سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
پاسخ فعالیت های درس هفتم دین و زندگی (3) کلاس دوازدهم درس بازگشت
بررسی (صفحه ی۸۴ کتاب درسی)
با توجه به آنچه در سالهای قبل درباره ی«نفس امّاره» و «نفس لوّامه» و «خوِد دانی» و «خوِد عالی» آموختهاید، به سؤال زیر پاسخ دهید:
مقصود از انقلاب علیه خود چیست؟ کدام خود، علیه دیگری انقلاب میکند؟
منظور از انقلاب کردن علیه خود، پیروی از عقل در قیام علیه تمایلات نابهجا و ناپسند و توبه کردن و بازگشت فرد از گناه به سوی فرمانبرداری خداوند است. خود عالی علیه خود دانی انقلاب میکند.
بررسی (صفحه ی۸۹ کتاب درسی)
برای اینکه حالت پشیمانی، به ترک گناه بینجامد، چه راه حلهایی را پیشنهاد میدهید؟
یک خود را از محیطها و افرادی که زمینه یاین گناهرا فراهم میکنند دور کنیم. ۲- ارتباط خود با خداوند راتقویت نموده و سعی کنیم همواره به یاد خداوند باشیم تا دوباره آلوده به گناه نشویم. ۳- جهت پیشگیری از ارتکاب مجدد گناه، برای خود جریمههایی سنگین لحاظ کنیم که موجب دوری هر چه بیشتر ما از گناهان شود.
٢- جبران حقوق الهی و حقوق مردم: توبه کننده تلاش میکند حقوقی را که با گناه خود ضایع کرده است جبران نماید. دستهای از این حقوق، مربوط به خداوند است. مهمترین حق خداوند نیز، حق اطاعت و بندگی اوست. توبه کننده باید بکوشد کوتاهیهای خود را در پیشگاه خداوند جبران کند؛ برای مثال، نمازها یا روزههای از دست داده را به تدریج قضا نماید و عبادتهای ترک شده را به جا آورد.
البته خداوند نسبت به بندگان خود مهربان است و اگر ببیند که شخص توبه کار تلاش خود را کرده و نتوانسته همه یگناهان را جبران کند، بقیه یموارد را خود جبران نموده و او را عفو میکند.
دستهای دیگر، حقوق مردم است. توبه کننده باید بکوشد اگر ستمی بر مردم کرده است آن را جبران نماید و حقوق مادی یا معنوی آنها را در حد توان ادا کند و رضایت صاحبان حق را به دست آورد و اگر به آنان دسترسی ندارد، به نیابت از آنان صدقه دهد و برایشان دعای خیر و طلب آمرزش نماید. توجه کنیم که حقوق معنوی انسانها بسیار مهمتر از حقوق مادی آنان است. اگر با دروغ، غیبت و تهمت آبروی انسانی ریخته شده، اگر قلب پدر یا مادری بر اثر بی حرمتی فرزندی شکسته شده، اگر با توزیع کتاب یا راه انداختن یک شبکه اجتماعی گمراه کننده در فضای مجازی، فساد و تباهی در جامعه گسترش یافته، اگر رفتار ناپسند برخی افراد سبب بدبینی دیگران به دین شده، در واقع حقوق معنوی افراد ضایع شده است و باید فرد توبه کننده به جبران حقوق از دست رفته بپردازد.
پیشنهاد (صفحه ی۹۲ کتاب درسی)
مناجات التائبین را در کتاب «مفاتیحالجنان» بخوانید و به سؤالهای زیر پاسخ دهید:
الف) گناه چه آثاری در وجود انسان باقی میگذارد؟
پوشاندن لباس خواری و بیچارگی به تن انسان
ب) چه اموری است که جز خداوند دیگری توان انجام آن را ندارد؟
بخشش گناهان و پاک کردن آنها
ج) خداوند چه راهی پیش پای گناهکار قرار داده که راه عذرآوردن را بر او بسته است؟
راه توبه کردن و جبران گذشته
همچنین پاسخ سایر فعالیت های دروس دین و زندگی 3 را از لینک های زیر ببینید :
کُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوت هرکسی طعم مرگ را میچشد؛
وَ نَبلوکُم بِالشَّرِّ وَ الخَیرِ فِتنَةً و قطعاً ما شما را با شر و خیر میآزماییم
وَ اِلَینا تُرجَعونَ و به سوى ما بازگردانده مىشويد.
اَحَسِبَ النّاسُ اَن یُترَکوا آیا مردم گمان کردند رها میشوند
اَن یَقولوا آمَنّا همین که بگویند ایمان آوردیم؛
وَ هُم لایُفتَنونَ و آزمایش نمیشوند؟
کُلًّا نُمِدُّ هٰؤُلاءِ وَ هٰؤُلاءِ هر یک از اینان و آنان (خواهان آخرت و دنیا) را مدد میرسانیم
مِن عَطاءِ رَبِّک از عطای پروردگارت
وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحظورًا و عطای پروردگارت [از کسی] منع نشده است.
وَ الَّذینَ جاهَدوا فینا و کسانی که در راه ما جهاد [و تلاش] کنند
لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا حتماً آنان را به راههای خود هدایت میکنیم.
وَ اِنَّ اللّٰهَ لَمَعَ المُحسِنینَ و در حقیقت خداوند با نیکوکاران است.
وَلا یَحسَبَنَّ الَّذینَ کَفَروا آنان که کافر شدند، تصور نکنند که
اَنَّما نُملی لَهُم اگر به آنان مهلت میدهیم،
خَیرٌ لِاَنفُسِهِم به نفع آنها است،
اِنَّما نُملی لَهُم فقط [به این خاطر] به آنان مهلت مىدهیم
لِیَزدادوا اِثمًا تا بر گناهان خود بيفزايند
وَ لَهُم عَذابٌ مُهینٌ و برای آنها عذابى خوارکننده است.
وَالَّذینَ کَذَّبوا بِآیاتِنا و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند،
سَنَستَدرِجُهُم به تدریج گرفتار عذابشان خواهیم کرد،
مِن حَیثُ لایَعلَمونَ از آن راه که نمیدانند،
وَ اُملی لَهُم و به آنها مهلت می دهم
اِنَّ کَیدی مَتینٌ همانا تدبیر من استوار است.
مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ کسی که کار نیکی بیاورد
فَلَهو عَشرُ اَمثالِها ده برابر آن [پاداش] میگیرد
وَ مَن جاءَ بِالسَّیِّئَةِ و کسی که کار بدی بیاورد
فَلا یُجزىٰ اِلّا مِثلَها جز به اندازه یآن کیفر نمیشود
وَ هُم لا یُظلَمونَ و بر آنان ستم نمیشود.
وَ لَو اَنَّ اَهلَ القُرىٰ آمَنوا و اگر مردم شهرها ایمان آورده
وَ اتَّقَوا و تقوا پیشه میکردند،
لَفَتَحنا عَلَیهِم قطعاً برايشان مىگشوديم
بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَرضِ بركاتى از آسمان و زمين،
وَ لٰکِن کَذَّبوا فَاَخَذناهُم ولى تکذیب کردند، پس آنان را گرفتار ساختیم
بِما کانوا یَکسِبونَ به [کیفر] آنچه مرتکب میشدند.
با تفکر در آیات بالا، پیامهای زیر را تکمیل کنید.
١- هر انسانی در زندگی خود همواره به وسیله یامور شرّ یا با امور خیر در معرضامتحانهای الهی است.
سوره انبیاء / آیه ۳۵
2- هرکس ادعای ایمان کند، مورد آزمایش خاص الهی قرار میگیرد.
سوره عنکبوت / آیه ۲
3- رحمت واسعه یالهی به همه یافراد جامعه، چه نیکوکار و چه بدکار، اعطا میشود.
سوره اسراء / آیه ۲۰
4- خداوند کسانی را که در راه او قدم بردارند، به طور خاص همراهی و هدایت میکند.
سوره عنکبوت / آیه ۶۹
5- خداوند به کافران مهلت میدهد و آنان از این مهلت نفعی نمیبرند.
سوره آلعمران / آیه ۱۷۸
6- برخی گناهکاران به دست خویش، خود را در معرض هلاکت قرار میدهند و به تدریج گرفتار عذاب میشوند.
سوره اعراف / آیه ۱۸۲
7- خداوند پاداش کار نیک را چند برابر و کیفر کار بد را به اندازه خودش میدهد و این نشانه عدل الهی است.
سوره انعام / آیه ۱۶۰
8- مطابق با قانون الهی، آینده انسان براساس رفتارهای خوب یا بد رقم میخورد.
سوره اعراف / آیه ۹۶
سنتهای الهی
دانستیم که براساس تقدیر الهی، جهان خلقت قانونمند است و پدیده های آن در دایره یقوانین خاصی مسیر تکاملی خود را میپیمایند. این قانونمندی اختصاص به پدیدههای طبیعی ندارد و زندگی فردی و اجتماعی انسانها را هم دربرمیگیرد. قرآن کریم از این قوانین با عنوان «سنتهای الهی» یاد کرده و مردم را به شناخت آنها، به خصوص سنتهای مربوط به زندگی انسان دعوت نموده است.
شناخت قوانین جهان خلقت از طریق علومی مانند فیزیک، شیمی و زیست شناسی سبب آشنایی ما با نشانههای الهی و نیز بهره گرفتن از طبیعت میشود. امّا شناخت قوانین حاکم بر زندگی انسانها، موجب نگرش صحیح ما نسبت به تلخیها و شیرینیها، شکستها و موفقیتها، بیماری و سلامت و به طور کلی همه یحوادث زندگی میشود و دیدگاه ما را نسبت به وقایع و حوادث جهان از دیگران ممتاز میسازد و بالاخره این شناخت در روابطمان با خدا، با خود، با خلقت و با دیگران تأثیر بسزایی دارد.
برخی از سنتهای الهی عبارتاند از:
١- ابتلا: ابتلا در لغت به معنای امتحان است و در اصطلاح دینی به معنای قرار دادن فرد در شرایط و موقعیتی است که صفات درونی خود را بروز دهد و درستی یا نادرستی آنچه را که ادعا کرده مشخص سازد. البته میان امتحان الهی و امتحان بشری تفاوت وجود دارد و آن این است که در امتحان بشری ما غالباً از حقیقت درون افراد بی خبر هستیم و میکوشیم تا از طریق امتحان کردن آنها به آگاهی لازم برسیم؛ ولی امتحان خداوندِ علیم برای آگاه شدن از درون افراد نیست، بلکه برای رشد دادن و به ظهور رساندن استعدادها و نشان دادن تمایلات درونی افراد است.
سنت ابتلا عامترین و فراگیرترین قانون خداوند است که ثابت و همیشگی است و شامل همه یانسانها در همه یدورانها میشود. به عبارت دیگر، زندگی هر انسانی، چه مؤمن و چه کافر، چه فقیر و چه غنی، صحنه یانواع امتحانها و آزمایشهاست. هویت و شخصیت انسانها با این ابتلائات ساخته میشود و شناخته میگردد. از این رو، کوچکترین حادثهای که پیرامون ما رخ میدهد، امتحانی برای ماست تا روشن شود که ما نسبت به آن حادثه چه تصمیمی میگیریم و چگونه عمل میکنیم. عمل درست، رشد و کمال و عمل غلط، عقب ماندگی و خسران ما را به دنبال دارد.
کدام آیه یفعالیتِ «تدبّر در قرآن» ابتدای درس، به این سنت اشاره دارد؟
سوره عنکبوت / آیه ۲
موفقیت در هر مرحلهای از امتحان الهی یا ابتلا سبب ورود فرد به مرحلهای برتر میشود و او را با امتحانهای جدیدتر روبه رو میکند؛ درست مانند دانش آموزی که با موفقیت در هر امتحانی وارد مرحلهای بالاتر از امتحانات میگردد تا به موفقیت نهایی برسد. به طور مثال، اگر انسان ایمان به خداوند و بندگی او را اعلام کند، بنا به سنت ابتلا، وارد امتحانها و آزمایشهای خاص آن میشود و به میزانی که در آزمونهای اوّلیه سربلند بیرون آید، قدم در آزمونهای بعد میگذارد و برای کسب کمالات برتر آماده میشود.
امام صادق درباره رابطه مراتب ایمان و مراتب امتحان میفرماید:
اِنَّمَا المُؤمِنُ به راستی که مؤمن
بِمَنزِلَةِ کَفَّةِ المیزانِ به منزله یکفه یترازوست
ٰکُلَّما زیدَ فی ایمانِه هر اندازه ایمانش افزوده شود،
ٰزیدَ فی بَلائِه امتحانش نیز سنگینتر میشود.
ممکن است بپرسید: خداوند با چه چیزی ما را امتحان میکند؟ پاسخ این است که او با هر امر خیر یا شری ما را میآزماید؛ بیماری یا سلامت، فقر یا ثروت، از دست دادن پدر و مادر یا داشتن پدر و مادر، بارش باران یا وقوع خشک سالی و به طور کلی هر حادثه یشیرین یا تلخ، مواد امتحانی ما به حساب میآیند و نحوه یمواجهه یما با آنها پیروزی یا شکست ما را رقم میزند و مهیای امتحانی دیگر میسازد.
کدام آیه یفعالیت «تدبر در قرآن» ابتدای درس، به این نکته اشاره دارد؟
سوره یانبیاء / آیه ی۳۵
تفکر در متن (صفحه ی۷۱ کتاب درسی)
در رفتار و عملکرد کسی که مصیبت و گرفتاری را امتحان الهی میداند، با کسی که آن را یک پیشامد طبیعی میشمارد، چه تفاوتهایی وجود دارد؟
1- گروه اوّل دچار یأس و ناامیدی نمیشوند، در حالی که گروه دوم دچار سردرگمی و یأس میشوند.
2- گروه اول برای موفق شدن در این امتحان الهی تلاش میکنند. امّا گروه دوم هنگام برخورد کردن با مشکلاتی انگیزه یخود را از دست میدهند و امیدی به حل مشکل ندارند.
3- گروه اول آینده یدرخشانی را در پیش روی خود میبینند اما گروه دوم امیدی به آينده ندارند. و به گمانشان سرنوشت آنان همواره با مشکلات و سختیها نوشته شده است.
ممکن است این سؤال برای شما پیش آید که چگونه هر حادثۀ شیرین یا تلخی میتواند وسیلۀ ابتلا و امتحان ما باشد؟
بسیاری از افراد، امور روزمره یزندگی خود را جریاناتی عادی، و نه آزمایش و امتحان، تلقی میکنند. آنها میپندارند که امتحانات الهی تنها به لحظات سرنوشت ساز و استثنایی زندگی اختصاص دارد و فقط در چنین لحظاتی است که ایمان آدمی آزمایش میشود؛ در صورتی که با نگاهی دقیق درمییابیم که هر ساعت از عمر ما با دهها امتحان الهی همراه است و شکست یا پیروزی ما لحظه به لحظه در پرونده اعمالمان ثبت میگردد.
همین که هر لحظه، درباره یافرادی که با آنان روبه رو میشویم قضاوت میکنیم خود نوعی امتحان است؛ و اگر خدای ناکرده در فکر و اندیشه خود با سوء ظن با دیگران مواجه شویم در آزمایش شکست خوردهایم. همچنین در مواجهه با هر عملی از طریق توجه به رعایت حریم واجبات و محرمات امتحان میشویم. در هنگام حضور در میان مردم نیز از طریق رعایت حقوق دیگران مورد آزمایش قرار میگیریم. به طور کلی جای جای زندگی انسان محلّی برای امتحان است. انسان مؤمن با توجه به همین مسئله است که لحظه لحظه گفتار و کردار خود را در معرض آزمایش الهی میداند و سعی میکند نوع و سبک زندگی خود را به گونهای قرار دهد که در آزمایش الهی سربلند بیرون آید. به این خاطره درباره یشهید ابراهیم هادی توجه کنید:
«ورزشکار بود و قد و اندام مناسبی داشت. هرروز با ساک دستی و لباس ورزشکاری به سمت باشگاه میرفت. یک بار رفقایش به او گفتند: دیروز دو تا دختر دنبال تو بودند و درباره یتو حرف میزدند. ماشاءاللّه با این تیپ و هیکل، خوب جلب توجّه میکنی! از فردا دیگر ساک ورزشی برنمیداشت! لباسهای ورزشی خود را داخل کیسه ینایلونی میگذاشت و یک پیراهن گشاد میپوشید و روی شلوارش میانداخت؛ میگفت نمیخواهم با نوع پوششم، ذهن یک جوان را مشغول کنم.»
٢- امداد عام الهی: سنت دیگر، سنت امداد الهی است. وقتی انبیا مردم را به دین الهی فرامیخوانند مردم در برابر این دعوت دو دسته میشوند: دستهای به ندای حقیقت پاسخ مثبت میدهند و هدایت الهی را میپذیرند و دستهای لجاجت ورزیده و در مقابل حق میایستند. خداوند، سنت و قانون خود را بر این قرار داده که هر کس، هر کدام از این دو راه را برگزیند، بتواند از همین امکاناتی که خدا در اختیارش قرار داده (مانند قدرت اراده، توان جسمی و فکری، امکانات موجود در جهان خلقت و…) استفاده کند تا در همان مسیری که انتخاب کرده است به پیش رود و باطن خود را آشکار کند. درواقع خداوند امکانات و لوازم رسیدن به خواستهها و هدفهای هر دو گروه را فراهم کرده است، حال، کسی که راه حق را برمیگزیند لوازم و امکانات رسیدن به حق را مییابد و مراتب کمال را میپیماید و کسی که فقط دنیا را انتخاب کرده و برای آن تلاش میکند همان را به دست میآورد. البته اینان عواقب زیانبار تصمیم غلط خود را در آخرت مشاهده خواهند کرد. بنابراین روی آوردن دنیا و لذتهای دنیوی به برخی انسانهای گناهکار نشانه یلطف خداوند به آنان نیست. قرآن کریم در این باره میفرماید:
کسانی که زندگی دنیا و تجملات آن را بخواهند، حاصل کارهایشان را در همین دنیا به آنان میدهیم و کم و کاستی نخواهند دید. اما اینان در آخرت جز آتش دوزخ ندارند و هر چه در دنیا کردهاند بر باد رفته و آنچه را که انجام میدهند، باطل است.
کدام آیه یفعالیت «تدبر در قرآن» ابتدای درس به این سنّت اشاره دارد؟
سوره یانبیاء / آیه ی۳۵
٣- امداد خاص (توفیق الهی): در اصطلاح دینی، توفیق به معنای آسان نمودن است؛ یعنی همراه با سعى و تلاشى که انسان از خود نشان مىدهد، خداوند نىز شراىط و اسباب را چنان فراهم مىسازد که وی بتواند آسانتر به مقصد برسد. این امداد خاص خداوند که سنّت «توفیق الهی» نام دارد، شامل حال کسانی میشود که با نیّت پاک، قدم در راه حق میگذارند و سعادت اخروی و رضایت پروردگار را هدف خود قرار میدهند.
یکى از جلوههاى این توفیق، نصرت و هدایت الهى به دنبال تلاش و مجاهدت است. خداوند، انسان تلاشگر و مجاهد را حمایت مىکند، دست او را مىگیرد و با پشتیبانى خود به پیش مىبرد.
کدام آیه یفعالیت «تدبّر در قرآن» ابتدای درس، به این نکته اشاره دارد؟
سوره یعنکبوت / آیه ی۶۹
از جلوههای دیگر توفیق الهی، ایجاد زمینه یمناسب برای رشد و تعالی شخص مؤمن میباشد مانند یافتن دوست خوب، شرکت در یک جلسه یقرآنی و خواندن یک کتاب تأثیر گذار و هدایتگر.
در کسب توفیق الهی، عوامل درونی مانند داشتن روحیه یحق پذیری، هم نقشی تعیین کننده دارد. برای مثال، دو نفر با هم آیاتی از قرآن را از رسول اکرم میشنیدند، امّا این آیات ایمان یکی را تقویت میکرد ولی بر لجاجت و کفر دیگری میافزود؛ و مثال دیگر: دو نفر با هم از کنار مسجدی میگذرند و صدای اذان را میشنوند، یکی به مسجد میرود تا نماز اول وقت خود را بخواند و دیگری بدون توجه از کنار مسجد میگذرد.
۴- سبقت رحمت بر غضب: از آنجا که خداوند به بندگان خود محبت دارد، با همه یآنان، چه نیکوکار و چه گناهکار، به لطف و مهربانی رفتار میکند. او به بندگان خود اعلام میکند که:
پروردگار شما، رحمت را بر خود واجب کرده است.
یعنی حتی آنجا که خداوند بر کسی سخت میگیرد، باز هم از دریچه لطف و رحمت است؛ مانند مادری که بر فرزندش سخت میگیرد و یا در مواردی او را تنبیه میکند تا او را از اشتباه باز دارد و به هیچ وجه قصد انتقام گیری از فرزند خود را ندارد. از همین جهت است که راه بازگشت گناهکار به خدا همیشه باز است.
آمرزش گناهان با توبه، آمرزش برخی گناهان با انجام کار نیک، حفظ آبروی بندگان گناهکار، پذیرش عبادت اندک و رضایت سریع از کسی که طلب آمرزش کرده، نمونههایی از سبقت رحمت خدا بر غضب او است.
یکی از موارد سبقت رحمت بر غضب خدا آن است که وقتی انسان کار نیکی انجام میدهد، خداوند به فرشتهاش فرمان میدهد که فوراً آن را ثبت نماید، امّا وقتی گناهی مرتکب میشود از فرشته یخود میخواهد صبر کند تا بندهاش توبه کند و جبران نماید؛ و در صورتی که بنده توبه نکرد آن گناه را ثبت نماید. همچنین خداوند عمل نیک را چند برابر پاداش و کار بد را فقط به اندازه یخودش جزا میدهد.
کدام آیه یفعالیت «تدبر در قرآن» ابتدای درس، به این سنّت اشاره دارد؟
سوره یآل عمران / آیه ی۱۷۸
5- املاء و استدراج: خداوند برای انسانی که به دام گناه میافتد، شرایطی را فراهم میکند که بتواند توبه کند و از گناه دوری نماید؛ حتی اگر بارها گناه کرد و توبه نمود، باز هم خداوند از گناه او میگذرد. اما اگر کسانی چنان در گناه و باطل پیش روند که از کار خود خرسند باشند و با حق دشمنى و لجاجت ورزند، خداوند به آنها فرصتی میدهد و بر امکانات و نعمتهای آنان میافزاید و آنها این فرصتها و نعمتها را وسیله یغوطه ور شدن در گناهان قرار میدهند، به طوری که اگر در ابتدا، اندک امیدی وجود داشت که نور حق در دلشان بتابد، به تدریج چنین امیدی بر باد رفته و به شقاوت ابدى گرفتار میشوند. درحقیقت، مهلتها و نعمتها، با اختیار و اراده یخودشان به صورت بلای الهی جلوه گر شده و باعث میشود که بار گناهان آنان هر روز سنگین و سنگینتر شود و به تدریج به سوی هلاکت ابدی نزدیکتر شوند. اىن سنت که از جمله سنتهاى حاکم بر زندگى معاندان و غرق شدگان در گناه است، سنت «املاء و استدراج» نام دارد.
کدام آیه یفعالیت «تدبّر در قرآن» ابتدای درس، به این سنّت اشاره دارد؟
سوره یاعراف / آیه ی۱۸۲ / ۱۸۳
قرارگرفتن در دایره یسنت املاء و استدراج نتیجه عمل خود انسانهاست. بنابراین باید بکوشیم که در دایره این سنتها قرار نگیریم تا به هلاکت ابدی گرفتار نشویم.
امام صادق (ع) میفرماید: «هنگامی که خداوند خیر بندهاش را بخواهد، اگر بنده گناهی مرتکب شود او را گوشمالی میدهد تا به یاد توبه بیفتد و هنگامی که شر بندهاش [بندهای که غرق گناه شده است] را بخواهد، بعد از انجام گناه نعمتی به او میبخشد تا استغفار را فراموش کند و به راه خود ادامه دهد. این همان است که خداوند فرموده: سَنَستَدرِجُهُم مِن حَیثُ لا یَعلَمونَ»
امیر المؤمنین (ع) میفرماید: «چه بسا احسان پیاپی خدا، کسی را گرفتار کند و پرده پوشی خدا او را مغرور سازد و با ستایش مردم فریفته و شیفته یخود گردد و خدا هیچ کس را همانند کسی که به او مهلت داده، امتحان و آزمایش نکرده است.»
پیام آیات (صفحه ی۷۵ کتاب درسی)
2- با توجه به آیات 182 و 183 سوره یاعراف تحلیل کنید که در چه صورتی وفور نعمت نشانه سنت استدراج است؟
در صورتی که فرد مشاهده کند با وجود گناه و معصیت فراوان، غرق در نعمتها میشود، باید بداند که گرفتار سنت استدراج شده است.
بیشتر بدانیم
در خطبهای که حضرت زینب (س) در شام و در برابر یزید ایراد کرد این گونه یزید را مورد خطاب قرار داد:
… ای یزید، آیا گمان بردهای حال که جای جای زمین و آفاق آسمان را بر ما گرفتی و بستی و ما چونان کنیزان رانده شدیم، مایه یخواری ما و موجب کرامت توست و حکایت از عظمت جایگاه تو دارد، که این چنین باد در بینی انداختهای، و برق شادی و سرور از دیدگانت میجهد؟!
اندکی آرام گیر، مگر سخن خدای را فراموش کردهای که فرمود: «گمان مبرند آنان که کافر شدند و ما آنان را مهلت دادیم. (این مهلت) برای آنان خیر است، ما همانا مهلت دادیم آنان را که بر گناه خود بیفزایند برای آنان عذاب خوارکننده خواهد بود» (سوره یآل عمران، آیه ی۱۷۸).
6- تأثیر اعمال انسان در زندگی او: رهنمودهای قرآن کریم و پیشوایان دین بیانگر آن است که آینده یزندگی هر فرد و اتفاقاتی که برای او رخ میدهد، در موارد بسیاری تحت تأثیر رفتارهای گذشته او، اعم از رفتارهای خوب و بد است.
به طور مثال، امام صادق (ع) میفرماید:
مَن یَموتُ بِالذُّنوبِ کسانی که به واسطه یگناه میمیرند
اَکثَرُ مِمَّن یَموتُ بِالآجالِ از کسانی که به واسطه یسرآمد عمرشان میمیرند، بیشترند.
وَ مَن یَعیشُ بِالاِحسانِ و کسانی که به سبب نیکوکاری زندگی دراز دارند،
اَکثَرُ مِمَّن یَعیشُ بِالاَعمارِ از کسانی که به عمر اصلی زندگی میکنند، بیشترند.
همچنین در تعالیم دینی آمده است که صله یرحم و محبت به خویشان و دادن صدقه، عمر را افزایش میدهد و قطع رحم و بیمحبتی به خویشان عمر را کاهش میدهد. احسان به والدین، امانت داری، لقمه یحلال، آب دادن به درخت تشنه یا سیراب کردن حیوانات و نیز بر طرف کردن اندوه و غصه یدیگران زندگی را بهبود میبخشد. ظلم به دیگران و افزایش گناه، اعم از فردی و اجتماعی، آثار زیان باری از جمله نزول بلا و عدم استجابت دعا را به دنبال دارد، همان طور که تقوا و ایمان واقعی به خداوند سبب نزول برکات الهی میگردد.
کدام آیه یفعالیت «تدبّر در قرآن» ابتدای درس، به این سنّت اشاره دارد؟ سوره یاعراف / آیه ی۹۶
برنامه ریزی (صفحه ی۷۶ کتاب درسی)
اکنون که با برخی از مهمترین سنتهای خداوند آشنا شدیم، لازم است برای حرکت درست در بستر این سنتها و بهره مندی مطلوب از آنها به سؤالهای زیر پاسخ دهیم و مطابق با پاسخهای خود برنامه ریزی کنیم.
١- برای اینکه از سنت امتحان و ابتلا موفق بیرون آییم چه اقداماتی باید انجام دهیم؟
مشکلات و سختیهای زندگی را امتحان الهی بدانیم و برای موفقیت در آنها تلاش کنیم.
هنگام ابتلا به سختیها و مشکلات دچار یأس و ناامیدی نشویم، و با انگیزه و تلاش برای موفقیت در این امتحان تلاش کنیم.
در شرایط سخت به خدا تکیه کنیم و یاد او غافل نشویم.
٢- برای اینکه از توفیق الهی بهرهمند شویم چه برنامههایی را پیشنهاد میدهید؟
۱- با مطالعه و تحقیق سعی کنیم راه حق را از باطل تشخیص بدهیم.
۲- پس از حصول شناخت تفاوت بین حق و باطل، خو را در جبهه یحق قرار داده و از باطل دوری گزینیم.
۳- سعی کنیم در زندگی پاسدار حق باشم و هرگز از مسیر حق فاصله نگیریم.
همچنین پاسخ سایر فعالیت های دروس دین و زندگی 3 را از لینک های زیر ببینید :
پاسخ فعالیت های درس پنجم دین و زندگی (3) کلاس دوازدهمقدرت پرواز
تدبّر در قرآن (صفحه ی۵۵ کتاب درسی)
در آیات زیر تأمل کنید و توضیح دهید چگونه محتوای این آیات میتواند نشانی از وجود اختیار در انسان باشد؟
قَد جاءَکُم بَصائِرُ مِن رَبِّکُم به راستی که دلایل روشن از جانب پروردگارتان به سوی شما آمد.
فَمَن اَبصَرَ فَلِنَفسِه پس هر کس که بینا گشت، به سود خودِ او
وَ مَن عَمِیَ فَعَلَیها ... و هرکس که کوردل گردد، به زیان خودِ اوست ...
ذٰلِکَ بِما قَدَّمَت اَیدیکُم این [عقوبت]، به خاطر کردار پیشین شماست
وَاَنَّ اللّٰهَ لَیسَ بِظَلّامٍ لِلعَبیدِ [و نیز به خاطر آن است که] خداوند هرگز به بندگان ستم نمیکند.
هر انسانی مسئول اعمال خویش است؛ چرا که آنها را مختارانه و آزادانه انجام داده است، پس گرفتار عذاب شدن گناهکاران نیز دلیلی است بر وجود اختیار در آنان.
تفکر (صفحه ی۵۷ کتاب درسی)
درباره یسؤالهای بالا بیندیشید و نظر خود را درباره یهر یک از آنها ارائه دهید.
۱- اگر وضع جهان غیر از این میبود، یعنی تحت نظام قدر و قضای الهی قرار نداشت، آیا میتوانستیم با همین اطمینان خاطری که اکنون داریم، دست به انتخاب زده و در این جهان کار و فعالیت کنیم؟ آیا علومی همچون فیزیک، شیمی، زیست شناسی و… میتوانستند معنا پیدا کنند؟
خیر؛ زیرا در جهانی که قانونمند نیست نمیتوان نتایج تصمیمات خود را پیش بینی کرد و بر مبنای آن برنامهریزی کرد. پس اختیار انسان در جهانی کار آمد است که قانونمند باشد.
۲- اگر کسی این تقدیرها را نبیند و نظم فعلی جهان را یک اتفاق از میان میلیاردها اتفاق ممکن دیگر تلقی کند، اگر واقعاً بخواهد همین تلقی را مبنای عمل خود در زندگی قرار دهد، چه خواهد کرد؟
در زندگی خویش نمیتواند برنامهریزی انجام دهد و همواره ترس و استرس از آینده گریبان گیر او خواهد بود و درنتیجه از آینده یخویش ناامید شده و دچار یأس و ناامیدی میشود.
۳- نسبت به فردای جهان چه تصوری خواهد داشت؟ تصوری تاریک و ناامیدانه که به نابودیو فنا منتهی میشود.
۴- آیا داشتن اراده و اختیار در چنین جهانی را خواهد پذیرفت؟
خیر زیرا در چنین جهانی انسان نمیتواند نتایج فعالیتهای خود را از قبل پیشبینی کند.
۵- اصولاً این فرد با چه روحیهای زندگی را سپری خواهد نمود؟ افسرده و ناامید و اضطراب از آینده یخویش.
رودها از خود نه طغیان میکنندآنچه می گوییم ما آن میکنند
ما، به دریا حکم طوفان میدهیمما، به سیل و موج فرمان میدهیم
قطرهای کز جویباری میروداز پی انجام کاری میرود
خداوند، درباره یقدر و قضای الهی و این قانونمندی تخلف ناپذیر و استوار، مثالی میزند و میفرماید:
لَا الشَّمسُ یَنبَغی لَها نه خورشید را سزد
اَن تُدرِکَ القَمَرَ که به ماه برسد،
وَ لَا الَّیلُ سابِقُ النَّها ر و نه شب بر روز پیشی جوید،
وَ کُلٌّ فی فَلَکٍ یَسبَحونَ و هر یک در مداری در گردشند
بررسی (صفحه ی۶۱ کتاب درسی)
با اینکه قضای الهی و اختیار، هر دو، چه در موفقیتها و چه در شکستهای انسان نقش دارند، چرا برخی انسانها میکوشند شکستهای خود را به قضا و قدر الهی نسبت دهند؟
این یکی ازویژگیهای روان شناختی انسان است که دوست دارد منشأ موفقیتها را درونی و متعلق ب خود معرفی کند و منشأ شکستها را به عوامل بیرونی نسبت دهد؛ لذا انسانی که از شکست سرخورده میشود، برای توجیه اشتباهات خود آنها را به قوانین خلقت و نظام قضا و قدر الهی نست داده و به نوعی ازبار این اشتباه شانه خالی میکند.
ممکن است برای شما این سؤال پیش آید که «اگر خداوند از قبل، سرنوشت و آیندۀ مرا میداند، تلاش و ارادۀ من دیگر نمیتواند نقشی در آیندهام داشته باشد و اگر تلاشی بکنم، چون شکست من در علم خداوند آمده است، تلاشم به جایی نخواهد رسید، و اگر برعکس، علم خداوند بر موفقیتم باشد، باز هم نیازی به تلاش ندارم».
چنین برداشتی از علم الهی، ناشی از قیاس کردن علم خدای متعال با علمِ انسان است و از لغزشگاههایی است که قرآن کریم پیوسته در این باره هشدار میدهد.
کلید پاسخ به این سؤال در این نکته نهفته است که علم خداوند هم پایان و نتیجه امور و هم فرایند انجام حوادث را در برمیگیرد. در حالی که علم انسانها چنین نیست. مثلا یک کارشناس فوتبال که نتیجه ییک مسابقه را پیش بینی میکند، یا معلمی که آینده ییک دانش آموز را حدس میزند، هریک براساس اطلاعات محدودی که دارند، دست به این کار میزنند؛ امّا آن معلم علم ندارد که این دانش آموز از لحظه یبعد تا روز امتحان چه تصمیمهایی خواهد گرفت، آیا متحوّل خواهد شد یا به راه گذشته ادامه خواهد داد. در حالی که علم خداوند این گونه نیست. او همان طور که پایان فرایند را میبیند بر تمام اتفاقات و تصمیم گیریهای طول فرایند هم شاهد و آگاه است. او میداند که مثلاً فردا آن دانش آموز به اختیار خود تصمیم میگیرد، ساعات مطالعه یخود را افزایش دهد، تصمیم میگیرد از میزان خواب خود کم کند و دهها تصمیم اختیاری دیگر. همچنین میبیند که این تصمیمها در پایان، منجر به قبولی وی خواهد شد. پس علم خداوند منحصر به نتیجه یپایانی فرایند نیست، بلکه به سلسله یتصمیمها و عوامل دیگِر مؤثر در آن فرایند نیز متعلق است. در حقیقت، علم خداوند، براساس علم به تمام عوامل و جزئیات است، نه یک پیش بینی صرف درباره ینتیجه
همچنین پاسخ سایر فعالیت های دروس دین و زندگی 3 را از لینک های زیر ببینید :
ای فرزندان آدم، آیا از شما پیمان نگرفته بودم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟ * و اینکه مرا بپرستید [که] این راه مستقیم است؟
با تفکر در این آیات توضیح دهید که:
1- مقصود از قیام گروهی و قیام فردی چیست؟ برای هر کدام نمونههایی ذکر کنید.
مقصود این است که اقدامهایتان چه فردی چه جمعی برای رضای خدا باشد و انسان هنگامی که برای انجام کاری اراده میکند و شروع به حرکت برای انجام آن کار میکند نیت خود را برای خدا خالص کند که این امر باعث اخلاص در بندگی در تمام امور زندگانی میشود.
مثال قیام فردی: ورزش کردن به نیت بالا بردن آمادگی جسمانی جهت انجام بهتر وظایف الهی
مثال قیام جمعی: تلاش اجتماعی برای پیشگام شدن در علم و فناوری جهت جلوگیری از سلطه یبیگانگان
2- آیا میان عبارت «اَنِ اعبُدونی» و «اَن تَقوموا لِلِّٰه» رابطهای میبینید؟ توضیح دهید.
بله؛ عبارت «فقط مرا بپرستید» در رابطه با عهد و پیمان فطری خداوند با انسان در مورد بندگی خالصانه یاوست. و عبارت «فقط برای خدا قیام کنید» موعظه یاو در مورد قیام برای خداست که منظور همان بندگی خالصانه یخداست. این رابطه بیانگر این موضوع است که عبادت و بندگی خدا محدود به اعمال عبادی مانند نماز و روزه نیست؛ بلکه هر کاری که نیت آن الهی باشد گامی است در راستای عبادت و بندگی خداوند.
قبلاً آموختیم که هدف خلقت انسان تقرّب به خداست و این تقرّب بدون تلاش خود انسان به دست نمیآید. انسان، همواره بر سر دوراهی بندگی خداوند و بندگی هوای نفس و شیطان قرار دارد و زندگی، صحنه یانتخاب یکی از این دو راه است. آن کس که راه توحید را بر میگزیند و در پی آن اندیشه و دل و عمل خویش را برای رضای حضرت دوست قرار میدهد، خطراتی او را تهدید میکند و احتمال انحراف از توحید برای او هست. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که راهیابی شرک به دل انسان از راه رفتن مورچهای سیاه در شب تاریک بر تخته سنگی سیاه پنهانتر است.
پس باید ببینیم چگونه از حریم دل پاسبانی کنیم تا آفت شرک به آن راه نیابد و عمل ما خالص برای خداوند انجام شود.
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شبتا در این پرده جز اندیشه یاو نگذارم
در این سخن حکیمانه تفکر کنید و رابطه یآن را با اخلاص توضیح دهید.
ریشه یهر عملی در انجام دهنده یعمل و در اصل نیّت انجام افعال است که بیانگر اهمیت اخلاص در اندیشه و قلب است؛ زیرا در اخلاص در اندیشه و قلب نیز تأکید کردیم که تا نیّت قلبی انسان از یک عمل خدایی نشود، آن عمل خدایی نشده و اخلاص وارد آن نمیشود.
انسان مؤمن، علاوه بر اینکه میکوشد نیّت خود را خالص کند و عمل را به خاطر خدا انجام دهد، تلاش میکند عمل را به همان صورت که خداوند دستور داده است، انجام دهد؛ یعنی عمل را از جهت کمیّت، کیفیت، زمان، مکان و شیوه همان طوری انجام دهد که خداوند میخواهد؛ مثلاً اگر خداوند امر فرموده که نماز صبح در دو رکعت و با یک رکوع و دو سجده در هر رکعت و قبل از طلوع آفتاب انجام شود، انسان مؤمن نیز تلاش میکند نماز خود را به همین صورت انجام دهد تا صحیح و درست انجام داده باشد.
پس در هر عملی باید دو «حُسن» موجود باشد: حُسن فاعلی و حُسن فعلی. حسن فاعلی بدین معناست که انجام دهنده یکار، دارای نیّت الهی باشد. حسن فعلی نیز بدین معناست که کار به درستی و به همان صورت که خداوند فرمان داده است انجام شود.
تطبیق (صفحه ی۴۵ کتاب درسی)با توجه به تعریف بالا از حُسن فاعلی و حُسن فعلی، موارد زیر را بررسی کنید:
١- آیا ممکن است عملی دارای حُسن فعلی باشد اما حُسن فاعلی نداشته باشد؟ و یا برعکس، حُسن فعلی نداشته باشد ولی دارای حُسن فاعلی باشد؟ مثال بزنید.
بله؛ ساختن مساجد و مدارس توسط افراد با نیتی غیرالهی مثل خودنمایی، جلب توجه و ریا. گاهی نیز حسن فاعلی است ولی حسن فعلی وجود ندارد که در این مواقع فاعل اگر چه قصد و نیت الهی درستی دارد، امّا به دلیل نداشتن شناخت و مهارت کافی کار را ناقص یا کاملاً اشتباه انجام داده و بینتیجه یا با زیان و ستم به پایان میرساند؛ مثل اینکه کسی دزدی کند و بخواهد با آن مال صدقه بدهد.
2- اگر فردی تنها برای لاغر شدن و یا سلامت جسم روزه بگیرد روزهاش درست است؟
این روزه اگرچه از نظر ظاهری درست است و در واقع دارای حُسن فعلی است امّا به دلیل اینکه نیّت فعلی ندراد و از حُسن فاعلی بیبهره است، در درگاه خداوند پذیرفته نخواهد شد.
3- اگر کسی به نیّت شرکت در نماز جماعت مسجد از منزل بیرون بیاید و به دلیل مانعی نتواند به مسجد برسد، آیا نزد خدا پاداش دارد؟ به چه دلیل؟ در این کار کدام یک از اقسام حُسن وجود دارد؟
بله، حتما؛ زیرا او نیّت کرده بود برای نماز جماعت که مورد تأکید خداوند است به مسجد برود، پس قطعاً نیت الهی داشته و این بیانگر حُسن فاعلی است.
بررسی (صفحه ی۴۵ کتاب درسی)
با توجه به اینکه ریا در مقابل اخلاص قرار میگیرد، بررسی کنید که هر یک از موارد زیر مصداق ریا قرار میگیرد یا مصداق اخلاص؟
1- حضور در نماز جماعت
حضور در نماز جماعت اگر به نیت رضای خداوند و اطاعت از دستورات او باشد قطعاً مصداق اخلاص و دارای اجر فراوان است، امّا اگر کسی نیّتش از حضور در نماز جماعت چیزی به جز رضای الهی باشد، مصداق ریا خواهد بود.
2- کمک به افراد نیازمند در حضور دیگران
این امر نیز مصداق ریا است؛ زیرا اگر قصد و نیت الهی باشد، این کار را مخفیانه و با حفظ کرامت و آبروی فرد نیازمند انجام میدهد نه در مقابل دیگران که موجب خودنمایی و ریا میشود.
بررسی (صفحه ی۴۸ کتاب درسی)
یکی از اوصافی که خداوند در قرآن برای حضرت یوسف (ع) ذکر کرده، داشتن اخلاص و رسیدن به مقام مخلَصین است.
با بررسی آیات 32 و 33 سوره ییوسف بگویید شیطان چه دامی برای حضرت یوسف (ع) گسترده بود و او چگونه توانست از این دام نجات یابد؟
وقتی حضرت یوسف (ع) به سن بلوغ رسید زلیخا، همسر عزیز مصر شیفته یاو شد و او را به گناه دعوت کرد؛ امّا حضرت یوسف (ع) امتناع کرد و به خداوند پناه برد. ولی خبر به گوش عزیز مصر رسید و پس از بررسی بیگناهی حضرت یوسف (ع) و حیله یزلیخا ثابت شد اما چون این خبر در شهر منتشر شده بود عزیز مصر یوسف را به زندان افکند.
راه اصلی نجات حضرت یوسف (ع) از این دام پناه بردن به خداوند و داشتن اخلاص بود که حتی لحظهای از یاد خداوند غافل نشده و تن به گناه نداد.
شیطان امروزه نیز، از همان نوع دامی که برای کشاندن حضرت یوسف (ع) به گناه و فساد گسترده بود، به صورتهای گوناگون برای انسانها پهن کرده است تا هوس زودگذر آنها را تحریک کند و به گناه بکشاند و آنان را از بهشت جاویدان محروم سازد. فیلمها، وبگاهها، شبکههای ماهوارهای گمراه کننده، شبکههای مجازی ناسالم و گروهها و دستههای منحرف اجتماعی از جمله یاین دامهاست که مقاومت در برابر آنها نیازمند روی آوردن به پیشگاه خداوند و پذیرش خالصانه یفرمانهای اوست. کسی که در چنین دامهایی گرفتار شود، هم زندگی پاک و با نشاط دنیا را از دست خواهد داد و هم حیات سرشار از شادکامی آخرت را.
٣- دریافت پاداشهای وصف نشدنی: بندگی خالصانه یخداوند پاداشهایی دارد که چه بسا در ذهن ما نگنجد و از تصوّر و تخیّل ما فراتر رود.
از جمله یاین پاداشهای وصف نشدنی، دیدار محبوب حقیقی و تقرب به پیشگاه كسی است كه بنا به تعبیر امیرمؤمنان، «نهایت آرزوی عارفان، دوست دلهای صادقان، ولىّ مؤمنان و معبود عالمیان است.»
كافی است به زندگی زیبای رسول خدا (ص)، امیر المؤمنین علی (ع)، فاطمه زهرا (س) و دیگر پیشوایان خود نظر بیفكنیم و ببینیم كه چگونه از راه بندگی خالصانه یخدا، این همه خوبی و زیبایی و آن مقام قرب و نزدیكی به محبوب را به دست آوردهاند.
همچنین پاسخ سایر فعالیت های دروس دین و زندگی 3 را از لینک های زیر ببینید :
اِنَّ اللّٰهَ رَبّی وَ رَبُّکُم همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست.
فَاعبُدوهُ پس او را بندگی کنید.
هٰذا صِراطٌ مُستَقیمٌ [که] این راه راست [و درست] است.
1- چرا تنها خداوند را باید عبادت کرد؟
پذیرش توحید عملی و عبادت و بندگی خداوند.
2- چرا خداوند بندگی خود را، راه راست و درست زندگی بیان کرده است؟
صراط مستقیم یا راه استوار همان بندگی خدا و تحقق توحید در عمل است.
توحید عملی دارای دو بعد فردی و اجتماعی است که به تبیین هر یک میپردازیم:
الف) بُعد فردی توحید عملی و ثمرات آن: هرکسی در زندگی خود از فرمانهای خدا اطاعت کند، گام در مسیر توحید عملی گذاشته است. چنین فردی میکوشد تمایلات درونی و تصمیمها و فعالیتهای خود را در جهت خواست و رضایت الهی قرار دهد؛ مثلا در انتخاب همسر، شغل، دوست، در چگونگی تحصیل، تفریح، ورزش و حتی در انتخاب نوع پوشش و به طور کلی در تمام برنامههای روزانه یخود خدا را درنظر میگیرد و تلاش میکند از دایره فرمانهای او خارج نشود.
برای یک انسان موحّد جهان معنای خاص خود را دارد. از نظر او هیچ حادثهای در عالم بی حکمت نیست، گرچه حکمت آن را نداند. از همین رو موحّد واقعی همواره انسانی امیدوار است. در مقابل سختیها و مشکلات، صبور و استوار است و آنها را زمینه یموفقیتهای آیندهاش قرار میدهد. باور دارد که دشواری های زندگی نشانه یبی مهری خداوند نیست، بلکه بستری برای رشد و شکوفایی اوست.
سر ارادت ما و آستان حضرت دوستکه هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست
نظیر دوست ندیدم، اگرچه از مه و مهرنهادم آینه ها در مقابل رخ دوست
انسان موحد، چون زندگی خود را بر اساس رضایت خداوند تنظیم کرده و پیرو فرمانهای اوست، شخصیتی ثابت و پایدار دارد و برخوردار از آرامش روحی است.
انسان موحد موجودات جهان را مخلوق خدا میبیند و میداند که خداوند او را در برابرشان مسئول قرار داده است. همچنین بدن خود را امانتی الهی میشمارد که خداوند به او سپرده است؛ بنابراین میداند که حق ندارد به آن آسیب برساند، همچنان که حق ندارد سلامتی دیگران را به خطر اندازد. بر همین اساس امام علی به مردم زمان خود و همه یمردمی که به خدا ایمان دارند میفرماید:
«تقواى الهى پیشه کنید؛ هم در مورد بندگان خدا، هم در مورد شهرها و آبادىها؛ چرا که شما در برابر همه اینها حتى سرزمینها و چهارپایان مسئولید. خدا را اطاعت کنید و از عصیان او بپرهیزید.»
انسان موحد حتّی به حیوانات نیز آسیب نمیرساند بلکه به ادامه یبقا و زندگی آنها کمک میکند.
خود ارزیابی (صفحه ی۳۳ کتاب درسی)
با تفکر در رفتارهای خود، بررسی کنید که تا چه اندازه ویژگیهای توحید فردی در شما وجود دارد.
ویژگیها (وضعیت خود را در این ویژگیها علامت بزنید.)
کاملاً زیاد متوسط کم اصلاً
۱- قرار دادن تصمیمهاو فعالیتها متناسب با رضایت خدا×
۲- همه یحوادث عالم را حکیمانه میدانم.×
۳- استوار و صبور در برابر مشکلات×
۴- شخصیتی ثابت و پایدار دارم.×
۵- برای حفظ مخلوقات و سلامتی خود و دیگران میکوشم. ×
در مقابل، اگر کسی دل به هوای نفس (بت درون) سپرده و او را معبود خود قرار دهد و اوامرش را به فرمانهای خداوند ترجیح دهد یا در پی کسب رضایت قدرتهای مادی و طاغوتها (بتهای بیرون) برآید، چنین شخصی گرفتار شرک عملی شده است.
اَ رَاَیتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَه و هَواهُ آیا دیدی آن کسی را که هوای نفس خود را معبود خود گرفت،
اَفَاَنتَ تَکونُ عَلَیهِ وَکیلً آیا تو میتوانی ضامن او باشی [و به دفاع از او برخیزی]؟
تسلیم بودن در برابر امیال نفسانی و فرمان پذیری از طاغوت باعث میشود شخص، درونی ناآرام و شخصیتی ناپایدار داشته باشد؛ زیرا از یک سو هوای نفس وی هر روز خواسته یجدیدی جلوی روی او قرار میدهد و از سوی دیگر، قدرتهای مادی که هر روز رنگ عوض میکنند او را به بردگی جدیدی میکشانند.
وَ مِنَ النّاسِ مَن یَعبُدُ اللّٰهَ عَلىٰ حَرفٍ از مردم کسى هست که خدا را بر یک جانب و کنارهاى [تنها به زبان و هنگام وسعت و آسودگى] عبادت و بندگى میکند،
ٰفَاِن اَصابَهو خَیرُ اطماَنَّ بهِ پس اگر خیری به او رسد، دلش به آن آرام میگیرد
وَ اِن اَصابَتهُ فِتنَةُ انقَلَبَ عَلىٰ وَجهِه و اگر بلایی به او رسد، از خدا رویگردان میشود.
خَسِرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةَ او در دنیا و آخرت، [هر دو]، زیان میبیند.
ذٰلِکَ هُوَ الخُسرانُ المُبینُ این همان زیان آشکار است.
1- پرستشی که از روی ایمان باشد با پرستشی که از روی تردید باشد چه تفاوتی دارد؟
انسان مو یمن در همه یامور رضای خدا را در نظر دارد و در ناملایمات نیز میداند که خداوند این را اسبابی برای آزمایش او قرار داده است، پس نه تنها از خدا رویگردان نمیشود، بلکه با امید و تلاش سعی میکند از این آزمایش سربلند بیرون بیاید؛ امّا انسانی که با تردید به خدا ایمان آورده فقط تا زمانی که در راحتی و آسایش باشد خدا را میپرستد و هنگام ناملایمات از خدا رویگردان شده و در دام شرک عملی گرفتار خواهد شد.
2- چرا برخی انسانها در برابر هر خیر و شری که به آنها میرسد دو روش متفاوت پیش میگیرند؟
زیرا هنوز در مورد توانایی خداوند در اداره یامور عالم و حکمت و تدبیر او مردّد هستند، پس هنگام خیر و رحمت الهی، آرام میگیرند و احساس اطمینان بیشتری دارند؛ امّا هنگام گرفتاری به بلاها و آزمایشها به حکمت و تدبیر خداوند شک کرده و گمان میکنند از روشهایی غیرالهی میتوانند ازاین شرایط بیرون آیند، لذا از خدا دور شده و به معبودهای دروغین که از خود هیچ توان و قدرتی ندارند روی میآورند.
ب) بُعد اجتماعی توحید عملی و ثمرات آن: بُعد اجتماعی توحید به معنای قرار گرفتن همه ینهادها و ارکان یک جامعه یا نظام اجتماعی در جهت خداوند و اطاعت همه جانبه از اوست. مهمترین رکن یک جامعه حکومت آن است. وقتی یک جامعه توحیدی است که حاکم آن بر اساس قوانین الهی به حکومت رسیده باشد و همان شرایطی را که خداوند برای حاکم تعیین کرده است دارا باشد و بکوشد قوانین الهی را در جامعه به اجرا درآورد.
یک جامعه، علاوه بر رکن سیاسی، دارای ارکان دیگری مانند اقتصاد و فرهنگ نیز هست.
جامعهای که در مسیر توحید اجتماعی حرکت میکند، اقتصاد و فرهنگ و سایر ابعاد و ارکان آن نیز به سوی اجرای فرمانهای خدای یگانه پیش میرود و به صورت جامعهای عدالت گستر در میآید. جامعه یتوحیدی جامعهای است که از تفرقه و تضاد دوری میکند و به سوی وحدت و هماهنگی حرکت مینماید و این وحدت و هماهنگی را با تمسّک به توحید و یکتا پرستی و قرار گرفتن در سایه یحکومت الهی میتوان به دست آورد، نه با تمسّک به ظالمان و حکومتهای غیرالهی.
جامعه یتوحیدی، حکومت کسانی را که خداوند به آنها حق حکومت کردن را نداده است نمیپذیرد، با آنان که با خداوند و مسلمانان دشمنی میورزند، دوستی نمیکند، با ظالمان مبارزه میکند، بنابه فرمان خداوند، از محرومان و مستضعفان حمایت میکند و به این سخن خداوند گوش فرامیدهد که فرموده است:
یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا ای کسانی که به خدا ایمان آوردهاید،
لا تَتَّخِذوا عَدُوّى وَ عَدُوَّکُم اَولِیاءَ هرگز نباید کافران را که دشمن من و شمایند یاران خود برگرفته
تُلقونَ اِلَیهِم بِالمَوَدَّةِ [به گونهای که] با آنان مهربانی کنید.
وَ قَد کَفَروا بِما جاءَکُم مِنَ الحَقِّ ...حال آنکه آنان به دین حقّی که برای شما آمده است، کفر ورزیدهاند…
ارتباط دوسویۀ توحید فردی و اجتماعیمیان بُعد فردی و بُعد اجتماعی توحید رابطه یمتقابل وجود دارد. هر قدر که مردم یک جامعه به سوی توحید حرکت کنند ارکان جامعه نیز بیشتر رنگ توحیدی به خود میگیرد؛ همان طور که هر قدر نهادهای اجتماعی در خدمت اجرای قوانین الهی باشد، زمینه برای رشد انسانها و حرکت به سوی خداوند و زندگی موحدانه آسانتر میگردد.
از این رو، اگر قرار باشد همه فقط خواستهها و تمایلات دنیوی خود را دنبال کنند و تنها منافع خود را محور فعالیت اجتماعی قرار دهند و اهل ایثار و تعاون و خیر رساندن به دیگران نباشند، تفرقه و تضاد جامعه را فرا میگیرد و امکان رشد و تعالی از بین میرود. در چنین جامعهای، روز به روز انسانهای ستمگر قدرت بیشتری پیدا میکنند و دیگران را در خدمت امیال خود به کار میگیرند. در نتیجه، دیگر سخنی از حاکمیت خداوند و فرمانهای او نیست، بلکه سخن از حاکمیت طاغوت و دستورهای اوست.
دانش تکمیلی (صفحه ی۳۶ کتاب درسی)
ممکن است کسی بپرسد: چرا با وجود آنکه کشور ما براساس قوانین اسلامی اداره میشود در ابعاد مختلف اقتصادی و فرهنگی با معیارهای جامعه توحیدی فاصله دارد؟ برای دریافت پاسخ این سؤال متن زیر را بخوانید.
جامعه توحیدی، همانند یک انسان کامل و متعادل است که همه اعضای آن با نظم و هماهنگی با یکدیگر و با مشارکت و همدردی، به سوی مقصد متعالی خویش در حرکت است. یعنی افراد آن چنان با یکدیگر ارتباط دارند که مانند یک واحد هستند و هدف آنها از این ارتباط و اجتماع، رسیدن به خدا میباشد. یعنی تعالیم دین بر روابط فردی، خانوادگی، اجتماعی آنان حاکم است. زمانیکه تک تک اعضاء جامعه دارای دید توحیدی بودند و کل جامعه را یک واحد دانستند حرکت به سمت جامعه توحیدی با سرعت انجام میشود. اما اگر جامعهای که متشکل از مردم و مسئولان است، یک دست و یک صدا نباشند، حتی وجود قوانین اسلامی نیز نمیتواند کمکی به توحیدی شدن آن جامعه بکند. یعنی اگر مردم در عمل فقط به برخی از دستورات دین پایبند باشند و یا مسئولان به برخی قوانین اسلامی عمل کنند و به برخی عمل نکنند، جامعه توحیدی همانند انسانی میشود که برخی از اعضای آن رشد کرده و برخی دیگر کوچک و بدون رشد باقی ماندهاند رهبر انقلاب با توجه به همین نکته در یکی از سخنان خود میفرمایند:
اسم ما دولت اسلامی باشد، کافی نیست؛ باید عمل و جهتگیری ما اسلامی باشد. اگر در اینها اختلال پیدا شد، حرکت مستمر و مداوم و پویندهیی که لازم است تا دولت اسلامی به صورت کامل شکل بگیرد، دچار شکست میشود و طبعاً کار عقب میافتد. البته دولت اسلامىِ کامل به معنای واقعی کلمه، در زمان انسان کامل تشکیل خواهد شد؛ ان شاءالله. خوشا به حال کسانی که آن روز را درک میکنند. همه ی ما انسانهای ناقصی هستیم. ما به قدر توان و تلاشِ خود میخواهیم مجموعهی کارگزاران حکومت را که - خودمان هم جزو آنها هستیم - به نقطهیی برسانیم که با نصاب جمهوری اسلامی تطبیق کند. ما میخواهیم خود را به حد نصاب نزدیک کنیم. اکنون در جامعه خود مشاهده میکنیم که در برخی قسمتها که به قوانین دین عمل کردهایم به خوبی پیشرفت کردهایم. مثلاً در تعالیم دین، مسلمانان به فراگیری علم توصیه شدهاند، و کشور ما نیز با عمل به این توصیه در بسیاری از عرصههای علمی در حال رقابت با کشورهای پیشرفته دنیاست و جزو چند کشور اول در زمینه علوم مختلفی مانند هوا و فضا، هستهای، نانو، ساخت دارو، شبیه سازی و... میباشد. و یا در دین به تقویت بنیه نظامی جهت حفاظت از دین و کشور تاکید شده است و میبینیم که با عمل به این آموزه، کشور ما جزو قدرتهای برتر نظامی دنیاست. اما در سوی دیگر هر جا از تعالیم دین فاصله گرفته ایم دچار مشکل شدهایم. مثلا در عرصه اقتصاد هنوز نتوانستهایم به دستورات دین عمل کنیم و روی پای خود بایستیم، از این رو در عرصه اقتصاد خودکفا نشدهایم.
رهبر انقلاب با توجه به همین مسأله این نکته را یادآوری میکنند که:
این یک حقیقت است که بعد از انقلاب هر جا انقلابی عمل کردیم، موفق شدیم و یک گام به تشکیل دولت اسلامی و جامعه اسلامی نزدیک شدیم و هر جا که به سمت سازش رفتیم و شاخصهای انقلابی گری را فراموش و از حرکتهای جهادی غلفت کردیم، از رسیدن به جامعه اسلامی و دولت اسلامی بازماندیم. البته باید به این نکته توجه کنیم که نظام اسلامی ما، یک نظام نوپا است که سالها تحت فشار و تحریم و جنگ بوده است و ان شاءالله با همت شما جوانان در سایر زمینهها نیز پیشرفت خواهد کرد.
ما توانستیم یک انقلاب اسلامی - یعنی یک حرکت انقلابی - به وجود بیاوریم ... لکن بعد از این، ایجاد یک دولت اسلامی است؛ یعنی [ایجاد] تشکیلات مدیریّتیِ اسلامی برای کشور؛ ما در این قضیه هنوز خیلی فاصله داریم تا به مقصود برسیم. البتّه معنایش این نیست که کسی احساس ناامیدی کند؛ ابداً؛ داریم پیش میرویم؛ با همهی مخالفتها، با همه ی کارشکنیها، با همهی دهن کجیهایی که میشود، حرکت میکنیم و داریم پیش میرویم بلاشک. دلایل زیادی وجود دارد؛ لکن [هنوز] کار داریم، کار دارد؛ هنوز خیلی فاصله داریم تا اینکه بتوانیم یک دولت اسلامی به وجود بیاوریم. بعد که دولت اسلامی به وجود آمد، آن وقت تازه نوبت [ایجاد] جامعهی اسلامی است. خب، بنابراین باید مبارزه کرد عزیزان من. بنابراین باید من و شما به خاطر داشته باشیم که آنچه امروز از اقتدار و پیشرفت در عرصههای علمی و نظامی و سیاسی و... نصیب ما شده است حاصل اعتقاد پدران و مادران ما به تعالیم دین و عمل آنان به این دستورات بوده است و هر جا ضعف و کاستیای وجود دارد نتیجه دور افتادن ما از این آموزههاست و اینک نوبت ماست که با همت و تلاش ضعفهای کشور در سایر عرصهها را برطرف کنیم تا بتوانیم به یک پیشرفت کامل برسیم. و در این راه حتما باید توجه داشته باشیم که عین همان چیزی که در مورد یک شخص ممکن است پیش بیاید یعنی بیماری - و فساد و انحراف در یک نظام هم ممکن است پیش بیاید. همین بیماریهایی که اشخاص ممکن است دچارش بشوند، ممکن - است به سراغ نظام اسلامی بیاید. یعنی اسم، جمهوری اسلامی باشد، ظاهر اسلامی باشد، صورت، صورت اسلامی باشد، اما سیرت و رفتار و عملکرد و برنامهها، برنامههای غیر اسلامی. برای همین من و شما به عنوان جوانان این جامعه بایستی هشیار باشیم و نگذاریم که کشور ما در مسیر انحراف قرار گیرد.
توحید و شرک در جهان امروزتوحید، روح و محور زندگی دینی و شرک روح و محور زندگی ضد دینی است. تا اینجا مراتب و ابعاد توحید و شرک را شناختهایم. اکنون میخواهیم ببینیم زندگی انسان عصر حاضر تا چه اندازه توحیدی است و کدام یک از مراتب توحید در آن بیشتر مورد غفلت قرار گرفته است. منظور ما از انسان عصر حاضر تمام افراد جامعه نیست، بلکه جوّ حاکم بر اکثریت افراد است، نه تک تک افراد.
میدانیم که جوامع بشری، امروز از نظر صنعت و فنّاوری پیشرفت فراوانی کردهاند و این جوامع را نمیتوان از این جهت با جوامع گذشته مقایسه کرد. همچنین انسان امروز کمتر از بت پرستان قبل از اسلام، که بیش از 360 بت را میپرستیدند، به دنبال این قبیل بت پرستیهاست.
بنابراین، جای طرح این سؤال هست که آیا انسان و جوامع بشری به سوی زندگی توحیدی حرکت میکنند؟
در ابتدا به نظر میرسد که امروزه کمتر کسی گرفتار شرک باشد و از این جهت نیز بشر در مسیر پیشرفت میباشد، امّا یک واقعیت تلخ در اینجا وجود دارد و آن این است که گرچه شرک در قالب بت و مانند آن در میان بیشتر جوامع امروزی وجود ندارد، اما انواع دیگری از شرک که بسیار پیچیدهتر از شرک قدیم است، در میان بشر به چشم میخورد که خوب است به آنها توجه کنیم و برای دوری از آنها تلاش نماییم؛ از جمله اینکه:
١- امروزه، بسیاری از انسانها، جهان خلقت را ملک خود تلقی میکنند و بدون توجه به نظر مالک حقیقی آن، یعنی خدا، هرگونه که بخواهند در این جهان تصرف میکنند. این افراد و جوامع، در واقع خود را مالک و ولی و پرورش دهنده (ربّ) جهان میپندارند که از جمله پیامدهای آن تخریب محیط زیست، آلوده شدن طبیعت، پیدا شدن جوامع بسیار فقیر در کنارجوامع بسیار ثروتمند و مانند آنهاست. برخی از این انسانها، مانند فرعون که «اَنَا رَبُّکُمُ الاَعلیٰ» میگفت و خود را پروردگار بزرگ مردم معرفی میکرد؛ خود را مالک دیگر جوامع میپندارند و برای آنها تصمیم گیری میکنند.
۲- بسیاری از انسانها چنان به امور دنیوی سرگرم شدهاند که خدا را فراموش کرده و خداوند در قلب آنها جایگاهی ندارد. زینت دنیا و لذات و شهوات چنان در دلشان فزونی یافته که جایی برای خلوتِ انس با خدا و درک معنویت نیایش با پروردگار باقی نگذاشته است. گویی هوی و هوس و آنچه و آن کس که آنان را به هوسهایشان میرساند، بت و معبودشان شده و آنها را همچون خدا میپرستند؛ و از ابزارهای جدید مانند سینما، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و سایر رسانهها در این راه بهره میگیرند و یکسره از خدا و آخرت غافل شدهاند.
به نظر شما وظیفه یما در مقابل وضع موجود چیست و چگونه میتوانیم به اصلاح جامعه یامروزی اقدام کنیم؟
تحلیل و بررسی (صفحه ی۳۷ کتاب درسی)
درباره یاین سؤالها فکر کنید و در صورت نیاز با دبیر خود مشورت کرده و پاسخی برای هریک تهیه نما یید؛ سپس نتیجه یتحلیل و بررسی خود را در کلاس ارائه کنید.
- آیا به طور کلی انسان امروزی بیش از گذشته به یاد خداست؟
خیر، زیرا جاذبههای کاذب و دنیوی برای غفلت انسان از یاد خداوند افزایش یافته است.
- آیا مردم در انتخاب نوع پوشش، غذا، تفریح، مشاهده یفیلم، مطالعه یکتاب، ورود به سایتهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی حلال و حرام الهی را مراعات میکنند؟
در بیشتر موارد خیر؛ چرا که عمل به دستورات خداوند نیاز به مقاومت در برابر وسوسههای هوای نفس دارد که اغلب انسانهای جدید در برابر آن دچار اشتباه و غفلت میشوند.
- آیا بشر امروز اصولاً به دنبال یادگیری تکالیف الهی خود است؟
خیر؛ زیرا ایمان انسان عصر حاضر به خداوند تحت تأثیر جاذبههای دنیوی و نظریههای مطرح انسانی سست شده است؛ در نتیجه او دچار غفلت و فراموشی میشود.
- الگوهای بشر امروزی چگونهاند؟ آیا الگوهایی هستند که سبک زندگی آنها مورد پسند و رضایت خداوند باشد؟
خیر؛ متأسفانه امروزه اغلب مدها معرّف یک پیام یا یک گروه غیر اخلاقی هستند و برخی مسلمانان نیز آگاهانه یا کورکورانه ازآنها تقلید میکنند و از مسیر اطاعت خداوند دور میشوند.
- به نظر شما چگونه میتوان مظاهر شرک را از جامعه دور کرد و مظاهر توحید را تقویت نمود؟
باید در مراحل اولیه در مقابل انحرافات اجتماعی ایستادگی کنیم و با امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر ریشه کن کردن مظاهر شرک و انحراف اجتماعی، پیدرپی ترویج مظاهر توحید در جامعه باشیم.
آیا میتوان تنها به جنبه یفردی توحید عملی معتقد بود ولی جنبه یاجتماعی آن را قبول نداشت؟
خیر؛ زیرا انسان موحد برای انجام دستورات خداوند باید در محیط و جامعهای سالم زندگی کند؛ همچنین برخی احکام اجتماعی اسلام مانند امر به معروف و نهی از منکر نشان میدهد که انسان موحّد نمیتواند نسبت به جامعه یخود بیتفاوت باشد.
همچنین پاسخ سایر فعالیت های دروس دین و زندگی 3 را از لینک های زیر ببینید :
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن