پروژه و تحقیق رایگان - 3

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

طرح درس فارسی نهم درس ازاد شماره 15

بازديد: 553
طرح درس فارسی نهم درس ازاد شماره 15

 

درس 15 ازاد فارسی نهم

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399 ساعت: 17:39 منتشر شده است
نظرات(0)

مقاله با موضوع اقدام پژوهی

بازديد: 433
مقاله با موضوع اقدام پژوهی

نویسنده  مقاله : ولى اللّه هاشم پور
(دانش آموخته حوزه علمیه و دانشجوى دکترى روان شناسى تربیتى)

چکیده

این نوشتار به بحث از یکى از روش هاى پژوهش در قلمرو تعلیم و تربیت ـ یعنى اقدام پژوهى ـ مى پردازد. (البته این روش در گستره جهانى نسبتاً نوظهور و در مجامع علمى ایران تا حد زیادى ناشناخته است.) در این زمینه، ابتدا پیشینه این روش، سپس تعریف و تبیین جایگاه آن در میان سایر روش هاى پژوهش و در ادامه، مراحل، اهداف، گستره، ویژگى هاى اصلى، اهمیت و ضرورت بهره گیرى از این روش و برترى استفاده از این روش نسبت به سایر روش هاى پژوهشى در قلمرو تعلیم و تربیت به بحث گذاشته مى شود.

کلیدواژه ها: اقدام پژوهى، روش هاى پژوهش، پژوهش کیفى، پژوهش در عمل، معلم پژوهنده.

مقدّمه

با توجه به اینکه روش تحقیق «اقدام پژوهى»1 در سطح جهان و به ویژه در محافل علمى ایران، شیوه اى جدید است، لازم به نظر مى رسد که این شیوه پژوهشى از لحاظ پیشینه، تعریف، مراحل، اهداف و سایر جنبه ها مورد بررسى قرار گیرد تا پژوهشگران در موارد مقتضى از این روش تحقیق به نحو مناسب استفاده کنند.

1. پیشینه روش اقدام پژوهى

لوین (Kurt, Lewin; 1947) اولین کسى بود که با بیان این عقیده که اگر تحقیق نتواند فایده عملى داشته باشد تحقیق ناکافى است، زمینه لازم را براى تحقیق عمل نگر یا اقدام پژوهى

فراهم ساخت. به نظر او، هدف اصلى تحقیق تنها درک و تفسیر رویدادها نیست، بلکه تغییر آنها نیز هست.2 تحقیق عمل نگر ابزار نیرومندى براى تغییر و بهبود رویدادها در سطح محلى است.

یکى از محققان در معرفى این روش مى نویسد:

متخصصان پژوهشى، روش هاى پژوهشى را به دو دسته بزرگ کمّى و کیفى تقسیم کرده اند. یافته هاى پژوهش هاى کمّى حاصل مطالعات نظام دار و قانونمندى است که به شیوه کل از جزء به دست مى آیند. اما یافته هاى پژوهش هاى کیفى، حاصل مطالعات و بررسى هاى فارغ از قانون هاى تغییرناپذیرى است که به شیوه جزء به کل به دست مى آیند. انجام دادن پژوهش کیفى نوعى چالش است که نتایج آن به صورت مجموعه اى به هم پیوسته و ناشى از خلّاقیت و سخت کوشى پژوهشگر به دست مى آید.3

در زمینه تاریخچه کاربرد این روش پژوهش نیز چنین آمده است:

توجه به پژوهش هاى کیفى، در برابر پژوهش هاى کمّى، روز به روز فزونى گرفته است. این توجه، جان تازه اى به روش تحقیق در عمل دمیده و از دهه 70 میلادى به بعد جاى ویژه خود را به دست آورده است.4

پس از مقدّمه مزبور که به اجمال روش اقدام پژوهى معرفى شد، هم اکنون به تعریف، مراحل انجام، و سایر مباحث آن مى پردازیم. پیش از پرداختن به تعریف روش «اقدام پژوهى» لازم است به این نکته اشاره شود که متخصصان فن در برابر نهاد فارسى اصطلاح «action research» از واژه هاى «اقدام پژوهى»، «تحقیق در عمل»، «تحقیق توأم با عمل» و «تحقیق عمل نگر» استفاده نموده اند; اما به دلیل کثرت استفاده از واژه «اقدام پژوهى» در منابع نسبت به دیگر برابرنهادهاى آن، در این تحقیق کاربرد واژه «اقدام پژوهى» ترجیح داده شده است.

2. تعریف اقدام پژوهى و تبیین جایگاه آن در میان سایر روش هاى پژوهش

تعاریف گوناگونى از «اقدام پژوهى»، از سوى متخصصان فن ارائه شده است که در اینجا به اختصار به برخى از آنها اشاره مى شود:

کمیز و مک تگارت (Kemmis & Mc Taggart; 1982) در تعریف اقدام پژوهى گفته اند:

با پیوند دو اصطلاح «اقدام» و «پژوهش» چهره اصلى این روش نمایان مى شود. آزمون نظر در حین عمل، به عنوان وسیله اى است براى بهبود کار، و ابزارى براى ارتقاى سطح دانش.5

در تعریفى دیگر آمده است:

اقدام پژوهى فرایند جستوجوى منظم مشارکتى براى «مشخص کردن یک موقعیت نامعین» و کوشش جهت کاهش یا رفع آن است.6

اقدام پژوهى نوعى تحقیق است که توسط خود افراد درگیر در یک مسئله و براى حل یا کاهش آن انجام مى گیرد.7 عمل، محور اساسى در این نوع تحقیق است.

در تبیین جایگاه روش اقدام پژوهى در میان دیگر روش هاى پژوهش باید گفت:

چنانچه نوع داده هاى مورد نیاز تحقیق را ملاک دسته بندى روش هاى تحقیق قرار دهیم، مى توان روش هاى یادشده را به سه دسته تقسیم کرد: تحقیق توصیفى، تحقیق آزمایشى و تحقیق تاریخى.8

داده هاى لازم براى تحقیق تاریخى که مربوط به رویدادها و وقایع گذشته است، از قبل وجود دارد. در این مورد پژوهشگر باید به جستوجو بپردازد تا داده هاى مورد نیاز را بیابد; در حالى که براى تحقیق آزمایشى، پژوهشگر باید با کنترل متغیرهاى ناخواسته به دست کارى متغیرها پرداخته و از این طریق داده هاى لازم را تولید کند. در تحقیق توصیفى، پژوهشگر قادر به کنترل متغیرهاى ناخواسته نبوده، ولى سعى دارد «موقعیت نامعین» را شناسایى کند. در تحقیق توصیفى، پژوهشگر متغیرها را بدون کنترل مورد بررسى قرار مى دهد تا وضعیت موجود را شناسایى کند. تحقیق توصیفى را مى توان به پنج دسته تقسیم کرد: 1. پیمایشى;9 2. همبستگى:10 3. پس رویدادى (علّى ـ مقایسه اى);11 4. بررسى موردى (موردپژوهى);12 5. اقدام پژوهى.13

نتیجه آنکه اقدام پژوهى در زمره روش هاى تحقیق توصیفى است. هدف این دسته از پژوهش هاى آموزشى، توصیف شرایط یا پدیده هاى مربوط به نظام آموزشى مى باشد. با استفاده از اقدام پژوهى مى توان موقعیت هاى مربوط به اقدام ها و عملیات آموزشى را مشخص کرد و در بهبود آن کوشید.

3. مراحل اقدام پژوهى

از نظر متخصصان فن14 اقدام پژوهى به هر شکلى که صورت بگیرد، مستلزم طى هفت گام به این شرح است:

1. انتخاب موضوع اقدام پژوهى;

2. مشخص کردن مبانى نظرى اقدام پژوهى که شامل تعیین ارزش ها، باورها و دیدگاه هاى نظرى پژوهشگر درباره موضوع انتخابى است;

3. تعیین سؤال ها یا مسائل اقدام پژوهى که پژوهش را رهنمون مى سازند;

4. گردآورى داده ها و اطلاعات;

5. تحلیل داده ها که در اقدام پژوهى از تحلیل هاى ساده تر و عملى تر استفاده مى شود;

6. گزارش نتایج و یافته هاى اقدام پژوهى در جلسات، سمینارها، کنفرانس ها و نشریات (بدین سان، پژوهشگر مى تواند دامنه ارتباط خود را براى حل کردن مسائل موردنظر گسترش دهد);

7. برنامه ریزى عملى و مبتنى بر نتایج پژوهش; مانند استفاده از نتایج اقدام پژوهى در تهیه طرح درس و برنامه آموزشى که سبب مى شود معلم نقاط ضعف کار خود و نیز دانش آموزان را به درستى و بدون آزمایش و خطا برطرف کند تا اشتباهات گذشته تکرار نگردد.

4. اهداف اقدام پژوهى در گستره تعلیم و تربیت

در اقدام پژوهى، هدف پى بردن به روابط پدیده ها و یا ـ به اصطلاح ـ متغیرها نیست، بلکه بررسى موضوعاتى است که فرد در محیط کار و در حیطه شغلش با آنها درگیر است و مى خواهد پاسخشان را به صورت علمى و از راه پژوهش بیابد. پس ایجاد تغییر، تعدیل یا اصلاح در وضعیت موجود هدف عمده در این پژوهش است.15

سه هدف عمده را مى توان براى اقدام پژوهى یادآور شد:

1. تربیت معلمان پژوهشگر;

2. پیشبرد هدف هاى مدرسه;

3. بناکردن فرهنگ حرفه اى در میان معلمان.16

ایزاک (Stephen Isaac) در خصوص هدف از روش تحقیق اقدام پژوهى مى نویسد:

گسترش مهارت ها یا رویکردهاى جدید و حل مسائل با استفاده از کاربرد مستقیم روش ها و مهارت ها در مراکز آموزشى و یا محیط هاى واقعى و شغلى، و به دست آوردن اطلاعات براى استفاده در کلاس هاى درس محلى و دادن آموزش ضمن خدمت به معلمانى که درگیر تدریس هستند.17

همچنین در زمینه هدف از روش اقدام پژوهى مى توان گفت:

پژوهش در اینجا به معناى آنچه در دانشگاه ها و مراکز عالى انجام مى پذیرد و داراى مراحل ویژه و پیچیده مى باشد نیست، بلکه منظور بررسى راه هاى گوناگون ممکن براى تغییر وضعیت نامطلوب موجود توسط خود افراد درگیر در آن مسئله در محیط کلاس و آموزشگاه با در نظر گرفتن مراحل ساده مى باشد.18

5. گستره اقدام پژوهى

«اقدام پژوهى» مى تواند در همه عرصه هاى زندگى حرفه اى، یعنى هر جا که تربیت و آموزشى جریان دارد، کاربرد داشته باشد. بنابراین، متخصصان شاغل در خدمات بهداشتى، امور رفاهى، آموزش و پرورش، و حتى خدمات پلیسى و نظامى و نیز متخصصان شاغل در سایر سازمان هاى مذهبى، فرهنگى، و اجتماعى مى توانند از اقدام پژوهى بهره بگیرند.

درباره گستره اقدام پژوهى باید گفت:

تحقیق عمل نگر ممکن است تقریباً در تمام موقعیت هایى که مسئله اى براى افراد پیش مى آورد، مانند: یک کلاس، بیمارستان، صنعت، زندان و از این قبیل به کار گرفته شود تا مسئله پیش آمده را حل کند. این روش ممکن است توسط یک معلم، گروهى از معلمان یک مدرسه، تعدادى از معلمان و پژوهشگران، و همکارى معلمان و تعدادى از استادان دانشگاه انجام شود. تحقیق عمل نگر (اقدام پژوهى) در حوزه هاى زیر بیشتر مورد استفاده قرار مى گیرد:

1. روش هاى تدریس: براى مثال، جایگزین کردن روش سنتى با روش اکتشافى; 2. راهبردهاى تدریس: براى مثال، اتخاذ یک روش یکپارچه براى یادگیرى; 3. روش هاى ارزشیابى; 4. نگرش ها و ارزش ها; 5. رشد حرفه اى و مداوم معلمان: براى مثال، بهبود مهارت هاى تدریس، توسعه روش هاى جدید یادگیرى، افزایش قدرت تحلیل و بالابردن خودآگاهى معلمان.19

6. ویژگى هاى اصلى اقدام پژوهى در تعلیم و تربیت

1. در اقدام پژوهى، معمولا معلم خود پژوهشگر است و نقش اصلى پژوهشى به عهده او مى باشد; چه به این وسیله معلم به عنوان مجرى اصلى تحقیق اقدام پژوهى، مى تواند مسئله ملموسى را که با آن روبه روست حل کند یا بهبودى امور را میسّر سازد; مثلا مشکلات فرایند تدریس را به طور گام به گام در طول یک مدت معین و با استفاده از سازوکارهاى گوناگون پژوهشى (پرسشنامه، مصاحبه و مانند آن) مورد کندوکاو قرار دهد.20

2. در این روش پژوهشى از روش هاى تجزیه و تحلیل ساده استفاده مى شود و تأکید بر معناداربودن عملى است تا معنادار بودن آمارى.21

3. تحقیق عمل نگر (اقدام پژوهى) فاقد سخت گیرى و روش عملى است، بلکه پژوهشى است که در مقایسه با سایر روش هاى علمى از انعطاف پذیرى و قابلیت انطباق بالایى برخوردار است.22

4. اقدام پژوهى موجب مى شود که افراد درباره موقعیت هایى که در آن کار مى کند (کلاس درس، مدرسه، نظام ها) به تحلیل هاى انتقادى دست بزنند و همچنین پژوهشگر نسبت به حرفه خود نگرش عینى به دست مى آورد و ویژگى هاى آن را مى شناسد.23

5. در حقیقت، اقدام پژوهى پاسخى است به انتقادهایى که از کاربردى نبودن اغلب پژوهش هاى مرسوم به عمل مى آید.24

6. تحقیق عمل نگر فاقد سخت گیرى و روش علمى است، بلکه پژوهشى است که در مقایسه با سایر روش هاى علمى از انعطاف پذیرى و قابلیت انطباق بالایى برخوردار است.25

7. تحقیق در عمل (اقدام پژوهى) معلمان را درگیر مسئله مى کند. معلمان در عمل مهار تمام مراحل پژوهش را در دست مى گیرند و به دوباره سازى مهارت هاى حرفه اى خود مى پردازند.26

8. در اقدام پژوهى لازم نیست که همه داده ها و شواهد متکى بر اعداد یا به عبارتى، کمّى باشند. اظهارنظر همکاران، والدین، دانش آموزان، متخصصان فن و دیگران تأییدى بر اصلاح و تغییر است.27

7. اهمیت و ضرورت استفاده از روش اقدام پژوهى در تعلیم و تربیت

به باور برخى صاحب نظران، تا خود معلمان وارد میدان پژوهش نشوند نمى توانند فقط به اتکاى یافته هاى پژوهشى پژوهشگران دانشگاهى و مرسوم تحول چشمگیرى در آموزش و یادگیرى به وجود آورند. براى نمونه، پرینگ (Pring)، آورده است که در کشور آمریکا براى پژوهش هاى آموزشى سالانه بیش از یک میلیارد دلار از وجوه فدرال و دولتى هزینه مى شود. از سوى دیگر، بسیارى بر این باورند که این پول ها خوب هزینه نشده و در گزارش ها آمده است که این پژوهش ها پاسخگوى پرسش هایى دولت ها در زمینه هاى آموزشى نبوده و نتوانسته است در مورد مسائل آموزشى ویژه و خُرد، مثل روش هاى تدریس و گروه بندى دانش آموزان مفید واقع شود.28

نکته دیگر اینکه تخصصى بودن پژوهش هاى دانشگاهى نیاز به تحقیق به روش اقدام پژوهى را دوچندان نموده است; زیرا پژوهش هاى دانشگاهى مبتنى بر اصول و نظامى است که هر گام آن مستلزم داشتن دانش و مهارت و تخصص ویژه است; مثل نمونه گیرى هاى آمارى، تجزیه و تحلیل آمارى، تهیه پرسش نامه هاى روا و مانند آن. یافته هاى این نوع از پژوهش ها نیز متأسفانه به گونه اى گزارش مى شوند که بیشتر معلمان قادر به فهم آن نیستند و در نتیجه، این پژوهش ها از نظر معلمان چندان مفید ارزیابى نمى شوند.29

در خصوص نیاز جامعه آموزش و پروش به روش اقدام پژوهى باید گفت:

از آنجا که پژوهشگران کمّى واقعیت هاى تدریس در کلاس درس را تجربه نکرده اند یا نمى کنند، باید به روش هاى دیگرى دست یازید تا شکاف میان پژوهش هاى کمّى و کیفى پرشود.30

با مرورى اجمالى بر تاریخ اقدام پژوهى، به دست مى آید که معلمان به دلیل احساس جدایى بین عمل و نظر همواره نگران ناهمخوانى پژوهش هاى کلاسیک با دنیاى واقعى یاددهى ـ یادگیرى مى باشند و از این رو، از تحقیق به روش اقدام پژوهى حمایت مى کنند. در این خصوص، مى توان به این موارد اشاره کرد:

1. معلمان اغلب با تردید به پژوهش هاى آموزشى مى نگرند.

2. معلمان ترجیح مى دهند از تجربه هاى شخصى یا همکاران خود سود ببرند.

3. حتى معلمانى که براى استفاده از یافته هاى پژوهشى انگیزه کافى دارند، از اجراى الگوهاى پژوهش عاجز شده اند.31

همچنین در مورد نیاز آموزش و پرورش به تحقیق به روش اقدام پژوهى باید گفت:

این خطر وجود دارد که تدریس معلمان رفته رفته به نوعى تفکرزدایى تبدیل شود; زیرا معلمان نباید همانند فنورزان (تکنسین ها)، هویت حرفه اى خود را مرهون به کارگیرى قالبى یا مکانیکى یافته هاى پژوهشى علمى بدانند و تصور کنند که از تفکر بى نیازند. در غیر این صورت، روح آموزش و پرورش و یاددهى یادگیرى، با تمام ظرافت ها و راز و رمزهاى شگفت انگیزى که دارد، در معرض ورشکستگى قرار خواهد گرفت.32

یکى از محققان در مورد ضرورت استفاده از روش اقدام پژوهى درتعیلم و تربیت به این نکات اشاره نموده است:

1. با درگیرشدن معلم در عمل پژوهش، موضوع جدایى بین نظر و عمل از بین مى رود.

2. اگر معلم خود پژوهنده باشد، نسبت به یافته هاى پژوهش هاى دیگران نیز واکنش نشان مى دهد.

3. معلمان موجّه ترین افراد در تشخیص مسائل و نیازهاى دانش آموزان و در سطحى بزرگ تر، مشکلات آموزشى و پرورشى، هستند; چه بهتر که این مسائل به دست خود آنان حل شود.

4. یافته هاى پژوهش هاى آموزشى را در نهایت معلم به کار خواهد برد و از این رو، بهتر است خود وى از خانواده پژوهشگران باشد.

5. معلم بیش از دیگران در معرض پرسش قرار مى گیرد. والدین علاقه مند همواره پرسش هاى خود را با معلمان در میان مى گذارند. بهتر است خود معلم درگیر پژوهش و حل مسائل مربوط به خود باشد.

6. معلم، ضمن پژوهش رشد مى کند و به بالندگى مى رسد، چاره یاب مى شود و از طریق فعالیت هاى پژوهش گرایانه او نوجویى و نوخواهى اشاعه مى یابد.

7. پژوهش به وسیله معلم پژوهشگر، رنگ و بوى بومى و محلى به خود مى گیرد; چیزى که جامعه بسیار پراکنده و متنوع آموزش و پرورش به آن نیاز بسیار دارد.33

8. برترى روش اقدام پژوهى نسبت به سایر روش هاى پژوهشى

این روش همچون سایر روش هاى معتبر علمى داراى محدودیت هایى است. درباره محدویت داده هاى پژوهش هاى دانشگاهى باید گفت:

داده هاى پژوهش هاى تربیتى دانشگاهى، اغلب کمّى و مبتنى بر پرسشنامه است. این داده ها نه تنها در اکثر موارد قابل درک و تحلیل توسط معلمان نیستند، بلکه براى پاسخ گویى به مسائل مطرح شده در کلاس درس از کفایت لازم برخوردار نمى باشند; چراکه معلمان در کلاس هاى درس، علاوه بر عدد و رقم، با احساس ها و عواطف و نگرش ها و جنبه هاى کیفى دانش آموزان سر و کار دارند که داده هاى کمّى مرسوم توانایى تجزیه و تحلیل آن ها را ندارد. گفتنى است در کشور ما، استادان و پژوهشگران دانشگاهى بر استفاده از آمار و پژوهش هاى کمّى چنان اهمیت و ارزش داده اند که پژوهش هاى کیفى و غیرآمارى را یا جزو پژوهش به شمار نمى آورند یا آن را از دانشجویان فوق لیسانس و دکترى قبول نمى کنند. اینان آگاهانه یا ناآگاهانه دنباله رو رویکرد پوزیتیویستى یا اثبات گرایى اند که به غلط معتقدند هر چیزى را که نتوان به صورت کمّى سنجید و تجربه کرد باید در موجودیت آن شک کرد.34

کِمیس و کرر (Kemis & Carer) در زمینه نقص پژوهش هاى مرسوم مى گویند:

پژوهش هاى آموزشى مرسوم فاقد روش تحقیق ویژه است; زیرا روش تحقیقى که در پژوهش هاى مرسوم دانشگاهى به کار گرفته مى شود، برگرفته از روش تحقیق علوم اجتماعى و روان شناسى است، نه برآمده از محیط هاى آموزشى و جریان آموزش و یادگیرى. خودِ روش هاى تحقیق در علوم اجتماعى و روان شناسى نیز در اکثر موارد تقلیدى است از روش هاى تحقیق علوم طبیعى که همیشه قابل تعمیم و تسرّى به علوم انسانى به ویژه کلاس هاى درس نیستند.35

مک نیف و همکاران او در مورد برترى هاى اقدام پژوهى در قلمرو آموزش و پرورش این گونه مى گویند:

طرف داران پژوهش در عمل، از جمله پژوهش در عمل آموزشى، بر این باورند که پژوهش باید از انحصار نخبگان درآید و به صورت مشارکتى ـ یا فردى ـ جزو وظایف همه دست اندرکاران آموزش و پرورش، به ویژه معلمان، قرار گیرد.36

9. پیامدهاى مثبت اقدام پژوهى

نوفک و زیچنر (Noffke & Zeichner) معتقدند که تحقیق عمل نگر براى معلمان داراى این پیامدهاى مثبت است:

1. در تعریف و برداشت معلمان از مهارت هاى حرفه اى و نقششان تغییراتى ایجاد مى کند.

2. احساسات خودارزشى و اطمینان آنها را افزایش مى دهد.

3. آگاهى آنهارا ازموضوع هاى کلاسى افزایش مى دهد.

4. آمادگى آنها را براى تفکر و تعمق بهبود مى بخشد.

5. ارزش ها و باورهایشان را تغییر مى دهد.

6. همخوانى بین نظریه هاى کاربردى و شیوه هاى عملى را بهبود مى بخشد.37

البته به برخى دیگر از فواید استفاده از این روش نیز مى توان اشاره نمود; از جمله:

1. دلنشین ترین فایده پژوهش در عمل ـ اقدام پژوهى ـ معلم این است که نتایج پژوهش از بالا، یا بیرون کلاس و مدرسه، صادر نمى شود، بلکه به همت خود معلم و همکاران او به دست مى آید.

2. حاصل پژوهش هاى معلمان کاملا جنبه کاربردى پیدا مى کند; چون معلم فقط براى حل مشکلات کلاس یا مدرسه خود دست به پژوهش مى زند و در نتیجه، یافته هاى پژوهش هاى آموزشى را در نهایت معلم به کار خواهد برد.

3. معلم، ضمن پژوهش رشد مى کند و به بالندگى مى رسد، چاره یاب مى شود و از طریق فعالیت هاى پژوهش گرایانه او نوجویى و نوخواهى اشاعه مى یابد.

4. وقتى معلم دست به پژوهش مى زند و مشکل یا مسئله خودش را حل مى کند، نسبت به یافته هاى خود احساس تعلّق حرفه اى پیدا مى کند.

5. پژوهش هاى معلم پژوهنده، در مقایسه با هزینه هاى هنگفت در زمینه هاى گوناگون که اغلب ناموفق هم هستند بسیار مناسب و منطقى تر است.

6. مشارکت معلمان در پژوهش سبب مى شود اعتماد به نفس و خودباورى آنان تقویت شود.

7. چون داورى در مورد درستى یا نادرستى پژوهش به وسیله خود معلم انجام مى گیرد، زودتر به توانمندى حرفه اى دست مى یابد.38

جمع بندى

با تبیین روش اقدام پژوهى از جهات گوناگون روشن گردید که قلمرو پژوهش اختصاص به متخصصان و پژوهشگران دانشگاهى ندارد; بلکه کارگزاران عملى آموزشى و پرورشى، یعنى معلمان که از نزدیک با مسائل و مشکلات فراگیران در ارتباط هستند هم مى توانند در نقش پژوهشگر ظاهر شده و به صورت علمى و روشمند به حل مسائل حرفه اى خود که به طور ملموس و عینى با آنها سرو کار دارند اقدام نمایند.

با توجه به آنچه گفته شد، در صورتى که دست اندرکاران تعلیم و تربیت زمینه هاى لازم را فراهم کنند، معلمان مى توانند همزمان با عمل تدریس با انجام تحقیق به روش اقدام پژوهى که نوعى وارسى در کار حرفه اى با هدف بهبود آن است، در جهت کارایى هرچه بیشتر فرایند تعلیم و تربیت نقش مهمى را ایفا کنند و علاوه بر آن، به رشد و ترقّى حرفه اى نایل آیند.


·  پى نوشت ها

1. Action research.

2ـ رمضان حسن زاده، روش هاى تحقیق در علوم رفتارى، تهران، ساوالان، 1382، ص 166.

3و4ـ على رؤوف، «چرا علاقه به پژوهش در عمل احیا شده است؟»، مجله رشد تکنولوژى آموزشى، دوره نوزدهم، ش 152 (آذر 1383)، تهران، دفتر انتشارات کمک آموزشى، ص 47.

5ـ جین مک نیف و همکاران، اقدام پژوهى، ترجمه محمّدرضا آهنچیان، تهران، رشد، 1382، ص 28.

6ـ عبّاس بازرگان، «جزوه آموزشى اقدام پژوهى»، تهران، دانشگاه تهران، 1385، ص 168.

7ـ اقبال قاسمى پویا، راهنماى عملى پژوهش در عمل، تهران، پژوهشکده تعلیم و تربیت، 1381، ج 2، ص 9.

8ـ عبّاس بازرگان، پیشین، ص 168.

9. Survey Research.

10. Correlational Research.

11. Ex-Post Factor / Causal Comparative.

12. Case - Study.

13. Action Research.

14ـ جین مک نیف و همکاران، پیشین، ص 109.

15ـ ر.ک. عزت اللّه نادرى و مریم سیف نراقى، روش هاى تحقیق و شیوه هاى ارزشیابى در علوم انسانى، تهران، بدر، 1380.

16ـ مک نیف و همکاران، پیشین، ص 108.

17ـ استفان ایزاک، راهنماى تحقیق و ارزشیابى در روان شناسى و علوم تربیتى، ترجمه على دلاور،تهران،ارسباران،1380،ج2،ص44.

18ـ حسن ملکى، مهارت هاى اساسى تدریس، زنجان، نیکان کتاب، 1382، ص 304.

19ـ رمضان حسن زاده، پیشین، ص 166.

20ـ زهره سرمد و همکاران، روش هاى تحقیق در علوم رفتارى، تهران، آگه، 1376، ص 85.

21ـ استفان ایزاک، پیشین، ص 47.

22ـ رمضان حسن زاده، پیشین، ص 168.

23ـ على رؤوف، پیشین، ص 48.

24ـ ر.ک. محمود مهرمحمّدى، جستارهایى در پژوهش در قلمرو آموزش و پرورش، تهران، پژوهشکده تعلیم و تربیت، 1379.

25ـ رمضان حسن زاده، پیشین، ص 137.

26ـ على رؤوف، پیشین، ص 49.

27ـ حبیب صدرزاده، پیشین، ص 51.

28و29ـ اقبال قاسمى پویا، پیشین، ص 13ـ14/ ص 24.

30ـ على رؤوف، پیشین، ص 49.

31و32ـ محمود مهرمحمّدى، «نگاهى تازه به رابطه میان پژوهش و عمل تربیتى»، مجله پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت، ش 7 و 8 (زمستان، 1376 و بهار 1377)، تهران، به نقل از: على رؤوف، پیشین، ص 47/ ص 44.

33 و 34 و 35ـ اقبال قاسمى پویا، پیشین، ص 9/ ص 18/ ص 24.

36ـ مک نیف و همکاران، پیشین، به نقل از: على رؤوف، پیشین، ص 49.

37ـ رمضان حسن زاده، پیشین، ص 168.

38ـ اقبال قاسمى پویا، پیشین.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت: 23:00 منتشر شده است
نظرات(0)

تحقیق درباره مدیریت امور اداری

بازديد: 1999
تحقیق درباره مدیریت امور اداری

مدیریت امور اداری

در هر اداره و سازمان انجام امور و ارائه خدمات عمومی ضروری است زیرا بدون فعالیت این بخش فعالیت سایر بخش ها غیر ممکن خواهد بود

اهموظايف و اختيارات

1- تهيه و تدوين بودجه ساليانه و پيشنهاد آن به رئيس واحد

2- اظهار نظر در مورد سازمان و تشکيلات واحد و بر آورد نيروي انساني مورد نياز واحد

3- اجراي عمليات مالي واحد و مراقبت در رعايت مقررات مالي

4- تهيه و اجراي طرحهاي رفاهي کارکنان با توجه به امکانات واحد

5- تهيه و تدارک نيازمنديهاي واحد برابر ضوابط مربوط

6- نظارت دقيق بر کميسيون معاملات واحد

7- انجام کليه امور حقوقي واحد و استفاده از نظرات متخصصين و دفتر حقوقي سازمان مرکزي  در مواقع لزوم

8- همکاري با رئيس واحد براي اجراي هر چه بهتر وظائف مربوط به بخشهاي ستاد واحد


مديريت اداري

مديريت اداري پشتيباني  کننده واحد در زمينه هاي اداري خدمات و تدارکات است که در زمينه هاي زير فعاليت دارد

1-    کارگزيني کارکنان :

اين بخش کليه اقدامات مديريت منابع انساني شامل تامين و سازماندهي و انتصاب نيروي انساني , آموزش و پرورش نيروي انساني , ترفيعات , جابجاييها, مرخصي , ماموريت , برکناري از خدمات , بازنشستگي , برقراري حقوق و مزاياي کارکنان  غير هيئت علمي , بايگاني اسناد و مدارک را انجام ميدهد.

2-    تدارکات واحد :  کليه اقدامات مربوط به تهيه نيازمنديها  اعم از کالا و خدمات نگهداري و مديريت انبارها و واگذري اجناس مورد نياز به بخش هاي مختلف دانشگاه را زير نظر مدير اداري و با هماهنگي مدير مالي به انجام ميرساند

3-    بخش خدمات : اين بخش کليه کارهاي خدماتي واحد از قبيل انتظامات , نگهداري فضاي سبز , ترابري افراد/اشياء , نظارت محوطه و ساختمانها را زير نظر مدير اداري به انجام مي رساند.

مديريت امور اداري

اهم وظايف اين مديريت عبارتند از: استخدام كاركنان، توزيع مناسب نيروي انساني،نظارت بر اجراي صحيح مقررات وضوابط اداري، اقدام لازم براي عقد قراردادهاي پشتيبانيو خدماتي و نظارت بر اجراي اين قراردادها، خريد تجهيزات و لوازم مورد نياز و نظارتدر خريد.
ضمناً اين مديريت پيرو مصوبات مراجع ذيصلاح موفق به واگذارزي كليه امورخدماتي و پشتيباني خود به بخش خصوصي شده است

بسياري از كارشناسان، بخش عمده اي از مشكلات كشور را ناشي از ناكارآمدي نظام اداريمي دانند. برخي نيز برضعف مديريت پاي مي فشارند. هر چه هست در پي هر تغيير وانتصابي، مديران جديد ساماندهي تشكل يا نهاد تحت امر خود را در اولويت قرارمي دهند. با اين همه، اين فرآيند همچنان تكرار مي شود. چرا؟ پيش از پرداختن به اينمقوله ضروري است هر چند مختصر به پيشينه بوروكراسي در ايران اشاره شود.
ماكسوبر- جامعه شناس آلماني- كه تحقيقات گسترده اي درباره نظام هاي ديوانسالاري انجامداده، در نتيجه گيري خود مي گويد: «نظام ديوانسالاري ايران، گسترده ترين و در عينحال مشكل دارترين و پيچيده ترين نظام ديوانسالاري در طول تاريخ بشريت است.» نظاميكه طي ۲ الي ۳ هزار سال تحت سلطه حكومتهاي شاهنشاهي و مطلق العنان شكل گرفته و دراين دوره طولاني، مجرياني فاقد كارآمدي و قانونمندي اداره امور را برعهده داشته اندو در نتيجه، هرگز اجازه نداده اند تا جامعه نظام مند وعلم مند شود.
افزون براين، از ۲۵۰ سال پيش پرتغالي ها و انگليسي ها پا به منطقه آسيا گذاشتند بر اينبيماري دامن زدند و با استقرار نظام هاي فاسد بوروكراسي در كشورهاي منطقه و حمايتاز حاكمان دست نشانده خود كوشيدند تا اهداف استعماري و نو استعماري خود را محققسازند؛ بوروكراسي دوره رضا خان پهلوي نمونه اي از اين نظام هاي فاسد و دست نشاندهاست كه به رغم ظاهر پرزرق و برق آن از درون خالي و پوچ بود. اما پيروزي انقلاب، خطبطلاني بر سيطره حكومتهاي خودكامه كشيد و ملت ايران توانست با پشت سر گذاشتن اين پسكوچه هاي تاريخ، افق جديدي در تاريخ كشور بگشايد.
اينك قريب به ۲۷ سال از انقلابمي گذرد با اين همه هنوز مشكلات بسياري در نظام اداري بر جاي مانده كه نيازمنددگرگوني و تحول است. در گزارشي كه از نظرتان مي گذرد تلاش شده علل ناكارآمدي نظاماداري و چگونگي بهينه سازي آن از ديدگاه  صاحبنظران بررسي و تبيينشود.
دكتر محمود ساعتچي، مدرس دانشگاه در باره علل ناكارآمدينظام اداري مي گويد: «ماديسون مورخ بزرگ آمريكايي گفته است من تمدنهاي كهن كشورهايپيشرفته كنوني را مورد مطالعه قرار دادم تا به اين پرسش پاسخ دهم كه چگونه دولتهاظهور مي كنند و چه عاملي باعث سقوط آنها مي شود.» ماديسون پس از بررسي هاي متعدددر مي يابد كه ظهور و سقوط دولتها با يك عامل يعني بهره وري ملي رابطه مستقيمدارد.
بحران مديريت
اين استاد دانشگاه كه سالها در مركز مديريت صنعتي آموزشمديران را برعهده داشته است، با اشاره به اين كه بهره وري ملي زماني افزايش مي يابدكه سازمانهاي فعال در كشور بهره وري بالا داشته باشند، مي افزايد: «واقعيت اين استكه سالهاي متعددي است كه ما در كشور گرفتار بحران مديريت هستيم و تقريباً تماممشكلاتي كه امروز در بخشهاي مختلف با آن مواجهيم ناشي از همين بحران است، چرا كهامروز، كمتر سازماني در كشور وجود دارد كه به تجزيه و تحليل شغل كاركنان خود بهشيوه علمي پرداخته باشد. به عبارت ديگر، هنوز وظايف مديران در سازمانها و نهادها بهدرستي مشخص نشده و تعريف دقيقي از حقوق، دستمزد و مشوق هاي مالي مديران ارائهنگرديده است. انتخاب مديران نيز نه براساس شيوه هاي علمي كه غالباً  براساس رابطهصورت گرفته است. از سوي ديگر، اين مديران اغلب دوره هاي آموزشي اثر بخش را طي نكردهو اگر هم آموزشي ديده اند نتوانسته اند به درستي از اين آموزشها بهره بگيرند. دراينجا چرخه اي را مي بينيم كه از يك سو، مديران دوره آموزشي اثر بخش نديده اند يابدرستي اين دوره ها برگزار نشده و از سوي ديگر، ارزيابي عملكرد شغلي آنها هم بهشيوه علمي صورت نگرفته، از همين رو ما گرفتار بحران مديريت هستيم
به زعم وي «در حال حاضر، بهره وري ملي كه محصول و نتيجه بهره وري سازمانهاي كشور است به ميزانتأسف باري پايين است. اين نكته اي است كه متأسفانه مديران ارشد كشور به ندرت به طورجدي و عملياتي به آن نگاه مي كنند. شاهد اين ادعا، ميزان اعتبارات و بودجه اي استكه سازمانها براي تجزيه و تحليل شغل مديران خود و انتخاب علمي و آموزش اثر بخش وارزيابي صحيح عملكرد شغلي آنها صرف مي كنند
وي با تأكيد بر اين نكته كهاساسي ترين مسأله كشور بحران مديريت است، خاطرنشان مي سازد: «بايد زمينه لازم برايانتقال تجارب استادان مجرب و آموزش مديران فراهم آيد تا مديران در اداره امورتوانمند شوند. ما پس از انقلاب ۲۶سال فرصت داشتيم تا نظام اداري را متحول كنيم. اماآيا نظام اداري در كشور متحول شده است؟ اين در حالي است كه تمام سازمانها، متأثر ازنظام اداري هستند. حال پرسش اين است كه واقعاً  چقدر توانستيم بهينه سازي كنيم. دراين مدت از چه متخصصاني براي بهينه سازي نظام اداري استفاده كرديم. چقدر آن را جديگرفتيم. پاسخ به اين پرسش ها نشان مي دهد كه ما نتوانسته ايم نظام اداري اثر بخش،بومي و نظام مندي براي كشور و سازمانها ايجاد كنيم
دكتر محسن ايماني استاد دانشگاه تربيت مدرس درباره مشكلات نظام اداري مي گويد: «پساز پيروزي انقلاب اسلامي، به دليل مشكلات پس از انقلاب و تغييرات گسترده در مديريتبخش هاي مختلف كشور و جايگزين كردن نيروهاي انقلابي، ما با كمبود افراد توانمندبراي احراز پست هاي مديريتي مواجه شديم و تنها در دستگاههاي حساس، افراد كارآمد بهكار گمارده شدند. اما در گستره عظيمي كه بايد مديران در رده هاي مختلف مشغول فعاليتشوند نيروي متخصص و كارآمد به اندازه كافي وجود نداشت.
در آن زمان، بحث تعهد وتخصص مطرح شد و اولويت با مديران متعهد متخصص بود. اما در مواردي كه فرد صرفاً  تخصص داشت و وابسته به گذشته بود فرد متعهد هر چند كه از تخصص كافي برخوردار نبودبه كار گمارده مي شد اما تلاش مي گرديد با آموزشهايي، اين فرد توانمندي هاي لازم رادر پست مورد نظر كسب كند. با اين همه، برخي اوقات با روي كار آمدن يك جريان فكري،مديران لايق كه وابسته به جريان فكري ديگر بودند كنار گذاشته مي شوند و اين فرآيندبه طور وسيع دامنگير تمام سازمانها مي شد. در حالي كه اين مديران برنامه هاييداشتند كه با اين تغيير مديريت ها، ابتر مي ماند و اين مسأله معضلاتي را براي كشوربه بار مي آورد. بدين ترتيب بر اثر جابه جايي جريانات سياسي، گاهي مديران اثرگذاربه خاطر روي كار آمدن طيف ديگر از كار بركنار مي شدند
ايماني معتقد است برايجلوگيري از چنين روندي «بايد ضوابط اداري و قانوني آن قدر قوي و منسجم باشد كهدامنه اختيارات يك مدير كاملاً  مشخص باشد تا مدير در همان جايگاه تعريف شده عملكند. از سوي ديگر، پست  هاي اجرايي نظير مديريت كارخانه ها نبايد با روي كار آمدنيك طيف فكري تغيير كند ولو آن كه تفكر سياسي متفاوتي با طيف جديد داشته باشند، زيرااين تغيير سبب ناتمام ماندن طرحهاي قبلي مي شود
تغييرات اجتناب ناپذير
امااين مدرس دانشگاه در پاره اي موارد تغيير مديريت ها را اجتناب ناپذير مي داند: «براي نمونه، آموزش و پرورش نياز به مديري كارآمد و تحول گرا دارد. مديري كه بتوانديك جريان قطعي فكري را تقويت كند يا با تغييرات و نوآوري ها بتواند تحولي عظيم درآموزش و پرورش ايجاد كند. آموزش و پرورش در كشورهاي پيشرفته آن قدر مهم است كه يكچهارم بودجه كشور را صرف اين نهاد مي كنند و افراد بسيار كارآ و توانمند را در رأسآن به كار مي گمارند با اين نگرش كه توانمندي  آموزش و پرورش زمينه ساز پيشرفت وتحول در كل كشور است
وي با اشاره به جايگاه ويژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلاميمي افزايد: «ضروري است مديراني سكان دار اين وزارتخانه شوند كه بتوانند حساسيت هايلازم در امور فرهنگي و اعتقادي را دريافت نمايند و با توجه به آسيب پذيري هايي كهبه لحاظ تهاجم فرهنگي و گسترش ماهواره ها و شبكه  اينترنت در سطح كشور وجود داردبتوانند تحولي در ابعاد فرهنگي جامعه ايجاد كنند. مديراني كه از يك سو، ازحساسيت هاي لازم براي حفظ عناصر فرهنگي و هويت ايراني- اسلامي برخوردار باشند و ازسوي ديگر، بتوانند اين عناصر را حفظ و خودباوري ها را در ابعاد فرهنگي تقويتكنند
به گفته ايماني «معمولاً  هر جريان تازه اي كه روي كار مي آيد در پيتغيير و تحول است كه اين خود آسيبي براي مديريت كشور است، در صورتي كه چنينتغييراتي در موارد اجتناب ناپذير بايد با دقت و ظرافت و پس از ارزيابي وارزشيابي هاي علمي صورت پذيرد. البته پيش از اين بحث ارزيابي مديران در نهادها وسازمانها مطرح شد با اين ديدگاه كه در هر نهاد و تشكيلات اداري، هسته اي متشكل ازافراد متخصص ايجاد شود تا اگر كسي مي خواهد مدير شود آن جمع او را ارزيابي كنند وبراساس مهارت ها و نه به صرف ابلاغ مدير بالادست، پست مورد نظر را احرازنمايد
ايماني با اشاره به تئوري هاي مديريتي مي گويد: «در حال حاضر، بحثي درمديريت مطرح است كه آيا مديران بايد ذاتاً  مدير باشند يا مديريت يك امر اكتسابياست. برخي نيز مديريت را تركيبي از اين دو مي دانند. به هر روي، اگر ما مي خواهيممدير تربيت كنيم بايد دوره هاي مرتبط با آن را برگزار كنيم تا فرد مورد نظر حداقلبا مديريت و ديدگاههاي صاحبنظران اين علم و نيز مديريت روابط انساني آشنا شود؛انواع مديريت را بشناسد، مثلاً اطلاعات جامعي درباره مديريت ژاپن كسب كند تا براساساين يافته ها و انتخاب يك شيوه مديريت و بومي كردن آن، اداره امور را برعهده بگيرد. نه اين كه با اعمال سليقه در مجموعه تحت مديریتش تنش ایجادکند

 

گام هاي رهبران درمسير مديريت دانش سازماني

 

چند سالي است كه اصطلاح مديريت دانش پاي از عرصه مباحث نظري فراتر نهاده و توجهبسياري از مديران و كارشناسان سازمان هاي كشور را به خود جلب نموده است. خوشبختانهشمار قابل توجهي از اين علاقه مندان نيز كم و بيش به مفهوم و اهميت اين رويكرد پيبرده اند اما پرسش اساسي آنان و بسياري ديگر از مديران نوجو و علاقه مند آن است كهچگونه مي توان دست كم مباني مديريت دانش سازماني را در سازمان خود پياده كرد؟

در واقع آنها مي پرسند اگر در جهان دانش محور امروز احياء و رشد سازمان در گرومديريت موثر دانش سازماني است، چگونه مي توان به راهكارهايي عملي در اين مسيرانديشيد يا حداقل، دانش موجود سازمان را به شيوه‌هايي موثرتر مديريت نمود؛ آن هم باتوجه به نوظهور بودن مفاهيم مديريت دانش، پيچيدگي آميخته در اين مباحث و فراتر ازهمه دشواري هاي كنوني مديريت در ايران؟

مرحله اول: باورهاي بنيادين خود را متحول كنيد و خود را در جايگاه رهبر بيابيد

فراموش نكنيد كه تنها رهبران مي توانند بر ديگران نفوذ كنند و تغيير ايجاد كنند (اعم از اينكه عنوان مدير داشته باشند يا نه) بنابر اين براي آغاز اين مسير نخستبايد بار ديگر تفاوت هاي اساسي مديريت و رهبري را در ذهن مرور كنيد تا بتوانيد بيشاز گذشته خود را در جايگاه رهبر بيابيد. واقعيت آن است كه سهل الوسول بودن ابزارهايمديريت و دشوار بودن رهبري، مهمترين عامل انحراف ما از مسير رهبري و روي آوردن بهمديريت است.

به قول جان ماكسول، رهبري هنري است پيچيده كه جنبه هاي مختلف دارد: احترام، تجربه،توانايي عاطفي، هنر آميزش با مردم، نظم، آرمان، پويايي، وقت شناسي و . وقتيقوانين و مقررات رسمي سازمان به عنوان ابزار كنترل و تغيير جهت كاركنان در اختيارماست و ما نيز در طول زمان مهارت هاي رهبري خود (بويژه جنبه هاي ياد شده) را تقويتنكرده ايم، بديهي است كه به همين ابزار كهنه روي مي آوريم. وقتي مي توانيم با حربهحذف اضافه كار، اخطار كتبي و فراتر از آن تمديد نكردن قرارداد در پايان سال،كاركنان را به پذيرش خواسته هاي خود وادار كنيم، بديهي است كه به ضعف هاي رهبريخويش كمتر پي خواهيم برد. از اين طريق نيز كارها پيش خواهد رفت اما به همان شيوههاي پيشين و البته بدون رهبري، تغييري در كار نخواهد بود. اكنون به راهكارهاي زيربينديشيد:

. پيش از هر اقدام بايد اطمينان يابيد كه با تمام وجود به نقش، ضرورت و اهميتمديريت دانش در سازمان خود پي برده ايد

. باور داشته باشيد كه شخصيت و هويت شما در انديشه و عملتان نهفته است. به اينترتيب هرگز تصور از دست دادن سمت فعلي برايتان دشوار و نگران كننده نخواهد بود.

اطمينان داشته باشيد كه تغيير سازمان به سوي مديريت دانش سازماني با وجود همهتهديدهاي محيط داخلي و خارجي و با وجود همه محدوديت ها و نقاط ضعف موجود در جامعه،نظام اداري و سازمان؛ دستاوردي ممكن و ميسر است چرا كه بسياري از مديران كشور درهمين فضاي دشوار به تغيير و كاميابي نايل شده اند.

پيش از هر چيز تلاش كنيد زيردستان و همكارانتان پذيراي شما در اين سمت باشند و شمارا شايسته اين مسئوليت بدانند. اگر چنين است، بكوشيد اعتبار اجتماعي خويش را تقويتنماييد و اگر چنين نيست به خود مهلت دهيد تا با اجراي دقيق گام هاي بعدي به جايگاهواقعي خود نزديك تر شويد. پس از اين مهلت، درباره ادامه حضور خود در سمت فعلي ياواگذاري آن به فردي شايسته تر تصميم بگيريد. شايد اين تصميمِ دشوار براي آينده شمابهتر باشد

به اين گفته جان پي كاتر، استاد دانشگاه‌ هاروارد باور داشته باشيد كه مي‌گويد: رهبريِ تغيير اغلب با يك يا دو نفر در سازمان آغاز مي‌شود اما حتي در كوچك‌ترينسازمان‌ها نيز با گذشت زمان، بر تعداد آن افزوده خواهد شد. بنابراين بكوشيد شماربيشتري از اعضاي سازمان را به تلاش در مسير تغيير و مديريت اثربخش دانش برانگيزيد.

تجربه گرايش به رهبران تحول ساز نشان داده است كه حسن سابقه، تعهد، فداكاري و ازخود گذشتگي و بويژه سماجت و تلاش بسيار در مسير هدف، ويژگي‌هايي اساسي براي جلباعتماد بدنه سازمان و پذيرش رهبري تغيير از سوي سطوح مختلف كاركنان است

از طرح مشكلات، كمبودها و نقصان‌هاي موجود در سازمان نهراسيد و به جاي حذف صورتمساله در پي ريشه يابي مشكلات و اجراي راه حل هاي بنيادين باشيد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت: 5:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نكات اخلاقی و فردي فضه

بازديد: 203
 نكات اخلاقی و فردي فضه

 تحقیق درباره فضه

نكات اخلاقي و فردي فضه

اينك به تشكيل خانواده، تربيت فرزندان، امتيازات فردي و استفاده از آن براي تبليغ آرمانهاي اهل بيت(ع) مي‏پردازيم.
خانواده و فرزندان فضه
بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، فشارهاي سياسي قدرت حاكم براي از بين بردن نفوذ و مقاومت اهل بيت و اقليت طرفدار آنان فزوني يافت. هر دو ستون برپادارنده خميه اسلام (پيامبر(ص) و فاطمه(س)) فرو ريختند و اميرمؤمنان يكه و تنها با ياراني انگشت‏شمار در معرض خباثتها و دشمني‏ها واقع شد اما فضه، همچنان نزد اميرمؤمنان علي(ع) ماند و از كودكان فاطمه(س) سرپرستي كرد. بر اساس روايتي از امام صادق(ع) در همين دوران اميرمؤمنان، فضه را تشويق به ازدواج كرد. در اين خبر كه در عوالم العلوم از عمروبن داود نقل شده، آمده است: «فضه با نظر اميرمؤمنان(ع) به عقد ابوثعلبه كه مردي از اهالي حبشه بود، درآمد و از وي صاحب فرزندي شد و بعد از وفات ابوثعلبه، با سليك غطفان ازدواج كرد. در اين حين يگانه فرزندش از ابوثعلبه وفات يافت.1
نصيرالدين امير صادق در كتاب (فاطمه) بر خلاف ديگر متون ازدواج اول فضه را در زمان حيات حضرت فاطمه مي‏داند و مي‏نويسد: «ابوثعلبه از دنيا رفت، فاطمه از فضه دلجويي نمود و او را با خود مأنوس كرد تا خود از دار جهان رحلت فرمود. فضه بعد از وفات فاطمه با مردي به نام سليك ازدواج كرد».2
اين ادعاي اميرصادق ظاهرا بدون دليل است و هيچ مداركي دال بر اينكه ازدواج وي قبل از شهادت حضرت زهرا باشد، يافت نشد.
در اغلب كتب تاريخي نامي از فرزندان سليك به ميان نيامده است از اين رو برخي احتمال داده‏اند فرزندان از شخصي ديگر باشند، چه در موارد فراواني نام دختر، نوه و پسراني از فضه نقل شده كه مسلّم مي‏نماياند فضه شوهري غير اين دو نيز داشته است. و يا فرزندانش از سليك، مورد اشاره منابع تاريخ قرار نگرفته‏اند.3
علامه مجلسي در خبري از «مسكه» دختر فضه و «شهره» نوه‏اش نام مي‏برد و ذبيح‏الله محلاتي در رياحين الشريعة بعد از نقل روايتي كه نام فرزندان پسر (داود، محمد، يحيي و موسي) فضه را ثبت كرده است، مي‏نويسد: مرحوم مجلسي مدرك اين خبر را در بحارالانوار از دو نفر مشيخه اهل سلوك و عرفان حكايت مي‏نمايد كه بهتر از روات كثير الرواية غير ضابط است.4
فضه با وجود تمام درگيريهاي سياسي هرگز شانه از مسؤوليت پرورش فرزندان فرزانه خالي نكرد او چنان به تربيت فرزندان همت گمارد كه نسل بعد از نسل حافظ قرآن بوده و از عفاف و تقوا و تقرب نزد خداي متعال در حد كمال برخوردار گشتند تا به آنجا كه در طول تاريخ روايات مربوط به پاكيزگي روحي آنان بارها مورد اشاره و تأكيد نويسندگان و محققان قرار گرفته است و به عنوان بانوان نمونه از آنها ياد شده است.
ابن‏شهر آشوب در مناقب به نقل از مالك دينار مي‏نويسد: «هنگام حج بانويي را ديدم كه بر حيواني ضعيف سوار شده است و زماني كه حاجيان برمي‏گشتند، در حال رفتن به حج است. وسط بيابان او را ديدم كه خسته و رنجور همچنان به زحمت و آرامي راه مي‏پيمايد. اندكي جلوتر رفتم و خود را به او رساندم و ملامتش كردم. گفتم: چرا با اين مركب لاغر حركت كرده‏اي كه چنين در راه بماني؟
سر به سوي آسمان بالا برد و گفت: «لا في بيتي تركتني و لا الي بيتك حملتني فوعزتك و جلالك لو فعل بي هذا غيرك لما شكوته الا اليك».
نه مرا به خانه‏ام واگذاري و نه به خانه خودت رساندي. قسم به عزت و جلالت اگر جز تو چنين مي‏كرد، نزد تو شكايت مي‏آوردم.
همان دم شخصي خود را به او رساند و زمام ناقه‏اش را در دست گرفت و از او خواست سوار شود. آنگاه ناقه با سرعتي شگفت به پيش تاخت. در جايگاه طواف دوباره همان زن را ديدم حس كنجكاوي راحتم نگذاشت، جلوتر رفتم و پرسيدم تو كيستي؟ گفت: من «شهره» دختر مسكه دختر فضه خادمه فاطمه زهرا(س) هستم.5
اعتراض به حاكميت
فضه هوش سرشار و قدرت يادگيري بسياري داشت. قابليت پذيرش در حد وسيع، وجودش را براي كسب فضايل از اهل بيت(ع) آماده ساخت. از اين‏رو در مدتي اندك به مقامهاي والايي در پيروي و همراهي عترت(ع) رسيد. آنچه فضه را از ديگران متمايز مي‏كند و از وي بانويي شاخص براي آيندگان مي‏سازد اين است كه وي ظرفيت وجوديش اعم از، قدرت، يادگيري، پذيرش حق، خستگي‏ناپذيري، حافظه قوي، خطابه و قدرت انتقال همه و همه را در راه دفاع از اهل بيت(ع) به كار برد و از هر امتياز به عنوان ابزاري براي نبرد با ظالمان غاصب سود برد حتي بعد از شهادت حضرت زهرا و تشكيل خانواده (روايات تاريخي به پرجمعيت بودن خانواده وي تأكيد دارد) در جريان مبارزه‏اش وقفه‏اي ايجاد نكرد. وي با تسلط ويژه‏اي كه به احكام فقهي داشت، به انتقاد علمي از حكام وقت مي‏پرداخت و بر ناروا بودن جايگاهي كه در اختيار گرفته‏اند، اشاره مي‏كرد.
امام صادق(ع) مي‏فرمايد: بعد از وفات شوهر اول فضه (ابوثعلبه) روزي سليك (شوهر دوم) نزد عمر آمد و از فضه شكايت كرد و گفت: فضه اجازه نزديكي به من نمي‏دهد. «فاشتكاها الي عمرو ذالك في ايامه. فقال لها عمر: ما يشتكي منك ابومالك يا فضه؟ فقالت: انت تحكم في ذالك و ما يخفي عليك. قال عمر: ما اجدلك رخصة قالت: يا ابااحفض ذهبت بك المذاهب ان ابني من غره مات فاردت ان استبري ...
عمر به او گفت: اي فضه ابومالك چه شكايتي از تو دارد؟
ـ تو حكم مي‏كني در باره‏اش؛ پس بر تو مخفي نيست.
ـ من كه دليلي بر اين كار تو نمي‏بينم.
ـ اي اباحفض مذاهب تو را منحرف نكنند. پسرم از (ابوثعلبه) وفات يافته است؛ در اين مدت از حيض استبراء مي‏كردم كه اگر حامله‏ام جنين من بچه ثعلبه است و اگر حيض شدم معلوم شود بچه از ثعلبه نيست. عمر كه در مقابل پاسخ متين فضه درمانده شد، به شگرد هميشگي خود پناه برد و به موضع انفعالي فرو رفت. وي هر گاه كه در بين مردم از حل مسايل عاجز مي‏ماند و علي گره را مي‏گشود، با عبارت «لولا علي لهلك عمر» اگر علي نبود خليفه از بين مي‏رفت، خود را از سرزنش فكري و زباني مردم مي‏رهانيد. اين بار نيز گفت: «شعرة من آل ابي‏طالب افقه من عُدّي» يك تار مو از خانواده ابي‏طالب از قبيله عدي فقيه‏تر است.6 عظمت اين گفتار آنگاه روشن مي‏شود كه بدانيم قبيله عدي در فقاهت سرآمد روزگار خويش و ضرب‏المثل فقاهت بودند.
فرياد با سكوت
نقطه آغازين مهجوريت اهل بيت را بي‏گمان بايد در آخرين روز مريضي پيامبر اكرم جستجو كرد «هنگامي كه پيامبر فرمود براي من استخوان شانه و دوات و يا كاغذ و دواتي بياوريد تا چيزي بنويسم كه بعدها گمراه نشويد ...»7
خليفه دوم در مقابل درخواست پيامبر گفت: بيماري بر پيامبر غلبه كرده و قرآن پيش شماست. كتاب آسماني ما را كافي است. ابن‏عباس دانشمند معروف اسلام كه با يادآوري آن روز دانه‏هاي اشك بسان مرواريد بر روي گونه‏اش مي‏غلطتيد مي‏گويد: بزرگترين مصيبت براي اسلام اين بود كه اختلاف گروهي از صحابه مانع شد كه پيامبر نامه‏اش را بنويسد؟8
همين تفكر كه براي جلوگيري از نفوذ اميرمؤمنان و اهل بيت در رهبري جامعه بعد از پيامبر به ذهن برخي صحابه خطور كرد، زمينه‏هاي مهجوريت اهل بيت، و احاديث و حقايق ديني را كه آنان بيان مي‏كردند، به وجود آورد. به اين ترتيب بعد از وفات پيامبر اكرم عموم مردم از منبع جوشان اهل بيت به طور گسترده‏اي محروم شدند و جامعه‏اي به وجود آمد كه قرآن ظاهري پايه فكريش و حاكمان تنها مفسرينش شدند در اين دوره مفسران مستقل به طور شديدي از سوي خلافت تحت فشار بودند تا از حريم ظاهر قرآن تجاوز نكنند و به سيره و سخن و رأي علي(ع) اشاره نكنند. فضه تدبيري انديشيد وي ديگر سخن نگفت و تنها به تلاوت و پاسخگويي با آيات الهي پرداخت و با اين كار آرمانهاي اهل بيت و آراء آنان را به مردم بازگو كرد.
يكي از نويسندگان آنگاه كه به معرفي فضه و كمالات وي مي‏پردازد، مي‏نويسد: «وقتي ديد مردم روايات وارده در باب سفارش اهل بيت و ساير حقايق دين پشت سر انداخته‏اند، فضه تصميم گرفت جز به آيات قرآن استشهاد نكند».
به اين ترتيب با استشهاد به قرآن جلوي هر گونه اعتراض حاكمان و عوامل آنان را گرفت و آزادانه به نشر فرهنگ اهل بيت(ع) همت گمارد. حفظ قرآن و استفاده به جا از آن از ديدگاه ديگر مبين آگاهي فضه به معارف قرآن و طبيعتا آراء و افكار اهل بيت و خصوصا اميرمؤمنان مراجع به تفسير و تأويل آيات قرآني نيز هست چه وي پرورش‏يافته در خاندان پاكان بود و تمام اعمالش حكايت از تأثيرپذيري علمي و عملي از آنان داشت.
ابوالقاسم قشيري خبري مربوط به حفظ قرآن و تسلط وي به معارف قرآني از فضه نقل مي‏كند. اين مطلب كه در منابع گوناگون شيعي و سني از جمله «الدرالمنثور» و «بحارالانوار» مورد اشاره و استفاده قرار گرفته به اين صورت است.
در راه مكه از قافله بازمانده بودم زني را ديدم كه تنها و سرگردان مي‏رود. پرسيدم كيستي؟ اين آيه را خواند «قل سلام فسوف تعلمون» سلام كردم و سؤال خود را تكرار نمودم خواند «من يهدي اللّه‏ فلا مضل له» ـ آنكه را خدا هدايت كند گمراه‏كننده‏اي نخواهد داشت.
ـ از كجا مي‏آيي؟ ـ «ينادوم من مكان بعيد» ـ از مكان دوري ندا مي‏شوند.
ـ قصد كجا داري؟ ـ «وللّه‏ علي الناس حج البيت»
ـ چند روز است سرگرداني؟ ـ «و لقد خلقنا السموات و الارض في ستة ايام»
آيا گرسنه هستي؟ ـ «و ما جعلناهم جسدا لايأكلون الطعام» به او طعام دادم و به راه افتاديم و چون آهسته مي‏آمد تقاضا كردم كه شتاب كند زودتر برسيم. ـ «لا يكلف اللّه‏ نفسا الا وسعها». دانستم قدرت شتاب ندارد.
درخواست كردم بر تك مركب من سوار شود. گفت: «لو كان فيهما آلهة الا اللّه‏ لفسدتا» پياده شدم و او را سوار كردم. گفت: «سبحان الذي سخر لنا هذا»
شكر خدايي را كه اين مركب را مسخر ما كرد.
به قافله رسيديم ـ آيا ميان اين كاروان كسي را داري؟ ـ يا داود انا جعلناك خليفة في الارض ـ يا يحيي خذا الكتاب بقوه ـ يا موسي اني «انا اللّه‏ ـ و ما محمد الا رسول». ـ اينها چه نسبتي با تو دارند؟ «المال و البنون زينة الحيوة الدنيا» اين چهار نفر را صدا زدم چهار تن رسيدند از من اظهار تشكر كردند.
اين آيه را خواند «يا ابت استأجره ان خير من استأجرت القوي الامين» به من احسان كردند. و اللّه‏ يضاعف لمن يشاء. عطا را زيادتر كردند.
ـ اين زن كيست؟ ـ فضه خادمه دختر پيغمبر است كه امسال بيستمين سال است او لب به سخني جز به آيات قرآن باز نكرده است.9
البته منظور آنان تداوم در ارائه جوابهاي قرآني در طي 20 سال بوده است. و به طور قطع وي در جايگاههاي خاص نيز بودن قرآن به پاسخگويي مي‏پرداخت آنگونه كه در نقل اخبار مربوط به شهادت حضرت زهرا(س) ثبت شده است كه وي طي حديثي طولاني وقايع آن روز را شرح مي‏دهد. هر چند در اين حكايت خاص هيچ نوع اشاره‏اي كه موضعگيري فضه در قبال اهل بيت و مسايل سياسي و حكومتي عصر خويش را نشان دهد، به چشم نمي‏خورد. اما نقل آن از جهاتي سودمند است از جمله اينكه گروهي بر اساس نقل ديگري از روايت سعي كرده‏اند فضه را از اين افتخار بي‏نصيب كنند روايت دوم كه از عبداللّه‏ بن‏مبارك نقل شده و همين مطالب را با افزايش و كاهش از زني گمنام نقل مي‏كند.
تبليغ ولايت در ايام حج
هر چند اطلاعي قطعي در باره زمان مسافرت فضه به مكه مكرمه در دست نيست اما به دلايل و قرايني كه در متن اخبار نقل شده وجود دارد به طور قطعي بعد از شهادت حضرت زهرا(س) و قبل از شهادت اميرمؤمنان و به احتمال قوي در دوران خلفاء سه گانه بوده است يعني دقيقا بحراني‏ترين زمان سياسي براي اهل بيت(ع). در اين دوره غاصبان ولايت وارونه جلوه دادن حقايق را سرمايه تداوم حكومت قرار دادند و با زر و زور و تزوير مخالفين را سركوب كردند. در اين فضاي حزن‏آلود فضه، پرورش‏يافته فاطمه، كه داغ شهادت حضرت زهرا(س) آرامش را از او گرفته بود به دنبال فرصتي مي‏گشت تا حقايق را بازگويد و مظلوميت اميرمومنان را به تصوير بكشد. ايام حج بهترين فرصت ممكن براي اين هدف بود از تمام ملل مسلمان نمايندگاني در مكه حاضر مي‏شدند و بدون فشارهاي و ايجاد آزادي نسبي به تبادل اطلاعات مربوط به كشورها و ممالك اسلامي مي‏پرداختند.
از اين كنگره عظيم پيامبر اكرم(ص) نيز براي معرفي اميرمؤمنان(ع) استفاده كرده بود اين بار فضه فرصت به دست آمده را غنيمت شمرد. او محل حج را به صحنه با شكوه اعلام حمايت از ولايت اميرمؤمنان(ع) تبديل كرد و به بازگويي و افشاي جنايات عليه اهل بيت پرداخت.
بر اساس آنچه مورخان نقل كرده‏اند فضه از نبوغ سرشار خود در بلاغت به نحو كامل سود برد به نحوي كه شيوايي گفتار و تسلط به خطابه توجه حاجيان را به خود جلب كرد. ورقة بن‏عبداللّه‏ اعلام حمايت از ولايت اميرمؤمنان را اينگونه به تصوير كشيده است:
براي حج و به اميد ثواب الهي راهي بيت‏اللّه‏ الحرام شدم. در حالي كه طواف مي‏كردم متوجه بانويي گندم‏گون نمكين و خوش‏كلام شدم كه با فصاحت گفتار فرياد كرد: «رب البيت الحرام و الحفظة الكرام و زمزم و المقام و المشاعر العظام و رب محمد خير الانام صلي اللّه‏ عليه و آله البررة الكرام ان تحشرني مع ساداتي الطاهرين و ابنائهم الغر المحجلين الميامين ألا فاشهدوا يا جماعة الحجاج و المعتمرين انّ موالي خيرة الاخيار و صفوة الابرار الذين علاقدرهم علي الاقدار و ارتفع ذكرهم في سائر الامصار ...»
اي خداي بيت‏الحرام و حافظان گرامي و پروردگار زمزم و مقام و مشاعر و بزرگ و پروردگار محمد بهترين آفريده‏ها(ص). ... مرا با سروران پاك و فرزندان ... محشور نماي. اي جماعت حاجيان آگاه باشيد كه سروران من بهترين برگزيده‏ها و نيكوكارانند. كساني كه عظمتشان از همه والاتر است ...
تعاريفي كه فضه از سروران خود بيان مي‏كرد به گونه‏اي بود كه تنها با مشخصات اهل بيت(ع) مطابق مي‏شد از اين‏روي ورقة بن‏عبداللّه‏ نيز مانند حاجيان ديگر متوجه شد وي از طرفداران اهل بيت و ولايت اميرمؤمنان(ع) است پس جلوتر رفت و گفت: گمان مي‏كنم از دوستداران اهل بيت(ع) هستي.
فضه پاسخ داد: آري. پرسيد: خود را معرفي كن و فضه گفت: من خدمتگذار فاطمه زهرا(س) دختر محمد مصطفي(ص) هستم. كه خداوند بر پدر و شوهر و فرزندانش درود فرستد.
آنگاه ورقة بن‏عبداللّه‏ تقاضاي فرصتي كرد تا سؤالاتش را از وي بپرسد. آنچه كه اينك از اين گفتگوي افشاگرانه و دردآلود در كتب تاريخي ضبط شده است، بازگوكننده دوران سخت رحلت پيامبر تا شهادت حضرت زهرا(س) است. فضه تمام لحظات را به خاطر سپرده بود از اين‏روي بعيد به نظر نمي‏رسد كه تمام اخبار وي حتي اشعاري كه از فاطمه زهرا(س) هنگام رحلت پدر بر زبان جاري مي‏كرد، نقل مستقيم باشد. بخشي از آنچه در اين گفتگو گذشته، اينچنين است: علي(ع) وقتي فاطمه(س) را در قبر گذاشت و سنگ لحد را چيد اينچنين سرود:
اري علل الدنيا عليَّ كثيرة
و صاحبها حتّي الممات عليل
لكل اجتماع من خليلين فرقة
و انّ بقايي عندكم لقليل
و ان افتقادي فاطما بعد احمد
دليل علي ان لا يدوم خليل
علامه مجلسي وقتي اين روايت را از ورقة بن‏عبداللّه‏ نقل مي‏كند مي‏نويسد: (اقول وجدت من بعض الكتب خبرا في وفاتها(ع) فاحببت ايراده و ان لم آخذه من اصل يعوّل عليه).10 مي‏گويم در برخي از كتابها خبري در باره وفات حضرت زهرا يافتم كه دوست داشتم نقل كنم. هر چند مدرك اصلي كه به آن ارجاع داده‏اند را نيافتم. با اين حال اين حديث طولاني مورد توجه محققان اخير نيز قرار گرفته است و آنان خبر علامه مجلسي از ورقة بن‏عبداللّه‏ ازدي را نقل كرده‏اند از جمله آنها مي‏توان به اعلام النساء11، رياحين الشريعة12 و نهج‏الحياة13 اشاره كرد. دليل عمده‏اي كه مي‏توان مبني بر اينكه سفر حج فضه قبل از شهادت اميرمؤمنان بوده، ارائه كرد اين است كه عبداللّه‏ ازدي تنها از شهادت حضرت فاطمه(س) سؤال كرده است.

پاورقيها:

12 ـ رياحين الشريعة، ج 2، ص 316.

1 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 87؛ رياحين الشريعة، ج 2، ص 317؛ مناقب آل ابي‏طالب، ج 1، ص 403 نام شوهر دوم را سليك مي‏داند.

10 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 174 تا 180 باب ماوقع عليها من الظلم في تاريخ سيدة النساء فاطمة الزهرا(س).

11 ـ اعلام النساء مؤمنات، ص 594.

13 ـ اين كتاب به كرار اشعار مربوط به اين روايت مفصل را نقل كرده است. نويسنده با دقت تمام به مدارك ذيل دست يافته است. كتاب عوالم، ج 11، ص 490 و 455 و 597 و 240 و 286؛ رياحين‏الشريعة، ج 2، ص 73 و ج 1، ص 246؛ سيره نبوي ذيني دحلان، ج 3، ص 364؛ عيون الاثر، ج 2، ص 340؛ مودة القربي، ص 103؛ نورالابصار، ص 53؛ احقاق الحق، ج 10، ص 434 و 483؛ اعلام النساء، ج 4، ص 113؛ عيوم الاخبار، ج 2، ص 340؛ السيرة النبويه، ج 3، ص 364؛ بردالاكبار عند فقه الاولاد، ص 44؛ بحارالانوار، ج 43، ص 176؛ كوكب الدري، جزء اول، ص 240.

2 ـ فاطمه، ص 172.

3 ـ رياحين‏الشريعة، ج 2، ص 318 (وي فرزنداني را كه در خبر ابوالقاسم قشري آمده به عنوان فرزندان فضه از غير سليك مي‏داند.)

4 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 87.

5 ـ همان، ص 46 نقل از مناقب ابن‏شهرآشوب از مالك دينار.

6 ـ رياحين الشريعة، ج 2، ص 317 نقل از عوالم العلوم و مناقب از جاحظ.

7 ـ مسند احمد، ج 1، ص 355؛ فروغ ابديت، ج 2، ص 496.

8 ـ بخاري كتاب علم، ج 1، ص 22 و ج 2، ص 14؛ صحيح مسلم، ج 2، ص 14؛ مسند احمد، ج 1، ص 325؛ طبقات كبري، ج 2، ص 244.

9 ـ زينب‏الكبري، ص 65 نقل از شام سرزمين خاطره‏ها، ص 114؛ الدرالمنثور في طبقات ربات الخدور، ص 439؛ تراجم اعلام النساء، ج 2، ص 363؛ فاطمه ام ابيها، ص 94؛ الارض و تربت الحسين؛ كاشف الغطاء نقل از زبان پيامبر، حسين عمادزاده، ص 435.

در شماره نخست از مقاله حاضر به نحوه حضور فضه نوبيه در مدينه و آشنايي وي با فضايل اهل بيت و تأثرات روحي برگرفته از آنان پرداختيم، در اين شماره به حضور جدّي فضه در كنار اهل بيت(ع) در سخت‏ترين شرايط اجتماعي سياسي پرداخته، لحظه لحظه او را با خاندان نور، بويژه حضرت فاطمه(س)، به نظاره خواهيم نشست.
مقام نيكان
اندك زماني از آشنايي فضه با خاندان طهارت مي‏گذشت. در اين مدّت او با درياي زهد و عدل پيوندي مستحكم يافت. انس و الفت وي با خاندان پيامبر(ص) تا آنجا پيش رفت كه چشمه جوشان معارف را فرا رويش گشود و كام جانش را با عالي‏ترين معارف الهي و انساني آشنا ساخت.
«استجابت دعا» از مراتبي است كه نصيبش شد.1 اين كمال روحي، كه نشان از موقعيت ممتاز روحي دارد، بارها در زمان رسول اكرم(ص) ظاهر گشت. در مصابيح القلوب مي‏خوانيم «امير مؤمنان، فاطمه، حسن و حسين(ع) هر يك شبي از ماه رمضان رسول الله را براي افطار دعوت كردند، فضه با اينكه خانه‏اي جداگانه نداشت، براي شب پنجم پيامبر را دعوت كرد. هنگام افطار نگاههاي ناباورانه فضه به ديدار چهره رسول اكرم(ص) روشن شد. اهل خانه كه غافلگير شده بودند، گفتند: ما را در جريان مي‏گذاشتي تا تداركي ببينيم. فضه كه آرزوي ميزباني رسول خدا را داشت، از درگاه الهي طعام خواست و آنگاه كه غذا حاضر شد، سفره افطار را گسترد».2
علاوه بر اين نشانه‏هاي زيادي از مستجاب الدعوة بودن فضه در اين دوران به چشم مي‏خورد كه همه حكايت از يك واقعيت دارند. آري، فضه در خانه ولايت پرورش يافته بود، و اين امر باعث شد به مرور زمان به والاترين مقام انساني دست يابد. اوج همراهي و دلبستگي او به اهل بيت را در ماجراي اطعام مي‏يابيم كه به واسطه آن فضه به مقام «ابرار» دست يافت. قرآن كريم اينگونه از اطعام فقير و اسير و يتيم ياد مي‏كند:
«همانا نيكان از جامهايي مي‏نوشند كه آميخته به كافور است. چشمه‏اي كه بندگان خدا از آن مي‏نوشند و آن را به هر جاي كه خواهند روان مي‏سازند. به نذر وفا مي‏كنند و از روزي كه شر آن فراگير است، مي‏ترسند. و طعام را در حالي كه خود دوست دارند، به مسكين و يتيم و اسير مي‏خورانند و در دل چنين مي‏گويند. جز اين نيست كه شما را براي خدا اطعام مي‏كنيم و از شما نه پاداشي مي‏خواهيم و نه سپاسي. ما از پروردگار خود مي‏ترسيم در روزي كه آن روز سخت و هولناك است. خداوند آنان را از شر آن روز نگاه داشت».3
* او با درياي زهد و عدل پيوندي مستحكم يافت.
* فضه در خانه ولايت پرورش يافته بود.
در كتب روايي و تفسيري شأن نزول اين آيات را چنين بيان مي‏كنند.
حسن و حسين(ع) فرزندان اميرمؤمنان(ع) مريض شدند. پيامبر به همراه اصحاب به ملاقات آنان آمد. وقتي حالشان را نگران كننده ديد، يكي از آنان پيشنهاد كرد كه اي علي اگر نذر كني براي سلامتي كودكانت اميد است خدا شفايشان دهد.4
علي(ع) فرمود: اگر خدا شفايشان داد، سه روز روزه مي‏گيرم. دختر رسول الله(ص) و خادمش فضه نيز چنين نذر كردند. بعد از مدتي آن دو سلامت خود را بازيافتند.
اينك وقت وفا به نذر رسيده بود. اميرمؤمنان به نزد شمعون خيبري رفت5 و مقداري پشم براي ريسيدن و سه پيمانه جو به عنوان اجرت گرفت و به منزل بازگشت. حضرت فاطمه(س) يك سوم از جو را آرد كرد و نان پخت. هنگام افطار فقيري آمد و گفت: السلام عليكم يا اهل بيت محمد(ص) فقيري از مسلمانان هستم غذايي به من دهيد؛ خدا غذايي از بهشت به شما دهد. همه سهم افطارشان را يكجا جمع كرده به او دادند. روز دوم يتيم و روز سوم اسيري آمد و آنان نيز تمام غذايشان را با رضايت قلبي تقديم كردند.6
سه روز بود كه علي، فاطمه، حسن، حسين و فضه بي هيچ غذايي روزه گرفته بودند. صبح روز چهارم پيامبر به خانه فاطمه آمد. حسن و حسين از شدت ضعف بر خود مي‏لرزيدند. حال رسول اكرم دگرگون شد و از اميرمؤمنان علت را
سؤال كرد و گفت دخترم را به من نشان بده. علي(ع) رسول خدا را به طرف فاطمه راهنمايي كرد. او در محرابش نماز مي‏خواند در حالي كه آثار گرسنگي از سيمايش پيدا بود. ضعف به جسم فاطمه غالب شده و رنگ رخسارش به زردي گراييده بود. پيامبر تا اين منظره را ديد فرمود:
«و اغوثاة بالله! انتم هذا ثلاث فيما اري؟» پناه بر خدا، شما سه روز به اين حال بوديد. جبرئيل نازل شد و گفت: «خذ يا محمد هناك الله في اهل بيتك» بگير اي محمد! خدا گواراي اهل بيت تو كند. پيامبر فرمود: چه را بگيرم. جبرئيل سوره «هل اتي» تا «ان هذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشكورا» را خواند.7
حسن بن مهران معتقد است آنگاه كه پيامبر داخل خانه شد و آنها را ديد گريان شد و ... جبرئيل اين آيات را فرود آورد: «ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا ـ عينا يشرب بها عبادالله يفجرونها تفجيرا».8
علامه طباطبايي در ذيل اين آيات تفسيري از امام صادق(ع) آورده، مي‏نويسد:
«يوفون بالنذر» يعني علي، فاطمه، حسن، حسين و خادم آنها فضه9 در اين ميان علامه مجلسي بعد از نقل 15 روايت مختلف از شأن نزول اين آيات مي‏نويسد: «بعد از آنكه بر اجماع مفسرين و محدثين بر اينكه اين سوره در حق اصحاب كساء نازل شد، پي بردي هيچ كس شبهه نيندازد زيرا؛ اينگونه ايثار از غير ائمه برنمي‏آيد و نزول اين سوره به همراه غذا براي آنها دليل بر جلال و رفعت و كرامت آنها نزد خداست و اختصاص آنها به اين نيكو داشت به همراه مكارم ديگر باعث مي‏شود كه نسبت دادن اين فضل به غير آنها كه هيچ مكارمي ندارند، قبيح باشد».
* سي آيه در حق اميرمؤمنان بدون استثناي فضه وارد شده است.
اين تعريض علامه مجلسي در حقيقت پاسخي به گروههاي ناصبي و منحرفين است كه غير اهل بيت را مستحق چنين پاداشي دانسته‏اند و اساسا مدني بودن اين سوره را زير سؤال برده‏اند10 و گرنه تعريض وي به عدم سهيم بودن فضه در اين پاداش عظيم نمي‏تواند صحيح باشد.
استاد ذبيح الله محلاتي در رياحين الشريعه مي‏نويسد: «سي آيه در حق اميرمؤمنان بدون استثناي فضه وارد شده است كه از فوائد و علائم متابعت خلوص مودت اوست. و آن بر حسب ظاهر صبر و شكيبايي بر گرسنگي در مدت سه روز است كه در اطعام قرص نان به مسكين و يتيم و اسير با موالي خود همراهي مي‏كرد. فضه گرسنه بود زماني كه اهل بيت گرسنه بودند و تشنه بود وقتي تشنه بودند. نمي‏خوابيد وقتي نمي‏خوابيدند روزه مي‏گرفت وقتي روزه بودند...»11 آنچه براي بانوان ما مي‏تواند راهكاري در عصر حاضر براي دستيابي به قله‏هاي معرفت و شرافت معنوي باشد پي بردن به سرّ مقاماتي است كه بانواني شايسته چون فضه به آن دست يافته‏اند.
و اين راز چيزي جز همراهي با اهل بيت و محو شدن در خواسته آنان نيست. چهار اصل مقدمات همراهي فضه با اهل بيت را فراهم ساخت. اين اصول عبارتند از:
1 ـ وفاي به نذر: بشر به هنگام گرفتاري در دام رنج و سختي روي به خدا مي‏آورد، اما به محض خلاصي، خدا از يادش مي‏رود. نذر انسان را به پروردگار توجه مي‏دهد تا گرفتاريش برطرف شود. وفاي به عهد و نذر انجام عملي است كه خداي تعالي به آن دستورداده و عدم وفا به فراموشي سپردن خداست و به اين صورت بين دستيابي به شرافت معنوي و وفاء به نذر رابطه‏اي عميق وجود دارد.
2 ـ ترس از روز حساب: مشخصه دوم ابرار به فكر حساب و روز جزاء بودن است چه انسانهاي نيكوكار نيز نمي‏توانند به طوري كه شايسته خداست او را عبادت كنند از اين روي همواره نقص و كاستي در اعمال انسان وجود دارد و فضه با آگاهي از اين نقيصه و ترس از حساب بود كه توانست با ميل خود به ياري مستمندان بپردازد.
3 و 4 ـ اطعام به نيازمندان و رضايت الهي: سركوب خودخواهي و برتري‏جويي در سايه اطعام به ديگران خصوصا نيازمندان تحقق مي‏يابد. اطعام به اين معني است كه شخص تنها غم خود را نمي‏بيند بلكه ديگران را نيز مستحق ياري مي‏داند و به آنان نيز عشق مي‏ورزد. رضايت الهي نيز اساس اعمال است تا آنجا كه هيچ درخواستي از فقير و اسير و يتيم ندارند و در هنگام گفتگو نيز با خدا سخن مي‏گويند و از او پاداش مي‏خواهند.
از اين روي امام صادق(ع) فرمود:
«و يقولون اذا اطعموهم «انما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاءً و لا شكورا» قال والله ماقالوا هذا لهم و لكنهم اضمروه في انفسهم فاخبر الله باضمارهم يقولون: لا نُريد جزاءً تكافوننا به شكورا تثنون علينا به ولكنا انما اطعمناكم لوجه الله و طلب ثوابه».12
«به خاطر خدا غذا مي‏دهيم و از شما جزا و شكري نمي‏خواهيم» امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم اين را نگفتند بلكه با خود چنين گفتند و خدا از باطن آنها خبر داد...
* چهار اصل مقدمات همراهي فضه با اهل بيت را فراهم ساخت.
رحلت پيامبر
فضه ضمن كسب فضايل والاي انساني، ياوري دلسوز و مهربان براي فاطمه(س) و فرزندانش بود13 او در خدمت رسول اكرم سالهايي را سپري كرد تا اينكه سال دهم هجري با تمام حزن و اندوهش فرا رسيد. در اين سال حال رسول اكرم پس از حجة الوداع رو به وخامت گذاشت و سرانجام در غروب روز دوشنبه 28 صفر سال 10 هجرت به ديدار حق شتافت.14
فضه از آن روز تلخ اينگونه ياد مي‏كند:
وقتي پيامبر وفات يافت كوچك و بزرگ سوگوار شدند و گريه بر او زياد شد و دلداري‏دهنده نبود و مصيبت وي بر نزديكان، اصحاب، اولياء، دوستان، و بيگانگان و خويشان گران بود و كسي را نديدم از زن و مرد مگر آنكه گريان بود و فرياد مي‏زد.15
دوران بعد از رحلت
محور و تكيه‏گاههاي اصلي انقلابي كه پيامبر اكرم(ص) بنيانگذاري كرد، از سوي عوامل خارجي مانند روم و تهديدهايي داخلي همچون منافقان و اقليتهاي ديني ناراضي كه در قالب مسلمانان وارد جامعه اسلامي شده بودند، شديدا در معرض مخاطره بود. آنچه باعث شد فضه راه حق را برگزيند و در مقابل سيل تحريف واقعيتها و غصب حقوق مسلم مقاومت كند، معرفت عميقي بود كه در سايه اهل بيت(ع) به دست آورد. بنابراين او نمي‏توانست باور كند بانويي كه در تقسيم كار خانه با خادمي تنها و بي‏سرپرست، عدالت را تا آخرين حد رعايت مي‏كند در ادعايش درغگو باشد. و يا اميرمؤمنان به حكومت ذره‏اي دلبستگي داشته باشد. همه اين عوامل موجب شد در ميان كشمكشهاي سياسي او راه صحيح را برگزيند و مانند تعداد انگشت‏شماري از جامعه زنان (اسماء بنت عميس، ام ايمن و ...) در راه مستقيم ثابت قدم بماند. اين گروه از زنان هر چند اندك بودند، اما توانستند به طور شگفت‏انگيزي از سيطره فكري و تبليغي جريان حاكم خارج شوند و اين در حالي بود كه بعضي نزديكان پيامبر همچون برخي همسران وي به وضع موجود و حكومت ايجاد شده رضايت دادند.
ارزش رويكرد فضه در اين فضاي بحراني آنگاه آشكار مي‏شود كه به كنيزان هم گروه و هم‏وطن وي نظري بيفكنيم كه هر يك در خانه‏اي از خانه‏هاي مدينه به خدمتكاري مشغول بودند و هرگز در كشمكشهاي سياسي وارد نمي‏شدند. از اين روي آنگاه كه از كنيز عايشه مي‏پرسند از عايشه چه ديدي تنها با اين كلام (از او جز خير نديدم) خود را خلاص مي‏كند اما سكوت در مكتب فضّه جاي نداشت. فضه بعد از رحلت رسول اكرم(ص) به گروه اقليتي از زنان پيوست كه با مظلوميت تمام از افشاي حقيقت اباء نكردند و در صف طرفداران اميرمؤمنان، فاطمه زهرا(س) قرار گرفتند.
روزي كه لاله پرپر شد
او به دليل قرابت با فاطمه(س) از همان لحظات وفات پيامبر(ص) به دقت تمام قضاياي پشت پرده براي غصب مقام ولايت را مشاهده مي‏كرد و در كنار آن مظلوميت اهل بيت را به نظاره مي‏نشست. در حالي كه برخي از اصحاب به شدت در پي كسب مقام حكومت بودند او فاطمه را مي‏ديد كه با چشماني گريان و كمري خميده از فراق پدر مي‏ناليد و با ناله‏هاي جان‏سوز خدو از مظلوميتش شكوه مي‏كند.
ابن‏ابي‏الحديد مي‏نويسد: «ابوبكر به همراه ابن‏خطاب و ابوعبيده و گروهي از اصحاب سقيفه مي‏آمدند در حالي كه به هيچ كس برخورد نمي‏كردند مگر اين كه او را كتك مي‏زدند و جلو مي‏آوردند و دستش را مي‏گرفتند و روي دست ابوبكر مي‏گذاشتند و خواه نا خواه از او بيعت مي‏گرفتند.»16 فضه در همين زمان از وضعيت زهرا(س) خبر مي‏دهد و مي‏گويد:
* در سخت‏ترين شرايط نيز از همراهي اهل بيت دست برنداشت.
از اهل زمين، اصحاب و نزديكان و دوستان كسي به اندازه مولايم فاطمه غمگين و شديدا گريان نبود. اندوهش تجديد و زياد مي‏شد و گريه‏اش افزونتر مي‏شد. و مي‏فرمود: پدر قوتم رفته و خويشتن‏داريم را از دست داده‏ام و دشمنم سرزنش كننده‏ام شده و حزن و اندوه دروني مرا مي‏كشد.
پدر، يكه و تنها باقي مانده و در كار خود حيران و سرگردانم، صدايم خفته و پشتم شكسته و زندگيم درهم ريخته و روزگارم تيره شده است.
پدر پس از تو براي وحشتم انيسي نمي‏يابم و مانعي براي گريه‏ام و ياوري براي ضعفم پيدا نمي‏كنم.
* آنچه باعث شد فضه راه حق را برگزيند و در مقابل سيل تحريف واقعيتها و غصب حقوق مسلم مقاومت كند، معرفت عميقي بود كه در سايه اهل بيت(ع) به دست آورد.
و مي‏فرمود: اي پدر مردم از ما روي برگردانده‏اند حال آنكه نزد مردم به بركت تو محترم بوديم و ضعيف شده نبوديم پس كدامين اشك در فراقت سرازير نشود و ...17
فضّه كه خود شاهد تمام اين مظلوميتها بود و بارها از زبان گوياي فاطمه(س) كلماتي چون سرزنش دشمنان، تنهايي، نداشتن ياور، روي گرداندن مردم، استضعاف تحميل شده و ... مي‏شنيد چنان اراده‏اي يافت كه بتواند در كنار فاطمه بماند و به دفاع از حريم رسول الهي اقدام كند هر چند خادمه‏اي بيش نيست و به راحتي عوامل حكومتي مي‏توانند وي را تا مرز نابودي پيش برند.
او راه خود را انتخاب كرد و در مقابل صدماتش را نيز به جان خريد. او در سخت‏ترين شرايط نيز از همراهي اهل بيت دست برنداشت و با غير اميرمؤمنان بيعت نكرد. خليفه دوم طي نامه‏اي كه به معاويه نوشته است از جرأت و جسارت فضه سخن مي‏گويد و مي‏نويسد: اي پسر ابوسفيان بدان كه با خالد بن‏وليد، قنفذ و عده‏اي از خواص اصحابم به در خانه فاطمه آمديم و در را به شدت كوبيديم. در خانه علي، فاطمه، حسن، حسين، زينب، ام كلثوم و فضه بودند. پس فضّه درآمد و گفت: چه مي‏خواهي، گفتم: علي را بگو بيرون بيايد و با جانشين رسول خدا بيعت كند. آنگاه فضه شروع به احتجاج با من كرد. گفتم برو و به علي بگو بيرون بيايد. و الا وارد خانه مي‏شوم و او را بيرون مي‏كشم. فاطمه وقتي اين را شنيد خود پشت در آمد و گفت: اي گمراهان تكذيب‏كننده چه مي‏گوييد و چه مي‏خواهيد؟ از خدا نمي‏ترسي و داخل خانه مي‏شوي يا با گروه شيطاني خود مرا مي‏ترساني حال آنكه گروه شيطان ضعيف است واي بر تو و بر جرئتي كه نسبت به خدا و رسول او كردي. مي‏خواهي نسل پيامبر را از دين قطع كني و نورش را خاموش سازي؟ و ...18
* اين گروه از زنان هر چند اندك بودند، اما توانستند به طور شگفت‏انگيزي از سيطره فكري و تبليغي جريان حاكم خارج شوند.
آخرين فرياد
فضه چهره فاطمه(س) را آنگاه كه بين در و ديوار ماند، در خاطر نگاه داشت. لحظه‏اي كه فاطمه تنها او را صدا كرده و به كمك طلبيد. خليفه دوم مي‏گويد: هيزم جمع كرده در را آتش زدم. فاطمه پشت در مانع از ورودم شد... وقتي كشته‏هاي بدر و احد را كه به دست علي هلاك شده بودند به ياد آوردم برافروختم و لگدي بر در زدم فاطمه در پشت در بود چنان در خانه را فشار دادم كه كودكش (محسن) سقط شد. فاطمه چنان ناليد كه گويا مدينه زير و رو شد و داد زد:
آه اي فضه به سويم بيا و مرا درياب به خدا قسم كودكم كشته شد.19
* فضه چهره فاطمه(س) را آنگاه كه بين در و ديوار ماند، در خاطر نگاه داشت.
* سكوت در مكتب فضّه جاي نداشت.
محرم كوثر
همراهي فضه با حضرت فاطمه(س) در آن شرايط بحراني تا به آنجا رسيد كه جزء معدود محرمان حرم وي شد او باب حضرت فاطمه(س) بود20 و ارتباط زنان ديگر با حضرت توسط وي صورت مي‏گرفت از اين روي فضه از دروني‏ترين اسرار اهل‏بيت مي‏توانست مطلع شود و به اين ترتيب استوارتر از ديگران در راه حقيقت گام بنهد تا به آنجا مقام محرميت وي پيش رفت كه امام صادق(ع) فرمود: اميرمؤمنان فرمود: وقتي از مرقد پيامبر برگشتيم به من ناله كرد. به سويش رفتم و گفتم: چرا شكوه مي‏كني؟ او از خوابي كه ديده بود مرا مطلع كرد و به خدا و رسول خدا از من عهد گرفت كه وقتي وفات كرد غير از ام سلمه (همسر رسول‏الله) ام ايمن، فضه و از مردان غير از دو پسرش، عبدالله بن‏عباس، سلمان فارسي، عمار ياسر،
مقداد، ابوذر و حذيفه كسي از آن مطلع نباشد.21
عشق او به فاطمه تا حدي بود كه وقتي نامش را مي‏شنيد اشك از چشمانش بي‏اختيار سرازير مي‏شد. به اين جهت وقتي ورقة بن‏عبدالله نام فاطمه را برد سيلاب اشك بر گونه‏هاي فضه جاري شد و گفت اي ورقة بن عبدالله حزن ساكن مرا به هيجان آوردي و مصيبت و دردهاي دلم را كه در قلبم پوشيده بود، آشكار كردي.22
هميشه ميل قلبي و رضايت خاطر اين بزرگوار را بقدر امكان بر ميل و رضاي خود ترجيح مي‏داد.23
شهادت حضرت فاطمه
فضه كه خبر وقايع آن روز را با تلاش بسيار براي آيندگان زنده نگاه داشت مي‏گويد: بزرگان مدينه جمع شدند و به سوي حضرت اميرمؤمنان علي آمدند و گفتند: به فاطمه بگو يا شب گريه كند يا روز حضرت سخن آنان را براي فاطمه بازگفت: فاطمه فرمود: اي اباالحسن! توقف من در بين آنها كوتاه و مرگم نزديك است. به خدا شب و روز ساكت نخواهم شد تا اينكه به پدرم رسول خدا ملحق شوم.24
* او باب حضرت فاطمه(س) بود و ارتباط زنان ديگر با حضرت توسط وي صورت مي‏گرفت.
علي(ع) خانه‏اي در بقيع براي او ساخت كه حسن و حسين و مادرشان به آنجا رفته مي‏گريستند و اميرمؤمنان فاطمه را در بين دستهايش به خانه برمي‏گرداند.25
فضه در مراسم غسل حضرت نيز شركت داشت. او كه لحظه لحظه زندگي حضرت فاطمه را از لحظه وفات پيامبر تا شهادت حضرت فاطمه بيان كرده است لحظه غسل تا دفن را از زبان علي(ع) اينگونه شرح مي‏دهد:
«فقال علي والله لقد اخذت في امرها و غسلتها في قميصها و لم اكشفه عنها فوالله لقد كانت ميمونة طاهرة مطهرة ثم حنطتها من فضله حنوط رسول الله و كفنتها و ادرجتها في اكفانها فلما هممت ان اعقد الردا ناديت يا ام كلثوم يا زينب يا سكينة يا فضه يا حسن يا حسين هلموا تزودوا من امّكم فهذا الفراق و اللقا في الجنة»26
علي(ع) فرمود: «به خدا قسم كارش را به عهده گرفتم و در لباسش غسل دادم و لباسش را جدا نكردم، به خدا او مبارك طاهر و مطهره بود. آنگاه با باقي‏مانده حنوط پيامبر حنوط كشيده كفنش كردم و در كفن پيچيدم. وقتي خواستم رداء را ببندم اي ام‏كلثوم اي زينب اي فضه اي حسن اي حسين بشتابيد و از مادرتان بهره بگيريد كه اين جدايي است و ديدار در بهشت است.»
محمد بن‏هارون بن‏موسي تلعكبري از پدرش از محمد بن‏هاشم فخل مي‏گويد: وقتي فاطمه وفات يافت اميرمؤمنان غسلش داد و كسي جز حسن، حسين، زينب، ام‏كلثوم، فضه و اسماء بنت عميس و ... حاضر نبود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت: 4:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تقسیم خراسان و نظام سلسله مراتب جدید شهری در منطقه

بازديد: 113
تقسیم خراسان و نظام سلسله مراتب جدید شهری در منطقه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عنوان مقاله

تقسیم خراسان و نظام سلسله مراتب جدید شهری در منطقه

عنوان واحد

اصول و مبنای برنامه ریزی منطقه ای

مقدمه :

در چند دهه اخیر شهرها با سرعت بیشتری گسترش یافته و به شهرهای بزرگ تبدیل شده اند ، این گسترش در کشورهای در حال توسعه حادتر است . در این میان رشد سریع شهرنشینی در دنیا در هه جا بطور متعادل صورت نگرفته است و بلکه عمدتاً شامل شهرهای بزرگ و پایتختها بوده است . تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگ گویای این واقعیت است و حتی در بعضی از کشورها ، جمعیت پایتخت 30% جمعیت کشور را شامل می شود . همواره در سطح جهان تحولات اقتصادی و دخالتهای سیاسی موجب پیدایش قطبهای بزرگ صنعتی و شبکه ای از شهرهای بززرگ و مگالاپلیس ها شده و به این ترتیب نظم فضایی خاصی را در سطوح ناحیه ای ، منطقه ای و ملی بوجود آورده است که نهایتاً منجر به عدم تعادلهای ملی ، منطقه ای و ناحیه ای شده است ، کشور ما نیز در نیم قرن اخیر بخصوص در چند دهه اخیر از این قاعده مستثنی نبوده است و رشد شهرنشینی و افزایش شهرها و جمعیت شهری آن سرعت بیشتری یافته است . افزایش جمعیت شهری و توسعه شهرنشینی تنها ناشی از افزایش طبیعی جمعیت ایران نیست بلکه علی رغم انجام اصطلاحات ارضی که
می بایست به پیوند جغرافیایی روستاییان با روستاها منتهی می شد به دلایل متعدد موجب کاهش اهمیت بخش کشاورزی از یک سو و رشد سریع شهرها از سوی دیگر و نتیجه آن ایجاد روند مهاجرتی از روستا به طرف شهرها شد . این امر علاوه بر افزایش جمعیت شهری موجبات ناموزونی در شبکه شهری ایران ، گسیختگی پیوند فضایی شهر و روستا و عدم تعادل در توزیع فضایی جمعیت را فراهم آورد (1)

به طور کلی پیدایش یک شبکه شهری و چگونگی شکل گیری الگوی فضایی آن در یک منطقه یا یک کشور که در طول تاریخ صورت می گیرد با شرایط متعدد اقتصادی ، اجتماعی ، اقلیمی و جغرافیایی مرتبط است در ایران نیز پیدایی شبکه شهری تابع این قاعده بکلی بوده است . شبکه شهری ایران تا چند دهه قبل از همگونی نسبی برخوردار بوده است ، یعنی بدون وجود یک کلانشهر یا متروپل اصلی که همه فعالیت ها را به خود جذب کند و بر شبکه تاثیر خاصی بگذارد ، ارتباط ارگانیکی بین شهرهای کوچک و بزرگ هذ منطقه از یک سو و شهرها و مراکز روستایی آنها از سوی دیگر برقرار بوده است . (2)

بررسی شبکه شهری ایران نشان می دهد که از یک عملکرد سلسله مراتبی برخوردار نبوده و شمار کانونهای زیستی توزیع فضایی و حجم جمعیتی آنها از یک نظام کارکردی سلسله مراتبی تبعیت نمی کند و شبکه شهری همچنان در جهت تمرکزگرایی در حال تحول است . چنین حالتی با شدت و ضعف ولی بطور غالب در ببیشتر مناطق ایران دیده می شود . در مجموع ده شهر بزرگ و متروپل منطقه ای با گرفتن فاصله از شهرهای پایین دست خود و بریدن از پایتخت در نظام شهری ایران گسستگی حاصل کرده اند . (3)

طرح مسأله :

امروزه شهرنشینی به عنوان یکی از نقاط عطف تکامل جوامع بشری و علی رغم دستاوردهای متعدد آن ، متأسفانه مشکلات گوناگون زیست محیطی ، اجتماعی ، فرهنگی و کالبدی را نیز به ارمغان آورده است و از بارزترین ویژگیهای شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه باید به توزیع نامناسب نظام سکونتگاههای شهری استفاده نمود که در اکثر مناطق منجر به شکل گیری مجموعه های نامتعادل در فضای جغرافیایی شده است که خود تبعات خدمات رسانی نامطلوبی را به دنبال دارد و همین عدم تعادلها با تمرکز فعالیتهای اقتصادی و خدماتی در برخی شهرها به عنوان عامل بازدارنده ای در فرا راه توسعه مناطق عمل می نماید . افزایش تعداد شهرهای بزرگ به ضرر شهرهای متوسط بخصوص کوچک و روستا شهرها عمل می کند . اختلاف ناحیه ای و سیاست اداری به این مسائل دامن زده و سیاست اقتصادی نیز عامل مهمی در توزیع نامتعادل سلسله مراتب شهری می باشد ، به همین علت نظام توسعه شهری کشور با مشکلات و تنگناهای اساسی روبرو است . (4)

اهمیت شبکه شهری در جغرافیای سیاسی و اقتصادی و بطور کلی پوشش شهرنشینی یک منطقه به حدی است که نیاز به تأکیدی خاص در این زمینه نیست . از آنجا که شبکه شهری هم به مفهوم فضایی آن یعنی نحوه استقرار و توزیع شهرها ، بر اساس عملکردهای پایه ای آنها هم حاصل و هم علت بسیاری از مسائل و پدیده های شهرنشینی معاصر است لذا شناخت چگونگی این شبکه و تغییرات آن در یک منطقه می تواند روشنگر لااقل بخشی از این مسائل گردد . (5)

شبکه شهری در کشورهای پیشرفته صنعتی به علت وجود عملکردها و فعالیت های سلسله مراتبی در شهرهای مختلف و یکنواختی و همگونی نسبی امکانات اقتصادی ـ اجتماعی و فضایی به صورت کهکشانی است . یعنی روستاهای اطراف یک شهر کوچک خدمات اولیه خود را از این شهر تأمین می کنند . این گونه شهرها با یک شهر متوسط در ارتباطند و در نهایت شهرهای متوسط با شهر بزرگ منطقه در ارتباط متقابل و مستقیم قرار می گیرند . از اینرو پایتخت ها و یا بعضی از متروپل های این کشورها نیز به علت وجود مراکز تصمیم گیری از موقعیت ویژه ای برخوردارند . (6)

کشورهای جهان سوم از جمله کشور ما نیز در دوره پیش سرمایه داری از شبکه شهری همگونتری برخوردار بوده است . یعنی هر منطقه شهر اصلی و میانی خود را داشته است . اما در قرن اخیر با ظهور تحولات ناشی از سرمایه داری پیرامونی که نیاز به فوق تمرکز جزء ذاتی آن بود ( یعنی نیاز به زیر ساخت های گران قیمت و وسیع مانند شبکه های وسیع ارتباطات و تأسیسات و غیره و مراکز تصمیم گیری و مدیریت و وجود متخصصان ) وضعیت این شبکه به هم ریخت و با ایجاد یک یا دو کلانشهر نظام کهکشانی در شبکه شهری مبدل به یک رابطه زنجیره ای شد ، یعنی هر سکونتگاه (خواه روستا یا شهر کوچک و متوسط ) اغلب مستقیم با متروپل منطقه یا کشور در ارتباط قرار می گرفت ، این امر نیز موجب تمرکز بیشتر کلانشهر و از بین رفتن ارتباطات میانی (بین شهرهای کوچک و میانی ) شد . (7)

در ایران نیز به دلیل شرایط و سیاستهای حاکم بر توسعه ملی در طی قرن اخیر ، شاهد رشد سریع و نامتوازن جمعیت شهرنشین کشور بوده ایم و نظام سلسله مراتب نامتعادل با الگوی نخست شهری پایتخت ، مشخصه بارز آن است و عمده این جمعیت شهرنشین در چند ما در شهر منطقه ای و بزرگ متمرکز شده اند . (8)

این شرایط نامطلوب شبکه شهری در مناطق مختلف کشور به وضوح نمایان است . بطوریکه مثلاً در استان خراسان  شهر مشهد به یک متروپل تبدیل شده و سیطره کامل سیاسی و اقتصادی بر دیگر شهرهای استان دارد و عملاَ حتی کوچکترین شهرهای استان در بسیاری موارد به طور مستقیم با این متروپل منطقه ای در ارتباط قرار می گیرند . نکته حائز اهمیت در مورد این استان که لزوم پرداختن به شبکه شهری آن را مهمتر جلوه می دهد . تقسیم استان خراسان به سه استان کوچکتر است چه بسا که برنامه ریزی صحیح در شبکه شهری این استانهای جدیدالتأسیس در ابتدای کار می تواند در زمینه ایجاد نظام سلسله مراتبی متعادل در این استانها بسیار مؤثر باشد و یقیناً در گام اول نیاز مبرم به بررسی شرایط فعلی استانها و شرایط پیش از استان خراسان احساس می شود تا شاید بتوان از تجربه ناموفق دیگر استانهای کشور در این زمینه پیشگیری کرد .

محدوده و ویژگیهای طبیعی منطقه مورد مطالعه :

خراسان متشکل از سه استان جدید خراسان رضوی ، شمالی و جنوبی با وسعت 3/247618 کیلومتر مربع و 4531053  نفر جمعیت در سال 1385 در شرق و شمال شرقی ایران قرارا دارد . گستردگی آن بین 30 درجه و 31 دقیقه تا 38 درجه و 17 دقیقه عرض جغرافیایی و 55 درجه و 22 دقیقه تا 61 درجه و 17 دقیقه طول جغرافیایی است . طول متوسط استان به خط مستقیم در جهت شمالی ـ جنوبی Km750 و عرض متوسط آن به خط مستقیم از شرق به غرب km420 است . این استان از شمال و شمال شرقی با جمهوری ترکمنستان و از شرق با افغانستان مرز مشترک دارد از جنوب با استانهای سیستان و بلوچستان ، یزد ، کرمان ، از مغرب با استانهای یزد ، اصفهان ، سمنان و گلستان همجوار می باشد . (9)

وسعت زیاد استان و عواملی مانند رشته کوههای مرتفع و مناطق پست کویری و جلگه ای ، دوری از دریا و همچنین وزش بادهای 120 روزه در شرق استان ، تنوع آب و هوائی و سرزمینی را به وجود آورده است ، به نحوی که معمولاً دامنه تغییرات درجه حرارت از شمال به جنوب استان افزایش یافته و میزان ریزشهای جوی سالانه در طول دوره بارندگی از شمال به جنوب کاسته می شود . ارتفاع متوسط در این استان حدود 1000 متر از سطح دریا می باشد . دامنه تغییرات ارتفاع استان 2931متر محاسبه شده است . رودهای مهم استان خراسان در نیمه شمالی جاری هستند و نیمه جنوبی توسط چندین رود که جریان فصلی دارند مشروب
می شود و در نهایت به کویر می ریزند.
(10)

یکی دیگر از ویژگی های خراسان , مرزهای طولانی و تقریباً خالی از سکنه بخصوص در نواحی شرق و شمال شرقی است شرایط طبیعی نا مساعد باعث شده است که در قسمت آبادیهای معدودی در حاشیه مرزها وجود داشته باشد.(11)

ویژگیهای طبیعی و فرهنگی استان خراسان باعث شده است  که از حدود سال 1880 میلادی یعنی زمان تثبیت مرز با روسیه یک نوع تقسیم بندی سه گانه خراسان شمالی , مرکزی و جنوبی بوجود آید.(12)

شمال خراسان:

محدوده شمال خراسان ,از شمال مرز ایران با ترکمنستان و از جنوب خط الراس کوههای بینالود و آلاداغ است. در حقیقت این قسمت از دو حوضه اترک که به دریای مازندران می ریزد و حوضه ریگزارهای قره قوم تشکیل شده است . غرب آن به استان گلستان و شرق آن به ترکمنستان و افغانستان محدود می شود. طولانی ترین و بلند ترین سلسله جبال خراسان در این قسمت قرار دارد.(13)

شمال خراسان واحه ای است با اقلیمی متفاوت از میلیون ها کیلومتر مربع از مناطق همجوار خود . شرایط اقلیمی و توپوگرافی این منطقه به نحوی است که دشتها و دره های حاصلخیز با رودها و جویبارهای کوچک ولی فراوان را بوجود آورده است . سلسله کوههای ممتد شمال خراسان با جهت شمال غربی جنوب شرقی در این مسیر طولانی باعث می شود که توده های مدیترانه ای بهتر به طرف شرق نفوذ کنند.(14)

نتیجه آن که شمال خراسان نسبت به دو بخش دیگر خراسان دارای رطوبت و آب بیشتر, خاک حاصلخیز تر و پوشش گیاهی غنی تر است و این عوامل باعث تراکم بیشتر جمعیت و سکونت گاههای دایمی پر شمارتر و بزرگتر از بخش های دیگر شده است. از ویژگی های این قسمت بخصوص منطقه ای که از شرق مشهد تا بجنورد ادامه دارد , ممتد بودن زمینهای کشاورزی و پیوستگی زمینهای هر آبادی به آبادی دیگر و عدم وجود کویر و بیابانهای بی آب و علف است. این منطقه از نظر وسعت در کل شرق ایران کاملاًاستثنایی است.(15)

خراسان مرکزی:

حد شمالی خراسان مرکزی خط الراس کوههای بینالود آلاداغ در شمال است اما حد جنوبی آن را
نمی توان نه از نظر علمی و نه از نظر مردمی مشخص کرد. خراسان مرکزی از نظر طبیعی تفاوت های زیر را با شمال خراسان دارد.

ارتفاعات کوتاهتر است و امتداد آنها هر چند که اکثراً غربی شرقی است اما برخی کوههای پراکنده با جهات مختلف در آن وجود دارد. وجود ارتفاعات کوتاهتر و پراکنده تر از بخش قبلی و دوری از دریا موجب دریافت رطوبت کمتری در مقایسه با شمال خراسان می گردد. ریزش کمتر ,خاکهای نامرغوبتر , شوره زارها و وجوددشت های بی آب و علف باعث می گردد که در این بخش  خراسان مانند قسمت شمال کشتزارها و باغها ممتد نباشد و سکونت گاهها بیشتر بصورت واحدهای آباد باشد.(16)

 

 

جنوب خراسان:

در جنوب خراسان عوامل موثردر پراکندگی جمعیت و کشتزارها شدید تر از خراسان مرکزی عمل می کنند . در این منطقه کوهها پراکنده اند و به صورت توده های مجزا از هم قرار دارند البته همین توده های پراکنده دلیل عمده  ایجاد آبادیها و شهر ها هستند .منتهی در این قسمت بیابانها ,کویرها , شوره زارها وریگستانها وسیعتر و منابع آب سطحی و سفره های آب زیر زمینی کمتر از خراسان مرکزی و شمال خراسان است.(17)

تحولات جمعیت شهری:

کل جمعیت استان خراسان از 2023612 نفر در سال 1335 به تعداد 6047661 نفر در سال 1375 افزایش یافته است که از این تعداد 3421937 نفر در سال 1375 در مناطق شهری استان ساکن بوده اند.

جمعیت استان طی 40 سال از 2 میلیون نفر به حدود6 میلیون نفر افزایش یافته است که رشدی برابر 33 در هزار را نشان می دهد. رشد جمعیت خراسان پنچ سر شماری انجام شده به شرح زیر بوده است .

در دهه 45-35 جمعیت استان از 2023612 نفر به 2518526 نفر رسیده است که رشد سالانه جمعیت در این دهه 22 در هزار محاسبه شده است. در دهه55-45 جمعیت از 2518526 نفر به 3264398 نفر رسیده است که بیانگر رشدی برابر 26 در هزار است. در دهه 65-55 جمعیت از 3664398 نفر به 5280605 نفر رسیده است که رشدی برابر 49 در هزار است . در دهه 75-65 جمعیت از 5280605 به 6047661 نفر رسیده است با رشد 25 در هزار(18) .  

جمعیت استان خراسان به تفکیک شهری و روستایی سالهای 1335 تا 1375

 (در نمودار ذیل بیان شده است )

 

 

جمعیت استان

1335

1345

1355

1365

1375

شهری

424958

957039

1245258

2548999

3421937

روستائی

1598654

1561487

2019140

2724858

2622134

کل

2023612

2518526

3264398

5280605

6047661

((منبع : خراسان ، ژئوپلتیک و توسعه ، ص 91))

رشد شهرنشینی در سه دهه در سطح استان خراسان تا سال 1365 سریعتر از کل کشور بوده است در این بین رشد جمعیت شهر مشهد در افزایش جمعیت شهری استان خراسان دارای اهمیت بسزایی است . در سال 1335 استان دارای 21 نقطه شهری بوده است که مشهد با جمعیت کمتر از 250 هزار نفر بزرگترین شهر استان بوده است که این تعداد در سال1356 به 47 نقطه افزایش یافته است ، در طول این مدت از نظر جمعیتی تغییرات شدیدی در شهرهای استان به وجود آمده است . در سال 1370 مشهد با 1872765 نفر بزرگترین شهر استان است که تبدیل به یک منطقه شهری شده و به تنهایی 3/29%جمعیت استان را شامل شده است .  (19)

در سال 1383 استان خراسان به سه استان خراسان شمالی ، جنوبی و رضوی تقسیم گردید که بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 استان خراسان شمالی با 15 نقطه شهری دارای جمعیت شهری معادل 392458 نفر ، خراسان رضوی با 66 شهر دارای جمعیت شهری 3811900 نفر و خراسان جنوبی با 20 نقطه شهری دارای جمعیت شهری 326695 نفر بوده است .

مکان گزینی و توزیع فضایی ـ جغرافیایی شهرها :

توزیع جمعیت در مناطق و نواحی مختلف کشور نشان از عدم تعادلی دارد که بخش عمده ای از این شکل توزیع جمعیت در ارتباط با وضعیت طبیعی و اقلیمی مناطق کشور است اما همچنیت بخش قابل توجهی از آن در ارتباط با عدم بهره برداری مناسب از امکانات طبیعی موجود است . از سوی دیگر ساختار وابسته سیاسی ، اقتصادی کشور که توسط پهلوی پی ریزی شده با تفکر ایجاد قطب های جمعیتی و با اعمال سیاست های ناموفق به ویژه در زمینه کشاورزی روند مهاجرت گسترده روستائیان و تخلیه روستاهاو تراکم جمعیت در شهرها را به دنبال داشته است . (20)

در استان خراسان نیز توزیع شهرها مانند کل کشور از طرفی تابع شرایط اقلیمی و طبیعی و از طرفی در ارتباط با سیاست های دولتی قرار دارد و تأثیر عوامل مساعد طبیعی به ویژه وجود آب شیرین ، زمینهای حاصل خیز ، اعتدال شرایط اقلیمی و عوامل سیاسی  ـ  اقتصادی از یک سو و وجود کویرها ، کمی ارندگی ،  گرمای زیاد

 و شوری خاک  از سوی دیگر به گونه ای است  که مناطق شمالی  استان  بیشترین جمعیت  را  در خود  جای

 داده اند .(21)

در شمال خراسان فاصله هر شهر تا شهر بعدی حدود km60 است ولی در خراسان مرکزی فاصله ها حدود دو برابر است . البته این فاصله ها قائده کلی نیست اما تفاوت کلی ممتد بودن و پیوسته بود زمینهای کشاورزی در شمال خراسان به خصوص از شرق مشهد تا بجنورد و پیوسته بودن حریم و روستاها و آبادیها در همین محدوده و برعکس عدم پیوستگی مزارع و حریم روستاها و وجود فضاهای خالی در خراسان میانی است . زیرساختهای ضعیف تر طبیعی در خراسان مرکزی موجب پراکندگی بیشتر سکونت گاهها و جمعیت نسبت به شمال است در جنوب خراسان پراکندگی آبادیها بیشتر به اندازه جمعیتی آنها کمتر از خراسان مرکزی و خیلی کمتر از شمال خراسان است . (22)

تعاریف و مفاهیم :

در این مقاله برای بررسی موضوع مورد مطالعه از اصطلاحات ، قوانین و شاخصهایی استفاده شده است که در اینجا به اختصار به تعریف و توضیح آنها پرداخته می شود :

1-    شبکه شهری : اصطلاح شبکه شهری در مفهوم فضایی آن به نحوه استقرار و توزیع شهرهای مختلف از نظر اندازه ، جمعیت و . . . اطلاق می گردد و در مفهوم اقتصادی آن یعنی نظام مبادله و دادوستد بین شهرها بر اسا عملکردهای پایه ای آنها . (23)

پیدایش یک شبکه شهری و چگونگی شکل گیری الگو فضایی آن در یک منطقه که در طول تاریخ صورت می گیرد با شرایط متعدد اقتصادی ، اجتماعی و اقلیمی و جغرافیایی مرتبط است . (24)

2-    نظام سلسله مراتب شهری:

نظام سلسله مراتب شهری را که منتحج از نظریه های مکانهای مرکزی است می توان در ساده ترین حالت خود با استفاده از ابزارهای ریاضی نشان داد و از آنجایی که طبقه هر شهر با تعداد و تنوع فعالیتهایی که عرضه می کند تعیین می شود و معمولاً رابطه مستقیم بین تعداد و تنوع فعالیت ها و جمعیت شهر وجود دارند. بنا براین می توان گفت شهر هایی که در طبقات بالاتر قرار دارند جمعیت بیشتری هم دارند , در این صورت شهری که در طبقات پایین قرار گرفته , کوچکترین اندازه شهر در نظام سلسله مراتب شهری است و شهری که در طبقات بالا قرار گرفته , دارای بزرگترین اندازه شهر در نظام سلسله مراتب شهری است. (25)

3-    در این بررسی جهت شناخت نظام سلسله مراتب شهرهای استان و عدم تعادلها و خلاء ها در آن از روش قانون مرتبه اندازه استفاده شده است. توزیع مرتبه اندازه که توسط جورج زینپ ارائه شده است , نشان می دهد که به دلیل تمرکز جمعیت در شهر اول در صورت توزیع متناسب جمعیت طبق این قانون و بر اساس فرمول ---؟ دومین شهر باید دارای 2/1 جمعیت شهر نخست , شهر ردیف سوم دارای 3/1 جمعیت شهر نخست و شهر nام باید دارای جمعیتی معادل n/1 جمعیت شهر نخست باشد. در فرمول مذکور prجمعیت شهر ( در هر ردیف ) , p1 جمعیت بزرگترین شهر و R مرتبه شهر در مجموعه شهرهاست.

4-     یکی از مهمترین شاخصه هایی که برای سنجش چگونگی توزیع فضایی جمعیت در یک شبکه شهری مورد استفاده قرار می گیرد نسبت یا شاخص (( نخست شهری )) می باشد. نحوه محاسبه شاخص نخست شهری در میان سلسله مراتب شهرهای یک منطقه با تقسیم نمودن جمعیت نخست شهر به جمعیت دومین شهر آن منطقه بدست می آید. با رعایت الگوی مرتبه اندازه در سلسله مراتب شهری , قاعدتاً باید شاخص نخست شهری معادل 2 باشد بنا براین وجود شاخص های نسبت بالاتر از 2 نماینده عدم وجود الگوی شهری مرتبه اندازه بوده وروند الگوی نخست شهری را در آن منطقه نشان می دهد. ( 26 )

5-     از دیگر شاخصهایی که در این تحقیق برای بیان روشنتر شدن وضعیت شبکه شهری استانها از آن بهره گرفته می شود (( شاخص مرکزیت )) است. شاخص مرکزیت بیان کننده میانگین فاصله مراکز شهرستان های یک استان از مرکز استان می باشد. در واقع این شاخص نشان دهنده نحوه پراکنش شهرها در سطح استان است.

بررسی نظام سلسله مراتب شهری خراسان قبل از تقسیم :

جهت بررسی و شناخت نظام سلسله مراتب شهری در استان خراسان ( قبل از تقسیم ) , جمعیت 83 نقطه شهری استان خراسان منطبق بر نتایج سر شماری سال 1375 بر اساس قانون رتبه اندازه مورد بررسی قرار می گیرد . ( جدول شماره 1 )

بر اساس جدول شماره 1 , تعداد 824/493/3 نفر جمعیت شهری استان خراسان در 83 نقطه شهری در ستون اول و بر حسب میزان جمعیت مرکب شده است.

شهر مشهد با جمعیت حدود 405/887/1 بعنوان بزرگترین شهر در صدر قرار گرفته است و بر اساس قانون رتبه اندازه جمعیت شهر مشهد مبنای اندازه گیری جمعیت سایر شهرها قرار می گیرد. در ستون دوم عمودی برای داشتن یک توزیع مناسب جمعیتی , جمعیت هر شهر , بر اساس قانون رتبه- اندازه محاسبه شده است.  برای مثال دومین شهر ( ( سبزوار ))  باید دارای جمعیتی معادل  703/943  نفر باشد

بنا براین سبزوار دارای کسری جمعیت به میزان 965/772 نفر می باشد.

بر اساس نتایج مندرج در ستون دوم , استان خراسان باید دارای جمعیتی به میزان 929/440/9 نفر باشد.

از تفاضل ستون اول و دوم , ارقام ستون سوم حاصل آمده است  که میزان اضافه یا کمی جمعیت واقعی هر شهر را نسبت به جمعیتی که شهر بر اساس قانون رتبه اندازه باید دارا باشد نشان می دهد. بر این اساس استان خراسان با کمبود جمعیت معادل 105/947/5 نفر در سال1375 مواجه بوده است.

طبق ارقام این ستون تمامی شهرها دارای کمبود جمعیت بوده اند و این کمبود جمعیت و عدم تعادل کاملاً مشهود است. بطوریکه حداقل تفاوت جمعیت با جمعیت پیشنهادی فرمول معادل 130/22 نفر در مورد شهر حصار گرمخان است که خود رقمی قابل توجه می باشد.

شاخص نخست شهری در مورد این استان رقمی حدود 05/11 می باشد که نشان دهنده عدم تعادل شدید در شبکه شهری استان است. نمودار شماره 1 به خوبی گویای این عدم تعادل و تفاضل جمعیتی ستون اول ودوم می باشد. علت این عدم تعادل شدید را میتوان ناشی از رشد شدید شهر مشهد دانست به نحوی که به تنهایی 1/54 درصد از جمعیت شهری استان را در خود جای داده است و بقیه جمعیت استان در 82 شهر دیگر توزیع شده اند.

شاخص مرکزیت در این استان km230 است . با توجه به این شاخص میانگین فواصل شهرهای مختلف تا شهر مشهد در خراسان پیش از تقسیم km230 می باشد که این رقم نشان دهنده فاصله بسیار زیاد بسیاری از شهرهای استان در دسترسی به مرکز استان بعنوان مرکز ارائه دهنده خدمات برتر و فوق تخصصی می باشد و این فاصله عملاً می تواند مشکلات و تنگناهای عدیده ای را از طرفی برای دریافت خدمات و از طرف دیگر برای سیستم مدیریتی استان ایجاد نماید.

برای درک بهتر عدم تعادل در نظام سلسله مراتب شهری شهرهای استان در طبقات جمعیتی دسته بندی شده اند.( جدول شماره 2 )

طبق این جدول در ردیف اول شهر مشهد با جمعیت 405/887/1 نفر در سال 1375 قرار داشته که به یک متروپل منطقه ای تبدیل شده است و به تنهایی 02/54 در صد از جمعیت استان را در خود جای داده است. و بقیه جمعیت در 82 شهر دیگر پخش شده اند. در طبقه بعد 4 شهر قرار دارند با 9/16% جمعیت استان و به همین ترتیب با بالا رفتن طبقات , سهم جمعیتی شهرها بسیار کمتر شده بطوریکه ردیف شهرهای کمتر از  5  هزار نفر علی رغم وجود 41   شهر فقط  (5/3%) از جمعیت استان را دارا می باشند. در نمودار شماره 2 به خوبی وجود پدیده نخست شهری در استان خراسان قبل از تقسبم مشهود  می باشد و لزوم توجه به شهرهای میانی وکوچک برای ایجاد شرایط توسعه و گسترش این شهر ها جهت برقراری تعادل در شبکه شهری محسوس بوده است.

بررسی نظام سلسله مراتب شهری پس از تقسیم خراسان:

در سال 1383 استان خراسان به سه استان خراسان شمالی با 15 شهر خراسان رضوی با 66 شهر و خراسان جنوبی با 20 شهر تقسیم گردید.

در این بررسی وضعیت نظام سلسله مراتب شهری استان پیش از تقسیم خراسان و پس از تقسیم آن در قالب سه استان جدیدالتاسیس خراسان شمالی, رضوی وجنوبی با استفاده از قانون رتبه-اندازه --؟ موردتحلیل قرار گرفته است.

سپس به مقایسه وضعیت این سه استان جدید پرداخته شده است و در نهایت شرایط فعلی این استانها از لحاظ تعادل شبکه شهری آنها با استان خراسان پیش از تقسیم مقایسه شده است.

خراسان شمالی:

بر اساس نتایج سر شماری سال1385 استان خراسان شمالی دارای 15 شهر می باشد و جمعیت شهری استان معادل 458/392 نفر است.

در جدول شماره 3 جمعیت شهری این استان بر اساس قانون رتبه-اندازه مورد بررسی قرار گرفته است.

در ستون اول عمودی جمعیت شهرها به ترتیب --؟ آنها مرتب شده اند. بزرگترین شهر استان ,شهر بجنورد با جمعیت 726/176 نفر می باشد که جمعیت سایر شهرها بر اساس قانون رتبه-اندازه تابعی از جمعیت این شهر می باشند. در ستون دوم جمعیت هر شهر بر اساس قانون رتبه-اندازه محاسبه شده است. و در ستون سوم تفاضل جمعیت واقعی و پیشنهادی هر شهر تعیین شده است.

بر اساس ارقام ونتایج این جدول تمامی شهرهای استان دارای کمبود جمعیت می باشند و استان در کل کمبود جمعیتی به میزان 959/193 نفر دارد. در نمودار شماره 3 وضعیت شبکه شهری استان نمایش داده شده است. شاخص نخست شهری این استان حدود09/2 می باشد که بسیار نزدیک به عدد 2 بوده وبیانگر این نکته میباشد که شبکه شهر در سطوح بالا تا حد زیادی منطبق بر الگوی رتبه اندازه بوده و فاصله جمعیتی شهر اول و دوم استان در وضعیت متعادلی قرار گرفته است.

جدول شماره 4 شهر های استان در طبقات جمعیتی دسته بندی شده اند. با بررسی طبقات جمعیتی بهتر می توان وضعیت توزیع شهر های استان را درک کرد. شهر بجنورد با جمعیت بالای 100 هزار نفر به تنهایی در ردیف نخست قرارگرفته است. و 45% جمعیت استان را در خود جای داده است. در ردیف بعدی 2 شهر قرار گرفته است با 35% جمعیت استان. تنها چهار شهر در ردیف های سوم و چهارم و پنجم قرار دارند با جمعیتی حدود 59884 نفر و در ردیف شهر های کمتر از 5 هزار نفر 8 شهر قرار دارند که این 8 شهر فقط 7/4% از جمعیت استان را در خود جای داده اند. با بررسی این جدول مشخص می شود که عدم تعادل سیستم شهری در شهرهای کوچک نمود بیشتری دارد. نمودار شماره 4 وضعیت طبقات جمعیتی شهرهای استان را بهتر نمایش می دهد. این نمودار بخوبی لزوم توجه بیشتر به شهر های میانی و کوچکتر استان را مشخص می نماید.

شاخص مرکزیت در استان خراسان شمالی km70 می باشد. یعنی شهرهای استان برای دسترسی به مرکز باید میانگین حدود km70 را بپیمایند. این عدد حاکی از پراکنش نسبتاً مطلوب با شهر ها در سطح استان می باشد.

خراسان رضوی :

در استان خراسان رضوی 66 نقطه شهری وجود دارد که برای شناخت سلسله مراتب شهری آن , جمعیت این مرکز بر اساس نتایج آخرین سر شماری عمومی نفوس و مسکن ( سال 1385 ) و بر مبنای قانون رتبه-اندازه مورد بررسی قرار گرفته است. ( جدول شماره 5 )

در این مطالعه ابتدا جمعیت 66 نقطه شهری به ترتیب --؟ جمعیت در ستون اول جدول شماره 5 مرتب شده اند سپس در ستون دوم جمعیت هر شهر بر اساس قانون رتبه-اندازه و بر مبنای جمعیت شهر اول محاسبه شده است. و در انتها در ستون سوم تفاضل جمعیتی برای هر شهر بین مقادیر جمعبت واقعی و جمعیت پیشنهادی بدست آمده است. بر این اساس شهر اول استان شهر مشهد با جمعیت 316/427/2 نفر می باشد. پس از آن شهر سبزوار با جمعیت 582/214 نفر در رتبه دوم استان قرار دارد که جمعیت آن در مقایسه باشهر اول بسیار کمتر بوده بطوریکه بر اساس قانون رتبه-اندازه این شهر با کمبود جمعیتی معادل 999076 نفر مواجه می باشدو و این مساله قویاً وجود --؟ نخست شهری در این استان را تایید می نماید.

بر اساس نتایج این جدول تمامی شهرهای استان با کمبود جمعیت مواجه اند و در صورت مبنا قرارگرفتن جمعیت شهر مشهد برای ایجاد تعادل در شبکه شهری استان , جمعیت استان باید به عدد 043/589/11 نفر برسد یعنی کل استان کمبود جمعیتی معادل 143/777/7 نفر را داراست.

شاخص نخست شهری استان 3/11 می باشد که این شاخص هم تایید کننده عدم تعادل شدید در نظام سلسله مراتبی استان می باشد .  وضوح تسلط همه جانبه شهر مشهد را بر شبکه شهری منطقه مشخص

 می نماید.

نمودار شماره 5 به شکل گویاتر وضعیت شبکه شهرهای استان را نمایش می دهد.

شاخص مرکزیت در این استانkm165 است. به عبارتی بطور میانگین km165 جهت رسیدن به مرکز استان و دریافت خدمات سطح بالاتر باید پیموده شود. این عدد نشان دهنده وضعیت نه چندان مطلوب دسترسی به مرکز استان می باشد.

در جدول شماره6 شهرهای استان در طبقه بندی جمعیتی شهر ها جایگزین شده اند. شهر مشهد به تنهایی 7/63% از جمعیت استان را دارا می باشد یعنی بیشتر از نیمی از جمعیت در یک شهر استان ساکن شده اند. نکات مهم دیگر کمی تعداد و کوچک بودن شهرهای 50تا 100 هزارنفری و شهرهای 10 تا 25 هزارنفری است و کمی جمعیت شهرهای کوچک کمتر از 5 هزار نفری است به شکلی 4/36% شهرهای استان فقط 2% جمعیت را در خود جای داده اند.

( در نمودار شماره 6 وضعیت نا متعادل توزیع جمعیت شهری به خوبی نمایان است.)

 

خراسان جنوبی:

بر اساس آمارهای سال 1385 در خراسان جنوبی 20 نقطه شهری وجود دارد با جمعیت 326695 نفر . مانند موارد قبل برای یررسی وضعیت این استان نیز پس از تقسیم خراسان از قانون رتبه-اندازه --؟ استفاده شده است . نتایج این محاسبات در جدول شماره 7 بیان شده است. در استان خراسان جنوبی شهر بیرجند با 166138 نفر بزرگترین شهر استان است . شهر قائن با 34465 نفر جمعیت در ردیف دوم قرار گرفته است. که این شهر بر مبنای جمعیت شهر بیرجند باید جمعیتی معادل 83069 نفر داشته باشد یا به عبارتی با 48604 نفر کمبود جمعیت روبرو است . بر اساس این محاسبات باید جمعیت 271026 نفر به جمعیت استان اضافه گردد تا بتوان جمعیت استان را بر اساس قانون --؟ توزیع کرد.

شاخص نخست شهری استان 8/4 می باشد که بیانگر وجود عدم تعادل در نظام سلسله مراتب شهری و بزرگ بودن شهر نخست در مقایسه به سایر شهرهای استان  می باشد.

در نمودار شماره 7 وضعیت شبکه شهری استان نشان داده شده است.

شاخص مرکزیت استان km95 است. و از هر شهر بطور میانگین km95 برای رسیدن به مرکز استان پیموده شود.

جهت روشنتر شدن وضعیت شبکه شهری استان 20 نقطه شهری به لحاظ جمعیتی در جدول شماره 8 طبقه بندی شده اند. در این استان در طبقه شهر های بالاتر از 100 هزار نفر یک شهر قرار داشته با9/50% جمعیت استان و این در حالی است که هیچ شهری از استان در ردیف(( 50 تا 100 )) هزار نفری قرار نمی گیرد. و در رده شهرهای 25 تا 50 هزار نفر فقط یک شهر جای دارد و همچنین 90% شهر های استان ( شهرهای 25 هزار نفری و کمتر ) فقط 38% جمعیت را دارا می باشند . این وضعیت به شکل گویا تر در نمودار شماره 8 ارائه شده است.

یافته ها و ارائه پیشنهادات:

براساس آنچه گذشت دریافتیم که نظام سلسله مراتب شهرهای استان های خراسان شمالی,جنوبی و رضوی مثال حاضر و استان خراسان بزرگ قبل از تقسیم سال 1383 بر ایفای نقش و عملکرد وسلسله مراتب کانون ها و فضاهای شهری متعادل مبتنی نمی باشد و شمار کانون های شهری و حجم جمعیتی آنها از یک نظام مطلوب بر اساس قانون رتبه-اندازه تبعیت نمی کند و کارکرد و عملکرد شهری در مقایسهای متفاوت, نظم فضایی پراکنش جمعیت را در سطح منطقه بر هم زده است. در این میان در خراسان بزرگ , قبل از تقسیم و خراسان رضوی در حال حاضر عدم تعادل شدید در شبکه شهری با تبدیل شدن شهر مشهد به قطب توسعه شرق و بعنوان دومین شهر کشور به خوبی مشهود است در حالیکه این شرایط در استان خراسان جنوبی مقداری تعدیل شده ودر خراسان شمالی به حد مطلوب بیشتر نزدیک شده است. با توجه به اینکه در هر سه استان پدیده نخست شهری  دیده می شود و در هر سه استان کانون های شهری از نظام مطلوب بر مبنای قانون رتبه-اندازه تبعیت نمی کنند. واز طرفی دیگر هنوز شهر مشهد تسلط کار کردی خود را از بسیاری جهات بر کل استان خراسان حفظ نموده است.

به نظر می رسد یکی از مهمترین مسائل در این استان ها پرداختن بیشتر به توسعه و گسترش شهر های کوچک و میانی در برابر شهر اول استان است . بخصوص در مورد استان خراسان رضوی این مورد اهمیت بیشتری

 می یابد در حالیکه در خراسان شمالی وضعیت موجود به شرایط مطلوب بسیار نزدیک می باشد.

با توجه به آنچه گفته شد می توان  پیشنهاداتی را به این شکل ارائه داد:

1-   بررسی و شناخت مناطق شهری در نظام برنامه ریزی کشور و نه شهرها بصورت مجزاء.

2-    بررسی و شناخت امکانات توسعه شهرهای مختلف بخصوص شهرهای میانی که بتواند به حد نصاب جمعیتی برسند تا سرمایه گذاری در راه اندازی فعالیت ها در آن با صرفه گردد.

3-   شناخت سلسله مراتب عملکردها در سطح منطقه و کشور وجایگزینی معقول آنها در شبکه شهری کشور یاهر منطقه یعنی عملکردهایی که نیاز به مقیاس کوچک تری از جمعیت داشته بتوانند در شهر های کوچک تر و میانی قرار گیرند.

4-   مطالعه وبررسی شبکه های حمل و نقل منطقه ای و تقویت و اصلاح ذگهای اصلی این شبکه جهت جابجایی جمعیت درون منطقه برای رسیدن به خدمات تخصصی به جای توزیع این خدمات.

5-   توجه به مناطق شهری در حال شکل گیری

6-   شناسایی نقاط شهری قابل توسعه جهت ترسیم شبکه شهری

در نهایت باید گفت سازماندهی فضایی نظام سلسله مراتب شهری در این استانها میسر نخواهد بود مگر با حمایت از شهرهای کوچک و متوسط.  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست:

1-    نظریان، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی ، شماره 42 ، ص 49و50

2-    اعتماد ، شهرنشینی در ایران ، ص 117

3-    نظریان ، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی شماره 42 ، ص 52

4-    همان منبع ، ص 52

5-    اعتماد ، شهرنشینی در ایران ، ص 117

6-    همان منبع ، ص 149 و 150

7-    همان منبع ، ص 150و 151

8-    نظریان ، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی شماره 42 ، ص 52

9-    پاپلی یزدی ، خراسان ، ژئوپلتیک و توسعه ، ص 49

10-   همان منبع ، ص 67

11-   همان منبع ، ص 85

12-   همان منبع ، ص 69

13-   همان منبع ، ص 70

14-   همان منبع ، ص 142 و 143

15-   همان منبع ، ص 70 و 71

16-   همان منبع ، ص71 و 72

17-   همان منبع ، ص 73

18-   مطیعی لنگرودی ، جغرافیای اقتصادی خراسان ،ص28 و 30

19-   همان منبع ، ص 48 و49

20-   احدی و چهاردولی سلسله مراتب شهری ،ص46

21-   پاپلی یزدی ، خراسان ژئوپلتیک و توسعه ص 72 و 73

22-   همان منبع ، ص 72 و 73

23-   اعتماد ،شهرنشینی در ایران ،ص 149

24-   نظریان ، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی شماره 42 ص52

25-   احمدی و چهاردولی ، سلسله مراتب شهری ص 19

26-   بهفروز ، مجله پژوهشهای جغرافیایی ص17 و 19

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست منابع :

1-    پاپلی یزدی ، محمد حسین و وثوقی ، فاطمه ، خراسان ، ژئوپلتیک و توسعه ، انتشارات پاپلی ، چاپ اول ، 1382

2-    مطیعی لنگرودی ، سید حسن ، جغرافیایی اقتصادی خراسان ، انتشارات آستان قدس رضوی ، چاپ اول ، 1373

3-    حسامیان ، فرخ و اعتماد ، گیتی و هائری ، محمدرضا ، شهرنشینی در ایران انتشارات آگاه چاپ دوم ، 1375

4-    نظریان ، اصغر ، جایگاه شهرهای کوچک در سازماندهی فضایی و توسعه ملی ، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی ، شماره 42 ، انتشارات : موسسه پژوهش و مطالعات عاشورا ، 1375

5-    احمدی ، حسن و چهاردولی ، حبیب اله ، سلسله مراتب شهری ، انتشارات ، وزارت کشور ، مرکز مطالعات برنامه ریزی شهری ، چاپ سوم ، 1376

6-    بهفروز ، فاطمه ، تحلیلی نظری ، تجربی برای متعادل سازی توزیع فضایی جمعیت در سیستم شهرهای ایران ، مجله پژوهش های جغرافیایی ، انتشارات جغرافیایی ، شماره 28 ، 1371

7-    آمار مأخوذه از سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان خراسان شمالی

8-    مرکز آمار ایران ، نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سالهای 1385 ، 1375

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 06 اردیبهشت 1399 ساعت: 17:58 منتشر شده است
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس