تحقیق دانشجویی - 629

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره دوستی یک نیاز است

بازديد: 1262

 

به نام خدا

موضوع : دوستی یک نیاز است .   تهیه و تنظیم :

دوستی یک نیاز است

انسان موجودی است اجتماعی که عشق و علاقه به زندگی توام با رفاقت و دوسـتـی و انـس بـا دیگران یکی از ضرورت های سازمان وجودی او اسـت. حـضرت علی(ع) می فرماید: (من فقد اخا فی الله فکانما فقد اشـرف اعضائه3; کسی که دوست پاک ضمیر خود را که برای خدا با وی پـیـونـد دوسـتـی داشته از دست بدهد، مثل این است که شریف ترین اعـضـای بدن خود را از کف داده است). و باز می فرماید: (الغریب مـن لـیـس له حبیب4; غریب کسی است که او را دوست نباشد.) احساس نـیاز به معاشرت صمیمانه و هم دلی و همراهی با دیگران، علاوه بر ایـن کـه یکی از جلوه های زندگی اجتماعی به شمار می رود، ندایی اسـت بـرخـاسـته از اعماق وجود انسان که او را به ایجاد ارتباط دوسـتـانـه و تـماس با هم نوع فرا می خواند. هیچ انسانی با قطع پـیـونـدهـای دوسـتـانه و بریدن از هم نوع و انزواگرایی و گوشه گـیـری، احـسـاس آرامش نمی کند. اگر در مواردی خاص دیده می شود بـرخـی افراد به انزواطلبی که نوعی بیماری است و یا زندگی فردی روی می آورند، بدون شک علت یا علل آن را باید در جایی دیگر جست وجـو کرد. به همان میزان که انسان از ارتباط دوستانه با دیگران همراه با صفا و صمیمیت و یک رنگی لـذت می برد و احساس آسایش و راحتی می کند، از تنگناهای ناشی از فقدان زندگی جمعی و قطع رشته مودت و دوستی با دیگران رنجور و آشـفـتـه و مـضطرب می گردد.

هیچ چیز برای انسان غم انگیزتر و آزاردهـنـده و کشنده تر از این نیست که احساس کند در این دنیای پـهناور، یکه و تنها است و هیچ قلبی برای او نمی تپد.

البته پر واضـح اسـت کـه هـر نوع رابطه دوستانه از چنین خاصیتی برخوردارنـیـست; بسیارند افرادی که به علت ناآشنایی با معیارها و مشخصه هـای یک معاشرت و رابطه دوستانه سالم، با افرادی ناباب که نقاب دوسـتـی بر چهره داشته اند،طرح دوستی ریخته و زندگی را بر خود نـاگـوار و سرمایه های وجود خویش را به تباهی کشیده اند.

دوستی و مـعـاشرت صمیمی و سالم نشانه هایی دارد که در بخــش های بعد به آن اشـاره خـواهـیـم کـرد.

وانـگـهی مسئله دوست برای نوجوان کـه خـصـوصیات دوران کودکی را پشت سر گذاشته و با ورود به مرحله ای نو در آستانه زندگی جمعی و فعالیت های اجتماعی قرار گرفته است،از اهمیت بیش تری برخورداراست.

در دوران نـوجـوانی، نیاز به دوست از هر دوره ای محسوس تر است. نـوجـوانان با ورود به مرحله ای جدید از زندگی و قدم گذاشتن به مـحـیـطـ اجـتـمـاع براساس اقتضای سن و برای تکمیل شخصیت و نیز بـرآوردن نـیـاز طـبیعی و میل باطنی خود، به گزینش دوستان خویش روی مـی آورند و نوعا به لحاظ بی تجربگی و ناآشنایی با شگردهای دشـمـنـان دوست نم، در معرض دشوارترین و حساس ترین شرایط قرار مـی گـیـرنـد و ایـن وضعیت می طلبد که اولا: خود نوجوانان مسئله دوسـت را جدی بگیرند و به دور از انگیزه های زودگذر و با آگاهی کـامـل، درهای دوستی را بر روی دیگران بگشایند و ثانیا: بزرگان با تجربه که چنین مراحل دشواری را پشت سرگذاشته اند، دوستانه و بـدون تـحـمیل عقیده و یا اعمال سلیقه های تعصب آمیز غیر منطبق بـا شـرایـطـ و واقعیت های موجود، آنان را در گذر از این مرحله بـحـرانی و در راستای تامین این نیاز طبیعی و مشروع مدد رسانده و همراهی کنند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 17 مهر 1393 ساعت: 16:41 منتشر شده است
نظرات(0)

اقتصاد ، سياست و تكنولوژي اطلاعات در جنوب شرق اسیا

بازديد: 341

 

تحقیق رایگان

سایت فروشگاه علمی اسمان

اقتصاد ، سياست و تكنولوژي اطلاعات در جنوب شرق اسیا

پيشرفت سريع تكنولوژي اطلاعات جنوب شرق آسيا در سال 1997 با آشفتگي شديدي مواجه شد . اين سالي بود كه پيشرفت معجزه آساي مالي آسيايي ها از مسير خارج شد ، و مانند يك مارپيچ بحران اقتصادي از يك كشور به سرتاسر شرق و جنوب شرق آسيا حركت نمود . ضعف در اقتصاد كره ، ژاپن ، و تايلند به خوبي قابل استناد است ، و به نظر مي رسد هر يك از كشورها سرسختانه تلاش مي كنند تا مسائلشان را پوشش دهند . نهادهاي مالي در اين كشورها و تعدادي ديگر از كشورهاي آسيايي بواسطه ي وام هاي بدون برنامه ضعيف شدند ، شكست در جنبش اقتصادي ، اطمينان سرمايه گذاران را از بين برد . يكي از دلايل بر انگيزاننده بحران تمام عيار ، كاهش نرخ Thai Bhat در ماه جولاي بود . و در ماههاي متعاقب بعدي ، اين كاهش بسيار پيش رونده بود . اندونزي يكي از كشورهاي درگير در اين ضربه ي سخت بود ، كشوري كه در آن ارزش Rupiah (واحد پول اندونزي) در برابر پول هاي رايج بين المللي عمده كاهش نرخ سختي داشت .

در سرتاسر جنوب شرق آسيا ، فرضي وجود دارد مبني بر اينكه ثبات حكومت به پيوستگي رشد " ثروت و در آمدهاي شخصي شهروندان " وابسته است . اين عقيده در انحطاط اقتصادي از سال 1997 تا سال 1998 به خوبي مورد آزمون قرار گرفت و ثابت شد . ممكن است چنين فرض شود كه انتقال حكومت در تايلند و اندونزي به مثابه پي آمد مستقيم يا غير مستقيم مشكلات مالي ، بوده است . از اين دو ، مورد قابل توجه تر اندونزي است كه در آن رييس جمهور سوهارتو پس از سرنگوني سوكارنو از سي سال قبل قدرت را در دست گرفت . البته ، در انحطاط دولت سوهارتو عوامل ديگري بجز ركود اقتصادي نيز موثر بود .

اوضاع سياسي اندونزي در سال 1998 بعد از انتخاب بي جي حبيب در ماه ژانويه كه نشان از فساد رييس جمهوري سوهارتو داشت ، بسرعت رو به انحطاط رفت . در ماه هاي بعد ، اعتراضات دانشجويي در شهر هاي اصلي ، مخصوصاً جاكارتا تشديد شد . در خلال اين اغتشاش ، اينترنت توانايي تعيين كننده اي را در ارتباطات بين مخالفان و معترضين موجب شد . در دوازدهم مي همان سال زماني كه 5 دانشجو بوسيله ي پليس در اعتراضات دانشگاه تريساكتي كشته شدند ، اغتشاش اوج گرفت . عواقب بعدي اين امر ، تظاهرات در اطراف كشور بود كه خشونت بيشتري توليد كرد ، و در پانزدهم مي وقتي بيش از 500 تن از معترض كشته شدند شورش به نهايت رسيد ( “Indonesia awakes,” 1998). و بدينسان سوهارتو به عنوان چهره اي خونريز معرفي و غير قابل دفاع شد ، و در بيست و يكم مي 1998 ، دولت وي سقوط كرد .

در يافتن پاسخ به بحراني مانند انتقال قدرت اندونزي ، رسانه هاي راديو و تلويزيون جنوب شرق آسيا خود را در تكنولوژي نوين كامپيوتر مستغرق يافتند . تكنولوژي هاي ديگري مانند شبكه هاي خبري تلويزيون ماهواره اي ، ويدئو ، ويدئو سي دي ها ، دي وي دي ها ، و تلويزيون هاي كابلي در خلال دهه ي 1970 و 1980 گسترش زيادي داشت . اما گسترش اينترنت ،چالش غير مترقبه ي بزرگي را در بازارهاي سخن پراكني ارائه نمود كه بسيار فراگير تر از معمول بود . در حالي كه حكومت ها جريان اطلاعات را در حريم هايشان كنترل مي كردند ، امكان كنترل تگنولوژي جديد به همان شيوه ي گذشته نبود . نيروي اپوزيسيون اندونزيايي ، در بهره برداري از اينترنت متخصص بود . آنها دريافتند كه اينترنت گنجايش عظيمي براي ارتباطات در سرتاسر مجمع الجزاير را موجب مي شود . اپوزيسيون ضد سوهارتو از اتاق هاي گفتگوي اينترنتي ، پست هاي ايميل ، و وب سايت ها در مبارزاتشان براي بيرون راندن حكومت از قدرت استفاده كردند . اين ابزارهاي ارتباطي از حكومت اتوريته اي كه در نهضت عمومي مصاف با رژيم جاكارتا فاقد منزلت بود ، توانايي بيشتري داشت . مقابله تنها از سوي مدعيان جديد حكومت صورت نمي گرفت ، اين نهضت همچنين متشكل از گروههايي بود كه براي استقلال و خودمختاري از حكمت مركزي اندونزي تلاش مي كردند . برجسته ترين استقلال طلب ها در استان هاي آسه ، تيمور شرقي و ايرين جاوا مبارزه مي كردند .

اما اينترنت فقط بوسيله ي گروه هاي اپوزيسيون و طرفدارانشان استفاده نمي شد ، شهروندان معمولي از رشد پر شتاب توانايي هاي وابسته به اطلاعات و سودمندي در وضعيت سياسي بنياد نهاده شده بر مبناي آن تهييج مي شدند . شايد مهمترين و بانفوذترين كانال اطلاعاتي اينترنتي در اندونزيUS-basedIndonesia و فضاي ايميل " apakabar " باشد . اين فضا توسط شخصي به نام T. Basuki راه اندازي شده بود كه به مثابه عاملي براي " كمك به آگاهي اجتماعي اندونزيايي ها در نياز براي تغيير و تشويق كننده مباحثات باز و دموكراتيك بر روي مسائل" بود (Pabico, 1999) . البته صحت گزارش ها اغلب مشكوك بود . توصيفات نامنظم ناظران نبايستي چندان معتبر باشد ، و قضايايي ديگري نيز وجود داشت ، از جمله افسانه هاي منتشر شده در خلال "نت" كه كاملاً به جهت بهره برداري هاي سياسي انجام مي گرفت .

در تحولات سياسي كشور اندونزي نقش حياتي بازي شده توسط اينترنت يگانگي نارضايتي بود ، براي اندونزيايي ها اهميتي نداشت كه آنها كجا زندگي مي كردند . وضعيت جغرافياي جزيره اي اندونزي ، معمولاً عملكردي بازدارنده در برابر كنش هماهنگ سراسري است ، اما اينترنت آنها را با همديگر هماهنگ كرد و نه تنها مردم پراكنده سرتاسر مجمع الجزاير را ، بلكه حتي آناني كه در خارج زندگي مي كردند نيز در پيوستگي نزديكي قرار داشتند . يكي از چنين اشخاص ساكن در خارج Abigail Abrash بود ، يك اندونزيايي كه به استخدام Robert F (مجمع يادبود كندي براي حقوق انساني در واشينگتن ، دي سي) در آمده بود . وقتي پريشاني و خشونت در جاكارتا مشكلاتي براي كنترل رويدادها بوجود آورد ، او بدون تاخير به ايالات متحده آمده بود . هنگامي كه گزارشگران ، گزارش هاي رسانه هاي خبري در مورد ميل ليست هاي اندونزي را از خبرنگاران در اندونزي دريافت و پخش مي كردند ، Abrash با حيرت در يافت كه " حتي شهر هاي دور افتاده در بورنئو اندونزي (Kalimantan) ، سيم كشي شده بود ." او راجع به اين موضوع معتقد است كه " در كشور گسسته اي مانند اندونزي ، به نظر مي رسد در چنين زماني "نت" كاربرد زيادي براي ايجاد ارتباط در بين مردم دارد ." گمنامي و وسعت در استفاده از اينترنت به گروه هاي اپوزيسيون امنيت بيشتري را عرضه مي كند . نويسنده يكي از گروه هاي چت مي گويد ، "گفته هاي يك يا دو نفر (مخالف سوهارتو) به آساني بارز و سركوب مي شود اما در مورد يك يا دو ميليون نفر موضوع به اين سادگي نيست "

( Marcus, 1998) .

روزنامه هاي آنلاين و ديگر اخبار سايت ها منابع مهم در دسترسي هستند كه به اطلاعات در "نت" افزوده شده اند . شبكه هاي خبري بين المللي مانند BBC و CNN بوسيله ي استفاده كنندگان اينترنت مورد توجه بوده اند . Singapore’s Straits Times يكي از گسترده ترين شبكه هاي پوشش دهنده خبر در سرتاسر جنوب شرق آسيا است . اين روزنامه آن لاين پيشآمدهاي بزرگي مانند پي آمد ناشي از آشفتگي در اندونزي را گزارش مي كرد . اين روزنامه ادعا داشت در خلال سال 1998 ، نسبت به سال هاي قبل ، 40 درصد رشد داشته است كه 25 درصد اين رشد به سبب خوانندگان خارجي بوده است . روزنامه اذعان مي دارد كه پوشش آشفتگي ها در اندونزي و اخراج و محاكمه متعاقب معاون نخست وزير مالزي انور ابراهيم مسبب اين رشد بوده است . روزنامه نگار روزنامه ي آن لاين Straits Times ، Raoul Le Blond ، گواهي هاي عيني يي را شرح مي دهد كه از طريق ايميل از خوانندگانش دريافت كرده است . او گزارش كرد كه از اندونزيايي هاي چيني الاصل پيام هايي مبني بر درخواست انتشار روزنامه ي آن لاين دريافت كرده است زيرا "تمام رسانه هاي محلي آنان مسدود شده است " (“STInteractive,” 1998)

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 17 مهر 1393 ساعت: 16:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره معرفی شهر نیشابور

بازديد: 3368

 

تحقیق رایگان

سایت علمی و پژوهشی اسمان

 

تحقیق درباره معرفی شهر نیشابور

نيشابور شهري  با قابليت هاي گسترده :

در ادوار گذشته نيشابورمورد توجه جغرافي دانان ،بازرگان وحتي كشور گشايان بوده كه اين خود بيانگر عظمت و اهميت اين شهرستان بوده است اين عظمت قبل و بعداز اسلام وجود داشته وهنوزنيزآوازه اين شهرو شهرت جهاني آن ذكر زبانها واقصي نقاط جهان مي باشد.

 

قابليت هاي طبيعي نيشابور :

موقعيت قرارگيري نيشابور سبب گرديده كه اين شهر ازجايگاه طبيعي ويژه اي برخوردار شود كه اين جايگاه موجب بوجود آوردن قابليتهاي طبيعي براي اين شهرستان شده است توجه به عوامل طبيعي و محيطي از اين جهت كه اين عوامل بستروجايگاه اصلي فعاليت ها را تشكيل داده وعلاوه بر آن مي توانند كليه عناصروجزيئات طراحي سايت ها نظيرمكان،شكل، ساختار، پوشش گياهي و.... را تحت تاثير قرار دهند مورد تاكيد است كه توجه  خاصي به منابع اوليه حيات يعني آب ، هوا وخاك دارد طرحها و پروژه ها را درجهت تامين هدف توسعه پايدار رهنمون خواهد نمود لهذا موقعيت جغرافيايي سبب گرديده يك بخش از اين شهرستان در دامنه هاي بينالو وبخشي ديگر در حاشيه كوير است به طبع ازاين اقليم متفاوت پوشش گياهي وحيات جانوري متنوعي بوجود آمده است از جمله قابليت هاي اين شهرستان مي توان به دره رودهاي دامنه بينالود و مناطق ييلاقي آن كه مخاطبان گسترده اي دارد اشاره داشت كه مناطقي همچون درود، بوژان خرو ، قدمگاه ، و.... بخشي از آنهاست.

 

قابليت هاي فرهنگي و تاريخي نيشابور :

نام نيشابور دركهن ترين دفتر ايراني يعني اوستا بگونه ريونت Rarvanta آمده كه معناي آن دارنده جلال و شكوه است ازاين نام درشاهنامه بنام «ريونيز» ياد شده كه خود گونه اي از رويوند است وچنين پيداست كه در زمان هخامنشيان و اشكانيان نيز به صورت ريوند خوانده مي شده است اين موضوعات بخش كوچكي از اهميت و پيشينه درخشان اين شهر در دوران كهن مي باشد كه اين ويژگي و قدمت كهن فرهنگي و تاريخي سبب گرديده اين شهرستان كانون فرهنگي ، علمي ، هنري در دوره هاي مختلف تاريخي باشد و يكي از علتهاي مهم گذرراه تاريخي ابريشم از جوار اين شهر اهميت آن به لحاظ فرهنگي و تاريخي و اقتصادي بوده است به هرحال پرورش يافته گان نظاميه هاي آن به لحاظ شهرت زبانزد عالميان مي باشند كه بخشي از سرگلهاي آن ازجمله خيام وعطار مي باشند كه از جمله مشاهير جهاني هستند كه هرساله مزارآنها مورد بازديد هزاران نفر دوستداران وعلاقمندان اين بزرگ مردان علم و فرهنگ قرار مي گيرد از طرفي به يادگار ماندن ابنيه تاريخي از دروه هاي مختلف ازجمله باغ و بقعه مصفاي قدمگاه شهر كهن نيشابور و .... خود دليلي ديگر از تمدن درخشان گذشته اين شهرستان است .

ويژگيهاي بخش زبرخان شهرستان نيشابور :

اين بخش يكي از پرجمعيت ترين بخش هاي نيشابور است و از نظر قرارگيري موقعيت جغرافيايي بخش عمده اين بخش در دامنه هاي جنوبي بينالود واقع شده است و به لحاظ منابع آب وحاصلخيزي ازبخش هاي مهم كشاورزي است همچنين اين بخش قطب صنعتي مهم شهرستان و استان محسوب مي گردد از طرفي بخش عمده اي از ييلاقات و جاذبه هاي طبيعي شهرستان در اين بخش واقع شده است همچنين مهمترين محور مواصلاتي استان و و كشور (تهران مشهد) از اين بخش گذر مي كند و از مهمترين موضوعاتي اين بخش وجود مجموعه مذهبي و فرهنگي و تاريخي قدمگاه در مركز اين بخش و شهر قدمگاه است كه خود ارزشمندترين و مهمترين موضوع در اين بخش است لهذا مهمترين ويژگيهاي بخش را به شرح زير مي توان برشمرد:

1- بيشترين جمعيت در سطح شهرستان

2- وجود 3 شهر شامل قدمگاه ، خرو، درود در اين بخش

3- قرارگيري در موقعيت جغرافيايي مناسب شهرستان و دردامنه هاي جنوبي بينالود

4- وجود مهمترين شهرك صنعتي شهرستان و استان در اين بخش (اولين شهرك در شهرستان و دومين شهرك در استان)

5- وجود شرايط مناسب حاصلخيزي خاك و منابع آب كه به طبع آن رونق كشاورزي و محصولات باغي و دامي است كه اين بخش يكي از مهمترين مراكز توسعه محصولات باغي از جمله آلو مي باشد.

6- وجود بخش عمده رود دره ها و ييلاقات و جاذبه هاي طبيعي در اين بخش از جمله ديزباد عليا گرينه ، درود ، خرو.

7- گذر مهمترين محورمواصلاتي زميني وريلي كشور ازاين بخش( محور مواصلاتي زميني و ريلي مشهد تهران )

8- وجود مجموعه مذهبي، فرهنگي و تاريخي باغ و بقعه قدمگاه رضوي در اين بخش كه سالانه مورد زيارت ميليون ها زائر و مسافرقرار مي گيرد.

 

ويژگيهاي موقعيت مجتمع خدماتي رفاهي بين راهي قدمگاه :

سايت مجتمع خدماتي رفاهي بين راهي قدمگاه درحاشيه جاده مواصلاتي نيشابور به مشهد و دركيلومتر 25 نيشابورمشهد قرار درد وسعت اين سايت 13 هكتار مي باشد كه عرض جنوبي آن حاشيه جاده جديد و عرض شمالي آن حاشيه جاده قديم نيشابور مشهد واقع شده كه به لحاظ دسترسي و ارائه خدمات اين مجتمع به جاده و شهرهاي قدمگاه و خرو و روستاهاي اطراف در بهترين و مناسب ترين موقعيت قرار گرفته است .

ازسوي ديگر نزديكي اين سايت به كانونهاي گردشگري طبيعي ومذهبي مانند خرو ، قدمگاه  درود و ... خود بر پتانسيلهاي اين سايت مي افزايد كه زمينه اي فراهم مي آورد و جهت هدايت مخاطبين اين مجتمع براي تفريح به كانونهاي گردشگري نزديك به سايت همچنين نزديكي اين سايت به3 شهرمهم و گردشگري نيشابور يعني قدمگاه ، خرو و درود از ويژگيهاي مهم محسوب مي گردد فاصله كوتاه 5/2  كيلومتري سايت به قدمگاه و خرووهمچنين 5/7 كيلومتري سايت به درود خود از موضوعاتي است كه مخاطبين اين مجتمع را مي توان زمان ماندگاري بيشتري براي آنها تدارك ديد از محل اين مجتمع بعنوان پايگاه اصلي اقامت به كانونهاي ياد شده  جهت تفريح هدايت و سپس به اين مجتمع باز گردند و بدين ترتيب زمان ماندگاري گردشگري  در اين منطقه بيشتر شود.

همچنين همانطور كه ذكرشد قرارگرفتن اين سايت درمسير مهمترين محور مواصلاتي زميني كشور خود مهمترين شاخصه ويژگي مجتمع مي باشد تردد متوسط ميانگين روزانه خودرو به ميزان 46800 خودرو از محور مشهد - تهران    ( براساس آمار سازمان حمل و نقل و پايانه هاي استان ) و آماري در حدود 16 ميليون تردد سالانه در اين محور خود گواه اهميت اين محور است كه سايت مجتمع در مناسب ترين مكان اين محور قرار گرفته است.

قرار گيري اين مجتمع در نزديكي مهمترين شهرك صنعتي استان و شهرستان نيز ازموضوعات و ويژگي هاي اين سايت است شهرك صنعتي خيام بعنوان دومين شهرك صنعتي مهم استان و اولين شهرك بر مجتمع خدماتي رفاهي تاثير گذار است حمل ونقل كه توسط خودروهاي باري به اين شهرك داشته باشد از طرفي سرمايه گذاري شركت هاي خارجي ازجمله شركتهاي چيني وايتاليايي دراين شهرك وموضوع ورود وخروج كارشناسان شركتهاي مذكور كه ازكشورهاي متبوع خود دائما در تردد مي باشند لذا اين مجتمع با وجود فضاهاي پذيرايي واقامتي متنوع مي تواند خدمات شايسته اي براي آنان و ميهمانان شركت ها و كارخانجات شهرك صنعتي را فراهم نمايد و اما اصلي ترين قابليت و اهميت اين سايت قرارگيري آن در مجاورت شهر قدمگان است كه هر ساله ميليونها زائر و مسافر به اين مكان عزيمت مي نمايند كه در شرايط حاضرمتاسفانه امكانات مناسب خدمات ازنظرخودرويي و امكانات پذيرايي واقامتي براي گردشگران فراهم نمي باشد واين موضوع سبب از دست رفتن بخش عظيمي از نشست هاي اقتصادي براي منطقه است كه مجتمع مذكور با پيش بيني كاربريهاي شامل خدمات خودرويي پمپ  بنزين و گاز CNG فروشگاههاي تجاري- كمپينك مجموعه هاي اقامتي مجموعه هاي پذيرايي مجموعه هاي تفريحي  جهت گردشگران فضاهاي مناسبي را فراهم نمايد كه اين موضوع ضمن ارائه خدمات مناسب و شايسته به گردشگران موجب درآمد اقتصادي مناسبي براي منطقه گردد.

بنابراين مهمترين ويژگيهاي سايت مجتمع خدماتي رفاهي قدمگاه به قرار زير مي باشد:

1- قرار گرفتن در حاشيه مهمترين محور مواصلاتي كشور( محور زميني مشهد- تهران ) با تردد تقريبي سالانه 16 ميليون تردد.

2- دسترسي مناسب سايت با وجود قرار گيري ضلع جنوبي آن در حاشيه جاده جديد نيشابور به مشهد و ضلع شمالي آن در حاشيه جاده قديم نيشابور به مشهد كه مورد تردد روستاها و شهرهاي اطراف منطقه قرار مي گيرد.

3- قرار گرفتن در مهمترين و پرجمعيت ترين بخش شهرستان نيشابور( بخش زبرخان)

4- قرار گرفتن در نزديكي كانونهاي مهم گردشگري شهرستان و استان از جمله منطقه ييلاقي درود، خرو،  قدمگاه ، ديزباد، گرينه

5- قرار گرفتن در نزديكي شهرهاي بخش ، درود 5/7 كيلومتر قدمگاه و خرو 5/2 كيلومتركه سايت مذكور دقيقا در مركز بين فاصله قدمگاه و خرو قرار گرفته است.

6- قرار گرفتن در مجاورت شهرك صنعتي خيام ( مهمترين و دومين شهرك صنعتي استان ) كه مي تواند به شهرك مذكور نيز ارائه خدمات نمايد.

7- قرار گرفتن در نزديكي شهر مذهبي ومجموعه مذهبي و فرهنگي تاريخي قدمگاه كه سبب فراهم نمودن ارائه خدمات مناسب براي گردشگران قدمگاه مي نمايد و ضمن جلب رضايت گردشگران زمان ماندگاري آنان طولاني تر مي گردد.

8- سايت مذكور درزميني ايجاد مي گرددكه كل مساحت آن فضايي سنگلاخي و شني مي باشد كه خاك مناسب كشاورزي را دارا نمي باشد و بصورت كاملا باير است كه از اين لحاظ كه قالب پروژه هاي عمراني و توليدي خدماتي در اراضي مناسب كشاورزي ايجاد مي گردند انتخاب اين سايت بدليل احياء و آباداني زميني كه هيچ گونه كاربري كشاورزي به آن نمي توان داد خود قابل اهميت است.

9- با توجه به كاربري هاي تعريف شده در طرح مجتمع خدماتي رفاهي بين راهي قدمگاه اين مجتمع مي تواند مخاطبين مختلف با سلائق گوناگون را به خود جذب نمايد و با در نظر گرفتن سالانه 16 ميليون تردد چنانچه معادل 20 % از تردد سالانه را به خود جذب نمايد و با در نظر گرفتن حوزه نفوذ مجتمع تا محدوده شهر قدمگاه وجذب زائران قدمگاه اين مجتمع داراي توجيه اقتصادي مناسبي مي باشد همچنين بيش از يكصد و چهل نفر اشتغال زايي ايجاد مي نمايد.

 

دلايل مكان يابي و ايجاد مجتمع خدماتي رفاهي بين راهي

اصولا ايجاد هرتاسيساتي در پي احساس نياز به آن تاسيسات است حال با توجه به اين موضوع با وجود تردد سالانه 16 ميليون خودرو از اين محور كه يكي از محورهاي مواصلاتي زميني درجه يك كشور مي باشد لذا ايجاد چنين مجتمعي ضروري بوده است ازطرفي حضور سالانه 15 ميليون زائر در مشهد جهت  زيارت بارگاه ملكوتي حضرت رضا (ع) كه بخش عمده اي از اين زائرين بصورت زميني واز اين محور(مشهد نيشابور سبزوار شاهرود... تهران ) تردد مي نمايند لذا درراستاي ارائه خدمات مناسب به زائرين نيز از دلائل ديگر ايجاد مجتمع خدماتي دراين شهر بوده است ازطرفي شهرستان نيشابور بعنوان منطقه نمونه بين المللي گردشگري مصوب هيئت محترم وزيران گرديده است كه ايجاد مجتمع خدماتي رفاهي( TiR PARK) در سطح استانداردهاي بين المللي در مهمترين محور مواصلات اين شهرستان لازم مي باشد از سوي ديگر با توجه به حضور سالانه بيش از يك ميليون نفر گردشگر وزائر براي زيارت بقعه قدمگاه حضرت رضا(ع)ونبود امكانات مناسب خدماتي  پذيرايي و اقامتي در قدمگاه ايجاد اين مجتمع براي ارائه خدمات مناسب  و شايسته به زائران و گردشگران قدمگاه رضوي ضمن احساس نياز ضروري بوده است لذا بطور خلاصه مهمترين دلايل ايجاد مجتمع خدماتي رفاهي بين راهي قدمگاه به شرح زير بيان مي گردد.

1- تردد سالانه 16 ميليون خودرو از محور مواصلات زميني مشهد نيشابور

2- حضور سالانه 16 ميليون زائر جهت زيارت در مشهد مقدس كه بخش عمده اي از آنان از طريق زميني و از محور مذكور به مشهد تردد مي نمايند.

3- مصوب شدن نيشابور بعنوان منطقه نمونه بين المللي گردشگري كه در محور زميني اين منطقه ايجاد مجتمع خدماتي رفاهي در سطح استانداردهاي بين المللي ضروري است .

4- عدم وجود امكانات پذيرايي ، خدماتي و اقامتي در قدمگاه و حضور سالانه بيش از يك ميليون زائر و گردشگر در قدمگاه كه بمنظور ارائه خدمات مناسب ايجاد مجتمع مذكور لازم است.

5- نزديكي مكان سايت مجتمع به شهرك صنعتي و شهرهاي درود- قدمگاه و خرو كه اين مجتمع مي تواند ضمن ارائه خدمات به مسافرين و گردشگران جاده اي به بوميان محلي نيز ارائه خدمات نمايد.

6- تهيه طرح مذكور درراستاي سياستهاي برنامه چهارم توسعه ، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جمهوري اسلامي و بر اساس اهداف سازمان ميراث فرهنگي،صنايع دستي وگردشگري وسازمان حمل ونقل پايانه هاي مسافربري بوده است.
سایت علمی و پزوهشی اسمان

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 مهر 1393 ساعت: 18:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

کوهستان و کوهنوردی

بازديد: 352

 

تحقیق رایگان سایت فروشگاه علمی اسمان

کوهستان و کوهنوردی

فهرست

عنوان                                                                              صفحه

کوه نوردی و خطرات کوهستان                                                                            1

خطر گرما وسرما در کوهستان                                                                               4

خطرات صاعقه در کوهستان                                                                                             9

بهمن                                                                                                                 11

بلاهای ممکن دیگر در کوهنوردی                                                                        20

کوه گرفتگی يا ارتفاع زدگی                                                                               21

بيماری کوه گرفتگی                                                                                           21

پيشگيری  از ارتفاع زدگی                                                                                    29

سقوط در کوهستان                                                                                             31

راههای جلوگيری از سقوط                                                                                  32

خطر مه در کوهستان                                                                                           33

کولاک در کوهستان                                                                                          34

تغذيه در کوهستان                                                                                              35

تجهيزات کوهنوردی                                                                                           37

لايه بندی لباسها                                                                                                  38

مسئوليت حوادث کوهنوردی                                                                                50

منابع                                                                                                                  52

 

كوهنوردى و خطرات کوهستان

@@@@@@@@@@@@
ورزش كوهنوردى، با خطر همراه است، معمولاً بخشى از هر كتاب آموزش كوهنوردى، اختصاص به شناخت خطرهاى كوهستان و راه
 هاى مقابله با آن دارد. همچنين، در بيشتر شماره هاى هر مجله كوهنوردى، اخبارى از حادثه هاى مرگبار يا دردناك به چشم مى خورد. و در صفحه شناسنامه بسيارى از نشريات كوهنوردى، (و برگه هاى درخواست عضويت باشگاه هاى كوهنوردى و بروشورهاى همراه وسايل كوهنوردى) به «خطرهاى ذاتى» اين فعاليت به صراحت اشاره شده و از خواننده خواسته شده كه مسئوليت عواقب ناشى از حادثه هاى كوهستان را شخصاً بپذيرد.

سازمانهاى جهانى كه فعاليتشان مرتبط با كوهپيمايى است، به اين ويژگى اشاره دارند، براى مثال در مجموعه رهنمودهايى كه اتحاديه جهانى حفاظت (IUCN) در زمينه نگهدارى و استفاده از مناطق كوهستانى ارائه داده است، در چند مورد به خطرهاى محيط هاى كوهستانى اشاره شده است: «رهنمود ۱۴۲- مخاطرات به طور سرشتى بخشى از تجربه كوهستان به شمار مى روند، بايد آن را پذيرفت و به رسميت شناخت. نبايد هراس داشت، اما به وسيله احتياط مستمر و درونى شده مى توان هراس را دست آموز و مهار كرد، مخاطرات را پشت سر گذاشت يا با آن روبه رو نشد و از كوهستان لذت برد. كوهستان هيچگونه بى احتياطى را بر نمى تابد. » لازم به يادآورى است كه آن درجه از «احتياط مستمر» كه بتوان با آن به كلى از خطر كوهستان دور شد، عملاً دست نيافتنى است و با كوهنوردى هاى نوآورانه و دشوار، قابل جمع نيست. بيان واقع بينانه خطرهاى كوهنوردى را مى توان در يكى از بندهاى «بيانيه تيرول» ديد كه توسط كريس بانينگتون، كوهنورد پرسابقه در كنگره آينده ورزش هاى كوهستانى در اينسبروگ اتريش (۸ سپتامبر ۲۰۰۲) خطاب به كوهنوردان خوانده شد، و مورد قبول بيش از يك صد كارشناس و كوهنورد و سنگ نورد برجسته جهان قرار گرفت: «مسئوليت خطر كردن ها (risks) را بپذيريد.»

بررسى هاى آمارى بسيارى در زمينه خطرهاى كوهنوردى انجام شده است. فقط براى ارائه يك نمونه، مى توان يادآور شد كه از ميان ۲۱۲ نفر كوهنورد كه از ايران در قالب تيم هاى اعزامى فدراسيون از۱۳۵۲ تا ۱۳۸۲ به كوه هاى بلند جهان (هيمالايا، قراقوروم، تيان شان، پامير) رفته اند، پنج نفر در كوه كشته شده اند (مرحومان عبدالله عزيزى، حسين حراستى، جلال فروزان در برنامه هايى به جز برنامه هاى فدراسيون، محمد داودى در يك برنامه فدراسيون در داخل كشور، محمد اوراز در يك برنامه برون مرزى فدراسيون). اين ميزان خطر (نزديك به ۵/۲ درصد)، نشان دهنده ميزان ريسكى است كه كوهنوردان جدى و پركار، كم و بيش با آن مواجه اند. البته كوهنوردى عمومى، نسبت به كوهنوردى در كوه هاى بلند جهان، خطر بسيار كمترى دارد، به طورى كه شايد بتوان گفت خطر آن از خطر رانندگى حرفه اى و حتى غيرحرفه اى در ايران كمتر است.

در کوهنوردي خطرات به دو دسته تقسيم مي شوند:

خطرات پيراموني در کوهنوردی (OBJECTIVE HAZARDS)

 و خطرات شخصي در کوهنوردی (SUBJECTIVE HAZARDS).

 اصولا براي بررسي و تحليل يک حادثه کوهنوردي ابتدا سعي مي کنند در سطح کلان مشخص شود ين حادثه جزو کدام دسته است بعد به بررسي هاي فاکتور هاي آن مي پردازند . اجازه بدهيد مثالي بزنم : فرضا مرگ يک کوهنورد در بهمن. درست است که بهمن جزو خطرات پيراموني است ولي اگر آن کوهنورد مي دانسته که آن شيب بهمن خيز است بارش برف هم انجام شده اما باز قصد عبور از بهمن را داشته باشد. علت اصلي اتفاق جزو خطرات شخصي طبقه بندي و بعد بنا به معيار هي مربوطه تحليل مي شود. بعنوان نمونه گزارشات آلپاين کلوب آمريکا ACC و يا اتحاديه کوهنوران انگليس The BMC نمونه هاي مشخصي از اين شيوه بشمار مي يند. اگر از هياهوي خبري و رسانه اي در ين باره بگذريم و واقع بين تر به اين فاجعه نگاه کنيم يا اين فاجعه بخاطر اشتباهات فردي يا گروهي فني رخ داده؟

تمام آموزش ها، تمام کلاسها و  تمام تجارب براي ايجاد يک حاشيه ايمني بين ما و اين خطرات است. اما هيچ آموزشي و هيچ پيشگيريي نمي تواند محافظ صد در صدي در برابر اين خطرات باشد. بنظر من درگذشتگان اين فاجعه بسيار بد شانس بودند. در بدترين زمان در بدترين مکان حضور داشتند.

همه ما بهمني را به اميد نريختن آن بريده يم و به گيره ي سست آويزان شده يم . اين همان بخش جذاب و غير قابل پيش بيني کوهنوردي است که بايد براي عموم براي جامعه شکافته شود.اگر سال ديگر نه اصلا ماه ديگر يک تيم قصد پيمايش اين دره را بنمايد . اگر سابقه عبور از اين دره را دشته باشد اگر سابقه چند بار عبور در باران را هم در کارنامه خود داشته باشد اگر بهترين ابزار و لوازم را با خود ببرد و به سلامت از دره بيرون بيايد . مي توانيم بگوييم:ببينيد کار اين تيم درست بود.

 

خطر سرما و گرما در كوهستان

حقايقي  درباره  سرما از فيزيک:: سرما ما را سرد و گرما ما را گرم مي کند، درست، اگر قرار بود ما تمام عمرمان  را در يک محيط گرم و نرم باشيم همين سطح از اطلاعات برايمان کافي بود. اما براي کوهنوردي اطلاعات بيشتري نياز است. براي عموم مردم اين موضوع جا افتاده است که اگر در هواي آزاد باشند و احساس سرما کنند و در همان حين باد بوزد آنها احساس سرماي بيشتري را خواهند کرد اما دليل اين موضوع چيزي است که برايشان اهميت ندارد. اما پاسخ آن براي ما اهميت زيادي دارد. دلايل علمي که در پشت اين مطلب قرار دارد براي ما بسيار راهگشا خواهد بود. ما بدنبال يافتن دلايل علمي لرزييدن، احساس گرما و سرما هستيم. براي ما جزييات اهميت دارد. هر چقدر که اين جزييات را بدانيم احتمال صعود موفق خود را افزايش داده ايم. پس بيا ييد با جزييات  شروع کنيم. با اتمها.

حرکت اتمها  :: هر اتمي محتوي انرژي است. اتمها حرکت مي کنند و هر چقدر پرانرژي تر باشند با سرعت بيشتري حرکت مي کنند. اين حرکت با گرما اندازه گيري مي شود. پس حرکت سريعتر نشانه گرماي بيشتر است. قانوني هست که مي گويد: انرژي همواره بدنبال تعادل يافتن است. اما اين تعادل با انتقال انرژي از سطح بالاتر به سطح پايينتر شکل مي گيرد.و به عبارت ديگر از گرما به سرما. اتفاقي که مي افتد آن است که در هنگام برخورد اتمها به يکديگر انرژي از اتمهاي پر انرژي به اتمهاي کم انرژي  منتقل مي شود. در اين راه بخشي از گرما به اتم هاي کم انرژي منتقل مي شود و به اين شکل تعادل برقرار مي شود. حالا مي توان گفت که گرما وجود انرژي و سرما نبود انرژي است. حرکت اتمها در دماي °C 273.15 يا در درجه کلوين متوقف مي شود. دماي بخشهاي دروني (Core) بدن ما 37°C و دماي لايه بيروني آن 34°C است. به علت اين اختلاف دما (گراديان حراراتي)، حرارت هسته بدن به سمت لايه بيروني منتقل مي شود و حرارت (انرژي) از سطح پوست بدن به محيط منتقل مي گردد. بسته به نوع پوشش، بخشي اين حرارت از لباسها عبور کرده و به اتمسفر وارد مي شود. اين فرآيند، انتقال حرارت به طريقه هدايت (conduction) ناميده مي شود.

 

تعادل حرارتي:: اين انتقال انرژي (هدايت) ادامه داردتا زمانيکه سطح انرژي در هر دو ماده برابر شود. اين فرآيند تعادل حرارتي، ناميده ميشود. درک مفهوم آن براي شما بسيار ضروري است، چرا که در کوهستان ادامه حيات شما بهآن بستگي دارد. اگر قدري يخ را درکف دستتان قرار دهيد فرايند انتقال انرژي آغاز ميشود و تا برقراري تعادل حرارتي ادامه خواهد داشت. شما احساس سرما مي کنيد نه به اينخاطر که سرما توسط اتمهاي پوستتان جذب شده، بلکه به اين دليل که انرژي اتمهاي دستشما به اتمهاي يخ منتقل شده است. انتقالانرژي تا زماني که دماي مولکولهاي يخبه34°Cبرسد و با دماي پوست شما برابر شودادامه دارد. به اين دليل که ميزان انرژي بدن شما بسيار بيشتر از تقاضاي  يخ براي رسيدن به34°Cاست بدن شما اين جنگ را مي برد و يخذوب مي شود. برعکس اگر شما برهنه در يک يخچال طبيعي قرار بگيريد اين بدن شماست کهبازنده اين جنگ خواهد بود. پس ادامه حيات بدن ما بسته به اين جنگ ايجاد تعادلحرارتي بين بدن و محيط اطراف است. ما در اين جنگ همواره بازنده خواهيم بود اماخوشبختانه اين امکان را داريم  تا خودمانرا با غذا (انرژي)  و تجهيزات مجهز کنيم وجنگ را ادامه دهيم. زماني که فرآيند تجهيز به هر دليل متوقف شود ما قرباني اينتعادل حراراتي خواهيم بود. 

 

 حقايقي در مورد سرما و بيولوژي بدن :: همانطور که اکثر کوهنوردان مي دانند، دماي مناسب براي متابوليسم (سوخت و ساز) بدن 37°C است. اين درجه حرارات بايد براي انجام منظم فعاليتهاي حياتي در هسته (Core) بدن مانند قلب، شش ها، مغز ثابت باشد. لايه بيروني اين هسته از پوست با ضخامت 1.65 ميليمتر تشکيل شده است. پوست بدن مساحتي حدود 1.8 متر مربع را پوشش مي دهد و وظيفه مهم آن که درجه حراراتي حدود 34°C دارد، کاهش انتقال حرارات بخش دروني بدن به اتمسفر است. اولين علائم تغيير درجه حرارت بخش دروني بدن لرزيدن و جمع شدن (پوست مرغي شدن) پوست بدن است.  لرزيدن تلاش بدن براي ايجاد گرما با منبسط و منقبظ کردن عضلات و ايجاد اصطکاک بين آنها  است. و جمع شدن پوست تلاش بدن براي راست شدن موهاي سطح پوست و ايجاد يک فضاي خالي براي گرم شدن بيشتر است. اگر اين کاهش دماي بخشهاي دروني بدن ادامه يابد، بدن گردش خون را محدود مي سازد تا اتلاف حرارات را از طريق سيستم خون رساني کاهش دهد. مثل عقب نشيني هاي  نظامي بدن نيز براي حفظ مغز و مرکز فرماندهي، انگشتان دست و پا و حتي خود دست و پا را قرباني مي کند و با کاهش خون رساني به آنها سعي در حفظ سطح فعاليتهاي حياتي بدن دارد. سرما زدگي عموما در اين مرحله اتفاق مي افتد.   

 در اين شرايط بدن شما هورمونهاي شيميايي نيز ترشح مي کند. تروکسين که باعث افزايش ميزان متابوليسم بدن شده و آدرنالين که فشار خون را افزيش مي دهد و سرعت تبديل کليکوژن به گلوکز و چربيها به اسيد هاي چرب را افزايش مي دهد. اگر تمام اين کارها فايده اي نداشت و دماي دورن بدنتان 2°C کاهش يافت در اين شرايط شما اثرات سرمازدگي را احساس خواهيد کرد. سطح هوشياري شما کاهش يافته، گيج و بيحال خواهيد شد. در اين شرايط اگر در موقعيت مناسبي قرار نداشته باشيد و کمکهاي اوليهه مناسب دريافت نکنيد احتمال اينکه آسيب بيشتري ببنيد وجود دارد. با توجه به کاهش سطح هوشياري، نقش همنوردان شما در درک علائم اوليه سرمازدگي و نجات شما   بسيار مهم است. اگر کاهش دما همچنان ادامه يابد، عضلات، دست از فعاليت  خواهند کشيد و کنترل کننده هاي حرارت داخلي بدن مثل هيپوتالاموس نيز متوقف مي شوند. در اين شرايط شانس زنده ماندن شما به حداقل مي رسد. با کاهش دماي بخشهاي داخلي بدن به ميزان 5°C بدن دچار سرمازدگي شديد خواهد شد و بلافاصله مرگ در پي آن به سراغ  فرد مي آيد. اگر تجهيزات لازم و داروهاي مناسب محيا باشد مي توان افراد سرمازده اي را که درجه حرارات بدن آنها به کمتر از 15°C  نيز رسيده است نجات داد اما در کوهستان امکان امداد و نجات در اين موارد و حتي کمتر از آن عملا غير ممکن است.

 به خدمت گرفتن علم  :: اما اين مطالب چه کمکي به ما در کوهنوردي مي کند؟  دانستن طريقه انتقال انرژي (گرما به سرما) در سطح مولکولها به ما اين امکان را مي دهد تا اين انتقال حرارت را کاهش داده و سطح دماي بخشهاي داخلي بدنمان را حفظ نماييم و بتوانيم زنده بمانيم. براي اين منظور بايد ديواري بسازيم تا اين انتقال انرژي بين بخشهاي گرم و محيط سرد اطراف آن کاهش يابد. اين امر احتياج به درک مفهوم عايق بندي کردن بدن با پوشاک(Insulation) و ماکزيمم کردن اثر بخشي دارد.    

 

کمشدن دماي بدن ( سرما زدگي )

شرح بيماري

کم‌ شدن‌ دماي‌ بدن‌ عبارت‌ است‌ از پايين‌ افتادن‌درجه‌ حرارت‌ بدن‌ به‌ کمتر از 35 درجه‌ سانتيگراد. اين‌ حالت‌ مي‌تواند بسياري‌ ازدستگاه‌هاي‌ بدن‌ را تحت‌تأثير قرار دهد، از جمله‌ اين‌ که‌ جريان‌ خون‌ به‌کليه ومغزکاهش‌ مي‌يابد. اين‌ حالت‌ در تمام‌سنين‌ مي‌تواند اتفاق‌ بيافتد اما اکثر بيماران‌، سالمنداني‌ هستند که‌ نمي‌توانندخود را در زمستان‌ گرم‌ نگاه‌ دارند.

علايم‌ شايع‌

·         علايم‌ اوليه‌:

o        هماهنگي‌ نامطلوب‌ عضلات‌

o        گيجي‌ و سردرگمي‌ ذهني‌

o        لرزيدن‌ و پايين‌ بودن‌ درجه‌ حرارت‌ بدن‌ (کمتر از 35 درجه‌ سانتيگراد)

o        کم‌بودن‌ تعدادنبض

o        ضعف‌، خواب‌آلودگي‌

·         علايم‌ بعدي‌:

o        سفت‌ شدن‌ عضلات‌

o        درجه‌ حرارت‌ بدن‌ به‌ محدوده‌ 9/28-25 درجه‌ سانتيگراد سقوط‌ مي‌کند.

o        بنفش‌ شدن‌ انگشتان‌ دست‌ و پا و نيز بستر ناخن‌ها

o        از دست‌ دادن‌ هوشياري‌


علل‌

قرار گرفتن‌ طولاني‌مدت‌ در معرض‌ سرما، خصوصاً محيط‌ بازهمراه‌ با بالا بودن‌ شاخص‌ باد ـ سرما؛ و نيز غرق‌ شدن‌ در آب‌ سرد و نجات‌ فردقبل‌ از خفگي‌ کامل‌. البته‌ در افرادي‌ که‌ بيمار يا ضعيف‌ هستند، اين‌ حالت‌مي‌تواند در درجه‌ حرارت‌هاي‌ نزديک‌ به‌ طبيعي‌ نيز رخ‌ دهد.

عوامل تشديد کننده بيماري

·         بزرگسالان‌ بالاي‌ 60 سال‌ يا شيرخواران‌

·         لباس‌ نازک‌ يا مرطوب‌

·         لاغر بودن‌. افراد لاغر زودتر از افراد چاق‌ حرارت‌ بدن‌ خود را از دست‌مي‌دهند.

·         مصرف‌ دخانيات‌، که‌ خونرساني‌ به‌ اندام‌ها را کاهش‌ مي‌دهد.

·         مصرف‌الکل

·         اختلال‌ رواني‌ بيماري‌ مزمن‌ (نارسايي‌قلب، بيماري‌ ريوي‌،بيماري‌هايي‌ که‌ فرد را زمين‌گير مي‌کنند).

پيشگيري‌.

·         در هواي‌ سرد، از لباس‌ ضد باد در چند لايه‌ استفاده‌ کنيد، از جمله‌ شال‌گردن‌، کلاه‌ و دستکش‌

·         در هواي‌ باراني‌ اگر خيس‌ شديد، لباس‌هاي‌ خود را هرچه‌ زودتر عوض‌ کنيد.

·         براي‌ توليد گرما سعي‌ کنيد حرکت‌ داشته‌ باشيد.

·         در رودخانه‌ يا درياچه‌اي‌ که‌ يخ‌ بسته‌ است‌، اسکيت‌ يا ماهيگيري‌ نکنيد مگراين‌ که‌ مطمئن‌ باشيد يخ‌ آن‌ ضخيم‌ و بي‌خطر است‌.

·         به‌ هنگام‌ پيک‌نيک‌ يا راهپيمايي‌ و کوهنوردی در هواي‌ سرد، تمهيدات‌ لازم‌ براي‌ موارداورژانس‌ به‌ هنگام‌ کم‌ شدن‌ يا صدمه‌ ديدن‌ را به‌ همراه‌ داشته‌ باشيد.

عواقب‌ مورد انتظار

برحسب‌ مدت‌ زمان‌ قرار گرفتن‌ در معرض‌ سرماو ميزان‌ حرارت‌ از دست‌ رفته‌ مي‌تواند مرگبار هم‌ باشد. احتمال‌ زنده‌ماندن‌ فرددر صورتي‌ که‌ به‌ هنگام‌ رسيدن‌ به‌ اورژانس‌ هوشيار باشد بسيار زياد است‌. جالب‌اين‌ که‌ بعضي‌ از کودکان‌ پس‌ از يک‌ ساعت‌ يا بيشتر غوطه‌ور بودن‌ در آب‌ يخ‌زنده‌ مانده‌اند.

عوارض‌ احتمالي‌

·         شوک

·         ذات الريه

·         نارسايي کليه

·         سرمازدگي‌؛قانقاريا

·         مرگ‌

درمان‌

اصول‌ کلي‌

·         بستري‌ شدن‌. فرد بايد به‌ نزديکترين‌ مرکز اورژانس‌ انتقال‌ يابد. گرم‌ کردن‌بيمار برحسب‌ شدت‌ پايين‌ افتادن‌ درجه‌ حرارت‌ بدن‌ تنظيم‌ مي‌شود.

·         موارد زير به‌ هنگام‌ انتظار براي‌ رسيدن‌ کمک‌ اورژانس‌ ممکن‌ است‌ کمک‌کننده‌باشند:

o        توجه‌ داشته‌ باشيد که‌ فرد ممکن‌ است‌ گيج‌ باشد و در برابر اقدامات‌کمک‌کننده‌ مقاومت‌ کند.

o        فرد را روي‌ سطح صاف ‌ قرار داده‌ و وي‌ را با پتو ‌ با درجه‌ حرارت‌ طبيعي‌بدن‌ بپوشانيد.

o        حمام‌ گرم‌ (نه‌ داغ‌) ممکن‌ است‌ کمک‌کننده‌ باشد، اما براي‌ راهنمايي‌ گرفتن‌در اين‌ مورد با نزديکترين‌ مرکز اورژانس‌ در تماس‌ باشيد.

o        اگر فرد در محيط‌ بيرون‌ است‌، وي‌ را با پتو بپوشانيد يا از باد محافظت‌ کنيد.

o        در صورت‌ امکان‌، فرد را با گرماي‌ بدن‌ خودتان‌ گرم‌ کنيد.

داروها

داروهايي‌ براي‌ حفظ‌ فشار خون‌ در صورتي‌ که‌ وضعيت‌ فردبحراني‌ باشد.


فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري

پس‌ از درمان‌، فعاليت درزمان ابتلا به اين بيماري هاي‌ طبيعي‌ بايد تدريجاً از سر گرفته‌ شوند.

رژيم‌ غذايي‌

اگر فرد قادر به‌ نوشيدن‌ باشد، مايعات‌ گرم‌ به‌ اوبدهيد.

 

درچه شرايطي بايد به پزشک مراجعه نمود؟

اگر علايم‌ پايين‌ افتادن‌درجه‌ حرارت‌ بدنرا در يک‌ نفر مشاهده‌ کرده‌ايد. اين‌ ممکن‌ است‌ يک‌ اورژانس‌باشد.

گرمازدگي

شرح بيماري

گرمازدگي‌ عبارت‌ است‌ از بيماري‌ ناشي‌ از قرارگرفتن‌ طولاني‌مدت‌ در معرض‌ حرارت‌ زياد، نخوردن‌ مايعات‌ به‌ حد کافي‌، يا خوب‌کار نکردن‌ مکانيسم‌هاي‌ تنظيم‌ حرارت‌ درمغز. اين‌ حالت‌ مي‌تواند در هر سني‌ رخ‌دهد، اما در سالمندان‌ شايع‌تر است‌.

علايم‌ شايع‌

·         خستگي‌ گرمايي‌:

o        منگي‌، خستگي‌، غش‌، سردرد

o        رنگ‌ پريدگي‌ و مرطوب‌ بودن‌ پوست‌

o        تند و ضعيف‌ بودن‌نبض

o        تند و سطحي‌ بودن‌ تنفس‌

o        گرفتگي‌ عضلاني‌

·         تشنگي‌ زياد گرمازدگي‌:

o        غالباً قبل‌ از اين‌ مرحله‌، خستگي‌ گرمايي‌ و علايم‌ آن‌ وجود دارد.

o        داغ‌، خشک‌ و بر افروخته‌ بودن‌ پوست‌

o        تعريق‌ وجود ندارد.

o        بالا بودن‌ درجه‌ حرارت‌ بدن‌

o        تند بودن‌ ضربان‌قلب

o        گيجي‌

o        از دست‌ دادن‌ هوشياري‌

علل‌

·         خستگي‌ گرمايي‌ به‌ علت‌ نوشيدن‌ آب‌ به‌ مقدار ناکافي‌، خوردن‌نمکبه‌ مقدار ناکافي‌، وکمبود توليد عرق‌ به‌ وجود مي‌آيد. (بدن‌ به‌ کمک‌ عرق‌ کردن‌ و بخار شدن‌ عرق‌خنک‌ مي‌شود.

·         گرمازدگي‌ در اثر قرار گرفتن‌ بيش‌ اندازه‌ در حرارت‌ شديد و کار نکردن‌مکانيسم‌هاي‌ تنظيم‌ حرارت‌ بدن‌ ايجاد مي‌شود. در اين‌ حالت‌ دماي‌ بدن‌ تا حدخطرناکي‌ بالا مي‌رود (حتي‌ تا حدود 5/41 درجه‌).

 

عوامل‌ افزايش‌ دهنده‌ خطر

·         اثرات‌ عمومي‌ بالا رفتن‌ سن‌

·         نوشيدن‌الکل يا سوءمصرف‌ سايرمواد

·         بيماري‌ مزمن‌ مثل‌ ديابت‌ يا بيماري‌ عروق‌

·         بيماري‌ اخير که‌ باعث‌ از دست‌ رفتن‌ مايع‌ در اثر استفراغ‌ يا اسهال‌ شده‌باشد.

·         هواي‌ داغ‌ و پر رطوبت‌ (شرجي‌)

·         بودن ‌ در محيط‌ بسيار گرم‌

·         از دست‌دادن‌ مايعات‌ بدن‌ در اثرورزش وتعريق‌ و ننوشيدن‌ مايعات‌ کافي‌ براي‌جايگزيني‌ آب‌ از دست‌ رفته‌

·         پوشيدن‌ لباس‌ زياد، خصوصاً لباس‌ تنگ‌

·         تببالا

·         فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري بدني‌ يا ورزش‌ شديد در هواي‌ داغ‌ و پررطوبت‌

پيشگيري‌

·         در هواي‌ داغ‌، لباس‌ سبک‌ و گشاد بپوشيد.

·         مرتب‌ آب‌ بنوشيد و صبر نکنيد تا تشنه‌ شويد و سپس‌آب بنوشيد.

·         اگر تعريق‌ زياد داريد، آب‌ بيشتر بنوشيد. اگر مقدار ادرار کم‌ شود، ميزان‌ آب‌دريافتي‌ را زيادتر کنيد.

·         سعي‌ کنيد به‌ هواي‌ داغ‌ عادت‌ کنيد.

عواقب‌ مورد انتظار

معمولاً با درمان‌ سريع‌ بهبودي‌ کامل‌ درعرض‌ 2-1 روز حاصل‌ مي‌شود.


عوارض‌ احتمالي‌

ممکن‌ است‌ هر کدام‌ از اعضاي‌ مهم‌ بدن‌ دچارمشکل‌ شوند ) قلب،ريه ها،کليه ها،مغز)

با مدت‌ زمان‌ قرار گرفتن‌ درمعرض‌ گرما و شدت‌ آن‌، و نيز سرعت‌ و اثربخشي‌ درمان‌ ارتباط‌ دارد.

 

درمان‌

اصول‌ کلي‌

·         اگر فردي‌ علايم‌ گرمازدگي‌ را دارد و عرق‌نمي‌کند:

وي‌ را سريعاً خنک‌ کنيد. لباس‌هاي‌ وي‌ را در آوريد واو را در آب‌ سرد قرار دهيد، يا دور او ملحفه‌ مرطوب‌ بپيچيد. ترتيب‌ انتقال‌ او رابه‌ نزديکترين‌ بيمارستان‌ بدهيد. اين‌ يک‌ اورژانس‌ است‌!

·         اگر فردي‌ ضعيف‌ و خسته‌ است‌ اما عرق‌مي‌کند:

وي‌ را در يک‌ جاي‌ خنک‌ بخوابانيد، مايعات‌ خنک‌ به‌ اوبدهيد (آب‌، آب‌ ميوه‌، يا ساير نوشيدني‌هاي‌ خنک‌). ترتيب‌ انتقال‌ او را به‌نزديکترين‌ بيمارستان‌ بدهيد، مگر در موارد خفيف‌. توصيه‌هاي‌ پزشکي‌ براي‌ مراقبت‌مناسب‌ از فرد را به‌ وي‌ يا همراهان‌ وي‌ ارايه‌ دهيد.

داروها

براي‌ اين‌ اختلالات‌ معمولاً دارويي‌ مورد نياز نيست‌.

فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري

·         وقتي‌ که‌ علايم‌ وجود دارند، در حالتي‌ که‌ پاهايتان‌ بالا باشد استراحت‌کنيد.

·         با روبه‌ بهبود گذاشتن‌ علايم‌ مي‌توان‌ کارهاي‌ روزمره‌ را تدريجاً از سرگرفت‌.

رژيم‌ غذايي‌

رژيم‌ خاصي‌ توصيه‌ نمي‌شود.

درچه شرايطي بايد به پزشک مراجعه نمود؟

اگر شما يا يکي‌ از اعضاي‌خانواده‌تان‌ علايم‌ گرمازدگي‌ يا خستگي‌ گرمايي‌ را داريد، يا اين‌ که‌ علايم‌ رادر فردي‌ ديگر مشاهده‌ نموده‌ايد. بلافاصله‌ اورژانس‌ را خبر کنيد! اين‌ اختلالات‌ممکن‌ است‌ جدي‌ يا مرگبار باشند.

 

خطرات بعدي

خطرات صاعقه در كوهستان به دو گونه است :

۱ـ برخورد مستقيم آذرخش 

 ۲ـ برق زميني كه در نتيجه تخليه بار الكتريكي ابرها  ، تا شعاع معيني سطح زمين و مولكول هاي هوا داراي بار الكتريكي مي شود )

هر ساله تعداد زيادي از کوهنوردان دچار صاعقه زدگي مي شوند و براثر صاعقه زدگي يا جان خود را از دست مي دهند و يا دچار آسيب هاي شديد مي شوند.بسياري از اين حوادث با رعايت نکات ايمني قابل پيشگري هستند وبه همين جهت در اين قسمت به بررسي اين موارد مي پردازيم.

اصول پيشگشري:

رعايت چند نکته در پيشگيري از صاعقه زدگي در بين کوهنوردان بسيار مهم است:

1) در صورت امکان با شروع صاعقه در مکان هاي سر پوشيده مانند جان پناه ها يا کلبه هاي کوهستاني پناه بگيريد.

2) همواره برنامه ي کوهنوردي را طوري تنظيم کنيد که بعد از ساعت11 صبح در مکان هاي مرتفع نباشيد.

3) هيچگاه چادر خود را به بلندترين درختان اطراف وصل نکنيد.

4) در صورت شنيدن صداي رعد حتي با وجود آسماني صاف ، احتمال وقوع صاعقه بسيار زياد است.سريعاً خود را به مکان امن برسانيد.

5) وجود ابرهاي تيره و افزايش باد خبر از قريب الوقع بودن صاعقه است.

6) مي توان از جليقه هاي ضد صاعقه استفاده نمود.

7) در مکان هاي سر پوشيده به در، پنجره و اجسام فلزي نزديک نشويد.

8) دستگاه هاي الکتريکي خود را خاموش کنيد.

9)طناب هايي را که به همراه داريد بخصوص اگر خيس و مرظوب شدند،از خود دور کنيد.

10) تنها در موارد اورژانس از تلفن استفاده کنيد .امواج صاعقه به راحتي از خطوط تلفن عبور مي کنندو آسيب ناشي از آنها يکي از شايع ترين علت صاعقه زدگي در مکان هاي سر پوشيده است.

11) داخل خودرو معمولاً در برابر صاعقه زدگي امن است.

12) هيچ گاه به يک خودرو تکيهنکنيد.

13) از دوچرخه يا موتور فاصله بگيريد.

 

بهمن

با گرم شدن هوا ،وبا توجه به برفهاي  سنگيني كه درگذشته در ارتفاعات مي نشيند  احتمال بروز بهمن هاي خطرناك هم شدت پيدا ميكند. پس لازم است  كه اگر در روزهاي پاياني زمستان پا به ارتفاعات و حتي دره هاي كم ارتفاع هم مي گذاريم، تمام جوانب احتياط را رعايت كنيم.مهمترين موضوع اينست كه تنها به كوه نرويم و با افراد با تجربه همراه شويم. بايد بدانيم كه ميزان زياد برف، تغيرات درجه حرارت كه باعث ذوب شدن برفها شود و وجود لايه هاي ضعيف و شيب بالاي 45 درجه باعث بروز بهمن ميشود. از مسير شيب هاي بهمني نبايد عبور كرد و اگر مجبور به عبور از زير اين شيبها شديم بايد بدون به هم زدن آرامش كوهستان ، هر چه سريعتر و با چشمان باز عبور كنيم. اگر شواهد حاكي از بروز بهمن بود هر چه سريعتر بايد به كناري فرار كرد و با فرياد همه را آگاه كرد. و اما اگر در بهمن گير كرديم، بايد از ورود برف به دهان و بيني جلوگيري كرده و فاصله اي را با يكي از دستها در جلوي دهان براي تنفس در نظر بگيريم و با دست ديگر سعي كنيم خود را به سطح بكشانيم.  مثل فرمان اتومبيل كه در زمان توقف به سختي حركت ميكند، اگر بهمن نيز متوقف شود ديگر حركت كردن به دليل تراكم برف، بسيار سخت ميشود. پس تا توقف بهمن كه زمان زيادي هم بطول نمي انجامد  براي دست و پا زدن فرصت داريم. بايد بدانيم كه تقلاي معقول نجات بخش است. پس از توقف حركت بهمن با حفظ خونسردي با تلاش رو به بالا حركت مي كنيم و اگر جهت را گم كرديم با خارج كردن آب دهان جهت جاذبه زمين و جهت سطح برف را ميتوان تشخيص داد.

  

   the avalanche

 

 
 

 

زمان و مكان سقوط

بهمن چگونه در كوهستان شكل مي‌گيرد؟ در چه مناطقي از كوه‌ها، بهمن سقوط مي‌كند؟ وزن بهمن و سرعت حركت آن به چه ميزان است و بالاخره چگونه مي‌توان خود را از مسير حركت بهمن رهانيد و از مهلكه نجات يافت؟

در چه جاهايي خطر بهمن وجود دارد؟

1- شيب، يكي از عوامل بسيار مهم در سقوط بهمن است. روي شيب‌هاي خيلي تند (بيشتر از 50 درجه) چون برف قبل از انباشته شدن به طور طبيعي به پايين سرازير مي‌شود، خطر سقوط بهمن معمولاً زياد نيست. روي شيب‌هاي خيلي ملايم (كمتر از 25 درجه) نيز خطر بهمن معمولاً زياد نيست. تحقيقات بهمن‌شناسان فرانسوي نشان مي‌دهد كه بهمن‌هاي تخته‌اي، عمدتاً روي شيب‌هاي 30 تا 45 درجه است و بيشترين بهمن‌ها از روي شيب‌هاي 35 تا 40 درجه سقوط كرده است. كوهنوردان و اسكي‌بازان امريكايي اهميت فوق‌العاده‌اي براي عامل شيب قائل هستند. هر كوهنورد يا اسكي‌باز كوه، هميشه يك شيب‌سنج كوچك در جيب دارد تا با آن ميزان خطر ريزش بهمن را برآورد كند.

2- با تند شدن شيب، ثبات لايهفوقاني برف كاهش يافته و خطر بهمن افزايش مي‌يابد.

3- پوشش زمين. پوشش طبيعي خاك كه ارتباط بين مانتو برفي (توده برف) و خاك را برقرار مي‌كند نيز البته نه به اندازه شيب، مهم است. زمين‌هاي صاف و صيقلي و يا بدون پستي و بلندي و شيب‌هايي كه داراي بوته‌هاي كوچك يا چمنزار و علف هستند، بهمن‌خيز است. به عكس، شيب‌هاي پر سنگلاخ و به ويژه با تخته‌سنگ‌هاي بزرگ و يا درخت و درختچه و يا بوته‌هاي بزرگ- مثل گون- معمولاً برف را به خوبي نگه مي‌دارند. يكنواختي شيب بسيار خطرناك است. به همين خاطر معمولاً با خاكبرداري، بين شيب‌ها را پله‌پله مي‌كنند.

چه موقع خطر بهمن زياد مي‌شود؟

باد عامل بسيار مهمي در افزايش خطر سقوط بهمن است به ويژه اگر در چند روز گذشته به شدت وزيده باشد. باد موجب تلمبار شدن برف در برخي نقاط مي‌شود، ضخامت برف را افزايش مي‌دهد و باعث به وجود آمدن نقاب‌هاي برفي در خط‌اراس‌ها و گردنه‌ها مي‌شود. فراموش نكنيم كه عبوراز شيب‌هايي كه در بالايشان نقاب‌هاي برفي درست شده، فوق‌العاده خطرناك است.

بارش برف چون وزن اضافي بر مانتو برفي مي‌گذارد، ثبات آن را كاهش مي‌دهد. البته سقوط بهمن پس از بارش برف، بستگي به مقدار بارش، وزن مخصوص برف و شيب كوه دارد. با اين حال، به طور كلي مي‌توان گفت كه با ريزش 30 سانتيمتر برف جديد روي شيب‌هاي تند (بيش از 35 درجه) خطر جدي مي‌شود و با 80 سانتيمتر برف جديد، حتي شيب‌هاي متوسط هم خطرناك مي‌شوند.

هواي گرم و ملايم به سرعت لايه‌ها را به هم پيوند مي‌دهد و در نتيجه، خطر سقوط بهمن را كاهش مي‌دهد. به عكس، اگر اين گرما نسبتاً زياد باشد، خطر را افزايش مي‌دهد، زيرا برف را به قطرات آب تبديل مي‌كند و لايه‌هاي فوقاني برف روي اين قطرات مي‌غلتند و به پايين سرازير مي‌شوند. بارش كمي باران نيز چسبندگي برف را افزايش مي‌دهد، ولي اگر بارش از حدي بگذرد، مانتو برفي ثبات خود را از دست خواهد داد.

از اواسط فروردين به بعد، در ارتفاعات 3000 متر به بالا، تابش خورشيد مانتو برفي را- به ويژه جبهه‌هاي جنوبي- بي‌ثبات مي‌كند و در بعد از ظهرها، بهمن‌هاي آبكي سرازير مي‌شود.

سرعت بهمن

سرعت بهمن برف آبكي 55 تا 70 كيلومتر در ساعت، سرعت بهمن برف خشك 110 تا 140 كيلومتر در ساعت و سرعت بهمن‌پودر 220 تا 290 كيلومتر در ساعت مي‌باشد. همچنين، نيروي فشار حاصل از بهمن مي‌تواند به 20 تن برسد.

شكل‌هاي مختلف برف

شكل برف بستگي تام به دماي محيط دارد:

از 10 تا 5 درجه زير صفر، سوزني شكل، از 5 تا 10 درجه زير صفر، استوانه‌اي، بادامي شكل.

از 10 تا 13 درجه زير صفر، پهن، بادامي شكل، از 13 تا 17 درجه زير صفر، شش گوش، از 18 تا 25 درجه زير صفر، استوانه‌اي پهن. شكل برف از اين لحاظ مهم است كه ميزان چسبندگي و قدرت اتصال مانتو برف (توده برف) را تعيين مي‌كند و در نتيجه احتمال ريزش بهمن را كاهش يا افزايش مي‌دهد.

وزن برف

شخص مدفون زير بهمن تحت فشاري است كه وزن و ارتفاع بهمن بر او وارد مي‌كند. وزن يك متر مكعب برف بستگي به مقدار آب موجود در آن دارد.

برف تازه

برف‌پودر، 30 تا 60 كيلوگرم

برف فشرده سبك، 100 تا 200 كيلوگرم

برف كهنه

برف شناور، 200 تا 300 كيلوگرم

برف خشك نشست كرده، 300 تا 400 كيلوگرم

برف آبدار نشست كرده، 400 تا 450 كيلوگرم

برف زيرين خشك، 400 تا 700 كيلوگرم

برف زيرين آبدار، 600 تا 800 كيلوگرم

با استفاده از آمار، كساني كه دچار بهمن شده‌اند، تعيين كرده‌اند كه با گذشت زمان احتمال زنده ماندن بهمن‌زده چقدر است. شخص مدفون در زير يك متر برف با گذشت زمان شانس زنده ماندنش به سرعت كاهش مي‌يابد.

به طور كلي مي‌توان گفت كه با گذشتن هر يك ساعت، شانس زنده ماندن نصف مي‌شود.

در ساعت اول، شانس زنده ماندن بهمن‌زده حدود 45 درجه است. در ساعت دوم شانس او به 28 درصد، در ساعت سوم به 18 درصد و در ساعت چهارم به 10 درصد كاهش مي‌يابد. به عبارت ديگر، از ساعت چهارم به بعد، تنها يك نفر از 10 نفر را مي‌توان از زير بهمن زنده خارج كرد. در ضمن اين نكته نيز قابل ذكر است كه از همان لحظات اول در اثر ضربه و فشار بهمن و اصابت به صخره و سقوط از بلندي و از اين قبيل صدمات، جان خود را از دست مي‌دهند.

بهمن‌زده هر قدر در عمق كمتري مدفون شده باشد، شانس بيشتري براي زنده ماندن دادر. به همين خاطر است كه توصيه مي‌كنند با شنا يا پرش كردن، سعي كنيم روي سطح بهمن باقي بمانيم. همان طور كه نمودار نشان مي‌دهد، در عمق كمتر از 50 سانتيمتر، شانس زنده ماندن به كمتر از 10 درصد مي‌رسد

 

 

براي عبور از مناطق بهمن گير چه بايد كرد؟

1-حد الامكان از  مناطقي كه احتمال ريزش بهمن را دارد عبور نكنيم.

2-زيپ ها وسر آستين هاي البسه خود را كاملاً ببنديم.

3-توسط كلاه كولاك ويا دستمال گردن جلوي دهان خود را ببنديم.

4-به همراه داشتن نخ بهمن (نخي به متراژ 50 متر با رنگي معمولا تيره كه به كوهنورد متصل است)

5-آماده نگهداشتن وسايل اضافي مثل كوله پشتي و كلنگ براي رها كردن

6-عبور يك به يك افراد با قدم هايي بلند و با فاصله.

7-خودداري از ايجاد سر و صداي اضافه.

8-استقرار افراد با تجربه بر روي يالهاي كناري براي تعقيب با چشم.

9-همراه داشتن وسايل ضروري مثل كمكهاي اوليه و مقداري تنقلات .

در حين بهمن بايد چه كنيم

1-رها كردن وسايل اضاف و سنگين

2-در مقابل بهمن حالت گلوله اي بايد گرفت.

3-فرياد كشيدن در هنگام غلطيدن بر روي برف.

4-ايجاد محافظ صورت به وسيله دستان.

5-بزرگ كردن فضا براي تنفس در زير برف.

6-تشخيص جهت كشش زمين .

7-سعي در كنار زدن برف ها و به سمت بالا آمدن.

 

بلا هاي ممكن  ديگر در كوهنوردي

وقتي قرار است بيرون چادر بخوابي، خيلي پروانه اي فكر نكن، چون اين بالا از نيش پشه گرفته تا نيش هر جك و جانور ديگري ممكن است برايت درد و مرض درست كند. پس بي خيال آسمان شو و توي كيسه خوابت فرو برو و قدر اين كيسه متفاوت را بدان.

وقتي كفش عيد پارسالت را مي پوشي و يك كوه نوردي نيمه سنگين انجام مي دهي، عواقبش را هم قبول كن. كفش نامناسب و فشار، دو عامل مهمي هستند كه يك دوست قديمي را با پاهايت همراه مي كنند؛ ميخچه. بهتر است بداني ميخچه يك بيماري پوستي است، پس بعداز حمام با ناخن گير به جان اين توده فشرده از پوست نيفت. ميخچه معمولا با داروهاي موضعي و در مواقع شديدتر با جراحي درمان مي شود.

اگر موقع استراحت هاي چند دقيقه اي، كرم ضد آفتابت را بيرون بياوري و روي پوست دست و صورتت بزني، هيچ كس به شما  نمي گويد چه آدم شيكي هستي. چون در غير اين صورت، وقتي بعدازظهر با گونه هاي گلي از كوه پايين مي آيي همه به شما  مي گويند چه آدم بي فكري. آفتاب سوختگي باعث سرطان پوست و پيري زودرس آن مي شود. پس چه حرفه اي باشي چه نباشي، آفتاب سوختگي را جدي بگير!


به نفعت شماست كه خيلي شاد كوه نوردي نكنيد و همه
 ي سنگ هاي زير پايتان  را جدي بگيريد. چون در رفتن يك سنگ كوچك از زير پايتان  همان و زمين خوردن و در شرايط بدتر، سقوط همان. پس اگر موقع بالا رفتن و پايين آمدن سرود مي خواني، لطفا با چشم هاي باز اين كار را بكنيد!

 

کوه گرفتگي يا ارتفاع زدگي

تعريف کوه گرفتگي:

حالتي که در اثر افزايش ارتفاع و فعاليت شديد بدني در شخص بوجود مياد.

مهمترين علائم کوه گرفتگي عبارتند از:

1- از دست دادن اشتها           2- افزايش غير طبيعي ضربان قلب و دم و بازدم

3- تنگي نفس                 4- اختلال در سيستم گوارشي          5- سردرد شديد

6- قرمز شدن چشم ها             7- عدم تمرکز حواس         8-کاهش بينايي و شنوايي

 9- تنفش شين ستوکي (chyne-stoke) که علامت ارتفاع زدگي حاد است؛ تنفس به يکباره شديد شده و بعد از چند ثانيه به حالت اول برميگردد.

 

بيماري کوه گرفتگي ( ادم مغزي و ريوي در ارتفاع )

 

ايسکانيوز- کمي فرصت براي تطابق شخص باتغييرات اختلاف ارتفاع ، ميزان ارتفاع ، فعاليت بدني وميزان سلامتي جسمي و آمادگي قبلي در بروز و شدت اختلالات حاد يا مزمن ناشي ازهيپوکسي ( کمبود اکسيژن خون ) مربوط به ارتفاعات بيش از 3000 متر تاثيردارد. درافراد مختلف ميزان تحمل به هيپوکسي فوق العاده متفاوت است.

بيماري کوه گرفتگي در اثر کمبود اکسيژن در ارتفاع بالا بوجود مي آيد.
edema = ادم ، خيز ، تجمع غيرطبيعي مايع درفضاي بين ياخته اي بافتهاي بدن .
علايم ادم مغزي :

گيجي ، سردرد ، سستي فوق العاده ، خواب آلودگي ، احساس سرما ، تهوع ، استفراغ ، برافروختگي صورت ،

تحريک پذيري ، اشکال درتمرکزحواس ، سرگيجه ، طنين گوش ، اختلالات بينائي (گاه خونريزي شبکيه ) ، اختلالات شنوائي ، بي اشتهائي ، بي خوابي ، شدت سردرد ، اختلال تعادل ، کاهش سطح هوشياري ، کوما و مرگ .

 

علايم ادم ريه :

سرفه هاي خشک ، تنگي نفس هنگام استراحت ، تنگي نفس که براي رهايي ازآن بايد ايستاد يا نشست ، سنگيني وفشاربرقفسه صدري ، خس خس سينه ، خروج خون ياخلط خوني ازريه همراه با سرفه ، افزايش ريتم قلب و تنفس ، تنفس نامنظم و مرگ .
درمان :

انجام تنفس عميق درفواصل معين مي تواندعلائم را بهبود بخشد. دراکثرافراد اين علائم ظرف 48-24 ساعت ازبين

مي رود.اما دربعضي موارد ممکن است علائم بصورت شديد ومقاوم باقي بماند تا آن حدکه شخص مجبورشود به منطقه کم ارتفاع مراجعت نمايد وحتي درمان داروئي و بستري شدن در مراکز درماني ضرورت پيدا نمايد .

شناخت علايم اوليه ، هرچه زودتر بيماررا قادرمي سازد که قبل ازادم شديد وناتوان کننده به تنهائي يا با کمک ديگران به ارتفاع پائين تربرگردد. برگشت سريع به ارتفاعي حتي 1000-500 متر پائين ترممکن است علائم را بهبود بخشد.

مصرف اکسيژن غالبا علائم حادکوه گرفتگي را مرتفع مي کند. بايد توجه داشت درصورتي که بيمارسيگارمصرف مي نمايد ، ميزان اکسيژن داده شده کمترازافراد عادي باشد و بيمارازنظر وقفه تنفسي کنترل شود .چون اکسيژن باميزان زياد ممکن است باعث آپنه (وقفه تنفسي ) درافراد سيگاري بشود . کاربرد قرص دگزامتازون در پيشگيري از بيماري کوه گرفتگي ( ادم مغزي و ريوي در ارتفاع )

تدابيرپيشگيري عبارتنداز :

آموزشهاي لازم به افراد جديد وآگاه کردن آنها از امکان بروزادم مغزي وريوي ، شرايط مساعد فيزيکي قبل ازآغازسفر، صعود ملايم براي تطابق وهماهنگي با ارتفاع ، شب ماندن درپناهگاه براي هم هوائي ، انجام صعودهاي تمريني به ارتفاعات پائين ترازقله مورد نظردرهفته هاي قبل ، 2-1 روزاستراحت بعدازرسيدن به نقطه مرتفع ، کاربردسريع تدابيرطبي درصورت بروزآثارتنفسي وبستري کردن افرادي که سابقه ادم ريه درجريان کوهنوردي هاي قبلي داشته اند.

تحقيق :

درگذشته براي پيشگيري ويادرمان ادم مغزي وريوي ازقرص استازولاميداستفاده مي شدکه يک داروي ديورتيک (ادرارآور) است. اين دارواولاتاثيرمطلوبي درعمل ندارد وثانيا به علت افزايش حجم ادراردرزمان صعود باعث کم آبي بدن ، از دست دادن الکتروليتها ومشکلات ناشي از دفع ادرار زياد در ارتفاعات مي شود.
درطول برنامه هاي صعود به ارتفاعات بالا، به افرادي که دچارکوه گرفتگي شديدمي شوند ،آمپول دگزامتازون به صورت داخل وريدي وآهسته تزريق مي شودکه خيلي موثرواقع مي شود.طي سالهايي که من به کوه ميرفتم ، اين مشکل گريبانگيرمن وبسياري ازکوهنوردان بود. ازآنجايي که پيشگيري هميشه مقدم بردرمان است ، اين فکردرمن بوجودآمدکه درمورد کساني که سابقه کوه گرفتگي دارند ، پيشگيري موثرتري انجام دهيم.

ازقرص دگزامتازون به عنوان پيشگيري ، ابتدا خودم و بعد دوستاني که داوطلب بودند ، طي سه سال بارها استفاده نموديم که نتيجه کاملا رضايت بخش بود وعلايم حاد کوه گرفتگي در اکثر موارد مشاهده نشد ويا بروز علايم بسيار خفيف بود.يکي ازدوستان من که هميشه دچارکوه گرفتگي مي شد ، سال گذشته درصعود به قله سبلان همراه ما بود وازاين قرص استفاده کرد ودرخاتمه برنامه اظهارداشت : مثل اين بودکه به پلنگ چال رفته باشم وبه هيچ عنوان ازارتفاع اذيت نشدم.

دريک کارتحقيقي ديگر درشهريورماه گذشته من بدون انجام تمرينات لازم براي آمادگي ارتفاع ، بامصرف اين قرص به قله دماوند صعود کردم ومشکل کوه گرفتگي برايم پيش نيامد. در حالي که در صعودهاي قبلي دچار سردرد شديد ، تهوع و استفراغ مي شدم .

نتيجه تحقيق : با مصرف قرص دگزامتازون ميتوان از بروز علائم حاد کوه گرفتگي پيشگيري نمود.

Tab. Dexametasone 5mg
اين داروبادوز
mg/day 9- 5/0 (ميلي گرم درروز) بصورت مقدارواحد يا درمقاديرمنقسم قابل مصرف است (حداکثرمعادل 18 عدد قرص در روز) .
دوزپيشنهادي درهروعده مصرف : 3-2 قرص ( حد اکثر 6 قرص ) و سه بار در روز مي باشد.

مصرف اين دارو بايد يک روز قبل از صعود شروع شود .

يک روز قبل از صعود :

- ظهر : 3-2 قرص ( حد اکثر 6 قرص )

- شب : 3 قرص

روز صعود :

- صبح : 3-2 قرص

- ظهر : 2-1 قرص

- شب : 2-1 قرص

بسته به ميزان ارتفاع و علائم فرد ، دوز اين دارورا ميتوان کاهش يا افزايش داد.
ازآنجايي که داروهاي کورتني باعث افزايش ترشح اسيد معده مي شود ، توصيه مي شود که حتما همراه غذا وقرص آنتي اسيد (آلومينيوم ام جي اس ) مصرف شود. آنتي اسيد مذکور باعث کاهش نفخ کردن نيز مي گردد.

درمورد مجوزمصرف اين دارو ؛ درصورتي که بيمارهستيد (مخصوصا بيماريهاي دستگاه گوارش و سيستم ايمني ) با پزشک معالج خودمشورت نمائيد.

سردرد :

سردرد درارتفاعات زير 3000 متر درافرادي که کوهنوردي را تازه شروع کرده اند يا تنفس خود را صحيح انجام نمي دهند ، ديده مي شود. دراين افراد بدليل هيپرونتيلاسيون (تنفس سريع )ميزان O2 خون افزايش ودرنتيجه ميزان CO2 کاهش مي يابد.اين کارباعث مي شودکه PH خون که درحالت نرمال بين 45/7 35/7 مي باشد ، قليائي تر شود. اين حالت معمولا با بروزسردرد همراه است.درمان آن کاهش PH خون مي باشد.که باچندروش انجام مي شود :

- تنفس به مدت چند دقيقه دريک کيسه نايلوني به منظورافزايش CO2 خون.
- خوردن مواد با
PH اسيدي مثل آب ليموترش وقرص ويتامين C .

 

نکته :

براي کاهش نفخ شکم ؛ مصرف عرق نعناع ، عرق کاکوتي و يا قرص نعناع پيشنهاد مي شود.

ضمنا دربرنامه هاي کوهنوردي بدليل به هم خوردن رژيم غذايي ، بي اشتهايي وتهوع ناشي ازارتفاع ، موارد زيادي مشاهده مي شود که فرد دچارکمبود انرژي مي گردد. دراين موارد توصيه مي شود ازمصرف نوشابه هاي گازداراکيدا خودداري نموده وبجاي آن از نوشابه کوهستان استفاده نمائيد .

نوشابه کوهستان : آب + پودر گلوکز + آبليموي تازه ياعرق نعناع .

گلوکزقندي است که بلافاصله پس ازجذب دردستگاه گوارش ، براي بدن قابل مصرف مي باشد.

در جيره غذايي کوه مي توان براي تهيه کردن مربا ، بجاي شکر از گلوکز استفاده نمود.
اميدآن مي رود که باراهنمايي ها ورهنمودهاي اساتيد گرامي پزشکي وپيشکسوتان کوهنوردي وسايراهل نظربتوانم مقاله جامعتري دراين زمينه تهيه ودراختيارهمنوردان عزيزقراردهم.

 

پيشگيري از ارتفاع زدگي:

مهم ترين راه پيشگيري از ارتفاع زدگي، انجام تمرينات ورزشي مستمر و کسب آمادگي لازم براي صعود هاي دشوار است. تمرينات ورزشي(به خصوص تمرينات هوازي که به صورت مداوم انجام شود) باعث خو گرفتن بدن به تغييرات ذکر شده، افزايش ميزان گلبول هاي قرمز در خون، هماهنگي ماهيچه ها با دستگاه گردش خون و نيز افزايش سطح کربوهيدرات در ماهيچه ها ميشود که مجموع اين عوامل باعث پيشگيري از ارتفاع زدگي خواهد شد.

 

اما در طول برنامه هاي کوهنوردي نيز ميتوان با رعايت نکاتي از ارتفاع زدگي جلوگيري کرد:

 

1-    راه پيمايي گام به گام بهترين کار براي تطبيق تدريجي با ارتفاع است. از انجام حرکات تند و انفجاري در کوهستان خودداري کنيد. نفس نفس زدن نشانه اين است که بيشتر از توانتان داريد فعاليت ميکنيد.. در اين صورت حرکت خود را آهسته تر کنيد. عميق تر نفس بکشيد. براي نفس کشيدن به جاي جلو دادن شکم، ديافراگم را به پايين بکشيد تا حجم بيشتري از ريه ها بوسيله هواي تازه اشغال شوند. قدم هاي خود را کوتاه برداريد.

2-    اهميت برنامه غذايي پيش از برنامه کوهنوردي به مراتب بيشتر از غذايي است که در طول برنامه مصرف ميکنيد. در روز هاي قبل از برنامه غذاهاي پر کربوهيدرات و پرچربي بخوريد. در عوض در طول برنامه غذاهاي زود هضم و  سبک تري را انتخاب کنيد.

3-    اهميت آب را فراموش نکنيد. کم آبي بدن باعث غلظت خون و کم کاري کليه ها خواهد شد. آب را کم کم و در فواصل زماني معين بنوشيد. به آب خود مواد قندي (به ميزان کم) اضافه کنيد.

4-    روز قبل از برنامه به ميزان کافي بخوابيد.

5-    مصرف توتون و الکل اکيداً ممنوع...

 

در صورت ارتفاع زده شدن در درجه اول به استراحت بپردازيد. در صورت عدم بهبود از ادامه صعود جداً پرهيز کنيد. آب همراه با مواد قندي مصرف کرده و ارتفاعتان را کم کنيد.

براي مصرف دارو هاي ضد ارتفاع(مانند استازولاميد) و يا دارو هاي ديگر با پزشک يا شخص آشنا يه اين امر مشورت کنيد.

در صورت بروز ناراحتي خيلي سريع ارتفاع نگيريم و در صورت تشديد ناراحتي ارتفاع راکم کنيم. - در برنامه هاي بلند به بالاتر صعودکنيم و در پائين تر شب ماني هم هواييکنيم (هم هوايي انطباق بدن با کاهش فشار هوا و کاهش مقدار اکسيژن است ). - به هنگامسردردهاي جزئي از مسکن هاي مناسب استفاده کنيم

 

در صورت ادامه و يا بيشتر شدن عوارض، حتما به پزشک مراجعه کنيد

 

سقوط در کوهستان

سقوط يكي از خطرات مهمي است كه هميشه در كمين كوهنوردان است .بيشترين ميزان سقوط در فصولي كه برف و يخ در منطقه وجود دارد و كوهنوردان با آن ها در گيرند به وقوع مي پيوندد.

علل سقوط:

1-نامناسب بودن كفشها

2-نبود وسايل كافي براي حركت در شيب هاي تند

3-نداشتن تجربه كافي براي حركت بر روي يخ و برف

4-پر شيب بودن سطح فرود

راههاي جلوگيري از سقوط:

1-اگر بر روي برف و يخ حركت ميكنيد حتما از كرامپون و كلنگ استفاده نماييد

2-استفاده از طناب هاي ثابت الذامي مي باشد.

3-تمامي سطح كفش يا كرامپون خود را بر سطح زمين هموار كنيد .

4-زاويه قفسه سينه با  پاي جلوي خود را هماهنگ نگاه داريد .

5- به وسيله طناب خود را به ديگر هم نوردان متصل كنيد .

در هنگام سقوط چه بايد كرد؟

1-سعي كنيد با استفاده از كلنگ تعادل خود را حفظ كنيد.

2-دستها و قسمت بالا تنه خود را به سمت بال قرار دهيد و حدالامكان به شكم دراز بكشيد.

3-اگر سطح مورد نظر از برف هاي نرم و به اصطلاح پودري تشكيل شده بود با قسمت پهن كلنگ ترمز كنيد و اگر سطح برف به حالت يخ زدگي در آمده بود با نوك تيز كلنگ اين كار را انجام دهيد.

4- اگر دستكش نداشتيد با آرنج خود سرعت را كم كنيد .

 

خطر مه در کوهستان :

بخار آب منطقه در هواي سرد تبديل به مه مي شود .وجود مه به دو صورت است :

1-    يا صبح بوجود مي ايد .

2-    غروب بوجود مي آيد .

مه باعث مي شود حرکت کند شود , ديد محدود شود , گوش و تنفس دچار اشکال مي شود .

راههاي مقابله :

1-    فاصله بين گروه را بايد کم کرد بطوريکه کوله نفر جلويي ديده شود .

2-    ارتفاع سنج و قطبنما بهمراه داشته باشيم .

3-    افراد به هيچ عنوان نبايد متفرق شوند .

4-    پرچم راهنما بايد حتما در طول مسير راه داشته باشيم .

5-    در مه غليظ از معابر خطر ناک نبايد حرکت کنيم ودر جاي خود ثابت بايستيم تا مه بر طرف شود .

در ماههاي آذر , فروردين , ارديبهشت مه بيشتر تشکيل مي شود .

کولاک در کوهستان :

باد شديدي که روي برفها مي وزد کولاک را بوجود مي آورد که باعث سختي تنفس , کاهش ديد ,سرمازدگي و خطر ريزش بهمن را افزايش مي دهد.

بادهايي که منجر به کولاک مي شوند در روز از دره بطرف کوه و در شب باد از کوه به دره مي وزد.

راه مقابله با آن :

 بهترين راه اين است که از خط الراسها پايين آمده و دوم اينکه وسيله ها بايد به بدن حمايت شوند . محافظت از نقاط حساس مانند بيني , لب و صورت هم از نکات مهم ديگر مي باشد .

 

 

تغذيه در کوهستان

بعداز هفت هشت ساعت بالا رفتن توي سرما و به دوش كشيدن يك كوله ي چهل پنجاه كيلويي هيچ چيزي بيش تر از يك ديزي سنگي چرپ و چيلي با ترشي ليته حالت را سرجايش نمي آورد. اگر هم خيلي شيك باشي دلت پيتزا و لازانيا مي خواهد. ولي توي ارتفاع هفت هزار متري نه خبري از ديزي سنگي است نه پيتزا. البته وقتي داري سوپ آماده ات را توي آب جوش هم مي زني مي تواني تصور كني آب گوشتت را داري آماده مي كني. ولي شرمنده، براي پيتزاخورها كاري نمي شود كرد.

براي كوه نورد، سوپ مي تواند يك شام اعياني محسوب شود. چون دو شرط يك غذاي درست و حسابي كوهستاني را دارد؛ سبك و پركالري. به خاطر فعاليت شديد و تعرق مدام، بدن آب و نمك و پتاسيم زيادي از دست داده. پس موقع شام مي توانيد با سوپ، آب و املاح از دست رفته بدن را جبران كنيد.اگه مثل كپل مدرسه موش ها عاشق فندق و بادام و كشمش هستي، بدان و آگاه باش كه درست آمدي. مي تواني همه ي جيب هاي كوله و لباست را پر از اين تنقلات كني و در طول مسير صعود وقت و بي وقت بهشان نكاله بزني، اما وقت استراحت هاي چند دقيقه اي بهتر است از ميوه هايي مثل پرتقال و نارنگي و سيب استفاده كني، البته هيچ وقت شكلات را فراموش نكنيد، هم به خاطر قند و كالري فراوانش هم به خاطر خوش مزگيش.بعضي چيزها هست كه عمرا بهشان لب بزني؛ مثل همين سير دوست داشتني. ولي چون سير مقاومت بدن را زياد مي كند، در روزهاي اول يك برنامه چند ماهه حتما به شما مي گويند كه از آن ميل كنيد؛ البته اين توصيه فقط مال روزهاي اول است؛ چون در ارتفاعات باعث تپش قلب مي شود. پس اگر جلوي چشم هات توي شام اعيانيت سير خرد كردند، سعي كن لبخند بزني؛ چون تو يك حرفه اي هستي.



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تجهيزات كوهنوردي

تجهيزات كوه نوردي به دو دسته تقسيم مي شود: وسايل فردي و وسايل گروهي. وسايل فردي كه به كنار، ولي از زير بار وسايل گروهي نمي تواني در بروي. پس بي خودي كوله ات را زيادي پرنكن؛ چون اين كار نه عاقلانه است و نه حرفه اي.

اگر جزو آن دسته از آدم ها هستي كه پوست شكلات شان را هم يادگاري نگه مي دارند، بايد بداني اين جا اصلا جايش نيست. چون به اندازه كافي كوله ات سنگين هست كه دلت بخواهد وسط راه بگذاريش به امان خدا. البته وزن كوله ي كوه نورد هيچ وقت نبايد از وزنش  بيشتر باشد، چون به ستون مهره ها و زانو آسيب مي رساند.


مهمترين وسيله
  فردي كفش است و بنا به اين كه برنامه در چه منطقه اي و در چه فصلي انجام مي شود، نوع  آن فرق مي كند. البته اين براي توست كه حرفه اي هستي وگرنه براي من همان كفش عيد پارسال هم كفايت مي كند.

بيشتر كوه نوردها از كيسه خواب هيچ دل خوشي ندارند. چون هرچقدر هم جنسش پر باشد و سبك ولي هنوز نصف كوله شان را پر مي كند. پس بهتر است براي اين نصفه باقي مانده حساب شده عمل كنيد.

باتوم، شكل و اسم حرفه اي همان چوب دستي خودمان است. و چون وسيله اي است كه مدام در دست كوه نورد است بهتر است جنس آن ضد صاعقه باشد. موقع بالا رفتن و پايين آمدن اين قدر به خاطر وجود چنين اختراعي خدا را شكر مي كنيد كه لازم نيست بيشتر از اين من درباره اش حرف بزنم.

 

لايه بندي لباسها (Insulation) :: مهمترين ياور و کمکي که ما در اين نبرد داريم، عايق بندي بدن خود با پوشاک مناسب است. نقش پوشاک در اينجا کمک به کاهش انتقال حرارت است که به علت شکل اسفنجي و وجود فضاهاي خالي بين بافت آنها انجام مي شود. در واقع هوا بهترين عايق براي محافظت بدن در برابر سرماست. فضاي خالي بين بافت هاي لباس باعث کاهش شدت انتقال انرژي از سطح پوست به لايه هاي بالاتر مي شود. در مقابل آب و رطوبت عايق ضعيف تري نسبت به هواست. به همطن دليل است که پوشاک ضد باد (windproof) از پارچه هاي بدون منفذ تهيه مي شوند.

 چگونه بدنمان را عايق بندي نماييم :: اگر شما يک خانه بوديد در اين صورت عايق بندي شما با کمي پشم شيشه و ورق هاي فايبرگلاس، کار سختي نبود اما اينطور نيست. متاسفانه موجود زنده اي هستيد که بدنش دائما در حال تنفس است و تنها از گردش در محيط هاي معمولي راضي نمي شود بلکه نياز دارد تا در سردترين محيط ها هم به فعاليت بپردازد. عايق بندي مناسب به معني پوشش بيشتر نيست. عامل راحتي را نيز بايد در نظر بگيريد. در واقع در اکثر مواقع فقط چند ميلي متر ريز اقليم (Microclimate) مناسب در کنار پوسستان به شما راحتي مورد نظر را مي دهد. دقيقا همان کاري که حيوانات در طبيعت در سرماي شديد به کار مي برند. بر اين اساس بايد به اين موضوع توجه اساسي داشته باشيد که هواي محبوس شده در بافت هاي پوشاکتان در واقع بهترين عايق حفظ حرارات بدنتان است. همان عاملي که کمپاني هاي توليد کننده پارچه نيز در توليد پارچه هاي مناسب از ان استفاده مي کنند. اين ريز اقليم پيرامون بدن به علت جريان هوا (باد) دائما در حال خنک شدن است و به همين دليل است که پوشاک توليد شده از پارچه هاي ضد باد مثل Pertex يا Ventile جز ضروري پوشاک کوهنوردان هستند. ميزان حراراتي که يک کوهنورد در حين فعاليت توليد مي کند براي سنجش ميزان ضخامت عايق هاي وي بسيار مهم است و بايد کنترل گردد. يک فرد که فعاليت مي کند 1600 درصد از شخصي بدون تحرک انرژي (گرما) توليد مي کند. به اين دليل است که مي بينيم در اورست کوهنودان مي توانند در دماي-15°C   هم به کوهنوردي بپردازند. زمانيکه مفهوم عايق بندي را دريافتيد نکته مهم ديگريباقي مانند و آن اينست که.......

گرم شدن بدن دشمن گرم ماندن آن است ('Getting hot is the worst way to stay warm'):: زمانيکه فعاليت مي کنيد و يا دماي محيط اطرافتان بيشتر از 37°C يا هردو، دماي بدنتان افزايش مي يابد. زماني دماي پوست بدن به 37°C مي رسد بدن شروع به عرق کردن مي نمايد. عرق کردن تلاش بدن براي از دست انرژي (گرما) و رسيدن به تعادل حراراتي است. همانطور که همه ما مي دانيم، زمانيکه بدن عرق ميکند و پوست مرطوب مي شود، آب شروع تبخير شدن از سطح پوست مي کند و سبب مي شود تا پوست شما سرد تر شود.  علت اين امر اين است که زماني ک عرق از سطح پوست شما به علت باد جدا مي شود امکان تشکيل يک لايه نمدار از هوا در اطراف پوست بدنتان وجود نخواهد داشت وهرچه تعداد مولکول هاي جدا شده از پوست شما بيشتر مولکول هاي آب توليد شده توسط پوست باشد شما بيشتر (سريعتر) سردتان مي شود. باد بيشتر (تند تر) تنيجه اي جز احساس سرماي بيشتر بر پوست شما براي شما نخواهد داشت. براي جدا شدن يک مولکول آب از سطح آزاد آب مقدار مشخصي انرژي لازم است و اين مقدار انرژي با شدت باد رابطه عکس دارد. اين همان پديده معروف اثر باد سرما زايي (WindChill Effect) است. اين فرآيند به شدت در کنترل دماي داخلي بدنتان موثر است و شما را سرد مي کند (احساس سرماي بيشتري مي کنيد).

اما ...

 مشکل اينجاست که وقتي يک کوهنورد فعاليت مي کند و در نتيجه عرق مي کند، حفره هاي خالي موجود در بافت لباس هاي وي پر ازآب مي شود و به اين علت هوا خاصيت عايق بودن خود را از دست مي دهد. در اين شرايط انرژي مي تواند از طريق آبي که در اين حفره ها وجود دارد سريعتر انتقال پيدا کند. .... 

 

براي خنک کردن بدن در اين شرايط بايد دماي هواي محيط کم شود . براي اين کار يا بايد کاهش سطح توليد انرژي (گرما) توسط عضلات اتفاق بيافتد يا به وسيله تعويض (remove) پوشش هاي مان اجازه دهيم تبخير عرق از سطح پوستمان به راحتي اتفاق بيافتد. با آبي که در داخل بافت پارچه ها وجود دارد احساس سرما بسيار شديد تر حاصل مي شود. بخصوص اگر پوشش هاي ضد باد هم وجود نداشته باشند. در واقع مشکل اصلي اينجا خودش را نمايان مي کند يعني اگر شما لخت بوديد عرق مي کرديد و عرق از سطح پوست شما تبخير ميشد اما حالا شما در داخل لباسهايي خيس قرار داريد که شما را سردتر هم مي کنند.

در اينشرايط فرض کنيد که بدن شما فعاليت مناسبي هم نداشته باشد و انرزي مناسبي براي جايگزيني انرژِي ازهدر رفته توليد نکرده باشد (مثلا شما براي گرفتن عکس يادگاري در قله وقت تلف بکنيد) در اين شرايط بدنتان در معرض يک موقيت بحراني قرار گرفته است. اين پديده خنک شدن (Chilling) است و يکي از مهمترين دلايل افت دماي بدن (hypothermia) است. اينکه درونتان طوفاني از سرما احساس کنيد نه بيرونتان مي تواند کشنده باشد( being the 'storm within' not the 'stormwithout' thatcan kill ).

دقيقا به همين دليل است که يک لايه خشک و نازک در روي پوست لازم است تا يک ريز اقليم (Micro Climate) فعال براي خشک نگه داشتن سطح پوست ايجاد کند. اگر اين مفاهيم را درک کرده باشيد و تجهيزات مناسبي نيز داشته باشيد، مي توانيد تحت شرايط سخت و سرماي شديد نيز از بروز سرما زدگي جلو گيري نماييد.

 عرق کردن ممنوع!::

شرکتها و کمپانيهاي سازنده محصولات کوهنوردي در شعارهاي تبليغاتي خود ادعا مي کنند که با محصولات قابل تنفس و خارق العاده خود، شما را گرم و سطح پوست بدن شما را خشک نگه مي دارنند و اين کار را تحت هر شرايط آب و هوايي و با هر سطح از فعاليت  بدني شما مي توانند انجام دهند. اما مشکل، محصولات توليدي و کيفيت آنها نيست بلکه مشکل خود شما هستيد. حتي بهترين محصولاتي هم که به عنوان لايه اول توليد شده اند زماني که عرق کنيد، خيس مي شوند و کارايي شان کاهش مي يابد و زماني که بيش از حد فعاليت کنيد دماي بدنتان بالاي 37°C مي رود، پس انتظار معجزه از اين پارچه هاي پلي استري و پلي آميدي نداشته باشد. اولين دفاع در برابر سرمازدگي و کاهش دماي بدن اين است که بدانيم چطور از اين محصولات بدرستي استفاده کنيم. وظيفه اول شما اين است که با کنترل ميزان تعرق و انتخاب ضخامت مناسب براي پوشاک لايه اول خود سطح دماي بدن خود را در 37°C تنظيم کنيد. اگر رفتار کوهنوردان حرفه اي را بررسي کنيد، خواهيد ديد که آنها از پوشاک نازک استفاده مي کنند و زماني که به دليل سرماي شديد محيط مجبورند از پوشاک ضخيم تر و لايه هاي بيشتري استفاده کنند، آنقدر آهسته حرکت مي کنند تا توليد انرژي در بدنشان را، در حد مشخصي محدود سازند. به اين وسيله آنها ميزان تعرق بدن خود را تنظيم مي کنند. در ضمن در اين مواقع ميزان آمادگي جسماني نيز بسيارمهم است. يک کوهنورد ورزيده کمتر از يک کوهنورد معمولي تقلا مي کند و به همين دليل کمتر هم عرق مي کند.  شما حتما کوهنوردان مبتدي  را ديده ايد که تمام لباسهاي خود در حين حرکت پوشيده اند. دقيقا به همين دليل است که آنها زودتر خسته شده و زود تر سرمازده مي شوند.  آنها نمي دانند که به محض شروع کوهنوردي چه مقدار انرژي توسط عضلاتشان توليد مي شود.

 

از مزيت هاي پارچه ها بهره ببريد . :: دومين چيزي که بايد به آن وجه داشته باشيد استفاده از پوشاک با کيفيت و مناسب است. از پوشاکي استفاده کنيد که دو مزيت را همزمان داشته باشند: به قدر کافي شما را گرم نگه دارند و احتمال سرمازدگي  شما را کاهش دهند وبخاطر ساختار مناسبشان اگر شما موفق نشديد عرق کردن خود را کنترل کنيد و لباستان خيس شد قالبيت خود را تا حدود زيادي حفظ کند. به ايت ترتيب شما هب حد بالايي از کارايي در پوشاکتان مي سرسيد که به شما اين توانايي صعود به ارتفاعات بالا در شرايط سخت و حفظ جانتان را مي دهد. پارچه کتان بدترين منسوجي است که مي توانيد در پوشاک خود در برنامه زمستاني استفاده کنيد. چرا که به طور کامل از عرق شما اشباع شده و اصلا توانايي انتقال عرق را به لايه هاي بعدي ندارد. به اين ترتيب شما به راحتي سرما زده خواهيد شد.

سه خاصيت مهم که پارچه هاي مورد استفاده در فعاليتهاي زمستاني براي مقابل ه با سرما زدگي بايد داشته باشند به اين قرار است:

        خاصيت فتيله اي داشتن (Wicking):

عرق بايد از سطح پوست شما براحتي به لايه هاي بعدي منتقل شود تا به اين ترتيب ميزان انتقال حرارت ازبدنتان به کمترين مقدار خود مي رسد. اين اتفاق به مي تواند به اشکال مختلفي صورت بگيرد و بطور معمول بوسيله پارچه هاي آب دوست (hydrophilic) در پوشاک لايه اول بدست مي آيد. لباسهاي لايه اول به سرعت عرق را جذب کرده و بوسله حرارت دفع شدن بدن آن را به لايه هاي بالايي منتقل مي کنند.

     تراکم (Density):

             يک پارچه کلفت داراي بافت بيشتر و فضاي خالي کمتري نسبت به پارچه هاي نازک است و از آنجا که هوا بهترين عايق است، پارچه هاي نازک بهترين انتخاب ممکن هستند. بعلاوه اينکه زمان خشک شدن و گرم شدن وقتي خيس مي شوند، در اين پارچه کمتر از پارچه هاي ضخيم است.  پارچه هاي  تهيه شده از پر و پشم هاي خاص و پلي استرو پلي آميدتحت عنوان تجاري پلاراز بهترين اين پارچه هستند.

    

 خاصيت ارتجاعي (Stretch):

            هر چقدر پارچه به پوست نزديک تر باشد، انتقال عرق از آن بسيار بهتر صورت مي گيرد. هر چقدر که با پوشاک لايه اول خود، سريعتر به تعادل حرارتي برسيد، انتقال حرارت کمتري هم خواهيد داشت و مي توانيد ريز اقليم (Micro Climate) کامل تري را در سطح پوست خود بوجود آوريد. اين لايه نزديک به پوست مي تواند نقش بسيار موثري در تثبيت کردن يا بهم زدن تعادل حرارتي در مواقي که بدن سرد يا گرم مي شود، داشته باشد. لباسهاي لايه اول با خاصيت ارتجاعي بهترين پوشاک لايه اول هستند اما به مرور زمان خاصيت ارتجاعي خود را از دست مي دهند و براحتي آسيب ديده و پاره مي شوند. 

 لباسهاي ضد سرما (Anti chill):: لايه بندي پوشاک بهترين راه براي رسيدن به راحتي و آسايش در شرايط سخت زمستاني است. با استفاده از پوشاک لايه اول جذب (Stretch)، با تراکم  و ضخامت کم، شما مي توانيد يک ريز اقليم مناسب در اطراف پوست بدنتان داشته باشيد که عرق را از سطح پوستتان جذب کرده و  آنرا به لايه هاي  بعدي منتقل مي کند. با اين لايه اول حتي در باد هاي شديد هم مي توانيد با اضافه کردن يک لايه ضد باد () بخوبي از خودتان در مقابل سرما محافظت کنيد. به همين دليل است که کوهنورداني را در هيماليا مي بينيد که تنها لباسهاي لايه اول خود را به تن دارند و يا در زير لايه محافظ (Shell) خود تنها پوشش لايه اول را بر تن دارند. 

قابليت تنفس پوشاک خاصيت بسيار مهمي است و بهمين دليل شما امروزه با پوشاکي روبرو هستنيد که هر سه کار را در آن واحد مي توانند براي کوهنوردان انجام دهند. اين پوشاک نازک زماني که با دستکش و کلاه (6 درصد از گرماي بدن از طريق سر به دفع مي شود) مورد استفاده قرار بگيرند و قابليت هاي بالايي از خود بروز مي دهند. ضمن اينکه شما مي توانيد با افزايش و يا کاهش ميزان تحرک خود ميزان حرارت توليدي توسط بدنتان را کنترل کنيد. نکته مهم اين است که شما به ميزان کمتري عرق مي کنيد و خطر کاهش آب بدنتان (dehydration) شمار را کمتر تهديد مي کند که خود عامل ديگر در احساس سرماست. در اين شرايط حتي اگر احساس سرما کنيد مي توانيد با افزايش يک لايه به پوشش خود از خود به خوبي محافظت کنيد. نکته آخر اين است که مطمئن شويد تمام لباسهاي انتخاب شده براي لايه هاي مختلف به خوبي در بدنتان قرار (Fit) مي گيرند و به تن کردن و خارج کردنشان براحتي برايتان امکان پذير است. تنها بر روي شلوارتان متمرکز نشويد که بآيا براحتي متوانيد آنرا بپوشيد و استفاده کنيد در مورد ساير پوشاکتان هم وسواس به خرج دهيد.

 

آزمون آخر:: تمام شد. حالا شما مجموعه از اطلاعات را در اختيار داريد که من بعد از آن همايش جمع آوري کرده ام. مي دانم که اطلاعات وجود داشتند که مکن است باعث سردرگمي شما شوند اما اميدوارم حداقل اين حسن را داشته باشند که مانند من باعث شوند تا شما بيشتر از دماي قسمتهاي داخلي بدنتان در برنامه هاي زمستاني خود محافظت نماييد. و به عنوان آزمون آخر اميدوارم، شما با کنارهم قرار دادن اطلاعات مورد نياز از اين مقاله "هنر تحمل کردن" را بدست آورده باشيد

با استفاده از لايه هاي متعدد پوشاک که بافت هاي متفاوتي دارن و وظايف مختلفي رو انجام مي دهند کنترل و بهينه کنيم. آنچه که در حال حاضر مرسوم  هست اين است  که از سه لايه پوشاک استفاده کنيم.

1- لايه اول براي جذب عرق از سطح پوست و انتقال آن به لايه هاي بعدي و کنترل رطوبت بهينه و همچنين حفظ دماي بدن در محدوده مطلوب 32 هست. در واقع مهمترين بخش براي کنترل شرايط ريز اقليم لايه اول پوشاک ماست. به طور سنتي ما هم از بدترين نوع آن يعني از تي شرتهاي توليد شده از کتان براي لايه اول استفاده مي کنيم. بهترين پارچه هاي توليد شده براي اين لايه با کارک هاي تجاري زير عرضه شدند.اين که اين پارچه ها چه تفاوتي دارند براي من سئوال بود درسته کارايي آنها با هم تفاوت مي کند اما مهم اين است  که از لايه اول استفاده بشود. لايه اولي که 100 درصد پلي استر باشد. از کتان به هيچ وجه نبايد در پوشاک کوهنوردي استفاده کنيم!!!!! :)))

 

Thermal Underwear         Insulation Layering        Shell Layer

                           لايه اول                      لايه دوم                           لايه سوم

لايه دوم:: لايه عايق ناميده مي شود. و ظيفه آن حفظ حراراتي که از لايه اول خارج شود. پارچه هايي که براي لايه دوم استفاده مي شوند بر اين مبنا تهيه شده اند که بيشترين هواي ممکن را بتوانند بين بافتهايشان محبوس کنند. بنابراين اين لايه در شرايط آب و هواي سرد به پوشش ما اضافه مي شود. همان شرکتهايي که در بالا معرفي شدند هم محصولات بسيار خوبي براي اين لايه توليد کردند.

لايه سوم:: لايه محافظ هم ناميده مي شود. ويژگيهاي اين لايه احتياج به توضيحات مفصلي دارد. براي محافظت در برابر خراشيدگي، بارندگي ها و باد از اين لايه استفاده مي شود. بهترين بافت هاي اين لايه با مارک هاي زير توليد مي شوند: Gore-Tex , Hyvent , Aqua-Dry and Dri-Lite.

لايه چهارم:: لايه فوق عايق هم ناميده مي شود. پرها بهترين پوشش براي اين لايه هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مسئوليت حوادث كوهنوردى

طبق بند ۳ ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامى «حوادث ناشى از عمليات ورزشى مشروط بر اين كه سبب آن حوادث، نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد و اين مقررات هم با موازين شرعى مخالفتى نداشته باشد» جرم به شمار نمى رود. در مورد كوهنوردى به جاى «مقررات»، مى توان عرف جامعه كوهنوردى را مدنظر قرار داد، و گفت به شرط آنكه اين عرف در مكان ورزش (كوهستان) و در زمان اجراى برنامه رعايت شده باشد، مسئوليت حوادث كوهنوردى و عواقب آن (تا حد مرگ) بر عهده كسى نيست. چنانچه اين مصونيت براى دست اندركاران ورزش نبود، انجام تمرين ها و اجراى برنامه هاى ورزشى جدى چنان پرمسئوليت مى شد كه ممكن بود كسى به سرپرستى يا مديريت يك فعاليت ورزشى تن ندهد. از سوى ديگر رعايت نكردن مقررات و عرف ورزشى موجب مسئوليت است كه به ويژه در مورد سرپرستان و مربيان و افراد كارآزموده همراه ورزشكاران، بسيار بيشتر است. سرپرست وظيفه دارد تناسب فعاليت ورزشى را كه بر عهده ورزشكار گذاشته مى شود، با صلاحيت و آمادگى او در نظر بگيرد؛ بر مناسب بودن وسايل و پوشاك او نظارت كند و به شرايط جوى كه فعاليت هاى ورزشى در آن صورت مى گيرد توجه كند»۶، در موقع بروز حادثه به سرعت و به شيوه اى مناسب به كمك آسيب ديده بشتابد و قصور در اين موارد، موجب مسئوليت براى وى خواهد بود.

حادثه و آسيب ديدگى جزيى از هر فعاليت ورزشى است، و در ورزشى مانند كوهنوردى جدى، مى توان گفت كه خطرپذيرى يكى از اركان فعاليت است. اما در برنامه هاى«ملى» بايد اين خطرپذيرى كمتر از برنامه هايى باشد كه چند كوهنورد با سطح تجربه كم و بيش يكسان و به شكل دوستانه اجرا مى كنند. چرا كه در شكل دوم، همگى با مسئوليت يكسان به استقبال خطر مى روند و على القاعده پاسخگوى مقام يا جماعتى از مردم نيستند. برعكس، در تيم هاى ملى، ورزشكار جزء سرمايه هاى عمومى به شمار مى رود و از سوى يك سازمان اعزام مى شود، و چون اين اعزام با هزينه مردم انجام مى شود، مسئوليت سرپرست سنگين تر است و بايد به عموم مردم (اعم از متخصص و كارشناس، يا فرد عادى) پاسخگو باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع :

 

http://hk8rod.persianblog.com/

http://rescue122.blogsky.com/?PostID=62

http://www.niksalehi.com/news/archives/003424.php

http://rock-qaderi.blogfa.com/post-9.aspx

http://daneshnameh.roshd.ir

 

سايت  سرود کوهستان

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 مهر 1393 ساعت: 17:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زیبایی

بازديد: 31941

 با سلام به شما بازدید کننده گرامی برای حمایتاز سایت ما و قرار دادن بیشتر تحقیقان در سایت بر روی لینک زیر ( بعد از خواند یا قبل از خواند تحقیق)هر چند بار که خواستید کلیک کنید تا ما نیز با علاقه بیشتری تحقیقات دانش آموزی برای شما بگذاریم . باتشکر

 

لیست و فهرست کلیه اقدام پژوهی ها

به نام خدا

تحقیق درباره زیبایی

تهیه و تنظیم :

هنر حاصل ذوق ، حسن زیبایی شناختی هنرمند ، تجربه ها و آموخته های اوست. هنرمند ، در تعامل با هنر و دانش دیگر اقوام ، برغنای تجربه خود می افزاید و به افق وسیع تری دست می یابد ، آثار و اندیشه های هنری از چنین رهگذری به منصه ظهور می رسند و میراث هنری شکل می گیرد. میراث هنری جلوه تلاش هنرمندان ، اندیشمندان و انسانهایی است که در آفرینش آثار زیبا سهم داشته اند. در واقع ، آنچه به منزله دست ساخته ای انسانی در قالب بنایی عظیم ، مجسمه ای زیبا ، تصویری چشم نواز و خطوط اسرار آمیز خود نمایی می کند ، حاصل انگاره ها و اندیشه های تمدنهای گوناگون بشری است . باید این میراث را شناخت و ابعادی گوناگون هنری ، فلطفی تاریخی و علمی آن را تحلیل و بررسی کرد. *

تقسیم بندی زیبایی :

برای اینکه بتوان در مورد چیزی صحبت کرد باید اول آن را قابل فهم کرد و برای اینکار نیز به تعریفی برای آن چیز داریم چون زیبایی بسیار کلی است و جنبه های زیادی را شامل می شود نمی توان تعریفی برای آن آورد که همه جوانب بتوان آن تعریف را کامل دانست برای همین اول من زیبایی را تقسیم می کنم و برای هر تقسیم تعریفی ارائه می دهم اگر نتوانم باز هم آن بخش را تقسیم کنم تا به اجزایی برسم که قابل تعریف باشد و بتوانم آن جزء را تعریف کنم زیبایی را به سه دسته تقسیم می کنم:

1-      زیبایی ظاهری( انسانی )

2-      زیبایی درونی ( طبیعت )

3-      زیبایی خدایی ( متافیزیک )

این تقسیمات نیز بسیار کلی هستند برای اینکه بتوان در مورد وجود یا هسته اصلی زیبایی صحبت کرد باید بتوانیم منشا آن را پیدا کنیم برای اینکار نیز من خود زیبایی را به دو دسته تقسیم می کنم:

1-      زیبا

2-      زیبایی ( حقیقت وجودی )

تعریف زیبا :

1-      چیزی است که در لحظه به وجود می آید و روح و جسم را ارضاع می کند

2-      عبارت است از نظم و هماهنگی که همراه عظمت و پاکی در شی وجود دارد و عقل و تخیل و تمایلات عالی انسان را تحریک می کند

تعریف زیبایی ( حقیقت وجود ) :

1- نه به وجود می آید و نه از میان می رود چنین نیست که این زیبایی گاه زیبا باشد و گاه نه از جنبه هایی زیبا باشد و از جنبه هایی نباشد ، خلاصه نسبی نیست ، مطلق است در خویشتن و برای خویشتن که همواره همان می ماند و هرگز دگرگونی نمی پذیرد و همه چیزهای زیبا فقط بدان سبب که بهره ای از او دارند زیبا هستند.

 

2- سقراط بین زیبا و زیبایی تفاوت قائل است او می گوید زیبایی نمی تواند تناسب باشد چون تناسب باعث می شود که چیزها زیبا بنماید و از آنجا که علت هر چیزی نمی تواند خود آن چیز باشد پس تناسب نمی تواند خود زیبایی باشد تناسب یک علم است.

بعد از این تعاریف موضوع خود را در مورد زشتی روشن می کنیم در دیدگاه من دنیا به دو بخش تقسیم می شوند

بخش اول دنیایی زیبا و زیباتر  بخش دوم دنیای زشت و زشتر که ما در اینجا ، بخش اول کار داریم و به بخش دوم نخواهیم پرداخت.

زیبایی ساخت انسان یا فلاطونی :

تعریفی که در مورد این زیبایی ارائه می دهم تعریفی شخصی است.

تعریف : زیبا که در آن انسان ذهن خود را در قوائدی که برای خود تایین کرده قرار می دهد و هنر را به وجود می آورد.

انسان از بدو ورود خود به این جهان همیشه نقش بزرگی را در هماهنگی و یا برهم زدن نظم جهانی ایفا کرده است نظمی که نه ساخت انسان بلکه نظم طبیعت بوده است . او کم کم یاد گرفت که چگونه از طبیعت تقلید کند و خود را جای طبیعت بگذارد و نظم جدیدی را به وجود آورد که در ان خود خالق خود و ویرانگر خود خواهد بود.

زیبا چیزی است که از خود انسان نشات می گیرد سوژه یا خود انسان و یا آثار ساخت خود او است لذت و سودمندی و تفکر حرف اول را می زنند در اینجا انسان خلق نمی شود بلکه خلق می کند و دقیقا از جایی الهام می گیرد که خود را بر جای او نشانده یعنی طبیعت ولی کار او پست تر از کار طبیعت است انسان خلق می کند تا لذت ببرد ولی طبیعت خلق می کند تا زندگی کند زیبایی که انسان خلق می کند تنها زیباست و حتی نمی توان گفت از ذات زیبایی بهره خاصی می برد زیبایی انسانی از منفعت طلبی می آید انسان تقلید می کند تا خود را ارضاع کند و با این کار از ذات زیبایی دور خواهد شد چون او خود را از روح طبیعت دور می کند تا بتواند خلاق شود و دست به خلق چیزی بزند که سرچشمه آن خودش است ولی با اینکار قدرت بزرگی را از خود دور می کند و آن طبیعت است.

هنر یک امر انسانی است ولی زیبا یک عمر طبیعی و انسانی است که انسان با دور شدن از طبیعت خود را از زیبایی نیز دور می کند.

کانت می گوید که در برابر طبیعت با عظمت و هراس آور ، ترسیده و بی دفائیم اما از آنجا که از طبیعت مستقل هستیم ، ذهن انسانی مان از نیروی خود باخبر است. از این روست به گفته کانت حس فرودستی و حقارت ، جای خود را به برتری فکری یا اخلاقی می دهد و همینجاست که طبیعت را به کنار می زنیم

حال کمی بیشتر به نوع زیبایی که انسان خلق می کند توجه می کنیم همانطور که گفتیم او تقلید می کند او از پنج حس خود برای درک جهان و همینطور از ذهن خود برای خلق استفاده می کند.

ذهن نمی تواند خلاق باشد چون ناقص است او چیزهایی را خلق می کند که دوست دارد و چون آنها را دوست دارد برای او زیبا هستند. ذهن از کمبودها نشات می گیرد تا خلق زیبایی مثلا:

اگر دو نفر آهنگی را بشنوند برای یکی زیبا و برای دیگری زیباتر است چون باعث یادآوری خاطراتی می شود که یکی از آن لذت می برد و دیگری نه و حتی کسی که این آهنگ را خلق می کند نمی تواند از این مسئله دور شود او نیز از آواها و نتهایی که لذا می برد و برای او تداعی کننده چیزی است استفاده می کند ولی با این تفاوت که او سعی می کند که این ذهن را در فرمولهایی خواص بگنجاند تا بتواند یک اثر هنری را خلق کند یعنی اینکه او خود را درگیر مفاهیم و فرمولهایی می کند که خود برای خود قرار داده چون مجبور است و اگر طبق آن فرمولی که همه ما برای خود درست کرده ایم و تمام چیزهای خود را بر آن بنا گذاشته ایم عمل نکند کسی نمی تواند زبان او را بفهمد و عملا او چیزی برای دیگران خلق نمی کند.

ولی این روند در دوران ما شکلی دیگر به خود گرفته و در واقع عکس چیزی که گفتیم را نشان نمی دهد هر چیز آشنا غیر زیبا شناسانه است.

در هنر مدرن ما چیزهایی آشنا را نمی بینیم چون هر روزه با آن زندگی می کنیم و فقط بیگانه ای می تواند آن را حس کند ما در زندگی روزمره هزاران اتفاق را تجربه می کنیم ولی چون جلوی چشمان ما هر روزه اتفاق می افتد و جلوی چشم ما هستند پس آنها را نمی بینیم.

هنر گریزان از زبان آشنایست و دست یابی به لذت بیگانگی مثلا در موسیقی راک ما با صداهای ناهنجاری روبرو می شویم البته درست است که قائده های روزمره را می شکنند ولی باز هم بر فرمولهای موسیقی استوارند اما شکل ارائه خود را تغییر داده اند چون ما هر روزه آنها را نمی شنویم پس برای ما جذاب هستند چون حرکات آنها نامتعارف است پس برای ما پسندیده تر از آهنگهای کلاسیک و یا پایی است که همه روزه از رسانه های تصویری به گوش ما می رسند و ما می دانیم که اگر موسیقی هایی مثل راک نیز روزمزه شوند طبق روال باید موسیقی جدیدی جایگزین آنها شود مثل تمام هنرهای ساخت انسان پس هنر انسانی کاری به روح طبیعت یا متافیزیک ندارد او با خود کار دارد انسان خلق می کند تا انسان بشنود پس قوائد نیز انسانی هستند.

حال از دیدی دیگر به این موضوع بنگریم که زیبایی انسانی چیست ؟ در واقع باید گفت که هنر را نمی توان جزو زیبایی انسانی دانست چون بخشی از آن مربوط به ذهن یا سوژه است.

زیبایی انسانی مبتنی بر فرمولها است و در چهارچوب خواص گنجانده و تعریفی را شامل می شود مثلا:

یک نقاش باید پرسپکتیو اندازه رنگها ، کپوزسیون ، پرشهای رنگی و ... در نقاشی خود را طبق قوانین خواص خود آن سبک انتخاب کند یا نمایشنامه یا هر عصر هنری ساخت انسان باید از قوانین خواص خود تبعیت کند که این قوانین را نمی توان تنها هنر انسانی دانست ولی بخشی که به ذهنیت مربوط می شود با سوژه در ارتباط است و عوامل زیادی تشکیل دهنده آن می باشند که انسان تسلط کمی روی این عناصر دارد و همین بخش هم است که زیبایی را وارد فرمول خشک انسانی می کند ما می دانیم که این فرمولها یا قوانین زیبایی نیستند حتی زیبا هم نیستند ولی بخش مهمی را برای رسیدن به زیبا ایفا می کنند که خود این فرمولها سرچشمه گرفته از علایق و خسایس انسانی است که به روانشناسی و حوادث پنجگانه دیگر چیزهای انسان مربوط است و باعث تحریک این حواس می شود.

ارسطو می گوید امر زیبا ، خواه موجود زنده یی باشد و خواه چیزی باشد مرکب از اجزاء ، ناچار باید که بین اجزاء آن نظمی و ترتیبی وجود داشته باشد و همچنین باید حدی و اندازه یی معین داشته باشد ، چون زیبایی و جمال شرطش داشتن اندازه معین و همچنین نظم است که این یکی از شرطهای زیبایست نه خود آن.

آنچه در دنیای واقعی اسباب اکراه و تفرت ما می شود اگر خوب تصویر شود ، موجب لذت ما می شود ارسطو معتقد است که زیبایی آرمانی بیرون از زندگی زمینی وجود ندارد من نیز به این موضوع معتقدم ولی این را می گویم که در زمانه ما پیدا کردن آن دشوار و شاید ناممکن باشد.

حال ما خود را در دیدی دیگر از زیبایی انسانی می گزاریم در واقع به هنر و انسان با دیدی دیگر نگاه می کنیم می توان گفت که هنر فضا ندارد و برای همین نمی توان آن را از هر نظر بررسی کرد او مانند هواست مانند خدا و ممکن است اصلا نباشد زیبا موقعی به وجود می آید که انسان نیازمند می شود و می خواهد به چیزی برسد مثلا انسان گرسنه ای که غذا را زیبا می بیند ولی در همین حال او در حال درد کشیدن است چون گرسنه است پس فقط حاله ای از زیبایی را می بیند ولی نمی تواند آن را درک کند وقتی هم که سیر آب شد زیبایی مفهومی نخواهد داشت پس زیبایی تنها جرقه اول رسیدن است چیزی که شناخته شود زیبا نیست تغییر می کند.

اگر پنج حس انسان را نیز به کنار بگذاریم باز او می تواند زیبا را خلق و آن را بشناسد چون او ذهن را دارد ذهنی که به هیچ روی یا قدرتی وصل نیست بلکه از کمبودها نشات می گیرد.

می دانم که در اینجا تناقضاتی با گفته های پیشین دارد ولی در مورد آنها در اول توضیحاتی را داده ام.

زیبایی درونی ( طبیعت )

تعریف : زیبا در طبیعت یک جنبه ذاتی دارد و در دل آن نهفته است همیشه وجود دارد ولی همیشه نمی توان آن را دید شکلهای خود را عوض می کند گاهی نابود و دوباره متولد می شود و با انسان رابطه تنگاتنگی دارد.

طبیعت نیز بخشی از وجود انسانی است وجودی که خیلی وقت است در انسان گم شده از بدو ورود انسان این طبیعت بوده که قدرت خود را به انسان نشان داده و او را همچون فرزندی در خود پرورش داده است اما با بزرگ شدن انسان او خود را از طبیعت جدا کرد چون فکر می کرد که بالغ شده است در مورد قدرت طبیعت و جدایی آن از انسان در پژوهش گیل گمش نیز صحبت کرده ایم.

در دوره ای حقیقت مطلق را در طبیعت می دانستند ولی با آمدن ایده این حقیقت نیز از طبیعت جدا شد و به بحثی به نام متافیزیک تبدیل شد حال واقعا طبیعت چیست؟

انسانی که در طبیعت زندگی می کرده همیشه یک نوع ارتباط حسی با دنیای اطراف خود داشته است او طبیعت را درک می کرده و می فهمد و با آن به صحبت می پرداخته و طبیعت نیز نیازهای او را برآورده می ساخته است انسان می توانسته وجود خود را در طبیعت ببیند و همچنین می دانسته که اگر از آن جدا شود نابود خواهد  شد در واقع این دو یعنی انسان و طبیعت همیشه به هم محتاج بوده اند چون با نابودی یک طرف ، طرف دیگر نیز نابود می شده است اما باید قبول کرد که این احتیاج از طرف انسان بیشتر بوده انسان برای هر چیز در طبیعت روح قائل بوده و آنها را پرستش می کرده تا همیشه طبیعت را از خود رازی نگاه دارد او خلق را نیز از طبیعت آموخته است به عقیده من حس انسان در طبیعت است که به دنیا می آید بالغ می شود و رشد می کند احساس ، در طبیعت نمایان می شود.

در بحث طبیعت زیاد مکث نمی کنم همانقدر که نشان دهم زیبایی در طبیعت وجود ندارد و تنها زیبا وجود دارد  در این مقاله کفایت می کند طبق تعریف ما از زیبایی او نمی تواند در طبیعت باشد.

زیبایی خدایی گونه یا متافیزیک

حال به بخش آخر این بحث می رسیم بخشی که نشان می دهد حقیقت وجودی وجود دارد یا نه بهتر است قبل از اشاره به موضوع بحث در مورد خود کلمه حقیقت وجودی صحبت کنیم کلمه ای که در لحظه به ذهنم رسیده و از آن استفاده کرده ام به عقیده من زیبایی در معنای وجودی خود تنها در ذهنی وجود دارد که می تواند با ماوراء ارتباط برقرار کند یعنی سوبژگتیو است پس اگر حقیقتی در مورد زیبایی وجود داشته باشد تنها در ذهن قدرتمند یا ذهنی که از کمبودها نشات می گیرد بلکه با ماوراء در ارتباط باشد.

در اینجا نیز باید پاره ای از افکار خود را در مورد دنیای متافیزیک بگویم در واقع من به هفت دنیا معتقدم که همه آنها در یک جا و در درون هم در حال زندگی هستند ما در حال حاضر در یکی از این دنیاها زندگی می کنیم و با مرگ وارد مرحله بعدی یا دنیای دیگر می شویم و هر گاه بتوانیم این هفت مرحله را درست بگذرانیم به درجه متعالی یا حقیقت مطلق می شویم.

به عقیده من تنها ما در این مرحله یعنی پایان مرحله هفتم است که می توانیم به زیبایی برسیم البته اگر بتوانیم این مراحل را درست می کنیم چون در آخر این هفت مرحله یا حقیقت و زیبایی مطلق است یا نادانی و زشتی مطلق

چیزی که با داشتن آن می توانیم از تمام نیروهای حسی و انسانی خود استفاده کنیم مثلا کسانی که نیروهای خارق العاده ای دارند و یا می توانند از نیروهای خود بهتر استفاده کنند در درجه های بهتری از دیگران قرار دارند و به این نیز معتقد هستم که انسان با کمک از طبیعت راحت تر می توانسته به این حوادث دست پیدا کند ولی با شکل جدید زندگی خود یعنی مدرن و پست مدرن به درجه ای از تنزل رسیده یعنی نمی تواند خود را در این مراحل بالا بکشد برای همین نیز تا همیشه در این نادانی و عذاب خواهد ماند .

و دیگر منظور از خدا در اینجا یعنی خالق که هیچ نوع درکی از چیزهای روزمره ما ندارد او در خود حقیقت است و برای همین نمی تواند درکی از مسائل روزمره ما داشته باشد او از دید مطلق به همه چیز نگاه می کند در واقع او تنها خلق می کند ولی نظارتی به چیزهایی که خلق می کند ندارد مثلا او اصلا نمی تواند درکی از زشتی، دزدی ، قتل و ... داشته باشد چون او به کمال رسیده و از آنجا به مسائل می نگرد.

باید یک نکته ای را باز کنم که در کنفرانس به آن پی بردم و آن این است که اگر این گفته بالا درست باشد ما نیز نباید درکی از خالق داشته باشیم کما اینکه من فکر می کنم نداریم ما آن را حس می کنیم ولی درکی از آن نداریم حال به خود مطلب بپردازیم نمی توانیم در مورد چیزی صحبت کنیم مگر اینکه 1- ایدئولوژی خواصی نسبت به آن داشته باشیم 2- اینکه بتوانیم آن را شرح کنیم حال می پرسم آیا می توان حقیقت وجودی را تشریح کرد ؟

نه نمی توان آن را تشریح کرد چون در رسیدن به آن مایک روند ناآگاهانه را طی می کنیم و چون ناآگاهانه است پس نمی توان آن را تشریح کرد . زیبایی نیز این چنین است چیزی را می توانیم زیبا بدانیم که نسبت به آن به شناخت برسیم و اگر به شناخت برسیم و اگر به شناخت برسیم دیگر چیزی زیبا نیست پس ما باید زیبایی را تنها در ناخودآگاه جستجو کنیم نه در فرمول ، مفهوم و تعریف و یا حتی عقل و به خاطر همین ناآگاهانه بودن ما در شرایطی به حقیقت وجودی نزدیک می شویم که خود نیز در روندی ناآگاهانه قرار گرفته باشیم.

پس ذهن هر کس تعریف خود را برای خود دارد زیبایی مطلق نیز باید یا فهم شود یا اینکه برای هر کس شکلی خواص دارد یعنی اگر کسی دیگری را تکه تکه می کند چون می خواهد به زیبایی مطلق برسد نباید بر او خرده گرفت ولی من می گویم که زیبایی مطلق باید و باید برای همه یکسان درک شود چون او دارای حقیقت مطلق است و ما با رسیدن به آن به والایی مطلق می رسیم.

در کنفرانس گفته شد که انسان هفت زندگی را طی می کند و گفته شد که او می تواند به حقیقت وجودی برسد و ذره ای از خدا شود ولی او درکی از این روند که ناآگاهانه است ندارد و حتی از خدا.

اشکالی که در آنجا از این بحث گرفته شد این بود که ما نسبت به خدا هیچ درکی نخواهیم داشت ؟

حال من نظریه خود را تغییر می دهم.

حال اگر ما به این شکل به جهان نگاه کنیم آیا در این شرایط می توانیم بگوییم که درکی از خدا داریم ؟

اگر او ( خدا ) در حقیقت مطلق باشد و همه چیز را کامل خلق می کند پس اگر چیزی که خلق کند زشتی در آن باشد پس او نمی تواند در حقیقت مطلق قرار داشته باشد و اگر همه چیز را کامل خلق می کند پس زشتی باید به صورت آگاهانه از آن سو خلق شده باشد که این نیز با ذات خدا همخوانی نخواهد داشت.

در واقع به عقیده من خدا هیچ درکی از زشتیهایی که خلق می کند ندارد و اگر داشته باشد پس او در حقیقت مطلق قرار ندارد.

زیبایی تنها یک حس است یک حس که از کمبودها و نداشته های ما نشات می گیرد و در ورای ذهن سیر می کند تا آنجا که ما را به دنیای دیگر سوق می دهد زیبایی می تواند در دل یک تاریکی باشد می تواند در تنهایی باشد اما مهم این است که جایی است که روح در بند در آنجا قرار دارد روحی که از طریق خیال خود را به اوج شکوه می برد و حس می کند چیزهایی را می بیند که زیبا هستند اما این تنها ای در زندگی ماست هیچ چیز زیبا نیست چون چیزی به نام زیبایی وجود ندارد تنها خیالی در اوج ناامیدی انسان شاید بر مبنای همین تعریف بتوان گفت که ما در خواب خود شکلی از دنیایی دیگر را می بینیم یا در مواقعی که روح ما بر جسم تسلط پیدا می کند و همین نقطه ایست که ما را به شک می اندازد که دنیای دیگر چیست آیا بهتر است یا نه ؟ زیبایی در جای دیگر هست یا نه ؟ ما در خواب با شکلی از زندگی مواجه می شویم که بسیار نیرومند است و زیبا ، دنیایی که شاید شبیه به جهانی باشد که اگر انسان به حقیقت مطلق برسد اینچنین شود جایی که خیالات ما سریع به واقعیت تبدیل می شوند خواسته ها برآورده می شوند و انسان نیرومند و اگر بتوانیم کنترل خواب را در دست داشته باشیم در واقع یک دنیای ماورایی را مال خود کرده و قدرت ذهن خود را درک خواهیم کرد.

به نظر هگل زیبایی هنری زاده ی روح سوبژ گتیو است و به همین دلیل نیز از زیبایی طبیعی برتر است از نظر او زیبایی طبیعی زاده ی روح ابژکتیو است. سوبژگیتو بازتاب کاملتری از ایده است.

این یکی از تعاریفی است که ایده را بالاتر و طبیعت را پایین می آورد و ما را به دنبال چیزی می کشد که دست نیافتنی است.

در فرهنگ اصطلاحات فنی و نقادانه ی فلسفی لالانه زیبایی به دو معنا تعریف می شود :

1-      هر آنچه به زیبایی مرتبط می شود و هر آنچه منشا زیبایی را تعریف می کند

2-      علمی که موضوعش داوری و ارائه حکم باشد درباره ی تفاوت میان زیبا و زشت 

 

در مورد تعریف اول : خوب چه چیزهایی به زیبایی مرتبط می شوند در واقع در تعریف ما این چیزها همان زیبا هستند و اگر چه به زیبایی مرتبط هستند ولی بی شک خود زیبایی نیستند و بعد چه چیزهایی منشا زیبایی را تعریف می کنند اگر چیزی منشا زیبایی را تعریف می کند پس آن تعریفها کجا هستند چرا آن تعریفها مستقیما در جلوی واژه زیبایی نوشته نمی شوند و اصلا آیا منشا زیبایی تعریفی هم دارد ؟

در مورد تعریف دوم نیز : ما در مورد این تعریف هیچ مشکلی نداریم البته در صورتی که این زیبا را زیبایی نبینیم بلکه به این زیبا با تعریف خود نگاه کنیم چون می توان از علمی استفاده کرد که میان زشت و زیبا داوری می کند ولی میان زیبایی و زشتی نمی شود چون در این صورت باید برای زیبایی و زشتی تعریفی آورد و آنها را با معیارها و مفهوم ها بخش بندی کرد که این امکان پذیر نخواهد بود ما می توانیم برای اثبات حرف خود از تعریف کانت استفاده کنیم کانت می گوید هیچ نوع علم زیبایی شناسانه ای وجود ندارد بل فقط نقادی زیبایی شناسانه وجود دارد نه علم زیبایی بل هنرهای زیبا.

اگر ما چیزی را زیبا یا زشت پنداریم همان تصور ما که محصول ادراک حسی است ناشی می شود که به سو بژگیتو مربوط است.

هنگامی که چیزی را زیبا می نامیم ، حکمی می دهیم متفاوت از احکام منطقی ، مفهومی و عقلانی می گویم این گل به نظر من زیباست حکمی که داده ام ذوقی است اما زیباشناسانه نیست اگر کسی آن را زیبا نداند هیچکدام نمی توانیم ثابت کنیم چون داوری ذوق خارج از قلمرو حکومت منطق قرار دارد.

این گل زیباست حال باید به چشم هر کسی که آن را می بیند گل زیبا باشد این هم داوری ذوقی است و هم داوری زیبایی شناسانه ولی چون زیبایی کیفیت عینی یا اثر گیتو چیزها نیست و درک آن ذهنی است ، باز من نمی توانم آن کسی را که می گوید این گل زیبا نیست را قانع کنم.

حال وقتی من می گویم این گل زرد است مفهوم زردی را به گل افزودم و حال حاضر هستم که در مورد اثبات زرد بودن گل صحبت کنم ولی وقتی زیبایی را با گل می آورم زیبایی یک مفهوم برای گل نیست پس نمی توان آن را ثابت کرد.

برک می گوید سلیقه بر ادراک حسی ما مرتبط است و نمی توان به گونه ای معقول یعنی بر اساس داوری سلیقه را تغییر داد. خیال پردازی نتیجه حس است و با آن نمی شود ذوق و نتایج آن را دگرگون کرد.

مهمترین نتیجه ادراک ذوقی ما لذت است ، که همچون خود ذوق وابسته به ادراک حسی است و مستقیم مربوط به نیروی فهم ما نیست یعنی ذوق و لذت نتیجه درک حسی از چیزهاست او زیبایی و تناسب یکی است را رد می کند و همین طور زیبایی زاده خرد را نیز رد می کند در واقع اگر بخواهیم درست تر نگاه کنیم باید بگوییم که تناسب زیباست ولی زیبایی نیست و نیز اینکه زیبا چون در مفهوم می گنجد زاده خرد است ولی زیبایی اینچنین نیست.

مثلا اگر ما گلی را می بینیم و بگوییم این گل چقدر زیباست چون رنگ و بوی خوبی دارد ما زیبا را دیده ایم ولی این گل زیبایی نیست چون اگر باشد کسی این گل را زیبا نمی بیند نمی تواند درکی از زیبایی داشته باشد.

حال سوالی پیش می آید که آیا زیبایی وجود ندارد ؟ یا اینکه زیبایی وجود دارد ولی ما نمی توانیم آن را ببینیم ؟ پس اگر اینچنین باشد چرا ما نمی توانیم آن را ببینیم ؟

من این را می گویم اگر دو چیز درکی از هم نداشته باشند و نتوانند همدیگر را از تمام جهات درک کنند پس برای هم وجود ندارند حتی اگر باشند.

منابع :

 

 

با سلام به شما بازدید کننده گرامی برای حمایتاز سایت ما و قرار دادن بیشتر تحقیقان در سایت بر روی لینک زیر ( بعد از خواند یا قبل از خواند تحقیق)هر چند بار که خواستید کلیک کنید تا ما نیز با علاقه بیشتری تحقیقات دانش آموزی برای شما بگذاریم . باتشکر

 

لیست و فهرست کلیه اقدام پژوهی ها

www.google.com

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 مهر 1393 ساعت: 10:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(14)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس