تحقیق دانشجویی - 509

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره حضرت مهدی مصلح جهان

بازديد: 143

 

مصلح جهان

يكي از مسائل و اموريكه فرق اسلام برآن اجتماع و اتفاق نموده اند ظهور مهدي اهل بيت حضرت قائم آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين در آخر الزمان است كه همه متفق الكلمه انتظار يكقيام روحاني و ظهور مصلحي را ميكشند كه عدالت اجتماعي و نظام جهان را براساس ايمان به خدا و احكام دين اسلام برقرار سازد و دنيا را از چنگال ستمكاران و جباران نجات بخشد و پرچم عزيز اسلام را در تمام نقاط به اهتزاز درآورد

همه چشم به راهند  و انتظار دارند كه شايسته ترين فرزندان پيغمبر قيام كرده آئين توحيد و رسم برادري و مساوات اسلامي را زنده نموده بشر را از نعمت آسايش بهره مند سازد و موجبات تفرقه و محروميت و ناكامي را ازميان بردارد .

اين وعده الهي است و تخلف پذير نيست دنيا به طرف آن عصر درخشان در حركت است ، سير زمان ، گردش دوران هر دم بشر را به چنين روزگاري نزديك تر مي سازد .

ايمان به ظهرو حضرت مهدي عليه الصلوه و السلام و جهانگير شدن دين اسلام به آيات متعدده اي از قرآن مجيد و متواتر ترين روايات و قويترين اجتماعات اتكا و استناد دارد كه هر مسلمان معتقد به قرآن و رسالت پيغمبر اسلام بايد به اين ظهور ايمان راسخ و ثابت داشته باشد .

اگر چه در اين مقاله تفصيل و شرح اين مطالب ممكن نيست ولي براي توجه خوانندگان محترم تحت چهارعنوان ( 1- آيات قرآن مجيد  2- اجماع و اتفاق مسلمين  3- روايات اهل سنت     4- روايات شيعه ) به طور اختصار توضيحاتي مي دهيم .

 

1-     آيات قران مجيد

در قران‌مجيد در آيات كريمه متعدده اي تشكيل يك حكومت جهاني اسلامي و بسط دين اسلام ، غلبه بركليه اديان و زمامداري صلحاء و ارباب لياقت را خداوند وعده فرموده است كه از آن جمله اين آيات است :

« وقاتلوهم حتي لاتكون فتنه و يكون الدين كله لله »   (انفال : 39).

« هوالذي ارسل دسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله »    (توبه :33 فتح :28 صف : 9 ) .

« يريدون ان يطفئوا نورالله بافواههم ويابي الله الا ان يتم نوره »  ( توبه : 32 ) .

يريد الله ان يحق الحق بكلماته و يقطع دابرالكافرين » (انفال : 7)

« وقل جاء الحقو زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا »  (اسراء‌: 81)

«و لقد كتبنا في الزبور من بعدالذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون » (انبياء : 105 )

« وعدالله الذين امنوامنكم و عملواالصالحات ليستخلفنهم في الارض »  ( نور :55)

« و لقدسبقت كلمتنالعبادناالمرسلين  انهم لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون » ( صافات : 173-171)

« انا لننصر رسلنا و الذين آمنوا في الحياه الدنيا » (غافر :‌51 )

« كتب الله لاغلبن انا ورسلي ان الله قوي عزيز »  ( مجادله : 21 )

و آيات ديگر كه تاويل آنها هنگام ظهور حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه آشكار شود دلالت دارند بر غلبه اسلام بر ساير اديان و غلبه اهل حق بر اهل باطل و حتمي بودن غلبه انبياء‌و اتمام نور خدا كه اين معاني به طور مطلق تا حال ظاهر نشده و اين آيات تحقق آنرا در آخر الزمان بشارت مي دهد .

خداوند وعده داده كه البته پيغمبران را غالب سازد و ياري كند و معلوم است كه اين نصرت و غلبه فقطي نصرت و غلبه در آخرت نيست براي اينكه مي فرمايد ( في الحياه الدنيا ) و نصرت و غلبه انبيا بر قوم خودشان و پيشرفت كار آنها در عصر خودشان هم نيست زيرا دعوت بسياري از پيغمبران در قومشان اثر نبخشيد بلكه بعضي از آنها كشته شدند .

اين نصرت و غلبه نصرت و غلبه مقصد و هدف ودعوت آنها است كه بر طبق ظاهر آيات مقيد بمرتبه اي نيست و نصرت و غلبه مطلق است .

همچنين است اتمام نور ، به معني آنكه خدا نور خود را تمام مي گرداند در مقابل آنهائيكه مي خواهند نور اورا خاموش كنند و مانع ا زپيشرفت اسلام شوند اين است كه دين را جلو مي برد و بر قلمرو اسلام مي افزايد و اتمام آن وقتي است كه اسلام تمام جهان را بگيرد . 

چنانكه معني استخلاف مؤمنين در زمين و وارث شدن آنهازمين را هم استخلاف در تمام زمين و وارث شدن كره ارض است كه براي امام زمان و ياران و اصحاب آن حضرت حاصل مي شود .

معني غلبه حق بر باطل به طور اطلاق هم غير از اين نيست كه به تمام معني حق بر باطل پيروز شود و اگر از جهت حجت و برهان غالب باشد ( با اينكه به اين معني هميشه غالب است ) ولي در ظاهر غالب نباشد غلبه مطلق نيست و ظاهر اين آيات غلبه مطلق است .

و اما آيه › ليظهره علي الدين كله » كه دلالتش برغلبه اسلام واضح است .

ومؤيد مستفاد از اين آيات است رواياتي كه در اين خصوص از حضرت رسول (ص) منقول است مثل : ليدخلن هذا الدين علي ما دخل عليه الليل يعني : البته اين دين در هركجا شب داخل شده باشد داخل مي شود و شايد نكته اينكه فرمود « علي ما دخل عليه الليل »  و نفرمود « علي ما دخل عليه اليوم او الشمس » تشبيه دين به آفتاب باشد كه همان طور كه روز و آفتاب در هر كجا كه شب رفته باشد وارد مي شود خورشيد عالمتاب اسلام نيز به تمام اماكن پرتو افكن خواهد شد و تاريكي كفر و شرك و ضلالت رانابود خواهد ساخت همانطور كه آفتاب تاريكي شب از ميان مي برد .

2-     اجماع  مسلمين

اگر مقصود از اجماع و اتفاق شيعه باشد كه محتاج به ذكر نيست و همه مي دانند كه از ضروريات مذهب اماميه ظهور قائم آل محمد فرزند حضرت امام حسن عسكري است و اگر مقصود اتفاق عامه مسلمين از شيعه و سني باشد براي اثبات آن عبارت يكي از متتبع ترين علماء‌اهل سنت علامه معتزله ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه ( طبع مصر ج 2 ص 535 ) كافي است كه مي گويد ك

« قدوقع اتفاق الفريقين من المسلمين اجمعين علي ان الدنيا و التكليف لا ينقضي الا عليه » يعني :‌اتفاق سني و شيعه بر اين است كه دنيا و تكليف منقضي و تمام نشود مگر برآنحضرت يعني بعد از ظهور آن حضرت.

كسانيكه در تاريخ تتبع دارند مي دانند كه ظهور مصلح منتظر و مهدر آل محمد عليه الصلواه و السلام آنچنان مورد اتفاق ومسلّم نزد تمام مسلمين بوده كه از همان قرن اول هجري تا حال در مقام رد ادعاء‌افرادي كه ادعا مهدويت كردند يا اين ادعاء‌را به آنها نسبت دادند اصل ظهور قائم آل محمد (ع) را كسي انكرا نكرد زيرا برخلاف اجماع مسلمين و انكار اخبار قطعيه صادره از پيغامبر (ص) بود . بلكه در مقام رد آنها به فاقد بودن اوصاف وعلاماتي كه براي مهدي موعود در اخبار و احاديث مذكور است استناد مي جستند .

چنانچه چهارنفر از بزرگان علماء مذاهب چهارگانه اهل سنت . ابن حجر شافعي مؤلف ( القول المختصر ) وابوالسرور احمد بن ضياء الحنفي ، محمدبن احمد مالكي و يحي بن محمد حنبلي در جواب استفتائي كه از ايشان شده و در باب (13) از كتاب (البرهان في علامات مهدي آخرالزمان ) عين فتاواي آنهارا نقل كرده همين روش را انتخاب نموده و به صحت اصل ظهور مهدي در آخرالزمان و اينكه عالم را پراز عدل و داد كند وعيسي به آن حضرت اقتدا نمايد و اوصاف ديگر آن حضرت رسماً فتواي محكم و مستدل و قاطع داده اند حتي شاعر بني امبه حكيم بن عياش كلبي نيز در رد نسبتي كه به جناب زيدبن علي بدون رضايت آن جناب داده شده بود ( و او را مهدي خوانده بودند ) گفته :

ولم ارمهديا علي الجذع يصلب

مقصودش اين است كه آن مهدي كه ظهور مي كند مستولي برممالك و فاتح كشورها مي گردد و عدل و داد را بسط مي دهد پس چگونه ممكن است جناب زيد كه مصلوب شد مهدي باشد .

3-     احاديث اهل سنت

محدثين بزرگ اهل سنت كه ذكر اسامي آنهاو كتب ومصنفات ايشان در اين مقاله سخن را طولاني مي سازد احاديث راجع به ظهور حضرت مهدي را تخريج نموده اند و از جماعتي از صحابه و جمع كثيري از تابعين راجع به ظهور آنحضرت روايات بسيار نقل كرده اند و بعض ايشان در تخريج اين احاديث كتاب خاص نوشته اند و گروه بسياري از آنان تواتر اين روايات را صريحاً  تصديق كرده اند و آنچه در كلمات بسياري از ايشان مصرح است اين است كه نه فقط اصل ظهور مهدي (ع) به روايات متواتره از پيغمبر اكرم ثابت و قطعي است بلكه به تواتر ثابت است كه آن حضرت زمين را پر از عدل و داد كند و عيسي از آسمان نزول كرده به آن حضرت اقتدا نمايد . و تمام جهان را فتح كرده و احكام قرآن رانشر دهد .

علاوه بر اين بسيار از محققين علماء‌عامه  در اشعار و قصايد يا كتب و تصنيفاتشان ايمان خود را به اينكه حضرت مهدي همانيگانه فرزند امام حسن عسكري عليه السلام است اظهار داشته اند كه ما د ركتاب «منتخب الاثر» در باب اول از فصل سوم تصريحاتي از بيش از شصت نفر علماء اهل سنت را جع به ولادت يا غيبت و امامت آن حضرت را ضبط كرده ايم و هر منصفي مجموع اين اعترافات را ملاحظه كند برايش جاي شبهه باقي نخواهد ماند .

4-     روايت و اخبار شيعه

به طور كلي احاديث كه از طرق شيعه روايت شده معتبرترين روايات است زيرا از عصر حضرت رسول اكرم تا حال كتابت حديث ضبط و حفظ و روايات در بين ايشان منقطع نشده و هم اكنون بعضي كتب كه د رنيمه اول و دوم هجرت نوشته اندموجود و محل مراجعه است و اولين كتاب ايشان همان كتابي است كه باملاء رسول الله و خط اميرالمومنين علي (ع) مي باشد و در اخبار مكرر ديده مي شود كه ائمه در نقل احاديث و بيان احكام به آن استناد مي جستند .

روايات شيعه با روايات ديگران فرق ديگر نيز دارد و آن اين است كه روايات شيعه از ائمه اهل بيت كه علم و زهد و تقوي وفضيلت ايشاننزد فريقين مسلم است اخذ شده و بمقتضاي « اهل البيت ادري بما في البيت » طبعاً‌ نقل آنهامحكمتر و از اشتباه دوراست و بالاخره سومين جهتي كه روايات شيعه را در بالاترين درجه اعتبار قرارداده و در حقيقت پشتوانه اين روايات است احاديث متواتره ثقلين و احاديث سفينه و احاديث امان و روايات ديگر است كه امت را ارجاع به ائمه معصومين از اهل بيت كه اعدال قرآن مجيد هستند نمده و قول ايشان را امان از ضلالت معرفي كرده و دلالت برخالي نبودن زمان از وجود امام معصوم از اهل بيت دارد .

بنابراين احاديثي كه ا زائمه طاهرين صادر شده از راه بناء‌عقلاء بر احتجاج و عمل به خبر واحد در اعلي درجه اعتبار است زيرا اختصاص و ارتباطي را كه ائمه طاهرين با پيغمبر اكرم (ص) داشته اند احدي از صحابه و تابعين نداشتندو از طريق حديث متواتر ثقلين شرعاً‌ نفس اقوال و گفته هاي ايشان مأخذ و مستند است و بر امت مراجعه و اخذ از ايشان كه از قران جدا نمي شوند و معصومند فرض و واجب مي باشد .

بعد از بيان اين مقدمه كوتاه كه دركتابيكه در بيان وجوب پيروي از اهل بيت و اخذ علم از ائمه نگاشته ايم شرح و تفصيل آنرا داده ايم مي گوييم :

از طرق شيعه راجع به ظهور حضرت ولي عصر قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه معتبرترين روايات در كتب مشايخ و محدثين ايشان كه از همان قرن اول هجرت تا حال تاليف شده موجود است  مانند روايات كتب اصولي كه پيش از ولادت حضرت قائم تاليف شده مثل كتاب مشيخه حسن بن محبوب (متوفي 224) و كتاب سليم بن قيس ( متوفي 70 يا 90 )

رواياتي كه بسيار از آنها هريك براي اثبات امامت امام زمان يگانه فرزند عزيز و گرامي امام حسن عسكري كافي و قطع آور است رواياتي كه از لحاظ پيشگويي هايي كه در آنها شده و وقوع يافته از معجزات اولياء دين و اخبار آنان از مغيبات شمرده مي وشد رواياتي كه در آنهاخصوصيات اين ظهور و شرائط وعلامات آن به طور واضح بيان شده است . 

اين روايات فوق تواتر واحصاء آن جز براي اشخاصي كه تتبع و احاطه كامل داشته باشند ممكن نيست .

خوانندگان عزيز ! اين سخنان حرف نيست . ادعاء نيست و بيان حقيقت و روح واقع است علاوه بر تمام جوامع حديث صدها كتا بو مصنفات بزرگان محدثين ايشان د رخصوص موضوع دليل و برهان اين سخنان است .

مانند كتاب « المهدي » تاليف عيسي بن مهران مستعطف از بزرگان قرن سوم و كتاب قائم و غيبت فضل بن شاذان و غيبت عبدالله بن جعفر حميري از اكابر قرن سوم و كتاب غيبت و ذكرالقائم تاليف ابن اخي طاهر (متوفي 358) و كتاب غيبت محمدبن قاسم بغدادي معاصر ابن همام (متوفي 333 ) و اخبار القائم علان رازي كليني خال كليني معروف ( متوفي 339) و اخبار المهدي تاليف جلودي ( متوفي 332 ) و غيبت نعماني از اعلام قرن چهارم و غيبت حسن بن حمزه مرعشي (متوفي 358 ) و دلائل خروج القائم تاليف ابي علي حسن بن محمد صفاري بصري از اعلام قرن سوم و كتاب ذكر القائم من آل محمد تالييف احمدبن رميح المروزي و اخبار القائم تاليف ابي علي احمد بن محمد الجرجاني از قدما محدثين  و الشفاء و الجلاء احمدبن علي رازي و ترتيب الدوله تاليف احمدبن حسين مهراني و كمالدين و كتاب غيبت كبير تاليف صدوق (متوفي 381) و غيبت ابن جنيد ( متوفي 381) و غيبت مفيد ( متوفي 413) و غيبت سيد مرتضي (متوفي 436) و غيبت شيح طوسي ( متوفي 460) و التاج الشرفي تاليف اسعدآبادي معاصر سيد مرتضي و كتا ب« مانزل من القران في صاحب الزمان »‌تاليف عبدالله بن عياش ( متوفي 401) و فرج كبير تاليف محمدبن هبه الله طرابلسي شاگرد شيخ طوسي و بركات القائم و تكميل الايمان و  بغيه الطالب و تبصره الاولياء‌و كفايه المهدي و اخبار القائم و اخبار ظهور المهدي و الحجه الباغه و نثبيت الاقران و حجه الخصام و الدرالمقصود و اثبات الحجه و اتمام الحجه و اثبات وجود القائم و  مولدالقائم و الحجه فيما نزل في الحجه و الذخيزه في المحشر و السلطان المفرج  عن الايمان و سرور اهل الايمان و جني الجنتين و سيزدهم بحار و غيبت عوالم و صدها كتاب ديگر كه ذكر نام آنها و اسامي مؤلفين موجب كمال تطويل خواهد شد .

و فقط بعض مواردي راكه اين روايات به تواتر قطعي راجع به اوصاف حضرت مهدي (ع) و علائم ظهور آن جناب بر آن دلالت دارد به طور فهرست يادآور مي شويم و بحث  و توضيحات لازم را در اطراف هر يك از اين موارد را به موقع و فرصت ديگري موكول مي كنيم .

در اينجا يادآور مي شويم كه دلايل ديگر از عقل و نقل بر وجود امام عصر عجل الله تعالي فرجه نيز اقامه شده كه ما در اين مقاله در صدد بيان آن نبوده ايم و اجمالاً  همه آن ادله عقليه و نقليه كه در امامت عامه دلالت دارند بر لزوم وجود امام معصوم در تمام اعصار و وجوب معرفت امام و اينكه زمين خالي از وجود حجت نمي ماند كه لوبقيت الارض بغير حجه لساخت باهلها بر وجود حضرت صاحب الزمان و امامت آن حضرت نيز دلالت دارند و اگر در مقام استدلال فقط همان براهين امامت عامه را مستند قرار دهيم در اثبات امام عصر (عج) و بقاء آن حضرت در پشت پرده غيبت كافي خواهد بود .

 

مشخصات و اوصاف حضرت مهدي عليه السلام

تمام مخلوقات ممكنات وانواع اجناس و اشخاص مركب مي باشند از مابه الاشتراك و مابه الامتياز و بعبارت ديگر هر يك از افراد و اشخاص و انواع در عين حاليكه در بعض اوصاف ذاتي يا عرضي يا اعتباري با افراد ديگر جهت اجتماع و اشتراك دارند داراي اوصاف و مشخصاتي نيز مي باشند كه به ان اوصاف از ديگران ممتاز و مشخص مي شوند واين مسئله مميزات و مشخصات يكي از بزرگترين حكمتهاي عالم آفرينش و از پايه هاي عمده بقاء نظام جهان است .

مابه الاشتراك يا قدر مشترك آن چيزي است كه فرد يا افراد ديگر در آن شركت دارند و ملاك صحت اطلاق يك مفهوم كلي و لفظ عام بر افراد كثيره است مانند انسان . مسلمان . ناطق . ضاحك و

ما به الافتراق والامتياز اوصاف و مشخصات حقيقيه و عرضيه و اعتباريه است كه افراد از يكديگر به ملاحظه آن مميز و به طور استقلال تحت ملاحظه و تصور واقع مي شوند .

بديهي است مشخصات يك فرد بسيار و بلكه شايد قابل احصاء‌نباشد ولي در مقام شناختن يك نوع يا يك فرد بايد طوري مشخصات او گفته شودكه با توجه به آن مشخصات آن فرد با فرد ديگر اشتباه نشود مثلاً  در خصوصيات مسكن بايد نام كشور . استان . شهرستان . بخش . شماره خيابان . شماره كوچه . شماره اطاق و د رخصوصيات اندام بايد شكل و شمايل ، قيافه ، رنگ چهره و نشانه هاي ابرو و مو ، قد و قامت و در مشخصات نسبي و فاميلي اسم پدر ومادر و اجداد (پدر بزرگها ) و جدات ( مادر بزرگها ) و در مشخصات عملي اقدامات اصلاحي و مواقف تاريخي و سلوك و وضع معاشرت و درمشخصات علمي روش فكري و ايمان و عقيده و نظرات اجتماعي و سياسي و آراء‌ديگر و در اوصاف اخلاقي ؛ چگونگي صفات و خلق و خوي او از شجاعت و سخاوت ، عفو ، گذشت ، تواضع و فروتني و شكيبايي و عدل و ساير اوصاف و محامد اخلاقي و يا اضداد آن بايد ذكر شود .

هر چه اين مشخصات روشن تر بيان شود فردي كه مقصود شناساندن او است بهتر شناخته مي شود .

راجع به حضرت مهدي و اوصاف آن بزرگوار بايد بدانيم كه شناختن مشخصات آنحضرت از دو جهت مخصوصاً‌ اهميت دارد يكي از نظر تكليف زيرا شناختن امام شرعاً‌و عقلاً واجب است و به حكم حديث معروف : من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميته الجاهليه هركس بميرد و امام زمان خود را نشناخته باشد مرده است مردن جاهليت و ديگر از جهت شناختن دروغ و باطل بودن دعاوي كسانيكه بدروغ ادعاء مهدويت كرده يا بنمايند زيرا با ملاحظه اين مشخصات كذب و بطلان دعواي اين افراد روشن و واضح مي شود چون فاقد اين صفات و خصائص بوده اند .

صفات و مشخصات حضرت مهدي (ع) كه در احاديث و روايات ذكر شده مشخصاتي است كه هركس آن مشخصات را در نظر بگيرد هرگز آن حضرت را با افراد ديگر اشتباه نخواهد كرد و اگر ديده مي شود پاره اي فريب خورده و دعواي مهدويت را از شياداني پذيرفته اند براي غفلت يا بي اطلاعي از اين مشخصات و خصائص بوده و يا آنكه بعضي مشخصات را كه تمام مشخص نبوده و وصف عام آن حضرت و ديگران بوده تمام مشخص شمرده و صاحبان عام را به صاحب وصف خاص اشتباه كرده اند .بسياري هم دانسته و عمداً‌ اين دعاوي را براي يك سلسله اغراض مادي و سياسي و حب جاه و رياست به ظاهر پذيرفته و ترويج مي نمايند .

وگرنه خصوصيات و اوصافي كه براي آن حضرت بيان شده مشخصاتي است كه جز برآن شخص خاص و موصوف به آن صفات خاصه يعني امام دوازدهم يگانه فرزند امام حسن عسكري عليهماالسلام بر احدي از كسانيكه ادعاء مهدويت كرده اند قابل انطباق نيست و بطلان دعاوي آنها با توجه به اين نشانيها و علامات مانند آفتاب آشكار و هويدا است .

علماء‌و دانشمندان متتبع و محيط به احاديث كه وثاقت آنان مورد تاييد علم رجال و تراجم است در كتابهاي معتبر و مستند به نحو كافي و وافي اين مشخصات را تعيين و توضيح داده اند كه چون نقل آن احاديث در اين جا امكان پذير نيست ما فقط بر طبق احصاء  ناقص خودمان دركتاب « منتخب الاثر » قسمتي از اين مشخصات را با ذكر عدد احاديثي كه برهريك از انها دلالت دارد به عرض خوانندگان ارجمند مي رسانيم .

1-      مهدي (ع) از خاندان و ذريه پيغمبر (ص) است « طبق 389 حديث »

2-      همنام و هم كنيه پيغمبر و شبيه ترين مردم به آن حضرت است « طبق 48 حديث »

3-      در صفت شمائل و قيافه آن حضرت «21 حديث »

4-      از فرزندان اميرالمومنين است « 214حديث »

5-      از فرزندان حضرت فاطمه زهرا است « طبق 192 حديث »

6-      از فرزندان حسن  و حسين عليهماالسلام است  « طبق 107 حديث »

7-      از فرزندان حسين (ع) است « طبق 185 حديث »

8-      نهمين از فرزندان حسين (ع) است « طبق 148 حديث »

9-      از فرزندان زين العابدين (ع) است « طبق 185 حديث »

10- هفتمين از فرزندان حضرت باقر است « طبق 103 حديث »

11- ششمين از فرزندان حضرت صادق است « طبق 99حديث »

12- پنجمين از فرزندان موسي بن جعفر (ع) است « طبق 98 حديث »

13- چهارمين از فرزندان حضرت رضا (ع) است « طبق 95 حديث »

14- سومين از فرزندان امام محمد تقي(ع) است « طبق 60 حديث »

15- جانشين جانشين امام علي نقي و پسر امام حسن عسكري است « طبق 146 حديث »

16- اسم پدرش حسن است « طبق 147 حديث »

17- مادرشي سيده كنيزان و بهترين ايشان است « طبق 9 حديث »

18- دوازهمين امام و خاتم ائمه است « طبق 136 حديث »

19- داراي دو غيبت است صغري و كبري « طبق 10 حديث »

20- غيبتش از بس طولاني خواهد شد كه مردم ضعيف الايمان و كم معرفت گرفتار شك و ترديد مي شوند « طبق 91 حديث »

21- بسيار طويل العمر است « طبق 318 حديث »

22- زمين را پر از عدل و داد كند بعد از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد « طبق 123 حديث »

23- مرور روزگار او را پير نسازد و به سيماي جوانان باشد « طبق 8 حديث »

24- ولادتش پنهان باشد « طبق 14 حديث »

25- دشمنان خدارا مي كشد و زمين را از شرك و ظلم و ستم و حكومت ديكتاتوران پاك و بتاويل جهاد كند « طبق 19 حديث »

26- دين خدا را آشكار و اسلام را در تمام روي زمين گسترش دهد و فرمانرواي روي زمين گردد ، و زمين را خدا به او زنده سازد « طبق  47حديث »

27- مردم را به هدايت و قرآن و سنت برگرداند « طبق 15 حديث »

28- داراي سنت هايي از انبياء است كه از آنجمله غيبت است « طبق 23حديث »

29- با شمشير قيام كند « طبق احاديث بسيار »

30- روش او روش پيغمبر (ص) است « طبق 30 حديث »

31-  ظاهر نشود مگر بعد از آنكه مردم در امتحانات و آزمايشهاي سخت واقع شوند « طبق 24 حديث »

32- عيسي نازل شود و در نماز به آن حضرت اقتدا نمايد « طبق 25 حديث »

33-  پيش از ظهورش بدعتها و ظلم و گناه و تجاهر به فسق و فجور و زنا و ربا و ميگساري و قمار و رشوه و ترك امر به معروف و نهي از منكر و معاصي ديگر رايج شود و زنان مكشفه و در كارهاي مردان شركت كنند و طلاق بسيار و مجالس لهو و لعب و غنا  آوازهاي مطرب علني گردد« طبق 37 حديث »

34- هنگام ظهورش منادي آسماني بنام او و نام پدرش ندا كند كه همه آنرا بشنوند و ظهور آن حضرت را اعلام كند « طبق 27 حديث »

35-  پيش از ظهورش نرخ ها بالا رود و بيماري ها زياد شود و قحطي ظاهر و جنگهاي بزرگ بر پا شود و خلق بسيار از ميان بروند « طبق 23 حديث »

36-  پيش از ظهورش نفس زكيه و يماني كشته شوند و در بيداكه مكاني بين مكه و مدينه است خسفي واقع شود و دجال و سفياني خروج كنند و صاحب الزمان (ع) آنها را بكشد « طبق احاديث باب 6و7-از فصل 6 و باب 9 و10 از فصل 7 »

37- بركات آسمان و زمين بعد از ظهورش ظاهر شود و زمين معمور و آباد گردد و غير خدا پرستش نشود و كارها آسان و خردها تكامل يابد « طبق احاديث باب 2 و 3 4 11 12 از فصل 7 »

38- سيصدو سيزده نفر از اصحاب او در يك ساعت به محضرش حاضر شوند « طبق 25 حديث »

39-  ولادت و مشروح تفصيلات وتاريخ آن وبعض احوال مادر جليله آن حضرت « طبق 214 حديث »

40-  شرح بعض معجزات او در زمان حيات پدربزرگوارش و در غيبت صغري و در غيبت كبري و نام جمع بسياري از كسانيكه مشرف به نعمت ديدار و لقاء‌ آن حجت خدا شده اند« طبق  باب 2و3 از فصل 3 و باب 1 و2 از فصل 7 »

بيش از اين و به تفصيل هر كس خواسته باشد از اوصاف حضرت مهدي (عج) اطلاع حاصل نمايد مي تواند به كتاب منتخب الاثر ،‌ يا كتابهاي مبسوط و مفصل و جامع محدثين بزرگ مانند صدوق و نعماني و شيخ طوسي و مجلسي رضوان الله عليهم اجمعين رجوع نمايد.

 

السلام علي المهدي الذي و عدالله به الامم

شايد بعضي گمان كنند كه ايمان و عقيده به ظور حضرت مهدي منتظر عليه الصلوه و السلام اختصاص به شيعه دارد و مصادرو مدارك احاديث آن فقطي كتابهاي شيعه و روايت آن همه از سيعيان هستند و از كثرت احاديث وارده ازطرق اهل سنت و جماعت و تأليفات علماء‌ و محدثين معروف ايشان در اين موضوع بي اطلاع باشند . لذا ما در اين مقاله به طور اختصار و بدون اينكه در مقام استقصاء باشيم بشارتهاي قرآن مجيد و احاديث شريفه و اسامي كساني كه از اهل سنت آن احاديث راروايت كرده اند و كتابهاي ايشان را كه اين احاديث رد آن ضبط است و تأليفات بخصوصي را كه علماء‌ عامه در اين باب دارند با مطالب ديگر كه مناسب اين موضوعات است در تحت چند عنوان مي نگاريم .

 

 

 

1-     قران شريف وحضرت مهدي منتظر عليه السلام

از قران شريق آيات متعدده تفسيرو تأويل به ظهور حضرت مهدي عليه السلام شده است مانند آيه : ليستخلفنهم في الارض و آيه : ليظهره علي الدين كله كه جمعي از از مفسرين مثل ابن عباس و سعيد بن جبير و سدي گفته اند كه اين وعده  در وقت ظهرو حضرت مهدي عليه السلام عملي خواهد شد .

و آية  : و لقد كتبنا في الزبور                        و آية‌ :  الذين يؤمنون بالغيب

و آيه : و نريدان نمن علي الذين استضعفوا في الارض

و آيه :‌و انه لعلم للساعه كه مقاتل بن سليمان و اتباع او از مفسرين همه گفته اند در حق مهدي عليه السلام نازل شده است .

2-     احاديث وارده در موضوع ظهور

               احاديث در موضوع ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بسيار و در نهايت كثرت است شايد در كمتر مسئله اي از مسائل اسلامي كثرتروايات به اين حد باشد كه بديهي است رد يكدهم بلكه يكصدم اين روايات خلاف ايمان وخلاف طريقة عقلاء‌ و در قبول و اعتماد به اخبار ثقات است خصوصاً‌كه قرائن و نشانيهايي در بعض اين روايات است كه قطع به صدور آنها حاصل مي شود و شكي باقي نمي ماند .

در بين اين احاديث ، احاديث عليه الاسناد و احاديثي كه روايت آن موثق و ممدوح باسند زياد است و چنانچه از تاريخ و تراجم و كتب حديث استفاده مي شود اين اخبار در بين روات مشهور وراجع به مضامين و مفاد آنها از صحابه و تابعين توضيحات مي خواسته اند و مضمون آنهارامسلم و حتمي الوقوع مي دانستند و بعضي اصحاب مثل حذيفه بن اليمان در اين گونه احاديث اطلاع و تخصص بسيار داشته اند.

 

 

3-     تواتر احاديث

جمع كثيري از مشايخ و حفاظ اهل سنت مانند صبان در اسعاف الراغبين ( ب 2 ص 140 ط مصر 1312 ) و شبلنجي در نورالابصار (ص 155 ط مصر 1312 ) و شيخ عبدالحق در لمعات به نقلي كه در حاشيه سنن مذي ( ص 46 ج 2 ط دهلي ) است و ابي الحسين آبري به قل ( صواعق ص 99 ط مصر ) و ابن حجر و سيد احمدبن سيدزيني دحلان مفتي شافعيه در الفتوحات الاسلاميه (ج 2 ص 211 ط مصر ) و حافظ در فتح الباري و شوكاني در التوضيح به نقل غايه المأمول (ص 382 ج 5 ) و كنجي شافعي در البيان (ب 11) و شيخ منصور علي ناصف در عايه المأمول و استاد احمد محمد صديق در ابر از الوهم المكنون و ابي الطيب در الاذاعه و ابوالحسن سحري و عبداوهاب عبداللطيف مدس دانشكده شريعت در حاشيه صواعق تصريح به تواتر روايات وارده در باره مهد عليه السلام و صفات و علائم آن حضرت مثل اين كه زمين را پر از عدل و داد كند واز اهل بيت پيغمبر واولاد فاطمه و فرزندان حسين است نموده اند و علامه شوكاني در خصوص تواتر اين روايات كتابي تاليف كرده به نام التوضيح في تواتر ماجاء  في المنتظر و الدجال و المسيح و محمد بن جعفر الكتاني در نظم المتناثر مي گويد : « الاحاديث الوارده في المهدي المنتظر متواتره » و شيخ محمد زاهد كوثري در كتاب نظره عابره گفته است : « و اما تواتر احاديث المهدي و الدجال و المسيح فليس بموضع ريبه عند اهل العلم بالحديث .»

و اسنوي در مناقب شافعي گفته : اخبار در ظهور مهدي و اينكه از اهل بيت پيغمبر است متواتر است .

4-     نام جمعي از صحابه كه اين احاديث رااهل سنت از آنهاروايت كرده اند :

1- حضرت علي (ع) 2- حضرت امام حسن (ع) 3- حضرت امام حسين (ع) 4- ام سلمه  5- عايشه  6- عبدالله بن مسعود   7- عبدالله بن عباس  8- عبدالله بن عمر   9- عبدالله بن عمرو   10 سلمان فارسي   11- ابو ايوب انصاري   12- ابو علي الهلالي   13-جابربن عبدالله انصاري  14- جابربن سمره  15- ثوبان   16- ابوسعيد الخدري  17- عبدالرحمن بن عوف  18- ابو سلمي  19- ابوهريره  20- انس بن مالك   21- عوف بن مالك  22- حذيفه بن اليمان   23- ابوليلي الانصاري  24- جابربن ماجد صدفي  25- عدي بن حاتم   26- طلحه بن عبيدالله   27- قره بن اياس مزني   28- عبدالله بن الحارث بن جزء  29- ابوامامه    30- عمرو بن العاص  31 عماربن ياسر  32- ابوالطفيل  33- اويس ثقفي

5-     نام مشاهير علمائ بزرگ اهل سنت و كتابهار آنهاكه احاديث ظهور در آن تخريج شده است .

1- مسند احمد 2- سنن تر مذي  3و4- كنز العمال و منتخب كنزالعمال علي متقي هندي مكي 5- سنن ابي داود 6- سنن ابن ماجه  7- صحيح مسلم   8- صحيح بخاري   9- ينابيع الموده قندوزي  10- موده القربي همداني  11- فرايدلسمطين حمويني شافعي  12و13- مناقب و مقتل خوارزمي 14- اربعين حافظ ابي الفوارس  15- مصابيح السنه بغوي  16- التاج الجامع الاصول شيخ منصور علي ناصف 17- صواعق ابن حجر  18- جواهر العقدين شريف سمهودي  19- سنن بيهقي  20 الجامع الصغير سيوطي  21- جامع الاصول ابن اثير  22- تيسير الوصول ابن الديبع شيباني  23- المستدرك حاكم  24- معجم كبير طبراني  25- معجم اوسط طبراني  26- معجم صغير طبراني  27- الدرالمنثور سيوطي  28- نورالابصار شبلنجي  29- اسعاف الراغبين صبان  30- مطالب السئول محمد بن طلحه شافعي   31- تاريخ اصفهان ابن منده 32و 33- تاريخ اصفهان و خليف الاولياء‌حافظ ابي نعيم   34- تفسير ثعلبي  35- عرايس ثعلبي  36- فردوس الاخبار ديلمي   37- ذخائر العقبي محب الدين طبري  38- تذكره الخواص سبط ابن الجوزي   39- فوائدالاخبار ابي بكر الاسكاف   40- شرح ابن ابي الحديد   41- غرائب نيشابور   42 تفسير فخر رازي  43- نظره عابه كوثري 44- البيان و التبيين جاحظ 45- الفتن نعيم تابعي 46- عوالي الن حاتم  47- تلخيص خطيب  48- بدايع الزهور محمد بن احمد حنفي  49- الفصول المهمه ابن صباغ مالكي 50- تاريخ ابن عساكر 51- السيره الحلبيه علي بن برهان الدين حلب  52- سنن ابي عمرو الداني  53- سنن نسائي  54- الجمع بين الصحيحين عبدري  55- فضايل الصحابه قرطبي  56- تهذيب الآثار طبري  57- المتفق والمفترق خطيب  58- تاريخ ابن الجوزي 59- الملاحم ابن منادي 60- فوائد ابي نعيم  61- اسدالغابه ابن اثير  62- الاعلام بحكم عيسي سيوطي 63- الفتنابي يحي 64- كنوزالحقائق منادي  65- الفتن سليلي  66- عقيده اهل الاسلام غماري 67- صحيح ابن حبان  68- مسند روياني  69- مناقب ابن المغازلي  70- مقاتل الطالبيين ابيالفرج اصبهاني  71- الاتحاف بحب الاشراف شبراوي شافعي  72- غيه المأمول منصور علي ناصف  73- شرح سيره الذسيول عبدالرحمن حنفي سهيلي  74- غريب الحديث اين قتيبه  75- سنن ابي عمرو المقري  76- التذكره عبدالوهاب شعراني  77- الاشاعه برزنجي مدني  78- الاذاعه سيد محمد صديق حسن  79- الاستيعاب ابن عبدالبر  80- مسند ابي عوانه  81- مجمع الزوايد هيثمي   82- لوامع الانوار البهيه سفاريني حنبلي  83- الهديه النديه سيد مصطفي البكري  84- حجج الكرامه سيد محمد صديق  85- ابراز الوهم المكنون سيد محمد صديق  86- مسند ابي يعلي  87- افراد دارقطني  88- المصنف بيهقي  89- الحربيات ابي الحسن الحربي 90- نظم المتناثر من الحديث المتواتر محمد بن جعفر الكتاني  91- التصريح بماتواتر في نزول المسيح شيخ محمد انور كشميري  92-اقامه البرهان غماري  93- المنار ابن القيم   94- معجم البلدان ياقوت حموي   95-مقليدالكنوز احمد محمد شاكر  96- شرح الديوان ميبدي  97- مشكاه المصابيح خطيب تبريزي  98- مناقب الشافعي محمدبن الحسن الاسنوي  99- مسند بزار   100- دلايل النبوه بيهقي  101- جمع الجوامع سيوطي  102- تلخيص المستدرك ذهبي  103 الفتوح ابن اعثم كوفي  104- تلخيص المتشابه خطيب  105- شرح وردالسحرابي عبدالاسلام عمرا لشبراوي  106- لوامع العقول كشخانوي و تقريباً  جميع كتب و جوامع حواديث .

 

 

6-    كتابهايي كه علماء اهل سنت در اين موضوع و مسائل راجع به آن تأليف كرده اند :

1-     البرهان في علامات مهدي آخرالزمان تأليف عالم شهير ملاعلي متقي متوفي سنه 975 .

2-     البيان في اخبار صاحب الزمان تأليف علامه گنجي شافعي متوفي به سال 658 .

3-     عقدالدرر في اخبار الامام المنتظر تاليف شيخ جمال الدين يوسف الدمشقي يكي از اعلام قرن هفتم .

4-     مناقب المهدي تاليف حافظ ابي نعيم اصفهاني متوفي قرن پنجم هجري .

5-     القول المختصر في علامات المهدي المنتظر . تاليف ابن حجر متوفي 974.

6-      العرف الوردي في اخبار المهدي تاليف عالم شهير سيوطي 911 .

7-     مهدي آل الرسول تاليف علي بن سلوان محمد الهروي الحنفي نزيل مكه معظمه .

8-     فوائد الفكر في ظهورالمهدي المنتظر تاليف شيخ مرعي

9-     المشرب الوردي في مذهب المهدي تاليف علي القادري العالم الشهير

10-فرائد فوائد الفكر في الامام المهدي المنتظر تاليف المقدسي

11-منظومة‌القطر الشهدي في اوصاف المهدي نظم شهاب الدين احمد خليجي حلواني شافعي

12-العطر الوردي بشرح قطر الشهدي تاليف بليسي

13-تلخيص البيان في علامات مهد ي آخرالزمان تاليف ابن كمال پاشا حنفي متوفي 940

14- ارشاد المستهدي في نقل بعض الاحاديث و الآثار الوارده في شأن الامام المهدي تاليف محمد علي حسين البكري المدني

15-احاديث المهدي و اخبارالمهدي تاليف ابي بكر بن خثيمه

16-الاحاديث القاضيه بخروج المهدي تاليف محمدبن اسماعيل امير اليماني متوفي 751

17-الهديه النديه فيما جاء في فضل الذات المهديه تاليف ابي المعارف قطب الدين مصطفي بن كمال الدين علي بن عبدالقادر البكري الدمشقي الحنفي المتوفي 1162

18-الجواب المقنع المحرر في الرد علي من طغي و تبحر بدعوي انه عيسي اوالمهدي المنتظر تاليف شيخ محمد حبيب الله بن مايا بي الجكني الشنقيطي المدني .

19-النظم الواضح المبين تاليف شيخ عبدالقادربن محمد سالم

20-احوال صاحب الزمان تاليف شيخ سعدالدين حموي

21-اربعين حديث في المهدي تاليف ابي العلاء همداني ( بنقل ذخائر العقبي ص 136 )

22-تحديق النظر في اخبار المهدي المنتظر تاليف محمدبن عبدالعزيز بن مانع ( مقدمه ينابيع الموده )

23-تلخيص البيان في اخبارمهدي آخرالزمان تاليف علي متقي متوفي 975

24-الرد علي من حكم و قضي ان المهدي جاء و مضي تاليف ملا علي قاري متوفي 1014

25-رساله في المهدي در ضمن مجموعه اي تحت شماره 3758 در كتابخانه اسعد افندي سليمانيه تركيه

26-علامات المهدي تاليف سيوطي

27-كتاب المهدي تاليف ابي واود اين كتاب ا زكتب سنن ابي داوود است و مكرر طبع شده

28-المهدي تاليف شمس الدين ابن القيم الجوزيه متوفي 751

29-المهدي الي ماورد في المهدي تاليف شمس الدين محمدبن طولون

30-النجم الثاقب في بين ان المهدي من اولاد علي بن ابيطالب د ر78 صفحه در مكتبه لاله لي سليمانيه به شماره 679

31-الهديه المهدويه تاليف ابي الرجاء‌ محمد هندي

32-الفواصم عن الفتن القواصم اين كتاب را مؤلف آن مخصوص به ترجمه مهدي تاليف كرده است ( اسيره الحلبيه ص 227 ج 1 )

7-    اتفاق مسلمين بر ظهور حضرت مهدي عليه السلام

راجع به ظهور مصلح آخرالزمان در ميان اصحاب و تابعين در قرن اول هجرت و بعد از آن تاحال خلافي نبوده و همه بر ظهور آن حضرت اتفاق داشته و دارند و اگر كسي د رصحت احاديث آن و صدور اين بتشارات از پيغمبر اسالم ترديد مي كرد حمل بر عدم استقامت سليقه يا بي اطلاعي مي نمودند . و لذا تا كنون كسي مدعيان مهدويت را به انكار اصل ظهور حضرت مهدي رد نكرده بلكه در اثبات بطلان ادعاء آنها به واجدنبودن اوصاف و علاماتيكه براي آن حضرت در احاديث ذكر شده استناد مي نمايد .

سويدي د رسبائك الذهب (ص 78 ) مي گويد : الذي اتفق عليه العلماء‌ ان المهدي هوالقائم في آخر الوقت ، و انه يملاالارض عدلاً‌و الاحاديث فيه و في ظهوره كثيره . يعني آنچه علما برآن اتفاق دارنداين است كه مهدي آنكسي است كه د رآخرالزمان قيام مي فرمايد و پركند زمين را از عدل وداد و احاديث راجع به مهدي عليه السلام و ظهور او بسيار است .

ابن ابي الحديد نيز در كلامي كه پيش از اين نگاشته شد به اين اتفاق تصريح كرده است .

ابن خلدون در مقدمه (ص 367 ) گويد : اعلم ان المشهور بينالكافه من اهل الاسلام علي ممر الاعصار انه لابدفي آخر الزمان من ظهرو رجل مناهل البيت يؤيدالدين و يظهر العدل و يتبعه المسلمون و يستولي علي الممالك الاسلاميه و يسمي بالمهدي .

يعني مشهور بين تمام مسلمانان در مرور اعصار اين است كه چاره اي نيست در آخرالزمان از ظهور مردي از اهل بيت پيغمبر (ص) كه دين را تاييد و عدل را آشكار كند و مسلمانان از او پيروي نمايند و بركشورهاي اسلامي مسلط شود و ناميده شود به مهدي .

شيخ علي ناصف در غايه المأمول (ج 5 ص 362 ) و در (ص 381 ج 5 ) گويد :

فائده : اتضح مماسبق ان المهدي المنتظر من هذه الامه الي ان قال و علي هذا اهل السنه سلفاً و خلفاً .

يعني : از آنچه سبق بيان يافت روشن شد كه مهدي منتظر از اين امت است و اهل سنت پيشينيان و بازمانده گانشان بر اين عقيده هستند .

علامه ابوالطيب در كتاب ( الاذاعه لما كان و يكون بين يدي الساعه ) گفته است كه مهدي در آخر الزمان ظاهر مي شود و انكار آن گستاخي عظيم و لغزشي بزرگ است .

و همانند اين سخنان در كلمات دانشمندان متتبع و محقق اهل سنت فراوان توان يافت .

8-     بعضي صفات و علائم حضرت مهدي عليه السلام در كتب اهل سنت

1-     مهدي موعود از عترت پيغمبر و از فرزندان فاطمه (س ) است .

2-     مهدي موعود از فرزندان حسين (ع) است .

3-     حضرت مهدي جهانرا پر ازعدل و داد مي كند پس از آنكه از ظلم و جور پرشده باشد .

4-     حضرت مهدي داراي دو غيبت است يك از آن دو طولاني مي شود .

5-     مهدي خليفه و رهبر و امام دوازدهم از ائمه اثني عشر است كه پيغمبر امت را به امامت آنها بشارت داد و بر طبق روايات كثيره مسند احمد ، و صحيح بخاري و صحيح مسلم و سنن ابي داود و كتابهاي معتبره ديگر اهل سنت امامتشان ثابت است .

6-     حضرت مهدي بر تمام كشورها ،شهرها مستولي مي شود و لشگر هاي كفر را هزيمت مي دهد .

7-     دين اسلام و توحيد به وسيلة‌ آن حضرت عالمگير خواهد شد و در زمين كسي نماند مگر اينكه به توحيد خدا گواهي دهد .

8-     در زمانش آنچنان مردم در نعمت و وسعت خواهند بودكه نظير آن در هيچ عصري نبوده است .

9-     حضرت مهدي همنام و هم كنيه حضرت رسول است .

10-حضرت مهدي شبيه ترين مردم است به پيغمبر (ص) در خلق و خو

11-مردم را به سنت و شريعت و ملت پيغمبر اكرم برگردانده و كتا ب و سنت را زنده سازد .

12-پوشاك و خوراك آن حضرت د رنهايت سادگي باشد

13-بركات زمين و آسمان در عصرش فراوان شود

14-علم و دانائي او به حلال و حرام از همه كس بيشتر باشد

15-نسبت به فقرا مهربان و بر عمال و مأمورين سخت گير باشد كه بر مردم ستم نكنند

16-عيسي بن مريم (ع) فرود آيد و در نماز به مهدي اقتدا كند

17-پيش از ظهور آنحضرت حوادث بزرگ و فتن عظيمه و جنگهاي عالمگير اتفاق افتد كه دو ثلث مردم تلف شوند .

18-پيش از ظهور آن حضرت معاصي رايج شود و فروش خمر و قمار علني شود و عفت و پاكدامني در زنها كم شود و اسباب لهو و طرب و غنا ظاهر شود و ربا جزء‌ معاملات رايجه گردد ( مؤسسات ربوي آشكار شود .) زنها برهنه و نيم برهنه  از خانه ها بيرون آيند و در امور و مشاغل مردها وارد شوند و مردها از آنهااطاعت كنند و احكام خدا و حدود معطل مانده و اجرا نشود و امر به معروف و نهي از منكر ترك شود بلكه امر به منكر و نهي از معروف رايج گردد تا حديكه مردم منكر را معروف و معروف را منكر بدانند . زنها فاسد و جوانان بدكا ر شوند و كارها بنااهلان سپرده شود و چيزهاي ديگر از اين قبيل كه شرحش فعلاً ميسور نيست .

هركس بخواهد از اين علائم و نشانيها ( كه خيلي بيش از اينهاست ) و هم چنين راجع به خسف بيداء‌ و خروج سفياني و دجال ويماني و قتل نفس زكيه و كيفيت ظهور آن حضرت و ندا و اعلامي كه به ظهور مي شود و ساير مطالب اطلاع پيداكند بايد بكتب مفصله رجوع نمايد .

9-    اسامي جمعي از علماء عامه  كه به ولادت و حيات آن حضرت اعتراف كرده اند .

دركتاب منتخب الاثر فصل سوم باب اول جمع بسيار از علماء اهل سنت را كه قائل به امامت ، و حيات آن حضرت بوده اند ذكر كرده ايم كه با آنچه بعداً‌ به آن ملحق شده متجاوز از هفتاد نفر هستند

10-      كفرمنكر مهدي عليه السلام

دركتاب فرايد السمطين و كتاب البرهان في علامات مهدي آخرالزمان (ب) و كتاب الاشاعه (ص 12) و كتاب الاذاعه (ص137 ) و كتاب التصريح (ص 442 ) و كتاب العرف الوردي في اخبار المهد ي 2 : 83 و بعضي كتب ديگر از فوائد الاخبار ابي بكر اسكاف و از ابي بكربن خثيمه در اخبار المهدي در حديثي كه سفاريني سند آن را مرضي دانسته و از سهيلي در شرح سير از جابربن عبدالله انصاري از حضرت رسول خدا (ص) روايت كرده است كه فرمود من انكر خروج المهدي فقد كفر « هركسي انكار خروج مهدي را نمايد كافر گرديده » و در لفظ ديگر است كه فرمود : من كذب بالمهدي فقد كفر « هركس ظهور مهدي را دروغ بشمارد كافر گرديده »

سفاريني در كتاب لوامع گفته است : ايمان به خروج مهدي واجب است و از عقائد اهل سنت و جماعت است .

مؤلف كتاب ارشاد المستهدي ( ص 53 ) مي گويد : بپرهيز اي خردمند از هر شبهه و شكي در ظهور حضرت مهدي عليه السلام زيرا عقيده به ظهور آن حضرت اتمام ايمان به خداو رسول خدا ، و آنچه پيغمبر آورده و از آن خبرداده است مي باشد و پيغمبر صادق و مصدق است هم چنين شبهه اي نداشته باش در اينكه مهدي موعود تا حال ظاهر نشده و هر كس اين ادعا را كرد دروغگو و كذاب است به جهت اين كه علامات و نشانيهايي كه در روايات شريفه ذكر شده در آن اشخاص موجودنيست و ظهور مهدي و راه شناسائي او مشهور و روشن است و ظهور او پيش از نزول عيسي خواهد بود و اجتماع او با  عيسي امر ضروري و بديهي است برحسب اخبار ثابته .

هركس بخواهد به طور مبسوط اطلاع پيدا كند به كتابهايي كه مخصوص در اين موضوع تأليف شده روجوع نمايد مقصود ما در اين كتاب ( ارشاد المستهدي ) اثبات تواتر روايات ظهور آنحضرت به اختصار است .

در (ص 52 ) مي گويد :‌اين احاديث ( احاديث ظهور ) و آثار را عموم محدثين و غير محدثين در كتابهايشان نقل كرده اند و ايمان به ظهور مهدي رضي الله عنه ( اين تعبير از ارشاد المستهدي است ) مشهور و شايع دربين صحابه بوده و اصحاب اين عقيده و ايمان را از پيغمبر (ص) اخذ كرده اند و هم چنين است آثار و مراسيلي كه از تابعين رسيده زيرا آنهادر اين گونه از مسائل برأي و از پيش خود چيزي نمي گفتند .

نـتـيـجــــــــه

نتيجه اي كه ما از اينمقاله مي خواهيم بگيريم اين است كه مسئله ظهور حضرت مهدي منتظر موعود ارواح العالمين له الفدا كه صاحب صفات و علامات مذكوره در روايات است مورد اتفاق و اجماع مسلمين و احاديث وارده در اين موضوع از طرق عامه به حد تواتر و مسلم و ثابت است و با ايمان به صدق پيغمبر اكرم و تصديق به نبوت آن حضرت و صحت آنچه از آن خبر داده از اخبار غيبيه ترديد و شك درآن راه نداردو ايمان به نبوت مستلزم ايمان به ظهور آن حضرت است و انفكاك اين دو از يكديگر جايز نيست .

آنچه توضيح داده شد مبتني بر اقوال علماء اهل سنت است و اگر كسي به كتب معتبره شيعه و روايات آنها از اهل بيت عصمت و طهارت به سندهايي كه در نهايت اعتماد مي باشد و به كتابهايي كه از پيش از هزار سال پيش تا حا نوشته اند و احصاء  آنها دشوار بلكه غيرممكن است رجوع شود اطلاعات او در اين موضوع جامع تر خواهد شد .

شيعه اين روايات واحاديث را در كتبي كه از عصر حضرت اميرالمؤمنين (ع) شروع به تصنيف كرده اند و در اصولي كه د رعصر ائمه و پيش از ولادت حضرت مهدي و ولادت پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسگري (ع) تأليف نموده اند ضبط كرده اند كه في الواقع يكي از معجزات و اخبار غيبيه همين احاديث وروايات است اميد است خداوند متعال چشم عموم مسلمين را به زيارت آن جمال عديم المثال روشن و منور فرموده و به انتظار آنها پايان بخشيده و تزلزل و اضطرابي را كه  در همه شئون بشر ظاهر شده به ظهور آن يگانه مصلح حقيقي مرتفع فرمايد فانه علي كل شيء‌ قدير .

توحيد حقيقي

يكي از اركان مهم دعوت اسلام كه فلسفه نبوات هم برآن مبتني است اين است كه مصدر تشريع و انشاء انظمه و قوانين فقط خداوند متعال است و جعل احكام و تشريع شرايع مختص بذات بي زوال عالم و حكيم باذات او است و فقط مردم بايد در برابر احكام خدا خاضع و تسليم باشند و خضوع در برابر احكام ديگران و تسليم نظامات غير اسلامي شدن نشانه انحراف از راه اسلام و توجه به شرك و عدم اهتداء‌ به حقيقت توحيد است .

خضوع در برابر احكام خدا خضوع براي خداو پرستش خداست و خضوع در برابر انظمه اي كه مصدر آن خدا نيست پرستش غير خدا و قبول استعباد است .

هركس براي خودش حق قانون گذاري و جعل احكام قائل باشد خود را شريك در افعال مخصوصه به خدا دانسته است و هر بشري كه براي بشر ديگر به چنين حقي اعتراف كند حق مقام الوهيت و خدايي را براي او اعتراف نموده و بندگي خود را نسبت به او پذيرفته است .

 

 

 

تجلي توحيد در امامت حضرت مهدي عليه السلام

امروز شاه انجمن دلبران يكي است

                             دلبر اگر هزار بود دل برآن يكي است

ديدگاه عاشقانِ تماشاي اين تجلي و منتظران حقيقي ظهور و مشتاقان درك فيض حضور به قدري وسيع و پردامنه است كه هر چه ببينند و بينديشند عشق و شوقشان بيشتر و وسعت و امتداد ديدگاهشان افزونتر مي شود .

علاوه بر آنكه مصدرامامت چنانكه در گفتار سوم بيان شد مصدر توحيدي و اصطفا و اجتبا و گزينش الهي است و هر امامي در عصر خود در تصرف در امور و استقلال به رتق وفتق ، واحد و بي شريك است ، در هنگام ظهور حضرت بقيه الله ارواحنا فداه براي اينكه از نعمت وجود امم بيشترين استفادهممكنت برده شود شرايط لازم فراهم مي شود و موانع ظهور و فعليت يافتن شئون و ابعاد امامت كه د رعصر سائر امامان عليهم السلام و عصر غيبت خود آن حضرت وجود دارد مرتفع مي گردد . اسماء حسناي الهي مثل :« الولي» ،« العادل » ، « الحاكم »‌، « السلطان » ، « المنتقم » ، « المبير » ، «‌القاهر » ، و « الظاهر »  به طور بي سابقه اي متجلي خواهد شد ، و به عبارت درگر آنحضرت مظهر اين اسماء‌ و كارگذار و عامل خداوند متعالي مي باشد و مقام خليفه اللهي او در اين ابعاد ظهور عملي و فعلي خواهد يافت .

همه اين شئون الهي كه امام عليه السلام تجسم ظهور آن خواهد بود و خدا به حكمت بالغه خودتوسط آن حضرت تحقق مي بخشد ، اصالت توحيدي دارد و به اذن خداي يكتا و فرمان او انجام مي پذيرد .

و از جمله اموري كه تجلي توحيد را در ظهور حضرت مهدي عليه السلام روشن مي سازد ، اين است كه اهداف توحيديد اسلام مثل وحدت حكومت و نظام و وحدت قانون ووحدت دين و وحدت جامعه به وسيله آن حضرت تحقق مي يابد . همانگونه كه در احاديث وارد شده است خدا خاور و باختر جهان را به دست آنحضرت فتح مي نمايد ؛ چنانكه در روايت معروف جابر است كه رسول خدا (ص) فرمود :

« ذلكَ الذي يَفتَحُ اللهُ يَدَيْهِ مَشارِقَ الارضِ و مَغاربَها » . يعني :‌اين است آن كسي كه خدا به دست او ، مشرقها و مغرب هاي زمين را مي گشايد .

وروز فتح ، كه از ايام الله بزرگ است و در قران مجيد آمده است برحسب بعضي تفاسير روز ظهور و فتح آن حضرت است . روزي كه كفار را ايمان در آن روز سود نمي بخشد و مهلت داده نمي شوند.

چنانكه در احاديث است :‌قريه اي نمي ماند مگر آنكه در آن نداي لااله الا الله بلند مي شود . و اسلام جهانگير شده اين همه دوئيتهايي كه از جهت اختلاف نظامات و حكومتها و رژيمها و به اسم نژاد و طن ساخته شده ، ملغي مي شود و مرزهايي كه با آنهازورمندان ، دنيا را تقسيم كرده و افراد بشر را از هم جداو بيگانه ساخته اند ازميان برداشته مي شود . دران عصر بركات و آثار عقيده و ايمان به خدا آشكار مي شود و برحسب آية‌ « ولو انّ اهل القري امنو ا و اتّقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض » درهاي بركات آسمان و زمين به روي مردم و دنياي مؤمن گشوده مي شود و به جاي نظامات مشركانه و جنگ و نزاع و كينه توزي ، نظام الهي اسلام و دوستي و برادري و صفا و صلح واقعي و عمومي برقرار مي شود .

از جمله احاديثي كه بر اين مطلب دلالت دارد ، روايتي است كه در كتاب « المحجه فيما نزل في القائم الحجه »‌ از عياشي به اسناد او از ابن بكير روايت كرده است .

ابن بكير گفت : از ابي الحسن ( حضرت موسي بن جعفر «ع») سؤال كردم از قول خداي تعالي « وله اسلم من في السماوات و الارض طوعا و كرها »

حضرت در پاسخ فرمود ( قريب باين مضمون ) نازل شده است در قائم (ع ) كه وقتي ظاهر شود ، اسلام را برطوايف كفار كه در شرق و غرب هستند عرضه نمايد . هركس از روي اطاعت اسلام آورد امر         مي كند او را به نماز و زكات و آنچه مسلمان به آن امر مي شود : و هركس اسلام نياورد ، گردن او را مي زند تا باقي نماند در مشرقها و مغربها احدي مگر اينكه موحد گردد .

ابن بكير مي گويد :‌گفتم فدايت شوم خلق بيشتر از اين مي باشند (يعني بيشتر از اين هستند كه بتوان اسلام را به همه عرض كرد و همه را مسلمان نمود يا كشت )

حضرت فرمود :‌« ان الله اذا اراد امرا قلّل الكثير و كثّر القليل »

يعني :‌خداوند وقتي كاري و امري را اراده كند ، اندك را بسيار و بسيار را اندك مي نمايد .

و نيز روايت است از حضرت باقر (ع) در تفسير آيه « الذين ان مكّنّاهم في الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزّكاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر ولله عاقبه الامور » كه فرمود : اين براي آل محمد (ص) است ، مهدي و اصحاب او . خدا ملك ايشان مي نمايد مشرقهاي زمين ومغربهاي آنرا و ظاهر و غالب مي كند دين را و مي ميراند خداي عزو جل به او و به اصحاب او بدعتها و باطل را مثل آنكه سفيهان حق را مي ميرانند تا اينكه ديده نشود اثري از ظلم و امر مي كند به معروف ونهي مي كند از منكر و براي خداست عاقبت امور .

واز جمله اين روايات ، روايتي است از رفاعه بن موسي كه گفت شنيدم حضرت صادق (ع) در آية‌ « وله اسلم من في السماوات والارض » فرمود :

« اذا قام القائم المهدي لايبقي ارض الّا نودي فيها شهاده ان لا اله الالله و ان محمدا رسول الله » يعني : وقتي قائم ، مهدي (ع) قيام نمايد ، باقي نمي ماند زميني مگر آنكه در آن ندا مي شود شهادت بر اينكه خدايي نيست غير از الله و اين كه محمد رسول خدا است .

و نيز از اين احاديث است ، حديثي كه در « مجمع البيان » در تفسير آيه : « ليظهره علي الدين كله » در سورة‌صف ، از عياشي به سندش از عبايه روايت كرده است كه شنيدم امير المومنين (ع) اين آيه را تلاوت فرمود :

« هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله » .و سپس از حاضران مجلس پرسيد : آيا تا اين زمان دين را ظاهر گردانيده است ؟ گفتند : آري ، فرمود : نه ، پس قسم به آنكه جانم به دست او است ، نخواهد شد تا باقي نماند قريه اي مگر درآن بامدادان و شامگاهان ندا شود به شهادت « لااله الاالله » . و از روايات اين باب است اين حديث كه سيدرضي از حضرت رسول خدا روايت نموده است كه فرمود :« ليدخلنّ هذا الدين علي ما دخل عليه الليل » يعني : هر آينه داخل مي شود البته اين دين برآنچه شب برآن داخل شده باشد .

اين حديث نيز علمگير شدن دين اسلام را مژده مي دهد و ممكن است يك نكتة‌ بيان آن به اين عبارت ، اين باشد كه كفر و بي ايماني و انحراف از خدا مانند شب ِ تاريكي و ظلمت است و اسلام مانند آفتاب است ؛ آفتابي كه همه تاركيها را از ميان مي برد و در هرمكان تاريكي باشد ، آنجا را روشن مي نمايد .

احاديثي كه متضمن بيان اين اهداف است ، بسيار و متواتر است . اين اهداف آرمان فطري همه افراد بشر است و بشر بالفطره به سوي آنها گرايش دارد و لذا به نام وحدت ، مركز سازمان ملل تشكيل مي شود ؛ هرچند مقاصد آنان كه اين سازمان را تشكيل داده اند، مقاصد سياسي و استعماري بوده كه همان قرار دادن حق وتو براي پنج ابر قدرت و استضعاف ملل ديگر گواه نيات پليد آنهاست كه مي خواهند به صورت قانوني ، استكبار خود را ادامه دهند . اما بقول شاعر: « اين دروغ از راست بگرفته فروغ » ، اگر ستمگران از عدل وداد سخن مي گويند واگر جنگ افروزان و متجاوزان به عدل و داد سخن مي گويند و اگر جنگ افروزان و متجاوزان به ملتهاي ضعيف و غارتگران بزرگ دنيا و دشمنان واقعي آسايش و امنيت مردم محروم ، صلح و همزيستي و خلع سلاح را پيشنهاد مي نمايد و اگر پايمال سازان حقوق بشرو عدالت و آزادي حقوق بشر را به عنوان مي كنند و براي آن دلسوزي مي نمايند همه براي اين است كه قطرت بشر خواستار وجود حقيقي حكومت واحد و عدالت و صلح و امنيت واحترام به حقوق بشر است و اين همان دين فطرت است كه واحد است و در آخرالزمان تحت رهبري آن موعود عزيز و محبوب انبيا و اوليا و همه مردان خدا ، جهان را فرا م يگيرد و دنيا به سوي قبول اين دين و اهداف پاك و انساني آنبه پيش مي رود  براي آنكه به نداي آن قره العين مصطفي و ميوة دل علي و زهرا جواب مثبت بدهد ، آماده مي شود .

اميد آنكه ديدگان انتظار كشيده ما و همه منتظران ومحرومان و مستضعفان به طلعت جهان آراي آن كهف امان و غوث دوران عجل الله تعالي فرجه روشن شود و جهان پر از آشوب و اضطراب و فتنه و فساد از بركات ظهور آن حضرت كانون امن و آرامش و داد و دهش و عرفان و دانش گردد ، و ما ذلك علي الله بعزيز .

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين

 

حكومت متحدة‌ جهاني !

پس اسلام آئين تمام مردم جهان و دين جامعه بشري است اما نه آن جامعه جهاني كه ( لاينس پالينك ) و جمعي ديگر از متفكرين مي گويند و از حكومت متحده جهاني دم مي زنند و مجله ( طرفداران حكومت متحده جهاني ) افكار آنهارامنتشر مي سازد زيرا اگر آن حكومت فرضاً  روزي در جهان تاسيس شود مثل اين سازمانهاي بين المللي كه بعد از جنگ اول و جنگ دوم جهاني تاسيس شد همانطور كه مخالفين آنمانند (استراوس ) عقيده دارند براي بشر موجب زحمت و سلب آزادي و وسيله تسطل اقويا بر ضعفا مي شود و به قول مخالفين حكومت متحده جهاني وسيله گسترش يك ظلم مدرن در عالم خواهد شد چون اين حكومتي كه اينها عنوان كرده اند مبتني بر ايمان به خداو توحيد و عقايدي كه براي همه يك قدر مشترك معنوي باشد نيست و بر اساس ايمان واعقي افراد به حقوق و آزاديهاي ديگران به وجود نمي آيد آن حكومتي كه اين آقايان مي گويند اين است كه توسعه سلاح هاي مخرب و اتمي كه تمدن و نسل بشر را به خطر انداخته اگر يك جامعه جهاني و حكومت متحده نباشد سرانجام خواه و ناخواه موجب انقراض نسل بشر خواهد شد . پس بايد براي جلوگيري از اين خطرات از هم اكنون ملل دنيا دست به كار تاسيس يك جامعه جهاني در تحت لواي قانوني بشوند .

اين حكومت نه به وجود خواهد آمد ونه اگر به وجود آيد ضامن اجرائي خواهد داشت و نه شهوات و غرائز آدمي را كه محرك او به جنگ و فتنه است مهار مي كند و به طور صحيح راهنمايي مي نمايد و نه مي تواند يك برادري انساني در عالم به وجود آورد .

شيعيان و پيروان حضرت وليعصر (ع) را در زمان غيبت آن سرور ، وظايفي كلي و عمومي است كه بدون توجه به آنهاادعاي پيروي و آرزومند ي ظهور گزافه است .

در اين فصل به برخي از آن وظايف عامو همگاني اشارتي خواهيم داشت بدان اميد كه حضرت سبحان توفيق دستيابي بدانهارا در صحنه انديشه و عمل عنايتمان فرمايد .

1-      آشنايي با امام زمان (ع ) و شناخت شخص او و معرفت به شخصيت عظيم آسماني اش .

( امام صادق (ع) به زراره فرمودند : اگر امامت را بشناسي تقديم و تأخير ظهور امام زمان (ع) به تو ضرري نمي رساند .

2-      ادب ورزي در برابر نام مباركش

3-      علاقه مندي به حضرت مهدي (ع) و اشاعه عشق و محبت به او در جامعه .

4-      محزون بودن و گريستن و گرياندن به جهت فراق و غيبت آن حضرت ( نه بي تفاوت بودن نسبت به آن .)

5-      اقامه مجلس به جهت بزرگداشت مام عصر ،‌حضور در مجالس تشكيل شده به نام آن حضرت و سرودن و خواندن شعر در مدح ايشان .

6-      شناخت اجمالي علائم وشرائط ظهور .

7-      صدقه دادن به نيابت از امام زمان (ع) و نيز صدقه دادن براي سلامت آن حضرت .

8-      انجام حج ، زيارات ، طواف به نيابت از آن حضرت و حتي نائب گرفتن براي آن امام غائب در حج و زيارت و نيز اهداء‌ثواب نماز مستحبي براي ايشان .

9-      تجديد بيعت مكرر با امام عصر (ع) مخصوصاً بعد از نماز صبح و در هر روز جمعه .

10- هديه دادن به آن حضرت ، حداقل يك بار در سال ( مثل صرف مال در مصارف مورد رضايت آن حضرت و اقامه مجلس براي او ، كمك به فقرا به نيابت از او و )

11- رسيدگي به حال شيعيان آن حضرت و شادمان نمودن مؤمنين

12- فرستادن صلوات و درود بر آن حضرت

13- توسل به امام عصر و استغثه به آن حضرت

14- صبرو تحمل اذيت ها و آزارهاي دشمنان و مخالفين (و مقابله با آنهادر ابعاد اعتقادي ، سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و نظامي درحدّ توان

15-  اتحاد و هماهنگي با مؤمنين به جهت آمادگي براي نصرت امام زمان و تدارك ابزار لازم و آموزش فنون مورد نياز به جهت دفاع و ياري رساني نسبت به آن حضرت

16- ترك گناه و معصيت و نيز هر عمل و رفتاري كه موجبات ناراحتي آن حضرت را فراهم مي كند و توبهاز كرده هاي ناشايست .

17- تعظيم و تكريم مشاهد و مكانهاي متعلق و منسوب به آنحضرت ، ( مثل ترميم ، تنظيف ، انجام نماز و عبادت ، تكرر رفت آمد ، حضور با وضو و لباس تميز و معطر ، پرهيز از مزاح و خنده و لغويات و ار دنيوي در آنجا و انجامعبادات مخصوصه آن مكانها ) .

18- عدم تعيين زمانخاصي براي ظهور آن حضرت و تكذيب هر گونه ادعائي در اين باره

19- تكذيب نوّاب خاصه درزمان غيبت كبري

20- دعاي مكرر براي دستيابي به توفيق لقاء  و ديدار و زيارت آن سرور .( واين امري تحقق يافتني است كما اين كه مرحوم مجلسي فرمود در بعضي از اخبار است كه امام زمان بين مردم تردد و رفت و آمد دارد ولي مردم او را نمي شناسند و براي من و بعضي نيكان مسائلي اتفاق افتاده كه ا زاسرار پنهاني است ! و مرحوم سيدمرتضي فرمود : تشرف به محضر امام زمان در زمان غيبت جايز است . و سيدبن طاوس به فرزندش فرمود پسرم! را ه رسيدن به امام زمانت براي هركس كه خداوند عنايت خود را شامل حالش كند باز است .)

21- پيروي صادقانه از آن حضرت در اخلاق و كردار و سيرة‌ عملي

22- به جاي آوردن نمازهاي مخصوصة‌ امام عصر در زمان غيبت .

23- اداء‌ حقوق مؤمنين و پاي بندي به اخلاق صحيح برخورد با ديگران  و مهرباني و عطوفت و مراودت و دوستي با شيعيان و پيروان اهل بيت

24- آمادگي كامل نظامي و تهيه سلاح جنگي و تربيت نيروي دفاعي به جهت ياري آن حضرت در هنگام ظهور  ( و اين علاوه بر مطلب ارائه شده در وظيفه پانزدهم و اخص ا‌ز آن است ).

25- گريستن بر حضرت امام حسين و دعا براي فراهم آمدن وسائل انتقام گيري از دشمنان و قاتلان آن حضرت با ظهور منتقم حقيقي جهان حضرت صاحب الزمان .

بعلاوه كه در روايات از گريستن بر مظلوم كربلا به عنوان اداء‌ حق ائمه اطهار ياد شده است .

و همچنين است زيارت قبر مطهر حضرت سيد الشهدا .

قطعاً ذكر تمامي وظائف شيعيان و منتظران حضرت وليعصر ارواحنا فدا ه از عهده وتوان و گنجايش اين نوشتار مختصر خارج است و آنچه مذكور آمد تنهاگوشه هايي از وظائف ما بود و بس . و بدون شك در اين باره سخن بسيار است و حرفهاي گفتني فراوان .

 

سرّ غيبت

پيش از آنكه از فوائد و مصالح غيبت حضرت صاحب الزمان ارواح العالمن له الفداء‌سخن به ميان آوريم بايد در نظر بگيريم كه تاكنون علوم و دانشهائيكه بشير از ره هاي عادي تحصيل كرده به كشف تمام اسرار خلقت موجودات اين عالم جلو برود هنوز معلومات او در برابر مجهولاتش بسيار مختصر و ناچيز است و به گفته يكي ازدانشمندان بزرگ مثل لاشيئ است در مقابل بي نهايت واين در صورتي است كه ما علم تمام انسانها را به حساب آوريم و اما اگر علم علم يك عالم ودانش يك دانشمند را بخواهيم در نظر بگيريم اصلاً قياس آن با اسرار و رازهاي كشف نشده خنده آور و نشانه جهل و ناداني است .

جائيكهحضرت مولي اميرالمومنين (ع) مي گويد : « سبحانك ما اعظم مانري من خلقك و مااصغر عظيمها في جنب ماغاب عنامنقدرتك » حال ديگران معلوم است .

بنابر اين كسي نمي تواند نسبت به وجود يكي از پديده هاي اين جهان بزرگ به علت عدم كشفت سّر پيدايش و آفرينش آن اعتراض كند و يا پاره اي از نظامات و قوانين عالم تكوين را بي فائه و بي مصلحت بداند .

هيچ كس هم نمي تواند به طور يقين ادعا كند كه در كوچكترين پديده و حوادث جهان سرّي و نكته اي نهفته نيست هم چنانكه كسي نمي تواند ادعاكند كه به تمام اسرار عالم واقف وآگاه است .

فلاسفه و حكما و دانشمندان قديم و جديد همه اين درك را براي خود افتخار دانسته اند وگفتند :

هرگز دل من زعلم محروم نشد

                             كم ماند ز اسرار كه مفهوم نشد

هفتاد و دو سال جهد كردم شب و روز

                             معلومم شد كه هيچ معلوم نشد

بجائي رسيده دانش من                          كه بدانم هنوز نادانم

و شاعر دانشمند و حكيم عرب گويد :

ماللتراب و للعلوم و انما                            يسعي ليعلم انه لايعلم

معروف است :‌زني از بزرگمهر حكيم مشهور ايراني مسئله اي پرسيد حكيم در پاسخش گفت : نمي دانم . زن گفت : اي حكيم شاه به تو حقوق و ماهيانه مي دهد كه با سرانگشت علم و حكمت خويش گره از مشكلات مردم بگشائي شرم نمي داري كه در جواب مسئله من به جهل و ناداني خود اقرار مي كني ؟

حكيم گفت : آنچه را شاه به من مي دهد در برابر معلومات و دانائيهايي است كه دارم ولي اگر بخواهد در مقابل مجهولات و نادانسته هاي من عطا كند هرگاه تمام زر و سيم دنيا را به من بدهد كم است .

پس بشر بايد در راه كشف مجهولات و درك اسرار همواره كوشا باشد و اگر در يك جا كنجكاوي و تجسسات او در راه كشف سري به جائي منتهي نشد آنرا دليل بر عدم آن نگيرد .

همانطور كه وقتي چشمهاي او مسلح به تلسكوپ هاي قوي و ميكروسكوپ هاي ذره بين نبود حق نداشت منكر وجود موجودات ذره بيني و ميليونها كرات غير مكشوفه آسماني شود .

همانطور كه حيواناتي كه همه رنگها را نمي بينند يا همه را بيكرنگ مي بينند نمي توانند رنگهايي را كه انسان با جلوه هاي گوناگون مي شناسد انكار نمايد .

همانطور كه صداها و امواج صوتي تحت سمعي و امواج فوق سمعي را كسي نمي تواندانكار كند.

اين قاعده كه بيان شد در عالم تكوين و در عالم تشريع هر دو جاري است در عالم تشريع مواردي كه هنوز عقل ما به فلسفه آن بالخصوص را ه نيافته و تشريع با تكوين مطابق شده همانطور كه در عالم تكوين در اين موارد حق اعتراض نداشتيم در عالم تشريع هم حق ايراد و اعتراض نداريم .

بلي اگر درهر يك از اين دو ناحيه ( تشريع و تكوين ) به موردي بر مي خوريم كه عقل صحيح و برهان درست ما را به عدم مصلحت و سّر آن راهنمائي كرد مي توانيم ناراحت شويم ولي تا حال چنين موردي در عالم تكوين و تشريع پيدا نشده و بعدهم هرگز پيدا نخواهد شد .

بعد از اين مقدمه مي گوئيم : ما در ايمان به غيبت حضرت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف به هيچ وجه محتاج به دانستن سر آن نيستيم و اگر فرضاً  نتوانستيم به هيچ يك از اسرار آن برسيم در ايمان به آن جازم و آنرا به طور قطع باور داريم و اجمالاً  ميدانيم كه مصالح و فوائد بزرگي در اين غيبت است اما ميان دانستن و ندانستن ما با واقع شدن و واقع نشدن آن هيچ رابطه اي نيست چنانچه اگر ما اصل غيبت را هم نشناسيم به واقعيت آن صدمه اي وارد نمي شود .

غيبت آنحضرت امري است واقع ده كه معتبر ترين احاديث از آن خبرداده و جمع بسياري از بزرگان در اين مدت به درك حضور مقدس آن حضرت نايل شده اند پس ميان اين مطلب يعني نداشتن سرّ غيبت و صحت امكان وقوع آن هيچ ارتباطي اصلا و قطعاً  وجود ندارد .

مي توانيم بگوئيم ما سر غيبت آن حضرت را نمي دانيم و مع ذلك به غيبت آن بزرگوار ايمان داريم مثل اين كه فائده بسياري از چيزها را نمي دانيم ولي به وجود و هستي آنها عالم و دانائيم . 

اما سخن در فوائد غيبت

بايد دانست كه پرسش از سر غيبت در زمان ما آغاز نشده و اختصاص به اين عصر ندارد از زماني كه غيبت آن حضرت شروع شد و بلكه پيش از آن زمان و پيش از ولادت آن حضرت از وقتي كه پيغمبر و امامان صلوات الله عليهم اجمعين از غيبت حضرت مهدي (ع) خبردادند اين سئوال جلوآمد :

چرا غيبت مي نمايد ؟‌و فائده غيبت چيست ؟

و در زمان غيبت به چه نحو و چگونه از وجود شريف آن حضرت منتفع مي گردند ؟

در جواب اين پرسشها راهنمايان بزرگ ما رابه ظهور حضرت مهدي موعود وليعصر عجل الله تعالي فرجه بشارت داده اند پاسخ هايي فرموده اند كه خلاصه بعض آن پاسخها اين است :

1-      علت عمده و سر بزرگ و حقيقي غيبت معلوم نخواهد شد مگر بعد از ظهور آن حضرت همانطور كه حكمت كارهاي خضر در موقعي كه موسي علي نبينا و اله و عليه السلام با او مصاحبت داشت معلوم نشد مگر بعد در وقت مفارقت آن ها

همانطور كه فائده و ثمر خلقت هرموجودي از جماد و نبات و حيوان وانسان بعد از گذشتن ماه ها و سالها ظاهر شده و مي شود .

2-      حكمتها و اسرار معلومه اي در اين غيبت است كه از آنجمله امتحان بندگان است زيرا بواسطه غيبت مخصوصاً‌ اگر سرّ‌آن نامعلوم باشد مرتبه ايمان و تسليم افراد در برابر تقدير الهي ظاهر مي شود و قوت تدين و تصديق آنان معلوم و آشكار مي گردد و همچنين در زمان غيبت بواسطه حوادث و فتنه هايي كه روي مي دهد شديدترين امتحانات از مردم مي شود كه شرح آن در اينجا ميسر نيست .

و از جمله آن اسرار اين است كه در دورة‌ غيبت ملل جهان به تدريج براي ظهور آن مصلح حقيقي و سامان دهنده وضع بشر آمادگي علمي و اخلاقي و عملي پيدا كنند زيرا ظهور آن حضرت مانند ظهور انبياء‌و ساير حجج نيست كه مبتني بر اسباب و علل عاديه و ظاهريه باشد و روش آن سرور در رهبري جهانيان نيز مبني بر حقايق و حكم به واقعيات و ترك تقيه و شدت امر به معروف و نهي ازمنكر و مؤاخذه سخت از عمال و ارباب مناصب و رسيدگي به كارهاي آنها است كه انجام اين امور نياز به تكامل علوم و معارف و ترقي و رشد فكري و اخلاقي بشر دارد به طوري كه استعداد عالم گير شدن تعاليم اسلام و جهاني شدن حكومت قرآن فراهم باشد .

در خاتمه لازم است توجه خوانندگان محترم را به كتاب هاي بسيار پر ارزشي كه د رموضوع غيبت تأليف شده مانند كتاب غيبت نعماني و ( غيبت شيخ طوسي ) و ( كمال الدين و تمام النعمه ) جلب كنم زيرا مطالعه اين كتابها براي درك قسمتي از اسرار غيبت بسيار مفيد و سودمند است .

اميد است خداوند متعال به فضل و كرم خودفرج حضرت ولي عصر ارواحنا فداه رانزديك و چشم ما را به جمال عديم المثال آن حضرت روشن و حكومت جهاني اسلام را تشكيل و دنيا را از ظلم و ستم ومفاسد سياستهاي متضاد و جاه طلبي افراد نجات بخشد بحق محمد و اله الطاهرين عليهم السلام .

 

طول عمر از نظر تاريخ

از نظر تاريخ نيز عمر طولاني مورد تاييد است و تواريخي كه در دست داريم اشخاص بسياري را نشان ميد هند كه از عمر طولاني و زندگي بلند برخوردار شده اند .

يكي از كتابهايي كه به خصوص در تاريخ زندگي و شرح احوال معمرين نگاشته شده و يكي از مآخذ و مصادر و كتب معم تراجم و رجال به شمار مي رود كتابي است كه ابو حاتم سجستاني متوفي 350 به نام (المعمرون ) تاليف كرده است اين كتاب كه  اخيراً  هم با فهرست و اسلوب عالي طبق شده سوابق تاريخي طول عمر را به طور كامل و مبسوط روشن مي سازد .

ما هم از هر نظر كه ملاحظه كنيم حتي تواريخ عهد باستان را هم اگر جلو بياوريم يا علم قديم و فلسفه يونان را مستند قرار دهيم و يا آنكه به علوم جديده اعتماد نمائيم و يا باخبار انبيا و پيامبران اتكا واستناد نمائيم همه امكان طول عمر و وقوع آنرا تصديق و اثبات مي نمايند و آنرا خارق عادت و اعجاز يعني بيرون از قوانين و نواميس طبيعي عالم نمي شمارند .

بلي چون افرادي كه عمر طولاني كرده اند نادرند قدري نامأنوس و جالب توجه است . در صورتيكه از نظر عميق علمي بايد گفت اين عمرهاي كوتاه خلاف سنن خلقت و قواعد اصليه عالم طبيعت است و اگر عوارضي كه گفته شد مانع نبود بادي عمر كوتاه خلاف عادت شده باشد .

اما طول عمر حضرت ولي عصر ارواح العالمين له الفدا.

ما مي گوييم اصلاً  طول عمر ايشان اگر چند هزارسال ديگر و بيشتر برآن افزوده شود نبايد مورد حرفو محل شبهه باشد زيرا امكان ذاتي و امكان وقوعي طول عمر ثابت و مسلم است حال ما چه امكان طبيعي طول عمر و وقوع آن را ثابت كنيم ( چنانچه ثابت است ) و چه امكان آنرا ثابت ندانيم و عمر طولاني را يك امر خارق العاده و معجزه بشماريمو درمورد طول عمر ايشان اگر ايمان به خدا قدر و توانائي و صحت نبوات داريم نبايد ترديد كنيم .

مسئله طول عمر آن حضرت مسئله اي است كه صدها حديث بر آن دلالت دارد و مشيت ازليه الهيه برآن تعلق گرفته است .

هر كس خدارا قادر و توانامي شناسد بايد آنرا باور كند و هركس العياذ بالله خدارا عاجز مي شمارد و عجز را نقص و از صفات سلبيه حق نمي داند هر چه دلش مي خواهد بگويد . اما ما مي گوئيم عجز نقص است و ناقص محتاج است و محتاج واجب الوجود نمي باشد .

حضرت صاحب الامر عجل الله تعالي فرجه را در اين دوران عمر طولاني مكرر مردمان بزرگ كه از صفاي باطن و استعداد خاص بهره مند بوده اند زيارت و مشرف به ملاقات و نعمت ديدارش شده اند .

در اينموضوع سخن از امكان طول عمر و عدم امكان بي مورد است و به نظر ما اصلا از ابتدا بي جهت جواب اين سئوال را در مباحث راجع به طول عمر آنحضرت وارد كرده اند .

آنكه فرضاً  مي گويد طول عمر محال عقلي است و عقلاً  امكان ناپذير است يا مي گويد محال طبيعي است بايد برهان و دليل بياورد مع ذلك ما ثابت كرديم كه عمر بسيار طولاني نه محال عقلي و ذاتي است و نه استحاله وقوعي در آن فرض مي شود و نه محال طبيعي است .

باز مي گوئيم : ما آنچه را از گفتار دانشمندان و نتايج كاوشها و آزمايشهاي علمي علماء  غرب نقل كرديم براي روشن شدن ذهن بعضي از صاحبان افكار سطحي و افراد كم اطلاع بود كه بدانند امكان طبيعي طول عمر مورد قبول علماء‌بزرگ شرق وغرب است .

اما درمورد طول عمر امام زمان ارواحنا فداه فرضاً‌ هم امكان طبيعي طول عمر ثابت نباشد تكيه ما بر قدرت خدا و ارداده باريتعالي است و از اين كه طول عمر آن حضرت خارقالعاده هم باشد هيچ شبهه اي وارد نمي دانيم . زيرا مسئله خارق العاده عادات و ايمان بمعجزه اساس قبول و پذيرش نبوت است . تمام معجزات پيغمبران امور خارق العاده است و اين كساني كه در اين موضوع استبعاد مي كنند در مورد معجزات حرفي ندارند و تسليم هستند . چه فرق مي كند . احياء موتي وزنده كردن مردگان و قلب عصا بثعبان و پيدايش ناقه از سنگ و نزول مائده از آسمان و سخن گفتن كودك در گهواه و ولايت عيسي بدون پدر با عمر بسيار طولاني .

اگر امكان طبيعي طول عمر را علم تصديق مي كند . امكان طبيعي بعضي معجزات را تصديق نكرده است پس چگونه درآن شك مي كنيم با اينكه اين را قبول داريم .

ما مي گوئيم به هر حساب كه باشد ايراد يا استبعاد طول عمر حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه بي وجهاست و اگر تمام عقلا جمع شوند و بخواهند در ايراد به طول عمر آن حضرت يك سخن خردپسند و دليل معقولي درست كنند ممكن نيست .

خدا فرموده و پيغمبر خبرداده و ائمه طاهرين هم مژده داده اند كه حضرت حجت عصر فرزند حضرت امام حسن عسكري عليهم السلام همان كسي كه در بامداد روز نيمه شعبان سال 255 عالم را به نور جمال خود منور ساخت بعد از غيبت بسيار طولاني كه مردم در امر آن حضرت در حيرت و سرگرداني واقع مي شوند و اكثر به شك و ترديد مي افتند و عالم پر از ظلم و جورو فشار و ناراحتي و فساد و انواع نگرانيها مي شود ظهور مي فرمايد و جهان را پر از عدل و داد مي كند و در دنيا يك حكومت جهاني تشكيل مي دهد و قانون واحد اسلام را همه جا اجرا مي سازد و در سراسرعالم عدالت اجتماعي و بر اساس تعاليم قران برقرار مي نمايد .

با اينكه اين بشارتها قطعي و مسلم و متواتر است ، خداوند هم بر هر كار قادر و تواناست ديگر جاي شبهه نيست . جاي شك و ترديد هم نيست .

اين استبعادات طول عمر و سرّ غيبت همه از وساوس شيطان است و چنانچه توضيح داده شد به هر نحو كه د رطول عمر نظر بدهيم استبعاد طول عمر حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه صحيح نيست . علم و عقل و نقل و قران و احاديث و كتابهاي ديني ملل ديگر و آراء  و نظر دانشمندان قديم و جديد و تجربه همه پشتيبان و مؤيد عقيده ما مي باشند .

اللهم انانرغب اليك في دوله كريمه تعزبها الاسلام و اهله و تذل به االنفاق و اهله ، و تجعلنا فيها من الدعاه ابي طاعتك و القاده الي سبيلك و ترزقنا بها كرامه الدنيا و الاخره .

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 17:42 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره قیام حضرت مهدی

بازديد: 263

قیام امام (عج)

 

مضمون روایات درباره روز قیام حضرت مهدی (عج) گوناگون است در برخی ، از نوروز به عنوان روز قیام ، یاد شده است، لیکن برخی احادیث دیگر روز عاشورا را روز قیام ذکر کرده است . در تعدادی از روایات روز شنبه ، ودر تعدادی دیگر ، جمعه روز قیام تعیین شده است . در همزمانی نوروز ، با عاشورا اشکالی  به نظر نمی رسد، زیرا نوروز بر طبق سال شمسی و عاشورا بر اساس سال قمری محاسبه می شوند، از این رو یکی شدن این دو روز امکان پذیر است .همچنین همزمانی این دوروز باا جمعه یا شنبه نیز ممکن است . آنچه مشکل پدید می آورد و متعارض به نظر می رسد ، ذکر دو روز از هفته به عنوان روز قیام است .ولی می توان این دسته از روایات را نیز توجیه کرد ، زیرا اگر سند این روایات صحیح باشد ، در این صورت احادیثی که جمعه را روز قیام می داند ، بر استقرار و تثبیت نظام الهی و نابودی مخالفان تفسیر نمایم .

البته باید توجه داشت ، روایاتی که شنبه را روز قیام می داند از نظر سند مورد تامل است ، ولی روایاتی که جمعه را ذکر کرده است ، از این نظر ایرادی ندارد .

 اینک به روایاتی در این باره توجه فرمایید :

امام صادق (ع) می فرماید : ( قائم ما اهل بیت ، در روز جمعه ظهور می کند .)

امام باقر (ع) میفرمایند : ( گویا حضرت قائم را می بینم که در روز عاشورا ، روز شنبه ، میان رکن و مقام ایستاده است و جبرئیل درجلوی حضرتش ایستاده است و مردم را به بیعت با او فرا می خواند .)

امام باقر (ع) می فرماید : ( حضرت قائم ( ع) روز شنبه که روز عاشورا است ، قیام می کند ، روزی که امام حسین (ع) شهید شد ) نیز آن حضرت می فرماید : ( آیا می دانید این روز_عاشورا _ چه روزی است ؟همانروزی است که خداوند توبه آدم وحوا را پذیرفت ، روزی که خداوند دریا را برای بنی اسرائیل شکافت و فرعون و پیروانش را غرق کرد و موسی بر فرعون پیروز شد، روزی است که ابراهیم (ع) متولد شد ، و روزی است که خداوند توبه قوم یونس را چذیرفت و روز تولد حضرت عیسی است . عاشورا روزی است که حضرت قائم در آن روز فیام می کند .)

روایات دیگری نیز به همین مضمون از امام باقر ( ع) نقل شده است ، ولی اگر در مقام بررسی سند باشیم ، این روایت به لحا ظ «این بطائنی که در سلسله سند آن است ، مورد بحث است .»

امام صادق (ع) می فرماید : «در شب بیست و سوم ، به نام حضرت مهدی (ع) ندا داده می شود ودر روز عاشورا ، روز شهادت حسین بن علی (ع) قیام می کند .»

نیز آن حضرت می فرماید : « روز نوروز همان روزی است که قائم ما اهل بیت در آن روز ظهور می کند .»

الف _ اعلان ظهور   

ظهور حضرت مهدی (ع) ابتدا توسط منادی آسمانی اعلام می گردد ، آنگاه حضرت در حالیکه پشت به کعبه داده است ، با دعوت به حق ، ظهور خود را اعلام می کند .

امیر المومنین (ع) می فرماید : « هنگامی که منادی در آسمان ندا می دهد : حق از آن آل محمد است ( پس شما اگر طالب هدایت و سعادت هستید ، به دامان آل محمد (ص) چنگ زنید .) حضرت مهدی (ع) ظهور می کند.»

نیز امام باقر (ع) در این زمینه می فرماید : « حضرت مهدی (ع) در مکه به هنگام نماز عشاء ظهور میکند ، در حالی که پرچم و پیراهن و شمشیر پیامبر (ص) را همراه دارد . و چون نماز عشاء را خواند ، فریاد بر می آورد :« ای مردم شما را به ذکر خداوبه ایستاد نتان در برابر خدا (در روز قیامت ) متذکر می شوم در حالی که حجتش را ( در دنیا ) بر شما تمام کرده است . ویامبر ان را مبعوث نموده و قرآن  را فرو فرستاده است .

 خداوند به شما فرمان می دهد که به او شرک نورزید ، و فرمانبر او پیامبرانش باشید ، آنچه را قرآن (امر به) احیاء آن کرده است ، احیاء و زنده کنید . وآنچه را که ( امر به) نابودی آن کرده است ، نابود سازید و یاوران راه هدایت باشید و بر تقوا و چر هیزگاری همکاری نمایید ، چرا که دنیا فنا و زوالش فرا رسیده ، و نفخه وداع سر رسیده است .

من شما را به سوی خدا و رسولش و عمل به کتاب او و نابودی باطل و احیاء و زنده ساختن سیره پیامبر (ص) دعوت می کنم » آنگاه در میان سیصد و سیزده نفر از یارانش ظهور می کند .

ب_ شعار پرچم قیام

هر حکومتی دارای پرچمی است که به وسیله آن شناخته می شود و قیامها و انقلابها نیز از پرچم مخصوصی برخوردارند که آرم آن تا حدودی نمایانگر اهداف رهبرانش می باشد . انقلاب جهانی حضرت مهدی ( ع) نیز پرچم بخصوصی دارد که بر آن شعاری نقش بسته است . البته هر چند پیرامون شعار پرچم حضرت اختلاف است ولی نکته ای در همه اقوال مشترک است و ان اینکه مردم را به فرما نبری از حضرتش دعوت می کند .

اینک به ذکر چند نمونه در این با ره بسنده می کنیم : در روایتی آمده است : « بر پرچم حضرت مهدی ( ع) نوشته شده است : گوش شنوا داشته باشید واز حضرت او اطاعت کنید .»

ودر جای دیگری می خوانیم : شعار پرچم مهدی ( ع) « البیعه لله »« بیعت برای خدا » است .

ج_ خرسندی جهانیان از قیام

آنچه از روایات فهمیده می شود ، این است که قیام مهدی (ع) موجب خرسندی انسانها می شود .این شادی و رضایت به اشکال گوناگونی گفته شده است در بعضی روایات ، سخن از شادی اهل زمین و آ سمان است و در برخی از شادی مردگان سخن به میان آمده است . در روایتی ، از استقبال مردم از قیام بحث شده است ودر روایت دیگر از آرزوی مردم برای زنده بودن مردگانشان پرده بر می دارد .

در اینجا با ذکر چند روایت ، نمونه هایی از آن را باز گو می کنیم :

رسول خدا (ص) می فرماید : « همه اهل آسمان و زمین ، پرندگان ، حیوانات درنده و ماهیان دریا ، از ظهور حضرت مهدی (ع) شاد و خرسند می شوند .»

امیر المومنین (ع) در این باره می فرماید : « هنگامی که حضرت مهدی ) ع) ظهور می کند ، نام مبارکش بر سر زبانها خواهد بود و وجود مردم سرشار از عشق به مهدی است به گونه ای که جز نام او هیچ نامی در یاد و زبان آنان نیست . و با دوستیش ، روح خود را سیر آب می کنند.»

در روایت تعبیر « یشربون حبّه» « محبتش را می نوشد » آمده است که استعاره بسیارزیبایی است . زیرا علاقه به حضرت را به آب یا هرمایع  نوشیدنی گوارا تشبیه کرده است که مردم با کمال میل آن را می نوشند و عشق به  مهدی در وجودشان نفوذ می کند .

حضرت رضا ( ع) ضمن بر شمردن حوادث تلخ و فتنه های پیش آمده از ظهور پیرامون گشایش و فرج پس از ظهور می فرماید : « در آن هنگام فرج و

گشایش بر مردم می رسد ، بطوری که مردگان آ رزوی زندگی دو باره می کنند .»

امام صادق ( ع) نیز در این باره می فرماید : « گویا قائم(ع) را می بینم که بر فراز منبر کوفه نشسته است و زره رسول خدا (ص) را بر تن دارد ( آ نگاه برخی از حالات حضرتش را باز گو کرد و در ادامه فرمود) : هیچ مومنی در قبر نمی ماند مگر آنکه آن شادی و سرور در قبرش وارد میشود ، به گونه ای که مردگان به دیدار یکدیگر می روند و ظهور حضرتش را به همدیگر تبریک می گو یند .»

در برخی از روایات « تلک الفرجه» آمده است . یعنی « گشایشی در امور برزخیان »نیز به برکت ظهور حضرت پدید می آید و طبق این نقل ، عظمت نهضت و رهبری قیام به اندازه ای است که بر ارواح نیز تاٌثیر می گذارد .

دـ نجات محرومان

شکی نیست که قیام حضرت مهدی ( ع) موجب برقراری عدالت و ریشه کن شدن همه محرومیتها از جامعه بشری می گردد، ولی در این قسمت نظر به اقداماتی است که حضرت به هنگام قیام برای ستمده گان و محرومان بشریت انجام می دهد ، بگونه ای که باعث می شود محرومان برای نجات خود به حضرت او پناه آورند ، به بیان مطالبی در این باره خواهیم پرداخت .

پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید:«مهدی (ع) از امت من ، ظهور می کند ، خداوند اورا به عنوان فریاد رس انسانها می رسد . آنگاه مردم ( در آن زمان ) در نعمت بسر خواهند برد »

رسول خدا (ص) فریاد رسی را محدو د به طایفه یا ملیت خاصی نکرده است ، بلکه با تعبیر کلمه «ناس» یعنی «مردم » ، آن حضرت را رهایی بخش همه انسانها می داند ، از این رو پیش از ظهورش شرایط بگونه ای می شود که همه انسانهای جهان آرزوی ظهورش را دارند.

جابر می گوید ، امام باقر (ع) فرمود :«حضرت مهدی در مکه ظهور می کند ...خداوند سرزمین حجاز را ( به دست او ) می گشاید ، حضرتش زندانیان از بنی هاشم را از  زندان آزاد می سازد .»

ابی ارطات می گوید : « حضرت مهدی (از مکه ) عازم مدینه می شود و زندانیان بنی هاشم را رهایی می بخشد . آنگاه به کوفه می رود و زندانیان بنی هاشم را آزا د می سازد .»

شعرانی می گوید: «هنگامی که حضرت مهدی (ع) به مغرب زمین میرسد ، مردم آندلس به سوی او رفته ، می گویند : ای ولی الله ( وحجت خدا ) ، جزیره آندلس را یاری کن ، که خود و مردمش هلاک شده اند .»

هـ ـ نقش زنان در قیام امام (ع)

با بررسی روایات پیرامون نقش زنان پیش و پس از ظهور حضرت مهدی (ع) به نکات قابل توجهی دست می یا بیم . هر چند طبق بعضی از روایات ، اکثرپیروان دجال را یهود ، و زنان تشکیل میدهند ، ولی در کنا ر آنان زنانی مومن عفیف نیز هستند که در حفظ عقیده خود سخت کوشیده اند و از اوضاع پیش از ظهور بسیار متاثرند

برخی از زنان ثبات قدم وروحیه جهاد گرانه ای برخوردارند وهر جا که می   روند با جنگ تبلیغاتی علیه دجال ماهیت ضد انسانی او را اشکار می سازند . بر پایه برخی از روایات تا چهارصد زن هنگام قیام مهدی (ع) ان حضرت را همراهی می کنند و عمدتا در بخش بهداشت و درمان مشغول فعالیت می باشند

البته در روایات درباره تعداد زنانی که به هنگام قیام حضرت با او خواهند بود اختلاف وجود دارد برخی از روایات از سیزده زن نام می برد  که هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) با حضرتش می با شند که شاید این تعداد از کسانی هستند که در کادر اولیه نیروهای مهدی (ع) می با شند  برخی از روایا ت نیز عدد زنان را تا هفت هزار و هشتصد نفر شمرده است که به حضرت یاری می رسا نند البته آنان زنانی هستند که پس از قیام حضرت ،  را همراهی  می کنند و در کارها آن حضرت را کمک می کنند .در کتاب فتن از ابن حماد آمده است :تعداد مومنا ن به هنگام خروج دجال ،دوازده هزار مرد ، وهفت هزار وهفتصد ویا هشتصد زن هستند . رسول خدا (ص) می فرمایند : عیسی بن مریم (در بین هشتصد مرد وچهار صد زن فرود می آید که آنان از بهترین ساکنان روی زمین و از صالح ترین مردمان گذشته هستند .) امام باقر (ع) می فرمایند : (به خدا سوگند سیصد و اندی نفر خواهند آمد وپنجاه زن نیز در میان آنان است . ) مفضل ابن عمر می گوید : امام صادق (ع) فرمود :همراه حضرت قائم سیزده زن هستند . عرض کردم : آنان چه می کنند وچه نقشی خواهند داشت ؟ فرمود زخمی را مداوا می کنند ، و از بیماران پرستاری می کنند ،همچنان که همراه رسول خدا (ص) بودند . گفتم : آن سیزده نفر را نام ببرید ؟ فرمود قنوا دختر رشید، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه مادر عمار یاسر ،زبیده ،ام خالد احمسیه ، ام سعید حنفیه،صیانه ماشطه ،وام خالد جهنیه :) .

در کتاب (منتخب البصائر ) از دو زن به نام ( وتیره)و(احبشیه )نام می برد . برخی از روایا ت نیز تنها به همراه بودن زنان با حضرتش  اکتفا کرده و تعدادشان را ذکر نکرده است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 17:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره قیام امام زمان (عج)

بازديد: 207

فصل اول 

قیام امام (عج)

مضمون روایات درباره روز قیام حضرت مهدی (عج) گوناگون است در برخی ، از نوروز به عنوان روز قیام ، یاد شده است، لیکن برخی احادیث دیگر روز عاشورا را روز قیام ذکر کرده است . در تعدادی از روایات روز شنبه ، ودر تعدادی دیگر ، جمعه روز قیام تعیین شده است . در همزمانی نوروز ، با عاشورا اشکالی  به نظر نمی رسد، زیرا نوروز بر طبق سال شمسی و عاشورا بر اساس سال قمری محاسبه می شوند، از این رو یکی شدن این دو روز امکان پذیر است .همچنین همزمانی این دوروز باا جمعه یا شنبه نیز ممکن است . آنچه مشکل پدید می اورد و متعارض به نظر می رسد ، ذکر دو روز از هفته به عنوان روز قیام است .ولی می توان این دسته از روایات را نیز توجیه کرد ، زیرا اگر سند این روایات صحیح باشد ، در این صورت احادیثی که جمعه را روز قیام می داند ، بر استقرار و تثبیت نظام الهی و نابودی مخالفان تفسیر نمایم .

البته باید توجه داشت ، روایاتی که شنبه را روز قیام می داند از نظر سند مورد تامل است ، ولی روایاتی که جمعه را ذکر کرده است ، از این نظر ایرادی ندارد .

 اینک به روایاتی در این باره توجه فرمایید :

امام صادق (ع) می فرماید : ( قائم ما اهل بیت ، در روز جمعه ظهور می کند .)

امام باقر (ع) میفرمایند : ( گویا حضرت قائم را می بینم که در روز عاشورا ، روز شنبه ، میان رکن و مقام ایستاده است و جبرئیل درجلوی حضرتش ایستاده است و مردم را به بیعت با او فرا می خواند .)

امام باقر (ع) می فرماید : ( حضرت قائم ( ع) روز شنبه که روز عاشورا است ، قیام می کند ، روزی که امام حسین (ع) شهید شد ) نیز آن حضرت می فرماید : ( آیا می دانید این روز_عاشورا _ چه روزی است ؟همانروزی است که خداوند توبه آدم وحوا را پذیرفت ، روزی که خداوند دریا را برای بنی اسرائیل شکافت و فرعون و پیروانش را غرق کرد و موسی بر فرعونیروز شد، روزی است که ابراهیم (ع) متولد شد ، و روزی است که خداوند توبه قوم یونس را چذیرفت و روز تولد حضرت عیسی است . عاشورا روزی است که حضرت قائم در آن روز فیام می کند .)

روایات دیگری نیز به همین مضمون از امام باقر ( ع) نقل شده است ، ولی اگر در مقام بررسی سند باشیم ، این روایت به لحا ظ «این بطائنی که در سلسله سند آن است ، مورد بحث است .»

امام صادق (ع) می فرماید : «در شب بیست و سوم ، به نام حضرت مهدی (ع) ندا داده می شود ودر روز عاشورا ، روز شهادت حسین بن علی (ع) قیام می کند .»

نیز ان حضرت می فرماید : « روز نوروز همان روزی است که قائم ما اهل بیت در آن روز ظهور می کند .»

الف _ اعلان ظهور    

ظهور حضرت مهدی (ع) ابتدا توسط منادی آسمانی اعلام می گردد ، آنگاه حضرت در حالیکه پشت به کعبه داده است ، با دعوت به حق ، ظهور خود را اعلام می کند .

امیر المومنین (ع) می فرماید : « هنگامی که منادی در آسمان ندا می دهد : حق از آن آل محمد است ( پس شما اگر طالب هدایت و سعادت هستید ، به دامان آل محمد (ص) چنگ زنید .) حضرت مهدی (ع) ظهور می کند.»

نیز امام باقر (ع) در این زمینه می فرماید : « حضرت مهدی (ع) در مکه به هنگام نماز عشاء ظهور میکند ، در حالی که پرچم و پیراهن و شمشیر پیامبر (ص) را همراه دارد . و چون نماز عشاء را خواند ، فریاد بر می آورد :« ای مردم شما را به ذکر خداوبه ایستادنتان در برابر خدا (در روز قیامت ) متذکر می شوم در حالی که حجتش را ( در دنیا ) بر شما تمام کرده است . ویامبر ان را مبعوث نموده و قرآن  را فرو فرستاده است .

 خداوند به شما فرمان می دهد که به او شرک نورزید ، و فرمانبر او پیامبرانش باشید ، آنچه را قرآن (امر به) احیاء آن کرده است ، احیاء و زنده کنید . و انچه را که ( امر به) نابودی آن کرده است ، نابود سازید و یاوران راه هدایت باشید و بر تقوا و چر هیزگاری همکاری نمایید ، چرا که دنیا فنا و زوالش فرا رسیده ، و نفخه وداع سر رسیده است .

من شما را به سوی خدا و رسولش و عمل به کتاب او و نابودی باطل و احیاء و زنده ساختن سیره پیامبر (ص) دعوت می کنم » آنگاه در میان سیصد و سیزده نفر از یارانش ظهور می کند .

ب_ شعار پرچم قیام

هر حکومتی دارای پرچمی است که به وسیله آن شناخته می شود و قیامها و انقلابها نیز از پرچم مخصوصی برخوردارند که آرم آن تا حدودی نمایانگر اهداف رهبرانش می باشد . انقلاب جهانی حضرت مهدی ( ع) نیز پرچم بخصوصی دارد که بر آن شعاری نقش بسته است . البته هر چند پیرامون شعار پرچم حضرت اختلاف است ولی نکته ای در همه اقوال مشترک است و ان اینکه مردم را به فرمانبری از حضرتش دعوت می کند .

اینک به ذکر چند نمونه در این با ره بسنده می کنیم : در روایتی آمده است : « بر پرچم حضرت مهدی ( ع) نوشته شده است : گوش شنوا داشته باشید واز حضرت او اطاعت کنید .»

ودر جای دیگری می خوانیم : شعار پرچم مهدی ( ع) « البیعه لله »« بیعت برای خدا » است .

ج_خرسندی جهانیان از قیام

آنچه از روایات فهمیده می شود ، این است که قیام مهدی (ع) موجب خرسندی انسانها می شود .این شادی و رضایت به اشکال گوناگونی گفته شده است در بعضی روایات ، سخن از شادی اهل زمین و آ سمان است و در برخی از شادی مردگان سخن به میان آمده است . در روایتی ، از استقبال مردم از قیام بحث شده است ودر روایت دیگر از آرزوی مردم برای زنده بودن مردگانشان پرده بر می دارد .

در اینجا با ذکر چند روایت ، نمونه هایی از آن را باز گو می کنیم :

رسول خدا (ص) می فرماید : « همه اهل آسمان و زمین ، پرندگان ، حیوانات درنده و ماهیان دریا ، از ظهور حضرت مهدی (ع) شاد و خرسند می شوند .»

امیر المومنین (ع) در این باره می فرماید : « هنگامی که حضرت مهدی ) ع) ظهور می کند ، نام مبارکش بر سر زبانها خواهد بود و وجود مردم سرشار از عشق به مهدی است به گونه ای که جز نام او هیچ نامی در یاد و زبان آنان نیست . و با دوستیش ، روح خود را سیر آب می کنند.»

در روایت تعبیر « یشربون حبّه» « محبتش را می نوشد » آمده است که استعاره بسیارزیبایی است . زیرا علاقه به حضرت را به آب یا هرمایع  نوشیدنی گوارا تشبیه کرده است که مردم با کمال میل آن را می نوشند و عشق به  مهدی در وجودشان نفوذ می کند .

حضرت رضا ( ع) ضمن بر شمردن حوادث تلخ و فتنه های پیش آمده از ظهور پیرامون گشایش و فرج پس از ظهور می فرماید : « در آن هنگام فرج و

گشایش بر مردم می رسد ، بطوری که مردگان آ رزوی زندگی دو باره می کنند .»

امام صادق ( ع) نیز در این باره می فرماید : « گویا قائم 0ع) را می بینم که بر فراز منبر کوفه نشسته است و زره رسول خدا 0 ص) را بر تن دارد ( آ نگاه برخی از حالات حضرتش را باز گو کرد و در ادامه فرمود) : هیچ مومنی در قبر نمی ماند مگر آنکه آن شادی و سرور در قبرش وارد میشود ، به گونه ای که مردگان به دیدار یکدیگر می روند و ظهور حضرتش را به همدیگر تبریک می گو یند .»

در برخی از روایات « تلک الفرجه» آمده است . یعنی « گشایشی در امور برزخیان »نیز به برکت ظهور حضرت پدید می اید و طبق این نقل ، عظمت نهضت و رهبری قیام به اندازه ای است که بر ارواح نیز تاٌثیر می گذارد .

دـنجات محرومان

شکی نیست که قیام حضرت مهدی ( ع) موجب برقراری عدالت و ریشه کن شدن همه محرومیتها از جامعه بشری می گردد، ولی در این قسمت نظر به اقداماتی است که حضرت به هنگام قیام برای ستمده گان و محرومان بشریت انجام می دهد ، بگونه ای که باعث می شود محرومان برای نجات خود به حضرت او پناه آورند ، به بیان مطالبی در این باره خواهیم پرداخت .

پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید:«مهدی (ع) از امت من ، ظهور می کند ، خداوند اورا به عنوان فریاد رس انسانها می رسد . آنگاه مردم ( در آن زمان ) در نعمت بسر خواهند برد »

رسول خدا (ص) فریاد رسی را محدو د به طایفه یا ملیت خاصی نکرده است ، بلکه با تعبیر کلمه «ناس» یعنی «مردم » ، آن حضرت را رهایی بخش همه انسانها می داند ، از این رو پیش از ظهور ش شرایط بگونه ای می شود که همه انسانهای جهان آرزوی ظهورش را دارند.

جابر می گوید ، امام باقر (ع) فرمود :«حضرت مهدی در مکه ظهور می کند ...خداوند سرزمین حجاز را ( به دست او ) می گشاید ، حضرتش زندانیان از بنی هاشم را از  زندان آزاد می سازد .»

ابی ارطات می گوید : « حضرت مهدی (از مکه ) عازم مدینه می شود و زندانیان بنی هاشم را رهایی می بخشد . آنگاه به کوفه می رود و زندانیان بنی هاشم را آزا د می سازد .»

شعرانی می گوید: «هنگامی که حضرت مهدی (ع) به مغرب زمین میرسد ، مردم اندلس به سوی او رفته ، می گویند : ای ولی الله ( وحجت خدا ) ، جزیره اندلس را یاری کن ، که خوو مردمش هلاک شده اند .»

هـ ـ نقش زنان در قیام امام (ع)

با بررسی روایات پیرامون نقش زنان پیش و پس از ظهور حضرت مهدی (ع) به نکات قابل توجهی دست می یا بیم . هر چند طبق بعضی از روایات ، اکثرپیروان دجال را یهود ، و زنان تشکیل میدهند ، ولی در کنا ر آنان زنانی مومن عفیف نیز هستند که در حفظ عقیده خود سخت کوشیده اند و از اوضاع ÷یش از ظهور بسیار متاثرند

برخی از زنان ثبات قدم وروحیه جهاد گرانه ای برخوردارند وهر جا که می   روند با جنگ تبیلیغاتی علیه دجال ماهیت ضد انسانی او را اشکار می سازند . بر ÷ایه برخی از روایات تا چهارصد زن هنگام قیام مهدی (ع) ان حضرت را همراهی می کنند و عمدتا در بخش بهداشت و درمان مشغول فعالیت می باشند

البته در روایات درباره تعداد زنانی که به هنگام قیام حضرت با او خواهند بود

اختلاف وجود دارد برخیث از روایات از سیزده زن نام می برد  که هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) با حضرتش می با شند که شاید این تعداد از کسانی هستند که در کادر اولیه نیروهای مهدی (ع) می با شند  برخی از روایا ت نیز عدد زنان را تا هفت هزار و هشتصد نفر شمرده است که به حضرت یاری می رسا نند البته انان زنانی هستند که پس از قیام حضرت    

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 17:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره غیبت امام زمان

بازديد: 163

 

غيبت امام مهدى(ع)

امام على‏بن ابى‏طالب(ع) مسئله غيبت حضرت مهدى(ع) را با زمينه‏سازى حساب شده و منسجمى در چند مرحله مطرح مى‏كنند و كاملاً روشن است كه اين كار به صورت تصادفى انجام نگرفته است بلكه با توجه به ظرفيت و كشش فكرى افراد و شيوه‏هاى صحيح آموزشى و همينطور با در نظر گرفتن سير طبيعى و خارجى وقايعى كه در آينده پيش خواهد آمد به تبيين و تشريح امور پرداخته‏اند. در يك مرحله پس از تصريح به ضرورت وجود حجت الهى در روى زمين و بلكه كل نظام عالم هستى مى‏فرمايند:
هرگز زمين از حجت الهى كه با دليل و برهان براى حاكميت بخشيدن به احكام و ارزشهاى دينى قيام مى‏نمايد خالى نخواهد بود و حجت خداوند عالم يا به صورت شناخته شده و آشكار [مثل يازده امام(ع)، در ميان مردم زندگى مى‏كند] يا [در اثر فراهم نبودن شرايط مناسب] به‏طور پنهان و ناشناخته به سر مى‏برد.
در روايت ديگرى امام على(ع)، پس از اشاره به ضرورت وجود امام معصوم در روى زمين و تبيين مسؤوليتهاى او مى‏فرمايند:
حجت خدا، گاهى به صورت علنى به طورى كه همه او را مى‏شناسند در ميان مردم حضور دارد؛ امّا زمام امور را به جهت فراهم نبودن شرايط در دست ندارد. گاهى نيز حجت الهى روى مصالحى به اراده خداوند متعال از ديده مردم غايب است. در چنين مواقعى آنها در انتظار حجج الهى به‏سر مى‏برند. توجه به اين نكته ضرورى است كه در دوران غيبت گرچه جسم امام(ع) به علت وجود خطرات و يا مصالح ديگرى از ديده مردم نهان است ولى دانش او براى مردم مخفى نيست (همه از آن اطلاع دارند) و آداب و احكام و تعاليمش در قلب و جان انسانهاى مؤمن استوار و پابرجاست و مردم بر اساس تعاليم و رهنمودهاى او زندگى مى‏كنند.
در مرحله بعد، اميرالمؤمنين(ع) ضمن معرفى آخرين حجت الهى اصل مسئله غيبت آن حضرت را بيان مى‏كنند. از »اصبغ بن نباته« نقل شده است كه مى‏گويد:
روزى به حضور على‏بن‏ابى‏طالب(ع) رسيدم آن حضرت را غرق در انديشه ديدم در حالى كه از اين وضع بسيار متعجب بودم [چون حضرت را هرگز در آن حال نديده بودم] عرض كردم: يا اميرالمؤمنين مگر اتفاقى افتاده است كه اينگونه نگران و غرق در درياى تفكّر به نظر مى‏رسيد؟حضرت على(ع)، در پاسخ فرمودند: درباره فرزندى كه بعدها از نسل من به دنيا خواهد آمد فكر مى‏كنم. او يازدهمين فرزند من است. او مهدى ما اهل بيت است كه زمين را پس از پر گشتن از ظلم و ستم و تباهى با عدل و داد پر خواهد ساخت. امّا پيش از آن براى او يك دوره غيبتى هست كه عده زيادى از مردم در اين دوره از حق و صراط مستقيم منحرف مى‏شوند. در گام بعدى على(ع) به طولانى بودن دوره غيبت امام عصر(ع) و مشكلات و گرفتاريهاى آن مى‏پردازند. به عنوان نمونه در يك مورد

 

مى‏فرمايند:
در دوره غيبت امام غايب مردم از حدود و چارچوب احكام شرع خارج خواهند شد و بسيارى از آنها گمان خواهند كرد كه حجت الهى از دنيا رفته و امامت پايان پذيرفته است ولى سوگند به خدا در چنين دوره‏اى حجت خدا در بين مردم و در كوچه و بازار آنها در حال رفت و آمد خواهد بود و وى حرفهاى مردم را خواهد شنيد... او مردم را خواهد ديد ولى آنها تا زمان معينى كه خداوند مقرر كرده است قادر به ديدن آن حضرت نخواهند بود. همينطور در اين باره به مناسبت ديگرى
دوره غيبت امام مهدى(ع) به قدرى طولانى خواهد بود كه انسانهاى بى‏خبر از مصالح و حكمتهاى الهى از ظهور آن حضرت مأيوس خواهند شد و در اثر نااميدى از ظهور منجى عالم بشريت حتى اين جمله را به زبان خواهند آورد كه: خداوند عالم نيازى به آل محمد(ص) ندارد؛ يعنى اگر از آل محمد(ص) كسى در روى زمين بود تا كنون بايد قيام مى‏كرد و به اين نابسامانيها و بى‏عدالتيها پايان مى‏داد.
علل و حكمتهاى غيبت امام زمان
از آنجا كه عالم براساس يك نظام علّى و معلولى اداره مى‏شود لذا همه وقايعى كه در آن به وقوع مى‏پيوندند داراى علت و حكمت به‏خصوصى هستند. در اين راستا وقتى به منظور معلوم شدن علت غيبت امام عصر(عج) به بررسى روايات مى‏پردازيم به روايات زيادى برمى‏خوريم كه در ضمن آنها تصريح شده است كه فلسفه واقعى غيبت آن حضرت براى بشر معلوم نيست. امّا  عين حال در تعدادى از روايات از حكمتهاى غيبت سخن به ميان آمده است. به عنوان مثال در بعضى از آنها (از امورى چون امتحان و آزمايش مردم، حفظ جان امام(ع) در امان ماندن از بيعت با

تمگران، فراهم شدن زمينه انجام وظايف و... به عنوان عوامل غيبت امام مهدى(ع) ياد مى‏شود.
در مجموعه روايتهايى كه از حضرت على(ع)، نقل شده است به برخى از حكمتهاى غيبت اشاره شده است كه از جمله آنهاست: در امان ماندن از بيعت با ستمگران بر طبق يك روايت، على‏بن ابى‏طالب(ع) مى‏فرمايند:
موقعى كه قائم [حضرت مهدى(ع)]، قيام كند بيعت كسى در گردن (ذمه) او نخواهد بود و به همين جهت است كه تولد او به صورت مخفى صورت خواهد گرفت و بعد نيز وجود مباركشان غايب خواهد شد. مشخص شدن گمراهان يكى از راههاى تشخيص قوت ايمان و ميزان پايبندى افراد به تعاليم اولياى الهى، عملكرد آنها در دوره غيبت رهبران الهى است. به عنوان مثال وقتى حضرت موسى(ع) به امر الهى حدود چهل روز براى مناجات در كوه طور اقامت كرد اغلب مردم به خاطر نداشتن ايمان و يقين كافى فريب سامرى را خوردند و از آيين الهى دست كشيدند. در اشاره به اين سنت الهى امام على‏بن ابى‏طالب(ع) در روايتى پس از اشاره به وجود مبارك امام مهدى(ع) اضافه مى‏كنند:
آن حضرت از چشم مردم نهان خواهد شد تا مردمان گمراه از غير گمراهان مشخص شوند. ستم و ظلم مردم به خودشان على(ع) آنجا كه از لزوم وجود حجت الهى در نظام هستى سخن مى‏گويند به مسئله غيبت حجت الهى و علت آن با اين تعابير اشاره دارد:
اى مردم! بدانيد كه زمين هرگز از حجت الهى خالى نمى‏ماند. امّا پروردگار عالم مردم را به خاطر ظلم و ستمى كه مرتكب مى‏شوند و همينطور به جهت زياده‏رويهايى كه در حق خود انجام مى‏دهند به زودى از ديدن حجت خودش [امام مهدى(ع)]، محروم خواهد ساخت. به جهت ستم به فرزندان على(ع(حضرت على بن ابى‏طالب(ع)، در روايتى به مناسبتى از وقايع غيبت و پيشامدهاى آن سخن مى‏گويند و وقايع مربوط به آن دوران را به حوادثى كه براى قوم حضرت موسى(ع) رخ داده است تشبيه و تصريح مى‏كنند كه سرگردانى و تحير مسلمانان در زمان غيبت حضرت مهدى(ع) چندين برابر سخت‏تر و بيشتر از دوران سرگردانى و تحير قوم حضرت موسى(ع) خواهد بود. آنگاه در اشاره به علت اين پيشامد مى‏فرمايند:شما به خاطر ظلم و ستمهايى كه بر فرزندان من خواهيد كرد به اين مسئله و سختيهاى آن دچار خواهيد شد. قابل ذكر است با وجود تصريح امام(ع) به اين موضوع، مردم در اثر غرق شدن در دنيا و زخارف آن چند سال بعد از شهادت على(ع)، امام حسن(ع)، و امام حسين(ع(، را به آن وضع رقّت‏بار به شهادت مى‏رسانند و ائمه بعدى را نيز مسموم مى‏كنند و در نتيجه اينكار وقتى نوبت به آخرين حجت الهى مى‏رسد خداوند، ايشان را به خاطر لطفى كه بر بندگان خود دارد (على‏رغم ناسپاسى آنها) در پس پرده غيبت جهت هدايت مردم و حفظ نظام هستى ذخيره مى‏نمايد... .حفظ علامتهاى هدايت همانطور كه در حكمت قبلى اشاره شد خداوند متعال به منظور تداوم هدايت مردم در برهه‏اى از زمان وقتى آنها قدر نعمت بى‏نظير الهى؛ يعنى امام معصوم(ع)، را فراموش مى‏كنند بنابر مصالحى وجود مبارك او را در پس پرده غيبت قرار مى‏دهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فيض و رحمت الهى از طريق وى به بندگان خدا تداوم پيدا كند و باب هدايت مردم به سوى خداوند همچنان باز باشد. امام على‏بن ابى‏طالب(ع)، در اين باره مى‏فرمايد:
...
خداوند حجتهاى خود را به صورت آشكار يا پنهان يا حتى در حالى كه خطر آنان را تهديد مى‏كند (در حال ترس و نگرانى) در ميان مردم حفظ خواهد كرد تا حجت و دليلهاى روشن و واضح (هدايت و رستگارى) از بين نروند.
آثار و نتايج غيبت امام زمان(ع)
همانطور كه در ضمن بعضى از روايات قبلى هم بيان شده بود دوره غيبت امام(ع) داراى مشكلات و گرفتاريهاى فكرى و اعتقادى بسيار خطرناكى است كه امروزه حداقل بخشى از آنها را بعينه مشاهده مى‏كنيم. حضرات معصومين(ع) سالها پيش از تولد امام‏عصر(ع) به اين پيشامدها و اثرات منفى آنها اشاره كرده‏اند و ارائه هشدارها اين واقعيت را تأييد مى‏كند كه مردم اگر برنامه‏ريزى و عملكرد مناسبى را در پيش بگيرند از همه اين گرفتاريها مى‏توانند در امان باشند والاّ دليلى ندارد كه در دهها روايت از وقايع و فجايع آخرالزمان سخن به ميان آيد. اين مسايل مطرح شده است تا مردم پيشاپيش آمادگيهاى لازم را در خود ايجاد كنند تا گرفتار تبعات منفى اين امور نشوند. در لابلاى مجموعه رهنمودهاى حضرت على(ع)، به برخى از گرفتاريها و معضلات مهم دوره غيبت اشاره شده است كه در اينجا چند مورد از آنها به عنوان نمونه ذكر مى‏شود:
سرگردان شدن مردم
امام على بن ابى‏طالب(ع) در چندين روايت به اين گرفتارى اشاره دارند. در يك مورد مى‏فرمايند:براى قائم ما دوره غيبتى هست كه مدت زمان زيادى طول خواهد كشيد. گويى شيعيان را هم‏اكنون با چشم خود مى‏بينم كه در آن دوره همانند گله‏اى بى‏سرپرست در دشت و صحرا پراكنده شده‏اند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتى مى‏گردند امّا آن را پيدا نمى‏كنند. اى مردم! آگاه باشيد در چنان شرايطى اگر كسى در دين خود ثابت قدم باشد و در نتيجه طولانى شدن دوره غيبت قلب او قساوت پيدا نكند در روز قيامت با من خواهد بود.
يا در سخن ديگر مى‏فرمايند:
در غيبت امام زمان(ع)، مردم آن چنان دچار حيرت و سرگردانى مى‏شوند كه عده زيادى از آنان گمراه مى‏گردند. تنها كسانى كه به دامن عترت پيامبر اكرم(ص) چنگ بزنند نجات پيدا مى‏كنند و در مسير هدايت باقى مى‏مانند. در جاى ديگر على(ع)، ضمن ارائه تصويرى از دوره غيبت امام مهدى(ع)، مى‏فرمايند:
فتنه‏ها و مشكلات گوناگونى در اين دوره به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال دشمنان شيعيان از آنها بدگويى كرده، افراد فاسق و شرور به شرارت و گمراه سازى مردم از مسير صحيح خواهند پرداخت و اوضاع به اندازه‏اى آشفته و پريشان خواهد شد كه بعضى مردم دچار حيرت و سرگردانى خواهند شد.
به عبارت ديگر مردم از تشخيص راه درست عاجز خواهند بود. بديهى است كه وقتى امكان تشخيص راه صحيح مشكل بشود اغلب مردم خود به خود يا در اثر تبليغات گوناگون دشمنان و بدخواهان به مسيرهاى انحرافى سوق داده مى‏شوند.


مشكل شدن ديندارى
پايبندى به احكام و مقررات دينى، فضا و بستر مناسبى لازم دارد. به دلالت روايتهاى فراوان، يكى از گرفتاريهاى دوران غيبت آن است كه پايبندى به ارزشهاى دينى بسيار كم خواهد شد و اين مسئله ناشى از عواملى است كه كم و بيش به آنها هم در لابلاى سخنان معصومين(ع) اشاره شده است. على(ع) در روايتى مى‏فرمايند:
سوگند به خدايى كه حضرت محمد(ص) را به حق براى پيامبرى برگزيده و او را به همه مخلوقات فضيلت و برترى داده است مسئله ظهور امام‏عصر(عج) واقع نخواهد شد مگر پس از يك دوران سخت حيرانى و سرگردانى كه در آن شرايط كسى جز افراد خالص و پاكيزه كه يقين را با تمام وجود خود لمس كرده باشند، در پايبندى به دين استوار و پابرجا نخواهند ماند. پروردگار عالم از چنين كسانى كه با وجود آن همه نابسامانيها در دين ثابت قدم‏اند براى ولايت ما پيمان گرفته و در دلهاى آنها ايمان را تثبيت كرده است وبا عنايات خاصى كه به آنها دارد مورد تأئيدشان قرار داده است.
در روايت ديگر آن حضرت با تشبيه محسوسى، سختى ديندارى را در دوران غيبت به تصوير كشيده، مى‏فرمايند:
براى صاحب‏الامر(ع) دوره غيبتى هست كه در آن زمان هر كس كه به دين خود چنگ بزند و در آن استوار باشد همانند كسى است كه با دست خود بخواهد بوته‏هاى خار را بكند. به راستى چه كسى مى‏تواند با دست خود بوته‏هاى خار را لمس كند؟
در يكى از روايتها، امام على‏بن‏ابى‏طالب(ع)، پس از اشاره به سختيهاى دوره غيبت از نظر پايبندى به احكام دينى در ضمن تصريح مى‏كنند كه همه اين پيشامدها به منظور امتحان و آزمايش انسانهاست تا ميزان تقوى و ايمان آنها معلوم گردد؛ چرا كه به يك تعبير هدف از خلقت جهان، امتحان انسان است. آن حضرت مى‏فرمايند:
براى صاحب اين امر دوره غيبتى هست كه بايد انسانها (افراد) در چنان شرايطى تقواى الهى را در پيش گيرند و به دين و احكام و مقررات آن پايبند باشند.
امام على(ع)، آنگاه آيه زير را تلاوت كرده و بدينوسيله تذكر دادند كه سنت دائمى خداوند؛ يعنى امتحان بشر در همه زمانها جريان دارد و تمام پيشامدهاى دوران غيبت نيز در اين راستاست:آيا گمان كرديد بى‏آن‏كه حوادث و وقايعى كه براى گذشتگان پيش آمد براى شما پيش آيد داخل بهشت مى‏شويد؟! همان گذشتگانى كه آنچنان دچار گرفتاريها و مشكلات شدند كه حتى پيامبر و افرادى كه به او ايمان آورده بودند با خود مى‏گفتند: پس نصرت و يارى خداوند چه زمانى فرا خواهد رسيد؟ آنگاه به آنها گفته شد يارى خداوند نزديك است.
ترديد در وجود امام زمان(ع(
يكى از وقايع بسيار تلخ عصر غيبت آن است كه در نتيجه نابسامانيها و شيوع فساد و بى‏عدالتى، مردم آن چنان دچار يأس و نااميدى خواهند شد كه در اين‏كه امام معصومى در چنين شرايطى در روى زمين باشد شك خواهند كرد و با خود خواهند گفت: اگر در روى زمين حجتى از حجتهاى الهى وجود داشت در مقابل اين همه ظلم و ستم كه انجام مى‏گيرد ايستادگى مى‏كرد و نسبت به برطرف ساختن آن اقدام لازم به عمل مى‏آورد.

حضرت على(ع)، به اين مسئله اينگونه اشاره مى‏نمايند:
موقعى كه امام غايب از فرزندان من در پس پرده غيبت قرار گيرند... اكثر مردم دچار اين توهم خواهند شد كه حجت خدا از بين رفته و امامت به پايان رسيده است امّا سوگند به خدايى كه على را آفريده است در چنين روزى حجت خدا در ميان آنها حضور دارد.
در روايت ديگر مى‏فرمايند:
صاحب‏الامر از فرزندان من است. مردم در دوره غيبت او خواهند گفت: وى [صاحب‏الامر و امام عصر(ع)]، از دنيا رفته است والاّ اگر زنده است پس كجاست؟
علاوه بر موارد مذكور آثار ديگرى نيز براى غيبت امام عصر(ع)، ذكر شده كه در اينجا فقط به ذكر عناوين آنها اكتفا مى‏گردد.
-
مردم از يكديگر در اين دوره برائت خواهند جست.
-
مردم بى‏پناه خواهند شد و جاى امنى پيدا نخواهند كرد...
-
مردم به نزاع با يكديگر و آب دهان انداختن به صورت همديگر خواهند پرداخت.

 قرآن كريم در آياتى چند كه به چگونگى‏هاى انقلاب آخرالزمان پرداخته‏است معيارها و محورهايى را تبيين كرده است كه بسيار با اهميت و درخور تامل است: يكى از اين محورها حاكميت طبقه فرودست و مستضعف است. در طول تاريخ انسان همواره و هميشه (به‏جز دوران كوتاهى، آن هم در جوامعى خاص و نه فراگير و جهانى) مراكز قدرت مالى، سياسى و نظامى در دست طبقات مستكبر و برترى‏طلب و سلطه‏طلبان اجتماعى بوده است كه با دستيازى به منابع ثروت و كالاها و مواد، سلطه خود را بر خلق خدا استوار مى‏ساختند و انسانها را به دلخواه خود به كار مى‏كشيدند و برده خويش مى‏ساختند. طبق وعده‏هاى قرآنى اين جريان ناهنجار به‏طور اصولى و واقعى و نه شعارى و ادعايى، در انقلاب نهايى تاريخ، ره نيستى مى‏پويد و طبقه قدرتمند از اريكه قدرت به زير افكنده مى‏شوند و فرودستان و ضعيف نگه‏داشته‏شدگان مراكز قدرت را در دست مى‏گيرند و براستى محرومان حاكم مى‏گردند و آرزوى ديرينه همه مصلحان و انسان دوستان و پيامبران، تحققى راستين مى‏يابد. اين انقلاب كه به سود طبقه مستضعف صورت مى‏پذيرد، چون انقلاب و رستاخيز قيامت است. چنانكه در قيامت‏براستى نيكان و انسانهاى انسان به منزلت و جايگاه شايسته خويش دست مى‏يابند و ناانسانهاى انسان‏نما سقوط مى‏كنند و به كيفر مى‏رسند چنانكه قرآن اين ويژگى قيامت را نيك تبيين كرده است «خافضة رافعة‏»

انقلاب قيامت، گروهى را بالا مى‏برد و فراتر از گروهها و طبقات قرار مى‏دهد و گروهى را از اريكه قدرت به پايين مى‏كشد و زيردست مى‏سازد; انقلاب جهانى و نهايى موعود آخرالزمان نيز چنين است و بدون هيچ كمى و كاستى و يا سهل‏انگارى و چشم‏پوشى، سلطه‏طلبان قدرتمند را به زير مى‏افكند و فرودستان محروم را بر مراكز قدرت حاكم مى‏سازد.در انقلاب، نهايى انقلابيون به خاطر معيارهاى دقيق الهى كه بر جان و روان آنها حاكم است و دين‏باورى راستينى كه در ژرفاى روحشان نفوذ كرده است، هيچ‏گاه از راه اصلى و الهى خويش غافل نمى‏مانند و جهت‏حركت‏خود را عوض نمى‏كنند. بنابراين مشكل اصلى انقلابهاى تاريخ كه پس از رسيدن به قدرت، گذشته خويش را پس پشت مى‏افكنند و به همه معيارها و اصول انقلاب خود پشت مى‏كنند، پيش نمى‏آيد و طبقه فرودست انقلابى همواره انقلابى مى‏ماند.اين انقلاب كه در انتظار بشريت است و بشريت نيز در انتظار آن است در اين آيه از قرآن مطرح گرديده است:«و نريد ان نمن على‏الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين‏» ما مى‏خواهيم تا به مستضعفان زمين نيكى كنيم يعنى آنان را پيشوايان سازيم و وارث براى زمين.در اين رخداد عظيم تاريخ انسان، حقيقتى كه همواره به آن وعده داده شد و هيچ‏گاه لباس واقعيت نپوشيد و به عينيت نرسيد; آشكار مى‏گردد و عينيت مى‏يابد. در پرتو اين دگرگونى بنيادين كه جوهرى انقلابى دارد، ماهيت روابط اجتماعى دگرگون مى‏شود و تحولى اصولى مى‏يابد. يعنى روابط ناسالم انسان با انسانهاى ديگر و با طبيعت دگرگون مى‏شود حتى بسيار بالاتر و در گستره‏اى عظيم‏تر. رابطه انسان با خدا و با خود نيز تحولى ژرف مى‏يابد. يعنى انسان براستى بنده خدا و فرمانبر او مى‏شود و در پرتو تعاليم خالص و ناب آن معلم و مربى الهى توحيد راستين آموزش داده مى‏شود و از توحيدهاى ناخالص فلسفه‏ها و عرفانهاى بشرى جدا مى‏شود و راه مستقيم الهى روشن مى‏گردد و خداشناسى و خدايابى به اوج شكوفايى مى‏رسد و اين معناى انقلاب راستين در رابطه انسان با خداست.نيز رابطه انسان با خود و چگونگى درك و دريافت‏خود و كيفيت احساس از خود و نيروها و استعدادهاى خود، تحولى بنيادين مى‏يابد و انسان به ارزش والاى خويش، به جايگاه و منزلت انسانى و به چكاد فرازمندى كه ممكن است دست مى‏يابد و به گستره نيروهاى نهفته در درونش، پى‏مى‏برد و نقدينه استعدادها و روح و جسم خويش را در راه رشد اهداف پوچ و گذرا نمى‏نهد و به جستجوى حقايق ژرف و جاودانه وجود روى مى‏آورد و به جوهر هستى دست مى‏يابد و اين انقلاب در رابطه انسان با خود خويشتن است .ما در انقلابهاى بشرى، چنين دگرگونيهايى در اين قلمروها نمى‏يابيم. همچنين در رابطه انسان با انسانهاى ديگر، كه از مشكلات اصلى زندگى اجتماعى است، انقلابى راستين رخ مى‏دهد و روابط سلطه‏طلبانه و استثمارى به روابط برادرانه و حق‏شناسانه تبديل مى‏شود. در آن دوران ديگر انسانى حق انسانى را پايمال نمى‏كند و كسى در قلمرو جامعه انسانى، مورد استثمار قرار نمى‏گيرد و هر انسانى هرچند ضعيف و ناتوان به حقوق خويش بدون هيچ مانعى دست مى‏يابد. لازمه تفكيك‏ناپذير حاكميت مستضعفان همين است. گرچه انقلابهاى بشرى اين چگونگى را وعده داده‏اند; اما در ظرف عينيت و عمل چندان تحقق نيافته است و يا تحققى فراگير و پايدار نداشته است. آن دورانى كه اين وعده انسانى، بى‏كم و كاست در متن زندگيها نمودى آشكار خواهد داشت و فراگير و همگانى خواهد شد; در دوران حاكميت مستضعفان است و معناى حاكميت مستضعفان كه وعده الهى در انقلاب آخرالزمان است همين است.انسان در رابطه خود با طبيعت نيز همواره راه ناهنجارى را پيموده و به استفاده بى‏رويه و نابهينه دست زده است و ناهنجارى در رابطه با طبيعت از جهاتى رخ داده است.نخست اينكه در گذشته و اكنون اجتماعات انسانى، طبقات با در دست‏داشتن امكانات و ابزارهاى مناسب، بيش از اندازه از منابع طبيعى بهره‏بردارى كرده و به شادخوارى و اسراف رو مى‏آورند و به تعبير قرآن اهل اسراف و زياده‏روى مى‏شوند و اين روش در زندگى به‏طور طبيعى موجب محروميت گروههاى زيادى در جامعه مى‏گردد. زيرا كه منابع و كالاها محدود است و شادخواريها موجب كمبود مى‏گردد واين موجب محروميت افراد و طبقاتى است. مثلا آبهاى شيرين كاملا محدود است، مواد شايسته براى تغذيه انسان، محدود است و بدينسان. و هرگاه طبقات مرفه بر اساس رابطه ظالمانه با محيط و طبيعت‏به بهره‏بردارى بى‏رويه و لذت‏پرستانه، به مصرف زياد روى آورند ظلم و زيان جبران‏ناپذيرى به يست‏سالم ديگر انسانها وارد مى‏سازند و انقلابهاى فراگير و اصولى بايد در نوع اين رابطه دگرگونى پديد آورند و به تصحيح آن همت گمارند به طورى كه زيربناى بسيارى از روابط درست ديگر است و بدون تصحيح آن روابط ظالمانه ديگر تصحيح نمى‏شود.ديگر اينكه انسانهاى متمكن كه به قدرت سرمايه و ابزار مجهزند به استفاده نابهينه و ويرانگر از منابع طبيعى دست مى‏زنند و اين استفاده نابهينه بر اساس محدوديت منابع، زمينه‏ساز بيدادى خانمانسوز بر همه بشريت مى‏گردد. زيرا كه زمين مادر هستى و مهد و گهواره زيست مناسب همه افراد انسانى است و با بهره‏بردارى بهينه و صرفه‏جويانه زيست‏بومى مناسب‏براى‏همه‏انسانها خواهد بود و كالاها و مواد آن به همه انسانها مى‏رسد و نياز همگان را بر مى‏آورد; ليكن با استفاده نابهينه و تخريب طبيعت، محيط زيست ناسالم مى‏شود و كالاها و منابع آن نيز پاسخگوى نياز همگان نخواهدبود.از اين رو، ظلمى‏فراگير رخ‏مى‏دهد كه موجب تباهى و نابسامانى در زيست اكثريت جامعه بشرى مى‏گردد آنچنان كه امروزه اين حقيقت تلخ، بروشنى مشهود است و به صورت فاجعه بشرى در سطح اجتماعات انسانى درآمده است.در دوران حاكميت مستضعفان اين دو جريان انحرافى از ريشه مى‏خشكد، زيرا روحيه استضعاف و استضعاف‏گرايى و حاكميت اين قشر، سدى آهنين بر سر راه هر ستم و ناروايى است و اين دو ناهنجارى و ناروايى كه يكى در مصرف افزون از حد و ديگرى استفاده نابهينه از منابع و در نتيجه ويرانى و تباهى محيط زيست انسانها است، با ماهيت‏حاكميت مستضعفان ناسازگار است و در آن دوران و با انقلاب راستينى كه در رابطه انسان با طبيعت و با نعمتهاى الهى رخ مى‏دهد، طبقه حاكم از هر گونه استفاده زياد و نابهينه دورى مى‏كند واين روحيه را در سراسر اجتماعات مى‏گستراند و انسانهارا از كمبودها و نابسامانيهاى زندگى رهايى مى‏بخشد و محيط و طبيعت‏خدادادى را چنانكه خدا آفريده ارزانى همگان مى‏كند.آرى، حاكميت مستضعفان كه به معناى حاكميت معيارهاى درست انسانى است، تحولاتى ريشه‏اى در همه ابعاد زندگى پديد مى‏آورد و در نتيجه زندگى راه درست‏خويش را مى‏يابد و انسانها همه به زيستى شايسته دست مى‏يابند و محيط طبيعى و منابع آن از هرگونه تخريب و تباهى مصون مى‏ماند و چنان دورانى پيش‏مى‏آيدكه‏انتظارهمه‏انسانهااست.نيز مستضعفان طبق وعده الهى دين واحد الهى را بر اجتماعات حاكم مى‏سازند و با تئوريهاى دينى جامعه انسانى را دگرگون مى‏كنند و اين پندار واهى و پوچ را كه اديان الهى به دنيا كارى ندارند و تنها به مسائل آخرتى مى‏پردازند، كنار مى‏زنند و ثابت مى‏كنند كه دين خدا در همه ابعاد حيات انسانى نقش اصلى را بر عهده دارد و ماديت و معنويت و بعد اين دنيايى و آن جهانى زندگى انسان را سامان مى‏دهد و دين در متن زندگى است و نه جدا از آن و اين موضوع در اصل عقيده به موعود آخرالزمان كاملا نهفته است كه موعود آخرالزمان براى گسترش عدالت در جامعه‏هاى انسانى قيام مى‏كند و اوضاع ستمبار و آشفته زندگى بشرى را از ميان مى‏برد و دنياى مردم را به نظم مى‏آورد چنانكه آخرت ايشان را.بنابراين انديشه حذف دين از زندگى دنيايى و تبعيد دين به حوزه مسائل آخرتى، با عقيده به موعود آخرالزمان بكلى ناسازگار است. چون بيشترين تاكيدى كه در تعاليم اسلامى موضوع آخرالزمان بر آن شده است عدالت اجتماعى است نه اصل خداباورى يا پرهيزپيشگى شخصى و درونى و روحى حتى مى‏توان گفت كه صفت‏بارز و آشكار و عمومى كه در اكثريت قاطع تعاليم ما درباره موعود آخرالزمان بدان اشاره شده موضوع عدل و عدالت است و دين يك حقيقت اين دنيايى

است و به زندگى مردم در متن جامعه‏هاى انسانى نظر دارد و مشكلى است كه انسانها هنوز براى آن راه حلى عملى و عينى نيافته‏اند. بنابراين‏درپرتو حاكميت مستضعفان، دين نقش اصلى خويش را ايفا مى‏كند و به متن زندگيها و به ژرفاى آن گام مى‏گذارد و ريز و درشت مسائل فردى، خانوادگى و اجتماعى را در هر مقوله و زمينه، سامان مى‏بخشد و انديشه‏هاى ضددينى را كه به تبعيد دين از متن زندگى پرداخته‏اند، رسوا مى‏كند.آنچه تا كنون گفته شد، تبيين برخى از ابعاد اين آيه كريمه است كه از دوران آخرالزمان و موعود آن سخن گفته است. روشنتر از اين آيه كه در زمينه حاكميت دين بر كل اجتماعات انسانى است و به انقلاب نهايى و جهانى موعود آخرالزمان اشاره دارد، آيه ديگرى است درباره همين موضوع يعنى حاكميت طبقه مستضعف در دوران موعود آخرالزمان:

«وعدالله الذين امنوا منكم و عملوالصالحات ليستخلفنهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا...»خداوند آنان را كه ايمان آوردند از شما و نيكى‏ها كردند، وعده داد كه بيقين ايشان را در زمين خليفه كند، چنانكه آنان را كه از پيش بودند خليفه ساخت و دينشان را باز بگستراند، آن دين كه بپسنديد براى آنان و هم آنان را از پس بيمى كه دارند، بى‏بيمى دهد و ايمنى...در اين آيه كريمه از خلافت‏بر زمين در پرتو تمكن و قدرت دينى سخن رفته است كه مؤمنان صالح فرمانروايان زمين مى‏شوند و در پرتو ايمان و باور دينى و حاكميت‏بخشيدن به اصول و فروع دين، به ساختن جامعه‏اى انسانى مى‏پردازند و انجام تاريخ انسان پس از آنهمه نابسامانيها و ناهنجاريها به سامانى الهى و دينى مى‏رسد. پس در همين زيست فيزيكى و دنيايى، آنكه آخرين حرف را مى‏زند و پناه راستين بى‏پناهان تاريخ مى‏گردد و انسانهاى دربند و مظلوم را رهايى مى‏بخشد حاكميت دينى و تفكر الهى است و ميداندار اصلى و نقطه پايان تاريخ به دست دين و تفكر دينى است نه به دست تفكر ظالمانه سرمايه‏دارى غربى و نه اصول مادى كمونيستهاى شرقى. كه اين هر دو در تجربه و عمل از سامان‏بخشى به محدوده كوچكى از جامعه‏هاى انسانى، درمانده‏اند و در بند كوچكترين و نازلترين تمايلات خودخواهى و خودپرستى گرفتارند.محور ديگرى كه در حاكميت مستضعفان نهفته است مبارزه با سرمايه‏دارى است. زيرا طبقه حاكم كه در عينيت و عمل با تمام وجود خويش استضعاف و محروميت را لمس كرده‏اند و از مشكلات آن احساسى راستين دارند، هيچ‏گاه با سرمايه‏دارى سازش نمى‏كنند و ميدان را براى يكه‏تازيهاى قشر مرفه و شادخوار باز نمى‏گذارند و همه راههاى نفوذ آنان را در بخشهاى حياتى جامعه سد مى‏كنند. اين ماهيت راه و كار مستضعفان است كه هيچ‏گاه با عامل اصلى محروميت كنار نيايند و ريشه آن را در جامعه بشرى بخشكانند و اين راهى است كه از آغاز نهضتهاى انبيا مورد نظر بوده است. چنانكه قرآن كريم همواره اين بعد از قيام پيامبران را ترسيم كرده است كه با طاغوتان و سلطه‏طلبان مالى درگير شدند همان سان كه با سلطه‏طلبان سياسى و نظامى. در قرآن كريم مى‏خوانيم:«و لقد ارسلنا موسى باياتنا و سلطان مبين الى فرعون و هامان و قارون فقالوا ساحر كذاب‏»ما موسى را با آيات خود و حجتى آشكار فرستاديم به سوى فرعون و هامان و قارون گفتند كه او جادوگرى دروغگو است.روشن است كه از جمله اهداف اين پيامبر الهى چنانكه سرنگونى نظام سياسى فرعونى‏است، سرنگونى نظام سرمايه و ثروت‏اندوزى نيز هست كه سمبل آن در آن روزگار قارون بوده است.آرى در آن دوران سراسر عدل است كه سرمايه‏دارى و سلطه آن بر جامعه‏هاى بشرى پايان مى‏يابد و توده‏هاى مظلوم بشرى از زير يوغ سلطه اين طبقه زالوصفت رهايى مى‏يابند و هرگونه بهره‏كشى ظالمانه از ميان مى‏رود و استثمار، اين پديده شوم، ره نيستى و زوال مى‏پويد و اين لازمه طبيعى حاكميت طبقه پايين و مستضعف است كه به دوران سياه ظلم قشرى اندك بر توده‏هاى عظيم انسانى پايان دهد.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 17:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره غیبت امام زمان از دیدگاه امام علی (ع)

بازديد: 191

غيبت امام زمان(ع)، علل و آثار آن از ديدگاه اميرمؤمنان(ع)

اشاره:
اگر چه در تمامى اديان و مكاتب اعم از الهى و غير الهى در زمينه ظهور مصلح و منجى جهان كم و بيش مطالبى به چشم مى‏خورد؛ ولى براساس دليلهاى متقن و معيارهاى درستى كه وجود دارد اين حقيقت به اثبات رسيده است كه كامل‏ترين و قابل اعتمادترين اطلاعات در مورد شخصيت و ابعاد گوناگون زندگى موعود جهانى نظير: تولد، غيبت، ظهور، حكومت و... در مجموعه روايات اهل بيت(ع) ارائه شده است. با توجه به اين حقيقت در مقاله حاضر تلاش مى‏شود تا مسئله غيبت منجى عالم بشريت و علل و آثارش با توجه به مجموعه كلمات و رهنمودهاى حضرت على(ع) به اختصار مورد بررسى قرار گيرد.

1. غيبت امام مهدى(ع)         
امام على‏بن ابى‏طالب(ع) مسئله غيبت حضرت مهدى(ع) را با زمينه‏سازى حساب شده و منسجمى در چند مرحله مطرح مى‏كنند و كاملاً روشن است كه اين كار به صورت تصادفى انجام نگرفته است بلكه با توجه به ظرفيت و كشش فكرى افراد و شيوه‏هاى صحيح آموزشى و همينطور با در نظر گرفتن سير طبيعى و خارجى وقايعى كه در آينده پيش خواهد آمد به تبيين و تشريح امور پرداخته‏اند. در يك مرحله پس از تصريح به ضرورت وجود حجت الهى در روى زمين و بلكه كل نظام عالم هستى مى‏فرمايند:
هرگز زمين از حجت الهى كه با دليل و برهان براى حاكميت بخشيدن به احكام و ارزشهاى دينى قيام مى‏نمايد خالى نخواهد بود و حجت خداوند عالم يا به صورت شناخته شده و آشكار [مثل يازده امام(ع)، در ميان مردم زندگى مى‏كند] يا [در اثر فراهم نبودن شرايط مناسب] به‏طور پنهان و ناشناخته به سر مى‏برد.1
در روايت ديگرى امام على(ع)، پس از اشاره به ضرورت وجود امام معصوم در روى زمين و تبيين مسؤوليتهاى او مى‏فرمايند:
حجت خدا، گاهى به صورت علنى به طورى كه همه او را مى‏شناسند در ميان مردم حضور دارد؛ امّا زمام امور را به جهت فراهم نبودن شرايط در دست ندارد. گاهى نيز حجت الهى روى مصالحى به اراده خداوند متعال از ديده مردم غايب است. در چنين مواقعى آنها در انتظار حجج الهى به‏سر مى‏برند. توجه به اين نكته ضرورى است كه در دوران غيبت گرچه جسم امام(ع) به علت وجود خطرات و يا مصالح ديگرى از ديده مردم نهان است ولى دانش او براى مردم مخفى نيست (همه از آن اطلاع دارند) و آداب و احكام و تعاليمش در قلب و جان انسانهاى مؤمن استوار و پابرجاست و مردم بر اساس تعاليم و رهنمودهاى او زندگى مى‏كنند.2
در مرحله بعد، اميرالمؤمنين(ع) ضمن معرفى آخرين حجت الهى اصل مسئله غيبت آن حضرت را بيان مى‏كنند. از »اصبغ بن نباته« نقل شده است كه مى‏گويد:
روزى به حضور على‏بن‏ابى‏طالب(ع) رسيدم آن حضرت را غرق در انديشه ديدم در حالى كه از اين وضع بسيار متعجب بودم [چون حضرت را هرگز در آن حال نديده بودم] عرض كردم: يا اميرالمؤمنين مگر اتفاقى افتاده است كه اينگونه نگران و غرق در درياى تفكّر به نظر مى‏رسيد؟
حضرت على(ع)، در پاسخ فرمودند: درباره فرزندى كه بعدها از نسل من به دنيا خواهد آمد فكر مى‏كنم. او يازدهمين فرزند من است. او مهدى ما اهل بيت است كه زمين را پس از پر گشتن از ظلم و ستم و تباهى با عدل و داد پر خواهد ساخت. امّا پيش از آن براى او يك دوره غيبتى هست كه عده زيادى از مردم در اين دوره از حق و صراط مستقيم منحرف مى‏شوند.3
در گام بعدى على(ع) به طولانى بودن دوره غيبت امام عصر(ع) و مشكلات و گرفتاريهاى آن مى‏پردازند. به عنوان نمونه در يك مورد مى‏فرمايند:
در دوره غيبت امام غايب مردم از حدود و چارچوب احكام شرع خارج خواهند شد و بسيارى از آنها گمان خواهند كرد كه حجت الهى از دنيا رفته و امامت پايان پذيرفته است ولى سوگند به خدا در چنين دوره‏اى حجت خدا در بين مردم و در كوچه و بازار آنها در حال رفت و آمد خواهد بود و وى حرفهاى مردم را خواهد شنيد... او مردم را خواهد ديد ولى آنها تا زمان معينى كه خداوند مقرر كرده است قادر به ديدن آن حضرت نخواهند بود.4
همينطور در اين باره به مناسبت ديگرى مى‏فرمايند:
دوره غيبت امام مهدى(ع) به قدرى طولانى خواهد بود كه انسانهاى بى‏خبر از مصالح و حكمتهاى الهى از ظهور آن حضرت مأيوس خواهند شد و در اثر نااميدى از ظهور منجى عالم بشريت حتى اين جمله را به زبان خواهند آورد كه: خداوند عالم نيازى به آل محمد(ص) ندارد؛ يعنى اگر از آل محمد(ص) كسى در روى زمين بود تا كنون بايد قيام مى‏كرد و به اين نابسامانيها و بى‏عدالتيها پايان مى‏داد.5

2. علل و حكمتهاى غيبت امام زمان
از آنجا كه عالم براساس يك نظام علّى و معلولى اداره مى‏شود لذا همه وقايعى كه در آن به وقوع مى‏پيوندند داراى علت و حكمت به‏خصوصى هستند. در اين راستا وقتى به منظور معلوم شدن علت غيبت امام عصر(عج) به بررسى روايات مى‏پردازيم به روايات زيادى برمى‏خوريم كه در ضمن آنها تصريح شده است كه فلسفه واقعى غيبت آن حضرت براى بشر معلوم نيست. امّا در عين حال در تعدادى از روايات از حكمتهاى غيبت سخن به ميان آمده است. به عنوان مثال در بعضى از آنها (از امورى چون امتحان و آزمايش مردم، حفظ جان امام(ع) در امان ماندن از بيعت با ستمگران، فراهم شدن زمينه انجام وظايف و... به عنوان عوامل غيبت امام مهدى(ع) ياد مى‏شود.
در مجموعه روايتهايى كه از حضرت على(ع)، نقل شده است به برخى از حكمتهاى غيبت اشاره شده است كه از جمله آنهاست:

2-1. در امان ماندن از بيعت با ستمگران
بر طبق يك روايت، على‏بن ابى‏طالب(ع) مى‏فرمايند:
موقعى كه قائم [حضرت مهدى(ع)]، قيام كند بيعت كسى در گردن (ذمه) او نخواهد بود و به همين جهت است كه تولد او به صورت مخفى صورت خواهد گرفت و بعد نيز وجود مباركشان غايب خواهد شد.6

2-2. مشخص شدن گمراهان
يكى از راههاى تشخيص قوت ايمان و ميزان پايبندى افراد به تعاليم اولياى الهى، عملكرد آنها در دوره غيبت رهبران الهى است. به عنوان مثال وقتى حضرت موسى(ع) به امر الهى حدود چهل روز براى مناجات در كوه طور اقامت كرد اغلب مردم به خاطر نداشتن ايمان و يقين كافى فريب سامرى را خوردند و از آيين الهى دست كشيدند. در اشاره به اين سنت الهى امام على‏بن ابى‏طالب(ع) در روايتى پس از اشاره به وجود مبارك امام مهدى(ع) اضافه مى‏كنند:
آن حضرت از چشم مردم نهان خواهد شد تا مردمان گمراه از غير گمراهان مشخص شوند.7

2-3. ستم و ظلم مردم به خودشان
على(ع) آنجا كه از لزوم وجود حجت الهى در نظام هستى سخن مى‏گويند به مسئله غيبت حجت الهى و علت آن با اين تعابير اشاره دارد:
اى مردم! بدانيد كه زمين هرگز از حجت الهى خالى نمى‏ماند. امّا پروردگار عالم مردم را به خاطر ظلم و ستمى كه مرتكب مى‏شوند و همينطور به جهت زياده‏رويهايى كه در حق خود انجام مى‏دهند به زودى از ديدن حجت خودش [امام مهدى(ع)]، محروم خواهد ساخت.8

2-4. به جهت ستم به فرزندان على(ع)
حضرت على بن ابى‏طالب(ع)، در روايتى به مناسبتى از وقايع غيبت و پيشامدهاى آن سخن مى‏گويند و وقايع مربوط به آن دوران را به حوادثى كه براى قوم حضرت موسى(ع) رخ داده است تشبيه و تصريح مى‏كنند كه سرگردانى و تحير مسلمانان در زمان غيبت حضرت مهدى(ع) چندين برابر سخت‏تر و بيشتر از دوران سرگردانى و تحير قوم حضرت موسى(ع) خواهد بود. آنگاه در اشاره به علت اين پيشامد مى‏فرمايند:
شما به خاطر ظلم و ستمهايى كه بر فرزندان من خواهيد كرد به اين مسئله و سختيهاى آن دچار خواهيد شد.9
قابل ذكر است با وجود تصريح امام(ع) به اين موضوع، مردم در اثر غرق شدن در دنيا و زخارف آن چند سال بعد از شهادت على(ع)، امام حسن(ع)، و امام حسين(ع)، را به آن وضع رقّت‏بار به شهادت مى‏رسانند و ائمه بعدى را نيز مسموم مى‏كنند و در نتيجه اينكار وقتى نوبت به آخرين حجت الهى مى‏رسد خداوند، ايشان را به خاطر لطفى كه بر بندگان خود دارد (على‏رغم ناسپاسى آنها) در پس پرده غيبت جهت هدايت مردم و حفظ نظام هستى ذخيره مى‏نمايد... .

2-5. حفظ علامتهاى هدايت
همانطور كه در حكمت قبلى اشاره شد خداوند متعال به منظور تداوم هدايت مردم در برهه‏اى از زمان وقتى آنها قدر نعمت بى‏نظير الهى؛ يعنى امام معصوم(ع)، را فراموش مى‏كنند بنابر مصالحى وجود مبارك او را در پس پرده غيبت قرار مى‏دهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فيض و رحمت الهى از طريق وى به بندگان خدا تداوم پيدا كند و باب هدايت مردم به سوى خداوند همچنان باز باشد. امام على‏بن ابى‏طالب(ع)، در اين باره مى‏فرمايد:
... خداوند حجتهاى خود را به صورت آشكار يا پنهان يا حتى در حالى كه خطر آنان را تهديد مى‏كند (در حال ترس و نگرانى) در ميان مردم حفظ خواهد كرد تا حجت و دليلهاى روشن و واضح (هدايت و رستگارى) از بين نروند.10

3. آثار و نتايج غيبت امام زمان(ع)
همانطور كه در ضمن بعضى از روايات قبلى هم بيان شده بود دوره غيبت امام(ع) داراى مشكلات و گرفتاريهاى فكرى و اعتقادى بسيار خطرناكى است كه امروزه حداقل بخشى از آنها را بعينه مشاهده مى‏كنيم. حضرات معصومين(ع) سالها پيش از تولد امام‏عصر(ع) به اين پيشامدها و اثرات منفى آنها اشاره كرده‏اند و ارائه هشدارها اين واقعيت را تأييد مى‏كند كه مردم اگر برنامه‏ريزى و عملكرد مناسبى را در پيش بگيرند از همه اين گرفتاريها مى‏توانند در امان باشند والاّ دليلى ندارد كه در دهها روايت از وقايع و فجايع آخرالزمان سخن به ميان آيد. اين مسايل مطرح شده است تا مردم پيشاپيش آمادگيهاى لازم را در خود ايجاد كنند تا گرفتار تبعات منفى اين امور نشوند. در لابلاى مجموعه رهنمودهاى حضرت على(ع)، به برخى از گرفتاريها و معضلات مهم دوره غيبت اشاره شده است كه در اينجا چند مورد از آنها به عنوان نمونه ذكر مى‏شود:

3-1. سرگردان شدن مردم
امام على بن ابى‏طالب(ع) در چندين روايت به اين گرفتارى اشاره دارند. در يك مورد مى‏فرمايند:
براى قائم ما دوره غيبتى هست كه مدت زمان زيادى طول خواهد كشيد. گويى شيعيان را هم‏اكنون با چشم خود مى‏بينم كه در آن دوره همانند گله‏اى بى‏سرپرست در دشت و صحرا پراكنده شده‏اند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتى مى‏گردند امّا آن را پيدا نمى‏كنند. اى مردم! آگاه باشيد در چنان شرايطى اگر كسى در دين خود ثابت قدم باشد و در نتيجه طولانى شدن دوره غيبت قلب او قساوت پيدا نكند در روز قيامت با من خواهد بود.11
يا در سخن ديگر مى‏فرمايند:
در غيبت امام زمان(ع)، مردم آن چنان دچار حيرت و سرگردانى مى‏شوند كه عده زيادى از آنان گمراه مى‏گردند. تنها كسانى كه به دامن عترت پيامبر اكرم(ص) چنگ بزنند نجات پيدا مى‏كنند و در مسير هدايت باقى مى‏مانند.12
در جاى ديگر على(ع)، ضمن ارائه تصويرى از دوره غيبت امام مهدى(ع)، مى‏فرمايند:
فتنه‏ها و مشكلات گوناگونى در اين دوره به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال دشمنان شيعيان از آنها بدگويى كرده، افراد فاسق و شرور به شرارت و گمراه سازى مردم از مسير صحيح خواهند پرداخت و اوضاع به اندازه‏اى آشفته و پريشان خواهد شد كه بعضى مردم دچار حيرت و سرگردانى خواهند شد.13
به عبارت ديگر مردم از تشخيص راه درست عاجز خواهند بود. بديهى است كه وقتى امكان تشخيص راه صحيح مشكل بشود اغلب مردم خود به خود يا در اثر تبليغات گوناگون دشمنان و بدخواهان به مسيرهاى انحرافى سوق داده مى‏شوند.

3-2. مشكل شدن ديندارى
پايبندى به احكام و مقررات دينى، فضا و بستر مناسبى لازم دارد. به دلالت روايتهاى فراوان، يكى از گرفتاريهاى دوران غيبت آن است كه پايبندى به ارزشهاى دينى بسيار كم خواهد شد و اين مسئله ناشى از عواملى است كه كم و بيش به آنها هم در لابلاى سخنان معصومين(ع) اشاره شده است. على(ع) در روايتى مى‏فرمايند:
سوگند به خدايى كه حضرت محمد(ص) را به حق براى پيامبرى برگزيده و او را به همه مخلوقات فضيلت و برترى داده است مسئله ظهور امام‏عصر(عج) واقع نخواهد شد مگر پس از يك دوران سخت حيرانى و سرگردانى كه در آن شرايط كسى جز افراد خالص و پاكيزه كه يقين را با تمام وجود خود لمس كرده باشند، در پايبندى به دين استوار و پابرجا نخواهند ماند. پروردگار عالم از چنين كسانى كه با وجود آن همه نابسامانيها در دين ثابت قدم‏اند براى ولايت ما پيمان گرفته و در دلهاى آنها ايمان را تثبيت كرده است وبا عنايات خاصى كه به آنها دارد مورد تأئيدشان قرار داده است.14
در روايت ديگر آن حضرت با تشبيه محسوسى، سختى ديندارى را در دوران غيبت به تصوير كشيده، مى‏فرمايند:
براى صاحب‏الامر(ع) دوره غيبتى هست كه در آن زمان هر كس كه به دين خود چنگ بزند و در آن استوار باشد همانند كسى است كه با دست خود بخواهد بوته‏هاى خار را بكند. به راستى چه كسى مى‏تواند با دست خود بوته‏هاى خار را لمس كند؟15
در يكى از روايتها، امام على‏بن‏ابى‏طالب(ع)، پس از اشاره به سختيهاى دوره غيبت از نظر پايبندى به احكام دينى در ضمن تصريح مى‏كنند كه همه اين پيشامدها به منظور امتحان و آزمايش انسانهاست تا ميزان تقوى و ايمان آنها معلوم گردد؛ چرا كه به يك تعبير هدف از خلقت جهان، امتحان انسان است. آن حضرت مى‏فرمايند:
براى صاحب اين امر دوره غيبتى هست كه بايد انسانها (افراد) در چنان شرايطى تقواى الهى را در پيش گيرند و به دين و احكام و مقررات آن پايبند باشند.16
امام على(ع)، آنگاه آيه زير را تلاوت كرده و بدينوسيله تذكر دادند كه سنت دائمى خداوند؛ يعنى امتحان بشر در همه زمانها جريان دارد و تمام پيشامدهاى دوران غيبت نيز در اين راستاست:
آيا گمان كرديد بى‏آن‏كه حوادث و وقايعى كه براى گذشتگان پيش آمد براى شما پيش آيد داخل بهشت مى‏شويد؟! همان گذشتگانى كه آنچنان دچار گرفتاريها و مشكلات شدند كه حتى پيامبر و افرادى كه به او ايمان آورده بودند با خود مى‏گفتند: پس نصرت و يارى خداوند چه زمانى فرا خواهد رسيد؟ آنگاه به آنها گفته شد يارى خداوند نزديك است.17

3-3. ترديد در وجود امام زمان(ع)
يكى از وقايع بسيار تلخ عصر غيبت آن است كه در نتيجه نابسامانيها و شيوع فساد و بى‏عدالتى، مردم آن چنان دچار يأس و نااميدى خواهند شد كه در اين‏كه امام معصومى در چنين شرايطى در روى زمين باشد شك خواهند كرد و با خود خواهند گفت: اگر در روى زمين حجتى از حجتهاى الهى وجود داشت در مقابل اين همه ظلم و ستم كه انجام مى‏گيرد ايستادگى مى‏كرد و نسبت به برطرف ساختن آن اقدام لازم به عمل مى‏آورد. حضرت على(ع)، به اين مسئله اينگونه اشاره مى‏نمايند:
موقعى كه امام غايب از فرزندان من در پس پرده غيبت قرار گيرند... اكثر مردم دچار اين توهم خواهند شد كه حجت خدا از بين رفته و امامت به پايان رسيده است امّا سوگند به خدايى كه على را آفريده است در چنين روزى حجت خدا در ميان آنها حضور دارد.18
در روايت ديگر مى‏فرمايند:
صاحب‏الامر از فرزندان من است. مردم در دوره غيبت او خواهند گفت: وى [صاحب‏الامر و امام عصر(ع)]، از دنيا رفته است والاّ اگر زنده است پس كجاست؟19
علاوه بر موارد مذكور آثار ديگرى نيز براى غيبت امام عصر(ع)، ذكر شده كه در اينجا فقط به ذكر عناوين آنها اكتفا مى‏گردد.
- مردم از يكديگر در اين دوره برائت خواهند جست.20
- مردم بى‏پناه خواهند شد و جاى امنى پيدا نخواهند كرد...21
- مردم به نزاع با يكديگر و آب دهان انداختن به صورت همديگر خواهند پرداخت.22
و...

 



پى‏نوشتها :

1 .
فيض‏الاسلام، ترجمه و شرح نهج‏البلاغه، حكمت 13، ص1158.

2 .
محمدبن‏يعقوب كلينى، الكافى، ج 2، ص 139، ح 13.

3 .
محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51 ، ص 119، ح 19.

4 .
همان، ج 28، ص 70.

5 .
همان، ج 51، ص 119، ح 19.

6 .
همان، ص 119 و 110 ، ح 1.

7 .
همان، ص 112، ح 7.

8 .
همان، ص 113 و 112، ح 8 .

9 .
بشارةالاسلام، ص 63.

10.
السيّد مصطفى ال‏سيد حيدر الكاظمى، ترجمه و شرح نهج‏البلاغه، حكمت 139، ص 1158.

11.
شيخ صدوق كمال‏الدين و تمام‏النعمة، ص 203.

12.
شيخ طوسى، كتاب‏الغيبة، ص 202.

13.
بحارالانوار، ج 28، ص 70.

14.
كمال‏الدين، و تمام‏النعمة، ص 304.

15.
بحارالانوار، ج 52، ص 111 و 135.

16.
همان، ص 135.

17.
سوره بقره(2)، آيه 214.

18.
نعمانى، كتاب الغيبة، ص 72.

19.
بحارالانوار، ج 51 ، ص 114، ح 11.

20.
همان، ج 51 ، ص 111، ح 5.

21.
نعمانى، كتاب الغيبة، ص 291 و 292.

22.
على متقى هندى كنزالعمال، ج14، ص 578.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 17:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس