سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
ورزش در دنیای امروز تلفیقی از تفکر و قوای جسمی است. پس طبعاً کسی می تواند در این میدان به عنوان نفر نخست معرفی شود که از هر دو عنصر به درستی سود ببرد. در چنین شرایطی ورزشی پا به میدان گذاشته که تلفیق توان ذهنی و جسمی را نشان می دهد. ورزشی با عنوان شطرنج بوکس. این رشته عجیب که کمتر از 10 سال از عمر آن سپری شده به طور کامل قدرت ذهنی و فیزیکی را در کنار یکدیگر قرار داده است. هر چند این ورزش در ابتدا کمی عجیب به نظر می رسد، اما دارای جذابیت های خاصی است که موجب شده طرفداران آن سال به سال افزایش یابند. این ورزش تابع قوانین خاصی است که از دو رشته شطرنج و بوکس برداشته شده و در قالب قانونی مجزا تعریف شده است. مسابقات قهرمانی این ورزش خاص هر سال با حضور ورزشکارانی از سراسر دنیا برگزار می شود که آخرین دوره آن بر می گردد به نوامبر 2009 و مسابقات قهرمانی این ورزش در سال 2010 در آمریکا برگزار می شود.
در سال 1992 کتابی با عنوان «سه گانه» توسط نویسنده آمریکایی نیکوپول به رشته تحریر درآمد. داستان این کتاب، روایت به مردانی بود که توسط شطرنج آینده را ترسیم می کردند و مناسبات سیاسی را تغییر می دادند . اتفاقاتی که در این داستان رقم می خورد از ذهن این مردان تراوش می کرد. در واقع تفکر با کمک قوای جسمی قادر به ثبت تاریخ می شدند. لپه رابینگ یکی از هنرمندان هلندی با الگو برداری از این کتاب تصمیم گرفت ورزشی را ابداع کند تا تلفیقی باشد از قدرت ذهن و جسم و هر دو عنصر را در کنار یکدیگر قرار داده و به تصویر بکشد. به عقیده او، شطرنج و بوکس نقاط مشترک بسیاری دارند. رابینگ می گوید: «شطرنج و بوکس شباهت های زیادی دارند. زمانی که شما سرباز را حرکت می دهید درست مثل این است که ضربه تند و کوتاه می زنید. هر زمان اسب را حرکت می دهید گویی ضربه هوک به حریف تان می زنید و هنگامی که با وزیرتان مانور می دهید، حریف ناک اوت می شود.» وقتی دو ورزش شطرنج و بوکس در یک ورزش جمع می شود، فشار زیادی را به ورزشکار تحمیل می کند. فرانک یکی از ورزشکاران شطرنج بوکس درباره این ورزش می گوید: «برای حضور در یک بازی ساعت ها در یک استادیوم به تقویت ماهیچه ها و ذهنم می پردازم.
در این ورزش 90 درصد مسائل به ذهن بر می گردد. در واقع وقتی در یک ورزش شکست می خوری که قبلاً از لحاظ ذهنی شکست خورده باشی. لازمه این ورزش قدرت بدنی خوب در کنار ذهنی قدرتمند است. افرادی می توانند در این رشته فعالیت داشته باشند که علاوه بر قدرت بدنی حداقل اطلاعاتی در مورد مسابقات شطرنج داشته باشند.» این ورزش در اروپای شرقی، مرکزی و آمریکا طرفداران زیادی دارد و فدراسیون جهانی آن (WCBO) در نظر دارد تب آن را به کشورهای دیگر قاره ها نیز منتقل کند، آن ها می گویند: شطرنج بوکس بهترین ورزش برای روشنفکران و بهترین ورزش از نوع درگیری و شعار آن: «نبرد در رینگ مسابقه و جنگ روی صفحه شطرنج» است.
شطرنج بوکس در حال رشد
شاید برای بسیاری این سؤال پیش بیاید که چرا باید به این ورزش پرداخت؟ دیوید اپتو یکی از مؤسسین این ورزش معتقد است، شطرنج بوکس ثابت می کند که یک بوکسور هم عقل دارد و هم قدرت بدنی. وی می گوید: «بسیاری بر این باورند که بوکسورها آدم های کم هوشی هستند، اما زمانی که شما شطرنج و بوکس را با هم تلفیق می کنید بدین معناست که ورزشکار هم می تواند بوکسور باشد و هم یک فرد باهوش. در واقع هدف ما این است که به مردم نشان دهیم بوکسورها آدم های باهوشی هستند.» جان شاروک در برلین دارای مدرسه شطرنج بوکس است و این مدرسه را به دلیل طرفداران بی شمار این ورزش در آلمان راه اندازی کرده است. وی می گوید: «در شطرنج ذهن شما به شدت درگیر می شود و سپس مجبور به مبارزه می شوید. بسیاری از مبارزان پس از راند شطرنج به دلیل مشغولیت ذهنی مغلوب می شوند و همین مسأله هیجان زیادی به همراه دارد. در واقع آمادگی ذهنی موجب می شود تا فرد در این ورزش موفق شود.»
قوانین
این بازی در 11 راند متشکل از 6 راند شطرنج و 5 راند بوکس برگزار می شود. برای این بازی ها از روش شطرنج سریع استفاده می شود که در مجموع 12 دقیقه به طول می انجامد. راند اول بازی با شطرنج شروع می شود که 4 دقیقه بوده و هر فرد 2 دقیقه زمان دارد. پس از آن ورزشکاران باید به مدت 2 دقیقه در رینگ به مسابقه بوکس بپردازند. یک دقیقه پس از آن استراحت برای مداوای جراحات، خشک کردن عرق لازم است تا برای ادامه بازی شطرنج آماده شده و پشت میز بنشینند. همان طور که گفته شد، شطرنج در این بازی به روش سریع یا برق آسا بوده و بازیکن در مجموع 12 دقیقه وقت برای شکست حریف دارند. حریفان در صورت مات کردن یا ناک اوت کردن حریف پیروز هستند و در غیر این صورت پس از 11 راند برنده در زمان های اعلام شده مشخص می شود.
ورزش به سبک فیلم ها
شطرنج بوکس یکی از ورزش های خاصی است که بر خلاف ورزش هایی که به سینما راه یافتند، از دنیای سینما وارد عرصه ورزشی شد. همان طور که گفته شد لپه رابینگ در سال 2003 این ورزش را ابداع کرد، اما ورزش های مشابهی نیز در برخی فیلم ها و در سراسر دنیا وجود داشتند که می توان ابداع این ورزش را به آن ها نیز نسبت داد. در سال 1991 کارگردانی فنلاندی فیلمی تولید کرد که در آن قهرمان شطرنجی با چشمان بسته و با کمک هدفون در رینگ بوکس موفق شد به قهرمانی جهانی دست یابد. فیلم دیگر در سال 1979 توسط جوزف گوو با عنوان «کیش و مات نینجا» در انگلیس تولید شد. همچنین فیلم دیگری با عنوان «سر شطرنج بوکس» در آمریکا تولید شد که این فیلم نیز به موضوع تأثیر قوای ذهنی بر جسم و تسلط ذهنی بر بدن می پردازند. از سوی دیگر گروه کنیدووتانگ در سال 1993 نام شطرنج بوکس را بر روی یکی از آلبوم های خود نهادند که همه این موارد دلیلی بودند بر ابداع رشته ورزشی شطرنج بوکس.
مهارت های مورد نیاز
این رشته ورزشی خاص نیاز به مهارت هایی خاص نیز دارد. از طرفی ورزشکار باید از لحاظ ذهنی آماده باشد تا بتواند در صفحه شطرنج پیروزی را از آن خود کند و هم توان جسمی بالایی داشته باشد تا در رینگ بوکس پیروز میدان شود. در واقع بوکسورها تنها با شناخت از شطرنج نمی توانند در این ورزش حضور یابند، بلکه نیاز به درجه بین المللی شطرنج دارند. به عنوان مثال نیکولای ساژین که به عنوان قهرمان این رشته در جهان شناخته می شود دارای درجه بین المللی 1900 در شطرنج است. همچنین قهرمان سنگین وزن اروپا برای حضور در این ورزش به کسب عنوان استاد فیده شطرنج و درجه بین المللی 2300 اقدام کرد. در صورتی که یک شطرنج باز بتواند توان جسمی خود را نیز ارتقا دهد، به طوری که بتواند در رینگ بوکس مقابل حریفی قدرتمند قرار گیرد، می تواند در این ورزش به موفقیت های خوبی دست یابد.
پژوهش دربارة چگونگی و چرایی ورود مسلمانان به ایران و گسترش نسبتاً سریع دین اسلام در این سرزمین در قرون اولیه هجری، از جمله مباحثی است که هنوز مورد توجه پژوهشگران میباشد. آگاهی از اوضاع سیاسی و مذهبی ایران در آستانة ورود مسلمانان، روحیات و اعتقادات لشکر اسلام در برابر لشکر ایران و مهمتر از آن، جذّابیتها و مزیتهای دین اسلام نسبت به دین تحریفشدة زردتشتی، ما را در فهم علل و عوامل ترک آیین قدیم (زرتشتی) و گرویدن به اسلام از سوی ایرانیان رهنمون میسازد. این مقاله با رویکرد نظری و تحلیلی و با هدف بررسی چگونگی چرایی ورود اسلام به ایران تدوین یافته است.
کلید واژهها
:اسلام، ایران، زردتشتی، ساسانیان.
مقدمه
دین اسلام در عهد پیامبر (ص) در سراسر جزیرةالعرب اشاعه یافت. با فراگیر شدن آیین اسلام در این منطقه و پذیرش آن از سوی عربها، مسلمانان درصدد نشر اصول اعتقادی خود در میان جهانیان و گسترش قلمرو اسلام برآمدند. البته این عمل از زمان خود رسولالله (ص) با اعزام گروههای تبلیغاتی به سراسر دنیا آغاز شده بود.ایران و شام، که از نزدیکترین کشورها به جزیرةالعرب بودند، بیش از سایر نقاط در کانون توجه مسلمانان قرار گرفتند. مسلمانان توانستند در کمتر از بیست سال، بخش وسیعی از ایران زمین را زیر سیطره اسلام در بیاورند.
آنچه در این میان اهمیت دارد، خوشآمدگویی و استقبال ایرانیان از دین اسلام است. وقتی اسلام وارد ایران شد، بسیاری از ایرانیان مسلمان شدند و تا آنجا به این شریعت مقدس وفادار ماندند که امروزه اسلام مذهب رسمی کشور ایران است.در اینجا پرسشهایی به ذهن خطور میکند؛ مانند اینکه مسلمانان چگونه وارد ایران شدند و آن را تصرف کردند؟ با توجه به اینکه دین زردتشتی هم مانند اسلام دین یکتاپرستی است، چرا ایرانیان به آیین باستانی خویش پشت کردند؟در این نوشتار، کوشیدهایم با استفاده از منابع تاریخی و مطالعات و پژوهشهای جدید، به این پرسشها پاسخ دهیم تا مخاطبان عزیز با بخش بسیار مهمی از تاریخ این مرز و بوم آشنا گردند.
آغاز اسلام ایرانیان
ایرانیان مقیم یمن و بحرین ـکه در عصر ساسانیان جزئی از حوزة امپراتوری ایران بودندـ نخستین گروه از ایرانیان هستند که در زمان حیات پیغمبر اکرم (ص) ، در اثر تبلیغات اسلامی و آشنایی با مبانی ارزشمند آیین اسلام، به این دین گرویدند. رسول خدا (ص) با ارسال نامه به اهالی هجر(بحرین)، اسلام را بر ایشان عرضه کرد و از آنان خواست در صورت خودداری از پذیرش اسلام، جزیه بدهند.پیامبر برای اهالی بحرین احکام و شرایطی نیز مقرر کرد؛ مانند اینکه فرزندان خود را به آیین زردتشت درنیاورند؛ اموال آنها برای خودشان باقی خواهد ماند، به جز اموال آتشکدهها که برای خدا و رسول خداست؛ برای مسلمانان خوردن ذبیحة زردتشتیان روا نیست و نکاح با زن زردتشتی جایز نمیباشد.
نخستین حملات محکم مسلمانان به مرزهای شاهنشاهی ساسانی با فتح اُبُلَّه (در حوالی بصره) به فرماندهی خالدبنولید آغاز شد. خالد با حمله به این منطقه و در جنگی با هرمزان (مرزبان این ناحیه)، نخستین پیروزی را برای مسلمانان به ارمغان آورد. پس از تصرف ابلّه، اعراب مسلمان تعداد زیادی از مردم را اسیر کردند، لیکن دهقانان دیار ترجیح دادند با مسلمانان صلح کنند و این نخستین معاهدة صلح با دهقانان ایرانی است.
حکومت یمن به هنگام دعوت رسولالله (ص) در دست باذانبنساسان ایرانی بود. باذان از جانب خسروپرویز بر یمن حکمرانی داشت. وقتی حضرت رسول اکرم (ص) در سال ششم هجری خسروپرویز را به دین مقدس اسلام دعوت کرد، وی از این موضوع سخت ناراحت شد و نامه را پاره کرد و به باذان (عامل خود در یمن) نوشت که نویسندة نامه را نزد وی اعزام کند. باذان نیز دو نفر به مدینه فرستاد تا پیام خسروپرویز را به پیامبر (ص) برسانند.
لیکن وقتی نمایندگان در شهر مدینه بودند، رسولالله (ص) ـ از جانب غیبـ خبر قتل خسروپرویز و به قدرت رسیدن شیرویه پسرش را به نمایندگان ایران داد و به آنها گفت: مملکت شما بهزودی به تصرف مسلمین در خواهد آمد. شما به یمن باز گردید و به باذان بگویید اسلام اختیار کند. وقتی صحت قضیه بر باذان مشخص شد، وی مسلمان شد و سپس گروهی از ایرانیان که آنها را «ابناء احرار» (آزادشدگان) میگفتند، طریق مسلمانی پیش گرفتند. اینان، نخستین ایرانیانی هستند که وارد شریعت مقدس اسلام شدند.
رویارویی مسلمانان و ایرانیان
نخستین برخورد اساسی میان ایرانیان و مسلمانان، در سال 12 هجری (633 م.) روی داد؛ بدین صورت که مُثَنّیبنحارثه شَیبانی و سُوَیدبنقُطبه که هر دو از قبیلة بَکر بودند، به مرزهای ایران هجوم آوردند و با کسب غنایمی بازگشتند.مثنیبنحارثه پس از این واقعه نزد ابوبکر آمد و از ضعف ایران و مساعد بودن اوضاع برای ورود مسلمانان به این کشور گزارش داد. ابوبکر نیز خالدبنولید را به همراه لشکری روانة ایران ساخت. البته پیشدرآمد فتوحات مسلمانان، در ایران، واقعهای بود که پیش از این در ذوقار روی داد و اعراب مرزنشین توانسته بودند لشکر اعزامی ساسانیان را مغلوب سازند.
نخستین حملات محکم مسلمانان به مرزهای شاهنشاهی ساسانی با فتح اُبُلَّّه (در حوالی بصره) به فرماندهی خالدبنولید آغاز شد. خالد با حمله به این منطقه و در جنگی با هرمزان (مرزبان این ناحیه)، نخستین پیروزی را برای مسلمانان به ارمغان آورد. پس از تصرف ابلّه، اعراب مسلمان تعداد زیادی از مردم را اسیر کردند، لیکن دهقانان دیار ترجیح دادند با مسلمانان صلح کنند و این نخستین معاهدة صلح با دهقانان ایرانی است.
خالد پس از تصرف روستاهای این ناحیه، عازم حیره (در جنوب کوفه) شد و آنجا را تصرف کرد. با فتح حیره، کلید تصرف بینالنهرین به دست مسلمانان افتاد. شهر حیره نخستین مکان از امپراتوری ساسانی بود که از آنجا خراج یا به عبارت بهتر جزیه (190 هزار درهم) به دربار خلافت فرستاده شد. فتح حیره، پیروزی بزرگی برای مسلمانان به شمار میرفت؛ از اینروی، آنان با اشتیاق فراوان متوجه اراضی سواد شدند.
دولتمردان ساسانی که تا آن زمان پیشروی مسلمانان تا حیره را حملهای غارتگرانه از سوی بدویان برای کسب غنیمت میپنداشتند، برای باز پسگیری حیره، نیروی فراوانی به سرکردگی بهمن جادویه گسیل داشتند که نتیجهاش شکست سپاه مسلمانان در نبرد جِسر (13ه .ق) و کشته شدن سردار سپاه اسلام ابوعُبَیدة ثَقَفی بود. در این نبرد، مسلمانان به رغم دلیری و شجاعتی که به خرج دادند، به دلیل حضور فیلهای قوی هیکل در سپاه ایران، پراکنده شدند و شکست خوردند.
با پیروزی ایرانیان در نبرد جِسر، حیره از دست مسلمانان بیرون آمد؛ اما هنوز مدتی نگذشته بود که مسلمانان در نبرد بُوَیب بر سپاه ایران چیره گشتند و دگر باره حیره را تصرف کردند. با فتح مجدد حیره، امپراتوری متزلزل ساسانی که تا این زمان حضور مسلمانان را خطری جدّی تلقی نمیکرد، به شدت هراسناک شد و سپاهی عظیم به فرماندهی رستم فرّخزاد در برابر مسلمانان آرایش داد. لیکن این سپاه بزرگ و قدرتمند، در قادسیه (غرب کوفه) مقابل قشون اسلام شکست سختی متحمل شد و غنیمت هنگفتی به دست مسلمانان افتاد که در میان آن، درفش کاویان نیز بود.
با پیروزی مسلمانان در نبرد قادسیه (سال 14ه . ق)، علاوه بر سقوط پایتخت ـ بهظاهر تسخیرناپذیر ـ شاهنشاهی ساسانی، شهرها و مناطق مرزی ایران یکی پس از دیگری در مدت کوتاهی به تسخیر لشکریان اسلام درآمد. مسلمانان، به دنبال سپاه ایران خود را به مدائن رساندند و مدتی طولانی این منطقه را در محاصرة خویش گرفتند. تلاشهای یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، سودی نداشت.
مردم نیز، که از اوضاع سخت و نابسامان محاصره بهتنگ آمده بودند، به مصالحه با لشکر اسلام تن دادند. در نتیجه، تیسفون پایتخت زمستانی ساسانیان سقوط کرد و با این واقعه، صدای انقراض امپراتوری ساسانی در سراسر ایران طنینانداز شد..پس از پیروزی درخشان نیروهای اسلام در قادسیه، دولت ساسانی در جبهههای جلولا (روستایی نزدیک بغداد فعلی) و نهاوند مقاومتی از خود نشان داد، اما این مقاومت از سوی بخش اشرافی و فرادست نظام ساسانی بود که در واقع برای منافع خویش میجنگیدند نه بقای ملک. با پیروزی مسلمانان در جلولا، تمامی مناطق اطراف دجله تحت سیطرة سپاه اسلام درآمد و مسلمانان به مناطق داخلی ایران گام نهادند.
اولین منطقهای که اعراب در داخل خاک ایران فتح کردند، «سوقالاهواز» بود. هرمزان، مرزبان خوزستان، پس از آنکه به تحریک یزدگرد، عهدنامة صلح مسلمانان و پیروز (دهقان اهواز) را نقض کرد، با آنان به جنگ پرداخت؛ لیکن شکست خورد و ایرانیان مجبور شدند تحت شرایط معاهدة قبلی، دوباره با ابوموسی اشعری فرماندة مسلمانان صلح کنند.یزدگرد گمان میکرد مسلمانان به دشتهای منطقة خوزستان قناعت خواهند کرد، ولی با پیشروی اعراب، با نامه و پیام از سردارانش درخواست کرد تا او را برای نبرد نهایی یاری کنند. سرداران بزرگ ایران، به دعوت پادشاه پاسخ مثبت دادند و از هر گوشة ایران، سپاهی گرد آمد و در نزدیکی همدان (نهاوند) اردو زد.
مسلمانان برای ترویج و اشاعة دین اسلام، از هیچ کوششی فروگذار نبودند؛ به همین دلیل، امتیازهای فراوانی به قبولکنندگان این دین اعطا میکردند. قبول اسلام، شخص نومسلمان را علاوه بر بهرهمندی از برخی امتیازهای اجتماعی (مانند آزادی ازدواج با زنان مسلمان، آزادی حمل اسلحه و پوشیدن لباس عامه)، از پرداخت جزیه نیز معاف میساخت.
نهاوند، محل آخرین نبرد اساسی میان دو سپاه ایران و اسلام و آخرین مقاومت منظم ایرانیان در برابر مسلمانان بود (در سال 19 و به روایتی اواخر سال 20ه .ق). ایرانیان، با وجود آنکه نیروی فراوانی برای مقابله گرد آورده بودند، شکست هولناکی از سپاه اسلام متحمل شدند.مسلمانان، پیروزی خود بر ایرانیان را در این نبرد «فتحالفتوح» خواندند؛ زیرا پس از این پیروزی، شاکلة امپراتوری ساسانی و قدرت مرکزی ایران به طور کامل تباه گشت؛ بقایای توان سیاسی و نظامی ایرانیان در هم شکسته شد و دیگر سپاه و نیروی منسجمی برای مقاومت یکپارچه در برابر مسلمانان باقی نماند.
به گفتة مورخان، مقاومت برجسته و قابل ملاحظة دیگری در مسیر فتوحات مسلمین پدید نیامد؛ مردم شهرها یا در مقابل فاتحان مقاومت نمیکردند و یا با اندکی مقاومت، تسلیم شده و میان اسلام آوردن و پرداخت جزیه مختار بودند. در نتیجه، دیگر نبرد منظمی میان ارتش ساسانی و سپاه مسلمانان رخ نداد.با فتح نهاوند و همدان توسط مسلمانان (21 ه .ق)، شرایط مناسب برای تسخیر تمام ایران فراهم شد و نقاط مختلف یکی پس از دیگری به تصرف سپاه اسلام درآمد؛ به گونهای که تا سال 31 هجری، مسلمانان تا سواحل آمودریا (شرقیترین مرز ایران) پیش رفتند.
پیشروی لشکریان اسلام در مناطق مرکزی، سرعت چشمگیری داشت و در کمتر از یک دهه، تمام سرزمین ایران ـ به جز طبرستان، دیلمان و برخی نواحی مرزی ـ تحت سیطره سیاسی مسلمانان درآمد. در برخی شهرها مانند فارس و آذربایجان، که از دیرباز مراکز دینی ساسانیان بودند، مقاومتی در برابر مسلمانان شکل گرفت؛ اما گشایش بسیاری از شهرها به واسطة عقد قرارداد صلح بوده است.
پس از این مرحله، نوبت عقب راندن بقایای نظام ساسانی، و آخرین شاه آن از نهاوند تا مرو و سلطه بر قدرت تقریباً دستنخوردة ساسانی توسط مسلمانان شد. مسلمانان در فتح نواحی شرق ایران نیز با مقاومت جدی نیروهای محلی، به ویژه دهقانان مواجه نگشتند، بلکه از همکاری و کمکهای آنها نیز بهرهمند شدند.یزدگرد سوم که پس از سقوط تیسفون به همراه نزدیکانش آواره و گریزان گشته بود، تا واپسین روزهای عمرش درصدد بازپسگیری تاج و تخت بود. وی در مدت ده سال سرگردانی، هر از چند گاهی سپاهی در مقابل مسلمانان مجهّز میساخت، ولی هیچ یک از این تلاشها به نتیجه نرسید.
با عقبنشینی یزدگرد سوم به مناطق شرقی، مسلمانان با تعقیب وی، وارد بزرگترین و مهمترین ایالت شرقی ایران، یعنی خراسان شدند و شهرهای آن را یکی پس از دیگری فتح کردند. یزدگرد که در این زمان از شهری به شهر دیگر گریزان بود و از شاهنشاهی عنوانی بیش نداشت، سرانجام در سال 31 هجری (651 م) به علت خیانت حاکم شهر مرو، در یکی از دهکدههای شهر به گونهای خفّتبار توسط آسیابانی به قتل رسید و با مرگ وی، موجودیت سیاسی ساسانیان خاتمه یافت.
تأمّلی بر عوامل پیروزی سپاهیان اسلام
ایران، قرنهای متمادی از امپراتوریهای قدرتمند دنیا به شمار میآمد و شکست و انقراض آن امری ساده نبود. بیگمان، این رویداد زمینهها و بسترهایی داشت که باعث غلبة لشکر مسلمانان بر ایرانیان گشت؛ وگرنه چگونه ممکن بود ارتش تعلیمدیدة ایران، که به لحاظ نظامی (نفرات و ادوات) برتری کامل بر سپاه اسلام داشت، مغلوب مسلمانان بیساز و برگ و بدون ذخیره و تعلیم گردد.
آن چیز که بیش از همه ایرانیان را به قبول دین اسلام سوق داد، آشفتگی وضعیت مذهبی بود. اوضاع مذهبی جامعة عصر ساسانی دچار چنان اختناقی بود که حتی از آن به منزلة مهمترین عامل آشفتگی اوضاع ایرانِ دورة ساسانیان یاد میشود.بیگمان، این عامل (نابسامانی اوضاع مذهبی و انحطاط دین زردتشتی) از مهمترین عوامل رویگردانی ایرانیان از دین زردتشتی و گرایش آنها به دین مبین اسلام است.
از برجستهترین علل ناتوانی ساسانیان در برابر مسلمانان، بحران حاکمیت ایران در زمینههای مختلف بود که در ادامه به تفصیل بیان میگردد؛ اوضاع متشنّج و جامعة بحرانزدة ساسانی کار را برای مسلمانان آسان ساخته بود. نبود حکومت مرکزی، از همپاشیدگی سپاه ایران به ویژه پس از شکست نهاوند، کارشکنی برخی فرمانروایان و تجزیهطلبی دهقانان، به برتری مسلمانان کمک فراوانی کرد.تودة مردم نیز که از ظلم و ستم ساسانیان به ستوه آمده بودند و از ظلم طبقاتی جامعة ساسانی رنج میکشیدند، وقتی با حمله مسلمانان روبهرو شدند، چندان مقاومتی از خود نشان ندادند؛ به ویژه آنکه در آیین مهاجمان، ایدئولوژی بزرگی یافتند که برای آنها خوشایند بود.
نقش عوامل معنوی نیز در اقتدار سپاهیان اسلام بسیار قابل توجه بود که متأسفانه برخی از وقایعنگاران، از آن چشم پوشیدهاند و تنها، تزلزل ساختار جامعة حکومت ساسانی را عامل برتری مسلمانان دانستهاند. مسلمانان در اثر تعلیمات پیامبر اعظم (ص) و کلامالله مجید، با هم متّحد، منسجم و مصمّم بودند و زمینة مستحکم اعتقادی که به دست توانای رسول الله (ص) بنیان گردیده بود، آنان را آمادة هرگونه فداکاری و جانبازی میساخت.
همچنین پیامی که توسط مسلمانان منتشر میشد، مشروعیت سیاسی قوی و جدیدی در پی داشت که رژیمهای استبدادی را توان مقابله ایدئولوژیکی با آن نبود. بر همین اساس، بخش مهمی از پیشرفت و پیروزی مسلمانان، مرهون اعتقاد راسخ، انگیزة قوی و کوششهای خستگیناپذیر لشکر جاننثار اسلام بود.
علل گرایش ایرانیان به دین اسلام
دین اسلام با فتح ایران وارد این سرزمین شد، ولی واقعیت آن است که فاتحان مسلمان، این دین (اسلام) را بر ایرانیان تحمیل نکردند، بلکه مردم آزاداندیش ایران، خود اسلام را پذیرفتند.بررسی مفاد اولین عهدنامههای صلح، میان فاتحان مسلمان و بزرگان محلی ایران، حاکی از عدم اعمال سیاست اجبار و زور در دعوت و جذب ملل شکست خورده در امر پذیرش دین اسلام، از سوی اعراب مسلمان است.
از اینروی، گرچه فتح اسلام به وسیلة جنگ حاصل شد، اما نشر اسلام به زور جنگ نبود. ایرانیان وقتی با مبانی ارزشمند اسلام آشنا شدند، به دین دیرینه خویش (زرتشتی)، که دیگر پاسخگوی نیازهای آنها نبود، پشت کردند و آغوش خود را بر آموزههای پیامبر اسلام (ص) گشودند.در ادامه دو عامل اصلی گرایش ایرانیان به دین اسلام به تفصیل بیان میشود.
نابسامانی اجتماعی، سیاسی و مذهبی جامعة عصر ساسانی
از مطالعة منابع تاریخی چنین بر میآید که همزمان با ظهور اسلام، جامعة عصر ساسانی اوضاعی بسیار آشفته و نابسامان داشت و زمینه برای یک دگرگونی ژرف و اساسی در همة زمینهها فراهم بود. بحران عظیمی تمام بخشهای جامعه را فراگرفته بود.بحران سیاسی که از ساختار قدرت این نظام سرچشمه میگرفت، بازتاب و نتیجة عملکرد ضعیف پادشاهان، بهویژه پس از عصر خسروپرویز بود. نفوذ فوقالعادة اشراف و مؤبدان زردتشتی که پادشاهان برای تکیه دادن بر سریر سلطنت، نیازمند پشتیبانی و حمایت آنها بودند، ساختار سیاسی حکومت ساسانی را از درون دچار تزلزل ساخته بود.
جنگهای تباهکننده و تأثیرات ناخوشایند آن بر اقتصاد کشور، سبب فشار فراوان بر اقشار فرودست میشد؛ تبعیضهای ناروای اجتماعی و سیاسی که حاصل فساد نظام طبقاتی بود، بر فقر و پریشانی مردم میافزود و مردم همه این بدبختیها را از ناحیة حکومت ساسانی میدیدند که بر پایة دین و مذهب زردتشتی بنا گردیده بود.در واقع، نظام استبدادی حاکم بر جامعة ایران، ریشههای همگرایی ملت و دولت را خشکانده بود و حاکمیت نظام طبقاتی، که مزیتهای اجتماعی و سیاسی را در انحصار قشری خاص قرار داده بود، چنان فضای رقّتباری را فراهم ساخته بود که بیشتر مردم ایران دین اسلام و پذیرش آن را رهایی از بندهای خویش میدیدند.
اما آن چیز که بیش از همه ایرانیان را به قبول دین اسلام سوق داد، آشفتگی وضعیت مذهبی بود. اوضاع مذهبی جامعة عصر ساسانی دچار چنان اختناقی بود که حتی از آن به منزلة مهمترین عامل آشفتگی اوضاع ایرانِ دورة ساسانیان یاد میشود. بیگمان، این عامل (نابسامانی اوضاع مذهبی و انحطاط دین زردتشتی) از مهمترین عوامل رویگردانی ایرانیان از دین زردتشتی و گرایش آنها به دین مبین اسلام است.
اولین منطقهای که اعراب در داخل خاک ایران فتح کردند، «سوقالاهواز» بود. هرمزان، مرزبان خوزستان، پس از آنکه به تحریک یزدگرد، عهدنامة صلح مسلمانان و پیروز (دهقان اهواز) را نقض کرد، با آنان به جنگ پرداخت؛ لیکن شکست خورد و ایرانیان مجبور شدند تحت شرایط معاهدة قبلی، دوباره با ابوموسی اشعری فرماندة مسلمانان صلح کنند.
حکومتی شدن دین و جزمی شدن ساختار سیاسی و اجتماعی سبب شده بود دین کاملاً در خدمت سیاست قرار گیرد. دستگاه فاسد مؤبدان، اعمال و رفتارهای شاهان ستمپیشه، نظام طبقاتی و کاستی جامعه عصر ساسانی را توجیه میکرد، در حالی که این وضیعت تودة جامعه را به ستوه آورده بود؛ تفّرق و تشتّت بین مؤبدن به بالاترین حد خود رسیده بود؛ آزار و اذیت مؤبدان و سختگیری آنان بر پیروان ادیان دیگر، سبب ایجاد دیدگاهی بد نسبت به دین زردتشتی شده بود؛
زیرا این نحوة نگرش، با نگاه تساهل و تسامحآمیز که قبل از آن در ایران جاری بود، مغایرت داشت. مؤبدان زردتشتی برای رسیدن به مقاصد شوم سیاسی و اجتماعی خویش، این مذهب را از سادگی و بیآلایشی نخستین آن خارج کرده، آن را چنان دچار دشواری و پیچیدگی ساخته بودند که غالب مردم از اجرای مراسم دینی عاجز گشته بودند. بنابراین، خودکامگی، توسعهطلبی، سودجویی، جاهپرستی مؤبدان زردتشتی و اتّکای آنان به ظواهر و تشریفات، این دین را به مرحلة انحراف کامل رسانیده بودند.
همچنین سختگیریها، تهدیدها و تحمیلهای مالی سنگین که مؤبدان به عناوین گوناگون از مردم میستاندند، تودة مردم را از آنها رنجور و ناراضی و نسبت به دیانت زردتشتی، که دیگر وحدانیت و برابری را در آن نمیدیدند، بدبین ساخته بود.در چنین اوضاعی که شالوده و بنیان ضعیف دولت ساسانی رو به ویرانی نهاده، و بحرانهای متعدد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بهویژه مذهبی سراسر جامعة ایران را فراگرفته بود، مجاهدان پرشور مسلمان روی به سوی ایران زمین نهاده و شریعت نجاتبخش محمد (ص) (دین اسلام) را بر ایرانیان عرضه کردند.
آری، روح خسته و فرسودة ایرانی که در تنگنای مرگباری قرار گرفته بود، و راه فرار و پناه میجست، با دین جامع و کاملی مواجه گشت که ندای مساوات، عدالت و برابری سر میداد و پناه مناسبی برای این روح سرگردان و روان معنویتگرای ایرانی بود. چنین بود که ایرانیان ارمغان مسلمانان را با جان و دل پذیرا شدند و مسلمانی را قبول کردند.
جاذبههای دین اسلام
برخی سعی کردهاند اسلام آوردن ایرانیان را انقلابی درونی جلوه داده، آن را تنها ناشی از نارضایتی مردم از فشار طبقاتی و تبلیغات ناروای اجتماعی و اقتصادی اشراف و مالکان به شمار آورند و چنین القا کنند که مردم ایران برای فرار از این وضعیت، رو به آیین اسلام نهادهاند. این گروه، با تأکید بر عوامل یاد شده، جلوههای ارزشمند و جاذبههای دین اسلام را نادیده گرفتهاند.
قدر مسلّم آن است که گسترش وسیع و همهجانبة دین اسلام، معلول اعتقاد به حقّانیت این شریعت انسانساز بود. مکتب حیاتبخش اسلام، مجموعهای از قوانین و مقررات آسمانی است که مردم سعادت خویش را در اجرای آن میدیدند. عامة مردم، ابتدا حقانیت دین اسلام را کشف کرده و سپس آن را پذیرفتند. استاد شهید مرتضی مطهری مینویسد: «حقیقت این است که علت تشیع ایرانیان و علت مسلمان شدنشان یک چیز است؛ ایرانی روح خود را با اسلام سازگار دید وگمگشتة خود را در اسلام یافت».در ادامه، به برخی از مؤلفهها و ویژگیهای جذّاب دین اسلام که ایرانیان را به پذیرش و قبول این آیین سوق داد، اشاره میکنیم.
برابری و مساوات
تأکید بر شیوة مسالمتآمیز مبتنی بر عدالت و خیرخواهی با پیروان همة مذاهب آسمانی و جامعه بشری، از مسائل با اهمیت است که در دین اسلام جلوة بسیار درخشانی دارد. عدالتخواهی و مساواتطلبی دین اسلام، نقش بسیار مهمی در جذب مردم ایران به سوی اسلام داشت. استاد مطهری در این زمینه مینویسد: «آن چیزی که بیش از هر چیز دیگری روح تشنه ایرانی را به سوی اسلام میکشید، عدل و مساوات اسلامی بود».
روند پذیرش اسلام در میان ایرانیان تا پایان عصر خلفای راشدین (40ه.) چشمگیر بود، ولی پس از آن با روی کار آمدن خلفای اموی، این روند رو به کندی گرایید.ایرانیان پذیرای اسلامی بودند که در آن، اصول ارزشمندی مانند مساوات و برابری و عدالت و... مطرح بود.
دین اسلام، هیچگونه تمایز و تبعیض بر پایة طبقه و حرفه را در میان افراد نمیپذیرد و مبلّغ و منادی نظریه اخوّت انسانی است که گسترة آن از محدودة مرزهای سیاسی و جغرافیایی فراتر میرود؛ از اینروی، در فرهنگ جهانشمول اسلام، استثمار انسان و تجاوز از حدودی که خداوند برای افراد بشر تعیین فرموده، مذموم و ناپسند است.بر این اساس، نظام کاستی (طبقاتی) قدیم ایران، در دین اسلام جایی نداشت؛ زیرا بر اساس مبانی اسلامی، تمام ملّتها و امتها نزد خدا یکساناند و شأن و مقام افراد نه بر اساس سابقة قومی، زبانی و فرهنگی، بلکه بر اساس تقوا و درستکاری خود فرد تعیین و ارزیابی میشود.
معرفی دین اسلام و وعدههای عدالت و برادری که در اولین گفتوگوهای سفیران مسلمان مطرح میشد، دلهای بسیاری از ایرانیان را به سوی اسلام منعطف ساخت. به همین دلیل، لمبتون، سرعت و سهولت نسبی غلبه اعراب را به احتمال غالب، معلول این حقیقت میداند که اسلام به عامّه مردم وعده میداد که آنها را ازآن اوضاع و احوال نکبتبار و طاقتفرسای اجتماعی رهایی خواهد داد.
طبیعی است که مردم رنجکشیده و محبوس در قفس نظام طبقاتی، به چنین آموزههایی علاقه نشان خواهند داد. آزادی از مفاسد، تعصّبات، تبعیضات و بیعدالتیهای نظام طبقاتی دربارة قشرهای پایین جامعهـ که حتی از حیوانات طبقات بالای جامعه نیز پستتر تلقّی میشدندـ نوید میداد که بدینوسیله نجات خواهند یافت. بدین ترتیب، اصل برابری و مساواتخواهی دین اسلام، گروههای فرودست و رنجکشیده را شیفته خود کرد و آنها را فوجفوج به سوی این دین الهی کشاند.
سادگی و بیآلایشی
از دیگر ویژگیهای ایدئولوژی اسلامی که موجب جذب تودة مردم ایران به اسلام شد، سادگی و سهولت احکام آن بود. تصلّب و قشرینگری مذهب زردتشتی همراه با رسوم و آیینهای خشک و خستهکننده که از احکام و مقررات مذهبی رنجآور و بیهوده سرشار شده بود، از دلایل مهم گرایش ایرانیان به اسلام قلمداد شده است.مبانی دین اسلام، ساده و درخور فهم همگان، بهویژه طبقات پایین جامعه بود و از دستگاه خداپرستی آیینهای دیگر مانند اهورامزدا و اهریمن و ایزدان دیگر و فلسفة پیچیدة مذاهب نوظهور مانند مانویت برای مردم ملموستر بود. بدین ترتیب، اصل اعتقادی توحید که همگان را از سردرگمی در این وادی خارج میساخت، از عوامل مهم گسترش اسلام محسوب میشد.
دین اسلام با بیزاری از اندیشههای ناروا و نادرست و سنـّتپرستی، و نیز اصرار بر ارج نهادن بر امور معنوی، شالودهای نوین و مقرون به دموکراسی در برابر سنّتپرستی و کهنهپرستی ایرانی عرضه کرد. اسلام، سادگی را جانشین پیچیدگی، توحید را جانشین تعدّد الوهیت و تثلیث، بشریت بشر را جانشین الوهیت بشر، حقیقتطلبی و علم را جانشین خرافات، و عقاید ساده و محکم دینی را جانشین منازعات و مجادلات مذهبی کرد.
اسلام نهتنها از نظر اعتقادی ساده و آسان بود، بلکه در عمل نیز به هیچ وجه پیچیدگی مذاهب دیگر را نداشت؛ در واقع، هم شیوة تدین به آن آسان است و هم احکامی که تشریح کرده سهل میباشد. اعمال عبادی اسلام، ساده و بدون تشریفات برگزار میشد و از پیچیدگی، تضاد و ناباوری اعتقادات گذشته خبری نبود. شرایط پذیرفتن دین جدید هم به قدری ساده جلوه مینمود که هر تازهواردی را به شگفتی میانداخت.
تساهل و تسامح
آزادی دینی و آزاداندیشی مسلمانان، از مهمترین عوامل استقبال ایرانیان از دین اسلام بود. شواهد فراوانی وجود دارد که احترام اسلام و مسلمانان را به آزادی عقیده و دین و مخالفت آنها را با تحمیل دین بر دیگران بازگو میکند. مسلمانان با تکیه بر اندیشة «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی» (بقره: 256)، هیچ کس را با ناخوشایندی و زور مجبور به پذیرش دین اسلام نمیکردند؛ بلکه این عمل را زشت میدانند.
اسلام نهتنها از نظر اعتقادی ساده و آسان بود، بلکه در عمل نیز به هیچ وجه پیچیدگی مذاهب دیگر را نداشت؛ در واقع، هم شیوة تدین به آن آسان است و هم احکامی که تشریح کرده سهل میباشد. اعمال عبادی اسلام، ساده و بدون تشریفات برگزار میشد و از پیچیدگی، تضاد و ناباوری اعتقادات گذشته خبری نبود.
مسلمانان در مناطقی که فتح میکردند به کافران فرصت میدادند تا اسلام را قبول کنند. بر اساس مبانی دین اسلام، پیروان ادیان دیگر نیز میتوانستند با پرداخت مبلغ معینی مالیات سالانه به عنوان جزیه، بر دین سابق خویش باقی بمانند. این گروه که «اهل ذمّه» خوانده میشدند، اجازه داشتند در برابر تعهداتی، با آزادی و امنیت کامل در قلمرو مسلمانان به اجرای مراسم و آداب مذهبی خویش بپردازند.
افزون بر این، همة معابد و اماکن مذهبی آنان مورد احترام جامعه اسلامی قرار میگرفت. ذمّیان، نه تنها از آزادیهای اسلامی برخوردار بودند، بلکه از مهربانی، بلندنظری و انساندوستی مسلمانان نیز بهرهمند میگشتند. در برابر این آزادیها و امتیازات، آنها میباید برخی اصول و قواعد را رعایت میکردند.قانون حفظ دین و عقیده در برابر پرداخت جزیه، به مرور بسیاری از ذمّیان را به دین اسلام متمایل کرد. آنان که در برخورد اولیه با اسلام، قبول جزیه را بر قبول اسلام ترجیح داده بودند، بهتدریج که با مبانی دلنشین دین اسلام و مناسبت عقاید اسلامی با اعتقادات خود آشنا شدند، جذب این دین گشتند؛ به گونهای که در قرن دوم هجری، جز عدهای معدود، عامة مردم آیین مسلمانی را پذیرفته بودند.
امتیازهای اجتماعی و اقتصادی
مسلمانان برای ترویج و اشاعة دین اسلام، از هیچ کوششی فروگذار نبودند؛ به همین دلیل، امتیازهای فراوانی به قبولکنندگان این دین اعطا میکردند. قبول اسلام، شخص نومسلمان را علاوه بر بهرهمندی از برخی امتیازهای اجتماعی (مانند آزادی ازدواج با زنان مسلمان، آزادی حمل اسلحه و پوشیدن لباس عامه)، از پرداخت جزیه نیز معاف میساخت.
احتمال میرود همین تدابیر و مزایای اقتصادی و اجتماعی پذیرش دین جدید بود که دهقانان را ترغیب میکرد که بدون مقاومت قابلتوجهی، در برابر لشکر اسلام سر تسلیم فرود آورند و در قبول آیین جدید، آمادگی بیشتری نشان دهند. صنعتگران، پیشهوران، کشاورزان و به طور کلی طبقات پایین و متوسط جامعه، که بیش از همه در فشار بودند، با رغبت بیشتری اسلام را پذیرفتند.
ریچارد بولت اشاره میکند که در میان بخشهای مختلف اجتماعی ایران (در دورة امویان)، دو گروهِ اسیران جنگی و افراد طبقات پایین جامعه، بیش از همه تمایل به اسلام داشتند. مشکل مالکیت زمینهای کشاورزی، نظر مساعد بسیاری از کشاورزان را به دین اسلام جذب میکرد؛ زیرا این گروههای فرودست، خود مالک زمین میشدند و مالیات بسیار اندکی در برابر مالکیت زمین میپرداختند که قابل مقایسه با مالیات عصر ساسانیان نبود.
دبیران و مستوفیان نیز گروهی بودند که برای حفظ جایگاه خود در امور اداری کشور، بیدرنگ به سوی پیروزمندان مسلمان رفتند و آیین مسلمانی را پذیرفتند. در مراحل بعدی، بازرگانان و تجار بودند که به شکلی خود را با وضعیت جدید منطبق ساختند. با توسعة فتوحات مسلمانان، قلمرو اسلامی بسیار وسیع گشت و این در حالی بود که رسوم مدنی و تجاری اسلام نیز امتیازاتی به پیشهوران و بازرگانان میبخشید؛ در حالیکه احکام فقهی زردتشتی آنان را در تنگنا قرار میداد.
در پایان ذکر مطلبی ضروری است که خود بیانگر عشق ایرانیان به اسلام حقیقی میباشد؛ روند پذیرش اسلام در میان ایرانیان تا پایان عصر خلفای راشدین (40ه.) چشمگیر بود، ولی پس از آن با روی کار آمدن خلفای اموی، این روند رو به کندی گرایید.ایرانیان پذیرای اسلامی بودند که در آن، اصول ارزشمندی مانند مساوات و برابری و عدالت و... مطرح بود؛ اما وقتی امویان بر سریر دستگاه خلافت تکیه زدند و خلافت را به ملوکیت تبدیل و شعارهای جاهلی مانند برتری عرب بر عجم را زنده کردند، دیگر آن روح آزادمنش ایران نمیتوانست چنین حکومت و دین تحریف شدهای را پذیرا باشد.
سیاستهای غلط و جاهلی خلفای اموی در امور سیاسی و اداری، و برخوردهای نامناسب سرداران و لشکریان خلافت بنیامیه (با تأکید بر قوممحوری نه اسلاممحوری)، سبب شد گرایش روزافزون ایرانیان به دین اسلام که تا تصرف خراسان استمرار داشت، دچار رخوت و سستی شود. به همین دلیل، مردم مناطقی مانند ماوراءالنهر که در عهد خلافت بنیامیه به تصرف اسلام درآمدند، تا مدتها بر اعتقادت و سنتهای قدیمی خویش پایبند مانده و بسیار دیر به آیین اسلام در آمدند.
نتیجه
دین اسلام در جزیرةالعرب ظهور یافت، ولی در آنجا محصور نماند و آموزههای حیاتبخش آن، در مدت کوتاهی بر بخش گستردهای از عالم از جمله ایرانزمین پرتو افکند.جامعة ایران که از درون ـ به ویژه در حوزه دینی و فرهنگی ـ دچار انحطاط گشته بود، انتظار دینی را میکشید که با تمسّک به آن، خویشتن را از اسارت اعتقادات خرافی دین تحریفشدة زردتشتی و ستمهای اجتماعی و اقتصادی اشراف و موبدان ساسانی نجات بخشد.
با ورود اسلام، این انتظار به سرآمد؛ آموزههای انسانساز، اندیشههای نوین و دیگر جذّابیتهای مکتب حیاتبخش اسلام، به ویژه مساواتجویی و عدالتمحوری آن، اشتیاق ایرانیان را ـ که تشنة عدالت اجتماعی بودند ـ به دین اسلام دوچندان ساخت.این عوامل به همراه مؤلفههای دیگری مانند سادگی و بیآلایشی، تساهل و تسامح، امتیازهای اجتماعی و اقتصادی دین اسلام، سبب شد این شریعت مقدس در مدت کوتاهی در قلوب مردم ایران جای گیرد و بدین شکل امپراتوری بزرگ باستانی ایران، به عنوان بخشی از دارالاسلام محسوب شود.
فهرست مطالب تبیین نقش مردمی و کمک های مردمی در دفاع مقدس چکیده: 1- مقدمه 2- نقش مردم 3- ستاد کمکهای مردمی به جبهه ها 3-1- وضعیت اولیه ستاد کمکهای مردمی به جبهه ها 3-2- ساختار ستاد 3-3- نحوه جمع آوري 3-4- نیاز سنجی 3-5- نمونه کمکهای مردمی شهرستان ها 3-6- نحوه تفکیک اجناس 3-7-گروههای مردمی کمک کننده 3-8- دستمزد 3-9- تاثیرات گروههای مردمی در روحیه رزمندگان 4-2- ویژگی های ساختاری ستاد کمکهای مردمی نتیجه گیری : منابع تبیین نقش مردمی و کمک های مردمی در دفاع مقدس چکیده: بعد از هجوم سراسری ارتش عراق به سرزمین مقدس اسلامی، مردم انقلابی و مسلمان ایران كه بخشی از كشور خود را در خطر دیدند از سراسر كشور به جبهههای نبرد هجوم آوردند و از همان روزهای اول سدی عظیم در مقابل ارتش مجهز عراق به وجود آوردند. مردم مسلمان علاوه بر اعزام جوانان خود به جبهههای نبرد با كمكهای نقدی وغیرنقدی خود، بخشی از نیازمندی های جبهههای جنگ را به عهده گرفتند. این كمكها به شیوههای مختلفی به جبههها سرازیر میشد و در قالب كاروانها و جمع آوري كمك هاي نقدي در پايگاه هاي بسيج، مصلاهاي نمازجمعه ومساجد پشتيبان رزمندگان بودند و به فرمايش رهبر فرزانه خود كه مي گفت كمك به جبهه، كمك به اسلام است لبيك مي گفتند. این مقاله به بررسی نقش مردم در دفاع مقدس می پردازد . 1- مقدمه حماسه ملت ایران در دفاع مقدس، نمایشگر قله ظرفیتهاى انسانى مردم این سرزمین خدایى است. اگر ملت ایران هشت سال جنگ تحمیلى را نمىداشت، البته خیلى از ویرانیها، فقدانها، خسارتها را نمىداشت، اما این اعتماد به نفس را هم نمىداشت، این قدرت علمى، نظامى و پیشرفت صنعتى را هم نمىداشت، این عزّتى را هم كه در مقابل چشم جهانیان به دست آورده است، نمىداشت، این حالت یأس و ناامیدى از تسلّط بر این ملت هم در دل دشمنان بزرگ او به وجود نمىآمد(مقام معظم رهبری،1388). در دوران هشت سال دفاع مقدس، اگر چه بخش عظیمی از درآمد کشور جهت تجهیز جبهه ها و رفع نیازهای تدارکاتی هزینه می شد ، اما به لحاظ وسعت میدان جنگ از شمالی ترین نقطه مرزهای غربی تا جنوبی ترین نقطه آن، به علاوه تمامی پهنه آبهای نیلگون خلیج فارس، طولانی بودن مدت درگیری، محاصره اقتصادی و وضعیت نامطلوب اقتصادی داخل کشورنمی توانست آنچنان که شایسته است، تمام هزینه های جبهه را تأمین نماید. بنابر این کمک رسانی نیروهای مردمی درجنگ، بسیار ضروری و حیاتی بود. آن روزها حال و هوای خاصی در مملکت اسلامی ما حاکم بود. در میان این تکاپو، نه تنها مادران تلاش می کردند، بلکه دانش آموزان علاوه بر تحصیل علم و حضور در میادین جنگ، در سنگر مدرسه به تهیه و تأمین وسایل مورد نیاز رزمندگان مشغول بودند. مردم ایران علاوه بر اعزام جوانان خود به جبهه های نبرد، با اهدای کالا و پول نقد، باراصلی تأمین مایحتاج جبهه های جنگ را نیز به عهده داشتند. این کمکها به شیوه های مختلفی به جبهه ها سرازیر می شد و هر شهر و روستا سعی در تأمین نیاز یگان ها و لشکرهای خود می نمود. 2- نقش مردم در سلسله مراتب سازمانهاي نظامي حداقل بايد 9 نفر به عناوين مختلف پشتيباني كنند تا يك رزمنده بتواند در خط مقدم در برابر دشمن شليك كند. يك بسيجي تحت عنوان نيروي مردمي وقتي قرار باشد در يك سازمان نظامي قرار بگيرد نياز به حمايت، همراهي و پيشتيباني چند نفر دارد؟ يا به عبارتي وقتي يك رزمنده از منزل، مدرسه، محل كارجدا مي شد و در يك سازمان رزم قرار مي گرفت چه تعداد افراد در مسير پشتيباني از او قرار مي گرفتند؟براساس همين قاعده معلوم مي شود براي حضور رزمندگان در دفاع از نظام مقدس جمهوري، اكثريت مردم ما نقش داشتند، در غير اين صورت امكان نداشت خيل عظيم رزمندگان از اقشار مختلف در جبهه حضور پيدا كنند. حضور يك رزمنده در خط مقدم بدون همراهي و همكاري خانواده (پدر و مادر، همسر و فرزندان)، محل كارو مدرسه امكان نداشت. يعني نياز به مساعدت، موافقت، تحمل سختي بود. سه عنصراساسي كه در پيروزي انقلاب اسلامي نقش داشت شامل ايدئولوژي، رهبري و مردم بود. بدون حضور گسترده مردم مسلمان نه امكان پيروزي انقلاب و نه امكان تداوم و حفظ انقلاب در برابر اين همه توطئه های داخلي و خارجي وجود داشت. ميزان مشاركت و مراتب نقش افراد در جنگ نیز متفاوت بود. در هر صورت عده اي به عنوان رزمنده از جان خودشان مايه گذاشتند و عده اي به عنوان پشتيباني كننده از مال خود مايه گذاشتند. اكثريت مردم ايران به نوعي ودر مراتب مختلف در اين جهاد مقدس نقش داشتند. لذا برای جنگ تحميلي كه از بزرگترين توطئه هاي نظامي و سخت افزاري دشمنان بر عليه نظام مقدس اسلامي محسوب مي شود، بدون حضور مردم امكان دفاع و پيروزي قابل تصور نبود. مي توان به جرات گفت مردم مهمترين نقش را در دفاع مقدس داشتند. با توجه به حجم گسترده تهاجم و با هدف سرنگوني جمهوري اسلامي، بدون حضور و مشاركت مردم امكان مقابله وجود نداشت. لذا حضرت امام خميني (ره)با آگاهی کامل از نقش مردم، برخلاف ديگران اعتقاد به مردمي كردن جنگ داشتند و به همين دليل تا زماني كه جنگ مردمي نبود، ما توفيقاتي نداشتيم. بعد از عزل بني صدر، حضور نيروهاي مردمي آغاز شدوتحولات اساسي به وجود آمد. لذا مردم مسلمان و انقلابي ايران طبق فرمان حضرت امام (ره) با جان و مال آماده دفاع و مقابله با دشمن متجاوز شدند. 3- ستاد کمکهای مردمی به جبهه ها 3-1- وضعیت اولیه ستاد کمکهای مردمی به جبهه ها با شروع جنگ تحمیلی، تشكلي در محل ستاد نماز جمعه ها به صورت خودجوش ایجاد شد و شروع به كار كرد. وقتي نيازهاي رزمندگان در جبهه اعلام مي شد، اقشار مختلف مردم، امکانات واجناس وکمکهای نقدی وغیر نقدی خود را و آنچه مورد نياز بود به ستاد مشخص شده تحویل می دادند. دراین میان بعضی مردم فقط نقششان جمع آوری کمک های نقدی و غیر نقدی برای جبهه ها بود. برای ارتقاو بهبودکیفیت فعالیتهای کمک رسانی، مسئولان کشور به اين نتيجه رسيدند كه ستادی را برای جذب و هدايت كمك هاي مردمي كه در آن زمان تحت عنوان" ستاد كمكهاي مردمي" معروف بود تشكيل بدهند تا انسجام بيشتري به آنها داده شود. لذا اين ستاد در اين شهرستان ها زير نظر سپاه تشكيل شد و افراد علاقمند به عضویت ستاد درآمده وبه فعالیت پرداختند. باوجود تغییر نام ستاد، محل جمع آوري كمكها در محل نماز جمعه بود. 3-2- ساختار ستاد به منظور جمع آوري كمك هاي مردم انقلابي و ارتقای کیفیت ارسال کمکهای مردمی به جبهه ها ستاد پشتيباني، جذب و هدايت كمك هاي مردمی تشكيل شد. اعضاي اصلي تشكيل دهنده ستاد کمکهای مردمی عبارت بودند از :1- امام جمعه محترم به عنوان رئيس، 2- بخشدار به عنوان قائم مقام ستاد کمکهای مردمی 3- فرمانده سپاه پاسداران 4- مسوول جهاد سازندگي. اين چهار نهاد به عنوان اعضاي اصلي ستاد کمکهای مردمی پشتيباني در شهرستان ها محسوب مي شدند. ستادپشتیبانی،جذب وهدایت کمکهای مردمی داراي يك سيستم اداري و اجرايي بود كه به وسیله يك نفر به عنوان مدير، همراه تعدادي پرسنل كه عمدتا مامور از ادارات و نهادهاي انقلابي به ويژه جهادسازندگي و سپاه پاسداران بودند، اداره مي شد. وظيفه اين ستاد، اجراي سياستهاي ستاد کمکهای مردمی، ارتباط با يگانهاي رزم، شناسایی نيازهاي يگانها، جمع آوري كمكهاي مردم، ارتباط با ستاد فرعي کمکهای مردمی در سطح شهرستان ها ، ارسال كمكهاي مردمي به يگان هاي رزم و پشتيباني از يگان هاي مرتبط با شهرستان بود. 3-3- نحوه جمع آوري فرایند جمع آوری کمکهای مردمی به شرح زیر بود:1- هماهنگي و ارتباط ستاد کمکهای مردمی شهرستان ها با يگان مربوطه2- اعلام نياز يگان به ستاد کمکهای مردمی3- حرکت خودرو جمع آوری کمکهای مردمی در سطح محلات شهر هاو روستاها4- هماهنگی با ادارات برای جمع آوری کمکها 5- استقرارتیم جمع آوری کمکهای مردمی در محل امامزادگان مشهور شهرها در روزهای پنج شنبه،جمعه وایام الله6- جمع آوری سایر کمکهای اقشار مختلف شامل زنان ودانش آموزان در زمانهاي مشخص 7- نمایش کمکهای جمع آوری شده در محل نماز جمعه8- بررسی وطبقه بندی کمکها 8- ارسال همه كمك هاي غیر نقدی جمع آوري شده طي كاروان هايي از شهرستان ها به جبهه ها. مشاركت مردم شهرستان ها در پشتيباني از رزمندگان و ارسال كمكها قابل توجه بود، به طوری که همه شهرستان (محلات، روستاها و اقشار مختلف) مشاركت داشتند. اولويت جمع آوري و ارسال کمکها براساس نياز و درخواست يگانهاي رزمي بود. در بعضي مواقع مصالح ساختماني مورد نياز بود و دربعضي مواقع وسيله نقليه. البته ارسال مواد غذايي،پوشاک،مواد شوینده و بهداشتی به عنوان نياز ثابت هميشه مورد نظر بود. محل ستاد نمازجمعه، امامزاده ها و مساجد به عنوان مهمترين مكان جمع آوري و ارسال كمك هاي نقدي و غیر نقدی مردم بودند. پايگاه بسيج به عنوان كانال ارتباط مردم با سپاه پاسداران، شوراهاي اسلامي محله ها به عنوان كانال ارتباطي روستاییان با جهاد سازندگي و همچنين ستاد کمکهای مردمی پشتيباني آموزش و پرورش از مهمترين مجريان محسوب مي شدند. زنان مهمترين نقش را چه از نظر تشويق همسران و فرزندان و تحمل سختي ها و چه در جهت جمع آوري كمك ها(پخت نان، تهيه لباس مناسب براي رزمندگان) در پشتيباني از جنگ به عهده داشتند، ستاد کمکهای مردمی پشتيباني علاوه بر ارسال كمك هاي نقدي وغیر نقدی مردمي، در بخش مهندسي و عمران برای ساخت پادگان یا تجهیز آن نیز اقدامات لازم را انجام مي داد. 3-4- نیاز سنجی مسوولان ستاد کمکهای مردمی هرچند وقت یک بار، به جبهه ها سفر می کردند و آنچه را مورد نياز رزمندگان بود بررسي وشناسایی مي كردند يا خود فرماندهان ومسوولان پشتیبانی یگانها به نتایجی می رسیدند كه به عنوان مثال در غرب كشور كه هوا سرد است چه چيزي مورد نيازشان است يا در جنوب كه هوا گرم است، چه نیازهایی وجوددارد. مسوولان ستاد با همفكري فرماندهان و رزمندگان و بررسي هايي كه در كل جبهه ها انجام مي گرفت، نیازهای جبهه هارا شناسایی ونسبت به جمع آوری کمک های مردمی اقدام می کردند. 3-5- نمونه کمکهای مردمی شهرستان ها 1-كمكهای غیر نقدی به صورت کالاهای متنوع مستقیم به جبهههای نبرد ارسال می شد، ولی كمكهای نقدی صرف مخارج ضروری جنگ میگشت. طلا و جواهر آلات اهدائی تبدیل به پول نقد میشد و از آن طریق نیازهای جبهه ها تامین ودر بعضی از موارد پول نقد به مسوولان پشتیبانی یگانها داده می شد. 2- به همراه هدایای مردمی نامههائی از طرف اقشار مختلف مردم خصوصاً دانش آموزان به رزمندگان اسلام ارسال میشد كه خود در بسیاری از موارد با ارسال آدرس، پل ارتباطی بین رزمندگان و ارسال كنندگان آن بود. 3- گاهی برای تشویق وتاثیرگذاری بیشتر، هدایای دانش آموزان با ابتکار خاصی به ستاد تقدیم می شد. ستاد روزي را تعيين مي كرد و دانش آموزان مدارس مختلف نيز در آن روز اعلام شده با در دست داشتن قلك هاي خود، مخصوصاً در روز جمعه كه مردم در نماز جمعه حاضر بودند،به ستاد نماز جمعه مي آمدند و به شكل خاصي كمكهاي خود را كه در همان قلك هاي كوچك خودشان بود، تقديم مي كردند. 4- یکی از نمونه های قابل توجه مشاهده اهدای حلقه نامزدی به وسیله نوعروسان وتازه دامادها بود. تازه عروس و دامادي كه تازه ازدواج كرده بودند و زندگاني خودشان را تشكيل داده بودند، يك پاكت نامه را که حاوی حلقه نامزديشان بود تقديم می كردند، ودر نامه اي هم، به این موضوع اشاره می کردند كه ما تنها چيزي را كه الان مي توانيم كمك كنيم اين حلقه نامزدی ا ست. 5- زنان نیز قطعات طلاهای خودر را به عنوان کمک تقدیم ستاد می کردند. تعداد قطعات طلاها در حضور امام جمعه صورتجلسه مي شد. به وسیله يكي از مسوولان ستادکمکهای مردمی به بازار برده و فروخته مي شد و پول آن به حساب مشخص شده در بانك، واریز می شد و بعد با توجه به نيازي كه رزمندگان داشتند،کالاها واجناس مورد نیاز خریداری می شد و از محل موجودی نقد در حساب یاد شده،مبلغ آنها پرداخت مي گردید. 5- از دیگر نمونههای کمکهای مردمی، نقش و فعالیت وانت بارها و کامیون دارانی بود که به صورت داوطلبانه وگاهی شبانه روزی، با وسیله نقلیه شان برای جمع آوری کمکهای مردم در محلات شهرو روستاهای همجوار در اختیار ستاد بودند ویا در مواقعی که برای ارسال کمکهای جمع آوری شده به مناطق جنگی نیاز به کامیون بود، این رانندگان برای نوبت گرفتن و اعزام به جبهه ها از هم سبقت می گرفتند. 6- شاخه ای از ستاد کمکهای مردمی نیز مربوط به خواهران بود که در قالب تشكیل گروههای مختلف در حسینیهها ،مساجد و خانههای شخصی در امر كمك رسانی به جبههها حضور فعال داشتند و با تهیه و پخت نان و دوخت لباس،بسته بندی آجیل و مواد غذایی، رزمندگان اسلام را یاری می کردند. 8- کمکهای غیر نقدی شامل مواد خوراکی، پوشاک و لوازم گرمایشی وبهداشتی می شدکه در فصل سرما نیاز جبهه ها بیشتر به وسایل گرمایشی مانند پتو و چراغ والوور وغیره بود و در فصل گرما آبلیمو و شربت و آبمیوه مورد تقاضا بود. 9- کمکهای جمع آوری شده در مدارس اغلب با نامه ای به رزمندگان همراه می شد. این نامه ها دارای انشای ساده و متنی صادقانه بود. 10- کارمندان نیزبا اختصاص یک یا چندروز از حقوق ماهانه، رزمندگان را یاری می کردند. 11- زمانی در جبهه هانیاز به آمبولانس احساس شدکه با كمكهاي مردمی به مرور زمان حدود 5 دستگاه آمبولانس از همين كمكهاي نقدی وجواهرآلات مردمي خريداري شد. 12- از اقدامات دیگر ستادکمکهای مردمی آران وبیدگل، خريد 3 دستگاه اتوبوس ویک دستگاه مینی بوس برای پاسخگویی به نیاز جبهه هاي جنوب با استفاده از كمكهاي مردمي بود.ای وسایل نقلیه پس از چند روز نمایش در محل نماز جمعه كه به عنوان محل تجمع مردم بود به همراه كاميونهاي حامل اجناس اهدائي مردم به جبهه ها ارسال شد. 13- بخشی از فعالیتهای کمک رسانی در قالب گروهها واقشار تخصصی بودند. دربعضی زمانها نیاز به تعدادي بنا و كارگر براي ساختن مكانهاي مورد نیاز رزمندگان مانند حمام در جبهه یا ساختن پناهگاه بود. تعدادي از گروههای مردمی هم شامل بنا و جوشكار که داوطلب و پيش قدم بودند، ثبت نام مي كردند و در روزهاي خاص و موقعيت هاي خاص به جبهه اعزام مي شدند. همچنین افراد و گروههایی مانند شاطر، نانوا و راننده از طريق همين ستاد اعزام مي شد. بعضی ازاعزام ها از طريق جهادسازندگی یا هلال احمر انجام می شد. 15- چون امکان تهیه وارسال نان نرم به جبهه ها نبود، از كمكهايي كه مردم مي كردند، آرد تهيه و به بعضي از نانواهای خشک پزی داده می شد، نان خشك مي پختند و داخل پاكت بسته بندی می شد وهر دوماه یک بار، سه كاميون فقط نان خشك براي رزمندگان ارسال مي شد. 3-6- نحوه تفکیک اجناس ستادکمکهای مردمی، اجناس اهدایی را از هم تفكيك مي كرد، آنهايي كه فاسد شدني بود در يخچال وسردخانه نگهداري مي شد. در مواردی که امکانات سردخانه امكانات کافی وجود نداشت، سعي می شد آنهايي كه فاسد شدني هست، هر چه زودتر به دست رزمندگان رسانده شود و معمولاً هر ده روزي چند تا كاميون از اين كمكهـاي مردمي آمـاده وبه جبهه ها ارسال مي شد. تعدادي از وسايل جمع آوري شده هم مستقيم به رزمندگان در جبهه ها داده می شدو بعضی چيزهايي كه به دلایل مختلف بايد انبار مي رفت به انبار انتقال می دادند. اما بعضی چيزها مثل تنقلات در ايام عيد، دهه فجریا هفته دفاع مقدس به وسیله خود عزيزان مستقيم در جبهه توزیع می شد. گروههای مردمی در تقسيم بندي اجناس و جدا كردن آنها در نماز جمعه جمع مي شدند واقدام به دسته بندی وتقسیم اجناس می کردند. 3-7-گروههای مردمی کمک کننده هر كس با توجه به توان خود كمك مي كرد آنكه از نظر مالي توان بيشتري داشت قطعاً كمك بيشتري مي كرد، حتی پيرزني كه در روستا زندگی می کرد، چند تا تخم مرغ به ستاد مي داد . 3-8- دستمزد رزمندگان در جبهه ها بدون هيچ چشم داشتي می جنگیدند وجان خودر در طبق اخلاص تقدیم اسلام وانقلاب می کردند. در ستاد کمکهای مردمی نیز افراد داوطلب، بدون هيچ حقوقي فعالیت می کردند و بدون در نظر گرفتن منافع مادی ومخلصانه برای کمک به رزمندگان در جبهه ها فعالیت می کردند. 3-9- تاثیرات گروههای مردمی در روحیه رزمندگان 1- توان روحی وروانی رزمندگان اسلام با مشاهده کمکهای مردمی افزایش می یافت. 2- تهییج رزمندگان با توجه به اینکه مردم د ر پشت جبهه ها از هیچ کوششی فروگذار نمی کردند. 3- عدم توقع رزمندگان اسلام برای دریافت حقوق یا دستمزد با توجه به اینکه مردم با تمام وجود از امکانات محدود خود به جبهه ها کمک می کردند. 4- احساس رضایت درونی مردم از اینکه نقش مهمی در اداره جنگ به عهده دارند. 5- با توجه به اینکه مردم در شرایط جنگ و در وضعیت بسیار دشوار اقتصادی به رزمندگان کمک می کردند باعث می شد تا رزمندگان هم در استفاده از کمکهای مردمی صرفه جویی به عمل آورند. 6- با توجه به اینکه هر منطقه ای مسوولیت پشتیانی از رزمندگان خودرا به عهده گرفته بود لذا مردم آن منطقه با این رویکرد که کمکهای آنها به فرزندان خودشان می رسد، کمکهای بیشتری تقدیم می کردند. 7- حضور مردم در صحنه کمکهای مردمی نقش مهمی در اقتصاد جنگ داشت،به گونه ای که دولت توان تامین همه امکانات ونیازهای جبهه ها را نداشت،لذا توانست بخشی از منابع خودرا به نیازهای ضروری تر جبهه ها تخصیص دهد. 4-2- ویژگی های ساختاری ستاد کمکهای مردمی ویژگی های منحصر به فرد ستاد کمکهای مردمی که از ساختار ادهوکراسی پیروی می کنند عبارتنداز: 1- ستاد کمکهای مردمی دفاتری مختلفی در سطح شهرها و روستاها، ادارات، كارخانجات، مدارس، مساجد و نماز جمعه داشتند كه وظیفه مهم كمك رسانی به جبههها را به عهده داشتند. این ستاد کمکهای مردمی ویژگیهایی کلی داشت که عبارتنداز: ساختار سراسر زنده که استانداردهای رفتاری آن اندک است، تخصّص افقی شغل که بر بنیان آموزشهای رسمی است، گرایش به گروه بندی افراد مجرب وتوانمند در واحدهای مبتنی بر وظیفه و پراکندگی آنان در گروههای کوچک فعالیتی مبتنی برفعالیت. 2- ستاد کمکهای مردمی نمی توانست برای هماهنگی خود به یکی از شکلهای استاندارد کردن روی آورد. به سخن دیگر ستاد کمکهای مردمی باید از آرایش ساختار بوروکراتیک و به ویژه تقسیم آشکار کار، تنوع گستردة واحدها، رفتارهای یکسره سامان یافته دوری می کرد. مهّمتر از همه، ستاد کمکهای مردمی باید انعطاف پذیر باقی می ماند. ستاد کمکهای مردمی نیز حالت زندة خود را نگه می داشت و بدین سان می توانست توانایی جذب کمکهای مردمی را داشته باشد. 3- ستاد کمکهای مردمی کمتر برای اصول کلاسیک مدیریّت ارزش می گذارد. این ستاد کمکهای مردمی با نظام با قاعده سر و کار نداشت. اطّلاعات و فرایند تصمیم گیری در ستاد کمکهای مردمی به گونه ای غیر رسمی و انعطاف پذیر در جریان بود تا هر جا که لازم باشد انگیزه های مردمی را آماده کنند و این یعنی نادیده گرفتن سلسه مراتب اختیار در صورت لزوم. 4- ستاد کمکهای مردمی باید افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه را به کار می گرفت و به آنان قدرت می داد. این افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه، افرادی بودند که مهارتهای لازم را به دست می آوردند، امّا برخلاف بوروکراسی، ستاد کمکهای مردمی نمی توانست هماهنگی را از راه استاندارد کردن به دست آورد. ستاد کمکهای مردمی از دانش و مهارتهای موجود برای پدید آوردن آگاهی ها و مهارت های تازه بهره می گرفت.پدید آوردن مهارتها و آگاهیهای تازه نیازمند در آمیختن دانشها و مهارتهای گوناگون موجود است. ستاد کمکهای مردمی بیش از آنکه به تخصّصی کردن افراد مجرب، توانمند وبا انگیزه یا تنوع واحدهای مبتنی بر وظیفه بپردازد، باید مرزهای سنّتی تخصّص را در نوردد. از این رو در حالی که افراد بوروکراسی به گونه ای مستقّل وظایفی را انجام می دهند، افراد ستاد کمکهای مردمی باید تلاشهای خود را درهم آمیزند. درستاد کمکهای مردمی، واحدها به صورت گروههای کار پدید می آمدند وبه گونه ای برای گروه بندی توأمان مبتنی بر وظیفه و فعالیت از ساختار ماتریسی بهره گرفته می شود. 5- استاندارد کردن، مکانیزم اصلی هماهنگی ستاد کمکهای مردمی نبود. تلاشها باید در راستای جذب کمکهای مردمی می بود و نه در راستای استاندارد کردن. به دلیل پیچیدگی کار از سرپرستی مستقیم نیز نمی توان به نام مکانیزم عمدة هماهنگی ستاد کمکهای مردمی بهره گرفت. هماهنگی باید به وسیله کسانی انجام می شد که دارای دانش کار هستند، یعنی افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه های که عهده دار اجرای فعالیت هستند. بدین سان، سازگاری رویاروی به نام مکانیزم اصلی ستاد کمکهای مردمی پدیدار می شود. هماهنگی تلاشهای واحدهای مبتنی بر وظیفه و گروههای فعالیتها به وسیله مدیریت هماهنگ کننده تأمین می شود. 6- مدیریت ستاد کمکهای مردمی بیشتر وقت خود را در ارتباط، گفتگو، هماهنگ کردن کار گروههای گوناگون و واحدهای وظیفه ای به کار می گرفت. در واقع مدیران خود نیز افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه بودند که دوشادوش افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه فعالیت می کردند. 7- ستاد کمکهای مردمی مانند بوروکراسی از دیدگاه پشتگرمی ای که بر افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه آموزش دیده دارد، نامتمرکز است. افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه ستاد کمکهای مردمی در سرتاسر ستاد ، خواه رده های مدیریّت یا هستة عملیّاتی پراکنده بودند و پیش از آنکه قدرت درهستة عملیّاتی متمرکز شود، به گونه ای یکسان در همة بخشها پراکنده می شد. قدرت تصمیم گیری در برابر نوع و سرشت تصمیم ها، میان مدیران و غیر مدیران در همة رده های سلسه مراتب پراکندة می شد. درستاد کمکهای مردمی، قدرت جذب کمکهای مردمی در انحصار هیچ کس نبود. 8- ستاد کمکهای مردمی به گونة مستقیم به حلّ مسایل و جذب کمکهای مردمی می پرداخت. برای هر یک از مسایل خود راه حلّ نوینی پیدا می کرد. این ستاد کمکهای مردمی برای جذب کمک ها تفکّری جدا در پیش گرفت. 9- یک ویژگی برجستة ستاد کمکهای مردمی این بود که کار عملیّاتی و اداری آن در تکاپویی یگانه در آمیخته می شد، یعنی در قالب یک کارو فعالیت ویژه در می آمد، به گونه ای که جدا کردن برنامه ریزی و طرّاحی کار از اجرای آن دشواربود. هر دو نیازمند مهارتهای تخصّصی شدة یکسان برای هر فعالیت هستند. نتیجه گیری : در طول سال¬های دفاع مقدس و همزمان با حضور رزمندگان در میادین نبرد مردم در پشت جبهه¬ها اقدام به ارسال کمک¬های نقدی و غیرنقدی به جبهه¬ها نمودند. کمک¬های مردمی به صورت گسترده¬ای به جبهه¬ها روانه می¬شد. در حقیقت آن¬هایی که قادر به حضور مستقیم در جبهه¬ها نبودند با این کمک¬ها دین خود را ادا می¬کردند که اگر این کمکهای مردمی نبود به حق می توان گفت تداوم هشت سال دفاع مقدس و کسب پیروزی در میدانهای متعدد امکان نداشت . برای ارسال به موقع، سریع و توزیع مناسب کمک¬ها وجود یک تشکیلات ضروری و لازم بود. لذا در سراسر کشور ستاد جمع¬آوری و هدایت کمک مردمی تحت عنوان ستاد پشتیبانی، جذب و هدایت کمک-های مردمی شکل گرفت. مطالعه ستاد کمک¬های مردمی نشان می¬دهد که ساختار و سیستم حاکم بر اداره این نهاد مردمی در قالب هسته¬های مستقل جهادی و در شبکه¬ای از گروه¬های مردمی به گونه¬ای بود که توانست نظام کمک¬رسانی بی¬نظیری را ایجاد نماید و سازمانی مأموریت¬گرا، هدفمند، کم¬هزینه و ایثارگر ایجاد نماید که همواره اعضای آن، تمام توانمندی و قابلیت خود را در جهت کمک¬رسانی مطلوب¬تر وقف نمایند. ستاد کمک¬های مردمی از گروه¬های کاری موقت تشکیل می¬شد و بر حسب ضرورت برای انجام فعالیتی مشخص سازماندهی می¬شد و از بخش¬های وظیفه¬ای یا بروکراتیک دائمی رسمی برخوردار نبود و از عدم تمرکز در اختیارات، مسئولیت اقتضایی و قوانین و ضوابط محدود برخوردار بود. ستاد به جای ساختار مکانیکی و بروکراسی اداری، ساختاری چابک و پویا داشت که برای انجام مأموریتی ویژه مناسب بود. سیستم ستاد کمک¬های مردمی عبارت بود از همکاری گروهی در حل مسائل راهبردی که همان ارائه کمک¬های مردمی بود. در دوران دفاع مقدس تصور غالب افراد این بود که ساختار مدیریت دفاع مقدس به ویژه ستاد جذب بی¬نظم و بدون برنامه است در حالی که با مطالعه روش¬های مدیریت کلاسیک می¬بینیم که شیوه اداره امور به صورت خلاقانه و بدون کوپی¬برداری و الگوگیری از بیگانگان مبتنی بر اصول سازمانی ساختارهای ادهوکراسی، منتهی از نوع بومی و متناسب با فرهنگ اسلامی ایرانی بوده و اثربخشی لازم را نیز داشته است. بر خلاف بسیار ی از شیوه¬های مدیریتی کشورمان بعد از دوران دفاع مقدس که بر تقلید کورکورانه از مدل¬های مدیریتی غیر بومی بوده و فاقد کارایی لازم . نیاز امروز کشور در عرصه مدیریتی طراحی سیستم¬ها و ساختارهای متناسب با فرهنگ اسلامی ایرانی می¬باشد نه الگوهای مدیریتی غربی یا شرقی صرف . کارکرد مناسب سازماندهی ستاد کمک های مردمی برای شرایط حاضر این است که با فراهم کردن شرایط بروز خلاقیت، ابتکار و نوآوری و تقویت حس مسئولیت و همکاری افراد، می¬توان از حداکثر توان، استعداد و قابلیت نیروی انسانی مشتاق و علاقه مند و با انگیزه برای سایر حوزه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی بهره برد. منابع 1-مقام معظم رهبری،1388،خبرگزاری فارس، ttp://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8806301262 2- اعرابی ،محمد،1376، طراحی ساختار سازمانی، تهران دفتر پژوهش های فرهنگی 3- انسف، مک دانل، 1375، استقرار مدیریت استراتژیک، ترجمه دکتر عبداله زندیه، تهران، انتشارات سمت 4- مصاحبه با مسوولان ستاد کمکهای مردمی به جبهه ها، شهرستان آران وبیدگل: - مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین عباس یوسفیان امام جمعه شهرستان آران وبیدگل در زمان دفاع مقدس - مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین مردان مسوول ستاد نماز جمعه در زمان دفاع مقدس - مصاحبه با حسین حاج حسینی، مسؤل لجسیک تیپ بیت المقدس در دوران دفاع مقدس - مصاحبه با حسین سعدی، معاونت لجسیک تیپ قدس وتیپ بیت المقدس در دوران دفاع مقدس 5- مینتزبرگ،هنری،1374،سازماندهی پنج الگوی کارساز،ترجمه ابوالحسن فقیهی،حسین وزیری سابقی. تهران:مرکزآموزش مدیریت دولتی
چکیده دوران ایران باستان دوران تشکیل دولت ماد تا پایان حکومت ساسانیان و حمله عرب به ایران است. (..۶ ق.م. تا ۶۵۲ م) پیش از مهاجرت آریاییها به فلات ایران، اقوامی با تمدنهای متفاوت در ایران میزیستند. سرزمین کنونی ایران بخش بزرگی از یک واحد جغرافیایی بنام فلات ایران است، این واحد طبیعی با تنوع اقلیمی و زیستی خود دارای ویژگیهای بارزی است که در نتیجه آن وحدت فرهنگی ایران را سبب شدهاست، بی شک تمدن بشری مرهون نبوغ و خلاقیت مردمانی بودهاست که سالیان دراز در این سرزمین زندگی کردهاند و در تعامل با جغرافیا و نظام طبیعی حاکم بر آن و در جریان روزگار، تاریخ فرهنگی وتمدن خود را آفریدهاند. نکات کلیدی : ایران باستان - حکومتها مقدمه اگر بخواهیم تاریخ ایران باستان را بررسی کنیم باید از مردمانی که در دوران نوسنگی در فلات ایران زندگی میکردند نام ببریم. پیش از مهاجرت آریائیان به فلات ایران، اقوامی با تمدنهای متفاوت در ایران میزیستند که آثار زیادی از آنها در نقاط مختلف فلات ایران مانند تمدن جیرفت (در کرمانِ کنونی) و شهر سوخته در سیستان، و تمدن ساکنان تمدن تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو و ماننا (در آذربایجان)، تپه گیان نهاوند و تمدن کاسیها (در لرستان امروز) بجای مانده است. اما تمدن این اقوام کم کم با ورود آریائیان، در فرهنگ و تمدن آنها حل شد. برای بررسی تاریخ ایران پیش از اسلام باید از دیگر تمدنهای باستانی آسیای غربی نیز نام ببریم. شناخت اوضاع و رابطه این مناطق ایران در رابطه با تمدنهای دیگر نظیر سومر - اکد، کلده - بابل - آشور، و غیره نیز مهم است. ایلامیان ایلامیان یا عیلامیها اقوامی بودند که از هزاره سوم پ. م. تا هزاره نخست پ. م. ، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب و غرب ایران فرمانروایی داشتند. بر حسب تقسیمات جغرافیای سیاسی امروز، ایلام باستان سرزمینهای خوزستان، فارس، ایلام و بخشهایی از استانهای بوشهر، کرمان، لرستان و کردستان را شامل میشد. آثار كشف شده تمدن ایلامیان، در شوش نمایانگر تمدن شهری قابل توجهی است. تمدن ایلامیان از راه شهر سوخته در سیستان، با تمدن پیرامون رود سند هند و از راه شوش با تمدن سومر مربوط میشده است. ایلامیان نخستین مخترعان خط در ایران هستند. به قدرت رسیدن حكومت ایلامیان و قدرت یافتن سلسله عیلامی پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان مهم ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پ. م. است. پادشاهی اَوان یکی از دودمانهای ایلامی باستان در جنوب غربی ایران بود. پادشاهی آوان پس از شکوه و قدرت کوتیک ـ این شوشینک همچون امپراتوری اکد، ناگهان فرو پاشید؛ این فروپاشی و هرج و مرج در منطقه در پی تاخت و تاز گوتیان زاگرس نشین رخ داد. تا پیش از ورود مادها و پارسها حدود یك هزار سال تاریخ سرزمین ایران منحصر به تاریخ عیلام است. سرزمین اصلی عیلام در شمال دشت خوزستان بوده. فرهنگ و تمدن عیلامی از شرق رودخانه دجله تا شهر سوخته زابل و از ارتفاعات زاگرس مركزی تا بوشهر اثر گذار بوده است. عیلامیان نه سامی نژادند و نه آریایی آنان ساكنان اوليه دشت خوزستان هستند. مهاجرت آریائیان به ایران آریائیان، مردمانی از نژاد هند و اروپایی بودند که در شمال فلات ایران میزیستند. دلیل اصلی مهاجرت آنها مشخص نیست اما به نظر میرسد دشوار شدن شرایط آب و هوایی و کمبود چراگاه ها، از دلایل آن باشد. مهاجرت آریائیان به فلات ایران یک مهاجرت تدریجی بوده است که در پایان دوران نوسنگی (7000 سال پیش از میلاد) آغاز شد و تا 4000 پیش از میلاد ادامه داشته است. نخستین آریاییهایی که به ایران آمدند شامل کاسیها (کانتوها ـ کاشیها)، لولوبیان و گوتیان بودند. کاسیها تمدنی را پایه گذاری کردند که امروزه ما آن را بنام تمدن تپه سیلک میشناسیم. لولوبیان و گوتیان نیز در زاگرس مرکزی اقامت گزیدند که بعدها با آمدن مادها بخشی از آنها شدند. در حدود 5000 سال پیش از میلاد، مهاجرت بزرگ آریائیان به ایران آغاز شد و سه گروه بزرگ آریایی به ایران آمدند و هر یک در قسمتی از ایران سکنی گزیدند: مادها در شمال غربی ایران، پارسها در قسمت جنوبی و پارتها در حدود خراسان امروزی. شاخههای قومِ ایرانی در نیمههای هزارهی اول قبل از مسیح عبارت بودهاند از: باختریان در باختریه (تاجیکستان و شمالشرق افغانستانِ کنونی)، سکاهای هومکار در سگائیه (شرقِ ازبکستانِ کنونی)، سُغدیان در سغدیه (جنوب ازبکستان کنونی)، خوارزمیان در خوارزمیه (شمال ازبکستان و شمالشرق ترکمنستانِ کنونی)، مرغزیان در مرغوه یا مرو (جنوبغرب ازبکستان و شرق ترکمستان کنونی)، داهه در مرکز ترکمستان کنونی، هَرَیویان در هَرَیوَه یا هرات (غرب افغانستان کنونی)، دِرَنگِیان در درنگیانه یا سیستان (غرب افغانستان کنونی و شرق ایران کنونی)، مکائیان در مکائیه یا مَککُران (بلوچستانِ ایران و پاکستان کنونی)، هیرکانیان در هیرکانیا یا گرگان (جنوبغربِ ترکمنستان کنونی و شمال ایرانِ کنونی)، پَرتُوَهئیان در پارتیه (شمالشرق ایران کنونی)، تپوریان در تپوریه یا تپورستان (گیلان و مازندران کنونی)، آریازَنتا در اسپدانه در مرکزِ ایرانِ کنونی، سکاهای تیزخود در الانیه یا اران (آذربایجان مستقل کنونی)، آترپاتیگان در آذربایجان ایرانِ کنونی، مادایَه در ماد (غرب ایرانِ کنونی)، کُردوخ در کردستانِ (چهارپارهشدهی) کنونی، پارسَی در پارس و کرمانِ کنونی، انشان در لرستان و شمال خوزستان کنونی. قبایلی که در تاریخ با نامهای مانناها، لولوبیانها، گوتیانها، و کاسیها شناسانده شدهاند و در مناطق غربی ایران ساکن بودهاند تیرههائی از شاخههای قوم ایرانی بودهاند که زمانی برای خودشان اتحادیههای قبایلی و امیرنشین داشتهاند، و سپس در پادشاهی ماد ادغام شدهاند. مادها در ایران نزدیک 150 سال (708- 550 ق.م) هخامنشیها کمی بیش از دویست سال (550-330 ق.م) اسکندر و سلوکیها در حدود صد سال (330 -250 ق.م) اشکانیان قریب پانصد سال (250 ق.م – 226 م) و ساسانیان قریب چهار صد و سی سال (226-651 م) فرمانروایی داشتند. مادها ماد در 675 پیش از میلاد ماد در 600 پیش از میلاد مادها قومی ایرانی بودند از تبار آریایی که در بخش غربی فلات ایران ساکن شدند. سرزمین مادها دربرگیرنده بخش غربی فلات ایران بود. سرزمین آذربایجان در شمال غربی فلات ایران را با نام ماد کوچک و بقیهٔ ناحیه زاگرس را با نام ماد بزرگ میشناختند. پایتخت ماد هگمتانه است آنها توانستند در اوایل قرن هفتم قبل از میلاد اولین دولت ایرانی را تأسیس کنند پس از حملات شدید و خونین آشوریان به مناطق مادنشین، گروهی از بزرگان ماد گرد رهبری به نام دیاکو جمع شدند. از پادشاهان بزرگ این دودمان هووخشتره بود که با دولت بابل متحد شد و سرانجام امپراتوری آشور را منقرض کرد و پایههای نخستین شاهنشاهی آریاییتباران در ایران را بنیاد نهاد. دولت ماد در ۵۵۰ پیش از میلاد به دست کوروش منقرض شد و سلطنت ایران به پارسیها منتقل گشت. در زمان داریوش بزرگ، امپراتوری هخامنشی به منتهای بزرگی خود رسید: از هند تا دریای آدریاتیک و از دریای عمان تا کوههای قفقاز. هخامنشیان شاهنشاهی بزرگ هخامنشی در 330 ق.م. هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیه و بابل پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیادگذار شاهنشاهی هخامنشی میدانند. در ۵۲۹ پ.م کوروش بزرگ پایه گذار دولت هخامنشی در جنگهای شمال شرقی ایران با سکاها، کشته شد. لشکرکشی کمبوجیه جانشین او به مصر آخرین رمق کشاورزان و مردم مغلوب را کشید و زمینه را برای شورشی همگانی فراهم کرد. داریوش بزرگ در کتیبهً بیستون میگوید: " بعد از رفتن او (کمبوجیه) به مصر مردم از او برگشتند..." شورشها بزرگ شد و حتی پارس زادگاه شاهان هخامنشی را نیز در برگرفت. داریوش در کتیبه بیستون شمهای از این قیامها را در بند دوم چنین نقل میکند: " زمانی که من در بابل بودم این ایالات از من برگشتند: پارس، خوزستان، ماد، آشور، مصر، پارت خراسان (مرو، گوش) افغانستان (مکائیه)." داریوش از 9 مهر ماه 522 تا 19 اسفند 520 ق.م به سرکوبی این جنبشها مشغول بود. جنگهای ایران و یونان در زمان داریوش آغاز شد. دولت هخامنشی سر انجام در 330 ق. م به دست اسکندر مقدونی منقرض گشت و ایران به دست سپاهیان او افتاد. اسکندر سلسله هخامنشیان را نابود کرد، دارا را کشت ولی در حرکت خود به شرق همه جا به مقاومتهای سخت برخورد، از جمله سغد و باکتریا یکی از سرداران جنگی او بنام سپتامان 327- 329 ق. م در راس جنبش همگانی مردم بیش از دو سال علیه مهاجم خارجی مبارزه دلاورانه کرد. در این ناحیه مکرر مردم علیه ساتراپهای اسکندر قیام کردند. گرچه سرانجام نیروهای مجهز و ورزیده اسکندر این جنبشها را سرکوب کردند ولی از این تاریخ اسکندر ناچار روش خشونت آمیز خود را به نرمش و خوشخویی بدل کرد. سلوکیان ایران در زمان سلوکیان (330 - 150 ق.م.) پس از مرگ اسکندر (323 ق. م) فتوحاتش بین سردارانش تقسیم شد و بیشتر متصرفات آسیائی او که ایران هسته آن بود به سلوکوس اول رسید. به این ترتیب ایران تحت حکومت سلوکیان (330 - 150 ق.م.) در آمد. پس از مدتی پارتها نفوذ خود را گسترش دادند و سرانجام توانستند سلوکیان را نابود و امپراتوری اشکانی را ایجاد کنند. اشکانیان امپراتوری اشکانی 250 ق.م. 224 م. اشکانیان (250 ق. م 224 م) که از تیره ایرانی پرنی و شاخهای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای حدود باختر بودند، از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند. نام سرزمین پارت در کتیبههای داریوش پرثوه آمده است که به زبان پارتی پهلوه میشود. چون پارتیان از اهل ایالت پهله بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز میتوان خواند. ایالت پارتیها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای خزر و از شمال به ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود میشد. قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای خزر میزیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند. این امپراتوری در دوره اقتدارش از رود فرات تا هندوکش و از کوههای قفقاز تا خلیج فارس توسعه یافت. در عهد اشکانی جنگهای ایران و روم آغاز شد. سلسله اشکانی در اثر اختلافات داخلی و جنگهای خارجی به تدریج ضعیف شد تا سر انجام به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید. ساسانیان شاهنشاهی ساسانی در سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ م. ساسانیان خاندان شاهنشاهی ایرانی در سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی بودند. شاهنشاهان ساسانی که اصلیتشان از استان پارس بود بر بخش بزرگی از غرب قارهٔ آسیا چیرگی یافتند. پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود. سلسله اشکانی به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید. وی سلسله ساسانیان را بنا نهاد که تا 652 میلادی در ایران ادامه یافت. دولت ساسانی حکومتی ملی و متکی به دین و تمدن ایرانی بود و قدرت بسیار زیادی کسب کرد. در این دوره نیز جنگهای ایران و روم ادامه یافت. در همين دوران مانی[1] (216 - 276 میلادی) به تبلیغ مذهب خود پرداخت. مانی پس از مسافرت به هند و آشنائی با مذهب بودائی سیستم جهان مذهبی مانوی خود را که التقاطی از مذهب زردشتی، بودائی و مسیحی و اسطوره بود با دقت تنظیم کرد و در کتاب "شاهپورگان" اصول آنها را بیان و هنگام تاجگذاری شاپوراول به شاه هدیه کرد. مانی اصول اخلاقی خود را بر پایه فلسفی مثنویت: روشنائی و تاریکی که ازلی و ابدی هستند استوار نمود. در واقع این اصول) خودداری از قتل نفس حتی در مورد حیوانات، نخوردن می، دوری از زن و جمع نکردن مال (واکنش در مقابل زندگی پر تجمل و پر از لذت طبقات حاکم و عکس العمل منفی در برابر بحران اجتماعی پایان حکومت اشکانی و آغاز حکومت ساسانی است. شاپور و هرمزد، نشر چنین مذهبی را تجویز کردند، زیرا با وجود مخالفت آن با شهوت پرستی و غارتگری و سود جوئی طبقات حاکم، از جانبی مردم را به راه "معنویت" و "آشتیخواهی" سوق میداد و از جانب دیگر از قدرت مذهب زردشت میکاست. جنبش معنوی مانی به سرعت در جهان آن روز گسترش یافت و تبدیل به نیروئی شد که با وجود جنبه منفی آن با هدفهای شاهان و نجبا و پیشرفت جامعه آن روزی وفق نمیداد. پیشوایان زردتشتی و عیسوی که با هم دائما در نبرد بودند، متحد شدند و در دوران شاهی بهرام اول که شاهی تن آسا و شهوت پرست بود در جریان محاکمه او را محکوم و مقتول نمودند ( 276 میلادی). از آن پس مانی کشی آغاز شد و مغان مردم بسیاری را به نام زندک(زندیق) کشتند. مانویان درد و جانب شرق و غرب، در آسیای میانه تا سرحد چین و در غرب تا روم پراکنده شدند. امپراتوری پهناور ساسانی که از رود سند تا دریای سرخ وسعت داشت، در اثر مشکلات خارجی و داخلی ضعیف شد. آخرین پادشاه این سلسله یزدگرد سوم بود. در دوره او مسلمانان عرب به ایران حمله کردند و ایرانیان را در جنگهای قادسیه، مدائن، جلولاء و نهاوند شکست دادند و بدین ترتیب دولت ساسانی از میان رفت. در پایان سده پنجم و آغاز قرن ششم میلادی جنبش بزرگی جامعه ایران را تکان داد که به صورت قیامی واقعی سی سال ( 24-494 م.) دوام آورد و تأثیر شگرفی در تکامل جامعه آن روزایران بخشید. در چنین اوضاعی مزدک[2] پسر بامدادان به تبلیغ مذهب خود که گویند موسسش زردشت خورک بابوندس بوده، پرداخت. عقاید مزدک بر دو گانگی مانوی استوار است: روشنائی دانا و تاریکی نادان، به عبارت دیگر نیکی با عقل و بدی جاهل، این دو نیرو با هم در نبردند و چون روشنائی داناست سرانجام پیروز خواهد شد. اساس تعلیمات اجتماعی مزدک دو چیز است: یکی برابری و دیگری دادگری. مردم بسیاری به سرعت پیرو مذهب مزدک شدند. جنبش مزدکی با قتل او و پیروانش به طرز وحشیانهای سرکوب شد، اما افکار او اثر خود را حتی در قیامها و جنبشهای مردم ایران در دوران اسلام، باقی گذاشت. نتیجه گیری : دوران ایران باستان دوران تشکیل دولت ماد تا پایان حکومت ساسانیان و حمله عرب به ایران است. (..۶ ق.م. تا ۶۵۲ م) .در این تحقیق به بیان این دوره تاریخی در ایران پرداختیم . منابع و ماخذ : منبع تحقيقات درسي
تمامی افراد چه آن هایی که عزت نفس پایین دارند چه آن هایی که عزتنفس بالا دارند در مواجههبا شکست دچار خود تردیدی می شوند و در نتیجه از تلاش خود به مقدار قابل توجهی می کاهند. افراد با عزت نفس پایین در مقابل شکست دست از تلاش بر می دارند، در صورتی که افراد باعزت نفس بالا به حال اول خود بر می گردند، درست مثل این که هیچ اتفاقی رخ نداده است.
افراد با عزت نفس پایین خودشان را با افراد با عملکرد بالا مقایسه می کنند و به این نتیجه می رسند که چیز زیادی کسب نکرده اند. در نتیجه، آن ها نمی توانند به خاطر آن چه قبلا انجام داده اند احساس غرور کنند و لذا، شروع می کنند به این که خود را بازنده ببینند.
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند به تمامی مسائل با دید منفی می نگرند و به جای این که مراحل رشد و تکامل شخصیت را با جسارت طی کنند به دوره طلایی آسایش و امنیت زمان طفولیت بر می گردند. آن ها در مواجهه با دیگران احساس ترس دارند، بسیار حساس هستند، دیدی سطحی دارند، بد بین هستند، در خرده گیری و عیب جویی از سایرین افراط می کنند، از تغییر وحشت دارند، از قبول مسئولیت شانه خالی می کنند، کم رو هستند، برای پذیرفته شدن از سوی دیگران عواطف و احساسات شان را بروز نمی دهند، جرات آغاز به کار را به تنهایی ندارند، از مسخره کردن دیگران و سقوط و لغزش آنان لذت می برند و از جنب و جوش و فعالیت زیاد بیزارند.
پژوهش نشان می دهد افراد با عزت نفس بالا بعد از شکست، نهایتا افراد با عزت نفس بالا را برای مقایسه انتخاب می کنند، زیرا افراد با عملکرد بالا در آن ها انگیزه گسترش مهارت ها را به وجود می آورند. توجه داشته باشید که بعضی از مردم هرگز گروه با عملکرد بالا را به عنوان استاندارد مقایسه خود انتخاب نمی کنند، برای افراد با عزت نفس پایین انتخاب افراد با عملکرد بالا ویرانگر خواهد بود.
وقتی عزت نفس پایین باشد، مقاومت در برابر نا ملایمات از بین می رود، این افراد بیش تر تمایل به اجتناب از مشکلات دارند تا این که با آن ها روبه رو شوند و به طور کلی ویژگی های منفی بیش از ویژگی های مثبت در آن ها مشاهده می شود. فردی با عزت نفس پایین به دنبال ارضای هدف های ثابت و بدون چالش است که خود عاملی برای ضعیف تر شدن عزت نفس است.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن