دانش آموزی - 196

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره خاورمیانه

بازديد: 1041

تحقیق درباره خاورمیانه

خاورمیانه منطقه‌ای است که سرزمینهای میان دریای مدیترانه و خلیج فارس را شامل می‌شود. خاورمیانه بخشی از آفریقا-اوراسیا یا به طور خاص آسیا و در بعضی موارد جزو آفریقای شمالی شمرده می‌شود. این ناحیه گروه‌های فرهنگی و نژادی گوناگونی از قبیل فرهنگهای ایرانی، عربی، بربرها، ترکی، کردی، اسرائیلی و آسوری را در خود جای داده‌است. زبان‌های اصلی این منطقه عبارت است از فارسی، عربی، ترکی، کردی، عبری و آسوری.

بسیاری از تعریفهای «خاورمیانه» - چه در کتابهای مرجع و چه در اصطلاح عامیانه - آن را ناحیه‌ای در جنوب غربی آسیا و دربرگیرندهٔ کشورهای بین ایران و مصر معرفی می‌کنند. با اینکه بخش بیشتر کشور مصر (به جز صحرای سینا) در آفریقای شمالی واقع شده ولی آن را جزو «خاور میانه» می‌دانند. کشورهای شمال آفریقا از قبیل لیبی، تونس و مراکش بر خلاف خاورمیانه، در رسانه‌های عمومی کشورهای آفریقای شمالی خوانده می‌شوند.

تاریخ

خاورمیانه از نخستین خاستگاههای تمدن جهان بوده‌است. بسیاری از باورها و آیینهای جهان از اینجا برخاسته‌اند. نخستین یافته‌های آدمی در اینجا بوده‌است. نخستین قانونهای جهان در اینجا نوشته شده‌است.و... خاورمیانه از میانه قرن بیستم، مرکز توجه جهانی و شاید حساسترین منطقه جهان از نظر استراتژیکی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بوده‌است. این منطقه دارای بزرگ‌ترین منابع نفت و مکان کشمکشهای دراز مدت اعراب و اسرائیل است. خاورمیانه زادگاه ادیان مهمی چون زرتشتی‌گری، دین بهایی، یهودیت، مسیحیت و اسلام است.

مرزها

 نقشه کشورهایی که مجموعا به آنها خاورمیانه گفته می‌شود.اصطلاح خاورمیانه شناسندهٔ منطقه‌ای فرهنگی است، در نتیجه مرز مشخصی برای آن وجود ندارد. به طور کلی کشورهای این منطقه عبارت‌اند از: اردن، امارات متحده عربی، ایران، بحرین، ترکیه، سوریه، عراق، عربستان سعودی، عمان، قطر، کویت، لبنان، مصر، یمن و کشور اسرائیل و سرزمینهای خودگردان فلسطینی که دربرگیرندهٔ کرانه باختری رود اردن و نوار غزه است.

کشورهای غربی این منطقه (الجزایر، تونس، لیبی و مراکش) به دلیل وابستگی شدید تاریخی و فرهنگی بیشتر بخشی از خاورمیانه شمرده می‌شوند. سودان نیزیکی از این کشورها به شمار می‌آید. کشورهای آفریقایی موریتانی و سومالی نیز پیوندهایی با خاورمیانه دارند. ترکیه و قبرس که از نظر جغرافیایی درون و یا نزدیک این منطقه هستند، خود را بخشی از اروپا می‌دانند. ایران را مرز شرقی خاورمیانه می‌انگارند، البته گاهی افغانستان را نیزاز کشورهای این بخش بندی به شمار می‌آورند.

 

اروپا محوری

برخی افراد از واژه خاورمیانه بدلیل اروپامحوری بودن آن انتقاد می‌کنند. این منطقه تنها از دید اروپای غربی، در مشرق واقع شده در حالیکه همین منطقه برای یک هندی منطقه‌ای غربی و برای یک روسی در جنوب واقع شده‌است.

واژهٔ «میانه» نیز بدلیل برداشتهای مختلف باعث سردرگمی‌هایی شده‌است. قبل از جنگ جهانی اول اصطلاح خاورنزدیک در انگلیسی به مناطق بالکان و امپراتوری عثمانی اطلاق می‌شد در حالیکه اصطلاح خاورمیانه شامل سرزمینهای ایران، افغانستان، آسیای مرکزی، ترکستان و قفقاز بود. همچنین اصطلاح خاوردور به کشورهای شرق آسیا نظیر چین، ژاپن، دو کره، هنگ‌کنگ، تایوان و غیره اطلاق می‌شد.

با نابودی امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۱۸(۱۲۹۷ه.خ)، دیگر اصطلاح خاورنزدیک کاربرد زیادی نداشت و این در حالی بود که اصطلاح خاورمیانه به کشورهای تازه بنیاد جهان اسلام اطلاق شد. با اینحال استفاده از اصطلاح خاورنردیک توسط برخی رشته‌های دانشگاهی نظیر باستان‌شناسی و تاریخ کهن زنده شد. خلاصه اینکه اصلاح خاورمیانه آنگاه باب شد که بخش‌های انگلیسی و فرانسوی زبان از آن استفاده کردند. زبان فارسی نیز در دهه‌های گذشته همین اصطلاح اروپامحور را بی‌چون‌وچرا و بدون در نظر گرفتن دیدگاه خود در این باره که اصطلاح «آسیای باختری» را برای این مفهوم مناسبتر می‌سازد به بطور مستقیم از فرانسوی و انگلیسی کپی کرده‌است.

 

معانی متفاوت

در دیگر زبانهای جهان اصطلاحات مشابهی به خاورنزدیک و خاورمیانه وجود دارند ولی به دلیل اینکه این اصطلاح، نسبی است، معنای آن در هر کدام از این زبانها به طور کلی با معنای فارسی یا انگلیسی آن فرق دارد. برای نمونه نگاه کنید به: نوشتار خاور نزدیک در ویکی‌پدیای فرانسوی, نوشتار خاورمیانه به فرانسوی, و نوشتار خاور نزدیک به آلمانی.

 

اصطلاحات مشابه

ابهام اصطلاح خاورمیانه به شیوه‌های مختلف مفید بوده‌است زیرا می‌توان آن را در اوضاع متغیر سیاسی و فرهنگی استفاده کرد. ابهام این اصطلاح باعث آزار بعضی جغرافیدان‌ها که سعی کرده‌اند اصطلاح آسیای جنوب‌غربی را به جای آن بنشانند شده‌است. اصطلاحات دیگر عبارت‌اند از: آسیای غربی که کشور هند آن را به طور رسمی برگزیده، جهان عرب که گاهی اوقات استفاده می‌شود ولی باعث استثنای اسرائیلی‌ها و ایرانی‌ها می‌شود و بالاخره (MENA) «خاورمیانه-شمال آفریقا» که گاهی اوقات برای دربرگرفتن نواحی بین مراکش و ایران استفاده می‌شود. اصطلاح دیگری به نام خاورمیانه بزرگ(تر) نیز استفاده می‌شود که به خاطر ابهام زیادش کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. این اصطلاح می‌تواند شامل آفریقای شمالی و ترکیه در غرب تا پاکستان و افغانستان در شرق باشد.

 

نواحی خاورمیانه

قفقاز - گرجستان، آذربایجان، ارمنستان

فلات ایران

آناتولی - ترکیه

دریای مدیترانه - قبرس

شبه جزیره عربستان، نگاه کنید به: حاشیه خلیج فارس - عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی، عمان، عراق، بحرین، یمن

خاور - اسرائیل، اردن، سوریه، لبنان، فلسطین، شبه جزیره سینا

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 10 فروردین 1394 ساعت: 23:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره آثار دوره صفوی

بازديد: 435

 تحقیق درباره آثار دوره صفوی

عصر صفوی، عصر کمال و شکوفایی نبوغ معماری و شهرسازی در ایران است. زیباترین و با شکوه‌ترین آثار معماری ایران در همین دوره، توسط معماران خلاق و هنرمندی چون محمدرضا و علی اکبر اصفهانی آفریده شد.در زمان شاه عباس اول صفوی پایتخت از قزوین به اصفهان منتقل شد.اصفهان در مرکز امپراتوری صفوی قرار داشت و نسبت بهقزوین به خراسان نزدیک تر بود.موقعیت جفرافیایی این شهر موجب افزایش سرعت عکس العمل شاه در مقابل تهدیدات ازبکان و عثمانیان بود.شاه عباس بدون ایجاد تفییرات عمده در بخش قدیمی شهر بخشهایی را به آن افزود.میدان نقش جهان ، دولتخانه و خیابان چهارباغ در کنار بخش‌های قدیمی شهر ساخته شدند.

از ویژگیهای مهم در شیوهٔ معماری این دوره، علاوه بر استحکام و زیبایی ساختار، درخشش بیان است. در آثار این دوره تابش رنگ و نور، و جذابیت سطوح و شکوه چشمگیر آنها، احساس زیبائی خیره کننده‌ای در بیننده ایجاد می‌کند و طنین رنگها و سطوح مکرر کاشیهای درخشان به منظره‌ای شفاف، مجرد و روحانی تبدیل می‌شود.

معماری این دوره از لحاظ وسعت و کارآیی، بسیار متنوع است و در تمامی ابعاد حیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم حضوری زنده و پویا دارد. باشکوه‌ترین مساجد، عظیمترین میدانها، زیباترین پلها و خیابانها، بزرگ‌ترین بازارها، مدرسه‌ها، کاروانسراها و... در این عصر ساخته شد. و همه در نوع خود در اوج کمال هنری، استحکام و کارآیی و بعضی چنان باشکوه و زیبا و کامل، که گاهی نمی‌توان باور کرد که انسانی ناچیز آن را پدید آورده باشد.

این آثار عبارتند از:

١ مجموعه بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی شامل موزه چینی خانه، گنبد الله الله، مسجد جنت سرا، خانقاه، چله خانه، شهید گاه، چراغ خانه و حرمخانه. این بقعه اثری نفیس و ارزشمند یکی از سندهای افتخار آذربایجان است که متعلق به دوران صفویه بوده و مزار شیخ صفی، همسرش، شاه اسماعیل صفوی و جمعی از شهیدان جنگ چالدران در آن قرار دارد. با حفاریهای جید بعمل آمده در اطراف بقعه قدمت آن به دوره ایلخانیان پیوند می‌خورد.

 ۲ مقبره شیخ جبرائیل جد شاه اسماعیل صفوی در قریه کهر آلان (شیخ کلخوران)

 ۳ موزه بقعه شیخ صفی

 ۴ مسجد جمعه مربوط به دوره سلجوقی (بنای اولیه مربوط به قبل از اسلام به دوره اشکانی)

 ۵ مجموعه بازار اردبیل با سراها و تیمچه‌ها و راسته‌های متعدد متعلق به دوران صفویه بوده و یاد آور دوران طلایی جاده ابریشم است.

 ۶ یازده پل تاریخی مربوط به دوره صفوی

 ۷ شش باب حمام مربوط به دوره صفوی

 ۸ پنج باب خانه مربوط به دوره صفوی

 ۹ مجموعه همجوار بقعه شیخ صفی مربوط به دوره ایلخانی

 ۱۰ مسجد میرزاعلی اکبر مرحوم

 ۱۱ ویرانه آتشکده ساسانیان در قریه آتشگاه

 ۱۲ امامزاده صالح

 ۱۳ قیز امامزاده سی (امامزاده حلیمه خاتون)

 ۱۴ برج شاطر گنبدی در روستای صومعه

 ۱۵ گنجینه مردم‌شناسی اردبیل در حمام تاریخی ظهیرالاسلام

 ۱۶ تپه نادري

 ۱۷ پیکره سنگی بابا داوود عنبران

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 10 فروردین 1394 ساعت: 23:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره ابن سینا

بازديد: 283

تحقیق درباره ابن سینا

ابن سینا (شیخ الرئیس ابو علی سینا) یا پور سینا (۹۸۰ - ۱۰۳۷) دانشمند, فیلسوف و پزشک ایرانی بود. وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که تعداد زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه‌است. جرج سارتون او را مشهورترین دانشمند سرزمین‌های اسلامی می‌داند که یکی از معروف‌ترین‌ها در همهٔ زمان‌ها و مکان‌ها و نژادها است. کتاب معروف او کتاب قانون است.

زندگی

ابن سینا بلخی یا پورسینا حسین پسر عبدالله زاده در سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را به تفاریق ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجة‌الحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکی.

«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص۱۲۵)

«وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)

بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:

پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم .نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان‌که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند.

 

در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.

ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی می‌گفت می‌گماشتم و در ذهنم به بررسی آن می‌پرداختم و آن را روشن‌تر و بهتر از آنچه استادم بود فرامی‌گرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم.

 

چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمی‌رفت در کوتاه‌ترین زمان در این رشته موفقیت‌های بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان می‌کردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم.

قبر ابن سینابعد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمی‌فهمیدم و غرض مؤلف را از آن سخنان درنمی‌یافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنان‌که مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبرده‌بودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید می‌شدم و می‌گفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان می‌گذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار می‌گشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بی‌درنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواری‌های آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم. در این موقع سال ۳۸۷ بود و تازه ۱۷ سالگی را پشت سر نهاده بودم.

وقتی من وارد سال ۱۸ زندگی خود می‌شدم نوح پسر منصور سخت بیمار شد، اطباء از درمان وی درماندند و چون من در پزشکی آوازه و نام یافته بودم مرا به درگاه بردند و از نوح خواستند تا مرا به بالین خود فرا خواند. من نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او به مطالعه پردازم. کتابهای بسیاری در آنجا دیدم که اغلب مردم حتی نام آنها را نمی‌دانستند و من هم تا آن روز ندیده بودم. از مطالعه آنها بسیار سود جستم.

آرامگاه بوعلی سینا در همدانچندی پس از این ایام پدرم در گذشت و روزگار احوال مرا دگرگون ساخت من از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم. چندی در آن دیار به عزت روزگار گذراندم نزد فرمانروای آنجا قربت پیدا کردم و به تالیف چند کتاب در آن شهر توفیق یافتم پیش از آن در بخارا نیز کتاب‌هایی نوشته بودم. در این هنگام اوضاع جهان دگرگون شده بود ناچار من از گرگانج بیرون آمدم مدتی همچون آواره‌ای در شهرها می‌گشتم تا به گرگان رسیدم و از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در آن شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم. ابو عبید جوزجانی در گرگان به نزدم آمد.

آرامگاه بوعلی سینا از نمای زیرینابو عبید جوزجانی گوید: این بود آنچه استادم از سرگذشت خود برایم حکایت کرد. چون من به خدمت او پیوستم تا پایان حیات با او بودم. بسیار چیزها از او فرا گرفتم و بسیاری از کتابهای او را تحریر کردم استادم پس از مدتی به ری رفت و به خدمت مجدالدوله از فرمانروایان دیلمی درآمد و وی را به بیماری سودا دچار شده بود درمان کرد و در آنجا به قزوین و از قزوین به همدان رفت و مدتی دراز در این شهر ماند و در همین شهر بود که استادم به وزارت شمس‌الدوله دیلمی فرمانروای همدان رسید. در همین اوقات استادم کتاب قانون را نوشت و تالیف کتاب عظیم شفا را به خواهش من آغاز کرد. چون شمس الدوله از جهان رفت و پسرش جانشین وی گردید استاد وزارت او را نپذیرفت و چندی بعد به او اتهام بستند که با فرمانروای اصفهان مکاتبه دارد و به همین دلیل به زندان گرفتار آمد ۴ ماه در زندان بسر برد و در زندان ۳ کتاب به رشته تحریر درآورد. پس از رهایی از زندان مدتی در همدان بود تا با جامه درویشان پنهانی از همدان بیرون رفت و به سوی اصفهان رهسپار گردید. من و برادرش و دو تن دیگر با وی همراه بودیم. پس از آنکه سختیهای بسیار کشیدیم به اصفهان در آمدیم. علاءالدوله فرمانروای اصفهان استادم را به گرمی پذیرفت و مقدم او را بسیار گرامی داشت و در سفر و حضر و به هنگام جنگ و صلح استاد را همراه و همنشین خود ساخت. استاد در این شهر کتاب شفاء را تکمیل کرد و به سال ۴۲۸ در سفری که به همراهی علاءالدوله به همدان می‌رفت، بیمار شد و در آن شهر در گذشت و هم در آن شهر به خاک سپرده شد. ر.ک.زندگی‌نامه ابن سینا

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 10 فروردین 1394 ساعت: 23:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره برنج

بازديد: 101

تحقیق درباره برنج

 برنج آلیاژی از مس و فلز روی می‌باشد که نسبت آن‌دو در آلیاژ تعیین کننده نوع برنج با توجه به مورد استفاده آن است. برخی از انواع برنج‌ها برنز هم نامیده می‌شوند هرچند برنز آلیاژی از مس و قلع می‌باشد.

از این فلز به خاطر کاربردهای خاص و شکل و رنگ آن در جاهای مختلفی استفاده می کنند: مثلاً در دکوراسیون به خاطر رنگ تقریباً طلایی رنگش، در مهمات جنگی، در جاهایی که به اصطکاک کم نیاز باشد (مثل مغزی قفل‌ها)، و مخصوصاً بخاطر خاصیت آکوستیکی در سازهای موسیقی (مثل هورن).

برنج رنگی تقریباً زرد دارد که شبیه به رنگ طلا است. برنج در برابر کدر شدن و لکه‌دار شدن هم مقاومت دارد، یعنی دیرتر اکسایش می یابد.

برنج از مدتها پیش حتی قبل از تاریخ شناخته شده بود؛ در آن زمان که انسان هنوز فلز روی را نمی شناخت با ذوب کردن مس همراه با کالامین (سنگ معدن فلز روی) برنج تولید می کرد.

برنج معمولاً قابلیت چکش‌خواری بیشتری نسبت به مس و روی دارد و تقریباً دمای ذوب آن بین ۹۰۰ تا ۹۴۰ درجه سانتی‌گراد است . البته سختی و نرم بودن آن می تواند با تغییر نسبت مخلوط مس و روی تغیر کند.

مس داخل برنج (از طریق اثر اولیگودینامیک) خاصیت میکروب‌کشی به آن می‌دهد. به‌همین خاطر از برنج به عنوان دستگیره و دیگر فلزات رایج در بیمارستان‌ها استفاده می‌کنند.

امروزه تقریباً ۹۰٪ از فلزات برنج بازیافت می شوند، چون فلز برنج خاصیت مغناطیسی کمی دارد و به راحتی می توان آن را از فلزاتی که معمولاً با آنها مخلوط می شود جدا کرد. بدین ترتیب برنج جدا شده را دوباره بازیافت می کنند.

چگالی متوسط برنج ۸٫۴ گرم بر سانتی‌متر مربع است .

 

انواع برنج

 

برنج دریاسالار: شامل ۳۰٪ روی همراه با ۱٪ قلع

برنج آلفا: شامل کمتر از ۳۵٪ روی، که از آن می توان برای کارهایی با فشار بالا، ضربه و سرد استفاده کرد. ساختار کریستالی این نوع برنج FCC است .

برنج بتا: شامل ۴۵٪ تا ۵۰٪ روی که سختی و مقاومت بیشتری نسبت به گرما و فشار و ضربه دارد.

برنج آلفاـبتا: شامل ۳۵٪ تا ۴۵٪ روی مناسب برای گرما

برنج آلومینیومی: که شامل آلومینیوم است و مقاومت زیادی در برابر خوردگی دارد که از آن در ساخت سکه های اروپایی استفاده می کنند .

برنج آرسنیکی: شامل آرسنیک. آلومینیوم است که در ساخت دیگ‌های بخار کاربرد دارد .

برنج فشنگی: شامل ۳۰٪ روی

برنج معمولی: شامل ۳۷٪ روی، ارزان و مناسب برای کارهای بدون گرما (سرد)

برنج عالی: شامل ۳۵٪ روی و ۶۵٪ مس، با قابلیت انعطاف پذیری بالا، استفاده شده در ساخت فنر و پیچ ها.

برنج سربی: همان برنج آلفاـبتا همراه با مقداری سرب است.

برنج پست: شامل ۲۰٪ روی است، با رنگ زرد نزدیک به طلا

برنج دریایی: شبیه به برنج دربا سالار با ۴۰٪ روی و ۱٪ قلع

برنج سفید: شامل بیش از ۵۰٪ روی ، بسیار شکننده

برنج طلایی: که نرم ترین فلز برنج است با ۹۵٪ مس و ۵٪ روی که در ساخت مهمات جنگی کاربرد دارد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 10 فروردین 1394 ساعت: 23:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره اعجازقرآن و ماهيت آن

بازديد: 119

تحقیق درباره اعجازقرآن و ماهيت آن

مقدمه: قرآن كريم هم اصل وجود اعجاز را بيان نموده و هم اينكه خود قرآن معجزه است; آن هم بزرگترين معجزه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله. در اين مقاله به بعضى از جنبه‏هاى اعجاز قرآن اشاره شده است.

قرآن كريم در آيه مورد بحث، و آياتى كه نقل كرديم، ادعاء كرده است: بر اينكه آيت ومعجزه است، و استدلال كرده باينكه اگر قبول نداريد، مانند يك سوره از آنرا بياوريد، و اين‏دعوى قرآن بحسب حقيقت بدو دعوى منحل ميشود، يكى اينكه بطور كلى معجزه و خارق عادت‏وجود دارد، و دوم اينكه قرآن يكى از مصاديق آن معجزات است، و معلوم است كه اگر دعوى دوم‏ثابت‏شود، قهرا دعوى اولى هم ثابت‏شده، و بهمين جهت قرآن كريم هم در مقام اثبات دعوى‏اولى بر نيامد، و تنها اكتفاء كرد باثبات دعوى دوم، و اينكه خودش معجزه است و بر دعوى خوداستدلال كرد به مسئله تحدى، و تعجيز، و وقتى بشر نتوانست نظير آنرا بياورد هر دو نتيجه راگرفت.

چيزى كه هست اين بحث و سئوال باقى مى‏ماند، كه معجزه چگونه صورت مى‏گيرد، با اينكه‏اسمش با خودش است، كه مشتمل بر عملى است كه عادت جارى در طبيعت، يعنى استناد مسببات‏باسباب معهود و مشخص آنرا نمى‏پذيرد، چون فكر ميكند، قانون علت و معلول استثناء پذيرنيست، نه هيچ سببى از مسببش جدا ميشود، و نه هيچ مسببى بدون سبب پديد مى‏آيد، و نه در قانون‏عليت امكان تخلف و اختلافى هست، پس چطور مى‏شود كه مثلا عصاى موسى بدون علت كه‏توالد و تناسل باشد، اژدها گردد؟و مرده چندين سال قبل با دم مسيحائى مسيح زنده شود؟!

قرآن كريم اين شبهه را زايل كرده، و حقيقت امر را از هر دو جهت بيان مى‏كند، يعنى هم‏بيان مى‏كند: اصل اعجاز ثابت است، و قرآن خود يكى از معجزات است، و براى اثبات اصل‏اعجاز دليلى است كافى، براى اينكه احدى نمى‏تواند نظيرش را بياورد.

و هم بيان مى‏كند كه حقيقت اعجاز چيست، و چطور مى‏شود كه در طبيعت امرى رخ دهد، كه عادت طبيعت را خرق كرده، و كليت آنرا نقض كند؟.

اعجاز قرآن

در اينكه قرآن كريم براى اثبات معجزه بودنش بشر را تحدى كرده هيچ حرفى و مخالفى‏نيست، و اين تحدى، هم در آيات مكى آمده، و هم آيات مدنى، كه همه آنها دلالت دارد بر اينكه قرآن‏آيتى است معجزه، و خارق، حتى آيه قبلى هم كه مى‏فرمود: (و ان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا فاتوا بسورة من مثله)الخ، (1) استدلالى است بر معجزه بودن قرآن، بوسيله تحدى، و آوردن سوره‏اى‏نظير سوره بقره، و بدست‏شخصى بى سواد مانند رسول خدا(ص)، نه اينكه مستقيما و بلا واسطه‏استدلال بر نبوت رسول خدا(ص)باشد، بدليل اينكه اگر استدلال بر نبوت آن جناب باشد، نه برمعجزه بودن قرآن، بايد در اولش مى‏فرمود: (و ان كنتم فى ريب من رسالة عبدنا، اگر در رسالت‏بنده ما شك داريد)، ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: اگر در آنچه ما بر عبدمان نازل كرده‏ايم شك‏داريد، يك سوره مثل اين سوره را بوسيله مردى درس نخوانده بياوريد، پس در نتيجه تمامى‏تحدى‏هائيكه در قرآن واقع شده، استدلالى را ميمانند كه بر معجزه بودن قرآن و نازل بودن آن ازطرف خدا شده‏اند، و آيات مشتمله بر اين تحديها از نظر عموم و خصوص مختلفند، بعضى‏ها درباره يك سوره تحدى كرده‏اند، نظير آيه سوره بقره، و بعضى بر ده سوره، و بعضى بر عموم قرآن وبعضى بر خصوص بلاغت آن، و بعضى بر همه جهات آن.يكى از آياتيكه بر عموم قرآن تحدى‏كرده، آيه: (قل لئن اجتمعت الانس و الجن على ان ياتوا بمثل هذا القرآن، لا ياتون بمثله و لو كان‏بعضهم لبعض ظهيرا) (2) است كه ترجمه‏اش گذشت، و اين آيه در مكه نازل شده، و عموميت تحدى‏آن جاى شك براى هيچ عاقلى نيست.

(اعجاز قرآن فقط از نظر اسلوب كلام يا جهتى ديگر از جهات، به تنهائى نيست)

پس اگر تحديهاى قرآن تنها در خصوص بلاغت و عظمت اسلوب آن بود، ديگر نبايد ازعرب تجاوز ميكرد، و تنها بايد عرب را تحدى كند، كه اهل زبان قرآنند، آنهم نه كردهاى عرب، كه‏زبان شكسته‏اى دارند، بلكه عربهاى خالص جاهليت و آنها كه هم جاهليت و هم اسلام را درك‏كرده‏اند، آن هم قبل از آنكه زبانشان با زبان ديگر اختلاط پيدا كرده، و فاسد شده باشد، و حال‏آنكه مى‏بينيم سخنى از عرب آن هم با اين قيد و شرطها بميان نياورده، و در عوض روى سخن‏بجن و انس كرده است، پس معلوم ميشود معجزه بودنش تنها از نظر اسلوب كلام نيست.

و همچنين غير بلاغت و جزالت اسلوب، هيچ جهت ديگر قرآن به تنهائى مورد نظر نيست، و نميخواهد بفهماند تنها در فلان صفت معجزه است مثلا در اينكه مشتمل بر معارفى است‏حقيقى، و اخلاق.فاضله، و قوانين صالحه، و اخبار غيبى، و معارف ديگريكه هنوز بشر نقاب از چهره آن‏بر نداشته، معجزه است، چون هر يك از جهات را يك طائفه از جن و انس مى‏فهمند، نه همه آنهاپس اينكه بطور مطلق تحدى كرد، (يعنى فرمود: اگر شك داريد مثلش را بياوريد)، و نفرمود كتابى‏فصيح مثل آن بياوريد، و يا كتابى مشتمل بر چنين معارف بياوريد، مى‏فهماند كه قرآن از هر جهتى‏كه ممكن است مورد برترى قرار گيرد برتر است، نه يك جهت و دو جهت.

 

(عموميت اعجاز قرآن براى تمامى افراد انس و جن)

بنا بر اين قرآن كريم هم معجزيست در بلاغت، براى بليغ‏ترين بلغاء و هم آيتى است فصيح، براى فصيح‏ترين فصحاء و هم خارق العاده‏ايست براى حكماء در حكمتش، و هم سرشارترين‏گنجينه علمى است معجزه‏آسا، براى علماء و هم اجتماعى‏ترين قانونى است معجزآسا، براى قانون‏گذاران، و سياستى است بديع، و بى سابقه براى سياستمداران و حكومتى است معجزه، براى‏حكام، و خلاصه معجزه‏ايست براى همه عالميان، در حقايقى كه راهى براى كشف آن ندارند، مانندامور غيبى، و اختلاف در حكم، و علم و بيان.

از اينجا روشن ميشود كه قرآن كريم دعوى اعجاز، از هر جهت براى خود مى‏كند، آنهم‏اعجاز براى تمامى افراد جن و انس، چه عوام و چه خواص، چه عالم و چه جاهل، چه مرد و چه‏زن، چه فاضل متبحر و چه مفضول، چه و چه و چه، البته بشرطى كه اينقدر شعور داشته باشد كه‏حرف سرش شود.

براى اينكه هر انسانى اين فطرت را دارد كه فضيلت را تشخيص دهد، و كم و زياد آنرابفهمد پس هر انسانى ميتواند در فضيلت‏هائى كه در خودش و يا در غير خودش سراغ دارد، فكركند، و آنگاه آنرا در هر حديكه درك مى‏كند، با فضيلتى كه قرآن مشتمل بر آنست مقايسه كند، آنگاه بحق و انصاف داورى نمايد، و فكر كند، و انصاف دهد، آيا نيروى بشرى ميتواند معارفى‏الهى، و آن هم مستدل از خود بسازد؟بطوريكه با معارف قرآن هم سنگ باشد؟و واقعا و حقيقتامعادل و برابر قرآن باشد؟و آيا يك انسان اين معنا در قدرتش هست كه اخلاقى براى سعادت بشرپيشنهاد كند، كه همه‏اش بر اساس حقايق باشد؟و در صفا و فضيلت درست آنطور باشد كه قرآن‏پيشنهاد كرده؟!و آيا براى يك انسان اين امكان هست، كه احكام و قوانينى فقهى تشريع كند، كه‏دامنه‏اش آنقدر وسيع باشد، كه تمامى افعال بشر را شامل بشود؟و در عين حال تناقضى هم در آن‏پديد نيايد؟و نيز در عين حال روح توحيد و تقوى و طهارت مانند بند تسبيح در تمامى آن احكام ونتائج آنها، و اصل و فرع آنها دويده باشد؟

و آيا عقل هيچ انسانيكه حد اقل شعور را داشته باشد، ممكن ميداند كه چنين آمارگيرى‏دقيق از افعال و حركات و سكنات انسانها، و سپس جعل قوانينى براى هر حركت و سكون آنان، بطوريكه از اول تا باخر قوانينش يك تناقض ديده نشود از كسى سر بزند كه مدرسه نرفته باشد، ودر شهرى كه مردمش با سواد و تحصيل كرده باشند، نشو و نما نكرده باشد، بلكه در محيطى ظهوركرده باشد، كه بهره‏شان از انسانيت و فضائل و كمالات بى شمار آن، اين باشد كه از راه‏غارتگرى، و جنگ لقمه نانى بكف آورده، و براى اينكه بسد جوعشان كافى باشد، دخترانرا زنده‏بگور كنند، و فرزندان خود را بكشند، و به پدران خود فخر نموده، مادران را همسر خود سازند، و بفسق و فجور افتخار نموده، علم را مذمت، و جهل را حمايت كنند، و در عين پلنگ دماغى وحميت دروغين خود، تو سرى خور هر رهگذر باشند، روزى يمنى‏ها استعمارشان كنند، روز ديگرزير يوغ حبشه در آيند، روزى برده دسته جمعى روم شوند، روز ديگر فرمانبر بى قيد و شرط فارس‏شوند؟آيا از چنين محيطى ممكن است چنين قانون‏گذارى برخيزد؟

و آيا هيچ عاقلى بخود جرئت ميدهد كه كتابى بياورد، و ادعاء كند كه اين كتاب هدايت تمامى‏عالميان، از بى سواد و دانشمند و از زن و مرد و از معاصرين من و آيندگان، تا آخر روزگار است، وآنگاه در آن اخبارى غيبى از گذشته و آينده، و از امتهاى گذشته و آينده، نه يكى، و نه دو تا، آنهم دربابهاى مختلف، و داستانهاى گوناگون قرار داده باشد، كه هيچيك از اين معارف با ديگرى‏مخالفت نداشته، و از راستى و درستى هم بى بهره نباشد، هر قسمتش قسمت‏هاى ديگر را تصديق‏كند؟!

و آيا يك انسان كه خود يكى از اجزاء عالم ماده و طبيعت است، و مانند تمامى موجودات‏عالم محكوم به تحول و تكامل است، ميتواند در تمامى شئون عالم بشرى دخل و تصرف نموده، قوانين، و علوم، و معارف، و احكام، و مواعظ، و امثال، و داستانهائى در خصوص كوچكترين وبزرگترين شئون بشرى بدنيا عرضه كند، كه با تحول و تكامل بشر متحول نشود، و از بشر عقب‏نماند؟و حال و وضع خود آن قوانين هم از جهت كمال و نقص مختلف نشود، با اينكه آنچه عرضه‏كرده، بتدريج عرضه كرده باشد و در آن پاره‏اى معارف باشد كه در آغاز عرضه شده، در آخردو باره تكرار شده باشد، و در طول مدت، تكاملى نكرده تغيرى نيافته باشد، و نيز در آن فروعى‏متفرع بر اصولى باشد؟با اينكه همه ميدانيم كه هيچ انسانى از نظر كمال و نقص عملش بيك حال‏باقى نمى‏ماند، در جوانى يك جور فكر مى‏كند، چهل‏ساله كه شد جور ديگر، پير كه شد جورى‏ديگر.

پس انسان عاقل و كسى كه بتواند اين معانى را تعقل كند، شكى برايش باقى نمى‏ماند، كه‏اين مزاياى كلى، و غير آن، كه قرآن مشتمل بر آنست، فوق طاقت بشرى، و بيرون از حيطه وسائل‏طبيعى و مادى است، و بفرض هم كه نتواند اين معانى را درك كند، انسان بودن خود را كه‏فراموش نكرده، و وجدان خود را كه گم ننموده، وجدان فطرى هر انسانى باو ميگويد: در هرمسئله‏اى كه نيروى فكريت از دركش عاجز ماند، و آنطور كه بايد نتوانست صحت و سقم و درستى‏و نادرستى آنرا بفهمد، و ماخذ و دليل هيچيك را نيافت، بايد باهل خبره و متخصص در آن مسئله‏مراجعه بكنى.

در اينجا ممكن است‏خواننده عزيز بپرسد كه اينكه شما اصرار داريد عموميت اعجاز قرآن‏را ثابت كنيد، چه فائده‏اى بر اين عموميت مترتب ميشود، و تحدى عموم مردم چه فائده‏اى دارد؟

بايد خواص بفهمند كه قرآن معجزه است، زيرا عوام در مقابل هر دعوتى سريع الانفعال و زودباورند، و هر معامله‏اى كه با ايشان بكنند، مى‏پذيرند، مگر همين مردم نبودند كه در برابر دعوت امثال‏حسينعلى بهاء، و قاديانى، و مسيلمه كذاب، خاضع شده، و آنها را پذيرفتند؟!با اينكه آنچه آنهاآورده بودند به هذيان بيشتر شباهت داشت، تا سخن آدمى؟

در پاسخ ميگوئيم: اولا تنها راه آوردن معجزه براى عموم بشر، و براى ابد اين است كه آن‏معجزه از سنخ علم و معرفت باشد، چون غير از علم و معرفت هر چيز ديگريكه تصور شود، كه سرو كارش با ساير قواى دراكه انسان باشد، ممكن نيست عموميت داشته، ديدنيش را همه و براى‏هميشه ببينند، شنيدنيش را همه بشر، و براى هميشه بشنوند عصاى موسايش براى همه جهانيان، و براى ابد معجزه باشد، و نغمه داوديش نيز عمومى و ابدى باشد، چون عصاى موسى، و نغمه‏داود، و هر معجزه ديگريكه غير از علم و معرفت باشد، قهرا موجودى طبيعى، و حادثى حسى‏خواهد بود، كه خواه نا خواه محكوم قوانين ماده، و محدود به يك زمان، و يك مكان معينى ميباشد، و ممكن نيست غير اين باشد، و بفرض محال يا نزديك به محال، اگر آنرا براى تمامى افراد روى‏زمين ديدنى بدانيم، بارى بايد همه سكنه روى زمين براى ديدن آن در يك محل جمع شوند، وبفرضى هم كه بگوئيم براى همه و در همه جا ديدنى باشد، بارى براى اهل يك عصر ديدنى‏خواهد، بود نه براى ابد.

بخلاف علم و معرفت، كه ميتواند براى همه، و براى ابد معجزه باشد، اين اولا، و ثانيا وقتى‏از مقوله علم و معرفت‏شد، جواب اشكال شما روشن ميشود، چون بحكم ضرورت فهم مردم‏مختلف است، و قوى و ضعيف دارد، همچنانكه كمالات نيز مختلف است، و راه فطرى و غريزى‏انسان براى درك كمالات كه روزمره در زندگيش آنرا طى مى‏كند، اين است كه هر چه را خودش‏درك كرد، و فهميد، كه فهميده، و هر جا كميت فهمش از درك چيزى عاجز ماند، بكسانى مراجعه‏مى‏كند، كه قدرت درك آنرا دارند، و آنرا درك كرده‏اند، و آنگاه حقيقت مطلب را از ايشان‏مى‏پرسند، در مسئله اعجاز قرآن نيز فطرت غريزى بشر حكم باين مى‏كند، كه صاحبان فهم قوى، وصاحب نظران از بشر، در پى كشف آن برآيند، و معجزه بودن آنرا درك كنند، و صاحبان فهم‏ضعيف بايشان مراجعه نموده، حقيقت‏حال را سئوال كنند، پس تحدى و تعجيز قرآن عمومى است، و معجزه بودنش براى فرد فرد بشر، و براى تمامى اعصار ميباشد.

تحدى قرآن به علم

قرآن كريم بعلم و معرفت تحدى كرده، يعنى فرموده: اگر در آسمانى بودن آن شك داريد، همه دست بدست هم دهيد، و كتابى درست كنيد كه از نظر علم و معرفت مانند قرآن باشد، يكجافرموده: (و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شى‏ء، ما كتاب را كه بيان همه چيزها است بر تو نازل‏كرديم) (1) و جائى ديگر فرموده: (لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين، هيچ تر و خشكى نيست مگرآنكه در كتابى بيانگر، ضبط است) (2) ، و از اين قبيل آياتى ديگر.

آرى هر كس در متن تعليمات عاليه اسلام سير كند، و آنچه از كليات كه قرآن كريم بيان‏كرده و آنچه از جزئيات كه همين قرآن در آيه: ، (و ما آتيكم الرسول فخذوه، و ما نهيكم عنه فانتهوا، رسول شما را بهر چه امر كرد انجام دهيد، و از هر چه و آيه: (لتحكم بين‏الناس بما اريك الله تا در ميان مردم بانچه خدا نشانت داده حكم كنى) (4) وآياتى ديگر به پيامبر اسلام حوالت داده، و آن جناب بيان كرده، مورد دقت قرار دهد، خواهد ديد كه‏اسلام از معارف الهى فلسفى، و اخلاق فاضله، و قوانين دينى و فرعى، از عبادتها، و معاملات، وسياسات اجتماعى و هر چيز ديگرى كه انسانها در مرحله عمل بدان نيازمندند، نه تنها متعرض‏كليات و مهمات مسائل است، بلكه جزئى‏ترين مسائل را نيز متعرض است، و عجيب اين است كه‏تمام معارفش بر اساس فطرت، و اصل توحيد بنا شده، بطوريكه تفاصيل و جزئيات احكامش، بعداز تحليل، به توحيد بر مى‏گردد، و اصل توحيدش بعد از تجزيه بهمان تفاصيل بازگشت مى‏كند.

قرآن كريم خودش بقاء همه معارفش را تضمين كرده، و آنرا نه تنها صالح براى تمامى‏نسلهاى بشر دانسته، و در آيه: (و انه لكتاب عزيز، لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه، تنزيل‏من حكيم حميد، نه از گذشته و نه در آينده، باطل در اين كتاب راه نمى‏يابد، چون كتابى است عزيز، و نازل شده از ناحيه خداى حكيم حميد) (5) و آيه: (انا نحن نزلنا الذكر، و انا له لحافظون، ما ذكر رانازل كرديم، و خود ما آنرا حفظ مى‏كنيم) (6) فرموده: كه اين كتاب با مرور ايام و كرور ليالى كهنه‏نميشود، كتابى است كه تا آخرين روز روزگار، ناسخى، هيچ حكمى از احكام آنرا نسخ نمى‏كند وقانون تحول و تكامل آنرا كهنه نمى‏سازد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 10 فروردین 1394 ساعت: 23:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس