دانش آموزی - 324

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره اعتياد

بازديد: 187

تحقیق درباره اعتياد


تعريف اختلالات مربوط به اعتياديا مبتني بر كميت، فراواني و يا شدت رفتارهاي مواد جويانه از طرف بيمار مي‏باشد ويا اينكه اصطلاح ”مصرف غير قانوني مواد“ مبناي تعريف اختلالات مربوط به اعتياد قرارمي‏گيرد.

امروزه در محافل دانشگاهي به جاي اعتياد از وابستگي به مواد (substance dependence) نام برده مي‏شود، هر چند كه در ميان مردم اين بيماري ”اعتياد“ و خودبيمار به عنوان معتاد شناخته شده است.

بيمار وابسته به مواد عليرغم تجربه مشكلاتمتعدد ناشي از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نيست. مصرف مواد يك الگوي رفتاريناسازگارانه و بيمار گونه است كه بروز علائم رفتاري، رواني، شناختي و جسمي بهاختلالهاي باليني در فرد مصرف كننده منجر مي‏شود. اين اختلالها عبارتند از:

1- ايجاد تحمل: بيمار در دفعات بعدي مصرف مواد براي رسيدن به سطح قبلي رواني و جسمانيناشي از اثر مواد بايد مقادير بيشتري از آن را مصرف كند.
2-
بروز علائم ترك: عدممصرف مواد علائم جسماني و رواني ترك مانند بيقراري، اضطراب، بيخوابي، درد عضلات،اسهال و استفراغ ظاهر مي‏شود.
3-
تمايل بعدي: هوس، در بيشتر بيماران پس از قطعمصرف مواد وجود دارد ولي بيمار قادر به كنترل هوس و ترك مصرف اين كارنمي‏باشد.
4-
بيمار براي تهيه مواد، هزينه، وقت و سرمايه‏هاي ديگران و خانوادهرا مصرف مي‏كند.
5-
درپي استمرار مصرف مواد با تغييرات رواني و رفتاري در بيمار،مشاركت وي در فعاليتهاي خانوادگي، اجتماعي، تفريحي و شغلي كاسته مي‏شود.
6-
عليرغم آگاهي بيمار از عوارض جسماني و رواني مصرف مواد، بيمار قادر به عدم استفادهاز آن نمي‏باشد. در تعريف علمي براي اينكه فردي را بيمار وابسته به مواد بدانيملازم است حداقل 12 ماه الگوي مستمر مصرف مواد را داشته باشد.
موضوعات مطرح‌شدهدر بالا نكات آموزشي براي بيماران، خانواده آنان و همه افراد جامعه به‌ويژه جواناناست. همه بايد اين نكات را بدانند، و بدانند كه حتي يك‌بار مصرف هم ممكن است فرد رابه‌سوي اين همه مشكل بكشاند.

 

 

طبقه بندي مواداعتياد آور

مواد مخدر را به اعتبارات متعددي مي توان طبقه بندي كرد. مثلا اگر آنها را به طبيعي، نيمه مصنوعي و مصنوعي گروه بندي كنيم، يا از نظر تاريخ كشت يا آشنايي بشر با آنها، كشف و ساخت دسته بندي كنيم، يا در دو گروه، يعني گروه مواد مخدري كه مصرف پزشكي دارد. يا گروه مواد مخدري كه مصرف پزشكي ندارد، دسته بندي شوند، همه درست بوده، ولي در عين حال هيچيك طبقه بندي يا تعريفي جامع و مانع نمي باشند. اگر چه متخصصيــن، طبقه بندي هايي از جنبه هاي علمي و تجربي ارائه داده اند ولي بهترين نوع گروه بندي از طرف سازمان بهداشت جهاني به عمل آمده كه طبقه بندي مواد از جهت تاثير آنها بر انسان است . این طبقه بندی به صورت زیر می باشد:

 □ توهم زاها (Hallucinations)

 □ كانابيس يا شيره گياه شاهدانه (CANNABIS)

 □ مواد مخدر

 □ سستي زاها (مسكنها خواب آورها)

  آرام بخش ها

 □ چسب و مواد فرار (مواد استنشاقي)

 □ محرك ها

 □ الكل ، توتون و قهوه = (Neglected Invisible Drugs)

 

 

 

 

 

 

 

 

انواع مواداعتياد آور

 



سوء مصرف مواد (substance abuse)

در مقابل بيماران ”وابسته“ كساني هستند كه اقدامبه مصرف مي‏كنند ولي با مشخصاتي كه در بالا براي بيماران وابسته به مواد ذكر شدمطابقت ندارند. در اين گروه شدت مصرف به حدي نمي‏باشد كه وابسته تلقي شوند. اينگروه از بيماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف مي‏كنند. الگوي مصرف اين دسته برخلاف گروه بالا مقاومت ناپذير نبوده و جنبه اجباري ندارد. اما بهرحال نتايج مصرف ومخرب مواد را در پي دارد. از اين موارد مي‏توان غيبت از مدرسه، محل كار، درگيري باهمكاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعي و خانوادگي، بي توجهي به فرزندان وخانواده و... را نام برد. الگوي مصرف به هر گونه‏اي كه باشد مي‏تواند با مخاطراتفيزيكي مانند مصرف مواد هنگام رانندگي و خطرهاي فراوان به دنبال آن همراه گردد. به‌خاطر داشته باشيم يك‌بار مصرف ممكن است موجب سوءمصرف يا مصرف تفريحي شود و مصرفتفريحي موجب مصرف دائم و اعتياد شده و خطر بعدي اعتياد مصرف تزريقي و ايدزاست.

علل و عوامل مؤثر براعتياد

اعتياد يك بيماري زيست شناختي، روانشناختي و اجتماعي است. عوامل متعددي در سبب شناسي سوء مصرف و اعتياد مؤثر هستند كه در تعامل با يكديگرمنجر به شروع مصرف و سپس اعتياد مي‏شوند. عوامل مؤثر بر فرد، محيط فرد و عواملاجتماعي، عوامل در هم بافته‏اي هستند كه بر يكديگر تأثير مي‏گذارند. آشنايي باعوامل زمينه ساز مستعد كننده بروز اعتياد و نيز عوامل محافظت كننده در مقابل آن ازدو جهت ضرورت دارد:
1-
شناسايي افراد در معرض خطر اعتياد و اقدامهاي پيشگيرانهلازم براي آنان؛
2-
انتخاب نوع درمان و اقدامهاي خدماتي، حمايتي و مشاوره‏ايلازم براي معتادان.

عوامل مخاطرهآميز

عوامل مخاطره آميز مصرف مواد شامل عوامل فردي، عوامل بين فردي ومحيطي و عوامل اجتماعي است.

1- از عوامل مخاطره آميز فردي مي‏توان به دورهنوجواني، استعداد ارثي، صفات شخصيتي، اختلالات رواني، نگرش مثبت به مواد وموقعيتهاي پر خطر اشاره نمود.
2-
از بين عوامل مخاطره آميز بين فردي و محيطينيز مي‏توان عوامل مربوط به خانواده، دوستان، مدرسه و محل سكونت را نام برد.
3-
از ميان عوامل مخاطره آميز اجتماعي نيز به عواملي چون فقدان قوانين و مقررات جدي ضدمواد مخدر، بازار مواد، مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي، كمبود فعاليتهايجايگزين، كمبود امكانات حمايتي، مشاوره‏اي و درماني، توسعه صنعتي، محروميت اجتماعيـ اقتصادي اشاره نمود.



درماناعتياد

1- مرحله سم زدايي (detoxification)

نخستين گام برايبيماراني است كه وارد برنامه‏هاي درمان و توانبخشي ترك مواد مخدر مي‏شوند. ساده‏ترين راه براي سم زدايي درمان علامتي بيماران به صورت سرپايي با داروهاي مسكن،آرام بخش و خواب آور مي‏باشد.


2-
مداخله‏هاي غير دارويي

با توجه به اينكهاعتياد به مواد مخدر يك بيماري مزمن و عود كننده است و عوامل و شرايط زيستي و روانيـ اجتماعي منجر به گرايش مجدد به مصرف مواد مخدر پس از تكميل دوره درماني مي‏شودضروري است كه مراكز درمان اعتيادپس از تكميل دوره سم زدايي براي مدتي كه احتمال عوداعتياد زياد است ارتباط مراجعان با مراكز درماني را حفظ نمايند. مطالعات مختلف نشانداده است كه ميزان عود در معتادان به الكل و مواد مخدر بسيار بالا است و سه چهارمافرادي كه دوره درمان را كامل نموده‏اند در فاصله يكسال پس از تكميل درمان عود مجددداشته‏اند. درمانهاي غير دارويي با هدف مداخله‏هايي مانند تغيير نگرشهاي نادرست فردمعتاد، آموزش مهارتهاي لازم براي مقابله با عوارض جسمي و رواني ترك و تحمل بهترآنها و مداخله در محيط بيمار با درگير نمودن خانواده در راستاي درمان بيمار و ايجاديك شبكه اجتماعي حمايت از وي و در نهايت كمك در جهت يادگيري مهارتهاي شناختي وحرفه‏اي لازم در پيدا كردن شغل مناسب و قابل قبول وي و يا انجام بهتر وظايف شغليخود مي‏باشد. سرانجام بازگشت به جامعه به عنوان يك فرد عادي و بهره‏گيري از يكزندگي معمول با لذات واقعي آن است. بيمار و خانواده به‌خاطر داشته باشند كه قادرنيستند به تنهايي اين‌همه كار انجام دهند. روانپزشك، پزشكان عمومي آموزش‌ديده،روانشناسان باليني، مشاوران، مددكاران و پرستاران متخصص در اين رشته لازم است حتماًدر كار درمان همراه نظارت داشته باشند.

 

اعتياد ايدز و هپاتيت درزندان

اعتياد ، سالها تنها به عنوان يك « جرم » شناخته مي شد و فرد معتاد را صرفاً يك « مجرم » مي شناختند . تحقيقات جامعي كه به ويژه در دانشگاه « يل » انجام گرفت بروز تغييرات شيميايي و حتي ، فيزيكي در بافت مغز افراد معتاد را به اثبات رساند و كارشناسان ، امروزه اعتياد را يك بيماري مزمن و عود كننده مي شناسند كه به صورت حمله هاي متناوب « احساس نياز » و « مصرف » ماده مخدر تظاهر مي يابد . متأسفانه به نظر مي رسد كه در برخورد با معضلات و مشكلاتي كه اهميتي به مراتب كمتر از اعتياد دارند منطقي تر برخورد مي شود . عذر يك فرد سيگاري كه با قيافه حق به جانب ادعا مي كند كه « مجبور است » سيگار بكشد ؛ به راحتي پذيرفته مي شود و خيلي مؤدبانه از او مي خواهند كه در محل مجزايي به استعمال دخانيات مشغول شود .

اين در حالي است كه نگاه صرفاً مجرمانه به شخص معتاد ، از او تنها و تنها انتظار « ترك » و آن هم « خيلي فوري » دارد . دكتر آلن لشنر «Alan Leshner  » دبير انستيتو ملي مبارزه با مواد مخدر معتقد است كه هيچ نيازي در انسان ، قوي تر و شديدتر از احساس نياز يك معتاد به مصرف مواد مخدر نيست .

 

اعتياد در ايران

كشور اسلامي ايران به علت قرار داشتن در شاهراه ترانزيت مواد مخدر و نيز جايگاه نسبتاً موجه مصرف ترياك در فرهنگ ايراني ، همواره با خطر و عوارض اجتماعي اعتياد روبرو بوده است .

تخمين زده مي شود كه حدود 2 ميليون نفر معادل 3 درصد از كل جمعيت ايران به نوعي از مواد مخدر استفاده مي كنند . پس از پيروزي انقلاب اسلامي به ويژه در يك دهه اخير اقدامات بسيار جدي و مؤثري در مقابله با گروههاي قاچاق و توزيع مواد مخدر صورت گرفته است . با اين حال ، افزايش شيوع اعتياد در جمعيت زنان همه و همه حقايقي هستند كه لزوم برخورد ريشه اي تر و منطقي تر با اين معضل ملي را طلب مي كنند .

نكته مهمي كه در اين مجال قصد پرداختن به آن را داريم ؛ پرداختن به مشكلات بهداشتي و بيماريهاي عفوني خطرناك است كه يك فرد معتاد را در جامعه و محيط زندان تهديد مي كنند و با توجه به ارتباط اين افراد با كل جامعه ، آنها را به منابع خطرناكي براي انتشار بيماريهاي عفوني خطرناكي چون ايدز و هپاتيت تبديل مي سازند .

 

ايـدز

از زماني كه نخستين مورد بيماري ايدز در سال 1981 در كشور آمريكا گزارش شد تا كنون بالغ بر 3 ميليون مورد ثابت شده بيماري ايدز از 208 كشور جهاني به سازمان جهاني بهداشت ( WHO ) گزارش شده است و به گزارش همين سازمان ، امروزه حدود 1/36 ميليون نفر انسان زنده آلوده به ويروس ايدز در جهان زندگي         مي كنند.

آمار رسمي منشر شده در انتهاي سال 1380، تعداد مبتلايان به عفونت ويروس ايدز در ايران را 3109 نفر عنوان مي كند . در حاليكه كارشناسان و متخصصين امر، اين رقم را به حدود 25 هزار نفر تخمين مي زنند

بر اساس آمارهاي جهاني ، حدود 80 درصد از عفوتنهاي ويروس ايدز از راه تماس و رابطه جنسي ، 12 درصد از طريق اعتياد تزريقي و استفاده از سرنگهاي آلوده و مشترك و 4 درصد از طريق انتقال فرآورده هاي خوني آلوده منتقل مي شوند .

اين در حالي است كه متخصصين و كارشناسان معتقدند كه الگوي انتقال ويروس ايدز در كشور ما متفاوت است و برآورد مي شود كه 31 درصد از موارد ابتلا در ايران از طريق اعتياد تزريقي ، 25 درصد از راه انتقال خون و فرآورده هاي خوني آلوده و 11 درصد متفرقه انتقال مي يباند .

به اين ترتيب در مي يابيم كه افراد معتاد و به ويژه ، معتادان تزريقي به طرز فاحشي بيشتر از افراد عادي جامعه در معرض خطر آلودگي با ويروس ايدز ( HIV ) قرار دارند .

 

هپـاتـيت

هپاتيت به معني التهاب كبد است و 5 نوع ويروس هپاتيت D ، C ،B ،A و E شايع ترين و مهمترين علت اين بيماري به شمار مي روند .

هپاتيتهاي ويروسي شايع ترين علت بيماريهاي مزمن كبدي و سرطان كبد شناخته شده اند و سازمان بهداشت جهاني سرطان و سيروز كبدي ناشي از هپاتيت B را نهمين علت مرگ و مير در تمامي دنيا معرفي كرده است .

ويروسهاي هپاتيت نوع B وC مهمترين و خطرناكترين نوع هپاتيتهاي ويروسي را ايجاد مي كنند ودرست مانند ويروس ايدز ، اعتياد تزريقي و انتقال فرآورده هاي خوني آلوده ، مهمترين راه انتقال آنها به شمار مي روند و معتادان تزريقي ، باز هم به عنوان گروه پر خطري شناخته مي شوند كه بيش از افراد عادي جامعه در معرض آلودگي با اين نوع ويروسها قرار دارند .

در خصوص بيماري هپاتيت نوع B كه 2 ميليون نفر را در ايران مبتلا نموده است ، 3 درصد جمعيت كشور را پوشش مي دهد .

 

زنـدان

جرمهايي كه افراد زنداني به علت انجام آنها در زندان به سر مي برند اغلب همان رفتارهاي پر خطري هستند كه فرد را در معرض ابتلاء به بيماريهاي عفوني خطرناكي چون ايدز و هپاتيت قرار مي دهند . ( اعتياد تزريقي ، بي بند و باري جنسي ، خشونت و ... ) از سوي ديگر ، محيط زندان براي بسياري از افراد ، نخستين فرصت زندگي براي آشنايي با اعمال خلافي چون اعتياد و بي بند و باري جنسي محسوب مي شود .

با وجود تمام ممنوعيتها و مراقبتها ديده مي شود كه رفتارهاي پر خطري چون اعتياد تزريقي ، اشتراك سرنگ ، خالكوبي ، رابطه جنسي و ... در بين زندانيان از شيوع بالايي برخوردار است .

زندانيهاي معتاد در اثر پيامدهاي رواني ماده مخدر و يا در ازاي دريافت پول يا دارو گاهي تن به روابط جنسي نامشروع مي دهند . از سوي ديگر، ممنوع بودن استفاده از مواد مخدر و در دسترس نبودن وسيله مناسب تزريق گاهي افراد معتاد را مجبور مي سازد كه از هر راه و به هر شيوه اي متوسل شود تا ماده مخدر را به بدن خود برساند . ديده شده است كه در برخي موارد 15 تا 20 نفر از يك سرنگ آلوده مشترك استفاده مي كنند و استفاده از وسايل معمولي مانند مغز خودكار به يك جهت تزريق مواد مخدر چندان ناشايع نيست .

بر اساس اطلاعات موثق و تأييد شده اي كه از زندانها و مراكز بازپروري كشور به دست آمده است ، عده بسياري از ساكنان اين مراكز بخصوص در استانهاي كرمانشاه و كرمان از نظر عفونت با ويروس ايدز ، ويروس هپاتيت ، مثبت هستند .

از سوي ديگر ، زندانها ، ديگر چهار ديواريهاي بلند و جدا از جامعه به شمار نمي روند . خيلي از زندانيها دوره حبس كوتاه دارند و بسياري از آنها در دوران مرخصي و يا پس از آزادي به جامعه باز مي گردند و با جامعه در ارتباط هستند .

در تحقيقي كه در كشو رآمريكا انجام گرفت ديده شد كه 51 درصد از زندانيان و 12 ساعت پس از آزادي ، يك رابطه جنسي داشته و 11 درصد آنها در نخستين روز آزادي به تزريق مواد مخدر روي آورده اند .

يك فرد معتاد زنداني نه تنها خود در معرض آلودگي به بيماريهاي خطرناكي چون ايدز و هپاتيت قرار دارد بلكه مي تواند به عنوان يك ناقل عمل كرده و عوامل عفوني خطرناك را به داخل انتقال دهد .

 

اقدامات صحيح

    زندان براي بسياري ، نخستين فرصت آشنايي با اعمال خلاف است . با اين حال ، براي بسياري از افراد هم اولين و تنها فرصت بهرمند شدن از امكانات بهداشتي و درماني به شمار مي رود .

كم نيستند افرادي كه فرصت معاينه و بررسي جامع و دقيق پزشكي را براي نخستين بار در زندان بدست مي آورند . پس ، پسنديده است كه ما هم از اين فرصت استفاده كرده و :

1-         با آموزش صحيح آنها را از رفتارهاي پرخطر آگاه كرده و رفتارهاي سالم و صحيح را به آنها آموزش دهيم .

2-         با انجام بيماريابي ، زندانيان بيمار و معتاد را در بدو ورود به زندان شناسايي كنيم .

3-     زندانيهاي بيمار و معتاد را افراد نيازمندي بدانيم كه درمان كامل آنها مي تواند از خطر جدي انتشار آلودگي بين زندانيان و نيز انتقال به محيط خارج از زندان جلوگيري كند .

4-         با پيگيري كارآمد زنداني پس از آزاد شدن از زندان ، از سوي آوردن مجدد وي به اعمال رفتارهاي پر خطر جلوگيري نماييم .

 

استراتژيهاي كاهش آسيب

در آخرين دستورالعمل انجمن طب اعتياد آمريكا ، فصل مجزايي به معرفي روشهاي كاهش آسيب در معتادان تزريقي اختصاص يافته است .

امروزه كارشناسان معتقدند كه انتظار ترك آني و اصلاح فوري و كامل از يك فرد معتاد كه با مشكلات فرهنگي ، اقتصادي و اجتماعي متعددي دست به گريبان است چندان انتظار واقع بينانه اي به نظر نمي رسد و پيشنهاد مي كنند كه با آموزش صحيح رفتارهاي كم خطر و بهداشتي لااقل از آلودگي وي با انواع بيماريهاي خطرناك و مسري جلوگيري به عمل آيد .

به اين ترتيب ، علاوه بر اينكه فرد معتاد و كل جامعه در مقابل ابتلاء و انتقال عوامل عفوني خطرناك مصون مي مانند ، خود اين تغييرات رفتاري اندك مي توانند زمينه ساز اصلاحات بزرگتر و ترك كامل ماده مخدر توسط فرد معتاد گردند .

در بسياري از كشورها امكان دستيابي فرد معتاد به سرنگ استريل چه در جامعه و چه در داخل زندان ، حتي شرايط و ضوابط خاصي وجود دارد. دسترسي فرد معتاد به داروي متادون نيز اقدام ديگري است كه كارشناسان معتقدند لااقل سبب مي گردد كه فرد معتاد از رفتار پرخطرتزريق به شيوه كم خطر تر خوردن ماده مخدر روي آورد .

به هر حال، تجربه نشان داده است كه منع كردن انسانها از يك رفتار اشتباه بدون جايگزين كردن يك رفتار صحيح ، اغلب نتيجه اي جز تلاش انسانها براي دستيابي به آن رفتار اشتباه از شيوه هايي به مراتب خطرناك تر و اشتباه تر به بار نخواهد آورد .

 

خلاصه

بطور خلاصه ، يك فرد معتاد در حقيقت انسان بيماري است كه به دليل مشكلات فرهنگي ، اقتصادي و اجتماعي متعدد و نيز احساس نياز شديد و ناگهاني به مصرف ماده مخدر ، بسيار در معرض انجام رفتارهاي مخرب و زيانبار قرار دارد . جمعيت معتاد و زندانهاي كشور در يك نگاه واقع بينانه و بر اساس آمارهاي متعدد داخلي و خارجي ، كانونهاي مناسبي براي ابتلاء و انتقال بيماريهاي عفوني مهم و خطرناكي چون ايدز و هپاتيت هستند و برخورد ريشه اي و كارشناسي با موضوع اعتياد و رسيدگي عاجل به وضع بهداشتي زندانهاي كشور بايد در رأس برنامه هاي سياستگزاران و دست اندركاران مربوطه قرار گيرد .

افزايش درصد اعتياد در سنين پايين كشور

نتايج يك تحقيق نشان مي دهد كه درصد اعتياد در سنين پايين در ايران رو به افزايش است

اين تحقيق توسط دكتر «عبدالرضا عزيزي» پزشك و درمانگر اعتياد، از بررسي شرح حال دوهزار فرد معتاد منتج شده و در آن رويكرد به اعتياد، به عنوان يك بيماري كه مستلزم درمان است، معرفي شده است.

محقق در اين پژوهش متوسط سن شروع اعتياد را ۲۴ سال ذكر كرده و افزوده است: از اين افراد بيش از ۵۱ درصد بين ۲۰ تا ۴۰ سال و ۴۵ درصد زير ۲۰ سال سن داشته اند.
به اعتقاد وي مهم
 ترين عامل اعتياد به مواد مخدر در ايران و به ويژه در بين جوانان، ريشه در اعتقادات و فرهنگ مردم دارد كه معضلات اقتصادي، بيكاري و نبود امنيت شغلي آن را تشديد مي كند.

در اين تحقيق همچنين به نقش خانواده به عنوان اصلي ترين مراكز كنترل رفتار فردي اشاره شده كه گاهي با آسيب پذير شدن خود، عاملي براي گرايش جوانان به اعتياد مي شود.

محقق معتقد است اين محيط در ايران طي چند سال اخير به علت اختلال در روابط والدين با فرزندان از جمله به سبب گرفتاري پدر، مادر و يا اعتياد آنها، متزلزل و ثبات آن با چالش روبه رو شده است.

دسترسي آسان به مواد مخدر در ايران (به خاطر همجواري با افغانستان و در مسير قاچاق بودن)، عدم يك برنامه مدون و پايدار براي پيشگيري از اعتياد، كمبود امكانات تفريحي، ورزشي و سركوب برخي از خواسته هاي طبيعي جوانان از جمله علل ذكر شده براي گرايش آنان به استعمال مواد مخدر است.

طبق نتايج اين پژوهش، دوستان و محيط نامناسب عامل روي آوري ۶۰ درصد افراد به مواد مخدر است و اين عامل خود در بازگشت به اعتياد همچنان پررنگ ترين عامل محسوب مي شود.

در اين پژوهش ۱۷ درصد معتادان درمان بيماري هاي بعضاً پيش پاافتاده مانند سرماخوردگي، دردهاي مفصلي، دردهاي عصبي و آرتروز را عامل استفاده از مواد مخدر ذكر كرده اند، كه به اعتقاد محقق اين نشانگر ميزان تاثير باورها و ضعف فرهنگي در خصوص مراجعه و اعتماد به پزشك است.

همچنين بسياري به اين علت كه در هنگام ترك اعتياد اذيت شده اند، به مصرف مجدد روي آورده اند كه اين مي تواند نتيجه خوددرماني و يا عدم درمان صحيح از سوي درمانگر باشد.

در اين پژوهش درخصوص نوع مواد مصرفي و ميزان آن توسط معتادان آمده است: سيگار، اولين ماده مصرفي در ۱۹/۷۳ درصد افراد است و اين معتادان قبل از اعتياد به مواد مخدر، سيگار مصرف مي كرده اند.

همچنين در اين تحقيق به بالا بودن مصرف «ترياك» در كشور اشاره شده است: نوع مصرف در ۳۴/۶۷ درصد بيماران ترياك، در ۳۸/۲۰ درصد افراد شيره ترياك و در ۱۲/۱۲ درصد معتادان هرويين است. نزديك به ۴۰ درصد افراد تجربه استعمال حشيش و ۵۰ درصد تجربه نوشيدن مشروبات الكلي را داشته اند.

از ديگر يافته هاي اين پژوهش، حصول يك رابطه معني دار و معكوس بين ميزان تحصيلات و اعتياد است. به اين معنا كه افراد تحصيلكرده كمتر دچار اعتيار به مواد مخدر مي شوند و بيش از ۹۰ درصد اين بيماران بي سواد بوده يا داراي تحصيلات ديپلم و زيرديپلم هستند.

در اين پژوهش در خصوص انگيزه هاي ترك اعتياد آمده است: بيش از ۶۰ درصد از معتادان با اعلام انزجار از ادامه اين روند و خسته شدن از وضعيت فعلي، براي ترك اعتياد اقدام مي كنند.

درمان نامناسب اعتياد توسط پزشكان ناوارد و ايجاد عوارض سوء براي فرد، ترس از اطلاع يافتن خانواده از اعتياد فرد در هنگام ترك اعتياد و ناتواني افراد در شناسايي پزشكان رازدار و معتمد، از جمله عواملي ذكر شده كه باعث مي شود فرد علي رغم ميلش به مصرف موادمخدر ادامه دهد

 

نقش فعاليت هاي بدني در درمان اعتياد

اعتياد در مراحل نسبتا پيشرفته خود سبب مي گردد تا فرد معتاد انساني بي هدف و بدون برنامه شده ساعت هاي خواب و بيداريش نامنظم شود اينكه چه بخورد چه بپوشد ديگر برايش مهم نيست اين موضوع كه چه كار انجام دهد و كجا برود اهميتش را ازدست مي دهد لذا لازم است فرد ترك كرده با كمك خودش برنامه ريزي وهدفش را تعيين كند زيرا نداشتن برنامه مشخص موجب سرگرداني فكري فرد شده و اين خود عاملي جهت عوداعتياداست فردي كه اعتياد را ترك كرده بايد برنامه روزانه اش را مشخص باشد مثلا در اوايل جهت تقويت جسم و يا پرورش عضلات و اندام ها برنامه ريزي كند در ورزش هاي صبحگاهي شركت كرده و راهپيمائي ساده و يادويدن ملايم داشته باشد و يكي از راههاي اساس جهت مبارزه با كسالت بي حوصلگي در معتادان ورزش كردن وفعاليتهاي بدني هدف دار و يا پرداختن به كار و تفريحات سالم است پس بايد فعاليت هاي بدني را هدف دار نمود و مرتبا تغييرات جسماني كه در حقيقت نشان دهنده بهبودي بيشتر است كنترل نمود فرد ترك كرده بايد روز به روزشاداب تر و سر حال تر گردد پرداختن به كار تفريح در مناطق ييلاقي و خوش آب وهوا همچنين قدم زدن درپارك ها فضاي سبز و باغ ها رفتن به سينماها و نمايشگاها باز ديد ازبستگان و دوستان سبب مي گردد فرد معتاد ترك كرده مجددا با افراد جامعه و فعاليتها و تفريحات موجود در آن آشتي كرده و در كنار ديگران بودن به او كمك مي كند تا بتواند دوره درمان را بهتر طي نموده و رفته رفته به زندگي عادي برگردد و فرد قادر خواهد بود زندگي وكارها را بدون مصرف مواد مخدر انجام دهد و اين اولين احساس مثبت در بيماراست كه باعث تداوم و استمراربهبودي در وي خواهد شد. 

 

 

 

 

تفاوت عادت و اعتياد

 

عـادت » و « اعتــياد » دو اصطلاح و عنواني هستندكه در افكار عمومي به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته مي‌شوند در صورتيـكه اختلاف كلي و اساسي با هم دارند .
« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محيط زيـست يا شرايـط جديد و بي‌سابقه كه در انسان انواع مختلف وجود داشته و در كتاب « معماي عادت » طرح جديـدي در مورد تعريف و تقسيم‌بندي آن ارئه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلي بشرح زير تقسيم شده‌اند :

 

اول - « عادت روحي » كه عبارتست از تطابق روحي و معنوي با مسائل و موضوعات و كليه پديده‌هاي جديد و بي‌سابقه‌ايـكه با آنها انس و عادتي از پيش وجود نداشته تا آثار معنـوي حاد آنها از بين برود ؛ از قبيل خبر خوش يا ناخوش مهمي كه در ابتدا انـسان را بشدت متأثـر نموده و تحت تأثير خود قرار ميـدهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر يا مادر و نزديكان مورد علاقه يا خبر موفقيت در كنكور ورودي دانشگاه و يا خبر اصابت جايـزه بزرگي در قرعه‌كشي و غيـره . به مرور زمان كه خبر كهنه ميـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت كرده ) اثرات رواني آن از بين ميرود .


دوم - « عادت عضوي » عبارتست از عادت دادن عضوي از اعضاء بدن بكار و فعاليت منظم و مداوم غيرارادي معيني كه قبلاً‌ از روي علم و آگاهي و دخالت شـعور و اراده انسان صورت ميگرفته ولي پس از تمرين و تكرار كافي ميتواند بطور خودبخودي و غير ارادي و ناآگاه نيز انجام گيرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشين تايپ يا عادت دادن دستها و پاها بكارهاي معيني مانند دوچرخه سواري و راننـدگي يا به هنرها و صنايع .

 سوم - « عادت غريزي » عبارتست از عادت عضوي مشخصي كه به اقتضـاي فطري و ناآموخته از بدو حيات در اعضاء وسـلولها و نسوج معيني بوجود آمده و همان خـصوصيات عادت نامبرده دو فوق را داراست مانند كار قلب و كليـه‌ها و ريـه‌ها و فعاليتهاي دروني اعـضاء و نـسوج و سلولهاي داخلي بدن كه بطور غير ارادي و منظم انجام ميگيرد .

چهارم - « عـادت حياتي » عبارتست از تـطابق بدن مـوجود زنده ( تطابق بيولوژيكي ) با شرايط جديد محيط زندگي بخصوص از نظر عوامل فيزيكي وشيمايي مانند تـطابق بدن با گرما و سرما ( عامل فيزيكي ) يا با رژيم‌هاي غذائي و داروئي مختلف ( عامل شيـميائي ) يـا با آب و هواهاي مختلف ( عامل فيـزيكي و شيميائي توأم ) .

در استعمال دارو بمدت دراز ( و هر نوع تركيبات شيـميائي مختلف در حد تحمل بدن ) نوعي تطابق بيـولوژيكي بوجود مي‌آيد كه در صورت قطع استعمال آن دارو يا ماده شيميائي معين و بخصوص ( مانند استعمال طولاني داروهاي مسـكن يا خواب آور ) ممكنست اختلالات فيزيكي و شيميائي و بدنبال آن اختلالات فيـزيولوژيكي و بيولوژيـكي محسوس و گاهي غيرقابل تحمل در شخص بوجود آيد زيرا بدن در اثر عادت به آن دارو و تطابق با شرايـط مربوط بمصرف آن به يك اعتدال مجازي موقتي رسيـده كه با حذف آن ، اعتدال بدن بر هم ميخورد و شخص موقتاً‌تحت فشار خاصي قرار ميگيرد زيرا بدن مستقيماً به آن دارو عادت كرده و خو گرفته است كه ايـن امر در مورد مواد مخدر بسيـار سخت و از تمام انواع عادات بيـولوژيكي ياحياتي ( تطابق بيـولوژيكي ) دردناكتر و غيرقابل تحمل‌تر است .

« اعتيـاد » عبارتست از تطابق بدن با هر دارو يا ماده شيميائي خارجي غيرلازمي بمدت طولاني كه يكي از انواع عادات حياتي يا عادات بيولوژيـكي محسوب ميگردد . استعمال مداوم و طولاني مواد مخدر منجر به ايـجاد سخت‌تريـن انواع عادات حيـاتي در بدن ميشود كه همان « اعتيـاد به مواد مخدر » ميـباشد .

تـريـاك يا تغيير « عـادت » عموماً سهلتر و سريعتر و بـدون عوارض سخت بوده و به مانند ترك اعتياد با مـشكلات بزرگ روبرو نميگردد ، در حاليكه « اعـتياد » علاوه بر لطمات سنگين جاني و خـسارات مالي بسيـار و آماده كردن بـدن به انـواع بيـماريهاي جسمي و روحي گوناگون ، از نظر تـرك و رهائي با مشكلات بزرگ و گاهي با زحمات و مشقات و سختـي‌ها و نامـلايمات بيشتري همراه است ولي البته نبايد فراموش كنيم كه « ترك اعتــياد غير ممكن نيست » و چون عنوان « اعتــياد »‌ از طرفي اكثراً با « عادت »‌قابل اشتباه بوده و در تمام موارد نميتواند مطابق با واقعيـت امر در استعمال طولاني داروهاي مختلف و مواد ، صدق و تطابق نمايـد از اينروست كه در سالهاي اخير از طرف محافل علمي و پزشكي تعاريف ديگري انتخاب گرديده كه بيش از هعمه تعاريـف سازمان بهداشت جهاني كاملتر و جامع‌تر و مطمئن‌تر و نيز قابل استفاده در تمام جهات استعمال مداوم داروها ( اعم از مخدر و غيره ) بوده و آن انتخاب عنوان « وابستگي به دارو » است.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 16:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بيماري اعتياد؛خلأ معنوي

بازديد: 167

بيماري اعتياد؛خلأ معنوي

  گفت وگو         

‌ با آقاي فروهر. تـ 29 بهمن 1381

 فروهر. ت, متولد 1323 در كهريزك ـ شهرري

1ـ قديمي‌ترين عضو (17 سال) و يكي از بنيان‌گذاران انجمن‌هاي 12 قدمي در ايران (AA-NA) . اين انجمن‌ها از 73/1/31 بنيان‌گذاري و اكنون با بيش از 10هزار عضو در پانصدگروه در 55 شهر كشور مشغول پيام‌رساني  به معتادان مي‌باشند.

2ـ مددكار معتادان و مشاور اعتياد CHEMICAL DEPENDENCY SPECIALIST

از MISSION COLLAGE LOS ANGLES

3ـ مترجم كتاب‌هاي الكلي‌هاي گمنام(AA)   و  معتادان گمنام (NA)

4ـ نويسندة كتاب‌هاي تولّد دوباره و عطش براي آزادي

5ـ طراح روش بهبودي مدل اجتماعي معتادان در ايران (تولّد دوباره) ـ سم‌زدايي بدون دارو و بازپروري ارزان‌قيمت معتادان به‌صورت صحرايي

6ـ مديرعامل و رئيس‌ هيئت‌مديرة مؤسسة خيرية تولّد دوباره

   در حال حاضر در شش كانون تولّد دوباره در تهران و يك كانون در قم, هر ماهه 210 معتاد (2520 نفر در سال) در دوره‌هاي يك ماهه, با هزينة بيست و يك هزارتومان جهت خوراك (برنامة بهبودي رايگان است و بابت آن وجهي دريافت نمي‌شود) به‌صورت صحرابي در پارك‌هاي ملّي بستري و سپس جهت تداوم بهبودي به انجمن معتادان گمنام معرفي مي‌شوند.

   اين طرح به‌عنوان يك طرح ملّي به‌زودي به مسئولين مربوطه ارائه خواهد شد.

 

سپاسگزاريم از اين‌كه با همة گرفتاري‌هاي اجتماعي و وضعيت مزاجي خودتان به نشرية چشم‌انداز ايران و خوانندگان آن وقت داديد. آنچه كه در درجة اول ما را به اينجا كشاند, اصل ?اميدواري? در ?انجمن معتادان گمنام? است, ملاحظه كرديم كه وقتي يك معتاد به انجمن شما ملحق مي‌شود, شما از نجات يك انسان خوشحال مي‌شويد, چنانچه كار انبيا نيز نجات انسان‌هاست. در چنين شرايط يأس‌آلودي كه همه مي‌گويند نمي‌شود با اعتياد مبارزه كرد و آنها را نجات داد,‌ ?انجمن معتادان گمنام? با عشق و اميد, اين حركت را آغاز كرده است.

   قرآن جوهر ايمان را اميد مي‌داند و جوهر كفر را يأس مي‌شناسد,‌ اميدواري شما,‌ ما را هم متحول كرد و اكنون ‌آمده‌ايم تا از دانش تجربي شما كه هم يك تجربة جهاني و هم يك تجربة بومي شده در ايران است, استفاده كنيم. ما نيز اميدواريم كه گامي در راستاي رهايي از اين بلاي خانمانسوز كه در خانواده‌ها فراگير شده است, برداريم. هر چند نسبت به اعتياد جوانان خيلي نگران هستيم, ولي راهي هم جز ?شناخت پديده?, ?اميدواري?, ?صبر?, ?زمانبندي? و ?دست‌گيري از داوطلبانِ ترك? وجود ندارد. ما راه شما را باور كرده‌ايم وچون ديديم نشرية چشم‌اندازايران تا حدي در ميان قطب‌هاي سياسي, فرهنگي و صاحبنظران جامعه جاافتاده است, به اين نتيجه رسيديم كه شايد اين قطب‌ها كه هركدام زيرمجموعه‌اي دارند, در نخستين مراحل اعتياد, نحوة برخورد با آن را بگويند و حتي پيشگيري كنند, چرا كه اميد است ?اعتماد? زيرمجموعه‌ها به اين قطب‌هاي فرهنگي, اجتماعي و سياسي باعث حرف‌شنوي گشته و مؤثر واقع شود.

 از شما متشكرم از اين‌كه به اين موضوع مهم و مسئلة اجتماعي توجه داريد. با اين‌كه خودتان شخصاً اعتياد را تجربه نكرده‌ايد, ولي به نظر مي‌رسد كه با درد آ‌شنا هستيد. من معمولاً به‌عنوان ?معتاد در حال بهبودي? و ?مشاور و مددكار? در زمينة اعتياد صحبت مي‌‌كنم. درواقع سنگيني صحبت‌ها و تجربه‌هاي من برمي‌گردد به دوران مصرف موادمخدر,‌ زندگي معتادگونه و تولد دوباره‌ام. درواقع تجربيات من در اين سه دوران به دانش من به‌عنوان يك مددكار و مشاور اعتياد مي‌چربد, اما به هر حال در زمينة اعتياد به مباحث علمي هم علاقه‌مند هستم و به بعضي از تئوري‌هايي كه در حال حاضر پذيرفته و تأييد شده است مراجعة مستمر دارم. من از واژة درمان براي اعتياد پرهيز مي‌كنم, چرا كه به نظر اكثريت قريب به اتفاق دست‌اندركاران اعتياد, بهبودي از بيماري اعتياد و همچنين از ديدگاه انجمن ما ـ به‌عنوان خرده‌فرهنگي كه در سراسر دنيا حضور داريم ـ اعتياد  غيرقابل درمان است. گرچه اعتياد علاجي ندارد, امّا قابل تدبير است و مي‌توان با وجود ?بيماري اعتياد? كه يك بيماري ?مزمن?, ?پيش‌رونده?, ?لاعلاج?, ?كشنده? و ?غيرقابل برگشت? است, زندگي كرد. ما سال‌هاست كه با وجود داشتن اين بيماري به زندگي موفق و مثمرثمرمان ادامه مي‌دهيم.

شمــا و انجمنتان براي بيمـاري اعتيـاد پنج ويـژگي قائل هستيد: 1ـ كُشنده 2‌ـ مزمن 3ـ پيش‌رونده

 4ـ غيرقابل برگشت و 5ـ علاج‌ناپذير آيا همين پنج ويژگي است و ويژگي ششمي ندارد؟

خير, خيلي چيزها را مي‌شود اضافه كرد, ولي همين پنج تعريف, اين بيماري را از بيماري‌هاي ديگر مجزا مي‌كند و مسئلة برخورد با آن را به‌صورت مشخصي براي ما تعيين و معرفي مي‌كند.

شما ضمن برشمردن اين پنج ويژگي, قبول كرديد كه اعتياد يك نوع بيماري است, در حالي كه در گذشته و شايد هم‌اكنون به‌عنوان جرمي مطرح بوده است كه بايد با آن مبارزه كرد. پس تعريف شما از اعتياد, نسبت به ديگر تعاريف يك مزيّت نسبي دارد.

درواقع هنوز در كشوري مثل آمريكا هم اين تعريف كاملاً مشخص نشده است. گرچه اعتياد به‌عنوان بيماري مطرح مي‌شود, اما اگر يك معتاد مبتلا به بيماري اعتياد در كشور آمريكا به خاطر بيماري اعتياد مرتكب جرمي بشود,‌ او را مجرم مي‌شناسند. به‌عنوان نمونه فرضاً معتادي براي تهية موادمخدر دزدي كند يا اگر فردي كه مبتلا به بيماري الكليزم است, در اثر رانندگي در حالت مستي, كسي را بكشد, از نگاه قانون مجرم شناخته مي‌شود و به خاطر بيماري‌‌اش تخفيفي به او داده نمي‌شود. اين در حالي است كه اگر يك بيمار رواني كسي را بكشد, تنها به‌عنوان يك بيمار رواني با او برخورد مي‌كنند و از مجازات معاف خواهد بود. ممكن است او را به تيمارستان ببرند و سال‌ها  در آنجا زندگي كند, اما او را به‌ زندان نمي‌برند. همچنين معتادي كه در اثر ابتلا به بيماري اعتياد, انواع و اقسام جرم را مرتكب مي‌شود, بايستي مسئوليت جرم‌هايي را كه مرتكب مي‌شود,‌ بپذيرد و عقوبت آن را هم تحمل نمايد. اين گُنگي حتي در قوانين كشور آمريكا هم وجود دارد و هنوز مسئولان قوة قضاييه آمريكا و پزشكان متخصص در مورد تعريفي كه بتواند براي هر دو طرف قابل قبول باشد, به توافق نرسيده‌اند. من شخصاً در آمريكا به‌عنوان معتاد دستگير شدم. در ايران هم مانند آمريكا چنين قانوني وجود دارد كه اعتياد جرم است و معتاد مجرم شناخته مي‌شود, اما اعتياد در اين دو كشور به‌عنوان بيماري نيز تعريف شده و در حال حاضر براي برخورد با آن راه‌هاي مختلفي پيشنهاد شده است. در ايران, مدت كوتاهي است كه برخورد با مسئلة اعتياد و راه‌هاي رهايي از آن جدي گرفته شده است. بعد از سال‌ها دوري از وطن, دو روز پس از ورود من به ايران يعني سي و يكم فروردين 1373 با كمك سازمان بهزيستي و چند نفر از دوستان هميار و همراه كه در خارج از كشور با پديدة بهبودي و رهايي از بيماري اعتياد آشنا شده بودند, ?گروه‌‌هاي خودياري دوازده‌قدمي? را در مركز بازپروري قرچك ورامين كه مركز بازپروري تهران بود داير كرديم. درآن زمان يكي از مسئولان ادارة بهزيستي به ما گفت: ?ما براي شما هنوز فكر درستي نكرده‌ايم و عده‌اي معتقدند كه شما مجرم‌ايد و امكان ترك براي شما وجود ندارد و بايد امثال شما را گذاشت سينه‌كش ديوار و در عين حال كساني هم هستند كه مي‌گويند شما بيماريد و ما هنوز نمي‌دانيم كه به كدام يك از اين دو دسته توجه كنيم و گرايش پيدا كنيم. حالا شما بياييد كارتان را شروع كنيد, ببينيم چه مي‌شود.? ايشان يعني همين شخصي كه اين حرف را زد, اكنون در زمرة نزديك‌ترين و صميمي‌ترين دوستان ماست. حدود نُه‌سال است كه از حضور ما در ايران و تشكيل انجمن‌هاي دوازده‌قدمي مي‌گذرد.

   بدين‌سان ?بهبودي? در ايران هم تجربه شد. آغاز اين تجربه در امريكا در سال 1935, يعني حدود شصت و هشت سال پيش بود. ما هم نزديك نُه‌سال است كه دست‌اندركار اين تجربة گرانبها هستيم. اميدي كه در ما مي‌بينيد, اميد سابقه‌داري است و ما مي‌دانيم كه از بيماري اعتياد مي‌توان رها شد, آن را متوقف و مهار كرد, اگرچه علاج‌پذير نيست. يكي از مشخصه‌هاي اصلي اعتياد اين است كه معتاد اختيار مصرف موادمخدر و تعيين نوع موادمخدر را از دست مي‌دهد. اگر اعتياد علاج‌پذير باشد, مفهومش اين است كه ما مي‌توانيم اختيار يا قدرت انتخاب معتادي را كه اختيار و كنترل مصرف‌كردن يا مصرف‌نكردن موادمخدر را ندارد, به او برگردانيم. به عبارت ديگر اگر ما بتوانيم اين اختيار را به او بدهيم يعني اين‌كه علاجش كرده‌ايم. اما هنوز, هم در تجربة جهاني و هم در تجربة بومي خودمان نتوانسته‌ايم اين كار را بكنيم. يعني معتادي نيست كه حتي سال‌ها پس از بهبودي ادعا كند كه توانسته است اختيار در نوع مصرف مواد و ميزان آن را بازيابد. با توجه به علاج‌ناپذيربودن اعتياد, راهي كه ما براي خلاصي و رهايي از آن پيدا كرده‌ايم, راه‌حل ?معنوي? است. بيماري اعتياد از ديدگاه ما, يك بيماري معنوي, احساسي ـ عاطفي, فكري و روحي است.

ممكن است در اين زمينه, بيشتر توضيح دهيد؟

 از لحاظ روحاني, مشكل من و هزاران معتاد در حال بهبودي ديگر كه داستان‌هايشان را شنيده‌ام, اين بوده است كه از اول زندگي رابطة درست و صحيحي با خالقمان پيدا نكرده‌ايم. يعني ريشه و پاية ما براي ورود به اين دنيا, سست‌بنياد و متزلزل بوده است. چند روز پيش فكر مي‌كردم كه چرا كشور افغانستان با اين كه مركز توليد موادمخدر است, اما معتادان كمي دارد. جمع‌بندي من ـ درست يا غلط ـ اين است كه اينها هنوز سنتي هستند. از لحاظ مذهبي اعتقاداتشان بسيار قوي است و هنوز آلودگي‌هاي دنيوي و زندگي ماشيني, مخصوصاً فشارهاي زندگي ماشيني اينها را درگير نكرده است. درنتيجه نيازي به استفاده يا سوءاستفاده از موادمخدر ندارند.

گفته مي‌شود در خود ايران هم همين‌طور بوده است. مثلاً زمان دكترمصدق در روستاها ترياك به‌وفور موجود بود و بخش عمده‌اي از درآمد دهقانان از فروش ترياك به دولت بود, مگر اين‌كه كسي دل‌درد مراق مي‌گرفت يا مريضي مشابه آن كه به‌عنوان آرام‌بخش از ترياك استفاده مي‌شد.

من متولد سال 1323 هستم. هفده‌ساله بودم كه هروئيني شدم (سال 1340). يادم هست كه در آن زمان تعداد معتادان انگشت‌شمار بود. از آنجا كه من الگوي مثبتي نداشتم تا او را انتخاب كنم و به او تأسي جويم, بنابراين الگوهاي منفي را انتخاب كردم. چند نفري در تهران بودند كه بچه‌هاي پولدار بودند, بچه‌هايي كه ماشين‌هاي شيك داشتند و در اجتماع از معروفيت و محبوبيت برخوردار بودند و من خيلي دلم مي‌خواست شبيه اينها باشم. نمي‌توانستم ماشين‌هاي گران‌قيمتي را كه آنها داشتند تهيه كنم, نمي‌توانستم پدرومادرهاي بانفوذ و خانه‌هاي آن‌چناني داشته باشم, ولي فكر كردم مثل اينها هروئيني كه مي‌توانم بشوم و همين اتفاق هم افتاد. آن اوايل يادم هست كه به هروئيني بودن تظاهر مي‌كردم و اينها هم بازمي‌گردد به همان تعريف اوليه‌اي كه ما از بيماري اعتياد كرديم كه يك بيماري تمام‌عيار معنوي و روحي است. كسي كه از خالق و آفريدگار خودش دور باشد و ارتباطي با او نداشته باشد, نمي‌تواند داراي هويت و امنيت درستي هم باشد. ريشة احساس امنيت برمي‌گردد به داشتن رابطه با خالق و بعد هم خانواده, كه معمولاً اگر زندگي معتادان را ـ مثل زندگي خود من ـ بررسي كنيم, مي‌بينيم كه ما از لحاظ اعتقادي, از لحاظ باورهاي ريشه‌اي, سست و متزلزل بوده‌ايم؛ البته شايد تظاهراتي مي‌كرديم. حتي تظاهرات عرفاني, اما ريشه‌اي نبوده و باوري در متن آن نبوده كه ما را حمايت كند, با خانواده‌مان هم همين‌طور. ممكن است خيلي از ما, در خانواده‌هاي مرفّه به‌دنيا آمده باشيم. من اوايل فكر مي‌‌كردم شايد علت اعتياد ?فقر? باشد. البته فقر هم مي‌تواند يك عامل باشد, ولي معتادان زيادي را مي‌بينيم كه واقعاً مرفّه بودند, معتاداني را مي‌بينيم كه خانواده‌‌هايشان حتي بيش از حد به اينها توجه كردند, درنتيجه نمي‌توانيم بگوييم كه از بي‌توجهي خانواده بوده است. بي‌سوادي را هم نمي‌توان عامل اعتياد دانست. درصد بسيار بالايي از كساني‌كه ما با آنها سروكار داريم, داراي تحصيلات عاليه هستند. در ميان دوستان خودمان پزشكان زيادي داريم كه بيماري اعتياد در آنها هست و رو به بهبودي‌اند و افراد ديگري هم كه مهندس يا فوق‌ليسانس هستند و اعتياد همه‌چيز را از آنها گرفته و حتي كارايي آنها و توان اين‌كه بتوانند از اين تحصيلات عاليه بهره‌برداري كنند,‌از بين رفته است. يكي از دوستان پزشك ما, چنان كارايي‌اش را از دست داده بود كه  اين اواخر در ميدان سيداسماعيل (خيابان سيدمصطفي خميني) كنار خيابان بساط مي‌كرد و اجناس دست دوم خريدوفروش مي‌كرد. به اين ترتيب نمي‌توان هيچ‌كدام از اين عواملي را كه ما فكر مي‌كرديم عوامل اولية اعتيادند,‌ عامل اصلي به‌حساب آورد و به آنها رجوع كرد. عامل اصلي از ديدگاه و جمع‌بندي من, بعد از تجربة بيست و پنج سال اعتياد فعال و هفده‌سال بهبودي, اين است كه منشأ اعتياد ريشه‌ در نداشتن رابطة درست با خالق و نداشتن ارتباط صميمي و عاشقانه با خانوادة درجة يك, معمولاً پدرومادر و بعد ورود به اجتماع با عدم‌امنيت و هويت است. چنين فردي كانديداي خوبي است, براي اين‌كه هرنوع سوءاستفاده‌اي از او بشود. حتي كساني كه اين ضعف را در مردم تشخيص مي‌دهند, قادرند از آن ضعف سوءاستفاده بكنند. كساني در تاريخ بودند كه چنين دانشي را در مورد مردم داشتند و از آنها سوء‌استفاده مي‌‌كردند. مثلاً اگر به سال‌هاي جنگ جهاني دوم و حتي قبل از آن بازگرديم و تشكيل دولت هيتلر و نازيسم در آلمان را بررسي كنيم, مي‌بينيم كه ريشه‌هاي بي‌اعتقادي سبب شد كه يك‌نفر بتواند حتي از يك ملّت سوء‌استفاده كند. اعتياد آنها به چيز ديگري بود, به قدرت بود, به نظامي‌گري و ميل به سلطه‌گري‌ بود. معتاداني مانند من هم به موادمخدر رجوع مي‌كنند و بازيچة موادمخدر قرار مي‌گيرند.

   در شروع كار, من فكر مي‌كردم كه اختيار موادمخدر, در دست من است. ولي به مرور زمان فهميدم كه اين اختيار در دست من نيست و درواقع اين من هستم كه به‌طور كامل در خدمت موادمخدر قرار مي‌گيرم.

گفتيد يك معتاد پنج ويژگي دارد, فضا را خيلي يأس‌آلود مي‌كند به اين صورت كه اميدي به بهبودي ندارد. گفتيد كه معتاد اختيارش را از دست مي‌دهد, با اين‌كه او اراده مي‌كند براي ترك, اما اختياري ندارد. مولوي در مثنوي مي‌گويد: ?عشق در درياي غم غمناك نيست.?

   در شرايطي كه همة محيط را غم فرامي‌گيرد, ولي انسان عاشق غمناك نيست, آن عشقي كه در اينجا مي‌آيد چگونه با اين محيط غم‌آلود برخورد مي‌كند؟ و در چنين شرايط يأس‌آلودي چگونه منجر به اميد مي‌شود؟ همين ضعف بينشي كه گفتيد كه انسان رابطة صحيحي با خالق و با پدرومادرش ندارد, چگونه به اين راه كشيده مي‌شود؟ آيا قبل از اعتياد, انسان يك خلأ معنوي دارد و مي‌خواهد اين خلأ را با هروئين يا نشئگي پر كند. توضيح دهيد كه معتاد چگونه نشئگي را با بهشت خود يكي مي‌گيرد و از آن لذت مي‌برد؟

   پرسش ديگر اين‌كه در جريان مبارزه‌هاي سياسي,‌ وقتي مبارزان را با معتادان مقايسه مي‌كنيم, مي‌بينيم اينها از نقطه‌قوتي برخوردارند و آن اين است كه همة هستي‌شان را در راه نشئگي و يا آن بهشتي كه مدعي آن هستند,‌ فدا مي‌كنند. ولي اغلب مبارزان راه خدا و خلق حاضر نيستند همة هستي خود را فدا كنند و يا  حتي آن بيست‌درصد مالشان را به‌عنوان تزكيه بدهند. آن‌گونه كه معتادان دلشان هواي نشئگي را مي‌كند, دل ما هواي خدا و مردم را نمي‌كند. ما مشتاق هستيم كه مكانيزم و چگونگي اين فرايندها را از شما بشنويم.

وقتي به تجربة گذشتة خودم در آغاز مصرف موادمخدر نگاه مي‌كنم, مي‌بينم كه ما بچه‌هايي بوديم هفده ـ هجده ساله, منزل ما آخرِ خيابان بهار بود و آن‌موقع تپه‌هاي عباس‌آباد از انتهاي خيابان بهار شروع مي‌شد و هيچ‌كدام از اين ساختمان‌ها و بزرگراه‌ها نبودند. پادگان عباس‌آباد بالاتر بود و بقيه‌اش هم تپة ماهور و سنگلاخ بود. تعدادي هم خانه‌هاي نيمه‌ساز و خرابه آنجا بود كه با بچه‌هاي محل به آنجا مي‌رفتيم و دور هم  مي‌نشستيم و هروئين مي‌كشيديم. بعد از سال‌ها بهبودي, من در رابطه با مرور زندگي گذشته‌ام, ترازنامه‌اي نوشته بودم و فكر مي‌كردم كه چرا به آن خرابه‌هاي متعفن, خاك‌آلود و گل‌آلود مي‌رفتيم, مي‌نشستيم و هروئين مي‌كشيديم؟ به اين نتيجه رسيدم كه  امنيت داشتن در كنار دوستان و كساني‌كه دوستشان داشتم, علت رفتن به آن خرابه‌ها و بودن در آن جمع بود. من آن احساس امنيت و عشقي را كه در خانه و خانوادة خودم نمي‌توانستم تجربه كنم, در آن خرابه‌ها با دوستاني كه با هم هروئين مي‌كشيديم, تجربه مي‌كردم. هروئين مادة مخدري است كه توليد نشئگي مي‌كند, نشئگي هم يك حالت معنوي مجازي و مصنوعي است؛ و كمبود عشق, در همان خرابه‌ها به كمك موادمخدر و نشئگي تجربه مي‌شد و آن احساس تنهايي كه هر معتادي از كودكي و طفوليت با آن روبه‌روست, با كمك آن دوستاني كه در آنجا نشسته بوديم برطرف مي‌شد؛ درنتيجه من در آن خرابه‌ها دنبال عشق مي‌گشتم. منتها خودم نمي‌دانستم و هروئين ابزاري بود كه به من كمك مي‌‌كرد تا به آن‌چيزي كه مي‌خواستم برسم. راه‌حل بيماري اعتياد هم بايد چنين ماهيتي داشته باشد؛ يعني لازم است كه رهايي از اعتياد هم ماهيتي معنوي داشته باشد. به همين علت است كه در راستاي كمك به معتادان, مكاتب روان‌شناسي, پزشكي, روان‌پزشكي وروش‌هايي كه معنويات در آن نقشي ندارند تاكنون ناموفق بوده  است. من اين نكته را به‌عنوان يك مددكار و كارشناس اعتياد عرض كردم. من اگر فقط به‌عنوان يك كارشناس اعتياد كه در مورد اعتياد اطلاعات, تجربه و دانش كلاسيك دارد و تئوري‌هايي مي‌داند, بخواهم به يك معتاد كمك كنم, موفقيت چنداني نخواهم داشت. اما به مجرّد اين‌كه از تجربة اعتياد و بهبودي خودم و چگونگي آن صحبت مي‌كنم و براي كمك به يك هم‌درد از آن مدد مي‌گيرم, موفقيت من صدچندان مي‌شود. من در ارتباط نزديك و مستقيم با معتاد از همان عاملي كه به معتاد كمك كرده تا به احساس هويت مجازي و عشق مجازي برسد, كمك مي‌گيرم و در اين راستا ارتباط معنوي برقرار مي‌كنم. با اين تدبير, او متوجه مي‌شود كه من دواي درد او را دارم و از اتفاق, همين دواي دردي كه من به رفيق تازه‌واردم تقديم مي‌كنم, دواي درد خودم هم هست.

بنابراين چون شما مقوله و پديدة اعتياد را كاملاً حس نموده‌ايد, با انتقال اين حس به فرد معتاد مي‌توانيد گام اول را در جهت جلب اعتماد او برداشته و بهبودي او را شروع كنيد. آيا اين‌گونه است؟

درست است. نشئگي تجربي است. بعضي هستند كه در شروع مصرف موادمخدر حالت خوبي را احساس و تجربه مي‌كنند. به‌عنوان نمونه خواهرم به من گفت كه من مشروب خوردم, حالم را خراب كرد, يك‌بار ديگر خوردم, حالم را خراب كرد, چون حالم را خراب كرد,‌ ديگر نخوردم. بنابراين خواهرم نشئگي را تجربه نكرد. كساني كه نشئگي را تجربه كرده‌اند, (اين باور الآن وجود دارد ولي تأييد و تثبيت شده نيست) ازجمله من و بيشتر متخصصان بر اين باوريم كه از زماني كه ما نشئه مي‌شويم در قسمتي از مغز ما در سيستم ليمبيك (Limbic System) بخشي وجود دارد كه احساسات و عواطف, خشم و احساس غريزة جنسي توسط اين قسمت كنترل مي‌شود و نشئگي هم در همين قسمت براي خودش جايگاهي ايجاد مي‌كند و به غريزه‌اي مافوق غرايز ديگر تبديل مي‌شود. به همين علت است كه ما مي‌‌بينيم معتاد همه‌چيز خودش را فداي نشئگي و مصرف موادمخدر و اعتياد مي‌كند, ازجمله غريزة جنسي كه اين‌قدر قوي است. در حالي كه ما مي‌دانيم كه براي بقاي انسان, ما بايد از اين غريزة خدادادي استفاده كنيم. فرد معتاد, به گرسنگي, داشتن پوشش, جان‌پناه در سرما و گرما توجه ندارد و اصل براي او مصرف موادمخدر است. براي خود من هم اين‌گونه بود و مصرف موادمخدر به هر چيز ديگري الويت داشت. بارها شده كه تا پاي مرگ رفته‌ام و با خطر زنداني‌شدن طولاني‌مدت روبه‌رو بوده‌ام و بارها خطر از دست‌دادن آزادي وجود داشته است, ولي باز هم اين باعث نشده كه من از موادمخدر و مصرف آن و نشئگي ناشي از آن دست بردارم. براي بيشتر معتادان, داستان به همين شكل بوده است. متأسفانه غريزة مصرف موادمخدر و غريزة نشئه‌شدن, غريزه‌اي مي‌شود مافوق بقية غرايزي كه ما به‌عنوان انسان داريم.

آيا مي‌توان گفت نشئگي يك نوع اعتياد است كه از اعتياد به خانواده, زن, فرزند, مال و ملك, خيلي قوي‌تر است؟

بي‌ترديد چنين است, براي اين‌كه مي‌بينيم كساني را كه ثروت‌هاي كلان, عشق, زندگي, همسر و همه‌چيز را در اين راه از دست داده‌اند؛ درنتيجه مي‌توانيم اين‌گونه جمع‌بندي كنيم كه ما با چيزي مافوقِ تمام اينها رويارو هستيم. به همين خاطر هم هست كه از ديدگاه ما و در مكتب ما تنها مرجعي كه مي‌تواند به معتاد كمك كند, قدرتي است مافوق قدرت تمام انسان‌ها.

آن احساسي كه شما در آن‌موقع و براي نخستين‌بار پيدا كرديد, چه بود؟ در آن وضعيت چه حالي داشتيد كه شما را جذب كرد و ادامه پيدا كرد؟ اين ويژگي برترشدن نسبت به تمام غرايز چه حالي است؟ مي‌خواهيم آن حال و فداكاري‌اي را كه پشت سر آن حال مي‌آيد توضيح دهيد. در جبهه, بچه‌هاي بسيج فداكاري مي‌كردند, آنها هم حالي پيدا مي‌كردند و عاشقانه همه‌چيز خود را از دست مي‌دادند و بر تمامي غرايز, حتي غريزة جنسي فائق مي‌آمدند و خود را به آب و آتش مي‌زدند, اين وضعيت جبهه براي مردم شناخته‌شده است, ولي اين نشئگي چه حالي است؟ شما چه چيز تازه‌اي مي‌ديديد, چه رابطه‌اي را با درون خودتان, دوستان و پيرامون خود برقرار مي‌كرديد؟ پرسش ديگر اين‌كه مردم با شخصي كه معتاد است و هنوز بر فطرت انساني خود باقي‌مانده و از آن موضع به اعتياد ادامه مي‌دهد, چگونه برخورد مي‌كنند؟

من بازمي‌گردم به همان خرابه‌هايي كه ما هروئين‌كشي را شروع كرديم. فكر مي‌كنم جواب در همان‌جاست. آنجا در كنار آن دوستاني كه با هم مصرف مي‌‌كرديم, نيازهاي عاطفي من به‌عنوان يك انسان تأمين مي‌شد؛ با اين بچه‌ها احساس نزديكي مي‌كردم. اين نزديكي چگونه به‌وجود مي‌آمد؟ هروئين اعصاب را كرخ مي‌كند, ذهن را كند مي‌كند, تشويش, نگراني, اضطراب, هراس از آينده را برطرف مي‌كرد, همچنين ديگر تعارضاتي كه به خاطر نداشتن هويت در درون من بود, در اثر مصرف هروئين و نشئگي برطرف مي‌شد.

حتي افسردگي را هم برطرف مي‌كرد؟

من شخصاً احساس افسردگي نداشتم, ولي اگر كسي هم بود كه اين احساس در او وجود مي‌داشت, طبيعتاً تحت‌تأثير حالت نشئگي قرار مي‌گرفت و حتماً از افسردگي بيرون مي‌آمد. وقتي كه من امنيت دروني پيدا كنم, درنتيجه اجازة انسان بودن و تجربة احساسات خودم را به خودم مي‌دهم. اغلب در اثر ترس از قضاوت, تأييدنشدن, محبوب نبودن و اين‌كه ديگران ما را از خودشان برانند و رفتار, گفتار يا كردار ما را نپسندند, برقراري ارتباط براي ما مشكل مي‌شود. در اثر مصرف موادمخدر, ترس‌هاي ما كاهش مي‌يابد و گاهي كاملاً از بين مي‌رود. تا وقتي ترس نيست, ارتباط برقراركردن آسان‌تر مي‌شود. ما هم مي‌توانستيم در همان خرابه‌ها با هم ارتباط برقرار كنيم. تجربة لمس‌كردن احساسات و عواطف انساني در آن حالات براي ما ميسر مي‌شود. اين بود كه از تنهايي بيرون مي‌آمديم, براي اين‌كه مي‌توانستيم همديگر را دوست بداريم. از همديگر نمي‌ترسيديم, از قضاوت هم واهمه‌اي نداشتيم, از اين‌كه همديگر را رد كنيم,‌ نمي‌ترسيديم و درنتيجه مي‌توانستيم در كنار هم احساس امنيت و عشق‌ورزيدن را تجربه كنيم.

آيا اين كار جمعي (Team Work) شما را جذب مي‌كرد و اگر به حالت فردي مواد مصرف مي‌كرديد, اين‌طور نمي‌شد؟

من مي‌دانم كه خيلي از معتادها به‌تنهايي مواد مصرف مي‌كنند, ولي معمولاً اعتياد از جمع شروع مي‌شود و فكر مي‌كنم كه آن نيروي گروهي هم به‌طور قطع عامل تقويت‌كننده بوده است. آنجا ايثار وجود داشت. ما از خودگذشتگي خاصي را مي‌توانستيم تجربه كنيم. كمبود مواد و... چيزهايي است كه بعدها در زندگي ما شكل پيدا كرد. در آن زمان من نمي‌ترسيدم از اين‌كه دوستي كه در كنارم بود موادمخدر بيشتري مصرف كند. چون من حالت نشئگي خودم را وصل مي‌كردم به آن مادة مخدر و احساس عشق وجود داشت, بنابراين, ترس از بين رفته و ايثار به ميان آمده بود. دلم مي‌خواست رفيقم هم از آن مصرف كند تا همان حالتِ مرا پيدا كند.

آيا معتادان دوست دارند ديگران را مانند خود معتاد كنند؟

ما مي‌شنويم كه معتادان معمولاً مي‌خواهند ديگران را معتاد كنند. من در مورد خودم و هزاران معتاد در حال بهبودي ديگري كه با آنها در طول اين هفده‌سال سروكار داشتم, مطمئن هستم كه هيچ‌كدام از ما در هيچ مقطعي دلش نمي‌خواهد كه ديگري را معتاد كند, هرگز! من هرگز دلم نمي‌خواسته فرد ديگري را معتاد كنم. اما در دوران اوليه كه تجربة نشئگي در حد اعلاي خودش وجود داشت, دلم مي‌خواست دوستان ديگرم هم اين تجربه را داشته باشند. بايد استفادة ابزاري از موادمخدر به خاطر به زمين زدن و بدبخت‌كردن ديگران را از اين مقوله جدا كرد, زيرا ربطي به بحث ما ندارد.

آيا در رابطه با ايثارهاي درون‌گروهي كه اشاره كرديد, اين مورد كه آدم جانش را فداي دوستش بكند هم وجود داشت ؟

آن زمان در جرگه‌هاي ما مسئله‌اي به‌نام ?لوطي‌گري? مطرح بود. به ياد دارم كه از اين اصطلاح زياد استفاده مي‌كرديم. حالت ايثار فقط در مورد موادمخدر نبود. يادم هست كه لباسمان را هم به يكديگر مي‌داديم. با اين‌كه در آن زمان لباس چيز مهمي بود, مثل حالا نبود كه به‌وفور يافت بشود. ما درواقع خيلي از چيزهايي را كه داشتيم با يكديگر به مشاركت مي‌گذاشتيم و اين حالتِ نشئگي, ما را به

هم نزديك‌تر كرده بود. كساني‌كه سعي مي‌كنند با نصيحت و ارشاد به معتاد كمك بكنند و تلاش مي‌كنند زيان‌هاي هيولاي اعتياد را براي معتادان ترسيم كنند, از اين قسمت كه دوران اولية اعتياد است, مي‌خواهند به‌سرعت رد شوند و وارد قسمت بعدي بشوند. از اين جهت قادر نيستند پيوند عاطفي با معتاد برقرار كرده و تأثير مثبتي روي آنها بگذارند. علت اين‌كه ما در گروه‌هاي دوازده‌قدمي در كمك‌رساني به آدم‌هايي مثل خودمان موفق هستيم, ‌اين است كه ما از اين مرحلة اوليه اعتياد ـ يعني مرحلة نشئگي ـ به سرعت نمي‌گذريم. اعتياد يك بيماري پيش‌رونده است. دوران اوليه اعتياد, دوران عشق, ايثار, جان‌گرفتن, نشئگي, نزديكي, از بين رفتن ترس و هراس و نگراني از آينده و كم‌رنگ‌شدن خجالت نسبت به گذشته و احساس گناه است و ما اين مرحله را براي دوستانمان تعريف مي‌كنيم. با بيان اين حالت, شخص معتاد با ما همراه مي‌شود و مي‌فهمد كه ما يك مسير را با يكديگر طي كرده‌ايم. آن‌گاه با ما احساس همساني, همراهي, همگوني, همدلي و همزباني مي‌كند, پس از آن‌ وارد صحبت در مورد مراحل بعدي اعتياد مي‌شويم. اعتياد بيماري پيش‌رونده‌اي است كه روزبه‌روز بدتر مي‌شود. به مرور عشق را از بين مي‌برد و دوباره ترس‌ها پديدار مي‌شوند.

   آن دوراني كه در خرابه‌هاي عباس‌آباد هروئين مصرف مي‌كرديم, نمي‌دانستيم اعتياد يك بيماري است. در آن زمان اعتياد نه به‌عنوان يك بيماري بلكه به‌عنوان يك مسئله اخلاقي مطرح بود. به اين معنا كه افراد منحرف و فاسد معتاد مي‌شوند و اگر كسي معتاد مي‌شد, مفهومش اين بود كه منحرف و فاسد است. من سال‌ها حيران و سرگردان به اين طرف و آن طرف مي‌رفتم و نمي‌دانستم كه دردم چيست, آن حالاتِ خوشي و توانايي‌ها از بين رفته بود. ديگر عشق و ايثار وجود نداشت, بيماري پيشرفته بود. يكي از علامت‌هاي بيماري اعتياد كه تعريفش مي‌كنيم, كاهش مقاومت و تحمل در برابر مصرف مواد است. بدين‌معنا مصرفم بالا رفته بود.

مقاومت در برابر مواد به چه معناست؟

بايد بيشتر مصرف مي‌كردم و نمي‌توانستم درك كنم كه موضوع چيست. من كه با دو خط هروئيني كه مي‌زدم (آن‌موقع به مواد مي‌گفتيم دوا) نشئه مي‌شدم, بعداً با پنجاه تا خط هم نشئه نمي‌شدم. به مرور بايد تزريقش مي‌كردم تا نشئه شوم, اما نمي‌توانستم اين را تحليل كنم كه اين يك بيماري پيش‌رونده است كه هر روز بدتر مي‌شود. كسي كه حاضر بود موادمخدرش را به دوستش بدهد تا او هم نشئگي را تجربه كند, حالا ديگر به هيچ‌وجه نمي‌توانست اين كار را بكند, براي اين‌كه نياز خودش بالا رفته و مصرفش زياد شده بود. گاهي اين ترس به‌وجود مي‌آيد كه نكند من به موادمخدر وابستگي پيدا كرده‌ام, بنابراين به ترك مواد روي مي‌آورد, اما بعد از اولين تجربة ترك, چون كشش‌هاي عضلاني و درد و رنج ترك مواد افيوني, در بدن به‌وجود مي‌آيد, ترس‌ها بيشتر مي‌شود كه نكند دوباره آن درد و رنج به سراغم بيايد. اگر ترك كوتاه‌مدت هم باشد, آن‌وقت درد و رنج رواني بعد از آن باعث آزار مي‌شود. وقتي كسي عشق مجازي را به كمك موادمخدر تجربه كرده, هميشه به‌دنبال آن مي‌رود. من هم هميشه دنبال آن بودم.

امروزه بزرگ‌ترين آرزوي بشريت اين است كه از راه دانش و بهداشت و علم پزشكي عمرش را طولاني كند. نه‌تنها بهداشت و پزشكي, شايد بشر تمام علم را به خدمت گرفته تا بقاي بيشتري داشته باشد. شما مي‌ديديد كه دوستانتان به‌دليل كشنده‌بودن اين بيماري مثل برگ خزان مي‌ريزند و متأسفانه مي‌ميرند. آيا اين پديدة تأسف‌بار روي شما تأثير نمي‌گذاشت؟ شما بقا را در چه مي‌‌ديديد؟ در طولاني‌كردن عمر يا طولاني‌كردن حالت نشئگي؟

اين به طريقة فكر كردن معتاد برمي‌گردد؛ در تعريف اعتياد گفتيم كه اعتياد, بيماري جسمي, فكري, احساسي ـ عاطفي, معنوي و روحي است. اينجاست كه وجه فكري آن خودش را نشان مي‌دهد. در دوران اوليه اعتياد خودم, كساني را به من نشان داده بودند كه در اثر اعتياد به خواري افتاده بودند. ولي من و ما ـ تمام معتادان, يعني پانصدميليون معتادي كه در دنيا وجود دارند ـ فكر مي‌كنيم كه ما آن‌‌گونه نخواهيم شد و مانند آنها به‌ ذلّت نخواهيم افتاد. در تعريف اوليه از عدم هويت و نداشتن رابطه با خالق صحبت كرديم. نداشتن هويت, محصول نداشتن رابطة صحيح با خالق و امنيت نداشتن و عدم‌اعتماد به‌نفس است. كسي كه از اين ارتباطات اوليه و هويت بي‌بهره است, درنتيجه اعتماد به‌نفس هم نخواهد داشت. بيشتر معتاداني كه شما ديده‌ايد, من ديده‌ام و خودم هم هستم. ما آدم‌هاي مغروري هستيم كه كمبود اعتماد به‌نفس خودمان را با غرور پر مي‌كنيم و از نيروي فكري خودمان كه يك فكر ?بيمارگونه? است براي پرنكردن اين خلأ استفاده مي‌كنيم. علي‌رغم احساس خلأ, بي‌هويتي و تضادهاي دروني, خودمان را برتر و بهتر از ديگران مي‌دانيم. اينجا يك تضاد و دوگانگي بين طريقه فكركردن و احساسات و عواطفي كه در درون خودمان تجربه مي‌‌كنيم به‌وجود مي‌آيد. ما از افكار, داستان‌پردازي و زندگي‌كردن در دنيايي مجازي بهره‌برداري مي‌كنيم.

  من خيلي دوست داشتم كه قيافة شخص گردن‌كلفتي را كه خيلي هم معروف بود, از نزديك ببينم. يك روز در قهوه‌خانه او را به من نشان دادند. گفتند اين آقا فلاني است. من گمان مي‌كردم اين كسي كه اسمش را مي‌بردند, يلي باشد, ولي ديدم يك آدم نحيفِ خميدة دندان و موي سر ريخته‌اي است كه وضعيت خوبي هم ندارد. من حتي يك لحظه هم پيش خودم فكر نكردم كه اگر اعتياد اين گردن‌كلفت را به اين روز بيندازد, بر سر من چه خواهد آورد؟ فكري كه كردم اين بود كه من هرگز مثل او نمي‌شوم. تمام معتادها اين فكر را مي‌كنند. از اينجاست كه بخش مهمي از بيماري اعتياد, فكري است. فكر ما هم بيمار است وما توجيه‌ها و تفسيرهايي براي توجيه زندگي معتادگونة خودمان مي‌آوريم و دلايل زيادي داريم براي اين‌كه بگوييم چرا ما اين‌طور هستيم.

   علت ديگرش هم اين است كه اعتياد و ميل به نشئگي و خود نشئگي به غريزه‌اي مافوق بقية غرايز تبديل مي‌شود, غريزة بقا هم تحت‌تأثير اين غريزه قرار مي‌گيرد. بارها در ارتباطاتي كه با خانوادة خودم داشتم, اين را اعلام مي‌‌كردم كه من اصلاً دلم نمي‌خواهد بيش از چهل‌و‌پنج‌سال عمر كنم. من به خودم چهل‌وپنج‌سال زمان داده بودم و فكر مي‌كردم اگر بتوانم اين دوران را درحالت نشئگي, بدون احساس ترس و عدم‌امنيت, تعارضات دروني, بي‌هويتي و خلأ به سر ببرم, خيلي راضي خواهم بود. اگر من بتوانم به كمك نشئگي از اين چيزهايي كه مرا رنج مي‌داد خلاص شوم, اين زندگي‌ بدون درد و رنج, خيلي بهتر از آن زندگي پردرد و رنج هفتاد ـ هشتاد ساله است!

چرا نمي‌خواستيد همين حالت طولاني‌تر بشود و عمري بيشتر از چهل‌وپنج‌سال داشته باشيد؟ با توجه به اين‌كه اين حالت نشئگي لذت‌بخش است و آدم دوامش را دوست دارد.

من به‌عنوان يك معتاد, فكرم هم بيمار است, اما نگفتم كه ديوانه هستم. معتاد, بيماري‌ ذهني و فكري دارد, اما ديوانه نيست. مي‌توانستم نگاهي به اطراف خودم بكنم و ببينم كه در اثر مصرف موادمخدر طبيعتاً ميانگين طول عمر آدم پايين مي‌آيد. دور و بر خودم خيلي‌ها را ديده بودم كه مصرف‌كنندة موادمخدر بودند و در جواني مردند. ولي براي من اين مسئله چندان اهميتي نداشت.

بعضي از اين بهبوديافته‌ها مي‌گويند:‌ ?ما دوستان بسياري را در اين راه از دست داديم كه همه قرباني جهالت جامعه شدند. جامعه با بيماري ما خوب برخورد نكرد. اول گفتند با اعتياد بايد مبارزه كرد, گويا ما معتادان دشمن حكومت و جامعه هستيم. ولي ما با قربانياني‌كه داديم به دستاوردهايي رسيديم و فهميديم كه اعتياد بيماري‌اي است مزمن, كشنده, غيرقابل برگشت, پيش‌رونده و غيرقابل علاج. حالا فهميديم كه تنها راه رهايي, از اعتياد تكيه به يك نيروي مافوق بشر است و تلاش مي‌كنيم ديگران را پيش از استيصال و ذلّه‌شدن متوجه كنيم و نجات بدهيم. ? نظر شما در اين‌باره چيست؟

من از مسئولان, دولت و متخصصان هيچ گله‌اي ندارم. علتش را هم عرض مي‌كنم؛ حتي گاهي براي من كه هفده‌سال است بهبود يافته‌ام, اين سؤال پيش مي‌آمد كه تو چه وقت مي‌خواهي از اين حرف‌ها و بازي‌ها دست برداري؟ فكر كنم بقية آدم‌هاي دنيا هم با چنين مسائلي روبه‌رو هستند و باور اين كه اعتياد يك بيماري است, مشكل است. خصوصاً براي كساني كه مصرف مي‌كنند و روي آن كنترل دارند. براي كسي‌كه گاهي ترياك مي‌كشد, خيلي سخت است كه فكر كند اعتياد يك بيماري است. همچنين كسي‌كه اصلاً موادمخدر مصرف نكرده, مشكل مي‌پذيرد كه اعتياد يك بيماري است. مي‌گويد خودت انتخاب كردي, مگر كسي دستت را پيچاند؟!

  باورهاي ما در مورد اعتياد, نقش مهمي در پذيرش بيماري دارد. ما اغلب يا بهتر است بگويم كاملاً, اعتياد را يا به‌عنوان يك ?بيماري جسمي? تلقي كرده‌ايم يا به‌عنوان يك ?مشكل اخلاقي?. معمولاً يكي از اين دو است. زمان زيادي از وقتي كه اعتياد به‌عنوان يك بيماري مطرح شده نمي‌گذرد. براي تغيير باورها در زمينة اعتياد, لازم است كه كارهاي فرهنگي زيادي انجام دهيم و ان‌شاءالله كه شما هم در اين امر ما را كمك خواهيد كرد.

   داستان اعتياد و ترك اعتياد بايد متحول شود. بعد از سال‌ها تحقيق, بهبودي و بررسي مقولة اعتياد, مهم‌ترين حرفي كه من خصوصاً در كشور خودمان مي‌توانم بزنم اين است كه ?ترك اعتياد? يك جملة گمراه‌كننده است. كساني مي‌خواهند از اين درد و رنجي كه افراد جامعه به‌ عنوان معتاد يا خانوادة معتاد مي‌كشند, بهره‌برداري كنند. براي خود معتاد هم اين خطر وجود دارد كه فكر كند اعتياد ترك كردني است و هر وقت كه بخواهد مي‌‌تواند ترك كند. در حالي‌كه وقتي اعتياد را تعريف مي‌كنيم, مي‌گوييم يك بيماري پيش‌رونده و برگشت‌ناپذير است, چه‌طور مي‌شود اين را ترك كرد. شما كلينيك‌هاي بسياري را مي‌بينيد كه بالاي آن نوشته شده ?ترك اعتياد?. همواره از ترك اعتياد صحبت مي‌شود, يعني در شروع كار, ما گمراه هستيم. چه متخصصان ما كه مي‌نويسند ?ترك اعتياد? و چه كسان ديگري كه از عبارت ?ترك اعتياد? استفاده مي‌كنند نمي‌دانند كه يك بيماري مزمن, پيش‌رونده و غيرقابل برگشت را نمي‌توان ترك كرد. البته مي‌توان موادمخدر را ترك كرد. من هفده سال است كه مادة مخدر را ترك كرده‌ام و هيچ نوع مادة مخدري مصرف نكرده‌ام. در جلسات انجمن كه مي‌نشينم دستم را براي معرفي بلند كرده

و مي‌‌گويم: ?فروهر, معتاد در حال بهبودي.? براي اين‌كه اين بيماري هرگز از بين نمي‌رود و لاعلاج است. امروز هم بعد از هفده‌سال دوري از هروئين, اگر يك بار هروئين مصرف كنم, دوباره همان عوالم قبلي تكرار مي‌شود. همان احساسات, افكار, ناصداقتي, همان ترس‌ها و عدم‌امنيتِ دوران آخر مصرف موادمخدر و اعتياد, در من پديدار مي‌شود. خلأ معنوي, احساس دوري و تنهايي, دوباره همه به سراغ من خواهد آمد. پايگاه‌هاي اجتماعي, اقتصادي و خانوادگي خود را دوباره از دست خواهم داد, به علت اين‌كه اعتياد يك بيماري پيش‌رونده است و خوب شدني نيست. من بعد از هفده‌سال مصرف نكردن موادمخدر, نمي‌توانم بگويم كه اختيار مصرف نكردن موادمخدر را به‌دست آورده‌ام و خوب شده‌ام و بگويم در اختيار خودم است. چنين چيزي وجود ندارد. ما ديديم كساني را كه حتي بعد از چهل‌سال دوري از موادمخدر و الكل, دوباره به آن روي آوردند. به‌عنوان نمونه, دوستي در امريكا كه عضو ?انجمن‌هاي دوازده‌قدمي? بود, چهل‌سال بود كه مشروب نخورده بود. يك‌بار لب به مشروب مي‌زند و ظرف مدت كوتاهي كارش به بيمارستان مي‌‌كشد و در اثر مسموميت و بيماري الكليزم مي‌ميرد. من تجربه كرده‌ام و مي‌شناسم دوستان صميمي و نزديك خودم را كه بعد از هفده‌سال دوباره به مصرف موادمخدر روي آورده‌اند و ظرف مدت كوتاهي تمام عوارض و عوالم قبلي اعتياد, دوباره در آنها هويدا شده است. از اينجاست كه مي‌گوييم اعتياد بيماري لاعلاجي است, اعتياد ترك‌كردني نيست. ما بايد ياد بگيريم كه چه‌طور با آن سلوك كنيم و تنها يك برنامة معنوي است كه مي‌تواند ما  را از بازگشت به اعتياد حفظ كند.

در صحبت پاياني با توجه به اين كه شما در بستر اين استراتژي اميد و ويژگي‌هاي اعتياد كه برشمرديد توانسته‌‌ايد چندين هزارنفر را در انجمن معتادان گمنام گرد هم آورده و براي نجات آنها گروه‌هاي دوازده‌قدمي را تشكيل دهيد و به نظر مي‌رسد موفق هم بوده‌ايد, اميدواريم كه اين قول را به ما بدهيد كه در جلسات آينده تدبير و سلوك براي بهبودي را بيشتر توضيح دهيد و مكانيزم دستيابي به نيروي مافوق و استراتژي اميدي را كه شما گام‌هاي موفقي در آن برداشته‌ايد به ما و خوانندگان ما ياد بدهيد. با اين اميد كه ما  هم در وجه فرهنگي گامي در جهت رهايي از اعتياد برداشته باشيم.

ان‌شاءالله. هدف من در زندگي اين است كه بتوانم پيام بهبودي را به تمام معتاداني كه خواهان شنيدن آن هستند, برسانم و به اين طريقة زندگي كاملاً اعتقاد دارم. مي‌‌دانم كه با كمك هم مي‌توانيم به بسياري از هموطنان خود كه درگير اين بيماري هستند, چه به‌عنوان معتاد, چه به‌عنوان خانواده, دسترسي پيدا كنيم. اين برنامة معنوي در زندگي من و ميليون‌ها نفر ديگر تجربه مي‌شود و اين راه‌حل معنوي و روحاني براي همة ما كاربرد دارد و مطمئنيم كه براي هر معتاد ديگري هم كه خواهان آن باشد و وقت و زندگي خودش را صرف بهبودي خودش بكند, امكان‌پذير است.

 

 


 

سوتيترها‍:

 

اميدي كه در ما مي‌بينيد, اميد سابقه‌داري است و ما مي‌دانيم كه از بيماري اعتياد مي‌توان رها شد, آن را متوقف و مهار كرد, اگرچه علاج‌پذير نيست.

 

 

مشكل من و هزاران معتاد در حال بهبودي ديگر كه داستان‌هايشان را شنيده‌ام, اين بوده است كه از اول زندگي رابطة درست و صحيحي با خالقمان پيدا نكرده‌ايم. يعني ريشه و پاية ما براي ورود به اين دنيا, سست‌بنياد و متزلزل بوده است

 

 

چرا كشور افغانستان با اين كه مركز توليد موادمخدر است, اما معتادان كمي دارد. جمع‌بندي من ـ درست يا غلط ـ اين است كه اينها هنوز سنتي هستند. از لحاظ مذهبي اعتقاداتشان بسيار قوي است و هنوز آلودگي‌هاي دنيوي و زندگي ماشيني, مخصوصاً فشارهاي زندگي ماشيني اينها را درگير نكرده است

 

 

منشأ اعتياد ريشه‌ در نداشتن رابطة درست با خالق و نداشتن ارتباط صميمي و عاشقانه با خانوادة درجة يك, معمولاً پدرومادر و بعد ورود به اجتماع با عدم‌امنيت و هويت است. چنين فردي كانديداي خوبي است, براي اين‌كه هرنوع سوءاستفاده‌اي از او بشود

 

 

متأسفانه غريزة مصرف موادمخدر و غريزة نشئه‌شدن, غريزه‌اي مي‌شود مافوق بقية غرايزي كه ما به‌عنوان انسان داريم

 

 

در دوران اوليه اعتياد خودم, كساني را به من نشان داده بودند كه در اثر اعتياد به خواري افتاده بودند. ولي من و ما ـ تمام معتادان, يعني پانصدميليون معتادي كه در دنيا وجود دارند ـ فكر مي‌كنيم كه ما آن‌‌گونه نخواهيم شد و مانند آنها به‌ ذلّت نخواهيم افتاد

 

 

 

بعد از سال‌ها تحقيق, بهبودي و بررسي مقولة اعتياد, مهم‌ترين حرفي كه من خصوصاً در كشور خودمان مي‌توانم بزنم اين است كه ?ترك اعتياد? يك جملة گمراه‌كننده است. چه متخصصان ما كه مي‌نويسند ?ترك اعتياد? و چه كسان ديگري كه از عبارت ?ترك اعتياد? استفاده مي‌كنند نمي‌دانند كه يك بيماري مزمن, پيش‌رونده و غيرقابل برگشت را  نمي‌توان ترك كرد. البته مي‌توان موادمخدر را ترك كرد.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 16:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اعتياد ايدز و هپاتيت در زندان

بازديد: 63

اعتياد ايدز و هپاتيت در زندان

پايگاه اطلاع رساني پزشكان ايران

با استفاده از مقاله محمد فلاح ( دبير كل سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر رياست جمهوري ايران )

اعتياد ، سالها تنها به عنوان يك « جرم » شناخته مي شد و فرد معتاد را صرفاً يك « مجرم » مي شناختند . تحقيقات جامعي كه به ويژه در دانشگاه « يل » انجام گرفت بروز تغييرات شيميايي و حتي ، فيزيكي در بافت مغز افراد معتاد را به اثبات رساند و كارشناسان ، امروزه اعتياد را يك بيماري مزمن و عود كننده مي شناسند كه به صورت حمله هاي متناوب « احساس نياز » و « مصرف » ماده مخدر تظاهر مي يابد . متأسفانه به نظر مي رسد كه در برخورد با معضلات و مشكلاتي كه اهميتي به مراتب كمتر از اعتياد دارند منطقي تر برخورد مي شود . عذر يك فرد سيگاري كه با قيافه حق به جانب ادعا مي كند كه « مجبور است » سيگار بكشد ؛ به راحتي پذيرفته مي شود و خيلي مؤدبانه از او مي خواهند كه در محل مجزايي به استعمال دخانيات مشغول شود .

اين در حالي است كه نگاه صرفاً مجرمانه به شخص معتاد ، از او تنها و تنها انتظار « ترك » و آن هم « خيلي فوري » دارد . دكتر آلن لشنر «Alan Leshner  » دبير انستيتو ملي مبارزه با مواد مخدر معتقد است كه هيچ نيازي در انسان ، قوي تر و شديدتر از احساس نياز يك معتاد به مصرف مواد مخدر نيست .  

اعتياد در ايران

كشور اسلامي ايران به علت قرار داشتن در شاهراه ترانزيت مواد مخدر و نيز جايگاه نسبتاً موجه مصرف ترياك در فرهنگ ايراني ، همواره با خطر و عوارض اجتماعي اعتياد روبرو بوده است .

تخمين زده مي شود كه حدود 2 ميليون نفر معادل 3 درصد از كل جمعيت ايران به نوعي از مواد مخدر استفاده مي كنند . پس از پيروزي انقلاب اسلامي به ويژه در يك دهه اخير اقدامات بسيار جدي و مؤثري در مقابله با گروههاي قاچاق و توزيع مواد مخدر صورت گرفته است . با اين حال ، افزايش شيوع اعتياد در جمعيت زنان همه و همه حقايقي هستند كه لزوم برخورد ريشه اي تر و منطقي تر با اين معضل ملي را طلب مي كنند .

نكته مهمي كه در اين مجال قصد پرداختن به آن را داريم ؛ پرداختن به مشكلات بهداشتي و بيماريهاي عفوني خطرناك است كه يك فرد معتاد را در جامعه و محيط زندان تهديد مي كنند و با توجه به ارتباط اين افراد با كل جامعه ، آنها را به منابع خطرناكي براي انتشار بيماريهاي عفوني خطرناكي چون ايدز و هپاتيت تبديل مي سازند .  

ايـدز

از زماني كه نخستين مورد بيماري ايدز در سال 1981 در كشور آمريكا گزارش شد تا كنون بالغ بر 3 ميليون مورد ثابت شده بيماري ايدز از 208 كشور جهاني به سازمان جهاني بهداشت ( WHO ) گزارش شده است و به گزارش همين سازمان ، امروزه حدود 1/36 ميليون نفر انسان زنده آلوده به ويروس ايدز در جهان زندگي

 مي كنند.

آمار رسمي منشر شده در انتهاي سال 1380، تعداد مبتلايان به عفونت ويروس ايدز در ايران را 3109 نفر عنوان مي كند . در حاليكه كارشناسان و متخصصين امر، اين رقم را به حدود 25 هزار نفر تخمين مي زنند

بر اساس آمارهاي جهاني ، حدود 80 درصد از عفوتنهاي ويروس ايدز از راه تماس و رابطه جنسي ، 12 درصد از طريق اعتياد تزريقي و استفاده از سرنگهاي آلوده و مشترك و 4 درصد از طريق انتقال فرآورده هاي خوني آلوده منتقل مي شوند . اين در حالي است كه متخصصين و كارشناسان معتقدند كه الگوي انتقال ويروس ايدز در كشور ما متفاوت است و برآورد مي شود كه 31 درصد از موارد ابتلا در ايران از طريق اعتياد تزريقي ، 25 درصد از راه انتقال خون و فرآورده هاي خوني آلوده و 11 درصد متفرقه انتقال مي يباند .

به اين ترتيب در مي يابيم كه افراد معتاد و به ويژه ، معتادان تزريقي به طرز فاحشي بيشتر از افراد عادي جامعه در معرض خطر آلودگي با ويروس ايدز ( HIV ) قرار دارند .  

هپـاتـيت

هپاتيت به معني التهاب كبد است و 5 نوع ويروس هپاتيت D ، C ،B ،A و E شايع ترين و مهمترين علت اين بيماري به شمار مي روند .

هپاتيتهاي ويروسي شايع ترين علت بيماريهاي مزمن كبدي و سرطان كبد شناخته شده اند و سازمان بهداشت جهاني سرطان و سيروز كبدي ناشي از هپاتيت B را نهمين علت مرگ و مير در تمامي دنيا معرفي كرده است .

ويروسهاي هپاتيت نوع B وC مهمترين و خطرناكترين نوع هپاتيتهاي ويروسي را ايجاد مي كنند ودرست مانند ويروس ايدز ، اعتياد تزريقي و انتقال فرآورده هاي خوني آلوده ، مهمترين راه انتقال آنها به شمار مي روند و معتادان تزريقي ، باز هم به عنوان گروه پر خطري شناخته مي شوند كه بيش از افراد عادي جامعه در معرض آلودگي با اين نوع ويروسها قرار دارند .

در خصوص بيماري هپاتيت نوع B كه 2 ميليون نفر را در ايران مبتلا نموده است ، 3 درصد جمعيت كشور را پوشش مي دهد .

زنـدان

جرمهايي كه افراد زنداني به علت انجام آنها در زندان به سر مي برند اغلب همان رفتارهاي پر خطري هستند كه فرد را در معرض ابتلاء به بيماريهاي عفوني خطرناكي چون ايدز و هپاتيت قرار مي دهند . ( اعتياد تزريقي ، بي بند و باري جنسي ، خشونت و ... ) از سوي ديگر ، محيط زندان براي بسياري از افراد ، نخستين فرصت زندگي براي آشنايي با اعمال خلافي چون اعتياد و بي بند و باري جنسي محسوب مي شود .

با وجود تمام ممنوعيتها و مراقبتها ديده مي شود كه رفتارهاي پر خطري چون اعتياد تزريقي ، اشتراك سرنگ ، خالكوبي ، رابطه جنسي و ... در بين زندانيان از شيوع بالايي برخوردار است .

زندانيهاي معتاد در اثر پيامدهاي رواني ماده مخدر و يا در ازاي دريافت پول يا دارو گاهي تن به روابط جنسي نامشروع مي دهند . از سوي ديگر، ممنوع بودن استفاده از مواد مخدر و در دسترس نبودن وسيله مناسب تزريق گاهي افراد معتاد را مجبور مي سازد كه از هر راه و به هر شيوه اي متوسل شود تا ماده مخدر را به بدن خود برساند . ديده شده است كه در برخي موارد 15 تا 20 نفر از يك سرنگ آلوده مشترك استفاده مي كنند و استفاده از وسايل معمولي مانند مغز خودكار به يك جهت تزريق مواد مخدر چندان ناشايع نيست .

بر اساس اطلاعات موثق و تأييد شده اي كه از زندانها و مراكز بازپروري كشور به دست آمده است ، عده بسياري از ساكنان اين مراكز بخصوص در استانهاي كرمانشاه و كرمان از نظر عفونت با ويروس ايدز ، ويروس هپاتيت ، مثبت هستند .

از سوي ديگر ، زندانها ، ديگر چهار ديواريهاي بلند و جدا از جامعه به شمار نمي روند . خيلي از زندانيها دوره حبس كوتاه دارند و بسياري از آنها در دوران مرخصي و يا پس از آزادي به جامعه باز مي گردند و با جامعه در ارتباط هستند .

در تحقيقي كه در كشو رآمريكا انجام گرفت ديده شد كه 51 درصد از زندانيان و 12 ساعت پس از آزادي ، يك رابطه جنسي داشته و 11 درصد آنها در نخستين روز آزادي به تزريق مواد مخدر روي آورده اند .

يك فرد معتاد زنداني نه تنها خود در معرض آلودگي به بيماريهاي خطرناكي چون ايدز و هپاتيت قرار دارد بلكه مي تواند به عنوان يك ناقل عمل كرده و عوامل عفوني خطرناك را به داخل انتقال دهد . 

اقدامات صحيح

    زندان براي بسياري ، نخستين فرصت آشنايي با اعمال خلاف است . با اين حال ، براي بسياري از افراد هم اولين و تنها فرصت بهرمند شدن از امكانات بهداشتي و درماني به شمار مي رود .

كم نيستند افرادي كه فرصت معاينه و بررسي جامع و دقيق پزشكي را براي نخستين بار در زندان بدست مي آورند . پس ، پسنديده است كه ما هم از اين فرصت استفاده كرده و :

1-   با آموزش صحيح آنها را از رفتارهاي پرخطر آگاه كرده و رفتارهاي سالم و صحيح را به آنها آموزش دهيم .

2-  با انجام بيماريابي ، زندانيان بيمار و معتاد را در بدو ورود به زندان شناسايي كنيم .

3-  زندانيهاي بيمار و معتاد را افراد نيازمندي بدانيم كه درمان كامل آنها مي تواند از خطر جدي انتشار آلودگي بين زندانيان و نيز انتقال به محيط خارج از زندان جلوگيري كند .

4-  با پيگيري كارآمد زنداني پس از آزاد شدن از زندان ، از سوي آوردن مجدد وي به اعمال رفتارهاي پر خطر جلوگيري نماييم . 

استراتژيهاي كاهش آسيب

در آخرين دستورالعمل انجمن طب اعتياد آمريكا ، فصل مجزايي به معرفي روشهاي كاهش آسيب در معتادان تزريقي اختصاص يافته است .

امروزه كارشناسان معتقدند كه انتظار ترك آني و اصلاح فوري و كامل از يك فرد معتاد كه با مشكلات فرهنگي ، اقتصادي و اجتماعي متعددي دست به گريبان است چندان انتظار واقع بينانه اي به نظر نمي رسد و پيشنهاد مي كنند كه با آموزش صحيح رفتارهاي كم خطر و بهداشتي لااقل از آلودگي وي با انواع بيماريهاي خطرناك و مسري جلوگيري به عمل آيد .

به اين ترتيب ، علاوه بر اينكه فرد معتاد و كل جامعه در مقابل ابتلاء و انتقال عوامل عفوني خطرناك مصون مي مانند ، خود اين تغييرات رفتاري اندك مي توانند زمينه ساز اصلاحات بزرگتر و ترك كامل ماده مخدر توسط فرد معتاد گردند .

در بسياري از كشورها امكان دستيابي فرد معتاد به سرنگ استريل چه در جامعه و چه در داخل زندان ، حتي شرايط و ضوابط خاصي وجود دارد. دسترسي فرد معتاد به داروي متادون نيز اقدام ديگري است كه كارشناسان معتقدند لااقل سبب مي گردد كه فرد معتاد از رفتار پرخطرتزريق به شيوه كم خطر تر خوردن ماده مخدر روي آورد .

به هر حال، تجربه نشان داده است كه منع كردن انسانها از يك رفتار اشتباه بدون جايگزين كردن يك رفتار صحيح ، اغلب نتيجه اي جز تلاش انسانها براي دستيابي به آن رفتار اشتباه از شيوه هايي به مراتب خطرناك تر و اشتباه تر به بار نخواهد آورد . 

خلاصه

بطور خلاصه ، يك فرد معتاد در حقيقت انسان بيماري است كه به دليل مشكلات فرهنگي ، اقتصادي و اجتماعي متعدد و نيز احساس نياز شديد و ناگهاني به مصرف ماده مخدر ، بسيار در معرض انجام رفتارهاي مخرب و زيانبار قرار دارد . جمعيت معتاد و زندانهاي كشور در يك نگاه واقع بينانه و بر اساس آمارهاي متعدد داخلي و خارجي ، كانونهاي مناسبي براي ابتلاء و انتقال بيماريهاي عفوني مهم و خطرناكي چون ايدز و هپاتيت هستند و برخورد ريشه اي و كارشناسي با موضوع اعتياد و رسيدگي عاجل به وضع بهداشتي زندانهاي كشور بايد در رأس برنامه هاي سياستگزاران و دست اندركاران مربوطه قرار گيرد .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 15:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره آسیب شناسی اجتماعی( اعتیاد)

بازديد: 235

تحقیق درباره آسیب شناسی اجتماعی( اعتیاد)

تعريف مواد مخدر

اصطلاحا مواد مخدر به کليه مواد طبيعي و شيميايي گفته مي‌شود که اعتياد آور باشد. بعضي از اين مواد تخدي کننده نبوده، بلکه ممکن است ايجاد تحرک و توهم نمايند. بطور کلي مواد مخدر به موادي اطلاق مي‌گردد که مصرف آنها در انسان حالاتي غير عادي ايجاد نمايد. اين حالات که عموما لذت بخش هستند، به صورت موقت و کاذب ايجاد مي‌گردد. بروز همين حالات و کيف و لذت پس از اولين مصرف- که در بعضي موارد فقط به علت کنجکاوي مبادرت به آن مي‌گردد. باعث تداوم مصرف واعتياد مي‌شود. اين مواد در فرهنگ پليس به مواد افيوني يا مکيفها معروف بودند ولي امروزه در زندانها لفظ (مکيفها) فقط براي قرصهاي آرام بخش و روانگردان استفاده مي‌شود.

 

اثرات کلي حاصله از مصرف مواد مخدر

مصرف انواع مواد مخدر موجب تغيير حالت در مصرف کننده و ايجاد نوعي لذت کاذب و زودگذر مي‌گردد. خوشي کاذبي که از مصرف انواع مواد حاصل مي‌شود به تدريج زايل و در مراحل پيشرفته اصولا لذتي به مصرف کننده دست نمي دهد، بلکه صرفا بخاطر کاهش آلام و رنجهاي ناشي از خماري، استعمال مي‌گردد.

خوش بيني مفرط اولين حالتي است که در کليه مصرف کنندگان مواد مخدر ايجاد مي‌شود، اين حالت در لحظات اوليه زائل شدن آثار مصرف، تبديل به بدبيني شديد مي‌گردد. اين امر با پيشرفت اعتياد گسترش مي‌يابد بحدي که بدبيني، به دوري و نفرت از اطرافيان منجر مي‌شود.

معتاد خود را فهيم تر از ديگران مي‌داند و اين حالت در زمان خماري هم ادامه مي‌يابد، بخصوص اينکه درحالت خماري خود را محق مي‌داند و از همه متوقع و طلبکار است. با پيشرفت مصرف، تغييرات زيادي در جسم، رفتار و شخصيت فرد پيش مي‌آيد.

پرگوئي خصيصه ديگرمعتادين است. تقريبا کليه معتادين مدام حرف مي‌زنند و لاف وگزافگويي و احيانا دروغگوئي در گفته‌هاي آنها به آساني قابل تشخيص است. تنها در زماني که از خماري رنج مي‌برند ساکت و مظلوم در ناتواني چرت آلودي گرفتار مي‌شوند.

معتادان به انواع مواد مخدر، به يبوست مزمن دچار مي‌شوند. از غذاهاي ترش بشدت بيزارند و بشدت به شيريني علاقه مندند.

بي اشتهائي و بي ميلي به مواد خوراکي در معتادين به ترياک و هروئين ديده مي‌شود.

بشدت به چاي علاقه دارند. از سرما فوق العاده بيزارند و گرما را دوست دارد. مصرف کنندگان حشيش معتقدند حشيش اعتيادآور نيست ولي حالت خاصي که ايجاد مي‌کند بيش از هروئين و ترياک کشش و جاذبه دارد. به همين جهت معتادين ديگر مواد هم گاهي حشيش مي‌شکند.

اکثر معتادين موهاي پرپشت دارند. قطر موهاي آنها نسبت به زمان قبل از اعتياد ضخيم تر به نظر مي‌رسد و ديرتر مي‌ريزد و ديرتر هم سفيد مي‌شود.

معتادين افرادي هستند لاابالي و نظافت را درهيچ موردي حتي غذا خوردن رعايت نمي کنند.

صبحا بسختي از خواب بر مي‌خيزند. هميشه خواب آلود هستند.

در خماري ظاهري، آبريزش بيني، خميازه‌هاي بلند و پي در پي و ناتمام، دان دان شدن پوست صورت و بدن – مانند پوست تخم مرغ پر کنده- بزرگ شدن مردمک چشم، عرق کردن زياد، خارش بدن، لرزش بدن بخصوص دستها، ناتواني در ايستادن و سر پا بودن و در خماري دروني، احساس فشار و گرما، خارش گلو، چسبندگي بزاق دهان، حالت تهوع و سرگيج، دل درد، دردهاي عضلاني و استخوان درد، درد شديد در مفاصل، حالاتي شبيه سرماخوردگي و گاهي توام با اسهال، وجود دارد.

در لحظات خماري، فرد معتاد وحشتزده و هراسان است. فوق العاده عصبي و بي حوصله مي‌شود و قيافه اي غير عادي مي‌يابد.

 

اعتياد و زيانهاي بدني

هنگامي که انسان معتاد شد کوشش عضوها و دستگاه‌ها وحفظ تعادل طبيعي مشکل مي‌گردد و اين امر در دستگاه اعصاب مرکزي ومحيطي او اثر تخديري شديد مي‌گذارد و به اندازه اي که قطع دارو به عدم تعادل طبيعي دستگاه عصبي واختلال حاد آن منجر مي‌گردد. در اين باره پزشکان مي‌گويند: هنگامي که انسان معتاد مي‌شود، نيکوتين، منوکسيد کربن و ... جذب ششها و دهان معتاد مي‌گردد. دستگاه اعصاب او برانگيخته مي‌گردد. فشار خون بالا مي‌رود نبض و ضربان او بيشتر مي‌شود به اندازه اي که مي‌توان لرزش دست و پاي او را احساس کرد. دماي دستها و پاها پايين مي‌آيد.

 

اعتياد و سرطان

پژوهشهايي که روي 370 نفر کارگر پنبه انجام گرفته است نشان مي‌دهد که هيچ يک از افراد غير معتاد دچار سرطان ريه نشده‌اند و کاملا تندرست مانده اند، در صورتي که اين بيماري کشنده در ميان معتادين در اثر آمادگي و مساعد بودن زمينه پيش از حد انتظار شيوع داشته است و معتادين را گرفتار سرطان ريه و ساير بيماريهاي ششي ساخته است.

 

اعتياد و خودکشي

در الکليها خودکشي وفور زيادي داشته و همچنين نسبت درصد الکليها در بين افرادي که خودکشي مي‌کنند يااراده به خودکشي دارند زياد است.

برخي از دانشمندان معتقدند که وابستگي شديد مواد مخدر و ... ممکن است جانشين خودکشي باشد و در دوره رفع مسموميت خطر خودکشي زياد بوده و بسياري از اشخاص را که قادر به ترک الکل و ... نيستند مي‌توان جز افسرده‌ها دانست. به طور کلي به نظر مي‌رسد که علتهاي اجتماعي و رواني و زيست شناسي در برخي افراد منجر به خودکشي شده در برخي ايجاد بيماري رواني مي‌کند و در برخي ديگر هر دو عارضه را به وجود مي‌آورد.

خودکشي و اعتياد هر دو، دو رفتار به ظاهر گوناگون ولي اساسا مترادف و ناشي از عوامل و پوياييهاي تقريبا يکسان در محيط اجتماعي و رواني معتادين و افرادي است که خودکشي مي‌کنند.

 

اختلال شخصيت و رفتارهاي ضد اجتماعي

بخش بزرگي از پژوهشگران معتقدند که قست اعظم تهيه کنندگان و مبتلايان به مواد مخدر و الکل را افرادي باشخصيت‌هاي ضد اجتماعي و رفتارهاي ضد اجتماعي تشکيل مي‌دهند، که به اصطلاح پسيکوپات خوانده مي‌شوند. اينان افرادي هستند که اصولا به تکاليف اجتماعي بي توجهند. رفتارهاي مورد قبول اجتماع را نمي پذيرند و بين رفتارهاي آنان و رفتار شايع در اجتماع تفاوتهاي شديد وجود دارد و به اينجهت به کرات دچار تضاد با جامعه مي‌شوند. اينان خودخواه، بيرحم وبي مسئوليت هستند. ناگهان تصميم مي‌گيرند، و به شدت متجاوزند. دروغگو و غير صميمي هستند به ديگران محبت ندارند. از ايجاد روابط عاطفي معمولي با ديگران عاجزند. در مقابل محروميتها مقاومت کمي دارند. اغلب از ديگران شاکي هستند و دلايل به ظاهر منطقي براي رفتار خود ارائه مي‌نمايند. در مقابل نتايج ناخوشايند اعمال خود احساس پشيماني نداند. قدرت قضاوت آنان ضعيف است و از تجربيات خود و ديگران بويژه در رابطه با قانون، پند نمي گيرند. ممکن است ظاهر ايشان جذاب و باهوش باشد و در ابتدا افراد ناآشنا را تحت تاثير قرار دهند وامکان دارد که واقعا نيز، ويژگيهاي عالي داشته باشند. ولي در عمل، غالبا شکست مي‌خورندو درروابط با دوستان، دچار اشکار مي‌گردند.

در سابقه اين افراد تا قبل از سن 15 سالگي حداقل سه مورد از رفتارهاي زير ديده مي‌شود:


1-                گريز از مدرسه

2-                اخراج از مدرسه

3-                بزهکاري

4-                فرار از خانه

5-                دروغگويي مداوم

6-                 رفتارهاي زود هنگام جنسي

7-                تجربه زود هنگام با سيگار و مشروبات الکلي يا مواد مخدر

8-                دزدي

9-                رفتارهاي وحشيانه و خشونت آميز

10-            دستاوردهاي تحصيلي، پايين تر از آنچه که از هوش آنها انتظار مي‌رود.

11-            نقض مداوم مقررات در خانه يا مدرسه


در زندگي اجتماعي و خانوادگي اين افراد پس از 15 سالگي نيز حداقل دو مورد از موارد زير وجود دارد:

1.      دستگيري سه بار يا بيشتر توسط مراجع قانوني

2.      طلاق و يا جدايي بدون طلاق از همسر بيش از دو بار

3.      خشونت بدني و کتک کاري

4.      اعتياد به الکل يا مواد مخدر و يا مسموميت حاد با اين مواد به طور مکرر

5.      عدم پرداخت قروض و ساير مسئوليتهاي مالي

6.       مسافرت از نقطه اي به نقطه ديگر بدون برنامه و بدون تدارک شغل

افراد با شخصيت ضد اجتماعي بحض عمده اي از مجرمين و زندانيان را تشکيل مي‌دهند. بررسيهاي آماري حتي تا 75% زندانيان را در شمار مبتلايان به اختلال شخصيت ضد اجتاعي نشان داده است. تهيه کنندگان مواد مخدر و مشروبات الکلي، قاچاقچيها و واسطه‌هاي پخش اين مواد و شايد بخض عمده اي از فروشندگان جز و معتادان را اين عده تشکيل مي‌دهند.

 

دليل بروز شخصيت ضد اجتماعي

مطالعه در باب دو قلوهاي يک تخمکي و دوتخمکي نشان مي‌دهد که شخصيت ضد اجتماعي و رفتارهاي بزهکارانه تاحد قابل توجهي به عوامل ارثي وابسته است. اما محيط مي‌تواند به مقدار زياد، تظاهرات اين استعداد شخصيتي را کنترل کند. حالات نوروتيک و پسيکوپاتيک تحت اثر عوامل چندگانه و گوناگون شکل مي‌گيرد. مطالعه درباره ارتباط بين بزهکاري و مشکلات اجتماعي نشان مي‌دهد که مسئله اي اختصاصي و مهم در بين مشکلات اجتماعي بزهکاران، زماني که در سنين چهارم و پنجم عمر خود بوده‌اند وجود داشته است. روانشناسان معتقدند که نبودن پدر در اين سنين، موجب مي‌شود که طفل از وجود يک الگو براي برقراري وجدانيات و سوپراگو محروم بماند. ممکن است پدر وجود داشته باشد ولي خود او به علت اشکالات شخصيتي نتواند مدل مناسبي براي کودک قرار گيرد.

ويژگيهاي سرشتي که در افراد پسيکوپات يافت مي‌شود نيز با نفع عوامل ژنتيک است. اين ويژگيها شامل ساخت جسمي- عضلاني (مزومورفيک) و وجود اختلالاتي در امواج مغزي است که در الکتروانسفالوگرافي ثبت مي‌شود و همگام با رفتارهاي پرخاشگرانه است.

 

جوان و اعتياد

جوانان اصلي ترين قربانيان مواد مخدر هستند. جوانان به خاطر خصوصيات جواني آسيب پذيري زيادي دارند، چون پويا و جستجوگرند، بهر جا سر مي‌کشند، کنجکاو و به دنبال همه چيز هستند، در مسيرشان هر راهي که گشوده شود، وارد مي‌شوند. چنانچه در راهي لذت و بي خبري که خواست آنان است وجود داشته باشد، بسرعت آنان را جذب مي‌کند. جوانان آمادگي انجام هر کاري دارند. حتي آنان که صالح‌اند و با تعقل و انديشه بهر کاري دست مي‌زنند نيز ممکن است از روي کنجکاوي به چنين راهها، سري بزنند. در چنين اوضاع و احوال است که زمينه‌ها، شرايط انحراف و فساد براي جوانان فراهم مي‌شود و آنان را در لبه پرتگاه و آغاز سقوط قرار مي‌دهد.

سنيني که جوانان آمادگي بيشتري براي انحراف دارند به سنين بحراني موسوم است بررسي اين مرحله از زندگي، از مباحث ويژه در روانشناسي است. نتايج بدست آمده از پژوهش نشان مي‌دهد، امروزه آغاز اعتياد در سنين 25-17 سالگي است. 66درصد افراد مورد بررسي، اولين مصرف مواد مخدر را در اين سنين انجام داده اند، 5/7 درصد  قبل از 17 سالگي و بقيه در سنين بالاي 25.

در کنار شور جواني و علي رغم بي خبري، نوعي اضطراب و دلواپسي نسبت به آينده هم در اغلب آنان وجود دارد. و در اين سنين، احساس نياز به آزادي و رهائي نسبي از خانواده نيز وجود دارد. مجموع اينگونه حالات، ايجاب مي‌نمايد تا جوانان به دنبال مسائل ناشناخته و جديد باشند. جوانان در کنار دوستان و در جمع، آمادگي جسارت بيشتري براي دست زدن به اعمال غير عادي و احتمالا انحرافي دارند. اين حالت همان بحراني است که فوق العاده براي جوانان بخصوص از نظر اعتياد خطرناک است.

اوقات فراغت جوانان در اين برهه، مسئله اي بسيار مهم و حساس است. مسير خانه و مدرسه و کوچه نيز براي دانش آموزان نوجواني مي‌تواند خطر ناک و خطر ساز باشد.

اولين مصرف سيگار بوسيله جوانان در مسير کوچه انجام شده نوجوانان جرات، جسارت و بزرگ شدن را در مسير مذکور آزمايش مي‌کنند. گاهي طنز و شوخي را هم با اعمال خود مي‌آميزند.

خطرناکترين انحرافات که واقعا جوانان و آينده آنان را تهديد مي‌کند، وجود مواد مخدر و اعتياد است. طبيعي است که مواد مخدر به صورت اعم در بيرون از منزل و در کوچه و خيابان مورد شناسائي و احيانا استفاده قرار مي‌گيرد. تقريبا در کليه معتادين که در سنين جواني مبتلا شده‌اند از نظر مکان، مسير مدرسه، کوچه و تشويق دوستان نقشي اساسي داشته است.

گسترش اعتياد در بين جوانان، واقعا زنگ خطري است براي تمام جوامع اين چيزي است که همه از آن متضرر مي‌شوند. بنابر اين خطر بايد به عنوان بزرگترين و بالاترين معضل مورد توجه قرار گيرد و در مقابله و مبارزه با آن از هيچ کوشش و اقدامي فروگذاري نشود.

 

عوامل اعتياد به مواد مخدر

1- عوامل اجتماعي: الف: عوامل تربيتي و آموزشي: خانواده، مدرسه، گروه همسالان، رسانه‌هاي گروهي، اوقات فراغت، فساد اجتماعي

ب) عوامل اقتصادي: فقر، مهاجرت، بيکاري، سودجوئي.

ج) عوامل سياسي: جنگ، سياست

د) عوامل فرهنگي: بيسوادي، عدم آگاهي، فقدان احساس مسئوليت

2- عوامل رواني : الف) عوامل روان پزشکي: انواع افسردگي‌ها بخصوص مانياکها، انحرافات جنسي

ب) عوامل روانشناسي: ناپايداري عاطفي و احساسي، اضطراب و بيقراري، عدم اعتماد به محيط و آينده، احساس عدم تونايي، عقده حقارت، عدم رشد شخصيت

3- عوامل طبيعي: الف) عوامل فيزيکي: بيماري و درمان سرخود، نقص جسمي

 

ترک اعتياد

آيا همانطور که معتاد فکر مي‌کند و بيشتر مردم تصور مي‌کنند، همه چيز در مورد معتاد پايان پذيرفته است. آيا امکان بازگشت وجود ندارد و آيا اين تصورات واقعيت دارد.

خير هنوز اميد هست، ممکن است معتاد و زندگي او در حال پايان باشد ولي هنوز پايان نيافته. اميد پايان نيافتن هم وجود دارد. به شرط خواستن و به شرط فراهم کردن شرائط خواستن و مساعدت به آنها در جهت انجام خواستن ... و زمينه بازگشت را براي آنها فراهم کردن.

مبارزه با اعتياد، مکمل مبارزه با مواد مخدر است. اعتياد وگسترش آن موجب افزايش تقاضا و در نتيجه ايجاد انگيزه براي قاچقچيان و بازار براي عرضه مواد مخدر مي‌گردد. چگونه مبارزه با اعتياد از نظر کلي بمراتب مشکلتر از مبارزه با قاچاق مواد مخدر است.

در برخورد با مواد مخدر، مقابله بيشتر به صورت شکلي مطرح است، حال آنکه در مقابل با اعتياد مسائل ماهيتي پيچيده، گسترده و بغرنج مطرح است. مقابله اساسي با آن، در وهله اول برخورد با علل و عوامل موجه مي‌باشد و برخورد با شخص معتاد در وهله دوم قرار دارد.

بررسي و دقت در علل وعوامل عمومي و اختصاصي و چگونگي گرايش به اعتياد حاکي از آن است که تقريبا کليه امور جامع در دسته بنديهاي بعمل آمده قرار مي‌گيرد به عبارت ديگر نارسائي و غفلت در هر يک از امور جامعه موجبات ضايعه و لطمه براي تعدادي از افراد آن جامعه خواهد بود. علت اينکه ذکر شد تعدادي از افراد جامعه منظور آن دسته افرادي است که زمينه‌هاي لازم به علت تاثير عوامل و علل ديگر، در آنها فراهم شده است.

بنابر اين، اين مسئله بايد همواره مورد توجه کليه مسئولين اجتماعي، اقتصادي، بهداشتي، فرهنگي، سياسي، قضائي و مذهبي هر جامعه اي باشد و به نارسائيهائي همچون انواع بيماريها و مسئله استفاده نابجا از برخي داروها، تربيت، کار و بيکاري، مهاجرت، تبعيض، ضعف واقعي ايمان، اعتقادات و صدها نارسائي ديگر با بعدي محدود و تنها به چشم همان نارسائي ننگرند که ممکن است يک مسئله خود صدها مسئله ديگر را در پي داشته باشد.

برخورد با شخص معتاد در خانواده، جامعه و مراکز بازپروري هر کدام به برنامه اي ويژه و متناسب نياز دارد. و در هر يک از اين مراحل توجه به وابستگي جسمي ورواني  معتاد به تفکيک و درعينحال تواما شکل کلي معالجه وترک اعتياد است.

 

ايجاد آمادگي و زمينه‌هاي لازم درمعتاد براي ترک اعتياد

اکثر معتادين تا حدودي شعور و تمرکز خود را از دست مي‌دهند و مسائل، مشکلات، منافع و مضار خود را با اشکال تميز مي‌دهند. ولي اين امر نسبي است و در ضمن هيچگاه شعور خود را به طور کامل از دست نمي دهند. نکته ديگر علاقه وافري است که معتادين بخود دارند وهمين امر موجب تلاش براي ادامه اعتياد مي‌گردد. زيرا مي‌ترسند در اثر نرسيدن مواد مخدر دچار رنج و عذاب و احيانا مرگ شوند. ضمنا در کنار آن رها شدن از دام اعتياد را همواره در افکار خود محفوظ مي‌دارند. معتادي مي‌گفت: ما در چاهي سقوط کرده ايم، چطور مي‌شود دلمان نخواهد از چاه بيرون بيائيم ولي نمي توانيم، مي‌خواهيم ما را بيرون بکشند. اين ( خواستن ) در همه آنها با شدت و ضعف وجود دارد و بايد اين خواستن را تقويت کرد. در بين معتادين و فرهنگ عامل اين طرز تلقي قوت گرفته که اعتياد غير قابل معالجه است. با توجه به ارگانيزم بدن انسان و مطالعه انجام شده و تجارب بدست آمده اعتياد در هر مرحله اي که باشد قابل رها شدن است.

با کمي رنج بيشتر واتخاذ شيوه مناسب علاج امکان پذير خواهد بود. معتادي که درمرکز بازپروي پس از هفت سال اعتياد و يا به قول خودش «عجين شن با هروئين» معالجه شده بود علت وسبب ترک را اجبار مي‌دانست.

در برخورد با معتاد جهت ترک بايد به او فهمانده شود که دارد همه چيزش را از دست مي‌دهد، از جمله حيثيت وغيرتش را، و چون انسان حساسي است در اين راه بايد از طريق عاطفي و بسيار ملايم وارد شود. با نصيحتهاي خالي از تحقير، بدون نيش زبان و تشويق و آماده کردن وي. او بايد حس کند که افرادي که او را نصيحت مي‌کنند واقعا به وي و سرنوشتش علاقه دارند. استعدادهاي و توانائيهائي را که داشته و در اثر اعتياد به فراموشي سپرده و يا قادر به انجام آنها نيست، بزرگ جلوه داده و برخش کشيد.

ايجاد آمادگي رواني و در کنار آن توجه به مسائل جسمي، ايجاد آمادگي را قوت مي‌بخشد. معتادين واهمه اي که دارند از رنج و ناراحتيهاي جسمي و دردهاي عضلاني و استخواني، در لحظات ترک اعتياد است.

شديدترين مشکلات جسمي که معتاد فکر مي‌کند ديگران از درک و احساس آن عاجزند. خارش گلو، حالت تهوع و تشنج توام با بي حالي و خواب آلودگي است. بي حسي مفرط، درد دست و پا و مشکلات رواني، بي حوصلگي، بي خوابي و نااميدي است.معتادين بجائي مي‌رسند که اميد و اتکاي خود را مواد مخدر مي‌شناسند. براي علاج دردهاي جسمي به سراغ مواد مخدر مي‌روند و در هر ناراحتي عصبي و رواني به مواد مخدر پناه مي‌برند.

بايد به افراد معتاد تفهيم کرد که ماده مخدر نه تنها براي آنها هيچ حالت مثبت و سازنده اي ايجاد نمي کند بلکه سرعت توان و قدرت را نابود و آنها را به سوي مرگ و نيستي کهنسبت به آن حساسيت دارند مي‌کشاند.

وقتي موارد فوق و حالاتي که معتاد دارد و حس مي‌کند، برايش تشريح شود و تفهيم گردد که اين مسائل قابل تحمل است و با دارو و مسکن کاهش خواهد يافت، در مدت سه روز و پيشرفته ترين اعتياد حداکثر در يک هفته تا 90 درصد تخفيف خواهد يافت و ايجاد آمادگي و پذيرش را سهولت خواهد بخشيد.

اين وظيفه و آماده سازي به عهده نزديکان معتاد است. در مورد شوهران، زنان و در مورد فرزندان، والدين بايد اين برخورد صحيح را انجم دهند. همسران معتادين توجه داشته باشند واين توجه به آنها داده شود که تا حد امکان تلاش داشته باشند همسران معتاد خود را رها نکنند. اگر در رفتار خود بنگرند شايد تا حدودي در مورد اعتياد همسران بخصوص چنانچه بعد از ازدواج و در طول زندگي مشترک ايجاد شده باشد- به صورت خفيفي مقصر باشند يا کوتاهيهائي در اين رابطه در خود بيابند. نه تفصير عمدي و موثر بلکه کوتاهي در اقدامات بازدارنده از نظر کنترل و توجه بموقع از سوي آنها وجود داشته. اگر برخورد قاطع وحساب شده اي مي‌داشتند وي راهدايت و تا حد امکان راهنمائي مي‌کردند و يا در نهايت وي را به مراکز بازپروري معرفي مي‌کردند، بهتر از رها کردن بود.

 

نقش رسانه‌ها در ايجاد آمادگي

برخورد بامسئله مواد مخدر و اعتياد که ريشه اي عميق در کشور ما دارد به برنامه ريزي، تداوم مبارزه و تازه و بروز نگه داشتن آن نياز دارد و باري است گران، که تاريشه کن شدن نبايد به زمين گذشته شود. خوشبختانه رسانه‌هاي ما با همکاري مراجع ذيربط به اين مهم پرداخته‌اند و با سلسله گزارشات پيوسته در روزنامه‌ها و برنامه‌هاي مختلف در تلويزيون وظيفه فوق را به عهده گرفته اند.

نمايشنامه و فيلمهائي که به صورت پراکنده تهيه و نمايش داده مي‌شود نيز در ايجاد بيداري لازم موثر بوده، خانواده‌ها را جلب کرده است. اينگونه برنامه‌ها، واقعا از نظر خانواده‌ها و بخصوص نوجوانان و حتي کودکان داراي اثرات مثبت است. کودکان از وضع فلاکت بار معتادين به گريه در مي‌آيند و اين اثري است که هيچگاه از ذهن آنان خارج نخواهد شد.

منتها نکته اي به تهيه کنندگان اين چنين برنامه‌ها تذکر داده مي‌شود و آن استفاده از مشاورت اشخاص ومتخصصين واقعي در تهيه اين برنامه‌هاست.

 

روشهاي معالجه

معالجه معتادين با توجه به مراحل مختلف اعتياد- مرحله آشنايي ومصارف اوليه، مرحله تداوم مصرف وپيشرفت ممکن است تا حدي تفاوت نمايد ولي آنچه مهم است، استفاده از روش مناسب و در واقع معالجه کامل است. مهمترين مسئله قطع مواد مخدر يا «بازگيري» مي‌باشد، يعني بايد در اولين قدم و پسيستم از ايجاد آمادگي متناسب با وضعيت افراد ممکن است با صحبت يا اجبار ايجاد گردد- قطع وابستگي جسمي از شروع کرد.اين کار را معمولا با عوض کردن نوع ماده مصرفي و کاهش تدريجي آن آغاز مي‌نمايند. در قدم بعدي بايد روان و روح معتاد ار از چنگال عفريت اعتياد خلاص کرد که کاري است حساس و در مورد آن اقدام شود.

خود رماني در زمينه ترک بوسيله خود فرد يا اطرافيان مي‌تواند تنيجه بخش باشد. بخصوص در مورد نوجوانان و جوانان معتاد. صحيح ترين شکل آن است که با مشورت پزشک متخصص که در ترک اعتياد تجربه اي هم داشته باشد اقدام گردد. در اين موارد پس از تماس با پزشک که ممکن است حتي متخصص داخلي هم باشد، بايد  اقدامات دارو درماني و روان درماني تواما بوسيله وي و با کمک اطرافيان در منزل در مراحل ابتدائي در منزل بهتر از بستري شدن در بيمارستان است- تحت مداوا قرار گيرد.

پس از ايجاد آمادگي و تهيه مقدمات، پزشک او را آماده مي‌کند دکتر چنين وانمود مي‌نمايد که در داروها هيچ مواد مخدري نيست. معتاد نبايد بفهمد داروها چيست. فرضا اگر ويتامين ث تزريق مي‌کند مريض تبايد بداند او بايد تصور کند که داروي معجزه آسائي به او تزريق شده است.

اعتياد در مراحل اوليه اگر سرپائي و در منزل و با کنترل لازم معلجه شود، اثرات بهتري خواهد داشت. به دليل اينکه بستري شدن در تخت بيمارستان و مراکز مشابه حالت خاص و مشکلتري ايجاد مي‌نمايد. معتاد يک هفته بعد اين حالات را دارد:

1-    شديدا احساساتي است

2-    از نظر جنسي بيمار فوق العاده تحريک پذير مي‌شود،

3-    از نظر روحي فرد دچار خيالبافي مي‌شود.

4-    از نصيحت وطعن، فوق العاده ناراحت و آزرده خاطر مي‌گردد.

متخصصين در رابطه با ترک اعتياد کلا از دو شيوه استفاده مي‌نمايند. يکي دارو درماني و ديگري زوان درماني است.

در مراحل ابتدائي اعتياد، چون وابستگي جسمي کمتر است به روان درماني بيشتري نياز است. ترک بدون استفاده داروي جايگزين امکان پذير نيست چون معتاد تحمل کوچکترين ناراحتي جسمي را ندارد. ترس از ناراحتيهاي حاصله از نبود مواد مخدر، او را به ادامه اعتياد کشانيده. بنابر اين استفاده ازداور رکن اصلي معالجه است.

 

روان درماني

شيوه‌هاي روان درماني و چگونگي اجراي آن از سوي متخصصين به رشته تحرير درآمده و موجود مي‌باشد. آنچه که معتادين در رابطه با اين مسائل مي‌گويند مي‌تواند براي متخصصين هم جالب باشد.

معتادي مي‌گفت: من قبل از اعتياد با زبانپرخاش آشنا بودم، هيچگاه پدرم يا مادرم با زبان خوش با من سخن نگفتند، هميشه از زندگي نااميد بودم. مي‌ديدم و. مي‌فهميدم که مورد توجه نيستم. رنج مي‌بردم و دوست داشتم که دوستم داشته باشند و اين گله و زبانحال اکثر معتادين است.

چون گلايه‌ها بسيار است بايد به هر معتادي که صحبت مي‌شود و در واقع روان درماني مي‌گردد، دنبال نقطه ضعف رواني و عاطفي وي گشت. معتادي از فقدان مادر که هميشه چشمش دنبال او بود سخن مي‌گفت.مادرش او را رها کرده و دنبال شوهر جديد رفته بود،

پسيستم از شناخت عقده‌ها وکمبود‌ها، بتدريج بايد به او تفهيم کرد که بعضي خصوصيات موجود در خودش هم در گرايشش به اعتياد تاثير داشته و بعد آن خصوصيات را هم شناخت و کشف و در جهت برخورد با آنها هم تصميمي را هم شناخت و کشف و در جهت ظريفي وجود دارد و آن ايجاد علاقه به ترک و ادامه اين وضع در معتادين است. تا افکار مغشوش و اضطراب وي را بر طرف، و امکان بازگشت را کاهش دهد. ايجاد دشواري براي تهيه مواد مخدر علاوه بر اينکه هميشه بهترين راه مبارزه با عتياد محسوب مي‌گردد، از به وجود آمدن تزلزل در روحيه معتادين و کشش و تمايل آنان جلوگيري و. اميد به تنيجه بخش بودن اقدامات را افزايش مي‌دهد.

 

دارو درماني

روان درماني در ايجاد آمادگي براي ترک، ادامه راه و عدم بازگشت صد در صد موثر و سازنده است. در کنار آن معالجه جسمي و رها کردن جسم از وابستگي هم ضروري و اجتناب ناپذير است. ونيز ايجاد حالتي در جسم براي تطابق و مقاومت با شرائط جديد و عدم واکنش در مقابل نرسيدن ماده مخدر. براي ايجاد چنين شرائطي در سلولهاي بدن تدريجا عمل مي‌شود و از داروهاي جايگزين استفاده بعمل مي‌آيد.

معمولا معالجات دستجمعي در مراکز بازپروري يا انفرادي در بيمارستانها و منازل، از يک شيوه کلي استفاده مي‌شود و. آن مصرف داروئي است که جايگزين مواد مخدر مي‌گردد و در کنار آن براي مدتي محدود از داروهاي مسکن و نظاير آن استفاده بعمل مي‌آيد امروزه براي ترک اکثر اعتياد‌ها، داروهاي جايگزين مختلفي ساخته شده که مهم طرز استفاده صحيح از آنهاست.

اگر بدون متخصص عمل شود و يا بهزنجهاي جسمي و روحي معتاد توجهي نباشد، نتيجه معالجه رضايت بخش نخواهد بود. در دارو درماني نکات مهمي مانند موارد زير بايد در نظر گرفته شود:

1-    توجه به مسائل عاطفي و رواني بيمار

2-کاهش آلام جسمي معتاد

3-جايگزين ماده مخدر با دارو و سپس کاهش تدريجي آن

4- انجام کليه اعمال ترک زير نظر پزشکه متخصص و با تجربه و آشنا به مسائل تبعي اعتياد

5- برخورد رواني و جسمي مناسب و توام و تفهيم سهولت ترک اعتياد

6- مهم جلوه دادن اقدام معتاد در جهت ترک و بزرگ شمردن موفقيت وي در ترک، نزد آشنايان و کساني که از گذشته او باخبرند.

7- توجه به زمان پس از ترک از نظر پيگيري، کنترل و اقدامات لازم چون دوري از دوستان سابق، ايجاد سرگرمي و کار براي فرد و شروع فعاليت و ورود تدريجي به جامعه

8- پس از ترک، هيچگاه راجع به گذشته نبايد صحبت شود حتي راجع به مواد مخدر و مضار و آثار آن هم با او صحبت نشود.

9- شخص تا مدتي بعد از ترک (2تا 6 ماه) گاهي ناراحتيهاي عصبي و رواني دارد و حالاتي شبيه نرسيدن مواد مخدر در زمان اعتياد به او دست مي‌دهد.

10- به اين نکته توجه شود که بازگشت به اعتياد در فردي که ترک کرده، بسيار مشهود و قابل لمس است، به اين صورت که علائم شکست و نااميدي در رخسارش هويدا و بصورتي ناگهاني و يکباره آثار و علائم گرفتاري قبل، در وي پديدار مي‌شود. بخصوص اينکه خارش بدن و ساير آثار بدني شدت هم مي‌گيرد.

- داروهائي که براي ترک استفاده مي‌شود: برخي از داروهائي که در دارو درماني استفاده مي‌شود.


1- متادون.

2- آلفا استيل متادون

3- کدئين

4- آپومرفين

5- سايکازوسين

6- نالوکسان

7-کلوئيدين

8- لارگاکتيل (پرومازين)


روشهاي ديگر

- استفاده از متد (طب فشاري)، طب سوزني (آکوپونکتور) در ترک اعتياد: طب سوزني سابقه اي پنج هزار ساله در چين دارد. مغز انسان به طور طبيعي در جهت واکنش در مقابل دردها ماده اي به نام آندورفين ترشح مي‌کند که ترکيب شيميايي آن شبيه مورفين است در اکثر انسانها اين وظيفه به صورت طبيعي بوسيله غده اي در هيپوفيز مغز انجام مي‌شود. برخي از متخصصين معتقدند هر گونه اختلالي در کار اين غده موجب عدم سازگاري و واکنش طبيعي شخص در برخورد با مسائل و مشکلات است. و رابطه اي هم بين اين امر و بيماريهاي عصبي يافته اند.

اين شيوه از طريق نصب سوزن يا سوزنهائي بر کانالهاي انرژي و نقاط حساس شناخته شده در بدن (تا کنون 1400 نقطه شناخته شده)، با دردها و بيماريها مقابله مي‌شود

در مورد اعتياد نيز از تحرک نقاط حساس مشخص که در گوش انسان قرار دارد استفاده مي‌شود. برابر بررسيهاي بعمل آمده در چين، ويتنام، هنگ کنگ و آمريکا هزاران معتاد با استفاده از اين شيوه معالجه گرديده اند. در ايران نيز در تنها درمانگاه طب سوزني قائم شهر بيش از 2000 نفر تحت مداوا قرار گرفته اند.

در مورد اثرات اين شيوه نظرات متفاوتي وجود دارد. آنچه مهم است به خدمت گرفتن هر گونه امکان براي مقابله با بلاي اعتياد است. با توجه به نوبودن اين شيوه رواني مثبتي که استفاده از آن مي‌تواند در فرد معتاد ايجاد نمايد، به نظر مي‌رسد ثمر بخش باشد

استفاده از هيپنوتيزم (خواب مصنوعي) در ترک اعتياد: روان درماني و آرام کردن درون پسر تلاطم معتادين رکن مهم و اساسي، در ترک اعتياد مي‌باشد.

برخي از متخصصين متخصصين عقيده دارند. هيپنوتيزم نيز مي‌تواند به صورت غير مستقيم در ايجاد آرامش مورد استفاده قرار گيرد. خواب مصنوعي در معالجه بيماريهاي رواني کاربرد دارد.  مکانيزم آن تلقين موارد مورد نظر به بيمار در حالت خواب مصنوعي است. در خواب مصنوعي مي‌توان به معتاد تلقين کرد که قادر است مواد مخدر را رها سازد. ترک مواد مخدر هيچ ترسي ندارد.... و تمام موارد مورد نظر را در خواب به وي آموزش داد. از اين روش در درمان گروهي هم استفاده بعمل مي‌آيد.

شيوه‌هاي ديگر شامل قرنطينه يا مراقبت در مکانهاي خصوص (در مورد معتادين مشکوک)، ترک تدريجي (کاهش در مصرفي يا نظارت)، شوک الکتريکي، مراقبت و نگهداري در منزل و مراقبت از سوي مسئو.لين دولتي، شيوه‌هاي کاردرماني، اردوگاههاي اجباري، جداسازي معتادين ولگرد و غيره ولگرد از جامعه و افراد سالم است که در کشورهاي چين، ويتنام، تايلند، هنگ کنگ، آمريکا، تجربه گرديده است.

-         مراکز مهم باز پروري و مراکز معالجه معتادين در ايران:

-         در حال حاضر 15 مرکز باز پروري در سطح ايران فعاليت دارد:


1-       تهران (مرکز بازپروري شور آباد ورامين)

2-       استان خراسان (5 مرکز)

3-       باختران

4-       رشت (هويق- آستارا)

5-       گر

6-       گرگان

7-       بندر عباس

8-       يزد

9-       اصفهان

10 ياسوج

11 همدان

12 زاهدان


اين مراکز زير نظر وزارت بهزيستي قرار داشته و از نظر مراجعه و پذيرش معتاد مستقما با دادستانهاي مبارزه با مواد مخدر ارتباط دارند. در اين مراکز حداقل مدت معالجه و باز پروري دو ماه است که ممکن است تا يک سال طول بکشد. اين مراکز در هر دوره مي‌توانند تا 60000 نفر را پذيرش نمايند که در مقابل انبوه معتادين ظرفيت قابل توجهي نمي باشد.

 

بازگشت به اعتياد

در بين معتادين و عامه مردم مشهور است که اعتياد علاج ناپذير است؛

معتادين باور بيشتري در اين زمينه دارند، که موجب مي‌شود علاوه بر اعتياد ياس و نااميدي برآنان مستولي گردد. کليه معتادين جوابهائي نظير « نمي توانم، مگه ميشه، چه فايده دارد.....» و جوابهاي ديگري از اين قبيل داشته اند. اکثر آنها معتقدند که اگر هم ترک کنند قدرت تحمل و مقاومت ندارند و دوباره رو به مواد مخدر خواهند آورد.

آثار جسمي اعتياد معمولا تا يک ماه از آخرين مصرف وشروع معالجه، زائل مي‌شود ولي آن چيزي که مهم است رهائي رواني است. حساسيت و ويژگيهاي اخلاقي و رواني موثر در گرايش به اعتياد، زمان اعتياد شدت مي‌يابد، وجود و ادامه همين امر در بعد از ترک، زمينه‌هاي بزگشت را فراهم مي‌سازد .

تشنجهاي ناگهاني، اسهال و گاهي استفراق و گز گز کردن اعضاي بدن- بخصوص در دست و پا

-، خواب رفتگي و ناراحتيهائي از اين قبيل که چون شبيه عوارض خماري است، بشدت بيمار را ناراحت مي‌کند و او از ترس گرفتار نشدن به حالت خماري، بسرعت و مجددا به مواد مخدر روي مي‌آورد. اينجاست که نبود مواد مخدر، در واقع برنده ترين سلاح ترک و معالجه معتادين خواهد بود. چه اين حالت موقتي است و شايد چند روزي بيشتر دوام نداشته باشد. مراجعه به روان پزشک و متخصص اعصاب و روان باتجربه، بهترين اقدام در اين حالات مي‌باشد.

متخصصين و معتادين (در پرسشنامه‌هاي خود) علل بازگشت را موارد زير مي‌دانند:

1-    وجود مواد مخدر و سهولت دسترسي به آن

2-    عدم مراقبت وکنترل و پيگيري در مورد معتادين معالجه شده.

3-    بودن شرائط منفي موجود در اطراف فرد

4-  ناراحتيهاي عصبي و ضعف فرد در مقابل آنها، بخصوص در زمان پس از ترک که بشدت آسيب پذير، حساس و نااميد است، به همين جهت به محبت و مساعدت همه جانبه نياز دارد.

5-    عدم برنامه ریزی لازم برای مشغول کردن این افراد

6-     عدم پذيرش اين افراد از سوي جامعه منزوي بودن و احساس طرد از جامعه وکنايه‌هاي نيش زبان اطرافيان يا سايرين

7-    وجود معتادين ديگر يا دوستان سابق

8-  غير علمي بودن اصول حاکم بر مراکز بازپروري و در نتيجه نا تمام ماندن ويا ناقص اجرا شدن برنامه ترک، بخصوص از نظر رهائي آلودگي جسم از ماده مخدر و يا احساس چنين حالتي از سوي معتاد

9-    وجود مراکزي همچون قهوه خانه‌ها و نظاير آن که برابر گفته يک معتاد با ديدن آنها فيلشان ياد هندوستان مي‌کند و در نهايت آلودگي محيط .

10-            ضعف قواي جسمي

11-     بي خوابي شديد که از سوي اکثر معتادين به عنوان يکي از دلائل عمده بازگشت و روي آوردنمحدد به مواد مخدر ذکر مي‌گردد.

12-     ضعف و بي حال مخصوصي که معتادين مي‌گويند: هيچ کسي قادر به درک آن نيست مگر معتاد باشد. اين ضعف وقتي ايجاد مي‌شود، در عضلات و ماهيچه‌هاي بدن حتي گردن احساس بي حالتي بوجود مي‌آيد. علت پزشکي اين مسئله در بررسي مشخص نشد.

 


فهرست مطالب

تعريف مواد مخدر1

اثرات کلي حاصله از مصرف مواد مخدر1

اعتياد و زيانهاي بدني.. 3

اعتياد و سرطان.. 3

اعتياد و خودکشي.. 4

اختلال شخصيت و رفتارهاي ضد اجتماعي.. 4

دليل بروز شخصيت ضد اجتماعي.. 6

جوان و اعتياد. 7

عوامل اعتياد به مواد مخدر9

ترک اعتياد. 10

ايجاد آمادگي و زمينه‌هاي لازم درمعتاد براي ترک اعتياد. 11

نقش رسانه‌ها در ايجاد آمادگي.. 14

روشهاي معالجه. 14

روان درماني.. 16

دارو درماني.. 17

روشهاي ديگر. 19

بازگشت به اعتياد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 15:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ارتباط جنسی پیش از ازدواج

بازديد: 61

ارتباط جنسی پیش از ازدواج ( درگوشی های مشاور با دختران و پسران)

در این مقاله به بررسی روابط جنسی پيش از ازدواج می پردازم. اينکه نگرش گروه های مختلف به اين عمل چيست و اينکه داشتن اين رابطه چه نتايج مثبت و منفی می تواند در زندگی آينده فرد داشته باشد؟ لازم به ذکر است  ما  برای تمامی اديان و مذاهب احترام قائل هستم اما معتقدیم صحبت نکردن ما در مورد یک مطلب شایع نه تنها باعث حذف آن نمی شود بلکه می تواند باعث گمراهی بدلیل ندانستن جنبه علمی مسئله و آسیب جبران ناپذیر به فرد شود ما (همکاران شما در سایت پزشکان بدون مرز ) از معتقدترین پزشکان به دین ، فرهنگ و سنت می باشیم و در برنامه درگوشی  بيشتر تلاش می کنیم تا جديدترين يافته های علمی را در پاسخ به سئوالات دريافت شده در اختيار افراد قرار بدهیم و در نهايت اين مسئوليت و تصميم خود فرد است که چه کاری برايش بهتر است و چه خط فکری را می خواهد دنبال کند.

رابطه جنسی پيش از ازدواج در اکثر جوامع از نظر اخلاقی عملی غيرقابل قبول شمرده می شود. در چند دهه اخير، در برخی جوامع غربی از شدت اين مسئله تا حدی کاسته شده اما هنوز هم در خانواده های سنتی، مذهبی و يا اشخاصی که از طبقات بالای اجتماع هستند تجربه جنسی افراد به خصوص خانم ها را صرفا در قالب ازدواج، مشروع و موجه می دانند.

منع افراد از داشتن روابط جنسی پيش از ازدواج تنها مختص اسلام نيست، بلکه دردستورات اديان ديگر مثل دين يهود و اکثر فرقه های مسيحيت هم افراد از داشتن روابط جنسی پيش از ازدواج به شدت منع شده اند.

در برخی اديان هم مثل بوديسم اگر دو نفر انسان بالغ با ميل شخصی شان و بر اساس علاقه ای به هم دارند با هم وارد رابطه جنسی بشوند حتی اگر ازدواج نکرده باشند، ايرادی ندارد، به شرطی که هيچ نوع آسيبی به طرفين نرسد.

اما مذهب تنها يکی از تعيين کننده های خط فکری افراد است. تعيين کننده قوی ديگر فرهنگ هر قوم و يا جامعه است. مثال ساده اش اين است که در کشورهای مسلمان که از يک دين پيروی می کنند، نگرشهای مختلفی نسبت به روابط جنسی وجود دارد.

تعيين کننده بعدی هم که قانون است. معمولا قانون قدرت فرهنگ و مذهب را ندارد اما در نهايت فاکتور تعيين کننده ای در نحوه عملکرد افراد می تواند داشته باشد.

موارد ذکر شده در واقع بستر این مقاله را فراهم می کند. با توجه به اينکه مخاطبين اين سایت اکثرا از کشورهای فارسی زبان هستند، از نظر فرهنگی با هم اشتراکاتی دارند. حتی اگر در کشورهای غربی زندگی می کنند تا حدی از فرهنگ خانوادگی و اجتماعی که در آن بوده اند تاثير گرفته اند .

در مجموع، در فرهنگ ما جدای از دستورات مذهبی، فرهنگ جامعه و خانواده پذيرش روابط پيش از ازدواج را ندارد. اما افراد مختلف حتی درون يک جامعه هم با توجه به شرايط خانوادگی و ترجيحات شخصی که دارند در اين مورد نظرات متفاوتی دارند واين عدم پذيرش بدان معنا نيست که همه افراد رابطه جنسی را تنها پس از ازدواج تجربه می کنند. برخی افراد رابطه جنسی کامل را پيش از ازدواج تجربه می کنند و بعضی ديگر هم راه های جايگزين را انتخاب می کنند.

راه های جايگزين عبارتند از: خويشتن داری، خود ارضايی، رابطه جنسی از راه دهانی و رابطه جنسی از راه مقعد.

خويشتن داری: در جوامع مذهبی ارزش والايی برای انسان قائل هستند (بطور مثال در اسلام از انسان به عنوان اشرف مخلوقات ياد شده). بنابراين برای افرادی که انسان را دارای روح والا و قدرت معنوی می دانند قبول کردن اينکه او نتوانسته به شهوت خود فائق شده و رابطه جنسی اش را تنها در قالبی پذيرفته انجام دهد کار راحتی نيست.(ما و جامعه و فرهنگ فارسی ، برای این افراد ارزش والایی قائل هستیم و از نکات جالب آن است که افرادی که راه های دیگر را برای خود انتخاب کرده اند در طی مصاحبه با همکاران ما به تعریف و تمجید این گروه پرداخته اند )

خويشتن داری می تواند در سرکوب اميال جنسی در افراد مجرد موثر باشد. اما در بعضی موارد اگر بين احساسات جنسی فرد و تجربه جنسی فاصله ای چندين ساله باشد و فرد مدام اين حس را سرکوب کند، ممکن است در دراز مدت يکی از حالت های زير شود:

1- اختلال جنسی . يعنی فرد حتی پس ازهم ازدواج هم نمی تواند احساس برانگيخته شدن کند. و يا در برقراری ارتباط جنسی با همسرش دچار مشکل شود.

2 - برای آقايان ممکن است در هنگام تحريک جنسی دچار درد بيضه، زير دل، کمر، ناحيه مقعد و يا ناحيه بين مقعد و آلت تناسلی شوند. بدليل اينکه تحريک جنسی صورت گرفته (بوسيله خيالبافی جنسی، تماشای فيلم و يا معاشرت با فردی که برايشان محرک است وغيره) و نحوه عملکرد بدن به اين صورت است که غده پروستات مايع منی را توليد می کند که می خواهد از بدن خارجش کند. اما وقتی جلوی اين فرايند گرفته می شود انقباض عضلات ناحيه تناسلی و جمع شدن مايع منی در پروستات، درد در يکی از اين مناطق و يا چندتا از آنها را همزمان ممکن است ايجاد کند.

3 - برای خانم ها يی که برای مدت ها به جنبه فرايند جنسی بدنشان بی توجه بوده اند ممکن است پس از ازدواج مشکل درد در هنگام دخول، تحريک نشدن و يا ارضا نشدن پيش بيايد.

4 - برای آقايان حالت انزال در خواب پيش می آيد که کاملا طبيعی است و هيچ خطری ندارد و نشانه سلامتی شما است. از لحاظ بهداشتی قضيه بهتر است بلافاصله پس از اينکه اين حالت رخ داد يا صبح که بيدار شديد ادرار کرده و آلت تناسليتان را با آب ولرم شستشو دهيد (در اسلام غسل جنابت توصيه شده).

همه افراد خويشتن داری نمی کنند و ممکن است خود ارضايی کنند. اين عمل در بين خانم ها کمتر شايع بوده اما امروزه بسیار رو به افزايش است.

خود ارضايی:

خودارضايی اگر درست انجام شود می تواند هم برای خانم ها و هم برای آقايان مفيد باشد.و اگر درست انجام نشود می تواند باعث ناراحتی  روحی و جسمی فرد شود. از مزايای خودارضايی می توانم به اين چند نکته اشاره کنم:

1 - افراد از اين طريق می توانند بدون اينکه تحت فشار باشند در زمانی که احساس راحتی می کنند و در خلوت خودشان با بدنشان آشنا شوند. اينکار در زندگی آينده شان هم به آنها کمک می کند تا از رابطه جنسی با همسرشان لذت بيشتری ببرند و بتوانند او را در دادن لذت به آن ها هدايت کنند.

2 - برای خانم ها خودارضايی مکرر ايرادی ندارد به شرط اينکه به صورت يک مشغوليت فکری در نيايد که از زندگی روزمره باز بمانند. و اينکه برای حفظ پرده بکارتشان نبايد چيزی را در حين خودارضايی وارد واژن خود بکنند. تنها از طريق مالش کليتوريس می توانند ارضا شوند.

3 - برای آقايان خودارضايی بيش از ۲ يا سه بار در هفته توصيه نشده و مضر می باشد. البته بر سر اين رقم هنوز اتفاق آرا وجود ندارد. و اين تعداد به اين دليل پيشنهاد شده بطور متوسط مردان ميتوانند مايع منی برای سه بار انزال کامل را در طول يک هفته بسازند. خودارضايی بيش از اين غده پروستات را تحت فشار قرار داده و ممکن است باعث درد بيضه، زير دل، کمر، ناحيه مقعد و يا ناحيه بين مقعد و آلت تناسلی شوند.

پژوهش های اخيرکه در مجله انجمن اورولوژيست های آمريکا به چاپ رسيده، حاکی از آن است که اگر مردی در طول زمان حيات جنسی خود يعنی از زمانی که بالغ می شود بطور مرتب خودارضايی داشته باشد (اما نه بيش از قائده) احتمال دچار شدنش به سرطان پروستات کمتر است.

4 - ودر نهايت اينکه اگر امکان ازدواج ندارند، لازم نيست به روابط پرخطر پيش از ازدواج وارد بشوند.

از ميان صدها سوال رسيده ( در قسمت نظرات سایت )،  احمد از فنلاند: خودارضايی صحيح چطوری است؟ حبيب از کابل پرسيده: آيا خودارضايی با کف دست ضرر دارد؟ میترا از تهران در مورد فعالیت جنسی دهانی و …….

در جواب به اين پرسش ها بايد گفت که هر کسی روش خاص خودش را برای خودارضايی می تواند داشته باشد. اما معمولا اين نکات توصيه می شود: شستن دست و ناخن ها پيش از انجام اين عمل. استفاده از مواد لغزنده کننده می تواند کمک کننده باشد.

ادرار کردن بعد از انزال برای آقايان و ارضا شدن خانم ها که چنانچه باکتری در مجرای ادرارهست خارج بشود. و شستن آلت تناسلی با آب ولرم و ماده شوينده بدون بو. در ضمن اين مهم است که در محيط امن و آرامی اين کار را انجام بدهيد. در غير اينصورت بخصوص برای آقايان ممکن است برای اينکه کسی شما را نبيند اين کار را خيلی سريع انجام دهيد و در آينده دچار انزال زودرس شويد.

برخی از دوستان بعد از بار اولی که درمقالات درگوشی ها در مورد مسائل جنسی را خواندند با سایت تماس گرفتند و موضع شرع را در قبال اين عمل مطرح کردند. با سپاس از اين دسته از بازدیدکنندگان که نسبت به مقالات درگوشی  و مطالبش بی تفاوت نبوده اند بايد بگويم که ما برای تمامی اديان و مذاهب احترام قائل هستیم و خود از افراد متدین می باشیم ولی باز هم تکرار می کنیم ”"سکوت ما پزشکان نه تنها باعث حذف این اعمال و بیماریهای مسری از جامعه نمی شود ،بلکه باعث اشاعه بیماریهای مقاربتی و مشکلات جسمی و روحی می گردد .”" و در برنامه درگوشی  بيشتر تلاش می کنیم تا جديدترين يافته های علمی را در پاسخ به سئوالات دريافت شده در اختيار افراد قرار بدهیم و در نهايت اين مسئوليت و تصميم خود فرد است که چه کاری برايش بهتر است و چه خط فکری را می خواهد دنبال کند.

در مورد خودارضايی باز هم در مقالات آتی صحبت می کنیم.

رابطه جنسی از راه دهانی: راه ديگری که بعضی افراد در پيش ميگيرند ارتباط جنسی از راه دهانی است که بدون دخول از راه واژن و از بين بردن پرده بکارت دختر، طرفين لذت جنسی هم ببرند.

در اين مورد رعايت بهداشت دو طرف، ترجيحا شستن آلت تناسلی طرفين پيش از اين کار مهم است. مواردی از انتقال بيماری های مقاربتی بخصوص سوزاک حلقی بر اثر اين نوع رابطه گزارش شده.

در مورد انتقال ويروس بيماری ايدز يا اچ آی وی هنوز اتفاق نظر بين دانشمندان وجود ندارد. اما استفاده از کاندوم هم برای خانم ها و هم برای آقايان اکيدا توصيه شده.

رابطه جنسی از راه مقعد: بر طبق صحبت هايی که جوانان می کنند رابطه جنسی از راه مقعد در حال حاضر در جوامعی که اهميت باکره بودن دختر پيش از ازدواج مطرح است، رو به افزايش است. متاسفانه آمار دقيقی در اين مورد در دسترس نيست. اما به هر حال با توجه به ده ها ايميل رسيده ذکر موارد زير خالی از فايده نيست.

ما به شخصه رابطه جنسی از راه مقعد را توصيه نمی کنیم. به ۳ دليل:

1- دهانه مقعد طوری طراحی شده که برای خروج مدفوع کارايی داشته باشد نه برای دخول اجسام خارجی. اين دهانه حالت ارتجاعی ندارد و در صورت اينکه رابطه جنسی برای مدت زمان طولانی ادامه داشته باشد ممکن است فرد را دچار بی اختياری مدفوع و يا بادشکم کند. در ضمن حالت شقاق و يا بواسير هم ميتواند به دليل صحيح انجام نشدن و يا به کرات انجام شدن اين عمل بوجود بيايد.

در حالت شقاق فرد دچار پارگی در دهانه مقعد می شود که در هنگام دفع بشدت دردناک بوده و ممکن است فرد خونريزی هم داشته باشد. در حالت بواسير هم که قسمتی از راست روده به بيرون آمده و به حالت يک دمل در خارج از مقعد قابل ديدن است. اين حالت شدت و ضعف های متفاوتی دارد و در افراد مختلف مشکلات متفاوتی را از درد به هنگام دفع تا خونريزی شديد می تواند ايجاد کند.

2 - دليل دوم اين است که ديواره های راست روده بشدت پر خون هستند و حساس. وقتی که يک جسم خارجی به راست روده وارد می شود احتمال ايجاد خراش در اين ديواره ها بالا می شود و بنابراين احتمال انتقال بيماری های عفونی و مقاربتی از جمله سوزاک، سيفيليس و از همه مهم تر انتقال ويروس بيماری ايدز بالا است.

در مورد جنبه روحی و عاطفی اين نوع رابطه جنسی هم بايد گفت که: چون رابطه جنسی بايد برای هر دو طرف خوشايند باشد نه اينکه تنها يک نفر لذت جنسی ببرد و فرد مقابل درد روحی و يا جسمی را تحمل کند. هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی هر دو طرف بايد برای انجام اين کار راضی باشند در غير اينصورت در دراز مدت بين آنها فاصله می افتد.و به آقایان توصیه می کنیم این مسئله هرگز درخواست نکنند که در اکثر موارد برای شریک جنسی شان فقط آزار جسمی و روحی دارد (نزدیک به 100% دختران مورد مصاحبه با همکارانمان احساس ناخوشایند و تجربه تلخ و کثیف را برای رابطه جنسی مقعدی عنوان کردند.)

در نهايت اگر دو نفر تصميم گرفتند که اين نوع رابطه را تجربه کنند رعايت چند نکته را بايد بکنند.

از نظر بهداشتی يکی استفاده از کاندوم است و يکی نظافت ناحيه مقعد. می توانيد از مواد بی حس کننده مثل ژل ليدوکايين در دهانه مقعد استفاده کنيد اما اين مواد می توانند باعث پارگی کاندوم بشوند. بنابراين با استفاده از مواد لغزنده کننده خيلی به آهستگی ابتدا با انگشت و سپس آلت را به آهستگی وارد کنيد. از مقدار زيادی مايع لغزنده کننده محلول در آب استفاده کنيد ( نه محلول در چربی چون کاندوم را پاره می کند).

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 15:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس