تحقیق دانشجویی - 102

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره زندگينامه پرويز ناتل خانلري

بازديد: 113

پرويز ناتل خانلري
شاعر ايراني ( 1292- 1369)

دكتر پرويز ناتل خانلري در اسفند ماه سال 1292 شمسي در تهران به دنيا آمد. او دوره ابتدايي و متوسطه تحصيلات خود را در تهران به پايان رساند و سپس موفق به اخذ مدرك ليسانس از دانشكده ادبيات گرديد. با پايان تحصيلاتش به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و مدتي مشغول به تدريس در دبيرستانهاي رشت شد. پس از آن، در دبيرستانهاي تهران به كار تدريس ادامه داد و در طي اين دوران، دكتراي خود را در رشته زبان و ادبيات فارسي دريافت نمود. دكتر خانلري مدتي پست آموزشي وزارت فرهنگ و رياست انتشارات دانشگاه را بر عهده داشت و همچنين به عنوان دانشيار زبان فارسي در دانشگاه تدريس مي كرد. او در سال   1327شمسي براي تكميل دانش خود به اروپا سفر كرد و دوره زبان شناسي را در دانشگاه پاريس گذراند. وي بعد از دو سال به ايران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به كار تدريس مشغول شد. دكتر خانلري در زمان حيات خود به فعاليتهاي بسياري پرداخت. از جمله انتشار مجله سخن كه از سال 1322شمسي شروع به نشر آن كرد و همچنين تأسيس بنياد فرهنگ در سال 1344 شمسي كه در مدت فعاليت اين بنياد، بيش از سيصد عنوان كتاب چاپ و نشر شد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي به مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي تغيير نام داد. سرانجام دكتر خانلري پس از عمري خدمت در شهريور 1369 شمسي دار فاني را وداع گفت. 
دكتر خانلري يكي از شاعران توانا و نويسنده اي بزرگ به شمار مي رود. شعر او داراي مضامين بلند و عالي بوده  و همچنين از انسجام و قدرت خاصي برخوردار است. او در سرودن انواع شعر، مهارت و تبحر داشت. عاليترين و معروفترين اثر او كه شهرت زيادي نيز كسب كرد، منظومه عقاب است. او يكي از نويسندگان فعال و صاحب نظر به شمار مي رفت و از زبان شناسان بزرگ، نقادان و محققان چيره دست بود كه آثار گرانبهايي را در اين زمينه خلق كرده است. 
 
 
معرفي آثار 
دكتر خانلري آثار بسياري را از خود به يادگار گذاشته كه تعدادي از آنها را معرفي مي كنيم. دختر سروان از آثار پوشكين، تحقيق بنيادي در عروض و قافيه و چگونگي اوزان غزل، غزلهاي خواجه حافظ شيرازي، وزن شعر فارسي، ماه در مرداب، مجموعه شعر، ترانه هاي منتخب رباعيات شاعران مشهور، تاريخ زبان فارسي در 5 جلد، دستور زبان فارسي، ديوان سمك عيار، روانشناسي و تطبيق آن با اصول پرورش و آثار بسياري ديگر كه به معرفي آن نمي پردازيم. 
 
 گزيده اي از اشعار   
 
« جان مي رود »
 
هر چه با خود داشتم از من گريزان مي رود 
راحت دل مي رود، دل مي رود، جان ميرود 
بامدادان خوشدلي يار سفر بربست و رفت 
            اينك اميد از پي اش زار و پريشان مي رود 
بام و روزن نيز گويي پر گرفت از شوق راه 
كوي و برزن مي خزد بر خاك و بي جان مي رود 
باد را اينك سرود از دور مي آيد به گوش 
                                     زار مي خواند به ره كاين مي رود آن مي رود 
مي روم كز همدمي يابم نشان وز ماتمم
سايه پيشاپيش من افتان و خيزان مي رود 

هر چه گرد خويش مي بينم وفاداري نماند 
اي شب غم پايدار اكنون كه جانان مي رود 

 
 
« نغمه گمشده »
 
اين نغمه سرا كيست؟ بگو تا نسرايد 
                         بر اين دل غمديده دگر غم نفزايد 
صد حسرت و درد است كز آواي وي امشب 
                               نيشم بزند بر دل و جانم بگزايد 
اين نغمه من بود وز من گمشده ديري است 
                 چشم به رهش دوخته، باشد كه در آيد 
نالنده و رنجور شتابد ز ره اينك 
                               در تيرگي شب سوي من ره بگشايد 
كي بود و كجا بود؟ من و سرخوشي شب 
 حالي كه دريغا ،نفسي دير نپايد 
ايشان بِرُبُودند مگر اين گهر از من 
ني ني كه گمان بد بر دوست نشايد 
اين نغمه من بود كه هرگز نسرودم 
وين مرغ رميده به قفس باز نيايد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه توماس ادیسون

بازديد: 193

توماس ادیسون
مخترع امريكايي ( 1847- 1931)

» توماس اديسون» در سال 1847 در شهر «ميلان»، در ايالت «اوهايو» امريكا متولد شد. تام در كودكي مانند ديگر بچه ها در مدرسه موفق نبود و مادرش تصميم گرفت او را در خانه تحت تعليم قرار دهد. از اين رو، تعداد زيادي كتاب به او داد تا مطالعه كند. تام پسري كنجكاو بود و هميشه در تلاش بود تا بفهمد چيزهاي اطرافش چگونه عمل مي كنند و دوست داشت بتواند كاري كند كه آنها بهتر عمل كنند. 
تام در دوران جواني آزمايشگاهي درست كرد؛ جايي كه مي توانست ايده ها و نظرياتش را آزمايش كند. او بسياري از چيزها را در همين آزمايشگاه اختراع كرد. زمانى كه اديسون 7 ساله بود، خانواده اش به ميشيگان نقل مكان كردند. 4 سال بعد، توماس به عنوان پسر بچه فروشنده روزنامه و شيرينى در قطار بين پورت هورون و ديترويت مشغول به كار شد. اين شغل وقت چندانى از وى نمى گرفت و او مى توانست به اندازه كافى به كارهاى ديگر مشغول شود. او در سال 1862 هفته نامه خود به نام «هرالد هفتگى» را منتشر ساخت. علاوه بر اين، اديسون يك دوره كارآموزى به عنوان تلگرافيست را گذراند و طى سال هاى 1863 تا 1868 در همين رشته به كار خود ادامه داد.
 اديسون نخستين اختراع خود را كه يك دستگاه شمارش برگه هاى راى بود، در سال 1868 به ثبت رساند. اما اين دستگاه در كنگره آمريكا مورد استفاده قرار نگرفت؛ چرا كه اين هراس وجود داشت كه بتوان در كار آن تقلب كرد. يك سال بعد، او در نيويورك مدير كمپانى استاك اند گولد شد، شركتى را به اسم خود تاسيس كرد و از اين زمان به سرعت در كارهايش ترقى كرد.
 توماس اديسون در سال 1871 با خانم مرى استيل ول (M .Stillwell) ازدواج كرد و در همين سال هم نخستين ماشين تحرير را اختراع نمود. در اين دوره او در يك آزمايشگاه در نيوجرسى كار مى كرد. در تاريخ هجدهم ژوئيه سال 1877 اديسون فونوگراف يا دستگاه ضبط  صدا را اختراع كرد و نخستين انسانى بود كه صداى ثبت شده خود را شنيد.
 در سال 1879 لامپ اختراعى او كه از يك رشته ذغالين ساخته شده بود، بيش از 40 ساعت درخشيد. علاوه بر اين، اديسون كار دستگاه تلفن را به وسيله يك ميكروفون حاوى ذرات ذغال بهبود بخشيد. در سال 1880 در منلوپارك - نخستين كارخانه لامپ سازى- شروع به كار كرده و در كنار اين كار به اختراعات ديگر خود از جمله فيوز الكتريكى، دستگاه هاى اندازه گيرى و تكامل ديناموهاى ماشين هاى بخار پرداخت. در سال1883 اثر اديسون كه بعدها به اختراع رشته هاى درخشان و لامپ هاى الكتريكى منجر شد، رسماً به نام او ثبت گرديد. تا سال 1890 اديسون كار فونوگراف را بهبود بخشيد و شركت اديسون جنرال الكتريك را تاسيس كرد. اما برخلاف شايعات موجود، اديسون مخترع صندلى الكتريكى نبود. اين صندلى توسط يكى از همكاران او به نام هارولد پى براون اختراع شد.
 در سال 1891 اديسون دستگاه سينماتوگراف، كه يكى از مراحل ابتدايى تكامل دوربين فيلمبردارى بود را اختراع كرد. بايد متذكر شويم كه اختراعات اديسون كه فهرست آن پايانى ندارد، از جمله تلفن، تلگراف، ميكروفون و لامپ الكتريكى در واقع تنها بهبود و تكامل كار دستگاه هاى اختراع شده پيشين بودند.
 اختراع مورد علاقه اش، گرامافون يا دستگاه ضبط صوت بود. معروفترين اختراع اديسون، چراغ حبابي بود. در آن زمان، مردم براي روشن كردن خانه هايشان از چراغ هاي نفتي و گازي استفاده مي كردند. اديسون مي دانست كه استفاده از الكتريسيته بسيار ساده تر و ارزانتر خواهد بود. مشكل اينجا بود كه كسي نمي دانست چگونه بايد اين كار را انجام دهد. اديسون مدت زيادي بر روي ايده اش كار كرد. وي بسياري از چيزها را مورد آزمايش قرار داد كه هيچ كدام عمل نمي كردند، اما هيچ گاه مايوس نشد و كارش را قطع نكرد؛ او به تلاش خود ادامه داد، تا روزي كه توانست آنچه را مي خواست، بدست آورد. امروز، شما به سادگي مي توانيد با فشار دادن كليدي، هر زمان نور و روشنايي را داشته باشيد. در سال 1882 اديسون اولين نيروگاه برق را در نيويورك ايجاد كرد كه به 85 مشتري برق مي فروخت و توانايي روشن كردن 5000 لامپ را دارا بود. وي همچنين دوربين متحرك را اختراع كرد. بسياري از ماشين هاي الكتريكي كه امروزه در خانه ها يا مدارس مورد استفاده قرار مي گيرد، از ايده ها و نظريات اديسون نشات گرفته اند.
اختراع كردن بهترين چيزي بود كه اديسون به آن علاقه داشت. او ابتدا مي انديشيد كه اشياء پيرامونش چگونه كار مي كنند، سپس فكر مي كرد كه چگونه مي تواند كاري كند كه آنها بهتر عمل كنند؛ كه به آن الهام مي گويند. اما قسمت مشكل كار اينجا بود كه اديسون بايد ايده هايش را در عمل پياده مي كرد. او انواع چيزها را استفاده مي كرد تا در نهايت، آن چه را كه دقيقاً مي خواست، پيدا كند. خود او آن را سخت كاركردن و نااميد نشدن مي دانست. او مي گفت : 
«اختراع يك درصد الهام گرفتن و 99 درصد پشتكار و جديت است».
اديسون در اول فوريه 1893، كار ساختمان «بلك ماريا» نخستين استوديوي تصاوير متحرك را در «وست اورنج» نيوجرسي به پايان برد. او كوشيد تا اختراع دوربين فيلمبرداري را به خود اختصاص داده و حق استفاده انحصاري از آن را به دست آورد، اما در روز 10 مارس 1902 ، ادعاي او در يك دادگاه استيناف ايالات متحده رد شد. وي در سال 1894، تحقيقاتي را در زمينه تركيب فيلم و صدا به انجام رساند كه سرانجام منجر به اختراع «كينه توفون» گرديد. اين دستگاه تركيب ناهماهنگي از كينه توسكوپ و گرامافون استوانه اي بود كه با استقبال مردم مواجه نگرديد. 
اديسون در روز 6 ژانويه 1931 درخواست نامه ثبت آخرين اختراع خود « وسيله نگهدارنده اشياء هنگام آبكاري» را به اداره اختراعات فرستاد، اما پيش از دريافت پاسخ خود و در سن 84 سالگي درگذشت.
 
برگرفته از :
 http://links.p30download.com

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه پابلو پيكاسو

بازديد: 551

پابلو پيكاسو
نقاش اسپانيايي ( 1881- 1973 )

«پابلو پيكاسو» يكي از پركارترين و بانفوذترين هنرمندان قرن بيستم است كه در زمينه نقاشي، مجسمه‌سازي، قلمزني، طراحي و سفالگري، هزاران اثر خلق كرده است. او مكتب «كوبيسم»[*] را به همراه «جرجيس براك» (Georges Braque) در ميان نقاشان جا انداخت و فن درآميختن رنگها بر پرده نقاشي را به عالم هنر معرفي كرد.
پيكاسو در بيست ‌و پنجم اكتبر سال 1881 در «مالاگا»، شهري در اسپانيا به دنيا آمد. او فرزند يك نقاش تحصيلكرده به نام «جوز روئيزبلنكو» (Jose Ruis Blanco) و «مارياپيكاسو» (Maria Picasso) بود و از سال 1901، نام خود را به نام خانوادگي مادرش تغيير ‌داد. پابلو از همان دوران كودكي به نقاشي علاقه پيدا كرد و از ده سالگي نزد پدرش كه معلم يك آموزشگاه هنري بود، اصول اوليه نقاشي را ياد گرفت.
وي در سال 1895 به همراه خانواده به «بارسلونا» رفت و در آنجا در آكادمي هنرهاي عالي «لالنجا» (La Lonja) شروع به تحصيل كرد. ديدار او از مكانها و گروههاي مختلف هنري تا سال 1899 در پيشرفت هنريش بسيار تأثيرگذار بود. در سال 1900 ميلادي، اولين نمايشگاه پيكاسو در «بارسلونا» تشكيل شد. وي در پاييز همان سال به پاريس رفت تا مطالعاتي در ابتداي قرن جديد داشته باشد و در آوريل 1904 در پاريس اقامت كرد و با آثار «امپرسيونيست» خود به شهرت رسيد.
پيكاسو در اوقات فراغت از تنها ماندن خودداري مي‌كرد و به همين دليل، در مدت كوتاهي، حلقه دوستانش كه شامل «گيلائوم آپولنيير»(Guillaume Apollinaire)، «ماكس جاكب» (Max Jacob) و «لئواستين» (Leo Stein) و همچنين دو دلال بسيار خوب به نامهاي «آمبوريسه ولارد» (Amborise Vollard) و «برس‌ول» (Berthe Weel) بود، شكل گرفت. در اين زمان، خودكشي يكي از دوستانش تأثير بدي بر پابلوي جوان گذاشت و در چنين وضعيتي، دست به خلق آثاري زد كه از آن به عنوان «دورة آبي» (Blue Period) ياد مي‌كنند. وي در اين دوره، بيشتر، چهره آكروباتها، بندبازان، گدايان و هنرمندان را نقاشي مي كرد و در طول روز، در پاريس مشغول تحقيق بر روي شاهكارهايش در «لوور» (Louvre) بود و شبها به همراه هنرمندان ديگر در ميكده‌ها وقت مي گذراند. پابلو پيكاسو در دوره آبي، بيشتر، رنگهاي تيره را در تابلوهاي نقاشي خود به كار مي‌گرفت. اما پس از مدت كوتاهي اقامت در فرانسه، جعبه رنگ او به رنگهاي قرمز و صورتي تغيير پيدا كرد. به همين دليل، اين دوره را «دوره رز» (Roze Period) مي‌نامند. در اين دوران، به دليل دوستي با برخي از دلالان هنر، شاعر آن زمان «ماكس‌جاكب» و نويسنده تبعيدي آمريكايي، «گرترود استين» (Gertrude Stein) و برادرش «لئو» (Leo) كه اولين حاميانش بودند، سبك او به ميزان قابل توجهي عوض شد؛ به گونه اي ‌كه تغييرات دروني او در آثارش نمايان است. تغيير سبك او از دوره آبي به دوره رز، در اثر مهم او به نام «لس‌ديموسلس اويگنون» (Les Demoiselles Ovignon) قابل مشاهده است. كار پابلو پيكاسو در تابستان سال 1906، وارد مرحله جديدي شد كه بيانگر تأثير هنر يونان، شبه جزيره ايبري و آفريقا در اوست. وي سبك «پرتوكوبيسم» (Protocubism) را به وجود آورد كه از سوي منتقدين نقاش معاصر مورد توجه قرار نگرفت. در سال 1908، پابلو پيكاسو و نقاش فرانسوي «جرجيس‌براك» متأثر از قالب «امپرسيونيسم فرانسوي»، سبك جديدي را در كشيدن مناظر به كار بردند كه از نظر چندين منتقد از مكعبهاي كوچكي تشكيل شده است. اين سبك، «كوبيسم» نام گرفت. بعضي از نقاشيهاي اين دو هنرمند در اين زمينه آنقدر به هم شبيه هستند كه جدا كردن آنها از يكديگر بسيار مشكل است. 
اين نقاش بزرگ در سال 1918 با «الگا» (Olgo)، رقاص بالت، ازدواج كرد و در پاريس به زندگي خود ادامه داد و تابستانهايش را نيز در كنار ساحل دريا سپري مي‌كرد. او از سال 1925 تا 1930، درگير اختلاف عقيده با «سوررئاليستها» بود و در پاييز سال 1931 به مجسمه‌سازي علاقه مند شد و با ايجاد نمايشگاههاي بزرگي در پاريس و زوريخ و انتشار اولين كتاب خود، به شهرت فراواني رسيد. 
در سال 1936، جنگ داخلي اسپانيا تأثير زيادي بر پيكاسو گذاشت؛ به گونه اي ‌كه نشانه هاي آن در تابلوي «گورنيكا»  ( (Guernico (1937) به چشم مي خورد. در اين پرده نقاشي بزرگ، بي‌عاطفگي، وحشيگري و نوميدي حاصل از جنگ به تصوير كشيده شده است. پابلو اصرار داشت كه اين تابلو تا زماني كه دموكراسي كشور اسپانيا به حالت اول بازنگشته، به آنجا برده نشود. اين تابلوي نقاشي به عنوان يكي از جذاب ‌ترين آثار در موزه‌ مادريد سال 1992، در معرض نمايش قرار گرفت.
در حقيقت، پيكاسو در طول جنگ داخلي اسپانيا و جنگ جهاني اول و دوم، كاملاً بيطرف بود و  با جنگيدن با هر كشوري مخالفت مي‌كرد. شايد اين تصور به وجود آيد كه او انسان صلح‌طلبي بوده، اما تعدادي از هم عصرانش از جمله «براك» بر اين باور بودند كه اين بيطرفي ناشي از بزدلي‌اش بوده است. 
او با وجود كناره‌گيري از جنبش استقلال‌طلبي، حمايت كلي خود را از چنين اعمالي بيان مي‌كرد و بعد از جنگ جهاني دوم به گروه كمونيست فرانسه پيوست و حتي در مذاكره دوستانه بين‌المللي در لهستان نيز شركت كرد، اما نقد ادبي گروهي از رئاليستها در مورد پرتره «استالين» (Stalin)، از علاقه پيكاسو نسبت به امور سياسي كمونيستي كاست.
وي در سال 1940 به يك گروه مردمي پيوست. شمار زيادي از نمايشگاههاي پيكاسو در طول زندگي اين هنرمند و در سالهاي بعد از آن برگزار شد كه مهمترين آنها در موزه هنر مدرن نيويورك (1939) و در پاريس (1955) بود. اين نقاش اسپانيايي در سال 1961‌ با «جاكوئيلين‌ركو» (Jacqueline Roque) ازدواج كرد و به «موگينس» (Mougins) رفت. پابلو پيكاسو در آنجا به خلق آثار با ارزش خود همانند نقاشي، طراحي،‌ عكسهاي چاپي، سفالگري و مجمسه‌سازي تا زمان مرگش يعني هشتم آوريل سال 1973، ادامه داد. زماني كه به سن هشتاد سالگي رسيد، انرژي دوران جوانيش را از دست داده بود و بيشتر خلوت مي‌گزيد. همسر دوم او «جاكوئيلين‌ركو» به جز دو فرزند پيكاسو، «كلاد» و «پالوما» (Claude and Paloma) و دوست نقاش سابقش، «فرنكويس‌گيلت» (Francoise Gillot)، به هيچ كس اجازه ملاقات با او را نمي‌داد. گوشه‌گيري پابلو پيكاسو بعد از عمل جراحي پروستات در سال 1965، شدت بيشتري يافت و با به كارگيري تمام نيرويش از جسارت بيشتري در كشيدن تابلو برخوردار شد و از سال 1968 تا سال 1971، سيل عظيم نقاشيها و صدها قلمزني بشقاب مسي در معرض ديد عموم قرار گرفت. در اين دوران، آثار او از سوي بسياري از روياپردازان ناديده گرفته شد؛ به گونه اي كه «داگلاس كوپر» (Dauglas Coper) از آثار پاياني او به عنوان آثار يك پيرمرد عصباني در اتاق مرگ ياد مي كند.
 اين نقاش و مجسمه‌ساز اسپانيايي با خلق آثار خود، گام مهمي در هنر مدرن برداشت. پيكاسو در آفرينش و نوآوري سبكها و فنون نقاشي بي‌نظير بود و استعداد خدادادي او به عنوان يك نقاش و طراح، بسيار بااهميت است. او در كار كردن با رنگ روغن، آبرنگ، پاستل، زغال چوب، مداد و جوهر بسيار توانا بود و با ايجاد آثاري در مكتب «كوبيسم»، استعداد بي‌نظير خود را به بهترين شكل به كار گرفت و با وجود آموزش محدود علمي (كه تنها يك سال از دوره تحصيلاتي را در آكادمي رويال مادريد گذراند)، تلاش هنرمندانه‌اي را براي تغيير جهت فكري خود به انجام رساند. از پابلو پيكاسو به عنوان «پركارترين نقاش تاريخ» ياد مي‌شود. در حالي كه دوستانش به او توصيه مي‌كردند كه در سن هفتاد و هشت سالگي دست از كار بردارد، اما همچنان به فعاليت خود ادامه مي داد. مرگ او در حالي رخ داد كه با تعداد زيادي تابلو و آثار ارزشمند، متشكل از علائق شخصي و بدون در نظر گرفتن بازار هنر، يك ثروتمند به شمار مي رفت. در سال 2003 خويشاوندان پيكاسو، موزه وقف شده‌اي را در زادگاه او يعني «مالاگا» به نام «موسيو پيكاسو مالاگا» به راه انداختند.
پيكاسو دوره‌هاي هنري مختلف را گذراند كه كمتر هنرمندي به چنين تجربه بزرگي دست پيدا مي‌كند. يكي از مهمترين دوره هاي كاري پيكاسو، «دوره آبي» بود. با وجود اينكه تعهدات كاري در فرانسه‌ اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم كمتر شده بود، شايد هيچ هنرمندي به اندازه پيكاسو در تعهد كاري خود، تلخي زندگي را تا اين اندازه بزرگ نمايش نداد. اين تلخي منحصراً در «دوره آبي» (1901-1904)، به اوج خود رسيد. چنانكه از مجموعه رنگهاي ماليخوليايي آن دوره با سايه روشن آبي و حاشيه تاريك آن بر مي‌آيد، بدون شك، تجربه فقر در سالهاي اوليه زندگيش در پاريس و برخورد با كارگران و گدايان، تأثير زيادي در كشيدن پرتره شخصيتها با احساس ترحم هر چه بيشتر نسبت به آنها داشته است. 
تابلوي «زن اطوكش»( Woman Jroning) در پايان دوره آبي با رنگهاي روشنتر، اما همچنان با طرح غم‌افزاي شامل سفيد و خاكستري، فرسودگي و رنج پيكاسو را به خوبي نشان مي‌دهد. طي مدت زمان كوتاهي، توجه پيكاسو از كشيدن نقاشي‌هايي با كنايه اجتماعي و مذهبي به سوي تحقيق در فضاي ديگر و خلق آثاري جلب شد كه اوج آن در مكتب «كوبيسم» به ثمر رسيد. پرتره «فرناند با روسري زنانه سياه» (Fernande with a black Montilla) نمونه اي از آثار اين دوره است. 
«كوبيسم» در سالهاي تعيين كننده ( 14ـ1907)، به عنوان جديدترين و بانفوذترين سبك هنري قرن بيستم بسيار مورد توجه قرار گرفت. زمان قطعي توسعه آن در طول تابستان 1911بود؛ همان زماني كه «پابلو پيكاسو» و «جرجيس براك»، پا به پاي هم و با اين سبك نقاشي مي‌كردند. تنگ، كوزه و كاسه ميوه (Carafe, Jug and Fiuit Boul)، مراحل اوليه اين سبك نقاشي پيكاسو را نشان مي‌دهد. از نظر شكل و قالب، توده‌اي از وهم و خيال را در خود داشته و با اينكه از وجهه نمايشي آن كاسته شده است، اما قابل چشم‌پوشي نيست. در سير تحولي اين سبك، «براك» و «پيكاسو»، كوبيسم تحليلي را تقريباً در موضوع اختلال حواس كامل به وجود آوردند كه در بين آثار پيكاسو، «ارگ‌زن» (Accordionist) تركيب گيج كننده‌اي از اين نوع بود. چندي بعد، پيكاسو مرگ كوبيسم را با يادگاري زندگي آرام «ماندولين و گيتار» (Mondolin and Guitar) در طول مهماني شب‌نشيني در پاريس و در حضور شركت‌كنندگان كه فرياد مي‌زدند، «پيكاسو در ميدان رقابت مرد»، اعلام كرد. 
طي سالهاي بعد، «پيكاسو» و «براك» تصورات ذهني بيشتري را در نقاشيهاي خود به كار بردند كه معمولاً از محيط هنركده‌ها و كافه‌ها گرفته مي‌شد. آنها بدون كنار گذاشتن شيوه‌هاي كوبيسم تحليلي، شيوه جديدي را توسعه دادند كه «كوبيسم تركيبي» ناميده مي‌شد. در اين سبك، تركيباتي را با رنگهاي گوناگون به وجود آوردند و در تابستان سال 1912، براك اولين مقوايي را كه چسب و گل‌رس و چيزهاي ديگر را به آن مي‌چسبانند، ساخت و پيكاسو نيز در تابلوي «پيپ، گيلاس جام و عرق ويوكس» (Pipe, Glass, Bottle of vieux Marc)، از همين شيوه پيروي كرد. به اين ترتيب، كدري رنگ‌ كارهاي قبلي او از بين رفت.
از سال 1927 تا 1929، پابلو پيكاسو به طور استادانه‌اي، استقلال خود را در آثارش به دست آورد. از ديگر فعاليتهاي او، تابلوي «كارگاه هنري» (The Studio)، به سبك «كوبيسم تركيبي» است كه به اثر توانا و برجسته اي تبديل شده است. در تابلوي «كارگاه هنري»، تصاوير از طريق مجسمه نيم‌تنه در سمت چپ و پرتره تمام قد در سمت راست، به شكل ابتكاري و بسيار عالي قابل تشخيص است. او به حقيقت اشياي نمايش داده شده تكيه مي‌كند و مجسمه نيم‌تنه در اين تابلو كه سه چشم دارد، ممكن است ويژگيهاي شخصيتي پيكاسو را در اثر هنري خود منعكس سازد. آنچه كه مي‌توان از روي اين تابلوهاي پرارزش فهميد، اين است كه اثر متقابل حقيقت و خيال، دغدغه مهمي در تمام طول زندگي پيكاسو بوده است.
 
برگرفته از :
http://www.mandegar.info

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه بيل گيتس

بازديد: 257

بيل گيتس
بنيانگذار شرکت مايکروسافت (1955)

"ويليام هنري گيتس" سوم مشهور به "بيل گيتس" (Bill Gates)، در 28 اکتبر سال 1955 در يک خانواده ي متوسط در شهر "سياتل" آمريکا به دنيا آمد. پدر بيل، "ويليام هنري گيتس دوم"، وکيل دادگستري و يکي از سرشناسان شهر "سياتل" است. مادر او آموزگار مدرسه و يکي از اعضاي "هيئت مديره" (United Way International) بود که در امور خيريه نيز فعاليت داشت. بيل گيتس در اين خانواده و در کنار دو خواهر خود رشد کرد. بيل در کودکي بيشتر وقت خود را در کنار مادربزرگ سپري كرد و از او تاثير بسيار گرفت. وي از همان دوران کودکي، روحيه ي رقابت طلبي خود را نشان داد و تلاش مي كرد تا در هر زمينه اي از دوستان خود پيش باشد. 
گيتس تحصيلات ابتدايي خود را در مدرسه ي ""Lakeside پشت سر گذاشت. در آغاز يکي از سالهاي تحصيلي، مسئولان مدرسه ي "Lakeside" تصميم گرفتند با کمک خانواده ي دانش آموزان، يک سري کامپيوتر اجاره کنند و در اختيار دانش آموزان قرار بدهند. در اين دوران، بيل گيتس با کامپيوتر آشنا شد و به سرعت، در بهره گيري از آن مهارت کسب نمود. وي نخستين نرم افزار خود را که يک بازي ساده بود در سن سيزده سالگي نوشت. 
گيتس به همراه دوست خود "پل آلن" (Paul Allen ) که دو سال از او بزرگتر بود و در زمينه ي سخت افزار کامپيوتر هم مهارت داشت، بيشتر وقت خود را سرگرم برنامه نويسي در اتاق کامپيوتر ""Lakeside بود.
گيتس در سال 1973 وارد دانشگاه "هاروارد" شد و در آنجا با "استيو بالمر" (Steve Ballmer) که اكنون، رئيس بخش اداري مايکروسافت است آشنا شد. گيتس زماني که در "هاروارد" بود يک نسخه از زبان BASIC را براي کامپيوتر MITS Altair طراحي کرد.
بيل گيتس در سال 1975 به همراه دوست دوران کودکي خود "پل آلن"، شرکت کوچکي با نام "مايكروسافت" (Microsoft) با شعار "در هر خانه يک کامپيوتر" بنا نهاد. مايکروسافت، انواع زبانهاي برنامه نويسي را براي کامپيوترهاي گوناگون توليد مي کرد. در آن زمان، مايکروسافت تنها چهل کارمند داشت که شبانه روز به شدت کار مي کردند و کل فروش آن تنها  4/2 ميليون دلار در سال بود.
در سال 1980، شرکت IBM براي اينکه از بازار کامپيوترهاي شخصي باز نماند، کامپيوتر خود را - که PC نام گرفت و کامپيوترهاي امروزي نيز مبتني بر آن هستند - ساخت و وارد بازار كرد. اين شركت تصميم گرفت کار نرم افزار آن را به عهده ي شرکت ديگري بگذارد؛ اين بود که شاهين خوشبختي بر دوش مايکروسافت نشست و IBM، قراردادي با شرکت کوچک مايکروسافت بست تا نرم افزارهاي سازگار با کامپيوترهاي شخصي IBM توليد کند.
کامپيوتر هاي جديد IBM از پردازنده هاي شانزده بيتي 8088 شرکت "اينتل" استفاده مي کرد. بنابراين، مايکروسافت براي فروش زبانهاي برنامه سازي خود به يک سيستم عامل شانزده بيتي نياز داشت. در آن زمان، شخصي به نام "تيم پاترسون" كه در کارگاه خانه ي خود يک کامپيوتر شانزده بيتي کوچک ساخته بود، براي آن يک سيستم عامل ساده شانزده بيتي نوشت و نام DOS 86 را براي آن برگزيد. بيل گيتس تمامي حقوق سيستم عامل DOS 86 را به بهاي هفتاد و پنج هزار دلار به دست آورد. بيل گيتس و پل آلن، سيستم DOS 86 را متناسب با کامپيوتر هاي شخصي IBM تغيير دادند و با افزودن امکانات بيشتر، از آن يک سيستم عامل قوي شانزده بيتي ساختند. مايکروسافت، اين سيستم عامل را MS-DOS ناميد. سيستم هاي MS-DOS بر روي کامپيوترهاي شخصي IBM جاي گرفتند و IBM، درصدي از فروش کامپيوترهاي PC خود را براي بهره گيري از MS-DOS به مايکروسافت مي پرداخت. به تدريج امپراتوري بيل گيتس بر روي سيستم MS-DOS بنيان نهاده شد. از آن پس، مايکروسافت با توليد سيستم عامل گرافيکي Windows و دستاوردهاي موفق ديگر، گامهاي بزرگتري به سوي موفقيت برداشت.
بنابر آخرين آمار، بيش از 95 درصد از دارندگان کامپيوترهاي شخصي در سراسر جهان از دستاوردهاي گوناگون مايکروسافت استفاده مي کنند.
يکي از دلايل موفقيت "مايکروسافت" به گفته ي خود گيتس، به خدمت گرفتن افراد باهوش در اين شرکت است. 
هم اكنون بيل گيتس با دارايي بيش از پنجاه ميليارد دلار، ثروتمندترين مرد دنيا شناخته شده است. وي زماني که تنها نوزده سال داشت، مايکروسافت را مديريت مي کرد. او به قدري سخت كوش بود که حتي گاهي چند روز محل کارش را ترک نمي کرد و به همراه کارمندان خود، به سختي، سرگرم انجام پروژه هاي گوناگون و سفارش مشتريان بود.
گيتس در سال 1994 با "مليندا فرنج گيتس" ازدواج کرد که نتيجه ي آن يک دختر (متولد سال 1996) و يک پسر (متولد سال 1999) بوده است.
وي در سال 2000 از سِمَت مدير عاملي كناره گرفت و "بالمر" را جايگزين خود كرد. پس از آن، به ادامه ي راه مادر پرداخت (بنا نهادن بنياد خيريه) و با بيست و نه ميليارد دلار سرمايه، بنياد خيريه ي "بيل و مليندا" را بنا نهاد.
او در سال 2006 بيان داشت كه از جولاي 2008، كار در مايكروسافت را رها مي‌كند، اما به دليل علاقه ي زياد، در كارهاي برنامه‌نويسي به مايكروسافت كمك خواهد كرد. هم اکنون بيل گيتس به همراه همسر و فرزندان خود در شهر "سياتل" ساکن است.
تا به امروز، مايکروسافت با بيش از چهل هزار کارمند در شصت کشور جهان و با درآمد خالص 25.3 ميليارد دلار در پايان سال مالي 2001، از جمله موفق ترين شرکتهاي ايالات متحده ي امريکا و يکي از راهبران صنعت کامپيوتر بوده است.
 
برگرفته از:


http://www.smeir.ir
http://www.bazyab.ir
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه بنجامين فرانكلين

بازديد: 140

بنجامين فرانكلين 
دانشمند و سياستمدار امريكايي ( 1706- 1790)

بنيامين فرانكلين يك ديپلمات، سياستمدار، دانشمند و صاحب چاپخانه بود. او عدسيهاي دوكانوني و فر خوراك پز را اختراع كرد و آزمايشاتي در رابطه با الكتريسيته انجام داد. فرانكلين در سال 1706 در بوستون، ماساچوست متولد شد. او هوش و استعدادش را در خواندن و نوشتن به زودي نشان داد. در سن ده سالگي مدرسه را ترك كرد تا حرفه پدرش يعني ساختن شمع را ياد بگيرد. بنيامين جوان از اين كار متنفر بود و يك سال بعد، در مغازه برادرش جيمز شروع به كار چاپ كرد. بعد از 5 سال، مغازه برادرش را ترك كرد و به نيويورك رفت تا كاري پيدا كند، اما موفق نشد و به فيلادلفيا- كه در آن زمان شهر بزرگتري بود- رفت. فرانكلين به عنوان يك چاپگر بسيار موفق بود .ثروت به او فرصت داد تا روي اختراعات و علاقه مندي هايش كار كند. زماني كه فهميد اجاقهاي معمولي كارآمدي چنداني ندارند، اجاق فرانكلين را براي استفاده بهتر از حرارت طراحي كرد. اجاق فرانكلين هواي سرد را گرفته، گرم مي كرد و سپس هواي گرم شده را به چرخش درمي آورد.
اين اجاق در امريكا و اروپا بسيار رواج يافت. در آن زمان، الكتريسيته به تازگي در اروپا كشف شده بود. از اين رو، فرانكلين به شدت جلب آن شد و شش سال از زندگي خود را صرف تلاش براي توليد الكتريسيته كرد. فرانكلين بر روي اين ايده كه بارهاي الكتريكي سبب توليد رعد و برق مي شوند، متمركز شد. وي پيشنهاد كرد كه از ميله هاي برقگير رعد و برق براي دور كردن الكتريسيته از ساختمانها استفاده كنند تا از سوختن آنها جلوگيري شود. او با بستن يك كليد آهني به دنباله يك كايت در طوفان، موفق به شناسايي بارهاي الكتريكي شد. اين رعد و برق، همان الكتريسيته بود. بنيامين فرانكلين سالهاي آخر عمرش را صرف بررسي و مطالعه بر روي كلونيها و توليد آن براي ايالات متحده كرد. وي در سال 1790 در كشوري كه در شكل گيري و پيشرفت او نقش مهمي داشت، درگذشت. 
«بنيامين فرانكلين» در هفت سالگي مرتكب اشتباهي شد كه در هفتاد سالگي نيز آن را بخاطر داشت. پسر هفت ساله اي بود كه عاشق بيقرار يك سوت شد و بقدري تحريك شده بود كه بي مطالعه و بدون اينكه قيمتش را جويا شود، تمام پول هاي خود را روي پيشخوان مغازه ريخت و سوت را برداشته، خوشحال از دكان خارج شد. هفتاد سال بعد، در نامه اي به يكي از دوستانش نوشت: « آن روز بقدري خوشحال بودم كه نمي توان حدي برايش متصور شد». اهل خانه از صداي سوت او، انگشت ها را در گوش كرده بودند، اما موقعي كه خواهر و برادرش متوجه شدند كه خيلي بيشتر از قيمت حقيقي سوت را پرداخته است، او را مسخره كردند؛ بطوريكه اوقاتش تلخ شد و به گريه افتاد.
سالها بعد، حتي زمانيكه فرانكلين يك شخصيت برجسته جهاني و سفير كبير امريكا در پاريس بود، هنوز اين موضوع را به ياد داشت و فراموش نكرده بود كه خيلي بيشتر از قيمت واقعي براي آن سوت داده و بيش از لذتي كه برايش داشت، بعداً پشيمان شده بود. اين ماجرا براي او درس بسيار خوبي بود و خودش هميشه مي گفت : « چون بزرگ شدم و قدم در اجتماع نهادم، با مشاهده اعمال ديگران دريافتم كه در طول روز با عده زيادي روبرو مي شوم كه خيلي بيشتر از ارزش واقعي براي اين قبيل سوت ها مي پردازند. بطور خلاصه، به عقيده من قسمت عمده بدبختي هاي بشر ناشي از اين است كه ارزش چيزها را به خطا تخمين زده و براي بعضي از آنها، بهايي بيش از ارزش واقعي شان مي پردازد».

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس