تحقیق درمورد فضه

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

نكات اخلاقی و فردي فضه

بازديد: 203
 نكات اخلاقی و فردي فضه

 تحقیق درباره فضه

نكات اخلاقي و فردي فضه

اينك به تشكيل خانواده، تربيت فرزندان، امتيازات فردي و استفاده از آن براي تبليغ آرمانهاي اهل بيت(ع) مي‏پردازيم.
خانواده و فرزندان فضه
بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، فشارهاي سياسي قدرت حاكم براي از بين بردن نفوذ و مقاومت اهل بيت و اقليت طرفدار آنان فزوني يافت. هر دو ستون برپادارنده خميه اسلام (پيامبر(ص) و فاطمه(س)) فرو ريختند و اميرمؤمنان يكه و تنها با ياراني انگشت‏شمار در معرض خباثتها و دشمني‏ها واقع شد اما فضه، همچنان نزد اميرمؤمنان علي(ع) ماند و از كودكان فاطمه(س) سرپرستي كرد. بر اساس روايتي از امام صادق(ع) در همين دوران اميرمؤمنان، فضه را تشويق به ازدواج كرد. در اين خبر كه در عوالم العلوم از عمروبن داود نقل شده، آمده است: «فضه با نظر اميرمؤمنان(ع) به عقد ابوثعلبه كه مردي از اهالي حبشه بود، درآمد و از وي صاحب فرزندي شد و بعد از وفات ابوثعلبه، با سليك غطفان ازدواج كرد. در اين حين يگانه فرزندش از ابوثعلبه وفات يافت.1
نصيرالدين امير صادق در كتاب (فاطمه) بر خلاف ديگر متون ازدواج اول فضه را در زمان حيات حضرت فاطمه مي‏داند و مي‏نويسد: «ابوثعلبه از دنيا رفت، فاطمه از فضه دلجويي نمود و او را با خود مأنوس كرد تا خود از دار جهان رحلت فرمود. فضه بعد از وفات فاطمه با مردي به نام سليك ازدواج كرد».2
اين ادعاي اميرصادق ظاهرا بدون دليل است و هيچ مداركي دال بر اينكه ازدواج وي قبل از شهادت حضرت زهرا باشد، يافت نشد.
در اغلب كتب تاريخي نامي از فرزندان سليك به ميان نيامده است از اين رو برخي احتمال داده‏اند فرزندان از شخصي ديگر باشند، چه در موارد فراواني نام دختر، نوه و پسراني از فضه نقل شده كه مسلّم مي‏نماياند فضه شوهري غير اين دو نيز داشته است. و يا فرزندانش از سليك، مورد اشاره منابع تاريخ قرار نگرفته‏اند.3
علامه مجلسي در خبري از «مسكه» دختر فضه و «شهره» نوه‏اش نام مي‏برد و ذبيح‏الله محلاتي در رياحين الشريعة بعد از نقل روايتي كه نام فرزندان پسر (داود، محمد، يحيي و موسي) فضه را ثبت كرده است، مي‏نويسد: مرحوم مجلسي مدرك اين خبر را در بحارالانوار از دو نفر مشيخه اهل سلوك و عرفان حكايت مي‏نمايد كه بهتر از روات كثير الرواية غير ضابط است.4
فضه با وجود تمام درگيريهاي سياسي هرگز شانه از مسؤوليت پرورش فرزندان فرزانه خالي نكرد او چنان به تربيت فرزندان همت گمارد كه نسل بعد از نسل حافظ قرآن بوده و از عفاف و تقوا و تقرب نزد خداي متعال در حد كمال برخوردار گشتند تا به آنجا كه در طول تاريخ روايات مربوط به پاكيزگي روحي آنان بارها مورد اشاره و تأكيد نويسندگان و محققان قرار گرفته است و به عنوان بانوان نمونه از آنها ياد شده است.
ابن‏شهر آشوب در مناقب به نقل از مالك دينار مي‏نويسد: «هنگام حج بانويي را ديدم كه بر حيواني ضعيف سوار شده است و زماني كه حاجيان برمي‏گشتند، در حال رفتن به حج است. وسط بيابان او را ديدم كه خسته و رنجور همچنان به زحمت و آرامي راه مي‏پيمايد. اندكي جلوتر رفتم و خود را به او رساندم و ملامتش كردم. گفتم: چرا با اين مركب لاغر حركت كرده‏اي كه چنين در راه بماني؟
سر به سوي آسمان بالا برد و گفت: «لا في بيتي تركتني و لا الي بيتك حملتني فوعزتك و جلالك لو فعل بي هذا غيرك لما شكوته الا اليك».
نه مرا به خانه‏ام واگذاري و نه به خانه خودت رساندي. قسم به عزت و جلالت اگر جز تو چنين مي‏كرد، نزد تو شكايت مي‏آوردم.
همان دم شخصي خود را به او رساند و زمام ناقه‏اش را در دست گرفت و از او خواست سوار شود. آنگاه ناقه با سرعتي شگفت به پيش تاخت. در جايگاه طواف دوباره همان زن را ديدم حس كنجكاوي راحتم نگذاشت، جلوتر رفتم و پرسيدم تو كيستي؟ گفت: من «شهره» دختر مسكه دختر فضه خادمه فاطمه زهرا(س) هستم.5
اعتراض به حاكميت
فضه هوش سرشار و قدرت يادگيري بسياري داشت. قابليت پذيرش در حد وسيع، وجودش را براي كسب فضايل از اهل بيت(ع) آماده ساخت. از اين‏رو در مدتي اندك به مقامهاي والايي در پيروي و همراهي عترت(ع) رسيد. آنچه فضه را از ديگران متمايز مي‏كند و از وي بانويي شاخص براي آيندگان مي‏سازد اين است كه وي ظرفيت وجوديش اعم از، قدرت، يادگيري، پذيرش حق، خستگي‏ناپذيري، حافظه قوي، خطابه و قدرت انتقال همه و همه را در راه دفاع از اهل بيت(ع) به كار برد و از هر امتياز به عنوان ابزاري براي نبرد با ظالمان غاصب سود برد حتي بعد از شهادت حضرت زهرا و تشكيل خانواده (روايات تاريخي به پرجمعيت بودن خانواده وي تأكيد دارد) در جريان مبارزه‏اش وقفه‏اي ايجاد نكرد. وي با تسلط ويژه‏اي كه به احكام فقهي داشت، به انتقاد علمي از حكام وقت مي‏پرداخت و بر ناروا بودن جايگاهي كه در اختيار گرفته‏اند، اشاره مي‏كرد.
امام صادق(ع) مي‏فرمايد: بعد از وفات شوهر اول فضه (ابوثعلبه) روزي سليك (شوهر دوم) نزد عمر آمد و از فضه شكايت كرد و گفت: فضه اجازه نزديكي به من نمي‏دهد. «فاشتكاها الي عمرو ذالك في ايامه. فقال لها عمر: ما يشتكي منك ابومالك يا فضه؟ فقالت: انت تحكم في ذالك و ما يخفي عليك. قال عمر: ما اجدلك رخصة قالت: يا ابااحفض ذهبت بك المذاهب ان ابني من غره مات فاردت ان استبري ...
عمر به او گفت: اي فضه ابومالك چه شكايتي از تو دارد؟
ـ تو حكم مي‏كني در باره‏اش؛ پس بر تو مخفي نيست.
ـ من كه دليلي بر اين كار تو نمي‏بينم.
ـ اي اباحفض مذاهب تو را منحرف نكنند. پسرم از (ابوثعلبه) وفات يافته است؛ در اين مدت از حيض استبراء مي‏كردم كه اگر حامله‏ام جنين من بچه ثعلبه است و اگر حيض شدم معلوم شود بچه از ثعلبه نيست. عمر كه در مقابل پاسخ متين فضه درمانده شد، به شگرد هميشگي خود پناه برد و به موضع انفعالي فرو رفت. وي هر گاه كه در بين مردم از حل مسايل عاجز مي‏ماند و علي گره را مي‏گشود، با عبارت «لولا علي لهلك عمر» اگر علي نبود خليفه از بين مي‏رفت، خود را از سرزنش فكري و زباني مردم مي‏رهانيد. اين بار نيز گفت: «شعرة من آل ابي‏طالب افقه من عُدّي» يك تار مو از خانواده ابي‏طالب از قبيله عدي فقيه‏تر است.6 عظمت اين گفتار آنگاه روشن مي‏شود كه بدانيم قبيله عدي در فقاهت سرآمد روزگار خويش و ضرب‏المثل فقاهت بودند.
فرياد با سكوت
نقطه آغازين مهجوريت اهل بيت را بي‏گمان بايد در آخرين روز مريضي پيامبر اكرم جستجو كرد «هنگامي كه پيامبر فرمود براي من استخوان شانه و دوات و يا كاغذ و دواتي بياوريد تا چيزي بنويسم كه بعدها گمراه نشويد ...»7
خليفه دوم در مقابل درخواست پيامبر گفت: بيماري بر پيامبر غلبه كرده و قرآن پيش شماست. كتاب آسماني ما را كافي است. ابن‏عباس دانشمند معروف اسلام كه با يادآوري آن روز دانه‏هاي اشك بسان مرواريد بر روي گونه‏اش مي‏غلطتيد مي‏گويد: بزرگترين مصيبت براي اسلام اين بود كه اختلاف گروهي از صحابه مانع شد كه پيامبر نامه‏اش را بنويسد؟8
همين تفكر كه براي جلوگيري از نفوذ اميرمؤمنان و اهل بيت در رهبري جامعه بعد از پيامبر به ذهن برخي صحابه خطور كرد، زمينه‏هاي مهجوريت اهل بيت، و احاديث و حقايق ديني را كه آنان بيان مي‏كردند، به وجود آورد. به اين ترتيب بعد از وفات پيامبر اكرم عموم مردم از منبع جوشان اهل بيت به طور گسترده‏اي محروم شدند و جامعه‏اي به وجود آمد كه قرآن ظاهري پايه فكريش و حاكمان تنها مفسرينش شدند در اين دوره مفسران مستقل به طور شديدي از سوي خلافت تحت فشار بودند تا از حريم ظاهر قرآن تجاوز نكنند و به سيره و سخن و رأي علي(ع) اشاره نكنند. فضه تدبيري انديشيد وي ديگر سخن نگفت و تنها به تلاوت و پاسخگويي با آيات الهي پرداخت و با اين كار آرمانهاي اهل بيت و آراء آنان را به مردم بازگو كرد.
يكي از نويسندگان آنگاه كه به معرفي فضه و كمالات وي مي‏پردازد، مي‏نويسد: «وقتي ديد مردم روايات وارده در باب سفارش اهل بيت و ساير حقايق دين پشت سر انداخته‏اند، فضه تصميم گرفت جز به آيات قرآن استشهاد نكند».
به اين ترتيب با استشهاد به قرآن جلوي هر گونه اعتراض حاكمان و عوامل آنان را گرفت و آزادانه به نشر فرهنگ اهل بيت(ع) همت گمارد. حفظ قرآن و استفاده به جا از آن از ديدگاه ديگر مبين آگاهي فضه به معارف قرآن و طبيعتا آراء و افكار اهل بيت و خصوصا اميرمؤمنان مراجع به تفسير و تأويل آيات قرآني نيز هست چه وي پرورش‏يافته در خاندان پاكان بود و تمام اعمالش حكايت از تأثيرپذيري علمي و عملي از آنان داشت.
ابوالقاسم قشيري خبري مربوط به حفظ قرآن و تسلط وي به معارف قرآني از فضه نقل مي‏كند. اين مطلب كه در منابع گوناگون شيعي و سني از جمله «الدرالمنثور» و «بحارالانوار» مورد اشاره و استفاده قرار گرفته به اين صورت است.
در راه مكه از قافله بازمانده بودم زني را ديدم كه تنها و سرگردان مي‏رود. پرسيدم كيستي؟ اين آيه را خواند «قل سلام فسوف تعلمون» سلام كردم و سؤال خود را تكرار نمودم خواند «من يهدي اللّه‏ فلا مضل له» ـ آنكه را خدا هدايت كند گمراه‏كننده‏اي نخواهد داشت.
ـ از كجا مي‏آيي؟ ـ «ينادوم من مكان بعيد» ـ از مكان دوري ندا مي‏شوند.
ـ قصد كجا داري؟ ـ «وللّه‏ علي الناس حج البيت»
ـ چند روز است سرگرداني؟ ـ «و لقد خلقنا السموات و الارض في ستة ايام»
آيا گرسنه هستي؟ ـ «و ما جعلناهم جسدا لايأكلون الطعام» به او طعام دادم و به راه افتاديم و چون آهسته مي‏آمد تقاضا كردم كه شتاب كند زودتر برسيم. ـ «لا يكلف اللّه‏ نفسا الا وسعها». دانستم قدرت شتاب ندارد.
درخواست كردم بر تك مركب من سوار شود. گفت: «لو كان فيهما آلهة الا اللّه‏ لفسدتا» پياده شدم و او را سوار كردم. گفت: «سبحان الذي سخر لنا هذا»
شكر خدايي را كه اين مركب را مسخر ما كرد.
به قافله رسيديم ـ آيا ميان اين كاروان كسي را داري؟ ـ يا داود انا جعلناك خليفة في الارض ـ يا يحيي خذا الكتاب بقوه ـ يا موسي اني «انا اللّه‏ ـ و ما محمد الا رسول». ـ اينها چه نسبتي با تو دارند؟ «المال و البنون زينة الحيوة الدنيا» اين چهار نفر را صدا زدم چهار تن رسيدند از من اظهار تشكر كردند.
اين آيه را خواند «يا ابت استأجره ان خير من استأجرت القوي الامين» به من احسان كردند. و اللّه‏ يضاعف لمن يشاء. عطا را زيادتر كردند.
ـ اين زن كيست؟ ـ فضه خادمه دختر پيغمبر است كه امسال بيستمين سال است او لب به سخني جز به آيات قرآن باز نكرده است.9
البته منظور آنان تداوم در ارائه جوابهاي قرآني در طي 20 سال بوده است. و به طور قطع وي در جايگاههاي خاص نيز بودن قرآن به پاسخگويي مي‏پرداخت آنگونه كه در نقل اخبار مربوط به شهادت حضرت زهرا(س) ثبت شده است كه وي طي حديثي طولاني وقايع آن روز را شرح مي‏دهد. هر چند در اين حكايت خاص هيچ نوع اشاره‏اي كه موضعگيري فضه در قبال اهل بيت و مسايل سياسي و حكومتي عصر خويش را نشان دهد، به چشم نمي‏خورد. اما نقل آن از جهاتي سودمند است از جمله اينكه گروهي بر اساس نقل ديگري از روايت سعي كرده‏اند فضه را از اين افتخار بي‏نصيب كنند روايت دوم كه از عبداللّه‏ بن‏مبارك نقل شده و همين مطالب را با افزايش و كاهش از زني گمنام نقل مي‏كند.
تبليغ ولايت در ايام حج
هر چند اطلاعي قطعي در باره زمان مسافرت فضه به مكه مكرمه در دست نيست اما به دلايل و قرايني كه در متن اخبار نقل شده وجود دارد به طور قطعي بعد از شهادت حضرت زهرا(س) و قبل از شهادت اميرمؤمنان و به احتمال قوي در دوران خلفاء سه گانه بوده است يعني دقيقا بحراني‏ترين زمان سياسي براي اهل بيت(ع). در اين دوره غاصبان ولايت وارونه جلوه دادن حقايق را سرمايه تداوم حكومت قرار دادند و با زر و زور و تزوير مخالفين را سركوب كردند. در اين فضاي حزن‏آلود فضه، پرورش‏يافته فاطمه، كه داغ شهادت حضرت زهرا(س) آرامش را از او گرفته بود به دنبال فرصتي مي‏گشت تا حقايق را بازگويد و مظلوميت اميرمومنان را به تصوير بكشد. ايام حج بهترين فرصت ممكن براي اين هدف بود از تمام ملل مسلمان نمايندگاني در مكه حاضر مي‏شدند و بدون فشارهاي و ايجاد آزادي نسبي به تبادل اطلاعات مربوط به كشورها و ممالك اسلامي مي‏پرداختند.
از اين كنگره عظيم پيامبر اكرم(ص) نيز براي معرفي اميرمؤمنان(ع) استفاده كرده بود اين بار فضه فرصت به دست آمده را غنيمت شمرد. او محل حج را به صحنه با شكوه اعلام حمايت از ولايت اميرمؤمنان(ع) تبديل كرد و به بازگويي و افشاي جنايات عليه اهل بيت پرداخت.
بر اساس آنچه مورخان نقل كرده‏اند فضه از نبوغ سرشار خود در بلاغت به نحو كامل سود برد به نحوي كه شيوايي گفتار و تسلط به خطابه توجه حاجيان را به خود جلب كرد. ورقة بن‏عبداللّه‏ اعلام حمايت از ولايت اميرمؤمنان را اينگونه به تصوير كشيده است:
براي حج و به اميد ثواب الهي راهي بيت‏اللّه‏ الحرام شدم. در حالي كه طواف مي‏كردم متوجه بانويي گندم‏گون نمكين و خوش‏كلام شدم كه با فصاحت گفتار فرياد كرد: «رب البيت الحرام و الحفظة الكرام و زمزم و المقام و المشاعر العظام و رب محمد خير الانام صلي اللّه‏ عليه و آله البررة الكرام ان تحشرني مع ساداتي الطاهرين و ابنائهم الغر المحجلين الميامين ألا فاشهدوا يا جماعة الحجاج و المعتمرين انّ موالي خيرة الاخيار و صفوة الابرار الذين علاقدرهم علي الاقدار و ارتفع ذكرهم في سائر الامصار ...»
اي خداي بيت‏الحرام و حافظان گرامي و پروردگار زمزم و مقام و مشاعر و بزرگ و پروردگار محمد بهترين آفريده‏ها(ص). ... مرا با سروران پاك و فرزندان ... محشور نماي. اي جماعت حاجيان آگاه باشيد كه سروران من بهترين برگزيده‏ها و نيكوكارانند. كساني كه عظمتشان از همه والاتر است ...
تعاريفي كه فضه از سروران خود بيان مي‏كرد به گونه‏اي بود كه تنها با مشخصات اهل بيت(ع) مطابق مي‏شد از اين‏روي ورقة بن‏عبداللّه‏ نيز مانند حاجيان ديگر متوجه شد وي از طرفداران اهل بيت و ولايت اميرمؤمنان(ع) است پس جلوتر رفت و گفت: گمان مي‏كنم از دوستداران اهل بيت(ع) هستي.
فضه پاسخ داد: آري. پرسيد: خود را معرفي كن و فضه گفت: من خدمتگذار فاطمه زهرا(س) دختر محمد مصطفي(ص) هستم. كه خداوند بر پدر و شوهر و فرزندانش درود فرستد.
آنگاه ورقة بن‏عبداللّه‏ تقاضاي فرصتي كرد تا سؤالاتش را از وي بپرسد. آنچه كه اينك از اين گفتگوي افشاگرانه و دردآلود در كتب تاريخي ضبط شده است، بازگوكننده دوران سخت رحلت پيامبر تا شهادت حضرت زهرا(س) است. فضه تمام لحظات را به خاطر سپرده بود از اين‏روي بعيد به نظر نمي‏رسد كه تمام اخبار وي حتي اشعاري كه از فاطمه زهرا(س) هنگام رحلت پدر بر زبان جاري مي‏كرد، نقل مستقيم باشد. بخشي از آنچه در اين گفتگو گذشته، اينچنين است: علي(ع) وقتي فاطمه(س) را در قبر گذاشت و سنگ لحد را چيد اينچنين سرود:
اري علل الدنيا عليَّ كثيرة
و صاحبها حتّي الممات عليل
لكل اجتماع من خليلين فرقة
و انّ بقايي عندكم لقليل
و ان افتقادي فاطما بعد احمد
دليل علي ان لا يدوم خليل
علامه مجلسي وقتي اين روايت را از ورقة بن‏عبداللّه‏ نقل مي‏كند مي‏نويسد: (اقول وجدت من بعض الكتب خبرا في وفاتها(ع) فاحببت ايراده و ان لم آخذه من اصل يعوّل عليه).10 مي‏گويم در برخي از كتابها خبري در باره وفات حضرت زهرا يافتم كه دوست داشتم نقل كنم. هر چند مدرك اصلي كه به آن ارجاع داده‏اند را نيافتم. با اين حال اين حديث طولاني مورد توجه محققان اخير نيز قرار گرفته است و آنان خبر علامه مجلسي از ورقة بن‏عبداللّه‏ ازدي را نقل كرده‏اند از جمله آنها مي‏توان به اعلام النساء11، رياحين الشريعة12 و نهج‏الحياة13 اشاره كرد. دليل عمده‏اي كه مي‏توان مبني بر اينكه سفر حج فضه قبل از شهادت اميرمؤمنان بوده، ارائه كرد اين است كه عبداللّه‏ ازدي تنها از شهادت حضرت فاطمه(س) سؤال كرده است.

پاورقيها:

12 ـ رياحين الشريعة، ج 2، ص 316.

1 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 87؛ رياحين الشريعة، ج 2، ص 317؛ مناقب آل ابي‏طالب، ج 1، ص 403 نام شوهر دوم را سليك مي‏داند.

10 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 174 تا 180 باب ماوقع عليها من الظلم في تاريخ سيدة النساء فاطمة الزهرا(س).

11 ـ اعلام النساء مؤمنات، ص 594.

13 ـ اين كتاب به كرار اشعار مربوط به اين روايت مفصل را نقل كرده است. نويسنده با دقت تمام به مدارك ذيل دست يافته است. كتاب عوالم، ج 11، ص 490 و 455 و 597 و 240 و 286؛ رياحين‏الشريعة، ج 2، ص 73 و ج 1، ص 246؛ سيره نبوي ذيني دحلان، ج 3، ص 364؛ عيون الاثر، ج 2، ص 340؛ مودة القربي، ص 103؛ نورالابصار، ص 53؛ احقاق الحق، ج 10، ص 434 و 483؛ اعلام النساء، ج 4، ص 113؛ عيوم الاخبار، ج 2، ص 340؛ السيرة النبويه، ج 3، ص 364؛ بردالاكبار عند فقه الاولاد، ص 44؛ بحارالانوار، ج 43، ص 176؛ كوكب الدري، جزء اول، ص 240.

2 ـ فاطمه، ص 172.

3 ـ رياحين‏الشريعة، ج 2، ص 318 (وي فرزنداني را كه در خبر ابوالقاسم قشري آمده به عنوان فرزندان فضه از غير سليك مي‏داند.)

4 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 87.

5 ـ همان، ص 46 نقل از مناقب ابن‏شهرآشوب از مالك دينار.

6 ـ رياحين الشريعة، ج 2، ص 317 نقل از عوالم العلوم و مناقب از جاحظ.

7 ـ مسند احمد، ج 1، ص 355؛ فروغ ابديت، ج 2، ص 496.

8 ـ بخاري كتاب علم، ج 1، ص 22 و ج 2، ص 14؛ صحيح مسلم، ج 2، ص 14؛ مسند احمد، ج 1، ص 325؛ طبقات كبري، ج 2، ص 244.

9 ـ زينب‏الكبري، ص 65 نقل از شام سرزمين خاطره‏ها، ص 114؛ الدرالمنثور في طبقات ربات الخدور، ص 439؛ تراجم اعلام النساء، ج 2، ص 363؛ فاطمه ام ابيها، ص 94؛ الارض و تربت الحسين؛ كاشف الغطاء نقل از زبان پيامبر، حسين عمادزاده، ص 435.

در شماره نخست از مقاله حاضر به نحوه حضور فضه نوبيه در مدينه و آشنايي وي با فضايل اهل بيت و تأثرات روحي برگرفته از آنان پرداختيم، در اين شماره به حضور جدّي فضه در كنار اهل بيت(ع) در سخت‏ترين شرايط اجتماعي سياسي پرداخته، لحظه لحظه او را با خاندان نور، بويژه حضرت فاطمه(س)، به نظاره خواهيم نشست.
مقام نيكان
اندك زماني از آشنايي فضه با خاندان طهارت مي‏گذشت. در اين مدّت او با درياي زهد و عدل پيوندي مستحكم يافت. انس و الفت وي با خاندان پيامبر(ص) تا آنجا پيش رفت كه چشمه جوشان معارف را فرا رويش گشود و كام جانش را با عالي‏ترين معارف الهي و انساني آشنا ساخت.
«استجابت دعا» از مراتبي است كه نصيبش شد.1 اين كمال روحي، كه نشان از موقعيت ممتاز روحي دارد، بارها در زمان رسول اكرم(ص) ظاهر گشت. در مصابيح القلوب مي‏خوانيم «امير مؤمنان، فاطمه، حسن و حسين(ع) هر يك شبي از ماه رمضان رسول الله را براي افطار دعوت كردند، فضه با اينكه خانه‏اي جداگانه نداشت، براي شب پنجم پيامبر را دعوت كرد. هنگام افطار نگاههاي ناباورانه فضه به ديدار چهره رسول اكرم(ص) روشن شد. اهل خانه كه غافلگير شده بودند، گفتند: ما را در جريان مي‏گذاشتي تا تداركي ببينيم. فضه كه آرزوي ميزباني رسول خدا را داشت، از درگاه الهي طعام خواست و آنگاه كه غذا حاضر شد، سفره افطار را گسترد».2
علاوه بر اين نشانه‏هاي زيادي از مستجاب الدعوة بودن فضه در اين دوران به چشم مي‏خورد كه همه حكايت از يك واقعيت دارند. آري، فضه در خانه ولايت پرورش يافته بود، و اين امر باعث شد به مرور زمان به والاترين مقام انساني دست يابد. اوج همراهي و دلبستگي او به اهل بيت را در ماجراي اطعام مي‏يابيم كه به واسطه آن فضه به مقام «ابرار» دست يافت. قرآن كريم اينگونه از اطعام فقير و اسير و يتيم ياد مي‏كند:
«همانا نيكان از جامهايي مي‏نوشند كه آميخته به كافور است. چشمه‏اي كه بندگان خدا از آن مي‏نوشند و آن را به هر جاي كه خواهند روان مي‏سازند. به نذر وفا مي‏كنند و از روزي كه شر آن فراگير است، مي‏ترسند. و طعام را در حالي كه خود دوست دارند، به مسكين و يتيم و اسير مي‏خورانند و در دل چنين مي‏گويند. جز اين نيست كه شما را براي خدا اطعام مي‏كنيم و از شما نه پاداشي مي‏خواهيم و نه سپاسي. ما از پروردگار خود مي‏ترسيم در روزي كه آن روز سخت و هولناك است. خداوند آنان را از شر آن روز نگاه داشت».3
* او با درياي زهد و عدل پيوندي مستحكم يافت.
* فضه در خانه ولايت پرورش يافته بود.
در كتب روايي و تفسيري شأن نزول اين آيات را چنين بيان مي‏كنند.
حسن و حسين(ع) فرزندان اميرمؤمنان(ع) مريض شدند. پيامبر به همراه اصحاب به ملاقات آنان آمد. وقتي حالشان را نگران كننده ديد، يكي از آنان پيشنهاد كرد كه اي علي اگر نذر كني براي سلامتي كودكانت اميد است خدا شفايشان دهد.4
علي(ع) فرمود: اگر خدا شفايشان داد، سه روز روزه مي‏گيرم. دختر رسول الله(ص) و خادمش فضه نيز چنين نذر كردند. بعد از مدتي آن دو سلامت خود را بازيافتند.
اينك وقت وفا به نذر رسيده بود. اميرمؤمنان به نزد شمعون خيبري رفت5 و مقداري پشم براي ريسيدن و سه پيمانه جو به عنوان اجرت گرفت و به منزل بازگشت. حضرت فاطمه(س) يك سوم از جو را آرد كرد و نان پخت. هنگام افطار فقيري آمد و گفت: السلام عليكم يا اهل بيت محمد(ص) فقيري از مسلمانان هستم غذايي به من دهيد؛ خدا غذايي از بهشت به شما دهد. همه سهم افطارشان را يكجا جمع كرده به او دادند. روز دوم يتيم و روز سوم اسيري آمد و آنان نيز تمام غذايشان را با رضايت قلبي تقديم كردند.6
سه روز بود كه علي، فاطمه، حسن، حسين و فضه بي هيچ غذايي روزه گرفته بودند. صبح روز چهارم پيامبر به خانه فاطمه آمد. حسن و حسين از شدت ضعف بر خود مي‏لرزيدند. حال رسول اكرم دگرگون شد و از اميرمؤمنان علت را
سؤال كرد و گفت دخترم را به من نشان بده. علي(ع) رسول خدا را به طرف فاطمه راهنمايي كرد. او در محرابش نماز مي‏خواند در حالي كه آثار گرسنگي از سيمايش پيدا بود. ضعف به جسم فاطمه غالب شده و رنگ رخسارش به زردي گراييده بود. پيامبر تا اين منظره را ديد فرمود:
«و اغوثاة بالله! انتم هذا ثلاث فيما اري؟» پناه بر خدا، شما سه روز به اين حال بوديد. جبرئيل نازل شد و گفت: «خذ يا محمد هناك الله في اهل بيتك» بگير اي محمد! خدا گواراي اهل بيت تو كند. پيامبر فرمود: چه را بگيرم. جبرئيل سوره «هل اتي» تا «ان هذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشكورا» را خواند.7
حسن بن مهران معتقد است آنگاه كه پيامبر داخل خانه شد و آنها را ديد گريان شد و ... جبرئيل اين آيات را فرود آورد: «ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا ـ عينا يشرب بها عبادالله يفجرونها تفجيرا».8
علامه طباطبايي در ذيل اين آيات تفسيري از امام صادق(ع) آورده، مي‏نويسد:
«يوفون بالنذر» يعني علي، فاطمه، حسن، حسين و خادم آنها فضه9 در اين ميان علامه مجلسي بعد از نقل 15 روايت مختلف از شأن نزول اين آيات مي‏نويسد: «بعد از آنكه بر اجماع مفسرين و محدثين بر اينكه اين سوره در حق اصحاب كساء نازل شد، پي بردي هيچ كس شبهه نيندازد زيرا؛ اينگونه ايثار از غير ائمه برنمي‏آيد و نزول اين سوره به همراه غذا براي آنها دليل بر جلال و رفعت و كرامت آنها نزد خداست و اختصاص آنها به اين نيكو داشت به همراه مكارم ديگر باعث مي‏شود كه نسبت دادن اين فضل به غير آنها كه هيچ مكارمي ندارند، قبيح باشد».
* سي آيه در حق اميرمؤمنان بدون استثناي فضه وارد شده است.
اين تعريض علامه مجلسي در حقيقت پاسخي به گروههاي ناصبي و منحرفين است كه غير اهل بيت را مستحق چنين پاداشي دانسته‏اند و اساسا مدني بودن اين سوره را زير سؤال برده‏اند10 و گرنه تعريض وي به عدم سهيم بودن فضه در اين پاداش عظيم نمي‏تواند صحيح باشد.
استاد ذبيح الله محلاتي در رياحين الشريعه مي‏نويسد: «سي آيه در حق اميرمؤمنان بدون استثناي فضه وارد شده است كه از فوائد و علائم متابعت خلوص مودت اوست. و آن بر حسب ظاهر صبر و شكيبايي بر گرسنگي در مدت سه روز است كه در اطعام قرص نان به مسكين و يتيم و اسير با موالي خود همراهي مي‏كرد. فضه گرسنه بود زماني كه اهل بيت گرسنه بودند و تشنه بود وقتي تشنه بودند. نمي‏خوابيد وقتي نمي‏خوابيدند روزه مي‏گرفت وقتي روزه بودند...»11 آنچه براي بانوان ما مي‏تواند راهكاري در عصر حاضر براي دستيابي به قله‏هاي معرفت و شرافت معنوي باشد پي بردن به سرّ مقاماتي است كه بانواني شايسته چون فضه به آن دست يافته‏اند.
و اين راز چيزي جز همراهي با اهل بيت و محو شدن در خواسته آنان نيست. چهار اصل مقدمات همراهي فضه با اهل بيت را فراهم ساخت. اين اصول عبارتند از:
1 ـ وفاي به نذر: بشر به هنگام گرفتاري در دام رنج و سختي روي به خدا مي‏آورد، اما به محض خلاصي، خدا از يادش مي‏رود. نذر انسان را به پروردگار توجه مي‏دهد تا گرفتاريش برطرف شود. وفاي به عهد و نذر انجام عملي است كه خداي تعالي به آن دستورداده و عدم وفا به فراموشي سپردن خداست و به اين صورت بين دستيابي به شرافت معنوي و وفاء به نذر رابطه‏اي عميق وجود دارد.
2 ـ ترس از روز حساب: مشخصه دوم ابرار به فكر حساب و روز جزاء بودن است چه انسانهاي نيكوكار نيز نمي‏توانند به طوري كه شايسته خداست او را عبادت كنند از اين روي همواره نقص و كاستي در اعمال انسان وجود دارد و فضه با آگاهي از اين نقيصه و ترس از حساب بود كه توانست با ميل خود به ياري مستمندان بپردازد.
3 و 4 ـ اطعام به نيازمندان و رضايت الهي: سركوب خودخواهي و برتري‏جويي در سايه اطعام به ديگران خصوصا نيازمندان تحقق مي‏يابد. اطعام به اين معني است كه شخص تنها غم خود را نمي‏بيند بلكه ديگران را نيز مستحق ياري مي‏داند و به آنان نيز عشق مي‏ورزد. رضايت الهي نيز اساس اعمال است تا آنجا كه هيچ درخواستي از فقير و اسير و يتيم ندارند و در هنگام گفتگو نيز با خدا سخن مي‏گويند و از او پاداش مي‏خواهند.
از اين روي امام صادق(ع) فرمود:
«و يقولون اذا اطعموهم «انما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاءً و لا شكورا» قال والله ماقالوا هذا لهم و لكنهم اضمروه في انفسهم فاخبر الله باضمارهم يقولون: لا نُريد جزاءً تكافوننا به شكورا تثنون علينا به ولكنا انما اطعمناكم لوجه الله و طلب ثوابه».12
«به خاطر خدا غذا مي‏دهيم و از شما جزا و شكري نمي‏خواهيم» امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم اين را نگفتند بلكه با خود چنين گفتند و خدا از باطن آنها خبر داد...
* چهار اصل مقدمات همراهي فضه با اهل بيت را فراهم ساخت.
رحلت پيامبر
فضه ضمن كسب فضايل والاي انساني، ياوري دلسوز و مهربان براي فاطمه(س) و فرزندانش بود13 او در خدمت رسول اكرم سالهايي را سپري كرد تا اينكه سال دهم هجري با تمام حزن و اندوهش فرا رسيد. در اين سال حال رسول اكرم پس از حجة الوداع رو به وخامت گذاشت و سرانجام در غروب روز دوشنبه 28 صفر سال 10 هجرت به ديدار حق شتافت.14
فضه از آن روز تلخ اينگونه ياد مي‏كند:
وقتي پيامبر وفات يافت كوچك و بزرگ سوگوار شدند و گريه بر او زياد شد و دلداري‏دهنده نبود و مصيبت وي بر نزديكان، اصحاب، اولياء، دوستان، و بيگانگان و خويشان گران بود و كسي را نديدم از زن و مرد مگر آنكه گريان بود و فرياد مي‏زد.15
دوران بعد از رحلت
محور و تكيه‏گاههاي اصلي انقلابي كه پيامبر اكرم(ص) بنيانگذاري كرد، از سوي عوامل خارجي مانند روم و تهديدهايي داخلي همچون منافقان و اقليتهاي ديني ناراضي كه در قالب مسلمانان وارد جامعه اسلامي شده بودند، شديدا در معرض مخاطره بود. آنچه باعث شد فضه راه حق را برگزيند و در مقابل سيل تحريف واقعيتها و غصب حقوق مسلم مقاومت كند، معرفت عميقي بود كه در سايه اهل بيت(ع) به دست آورد. بنابراين او نمي‏توانست باور كند بانويي كه در تقسيم كار خانه با خادمي تنها و بي‏سرپرست، عدالت را تا آخرين حد رعايت مي‏كند در ادعايش درغگو باشد. و يا اميرمؤمنان به حكومت ذره‏اي دلبستگي داشته باشد. همه اين عوامل موجب شد در ميان كشمكشهاي سياسي او راه صحيح را برگزيند و مانند تعداد انگشت‏شماري از جامعه زنان (اسماء بنت عميس، ام ايمن و ...) در راه مستقيم ثابت قدم بماند. اين گروه از زنان هر چند اندك بودند، اما توانستند به طور شگفت‏انگيزي از سيطره فكري و تبليغي جريان حاكم خارج شوند و اين در حالي بود كه بعضي نزديكان پيامبر همچون برخي همسران وي به وضع موجود و حكومت ايجاد شده رضايت دادند.
ارزش رويكرد فضه در اين فضاي بحراني آنگاه آشكار مي‏شود كه به كنيزان هم گروه و هم‏وطن وي نظري بيفكنيم كه هر يك در خانه‏اي از خانه‏هاي مدينه به خدمتكاري مشغول بودند و هرگز در كشمكشهاي سياسي وارد نمي‏شدند. از اين روي آنگاه كه از كنيز عايشه مي‏پرسند از عايشه چه ديدي تنها با اين كلام (از او جز خير نديدم) خود را خلاص مي‏كند اما سكوت در مكتب فضّه جاي نداشت. فضه بعد از رحلت رسول اكرم(ص) به گروه اقليتي از زنان پيوست كه با مظلوميت تمام از افشاي حقيقت اباء نكردند و در صف طرفداران اميرمؤمنان، فاطمه زهرا(س) قرار گرفتند.
روزي كه لاله پرپر شد
او به دليل قرابت با فاطمه(س) از همان لحظات وفات پيامبر(ص) به دقت تمام قضاياي پشت پرده براي غصب مقام ولايت را مشاهده مي‏كرد و در كنار آن مظلوميت اهل بيت را به نظاره مي‏نشست. در حالي كه برخي از اصحاب به شدت در پي كسب مقام حكومت بودند او فاطمه را مي‏ديد كه با چشماني گريان و كمري خميده از فراق پدر مي‏ناليد و با ناله‏هاي جان‏سوز خدو از مظلوميتش شكوه مي‏كند.
ابن‏ابي‏الحديد مي‏نويسد: «ابوبكر به همراه ابن‏خطاب و ابوعبيده و گروهي از اصحاب سقيفه مي‏آمدند در حالي كه به هيچ كس برخورد نمي‏كردند مگر اين كه او را كتك مي‏زدند و جلو مي‏آوردند و دستش را مي‏گرفتند و روي دست ابوبكر مي‏گذاشتند و خواه نا خواه از او بيعت مي‏گرفتند.»16 فضه در همين زمان از وضعيت زهرا(س) خبر مي‏دهد و مي‏گويد:
* در سخت‏ترين شرايط نيز از همراهي اهل بيت دست برنداشت.
از اهل زمين، اصحاب و نزديكان و دوستان كسي به اندازه مولايم فاطمه غمگين و شديدا گريان نبود. اندوهش تجديد و زياد مي‏شد و گريه‏اش افزونتر مي‏شد. و مي‏فرمود: پدر قوتم رفته و خويشتن‏داريم را از دست داده‏ام و دشمنم سرزنش كننده‏ام شده و حزن و اندوه دروني مرا مي‏كشد.
پدر، يكه و تنها باقي مانده و در كار خود حيران و سرگردانم، صدايم خفته و پشتم شكسته و زندگيم درهم ريخته و روزگارم تيره شده است.
پدر پس از تو براي وحشتم انيسي نمي‏يابم و مانعي براي گريه‏ام و ياوري براي ضعفم پيدا نمي‏كنم.
* آنچه باعث شد فضه راه حق را برگزيند و در مقابل سيل تحريف واقعيتها و غصب حقوق مسلم مقاومت كند، معرفت عميقي بود كه در سايه اهل بيت(ع) به دست آورد.
و مي‏فرمود: اي پدر مردم از ما روي برگردانده‏اند حال آنكه نزد مردم به بركت تو محترم بوديم و ضعيف شده نبوديم پس كدامين اشك در فراقت سرازير نشود و ...17
فضّه كه خود شاهد تمام اين مظلوميتها بود و بارها از زبان گوياي فاطمه(س) كلماتي چون سرزنش دشمنان، تنهايي، نداشتن ياور، روي گرداندن مردم، استضعاف تحميل شده و ... مي‏شنيد چنان اراده‏اي يافت كه بتواند در كنار فاطمه بماند و به دفاع از حريم رسول الهي اقدام كند هر چند خادمه‏اي بيش نيست و به راحتي عوامل حكومتي مي‏توانند وي را تا مرز نابودي پيش برند.
او راه خود را انتخاب كرد و در مقابل صدماتش را نيز به جان خريد. او در سخت‏ترين شرايط نيز از همراهي اهل بيت دست برنداشت و با غير اميرمؤمنان بيعت نكرد. خليفه دوم طي نامه‏اي كه به معاويه نوشته است از جرأت و جسارت فضه سخن مي‏گويد و مي‏نويسد: اي پسر ابوسفيان بدان كه با خالد بن‏وليد، قنفذ و عده‏اي از خواص اصحابم به در خانه فاطمه آمديم و در را به شدت كوبيديم. در خانه علي، فاطمه، حسن، حسين، زينب، ام كلثوم و فضه بودند. پس فضّه درآمد و گفت: چه مي‏خواهي، گفتم: علي را بگو بيرون بيايد و با جانشين رسول خدا بيعت كند. آنگاه فضه شروع به احتجاج با من كرد. گفتم برو و به علي بگو بيرون بيايد. و الا وارد خانه مي‏شوم و او را بيرون مي‏كشم. فاطمه وقتي اين را شنيد خود پشت در آمد و گفت: اي گمراهان تكذيب‏كننده چه مي‏گوييد و چه مي‏خواهيد؟ از خدا نمي‏ترسي و داخل خانه مي‏شوي يا با گروه شيطاني خود مرا مي‏ترساني حال آنكه گروه شيطان ضعيف است واي بر تو و بر جرئتي كه نسبت به خدا و رسول او كردي. مي‏خواهي نسل پيامبر را از دين قطع كني و نورش را خاموش سازي؟ و ...18
* اين گروه از زنان هر چند اندك بودند، اما توانستند به طور شگفت‏انگيزي از سيطره فكري و تبليغي جريان حاكم خارج شوند.
آخرين فرياد
فضه چهره فاطمه(س) را آنگاه كه بين در و ديوار ماند، در خاطر نگاه داشت. لحظه‏اي كه فاطمه تنها او را صدا كرده و به كمك طلبيد. خليفه دوم مي‏گويد: هيزم جمع كرده در را آتش زدم. فاطمه پشت در مانع از ورودم شد... وقتي كشته‏هاي بدر و احد را كه به دست علي هلاك شده بودند به ياد آوردم برافروختم و لگدي بر در زدم فاطمه در پشت در بود چنان در خانه را فشار دادم كه كودكش (محسن) سقط شد. فاطمه چنان ناليد كه گويا مدينه زير و رو شد و داد زد:
آه اي فضه به سويم بيا و مرا درياب به خدا قسم كودكم كشته شد.19
* فضه چهره فاطمه(س) را آنگاه كه بين در و ديوار ماند، در خاطر نگاه داشت.
* سكوت در مكتب فضّه جاي نداشت.
محرم كوثر
همراهي فضه با حضرت فاطمه(س) در آن شرايط بحراني تا به آنجا رسيد كه جزء معدود محرمان حرم وي شد او باب حضرت فاطمه(س) بود20 و ارتباط زنان ديگر با حضرت توسط وي صورت مي‏گرفت از اين روي فضه از دروني‏ترين اسرار اهل‏بيت مي‏توانست مطلع شود و به اين ترتيب استوارتر از ديگران در راه حقيقت گام بنهد تا به آنجا مقام محرميت وي پيش رفت كه امام صادق(ع) فرمود: اميرمؤمنان فرمود: وقتي از مرقد پيامبر برگشتيم به من ناله كرد. به سويش رفتم و گفتم: چرا شكوه مي‏كني؟ او از خوابي كه ديده بود مرا مطلع كرد و به خدا و رسول خدا از من عهد گرفت كه وقتي وفات كرد غير از ام سلمه (همسر رسول‏الله) ام ايمن، فضه و از مردان غير از دو پسرش، عبدالله بن‏عباس، سلمان فارسي، عمار ياسر،
مقداد، ابوذر و حذيفه كسي از آن مطلع نباشد.21
عشق او به فاطمه تا حدي بود كه وقتي نامش را مي‏شنيد اشك از چشمانش بي‏اختيار سرازير مي‏شد. به اين جهت وقتي ورقة بن‏عبدالله نام فاطمه را برد سيلاب اشك بر گونه‏هاي فضه جاري شد و گفت اي ورقة بن عبدالله حزن ساكن مرا به هيجان آوردي و مصيبت و دردهاي دلم را كه در قلبم پوشيده بود، آشكار كردي.22
هميشه ميل قلبي و رضايت خاطر اين بزرگوار را بقدر امكان بر ميل و رضاي خود ترجيح مي‏داد.23
شهادت حضرت فاطمه
فضه كه خبر وقايع آن روز را با تلاش بسيار براي آيندگان زنده نگاه داشت مي‏گويد: بزرگان مدينه جمع شدند و به سوي حضرت اميرمؤمنان علي آمدند و گفتند: به فاطمه بگو يا شب گريه كند يا روز حضرت سخن آنان را براي فاطمه بازگفت: فاطمه فرمود: اي اباالحسن! توقف من در بين آنها كوتاه و مرگم نزديك است. به خدا شب و روز ساكت نخواهم شد تا اينكه به پدرم رسول خدا ملحق شوم.24
* او باب حضرت فاطمه(س) بود و ارتباط زنان ديگر با حضرت توسط وي صورت مي‏گرفت.
علي(ع) خانه‏اي در بقيع براي او ساخت كه حسن و حسين و مادرشان به آنجا رفته مي‏گريستند و اميرمؤمنان فاطمه را در بين دستهايش به خانه برمي‏گرداند.25
فضه در مراسم غسل حضرت نيز شركت داشت. او كه لحظه لحظه زندگي حضرت فاطمه را از لحظه وفات پيامبر تا شهادت حضرت فاطمه بيان كرده است لحظه غسل تا دفن را از زبان علي(ع) اينگونه شرح مي‏دهد:
«فقال علي والله لقد اخذت في امرها و غسلتها في قميصها و لم اكشفه عنها فوالله لقد كانت ميمونة طاهرة مطهرة ثم حنطتها من فضله حنوط رسول الله و كفنتها و ادرجتها في اكفانها فلما هممت ان اعقد الردا ناديت يا ام كلثوم يا زينب يا سكينة يا فضه يا حسن يا حسين هلموا تزودوا من امّكم فهذا الفراق و اللقا في الجنة»26
علي(ع) فرمود: «به خدا قسم كارش را به عهده گرفتم و در لباسش غسل دادم و لباسش را جدا نكردم، به خدا او مبارك طاهر و مطهره بود. آنگاه با باقي‏مانده حنوط پيامبر حنوط كشيده كفنش كردم و در كفن پيچيدم. وقتي خواستم رداء را ببندم اي ام‏كلثوم اي زينب اي فضه اي حسن اي حسين بشتابيد و از مادرتان بهره بگيريد كه اين جدايي است و ديدار در بهشت است.»
محمد بن‏هارون بن‏موسي تلعكبري از پدرش از محمد بن‏هاشم فخل مي‏گويد: وقتي فاطمه وفات يافت اميرمؤمنان غسلش داد و كسي جز حسن، حسين، زينب، ام‏كلثوم، فضه و اسماء بنت عميس و ... حاضر نبود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت: 4:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس