تحقیق دانشجویی - 164

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره صفت (Adjective)

بازديد: 711

تحقیق درباره صفت (Adjective)

 

صفت کلمه ای است که چگونگی اسم را نشان می دهد. به عنوان مثال در عبارت (مرد مهربان) مهربان صفت است، چرا که چگونگی مرد را نشان می دهد. می توانیم به جای مهربان از کلماتی مانند: سیاه پوست، بلند قد، خوب، خشن، زیبا، نادان، دانا، قوی، ضعیف و ... استفاده کنیم، تمام این کلمات صفت هستند، چون چگونگی مرد را به ما می فهمانند.

انواع صفت در زبان انگلیسی

1. صفات توصیفی مانند: fine, good, brave

2. صفات ملکی مانند: my, your, their

3. صفات مشتق از اسم مانند: Iranian

4. صفات کمیت نامعین مانند: many, much  

5. اعداد، که شامل اعداد اصلی (Cardinal numbers) و اعداد ترتیبی(ordinal numbers) است.

اعداد اصلی مانند: one, two, ten

اعداد ترتیبی مانند: first, second

6. صفات اشاره مانند: this, that, those

7. صفات استفهامی مانند: Whose, Which

8. صفات تجزیه مانند: each, every, either

در اینجا بیشتر روی صفات عمومی (توصیفی) بحث می کنیم.

در زبان انگلیسی چند مورد را در باره صفت باید بدانیم:

 

1: در زبان انگلیسی بر خلاف زبان فارسی، صفت قبل از اسم می آید. مانند: tall man, good boy, easy book, yellow bag

 

2: در زبان انگلیسی صفت معمولا همراه با اسم می آید. مگر اینکه فعل جمله از این نوع فعلها باشد: am/ is/ are/ was/ were/ seem/ appear/ look/ feel/ smell

بنابر این جمله ((Ali plays good. یک جمله غلط است، چرا که good صفت است و باید همراه با یک اسم می آمد، هیچکدام از افعال بالا هم که به واسطه آنها صفت می توانست به تنهایی بیاید، در جمله وجود ندارند. در جمله مذکور به جای صفت باید از قید استفاده کنیم. می توانیم به جای good از well استفاده کنیم.

 

3: صفت جمع و مفرد ندارد، چرا که از طبقه اسم نیست. فقط اسم است که میتواند به صورت جمع یا مفرد در بیاید. به جمله زیر دقت نمایید.

 

       They are …… boys. (tall/ a tall/ talls)

a tall  غلط است، چرا که صفت نمی تواند علامت مفرد بگیرد.

Talls  هم غلط است، چرا که صفت، اسم نیست که جمع داشته باشد. این هم یک مثال دیگر:

 

       It is ……. ( a long ruler/ a long/ longs)

Longs  به علت جمع بودن غلط است.

a long  به علت داشتن علامت مفرد غلط است.

 

a long ruler گزینه صحیح است. توجه داشته باشید که  در اینجا برای مفرد بودن ruler  آمده است و متعلق به long نیست.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 0:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره جامعه تيمی: مبادله

بازديد: 83

تحقیق درباره جامعه تيمی: مبادله

هر جامعه تشكيل شده است از چهار خرده‌نظام. به ترتيب خرده‌نظام‌های فرهنگی، اجتماعی، سياسی و اقتصادی. هر نظام، اطلاعات و نرم‌افزار لازم برای نظام‌های پس از خود را توليد می‌كند و متقابلا فضاي سخت‌افزاری لازم برای اجرای اطلاعات رسيده از نظام‌های قبل از خود را فراهم می‌آورد. به اين ترتيب خرده‌نظام فرهنگی در رأس ساختار يك جامعه و فراهم‌آورنده اطلاعات برای كل آن و از اين لحاظ، حساس‌ترين بخش جامعه است. هر گونه دخل و تصرف نابه‌جا در نظام فرهنگی، كل ساختار جامعه را بر هم می‌ريزد. در اين نوشته، اثر دخالت نظام سياسی در نظام فرهنگی را بررسی می‌كنيم. به اين منظور ابتدا نگاهی دقيق‌تر می‌افكنيم به چه‌گونه‌گی روابط اين خرده‌نظام‌ها با يكديگر:

ابزارهای ارتباطی

هر خرده‌نظام، نيازی از نيازهای جامعه را بر طرف می‌سازد. به عبارت ديگر هريك، يكي از نيازمندی‌های جامعه را توليد می كند، از طرف ديگر خود نيز نيازهايی دارد كه آن‌ها را از سه نظام ديگر (كه توليد كننده آن‌ها هستند) می‌گيرد.

ارتباط ميان نظام‌ها يا همان رد و بدل توليدات و نيازمندی‌ها به كمك ابزارهای ارتباطی چندی صورت می پذيرد. هر نظام يك ابزار ارتباطی متناسب با توليد خود دارد. در اين باره وضع نظام اقتصادی واضح تر از ديگران و توضيح آن آسان‌تر است. كاركرد نظام اقتصادی فراهم ‌آوردن لوازم و محيط مادی مورد نياز برای فعاليت كنش‌گران است. پس توليد نظام اقتصادی لوازم و نيازمندی‌های مادی‌ست. ابزار اين نظام برای انتقال توليدات خود به ديگران و برقراری ارتباط با آن‌ها «پول» است. پول ابزاری‌ست نمادین، نماد ميزان و ارزش توليدات نظام اقتصادی (كالاها). اين نظام به كمك آن، توليدات خود را معرفی می‌كند و آن‌ها را در جامعه به گردش در می‌آورد.

كاركرد نظام سياسی «تصميم گيری» و اجرای تصميمات است. هر جامعه‌ای برای بقا و رشد خود هدف‌هايی دارد و نيازمند آن است كه اين هدف‌ها به طرز صحيحي معين و روشن شوند، برای رسيدن به آن‌ها تصميمات لازم گرفته شود و اين تصميمات اجرا گردند. تصميم‌گيری و اجرای تصميمات توليدات نظام سياسی‌اند اين توليدات چگونه در جامعه وارد می‌شوند؟ به عبارت ديگر تصميمات با چه ابزاری اجرا می گردند. «قدرت» ابزار نمادین نظام سياسی برای به گردش درآوردن محصولات خويش است. به نظر يارسونز قدرت عبارت است از تونايی وادار كردن كنش‌گران يك جامعه به ايفای وظايف و تكاليفي كه هدف‌های جمعي به آنان تحميل می‌كند، به شيوه‌ای كه بتوان منابع جامعه را برای رسيدن به اين هدف‌هايی جمعي بسيج كرد. اقتدار، محل انباشت مقادير معتنابهي قدرت است به گونه‌ای كه دارنده يك منصب اقتدار از آن مقدار قدرت برخوردار است كه بتواند آن را به موقع خرج كند يا به جريان بگذارد.

توليدِ مجموعه روابطي كه كنش‌گران يك جامعه را با هم متحد و به يكديگر وابسته و همبسته می‌كند، و انسجام و يكپارچه‌گی جامعه را تأمين می‌نمايد، كاركرد نظام اجتماعی‌ست. پارسونز ابزاری را كه به كمك آن اين روابط شكل می‌گيرد و در جامعه جريان می‌يابد، «نفوذ» می‌نامد. نفوذ عبارت است از توانايی جلب هواداری، تأييد، تصديق يا وفاداری ديگران از راه برانگيختن. نفوذ از قدرت متمايز است، زيرا زور و اجباری در كار نيست. نفوذ يا به حيثيت شخص صاحب نفوذ بسته‌گی دارد يا به نوع دعوتِ او كه می‌تواند بقبولاند. نفود تنها از آنِ اشخاص نيست. گروه‌ها، مناصب و جايگاه‌ها، يا قوانين و مقررات نيز ممكن است توانايی جلب هواداری و اطاعت داشته باشند. مثلا بسياری اوقات افراد رفتارهايی را به خاطر «حرمت قانون» انجام می‌دهند.

ابزاری كه با كمك آن نظام جامعه‌پذيری (فرهنگی)، توليدات خود يعني ارزش‌ها و هنجارها را به جريان می‌اندازد و به عبارت ديگر هنجارها را در افراد دروني می‌كند و وارد رفتارها و اعتقادات‌شان می‌سازد، عبارت است از «تعهدات و پايبندی‌ها». با همين پايبندی‌هاست كه عناصر فرهنگ به واقعيت اجتماعی بدل شده و وارد مدار روابط مبادله‌ای می شود. از لحاظ نظری می‌توان چنين گفت كه هر كنش‌گر، پايبند است كه رفتارش را با برخي از هنجارها و ارزش‌های يك فرهنگ خاص همساز كند، به نحوی كه می‌توان او را به عنوان عضو جامعه‌ای معين باز شناخت، و خود وی نيز از درون تعلق‌اش به جامعه مزبور را احساس می‌كند.

نظام مبادله

چهار نظام كنش چه‌گونه با هم در ارتباطند، چه‌گونه ابزار مبادله‌شان را برای اين ارتباط به كار می‌گيرند، هر يك از ديگری چه سودی می‌برد و چه بهره‌ای به او می‌رساند؟ و در نهايت چه‌گونه اين چهار نظام، در تعادل با يكديگر قرار می‌گيرند و با هم كار می‌كنند؟ برای پاسخ دادن به اين پرسش، روابط متقابل هر نظام با نظام ديگر را دو به دو بررسی می‌كنيم. شش رابطه دوتايی وجود دارد.

1ـ مبادله نظام سياسی با نظام فرهنگی: خرده‌نظام سياسی مسؤوليت به اجرا درآوردن ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی جامعه را برعهده دارد. اين عمل با ابزار قدرت انجام می‌شود،

نمودار 1

 و اين يعني جريان قدرت از نظام سياسی به نظام فرهنگی. در عوض خرده‌نظام فرهنگی برای خرده‌نظام سياسی مباني مشروعيت عرضه می‌كند كه مرجعيت افرادی كه پست‌های مديريت را در سازمان سياسی اشغال می‌كنند، بر آن متكی‌ست. به عبارت ديگر جريان تعهدات و پايبندی‌ها كه از نظام فرهنگی به نظام سياسی می‌رود، به شكل مشروعيت نظام سياسی جلوه‌گر می‌شود.

به بيان ساده‌تر، آنجا كه نظام سياسی بر هنجارها بنا شده باشد، از يك سو نظام سياسی خود را متعهد به حفظ اجرای اين هنجارها می‌داند و از سوی ديگر وجود آن هنجارها و پايبندی افراد به آن‌ها برای نظام سياسی مشروعيت می‌آورد.

2 ـ مبادله نظام سياسی با نظام اقتصادی: اقتصاد به دولت و به افرادی متكی‌ست كه مسؤوليت بسيج و هماهنگي كار را دارند و ضامن امنيت سرمايه‌ای هستند كه در راه توليد سرمايه‌گذاری شده است. به نظر پارسونز پايه نظام پولي و اعتباری در سياست است.

نمودار 2

 نهادهای سياسی، اختيار كم يا زياد كردن حجم نقدينه‌گی و قبض بسط اعتبارات را دارند. در اساسِ خود، نظام اقتصادی بر «تصميماتی» كه در مراجع سياسی گرفته می‌شود، مبتنی‌ست. در همين تصميمات است كه منابع مالي لازم برای سرمايه‌گذاری در اقتصاد تخصيص می‌يابد. به عبارت ديگر، نظام سياسی تصميماتي را كه برای كاركرد نظام اقتصادی ضرورت دارد، اتخاذ می كند و با قدرتي كه دارد آن‌ها را به اجرا در می آورد، و اين می‌شود جريان قدرت از نظام سياسی به نظام اقتصادی. اقتصاد در عوض بهره وری اقتصادی را به نظام سياسی برمی‌گرداند.

3ـ مبادله نظام سياسی با نظام اجتماعی: نظام سياسی برای نهادهای اجتماعی تصميم

نمودار 3

 هايی می‌گيرد كه برای كاركردشان ضروری‌ست يا در اختيار مراجع ذی‌صلاح دولتی‌ست. هم‌چنين نظام سياسی مسؤوليت اداره و رهبری نهادهای اجتماعی را به عهده می‌گيرد (جريان قدرت از نظام سياسی به نظام اجتماعی). در مقابل اقتدار سياسی از نهادهای اجتماعی حمايت و پشتيبانی ِ نظام اجتماعی را كه از نهادها، انجمن‌ها، اتحاديه‌ها، احزاب و … تشكيل شده است، طلب می‌كند.

4 ـ مبادله نظام فرهنگی با نظام اجتماعی: خرده‌نظام فرهنگی برای خرده‌نظام اجتماعی،

نمودار 4

 الگوهای رفتاری لازم را فراهم می ‌آورد.

بدون هنجارها و دستورالعمل‌هايی كه نظام فرهنگی توليد می‌كند و با ابزار «تعهدات و پايبندی‌ها» ‌آن‌ها را به جريان می‌اندازد، نظام اجتماعی نمی‌تواند وجود داشته باشد. در مقابل شبكه روابط اجتماعی موجب گردش هنجارها در جامعه و بسط و تقويت آن‌ها می‌گردد. نظام اجتماعی هنجارها را به درون جامعه می‌برد و آن‌ها را اجرايی و عملي می‌سازد و از جنبه فقط ذهني خارج می‌كند. در واقع نفوذ و اعتبار موجود در

نمودار 5

 اجزای نظام اجتماعی، كنش‌گران را به عمل بر اساس هنجارها وامی‌دارد.

5 ـ مبادله نظام فرهنگی با نظام اقتصادی: نهادهای جامعه‌پذيری (مانند خانواده و مدرسه) نيروی انساني لازم و تخصص‌های گوناگون رادر اختيار اقتصاد می‌گذارند تا آن‌ها را برای دستيابی به هدف‌هايش، يعني توليد كالاها و خدمات به كار گيرد.

6 ـ مبادله نظام اجتماعی با نظام اقتصادی: نظام اجتماعی، عناصر سازمانی را فراهم می‌كند كه در پرتو آن‌ها، ساختار اقتصادی به صورت شركت‌ها، بنگاه‌ها و مجتمع‌های صنعتي و ديوان‌سالاری شكل می‌گيرد. اين وجه نهادهای اقتصادی است كه در سايه آن تركيب و هماهنگي عوامل توليد تحقق می‌يابد. در عوض اقتصاد به نظام اجتماعی كالاها و خدماتي را كه جنبه مادی دارند، عرضه می‌كند. كار اين كالاها و خدمات تعيين پايگاه اجتماعی - اقتصادی اشخاصی‌ست كه از آن‌ها برخوردار می‌شوند، طبقات اجتماعی را مشخص می‌كنند و همبسته‌گی ميان قشرها و نسل‌ها را به وجود می‌آورند. مثلا

نمودار 6

 كمك مالي به يك جنبش اجتماعی، كمك به يك بنياد عام‌المنفعه، به يك حزب سياسی و ... از اين نوع‌اند.

چهار نظام فرعی كنش در هر جامعه‌ای، با ارتباط و دادوستد با يكديگر، مجموعه‌ای پويا و در عين حال متعادل را می‌سازند كه كل جامعه را شكل می‌دهد و سامان می‌بخشد. تعادل و توازن ميان نظام‌ها خصوصيت مهمی‌ست كه در اين بحث مورد نظر است. بين دادوستد هر نظامی بايد موازنه برقرار باشد، يعني لازم است خروجي يا داده هر نظام با ورودی يا ستانده آن متناسب باشد. خرده‌نظام‌ها نمی‌توانند به هر اندازه خروجي يا ورودی داشته باشند. مثلا نظام سياسی به همان ميزان كه بر ساير نظام‌ها اعمال قدرت می‌كند بايد نيازمندی‌های خود را نيز از محل توليداتي كه آن‌ها دارند، تأمين كند. اگر نظام سياسی بيش از حد بر ديگران اعمال قدرت كند، در عملكرد آن‌ها اختلال ايجاد می‌شود و از آن‌جا كه چهار خرده‌نظام با يكديگر مربوطند،اختلال در يكي، كل مجموعه كنش يا جامعه را مختل می‌سازد. درباره چه‌گونه‌گی اين اختلالات در شماره بعد بحث می‌شود.

منبع: روشه، گی، 1376، جامعه شناسی تالکوت پارسونز، عبدالحسین نیک گهر، تهران، انتشارات تبیان

  

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 0:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره حضرت عباس

بازديد: 1028

تحقیق درباره حضرت عباس

خاندان حضرت عباس (ع):

در سال 26 هجري قمري، حضرت عباس (ع) پايه عرصه گيتي نهاد. مادر گراميش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربيعه بن عامر كلبي و كنيه اش (ام البنين) بود.

چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، كه اميرالمومنين از برادرش عقيل، كه به اصل و نسب قبايل آگاه بود، درخواست كرد زني را از دودماني شجاع براي او خواستگاري كند و عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را براي آن حضرت خواستگاري كرد و ازدواج صورت گرفت.

اميرالمومنين (ع) از اين بانوي گرامي، صاحب چهار پسر به نامهاي عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.

عباس (ع) ازبرادران ديگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خويش، حسين (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار كردند.

ارادت قلبي ام البنين (س) به خاندان پيامبر (ص) آنقدر بود كه امام حسين (ع) را از فرزندان خود بيشتر دوست مي داشت؛ بطوري كه وقتي به اين بانوي گرامي خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسين (ع) باخبر سازيد و چون خبر شهادت امام حسين (ع) به او داده شد، فرمود رگهاي قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زير اين آسمان كبود است، فداي امام حسين (ع).

دوران كودكي حضرت ابوالفضل العباس (ع):

 

در روزهاى كودكى عباس، پدر گرانقدرش چون آيينه معرفت، ايمان، دانايى و كمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثير مى‏نهاد. او از دانش و بينش على(ع) بهره مى‏برد. حضرت در باره تكامل و پويايى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در كودكى علم آموخت و به سان نوزاد كبوتر، كه از مادرش آب و غذا مى‏گيرد، از من معارف فرا گرفت. در آغازين روزهايى كه الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو يك. عباس گفت: يك حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت: شرم مى‏كنم با زبانى كه خدا را به يگانگى خوانده ‏ام، دو بگويم.

 

پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاك و مبارك براى ايام نوجوانى و جوانى عباس فراهم كرد تا در آينده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه كه على(ع) با نگاه بصيرت‏ آميز خود آينده عباس را نظاره مى‏كرد، با لبختدى رضايت ‏آميز، سرشك غم از ديدگان جارى مى‏كرد و چون همسر مهربانش از علت گريه مى‏پرسيد، مى‏فرمود: دستان عباس در راه يارى حسين(ع) قطع خواهد شد.

 

آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنين خبر مى‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمويش جعفر بن ‏ابى‏طالب در بهشت پرواز كند. محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مى‏داشت تا پاره پيكرش را ببوسد ، ببويد و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اينرو لحظه‏اى عباس را از خود دور نمى‏ساخت. فرزند پاكدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، كه با پدر زيست، هميشه در حرب و محراب و غربت و وطن در كنار او حضور داشت.

در ايام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه كه در سال‏37 هجرى قمرى جنگ صفين پيش آمد، با آن كه حدود دوازده سال داشت، حماسه‏اى جاويد آفريد.

 

 

 

 مقام علمي حضرت عباس (ع):

 

حضرت عباس (ع) در خانه اي زاده شد كه جايگاه دانش و حكمت بود. آن جناب از محضر اميرمومنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) كسب فيض كردند و از مقام والاي علمي برخوردار شدند. لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس (ع) نقل شده است كه فرموده اند: زق العلم زقا، يعني همان طور كه پرنده به جوجه خود مستقيماً غذا مي دهد، اهل بيت (ع) نيز مستقيماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.

 

علامه محقق، شيخ عبدالله ممقاني، در كتاب نفيس تنقيح المقال، در مورد مقام علمي و معنوي ايشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقيه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصيتي عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود.

 

 مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع):

 

اگر بخواهيم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از ديدگاه امامان معصوم (ع) دريابيم، كافي است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه كنيم.

 

در شب عاشورا، وقتي دشمن در مقابل كاروان امام حسين (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فرياد كرد، امام حسين (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود:‌ برادر جان، جانم به فدايت، سوار مركب شو و نزد اين قوم برو و از ايشان سوال كن كه به چه منظور آمده اند و چه مي خواهند.

 

در اين ماجرا دو نكته مهم وجود دارد يكي آنكه امام به حضرت عباس مي فرمايد: من فدايت شوم. اين عبارت دلالت بر عظمت شخصيت عباس (ع) دارد، زيرا امام معصوم العياذ بالله سخني بي مورد و گزاف نمي گويد و نكته دوم آنكه، حضرت به عنوان نماينده خود عباس (ع) را به اردوي دشمن مي فرستد.

 

روز عاشورا هنگامي كه حضرت عباس (ع) از ا سب بر روي زمين افتاد، امام حسين (ع) فرمودند:‌(الان انكسر ظهري و قلت حياتي) يعني (اكنون پشتم شكست و چاره ام كم شد). اين جمله بيانگر اهميت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتيباني از امام حسين (ع) است.

 

امام زمان (ع)، در قسمتي از زيارتنامه اي كه براي شهداي كربلا ايراد كردند، حضرت عباس (ع) را چنين مورد خطاب قرار مي دهند: السلام علي ابي الفضل العباس بن اميرالمومنين المواسي اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادي له،‌الوافي الساعي اليه بمائه، المقطوعه يداه لعن الله قاتله يزيد بن الرقاد الجهني و حكيم بن طفيل الطائي.

 

امام زين العابدين (ع) به عبيدالله بن عباس بن علي بن ابي طالب (ع) نظر افكند و اشكش جاري شد. سپس فرمود:‌هيچ روزي بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زيرا در آن روز عموي پيامبر، شير خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب كشته شد و بعد از آن روز بر پيامبر هيچ روزي سخت از روز جنگ موته نبود،  زيرا در آن روز پسر عموي پيامبر جعفر بن ابي طالب كشته شد سپس امام زين العابدين (ع) فرمود: هيچ روزي همچون روز مصيبت حضرت امام حسين (ع) نيست كه سي هزار تن در مقابل امام حسين (ع) ايستادند و مي پنداشتند، كه از امت اسلام هستند و هر يك از آنها مي خواستند از طريق ريختن خون امام حسين (ع) به نزد پروردگار مي انداخت و ايشان را موعظه مي فرمود و كار را تا آنجا كشاندند كه آن حضرت را از روي ظلم وجور و دشمني به شهادت رساندند. آنگاه امام زين العابدين (ع) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت كند كه به حق ايثار كرد و امتحان شد و جان خود را فداي برادرش كرد تا آنكه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا كرد تا همراه ملائكه در بهشت پرواز كند، همان طور كه به جعفر بن ابي طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقيق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتي دارد كه روز قيامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه مي خورند.

 

ايثار و جانبازي، راز و رمز تعالي حضرت عباس (ع):

 

با توجه به رواياتي كه در شان حضرت عباس (ع) از ائمه عليهم السلام رسيده و در آن به ايثار و فداكاري در راه امام خويش تصريح شده است، به روشني، فضيلت و مقام آن بزرگوار آشكار مي شود. حضرت عباس (ع) فرزند كسي است كه آيه ( و من الناس يشري نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله دودماني است كه اسوه ايثار و از خودگذشتگي بودند و سوره هل اتي، در شان ايثار ايشان نازل شده است.

 

فداكاري، ايثار و جانبازي در اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام از جايگاه ويژه اي برخوردار است؛ به طوري كه اميرمومنان در جايي ايثار را برترين فضيلت اخلاقي مي داند.

 

در جايي ديگر، علي (ع) ايثار را بالاترين عبادت معرفي مي نمايد و در روايتي ديگر غايت و هدف تمام مكارم اخلاقي را ايثار و از خودگذشتگي مي داند.

 

علي (ع) در قسمتي از نامه خود به حارث همداني مي فرمايد: بدان كه برترين مومنان كسي است كه در گذشتن از جان و خانواده و مال خويش از ديگر مومنان برتر باشد.

 

حال در اينجا اين سوال مطرح مي شود كه، مگر ساير شهيدان از جان خود نگذشتند، پس چه چيزي حضرت عباس را از ساير شهيدان متمايز مي سازد؟

 

جواب اين است كه معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهيدان والاتر و اطاعتش از امام خويش، كاملتر بود. براساس ديدگاه اسلام و مكتب اهل بيت (ع) آنچه اعمال نيك را از يكديگر متمايز مي سازد و ارزش اعمال را متفاوت مي كند، همان معرفت و بينش و نيت شخص است و كلام پيامبر اسلام (ص) كه فرمود:

 

(ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين) شايد ناظر به اين معنا باشد.

 

در ضمن رواياتي كه در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهاي گوناگون و متفاوت نقل شده، به اين دليل است كه ثواب يا عذاب يك عمل معين، با توجه به معرفت و نيت عامل آن متفاوت مي شود. به عنوان مثال، ثواب زيارت امام رضا (ع) در روايتهاي معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضي روايات تصريح شده كه اين تفاوت ثواب، به دليل تفاوت در معرفت اشخاص است.

 

آري حضرت عباس (ع) با كمال معرفت در راه دين و امام خويش جانبازي نمود و مراحل كمال و تعالي را طي كرد.

 

 

 

 القاب تابناك حضرت ابوالفضل العباس (ع)

 

1. قمر بنى‏هاشم

 

بهره‏ مندى بسيار عباس از جمال و جلال و سيماى سپيد و زيبا و سيرت سبز و نورانى، زمينه ‏ساز اين لقب است.

2. باب الحوائج

 

كريمى از دودمان كريمان كه چون حاجتمندى سوى او روى كند، خواسته‏ هايش را برآورده مى‏سازد.

3. طيار

 

بيانگر مقام و عظمت‏ حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.

 

4. الشهيد

 

شهادت، كه نشان نمايان ابوالفضل(ع) است و در چهره حيات او درخشندگى بسيار دارد، زمينه ‏ساز اين لقب است

 

5.سقا

 

دلاورى عباس در صحنه هاى حيرت‏ آور آب‏رسانى به تشنگان، سبب اين لقب شد.

 

6. عبد صالح

 

لقبى كه حضرت صادق(ع) در زيارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:

 

السلام عليك ايها العبد الصالح.? سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.

 

7. سپه سالار

 

صاحب لواء يا سپه سالار لقب بزرگترين شخصيت نظامى است و عباس در روز عاشورا اين لقب را از آن خود ساخت.

 

8. پرچمدار و علمدار

 

يادآور دلاوى و حفظ لشكر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) اين لقب را برايش به ارمغان آورد.

9. ابوقربه (صاحب مشك)، عميد (ياور دين خدا)، سفير (نماينده حجت ‏خدا)، صابر (شكيبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات ديگران) و ... از ديگر لقبهاى ابوالفضل است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 0:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره آفریقا

بازديد: 549

تحقیق درباره آفریقا

آفریقا یا اِفریقا چه از دیدگاه مساحت چه از دیدگاه جمعیت دومین قاره بزرگ جهان پس از آسیاست. با ۳۰،۲۴۴،۰۵۰ کیلومتر مربع ۲۰٫۳٪ از مجموع رویهٔ زمین را در بر می‌گیرد. آفریقا با بیش از ۸۰۰ میلیون جمعیت پیرامون یک هفتم از جمعیت جهان را در خود جای داده است.

دربارهٔ ریشه‌شناسی واژه آفریقا نظرهای گوناگونی آمده است. برخی آن را از واژه فنیقی آفِر به معنی گرد و غبار دانسته اند[نیاز به ذکر منبع]، برخی از نام تیرهٔ آفریدی ساکن شمال آفریقا در پیرامون کارتاژ و برخی از واژه یونانی آفریکه(aphrike) به معنی بی سرما و همیشه گرم.

به آن بخش از قاره آفریقا که در شمال صحرای بزرگ آفریقا قرار گرفته آفریقای شمالی می‌گویند. در کل ۸۰ درصد از مردم آفریقای شمالی از نژاد سفید هستند.

کشورها و قلمروهای واقع در آفریقای شمالی عبارت‌اند از: الجزائر، تونس، مصر، لیبی، مراکش، سودان، و صحرای غربی. کشورهای زیر نیز گاه بخشی از آفریقای شمالی بشمار می‌آیند: اتیوپی، اریتره، و موریتانی.

شاخ آفریقا به سرزمینی در تنگه باب‌المندب در کرانه قاره آفریقا گفته می‌شود.

شاخ آفریقا از سوی جنوب به اقیانوس هند و از سوی شمال به دریای سرخ محدود می‌شود. منطقه شاخ آفریقا دربرگیرنده کشورهای اریتره، جیبوتی، سومالی و اتیوپی است. برخی جغرافیدانان سودان و کنیا را نیز جزء آن می‌دانند. این سرزمین بخاطر وجود تنگه باب المندب برای آسیا و آفریقا ارزش راهبردی دارد، زیرا این تنگه دریای سرخ را به اقیانوس هند می‌پیوندد.

ماداگاسکار کشوری جزیره‌ای است واقع در اقیانوس هند، روبروی کرانه شرقی جنوب آفریقا. پایتخت آن شهر آنتاناناریوو است.

ماداگاسکار چهارمین جزیره بزرگ جهان است. تاریخ نخستین نشستگاه انسانی در ماداگاسکار احتمالاً به سده چهارم پیش از میلاد میرسد. این جزیره از 1896 تا 1960 زیر چیرگی فرانسویان بود. هستهٔ باشندگان (جمعیت) ماداگاسکار که مالاگاشی نامیده می‌شوند همکرد و ترکیبی از تیره‌های بانتو زبان آفریقا، تازیان و مالایایی‌ها دانسته می‌شوند که این دو دسته اخیر در پی سفرهای بازرگانی دریایی به این جزیره رسیده و در آن نشیمن گزیدند. مالایایی نام همگانی تیره‌های منطقهٔ هند شرقی (مالزی، فیلیپین و اندونزی) هستند که از آنجا در سراسر آسیای جنوب شرقی و آبخستهای اقیانوس آرام پراکنده شدند.

صحرای بزرگ آفریقا بزرگ‌ترین صحرای گرم جهان در شمال آفریقا با مساحتی حدود ۹ میلیون کیلومتر مربع و قدمتی معادل دو و نیم میلیون سال واقع شده است.

این صحرا از غرب به اقیانوس اطلس، از شمال به کوه‌های اطلس و دریای مدیترانه، دریای سرخ و مصر در شرق و از جنوب به سودان و درهٔ رود نیل محدود می‌‌شود. صحرای بزرگ آفریقا قاره را به دو قسمت شمال و منطقه آفریقای سیاه تقسیم می‌کند. انسان در لبه‌های صحرا به مدت ۵۰٬۰۰۰ سال زیسته است.[نیاز به ذکر منبع] در طول آخرین دوره یخبندان این منطقه بسیار مرطوبتر بود، چیزی همانند وضعیت امروزی شرق آفریقا. آثار حکاکی انسان شامل جانوران آبی مثل کروکدیل در این محل یافت شده است. سنگواره‌های دایناسور هم آثار دیگری است که کاوشگران در این بخش یافته‌اند. اما امروزه به جز نواحی کوچکی در اطراف درهٔ رود نیل و بخش‌های مجزای کوچک دیگر، این ناحیه عاری از پوشش گیاهی سبز است. حدود دو و نیم ملیون نفر در این ناحیه زندگی می‌کنند که اکثرا مردمان کشورهای موریتانی، مراکش و الجزایر هستند.

بانتو نام یک نژاد و خانواده زبانی در آفریقا است که بیش از ۴۰۰ گروه قومی را از کامرون تا آفریقای جنوبی در بر می‌گیرد.[نیاز به ذکر منبع] (در تمامی زبانهای بانتو، واژهَ بانتو به معنی انسان است.) رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی سیاهان آن کشور را بطور رسمی «بانتوها» می‌نامید.

زَنگِبار نام یکی از جزایر مهم و پایتخت دولت فدرال زنگبار است این سرزمین در سال ۱۹۶۳ با تانگانیکا متحد شد و دولت جدیدی بنام جمهوری فدرال تان+زان= تانزانیا را تأسیس کرد.

نام

زنگ و زنگی یک واژهٔ فارسی است به معنی تیره‌رنگ، قهوه‌ای و سیاه، بار یعنی محل، کاخ مانند دربار و همچنین به معنی ساحل، کناره و کرانه (مثل: جویبار، رودبار، ارسباران ...) و در مجموع زنگبار یعنی «ساحل سیاهان و یا سرزمین سیاهان». اعراب این کلمه را زنجبار تلفظ می‌کنند و اروپاییان نیز زنجبار را به زنزیبار تغییر داده اند. ایرانی‌ها از دوره هخامنشی با این منطقه دادوستد تجاری داشته اند.

بعدها بویژه در دوره بعد از اسلام و در سدهٔ سیزدهم میلادی مهاجران زیادی از شیراز و سیراف به زنگبار کوچیدند و در آنجا ساکن شدند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 0:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگینامه سعدی شیرازی

بازديد: 146

زندگینامه سعدی شیرازی

ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی (حدود ۵۸۵ یا حدود ۶۰۶ –۶۷۱ یا ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.

سعدی در شیراز متولد شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود.

پس از درگذشت پدر، سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز برای تحصیل به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می‌نامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی بوده‌است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد

آرامگاه سعدی در شیرازپس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای متنوعی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کرده‌است. در این که سعدی از چه سرزمین‌هایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمی‌توان چندان اعتماد کرد و به نظر می‌رسد که بعضی از این سفرها داستان‌پردازی باشد (موحد ۱۳۷۴، ص ۵۸)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است. و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، یمن و افریقای شمالی هم دیدار کرده باشد. سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج می‌داد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد.

 

نظرات دربارهٔ تاریخ تولد و وفات

بر اساس تفسیرها و حدس‌هایی که از نوشته‌ها و سروده‌های خود سعدی در گلستان و بوستان می‌زنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آنها مشخص کرده‌است، دو حدس اصلی در تاریخ تولد سعدی زده شده‌است. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچهٔ گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته می‌کردم») که بر اساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در ۶۵۶ قمری حدوداً پنجاه‌ساله می‌دانند و در نتیجه تولد وی را در حدود ۶۰۶ قمری می‌گیرند. از طرف دیگر، عده‌ای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال ۶۱۰بوده‌است اشاره می‌کند و سعدی را در آن تاریخ مشهور می‌نامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه می‌گیرد که سعدی حدود سال۵۸۵ قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵ قمری، متولد شده‌است. اکثریت محققین (از جمله بدیع‌الزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی») این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بوده‌است، نپذیرفته‌اند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستان‌پردازی دانسته شده‌است، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمی‌کند و می‌نویسد «حکایت جامع کاشغر فی‌الواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد ۱۳۷۴، صص ۳۶ تا ۴۲)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد می‌کنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبوده‌اند بنابراین نمی‌توان درستی هیچ‌یک از این دو تاریخ را تأیید کرد.

وفات سعدی را اکثراً در ۶۹۱ قمری می‌دانند. ولی عده‌ای از جمله سید حسن تقی‌زاده احتمال داده‌اند که سعدی در حدود ۶۷۱ قمری فوت کرده‌است. محمد قزوینی در نامه‌ای به تقی‌زاده می‌نویسد که احتمالِ ۶۷۱ بسیار قوی است ولی آن را «خرق اجماع مورخین» و «باعث طعن» می‌داند.

 

 نمونهٔ اشعار

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی  که به دوستان یک‌دل، سر دست برفشانی

نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو  که به تشنگی بمردم، بر آب زندگانی

دل عارفان ببردند و قرار پارسایان  همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانی

نه خلاف عهد ‌کردم، که حدیث جز تو گفتم  همه بر سر زبانند و تو در میان جانی

مده ای رفیق پندم، که نظر بر او فکندم  تو میان ما ندانی، که چه می‌رود نهانی

دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون ‌شد  نه به وصل می‌رسانی، نه به قتل می‌رهانی

 

آثار

از سعدی آثار بسیاری در نظم و نثر مانده‌است:

بوستان: کتابی‌است منظوم در اخلاق.

گلستان: به نثر مسجع

دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیع‌بند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی.

صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربی‌است که سعدی در ستایش شمس‌الدین صاحب دیوان جوینی،وزیر اتابکان سروده است .

قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا،مدح،اندرز و مرثیه است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمده است.

مراثی سعدی:قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شده است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده است.سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سروده است.

رسائل نثر:

کتاب نصیحةالملوک

رساله در عقل و عشق

الجواب

در تربیت یکی از ملوک گوید

مجالس پنجگانه

هزلیات سعدی

از میان چاپ‌های انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروف‌ترند.

  بوستان

بوستان کتابی‌است منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنانکه سعدی خود اشاره کرده‌است نظم آن را در ۶۵۵ ه‍.ق. به پایان برده‌است. کتاب در ده باب تألیف و تقدیم به بوبکر بن سعد زنگی شده‌است. معلوم نیست خود شیخ آن را چه می‌نامیده‌است. در بعضی آثار قدیمی به آن نام سعدی‌نامه داده‌اند. بعدها به قرینهٔ نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند. باب‌های آن از قرار زیر است:

عقل و تدبیر و رای

احسان

عشق و مستی و شور

تواضع

رضا

قناعت

عالم تربیت

شکر بر عافیت

توبه و راه صواب

مناجات و ختم کتاب

 گلستان

گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هفت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت»

 

 غزلیات

غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات،بدایع،خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شده است.

 

 سعدی و زبان فارسی

محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی می‌نویسد «اهل ذوق اِعجاب می‌کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته‌است ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم». ضیاء موحد دربارهٔ وی می‌نویسد «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری به‌اندازهٔ سعدی مدیون نیست». زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شده‌است، از آنجا که به نظر می‌رسد نوشته‌هایش از طرفی بسیار آسان‌اند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 0:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس