پروژه و تحقیق رایگان - 129

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

کدام هوش، کدام هیجان

بازديد: 119

کدام هوش، کدام هیجان

هوش عاطفی
 می‌دانیم که در مغز ما چیزی به نام IQ(هوش بهر) وجود دارد که سال‌ها فکر می‌کردیم فرمانروای بدن است وهر کجا رفتار خردمندانه‌ای از کسی سر می‌زند یا برعکس. سریع به او IQ بالا یا IQ پایین می‌گوییم. به اعتقاد گلمن «هوش هیجانی نوع دیگری از هوش و  مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم‌گیری‌های مناسب در زندگی است. عاملی که به هنگام شکست در شخص ایجاد انگیزه و امید می‌کند، او معتقد است که IQ در بهترین حالت خود فقط عامل 20درصد از موفقیت‌های زندگی است. 80 درصد موفقیت‌ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارت‌هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می‌‌دهد.  ما برای موفقیت در قبولی در دانشگاه نیازمند IQ هستیم ولی برای موفقیت در زندگی فردی وشغلی به هوش هیجانی نیاز داریم. در محیط کار هوش هیجانی نقش بارزتری در داشتن عملکرد مطلوب ایفا می‌کند. در واقع هیجان در موارد مختلف بر آنها مدیریت می‌کند. IQ از طریق ژنتیک اما EQ از طریق آموزش ایجاد می‌شود و هر چند هوش هیجانی با هوش بهر ارتباط دارد ولی از لحاظ مفهوم نظری و عملکرد. کاملا با آن تفاوت دارد.

اولین بار در سال 1990 روانشناسی به نام «سالوی» ، اصطلاح هوش هیجانی را به كار برد. درحقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است. به عبارتی عاملی است كه به هنگام شكست، در شخص ایجاد انگیزه می كند و به واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود. مهارت های هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والد و كودك شروع می شود. والدین به كودك یاد می دهند كه هیجان های خود را تشخیص داده و آنها را نامگذاری كنند. به عنوان نمونه، من الان ناراحت هستم، خوشحالم، عصبانی ام.
 
 یكی دیگر از راه های پیشنهادی برای پرورش هوش هیجانی، ایجاد یك محیط امن عاطفی است به گونه ای كه كودكان بتوانند با آزادی و امنیت خاطر درباره احساساتشان با والدین گفت وگو كنند. پس باید به احساسات آنها توجه شده و نظریات آنها با صبر و حوصله شنیده شود. حتی اگر نظریات كودكان مورد قبول والدین نیست بهتر است با استدلال  آنها را توجیه كنند، و اگر اشتباهی از جانب والدین رخ داد با عذرخواهی عملاً بیاموزند كه پذیرش اشتباهات امری طبیعی است. موضوع دیگر هوش هیجانی مقابله با بحران است. دیده شده افرادی وجود دارند كه به طور مداوم در مقابله با نتایج منفی دچار مشكل هستند . در مقابل افرادی وجود دارند كه حتی پس از غم انگیزترین تجارب به حال اولیه برمی گردند و حتی به جلو می روند. این موضوع مربوط به قابلیت های هیجانی است و به این صورت فرآیند مقابله را تشریح  می كند: ابتدا لازم است آنچه را احساس می كنیم درك كنیم و لذا برای ایجاد ارتباط با احساسات خود به دو طریق كلامی و غیر كلامی عمل  كنیم. از آن گذشته، لازم است احساسات دیگران را نیز درك كنیم و با آنها همدلی كنیم. 

تاثیر هوش هیجانی(هوش عاطفی) بر موفقیت انسان
هوش عاطفی مجموعه ای از مهارت ها و شاخص هایی است که در زیر توضیح داده می شود:

1 – شناخت احساس خود :
فرد باید قادر به شناخت و پیش بینی احساسات خود در موقعیت های مختلف باشد . اشخاص زیادی هستند که یا از احساسات مختلف خود آگاهی ندارند . یا ریشه آنها را نمی فهمند. به مثالهای زیر توجه فرمائید :
- نمی دانم چرا از فلانی بدم می آید.
-  نمی دانم چرا علیرغم اینکه خواهان موفقیت در کنکور هستم ولی هنگام مطالعه بی انگیزه هستم.
-  نمی دانم  چرا احساس پوچی و کلافگی می کنم.

2 – کنترل احساس خود :
شناختن احساس هایی چون تنفر ، عصبانیت ، افسردگی ، اضطراب ، غم و .... و هزاران احساس دیگر  به تنهائی کافی نیست ، بلکه باید آنها را تحت کنترل بگیریم . راننده خوب نه تنها جای ترمز ماشین را می شناسد ، بلکه به هنگام لزوم آن را در اختیار می گیرد و بر آن مسلط است.

3 – بر انگیختن و به هیجان در آوردن خود :
افرادی که  هوش عاطفی بالا دارند ، با اندیشیدن به عواقب احتمالی یک عمل ، نسبت به انجام دادن یا ندادن آن برانگیخته می شوند. این افراد قدرت دارند که اهداف متعالی خود را تجسم کنند ، برنامه بریزند و جهت رسیدن به آنها انرژی بگذارند. پشتکار و اراده نشانه برانگیخته شدن آنهاست و این کاری است که  کمتر از هوش عقلانی بر می آید.

4 – شناخت احساسات دیگران :
افرادی با هوش عاطفی بالا ، هرگز در لاک خود فرو نمی روند تا فقط اسب خود را برانند.
آنها تعاملات گسترده ای با اجتماع دارند و می توانند دنیا را از منظر دیگران هم ببینند .

5 – تنظیم روابط با دیگران :
پس از شناخت احساسات دیگران ، نوبت به روابط با آنها می رسد. در اینجا تعادل و تعامل حرف اول را می زند. افرادی با هوش عاطفی بالا ، هرگز در دوستی ها و روابط بین فردیشان افراط و تفریط ندارند.
افراد با هوش عاطفی بالا از هر کس انتظاری متناسب با خودش دارند
 آنها می دانند که تمام آدمها شخصیت کامل و بیست نیستند. لذا  توقع ندارند همه افراد همانطور عمل کنند که درست است، یا همانطور عمل کنند که آنها دوست دارند. در واقع مردم را همانطور که هستند می پذیرند و اگر تلاشی جهت تغییر شخصیت دیگران در جهت اصلاح آنها انجام می دهند، توقع ندارند که حتما به نتیجه رضایت بخش ختم شود.
نکته آخر: هوش هیجانی در حد بالاتری از هوشبهر قابل تغییر، اصلاح و ارتقاء است.
 آیا میزان هوش عاطفی شما بالاست  ؟ چرا ؟

 
منبع: هوش هیجانی، ترجمه مهدی گنجی - مجله قاصدک
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

عزت نفس، ضامن موفقیّت در پیشرفت تحصیلی

بازديد: 119

عزت نفس، ضامن موفقیّت در پیشرفت تحصیلی

عزت نفس عبارت است از احترام به خود، خود ارزشمند دانستن یا تصویری که شخص از خودش دارد. مسأله عزت نفس و مقوله ارزیابی مثبت از خود از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است. مطالعات و پژوهش های متعدد نشان می دهند که کودکان و نوجوانانی که دارای احساس خودارزشمندی و عزت نفس قابل توجهی هستند، نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه، پیشرفت تحصیلی و کارآمدی بیشتری از خود نشان می دهند. پرورش احساس خودارزشمندی و عزت نفس در کودکان و نوجوانان از مهمترین وظایف و رسالت اولیا و مربیان است که در این ارتباط بیشترین نقش برعهده الگوهای رفتاری است .

تأثیر عزت نفس بر پیشرفت تحصیلی
در یک تحقیق دانشگاهی با عنوان اثرات عزت نفس بر عملکرد دانش آموزان دختر و پسر سال اوّل تا سوم دبیرستان که در شهرستان اهواز صورت پذیرفته، اثرات عزت نفس بر عملکرد افراد بررسی شده است. در این تحقیق از ۳۶۰نفر دانش آموز دختر و پسر (کلاس اوّل تا سوم دبیرستان) که به طور تصادفی انتخاب شده بودند استفاده شد و سطح ۵درصد به عنوان سطح معنی دار بودن، انتخاب شد.

یافته های تحقیق نشان داد که افزایش و کاهش عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر، باعث افزایش و کاهش عملکرد آنها شده است. نتایج این تحقیق فرضیه های مطرح شده و یافته های تحقیقات قبلی را مورد تأیید قرار می دهند. همچنین در یک تحقیق که در شهرستان مشهد با هدف بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی نظام جدید انجام شد به این یافته رسید که میان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد.

پژوهشگران در تحقیق های دیگری که در بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در شهرستان اهواز صورت گرفته است، پی برده اند که میان عزت نفس و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان همبستگی مثبت وجود دارد یعنی میان دو متغیر، عزت نفس عامل مهمتر و بزرگتری است تا عملکرد تحصیلی و به عبارت دیگر عزت نفس عامل یا علّت اولیه برای عملکرد تحصیلی است.

رهنمود برای بالا بردن عزت نفس
برای بالا بردن عزت نفس در دانش آموزان راه هایی وجود دارد که در اینجا به اختصار به چند مورد از آنها اشاره می شود.

ـ والدین به عنوان الگو و سرمشق خصوصاً قبل از ورود کودک به مدرسه می توانند از طریق چگونگی درگیری با مسائل زندگی نقش مهمی در عزت نفس کودکان خود داشته باشند .

ـ برای افزایش عزت نفس ضروری است اولیا و مربیان به تفاوت های فردی، ویژگی های رشدی، مهارت ها ، قابلیت ها، عواطف ، منش و استعدادهای کودک توجه جدی کنند .

ـ داشتن احساس اعتماد به فرزندان و سپردن برخی مسئولیت های منزل به او، کودک یا نوجوان را در بهره گیری از استعدادها یاری می کند و عزت نفس او را افزایش می دهد.

ـ در شرایط آموزشی، بر فعالیت های دانش آموزان در یادگیری تأکید شود نه بر پیشرفت آنان.

ـ اگر مادر و پدر، رفتار پسندیده کودک را تقویت کنند و رفتار ناپسند او را مورد بی اعتنایی قرار دهند، به کودک کمک کرده اند تا بینش مثبتی در او نسبت به پیشرفت پیدا شود.

ـ به جای انتقاد، از تحسین استفاده کنید. بچه هایی که مورد انتقاد قرار می گیرند، همان برخورد را با خودشان خواهند داشت و در نهایت اشخاصی خواهند شد با عزت نفس پایین، تحسین، ابزار بسیار مهمی در طول فرآیند تربیت کودک است. والدین فکر می کنند اگر به طور دایم از کودکان خود انتقاد و اشتباه آنها را یادآوری کنند به آنها کمک می کنند، چرا که تصور آنها بر این است که کودکان با این تذکرات پرورش خواهند یافت، امّا از خودتان سؤال کنید آیا دوست دارید اشتباه های شما را بگویند؟ آیا اگر دایماً از شما انتقاد شود، پیشرفت خواهید کرد؟ واقعیت این است که ما از آنچه انجام می دهیم دفاع می کنیم و لذا اگر مورد انتقاد قرار بگیریم، کارمان را ادامه خواهیم داد و همین صفت یکدندگی که فطری است به ما اجازه نمی دهد که انتقاد را بپذیریم. در پس تمامی انتقادها این جمله قرار دارد: اگر فقط بیشتر شبیه من بودی و مثل من زندگی می کردی، بهتر از این بودی، امّا هیچ کس، حتی فرزند شما، دقیقاً خود شما نیست.

پس بچه ها را به دلیل تلاشی که می کنند تحسین کنید، حتّی اگر ناموفق باشند، چرا آنها ریسک کرده اند. شرایطی فراهم کنید که فرزندانتان بدانند شما در کارهای آنها همراهشان هستید. به دنبال انتقاد از آنها نیستید. بدین ترتیب برای ساختن یک تصویر مثبت در کودکان گام مثبتی برداشته اید.

ـ نگذارید کودکان، خود را تحقیر کنند. هر وقت عبارات «من هیچ کاری نمی توانم انجام دهم.»، «من نمی توانم دوچرخه سواری کنم» را از آنها شنیدید، در واقع به شما پیام داده می شود که عزت نفس آنها را بالا ببرید. در این مواقع نیازی به ارائه سخنرانی طولانی نیست. فقط باید آنها را با عبارات مثبت تشویق کنید. مثلاً «اگر از ذهنت استفاده کنی، همه کار می توانی انجام بدهی.» ،«اگر تلاش کنی می تونی آن مسأله ریاضی را حل کنی.»، «اگر کمی دقّت کنی از عهده آزمون برمی آیی، بیا امتحان کنیم زود باش.»، «چرا فکر می کنی بلد نیستی؟ امتحان کن» پس ازاین جملات ساده و مثبت تأکیدی که اعتماد به نفس کودک را بالا می برد استفاده کنید. اگر بچه ها این گونه جملات را مرتب بشنوند جملات مثبت تر را هم خواهند پذیرفت. هر وقت کسی در خانواده می گوید: من نمی توانم کاری را انجام دهم یکی دیگر از اعضای خانواده می گوید «موفقیت از می توانم ها به دست می آید نه از نمی توانم ها». این عبارت شعار ساده و کوتاهی است، امّا برای این که انسان بتواند یک کودک را برای انجام کاری به تلاش وادارد، بسیار کارآمد و مؤثر است .

ـ سعی کنید تأکید بر معیارهای ظاهری موفقیت را کم کنید. دویدن بی امان به دنبال پاداش، پول ، مقام و درجه، رتبه اوّل داشتن و اصولاً اهداف مادی یقیناً عزت نفس کودکان را پایین می آورد، یادمان باشد عزت نفس از نفس و از درون می آید نه از یافته ها و آنچه کسب می کنیم یا به دست می آوریم.

وقتی کودک با این باور بزرگ می شود که فقط اگر نمرات خوبی بگیرد آدم شایسته ای است. اگر نمره متوسطی در کارنامه اش پیدا شود احساس حقارت خواهد کرد و بدیهی است که هر کودکی روزی در زندگی اش نمره ای متوسط یا پایین خواهد گرفت، شما نمی توانید همیشه نفر اوّل یا برنده یک مسابقه باشید، امّا همیشه می توانید خود را انسان شایسته و ارزشمندی بدانید.

عزّت نفس کودک حاصل ارزیابی ای است که او از خود دارد. او باید احساس یک فرد شایسته را داشته باشد. حتی اگر نمرات او کمتر از میزان انتظارش باشد یا این که در مسابقه ای مدال دلخواه خود را کسب نکند. به جای تقویت معیارهای ظاهری موفقیت در کودکان، باید در تمامی دوران زندگی، معیارهای درونی آنها را تقویت کرد. برای این کار چاره ای ندارید جز این که اهمیّت زیادی را که برای موفقیّت و رقابت قائل

شده اید، کاهش دهید. به جای این که از کودکتان بپرسید، «معدل کارنامه ات چند شده است؟» سؤال کنید، «آیا از خودت راضی هستی؟» به جای این که بپرسید «آیا در آزمون زبان موفق شدی؟» سؤال کنید، «آیا فکر می کنی در زبان پیشرفت کرده ای؟» به جای اینکه بپرسید: «آیا برنده شدی؟» سؤال کنید «آیا از این که در مسابقه شرکت کردی و مهارت بیشتری کسب کردی، لذّت می بری؟»کودکانی که می دانند بدون پاداش های ظاهری همچنان احترام به آنها حفظ می شود دایم در مسیر موفقیت هایی که دوست دارند باقی می مانند، امّا کودکانی که دایم به دنبال معیارهای ظاهری موفقیت می دوند، در مسیر مصرف داروهای آرام بخش، ابتلا به زخم معده و عزت نفس پایین قرار دارند. واقعیت خیلی ساده است هیچ کس نمی تواند همیشه در مقایسه با دیگران نفر اوّل باشد. امّا همه

می توانند در نظر خود نفر اوّل باشند. به شرطی که ملاک، معیار درونی باشد. شرکت در یک مسابقه دو ۱۰کیلومتر و اتمام مسابقه، می تواند برای فردی که به دنبال معیارهای درونی است، یک شاخص نمره اوّل باشد، امّا اگر شخصی به دنبال شاخص های ظاهری برای موفقیت باشد، حتماً باید مسابقه را ببرد تا احساس کند عزت نفس مثبتی دارد و در طول تاریخ بشر، هیچگاه یک نفر همیشه برنده مسابقه نبوده است.
 
ـ به کودکان بیاموزید با خود روراست و صادق باشند. کودکان هر بار که خود را فریب می دهند نظرشان در مورد خودشان تخریب می شود. کودکی که دچار خودفریبی می شود، دنیای بزرگی می سازد تا دیگران را نیز فریب دهد و در نهایت نظر دیگران را دلیل این دنیای خود ساخته می داند. برای این که از کودکانتان افراد صادقی بسازید باید از چنین جملاتی استفاده کنید: «اگر علت برنده نشدن تیم شما در مسابقه امروز، این بود که تیم رقیب بهتر بازی کرد، اهمیتی ندارد.

همه آدم ها سرانجام روزی بازنده می شوند حتی اگر مسئولان هم کوتاهی کرده اند، نباید به دلیل این باخت آنها را سرزنش کنی» یا «اگر در درس فیزیک نمره خوبی نگرفته ای، به این علت است که در این درس ضعیف هستی. نه این که معلم شما معلم بدی است.

فکر می کنم به جای این که وقت زیادی صرف انتقاد از معلم خود کنی، باید بیشتر به درس فیزیک توجه کنی.» یا حتی اگر دیر هم به مدرسه برسی، باز هم بچه خوبی هستی، اما وظیفه شما این است که به موقع به مدرسه برسی، حتی اگر اتوبوس به موقع نیاید. کودکی که یاد بگیرد با خود روراست باشد، دارای عزت نفس خواهد بود و اگر شما همیشه برای صداقت و راستگویی ارزش قائل باشید، این امر قابل آموزش خواهد بود. به عنوان مثال: دروغ نگویید تا مجبور شوید فرزند خود را به دلیل همین کار سرزنش کنید. تمهیداتی بیندیشید تا همیشه شرایط برای گفتن حقیقت فراهم باشد و در عین حال کودک خود را به دلیل گفتن حرف راست تنبیه نکنید. دروغ گویی نشانه عزت نفس ضعیف است و نمی توان با گفتن دروغ شرایط خانه را برای گفتن حرف های راست فراهم کرد. اگر کودک شما یاد بگیرد برای این که نزد شما عزیز باشد نیازی به تظاهر ندارد، به او کمک کرده اید تا خود را با زندگی و نیز با دنیای درون خود هماهنگ کند.

ـ کودکی که مرتکب غفلتی می شود، انسان غافلی نیست، بلکه فقط عمل کرده است و این عمل به او فرصت رشد می دهد. کودکی که در درس ریاضی ضعیف است آدم کندذهنی نیست بلکه در این مرحله از زندگی، دانش ریاضی او در این سطح است. شما می توانید به کودک خود بیاموزید که از اشتباه های خود درس بگیرد و تا زمانی که می داند ارزش او ناشی از عملکرد او در یک کار خاص و در یک روز مشخص نیست هرگز نگرانی به خود راه ندهد. دقت کنید تا زمانی که وجود دارید ارزشمند هستید اگر خودتان چنین بگویید، نه کمتر، نه بیشتر، ارزشمندبودن براساس عملکرد نیست بلکه چیزی است که هر روز همراه شما است. لذا هر روز به کودکان خود به ویژه پس از این که مرتکب اشتباهی می شوند این نکته را یادآوری کنید که صرف نظر از عملکردشان، ارزشمند هستند. اگر می خواهید کودکان شما ارزیابی مثبتی از خود داشته باشند، همواره به آنها یادآوری کنید که «من فردی هستم که رفتارهایی دارم، امّا من رفتارهایم نیستم .»

ـ بچه ها دوست دارند احساس استقلال کنند تا عزت نفس بالایی داشته باشند و شما می توانید دست از ادعای مالکیت خود به کودکان بردارید و آنها را تشویق کنید تا به طور مستقل فکر کنند و در نتیجه عزت نفس آنها تقویت شود. گاهی از این سؤالات استفاده کنید: «به چه فکر می کنی؟» «در انتخابات به چه کسی رأی می دهی؟» «اوّل تو مسأله را حل کن بعد من راه حل را بررسی می کنم» یادتان باشد. استقلال عزت نفس را تقویت می کند. در حالی که وابستگی، عزت نفس را از بین می برد.
 
نتیجه گیری
عزت نفس(self esteem) یعنی احترام و حرمتی که برای خود قائل هستیم. بهره مندی از عزت نفس علاوه بر آن که جزئی از سلامت روانی محسوب می شود، با پیشرفت تحصیلی نیز مرتبط است. محققان بسیاری دریافته اند که بین عزت نفس مثبت و نمرات بالا در مدارس رابطه وجود دارد. این ارتباط حتی زمانی که کودکان خودشان را به عنوان دانش آموزان ارزیابی می کنند بالاتر است که می توان آن را « عزت نفس تحصیلی» آنها نام برد. کودکانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، پیوسته نسبت به آنهایی که همان میزان توانایی را دارند امّا عزت نفس پایینی دارند عملکرد بهتری نشان می دهند.آنها همچنین اهداف بالاتری برای خود تعیین کرده، نیاز کمتری به تأیید والدین از خود نشان داده، در برابر شکست کمتر تضعیف شده و دیدگاه واقع بینانه تری نسبت به توانایی های خود دارند. باید اذعان داشت اگر ما به خودمان ایمان داشته باشیم و خودمان را باور کنیم نه فقط می توانیم خود را تغییر دهیم و بهبود بخشیم بلکه می توانیم ایران را آباد کنیم و آن را مملکتی بسازیم متشکل از افراد فهمیده که نه فقط برای یکدیگر احترام قائل اند بلکه به خود نیز ارج می نهند .
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زبان یا ریاضی؟

بازديد: 161

زبان یا ریاضی؟

افراد بسیار باهوش بر هر ۲ درس تسلط دارند، در حالی که تسلط آنهایی که بهره هوشی پایین تری دارند، ممکن است کمتر باشد، اما افرادی هم وجود دارند که بر درس های مربوط به زبان بسیار مسلط هستند ولی ظاهرا اصلا استعداد ریاضی ندارند یا بر عکس استعداد ریاضی فوق العاده ای دارند، اما در یادگیری درس های مربوط به زبان دچار اشکال می شوند. توانایی زیاد در یادگیری ریاضی و توانایی کم در یادگیری زبان و وضعیت برعکس آن، با ساختمان مغز افراد ارتباط دارد.سیستم های مغزی برای ریاضیات و زبان کاملا تفاوت دارند بنابراین تعجب آور نیست که این ۲ توانایی مستقل از یکدیگر باشند. پژوهشگران با شناخت بیشتر نواحی مسوول پردازش زبان و ریاضیات در مغز امیدوارند روزی بتوانند به افرادی که دچار نقصان شدید در این توانایی ها هستند، برای مثال اختلال خواندن (دیس لکسی) و اشکال در درک ریاضی عمومی (دیس کالکولی) دارند، کمک کنند.

اکثریت
اکثریت افراد استعداد متوسطی در زبان و ریاضی دارندو افراد بسیار هوشمند هم بر زبان و هم بر ریاضی مسلط هستند.

اقلیت
اقلیتی از افراد استعداد ریاضی فوق العاده ای دارند ولی استعداد زبان ندارند
اقلیت 
اقلیتی از افراد استعداد زبان فوق العاده ای دارند ولی استعداد ریاضی ندارند.

مغز ریاضی
گروهی از افراد مشکلی در خواندن و نوشتن ندارند، اما آموختن ریاضیات پایه برایشان مشکل است. حدود ۶ تا ۸ درصد جمعیت جهان به ناتوانی در یادگیری ریاضیات پایه (دیس کالکولی) مبتلا هستند. در این مورد نیز مانند دیس لکسی یک جزء ژنتیکی وجود دارد، به طوری که این عارضه در دوقلوهای همسان در حدود ۶۰ درصد موارد مشترک است.

هنگامی که محاسبه عددی انجام می شود، چند ناحیه مغز فعال می شوند، به خصوص شیار جانبی که در عقب و در راس مغز قرار دارد. به نظر می رسد یک مرکز ریاضی در مغز وجود داشته باشد که اگر دچار اشکال شود، فرد در انجام اعمال ریاضی دچار مشکل خواهد شد.

انسان های چندزبانه و ماشین حساب های انسانی
گرچه مغزهای ما برای سخن گفتن و درک پایه ای از اعداد به اصطلاح «مداربندی» شده است، اما باید برای خواندن، نوشتن و حل مساله های ریاضی به ما آموزش داده شود و جدا از توانایی های طبیعی یک فرد، تمرین، می تواند تا حدودی بر توانایی های بالفعل او اثر بگذارد.

بسیاری از افرادی که می توانند محاسبه?های عددی را در زمان کوتاهی انجام دهند یا به اصطلاح «ماشین حساب های انسانی»، قبول دارند که اعداد، اشتغال ذهنی اصلی آنهاست و در تمام طول روز به اعداد فکر و با آنها کار می کنند. انسان های چندزبانه ای مانند امیل کربس، مرد آلمانی ای که مدعی بود ۶۸ زبان را می داند نیز باید به شدت تلاش کرده باشند که بر زبان های غیرمادری?شان مسلط شده باشند.

عدم ارتباط مستقیم میان بهره هوشی و داشتن توانایی?های فوق?العاده کلامی یا محاسباتی، از این دیدگاه که تمرین کردن هم در کسب این توانایی ها نقش دارد، حمایت می?کند. شاکوتالا دوی، زن هندی ای که به طور شگفت آوری می توانست نتیجه ضرب شدن ۲ عدد ۱۳ رقمی را در ۲۸ ثانیه بیان کند، بهره هوشی متوسطی داشت.

اغلب ابله های باهوش مانند شخصیت «داستین هافمن» در فیلم «مرد بخشنده»، حتی از این حد هم فراتر می روند. این افراد نادر اعمال ریاضی را با سرعت شگفت آوری انجام می دهند، اما مهارت های کلامی شان بسیار ضعیف است و بهره هوش پایینی هم دارند.

در نهایت می توان گفت بیشتر پژوهشگران معتقدند توانایی بیشتر افراد در زبان یا ریاضی به تاثیر همزمان عوامل گوناگون بستگی دارد. همه عوامل مانند ژن ها، رشد و نمو و علاقه شخصی تعیین می کنند که ما نمره بالاتری در ادبیات بگیریم یا به ریاضی گرایش پیدا کنیم.

استعداد زبان
توانایی زبانی یا کلامی (خواندن، نوشتن و سخن گفتن) به چند بخش در سراسر مغز مربوط است که لازم است با یکدیگر هماهنگ شوند. برای مثال وقتی نوشته ای را می خوانیم،«جریان شکمی»(بخشی که درMRI کارکردی مغز دیده می?شود) که در عقب مغز قرار دارد و در شناخت اشیاء دخیل است، فعال می شود. بررسی های تصویربرداری نشان می دهند بخش های جانبی و جلویی مغز نیز هنگام خواندن فعال می شوند. این نواحی مغز صداهای حروف و معنای کلمات را تشخیص می دهند.

برای حدود ۵ تا ۱۲ درصد افراد جمعیت که به «دیس لکسی» مبتلا هستند، خواندن نوشته ها مشکل است. گاهی مشکل تلفظ کردن کلمات هم وجود دارد. درصد نامعلومی از جمعیت نیز دچار اشکال در نوشتن یا به اصطلاح «دیس گرافی» هستند. افراد مبتلا به دیس گرافی، حروف را کج و معوج و با فاصله نامناسب می نویسند یا در نوشتن برای یک مفهوم، کلمه نادرست به کار می برند، مثلا «دختر» یا «پسر» به جای «بچه».

صدمه های مغزی نیز ممکن است نقایص توان کلامی یا ریاضی ایجاد کنند. ژنتیک با توجه به شیوع ناتوانی های یادگیری در برخی از خانواده ها و ایجاد نقایص آشکار یادگیری در بیماری های ژنتیکی، تاثیر عمیقی در این زمینه دارد. در مورد دیس لکسی که بررسی های زیادی روی آن انجام شده است، ژن های متعددی به عنوان عوامل احتمالی در بروز آن شناسایی شده اند که چگونگی ارتباط میان سلول های عصبی در مغز را رمزبندی می کنند.

«تصور بر این است که در افراد مبتلا به دیس لکسی در طول دوره جنینی و ابتدای دوران کودکی، سلول های عصبی به قسمت?های معینی از مغز نمی رسند.

الف ب پ یا ۱۲۳؟
تحقیقات اخیر نشان می دهد در کودکان پیش دبستانی درجه?های گوناگونی از درک نمره یا توانایی تخمین زدن کمیت ها وجود دارد. به گفته او، احتمالا افرادی که این مهارت های ذاتی شان بالاتر است در سراسر زندگی توانایی ریاضی بیشتری دارند. بررسی روی کودکانی با توانایی زودرس خواندن، نشان می دهد که برخی از آنها در این زمینه استعداد ذاتی دارند.

از طرف دیگر، به دنیا آمدن با مشکل اختلال در خواندن (دیس لکسی) یا اختلال در محاسبه (دیس کالکولی)، لزوما به معنای آن نیست که فرد در آینده، در جهت مقابل نقصانش به زبان یا ریاضیات روی خواهد آورد. نحوه بارآوردن و تعلیم و تربیت کودک براساس نقاط قوت و ضعف ذاتی اش، باعث می شود زبان یا ریاضیات را ترجیح دهد.

البته محیط زیست و تجربه های فرد نیز در این زمینه نقش عمده ای دارد. والدینی که مقدار زیادی کتاب در خانه دارند، ممکن است کودکشان را تشویق کنند وقت بیشتری به خواندن و نوشتن اختصاص دهد، در حالی که با بازی های ریاضی توجه کودک به محاسبات جلب می شود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

هوش هیجانی

بازديد: 229

هوش هیجانی

اولین بار در سال ۱۹۹۰ روان شناسی به نام <سالوی>، اصطلاح هوش هیجانی را برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به کار برد. در حقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است؛ به عبارتی عاملی است که به هنگام شکست، در شخص ایجاد انگیزه می کند و به واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود. تئوری هوش هیجانی دیدگاه جدیدی درباره پیش بینی عوامل موثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی فراهم می کند که تکمیل کننده علوم شناختی، علوم اعصاب و رشد کودک است. قابلیتهای هیجانی برای تدبیر ماهرانه روابط با دیگران بسیار حائز اهمیت است.
 
روان شناسی به نام <گلمن> اظهار می دارد که هوش شناختی در بهترین شرایط تنها ۲۰درصد از موفقیت ها را باعث می شود و ۸۰ درصد از موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیتها در گرو مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهند. در واقع هوش هیجانی عدم موفقیت افراد با ضریب هوش بالا و همچنین موفقیت غیرمنتظره افراد دارای هوش متوسط را تعیین می کند؛ یعنی افرادی با داشتن هوش عمومی متوسط و هوش هیجانی بالا خیلی موفقتر از کسانی هستند که هوش عمومی بالا و هوش هیجانی پایین دارند. پس هوش هیجانی پیش بینی کننده موفقیت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با استرسهاست.ااین هوش بنا به نظر <بار اون> پنج مولفه به شرح زیر دارد که ۱۵ عامل در آن موثر هستند.افرادی که تعداد بیشتری از این مولفه ها را در خود بیابند، هوش هیجانی بالاتری دارند.
 
۱) مهارتهای درون فردی شامل:
خودآگاهی هیجانی (بازشناسی و فهم احساسات خود)
جرات (ابراز احساسات، عقاید، تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده)
خودتنظیمی (آگاهی، فهم، پذیرش و احترام به خویش)
خودشکوفایی (تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن)
استقلال (خودفرمانی و خودکنترلی در تفکر و عمل شخصی و رهایی از وابستگی هیجانی)
 
۲) مهارتهای میان فردی شامل:
روابط میان فردی (آگاهی، فهم و درک احساسات دیگران، ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش دو جانبه که به صورت نزدیکی هیجانی و وابستگی مشخص می شود)
تعهد اجتماعی(عضو موثر و سازنده گروه اجتماعی خود بودن، نشان دادن خود به عنوان یک شریک خوب)
همدلی (توان آگاهی از احساسات دیگران، درک احساسات و تحسین آنها)
 
۳) سازگاری شامل:
مساله گشایی (تشخیص و تعریف مسائل، همچنین ایجاد راهکارهای موثر)
آزمون واقعیت (ارزیابی مطابقت میان آنچه به طور ذهنی و آنچه به طور عینی، تجربه می شود)
انعطاف پذیری (تنظیم هیجان، تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایط)
 
۴) کنترل استرس شامل:
توانایی تحمل استرس (مقاومت در برابر وقایع نامطلوب و موقعیت های استرس زا)
کنترل تکانه (ایستادگی در مقابل تکانه یا انکار تکانه)
 
۵ ) خلق عمومی شامل:
شادی (احساس رضایت از خویشتن، شاد کردن خود و دیگران)
خوش بینی (نگاه به جنبه های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات)
 
چگونه می توان در هوش هیجانی پیشرفت کرد؟
باید گفت بیشتر مهارتها بر اثر تعلیم و تربیت پیشرفته می شود و احتمال دارد که این موضوع حداقل برای بعضی از مهارتهای هوش هیجانی صحیح باشد. مهارتهای هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والد و کودک شروع می شود. والدین به کودکان یاد می دهند که هیجانهای خود را تشخیص دهند و آنها را نامگذاری کنند؛ به عنوان نمونه: <من الان ناراحت هستم، خوشحالم، عصبانی ام.> پس وقتی کودک از رفتار برادرش شکایت می کند و می گوید: <من از او متنفرم>، می توان جمله او را این گونه بازگویی کرد: به نظر می رسد رفتار برادرت خیلی تو را عصبانی کرده، هم نشان داده اید که احساس کودک خود را درک کرده اید و هم سرمشق مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته اید.
 
یکی دیگر از راههای پیشنهادی برای پرورش هوش هیجانی، ایجاد محیط امن عاطفی است، به گونه ای که کودکان بتوانند با آزادی و امنیت خاطر درباره احساساتشان با والدین گفتگو کنند. پس باید به آنها نشان داد که به احساسات آنها توجه شده، نظریات آنها با صبر و حوصله شنیده می شود. حتی اگر نظریات کودکان مورد قبول والدین نیست، بهتر است با استدلال خواهی، آنها را توجیه کنند و در مواردی که خطری متوجه کودک است، بهتر است به جای اینکه بگویند: <بالاخره خودت را به کشتن می دهی>، گفته شود: <من می ترسم به خودت آسیب برسانی.> و اگر اشتباهی از جانب والدین رخ داد، باید از کودکان عذرخواهی کنند تا عملا آموخته باشند که پذیرش اشتباهات و احساس تاسف امری طبیعی است.
 
رعایت نکردن این موارد و عدم ابراز ناراحتی و حتی خشم توسط والدین ممکن است باعث شود بعضی اوقات کودکان دچار اختلالاتی شوند که در آن از احساسات خود دور گردند یا در درک احساسات با سوء تفاهم روبرو شوند.
 
متخصصان باور دارند که آموزش طبیعی هیجانی که با هنرهای آزاد و نظامهای ارزشی نیز همراه است، اهمیت ویژه ای دارد. در درسهایی که شامل داستانهای مهیج است، کودکان در مورد احساسات قهرمانان شروع به یادگیری می کنند. پس آنها می توانند یاد بگیرند که چه چیزی باعث احساس شخصیت ها به صورت شادمانی، خشم، ترس و... می شود و چگونه آنها با احساسات خود کنار می آیند و یا مقابله می کنند.
 
آموزش مهارتهای اجتماعی نیز یکی از راههای افزایش هوش هیجانی است. این آموزشها شامل برنامه های مهار خشم و عصبانیت، همدلی، تشخیص و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوتهای مردم، اظهار ادب و صمیمیت و تعارف، اداره خود، برقراری ارتباط، ارزیابی خطرها، خودگفتاری مثبت، حل مساله و مشکل، تصمیم گیری، ایجاد هدف و مقاومت در مقابل فشار گروه همسن است.
 
موضوع دیگر، هوش هیجانی و مقابله با بحران است. هستند افرادی که به طور مداوم در مقابله با نتایج منفی دچار مشکل اند و به نظر می رسد هیچ گاه از شر حوادث بد در زندگی خلاص نمی شوند! در مقابل، افرادی وجود دارند که حتی پس از غم انگیزترین تجارب نیز به حال اولیه برمی گردند و حتی به جلو می روند. این موضوع مربوط به قابلیت های هیجانی است که اجزای آن ترکیب کننده هوش هیجانی هستند.
 
هوش هیجانی به این صورت فرآیند مقابله را تشریح می کند: ابتدا لازم است آنچه را احساس می کنیم، درک کنیم و لذا برای ایجاد ارتباط با احساسات خود، به دو طریق کلامی و غیر کلامی عمل می کنیم. از آن گذشته، لازم است احساسات دیگران را نیز درک کنیم و با آنها همدلی کنیم. باید بدانیم که هیجانها در افکار اولویت ایجاد می کنند (منجر به بوجود آمدن تفکرات خاص می شوند)، حافظه را شکل می دهند، دیدگاههای مختلف حل مساله خلق می کنند و خلاقیت را سهولت می بخشند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

با سـؤال‌های فلسفی کودکان چه کنیم؟

بازديد: 117

با سـؤال‌های فلسفی کودکان چه کنیم؟

یکی از مسائلی که بعضی اوقات پدر و مادرها را در پرورش کودکان مستاصل می‌کند، سؤال‌های عجیب و گاهی سخت کودکان از آنهاست. شاید پدر و مادرها پاسخ صحیح پرسش‌های آنها را بدانند اما نکته مهم این است که چطور آن را به کودکان تفهیم کنند تا حس کنجکاوی‌شان برطرف شود و در عین حال پاسخ را هم به نحوی دریافت کرده باشند. در این صفحه قرار است به پرسش‌هایی که کودکان از والدین‌شان می‌پرسند،‌ پرداخته و بهترین شیوه پاسخ‌دهی به آنها  ارائه شود. حیدر حسینی، روانشناس و مشاور درمورد سؤالی که کودکان درباره خدا می‌پرسند توضیح می‌دهد.
 
مرحله رشدی کودک را درک کنید!
برای پاسخ به سؤال‌های کودک والدین او باید ابتدا این دانش را به دست آورند که سطح تفکر و شناخت کودک در چه مرحله‌ای قرار دارد. برای کودکان چهار مرحله شناختی می‌توان درنظر گرفت که به ترتیب حسی- حرکتی، پیش عملیاتی، عملیاتی و انتزاعی است که باتوجه به هر مرحله پاسخ مقتضی باید ارائه شود، بنابراین بسیار مهم است که والدین اول بفهمند که کودک در چه سطحی از تفکر به‌سر می‌برد و دوم اینکه بدانند کودک چرا این سؤال را می‌پرسد؛ آیا این را از کسی شنیده، در تلویزیون آن را دیده یا خودش به این سؤال رسیده است. به این ترتیب باید دید کودک در این سن دنبال چه می‌گردد. ترکیب فهمیدن علت سؤال و حوزه شناختی کودک به دادن پاسخ مناسب کمک می‌کند. نکته مهم دیگر آن است که والدین حتما باید باتوجه به باورهای مذهبی این پاسخ‌ها را بدهند.
 
کنجکاوی‌اش را بیشتر تحریک نکنید
معمولا کنجکاوی بچه‌ها از توان مفهوم‌سازی‌شان جلوتر است، بنابراین نباید پاسخی به کودک داده شود که کنجکاوی‌‌اش را بیشتر تحریک کند. در زمینه‌های قابل دسترس می‌توان کنجکاوی کودک را بیشتر کرد اما در زمینه‌هایی که مفاهیم فلسفی وجود دارد، بهتر است پاسخی داده شود که محرک کنجکاوی نشود. سعی نکنید از همان ابتدا یک جواب کامل به او بدهید بلکه باتوجه به سنش جوابی که در حد رفع نیازش باشد کمک می‌کند.
 
در3 شکل
کودکان در مرحله پیش عملیاتی خدا را 3 منبع بیشتر نمی‌بینند؛ یکی اینکه خدا را در نقش خالق می‌بینند که همه چیز را به وجود آورده است یا خدا را در نقش یک موجود همه توان و قدرتمند می‌بینند که جایگزین پدر می‌شود یا اینکه خدا را به عنوان حافظ و منبع امنیت محسوب می‌کنند که در اینجا ممکن است خدا جایگزین مادر شود.
 
تا 2سالگی سؤالی ندارد
اولین مرحله شناختی که می‌توان برای کودکان درنظر گرفت مرحله حسی- حرکتی است. این مرحله معمولا تا 2 سالگی را شامل می‌شود و کودک در حد حس کردن اشیا و حرکت کردن پیش می‌رود و در مورد مفاهیم مختلف معمولا سؤالی ندارد.
 
با آنها می‌شود از فلسفه حرف زد
در مرحله تفکر انتزاعی یعنی با فرزندی که در مرحله راهنمایی و دبیرستان است، می‌توان راجع به مفاهیم فلسفی صحبت کرد. اینکه چند نظریه وجود دارد و برخی خدا را به گونه‌ای دیگر از برخی دیگر می‌بینند. در سنین بالاتر استفاده از کتاب می‌تواند کمک کند.
 
2 تا 6 ساله‌ها بیشترین سؤالات را دارند
در مرحله پیش‌عملیاتی که 2 تا 6 سالگی را شامل می‌شود کودک براساس مسائل عینی که می‌بیند، ممکن است سؤال‌هایی بپرسد. در این مواقع بهتر است به کودکان پاسخ‌های ساده، قابل لمس و عینی داده شود یعنی مثلا اگر می‌پرسد خدا چیست؟ بهتر است که به کودک جواب ساده‌ای بدهید. مثلا «کسی است که همه دنیا را  او ساخته است، آسمان‌ها و زمین مال اوست، ما را او به دنیا آورده» و چیزهایی شبیه اینکه قابل لمس باشد. می‌توان تصویری از بهشت به کودک ارائه داد و به ندرت تصویری از جهنم هم می‌توان به کودک ارائه داد. وقتی کودک سؤال می‌کند آیا خدا یک سوپرمن است والدین می‌توانند در پاسخ بگویند که از آن هم قوی‌تر است یعنی می‌توان قدرت خدا را بیشتر از هرچیزی در ذهن کودک  کرد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس