دانش آموزی - 636

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

هدف تبلیغات چیست؟

بازديد: 281

 

هدف تبلیغات چیست؟

در بسیاری موارد در بیلبوردها ، تیزرهای تبلیغاتی و حتی سایت ها با تبلیغاتی مواجه هستیم که سرگرم کننده و گاهی خنده دار به نظر می رسند ... و حتی تحسین همگان را بر می انگیزند ... اما سوال اینجاست :

در بسیاری موارد در بیلبوردها ، تیزرهای تبلیغاتی و حتی سایت ها با تبلیغاتی مواجه هستیم که سرگرم کننده و گاهی خنده دار به نظر می رسند ... و حتی تحسین همگان را بر می انگیزند ... اما سوال اینجاست : آیا این تحسین کنندگان خریدار کالا یا خدمات آن شرکت یا موسسه می شوند؟! آیا این آگهی که دقایقی شما را سرگرم کرده است ، اطلاعاتی از محصول (کالا یا خدمات) در اختیار شما قرار داده است که متقاعد خرید آن شوید؟!

 

به یک آگهی می رویم " زورو (Zoro) وارد صحنه می شود؛با چند نفر می جنگد و در نهایت با اتومبیلی از صحنه فرار می کند و می گوید: ماشین خود را در قرعه کشی بانک برنده شدم" آگهی جذاب و سرگرم کننده ای است... اما آیا شما با دیدن این آگهی در این بانک حساب باز می کنید؟! یا در حال حاضر به خاطر دارید این آگهی مربوط به کدام موسسه بود؟

تبلیغی بر روی یک اتوبوس توجه مرا به خود جلب کرد"برای آقایانی که از سوزش و التحاب پس از اصلاح خسته شده اند" دقیقأ دست بر مشکل بسیاری از آقایان گذاشته و مزیت و هدف محصول را با بیانی ساده مطرح کرده است.

این تبلیغ ،تبلیغی است با هدف اصلی تبلیغات که به گفته بزرگان این امر ، هدف چیزی نیست جز فروش، و فروش دوباره به مشتریان پیشین با کسب رضایت آنان و صداقت در گفتار.

گرفتاری در حصار تبلیغات سرگرم کننده و شعارهای کلیشه ای تبلیغات بسیاری از شرکت ها و موسسات را درگیر کرده و در راهی متضاد هدف آنان یعنی کسب سود و اعتبار بیشتر ، قرار داده است.

شعار کلیشه ای "کفشی از جنس دیگر" شعاری زیباست؛ اما باز هم دلیلی برای خرید به شما ارائه نمی کند. نظر شما درباره این شعار چیست ؟ " کفشی که هرگز بوی بد پا را با آن تجربه نخواهید کرد؟!" مزیتی به شما ارائه می دهد و بی پرده سخن از تفاوت این کفش با سایر کفش ها می گوید... و تبلیغ و تبلیغات همین است و همین را می خواهد.

البته نباید فراموش کرد که چنانچه بیان هدف اصلی تبلیغ (بیان ویژگی های محصول ، مزایا و ... ) در غالب طنز و یا برنامه ای سرگرم کننده باشد که مخاطب را ملزم به تماشا نماید ، بسیار تاثیرگذار خواهد بود؛ در ادامه از مقاله ای برای بیان این دید و در واقع اثربخشی تبلیغ با اصولی ساده استفاده کرده ام :

اینکه شما درک کنید مشتریان شما چگونه هستند، بسیار مهم است.همچنین ، اینکه در آنسوی تبلیغ چه کسی تصمیم می گیردکه از شما خرید کند نیز مهم می باشد.بنابراین بسیار مهم و ضروریست که بدانید، روانشناسی مشتری شما به چه شکل می باشد.

کسی که آگهی تبلیغاتی شما را می خواند، چه پروسه ای به ذهنش خطور می کند؟ درک کردن کل این پروسه، شمارا به هدفهایتان می رساندوتجارت شما را موفق ترمی کند. خود را جای مشتری بگذارید ، برای خرید به چه اطلاعاتی نیاز دارید؟ چه دلایلی می خواهید؟ همان را در تبلیغات بگویید ، بی پرده و راحت .

تئوریهای بسیاری راارائه داده اند تا توسط آنها بتوان این پروسه را که وقتی شخص آگهی را می بیند و بعد برای خرید آن اقدام می کند را توضیح و توصیف کنند.

این پروسه ها سریع و فوری نیستند،اما به ترتیب و مرحله به مرحله هستند.

هر کسی که خرید و فروش (بخصوص فروش) را انجام می دهد باید با AIDA آشنا باشد.AIDA یک مدل ساده تبلیغات است که عبارتست از:

(جلب توجه) Attention

(جذابیت)Interest

(میل و اشتیاق)Desire

(عمل خرید)Action

 

این مدل پیشنهاد می کند که آگهی شما باید در وهله اول توجه مشتری را جلب کند،سپس با تحریک او، میل و اشتیاق او را برای خرید کالا برانگیزد و سپس عمل او را در جهت خرید کالا، تحریک کند.(تحریک برای خرید کالا)

این مدل شما را راهنمایی می کند که چگونه آگهی خودتان را تنظیم کنید و آگهی شما را بصورت "فرمول" در می آورد. بازاریابهای موفق از فرمول AIDA برای ایجاد پایگاههای تبلیغاتی موفق پیروی می کرده اند. AIDA خوب است اما ، نه به این خوبی که ما گفتیم. مدل دیگر که طرفداران بسیاری دارد و بسیار جامع تر و کامل تر ازAIDA می باشد ، مدل DAGMAR است. مراحل آن بسیار مشخص تر و جامع تر است، پس استفاده از آن راحت تر از AIDA نیز می باشد.

DAGMAR مخفف "Defining Advertising Goals for Measured Advertising Results"می باشد. (مشخص کردن اهداف تبلیغات جهت بدست آوردن نتایج تبلیغاتی ارزیابی شده)

باز هم تکرار می کنم ، مشخص کردن اهداف تبلیغات ، براستی هدف شما از تبلیغ چیست ؟ مسلما هرچه باشد سرگرم کردن و خنداندن مخاطبین نخواهد بود ، هدف اصلی تبلیغ را مشخص کنید و در هر مرحله تکرار و تکرار کنید ، بعد از به اجرا در آوردن تبلیغ نتایج را با هدف خود مقایسه کرده و سپس ادامه دهید . . .

این بدین معناست که همه هدف شما از تبلیغ این است که چهار مرحله ذیل (به ترتیب) به مشتری بالقوه شما منتقل شود:

(آگاهی) Awareness

(ادراک و فهم) Comprehension

(مجاب شدن) Conviction

(عمل خرید) Action

اجازه بدهید تصور کنیم که شما یک کالا برای فروش دارید، اما مشتری هدف شما، هیچ اطلاعی از آن ندارد . پس در مرحله اول،شما او را از این محصول خود آگاه می کنید. بطور مثال شما این آگهی را در یک سایت پررفت و آمد (سایتی که ترافیک کاربران در آن وجود دارد) درج می کنید ، و یا در مجله ای با تیتری درشت تبلیغ می کنید .

مرحله دوم درک و فهم مشتری از کالای شماست. محصول شما چیست؟ محصول شما چه مزایا و امکاناتی دارد؟مشتری شما چگونه می تواند به آن دسترسی پیدا کند؟و این سوالات زمانی به او پاسخ داده می شوند که مشتری بالقوه شما،بر روی آگهی شما "کلیک" کند وبه صفحه ای دست پیدا کند که شامل جزئیات دقیقی از کالای شما باشد و یا جذب عنوان آگهی شما در مجله شده و به سراغ مطالعه متن آن می رود ..مرحله بعد،مجاب شدن مشتری است.این مرحله بسیار مهم است.شما باید مشتری را درباره مزایای آن کالا متقاعد کنید.یکی از ابزارهای مهم و مفید در این مرحله،ارائه"ضمانت"می باشد.شاهد عینی یا مدارک مستند نیز از دیگر ابزارهای مهم و مفید در این مرحله هستند.اما در این کار صادق و امین باشید و بدانید عدم صداقت و بزرگنمایی خارج از واقعیت در دراز مدت برای شما نتیجه نخواهد داشت.

 

بعد از اینکه مشتری بالقوه با محصول شما متقاعد شد، در این مرحله وارد گام بعدی یعنی"خرید"می شود.ممکن است او در این مرحله درخواست هایی داشته باشد یا پیشنهاد خرید مجازی بدهد(در صورت امکان)یا اینکه بطور حقیقی از شما خرید کند.

شما برای ساختن پایگاه تبلیغاتی خود می توانید از هر "مدلی" استفاده کنید،اما باید آن مدل یادآور این مساله برای شما باشدکه "پروسه خرید"یک پروسه سریع نیست بلکه،سلسله ای از اتفاقاتی است که در ذهن مشتری شما رخ می دهد.هر مرحله باید توسط مرحله قبلی شکل گیرد.برای یک فروش موفقیت آمیز،هر مرحله مهم و حیاتی می باشد.

پس باید به این نتیجه رسید که بجای نوشتن عبارت"Buy Me"در تبلیغات،باید تمرکز شما برای ساختن تبلیغاتی باشد که با یک مقدمه یا معرفی درباره کالای موردفروش،شروع شود و بعد مردم را متقاعد کند که چرا باید آنرا بخرند،

منبع : عصر بازاریابی سنتی به پایان رسیده است نوشته زیمن (مدیر سابق بازاریابی کوکاکولا)

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 14 آبان 1393 ساعت: 17:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره ترمو ديناميك

بازديد: 3077

 

 

تحقیق رایگان

سایت فروگشاه علمی اسمان

*********************************************************

تحقیق کامل درباره ترمو ديناميك

مقدمه ای بر ترمو دینامیک

ترموديناميك شاخه اي از علم است كه اصول انتقال انرژي را در سيستمهاي درشت بين مجسم ميكند بند هاي اصلي كه تجربه نشان داده است همة اين انتقالات را به كار مي گيرند  به عنوان قوانين ترموديناميك شناخته شده اند . اين قوانين اوليه و بنيادين هستند و نمي توان آنها را از چيز اصلي تر ديگري مشتق كرد .

اولين قانون ترموديناميكمي گويد كه انرژي باقي مي ماند و با اينكه مي تواند به شكل ديگر تغيير كند و از مكاني به مكان ديگر تغيير يابد ، مقدار كلي آن ثابت مي ماند . بدين ترتيب اولين قانون ترموديناميك به مفهوم انرژي بستگي دارد ولي از طرف ديگر انرژي تابع اصلي ترموديناميك است چون بدين وسيله مي توان اولين قانون را به صورت فرمول بيان كرد . اين همبستگي مشخصة مفاهيم اوليه ترموديناميك است .

واژه هاي سيستم و پيرامون به طور مشابه همبسته مي شوند . سيستم به شيء، هر كميت مانده هر بخش و غيره اي اطلاق مي شود كه براي مطالعه انتخاب شده است و ( به طور ذهني ) از هر چيز ديگر كه پيرامون ناميده مي شود جدا مي گردد . پوشش مجازي كه سيستم را احاطه مي كند و آن را از پيرامونش جدا مي سازد مرز سيستم ناميده مي شود .اين مرز تصور مي رود خواص ويژه اي داشته باشد كه يا ( 1 )سيستم را از پيرامونش جدا مي سازد ، يا ( 2 ) به روش هاي مخصوص فعل و انفعال بين سيستم وپيرامونش مبادله مي كند . اگر سيستم تفكيك نشده باشد ، تصور مي رود مرزهايش ماده يا انرژي يا هر دو را با پي رامنش مبادله ميكند . اگر ماده مبادله شود سيستم گفته مي شود باز است . اگر فقط انرژي نه ماده مبادله گردد سيستم بسته ( ولي تفكيك نشده) است و جرمش ثابت است .

وقتي سيستم تفكيك شده است نمي تواند تحت تاثير پيرامونش قرار گيرد . با وجود اين ، ممكن است تغيرات درون سيستم روي دهد كه اين تغييرات با وسايل اندازه گيري مثل دماسنج ، فشار سنج ، و غيره قابل تشخيص هستند . با وجود اين ، چنين تغييراتي نمي توانند  بطور نامحدود ادامه يابند ، و بالاخره سيستم بايد به وضعيت ثابت نهائي تعدل دروني برسد .

در مورد سيستم بسته كه با پيرامونش فعل و انفعالات مي كند ، وضعيت ثابت نهايي ، چون سيستم نه تنها از لحاظ دروني در تعادل است ممكن است بالاخره بدست آيد .

مفهوم تعادل در ترموديناميك اصلي است چون با وضعيت تعادل سيستم كه مفهوم حالت است ارتباط دارد . سيستم حالت قابل تكرار و همانند دارد وقتي همة خواصش ثابت هستند . مفاهيم حالت و خصوصيت دوباره همبسته مي شوند . همچنين شخص مي‌تواند بگويد كه خواص سيستم به وسيلة حالتش ثابت هستند . خواص معيني با وسايل اندازه گيري مثل دماسنج و فشار سنج كشف مي شوند . وجود خواص ديگر مثل انرژي دروني بيشتر به طور غير مستقيم شناسايي مي شوند . تعداد خواصي كه بايد ارزشهاي دلخواه را به منظور ثابت كردن حالت سيستم تنظيم كنند به سيستم بستگي دارد و بايد از طريق آزمايش تعيين شوند .

وقتي سيستم از حالت تعادل خارج مي شود و در معرض فرايندي قرار مي گيرد كه در طي آن خواص سيستم تغيير مي كند تا به حالت تعادل جديدي برسند . سيستم در طي چنين فرايندي ممكن است با پيرامونش فعل و انفعال كند تا اين كه انرژي رابه شكل گرما و كار مبادله كند و بدين ترتب در سيستم و پيرامونش تغييراتي بوجود آورد كه براي يك علت يا علت ديگر مطلوب هستند . فرايندي كه ادامه مي يابد بطوري كه سيستم هرگز به طور متمايز از حالت تعادل خارج نمي شود ، برگش پذي ناميده مي شود چون چنين فرايندي بدون اينكه نيازي به افزودن كار ايجاد شده به وسيله فرايند پيشين داشته باشد در آغاز بطور مشابه در جهت مخالف معكوس مي شود .        

مبناي ترموديناميك بر تجربه و آزمايش استوار است . تعدادي از اصلهاي موضوع به ترتيب زير بيان شده است :

************

اصل 1 ترمودینامیک

 شكلي از انرژي كه بعنوان انرژي دروني شناخته شده است وجود دارد كه براي سيستم هاي در حالت تعادل ، خاصيت ذاتي سيستم تست و از لحاظ كاربردي به مختصات قابل اندازه گيري مربوط مي شود كه سيستم را متمايز مي كنند .

اصل 2  ترمودینامیک

انرژي كلي هر سيستم و پيرامنش باقي مي ماند . ( اولين قانون ترموديناميك ) انرژي دروني كاملآ از انرژي پتانسيل و جنبشي كه اشكال خارجي انرژي هستند جدا ست . دركاربرد اولين قانون ترموديناميك همة اشكال انرژي از جمله انرژي دروني بايد در نظر گرفته شوند . بنابراين واضح است كه اصل 2 به اصل 1 وابسطه است . قانون اول براي سيستم تفكيك شده مستلزم اين است كه انرژي اش ثابت باشد . قانون اول براي سيستم بسته ( كه تفكيك نشده است  ) مستلزم اين است كه تغييرات انرژي سيستم دقيقآ با تغييرات انرژي پيرامون جبران گردد . براي چنين سيستم هايي ، انرژي به دو شكل گرما و كار بين سيستم و پيرامونش مبادله مي شود .

گرما انرژي است كه تحت تاثير تفاوت دما يا گراديان از مرز سيستم مي گذرد . كميت گرما Qمقدار انرژي منتقل شده بين سيستم و پيرامونش را نشان مي دهد و خصوصيت سيستم نيست . رسم معمول با توجه به علائم مستلزم اينست كه ارزشهاي عددي Qوقتي گرما به سيستم افزوده مي شود مثبت و وقتي گرما از سيستم خارج مي شود منفي گرفته شوند .

كار نيز انرژي منتقل شده بين سيستم و پيرامونش است ولي از جابجايي نيروي بيروني كه بر سيستم عمل مي كند منتج مي شود . كار هم مثل گرما خصوصيت سيستم نيست . رسم علائم انتخاب شده دراينجا مستلزم اين است كه ارزشهاي عددي كار Wوقتي كار توسط سيستم انجام مي شود مثبت و وقتي كار برروي انجام مي شود منفي گرفته  شوند . بنابر اين W   بعد مخالف Q است .

در مورد سيستم هاي بسته ( داراي جرم ثابت ) كه براي آنها تنها شكل انرژي كه تغيير مي كند انرژي دروني است ، اولين قانون ترموديناميك از لحاظ رياضي به طور زير بيان مي شود :

بخاطر داشته باشيد كه dQ وdw   ديفرانسيلهاي دقيقي ني ستند و ديگر اينكه Q  و W   خواص سيستم يا توابع مختصات ترموديناميك كه سيستم را متمتيز مي سازند نيستند . به عبارت ديگر dv و تغيير ديفرانسيل در  v ، خصوصيت سيستم را نشان مي دهد . كميتهاي ديفرانسيل Dq و dw مبادلات انرژي بين سيستم و پيرامونش را نشان مي دهد و در معادله براي محاسبةمبادلة انرژي پيرامون بكار مي رود .

اصل 3

 خصوصيتي به نام آنتروپي s   وجود دارد كه براي سيستمهاي در حالت تعادل ، خصوصيت ذاتي سيستم است و از لحاظ كاربردي به مختصات قابل اندازه گيري كه سيستم را متمايز مي كند ارتباط دارد .

اصل 4

تغيير آنتروپي هر سيستم و پيرامونش با يكديگر در نظر گرفته مي شود و از هر فرايندي كه منتج شده باشد مثبت است و براي هر فرايندي كه به برگشت پذيري نزديك است به ارزش محدود صفر نزديك مي گردد . ( قانون دوم ترموديناميك )

همانطور كه قانون اول ترموديناميك را نميتوان بدون پيش شناخت انرژي دروني بعنوان يك خصوصيت فرمول نويسي كرد ، قانون دوم را بدون اعلا م قبلي وجود آنتروپي بعنوان يك خصوصيت نمي توان بطوركامل و كمي بيان كرد .

قانون دوم مستلزم اين است كه آنتروپي سيستم تفكيك شده يا درحال افزايش يا كاهش ثابت باقي بماند در حالتي كه سيستم به حالت تعادلي رسيده است . قانون دوم براي سيستم بسته ( ولي تفكيك نشده ) مستلزم اين است كه هر آنتروپي در سيستم يا در پيرامونش طوري كاهش يابد كه توسط آنتروپي افزوده در قسمت ديگر يا در حد جبران نگردد و در حاليكه اين فرايند برگشت پذير است آنتروپي كلي سيستم به علاوه پيرامونش ثابت باقي مي ماند .

خصوصيات بنيادين ترموديناميك كه در ارتباط با اولين و دومين قانون ترموديناميك مطرح مي شوند آنتروپي و انرژي دروني هستند . به كارگيري اين اين خصوصيات به همراه اين دو قانون براي همة انواع سيستمها ضروري است . با وجود اين ، انواع مختلف سيستمها به وسيله مجموعة متفاوت متغير ها يا مختصات اندازه گيري مشخصه بندي مي شوند . نوع سيستمي كه معمولآ در كابردهاي مهندسي شيمي با آن روبرو مي شوند سيستمي است متغييرهاي اندازه گيري مشخصه اوليه براي آن ، فشار ،حجم ، دما و تركيب هستند كه ضرورتآ همة آنها مستقل نيستند . چنين سيستم ها يي از سيالات ،مايع يا گاز ساخته شده اند و سيستمهاي pvt  ناميده مي شوند .

اصل 5 خصوصيات درشت بين سيستمهاي pvt  همگن در حالت هاي تعادل را مي توان بعنوان توابع فشا ، دما و تركيب به تنهايي بيان كرد .

اين اصل ايده آل بودن را تحميل مي كند و مبناي همة معادلات بعدي در رابطه با خصوصيات سيستمهاي pvt  است كه اين اصل براي آنها صادق است . سيستم pvt  در تعداد زيادي از كاربردهاي عملي ، بعنوان مدل كافي عمل مي كند . درقبول اين مدل فرض مي شود كه اثرات زمينه ( مثلآ الكترسيته ، مغناطيس يا گرانش ) جزئي هستند و ديگر اينكه اثرات ويسكوز و سطح نا چيز است .

دما ، فشار و تركيب در اينجا بعنوان وضعيت هاي تحميل شده بر پا نشان داده شده بوسيله سيستم در نظر گرفته مي شوند و ارتباط كاربردي خصوصيات كاربردي ترموديناميك با اين وضعيتها بئسيله آزمايش تعيين مي شود . اين ارتباط براي حجم كاملآ مستقيم است كه مي توان آن را اندازه گيري كرد و بلا فاصله به اين نتيجه منجر مي شود كه معادله حالت براي هر سيستم pvt  همگن مخصوص وجود دارد كه حجم را به فشار ، دما و تركيب ربط مي دهد . چنين معادلات حالت كاربرد گسترده اي در كاربردهاي ترموديناميك دارند .

تعيين ارتباط كاربردي انرژي دروني و آنتروپي بر فشار ، دما و تركيب كانلآ غير مستقيم است و از طريق شبكه معادلاتي كه اخيرآ گسترش يافته اند بدست

مي آيد. اكنون مبناي اين گسترش وضع شده است . همة موارد ديگر از تعريف و تفريق بدست مي آيند .

ترموديناميك مسائل را بر حسب كميتهاي مطلق مثل انرژي دروني و آنتروپي حل مي كند. زماني كه مسا له تعريف شده است قدم اول درحل مساله در ترموديناميك كاربردي ، برگردان آن به اصطلاحات متغييرهاي ترموذيناميك است بطوريكه قوانين ترموديناميك را بتوان بكار گرفت . فرايند معكوس گام آخر را تشكيل مي دهدچون نتايج نهايي بايد با كميتهاي كه واقعيت فيزيكي دارند بيان شوند .

متغيرهاي ترموديناميك

 تعاريف و روابط

سيستم بسته تك فازي را در نظر بگيريد كه در آن هيچ گونه فعل و انفعالات شيميايي وجود ندارد تحت چنين شرايطي اين تركيب ثابت است .

كميتهاي v  ، sوV  خواص مقداري هستند و به اندازه سيستم بستگي دارند .

از طرف ديگر t و p خواص شدتي هستند و به اندازه سيستم بستكي ندارند.چون پردازش حاضر در اصل با سيستمهاي باز عمل ميكند . ما نامگذاري را بكار ميگيريم كه فقط خواص شدتي را دوباره سازماندهي مي كند و ديگر اينكه به شموليت روشن جرم سيستم در همه معادلات نياز دارد .از اين پس اگر v  ، sوVرا بعنوان انرژي دروني مولي آتروپي و حجم تعريف كنيم بدين ترتيب معادله اول بصورت زير نوشته مي شود  :

D (nV) = Td ( ns) – pd (nv)       (4-117) در حاليكه n تعداد مول هاي سيال موجود در سيستم است و در مورد مسئله مخصوص سيستم بسته ثابت است . بخاطر داشته باشيد كه  N= n1+n2+n3+…..=     n1.    در حاليكه I  انديس تعيين كنندة اجزاي شيمي موجود است . بطور متناوب مي توان v، sو V را بعنوان خواص ويژه (واحد جرم ) گرفت كه در اين مورد m جايگزين n ميگردد . معادله (117-4 ) نشان مي‌دهد كه براي سيستم بسته بدون واكنش تك فاز مي توان مشخص كرد :

Nv= u(nsوnv)

بدين ترتيب

در حاليكه زيروند نشان ميدهد كه همة تعداد هاي مول ni ( و بنابراينn   )ثابت هستند . مقايسه با معدله (117-4 ) نشان مي دهد كه حالا سيستم بازي تك فازي را در نظر بگيريد . فرض مي شود كه

Nv= u(nsو  nv  و n1,n2, n3, …..)

بدين ترتيب

در حاليكه اين حاصلجمع دربارة همةاجزاء موجود در سيستم است و زيروند ni  نشان مي دهد كه همة تعداد مول ها بجز تعداد مول هاي I ثابت گرفته شده است . با اين تعريف داريم

به كمك هر دو معادلة (118-4)و (119-4) مي توانيم همهضريبهاي ديفرانسيل جزئي را از معادله اوليه حذف كنيم :

D(nv)=Td(ns)-pd(nv)+

معادله (120-4 )معادله اصلي است كه متغييرهاي ترموديناميك اوليه براي سيستمهاي pvt تك فاز را به هم وابسطه مي كند و همة معادلات ديگر مربوط به خواص اين سيستمها از آن مشتق مي شوند . كميت پتانسيل شيميايي مولفة I   ناميده مي شود و نقش مهمي در تعادل شيميايي و حالت ترموديناميك بازي ميكند .

مستقيم ترين روش براي مشتق كردن روابط خاصيت اضافي به ترتيب زيراست . چون n1=xinدر حاليكه xiبرخه مولي مؤلفة I است ، معادله (120-4) را ميتوان دوباره چنين نوشت

                                                                                 D(nv)-Td(ns)+pd(nV)- بسط ديفرانسيلها و جمع ترم هاي مشابه مي دهد

چون n و dn  مستقل و دخواه هستند ، ترم هاي داخل پرانتزها بايد بطور جداگانه صفر شوند . پس معادلات (120-4)و (121-4) مشابه هستند ولي تفاوت مهمي بين آنها وجود دارد . معادله  براي سيستم n  مولي به كار مي رود در حاليكه n  ممكن است فرق كند : در حاليكه معادله (121-4) براي سيستمي بكار مي رود كه در آن n واحد و ثابت است . بدين ترتيب معادله (121-4) در معرض مقاومتي است كه يا است . در اين معادله x2  ها را نمي توان در نظر گرفت هر چند همة آنها متغييرهاي مستقلي هستند . ni ها در معادله (120-4) در معرض چنين مقاومتي قرار ندارند .

معادله (120-4) به تركيبات احتمالي ترم ها اشاره مي كند كه ممكن است بعنوان توابع اوليه الحاقي تعريف شوند . با در نظر گرفتن حاصل جمع بعنوان ترم مجزا ، هشت تركيب جداي احتمالي وجود دارد و اين تركيبات در جدول 22-4 نشان داده شده اند . ديگر خصوصيات ترموديناميك با اين تركيبات ارتباط دارند و با تعريف دلخواه مطرح مي‌شوند .


با توجه به جدول 22-4 مي توان صورتهاي كلي را براي H  و A  و غيره بر طبق تعاريفشان نوشت . مثلآ

               H=U+PV       يا                               Nh=nu+ p (nV)                       بدين ترتيب

                                           D(nH)=d(nv) + pd(nV)+(nV) dp                                  

جايگزين كردن d(nv)  با معادله (120-4) صورت اصلي براي ديفرانسيل كلي d(nH)  را مي دهد . ديفرانسيل هاي كلي ديگر خصوصيات به طور مشابه بدست مي آيند در جدول 22-4 نشان داده شده اند . هرمعادله خصوصيت(nH) , (nv)   و غيره ، تابع دسته مخصوصي از متغيير هاي مستقل را بيان مي كند . اينها متغيرهاي بندادي خصوصيت هستند . دستة مشابه معادلات را مي توان از معادله (121-4 ) توسعه داد . اين دسته با تحميل متفاوتهاي ni=xi , n=1    از مجموع معادلات جدول 23-4  حاصل مي شوند .

اين دو دسته دقيقآ به يكديگر وابسته هستند همانطور كه معادله (120-4) به معادله (121-4) ارتباط دارد . البته معادلات نوشته شده براي n=1   كمتر از معادلات جدول 23-4 اصلي هستند . بنابراين درون وابستگي xi   از معادلات رياضي كه به متغييرهاي مستقل بستگي دارد جلوگيري ميكند .

سيستم هاي تركيب ثابت براي 1 مول تركيب ثابت سيال همگن ؤ معادلات (120-4) و (123-4) به (125-4) بصورت زير ساده مي شوند

Dv=Tds-pdV        (4-130 )

DH=Tds+Vdp      (4-131)

 DA=-PDV-sdT    (4-132)

DG=Vdp-SdT       (4-133)

از اين معادلات ديده مي شود كه بعلاوه ، معادلات مشهور مكس ول از كاربرد روابط متقابل براي ديفرانسيلهاي دقيق حاصل مي شوند :

در همه اين معادلات فهميده مي شود كه مشتقات جزئي تركيب ثابت گرفته شده اند .

آنتلپي و آنتروپي بعنوان توابع T  و P    در تركيب ثابت خواص مولي ترموديناميك توابه دما و فشار هستند (اصل 5 ) . بتابراين ،

قدم مشخص بعدي حذف ضرايب ديفرانسيل جزئي بر حسب كميتهاي اندازه گيري است .

به اين منظور ظرفيت گرما در فشار ثابت بصورت زير تعريف مي شود :

اين خاصيت ماده و تابع دما ، فشار و تركيب است .

ممكن است معادله 131-4 اول بوسيله DT  تقسم شوند و براي فشار ثابت محدود گردد و به همين صورت بوسيله dp  تقسيم شوند و براي دماي ثابت محدود شود و در معادله زير را بوجود بياورد :

با توجه به معدله (144-4) ، اولين معادله مي شود و با توجه به معادله (141-4) معادله دوم مي شود

تركيب معادلات (142-4) ، (144-4)، (146-4) مي دهد

و تركيب معادلات (143-4) ، (145-4) ، (141-4) مي دهد

معادلات (147-4)،(145-4)معادلت اصلي بيان شده براي آنتالپي و آنتروپي سيالت همگن در تركيب ثابت بعنوان توابع T  و  P  هستند . ضرايب DT  و DP  بر حسب كميتهاي اندازه گيري بيان شده اند .

انرژي دروني و آنتروپي به عنوان توابع T  و  V در نظر گرفتن T  و  V بعنوان متغير هاي مستقل بسيار راحتر از T  و P   است . چون V از طريق معادله حالت با T و P   رابطه دارد ، اين امر كاملآ قابل قبول است . در اين مورد بهتر است با انرژي دروني و آنتروپي كار شود ، براي اينكه

حالا روش كار متشابه روش كار در بخش اول است .

ظرفيت گرما را در جمله بوسيلة معادله زير تعيين كنيد

اين خاصيت ماده و تابع دما ، فشار و تركيب است

دو رابطه بلافاصله از معادله (130-4) بدست مي آيند

در نتيجة معادلة 151-4 معادله اول مي شود

و در نتيجة معادلة 140-4 معادله دوم مي شود

تريب معادلات(146-4) و (151-4)×و (153-4) مي دهد

و تركيب معادلات (149-4) و (151-4) و (153-4) مي دهد

و تركيب معادلات (150-4) و (140-4) و 152-4) مي دهد

معادلات (154-4) و (155-4) معدلات اصلي بيان كننده انرژي دروني و آنتروپي سيالات همگن در تركيب ثابت بعنوان توابع دما و حجم مولي هستند . ضرايب DT   و DV    برحسب كميتهاي قابل اندازه گيري بيان مي شوند .

روابط ظرفيت -گرما در معادلات 0147-4) و ( 154-4) هم dH و هم dv ديفرانسيل‌هاي دقيقي هستند و كاربرد رابطة تقابل منجر به معادلات زير

مي شود

بنابراين فشار يا حجم وابسته به ظرفيتهاي گرما را مي توان از داده هاي pvt تعيين كرد .

با وجود اين ،دماي وابسته به ظرفيت هاي گرما از راه تجربه تعيين مي شود و اغلب بوسيلة معادلاتي نظير بيان مي گردد .

معادلات (148-4) و (155-4) هر دو صورتهايي براي ds فراهم ميكنند كه بايد براي تغيير مشابه خالت يكسان باشد . معدله نويسي و حل آنها براي dT  مي دهد

با وجود اين در تركيب ثابت T=T(p,v)  . بنابراين

معادله نويسي ضرايب dp  يا dv   در اين دو صورت براي dT   مي دهد س

بنابراين ، بين دو ظرفيت گرمايي ممكن است از داده هاي pvT   تعيين گردد .

نسبت اين دو ظرفيت گرمايي از تقسيم معادلة (145-4)بر معادلة (152-4) بدست مي آيد:

بالاخره جايگزيني هر يك از چهار مشتق جزيي از طريق رابط مكس ول مي دهد

در حاليكه r   معمولآ سمبل s  كار رفته براي نشان دادن نسبت ظرفيت گرماست .

گاز ايده آل :

 ساده ترين معادله حالت براي گاز ايده آل اينست :

                               Pv= RT                      

در حالي كه R  ثابت جهاني است و ارزشهاي آن در جدول 9-1 ارائه شده است . مشتقات جزئي بعدي از معادلة گاز ايده آل بدست مي آيند .

معادلات اصلي سيالات تركيب ثابت مشتق شده در زير بخشهاي اوليه به اشكال بسيار سادهاي كاهش يافته اند وقتي روابط براي گاز ايده آل به داخل آنها جايگزين شد .

 (147-4 ايده آل )                                                          dH= GpdT           

(147-4 ايده آل )                                         ds=(Gp/T)dT-R/pdp                  

(154-4 ايده آل )                                                          dv = s  Dt

(155-4 ايده آل )                              ds = (cp/T) dT- (R/P)DP                    

از اين معادلات مشخص مي شود كه براي گاز ايده ال CP,VH  و CV   فقط توابع دما هستند و مستقل از P  و V  هستند . با وجود اين ، آنتروپي گاز ايده آل تابع هر دو P  و T    يا هر دو T و v  است .

سيستمهاي تركيب متغيير ، تركيب سيستم ممكن است تغيير كند چون سيستم باز است يا بخاطر فعل و انفعالات شيميايي حتي در سيستم بسته . معادلات در اينجا بدون توجه به علت تغييرات بسط يافته اند .

خواص مولي جزئي

   سيستم همگن كلي pvT در بردارنده تعدادي اجزاي شيميايي است . نشانه M خصوصيت مولي ترموديناميك را بطور كل نشان مي دهد در حاليكه M ممكن است بجاي V,H,S و غيره قرار گيرد . بدين ترتيب خصوصيت كل سيستم NM است در حاليكه تعداد كل مولهاي مخلوط در سيستم است . ممكن است كه فرض شود خصوصيت M مخلوط به خصوصيات mi اجزاي شيميايي خالص بستگي دارد اجزائي كه مخلوط را بوجود مي آوردند با وجود اين هنوز رابطه كلي با ارزش شناخته شده نيست و اين ارتباط را بايد از طريق آزمايش براي هر سيستم مخصوص تثبيت كرد .

اجزاي تشكيل دهندة مخلوط يا محلول خطرص ترموديناميك جداگانه معيني ندارند . با وجود اين شايسته است كه خصوصيت مخلوط را طوري در نظر گرفت كه در بين اجزاي مخلوط به روشي مناسب تقسيم شده است . وقتي كه روش تقسيم كردن اتخاذ شود ، ارزش خصوصيت منتج را مي توان اينطور در نظر گرفت كه آنها خصوصيات اجزاي منفرد موجود در محلول هستند .

اصل 5    براي سيستم pvt هگن در فشار و دماي ثابت مستلزم اينست كه

                              Nm= f(n1,n2,n3……….)             

علاوه بر اين از طريق ازمايش مشخص شده است كه nm خصوصيت كل مخلوط زياد است و در واقع تابع همگن اولين درجه تعداد مول هاي اجزاي تشكيل دهنده است . ( يعني دو برابر، سه برابر ، غيره ، از همةni هايي كه دو بربر ،سه برابر ، غيره ،nm مي شوند .)

به دنبال قضيه لويلر در مورد توابع همگن كه

براي سهولت تعريف مي شود در حاليكه mi خصوصيت مولي جزئي I در محلول ناميده مي شود . جايگزين كردن معادله (160-4) در معادله اوليه ميدهد

Mi توابع همگن درجة صفر در تعداد مولها هستند و بنابر اين خصو صيات ترموديناميك شدتي هستند . معادله (160-4)× فرمئلي است كه تعيين مي كند چطور خصوصيت مخلوط بين اجزاي تشكيل دهنده مخلوط تقسم مي شود . 

اگر miخواص مولي حاصل ، عنوان خواص اجزاي تشكيل دهنده محلول در نظر گرفته شود سپس معادلة (161-4) نشان مي دهد كه اين روش تقسيم منجر به اين نتيجة ساده مي شود  كه خصوصيت كل مخلوط حاصل جمع خواص نسبت داده شده به اجزاي تشكيل دهنده است . تقسيم معادله (161-4) بر n برمبناي مولي مي دهد :

معدلات گسترش يافته براي خواص جزئي به همان اندازه بر مبناي واحد جرم هم به كار گرفته مي شوند . در اين موردmجايگزين nميگردد و xiها برخه هاي جرم مي شوند . در نتيجة معادلة (160-4) و تعيين معادلاتي براي H,Aو G نشان مي دهند كه

معادلة گيبس دو هم . معادله (161-4) براي هر سيستم pvt همگن در حالت تعادل كاملآ كلي است . تغيير p,tيا niبه وسيله ديفرانسيل كلي nm دلخواه است

چون رابطة تابع كلي براي nm به صورت زير است

                                  Nm= f(t,p,n1,n2,n3,…..)

همچنين به طور كلي صحيح است كه

در حاليكه زير وند x نشان مي دهد كه همة برخه هاي مولي ثابت گرفته شده اند

مقايسه معادلات (163-4) (164-4) نشان مي دهد كه بطور كلي هر دوي آنها متوان صحيح باشند اگر معادله (165-4) شكل كلي معدله گيبس دو هم مي باشد و براي هر خصوصيت ترموديناميك mدر حالت همگن با ارزش است . مثلآ اگر m آنتالپي Hمحسوب شود بدين ترتيب تركيب معادلات (144-4) (145-4) با معادلات ( 164-4)

 ( 165-4) معادلات كلي زير را بوجود مي آورد

معادلات مشابهي مشتق مي شوند و M روي يكساني هاي ديگر گرفته مي شود .

در Tو p ثابت معادلة (165-4) مي شود

تابع مولي جزئي گيبس- از معادلات (120-4) ( 123-4) تا معادله (125-4) جدول 23-4 ديده مي شود كه پتانسيل شيميايي به هر يك از خصوصيات V,H,A,G مربوط است :

با مراجعه به معادله (160-4) مشخص مي شود كه آخرين جزء اين ترتيب Giاست بنابر اين پتانسيل شيميايي با تابع مولي جزئي گيبس مشابه است .

بديهي است كه اينها موارد ويژة معادلا (162-4) ( 161-4) هستند .

اين معادلة (171-4) شكل مقابل معادله گيبس- دو هم است .

رابطة متقابل ممكن است براي ديفرانسيل دقيق به طور سيستمي براي معدلات جدول (23-4) ( ولي نه براي معدلات محدود شده به n=1 ) بكار گرفته شود . تعدادي از معدلات بدست مي آيند كه در بين آنها معادلات مكس ول وجود دارند كه مشتق شده اند و دو رابطه سود مند و بعدي كه از معادلة (125-4) بدست مي آيد به تذتيب زير مي باشند .

در محلول تركيب ثابتni=n(t,p) .بنابراين مقايسه با اين معادله براي 1مول از محلول تركيب ثابت آنطور كه از معادلة (125-4)بدست آمده ،

                                        DG=-sdt+vdp

نمونهاي از توازن را برقرار مي كند كه بين معادلات محلولهاي تركيب ثابت و اجزاي محلول تركيب ثابت وجود دارد . اين توازن هر م وقع كه خواص محلول در معادلة اصلي بطور خطي ( در بعد جبري ) وابسطه هستند وجود دارد . بنابراين با در نظر گرفتن معادلات (120-4)(123-4)(124-4) مي توانيم بنويسيم به خاطر داشته باشيد كه اين رابطه كه اين روابط فقط براي اجزاي محلول تركيب ثابت در نظر گرفته مي شوند .

تابع گيبس را مي توان بوسيلة تقسيم آن بر RT بدون بعد ( يا ديمانسيون ) ساخت . نه تنها G/RT بدون ديمانسيون است بلكه همچنين خصوصيت ترموديناميك مفيد است و تابع دما ، فشار و تركيب است . ايت تابع به عنوان خصوصيت مولي جزئي قرار گرفته است و Gi/RT يا است .

بنابراين معادلة (162-4) كه براي اين تابه بكار مي رود مي شود

علاوه بر اين ، معادلات (154-4)(165-4) را مي توان براي اين توابع نوشت وقتي كه ضرايب ديفرانسيل جزئي بر حسب كميتهاي قابل اندازه گيري بيان شوند . با تعريف G=H-TS

بنابر اين

                                      G/RT=H/RT-S-R

مشتق گيري مي دهد

جايگزين كردن با معادله (144-4) و        با معادله (145-4)اين معادله را بصورت زير كاهش مي دهد همينطور جاگيزين كردن دو مشتق جزئي طرف راست  با معادلات (146-4) و (141-4) اين معدله را به صورت زير كاهش مي دهد .

حالا معادلات (164-4) بسته و (165-4) به اشكال ويژه اي گرفته مي شود .

معادلات (178-4) و (179-4) تناوب هاي معادلات (125-4)و(129-4 ) هستند فايده چنين معادلات كلي اين است كه آنها به صورت فشرده مقدار قابل                ملا حظه اي  از اطلاعات را ارائه مي دهند .

آنجا به آساني براي مختصص كردن موارد و فراهم كردن مشخصات جزئي مورد نياز و روابط متقابل با بررسي ديداري كاهش مي يابد مثلاً معادله( 178-4 )در بكارگيري براي محلول ثابت يا ماده خالص (بر مبناي مولي )مي شود.

معادلات (180-4)و(181-4) معادلات گيبس يا هلمهوس لتس ناميده مي شود .

جدول( 24-4)  تعدادي از معادلات كلي انجام شده با تابع گيبس و توابع معين مربوطه را نشان مي دهد.

اين دو رديف جدول قبلاً بسط داده شده اند .هدف حاضر باقي مانده اين عمل تئوري براي بسط دادن بقيه معادلات است .

دليل تكيه بر معادلات مربوط بهتابع گيبس اين است كه متغيرهاي عادي براي اين تابع دماو فشار و تعدادهاي مولي همه كميت هاي قابل اندازه گيري مربوط به سيستم هاي واقعي هستند .

توابع ثانوي ترمو ديناميك :

 توابع ثانوي در استفاده ي معمول با تعريف مطرح مي شوند و استفاده آنها به آساني موضوع ساده اي است .

تراكم پذيري عامل z    اين كميت با معادله ي زير تعريف مي شود .                                                 PV=ZRT                                                     

در حاليكه V جمله مولي داده شده بوسيله قانون گاز ايده آل RTوPV                 مي باشد.

اين ساده ترين معادله حالت براي سيستم PVT است و كاربرد آن ارزشهاي مبناي آساني مثل v براي خواص متعدد ترمو ديناميك است . همينطور H,S,G آنتالپي مول أ آنتروپي وتابع گيبس هستند كه سيستم PVT دارد .اگر قانون گاز ايده آل معادله صحيح حالت باشد .

ارتباطات تعميم داده شده ي عامل تراكم پذيري أ بعنوان تابع دما وفشار كاهش يافته در بخش 3 مورد بحث و بررسي قرار گرفته اند.

توابع با قيمانده

چندين نوع كميت را مي توان تعريف كرد كه تفاوت بين خصوصيت را نشان مي دهد تفاوتي كه اگر معادله گاز ايده آل  ارزشمند باشد بدست مي آيد و بدين ترتيب أ خصوصيت واقعي توسط خصوصيت مولي Mاز سيال همگن معرفي مي شود .در اينجا V,P,T به مادهاي واقعي اشاره دارند و P مرجع فشار ثابت است

( مثل 1bar يا 1atm) هرچند سه كميت              يكديگر مربوط هستند بطور كلي ارزشهاي عددي متفاوتي دارند چون مبناي مقايسات فرق مي كند . ما در اينجا خودمان را به كميتهاي داتا m تعيين شده با معادله (184-4) محدود كردهايم و مي توانيم آنها را توابع باقي مانده بناميم

توابع باقي مانده و همچنين كميتهاي داتاm ,دلتاm به تقابلهاي بين مولكولها بستگي دارند و به مشخصهاي مولكولهاي منفرد ارتباطي ندارند از آنجائيكه مدل گاز ايده ال عدم وجود فعل و انفعالات مولكولي را استنباط مي كند . مشتقات تصوري به وسيله ي توابع باقي مانده اندازه گيري مي شوند نمونه هاي توابع باقي مانده بصورت زير مي باشد :

ناپايداري

ناپايداري در رابطة مستقيم يا تابع گيبس تعريف مي شود . دو تعريف اساسي جداگانه وجود دارند . f ناپايداري براي مخلوط تركيب ثابت طوري تعيين

مي شود  كه از معادلات زير پيروي مي كنند

 (187-4) DG = RT dlnf   ( xgt ثابت   )

معدلات مربوطه كه ناپايداري f را براي اجزاي iمحلول تعيين ميكنند و موارد زير هستند :

 

معادلات (187-4) و (188-4) همچنين براي اجزاي خالص I ، مورد خاص مخلوط تركيب ثابت به كار مي روند . اين معادلات براي اين مورد معملا زيروند iزميمه شده به G,f نوشته مي شوند . انتگرال گيري معادله اي (189-4) در T ثابت ، تغييرات تركيب و فشار را ممكن مي سازد و در اثر محض تغيير متغيير را فراهم مي كند :

مي توان نشان داد داد كه وقتي قانون گاز ايده آل در معادله اي مناسب حالت است ، ناپايداري ها با فشارها برابر مي شوند :

F=p فشار مخلوط مي شود

F=p فشار بر ناخالص مي شود

F=xip   ،   فشار جزئي نادر در مخلوط گاز از برخي مولي xi  درنا مي شود

 ناپايداري             جزء محلول با توجه به f خصوصيت مولي جزئي نيست . با وجود اين رابة بين fi و f وجود دارد كه به صورت زير نشان داده مي شود . با معادله اي (187-4) براي مخلوط

 Dg=rt   dlnf  

 انتگرال گيري در تركيب و T   ثابت از P  به P   مي دهد

G-G = RTlnf- RTlnf

اگر p   بدين بترتيب با معادله اي (188-4) f=p و

G-G = RTlnf- rthnp

براي n مول

NG=RnTinf-nRTinp

مشتق گيري اين معادله كلي با توجه به ni,p,t در ni ثابت مي دهد

معادلة (189-4) مؤلفة I  در محلول مي دهد

DGi= Rtdinfi

مشتق گيري در تركيب و T ثابت از P نيست از Pنسبت به P مي دهد

Gi-Gi=Rtlnfi-Rtlnfi

اگر               پس يا معدلهاي (190-4) fi=xip . بنابراين

(192-4)

مقايسه معادلات (191-4) و (192-4) نشان مي دهد كه

چون اين دقيقآ معادله اي است كه خصوصيت مولي جزئي را همان طور كه از معادله اي (160-4) ديده شده تعيين مي كند  بديهي است كهln(filxi) به عنوان خصوصيت مولي جزئي به lnf بستگي دارد .

حالا معادله اي (162-4) رابطة زير را فراهم مي كند

Lnf خاصيت ترموديناميكي است كه ممكن است جايگزين m در معادلات

 (164-4) و (165-4) گردد و m فراهم شده ln(fi/xi)  در نظر گرفته مي شود . فقط تعيين ضرايب ديفرانسيل جزئي در معادلات (164-4) و (165-4) باقي

مي ماند .

معادله (187-7) براي تغيير فرضي از حالت گاز ايده آل به حالت واقعي در x,p,t ثابت مشتق گيري مي شود :

G-G=RTlnf-RTlnf=RTlnf-RTlnp

 بنابراين

Lnp=G/RT-G/RT+lnp

مشتق گيري با توجه به T در pو x  ثابت مي دهد

با معادله اي ( 180-4) ، معادلة گيبس هلمهولتس ،  اين معادله مي شود

با معادله اي (187-4) و با معادلة (125-4) كه به Tو Xثابت محدود مي شوند و براي 1 مول نوشته مي شوند داريم (Xو T ثابت )

Dg=RTdlnf=Vdp

بنابراين

معادلات (164-4) و(165-4) حالا از طريق استفاده از معادلات (195-4) و

(196-4) مختص مي شوند و مي دهند

و

چون

معا دلة(198-4) را همچنين مي توان بصورت زير نوشت

اين معادلات كلي در جدول (24-4) آورده شده اند .

نا پايداري مؤلفه محلول fiبه xi  برخه مولي اش بستگي دارد fi=fi  وقتي xi=1 و فرضآ fi=0  وقتي xi=0  .  ساده ترين رابطه ممكن از fi  نسبت به xi در p,t ثابت بين اين محدوده ها تناسب مستقيم زير است

Fi=xifi

اين قانون لوويس رندل  ناميده مي شود و براي محلولهاي ايده آل معيني كه بعدآ توضيح داده مي شوند با ارزش است . به طور كلي ، مشتقات اين قانون بررسي مي شود . رسم نمونةfiبر خلاف xi براي سيستم دو گانه در pو t ثابت در نمودار(20-4) نشان داده شده است .  وقتي مؤلفه اي ، در وقت بالا موجود است ، خط مماس كشيده شده به انتهاي منحني در xi=p منحني را نسبت به تقريب خوب براي فاصلة معين نشان مي دهد . بنابراين ، معادلة fi= k1x1 بايد با ارزش باشد چون x1=0 اين قانون هنري در كلي ترين شكلش مي باشد و k1 ثابت قانون هنري  براي مؤلفة 1 است .

نمودار 20-4 روابط تركيب ناپايدار براي مخلوط دو گانه  كه ناپايداري هاي حالت استاندارد را بر مبناي قانون هنري و لوويس رندل نشان مي دهد . ص60-4

چون ln(fi/xi)  با توجه به lnf خصوصيت مولي جزئي است ، معادلة گيبس دو هم (198-4 ) در t,p   ثابت براي اين خصوصيت در محلول دو تايي مي شود .

xdln(f./x1+x2dln (f2/x2)=0

در حاليكه قانون هنري براي مؤلفة 1 ، dln(f1/x1) = lnk1=0 و f1/xi=k1

در نظر گرفته مي شود

بنابراين dln (f2/x2)=0  يا ln (f2/x2) =k

وقتي F1=F2,X2=1     بنابراين   F2= X2F2,K=lnf2     است كه قانون لوويس وندل براي مؤلفه 2 مي باشد .

همينطور وقتي F2=K2X2     بدين ترتيب F1=X1F1     . به اين دليل است كه منحني در نمودار 20-4 مماس بر خط راست در x1=1    كشيده شده است .

ضرايب ناپايدار

معمولاً راحت تر است كه نسبت ناپايداري و فشار را به جاي خود ناپايداري بكار گرفت و اين نسبت ضريب ناپايداري o     ناميده مي شود .

سه نوع كميت اينطوري وجود دارند:

براي مخلوط: 1)O = F/P                                                                   

براي مادهي خالص :  2)O=Fi/P                                                         

براي جزء تشكيل دهنده ي محلول : 3)Qi=Fi/XiP                               

براي گاز ايده آل و براي گاز واقعي وقتي P - O    همه سه ضريب نا پايداري واحد هستند .

معادله ي( 197-4)را مي توان از طريق بكار گيري تساوي زير تغيير شكل داد:

D(n   lnp)=ndlnp+lnp  dn

با مقايسه معادلات (200-4) و (164-4) ديده مي شود كه lNOi بعنوان خصوصيت مولي جزئي به lno وابسته است .

 

محلول ترمو ديناميكي

تغييرات خصوصيت مخلوط

اگر نشاندهنده ي خصوصيت مولي ترموديناميك مخلوط سيال همگن باشد بدين ترتيب دلتا M  توسط معادله (203-4)زير تعيين مي شود .

  در حالي كه دلتا Mتغيير خصوصيت مخلوط ناميده مي شود و Mi  خصوصيت مولي iناخالص در دما و فشار و مقداري حالت استاندارد ،فشار و تركيب معين است .

حالت استاندارد جزء تشكيل دهنده براي سهولت انتخاب مي شود و ممكن است براي اجزاي مختلف متفاوت باشد.

حالت استاندارد مشخص ، حالت I خالص در حالت پايدار واقعي در فشار مخلوط مي باشد .با وجود اين ، حالت پايدار براي جزء تشكيل دهنده ي خالص مخصوص ممكن است نوع متفاوت حالت (گاز يا مايع ) در T,P مشابه مخلوط باشد .

براي حالتهاي اشباع شده اين به غير از يك استثناء براي حداقل يك جزء تشكيل دهنده ، قانون است . در اين مورد ،حالت فرضي ناخالص در PوT مخلوط و در حالت فيزيكي مشابه مخلوط را حالت استاندارد ميگيرند .بنابراين ارزش Mi را بايد براي اين حالت فرضي يا ناپايدار تعيين كرد . مشكل بودن انجام اين كار به استفاده از حالت استاندارد متناوب بر مبناي قانون هنري منجر مي شود . حالتهاي استاندارد بعدا بطور مفصل توضيح داده مي شوند . براي مثال حجم مخلوط مايع را بعنوان خصوصيت در نظر بگيريد و فرض كنيد كه هكة اجزاي خالص تشكيل دهنده بعنوان مايعات پايدار در مخلوط pو T وجود دارند . به اين ترتيب Vi=1 و در اين دلتا v افزايش يا كاهش حجم مربوط به كل حجم مايعات مخلوط نشده است زماني كه 1مول مخلوط در Tو P ثابت تشكيل مي شود .  تغييرات خصوصيت مخلوط ، به نوبة خودشان خواص ترموديناميك هستند و توابع دما فشار و تركيب مي باشند كاربردشان بعبارت دقيق حالتهاي استاندارد نياز دارند . چون با معادلة (162-4)

معادلة (203-4) را مي توان به طريق زير هم نوشت

و در حاليكه با تعريف

اين كميت تغيير خصوصيت iرادر نتيجة تغيير حالت iاز ماده خالص در حالت استاندارد مخصوص بجزء تشكيل دهنده محلول در T مشابه نشان مي دهد . اين همچنين با توجه به دلتا M خصوصيت مولي جزئي و تابع X,P,T است . بنابراين مي توان معادلات كلي بسياري براي دلتا M مشابه به معادلات (164-4) و

(165-4 ) نوشت .

محلولهاي ايده ال و حالتهاي استاندارد

محلول ايده ال محلولي است كه براي آن ناپايداري هر يك از اجزاي محلول توسط (208-4)                           در همه فشارها ، دماها و تركيبا ت بدست مي آيد . همانطور كه اين نام اشاره مي كند ايده آل سازي در بعد مشابه به عنوان مفهوم گاز ايده آل است و به طريق مشابه اي مفيد مي باشد . معادلات كه براي محلولهاي ايده آل بكار مي روند همانطور كه بعدا نشان داده مي شوند بسيار ساده هستند و ارزشهاي مباني بوجود مي آورند  كه به آنها به خواص محلولهاي واقعي اشاره مي كنند .

معادله (208-4) نشان مي دهد كه fi براي محلول ايده آل مستقيما با xi متناسب است ثابت تناسب fi ، ناپايداري حالت استاندارد ناخالص در دماي محلول مي باشد كه به وضوح به انتخاب حالت استاندارد بستگي دارد .          

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 14 آبان 1393 ساعت: 12:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(1)

روش جستجو در اينترنت

بازديد: 251

روش جستجو در اينترنت
در سال 2000 حدود يكصدميليون پايگاه وب بر روي شبكه جهاني اينترنت وجوددارد و پيش بيني مي شود كه تنها پس از گذشت 2 سال ، در سال 2002 به 250 ميليون پايگاه برسد. با رشد تصاعدي حجم اطلاعات ، يافتن اطلاعات موردنظر در اين درياي پهناور كار مشكلي است و بكارگيري ابزارهاي جستجوي مناسب يكي از ضروريات كار باشبكه مي باشد.
موتورهاي جستجو از سال 1994 مورداستفاده قرار گرفتند. در ابتدا فعاليت آنها فقطجستجو در وب بود ولي با گذشت زمان ، خدمات ديگري از جمله فروش كالا، اجاره فضاي وب و پست الكترونيك ، تحليل سايتها و... به فعاليت آنها اضافه شد.

انواع موتور جستجو

 موتورهاي عمومي كه در كليه پايگاهها فارغ از نوع آن جستجو مي كنند. موتورهاي عمومي معروف عبارتند از:     

altavista.com, google.com, go.com, hotbot.com .

موتورهاي تخصصي در يك رشته خاص مانند اخبار "news.com"، تجارت "deja.com"، شركتها "yellow pages.com"،افراد  2- "whowhere.com"، مقالات و انتشارات "infojump.com

بهترين پايگاه   magellan .comو deja.com موتورهاي تخصصي در خدمات اينترنت مانند گروههاي خبري و مباحثه –3

-         4- موتورهاي كلان ; اين موتورها عبارت مورد جستجو را همزمان به چند موتورجستجو داده و پاسخها را اولويت بندي كرده و با ذكر نام

-         mamma.com,savvysearch.com موتور جستجو نمايش مي دهند.مانند:

 

5-نقطه شروع ; اينگونه سايتها موتورهاي جستجو را برحسب موضوعات مختلف معرفي مي كنند. درصورتي كه موتورهاي تخصصي و عمومي رانمي شناسيد از اين پايگاهها شروع كنيد. مانند:  

   6-موتور اختصاصي پايگاهها; بعضي از پايگاههاي بزرگ مانند مايكروسافت ، جنرال الكتريك ،... از داخل پايگاه خود موتور جستجو دارند.    جديدا مي توان از موتورهاي جستجو عمومي مانند hotbot,altavista,... در يك پايگاه جهت جستجو در آن استفاده كرد.
تقسيم بندي ديگري كه از موتور جستجو مي توان كرد، موتورهاي جستجوگر، و دوم موتورهايي است كه پايگاهها را دسته بندي موضوعي 
 -7   كرده اند و به آنها web directoryگفته مي شود. معروفترين آنها webcrawear,yahooاست . درحال حاضر اكثر موتورهاي جستجو دسته بندي موضوعي نيز دارند و در هر دسته و يا زيرشاخه هاي بعدي مي توان جستجو كرد.

نحوه كار موتورهاي جستجو

در اين مقاله فقط نحوه كار موتورهاي عمومي بررسي مي شود. موتورهاي عمومي ازبرنامه هايي معروف به crawler,robot و يا spiderبراي يافتن و مرور صفحات وب استفاده مي كنند. نحوه كار اين برنامه ها بدين صورت است كه با يافتن يك صفحه كلمات مورداستفاده در آن را شناسايي كرده و به جداول فهرست بانك اطلاعاتي خود اضافه مي كنند درواقع موتورها صفحات وب را در بانك اطلاعاتي نگهداري نمي كنند بلكه دربانك اطلاعاتي فهرستي از كلمات وآدرس صفحات مشمول اين كلمات مي باشد.
كار ديگر اين برنامه ها اين است كه به صفحات فهرست شده قبلي مراجعه كرده ودرصورت به روز شدن صفحات ، مجددا آنها را فهرست بندي مي كنند. ممكن است پايگاه موردنظرموجودنبوده وياآدرس آن عوض شده باشد.
عوامل مهم در فهرست كردن يك صفحه وب ، تعداد وقوع كلمه در صفحه ، محل قرارگيري آن ، نوع فايلهاي مورداستفاده در صفحه ، درجه اهميت كلمه در صفحه با توجه به كليد واژه هاي تعيين شده توسط مالك صفحه و توضيحات آمده در بخش دستورات
meta در شناسنامه صفحه مي باشد.موتورهاي جستجو باتوجه به حجم بانك اطلاعاتي و برنامه هايشان به پايگاههاي جديد مراجعه مي كنند ولي مطمئن

تمام پايگاههاي وب را شامل نمي شوند. بزرگترين موتور جستجوي عمومي حدود 500 ميليون صفحه وب را شاملمي شود. درصورتي كه مي خواهيد پايگاه وب شما به بانك اطلاعاتي يك موتور جستجو اضافه شود پايگاه وب خود را به آن موتور جستجو معرفي كنيد در صفحات وب ، در بخش دستورات شناسنامه اي صفحه ، كليد واژه هاي موردنظر خود را معرفي كنيد. موتورهاي جستجوعمومي به دو روش كلمات را فهرست بندي مي كنند.

اغلب موتورهاي جستجو براساس كلمات فهرست بندي مي كنند.درواقع درجستجوكلمات هم معني راتشخيص نمي دهندkeyword indexing     

معروفترين موتوري كه براساس مفهوم جستجو مي كندمي باشد. excite.com
نكته ديگري كه در فهرست بندي بايد بدانيد اين است كه هر موتور چه بخشهايي ازيك صفحه را فهرست مي كند. براي مثال ممكن است فقط
hyperlink,heading, titleها ويا چند خط اول صفحه را فهرست كند. در برخي از موتورهاي جستجو مانند opentextمي توان تعيين كرد كه كلمه مورد جستجو در كجاي صفحه باشد. براي مثال در...,heading,title نكته ديگر كلمات معروف به stop word هستند ما

 web,and,or,the,is,an,a   و... بعضي از موتورها اين كلمات را درنظر نمي گيرند.مانند

 

عوامل مهم در انتخاب موتور جستجو
عوامل زيردرانتخاب موتورجستجومهم هستند:
حجم بانك اطلاعاتي موتور جستجو و تعداد صفحات مرور شده توسط آن
به روز بودن بانك اطلاعاتي
تعداد صفحات مرورشده در روز
سرعت برگرداندن نتايج جستجو
تعداد سرويس دهنده هاي آن در شبكه اينترنت جهت كاهش ترافيك و افزايش سرعت
نحوه نمايش نتايج جستجو و كنترل آن توسط كاربر
نحوه اولويت بندي نتايج حاصله و ارتباط آنها با يكديگر و كنترل آن توسط كاربر
راحتي استفاده
صفحات معرفي شده به آن طي چند روز در فهرست قرار مي گيرند
پشتيباني ,imagemap,frameامنيت در پايگاهها
قابليت جستجو در
نتايج
پشتيباني
stop words
حساس به حروف بزرگ و كوچك
پشتيباني عبارت
عدم محدوديت درتعدادحروف عبارت جستجو
دسته بندي موضوعي وامكان جستجودرهردسته
جستجو در خدمات اينترنت شامل وب ، گروههاي خبري و مباحثه ،...
پشتيباني عملگرهاي جستجو
پشتيباني زبانهاي مختلف وتبديل زبانهابه يكديگر
جستجو براساس تاريخ


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 12 آبان 1393 ساعت: 21:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

عاق پدر و مادر

بازديد: 365

 

عاق پدر و مادر

عقوق والدين

يكي از گناهان كبيره عقوق والدين است چنانچه حضرت رسول (ص) و حضرت امير(ع) و حضرت صادق و حضرت رضا و حضرت جواد عليهم السلام در روايتيكه در شماره كبائر از ايشان رسيده بكبيره بودنش تصريح فرموده اند بلكه از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله چندين رسيده است كه از هر گناه كبيره بزرگتر شرك بخدا و عقوق والدين است و نيز از گناهاني است كه در قرآن مجيد و احاديث صحيحه بر آن وعده عذاب داده شده است.

در قرآن مجيد از قول عيسي بن مريم حكايت مي فرمايد كه خداوند مرا نيكوكار بما درم قرار داد و مرا ستمكار و بد عاقبت قرار نداد بسبب ترك نيكي بمادرم (سوره 19 آيه 34) و سبب اينكه ذكر پدر نكرده اينست كه آن حضرت پدر نداشت و لذا قبل از اين آيه در حكايت حضرت يحيي (ع) ذكر پدر و مادر هر دو شده است. (سوره 19 آيه 15)

و در اين دو آيه شريفه عاق والدين را بسه صفت ياد فرموده:

جبار (گردنكش و ستمگر)ن شقي (تيره بخت)، عصي (نافرماني كننده گنه كار) و بهريك از آنها وعده عذاب سخت داده شده، چنانچه درباره جبار مي فرمايد و نوميد شد هر گردنكش كينه ورزي پشت سراوست دوزخ و نوشانيده شود از آب چرك خون آلود، جرعه اي از آن بدهان مي برد ولي نتواند فرو برد (او را گوارا نباشد) و مرگ از هر سوي باو رو آورد لكن مردني نيست و از پس او است عذابي سخت و انبوه (سوره 14 آيه 15و16 و 17).

و درباره شقي مي فرمايد: اما آنها كه بدبختند در آتشند و ايشانرا در آتش ناله اي زار و خروشي سخت باشد، در آن آتش هميشه تا آسمانها و زمين برپا است جاويدانند مگر آنچه كه پروردگارت خواهد (سوره 11 ايه 106و107).

و درباره عصي مي فرمايد: و آنكس كه نافرماني خدا و پيغمبرش كند و بگذرد از مرزهاي خدا (و از حدود خويش تجاوز كند) فرودبردش در آتش كه جاودان در آن باشد و عذابي خوار كننده برايش باشد. (سوره 4 آيه 14)

 

عقوق والدين و اخبار

پيغمبر اكرم (ص) فرمودك از آزردن والدين بپرهيزند بدرستيكه بوي بهشت از هزار سال راه استشمام مي شود ولي عاق والدين و قاطع رحم آنرا نمي يابند. (وسائل الشيعه)

از همان حضرت مرويست كه فرمود: كسيكه پدر و مادر خود را به خشم در آورد خد ايرا بغضب درآورده است. (مستدرك)

و همچنين فرمود: كسيكه والدين خود را بيازارد مرا اذيت كرده و كسي كه مرا بيازارد خدا يرا آزرده و آزار كننده خدا معلون است (مستدرك كتاب نكاح باب 75)

و همچنين فرمود: عاق والدين هر عملي كه مي خواهد بجا آورد، هرگز داخل بهشت نخواهد شد. (مستدرك كتاب نكاح باب 75)

و نيز پيغمبر اكرم (ص) فرمود: سه طايفه اند كه در روز قيامت خداوند با ايشان سخن نمي فرمايد و نظر رحمت بآنها نمي كند و ايشان را پاك نكرده و از براي آنها عذاب دردناكي است ايشان شرابخواران و تكذيب كنندگان به قدر الهي و عاق والدين اند. (مستدرك كتاب نكاح باب 75)

 

عاق والدين آمرزيده شدني نيست

و كافي است در شقاوت عاق والدين كه جبرئيل (ع) بر او نفرين فرمود: هر كه پدر و مادر يا يكي از آنها را درك كند و او را از خود خشنود نسازد آمرزيده مباد و رسول خدا (ص) بر نفرين جبرئيل آمين گفت. (بحار الانوار)

و از حضرت صادق(ع) مرويست كه فرمود: ملعون است ملعون است كسي كه والدينش را بزند و كسيكه آزار به آنها رساند. (مستدرك ص631)

 

نماز عاق پذيرفته نيست

از حضرت صادق(ع) است كسي كه بپدر و مادرش از روي غيظ بنگرد در حاليكه والدين بر او ستم كرده باشند خداوند نماز او را نمي پذيرد.

(كافي) (پس چگونه است در صورتي كه باو نيكوكار باشند؟)

 

جوان محتضر و شفاعت پيمبر

رسول خدا (ص) بر بالين جواني كه در حال احتضار بود حاضر گرديد، آن حضرت كلمه شهادت را باو تلقين فرمود لكن جوان نتوانست بگويد، پرسيد: آيا مادر دارد؟ زني كه نزد او بود عرض كرد بلي من مادر او هستم فرمود: آيا بر او غضبناكي؟ گفت آري شش سال است باو حرف نزده ام، پس آن حضرت خواهش فرمود از او راضي شود مادر بخاطر آن حضرت از جوان درگذشت زبان آن جوان بكلمه توحيد باز شد حضرت باوفرمود: چه مي بيني؟ گفت مردي سياه و زشت روي بد بوي، مرا رها نمي كمند حضرت جمله اي يادش دادند (بحار الانوار-مستدرك) خواند و عرض كرد: مي بينم مردي سفيد رنگ خوشروي، خوشبوي و خوشمنظر رو بمن آورد و هيولاي مهيب اولي از من دور شده فرمود: همان جمله را تكرار كن پس از آن گفت آن هيكل موحشه بكلي محو گرديد.

پس آن حضرت شاد شد و فرمود: خدا او را آمرزيده آنگاه جوان از دنيا رفت. (بحار الانوار)

از اين حديث شريف استفاده مي شود كه يكي از آثار عقوق والدين سوء خاتمه و عاقبت به شري است كه شخص بي ايمان از دنيا مي رود و در نتيجه هميشه در عذاب خواهد بود. با اينكه تلقين كننده جوان رسول خدا (ص) بود تا مادرش از او راضي نگرديد نتوانست شهادت را بگويد و پس از رضايت مادر و خواندن آن كلمات ببركت رسول خدا (ص) پروردگار هم از او راضي شده او را آمرزيد.

 

عقوق چيست؟

مجلسي در شرح كافي گويد: عقوق والدين باين است كه فرزند حرمت آنها را رعايت نكند و بي ادبي نمايد و آنها را بسبب گفتاري يا رفتاري برنجاند و آزار و اذيت كند و در چيزهائيكه عقلا وش رعا مانعي ندارد نافرماني از آنها نمايد و اين عقوق گناه كبيره است و دليل بر حرمت آن كتاب و سنت و اجماع خاصه و عامه است. از حضرت صادق (ع) مروريست كمترين عقوق (ناسپاسي والدين) گفتن اف است (بروي پدر و مادر) و اگر خدا چيزي را از آن آسانتر ميدانست. از آن نهي مي كرد. و نيز از عقوق است بپدر يا مادر نگاه خيز و تند كردن. (كافي باب العقوق) و اميرالمومنين مرويس از عقوق ست محزون ساختن پدر يا مادر (مرآت العقول مجلسي) و از موارد قطعي عقوق كه گناه كبريه است ترك بر واجب مانند نفقه (مخارج روزانه و لباس و مسكن) در صورت احتياج پدر يا مادر مي باشد و بطور كلي آزردن خاطر والدين و رنجاندن و ناراحت ساختن آنها عقوق و حرام مسلم است.

روايات در اين مقام بسيار و به آنچه ذكر شده اكتفا مي شود.

 

وجوب نيكي به پدر و مادر

از آيات قرآن مجيد و اخبار اهل بيتن عليهم السلام استفاده مي شود كه نه تنها عقوق والدين يعني آزردن و رنجاندن آنها حرام و از گناهان كبيره است بلكه احسان و نيكي كردن و اداء حق آنها واجبست و ترك آن حرام مي باشد.

اينك بعضي از آيات اشاره مي شود:

1-    در سوره البقره مي فرمايد و بالوالدين احسانا

2-    سفارش نموديم انسانرا كه به والدين خود نيكي نمايد(سوره 29 آيه 7).

3-    بانسان امر نموديم كه مرا و والدينش را سپاسگزاري نمايد. (سوره 31 آيه 13)

شكر از والدين را همراه شكر خود ذكر مي فرمايد و شكي در وجوب شكر پروردگار عالم عقلا نيست، پس شكر والدين هم واجبست.

4-    حكم كرد پروردگارت كه جز او را نپرستيد و بپدر و مادر خود نيكي نمائيد (سوره 17 آيه 24و 25) در اينجا نيكي بپدر و مادر را رديف عبادات خود قرار داده است و چنانچه عبادت خدا واجب است احسان بوالدين هم واجب مي باشد.

بعد مي فرمايد اگر پيري بپدر يا مادر يا هر دو برسد، و محتاج خدمت تو گردند بايشان اف مگو (در حال انزجار و بتنگ آمدن از كسي اين كلمه استعمال مي شود و حضرت صادق (ع) مي فرمايد: اگر لفظي كمتر از كلمه اف در ترك عقوق والدين بود آن را ذكر مي فرمود و از آن نهي مي كرد) و زجر مكن و بانگ برايشان مزن و سخن ايشان را پاسخ درشت مده و به آنها سخن نيكو از روي حرمت و ادب بگو (يعني آنها را بنام مخوان بلكه بگو يا اباه يا اماه يا سيدي يا سيدتي) و بال تذلل و فروتني را برايشان فروآور و بايشان تكبر منما بلكه از روي رحمت و بخشش برايشان تلطف كن (چون تا ديروز تو محتاج ايشان بودي و امروز آنها بتو نيازمندند كه خدمت ايشان را بنمائي و دعا كن درباره ايشان و بگو پروردگار رحم كن و ببخشاي پدر و مادرم را همچنانكه مرا در خوردي پروانيدند.

 

تفسير آيه از حضرت صادق (ع)

ابي ولاد از حضرت صادق (ع) از معني و بالوالدين احسانا پرسيد فرمود: باينكه در مصاحبت اياشن نيكوكارباشي و اگر چيزي لازم داشتند پيش از آنكه از تو بخواهند به آنها بدهي و ناگفته رفع احتياجشان را بنمائي هر چند بي نياز باشند.

ودر معني قل لهماقو لاكريما فرمود: اگر ترا بزنند بگو خدا شما را بيامرزد و در معني و اخفض لهما فرمود: نگاه تند به آنها مكن و صداي خود را بلندتر از صداي ايشان منما و در راه رفتن برايشان پيشي مگير و در مجالس بر آنها مقدم مشو و دست خود را بالاي دستشان قرار مده. (كافي، باب البربالوالدين)

علامه مجلسي مي فرمايد: يعني در موقع عطاء بانها دست خود را بگير تا آنها از دستت بردارند.

 

برتر از جهاد

و هم از حضرت صادق (ع) است كه مردي در خدمت حضرت رسول آمده و عرض كرد: من مشتاق جهاد در راه خدايم. آن حضرت فرمود: پس جهاد كن در راه خدا بدرستيكه اگر كشته شوي نزد خداوند زنده اي و رزق داده مي شوي و اگر بميري اجر تو با خداست و اگر بسلامت برگردي از گناهان پاك مي گردي مثل روزي كه از ما در متولد شدي! عرض كرد: يا رسول الله پدر و مادري دارم كه هر دو پير شده اند و با من انس دارند و دوست ندارند كه از نزد آنها بيرون روم. آن حضرت فرمود: پس نزد ايشان بمان قسم بخدائي كه جان من بدست اوست هر آينه انس پدر و مادر بتو در يك شبانه روز، از جهاد يكسال بهتر است. (كافي، باب البر بالوالدين)

و نيز از رسول خدا (ص) است كه فرمود: نيكي كننده بوالدين باش، جايت در بهشت است و اگر عاق شوي جايت در آتش خواهد بود. (كافي)

 

نيكي به والدين كفاره گناهان است

و از اين حديث شريف معلوم مي شود كه نيكي بوالدين كفاره بسياري از گناهان است چنانچه مروريست كه مردي خدمت حضرت رسول (ص) آمد هست؟ حضرت فرمود: برو به پدرت نيكي كن تا كفاره گناهانت گردد. چون آن شخص رفت فرمود: اگر مادرش زنده بود نيكي باو بهتر بود. (بحار الانوار).

 

 

 

نگاه شفقت به پدر و مادر

پيغمبر اكرم (ص) فرمود: نيست فرزند نيكوكار بپدر و مادرش مگر اينكه هرگاه از روي رحمت و محبت بوالدين خود بنگرد بهر نظري ثواب يك حج مقبوله برايش مي باشد: گفتند: يا رسول الله هرگاه در روز صدمرتبه چنين كند؟ فرمود: بلي بهر نظري ثواب حجي دارد. (بحار الانوار)

 

خوشنودي والدين خوشنودي خدا است

و نيز فرمود: خوشنودي خداوند با خوشنودي والدين است و خشم او با خشم ايشان است. (بحار الانوار ج16 ص 24)

يعني كسي كه والدين از او راضي باشند خدا هم از او راضي است و كسي كه والدين از او ناراضي باشند خدا هم بر او غضبناك است.

و فرمود: نيكي كننده بوالدين بيك درجه در بهشت از انبياء پائين تر است و عهاق والدين در جهنم با فرعونيان يك دركه فاصله دارد. (مستدرك)

 

دعاي ملائكه به نيكي كننده بپدر و مادر

و از حضرت اميرالمومنين (ع) است كه نيكي بوالدين بزرگتر واجب از واجبات الهيه است. (مستدرك)

رسول خدا (ص) فرمود: خداي را دو ملك است كه يكي از آنها مي گويد خدايا از هر شري و آفتي نيكي كننده بوالدين را نگهدار، و ديگري مي گويد: خدايا هلاك كن عاق والدينها را بسبب غضب فرمودنت به آنها (مستدرك الوسائل كتاب نكاح باب 86 ص 627) و البته دعاي ملك هم مستجاب است.

 

اثر دنيوي عاق شدن

عقويت عقوق والدين منحصر به آنچه از عقوبتهاي اخرويه كه ذكر شد نيست بلكه از گناهاني است كه آثار وضعيه دنيويه دارد چنانچه حضرت رسول (ص) فرمود: سه گناه است كه خداوند عقوبت آنها را در دنيا تعجيل مي فرمايد: عقوق والدين، ظلم به بندگان خدا، بدي كردن در مقابل احسان (جلد 16بحار الانوار ص 25) شايد حكمت در تعجيل اين عقوبتها براي عبرت ديگران است؟

 

نيكي به والدين و طول عمر

حضرت باقر(ع) فرمود: صدقه نهاني آتش قهر خدا را خاموش مي كند و نيكي كردن بوالدين وصله رحم عمر را زياد مي كند. (بحارالانوار ج16)

و در حديث ديگر فرمود: بخشش پنهاني و يكي به پدر و مادر، تهيدستي را برطرف مي كند و عمر دراز مي نمايد و هفتاد قسم مردن بد را دور مي كند. (بحارالانوار جلد 16 ص 24).

زيادتي مال و آبرو

پيغمبر اكرم (ص) فرمود: كسي كه براي من ضمانت كند، صله رحم و نيكي بوالدين را من هم ضامن مي شوم كه مال و عمرض زياد شود و در قبيله اش محبوبيت پيدا كند. (مستدرك)

از حضرت هادي (ع) است كه فرمود: عقوق وا لدين كمي مال و آبرو و عمر را در پي دارد و بنكبت ذلت در دنيا مي كشد. (مستدرك)

 

عقوق ، گدائي و بدبختي مي آورد

جواني از ثروتمندان مدينه پدر پيري داشتن احسان باو را ترك نمود و از مال خود او را محروم كرد، پس خدايتعالي اموالش را از او گرفت و فقر و تنگدستي و مرض در بدن باو روي نموده و بيچاره شد.

پس پيغمبر (ص) فرمود: اي كسانيكه پدرها و مادرها را آزار مي رساند از حال اين جوان عبرت بگيرد و بدانيد چنانچه دارائيش در دنيا از كفش رفت غنا و ثروت و صحتش بفقر و مرض مبدل گشت، همچنين در آخرت هر درجه اي كه در بهشت داشت بواسطه اين گناه از دست داده و در مقابلش از دركات آ تش برايش آماده شده است! (سفينه البحار)

از حضرت صادق (ع) مرويست: كه چون يعقوب براي ملاقات فرزندش يوسف وارد مصر گرديد، يوسف هنگام ملاقات، رعايت مقام سلطنت ظاهري را كرد و براي احترام پدر از مركب پياده نشد: جبرئيل نازل شد به يوسف فرمود دست خود را باز كن، نور روشني از دستش بيرون شد به آسمان رفت، يوسف پرسيد: اين نور چه بود كه از كف من خارج شد؟ جبرئيل فرمود: نور نبوت از صلب تو بيرون رفت بسبب آنكه رعايت احترام پدر پيرت را نكردي پس از فرزندانت كسي پيغمبر نخواهد شد. (كافي)

شكي نيست كه پياده نشدن يوسف از روي تكبر و بي اعتنائي بپدر نبوده و انبياء از هر گناهي منزهند، بلكه براي رعايت شوكت مقام سلطنتي بوده كه براي اداره كردن امور خلق و بسط عدل و ترويج دين قبول فرموده بود، لكن چون رعايت احترام پدر اولي بود براي همين ترك اولي مورد عقوبت واقع شد.

 

عاقبت به شري عاق

ديگر از آثار وضعيفه عقوق والدين والدين سوء خاتمه است، چنانكه نيكي به آنها موجب حسن خاتمت و عاقبت بخيري است. حضرت صادق (ع) فرمود، كسي كه بخواهد خداوند سختيهاي جان دادن را بر او آسان فرمايد پس صله رحم كند و بوالدين نيكي نمايد، چون چنين كرد، خداوند سختيهاي مرگ را بر او آسان مي فرمايد و هيچ وقت مبتلا به تهيدستي نخواهد شد، (سفينه البحار جلد 2 صفحه 687)

 

 

دعاي والدين مستجابست

نيكي بوالدين سبب دعاي آنها درباره اولاد است چنانچه بدي كردن بايشان سبب نفرين آنهاست و از دعاهاي مستجاب بلكه سريع الاجابهن دعاء و نفرين والدين نسبت به اولاد است.

چنانچه اخبار كثيره اي در اين مورد رسيده است.

جوان عاق و دعاي مشلول

در باب فضيلت دعاي مشلول رسيده كه اين دعا را حضرت امير المومنين (ع) بجواني كه عاق پدر شده تعليم فرمود، اين جوان در اثر نفرين پدر دست راستش شل شد و سه سال مبتلا بود پس از فوت پدرش در مسجد الحرام شبها بخداوند استغاثه مي كرد، پس آن حضرت بر او ترحم فرمود  و اين دعا را باو ياد داد و از بركات آن حضرت خداوند او را شفا داد.

 

مادر به نيكي سزاوارتر است

مستحب است در نيكي كردن، جانب مادر را بيشتر رعايت نمايد و رسول خدا (ص) سه مرتبه امر بنيكي بمادر فرموده در مرتبه چهارم امر ببر بپدر كرد، و از آن حضرت سئوال شد: كه حق كداميك از والدين بزرگتر است؟

فرمود: آنكه نه ماه ترا در شكم گرفت و بعد بسختي ترا زائيد و بعد از پستان خود ترا غذا داد. (كافي)

 

اداي حق پدر و مادر

و نيز از آن حضرت پرسيده شده كه حق پدر چيست؟ فرمود اينكه او را اطاعات نمائي تا زنده است. سئوال كردند: حق مادر چيست؟ فرمود هيهات هيهات اگر بعدد ريگهاي بيابان و قطره هاي باران در خدمت مادر بايستد معادل با يك روزي كه در شكم او بوده نخواهد بود. (مستدرك كتاب نكاح باب 70صفحه 628)

 

جوان و مادر زمين گير

و نيز مروي است كه مردي خدمت آن حضرت آمده عرض كرد: مادر پيري دارم كه از حركت افتاده او را بدوش مي كشم و لقمه در دهانش مي گذارم و كثافت او را پاك مي كنم و در آن وقت براي احترامش رويم را بر ميگردانم، آيا حقش را اداء كرده ام؟ آنحضرت فرمودند: نه زيرا شكمش مدتي جاي تو بود و از پستانش غذا و شراب تو آماده مي شد و دست و پايش نگهدار و نگهبان تو بود و در تمام اين حالات آرزوي دوام حيات ترا داشت و تو در اين حالات خدمت باو آرزوي مرگش را داري كه زودتر راحت شوي.

 

اجابت مادر در نماز مستحبي

 و نيز از آن حضرت مرويست كه فرمود: اگر در نماز مستحبي باشي و يپدر ترا بخواند نماز را قطع مكن ولي اگر مادر ترا خواند نماز را رها كن

آري فرمايش پيغمبر است كه بهشت زير پاي مادرانست. (منهج الصادقين)

 

نيكي بوالدين، مسلمان و كافر ندارد

فرقي در حرام بودن عقوق و واجب بودن نيكي به والدين نيست بين اينكه مومن باشند و اهل عبادت و طاعت يا اينكه كافر باشند و معصيت كار.

چنانچه در سوره لقمان مي فرمايد: اگر كوشش كنند پدر و مادر كه براي خدا آنچه كه نمي داني شريك قرار دهي يعني از روي تقليد كوركورانه تو را امر به شرك كنند ، پس ايشان را فرمان مبرد در اين دستور ولي با ايشان در دنيا به نيكي و خوبي مصاحبت كن كه پسنديده شرع و مقتضاي كرم باشد. (سوره 31 آيه 15)

 

دعا براي پدر و مار سني :

معمربن خلاد از حضرت رضا (ع) پرسيد: آيا جايز است درباره پدر و مادرم كه شيعه و تابع حق نبوده اند دعا نمايم؟ حضرت فرمود بلي درباره آنها دعا كن و براي آنها صدقه بده و اگر زنده باشند با ايشان مدارا كن به درستي كه رسول الله فرمود: خداوند مرا به رحمت فرستاد نه به عقوق. (اصول كافي)

جابر گفت شنيدم شخصي از حضرت صادق (ع) پرسيد: كه پدر و مادرم مخالف حقند، يعني شيعه اهل بين نيستند. آن حضرت فرمود: درباره ايشان نيكي كن چنانكه نيكي ميكني درباره كساني كه شيعه مانند، يعني با آنها مثل وقتي كه اهل ولايت هستند معامله كن ! (اصول كافي)

استثنا پذير نيست

حضرت باقر (ع) فرمود: سه چيز است كه خداوند استثنائي در آن قرار نداده است رد امانت به صاحبش، مومن باشد يا كافر، وفاي به عهدي كه با كسي نموده مومن باشد يا كافر نيكي به والدين مومن يا كافر. (اصول كافي)

در ضمن مكتوب حضرت رضا (ع) براي مامون كه در آن شريع اسلام را نوشتند چنين است: و نيكي به والدين واجبست هر چند مشرك باشند و اطاعت از آنها در معصيت نبايد كرد. (عيون اخبار الرضا)

دستور حضرت صادق (ع) به زكريا بن ابراهيم

زكريا بن ابراهيم كه نصراني بود مسلمان شد و مشرف خدمت حضرت صادق (ع) گرديد. به حضرت عرض نمود مادر پير و كور نصرانيه اي دارم .

حضرت فرمود : مادرت را ملاحظه كن و به او احسان نما و چون مرد جنازه او را به ديگري برگزار مكن و خودت مباشر كارهاي او باش! (كافي)

در اين دو جمله حضرت بدو امري كه بعداً واقع شد خبر داد يكي مردن مادرش و ديگر، مسلمان شدن او .

رفتار زكريا به مادرش :

پس از برگشت به كوفه، به مادرش خيلي مهرباني نمود و لقمه در دهانش مي گذاشت و لباس در بدنش مي كرد او را تنطيف و خدمتگذاري مي نمود، مادر گفت اي فرزند قبلا كه بر دين نصرانيت بودي اينطور با من سلوك نمي كرد چه شده اين طور به من رفتار مي نمائي؟

زكريا گفت: آقائي از اولاد پيغمبر (ص) به من اين چنين امر فرموده كه خدمتگزار تو باشم ، مادر پرسيد: آيا اين مرد پيغمبر است؟ گفت: نه، لكن پسر پيغمبر است.

مادر گفت : اي فرزند اين شخص بايد پيغمبر باشد زيرا امري كه به تو نموده وصيت و سفارش پيغمبران است درباره مادر. زكريا گفت: پس از پيغمبر اسلام، محمدبن عبدالله (ص) نبوت به او ختم شد و ديگر پيغمبري نخواهد بود، بلكه او پسر پيغمبر است.

مسلمان مي شود و مي ميرد.

مادر گفت: اي فرزند دين اسلام بهترين اديان است كه تو اختيار نمودي بر من عرضه بدار تا من هم مسلمان شوم! پس شهادتين را به او تلقين كرد و ساير عقايد حقه و نماز را تعليمش داد، پس از اين كه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند در همان شب حالت احتضار به او دست داد گفت اي فرزند آنچه را كه امروز ياد من دادي دوباره تكرار كن آنگاه عقائد حقه را مجدداً تكرار كرد و از دنيا رفت.

 

نيكي بوالدين در زندگي و مرگ

فرقي در حرمت عقوق و وجوب نيكي بوالدين بين حال حيات و ممات آنها نيست يعني بمرگ حق آنها ساقط نمي شود و هرگاه پس از مرگ فراموش گردند و نيكي بايشان ترك شود عاق والدين محسوب مي شود هر چند در حال حيات اداء حق ايشان شده و نيكي به آنها ترك نگرديده باشد.

 

حقوق والدين پس از مرگ

حق والدين پس از مرگ آنست كه:

اولا- واجباتي كه از آنها در حال حيات فوت شده از قبيل حجم، نماز، روزه و همچنين اگر بدهي داشته اند اولاد اداء نمايد.

ثانيا- به آنچه وصيت نموده اند عمل كند.

ثالثا- آنها را تا آخر عمرش نبايد فراموش نمايد بايد برايشان طلب آمرزش و رحمت كند و بنيابت آنها صدقه دهد و اعمال مستحبه را بقصد ايشان انجام دهد و بالجمله آنچه مي تواند از هدايا و تحف معنويه براي آنها بفرستد.

 

عقوق والدين پس از مرگ

از حضرت باقر(ع) مرويست كه بنده اي در حال حيات پدر و مادرش به آنها نيكوكار است، چون مردند آنها را فراموش كرد و بدهي آنها را نپرداخت و طلب رحمت براي آنها نكرد پس خدايتعالي او را عاق والدين ثبت خواهد فرمود، و بنده ديگري عاق والدين است در حال حيات آنها چون مردند قرض آنها را اداء مي نمايند و بدعا و استغفار آنها را ياد مي كند پس خدايتعالي او را بار (نيكي كننده) بوالدين ثبت خواهد فرمود. (اصول كافي)

 

يك عمل و ثوابتهاي متعدد

حضرت صادق (ع)  فرمود: چه مانع است مردي از شما شيعيان را كه در حال حيات و مرگ والدين به آنها احسان كند؟ آن وقت كيفيت نيكي بوالدين پس از مرگ آنها را بيان مي فرمايد باينكه از طرف آنها نماز بخواند (نماز قضاء يا نافله اگر قضاء بر عهده نداشته باشند، خودش بخواند يا استيجار نمايد. و صدقه دهد از طرف آنها و روزه بگيرد و حج كند از طرف آنها پس آنچه را بجا آورده بوالدينش خواهد رسيد و مثل همان ثوابي كه به آنها مي دهند براي او هم خواهد بود و علاوه خداوند اجرش را بسبب نيكي وصله اي كه نموده و چندان عنايت مي فرمايد، يكي براي اصل عملي كه كرده و ديگري براي نيكي به آنها (اصول كافي)

 

استغفار و دعا براي والدين

از رسول خدا (ص) مرويست كه در جواب مردي كه از آن حضرت پرسيد ايا پس از مرگ والدين، چيزي از حقوق آنها باقي است يا نه؟ فرمود: بلي نماز و استغفار و دعا براي ايشان و گرامي داشتن دوستان آنها وصله نمودن رحم آنها. (كافي)

و نيز فرمود: كسي كه بپدرش در حال حياتش نيكي كند و پس از مردنش فراموشش كند و برايش دعا ننمايد خداوند او را عاق مي نامد. (كافي)

 

موارد وجوب اطاعت والدين

امر و نهي والدين در واجبات عينيه و محرمات الهيه هيچ تاثيري ندارد و لغو است مثل اينكه اولاد را امر بشرب خمر كنند، يا او را از نماز يا روزه واجب نهي كنند فايده ندارد چنانچه در آيه شريفه گذشته تصريح مي فرمايد. (سوره 31 آيه 15)

و در حديث شريفي كه مي فرمايدك طاعتي براي مخلوق در معصيت خالق نيست. (جلد 16بحار الانوار ص 25 نقل از نهج البلاغه) باين مطلب تصريح مي شود.

در غير اين دو صورت يعني در مستحبات و مكروهات و مباحات بلكه واجبات كفائيه، قدر مسلم از وجوب اطلاعت امر و نهي ايشان مواردي است كه مخالفت نمودن آنها موجب اذيت و ناراحتي ايشان گردد و خاطر آنان آزرده و قلبشان شكسته شود در اين صورت است كه مخالف كردن ايشان حرام و گناه كبيره است چون مصداق حقيقي عقوق است، مثلا هرگاه فرزند بخواهد سفر غيرواجبي برود و والدين در اثر ترس از رسيدن ضروري باو، يا در اثر شدت علاقه و نداشتن طاقت دوري فرزند او را از اين مسافرت نهي كنند بطوريكه اگر مخالفت كند و باين سفر برود سخت ناراحت و آزرده خاطر مي شوند در اين صورت سفر، حرام و معصيت خواهد بود نماز در چنين سفري تمام بخواند و اگر ماه رمضان باشد روزه اش را هم بايد بگيرد و بالجمله هر موردي كه مخالفت والدين سبب اذيت و خشمناكي و آزردگي ايشان گردد حرام است، مگر اينكه اطلاعت ايشان موجب عسر و حرج بر فرزند شود يا متضمن ضرر فوق العاده ديني يا دنيوي گردد مانند اينكه پسر را از گرفتن عيال منع كنند در حالي كه زن نگرفتن برايش مشكل و حرج است يا دختر را از شوهر كردن نهي نمايند در صورتيكه ترك شوهر برايش حرج يا ضرر است،  يا مانند اينكه پسر را امر كنند زنش را طلاق دهد كه مستلزم زيان فاحشي براي اوست و نظائر آن كه در جميع اين موارد اطاعت ايشان واجب نيست براي آنها نيست حرمت مخالفت و وجوب اطاعت معلوم نيست بلي بهتر بلكه احتياط آنست كه تا بشود اوامر ايشان را پيروي و از مخالفت كردن آنها بپرهيزد خصوصا در مواردي كه والدين بمصلحت اولاد امر و نهي كرده اند نه بملاحظه مصلحت شخصي خودشان!

 

تعارض امر و نهي والدين

هرگاه بين امر والدين تعارض واقع شود مثلا پدر مي گويد فلان كار را بكن و مادر مي گويد نكن در صورتي كه بشود جلب رضايت هر دو را كرد بايستي اين كار را بكند ولي اگر رعايت هر دو ميسر نمي شود، جانب مادر را ترجيح دهد زيرا اولا مادر بيش از پدر استحقاق برونيك دارد چون رنج و ناراحتي براي اولاد بيشترديده خصوصا موقع حمل و زائيدن و ايام شيردادن، چنانچه در روايات گذشته بيان گرديد.

ثانيا، چون مادر احساساتي و عاطفه اي است در اثر لطافت و كثرت عاطفه، اندك خلاف توقع و ميلي كه از اولاد ببيند افسرده خاطر و دل شكسته مي گردد ولي پدر در اثر قوت عقلي كه بالنسبه بمادر دارد ممكن است هيچ متاثر نشود خصوصا بملاحظه اينكه مي بيند فرزند براي رعايت خاطر مادر مخالفتش كرده نه از روي عناد و سرپيچي از امر پدر.

 

لزوم تحصيل اذن والدين

در شرع مقدس اسلام امر شده كه فرزند بايد از پدر و مادر يا ه ردو در بعضي از امور اذن بگيرد براي اداء بعضي از واجبات كفائيه مانند جهاد و بعضي از مستحبات مانند روزه مستحبي و بعضي از عقود مانند عهد و يمين بايد تحصيل اذن نمايد!

شهيد اول عليه الرحمه در كتاب قواعد در بيان حقوق والدين ده فرع عنوان نموده براي تتميم اين بحث خلاصه و ترجمه آن ذكر مي گردد.

 

فرمايش شهيد در سفر مباح و مستحب فرزند

1-    سفر مباح و سفر مستحب بدون اذن والدين حرام است اما سفر تجارب و علم، پس اگر بدست آوردن سود و تحصيل علم در شهري كه والدين هستند ممكن نباشد بعضي از فقهاء قائل بجواز اين سفر شده اند.

2-    بعضي از فقهاء فرموده اند : بر فرزند واجبست اطاعت والدين كند در همه جا، هر چند شبه ناك باشد پس اگر فرزند را امر كنند كه همراه آنها غذا بخورد و فرزند شبهه ناكي آن طعام را مي داند واجبست اطاعت كند و با آنها هم خوراك گردد چو اطاعت والدين واجب و ترك شبهات مستحب است.

3-    اگر فرزند را براي انجام كاري بخوانند وقت نماز واجب داخل شود بايد امر آنها را مقدم بدارد كه نماز در اول وقت مستحب و اطاعت والدين واجبست.

 

منع از نماز جماعت

4-    اقرب آنست كه والدين نمي توانند فرزند را از نماز جماعت منع نمايند مگر در صورتيكه حاضر شدن فرزند بجماعت براي ايشان اسباب زحمت و ناراحتي گردد مانند اينكه در تاريكي شب بخواهد نماز عشاء يا صبح برود در حاليكه والدين بر او ترسانند.

5-    در صورتي كه سفر جهاد بر فرزند واجب عيني نباشد والدين مي توانند او را از آن سفر نهي كنند.

6-    در صورتي كه انجام گرفتن واجبات كفائيه توسط ديگران معلوم يا مظنون باشد والدين مي توانند فرزند خود را از جميع واجبات كفائيه منع نمايند.

7-    بعضي از فقهاء فرموده اند كه اگر فرزند در نماز مستحبي باشد و والدين او را بخوانند بايد نماز را قطع نمايد.

8-    همانطوري كه بر فرزند واجبست كه بوالدين اذيت نرساند و هم چنين واجب است كه مانع از اذيت رسانيدن ديگران بايشان گردد و به مقدار قوه اش بايد آنها از آزار ديگران حفظ نمايد.

9-    روزه مستحبي را بدون اذن پدر ترك نمايد.

10-                       قسم و عهد را بدون اذن پدر ترك نمايد.

 

رعايت احترام والدين

چون از نيكي بوالدين و اداء حقوق ايشان رعايت ادب و احترام در مصاحبت است اموري در روايات اهل بيت رسيده كه بايد در معاشرت با ايشان رعايت شود كه ببعضي اشاره مي شود:

1-    هرگاه صداي والدين ميزند آنها را بنام نخواند بلكه لقب يا كنيه ايشانرا ذكر كند، يا بگويد بابا، آقا، خانم و مانند اينها.

2-    جلو آنها راه نرود و پيش از ايشان ننشيند.

3-    قبل از انها شروع بخوردن طعام ننمايد.

حضرت سجاد با مادر خود هم خوراك نمي شد و مي فرمود مي ترسم براي لقمه اي دست دراز كنم كه مادرم قصد آنرا داشته پس باين عمل رعايت حرمت و ادب او را ترك كرده باشم.

4-    در مجس روي خود را از ايشان برنگرداند.

5-    در سخن گفتن صداي خود را بلندتر از ايشان نكند.

6-    دست خود را بالاي دست آنها قرار ندهد.

7-    كاري نكند كه مردم پدر يا مادرش را بد بگويند و سب و لعن نمايند مثل اينكه پدر كسي را سب كند كه او هم برگردد پدرش را دشنام گويد.

8-    مرويست كه حضرت سجاد پسري را ديدند كه در راه رفتن تكيه بدست پدر نموده پس آن حضرت بر آن پسر غضبناك شده تا آخر عمرش با او سخن نفرمود. (كافي)

ناگفته نماند آنچه گفته شد از وجوب بر والدين قدر مسلم آن بري است كه در تركش والدين رنجيده خاطر مي شوند، مانند اينكه نفقه آنها را از ابتداء ندهد تا ناچار شوند مطالبه كنند، آنگاه بدهد، چون اين مسامحه موجب رنجش آنها مي شود، واجب است پيش از مطالبه كردن به آنها برساند. و مانند اينكه در مجلس ضيافت خود به آنها اعتنا نكند و دعوت نمايد چون رنجيده مي شوند ترك اين بر حرام است و همچنين در موارد تحفه و هديه دادن و اما ترك كردن بري كه آنها را نرنجاند حرمت آن معلوم نيست. و نيز آنچه گفته شد از لزوم اكرام و احترام آنها قدر مسلم آن اكرامي است كه ترك آن موجب آزار و رنجش آنها شود مانند اينكه براي اهانت و خوار كردن والدين پشت به آنها كند، صداي خود را بلندتر از صداي آنها نمايدن جلو آنها راه رود البته تمام آنها حرام است لكن ترك بعضي از موارد اكرام بدون قصد اهانت بطوري كه موجب رجش آنها نشود حرمت آن معلوم نيست، بلكه پاره اي از موارد اكرام والدين از مستحبات شمرده شده است.

 

رعايت اولاد هم بر والدين واجبست

همانطوري كه نيكي و احسان و رعايت ادب و احترام بوالدين بر اولاد واجبست، همچنين حقوقي كه براي اولاد بر عهده پدر و مادر واجب است اگر رعايت نكنند قطع رحم كرده اند، زيرا پس از والدين نزديكترين ارحام بشخص اولاد است و قطع رحم از بزرگترين گناهان كبيره است كه پس از اين مي آيد.

چنانچه اولاد بر اثر ترك اداء حقوق والدين به آثار و خيمه عقوق مبتلا مي شود همچنين والدين هم در اثر ترك حقوق اولاد به آثار و خيمه آن مبتلا خواهند گرديد چنانچه از پيغمبر اكرم (ص) روايتي بدين مضمون رسيده است. (وسائل الشيعه)

از جمله امور مهمه كه رعايت آن بر والدين فوق العاده لازم است آنست كه سعي كنند كاري نكنند كه اولادشان مبتلا بعقوق آنها گردد! مثل اينكه كارهاي سخت به او رجوع ننمايند كه اولاد در اثر سختي آن از زير بار اطاعتشان شانه خالي كرده و در نتيجه عاق والدين شود يا مثلا ايراد زياد گرفتن در گفتار و كردار فرزند كه غالبا بترك ادب نيست بوالدين منتهي مي گردد و همچنين ترك محبت به او كه در نتيجه فرزند هم عكس العمل نشان مي دهده بايد ترك گردد.

بلكه وظيفه والدين است كه فرزندشان را به انجام اين واجب مهم الهيه يعني نيكي و ادب نيست بوالدين كمك و همراهي نمايند و از روي مهر و شفقت او را ازعاق شدن بازدارند، مثل اينكه لغزشهايش را نديده مي گيرند و احسان و اطاعتش را هر چند ناچيز باشد پذيرفته و سپاسگزاري نمايند و درباره اش حضورا و غيابا دعا نمايد.

تفصيل حقوق فرزند بر والدين در كتب فقهي موجود و خلاصه آن به قسمي كه منافي با وضوع اين كتاب نباشد از اين قرار است.

 

نفقه فرزند بر پدر واجبست

پسر از هنگام ولادت تا وقتي كه بحد رشد رسيده از عهده كسب و كار برآيد و بتواند معيشت خود را فراهم نمايد نفقه اش، يعني خوراك و لباس و مسكن او بر پدرش واجبست، دختر هم همين است تا وقتي كه به خانه شوهر رود يا بواسطه دارائي بي نياز گردد.

 

 

سعي در ازدواج فرزند

از حقوق پسر سعي در ازدواج نمودنش پس از رشد و بلوغ است چنانچه از حقوق دختر رساندنش بخانه شوهر است و والدين نمي توانند مانع شوهر كردانش گردند چنانچه در قرآن مجيد صريحا بيان مي فرمايد. (سوره 2 ايه 232)

 

آموزش و پرورش ديني

از حقوق اولاد سعي در تعليم و تربيت آنهاست كه به اصول و فورع دين آشنا گردند خصوصا خواندن قرآن مجيد را ياد بگيرند و در تاديب آنها مسامحه ننمايند با رعايت شرائط امر به معروف و نهي از منكر ذكر مي شود. روايات كثيره اي در امر به مهرباني و محبت واكرام بفرزند رسيده براي نمونه ببعضي از آن اشاره مي شود:

 

بايد بفرزند مهربان كرد

پيغمبر اكرم (ص) فرمود: فرزندان خود را دوست بداريد و به آنها رحم كنيد هرگاه وعده بايشان داديد وفا كنيد چون اميد فرزند تنها بپدر و مادر است بدرستيكه خدايتعالي غضب نميفرمايد بچيزي مانند غضب فرمودنش درباره زنها و بچه ها.

 

نگاه شفقت و بوسيدن فرزند

و نيز فرمودك كسي كه فرزند خود را ببوسد حسنه اي برايش ثبت مي شود، و در حديث ديگر فرمود: بهر بوسه اي درجه اي در بهشت برايش خواهد بود.

و نيز مرويست هرگاه پدر از روي مهر و شفقت بفرزند خود بنگرد و او را مسرور نمايد ثواب بنده آزاد كردن در نامه عملش نوشته مي گردد.

 

نيكي بفرزند پس از والدين

و نيز در روايت رسيده كه مادر فرزند خود را اكرام نمائيد و باو بدي نكنيد زيرا فرزند شما در اثر علاقه اي كه بمادرش دارد دلگير و افسرده مي شود و باز در روايت است كه مردي از انصار از حضرت صادق(ع) پرسيد نيكي چه اشخاصي برمن لازم است؟ فرمود: والدينت گفت: هر دو از دنيا رفته اند، فرمود: بفرزندانت نيكي كن!

 

دختر بنيكي سزاوارتر است

درباره نيكي بفرزندن نسبت بدختر سفارش بيشتري شده است و مستحب است هديه اي را كه پدر بخانه مي آورد دختر را بر پسر مقدم بدارد، خصوصا دختري كه اسمش را فاطمه گذاشته است و نيز لعن و نفرين درباره اولاد نهي شده هر چند بدرفتاري و مخالفت والدين كنند بلكه از موجبات فقر شمرده شده است.

 

پدر روحاني بنيكي سزاوارتر است

آنچه از حرمت عقوق و وجوب نيكي درباره پدر و مادر ذكر شد راجع به والدين جسماني است كه واسطه پيدايش فرزند در اين عالمند و سبب تربيت و رشد و نمو جسماني اويند اما والد روحاني يعني كسي كه سبب اصل خلقت انسان و رسيدنش بسعات حقيقيه و تامين كننده حيات باقيه اوست حضرت رسول (ص) و ائمه اطهار عليهم السلام مي باشند كه هر كس تابع و پيرو وابسته به آنها شدن و بروحانيت آنها اتصال يافت از جميع آفات محفوظ و بجميع خيرات باقيه نائل خواهد گرديد چنانچه رسول خدا (ص) فرمود: من و علي (ع) دو پدر اين امت هستيم.

مزيت و شرافت و اهميت پدر روحاني بر پدر جسماني مثل مزيت و شرافت روح به بدن و همچنين مزيت اهخرت نسبت به دنيا است و آنچه از عقوبت عقوق والدين جسماني و آثار و خيمه آن ذكر گرديد هزاران مرتبه بالاتر نسبت به عقوق والدين روحاني مي باشد.

 

ثواب زيادتر عقوبت شديدتر

همچنين ثوابتهائي كه براي بربوالدين جسماني ذكر گرديد هزاران درجه راجع به نيكي بوالدين روحاني است شايد بعضي از مراتب شديده عقوبت عقوق مانند ناينكه بهشت بر او حرام خواهد گرديد و هيچ عمل از او پذيرفته نخواهد شد (بتاييد رواياتي كه نسبت بتاريكن ولايت رسيده كه هر چند قائم الليل و صائم النهار باشند از ايشان پذيرفته نيست). ناظر به عقوق والد روحان باشد چنانكه بعضي از مراتب عظيمه ثواب، بر بوالد روحاني است.

 

آيات عام است

در اخبار وارده در مقام از اينكه آيات شريفه راجع به نيكي بوالدين را به والدين جسماني، تخصيص دهند نهي شده است بلكه ايات شريفه عام ست و مراد هم دو است هم والد جسماني و هم والد روحاني.

و قرينه اي كه در اين مورد است همراه ساختن اطاعت والدين و شكراز ايشان است به اطاعت و شكر پروردگار عالم.

 

سپاسگذاري از محمد (ص) و علي (ع)

در آيه شريفه (ان اشكرلي و لوالديك) روايات كثيره اي رسيده كه مراد از والديك در اين آيه شريفه محمد (ص) و علي (ع) مي باشند، نه اينكه والدين جسماني مراد نيست بلكه اين روايات بيان اشرف و افضل و اكمل افراد والدين را مي نمايد چنانچه در اصول كافي در باب صله رحم دو حديث از حضرت صادق (ع) روايت نموده، در حديث اول عمروبن يزيد از آن حضرت از معني آيه شريفه كسانيكه مي پيوندند آنچه را كه خداوند امر به پيوند آن فرموده (سوره 13 آيه 21) سئوال نمود حضرت فرمودند منظور نزديكان و بستگانت مي باشد.

 

هم والدين جسماني تو هم روحاني

در حديث ديگر فرمودند آيه شريفه درباره صله رحم محمد (ص) و آل محمد نازل شده و به تحقيق در رحم و اقرباء تو هم شامل است، (كافي) پس فرمودك از كساني مباش كه آيه شريفه را منحصر در يك معني بداند بلكه بايد هر گاه مي شنود فلان آيه درباره فلان چيز نازل شده آنرا در نظائرش تعميم دهد.

 

عقوق والدين روحاني

عقوق والد روحاني عبارتست از ترك اطاعت اوامرش و بيرون رفتن از تبعيت و تسليم شدن نسبت باو و پاره كردن رشته ربط و اتصال معنوي به او

حضرت رضا (ع) مي فرمايد: آيا شما را بد نيست كه والدين جسماني در اثر عقوق شما را از خود نفي كنند يعني بگويند اين فرزن ما نيست؟ گفتند چرا فرمود: پس سعي كنيد والدين روحاني شما كه افضل از والدين جسماني هستند شما را از خود نفي نكنند و شما را به فرزندي بپذيرند!

 

محمد و علي دو پدر امت

رسول خدا (ص) فرمود: يا علي (ع) من و تو دو پدر اين امتيم هر كس ما را ترك كند و بيازارد و از اطاعت ما خارج شود پس لعنت خدا بر او باد، و هر اينه من و تو دو مولاي اين امتيم هر كس از ما بگريزد لعنت خدا بر او باد، و هر آينه من و تو اجير اين امتيم هر كس پاداش ما را ندهد لعنت خدا بر او باد! پس فرمود: خدايا اين نفرين را مستجاب فرما (بحار الانوار)

 

نيكي بوالدين روحاني

نيكي بوالد روحاني عبارتست از كمال تسليم و انقياد و اطاعت جميع اوامر ايشان و نهايت تعظيم و تجليل از مقام شامخ ايشان و اينكه هميشه خود را در اداء حق آنها مقصر بداند.

در حال حيات از حضور در محضر شريف آنان و در حال ممات از تشرف بقبور متبركه ايشان دريغ ندارد و از يادشان غافل نگردد و بداند كه هر چه بوالد روحاني بيشتر متمسك شده و بياد آقايان بيشتر باشد خودش بهره برده است زيرا كه در حقيقت ضرر عقوق و نفع نييك به پدر روحاني عايد خودش خواهد شد چنانكه در قرآن مجيد مي فرمايد: بگو اي پيغمبر، انچه را از مزد رسالت كه دوستي اهل بيت (ع) است از شما طلب نمودم براي خود شما است (سوره 34 آيه 46) يعني نفع ان عايد خودتان مي گردد!

از نيكي به پدر روحاني، گرامي داشتن ذريه طيبه اوست بلكه جميع وابسته هاي باو را اعم از روحاني و جسماني چنانچه در بحث صله رحم ذكر مي شود و نيز فرستادن هدايا و تحف در حال حيات و دادن صدقه و انجام اعمال خير بنيابت آنها در حال ممات و نيز از موارد بر بوالد روحاني آنست كه هرگاه نامش را ببرد يا بشنود صلوات بر او فرستد و ارتفاع درجه اش را بخواهد.

 

7- قطع رحم

از گناهان كبيره قطع رحم است چنانچه حضرت صادق و كاظم و رضا و جواد عليهم السلام بگناه كبيره بودنش تصريح فرموده اند و نيز هم در قرآن مجيد وعده آتش بر آن وارد شده و مورد عن پرورگار عالم است او را خاسر ناميده است. از حضرت سجاد (ع) مرويست كه فرمود: از مصاحبت قاطع رحم بپرهيز كه او را در سه جاي قرآن ملعون يافتم.

1- در سوره البقره مي فرمايد: آنهائيكه عهد الهي را پس از بستن پيمان مي شكنند و مي برند آن چيزي را كه خداوند امر بپوستن آنها فرموده (قطع رحم مي كنند) و در روي زمين فساد مي كنند، ايشان زيانكارانند. (سوره 2 آيه 25)

خاسر در قرآن مجيد بر كسي كه در آخرت معذب است اطلاق مي شود و بقرينه دو آيه بعد معلوم مي شود خاسر در قاطع رحم ملعون مي باشد.

2- در سوره رعد مي فرمايد: آنانكه پيمان خداي را پس از محكم شدن مي شكنند و مي برند آنچه را كه خدا بپيوند آن امر فرموده و در زمين فساد مي كنند برايشان لعنت و محروميت از رحمت خدا است و براي ايشان جايگاه بدي است (سوره 13 آيه 26) يعني جايشان در دوزخ است.

3- در سوره محمد (ص) مي فرمايد آيا از شما توقع است و غريب و بعيد نيست كه اگر متولي امور مردم شويد در زمين فساد كنيد و از خويشان خود ببريد، آنگروه مفسد و قاطع رحم، كساني اند كه خدايتعالي انها را از رحمت خود دور فرموده و كر كرده و چشمانشانرا كور فرموده؟0سوره 47 آيه 24 و 25)

 

قطع رحم در روايات

اخبار زيادي هم در اين موضوع وارد است كه به بعضي اشاره مي شود پيغمبر اكرم (ص) فرمود: بدرستيكه در دشمني با خلق (خصوصا ارحام) زائل كننده است نه زائل كننده مو، بلكه زائل كننده دين. (كافي)

و حضرت صادق (ع) فرمود: از زائل كننده بپرهيزيد بدرستيكه آن هلاك كننده است مردان را پرسيدند: منظور از (حالقه) برطرف كننده چيست؟ فرمود: قطع رحم(كافي)

 

بدترين اعمال نزد خدا

مردي به پيغمبر (ص) عرض كرد: كدام عمل نزد خداوند بدتر و مبغوضتر است؟ فرمود: شريك قراردادن براي او، گفت پس از آن چيست؟ فرمود: قطع رحم، گفت: پس از آن چيست؟ فرمود: امر به منكر و نهي از معروف،  (كافي)

 

نيكي به رحم در مقابل بدي او

مردي خدمت حضرت صادق (ع) آمده از بستگان خود شكايت نمود. حضرت به او فرمودند: خشم خود را فروبر و كظم غيظ كن، ( و به آنها نيكي كن) عرض كرد: به من چنين و چنان مي كنند از انواع بديها و ستمها فرو گذار نمي كنند. حضرت فرمود: آيا تو هم مي خواهي مثل آنها قطع رحم كني و ترك احسان برحم نمائي؟ اگر چنين كني. خدايتعالي در دنيا و آخرت نظر لطفش را از تمام شما خواهد برداشت. مجلس گويد ممكن است اگر تو قطع ننمائي وصله كني آنها هم پيشمان شده وصله نمايند، پس رحمت الهي همه شما را خواهد گرفت و اگر پشيمان نشوند فقط رحمت الهيه شامل حا تو خواهد بود.

پس بايد در مقابل قطع رحم اقارب، انسان صله نمايد و لذا رسول خدا (ص) فرمود: قطع رحم نبايد كني هر چند رحم هم از تو ببرد!

حضرت باقر (ع) فرمود: سه خصلت است كه صاحب آن نمي ميرد تا اينكه آثار و خيمه آنرا ببيند ظلم، قطع رحم، قسم دروغ (كافي)

 

مرگ را نزديك مي كند

و حضرت امر (ع) در خطبه اش فرمود: بخداوند پناه مي برم از گناهاني كه نيستي را نزديك مي كند. (كافي) يك نفر گفت آيا گناهاني هست كه فناء را نزديك كند؟ فرمود بلي قطع رحم، بدرستيكه خانواده اي كه با هم جمع شوند و مواسات نمايند با يكديگر، خداوند رزق آنها را زياد مي فرمايد و خانواده اي كه از هم جدا شوند و از يكديگر خداوند ايشان را از توسعه در رزق و طول عمر محروم مي فرمايد هر چند اهل تقوي باشند.

 

همه دسته جمعي مي ميرند

يكي از اصحاب حضرت صادق(ع) شكايت پسرعموهايش را به آن حضرت كرد و گفت: برادران و پسر عموهايم مرا سخت در فشار گذاشته اند و سمي كه از خانه داشتم از من گرفته اند فقط يك اطاق براي من باقي گذارده اند اگر بخواهم شكايت آنها را نزد حكومت وقت بنمايم هر چه در دست آنها است مي توانم بگيرم.

حضرت فرمودند: صبر كن خداوند بزودي براي تو فرج خواهد فرمود، اين شخص پذيرفت و برگشت، در سال صدوسي و يك و بائي آمد و تمام آنها مردند و يك نفر هم از ايشان باقي نماند، پس خدمت حضرت صادق(ع) آمده حضرت فرمود: حال خانواده تو چگونه است؟ رض كرد بخدا قسم كه همه مردند، حضرت فرمود: هلاك شدن انها براي اين است كه با تو بد كردندن و حق ترا نشناخته و قطع رحم خود نمودند همه نابود شدند (كافي)

 

رحمت خدا را مي برد

و از حضرت صادق (ع) است كه رسول خدا (ص) فرمود: هرگاه در مردم دانش باشد ولي عمل به آن نباشد و الفت و محبت فقط به زبان باشد نه به دل و رحمها قطع شود، در اين هنگام خداوند رحمت دنيويه و اخرويه خود را از آنها بريده، پس گوش دل ايشان كر و چشم دل آنها را كور خواهد فرمود! (بحار الانوار جلد 16 ص 28)

رسول خدا (ص) فرمود: ظلم و قطع رحم از هر گناهي سزاوارتر است كه خدا زودتر صاحبش را در دنيا عقوبت كند، به آنچه، در آخرت برايش از انواع عذابها ذخيره كرده است. (مستدرك)

و نيز فرمود: قاطع رحم داخل بهشت نمي شود. (مستدرك)

بوي بهشت از هزار سال راه به مشام مي رسد ولي عاق والدين و قاطع رحم بوي آن را هم نخواهند شنيد. (بحار الانوار جلد 16 ص 28)

و نيز فرمود: قطع رحم مانع استجاب دعاء است.

در باب فضيلت شب قدر از آن حضرت مرويست: كه خداوند در آن شب همه را مي آمرزد مگر چهار طايفه را، شرابخوار، عاق والدين، قاطع رحم، دشمني كننده بمومنين.

 

صله رحم واجب است

خداوند در سوره نساء مي فرمايد بترسيد از مخالفت امر خداوندي كه از يكديگر به نام او حاجت مي طلبيد (يعني چنانچه خدا را بزرگ مي دارد كه يكديگر را به او قسم مي دهد كه چنين و چنان كن يا نكن، پس مخالفت امر او را نكنيد) و بترسيد از بريدن خويشان (سوره 4 آيه 1) و سعي كنيد در پيوند با ايشان در اين آيه  الارحام عطف با سم جلاله پروردگار است و در مجمع البيان اين معني از حضرت را باقر (ع) روايت نموده، و در كافي از حضرت صادق(ع) در معني اين آيه شريفه اين طور نقل نموده كه ارحام در اينجا تمام خويشاندانند نه طايفه خاصه بدرستيكه خداوند امر بوصل نمودن تمام خويشان فرموده وصله رحم را بزرگ فرموده كه همراه با خود آنرا ذكر كرده (الله و الارحام) (كافي باب صله الرحم)

 

نماز و زكواه تقوي وصله رحم

از حضرت رضا (ع) مرويست كه خداوند در قرآن مجيد سه امر فرموده و مورد هر امري را هم دو چيز قرار داده كه اطاعت كردن آن امر به اطاعت نمودن هر دو است:

1-     امر فرموده به نماز و زكوه با هم، پس كسي كه نماز بخواند و زكوه ندهد نمازش هم پذيرفته نيست.

2-     امر فرموده بسپاسگزاري از خودش و والدين، پس كسي كه شكر خدا را بكند ولي از والدين سپاسگزاري نكند شكر خدا را هم نكرده.

3-     امر فرموده بتقوي از خودش وصله رحم پس كسي كه صله رحم نكند امر بتقوي را هم اطاعت ننموده است. (عيون الاخبار)

 

عطاي به رحم _ آساني حساب

در سوره نحل مي فرمايد خداوند امر مي فرمايد بميانه روي در جميع امور و انصاف و تفضل كردن و عطاي بخويشان، هر چه را كه به آن نيازمندند. (سوره 16 آيه 93)

و در سوره رعد مي فرمايد آنهائيكه به رحم خود پيوند مي كنند و از عذاب پروردگار خود مي ترسند و از سختي و بدي حساب خود بيمناكند، (سوره 23 آيه 22). تا در آخر آيه شريفه مي فرمايد: براي ايشان سرانجام نيك و دخول در بهشت جاوداني است.

از جمله (يخافون سوء الحساب) در اين آيه شريفه فهميه مي شود كه صله رحم موجب اسان شدن حساب است چنانچه از پيغمبر اكرم و حضرت صادق (ع) مرويست كه صله ارحام حساب را آسان مي كند. (بحار الانوار جلد 16 ص 28)

 

بخشش حضرت صادق (ع) بحسن افطس

حضرت صادق (ع) هنگاميكه نزديك وفاتان شد وصيت فرمود: كه هفتاد دينار بحسن افطس كه پسرعموي ايشان بود بپردازيد! به آن حضرت گفته شد آيا به كسي عطاء مي فرمائيد كه كه با شمشير بشما حمله كرد؟

حضرت فرمود: نمي خواهي از كساني باشم كه خدايتعالي درباره آنها مي فرمايد و كساني كه مي پيوندند آنچه را كه خداوند امر بپيوند آن فرمود بدرستيكه خداوند بهشت را آفريد و پاكيزه و خوشبو كرد، بوي آن از دو هزار سال راه درك مي گردد، ولي عاق والدين و قطع كننده رحم آنرا نمي يابد. (بحار الانوار جلد 11 صفحه 106)

 

صله رحم در روايات

اخبار زيادي درباره وجوب صله رحم رسيده از آن جمله حضرت باقر (ع) مي فرمايد: رسول خدا (ص) فرمود: وصيت و سفارش مي كنم حاضرين و غائبين از امتم را و كساني كه هنوز بدنيا نيامده اند تا روز قيامت كه صله رحم نمايند هر چند فاصله ميان ايشان و رحم يكسال باشد بدرستيكه صله رحم از اموري است كه خدايتعالي آنرا جزء دين قرارداده است. (كافي)

 

از صراط نخواهد گذشت

و از حضرت باقر مرويست كه ابوذر گفت: از پيغمبر (ص) شنيدم: كه فرمود: صراط (پلي كه روي جهنم است و روز قيامت همه بايد از روي آن عبور نمايند) دو طرفش، رحم و امانت خواهد بود، هرگاه كسي كه صله رحم مي كرده و امانت را هم رد مي كرده  از آن بگذرد بسلامت گذشته به بهشت خواهد رفت و هرگاه خيانت كننده بامانت و قطع كننده رحم از روي آن بگذرد او را با اين دو گناه هيچ عملي سودي نمي رساند و صراط او راميان آتش خواهد انداخت (كافي)

 

آثار دنيوي صله رحم

روايات كثيره اي رسيده است كه از آثار صله رحم طول عمر و تاخير در اجل و دفع بلاء و زيادتي رزق و برطرف شدن فقر و زياد شدن نسل مي باشد حضرت صادق (ع) در مجلس منصور دوانقي سه حديث درباره صله رحم از قول رسول خدا (ص) نقل فرمود:

1-      شخصي صله رحم مي كند و از عمرش سه سال بيشتر نمانده، پس خدايتعالي بسبب اين عمل عمرش را سي سال قرار مي دهد و شخصي قطع رحم مي كند و از عمرش سي سال مانده ، پس خدايتعالي آنرا سه سال قرار مي دهد آنگاه اين آيه شريفه را تلاوت فرمود خدا هرچه رابخواهد محو يا ثبت مي فرمايد. (بحار الانوار)

2-      پيوند بر حم خانه ها را آباد مي كند و عمرها را دراز مي نمايد هر چند پيوند كننده از نيكان نباشد (بحار الانوار)

3-      صله رحم سبب آسان شدن حساب روز جزا است و از مردن بد يعني عاقبت بشري نگه مي دارد. (بحارالانوار)

و نيز مرويست كه حضرت صادق (ع) بمير فرمود چندين مرتبه مرگت رسيد و خدايتعالي بسبب صله رحمي كه كردي و احساني كه به خويشاوندانت نمودي آنرا بتاخير انداخت! (بحارالانوار ج 16 ص 29)

 

سبب طول عمر

و نيز مرويست كه آن حضرت فرمود: اي ميسر، چه كرده اي كه عمرت زياد شده است؟ گفت در جواني، كارگر بودم و مزدم پنج درهم بود، اجرت خودم را به دائيم مي دادم. (بحارالانوار ج 16ص 28).

يعقوب مغربي بر حضرت موسي بن جعفر(ع) وارد شد، حضرت به او فرمود: در فلان منزل بين تو و برادرت نزاعي (شري) در گرفت و از يكديگر بريديد تا اينكه بيكديگر شنام داديد، اين از دين من نيست و نه از دين آباء من، پس از عذاب خدا بترس، بدرستيكه اين عمل شما بمرگ جدائي بين شما خواهد افتاد و برادرت در اين سفر خواهد مرد و زود است كه از كرده خويش پشيمان شوي!

يعقوب عرض كرد: مگر من چه وقت خواهد رسيد؟ فرمود: مرگ تو هم رسيده بود لكن در منزل ديگر بعمه ات صله و احسان نمودي، پس مرگ تو تا بيست (سال يا ماه) تاخير افتاد (فزيد في اجلك عشرون) پس آن برادر قبل از رسيدن بوطن و اهلش مرد و در راه او را دفن كردند...(سفينه البحار ج اول ص 516)

 

آثار معنوي و اخروي صله رحم

حضرت صادق (ع) فرمود: صله رحم سب دارا شدن صفت جميله حسن خلق و سخا و كرم مي شود (زيرا براي انجام اين تكليف مهم الهي ناچار است كه در معاشرت ارحام رعايت حسن سلوك را بنمايد و پس از تمرين و ممارست داراي ملكه حسن خلق مي شود حتي نسبت به ديگران و همچنين ببركت صله رحم و تكرار آن داراي ملكه سخا وجود مي شود و از مرض مهلك بخل نجات پيدا مي كند) و نيز نفسش از مرض كينه و حسد پاك مي شود واز بلاي دشمني با خلق راحت مي شود (چون بسبب صله رحم محبوب نزديكان بلكه ساير خلق شده و از شر انها در امان خواهد بود) (كافي)

 

قبول ساير اعمال

از حضرت باقر (ع) است: كه صلح رحم اعمال نيك صاحبش را پاكيزه مي كند يعني نقائض آنرا برطرف مي كند و به درجه قبول مي رساند مال را زياد كرده و شدائد و مصيبتها را دفع مي كند و حساب روز قيامت را آسان مي كند و اجل را تاخير مي اندازد. (كافي)

 

بهترين گام برداشتنها

حضرت سجاد (ع) مي فرمايد: كه محبوب ترين گام برداشتنها نزد خداي تعالي دو گام برداشتن است، يكي گامي كه بر مي داريد و به آن بصف مسلمين ملحق مي شود مانند صف جهاد و صف نماز جماعت ، دوم گامي كه بر مي داريد و حركت مي كنيد براي صله رحمي كه از او بريده است. (بحار الانوار)

رسول خدا (ص) فرمود: به درستيكه در بهشتي مقامي است كه به آن نمي رسد مگر سه طايفه: امام عادل، صله كننده رحم و فقير عيالوار صابر (بحار الانوار)

 

ثواب صله رحم

و نيز فرمود: كسي كه براي صلحه بجان و مال بطرف رحم خود حركت كند خداوند اجر يكصد شهيد در نامه اعمالش مي نويسد و بهر قدمي كه بر مي دارد چهل هزار حسنه براي اوست و چهل هزار گناه از او محو شده و چهل هزار درجه برايش بلند مي شود و مثل اينست كه يكصد سال بندگي خدا كرده (بحار الانوار).

و باز از همان حضرت است: كه صدقه دادن در راه خدا ده درجه ثواب دارد و قرض دادن هيجده درجه (زيرا بقرض دادن آبروي قرض گيرنده محفو مي ماند) وصله برادران ديني و پيروان اهل بيت بيست درجه و صله رحم بيست و چهار درجه. (بحار الانوار)

 

معني صله و قطع رحم

چون در شرع مقدس معني خاصي براي رحم ذكر نگرديده پس مراد همان معني عرفي آن است كه عبارت از مطلق اقارب است به معني خويشاوندان پدري و مادري هر چند واسطه باشد و همچنين خويشاوندي از طريق اولاد.

عروه بن يزيد از حضرت صادق (ع) از معني آيه و كسانيكه مي پيوندند آنها را كه خدا امر بپيوندشان فرموده (سوره 13 ايه 22) پرسيد حضرت فرمودند. (هي قرابتك) (كافي) يعني صله رحم پيوند بتمام خويشاوندان است محرم باشد يا نامحرم دور باشد يا نزديك يعني واسطه بخورد يا نه.

 

رحم فقير و غني ندارد

هر چند عادت اهل دنيا بر اين است كه در بين بستگان آنكه صاحب مال و جاه اعتبار باشد او را وابسته نزديك خود مي دانند و اگر فقير و بي اعتبار باشد او را از خود جدا مي دانند هر چند نزديك هم باد ولي در شرع مقدس هيچ فرقي در حكم صله و قطع رحم بين اقارب نيست، بلي هر چه نزديكتر باشد و واسطه كمتر بخورد اين حكم شديدتر مي باشد.

شهيد ثاني عليه الرحمه اين معني عرفي را كه براي رحم ذكر گرديده به اكثر فقهاء نسبت داده است.

 

صله كدام است

هر كاري كه در عرف پيوند را برساند صله است هر چند در كوچكي مانند اول سلام كردن يا نيكو جواب دادن سلام باشد.

حضرت صادق (ع) مي فرمايد صله رحم و نيكي به برادران روحاني و ايماني حساب را در روز قيامت آسان مي كند و از گناه نگه مي دارد پس به نزديكان خود صله كنيد و به برادران خود نيكي نمائيد هر چند به نيكي سلام كردن و پاسخ دادن باشد (كافي)

در حديث ديگر فرمود صله رحم كنيد هر چند بجرعه آبي برحم دادن باشد (وسائل كتاب نكاح باب 19 صفحه 141) و اين مرتبه نازله له است.

 

مراتب صله رحم

شهيد ثاني عليه الرحمه در بيان مراتب صله رحم فرموده اعظم مراتب آن صله بنفس (بجان) است كه در آن اخبار زيادي رسيده است پس از آن بدفع ضرر است يعني اگر ضرري متوجه رحم گردد آنرا دفع نمايد، پس از آن رساندن نفع باوست پس از آن صله نمودن به كسي كه واجب النفقه رحم است مانند زن پدر و زن برادر و كمترين مراتب صله، سلام كردن برحم است و كمتر از آن پيغام سلام برايش فرستادن مي باشد و همچنين در نبودنش برايش دعا كردن و در حضورش نيايش گفتن است.

 

قطع رحم هم عرفي است

چنانچه صله امر عرفي شد قطع رحم هم عبارت از هر امري است كه در عرف بريدگي از آن فهيمده شود مانند سلام نكردن يا رو ترش كردن يا رو برگرداندن يا ترك احترام و ادب نمودن يا در سفر جواب نامه ندادن يا در حضر، ترك ديدار يا مثلا عيادت نكردن اگر مريض شود يا از سفر باز گردد و نظائر اينها.

 

قطع نسبت به ارحام مختلف است

شكي نيست كه صدق عرفي قطع و صله رحم بحسب زمان و مكان و مراتب ارحام و خصوصيات آنها فرق مي كند ممكن است عملي نسبت به رحم نزديك قطع باشد ولي نسبت به رحم دور نباشد يا ممكن است به رحم شريفي كه داراي مقامي است قطع و نسبت به ديگري نباشد البته در موارد شك بايد جانب احتياط را مراعات نموده كه مبادا در گناه كبيره قطع رحم واقع شد.

 

تكبر برحم فقير قطع است

از زشت ترين اقسام قطع رحم آنست كه شخص بواسطه داشتن مال و ثروت و اعتبار دنيوي، اعتنائي برحم فقير يا بي اعتبار خود نكند و او را رحم خود نداند و بر او تكبر نمايد و اگر رحم غني و معتبر خود را ببيند احترام كند، اين در حقيقت صله رحم نكرده بلكه بمال و جيفه دنيا اعتناء نموده است نه به شخص رحم بعنوان رحم زيرا كه از رحم فقير رو بر ميگرداند.

 

حد وجوب صله رحم

قدر مسلم از وجوب صله، مقداري است كه در ترك آن قطع رحم عرفا صدق نمايد، پس هر عملي كه صله رحم بر آن صادق باشد بطوري كه اگر بجا نياورد مي گويند قطع رحم كرده آن عمل شرعا واجب است، مثلا هر گاه شخص ثروتمندي رحم فقيري داشته باشد كه محتاج مخارج ضروريه مانند نفقه روزانه يا معالجه مرض شده و از رحم ثروتمند و متمكن خود مطالبه وجهي براي رفع ضرورت كند، اگر از او مضايقه كرد قطع رحم نموده پس دادن اين مال بمقداريكه رفع حاجتش گردد صله رحم و شرعا هم شكي در واجب بودنش نيست.

همچنين هر نوع حاجت ضروري است كه داشته و برحم خود عرضه بدارد او هم از عهده بر مي آيد و طوري است كه اگر اعتنائي نكند در عرف قاطع رحم شمرده مي شود، اين سم كار، صله واجب است.

مگر اينكه انجام حاجتش موجب عسر و حرج باشد يا اينكه حاجتش غير مشروع باشد يا اينكه در راه انجام حاجتش در معصيت واقع مي شود كه در اين مورد هم واجب نخواهد بود، مثل اينكه رحم شخص از سفر آمده و اگر از او ديدن نكند در عرف قطع رحم است ليكن اگر صله كند و بخانه اش رود گرفتار معصيت گردد، شكي نيست كه اين قسم صله واجب نيست.

 

ميزان وصل و قطع عرف است

در هر موردي كه شك دارد ايا اين مقدار از صله واجب است يا نه به عرف رجوع نمايد اگر ترك آنرا قطع رحم دانستند واجب خواهد بود و گاه مي شود كه ترك سلام يا ترك احسان كمي، يا برنياوردن حاجت مختصري يا ترك ديداري در عرف قطع رحم شمرده مي شود.

 

اگر واجب نشد مستحب است

گاهي بعضي از اين امور در برخي از ارحام و پاره ئي مواقع عرفا قطع رحم نيست پس اگر قطع رحم نبودنش مسلم شد انجام دادن آن صله كه عدم وجوبش معلوم است، مستحب خواهد بود و اگر واجب نبودنش مسلم نيست بايد رعايت احتياط را كرد و حتي الامكان كاري كرد كه يقين داشه باشد اين گناه بزرگ از او سر نزده است.

 

قطع قاطع هم حرام است

در صورتيكه بعضي از ارحام نسبت به شخص قطع رحم نموده نمي شود با او معامله بمثل كرد يعني او هم كاري كند كه در عرف قطع رحم باشد و بعبارت ديگر قطع رحم نسبت بجميع ارحام حرام است حتي آنهائيكه به او قطع رحم نموده اند چنانچه در اخبار گذشته به آن اشاره شد.

رسول خدا (ص) فرمود نبايد قطع رحم كني هر چند رحم از تو ببرد (كافي).

 

فرمايش حضرت صادق (ع)

عبدالله بن سنان گفت بحضرت صادق (ع) عرض كردم پسر عموئي دارم كه من به او وصله مي نمايم و او از من مي برد. پس من صله مي كنم او مي برد تا اينكه مي خواهم من هم بدين سبب از او ببرم، حضرت فرمودند هرگاه صله خود را از او نبري ممكن است حياء كند و ديگر از تو قطع ننمايد پس خداوند رحمت خود را به تو و پسر عمويت متصل خواهد فرمود و اگر قطع خود را ادامه داد و تو هم قطع نمودي، خداوند رحمت خود ار از هر دوي شما قطع مي فرمايد. (كافي)

 

نيكي به پاداش بدي

رسول خدا (ص) فرمود با كسي كه به تو خيانت نموده خيانت نكن كه اگر كني مثل او خيانتكار خواهي برد و نيز از رحمي كه از تو بريده نبر كه اگر بريدي مثل او قطع كننده رحم خواهي بود. (بحار الانوار)

و نيز فرمود بهترين اخلاق پسنديده كه آثار دنيوي و اخرويه بر آنها مترتب است سه خصلت است، صله نمودن با كسي كه از او قطع نموده عطاء كردن بكسي كه از او دريغ داشته، عفو كردن از كسي كه به او ستم كرده. (بحارالانوار جلد 16 صفحه 29)

 

قطع رحم مسلمان و كافر فرقي ندارد

ظاهر اطلاقات وارده در مقام آنست كه فرقي در حرمت قطع رحم نيست بين اينكه رحم مسلمان باشد يا كافر، شيعه دوازده امامي باشد يا از ساير فرقه هاي مسلمان، عادل و پرهيزگار باشد يا فاسق و فاجر است، اجمالا كفر و فسق سبب سقوط رحميت نمي شود. ابن حميد بحضرت صادق (ع) عرض كرد بستگان من بر غير دين من هستند آيا باز براي ايشان حقي بر عهده من است يا نه؟ حضرت فرمودند بلي حق رحم به هيچ چيز ساقط نمي شود، اگر بستگانت بر دين بتو بودند دو حق بر تو داشتند حق رحم و حق همكيشي و برادري ديني . (كافي)

 

صله داود رقي و مرگ رحم

داود رقي گفت: خدمت حضرت صادق (ع) نشسته بودم كه ناگاه ابتداء فرمود اي داود، روز پنج شنبه اعمال شما شيعيان بر من عرضه داشته شد، در بين كارهاي تو صله كردن به پسر عمويت مرا شاد كرد، بدرستيكه ميدانم اين پيوند تو در برابر بريدن او سبب نزديك شدن مرگ او است (بحار الانوار)

داود گويد مرا پسر عموي معاندو حبيثي بود گرفتاري و پريشانيش را متوجه شدم پيش از حركت كردنم بمكه معظمه، مبلغي برايش فرستادم تا معيتش تامين شود. چون به مدينه آمدم حضرت مرا از اين موضوع خبر داد.

 

رفتار حضرت صادق (ع) باحسن و عبدالله

از اموريكه مويد مطلب است نبريدن ائمه ما عليهم السلام است از بعض از اقارب خود كه از ح منحرف بودند بلكه در مقام دشمني و ضديت با آنان بودند با اينكه دشمني با امام در مرتبه شرك و كفر است، چنانچه حضرت صادق (ع) وصيت فرمود كه هفتاد دينار بحسن افطس بجهت حق رحم بدهند با اينكه بروي آقا شمشير كشيده بود.

و نيز عبدالله بن الحسن از كساني بود كه به آن حضرت ماصمه و مجادله مي كرد و از آن حضرت مطالبه بيعت با پسرش محمد مي كرد مع الوصف در كتب روايات و تواريخ ديده نشده كه حضرت صادق (ع) كوچكترين جسارتي يا كاري كه از آن بوي بريدگي بيايد انجام داده باشند.

 

گفتگوي حضرت صادق (ع) با عبدالله حسني

عبدالله روزي در كوچه مدينه با آن حضرت مجادله زيادي كرد و مردم بسياري اطراف ايشان جمع شدند، در مقابل اين قطعي كه از او سر زد آن حضرت فردا صبح به خانه اش تشريف آوردند و براي اينكه از كرده ديروز خود پشيمان شود و توبه نمايد فرمود ديشب آيه شريفه و الذين يصلون ما امرالله به ان يوصل را خواندم وسخت ترسناك شدم، عبدالله متنبه شده و گريان گرديد و گفت مثل اينكه اين آيه را فراموش كرده بودم و هر دو دست در گردن يكديگر انداختند. (كافي)

 

تاثر حضرت بر سادات حسني (ع)

زماني كه منصور دوانيقي عليه اللعنه، عبدالله محض وعده ديگر از سادات حسني را كه بر او خروج كرده بودند اسير و در زندان كوفه جاي داد با اينكه ايشان مخالفت حضرت صادق (ع) را نموده بودند آن حضرت از مصيبت آنها سخت ناراحت و بيست روز بستري شدند و نامه مفصلي از مصيبت آنها سخت ناراحت و بيست روز بستري شدند و نامه مفصلي مشتمل بر تعزيت و تسليت ايشان بزند آن كوفه فرستادند و مكرر جوياي حالات آنها بودند و مركز بر حالشان مي گريستند.

 

صله رحم با بغض كافر منافاتي ندارد

آنچه از وجوب صله رحم و حرمت قطع آن ذكر شد كه فرقي بين كافر و مسلمان، فاسق و پرهيزگار ندارد، اين موضوع با حرمت دوستي با كفار و فجار و وجوب بغض و دشمني ايشان (چنانچه در بحث حرمت اعانت به ظالم دكر خواهد شد) منافاتي ندارد زيرا صله، حسن سلوك و معاشرت با رحم است بمقداري كه در عرف بگويند قطعرحم نكرده واين حسن سلوك با بغض او منافاتي ندارد زيرا كه آن امر قلبي و باطني است.

 

اگر تاييد كفر نشود

بلي اگر صله باو سبب جراتش در كفر يا فسق شود، بطوريكه اگر از او ببرد ممكن است ترك كفر يا فسق نمايد، در اين صورت از باب نهي از منكر مانعي ندارد و با اطمينان باينكه قطع از او موجب ترك آن مي شود آن وقت بريدن از او واجب مي گردد چنانچه در بحث خودش ذكر مي شود و در غير مورد يقين و احتمال بترك كفر يا فسق، قطع رحم بحرمت خود باقي است.

 

دشمن دين بايد طرد شود

در صورت ديگر هم بريدن از رحم كافر يا فاسق واجب است و آن در وقتي است كه در مقام ضديت و دشمني و جنگ با دين باشد، چنانچه خداوند در سوره المجادله مي فرمايد، كسانيرا كه ايمان به خدا و روز جزا آورده اند نمي يابي كه با كسانيكه با خدا و رسول دشمني مي كنند، دوستي نمايند هر چند پدران يا پسران يا خويشانشان باشند (سوره 58 آيه 23) يعني مومن با كافر معاند دوستي نمي كند هر چند از بستگان نزديكش باشد.

 

اگر دشمني نكند صله واجب است

و در سوره ممتحنه مي فرمايد از كساني كه با شما جنگ نمودند و شما را از خانه هايتان بيرون نكردند، كه با ايشان نيكوئي كنيد و بعادل به آنها حكم كنيد و با ايشان ستم ننمائيد بدرستيكه خداوند عدالت كنندگان را دوست مي دارد، تنها شما را از دوستي كساني باز مي دارد كه با شما جنگ نمودند و از خانه هايتان بيرونتان كردند و هم پشت با دشمنانتان در بيرن كردن شما شدند، و كسي كه با ايشان دوستي كند، پس ايشان گروه ستمكارانند. (سوره 60 آيه 9 و10)

 

سفر كردن براي صله رحم

در شرع مقدس اسلام سفر كردن براي صله رحم و ديد از اقارب مستحب است چنانچه از رسول خدا (ص) مرويست كه با اميرالمومنين (ع) فرمود يا علي (ع) راه دو ساله را براي نيكي بوالدين بپيما، يعني اگر فاصله تو با پدر و مادرت دو سال راه باشد اين مسافت را طي كن و آنها را ملاقات نما، و فرمود يكسال راه را براي ديدار و پيوند با اقارب طي كن و يك ميل راه براي ديدار مريض و دو ميل راه براي تشييع جنازه و چهار ميل راه براي زيارت و ملاقات برادر ديني (بحار الانوار جلد 16 ص 30)

و در اخبار گذشته نقل كرديد كه هر كس براي ديدار ارحام حركت كند بهر قدمي چهل هزار حسنه برايش ثبت و چهل هزار گناه از او محو و چهل هزار درجه بدرجاتش افزوده مي گردد.

 

دوري و دوستي

در مكاتبه منسوب باميرالمومنين (ع) بعمال خود چنين است (مروالا قارب ان يتزا و روا و لا يتجاوروا) مرحوم نراقي در معراج السعاده در شرح اين جمله چنين مي نويسد، امر كنيد خويشاوندان را كه بديدن يكديگر روند اما با هم همسايگي نكنند، چه همسايگي باعث بغض و حسد و قطع رحم گردد، و اين امري است مشاهد، همچنانكه در اكثر اهل روزگار مي بينيم كه چون خويشان از يكديگر دور مي باشند دوستي ايشان با يكديگر بيشتر و شوق آنان بيكديگر افزون تر است آري مثلي است مشهور، دوري و دوستي.

 

صله ارحام روحانيه

بر اهل بصيرت پوشيده نيسن كه انسان بحسب استعداد داراي دو جهت و جنبه است روحاني و جسماني، براي پيدايش و تكميل جهت مادي، سببش پدر و مادر است و سبب تحقق و پيدايش جهت روحانيت و تامين سعادت باقيه و زندگاني حقيقيه پدر روحاني يعني محمد (ص) و علي (ع) مي باشند كه به بركت محبت و تبعيت و اطاعت از ايشان و كمال تسليم و انقياد نسبت به آنها، خداوند و ربط و اتصال به مقام شامخ روحانيتشان را عنايت مي فرمايد و درحصن محكم روحانيت آقايان داخل گرديده، جنبه روحانيت او كه بالقوه بود فعليت پيدا مي كند و ابواب علوم و معارف برويش باز و چشمه هاي حكمت و حقائق در قلبش جاري و حيات طيبه انسانيه را درك خواهد نمود، اگر اين بزرگواران نبودند هيچگاه انسان از جهت حيواني و آثار حياتي دنيويه قدمي بالاتر نمي توانست گذاشت و از حيات انساني برخوردار نمي شد.

 

نعمت بعثت بالاترين نعمتها

تا شخص فرزند روحاني ايشان نگردد و از نعمت محبت وولايت بهره مند نشود، بزرگي اين نعمت را نخواهد دانست لذا در قرآن مجيد در ذكر هر يك از نعمتهاي عظميه الهيه تعبير بمنت گذاشتن خدا نشده مگر در نعمت بعثت اين پدر روحاني، كه مي فرمايد هر آينه خداوند بمومنين منت گذارد كه در بين ايشان پيغمبري را برگزيد كه آيات خدا را برايشان مي خواند و اياشن را پاكيزه و كتاب و حكمت را يادشان مي دهد هر چند پيش از اين در گمراهي آشكاري بودند. (سوره 3 آيه 158)

 

ولايت قابل قياس نيست

مرويست كه يونس بن عبدالرحمن بحضرت صادق (ع) عرض كرد ولايت شما اهل بيت و آنچه را كه خداوند از حق شما به من شناسانيد نزد من از دنيا و آنچه در آنست بهتر است پس آن حضرت خشمناك شده فرود را درست قياس نكردي، آيا دنيا غير از اينكه چيزيبخوري و چيزي بپوشي، چيز ديگري است؟ دنيا چيست كه بگوئي ولايت اهل بيت از آن بهتر است، اما بسبب محبت ما زندگاني جاودان براي تو است (سفينه البحار جلد 2 ص 691)

در بحث عقوق والدين مختصري از حق پدر روحاني ذكر شد هر چند كسي از عهده حق والدروحاني بر نخواهد آمد و چاره اي جز اقرار بعجز و اعتراف بقصور و تقصي در مقابل آن حضرات نيست.

 

ارحام روحاني كيانند؟

نكته اي كه در اين مبحث تذكرش لازم است صله روحاني است چنانچه كساني كه از راه والدين جسماني بشخص نسبت پيدا مي كنند مانند برادر، رحم است وصله اش واجب، و قطعش حرام است، همچنين هركس از طرف والد روحاني بشخص نسبت پيدا كرد رحم روحاني وصله اش واجب و قطعش حرام است، كساني كه از طريق پدر روحاني منسوبند دو طايفه اند اول اولاد هاي جسماني آن حضرت يعني سلسله جليله سادات، دوم مومنين و شيعيان يعني كساني كه فرزند روحاني آن حضرت شده باشند كه همه با هم برادرند و در قرآن مجيد مي فرمايد، بدرستيكه مومنين برادر يكديگرند (سوره 49 ايه 10) زيرا كه همه به يك پدر روحاني مي رسند.

 

حقوق سادات

در اين قسمت بذكر آنچه علامه حلي در آخر كتاب قواعد الاحكام كه براي فرزندش فخر المحققين تاليف فرموده نوشته است اكتفاء ميشود.

مي فرمايد بر تو باد بصله ذريه طاهره علويه، بدرستيكه خداوند تاكيد فرموده سفارش درباره آنها را و دوستي ايشان را اجر رسالت و ارشاد رسول الله (ص) قرار داد، و در قرآن مجيد فرمود، بگو اي پيغمبر (ص) بر ارشاد و رسالتم مزدي از شما نمي خواهم، مگر دوستي بستگانم را، و فرمود پيغمبر اكرم 0ص) بدرستيكه من شفاعت مي كنم چهار طايفه را هر چند با گناه اهل دنيا باشند.

1-    مردي كه ذريه مرا ياري كرده باشد

2-    كسي كه در موقع شدت به آنها مالي داده باشد.

3-    كسي كه ذريه مرا بزبان و دل دوست داشته باشد.

4-    كسي كه در انجام حوائج ايشان در وقتي كه گرفتار دشمن و رانده و آواره شده اند، سعي كرده باشد.

 

آنان كه به پيغمبر حق دارند

و حضرت صادق (ع) فرمود چون روز قيامت شود منادي ندا كند مردم ساكت شويد و بدرستيكه محمد (ص) مي خواهد با شما سخن گويد، پس همه ساكت مي شوند آن حضرت مي ايستد و مي فرمايد اي مردم هر كس خدمتي براي من انجام داده يا منتي بر من دارد يا خيري بمن رسانيده بر خيزد تا تلافي كنم پس مي گويند پدران و مادران ما بفداي تو باد كدام خدمت، كدام منت، كدام خير نزد ما است؟ بلكه منت و نعمت و خير، براي خدا و رسولش بر جميع خلق است.

 

خدمت بسادات تلافي مي شود

ميفرمايد بلي هر كس جاي داده و در برگفته يكي از ذريه مران يا به ايشان نيكي نموده يا ايشان را پوشانيده يا ايشان را سير نموده، برخيزد تا تلافي كنم، جمعي كه اين اعمال از آنها سرزده بر مي خيزند، پس ندا مي رسد اي حبيب ما محمد (ص) تلافي اعمال آنها را بدست تو قرار داديم هر جاي از بهشت مي خواهي آنها را جاي ده، پس آن حضرت ايشان را در وسيله كه مقامي است در بهشت در همسايگي محمد و آل (ص) بطوريكه بين ايشان و حضرات حجابي نيست، جاي مي دهد.

 

حقوق برادران ايماني

اخباري كه درباره حقوق برادران ايماني رسيده بسيار و بذكر بعضي از آنها اكتفاء مي شود.

معلمي بن خنيس از حضرت صادق (ع) پرسيد حقوق برادران ايماني چيست؟ حضرت فرمودند: براي مومن هفت حق واجب است كه اگر كسي يكي از آنها را اداء نكند و ضايع سازد از ولايت و اطاعت خداوند خارج شده و از پروردگار بي بهره خواهد بود.

معلي عرض كرد آن هفت حق چيست؟ فرمود مي ترسم كه ياد بگيري و به آن عمل نكني، عرض كرد لا قوه الا بالله آنگاه فرمود، اول آنها كه از همه آسانتر است اينست كه آنچه را براي خود دوست مي داري براي او هم دوست بداري و آنچه را براي خود بد مي داري براي او هم بد بداري. (كافي)

دوم اينكه بپرهيزي از اينكه او را بسخط و غضب در آوري و طلب كني رضايتش را و اطاعت كن امرش را.

سوم اينكه او را بجان و مال و زبان و دست و پايت ياري كن.

چهارم اينكه راهنما و خبر دهنده او به آنچه صلاح اوست باشد.

پنجم اينكه سير نباش در حالي كه او گرسنه است و با تشنگي او سيراب مباش و با برهنگي او پوشيده مباش.

ششم آنكه اگر خادمي داري براي انجام حوائج او بفرستي.

هفتم آنكه قسم او را بپذيري و دعوتش را اجابت نمائي اگر مريض شو او را عيادت نمائي و اگر بميرد تشييع جنازه اش كني و هرگاه بفهمي حاجتي دارد پيش از آنكه اظهار نمايد برانجام دادن آن پيشي بگيري.

 

زيارت مومن صالح زيارت امام است

حضرت رضا (ع) فرمود: كسي كه نمي تواند به زيارت ما اهل بيت (ع) بيايد پس زيارت كند نيكان از دوستان ما را ، كه ثواب زيارت ما برايش ثبت مي شود و كسي كه بخواهد بما صله نمايد و نتواند، پس بيكي از نيكان از دوستان ما صله نمايد، كه برايش ثواب صله ما ثبت مي شود (بحار الانوار).

و چون اكرام يا اهانت به برادران ايماني اكرام و اهانت به پدر روحاني است، آثار عظيمه اي بر اكرام يا اهانت به مومن ذكر شده كه براي جلوگيري از اطناب كلام از تفصيل آن خودداري مي شود، خداوند ما را با اداء حقوق موفق بدارد.

 

8- خوردن مال يتيم

هشتم از گناهان كبيره، خوردن مال يتيم يعني طفلي كه بحد بلوغ نرسيده و پدرش مرده است مي باشد.

حضرت رسول و حضرت امير (ع) و حضرات كاظم و رضاو جواد عليهم السلام خودرن مال يتيم را از گناهان كبيره شمرده اند و از گناهاني است كه خداوند وعده آتش بر آن داده بلكه تصريح بكبيره بودن آن فرموده و مي فرمايد: بدرستيكه آنان كه به جرات مي خورند و تلف مي نمايند اموال يتيمان را از روي بيدادگري و ستم، جز اين نيست كه در شكم هاي خويش آتشي را مي خورند (يعني پر مي سازند شكم هاي خود را به چيزي كه ايشان را به آتش جهنم مي كشاند) و زود باشد كه در آتش افروخته شده اند انداخته شوند (سوره 4 آيه 12) در تفسير كبير مذكور است كه روز  قيامت خورنده مال يتيم كه به محشر وارد مي شود آتشي از درون او زبانه مي كشد و دود از دهان و بيني و گوش و چشمش بيرون مي آيد به اين نشانه همه كس او را مي شناسد كه خورنده مال يتيم است و جمله سيصلون سعيرا نهايت تهديد است تا معلوم شود كه خوردن مال يتيم سبب تام براي داخل شدن در آتش جهنم است نه سبب ناقص ضعيفه، بلكه كبيره اي است از كبائر عظيمه.

و نيز مي فرمايد، و مالهاي يتيمان را اي اولياء و اوصياي آنها كه به حكم ولايت يا وصايت بر آنان تسلط داريد به ايشان بدهيد، يعني در حال كوچكي برايشان انفاق كنيد و تنگ نگيريد و بعد از بلوغ همه را به آنها تسليم نمائيد و بدل نگيريد ناپاك و را به پاك يعني مال حرام را كه ملك يتيمان است به مال حلال كه متعلق بخود شما است بدل مگيريد، مراد آنست كه نيك از مال يتيم را كه در حق شما خبيث است فرا مي گيرد، و رها مكنيد مال پستي را كه نسبت به شما طيب و پاكيزه است.

خلاصه دست درازي به مال يتيم نكنيد با اينكه مال پر قيمت او را برداريد و بجايش مال كم قيمت و پست خود را بگذاريد.

و مخوريد و منتفع نشويد به مال يتيمان در حالي كه با مال خود، آنرا داخل كنيد بدرستيكه خوردن مال يتيم يا تبدل يا خيانت در آن نزد پروردگار گناهي بزرگست (سوره 4 آيه 2)

در اين آيه بكبيره بودن اين گناه بزرگ تصريح شده است.

 

تلافي به مثل خواهد شد

از حضرت صادق (ع) مرويست كه فرمود، خدايتعالي در خوردن مال يتيم وعده دو عقوبت داده است، اخرويه و دنيويه اما عقوبت اخرويه آتش جهنم است اما عقوبت دنيويه، هر كس به يتيمان مرده ستم نمود و مال آنها را تلف كرد بتيمان او هم ظلم خواهد شد، يعني هر معامله كه با يتيمان مردم كرد باولادش پس از مرگش خواهد شد، چنانكه باين مطلب در قرآن مجيد اشاره مي فرمايد كه بايد بترسند آنانكه بعد از خود فرزندان ضعيف و عاجز بگزارند از بينوائي و ضايع شدن ايشان (وسائل كتاب تجارت باب 99 ص 557).

و اين امري است به اوصياء يتيمان كه در كارشان بترسند و در حقوق آنان كاري كنند كه بعد از آنان بخواهند بفرزندانشان انجام گيرد.

بعد مي فرمايند بپرهيزيد از مخالفت خداوند و بايد سخن راست و درست بگويند، يعني با ايتام مانند اولاد خود بشفقت و مهرباني حرف بزنند.

آنچه از معني آيه ذكر شد از حضرات اميرالمومنين (ع) و صادق (ع) و رضا (ع) مروي است و وجوه ديگري هم در تفاسير ذكر شده است.

از حضرت اميرالمومنين منقولست كه فرمود بدرستيكه خورنده مال يتيم زود است وبال كارش در دنيا باولادش برسد و خودش بسزايش در آخرت مي رسد (بحارالانوار)

و باز از همان حضرت مرويست كه فرمود، درباره اولاد ديگران نيكي كنيد تا باولادتان پس از شما نيكي كرده شود. (بحارالانوار)

پس يكي از آثار ظلم به يتيمان مردم وخوردن مال آنها ظلم شدن به يتيمان ظالم است و كسي كه از اين موضوع مي ترسد بايد از ستم به يتيمان ديگران خودداري نمايد.

از حضرت صادق (ع) مرويست كه فرمود كسيكه ظلم نمايد، خداوند ستم كننده اي را بر او يا بر اولاد او يا بر اولادش مسلط مي فرمايد (كافي)

 

و بال ظالم بر اولادش با عدل منافاتي ندارد

اگر گفته شود كسي كه ظلم نموده و مال يتيم را خورده بچه هاي اوچه تقصيري دارند كه گرفتار نكبت عملش گردند؟ و به ظلم ظالم مبتلا شوند و اين بر خلاف عدل است.

جواب آنست كه معني مسلط فرمودن خدا ظالم را بر اولاد اين شخص آنست كه خداوند مانع نمي شود و جلوگيري نمايند از كسي كه بخواهد به فرزند آن ظالم ستم كند زيرا جلوگيري از ظلم به اولاد تفضل و احساني است كه خداوند به پدر مي نمايد و چون پدر ظالم به يتيمان بوده استحقاق اين تفضل را ندارد.

حضرت صادق (ع) فرمود اگر پدر صالح باشد خداوند اولادش را به سبب صلاح او محافظت مي فرمايد (يعني تفضلي است كه به پدر مي فرمايد) چنانچه در سوره كهف فرمود، اما آن ديوار كه حضرت خضر مشغول تعمير آن شد، پس مال دو پسر يتيم از اهل شهر بود و در زير آن گنجي از مال آن دو يتيم بود و پدر ايشان مرد صالحي بود، پس خدا خواست كه ايشان بمرتبه بلوغ رسيده و گنج خود را بيرون آورند و اين حفظ مال آن دو يتيم رحمت و تفضلي از پوردگارت بوده براي اينكه پدر آنها صلاح مي باشد). (سوره 18 آيه 81)

پس صالح بودن پدر سبب تفضل الهي نسبت به فرزندانش مي شود چنانچه ظالم بودنش سبب منع اين تفضل است. (تفسير علي بن ابراهيم قمي)

 

اخبار درباره اين گناه

حضرت صادق (ع) فرمود از جمله گناهان كبيره خوردن مال يتيم از روي ستم است. (بحارالانوار)

و حضرت باقر (ع) روايت مي كند از جدش رسول خدا (ص) كه فرمود روز قيامت جمعي محشور مي شوند در حالي كه شعله آتش از دهان آنها خارج مي شود گفتند يا رسول الله اينها چه كساني هستند؟ فرمود كسانيكه از روي ستم مال يتيمان را مي خورند (بحارالانوار)

از حضرت رضا (ع) پرسيده شد كمترين چيزي كه بسبب آن خورنده مال يتيم داخل آتش جهنم مي شود، چيست؟ حضرت فرمودند:" اندك و بسيارش در اين معني يكسان است، هرگاه قصدش اين باشد كه به آنان پس ندهد (بحارالانوار).

و نيز از حضرت رسول (ص) مرويست كه فرمود در ليله المعراج، جمعي را ديدم كه شكمهايش از آتش پر بود و از دبر ايشان آتش بيرون مي آيد، از جبرئيل پرسيدم اينها چه كساني هستند، گفت خورندگان مال يتيم بنا حق . (وسائل الشيعه كتاب التجاره باب 99).

 

مرگ طلبكار و بچه هاي كوچك

اگر طلبكار كسي بميرد و داراي اولاد كوچك باشد، اگر آن بدهي را در وجه آنها كارسازي نكند البته به مقدار سهام صغار، از خورندگان مال يتيم بشمار خواهد رفت زيرا به مرگ پدر اموالش بفرزندانش منتقل مي شود.

 

چشم درد اميرالمومنين (ع)

حضرت اميرالمومنين (ع) به چشم درد سختي مبتلا شدند، بطوريكه صداي ناله آن حضرت بلند شد، رسول خدا بعيادت ايشان آمده فرمود اين ناله در اثر كم صبري است يا شدت درد است؟ عرض كرد، هيچ وقت باين شدت دردي عارض من نشده بود حضرت خبر وحشتناكي ذكر فرمود كه اميرالمومنين (ع) چشم درد را فراموش كرد، آن خبر اين است.

 

خبر وحشتناك

بدرستيكه عزرائيل وقتيكه براي گرفتن جان كافري مي آيد، سيخهائي از آتش همراه اوست، پس به آنها جان او را مي گيرد، پس جهنم صيحه مي زند، اميرالمومنين (ع) راست نشست و گفت يا رسول الله (ص) حديثي را كه فرموديد تكرار فرمائيد كه درد چشم را فراموش كردم از ترس اين خبر، آيا از امت شما هم كسي هست كه به اين كيفيت معذب شده و بميرد فرمود آري، سه طايفه از مسلمانان كه اين قسم جان مي دهند: حاكم ظلم كننده خورنده مال يتيم بنا حق، شهادت دهنده بدرو (سفينه البحار جلد 2 ص 731)

 

احسان به يتيم

چنانچه ظلم به يتيم عقوبتهاي دنيويه و اخرويه دارد همچنين احسان به يتيم هم داراي اجرهاي دنيوي و اخروي است مخصوصا نسبت به نگهداري و تكفل يتيم هم روايات زيادي رسيده كه به بعضي از آنها اشاره مي شود.

از حضرت صادق (ع) مرويست كه فرمود، كسي كه كفالت و محافظت يتيم نمايد خداوند بهشت را بر او واجب مي فرمايد، چنانچه جهنم را براي خورنده مال يتيم واجب فرموده. (جلد 16 بحارالانوار صفحه 120)

و رسول خدا (ص) فرمود من و كفالت كننده يتيم با هم در بهشت خواهم بود مانند اين دو انگشت و اشاره به انگشت شهادت و انگشت وسط خود فرمود، يعني بين من و او جدائي و حجابي نيست. (جل 16 بحار الانوار صفحه 199)

و نيز فرمود هرگاه يتيم بگريد براي گريه اش عرش خدا بلرزه مي آيد، پس خداوند مي فرمايد اي ملائكه شاهد باشيد هر كس او را ساكت نمود و راضي و دلخوش كرد بر من است كه او را در قيامت خوشنود نمايم.

و از آثار دست كشيدن بر سر يتيم از روي ترحم، برطرف شدن مرض قساوت قلب است چنانچه در چندين رويات ذكر شده است و احاديث وارده در اين باب بسيار و در آنچه گذشت كفايت است.

 

اولياء صغير

پسري كه پانزده سالش تمام نشده و دختري كه نه سالش تمام نشده نسبت بمالش محجور عليه است يعني هيچ نوع تصرفي در مال و ذمه اش نمي تواند انجام دهد و حق تصرف در اموالش و همچنين صلاحديد كارش منحصر بولي است ولي شرعي صغير در مرتبه اولي فقط و فقط پدر يا جد پدري اوست و مادر يا جد مادري و برادر و عموها و ديگران شرعا ولايتي ندارند.

در مرتبه دوم، يعني در صورتيكه پدر يا جد پدري مرده باشند، ولي شرعي كسي است كه پدر يا جد پدري او را بر صغار قيم قرار داده باشند.

در مرتبه سوم يعني با نبودن پدر و جد پدري و تعيين نكردن قيم، ولي او حاكم شرع است يا كسي كه حاكم او را قيم بر صغار قرار دهد.

در مرتبه چهارم يعني در صورتيكه حاكم شرع هم نباشد پس امر صغير بعد ول مومنين است كه در محل خودش ذكر شده.

قيم بر صغير هر نوع معامله و تصرفي كه صلاح و صرفه صغير در آن باشد مي تواند انجام دهد.

نسبت بخوراك و لباسش نبايد سخت گيري نمايد البته زياده روي هم حق ندارد بكند بلكه ميانه روي را از دست نداده با ملاحظه عادت و شان طفل برايش تهيه كند.

لباسي را كه براي صغير تدارك مي كند واجب است حساب آنرا عليحده از مال صغير محسوب داشته و حق ندارد آنرا با لباس عائله اش مخلوط نمايد.

ولي نسبت بخوراك يتيم واجب نيست كه از مال خودش عليحده طعام تهيه نمايد بلكه جايز است او را جزء عائله خود و از جمله ايشان محسوب داشته بهمان نسبت از مال يتيم بردارد مثلا اگر طعامي كه تدارك نموده ده تومان شده و عائله اش نه نفرند و با صغير ده نفر مي شوند يك تومان سهم صغير را از مالش مي تواند بردارد. و اگر سهم صغير را كمتر حساب كند بهتر و به احتياط نزديك تر است.

و غالبا اختلاط صغير در خوراك بنحوي كه ذكر گرديد به صرفه اش نزديكتر است تا از مالش مستقلا خوراك تهيه كنند.

بلي در صورتيكه از جهت خوراك تفاوت زيادي بين يتيم و عائله اش كما و كيفا باشد، مانند اينكه خوراك صغير نصف خوراك عائله اش هست كما و كيفا باشد، مانند اينكه خوراك صغير نصف خوراك عائله اش هست يا اينكه مثلا صغير گوشت و برنج نمي خورد البته در اين صورت اختلاط مشكل است و بايد رعايت صرفه و صلاح صغير را در هر حال بنمايد.

چنانچه در قرآن مجيد در آيه 220 از سوره البقره تذكر مي فرمايد در شان نزول آن گفته شده كه پس از نزول آيه تحريم خوردن مال يتيم و شدت عقوبت آن مسلمانان سخت برخود ترسيدند و از بيم عذاب الهي نزديك يتيمان و اموال ايشان نمي شدند و اگر كسي سرپرست يتيمي بود او از عائله اش جد امي كرد و خوراكش را جداگانه تهيه مي نمود و اگر از خوراكش چيزي زياد مي آيد به آن دست نمي زد تا فاسد مي شد، پس در حرج و زحمت واقع شدند و از رسول خدا (ص) تكليف خود را درباره ايتام سئوال نمودند، خدايتعالي اين آيه را فرستاد كه از كيفيت معيشت يتيمان از تو مي پرسند بگو بصلاح آوردن حال اياشن و محافظتشان از پرهيز و دوري كردن از آنها بهتر است و اگر با آنها مخالطه كنيد و طعام خود را با ايشان خلط كرده در خوردن به آنها شريك شودي، پس ايشان برادران ديني شما هستند (و از حق برادران ديني مخالطت است) و خدايتعالي تباه كننده مال يتيمانرا از اصلاح كننده آن مي داند. (سوره 2 آيه 220)

 

اگر قيم ثروتمند است مجانا كار كند

قيم صغير اگر غني و در معيشت خود بي نياز است، احتياط آنست كه تبرعا و مجانا كارهاي صغير را انجام دهد و بهمان اجر و پاداش اخروي كه خدايتعالي وعده داده قناعت نمايد چنانچه در قرآن مجيد دستور مي فرمايد (سوره 4 ايه 6)

 

اقل الامرين احوط و اولي است

اگر قيم فقير باشد در مقابل زحمتي كه براي يتيم مي كشد اجري دارد، و در تعيين حق او سه قول استن بعضي از فقهاء فرموده اند اجره المثل را حق دارد بردارد يعني رجوع بعرف مي شود هر قدر كه عرف اجرت او قرار داد مي تواند برداشت نمايد، بعضي ديگر فرموده اند بمقدار كفايت و رفع حاجتش مي تواند بردارد نه زيادتر.

بعضي ديگر فرموده اند اقل الامرين را حق دارد، بعضي اگر اجره المثل از رفع حاجتش كمتر است اجره المثل و اگر رفع حاجتش كمتر از آن باشد بهمان اكتفاء نمايد و اين قول سوم احوط و اولي است.

 

تا به حد رشد نرسد نمي شود مالش را باو داد

صغير تا بسن بلوغ نرسد و داراي رشد نشود جايز نيست مالش را به تصرفش دهند و اگر قيم مخالف اين حكم را نمود يعني مال صغير را به تصرفش داد و احيانا مال تلف شد ولي طفل ضامن است، و پس از بلوغ و رشدش (سوره 4 آيه 6) واجب است عوض آن را به يتيم بدهد و همچنين ساير اموالش را.

 

نشانه هاي بلوغ از نظر شرع

بلوغ بيكي از اين سه چيز شناخته مي شود.

1-    تمام شدن پانزده سال قمري در پسر و نه سال در دختر.

2-    روئيده شدن موي زير برعانه.

3-    خارج شدن مني باحتلام يا غير آن.

 

رشد چيست؟

رشد عبارت از عقل معاشي است كه يتيم خودش از عهده امور زندگاني خود بر آيد و در معاملات فريب نخورد و در نگهداري مال خود و صرف كردنش در محل خود كاملا مانند ساير عقلا باشد، با اين دو شرط يعني بلوغ و رشد، واجبست ولي، مالش را به او مسترد دارد.

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 12 آبان 1393 ساعت: 17:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

مهریه در اسلام

بازديد: 557

 

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی اسمان

مهریه در اسلام

مقدمه

            يكي از سنن بسيار كهن در روابط خانوادگي بشري اين است كه مرد هنگام ازدواج، براي زن «مهر» قائل مي شده است. چيزي از مال خود به زن يا پدر زن خويش مي پرداخته است. و به علاوه در تمام مدت ازدواج عهده دار مخارج زن و فرزندان خويش بوده است.

            ريشه اين سنت چيست؟ چرا و چگونه به وجود آمده است؟ مهر ديگر چه صيغه اي است؟ نفقه دادن به زن براي چه؟ آيا اگر بنا باشد هر يك از زن و مرد به حقوق طبيعي و انساني خويش نائل گردند و روابط عادلانه و انساني ميان آنها حكمفرما باشد و با زن مانند يك انسان رفتار شود مهر و نفقه مورد پيدا مي كند؟ يا اينكه مهر و نفقه يادگار عهدهايي است كه زن مملوك مرده بوده است، مقتضاي عدالت و تساوي حقوق انسان ها، خصوصاً در قرن بيستم، اين است كه مهر و نفقه ملغي گردد، ازدواج ها بدون مهر صورت گيرد و زن خود مسؤوليت مالي زندگي خويش را به عهده بگيرد و در تكفل مخارج فرزندان نيز با مرد متساوياً شركت كند.

            سخن خود را از مهر آغاز مي كنيم. ببينيم مهر چگونه پيدا شده و چه فلسفه اي داشته و جامعه شناسان پيدايش مهر را چگونه توجيه كرده اند؟

 

 

 

 

 

 ***********************************

تاريخچه مهریه

            مي گويند در ادوار ما قبل تاريخ كه بشر به حال توحش مي زيسته و زندگي شكل قبيله اي داشته، به علل نامعلومي،‌ ازدواج با همخون جائز شمرده نمي شده است. جوانان قبيله كه خواستار ازدواج بوده اند ناچار بوده اند از قبيله ديگر براي خود همسر و معشوقه انتخاب كنند، از اين رو براي انتخاب همسر به ميان قبايل ديگر مي رفته اند. در آن دوره ها مرد به نقش خويش در توليد فرزند واقف نبوده است،‌يعني نمي دانسته كه آميزش او با زن در توليد فرزند مؤثر است، فرزندان را به عنوان فرزند همسر خود مي شناخته نه به عنوان فرزندان خود،‌ با اينكه شباهت فرزندان را با خود احساس مي كرده نمي توانسته علت اين شباهت را بفهمد. قهراً نيز فرزندان نيز خود را فرزند زن مي دانسته نه فرزند مرد، و نسب از طريق مادران شناخته مي شد نه از طريق پدران. مردان موجودات عقيم و نازا به حساب مي آمده اند و پس از ازدواج به عنوان يك طفيلي كه زن فقط به رفاقت با او و به نيروي بدني او نيازمند است در ميان قبيله زن به سر مي برده است، اين دوره را دوره «مادرشاهي» ناميده اند.

            هنگامي كه مرد در نقش خويش در توليد فرزند واقف شد خود ساخت و رياست خانواده را به عهده گرفت و به اصطلاح دوره «پدر شاهي» اغاز شد.

            در اين دوره نيز ازدواج با همخون جائز شمرده نمي شد و مرد ناچار بود از ميان قبيله ديگر براي خود همسر انتخاب كند و به ميان قبيله خود بياورد. و چون همواره جالت جنگ و تصادم ميان قبايل حكمفرما بود انتخاب همسر از راه ربودن دختر صورت مي گرفت. يعني جوان دختر مورد نظر خويش را از ميان قبيله ديگر مي ربود.

            تدريجاً صلح جاي جنگ را گرفت و قبايل مختلف مي توانستند همزيستي مسالمت آميز داشته باشند، در اين دوره رسم ربودن زن منسوخ شد و مرد براي اينكه دختر مورد نظر خويش را به چنگ آورد مي رفت به ميان قبيله دختر اجير پدر زن مي شد و مدتي براي او كار مي كرد و پدر زن در ازاء خدمت داماد دختر خويش را به او مي داد و او آن دختر را به ميان قبيله ي خويش مي برد.

            تا اينكه ثروت زياد شد، در اين وقت مرد دريافت كه به جاي اينكه سال ها براي پدر عروس كار كند بهتر است كه يكجا هديه لايقي تقديم او كند و دختر را از او بگيرد، اين كار را كرد و از اين جا «مهر» پيدا شد.

            روي اين حساب، در مراحل اوليه،‌مرد به عنوان طفيلي زن زندگي مي كرده و خدمتكار زن بوده است، در اين دوره زن بر مرد حكومت مي كرده است. در مرحله بعد كه حكومت به دست مرد افتاد، مرد زن را از قبيله ديگر مي ربوده است. در مرحله سوم مرد «پيشكش» تقديم پدر زن مي كرده است و رسم مهر از اينجا ناشي شده است.

            مي گويند مرد از آن وقتي كه سيستم «مادر شاهي» را ساقط كرد و سيستم «پدر شاهي» را تأسيس نمود زن را در حكم برده و لااقل در حكم اجير و مزدور خويش قرار داد و به او به چشم يك ابزار اقتصادي كه احياناً شهوت را را نيز تسكين مي داد نگاه مي كرد. به زن استقلال اجتماعي و اقتصادي نمي داد. محصول كارها و زحمات زن متعلق به ديگري يعني پدر يا شوهر بود. زن حق نداشت به اراده خود شوهر انتخاب كند و به اراده خود براي خود فعاليت اقتصادي و مالي داشته باشد و در حقيقت پولي كه مرد به عنوان مهر مي داده و مخارجي كه به عنوان نفقه مي كرده است در مقابل بهره اقتصادي بوده كه از زن در ايام زناشوئي مي برده است.

 *****************

مهریه  در نظام حقوقي اسلام

            مرحله پنجمي هم هست كه جامعه شناسان و اظهار نظر كنندگان درباره آن سكوت مي كنند، در اين مرحله مرد هنگام ازدواج يك «پيشكشي» تقديم خود زن مي كند و هيچ يك از والدين حقي به آن پيشكشي ندارند، زن در عين اينكه از مرد پيشكشي دريافت مي دارد استقلال اجتماعي و اقتصادي خود را حفظ مي كند، اولاً به اراده خود شوهر انتخاب مي كند نه به اراده پدر يا برادر. ثانياً در مدتي كه در خانه پدر است، همچنين در مدني كه به خانه شوهر ميرود كسي حق ندارد او را به خدمت خود بگمارد و استثماركند، محصول كار و زحمتش به خودش تعلق دارد نه به ديگري و در معاملات حقوقي خود احتياجي به قيمومت مرد ندارد.

            مرد از لحاظ بهره برداري از زن، فقط حق دارد در ايام زناشوئي از وصال او بهره مند شود و مكلف است مادامي كه زناشوئي ادامه دارد و از وصال زن بهره مند مي شود زندگي او را در حدود امكانات خود تأمين نمايد.

            اين مرحله همان است كه اسلام آن را پذيرفته و زناشوئي را بر اين اساس بنيان نهاده است. در قرآن كريم آيات زيادي هست درباره اين كه مهر زن به خود زن تعلق دارد نه به ديگري. مرد بايد در تمام مدت زناشوئي عهده دار تأمين مخارج زندگي زن بشود و در عين حال درآمدي كه زن تحصيل مي كند و نتيجه كار او به شخص خودش تعلق دارد نه به ديگري پدر يا شوهر.

            اين جاست كه مسئله مهر و نفقه شكل معماوشي پيدا مي كند، زيرا در وقتي كه مهر به پدر دختر تعلق مي گرفت و زن مانند يك برده به خانه شوهر مي رفت و شوهر او را استثمار مي كرد، فلسفه مهر بازخريد دختر از پدر بود و فلسفه نفقه مخارج ضروري است كه هر مالكي براي مملوك خود مي كند، اگر بناست چيزي به پدر زن داده نشود و شوهر هم حق ندارد زن را استثمار و از او بهره برداري اقتصادي بكند، و زن از لحاظ اقتصادي استقلال كامل دارد و حتي از جنبه حقوقي نيازي به قيمومت و اجازه و سرپرستي ندارد، مهر دادن و نفقه پرداختن براي چه؟

 

نگاهي به تاريخچه  مهریه

            اگر بخواهيم به فلسفه مهر و نفقه در مرحله پنجم پي ببريم بايد اندكي توجه خود را به دوره هاي چهارگانه اي كه قبل از اين مرحله گفته شده معطوف كتيم. حقيقت اين است آنچه در اين باره گفته شده جز يك سلسله فرضها و تخمينها چيزي نيست. نه حقايق تاريخي است و نه حقايق علمي و تجربي. پاره اي قرائن از يك طرف و بعضي فرضيه هاي فلسفي درباره انسان و جهان از طرف ديگر منشاء پديد آمدن اين فرضها و تخمينها درباره ي زندگي بشر ماقبل تاريخ شده است. آنچه درباره دوره باصطلاح مادرشاهي گفته شده چيزي نيست كه به اين زودي ها بتوان باور كرد، و همچنين چيزهايي كه درباره فروختن دختران از طرف پدران و استثمار زنان از طرف شوهران گفته اند.

            در اين فرضها و تخمينها دو چيز به چشم مي خورد يكي اينكه سعي شده تاريخ بشر اوليه فوق العاده قساوت آميز و خشونت بار و عاري از عواطف انساني تفسير شود، ديگر اينكه نقش طبيعت از لحاظ تدابير حيرت انگيزي كه براي رسيدن به هدف هاي كلي خود به كار مي برد ناديده كرفته شده است.

            اين گونه تفسير و اظهار نظر درباره انسان و طبيعت براي غربي ميسر است اما براير شرقي اگر افسون شده تقليد غرب نباشد- ميسر نيست، غربي به علل خاصي با عواطف انساني بيگانه است، قهراً نمي تواند براي عاطفه و جرقه هاي انساني نقش اساسي در تاريخ قائل شود، غربي اگر از دنده اقتصاد برخيزد نان مي بيند و بس، تاريخ از نظر او ماشيني است كه تا نان به خوردش ندهي حركت نمي كند و اگر از دنده مسائل جنسي برخيزد انسانيت و تاريخ انسانيت با همه ي مظاهر فرهنگي و هنـري و اخـلاقي و مذهبي و با همه ي تجليات عالي و باشكوه معنوي، جز بازي هاي تغيير شكل يافته ي جنسي نيست و اگر از دنده سيادت و برتري طلبي برخيزد سرگذشت بشريت از نظر او يك سره خونريزي و بيرحمي است.

            غربي در قرون وسطي از مذهب و به نام مذهب شكنجه ها ديده و آزارها كشيده و زنده زنده در آتش انداختن ها مشاهده كرده است، به همين جهت از نام خدا و مذهب و هر چيزي كه اين بو را بدهد وحشت مي كند و از اين رو با همه ي آثار و علائم فراوان علمي كه از هدف داشتن طبيعت و واگذار نبودن جهان به خود مي بيند كمتر جرئت مي كند به اصل «علت غائي» اعتراف كند.

            ما از اين مفسران نمي خواهيم كه به وجود پيامبران كه در طول تاريخ ظهور كرده اند و منادي عدالت و انسانيت بوده اند و با انحرافات مبارزه مي كرده اند و نتايج ثمربخشي از مبارزات خود مي گرفته اند اقرار و اعتراف كنند، از آنها مي خواهيم كه لااقل نقش آگاهانه طبيعت را فراموش نكنند.

            در تاريخ روابط زن و مرد قطعاً مظالم فراوان و قساونهاي بي شماري رخ داده است. قرآن قساوت آميز ترين آنها را حكايت كرده است، اما نمي توان گفت سراسر اين تاريخ، قساوت و خشونت بوده است.

 

 

 **********************

فلسفه ي حقيقي مهریه

            به عقيده ي ما پديد آمدن مهر نتيجه ي تدبير ماهرانه اي است كه در متن خلقت و آفرينش براي تعديل روابط زن و مرد و پيوند آنها به يكديگر به كار رفته است.

            مهر از آنجا پيدا شده كه در متن خلقت نقش هر يك از زن و مرد در مسئله عشق مغاير نقش ديگري است. عرفا اين قانون را به سراسر هستي سرايت مي دهند، مي گويند قانون عشق و جذب و انجذاب بر سراسر موجوداتو مخلوقات از لحاظ اينكه هر موجودي وظيفه خاصي را بايد ايفا كند متفاوتند، سوز در يك جا و ساز در جاي ديگر قرار داده شده است.

            فخر الدين عراقي شاعر معروف مي گويد:

ساز طرب عشق كه داند كه چه ساز است

                                                            كز زخمه آن نه فلك اندر تك و تاز است

            رازي است در اين پرده گر آنرا بشناسي

                                                            داني كه حـقيقت زچـه دربند مـجاز است

            عشق است كه هر دم بدگر رنگ درآيد

                                                            ناز است به جائي و به يك جاي نياز است

            در صورت عاشق چه درآيد همه سوز است

                                                            در كسوت معشوق چه آيد همه ساز است

            دانشمندان مي گويند: مرد از زن شهواني تر است، در روايات اسلامي وارد شده كه مرد در مقابل شهوت تواناتر و خوددارتر آفريده شده است، نتيجه هر دو سخن يكي است، به هر حال مرد در مقابل غريزه از زن ناتوان تر است، اين خصوصيت همواره به زن فرصت داده است كه دنبال مرد نرود و زود تسليم او نشود و بر عكس مرد را وادار كرده است كه به زن اظهار نياز كند و براي جلب رضاي او اقدام كند، يكي از آن اقدامات اين بوده كه براي جلب رضاي او و به احترام موافقت او هديه اي نثار او مي كرده است.

            مهر، باحيا و عفاف زن يك ريشه دارد، زن به الهام فطري دريافته است كه عزت و احترام او به اين است كه خود را رايگان در اختيار مرد قرار ندهد و به اصطلاح شيرين بفروشد.

            همين ها سبب شده كه زن توانسته با همه ناتواني جسمي، مرد ره به عنوان خواستگار به آستانه خود بكشاند، مردها را به رقابت با يكديگر وادار كند،‌با خارج كردن خود از دسترسي مرد عشق رمانتيك به وجود آورد،‌مجنونها را به دنيال ليلي ها بدواند و آنگاه كه تن به ازدواج با مرد مي دهد عطيه و پيشكشي از او به عنوان نشانه اي از صداقت او دريافت دارد.

 

مهریه  در قرآن  

            قرآن كريم مهر را به صورتي كه در مرحله پنجم گفتيم ابداع و اختراع نكرد، زيرا مهر به اين صورت ابداع خلقت است، كاري كه قرآن كرد اين بود مهر را به حالت فطري آن برگردانيد.

            قرآن كريم با لطافت و ظرافت بي نظيري مي گويد: «وَ آتوا النساءَ صَدقاتهن نحلة» يعني كابين زنان را كه به خود آنها تعلق دارد (نه به پدران يا برادران آنها) و عطيه و پيشكشي است از جانب شما به آنها به خوشان بدهيد.

            قرآن كريم در اين جمله كوتاه به سه نكته اساسي اشاره كرده است:

            اولاً با نام «صدقه» (بضم دال) ياد كرده است نه با نام مهر، صدقه از ماده صدق است و بدان جهت به مهر صداق يا صدقه گفته مي شود كه نشانه راستين بودن علاقه مرد است،‌بعضي مفسرين مانند صاحب كشاف به اين نكته تصريح كرده اند. همچنان كه بنا به گفته راغب اصفهاني در مفردات غريب القرآن علت اينكه صدقه (به فتح دال) را صدقه گفته اند اين است كه نشانه صدق ايمان است. ديگر اينكه با ملحق كردن ضمير (هن) به اين كلمه مي خواهد بفرمايد كه مهريه به خود زن تعلق دارد نه پدر و مادر، مهر مزد بزرگ كردن و شير دادن و نان دادن به او نيست.

            سوم اين كه با كلمه «نحله» كاملاً تصريح مي كند كه مهر هيچ عنواني جز عنوان تقديمي و پيشكشي و عطيه و هديه ندارد.

 مهریه در زمان جاهلیت

رسوم جاهليت كه در اسلام منسوخ شد

            قرآن كريم رسوم جاهليت را درباره مهر منسوخ كرد و آن را به حالت اولي و طبيعي آن برگردانيد.

            در جاهليت پدران و مادران، مهر را به عنوان حق الزحمه و «شير بها» حق خود مي دانستند.

            در جاهيلت،‌ پدران و در نبود آنها برادران، چون از طرفي براي خود حق ولايت و قيمومت قائل بودند و دختر را به اراده خودشان شوهر مي دادند نه به اراده خود او، و از طرف ديگر مهر دختر را متعلق به خود مي دانستند نه به دختر، دختران را معاوضه مي كردند. به اين نحو كه مردي به مرد ديگر مي گفت كه من دختر يا خواهرم را به عقد تو در ,ي آورم كه در عوض دختر يا خواهر تو زن من باشد و او هم قبول مي كرد،‌به اين ترتيب هر يك از دو دختر مهر ديگري به شمار مي رفت و به پدر يا برادر ديگري تعلق مي گرفت،‌اين نوع نكاح را «شغار» مي ناميدند. اسلام اين رسم را منسوخ كرد، پيفمبر اكرم فرمود «لاشغار في الاسلام» يعني در اسلام معاوضه دختر يا خواهر ممنوع است.

در روايات اسلامي آمده است كه پدر نه تنها حقي به مهر ندارد، بلكه اگر در عقد ازدواج براي پدر به عنوان امري جداگانه از مهر چيزي شرط شود و مهر به خود دختر داده شود باز هم صحيح نيست. يعني پدر حق ندارد براي خود در ازدواج دختر بهره اي قائل شود، هر چند به صورت امر جداگانه از مهر باشد.

اسلام، آئين كار كردن داماد براي پدر زن را كه طبق گفته جامعه شناسان در دوره هايي وجود داشته كه هنوز ثروت قابل مبادله اي در كار نبوده منسوخ كرد.

در زمان جاهليت، رسوم ديگري نيز بود كه عملاً موجب محروم بودن زن از مهر مي شد، يكي از آنها رسم ارث زوجيت بود، اگر كسي مي مرد وارثان او از قبيل فرزندان و برادران همان طوري كه ثروت او را به ارث مي برند همسري زن او را نيز به ارث مي بردند. پس از مردن شخص پسر يا برادر ميت حق همسري ميت را باقي مي پنداشت و خود را مختار ميدانست كه زن او را به ديگري تزويج كند و مهر را خودش بگيرد و يا او را بدون مهر جديدي و به موجب همان مهري كه قبلاً پرداخته زن خود قرار دهد.

 مهریه در اسلام

سيستم مهري اسلام خاص خودش است

            يكي از مسلمات دين اسلام اين است كه مرد حقي به مال زن و كار زن ندارد، نه مي تواند به او فرمان دهد كه براي من فلان كار را بكن، و نه اگر زن كاري كرد كه به موجب آن كار ثروتي به او تعلق مي گيرد مرد حق دارد كه بدون رضاي زن در آن ثروت تصرف كند، و از اين جهت زن و مرد وضع مساوي دارند. و بر خلاف رسم معمول در اروپاي مسيحي كه تا اوايل قرن بيستم رواج داشت، زن شوهر دار از نظر اسلام در معاملات و روابط حقوقي خود تحت فيمومت شوهر نيست، در انجام معاملات خود استقلال و آزادي كامل دارد. اسلام در عين اينكه به زن چنين استقلال اقتصادي در مقابل شوهر داد و براي شوهر هيچ حقي در مال زن و كار زن و معاملات زن قرار نداد، آئين مهر را منسوخ نكرد، اين خود مي رساند كه مهر از نظر اسلام به خاطر اين نيست كه مرد بعداً از وجود زن بهره اقتصادي مي برد و نيروي بدني او را استثمار مي كند، پس معلوم مي شود اسلام سيستم مهري مخصوص به خود دارد، اين سيستم مهري و فلسفه اش را نبايد با ساير سيستم هاي مهري اشتباه كرد و ايراداتي كه بر آن سيستم ها وارد است بر اين سيستم وارد دانست.

 

آيين فطرت در مورد مهریه

            قرآن اين عطيه و پيشكشي را لازم مي داند، قرآن رموز فطرت بشر را با كمال دقت رعايت كرده است و براي اينكه هر يك از زن و مرد نقش مخصوصي كه در طبيعت از لحاظ علائق دوستانه به عهده آنها گذاشته شده،‌ فراموش نكند لزوم مهر را تأكيد كرده است. نقش زن اين است كه پاسخگوي محبت مرد باشد، محبت زن خوب است به صورت عكس العمل محبت مرد باشد نه به صورت ابتدائي. عضق ابتدائي زن، يعني عشقي كه از ناحيه زن شروع بشود و زن بدون آنكه مرد قبلاً او را خواسته باشد عاشق مردي بشود، همواره مواجه با شكست عشق و شكست شخصيت خود زن است، بر خلاف عشقي كه به صورت پاسخ به عشق ديگري در زن پيدا مي شود،‌اين چنين عضق نه خودش شكست مي خورد و نه به شخصيت زن لطمه و شكست وارد مي آورد.

            چنانكه ملاحظه فرموديد قرآن در باب مهر، رسوم و قوانين جاهليت را عليرغم ميل مردان آن روز عوض كرد. آنچه خود قرآن در باب مهر گفت رسم معمول جاهليت نبود كه بگوئيم قرآن اهميتي به بود و نبود مهر نمي دهد، قرآن مي توانست مهر را به كلي منسوخ كند و مردان را از اين نظر راحت كند، ولي اين كار را نكرد.

 

انتقادها درباره مهریه

            اكنون كه نظر اسلام را درباره مهر دانستيد و معلوم شد مهر از نظر اسلام چه فلسفه اي دارد، خوب است سخن كساني را كه به اين قانون اسلامي انتقاد دارند نيز بشنويد.

            خانم منوچهريان در كتاب انتقاد بر قوانين اساسي و مدني ايران در فصلي كه تحت عنوان مهر باز كرده اند چنين نوشته اند:

            «همچنانكه براي داشتن باغ يا خانه يا اسب يا استر، مرد بايد مبلغي بپردازد، براي خريدن زن هم بايد پولي از كيسه خرج كند، و همچنانكه بهاي خانه و باغ و استر بر حسب بزرگي و كوچكي و زشتي و زيبائي و پولداري و بي پولي او تفاوت مي كند. قانونگذاران مهربان و جوانمرد ما قريب 12 ماده درباره قيمت زن نوشته اند و فلسفه آنان آن است كه اگر پول در ميان نباشد رشته استوار زناشوئي سخت سست و زود گسل مي شود.»

            اگر قانون مهر از طرف اجنبي آمده بود،‌آيا باز هم اين قدر مورد بي مهري و تهمت و افترا بود؟ مگر هر پولي كه كسي به كسي مي دهد مي خواهد او را بخرد،‌ پس بايد رسم هديه و بخشش و پيشكش را منسوخ كنند. ريشه قانون مهر كه در قانون مدني آمده قرآن است. قرآن تصريح مي كند كه مهر عنواني جز عطيه و پيشكشي ندارد. به علاوه اسلام قوانين اقتصادي خود را آنچنان تنظيم كرده كه مرد حق هيچگونه بهره برداري اقتصادي از زن ندارد. در اين صورت چگونه مي توان مهر را به عنوان قيمت زن ياد كرد.

            ممكن است بگوئيد عملاً مردان ايراني از زنان خود بهره برداري اقتصادي مي كنند. من هم قبول دارم كه بسياري از مردان ايراني اين طورند، ولي اين چه ربطي به مهر دارد، مردان كه نمي گويند ما به موجب اينكه مهر پرداخته ايم به زنان خود تحكم مي كنيم، تحكم مرد ايراني به زن ايراني ريشه هاي ديگري دارد. چرا به جاي اينكه مردم را اصلاح كتيد قانون فطرت را خراب مي كنيد و بر مفاسد مي افزائيد؟ در تمام اين گفته ها يك منظور بيشتر نهفته نيست و آن اينكه ايراني و مشرق زميني بايد خود را و فلسفه زندگي خود را و معيارهاي انساني خود را فراموش كند و رنگ و شكل اجنبي به خود بگيرد تا بهتر آماده بلعيده شدن باشد.

            نويسنده چهل پيشنهاد در شماره 89 مجله زن روز صفحه 71 پس از ذكر وضع ناهنجار زن در جاهليت و اشاره به خدمات اسلام در اين راه چنين نوشته است: «چون زن و مرد مساوي آفريده شده اند پرداخت بها يا اجرت از طرف يكي به ديگري منطق و دليل عقلاني ندارد، زيرا همانگونه كه مرد احتياج به زن دارد، زن هم به وجود مرد نيازمند است و آفرينش آنها را به يكديگر محتاج خلق كرد و در اين احتياج هر دوي آنها را به يكديگر محتاج خلق كرد و در اين احتياج هر دوي آنها وضع مساوي دارند، و لذا الزام يكي به دادن وجه به ديگري بلا دليل خواهد بود. ولكن از نظر اينكه طلاق در اختيار مرد بوده و زن براي زندگي مشترك با مرد تأمين نداشته، لذا به زن حق داده شده علاوه بر اعتماد به شخصيت زوج نوعي وثيقه و اعتبار مالي نيز از مرد مطالبه نمايد»

 

 

 

 

مهريه چماقي براي روز مبادا:

            تهران- خبرگذاري سينا، امير رضا پرحلم و سميه نصرتي

            مرد در راه عشق از همه دارايي خود و ابزار اصلي كارش مي گذرد. او در ابتداي ازدواج تمامي مهريه را در قالب سند خانه اي كه آن همه برايش ارزش داشت به زنش مي دهد. او مي گويد: براي رسيدن به او هر چه بخواهد همان مي شود در عوض زن آخر حيله گري است. او از زنانگي خود به عنوان سلاحي استفاده مي كند. او عشق را به بازي گرفته و مرد را ذره ذره ذوب مي كند. او از صداقت مرد و عاشقيش كاملاً سوء استفاده مي كند او براي عشق شرط و شروط دارد.

 در پايان،‌مرد با چهره اي حيران، مغموم و سر در گريبان باقي مي ماند. اما عكس اين ماجرا نيز صادق است و بسيار زنان كه در دام مردان هوس باز و حيله گر گرفتار مي آيند و راهي برايشان باقي نمي ماند. جز آنكه مهريه خود را به اجرا گذارند اگر چه شايد برخي از آنان مهريه اي قابل توجه نيز نداشته باشند.

علي جعفري: دانشجو رشته حق حقوق و درباره مهريه مي گويد: مهريه چماقي است در دست زن براي روز مبادا اما زهرا موسوي دانشجوي ديگر معتقد است: اگر تاريخ ويل دورانت را ورق بزنيد مي بينيد كه در گذشته هاي دور ايران زمين پدر داماد در شب عروسي هديه اي را به عروس مي داد كه امروز آن تحت عنوان مهريه نام دارد.

علي سعيدي جامعه شناس مي گويد: فرهنگ و ادب و رسوم مردم ايران در حال تغيير است. در زبان ايرانيان سوشبوس همان مهريه امروزي به معناي عروس چاه است. در فرهنگ زردشتيان دختر را به عقد چاه درمي آوردند. (البته به انتخاب خود چاه) و دختر بايد براي مهريه به خود آب براي روستاي خود طلب مي كرد. دختر بايد هر روز براي چاه زمزمه هاي عاشقانه بخواند تا چاه بيشتر عاشق او شود و آب زيادتري به مردم روستاي او بدهد. او نمي تواند آب بنوشد ولي هر روز بايد براي مردم روستاي خود يه كوزه آب از چاه ببرد تا تشنگان سيراب شوند و زمين هاي كشاورزي آباد شود و دعا كند كه محصول زيادي به دست آيد. جامعه شناس درباره بالا بودن مهريه مي گويد: شايد تمام مشكلات حكومت را بتوان به گران حاكمان انداخت اما اين ديگر ربطي به حكومت ندارد. به اجرا گذاشتن مهريه 100 و 120 ميليوني به وسيله زنان جوان و تلاش مردان براي خلاصي از اين بدهي كمر شكن به هر وسيله اخلاقي و غير اخلاقي در شأن اين ملت اين و اين ملك نيست.

وي مي افزايد: چند روز پيش به دادگاه خانواده رفتم. متأسفانه با صحنه هاي مواجه شدم كه متأثرم راه فحش و كتك و نفرين و زندان و دستبند و .

 

جهيزيه حضرت زهرا

جهيزيه: اميرالمؤمنين مي فرمايد: من رفتم و زره خودم را فروختم،‌پولش را گرفتم و نزد رسول خدا آوردم و در دامن آن حضرت ريختم،‌نه آن حضرت از من پرسيد چقدر شد و نه من به آن حضرت خبر دادم.

رسول خدا (ص) مشتي از آن پول برداشتند و به بلال دادند و فرمودند: براي فاطمه عطر بخر و سپس با دو دست خود مشتي ديگر برداشتند به ابوبكر دادند و فرمودند: براي فاطمه لباس و اثاث منزل تهيه كن و عمار و چند نفر ديگر را براي كمك فرستادند.

صورت جهيزيه حضرت زهرا (س):

1-    يك پيراهن به هفت درهم

2-   يك روسري به چهار درهم

3-  يك حوله خيبرك

4-   يك تخت از برگ درخت خرما

5-  دو فرش كرباس

6-   چهار متكاي پوستي

7-  يك پرده پشمي

8-  يك حصير

9-   يك آسياب دستي

10-يك طشت مسي

11-يك مشك چرمي

12-           يك قدح براي شير

13-          يك مشك كوجك

14-           يك كوزه سفالي

15-          دو كوزه گلي

16-            يك سفره چرمي

وقتي جهيزيه را خريدند و نزد رسول خدا آوردند حضرت نگاهي به آن كردند و اشك در چمشان مباركش حلقه زد. سر خود را به آسمان بلند كرد و عرضه داشتند: خداوندا به اين قوم كه بيشتر ظروفشان گلي است بركت عنايت فرما.

افزايش نرخ مهريه برخاسته از نظام مردسالارانه در جامعه است

            معاون فرماندار تهران وضع مهريه هاي سنگين از سوي زنان را بازتابي از پديده چند همسري عمدتاً پنهان در جامعه، كاهش ضريب اطمينان در خانواده ها، احساس ناامني اجتماعي در ميان زنان،‌عدم موفقيت جامعه در كنترل خشونت خانگي، وجود موانع عديده دادخواهي زنان واكنش اجتماعي زنان نسبت به تبعيضات موجود در جامعه دانست.

            زهرا نزداد بهرام ور گفت و گو با خبرنگار «زنان» خبرگذاري دانشجويان ايران افزود:

ديدگاه تعيين سقف و كف براي مهريه علي رغم آن كه مسأله ي زنان عنوان مي شود، برخاسته از نظام مرد سالاري در جامعه است و تا زماني كه نتوان چالشهاي زنان را رفع كرد يا كاهش داد، پديده اي چون افزايش نرخ مهريه به هر دليل قابل مشاهده است. به گفته ي وي برخي مردان به محض اراده قادرند زندگي مشترك را متلاشي و يا پنهاني اقدام به ازدواج مجدد كنند و زنان نيز در صددند كه با وضع مهرهي هاي سنگين از اين مسأله جلوگيري كنند.

            معاون فرمانداري تهران گفت: اين باور در نزد زنان در حالي است كه نه كاهش و نه افزايش نرخ مهريه و تعيين سقف و كف براي آن قادر است از افزايش طلاق و جدايي زوجني جلوگيري كرده و  منجر به رشد ازدواج شود، چرا كه مهريه علي رغم عندالمطالبه بودن در بيش از 90% موارد پرداخت نمي شود.

            به گفته ي وي، به جاي ارائه اين طرح ها بايد آسيب هايي كه چنين پديده هايي در جامعه رواج مي دهند شناسايي و رفع كرد. نزداد بهزام همچنين «رواج تجمل گرايي در جامعه» را عامل

ديگري براي افزايش نرخ مهريه اعلام كرده و تعيين سقف و كف آن را كار شايسته اي ندانست و تأكيد كرد: همانطور كه معتقديم ازدواج رابطه اي عقلاني، عاطفي و روحي و تشكيل دهنده زير ساخت نهادهاي اجتماعي است. بايد توجه كرد كه رويكردهاي موجود نسبت به ازدواج قابل خريد و فروش با قيمت هاي كم و زياد نيستند.

 

جشن ازدواج تركمنها

            جشن ازدواج يكي از مراسم قشنگ و ديدني در ميدان تركمنها مي باشد كه همراه با رسوم خاصي اجرا مي شود بدين صورت كه:

            اول از همه موقعي كه دختر مورد نظر توسط پدر و مادر و جديداً توسط پسر انتخاب شد معمولاً دو تا از عمه هاي پسر همراه با كادو معمولاً شامل شيريني و روسري يا چارقت براي دختر مي باشد به خواستگاري مي روند و با مادر دختر موضوع را در ميان مي گذارند تا موضوع را با دختر و شوهرش و بعد با نزديكان در ميان بگذارد اگر جواب مثبت داده شد ريش سفيدان فاميل رفته و قول و قرار روسي را مي گذارند اگر بخواهند كه عروسي را به سال آينده موكول كنند يك مراسم كوچك برگزار مي كنند و زنهاي فاميل و آشنا جمع مي شوند و يك روز قبل از مراسم شروع به درست كردن شيريني و نان تركمني كه اصطلاحاً قاتلمد و چلپك (كوبت) گفته مي شود مي كنند و روز مراسم زنها و دخترها همراه با دست زدن و خواندن آواز (لاله) كه در وصف عروس و داماد مي باشد به خانه عروس مي روند كه آنجا نيز اين مراسم «لاله خواني» ادامه دارد سپس حلقه دست عروس مي كنند كه اين كار توسط بزرگ زن فاميل يا زن داداش يا زن عموي داماد صورت مي گيرد و روسري سر عروس مي كنند و بعد تا موقع عروسي خانواده داماد موظف هستند كه در هر عيد (فطر، قربان) لباس عروس را تهيه كنند كه روز عيد همراه با شيريني برادر به عنوان كادو برده مي شود (عيد پايي) و آستانه برگزاري عروسي يك مراسم ديگر با عنوان «قرده سوله» برگزار مي شود كه براي عروس لباس و طلا و جواهرات و روسري و چارقت همراه با شيريني هاي محلي برده مي شود و همچنين ريش سفيدهاي فاميل براي تعيين شير بها و مهريه به خانه عروس  مي روند. شب قبل از عروسي به نام «گنگش گيجه» يا شب مشورت ناميده مي شود كه افراد فاميل در خانه دامـاد جـمع شده و براي عـروسي برنامـه ريزي مي كنند و هـر يك وظايـف خاصـي را بر عهده مي گيرند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 12 آبان 1393 ساعت: 17:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس