دوره دبیرستان - 37

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره خلاقیت در مدیریت

بازديد: 679

خلاقیت در مدیریت

     خلاقیت دارای سه مؤلفه است: تخصص ، تفكر خلاق و انگیزش كه می تواند درونی و بیرونی باشد ، مدیران روی هر سه این خصوصیات می توانند اثر گذارند ولی بر روی انگیزش كاركنان بیشتر از دو مؤلفه دیگر تأثیر گذار هستند .   

با شتاب روز افزون تحولات و دگرگونیها در دنیای كنونی كه عصر اطلاعات و ارتباطات است و به دلیل بی‌ثباتی و تغییر پذیری و نیز غیر قابل پیش‌بینی بودن این تغییرات ، آنچه كه كشورهای جهان به ویژه كشورهای در حال توسعه را در جهت افزایش بهره وری و پیشرفت و ترقی آنها مدد می رساند ، همانا استفاده از فرصتها در رقابت با سایر كشورهاست و این امر میسر نمی گردد مگر با درایت و خلاقیت مدیران و نیز تاثیر مدیران در پرورش خلاقیت كاركنان كه با كمك یكدیگر در جهت رشد و بالندگی سازمان خود و در نتیجه ، جامعه بكوشند . از خلاقیت تعاریف متعددی شده است اما خلاقیت از دیدگاه سازمانی عبارت است از ارایه فكر و طرح نوین برای بهبود و ارتقای كمیت یا كیفیت سازمان و نوآوری. افزایش خلاقیت در سازمانها می‌تواند به ارتقای كمیت و كیفیت خدمات ، كاهش هزینه ها، جلوگیری از اتلاف منابع ، كاهش بورو كراسی، افزایش رقابت ، افزایش كارایی و بهره وری ، ایجاد انگیزش و رضایت شغلی در كاركنان منجر گردد .نقش مدیر در پرورش خلاقیت ، تحریك و تشویق كاركنان، تفویض اختیار به كاركنان ، پیدا كردن ذهنهای خلاق و استفاده از خلاقیت دیگران است . نظام مدیریت مشاركتی با تكیه بر خود كنترلی كاركنان ، مشورت ، تشویق به ابتكار و احترام به افراد ، نقش مهمی در پرورش خلاقیت كاركنان ایفا می كند . تكنیك های خلاقیت گروهی شامل تحرك مغزی ، گردش تخیلی، تفكر موازی ، ارتباط اجباری ، شش كلاه تفكر ، از تكنیكهای مؤثر در تقویت تفكر خلاق هستند. خلاقیت دارای سه مؤلفه است: تخصص ، تفكر خلاق و انگیزش كه می تواند درونی و بیرونی باشد ، مدیران روی هر سه این خصوصیات می توانند اثر گذارند ولی بر روی انگیزش كاركنان بیشتر از دو مؤلفه دیگر تأثیر گذار هستند . با پیشرفت روز افزون دانش و فناوری وجریان گسترده اطلاعات ، امروزه‌جامعه‌ما نیازمند آموزش‌مهارتهایی‌است‌كه با كمك آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. . هدف‌باید پرورش‌انسانهایی‌باشد كه‌بتوانند با مغزی‌خلاق‌با مشكلات‌روبرو شده‌و به‌حل‌آنها بپردازند. به‌گونه ای‌كه‌انسانها بتوانند به خوبی‌با یكدیگر ارتباط‌برقرار كرده‌و با بهره‌گیری‌از دانش جمعی‌و تولید افكار نو مشكلات‌را از میان‌بردارند. امروزه‌مردم‌ما نیازمند آموزش‌‌خلاقیت هستندكه با خلق‌افكار نو به‌سوی‌یك‌جامعه‌سعادتمند قدم‌بردارند.

رشد فزاینده‌ اطلاعات‌، سبب‌شده‌است‌كه‌هر انسانی‌از تجربه‌و علم‌و دانشی‌برخوردار باشد كه‌ دیگری ‌فرصت‌ كسب‌آنها را نداشته‌باشد، لذا به‌ جریان‌ انداختن ‌اطلاعات‌ حاوی‌ علم‌ و دانش‌ و تجربه ‌در بین‌انسانها یكی‌از رموز موفقیت‌ در دنیای‌ امروز است‌. هیچ‌كس‌قادر نیست‌ به‌ میزان ‌اطلاعات ‌واقعی‌هر كس‌كه‌ در گوشه‌ ذهن‌او نهفته ‌است ‌پی‌ببرد. این‌ اطلاعات ‌زمانی‌به‌ حركت‌ درمی‌آید كه‌ انگیزه‌ای ‌قوی‌‌سبب رها شدن آن به‌بیرون ‌ذهن می شود. در این‌مرحله‌ انسانها به ‌سرنوشت‌یكدیگر حساسند و در جهت‌ رشد یكدیگر می‌كوشند و در نهایت‌ سبب‌ می‌شود جریانی ‌از علم‌ و دانش‌و تجربیات‌ میان‌ آنها جاری ‌شود كه‌ همین‌ امر زمینه‌ساز نوآوری‌ و خلاقیت‌ خواهد بود. یكی‌از عوامل‌مؤثر در بروز خلاقیت‌در یك‌جامعه‌،زمینه‌سازی‌و بسترسازی‌در بین ‌انسانها جهت‌ ایجاد فرهنگی‌است‌كه‌ در آن‌ همگان‌ در تلاش‌برای‌رشد دادن ‌دیگری‌ هستند و با تاثیر بر روی یكدیگر به پیشرفت جامعه كمك می كنند. یكی از شرایط‌ لازم‌برای‌پدیدار شدن‌افكار نو،وجود آرامش ‌برای ‌مغز است‌. به‌ همین ‌خاطر لازم‌ است‌ انسانها بكوشند در جامعه‌ شرایطی‌ پدید آید كه ‌در بستر آن‌ مغز بیندیشد و تكامل یابد و سبب‌ساز افكار نو شده‌ و شرایط ‌برای‌ سازندگی‌ در جامعه‌ مهیا شود. با افزایش‌ سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی ‌می‌توان ‌شرایط را برای‌ شكل‌گیری‌ یك‌محیط‌آرامبخش‌ در جامعه ‌فراهم‌كرد، كاهش‌ سپرده‌گذاریهای اخلاقی‌ در جامعه‌ سبب‌می‌شود كه‌ زمینه ‌برای‌ گسسته‌ شدن‌ روابط‌ اجتماعی‌گسترش‌یابد و با سست‌شدن ‌پیوندهای ‌اجتماعی‌، شرایط ‌لازم ‌برای ‌بروز خلاقیت‌ در جامعه‌ سخت‌تر می‌شود. زیرا فرصتی ‌برای‌تفكر كردن ‌وجود نخواهد داشت‌.

تعریف خلاقیت

از خلاقیت "CREATIVITY" تعریفهای زیادی شده است . در اینجا برخی از تعاریف مهم راموردبررسی قرار می دهیم : خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یك تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان ؛

خلاقیت به كارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یك فكر یا مفهوم جدید است ؛

خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یك انگاره یا اندیشه جدید در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یك محصول جدید است ؛ خلاقیت عبارت است از طی كردن راهی تازه یا پیمودن یك راه طی شده قبلی به طرزی نوین.

الف - تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی : خلاقیت یكی از جنبه های اصلی تفكر یا اندیشیدن است . تفكر عبارت است ازفرایند بازآرایی یا تغییراطلاعات و نمادهای كسب شده موجود در حافظه درازمدت .تفكر بر دونوع است : ۱ - تفكر همگرا ۲ - تفكر واگرا

۱ - تفكر همگرا عبارت است از فرایند بازآرایی یا دوباره سازی اطلاعات و نمادهای كسب شده موجود در حافظه درازمدت .

۲ - تفكر واگرا عبارت است از فرایند تركیب و نوآرایی اطلاعات و نمادهای كسب شده موجود در حافظه درازمدت ، خلاقیت یعنی تفكر واگرا.

براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد. این توانایی عبارت است از فرایند تشكیل تصویرهایی از پدیده های ادراك شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راههای جدید برای انجام دادن بهتر كارها;

خلاقیت یعنی توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل ;خلاقیت یعنی ارائه فكرها و طرحهای نوین برای تولیدات و خدمات جدید استمرار آن پس از غیبت آن پدیده‌ها.

ب - تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی

خلاقیت یعنی ارائه فكر و طرح نوین برای بهبود و ارتقای كمیت یا كیفیت فعالیتهای سازمان «مثلا افزایش بهره وری، افزایش تولیدات یا خدمات، كاهش هزینه ها، تولیدات یاخدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و...».

روبرت جی استرنبرگ و لیندا ای اوهارا ۱ در بررسی های خود شش عامل را در خلاقیت افراد موثر دانسته اند:

دانش: داشتن دانش پایه ای در زمینه‌ای محدود و كسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی؛

توانایی عقلانی: توانایی ارائه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسایل؛

سبك فكری : افراد خلاق عموما در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد ، سبك فكری ابداعی را بر می گزینند؛ انگیزش : افراد خلاق عموما برای به فعل درآوردن ایده های خود برانگیخته میشوند؛

شخصیت:افرادخلاق عموما دارای ویژگیهای شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند؛

محیط: افراد خلاق عموما در داخل محیط‌های حمایتی بیشتر امكان ظهور می‌یابند.

این محققان مشخص كردند كه عمده‌ترین دلیل عدم كارایی برنامه های آموزش خلاقیت تاكید صرف این برنامه ها بر تفكر خلاق به عنوان یكی از شش منبع موثر در خلاقیت است.جایی كه سایر عوامل نیز تاثیر بسزایی در موفقیت و شكست برنامه های آموزش خلاقیت ایفا می كنند(استنبرگ و اوهارا ۱۹۹۷)۲ جورج اف نلر در كتاب هنر وعلم خلاقیت برای خلاقیت مراحل چهارگانه: آمادگی (preparation)، نهفتگی، اشراق و اثبات (Verification) را ذكر كرده است۲از این دید، افراد خلاق ابتدا با مسئله یا یك فرصت آشنا شده و سپس از طریق جمع آوری اطلاعات با مسئله یا فرصت مورد نظر درگیر می شوند.در مرحله بعد افراد خلاق روی مسئله تمركز می كنند. در این مرحله فعالیت ملموسی مشاهده نمی شود و فرد سعی در نظم دادن تفكرات ، اندیشه ها،تجارب و زمینه های قبلی خود جهت نیل به یك ایده دارد.درگیری ذهنی عمیق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه )فراهم كردن فرصت (جهت تفكر بر مسئله ) به خلق و ظهور ایده ای جدید و بدیع منجر می شود. در نهایت فرد خلاق در صدد برمی آید صلاحیت و پتانسیل ایده خویش را به اثبات برساند.

نوآوری

منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر، نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول ، فرایند وخدمات جدید به بازار است؛ نوآوری به كارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یك فكر یا مفهوم جدید است.

خلاقیت و نوآوری چگونه با هم مرتبط شده اند؟

خلاقیت به طور عام یعنی توانایی تركیب اندیشه ها به شیوه ای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیر معمول بین اندیشه ها.

یك سازمان كه مشوق نوآوری است ساز مانی است كه دیدگاههای ناشناخته به مسایل یا راه حلهای منحصر برای حل مسایل را ارتقا می دهد.نو آوری فرایند كسب اندیشه ای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یك روش عملیاتی مفید است.

سه مجموعه از متغیرها وجود دارند كه می توانند نوآوری را ایجاد كنند.آنها به ساختار سازمانی، فرهنگ و توانایی منابع انسانی مربوط می‌شوند.

چگونه متغیرهای ساختاری بر نوآوری اثر می گذارند؟

بر اساس پژوهشهای گسترده ،با توجه به متغیرهای ساختاری می توانیم سه گزاره را بیان كنیم.اول اینكه ساختارهای مكانیكی اثری مثبت بر نوآوری دارند زیرا كه تخصص كاری آنها پایین تر است، قوانین كمتری دارند و عدم تمركز در آنها بیشتر از ساختارهای مكانیكی است.همچنین انعطاف پذیری ، قدرت انطباق و بارور كردن را كه پذیرش نوآوریها را آسان تر می كند، بیشتر می‌كنند.دوم اینكه دسترسی آسان به منابع فراوان عامل كلیدی نوآوری است.فراوانی منابع به مدیران این توانایی را می دهد كه بتوانند برای نو آوری هزینه كنند و شكستها را بپذیرند.در نهایت ارتباط بین واحدها با تسریع در كنش متقابل خطوط سازمانی به شكستن سدهای احتمالی در برابر نوآوری مدد می رساند.البته هیچ یك از این سه متغیر نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینكه مدیران ارشد به این سه عامل متعهد باشند.

چگونه فرهنگ سازمانی بر نوآوری اثر می‌گذارد؟

سازمانهای نو آور فرهنگی مشابه دارند.آنها تجربه كردن را تشویق می كنند.آنها هم به موفقیتها و هم به شكستها پاداش می‌دهند.آنها از اشتباهات تجربه كسب می‌كنند.یك فرهنگ نوآور دارای هفت ویزگی زیر است:

-۱پذیرش ابهام؛

-۲شكیبایی در امور غیر عملی؛

-۳كنترل های بیرونی كم؛

-۴بردباری در مخاطره؛

-۵شكیبایی در برخوردها؛

۶- تاكید بر نتایج تا بر وسایل.؛

۷-تاكید بر نظام باز.

سازمان از نزدیك محیط را كنترل می كند و سریعا به تغییرات آنطور كه اتفاق می‌افتند پاسخ می‌دهد.

كدام متغیرهای منابع انسانی بر نو آوری اثر می گذارند؟

در مقوله منابع انسانی در می‌یابیم كه سازمانهای نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضای خود را آن طور كه روز آمد باشد تشویق می‌كنند.امنیت شغلی در سطح عالی برای كاركنان خود فراهم می آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را كاهش دهند و به افراد جرأت می دهند كه تغییر پذیر باشند. زمانی كه اندیشه ای جدید تكامل می یابد پیشتازان تغییر فعالانه و با شور و شوق اندیشه را تعالی می بخشند و آن را حمایت می كنند بر مشكلات چیره می‌شوند و اطمینان میدهند كه نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد.

ویژگیهای افراد خلاق

روانشناسان سعی داشته اند تامشخصات افرادی كه دارای سطح بالایی از خلاقیت هستند مشخص كنند، «استیز» عوامل زیر را برای افراد خلاق بیان داشته است :

۱ - سلامت روانی و ادراكی : توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به طور سریع؛

۲ - انعطاف پذیری ادراك : توانایی دست كشیدن از یك قاعده و چارچوب ذهنی؛

۳ - ابتكار: توانایی در ایجاد و ارائه پیشنهادهای جدید؛

۴ - ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی: توجه كردن و درنظرگرفتن چالشهای جدیدمسائل پیچیده؛

۵ - استقلال رای و داوری: متفاوت بودن از همكاران در ارائه نظرات و اندیشه های نو عده ای دیگر ویژگیهای افراد خلاق را به صورت زیر دسته بندی می كنند:

۱ - خصوصیات ذهنی - كنجكاوی - دادن ایده های زیاد درباره یك مسئله - ارائه ایده های غیرعادی - توجه جدی به جزئیات - دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نكاتی كه درنظر دیگران عادی به شمارمی روند- روحیه انتقادی - علاقه وافر به آزمایش كردن و تجربه - نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی

۲ - خصوصیات عاطفی - آرامش و آسودگی خیال - شوخ طبعی - علاقه به سادگی و بی تكلمی در نوع لباس و جنبه‌های گوناگون زندگی - دلگرمی و امید به آینده - توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران - اعتماد به نفس و احترام به خود- شهامت

۳ - خصوصیات اجتماعی - پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسایل - مسئولیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیت های گوناگون - قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران


فرصتهای خلاقیت

فرصتهای خلاقیت در چهار گروه فرصت داخلی و سه گروه فرصتهای خارجی تقسیم بندی شده است: وقایع غیرمنتظره : مثل شكستها یا موفقیتهای غیرمنتظره، ناسازگاریها و نیازهای فرایندی و تغییرات در صنایع و بازارها.

سه فرصت خارجی در محیط علمی و اجتماعی سازمان نیز عبارت است از: تغییرات جمعیتی و تغییر نگرش ودانش جدید.

اهمیت خلاقیت و نوآوری

خلاقیت و نوآوری موجب خواهدشد كه موارد ذیل تحقق یابد:

- رشد و شكوفایی استعدادها و سوق‌دهنده به سوی خودشكوفایی؛

- موفقیتهای فردی ، شغلی و اجتماعی؛

- پیدایش سازمان؛

- تولیدات و خدمات؛

- افزایش كمیت، تنوع تولیدات و خدمات؛

- افزایش كیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت؛

- كاهش هزینه ها، ضایعات و اتلاف منابع؛

- افزایش انگیزش كاری كاركنان سازمان؛

- ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی كاركنان سازمان؛

- ارتقای بهره وری سازمان؛

- موفقیت مجموعه مدیریت و كاركنان سازمان؛

- رشد و بالندگی سازمان؛

- تحریك و تشویق حس رقابت؛

- كاهش بوروكراسی اداری «كاهش پشت میزنشینی ومشوق عمل گرایی»؛

- تحریك و مهیاكردن عوامل تولید.

ویژگیهای سازمان خلاق

برخی از ویژگیهای سازمان خلاق عبارتند از:

- رقابت كامل و فشرده است : در یك سازمان درصورتی خلاقیت صورت می‌پذیرد كه رقابت كامل در آن حاكم باشد؛

- فرهنگ : یكی از عوامل عمده ای كه به بالندگی مدیریت كمك می كند فرهنگ مردم است . برپایه یك فرهنگ خوب ، اتلاف وقت گناه محسوب می شود. بدیهی است درچنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمانهای پویا بهتر شكل می‌گیرد.

- دسترسی به مدیران : سازمانهای خلاق بر این اعتقاد هستند كه دانش در سطح سازمان به وفور پراكنده شده است و مدیران به راحتی می توانند افكار و نظرات دیگران رامستقیم و بدون واسطه دریافت كنند.

- احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند كه می توانند همگام با نیازهای سازمان ، رشد كنند.

- ارائه خدمات مردمی : هدف نهایی در این سازمانها توجه به نیازمندیهای جامعه وجلب رضایت آحاد مردم است .

- در سازمان خلاق افراد دارای یك تخصص ویژه نیستند و این امكان را دارند كه برای قرارگرفتن درجایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند؛

كارگروهی

روابط دائمی و بلندمدت كاركنان با این نوع سازمانها و درنتیجه برخورداری آنها ازامنیت شغلی از دیگر ویژگیهای این سازمانهاست ;

- استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمانها تمامی مدیران ، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی كنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد كه مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اندكه تغییر یك ارزش مثبت است .

نقش مدیر در پرورش خلاقیت: نقش مدیریت در مجموعه هایی كه خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت ونوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق كند و یا رفتار و عملكرد آنها میتواند مانع این امر حیاتی شود.هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیداكردن ذهنهای خلاق .مدیرخلاق باید فضایی بیافریند كه خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیزبرای خلاقیت تحریك كند و این فضا، فضایی است كه از كار روزمره به دور است وبه نحوی تفویض اختیار می‌كند تا هركسی خود مشكل خود را حل كند.

برای اینكه افراد در سازمان به تفكر بپردازند باید محیطی ایجاد شود كه در آن به نظریات و اندیشه ها امكان بروز داده شود. یكی از شیوه های بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است وبدون تردید افرادی كه اهل مشورت هستند از عقل و فكر بیشتری برخوردارند و آنان كه اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند. یك سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودكنترلی كاركنانش وابسته است . خودكنترلی خود را درخواستن و تمایل برای ارائه ابتكار و خلاقیت به نمایش می‌گذارد. ‌مدیران‌ می‌توانند هر سه‌مولفه‌خلاقیت‌ یعنی ‌تخصص، مهارتهای‌تفكر خلاق‌ و انگیزش‌ را تحت‌تاثیر قرار دهند. اما واقعیت‌آن‌است‌كه‌ تاثیرگذاری‌بر دو مولفه‌اول‌بسیار دشوارتر و وقت‌گیرتر از انگیزش‌است انگیزش‌درونی‌را می‌توان‌حتی‌با تغییرات‌جزئی‌در محیط‌ سازمان‌ به‌ طور قابل‌ملاحظه‌ای‌افزایش‌داد. این‌ بدان‌ معنا نیست‌ كه‌ مدیران‌ باید بهبود تخصص‌ و مهارتهای‌ تفكر خلاق ‌را فراموش‌كنند. اما زمانی‌كه‌اولویت‌بندی‌در اقدام‌مطرح‌می‌شود، آنها باید بدانند كه‌اقدامات‌موثر بر انگیزش‌ درونی، نتایج‌ فوری‌تری‌ را موجب‌خواهند شد.


خلاقیت گروهی

سازمانها می توانند از انواع تكنیك های توسعه خلاقیت گروهی به شكل جدی ومستمر استفاده كنند این تكنیك ها از این قرارند:

تكنیك تحرك مغزی (طوفان فكری):

یكی از تكنیك های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه‌ها به صورت گروهی، تكنیك تحرك مغزی است. در این تكنیك مسئله‌ای به یك گروه كوچك ارائه شده و از آنان خواسته می‌شود فی‌البداهه و به سرعت به آن واكنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخ‌ها بر روی تابلویی نوشته می‌شوند به طوری كه همه اعضای جلسه می‌توانند آنها را ببینند. این امر باعث می‌شود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقه‌ای از یك ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرك مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیسش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز می‌‌‌‌‌دهند. رقابت نیز عامل دیگری است كه در جلسات تحرك مغزی مومجب افزایش اثربخشی می‌گردد. همچنین عدم وجود انتقاد و یا ارزیابی‌های سریع باعث می‌شود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نكته دیگری كه در موثر بودن تحرك مغزی قابل ذكر است فی‌البداهه بودن نظرات است.

تكنیك خلاقیت شش كلاه تفكر: «ادوارد دوبونو» پدر تفكر خلاق ‌در كتاب‌ «شش‌كلاه‌تفكر» یك‌روش‌خلاقانه ‌ارایه ‌می‌كند و از طریق‌آن‌می‌كوشد نشست‌افراد به‌دور یكدیگر را به‌اقدامی‌ثمربخش‌و كارا تبدیل‌كند.

«دوبونو» سعی‌می‌كند به‌كسانی‌كه‌به‌دور هم جمع‌ می‌شوند، بیاموزد كه‌ به‌ تفكر خود نظم‌ دهند و آنگاه‌در این‌میان‌، به‌ راههای‌خلاقانه بیندیشند و با یك‌ هماهنگی‌ مدبرانه‌ نتایج ‌را طبقه‌بندی‌ و اولویت‌بندی‌ كرده ‌و در تصمیم‌گیریها از آن استفاده‌ كنند.

گردش تخیلی: در سال ۱۶۹۱ روانشناسی به نام گوردون (W.J.Gordon) نتایج پژوهش‌های ۱۰ ساله خود را در مورد افراد خلاق منشر كرد و ضمن آن اعلام داشت كه ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتكار در یك حالت خاص روانی است كه اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد كنیم خلاقیت امكان وجود می‌یابد. او در گروه‌های ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق به كارگیری یك جریان تمثیلی و استعاره‌ای به گردشی تخیلی ترغیب می‌كرد و در این حالت ایده‌ها و نظرات بدیعی را كشف می‌كرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعاره‌ها به نكاتی نو كه هدف جلسه خلاقیت بود می‌رسید و روابط تازه‌ای را بین پدیده‌ها پیدا می‌كرد. آنان پدیده‌هایی را كه چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و تركیب می كردند و به ایده‌های جدیدی دست می‌یافتند. در جلسات خلاقیت به كمك استعاره و تخیل كار تلفیق و تركیب در ذهن افراد انجام می‌گرفت و از این رو روش «گوردون» را شیوه تلفیق نامتجانس‌ها (Synectics ) نیز نامیده اند.

تهییج‌ذهنی‌یا تكنیك‌ گوردون روشی‌ است‌ بسیار مناسب‌جهت ‌یافتن ‌راه‌حلهای‌ جدید برای‌مسئله‌ و نیز برای‌ اكتشافات‌علمی ‌و فنی. این‌روش‌ فرایندی‌ خاص‌ و منحصر به‌فرد و در عین‌حال‌موثر دارد. فرایند به كارگیری این رویكرد عبارت است از: الف «شناسایی و تجزیه وتحلیل مشكل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن‌; ب «كشف راه حلهایی برای آن جوهره ازطریق دیدگاه غیرمرتبط با موضوع ; ج «تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی . در جلساتی كه از این روش استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی كه مطرح می شود دقیقا اصل موضوع نیست بلكه موضوعی نزدیك به آن است.

تفكر موازی: واضع این شیوه «ادوارد دوبونو» روش معمول تفكر را همانند حفر گودالی توصیف می كند كه با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر می‌سازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر كردن باز می ماند درحالی كه تفكر موازی نگاه فردرا به نقاط جدید معطوف می‌سازد و اطلاعات و تجربه‌های جدید صرفا به اندیشه‌های قبلی افزوده نمی‌شود، بلكه آنهارا تغییرداده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می كند.یكی از راههای تحقق تفكر موازی ،ایجاد یك اندیشه واسطه غیرممكن (Intermediate impossible) است. این اندیشه موجب طیران فكر و ذهن‌ شده و با تعدیل آن می‌توان به اندیشه نووعملی دست یافت. راه دیگر درتفكرموازی پیوند تصادفی است. فرض كنید كتاب فرهنگ لغت را می‌گشایید و لغاتی را می‌خوانید و می‌كوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده وبه نتیجه‌ای برسید. در این كار شما از روش پیوند تصادفی استفاده كرده‌اید.

ارتباط اجباری: یكی دیگر از شیوه‌های آشكارساختن خلاقیتها و ظاهر ساختن توانایی ‌آفرینندگی موجود در افراد شیوه ارتباط اجباری است .د راین شیوه همان طوركه از نام آن استفاده می‌شود باید بین دو گروه از پدیده ها ارتباطی اجباری ایجادكرد.

نتیجه گیری

 

گسترش و سرعت تغییرات در سراسر جهان باعث شده كه خلاقیت بیش از پیش اهمیت یابد ، كشورها فقط با ابتكار و نوآوری می توانند خود را با شرایط جدید وفق داده و همگام با دگرگونیها به پیش روند . بدیهی است در دنیای پیچیده كنونی ، سازمانهایی در رقابت با سایرین موفق ترند كه بتوانند از فرصتهای پیش‌رو ، به بهترین نحو استفاده كنند و این امر جز با افزایش خلاقیت و نو آوری امكان پذیر نیست. از مهمترین راهكارهای ایجاد و افزایش خلاقیت در كاركنان كه باید توسط مدیران به كار بسته شود یكی افزایش انگیزش در میان كاركنان است‌‌، انتصاب متناسب افراد با تخصص آنها و عدم اجبار شغل نامناسب به افراد ، ایجاد هماهنگی مناسب با كاركنان ، دادن آزادی عمل و تفویض اختیار نیز از عوامل افزایش انگیزش درونی به شمار می‌روند همچنین در اختیار قرار دادن منابع مهمی چون زمان و تخصیص منابع مالی نیز انگیزش را در افراد افزایش می‌دهد، ایجاد گروه‌های كاری و حمایت متقابل اعضای گروه و نیز تركیب اندیشه‌های متفاوت می‌تواند اشتیاق افراد را به كار و دستیابی به هدف افزایش داده و در نتیجه تجربیات و مهارتهای تفكر خلاق را ارتقا می‌بخشد‌، پاداش و تشویق ، ارتقای شغلی ، اعتنا و اعتماد ، عدم ارزیابیهای بی مورد و وقت گیر و ایجاد فضای كاری آرام و بدون ترس و بیم ، حمایت سازمانی‌، تقویت همكاریهای متقابل و احساس هدف مشترك بین كاركنان و مدیران و ایجاد جذابیت كاری برای كاركنان ، همه از جمله عوامل مهمی هستند كه مدیران با تأثیر بر آنها و نیز اثرگذاری بر روی دو مؤلفه دیگر یعنی تخصص و تفكر خلاق ، می توانند به ارتقا و پیشرفت سازمان خود و در نتیجه ترقی جامعه كمك كنند .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 06 خرداد 1393 ساعت: 19:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره رجیستری

بازديد: 699

رجیستری چیست؟

اکثر افرادی که با ویندوز سر و کار دارند بسیار کنجکاوند سر از کار رجیستری ویندوز در بیاورندبه همین خاطر من پس از معرفی مختصری از رجیستری کتاب الکترونیکی در این زمینه برای دانلود قرار میدهم تا کسانی که قصد دارند رجیستری را دستکاری کنند با خیال راحت به این کار بپردازند .

رجیستری یک بانک اطلاعاتی برای نگهداری تنظیمات و انتخاباتی است که برای سیستم عاملهای ۳۲ بیتی از قبیل ویندوز ۹۵،۹۸،ME،NT،۲۰۰۰،XP و… تنظیم می نماییم.محتوای آن شامل اطلاعات و تنظیماتی است که برای نرم افزار ها ،سخت افزار، کاربران، و تنظیمات دلخواه برای کامپیوتر و سیستم عامل ویندوز می باشد.

هنگامی که کاربر تغییراتی در ویندوز به وجود می آورد مثلا در کنترل پنل ،Accessories ،System Policies تغییراتی می دهد ، این تغییرات همگی در رجیستری ویندوز منعکس و ذخیره می شوند.

فایلهایی که رجیستری ویندوز را تشکیل می دهند بسته به نسخه ویندوز شما متفاوت می باشند.در ویندوز ۹۵ یا ۹۸ شامل دو فایل مخفی که در دایرکتوری ویندوز نصب شده(مثلا c:windows) قرار دارند که فایلهای User.dat و System.dat هستند.در ویندوز هزاره( ME) علاوه بر اینها فایل Class.dat نیز به آنها اضافه شده است.اما در ویندوز ۲۰۰۰ و NT این فایلها در مسیر %system root%system32config قرار دارند . ممکن است شما منظور عبارت %system root% را نفهمیده باشید ، این به معنی نام درایو و مسیری است که ویندوز در آن نصب شده است.

البته باید بدانید که این فایلها را مستقیما نمی توانید مورد دستکاری و ویرایش قرار دهید.برای این کار به ابزار خاص خود یعنی یک Regirtery Editor احتیاج دارید که بعدا به آن خواهیم پرداخت.

 

ساختار رجیستری

رجیستری ویندوز یک ساختار سلسله مراتبی دارد ، البته اگر چه در ابتدا کمی گیج کننده به نظر می رسد اما ساختار آن شبیه ساختار شاخه هایی است که شما برای نگهداری فایلها و برنامه هایتان بر روی سیستم ایجاد و استفاده میکنید است.یعنی شامل یک شاخه اصلی که خود به زیر شاخه های تقسیم می شود و هر زیر شاخه ممکن است به زیر شاخه های دیگری تقسیم شود.

واین دقیقا ساختار یک درخت است که از ریشه شروع شده و به شاخه هایی تقسیم می شود تا نهایتا به برگها برسد.هر شاخه اصلی با آیکون Folder نمایش داده می شود که به آنها اصطلاحا Hive نیز گفته میشود.هر شاخه خود می تواند شامل زیر شاخه هایی باشد تا نهایتا به متغیرها یا مقادیر بر سند.در متغیرها است که اطلاعات واقعی رجیستری ذخیره می شود.

در رجیستری سه نوع متغیر وجود دارد که عبارتند از :String , Binary , Dword که هر کدام از آنها در شرایط خاصی استفاده می شوند.به طور شش شاخه اصلی در رجیستری وجود دارند که هر کدام بخشی از اطلاعات ذخیره شده در رجیستری را نگهداری می کنند که در اینجا اشاره ای کوتاه بر هر کدام داریم:

HKEY_CURRENT_USER: این شاخه به بخشی از اطلاعات شاخه HKEY_USERS اشاره می کند که در آن خصوصیات و اطلاعات کاربر فعلی از قبیل نام کاربر، تنظیمات میز کاری (Desktop) ، تنظیمات منوی شروع (Startmenu) و … در سیستم نگهداری می شود.

HKEY_CLASS_ROOT: این شاخه شامل اطلاعاتی از قبیل :نگاشت پیوستگی فایلها برای پشتیبانی از ویژگی کشیدن و رها کردن (Dtrag-and-Drop) ، اطلاعات OLE ، میانبرهای ویندوز(Shortcuts) ، و هسته اصلی واسط کاربری ویندوز (User Interface) میباشد.

HKEY_LOCAL_MACHINE : این شاخه شامل اطلاعاتی در مورد خصوصیات سیستم کامپیوتر از قبیل سخت افزار ، نرم افزار و دیگر مشخصه های کامپیوتر می باشد، که ان اطلاعات برای تمام کاربرانی که از سیستم استفاده می کنند یکسان می باشد.

HKEY_USERS : این شاخه محتوای اطلاعات انتخابات و تنظیمات مربوط به هر کاربر می باشد.هر کاربر یک SID در این شاخه دارد .

HKEY_CURRENT_CONFIG : این شاخه نیز به شاخه HKEY_LOCAL_MACHINE اشاره میکند و در ارتباط میباشد و شامل پیکربندی سخت افزار سیستم می باشد.

HKEY_DYN_DATA : این شاخه نیز به شاخه HKEY_LOCAL_MACHINE اشاره می کند و برای استفاده از خاصیت PLUG & PLAY در ویندوز می باشد . این بخش پویا می باشد یعنی بر اساس هر وسیله یا دستگاه جانبی که به سیستم متصل می شود تغییر می کند.

پنج نوع متغیر نیز وجود دارد که هر کدام در زیر شرح داده شده اند:

REG_BINARY : این نوع متغیر داده نوع باینری خام را ذخیره می کند.اکثرا اطلاعات سخت افزار و اجزاء در این نوع متغیر ذخیره می شود و همچنین در ویرایشگر رجیستری ویندوز قابلیت نمایش این نوع متغیر به صورت هگزا دسیمال نیز وجود دارد.

REG_DWORD : این نوع متغیر برای نمایش داده های ۴ بایتی و همچنین برای ذخیره کردن مقادیر منطقی درست یا غلط(TRUE OR FALSE) به کار میروند.بدین ترتیب که برای نمایش غلط ار عدد “۰″ و برای نمایش درست از “۱″ استفاده میشود . علاوه بر این برای نگهداری پارامترهای گرداننده‏ ددستگاهها و سرویس دهنده ها از اسن نوع پارامتر لستفاده می کنند.و در REGEDT32 قابلیت نمایش به صورت باینری ،هگزا و دسیمال را دارد.

REG_EXPAND_SZ : این یک نوع متغیررشته ای فابل گسترش می باشد که نرم افزار ها جهت بعضی اعمال خود از این متغیر استفاده می کنند.برای مثال در ویندوز ۲۰۰۰ یاNT به جای عبارت %SYSTEM ROOT% با مقدار واقعی خود یعنی مسیر نصب ویندوز (مثلا C:WINDOWS) جایگزین می شود. باید توجه داشته باشید که این نوع متغیر فقط در ویرایشگرهای پیشرفته رجیستری از قبیل REGEDT32 قابل استفاده است.

REG_MULTI_SZ : این نوع متغیر رشته ای چند گانه می باشد که برای مقادیری که شامل یک لیست یا چندین مقدار میباشد به کار می رود که هر مقدار با کاراکتر NULL از بقیه جدا می شود. باید توجه داشته باشید که این نوع متغیر فقط در ویرایشگرهای پیشرفته رجیستری از قبیل REGEDT32 قابل استفاده است.

REG_SZ : این نوع متغیر رشته ای استاندارد می باشد که برای ذخیره کردن متن قابل خواندن توسط کاربر استفاده می شود.

انواع دیگر نوع داده که در ویرایشگرهای استاندارد قابل استفاده نیستند عبارتند از :

REG_DWORD_LITTLE_ENDIAN : که یک عدد ۳۲ بیتی از نوع LITTLE_ENDIAN را می توانند در خود ذخیره کنند.

REG_DWORD_BIG_ENDIAN : که یک عدد ۳۲ بیتی از نوع BIG_ENDIAN را می توانند در خود ذخیره کنند.

REG_LINK : که یک پیوند نماد ین یونیکد می باشد و به طور داخلی استفاده میشود و نرم افزارها قادر به استفاده کردن از آن نمی باشند.

REG_NONE : که نوع خاصی برای آن تعریف نشده است.

REG_QWORD : این نوع متغیر می تواند یک عدد ۶۴ بیتی را در خود ذخیره کند.

REG_QWORD_LITTLE_ENDIAN : این نوع متغیر نیز می تواند یک عدد ۶۴ بیتی با فرمت LITTLE_ENDIAN را در خود ذخیره کند .

REG_RESOURCE_LIST : لیست منبع گرداننده های دستگاه ها می باشد.

 

کاربردهایی از کلید HKEY_CURRENT_CONFIG

افزایش عمق رنگ در حدود ۹۶ بیت

اگر توجه کرده باشید به صورت پیش فرض ویندوزهای ۹x و ۲۰۰۰ و XP فقط اجازه دسترسی به عمق رنگ در حد ۳۲ بیت را میدهند ( یعنی ۳۲ بیت در هر پیکسل ). این گزینه شاید برای کسانی که از یک کارت گرافیک استاندارد و معمولی ( Standard PCI/AGP Video Card ) استفاده میکنند مناسب باشد ، اما اگر شما از یک کارت گرافیک قوی استفاده میکنید ( در کنار یک مونیتور قدرتمند ) دیگر نیازی به این گونه محدودیت ها ندارید و میتوانید بسیار فراتر از آن را از ویندوز خود انتظار داشته باشید ( افزایش عمق رنگ در حد ۶۴ یا ۹۶ بیت ).

با افزایش عمق رنگ ویندوز میتوانید عکسها و فایلهای تصویری خود را با کیفیت بسیار بهتر و شفاف تر مشاهده کنید. پس اگر از یک کارت گرافیک قوی استفاده میکنید ( در کنار مونیتور قوی ) پیشنهاد میکنم حتما این مراحل را دنبال کنید :

توجه مهم : قبل از هرگونه تغییر حتما ( تأکید میکنم حتما ) یک Backup از رجیستری تهیه کنید.برای ویندوزهای سری ۹x و ME :

ابتدا از طریق Run وارد Regedit شده و کلید زیر را بیابید :

HKEY_CURRENT_CONFIG\Display\Setting

سپس در صفحه سمت راست به دنبال کلیدی با نام BitsPerPixel بگردید ( از نوع String ). به صورت پیش فرض عدد آن ۳۲ خواهد بود که بیان گر همان عمق رنگ ۳۲ بیت است. بعد روی آن دوبار کلیک کرده و مقدار عمق رنگ دلخواه را به آن اختصاص دهید که میتواند ۶۴ یا ۹۶ بیت و یا حتی بیشتر هم باشد ( بسته به قدرت کارت گرافیک شما ).

توجه : قبل از هر گونه تغییر در این قسمت فایل راهنما یا RTFM یا Manual را که در CD کارت گرافیک شما موجود میباشد را حتما ( تأکید میکنم حتما ) مطالعه کنید و از میزان توانایی کارت گرافیک خودتان و از اینکه تا چه حد عمق رنگ را پشتیبانی میکند مطمئن شوید بعد اقدام به تغییر این عدد کنید. افزایش ناگهانی این عدد و در صورتی که کارت گرافیک شما قادر به پشتیبانی از آن نباشد میتواند باعث خسارات جبران ناپذیری در کارت گرافیک شما شود ( بع علت وارد آمدن فشار بیش از حد به آن ) بنابراین مسئولیت این کار به عهده خودتان است !

اما زیاد نگران نباشید ، اگر با دقت و حوصله این کار را انجام دهید نتیجه اش بسیار جذاب و دل نشین خواهد بود.

در همین قسمت کلیدهای دیگری نیز از قبیل Resolution و … وجود دارند که کار تنظیم Resolution و … را به عهده دارند. توصیه میکنم با این قسمت ها کاری نداشته باشید.

خوب این روش برای ویندوزهای ۹x و ME بود. اما در ویندوز ۲۰۰۰ قضیه کمی فرق میکند. در ویندوز ۲۰۰۰ باید طبق روش زیر عمل کرد :

ابدا از طریق Run وارد Regedit شده و سپس کلید زیر را بیابید :

HKEY_LOCAL_MACHINE\System\CurrentControlSet\Hardware Profiles\000x\System\CurrentControlSet\Services\YourCardName\Device0

 

توجه : در این کلید در قسمت ۰۰۰x منظور از x هر عددی غیر از ۰ است. منظور از YourCardName هم نام کارت گرافیک شما است.

حالا در صفحه سمت راست مقدار کلید Default.Settings.BitsPerPixel را به دلخواه تغییر دهید ( ۶۴ یا ۹۶ بیت و … ).

بعد کلید زیر را بیابید :

HKEY_LOCAL-MACHINE\System\CurrentControlSet\Hardware

Profile\000x\System\CurrentControlSet

\Services\YourCardName\Device0\Mon80000000

بعد مجددا کلید Default.Settings.BitPerPixel را در صفحه سمت راست خواهید دید که همان مقدار را که به قبلی اختصاص دادید باید به این هم اختصاص دهید.

در پایان شما باید این کلید را نیز بیابید :

HKEY_LOCAL-MACHINE\System\CurrentControlSet\Hardware Profile\000x\System\CurrentControlSet\Services

\YourCardName\VGAsave\Device0

و مقدار Default را از ۴ به یک عدد مثل ۱۶ تغییر دهید.

و اما برای ویندوز XP :

ابتدا از طریق Run وارد Regedit شده و سپس کلید زیر را بیابید :

HKEY_CURRENT_CONFIG\System\CurrentControlSet\

Control\Video\ID\0000\Monxxxxxxxx

سپس در صفحه سمت راست کلیدی با نام DefaultSetting.BitsPerPel را یافته و سپس روی آن دوبار کلیک کنید. در اینجا باید مقادیر را به صورت Decimal وارد کنید ( برای مثال علامت را روی Decimal برده و تایپ کنید ۶۴ برای ۶۴ بیت و … ).

سپس وارد کلید زیر شوید :

HKEY_CURRENT_CONFIG\System\CurrentControlSet\Control\Video\ID\0000

سپس در اینجا نیز همان کلید بالا را یافته و درست مانند قبلی عمل کنید.

بعد از رجیستری خارج شوید و یک بار سیستم را Restart کنید.

اگر دیدید که این کلیدها وجود ندارند ممکن است یا درایور کارت گرافیک شما مشکل داشته باشد و یا اینکه اصلا کارت گرافیک شما این قابلیت را پشتیبانی نمیکند.

اگر بعد از Restart متوجه اختلال در پخش تصویر و به هم ریختن رنگها شدید به سرعت رجیستری را به حالت اول برگردانید تا از وقوع مشکلات بعدی پیش گیری شود. اگر مشکل خیلی حاد بود کافی است از Safe Mode برای بازگردانی به حالت اول استفاده کنید.

باز هم تأکید میکنم که اگر کاربر حرفه ای در این زمینه نیستید اکیدا از انجام این کار ( خصوصا در مورد ویندوز ۲۰۰۰ ) پرهیز کنید و با همان عمق رنگ ۳۲ بیت کنار بیاید. در غیر این صورت هر گونه مسئولیتی در قبال اشتباه در این مورد به عهده خودتان است و نه هیچ کس دیگری !

این ترفند شاید در عکسها زیاد خودش را نشان ندهد چون چشم انسان به صورت طبیعی قادر به تشخیص وضوح رنگ ۹۶ بیت نسبت به ۳۲ بیت نیست اما در مورد تصاویر متحرک مانند ویدئوها این تغییر به خوبی محسوس است.

تنظیم دستی قدرت تفکیک‌پذیری تصویر

استفاده از دو نمایشگر برای یک دسکتاپ بزرگ‌

البته به ندرت پیش می‌آید که کاربری بخواهد از اعدادی غیراستاندارد استفاده کند تا بتواند تصویر را واضح‌تر و دقیق‌تر ببیند. این ترفند بیشتر به درد کاربران فوق‌العاده حرفه‌ای می‌خورد که سروکار زیادی با تصاویر دارند.

‌هشدار

قبل از آن‌که بخواهید قدرت تفکیک‌پذیری ‌(‌Resolution) را به‌طور دستی کم یا زیاد کنید، بهتر است از مقدار حداکثر و حداقل وضوحی که کارت گرافیک یا نمایشگر می‌تواند از آن پشتیبانی کند، آگاهی پیدا کنید؛ چرا که استفاده از اعدادی خارج از ظرفیت آن‌ها (چه کمتر و چه بیشتر) می‌تواند صدمات جدی به آن‌ها وارد کند. البته پشتیبان‌گیری از رجیستری نیز یادتان نرود. ‌حالا‌ مراحل زیر را پی‌گیرید:

ŸRegEdit را باز کنید و به آدرس زیر‌‌بروید.

۰۰۰۰\***\HKEY_CURRENT_CONFIG\System\ Current Control Set\ Control\VIDEO

منظور از *** آدرس اولین کارت گرافیک شماست که معمولا‌ً با ۳۲A77BF7 شروع می‌شود.

متغیر DefaultSetting.Xresolution مربوط به وضوح ستون‌های افقی و متغیر Default Setting.Yresolution مربوط به وضوح ستون‌های عمودی است.

روی Default Setting.Xresolution دوباره کلیک کنید.

در بخش Base گزینه Decimal را انتخاب کنید و در بخش Value data عدد مورد نظرتان را وارد نمایید. سپس RegEdit را ببندید و پی‌سی را بوت کنید.

‌البته اگر از آنچه که در رجیستری وارد می کنید اطمینان ندارید و فکر می‌کنید تنظیمات رجیستری و ویندوز به هم می‌خورد، می‌توانید از نرم‌افزارPower Strip کمک بگیرید تا همین کار را برپایه روال منطقی خود برایتان انجام دهد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 05 خرداد 1393 ساعت: 20:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

رويكردهاي برنامه درسي براي آموزش نخبگان با تأكيد بر كشور ايران

بازديد: 429

رويكردهاي برنامه درسي براي آموزش نخبگان با تأكيد بر كشور ايران

مجتبي تجري[1]

www.asemankafinet.ir

 

چكيده

نظام آموزشي ايران رويکردي جدي به نخبه‌پروري دارد.نظام‌هاي آموزشي نخبه‌پرور با شناسايي دانش‌آموزان بالقوه باهوش، بااستعداد و توانمند، و فراهم کردن امکانات مناسب، سعي دارند تواناييها و استعدادهاي بالقوه آنها را شکوفا کنند. در اين ميان، برنامه درسي از ابزار و ارکان اصلي و زمينه‌ساز براي تحقق رويکرد نخبه‌پروري در نظام‌هاي آموزشي نخبه‌پرور ‌است.از طرفي نخبگان را مي توان در دو طيف تجزيه‌گرا و تركيب‌گرا دسته‌بندي نمود. نخبگان تجزيه‌گرا توان و استعدادشان در يك زمينه مشخص علمي و نظري، به صورت محض متمركز شده و نخبگان تركيب‌گرا توانائي بروز عملياتي نخبگي خود را در شرايط بي‌ثبات، متغيّر، و دشوار، در حوزه‌هاي چند‌زمينه‌اي و بين رشته‌اي، دارند. در مقاله حاضر، زمينه‌هاي مناسب براي فعاليت نخبگان تجزيه‌گرا و تركيب‌گرا با تأكيد بر نياز كشور مورد بررسي قرار مي‌گيرد. سپس مشخصه‌ها و نيازمنديهاي برنامه درسي مناسب براي پرورش نخبگان تجزيه‌گرا و تركيب‌گرا در دو طيف برنامه درسي تجزيه‌گرا و برنامه درسي تركيب‌گرا مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرد.

 

كلمات كليدي: نخبگان تجزيه گرا، نخبگان تركيب گرا، برنامه درسي نخبه پرور، برنامه درسي تجزيه گرا، برنامه درسي تركيب گرا

Curriculumapproach for elite education with emphasis onIran چكيده

Abstract

نظام آموزشي ايران رويکردي جدي به نخبهپروري دارد. نظامهاي آموزشي نخبهپرور با شناسايي دانشآموزان بالقوه باهوش، بااستعداد و توانمند، و فراهم کردن امکانات مناسب، سعي دارند تواناييها و استعدادهاي بالقوه آنها را شکوفا کنند. Serious approach to Iran's educational system has elitism. elitism educational systems to identify students with potential, intelligent, talented and capable, and to provide appropriate, are trying to develop their potential talents and abilities.در اين ميان، برنامه درسي از ابزار و ارکان اصلي و زمينهساز براي تحقق رويکرد نخبهپروري در نظامهاي آموزشي نخبهپرور است.Meanwhile, the main elements of the curriculum and the underlying tools and approaches for achieving the educational systems elitism iselitism.از طرفي نخبگان را مي توان در دو طيف تجزيهگرا و تركيبگرا دستهبندي نمود.However, the elites can be categorized in two spectra analysis oriented and oriented composition.Ability and talent in a specific field analysis orientedelite scientific and theoretical, to focus upon and develop the operational capability oriented composition elite of the elite in the unstable, variable, and difficult, and in interdisciplinary areas Severalfieldhave.At present, suitable areas for activities and oriented composition eliteanalysis orientedelitewith emphasis on the need to be examined.The features and requirements for curriculum development and elite analysis orientedcomposition.curriculumanalysis oriented and curriculum oriented composition two spectra is discussed.

كلمات كليدي: نخبگان تجزيه گرا، نخبگان تركيب گرا، برنامه درسي نخبه پرور، برنامه درسي تجزيه گرا، برنامه درسي تركيب گراKey words: analysis orientedelite,oriented composition elite, elitism curriculum, curriculumanalysis oriented elite, curriculumoriented composition elite

مقدمه:

نظام آموزشي ايران رويکردي جدي به نخبه‌پروري دارد.نظام‌هاي آموزشي نخبه‌پرور[2] با شناسايي دانش‌آموزان بالقوه باهوش، بااستعداد و توانمند، و فراهم کردن امکانات مناسب، سعي دارند تواناييها و استعدادهاي بالقوه آنها را شکوفا کنند. در اين ميان، برنامه درسي از ابزار و ارکان اصلي و زمينه‌ساز براي تحقق رويکرد نخبه‌پروري در نظام‌هاي آموزشي نخبه‌پرور ‌است. برنامه درسي مي تواند با اتخاذ رويكرد مناسب جهت تربيت نخبگاني كه بتوانند در انواع محيط ها به كار پرداخته و توانايي هاي بالقوه خود را آشكار نمايند. برنامه درسي به عنوان يكي از ستون هاي الزامي سازه علوم تربيتي نقش بي بديلي در عملكرد هاي تربيتي داشته است. و حتي پا را از قلمرو رسمي بودن بيرون گذاشته، فرايند هاي غير رسمي را در بر گرفته است.(اسكندري، 1387)، ما در اين مقاله به بررسي دو طيف از برنامه درسي در آموزش نخبگان مي پردازيم و از مزايا و معايب هر كدام سخن به ميان مي آوريم، با توجه به اينكه در اين مقاله روي سخن ما در مورد رويكرد هاي برنامه درسي است، از تعريف برنامه درسي خودداري نموديم و آن را به عنوان دانش پيشين خواننده تصور نموده ايم.

 

رويكردهاي برنامه درسي:

در يك تقسيم بندي مي توان رويكرد هاي برنامه درسي را به 2 طيف كلي تقسيم نمود، كه در اين تقسيم بندي از يك سو برنامه درسي تجزيه گرا وجود دارد و از سوي ديگر برنامه درسي تركيب گرا كه در اينجا به توضيح اجمالي هريك از اين رويكردها مي پردازيم:

 

رويكرد تجزيه گرا:

رويكرد تجزيه گرا يا رويكرد موضوع محور با هدف دستیابى به رشد و تحول شناختى و دانش و اطلاعات موجود در موضوع درسى است(فتحى و اجارگاه، 1377). در اين رويكرد دانش درسي به موضوعات كاملا مجزا تقسيم بندي مي شوند و هر كتاب درسي به موضوع خاصي مي پردازد و آن موضوع  را بررسي مي نمايد به عنوان مثال وقتي دانش آموز سركلاس جغرافيا قرار مي گيرد، معلم تمام سعي خود را بر آن دارد كه فقط موضوعاتي كه مرتبط به جغرافياست به وي بياموزد، و از طرح مسائل غير مرتبط با موضوع به طور جدي خودداري مي نمايد، زيرا وي معتقد است كه مسائلي غير از موضع درسكلاس وي در كلاس هاي ديگر مطرح مي گردد. دانش آموز در اين رويكرد توانايي بسيار ضعيفي در ارتباط دادن موضوعات درسي به هم خواهند داشت و در بهره گيري دانش خود در محيط واقعي با مشكل مواجه مي گردند. در اين رويكرد علاو بر روش سخنرانى، از سایر روش‏هاى آموزشى، همچون مباحثه، کنفرانس، (گزارش شفاهى)، مناظره و مانند آن نیز، در کلاس استفاده مى‏شود).میلر، ترجمه مهرمحمدى، 1379)

 

رويكرد تركيب گرا:

در رويكرد تركيب گرا مفاد درسي به صورت بسته‌هائي تركيب شده از موضوعات در زمينه‌هاي مختلف و مرتبط به فراگيران ارائه مي‌شود. و موضوعات درسي به عنوان مسائل و مباحثي كه كاملا از هم جدا هستند در نظر گرفته نمي شوند. يا به تعبير دكتر مهر محمدي برنامه درسي تركيبي، درهم‏آمیختن حوزه‏هاى محتوایى یا موضوعات درسى است که به طور جداگانه و مجزا از یکدیگر در نظام‏هاى آموزشى سنتى در برنامه درسى مدارس گنجانده شده است(مهرمحمدى، 1378) و در برنامه‏هاى درسى تلفیقى دانش‏آموزان ارتباط برنامه‏ها را با زندگى واقعى و عینى در مى‏یابند و توانایى مواجهه با مسایل زندگى در آنها به وجود مى‏آید.(مهرمحمدى، 1380)

 

نخبه و نخبه پروي:

نخبه در لغت به معنی برگزیده،زبده،بهین،انتخاب‏شده هرچیزی‏و یا هر شخص و صاحب فکر و اندیشه‏ای را گویند که دارای توان‏مندی و مهارت فکری و سازمان‏دهی‏ باشد. (دهخدا، ج 13)، به منظور حفظ و حمایت از نخبگان و نظام‏ شایسته‏سالاری و همچنین استفاده صحیح و مناسب از ظرفیت‏های علمی آنان در جهت توسعه کشور،ایجاب می‏کندمتناسب با دانش و هنر روز،زیرساخت‏ها و شرایط لازم را برای تقویت و بالندگی شایستگان فراهم سازیم و از سوی دیگر،آسیب‏ها و چالش‏های اساسی را مورد شناسایی قرار داده و در جهت جلوگیری از آفت‏ها و عوامل‏ آسیب‏رسان اقدام شایسته‏ای به عمل آوریم. ( سالار، 1383)، در واقع هر كشوري براي رسيدن به رشد و بالندگي مورد نظر خويش نيازمند توجه ويژه به نخبگان و پروش آنان است، در اين راه عوامل زيادي موثر و تاثير گذار جلوه مي نمايند كه توجه به آنان امري ضروري در پرورش نخبگان و به ويژه جلوگيري از مهاجرت آنان است، برنامه درسي به عنوان عاملي بسيار مهم نقش مهمي را در اين رابطه بازي مي نمايد.

رويکرد نخبه‌پروري در نظام آموزشي ايران و جهان

حمايت از نخبگان و ايجاد فرصت رشد براي آنان، از وظايف مهم نهادهاي اجتماعي و به ويژه نهاد تعليم و تربيت است. اين وظيفه گاه به عنوان وظيفه شاخص و محوري در برخي از نظام‌هاي آموزشي ظاهر مي‌شود. به عبارت ديگر، در برخي نظام‌هاي آموزشي رويکردي جدي به نخبه‌پروري مشاهده ‌مي‌شود. در اين ميان، برنامه درسي به معناي گسترده آن يعني طرحي جهت آماده کردن مجموعه‌اي از فرصت‌هاي يادگيري براي افراد تحت تعليم (خوي نژاد، 1380) از ابزار و ارکان اصلي و زمينه‌ساز براي تحقق رويکرد نخبه‌پروري در نظام‌هاي آموزشي نخبه‌پرور ‌است. به عبارت ديگر، برنامه درسي ‌مي‌تواند امکان تحقق نخبه‌پروري را در نظام‌هاي آموزشي نخبه‌پرور فراهم بکند. نظام‌هاي آموزشي نخبه‌پرور با شناسايي دانش آموزان بالقوه باهوش، بااستعداد و توانمند، و فراهم کردن امکانات مناسب، تحت برنامه درسي ويژه‌اي سعي دارند تواناييها و استعدادهاي بالقوه آنها را شکوفا کنند و افرادي را تربيت کنند که در آينده با در دست گرفتن پست‌هاي مديريتي و تخصصي، کشورشان را به سوي پيشرفت و توسعه سوق دهند. نظام آموزشي ايران نيز از جمله کشورهايي است که رويکردي جدي به نخبه‌پروري دارد. برگزاري جشنواره‌ها و المپيادهاي گوناگون، ايجاد مدارس و دوره‌هاي ويژه براي دانش‌آموزان تيزهوش و داراي استعدادهاي ويژه،‌ برگزاري امتحانات متعدد براي آماده سازي عمومي و تهييج دانش آموزان براي شركت در المپيادها،‌ و نيز سنجش كيفيت عملكرد نظام آموزشي براساس ميزان المپيادي‌هاي موفق، برخي از نشانه‌هاي گرايش نظام آموزشي ايران به نخبه‌پروري است. اما مسئله قابل تأمل اين است كه درصد بسياري از نخبگان پرورش يافته در ايران، به کشورهاي ديگر مهاجرت كرده يا مسائل روحي و رواني متعددي دسته و پنجه نرم مي  كنند. در واقع پديده فرار مغزها تبديل به يك معزل جهاني شده است و نظريه نظام جهاني[3]يکي از نظريه‌‌هاي تبيين کننده فرار مغزها است. در اين نظريه، سرمايه‌داري تاريخي به عنوان سيستمي تعريف ‌مي‌شود كه انباشت بي انتهاي سرمايه، هدف و غايت اقتصادي است. اين سياست اقتصادي به مبادله فرهنگي نابرابر بين كشورهاي پيرامون و مركز ‌مي‌انجامد. در نتيجه اين نابرابري، جريان سرمايه خالص زيادي از كشورهاي پيرامون به مركز سرازير مي‌شود. فرايند فرار مغزها نيز قسمتي از فرايند كلي انباشت سرمايه از كشورهاي پيرامون به مركز محسوب مي‌شود. بنابراين، در نظريه نظام جهاني تفاوت توسعه اقتصادي در كشورهاي پيرامون و مركز منجر به مهاجرت بين المللي مي‌شود. جريان كالاها، خدمات، اطلاعات، سرمايه، و نيروي كار يك رابطه مبادله نامتقارن را بين كشورهاي مركز و پيرامون منعكس مي‌كند که به پيشرفت مركز و پسرفت پيرامون ‌مي‌انجامد (Peacock & Hoover, 1998).

چرا نخبگان ايراني مهاجرت ‌مي‌کنند؟

در پژوهشي، صالحي‌عمران (1385) بر اساس مفاهيم نظريه جاذبه- دافعه[4] به بررسي علل مهاجرت نخبگان از ديدگاه اعضاي هيات علمي پرداخته است. بر اين اساس مهمترين عوامل رانشي و درون مرزي موثر در مهاجرت نخبگان علمي به خارج از کشور به ترتيب اهميت عبارت بودند از: عدم توجه اجتماعي به ارزش فعاليت‌هاي علمي، نبود تسهيلات لازم براي پژوهش، پايين بودن حقوق و دستمزد و احساس وجود تبعيض و نابرابري در جامعه، و دسترسي محدود به منابع علمي. همچنين جاذبه‌ها و مولفه‌هاي برون‌مرزي موثر در مهاجرت نخبگان علمي به ترتيب اهميت شامل: امکانات مادي و رفاهي بهتر براي زندگي، ارتقاء رشد علمي و حرفه‌اي، وجود فرصت‌هاي شغلي بهتر، دسترسي به حقوق و دستمزد بيشتر، آسايش رواني و اجتماعي بهتر براي خود و خانواده، علاقه به زندگي در يک جامعه بدون احساس تبعيض، و ارتباط بهتر تخصص با نيازهاي جامعه خارجي ‌هستد (صالحي عمران، 1385).

طايفي (1380) نيز به بررسي علل خروج نيروهاي متخصص از کشور پرداخته است. در اين تحقيق دو جامعه ايرانيان متخصص مقيم خارج از کشور و متخصصان ايراني که قصد خارج شدن از کشور را دارند مورد بررسي قرار گرفتند. علل اصلي رانشي و کششي نزد دو جامعه مورد بررسي به ترتيب اهميت به شرح جداول 1 و 2 است:

جدول 1 - علل رانشي مهاجرت نخبگان

متخصصان مقيم خارج

متخصصان با قصد عزيمت

1- عدم اطمينان به آينده خود و خانواده

1- عدم تعادل درآمد و هزينه

2- افزايش فاصله طبقاتي

2- نبود آزادي فردي و اجتماعي و مسائل طبقاتي

3- محدوديت آزادي

3 - نبود امکانات ادامه تحصيل و عدم استفده از متخصصان

4- فرهنگ ناکارآ

4- فرصت‌هاي شغلي محدود و تبعيض در استخدام

5- کمبود امکانات تحقيقاتي

5- بي عدالتي و پارتي بازي

 

جدول 2- علل کششي مهاجرت نخبگان

متخصصان مقيم خارج

متخصصان با قصد عزيمت

1- فرصت ادامه تحصيل

1- رفاه اقتصادي

2- رفاه اجتماعي

2- وجود امکانات براي ادامه تحصيل

3- تعادل هزينه و درآمد

3- وجود فرصت‌هاي شغلي و عدم تبعيض در استخدام

4- وجود فرصت‌هاي شغلي و توجه به مهارت و شايستگي

4- آزادي سياسي و اجتماعي

5- سيستم آموزشي کارآ

5- مهاجرت و تشويق اقوام و دوستان

 

در پژوهش ديگري، شاه آبادي و ديگران (1385) به بررسي عوامل موثر بر فرار مغزها در ايران پرداخته است.‌ بر اساس نتايج به دست آمده در اين پژوهش، نرخ بيکاري موثرترين عامل اقتصادي بر فرار مغزها ‌است که ارتباط مثبت و معني داري با فرار مغزها دارد.بر اساس تحقيقات مذکور مهاجرت نخبگان دلايلي نظير شرايط رفاهي،‌ فرهنگ و نظاير آن دارد. در واقع، عوامل مختلفي در مهاجرت نخبگان تاثير دارد. بدين لحاظ، در ريشه يابي علل مهاجرت نخبگان داشتن نگاه جامع و سيستمي امري ضروري و اجتناب ناپذير است.

 

برنامه درسي و نقش آن در تربيت نخبگان

برنامه درسي به چه ميزان در تربيت نخبگان موثر است؟ آيا ما نخبگان را به صورتي تربيت مي‌كنيم كه آنان در آينده بتوانند به جايگاه در خور خود دستيابند؟آيا آنچه كه در برنامه درسي يك نظام آموزشي نظير نظام آموزشي كشور ايران گنجانده شده است، و رويكرد اتخاذ شده در اين برنامه درسي، مي‌تواند نقشي را در افزايش يا كاهش مهاجرت نخبگان داشته باشد؟ آيا ‌مي‌توان نخبگان را به گونه‌اي پرورش داد كه بهترين شرايط براي بروز و رشد نخبگي خود را در كشور خود بيابند؟

برنامه درسي يكي از عوامل تاثير گذار در آموزش نخبگان و عامل بازدارنده از به وقوع پيوستن اتفاقات ناگوار همچون مهاجرت نخبگان است.بر اساس دسته بندي سه گانه‌اي كه در مورد عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان ارائه شد، برنامه درسي نيز از سه وجه در مهاجرت نخبگان موثر باشد.

در وجه اول،‌ برنامه درسي با ارتقاء دانش عمومي و سطح تخصصي جامعه،‌ مي‌تواند منجر به بهبود وضعيت عمومي جامعه‌ و افزايش مطلوبيت آن، رفاه بيشتر، و در نتيجه كاهش مهاجرت گردد.

در وجه دوم، برنامه درسي ‌مي‌تواند با ايجاد باورها و شكل دادن مناسب ارزشها، مطابق با موازين ارزشي موجود در جامعه مهاجر فرست، منجر به ايجاد مطلوبيت شرايط فرهنگي جامعه و كاهش مهاجرت گردد. و بالعکس آن، برنامه درسي مي‌تواند با آرمان قراردادن و شكل دادن ارزشهاي متجلي شده در كشورهاي مقصد، و از بين بردن ارزشهاي متجلي شده در كشور مبداء، منجر به افزايش مهاجرت گردد.

در وجه سوم نيز، برنامه درسي مي‌تواند با ارائه آموزشهاي مناسب به افراد در سطوح عمومي، تخصصي، و نيز نخبگان،‌ نوع خاصي از مهارتها و دانش را در فراگيران ايجاد نمايد كه توان بهتري براي كاربست يافته‌ها و آموخته‌هاي خود در شرايط كشور خود را داشته باشند. و نيز بالعكس، برنامه درسي مي‌تواند افراد، متخصصين و نخبگاني را تربيت كند كه توانائي‌هاي خاص آنان قابليت كاربرد در محيط و شرايط كشور خود را نداشته باشد.

با توجه به عمومي بودن دامنه وجوه اول و دوم،‌ و همچنين آموزشهاي سطوح عمومي و تخصصي در وجه سوم،‌ و نيز با توجه به موضوع بحث حاضر، در ادامه مقاله، به دامنه تاثير برنامه درسي در وجه سوم آن و در محدوه تربيت نخبگان متمركز ‌مي‌شويم. بر اين اساس، ابتدا لازم است به اين موضوع توجه كنيم كه آيا مقوله پرورش نخبگان به صورت خاص، در كشوري نظير ايران معنا‌دار است يا خير. سپس، رويكردهاي متفاوتي که برنامه‌درسي مي‌تواند از منظر وجه سوم،‌ شرايط مختلفي براي كاربست يافته‌هاي نخبگان فراهم سازد را مورد بحث و بررسي قرار دهيم. و در نهايت رويكردي كه شرايط مطلوبتري از منظر اين وجه فراهم مي‌سازد را مورد توجه و بررسي بيشتر قرار ‌مي‌دهيم.

 

رويكردهاي برنامه ‌درسي تجزيه‌گرا و برنامه درسي تركيب‌گرا در آموزش نخبگان

نكته قابل توجه اين است كه نوع برنامه درسي رايج در كشورهاي در حال توسعه گرايش زيادي به تربيت نخبگان در رويكرد تجزيه‌گرا دارد. به عبارت ديگر كشورهاي در حال توسعه، تلاش خود را براي تربيت متخصصين و نخبگاني صرف مي‌كنند، كه امكان كاربست يافته‌هاي خود را در كشورهاي خود نداشته، و مجبور به مهاجرت هستند. به عبارت ديگر، نخبگان را نيز مي‌توان براي فعاليت در شرايط نامناسبي كه معمولا در كشورهاي در حال توسعه وجود دارد، تربيت نمود. اما تربيت نخبگان براي چنين شرايطي بايد داراي چه خصوصياتي باشد؟ براي پاسخ به اين سوال، بايد به خصوصيات اجمالي برنامه‌‌درسي در دو رويكرد تجزيه‌گرا و تركيب‌گرا بپردازيم.

جدول 3، برخي از وجوه تمايز و خصوصيات رويكردهاي برنامه درسي تجزيه‌گرا و برنامه درسي تركيب‌گرا را مورد اشاره قرار مي‌دهد. در مورد سازوكارهاي عملي در رويكرد تركيب‌گرا به (مجيدي 80) و (مجيدي 86) نگاه كنيد.

جدول 3 برخي از وجوه تمايز و خصوصيات رويكردهاي برنامه درسي در تربيت نخبگان

رويكرد برنامه درسي تجزيه‌گرا

رويكرد برنامه درسي تركيب‌گرا

مفاد درسي به صورت مستقل و مجزا از هم به فراگيران ارائه مي‌شود.

مفاد درسي به صورت بسته‌هائي تركيب شده از موضوعات در زمينه‌هاي مختلف و مرتبط به فراگيران ارائه مي‌شود.

موضوعات به صورت مستقل، پله پله و سلسله مراتبي، و در جلسات مخصوص به خود و به صورت متمايز ارائه مي‌شود.

ارائه تدريجي و توأم موضوع در جلسات مختلف و مرتبط، و شكل گيري تدريجي يادگيري در موضوعات در سطوح و لايه‌هاي مختلف به صورت مرحله به مرحله و تدريجي صورت مي‌گيرد.

تا موضوع پيشنياز فراگرفته نشده باشد، موضوع پس نياز مجاز به طرح نيست.

موضوعات پيشنياز و پس نياز بارها و در شرايط مختلف، بنا به نياز و خصوصيات فعاليتهاي درسي و كلاسي به صورت توأم و بدون تقدم و تأخر الزامي ارائه مي‌شوند.

بر دروس پايه تاكيد بيش از حد مي‌شود و تمام دروس در دروس پايه خلاصه مي‌شود.

بر آموزش مهارتهاي زندگي، و مهارتهاي انجام فعاليتهاي علمي و تخصصي و مديريت خود و كار تاكيد مي‌شود.

جزئيات مفاد، محتوا و دانشي كه بايد فراگير ياد بگيرد، تعيين مي‌شود.

بر آموزش چگونه يادگرفتن و انتقال فرادانش به جاي دانش تاكيد مي‌شود.

بر حفظ كردن جزئيات مفاد و محتوا تاكيد مي‌شود.

بر انتقال روح موضوع و يافتن بصيرت در درك ابعاد مسئله تاكيد مي‌شود.

ارزيابي(Evaluation) تماما از جنس سنجش (Assessment) محسوب مي‌شود.

ارزيابي تا حد زيادي بصيرتي و توصيفي است.

تاكيد بر امتحانات مكرر است.

تاكيد بر تجربه مبتني بر اكتشاف و شهود شخصي مكرر و مستمر است.

تاكيد بر سنجش خرده اهداف آموزشي است. (اهداف آموزشي به صورت خرد تعيين و دنبال مي‌شود).

بر اهداف كلان آموزشي تاكيد مي‌شود.

آموزش موضوع محور است.

آموزش مسئله محور است.

آموزش در محيط كاملا خشك و انتزاعي كلاس و كتاب درسي و امتحان صورت مي‌گيرد.

آموزش در محيط حتي‌الامكان بسيار نزديك به شرايط كاربرد اتفاق ‌مي‌افتد. شخص عملا مسائل را در شرايطي مسئله محور، پروژه محور و عملياتي تجربه مي‌كند.

فراگير منفعل، و شنونده و گيرنده محتواي از پيش تعيين شده است.

فراگير، فعال و در تعامل جدي در فرايند يادگيري، و داراي نقش اساسي در تعيين مسير آموزشي، مبتني بر استعدادهاي شخصي است.

فارغ‌التحصيلان، توانمند در انجام كارهاي كليشه‌اي و از پيش تعيين شده در حوزه مشخص تربيت مي‌شوند. توان فعاليت در كارهائي نظير مونتاژ و نگهداري را دارند.

فارغ‌التحصيلان، توانمند در انجام كارهاي متنوع، در شرايط محيط واقعي، ارائه خلاقيت در فعاليتها و تصميم گيريها، و قدرت مديريت كار تربيت مي‌شوند. توان انجام طراحي و شكل دادن پديده‌ها و مصنوعات خلاقانه و جديد را دارند.

 

تمايزهاي محيط كار و فعاليتهاي تخصصي در كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته

اما يك نخبه در يك كشور در حال توسعه نظير ايران، در مقايسه با يك كشور توسعه يافته، چه شرايط متفاوت و متمايزي را از نظر محيط كار تجربه مي‌كند؟برخي از مهمترين اين وجوه را بتوان به صورت اجمالي مورد اشاره قرار داد. جدول 4 وجوه مهمي از اين تمايز را ترسيم مي‌كند.

جدول 4 برخي از تمايزهاي محيط و شرايط كار از منظر كاربست تخصص در سطح تخصصي يك نخبه

كشورهاي درحال توسعه

كشورهاي توسعه يافته

جايگاه‌هاي نامشخص، وظايف ناهمگون، استفاده از تخصصها در خارج از جايگاه تخصصي خود، و بدون تعريف مشخص به شدت مشاهده مي‌شود.

جايگاه‌هاي كاري و تخصصي كاملا مشخص، تعريف شده، و نهادينه شده است.

سازوكار مديريت پروژه در حوزه‌هاي تخصصي به بلوغ نرسيده و جايگاه متخصصين در پروژه مشخص نيست.

سازوكار مديريت پروژه در حوزه‌هاي تخصصي به بلوغ رسيده و جايگاه هر متخصص در پروژه كاملا تعريف شده و مشخص است.

ثبات در فعاليتهاي تخصصي وجود ندارد.

ثبات نسبي در فعاليتهاي تخصصي وجود دارد.

افراد در انجام فعاليت در سطوح بالاي تخصصي، پشتوانه‌هاي تخصصي حوزه‌هاي مرتبط را به سادگي دريافت نمي‌كنند، و خود مجبور به درگير شدن در حوزه‌هاي ديگر هستند.

افراد در انجام فعاليت در سطوح بالاي تخصصي، جايگاه مناسب تخصصي خود را يافته و خدمات، پشتوانه‌ها و تعاملات لازم را در ساير حوزه‌هاي تخصصي، بدون نياز به درگير شدن در آن حوزه‌ها دريافت مي‌كند.

درك صحيح مديريت عمومي از فعاليتهاي تخصصي در سطح پائيني است. شرايط كاري ايجاد شده براي فعاليتهاي تخصصي در حوزه‌هاي عمومي، بسيار دشوار و مستلزم درگير شدن خبره در حوزه‌هاي عمومي فراواني است.

سازوكار فعاليتهاي تخصصي در مديريت عمومي وجود داشته و بارها تجربه شده است. شرايط كاري ايجاد شده براي فعاليتهاي تخصصي در حوزه‌هاي عمومي، كاملا مشخص است و خبره معمولا در حوزه‌هاي عمومي درگير نمي‌شود.

در بسياري از حوزه‌ها امكان دسترسي به خبرگان و متخصصان لازم وجود ندارد. ضمن آنكه سازوكار مشخصي براي يافتن متخصصان مورد نياز، و نيز جذب و پشتيباني مالي و رفاهي از آنها در پروژه وجود ندارد. به همين لحاظ بكار‌گيري متخصصين لازم در پروژه‌ها متناسب با جايگاه نياز با دشواري انجام ‌مي‌شود.

امكان دسترسي به خبرگان و متخصصان در حوزه‌هاي مختلف وجود دارد، و سازوكارهاي يافتن متخصصان مورد نياز و نيز سازوكار جذب و پشتيباني مالي و رفاهي از آنها در پروژه وجود دارد. به همين لحاظ متخصصين لازم در پروژه‌ها متناسب با جايگاه نياز آنها مشغول به كار مي‌شوند.

همكاري و تعاملات درون گروهي و برون گروهي، و بين موسسات فني و تخصصي بسيار ضعيف است، و افراد و گروهها، هر يك مستقلا براي خود به فعاليت ‌مي‌پردازند؛ و از ياري ساير افراد و گروهها در يك كار منسجم بهره‌مند نمي‌شوند.

همكاري و تعاملات درون گروهي و برون گروهي، و بين موسسات فني و تخصصي نهادينه شده است. افراد و گروهها، در كارهاي تخصصي به شدت از همكاري و ياري يكديگر استفاده مي‌كنند.

 

تمايز درمهارت و دانش نخبگان

با نگاه اجمالي به وجوه تمايز قيد شده در رابطه با محيط و شرايط كار در کشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته، بلافاصله اين سوال در ذهن مجسم مي‌شود كه: "چه نخبگاني مي‌توانند در شرايط بدون ثبات، تعريف نشده، بدون سازوكار و نامتجانس كشورهاي در حال توسعه فعاليت كنند؟‌". آيا اصولا هيچ نخبه‌اي توان فعاليت در چنين شرايطي را ندارد؟ پاسخ اين سئوال قائدتا منفي است؛ زيرا بسياري از نخبگان را مشاهده مي‌كنيم كه در همين شرايط نامطلوب فعاليت كرده، و اثر بخشي قابل ملاحظه‌اي هم داشته‌اند. اما در مقابل بسياري از نخبگان را هم مشاهده مي‌كنيم كه در اين شرايط،‌ توان ادامه فعاليت را نداشته،‌ يا مجبور مي‌شوند در شرايط نامطلوب و حتي نامرتبط با حوزه تخصصي خود به فعاليت پرداخته و دچار مشكلات فراوان شوند، و يا مجبور به مهاجرت گردند. به نظر مي‌رسد از اين منظر بتوان دو دسته از نخبگان را از يكديگر تفكيك كرد. تفاوت اين دو دسته از نخبگان چيست؟ آيا نخبگان دسته اول داراي توانمنديهاي متفاوتي هستند؟ آيا مي‌توان نخبگان را به گونه‌اي تربيت نمود كه داراي چنين توانمنديهائي باشند؟ جدول 5 به اجمال به تبيين تمايزهاي بين اين دو دسته از نخبگان مي‌پردازد. با توجه به خصوصياتي كه در اين جدول ذكر شده است، ما اين دو دسته از نخبگان را تركيب‌گرا (يا نخبگان تربيت شده با رويكرد تركيب‌گرا) و تجزيه‌گرا (يا نخبگان تربيت شده با رويكرد تجزيه‌‌گرا) مي‌ناميم.

جدول 5 تمايزهاي موجود بين خصوصيات دو دسته نخبگان تركيب‌گرا و تجزيه‌گرا

خصوصيات نخبگان تجزيه‌گرا

خصوصيات نخبگان تركيب‌گرا

تنها در يك حوزه تخصصي كاملا مشخص داراي مهارت و دانش در سطح بسيار بالا است، اما در حوزه‌هاي جنبي و مرتبط اصلا تخصص ندارد.

در مجموعه‌اي از حوزه‌هاي به هم پيوسته داراي مهارت و دانش در سطح بالا و در برخي از آنها در سطح بسيار بالا است.

تنها توان فعاليت در حوزه‌ زمينه تخصصي محدودي را دارد.

توان فعاليت در حوزه‌هاي چند زمينه‌اي را دارد.

فعاليت در شرايط متغيير و بدون ثبات، براي وي امكان پذير نيست.

توان فعاليت در شرايط متغيير و بدون ثبات را دارد و متناسب با شرايط محيط خود را منطبق مي‌كند.

شرايط محيط كاري بايد از قبل براي او فراهم شده باشد.

توان فراهم كردن شرايط محيط كاري مناسب براي فعاليت مورد نظر و كارآفريني را دارد.

در نظام آموزشي مبتني بر رويكرد تجزيه‌گرا پرورش يافته است.

در نظام آموزشي مبتني بر رويكرد تركيب‌گرا پرورش يافته است.

توانائي مديريت كردن فعاليت تخصصي خود را حتي در حوزه تخصص خود ندارد.

مي‌تواند فعاليت تخصصي چند زمينه‌اي و پيچيده‌اي را در شرايط مختلف مديريت كند.

 

با مقايسه جدول 4 و جدول 5 مي‌توان دريافت كه نخبگان تجزيه‌گرا،‌ تنها در صورتي توان كاربست يافته‌هاي خود را ‌مي‌يابند، كه شرايط مناسب و از پيش آماده شده‌اي براي فعاليت آنها فراهم شده باشد. شرايطي كه معمولا در كشورهاي در حال توسعه كمتر يافت مي‌شود. اين نخبگان معمولا در كاربست دانش و مهارت خود، در كشورهاي درحال توسعه دچار مشكل مي‌شوند و به همين دليل به كشورهاي توسعه يافته مهاجرت مي‌كنند. اما نخبگان تركيب‌گرا توان فعاليت در هر دو دسته از كشورها را دارا هستند.

 

نتيجه گيري

مسائلي همچون جهاني شدن با تشديد شرايط ظهور و اثرگذاري نابرابري‌ها ميان کشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته، و ايجاد يک بازار کار جهاني فرصت‌هاي جديدي به ويژه براي نيروي انساني متخصص و ماهر فراهم نموده و در نتيجه موجب افزايش مهاجرت نخبگان شده است. ايران نيز درگير پديده آموزش نخبگان و مهاجرت نخبگان است و بسياري از نخبگان ايراني به کشورهاي ديگر که عمدتا جزو کشورهاي توسعه يافته محسوب ‌مي‌شوند، مهاجرت ‌مي‌کنند. در مهاجرت نخبگان عوامل مختلفي دخالت دارند كه از مهمترين آنها مي‌توان به عدم امکان و توان كاربست تواناييها و تخصص نخبگان در درون کشور خود اشاره کرد. محيط‌هاي كاري در كشورهاي در حال توسعه عموما به گونه‌اي است که نخبگان تجزيه‌گرا امکان كاربست دانش، مهارتها و تخصص خود را در كشورهاي خود ندارند ولي نخبگان تركيب‌گرا مي‌توانند توانمنديهاي خود را در اين محيطها نيز بکار گيرند. اين در حالي است كه كشورهاي در حال توسعه، و از جمله ايران از يك سو به نخبه‌پروري و پرورش نخبگان اهتمام جدي دارند و از سوي ديگر، رويکرد برنامه درسي در اين كشورها گرايش به تربيت نخبگان تجزيه‌گرا دارد. در نتيجه نخبگان تربيت شده در کشورهاي در حال توسعه براي قرار گرفتن در محيط‌هاي کاري متناسب با تواناييها و تخصص خود به کشورهاي توسعه يافته مهاجرت ‌مي‌کنند. به نظر ‌مي‌رسد، برنامه درسي مي‌تواند در اين ميان نقشي اساسي در پرورش و تربيت نخبگان و همچنين کاهش مهاجرت آنان به کشورهاي توسعه يافته ايفا کند. ايران و ساير كشورهاي در حال توسعه مي‌توانند با گرايش به سمت رويكرد تركيب‌گرا در برنامه‌هاي درسي خود، نخبگان و متخصصيني را تربيت كنند كه بتوانند در شرايط ناپايدار، متغير، دشوار و بلوغ نايافته محيط‌هاي کاري کشور خود به فعاليت بپردازند، . از همين رو، طراحي معماري نظام آموزشي بايد با مد نظر قراردادن اين موضوع، رويكرد مناسبي را اتخاذ نموده و سازوكاري را فراهم آورد كه نظام آموزشي كشور، به عنوان يك ابزار اساسي براي ارتقاء منابع انساني متناسب با نيازمنديها و شرايط بومي کشور محسوب شود، تا نخبگان بتوانند توانمنديها و تخصص خود را در داخل کشور بکار گيرند.

منابع:

[1] اسكندري، حسين. (1387). برنامه درسي پنهان. تهران انتشارات نشر سيما

[2]خوينژاد،غلامرضا.(1380) روشهاي پژوهش در علوم تربيتي. انتشارات سمت

[3] دهخدا،علی اکبر. لغت‏نامه.ج 13،ص 19779،واژهء نخبه.

[4] سالار، محمد.(1383). مجله اندیشه انقلاب اسلامی، شماره 11 و 12

[5]شاه آبادي، ابوالفضل؛ كريم كشته، محمد حسين؛ محمودي، عبداله (1385)، بررسي عوامل موثر بر فرار مغزها (مطالعه موردي ايران)، پژوهشنامه بازرگاني، شماره 39: 81-39.

[6]صالحي عمران، ابراهيم (1385)، بررسي نگرش اعضاي هيئت علمي نسبت به علل مهاجرت نخبگان به خارج از كشور (مورد مطالعه: دانشگاه مازندران)، نامه علوم اجتماعي، شماره 28: 80-56.

[7] میلر، جى.پى(1379).نظریه‏هاى برنامه درسى.ترجمه محمود مهرمحمدى، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاهها، چاپ اول

[8] مهرمحمدى، محمود(1378-1377).تلفیق در برنامه درسى:تاریخچه، ضرورت، معیارها و اشکال.مجله پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت،بهار 1378

[9] مهر محمدي، محمود.(1380). برنامه های درسی تلفیقی، رویکردی متفاوت با برنامه های درسی موضوع محوری/ دیسیپلینی (شیوه سنتی). مجله علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س). شماره 29

[10]مجيدي، اردوان، (1380) نظام برتر، آينده آموزش و آموزش آينده، نشر ترمه.

[11]مجيدي، اردوان، (1386) "مستندات مياني معماري كلان نظام آموزشي كشور براي جامعه اطلاعاتي"، موسسه مطالعات راهبردي فن‌آوري اطلاعات

[12]طايفي، علي (1380)، بررسي علل خروج نيروهاي متخصص از کشور و راهکارهاي کاهش آن، طرح نيازسنجي نيروي انساني متخصص و سياستگذاري توسعه منابع انساني کشور، تهران، مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي.

[13] فتحى و اجارگاه، کوروش.(1377). اصول برنامه ریزى درسى.چاپ اول، انتشارات ایران زمین.

 

[14] Peacock, Walter Gillis. Greg A. Hoover. 1998. "Divergence and Convergence in International Development: A Decomposition Analysis of Inequality in the World System." American Sociological Review 53 (4): 838-852.

 



[1]دانشجوي كارشناسي ارشد برنامه ريزي آموزشي دانشگاه مازندران

[2]Elitism

[3]System World

[4]Pull-Push factors

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 05 خرداد 1393 ساعت: 18:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره شخصیت ایرانیان

بازديد: 489

موضوع:

تحليل شخصيت اخلاقي ما ايرانيان

 

 

تحلیل شخصیت اخلاقی ما ایرانیان

ز دست غیر چه نالم، چرا که همچو حباب                  همیشه خانه خراب هوای خویشتنم

چرا ما ایرانیان چنین خصوصیات اخلاقی یعنی چنین رفتار و گفتار و کرداری را داریم؟ آیا اینها ارثی است؟ اکتسابی است؟ بیماری است؟ اگر بیماری است، چگونه بیماری است؟ آیا علاج دارد؟ ابتدا لازم است در مورد شخصیت انسان به طور اعم صحبت کنیم و سپس به طور خاص به شخصیت ایرانیان بپردازیم درطول تاریخ، موضوعی که برای شناخت انسان همیشه مورد بحث بوده، چند شخصيتي،چندچهره ای و یا چندخلقی بودن انسان ها بوده است. اکثر اقوام به وجود دو شخصیت در هر فرد، اعتقاد کامل داشته و هر کدام برای آن علتی تعیین کرده و آن را به نامی می‌خواندند. آنها اعتقاد داشتند که این دو شخصیت مظهر زشتی و زیبایی، خوبی و بدی در انسان هستند که همیشه در درون او به جدال می پردازند تا یکی بر دیگری فایق آید و وجود شخص را تحت سیطره و کنترل خود درآورد.

اریک برن می گوید وقتی شما مردم را تماشا می کنید و به حرفهایشان گوش می دهید، چه بسا جلوی چشمانتان حالت شخصیتشان عوض می شود. تغییرات ناگهانی در قیافه شان، در کلماتی که ادا می کنند، در ژست و حالات بدنشان دیده می شود. گاه رنگ صورتشان تغییر می کند، قلبشان به تپش می افتد، و نفسشان سریع می گردد. شخصی که بدین ترتیب تغییرمی کند، هنوز همان شخص است، یعنی با همان استخوان بندی، همان پوست و همان لباس، چه چیز او را از داخل تغییر می دهد؟ او از چه چیز به چه چیز تغییر می کند؟ این سوالی بود که برن را به تفکر واداشت و بعد از سال ها به این نتیجه رسید که در هر انسانی سه حالت مختلف شخصیت موجود است. برن آنها را Parent (والد یا والدین)، child (کودک) و Adult (بالغ) نام گذاری کرد.

1- شخصیت والدینی حالتی است که وقتی بر انسان مستولی شود، شخص احساس می کند که از همه بالاتر، قوی تر و عاقل تر است. می خواهد تحکّم کند، همانطور که معمولاً پدر و مادرها خود را محق می دانند که نسبت به بچه هایشان تحکّم نمایند.

2- شخصیت کودکی حالتی است که انسان را اسیر احساسات خویش می نماید. خود را کوچک و زبون می داند، یعنی همان حالتی که در دوران خردسالی و کودکی داشته است.

3- شخصیت بالغی حالتی است که صاحبش را اهل منطق و استدلال می کند. هر فکری و هر حرفی را با دلیل و برهان می پذیرد و یا دلیل و برهان ارائه می کند. برای دیگران همان ارزش و احترامی را قائل است که برای خود قائل می باشد. نه خود را بالاتر از دیگران می بیند و نه پایین تر.

شخصیت والدینی مجموعه ای از تمام اوامر و دستورات ضبط شده ی دوران پنج سال اولیه ی زندگی طفل در مغز اوست. اینها همه از دنیای خارج به کودک انتقال می یابد. از این نظر حالت والدینی نام بامسمایی برای این نوع شخصیت است. همه ی افراد این قسمت از شخصیت را دارند. زیرا هر کسی كه در موقع تولد چشم و گوش داشته است، در پنج سال اول زندگی چیزهایی دیده و شنیده که همه در سلول های نو و فعال مغزش ضبط شده و چنین شخصیتی را برایش به وجود آورده است.

شخصیت کودکی در حقیقت عکس العمل درونی طفل در برابر چیزهایی است که دیده، شنیده، حس کرده و فهمیده است که تمام آن به صورت احساس است. کودک در دوران اولیه ی زندگی کاملاً احساس ضعف می نماید و همیشه تلاشش بر این است که خود را در برابر همه ی نیروهای خارجی حفظ کند. او کوچک است، متکی است، ضعیف است، بی اطلاع و بی سلاح است.

طفل از یک طرف تحت فرمان غرایز ژنتیکی، کهنه خود را کثیف می کند، به جستجو و کنجکاوی می پردازد، در هر موضوعی وارد می شود، چیزها را در هم می ریزد و به هم می کوبد تا بداند چیست و یاد بگیرد و از طرف دیگر میل دارد که موافقت بزرگترها را جلب کند و در این میان همیشه با شخصیت والدینی خودش در جنگ و جدال است و احساس ناراحتی می کند.

این شخصیت کودکی که توام با احساس ضعف و بی پناهی است و آن شخصیت والدینی که آمر و حاکم و از خود راضی است، حالت هایی است که بعداً در طول عمر شخص، هر آن ، می تواند صاحب خود را در کنترل بگیرد و گفتارو کردار و رفتارش را اداره کند. شخصیت کودکی سخت عجول است و می خواهد همه چیز خیلی زود و سریع انجام شود، صبر و حوصله ندارد، تابع احساسات است، زود بدش مي آيد و گریه می کند، زود خوشش می آید و قهقهه ی شادی سر می دهد، قهر می کند، یا لوس می شود. این طبیعت شخصیت کودکی است که بگوید «یا همه چیز یا هیچ چیز». شخصیت کودکی طالب صلح و ادامه ی حیات به هر قیمتی است.

داشتن تعصب نسبت به هر چیزی در واقع ترس و وحشت شخصيت کودکی از شخصیت والدینی را نشان می دهد و همین ترس، شخصیت بالغی را بیمار می کند. بیمار به اینکه شخصیت بالغی جرات نکند آمار و اطلاعات شخصیت والدینی را مورد امتحان قرار دهد و آن را قبول یا رد کند، بلکه کورکورانه به آن گردن نهد و در بزرگی هم در او تعصب به وجود آید.

شخصیت بالغی: در حدود ده ماهگی که نوزاد شروع به راه رفتن می نماید، احساس می کند کارهایی را که تا آن موقع نمی توانسته است انجام دهد حالا می تواند. کشف این واقعیت برای طفل بسیار امیدوار کننده و اطمینان بخش است و می توان آن را آغاز تشکیل و فرم گیری شخصیت بالغی او نامید.

شخصیت بالغی طفل از درک تفاوتی است که بین شخصیت والدینی و شخصيت کودکی در او پیدا می شود به عبارت دیگر، شخص آنچه را از دیگران شنیده و آنچه را از احساسات درونی خود درک کرده است، با هم می سنجد و برای خود صحت و سقم هر کدام را بازرسی می کند، تحقیق می نماید، تجزیه و تحلیل می کند، به نتایجی برای خود می رسد، آنها را می پذیرد یا رد می کند. هر قدر آمار و اطلاعات موجود در شخصیت والدینی که از آدم های بزرگ رسیده است صحیح تر و دقیق تر باشد کودک سریع تر و بهتر می تواند شخصیت بالغی خود را رشد دهد و بهتر می تواند فردی خلاق و مفید شود. اگر آنچه از بزرگترها شنیده و دیده با آنچه خودش تجربه کرده است مغایر باشد، يعني آنچه از بزرگترها شنيده و ديده با آنچه خودش تجربه كرده است مغاير باشد و دروغ از آب درآید ، علاوه بر اینکه مقدار قابل توجهی از افکار و حواس کودک را به خود مشغول می کند تا از این گیجی نجات پیدا کند- که نتیجتاً خلاقیت او را می كشد، به طور کلی شخصی ترسو، بی اعتماد و لرزان در تصمیم گیری بار می آید.

شخصیت بالغی مسئولیت را برای فرد قبول دارد، از حقایق هر قدر تلخ باشد، رویگردان نیست، خود بزرگ بینی، ظلم، تجاوز به حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی را تقبیح می کند؛ خود را مسئول می شناسد و برای رهایی اسیران تلاش می کند.

اگر انسان شخصیت بالغی اش اسیر و گرفتار تضادهای داخلی باشد، نمی تواند بین آمار و اطلاعاتی که اجباراً از طریق شخصیت های والدینی و کودکی اش مغز او را پر کرده اند، امتحان کند و صحیح و غلط آنها را از هم جدا سازد.

در زندگی روزمره نتیجه مکالمات افراد با یکدیگر بستگی کامل به این دارد که هنگام بحث، کدام یک از شخصیت های سه گانه بر وجود طرفین درگیر مکالمه مستولی و حاکم باشد. بسته به اینکه طرف اول بحث در چه حالتی از حالات سه گانه ی شخصیت است و در برابر چه حالتی از حالت های سه گانه ی شخصیت طرف مقابل قرار می گیرد، برخورد و ارتباط آنها با هم مسالمت آمیز و یا جدل خیز خواهد شد. برای مثال یک نمونه مراوده بین یک مرد و همسرش را بیان می کنیم: مردی به منزل می آید و میز وسط اتاق را که رنگ تیره ای هم دارد پر از گرد و خاک می بیند؛ هیچ نمی گوید ولی موقع ترک منزل با انگشتش روی گرد و خاک های میز می نویسد: «خداحافظ همسر عزیزم!» در اینجا شخصیت بالغی بر مرد مستولی است، ولی شخصیت های والدینی و کودکی نیز دخالت مستقیم دارند. شخصیت والدینی می گوید: «چرا تو هیچگاه این میز را تمیز نمی کنی؟» و شخصیت کودکی می گوید: «اگر از تو انتقاد می کنم خواهشمندم نسبت به من عصبانی نشوی». شخصیت بالغی خواسته های والدینی و کودکی را در قالب مناسب خودش درمی آورد. حال اگر زن هم در برابر کار شوهر در موضع شخصيت بالغی قرار گیرد، نتیجه نیکویی به بار خواهد آورد و این انتقاد شوهر را به عنوان یک انتقاد سازنده می پذیرد و نه تنها میز و سایر جاهای منزل را تمیز و گردگیری می کند، بلکه موقع آمدن شوهر به منزل با تهیه ي یک شربت خنک و یا یک چای گرم از او پذیرایی می کند و جملات قشنگی که حاکی از محبت است بر زبان می آورد و زندگی خودشان را شیرین نگه می دارد.

بنابراین در مکالمات بین افراد حتی اگر شخصیت های والدینی و کودکی هم بر وجود فرد مستولی باشند ولی به شرطی که شخصیت بالغی ناظر باشد، نتیجه مباحثات می تواند کاملاً رضایت بخش گردد.

به سادگی می توان درک کرد که طفل خردسال فقط از طریق آموختن و کاربرد شخصیت بالغی می تواند راه های صحیح زندگی را یاد بگیرد ولی با عنایت به اینکه کودک همه چیز را از راه تقلید می آموزد، برای یادگیری و رشد شخصیت بالغی خود احتیاج مبرم دارد به اینکه کاربرد آن را ببیند، یاد بگیرد و بدان عمل کند. بهترین کسانی که می توانند آن را به او نشان دهند پدر و مادر و سایر آدم های بزرگ محیط هستند که با رفتار خود در موضع شخصیت بالغی، این مطالب را به او می آموزند.

من که می خواهم فرزندانم مبتکر باشند، آیا خودم از دیدن چیزهای تازه به هیجان می آیم؟

من که می خواهم آنها مطالب اجتماعی را یاد بگیرند؛ آیا خودم شخصاً در ماه گذشته، در سال گذشته و یا در سال های گذشته، مقالات اجتماعی یا کتابهایی در این مورد را هیچ خوانده ام؟

من که میل دارم سخاوتمند باشند، آیا هیچگاه به فکر زندگی دیگران غیر از افراد تحت تكلّفم بوده ام؟

من که می خواهم فرزندانم دروغ نگویند، تهمت نزنند، تجاوز به مال دیگران نکنند، آیا خودم در منزل به آنها دروغ نگفته ام؟ گناه نکرده را به گردنشان نینداخته ام؟ و در غیاب آنها و بدون رضایتشان چیزیرا که متعلق به آنها بوده است برنداشته ام؟

انسان فرزندانش را نمی تواند طوری تربیت کند که دلش می خواهد، بلکه طوری تربیت می شوند که با آنها رفتار می شود.

از بی نظمی، عدم اطاعت و قانون شکنی مردم شکایت داریم، ولی آیا خودمان منظم و مطیع قانون هستیم؟

در حالی که ما تهمت زدن، مسخره کردن، تحقیر نمودن، پاپوش دوختن، ناسزا گفتن، کتک زدن و ... را علیه فرزندانمان و هر کس دیگری که زورش از ما کمتر باشد و مخالفان عقیدتی خود به کار می بریم، چطور انتظار داریم فرزندان ما این چنین نباشند؟

دروغ علت العلل عقب افتادگی هایمان است، اگر دروغ را علت اصلی عقب افتادگی هایمان معرفی می کنم نه تنها از این جهت است که چون در هر معامله ای وارد شود آن را فاسد می کند، در بین مردم بدبینی و سوء ظن بوجود می آورد، مقدار قابل توجهی وقت و انرژی را به هدر می‌دهد، بلکه به خاطر این است که رواج دروغ در بین مردم باعث می شود که رشد شخصیت بالغی را در اطفال به کلی متوقف کند و یا آن را آسیب دیده و معیوب سازد و نتیجتاً مردان و زنانی تحویل جامعه دهد که در بین آنها منطق واستدلال و عقل جای خود را به احساسات و هرج و مرج طلبی دهد و جهل را مافوق علم بنمایاند.

با عنایت به فرضیات روانشناسان در مورد شناخت انسان و با توجه به مشاهدات عینی از آنچه ما ایرانیان می گوییم، می کنیم و اعتقاد داریم، می توان نتیجه گرفت که متأسفانه به خاطر رواج شدید دروغ دربین ما مردم ایران، اکثراً شخصیت بالغیمان به شدت آسیب دیده و حکومت بر وجود ما دائماً بین شخصیت های والدینی و کودکیمان دست به دست می شود و بیشتر معایبی که داریم عوارض همین نقص شخصیت اخلاقی ماست. این مطلب به عنوان فرضیه ای پیشنهاد می شود و مثل هر فرضیه ی ديگري نمی توان ادعا کرد که حتماً صحیح است. این فرضیه می تواند توسط دیگر علاقمندان تأیید و یا رد شود.

با عنایت به مطالب فوق ملاحظه می شود که شخصیت بالغی اطفال ایراني به سه دلیل عقیم می ماند و یا شدیداً معیوب و ضعیف می شود:

اول: تناقض و دروغ های فراوانی که در بین حرکات و سخنان اطرافیان ملاحظه می کند.

دوم: رفتار آدم های بزرگ نسبت به خود کودک که همیشه رفتاری تحت سیطره ی شخصیت های والدینی و کودکی توأم با تحقیر شدید یا حمایت زائد بر نیاز و یا شوخی و بازی بوده است.

سوم: رفتار آدم های بزرگ با خودشان غیر از رفتاری است که با کودک دارند ولی کودک ناظر دقیقی بر آنهاست و می کوشد تقلید کند. رفتار آدم های بزرگ هم نسبت به یکدیگر، متأسفانه کمتر از موضع شخصیت بالغی شان است، چون اکثراً و شاید همیشه، یا از موضع والدینی بوده، که به صورت تحکم و یا ترحم جلوه گر می شده است و یا از موضع کودکی بوده، که به صورت التماس و توسل و یا مسخرگی و لودگی درمی آمده است و یا به شکل سومی که به شخصیت رفاقتی معروف است. رفیق در زندگی و فرهنگ ما ایرانیان آن قدر اهمیت پیدا می کند که شعرای معروف ما با تمام وجود از آن تعریف می کنند. شخصیت بالغی ، انسان را در مرحله تعالی قرار می دهد و به او وسعت نظر و سعه ی صدر می بخشد؛ چون برای همه کس در همه جای دنیا ارزش قائل است. ولی در مورد ما ایرانیان تسلط شخصیت رفاقتی که با شخصیت والدینی یا شخصیت کودکی آمیخته شده است، موجب شده تبعیض در مورد رفیق معنای خود را از دست بدهد و اگر چه از تبعیض در مورد خودمان ناراحت می شویم ولی هر کجا تبعیض به نفع ما باشد، خوشحال هم می شویم و اگر بتوانیم برای دوست خود تبعیض قائل می شویم.

با توجه به توضیحات کلی داده شده در مورد شخصیت ،برخی از خصوصیات خلقی و شخصیتی که در غالب ایرانیان کم و بیش دیده می شود را از نظر می گذرانیم.

 

* حق به معنای واقعی کلمه برای ما مطرح نیست.

در فرهنگ ما «حق» در هیچ مورد جدّی- به معنای واقعی کلمه- مفهومی ندارد. به کرات دیده شده که در خطابه ها و نوشته ها لغت «حق» مصرف می شود ولی نه گویندگان و نویسندگان و نه شنوندگان و خوانندگان آن را جدی نمی گیرند و معنایی را که باید و شاید از آن استنتاج نمی کنند. و در واقع آن را همانند یک تعارف معمول محاوره ای- مثل تعارفاتی از قبیل: قربانت بروم، دورت بگردم، بنده و غلامت هستم و ... به حساب می آورند؛ چون در تمام عمر به تجربه برایشان ثابت شده که جامعه آن را قبول ندارد و این از نحوه رانندگی و سایر شئون زندگی و بی توجهیمان به حقوق دیگران کاملاً پیداست. جامعه ی ما عبارت «الحق لمن غلب» (حق از آن کسی است که غالب شده است) را بهتر می پسندد و خوب باور دارد و مصداق آن ضرب المثلی به این مضمون است که می گویند: «دزد صاحب زور، یقه صاحب مال را می چسبد».

یکی از نتایج بارز بی اعتنائی به «حق» در جامعه ما، بی حرمتی و بی اعتنائی به مالکیت بوده است و غارت کردن و به زور از پولدار پول گرفتن از اقدامات مورد پسند عامه مردم. در جامعه ما تنها موردی که کلمه «حق» مصرف می شود و گوینده و شنونده، مفهوم این کلمه را جدی گرفته و آن را خوب درک می کنند، در موقعی است که معنای رشوه دادن از آن استنتاج شود. یعنی بگوید یا بشنود «حق و حساب بده تا کارت درست شود» تنها در این مورد است که گوینده و شنونده به طور جدی کاربرد مناسب و معنی دار کلمه «حق» را درک می کنند. و هیچ گونه اعتراضی هم ندارند که مثلاً چرا چنین دو کلمه اعلائی یعنی «حق» و «حساب» برای چنین عمل پستی مصرف می شود. حق و حساب و این قبیل لغات انسانی برای شخصیت های بالغی مطرح است که به دنبال عدالت و مروت و عقل هستند، نه برای شخصیت های والدینی و کودکی که به دنبال هوی و هوسند.

* ما ایرانیان عاشق شعر و دلباخته شاعریم

علاقه ی شدید ما ایرانیان به شعر و شاعری و اثر قاطع آن بر فرهنگمان دلیل بارزی است که اکثراً شخصیت های والدینی و کودکی و رفاقتی یعنی همه منبعث از احساسات بر وجودمان- بسته به شرایط مختلف- حاکم است. چون شخصیت بالغی که تابع عقل و اهل حق و عدالت و مخالف با تجاوز و تقلب و دروغگویی است، در ما مرده و یا ضعیف و مفلوک به گوشه ای خزیده. شخصیت های والدینی و کودکی و رفاقتی تابع احساس هستند و هر وقت از چیزی یا کسی خوششان آمد؛ نه به خاطر احقاق حق و یا جلوگیری از ظلم نه، فقط به خاطر خوش آمدن خودشان، هر کاری را مجاز می دانند و در خدمت او قرار می گیرند.

برای نمونه: علی اصغر حکمت وزیر فرهنگ رضا شاه که مشهور است ادیب با فضیلتی بود، در خاطرات خود نقل کرده است: «در سال هایی که مسئولیت وزارت فرهنگ را بر عهده داشتم، در فصل امتحانات (خرداد ماه) شخصاً به حوزه های امتحانی در مدارس،سرکشی می کردم. یک روز به یکی از دبیرستان های معتبر تهران رفته بودم. وارد تالار امتحان کتبی علوم ریاضی شدم که از دانش آموزان ششم، امتحان نهایی به عمل می آمد. دانش آموزان با قیافه های جدی مشغول پاسخ دادن به سؤالات بودند. از دور متوجه شدم که دانش آموزی مانند کشتی شکستگان، هاج و واج و پریشان است و هیچ نمی نویسد و از وجناتش پیداست که چیزی بارش نیست و مترصد فرصتی است تا تقلب کند. بالای سر او رفتم و همانجا توقف کردم همانطور که حدس زده بودم، برگه ی امتحانی او مانند نامه اعمال پرهیزكاران سفید بود. و تا آن لحظه که شاید نیم ساعت از شروع امتحان گذشته بود، هیچ چیزی بر روی کاغذ نیاورده بود. تعمداً به توقف و نظارت خود بالای سر وی ادامه دادم، تا از او فرصت تقلب گرفته شود. بعد از چند دقیقه که مرتباً به این ور و آن ور و به پای بدیمن من نگاه می کرد، ناگهان یک سطر شعر نوشت. تعجب کردم که در ورقه امتحان ریاضی، شعر چه مناسبتی دارد؟ سرم را پایین آوردم و در برگه امتحانی او دقیق شدم این شعر بسیار مناسب را روی برگه امتحانی یادداشت کرده بود:

ز میر قافله گاهی تغافلی شرط است                که بی نصیب نمانند قاطعان طریق

این بیت مناسب بسیار به دلم نشست و چون در بالای برگه ی امتحانی، نام شخصی و خانوادگی خودش را یادداشت کرده و هنوز آن را نبسته بود، هویت او را به خاطر سپردم. سپس با گفتن یک آفرین با او دست دادم و نه تنها از بالای سر وی، بلکه از حوزه امتحانی خارج شدم، تا او به پاداش مناسب نویسی خود، کارش را با موفقیت پیش ببرد.

ملاحظه می کنید وزیر فرهنگ یک مملکت که گویا از وزرای بسیار موجه هم بوده است به خاطر اینکه از شعری خوشش آمده، جواز تقلب را صادر می کند. حال فرهنگ توده های مردم چه بوده است که این وزیر خوب و شایسته اش بوده. امروز هم اگر عین حکایت را بدون اظهار نظر برای هر ایرانی بخوانید، کار وزیر را تأیید می کند و یک آفرین نثارش می کند.

 

* تابلوهای نصب شده در جاده ها و شهرها

در زمان شاه تابلویی که توسط شهرداری شیراز تهیه، و اول خیابان فرودگاه نصب شده بود، نمونه دیگری از تبرّز شخصیت کودکی و نماینده تملق و چاپلوسی تهیه کننده آن بود و مسلّم اینکه هیچ کمکی به مسافران نمی کرد و هیچ گونه اطلاعی در اختیار آنها نمی گذاشت. بر روی تابلو نوشته شده بود «شاهنشاها سپاس، سپاس، سپاس». یعنی شاه را به مرحله خدایی رسانده بودند. آیا این کار را خود شاه دستور داده بود؟ فکر نمی کنم. کما اینکه بعد از انقلاب و بعد از برچیده شدن بساط طاغوت و بت پرستی، همان شهرداری شیراز و شاید همان افرادی که آن تابلو را در زمان شاه تهیه کرده بودند، تابلویی به نام «بولوار امام خمینی»- مسلماً بدون اینکه به ایشان دستوری داده باشند- تهیه کرده و نصب نموده بودند. نه اینکه فکر کنیم حضراتی که در زمان شاه چنین کردند، کارشان از روی اعتقاد یا بی اعتقادی بود و یا فکر کنیم امروز که چنین می کنند بدین کارشان مؤمن یا بی ایمان هستند، مطلقاً موضوع اعتقاد و بی اعتقادی، ایمان و بی ایمانی نیست؛ هر کس علاقمند است شخصیت کودکی اش را به قدرتی مرتبط نماید تا برایش ارباب، حامی و متكّایی باشد هر قدر حامی اش مقتدرتر باشد، قوت قلبش بیشتر و از نظر روحی قوی تر است و در نتیجه کارهای برجسته تر می کند. وقتی حامی و تکیه گاهش ضعیف باشد، خودش مفلوک است و هنگامی که تکیه گاهش از بین برود، خودش معلق و لرزان و پا در هواست. در همین موقع هر کس بتواند زودتر آن جای خالی را پر کند، همان کس قبله گاهش می شود، تعظیمش می کند، دست و پا بوسش می گردد و از صمیم قلب فرمانش را می برد. در تمام ادوار تاریخ چنین بوده است: به مجردی که شاه ایران با قدرتمندی رو به رو می شد و در یکی دو مورد شکست می خورد، بزرگان و حکّام ولايات اکثراً علناً یا مخفیانه تسلیم قدرتمند تازه می شدند یا فرار می کردند و تمام ارکان حکومت چون برق از هم می پاشید و کشور یکسره به دست نیروهای موفق می افتاد و مردم ایران هم بلافاصله چنان چاکرانه و مخلصانه فرمانبری حاکم جدید را می کردند که او تمام نزدیکان سابقش را فراموش می کرد و کارها را بدست این حضرات می سپرد. غافل از اینکه این جماعت، نوکر قدرت هستند نه مؤمن به عقیده یا مسلک و مرامی؛ غافل از اینکه همین ها که با «پیشی» آمدند، با «کیشی» هم می روند و به زبان قرآن اینها پیروان طاغوت اند و طاغوت یعنی هر مراد دهنده ای غیر از خدا.

 

* ایرانی بسیار وطن پرست است!

پس از کشف جهان نو (قاره های آمریکا و استرالیا)، گروه های مختلفی از کشورهای جهان قدیم مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند. بیش از همه، انگلیسی ها و اسپانیایی ها بودند که هم اکنون کشورهایی در آن قاره ها با زبان و سنن آنها دایر است و بعد از این دو کشور پرتغالی ها، فرانسوی ها و ایتالیایی ها و حتی اعراب و یونانی ها و چینی ها به آنجاها مهاجرت کردند و گروه‌‌هایی تشکیل دادند و سنن و رسوم و عادات خود را حفظ نمودند. ولی ایرانیان کمتر مهاجرت کردند و اگر هم رفته اند غالباً یا جدا از هم زندگی کرده و بعضاً اسم خود را هم عوض کرده و کشور مادری را هم ایتالیا، اسپانیا و یا جای دیگری معرفی نموده و تدریجاً بدون نام و نشان ایرانی تحلیل رفته اند و یا بیشتر، حتی اگر در دوران پیری هم بوده است به ایران برگشته اند. ولی چرا؟

ایرانیان با داشتن شخصیت های قوی والدینی، کودکی و رفاقتی و ضعف شخصیت بالغی مطلقاً نمی توانند در خارج از ایران دوام بیاورند زیرا در خارج از ايران، نه امکان دارد در جلسات عدیده‌ی هر روزی بنشینند و ساعت ها غیبت کنند و زمین و زمان را برای هر چیزی به باد انتقاد بگیرند و آن را مقصر بشناسند و یا زیردستانی داشته باشند که به آنها تحکّم کنند و آنها هم فرمان ببرند و بدین ترتیب شخصیت والدینی خود را ارضا کنند. و نه کسانی هستند که در جلساتشان جوک بگویند و دیگران را به مسخره و استهزا بگیرند و قاه قاه بخندند. یا بالادستانی که مقداری تملّق و چاپلوسی عرض نموده و حامی و پشتیبان پیدا کنند و بدین ترتیب شخصیت کودکیشان تشفّی خاطر پیدا نماید. و نه افراد باصفایی هستند که بتوان آنها را واقعاً رفیق دانست و دل به آنها بست و از محضرشان حظّی برد و راز دل بدانها گفت تا شخصیت رفاقتی راضی گردد. از این روست که ایرانیان ترجیح می دهند به همان وطن برگردند و از احساسات خود که در حقیقت کنترل کننده تمام وجودشان است، متابعت نمایند و در آنجا احتیاجاتشان را تأمین کنند.

نتیجه و ماحصل تحلیل شخصیت اخلاقیمان این شد که تحکّم شخصیت های والدینی و کودکی بر وجودمان را مایه ی تمام مفاسد بدانیم چون اینها تابع احساسات و شعارند و ما را از عقل و شعور که از خصوصیات شخصیت بالغی است دور نگه داشته اند. آیا باید شخصیت های والدینی و کودکی را با چنین اثرات مخربی که دارند طرد کنیم، دور بیاندازیم و تنها به دنبال احیاء و تقویت شخصیت بالغیمان برویم؟ پاسخ این است که نه کسی می تواند آنها را دور بیندازد و نه اگر بتواند، کار مفیدی کرده است. شخصیت های والدینی و کودکی اگر احساس قلدری و زورگویی و ترس و بت پرستی را دارند، کلیه ی ضوابط زندگی و انگیزه های حیات و نشاط را نیز در اختیار دارند. انسان بدون آنها هنر، ذوق، ابتکار و محبت و همچنین قدرت خود را از دست خواهد داد. بحث در این است که اگر این شخصیت ها بدون حضور شخصیت بالغی که ارزیاب و کنترل کننده ی تمام بدی ها و خوبی هاست، بر وجود فرد مسلط شوند، او را به طرف نهایت ها می برند که تعدیل و تعادل در کارشان نیست و قهراً نتایج مخربي به بار می آورند. بنابراین بهتر است «شعور» را جانشین «شعار» کنیم و اگر هم لازم است «شعار» وارد معرکه شود، باید در کنترل شعور باشد. شعور یعنی اینکه تمام جهات قضایا را با پیروی از عقل و دور از احساسات ارزیابی کنیم، سپس با چشم باز راه خود را انتخاب کنیم. شعور یعنی اینکه اگر می گوییم مسلمانیم، دستورات خدا را کلاً پیروی کنیم. این شناخت به ما کمک می کند تا گناه خود را بر گردن شخص یا اشخاص مخصوصی نیندازیم، از دست کسی ننالیم و قبول کنیم از ماست که بر ماست.

 

 

 

 

منابع:

چرا عقب ماندیم؟/ علی محمد ایزدی- تهران: علم، 1382

منزلت و قدرت در ایران/ ترجمه رضا ذولقدر مقدم، 1381

روان شناسی شخصیت دوان شولتز

راهنمایی عملی برای تحلیل داد و ستدها/ توماس هریس

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 05 خرداد 1393 ساعت: 18:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

کودکان و اسباب بازی

بازديد: 455

فهرست مطالب

مقدمه :1

کودک و اسباب‌بازی.. 1

تکامل حواس... 1

دوره نوزادی.. 2

دنیای کودکی.. 2

معیارهای درست.. 3

 

مقدمه :

کودک و اسباب‌بازی

روان‌شناسان کودک و محققان تربیتی تأکید دارند بازی‌ها و اسباب‌بازی‌ها با تقویت حواس، هوش و ادراکات کودکان، به دنیای حال و آینده آنها شکل می‌دهند و از همین روست که اگر درست انتخاب و در دسترس‌شان گذاشته شود اثراتی سازنده خواهند داشت، وگرنه مخرب و زیانبار خواهند بود. چه نکات و ویژگی‌هایی را باید در نظر گرفت تا اسباب‌بازی‌های خریداری شده برای آنها نه تنها مفید، بلکه در صورت امکان سازنده و پرورش‌دهنده باشد؟ صرف‌نظر از ویژگی‌های مفید و سازنده، آیا عوامل دیگری نیز در خرید و استفاده از اسباب‌بازی‌ها دخیلاند؟ انتخاب اقتصادی یا آموزشی والدین مهم است یا علاقه صرف کودکان؟ هر نوزاد یا کودکی، در مراحل متفاوت رشد خود به چه وسایلی علاقه و توجه نشان می‌دهد؟

تکامل حواس

برخی احساس‌ها و ادراکات نوزاد انسان طی همان دوره زندگی در رحم مادر، مراحل تکامل را پشت سر می‌گذارند؛ گوش و توان شنوایی از این دسته حواس است.

جغجغه، عروسک‌های صدادار، وسایل و اسباب‌بازی‌های موزیکال و ریتمیک با صدای آرام، نه بلند، و نوایی آرامش‌بخش، لوازم مفیدی برای مواقع بیداری او یا ساکت کردنش هنگام گریه است.

برخی دیگر از حواس همچون بینایی پس از تولد شکل بایسته‌ای به خود می‌گیرد. در یکی دو هفته پس از تولد، نوزادان ابتدا فقط رنگ‌های تند و با کنتراست زیاد را در فواصل نزدیک تشخیص می‌دهند نه رنگ‌های میانی و ملایم یا فواصل دور را؛ آویزهایی با رنگ‌های شاد قرمز و سبز که روی گهواره آنها در حرکت است می‌تواند توجه آنها را جلب کند. کم‌کم او می‌تواند با گرفتن اشیا حس لامسه را با کنجکاوی خود درآمیزد و هر دو را تقویت کند. بنابراین باید لوازمی را در اختیارش گذاشت که خطری نداشته باشد و با سن او نیز متناسب باشد.

دوره نوزادی

ایمنی و بی‌خطر بودن وسایل قابل دسترس یکی از نکاتی است که در همه مراحل کودکی باید هنگام تهیه اسباب‌بازی نیز مورد توجه بزرگ‌ترها قرار گیرد. از آنجا که نوزادان بسرعت علاقه وافری به مکیدن و به دهان بردن اشیا پیدا می‌کنند، بهداشتی و قابل شست‌وشو بودن آنها نیز اهمیت بسیار دارد. وسایلی با رنگ‌های روشن، نرم، لطیف و بزرگ‌تر از دهان با صداهای آرام و توجه‌برانگیز از جمله اسباب‌بازی‌ها و عروسک‌ها و آدمک‌ها، برای چنین دوره‌ای مناسب هستند.

دنیای کودکی

وقتی واحد شمارش عمر فرزندتان همراه با ماه به سال نیز متصل می‌شود باید به فکر سرگرمی همراه با آموزش و تقویت خلاقیت او بود. او می‌تواند بنشیند و وسایل اطرافش را جابه جا کند، می‌تواند راه برود و توپی را از این‌سو به آن سو بیندازد یا اسبابی چرخدار مثل روروک، ماشین پلاستیکی و را هل دهد یا به دنبال خود بکشد. ویژگی جابه‌جایی و حرکت برای خرید و تهیه اسباب‌بازی در اولین سال زندگی نه‌تنها اولویت دارد بلکه از آن پس نیز در اغلب موارد باید تکرار شود تا تنبلی جای تحرک را نگیرد. در دو یا سه سالگی درک بیشتر دنیای اطراف، به ویژگیهای دیگر اسباب‌بازی‌ها اضافه می‌شود.

کتاب‌های جذاب، پازل‌ها، مکعب‌ها، حیوانات یا پرندگان ساخته شده از مواد سبک، ابزار کوک شدنی یا دارای باتری برای حرکت‌کردن یا پخش اصوات و مانند اینها علاوه بر سرگرمی، قابلیت‌های آموزشی و خلاقانه را در او افزایش می‌دهد.

از این به بعد آنچه او را علاقه‌مند کند، حس خلاقیتش را برانگیزد، به عواطف و درک او شکل بهتری دهد، روش‌ها و راهکارها را آموزش دهد، با دیگران همراهش کند، همکاری با همبازی‌ها را به او بیاموزد و به حرکت و کنش وادارد، مفید است.

وسایل نقاشی غیرسمی، توپ‌های بادی، بازی‌های محوطه باز چون سرسره و طناب‌کشی، لوازم کوچک شده دنیای بزرگ‌ترها مثل لوازم خانگی یا قطارها و خودروها و از جمله اسباب‌بازی‌هایی است که تقویت این موارد را تقویت میکند .

معیارهای درست

آگاهان و متخصصان پرورشی می‌گویند اشکال بسیاری از والدین هنگام تهیه اسباب‌بازی نگاه از دید خودشان است نه نگاه از منظر بچه‌ها. آنها که اولین فرزندشان را به دنیا می‌آورند بر حسب علاقه و شوق خود، گاهی اطراف کودک را پر از اسباب‌بازی‌های جورواجوری می‌کنند که به جای سرگرم شدن کودک، او را سردرگم می‌کند.

برخی با خرید اسباب‌بازی‌های گران‌قیمت مدام دغدغه خراب نشدن آن را به کودک گوشزد می‌کنند و ترس از خرابی و ناراحتی حاصل از آن را در دل وی می‌کارند. دسته‌ای دیگر به علایق، سلایق یا حتی خاطرات خود از اسباب‌بازی‌ها توجه دارند نه علاقه کودک. حتی بعضی مواقع ممکن است توجه کودک به نوع خاصی از این اسباب‌های‌بازی از دید والدین نادرست پنداشته شود.

به عنوان مثال هنوز بسیارند والدینی که خرید عروسک برای پسربچه‌ها یا توپ و اسباب‌بازی اصطلاحا پسرانه برای دختربچه‌ها را اشتباه می‌پندارند!

توجه به ایمنی، سلیقه و علاقه کودکان، سن و سالشان، درک و هوش متفاوت آنها، امکان خراب‌کردن، تنوع رنگ و شکل و حتی ابعاد، جذابیتش برای کودک، قابلیت پرورش مهارت‌هایی چون تخیل یا آموزش همراه با سرگرمی، امکان مشغولیت با بازی، تجربه‌اندوزی، ارزانی آن و از جمله نکات مناسب برای تهیه اسباب‌بازی است.

اگر می‌خواهید کودکتان به واسطه سرگرمی با اسباب بازی درک بهتری از بسیاری مسائل پیرامونش نیز بهدست بیاورد، باید قدرت تشخیص معیارهای نادرست را از درست در خود و کودکتان تقویت کنید. یک راه قضاوت در این باره از نگاهی به اسباب‌بازی کودکان در خانواده‌ها معلوم و آشکار می‌شود

منبع :

www.asemankafinet.ir

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 05 خرداد 1393 ساعت: 11:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 71

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس