سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
با ورود به خانه ی مادربزرگ اولین چیزی که به چشم می آید ایوان سرتاسری اوست. ایوانی که گلدان های شمعدانی زینت بخش آن بوده است. در فصل بهار با آن باران های گاه و بی گاهش جان می دهد برای نشستن در این ایوان با آب و هوای مطبوعی که منظره اش گلدان های شمعدان رنگی است که بوی عطر دلنشینش همراه با بوی نم خاک تلفیق زیبایی را به وجود آورده است.
برگ هایش آنچنان زیبا گلبرگ ها را در خود محاصره کرده است که گویی همچون نگهبانی مراقب گل های رنگی اش است.
هرگلدان رنگی خاص و منحصر به فرد به خود را دارد یکی قرمز، دیگری صورتی و همسایه اش گلبهی که در کنار هم همچون رنگین کمانی جلوه گر شده اند. باد بهاری که می وزد،
بوی عطر شمعدانی را به مشام می رساند و آدمی را غرق خوشی می کند. چه چیزی زیباتر و خوش تر از این صحنه؟! مگر خوشبختی چیزی خلاف این است؟!
نتیجه گیری:
زیبایی های کوچک می توانند منجر به خلق زیباترین تصاویر شوند، تصویری مثل گلدان های کاه گلی که گل های رنگی در آن جای گرفته اند و عشق و خوشبختی را برای آدمی یادآور می شوند.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
قلمرو ادبیات همواره دست خوش فراز و نشیب های زیادی است. از شاعران بزرگی چون رودکی گرفته تا مولانا. پروین نیز جزء کسانی است که هم حیطه ی زندگیش و هم قلمرو ادبی اش مالامال از تغییرات متعدد بوده است.
نمونه های بارز شاهکارهای او، مناظره، قطعاتش، زن بودنش و زبان حیوانات بودن شعرش است.او از شاعران پیرو سبک سنتی شعر بوده است.
کلید واژه: پروین، قلمرو ادبی، مناظره، زن
مقدمه
زاده تبریز بود و آوازه ی پدرش در کل شهر پیچیده بود. از همان کودکی، زمانی که هم سن و سال هایش در پی بازی و شیطنت بودند، او قلم به دست می گرفت و اشعار نابی را خلق می کرد که در مجله ها ثبت می شد،
تفریحش گشت و گذار در محافل ادبی بود، او زاده شده بود برای خلق کردن، خلق اشعاری که دود از سر بلند می کرد و خط می کشید روی تمام باورهای غلط، او پا در عرصه ایی گذاشت تا ثابت کند، زن ها تنها برای زاد و ولد یا پخت و پز آفریده نشدند.
او آمد تا در ذهن کج فهمان این باور را دیکته کند که زن همچون مرواریدی است در صدف! باید بیرون بیایید تا برق بزند، باید حرف بزند تا دیده شود. باید بجنگد تا ثابت کند که زن ها هم می توانند.
سخنی در باب پروین
خانم پروین در حجر تربیت پدر دانشمند و فاضل خود آقای یوسف اعتصامی آشتیانی«اعتصام الملک» پرورش یافته، فارسی و عربی و ادبیات این دو زبان را از آموزگاران خصوصی در خانه فراگرفته و زبان انگلیسی را در تهران و مدرسه آمریکائی دخترانه تحصیل کرده و دوره ی آن را به پایان رسانده است.
از سن هشت سالگی سرودن شعر را آغاز کرد. بعضی از شعرهایش را در نوجوانی و در یازده تا چهارده سالگی سروده است.
بیشترین نوع اشعارش مناظره و گفت و گوی میان حیوانات و اشیای بی جان است به گونه ایی که خود را در کالبد وجودی آن ها قرار می دهد و از زبانشان آنچنان محصور کننده زبان به سخن باز می کند که هر شنونده ایی را شگفت زده می کند.
در بیشتر اشعارش از روزگار و جفاها و پستی و بلندی های زندگی اش شکوه و شکایت می کند. شکست او در ازدواج اش و طلاق از پسرعمویش کم تاثیر در این موضوع نداشته است.
تنها دیوانش را با نام خود ثبت کرد، دیوانی که شامل قطعات و غزلیات بسیار دلنشین است. بعد از شکست در زندگی زناشویی اش، گوشه نشینی را برگزید. او کار را در قصر آرزوهایش یعنی مهد علم و دانش ادامه داد.
کتابخانه دقیقا همان جایی بود که شاعر یا نویسنده ایی هرگز از بودن در آنجا خسته نمی شود. سرانجام پروین در سن چهل سالگی در سال۱۳۲۰ بر اثر بیماری حصبه در گذشت. اما هرگز هیچکس از مرد و زن نامش را فراموش نکردند؛
زیرا او مایه ی افتخار بود. آنقدر در نظر مردم والا مقام بود که در شهر قم کنار صحن حضرت معصومه(س) به ابدیت پیوست و برای همیشه در ذهن ها خاطر نشان کرد که جنسیت مانع پیشرفت نیست.
نتیجه گیری
از سن کم سرودن شعر را شروع کرد و با بزرگ تر شدنش اشعارش زیباتر و بزرگ تری را سرود. مناظره گوی قهار و بدیعی بود شعر او تقلیدی از شاعران بزرگ سبک خراسانی است. پند و اندرز در شعرش مشهود است. او همچون پروانه ایی بود که تازه از پیله اش بیرون آمد اما خیلی زود بیماری گریبان گیرش شد و او را در اوج پیشرفت و جوانی ناکام گذاشت. اما درسی بزرگ به تمام زنان ایران داد که زن ها هم می توانند شاعرانی بزرگ باشند.
مقدمه: ما آدم ها هر روزمان به نحوی در حال گذر است. گاهی کار نیکویی انجام می دهیم و پاداشی دریافت خواهیم کرد اما گاهی اوقات خطایی مرتکب می شویم و جزای آن را پس می دهیم. شاید این جزا تاسف باشد یا زندان یا مرگ.
تنه انشاء: ماندن در چهاردیواری سیاهی که دروازه اش میله های زنگ زده ایی است که هر روز شاهد پیرشدنت است روزی هزار بار فرار و نجاتی از آن را در مغزت تکرار خواهد کرد. شاید روزی موفق به فرار شوی اما عاقبتش چیست؟ شاید در آن روزها فرصتی برایت پیش آمده بود تا به عاقبت کارهای اشتباهت فکر کنی و درسی از آن بگیری و پشیمان شوی اما با حماقت همه را دود کردی و فرار را به قرار ترجیح دادی و پل های پشت سرت را خراب کردی و خود را از چاله ایی به چاهی انداختی خود را به اسارتی کشاندی که بسیار دشوارتر از آن چهاردیواری بود. شاید در هوای آزاد باشی و سقفت آسمان آبی باشد اما هر روزت با پنهان کاری و فرار از مامورها می گذرد.
به طوری که هر روز هزار بار از ترس راه گلویت بسته می شود و از مرگ جانی سالم به در می بری! اما تا کی؟ تا کجا؟ روزی فرا خواهد رسید که مدت ها از آن فرار می کردی، دستگیر می شوی و دوباره به همان قرار از پیش تعیین شده ات می رسی و ناگزیر می مانی که حبست را با ترازوی سنگین تر، بکشی. شاید اگر به ادامه ی پشت میله های زندان ماندنت چند ماهی مانده بود الان مجبور به ماندنت به مدت چند سال هستی آن هم فقط به خاطر فرار و حماقت خود.
نتیجه گیری: آدم عاقل آن است که اگر اشتباهی انجام می دهد ، جزایش را پراخت و از آن درس می گیرد. با فرار و نماندن پشت آن تنها دفتر روزگارت را از اشتباهات سیاه تر می کنی و برایت حسرت روزهای تباه شده ی گذشته را باقی خواهی گذاشت. پس عاقلانه بمان و از آن درس بگیر.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشایند
مقدمه: آدم ها همه از رنگ های مختلفند که از درون و باطنشان کسی اطلاعی ندارد. ما همه ماسک های روی صورتشان را می بینیم، همان صورتی که تظاهر می کند به خوبی و بدی هایشان.
تنه انشاء: ما هیچکدام از اسرار درون دیگران اطلاعی نداریم. عده ایی همانند که نشان می دهند یک جورایی ظاهر و باطنشان یک رنگ است اما عده ایی دیگر ریا می کنند و ظاهرشان هر روز یک رنگ است و کسی از باطنشان خبری ندارد. بعضی ها فقر و بی آلایشی را به اینگونه تظاهر و دورویی ترجیح می دهند ، با خود و دیگران و خدای خود نیرنگ و دورویی پیش نمی گیرند ولی بعضی دیگر برای منفعت و سود رسیدن به خود تمام دیوارها و سدهای موجود در مسیر را می شکنند، گاهی دل می شکانند و گاهی تهمت ناروا می زنند تا در نهایت به هدف خود دست یابد و در این مواقع می گویند که هیچ گاه قضاوت و پیش داوری نکنیم. شاید آن کسی که جانماز آب می کشد و ادعای خدا و پیغمبری دارد برای دزدی به مسجد رفته باشد و آن کسی که لباسی کهنه و پاره پوشیده باشد برای دعا و کمک از معبودش دست به دامان مسجد زده است. از روی ظاهر آدم ها قضاوت نکنید. زیرا ما همه بندگان خدایی هستیم که از دل ها آگاه است اما در لطفش را بدون چشم داشت به روی ما گشوده است. شاید من و تو از حکمت کاری مطلع نباشیم اما پایانش سقوط است یا شاید صعود است.
نتیجه گیری: خدایا دست گیر دل های بی قرارمان باش، مگذار آدم های ریاکاری که در ظاهر دوستند و در باطن دشمن ما را از یادت و از یاری ات غافل کنند. خدا تو کمک و ظاهر این گونه افراد را مپسند زیرا اینها تنها ریاکارانند.
مقدمه: یکی از صفات بارز انسانی، رعایت آداب و آدمیت است اما انسان رفته رفته با فراگیری علم و دانش در می یابد که حتی آدمیت و رعایت اصول آدمی بسیار دشوار تر از عالم بودن و عالمیت است.
تنه انشاء: عالم شدن این ذهنیت را در انسان به وجود خواهد آورد که هر چه بیشتر پیش رود و به اطلاعات و علم خود بیافزاید همچون تشنه ایی خواهد بود که هر چه از آب بنوشد، سیر نخواهد شد بلکه تشنه تر و عطشش بیشتر می شود. اما اینگونه افراد هر چه بیشتر از دنیا و پیرامون خود درک بهتری پیدا کنند در می یابند که فراگیری علم بسیار آسان تر است از رعایت آداب و آدمیت.
همان آدابی که آدم معمولی باید رعایت کند اما از آن دریغ می کند. مثل خوش رفتاری کردن، راستگویی، مهر و محبت، حق دیگران را نخوردن و یاری و کمک رساندن به دیگران و غیبت و دورویی نکردن اینها کارهایی است که گاهی خود ما هم اصولش را رعایت نمی کنیم اما توقع رعایت آن را از جانب دیگران داریم.
چاینجا متوجه خواهیم شد درس خواندن و روزی به عالم تبدیل شدن بسیار آسان تر است از رعایت قوانین ساده ی آدمی! اگر همه ی انسان های روی زمین به این نقطه از زندگی می رسیدند، برای آدم بودن تلاش می کردند حتی برای یک روز آن را تمرین می کردند خود می دیدند که دنیا چقدر قشنگ تر می شد به جای آنکه در سرزمینی زندگی کنند که به جای آدمیت، جهان پر شده است از عالم هایی که بویی از آدمیت نبرده اند.
نتیجه گیری: هیچوقت برای آدم بودن و تمرین آدمیت دیر نیست. بیاییم هم اکنون در خیال خود، خود را آدمی کامل و شایسته تصور کنیم. آن موقع متوجه خواهیم شد که آدمیت چه بسا خیلی بهتر است از عالمیتی که در آن آدمیتی نیست. آن موقع آدم بودن با خود عالم بودن همراه می شود اما عالم بودن هرگز آدمیت را با خود به همراه ندارد. اما امان از روزی که همه کار آسان تر و عالم بودن را انتخاب کردند.
علم نه در آسمان است که بر شما نازل شود، و نه این سو آن سوی زمین تا بیرون آید. شما متخلق به اخلاق ملکوتیان شوید تا علم بر شما آشکار شود
مقدمه عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل: انسان ها از همان بدو تولد در حال آموختن و فراگیری علم و دانش هستند که با گسترش دامنه ی دانش خود روز به روز به عالم تر شدن نزدیک خواهند شد.
تنه انشاء عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل: آدمی که با سپری کردن پله های پیشرفت در زندگی و با افزودن علم و دانش بزرگ می شود، اندک اندک در می یابد که هر چه بیشتر می آموزد کمتر از جهان پیرامونش بی خبر است و چقدر مطالب وجود دارد که حتی نمی تواند در ذهن خود تصور کند یا تمام آن را بیاموزد. عالم شدن به معنای آدم بودن نیست! بلکه معدود افرادی را در پیرامون خود دیده ایم که بسیار از نظر علم و سواد بالا مقام هستند یا به درجات بالای فرهنگی و علمی دست یافته اند
اما یک آدم شریف و ارجمند نیست. او در آن نقطه از زندگی در می یابد که عالم شدن بسیار آسان تر از یک آدم کامل بودن است. با این اصطلاح که هیچ انسانی کامل نیست خود را قانع خواهیم کرد اما به نظر من عالم بودن آن موقع ارزشمند خواهد بود که انسان برای آدم بودن خود تلاش کند.
اما برای ما این سوال پیش خواهد آمد که آدم بودن چه ویژگی هایی دارد؟ آدم بودن به معنای صریح و ساده آن است که قضاوت بیجا نکند مهربان باشد. با همه باخوش رویی برخورد کند دشنام نگوید، دروغ نگوید. دست گیر آدم ها باشد. آن را نیمه راه رها نکند و در این گیر و دار زندگی که هر کسی به فکر بالا کشیدن خودش است آدم بودن و آدمیت خرج کردن مشکل تر از عالم بودن است.
نتیجه گیری عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل: ما انسان ها باید از خود شروع کنیم. از همین سن که در پرورش اخلاق و افکار خود انعطاف پذیر هستیم باید برای بهتر شدن و بهتر بودن خود تلاش کنیم تا بتوانیم یک آدم خوب با تمام خصوصیات بارز یک آدم نمونه را داشته باشم. اینگونه قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود. من و تو اینجا همین قطره هایی هستیم که برای دریا شدن باید دست گیر باشیم تا در مسیر آدمیت و کشوری آبادتر گام های استوار برداریم.
مطلب مرتبط:
عالِم شدن چه آسان؛ آدم شدن چه مشکل! آرام و آهسته قدم برمیداشت و نسبت به سالهای جوانی شکستهتر شده بود اما هنوز هم همان جذبه استادی را داشت؛ جذبه ای که همیشه برای من یادآور فردوسی و رستم و شاهنامه بود!
توجه :
برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن