تحقیق دانشجویی - 86

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره زندگينامه ويليام سامرست موام

بازديد: 127

ويليام سامرست موام
نويسنده انگليسي ( 1874- 1965)
 

 «ويليام سامرست موام» ۱۳۰ سال پيش (سال ۱۸۷۴) در سفارت بريتانيا (واقع در پاريس) به دنيا آمد؛ وي با كمك معلم سرخانه زبان انگليسي را فرا گرفت. پدر ويليام مشاور حقوقي ارزنده اي در سفارت بريتانيا در پاريس بود. ويليام تا سن هشت سالگي با مادرش زندگي مي كرد، تا اينكه در آن سال (۱۸۸۲) مادرش در ششمين زايمان، زندگي را بدرود گفت... ويليام اين حادثه را تا زمان مرگ فراموش نكرد و كنار تختخوابش روي ميز كوچكي همواره عكسي از وي مي گذاشت.
دو سال بعد از مرگ مادر؛ پدرش نيز درگذشت (۱۸۸۴)... و چون بخش عمده اي از درآمد پدر صرف نگهداري از خانه مجللشان شده بود، از او ثروت اندكي باقي ماند كه به هر فرزند سالي ۱۵۰ پوند مي رسيد. ويليام پس از مرگ پدر (در ۱۰ سالگي) نزد عمويش كشيش هنري موام اسقف انگليكن در وايت استيبل در نزديكي كنتر بري رفت؛ او مردي سختگير، پرهيزگار و غرق در انديشه هاي خود بود. كتاب « پيرامون اسارت»، داستان اين دوران از زندگي وي بود. ويليام در اين كتاب، خود را «فيليپ كري» و عمويش را «ويليام كري» ناميد و واژه وايت استيبل (به معني اصطبل سفيد) را به بلك استيبل (اصطبل سياه) تغيير داد... ويليام در روابط اجتماعي اش تا آخر عمر به علت لكنت زبان عذاب مي كشيد. در اين كتاب پاي كج و كوله فيليپ، ناتواني گفتاري خود او را نشان مي دهد. ويليام درباره دوران كودكي خود چنين نوشته : 
« كوچك اندام، نحيف، نزار و خجالتي بودم؛ نيروي جسمانيم كم و لكنت زبان داشتم، اما در مقابل، قدرت تحمل ام زياد بود. تك تك آدم ها را دوست مي داشتم، اما اشتياق چنداني به حضور در جمع آنان نداشتم... هيچ گاه در نظر اول از كسي خوشم نيامده است؛ گمان نمي كنم هرگز در كوپه قطار با كسي كه نمي شناختم، حرف زده باشم يا با همسفري در كشتي سخن گفته باشم؛ مگر آنكه او سر حرف را باز كرده باشد... گمان نمي كنم، پسري دوست داشتني بوده باشم ». 
او موعظه ها، سختگيري و خشونت پدر روحاني را به مدت سه سال تحمل كرد و پس از آن، به مدرسه كينگ در كنتر بري فرستاده شد، اما به دليل آزار و اذيت بچه هاي ديگر، نتوانست در آنجا تحصيل كند و با اجازه عمويش يك سال در هايدلبرگ درس خواند.
 
شروع آشنايي با فلسفه
گرايش ويليام به فلسفه در سن ۱۷ سالگي آغاز شد. در كلاس درس فلسفه كونوفيشي (كه استاد مشهوري بود) شركت مي كرد و در وجود شوپنهاور جاني همانند خويش يافت و تمام عمر شيفته اسپينوزا باقي ماند.
 
رمان « ليزاي لمبتي » و تولد نويسنده
ويليام پس از بازگشت به لندن مجبور بود شغلي را برگزيند. ولي به دليل داشتن لكنت زبان نمي توانست مانند ديگر خويشاوندانش به رشته حقوق و يا به كليسا روي آورد. وي به مدت پنج سال در دانشكده پزشكي واقع در جنوب لندن وابسته به بيمارستان سنت توماس در لمبت، پزشكي خواند. بعد از مطالعات زياد، ماترياليسم و دترمينيسم را پذيرفت و نسبت به فقر در پايتخت بريتانياي ثروتمند، ديد تلخي پيدا كرد. از آنجا كه ويليام دانشجوي پزشكي بود، بايد براي دريافت گواهي تعداد معيني زايمان را انجام مي داد. از اين رو، با محله هاي كثيف و فقير نشين لمبت، كه پليس هم غالباً جرات ورود به آنجا را نداشت، آشنا شد. او در اين محله ها، ضايعات اجتماعي و جنگ زندگي عليه گرسنگي، محروميت و مرگ را به چشم ديد. موام در سال ۱۸۹۷ گواهينامه پزشكي خود را دريافت كرد و رماني به نام «ليزاي لمبتي » نوشت كه زاغه ها و تراژديهاي بيمارستان و دانشكده را توصيف مي كرد؛ كتاب مذكور چنان تصوير راستيني از بينوايي به دست مي داد كه خوانندگان بي اختيار مجذوب آن مي شدند. خويشاوندان بورژواي ويليام يكه خوردند و به وحشت افتادند كه؛ آيا اين جوان بيست و سه ساله نمي داند كه اين زاغه ها نتيجه طبيعي ناتواني و بي كفايتي ساكنان آن است و هيچ آدم تحصيل كرده اي، موضوعات توخالي و احمقانه اي از اين قبيل را در كتاب يا خانواده اي اصيل مطرح نمي كند ؟! اين كتاب فروش خوبي داشت و سامرست موام تصميم گرفت به جاي دنبال كردن پزشكي، نويسنده شود.
 
موفقيت نمايشنامه «خانم فردريك»
ويليام براي نويسنده شدن به آموزش دقيق خويش پرداخت. او براي شناخت بيشتر جهان و انسان، به مطالعه علوم و تاريخ روي آورد. از اين رو، آثار بيشتر رمان نويسان بزرگ را خواند، و به تحليل طرح داستان، شخصيت پردازي و سبك آنان پرداخت. ولي طي ساليان دراز نتوانست موفقيتي همسان با موفقيت اولين كتابش به دست آورد. وي تا سال ۱۹۱۴ ده رمان نوشت كه هيچ يك آنقدر فروش نرفت تا دستمزد نويسنده و هزينه چاپ را برگرداند. نمايشنامه هاي وي وضع بهتري داشتند؛ ظرافت و دقتي كه در طرح اين نمايشنامه ها به كار مي گرفت، و همچنين قدرت نگارش گفتگوي شخصيت هاي نمايشنامه، مردم را جلب مي كرد... تا اينكه، پس از شكست شش نمايشنامه اش در سال ۱۹۰۷،  نمايشنامه «خانم فردريك» به موفقيت عظيمي دست يافت؛ و اينگونه بود كه موام در دنياي تئاتر مطرح شد و بعد از نمايشنامه خانم فردريك، به طور همزمان چهار نمايشنامه كمدي او در تئاترهاي لندن به نمايش گذاشته شد. بطوري كه مجله پانچ كاريكاتوري چاپ كرده بود كه در آن، شكسپير در مقابل پوستر تبليغاتي اين چهار نمايشنامه با حسرت و انگشت به دهان ايستاده بود. البته اين نمايشنامه ها نقد نشد و در تاريخ ادبيات جايي پيدا نكرد...
 
تجربه ويليام از جنگ جهاني
وي همچون همينگوي با شغل راننده آمبولانس راهي جنگ جهاني اول شد، و سپس مامور مخفي ضد اطلاعات گرديد. ويليام در سوييس مبتلا به بيماري سل شد و به اميد بازيافتن سلامتي، به آمريكا سفر كرد. در آنجا با گروهي - كه دو تا از نمايشنامه هايش را در آمريكا اجرا مي كرد - به همكاري پرداخت... در سال ۱۹۱۶ با كشتي از سانفرانسيسكو به تاهيتي رفت و براي تسكين خاطراتي كه در ذهنش مانده بود، شروع به نوشتن كتاب «پيرامون اسارت انسان» كرد تا بتواند خاطره ها را به دوران سپري شده و آدمهاي ديگر نسبت دهد. وي نام كتاب خود را از عنوان جلد چهارم اخلاقيات اسپينوزا گرفت؛ اين كتاب (پيرامون اسارت)، از نظر ادبي اثر برجسته اي نبوده و از زيبايي سبك و احساسي جديد و عمق انديشه برخوردار نيست، ولي صادقانه و بي تكلف، مراحل رشد يك انسان را نشان مي دهد؛ در حقيقت، اين كتاب زندگي نامه خود موام است.
 
تجربه ازدواج ويليام
پس از حدود هشت سال كه با زن جواني (كه در كتاب «كيك و آبجو» نام وي را رزي گذاشت)، رابطه داشت، از وي تقاضاي ازدواج كرد، اما او نپذيرفت. در سال ۱۹۱۳ با سيري بارنادو ولكام كه بيوه اي شاداب و سر زنده بود، رابطه برقرار كرد و در حدود دو سال بعد، صاحب فرزندي شد. سال بعد (۱۹۱۶) ويليام و سيري با هم ازدواج كردند. ويليام آن كودك را به فرزندي قبول كرد و از آن وقت تا يازده سال بعد، موام نيمي از سال را با سيري در لندن گذراند و نيم ديگر را در مسافرت و كارهاي ديپلماتيك سپري مي كرد.
 
تجربه شكستي ديگر براي ويليام
در سال ۱۹۱۷ دولت بريتانيا موام را در ماموريتي مخفي و با بودجه اي نامحدود، به سن پترزبورگ فرستاد. دستور اين بود كه روسيه را در حالت جنگ نگهدارد و با كمك نيروهاي دولتي، بلشويك ها را از رسيدن به قدرت باز دارد. اما متاسفانه شكست خورد و بلشويك ها پيروز شدند. وي باز هم مبتلا به بيماري سل شد و به مدت يك سال در آسايشگاهي واقع در اسكاتلند بسر مي برد. سرانجام، سامرست موام در سال 1965میلادی و در سن 91سالگی درگذشت.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه ویلیام جیمز

بازديد: 295

 

ویلیام جیمز 
پدر روانشناسي مدرن آمريكا و بنیانگذار مکتب پراگماتیسم (1842- 1910)
 

"ويليام جيمز" در يازدهم ژانويه ي سال 1842 در شهر "نیویورک" به دنیا آمد. مادرش، "مری رابرتسون والش جیمز" و پدرش، "هنری جیمز" (بزرگ)، خردمند روحانی و پیرو فلسفه ي "سوئدنبرگ" بود. ویلیام، یک خواهر و سه برادر داشت و بزرگترین فرزند از پنج فرزند خانواده به شمار می‌ رفت. یکی از برادرانش به نام "هنری جیمز" (کوچک)، رمان‌نویس مشهوری شد. خانواده ي ويليام، با استعداد، استثنایی و پرتلاش بودند. تحصیلات رسمی ویلیام جیمز به گونه اي منظم صورت نگرفت. دانش‌اندوزی حقيقي او در محیط خانواده آغاز شد، زیرا دوستان هوشمند و خردمند پدرش بيشتر وقتها به خانه ي آنها می‌آمدند و درباره ي امور گوناگون به بحث و گفتگو مي پرداختند. ویلیام جیمز در مدارس "سوئیس"، "آلمان"، "فرانسه" و "انگلستان" تحصیل کرد و دلبستگي ويژه اي نسبت به علوم طبیعی و نقاشی در او بیدار شد. پدرش با آن که آدم لیبرال و آزادمنشی بود، از ویلیام خواست که به مطالعه ي علوم یا فلسفه بپردازد، اما به دليل پافشاري هاي ویلیام، سرانجام با این خواسته ي او موافقت کرد. در سال 1860، ويليام، آموزش رسمی را برای نقاش شدن آغاز کرد. او بیش از یکسال زیر نظر "ویلیام موریس ‌‌هانت" به آموزش نقاشی پرداخت، اما سختي کار به او فهماند که نقاش شدن کار او نیست. لذا پس از یک سال وارد دانشکده ي "علوم لارنس" در هاروارد شد؛ اما در سال 1864 تغییر رشته داد و به دانشکده ي پزشکی رفت. وي در مأموریتی به برزیل، دچار بیماری آبله شد و از آن زمان تا اواخر عمرش این بیماری او را آزار مي داد. ويليام، درجه ي دکترای پزشکی ‌خود را در سال 1869 دریافت نمود و پس از گذراندن یک دوره بیماری آبله، کار تدریس در دانشگاه "هاروارد" را آغاز کرد؛ ابتدا آناتومی و فیزیولوژی، سپس روانشناسی و سرانجام در سال 1879 به تدریس فلسفه پرداخت. 
او در سال 1878 ازدواج کرد و از روحيه و تندرستي بيشتري برخوردار شد. او یکی از نخستین آزمایشگاه‌های روان‌شناسی تجربی در آمریکا را بنانهاد. کتاب درسی مشهور او به نام "اصول روان‌شناسی" (1890) مورد تحسین و استقبال زیاد قرار گرفت. البته برخی نیز از لحن ادیبانه کتاب او انتقاد کردند كه از آن جمله مي توان به گفته ي ویلهلم ووندت اشاره داشت: 
"این یک کتاب ادبی است؛ بسیار زیباست؛ اما کتاب روان‌شناسی نیست." 
دو سال بعد، ویلیام جیمز نسخه فشرده‌تری از آن کتاب را با نام "روان‌شناسی: دوره ي فشرده" منتشر ساخت. دانشجویان روان‌شناسی از اين دو كتاب بهره ي بسيار بردند..
از دیگر کارهای مهم ویلیام جیمز در حوزه ي روان‌شناسی می‌توان به ارائه ي "نظریه ي هیجان" اشاره کرد كه با كمك روانشناس دانمارکی، "کارل لنگ"، به ارائه ي آن پرداخت و از اين رو به "نظریه ي هیجان جیمز- لنگ" مشهور شد. 
علاوه بر تأثیر فوق‌العاده‌ای که ویلیام جیمز بر روان‌شناسی گذاشت شاگردان معروف و برجسته‌ای نیز در این رشته تربیت کرد که از آن میان می‌توان مری‌ویتون کالکینز، ادوارد تورن رایک، استنلی هال و جان دیوئی را نام برد. 
 
ويليام جيمز، فیلسوف بزرگ عصر و زمانه‌اش بود و فلسفه ي پراگماتیسم* را كه از سوی همشهری امریکایی‌ او، "چارلز ساندرز پیرس" باب شده بود، پذیرا شد و آن را گسترش داد. پذیرش کثرت، روان بودن، گرديدن و شدن و پنهان بودن همه ي چیزها و یک دیدگاه واقع‌بینانه و مبتنی بر عقل موجود ـ نسبت به همه ي جنبه‌های تجربه بشری ـ در کانون انديشه ي او قرار داشت، اما این امر هرگز موجب نمی‌شود که فلسفه ي او یکنواخت و دنیوی شود. وي بر اين باور بود که اگر فکر و اندیشه‌ای مؤثر واقع شود، از نوع فکر و اندیشه ي راستين است و مادامی که موجب دگرگونی در زندگی شود، پرمعنا و ارزشمند خواهد بود. از نگاه او، حقیقت یک امر مطلق، ثابت و تغییرناپذیر نیست، بلکه در اثر تلاش انسان ایجاد می‌شود. از سوي ديگر، بین حقیقت و خیر، پیوندی تنگاتنگ وجود دارد؛ آنچه حقیقت است تبدیل به خیر می‌شود. 
دغدغه ي نهایی او یک امر اخلاقی بود. او می‌خواست روشی فلسفی را برای زندگی و نیز انسانها ارائه دهد. شیوه ي زنده و باروح کلام و نوشتارش، وی را در نزدهمگان محبوب کرد. در سال 1899 که ویلیام جیمز سرگرم بالا رفتن از کوهی در نزدیکی خانه‌اش در "نیوهمپشایر" بود، راه بازگشت خود را گم کردو در نتيجه ي تلاش شدید برای یافتن راه بازگشت از کوه مزبور، ناراحتی قلبي او شدت گرفت. در طول دو سال آینده، كم و بيش زمین‌گیر بود، اما به ناگهان و در کمال حیرت، بهبود یافت و توانست به "هاروارد" بازگردد و شغل سنگين تدریس را از سر گیرد. او در سال 1907 بازنشسته شد و در 1909 کتابي را با نام "یک جهان کثرت‌گرا" منتشر كرد؛ وی در این اثر به گونه اي درخشان به آثار هگل، Fechner و برگسون پرداخته است. پس از چند ماه، ناراحتی قلبی او دوباره بروز کرد و در 26 اوت 1910 در خانه‌اش، واقع در "نیوهمپشایر" درگذشت.
 
برگرفته از :
http://www.ketabnews.com
http://fa.wikipedia.org
http://www.ravanyar.com 


* فلسفه ي پراگماتیسم وی را "عملگرایی" و یا "اصالت دادن به عمل" در زبان فارسی ترجمه کرده اند، اما در یک نگاه اجمالی، "ویلیام جیمز"، منشاء حقیقت را در "سودمند بودن" یک امر و یا قضییه می دانست. حقیقت به چیزی گفته مي شود که "سودمند" و یا "عملی" باشد؛ چیزی که "سودمند" نیست نمی‌تواند "حقیقت" باشد. به همین منظور جانبداران این مسلک را امروزه "عملگرا" ها می نامند. در زبان روزمره به چیز و یا کسی که براي منافع قابل دسترسی کوشش می‌کند، "پراگماتیست" می گویند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه ويل دورانت

بازديد: 169

 

ويل دورانت
نويسنده و تاريخ نگار مشهور آمريكايي (1885-1981)
 

"ويلیام جمیز دورانت"، مشهور به "ویل دورانت"، نویسنده و تاریخ نگار مشهور در پنجم نوامبر سال 1885 میلادی در "نورث آدامز" ماساچوست به دنیا آمد.
مهمترین اثر ویل دورانت، "تاریخ تمدن" نام دارد که در یازده جلد انتشار یافته است و نام این کتابها عبارت است از : "مشرق زمین" ، "گاهواره ي زمین"، "یونان باستان"، "قیصر و مسیح"، "عصر ایمان"، "رنسانس" ، "اصلاح دینی"، "آغاز عصر خرد"، "عصر لویی چهاردهم"، "عصر ولتر"، "روسو و انقلاب" و "عصر ناپلئون". 
او با اینکه می خواست کشیش شود، اما در دانشگاه، بیشتر دانش ها، از زیست شناسی گرفته تا آموزش و پرورش را تجربه کرد و سرانجام پس از خواندن کتاب "اخلاق" اسپینوزا به سراغ فلسفه رفت، آن را تا دکترا ادامه داد و استاد دانشگاه شد و کتابهای فلسفی زیادی را تألیف كرد. "هنری توماس" یک بخش از کتاب خود را با نام "بزرگان فلسفه" ويژه ي او كرده و نوشته است:
"بزرگترین کار ويل دورانت در فلسفه این بود که انديشه هاي پیچیده ي فلسفی را به زبان ساده بیان کرد. او فلسفه را که دور از دسترس مردم عادی بود به خانه های آنها برد و آن را برای همه قابل فهم کرد." 
اما همه ي اینها دورانت را خشنود نکرد، تا اینکه به گفته ي خود، برای "برآوردن حس کنجکاوی"، سر از تاریخ درآورد و در زمان استادی دانشگاه "کالیفرنیا"، کتاب "تاریخ فلسفه" اش را نوشت که انديشمندان و منتقدان دانشگاه، آن را تحسین کردند. پس از آن بود که دورانت تصمیم به نوشتن "تاریخ تمدن جهان" گرفت.
در حقيقت، او كار پژوهشي و علمي خود را از فلسفه آغاز كرد و با تاريخ به پايان رساند. دورانت پس از گذراندن دوران تحصيل، دانشنامه اش را از دانشگاه "کلمبيا" دريافت كرد.
مدتي خبرنگار روزنامه ي "شب نيويورک" بود و سپس به کار تدريس زبان لاتين، فرانسه و انگليسي در کالج "سيتون هال" پرداخت. در سال 1912 قاره ي اروپا را گشت و در سال 1913 در دانشگاه "کلمبيا" سرگرم تحصيل زيست شناسي و فلسفه شد و از محضر استاداني همچون "ديويي" بهره برد.
او برای نوشتن هر بخش از کتاب به گوشه ای از دنیا سفر می کرد؛ از مصر و ایران تا سیبری و ژاپن. هدف او نوشتن جلد اول کتاب تاریخ تمدن با نام "مشرق زمین، گهواره ي تمدن" بود. پس از چاپ جلد اول، سفرهای دور دنیای او آغاز شد که 50 سال ادامه یافت. در نهایت در سال 1975 نگارش تمامی سي جلد کتاب و همچنین سفرهایش به پايان رسید.
وی در این کتاب توانسته ‌است با بهره گيري از آثار مورخان دیگر، از "هرودوت" تا "آرنولد توین‌بی"، که از ابتدای تاریخ بشر تاکنون زیسته‌اند، مکتب نوینی از تاریخ‌نگاری را به وجود آورد.
بر خلاف دیگر تاریخ‌نگاران که تنها تمرکزشان بر رويدادهاي تاریخی و سیر تمدن بشری بود، وی در اثر خود به عوامل تمدن‌ساز در طول تاریخ نیز توجه نمود. ویل دورانت در اين ارتباط بيان داشت: 
"تمدن رودی است با دو ساحل، اما بیشتر تاریخ نگاران تنها به خودِ رود توجه دارند." 
این نقل قول به این مساله اشاره دارد که تاریخ‌نگاران در بيشتر موارد، نهایت توجه و دقت خود را صرف رودخانه ي در جریان تاریخ نموده‌اند که به طور معمول، پرآشوب و پرهیاهوست و اجازه ي برداشتها و تفسيرهاي درست را نمی‌دهد. در مقابل، او دیدگاه دیگری را مطرح می‌کند که در آن حواشی تاریخ و تمدن (ساحل‌ها)، می‌توانند به اندازه ي خود متن تاریخ مهم باشند. به نظر او، همه ی مردمانی که در طول تاریخ، خانه و مجسمه ساخته يا شعر سراییده اند نيز در شکل گیری تمدن نقش داشته اند.
او با نهايت فروتني بيان کرده است که بدون همسر دلبندش، "آریل"، موفق به نوشتن تاریخ تمدن چند جلدی خود نمی شد که کار تحریر آن نیم قرن طول کشید.
دورانت مطالب کتاب را به آریل دیکته می کرد. دلبستگي این زن و شوهر به يكديگر به اندازه اي بود که در سال 1981 پس از انتقال دورانت به بیمارستان، وقتي آریل از دکتر شنید که شانس زنده ماندن شوهرش اندک است دیگر لب به غذا نزد تا اينكه درگذشت. قلب دورانت نیز پس از این که شنید آریل فوت شده از حرکت باز ماند و به او پیوست و زن و شوهر در یک روز در کنار هم دفن شدند. آریل، سيزده سال جوانتر از دورانت و در گذشته، شاگرد او بود. 
انديشمند تاریخ تمدن در این مجموعه با نگاهی تحلیلی، تاریخ تمدن بشری را مورد بررسی قرار داده است. این مجموعه را مترجمانی چون "احمد بطحایی"، "احمد آرام" و "ع پاشایی" ... به فارسی ترجمه كرده اند. از دیگر آثار ارزشمند این نویسنده ي مشهور ، "تاریخ ادبیات انگلیسي" در سال 1904، "تاریخ فلسفه" در سال 1926 و "تصویرهای زندگی" است که به کمک همسرش آریل دورانت نوشته است. وي پیش از نوشتن کتاب تاریخ تمدن، "اصول حکمت و مسائل اجتماعی دوران معاصر" را تالیف کرده بود. 
دورانت از جوانی به سوسیالیسم به عنوان روشی که خواهد توانست به برابری انسانها در طول زندگانی و رفاه و سعادت آنان بینجامد دل بست و بر خلاف نظر مادرش که مایل بود پسرش کشیش شود، به تحصیل تاریخ، فلسفه و ادبیات پرداخت و مدرس شد و سپس به پژوهش و کار تالیف روي آورد.
مردم قدرشناس، نام دورانت را که به دریافت عالی ترین نشان آزادی نائل شده، نه تنها بر خیابان های شهرها و مدارس و دانشکده ها گذارده اند بلکه شهرک های متعدد، روزنامه و حتی هتل ها را به ياد او نامگذاری کرده اند.
سخنرانی های ويل دورانت درباره ي ادبیات ایران در دهه ي 1950 در دانشگاه "کلمبیا"، ادبیات ایران را به جهانیان شناساند. وی یک جلسه ي تمام، تنها به تفسیر این بیت حافظ پرداخته بود:
"غلام و بنده ي آنم که زیر چرخ کبود        ز هر چه قید تعلق پذير آزاد است"
دورانت درباره ي "فردوسی" گفته است که در میهن دوستی، همتای فردوسی به دنیا نخواهد آمد و از این بابت، ایران، سرزمینی منحصر به فرد در سراسر جهان است. 
ویل دورانت در کتاب "درسهایی از تاریخ" که در سالهای آخر زندگی خود نوشت، می گوید:
 "تاریخ ملتها را باید با توجه به پدیده های علمی جدید نوشت."
دورانت 96 سال عمر کرد و سرانجام در هفتم نوامبر سال 1981 بدرود حیات گفت.
 
 
برگزيده اي از زندگي 
1885  : در پنجم نوامبر در منطقه ي "نورث آدامز" ماساچوست به دنيا آمد.
1900 : وارد كليساي "سان پيترو" گرديد تا کشيش شود.
1903 : کليسا را ترک كرد و از کشيش شدن منصرف شد.
1907 : در نشريه ي "شب نيويورک" به عنوان خبرنگار آغاز به كار كرد.
1912 : سفر يکساله ي خود را به اروپا آغاز کرد.
1913: وارد دانشگاه "کلمبيا" شد تا در رشته هاي زيست شناسي و فلسفه تحصيل کند.
1914 : در کليسايي در شهر "نيويورک" به ايراد خطابه هايي در باب فلسفه، تاريخ و ادبيات پرداخت.
1917 : از دانشگاه "کلمبيا" دکتراي فلسفه گرفت.
1921 : مدرسه ي "ليبرتپل" را بنا نهاد.
1925 : نگارش کتاب "انديشمندان معاصر آمريکا".
 1926: نگارش کتاب "تاريخ فلسفه" را به پايان رساند و کتاب "زندگي و باورهاي انديشمندان بزرگ" را منتشر نمود.
 1927: تصميم به نگارش و تدوين "تاريخ تمدن جهان" گرفت. از کارها و امور اجرايي کناره گيري كرد.
1929 : انتشار کتاب "كاخهاي فلسفه".
1930: سفر به دور دنيا را آغاز نمود و "مصر"، "خاورنزديک"،"هندوستان"، "ژاپن" و سرزمين هاي "خاور دور" را از نزديک ديد.
1932 : رهسپار "ژاپن"، "منچوري"، "سيبري"، "روسيه" و "لهستان" شد.
1935 : کتاب "مشرق زمين، گاهواره ي تمدن" را منتشر كرد.
1939 : انتشار کتاب "يونان باستان".
1944 : انتشار کتاب "قيصر و مسيح".
1948 : به مدت شش ماه به کشورهاي "ترکيه"، "عراق"، "ايران" و نيز "اروپاي شرقي" سفر کرد.
1950 : انتشار کتاب "عصر ايمان".
1951: بازگشت مجدد به "ايتاليا".
1953: انتشار کتاب "رنسانس" و کتاب "اصلاح دين".
1954: بازديد مجدد از کشورهاي "آلمان"، "سوئيس"، "فرانسه" و "انگلستان".
1961 : انتشار کتاب "آغاز عصر خرد".
1964 : انتشار کتاب "عصر لويي چهاردهم".
1965 : انتشار کتاب "عصر ولتر".
1967 : انتشار کتاب "روسو و انقلاب".
1968 : جايزه ي ويژه ي ادبي "پوليتزر" را دريافت كرد.
1970 : آخرين کتاب خود را با نام "تفسيرهايي بر زندگي" نوشت.
1975 : انتشار کتاب "عصر ناپلئون".
1981: در 25 اکتبر يعني سيزده روز پيش از مرگ ويل دورانت، همسرش "آريل" از دنيا رفت .خود او نيز در هفتم نوامبر و در سن 96 سالگي، زندگي را بدرود گفت.
 
برگرفته از :


 
http://www.tebyan-hamedan.ir
http://www.asatir.blogfa.com
http://fa.wikipedia.org
http://www.navab.org
http://www.jamejamonline.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه ويكتور هوگو

بازديد: 155

ويكتور هوگو
شاعر فرانسوي ( 1802- 1855)
 

«ويكتور ماري هوگو» بزرگترين شاعر قرن نوزدهم فرانسه و شايد بزرگترين شاعر در عرصه ادبيات فرانسه و نيز داستان نويس، درام نويس و بنيانگذار مكتب رومانتيسم، در بيست و ششم فوريه 1802متولد شد. وي سومين پسر كاپيتان « ژوزف لئوپولد سيگيسبو هوگو» ( بعدها به مقام ژنرالي نائل آمد) و «سوني تره بوشه» بود. هوگو به شدت تحت نفوذ و تاثير مادر قرار داشت. مادر وي از سلطنت طلبان و از پيروان متعصب آزادي به شيوه ولتر بود و تنها بعد از مرگ مادر بود كه پدرش، آن سرباز شجاع، توانست علاقه و محبت فرزندش را نسبت به خود برانگيزد.
سال هاي كودكي ويكتور در كشورهاي مختلف سپري شد. به مدت كوتاهي در كالج نجيب زادگان واقع در مادريد اسپانيا درس خواند و در فرانسه، تحت تعليمات معلم خصوصي خود پدر ريويير، كشيش بازنشسته قرار گرفت. در سال 1814 به دستور پدر وارد پانسيون كورد يير  شد و بخش اعظم تحصيلات ابتدايي را در آنجا گذراند. 
تكاليف مدرسه مانع از مطالعه آثار معاصران، به ويژه شاتوبريان و نيز مانع از نگارش تصنيفات اديبانه او نشد. سرودن شعر را با ترجمه اشعار ويرژيل آغاز كرد و همراه با اين اشعار، قصيده بلندي در وصف (سيل) سرود. 
شعر بلند «شادي مطالعه در لحظه لحظه حيات»، او را به جمع شاعران پيوند داد و در همين سالها (قبل از بيست سالگي) نخستين قصه بلند خود ، يعني كتاب  Bug Jargalرا منتشر كرد و با انتشار اين كتاب به جمع ادبا راه يافت. 
در سال 1821 با انتشار كتاب« نوتردام دوپاري» ، كه بعد از بينوايان بزرگترين اثر اوست، شهرتي فراگير يافت. در سال 1822 با « آدل فوشه» دوست دوران كودكي خود، ازدواج كرد. در سال 1827 « درام كرمول» را نوشت و مقدمه اي مفصل براي آن آورد كه خود كتابي مستقل بوده و اهميت آن به مراتب فراتر از خود درام است. اين مقدمه را مي توان «مرامنامه مكتب رومانتيسم» دانست و با همين مقدمه، رومانتيسم به عنوان مكتبي مستقل آغاز مي شود و بدين گونه، هوگو مكتبي به نام « رومانتيسم» را بنيان مي نهد. 
او معتقد بود كه هر آنچه كه در طبيعت است، به هنر تعلق دارد و در مقدمه كرمول نوشت: 
« ... بشر در طول حيات خود، پيوسته يك نوع تمدن و يك نوع جامعه نداشته است. بشريت مانند هر يك از واحدهاي خود، يعني انسانها، بزرگ شده، باليده، به بلوغ رسيده و آن گاه به پيري پر عظمت خود رسيده است. پيش از دوراني كه جامعه امروز آن راعهد عتيق مي خواند، دوره اي بوده كه «عهد افسانه» نام داشته و بهتر بود «عصر آغازين» خوانده شود. از آنجا كه شعر، آينه انديشه هاي آدمي است، پس شعر نيز اين سه دوره عهد آغازين،عهد عتيق و عهد جديد را طي كرده است. اشعار غنايي، زاييده عهد آغازين است و خاستگاه اشعار حماسي،عهد عتيق و درام، پرورده عهد جديد است. نغمه و غنا ابديت را ساز مي كند. ماهيت غنا، طبيعي بودن، خصوصيت دومي (حماسه)، سادگي و صفت سومي (درام)، حقيقي بودن است. قهرمانان اشعار غنايي، اشخاص بزرگي چون آدم، قابيل و نوح بودند. قهرمانان حماسه ها، پهلوانان غول صفتي چون آشيل، هركول، آژاكس، پرومته و آگاممنون بودند و قهرمانان درام جز انسانهاي عادي نيستند، كساني چون هاملت، مكبث، اتللو و...  ».
هوگوي جوان، عصري نو در تاريخ ادبيات جهان گشود؛ عصري كه عنوان « رمانتيسم» به خود گرفت. از اين زمان به بعد ، هوگو دوستداران بسيار يافت و از 1829 تا 1843 سال هاي بالندگي و كاميابي او بود و در اين دوران، ده ها رمان و منظومه سرود. در سال 1845 از طرف شاه به مجلس اعيان دعوت شد. انتخاب وي اعتراضات فراواني را برانگيخت و به مدت سه ماه، درگيري هايي آغاز شد كه سرانجام ،به گوشه گيري هوگو انجاميد و هوگو در انزواي تمام، شاهكار انسان دوستانه خود، « بينوايان» را به رشته تحرير درآورد. با وقوع انقلاب 1848 فترتي در قصه نويسي هوگو پيدا شد و بطور فعال وارد جريانات سياسي گرديد. در دسامبرهمان سال، از كانديداتوري لويي ناپلئون براي پست رياست جمهوري حمايت كرد و براي مدتي، حامي حزب محافظه كار و رياست جمهوري بود، ليكن بالاخره از او دوري گزيد و در نطق تاريخي 18 ژوئيه 1851 در بررسي قانون اساسي گفت : «چون زماني ناپلئون كبير داشته ايم، بايد ناپلئون حقير نيز داشته باشيم؟»
بعد از كودتاي 2 دسامبر 1851 به بروكسل گريخت و در تبعيد دراز مدت خود ، آثار بزرگي را تدوين نمود. سرانجام، در سال 1870با سقوط ناپلئون سوم به ميهن بازگشت. او به مدت چند سال، مظهر مخالفت با امپراتوري و طرافدار جمهوري بود. در سال 1871 به مجلس ملي راه يافت، ولي خيلي زود از نمايندگي مجلس كناره گرفت. 
در سال 1874 در كمال بي اعتنايي نسبت به نقد هاي تاريخي ناتوراليست ها، كتاب « نود و سه» را به رشته تحرير درآورد.
در سن هفتاد و پنج سالگي، كتاب دلنشين«هنر پدر بزرگ بودن» را نوشت؛ اما باز هم به دنياي سياست گرايش داشت و در سال 1876 به مجلس سنا راه يافت. در فوريه 1881 به مناسبت ورود به سن هشتاد سالگي، مراسم با شكوهي به افتخار وي بر پا گرديد كه كمتر كسي به زمان حيات خود، چنين افتخاري را كسب كرده است.
ويكتور هوگو در ماه مي سال 1885 بعد از يك دوره بيماري در گذشت؛ ليكن با بر جاي گذاردن اشعار و داستان هاي شكوهمند، نامش براي هميشه جاويد ماند. 

و این هم قطعه ای از او: 
شاه ایران 
شاه ایران، نگران و هراس آلود، سکونت دارد 
زمستان در اصفهان، تابستان در تفلیس 
در باغ، یک بهشت واقعی غرق گل سرخ 
بین گروهی مردان مسلح، از ترس بستگانش 
و همین باعث می شود که گاه برای تخیل بیرون رود 
او یک بامداد، در دشت، یک چوپان دید 
چوپان پیری که پسرش را همراه داشت : پسر زیبای جوان 
از او پرسید : اسمت چیست پیرمرد؟ 
پیرمرد که در میان بزغاله هایش می رفت و می خواند، آوازش را قطع کرد و گفت: 
اسمم کرم است 
خانه ام پای یک تخته سنگ معلق زیر یک بام است که از نی ساخته ام 
و آنجا با پسرم زندگی می کنم که دوستم می دارد و به همین دلیل است که آواز می خوانم 
همانطور که سابقاً حافظ می خواند و حالا سعدی می خواند 
و همانطور که زنجره در ساعت ظهر جیرجیر می کند 
در آن هنگام، جوانک با چهره حجب آلود و دلنشین 
دست پدر نغمه سرایش را بوسید و او باز به خواندن پرداخت 
همانطور که حالا سعدی می خواند، همانطور که سابقاً حافظ می خواند 
شاه گفت: 
آیا این دوستت دارد؟ با آنکه پسرت است؟....
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه والت ويتمن

بازديد: 187

والت ويتمن
چكامه‌سرا، روزنامه‌نگار و نويسنده‌ي آمريکايي ( 1819-1892 )
 

"والت ويتمن" در سي و يكم ماه مه سال 1819 در خانواده‌ي پرجمعيتي در منطقه‌ي "لانگ آيلند" نيويورک ديده به جهان گشود. پدرش نجار و مادرش نيز از خانواده‌اي کشاورز و هلندي تبار بود. کودکي اين نويسنده با دوران برده‌داري در مزرعه‌هاي ايالات متحده همزمان گشت.
"ويتمن" از همان کودکي، عاشق طبيعت بود و در پژوهش هايش درباره‌ي انديشه‌ي کلاسيک جهان، از انديشمنداني همچون "گوته"، "هگل" و "امرسون" پيروي مي‌کرد.
زماني كه والت ویتمن چهار سال داشت، خانواده‌اش به بروکلین نیویورک رفته بودند. او چند سالی را به كسب دانش در مدرسه‌ای دولتی پرداخت.
ویتمن در سن يازده سالگی به كسب دانش پايان داد و به دلیل وضعیت بد مالی خانواده‌اش، به دنبال کار رفت و به عنوان پادو برای دو وکیل و سپس به عنوان شاگرد در هفته نامه‌ی "ميهن پرست" در "لانگ آیلند" به سردبیری "ساموئل ای.کلمنتس" سرگرم کار شد. ویتمن در آنجا، چاپ و تایپ روزنامه را آموخت.
وي پس از تجربه کردن پيشه ‌هاي بسيار (نجاري، كارگري چاپخانه و آموزگاري)، در کنار نويسندگي و ويراستاري، در چند گاهنامه همچون "بروکلين ايگل" (1846تا 1848) و "بروکلين تايمز" (1857تا 1858) كار كرد. در اين بين، سه ماه نيز به کار در يک روزنامه‌ي تازه بنياد ايالت "نيواورلئان" پرداخت تا هزينه‌هاي زندگي خود را از راه نويسندگي بازاري به دست آورد.
خانواده‌ی او در بهار به "وست هیلز" بازگشتند، ولي ویتمن ماند و در مغازه‌ی "آلدن اسپونر"، سردبیر هفته‌نامه‌ی "لانگ ایلند استار"، آغاز به كار كرد. وي از جانبداران هميشگي کتابخانه‌ي محلی بود و برخی از نخستين سروده‌هاي خود را بدون ذكر ‌نام، در "نیویورک میرر" چاپ کرد. او در ماه می ۱۸۳۵، در سن ۱۶ سالگی، گاهنامه‌ي "استار" و "بروکلین" را ترک گفت و به "نیویورک سیتی" رفت تا به كار حروفچیني بپردازد.
 ويتمن پس از تلاش‌های آموزشی‌ خود به "هانتینگتن" بازگشت و مدتي به عنوان ناشر، سردبیر، خبرنگار و توزیع‌کننده به كار پرداخت. در تابستان ۱۸۳۹ حروفچیني در "جامایکا-کویینز" را پيشه كرد، ولي پس از مدتي آن را ترک گفت و تلاشی دیگر را در زمینه‌ی آموزش از تابستان ۱۸۴۰ تا بهار ۱۸۴۱ آغاز کرد. در طول این مدت، او گنجينه‌‌ای از ده مقاله در سه روزنامه بین زمستان ۱۸۴۰ تا جولای ۱۸۴۱ به چاپ رساند. او در سال ۱۸۴۲، سردبیر "اورورا" و (۱۸۴۶ تا ۱۸۴۸)، سردبیر "بروکلین ایگل" بود. 
 او در همه ي دوران زندگي خود، در نداري و تهيدستي زيست و به آوازه‌ي ادبي لازم نرسيد و به دليل مبارزه بر ضد برده‌داران، از همكاري با روزنامه‌ها، بازداشته شد. 
 
سالهاي جنگ داخلي
 ويتمن در دوره ي جنگهاي داخلي آمريکا به عنوان يک کارمند در واشنگتن کار مي‌کرد. از اين رو جنگهاي داخلي ايالات متحده تاثير خود را بر اين نويسنده در قالب يادداشت‌هايي همچون "MEMORANDA DURING THE WAR" (1875) و سروده‌هايي همچون DRUM-TAPS"" در سال 1865 نشان داد. 
زمانی که جنگ داخلی آمریکا آغاز شد، ویتمن چكامه‌ي خود "Beat! Beat! Drums!" را جهت تجدید نيروي ميهن‌‌پرستانه برای شمال خواند. جورج، برادر ویتمن نيز به ارتش متحد پیوست.
در دسامبر ۱۸۶۲ لیستی از کشته‌شدگان و زخمیان جنگ منتشر شد و ویتمن نگران برادرش شد. او با شتاب به جنوب رفت تا او را بیابد و نهایتاً او جورج را پیدا کرد. ویتمن با دیدن سربازان زخمی، بسيار اندوهگين شد. از اين رو به واشنگتن رفت و تصمیم گرفت که دیگر به نیویورک بازنگردد.
در واشنگتن، دوست ویتمن، "چارلی الدریج" کمک کرد تا او کاری پاره‌وقت در اداره‌ي پرداخت ارتش پیدا کند و زمانی برای ویتمن باقی ماند تا به صورت داوطلبانه به عنوان پرستار در بیمارستان ارتش خدمت کند. از اين رو بين سالهاي 1861- 1865 در پيشه‌ي پرستاري و امدادرساني تا مرز نابودي جسمي و روحي خود به درمان مجروحين پرداخت.
خانواده‌ي ویتمن در سال ۱۸۶۴ پایان سختی داشتند. در ۳۰ سپتامبر ۱۸۶۴ برادر ویتمن، جورج، به دست نيروي متحد در ویرجینیا دستگیر شد و برادر دیگرش "اندرو جکسون" به دلیل بیماری سل و زیاده‌روی در مصرف الکل در سوم دسامبر درگذشت.
ويتمن در رابطه با ترور "آبراهام لينكلن" و حقايق تلخ آمريكايي و دشواري هاي جنگ داخلي، به سرودن چكامه‌‌هاي غم انگيز و جدي پرداخت. 
وي چكامه‌اي با نام "O! Captain! My Captain" به مناسبت مرگ "آبراهام لينكلن" سرود.
ويتمن پس از تجربه ي درمان مجروحين در جنگ، از سرودن چكامه‌‌هاي ملي‌گرايانه و قهرماني دست كشيد و به ايده‌آل‌هاي آمريكايي به دليل وجود مرگ و درد و رنج، شك نمود و در پايان زندگي، به سبب چيرگي هم‌ميهنان بر مردم جنوب آمريكا پس از استقلال [ =خودسالاري ]، از دمكراسي آمريكايي، سرخورده و نااميد شد. 
وي چكامه‌ي "آوازهاي طبل" را به سبب تأثر پذیرفتن از جنگ داخلی آمریکا سروده است و در آن، از اميد و آرزو برای سازش و آشتي آمریکای شمالی و جنوبی سخن گفته است.
 
كتاب برگهاي علف
"برگهای علف" (Leaves of Grass)، کتاب چكامه‌‌ي بزرگی به زبان انگلیسی از "والت ویتمن" سراينده‌ي مدرن آمریکایی است. این کتاب از ستودني‌ترین کتابهای آمریکا به شمار مي رود؛ کتابی که ویتمن پس از چاپ نخست، سي و هفت سال آن را ویرایش کرد تا قاموس چكامه‌‌ي مدرن آمریکا را بسازد. "جان باروز"، با نوشتن مقدمه‌ای بر چاپ "برگهای علف"، این کتاب را بی پرواترین و جنجال‌برانگیزترین اثر در ادبیات آمریکا مي‌خوانَد. 
ویتمن پس از نخستين چاپ "برگهای علف"، نسخه‌ای از آن را برای "رالف والدو امرسون" فرستاد و او نامه‌ي ستايش‌برانگيزي در پاسخ نوشت که در مقدمه‌ي ویرایش دوم کتاب چاپ شد و در فروش آن بسيار كارساز بود. امرسون در این نامه، كتاب "برگهای علف" را با گفته‌‌ي "شگفت انگيزترين قطعه‌ي هوش و فرزانگی که آمریکا تاکنون پدید آورده ‌است"، مورد ستايش قرار داد.
اینکه چرا ویتمن این نام را برای کتابش برگزیده، انديشيدني است. او از دوازده سالگی وارد كار چاپ و نشر شد. ناشرها به کتابهای بی ارزشی که با کیفیت پایین چاپ می‌کردند، "علف" می‌گفتند و به کاغذی که این گونه کتابها با آن چاپ می‌شد، "برگ". از دیگر سو ویتمن در سروده‌هاي این کتاب، بارها واژه‌هاي برگ و علف را بكار برده است، تا اینکه در شاهکار "آواز خودم" در برگهای علف می‌نویسد : 
"من باور دارم، یک برگ علف کمتر نیست از کار روزمره‌ي ستارگان."
چكامه‌ها‌ي آهنگین ویتمن، مرزهای فرم چكامه را شکست؛ جملاتی بلند، چند بخشی و روایت گونه که جا به جا از تکنیک‌های سروده و الگوهای وزن بهره برده، ولي هرگز به قالبها و قواعد وزنی چكامه‌‌هاي مرسوم گردن ننهاده است. او خود در كتاب برگهای علف نوشته : 
"دوران قافیه و قافیه پردازی به سر رسیده ‌است ... آمریکا خود داوری می‌کند، به او زمان دهید... ."
او چكامه را به ساده‌ترین زبان می‌نوشت که نیازی به تفسیر دست چندم نداشته باشد. وي همچنين آهنگ گفته‌هايش را پاس مي‌داشت، ولي به وزن آنها توجه نمي‌كرد.
 
خرده‌گيري بر كتاب برگهاي علف
چكامه‌‌ي آزاد ویتمن به دليل ناسازگاری با چكامه‌ي رایج انگلیسی، مورد نقدهای فراوان قرار گرفت و واکنش‌های بسیار گوناگوني ایجاد کرد. در نقدی که نشريه‌ي "زندگي روشن"، در سال ۱۸۵۵ بر كتاب برگهای علف نوشت، آمده ‌است: 
"این به هیچ کتاب دیگری که تاکنون نوشته شده شباهت ندارد، از این رو زبانی که برای نقد نوشته‌های جدید به کار می‌رود، برای این کتاب موجود نیست."
در میان واکنش‌های نخستين بر برگهای علف از خرده‌گيران نام آور، گفته‌هايي چون "توده‌ای آشغال احمقانه" نیز به چشم می‌خورد. ویتمن را به سبب نوشتن این کتاب از کار خود در وزارت داخله بيرون كردند. "برگهای علف" به مدت یک دهه با عنوان "ادبیات زشت و ناپسند"، بازداشته شد و سپس به عنوان بنیان چكامه‌‌ي آمریکایی مورد ستایش قرار گرفت.
از ديگر سروده‌هاي چشمگير اين هنرمند آمريکايي مي توان به "I Sing the Body Electric" و "Song of Myself" اشاره نمود که سبب نام‌آوري وي در دنياي ادبيات شده است. 
 
جايگاه ويتمن در چكامه‌ي آمريكا و جهان
ويتمن، در بيرون از آمريكا، نام آورترين نويسنده‌اي است كه سروده‌هايش به زبانهاي ديگر، برگردان شده است. او را مي‌توان شخصيت كليدي دگرگوني در چكامه‌ي آمريكا، يعني آغاز چكامه‌ي نو دانست. وي پايه گذار گونه‌اي از انترناسيوناليسم* ادبي به شمار مي‌رود.
سروده‌هاي ويتمن در اروپا به دست پيشاهنگان كارگري و روشنفكران فضاي ادبي، برگردان شد و در ميان مردم، سينه به سينه گشت. ويتمن، سروده‌هاي خود را رويهم رفته، آزمايش، بازي و تجربه‌ي زباني- ادبي ناميد. او پويايي و زنده بودن زبان آمريكايي را دليل كاميابي سروده‌هاي خود مي‌دانست. 
ویتمن در چكامه‌ي آمریکا اهمیتی بنیادین دارد؛ به گونه‌اي كه بسیاری از بنیان گذاران و پيشگامان چكامه‌ي مدرن آمریکا چون "والاس استیونس"، "هارت کرین"، "عذرا پاوند" و بسیاری دیگر، ریشه در بستری دارند که وی برای چكامه و ادبیات آمریکا فراهم آورده بود. باور وی به آینده و پيروزي آمریکا به تنهایی، روحیه‌ای ویژه و میهن پرستانه را در تاریخ اندیشه و هنر آمریکا رقم زد و تداوم بخشید. 
ويتمن، رشد روزافزون و شتابنده ي نيويورک را به چشم مي‌ديد و بر آن شد تا چكامه‌‌اي (Song of Myself) در خور اين دگرگوني سرنوشت انسان، آرزوها و توانش بسرايد. 
نخستين جلد برگهاي علف، در ماه ژوئن 1855 و با هزينه‌ي شخصي ويتمن منتشر شد؛ حتي کار ماشين‌ نويسي اين آن را خودش انجام داد؛ اين شعر به زندگي شخص شاعر مي‌پردازد. وي در همان سال، چكامه‌ي ""Song of Hiawatha را نوشت كه توانست در بين شاهکارهاي رزمي آمريکا قرار گيرد. گنجينه‌ي "برگهاي علف" در سال 1860براي بار سوم به چاپ رسيد و مورد پيشباز خوانندگان قرار گرفت. "رالف والدو امرسون" از نخستين کساني بود که زبان به ستايش "ويتمن" گشود. وي در سال 1855 نوشت : 
"بسيار شادمانم که چنين چكامه‌اي را با آن نيروي شادي‌بخشي که داشت، خواندم."
 ويتمن در هنگام نوشتن نخستين نسخه از اين اثر، چيز زيادي درباره ي فلسفه‌ي بوميان آمريکا نمي‌دانست، ولي مدتها پس از آن، منتقدان [ =خرده گيران ] آثارش، به شناختن ايده‌هاي بومي در چكامه‌‌هاي او پرداختند؛ واژه‌هايي از سانسکريت در برخي چكامه‌هاي او - که پس از سال 1858 آورده شده‌اند- به درستي به کار رفته است. 
ديدگاه اين چكامه‌سراي آمريکايي با شرايط فرهنگي اين کشور مهاجرنشين تناسب داشت، ولي انگلستان از آثار "ويتمن"، پيشباز بهتري کرده و شخصيت‌هايي همچون "آلفرد تنيسون" و "دانته گابريل رستي" از او به نيکي ياد کرده‌اند.
كتاب "كارگران آمريكايي" ويتمن را گزارش و پژوهشي بر ضد نظام برده داري مي‌دانند. 
او تحت تاثير انديشه‌هاي "امرسون" و فلسفه ي "ترانسندنت"، خود را سراينده‌اي روشنگر و مسيحاي پيش بيني شده‌ي "امرسون" دانست. ويتمن به دليل اين گونه سروده‌هاي انساني و روشنگرانه‌اش در اروپا به ويژه در فرانسه و انگليس از محبوبيت ويژه‌اي برخوردار گرديد.
سروده‌هاي تصويري او را تحت تاثير سروده‌هاي "شكسپير"، "دانته"، "هومر" و "سبك انجيل" و "فلسفه‌ي رمانتيك اروپايي" به ويژه "ايده آليسم هگل" مي دانند. در كارهاي او مي توان شباهتهايي با سبك نوشتن "والتر اسكات"، "چارلز ديكنز" و "امرسون" نيز مشاهده نمود. وي در برخي از سروده‌هاي خود، به پيروي از "نيچه" و "واگنر"، به بيان و ستايش قهرماني انسان در مبارزه با ستمگري‌ها و ناپاكي‌ها مي پردازد. او بر سرايندگان مدرني مانند "جويس"، "اليوت"، "پاوند"، "ويليامز"، "گينزبرگ"، "كرواك" و "لانگستون هيوز" اثر گذاشت. افرادي مانند "لوركا"، "نرودا"، "بورخس"و "آندره ژيد"، سروده‌هاي ويتمن را در كشورهاي خود برگردان كردند. ويتمن در شوروي سابق، يكي از نام آورترين سرايندگان مردمي و انقلابي آمريكا به شمار مي رفت. "پاوند" مي گفت كه او تنها سراينده‌ي آمريكايي است كه لخت و مادرزاد به شنا رفت و مانند ديگر سرايندگان، لباس دوخته شده ي اروپايي به تن نداشت. خرده‌گيري در گاهنامه‌ي "ساتردي رويوو"، ادعا كرد كه ويتمن همانقدر از چكامه مي فهمد كه خوك از رياضيات!.
 
 
ويژگي‌هاي سبک شعري ويتمن
ويتمن همواره به گزاف، خود را بيسواد و بي‌ادب مي‌خواند؛ که درست نبود. كتاب "برگهاي علف"، در آغاز، گنجينه‌اي از دوازده چكامه بود که پنج بار در زمان زندگي او، ويراستاري و چاپ شد. 
ويتمن به ساده نويسي و ناتوراليسم** باور داشت و آن را به دور از قافيه و وزن رايج مي‌پسنديد. نگاه بنيادين سروده‌هاي "ويتمن"، از ديدگاه چندخدايي او در زندگي و شناخت سمبوليک طبيعت ريشه مي‌گرفت. وي در يکي از آثارش مي‌نويسد: 
"هيچ چيز بهتر از سادگي نيست... چيزي نمي‌تواند زياده روي يا نبودن سادگي را جبران کند." 
 
دكترين فراروندگي باوري
ویتمن، همه‌‌ي ویژگی‌های متمایز و شگفت آور چكامه و چكامه‌سرايي را در چنته‌ی مردم و فرهنگ کشور خود می پنداشت و گونه‌اي پیوستگی و يكپارچگي اجزاء را بر جریده‌ی اندیشه‌های خویش می‌دید. چنين نگرشي تا اندازه ای برآمده از دکترین ِ "فراروندگی باوری" (Transcendantalism) است که به گونه‌اي يكپارچگي و همبستگي وجودی بین همه‌ي موجودات و حتی جامدات هستی باورداشت. 
او در دیباچه‌ی ۱۸۵۵ ساقه‌های علف نوشت: 
"گواه یک چكامه‌سرا این است که کشورش همان گونه از روی مهرباني، او را به سمت خود بكشد كه او آن‌ را به سمت خود مي‌كشد." 
به بيان ديگر، ويتمن بر این باور بود که رابطه‌ای هم‌زیستانه بین چكامه‌سرا و جامعه وجود دارد. 
نامه‌ي رالف والدو امرسون به نخستین چاپ كتاب "برگهای علف"، گواهي بر سخنان ويتمن است.
امرسون درنامه ای که در حدود سال ١٨٥٥، پس از نخستين چاپ "برگهاي علف"، نگاشته شده است، والت ویتمن را اینگونه مورد خطاب قرار می دهد :
"در آغاز کاری بدین سان شگرف، که با چنین آغازه‌ای، به ناگزير می‌بایست از زمینه‌ي دیرپایی ریشه برگرفته باشد ... "
وی به امرسون در طی نامه‌ی بلندی چنین پاسخ می‌دهد :
"استاد، من مردی هستم با ایمانی ناب. استاد، ما از خلال قرون، طبقات اجتماعی، قهرمان باوری‌ها و داستانها نگذشته‌ایم که هم امروز بر سر این سرزمین باز ایستیم... همچون طبیعت، کاوش ناپذیر، پیش رونده، بی آنکه تابَش یکدم باز ایستد، آزاده‌اندیش در میان های و هوی ِ طرفین ستیز، چنین است آمریکا ... " 
در همین گزیده‌ی كوتاه می‌توان پيوستگي ایده‌های مربوط به فراروی گرایی ِ فلسفی را با ميهن‌پرستي و اندكي اندیشه‌ی سیاسی ویتمن بازشناخت. 
 
 
پايان شهرت و اميد
در آغاز سال ۱۸۷۳، ویتمن از سکته‌ای فلج‌کننده رنج می‌برد و مادرش نیز در ماه می همان سال درگذشت. هر دوی این پيشامدها برای ویتمن سخت بود و او را افسرده کرد. از اين رو به "کمدن"، "نیوجرسی" رفت و به زندگي با برادرش پرداخت. 
وي در این زمان وارد حشر و نشر با "مری اوکز دیویس"، بیوه‌ي یک کاپیتان دریایی که در نزدیکی او زندگی می‌کرد، شد. او در فوریه‌ي ۱۸۸۵ نزد ویتمن آمد و به عنوان خدمتکار، در ازای اجاره‌ي رایگان خدمت کرد.
والت ويتمن در 26 ماه مارس 1982 در همان خانه‌ي دوران کهنسالي خود درگذشت. جسم او مورد بازدید همگان قرار گرفت و بیش از هزار نفر در سه ساعت از او ديدار کردند و تابوت ویتمن به دلیل گل هایی که برایش آورده بودند، مشاهده نمي‌شد.

از ديگر نوشته‌هاي اين سراينده‌ي آمريکايي مي‌توان به نمونه‌هاي زير اشاره کرد :
 
• FRANKLIN EVANS, 1842 
 LEAVES OF GRASS, 1855 (first edition) - Ruohoa, suom. Arvo Turtiainen •
 SEQUEL TO DRUM.TAPS, 1865 •
 DEMOCRATIC VISTAS, 1871 •
 MEMORANDA DURING THE WAR, 1875 •
 • SPECIMEN DAYS & COLLECT, 1882-83
 NOVEMBER BOUGHS, 1888 •
 • COMPLETE WRITINGS, 10 vol., 1902 
 CORRESPONDENCE, 1961-69 (4 vols., ed. by E.H. Miller)• 
 PROSE WORKS, 1963-64 (2 vols., ed. by F. Stoval)• 
 DAYBOOKS AND NOTEBOOKS, 1978 •
 WALT WHITMAN: POETRY AND PROSE, 1982 (ed. by Justin Kaplan) •
 CORRESPONDENCE 1886-1889, 1989 •
 CORRESPONDENCE 1890-1892, 1989 •
• THE JOURNALISM: 1834-1846, 1998 
 
 
 
برگرفته از :
fa.wikipedia.org
 http://www.mandegar.info/1384/Tir84/ShamsiPoor.htm
http://www.vazna.com:80/article.aspx?id=571 
http://www.vazna.com/article.aspx?id=2276


* مسلك جانبداران اتحاد بين‌المللي كارگران
**  مكتبي است كه به پيروي دقيق و مو به موي طبيعت توجه دارد و بر اين باور است كه طبيعت را بايد حتي‌الامكان مطابق با واقع و چنانكه هست، توصيف و مجسم كرد. "گوستاو فلوبر"، از پايه‌گذاران و پيشروان "ناتوراليسم ادبي" است.
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس