سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
فرهنگ عامهي هر منطقه، هر قوم، هر شهر بيان كنندهي آرمانها، انديشهها و تجربههاي ارزندهاي است كه نسل ديروز را به امروز پيوند ميدهد و ارزشها، هنجارها، سنتها و حكمتهاي زندگي را به نسلهاي بعد منتقل ميكند. اين سنتها و انگارههاي اجتماعي به زندگي مردم، معني و مفهوم ميبخشد و آنها را به ادامهي زندگي دلگرم ميكند. پيداست كه اگر اين وابستگيها از آنها گرفته شود، كار و تلاش و اميد و آرزو به بنبست ميرسد. پيوند مداوم بين نسلها از رهگذر فرهنگ عامه، باعث پويايي انديشه، ابتكار و خلاقيت و توسعهي فرهنگي در جامعهي انساني ميگردد. مگر نه اينكه هر بنايي را بر مبنايي بايد ساخت و بيجا نگفته اند كه «ملتي كه گذشتهاش را نشناسد، آيندهاش را نميتواند بسازد».
وجه تسميه نيشابور
«نيشابور» شهري است در قلب خراسان، ساختن نيشابور را به شاپور اول ساساني نسبت مي دهند و اسم شهر را به معني «نهاده نيك شاپور» مي دانند.
«ابرشهر» نام قديم نيشابور است، احتمال دارد كه اين نام در اصل شهر آپارناك يا آپارني و جايگاه يكي از سه قبيله مهم پارت بوده باشد كه شاهنشاهي نيرومند اشكاني را بنياد كردند. قديمترين سندى كه از نيشابور ياد مىكند اوستا است كه با واژه «رئونت» به معنىجلال و شكوه از آن نام مىبرد. احتمالا اين واژه بعدها به كلمه ريوند تبديل شده كهاكنون نام دهستانى از توابع نيشابور است.در برخى از متون دورهاسلامى نام ديگر نيشابور «ابرشهر» آمده است كه مسلما اين لفظ در دورههاى قبل ازاسلام به كار مىرفته است. سكههاى مكشوفه، اين موضوع را مدلل مىسازد. براى نمونهدر سكهاى كه تصوير قباد ساسانى را نشان مىدهد كلمه ابرشهر ديده مىشود.
بحث درباره كلمه ابرشهر زياد است از آن جمله برخى «ابرشهر» را از ريشه «اپرناك»گرفتهاند كه مربوط به قوم «پرنى» است كه اسلاف پارتيان مىباشند. بعضى ابرشهر (با سكون ب) گويند كه مراد شهرى ابرى يا شهرى مرتفع كه به ابرهانزديك است. اين هر دو قول بدون مبنا و اصولا مردود است اگر چه براى سند اول هنوزجاى تامل باقى است اما اگر ابر را فارسى قديم «بر» به معنى بلند جايگاه و رفيع وبزرگ بدانيم كلمه ابرشهر مقبولتر مىنمايد.
مسكوكاتى كه از دوران باكتريان در افغانستان به جاى مانده از پادشاهى به نام «نيكهفور» ياد مىكند كه دامنه فرمانروايى او تا نيشابور گسترش داشته و به روايتىاين شهر را وى بنا نهاده است كه بعدها به «نيسهفور» و «نيسافور» و نهايتا به«نيشابور» تبديل شده است. «نيسافور» در گويش عرب به معنى شىء سايهدار است و شايددر آن جا درختهايى وجود داشته كه سايهگستر تارك خستگان بوده است.
واژه نيشابور در دوره ساسانى همه جا به شكل «نيوشاپور» آمده است كه آن را بهمعنى كار خوب شاپور يا جاى خوب شاپور گرفتهاند زيرا شاپور دوم اين شهر را تجديدبنا كرد ولى به روايت اغلب مورخان شاپور اول بانى آن بوده است. اگر مطلب بالا را درمورد نوسازى اين شهر قرين صحت بدانيم، كلمه «نيو» مىتوان به شكل امروزى آن «نو» تعبير كرد و معنى نيشابور چيزى جز شهر نوسازى شده شاپور نخواهد بود و ديگر دليلىبراى بحث در مورد شاپور اول و دوم وجود نخواهد داشت. زيرا كه بعضى از مورخان درانتخاب هر يك از آن دو دچار شك شدهاند ولى قدر مسلم بانى اوليه بايد شاپور اولباشد و پس از وقوع زلزلهاى شاپور دوم امر به ترميم و بازسازى آن كرده است و اين بههر حال كار نيك شاپور دوم بوده است كه به لفظ «نيوشاپور» از آن ياد كردهاند.
نيشابور در اوايل اسلام به «ابرشهر» معروف بود كه در سكههاى دورههاى اموى وعباسى به همين نام آمده است. «ايرانشهر» هم گفتهاند كه شايد عنوانى افتخارى براىاين شهر بوده است. البته چون يكى از چهار شهر كرسىنشين خراسان بود لقب «امالبلاد»هم براى خود كسب كرده است.
در قرون وسطى ايالتخراسان به چهار قسمتيعنى چهار ربع تقسيممىگرديده و هر ربعى به مركزيت يكى از چهار شهر بزرگ نيشابور، مرو، هرات و بلخخوانده مىشده و در زمانهاى مختلف يكى از اين شهرها مركزيت تمام خراسان بزرگ را بهعهده داشته و نيشابور نيز از زمان طاهريان به بعد به عنوانپايتخت انتخاب گرديده است و گفتهاند كه: «اين شهر از قاهره قديم (فسطاط) بزرگتر واز بغداد جمعيتش بيشتر و از بصره جامعتر و از قيروان عاليتر بوده و 44 محله داشته و50خيابان اصلى و مسجدى ممتاز و كتابخانهاى با شهرت جهانى و يكى از چهار شهر شاهىامپراطورى خراسان بوده است».
گويند كه عمروليث صفار چون نيشابور را به زير نگين درآورد، گفت:
«شهري را گرفته ام كه گل آن خوردني، بوته ي آن ريواس و سنگ هاي آن فيروزه است»
امروز اگر آن دلاور سيستاني بر نيشابور دست مي يافت جاي آن بود كه نخست از گرفتن شهري بر خويشتن ببالد كه گنجور و گوهرستان واژه هاي ناب پارسي است.
سرزمين رسالت خيز و جايگاه دانشي مردان بزرگ
نيشابور پيش از اسلام، همچون عروسي است آرميده بر دامان پيروزه رنگ بينالود استوار و سرافراز که در فضايي مه آلود، اما جان دار و پر تپش، به حيات خود ادامه مي دهد. بعد از اين دوران، نام نيشابور را زينت بخش بُعد تاريخي و اساطيري شاهنامه ي حکيم طوس، مي بينيم.
آب و هواي بهشت آساي اين دامنه ي پر برکت، شاپور اول ساساني را بر آن داشت تا اولين سنگ بناي تمدن تازه را بر آن نهد. پس از او و در عهد شاپور دوم، نيشابور گسترش يافته و سپس يزدگرد دوم، اين شهر را براي زندگي برگزيد.
ساسانيان برخلاف اسلاف خود، استبداد را شيوه ي حکومت خويش قرار دادند و يک آزادي خواه نيشابوري به نام «مزدک»، عليه بيدادگري هاي آنان قيام کرد.
اگر نيم نگاهي به بعضي آثار، درباره ي اَبرشهر داشته باشيم، با نام بزرگ ديگري چون «ماني» آشنا مي شويم که بسياري او را نيز از تخمه ي نيشابوريان، و از پدري دانشمند به نام «فاتک» مي دانند. اگر محقق گردد که اين دو انديشمند، نيشابوري اند، مي توان گفت اين سرزمين، از ديرباز رسالت خيز، و جايگاه دانشي مردان بزرگ و نامبردار بوده است.
بد نيست بدانيد كه:
1- زرتشت يكي از سه آتشكده ي معروف ايران را به نام مهربرزين در كوه هاي نيشابور ساخت.
2- در زمان ساسانيان نيشابور بعد از تيسفون پايتخت دوم امپراطوري بوده است.
3- نيشابور تاكنون سه زلزله ي ويرانگر و دو بار حمله ي مغولان را از سر گذرانده است.
4- اهل خراسان هر شهري را به چيزي نسبت مي دهند. اهل نيشابور را به يك بار گفتن.
آثار باستاني و تفريحي نيشابور
1- آتشكده ي برزين مهر كه در عهد ساساني در ناحيه ي ريوند نيشابور قرار داشته است.
2- محوطه ي باستاني شهر كهن نيشابور با وسعت بيش از 3500 هكتار كه مجموعه هاي آرامگاه عطار، آرامگاه كمال الملك، مقبره ي سعيد بن سلام مغربي، آرامگاه فضل بن شاذان، مقبره ي مشاهير و مقبره ي يغما شاعر خشتمال نيشابوري در آن واقع است.
3- محوطه ي باستاني شادياخ كه در قرن سوم به مدت 60 سال مقرّ طاهريان بوده است و مسجد عقيل در اين محل قرار داشت كه در آن كتابخانه اي نيز مشتمل بر 5000 جلد كتاب از انواع علوم وجود داشت كه توسط غزها به آتش كشيده شد.
4- بافت قديم شهر فعلي نيشابور كه اين شهر داراي 4 دروازه بود كه به دروازه هاي عراق، دروازه مشهد، دروازه باغات، و دروازه ي ارگ معروف بودند.
5- كاروانسراي نيشابور مربوط به دوره ي صفويه كه در دوره ي قاجاريه و اوايل دوره ي پهلوي به عنوان محلّ نگهداري فقرا و ايتام استفاده مي شده است.
6- بازار سرپوشيده ي نيشابور مربوط به دوره ي صفويه كه تنها قسمت باقيمانده از بازار بزرگي است كه از حوالي دروازه مشهد شروع و به دروازه ي عراق منتهي مي شد و متأسفانه بخش اعظم آن از بين رفته است.
7- مسجد جامع نيشابور كه يكي از بناهاي با ارزش تيموري است كه پنج قرن پيش توسط پهلوان علي كرخي فرزند بايزيد كرخي ساخته شد.
از جمله مكان هاي تفريحي نيشابور نيز مي توان به مسجد چوبي اشاره كرد. اين مسجد كه در جهان منحصر به فرد مي باشد از حدود 13 تن از انواع چوب هاي صنعتي ساخته شده و با وجود چوبي بودن در مقابل زلزله هايي با قدرت 8 ريشتر هم مقاوم است.
از ديگر مكان هاي تفريحي نيشابور، اردوگاه بين المللي باغرود با گنجايش بيش از 5000 نفر است كه مقام دوم اردوگاه هاي كشور را داراست.
برخي از آداب و رسوم مردم نيشابور
عروسي؛ عروسي معمولا دو شبانه روز به طول مي انجامد. روز اول پدر داماد و اقوام و فاميل را به خانه ي خويش دعوت مي نمايد و داماد نيز بر تختي كنار مجلس مي نشيند و هر يك از مدعوين پول يا گوسفند به داماد هديه مي كند. روز بعد زن سلماني سر و صورت عروس را آرايش مي نمايد. لباس هاي داماد رااز خانه ي عروس و لباسهاي عروس را از خانه ي داماد با ساز و دهل به حمام مي برند و آنها را با لباس هاي نو به خانه بر مي گردانند.
عروس بردن؛ هنگام عروس كشاني، يكي از زنان فاميل داماد وسيله اي را از خانواده ي عروس كه به آن «عقل عروس» مي گويند برمي دارد و در خانه ي داماد آنرا به عروس مي دهد. عروس را بر اسبي سوار مي كنند و افسار اسب را دايي يا پسر عمو يا برادر عروس مي كشد و تا خانه ي داماد او را همراهي مي كند. چند زن نيز با عروس به خانه ي داماد ميروند و يك الي دو شب آنجا مي مانند. عروس را با ساز و دهل به خانه ي داماد مي برند. جلو خانه ي داماد عروس پاانداز طلب مي كند و تا پاانداز به او ندهند وارد خانه نمي شود. مادر يا پدر يا برادر داماد، گوسفند يا هديه اي ديگر به عروس مي دهد تا وارد شود. رنگ لباس عروس سفيد و محل حجله گاه، خانه ي داماد است. مادر عروس يك روز بعد از عروسي به افرادي كه به داماد هدايايي دادند يك دستمال و مقداري شيريني مي دهد. پدر عروس بعد از سه روز از عروسي يكي از فاميل يا برادر عروس را به خانه داماد مي فرستد و عروس و داماد را به خانه ي خود دعوت مي كند و گوسفند يا قطعه زميني را به آنها هديه مي دهد.
شب يلدا
در اين شب ميزبان گوسفندي را ذبح نموده و از ميهمانان پذيرايي مي نمايد. مردم در حد امكان در شب يلدا هندوانه مي خورند و معتقدند كه هر كس در اين شب هندوانه بخورد تابستان، زياد تشنه نمي شود.
مراسم ماه محرم و صفر
در روز عاشورا مردم در قالب هئيت هاي عزاداري ضمن انجام مراسم ويژه به تهيه و پخت غذا كه اغلب حليم است مبادرت مي ورزند. در اين روز علم ها را از مساجد بيرون مي آورند. در روستاهاي اسحاق آباد و كليدر، بار و بسياري از نقاط ديگر نيشابور، نمايش شبيه خواني برگزار مي شود.
تمناي باران و مراسم چوله قزك
با توجه به اين كه كشاورزي و دامداري در اغلب نقاط نيشابور اساس زندگي معيشتي مردم را تشكيل مي دهد و آب، به عنوان محور توليد در اين مناطق نقش حياتي دارد، در موارد كمبود آب و نزولات جوي جهت نزول باران در برخي نقاط شهرستان مردم دعا نوشته و به شاخه هاي درختان مي بندند و يا زنان آش بي بي فاطمه مي پزند و بين همسايه ها پخش مي كنند و در برخي مناطق نيز مردم سه روز متوالي روزه مي گيرند و در آخرين روز به صحرايي مي روند و از خدا دسته جمعي طلب باران مي كنند. در مراسم چوله قزك نيز گروهي از كودكان در روستا، مترسكي مي سازند و به آن پارچه هايي الوان و لباسهايي بلند مي پوشانند و در كوچه هاي ده راه مي افتند و مي خوانند؛
چوله قزك باران كن
بارون بي پايـان كن
گندم به زير خـــاكه
از تشنگي هــلاكه
بزغاله شير ميــــه
چپو پنير ميـــــــــه
سپس به درب منازل مي روند و اهل خانه مقداري شيريني و يا پول به آنها مي دهند و گاهي مقداري آب هم روي بچه ها مي پاشند.
جشن سده
اين جشن دل انگيز و كهن در شبهاي يازدهم و دوازدهم و سيزدهم بهمن ماه برگزار مي گردد. در غروب روز دهم بهمن ساكنان ده بر بلندترين بام خانه خود مي روند و بوته هاي صحرائي را به طرز خاصي برروي هم مي چينند. به محض اينكه آفتاب در پس افق پنهان شد و تاريكي همه جا را فرا گرفت بزرگ خانواده، آتش به بوته ها مي زند.همين كه شعله آتش به هوا برخاست، فرياد شادي از حلقوم اهل خانه به هوا بر مي خيزد، شعله آتش تا ارتفاع زيادي به هوا صعود مي كند، باد شعله ها را در هم مي پيچد و بوته ها با صداي مخصوص مي سوزند و صداي جرقه آنها، زن و مرد و كودك را كه به دور آتش حلقه زده اند به وجد و سرور مي آورد، ولوله و هياهو در ده مي پيچد، جوانان نيز از بيابان توده هاي هيزم فراهم آورده آتش مي زنند با اوج گرفتن شعله هاي آتش به دور آن مي چرخند و مي رقصند و همه با هم پيرامون آتش پاي كوبي و جست و خيز مي كنند.
ضرب المثل های نیشابور
«ضرب المثل هاي هر قوم و ملت، نماينده يقريحه و استعداد و فرهنگ آن مردم مي باشد، که با مراجعه به زبان، داستان ها، قصه ها، لالايي ها و از جمله ضرب المثل هامي توان به بسياري از مسائل زندگي بشر، انديشه هاو آداب و رسوم، اعتقادات مردم گذشته پي برد و در واقع مي توان گفت امثال به نوعي بيان ناخودآگاهبشر در طول زمان هاي مختلف مي باشد».
حال به برخي از ضرب المثل هاي خاص مردم نيشابور اشاره مي كنيم:
1- آو دَر خَنَه گُلوكَ (آب در خانه گل آلود است)
در قديم كه از در خانه ها جوي آب رد مي شده است بعضي ها آب در خانه ي خود را تميز نمي دانستند و در حالي كه بعضي ها آب مورد نياز خود را از در خانه ي آنها برمي داشتند او خود از آب در خانه ي خود استفاده نمي كرده است.
2- كْوَني كي دوتَ مرَهخَنَه نَرَوْ مْمَنَه (زن خانه دار كه دو تا شود خانه بدون جارو مي ماند)
اين ضرب المثل تقريباً معادل ضرب المثل آشپز كه دوتا شد، آش يا شور يا بي نمك مي شود، مي باشد.
3- چْلَوْ صَفي به اَفتَوَه مْگَه دو سْلَخَه(چلوصافي به آفتابه مي گويد دو سوراخه)
اين ضرب المثل تقريباً معادل ضرب المثل (كور خود و بيناي مردم) مي باشد.
4- كُدخدايي كي مُرغَوو بَشَهچي رُسوَيي بَشَه (وقتي كدخدا مرغابي باشد رسوايي به بار مي آيد).
5- سُوار شوتور رُفتَه از لُك لُكْش مْتْرْسَه(سوار شتر شده و از تكان هايش مي ترسد).
يعني شخصي كه قدم در راهي مي گذارد ، بايد سختي هاي آن كار رابه جان بخرد.
6- حرفي بزون كي چاقت كْنَهنِه كي زاغت كْنََه (حرفي بزن كه برايت سود منفعت داشته باشد، نه ضرر و زيان .
خزانه ي واژگان نیشابور
گويش كنوني نيشابور از واژه هاي دخيل تركي، عربي و زبان هاي ديگر تهي نيست، اما راه يافتن اين واژه هاي بيگانه جاي واژه هاي بومي را تنگ نكرده، بلكه لختي برغناي آن افزوده است. حيات هزاران واژه ناب فارسي در گويش مردم اين سامان شاهد اين مدعاست. بسياري از واژه هاي نيشابوري در فرهنگ ها و متون كهن پارسي بكار رفته و ريشه بسياري را در زبان هاي ايراني كهن توان جست كه از اصالت ترديد ناپذير اين گويش حكايت دارد، اما مي خواهم بگويم كه ارزش آن روي ديگر سكه بسي افزون تر است؛ يعني واژه هاي نابي گه در فرهنگ ها و متون نيامده و آنها را نيشابوري ها مي شناسند.
منتخبي اندك از واژه هاي جالب توجه نيشابوري:
آغشگه {aghushga}: پنجره و دريچه كوچك.جزء اول آن «آغش»(=آغوش) است
اخاد {akhad}: همراه با (معيت). جزء دوم اين كلمه «خاد» (=خود) و جزء اول آن ممكن است پيشوند نفي باشد
اليفچ {alifch}: نوچ و چسبناك
اندر {andar}: در تركيب و غير تركيب به معناي ناتني
بيختنه {bekhena}: نزديك. مركب از بيخ+تن+ه. بيخ (bekh) و بيخت (bekht) نيز به همين معني است
بنچه {buncha}: دسته اي از چيزي، مانند دسته اي اسكناس
پرپري {perperi}: پروانه
تيار {tiyar}: درست و آماده
داي {day}: ديوار
زينه {zina} و پزينه {pazina}: پله و پلكان
سفچه {sefcha}: خربزه نارسيده
پتيخ {pettikh}: آشفته. ماننده به «پت» (pat) كه در نيشابور نخ در هم پيچيده و مانند آن را گويند
تريخ {terikh}: راست ايستاده. گويا ماننده به «تير»
زرنيخ {zernikh}: بيمارگونه و زردروي. گويا ماننده به «زر» با وساطت نون وقايه
اشكاف {ishkaf}(=شكاف): كمد داخل ديوار
حج دو دو {hajdadav}: سوسك چالاك و سريع السير
دس خوشك {daskhushk}: خسيس
فغوو {feggavu}: نوعي مرباي انگور كه امروزه «مارمالاد» مي گويند.
كليك {kelik}: انگشت كوچك
برخي از اعتقادات و باورهاي مردم نيشابور
1- مردم نيشابور در مورد ازدواج و پيوند زناشويي بر اين باورند كه:
الف) اگر دو خواهر، همسر دو برادر شوند، يكي خوشبخت و ديگري بدبخت مي شود.
ب) عوض به در، يعني دادن يك عروس و گرفتن يك داماد و بالعكس از خانواده ي ديگر را بديمن مي دانند.
ج) در مراسم عقدكنان سعي مي شود افراد خوشبخت را سر عقد بياورند تا عروس و داماد هم خوشبخت شوند.
د) فردي عروس را به آرايشگاه ببرد كه خودش فرد خوشبختي باشد.
2- برخي از مردم معتقدند كه در روز 13 فروردين (سيزده بدر) نبايد كارهاي مهمي از قبيل مراسم ازدواج، معامله و تعويض خانه را انجام داد.
3- اگر گربه در خانه ي كسي بچه به دنيا بياورد، بركت و روزي را براي اهالي آن خانه به ارمغان مي آورد.
4- برخي از مردم شغل آرايشگري را بخصوص براي زنان شغل بديمني مي دانند كه باعث تلخ شدن زندگي او مي شود.
5- در مورد مراسم خاكسپاري مردگان معتقدند كه نور ستاره نبايد داخل قبر بتابد و باران نبايد داخل قبر بريزد.
6- در مورد شب چهارشنبه سوري معتقدند كه هر كس در اين روز كوزه ي آبي بشكند، روز قيامت يك كوزه ي آب به او خواهند داد و بدين صورت بلاها نيز از خانه دور مي شوند.
7- وقتي كه يك نوزاد به دنيا مي آيد، به عنوان اولين اقدام جهت سلامتي نوزاد و زائو، زير سر زائو خنجر، قرآن، سوزن و غيره قرار مي دهند و حتي به گوشه ي يقه ي پيراهن نوزاد يك سنجاق آويزان مي كنند. اين اشياء از جهت دفع آل گذاشته مي شوند چرا كه معتقدند كه اگر آل بيايد جگر زائو را با خود مي برد و در خاكستر قرار مي دهد و يا جگر زائو را به آب مي زند.
8- در نيشابور اعتقاد بر اين است كه اگر ناف اضافي قطع شده ي نوزاد را زير درخت سيب قرار دهند نوزاد زيبا مي شود.
9- مردم نيشابور اسباب كشي و تعويض خانه در روز سه شنبه را خوش يمن و در يكشنبه و دوشنبه را بديمن مي دانند.
10- برخي معتقدند كه اگر استكان هاي سيني به رديف قرار گيرند نشان دهنده ي آمدن مهمان است.
سازمان آتشنشاني مشهد بعنوان يكي از سازمانهاي تابعه شهرداري مشهد طبق شرح وظايف خود در خدمت همشهريان عزيز ميباشد. (بطور كلي در ايران و خيلي از ديگر كشورها نيز آتشنشاني و خدمات ايمني زير نظر شهرداريها اداره ميشود.) و اين سازمان از نظر تعداد ايستگاهها و گستردگي بعد از تهران دومين آتشنشاني كشور است كه بخاطر ماموريتهاي بسيار زياد و خطرناك همواره در ردههاي بالاي ديگر سازمانهاي امدادي كشور قرار دارد. خطر و حادثه همواره جزئي تفكيك ناپذير از اين حرفه پر استرس ميباشد و سلامت روحي و بدني آتشنشانان در طول خدمت صدمان جبران ناپذيري را متحمل ميشود. نمونه بارز آن شهادت 4 نفر از بهترين آتشنشان مشهد در حادثه انفجار قطار نيشابور ميباشد. و تعداد زيادي زخمي كه در اثر اتفاقهاي گوناگون در حين كار هر سالي روي ميدهد. اگر بخواهيم نگاهي به سازماندهي، تشكيلات و فعاليتهاي آتشنشاني داشته باشيم. بايستي تقسيمبندي كاري و حيطه وظايف هر كدام را از نظر بگذرانيم:
الف) سازماندهي و تشكيلات آتشنشاني مشهد:
1-مدير عامل و معاونين وي: در حال حاضر مدير عامل آتشنشاني مشهد آقاي مهندس كريمينيك ميباشند كه داراي معاونتهايي در بخشهاي آموزش و پيشگيري، عملياتي و اداري و مالي ميباشند.
بخش آموزش و پيشگيري:
در اين قسمت مهم سازمانها عمدة كار بر آموزش همگاني از سنين كودكي تا بزرگسالي و كليه اقداماتي كه به نحوي در جلوگيري از بروز آتش سوزي و حادثه نقش دارند استوار است، و اين مهم با حضور تعداد زيادي كارشناس با تجربه كه هر يك در زمينهاي خاص داراي تخصص ميباشند، انجام ميشود. در معاونت آموزش و پيشگيري گروهي از كارشناسان در طول سال با برگزاري كلاسهاي آموزشي در مهد كودكها، مدارس ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان، كارگاهها، كارخانجات و .... سعي ميكنند تا جائي كه امكان دارد همشهريان عزيز را با نحوة جلوگيري از بروز حوادث مختلف آشنا كرده و همچنين به آنها بياموزند كه در صورت بروز آتشسوزي و هر نوع حادثه چگونه از خود و ديگران محافظت كنند و در صورت در دسترس بودن كپسولهاي دستي آتشنشاني چگونه از اين خاموش كنندهها و از هر يك در چه مواردي استفاده كنند. علاوه بر اين آموزش مستمر و هميشگي آتشنشانان و نجاتگران مشهد در طول سال نيز بر عهده اين معاونت ميباشد و همواره همكاران را با جديدترين روشهاي امداد رساني و نحوة كار با تجهيزات جديد و مدرن آشنا ميسازد.
در كنار موارد بالا با توجه به گستردگي و رتبة بالاي آتشنشاني مشهد در كشور، معاونت آموزش و پيشگيري مشهد بعنوان مركز آموزش كلية آتشنشانان استانهاي گلستان، خراسان شمالي و جنوبي، سمنان، سيستان و بلوچستان و هرمزگان ميباشد و آتشنشانان اين استانها در بدو استخدام دورههاي مختلف آتشنشاني و امداد رساني را در مشهد گذرانده و سپس جهت انجام وظيفه به استانها و شهرهاي خود اعزام ميشوند. در حال حاضر نيز كتاب آموزش مقدماتي آتشنشاني تاليف شده در مشهد بعنوان يكي از جزوات كامل و معتبر در كلاسهاي آموزشي آتشنشانان تدريس ميشود.
بخش معاونت عملياتي:
با توجه به وسعت زياد شهر مشهد و تعداد زياد ايستگاههاي آتشنشاني در سطح شهر اكنون سازمان آتشنشاني مشهد به دو معاونت عملياتي تقسيم شده كه حوزة يك معاونت عملياتي (منطقه غرب مشهد) و حوزه دو (منطقه شرق مشهد) را تحت پوشش داشته و در رأس هر يك، يك نفر بعنوان معاون عملياتي قرار دارد. وظيفه يك معاون عملياتي نظارت وسازماندهي كليه امور مربوطه به فعاليتهاي امداد رساني و اطفاء حريق از تأمين نيروي متخصص و كارآزموده تا فراهم آوردن كليه تجهيزات مورد نياز؛ چيدمان نيروها، تعيين ايستگاه محل خدمت، معرفي فرماندهان شيفت و معاونين آنها و سرپرستان ايستگاهها و همچنين علتيابي آتشسوزيها ميباشد.
(در مورد علتيابي حريقها، در هر منطقه عملياتي مشهد تيم علتيابي وجود دارد كه اين تيم تشكيل شده است از معاون عملياتي منطقه، چند نفر از سرپرستان ايستگاهها، و چند نفر متخصص علتيابي كه هر يك در زمينههايي چون برق، شيمي و ... تخصص دارند و اين تيم علتيابي پس از شرح لحظات اوليه حادثه از حادثه ديدگان، اظهارات فرمانده شيفت ايستگاه عمليات كننده و نشانهها و علامتهاي بجا مانده از آتشسوزي، علت حادثه را تعيين ميكنند.)
بخش معاونت اداري ومالي:
در اين حوزه نيز، همان طور كه از نامش پيداست، معاون مالي اداري مربوطه به همراه كليه نيروهاي تحت پوشش كليه هزينهها و درآمدهاي سازمان را زير نظر داشته و علاوه بر تعيين بودجه سالانه سازمان، در طول هر سالي و براي سال بعد آنچه را كه از تجهيزات عملياتي و ... مورد نياز سازمان ميباشد در ليست خريد قرار داده و با درخواست بودجه مناسب از شهرداري اقلام به خريد آن ميكند.
فعاليتها و ماموريتهاي آتشنشاني مشهد:
با توجه به تنوع حوادث و ماموريتهاي آتشنشاني در بُعد عملياتي همكاران به دو دسته تقسيم ميشوند كه هر يك در موارد خاصي به كمك همشهريان عزيز ميشتابند:
1- گروه نجات:
بطور كلي در حوادثي كه احتياج به نجات جان باشد گروهي از همكاران دوره ديده تحت عنوان گروه نجات به محل حادثه اعزام ميشوند كه دورههاي خاص و گوناگون امداد و نجات را گذرانده و تجهيزات مخصوص اين كار را نيز در اختيار دارند. هم اكنون در سه منطقه شهر مشهد ايستگاه نجات وجود دارد كه ايستگاه يك در محل ميدان مادر قاسمآباد، ايستگاه دو در پنجراه پايين خيابان و ايستگاه سه نجات در آخر سناباد در حوادث مختلف به مأموريت اعزام ميشوند. در اين گروه يك نفر بعنوان فرمانده نجات وجود دارد كه معمولاً ماهرترين و با تجربهترين فرد گروه نيز ميباشد و ساير نفرات زير نظر ايشان و با دستورات مستقيم وي عمليات نجات را انجام ميدهند.
لباس عملياتي نجاتگران:
اين گروه داراي لباس يكسره زرد رنگ با قسمتهاي مختلف كه در واقع لزوم بتوانند طناب و چنگكهاي مخصوص را جهت بالا و پايين رفتن از مكانهاي گود و مرتفع در آن قرار دهند، كلاه ايمني مخصوص با چراغهاي باطري خود نصب شده روي قسمت جلوي آن و ديگر تجهيزات انفرادي مانند كفشهاي ايمني، دستكشهاي مخصوص و.... ميباشند.
موارد مختلف مأموريتهاي گروه نجات:
اين گروه از آتشنشانان داراي مأموريتهاي بسيار متنوع ميباشند و در مواردي مانند: سقوط در چاه، ماندن زيرآوار، ماندن در خودرو پس از تصادف، حيوانات وحشي، مار، زنبور، گير كردن در اتاقهاي در بستهف سقوط از كوه، گير كردن اعضاي بدن در ميان دستگاههاي مختلف برقي و مكانيكي، و هر موردي كه سلامت و جان همشهريان گرامي را با خطر مواجه كند به كمك آنان ميشتابند. مانند آسانسور، غرق شدگي، اگر از نظر آماري و نگاهي به فعاليتهاي اين دسته از آتشنشانان بپنداريم در فصولي گرمتر سال بيشتر مواردي، مانند زنبور، مار، آوار و در فصول سردتر مواردي مانند گازگرفتگي (گاز منواكسيد كربن CO كه حاصل از سوخت ناقص گاز شهري و مسدود بودن دودكشها ميباشد) و گير كردن در اتاقهاي در بسته، بيشتر مأموريتها را بخود اختصاص داده و ديگر موارد مانند تصادفات رانندگي و ..... در طول سال چندان تفاوتي بين فصول گرم و سرد سال ندارند.
2- آتشنشانان
در كليه حوادثي كه آتش نقشي در آن داشته باشد نيروهاي دوره ديده و مجهز آتشنشان به محل اعزام ميشوند. هم اكنون شهر مشهد داراي 22 ايستگاه آتشنشاني ميباشد كه در طول هر سال بطور متوسط در بيش از سه هزار ماموريت اطفاء حريق انجام وظيفه مينمايند در راس هر ايستگاه آتشنشاني سر پرست ايستگاه قرار دارد كه زير نظر معاون عملياتي كار ميكند و فرماندهان شيفت و معاونين و نيروهاي ايستگاه را تحت پوشش داشته و بر كليه موارد موجود در ايستگاه مانند تجهيزات، ماموريتها، جابجايي نيروها در هر شيفت، كمبودهاي رفاهينلبياهانه انها و اقامتي و.... نظارت كرده و با هماهنگي معاون عملياتي و ديگر بخشهاي سازمان نسبت به رفع كمبودها اقدام ميكند.
(با توجه به اين كه نحوة كار سازمان آتشنشاني بصورت 24 ساعت ميباشد و هر يك از آتشنشانان پس از ورود به محل كار بايد 24ساعت كامل در محل خدمت حوزه حاضر باشند بنابراين بايستي از نظر امكانات تفريحي و رفاهي نيز بطور كامل تامين باشند).
نحوه كار ايستگاههاي آتشنشاني بصورت شيفتي و هر شيفت 24 ساعت ميباشد كه از 30/7 صبح آغاز و به ساعت 30/7 روز بعد ختم ميشود. و پس از آن آتشنشانان 24 ساعت زمان استراحت دارند. در رأس هر شيفت فرمانده شيفت قرار دارد كه به همراه معاون خود كليه امور كاري، عملياتي و... شيفت خود را تحت نظارت دارد و در ماموريتهاي اطفاء حريق نيروهاي هر شيفت بطور كامل طبق نظرات و دستورات ايشان انجام وظيفه مينمايند. چيدمان نيروهاي هر شيفت را نيز با توجه به نوع ماموريت فرمانده شيفت بر عهده دارد و ايشان موظف است بر ورود و خروج، انضباط فردي و جمعي، كارايي و مهارت آتشنشانان و رفع كمبودها و اطلاع آن به سرپرست ايستگاه و... اشراف و نظارت داشته باشد.
در هر ايستگاه آتشنشاني و اطفاء حريق دو گروه آتشنشان وجود دارد كه هر يك در موارد تعيين شدهاي از حريقها به مأموريت اعزام ميشوند كه گروه اولي تحت عنوان سري يك و گروه دوم بنام سري دو شناخته ميشوند. در آتشسوزيهايي كه مربوط به منازل، انبارها، مغازهها، كارخانجات، خودروها و از اين دسته ميباشد، سري يك به محل اعزام ميشوند و در آتشسوزيهاي باغ، جنگل، علوفه، خرمن، و زمينهاي افتاده سري دو به محل اعزام ميشوند. نحوة اعزام همكاران نيز بدين شكل ميباشد كه پس از تماس شهروندان و اعلام آدرس و نوع آتشسوزي به مركز فرماندهي، اين مركز با توجه به محدودهبندي هر ايستگاه نزديكترين ايستگاه را به آدرس داده شده گسل ميدارد. بدين ترتيب كه با به صدا درآوردن خود را به خودروها رسانده و درون خودرو بوسيله بيسيم آدرس و نوع آتشسوزي را از فرماندهي استعلام كرده و راهي محل ميشوند.
لباس و تجهيزات انفرادي آتشنشانان:
هر آتشنشان براي حفظ ايمني و جان خود در مأمورتهاي بسيار خطرناك آتشسوزيآتشسوزي داراي كلاه ايمني ضد انفجار، اوركت و شلوار مخصوص حريق، دستكشهاي نسوز، كفشهاي ايمني مخصوص، دستگاههاي تنفسي و... ميباشد كه در هر ماموريت و پس از سوار شدن خودرو اين تجهيزات انفرادي را پوشيده و بصورت كاملاً مجهز در محل حادثه از خودرو پياده ميشود.
نحوه تماس شهروندان با سازمان آتشنشاني و خدمات ايمني مشهد و درخواست كمك:
هر نوع حادثهاي كه جان و مال همشهريان گرامي بخطر بيفتد و نياز به كمك فوري داشته باشند، در صورت بروز بايستي در كمال خونسردي فقط با شماره تلفن (125 مركز فرماندهي آتشنشاني) تماس گرفته و پس از شرح نوع حادثه و يا آتشسوزي و آدرس دقيق و كامل و در صورت وجود شماره تلفن خود درخواست امداد رساني نمايند، نيروهاي متخصص و كاركشته اين مركز بلافاصله پس از اطمينان از چگونگي و نوع ماموريت نيروهاي ايتسگاه مربوطه را به طريقي كه گفته شد به محل اعزام ميكند.
تعريف سوختن
تركيب شيميايي مادة قابل اشتعال با اكسيژن هوا، در درجه حرارت مورد نياز را سوختن گويند.
مثلث آتش (بدون شعله)
آتش هنگامي بوجود ميآيد كه سه عنصر اصلي ايجاد آن، اكسيژن، حرارت، مواد سوختني به اندازه كافي موجود باشد. سه عامل فوق سه ضلع مثلثي را تشكيل ميدهند كه آن را مثلث آتش مينامند. حال اگر بتوان به وسيلهاي فقط يك عامل از اين سه عامل را از صحنه خارج نماييم. ارتباط آنها با هم قطع گشته و آتش خاموش ميگردد.
سوخت (مواد قابل سوختن):
بطور كلي مواد موجود در طبيعت به دو دسته تقسيم ميشوند.
الف) مواد غير قابل سوختن:
اين مواد در شرايط معمولي قابل سوختن نميباشند و با اكسيژن هوا تركيب نميشوند مانند: خاك رس، ماسه، سنگ و بسياري از سنگهاي آهكي و خاكها و مواد معدني طبيعي خاكستر استخوان و غيره ........... وجود اين مواد نه تنها موجب بوجود آمدن هيچگونه احتراقي نميشوند، بلكه در پارهاي از مواقع خود كمكي براي خاموش كردن نيز به حساب ميآيند مانند شن، ماسه و خاك.
ب) مواد قابل سوختن:
مواد قابل اشتعال در طبيعت به سه حالت وجود دارند:
1-مواد سوختني جامد: مانند چوب، ذغال، كاغذ، پارچه و...
2-مواد سوختني مايع: مانند فرآوردههاي نفتي، الكلها و...
3-مواد سوختني گاز: مانند متان، اتان، پروپان و.... (گاز طبيعي) و استيلن، اتيلن، پروپلين و.... (گاز مصنوعي)
حرارت:
احتراق هنگامي صورت ميگيرد كه درجه حرارت بر حسب نوع و جنس مواد تركيب شونده با جسم سوزنده به حد كفايت رسيده باشد.
اكسيژن:
بايد دانست كه عمل سوختن به وسيله اكسيژن موجود در هوا ايجاد ميشود تركيب هوا عبارتند از: 1/78% نيتروژن، 21% اكسيژن، 9% ارگن و گازهاي ديگر.
در عمل سوختن، ماده قابل سوختن در هوا بايد در كنار هم قرار گيرند. هر چه سطح جسم قابل سوختن تماس بيشتري با اكسيژن هوا داشته باشد. عمل سوختن آسانتر و سريعتر انجام ميگيرد. بنابراين هر چه ذرات جسم سوزنده ريزتر باشد. چون سطح تماس آن با هوا (اكسيژن) زيادتر است، زودتر مشتعل ميگردد به همين دليل گازها زودتر از مايعات و مايعات زودتر از جامدات، آتش ميگيرند.
راههاي مختلف انتقال حرارت:
چون در بررسي و مطالعه چگونگي به وجود آمدن آتشسوزي و طريقة اطفاء آن روشهاي مختلف انتقال حرارت جهت جلوگيري از توسعه آتشسوزي اهميت زيادي دارد. بنابراين راههاي مختلف اين انتقال را بيان مينماييم.
1-روش مستقيم يا هدايت:
در اين طريق جسم به علت مجاورت با يك كاتون آتش گرم ميشود.
يعني حرارت از يك جسم كه داراي درجه حرارت بالاتر ميباشد به يك جسم ديگر كه داراي درجه حرارت پايينتر است منتقل ميگردد. مانند گرم شدن فلزي در سقف يا پايه ساختمانها از اتاقي به اتاق ديگر گسترش يابد مگر اين كه اين ستونهاي فلزي از ميان ديوارهاي مقاوم در برابر آتش عبور كرده باشند.
2-روش غير مستقيم يا جابجايي:
در اين طريق به علت جابجايي و حركت هوا گرم حرارت انتقال مييابد. در آتشسوزيها بعلت گرم شدن بخارات و گازهاي زيادي به وجود ميآيد كه اين گازهاي گرم از طريق پلكانها و كاتالهاي آسانسورها به طرف بالا حركت كرده و باعث گسترش حريق در طبقات مختلف سازمان ميگردد. معمولاً قريب 75% حرارت يك حريق بوسيله هواي محيط و گازهاي توليدي دور ميشود زيرا بر اثر حرارت زياد هواي كانون حريق گرم، و باعث گرم كردن كليه مواد و اجسام مسير خود شده و بعضي را ممكن است به درجه احتراق برساند همچنين تداوم صعود هواي داغ موجب ميشود كه هواي تازه از زير كشيده شده جاي آن را بگيرد. كه در نتيجه به شدت و توسعه حريق كمك ميگردد.
3-روش تشعشع:
در اين طريق حرارت بصورت امواج حرارتي (نوراني) انتقال مييابد امواج نوراني در مسير خود تا به مانع برخورد نكردهاند حركت ميكنند. مانند گرماي حاصل از جذب اشعه خورشيد. در تشعشع هر چه جسم بيشتر قابليت جذب داشته باشد زودتر گرم ميشود. (يك جسم سياه زودتر جذب حرارت مينمايد تا يك جسم صيقلي و روشن)
عوامل ايجاد آتش:
عوامل ايجاد كننده اغلب آتشسوزيها را ميتوان به شرح زير تقسيمبندي كرد.
1-تماس مستقيم با شعله يا مواد مشتعل
2-وجود درجه حرارت كم براي مدت زياد
3-گرم شدن خودبخود و سوختن
4-انفجار با انتشار سريع شعله
5-صاعقه (رعد و برق)
6-انفجار ذرات معلق در هوا
7-الكتريسيته
8-فعل و انفعالات شيميايي
9-مالش، فشار، ضربه به علت سقوط اجسام
10- الكتريسيته ساكن
در حالات مذكور به محض اينكه حرارت ماده به نقطة اشتعال رسيد، شروع به سوختن ميكند به شرط آنكه به اندازه كافي اكسيژن موجود باشد. البته بايد توجه داشت كه نقطه اشتعال هر ماده تابع شرايط و وضع خاصي است كه در آن شرايط وضع ماده قرار گرفته باشد. مثلاً اگر ماده خشك باشد آسانتر ميسوزد و اگر مرطوب باشد مشكلتر خواهد سوخت.
تفاوت گاز و بخارات قابل اشتعال:
تفاوت گاز و بخار در اين است كه، گاز مادهاي است كه هميشه در درجه حرارت و فشار عادي به حالت گاز است در صورتيكه بخار گازي است كه از جسمي كه بر اثر گرم شدن آن متصاعد شده است و اين جسم در درجه حرارت معمولي و عادي بحالت مايع يا جامد است.
روشهاي اطفاء حريق:
1-سرد كردن: سرد كردن در حقيقت از بين بردن ضلع حرارت ميباشد. همانطوريكه ذكر گرديده يك جسم قابل اشتعال در يك درجه حرارت بخصوص شروع به سوختن مينمايد. حال اگر بوسيله سرد كردن درجه حرارت يك ماده قابل اشتعال را پايين آوريم يكي از اضلاع مثلث آتش را از بين برده و در نتيجه آتش خاموش ميگردد. بايد توجه كرد كه سرد كردن بعد از اينكه درجه حرارت جسم به پايين نقطه اشتعال رسيد. جهت اينك دوباره مشتعل نشود بايد ادامه پيدا كند، سرد كردن به طرق مختلف صورت ميگيرد. (در حريق جامدات توسط آب، در حريق مايعات توسط كف بخاط داشتن آب در جوار حبابها) ولي بايد توجه داشت كه در هر نوع آتش سوزي مجاز به استفاده از آب نيستيم.
2-خفه كردن (قطع اكسيژن): با از بين بردن ضلع اكسيژن است كه، مانع از دسيدن اكسيژن به جسم قابل اشتعال ميگرديم، به اين روش خفه كردن ميگويند. در اين حالت از كپسولهاي آتش نشاني يا پتو خيس يا هر وسيلة ديگري كه بتواند راه نفوذ اكسيژن را به محل سوخت ببندد، استفاده ميشود.
3-جدا ساز (سد كردن): اگر به وسيلهاي مانع از رسيدن سوخت به كانون اشتعال گرديم عمل سد كردن را انجام دادهايم، مانند: بستن شير مخزن گاز كه توليد آتش سوزي كرده است، يا دور كردن مواد قابل اشتعال از محوطه آتش جهت جلوگيري از توسعه آتش و ...
طبقه بندي انواع آتش سوزيها:
گروه A: (آتش سوزي جامدات قابل اشتعال):
كه اغلب داراي ماهيت آلي (تركيبات كربندار) اتفاق ميافتد، در اين طبقه جاي ميگيرند و معمولاً از سوختن آنها: خاكستر باقي ميماند. اين دسته از آتش سوزيها بسيار معمول هستند، و موثرترين عامل خاموش كننده نيز عموماً آب بصورت جت يا اسپري ميباشد.
گروه B: (آتش سوزي مايعات قابل اشتعال):
اين آتش سوزيها مربوط به مايعات يا جامداتي ميباشد كه به مايع تبديل ميشوند و بمنظور انتخاب عامل موثر براي اطفاء حريق در اين نوع آتش سوزيها ميتوان مايعات قابل اشتعال را به دو گروه ذيل تقسيم بندي كرد:
الف) مايعاتي كه قابل امتزاج با آب هستند مانند الكل و استن
ب) مايعاتي كه غير قابل امتزاج با آب ميباشند مانند نفت، گازوئيل و ...
بايستي براي اطفاء حريق در نوع اول از آب و ... و در نوع دوم از كف و پودرهاي شيميايي خشك استفاده نماييم.
گروه C: (آتش سوزي گازهاي قابل اشتعال):
اين آتش سوزيها مربوط به گازها و يا گازهاي مايع بوده، كه معمولاً به صورت پخش مايع يا نشت گاز آتش سوزي انجام ميگيرد. نمونه اين گازها عبارتند از: متان، پروپان، بوتان و غيره ...... براي مهار آتش سوزيها سطحي اين نوع گازها از پودر شيميايي خشك و كف ميتوان استفاده كرد (اسپري كردن آب معمولاً به عنوان سرد كننده مخازن گازها بكار ميرود).
گروه D: (آتش سوزي فلزات قابل اشتعال):
مواد اطفاء حريق كه داراي آب باشند براي اين آتش سوزيها بياثر، و حتي خطرناكاند. همچنين بكار بردن گاز كربنيك و پوردهاي شيميايي خشك (بيكربناتها) ممكن است در مورد اغلب خطرناك باشد. در غالب آتش سوزيها مربوط به فلزات بكار بردن پودر گرافيت – پودر تالك (طلق) – خاكستر بيكربتان دو سود – سنگ آهك و ماسه خشك معمولاً مطلوب خواهد بود. پودهاي خاص تركيبي براي اطفاء آتش سوزي بعضي از فلزات به ويژه در موارد پرتوزا توصيه شدهاند.
گروه E: (آتش سوزي تاسيسات الكتريكي):
اين آتش سوزيها شامل آتش سوزي وسايل الكتريكي و الكترونيكي ميباشد. روش معمولي در اين آتش سوزيها قطع برق و استفاده از روش صحيح براي اطفاء حريق آنچه كه ميسوزد ميباشد. و زماني كه از اين روش نميتوان استفاده كرد يقينا بايد از واسطههاي اطفاء حريقي استفاده ميشود كه هادي الكتريسيته نبوده و به دستگاههاي طريف نيز صدمه نرساند. اين مواد شامل: دياكسيد كربن و پوردهاي خشك ميباشند.
خاموش كنندههاي دستي
1- تعريف خاموش كننده:
خاموش كننده دستي به وسيلهاي گفته ميشود كه براي مبارزه با آتش سوزي طراحي و ساخته شده است. و با حداكثر 14 كيلوگرم ظرفيت مواد خاموش كننده، يكنفر به راحتي قادر به حمل و استفاده از آن ميباشد.
انواع بزرگتر آن بر روي چرخ – ارابه يا خودرو قرار داده ميشود و يا به طور ثابت در اماكن نصب ميگردد.
2- كاربرد:
از خاموش كنندههاي دستي با توجه به مواد اطفايي داخل آن ميتوان در لحظات اوليه شروع آتش سوزي و همچنين براي حريقهاي كوچك و موضعي استفاده كرد.
3- انواع خاموش كنندههاي دستي:
الف) خاموش كنندههاي آبي
ب) خاموش كنندههاي كفي
ج) خاموش كنندههاي پودري
د) خاموش كنندههاي گاز دياكسيد كربن CO2
و) خاموش كنندههاي گاز هالوژنه
4- تامين فشار:
براي خارج شدن مادة اطفايي، از خاموش كننده و پرتاب آن به طرف آتش نياز به فشار است كه اين فشار از راههاي مختلف به شرح زير تامين ميگردد:
الف) فشار (گاز) حاصل از واكنش دو ماده شيميايي
ب) فشار يك گاز بياثر (معمولاً ازت يا دياكسيد كربن) موجود در محفظه فشنگي
ج) فشار از طريق كمپرس كردن (فشردن) هوا به داخل بدنه و تحت فشار قرار دادن آن
د) فشار دروني ماده خاموش كن
5- طرز عمل دستگاههاي خاموش كننده:
معمولاً خاموش كنندهها به دو طريق مواد را به خارج هدايت ميكنند.
الف) واژگونيب) مستقيم
الف) طريقه واژگوني:
در اين طريقه براي خارج شدن ماده اطفايي از خاموش كننده بايد دستگاه را به صورت واژگون (سر و ته) گرفت در غير اين صورت ماده اطفايي خارج نميشود و فقط عامل فشار (گاز) آن تخليه ميگردد كه اين عملكرد بيشتر در انواع قديمي به چشم ميخورد.
ب) طريقه مستقيم:
در اين نوع عملكرد احتياج به واژگون كردن دستگاه خاموش كننده نميباشد و از دستگاه به صورت عادي استفاده ميشود.
6- زمان تخلية خاموش كنندهها:
معمولاً در هر كشوري زمان تخلية خاموش كنندهها با توجه به شرايط استاندارد آن كشور تنظيم ميشود. استانداردهاي موجود دربارة خاموش كنندهها در كشورهاي مختلف با اختلاف ناچيزي در بعضي موارد مشابه يكديگرند. در جدول زير حداقل زمان تخليه خاموش كنندهها در استاندارد ايران داده شده است:
وزن ماده
حداقل زمان تخليه در استاندارد ايران
1 تا 3 كيلوگرم
8 ثانيه
3 تا 6 كيلوگرم
10 ثانيه
6 تا 9 كيلوگرم
10 ثانيه
9 تا 14 كيلوگرم
10 ثانيه
7- قدرت پرتاب:
براي اينكه بتوان بدون نزديك شدن زياد به آتش مواد اطفايي را بر روي آتش پاشيد، معمولاً در استانداردها متراژ حداقلي جهت پرتاب مواد اطفايي خاموش كنندهها در نظر گرفته ميشود كه اين فاصله در خاموش كنندهها متفاوت بوده و بين 3 الي 7 متر ميباشد. به طور مثال در استاندارد براي صورت اسپري پرتاب نمايد، حداقل 4 متر در نظر گرفتهاند و براي خاموش كننده كفي هنگامي كه صورت جت پرتاب شود حداقل 5 متر در نظر گرفته شده است.
8- درصد تخليه:
معمولاً در طرح و ساخت خاموش كنندهها درصد تخليه مواد خاموش كن يكي از موارد مورد نظر است كه براي اين منظور در شرايط عادي و شارژ دستگاه حداقل درصد مواد داخلي آن كه بايد تخليه شود در نظر گرفته ميشود در اين درصد براي خاموش كنندههاي پودري 85% و دستگاههاي محتوي آب، كف يا دياكسيد كربن و مواد هالوژنه 95% است.
9- شيلنگ و نازل:
معمولاً بايد خاموش كنندههايي كه داراي ظرفيت بيش از سه كيلوگرم هستند داراي شيلنگ و نازل مجزا كه به شيلنگ متصل است، باشند.
بلندي اين لولهها نبايد كمتر از 80% بلندي بدنه خاموش كننده باشد اين لوله در مقابل مواد داخلي خاموش كننده نفوذ ناپذير و تا زمانيكه خاموش كننده براي عمل بكار گرفته نشده لوله (نازل) بايد طوري طراحي گردد كه در اثر تخليه مواد، احتمال شكستگي يا بيرون آمدن از محل خود وجود نداشته باشد.
انواع خاموش كنندههاي پودري:
خاموش كنندههاي پودري به اندازههاي مختلف از يك كيلوگرم تا چند كيلوگرم در انواع مختلف دستي، چرخي، ارابهاي ساخته ميشود كه انواع دستي آن با گنجايش يك تا 14 كيلوگرم را ميتوان به دو گروه تقسيم كرد. (پودر و هوا – پودر و گاز).
خاموش كنندههاي گاز كربنيك:
از سالها قبل گاز دياكسيد كربن (CO2) بعنوان يك گاز اطفاء حريق در دستگاههاي ثابت اتوماتيك در خاموش كنندههاي دستي و چرخدار مورد استفاده قرار گرفت و اكنون نيز مصرف فراواني دارد.
(CO2) گازي غير قابل احتراق، بيبو، خنثي، غير سمي، فاسد نساز و هادي الكتريسيته نيست، و وزن آن سنگينتر از هواست، لذا در صورت پرتاب روي حريق، اكسيژن را خارج و خود جانشين آن ميگردد در حقيقت با تقليل درصد اكسيژن هوا، حالت خفگي پيدا كرده و حريق را اطفاء مينمايد.
اين خاموش كنندهها بعلت فولادي بودن بدنه كاملا سنگين است، بدين جهت انواع دستي آن با ظرفيت بين 2- 12 پوند (900 گرم تا 4/6 كيلوگرم) ساخته ميشود، و در ظرفيتهاي بيشتر آن بعنوان وسيله چرخدار يا در دستگاههاي ثابت اتوماتيك طرح، و مورد استفاده قرار ميگيرد.
طريقه استفاده از خاموش كنندههاي پودر در هوا
با توجه به اينكه عامل فشار در اين نوع خاموش كننده هواي فشرده باشد، در صورتيكه خاموش كننده شارژ باشد، تحت فشار قرار داشته و در مواقع اطفاء حريق ضمن در نظر گرفتن جهت باد، پشت به جهت باد قرار گرفته و ابتدا ضامن را با انگشت خارج ساخته و سپس با يكدست دستگيره خاموش كننده و با دست ديگر نازل به بيرون منتقل گردد. (بايد توجه داشت كه برد خاموش كنندههاي پودري بين 2 الي 7 متر باشد) جهت سر نازل را بايد طوري تنظيم نماييم كه پودر در موقع خروج ما بين شعله و ماده سوختني قرار گيرد و پودر به صورت مماس سطح حريق را پوشش دهد و عمل اطفاء را به صورت جارويي انجام داده و از ايستادن در يك محل ثابت خودداري گردد.
طريقه استفاده از خاموش كنندههاي پودر و گاز (بالن بغل):
در اين نوع خاموش كنندهها، بالن (فشنگي) حاوي گاز دياكسيد كربن و عامل فشار خاموش كننده در بغل بدنه خاموش كننده نصب ميباشد. در موقع بروز حريق ضمن حفظ خونسردي و در نظر گرفتن جهت باد (در موقع بروز حريق بر اثر جابجايي هواي سرد و گرم در محل توليد باد ميگردد) پشت به جهت باد قرار گرفته، ابتدا با يك دست دستگيره خاموش كننده و نازل را در دست ميگيريم، خاموش كننده را كمي مايل به طرف جلو نگه داشته و با دست ديگر فلكه فشنگي را باز مينماييم (مايل نگه داشتن خاموش كننده بخاطر عمل كردن احتمالي سوپاپ روي در پوش با پرتاب درپوش بر اثر خوردگي رزوهها صورت ميگيرد) تا گاز داخل فشنگي وارد خاموش كننده گشته و پودر آن تحت فشار قرار گيرد) خاموش كننده را مستقيما نگه داشته، بدون اينكه نازل را رها سازيم به كانون حريق نزديك شده و اهرم نازل را فشار ميدهيم تا پودر خارج گردد. (بايد توجه داشت كه برد خاموش كنندههاي پودري بين 2 الي 7 متر ميباشد).
جهت سر نازل در موقع خروج پودر بايستي طوري تنظيم گردد كه پودر مابين شعله و ماده سوختني قرار گيرد و پودر بصورت مماس سطح حريق را پوشش دهد و عمل را به صورت جارويي ادامه داده و از ايستادن در يك محل ثابت خودداري گردد.
طريقه استفاده از خاموش كنندههاي پودر و گاز (بالن داخل)
در اين نوع خاموش كنندهها، بالن (فشنگي) حاوي گاز دياكسيد كربن و عامل فشار خاموش كننده در داخل بدنه و زير در پوش قرار دارد. در موقع بروز حريق ضمن حفظ خونسردي و در نظر گرفتن جهت باد ( در موقع بروز حريق بر اثر جابجايي هواي سرد و گرم در محل توليد باد ميگردد) پشت به جهت باد قرار گرفته، ضامن نواري شكل بالاي در پوش را از محل خود خارج ساخته و به آرامي با كف دست از سمت بالا به طرف پايين ضربه ميزنيم تا گاز داخل فشنگي وارد خاموش كننده گشته و پودر آن تحت فشار قرار گيرد (ضامن بعضي از خاموش كنندهها تفاوت دارد) خاموش كننده مستقيم نگاه داشته، بدون اينكه نازل را رها سازيم به كانون حريق نزديك شده و اهرم نازل را فشار ميدهيم تا پودر خارج گردد (بايد توجه داشت كه برد خاموش كنندههاي پودري بين 2 الي 7 متر ميباشد) جهت سر نازل در موقع خروج پودر بايستي طوري تنظيم گردد كه پودر ما بين شعله و ماده سوختني قرار گيرد و پودر به صورت مماس سطح حريق را پوشش دهد و عمل را به صورت جارويي ادامه داده و از ايستادن در يك محل ثابت خودداري نماييد.
توجه: در صورتيكه از انواع خاموش كنندههاي پودرهاي براي اطفاء حريق جامدات استفاده مينمايد، بعلت اينكه خاصيت نفوذپذيري در اجسام جامد را ندارد، احتمال برگشت شعله پس از اطفاء وجود دارد، لذا در صورت استفاده براي حريق جامدات پس از عمل اطفاء اجسام جامد را زير و رو نموده تا از خاموش بودن اجسام اطمينان حاصل نماييد.
طريقه استفاده از خاموش كنندههاي دياكسيد كربن
در اين نوع خاموش كننده شير كنترل گاز به صورت فلكهاي يا به صورت اهرمي بوده، كه در نوع فلكهاي چون با باز شدن سير فلكه بتدريج جريان گاز برقرار ميشود، خطر تركيدگي شيلنگ وجود ندارد. اما در نوع اهرمي بايد توجه داشت كه از فشار دادن آني بر روي اهرم خودداري شود، تا شيلنگ دچار تركيدگي نگردد (حداكثر برد ماده اطفايي در اين نوع خامش كننده 2 متر ميباشد) لذا در موقع حريق لوازم برقي و الكترونيكي و تابلوهاي برق و آتش سوزي داخل آشپزخانهها بايستي فاصله خود را تا كانون حريق به حداقل رسانده (كمتر از 2 متر) و سپس نازل شيپوري را مستقيماً به طرف كانون حريق گرفته و اهرم خاموش كننده را به آرامي فشار و در نوع ديگر فلكه را باز تا گاز جريان يابد. در قسمت نازل پس از انبساط حجمي گاز (از حالت مايع به حالت گازي)سطح حريق را پوشش داده و حريق اطفاء ميگردد.
تذكر: از اين خاموش كننده بيشتر در اماكن سربسته استفاده ميگردد و در محيط باز در صورت استفاده قادر به جايگزيني اكسيژن نخواهد بود.
آتش نشاني و سابقهي آن
ما تصور ميكنيم كه ادارة آتش نشاني و ماموران و دستگاههاي مخصوص اين كار فقط در قرن بيست معمول شدهاند در صورتي كه آتش نشاني نيز سابقة تاريخي طولاني دارد آن طور كه در تاريخ علوم و صنايع ميخوانيم «هرون اسكندراني» دستگاهي براي خاموش كردن حريق ساخته بود و نيز شواهد نشان ميدهد كه در مصر قديم حتي در قرن قبل از ميلاد نيز وسايل آتش نشاني وجود داشتهاند كه بعدها نيز در كشورهاي مختلف استفاده از وسايل معمول بوده است ولي براي تشكيل ادارهها و ماموران آتش نشاني و وسايل مجهزتر بايد منتظر قرن 17 بود كه اين دستگاهها به تدريج كامل شدند و عدهاي نيز مبارزه با آتش را به عنوان يك شغل به عهده گرفتهاند. مطلب شگفت انگيز اينكه در زمانهاي قديم يونان مادهاي براي آتش زدن كشتيها و قلعههاي دشمن نيز داشتهاند كه آن را «آتش يوناني» ميناميدند كه شامل گوگرد و مواد سريع الاشتعال بوده است. آتش يونانيبه تدريج در ساير كشورهاي روزگاران پيشين نيز براي آسيب رساندن به دشمن معمول شد مسلماً در مقابل حريقهاي عمومي لازم بود همة ممالك آن زمان نيز وسايل آتش نشاني خوبي داشته باشند به هر حال اگر امروزه با «آتش يوناني» خانه كسي را آتش نميزنند ولي به علل مختلف و همة ما ميتواند حريق اتفاق بيفتد پس وسايل احتياطي لازم براي مقابله با آن لازم است براي اينكه بتوانيم آتش را مهار كنيم بايد اطلاعاتي در مورد مواد مختلفي كه آتش ميگيرند و روش مهار كردن هر كدام از آنها را بدانيم.
تعريف آتش:
آتش يك فعل و انفعال شيميايي است كه با كنار هم قرار گرفتن اكسيژن حرارت و سوخت به وجود ميآيد.
عوامل آتش سوزي:
بروز آتش سوزيها به صورت عمدي يا غير عمدي است آتش سوزيهاي عمدي ميتوانند ناشي از اتصالات برق رساني در شبكه و يا اتصال در وسايل الكتريكي مورد استفاده و يا جامدات و مايعات قابل اشتعال و يا در معرض حرارت و نشت گازها يا مواد شيميايي قابل اشتعال مواد خودسوز مواد شيميايي كه در معرض نور با اكسيژن موجود در هوا قرار گيرند و ...
2- عمدي: ميتوان به صورت خرابكاري با نقشه از قبل طراحي شده صورت گيرد.
پديدة آتش سوزي
1-اتفاقي: در اثر غلظت و عدم آشنايي با شيوة صحيح بكارگيري مواد آتشزا و عدم پيشبينهاي لازم در نصب و راه اندازي تاسيسات رخ ميدهد.
2-عمدي: به علل مختلف از جمله ايجاد پوشش براي سرقت – انتقام گيري – گريز از ورشكستگي در ايجاد دليل در پرداخت بيمه و انگيزههاي خرابكارانة اجتماعي و سياسي و ....
حريقهاي عمدي: 1- حريق عمدي بدون سبب انگيزه2- حريق عمدي با سبب و انگيزه
انگيزهها: 1- كاركنان اخراج شده 2- تقلب و كلاهبرداري براي دريافت حق بيمه 3- كم رونق شدن كسب و تجارت در اثر موفقيت رقبا كه باعث آتش سوزي در اموال تجارت آنان ميشود 4- از بين رفتن مدارك و دلايل جرم 5- ارعاب (ايجاد ترس و وحشت در مردم) يمني در مقابل آتش: عبارتست از راههاي ساختاري كه توسط آنها مسير ايمني جهت حركت از هر نقطه از ساختمان به محل امن بدون كمك خارجي در اختيار افراد قرار ميگيرد.
نكات مورد توجه در هنگام آتش سوزي:
1-حفظ آرامش و خونسردي و دادن آرامش به ديگران
2-سرعت عمل در تصميمگيري و اقدام
3-اولويت بندي نظر مثل خبردادن به مراكز آتش نشاني – نجات جان افراد به خاطر افتاده در محل – محار آتش سوزي به روشهاي مختلف
4-همكاري با مامورين آتش نشاني
5-انتقال مجروحين و افراد آسيب ديده به منقطة ايمني
6-اقدامات كمكهاي اوليه در خصوص آسيب ديدگاه
تعريف مفاهيم اصطلاحات
الف) منطقهي داراي احتمال آتش سوزي: يعني يك اتاق يا محدوده ديگر كه به لحاظ محتوات يا فعاليت احتمال وقوع آتش سوزي در آن مقياس با ساير مناطق بيشتر است مانند آشپزخانه – اتاق – ديگ بخار و ...
ب) تمرينات دستورالعمل جهت كاركنان: تمام كاركنان بايد تحت آموزش قرار گيرند تا مطمئن شوند كه قادرند پيشگيري و اقدامات لازم را در صورت وقوع آتش سوزي انجام دهد اين كار شامل كاركنان زماني و ساير كاركناني كه در آن ساعت بيرون از محل خدمت هستند ميشود بايد مطمئن شد كه تمام كاركنان تعليمات لازم را ديده ترتيب متناسب براي انجام مسئوليت در مواقع اضطراري را فراگرفتهاند.
امكانات موجود در يك محل براي خاموش كردن آتش: به صورت جداگانه، پودر خشك، گاز كربنيك تعداد خاموش كننده دستي بايد به گونهاي باشد كه هر طبقه با توجه به سطح آن حداقل 2 تا 4 دستگاه خاموش كننده از نوع مناسب استقرار يابد ارتفاع نصب از سطح كف معمولاً مي توانند بين 110 تا 120 سانتيمتر باشد محل نصب خاموش كننده معمولاً بايد در مدخل ورودي يا مسيرهاي انتهايي خروجيهاي اضطراري يا محل نزديك به در انبارها و اتاقها در نظر گرفته شود.
كمكهاي اوليه قبل از رسيدن امداد: روش اطلاع دادن صحيح به ادارة آتش نشاني، نحوة استفاده از تجهيزات، آگاهي از مسيرهاي خروج اضطراري – اطلاع از اهميت درهاي مقاوم در برابر آتش و ضرورت بستن آنها در حالت بروز آتش – شنيدن و اعلام آتش سوزي، نحوه حركت دادن افراد مسن و افراد در حالت احتياج به كمك دارند و در موارد مقتضي حركت افقي بين نقاط حفاظت شده مثل استفاده از آسانسور.
علتيابي حريق: علتيابي حريق را به سه منظور انجام ميدهند:
الف) وقوع حريق در بعضي صنايع پيشرفته و كارخانهها اين امكان را فراهم ميسازد تا اختيارات بيشتري نسبت به طراحي ايمني و كاربرد وسايل براي پيشگيري از وقوع دوباره همچنين حوادثي اقدام نمود.
ب) اگر وقوع حريق با متد و غرض و به طور عمدي بوده است شخص عامل اين كارشناسي و از وقوع مجدد اين نوع حوادث توسط وي جلوگيري به عمل آيد.
حريقهاي وسايل نقليه:
1- تصادف وسايل نقليه با هم
2- ايجاد حريق عمدي
3- آتش سوزي بر حسب اتفاق در وسايل نقليه
عوامل ايجاد حريق در وسايل نقليه ساكن:
1-برق: گرفتن بار بيش از اندازهي نيروي برق خودرو – جرقه زدن در اطراف فضاي موتور – اتصالات بدنه
2-حرارت شيميايي: موتور – اگزوز – تجزيه كننده مواد
3-حرارت مكانيكي: جرقههاي مكانيكي – حرارت بر اثر اصطكاك – حرارت ناگهاني
عوامل ايجاد حريق توسط انسان: سيگار كشيدن- عمدي- پخت و پز- بازي كودكان با كبريت.
تعريف خاموش كنندها: خاموش كننده دستي به وسيلهاي گفته ميشود كه براي مبارزه با آتشسوزي طرح و ساخته شده است و با حداكثر 14 كيلو يا 14 ليتر ظرفيت مواد خاموش كن يك نفر به راحتي قادر به حمل و استفادة آن باشد انواع بزرگترين وسايل بر روي چرخ دستي يا خودرو قرار داده ميشود و يا به طور ثابت در اماكن نصب ميگردد.
كاربرد خاموش كنندها: از كاربرد خاموش كنندهاي دستي با توجه به مواد اطفايي درون آن ميتوان در لحظات اولية آتشسوزي و همچنين براي حريقهاي كوچك و موضعي استفاده كرد.
انواع خاموش كنندها: انواع خاموش كنندههاي دستي را ميتوان به پنج دسته تقسيم كرد.
1- خاموش كنندههاي محتوي آب 2- خاموش كنندههاي محتوي كف
1-خاموش كنندههاي سولاسيد: يكي از قديميترين خاموش كنندههاي دستي كه در منازل، كارخانجات، تجارت خانهها و ساختمانهاي عمومي و خصوصي مورد استفاده قرار ميگرفت سوداسيد بود.
انواع خاموش كنندههاي سوداسيد: خاموش كنندههاي سوداسيد از نظر كار ميتوان به دو دسته تقسيم كرد:
1)با عملكرد مستقيم كه داراي لوله خارج كننده است لوله خارج كننده عامل هدايت ماده از داخل بدنه به خارج ميباشد كه معمولاً از پشت نازل تا نزديك انتهاي بدنه امتداد برد.
2)با عملكرد واژگوني كه فاقد لولة خروجي بوده و در قسمت تحتاني بدنة آن دستگيرهاي نصب شده است.
خاموش كنندههاي سوداسيد استوانهاي با هيلة شكننده: اين خاموش كننده از نظر ساختماني و طرز عمل كاملاً شبيه خاموش كنندههاي سوداسيد است.
خاموش كنندههاي سوداسيد يا چكش و ميلة شكننده در پلهو: پس از قرار گرفتن در موقعيت مناسب نسبت به حريق ميله ضامن را خارج كرده و ضربهاي روي چكش وارد ميكنيم با گرفتن سر لوله با دست راست و خاموش كننده با دست چپ مايع را به محل مورد نظر هدايت ميكنيم.
خاموش كنندههاي سوداسيد واژگوني: طرز كار با اين خاموش كننده با قرار گرفتن در موقعيت مناسب ضامن را آزاد كرده پس از وارد نمودن ضربه به كف ضربه و شكسته شدن شيشه اسيد خاموش كننده را واژگوني به دست گرفته ومحلول را به طرف حريق هدايت ميكنيم.
خاموش كننده سوداسيد واژگوني با وزنة سربي: در زمان عمل بالين خاموش كننده فقط كافي است آن را سر و ته كنيم و به همان حالت نگه داريم مايع را كه در اثر واكنش شيميايي و توليد گاز تحت فشار گاز به خارج پاشيده ميشود را به طرف حريق هدايت كنيم.
نكات مثبت خاموش كننده سوداسيد:
1-هميشه آمادة كار است و خوب عمل ميكند.
2-در صورتي كه مرتب كنترل و نگهداري شود قابل اطمينان است.
3-هنگام عمل تقريباً سريع و مثبت عمل ميكند.
4-فاصلة پرتاب آن بين 40-30 فوت است كه فاصلة مناسبي براي مبارزه با حريق است.
نكات منفي سوداسيد:
1-غير قابل كنترل است و در صورت شروع به كار تا آخر آن تخليه ميشود.
2-در زمستانهاي سرد در درجة زير صفر يخ ميزند و خاصيت خود را از دست ميدهد.
3-مايعي كه از آن خارج ميشد سولفات سديم است كه ممكن است روي بعضي از انواع البسه اثر نامطلوب داشته باشد.
2-خاموش كنندههاي آب و گاز: در اين نوع خاموش كنندهها تعداد زيادي از عيوب دستگاههاي سوداسيد برطرف گرديده است بيشترين ظرفيت آن دو گالن است و مشخصات فني آن عيناً مشابه خاموش كنندههاي سوداسيد ميباشد.
نكات منفي در مورد خاموش كنندههاي آب و گاز:
1-غير ممكن است از پر بودن مخزن گاز بدون آزمايش كرد و وزن كرد آن مطمئن بود.
2-نميتوان مطمئن شد كه فشنگ گاز آن نشت نميكند مگر با آزمايشهاي بسيار دقيق.
3-غير قابل كنترل است وقتي كه شروع به كار ميكند در صورت عدم نياز آن و خاموش شدن حريق تا انتها خالي مي شود و با پاشيدن آب اضافي به مواد خسارت وارد ميكند.
3- خاموش كنندههاي آب و هوا:
1- همان طور كه از اسم اين نوع خاموش كننده بر ميآيد مواد داخلي آن عبارت است از آب و هوا
2- بدنة اين خاموش كننده به طور مداوم تحت فشار داخلي قرار دهد به همين علت مقاومت بدنه آن بيشتر از انواع قبلي باشد.
اين دستگاه قابل كنترل بوده و معمولاً روي در پوش آن مكانيزمي نصب شده است كه با فشار روي يك اهم شير خروجي باز و با برداشتن فشار از روي اهم شير بسته ميشود.
طرز كار با خاموش كنندههاي آب و هوا: با قرار گرفتن در موقعيت مناسب نسبت به حريق بايد ضامن را كشيده با يك دست خاموش كننده و با دست ديگر سر لوله گرفته شود با فشار بر روي اهرم مايع جريان پيدا ميكند كه آن را به محل دلخواه هدايت ميكنيم.
ب) اطفاء كنندهها بر مبناي مولد كف: كف مورد مصرف براي اطفاء حريق مايعي است كه در صورت پرتاب آن بر روي مواد در حال اشتعال به سرعت روي آتش را پوشانده و مانع برخاستن گاز قابل اشتعال از روي مواد ميگردد با پوشاندن سطح ماده در حال اشتعال از رسيدن اكسيژن هوا به آتش جلوگيري به عمل ميآورد وزن مخصوص آن كمتر از وزن مخصوص مايعات قابل اشتعال است لذا در سطح آن شناور گشته و پايين نميرود براي اطفاء حريق معمولاً توان از دو نوع كف استفاده كرد.
كف شيميايي:
1-در صورتي كه اجباراً براي استوانه داخلي از فنر آهن استفاده شود بايد مرتباً بازديد و كنترل گردد تا آهن سوراخ شود.
2-از دو سوم حجم كل نبايد بيشتر پر شود.
3-در زمستانهاي سرد اين خاموش كننده بايد در محلها مناسب نگهداري شود تا از يخ زدن و كند شدن واكنش آن و يا ايجاد رسوب جلوگيري كرد.
4-در تابستانها در محلي نصب شود كه درجه حرارت آن بيشتر از 120 درجه فارنهايت نباشد.
مورد استفاده خاموش كننده كف شيميايي: از خاموش كننده كف شيميايي براي حريقهاي كوچك گروههاي A , B ميتوان استفاده كرد.
كف مكانيكي:
1-حداقل پرتاب آن 30 فوت است.
2-مدت تخليه آن با توجه به ظرفيت 120-60 ثانيه است.
3-در انتهاي لوله لاستيكي آن سر لوله كوچك كفساز نصب شده است.
4-عموماً مستقيم عمل ميكند.
وسايل احتياطي لازم براي مقايسه با حريق: براي اين كه بتوانيم آتش را مهار كنيم بايد اطلاعاتي در مورد مواد مختلفي كه آتش ميگيرند و روش مهار كردن هر كدام از آنها را بدانيم: اولاً مواد قابل احتراق معمولي نظير كاغذ و پارچه و چوب را ميتوان با آب خاموش كرد زيرا آب مانع رسيدن اكسيژن و كم شدن حرارت ميشود ثانياً در صورتي كه مواد مشتعل مايعاتي نظير بنزين نفت الكل و روغن و رنگ و نظاير آنها هستند آب نه تنها كه آتش را خاموش نميكند بلكه باعث شعله گرفتن آن هم ميشود.
توصيههاي آتشنشانان: اگر ديديد حريق كم دامن است به جاي اين كه خود را گم كنيم منسوجات ضخيمي نظير پتو و قاليچه را كه در دسترس داريم روي ماده در حال اشتعال است بيندازيم به دليل عدم رسيدن اكسيژن به آن ميتوان بر حريق مسلط شد.
2- از كپسول كوچك آتشنشاني هم نبايد غافل بود شما بايد همواره يكي از آنها را در دسترس داشته باشيد.
مواد داخل خاموش كنندهها: داخل اين كپسولها آب و جوش شيرين موجود است و بالاي آن ظرف كوچكي قرار دارد كه شامل اسيد است اگر مخلوط را برگردانيد اسيد با محلول جوش شيرين تركيب ميشود و گاز ايندريدكربنيك حاصل ميگردد كه به شدت آب را به خارج ميراند اگر آن را روي محل اشتعال بگيريد در صورتي كه حريق معمولي باشد براي فرو نشاندن آن كافي است از اين روش براي خاموش كردن جنگلهاي آتش گرفته هم استفاده ميكنند.
خاموش كنندهها: كفزا برخي كپسولها هم «كفزا» هستند و كف گازكربنيك كه از آن خارج ميشود مؤثرتر از نوع قبلي است و مخصوصاً در حريق به وسيلة روغنها بيشتر به درد ميخورد.
متجاوزاز يكصدسال قبل،كلود برناد،فيزيولوژيستمشهور فرانسويدر حينپژوهشهاي خودعميقا تحت تأثير ثباتپارامترهاي فيزيولوژيكي ازقبيل دماي بدن قرار گرفتوچنين نتيجهگيري كرد:(( ثبات محيط داخلي شرطزندگياست. ))
بهعبارت ديگر،براي آنكه يك جاندار بتواند باكارآيي هرچه بيشترعمل كند، بايدسلولهايتشكيلدهندهيبدنشبه وسيله محيطيكهتركيب آن به دقت تنظيم شده است، احاطه شدهباشند.
پساز درگذشت كلود برناد، اصلاوبا قاطعيتاثبات شد وامروزهمسلم شده استكه((محيط داخلي)) مهره داران عالي .تحت تأثير چندينمكانيسمتنظيمكننده پيچيده قرارداردودرنتيجه،دامنهتغييرات تركيب آن ، بسيار محدود است. والتر.بي.كنون،فيزيولوژيست آمريكايي درسال 1929 واژه ((هومئوستازي)) را برايتوصيف اينوضعيتابداع كرد. عبارت هاي خوداو شايد بهترينتوضيح اولينكاربرداينواژهباشد: شرايطثابتيراكهدر بدنبرقرارميمانند، مي توان تعادلناميد.
اصولسيستم هايتنظيمكننده
متغيرهاي فيزيولوژيكي مخصوصي ازقبيل دمايدرونيو فشار بدن،PH و غلظت گلوكز خون، تحتتأثيرتنظيم هموئوستاتيك هستند. نخست بايد وسيله اي وجودداشته باشدكه بتواند تغييرات ايجاد شده در متغير قابل تنظيمرا كنترلكند (درون رو) دوم، وسيله اي بايدفراهم باشدكهايناطلاعاتحسيراتفسير وتلفيق كندتاپاسخهايمناسب اصلاحكننده داده شود وسرانجام مكانيسم هاي پاسخدهندهاي(برون ده) بايد وجودداشتهباشند تاتغييراتيرا كه از بيرونبر متغيرالقاميشوندو آنرا ازحدود قابل قبولفراترمي برند، بي اثر كند.كار تلفيق اساسابرعهده دستگاهعصبي مركزي (CNS) واگذارشده است. اندامهايحسي واقع در خارجدستگاهعصبي مركزي(كه براي سهولتبيان،اندامهايحسي واقع ((محيطي)) ناميدهشده اند.)،اطلاعاتمربوط به تغييرات محيطبيرونومحيط داخليرا ازطريق تارهايعصبيآوران (حسي)بهدستگاهعصبي مركزي ميرسانند . CNS ،خوددر بر دارنده ي منطقههايحساس بسياري استكهدربرابرتغييراتويژهدر تركيب خون (گيرنده هايمركزي) حساسند.اطلاعات رسيده از اندام هاي حسي محيطي وحسي مركزي، ((علامت درونرو)) را برايفراهمميآورند. CNS بر اساس ايناطلاعات،يك علامت برون دهمناسب توليد مي كندكهدربافتهايپاسخدهندهمنشأ پاسخ اصلاحكنندهميشود.
دستگاهعصبيخودمختار درپستانداران :
دستگاهعصبيخودمختار ،شامل اعصابي استكهكار،ماهيچه هايصاف،ماهيچه هايقلب، غدههاي برون ريز (مانندغدههايمولد عرق و بزاقكه ترشحات خود را از راه مجراهاييبه خارجازبدن ميريزند. )و بعضيازغدههاي درون ريز را كنترلميكنند(عمل ترشحبيشترغدههاي درون ريزتوسط اعصابكنترلنميشود) . بااين ترتيب،آشكاراستكه رستگاهعصبيخودمختار به علت تأثير عميقيكهبربافتهايپاسخدهندهبدندارد،بايددرتمام جنبههاي هومئوستازيدخالتكاملداشتهباشد.
دستگاهعصبيخودمختار شاميدو بخش سمپاتيكوپاراسمپاتيكاست. اين نوع تقسيم بندي درابتدا باتوجه بهمعيارهاي كالبد شناختيصورت گرفت، امااز لحاظنوع عمل هم مورد تأييد است.توزيع اعصابسمپاتيكنسبتا محدود است. تارهايمربوط بهپاراسمپاتيك را دربعضي ازاعصابمغزيو اعصاب نخاعيخاجيمي توانيافت. اعصابپاراسمپاتيكفقط دراندام هاي درونسر و تنهراهمييابندو در دست و پا وجود ندارند.عملاباهمهرگهايخوني، به جزءمويرگهايواقعي، در تمام بدنپراكنده هستند. گذشته ازآن، وجودآنهادربيشترقسمت هاي پوست در ارتباطباغدههايمولد عرق وماهيچه هاي راست كنندهيمو،ازلحاظ تنظيم دماي بدن،حياتي است.
تعبيريكهدر مورددستگاه عصبيخود مختار وجوددارد، اين استكه دستگاه سمپاتيكدر اصلبرايموارد اضطراري است و درشرايط ستيزياگريزعمل مي كند. در حاليكهواقعادستگاه سمپاتيكدر چنين مواردي نقش حياتيداردو اين كاررا با برانگيختنتغييراتي در قلب ورگها و درمتابوليسم، حاصل آن بروزپاسخهاي سمپاتيكيمواقع اضطراري است،انجامميدهد ، اما بايد به خاطر داشت كهنقش ايندستگاهدر شرايططبيعي و حالاتآرامش،دست كم بههمان اندازهمهماست.
راه هاي هرموني
علاوهبر اعصاب،راهدومينيز برايانتقالاطلاعات اجرايي از يكقسمت بدنجانوربه قسمتديگرآن وجودداردو آن، توليدپيك هايشيميايي ويژهاي به نام هرمون است. هرمون ها رامي توان مواديناميد كهدربرابرمحركيويژهتوسط گروهسلولهاييمحصور شده ( غدههاي درون ريز ) ترشح ميشوندو به وسيله ي خون يا سايرمايعاتدرگردشبدن بهانداميااندامهايهدف انتقال مييابند. هرمونهابه عنوان منابعانرژيدر
اندامهدف كار بردندارند،بلكه،واكنش هاي آنانداميابافت راتنظيم مي كنند. تفاوت اساسيميانانتقالاطلاعاتتوسط اعصاب وهرمونهادر اين استكهدرراهاول،بافتهايارتباطگيرندهتوسطرابطهاي ويژه سلوليبه هممتصلند،اما درراهدوم ، عامل ارتباطدهنده مايعاتدرگردشبدن است و در واقع ، هرمون به همهجايبدن ميرسد، امافعاليتآن ممكن استمحدود بهاندام خاصيباشدكه سلول هاي آن تمايلشيميايي ويژهاي به آن مواددارند.بديهي استكه راه هاي عصبي،اهميت ويژهاي دركنترل فرايندهايي دارند كهپاسخ سريع تراندامپاسخدهندهدرآنهامهم است ، يا
آنكه پاسخهابايد در فواصل زماني كوتاه تنظيمشوند و تغييركنند. هرمون ها برايپاسخهاي درازمدت تر و تنظيميمناسبند كهدرآنها،تغييرناگهانيدربرابراثر محرك،براي پاسخهايلزوم چندانيندارد. اماباوجودتعميم بالا،روشنشده استكهجداسازيدقيق تنظيم هرموني و عصبي كار چنداندرستي نيست. امروزهنوروآندوكرينولوژي ( neuroendocrinology )بهسرعتدر حال گسترش است.
كنترل تعادل اسيد و باز:
ا و كليهها، مهمترن سيستمهايي هستند كه تعادل اسيد و باز را دربدن برقرار ميكنند نمايانگر وضعيت يك محلول از نظر اسيد وباز است. PH طبيعي بدن 35/7تا 45/7 است. هر چه غلظت يون هيدروژنبيشتر باشد، محلول اسيديتر است به عبارتيPH پايين تر اســـت واسيدوز وجود دارد. اما در صورتي كه غلظت يون هيدروژن كمتر باشد،PH بالاتر است و آلكالوز وجود دارد.
به منظور بررسي تعادل اسيد و باز در بدن، به تجزيه يك نمونه خون شريانياز نظرPH، Pao 2 ، Paco 2 ، Hco 3 ميپردازيم. اين آزمايشABG نام دارد. ABG ، اطلاعاتي در مورد تعادلطبيعي اسيد و باز، اسيدوز و آلكالوز در اختيار ما قرار ميدهد. همچنين دليل عدمتعادل اسيد و باز كه ممكن است مربوط به تغييرات تنفسي و يا تغييرات متابوليكي دربدن باشد و نيز نحوه جبران يا اصلاح عدم تعادل توسط سيستم كليوي يا ريوي مشخصميشود.
اسيدوز: اسيدوز به حالتي اطلاق ميشود كه در آنPH خونبه كمتر از 35/7 تقليل يابد. اين حالت ميتواند منشأ تنفسي و يا متابوليكي داشتهباشد. بر اين اساس دو نوع اسيدوز وجود دارد:
• اسيدوز تنفسي ناشي از افزايش اسيدكربنيك در خون.
• اسيدوز متابوليك ناشي از افزايش ساير اسيدها در خون
سيستمهاي كنترل اسيد و باز
آلكالوز: به حالتي گفته ميشود كه در آنPH خون بهبالاتر از 45/7 افزايش يابد. اين حالت ميتواند منشأ تنفسي يا متابوليكي داشته باشدكه بر اين اساس، دو نوع آلكالوز وجود دارد:
آلكالوز تنفسي ناشي از كاهش اسيدكربنيك خون.
• آلكالوز ناشي از كاهش ساير اسيدها در خون.
بدن داراي سه سيستم فيزيولوژيك براي تنظيم و حفظPH درحد طبيعي است.
سيستم بافري
سريعترين پاسخ را در مقابل تغييراتPH خون از خود نشانميدهد. بافرها مواد شيميايي هستند كه در عرض چند دقيقه تغييرات كوچك درPH را خنثي ميكنند. هر بافر داراي يك جزء نمكي (كه ميتوانديونهاي هيدروژن را از محيط بردارد) و يك جزء اسيدي است.
جزء نمكي مسئول جلوگيري از كاهش سريعPH پلاسماست.
اسيد قوي+ جزء نمكي بافر ? نمك خنثي + اسيد ضعيف
جزء اسيدي مسئول جلوگيري از افزايش سريعPH پلاسماست.
باز قوي+ جزء اسيدي بافر ? آب خنثي + باز ضعيف
سيستم تنفسي
اين سيستم داراي عملكرد فوري در اصلاح اختلالات اسيد و باز است. به محضكاهشPH خون شديداً اسيدي ميشود، سيستم اعصاب مركزي تحريك شده،تـــعداد و
عمق تنفس را كاهش ميدهد و بدين ترتيب ميزان دفعCO 2 افزايش و سطحCO 2 خون كاهش مييابد. كاهشCO 2 طبق فرمول ذيل موجب پيشرفت واكنش، به سمت چپ شده، منجر به كاهش يونH + و در نتيجه افزايشPH ميشود.
آلكالوز آلكالوز
CO 2 +H 2 O D H 2 CO 3 D H+HCO 3
اسيدوز اسيدوز
در صورت قليايي شدن شديدPH در خون عكس اعمال فوقانجام ميشود و واكنش فوق به سمت راست پيشرفت ميكند.
سيستم كليوي
سلولهاي بدن دائماً در حال آزاد كردن اسيدهاي متابوليك بهداخل گردش خون هستند. سلولهاي توبولار كليه اين اسيدهاي متابوليك را توسط ترشح يونهيدروژن و باز جذب يون بيكربنات دفع ميكنند. اين عمل منجر به اسيدي شدن ادرارميشود. اگر ادرار خيلي اسيدي شود، به سلولهاي اپيتليال مجاري ادرار صدمه ميزند.
• اولين مكانسيم بدن براي دفع يونهاي هيدروژن به ادرارشامل بافرهايي است كه در مايع توبولي وجود دارند و با تعدادي از يونهاي هيدروژن كهبه داخل توبولها ترشح ميشوند، تركيب ميگردند.
• دومين مكانسيم شامل ساخت آمونيم ( NH 3 ) توسط سلولهاي توبولي كليه است. پس از ساخته شدن آمونيم در سلولها، اينماده به داخل مايع توبولي منتشر ميشود و با يون + H مثبت تركيبشده يون آمونيم را ميسازد. اين دو مكانيسم به كليهها اجازه ميدهد غلظت يونبيكربنات مايع خارج سلولي را توسط دفع اسيدهاي متابوليك از طريق ادرار تنظيم نمايد. زمانيكهPH خون افزايش يابد، كليهها دفع بازهاي حاوي يونهيدروكسيل( NaHCO 3 )، مجدداًPH را تنظيممينمايد. زمانيكهPH خون افزايش يابد، كليه با دفع بازهاي حاوييون هيدروكسيل( NaHCO 3 ) و احتباس اسيدهاي حاوي هيدروژن ( HC1 )، مجدداًPH را تنظيم ميكند.
سنگ از نظر زمينشناسان به مادهي سازندهي پوسته و بخش جامد سستكرهي زمين گفته ميشود. سنگها از يك يا چند كاني درست شدهاند و از نظر چگونگي پديد آمدن در سه گروه سنگهاي آذرين، سنگهاي رسوبي و سنگهاي دگرگوني جاي ميگيرند. سنگهاي آذرين از سرد شدن گدازهي آتشفشانها به وجود ميآيند. سنگهاي رسوبي پيامد فرسايش سنگها و انباشته شدن رسوبها در درياها هستند. هنگامي كه سنگي در فشار و گرماي زياد قرار گيرد، سنگ دگرگوني پديد ميآيد.
سنگها و كانيها
كرهي زمين از نظر ويژگيهاي فيزيكي ساختار لايهاي دارد. بخش مركزي آن جامد است، بيشتر از آهن و نيكل درست شده و هستهي دروني ناميده ميشود. پيرامون هستهي دروني را لايهي مايعي از آهن و نيكل فراگرفته كه هستهي بيروني نام دارد. پيرامون هستهي بيروني را لايهاي به نام گوشته در بر ميگيرد كه خود از لايهاي جامد و سخت به نام گوشتهي زيرين و لايهاي نرمتر و خميري به نام سستكره درست شده است. پيرامون گوشته را لايهي نازك و جامدي به نام پوسته فراگرفته كه بيشتر از سيليس، اكسيژن و آلومينيوم درست شده است. زمينشناسان به مواد طبيعي و بي جان سازندهي پوسته سنگ ميگويند و بيرونيترين لايهي زمين را سنگكره مينامند.
سنگها از يك يا چند كاني درست شدهاند. كاني به موادي بيجان، جامد و بلوري گفته مي شود كه تركيب شيميايي به نسبت ثابتي دارند. بيش از 3 هزار گونه كاني در طبيعت يافت شده است كه نزديك 20 تا 25 گونه از آنها در ساختمان بسياري از سنگها وجود دارند. بيشتر سنگها از چند كاني درست شدهاند، مانند گرانيت كه بخش زيادي از آن از سه كاني كوارتز، فلدسپات و بيوتيت است. هر گروه از سنگها نيز داراي كانيهاي مشخصي هستند كه در گروه سنگهاي ديگر وجود ندارند يا بسيار اندك هستند. براي نمونه، كاني هاليت فقط در سنگهاي رسوبي ديده مي شود و در سنگهاي آذرين يا دگرگوني ديده نمي شود. كاني ولاستونيت نيز فقط در سنگهاي دگرگوني يافت مي شود. با اين همه، برخي از كاني ها، مانند كوارتز، ممكن است در هر گونه سنگي وجود داشته باشند.
هرچه بيشتر به ژرفاي زمين برويم، دما بالاتر مي رود و در ژرفاي زياد به اندازهي ميرسد كه براي ذوب شدن سنگها كافي است. با اين همه، مواد دروني زمين به حالت مذاب نيستند و فشار زيادي كه از لايههاي بالايي بر لايههاي زيرين وارد ميشود، از ذوب شدن سنگها جلوگيري ميكند. اما در جاهايي از ژرفاي زمين كه به دليلي(براي نمونه، در پي جايهجايي ورقههاي سنگ كره) از فشار كاسته ميشود يا سنگهاي سطحي زمين به زير سطح فرو ميروند، سنگها ذوب ميشوند. هر جايي كه سنگها ذوب شوند، مادهي مذاب، كه ماگما نام دارد، به سوي بالا راه پيدا ميكند و آرام آرام دماي آن كاهش مييابد و سنگهاي آذرين را پديد ميآورد.
ماگما ممكن است به بخشهاي بالايي پوسته نفوذ كند يا از راه شكافها و سوراخها به سطح پوسته راه يابد. ماگمايي كه از سطح پوسته بيرون نميزند به آهستگي و طي سالها سرد ميشود و سنگهاي آذرين دروني را ميسازد. به ماگمايي كه از دهانهي آتشفشان بيرون ميآيد و به سطح زمين ميرسد، گدازه ميگويند. همهي حجم گدازهاي كه به سطح زمين ميآيد، به حالت مذاب نيست و قطعههاي ذوب نشدهي سنگ و كانيهاي بلوري را نيز در خود دارد. گدازه طي چند روز سرد ميشود و سنگهاي آذرين بيروني را ميسازد.
بررسي تركيب شيميايي سنگهاي آذرين و گدازهي آتشفشانهاي فعال نشان داده است كه ماگما يك تركيب سيليكاتي با اندكي اكسيدهاي فلزي ، بخار آب و مواد گازي است. سنگهاي آذرين را بر پايهي درصد اين مواد در سه گروه گرانيتي(اسيدي)، بازالتي(بازي) و آندزيتي(ميانه) جاي ميدهند. سنگهاي آذريني مانند ريوليت و داسيت را كه محتواي سيليس آنها بالاست، يعني بيش از 63 درصد 2SiO دارند، از گروه سنگهاي آذرين اسيدي به شمار ميآورند. سنگهاي آذريني مانند آندزيت كه بين 52 تا 63 درصد 2SiO دارند، از سنگهاي آذرين ميانه و سنگهايي مانند بازالت و گابرو را كه محتواي سيليسي كمتري دارند، از سنگهاي آذرين بازي هستند. برخي از سنگهاي آذرين، مانند پريدوتيت، را كه محتواي سيليسي آنها بسيار پايين است، فرابازي مي دانند.
بافت سنگهاي آذرين
زمينشناسان در بررسيهاي صحرايي، كه ابزارهاي پيچيدهي آزمايشگاهي در دسترس نيست، از اندازه و آرايش بلورهاي سنگ، كه بافت سنگ نام دارد، براي توصيف سنگها بهره ميگيرند. اصطلاح بافت سنگ هنگام بررسي سنگ زير ميكروسكوپ نيز به كار مي رود. بافت سنگ آذرين علاوه بر اين كه آن را از سنگها ديگر جدا ميكند، ما را از دروني بودن يا بيروني بودن آن و حتي ژرفايي كه سنگ در آنجا از ماگما پديد آمده است، آگاه ميسازد.
1. بافت نهانبلورين. بلورها را نميتوان با چشم غيرمسلح ديد. اگر بلورها به اندازهاي كوچك باشند كه فقط با ميكروسكوپ پولاريزان ديده شوند، اصطلاح ميكروكريستالين و اگر فقط با ميكروسكوپ الكتروني يا پرتوهاي ايكس شناسايي شوند، اصطلاح كريپتوكريستالين را به كار ميبرند.
2. بافت آشكاربلورين. بلورها درشت و از 2 تا 5 ميلي متر هستند. اين بافت زماني پديد ميآيد كه ماگما به آهستگي درون زمين سرد شود.
3. بافت پگماتيتي. گونهاي از بافت آشكاربلورين است كه اندازهي بلورهاي آن بزرگتر از 5 سانتيمتر و حتي چند متر است.
4. بافت پرفيري. گونهاي از بافت آشكاربلورين است كه داراي بلورهاي درشت در زمينهاي از بلورهاي ريز است. اين بافت نتيجهي سرد شدن آهسته زير سطح زمين و آمدن ناگهاني ماگما به سطح زمين است كه نخست با پديدآمدن بلورهاي درشت و سپس با بلورهاي ريز همراهي ميشود.
5. بافت سوراخدار. در پي سرد شدن تند گدازهاي كه گاز فراوان در خود دارد، بر سطح زمين پديد ميآيد. سنگپا نمونهاي از اين بافت است.
6. بافت شيشيهاي. در برخي فورانهاي آتشفشاني، گدازه به درون آب ريخته ميشود و بسيار تند سرد ميشود. اين گونه سنگها بلور ندارند و بافتي مانند شيشه دارند.
7. بافت آذرآواري. هنگامي كه گدازه به صورت ذرههاي خاكستر به هوا پرتاب ميشود و آن ذرهها به صورت لايهاي تهنشين ميشوند، سنگهايي را ميسازند كه ذرههاي سازندهي آنها آذرين، ولي تهنشيني آنها شبيه سنگهاي رسوبي است.
8. بافت آگلومرا. اگر اندازهي ذرههاي پرتابي از دهانهي آتشفشان بزرگ باشد، پس از تهنشين شدن به يكديگر جوش ميخورند و سنگ يكپارچهاي را ميسازند كه آگلومرا ناميده ميشود.
خانوادههاي سنگهاي آذرين
سنگهاي آذرين را بر پايهي بافت، درصد سيليس، رنگ، چگالي، تركيب شيميايي و در نظر داشتن ويژگيهاي ديگر، طبقهبندي ميكنند.
1. خانوادهي گرانيت- ريوليت. گرانيت از شناختهشدهترين سنگهاي آذرين دروني است كه فراواني و زيبايي آن پس از صيقل يافتن، باعث شده است كه در معماري مورد توجه باشد. نام اين سنگ از واژهي لاتين گرانوم به معناي دانهي گندم گرفته شده است، زيرا بيشتر كانيهاي آن به اندازهي دانهي گندم است. بافت آن از نوع آشكاربلورين است و بيشتر از فلدسپات پتاسيمدار، پلاژيوكلاز سديمدار و كوارتز درست شده است. كانيهاي بيوتيت، آمفيبول، هورنبلند و گاهي ميكاي سفيد نيز در ساختمان آن ديده ميشود.گرانيتها به رنگهاي سفيد، خاكستري و صورتي ديده ميشوند كه برخاسته از نوع فلدسپات آنهاست.
ريوليت از نظر نوع كانيها با گرانيت تفاوت زيادي ندارد و در واقع گرانيتي است كه بيرون از پوستهي زمين پديد ميآيد. ريوليتها رنگ روشني دارند و چون جهتيافتگي مادهي مذاب را به آساني ميتوان در آنها شناسايي كرد، به اين نام خوانده ميشوند( ريوليت به معناي جريان يافته است.) در اين خانواده سنگهايي با بافت شيشهاي نيز وجود دارد كه ابسيدين شناختهشدهترين آنهاست. اين سنگ تيرهرنگ است و تيرگي آن به اين علت است كه هيچ گونه بلوري در آن وجود ندارد. به سنگهاي بيروني با بافت سوراخدار اين خانواده، پونس، پاميس يا سنگپا مي گويند. توجه داشته باشيد كه سنگپا ممكن است در خانوادههاي ديگر نيز وجود داشته باشد.
2. خانوادهي گرانوديوريت- داسيت. گرانوديوريت يكي از فراوانترين سنگهاي آذرين دروني است كه از نظر كاني شناسي، در ميانهي سنگهاي گرانيتي و ديوريتي جاي ميگيرد. زيرا درصد كوارتز آن اندكي از گرانيت كمتر ولي از ديوريت اندكي بيشتر است. داسيت همانند بيروني گرانوديوريت است. اين سنگ در ايران فراوان است و بيشتر به رنگ روشن ديده مي شود.
3. خانوادهي ديوريت- آندزيت. ديوريتها سنگهايي هستند كه بيشتر از فلدسپات پلاژيوكلاز سرشار از كلسيم درست شدهاند. اين سنگها اغلب كوارتز ندارند، اما گاهي اندكي كوارتز و فلدسپات پتاسيمدار نيز در ساختمان آنها ديده ميشود.كانيهاي تيرهرنگ ديوريتها اغلب آمفيبول، پيروكسن و بيوتيت است. آندزيت همانند بيروني ديوريت است كه به رنگ خاكستري تيره ديده ميشود به صورت سنگپا و آذرآواري نيز وجود دارد.
4. خانوادهي گابرو- بازالت. گابروها سنگهاي تيره با چگالي به نسبت بالا هستند كه بيشتر از پيروكسن و پلاژيوكلاز كلسيمدار درست شدهاند. البته، ممكن است اندكي اليوين نيز در آنها ديده شود. بازالت همانند بيروني گابرو است. بازالت و گابرو 75 درصد سنگهاي آذرين پوستهي زمين را ميسازند. بازالت سوراخدار را اسكوري ميگويند كه شبيه سنگپاست. بازالت شيشهاي نيز وجود دارد كه به آنها تاكيليت ميگويند. در پيرامون آتشفشان خاموش دماوند، بهويژه در كنارهي جادهي هراز، ميتوان گونههاي اسكوري، پرفيري و آگلومراي بازالتي را پيدا كرد.
5. خانوادهي پريدوتيت. پريدوتيت سنگي بسيار بازي است كه بيشتر از كانيهاي آهن و منيزيمدار درست شده است.پريدوتيتها چگالي بالايي دارند و رنگ آنها تيره است. اليوين فراوانترين كاني پريدوتيتهاست، اما ممكن است اندكي پيروكسن و حتي آمفيبول نيز در آنها ديده شود. پريدوتيتها سرشار از اليوين را دونيت گويند و پريدوتيتهاي سرشار از پيروكسن را پيروكسنيت مينامند. در صورتي كه هم اليوين و هم پيروكسن را داشته باشند، لرزوليت خوانده ميشوند. لمبورژيت، كه بسيار كمياب است و از بلورهاي ريز اوژيت(نوعي پيروكسن) و اليوين آهندار درست شده است، همانند بيروني پريدوتيتهاست و به رنگ قرمز قهوهاي ديده مي شود. كيمبرليت را نيز همانند بيروني آنها ميدانند كه سرشار از اليوين است و بلورهاي ريز و اندكي گرونا(كاني دگرگوني) و الماس دارد.
سنگهاي رسوبي
چهرهي زمين همواره در حال دگرگوني است و عاملهايي مانند نيروي گرانش، آبهاي جاري، موجهاي دريا، باد، يخچالها و حتي انسان، همراه با كنشهاي شيميايي موادي مانند آب، اكسيژن، دياكسيد كربن، اسيدها و مواد ديگر، باعث از همپاشي ساختمان سنگها و خرد شدن آنها مي شوند. خردهسنگها همراه با مواد محلول به جاهاي پستي مانند درياها، درياچهها، كنار رودخانهها، غارها و جاهاي ديگر ميروند و در آنجا تهنشين ميشوند. مواد تهنشين شده، كه رسوب ناميده ميشوند، در اثرعاملهاي گوناگوني، مانند فشار و گرما، به هم پيوسته مي شوند و سنگهاي سخت و يكپارچهاي را ميسازند كه به آنها سنگهاي رسوبي ميگويند.
سنگهاي رسوبي به علت لايهلايه بودن و نيز داشتن برجاي ماندههايي از جانداران گذشته، به زمينشناسان كمك ميكنند تاريخ گذشتهي زمين را بازسازي كنند. سنگهاي رسوبي در مقايسه با سنگهاي آذرين و دگرگوني بخش كمتري از پوستهي زمين را مي سازند، اما چون در سطح زمين ساخته مي شوند، بخش زيادي از سطح قارهها را پوشاندهاند. اين سنگها جاي انباشته شدن و جابهجايي آبهاي زيرزميني هستند و به دليل اندوختههاي زغالسنگ، نفت و گاز، نمك، كانيهاي آهندار و ديگر كانيهايي كه در صنعت ارزش دارند، بسيار مورد توجه هستند.
رسوبگذاري
هنگامي كه انرژي يك رود زياد است، بستر خود و هر چه را كه در راه آن است، خراب ميكند و خردهها را به خود جابهجا ميكند. هنگامي كه از انرژي رود كاسته ميشود، براي نمونه هنگامي كه شيب بستر كاهش مييابد يا حجم آب كاهش مييابد، توان جابهجايي مواد همراه خود را از دست مي دهد و تهنشيني آن مواد آغاز مي شود. آن مواد رسوبي ممكن است ذرههاي حاصل از خرد شدن سنگهاي آذرين، دگرگوني و حتي رسوبي باشند. به اين گونه رسوبها رسوبهاي آواري ميگويند.كوارتز، فلدسپات، كانيهاي سنگين و سپس ميكاها و كانيهاي رسي ، از ذرههاي رسوبهاي آواري هستند.
برخي از رسوبها پيامد فرايندهاي شيميايي و زيستشيميايي هستند. رسوبهاي آهكي درون غارها و رسوبهاي ژيپس و نمك خوراكي، از نمونههاي فراوان فرسايش شيميايي هستند. پوستهي آهكي برخي از جانداران دريايي پس از مرگ در كف دريا تهنشين ميشود و بخشي از سنگهاي رسوبي مي شود. اين پوششها حاوي كانيهايي از كربناتهاي كلسيم، منيزيم، سيليسيم و گاهي فسفاتها، سولفيدها و اكسيدهاي آهن هستند. برخي از سنگهاي رسوبي حاصل از آنها در معماري ارزش بسيار دارند.
فعاليتهاي آتشفشانهاي دريايي و قارهاي باعث پرتاپ شدن ذرههاي گوناگوني به صورت خاكستر، غبار، تكههاي كوچك و بزرگ و مادهي مذاب به پيرامون آتشفشان ميشود. اين ذرهها رويهم انباشته ميشوند و در پي فرايند فرسايش فيزيكي و شيميايي به جاهاي رسوبگذاري برده ميشوند اين گونه رسوبها را كه خاستگاه آتشفشاني دارند، رسوبهاي آذرآواري گويند. از برخورد شهابسنگها و گذر دنبالهدارها از نزديكي زمين نيز اندكي مواد رسوبي با خاستگاه فرازميني به محيطهاي رسوبي وارد ميشود. حجم اين رسوب در زماني كه جو زمين رقيق بوده، قابل توجه بوده است.
رسوبها در شرايط معيني در درياها و خشكيها تهنشين ميشوند. اين شرايط در جاهاي گوناگوني فراهم ميشوند كه از آنها با نام محيط رسوبي ياد ميكنند. اين محيطها عبارتند از:
1. مخروط افكنه. در دامنهي كوهها و جاي برخورد كوه با دشت به وجود ميآيد. مواد سازندهي آن قلوهسنگ، ريگ و گاهي ذرههاي رس است. ذرههاي رسوبي آن جورشودگي و گردشدگي ضعيفي دارند. لايههاي سازندهي آن نيز متقاطع و نامنظم روي هم قرار گرفتهاند.
2. دشت سيلابي. در زمينهاي به نسبت هموار پيرامون رودها به وجود ميآيد. در زمان سيل و طغيان، رودخانه تا آن جا گسترش مييابد. ماسههايي با جورشدگي به نسبت خوب همراه با تودههايي از گل و لاي و رس در آن ديده ميشوند. فسيلهاي نرمتنان آب شيرين و شاخ و برگ درختان نيز درون آنها يافت ميشود. گاهي داراي لايههاي متقاطع هستند.
3. دلتا. در جاي برخورد رود با دريا يا درياچه به وجود ميآيد. ماسههايي با جورشدگي وگردشدگي خوب، با لايههاي موازي و در بيشتر جاها متقاطع، در آنها ديده مي شود. فسيل نرمتنان آب شور و شاخ و برگ گياهان نيز درون آنها ديده ميشود.
4.تلماسهي ساحلي. در كنارهي درياهايي كه رطوبت كمي دارند به وجود مي آيد. ذرههايي با جورشدگي و گردشدگي خوب و لايههاي متقاطع، در آنها ديده ميشود.
5. محيط كولابي. رسوبگذاري در درياچههايي كه در اقليم خشك بياباني به وجود آمدهاند، بيشتر از رسوبگذاري شيميايي است. نمكهاي گوناگوني مانند ژيپس، انيدريت، نمك خوراكي، همراه با رسوبهاي سيلتي تيره رنگ كه گاهي از مواد آلي سرشار است، در آنها تهنشين ميشود.
6. محيط ساحلي. جايي است كه هنگام جزر از آب بيرون ميماند و هنگام مد زير آب ميرود. رسوبهاي آن درشت و ريز هستند و از قطعهسنگهاي بزرگ تا گل نرم در ميان آنها ديده ميشود. برجاي ماندههاي صدف نرمتنان و اسكلت آهكي مرجانها نيز درون آنها يافت ميشود.
7. فلات قاره. جايي است كه از سطح آب به هنگام جزر آغاز ميشود و تا ژرفاي 200 متر ادامه مييابد. رسوبهاي اين محيط از نظر ويژگي و پراكنش گوناگوني زيادي دارند، زيرا شدت موجها و جريانهاي دريايي و ورودي رودها در اين جا متفاوت است. در اينجا ماسه فراوان است. در دهانهي رود لاي و رس نيز فراوان است. رسوبهاي آهكي نيز به فراواني ديده ميشود. همچنين صخرههاي مرجاني در آنجا به وجود ميآيد.
8. محيط عميق. از ژرفاي 200 متر به پايين دريا گفته ميشود. داراي دو نوع رسوب اصلي است: رسوبهاي بسيار دانهريزي كه از قارهها آمدهاند، اما به دليل سبكي در جاهاي كمعمق رسوب نكردهاند. اين مواد را گلهاي دريايي ميگويند كه رنگ آنها ممكن است سبز، آبي ، قرمز يا زرد باشد. نوع ديگر رسوبهاي اين محيط از دستهي رسوبهاي آلي و بيشتر از برجاي ماندههاي اسكلت جانداران ريز دريايي، يعني پلانكتونها، است كه پوشش آهكي يا سيليسي دارند.
دياژنز: سنگزايي
پس از انباشته شدن رسوبها در محيطهاي رسوبي ممكن است فرايندهاي فيزيكي و شيميايي گوناگوني در آنها رخ دهد كه به سنگشدن آنها بينجامد. به مجموعهي فرايندهاي فيزكي و شيميايي كه پس از رسوبگذاري و طي روند سنگشدن رخ ميدهد، دياژنز يا سنگزايي ميگويند. عاملها و فرايندهاي زير در روند سنگزايي دخالت دارند:
1.گرما. هر چه از سطح زمين به پايين برويم، گرما افزايش مي يابد. افزايش گرما بر سرعت واكنشهاي شيميايي مي افزايد و بيرون رفتن آب و خشك شدن رسوبها را ممكن ميسازد.
2. فشار. وزن رسوبهاي بالايي فشاري پديد ميآورد كه مهمترين عمل فيزيكي در سختشدن رسوبهاست. فشار روي رسوبهاي لاي و رس بيشتر اثر ميگذارد. فشار در بيرون رفتن آب و خشكشدن رسوبها نيز اثر دارد.
3. از دست دادن آب. گرما و فشار برآمده از وزن لايههاي بالايي باعث خشك شدن رسوب مي شود، اما از دست دادن آب در دماي معمولي روي سطح زمين نيز رخ ميدهد.
4. سيماني شدن. آبهاي زيرزميني هنگام جابهجا شدن از بين سوراخها و شكافهاي ميان رسوبها، مواد محلول در خود را به صورت سيمان بين ذرههاي رسوبي جا ميگذارند كه باعث به هم پيوستن آنها ميشود. گاهي سيمان از خود رسوبها فراهم ميشود.
5. بلوري شدن دوباره. در اين فرايند يك كاني به حالت پايدارتري درميآيد. براي نمونه، صدف جانداران دريايي به صورت آراگونيت است، اما پس از مرگ جاندار به صورت كلسيت در ميآيد كه پايدارتر است. در اين فرايند تغييري در تركيب شيميايي كاني رخ نميدهد، اما بلوريشدن دوباره باعث پر شدن سوراخها و شكافهاي خالي ميشود.
6. واكنشهاي زيستشيمايي. در ژرفاي 75 متري، هر گرم لجن كف دريا نزديك 63 ميليون باكتري در خود دارد. اين باكتريها در پديد آمدن نفت، زغالسنگ و كانيهايي چون دولوميت پيريت نقش دارند. براي نمونه، باكتريهاي ناهوازي اكسيژن مورد نياز خود را از تركيبهاي سخت نشدهاي مانند 4FeSO به دست ميآورند و مواد سختي مانند FeS را برجاي ميگذارند.
7. زمان. به تنهايي در سنگشدن رسوبها نقش ندارد، اما نقش عاملهاي ديگر طي زمان پر رنگ ميشود. براي نمونه، رسوبهاي نرم گل سفيد اگر چند لحظه در فشار 6000 اتمسفر بمانند، تغيير چنداني پيدا نميكنند، اما اگر براي 17 سال در همين فشار بمانند، سنگ آهك سختي ميشوند.
بافت سنگهاي رسوبي
از بافت سنگهاي رسوبي ميتوان چيزهايي دربارهي سرگذشت سنگ رسوبي، از جمله راهي كه طي كرده است و چگونگي محيط رسوبگذاري، برداشت كرد. سه نوع بافت اصلي را در سنگهاي رسوبي مي توان شناسايي كرد: بافت آواري و دو بافت ناآواري كه بلورين و اسكلتي ناميده ميشوند.
1. بافت آواري. از ذرههاي ريز و درشت درست شده است. در اين بافت علاوه بر اندازهي ذرهها، ميزان يك اندازه بودن ذرهها، كه به آن جورشدگي ميگويند، نيز مورد توجه است. از ميزان جورشدگي ميتوان اطلاعاتي پيرامون فرايند رسوبگذاري و محيط رسوبگذاري به دست آورد. براي نمونه، رسوبهاي بادي داراي جورشدگي خوب و رسوبهاي يخچالي داراي جورشدگي اندك هستند. ميزان گردشدگي ذرهها نيز مهم است كه به سختي و جنس ذرهها، ميزان برخوردهاييكه ذرهها با هم داشتهاند، درازي راهي كه طي شده و انرژي جابهجا كننده، بستگي دارد.
2. بافت بلورين. اين بافت را در سنگهاي رسوبي شيميايي ميتوان ديد. طي فرايند سنگزايي، مواد محلول در آب به طور مستقيم بلوري ميشوند يا در پي بلوريشدن دوباره، شبكهي به همپيوستهاي از بلورهاي از پيش موجود، پديد ميآيد. بلورها ممكن است با چشم ديده شوند(درشتبلور) يا براي ديدن آنها به ميكروسكوپ نياز باشد(ريزبلور). اگر بلورهاي سنگ از دو اندازهي متفاوت باشند، اصطلاح پورفيروبلاستيك را براي آن بافت به كار ميبرند.
3. بافت اسكلتي. اين بافت از گردهمآمدن بخشهاي سخت بدن بيمهرگان دريايي و پوششهاي سيليسي يا آهكي پلانكتونها به وجود ميآيد. صدفها و پوششهاي سخت پس از مرگ جانداران روي هم انباشته ميشوند و گاهي سيماني آنها را به هم پيوند ميدهد. بافت سنگ به دست آمده شبيه بافت آواري است، اما ذرههاي سازندهي آن بخشهاي سخت جاندارن است.
خانوادههاي سنگهاي رسوبي
سنگهاي رسوبي را در دو گروه سنگهاي آواري(ناشي از فرسايش فيزيكي) و ناآواري(ناشي از فرسايش شيميايي و زيستشيميايي) جاي ميدهند. سنگهاي آواري را بر پايهي اندازهي ذرهها در چهار خانوادهي بزرگتر از ماسه، به اندازهي ماسه، به اندازهي لاي و كوچكتر از لاي طبقهبندي ميكنند.
1. بزرگتر از ماسه: ذرههاي آن از 2 ميليمتر بزرگتر است.
الف) كنگلومرا، كه ذرههاي آن كم و بيش گرد شده است و در ميان سيماني از سيليس، آهك يا رس جاي گرفتهاند.
ب) برش كه ذرههاي آن گوشهدار است و جورشدگي خوبي ندارند و در پي فعاليتهاي ورقههاي قارهاي، فعاليتهاي آتشفشاني يا رسوبگذاري در يخچالها پديد ميآيند.
2. به اندازهي ماسه: ذرههاي آن بين 06/0 تا 2 ميليمتر است.
الف) ماسهسنگهاي كوارتزي، كه بيش از 90 درصد ذرههاي آن از كوارتز است.
ب) آركوز، كه 25 درصد ذرههاي آن از فلدسپاتها و بيش از 50 درصد آن از كوارتز است.
ج) گريواك، كه بخش زيادي از آن از كوارتز و فلدسپاتهاست، اما كانيهاي تيرهاي مانند ميكا، هورنبلند و پيروكسن نيز در آن ديده ميشود.
3. به اندازهي لاي: ذرههاي آن بين 06/0 تا 002/0 ميليمتر است.
الف) لاي سنگ، از ذرههاي كوارتز درست ميشودكه سيماني از جنس سيليس، آهك يا حتي رس آنها را به هم پيوند ميدهد. به اين سنگها سنگ سيلتي يا فورشسنگ نيز ميگويند و اگر نيمي از ذرههاي آنها از رس باشد، به آنها گلسنگ نيز گفته ميشود.
ب) لس، در پي سخت شدن رسوبهاي بادي به وجود ميآيد. لسها به طور معمول زردرنگ هستند و ذرههاي آنها بيشتر از كوارتز، فلدسپات، كلسيت، ميكا، كانيها آهندار و كانيهاي رسي است.
4. كوچكتر از لاي: ذرههاي آن از 002/0 ميليمتر كوچكتر است.
الف) سنگهاي رسي، بيش از نيمي از ذرههاي آنها از ذرههايي به اندازهي لاي كوچكتر است. كانيهاي رسي (سيليكاتهاي آبدار)، كوارتز، فلدسپات و ميكا به فراواني در آنها ديده ميشود.
ب) مارن، گونهاي سنگ رسي است كه ميزان كربنات كلسيم آن بين 25 تا 50 درصد است. اغلب مارنها به رنگ خاكستري ديده ميشوند، در خود فسيل دارند و با اسيدكلريدريك ميجوشند.
ج) شيل، به گروهي از سنگهاي رسي يا حتي لايسنگها گفته ميشود كه در پي فشارهاي كوهزايي، كم و بيش حالت ورقهاي از خود نشان ميدهند. شيلها در خود فسيل دارند و از برخي از آنها، كه شيل نفتي ناميده ميشوند، پس از تقطير نفت به دست ميآيد.
سنگهاي ناآواري را نيز در چهار خانوادهي سنگهاي آهكي، سنگهاي سيليسي، سنگهاي اشباعي و زغالسنگها جاي ميدهند.
1. سنگهاي آهكي: بيش از نيمي از تركيب آنها را كربنات كلسيم ميسازد.
الف) سنگ آهك معمولي، بيش از 90 درصد آن از كربنات كلسيم است. به رنگ شيري تا كرم ديده ميشود. هنگام شكستن داراي لبههاي تيز ميشود.
ب) چاك(گل سفيد)، سنگ آهك نرم و سفيدي است كه بيشتر از اسكلت جانداران ميكروسكوپي درست شده است.
ج) كوكينا، به طور كامل از صدف جاندران دريايي درست شده است.
د) تراورتن، سنگ آهك به نسبت خالصي است كه در خشكيها ديده ميشود و از رسوبگذاري آب چشمههاي حاوي كربنات كلسيم درست ميشود.
ه) دولوميت، سنگ آهكي است كه اندكي منيزيم دارد. در مقايسه با سنگ آهك معمولي تيرهتر است و اسيدكلريدريك رقيق بر آن بي اثر است.
2. سنگهاي سيليسي: بيش از نيمي از تركيب آنها را سيليس شيميايي يا زيستي ميسازد.
الف) چرت، نوعي سنگ سيليسي با دانههاي ريز كه فلينت(سنگ آتشزنه)، ژاسب(چت قرمز) و سنگ محك(چرت سياه) از نمونههاي شاخص آن است.
ب) دياتوميت، بيش از نيمي از تركيب آن را پوستهي جانداران تكسلولي به نام دياتومه ميسازند.
ج) تريپولي، يا سنگ سمباده كه بيشتر از كلسدوني درست شده و از هوازدگي ديگر سنگهاي سيليسي به وجود ميآيد.
3. سنگهاي اشباعي: از تهنشيني يونها در محيطهاي رسوبي پديد ميآيند.
الف) سنگ نمك، از كاني هاليت درست شده و اگر ناخالصيهايي از اكسيدهاي آهن يا رس داشته باشد، به رنگ زرد تا قرمز در ميآيد.
ب) سنگ گچ، از سولفات كلسيم درست شده و به دو صورت بيآب(انيدريت) و آبدار(ژيپس) يافت مي شود.
4. زغالسنگها: از پيكرهي گياهان كه در لابهلاي رسوبها جاي گرفتهاند، درست ميشوند.
الف) تورب، بين 45 تا 60 درصد كربن دارد و آن را زغالسنگ نارس ميدانند.
ب) ليگنيت، بين 60 تا 70 درصد كربن دارد و به رنگ قهوهاي تيره است.
ج) زغالسنگ معمولي، بين 70 تا 90 درصد كربن دارد و به رنگ سياه براق است.
د) آنتراسيت، بين 90 تا 95 درصد كربن دارد. براق و سياهرنگ است، اما دست را سياه نميكند.
ه) گرافيت، كربن 100 درصد خالص است كه به صورت ورقههاي نازك روي هم جاي گرفتهاند.
سنگهاي دگرگوني
برخي سنگها در پي فشار و گرماي زياد، بيآنكه ذوب شوند، دگرگونيهاي فيزيكي و شيميايي پيدا ميكنند و سنگهاي ديگري به نام سنگهاي دگرگوني را پديد ميآورند. سنگ دگرگوني ممكن است نسبت به سنگ مادر، شكل، اندازه، نوع كانيها و در نتيجه بافت و تركيب شيميايي بسيار تازهاي داشته باشد. هر چه گرما و فشاري كه به سنگها وارد مي شود، كمتر باشد، دگرگوني آنها كمتر است كه از آن به دگرگوني ضعيف ياد ميشود. به وجود آمدن گرافيت و برخي زغالسنگها از اين گونه است. اما هر چه گرما و فشاري كه به سنگ وارد مي شود، بيشتر باشد، دگرگونيها نيز بيشتر خواهد بود كه از آن به دگرگوني شديد ياد ميشود. به وجود آمدن الماس نمونهي از دگرگوني بسيار شديد است.
علاوه بر فشار و گرما، برخي سيالها نيز در فرايند دگرگوني دخالت دارند. بررسيها نشان داده است كه همهي سنگها به طور ميانگين 5/3 درصد دي اكسيدكربن و 5/5 درصد آب دارند. طي دگرگوني، آب و دياكسيد كربن سيال فعالي را به وجود ميآورند كه البته نقش آب پر رنگتر است. بررسيها نشان داه است كه فشار و گرماي زياد در بسياري از سنگها هيچ گونه دگرگوني به وجود نميآورند، اما اگر به سنگي كه در فشار و گرماي زياد است، اندكي آب افزوده شود، برخي كانيها با تندي بيشتر رشد ميكنند و حتي كانيهاي جديدي در سنگ به وجود ميآيد. چرا كه آب به جدا شدن برخي يونها از كانيها و جابهجا شدن آنها در سنگ كمك ميكند.
سنگهاي دگرگوني به روشهاي زير پديد ميآيند:
1. دگرگوني مجاورتي. گاهي سنگ مادر در كنار تودهي آذرين قرار ميگيرد. در اين صورت، در جاي برخورد آن با تودهي داغ، بلوريشدن دوباره و دگرگوني شديد رخ ميدهد. اما با زياد شدن فاصله از تودهي آذرين از شدت دگرگوني كاسته ميشود.
2. دگرگوني جنبشي. اين نوع دگرگوني در پي فشار جهتدار و گرماي فراهم شده از انرژي مكانيكي هنگام شكستن سنگها رخ ميدهد. در جاي گسلها، كه شرايط اين دگرگوني را دارند، سنگ دانه ريز و سياهرنگي به نام ميلونيت پديد ميآيد.
3. دگرگوني دفني. اين نوع دگرگوني در پي انباشته شدن پيوستهي رسوبها در كف محيطهاي رسوبي به وجود ميآيد. لايههاي زيرين در پي فشار وزن رسوبها فشرده مي شوند و سنگهاي رسوبي را پديد ميآورند. اما لايههاي بسيار پايينتر، در پي فشار و گرماي زياد رفتهرفته دگرگون ميشوند.
4. دگرگوني گرمابي. در اين دگرگوني آب بسيار داغ نقش مهمي دارد. اين آب ممكن است از ماگما يا آبها زيرزميني باشد. در اين دگرگوني گاهي موادي به سنگ مادر افزوده يا از آن برداشت مي شود.
5. دگرگوني برخوردي. در پي برخورد سنگهاي آسماني بزرگ بر سطح زمين رخ ميدهد. اين نوع دگرگوني در زمين كمياب است، اما در سطح ماه و مريخ به فراواني رخ ميدهد.
6. دگرگوني ناحيهاي. اين نوع دگرگوني نتيجهي همهي عاملهايي است كه در دگرگوني سنگها از آنها نام برديم. بيشتر سنگهاي دگرگوني نيز به همين روش به وجود ميآيند. اين نوع دگرگوني اغلب در فرورانش ورقههاي سنگكره رخ ميدهد. در ايران در راستاي رشته كوه زاگرس از سنندج تا حاجيآباد(شمال بندر عباس)اين نوع دگرگوني ديده مي شود و بخش زيادي از سنگهاي دگرگوني كه در كارهاي ساختماني كاربرد دارند، از معدنهاي همين ناحيه به دست ميآيد.
بافت سنگهاي دگرگوني
سنگهاي دگرگوني به دليل فشار همهسويهاي كه به آنها وارد ميشود، بسيار متراكم هستند و حجم فضاهاي خالي در آنها بسيار پايين است. دگرگوني جنبشي بيش از همه باعث بر هم خوردن بافت اوليهي سنگ ميشود. طي دگرگوني كانيهاي دانهريز با هم يكي ميشوند و كانيهاي دانهدرشتتري به وجود ميآورند. گاهي نيز، بهويژه در دگرگوني جنبشي، دانهها شكسته ميشوند و دانههاي ريزتري به وجود ميآيد. با بلوري شدن دوباره و رشد دانهها، ديوارهي بين دو كاني كنارهم، حالت دندانهاي و مضرس به خود ميگيرد. اين بافت را مضرسي يا درهم و گاهي دانهقندي ميگويند. فشار جهتدار عمودي نيز باعث جهتيافتگي كاني ها به صورتي ميشود كه سنگ نماي لايهاي يا نواري پيدا ميكند كه از آن به فولياسيون ياد ميشود.
خانوادههاي سنگهاي دگرگوني
سنگهاي دگرگوني را بر پايهي جهتيافتگي در دو گروه داراي جهتيافتگي و بدون جهتيافتگي جاي ميدهند.
1. سنگهايي كه كانيها آنها جهتيافتگي دارند: اين سنگها مانند سنگهاي رسوبي نماي لايهاي دارند.
الف) اسليت، در پي دگرگون شدن ضعيف شيلها پديد ميآيد. كانيهاي رسي،كوارتز، مسكوويت و كلريت از كانيهاي اصلي آن هستند.
ب) فيليت، در پي دگرگون شدن ضعيف شيلهايي پديد ميآيد كه كانيها ورقهاي بزرگتري دارند. اين سنگ با داشتن سطح براق از اسليت بازشناخته ميشود.
ج) شيست، از دگرگون شدن شديد شيلها پديد ميآيد. بيش از نيمي از كانيهاي آن را كانيهاي ورقهاي مانند مسكوويت و بيوتيت تشكيل ميدهند. دوگونه از شيستها، تالكشيست و كلريتشيست، از دگرگوني سنگهاي بازالتي پديد ميآيند.
د) گنايس، فراوانترين سنگ دگرگوني است. سنگ مادر آن ممكن است گرانيت، ريوليت، سنگهايي با دگرگوني ضعيف و سنگهاي رسوبي، مانند آركوز، باشد. كانيهاي اصلي گنايسها از كوارتز، فلدسپات سديمدار و فلدسپات پتاسيمدار است. بيشتر آنها نوارهاي يكدرمياني از رنگ سفيد يا صورتي و لايههاي تيره دارند. گنايسي كه بيشتر از كانيها تيره درست شده باشد، آمفيبوليت نام دارد.
2. سنگهايي كه كانيهاي آنها جهتيافتگي ندارند: اين سنگها مانند سنگهاي آذرين نماي تودهاي دارند.
الف) مرمر، از دگرگوني سنگهاي آهكي و دولوميت پديد ميآيد. اگر خالص باشد به رنگ سفيد برفي و اگر داراي كانيهايي مانند ميكا، گرونا، ولاستونيت و كلريت باشد، به رنگهاي سبز، صورتي، خاكستري و حتي سياه ديده ميشود.
ب) كوارتزيت، در پي دگرگوني نه چندان شديد ماسهسنگ كوارتزي پديد ميآيد. كوارتزيت خالص سفيدرنگ است اما اكسيدهاي آهن آن را صورتي يا قرمز ميكنند.
ج) هورنفلس، از دگرگوني مجاورتي سنگهاي رسي پديد ميآيد. بافت مضرس و رنگ تيرهاي دارد.
چرخهي سنگ
طي زمان دراز و در پي واكنشهاي شيميايي، فيزيكي و زيستي، هر سه گروه سنگها ميتوانند به هم تبديل شوند. سنگهاي آذرين از سرد شدن مادهي مذاب به وجود ميآيند. اگر فرياند سرد شدن مادهي مذاب زير پوستهي زمين رخ دهد، سنگهاي آذريت دروني پديد ميآيند. سنگها آذرين بيروني از سرد شدن گدازه نزديك يا روي سطح زمين به وجود ميآيند. زمين شناسان بر اين باورند كه سنگهاي آغازين زمين همه از نوع آذرين بودهاند، چرا كه زمين در آغاز تودهاي از مادهي مذاب بوده است.
سنگهاي آذرين در برخورد با هوا و آب دچار هوازدگي و فرسايش ميشوند و به صورت ذرههاي كوچكتري ميشكنند و خرد ميشوند. آن ذرهها در پي نيروي گرانش، آبهاي جاري، يخچالها، موج دريا و باد جابهجا ميشوند و به محيطهاي رسوبگذاري، بهويژه درياها و درياچهها، ميروند. طي اين جابهجايي نيز بيش از پيش خرد ميشوند. رسوبها در محيطهاي رسوبگذاري به صورت لايههاي موازي و افقي روي هم انباشته ميشوند و طي فرايند سنگزايي، سخت ميشوند و سنگهاي رسوبي را پديد ميآورند.
اگر سنگهاي رسوبي در ژرفاي زيادي جاي گرفته باشند، در پي فشار وزن لايههاي بالايي يا فشار فراهم شده از جابهجايي ورقههاي زمين و گرماي درون زمين، آرامآرام دگرگون ميشوند و سنگهاي دگرگوني را ميسازند. سنگهاي دگرگوني نيز اگر گرماي بيشتري ببينند، ذوب ميشوند و ماگما ميسازند. از سرد شدن ماگما نيز بار ديگر سنگ آذرين پديد ميآيد.
اين چرخهي سنگ، كه از آغاز پديد آمدن زمين همواره ادامه داشته است، بيش از 200 سال پيش از سوي جيمز هاتن پيشنهاد شد. او با گردآوري يافتههاي زمينشناسان پيش از خود به اين نتيجه دست يافت. اين چرخه با افزايش آگاهي دانشمندان از فرايند زمينساخت ورقهاي بيش از پيش روشنتر شد. اين چرخه ميانبرهايي نيز دارد. براي نمونه گاهي سنگ آذرين بي آن كه هوازده شود و سنگ رسوبي پديد آورد، در پي گرما و فشار به سنگ دگرگوني تبديل ميشود. جاي برخورد ورقههاي قارهاي نمونهاي از جاهايي است كه اين فرايند در آن رخ ميدهد.
منبع:
1. حسيني ، احمد. سنگها. انتشارات مدرسه، 1385
2. لوتگن/تاربوك. مباني زمينشناسي. ترجمهي رسول اخروي. انتشارات مدرسه، 1378
3. درويشزاده، علي. سنگشناسي دگرگوني. انتشارات دانشگاه پيام نور، 1379
4. پروين، حسين. سنگشناسي رسوبي. انتشارات دانشگاه پيام نور، 1379
5.خيري، فلوريز. سنگشناسي آذرين. انتشارات دانشگاه پيام نور، 1379
6. معماريان، حسين. زمينشناسي فيزيكي. انتشارات دانشگاه پيام نور، 1370
توجه. برای حمایت از سایت ما و ایجاد انگیزه برای سایت ما برای گذاشتن بیشتر تحقیقات و جواب سوالات کتاب ها بصورت رایگان برای شما ، بر روی لینک های زیر هر چند بار خواستید (بعد خواندن مطلب یا قبل از آن ) کلیک کنید :
زمین ، سومین سیاره نزدیک بهخورشیدوبزرگترینسیارهدر میانسیارات درونی است. ساختار درونی زمینمثل سایر سیارات درونی ازیک هسته داخلی و یکهسته خارجیبه همراه لایههای مذاب و نیمهمذاب و سنگی جامد تشکیل یافته است. هستهداخلیفلزی و جامد بوده و توسط هسته خارجی که فلزی و مذاب است، احاطه شده است.
زمین شرایط بسیار منحصر بفردی دارد. هیچکدام از سیارات دیگرآب مایعوجوپراکسیژننداشته و حیات در آنها وجود ندارد. تکامل تدریجی زمین که 4.5 میلیارد سال طول کشیدهاست، همچنان بطور طبیعی و نیز بر اثر فعالیتهای انسان ادامه خواهد داشت. همچنینچگالی زمین از تمام سیارات دیگر بیشتر است.
زمین در آغاز شکل گیری
در اوایل پیدایشمنظومهشمسی، ذرات ریز غبار موجود در قرص خورشید که عمدتا از گاز و غبار تشکیل شدهبود، پس از برخورد به هم چسبیده و اجسام بزرگ و بزرگتری را بوجود آوردند. بدینترتیب چهار سیاره درونی از این ذرات شکل گرفتند.
4.5 میلیارد پیش ، زمین دارای سطحی داغ ، قرمز و نیمه مذاب بود. پس از گذشتمیلیونها سال ، سطح زمین شروع به سرد شدن نمود و پوسته جامدی ، به دور زمین بوجودآمد. گازهای داغ و مواد مذاب از لایههای زیرین و از طریقدهانههایآتشفشانیبیرون زده و جو ضخیم زمین را بوجود آوردند. در همین مدتشهاب سنگهایزیادی به سطح زمین خوردند وهزارانگودال شهاب سنگیرا در سطح زمین بوجود آورد. و مقدار زیادی غبار به جو زمین اضافه کردند.
پس از یک میلیارد سال ، زمین به اندازه کافی سرد شده بود تا بخار آب موجود درجو متراکم شده و قطرات آب را بوجود آورد. این قطرات آب میلیونها سال به شکلبارانشدید بهسطح زمین افتاده ، باعث پاک شدن جو زمین و بوجود آمدناقیانوسشدند. کرهزمینبه تدریج به شکل کنونی درآمده است.
زمین در بدو پیدایش بصورت کرهای از مواد بسیارداغ و نیمه مذاب بوده که به تدریج عناصر سنگینتر تهنشین شده و هسته فلزی را بهوجود آوردند ، و در عین حال عناصر سبکتر به سطوح فوقانی آمده و جبه و پوسته راتشکیل دادند. پس از گذشت میلیاردها سال زمین سرد شد، سطح زمین جامد گشت،جو زمینشکل گرفت، و اقیانوسها بوجود آمدند. تکامل زمین هنوز ادامه دارد. پوسته زمین توسطفورانهای آتشفشانی در کف اقیانوسها نوسازی شده و دائما بر اثرزمینلرزههاوحرکتهایقارهایدر حال تغییر و تحول است. تناسب گازهای مختلف در جو زمین نیز بر اثردخالتهای انسان به آرامی در حال تغییر است.
مشخصات زمین
زمین سیارهای است منحصر بفرد ، دارای آب مایع و جوی که قسمت اعظم آن ازنیتروژنواکسیژنتشکیل شده که تداومحیاترا ممکن میسازند. در منظومه شمسی ،زمین پنجمین سیاره از لحاظ بزرگی و سومین سیاره نزدیک به خورشید است. چگالی زمین ازتمامی سیارات بیشتر است.
زمین در منظومه شمسی دو نوع حرکت ،وضعیوانتقالیدارد. در حرکت وضعی زمین در یک شبانه روز به دور خودش میچرخد و در حرکت انتقالی دریک سال مداری بیضی شکل حول خورشید را طی میکند (مدار زمین).
زمین در آغاز شکل گیری با سرد شدن زمین ، شرایط لازم برای پیدایش حیاتدر آن فراهم شدند
کره مغناطیسی
با چرخش زمین به دور خودش ، چرخههایی در هسته خارجی آن که از آهن مذاب تشکیلشده بوجود آمده ،جریانهایالکتریکیتولید میکنند. این جریانها باعث ایجاد یکمیدان مغناطیسیدر فضای اطراف زمین شده وپوششی محافظ در اطراف آن ایجاد میکنند(کمربندتشعشعی زمین). این میدان کهکره مغناطیسینامیده میشود، زمین را دربرابر جریانهای سریع ذرات باردار بادهای خورشیدی محافظت میکند.
بعضی از این ذرات در دو نقطه میدان مغناطیسی به نامکمربندهای «وان آلن»به دام میافتد. کره مغناطیسی بیشتربادهای خورشیدیرا از زمین دور میکند، اماجریانهای ذرات باد خورشیدی آنقدر قوی هستند که قسمت جلویی کره مغناطیسی را مسطحنموده و باعث کشیدگی عقب آن میشوند.
آینده زمین
از آنجا که حیات در زمین) وابسته به خورشید است، آینده کرهزمین نیز به آینده خورشید وابسته خواهد بود. حدود 5 میلیارد سال دیگرذخایرانرژی خورشیدتمام شده و خورشید به یکغول سرختبدیل میشود و افزایش حجم میدهد. گرمای شدید حاصل از افزایش حجم باعث آب شدن یخ مناطق قطبی و بالا آمدن آب اقیانوسمیشود. سپسجو زمینشروع به تبخیر میکند و گیاهان خشک آتش میگیرند. در چنین شرایطی امکان حیات درزمین کلا از بین میرود.
انتظار نجومی
شاید انسان در آینده بتواند قبل از وقوع فاجعههای فوق زمین را به جایی دورتراز خورشید منتقل کند.
شاید امکانات آینده ، انسانهای آن زمان به سیاره قابل سکونت دیگری کوچکنند.
شاید بشر بتواند مانع از وقوع فاجعههای فوق درخورشیدوزمین شود.
باید پنج میلیارد سال انتظار کشید.
ساختار و ترکیبات زمین
داشتن دانشی از ترکیب و حالت درونی زمین پیش نیاز درکژئوشیمیاست. بدیهی است که حل این مسئله از راه مشاهده مستقیم امکانپذیر نخواهد بود. حتیپیشرفتهترینتکنیکهای حفارینمیتواند از چند کیلومتردر داخل پوسته زمین فراتر رود. زیراعمیقترین چاهیکه تاکنون حفر شده است عمقیدر حدود 15 کیلومتر داشته، و عمق معادن از این حد هم کمتر میباشد. بعضی مواد توسطفعالیت آذرین به سطح آورده میشوند. ولی به علت عدم اطلاع ما از عمق تشکیل وتغییرات بعدی که تحمل کردهاند، شواهد مناسبی برای نتیجه گیری درباره ترکیب زمین وساختار آن نمیباشند.
شواهدی برایساختار درونی زمین
برای کسب آگاهی ازساختار درونی زمین باید از رهیافتی غیر مستقیم بهره جوییم. شواهد غیر مستقیم از 3منبع ،آتشفشانها،شهاب سنگهاوامواجلرزهایمنشا میگیرند.
آتشفشانها
هنگامی که انسان برای اولین بار بهفورانهایآتشفشانینزدیک شد و سرد شدن گدازههای مذاب را به شکل سنگهای جامد دید، گمانمیکرد که منشا تعداد زیادی از سنگهای محل زندگی او باید از همین مواد ناشی شدهباشد. مدت زمانی طولانی این تفکر ادامه داشت که ممکن است محصولات آتشفشانینشانههایی از ترکیب داخلی زمین را بیان کنند. عاملی که باعث کم اهمیت شدن چنینفرضیههایی شد، این است که در مناطق مختلف دنیا آتشفشانهای مختلفگدازههاییبا ترکیبات مختلف تولید میکنند.
مثال
سنگهای حاصل از دو نوع گدازه را در نظر میگیریم. یکی از اینسنگها عمدتا ازکانیهای سیلیکات آلومینیوموآهنتشکیل شده و رنگ آن خیلیروشن است. و نمونه دیگر تیره رنگ است و ترکیب اصلی آن ازکانیهای سیلیکات آهنومنیزیممیباشد.
شهاب سنگها
شواهد طیف نگاریچیزی درباره ترکیب درونیسیالاتبیان نمیکند. بنابر این به ناچار باید به مقایسه ترکیب زمین با شواهد گرد آمده از شهاب سنگهابپردازیم. شهاب سنگها یاشخانههابخشی ازمنظومهشمسیمیباشند. گاهی قطعاتی از فضای خارجی زمین ، واردمیدانجاذبه زمینمیشوند و به صورت شهاب سنگها یافت میشوند. بیشتر این شهاب سنگهابه علت اصطکاک حاصل از عبور ازاتمسفرزمینمیسوزند. قطعات باقیمانده به علت درشتی قطعات به سطح زمین سقوط میکنند. تخمین زده شده که نرخ فرو ریزش شخانهای سالانه بین 30000 تا 150000 تنمیباشد.
در حال حاضر عموما معتقدند که شهاب سنگها از تلاشی سیارهای فرضیکه احتمالا بین سیارههایمریخومشتریجای داشته حاصل شدهاند، که این منطقهاکنون توسط کمربند آستروئیدی اشغال شده است. شهاب سنگها شبیه مادهای هستند که داخلزمین را ساخته و از شهاب سنگهای فلزی که معمولا ازآلیاژهای مختلف آهنونیکلتشکیل شدهاند،مجزا میشوند و چگالی آنها از انواع سنگی مشابه زیادتر است. اگر داخل زمین از آهن ونیکل تشکیل شده باشد، این دو ماده به علت سنگینی باید بطرف مرکز زمین کشیده شوند. بنابراین فرض میکنیم که زمین دارای هستهای از آلیاژ آهن و نیکل میباشد که بوسیلهگوشتهایمتشکل ازسنگپریدوتیتبا چگالی کم پوشانده میشود. ساختمان مذکور برای زمین در حین سادگی بامحاسباتجرم کل زمینمطابقت دارد.
امواج لرزهای
زمین لرزه
زمین لرزهها وقتی که دو قسمت از لایه سطحی زمین یا پوسته درکنار هم میلغزند حاصل میشود. هر زمین لرزه انواع مختلفی ازامواجرا تولید میکند که از این میان دونوع که از درون پیکر زمین عبور میکند برای منظور فعلی ما دارای بیشترین اهمیت است. تاثیر این امواج ممکن است از حداقل لرزش تا بروز یک فاجعه تغییر کند که به شدت حرکتو همچنین بزرگی زمین لرزه بستگی دارد. اگر یکزلزلهبا شدتمحسوس رخ دهد، امواج حاصله بصورت شعاعی به طرف خارج از مرکز انتشار مییابند، کهمیتوانند به درون انتقال یابند. این امواج در حین عبور ، رفتاری شبیه به امواج آبدراستخراز خودنشان میدهند. این امواج همانطوری که بطرف داخل لایههای درونی زمین حرکت میکنند،قادرهستند انعکاس یابند یا دچار شکست شوند.
انواع امواج لرزهای
موج P :
این موج ، موج اولیه نامیده میشود و اولین موجی است کهبوسیلهلرزهنگارثبت میشود و مانندامواجصوتیبوجود میآید. این امواج میتواند هم از میانجامداتو هم از میانمایعاتعبور کند. همچنین سرعت موج p درقسمتی که مواد چگالتر است زیادتر میشود، و با سرعت نسبتا زیادتری از میان جامداتعبور میکنند. محاسبه سرعت امواج p ، میتواند اطلاعاتی دربارهچگالیو حالتموادی که امواج از آن عبور میکند، بدست میدهد.
موج s :
این امواج که امواج ثانویه نامیده میشوند، فقط از جامداتعبور میکنند و باعثارتعاشات عمودیذرات میگردند.
امواج لرزهای و برخورد آنها با لایههای زمین
از آنجاییکه امواج s فقط ازمیان جامدات عبور میکنند، هنگام عبور از داخل زمین و برخورد با لایهای مایع ،بلافاصله متوقف میشوند. دانشمندان ژئوفیک از رویسرعت عبور امواجبوجود وناپیوستگیاصلی(ناپیوستگی حاصل از بین رفتن امواج در لایههایی از زمین) رده اول درلایههای زمین پی بردهاند.
از بین رفتن امواج s در قاعدهجبهنشان میدهد که مواد سازندههستهزمینفاقد صلبیت بوده و رفتاری مانند مایع دارند. ناپیوستگیهای رده دومی (کهبوسیله تغییر ناگهانی در نرخ افزایش یا کاهش سرعت امواج مشخص میشوند) نیز درپوسته، جبه و هسته تشخیص داده شده است
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن