرضه مي داشتند، پاره اي گويند: دوران ميان آدم و حضرت نوح است و برخي گويند: مقصود جاهليت زمان كفر پيش از اسلام است.3

مي فرمايد: در خانه هايتان بمانيد و همانند روزگار جاهليت آرامش و خودنمايي نكنيد.


 

4- حجاب در رفتار

«... ولايضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن ... »1

از ديگر جلوه هاي حجاب، رفتار سنگين و بامتانت براي زنان است طرز راه رفتن، نشست و برخاست و ديگر حركات زن نبايد هوس انگيز و محرك باشد و نظر مرد بيگانه را به خود جلب كند.

در تفسير آيه فوق گفته اند: در آيه شريفه درباره طرز راه رفتن زن است، كه بايد با متانت و وقار باشد . در گذشته زن ها پاهاي خود را چنان بر زمين مي زدند كه صداي خلخال آن ها شنيده شود. قرآن كريم آن ها را از اين عمل نهي فرمود، برخي گويند: مقصود اين است كه موقع راه رفتن به گونه اي راه نروند كه خلخال آنها آشكار شده و يا صداي آن ها شنيده شود.»3

پاره اي ديگر گفته اند: «زنان مومنه پاهاي خود را محكم بر زمين نزنند تا صداي زيورآلاتشان به گوش رسد (زيورهايي مانند دستبند، خلخال، گوشواره و ... )3

اين بود نگاهي گذرا به مساله حجاب:

و اما، حجاب بر خلاف گفته ي بعضي افراد مساله اي اجتماعي است. علاوه بر جهت فردي و حق الهي مستقيماً در روابط جامعه موثر است . وضع ظاهري افراد در ديد ناظرين و روح آن ها موثر است. اين وضع ظاهر همان طور كه براي اهل شهوت و دنيا بالاترين جاذبه ها و لذت ها را به دنبال دارد براي اهل دين و اخلاق الهي بالاترين ضررهاي معنوي را دارد. پس رعايت نكردن پوشش و دستورات لازم شرعي، در حقيقت تجاوز به حقوق و آزادي معنوي و روحي بينندگان است . اين امر بهترين دليل براي ضرورت رعايت پوشش كامل از سوي زنان و مطالبه ي اين حق از سوي ناظرين است.

«شايد كسي بگويد كه پوشش موجب انگشت نمايي در جامعه شود و نگاه مردم را جلب مي كند. اگر چنين باشد خود اين امر يك عبادت محسوب مي شود كه به خاطر آن آفريده شده ايم!

«و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»1 اين از شيوه هاي تبليغ دين است كه خود نوعي تقرب به خدا، امر به معروف و نهي از منكر و دعوت به خداوند متعال است . اگر دختر مسلمان با پوشش خود جلب نظر مي كند، با اين كار خود بي صدا به سوي خداوند متعال دعوت كرده است.2


 

همسر نوح (ع)

قوم نوح (ع) روزگاري دراز بت پرست بودند و بت ها را خداي خود مي دانستند و بت هايي از سنگ و چوب و ... ساخته و آن ها را وسيله اي براي جلب خير و دفع شر مي دانستند.1

خداوند مهربان نوح (ع) را كه سرشار از عقل وحكمت بود به سوي آنان فرستاد ، نوح (ع) مدت ها رنج كشيد و با بردباري اين قوم را به سوي خدا دعوت كرد.

چنين گفته شده كه نوح (ع) صد و هفتاد ساله بود كه به او وحي آمد و نهصد و پنجاه سال قوم خود را به يكتاپرستي دعوت كرد. در اين مدت فقط هفتاد نفر به او گرويدند گفته اند از هيچ پيامبري مانند نوح از قوم خود سختي و آزار نديد و صاحب منصبان نيز او را مسخره مي كردند و عقايد او را بي ارزش مي دانستند.

روزگاري كه مخالفت قوم با نوح (ع) بالا گرفت و شكاف اختلاف عميق تر گشت گفتند: اي نوح، با ما مجادله كردي و در جدال خود زياده روي نمودي اگر راست مي گويي عذابي را كه با آن تهديدمان مي كني بياور.

بالاخره قوم چنان كردند كه نوح (ع) لب به نفرين گشود و گفت : پروردگارا! احدي از كافران را بر روي زمين مگذار. آنگاه حق تعالي ، دعاي نوح (ع) را مستجاب كرد و به سوي او وحي فرستاد كه يك كشتي بسازد.

نوح (ع) با ديدن علايم عذاب، اهل خانواده و قوم مومن خود را آگاه كرد و از هر جانور جفتي گرد هم آورد و همه سوار كشتي شدند.

و اينك ماجرا را از زبان آيات دنبال مي كنيم.

سوره ي هود، آيه 40 مي فرمايد: «حتي اذا جاء امرنا و فارالتنور قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين و اهلك الا من سبق عليه القول و من ءامن و ماءامن معه الا قليل».1

برخي گفته اند: «به نوح گفتيم... و خانواده خود را هم بر كشتي سوار نمايد، جز آن كسي كه قبلا حكم الهي بر هلاكت او جاري شده كه مطلق آيات بعدي قرآن مراد، همسر نوح و پسر اوست. كه چون افرادي كافر و غير صالح
بوده اند.»
2

و نيز گفته اند : منظور از اهل خود يعني اهل دين را برگير و متصلاني كه هستند.» 3

برخي از مفسران گفته اند: «هر كه ما، در ازل او را در پناه لطف و جوار رحمت خود گرفتيم، امروز تو را در پناه خود گير و در كشتي نشان كه امروز از رستگاران است و فردا از نواختگان ... اهلك : يعني پسر تو و عيالت، پسرش كنعان و همسرس واغله. نمي توانند سوار كشتي شوند.1

آمده است: « اسم عيال نوح «واغله» بوده است و بعضي نيز «والغه» خوانده اند و اين اختلاف نسخ است.2

پاره اي از مفسرين برآنند: «سواتران بر كشتي، علاوه بر ابليس، چندين بوده اند كه درباره ي شمار آنها اختلاف وجود دارد. عده اي مي گويند، نوح، زني با ايمان و سه فرزند به نام هاي سام، حام و يافث و سه همسر آن ها كه مجموعاً به هشت تن مي رسيدند ؛ و گويند به هفتاد و نه تن بالغ مي شدند. ديگران گفته اند: هفت تن بوده اند و جز سه همسر فرزندان نوح، زني ديگر در كشتي وجود نداشت و آن فرزندي كه غرق شد، كنعان و يا «يام» نام داشت.3


 

خداوند در مومنون آيه (27) مي فرمايد: فاوحينا اليه ان اصنع الفلك باعيننا و وحينا فاذا جاء امرنا و فارالتنور فاسلك فيها من كل زوجين اثنين و اهلك الا من سبق عليه القول منهم و لا تخاطبني في الذين ظلموا انهم مغرقون.[1]

در ادامه مي فرمايد: خانواده ات را سوار كشتي نما، جز همسر و پسرت كه به واسطه ي كفرشان قضاي حتمي بر هلاكت آن ها جاري شد. ظاهراً خداوند گروندگان و مومنان قوم نوح را نيز اهل او ناميده است. (الا من سبق) زن نوح (ع) است.[2]

سوره ي عنكبوت آيه (15) نيز مي فرمايد: «فانجيناه و اصحاب السفينه و جعلناها آيه للعالمين.[3]

برخي گفته اند: «اين واقعه نجات ايشان را آيت و نشانه اي براي جماعاتي كه پس از ايشان در قرون مختلف زندگي كردند، قرار داديم.[4]

برخي از مفسران برآنند: (لاتخف): درباره ي نگراني از حوادث و سختي ها يا تلخي هاي احتمالي درآينده است و (لاتخزن) اندوه و غم به خاطر امور گذشته است.[5]

سوره انبياء آيه (76) با مضموني مشابه ديگر آيات مي فرمايد: ((و نوحاً اذ نادي من قبل فاستجبننا له فنجيناه و اهله من الكرب العظيم.1))

صاحب منهج الصادقين درباره آيه ي فوق مي فرمايد: دعاي او را اجابت كرديم پس او را و اهل بيت او را از فرزندان و زنان و يا هر كه در دايره ي ايمان درآمده بود از اندوه و بزرگ برهانيم يعني طوفان و يا از اذيت قوم و تكذيب ايشان و او را در انتقام كشيدن از گروهي كه آيات و معجزات ما را تكذيب كردند ياري داديم.2

در سوره صافات آيات (76 و 77) مي فرمايد: «و نجيناه و اهله من الكرب العظيم و جعلنا ذريته هم الباقين.3

در احسن الحديث مي خوانيم : (اهله) يعني كسان او را يعني جماعتي كه در كشتي سوار بودند . «و هم الباقين» يعني همه را هلاك كرديم و تنها همان اولاد او را كه حام و سام و يافث و چهار دختر بودند گذاشتيم و همه مردمان را بعد از حضرت نوح (ع) از او پيدا كرديم. لذا حضرت نوح را به اين اعتبار «آدم ثاني» گفته اند.4

در الميزان آمده است: با گشودن درهاي آسمان و جوشش هاي چشمه هاي زمين طوفاني عظيم براي هلاكت قوم مكذب او فرستاد.1

نوح (ع) بعد از نفرين قوم ، براي پدر و مادر خود دعا مي كند: «رب اغفرلي و لوالدي و لمن دخل بيتي مومناً و للمومنين و المومنات و لاتزد الظالمين الا تباراً».2

در الميزان آمده است: اين عبادت در واقع دعاي نوح (ع) در حق همه ي مومنان تا روز قيامت است و از خدا مي خواهد او پدر و مادرش مومنان قومش و همه مومنين تا قيام قيامت را مشمول مغفرت خود قرار دهد.3

و به اين ترتيب اين دعاي پيامبر خدا كه باز هم نشان دهنده ي مقام زن و مادر مي باشد حسن ختام بحث ما خواهد بود.

همسر لوط و همسر نوح، پيكره هايي از كفر :

قرآن كريم مي فرمايد: «ضرب الله مثلا للذين كفروا امرات نوح و امرات لوط كانتاتحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتا هما فلم بغنيا عنهما من الله شيئا و قيل ادخلا النار مع الداخلين.2

خداوند وضع كافران را با ذكر دو نمونه مجسم مي كند با يك همسر نوح و ديگري همسر لوط كه اين دو تحت سرپرستي دو تن از بندگان شايسته ي ما بودند ولي سرانجام بدان ها خيانت كردند.

همسر نوح و همچنين همسر لوط دو تن از زنان سيه كرداري هستند كه در مقام شوهرداري سببي قصور ورزيدند.

در تفسير آيه ي فوق برخي گفته اند : «خداي تعالي سرگذشت زن لوط و زن نوح را مثل زده تا كفار عبرت گيرند و بفهمند كه اتصال و خويشاوندي با صالحان و انبياء الهي سودي به حال آن ها نخواهد داشت و اگر نسبت به رسول خدا (ص) خيانت بورزند، اهل آتش خواهند بود و اينكه فرمود: آن دو زن در تحت حمايت دو نفر از بندگان صالح ما بودند يعني همسر آن ها بودند، اما به جهت اعمال پليدشان آن دو بنده ي صالح ما نتوانستند ذره اي از عذاب خدا را كه متوجه آن دو زن شد از ايشان دور كنند و همان طور كه سايرين و بيگانگان وارد آتش مي شوند به آن ها نيز گفته مي شود وارد آتش شويد چون عداوت و كفر علايق و وابستگي هاي ديگر را قطع مي كند و در اين مثال تعريض شديدي نسبت به دو همسر رسول خدا (ص) مي باشد چون آنها در افشاي سر پيامبر و اذيت و آزار به وي خيانت نمودند.1

برخي از مفسران معتقدند: شفيع راستين براي انسان عمل صالح و شايسته اي اوست، نه خويشاوندي هر چند با انبياء و اولياء باشد و اعمال آن دو زن خيانت كردن نسبت به شوهرانشان و آشكار كردن راز و پيوسته به كافران و خيانت به رسالت و ارزش هاي آن بوده است. و به هيچ وجه خويشاوندي براي آنان سودي نداشته است.1

مجمع البيان از ابن عباس نقل كرده است كه : زن نوح (ع) كافر بود و به مردم مي گفت: نوح (ع) ديوانه است و هرگاه يك نفر به نوح (ع) ايمان مي آورد به ستم كاران از قوم نوح خبر مي داد؛ و زن لوط (ع) مردم را به مهمان هاي لوط راهنمايي مي كرد، اين بود خيانت اين دو زن و نيز درباره ي خيانت هاي آنان مرحوم طبرسي گفته است: «سدي گويد: خيانت آن اين بود كه كافر بودند و ضحاك گويد: خيانت آنان سخن چيني بود و هرگاه خداوند به آن دو پيامبر وحي مي كرد، آن ها را به مشركين مي رساندند.2

رذايلي كه قرآن به همسران لوط و نوح نسبت مي دهد؛ افشاي راز شوهر، دورويي و نفاق با او و كارشكني در امورشان مي باشد لذا قرآن به آنان نام دوزخي خائن مي دهد.

 



1 نور، آيه ي (31)

2 مقدادبن عبدالله، جمال الدين (فاضل مقداد) ، كنزالعرفان في فقه القران، ج 2، ص 223

3 طوسي، محمدبن حسن البتيان ، ج7، ص430

4 طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج7، ص217

1 رازي، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان، ج14، ص125 ر.ك قاسمي، جمال الدين، محاسن التاويل، ج5، ص303

و– كاظمي ، جوادبن سعيد (فاضل جواد)، مسالك انهام، ج3، ص273

2 طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج7، ص217

3 جرجاني، ابوالفتوح بن مخدوم، آبات الاحكام (تفسير شاهي)، تبريز، 1380(بي نا)، ج2، ص361

1 طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج7، ص217 ر.ك ـ ميبدي ابوالفضل ، كشف الاسرار، ج 6، ص 518

2 زمخشري، محمود، الكشاف، ج3، ص235

3 حر عاملي، محمدبن حسن، وسايل الشيعه الي تحصيل الشريعه، ج10، ص145

4 قرطبي، محمدبن احمد، الحامع الاحكام القران ، ج12، ص23

1 طباطبايي، محمدحسين ، الميزان، ج 15، ص 111

2 طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان ، ج 17، ص217 ر.ك: رازي، ابوالفتوح روض الجنان و روح الجنان، ج14، ص124

3 طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج15، ص112

4 رازي، فخرالدين ، الكبر، ج8، ص366

5 راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات في غريب القران ص 72

6 رازي فخرالدين الكبير،ج8،ص367

1 طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج7، ص 218

2 مقدادبن عبدالله، جمال الدين (فاضل مقداد) كنزالعرفان، ج2، ص223 ر.ك ـ طباطبايي ، محمد حسين، ج15، ص111

3 طوسي، محمدبن حسن، البتيان ، ج7، ص43

1 صابوني، محمدعلي، روائع البيان، تفسير آيات الاحكام من القرآن ، دارالقران الطبعه الاولي، مكه، 1391 ه. ق ج 2، ص163

2 حر عاملي، محمدبن حسن ، وسائل الشيعه، ج14، ص163 حديث 123 ر.ك ـ قرشي، سيد علي اكبر، احسن الحديث، ج 7، ص213

وـ عروسي هويزي ، عبدعلي بن جمعه ن نورالثقلين، ج 3، ص593

3 اجزاب ـ آيه 59

4 قرطبي ، محمدبن احمد الجامع لاحكام القران ، ج 14، ص 243 ر.ك ـ بحراني ، سيد هاشم ، البرهان ، ج 4، ص 496

1 ابن منظور، محمدبن مكرم، لسان العرب، ج2، ص317

2 جزري، مبارك بن محمد، النهايه في غريب الحديث و الاثر، ص 283

3 طوسي، محمدبن حسن، التبيان ، ج8، ص361 ر.ك طبرسي ، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج8، ص578

4 قرشي، سيدعلي اكبر، قاموس قرآن ، ج2، ص41

1 كثير و مشقي، اسماعيل بن عمر، تفسير ابن كثير، ج5، ص516

2- مالك بن انس، الموطاء، ج 2، ص 913 ، ترجمه : ‌زناني كه لباس نازك مي پوشند كه نمي پوشاند و با ناز و عشوه راه مي روند داخل بهشت نمي شوند.

3 مغنيعه، محمدجواد، الفقه علي المذاهب الخمسه، كانون الثاني (نيابر، 1402 ه) ص86

4 احزاب ، آيه( 53 ) ترجمه: چون از زنان پيامبر چيزي خواستيد از پس پرده بخواهيد.

1 طبرسي، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج5، ص147

2 مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج17، ص401

3 ترجمه ي آيه در ابتداي همين فصل ذكر شده است

1 طباطبايي ، محمد حسين ، الميزان ج 15 ص 164

2 حر عاملي، محمدبن حسن ، وسايل الشيعه ج 14، كتاب النكاح باب 110 حديث 4 و 5

3 نجفي، محمدحسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام، ج29، ص85

4 حر عاملي ، محمدبن حسن ، كتاب النكاح باب 110 ص 147

5 گناباري، محمد سلطان بيان السعاده، ج3، ص131

1 سوره نور، آيه (30 و 31)

2 سيوطي، جمال الدين عبدالرحمن ، الدارالمنثور، ج5، ص40

3 رازي، فخرالدين ، الكبير، ج8، ص360

4 ابن زكريا، احمدبن فارس، مقاييس اللغه، ج4، ص383

1 - ابن منظور، محمدبن مكرم‹ لسان العرب‹ ج10ص 82

2 راغب اصفهاني، المفردات في غرايب القرآن ، ص67

3 طبرسي ، مجمع البيان، ج10، ص82

4 طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج15، ص110

5 زمخشري، محمود، اكتشاف، ج3› ص229

1 اردبيلي، احمدبن محمد، زبده البيان في احكام القران ، ص 541

2 اردبيلي، احمدبن محمد، زبده البيان في احكام القران ‹ ص 542

3 سيد قطب، محمد، في ظلال القرآن، ج18، ص94

4 صابوني،محمدعلي، في ظلال القرآن ، ج 18، ص 94

1 حقي بروشوي، اسماعيل، تنوير الاذهان من تفسير روح البيان، ج 3، ص58

2 قرطبي، محمدبن احمد، تفسير قرطبي، ج12، ص230 ر.ك – زحيلي، وهبه ، تفسير المير، ج18، ص215

3 حسيني شاه عبدالعظيمي ، حسين بن احمد، اثني عشري، ج9، ص230

4 قرطبي، محمدبن احمد، تفسير قرطبي، ج12، ص223

1 مغنيه، محمد جواد، الفقه علي المذاهب الخمسه ، ص89

2 احزاب، آيه (32 و 33) ترجمه در ابتداي فصل بيان شده است.

1 سيد كريمي حسيني ، سيد عباس ، تفسير عليين ، ص 422 ر.ك طبرسي، فضل بن حسن، جوامع للجامع، ج5، ص123

2 صادقي نوبري، عبدالمجيد ، كشف الحقايق عن نكت الايات و الدقايق ، ج2، ص885

3 طبرسي، فضل بن حسن، جوامع الجامع ، ج5، ص123

1 نور، آيه 31، در ابتداي فصل ترجمه آن بيان شده است.

3 طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج7، ص219

3 طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج15، ص112

1 ذاريات ، آيه (56) ترجمه : جن و انس را نيافريديم مگر براي آن كه پرستش كنند

2 صدر، بنت الهدي، الخاله الضائعه، دارالتعارف للمطبوعات ،(بي تا) ص39

1 قدياني، عباس، قصه هاي قرآن ، ص30

1 ترجمه: ((تا آنگاه كه فرمان ما، در رسيد و تنور فوران كرد فرموديم: ((در آن (كشتي) از هر حيواني يك جفت، با كسانت، مگر كسي كه قبلا درباره ي او سخن رفته است و كساني كه ايمان آورده اند، حمل كن و با او جز (اندكي) ايمان نياورده بودند.))

2 طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج10، ص226

3 رازي، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان، ج10، ص269

1 ميبدي، ابوالفضل ، كشف الاسرار، ج4، ص387

2 طيب، سيد عبدالحسين، طيب البيان، ج12، ص81

3 رازي، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان ص 10، ص269 ر. ك طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان ج25 و ص164

[1] - ترجمه: ((پس به او وحي كرديم كه زير نظر ما و وحي ما كشتي را بساز، و چون فرمان مادر رسيد و تنور به فوران آمد پس در آن از هر نوع (حيواني) دو تا (يكي نرود و ديگري ماده) با خانواده ات و به جز كسي از آنان كه حكم (عذاب) بر او پيش گرفته است وارد كن و درباره ي كساني كه ظالم كرده اند با من سخن مگوي زيرا آن ها غرق خواهند شد.

[2] - قرشي، سيد علي اكبر، احسن الحديث، ج7، ص121 ر. ك. طباطبايي ، محمدحسين، الميزان، ج3، ص327

[3] - ترجمه: ((و او را با كشتي نشينان برهانيديم و آن سفينه را براي جهانيان عبرتي گردانيديم.))

[4] - همان، ج16، ص115

[5] - قرائتي ، محسن، تفسير نور ، ج9، ص140

1 ترجمه: ((و نوح را (ياد كن) آن گاه كه پيش از (ساير پيامبران) ندا كرد، پس ما او را اجابت كرديم، و وي را با خانواده اش از بلاي بزرگ رهانيديم.))

2 كاشاني، فتح الله، منهج الصادقين، ج6، ص82

3 ترجمه: ((و او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم. و تنها نسل او را باقي گذاشتيم.))

4 حسيني شاه عبدالعظيمي ، حسين بن احمد ، اثني عشري، ج11، ص128

1 طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج17، ص145

2 سوره نوح، آيه 28، ترجمه : پروردگارا بر من و پدر و مادرم هر مومني كه در سرايم درآيد و بر مردان و زنان با ايمان ببخشاي و جز بر هلاكت ستم كاران ميفزاي

3 همان، ج20، ص37

3 تحريم آيه (10): ترجمه: خدا براي كساني كه كفر ورزيده اند زن نوح و زن لوط را مثل آورده كه هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آن ها خيانت كردند و كاري از دست شوهران آن ها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شويد.

1 طباطبايي، محمدحسين ، الميزان، ج19، ص 343

1 - طبرسي، فضل بن حسن ، مجمع البيان ، ج 10، ص 479

 

2 همان ، ج10، ص 479

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 20:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس