پروژه و تحقیق رایگان - 1248

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره اخلاق و مدیریت

بازديد: 295

 

تحقیق درباره اخلاق و مدیریت

 

مديريت در اسلام ، قبل از اين كه رياستمداري باشد ، خدمتگزاري است و مدير در اين منصب ، بايد با تيغ تيز مديريت در جهت

خدمت به خلق خدا ، اقامه عدل و داد و رفع ظلم و تبعيض و بي‌عدالتي قيام نمايد .

مدير نبايد مسند مديريت را وسيله افتخار و نردبان نخوت قرار دهد ، زيرا آن دسته از مديراني كه ، مديريت بر يك تشكيلات را ، زمينه تجلي خصلتهاي نارواي شيطاني مي‌دانند  و اين ميدان را بهترين عرصه براي تاخت و تاز غرورها و شيطنتهاي خود به حساب مي‌آورند، هرگز مدير اسلامي و انساني نيستند .

اين گونه مديران ، هيچ گاه قادر به خدمت نخواهند بود زيرا اينان مديريت را براي خدمت به ديگران انتخاب نكرده‌اند بلكه آن را وسيله‌اي براي ارضاي اميال شخصي و نفساني خويش  نموده‌اند و اين كه در روايات از « رياست » به شدت انتقاد شده است ، اشاره به اين گونه مديريت دارد .

مولاي متقيان حضرت علي ( ع ) در مذمت « رياست » مي‌فرمايد : « رياست ، هلاكت و نابودي است » [1][1]. البته همانطور كه اشاره شد ، منظور از رياست در اين گونه روايات ، ارضاي هوسها و خواسته‌هاي نفساني و شيطاني در پوشش مديريت است .

مردي خدمت حضرت امام رضا ( ع ) درباره شخصي كه مديريت را وسيله خودخواهيهاي خويش مي‌دانست ، سخني به ميان آورد و عرض كرد : او در مسند مديريت ، « رياست » را دوست دارد نه خدمت به مردم را ، امام رضا ( ع ) زيان چنين مديراني را براي جامعه در يك تمثيل زيبا و رسا بيان نمود و فرمود : « چنين رياستي براي ديانت و اعتقاد مسلمان ، زيانمندتر از اين است كه دو گرگ گرسنه در ميان گله گوسفندي بيفتند كه چوپان نداشته باشد » .[2][2]

در واقع امام رضا ( ع ) در اين بيان پر معناي خود ، مدير را حافظ و نگهباني براي منافع مردم به حساب مي‌آورد و هر گاه مدير به جاي چوپاني امانتدار و خدمتگزار ، گرگي گرسنه باشد ، بزرگترين زيان و فاجعه براي جامعه اسلامي به وجود مي‌آيد .

در حكومت علوي ، مديريت تنها از آن جهت ارزش و اعتبار دارد كه وسيله‌اي براي خدمت به خلق و احقاق حق و رفع ظلم و دفع 

 باطل باشد چنانچه امير المؤمنين علي ( ع ) ، خطاب به عبدا ابن عباس مي‌فرمايد : « به خدا سوگند ، اين كفش كهنه پر از وصله ، در نزد من از حكومت بر شما محبوبتر است و من اگر اين حكومت را پذيرفته‌ام  ،‌ فقط به خاطر اين است كه حقي را ثابت كنم و باطلي را از ميان بردارم » .[3][3]

بنابراين در حكومت اسلامي ، خدمت نبايد وسيله‌اي براي حاكميت و رياست باشد بلكه به عكس حكومت بايد وسيله‌اي براي خدمت باشد .

سعدي ، شاعر محبوب و بلند آوازه ايراني در حكايتي زيبا اين مطلب را به خوبي تبيين كرده و مي‌فرمايد  : « درويشي مجرد به گوشه صحرايي نشسته بود ، پادشاهي بر او بگذشت ، درويش از آنجا كه فراغ ملك ، قناعت است سر برنياورد و التفات نكرد . سلطان از آنجا كه سطوت سلطنت است ، برنجيد و گفت : اين طايفه خرقه پوشان بر مثال حيوانند و اهليت آدميت ندارند ! وزير نزديكش آمد و گفت: اي جوانمرد ، سلطان روي زمين بر تو گذر كرد ، چرا خدمتي نكردي و شرط ادب بجا نياوردي ؟ گفت : سلطان را بگوي ، توقع خدمت از كسي دار ، كه توقع نعمت از تو دارد و ديگر بدان كه ملوك از بهر پاس رعيت‌اند ، نه رعيت از بهر طاعت ملوك !

پادشه ، پاسبان درويش است                                                                        گر چه رامش به فرّ دولت اوست

گوسپند از براي چوپان نيست                                                           بلكه چوپان براي خدمت اوست [4][4]

مديريت ، امانت است :

مديريت از ديدگاه اسلامي امانتي است كه به مدير سپرده مي‌شود و او بايد از اين مقام كه به عنوان امانت در دست دارد ، شديداً مراقبت نمايد و امانت داري صالح و شايسته باشد و آن را به شايستگي به ديگري بسپارد .

قران كريم در مورد امانت و امانت داري مي‌فرمايد : « همانا خداوند شما را فرمان مي‌دهد كه امانتها را به صاحبانش باز گردانيد .»[5][1]

علامه طباطبايي (ره ) در تفسير الميزان ، امانت را اين چنين تعريف كرده است : « امانت ، چيزي است كه براي نگه داري به ديگري سپرده مي‌شود تا بر آن محافظ باشد و پس از محافظت به امانت گذار باز گرداند .»[6][2]

در يك نظام اسلامي ، همه سمتها و مقامها و كليه پستها و منصبها ، امانتهاي خاص الهي هستند كه به وديعه در اختيار مسئولان قرار مي‌گيرند و حفظ آنها از گزند افراط و تفريط ، از وظايف حتمي صاحبان آنهاست و احترام به امانت و پاسداري آن از آسيب تطاول و گزند چپاول ، از دستورات ضروري دين مبين اسلام مي باشد .

مولاي متقيان علي عليه السلام در برنامه‌اي كه به نماينده و فرماندار خود در آذربايجان بنام « اشعث بن قيس » مي‌نويسد ،‌چنين مي‌فرمايد : « مديريت و حكمراني براي تو طعمه نيست آن مسئوليت در گردن تو ، امانت است و كسي كه از تو بالاتر است ، از تو خواسته كه نگهبان آن باشي و وظيفه نداري كه در كار مردم به ميل و خواسته شخصي خود عمل كني و يا بدون ملاك معتبر و فرمان قانوني ، به كار بزرگي دست بزني . اموالي كه در دست توست از آن خداوند مي‌باشد و تو خزانه دار آنها هستي تا آن را به من بسپاري

اميدوارم كه براي تو بدترين فرمانرواها نباشم . »[7][3]

همچنين در نامه ديگري كه به يكي از فرماندارانش نوشته است ، فرموده : « به من درباره تو گزارش نامطلوبي رسيده است كه اگر چنين خبر تأسف باري درست باشد ، پروردگار خود را به خشم آورده و امام خود را نافرماني و در امانت خود ، خيانت كرده‌اي . »[8][4]

همانطور كه ملاحظه مي‌شود از ديد مولا علي عليه السلام ، مناصب و مديريتها تنها امانت الهي مي‌باشند و بايد به دست كساني سپرده شوند كه امانت داري صالح و شايسته باشند و اين شرط ، از مهمترين ملاكها و شرايط احراز مديريت در حكومت علوي است .

ارزش و اهميت اين صفت در مديريت و حكومت داري تا بدانجاست كه حضرت علي ( ع ) آن را « اساس ايمان » و « سر فصل اعتقادات انسان » معرفي مي‌كند . [9][5]

مدير جامعه اسلامي بايد بداند كه منصبي كه در اختيار اوست ، يك وديعه الهي است كه خيانت به آن ، خيانت به خداوند محسوب مي‌گردد . كه گناهي نابخشودني است و سرانجام بايد روزي اين امانت را به ديگري بسپارد ، بنابراين پايدار و ماندني نيست و چنانچه خردمندان گفته‌اند : « چيزي كه نپايد دلبستگي را نشايد » . پس شايسته نيست كه مدير به پست و مقام ومنصب دل ببندد و خود را براي هميشه مالك و صاحب اختيار آن بداند .

حضرت علي ( ع ) در كلام زيبايي اين حقيقت را بيان نموده و مي‌فرمايد : « اگر مقام ماندني بود ، به تو نمي‌رسيد »

مديريت بر مبناي كرامت است

در يكي از زيباترين تعاريفي كه از مديريت در عصر حاضر موجود است ، مديريت به « هنر كار كردن با انسانها » [10][1] تعريف شده است .

طبيعي است كه كاركردن با انسانها در هر مسلك و مرامي تابع چهارچوبهاي خاصي مي‌باشد و شرايط و ضوابطي دارد .

در نظام اسلامي ، مدير با توجه به كرامتها و منزلتهاي انساني ، مديريت مي‌كند و هر گاه اصول و شيوه‌هاي مديريت به شخصيت و حيثيت انساني انسان ،‌ لطمه وارد آورد ، آن مديريت ، اسلامي نيست .

در طول تاريخ بشريت ، هيچ مكتب و انديشه‌اي را سراغ نداريم كه همانند مكتب اسلام براي انسان و انسانيت ارزش قائل شده باشد . بيان نمونه‌اي از آيات و روايات اسلامي مؤيد اين حقيقت خواهد بود :

از ديدگاه قران :

1-     انسان خليفه و جانشين خداوند در زمين است . [11][2]

2-     پرتوي از روح خداوندي را در وجود خود دارد .[12][3]

3-      اشرف مخلوقات است . [13][4]

4-      مسجود فرشتگان است و قابليت برتري از فرشتگان را داراست .[14][5]

5-      اسرار آفرينش را مي‌داند ، مي‌شناسد و منبع اسماء الهي است .[15][6]

6-     بار امانت الهي را تنها او در بين موجودات عهده دار است .[16][7]

7-      همه موجودات عالم ، در خدمت انسان و براي او آفريده شده‌اند و [17][8]

همچنين از ديدگاه روايات اسلامي :

1-     هيچكس از مسلمانان را نبايد كوچك و حقير شمرد زيرا كوچك آنان در پيشگاه خداوند ، بزرگ است .[18][9]

2-  دشنام به مؤمن ، موجب فسق و جنگ با او و كفر و غيبت او ، معصيت خدا و احترام مال او مانند احترام خون اوست .[19][10]

3-     خداوند ، احترام مسلمان را از تمام آنچه در پيشگاه او محترم است ، بالاتر شمرده است . [20][11]

دنياي امروز ما متأسفانه با توسل به شيوه‌هاي شيطاني و انديشه‌هاي الحادي در حوزه مديريت ، انسان و انسانيت را آلت دست هواهاي نفساني و قرباني سود و نفع جمعي از قدرتمندان هوا پرست قرار داده است و از هيچ كوششي در راه استثمار بيشتر كاركنان در جهت جلب سود و نفع بيشتر براي كمپاني‌هاي آنان دريغ نمي‌ورزد به طوري كه انسان امروزي خود را در لابلاي چرخهاي صنعت ، مستهلك و مضمحل مي‌بيند .

به كار بردن تعابيري همچون « گوريلهاي باهوش » و « گاوهاي نر » براي انسان در مكتب مديريت علمي « فردريك تيلور » عمق اين فاجعه را نمايان مي‌سازد و اين در حالي است كه مكتب انسان ساز اسلام در هزار و چهارصد سال پيش ، انسان را « خليفه ا» و « اشرف مخلوقات » ناميده است.

در مديريت اسلامي و علوي ،‌ پاسداري از ارزشهاي انساني ، يكي از وظايف مهم مدير است و مدير بايد نه تنها خود ، در شيوه‌هاي مديريت ، طبق اصول انساني عمل كند بلكه در حوزه مديريت او نيز هر كجا كه حيثيت انساني فرد يا افراد به خطر افتد بايد مسئوليت مستقيم پاسداري از والائيها و كرامات انساني را شخصاً به عهده بگيرد و در جهت اقامه عدل و رفع ظلم قيام نمايد .

روزي حضرت علي ( ع ) در عبور از كوچه‌اي ، پيرمردي فرتوت را مشاهده كرد كه دست گدايي به سوي رهگذران دراز نموده و تقاضاي

 كمك مي‌كرد . امام با ديدن چنين صحنه‌اي ، سخت ناراحت شد و فرمود : « اين مرد كيست ؟ و چرا گدايي مي‌كند ؟ » در پاســـخ

گفتند : اين مرد ، نصراني است ! آن حضرت برآشفت و فرمود : « تا آن زمان كه قدرت كار كردن را داشت از او استفاده مي‌كرديد ولي

 اينك كه قدرت انجام كاري را ندارد ، بايد گدايي كند ؟! از بيت المال زندگي اين پيرمرد را تأمين كنيد

 

 

 

اخلاق،مديريت و ارتباطات

 

چكيده

اين مقاله مفاهيم و فنون ارتباط را در حوزه مديريت و سازمان مورد بررسي قرار مي‌دهد. عوامل پديدآورنده تنش در سازمان، فرآيند ارتباط و اجزاء آن، راه‌هاي ايجاد ارتباط و انواع آن، انواع ارتباطات در سازمان، روش‌هاي بهبود و ارتباطات و شناسايي و رفع موانع ارتباطي براي ايجاد محيط و ارتباطات پويا در سازمان و تنش‌زدايي مباحث اين مقاله را تشكيل مي‌دهند.

 

 

 

منبع : سايت «راهكار مديريت»

1- مقدمه

در مديريت اموري چون ارتباطات انساني، عوامل مؤثر بر ارتباطات، گروه‌هاي غيررسمي و رسمي، راه‌هاي بهبود ارتباطات در رفع موانع ارتباطي و مدنظر داشتن مراودات انساني در سازمان مطرح است. بيشتر وقت مديران به ارتباط رودررو يا تلفني با زيردستان، همكاران يا مشتريان مي‌گذرد و گاهي در زماني كه مديران تنها هستند ممكن است به واسطه ارتباطات ذهني با مسائل حاد روز خلوت آنها به يك محيط كاري تبديل شود. اين مقاله مفاهيم و فنون ارتباط را در حوزه مديريت و سازمان مورد بررسي قرار مي‌دهد.

2- ارتباط

ارتباط فرايندي است كه اشخاص از طريق انتقال علايم پيام به تبادل معيني مبادرت مي‌ورزند. در يك فرايند ارتباط ۷ بخش وجود دارد:

*       منبع ارتباط

*       به رمز درآوردن پيام

*       پيام

*       كانال

*       از رمز خارج كردن پيام

*       گيرنده پيام

*       بازخورد نمودن نتيجه

پيام عبارت است از شكل عيني شده مفهوم ذهني فرستنده پيام. پيام ممكن است كلامي يا غيركلامي باشد. پيام كلامي به صورت نوشتار يا گفتار مي‌باشد و پيام غير كلامي علائم، اشارات و تصاويري هستند كه براي ايجاد ارتباط به كار مي‌روند مثل تصوير پرستاري كه انگشت خود را بر بيني نهاده و شما را دعوت به سكوت مي‌كند.

در بياني ديگر پيام‌ها به صورت سمعي، بصري، كتبي، سمعي - بصري، بصري - كتبي، سمعي - كتبي، تقسيم‌بندي شده‌اند كه فرستنده پيام موظف است براي فرستادن پيام خود از يكي از فعاليت‌هاي سخن گفتن، كاربرد وسيله مكانيكي براي ارسال پيام، عمل، تحرير و نوشتن يا تركيبي از اين فعاليت‌ها متناسب با پيامي كه مي‌خواهد بفرستد استفاده كند و گيرنده پيام نيز موظف است جهت دريافت گوش دادن، مشاهده، خواندن يا تركيبي از اين فعاليت‌ها متناسب با پيام فرستاده شده استفاده كند.

در تقسيم‌بندي ديگر راه‌هاي شناخته شده در ايجاد ارتباط، ارتباطات گفتاري، نوشتاري و غير گفتاري هستند. عيب ارتباطات گفتاري در سازمان اين است كه پيام از چندين نفر عبور مي‌كند. هر قدر تعداد افرادي كه پيام از آنها عبور مي‌كند بيشتر باشد احتمال تحريف پيام بيشتر است. هر فرد پيامي را كه دريافت مي‌كند از ديد خود تفسير مي‌كند و پس از آن كه پيام به نفر آخر رسيد محتواي آن كاملاً تحريف شده است. پيام نوشتاري بر پيام گفتاري ارجح است، زيرا هر گاه كسي بخواهد مطلبي را بنويسد دقت بيشتري به عمل مي‌آورد و پيام دهنده مجبور است ژرف‌تر بينديشد. بنابراين پيام‌هاي نوشتاري پشتوانه منطقي قوي‌تري دارند و رساتر و روشن‌ترمي‌باشند. عيب پيام نوشتاري هم در وقت‌گير بودن آن است و عيب ديگر آن بازخورد ننمودن نتيجه و اينكه نمي‌توان تضمين كرد كه آيا پيام نوشتاري به دست فرد مورد نظر رسيده و اينكه وي چگونه آن را تفسير كرده است. ولي در ارتباطات گفتاري مي‌توان از گيرنده پيام خواست آنچه را دريافت كرده بازگو كند. ارتباطات غيرگفتاري دربرگيرنده حركت اعضا و اندام است و شامل آهنگ، صدا، اشاره‌هاي چشم و ابرو و ساير اندام بدن مي‌شود. از طرفي بايد بدانيم حركت يك عضو نمي‌تواند يك مقصود يا مفهوم جهاني به خود بگيرد ولي هنگامي كه آن را با زبان گفتاري در هم آميزيم پيام كامل‌تري به گيرنده مي‌دهد.

3- انواع ارتباطات

*       ارتباطات يك‌جانبه: هر گاه عكس العمل (واكنش) گيرنده نسبت به پيام ابراز نشود آن ارتباط را يك جانبه گويند. اين نوع فرآيند ارتباط فاقد بازخورد مي‌باشد. در فرآيند ارتباط يك طرفه هر گاه فرستنده پيام مطالب دشوار، كسل كننده يا بيش از حد تخصصي ارائه كند آن گاه تا زماني كه شنوندگان قادر به درك و دريافت مفاهيم هستند بازدهي مثبت است ولي هر گاه توان و انرژي شنوندگان براي دريافت و تحليل ذهني مفاهيم كاهش يابد با حركاتي چون خميازه و دهن‌دره و حالات ديگر اين عدم دريافت پيام را مطرح مي‌كنند. در صورتي كه فرستنده ادامه بحث را براي زماني ديگر بگذارد ارتباط دو طرفه باقي مي‌ماند ولي در صورتي كه به اين حالات كه ناشي از عدم دريافت مفهوم است توجه نكند ارتباط يك طرفه مي‌شود.

*       ارتباطات دوجانبه: چنانچه محيط استقرار به گونه‌اي باشد كه گيرنده عكس العمل‌ها و نظرهاي خود را درباره محتواي پيام به اطلاع فرستنده برساند و عملاً اين چنين كند به اين نوع ارتباط دوجانبه گويند.

به هر حال بايد توجه داشت فرستنده‌اي مؤثر است كه عوامل محيطي را مورد بررسي قرار داده و اطمينان حاصل كند كه پيام دريافت شده است.

4- ضرورت برقراري ارتباط در مديريت

*       ارتباطات براي مديريت به دلايل زير مهم است:

*       برقراري رابطه مؤثر و كاهش تنش‌ها در محيط كاري

*       ارتباط فرايندي است كه وظايف برنامه ريزي، سازماندهي، هدايت، رهبري و كنترل توسط آن انجام مي‌گردد. پس ايجاد ارتباطات سالم و مؤثر، تنش‌هاي موجود در مسير انجام اين وظايف را از بين مي‌برد يا لااقل كاهش مي‌دهد.

*       ارتباط فعاليتي است كه مديران جهت هماهنگ كردن و متناسب نمودن وقت خود از آن بهره مي‌گيرند.

5- ارتباطات در سازمان

ارتباط سازماني فرايندي است كه مديران را براي گرفتن اطلاعات و تبادل معني با افراد فراوان داخل سازمان و افراد در ارگان‌هاي مربوط به خارج از آن سيستم توانا مي‌سازد. انواع ارتباط سازماني عبارتند از: ارتباطات عمودي در سازمان، ارتباطات رسمي و ارتباطات غيررسمي. ارتباطات عمودي از بالا به پايين با اهداف هدايت، آموزش، اطلاع و ابلاغ دستورات مقامات مافوق به زيردستان مي‌باشد و ارتباطات عمودي از پايين به بالا جهت ارائه گزارش، پيشنهاد، اداي توضيحات و درخواست‌هاي گوناگون مي‌باشد. در ارتباطات از پايين به بالا هر گاه زير دست دريابد مافوق نسبت به پاره‌اي اطلاعات واكنش منفي از خود نشان مي‌دهد آن گاه در ارسال آن نوع اطلاعات امساك كرده يا آنها را تعديل مي‌كند.

در ارتباط از بالا به پايين هر گاه مديران از دادن اطلاعات واقعي و كافي به زيردستان خودداري كنند آن گاه مرئوسان اعتماد خود را نسبت به آنان از دست داده و نمي‌توانند پاسخ‌هاي صحيح و درستي به پيام‌هاي ارتباطي آنها بدهند و اين امور باعث تنش‌هايي در سازمان مي‌شود.

ارتباط رسمي در گروه‌هاي كوچك رسمي شامل شبكه‌هاي همه جانبه، چرخي و زنجيره‌اي هستند. در ارتباط  همه‌جانبه همه اعضا مي‌توانند آزادانه با هم در ارتباط باشند. در شبكه چرخي رهبر به عنوان كانون و مركز اين ارتباطات فعاليت مي‌كند و در شبكه زنجيره‌اي يك زنجير فرماندهي رسمي وجود دارد. وجود هر يك از اين سه شبكه به هدف گروه بستگي دارد.

افراد به محض ورود به سازمان بنا بر علل مختلف مانند علايق و سليقه‌هاي مشترك، همفكري‌ها و همدلي ها، الفت و نزديكي‌ها و غيره با هم رابطه برقرار مي‌كنند و شبكه ارتباطات غير رسمي را تشكيل مي‌دهند. ارتباطات غير رسمي در سازمان گاهي اوقات آنقدر توسعه مي‌يابد كه ارتباطات رسمي در آن محو مي‌شود. در صورتي كه ارتباطات غيررسمي با اهداف سازمان در تعارض باشد در راه رسيدن به اين اهداف اختلال ايجاد مي‌كند و در جو سازمان تنش پديد مي‌آورد.

هر گاه مدير اين گونه روابط را در راستاي اهداف سازماني ببيند آن گاه بايد از آنها بهره گيرد و هر گاه آنها را مخالف و بازدارنده ببيند آن گاه بايد در توقف اين گونه روابط بكوشد تا بتواند تنش‌زدايي كند.

6- روش‌هاي بهبود ارتباطات

از جمله ويژگي‌هايي كه باعث مي‌شود تا تنش‌هاي ارتباط مديران و كاركنان و تنش‌هاي ارتباطي موجود در محيط سازمان كاهش يابد اطلاع داشتن مديران و كاركنان از موضوعاتي چون نواحي چهارگانه شخصيت هر فرد، بازخورد نمودن، افشاء يا خودگشودگي، زبان ساده، گوش دادن صحيح، كنترل احساسات و توجه به علائم غيرگفتاري است.

بايد بدانيم بيشتر سوءتفاهم‌هايي كه بين مدير و كاركنان پيش مي‌آيد از عدم شناخت شخصيت مدير و درك نشدن پيام‌هاي مدير به عنوان يك فرستنده ناشي مي‌شود. شخصيت هر فرد عبارت است از تعبير و تفسير ديگران از رفتارهاي نسبتاً پايدار او. شخصيت مدير را رفتارها و نگرش‌هاي وي كه براي ديگران شناخته شده است و همچنين حوزه‌اي كه براي ديگران ناشناخته است شامل مي‌شود.
شخصيت افراد كه مدير هم جزيي از آنهاست بر حسب آنچه براي خود مدير يا ديگران شناخت شده يا ناشناخته است به چهار ناحيه تقسيم مي‌شود:

*       ناحيه عمومي رفتارها و ويژگي‌هايي كه هم براي مدير و هم براي ديگران شناخته شده است.

*       ناحيه خصوصي آن رفتارها و ويژگي‌هايي كه براي مدير شناخته شده ولي براي ديگران ناشناخته است.

*       ناحيه كور آن رفتارها و ويژگي‌ها كه براي مدير ناشناخته و براي ديگران شناخته شده است

*       ناحيه ناشناخته كه هم براي خود مدير و هم براي ديگران ناشناخته باقي مانده است.

در ارتباط بين افراد كه ارتباط مدير و كاركنان نوعي از آن است هر چه ناحيه عمومي بيشتر و وسيع‌ترباشد تعارضات و سوء تفاهمات كاهش مي‌يابد.

توسعه منطقه عمومي از طريق دو مكانيزم بازخورد و افشاء انجام مي‌گيرد. در افشاء مديران مايل به در ميان گذاشتن اطلاعات مربوط به خود با ديگران هستند. اين كار منطقه خصوصي را كاهش مي‌دهد و بازخورد هم باعث مي‌شود تا مديريت آن قسمت از رفتار و ويژگي‌هاي خود را كه نمي‌شناسد، شناسايي كند و منطقه عمومي او افزايش يافته و تنش‌هاي ارتباطي او با كاركنان كاهش يابد. در ارتباط بين كاركنان با هم نيز اجراي اين دو شيوه باعث كاهش تنش‌ها و تعارضات مي‌شود.

7- موانع موجود بر سر راه ارتباطات اثربخش

در مسير ارتباطات اثربخش موانعي موجود است كه مديريت با شناخت و آگاهي داشتن از آنها مي‌تواند در دنياي واقعي آنها را شناسايي كرده و به شيوه صحيح جهت ايجاد پويايي در ارتباطات عمل كرده و تنش‌زدايي كند.

*       از صافي گذراندن: در صورتي كه اطلاعات هنگام طي مراحل توسط افراد مختلف از صافي گذرانده و دستكاري مي‌شوند، احتمال اين كه در پايان مسير آن اطلاعات براي گيرنده نهايي تحريف شده باشد زياد است.

*       ويژگي‌هاي شخصي: ما واقعيت را نمي‌بينيم زيرا چيزهايي را كه مي‌بينيم از ديدگاه خود تفسير كرده و واقعيت مي‌ناميم.

*       جنسيت: زنان و مردان به دلايل مختلف بايد بين خود ارتباط گفتاري برقرار كنند و تحقيقات نشان داده كه مردان با زباني صحبت مي‌كنند و مطالبي را مي‌شنوند كه درباره مقام سازماني و استقلال در كار باشد و زنان با زباني صحبت مي‌كنند و مطالبي را مي‌شنوند كه درباره روابط و صميمت مي‌باشد البته اين امر نسبي است ولي بايد آن را مدنظر داشت.

*       عواطف: نوع احساس گيرنده پيام هنگام گرفتن پيام بر تفسيري كه او از محتواي پيام مي‌كند اثر مي‌گذارد. احساسات شديد مثل اندوه و يا خوشحالي بيش از حد شبكه ارتباطي مؤثر را خدشه دار مي‌كند. در اين شرايط فرد نمي‌تواند بخردانه و معقول عمل كند و نوع قضاوت او بر پايه عاطفه و احساسات است. زبان كلام براي افراد مختلف معاني مختلف دارد. سن، ميزان تحصيلات و زمينه فرهنگي سه متغير مشخصي هستند كه كلمه ها، معاني و مفاهيمي كه ما براي اين كلمات قائليم را تحت تأثير قرار مي‌دهند. در صورتي كه مي‌دانستيم هر يك از ما چه برداشت‌هايي از كلمات داريم مشكلات ارتباطي به پايين ترين حد خود مي‌رسيد.

*       ارتباطات غيرگفتاري: اكثر اوقات ارتباطات گفتاري با ارتباطات غيرگفتاري همراه است. در صورتي كه طرفين ارتباط توافق كامل با يكديگر داشته باشند به گونه‌اي رفتار مي‌كنند كه رفتار يكديگر را تقويت مي‌كنند ولي هنگامي كه ارتباطات غيرگفتاري با پيام‌ها سازگار نيست دريافت كننده پيام دچار سردرگمي مي‌شود و نمي‌داند پيام واقعي چيست.

*       ادراك: هر فرد حوادث را برحسب زمينه فرهنگي، اجتماعي و رواني مختص به خود درك مي‌كند. ادراك فرد از يك پديده ممكن است با ماهيت واقعي آن متفاوت باشد، از طرفي هر پديده واحد ممكن است به وسيله افراد مختلف به صور گوناگون درك شود . همچنين فهم و درك يك پديده واحد مي‌تواند از راه‌ها و طريقه‌هاي مختلفي انجام گيرد. ادراك فرد با نيازهاي شخصي رابطه نزديك دارد و به طور كلي امري است فردي و منحصر به فرد كه نمايانگر تمام يا قسمتي از موقعيت آن گونه كه فرد مي‌بيند مي‌باشد. ادراك اجتماعي تحت نفوذ عواملي چون تعميم گروهي، تعميم فردي، يكسان بيني و انتظار و توقع است و بايد مراقب باشيم كه اين گونه عوامل ادراك ما را تحت تأثير قرار ندهند.

پارازيت و جملات بي سر و ته در ارتباطات مانع پويايي روابط مي‌شود. شايعه يكي ديگر از عواملي است كه در سازمان ايجاد تنش مي‌كند. شايعه پيامي است كه در بين مردم رواج مي‌يابد. ولي واقعيت‌ها آن را تأييد نمي‌كنند. شايعه زماني رواج مي‌يابد كه مردم مشتاق خبر باشند ولي نتوانند آن را از منبعي موثق دريافت كنند. راه‌هاي كاهش شايعه در سازمان عبارتند از اطلاع رساني، برگزاري جلسات حضوري و گفت و شنود، استقرار نظام پيشنهادها در سازمان، توجه ملموس به امنيت خاطر شغلي كاركنان، تلفيق سازمان رسمي و غير رسمي، خنثي كردن شايعه و آموزش‌هاي اخلاقي.

زبان نيز ممكن است به مانعي بر سر راه ارتباطات تبديل شود. مدير بايد ساختار پيام را به گونه‌اي در آورد كه روشن و واضح باشد. همچنين كلمات بايد با دقت انتخاب شوند و زبان در خور فهم شخص گيرنده باشد. گوش دادن مي‌تواند ارتباطات را بهبود داده و تنش‌ها را بكاهد. گوش دادن شنيدن نيست. گوش دادن يعني به صورت فعال به دنبال معني و مقصود گشتن در حالي كه شنيدن يك اقدام غير فعال است. هر گاه مدير به كسي گوش مي‌دهد مغز او نيز در حال تجزيه و تحليل و مصرف انرژي است. در صورتي كه در مورد مسئله‌اي آشفته و دچار احساسات شويم نمي‌توانيم پيام‌ها را به شكل صحيح دريافت و ارسال كنيم. بهترين راه اين است كه چنانچه دچار احساسات شديم اندكي تأمل نماييم و صبر كنيم تا به وضع عادي برگرديم.

 

8- نتيجه گيري

با توجه به مطالب گفته شده در مورد عوامل پديدآورنده تنش در سازمان، فرآيند ارتباط و اجزاء آن، راه‌هاي ايجاد ارتباط و انواع آن، انواع ارتباطات در سازمان، روش‌هاي بهبود و ارتباطات و شناسايي و رفع موانع ارتباطي بهترين راه براي مديران جهت ايجاد محيط و ارتباطات پويا در سازمان، تنش‌زدايي و افزايش آگاهي مي‌باشد.

مراجع


رضائيان، علي. 1379. رفتار سازماني: مفاهيم، نظريه‌ها و كاربردها. تهران: علم و ادب.

رابينز، استيفن پي. 1380. رفتار سازماني. تهران: دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي.

سلطاني، ايرج. 1381. روابط صنعتي در سازمان‌هاي توليدي. تهران: اركان.

كوكلان، هوشنگ. 1378. رفتار سازماني مجموعه بيست و يكم: ادراك و نقش آن در رفتار سازماني. تهران: مركز آموزشي مديريت دولتي.

 

 

 

 

اخلاق و مديريت

زيربنايمهارتهاوتواناييهايمديربرجسته،ويژگيدرستكارياست. رهبريبرپايهاعتمادبناميشودومديريتمؤثرباآنتجديدنيروميكند.

درستكاريبهكليتويكپارچگيارزشهادلالتداردواينموضوعتركيبيمداومازارزشهاراطلبميكند. استفادهازيكمجموعهدرمحيطكارواستفادهازمجموعهايديگردرمنزل.

حتماًشماهمايناصلحياتيراتجربهكردهايدكهتنهابااِعمالواقعيدرستكارياستكهسرمايهباارزشاعتمادميتواندقالبگيريونگهداريشود. دركوتاهمدتممكناستاعمالغيراصوليازچشمهاپنهانبماند؛امامسلماًدرمدتطولانيدورهشغلييكمدير،اينگونهرفتارهاخيليزودآشكارميشود.

البتهدرستكاريبهتنهايي،داشتنمجوزيبرايرسيدنبهمراتببالاراضمانتنميكند؛امابدونآن،مجوزبياعتباراست؛زيراشهرتسازمانهابركيفيتمحصول،صداقتدرتبليغات،انصافدربرخوردومعاملهبامشتريان،مناسباتاجتماعيسالموصدقوصفايروابطباكارمندانبناميشودوالبتهآهنگروحهرسازمانبهوسيلهمديرانآننظاممييابد.

 

شكار لحظه ها

وقتمامحدود ...

كارمابسيار....

ومديريتزمان = توسعهوقت،كاهشهزينهوآرامش

 ارزيابي و بازنگري

برايارزيابيكارهابايدپاسخسئوالاتزيررابيابيم.

- آيابهاهدافموردنظردستيافتهايم؟

- آياپروژهدرمهلتتعيينشدهبهپايانرسيدهاست؟

- اگرپاسخمنفياست،علتآنچيست؟

- آيازمانكافيبهبرنامهريزياختصاصدادهشدهبود؟

- آياتمامكارهايپروژهازقبلمشخصشدهبود؟

- چهمشكلاتيطيپروژهبهوقوعپيوستكهقابلاجتناببود؟

- چهمشكلاتيبابرنامهريزيقبليقابلپيشگيريبود؟

- آياافراديكهمسئوليتبخشهايمختلفپروژهرابرعهدهداشتند،براياينكارمناسببودند؟

- آياهمهافرادانگيزهتكميلپروژهراداشتهاند؟

- آياپروژهبابودجهتعيينشدهبهپايانرسيد؟

- اگربخواهيمازابتداشروعكنيمعملكردماچگونهخواهدبود؟

 

کليدهايموفقيت

واقعيتهاي موجود را بشناسيد

يكمديرعاليوموفقازحوادثدرحالوقوعواهميتآنهابرداشتمطمئنوقابلتوجهيدارد. اوماننديكپردازشگراطلاعات،همرويشبكهاطلاعاتيداخليوهمرويشبكةاطلاعاتيخارجيعملميكند. امااينعمليكپردازشمكانيكينيستزيرالحظاتيوجودداردكه «احساس» بهاندازه «آگاهي» اهميتدارد. هماحساسوهمآگاهيدردركواقعيتمشاركتدارد.

مديرموفقهرگزمنتظراطلاعاتنميماندبلكهآنهارامصرانهپيگيريميكندوخصوصاًاخبارناخوشايندراباانرژيبيشتريازاخبارخوشايندپيميگيردزيرالازماستهرچهسريعتردرموردآنهاكاريانجامگيرداگراطلاعاتحياتيبهموقعبهمقاماتبالانرسدقطعاًدچارمشكلميشود.

 

صبر واستقامت

 يكي ديگر از صفاتي كه مدير شايسته بايد واجد آن باشد صبرو استقامت است .

  همان گونه كه در آية 11 از سورة هود آمده (... اِلَّا الَّذِينَ صَبَرُواوَ عَمِلُو الصَّالِحَاتِ ) صبر در كنار ساير اعمال شايسته تنها خصلتي است كه ازديدگاه قرآن كريم در انسان توان برخورد صحيح با خوشي ‌ ها و ناخوشي ‌ ها را ايجادمي ‌ كند . انسان در سنگر صبر مي تواند در برابر همه ناملايمات و مشکلات غير قابلپيش بيني مقاومت کند و با بردباري، راه حل هاي مناسب آنها را پيدا کند .

 

اصولاً ساير صفاتي كه براي مدير و مديريت ضروري است، در تحقق، نياز به صبرو مقاومت دارد و از اين ديد مي ‌ توان گفت كه صفت صبر اساس و زيربناي ساير صفات است .

 

حضرت عيسي ( ع ) نيز مي ‌ فرمود:

 

إنَّكُمْ لا تُدْرِكُونَ مَا تُحِبُّونِ اِلّا بِصَبْرِكُمْ عَلي مَاتَكْرَهُونَ .

 

 

فرامين‌ حضرت‌ علي‌ (‌ع) درخصوص‌ اخلاق مدير و اداره‌ امور کارکنان‌

الف‌- انتخاب‌ و استقرار روشهاي‌ رهبري‌:
-
هر چه‌ مراتب‌اشخاص‌ در امور اداري‌ بالاتر برود و حيط‌ه‌ مسئوليت‌ آنان‌ گسترده‌تر شود اخلاق‌اداري‌ و کمالات‌ انساني‌ در آنان‌ بايد والاتر و برتر باشد ،زيرا اخلاق‌ و رفتارمسئولان‌ و مديران‌ ارشد بشدت‌ بر ديگران‌ تاثير مي‌گذارد.

ب- پرهيز از شعاردادن‌:
-
آنکه‌ خود را پيشواي‌ مردم‌ سازدپيش‌ از تعليم‌ ديگري‌ بايد به‌ ادب‌ کردن‌ خويش‌ بپردازد و پيش‌ از آنکه‌ به‌گفتار تعليم‌ فرمايد بايد به‌ کردار ادب‌ نمايد و آنکه‌ خود را تعليم‌ دهد و ادب‌اندوزد ،شايسته‌تر به‌ تعظ‌يم‌ است‌ از آنکه‌ ديگري‌ را تعليم‌ و ادب‌ آموزد.

ج‌- ارزشيابي‌ کارکنان‌:
-
فراموش‌ نکن‌ که‌ بايد برکارکنان‌ ماموران‌ مخفي‌ از مردمان‌ امين‌ و حقگوئي‌ را که‌ در ميان‌ مردم‌ بدين‌صفات‌ شناخته‌ شده‌ باشند بگماري‌ تا زحمات‌ و فداکاريهاي‌ آنان‌ را براي‌ توبنويسند تا آنان‌ مقدار رنج‌ هر يک‌ را در نظ‌ر داشته‌ و مناسب‌ با ميزان‌ زحمات‌ وفداکاريهايشان‌ با آنان‌ رفتار نمائي‌.
-
مبادا که‌ نکوکار و بدکار در نزدت‌يکسان‌ باشند که‌ آن‌ رغبت‌ نکوکار را در نيکي‌ کم‌ کند و بدکردار را به‌ بدي‌وادار نمايد.

د- خصوصيات‌ مدير (حميت سازماني):
-
قلمهاي‌ خود را نازک‌بتراشيد و فاصله‌ ميان‌ سط‌رها را بکاهيد و از زيادنويسي‌ بپرهيزيد و مقصود را هرچه‌ کوتاهتر بيان‌ کنيد و مبادا پرخرجي‌ کنيد زيرا که‌ نبايد به‌ اموال‌ مسلمانان‌زياني‌ برسد.

هـ- تاثير رفتار مدير بر کارکنان:
-
زمامدار همچون‌رودخانه‌ پهناوري‌ است‌ که‌ رودهائي‌ کوچک‌ از آن‌ جاري‌ مي‌شود، پس‌ اگر آب‌ آن‌رودخانه‌ کوچک‌ گوارا باشد آب‌ درون‌ رودهاي‌ کوچک‌ گوارا خواهد بود و اگر شور باشدآب‌ درون‌ آنها نيز شور مي‌شود.

و- دقت‌ در انتصابات:
-
بسياري‌ از کسان‌ مي‌توانند برحسب‌ اقتضا نقاب‌ شرافت‌ ،پشتکار و وفاداري‌ بر چهره‌ زنند ; در حاليکه‌ بعداهيچکدام‌ از اين‌ خصال‌ و ويژگيها را معمول‌ نخواهند داشت‌. پس‌ تو بايد توجه‌ رابر سوابق‌ و چگونگي‌ خدمات‌ اينگونه‌ افراد در فصلهاي‌ پيشين‌ معط‌وف‌ داري‌.آنچه‌بيش‌ از هر چيز ديگر در خور اهميت‌ است‌ عملکرد انسان‌ و نيکنامي‌ اوست‌.

 



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 14 بهمن 1393 ساعت: 8:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره اخلاق و علم

بازديد: 235

 

 

تحقیق درباره اخلاق و علم

بين‌ انسانگرايي‌ و نوين‌گرايي‌

چکيده :

علم‌ به‌ تنهايي‌ نمي‌تواند يك‌ برنامه‌ جهاني‌ براي‌ جامعه‌ ايجاد كند. به‌عبارت‌ ديگر، علم‌ جهت‌ نيست‌. سه‌ عامل‌ اساسي‌ اين‌ بيان‌ را تقويت‌مي‌كند: ابتدا تقسيم‌ شدن‌ روبه‌رشد دانش‌، دوم‌ رمززدايي‌ از پيشرفت‌به‌ عنوان‌ يك‌ ارزش‌ في‌نفسه‌ و سرانجام‌، سكولاريزه‌ شدن‌ علم‌.

اخلاق‌ علم‌ مسأله‌ جديدي‌ نيست‌. تاريخ‌ بشر شاهد پيشرفتهايي‌در دانش‌ و نظريه‌هاي‌ علمي‌ مبين‌ آن‌ پيشرفتها بوده‌ كه‌ همواره‌ به‌مباحثات‌ اخلاقي‌ و فلسفي‌ منجر شده‌ است‌. فهم‌ اين‌ نكته‌ كه‌پيشرفتهاي‌ علمي‌ چه‌ هنگامي‌ مناسب‌ است‌ و يا حتي‌ به‌زير سؤال‌كشيدن‌ مجموعه‌ دانش‌ قبلي‌، كار آساني‌ است‌. اما اگر مسأله‌ را به‌ طورگسترده‌تر مورد بررسي‌ قرار دهيم‌ مشخص‌ خواهد شد كه‌ علم‌ ـشامل‌ فيزيك‌، شيمي‌، بيولوژي‌، نجوم‌ و رياضيات‌ ـ به‌ طور مستمر وغالبا ضمني‌ جامعه‌ را از طريق‌ يك‌ تفسير ويژه‌ از جهان‌ و جايگاه‌ مادر آن‌ مورد چالش‌ قرارداده‌ است‌. بعيد است‌ كه‌ در آينده‌ نزديك‌ نيزيك‌ پاسخ‌ علمي‌ دايم‌ براي‌ حل‌ اين‌ چالش‌ پيدا شود.

امروزه‌ همچنين‌ نگراني‌ اخلاقي‌ در خصوص‌ تأثير بالقوه‌ و مؤثرذهني‌ و اخلاقي‌ ارتباطات‌ سمعي‌ و بصري‌ در سراسر جهان‌ وجوددارد. اين‌ فنون‌ به‌ موازات‌ كنار گذاشتن‌ موانع‌ زمان‌ و مكان‌، همچون‌اختراع‌ چاپ‌ در دوران‌ گذشته‌، به‌ عنوان‌ يك‌ انقلاب‌ تلقي‌ مي‌شود.

 

 

 

اخلاق‌ علم‌:

بين‌ انسانگرايي‌ و نوين‌گرايي‌

يكي‌ از عناصر ذاتي‌ بررسي‌ جهان‌ علم‌ در عصر حاضر، توجه‌ جدي‌به‌ جايگاه‌ و مسؤوليتهاي‌ پژوهشگران‌ در جامعه‌ و به‌ طور كلي‌، نقش‌علم‌ در پيشرفت‌ تمدن‌ است‌. به‌ عبارت‌ ديگر، يك‌ گزارش‌ علمي‌جهان‌ نمي‌تواند از پرداختن‌ به‌ اساسيترين‌ سؤالات‌ روز مبني‌ بر اينكه‌چه‌ اخلاقي‌ بايد بر علم‌ اعمال‌ شود؟ پرهيز كند.

«ام‌.جي‌.كي‌.منون‌1» يكي‌ از فيزيكدانان‌ مشهور، عضو پارلمان‌هند و رئيس‌ شوراي‌ بين‌المللي‌ اتحاديه‌هاي‌ علمي‌2 (ICSU) درمقدمه‌ عالي‌ خود برگزارش‌ علمي‌ سال‌ 1993 جهان‌ اين‌ مسأله‌ مهم‌را تحت‌ عنوان‌: (جوانب‌ اخلاقي‌، حقوق‌بشر و برداشت‌ عمومي‌ ازعلم‌) مطرح‌ كرد. هدف‌ وي‌، نشان‌ دادن‌ اين‌ امر بود كه‌ پيشرفتهاي‌علمي‌ به‌ تنهايي‌ قادر به‌ تضمين‌ پيشرفت‌ اخلاقي‌ و همچنين‌ تقويت‌يا حفظ حقوق‌ بشر نيستند و اين‌ موضوعي‌ است‌ كه‌ به‌ فرد ـ كه‌مسؤول‌ و اگرنه‌ صاحب‌ سرنوشت‌ خويش‌ است‌ ـ و جامعه‌ به‌ طوركلي‌ مربوط مي‌شود. چنين‌ فرضيه‌اي‌ را مي‌توان‌ دامنه‌ بيشتري‌بخشيد. اكتشافات‌ پزشكي‌ شگفت‌انگيزي‌ همچون‌ كشف‌ پني‌سيلين‌و بمبهاي‌ اتمي‌ كه‌ برروي‌ شهرهاي‌ هيروشيما و ناكازاكي‌ پرتاب‌شدند نيز اختراع‌ گرديده‌اند. ما شاهد اولين‌ ثمره‌هاي‌ انقلاب‌ سبز وهمچنين‌ برخي‌ زيانهاي‌ جبران‌ناپذير آن‌ بر محيط زيست‌ بوده‌ايم‌. فضا توسط بشر فتح‌ شده‌ و منابع‌ ارزشمند سياره‌ ما به‌ تاراج‌ رفته‌است‌.

اخلاق‌ علم‌ مسأله‌ جديدي‌ نيست‌. تاريخ‌ بشر شاهد پيشرفتهايي‌در دانش‌ و نظريه‌هاي‌ علمي‌ مبين‌ آن‌ پيشرفتها بوده‌ كه‌ همواره‌ به‌مباحثات‌ اخلاقي‌ و فلسفي‌ منجر شده‌ است‌. فهم‌ اين‌ نكته‌ كه‌پيشرفتهاي‌ علمي‌ چه‌ هنگامي‌ مناسب‌ است‌ و يا حتي‌ به‌زير سؤال‌كشيدن‌ مجموعه‌ دانش‌ قبلي‌، كار آساني‌ است‌. اما اگر مسأله‌ را به‌ طورگسترده‌تر مورد بررسي‌ قرار دهيم‌ مشخص‌ خواهد شد كه‌ علم‌ ـشامل‌ فيزيك‌، شيمي‌، بيولوژي‌، نجوم‌ و رياضيات‌ ـ به‌ طور مستمر وغالبا ضمني‌ جامعه‌ را از طريق‌ يك‌ تفسير ويژه‌ از جهان‌ و جايگاه‌ مادر آن‌ مورد چالش‌ قرارداده‌ است‌. بعيد است‌ كه‌ در آينده‌ نزديك‌ نيزيك‌ پاسخ‌ علمي‌ دايم‌ براي‌ حل‌ اين‌ چالش‌ پيدا شود. در واقع‌، تفسيرعلمي‌ سازوكار جهان‌، هميشه‌ واكنشهاي‌ فلسفي‌ و سياسي‌ چون‌بي‌نظمي‌ و اغتشاش‌ ايجاد شده‌ توسط انقلاب‌ كپرنيكي‌ و محاكمه‌ تفتيش‌ عقايد گاليله‌  را در پي‌ خواهد داشت‌. با وجود آنكه‌ امروزه‌زمين‌ ديگر مركز عالم‌ نبوده‌ و فقط يك‌ سياره‌ ساده‌ در حركت‌براطراف‌ خورشيد است‌، اما با اين‌ حال‌ نقش‌ انسان‌ هنوز كاهش‌نيافته‌ است‌.

به‌ هر صورت‌ بازخواست‌ ما از وضعيت‌ موجود هرگز ما را ازجست‌وجوي‌ مستمر براي‌ كسب‌ دانش‌ باز نداشته‌ است‌. برعكس‌، ازدوران‌ اوليه‌ تاكنون‌ ما تلاش‌ كرده‌ايم‌ جهان‌ را به‌ منظور تطبيق‌ بانيازهايمان‌ از راههاي‌ مختلف‌  از جمله‌ مبارزه‌ با گرسنگي‌، بيماري‌ وساير تهديداتي‌ كه‌ در معرض‌ آن‌ قرار داشته‌ايم‌، به‌ شكل‌ منظمي‌ دربياوريم‌.

تغيير جامعه‌ در پرتو پيشرفتهاي‌ علمي‌ و آگاهي‌ روزافزون‌ نسبت‌به‌ دو جنبه‌ بودن‌ موارد استفاده‌ از اين‌ پيشرفتها، ضرورتا به‌ يكي‌ ازويژگيهاي‌ جهان‌ دوران‌ بعد از جنگ‌ جهاني‌ دوم‌ تبديل‌ شده‌ است‌.اين‌ پيشرفتها در عين‌ حال‌ كه‌ عامل‌ عمده‌اي‌ براي‌  خوشبختي‌ وسعادت‌ بشر و رهايي‌ وي‌ از چنگال‌ موانع‌ طبيعي‌ به‌ شمار مي‌آيد امادر عين‌ حال‌ به‌ عنوان‌ يك‌ ابزار احتمالي‌ و بالقوه‌ براي‌ (خودنابودي‌)او نيز تلقي‌ مي‌شود.

با اين‌ حال‌، اخلاق‌ ما را بر آن‌ مي‌دارد تا به‌ طور مداوم‌ هوشيار وگوش‌ بزنگ‌ باشيم‌ كه‌ هدف‌ ما از پيشرفتهاي‌ علمي‌ تضمين‌ اين‌ امرباشد كه‌ علم‌ و فن‌آوري‌ كمك‌ مثبتي‌ است‌ براي‌ سعادت‌ مشترك‌انسانها و نيز پيشرفتهاي‌ اجتماعي‌ و آزادانديشي‌.

اخلاق‌ علم‌ به‌ عنوان‌ روند منعكس‌ كننده‌ پيامدهاي‌ پيشرفت‌ به‌شيوه‌اي‌ عمل‌ مي‌كند كه‌ جامعه‌ بين‌المللي‌ و در نتيجه‌ سازمانهاي‌عمده‌ بين‌المللي‌ از جمله‌ يونسكو را به‌ زير سؤال‌ مي‌برد. در واقع‌،تأكيد عنوان‌ سازمان‌ يونسكو بر سه‌ جنبه‌ آموزشي‌، علمي‌ و فرهنگي‌ارتباط بسيار دقيقي‌ با اين‌ سؤال‌ مهم‌ اخلاقي‌ دارد كه‌: از نظر رفتارفردي‌ و جمعي‌ انسانيت‌ مستلزم‌ چيست‌ و آيا بايد قادر به‌ مواجه‌شدن‌ با چالشهاي‌ علم‌ و فن‌آوري‌ باشد يا خير؟

جهان‌ امروز بيش‌ از گذشته‌ سيال‌ و بي‌ثبات‌ شده‌ و آينده‌ آن‌ نيزغير مطمئن‌ به‌ نظر مي‌رسد. اين‌ وضعيت‌ نتيجه‌ رشد سريع‌ جمعيت‌ و افزايش‌ خطرهاي‌ ناشي‌ از پيشرفت‌ فن‌آوري‌ است‌. بنابراين‌، وجوديك‌ چهارچوب‌ مرجع‌ ـ به‌ عبارت‌ ديگر يك‌ سيستم‌ اخلاقي‌ ـ منطبق‌بر آگاهي‌ بخشي‌ از جامعه‌ امروز و مسؤوليتهاي‌ آن‌ در قبال‌ نسلهاي‌آينده‌، يك‌ نياز جدي‌ و انساني‌ است‌. قبول‌ اين‌ واقعيت‌ كه‌ آنچه‌ فردااتفاق‌ مي‌افتد نتيجه‌ تصميمات‌ امروز است‌، بيش‌ از هر زمان‌ ديگر برضرورت‌ مسؤوليت‌ اخلاقي‌ دلالت‌ دارد.

اين‌ وظايف‌، مسؤوليت‌ هر مرد و زني‌ و در عين‌ حال‌، ازمسؤوليتهاي‌ دانشمندان‌ نيز است‌. چراكه‌ كشفيات‌ آنها ريشه‌ درنوآوريها و ابتكاراتي‌ دارد كه‌ شيوه‌ زندگي‌ ما را تغيير مي‌دهد. زماني‌كه‌ امكان‌ ترسيم‌ يك‌ مرز مشخص‌ بين‌ علم‌ و تكنولوژي‌ و بين‌تحقيقات‌ و كاربرد آنها امكانپذير بود، مدتها پيش‌ سپري‌ شده‌ است‌.همان‌ گونه‌ كه‌ (ام‌.جي‌.كي‌.منون‌) اشاره‌ مي‌كند (علم‌ ديگر يك‌ فعاليت‌مجزا در گوشه‌اي‌ از جامعه‌ نيست‌ بلكه‌ فعاليتي‌ بسيار نزديك‌ ومتداخل‌ با بخشهاي‌ پزشكي‌، صنعتي‌، كشاورزي‌ و ساير بخشهاي‌توليدي‌ و همچنين‌ فعاليتهاي‌ دولتي‌ و بين‌المللي‌ است‌.) در چنين‌وضعيتي‌ است‌ كه‌ علم‌ كل‌ جامعه‌ را فرامي‌گيرد و بر آن‌ تأثير مي‌گذارد.بنابراين‌، افسانه‌ پرفسورهاي‌ ساكن‌ در كاخهاي‌ عاج‌ به‌ زمانهاي‌گذشته‌ تعلق‌ دارد. در وضعيت‌ حاضر، دو سؤال‌ اساسي‌ بايد مطرح ‌شود:

·       مسؤوليتهاي‌ اجتماعي‌ ويژه‌ دانشمندان‌ كدام‌ است‌؟

·       آيا مي‌توان‌ يك‌ طرح‌ اخلاقي‌ متصورشد كه‌ آشتي‌ بين‌پيشرفتهاي‌ فني‌ و انساني‌ را تضمين‌ كند؟

 

اخلاق‌ علم‌ و مسؤوليتهاي‌ اجتماعي‌ دست‌اندركاران‌امر پژوهش‌

در داستان‌ (سنت‌ اگزوپري‌3)، روباه‌ خطاب‌ به‌ (شاهزاده‌ كوچك‌)مي‌گويد: بشر يك‌ حقيقت‌ بزرگ‌ را فراموش‌ كرده‌ است‌ اما شما نبايدآن‌ را فراموش‌ كنيد. شما هميشه‌ مسؤول‌ آنچه‌ آموخته‌ايد هستيد. اين‌مسأله‌، اصل‌ اخلاقي‌ مسؤوليت‌ را خلاصه‌ مي‌كند و معني‌ آن‌ اين‌است‌ كه‌ هيچ‌ كس‌ و حتي‌ پژوهشگران‌ نمي‌توانند از پيامدهاي‌تحولاتي‌ كه‌ زندگي‌ روزانه‌ افراد و حتي‌ روابط بين‌ كشورها راتغييرمي‌دهند، به‌دور بمانند.

اگرچه‌ آن‌ گونه‌ كه‌ (هانس‌ يوناس‌4) توضيح‌ داده‌، بر طبق‌ رهيافت‌جمعي‌ امكان‌ تصور اصل‌ (مسؤوليت‌) وجود دارد اما بايد بپذيريم‌ كه‌امروزه‌ مسؤوليتهاي‌ خاصي‌ نيز براي‌ دست‌ اندركاران‌ امر پژوهش‌پيدا شده‌ است‌. مداخله‌ آنان‌ در امور جامعه‌ به‌ شيوه‌ (معما گونه‌اي‌5)در حال‌ تغيير است‌. هنگامي‌ كه‌ مشخص‌ مي‌شود علم‌ تمامي‌جاه‌طلبيهاي‌ (غايتمدارانه‌6) خود را كه‌ براساس‌ آن‌ تحقيقات‌ يك‌نفوذ فزاينده‌ (دفاكتو7) برروند تاريخ‌ اعمال‌ كرده‌ را از دست‌ داده‌،يك‌ امر ارزشمند است‌.

 علم‌ جاه‌طلبي‌ غايي‌ خود را از دست‌ داده‌ است‌

علم‌ به‌ تنهايي‌ نمي‌تواند يك‌ برنامه‌ جهاني‌ براي‌ جامعه‌ ايجاد كند. به‌عبارت‌ ديگر، علم‌ جهت‌ نيست‌. سه‌ عامل‌ اساسي‌ اين‌ بيان‌ را تقويت‌مي‌كند: ابتدا تقسيم‌ شدن‌ روبه‌رشد دانش‌، دوم‌ رمززدايي‌ از پيشرفت‌به‌ عنوان‌ يك‌ ارزش‌ في‌نفسه‌ و سرانجام‌، سكولاريزه‌ شدن‌ علم‌8.

تقسيم‌ دانش‌ به‌ رشته‌ها و شاخه‌هاي‌ مختلف‌ طي‌ قرنها و به‌ طورمستمر، وضوح‌ بيشتري‌ يافته‌ است‌. تقسيم‌ دانش‌ به‌ رشته‌هاي‌ شديداتخصصي‌، نتيجه‌ اجتناب‌ناپذير گسترش‌ درك‌ و شناخت‌ آدمي‌ است‌.اين‌ امر همچنين‌ احتمالا يكي‌ از پيش‌ شرطهاي‌ لازم‌ براي‌ كارآمدي‌تحقيقات‌ نيز است‌.

از آنجا كه‌ اكتشافات‌ بزرگ‌ غالبا نتيجه‌ غيرمنتظره‌ تركيبي‌ ازشيوه‌ها و مفاهيم‌ مختلف‌ است‌، از اين‌ رو، ممكن‌ است‌ (ابرتخصصي‌ شدن‌9) علم‌ منجر به‌ تضعيف‌ قابليت‌ ابداعي‌ آن‌ بشود. امااز سوي‌ ديگر، هر رشته‌اي‌ كه‌ بشدت‌ به‌ يك‌ تخصص‌ منحصر شده‌نيز مجبور به‌ تعمق‌ در منابع‌ ساير علوم‌ و فن‌آوريهاست‌. به‌ عنوان‌نمونه‌، امروزه‌ علم‌ زيست‌شناسي‌، از ابزارهاي‌ فيزيك‌، شيمي‌،روباتيك‌ و كامپيوتر استفاده‌ مي‌كند.

به‌ همين‌ ترتيب‌، هيچ‌ علمي‌ در حال‌ حاضر نمي‌تواند ادعاي‌داشتن‌ تبيين‌ منحصربه‌ فردي‌ از جهان‌ داشته‌ باشد. امروزه‌، ديگر ازعلم‌ انتظار نمي‌رود تا همه‌ چيز را توضيح‌ دهد. اعتقاد نسبت‌ به‌ اين‌توانايي‌ علم‌ و  همچنين‌ توانايي‌ آن‌ در اينكه‌ بتواند تمام‌ جهان‌ را برمبناي‌ نظم‌ علت‌ و معلولي‌ مرتبط قابل‌ فهم‌ و شناخت‌ كند، از بين‌ رفته‌است‌. در واقع‌، اكنون‌ ايده‌هاي‌ بي‌ثباتي‌ و آشوب‌ در مركز خطوطويژه‌ تحقيقات‌ قراردارد.

امروزه‌، پيشرفت‌ ديگر به‌ عنوان‌ يك‌ منبع‌ في‌نفسه‌ براي‌ انسانيت‌تلقي‌ نمي‌شود. برخي‌ از مردم‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ يك‌ پديده‌ طبيعي‌مي‌بينند. برخي‌ ديگر، ضمن‌ اعتراض‌ به‌ زيانها و خسارتهاي‌ ناشي‌ ازپيشرفت‌ آن‌ را عامل‌ مصيبتهاي‌ تازه‌اي‌ همچون‌: تخريب‌محيطزيست‌، تأثيرات‌ مختلف‌ برسلامت‌ انسان‌، انسان‌زدايي‌ وخودكار كردن‌ جامعه‌، ايجاد بي‌عدالتيهاي‌ اجتماعي‌ و تقويت‌تفاوتهاي‌ شمال‌ و جنوب‌ مي‌دانند.

اين‌ نظريه‌ كه‌ نژاد انسان‌ ممكن‌ است‌ شكارچي‌ خود باشد، بسياركهنه‌ شده‌ است‌. اما امروزه‌ اين‌ نظريه‌ در عين‌ حال‌ با يك‌ رمززدايي‌خاص‌ از پيشرفت‌ همراه‌ شده‌ است‌. اين‌ نظريه‌ همچنين‌ برخي‌ مواقع‌باديدگاههاي‌ ـ كم‌ و بيش‌ منصفانه‌ و مناسب‌ ـ بدنام‌ كننده‌ نسبت‌ به‌جوامع‌ صنعتي‌ قرين‌ گشته‌ است‌.

سومين‌ عامل‌ مهم‌ در تغيير جايگاه‌ علم‌، سكولاريزه‌ شدن‌ آن‌است‌. (ژان‌ پييرشانژو10) رئيس‌ كميته‌ ملي‌ مشورتي‌ اخلاقي‌ فرانسه‌در اين‌ خصوص‌ معتقد است‌: (شيوه‌ علمي‌... با پيشرفتهاي‌ تراكمي‌دانش‌ و كاربرد آن‌ همراه‌ بوده‌ است‌. امروزه‌ علم‌ همچون‌ قانون‌ واخلاق‌، به‌ عنوان‌ يك‌ فراورده‌ نهايي‌ كه‌ خوب‌ را تجويز و شر رامحكوم‌ مي‌كند، تلقي‌ نمي‌شود. در اين‌ زمينه‌، از عبارت‌ فيلسوف‌ علم‌(گئورك‌ گانگيولهم‌11) كه‌ توسط (شانژو) ذكر شده‌ استفاده‌ مي‌كنيم‌ وآن‌ اين‌ است‌ كه‌ (علم‌ حقيقت‌ را بدون‌ قطعيت‌ تشكيل‌ مي‌دهد)(Changeux 1995).

بنابراين‌، به‌ نظر مي‌رسد كه‌ علم‌ ديگر نبايد مخالف‌ دين‌ واخلاقيات‌ باشد. وظيفه‌ علم‌ به‌ عنوان‌ يكي‌ از مظاهر انديشه‌ انسان‌،بايد روشن‌ كردن‌ اين‌ امر باشد كه‌ ما انسانها چگونه‌ بايد بقا،خوشبختي‌ و آزادي‌ خويش‌ را تضمين‌ كنيم‌. با اين‌ حال‌، تشخيص‌ وشناسايي‌ ارزشهاي‌ مشتركي‌ كه‌ از طريق‌ آنها بايد به‌ اين‌ اهداف‌ نايل‌شويم‌ به‌ ما مربوط مي‌شود. اين‌ مسؤوليت‌ در كانون‌ خود،دربرگيرنده‌ زمينه‌ اخلاقي‌ است‌ كه‌ به‌ عنوان‌ (بررسي‌ نظري‌ اصول‌ ومجموعه‌ اصولي‌ كه‌ اعمال‌ انسانها را رهبري‌ مي‌كند) تعريف‌ شده‌است‌ (Changeux 1995).

 تأثير علم‌ و اخلاق بر جامعه‌

اكنون‌ دانشمندان‌ به‌ بازيگران‌ اصلي‌ صحنه‌ تغييرات‌ اجتماعي‌ تبديل‌شده‌اند. در واقع‌، آميختگي‌ بين‌ علم‌ و فن‌آوري‌، تأثيرگذاري‌تحقيقات‌ بر تمامي‌ جوانب‌ فعاليت‌ انساني‌ تقويت‌مي‌كند. سرعت‌تغييرات‌ فن‌آورانه‌ كه‌ از طريق‌ اكتشافات‌ علمي‌ ايجاد مي‌شود به‌ طورروزافزوني‌ افزايش‌ مي‌يابد. دليل‌ اين‌ امر آن‌ است‌ كه‌ در حال‌ حاضربين‌ يك‌ اكتشاف‌ و كاربرد نتايج‌ آن‌ زمان‌ كمتر و كمتري‌ مورد نيازاست‌.

اين‌ پديده‌ بويژه‌ زماني‌ مشخص‌ مي‌شود كه‌ ترسيم‌ يك‌ مرزروشن‌ بين‌ تحقيقات‌ پايه‌، تحقيقات‌ كاربردي‌ و تحولات‌ فن‌آورانه‌اغلب‌ ناممكن‌ است‌. تحقيقات‌ پزشكي‌ يك‌ نمونه‌ عملي‌ از اين‌ امراست‌: زماني‌ كه‌ يك‌ ژن‌ كه‌ خلقت‌ ناقص‌ آن‌ عامل‌ يك‌ بيماري‌ است‌،شناخته‌ مي‌شود، اين‌ واقعيت‌ بلافاصله‌ از طريق‌ آزمايشهاي‌ ژنتيك‌مربوطه‌ دنبال‌ مي‌شود. در علوم‌ كامپيوتر كه‌ نيازمند كاربرد مدلهاي‌رياضي‌ است‌، عملكرد سيستم‌ با چنان‌ سرعتي‌ بهبود مي‌يابد كه‌ هم ‌سخت‌افزار و هم‌ نرم‌افزار به‌ طور ثابت‌ در يك‌ وضعيت‌ منسوخ‌ شده‌قرارمي‌گيرد. جايگزيني‌ آنها منجر به‌ تغييرات‌ مستمر در شيوه‌هاي‌عمل‌ و روشهاي‌ تفكر و همچنين‌ كاربرد آنها در فعاليتهاي‌ عملي‌مي‌شود. رئيس‌ جمهور فرانسه‌ هنگام‌ افتتاح‌ كميته‌ ملي‌ مشورتي‌اخلاقي‌ فرانسه‌ در سال‌ 1983 گفت‌: (علم‌ سريعتر از انسانيت‌ پيشرفت‌ مي‌كند.)

امروز، علم‌ ديگر تنهابا نوآوريهاي‌ فن‌آورانه‌ توليدي‌ ارتباط ندارد. علم‌ و اقتصاد به‌ طور روزافزوني‌ با يكديگر همبستگي‌ پيداكرده‌اند. در واقع‌، رشد بازار جهاني‌ به‌ فروش‌ محصولات‌ جديدي‌كه‌ نتيجه‌ نوآوريها و اختراعات‌ علمي‌ است‌، بستگي‌ دارد. از سوي‌ديگر، هزينه‌ تحقيقات‌ نيز به‌ طور مدام‌ افزايش‌ مي‌يابد و به‌ همين‌دليل‌ است‌ كه‌ تحقيقات‌ امروزه‌ به‌ منابع‌ مالي‌ خصوصي‌ و عمومي‌ نيازدارد. از همين‌ روي‌، تعديل‌ مجدد بويژه‌ در بخش‌ پزشكي‌ موردتأكيد قرارمي‌گيرد. براي‌ نمونه‌، ساخت‌ يك‌ مولكول‌ جديد در صنايع‌دارويي‌ به‌ طور متوسط حدود 10 سال‌ وقت‌ و 100 ميليون‌ دلارهزينه‌ دربردارد. به‌ همين‌ دليل‌ است‌ كه‌ اكنون‌ نگراني‌ در موردزيست‌پذيري‌ تجاري‌ و مالي‌ در حلقه‌ تحقيقات‌ يك‌ مسأله‌پيش‌پاافتاده‌ است‌ و يا اينكه‌ چرا تحقيقات‌ به‌ موضوع‌ رقابت‌بي‌رحمانه‌ شركتها و كشورها تبديل‌ شده‌ است‌.

نياز به‌ توليد بازده‌ براي‌ سرمايه‌گذاريها، فشارهايي‌ بر شيوه‌هدايت‌ تحقيقات‌ وارد مي‌كند، بويژه‌ در مبحث‌ بيوتكنولوژيها،مشكلات‌ و موانع‌ مالي‌، آزمايشگاههاي‌ تحقيقاتي‌ را بر آن‌ مي‌دارد تابه‌ منظور تضمين‌ منافع‌ بالقوه‌ كاربردهاي‌ صنعتي‌ بعدي‌، جنبه‌هاي‌كاربردي‌ اختراعات‌ ثبت‌ شده‌ را در اولويت‌ اول‌ قرار دهند. اين‌مسأله‌، منشأ يك‌ مشاجره‌ مشهور در خصوص‌ اين‌ امر كه‌ آياموجودات‌ زنده‌ هم‌ بايد ثبت‌ شوند يا خير شده‌ است‌. مخالفان‌ ادعامي‌كنند ثبت‌ موجود زنده‌ كوچك‌ و يا ژنها كه‌ بنا به‌ طبيعتشان‌ نبايدمورد استفاده‌ اختصاصي‌ قرار گيرند، يك‌ امر كاملا غيراخلاقي‌ است‌.ديگران‌ تنها ايده‌ ثبت‌ ژنهاي‌ طبيعي‌ را كه‌ براساس‌ مفاد قانون‌ ثبت‌نمي‌تواند به‌ عنوان‌ يك‌ اختراع‌ تلقي‌ شود، مورد بحث‌ قرارداده‌اند.گروه‌ ديگري‌ نيز با تأكيد براين‌ واقعيت‌ كه‌ ثبت‌ موجودات‌ زنده‌ يك‌موضوع‌ قديمي‌ است‌ و هيچ‌ مسأله‌ اخلاقي‌ را مطرح‌ نمي‌كند آن‌ راعاملي‌ براي‌ ادامه‌ تحقيقات‌ در زيست‌شناسي‌ و ژنتيك‌ مي‌دانند.تضمين‌ پرداخت‌ مبلغي‌ به‌ يك‌ مخترع‌ ـ در واقع‌ يك‌ سازمان‌ صنعتي‌يا مالي‌ و يا يك‌ دولت‌ ـ تا حدودي‌ جبران‌ مالي‌ سرمايه‌گذاري‌ اوليه‌ رافراهم‌ مي‌كند. همان‌ گونه‌، از مخالفت‌ پارلمان‌ اروپا با مقررات‌پيشنهادي‌ مربوط به‌ حمايت‌ قانوني‌ از اختراعات‌ بيوتكنولوژيك‌ دراول‌ مارس‌ 1995 برمي‌آيد، اين‌ بحث‌ صرف‌ نظر از نتايج‌ ظاهري‌ آن‌،يك‌ مسأله‌ اساسي‌ براي‌ ارزيابي‌ مسائل‌ مطرح‌ شده‌ از سوي‌ علم‌است‌. يكي‌ از اين‌ مسائل‌ به‌ برداشت‌ افكار عمومي‌ از علم‌ و فن‌آوري‌به‌ عنوان‌ فعاليتهاي‌ تا حدي‌ خطرناك‌ مربوط مي‌شود. خطر هسته‌اي‌اعم‌ از نظامي‌ و غيرنظامي‌ بدون‌ شك‌ نقش‌ مؤثري‌ در اين‌ زمينه‌ايفاكرده‌ است‌. به‌ هر حال‌، نگراني‌ روزافزون‌ مردم‌ نسبت‌ به‌خطرهاي‌ فن‌آوريها اكنون‌ گسترش‌ يافته‌ است‌.

اين‌ امر را نمي‌توان‌ انكار كرد كه‌ علم‌ نوين‌ همزمان‌ با اعطاي‌قدرت‌ بي‌سابقه‌ به‌ انسان‌ براي‌ تغيير جهان‌، توان‌ بالقوه‌ نابودي‌ سياره‌را نيز به‌ وي‌ داده‌ است‌. يكي‌ از ويژگيهاي‌ مشخص‌ اين‌ قرن‌آسيب‌پذيري‌ جامعه‌ در مقابل‌ تهديدات‌ فن‌آورانه‌ است‌.

اين‌ فرايند به‌ قدري‌ گسترش‌ يافته‌ كه‌ اكنون‌ جامعه‌ علمي‌احساس‌ مي‌كند به‌ طور روزافزون‌ در بحث‌ مربوط به‌ قدرت‌ علم‌گرفتار شده‌ است‌. اين‌ احساس‌ مسؤوليت‌ از سوي‌ پژوهشگران‌، دراظهارات‌ (ژاك‌ مونو12) برنده‌ جايزه‌ نوبل‌، آن‌ هم‌ در سال‌ 1970 كه‌هنوز فنون‌ مهندسي‌ ژنتيك‌ در مراحل‌ اوليه‌ خود بود، منعكس‌ شده‌است‌: (آيا جوامع‌ مدرن‌ قادر خواهند بود براي‌ هميشه‌ قدرت‌شگفت‌انگيزي‌ را كه‌ علم‌ به‌ آنها اعطا كرده‌ فقط با معيار انسانگرايي‌مبهم‌ متشكل‌ از نوعي‌ خوشبيني‌ و خوشگذراني‌ مادي‌ كنترل‌ كنند؟)اين‌ زيست‌شناس‌ بزرگ‌ با طرح‌ اين‌ پرسش‌ افزود: (آيا آنها قادرخواهند بود براين‌ اساس‌ تنشهاي‌ غيرقابل‌ تحمل‌ خود را حل‌ كنند؟يا اينكه‌ آنها سقوط خواهند كرد) (Russ 1994).

 

اخلاق‌ علم‌: يك‌ انسانگرايي‌ نوين‌

شايد ذكر اين‌ نكته‌ كه‌ ژاك‌ مونويك‌ زيست‌شناس‌ بود، ارزشمندباشد. در واقع‌، پيشرفتهاي‌ به‌دست‌ آمده‌ در زمينه‌ ژنتيك‌ بود كه‌ به‌ظهور جنبش‌ اخلاقي‌ در دهه‌ 1960 منجر شد. البته‌، اگرچه‌ قبل‌ از آن‌زمان‌ و پس‌ از انفجار بمبهاي‌ اتمي‌ در سال‌ 1945 فيزيك‌ هسته‌اي‌موجب‌ مشاجرات‌ شديد و منفي‌ شده‌ بود اما در آن‌ زمان‌ هيچ‌ گونه‌واكنش‌ سازمان‌ يافته‌ به‌ نحوي‌ كه‌ در (اخلاق‌ زيستي‌13) وجود دارد،پي‌گيري‌ نشد. مهندسي‌ ژنتيك‌ به‌ عنوان‌ فرايندي‌ براي‌ شناسايي‌موجودات‌ زنده‌ از ابتدا مورد بحث‌ و مشاجره‌ بوده‌ است‌. ذكر اين‌نكته‌ از اين‌ جهت‌ ارزشمند است‌ كه‌ پرسشهاي‌ مربوط به‌ قلمروخطرهاي‌ فن‌آوري‌ ابتدا از سوي‌ خود (نسل‌شناسان‌14) مطرح‌ شد.بنابراين‌، آنان‌ نيز به‌ گونه‌اي‌ در مراسم‌ تولد اخلاق‌ علمي‌ به‌ مفهوم‌جديد آن‌ حضور داشتند.

در كنفرانسي‌ كه‌ در (آزيلومار15) امريكا برگزار شد، نسل‌شناساني‌ كه‌ به‌ منظور تبادل‌ تجربيات‌ جمع‌ شده‌ بودند، تصميم‌ به‌اعلام‌ يك‌ مهلت‌ قانوني‌ براي‌ انجام‌دادن‌ تحقيقاتشان‌ گرفتند. اين‌ امر،اساسا تصميمي‌ براي‌ به‌ تأخيرانداختن‌ زمان‌ لازم‌ براي‌ درك‌ وشناخت‌ خطرهاي‌ احتمالي‌ برسلامت‌ انسان‌ و محيط مورد استفاده‌موجوداتي‌ كه‌ از لحاظ ژنتيك‌ تغيير يافته‌اند، بود. مهلت‌ مذكوريكسال‌ به‌ درازا انجاميد. در حال‌ حاضر، بسياري‌ از كشورها قوانيني‌را وضع‌ كرده‌اند كه‌ مقررات‌ و اصول‌ ايمني‌ را مطرح‌ مي‌كند تا درموارد كاربرد سري‌ يا تكثير عمدي‌ موجودات‌ تغيير يافته‌ از لحاظ ژنتيك‌ مورد استفاده‌ قرارگيرد. افزون‌ برآن‌، اعلام‌ مهلت‌ مشخص‌براي‌ برخي‌ جوانب‌ ويژه‌ تحقيق‌ يا كاربرد فن‌آوري‌، به‌ يك‌ امر نسبتاعادي‌ تبديل‌ شده‌ است‌. هر چند كه‌ در زمان‌ كنفرانس‌ آزيلومار چنين‌چيزي‌ ناشناخته‌ بود. در واقع‌ آنچه‌ ساير تكنولوژيها شاهد آن‌ بوده‌انداين‌ است‌ كه‌ كاربردهايشان‌ از ابتدا توسط آرزوهاي‌ مخترعانشان‌ متوقف‌ شده‌ است‌.

علاوه‌ بر مهندسي‌ هسته‌اي‌ و ژنتيك‌ يك‌ عرصه‌ ديگر واكنش‌اخلاقي‌ نيز وجود دارد: فن‌آوريهاي‌ اطلاعاتي‌ كه‌ به‌ طور شگفت‌انگيز و سريع‌ از طريق‌ كامپيوتر، ماهواره‌ و ساير تسهيلات‌مدرن‌ براي‌ جمع‌آوري‌ و انتقال‌ داده‌ها گسترش‌ مي‌يابد.

تا همين‌ اواخر، توجه‌ها قبل‌ از هر چيز بر خطرهاي‌ ناشي‌ ازنقض‌ حريم‌ و آزادي‌ شخصي‌ مردم‌ از طريق‌ كسب‌ و استفاده‌ اطلاعات‌ شخصي‌ بويژه‌ اطلاعات‌ مربوط به‌ موقعيت‌ مالي‌ ياخانوادگي‌، سلامتي‌، و رفتارها يا عقايد مصرف‌ كنندگان‌ معطوف‌ بود.اين‌ نگراني‌ تعدادي‌ از كشورها را بر آن‌ داشت‌ تا مقررات‌ مربوط به‌(حفظ اطلاعات‌) را بپذيرند. اين‌ امر اكنون‌ از سوي‌ حقوق‌ بين‌الملل‌بويژه‌ در چهارچوب‌ شوراي‌ اروپا و اتحاديه‌ اروپا حمايت‌ مي‌شود.در آينده‌ نزديك‌ نيز اين‌ امر احتمالا اعمال‌ كنترلهاي‌ مشابه‌ را بركاربرد فنون‌ تصاوير مجازي‌ كه‌ به‌ طور كامل‌ چشم‌اندازهاي‌ جديدي‌براي‌ بازسازي‌ و در نتيجه‌ شبيه‌سازي‌ گشوده‌  است‌، ضروري‌ خواهدكرد.

امروزه‌ همچنين‌ نگراني‌ اخلاقي‌ در خصوص‌ تأثير بالقوه‌ و مؤثرذهني‌ و اخلاقي‌ ارتباطات‌ سمعي‌ و بصري‌ در سراسر جهان‌ وجوددارد. اين‌ فنون‌ به‌ موازات‌ كنار گذاشتن‌ موانع‌ زمان‌ و مكان‌، همچون‌اختراع‌ چاپ‌ در دوران‌ گذشته‌، به‌ عنوان‌ يك‌ انقلاب‌ تلقي‌ مي‌شود.

آزادي‌ ارتباطات‌ زماني‌ كه‌ با احترام‌ به‌ كثرت‌گرايي‌ و به‌ عنوان‌يك‌ پيش‌ شرط ضروري‌ ارائه‌ صحيح‌ اطلاعات‌ اعمال‌ شود نه‌ فقطيكي‌ از ويژگيهاي‌ دمكراسي‌ بلكه‌ يكي‌ از بنيانهاي‌ آن‌ است‌. با اين‌حال‌، توسعه‌ رسانه‌ها دو گونه‌ زيان‌ مشخص‌ به‌ دنبال‌ داشته‌است‌:اول‌ عوامانه‌ كردن‌ و مبتذل‌ نمودن‌ اطلاعات‌ و دوم‌ ـ و مهمتر از آن‌ ـخطر يكسان‌ كردن‌ و حتي‌ دستكاري‌ افكار عمومي‌. كار علمي‌ به‌طور فزاينده‌اي‌ در دسترس‌ رسانه‌هاي‌ عمومي‌ قرارگرفته‌ و همچون‌ساير زمينه‌ها كم‌ و بيش‌ در معرض‌ اين‌ خطرها واقع‌ شده‌ است‌. به‌همين‌ دليل‌ است‌ كه‌ پژوهشگران‌، مسؤوليت‌ اجتماعي‌ خاصي‌ درانتقال‌ يافته‌هاي‌ تحقيقاتشان‌ به‌ عموم‌ مردم‌ و روشن‌ نمودن‌ مسائل‌ واقعي‌ مربوط دارند (كميته‌ ملي‌ مشورتي‌ اخلاقي‌ فرانسه‌ 1994).

اولين‌ وظيفه‌ پژوهشگران‌ در اينجا قبول‌ دو شرط دقت‌ و احتياطكه‌ شأن‌ و شرافت‌ حرفه‌ آنهاست‌، مي‌باشد. يكي‌ از پيش‌ شرطهاي‌اوليه‌ اخلاق‌ حرفه‌اي‌ پژوهشگران‌ اين‌ است‌ كه‌ فقط آن‌ دسته‌ ازيافته‌هايي‌ را منتشر كند كه‌، مورد پذيرش‌ از طريق‌ شيوه‌هاي‌ اساسي‌بررسي‌ و اعتباريابي‌ باشد. البته‌ هميشه‌ درجه‌اي‌ از اغوا و وسوسه‌ براي‌ انتشار يافته‌هاي‌ نارس‌ و يا حتي‌ مشكوك‌ و سست‌ به‌ دليل‌ نتايج‌احتمالي‌ رسانه‌اي‌ و مالي‌ آن‌ وجود دارد.

نگراني‌ اخلاقي‌ ناشي‌ از آگاهي‌ روبه‌رشد چالش‌ جهاني‌ علم‌،ديگر تنها يك‌  حركت‌ نظري‌ نيست‌. اين‌ نگراني‌ امروزه‌ بويژه‌ ازطريق‌ تأسيس‌ سازمانهاي‌ اخلاقي‌ موقت‌، در حال‌ نهادينه‌ شدن‌است‌. افزون‌ برآن‌، يك‌ حركت‌ محسوس‌ از اخلاق‌ به‌ قانون‌ نيزوجود دارد. هر روز تعداد بيشتري‌ از قوانين‌ ملي‌ در اين‌ زمينه‌ به‌تصويب‌ مي‌رسد و تعداد بيشتري‌ موضعگيريهاي‌ بين‌المللي‌ صورت‌مي‌گيرد كه‌ هدف‌ همگي‌ آنها تعريف‌ مجدد شيوه‌هايي‌ است‌ كه‌مي‌تواند از حقوق‌ بشر در مواجهه‌ با چالشهاي‌ علم‌ و فن‌آوري‌محافظت‌ كند.

 

اخلاق‌ علم‌، دانشمندان‌ و جامعه‌

توسعه‌ اخلاق‌ علم‌ در ابتدا ممكن‌ است‌ به‌ عنوان‌ حركتي‌ از سوي‌دانشمندان‌ براي‌ شناساندن‌ بيشتر خود به‌ جامعه‌ تلقي‌ شود. (مهلت‌آزيلومار) ـ كه‌ بيشتر در زمينه‌ آن‌ صحبت‌ شد ـ گاهي‌ اوقات‌ ـ ازلحاظ تأثير رواني‌ و رسانه‌اي‌ آن‌ ـ به‌ عنوان‌ اولين‌ نشانه‌ درگير شدن‌دانشمندان‌ در بحث‌ اخلاق‌ زيستي‌ تلقي‌ مي‌شود. با اين‌ حال‌،حساسيت‌ اخلاقي‌ پژوهشگران‌ فرصتهاي‌ ديگري‌ نيز براي‌ اظهارخود در دوران‌ قبل‌ از 1975 به‌ دست‌ آورده‌ است‌ و تعدادي ‌ابتكارات‌ بيشتر ثابت‌، آگاهي‌ فزاينده‌ جامعه‌ علمي‌ را از نگرانيها وخواسته‌هاي‌ عمومي‌ منعكس‌ نموده‌ است‌.

در قرن‌ گذشته‌، دانشمندان‌ اساسا درگير گسترش‌ و تقويت‌رشته‌هاي‌ خود بودند و سعي‌ مي‌كردند تا اين‌ رشته‌ها را به‌ منظوركسب‌ حمايت‌ عمومي‌ تعميم‌ بخشند. به‌ عنوان‌ مثال‌، اين‌ امر دليل‌اصلي‌ تأسيس‌ انجمن‌ انگليسي‌ براي‌ پيشرفت‌ در سال‌ 1831 بود كه‌در سال‌ 1848 از طريق‌ تأسيس‌ يك‌ گروه‌ مشابه‌ در امريكا دنبال‌ شد.

امروزه‌، پژوهشگران‌ با اهدافي‌ كه‌ تا حدودي‌ از اهداف‌ جوامع‌علمي‌ قرن‌ نوزدهم‌ متفاوت‌ است‌، در سطح‌ بين‌المللي‌ بهتر از سطح‌ملي‌ سازمان‌ يافته‌اند. در حال‌ حاضر، هدف‌ جوامع‌ علمي‌ تنهاتشويق‌ توسعه‌ علم‌ و فن‌آوري‌ نيست‌، بلكه‌ بررسي‌ تأثير اين‌پيشرفتها بر جامعه‌ و اعلام‌ نظر جامعه‌ علمي‌ در خصوص‌ مسائل‌مختلف‌ در مواقع‌ ضروري‌ است‌.

بنابراين‌، سازمانهاي‌ زيادي‌ براي‌ كار مشترك‌ و همكاري‌ بين‌دانشمندان‌ در سراسر جهان‌ تأسيس‌ شده‌ است‌. در واقع‌، روندتأسيس‌ سازمانهاي‌ جديد به‌ طور مرتب‌ ادامه‌ يافته‌ است‌. فهرست‌اسامي‌ اين‌ مؤسسات‌ طولاني‌ است‌. برخي‌ از آنها از جايگاه‌سازمانهاي‌ بين‌المللي‌ غيردولتي‌ (NGOS)16همچون‌ شوراي‌بين‌المللي‌ اتحاديه‌هاي‌ علمي‌ و شوراي‌ سازمانهاي‌ بين‌المللي‌ علوم‌پزشكي‌ (CIOMS)17 برخوردار هستند. همچنين‌،بايد به‌ (حركت‌جهاني‌ براي‌ مسؤوليت‌ علمي‌) (MURS)18 نيز اشاره‌ شود كه‌ توسط(ژان‌ دوسه‌)19 برنده‌ جايزه‌ نوبل‌ كه‌ سهم‌ قابل‌ ملاحظه‌اي‌ در تفكراخلاقي‌ درباره‌ علم‌ دارد، پايه‌گذاري‌ و هدايت‌ شده‌ است‌.

اين‌ سازمانها از دو جهت‌ ارزشمند هستند: اول‌ اينكه‌ چهارچوبي‌براي‌ مبادلات‌ چند رشته‌اي‌ فراهم‌ مي‌كنند. اين‌ مبادلات‌ از اين‌ جهت‌كه‌ امكان‌ در نور ديدن‌ مرزهاي‌ فرهنگهاي‌ علمي‌ مختلف‌ را فراهم‌مي‌كند بسيار ضروري‌ است‌. دوم‌، علني‌ شدن‌ مباحث‌ مربوط به‌ آنهابه‌ دمكراتيزه‌كردن‌ بحث‌ اخلاقي‌ كمك‌ مي‌كند.

با اين‌ حال‌، هنوز اساسيترين‌ پديده‌ جامعه‌شناسي‌، ايجادكميته‌هاي‌ اخلاق‌ در تعداد روبه‌ رشدي‌ از كشورهاست‌. اين‌ كميته‌هاكه‌ آغاز به‌ كار آنها از دهه‌ 1960 به‌ بعد بود، تقريبا در يك‌ حالت‌آزادانه‌ و داوطلبانه‌ بويژه‌ در زمينه‌ علوم‌ حيات‌ و سلامتي‌ در مراكزتحقيقاتي‌ و بيمارستانها تشكيل‌ شدند. وجود اين‌ كميته‌ها بعدارسميت‌ يافت‌ و در سال‌ 1983 فرانسه‌ اولين‌ كشوري‌ بود كه‌ يك‌كميته‌ ملي‌ مشورتي‌ براي‌ اخلاق‌ در علوم‌ حياتي‌ و سلامتي‌ تأسيس‌كرد. از آن‌ زمان‌ به‌ بعد اين‌ امر الگويي‌ براي‌ ساير كشورهاي‌ اروپايي‌و در پي‌ آن‌، ساير مناطق‌ جهان‌ فراهم‌ كرد. بر اساس‌ بررسي‌اي‌ كه‌ درسال‌ 1994 توسط واحد اخلاق‌زيستي‌ يونسكو انجام‌ شده‌، بيش‌ از200 كميته‌ ملي‌ اخلاق‌ (Kutukdjian 1994) با عنوانها ومسؤوليتهاي‌ مختلف‌ وجود دارد.

اين‌ كميته‌ها، صرف‌ نظر از زمينه‌هاي‌ فعاليت‌ آنها، در صورتي‌ كه‌بخواهند شايسته‌ (عنوان‌) اخلاقي‌ باشند بايد حداقل‌ دو شرط زير رابرآورده‌ سازند: اول‌ اينكه‌، آنها بايد از طريق‌ همراه‌ ساختن‌ نمايندگان‌علوم‌ معروف‌ به‌ علوم‌ (محض‌) و علوم‌انساني‌ با نمايندگاني‌ ازجريانهاي‌ فكري‌ مختلف‌، چند رشته‌اي‌ و كثرت‌گرا باشند و دوم‌، ازلحاظ قانوني‌ مستقل‌ از مقامات‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ باشند. اخلاق‌ضرورتا بر مبناي‌ فعل‌ و انفعال‌ آزاد عقايد و دانش‌ بنا شده‌ است‌(Ambroseli, 1990; Lebris, 1993). هدف‌ از ديدگاهها وتوصيه‌هاي‌ كميته‌هاي‌ اخلاقي‌  كه‌ مسؤوليت‌ آنها معمولا مشورتي‌است‌، پيدا كردن‌ راه‌حلهاي‌ قطعي‌ و نهايي‌ براي‌ مشكلات‌ و مسائل‌اخلاقي‌ نيست‌. بحث‌ اخلاق‌ از طريق‌ وضعيت‌ نويني‌ كه‌ از سوي‌ علم‌مطرح‌ شده‌، تجديد و تقويت‌ شده‌ است‌.

بار ديگر تأكيد مي‌شود كه‌ نه‌ يك‌ كميته‌ قانونگذاري‌، نه‌ يك‌كميته‌ كارشناسي‌ و نه‌ يك‌ كميته‌ اخلاقي‌ هيچ‌كدام‌ مركز سياستگذاري‌و تصميم‌گيري‌ نيستند، چراكه‌ اين‌ امر مربوط به‌ مقامات‌ سياسي‌جامعه‌ است‌. با اين‌ حال‌، كميته‌هاي‌ اخلاق‌، شيوه‌ انتخابهايي‌ را كه‌بايد صورت‌ گيرد آماده‌ مي‌كنند.

اين‌ كميته‌ها همچنين‌، با توجه‌ به‌ قانوني‌ بودنشان‌ شفافيت‌ بحث‌اخلاقي‌ را نيز تضمين‌ مي‌كنند.

رويكرد (كميته‌ اخلاق‌) ديگر يك‌ پديده‌ ملي‌ نيست‌ و امروزه‌كميته‌هاي‌ بين‌المللي‌اخلاق‌ نيز وجود دارد. يكي‌ از اين‌ كميته‌ها،گروه‌ مشاوره‌اي‌ اتحاديه‌ اروپا در زمينه‌ اخلاق‌ در بيوتكنولوژي‌ است‌كه‌ زيرنظر كميسيون‌ بروكسل‌ فعاليت‌ مي‌كند. نه‌ عضو اين‌ گروه‌ كه‌ درسال‌ 1991 تشكيل‌ شد، از بين‌ دانشمندان‌، حقوقدانان‌ و فيلسوفان‌ ونه‌ كشور مختلف‌ انتخاب‌ مي‌شود. وظيفه‌ اين‌ گروه‌ شناسايي‌ مسائل‌اخلاقي‌ مطرح‌ شده‌ از طريق‌ فن‌آوري‌ مربوط به‌ موجودات‌ زنده‌است‌. اين‌ مسائل‌ ممكن‌ است‌ در طرح‌ قانونگذاري‌ اتحاديه‌ اروپا درزمينه‌هاي‌ مختلف‌ ـ كشاورزي‌، بهداشت‌، موادغذايي‌ و خواربار،احتمالي‌ رسانه‌اي‌ و مالي‌ آن‌ وجود دارد.

صنعت‌، محيطزيست‌، حمايت‌ از مصرف‌كننده‌ و امثال‌ آن‌ ـ مدتوجه‌قرارگيرد.

دومين‌ كميته‌ اخلاق‌ بين‌المللي‌ و تنها تشكل‌ جهاني‌ در اين‌زمينه‌، كميته‌ بين‌المللي‌ اخلاق‌زيستي‌ (IBC)20 است‌ كه‌ درسال‌1992 توسط يونسكو و به‌ ابتكار دبيركل‌ اين‌ سازمان‌ (فدريكومايور) تأسيس‌ شد. اين‌ كميته‌ به‌ عنوان‌ تشكل‌ منحصربه‌فرد، يك‌مجمع‌ تبادل‌ نظرها و اطلاعات‌ براي‌ نشستهاي‌ (شمال‌ ـ جنوب‌)است‌. 50 عضو اين‌ كميته‌ از 35 كشور مختلف‌ و از بين‌ طيف‌ وسيعي‌از رشته‌هاي‌ علمي‌ انتخاب‌ مي‌شوند. به‌غيراز دانشمندان‌،حقوقدانان‌، فلاسفه‌ و جامعه‌شناسان‌ متخصصان‌ ديگري‌ همچون‌جمعيت‌ شناسان‌، انسان‌ شناسان‌ نيز وجود دارند كه‌ در واقع‌ تمامي‌اين‌ تخصصها به‌ علايق‌ كشورهاي‌ جنوب‌ مربوط مي‌شود.

كميته‌ بين‌المللي‌ اخلاق‌زيستي‌ برخلاف‌ گروه‌ مشورتي‌ اتحاديه‌اروپا در زمينه‌ موضوعهاي‌ فردي‌ نظر نمي‌دهد. اين‌ كميته‌ درنشستهاي‌ سالانه‌ كه‌ با شركت‌ تمامي‌ اعضا و با حضور ميهمانان‌دعوت‌ شده‌ از بين‌ مردم‌ و مطبوعات‌ در مقر يونسكو برگزار مي‌شود،گزارشهاي‌ خود در مورد ژن‌ درماني‌، آزمايشهاي‌ ژنتيك‌، علوم‌اعصاب‌ و ژنتيك‌ و ساير موارد را با نگرش‌ به‌ آينده‌ جايگاه‌ تحقيقات‌ژنتيك‌ و كاربردهاي‌ آن‌ در سراسر جهان‌ ارائه‌ مي‌كند.

در هرصورت‌، وظيفه‌ اصلي‌ كميته‌ بين‌المللي‌ اخلاق‌ زيستي‌داراي‌ ماهيت‌ حقوقي‌ است‌. مفاد قطعنامه‌اي‌ كه‌ در 15 نوامبر 1993در بيست‌ و دومين‌ نشست‌ كنفرانس‌ عمومي‌ يونسكو خطاب‌ به‌دبيركل‌ اين‌ سازمان‌ صادر شده‌ فراهم‌ آوردن‌ يك‌ ابزار بين‌المللي‌براي‌ حمايت‌ از ژن‌ انساني‌ را پيش‌بيني‌ كرده‌ است‌.

 

اخلاق‌ علم‌ و اصول‌ جهاني‌ حقوق‌ بشر

رشته‌ اخلاق‌ اگرچه‌ به‌ طور ضمني‌ بر يك‌ روند مستمر پژوهش‌دلالت‌ دارد، اما تنها به‌ يك‌ روش‌ خاص‌ محدود نيست‌. هدف‌ خودانتخابي‌ آن‌ يعني‌ (رهبري‌ فعاليتهاي‌ انسان‌) ضرورتا به‌ اصولي‌ كه‌ برمبناي‌ حقوق‌ اساسي‌ انسان‌ پايه‌گذاري‌ شده‌، منجر مي‌شود:

·       اولين‌ اصل‌ ـ صرف‌نظر از قدرت‌ بالقوه‌ علم‌ ـ حفظ احترام‌ به‌شأن‌ انسان‌ است‌ كه‌ آزادي‌ يكي‌ از عناصر ضروري‌ آن‌ است‌.

·       دومين‌ مفهوم‌ كليدي‌، متكي‌ بر اصل‌ مسؤوليت‌، متقاعد شدن‌به‌ اين‌ امر است‌ كه‌ انسانيت‌ بايد از خطرهايي‌ كه‌ از جانب‌ خود بر اووارد مي‌شود، مورد محافظت‌ قرار گيرد. به‌ همين‌ دليل‌، تلاش‌ براي‌كاهش‌ خطرهاي‌ ناشي‌ از فن‌آوري‌ به‌ يك‌ ضرورت‌ اخلاقي‌ تبديل‌شده‌ است‌.

·       سومين‌ اصل‌ اخلاقي‌ مربوط به‌ ارتباطات‌ ـ سياسي‌، اقتصادي‌و مذهبي‌ ـ بين‌ علم‌ و مقامات‌ حاكم‌ است‌. همان‌ گونه‌ كه‌ دانشمندان‌در نقش‌ خود به‌ عنوان‌ كارشناسان‌ نبايد سعي‌ در از ميدان‌ به‌دركردن‌اين‌ مقامات‌ و جايگزين‌ شدن‌ آنها بكنند، مقامات‌ حاكم‌ نيز در مقابل‌بايد به‌ استقلال‌ تحقيقات‌ به‌ عنوان‌ نمونه‌اي‌ از آزادي‌ انديشه‌ احترام‌بگذارند و آن‌ را تضمين‌ نمايند. با توجه‌ به‌ موارد متعددي‌ كه‌ اين‌اصول‌ راهنما در گذشته‌ مورد سوء تعبير قرارگرفته‌، اكنون‌ ضرورت‌جدي‌ تأكيد رسمي‌ مجدد براين‌ امر وجود دارد.

به‌ اين‌ ترتيب‌، سه‌ اصل‌ اساسي‌ است‌ كه‌ اخلاق‌ علم‌ بايد براساس‌آن‌ پايه‌گذاري‌ شود: احترام‌ به‌ شأن‌ و آزادي‌ بشر، جلوگيري‌ ازواردآمدن‌ خطرهاي‌ ناشي‌ از فن‌آوري‌ برآنچه‌ به‌ آينده‌ انسانيت‌مربوط مي‌شود و حفظ آزادي‌، خلاقيت‌ و نوآوري‌ علمي‌.

سرانجام‌ اينكه‌، نمي‌توان‌ از اخلاق‌ علم‌ بدون‌ ذكر يك‌ ضرورت‌چهارم‌ صحبت‌ كرد و آن‌ نيز وحدت‌ ذهني‌ و اخلاقي‌ بشر است‌ كه‌ درمقدمه‌ اساسنامه‌ يونسكو به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌. در واقع‌، چنانچه‌امتيازهاي‌حاصل‌ از پيشرفت‌ به‌ نفع‌ ثروتمندترين‌ كشورها ياثروتمندترين‌ طبقات‌ باشد، امري‌ ناپذيرفتني‌ است‌. كشورها درصورتي‌ كه‌ خواستار دستيابي‌ به‌ توسعه‌ پايدار و بهره‌مندي‌ تمامي‌مردم‌ از استانداردهاي‌ زندگي‌ متناسب‌ با شأن‌ خود هستند، بايد بدانندكه‌ تقسيم‌ دانش‌ علمي‌ پيش‌ شرط اساسي‌ چنين‌ خواسته‌اي‌ است‌.همان‌ گونه‌ كه‌ (فدريكومايور) دبيركل‌ يونسكو در پيام‌ خود به‌ كميته‌بين‌المللي‌ اخلاق‌زيستي‌ در سپتامبر 1994 اظهار داشته‌: (پيشرفت‌علم‌ و دانش‌ يك‌ روند جهاني‌ است‌، بنابراين‌ بايد به‌ عنوان‌ ميراث‌مشترك‌ تلقي‌شود و متعاقبا به‌ طورمساوي‌ بين‌ ملتها تقسيم‌ گردد). .به‌ نظر مي‌رسد كه‌ ملاحظات‌ اخلاقي‌ در علوم‌ زيستي‌ بيشترين‌پيشرفت‌ را داشته‌است‌. علوم‌ ژنتيك‌ اين‌ اميد را ايجاد كرده‌ كه‌ در قرن‌حاضر بيماريهاي‌ عمده‌ ريشه‌كن‌ خواهند شد. در عين‌ حال‌ اين‌ خطرمطرح‌ شده‌ كه‌ گونه‌هاي‌ بشري‌ و محيطزيست‌ وي‌ در معرض‌ تهديدقرارگرفته‌ است‌. مهندسي‌ ژنتيك‌ به‌ منظور استفاده‌ از بيان‌ مناسب‌آقاي‌ (بيدو) از اعضاي‌ كميته‌ بين‌المللي‌ اخلاق‌زيستي‌ (انسان‌ عاقل‌)مهندسي‌ بشري‌، را تربيت‌ كرده‌ است‌.

اين‌ مسأله‌ دو جانبه‌ به‌ پذيرش‌ طرح‌ بزرگ‌ قانونگذاري‌ درخصوص‌ اخلاق‌ زيستي‌ پزشكي‌ در اروپا، امريكا و امريكاي‌ لاتين‌(برزيل‌)  منجر شده‌ است‌. چهارچوب‌ طرح‌ يك‌ كنوانسيون‌ مربوطبه‌ اخلاق‌ زيستي‌ كه‌ از سوي‌ شوراي‌ اروپا تهيه‌ شده‌ در اوايل‌ سال‌1994 منتشر شد. تمام‌ اين‌ قوانين‌ مربوط به‌ كاربردهاي‌ پزشكي‌ بيولوژي‌ و ژنتيك‌ است‌. اين‌ قوانين‌ به‌ طور فزاينده‌ از طريق‌ قوانيني‌ باماهيت‌ كليتر در خصوص‌ تحقيقات‌ ژنتيك‌ تقويت‌ مي‌شود. قوانيني‌كه‌ مقررات‌ ايمني‌ (به‌ شكل‌ مقررات‌ ملي‌ و دستورالعملهاي‌ اروپايي‌)براي‌ استفاده‌ درموارد كاربرد سري‌ يا تكثير عمدي‌ موجودات‌زنده‌اي‌ كه‌ ازنظر ژنتيكي‌ تغيير شكل‌ يافته‌اند، وضع‌ مي‌كند.

سازمان‌ ملل‌ نيز به‌ نوبه‌ خود به‌ طور رسمي‌ اخلاق‌ را باحقوق‌بشر مرتبط ساخته‌ است‌. در كنفرانسي‌ كه‌ در ژوئن‌ 1993 دروين‌ برگزار شد، سازمان‌ ملل‌ متحد از دولتها خواست‌ تا حقوق‌ بشرو شأن‌ انسان‌ را در حيطه‌ كاري‌ علوم‌زيستي‌ و پزشكي‌ رعايت‌ كنند.قبل‌ از آن‌ نيز سازمان‌ مزبور بر حفظ تنوع‌ گونه‌هاي‌ حيات‌ از طريق‌تصويب‌ كنوانسيون‌ تنوع‌زيستي‌ در ششم‌ ژوئن‌ 1992 در شهر(ريوئراينرو) تأكيد كرده‌ بود. سازمان‌ بهداشت‌ جهاني‌ نيز هم‌ اكنون‌سرگرم‌ برنامه‌ريزي‌ براي‌ شروع‌ يك‌ برنامه‌ (اخلاق‌ و سلامتي‌) است‌.سرانجام‌ اينكه‌، اتحاديه‌ بين‌المجالس‌ نيز موضوع‌ ارتباط بين‌اخلاق‌زيستي‌ و حقوق‌ بشر را در دستور كار اجلاس‌ خود در مارس‌1995 قرارداد.

كميته‌ بين‌المللي‌ اخلاق‌زيستي‌ در محدوده‌ وظايف‌ خود كه‌ درنوامبر 1993 از سوي‌ يونسكو مشخص‌ شده‌، اولين‌ ابزار گسترده‌بين‌المللي‌ در زمينه‌ (حفظ ژنوم‌ انساني‌) را آماده‌ كرده‌ است‌. طرح‌بيانيه‌اي‌ كه‌ در مارس‌ 1993 به‌ تصويب‌ كميسيون‌ حقوقي‌ كميته‌بين‌المللي‌ اخلاق‌زيستي‌ به‌ رياست‌ (هكتور گروس‌ اسپيل‌) رسيد،شامل‌ يك‌ فرايند گسترده‌ مشورتي‌ بر يك‌ مبناي‌ غيررسمي‌ است‌ كه‌سازمانهاي‌ بين‌المللي‌ دولتي‌ و غيردولتي‌، دانشگاههاي‌ بزرگ‌ و تعدادزيادي‌ از كميته‌هاي‌ اخلاق‌ را در برمي‌گيرد. اين‌ شيوه‌ كه‌ در سال‌1995 آغاز شد نشان‌ دهنده‌ اين‌ علاقه‌ است‌ كه‌ متون‌ آينده‌ بايدمبنايي‌ براي‌ گفت‌وگو بين‌ فرهنگهاي‌ مختلف‌ جهان‌ باشد.

به‌ هرحال‌، مهمترين‌ كمك‌ بيانيه‌ مزبور قراردادن‌ (ژنوم‌ انساني‌)به‌ طور ثابت‌ در (ميراث‌ مشترك‌ بشريت‌) است‌ تا از اين‌ طريق‌ آن‌ راهمراه‌ با تمام‌ حقوق‌ خصوصي‌ افراد بشر مشمول‌ حقوق‌ بين‌الملل‌گرداند. با اين‌ هدف‌، اين‌ متن‌ حقوق‌ افراد براي‌ حفظ شأن‌ وآزاديشان‌ را به‌ رسميت‌ مي‌شناسد. اين‌ بيانيه‌، بويژه‌ هرگونه‌ تبعيض‌برمبناي‌ ويژگيهاي‌ ژنتيك‌ را محكوم‌ مي‌كند و صريحا مخالفت‌ خودرا با شيوه‌هاي‌ تقليل‌ گرايانه‌اي‌ كه‌ سعي‌ دارند شخصيت‌ يك‌ انسان‌ رااز طريق‌ عناصر ژنتيك‌ آن‌ خلاصه‌ كنند، اعلام‌ كرده‌ است‌.

اولين‌ سند بين‌المللي‌ كه‌ تأكيد مي‌كند انسان‌ تنها يك‌ موضوع‌ علم‌نيست‌، قانون‌ نورنبرگ‌ است‌ كه‌ در سال‌ 1947 توسط انجمن‌پزشكي‌ جهان‌ به‌ تصويب‌ رسيد. اين‌ اقدام‌ متعاقب‌ افشاي‌آزمايشهايي‌ كه‌ توسط نازيها بر روي‌ انسان‌ به‌ عنوان‌ خوكهاي‌آزمايشگاهي‌ صورت‌ گرفت‌، انجام‌ شد. بيانيه‌ مصوب‌ كميسيون‌حقوقي‌ كميته‌ بين‌المللي‌ اخلاق‌زيستي‌ نيز خواستار آن‌ بود كه‌ افرادبايد از آزمايشهايي‌ كه‌ برروي‌ آنها صورت‌ مي‌گيرد، راضي‌ باشند.

بيانيه‌ مزبور در نهايت‌ دو اصل‌ ديگر را ترسيم‌ كرد كه‌ از حقوق‌فرهنگي‌ و اجتماعي‌ نشأت‌ مي‌گرفت‌:

·       آزادي‌ نوآوري‌ علمي‌. اين‌ اصل‌، موقعيتي‌ ـ كه‌ اكنون‌نامشخص‌ است‌ ـ كه‌ در آن‌ تحقيقات‌ با احتمال‌ كاربردهاي‌ مفيد براي‌انسانيت‌ مجاز بود را كنارنهاده‌ است‌.

·       حق‌ هر كس‌ براي‌ بهره‌مند شدن‌ از پيشرفته‌هاي‌ حاصل‌ درژنتيك‌. اين‌ حق‌ كه‌ دستيابي‌ به‌ آن‌ به‌ مفهوم‌ واقعي‌ دور از دسترس‌است‌، برمبناي‌ عدالت‌ كه‌ در پرتو تحولات‌ جهاني‌ به‌ عنوان‌ يك‌هدف‌ في‌نفسه‌ از اهميت‌ روزافزوني‌ برخوردار شده‌، قراردارد.

اين‌ اصول‌ به‌ عنوان‌ اولين‌ سنگهاي‌ بناي‌ اخلاق‌ بين‌المللي‌مي‌تواند به‌ زمينه‌هاي‌ ديگري‌ غير از علوم‌زيستي‌ منتقل‌ شود.درنهايت‌ اينكه‌، موضوع‌ اخلاق‌ آن‌ گونه‌ كه‌ به‌ نظر مي‌رسد در واقع‌علم‌ نيست‌ بلكه‌ بشر آن‌ هم‌ فراتر از فرد و گونه‌هاي‌ بشري‌ است‌.

·       اكنون‌ زمان‌ آن‌ رسيده‌ است‌ كه‌ اخلاق‌ علم‌ بر تناقضهاي‌ ذاتي‌خود در موارد زير فايق‌ آيد:

·       بين‌ كثرت‌گرايي‌ فرهنگي‌ و خصيصه‌ ضرورتا جهاني‌ حقوق‌بشر آشتي‌ دهد;

·       ابزارهاي‌ مراقبت‌ كننده‌اي‌ كه‌ درعين‌ تضمين‌ آزادي‌ تحقيقات‌مانع‌ از خطرهاي‌ ناشي‌ از نوآوريهاي‌ فن‌آوري‌ مي‌شود را براي‌جوامع‌ مدرن‌ فراهم‌ كند;

·       ضمن‌ حفظ جريان‌ آزاد اطلاعات‌ علمي‌ و گسترش‌ فرهنگ‌علمي‌ در سراسر جهان‌، زير بناهاي‌ اجتماعي‌ ـ اقتصادي‌ تحقيقات‌پرهزينه‌ را مدنظر قراردهد;

·       مسؤوليت‌ اجتماعي‌ خاص‌ پژوهشگران‌ را تأييد واصول‌حقوقي‌ مسؤوليت‌ اجتماعي‌ به‌ عنوان‌ يك‌ كل‌ را تضمين‌ كند.

همان‌ گونه‌ كه‌ (رنه‌شار) شاعر فرانسوي‌ گفته‌ است‌: (هيچ‌ پيماني‌بر ميراث‌ ما تقدم‌ ندارد). اين‌ گفته‌ معادل‌ آن‌ است‌ كه‌ شأن‌ انسان‌ به‌آگاهي‌ ما از مسؤوليتهايمان‌ مربوط مي‌شود و اخلاق‌ علم‌، كه‌ آن‌آگاهي‌ را بيان‌ مي‌كند، از نخستين‌ وظايف‌ بشر امروزي‌ است‌.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع وماخذ :

1- Academy of sciences (1995) La brevetabilitإ du gإnome [thepatentability of the genome], Report No. 132 (February), Paris:Academy of sciences.

2- Ambroselli, C. (1990) Le comitإ d'إthique, Que sais-je?series, paris: PUF.

3- Atendt, H.(1972) La crise de la culture, Paris: Gallimard.

4- Atlan, H. (1986) A tort et ب raison. Intercritique de larationalitإ et du mythe, Paris: Le Seuil.

5- Bedjaoui. M. (1995) The human genome: the commonheritage of humanity or genetics from fear through to hope, inFederico mayor, Amicorum Liber, Vol. ll, Brussels: Bruylant.

6- Brody, E.B. (1993) Biomedical Technology and HumanRights, paris: UNESCO publishing/Aldershot, UK: Dartmouthpublishing.

7- Carrington Coutts. M. (1991) Basic Resources in Bioethics,washington, DC: Georgetown University, National ReferenceCentre for Bioethics Literature.

8- Changeux. J.-P. (1984) L'homme neuronal, Paris: Fayard.

9- ___ (1995) Devising bioethics: a philosophical debate, inFederico mayor, Amicorum Liber, Vol. ll, Brussels: Bruylant.

10- Dagognet, F. (1988) La mattrise du vivant, Paris: Hachette/UNESCO/International Institute of Philosophy.

.

http://www.ayandehnegar.org/y01.htm

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 14 بهمن 1393 ساعت: 8:53 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره کار و تلاش از دیدگاه اسلام

بازديد: 4257

 

تحقیق درباره کار و تلاش از دیدگاه اسلام

بايد بدانيــم كه پايه در ركن اساس زندگي وعامـل تحــرك انسان همانــا كــار مي باشد. در قرآن كتاب آسماني ما در چندين آيه درباره ي كار و اهميت آن در زندگي نازل شده است. كار شرافتمندانه و از راه حلال طلب رزق و روزي كردن شعار اسلام و هر مسلمان معتقد و پايبند به زندگي مي باشد. خداوند در آيــه اي از سوره ي جمعه  در قرآن مجيد مي فرمايد: همين كه نمازتان به پايان رسيد در زمين پراكنده شويد و هركدام بســوي كار و تلاش خود برويد و از فضل و كرم خداوند و نعمتاتي كه براي شمـا در زمين گستـرده اسـت بهره بجـوييد و روزي خود را بدست آوريد و خداي خود را بسيار ياد كنيد شايد رستگار شويد. و يا در جاي ديگر مي فر مايد: انسان در سايه ي كار و كوشش بجائي مي رسد و غير از اين او را بهره اي نيست. پيامبر بزرگوار اسلام كار كردن را مانند جهـــاد در راه اسلام مي دانند. و حضرت علي (ع) مي فرمايند: كار كـــــردن باعث بركت زندگي است. هيچ فردي نبايد براي ادامه ي زندگي خود از كاركردن شانه خالي كند. تنبلي و تن آسائي مايه ي فساد و نهايت بيزاري جامعه است. نگاهي به زندگي پيامبران و ائمه ي طــاهرين و بسياري از افــراد موفق جامعه نشان مي دهد كه همه ي آن بزرگواران از راه كار و تلاش زندگي خود و خانواده ي خويش را اداره مي كردند و خود الگوي كاملي از نحوه ي كار كردن براي ديگران بوده اند.  و همه ي آنان از كار كردن افتخار مي كنند وآن را مايه ي حيات و بقاء انسان  مي دانستند. البته در دوره هاي گذشتـه بسيـار دور اغلب كارها پيــرامــون دامداري و كشـــاورزي و بازرگاني ويا صنعتگري مي گذشت و اكثريتي از افراد جامعه در اين  زمينه ها كار و فعاليت مي كردند اما در دوره هاي بعد و زمان حاضر بعلت كثرت جمعيت و نياز بشر به تنوع و پيشرفت در سايه ي فكر و خلاقيت نو آوري كارها و مشاغل متنوع و گوناگونــي بوجود آمده كه همــــگي حاكــي از نياز انسان به اين نوع  كارها و  تلاش ها مي باشد:                                                                                          برو كار مي كن مگو چيست كار          كه سرمايه ي جاودانيست كار

   يكي از بهترين كارها براي جوياي كار و كارآفريني آشنايي اوليه و مقدمـــاتي با كارها  و مشاغل گوناگون است و اين آشنايي با بازديد از كارگاها و هنرستــانها و مراكز  آموزش هاي فني و حرفه اي مي باشـد. متقاضي كار در اين بازديدها با صورت ها ي گوناگون و مشخصات و حال وهواي آن كار و محل كارگاه آشنـــا مي شود و نسبت به  كم و كيف و فراز و نشيب آن اطلاعات لازم را كسب مي كند. انسان نبايد برمبناي تصورات و خيال پردازي و برداشت ها ي ذهني خود فكر كند و در ذهن و خيال كارآفريني كند بلكه شناخت مقدمات كار و آموزش هاي اوليه و آشنايي با فراز و نشيب هاي كاري كه در نظر دارد و ارتباط آن با كار هاي بزرگ و كوچك ديگر از اهميت بسزائي برخوردار مي باشد و دانستن اطلاعــات اوليـه و مقدمات براي شروع كـــار لازم و ضروري و حتمي مي نمايد و خلاصه اينكه هر كس بخواهد در كارش موفق شود بايد هدف برايش آنقدر مهم باشد كه در راه آن از هيچ كوشش و فعاليتي  دريغ نورزد. خلاقيت بعنوان اصل و پايه ي كـارآفريني شناخته شده است. اصولأ خلاقيـت با نوآوري ونوآوريبا كارآفريني تفاوت دارد و به تبع آن رفتار حالات ويژگــي ها و نقش افراد خــلاق و نوآور و كــارآفرين با يكديگر متفاوت خواهد بود. افراد خلاق افرادي هستنـد كه قادرند پديدها ي جـديدي  را كشف و يا خلق كنند اما علاقه ندارند اختراعــات خــود را به محصول و خدمتي تبديل كنند و آن را به مر حلـــه ي توليد انبوه برسـانند. در حــالي كه افراد نوآور علاوه بر اينكه قــادر هستند پديدها ي نوعي را خلق  كنند توانــائي آن را دارند كه اكتشافات خود را به محصول و يا خدمتي تبديل كنند و سپس آن  را ببازار عرضه نمــايند. تا در ازاي آن به سودي دست يــابند اما كارآفرينـــان  افرادي هستند كه قادرند هم ايده ها و اختراعات خود را به كالا و خدمات ارزش دار تبديل كند و حتــي نوآوري هاي ديگران را به ارزش مبدل كنند. بعبارت ديگر كارآفرين  مي تواند هم از طريق فروش ايده هاي خود يا ديگران آنها را به ارزش تبديل كند ودر حقيقت او با تشخيص فرصتهــاي بــازار و پذيرش ريسك بر حسب شرايط و از طريق زير مي تواند درآمد ايجاد كند:                                                                

1-    كسب درآمد از طريق فروش ايده ها و ابتكارات خود                                        2- كسب درآمد از طريق اجراي ايده و ابتكارات خود                                             3- كسب درآمد از طريق خريد ايده هاي جديد ديگران و اجراي آن ها                      4- كسب درآمد از طريق خريد اختراعات و اكتشافات ديگران                                 5-كسب درآمد از طريق خريد محصولات و خدمات جديد ديگران و فروش آن ها.     

   در نهايت يك مخترع با ايده ها و مفاهيم كار مي كند و مي‌كوشد آن ها را به نمونه يواقعي تبديل كند و از محصول خدماتي و تجارتي خودبهــره ي لازم را ببرد. يكي از اين كارآفرين هاي مؤفق كه داراي ويژگي ها ئي بشرح زير مي باشد:آقاي ايرج جهانبخش  است او داراي فكري باز و خلاق  قاطعيـت  عملگرا  بااراده عــاشق كار  توجه به جزئيات برنامه ريز جهت كنترل و دقت در كار متفكر براي افزايش در آمد و بالاخره فكر توزيع ثروت در مخيله اش وجود دارد و به همين جهت فـردي مؤثر در جامعه بار آمده و در كارش موفقيت خوبي هم كسـب كرده است.            

چگونگي كار آفريني يك مبتكر

ايــرج متولد 1350  است او در خانواده اي متوسط از نظر مالي به دنيـا آمد. او زمـاني كه پا به محيط آموزشي گذاشت علاقه و عشق خود را به درس وبحــث نمايان ســاخت. در سال سوم راهنمائي يكي از دوستانش بنام ناصــر او را به خانه اش دعوت كرد وكارگاه كوچك  وسائل الكتريكي والكترونيـك خودرا به او نشـان داد و قدري از كارها و ابتكاراتش براي ايرج تعريف كرد و بدين طـــريق شوق و اشتياق او را به كاربا وسائل الكترونيك بر انگيخت. اوبا كمك دوستـش ناصر چندي بعد به عنوان كاردستي يك دستگاه آژير پليس درسـت كـــرد و به معلم هنرش ارائه داد و مورد تشويق قرار گرفت. او وقتي كاردستي خــود را به كلاس برد بچـه ها باورنمي كــردند كه ايــرج اين آژير را  ساخته باشد.او وقتي مدار آن را آزمايش كردونحوه ي كارش را توضيح داد نمره ي 20 را از دبيـرش دريافت كرد و همين امر اشتياق  به وسائل الكترونيك را در وجودش بيشتر كرد  و سرانجام هم وارد يــك هنرستـــان شد و رشته ي الكترونيك را در شهرستان محل تولد خود به پـــايـــان رساند آن هم با موفقيــت و نمرات عالي. در ادامه ي تحصيل كه وارد دوره ي عالي تحصيل هم شده بود با مهندســـي ‌‌آشنا شد كه به ســـاخت ترانس و كابل كشي يك كارخانه مشغول بود. ايرج براي اينكه اطلاعاتي از  برق صنعتي و تــرانـس ســازي بدسـت آورد به عنــــوان شاگرد و با دست مزدي اندك نزد آن مهندس رفت ومصرا از او خواست تا سـاخت كامل ترانس را به او ياد دهد. مهندس ناصر هم روش كار را تا حدودي به او توضيح داد و ريـزه كاري هاي ساخت  ترانس را يـاد آور شد. ايرج ازآن به بعد روي ترانس هايي كه در خــانه داشــت كــــار مي كرد و آنهــا را به هم مي ريخــت و دوباره سر هم  مي‌كرد و مي پيچيد و ضمن اين كار رابطه ي سيم هــا و طرز كار دستــگاه هاي ترانس را به خوبي آموخت. هنرستاني كه ايرج درآن ادامه ي تحصيل مي داد ابزار و قطعاتي براي درس الكترونيك نداشت مدير هنرستان از او خواست در صـورت توانائي يك منبع تغذيه ي آزمايشـــگاهي بســـازد .او اينكاررا كرد و تحسين همه را برانگيخت و اين كـــار او نياز هنرستان را به خوبي مرتفح ساخت. در پــايــان درس هنرستان ايرج با اجاره ي يك مغازه ي كوچك تعمير ترانس ها راآغاز كرد و در ادامه آنچنان مشهور شد كه خودش هم باور نمي كرد. چند ســال بعد از يك ســـازمان نيمه دولتي از او دعوت شد كه كارگاهش را  توسعه بدهد و امكانــاتي دريافت كند وتعدادي ازنيروها را جذب كند وبازاي هر نيروكه بكار بگيرد مبلغ يك ميليون ريال وام با كار مزد دو درصد دريافت نمايد. ايرج از اين پيشنهاد استقبال كرد ودر مدتي كوتـاه تعداد 50 نفر از جوانان علاقمند را به كار گرفـت تا مدتــي سازمان مربوطه بانك ها با او همكاري كردند اما چندي بعد كمك هاي خود را به عناوين مختلف قطع كردند به طوري كه اومجبور شد كــارش را به صورت موقت تعطيل كند. ايرج چون به كارساخت و توليد ترانس برق ومهتــــابي عشق مي ــ ورزيدمجدد به فكر راه اندازي كارگاه و توليد ترانس افتاد و اين باربــا تعداد 25 نفركارآموز كار را شروع كرد. با توجه به اينكه ترانس هاي توليدي او از نظـــر كيفيت و قيمت منــاسب تر از ســاير ترانس هاي ديگران بود سهم عمـــده‌اي از  سفارشات بازار را در قبضه اختيار گرفت وآنقدر در اين راه كوشش كرد و پـاي فشرد كه درمدتي كمتر ا ز 5 سال مؤفق شد كارخانه اي راه بياندازد كه تولــيــد  ترانس هايش به شهرستان ها و استان هاي ديگرفرستاده مي شد و بازار فروش خوبي پيدا كرده بود. هم اكنون در كارخانه ي ايرج انواع ترانس هاي برق و لوازم صوتي و تصويري توليد مي شود كه واقعا حيرت آور است و در اثر اين علاقـه و پشتكار و مديريتي كه از خود نشان داد در بين تعداد كثيري از كارآفرينــان مقام اول توليد و كيفيت كالا را بدست آورد و در جشنواره ي كارآفريني كه چندي پيش در دانشـــگاه اميركبير تهران بر گزار گرديد به عنوان كارآفرين نمونه از رياست جمهوري كشور اسلامي ايران لوح تقدير و سپاس دريافت نمود. او ثابـت كـرد كه  خواستن توانستن است و انسان مي تواند در ســايه ي تفكر و انديشه ي درســت وخلاقيت از صفر شروع كند و به همه چيز برسد.                                           

 زكوشش بهر چيز خواهي رسيد               بهر چيز خواهي كماهي رسيد          برو كار مي كن مگو چيست كار                كه سرمايه ي جاودانيست كار

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت: 17:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(2)

اهمیت تربیت بدنی و ورزش در اسلام

بازديد: 285

 

اهمیت تربیت بدنی و ورزش در اسلام

 

امروزهورزش يکي از اموري استکه به عناوين مختلف در جهان مطرح شده و گروه زيادي به اشکال گوناگون با آن سرو کاردارند. برخي از مردم،ورزشکار حرفه اياند و گروهيورزشکار آماتور . گروهي طرفدار و علاقه مندبه ورزش و ديدن برنامه ها، مسابقات و نمايش هاي ورزشي بوده، وعده اي نيز از راهورزش امور زندگي خويش را مي گذرانند.

وزارتخانهها و ادارات ورزشي فراواني تاسيسشده و مخارج زيادي صرف ورزش ، ساختناستاديومها، مجتمع ها وباشگاه هاي ورزشيو نيز تهيه وسائل و لباسهاي ورزشي و يا تماشايمسابقات ورزشيمي شود. بخش هاي قابل توجهياز برنامه هايتلويزيون ،راديو ،مجلاتو ساير رسانه هاي گروهي، به ورزشي واخبار ورزشي اختصاص دارد و خلاصه ورزش يکي از اموري است که در جهان به صورت جدّيمطرح بوده و از جهات مختلف داراي اهميت مي باشد، از جمله:

·         امروزه يکي از مشکلات جامعه بشري، مساله بي کاري و عوارض ناشي از آن است. بيکاري، به ويژه براي نوجوانان و جوانان و به خصوص در ايام تعطيلات تابستاني مدارس ومراکز آموزشي، بسيار خطرناک و مضرّ است و بايد با آن مبارزه شده ، يا به نحوي اوقاتبي کاري را پر نمود که مفيد بوده و يا لااقل مضر نباشد. بسياري از انحرافات، ازقبيل: اعتياد به مواد مخدر، دزدي و ايجاد مزاحمت، دعواها و درگيري هاي خياباني،انحرافات جنسي و ... زاييده بي کاري و ولگردي است.

مرحوم شهيد مطهري درکتاب تعليم و تربيت در اسلام، مطلبي تحت عنوان "زن و غيبت" دارد و مي فرمايد:

"زن ها درقديم مشهور بودند که زياد غيبت مي کنند. شايد اين به عنوان يک خصلت زنانه معروف شدهبود که زن طبيعتش اين است و جنساً غيبت کن است؛ در صورتي که چنين چيزي نيست، زن ومرد فرق نمي کنند. علتش اين بود که زن مخصوصاً زن هاي متعينات، زن هايي که کلفتداشته اند و در خانه، همه کارهايشان را کلفت و نوکر انجام مي دادند- هيچ شغلي و هيچکاري، نه داخلي و نه خارجي نداشت، صبح تا شب بايد بنشيند و هيچ کاري نکند. کتاب همکه مطالعه نمي کرده و اهل علم هم که نبوده، بايد يک زن هم شان خود پيدا کند، با آنزن چه کند؟ راهي غير از غيبت کردن به رويشان باز نبوده، و اين برايشان يک امر ضروريبوده؛ يعني اگر غيبت نمي کردند، واقعاً بدبخت و بي چاره بودند."

شايد به واسطهجلوگيري از همين عوارض سوء بي کاري باشد که مي بينيم در اسلام از "کار و انسانشاغل" بسيار تجليل شده است. احاديث فراواني در اين زمينه وارد شده که توجه شما رابه برخي از آن احاديث جلب مي نمايم:

امام علي عليه السلام فرمود:

اِنَّاللّهَ يحِبُّ المُحتَرِفَ الاَمينَ؛

خداوند، انسان اميني را که دارايحرفه است (و به آن اشتغال دارد) دوست مي دارد.

رسول خدا صلي عليه واله فرمود:

اَلکادُّ لِعِيالِهِ کَالمُجاهِدِ في سَبيلِ اللهِ؛

کسي که خود رابراي اداره زندگي اش به مشقت مي اندازد، مانند کسي است که در راه خدا جهاد مي کند.

رسول اکرم صلي عليه واله فرمود:

مَلعُونُ مَن القي کَلَّهُ عَلَيالنّاسِ؛

هر کس که سنگينياقتصادي خود را بر دوش مردم بيندازد، ملعون است.
بدون شک، مردم و کشور بايد در پي ايجادکار و اشتغال سالم براي همه باشند، ولي آيا هميشه امکان اشتغال براي همه و به ويژهجوانان و نوجوانان فراهم است؟ اگر اين امکان فراهم نشد، تکليف چيست؟ آيا ايجادسرگرمي هاي سالم و مفيد نمي تواند از بسياري انحرافات جلوگيري کند؟

·         ورزش يکي از مفيدترين و سالم ترين سرگرمي هايي است که مي تواند اوقات فراغتجوانان و نوجوانان را پر کند.

·         ورزش، کسالت و تنبلي را از انسان زدوده و به وي نشاط و شادابي بخشيده، او رابراي انجام کارهاي و وظايف فردي و اجتماعي آماده نموده و اخلاقش را بهبود مي بخشد.

·         ورزش، روحيه شجاعت، از خود گذشتگي، مبارزه با ظلم و ظالم و دفاع از مظلوم را درانسان تقويت نموده، اراده وي را قوي مي سازد.

·         ورزش، توان رزمي انسان را افزايش مي دهد. بالا بودن توان جسماني نيروهاي نظاميو رزمي، تنها در زمان هاي گذشته که جنگ ها با سلاح هاي سرد صورت مي گرفت، مورد توجهنبوده، بلکه امروزه نيز حائز اهميت فراوان است و تمرينات بدني قسمت عمده اي ازآموزش هاي نظاميان و به ويژه کماندوها و نيروهاي ويژه را تشکيل مي دهد. همچنينافرادي که از نقطه نظر بدني و جسماني، ضعيف و يا ناقص باشند، در ارتش پذيرفته نشدهو گاه از خدمت سربازي نيز معاف مي گردند.

·         اهميت سلامتي و توانمندي جسماني بر کسي پوشيده نيست.

پيامبر گرامياسلام صلي عليه واله در باره حق بدن بر انسان مي فرمايد:
اِنَّ لِرَبِّکَعَلَيکَ حَقّاً، وَ اِنَّ لِجَسَدِکَ عَلَيکَ حَقّاً وَ لاَ هلِکَ عَلَيکَحَقّاً؛

پروردگارت بر تو حقي دارد، و بدنت بر تو حقي دارد، و خانواده ات (نيز) بر تو حقي دارد.
آن چه در اين حديث ارزنده قابل توجه است، اين است کهپيامبربزرگوار اسلام، تا بدان پايه برايجسم و بدن ارزش و اهميت قابل است که حق بدن را در رديف حق پروردگار (آن هم بلافاصلهبعد از آن) و در کنار حق خانواده (و حتي قبل از آن) ذکر مي فرمايد. زماني انسان ميتواند حق پروردگار و خانواده خويش را به بهترين نحوي ادا کند، که از بدني سالم ونيرومند برخوردار باشد.

ورزش، کمک شاياني به ايجاد و تقويت سلامتي جسماني ورواني مي کند، و افرادي که با روش صحيح ورزش مي کنند و يا داراي کارهاي با تحرک ميباشند، سالم تر بوده و عمرشان از افرادي که کارهاي بدون تحرک دارند بيشتر است.

شهيد دکتر سيدرضا پاک نژاد در کتاب اولين دانشگاه و آخرين پيامبر مي نويسد:
عضلات در حال ورزش10 تا 18 برابر در حال استراحت احتياج به خون دارند،20دفعهبيشتر قند و اکسيژن مصرف مي نمايند،50 بار زيادتر گازکربنيک دفع مي نمايند، و باتوجه به همين ارقام، اهميت کار قلب هنگام ورزش روشن مي گردد... .

در واکنشقلب در برابر کار عضلاني، مشاهده مي شود ضربان هاي دبي، حجم خون، فشار خون و حتيترکيبات فيزيکو شيميايي خون را دگرگون مي سازد. ضربانقلب هنگام کاربدني، يعني زماني که عضلات را به فعاليت مي داريم، 2- 3 و حتي 4 برابر، و امکاندارد به 200 ضربه در دقيقه برسد. حجم خون 2- 3 برابر و دبي قلب 6- 7 و حتي 8 برابرو گاه زيادتر شود و دبي قلب از 4 ليتر در دقيقه ممکن است به 30 تا 35 ليتر در دقيقهبرسد، در صورتي که دبي قلب شخص سالم و ورزيده در حال معمولي 25 ليتر است... .
حجم قلب ورزش کاران و کارگراني که کار بدني سنگيني دارند، بدون شک افزايش مييابد، اما اين افزايش به عقيده بسياري،فيزيولوژيکو کاملاً طبيعي است. در اثرفعاليت بدن، حجم قلب افزايش مي يابد، زيرا جداربطنها به ويژه بطن چپ ضخيم مي شوند؛ يعنيهمان طور که عضلات بازو در اثر ورزش يا ابتلا به برخي بيماري ها قوي مي شود، عضلاتقلب هم در اثر کار، قوي مي گردد و در نتيجه قدرت انقباض قلب زياد مي شود... ."

وي در بخش ديگري از کتابش، در بارهفوايد ورزشچنين مي نگارد:

·         قدرت انقباض و نظم ضربان قلب پس از مدتي ورزش کردن بهتر مي شود... .

·         گنجايش ريه ها بيشتر مي گردد و در نتيجه،اکسيژن بهتري و بيش تري به بدن مي رسد... ورزش صحيح و معتدل و متناسب با مزاج، سبب نظم وثبات حرکات تنفس مي گردد و تنفس عميق تر، ولي شمارش آن کم تر مي شود.

·         هر چه شخص ورزيده تر باشد، مقدار سوخت بدنش نقصان مي يابد؛ يعني در حقيقت دراثر مدتي ورزش کردن، بدن بهتر از مواد غذايي خود استفاده مي کند.

·         رشد و نمو بهتر انجام مي گيرد، زيرا اکسيژن بهتر و بيشتر به تمام نسوج مي رسد ودر نتيجه، فعاليت غدد داخلي افزوده شده و بنابر عقيده اي در عضلاني که فعاليت ميکنند، موادي ايجاد مي شوند که به رشد و نمو کمک مي نمايد.

·         قوّه جذب و دفع بهتر مي شود.

·         بدن عادت مي کند در برابر مختصر فعاليت، ناگهان نفس تنگي پيش نيايد و ضربان قلبزياد نشود و ديرتر خسته گردد و عرق نمايد.

·         هماهنگي بين اعصاب و مراکز عصبي و تقويت اعصاب، ايجاد شده و کارهاي فکري، آسانتر مي شود."

در کتابزن و ورزشنيز در باره فوايد ورزش چنين آمدهاست:

"بدن انسان بر خلافماشين يا هروسيله ديگر که بر اثر کار و فعاليت مستهلک مي گردد، با کار جان گرفته و توانايي بيشتري کسب مي نمايد. در زمان هاي گذشته، حرکت و تمرين هاي بدني، بخشي از کار روزانهفرد به شمار مي رفت، اما امروزه بر اثر پيش رفت تکنولوژي و ماشين، بايد بيش تر ازگذشته در جستجوي حرکت بود، و هر فرد بايستي آن را در برنامه روزانه خود بگنجاند... .

تنفس و يا نفس کشيدن وسيله اي است که با آن، اکسيژن به همه بدن مي رسد و موادزايد و اکسيده به بيرون ريخته مي شود. در خلال تمرين، ميزان نفس کشيدن افزايش مييابد. شخصي که بدنش تربيت شده با تمرين هاي ورزشي است، آهسته تر و عميق تر از افرادديگر نفس مي کشد، فشارهاي وارد بر سيستم تنفسي خويش را با تلاش کم تر و کارايي بيشتر پاسخ گوست.

تمرين ها به دستگاه هاضمه به دو طريق کمک مي کنند:

·         به علت پي آمد نياز بدن به غذا، اشتها را افزايش مي دهند.

·         حرکت اندام هاي هاضمه تسريع مي شود و حرکات دودي شکل معده که موجب هضم غذا ميگردد سريع تر و راحت تر صورت مي گيرد.

·         تمرين هاي ورزشي، عمل تخليه را بهبود و ازيبوست پيش گيري مي کند. حرکات دودي شکل افزايش مي يابد و در نتيجه ، روند ترشحاتبدن کار آمدتر تنظيم مي شوند. به طور کلي افرادي که فعاليت هاي جسماني بيش تريدارند، کم تر از افراد کم حرکت ، به بيماري سنگ کليه و اختلالات مشابه به آن مبتلامي شوند.

·         بسياري از مواد زايد، از طريق غدد عرق در پوست بدن بيرون ريخته مي شود. اينفرايند با تمرين هاي شديد ورزشي تسريع مي شود؛ علاوه بر اين، عرق کردن باعث تميزشدن پوست مي گردد.

·         ارزش ديگر تمرين هاي ورزشي، در افزايش توليد سلول هاي قرمز خون در بافت هايلنفاوياستخوان است. شمارشهموگلوبين خون بر اثر فعاليت بالا مي رود. تمرين ها از بالا رفت فشار خون جلوگيري مي کند."

·         به طور کلي نقش ورزش در سلامتي انسان آن قدر زياد است که امروزه بسياري ازبيماري ها را با ورزش مداوا مي کنند، که به اين شيوه مداوا "ورزش درماني" گفته مي شود.

·         امروزه ورزش در سطحبين المللي، بعدسياسينيز به خود گرفته است. گاه اتفاق ميافتد کشوري که بيش تر مردم حتي نام آن را نشنيده اند، يک باره در جهان مطرح شده وبه واسطه پيروزي هاي ورزشي، نامش در صفحه اول روزنامه هاي جهان و صدر اخبار قرار ميگيرد. شرکت و يا عدم شرکت تيم هاي ورزشي يک کشور در يک کشور ديگر نيز، گاه جنبهسياسي داشته و به معناي دوستي، دوشمني، اعتراض و ... تلقي مي شود.

·         در انسان غريزه قدرت طلبي، برتري جويي و مبارزه وجود دارد. ورزش ومسابقات ورزشي اگر در محيط و جوّ سالم برگزار شوند، زمينه اشباع اين غريزه از طريق صحيح رافراهم مي سازند. اگر اين غريزه و ساير غرايز، کنترل نشده و به مسير صحيح هدايتنشوند، براي جامعه بشري مشکل ساز و مساله آفرين خواهند بود.

·         ورزش، توان انسان را براي انجام کارهاي روزمره شخصي و اجتماعي بالا مي برد، حتيعباداتي از قبيلنماز ،روزه،حجوجهادنيز با بدني سالم و نيرومند، بهتر، بيشتر و راحت تر جامه عمل به خود مي پوشند.

·         انسان مايل است با ديگران باشد و با آنان بياميزد. اين غريزه و يا تمايل شديدرا مي توان از طريق ورزش بر آورده ساخت. در ورزش، در زمينه نيل به ارزش هاي اجتماعيديگري نيز، چون کار گروهي، وفاداري،روحيه ورزشکاريمي توان توفيق يافت. محيطصميمانه و مطلوب ورزشي، اغلب فرصتي مناسب براي ايجاد روابط انساني و شکل گيري دوستيهاست.

·         ورزش به انسان تحرک مي بخشد و حرکت و تحرک به ويژه در کودکان لازمه رشد است. اگر عضو نيرومندي از اعضاي بدن يک ورزش کار را چندين ماه در گچ قرار دهند و تحرک رااز آن سلب نمايند، ضعيف و لاغر خواهد شد. اگر جنبش بدن کم شود، دفاع بدن کم و ضعيفمي گردد، و همچنان که داشتن تحرک و ورزش موجب سلامتي بدن و طول عمر مي گردد، نداشتنتحرک نيز موجب مرگ زود رس مي شود.

 

 

منبع :

http://daneshnameh.roshd.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت: 17:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره عبادت

بازديد: 405

 

تحقیق درباره عبادت

عبادت یعنی بندگی و پرستش ، اطاعت امر خدا ، انجام تکلیف الهی ، خواست خود را فدای خواسته پروردگار کردن ، گردن نهادن به احکام شرع و ... آنچه به عنوان تکلیف و عبادت انجام می شود ، به لحاظ نیت و محتوا و کیفیت انجام و خصوصیت فردی هر کس و ... مراحل و مراتبی می یابد .

گاهی عمل عبادی ، تنها نرتبه صحت و درستی را از نظر رعایت شرایط دارد ، گاهی به مرتبه قبول می رسد ، و گاهی هم صفت کمال می یابد. پس برای عبادت ، شرایطی به صورت زیر مطرح است :

شرایط صحت عبادات شرایط قبولی عبادات شرایط کمال عبادات

و اینک توضیحی پیرامون این سه مرحله و سه نوع شرایط :

شرایط صحت عبادات

هدف درست و شکل صحیح عبادت ، دو عامل مهمّ در صحّت آن است . یعنی هم مقصود از عبادت باید رضای خدا و قصد قربت و انجام فرمان الهی باشد ، نه جلب نظر مردم و ریا و خودنمایی و هم صورت ظاهری آن ، طبق دستور باشد ، حتی در جزئیات آن.

عمل خالص و نیت خدایی در عبادات ، آنست که چشمداشت تمجید و تشکر از مردم نداشته باشیم ، برای خدا کار کنیم و اجر خود را در بندگی و طاعت ، از او بخواهیم امام صادق علیه السلام فرمود : ( والعملُ الخالص الذی لاتریدُ ان یحمدک علیه احد الا لله ) عمل خالص عملی است که در انجامش ، جز از خدا ، از احدی انتظار سپاس و ستایش نداشته باشی . عامل دیگر صحت عبادت به شکل آن مربوط است یعنی عمل طبق آنچه گفته اند و مطابق دستور شرع ، نه بر اساس ذوق و سلیقه شخصی یا مد روز یا پسند مردم. اینکه مثلا نماز را چگونه باید خواند ، کجا آهسته و کجا بلند کجا و کجا ایستاده ، کجا آهسته و کجا بلند ، کجا نشسته و کجا ایستاده ، کجا چهار رکعت و کجا دو رکعت و ... همه طبق دستور باشد گرچه هم عبادت است.

رسول خدا فرمود ( لاقول و لاعمل نیّه الا باصابه السنه )

هیچ ارزشی برای گفته ها و عملها نیست ، مگر آنجا که به سنت برسیم و متعبّر باشیم و طبق دستور ، عمل کنیم.

اگر به شما بگویند در صد قدمی اینجا گنجی است می توانید استخراج و تصاحب کنید ، اگر 98 قدم یا 102 قدم بروید و حفر کنید به گنج دست نخواهید یافت و رنج بیهوده کشیده اید.

در گرفتن شماره تلفن کسی ، یک شماره اشتباه و کم و زیاد تماس را با خانه یا ادارة دیگری بزقرار می کند و کلید ، اگر یک دندانه کم یا زیاد باشد یا جابه جا ساخته شود قفل را نخواهد گشود و کسانی از روی انحراف ، در شکل عبادت خدا تغییراتی می دهند . این تغییر دادن گاهی از روی لجاجت است ، گاهی روشنفکرمآبی ، علت آن است گاهی مقدس مآبی و کلاه شرعی سبب آن می شود و گاهی جهالت و نادانی یا عوامل دیگر (تعبّر) آنست که حتی در شکل عمل هم آنگونه که دستور دین است بی کم و کاست ، عمل کنیم تا به مفهوم صحیح (بندگی) کرده  باشیم.

شرایط قبولی عبادت

مقصود شرایطی است که رعایت آنها و فراهم بودنش ، علاوه بر درستی عمل موجب قرب به خدا و جلب رضای اوست . ممکن است نمازی صحیح باشد ولی سبب رشد و تزکیه ی روح نشود همچون دارویی که شفابخش نباشد ، یا جنسی که در بازار بی مشتری باشد ، عبادت هم گاهی تنها در حدّ نجات بخشی از کیفر است ولی گاهی انسان را محبوب خدا و عمل را مقبول درگاهش می سازد در آیات و روایات نکات بسیاری پبرامون قبولی عبادت و عمل مطرح است.

در بعد اعتقادی ، ( ایمان )

قرآن کریم می گوید : اعمال شایسته و صالحات ، از کسی که (مومن) باشدموجب حیات طیبه می شود (من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاة طیبه ) و در آیه دیگری چنین است که ( و من یکفر بالایمان فقد حبط عمله ) کسی که کفر ورزد و ایمان را نپذیرد ، اعمالش تباه می شود آنکه خدا را باور ندارد ، چگونه انتظار دارد که پرستش هایش مورد پذیرش آفریدگار قرار گیرد؟

در بعد اخلاقی ( تقوا )

کار نیک ، بر مبنای خداترسی پذیرفته است و بندگی خدا با شرط تقوا و ترک گناه ، قبول می شود. قرآن پس از ذکر داستان هابیل و قابیل که هر دو به درگاه خداوند قربانی کردند و قربانی یکی پذیرفته و دیگری ردّ شد ، می فرماید :

(انما یتقبل الله من المتقین ) خداوند ، تنها از اهل تقوا ، (قبول) می کند آنکه دزدی کند و مال دیگران را انفاق کند ، مقبول نیست . آنکه حق مردم را بخورد و به نماز بایستد ، نمازش مردود است . آنکه نماز را ترک کند ولی جهاد نماید یا به دیگران ستم کند و نماز لخواند ، یا به دیگری تهمت بزند و غیبت کند و به زیارت هم برود ، یا چشم ناپاک به نوامیس مسلمین داشته باشد و نماز شب هم بخواند آن نماز و جهاد و این زیارت و نافله را خدا نمی پذیرد چون همراه باتقوا نیست و بدون تقوا ، هیچ عملی برای انسان عمل خیر به حساب نمی آید.

در بعد خانواده (رعایت حقوق)

زن و شوهر نسبت به هم حقوق متقابل دارند ، مردی که همسرش را ، یا زن یکه شوهرش را بیازارد ، خدا نماز و کارهای نیک او را نمی پذیرد. این ، مدلول کلام حضرت رسول است. به روایت امام صادق علیه السلام  : ( مَن نظراِلی اَبَویهَ نَظَرماقتٍ و هما ظالمانِ له . لَم یَقبَلِالله له صلاۃً) فرزندی که از روی خشم به پدر و مادر خود نگاه کند هر چند والدین در حق او کوتاهی و ظلم کرده باشند نمازش از سوی خدا پذیرفته نیست . پیوند با  خدا در صورتی می توان از این نردبان به عروج معنوی رفت که پایه اش لغزان نباشد. پایه استوار این ارتباط با خدا روابط صحیح میان افراد خانواده است.

(نشانه قبول)

با اینهمه شرایطی که برای قبولی عبادت و نماز است ، باید مراقب بود که نماز بیفایده و پرستش بی خاصیت نداشته باشیم . صرف انجام تکلیف کافی نیست باید چنان انجام وظیفه کرد که صاحب فرمان که خداوند است بپذیرد.

حضرت علی ( ع) می فرمایند :

( کوُنوا عَلی قبول العمَلِ اَشدَّعنایةً منِکم علی العمل )

بیشترین توجه شما به قبول عمل باشد ، نه اصل عمل . با این حساب از کجا باید فهمید که طاعتتان را خدا پذیرفته است .

امام صادق ( ع) نشانه آنرا چنین بیان می کند : «مَن اَحَبَّ اَن یَعلَم اَقبلَت صَلواته ام کم تُقبِل فَلیَنظُرهَل مَنَعَتهُ صَلواتهُ عن الفحشاء والفکر ؟ بِقدرما مَنَعتهُ قُبلت مِنه »

هر که می خواهد بداند آیا نمازش پذیرفته شده یا نه ، ببیند آیا نمازش ، او را ازگناه وزشتی بازداشته است ؟ به هر مقدار که نماز او مانع گناه ومنکر شده نمازش قبول شده است .

                                          شرایط کمال عبادت   

غیر از شرط صحت و شرط قبول ، شرایطی هم برای کمال عبادت است . یعنی اگر این شرایط باشد . عمل عبادی ارزشی فوق العاده و کمالی بالاتر خواهد داشت . عبادات و اعمالی که شرایط زیر را داشته باشد ، برتر وکاملتر است .

1- ( مشکل تر بودن ) 2- (نظم ) 3- ( مهم تر ) 4-( برکت ) 5- ( سبقت ) 6- ( نشاط ودوام ) 7- (بصیرت ویقین )8 - ( سیمای ( نماز ) درآینه وحی )

البته عبادت ، عنوان عامی است که نمونه ها و مصداق های فراوانی را دربرمی گیرد وتنها در  (نماز) خلاصه نمی شود .

حج ، روزه ، امر به معروف ونهی ازمنکر . ولی در میان  اعمال عبادی نماز برجستگی و درخشندگی خاصی دارد و جلوه روشن تر عبادت و پرستش خدا به حساب می آید .

 نماز بزرگ ترین عبادت ومهمترین سفارش همه انبیاء است .

حدیث

پیامبر اکرم : وقتی دیدی زنها سرهایشان را مثل کوهان شتر درست کردند ایشان را لعنت کنید که آنها ملعونند و نمازشان قبول نیست .

حضرت مهدی علیه السلام ( هیچ چیز مانند نماز بینی شیطان را به خاک نمی مالد پس نماز بگذار وبینی شیطان را به خاک بمال. )

حضرت مهدی علیه السلام ( ملعون است ملعون است کسی که نماز صبحش را تأخیر بیندازد تا زمانی که ستارگان محو شوند .

سبب قرب داور است نماز                                 فرق  مؤمن  زکافر است نماز

درمیان خدا ومخلوقش                                       ارتباطی مکّدر است نماز

سپر آتش است روزه ولی                                   ناجی روز محشر است نماز

مهد آن علی است روح نماز                               بر مهد و آل او صلوات    

تنگ است بسی به سینه ام راه نفس                     از بس که به راه حق نمی بینم کس

پرگشته چوخه سراسر ز ظلم ونفاق                     ای پادشه عصر به فریاد برس  

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت: 17:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس