سایت علمی و پژوهشی آسمان - 238

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

باز نویسی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

بازديد: 43353
دسته بندي: انشا و حکایت,
باز نویسی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

باز نویسی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

 

حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

باز نویسی  انشا در مورد سگی بر لب جوی استخوانی یافت

پایه ی دهم-درس اول-صفحه ی ۲۵-حکایت

«سگی بر لب جوی،استخوانی یافت.چندان که در دهان گرفت.عکس ان را بدید.پنداشت که دیگری است.به شره (طمع)دهان باز کرد تا ان را نیز از روی اب برگیرد.انچه در دهان بود به باد داد»کلیله و دمنه

سگی گرسنه در حال جستجوی غذا بود که ناگههان بر لب جوی اب استخوانی پیداکرد .زمانی که استخوان را بر دهان گرفت تصویر نعکس شده از خود را در اب دید و فکر کرد که سگی دیگر نیز استخونی بر دهان دارد.

طمع کرد تا ان استخوان را نیز صاحب شود اما همین که دهان باز کردتا استخوان را از سگ بگیرد ،استخوانی که در دهان خودش بود فتاد و در جوی اب شناور شد و در مسیر اب حرکت کرد و رفت و اینچنین سگ هم استخوان و غذای خود را از دست دادو همان استخوانی که به ظاهر در تصویر اب بود.

ازاین حکایت نتیجه می گیریم که باید فرصت های زندگی را غنیمت بشماریم و با حرص و طمع مال و غذای بیشتز از هر چه که داریم نگذریم و ان را از دست ندهیم.

زیرا که از قدیم گفته اند شانس و فرصت تنها یکبار در خانه را می زند.بهتر است که از همان به درستی استفاده کنید و دندان طمع را بکشید زیرا که عاقبتی هم چون سگ داستان پیش رویه مااست.هر انچه که داریم را نیز از دست می دهیم.

 

حکایت نگاری برای داستان سگی که بر لب جوی استخوانی یافت

مقدمه : طمع، چیزی که هر انسانی دارد چه کم و چه زیاد، طمعی که می تواند ارامش تو را سلب کند و زندگی را از تو بگیرد و حتی داشته هایی که داری هم از دست بدهی .

بدنه : در روزی از روز های گرم تابستانی سگی پیر و خسته به سمت رودخانه ای راه میرفت و در راه با میوه های رنگارنگ روبرو می شد و گویی تشنه تر و گرسنه تر میشدو میخاست از اب رودخانه بخورد ، چون خسته بود و تشنه و چوپان بسیار از او کار کشیده بود؛ حال دیگر رمقی در بدن خود نداشت و له له میزد. شروع به ای خوردن کرد و در حال نوشیدن جرعه ای اب بود که استخوانی پیدا کرد و سریع ان را به دندان گرفت و تصویر خود را در اب دید و فکر کرد سگی دیگر و استخوانی دیگر است و به طمع استخوان در دهان سگ خیالیش، با تصویر خودش جنگید و استخوان خود را هم از دست داد و از دهانش به بیرون افتاد. استخوانی دیگر نصیب نشده بد که هیچ، استخوانی که داشت هم ب باد داد. و دیگر حسرت همان یک استخوان خودش هم به دلش ماند و با خود میگفت ای کاش طمع نمیکردم و به همان چیزی که داشتم قانع بودم که الان حداقل ان را داشتم.

نتیجه : زندگی‌ همین است درست است که نباید به کم قانع بود و بلند پرواز بود اما زیاد بلند پرواز بودن م طمع داشتن هم خوب نیست زیرا می تواند دارابی تورا از تو بگیرد ؛ گاهی وقتا به طمع چیزی‌بهتر، مال خود را از دست می دهیم و در انتها میبینیم که هیچکدام را نداریم و ان موقع است که میفهمیم کاش تا این حد طمع کار نبودیم و به همان کم خود قانع بودیم و با احتیاط به دنبال رویاهایمان میرفتیم.

ساده نویسی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت مقدمه بدنه نتیجه

مقدمه : یکی از تفاوت های انسان با سایر موجودات در این است که انسان به دنبال بی نهایت است و وجود او در جست و جوی سرچشمه ای است که هرگز تمام نمیشود و روز به روز به آن افزوده میگردد.

بدنه : روزی سگی استخوانی بر دهن گرفته بود و از کنار رودخانه ای عبور میکرد. ناگهان عکس خود را در آب رودخانه دید. گمان کرد استخوان دیگری در آب است؛ خواست آن استخوان را بگیرد اما استخوان خود را نیز از دست داد.
حکایت این سگ حکایت خیلی از ما انسان هاست که قدر داشته های خویش را ندامنسته و در جستجوی چیزی برتر هستیم غافل از آنکه دارایی های خود را در این راه قربانی خواهیم کرد. متاسفانه زمانی حقیقت موضوع را در می یابیم که کار از کار گذشته و نه آنچه در طلبش بوده ایم را به دست آورده ایم و نه آنچه داشته ایم را حفظ کده ایم.

نتیجه گیری : هنگامی که طمع را از وجود خویش دور سازیم آنگاه زندگی را با عینک های زیباتری مشاهده میکنیم و بیشتر از همین چند روز عمر اندک مان لذت می بریم. به یاد داشته باشیدم که حضرت امیر المومنین از تمام دنیا به قرصی نان و یک دست لباس قناعت می کردند. هرچند ما نمیتوانیم مانند ایشان باشیم اما می بایست سعی کنیم حد الامکان خود را به ایشان نزدیک نماییم.

معنی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

سگی برای خوردن آب به طرف چشمه ای رفت و هنگامی که به آن جا رسید یک استخوان پیدا کرد. سگ به طرف استخوان رفت و آن را به دندان گرفت و مشغول خورد استخوان بود و از خوردن آن بسیار لذت می برد، که سگی را که او نیز استخوانی را نوش جان می کرد در آب چشمه دید. سگ بسیار طمع کار بود و همه چیز را برای خویش می خواست و به همین دلیل خواست تا استخوان را از آن سگ درون آب بگیرد و از آن خود کرد به همین دلیل وقتی شروع به پارس کردن کرد استخوان از دهانش به درون آب افتاد و آن استخوان را نیز از دست داد. نه استخوانی اضافه تر نصیبش شد و نه استخوانش برایش ماند تا از آن لذت ببرد.

 

توجه :

برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :

نظر هم یادتون نره

بازنویسی حکایت یکی از حکما شنیدم که می گفت

باز نویسی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

باز نویسی حکایت مردکی را چشم درد خواست

باز نویسی حکایت شخصی به عیادت مریضی رفت

بازنویسی حکایت در مورد دزدی پیراهنی را دزدید و به پسرش داد

باز نویسی حکایت صفحه ۷۰ پایه نهم با موضوع روزی شخصی نزد طبیب رفت

بازنویسی حکایت فردی با سپری به میدان جنگ رفته بود

بازنویسی حکایت شخصی شتری گم کرده بود جدید

بازنویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود

بازنویسی حکایت روزی در فصل بهاران باجمعی از دوستداران

بازنویسی حکایت انوشیروان و وزیرش

بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

بازنویسی حکایت بیابان گردی را دیدم در حلقه جوهریان بصره

مثل نویسی به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است

گسترش حکایت سوداگری بار آبگینه داشت

بازنویسی حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت

ساده نویسی حکایت در مورد طاووس و زاغی

داستان ضرب المثل حلّاج ِ گرگ بوده

مورچه سیاه کوچولو ( بر اساس ضرب المثلِ : مور گرد آورد به تابستان تا فراغت بود زمستانش

بازنویسی ضرب المثل در مورد اب که یک جا ماند می گندد

بازنویسی ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز

بازنویسی ضرب المثل در مورد از تو حرکت از خدا برکت

بازنویسی ضرب المثل در مورد کار نیکو کرن از پر کردن است

باز نویسی ضرب المثل فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تر است

داستان نویسی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد

بازنویسی ضرب المثل باد آورده را باد می برد

توضیح ضرب المثل عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

بازنویسی ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

گسترش ضرب المثل از دل برود هر ان که از دیده برفت

بازنویسی ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

بازنویسی ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد

بازنویسی ضرب المثل زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آید

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

بازنویسی ضرب المثل برو کار می کن مگو چیست کار پایه دهم فنی صفحه 21

تحقیق درباره ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر می‌شود

تحقیق درباره ضرب المثلهای فارسی

تحقیق درباره ضرب المثلها

انواع ضرب المثل های ایرانی

بازنویسی شعر در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 19 بهمن 1398 ساعت: 20:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(1)

بازنویسی ضرب المثل در مورد کار نیکو کرن از پر کردن است

بازديد: 1019
بازنویسی ضرب المثل در مورد کار نیکو کرن از پر کردن است

بازنویسی ضرب المثل در مورد کار نیکو کرن از پر کردن است

 

ساده نویسی انشا با موضوع کار نیکو کرن از پر کردن است

پایه ی دهم-صفحه ی ۳۹-مثل نویسی-کار نیکو کرن از پر کردن است.

مقدمه:همیشه از هر دست که بدهیم از همان دست پس می گیریم.این قانون زندگی است و همیشه پابرجاست

تنه ی انشا:کار نیکو کردن از پر کردن است ر می توان اینگونه تعبیر کرد که اگر انسان کار نیک و خوب انجام دهد نامه ی اعمالش همانطور پرتر و سنگین تر می شود و یا به نوبه ایی دیگر و یا از نگاهی دیگر می توان اینگونه تفسیر کرد که کسی که ذات خوب دارد و کار نیکو انجام می دهد نشانه ی وجود سرشار از نیکوی خودش است و اینگونه ذات و سیرت خوب خود را نشان می دهد.همانطور برعکس،کسی که ذات خوبی ندارد به همان تفسیر،کار ناپسند انجاممی دهد و این نشان دهنده ی ذات بد خودش است و همانطور انسان ها نتیجه ی اعمال خود را چه خوب و یا چه بد ،انجام داده اند می بینند زیرا که این دنیا بازتاب اعمال خودمان را به ما باز می گرداندو چقدر خوب می شد که کینه و دشمنی را از وجود خود خالی کنیم و قلبی سراسر نیکی و خوبی داشته باشیم و ان را در قلب خود پرورش دهیم.به امید روزی  که مانیز به در بهشت وارد شویم.

نتیجه گیری:همه چیز در این دنیا جفت جفت وجود دارد با تضاد های مختلف.مانند زن و مرد،شب و روز،زشت و زیبا،خوب و بد.این تضاد ها هستند که دنیا را با معنی می کنند اگر شب نبود روز معنی نداشت و اگر بدی نبود خوبی معنا نداشت.اینها مکمل یکدیگر هستند بیاییم با خوبی کردن و نیکی کردن به بدی ها معنی دهیم و اثر خوبی هارا بیشتر کنیم تا فرق خوبی و بدی به وضوح دیده شود تا روز به روز قدر خوبی هارا بیشتر بدانیم.

 

مطالب دیگر در مورد این ضرب االمثل :

 

بازآفرینی ضرب المثل کار نیکو کردن از پر کردن است

 

معنی و مفهوم این مثل در چند چیز است :

1- به دست آوردن هرچیزی با زجر و سختی فراوان

2- برای رسیدن به نقطه ای که میخواهی باید سخت تلاش کرد.

3- برای هرکاری باید عزمی راسخ و جدیت به خرج داد.

هر چیزی به آسانی به دست نمیاید باید برای آن تلاش کرد.

هرکار خوبی که انجام دهیم بدون شک در آن کار سود می بریم و در کاری که به ضررمان باشد ضرر میکنیم.

جواب خوبی را با خوبی می دهند و جواب بدی را با بدی.

فکر کنم که داستان بهرام و کنیز را از کتاب هفت پیکر نظامی شنیده اید

پس بریم سراغ داستان، یکبار دیگر آن را بازگو میکنم که مصداق همین ضرب المثل است.

 

داستان :

در زمان های گذشته بهرام که پادشاه ایران بود و کشورگشایی بسیار کرد تصمیم گرفت به شکار برود

او ندیمه ای بسیار زیبا و خوش چهره ای داشت.

به او گفت که امروز به شکار میروم و دوست دارم که تو هم همراه من باشی.

ندیمه پذیرفت. آن روز بهرام گورخرهای زیادی شکار کرد.

همه حاضران از وی تعریف و تمجید کردند که چه تیرانداز ماهری است اما ندیمه زیبایش، بدون سخن مانده بود

و هیچی نمیگفت. بهرام پیش خودش گفت چرا همه مرا تشویق کردند اما این ندیمه نه !

در فکر بود که گورخری را دید و رو به کنیزش گفت : اگر تو بخواهی آن گورخر را برایت شکار کنم؟

کنیز رو به بهرام گفت : باید که رخ برافروزی …… سر این گور در سمش دوزی

بهرام به سوی گورخر نشانه رفت و مهره ای در کمانش گذاشت

و به گوش گورخر زد، گورخر تا گوشش را خواراند بعد از چند لحظه پاهایش رو به هوا شد.

کنیز خندید و گفت : هرکسی در هر شغلی که باشد باید آن قدر تلاش کند تا قوی و ماهر و زبده شود.

چرا که کار نیکو کردن از پر کردن است.

بهرام عصبانی شد دستور داد کنیز را ببندند و سپس سر از تنش جدا کنند.

ماموری که برای اعدام کنیز انتخاب شده بود به سمت کنیز رفت و کنیز به او گفت :

پادشاه الان عصبانی است و پس از اینکه خشمش فروکش کند اگر مرا بکشی به خاطر مرگ

من تو را مجازات می کند. اما اگر مرا زنده بگذاری بعدا پیش پادشاه تو را تعریف میکنم تا پاداش بگیری.

مامور وسوسه شد و او را به خرابه ای که نزدیک به 60 پله داشت برد.

کنیز در ابتدای خرابه به گوساله ای که تازه متولد شده بود برخورد.

او هرروز این گوساله را روی دوشش می گذاشت و از پله ها پایین و بالا میاورد.

روزی ندیمه از مامور که او را نجات داده بود درخواست کرد که قرار است پادشاه به شکار برود

پس از او بخواه برای استراحت یک سر اینجا بیاید.

پادشاه که به شکار رفت پس از شکار چند گورخر، مامور به او گفت که برای استراحت بهتر است

برای استراحت یک جایی شما را ببرم که هم استراحت کنید و هم زنی را نشانتان بدهم

که یک گاو بزرگ را از 60 پله بالا و پایین میبرد.

پادشاه که تعجب کرده بود خوشحال شد و مصمم بود که این زن را ببیند.

به خرابه که شبیه قصر بود رسیدند و زنی را دید که صورتش را پوشانده و گاوی روی دوشش است

و از پله های بالا و پایین میرود. بهرام کمی فکر کرد و گفت : متوجه شدم چگونه این کار را میکنی.

این گاو که کوچک بوده تو از کوچکی او را روی دوش کشیده ای و اکنون که بزرگ شده

تو هم قوی شده ای و به راحتی میتوانی آن را روی دوشت بگذاری.

کنیز که منتظر این حرف بود سریعا گفت : اینکه گاو بزرگ را به دوش میکشم و بالا و پایین میکنم

به دلیل تلاش و کوشش زیاد من است اما اگر فرمانروایی سم به گوش گورخر بزند این نشان از تمرین و تلاش نیست.

پادشاه فورا کنیز را شناخت و به دلیل دستور قتل کنیز از او عذرخواهی کرد و سپس از ماور که جانش را نجات داده تشکر کرد.

توضیح کلی این مثل : به معنای این است که تلاش و کوشش فراوان و استمرار در آن ، باعث کسب تجربه میشود و در نتیجه ، آن کار را به دقت و در حد کامل انجام میدهد.

 

بازنویسی دیگر در مورد ضرب المثل :

 

گاهی اوقات ما انسان ها تصمیم گیری هایی میکنیم که یا به سود یا به ضرر ماست بستگی به آن دارد که تصمیم ما از روی عقل باشد یا احساسات.حس بدی داشت زیرا اوچیزی را دیده بود که کمتر کسی میتواند او را ببیند و یا جزء خوش شانس ترین آدم ها بود؟؟؟

 

روی پیشانی اش عرق سردی نشسته بود واز چیزی که مقابل خود می دید حیران مانده بود وبه گنجی که مقابل رویش بود نگاه میکرد.

جواهرات را از درون زمین بیرون آوردباغ خلوت بودوفقط صدای چشمه وبوی درختان سیب به مشام میرسید.

بادستانش مقدار کمی از جواهرات را برداشت چشمانش برق زد آری تنها راه درمان دخترک مریض احوالش مقدارکمی از این جواهرات بود خیلی خوش حال

بود اما بابیاد آوردن دخترش اشک در چشمانش حلقه زد وبغض گلویش راچنگ می زد وقتی که هرروزدرد کشیدن دخترش رامی دید.

اما ناگهان باحرف همسرش که گفته بود:آقارضا گدایی کنی همراهت گدایی میکنم، گشنگی بکشی همراهت گشنگی میکشم اما یادت باشه هیچ وقت با مال حروم

شکم مارا سیرنکنی ومال حروم وداخل خونه نیاری.از خدا کمک خواست پس بااراده استوار طلا هارا در همان مکان گذاشت وگزارش طلا هارا به پلیس گزارش داد.

نیروهای میراث فرهنگی باسپاس وتشکر از باغبان طلاها وجواهرات که قدمت زیادی داشت رابه موزه تهران بردندواز موزه تهران مبلغ زیادی را به

باغبان دادند چون بدون کسر طلا ها و نگه داری خوب آن را به پلیس گزارش داده بودند . پس به آسمان نگاه کرد و خدا را در دلش هزاران بار شکر کرد.

پس باید درهمه حال شاکر خداوند باشیم وحکمت های او را در نظر داشته باشیم.خدایا، حکمت قدم هایی راکه برایم برمی داری برمن آشکار کن، تا درهایی که به سویم می گشایی ندانسته نبندم ودرهایی که بررویم میبندی، به اصرار نگشایم.

 

 

توجه :

برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :

نظر هم یادتون نره

بازنویسی حکایت یکی از حکما شنیدم که می گفت

باز نویسی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

باز نویسی حکایت مردکی را چشم درد خواست

باز نویسی حکایت شخصی به عیادت مریضی رفت

بازنویسی حکایت در مورد دزدی پیراهنی را دزدید و به پسرش داد

باز نویسی حکایت صفحه ۷۰ پایه نهم با موضوع روزی شخصی نزد طبیب رفت

بازنویسی حکایت فردی با سپری به میدان جنگ رفته بود

بازنویسی حکایت شخصی شتری گم کرده بود جدید

بازنویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود

بازنویسی حکایت روزی در فصل بهاران باجمعی از دوستداران

بازنویسی حکایت انوشیروان و وزیرش

بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

بازنویسی حکایت بیابان گردی را دیدم در حلقه جوهریان بصره

مثل نویسی به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است

گسترش حکایت سوداگری بار آبگینه داشت

بازنویسی حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت

ساده نویسی حکایت در مورد طاووس و زاغی

داستان ضرب المثل حلّاج ِ گرگ بوده

مورچه سیاه کوچولو ( بر اساس ضرب المثلِ : مور گرد آورد به تابستان تا فراغت بود زمستانش

بازنویسی ضرب المثل در مورد اب که یک جا ماند می گندد

بازنویسی ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز

بازنویسی ضرب المثل در مورد از تو حرکت از خدا برکت

بازنویسی ضرب المثل در مورد کار نیکو کرن از پر کردن است

باز نویسی ضرب المثل فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تر است

داستان نویسی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد

بازنویسی ضرب المثل باد آورده را باد می برد

توضیح ضرب المثل عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

بازنویسی ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

گسترش ضرب المثل از دل برود هر ان که از دیده برفت

بازنویسی ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

بازنویسی ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد

بازنویسی ضرب المثل زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آید

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

بازنویسی ضرب المثل برو کار می کن مگو چیست کار پایه دهم فنی صفحه 21

تحقیق درباره ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر می‌شود

تحقیق درباره ضرب المثلهای فارسی

تحقیق درباره ضرب المثلها

انواع ضرب المثل های ایرانی

بازنویسی شعر در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 19 بهمن 1398 ساعت: 20:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

انشاء در مورد مشقت

بازديد: 311
دسته بندي: انشا و حکایت,
انشاء در مورد مشقت

انشاء در مورد مشقت

 

مقدمه:مشقت یعنی سختی…سختی یعنی زیر فشار بودن…زیر فشار بودن یعنی اوج عظمت یک انسان..

 متن انشا: یک انسان می تواند یک پدر باشد ،می تواند در جامعه یک کارگرفیک معلم،یک دکتر،یک اتش نشان فیک پلیس ،یک سرپناه برای خانواده و جامعه باشد. اینها همگی یک ویژگی مشترک دارند اینها همگی زیر بار سختی ها می ایستند و کمر خم نمی کنند.اینها همگی سختی ها را به جان می خرند تا مبادا کسی یا چیزی به حریم انها یعنی خانواده و جامعه دست درازی کنند. همان هشت سال دفاع مقدس را می گویم که هشت سال تمام،همه ی مردم ایران از کودک تا پیر همه ی سختی ها را با صبر و شکیبایی تحمل کردند تا مبادا دشمن یک وجب از خاکشان را تصاحب کند.

مشقت و سختی یعنی دستان پینه بسته ی یک مردکه بادستانی لرزان و قامتی خمیده برای خانواده خود و فرزندان خود  در باد و باران و کولاک و برف ،در افتاب سوزان کار می کند تا نانی حلال بر سر سفره ببرد.تا مبادا جلوی خانواده ی خود شرمنده باشد.سختی یعنی اتش نشان و پلیسی که جانخود و فداکاری خود جان عزیزانمان را نجات می دهند تا لبخند دوباره بر لبهای ما نقش ببندد.

سختی یعنی مادری که پیر می شود تا ما جوان شویم،در هنگام مریضی پرستار مان می شود.درهنگام غم،غمخوارمان می شود.در هنگام سختی تکیه گاهمان می شود.درهنگام خوبی و خوشی بالی می شود برای پرواز در اوج شادی

نتیجه گیری:سختی یعنی من و تو،یعنی با همدیگر و پشت هم قدم برداریم تا جامعه ایی بسازیم تا همه ی جهان در حیرت و حسرت بمانند.

سختی ها در زندگی می ایند و می روند مهم این است که ما در سختی ها بزرگ می شویم و تجربه کسب می کنیم.همیشه یادمان باشد قدر همه ی ادمهایی را که برای ما همه ی سختی ها را تحمل می کنندتا ما راحت و اسوده باشیم بدانیم

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 19 بهمن 1398 ساعت: 19:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

انشا در مورد اذان

بازديد: 1075
انشا در مورد اذان

پایه ی نهم-درس اول-صفحه ی ۲۱-اذان - شامل چندین انشا است که رد زیر ببینید :

انشا پایه نهم با موضوع اذان

کتاب مهارت های نوشتاری پایه نهم با موضوع اذان صفحه ۲۱

مقدمه:بهترین صدایی که باان به ما حس سراسر ارامش و حال خوب تزریق می شود و ز خواب غفلت بیدار می شویم و به رکوع و سجود پرورگار می پردازیم.

تنه ی انشا:صدای بانگ خوش اذان که روزانه پنج بار طنین انداز روح بشریت می شود.و با صدای در امدن اذان مردم از جای خود بلند می شودو وضو می گیرند و یا به صدا در امدن اذان مردم از جای خود بلند می شود.و وضو می کیرند و یادر خانه به صورت فرادی و یا در مسجد به صورت جماعت نماز خود را می خوانند و دست به دعا به سمت پروردگار می برند و طلب مغفرت و امرزش می کنند.

صدای اذان حتی یک ثانیه در تمام دنیا قطع نمی شود.ان هم به دلیل این است که زمین گرد است و ساعت طلوع و غروب خورشید در جای جای جهان متفاوت است.بنابراین در هیچ جایه دنیا صدای اذان قطع نمی شود و دائما در حال نواخته شدن می باشد.

اذان که بابزرگی خداوند شروع می شود و بابزرگی خدا و نبود هیچ معبودی جز او به اتمام می رسد.و در این راه  برای به صدا در اوردن اذان خیلی از پیامبران و انسان های بزرگ تمام تلاش خود را کرده اند و جان خود را در این میان از دست داده اند تا همیشه اذان به صدا در بیاید تا شاید حتی یک نفر از خواب غفلت برخیزد و دست از گناه بکشد.اذان یکی از هشدارهای بسیار دلنشین و خوش صدای پروردگار می باشد تا یاداور شود برای مردمی که چشم از حقایق دنیا بسته اند و کورکورانه زندگی می کنند و روزانه پنج بار و در یک سال۱۸۲۵ بار این هشدار را به صدا می اورد و این نشان از فرصت های زیاد پروردگار است که بنده ی خود می دهد تا که شاید از راهی اشتباه خود باز می گردد و در مسیر درست و الهی قدم بر دارد.

نتیجه گیری:ما مسلمانان کشور ایران هستیم و مانند سایر کشورهای مسلمان بانگ اذان همیشه نواخته می شود و مانیز باید اذان و نماز و نماز و قران را بخوانیم تا شاید رستگار شویم

 

انشا اذان شماره یک ۱ 

موضوع انشا : انشا کوتاه و ساده در مورد اذان با مقدمه و نتیجه گیری

مقدمه : 

این انشا را با یاد و نام خداوند آغاز میکنم .

خداوندی که نشانه های مهربانی اش در همه جای جای هستی دیده میشود و صدای زیبای اذان یکی از این نشانه هاست .

انشا اذان 

متن انشا :

وقتی به دنیا می آییم اولین جملاتی که در گوشمان زمزمه میشود اذان است .

وقتی کودکی هستیم ساده ترین جملاتی که پدر و مادر ها به ما یاد میدهند جملات ساده و کوتاه اذان است .

وقتی بزرگتر میشویم و غرق در کار و درس میشویم و گاهی از یاد خداوند غافل میگردیم صدای اذان به ما یاد آوریم میکند که موقع نماز است .

وقتی گرفتاریم و به خاطر مشکل و گرفتای مضطرب و بی قرار هستیم صدای اذان به ما آرامش و قوت قلب میدهد چون خدا هست.

اذان از تولد تا مرگ با ما همراه است و به ما یادآوری میکند که خداس هست : « الله اکبر» و چه چیز بهتر از یاد بزرگی خداوند میتواند ما را آرام کند؟

این که وقتی در کار و درس و بی پولی و بیماری و هزار گرفتاری دیگر وقتی فکر میکنیم در این جهان تنهای تنهای هستیم و هیچ یاوری نداریم

صدای اذان به ما یاد آوری میکند که دنیا کوتاه است و تنها محلی است برای گذر و جهانی دیگر محل آرامش ابدی ماست .

به ما یاد آوری میکند که خدا از همه مشکلات ما بزرگتر است.

به ما یاد آوری میکند پیامبر مهربانی همچون محمد مصطفی صل الله علیه و آله داریم که رحمت خداوند برجهانیان است

و هر لحظه میتوانیم به در گرفتاری به او متوصل شویم

و وقتی بین درست و غلط زندگی سرگردان شده ایم از راه و روش او در زندگی پیروی کنیم .

به ما یاد آوری میکند که امامانی داریم از نسل علی علیه السلام که بهترین پیشوایان عالمند . پس چرا باید ترسان و غمگین شویم ؟

اذان ما را به رستگاری حقیقی فرامیخواند . آن هم نه به آرامی و با تاخیر

به ما میگوید به سوی رستگاری «بشتابید » که دنیا کمتر از چشم به هم زدنی خواهد گذشت و فرصت بسیار اندک است.


نتیجه گیری :

در پایان انشای خود از خداوند مهربان سپاسگذارم که حتی وقتی من به خاطر گرفتاری های زندگی از یادش غافل میشوم او من را فراموش نمیکند . شاید اذان صدای ملائکه پروردگار است که من را صدا میزند . چون او خالق من ، بهترین دوستم و تنها تکیه گاه من در زندگی است . من را برای نماز و عبادتش صدا میزند، چون مرا دوست دارد با آنکه از من بی نیاز است.

 

 

انشا دوم :

مقدمه :

تاریخچه اذان در اسلام به زمان رسول خدا بر می گردد. در ابتدای ورود پیامبر بزرگوار اسلام به مدینه مسلمانان دور هم جمع شده بودند و برای چگونگی از اوقات نماز چاره اندیشی می کردند. هر کسی نظری می داد. اما چون ایده های آنها به نوعی تقلید از مذاهب دیگر بود،پذیرفته نشد. تا اینکه جبرییل بر پیامبر شعار اذان را ابلاغ کرد. رسول خدا(ص)نیزازعلی (ع) خواست که کلمات اذان را به بلال بیاموزد و از همان زمان بلال،غلام سیاه پوست آزاد شده تازه مسلمان به صورت رسمی مؤذن شد .

انشا در مورد اذان برای پایه نهم

متن انشا :

به دلیل اهمیت اذان،مؤذن نیز به سبب اینکه ذکر و یاد خداوند متعال را در قلب ها زنده می کند و انسان را به استفاده ازآن ثمره و بهره ای که خداوند متعال،برای مؤمنان در نماز قرار داده است دعوت می کند،ارزشی والا دارد.

انشا زیبا در مورد اذان

چنان که امام رضا(ع) از پیغمبر (ص) نقل می کنند که فرمود:

در قیامت مؤذنان ازهمه مردم سر افراز ترند. مؤذن بهترین یاورانسان است تا او بر فرایض خود تنبه پیدا کند. چون گاهی اشتغالات زندگی و ابتلائات مادی چنان انسان را سر گرم می کند که حتی از انجام واجباتش نیز غفلت می کند. در چنین شرایط، کسی که انسان را متوجه غفلت خود می کند، برانسان حقوقی پیدا می کند.

 

امام سجاد(ع) حق مؤذن را در رساله حقوق این چنین بیان می کند:

“و اما حق اذان گو این است که بدانی او خدایت را به یاد تو می آورد و تو را به حظ و نصیبی که داری،دعوت می کند و او بهترین یاور و کمک تو درانجام واجبی است که خداوند به عهده تو نهاده است. پس او را بر این کار سپاس گوی،همچنان که نیکو کاری را نسبت به خدا سپاس می گویی و باید بدانی که او نعمتی خدادادی است و باید با نعمت خدا خوشرفتاری کنی و در هر حال شکرگزار نعمت های الهی باش.”

امام صادق(ع) در باره ارزش معنوی و پاداش و اجری که خداوند برای مؤذن قرار داده است،می فرماید:

“خداوند برای مؤذن تا آنجا که چشم کار می کند و می بیند و تا وقتی صدایش بلند است،غفران و آمرزش قرار داده و هر تر و خشکی که صدای او را می شنود،اورا تصدیق می کند. هرکس در مسجدی که مؤذن در آن اذان گفته،نماز بخواند،مؤذن در نماز او سهم دارد و هر کس که با اذان او توجه کرده،نماز بخواند،او نیز در قبالش حسنه می گیرد.”

ارزشهایی که برای این عمل بسیار ساده و هدایتگر ذکر شده است نشان می دهد خداوند به کسی که اذان می گوید اجر و پاداش فوق العاده مقرر کرده است و امام سجاد(ع)از آن به عنوان یک نعمت یاد می کند برای کسی که با صوت زیبای خود بانگ اذان را سر می دهد.

 

نتیجه گیری :

با توجه به این روایات است که در می یابیم حق مؤذن ،حقی است که ادای آن بر ما واجب شده تا ارزش اذان را نیز عمیق تر درک کنیم. ای معبود من ای ارام جانم مرا بخوان,بخوان تا به دعوتت لبیک گویم ودیدارهرزمانی که صدایم کنی آسمان هفتم تنهای تنها فقط من وتو. پیشکش معشوق حقیقی ام .

 

انشا سوم :

مقدمه :

حال که پس از شنیدن نغمه جان بخش اذان چون پرنده ای سبکبال دل به آسمان عشقت می سپارم آرام وآسوده جان دست هایم را به سوی آسمان تو بالا می آورم ونیت دیدار تو را می کنم .به گفت وگو باتو می نشینم. ستاره های قلبم چشمک زنان نوید بهشت رامیدهندانگار صدای اشنایی گوش جانم رامینوازد.صدایی که بذرعشق و معرفت رادر کویر وجودم میکارد وامیدبه رحمت حق را در دلم زنده میکند.

متن انشا :

اری! اذان صدای ملایکه های خداست که خوش امد می گویند به نمازگزاران و بالهای خود را بر زمین می گسترانند تا فرش زمینیانی باشد که دعوت حق را لبیک گفته اند . نماز! اری واژه ی نماز که می شنوم پیمانه وجودم  از لطف و رحمت حق لبریز می شود و غنچه های وصل در باب وجودم شکوفا می شود چرا که نماز مشق عارفان و عاشقان است ، نماز نور دیده ی اهل یقین است. نمازچشمه جوشان و زلال توحید و معرفت است و نماز وسیله عروج انسان به معراج است.

وقتی به نماز می ایستم با شنیدن ” بسم الله الرحمان الرحیم” ،گل امیدهمچون خنده ای برجانم می نشیند وبا شنیدن والضالین گناهانم برایم تداعی میشوند واشک خوف از چشمانم می بارد.

 

نورایمان در دلم تابیدن می گیرد و شوق وصل سراسر وجودم را فرا. دلم را آزاد از هر قیدوبندی به طرف آسمان پرواز می دهد تا حرم امن الهی شود چرا که خداوند خود گفته است که در قلب شکسته جای دارد دستانم را همچون مناره های مسجد رو به آسمان بلند می کنم و به بالهای فرشتگان پیوند می زنم تا مرا با خود به نوروروشنای هستی ببرند.وقتی به نماز می ایستم خودرا غرق در دریای لطف وکرامت الهی می بینم وحوض کوچک دلم لبریز ازباران وجود واحسان خداوند میشود وسراچه قلبم منور از نور حق میگردد .

 

آنگاه که در لحظه های تنهایی وبی کسی شکوفه نام خداونداز لبانم میتراود واز خویش رها میشوم وهاله ای ازعشق وروشنایی وجودم را فرا میگرد .چه زیباست لحظه ی نجوای با حق ،چه زیباست لحظه سبز رهایی از خویشتن و به خدا پیوستن ،چه زیباست سر نهادن بر خاک عشق و بندگی وغرق دریای حق شدن ،چه زیباست اشکهایی که از فرط گناه از گوشه چشم ،خود را به زیرمی اندازند تا به دریای جوشان حق برسند و چه زیباست ثانیه هایی که دل با نام ویاد خدا ارام می گیرد .

الهی بانگ اشنای اذانت مرا از گلدسته های عشق ومعرفت به سوی سجادهای از رازو نیاز می کشاند تا لحظه ای تاریک گمراهی را بگذرانم وصراط مستقیم را برگزینم وتو را به وحدانیت و یگانگی تسبیح گویم خواهم که حسنات ونیکی دنیا وآخرت را عطایم فرمایی و رهایی از اتش دوزخ را نصیبم سازی. خدایا! تو همانی که در مقابل فرشتگان به بندگانت مباهات می کنی که بندگانم به نماز ایستاده اند، تو همانی که جان تشنه ی هر مسلمانی را با نام خودت سیراب می گردانی.

 

نتیجه گیری :

خدایا تو ارامش دل بی قرارانی، تو نور شب ظلمانی عاشقان وسالکانی.

الهی پس کویر خشکیده ی جان مرابا چشمه زلال نماز ابیاری کن تا دشت سبز اذان با ندای ا…اکبر،

ابتدا ما را به توحید و یگانگی خداوند فرا می خواند و یاد آور می شود که همه خلق و فرمان آفرینش از آن خداوند است،

مشیت او سبب هستی است و او دارای بزرگترین صفات عالیه است.

پس از آن گواهی به رسالت رسول خدا(ص)می دهد که دلسوزانه آموزه های الهی را به مردم ابلاغ نمود.

آن گاه یاد آور می شود که نماز بهترین عمل است

که رستگاری را در پی دارد. از این رو از مردم می خواهد که در اجابت این دعوت شتاب کنند.

 

انشا چهارم :

مقدمه :

اذان در که در کوچه و خیابان شهر پخش میشود یاد آور یک قرار ملاقات مهم است ،

قرار ملاقاتی که از سمت خالق برای مخلوقاتش معین شده است . در این انشا در مورد این قرار ملاقات مهم با شما صحبت میکنم. 

 

متن انشا :

صبح زود است و هنوز گرگ و میش صبح، چون صدای اذان را می شنوم خواب از چشمانم رخت بر می بندد

یاد قرار ملاقاتم می افتم قرار ملاقاتی که در یک طرف عبدی کوچک و در طرف دیگر مولایی بزرگ قرار دارد.در چنین ملاقاتی که حتما هم بسیار سرنوشت ساز و مهم است، عجله نکردن اشتباهی بس بزرگ به شمار می آید.از جایم بر می خیزم و قصد وضو می کنم.هنگامی که قطرات آب را بر روی صورتم می ریزم، در ژرفای ذرات آب، معبود را می بینم . معبودی که خالق و آفریننده همه چیز است.

هنگامی که آب این مایه ی طهارت بخش را بر دستانم می ریزم، امید وارم که دیگر از این دست کار خطا بر نیاید.هنگامی که پاهایم را مسح می کشم با تمام وجود به دنبال این هستم که دیگر این پا ها به جایی نروند که در آنجا ذکر و یاد معبودم نباشد.بعد از آنکه از وضو فارغ شدم به سمت سجاده ام می روم و آن را به آرامی باز می کنم .

 

ناگهان عطر گل یاس کل فضا را در بر می گیرد .عطری که در اعماق آن قدرت خالق نهفته است. معبودی که بر همه چیز و همه کس تسلط کامل داردو آفریدگاری که قدرت مطلق است.هنگامی که شروع به اقامه گفتن می کنم با هر تکبیر گویا دری از توحید به روی من باز می شود.چون اشهد ان لا اله الا الله می گویم گویا نه تنها این جمله بر زبان من جاری می شود بلکه اعماق وجودم و ذره ذره تنم نیز همه با هم بانگ تهلیل سر می دهند. وقتی که اقامه را پایان می برم باتکبیری ملاقات خود را با معبودم شروع می کنم.

 

با تکبیری که در آن عشق به خدا نهفته است نماز خود را آغاز میکنم تا  انتهای نماز که آن وقت خداحافظی و وداع فرا می رسد . همواره وداع ها سخت و دردناک بوده و اکنون نیز هست اما هیچ وداعی سخت تر از وداع با کسی نیست که او را از عمق دل و جان دوست داری . با دلی تنگ و پر از اندوه سلام می دهم :

السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته

السلام علینا و علی عباد الله الصالحین

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

و ملاقات من با معبودم به پایان می رسد .

 

نتیجه گیری :

اذان یک یاد آوری و تذکر برای قرار های ملاقات ۵ گانه ای است که من با خدا دارم و یاد آوری این مطلب است که او همواره در کنار من است و همواره یار و محافظ من .تنها اوست که از رگ گردن به من نزدیک تر است. اما ای پروردگار من !هر چه گویم از تو کم گفته ام ! ای خدایی که خود را به ما شناسانیدی و شیوه سپاسگزاری از خودت را به ما آموختی و در های علم پروردگاری ات را به روی ما گشودی و ما را به اخلاص ورزیدن در توحید خودت رهنمون گردانیدی و از شک ناباوری نگاه داشتی .

پروردگارا ! ما را در توحید و شناخت و ستایش خودت همواره پا برجا و مستحکم قرار بده و در های رحمت خود را به روی ما بگشای،و اما خدایا! ظهور آقا و مولا و سرورمان را هر چه زودتر نزدیک بگردان و مقدمات ظهورش را مهیا ساز و ما را از یاران و پیروان راستین حضرتش قرار بده.

 

انشا پنجم :

مقدمه :

اذان صدایی است که از بدو تولد در گوش ما خوانده شده است و هر روز نیز به آن گوش می دهیم. آیا به صدای اذان صبح گوش کرده اید؟ لذت بخش ترین صدایی است که در سکوت گرگ و میش به گوش می رسد. . .

 

متن انشا :

صدای بانگ خوش اذان که روزانه پنج بار طنین انداز روح بشریت می شود و با صدای در امدن اذان مردم از جای خود بلند می شود و وضو می گیرند و یا به صدا در امدن اذان مردم از جای خود بلند می شود و وضو می گیرند و یا در خانه به صورت فرادی و یا در مسجد به صورت جماعت نماز خود را می خوانند و دست به دعا به سمت پروردگار می برند و طلب مغفرت و امرزش می کنند.

صدای اذان حتی یک ثانیه در تمام دنیا قطع نمی شود.ان هم به دلیل این است که زمین گرد است و ساعت طلوع و غروب خورشید در جای جای جهان متفاوت است.بنابراین در هیچ جایه دنیا صدای اذان قطع نمی شود و دائما در حال نواخته شدن می باشد.

اذان که با بزرگی خداوند شروع می شود و بابزرگی خدا و نبود هیچ معبودی جز او به اتمام می رسد و در این راه برای به صدا در اوردن اذان خیلی از پیامبران و انسان های بزرگ تمام تلاش خود را کرده اند و جان خود را در این میان از دست داده اند تا همیشه اذان به صدا در بیاید تا شاید حتی یک نفر از خواب غفلت برخیزد و دست از گناه بکشد.

اذان یکی از هشدارهای بسیار دلنشین و خوش صدای پروردگار می باشد تا یاداور شود برای مردمی که چشم از حقایق دنیا بسته اند و کورکورانه زندگی می کنند و روزانه پنج بار و در یک سال ۱۸۲۵ بار این هشدار را به صدا می اورد و این نشان از فرصت های زیاد پروردگار است که بنده ی خود می دهد تا که شاید از راهی اشتباه خود باز می گردد و در مسیر درست و الهی قدم بر دارد.

 

نتیجه گیری :

ما مسلمانان کشور ایران هستیم و مانند سایر کشورهای مسلمان بانگ اذان همیشه نواخته می شود و مانیز باید اذان و نماز و نماز و قران را بخوانیم تا شاید رستگار شویم.

 

انشا ششم :

مقدمه :

به نام خداوندی که ما را فراموش نمی کند ، و حتی واجباتی مثل نماز و روزه را قرار داده است تا با یاد آوری او رنگی بهتر و زیباتر به زندگی خود بدهیم و با یاد او از بدی ها بپرهیزیم و به سوی خوبی بشتابیم . همانند آنچه در اذان میگوییم ” حی الی الصلاه ، حی علی خیر العمل ” انشای خود را با یاد او آغاز میکنم. 

 

متن انشا :

خود را چون قطره ای در دریای بیکران مهر ورحمتت حس می کنم ،  جانم از عشق دیدارت لبریز است .تاکنون چنین حس زیبایی نداشتم . امروز که می نویسم واذان را برلب از جانم می خوانم زیباترین حال را دارم حسی معنوی ، حسی چون رود های  روان که از دریای مهربانی تو سر چشمه می گیرند با شنیدن  ذکر

 ” لا اله الا اله ” 

هر چیز دنیوی بار دیگر ارزشش را برایم از دست داد .

از هرچه وابستگی بود رها شدم آن چه را تا امروز دوست داشتم ودر گوشه ای از قلبم برایش جای خاصی باز کرده بودم کوچک وبی ارزش شد ؛ چون نام تورا شنیدم و خواندم جز تو کسی برایم نیست که اینچنین با ارزش باشد . می دانم این خداهای دروغین که انتظار معجزه از آن ها داشتند پوچ وبی ارزش اند وتنها تویی که خدای منی تورا می ستایم که ستایشت آرام روح و جان من است و حال پس از شنیدن این نغمه جانبخش چون پرنده ای سبکبال دل به آسمان عشقت می سپارم آرام وآسوده جان دست هایم را به سوی آسمان تو بالا می آورم و نیت دیدار تو را می کنم .

به گفت وگو باتو می نشینم ای بهترین معبود من ! جانم را با نور یادت همواره شاداب وتازه ومعنوی گردان دیگر چه غم دارم وچه کم ؟!وای برمن اگر نتوانم آن بنده ی شایسته ای باشم که تو می خواهی !وقتی این سه شهادت را می شنوم ومی خوانمئ که تو خدایم

 

 اشهد انّ محمداً رسول الله، اشهد ان محمداً رسول الله 

 ” اشهد انّ علیا ولی الله ، اشهد انّ علیاً ولی الله ” 

محمد (ص) پیامبرم و علی ( ع ) ولی و سر پرستم است حس عجیبی به من دست می دهد ؛ حس پرنده ا ی که از قفس تنگ خودش رها می شود ودر آسمان عشقش به پرواز در می آید .

موضوع انشا صدای اذان مسجد

 “حی علی صلاه “

شتاب به سوی نماز . شتاب زباتز موذن می خواند  آری شتاب به سوی خوبی ها ، به سوی عشق وبه سوی معشوق ازلی و ابدی .این شتاب زیباست و لازم و واجب .می شتابم تابر سجاده ی مهربانیت بنشینم و برای تو  بگویم واز تو بخوانم.

انشا درباره ی صدای اذان

” حی علی الفلاح ، حی علی الفلاح”

شتاب  برای چه ؟ آری رستگاری رستن از دنیا و مادیات رستن از خود هایی که مرا احاطه کرده اند ؛ خودبینی ها ، خودپرستی ها خود شیفتگی ها وهزاران خود هایی که نمی گذارند به تو برسم پای قلبم را در زنجیر می کنند پس می شتابم تا برهم از آ ن ها وبرسم به یکی که آن تویی این است رستگاری

 

میشنوم ” حی علی خیرالعمل ، حی علی خیرالعمل ”

احساس می کنم و باورم این است که شتاب هایی را که فرمانم می دهی شتاب های لذت بخشی است واین بار شتاب برای بهترین کارها آری می دانم به این کار که مرا خواندی بالاتر از هر کاریست که در دنیا دارم وانجام می دهم بهترین کاریست که نه برای جسمم بلکه می توانم برای ساختن روح و جانم انجام دهم  کاری پر از خیر معنوی  پر از زیبایی اخروی آه چه احساس خجسته ایست

 

” الله اکبر ، الله اکبر ”

و بار دیگر باوری دوباره که تو بار دیگر آن کلام زیبا راشنیدم باعظمتی ، بزرگی ، بزرگتر از پندارهای ما وچه ستودنی است این بزرگی ات

نتیجه گیری :

خداوندی تو بزرگی و بزرگی ات ستودنی است ، از تو درخواست میکنم نماز و عبادات دیگر ما را هر چند ناچیز و نادرست و مایه شرمساری ما باشد به عظمت و کرم خود بپذیری و هرگز و حتی یک لحظه ما را به خود وانگذاری.

 

انشا هفتم  :

مقدمه :

من عاشق صدای ملکوتی اذانم و آنچه میخواهم در این انشا بنویسم

علت دلبستگی به این نوای آسمانی است ، پس به نام خداوند منان انشای خود را آغاز میکنم .

 

متن انشا :

صدای ملکوتی اذان موذن ازگلدسته های فیروزه ای مسجد محله پر کشیده

و آرام آرام بر جان عاشق دیدارم نشست بار دیگر آرامشی گرفتم

و کام جانم شیرین شد از حلاوت آری تو بزرگی ، بزرگتر از آن چه در ذهن وعقل ما بگنجد

الله اکبر ، الله اکبر

 این نوای روحبخش،  تو بزرگی و من حقیر در برابر این همه عظمت و بزرگواری آماده ام

تا بر سجاده ی عشقت بنشینم ونیازم را باتو راز گویم ؛

نیاز تو را داشتن ، تورا خواستن و با تو بودن

هر کلام اذان مرا بیشتر از پیش از خود بیخود می کند

.وقتی موذن می خواند:

اشهد انّ لا اله الا الله، اشهدانّ لا اله الاّ الله

 به خود می آیم  بله منم ؛

من که باز شهادت به یگانگی وبی همتایی تو می دهم به اینکه جز تو خدایی ندارم .

حس می کنم هر بار که اذان می شنوم مفهومی تازه و پر معناتر از این ذکر می فهمم

و می گویم وای بر من اگر گاهی تورا با غفلتم فراموش می کنم .

من که شهادت می دهم جز تو خدایی نیست

پس چگونه می توانم به جز تویی امید ببندم

انشا وقتی صدای اذان را میشنوم ، انشا درباره صدای اذان

حال عجیبی دارم در خود غرقم که با ز می شنوم؛

 اشهد انّ محمداً رسول الله، اشهد ان محمداً رسول الله 

چقدر این شهادت دادن را  پدوست دارم !

احساس خوب اینکه مسلمانم و محمد پیامبرم است ۵ مرتبه با زبانم و هزاران هزار بار با دلم اورا نام می برم

آه چه زیبا ست مسلمانی

 ” اشهد انّ علیا ولی الله ، اشهد انّ علیاً ولی الله ” 

نام علی را که می شنوم بند بند وجودم از اشتیاق می لرزد

واز اینکه نام مولایم زینت بخش جان و روحم گردیده سپاس می گویم

انشای صدای اذان مسجد

نتیجه گیری :

اذان برای من تنها یادآوری باری خواندن نماز نیست ، بلکه تکرار عباراتی است که با گفتن آن انگار روحی تازه به کالبد مسلمانی ام دمیده میشود ، به خودم یاد آوری میکنم که خدایی دارم و پیامبری مهربان و امامانی بزرگوار و از تکرار و تکرار و تکرار این جملات دلم گرم میشود و آرام میگیرد. به همین خاطر است که عمیقا دلبسته صدای زیبای اذانم .

 

 

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 19 بهمن 1398 ساعت: 19:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

انشا در مورد فیل و فنجان

بازديد: 3067
انشا در مورد فیل و فنجان

پایه ی نهم-درس اول-صفحه ی ۲۱-فیل و فنجان

انشا پایه نهم درس اول صفحه ۲۱ با موضوع فیل و فنجان

انشاء درباره فیل و فنجان

مقدمه:خداوند همیشه ،همه  چیز را در دنیا متضاد و مکمل ساخته است مثل کوچک و بزرگ،لاغر و چاق،بلند و کوتاه،مثل فیل و فنجان.

تنه ی انشاء:فیل و فنجان یکی از ضرب المثل ها یا اصطلاح های قدیمی است که مردم بکار می برند و قاعدتآ زمانی که دوتاچیز متضاد را می دیدند می گفتند اینها مانند فیل و فنجان می مانند.فیل که بسیار بزرگ است و فنجان بسیار کوچک است در مقابل یکدیگر اختلاف انها بسیار  به چشم می اید.

یکی از  ماجراهای جالبی که چن وقت پیش شنیده ام این بود که هندی ها به علت اب و هوا و و اقلیم خاص خود،فیل  یکی از حیوانات رایج در ان است و مردم بافیل ،وسایل سنگین خود را جابجا می کنند و زمانی که بخواهند فیل را جابجا کنند همراه فیل مرغ فنجان مانندی(بسیار کوچک)قرار می دهند و فیل به علت ذات خوبش جابجا نمی شود تا مبادا به مرغ اسیبی برساند.

دوتااز دوستانم که با همدیگر بسیار صمیمی بودند اما یکی از انها بسیار صمیمی بودند بسیار چاق و قدد بلند بود و دیگری بسیار لاغر و قدکوتاه بود که همه ی معلم ها انهارا که با همدیگر می دیدند میگفتند اینها مانند فیل و فنجانند.

نتیجه گیری:این تضادها و اختلاف ها هستند که دنیا را زیباتر می کند و یکی را برتر نسبت به دیگری می کند .زیرا که اگر همه در یک سطح و یک قدرت و یک شکل ظاهر بودند دنیا یکنواخت می شد و هیچ جذابیتی نداشت.

 

انشاهای دیگر در مورد فیل و فنجان  :

انشاء اول، فیل و فنجان :

من موندم چه ربطی بین فنجون و فیل وجود داره هرچقدر فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید گفتم از خودم بپرسم که آیا فیل تو فنجون جا میشه یا برعکس جملاتشون به هم ربط داره یانه فیل برگشتوندم شد لیف فنجون هم برگشتوندم شد نوجنف که با خود گفت نه هیچ رابطه ای بین این دو کلمه وجود نداره، پس تصمیم گرفتم یک سری به باغ وحش بزنم، که شاید چیزی به ذهنم برسه وقتی به باغ وحش رسیدم باز چیزی به ذهن من نرسید، به لوازم خانگی فروشی رفتم باز فنجون ها رو دیدم ولی هیچ تناسبی با فیل ندیدم، تصمیم گرفتم نزد پدر بزرگم برم، او مرا راهنمایی کرد، و گفت: برو پیش کوزه گر به تو کمک خواهد کرد. من از خودم پرسیدم فیل و فنجون کجا، کوزه گر کجا ، خلاصه با خود گفتم من این همه وقت گذاشتم حالا این یکی هم روش…

رفتم پیش کوزه گر، به کوزه گر گفتم ربط بین فیل و فنجون چیه … کوزه گر لبخندی زد و گفت: درد تو را میدانم برای تو یک فنجان با دسته خرطوم فیل درست میکنم. خلاصه در زنگ انشاء به جای انشاء خود، فنجون درست شده ی کوزه گر را به معلم خود هدیه دادم.

****************

انشاء دوم، فیل و فنجان

فیل و فنجون چه ربطی به هم دارن ؟ فیل تو فنجون جا میشه ؟ فیل و ترجیح می دید یا فنجون ؟

خب انقدر فسفر سوزی نکنید خودم جواب میدم ….

فیل و فنجون چه ربطی به هم دارن بر میگرده به سالهای گذشته که یه فیل بدنیا اومد موقعه ی اسم گذاری بود که یه فنجون افتاد و شکست هیچی دیگه اسمه فیله شد فنجون.

حالا ربط بین فیل و فنجون رو فهمیدید نوبت به این می رسه که فیل تو فنجون جا میشه یا نه ؟

اینم بر میگرده به دوسه سال بعد از اون سالی که فنجون بدنیا اومد .فنجون قصه ی ما داشت قایم باشک بازی میکرد جایی نداشت پرید تو فنجون حالا فهمیدید که فیل تو فنجون ….جامیشه ؟

و حالا نوبت می رسه به اینکه فیل و ترجیح می دید یا فنجون ؟

از اونجایی که فیل قصه ی ما فنجون تشریف دارن اگه فیلو ترجیح بدی فنجون و میارن و اگه فنجون و ترجیح بدی فیل و میارن .

حالا دیگه به اخر راه رسیدیم و شما هم متوجه شدی بین فیل و فنجون کلا نباید چیزی رو ترجیح بدی, بخاطر خودت میگم دیدی یه دفعه ای تو این معادلات گمشدی.

**************

انشاء سوم، فیل و فنجان

فيل و فنجان : دو چيز نامتناسب ، دو چيز را که يکي بسيار کوچک و ديگري بسيار بزرگ باشد و کنار هم قرار گيرند گويند به فيل و فنجان مي مانند.

فیل و فنجان یعنی دو چيز از جهت كوچكي و بزرگي با هم تناسب ندارند . اين مثل در اصل داراي ۵ كلمه بوده ( آب دادن فيل با فنجان ) ولي معمولا با همان دو كلمه به اصل مثل اشاره ميكند .

**************************

انشاء چهارم فیل و فنجان

مقدمه : در این دنیا خداوند همه چیز را مکمل یکدیگر ساخته است به گونه ای که می توان نام برد : چاق و لاغر، درشت و ریز، کوچک و بزرگ، قد بلند و قد کوتاه همانند فیل و فنجان.

توصیف : فیل و فنجان یکی از ضرب المثل ها یا اصطلاح های قدیمی است که مردم بکار می برند و قاعدتآ زمانی که دوتاچیز متضاد را می دیدند می گفتند اینها مانند فیل و فنجان می مانند.فیل که بسیار بزرگ است و فنجان بسیار کوچک است در مقابل یکدیگر اختلاف انها بسیار  به چشم می اید.

یکی از  ماجرا های جالبی که چن وقت پیش شنیده ام این بود که هندی ها به علت اب و هوا و و اقلیم خاص خود، فیل یکی از حیوانات رایج در ان است و مردم با فیل ،وسایل سنگین خود را جابجا می کنند و زمانی که بخواهند فیل را جابجا کنند همراه فیل مرغ فنجان مانندی(بسیار کوچک)قرار می دهند و فیل به علت ذات خوبش جابجا نمی شود تا مبادا به مرغ اسیبی برساند.

دوتا از دوستانم که با همدیگر بسیار صمیمی بودند اما یکی از انها بسیار صمیمی بودند بسیار چاق و قد بلند بود و دیگری بسیار لاغر و قد کوتاه بود که همه ی معلم ها انها را که با همدیگر می دیدند میگفتند اینها مانند فیل و فنجانند.

نتیجه گیری : این تضادها و اختلاف ها هستند که دنیا را زیباتر می کند و یکی را برتر نسبت به دیگری می کند. زیرا که اگر همه در یک سطح و یک قدرت و یک شکل ظاهر بودند دنیا یکنواخت می شد و هیچ جذابیتی نداشت.

****************

انشاء پنجم فیل و فنجان

فیل و فنجون چیست ؟ اولین چیزی که بعد شنیدن یا دیدن این کلمه به ذهنم خطور میکنه چی میتونه باشه؟ مثلا میتونم بگم بعضی وقتا که تو خیابون قدم میزنم و نگاهم به دو دوست میخوره که یکی خیلی هیکلی و چاق و درمقابل دوستش لاغر و نحیف این به ذهنم میرسه و ناخودآگاه میگم اووووه دقیقا فیل و فنجون هستن .

یا اینکه میشه گفت شاید روزی،روزگاری یک فیلی خواسته با فنجون رفاقت کنه شاید هم برعکس فنجون دوست داشته تا با فیلی همراه شه به هرحال فرقی نمیکنه خلاصه باهم تصمیم میگیرند که باهم دوست بشن ولی خب به نظرم من فقط اسماشونه که میتونن کناره هم قرار بگیرن چون ممکنه یهو فیل حواسش نباشه پاشو بزاره رو فنجون و ….

کلمه فیل و فنجون میشه گفت یه کلمه ساده ست ولی پرمعنا از خود کلمه هم میشه فهمید فیل رو میتونیم مظهر بزرگی و چاق بودن معنی کنیم و فنجون را مظهر کوچکی . البته به نظره من این کوچکی و بزرگی اصلا ربطی به قوی بودن و ضعیف بودن نداره چراکه همه میدونن فیل بااون عظمت و هیکل بزرگی که داره حریف موش نمیشه . فیل به این بزرگی از،یه موش که حتی بعضیاشون از فنجون هم کوچکترند میترسه، یا اینکه با اون جثه ای که داره چه چهره مهربونی داره

اما فنجون ؛ در مورد فنجون چی میتونیم بگیم اینکه چای را با تمام داغ بودنش که نمیشه دست زد درونه خودش بعده چند دقیقه سرد میکنه به نظر کاره ساده ای انجام میده ولی دقیق تر که شیم میبینیم نه چه کاره بزرگی با اون جثه کوچکی که نسبت به فیل داره و همیشه با فیل همراه شده چنین انتظاری باید ازش داشت پس قضاوت در مورد فیل و فنجون کار سختیه

همچنین بعضی وقتا فنجونایی هستند که شاید دلی به بزرگی یه فیل داشته باشن پس میشه گفت یه نکته مهم اونم اینه که هر فنجونی ضعیف نیست و هر فیلی قوی نمیتونه باشه

خیلی از افراد که من خودم یکی از این افرادم بیشتر مواقع زود قضاوت می کنیم همینطور که شاید اولش من در مورد این کلمه زود قضاوت کردم در مورد اشخاص و ادمای اطرافمون هم این طور هستیم .

خیلی وقتا خیلی از فیلها و فنجون ها را از خودمون ناراحت و دلگیر کردیم بهتر نیست این صفت زشت را از خودمون دور کنیم و برای هرچیز و هر شخصی ارزش قائل شویم .

*****************

انشاء ششم فیل و فنجان

تاحالا فکر کرده اید فیل و فنجان چیست و از کجا آمده است ؟

حتما پس از شنیدن این اصطلاح یک چیزی در ذهن شما مجسم می شود .

تصور کنید که در حال قدم زدن در خیابان هستید و ناگهان دو دوست را در عابر پیاده مشاهده می کنید .

یکی از آنها حداقل ۱۲۰ کیلو وزن داره و اونیکی ۶۰ کیلو !!!

با دیدن این دو دوست چاق و لاغر ، اصطلاح فیل و فنجان در ذهنتون شکل میگیره .

اگه خوب به چیزهای دور و برتون دقت کنید هزاران هزار ترکیب مثل فیل و فنجان رو میتونید پیدا کنید .

معلوم نیست این اصطلاح از کجا اومده و تاریخچه اش به کجا برمیگرده .

منکه فکر میکنم روزگاری یک فیل سعی کرده با یک فنجون دوست شه و از داستانش این اصطلاح شکل گرفته .

قرار گرفتن این دو کلمه در کنار هم یک نوع پارادوکس را به وجود میارن .

فیل نماد و مظهر بزرگی ، چاقی ، هیکلی بودن و فنجان نماد و مظهر کوچکی ، لاغری و ضعیف بودن است .

من فقط یه سوال واسم پیش اومده ، فیل که از یه موش به اون کوچیکی و ضعیفی میترسه و بخاطرش کلی بالا پایین میپره چطور میخواد با یک فنجان دوست شه ؟!

شایدم فنجون قلب بزرگی داره و حتی شاید در آب خوردن به فیل کمک کرده ..

چیزی که در مورد اصطلاح فیل و فنجان بسیار اهمیت داره ، دوستی آنها با توجه به تمامی اختلافات ظاهری آنهاست .

نمونه فیل و فنجان رو حتی توی فیلم های هم میشه دید .

حتما لورل و هاردی یادتونه .. با وجود کلی اختلافات ظاهری و حتی رفتاری بهترین دوستای هم بودن ..

فیل و فنجان داره به ما میگه که ظاهر آدما هیچ تاثیری در رفاقت و دوستی بین اونا نداره .

حتی اگه خیلی شبیه فیل و فنجان باشن .

انشا هفتم  :

فیل و فنجون چیست ؟ اولین چیزی که بعد شنیدن یا دیدن این کلمه به ذهنم خطور میکنه چی میتونه باشه؟ مثلا میتونم بگم بعضی وقتا که تو خیابون قدم میزنم و نگاهم به دو دوست میخوره که یکی خیلی هیکلی و چاق و درمقابل دوستش لاغر و نحیف این به ذهنم میرسه و ناخودآگاه میگم اووووه دقیقا فیل و فنجون هستن .

 

یا اینکه میشه گفت شاید روزی،روزگاری یک فیلی خواسته با فنجون رفاقت کنه شاید هم برعکس فنجون دوست داشته تا با فیلی همراه شه به هرحال فرقی نمیکنه خلاصه باهم تصمیم میگیرند که باهم دوست بشن ولی خب به نظرم من فقط اسماشونه که میتونن کناره هم قرار بگیرن چون ممکنه یهو فیل حواسش نباشه پاشو بزاره رو فنجون و ….

کلمه فیل و فنجون میشه گفت یه کلمه ساده ست ولی پرمعنا از خود کلمه هم میشه فهمید فیل رو میتونیم مظهر بزرگی و چاق بودن معنی کنیم و فنجون را مظهر کوچکی . البته به نظره من این کوچکی و بزرگی اصلا ربطی به قوی بودن و ضعیف بودن نداره چراکه همه میدونن فیل بااون عظمت و هیکل بزرگی که داره حریف موش نمیشه . فیل به این بزرگی از،یه موش که حتی بعضیاشون از فنجون هم کوچکترند میترسه، یا اینکه با اون جثه ای که داره چه چهره مهربونی داره

اما فنجون ؛ در مورد فنجون چی میتونیم بگیم اینکه چای را با تمام داغ بودنش که نمیشه دست زد درونه خودش بعده چند دقیقه سرد میکنه به نظر کاره ساده ای انجام میده ولی دقیق تر که شیم میبینیم نه چه کاره بزرگی با اون جثه کوچکی که نسبت به فیل داره و همیشه با فیل همراه شده چنین انتظاری باید ازش داشت پس قضاوت در مورد فیل و فنجون کار سختیه

همچنین بعضی وقتا فنجونایی هستند که شاید دلی به بزرگی یه فیل داشته باشن پس میشه گفت یه نکته مهم اونم اینه که هر فنجونی ضعیف نیست و هر فیلی قوی نمیتونه باشه

خیلی از افراد که من خودم یکی از این افرادم بیشتر مواقع زود قضاوت می کنیم همینطور که شاید اولش من در مورد این کلمه زود قضاوت کردم در مورد اشخاص و ادمای اطرافمون هم این طور هستیم .

خیلی وقتا خیلی از فیلها و فنجون ها را از خودمون ناراحت و دلگیر کردیم بهتر نیست این صفت زشت را از خودمون دور کنیم و برای هرچیز و هر شخصی ارزش قائل شویم .

 

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 19 بهمن 1398 ساعت: 18:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 3063

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس