تحقیق و پروژه رایگان - 513

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق در مورد داروهـای روانـی

بازديد: 57

 

 

 

 

812716838_120553.jpg

 

 

 

 

مـوضـوع :

داروهـای روانـی

 

گـرد آورنده :

 

درس مربوطـه :

سـال تحصیـلی

 

 

 

 

داروهاي روانی

تا بيش از دهه 1905 بيماري هاي رواني  با دارو قابل درمان نبودند. افراد مبتلا به شيزوفرني و كساني كه از بيماري شوريدگي- افسردگي  شديد و پريشاني هاي عصبي رنج مي بردند بايد در بيمارستان هاي رواني بستري مي شدند. آنگاه، ظرف مدت حدود 10 سال ، درمان با داروهاي رواني اين بيماران را به داشتن زندگي طبيعي تري اميدوار ساخت، و بيمارستان هاي رواني  عملاً خالي شدند.

 

كلرپرومازين. در اواخر دهه 1940 هنري لابوري ، جراح اعصاب فرانسوي، به دنبال دارويي بود تا بيماران خود را پيش از عمل حتي پيش از بيهوشي آرام سازد؛ به نظرش رسيد كه شايد آنتي هيستامين اين هدف را برآورده كند، چون معلوم شده بود كه در اضطراب  پيش از عمل در بدن بيماران هيستامين ترشح مي شود. يك شركت دارويي براي دكتر «لابوري» آنتي هيستامين خواب آوري به نام پرومتازين فرستاد. به نظر مي رسيد اين دارو  مؤثر واقع شده باشد، بنابراين جراح تقاضاي آنتي هيستامين قويتري كرد. دومين دارويي كه فرستاده شد كلرپرومازين بود. لابوري آن قدر از " آرامش  خلسه مانند" ي كه پيش از عمل در بيمارانش ايجاد مي شد راضي بود كه كم كم استفاده از اين دارو را به همكارانش توصيه كرد.

 

دو روان پزشك فرانسوي ديگر به نام هاي «ژان دله» و «پي يردنيكه» دريافتند كه نه تنها اين دارو در بيماران عادي پيش از عمل جراحي مفيد است، بلكه در آرامش دادن به بيماراني كه در مرحله بيماري شوريدگي افسردگي متناوب هستند نيز اثر دارد. اين دو روان پزشك و روان پزشكان ديگر آن را در فاصله سال هاي 1952تا 1955 بر بيماران رواني ديگر امتحان كردند و دريافتند كه در درمان شيزوفرني بسيار مؤثر است.

 

كم كم تا اواخر دهه 1950، كلرپرومازين به طور گسترده در اروپا و ايالات متحده مورد استفاده قرار گرفت. هنوز يك دهه نگذشته بود كه امكان آن فراهم آمد كه مبتلايان به شيزوفرني شديد، كه در اتاقك هاي در بسته نگهداري و دست و پايشان با لباس هاي مخصوص بسته مي شد، از تيمارستان ها مرخص شوند و به مشاغل سازنده و زندگي تقريباً طبيعي خود در جامعه باز گردند. در كلرپرومازين اين امكان را فراهم كرد كه بيماران رواني در منازل و در كنار خويشان و دوستانشان نگهداري شوند و اين امر سبب كاهش تعداد بيمارستان هاي رواني دولتي نيز شد.

 

استفاده از كلرپرومازين، آغازگر انقلاب دومي در درمان طبي بيماران ذهني بود. آزمايش هاي باليني نشان داد كه تجويز مقادير زياد دارو  باعث بروز نشانه هايي شبيه به بيماري پاركينسون مي شود. همين يافته منجر به بررسي اثر داروها بر نواحي مختلف مغز و ناهنجاري هاي مولكولي مغز در بيماري هاي ذهني شد.

 

بررسي ها نشان داد كه در مغز بيماراني كه بر اثر بيماري پاركينسون مرده اند ، دوپامين تقريباً وجود ندارد. دوپامين يكي از ناقل هاي عصبي است كه در قسمت هايي از مغز كه در هماهنگي فعاليت هاي حركتي نقش دارند به مقدار زياد يافت مي شود. تزريق متيل- دوپا (ماده اي شيميايي كه طي فرايندهاي طبيعي در مغز به دوپامين تبديل مي شود) باعث بهبود چشمگير مبتلايان به بيماري پاركينسون شد.

 

آرويد كارلسون، داروشناس سوئدي، حدس زد كه شايد داروهايي نظير كلرپرومازين ضمن مهار شيزوفرني، با مسدود كردن گيرنده هاي دوپامين در مغز، عملاً باعث بروز نشانه هاي كمبود دوپامين مي شوند. وقتي در سال 1975 امكان سنجش گيرنده هاي دوپامين در مغز فراهم آمد، در آزمايشگاه هاي دكتر سولومون هـ. سنايدر در دانشگاه جان هاپكينز معلوم شد كه آثار درماني داروهاي ضد شيزوفرني نظير كلرپرومازين به سبب مسدود كردن گيرنده هاي دوپامين است. اين يافته ها حاكي از آن بودند كه اساساً آنچه در مغز مبتلايان به شيزوفزني اشكال دارد يا فزوني تشكيل دوپامين است، يا افزايش حساسيت گيرنده هاي دوپامين.

 

ايمي پرامين.

 موفقيت تصادفي  كلرپرومازين در مقابله با شيزوفرني محركي شد براي تهيه و آزمايش انواعي از داروهاي مشابه شيميايي. يكي از اين داروها ايمي پرامين بود كه در شركت دارويي سويسي گايگي تهيه شد. وقتي دكتر رولان كان در كمال شگفتي متوجه شد كه اين دارو در مقابله با شيزوفرني كاملاً بي اثر است، آن را در انواع ديگري از بيماري هاي رواني مورد ارزيابي قرار داد. او در سال 1957 گزارش داد كه اين دارو فعاليت ضد افسردگي  چشمگيري دارد، يعني اثري كاملاً عكس اثر كلرپرومازين!

 

ليتيم.

اين كه ليتيم به عنوان دارويي رواني شناخته شود از همه نامحتمل تر بود. در اواخر دهه 1940 روان پزشك جوان استراليايي به نام «جان كيد» حدس زد كه شايد هيجان همراه با بيماري شوريدگي افسردگي  ناشي از سوخت و ساز غيرطبيعي اسيد اوريك باشد. براي آنكه نظريه اش را امتحان كند اسيد اوريك را- به شكل نمك ليتيمي آن به همراه كربنات ليتيم به جانوران آزمايشگاهي تزريق كرد و واكنش درماني چشمگيري به دست آورد. گرچه «كيد» يافته هاي خود را در يك مجله استراليايي منتشر كرد، اما تا اواسط دهه 1950 تنها توجه تعداد اندكي از روان پزشكان به آن جلب شد.

 

از قضا در آن هنگام بود كه يك پزشك دانماركي به نام «موگنس شو» مقاله «كيد» را خواند. او تركيبات پيشنهادي «كيد» را براي درمان شوريدگي امتحان كرد و آنها را مؤثر يافت. اما چندي نگذشت كه روشن شد بخش اسيد اوريك اين دارو هيچ نقشي در تآثير گذاري آن ندارد. اثر درماني آن بدين علت بود كه در آن از نمك ليتيمي اسيد استفاده شده بود؛ معلوم شد كه نمك هاي ديگر ليتيم نيز به همان اندازه مؤثرند.

 

چون نمك هاي ليتيم رواج گسترده اي دارند و نمي شود آنها را به عنوان دارو به ثبت رساند، شركت هاي دارويي مايل نبودند آن را براي كاربرد باليني در سطح وسيعي توليد كنند. عامل ديگري كه مصرف باليني ليتيم را به تأخير انداخت اين بود كه احتمال داده مي شد يون هاي ليتيم در مقادير زياد دارو بايون هاي سديم بدن كه از لحاظ شيميايي به آن شبيه است رقابت كند، و با آثار سمّي خود خطر آفرين شود.

 

بدين ترتيب تا سال 1970، يعني بيش از 20 سال پس از شناخت ارزش نمك ليتيم در تخفيف بيماري شوريدگي افسردگي، ليتيم در آمريكا كاربرد روان پزشكي پيدا كرد. يون ساده ليتيم مؤثرترين عاملي است كه تاكنون براي درمان شوريدگي شناسايي شده است، اما ساز و كار اثرش هنوز در پس پرده اي از ابهام قرار دارد.

 

ليبريوم و واليوم.

سال 1960 سال پرحادثه اي در تاريخ شيمي درماني بود. در آن سال دو دارو عرضه شدند كه به دو شكل متفاوت پيامدهاي شگرفي در جامعه داشتند: يكي ليبريوم كه نخستين دارو از يك رشته آرام بخش هاي جديد بود و ديگري، قرص ضدبارداري استروژني . در دهه 1970 ليبريوم كه در دهه 1960 بيش از بقيه داروها تجويز شده بود، مقام اول خود را به مشابه شيميايي اش واليوم داد. سرگذشت كشف و به كارگيري اين دو آرامبخش از اين قرار است : لئواشترن باخ از شركت هافمن- لاروش تصميم داشت دارويي براي مقابله با افسردگي  بيابد.

 

اشترن باخ در سال 1908 در دهكده اي از فلات پولا، كه در آن هنگام جزئي از امپراتوري اتريش- مجارستان بود، ( اما امروزه در يوگسلاوي است) به دنيا آمد. ليسانس و دكتراي داروسازي خود را از دانشگاه كراكوف، كه اكنون در لهستان قرار دارد، گرفت. در سال 1940 براي شركت هافمن لاروش در شهر بال سويس كار مي كرد؛ سال بعد به آزمايشگاه اين شركت در ناتلي نيوجرسي رفت. در سال 1946 تبعه آمريكا شد، و در سال 1973 از سرپرستي بخش شيمي دارويي هافمن- لاروش استعفا داد.

 

دكتر اشترن باخ در سال 1953 موظف شد دسته جديدي از داروهاي آنزيوليتيك (ضد اضطراب يا آرام بخش) كشف كند. تركيبات مورد نظر مي بايست نسبتاً ناشناخته مي بودند، و تقليد روش تهيه مصنوعي آنها ساده نبود، تا احتمال آنكه رقباي ديگر نيز به همان دارو دست پيدا كنند كم شود. اما بنا به ملاحظات اقتصادي لازم بود كه اين تركيبات از مواد اوليه قابل دسترسي به راحتي تهيه شوند. به علاوه بهتر بود واحد مولكولي اساسي اين تركيبات به نحوي باشد كه بتوان آن را به مشتقات متعددي تبديل كرد، تا احتمال يافتن دارويي مؤثر افزايش يابد. اشترن باخ به ياد پژوهش هاي خود در كراكوف افتاد كه درباره تركيباتي كه مواد اوليه احتمالي در تهيه رنگ هاي مصنوعي بودند تحقيق كرده بود.

 

اين تركيبات اغلب ويژگي هاي داروي ضد اضطراب  مناسب را دارا بودند: گمنام بودند ( چون در 18 سالي كه از تهيه آنها به دست اشترن باخ مي گذشت كسي با آنها كار نكرده بود)، به سهولت تهيه مي شدند، و مانند بسياري از تركيباتي كه به داشتن فعاليت زيست شناختي معروف بودند، يك اتم نيتروژن متصل به يك حلقه آروماتيك داشتند. اما معلوم شد كه يك مشكل عمده وجود دارد: اثر آرام بخشي مورد نظر را نداشتند.

 

در آوريل سال 1975 اشترن باخ از گروه پژوهشي خود خواست تا تحقيق در زمينه اين تركيبات را پايان دهد و به انواع ديگري بپردازد. ضمن جمع و جور كردن آزمايشگاه، يكي از شيميدانان به او تركيبي نشان داد كه دو سال پيش تهيه كرده، اما از لحاظ دارو شناختي امتحان نشده بود. وقتي آن را آزمايش مي كردند، گمان مي بردند كه به دست آمدن نتيجه منفي ثابت خواهد كرد كه نبايد اميدي به اين نوع تركيبات شيميايي داشته باشند و مي بايست با خيال راحت توجه خود را به انواع ديگر معطوف كنند.

 

اما اشترن باخ در كمال شگفتي پي برد كه اين تركيب فراموش شده آثار آرام بخشي نيرومندي دارد. وقتي شيميدانان گروهش سعي كردند براي ويژگي هاي غيرعادي اين تركيب ( كه تصور مي كردند از لحاظ شيميايي به تركيباتي كه فاقد آثار آرام بخشي بودند شباهت دارند) توجيهي بيابند، دريافتند كه اين تركيب آن چيزي كه فكر مي كردند نيست. اين تركيب ضمن توليد شدن دچار تغيير غير منتظره اي شده بود كه ساختار كاملاً متفاوتي پيدا كرد. آنان تركيبات ديگري را كه به ساختار واقعي تركيب فراموش شده شباهت داشتند تهيه كردند، اما هيچ يك به اندازه تركيب اوليه مؤثر نبود.

 

پس از انجام آزمايش هاي باليني دقيق تر، اين" تركيب فراموش شده"، در سال 1960 با نام ليبربوم به بازار آمد، و بي درنگ مورد استقبال قرار گرفت. اما حتي پيش از آنكه ليبريوم به بازار فرستاده شود، شيميدانان هافمن- لاروش متوجه شده بودند كه نتيجه تجزيه آبي ليبريوم كه به نظرآنان در بدن بر اثر تغيير و تبديل دارو توليد مي شد، به همان اندازه مؤثر است. آنان مشتقات گوناگوني از اين فرآورده تهيه كردند و دريافتند كه يكي از آنها از چند جهت برتر از ليبريوم است. اين داروي جديد واليوم ناميده شد. پس از آنكه در سال 1963 واليوم به بازار آمد، چندي نگذشت كه در استفاده به عنوان آرام بخش، جايگزين ليبريوم شد.

 

جالب اينجاست كه فرمول مولكولي كلرپرومازين ، كه داروي آرام بخش و ضدشيزوفرني نيرومندي است، و ايمي پرامين، كه يك داروي ضدافسردگي به حساب مي آيد دو دارو با آثار دارو شناختي تقريباً متضاد- به يكديگر شباهت دارند. فرمول هاي ليبريوم و واليوم نيز شبيه به يكديگرند، اما يكسان نيستند.

 

از زمان عرضه واليوم، 12 داروي ديگر با ساختارهاي شيميايي مشابه در آمريكا توليد و فروخته شده اند، و 21 نوع ديگر در نتيجه نبود مقررات سخت در كشورهاي ديگر جهان مصرف مي شوند. اما از هنگام كشف تصادفي  ليبريوم و واليوم، هنوز پيشرفت دارو شناختي چشمگيري در زمينه آرام بخش ها حاصل نشده است.

 

 

انواع انتقال دهنده هاي عصبي Neurotransmitter

نورون‌ها از نظر تولید و تركیب مواد شیمایی، سلولی بسیار فعال هستند و فرآورده‌های آنها در سوخت‌وساز آنها و ایجاد ارتباط بین نورون‌ها و كاركردهای مختلف عصبی مانند حالات روانی و یادگیری، نقش اساسی دارند. بعضی از این مواد در سیناپس‌ها به عنوان انتقال‌دهنده و برخی به عنوان تعدیل‌كننده(Neuromodulators) عمل می‌كنند. بسیاری از داروهای روانی با تاثیر در این مواد و یا در گیرنده‌های آنها باعث تغییرات عصبی و روانی می‌گردند.

  جایگاه اصلی این میانجی‌گرهای عصبی همواره در یك شكاف 200 آنگسترومی، بین آكسون و دندریت نورون‌ها می‌باشد. انتقال‌دهنده‌ها كه در سطح یك سیناپس اثر می‌كنند، منطقه عمل محدودتری دارند. تعدیل‌كننده‌های عصبی در مغز، میدان عمل وسیع‌تری دارند و میزان ترشح آنها بیشتر است. ساخت و آزاد شدن این مواد به تولید و ترشح هورمون‌ها شباهت دارد. تاكنون ده‌ها انتقال‌دهنده و تعدیل‌کننده عصبی شناسایی شده‌اند كه مهمترین آنها را نام می‌بریم.

استیل‌كولین

  استیل‌كولین ماده ناقلی است كه در صفحه محركه عصبی ماهیچه‌ای انسان و مهره‌داران وجود دارد. صفحه محركه عصبی ماهیچه‌ای همان ارتباط بین آكسون سلول حركتی با تار ماهیچه‌ای را می‌گویند كه از ویژگی سیناپس شیمیایی برخوردار می‌باشد. استیل‌كولین با مكانیسم انتقال، وارد پایانه عصبی می‌شود. نیمی از استیل‌كولین موجود در پایانه عصبی، از آزادسازی و احیای قبلی استیل‌كولین ناشی می‌شود و بقیه از پلاسمای خون تامین می‌گردد. برای تولید استیل‌كولین، نیاز به آنزیم كولین استیلاز(Choline Acetylase) می‌باشد. این آنزیم در جسم سلولی نورون حركتی ساخته می‌شود و در مدت 10 روز از آكسون به پایانه پیش‌سیناپسی انتقال داده می‌شود.

  استیل‌كولین ساخته و آزاد شده در پایانه، از طریق انتقال فعال به درون وزیكول یا حبابچه‌های ناقل موجود در پایانه هدایت می‌شوند، سپس هر زمان كه پتانسیل عمل وارد پایانه پیش‌سیناپسی می‌شود، تعدادی از این وزیكول‌ها در یك زمان، ناقل خود را در عرض یك‌هزارم‌ثانیه، به داخل شكاف سیناپسی تخلیه می‌كنند. مكانیسم تخلیه مواد ناقل توسط وزیكول‌ها مربوط به كانال‌های وابسته به ولتاژ كلسیم است. به این صورت كه با ورود پتانسیل عمل، كانال‌های كلسیمی باز می‌شود و یون‌های كلسیم وارد پایانه می‌شوند. سپس این یون‌های كلسیم، به مولكول‌های پروتئینی خاصی متصل شده و باعث می‌شود كه نقاطی به نام محل‌های آزادسازی در درون غشا باز شده و وزیكول‌ها مواد ناقل خود را كه همان استیل‌كولین است، به شكاف سیناپسی تخلیه كنند. وقتی استیل‌كولین در شكاف سیناپسی آزاد شد، نورون پس‌سیناپسی را، تحریك یا مهار می‌كند.

  بعد از غیرفعال شدن گیرندگان غشا زیرسیناپسی و همچنین پایان وظیفه استیل‌كولین، آنزیمی به نام كولین استراز(ChE) كه در شبكه پروتئوگلیكان شكاف سیناپسی وجود دارد، استیل‌كولین را به استات و كولین تجزیه كرده كه كولین آن توسط پایانه سیناپس جذب شده و دوباره به استیل‌كولین تبدیل می‌شوند.

  به نورون‌ها و سیناپس‌هایی كه استیل‌كولین آزاد می‌كنند، استیل كولینرژیك(Acetyl cholinergic) می‌گویند. استیل‌كولین دارای دو نوع گیرنده است:

 

1) گیرنده‌های موسكارینی(Muscarinic): این گیرنده‌ها به وسیله استیل‌كولین و ماده‌ای به نام موسكارین كه از یك قارچ به دست می‌آید فعال می‌شوند. "آتروپین" گیرنده‌های موسكارینی را از كار می‌اندازد.

 

2) گیرنده‌های نیكوتینی(Nicotinic): این گیرنده‌ها نیز به وسیله استیل‌كولین و ماده نیكوتین فعال می‌شوند. "كورار" باعث از كار افتادن گیرنده‌های نیكوتینی در بدن می‌شود.

 

  در سیناپس‌های استیل كولینرژیك مغز و نخاع از هر دو نوع گیرنده استیل‌كولین یافت می‌شود؛ ولی گیرنده‌های تارهای عضلات اسكلتی از نوع نیكوتینی هستند. ماده‌ای سمی به نام توكسین بوتولیك كه از نوعی باكتری تولید می‌شود، با ممانعت از آزاد شدن استیل‌كولین باعث از كار افتادن سیناپس‌های استیل كولینرژیك می‌شود.

 

 

كاتكولامین‌ها(catecholamins)

  آدرنالین یا اپی‌نفرین، نورآدرنالین یا نوراپی‌نفرین و دوپامین از جمله ناقلین آدرنرژیك این دسته بوده كه در تمام سیناپس‌های پس‌گره‌ای دستگاه سمپاتیك به استثنای غدد عرق وجود دارند. همه این كاتكولامین‌ها، از اسیدآمینه تیروزین ساخته شده‌اند.

 

الف. دوپامین: این ماده یكی از مهمترین انتقال‌دهنده‌های نورون‌های مراكز عصبی است و بسیاری از بیماری‌های عصبی و روانی به اختلال در ترشح و عملكرد آن مربوط است. دوپامین برحسب نوع گیرنده‌هایی كه در آن اثر می‌كند، ممكن است تحریك‌كننده و یا بازدارنده باشد. در نواحی مختلفی از مغز، نورون‌های دوپامینرژیك شناخته شده‌اند كه یكی از آنها هسته سیاه در مغز میانی است. دوپامین از انتهای آكسون این نورون‌ها به درون اجسام مخطط در قاعده مغز آزاد می‌شود. آسیب دیدن نورون‌های دوپامینرژیك باعث بروز بیماری پاركینسون(Parkinson) می‌شود. در حقیقت تحلیل این نورون‌ها و در نتیجه كاهش فعالیت دوپامین‌ در مغز، ایجاد كننده علایم بیماری پاركینسون است. عكس این روند در بیماری اسكیزوفرنی یا روان‌گسیختگی وجود دارد، به این صورت كه فعالیت بیش از حد طبیعی این نورون‌ها باعث افزایش فعالیت دوپامین شده و علایم بیماری اسكیزوفرنی بروز می‌كند.

 

چگونگی اندازه‌گیری فعالیت نورون‌های دوپامینرژیك

  دوپامین و سایر كاتكولامین‌ها به وسیله یک آنزیم داخل نورونی به نام مونو آمین اكسیداز(MAO) و یك آنزیم خارج‌نورونی به نام كاتكول اومتیل ترانسفراز(COMT)، تجزیه و بی‌اثر می‌شوند. دوپامین پس از تجزیه شدن ماده‌ای به نام هومو وانیلیك اسید(HVA) به وجود می‌آورد كه با اندازه‌گیری مقدار آن در مایع مغزی نخاعی و پلاسمای خون و ادرار، می‌توان به میزان فعالیت نورون‌های دوپامینرژیك مغز پی برد.

 

ب. نوراپی‌نفرین(نورآدرنالین): از پایانه‌های نورون‌هایی ترشح می‌شود كه اجسام سلولی آنها در ساقه مغز و هیپوتالاموس واقع هستند. نورون‌های ترشح‌كننده نوراپی‌نفرین، به طور خاص، در لوكوس سرولئوس در پل مغز قرار دارد.

  آنزیمی به نام دوپامین هیدروكسیلاز(dopamine hydroxylase) باعث تبدیل دوپامین به نوراپی‌نفرین می‌شود. در نورون‌هایی كه این آنزیم وجود دارد، دوپامین به شكل نوراپی‌نفرین آزاد می‌شود. این نورون‌ها را، نورآدرنرژیك می‌نامند. نوراپی‌نفرین در اعصاب محیطی سمپاتیك و تعدادی از سیناپس‌های مغز نقش انتقال دارد. نوراپی‌نفرین پس از اثر در غشای پس‌سیناپسی دوباره به وسیله پایانه سیناپس جذب می‌شود و یا به وسیله آنزیم مونو آمین اكسیداز تجزیه و غیرفعال می‌شود. نورون‌های آدرنرژیك در اغلب نواحی نقش تحریك‌كننده و در برخی سیناپس‌ها اثر بازدارنده یا مهاری دارند. همچنین این نورون‌ها در بیداری و افزایش سطح برانگیختگی و بالا بردن نورون‌های مغز شركت دارند.

 

گیرنده‌های نوراپی‌نفرین دو دسته‌اند: 1. آلفا 2. بتا

 

  در اغلب موارد اثر نوراپی‌نفرین در گیرنده‌های آلفا از نوع تحریكی و در گیرنده‌های بتا از نوع مهاری است. تنها استثناء در قلب و روده است. یعنی نوراپی‌نفرین در گیرنده‌های بتا در قلب، اثر تحریك‌كننده دارند و در گیرنده‌های آلفا و بتای روده باعث مهار حركات روده می‌شود.

 

ج. اپی‌نفرین(آدرنالین): این ماده بیشتر در بخش مركزی غده فوق كلیه ترشح می‌شود كه از نظر جنینی یك گره سمپاتیك تغییر شكل یافته است. به نورون‌هایی كه این انتقال‌دهنده را می‌سازند، آدرنرژیك می‌گویند. اپی‌نفرین هم مانند نوراپی‌نفرین، پس از آزاد شدن در شكاف سیناپسی، دوباره جذب پایانه سیناپس می‌شود و مقدار كمی از آن به مواد شیمیایی غیرفعال تجزیه می‌شوند.

 

سروتونین

  از هسته‌هایی ترشح می‌شود كه از سجاف میانی(‌median raphe) ساقه مغز منشأ می‌گیرند و به درون بسیاری از نواحی مغز و نخاع و هیپوتالاموس می‌روند.

  سروتونین از اسید آمینه تریپتوفان ساخته می‌شود. سروتونین و ماده دیگری به نام ملاتونین(melatonin) با نام كلی ایندولامین(indolamine) خوانده می‌شوند. ملاتونین، هورمون غده كاجی یا پینه‌آل(pineal) است كه از تغییر شكل سروتونین به وجود می‌آید. سروتونین از مهمترین انتقال دهنده‌ها و تعدیل‌‌كننده‌های عصبی است. آنزیم مونو آمین اكسیداز، باعث تجزیه و غیرفعال شدن سروتونین می‌گردد. حاصل تجزیه سروتونین ماده‌ای به نام "5- هیدروكسی ایندول استیك اسید" می‌باشد كه با اندازه‌گیری مقدار آن می‌توان به میزان سروتونین بدن پی برد. سروتونین در مسیرهای انتقال درد به مراكز عصبی، به عنوان یك مهار كننده عمل می‌كند. از دیگر اعمال سروتونین می‌توان، برقراری حالت خواب، تنظیم رفتارهای تغذیه و نوسانات خلق‌وخو را نام برد.

 

گابا یا گاما آمینو بوتیریك اسید(GABA)

  این ماده از پایانه‌های عصبی در نخاع، مخچه، عقده‌های قاعده‌ای و نواحی بسیاری از قشر مخ ترشح می‌شود.

  گابا از اسید گلوتامیك ساخته می‌شود و یكی از مهمترین واسطه‌های شیمیایی بازدارنده اعصاب است. گابا از طریق افزایش نفوذپذیری غشای عصبی نسبت به یون کلر عمل می‌كند. نورون‌هایی كه گابا را تولید می‌كنند، گابرژیك نام دارند. تحلیل نورون‌های گابرژیك در مغز باعث بیماری داء‌الرقص یا كره(Chorea) می‌شود كه در آن حركات غیرارادی وسیعی در بیمار ظاهر می‌شود. داروهای بنزو دیازپین، عمل گابا در مغز را تشدید و تسهیل می‌كنند.

 

گلوتامات، آسپارتات، گلیسین

  گلوتامات از پایانه‌های پیش‌سیناپسی بسیاری از مسیرهای حسی دستگاه عصبی مركزی و نواحی قشر مخ ترشح می‌شود.

  این ماده نیز مانند گابا از اسید گلوتامیك به وجود می‌آید ولی برخلاف آن، یك میانجی عصبی تحریك‌كننده بوده و در فرایند یادگیری موثر است. گلوتامات، گابا، آسپارتات و گلیسین جزء گروه اسید آمینه‌ها هستند. گلوتامات و آسپارتات از گوارش مواد پروتئینی در روده به وجود می‌آیند؛ ولی پس از جذب نمی‌توانند از سد بین خون و مغز عبور كنند؛ بنابراین خود مغز این مواد را می‌سازد. گلوتامات واسطه شیمیایی برخی از نورون‌های هیپوتالاموس است كه باعث تنظیم ترشحات غده هیپوفیز می‌شوند. آسپارتات مانند گلوتامات تحریك‌كننده است. اسید آمینه گلیسین، یك واسطه شیمیایی بازدارنده بوده و باعث مهار نورون‌های حركتی می‌شود.

 

 

 

 

 

نوروپپتیدها

  نوروپپتیدها یك گروه كاملا متفاوت از ترانسمیترها بوده و فعالیت آنها معمولا آهسته است. این واسطه‌ها در سیتوزول پایانه‌های پیش‌سیناپسی ساخته نمی‌شوند، بلكه در ریبوزوم‌های جسم سلولی نورون‌ها ساخته می‌شوند.

  نوروپپتیدهایی که در دستگاه عصبی وجود دارند، به وسیله یاخته‌های عصبی مغز و نخاع ساخته می‌شوند. تعدادی از این مواد، پپتیدهای شبه افیونی یا اپیوئید نامیده می‌شوند كه از ماده بتالیپوتروپین به وجود می‌آیند.

  این مواد با اثر در گیرنده‌های خود باعث تخفیف درد و ایجاد آرامش عصبی می‌شوند. ورزش شدید، درد و عوامل استرس‌زا باعث افزایش ساخته شدن این مواد می‌شوند. نوروپپتیدهای دیگری در مغز ساخته می‌شوند كه تعدیل‌كننده و تنظیم‌كننده حالات روانی بوده و در رفتارهای مربوط به گرسنگی، سیری، تشنگی، حالات هیجانی، افسردگی، تغییرات خلقی، حافظه و یادگیری شركت دارند. تاكنون ده‌ها نوروپپتید شناسایی شده است. بعضی از آنها علاوه بر مغز در غدد درون‌ریز نیز ساخته می‌شوند. كوله سیستوكینین یكی از هورمون‌های دستگاه گوارش است كه باعث انقباض كیسه صفرا و كمك به هضم چربی‌ها می‌شود؛ ولی همین ماده در مغز موجب احساس سیری و كاهش اشتها می‌گردد.

  هورمونی نیز به نام ADH یا هورمون ضد ادراری در كلیه‌ها باعث كاهش حجم ادرار شده ولی در مغز به روند حافظه و یادگیری كمك می‌كند.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 11:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بررسي و مقايسه تاثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر ميزان شوت توان انفجاري و سرعت ب

بازديد: 131

 

 

 

دانشكده تربيت بدني و علوم ورزشي

تهران مركزي

 

موضوع :

 

 

مربوط به درس:

روش تحقيق

 

استاد راهنما : جناب آقاي دكتر فرشاد تجاري

 

تهيه وتنظيم : محمد قادري

 

 

 

فصل  اول

 

طرح تحقيق

                         

 

 

 

 

                                                                                                                                                                       ·مقدمه

                                                                                                                                                                       · بيان مسئله

                                                                                                                                                                       · اهميت و ضرورت تحقيق

                                                                                                                                                                       · اهداف تحقيق

                                                                                                                                                                       · فرضيه هاي تحقيق

                                                                                                                                                                       · اصطلاحات و تعاريف

 


(1)

طرح تحقيقي

1-1 مقدمه :

 پيشرفتهاي روز افزون علوم ورزشي درسالهاي اخير بسيار چشم گير بوده و آمادگي جسماني نيز به عنوان بخش مهمي از اين علم از تنوع ، تغيير و توسعه به دور نبوده است. بازيكنان فوتبال به قدرت و توان ، دوندگان ماراتن به استقامت ، قهرمانان 100 متر به سرعت و بسياري از ورزشكاران به انعطاف پذيري ، تعادل و چابكي نياز دارند.

خوشبختانه ، اكنون تجربه مربيان به همراه تحقيقات و مشاهدات آزمايشگاهي و ميداني موجب طراحي برنامه هاي نظام دار و در نتيجه ، بهبود آمادگي عضلاني شده است. آمادگي عضلاني شامل قدرت و استقامت عضلاني ، توان ،سرعت ، انعطاف پذيري ، تعادل و چابكي است . در ورزش فوتبال قدرت ، سرعت و تركيب موثر اين دو عامل (توان) از اهميت ويژه اي  برخوردار است .

در اين تحقيق سعي شده است كه اثرات دو روش تمرين با وزنه و تمرينات پلايومتريك بر عوامل مذكور مورد مقايسه و بررسي قرار گيرد . تمرينات با وزنه  روش مناسبي براي بهبود قدرت قدرت و در نتيجه توان بشمار مي روند.

با توجه به اصل ويژگي تمرين براي توان ، ورزشكارن  بايد تلاش كنند تا بار ( وزنه ) را تا حد امكان به سرعت حركت دهند. در انتخاب برنامه تمريني توان، بايد به اين نكته توجه كرد كه سرعت تمرينات تا حد زيادي به سرعت حركات رشته مورد نظر نزديك باشد.

روش تمريني ديگري كه در بسياري از مهارتهاي ورزشي براي بهبود توان موثر است ، تمرينات پلايومتريك است. اهميت اين تمرينات استفاده از «پيش فشار» و كشش ناگهاني عضله مي باشد . در حركات پلايومتريك در طي مرحله اكسنتريك يا مرحله فشار يعني وقتي كه عضله به سرعت كشيده مي شود ،اعضاي كشسان عضله نيز كشيده مي شوند و بخشي از نيروي فشار را به شكل انرژي كشسان ذخيره مي كند ودر حين مرحله كانسنتريك يا غلبه عضله كه با تحريك بازتاب ميوتاتيك روي مي دهد انرژي كشسان ذخيره شده آزاد مي شود . اين تمرينات موجب آمادگي دستگاه عصبي و عضلاني مي شود و در نتيجه به ورزشكار اجازه مي دهد كه در فعاليت هايي كه همره با تغيير جهت مي باشند، به نحو قدرتمند و سريعي اجراي وظيفه نمايد.

تحقيق حاضر نيز با بررسي و مقايسه اثرات اين دو روش تمريني بر ميزان برد شوت ، سرعت و توان انفجاري بازيكنان فوتبال سعي بر اين دارد به اين سئوال كه كداميك از روش ها ورزشكاران را در توسعه و عملكرد ورزش بيشتر ياري مي بخشد جواب دهد.

2-1. بيان مسئله :

 دامنه گسترده علم ورزش در جهان امروز ، با تحقيقات و بررسي هاي متعددي كه انجام پذيرفته است بيش از بيش و بطور غير قابل وصفي رو به گسترش مي باشد .كارشناسان و مربيان همواره به دنبال اين بوده اند كه امتيازها و عملكرد ورزش را در ورزشكاران خود توسعه دهند .

بازيكنان فوتبال براي تحمل فشارهاي بدني به هنگام بازي و فراهم آوردن زمينه لازم براي استفاده از مهارتهاي تاكتيكيشان  در سرتا سر يك مسابقه ، به سطح بالايي از آمادگي نياز دارند . بنابراين ، تمرين هاي آمادگي بخش مهمي از برنامه كلي تمرين هاست . در اين ورزش قدرت ،سرعت و توان انفجاري از اهميت ويژه اي برخوردار است . بسياري از فعاليت هاي فوتبال مثل تكل كردن ، پريدن ، ضربه زدن ،‌ دويدن و تغيير جهت دادن از نوع فعاليت هاي پر قدرت و انفجاري و از اركان اساسي موفقيت در اين ورزش هستند.

اهداف ويژه ي تمرين هاي قدرتي عضله در فوتبال عبارتند از :

1)  بالا بردن بازده توان در جريان فعاليت هاي انفجاري در يك مسابقه فوتبال مثل تكل كردن ، پريدن ، ضربه زدن و شتاب گرفتن .

2)      پيش گيري از وقوع آسيب ها.

3)      كسب مجدد قدرت پس از يك آسيب

بديهي است كه دست يابي به اين اهداف مستلزم طراحي تمرين بر اساس يافته هاي علمي        مي باشد . بدين منظور 20 آزمودني شركت كننده در اين تحقيق به دو گروه تقسيم شده و تمرينات منتخب پلايومتريك و با وزنه را به مدت 8 هفته و كلاً 24 جلسه انجام دادند تا به اين پرسش پاسخ داده شود كه كداميك از اين دو روش تمريني براي بهبود فاكتورهاي مذكور موثر و مفيد واقع مي شود .

3-1 . اهميت و ضرورت تحقيق :

 افزايش آگاهي و دانش مربيان و ورزشكاران درباره روشهاي نوين حاكم بر فوتبال از مهمترين عوامل پيشرفت و توسعه فوتبال است. ارائه و اجراي طرح ها و سازماندهي ها توسط مربيان خلاق، زمينه پيشرفت سريع فوتبال را فراهم مي آورد و از جمله ابزارهاي كارايي آموزش مربيان يافته هاي پژوهشي نوين است. بررسي مسابقات انجام شده در سطح اول اين رشته ورزشي بيانگر اين موضوع است كه امرزوه بيشتر گل ها از طريق شوت راه دور به ثمر مي رسد.

همچنين داشتن سرعت زياد از عوامل موفقيت بازيكنان در حال حمله و دفاع مي باشد.

فعاليت هايي نظير پريدن ، تكل زدن و پرتاب كردن نيز مستلزم داشتن توان انفجاري بالايي است بنابراين تقويت فاكتورهاي مذكور از اهميت بسياري برخوردار است و مي بايست از اولويت هاي برنامه تمريني مربيان فوتبال مي باشد . تمرينات پلايومتريك موجب آمادگي تقويت دستگاه عصبي عضلاني مي شود و در نتيجه به ورزشكار اجازه مي دهد تا در فعاليت هايي كه همراه با تغيير جهت مي باشند به نحو قدرتمند و سريعي اجراي وظيفه نمايند . اين تمرينات با درگير كردن بيشتر دوكهاي عضلاني موجب ايجاد قدرت انفجاري بيشتر مي شوند . بنابراين تمرينات پلايومتريك    مي تواند به عنوان يك روش تمريني مناسب جهت كسب قدرت انفجاري و نيز افزايش سرعت مورد استفاده مربيان فوتبال قرار گيرد.

از طرف ديگر مطالعات اغلب مؤيد آن است كه تمرينات قدرتي بدون شك روي افزايش هر دو عامل سرعت و قدرت انقباض موثر است . نتايج بدست آمده از اين تحقيق نشان مي دهد كه اجراي كداميك از روش هاي تمريني در بهبود فاكتوهاي مذكور موثرتر مي باشد.

4-1. اهداف تحقيق :

  الف) هدف كلي :

 بررسي و مقايسه تأثيرات دو روش تمريني پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر ميزان شوت، سرعت و توان انفجاري بازيكنان فوتبال 20-17 سال.


  ب) اهداف اختصاصي :

    1)بررسي تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر ميزان شوت بازيكنان فوتبال .

  2) مقايسه تاثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر ميزان شوت بازيكنان فوتبال .

  3) بررسي  تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر سرعت  بازيكنان فوتبال .

4)     مقايسه تاثيرت دو روش تمريني پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر سرعت  بازيكنان فوتبال .

5)     بررسي تاثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر روي توان انفجاري  بازيكنان فوتبال .

6)      مقايسه تاثيرت دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر روي توان انفجاري   بازيكنان فوتبال .

5-1 . فرضيه هاي تحقيق :

1)     تمرينات منتخب پلايومتريك تأثير معني داري بر شوت آزمودني ها ندارد.

2)      تمرينات منتخب پلايومتريك تأثير معني داري بر سرعت آزمودني ها ندارد.

3)     تمرينات منتخب پلايومتريك تأثير معني داري بر توان انفجاري آزمودني ها ندارد.

4)      تمرينات با وزنه تأثير معني داري بر ضربه شوت  آزمودني ها ندارد.

5)      تمرينات با وزنه تأثير معني داري بر سرعت  آزمودني ها ندارد.

6)      تمرينات با وزنه تأثير معني داري بر توان انفجاري آزمودني ها ندارد.

7)   بين تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر روي ميزان شوت آزمودني ها اختلاف معني داري وجود ندارد .

8)     بين تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر روي سرعت آزمودني ها اختلاف معني داري وجود ندارد .

9)  بين تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر روي توان انفجاري  آزمودني ها اختلاف معني داري وجود ندارد .

6-1 . محدوديت هاي تحقيق:

  الف ) محدوديت هاي اعمال شده توسط محقق:

1)     تحقيق بر روي 20 بازيكن فوتبال پسر زير 20 سال .

2)   تحقيق تأثير تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه را بر روي سه فاكتور  ضربه شوت ، سرعت و توان انفجاري بازيكنان فوتبال بررسي نموده است.

ب ) محدوديت هاي خارج از كنترل محقق :

1)     ميزان انگيزش آزمودني ها براي شركت فعال در تمرينات و اعمال حداكثر تلاش خود.

2)      رژيم غذايي آزمودني ها و شيوه زندگي آنان خارج از زمان تمرين .

3)      ميزان آشنايي  آزمودني ها با انواع تمرينات اعمال شده .

4)      شرايط روحي آزمودني ها .

5)      فعاليت بدن و شغل آزمودني ها .

6)     آزمودني ها از نظر آمادگي اوليه همگن نبوده و از آمادگي هاي متفاوتي برخوردار بوده اند

7)      سابقه بازي فوتبال در افراد يكسان نبوده است.

7-1. اصطلاحات و تعاريف:

 پلايومتريك : تمريناتي است كه توانايي عضله براي رسيدن به حداكثر قدرت در حداقل زمان ممكن را توسعه مي دهد.

سرعت حركت بدن : كوتاه ترين مدت زماني كه بتوان بدن را به فاصله مشخصي به حركت در آورد .

تمرينات با وزنه : (ايزوتونيك) خود تمريناتي است كه طول عضله هنگام بلند كردن جسم ثابتي تغيير مي كند . اين تمرينات با استفاده از وزنه هاي آزاد (دمبل ، هالتر و ) در دستگاه بدن سازي انجام مي شود .

توان : توان عبارت است از اجراي كار معين در واحد زماني است ، بطور دقيق تر توان از طريق اندازه گيري سرعت حداكثر وزنه اي كه جابجا مي شود تعيين مي گردد.

 بازتاب ميوتانيك: بازتابي كه هنگام كشيده شدن دوكهاي ماهيچه اي باعث انقباض ماهيچه مي شود ، همچنين بازتاب كششي ( Stretch reflex) نيز ناميده مي شود.

 


 

 

فصل دوم

 

ادبيات تحقيق

 

 

 

 

                                                                                                                                               ·مقدمه

                                                                                                                                               · زير بناي نظري موضوع

                                                                                                                                               · ادبيات پيشينه

                                                                                                                                               · تاريخچه تمرينات پلايومتريك

                                                                                                                                               · تأثيرات تمرينات قدرتي در فوتبال

                                                                                                                                               · تحقيقات داخلي

                                                                                                                                               · خلاصه تحقيق


(2)

ادبيات تحقيق

1-2 . مقدمه :

با توجه به گرايش عمومي نوجوانان و جوانان كشورمان به ورزش فوتبال كه آنرا بعنوان پرطرفدارترين و محبوب ترين ورزش كشور معرفي كرده است . لزوم باز آموزي و نوآوري در جامعه مربيان و آموزگاران فوتبال و آشنا ساختن با اصول امروزين اين ورزش و جنبه هاي علمي ان كاملاً احساس مي شود كه از جمله ابزارهاي لازم كارآمد در جهت توسعه دانش و آگاهي مربيان ، يافته هاي تحقيقاتي نوين در زمينه مورد نظر است.

در بسياري از تحقيقات نشان داده شده است كه تمرينات قدرتي موجب بهبود عملكردهاي ورزشي مي گردد و همچنين اين تمرينات مطابق با ويژگي هاي رشته ورزشي نيز مي باشد و اما در زمينه تمرينات قدرتي و تأثير آن روي اجراهاي ورزش در فوتبال ادبيات محدودي  وجود دارد.

2-2. زير بناي نظري موضوع :

  اساس فرايندهاي حركتي ارادي و غير ارادي درگير در تمرينهاي پلايومتريك اصطلاحاً «بازتاب كششي » ماهيچه اي (ميوتاتيك) نيز خوانده مي شود . اين دستگاه دوكي و بازتاب كششي هر دو از عناصر مهم سيستم عصبي هستند كه كنترل همه جانبه حركت هاي بدن را بعهده دارند.

آنچه كه در اين ميان توسط بازيكنان بطور ناخودآگاه انجام مي شود طويل شدن سريع ولي خفيف تارهاي عضلاني آن گروه از عضلاتي است كه مسئوليت توليد توان را براي انجام حركات پرتابي بر عهده دارند. كشش سريع اين عضلات موجب تحريك بازتاب دوكي عضلاني مي شود . بطوري كه يك محرك بسيار قوي از طريق طناب نخاعي به سوي عضلات فرستاده و باعث ايجاد انقباض پر قدرت در آنها مي گردد.

واژه هاي گوناگوني براي بيان و توصيف مراحل بازتاب كششي پيشنهاد شده است . آقاي «چو» در سال 1983 كشش سريع تارهاي عضلاني را قبل از انقباض عضله بعنوان مراحل اكسنتريك «برون گرا » و دوره زماني كوتاه بين شروع اين مرحله و مرحله انقباض بازتابي عضله را به عنوان مرحله  توقف و خود انقباض را با نام مرحله كانسنتريك  « درون گرا » ناميد .

در تمرينات پلايومتريك لازم است تا قبل از انقباض عضلات يك كشش سريع ( مرحله اكسنتريك يا مرحله فشار ) بر آنها وارد شود . در حركات پلايومتريك در طي مرحله اكسنتريك يا مرحله فشار يعني وقتي كه عضله به سرعت كشيده مي شود . اجزاي كشسان عضله نيز كشيده مي شوند و بخشي از نيروي فشار را به شكل انرژي كشسان ذخيره مي كند و در حين مرحله كانسنتريك يا غلبه عضله كه با تحريك بازتاب ميوتاتيك روي مي دهد انرژي كشسان ذخيره شده آزاد مي شود.

3-2. ادبيات پيشينه :

  استفاده از تمرينات قدرتي براي توسعه اجراي مهارتها بين ورزشكاران تا قبل از جنگ دوم جهاني مرسوم نبود . تا آن زمان مربيان و ورزشكاران عقيده داشتند كه برنامه هاي تمرينات قدرتي با وزنه منجر به سفت شدن عضلات مي شود . در خلال جنگ دوم جهاني استفاده از تمرينات مقاومتي با وزنه در نوتواني بازپروري مصدومين جنگ گردد تجارت گرانبهايي به ارمغان آورد.


4-2. تاريخچه تمرينات پلايومتريك :

 تاريخچه تمرينات پلايومتريك به شكل جديد و امروزي اش بسيار كوتاه است . انگيزه و دلايل پذيرش رسمي اين روش بعنوان فني سودمند در افزايش توان انفجاري ابتدا از موفقيت هاي ورزشكارن روسي و اروپاي شرقي در زمينه دو و ميداني در اواسط دهه 60 آغاز شد. استدلالهاي اوليه در مورد تمرينهاي پلايومتريك توسط آقاي يوري ورشانسكي مربي روسي كه اينگونه تمرينها را با روزشكاران اين رشته پرش انجام مي داد توضيح داده شد .

تمرينات پلايومتريك به اشكال ساده در تمرينات ساير ورزشكاران دو و ميداني نيز گنجانده شد.

5-2 . تأثير تمرينات قدرتي در فوتبال :

  اگر چه در بسياري از تحقيقات نشان داده شده است كه تمرينات قدرتي موجب بهبود اجراهاي ورزشي مي گردد و همچنين اين تمرينات مطابق با ويژگي هاي رشته ورزشي نيز مي باشد . اما در زمينه تمرينات قدرتي و تأثير آن روي اجراهاي ورزش در فوتبال ادبيات تحقيقي محدودي وجود دارد . در تحقيقي كه در سال 1980 توسط آقاي نوگاري انجام گرفت نشان داده شده است كه قدرت ايزوكنتيك بازيكنان ثابت تيم هميشه از ذخيره بيشتر است . بين ضربه شدت در فوتبال و قدرت خم كننده و بازكننده هاي مفصل زانو و ران ارتباط معني دار وجود دارد . وي اهميت تمرينات قدرتي را در بهبود قدرت و سرعت ضربه شوت خاطر نشان ساخت .

6-2. تحقيقات داخلي :

  خانم افسانه قوجه لي (1378) تحقيقي تحت عنوان بررسي تأثير يك دوره تمرينات پلايومتريك بر برخي متغيرهاي ساختاري و فيزيولوژيكي و فني دختران شناگر 15 تا 17 سال انجام دادند و نتيجه گرفتند كه تمرينات پلايومتريك تأثير معني داري بر توان بي هوازي و ركورد 34 متر شناي سرعتي دختران داشته است.

خانم مهسا محسن زاده (1379) تحقيقي تحت عنوان بررسي تأثيرتمرينات منتخب پلايومتريك بر ميزان چابكي و توان انفجاري پاهاي كاراته كاران پسر 20-15 ساله تهران انجام دادند و نتيجه گرفتند كه تمرينات منتخب پلايومتريك بر ميزان چابكي و توان انفجاري پاهاي كاراته كاران تأثير گذار بوده است.


 

 

فصل سوم

 

روش تحقيق

 

 

                                                                                                                                               · مقدمه

                                                                                                                                               ·جامعه آماري و نمونه ها

                                                                                                                                               ·مراحل و زمان فعاليت

                                                                                                                                               ·متغيرهاي تحقيق

                                                                                                                                               ·ابزار و روش اندازه گيري 

                                                                                                                                               ·مراحل مقدماتي آزمون

                                                                                                                                               ·مراحل انجام كار

                                                                                                                                               ·روش تحقيق

1-3. مقدمه :

يك فوتباليست بايد از آمادگي بسيار خوبي برخوردار باشد تا بتواند فشارهاي جسمي شديد بازي فوتبال را تحمل كند در صورتي كه يك فوتباليست از آمادگي خوبي برخوردار باشد قادر خواهد بود مهارتهاي تكنيكي فوتبال را در سراسر طول بازي به نمايش بگذارد ، بنابراين تمرينات آمادگي بخش مهمي از كل تمرينات فوتبال است . طرح ريزي يك برنامه تمريني مناسب و صحيح سبب افزايش توانايي و قابليت هاي بالقوه جسماني مي گردد و فرد ورزيده و توانايي لازم براي انجام فعاليت سنگين و طولاني را بدست مي آورد. بنابراين لازم است كه مربيان گرامي گامهاي موثري در جهت كسب دانش مربوط به طراحي برنامه‌هاي تمريني آمادگي جسماني بردارند .

2-3. جامعه آماري و نمونه ها :

   جامعه آماري در اين تحقيق 140 بازيكن 20-17 سال شركت كننده در تمرينات انتخابي تيم فوتبال جوانان شهرستان مهاباد مي باشند كه پس از 3 مرحله تمرينات انتخابي تعداد20 نفر از آنان با توجه به كيفيت بازي بصورت گزينشي انتخاب و اين تعداد به صورت تصادفي به دو گروه 10 نفري تقسيم شدند.

3-3 . موقعيت و محل فعاليت :

  براي انجام فعاليت ، آزمودنيها به دو گروه تقسيم شده كه گروه تمرينات پلايومتريك ، تمرينات خود را در محل زمين چمن و گروه تمرينات با وزنه نيز جلسات تمريني خود را در سالن بدنسازي انجام مي داند.

 

4-3. متغيرهاي تحقيق :

  الف ) متغير هاي مستقل :

انواع تمرينات پلايومتريك و تمرينات با وزنه اجرا شده در طول تحقيق.

 ب) متغير هاي وابسته :

1)     ميزان برد شوت بازيكنان

2)     سرعت حركت بازيكنان

3)      توان انفجاري بازيكنان

ج)متغيرهاي مداخله گير:

1)     تغييرات آب و هوايي

2)     وضعيت زمين تمرين

5-3. ابزار و روش هاي اندازه گيري:

  الف) ابزار تحقيق :

1)     توپ فوتبال

2)     متر

3)     كورنومتر

4)     مخروط براي اجراي تمرينات پلايومتريك

5)     دستگاههاي بدنسازي براي اجراي تمرينات با وزنه

6)      ترازوي پزشكي Seca ساخت آلمان با دقت 1% كيلوگرم براي اندازه گيري وزن بازيكنان

7)     قد سنج پزشكيSeca  ساخت آلمان با دقت 1% سانتي متر براي اندازه گيري قد بازيكنان

8)     جعبه پرش

ب) روش هاي اندازه گيري :

   1)آزمون پرش عمومي

2)آزمون توپ كاشته

3)آزمون دو سرعت 45 متر

6-3. مراحل مقدماتي آزمون :

براي انجام اين تحقيق در ابتدا با تشكيل جلسه اي با شركت آزمودني ها ضمن تشريح اهداف چگونگي انجام تحقيق ، اطلاعاتي شامل سن ، قد ، وزن از آنان كسب گرديد . پس از آن جلسه اي جهت انجام پيش آزمون و آشنايي آزمودني ها با شيوه تمرينات دو گروه در نظر گرفته شد .

7-3 . مراحل انجام كار :

قبل از شروع تمرينات از كليه آزمودني ها پيش  آزموني شامل پرش عمودي در جا ، ضربه كاشته فوتبال و دو سرعت 45 متر بعمل آمد . پس از آن برنامه تمريني به اطلاع دو گروه رسيد برنامه گروه تمرينات با وزنه شامل حركات زير بود :

1)     پرس پا

2)     اكستنشن زانو

3)     فلكشن زانو

4)     بلند شدن روي پنجه پا با وزنه

5)     اسكات

6)     بلند كردن جفت پا با وزنه

تمرينات شامل سه دوره وتعداد 12 تكرار در هر دوره بود كه طي آن آزمودني ها تمرينات مذكور را با 60% حداكثر قدرت انجام مي دادند . اين دوره ها 1 دقيقه و فواصل بين ايستگاه ها 2 دقيقه  استراحت فعال ( نرمش و حركات كششي ) در نظر گرفته شده بود.

تمرينات پلايومتريك در 6 ايستگاه طراحي شده بود و در هرايستگاه يك تمرين در سه دوره و تعداد 12 تا 8  تكرار در هر دوره نجام مي گرفت. بين دوره ها و نيز بين ايستگاهها 2 دقيقه استراحت در نظر گرفته شده بود. با توجه به ميزان آمادگي آزمودني ها تغييراتي از نظر بار مقاومت و زمان تمرين در تمرينات انجام مي گرفت. برنامه تمرينات به مرور از شدت كم به شدت زياد تغيير مي يافت. بدين ترتيب كه در هفته هاي اول تمرينات با شدت كم به صورت حركتها و مهارتهاي متوسط نظير پرش از سطوح هم تراز و پرش بر روي هر دو پا انجام مي گرفت و در هفته هاي بعد بيشتر بر تمرينات با شدت زياد مانند پرشهاي عمقي و پرش بر روي يك پا تكيه  مي گرديد. همچنين تعداد پرش ها به مرور افزايش مي يافت ولي به طور كلي تعداد پرشها در جلسات تمرين 140تا120 پرش بود. زمان هرجلسه تمرين براي هر دو گروه پلايومتريك و تمرينات با وزنه حدود 75 دقيقه بود كه 15 دقيقه ابتداي آن صرف گرم كردن ،45 دقيقه صرف اجراي تمرينات و 15 دقيقه پاياني نيز حركات كششي و برگشت به حالت اوليه انجام مي گرفت.

 

 

8-3.روش تحقيق:

با توجه به ماهيت موضوع تحقيق ، به دنبال بررسي اثر دو روش تحقيق پلايومتريك و تمرين با وزنه بر روي ضربه شوت، سرعت و توان انفجاري بازيكنان فوتبال است و همچنين نظر به اينكه اين بررسي در قالب دو گروه تمريني اجرا مي گردد روش اين تحقيق تجربي و از نوع طرح دو گروهي با پيش آزمون و پس آزمون مي باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل چهارم

 

يافته هاي تحقيق

 

 

                                                                                                                                                                       ·مقدمه

 آزمون فرضيه ها

 

 

 

 


4-1.مقدمه:

سرعت و قدرت اجزاي مكمل آمادگي جسماني در تمامي حركات ورزشكاران و در درجات مختلف ميباشند. به طور ساده تركيب سرعت و قدرت توان گفته ميشود. براي سالهاي طولاني مربيان و ورزشكاران در صدد برآمدند تا توان را به منظور افزايش عملكرد اجراي حركات افزايش دهند. تمرينات پلايومتريك توانايي عضله براي رسيدن به حداكثر قدرت در حداقل زمان ممكن را توسعه ميدهند. كليد انجام تمرينات پلايومتريك نمايش قدرت باسرعت و نيرومندي هرچه تمامتر مي باشد. ثابت شده است كه تمرينات پلايومتريك يك برنامه ي تمريني ايده آل براي توسعه توان انفجاري و نيز افزايش سرعت مي باشد. اين تحقيق نيز با انجام تمرينات پلايومتريك قصد داشته تأثير اين گونه تمرينات را بر عملكرد سرعت و توان بازيكنان فوتبال بررسي كرده و آن را با تأثير تمرينات با وزنه مقايسه نمايد.

4-2.آزمون فرضيه ها:

براي آزمون فرضيه هاي تحقيق از نرم افزار آماري Spss for windows وروندT-test paired samples براي شش فرض اول و براي فرضيه هاي هفتم ، هشتم و نهم از روند  فصT- test two indepent samples استفاده شده است.


4-3.فرضيه اول:

    فرضيه تحقيق:( Ho)

ميتوان نتيجه گرفت كه تفاوتي در ميزان ضربه شوت مشاهده ميشود از نظر آماري معني دار است. بنابراين شواهد و مدارك آماري لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات پلايومتريك بر ميزان ضربه شوت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد يافت نشده است.

4-4.فرضيه دوم:

    فرضيه تحقيق: ( Ho)

ميتوان نتيجه گرفت كه تفاوتي كه در توان انفجاري مشاهده ميشود تز نظر آماري معني دار است. بنابراين شواهد و مدارك آماري لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات پلايومتريك بر توان انفجاري بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد ، يافت نشده است .

4-5. فرضيه سوم :

    فرضيه تحقيق: ( Ho)

مي توان نتيجه گرفت كه تفاوتي كه در زمان لازم براي پيمودن دوي سرعت 45 متر مشاهده      مي شود از نظر آماري معني دار است ، بنابراين شواهد و مدارك آماري لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات پلايومتريك بر سرعت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد ، يافت نشده است.


4-6. فرضيه چهارم :

    فرضيه تحقيق :( Ho)

مي توان نتيجه گرفت كه تفاوتي كه در ميزان ضربه شوت مشاهده مي شود، از نظر آماري معني دار است. بنابراين شواهد و مدارك لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات با وزنه بر ميزان ضربه شوت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد ، يافت نشده است.

4-7 . فرضيه پنجم :

    فرضيه تحقيق : (Ho)

مي توان نتيجه گرفت كه تفاوتي كه در توان انفجاري مشاهده مي شود از نظر آماري معني دار است و بنابراين شواهد و مدارك آماري لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات با وزنه بر توان انفجاري بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد ، يافت نشده است.

4-8 . فرضيه ششم :

    فرضيه تحقيق : (Ho)

مي توان نتيجه گرفت كه تفاوتي كه در زمان لازم براي پيمودن دو 45 متر مشاهده مي شود ، از نظر آماري معني دار است . بنابراين شواهد و مدارك آماري لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات با وزنه بر سرعت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد يافت نشده است .


4-9 . فرضيه هفتم :

    فرضيه تحقيق : (Ho)

مي توان گفت كه فرضيه صفر پذيرفته مي شود و بين دو روش تمريني منتخب پلايومتريك و تمرين با وزنه بر روي ضربه شوت بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري وجود ندارد .

4- 10 . فرضيه هشتم:

فرضيه تحقيق : (Ho)

مي توان گفت كه فرضيه صفر پذيرفته نمي شود و بين دو روش تمريني منتخب پلايومتريك و تمرين با وزنه بر روي توان انفجاري بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري وجود دارد .

4-11 . فرضيه نهم :

  فرضيه تحقيق : (Ho)

مي توان گفت كه فرضيه صفر پذيرفته نمي شود و بين دو روش تمرين منتخب پلايومتريك و تمرين با وزنه بر سرعت حركت بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري وجود دارد  و در اين ميان تمرينات پلايومتريك بر سرعت بازيكنان تأثير بيشتري داشته است.


 

 

فصل پنجم

 

بحث و نتيجه گيري

 

 

 

 

                                                                                                                                               · مقدمه

                                                                                                                                               ·خلاصه يافته ها

                                                                                                                                               ·بحث و نتيجه گيري

                                                                                                                                               ·توصيه و پيشنهادات

                                               

 

 


5-1 . مقدمه :

آماده ساختن ورزشكار جهت كسب نتايج مطلوب به عوامل متعددي بستگي دارد كه ممكن است نزد هر ورزشكاري متفاوت باشد . توصيه مي شود كه مربيان در شناخت و توسعه قابليت هاي جسماني ورزشكاران خود كوشش نمايند. اين امر زماني ميسر مي گردد كه مربيان دانش لازم جهت شناسايي خصوصيات فردي و نقاط ضعف ورزشكار را داشته باشند . به همين دليل عملي بودن تمرين ، موضوعي است كه در سالهاي اخير هر چه بيشتر مورد توجه قرار گرفته است و امروزه ثابت شده است كه استفاده از تجربيات به تنهايي موفقيت ورزشكاران را تضمين نخواهد كرد ، بنابراين برنامه ريزي و تنظيم تمرين بر اساس متد علمي اهميت زيادي پيدا كرده است . تحقيق حاضر در  جهت دستيابي به دانش برنامه ريزي و تنظيم تمرين گامي كوچك برداشته است ، در اين فصل تجزيه و تحليل اطلاعات بدست آمده نيز بحث و تفسير اين نتايج ارائه شده است .

5-2 . خلاصه يافته ها :

 افزايش آگاهي و دانش مربيان و ورزشكاران درباره روشهاي نوين حاكم بر فوتبال از مهمترين عومل پيشرفت و توسعه فوتبال است . با توجه موارد ذكر شده و نظر به اهميت قدرت ، سرعت و توان انفجاري در ورزش فوتبال محقق را بر آن داشت كه اثر دو روش تمرين پلايومتريك و تمرين با وزنه را بر فاكتورهاي مذكور بررسي نمايد.

به منظور دستيابي به اين هدف و اجراي تحقيق فوق از تعداد 140 بازيكن شركت كننده در تمرينات تيم فوتبال جوانان شهرستان مهاباد ، پس از انجام تمرينات انتخابي تعداد 20 نفر از آنان بصورت گزينشي انتخاب و اين تعداد بصورت تصادفي به دو گروه 10 نفري تقيسم شدند. پس از انجام پيش آزمون هاي شامل تست شوت كاشته فوتبال ،‌ پرش عمودي در جا و دو سرعت از دو گروه، تمرينات دو گروه پلايومتريك و با وزنه بصورت 8 هفته يعني 24 جلسه انجام شده است و پس از انجام پس آزمون از دو گروه و جمع آوري اطلاعات خام ، تجزيه و تحليل آماري آنها نشان داد كه:

1-    اجراي تمرينات پلايومتريك بر ميزان شوت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است .

2-    اجراي تمرينات پلايومتريك بر پرش عمودي بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است .

3-    اجراي تمرينات پلايومتريك بر سرعت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است .

4-    اجراي تمرينات با وزنه بر ميزان شوت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است.

5-     اجراي تمرينات با وزنه بر پرش عمودي  بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است.

6-    اجراي تمرينات با وزنه بر سرعت  بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است.

7-     بين تأثيرات دو روش تمريني پلايومتريك و تمرين با وزنه بر ميزان شوت بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري وجود ندارد.

8-   بين تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرين با وزنه بر روي پرش عمودي  بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري ( 5%P< )  وجود دارد. در اين ميان تمرينات پلايومتريك بر توان انفجاري بازيكنان فوتبال تأثير بيشتري داشته است.

9-   بين دو روش تمرين پلايومتريك و تمرين با وزنه بر سرعت بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري ( 5%P< ) وجود دارد . در اين ميان تمرينات پلايومتريك بر سرعت بازيكنان تأثير بيشتري داشته است.

5-3 . بحث و نتيجه گيري :

تجريه و تحليل نتايج بدست آمده از تحقيق بيانگر اين موضوع است كه اجراي تمرينات منتخب پلايومتريك بر ميزان شوت ، سرعت ، توان انفجاري بازيكنان تأثير معني دار دارد . بر اثر اجراي اين تمرينات ميانگين شوت و توان انفجاري آزمودني ها از پيش آزمون به پس آزمون به ترتيب    5 و 9/14 درصد افزايش و ميانگين زمان دو سرعت 08/6 درصد كاهش يافت .

در خصوص اثرات فيزيولوژيكي تمرينات پلايومتريك ، بر سيستم عصبي ـ عضلاني مي توان گفت كه يك از مراحل بسيار با اهميت عمليات حركتي در تمرينات پلايومتريك ، مرحله كششي است .

تمرينات پلايومتريك موجب تغييرات زيادي در سيستم عصبي ـ عضلاني مي گردد كه به نوبه خود توانايي عضلات را براي پاسخ سريعتر همراه با قدرت بيشتر فراهم مي آورد.

در حركات پلايومتريك توالي انقباض اكسنتريك به كانسنتريك به سرعت شكل مي گيرد. تجزيه و تحليل اطلاعات بدست آمده از تحقيق بيانگر آن است كه اجراي تمرينات با وزنه بر ميزان بر شوت، سرعت و توان انفجاري بازيكنان فوتبال تأثير معني داري دارد.

بدين ترتيب كه ميانگين ميزان شوت و توان انفجاري آزمودني ها از پيش آزمون به پس آزمون به ترتيب 7/14 و 1/8 درصد افزايش و ميانگين زمان دو سرعت 07/2 درصد كاهش يافت .تجزيه و تحليل اطلاعات بدست آمده از تحقيق نشان مي دهد كه تمرينات پلايومتريك و با وزنه هر دو بر ميزان برد شوت ، سرعت و توان انفجاري سرعت بازيكنان فوتبال تأثير دارند.

اما تأثير تمرينات پلايومتريك بر سرعت و توان انفجاري بازيكنان بيشتر از تأثير تمرينات با وزنه بوده در حاليكه بين اثرات دو روش تمريني بر ميزان برد شوت بازيكنان اختلاف معني داري وجود ندارد . تأثير بيشتر تمرينات پلايومتريك بر سرعت و توان انفجاري بازيكنان را مي توان ناشي از ويژگي اين نوع تمرين دانست .

5-4 . توصيه و پيشنهادات :

الف) پيشنهادات برخاسته از تحقيق :

1-  توصيه مي شود جهت پيشرفت ورزشكاران و افزايش انگيزه هاي آنان درطول دوره تمرينات تستهاي آمادگي جسماني از آنان بعمل آيد .

2-   پيشنهاد مي شود جهت حصول بهترين نتيجه از تمرينات پلايومتريك ، طراحي و اجراي اين تمرينات توسط مربيان گرامي با دقت كافي انجام گيرد .

ب) پيشنهادات براي تحقيق آينده :

1-  پيشنهاد مي شود تحقيقاتي در مورد بررسي تأثير تمرينات پلايومتريك براي گروه هاي ورزشكاران در ساير رشته هاي ورزش انجام گيرد.

2-     پيشنهاد مي شود كه در تحقيقات بعدي ، تأثير اين روشهاي تمرين در مدت زمان بيشتري مورد مطالعه قرار گيرد.

3-    پيشنهاد مي شود تأثير تمرينات پلايومتريك و با وزنه بر فاكتورهاي ديگر آمادگي جسماني مورد بررسي قرار گيرد.

4-     توصيه مي شود چنين تحقيقي بر روي ورزشكاران رده هاي سني مختلف انجام گيرد.

5-    توصيه مي شود تحقيقاتي درباره مقايسه تأثير تمرينات پلايومتريك بر زنان و مردان انجام گيرد.

پيوست ها :

نكات ايمني در تمرينات پلايو متريك:

1)  در اجراي تمرينات پلايومتريك اصل پيشرفت تدريجي بايد رعايت شود و بدن به تدريج به اين فشارهاي وارده عادت مي كند.

2)     قبل از پرداختن به اين تمرين ها ورزشكار بايد سرشار از انرژي باشد  تا حركات با اعمال قدرت كافي اعمال شود.

3)     ورزشكاراني كه به دستور مربي خود توجه نمي كنند خطر بزرگتري براي آسيب ديدگي و كم تمريني يا پرتمريني دارند.

4)  تمرينات پلايومتريك تنها بايد بر روي سطوحي كه توانايي جذب ضربه را دارند اجرا شود مانند زمين چمن، چمن مصنوعي و تشك و هرگز تمرينات پلايومتريك را بر روي آسفالت يا كف ورزشگاه انجام ندهيد.

5)     براي اجراي اين حركات بدن بايستي به خوبي گرم شود تا از بروز صدمات به مفاصل جلوگيري شود.

6)     اين تمرينات بايد قبل از تمرينات ديگر انجام پذيرد.

رهنمودهايي جهت انجام تمرينات پلايومتريك:

   1)    گرم كردن و سرد كردن ـ ورزشكار بايد قبل و بعد از انجام تمرينات پلايومتريك با حركاتي نظير ؛ آهسته دويدن، تمرينات كششي، ورزشهاي سوئدي سبك ،بدن خود را آماده نمايند.

      2)         تمرينات بايد متناسب با شكل،كار عضله و دامنه حركت ورزش يا فعاليت مورد نظر باشد.

   3)    اصل اضافه بار ـ تمرينات پلايومتريك بايد از نظر مقاومت، زمان و فاصله اجراي حركات وكلاً بر اساس اصول اضافه بار تنظيم گردد.

      4)         تكرار فعاليتهايي كه نياز به تلاش بيشتري دارند، بهتر است دفعات كمتري انجام شود و بالعكس.

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 9:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بازيافت و خالص ساز گليسيرين از سپاب

بازديد: 187

 

 

دانشگاه آزاد اسلامي

(واحد شهرري )

 

موضوع :

بازيافت و خالص ساز گليسيرين از سپاب

 

 

 

استاد راهنما :

 

 

تهيه كنندگان:‌

 

 

سال 84-83


 

موضوع : بازيافت وخالص سازي گليسيرين از پساب

چكيده: در اين پايان نامه روش هاي مختلفي ازجمله كاربرد مواد لخته زن ، تبخير، تقطير ،‌مواد رنگبر ،‌جهت تصفيه سپاب مورد بررسي قرارگرفته هم چنين جهت كاهش كف در تقطير گليسيرين روش جديد به كار گرفته شده است.

در اين روش سپاب شامل كليسرول ، ابتداPH  آن با افزون هيدروكسيد كلسيم به حد متوسط 10-8 مي رسد. سپس تحت فشار 5-2 اتمسفر  و دماي C150-130 در ظرف تحت فشار قرار مي گيرد وعمل تبخير تحت فشار انجام مي شود. پس از آن محلول نسبتاً غليظ شده تحت خلأ كامل تغليظ مي گردد.

درمقايسه با مواردي كه تبخير در مرحله تحت فشار اتمسفر انجام مي گيرد . مقدار كف ايجاد شده در تبخير وتقطير تحت خلأ به ميزان زيادي كاهش مي يابد . برتري اين روش در عدم استفاده از مواد ضد كف ،‌سر  كاهش ميزان كف است.


فهرست مطالب

عنوان.............................................................................. صفحه

فصل اول :

بازيافت..................................................................................................................

تصفيه اوليه ..........................................................................................................

استفاده از زرين هاي تبادل نوين .........................................................................

استخراج ...............................................................................................................

تغليظ ....................................................................................................................

تقطير ....................................................................................................................

جاذب ها ...............................................................................................................

فصل دوم

آزمايشات مربوط بازيافت وخالص سازي گليسرول............................................

تصفيه شيميايي اوليه.............................................................................................

صاف كردن فيزيكي .............................................................................................

خنثي نمودن قليا ...................................................................................................

اثر با لبخند زن ها ................................................................................................

افزودن لخته زن FeCl3 .......................................................................................

جدا سازي رسوب درمرحله اول .........................................................................

افزون لخته زن . آلومينوم سولفات.......................................................................

قليايي كردن محلول ..............................................................................................

تغليظ .........................................................................................................................

تغليظ درفشار اتمسفر ..........................................................................................

تغليظ در خلا.........................................................................................................

تقطير گليسرول .....................................................................................................

اثر باكربن اكتيو.....................................................................................................

بررسي مشكلات روش وانجام تغييرات ...............................................................

فصل سوم

3-1)‌مقايسه كيفيت گليسرول ................................................................................

3-2) روش هاي انجام آزمون هاي جدول ..........................................................

3-2-1) عددصابوني ............................................................................................

3-2-2) واكنش با سود o.in ..................................................................................

3-2-3) واكنش با نيترات نقره .............................................................................

فصل چهارم :آزمايش هاي روي پساب

2-1) سنجش گليسرول ........................................................................................

2-1-1) روش كار سنجش گليسرول ...................................................................

2-2 ) سنجش ميزان na?? در پساب با استفاده از روش مور .............................

2-2-1) روش انجام آزمايش ...............................................................................

2-3) اندازه گيري قليادر سپاب ............................................................................

2-4) اندازه گيري رطوبت در گلسرول (روش كارل نيشه )‌.................................


مقدمه : در بازيافت وخالص ساز گليسرول از سپاب مقالات وپپتيت هاي زيادي وجود دارد در اين مقدمه سعي شده است كه به ترتيب انجام كارهي مختلف برروي سپاب مقالات وپتنت ها طبقه بندي شوند. مثلاً چون بازيافت و افزايش مقدار بازيافت قبل از خالص سازي مطرح مي شود ابتدا مقالات آورده شده وبه ترتيب موضوعات ديگر آمده است.


فصل اول

بازيافت  در مورد بازيافت گلسيرول از سپاب در صنعت صابون سازي تحقيقاتي صورت گرفته است همچنين براي بازيافت يك روش پيوسته ابداع شده است . در اين روش ستوني با صفحات داراي سوراخ به كار برده شده است صابون و محلول قليايي به صورت دو جريان مخالف در ستون حركت نموده و بهتري بازيافت گلسيرول از صابون انجام مي گيرد. به طوريكه صابون خروجي از ستون (بالاي ستون)‌فقط داراي 501% گلسيرول مي باشد. صابون به طور معمول حدود 0.1% گلسيرول را در خود نگه مي دارد .مشخصات ستون :‌قطر 120 سانتي متر،‌ ارتفاع 57 متر وشامل 46صفحه با 5000 سوراخ 3 ميلي متري است. در بازيافت به تعيين ثابت توزيع گلسيرول بين صابون خام ولايه آبكي نيز پرداخته شده است. بحث اقتصادي بازيافت هم مورد مطالعه قرار گرفته است . در اين تحقيق بربازده توليد گلسيرول به عنوان تابعي از غلظت بحث شده است.

تصفيه اوليه

براي خنثي كردن قلياي باقي مانده در سپاب از اسيدهاي چرب با پايه اسيدهاي چرب ماهي استفاده شده است . براي اين كار در دماي در مدت 10 دقيقه قليا و اسيد چرب بر هم اثر كرده وقليا خنثي مي شود. اين كار در ژاپن به ثبت رسيده است.

در تحقيقات ديگري براي خالص سازي اوليه از دستگاه اسمز معكوس استفاده شده است. صافي ساخته شده براي اين كار از جنس پلي اكريلونيتريل است. محلول سپاب با فشار 5-20 اتمسفر روي صافي فرستاد ه مي شود ودر نتيجه سديم كلريد از سپاب جدا مي شود. اين روش در شوروي سابق به ثبت رسيده است.

براي صاف كردن رسوبات تشكيل شده در مراحل اوليه از فيلتر مخصوص نيز استفاده شده است . در اين روش بر روي سطوح صافي مواد مختلف نظير كربن اكتيو وآزبست قرار داده واثر آن را در صاف كردن محلول بررسي نموده اند. بهترين نتيجه با نسبت 1:3 آزبست كربن اكتيو به دست آمده است  همچنين تعيين شده كه استفاده داراي نوسان (Palsation ) بر روي صافي ها ميزان صاف كردن را افزايش نمي دهد.

جهت تصفيه اوليه از تصفيه با جريان برق هم استفاده شده است . براي رسيدن به اين هدف گلسيرول (پساب)‌در معرض جريان برق D.C با اختلاف پتانسيل 10-70 ولت در دمايقرار مي گيرد. از ورقه هاي آلومنيوم به عنوان كاته وآنه استفاده مي شود. در اين روش آنه حل شونده ايست. برتري اين روش كاهش محتوايي خاكستر وكاهش باقي مانده مواد آلي است. درمرجع ديگر از تصفيه در تانك هاي هوادهي استفاده شده است. در اين كار عمل اكسيد اسيون مواد آلي وناخالصي ها با هوا انجام مي شود. در طول آزمايش ها BOD . COD. PH.  و غلظت لجن فعال  اندازگيري مي شود.

1: Cnemicul Oxygen Demand Demand

2: Biogical Oxygen Demand

در تحقيقي اثر مقادير مختلف نسبت به اسيدهاي چرب موجود در سپاب بركيفيت كسيرول به دست آمده مطالعه شده است. در اين روش جامد بانسبت ها ي مختلف در دماي  پساب اثر داده مي شود ظاهراً نتيجه در 66% مقدار نياز براي خنثي كردن اسيدهاي چرب به دست آمده است.

علاوه بر اين از تقطير آزئوتروپيكي براي آبگيري وحذف مواد معرفي محلول در سپاب استفاده شده است به عنوان معرف آزئوتروپيك از Z-ethyl-I-hexo?nal كمك گرفته اند با افزودن معرف وانجام عمل تقطير. آب محلول جدا مي شود در نيجة‌ جدا شدن آب ،‌ به مرور كلريد رسوب مي كند رسوب نمك با دستگاه سانتريفوژ بطور پيوسته جدا مي شود گليسرول خامي كه با اين روش تغليظ شده داراي فقط 5/1% آب و 5/3 % نمك مي باشد.

استفاده از زرين هاي تبادل يوني:‌

از رزين هاي تبادل يوني سرصنعت  گليسرول براي اهداف مختلفي استفاده مي شود. اهداف عمدة‌ استفاده از رزين بي رنگ كردن ، بي بوكردن ، نمك زدايي ، يون زدايي ،‌وغيره مي باشد. در ذيل بعضي از كاربردها ي رزين در خالص سازي گليسرول آمده است . در تحقيقاتي از رزين به همراه اولترافليتر اسيون وهم چنين استمر معكوس جهت خالص سازي وتغليظ استفاده شده است گليسرول به دست آمده در اين روش از نظر شميايي خالص است. از رزين تبادل يوني جهت حذف بو و تركيبات اسيدي وغيره نيز استفاده شده است كاربرد زرين براي حذف بو موثر مي باشد.

 در موارد خالص ساز ي گليسرول با استفاده  از رزين هاي تبادل يوني به حد موثر است كه بافر آيند تقطير مقايسه شده است در بعضي موارد استفاده از رزين هاي تبادل يوني به جاي تقطير توصيه شده كه اين جايگزيني باعث كاهش 10% نيز مي شود. هم چنين روشهايي  شرح داده شده  است كه با استفاده دو از رزين تبادل يوني ديگر نياز به فرآيند تقطير و حتي فيلتر اسيون وجود ندارد محصول گليسرول به دست آمده از اين روش به حدي خالص است كه در مصارف دارويي مي تو ان از آن استفاده نمود.علاوه بر استفاده هاي معمولي از رزين در خالص سازي ،‌ شكل ستون حاوي رزين نيز بررسي شده است . و مشخص شده كه استفاده از ستون مخروطي با زاويه كم در تصفيه محلوي سپاب مؤثرتر از ستون استوانه اي مي باشد.

استخراج :

استخراج گلسيرول ودي گلسيرول از مخلوط  گليسريدها در آلمان تحقيق شده و به ثبت رسيده است هم چنين براي حذف ناخالصي ها ،‌ از استخراج با حلال استون و اتانول در دماي پايين ( 60-تا40-) براي جدا كردن ناخالص ها استفاده شده است كه در ژاپن به ثبت رسيده  است.

در كارديگري با استفاده از استخراج،‌ بازيافت گليسرول از پساب شيميايي يا اكتروشيميايي پوليش كردن فلزات مورد بررسي قرار گرفته است حلال اكتانول به عنوان معرف استخراج كننده استفاده مي شود. مقدار اوليه گليسرول در پساب در 10 گرم بر ليتر است وبا استخراج مقدار گليسرول به 05% گرم بر ليتر كاهش مي يابد اين روش در آلمان غربي سابق به ثبت رسيده است. جهت خالص سازي محلول هاي آبي گليسرول از استخراج نيز  استفاده شده است حلال استخراج ، روغن كوكونات يا Rapesedoil انتخاب گرديده است. محلول آبكي باقي مانده پس از استخراج كدر مي شود بنابراين محلول كدر با استخراج ( براي مثال با BUOA  صاف مي شود. اين روش در آلمان غربي سابق به ثبت رسيده است. روش استخراج را براي خالص سازي گليسرول صنعتي هم به كار برده اند (50) در اين روش گليسرول صنعتي با چربي به نسبت 2-1:1 هر دماي
 اثر داده مي شود در مرحله بعد گليسرول تقطير مي شود مقدار قليا در گليسرول به دست آمده كاهش مي يابد روش فوق در شوروي سابق ثبت شده است.

علاوه براينها استخراج محلول آبي گليسرول با حلال ايزد بوتانول نيز بررسي شده است اين روش در لهستان به ثبت رسيده است. تغليظ ، اسمز معكوس يكي از روش هايي است كه در غليظ كردن محلول هاي آبي گليسرول مورد بررسي واقع شده  است. ( 53-49) در مرجع (53) فشار 50 اتسمفر به كار برده شده و محلول تا 70% گليسرول تغليظ شده است در اين آزمايشها سيستم Spiral – Wand بهترين نتيجه راد اده است. در شوروي سابق تجهيزات در دستگاههاي فرايندي كه در دور مرحله تغليظ انجام شده به ثبت رسيد ه است (54) در اين فرآيند ؟:؟/ در ؟؟, مرحله تغليظ انجام شده بر ثبت رسيده است (54) در اين فرآيند ؟؟؟‌ ؟ مرحله يكي فشار 2/0 133/0 اتمسفر؛,‌درگيري در 4/0-2/0 اتمسفر انجام مي شود. استفاده از دستگاههاي FUlling Film Evaporaror- Rotory Film Evaporator             

Transfer sarfacs  در تغليظ محلول آبي گليسرول آزمايش شده است.

جاذب ها جاذب ها مختلفي در تصفيه و خالص ساز ي گليسرول گزارش شده است كربن اكتيو به عنوان مهمترين جاذب ، كه  بطور گسترده مورد استفاده قرار مي گيرد مطرح است . هم چنين روش هاي حذف ناخالص ها ، خواص جاذب كربن اكتيو ، صافي ها جدا سازي . موثر جاذب و سيستم هاي پيوسته  ناپيوسته اثر جاذب تحقيق شده است در گزارش ديگر جهت خالص سازي گليسرول ،‌آن را در دماي  به مدت 30  با كربن اكتيواثر داده اند . با اين حال بعضي كربن اكتيو را سر مراحل اوليه تصفية شيميايي سپاب به كار برده اند . در اين مورد سپاب باكربن اكتيو وكلسيم اكسيد در دماي  اثر داده شده وسپس از آن رسوب كربن اكتيو صاف مي شود. استفاده از كربن اكتيو جهت خالص سازي گليسرول بعد از مرحله تقطير نيز گزارش شده است. دريك تحقيق شامل دو مرحله تغليظ د رمرحله اول با استفاده از Tular Evaporator تواسته اند محلول آبي گليسرول را در دماي   از 10% گليسرول به 30%-40 گليسرول تغليظ نمايند. درمرحله دوم با استفاده از Rorary Film Evaporator  در دماي كمتر از محلول تا 86%-93% تغليظ شده است.

Thin Film Evaporator دستگاه ديگري است كه مورد استفاده قرار گرفته . در اين دستگاه تلفات گليسرول به حدود 3%كاهش مي يابد. در سيستم هاي معمول 6%-10% گليسرول هدر مي رود استفاده از Multipul Effect Evaporator به صورت جريان معكوس باعث صرفه جويي در انرژي شده است. با اين دستگاه به ازاء مصرف 263kg بخار در سيستم معمول 180 كيلوگرم بخار استفاده مي شود.

تقطير

در يك بررسي حالت هاي استاندارد تقطير گليسرول در انگلستان ، ژاپن ، هند، و آمريكا مقايسه شده است. تجهيزات تقطير مولكولي براي نرول از حالت فيلم موضوع تحقيقات ديگري در اين ز مينه است در اين كار تقطير مولكولي دردماهايي  براي بررسي رفتار وبه دست آوردن ارتباط بين متغيرهاي عمل كننده ( دما ،, سرعت،‌ تغذيه و) مورد آزمون قرار گرفته است . منحني تقطير گليسرول از معادله  تبعيت مي كند (دماي تقطير ،×حجم تقطير شده وa,b  مقادير ثابت هستند)‌

با افزايش در تقطير تشكيل تركيبات قابل احيا تسريع مي شود . براي اثبات اين قضيه متراكم كننده هايي در دماي  تعبيه شده است و مقدار مواد قابل احيا اندازه گيري شده است. بهترين دماي مناسب براي تقطير  تعيين شده است.

تقطير گلسيرول صنعتي در حضور بخار فوق العاده  داغ (Supper Heat) استفاده از ستون تقطير در خلأ بسيار بالا با افت فشار ناچيز تقطير پيوسته گلسيرول در دو ستون مجزا ، وتجهيزات لازم براي تقطير پيوسته گلسيرول از تحقيقات ديگر در اين زمينه است.


فصل دوم

آزمايش هاي مربوط به بازيافت و خالص سازي گلسيرول

بازيافت وخالص سازي گليسرول شامل مراحل مختلفي است كه درشماي ذيل آمده است.

تصفيه شيميايي اوليه : صاف كردن فيزيكي:‌ پساب صابون سازي داراي معلق صابون مي باشد در اين مرحله بايستي اين ذرات معلق جدا شوند.بنابراين بساب در اولين مرحله به يك حوضچه منتقل مي شود بس از مدت زماني كوتاه ذرات وتكه هاي صابون روي سطح محلوي قرار مي گيرند بمب مناسبي در ته حوضچه تعبيه شده كه پساب عاري از ذرات صابون را به مخزن ذخيره روي حوضچه منتقل مي كند در سر راه بمب داخل حوضچه ومخزن ذخيره يك صافي ساده قرار داده شده است كه ذراتي كه احتماً عبور كرده اند جدا مي نمايد . به وسيله بمبي ديگر بساب از مخزن ذخيره به همزن 1 پمپاژ مي شود

خنثي نمودن قلياء

همزن 1 داراي يك بهمزن با دوتند وكند است . دروكند بهمزن 30-35 دوردر دقيقه ودور تند 120دور در دقيقه مي باشد. مقداري از قلياي مصرف شده در توليد صابون د ربساب باقي مي ماند. مقدار قلياء بستگي به روش توليد صابون و واحدهاي توليدي مختلف متفاوت است. در واحدهايي كه براساس تكنولوژي بيشرفته توليد انجام مي شود. مقدار سديم هيد روكسيد در حدود 5/0- % مي باشد ( 14 اما اولاً به علت  اين كه شيوه صابون سازي در خيلي از واحدهاي توليدي ايران چندان پيشرفته نسيت وثانياً در طراحي كارخانه هاي صابون سازي ، بازيافت گليسرول در نظر گرفته نشده است مقدار قليا بسيار بيشتر بوده است . جدول (2-1)

براي خنثي كردن قليا از اسيد هاي مختلفي مي توان استفاده نمود كلريد ريك اسيد وسولفور يك اسيد دو اسيدي هستند كه براي اين كار مناسب مي با شند در اغلب مقالات استفاده كلريدريك اسيد توصيه شده است. اما در اين جا به دليل زياد بودن مقدار قليا سولفوريك اسيد انتخاب شده است اما مشكلات استفاده از سولفوريك اسيد درهمين فصل در قسمت تغليظ بررسي خواهد شد. افزودن اسيد به آرامي ودرحالي كه همزن روي دور تند روشن است انجام مي گيرد. همزمان افزودن اسيد دائماً PH كنترل مي شود. اضافه كردن اسيد تا زماني كه PH محلول به حدود 6-5 برسد ادامه مي يابد ( در پسابي كه مقدار قلياي آن خيلي بيشتر از اندازه معمول است 70-80 كيلوگرم سولفوريك اسيد غليظ براي 1000 ليتر سپاب مصرف شده است)

اندازه گيري قلياي پساب هاي مختلف وبررسي پسابها درهمين فصل و فصل 4 آمده است.

اثر با لخته زن ها :‌

افزودن لخته زن :

بعد از تنظيم PH در محدوده 6-5 مقدار 500 گرم محلول 40% -38%  به 1000 ليتر سپاب اضافه مي شود. افزون آهن (‌ III) كلريد مخلوط شود در اين مدت زمان به علت بالا بودن شدت به هم زدن ما فقط هسته هاي تشكيل رسوب ايجاد مي شود. آهن ( III )‌كلريد داراي اثرات مختلفي مي باشد. اولاً كه در اثر يونيزه شدن ايجاد مي شود مي تواند با تركيبات صابوني واسيد هاي چرب واكنش راه وصابون هاي نامحلول آهن را ايجاد نمايد. ثانياً در اثر هيدروليز آن رسوب پرحجم وتشكيل مي شود. كه جاذب خوبي براي مواد رنگي و تركيبات آلي مي باشد. در اين مرحله با جذب سطحي مقدار زيادي از ناخالصي ها از محيط خارج مي شوند. اثبات شده كه آهن ( III)‌كلريد مي تواند تا 80% رنگ پسابها را حذف نمايد. البته تمام اين اثر مربوط به جذب سطحي نمي باشد ولخته زني در آن دخالت دارد.

ثالثاً اثر لخته زني اين تركيب است . لخته زن ها اثر خوبي در حذف مواد مگوييدي محلول دارند . مكانيسم اين اثر بدين طريق است كه : در مرحله اول يونيزه مي شود و ذرات ايجاد مي كند. در مرحله دوم به علت اين كه 3 بار مثبت روي يك يون وجود دارد ذرات كلوئيدي كه اغلب داراي بار منفي هستند. جذب مي شوند. نيروي دافعه الكترو استاتيكس بين ذات كلوئيدي باعث جلوگيري از رسوب اين تركيبات مي شود.

شماي ذرات كلوئيدي با بار منفي در پيرامون يون آهن

پس از جذب ذرات بار دار منفي در اطراف هسته   اندازه ذره بزرگ مي شود. پس از اينكه يك دقيقه زمان سپري مي شد. درو همزن راكند مي كنيم در اين حالت به مدت 10-15 دقيقه با دور كند كار مي كند و سپس آنرا خاموش مي كنيم. درمدت زماني كه همزن با دور كند كار مي كند هسته هاي (فلوك هاي)‌تشكيل شده فرصت كافي و شرايط مناسب را خواهند داشت تا با يكديگر برخورد نموده و به يكديگر به پيوندند با به  هم پيوستن ذرات  تشكيل شده اندازه آنها بزرگ وبزرگتر مي شود. هرچه اندازه فلوك ها درشت تر شوند رسوبگيري و جدا سازي آنها موثرتر و راحتتر انجام خواهد شد. اگر در اين مرحله دور همزن زياد باشد همزن سريع باعث شكستن فلوك ها شد. و مانع درشت شدن آن ها مي شود. البته تركيبات آهن داراي عيوبي نيز مي باشند:‌

1) رسوب تشكيل شده بسيار حجم مي باشند. حچم زياد رسوب مشكلاتي را در صاف كردن محلول به وجود مي آورد. همچنين زمان وهزينه جداسازي بيشتر خواهد بود.

2) خورنده بودن تركيبات آهن III از عيوب ديگر اين تركيبات است. يكي از عوامل موثر در پيدايش خوردگي حفره اي وجود تركيبات آهن است.

شكل 3-1 شماي همزن او 2-همزن داراي دور كند (‌ 35-30) دور در دقيقه و دور تند 120 دور در دقيقه مي باشد. (زير نويس شكل)

جدا سازي رسوب در مرحله اول :

پس از اين كه همزن را خاموش شد، ذرات رسوبي كه تشكيل شده به آرامي شروع به ته نشين مي كند هرچه فلوكها درشت تر باشند ته نشيني رسوب سريعتر وبهتر انجام مي شود علاوه بر اين درشت تر بودن فلوكها باعث عملكرد بهتر در حذف ناخالصي هاي آلي و مواد رنگي مي شود. همان گونه كه در شكل مربوط به همزن مشاهده مي شود ،‌در همزن دو مسير B,A تعبير شده است.

محل خروجي A طوري انتخاب شده كه پس ازته نشيني رسوب،‌ سطح رسوب پايين تر از خروجي A قرار مي گيرد. در ابتدا مسير A باز شده و محلول به فيلتر پرس منتقل مي شود 0 (فيلتر پرس نوعي صافي تحت فشار است كه در صنعت براي جدا سازي رسوب از محلول در حجم زياد مورد استفاده وقرار مي گيرد) انتخاب مسير A در ابتدا به  اين دليل است كه حجم زيادي رسوب كه سر ته همزن ته نشين شده در شروع كار وارد صافي نشود. قرار گرفتن رسوب در ابتدا بر روي صافي اولاً باعث صرف انرژي بيشتر

براي صاف كردن تمام محلول مي شود. ثانياً : زمان لازم براي صاف كردن را افزايش مي دهد بعد از اين كه  محلول تا سطح مسير A از صافي عبور كرد،  مسير B باز مي شود و در اين مرحله محلول همراه رسوب جدا مي شود.

وزن رسوب روي صافيط در اين مرحله حدود 5/1 كيلورم است وزن رسوب نشان دهنده كاهش در ناخالصي ها به ميزان كمتر 15/0% است محلول صاف شده در اين قسمت به همزن 2 فرستاده مي‌شود.

افزودن لخته زن آلومنيوم سولفات:‌

PHمحلولي كه از همزن 1 به همزن 2 پمپ مي شده درحدود 4-5 است . علت كاهش PH بعد از افزون لخته زن هيدروليز Fecl است هيدروليز آهن III كلريد توليد تركيبات اسيد مي كند كه تا حدودي باعث كاهش PH مي شود.

در ابتدا با افزون سود PH محلول را در محدود 7.5-8.5 تنظيم مي كنيم نحوه عمل افزون اسيد در قسمت قبل است. سود به آرامي اضافه شده و PH محلول هر لحظه مورد سنجش قرار مي گيرد علت افزايش PH اين است كه آلومنيوم سولفات كه به عنوان لخته زن دوم انتخاب شده در اين PH بهتر عمل مي نمايد. سپس مقدار 1000-1500 گرم محلول 10% آلومنيوم سولفات كه معادل 100-150 ppm است به محلول همزن 2 افزوده مي شود. آنگاه همزن 2 به مدت 10-15 دقيقه با دور كند. (30-35)‌ دور در دقيقه كار مي كند.

تركيبات آلومنيوم  نيز مانند تركيبات آهن جهت حذف ذرات كلوييدي وتركيبات رنگ موثر هستند. البته در اين مكان موارد تاثير تركيبات آلومنيوم كمتر از تركيبات آهن است.

قليايي كردن محلول :‌

در اين مرحله با افزايش مقدار كمي سود PH بساب  صاف شده را به 8-10 مي رسانيم  . براي رسيدن به اين هدف مقدار تقريبي 500gr محلول سود 50% وزيني به 1000 ليتر پساب اضافه مي شود و PH پساب سپس از اين مرحله با PH متر مورد سنجش قرار مي گيرد. پساب در اين حالت براي تغليظ آماده است افزايش قلياست محلول دلايل مختلفي دارد با قليايي شدن محيط مقادير ناچيز اسيد چرب كه در اين شرايط ( PH حدود 7) به فرم اسيدي وجود دارند تبديل به نمك (اسيد چرب مي شود. نمك اسيد چرب ( صابون )‌ در تقطير كلسيرول در باقي مانده (Residue)‌ باقي مي ماند.

تغليظ

تغليظ در فشار اتمسفر:

در اولين مرحله غليظ كردن در فشار اتمسفر انجام مي گيرد. غلظت گليسيرول در ابتدا امر حدود15%-5% مي باشد نقطه جوش محلول در اين قسمت وابسته به غلظت نمك ، گليسرول وديگر ناخالصي ها تغيير مي كند. به طور معمول نقطه جوش  ( در محلي كه نقطه جوش آب است) است  با تبخير آب غلظت مواد مختلف درون سپاب به تدريج افزايش مي يابد. نقطه جوش محلول نيز با افزايش غلظت افزايش مي يابد. عمل تغليظ تا رسيدن نقطه جوش به ادامه مي يابد در اين مرحله غلظت گليسرول 40%-30% ( وابسته به ميزان ناخالصي )‌مي باشد.

با توجه به اين كه غلظت نمك قبل از شروع تغليظ 15%-9% بوده است ،‌ پس از غليظ شدن مقدار نمك درمحلول از اشباع گذشته ‍( آب نمك اشباع در دماي محيط داراي NaCl 26% است) ‌ومقداري از آن در دستگاه تغليظ ( EvaporaHor ) از محلول جدا مي شود. اگر در مرحله خنثي كردن قليا از سولفوريك اسيد استفاده شود،‌ سديم سولفات  توليد شده به علت حلاليت زياد هنوز رسوب ننموده است  بلورهاي فقط زماني تشكيل مي شوند كمه دماي محلول به كمتر از برسد.        
شماي دستگاه تغليظ ، غليظ كردن محلول تحت فشار اتمسفر تحت خلأ را مي توان در اين دستگاه انجام داد.  اين بلورها در دماي
C 32 ذوب مي شوند. بنابراين يك راه اين است كه محلول غليظ شده  حدودي  سرد نماييم در اين دما بلورهاي سديم سولفات كه داراي 10 آب تبلور هستند تشكيل شده و مي توان آنها را از محلول جدا نمود. بلورهاي سديم سولفات همچنين مقداري آب همراه خود از محيط حذف مي نماييد.راه دوم اين كه به تغليظ ادامه داده و با گذشتن از حد اشباع سديم سولفات بدون آب يا با آب تبلور خيلي كمتر وهمچنين سديم كلريد جدا مي شوند.

اگر در مرحله خنثي كردن قليا كلريدريك  اسيد استفاده شود قليا تبديل به سديم كلريد شده است . سديم كلريد جزء املاحي است كه حلاليت آن با افزايش دما تغيير ناچيز مي كند به اين جهت بلوري كردن راه مناسبي براي جدا كردن سديم كلريد نمي باشد.هر دو روش فوق آزمايش شده است. خنثي كردن با سولفوريك اسيد مشكلات بيشتري دارد . اولاً سديم سولفات رسوب چسبنده اي بر روي سيستم هاي مبادله گرما ايجاد مي كند. ثانياً همراه بلورهاي آن مقداري گلسيرول به هدر مي رود. جداكردن سديم كلريد با ادامه تغليظ  و جدا شدن بلورهاي آن با توجه به چسبندگي كمتر آن راه مناسب تر مي باشد. البته مشكل در مورد پساب هايي كه داراي حد متعادل ونمك باشد كمتر است .

تغليظ در خلاء

يكي از تكنيك هايي كه به طور گسترده در فرآٍيند تغليظ گلسيرول ومواد ي كه نقطه جوش آن ها بالاست مورد استفاده قرار مي گيرد تبخير در  خلا مي باشد.

محلول تغليظ شده اي كه نقطه جوش آن در مرحله قبل به رسيده بود به دستگاه تبخير در تحت خلأ منتقل مي شود. در اين دستگاه خلأ مطلق 50-70mmHg بر محلول اعمال مي شود. دراين شرايط محلول در دماي شروع به جوشش مي نمايد . تغليظ در اين مرحله تا رسيدن به غلظت 90% گلسيرول ادامه مي يابد.

در ابتدا سنجش درصد خلوص با نمونه گيري وسنجش هاي شيميايي ( روش پريدك اسيد)‌ انجام مي شود. اما به  جاي سنجش هاي شيميايي مي توان از دماي راكتور نيز استفاده نمود. در تبخير تحت خلأ نيز با غليظ شدن محلول مقداري املاح از محلول جدا مي شوند ،‌مقدار املاحي كه دراين مرحله جدا مي شود. كمتر از مرحله ي قبلي مي باشد. همچنين با اعمال خلأ عملأ به دو هدف مي رسيم . اولاً با كاهش نقطه جوش اختلاف دماي بين منبع گرمايي ومحلول افزايش مي يابد. ثانياً امكان تغليظ گلسيرول و حذف آب محلول  در دماي پايين تر به وجود مي آيد. در غير اين  صورت براي غليظ كردن محلول گلسيرول نياز به افزايش درجه حرارت  كه باعث تجزيه مواد مي شود مي باشد.

تقطير گلسيرول :‌

در اين مرحله گلسيرول 90% به ستون تقطير شكل فرستاده مي شود با اعمال خلأ مطلق ImmHg تقطير در دماي 185-170 انجام مي شود. البته فشار اعمال شد . بر روي سطح محلول به علت افت خلا مرسيستم بيشتر از ImmHg  مي باشد  بنابراين در دين گونه سيستم ها بايستي تا حد امكان طراحي سيستم طوري انتخاب شود كه ؟؟؟‌خلأ ناچيز باشد در اين موارد مراجعي در فصل مربوط به تغليظ وتقطير آمدوشد ه است.

اثر با كربن اكتيو:

 گلسيرول به دست آمده در مرحله قبل داراي مقدار كمي مواد رنگي  و بودار مي باشد كربن اكتيو به  طور موثري مي تواند براي حذف رنگ ديود به كار برده شود. گلسيرول تقطير شده به يك بهمزن كه با دور خيلي آهسته ( 10 دور دقيقه )‌كار مي كند منتقل
مي شود. دماي گلسيرول ( از دماي محيط ) به (
) افزايش داده مي شود. مقدار 4-3 كيلوگرم ( براي 200 كيلوگرم گلسيرول كه معادل 2%- 5/1% وزني مي باشد)‌ گرانول كربن اكتيو ( مش 70) به گلسيرول گرم شد اضافه مي شود در اين حالت به مدت 2-1 ساعت همزن به طور آهسته كار مي كند. سپس در همان دما كربن اكتيو از گلسيرول صاف مي شود. صاف كردن سرصافي كه تلفات گرمايي آن ناچيز است انجام مي گيرد. كربن اكتيو به صورت پودر وگرانول  موجود مي باشد. علت استفاده از نوع گرانول صاف كردن راحت تر وسريعتر آن مي باشد .كربن اكتيو نوع پودر اغلب در عمل تقطير يك بار ديگر هم تكرار شود ( به علت عبور مقادير ناچيز .كربن اكتيو)‌ هم چنين دور بهمزن و نحوة‌ عمل آن خركردن ذرات كربن اكتيو موثر مي باشد.

شما همزن مورد استفاده در اثر با كربن اكتيو همزن دوجدار دارد كه بخار گرم مي شود.

بررسي مشكلات روش وانجام تغيرات:

يكي از مشكلات دركار كه خيلي هم به روش كار ارتباط ندارد ولي برآن تاثير مي گذارد كيفيت پساب است. در اولين گام پساب چند كار خانه صابون سازي مورد آزمايش قرار گرفت . مقدار درصد گلسيرول در صد نمك وجرم حجمي از عوامل مورد آزمايش بودند.

اغلب نمونه هاي دريافتي از نظر كيفيت مانند شماره هاي 1و 2 بودند. نمونه 2 از محلي تأمين شده كه از روش هاي قديمي براي تهيه صابون استفاده مي نمودند قليا در اين نمونه حداكثر است.

نمونه شماره 1 از كارخانه اي كه روش صابون سازي آن پيشرفته بوده تامين شده است درصد نمك در اين نمونه نسبتاً پايين تر است. دراين كارخانه به علت عدم طراحي اوليه جهت باز يافت گلسيرول آبها شستشوي صابون هم كه داراي گلسيرول واملاح كمتري مي باشد. پساب مخلوط مي شوند بنابراين ميزان نمك آن خيلي كمتر از نمونه 1 است /نمونه شماره 3 حاصل هيد روليز چربي مي باشد. در اين روش چربي ها  و روغن ها در فشار  و دماي بالا با  آب واكنش داده  مي شوند.

( درتري گلسريد ممكن است R ها با هم متفاوت باشند )‌

به غير از نمونة‌ 2 كه پساب ناشي از صابون سازي به طريق سنتي است،‌ كيفيت گليسيرول استحصالي از بقية‌ نمونه ها تقريبا يكسان است. تفاوت نمونه هاي او3 و مشابه آن در هزينه مصرف شده براي استحصال گلسيرول  ٍآنها . در نمونه 2 و مشابه آن به علت استفاده از چربي ها و روغن هاي تصفيه نشده ،سپاب داراي رنگ زياد بوده  ودر تصفية‌ آن اغلب به مشكل بر مي خوريم. علاوه بر اين استحصال گلسيرول از نمونه هايي مثل نمونة‌2 به خاطر وجود قلياي زياد در صد گلسيرول پايين و ناخالصي ها ي اضافي اقتصادي نمي باشد.

علاوه بر مشكل فوق ، تشكيل كف هنگام تقطير از مسايل ديگر مي باشد. معمولاُ گلسيرول تغليظ شده قبل از تقطير به خاطر منشا اوليه آن (كارخانجات صابون سازي) حاوي مقداري صابون مي باشد. صابون ها خاصيتي كه دارند. (كاهش كشش سطحي آب)‌يكي از عوامل مهم ايجاد كف درتقطير گلسيرول مي باشند. يكي از راههاي حل اين مشكل استفاده از ضد كف هاي مناسب استري ويا سيكيلوني مي باشد. اما در تحقيقي كه بر روي ضد كف انجام شد ونيز اطلاعاتي كه از بافت محلول ( بافت محلول شامل گلسيرول ، مواد صابون و.)‌وجود داشت فكر جديدي مطرح گرديد.

در كتاب كف وضد كف بيان شده كه تركيبات استري نظير استرهاي تري گليسيديد در سيستمهاي معمول مرسيستم هائي) به عنوان ساده ترين ضد كف مي توانند عمل كنند. هم چنين مشاهده شد كه در بافت محلول مواد اوليه مورد نياز براي تشكيل استر وجود دارد بنابراين اگر بتوانيم به طريقي شرايط مناسب براي واكنش اين دو تركيب را ايجاد كنيم. ،‌براي كاهش كف بسيار موثر خواهد بود.

همان طور كه گفته شد اثر با لخته زن ها حذف گرديده رنتها از كليسم اكسيد كه بيشتر اثر رسوب دهندگي دارد استفاده شده است. اين تغييرات به منظور آشكارتر شدن اثرات ضد كفي در روش داده شده است. در بخش رفع معايب ابتكار جديدي ، براي حذف رنگ گلسيرول نيز به كار برده شده است . امر مفصل 5 مقايسه اي بين گلسيرول به دست آمده با اين  روش چند نوع گلسيرول موجود آورده شده است. سنجش گلسيرول آزاد ( روش اسيد پريديك - يدومتري )‌


فصل سوم :

آزمايش گلسيرول وپساب

معرف هاي مورد نياز :

الف)‌ محلول پتاسيم دي كرومات استاندارد. N0.1 ، ب ) محلول يديد پتاسيم ج)‌محلول استاندارد سديم تيو سولفات N  0.1

الف)‌دي كرومات پتاسيم يك استاندارد اوليه است. بنابراين مقدار 4.9.35 گرم پتاسيم دي كرومات ( آزمايشگاهي )‌كاملاً نرم خشك را در بالن ژوژه يك ليتري مي ريزيم. با افزودن مقداري آب مقطر به بالن ژوژه پتاسيم دي كرومات را حل مي نماييم. سپس با افزودن آب مقطر آن را تا علامت مشخصه به حجم مي رسانيم. دماي آب ومحيط بايستي  باشد . بدين ترتيب  محلول استاندارد N0.1  تهيه مي شود .

ب)‌ 150 گرم يديد پتاسيم را درمقداري آب حل نموده وبا افزون آب مقطر حجم آن را به يك ليتر مي رسانيم .

ج) در ابتدا 24.8 گرم سديم تيو سولفات را در مقداري آب مقطر حل مي نماييم وسپس به حجم يك ليتر مي رسانيم.

استاندارد كردن  سديم سولفات :‌

با بست حسابدار 20 ml از محلول استاندارد پتاسيم دي كرومات 0.1 نرمال را درون يك  بشر400 ميلي ليتري مي ريزيم سپس 5 ميلي ليتر كلريد ( يك اسيد و10 ميلي ليتر محلول پتاسيم پديد اضافه مي كنيم . محلول ها را به  هم زده تاخوب مخلوط شوند به مدت 5 دقيقه صبر مي كنيم . و آنگاه 100 ميلي ليتر آب مقطر اضافه مي كنيم. قطعه مغناطيسي را درون بشر  قرار داده وبشر راروي همزن مغناطيسي  مي گذاريم . محلول تيوسولفات را درون بورت ريخته و به وسيلة‌ آن محلول داخل بشر را ناپديد شدن رنگ زرد تيتر مي كنيم .سپس مقدار 2-1 ميلي ليتر معرف چسب نشاسته اضافه كرده وتيتراسيون را با از بين رفتن رنگ آبي ادامه مي دهيم . تيتراسيون را حداقل 3بار تكرار مي كنيم واز نيايج ميانگين مي گيريم.

د) محلول اسيد پريديك :‌4 گرم اسيد پريديك را در 100 ميلي ليتر آب مقطر حل نمونه وسپس 1900 ميلي ليتر اسيد استيك گلاسيال اضافه نموده و سريعاً مخلوط مي كنيم محلول به دست آمده را در شيشه در بسته و در محل تاريك نگهداري مي كنيم.

روش كار سنجش گلسيرول :

1-   مقدار 5ميلي ليتر از سپاب با دانسيتة 03/1 بوسيله پيت حبابدار به بالون روژه 250 منتقل مي كنيم .

2-  بالون ژوژه را با آب مقطر به حجم مي رسانيم. 3-50 ميلي ليتر از محلول اسيدپريديك را كه از قبل تهيه نمونه ايم به وسيلة‌ يك پيپت ‌حبابدار به بشر 400 منتقل مي كنيم.

4-5 ميلي ليتر از محلول تهيه شده  در بند را به بشر اضافه نموده وبه هم مي زنيم. 5- مدت 30دقيقه صبر كرد وسپس به محلول 20 ميلي ليتر محلول پتاسيم يديد 15% اضافه مي كنيم .

6- (5-1) دقيقه بعد با افزون آب مقطر بشر آن را تا 200 ميلي ليتر رقيق مي كنيم . دراين حالت بشر نبايد  در معرض نور مستقيم خورشيد قرارگيرد.

7- محلول داخل بشر را با تيوسولفات سديم 1/0 نرمال در حضور معرف چسب نشاسته تا  از بين رفتن رنگ آبي تيتر مي كنيم  حجم مصرفي سديم تيوسولفات را با S نمايش مي دهيم.

8- تيتراسيون  را براي محلول شاهد نيز انجام مي دهيم . درنمونه شاهد به جاي 5 ميلي ليتر از نمونه رقيق شده 5 ميلي ليتر آب مقطر اضافه مي كنيم حجم مصرفي تيوسولفات براي شاهد را با B نمايش مي دهيم.

جدول 4-2 نتايج تيتراسيون با سديم نيوسولفات براي سنجش گلسيرول 

فرمول واكنش هاي اين آزمايش بدين قرار است : واكنش اسيد پريديك با گلسيرول:

واكنش يديد پتاسيم با پريديك اسيد اضافي

تيتراسيون يد آزار باتيوسولفات:

 

درصد گلسيرول از فرمول زير به دست مي آيد:

 = درصد گليسرول

حجم مصرفي براي تيتراسيون نمونه = S

حجم مصرفي براي تيتراسيون شاهد = B

2.303 =M(10 n)

92.12 = جرم موكلولي گليسرول = M

0.1001 = نرماليته تيوسولفات سديم= N

وزن نمونه مورد سنجش كه در تيتراسيون وارد شده است = W

4= تغيير عدد اكسيداسيون گلسيرول = n

وزن نمونه در تيتراسيون *250 /(جرم حجمي * حجم نمونه اوليه) = W

محاسبات :

= درصد گليسرول

8.8%= درصد گليسرول

سنجش ميزان NaCl در پساب با استفاده از روش مور:

PH  قابل قبول براي نمونه در حدود 6.5-10 مي‌باشد. در PH<6.5  حلاليت نقره كرومات افزايش مي يابد وباعث نقطه پاياني دير رس مي شود. در PH هاي بالاتر از 10 نقره هيدروكسيد نيز رسوب مي كند. بنابراين اگر محلول شديداً قليايي باشد با افزون اسيد نيتريك  اسيد مي شود. همچنين اگر محلول اسيد بود با بي كربنات سديم يا بوركس خنثي مي شود. اگر در محلول مقدار محسوسي نمك هاي آمونيوم وجود داشته باشد PH محلول نبايستي بيشتر از 7.2 باشد.

PH محلول را همان گونه كه گفته شد تنظيم كرده به ازاي هر 100 ميلي ليتر محلول نهايي ،‌يك ميلي ليتر معرف پتاسيم كرومات اضافه مي كنيم. تيتراسيون اين محلول رابا نقره نيترات استاندارد انجام مي دهيم. محلول را خوب وموثر به هم مي زنيم و تيتراسيون راتا به وجود آمدن جزئي رنگ پايدار نارنجي متمايل به قرمز ادامه مي دهيم. مناسب است نمونه اي كه تا نقطه پاياني پيش رفته تهيه نماييم. اين محلول براي مقايسه رنگ نقطه پاياني در تيتراسيون به كار مي رود. اين روش براي سنجش مقادير كر بون كلريد مفيد است .

روش آزمايش :

براي مثال نمك در نمونه شماره 1 را بيان مي‌كنيم.

1- مقداري پساب را برداشته ودر بشر مي ريزيم با افزون اسيد نيتريك به محلول PH آن را به كمتر از 9 پايين مي آوريم. PH محلول با PH متركنترل مي شود.

2- مقدار 10 ميلي ليتر از محلول بند 1 را به بالن روزه 1000 ميلي ليتر منتقل نمونده .وبا آب مقطر عاري از كلر به حجم مي رسانيم.

3-مقدار 10ميلي از محلول بند 2 را به بشر 400 ميلي منتقل مي كنيم . به اين محلول مقدار آب مقطر اضافه مي كنيم تا حجم تقريبي 100 ميلي ليتر پيدا كند. سپس مقدار را ميلي ليتر محلول معرف كرومات پتاسيم مي افزاييم .

4- درحالي كه محلول بر روي همزن مغناطيسي قرار دارد وبهمزن مي شود. با نقره نيترات استاندارد N 1/0 تيتر مي شود.

جدول 3 نتايج تيتراسيون جهت تعيين سديم كلريد

محاسبات

متوسط مصرف نقره نيترات (ميلي ليتر ) 56/14 = V1

جرم حجمي پساب = d          1/0 = نرماليته نيترات نقره =

443/58= جرم ملكولي سديم كلرايد = Eq

حجمي از پساب كه در تيتراسيون وارد شده است =  

ميلي ليتر نقره نيترات مصرفي =

1/8% = درصد سديم كلرايد =  = درصد سديم كلرايد

اندازه گيري قليا درپساب:

اين آزمايش با هدف تعيين مقدار NaoH آزاد در سپاب انجام مي گيرد براي بررسي كيفيت سپاب وهم چنين تعيين مقدار اسيد مورد نياز براي خنثي كردن قليا اين آزمايش لازم است. در اين آزمايش مقدار قليا با تيتر اسيون بوسيلة‌ اسيد استاندارد در حضور معرف فنل فتاليش اندازگيري مي شود.

روش كار

1- مقدار 5 ميلي ليتر از پساب را با پپيت حبابدار به بالن ژوژه شده 100 ميلي ليتري منتقل نموده و با آب مقطر به حجم مي رسانيم.2- از نمونه 25 ميلي ليتر را برداشته به بشر 100 ميلي ليتري منتقل مي كنيم. چند قطره فنل فتالئين به محلول اضافه مي‌كنيم 3- محلول را با HCl ،N5/0 t از بين رفتن رنگ ارغواني تيتر مي‌كنيم.

محاسبات

جرم مولكولي هيدروكسيد 40 =M                        10/ M =4

حجم اسيد مصرفي =                           5/0= نرماليته اسيد =

حجم پساب كه در تيتراسيون به كار رفته =

25/1 = دانسيته پساب= d

درصد قليا ( سديم هيدروكسيد)

 درصد قليا

اندازه گيري رطوبت در گلسيرول (روش كارل فشير )

معرف مورد نياز :‌ محلول كارل فيشر استاندارد () كه به صورت آماده در بازار وجود دارد.

روش كار : مقدار 10 گرم گلسيرول را وزن كرد . به بشر 75 ميلي ليتر منتقل مي كنيم سپس با افزودن مقداري متانول بدون آب (حدود 10ميلي ليتر ) گلسيرول را رقيق مي نماييم. محلول به دست آمده را با محلول كارل فيشر تيتر كنيم. تيتر اسيون را تا به وجود آمدن رنگ پايدار قرمز مايل به قهوه اي ادامه مي دهيم.

محاسبات:

 درصد رطوبت (آب)

10.0 = وزن گلسيرول مورد سنجش (گرم) W=

6.4 = ميلي ليتر مصرفي محلول كارل فيشر = V

معادل حجم محلول كارل فيشر :

 = درصد رطوبت

0.32%= درصد رطوبت


فصل چهارم

مقايسه كيفيت گليسرول :‌

يك نمونه ازگلبسرول  استحصال شده براي انجام آزمون ها مختلف به صنايع دفاع ارسال گرديد. آزمون هاي مختلف انجام شده ونتايج آن درجدول آمده است. جهت انجام مقايسه نتايج آزمايش چند نمونه گلسيرول ديگر نيز از آن محل دريافت گرديد. همان گونه كه مشاهده مي شود درصد خلوص گليسرول شده تا حد بسيار مطلوبي بالا رفته است. رطوبت مجاز گليسرول در مصارف نظامي ماكزيمم 5% است كه در گليسرول توليد شده است رطوبت تا 3% كاهش يافته است.

در مورد واكنش با سود0.1N‌ كه هدف تعيين تركيبات اسيدي باقي مانده در گليسرول است گرچه مقدار مصرفي  سود نسبت به اغلب نمونه ها زيادتر است اما تا حد مجاز كه در مورد گليسرول آلمان آورده شده هنوز خيلي كمتر است وهمينطور نتايج نشان دهنده گليسرول با خلوص مناسب مي باشد.

جدول مقايسه نتايج چند آزمونهاي 1 مختلف براي گلسيرول به دست آمده وچند نمونه گليسرول ديگر   

1-   روشهاي اجمالي انجام اين آزمون ها و همين فصل آورده شده است.

2-    مقدار همه فلزات سنگين حداكثر بايستي ppm 5 باشد.

روش هاي انجام آزمون جدول ( 4-1)‌

روشهاي اندازه گيري در صد خلوص، رطوبت ،‌ واندازگيري كله سرفصل قبل بررسي شده اند اكنون به بررسي تهيه آزمون هايي مي پردازيم.

عدد صابوني :‌ تعريف :‌مقدار ميلي گرم ،‌پتاسيم هيدكواسيد مورد نياز براي صابوني كردن را گرم نمونه .

روش انجام آزمون:‌

مقدار 5 گرم گليسرول را درقيقاً  وزن نموده و به ؟؟؟؟‌300 ميلي ليتري منتقل مي كنيم . مقداري الكلي اتيليك 95 درجه داغ ، دوبار تقطير خنثي شده و مقدار 50 ميلي ليتر محلول پتاس الكلي N7/0 به آن اضافه مي كنيم . بطريقي مشابه ، يك نمونه شاهد ونيز تهيه مي كنيم كه درآن افزون گليسرول حذف شده است . يك عدد قيف را از تست لوله زير آن ،‌به طوري كه لوله وارد ؟؟؟‌شود. سوي اران قرار مي دهيم. دقيقاً يك ساعت به محلول اجازه مي دهيم  تا صابوني گردد و در اين مدت علاوه بر اين كه محلول را گرم نگه  مي داريم ،‌ آن را چندين بار به هم مي زنيم. سپس محلول را كاملاً‌ سرد نموده ودوحضور فنل نتالئين ، با كلريدريك اسيد N 5/0 تيتر مي كنيم . تيتراسيون براي نمونه شاهد نيز انجام مي گيرد.

روش محاسبه صابوني

6/5 * (S-B) = عدد صابوني

5/ (109/56*5/0) = W/= 61/5

109/56 = جرم مولكولي پتاسيم هيدروكسيد =

نرماليته كلريدريك اسيد = N

حجم اسيد مصرفي براي نمونه ( ميلي ليتر ) = S

حجم اسيد مصرفي براي شاهد ( ميلي ليتر) = B

وزن نمونه (گرم) = W

واكنش با سود N از :

اين آزمون جهت تعيين ميزان اسيد چرب وتركيبات اسيدي باقي مانده در گليسرول انجام مي گيرد. روش كارد مقدار 100 ميلي ليتر( 26 ) گرم  1 گليسرول را به اردن 400 ميلي ليتر منتقل نموده  و با افزودن مقداري آب مقطر ،‌ گليسرول را رقيق مي نماييم. سپس محلول را با سود N 0.1 در حضور فنل فنالئين  تا  بوجود آمدن رنگ ارغواني كم رنگ تيتر مي كنيم . البته در بعضي موارد مقدار مورد سنجش 100 گرم  ( به جاي 100 ميلي ليتر )‌انتخاب مي شود.

واكنش با نقره نيترات :‌

اين واكنش نا كيفي است وبراي  شناسائي تركيبات هالوژن دار مفيد است ( اين آزمون بيشتر براي گليسرول سنتري مفيد است)

روش كار :‌

 

مقدار 2 ميلي ليتر گليسرول را در لوله آزمايش ريخته  و حدود 2 ميلي ليتر محلول نقره نيترات به آن اضافه مي كنيم . محلول را به هم زده  و براي 5 دقيقه صبر مي كنيم اگر محلول كدر نشده  آن را حرارت داده و مجدداً‌ ظاهر محلول را بررسي مي كنيم تركيباتي تقطير اگر محلول وجود داشته باشند فوراً محلول را كدر مي كنند. 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 9:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

«مفهوم برنامه‌ريزي بر طراحي»

بازديد: 71

فصل اول

«مفهوم برنامه‌ريزي بر طراحي»

مفهوم برنامه‌ريزي:

 

مفهوم طراحي:

نكته 1: انسان براي انجام پيش‌انديشه‌ي كارها، نياز به «تفكر» و «طرح‌ريزي» دارد و همچنين، براي ساختن همه‌ي مصنوعات بزرگ و كوچك مورد نياز خود، نيازمند «تفكر»، «تصور» و «طراحي كردن» است. «طراحي»، وسيله‌ي ساختن، آباداني و تمدن است.

نكته 2: ما مي توانيم با استفاده از قدرت «حافظه» و «تخيل»، آن چه را كه قبلاً ديده‌ايم «تجسم» كنيم و نيز مي توانيم به كمك «تفكر» و «تخيل» و «قدرت خلاقيت»، درباره‌ي آن چه كه «ممكن است باشد» تعمق كنيم و تصويري از آن چه كه مي تواند باشد، مجسم سازيم و آن را ترسيم نموده، با ديگران در ميان بگذاريم.

نكته 3: طراحي تلاشي انديشمندانه، خلاقانه است كه از تفكر، شروع و به ارائه‌ي محصولي زيبا، كارآمد و اصيل ختم مي‌شود. و طرح نهايي هميشه عمق انديشه و بصيرت طراح را در خود باز مي تاباند و حكايتگر عمق انديشه و بصيرت طراح را در خود باز مي تاباند و حكايتگر عمق و سليقه‌ي اوست.


فصل دوم

«ابعاد مختلف طراحي و مفاهيم آن»

معماري طبيعت:

هريك از اين عناصر، با محيط خود رابطه‌اي سنجيده و توازني دقيق دارند و هر جزء از اجزاي آن‌ها در عين كمال، بخوبي در خدمت كل قرار مي گيرند و تركيب منسجم اجزا به كليتي منسجم، واحد، كارآمد و زيبا منجر مي‌شود.

تركيب، شكل و ساختار آن‌ها، هماهنگ با طرز زندگي و بودباش موجود و هدف آنهاست.

 

معماري عناصر مصنوع:

همه‌ي آن‌ها از موادي بخصوص و با تكنيك‌هاي ويژه ساخته مي‌شوند. هر كدام اندازه، شكل و هندسه‌ي خاص خود را دارند و متناسب با نياز انسان، ابعاد جسماني و نياز‌هاي رواني او شكل مي گيرند. در عين حال  هر يك از اين مصنوعات به تناسب محيطي كه در آن واقع مي‌شوند (مثلاً در فضاي باز يا بسته) و نوع نيروها و عواملي كه بر آن‌ها اثر مي‌گذارد ساختار خاص خود را پيدا مي‌كنند و در هر صورت، اين مصنوعات گرايش به كمال كارآيي و زيبايي دارند و متناسب با امكانات و محدوديت‌هاي مالي و تكنيكي موجود، شكل مي گيرند.

ابعاد مختلف در طراحي

1- ابعاد عملكردي:

در معماري هر فضايي براي استفاده و عملكردهاي خاصي طراحي مي‌شود.

2- ابعاد جغرافيايي و محيطي:

طرح و سيماي ساختمان‌هاي مناطق مختلف با هم متفاوت است.

3- ابعاد هنري و ذوقي:

معماري ما شاهكارهايي از زيبايي هستند و طرح‌ها و آثار معماري نيز در كمال ذوق و زيبايي طراحي و ساخته مي‌شوند.


4- ابعاد فني و تكنيكي:

هر قسمت از يك ساختمان، اعم از بخش‌هاي پيدا و ناپيداي آن، با استفاده از ماده و صنعت به وجود مي آيد.

5- ابعاد اجتماعي و فرهنگي:

سابقه‌ي تاريخي، ارزشهاي اجتماعي، اهداف و ارزش‌هاي فرهنگي و ديني هر جامعه، عامل وحدت، تحول و تداوم حيات جامعه است و از عوامل اثر گذار در طراحي معماري به شمار مي رود. ايجاد حريم، حفظ امنيت و ايجاد فضايي مأنوس و در معماري ضروري است.


فصل سوم

«عوامل مؤثر در طراحي معماري و صورت عقلاني طرح»

يكي از گيراترين و مهم‌ترين مباحث در مباني طراحي معماري «روند طراحي معماري» مي‌باشد.

«هر پروژه، يك صورت منطقي و عقلاني دارد كه اهداف، ويژگي‌هاي كيفي و ابعاد كمي آن را بيان مي‌كند و اصول و احكام حاكم بر طراحي را روشن مي سازد.»

اهداف و عوامل مؤثر بر طراحي پروژه‌ي معماري

1- تعيين اهداف

انسان در سايه‌ي نگرش زيبا، هدفدار و مسئولانه است كه روش زندگي و مناسبات اجتماعي، اقتصادي و نظام ارزشي خود را سازمان مي دهد و طرز تفكر، معيارهاي گزينش، نحوه‌ي انتخاب و عملش را معين كرده، برنامه‌ريزي و يا طراحي مي نمايد.

معماري در پي ايجاد رابطه‌اي متوازن با طبيعت است؛ براي ايجاد محيط مناسب براي زندگي، رشد، تربيت و بالندگي مي كوشد و در پي ساختن فضا و محيطي متناسب با شأن و رسالت انسان است.

2- تعداد برنامه‌ي فيزيكي طرح

تعداد فضاهاي مورد نياز هر پروژه، به همراه مساحت و مشخصات هر فضا، برنامه‌ي فيزيكي آن پروژه است. قبل از طراحي پروژه برنامه‌ي فيزيكي آن را تهيه مي كنيم.

3- بررسي عوامل جغرافيايي و محيطي

معماري بومي در مناطق مختلف كشور، با توجه به شرايط خاص هر منطقه، مختصات جغرافيايي، ارتفاع آن از سطح درياهاي آزاد، نزديكي و دوري نسبت به دريا، ميزان رطوبت و بارندگي، به خوبي شكل گرفته و در طول زمان به كمال رسيده است.

4- شرايط اقليمي

قبل از شروع طراحي هر ساختمان ابتدا، شرايط اقليمي، مورد مطالعه قرار مي‌گيرد و نتايج آن به صورت خلاصه ترسيم و نمايش داده مي‌شود. اين نمودار‌ها مي توانند به عنوان يكي از اصلي‌ترين عوامل مؤثر در ايده‌هاي طراحي مورد استفاده قرار گيرند.

 

5- بررسي و تجزيه و تحليل زمين و هم جواري

شكل و مساحت، ميزان و جهت شيب زمين كاربري‌هاي زمين‌هاي اطراف، امكانات دسترسي به زمين، ديد و منظر مناسب زمين، عوارض مصنوعي يا طبيعي موجود را مطالعه مي كنيم و همچنين خاك را بررسي مي نماييم.

6- بررسي مصالح، تكنولوژي و سازه‌ي ساختمان

در سواحل شمالي، از چوب و در مناطق كويري از آجر، در مناطق كوهستاني شمال و غرب از سنگ، آجر و چوب براي ساختن استفاده مي‌شود. استفاده از سازه‌هاي فولادي يا بتني در كنار مصالح بومي نيز معمول است.

7- ابعاد انساني و فضاي معماري

نياز به داشتن فضاي شخصي، رعايت فاصله مناسب بين افراد در زندگي خانوادگي و يا دوستانه و تنظيم فاصله و حفظ حريم فضاي شخصي در روابط و فعاليت‌هاي اجتماعي، از آن جمله است.

فضا، متناسب با ابعاد انسان، ابعاد لمس كردني، شنيدني و بوئيدني نيز پيدا مي‌كند اين ابعاد بر نحوه‌ي احساس و نوع برداشت ما از فضا تأثير گذارند.

8- مقياس انساني در فضاي معماري

ابعاد و نحوه‌ي حركت بدن انسان، از اصلي‌ترين عوامل تعيين فضا در معماري است.

9- الزامات تأسيساتي

سيستم‌هاي تأسيسات مكانيكي و الكتريكي ساختمان نيز شرايط محيطي لازم را براي ايجاد فضايي راحت و قابل سكونت ايجاد مي نمايد.

برخلاف سيستم سازه، سيستم‌هاي تأسيساتي در عين اهميت، معمولاً در فضاي معماري ديده نمي شوند.

مهندس معمار، قبل از طراحي بايد با مشورت مهندس مكانيك و مهندس برق، در مورد سيستم‌هاي فوق تصميم گيري كرده باشد و امكانات لازم براي استقرار تجهيزات و حركت كانال‌ها و لوله‌ها و را پيش بيني نموده باشد.


فصل چهارم

«شناخت اجزاي پروژه، مقدمه طراحي است»

شناخت عرصه‌هاي مختلف در خانه مسكوني

1- عرصه‌ي زندگي خانوادگي

اين عرصه شامل فضاهاي خصوصي از قبيل نشيمن خانوادگي، آشپزخانه و فضاي غذاخوري خانوادگي است.

2- عرصه‌ي زندگي خصوصي و فردي

اين عرصه شامل اتاق‌هاي خواب، حمام و كتابخانه است.

تعدادي از فضاها و عملكردهاي سازگار را كه با هم وابستگي دارند و در بخش مشخصي از نقشه طرح، مكان‌يابي مي‌شوند عرصه مي گوييم.

3- عرصه‌ي پذيرايي و مراسم

اين عرصه شامل اتاق پذيرايي و اتاق نهار خوري و فضاي ورودي مي‌باشد.

4- عرصه‌ي خدمات

 شامل فضاهاي، پاركينگ، انباري، موتورخانه و مي‌شود.

5- عرضه فضاهاي باز و حياط

 

1- عرصه‌ي زندگي خانوادگي

شامل فضاي نشيمن خانوادگي و آشپزخانه است، در خانه‌اي بزرگتر، فضاي صبحانه خوري نيز به اين مجموعه اضافه مي‌شود.

مهمترين بخش خانه و قلب زندگي خانوادگي، فضايي خصوصي، خودماني، آزاد و راحت است، فضايي غير رسمي است كه در صورت امكان بهتر است در بهترين موقعيت قرار گيرد، رويه آفتاب و فضاي حياط باشد و در صورت امكان، دسترسي مستقيم به حياط و بالكن داشته باشد.

الف) اتاق نشيمن

نكته ا: اتاق نشيمن، محل زندگي خانواده و مهم‌ترين قسمت خانه است.

نكته 2: فضاي نشيمن، اغلب مستقل از فضاي پذيرايي طراحي مي‌شود و حالتي خصوصي دارد. فضاي نشيمن بايد آفتاب گير باشد و ارتباط راحتي با بالكن و حياط و ورودي آشپزخانه و غذاخوري داشته باشد و ضمن نزديكي به فضاي خواب، مستقل از اتاق‌هاي خواب باشد. بايد به نحوي طراحي شود كه فعاليت‌هاي مختلفي مانند نشستن، صحبت كردن، تماشاي تلويزيون، بازي بچه‌ها، مطالعه و را علمي سازد.

نكته 3: مساحت اين فضا معمولاً بين 15 تا 35 متغير است.

ب) مبلمان و تجهيزات

نكته 1: در زندگي سنتي براي مبلمان كردن اتاق نشيمن، از قالي و پشتي استفاده مي‌شود. به همين منظور در طراحي سعي ميشود ابعاد اتاق با ابعاد قالي ها هماهنگ باشد. در مبلمان فضاهاي نشيمن معمول از كاناپه، مبل دسته دار و ميز، براي صرف ميوه و چاي استفاده مي‌شود. تلويزيون و ديگر لوازم و ديگر لوازم صوتي و تصويري، از ديگر عناصر اين بخش از خانه هستند كه به همراه قفسه‌ي كتاب در يك بدنه جاسازي‌ مي‌شوند.

اگر چه شومينه در اغلب خانه‌ها به كار نمي رود، اما در صورت پيش بيني آن در طرح، معمولاً جنبه سمبليك دارد و در فضاي نشيمن پيش بيني مي‌شود.

نكته 2: نحوه‌ي مبلمان اتاق نشيمن و استقرار شومينه و تلويزيون بايد به گونه‌اي باشد كه از غذاخوري خانوادگي و آشپزخانه قابل روئت باشد.

نكته 3: در صورتي كه از اتاق نشيمن به عنوان پذيرايي نيز استفاده مي‌شود بهتر است، آشپزخانه، جدا و مستقل از نشيمن طراحي گردد.

ج) آشپزخانه

آشپزخانه، يكي از مهمترين عناصر عملكردي خانه است.

نكته 1: آشپزخانه بايد به فضاي ورودي و گاراژ دسترسي راحتي داشته باشد و با بالكن، يا پاسيو مرتبط باشد. دسترسي آشپزخانه به اتاق نشيمن، فضاي صبحانه خوري بايد راحت باشد.

نكته 2: هر آشپزخانه نياز به سه عنصر اصلي دارد. يخچال براي نگهداري مواد غذايي، سينك ظرفشويي براي آماده كردن و شستشوي مواد غذايي و ظروف و اجاق گاز براي پختن غذا.

1- سينك ظرفشويي

نكته 1: سينك ظرفشويي، معمولاً از جنس استيل يا فايبر گلاس در اندازه‌هاي مختلف ساخته مي‌شود. ممكن است يك لنگه يا دو لنگه باشد.

نكته 2: ماشين ظرفشويي در صورت لزوم بايد از محل سينك ظرفشويي قابل دسترس باشد. در صورتي كه ماشين ظرف‌شويي در زير كابينت جاسازي شده باشد، از قسمت بالايي آن مي‌توان به عنوان ميز كار در كنار سينك استفاده كرد. سينك ظرف‌شويي نياز به 90-60 سانتي متر، ميزكار و در هر طرف خواهد داشت.

نكته 3: در واحد‌هاي مسكوني كه داراي فضاي مستقل براي پذيرايي از مهمان هستند.

مي‌توان رابطه‌ي بين نشيمن خانوادگي و آشپزخانه را به نحوي طراحي كرد كه امكان ديد از فضاي آشپزخانه به نشيمن وجود داشته باشد.

نكته 4: در واحدهاي مسكوني كوچك كه از يك فضاي واحد براي نشيمن خانواده و پذيرايي از مهمان استفاده مي‌شود. بهتر است فضاي آشپزخانه از محل نشستن مهمانان قابل رؤيت نباشد.

2- يخچال و نگهداري مواد غذايي

از يخچال با ظرفيت مناسب، و براي نگهداري دراز مدت مواد غذايي، از فريزر يا انباري آشپزخانه استفاده مي‌شود. به همين دليل بعد از سينك ظرف‌شويي، يخچال يكي ديگر از لوازم مهم آشپزخانه مي‌باشد.

رابطه يخچال با سينك:

پيش بيني ميزكار به طول حداقل 90 سانتي متر در كنار يخچال مفيد مي‌باشد.

3- اجاق گاز

اجاق گاز، سومين عنصر مهم از لوازم آشپزخانه است.

نكته 1: سينك ظرف‌شويي، اجاق و يخچال به عنوان اصلي‌ترين عناصر آشپزخانه بايد با هم رابطه‌ي منطقي داشته باشند.

وجود فاصله‌ي زياد، باعث رفت و آمد اضافي استفاده كننده و خستگي مي‌شود.فاصله‌ي سه عنصر فوق، از طريق محيط مثلثي كه آن‌ها را به هم وصل مي كند، كنترل مي‌شود كه اصطلاحاً به آن «مثلث كار آشپزخانه» مي گويند.

در شرايط متعارف، محيط اين مثلث از 80/4 تا 6 متر تغيير مي‌كند.

نكته 2: در طراحي آشپزخانه سعي مي‌شود عناصر غير مرتبط، در داخل مثلث كار قرار نگيرند تا كارآيي آشپزخانه افزايش يابد.

سعي مي‌شود آرايش لوازم آشپزخانه به صورت L و يا موازي باشد.

نكته 3: حداقل ابعاد فضاي صبحانه خوري 3*3 است. اين فضا مي تواند با فضاي آشپزخانه تركيب شده، رابطه‌ي راحت‌تري با آشپزخانه برقرار نمايد.

د) غذاخوري خانوادگي

اين فضا بايد به آشپزخانه نزديك باشد و نيز، بايد از ديد و منظر مناسب برخوردار بوده، با نشيمن خانوادگي رابطه‌ي راحتي داشته باشد.

نكته: در خانه‌هاي كوچك ممكن است براي غذاي خانواده و مهمان از يك فضا استفاده شود. در اين صورت، فضاي غذاخوري بايد جداي آشپزخانه طراحي شود.

فرهنگ صرف غذا و پذيرايي از مهمان در مناطق مختلف كشور با هم متفاوت است.

2- عرصه‌ي زندگي خصوصي و فردي

عرصه‌ي خواب شامل اتاق خواب بچه‌ها، اتاق خواب اصلي، اتاق مطالعه و گاه، شامل اتاق خواب مهمان مي‌شود.

نكته 1: اين بخش از خانه به عنوان خصوصي‌ترين و آرام‌ترين بخش خانه، ضمن نزديكي به فضا‌هاي خانوادگي مانند نشيمن و آشپزخانه معمولاً به صورت مستقل و دور از فضاي پذيراي مهمان، طراحي مي‌گردد.

نكته 2: اتاق‌هاي خواب بهتر است به بالكن و حياط دسترسي داشته باشند. آفتاب گير بوده، از ديد و منظر خوبي برخوردار باشند. به خوبي تهويه شوند.

در واحد‌هاي مسكوني دو طبقه معمولاً بخش خواب در طبقه‌ي اول طراحي مي‌شود.

در صورتي كه براي خواب مهمان، اتاق مستقلي مورد نياز باشد بهتر است اين اتاق در نزديكي ورودي و فضاهاي زندگي خانوادگي باشد تا ضمن استفاده براي مهمانان، به عنوان يك اتاق دنج براي مطالعه، انجام كارهاي روزانه بتواند در اختيار خانواده نيز قرار گيرد.

نكته 3: اندازه‌ي اتاق‌هاي خواب بسته به تعداد افراد استفاده كننده نوع فعاليت‌ها، مبلمان و لوازم مورد نياز معمولاً از 12 متر تا 20 متر تغيير مي‌كند. ابعاد اتاق خواب، به نحوه‌ي مبلمان نيز بستگي دارد.

نكته 4: بهتر است تخت خواب در موقعيتي پيش بيني شود كه مستقيماً در مقابل در ورودي اتاق و در معرض ديد و يا چسبيده به پنجره‌ي اتاق نباشد. و در عين حال، بتواند از ديد و منظر بيرون استفاده كند.

الف) اتاق خواب والدين

اتاق خواب اصلي مي تواند شامل پنج حوزه‌ي خواب، محل نشيمن، كمدهاي لباس، رخت كن و حمام باشد.

در صورت وسيع بودن اتاق خواب مي‌توان بخش خواب و نشيمن را با استفاده از شومينه يا مبلمان از هم تفكيك كرد.

اتاق خواب اصلي، برحسب مورد مي تواند داراي يك سرويس كامل بهداشتي (شامل وان حمام، دوش و توالت) و يا داراي يك رخت‌كن و دوش ساده باشد.

ب) اتاق خواب فرزندان

خواب فرزندان مي تواند به صورت يك مجموعه واحد و مرتبط (شامل اتاق‌هاي خواب و حمام و توالت) در نظر گرفته شود.

نكته 1: استقرار كمدها در بدنه‌هاي حمام مي تواند مانع انتقال صداي حمام به اتاق‌ها شود پيش بيني پنجره‌هاي مناسب، ضمن تأمين نور به تأمين ديد و منظر اتاق كمك مي‌كند.

نكته 2: هر اتاق معمولاً شامل تخت‌خواب، كمد لباس و ميزمطالعه است و مساحت اتاق خواب فرزندان بين 12 تا 15 متر تغيير مي‌كند.

ج)اتاق مطالعه

در خانه‌ي بزرگ‌تر فضاي مستقل را مي‌توان به كتابخانه و مطالعه اختصاص داد. اين فضا مي تواند در نزديكي ورودي و نشيمن قرار گيرد.

3- عرصه پذيرايي و مراسم

فضاهاي عمومي خانه، شامل پذيرايي، غذاخوري و ورودي، وسيله‌ي ارتباط اعضاي خانواده با افراد فاميل، دوستان و همسايگان هستند. به علاوه، اين فضاها محل برگزاري جشن‌ها، مهماني‌ها، برگزاري مراسم مذهبي و نيز هست.

الف) ورودي

ورودي خانه اولين جايي است كه ساكنان خانه و مهمانان با آن موجه شده، تحت تأثير كيفيات مثبت يا منفي آن قرار مي گيرند، ورودي خانه بايد خوانا و دعوت كننده، اذب و زيبا باشد.

طراحي فضاي ورودي، قبل از رسيدن به بنا، از خارج ساختمان و جلو خان ورودي شروع مي‌شود. پس از عبور از فضاي مكث قبل از در ورودي، به فضاي ورودي رسيده، به بخش‌هاي مختلف دسترسي مي يابد.

ورودي خانه، بايد ضمن تأمين دسترسي مناسب به خانه، حريم داخلي خانه را از فضاهاي عمومي جدا كند.

ورودي بايد دسترسي ساده به نشيمن، پذيرايي، پله‌هاي طبقات آشپزخانه داشته باشد.

در واحدهاي مسكوني متعارف بهتر است توالت و دستشويي، مستقل از هم طراحي شوند.

نكته: محل دستشويي بايد از وسعت كافي حداقل 110*120 برخوردار باشد.

 

 

ب) فضاي پذيرايي

اين فضا جزو فضاهاي رسمي و بيروني خانه است.

نكته: وسعت فضاهاي پذيرايي، حداقل 12 متر است و بسته به شرايط اقتصادي و نياز خانواده مي تواند افزايش يابد.

فضاي پذيرايي بايد با ورودي و غذاخوري ارتباط نزديك داشته باشد. اين فضا نياز به نور و تهويه‌ي طبيعي و منظر مناسب دارد.

در بعضي طرح‌ها، فضاي پذيرايي و نهار خوري با هم تلفيق شده است.

ج) غذاخوري

در خانه‌هاي بزرگ، فضاي مشخصي به عنوان غذاخوري پيش بيني مي‌شود. اين فضا ممكن است مستقل از پذيرايي بوده، يا با آن ادغام شده باشد.

ديد و منظر زيبا، فضاي دل باز، تناسبات خوش‌آيند و مبلمان مناسب مي تواند بر كيفيت اين فضا بيفزايد.

ميز غذاخوري و بوفه براي نگهداري ظروف و مواد غذايي مورد نياز، از لوازم اصلي اين فضا هستند.

فضاي غذاخوري بايد با پذيرايي و آشپزخانه ارتباط نزديكي داشته باشد.

چنان‌چه براي غذاخوري فضاي مستقلي در نظر گرفته شود مي‌توان آن را با استفاده از پله‌، دست انداز، دكور يا ديوار، از پذيرايي جدا نمود.

نكته 1: ابعاد اتاق غذا خوري، بسته به تعداد افراد استفاده كننده و استانداردهاي موجود معين مي‌شود. اين فضا را مي‌توان با يك ميز شش نفره در ابعاد 420*350 طراحي كرد.

نكته 2: فضاي نهار خوري بايد از نور طبيعي و مصنوعي مناسبي برخوردار و داراي ديد و منظر مناسب باشد. فضاي غذاخوري بهتر است در مجاورت بالكن و با امكان دسترسي به حياط، طراحي گردد.

4- عرصه‌ي خدمات و پشتيباني

عناصر خدماتي مورد نياز از قبيل پاركينگ، رخت‌شويي، انبار، زيرزمين  و موتورخانه مي‌باشد.

الف) پاركينگ

پاركينگ مورد نياز خانه‌ها ممكن است به صورت جمعي باشد، و يا هر خانه از پاركينگ شخصي برخوردار باشد.

نكته 1: مكان پاركينگ در خانه بسته به ابعاد شيب زمين، نوع طرح خانه و شبكه‌ي دسترسي سواره، معين مي‌شود.

پاركينگ ممكن است جدا از ساختمان اصلي و يا چسبنده به آن و يا در زيرزميني و يا زير ساختمان طراحي شود.

نكته 2:  دسترسي راحت از پاركينگ به داخل خانه، مخصوصاً آشپزخانه يا فضاي ورودي، مهم است.

ب) موتورخانه

فضايي براي استقرار لوازم و تجهيزات گرمايش و سرمايش مورد نياز است كه به آن، «موتورخانه» مي گويند. موتورخانه را مي‌توان در زير زمين خانه يا در مجاورت پاركينگ مكان‌يابي كرد.

در خانه‌هاي كوچك از يك دستگاه كوچك كه مي تواند در كنار آشپزخانه يا رخشورخانه واقع باشد براي اين منظور استفاده مي‌كنند.

ج) اتاق مفيد و رختشويي

در خانه‌هاي پرجمعيت‌تر و بزرگ‌تر، فضاي مستقلي را در كنار سرويس خواب اصلي، حد فاصل پاركينگ و آشپزخانه و يا در زيرزمين پيش‌بيني مي‌كنند. اين فضا معمولاً شامل ماشين لباسشويي،‌ماشين خشك‌كن. سينك لباسشويي است. با توجه به صداي ماشين‌ها، اين فضا را بدون عنصر واسط، دركنار فضاهاي خواب طراحي نمي كنند.

5- عرصه‌ي فضاهاي باز و حياط خصوصي

فضاهاي باز و نيمه باز خانه، بسته به اين كه در تركيب با كدام يك از حوزه‌هاي خصوصي و خانوادگي يا عمومي قرار گيرند به دو دسته‌ي عمومي و خصوصي تقسيم مي‌شوند.

ايجاد رابطه‌ي منطقي بين آشپزخانه و نشيمن با حياط خصوصي، امري ضروري است.

از ايوان مي‌توان به عنوان يك فضاي واسط بين فضاي داخل و خارج استفاده كرد.

الف) ايوان

ايوان، يكي از رايجترين عناصر معماري مسكن مخصوصاً در معماري ايراني است.

دسترسي راحت از مي افزايد. عرض ايوان بايد به نحوي پيش‌بيني شود كه هم مناسب با فعاليت‌هاي مورد نياز باشد و هم عمق پوشش سقف ايوان، مانع رسيدن نور به فضاها نباشد.

 

ب) فضاي باز عمومي

براي حفظ آرامش و حريم فضاهاي داخلي، بين ساختمان و خيابان، فضاي باز محوطه‌سازي شده‌اي قرار مي‌گيرد تا هم بر غناي منظر شهري بيفزايد و هم ورودي ساختمان را جذاب تر كند و بر ايمني ورود و خروج افراد پياده و اتومبيل بيفزايد.

عقب نشيني بدنه‌ي پاركينگ نسبت به بدنه‌ي ساختمان و تقويت ورودي پياده مي تواند بر كيفيت اين فضا و نماي ساختمان بيفزايد.


فصل پنجم

«طراحي و معماري»

1- برنامه‌ي فيزيكي پروژه

به فهرست فضاهاي مورد نياز هر پروژه كه تعداد، مساحت و ويژگي‌هاي اصلي آن را در بر مي گيرد، اصطلاحاً «برنامه‌ي فيزيكي پروژه» مي گويند.

 

 

2-تحليل سايت و مكان‌يابي ساختمان

در تحليل زمين پروژه عوامل مختلفي از قبيل اندازه و شكل زمين، شيب، عوارض موجود، جنس خاك، امكانات دسترسي و همسايه‌هاي مجاور، مناظر مناسب و ديدهاي مزاحم و غيره مورد مطالعه واقع مي‌شوند.

3- بررسي روابط فعاليت‌ها و فضاها

ميزان و نوع رابطه‌ي بين فضاهاي پروژه را، به روش‌هاي مختلف مي‌توان تنظيم كرد و نمايش داد:

1-    جدول روابط فضاها

2-    دياگرام حبابي

در ترسيم دياگرام ارتباطي فضا سعي مي‌شود از نمايش روابط فرعي خودداري گردد. عناصر مرتبط در كنار هم قرار گيرند و دياگرام به ساده‌ترين صورت ممكن تبديل شود.

4- روش هاي مختلف طراحي معماري

يكي از روش‌هاي طراحي معماري با تأكيد بر عملكرد فضاها و روابط منطقي آن‌ها با دياگرام ارتباطي فضاها شروع مي‌شود.

نكته 1: در دياگرام فضاها داراي معناي مكاني نيستند.

نكته 2: طراحي، يك فعاليت منظم از پيش برنامه‌ريزي شده نيست يك فعل شخصي و انساني است و حالت مكانيكي ندارد.

 

5- طراحي گزينه‌ها

اگر به متغير‌ها و عامل‌هاي اصلي پروژه مانند عملكرد، زمين، شاخص‌ترين فضا، اقليم و توجه كنيم با مبنا و محور قرار دادن هر يك از آن‌ها مي‌توان نقطه‌ي شروع و مبناي جديدي براي طراحي پيدا كرد.

گزينه 1: طراحي با تأكيد بر تفكيك عرصه‌ها

توجه به تفكيك عرصه‌ها و حركت خانواده و مهمان در اين گزينه قابل توجه است.

گزينه 2: طراحي براساس فضاهاي بسته و فضاهاي شفاف

طراحي براساس دسته بندي فضاها به دو دسته‌ي فضاهاي بسته و فضاي باز و شفاف يه گزينه‌ي جديد منجر مي‌شود.


فصل ششم

«بررسي ارزش‌هاي فضايي در گزينه‌هاي طرح»

يكي از نكات بسيار مهم كه در طراحي و ارزشيابي گزينه‌هاي پروژه مطرح است، كيفيت فضاهاي هر يك از گزينه‌ها است.

1- مفهوم فضا

نكته 1: فضا، اصلي ترين عامل در طراحي معماري است. ما در ميان فضاهاي بسته يا باز حركت و فعاليت مي كنيم.

فضا ذاتاً شكل خاصي ندارد و با وجود عناصر مادي و رابطه‌ي متقابل آن‌ها با ما و با يكديگر، تعريف مي‌شود و معني پيدا مي‌كند.

عناصر هندسي مانند نقطه، خط، صفحه و حجم مي توانند با هم تركيب شوند و فضا را محدود و مشخص كنند. در مقياس معماري، اين عناصر اساسي تبديل به تير‌ها و ستون‌هاي خطي، كف‌ها، ديوار‌ها و بام‌هاي صفحه‌اي و احجام معماري مي‌شوند.

 

 

در شكل گيري فضاي معماري، كيفيت فضاهاي بيروني و نمود خارجي ساختمان و هماهنگي آن با شرايط زمين، طبيعت منطقه، به اندازه‌ي فضاهاي داخل اهميت پيدا مي‌كند و بايد مورد توجه قرار گيرد.

 

 

2- فضاي معماري

ورود به فضاي معماري احساس از محفوظ بودن، سرپناه و بسته بودن را ايجاد مي‌كند.

نكته: فرم، شكل و كيفيت عناصر تعريف كننده‌ي فضا، الگوي پنجره‌ها و درها و نحوه‌ي تركيب آن‌ها با يكديگر و فضاي خارج، كيفيت فضاي معماري را مشخص سازد.

 

3- فرم و عناصر تشكيل دهنده‌ي آن

1-    نقطه، سازنده‌ي همه‌ي فرم‌هاست.

2-    وقتي نقطه حركت مي كند، خط را به وجود مي آورد كه يك بعدي است.

3-    وقتي خط در جهتي غير از امتداد خود حركت مي‌كند سطح به وجود مي آيد كه دو بعدي است.

4-    از جابه جايي صفحه، حجم سه بعدي ايجاد مي‌شود.

5-    نقطه، خط، سطح و حجم، عناصر تشكيل دهنده‌ي فرم هستند.

6-  همه‌ فرمهاي قابل رؤيت در واقع سه بعدي‌اند و تمايز عناصر فوق فقط بستگي به تناسب طول و عرض و ارتفاع هر يك پيدا مي‌كند.

الف) نقطه:

نشانگر يك موقعيت خاص مانند انتهاي عناصر خطي يا گوشه احجام در فضاست و ممكن است ابعاد و اشكال مختلف داشته باشد. اما در هر صورت بايد نسبت به زمينه‌ي خود كوچك، متمركز و بي جهت باشد.

 

 

ب) خط:

1-    خط، عنصر بصري يك بعدي است. برعكس نقطه كه ايستا و بي جهت است.

2-    خط، نشانگر حركت، جهت، رشد و پويايي بصري است.

3-  خط مي تواند از نظر ضخامت و وزن، ظرافت و خشونت، نرمي و سختي، صافي يا زبري، حالات مختلفي به خود بگيرد. خط مستقيم نشانگر كشش متقابل بين دو نقطه است. ويژگي اصلي آن جهت آن مي‌باشد.

4-    يك خط مستقيم افقي مي تواند بيانگر، ثبات، استحكام، استقرار و آرامش و پايداري باشد.

5-    يك خط قائم بيان كننده تعادل موازنه‌ي نيرو‌هاي ثقلي است.

6-  خط مايل، بسته به نزديكي به خط قائم يا افق، مي تواند بيانگر حالت افتادن يا بلند شدن باشد، در هر حال بيانگر حركت مي‌باشد و فعال و پوياست.

7-    مفهوم خط مي تواند از طريق دو نقطه و يا تكرار كافي عناصر مشابه، ايجاد و القا شود.

8-    خط ممكن است حتي بافت و نقش نيز داشته باشد.

9-  خط منحني مي تواند احساس يك نيروي در حال تغيير را منتقل كند و حالتي از تغيير ندريجي، حركت نرم و لطيف را بيان نمايد. مي تواند حالتي برآمده و صلب، و يا برعكس، حالتي فرو رفته داشته باشد و سبك و آويزان به نظر آيد. قوس‌هاي كوچك مي تواند بيانگر پويايي بصري، تحرك و رشد بيولوژيك باشد. براي نمونه مي‌توان به طرح‌هاي اسليمي در كاشي كاري و گچ بري هنر ايراني توجه كرد.

ج) سطح:

1-    «سطح» عنصري دو بعدي است كه «شكل آن» اصلي‌ترين ويژگي آن را بيان مي‌كند.

2-    شكل واقعي يك سطح، فقط زماني رؤيت‌پذير است كه عمود بر سطح آن، به نگاه كنيم.

3-    كيفيت سطح، تابع كيفيت ماده‌اي است كه از آن ساخته شده است.

4-    كيفيت سطح، مي تواند بر ويژگي‌هاي بصري آن يعني:

-         وزن و استحكام بصري

-         اندازه تناسب و موقعيت در فضا

-         انعكاس نور

-         تأثيرات آكوستيكي تأثير گذار باشد.

5- سطوح، اصلي‌ترين عناصر معماري، در شكل‌گيري كف‌ها، ديوار‌ها، سقف مي باشند، كه خود شكل دهنده فرم ساختمان و فضاهاي آن هستند.

نكته: حجم، يك عنصر بصري سه‌بعدي است، كه «فرم» اصلي‌ترين ويژگي آن است.

 فرم، ويژه‌ي يك حجم، شكل ظاهري و ساختار بصري آن را نشان مي دهد.

از نظر معماري، حجم به عنوان يك عنصر سه بعدي، مي تواند توپر و يا توده‌اي باشد كه با ماده اشغال شده است. و يا به صورت فضاي خالي باشد كه با سطوح، محدود و تعريف شده است.

«توده» و «فضا» دو مفهوم و ساختار مكمل‌اند كه تركيب آن‌ها به معماري واقعيت مي‌دهد.

4- شكل

به خط پيراموني و دور ظاهري يك سطح يا حجم، «شكل»، مي گوييم كه آن را از زمينه يا فضاي اطرافش جدا مي‌كند. شكل‌ها انواع مختلف دارند.

1-    فرم‌هاي طبيعي

2-    اشكال غير مادي

3-    اشكال هندسي

نكته: مثلث، مربع و دايره، اصلي‌ترين اشكال هندسي هستند، اين اشكال در بعد سوم هرم، معكب، مخروط، استوانه و كره را ايجاد مي‌كنند.

الف) دايره و اشكال منحني

دايره، شكلي‌ست، متمركز و درون‌گرا كه بر مركز خود تأكيد دارد. اين شكل بيان‌گر وحدت، تداوم و خلوص است و مانند خطوط منحني، احساسي از نرمي و لطافت را القا مي‌كند. اشكال دايره‌اي شكل معمولاً پايدار و در زمينه خود، خود مركز هستند.

اشكال و فرم‌هاي دايره‌اي شكل، بيانگر نرمي در فرم و سياليت در حركت‌اند و رشد بيولوژيك را القا مي نمايند.

ب) مثلث

مثلث، بيانگر استحكام و پايداري‌ست و عموماً در فرم‌هاي سازه‌اي ساختمان به كار مي رود زيرا بدون تخريب اعضاي آن، شكل آن تغيير نمي كند.

نكته: مثلث وقتي متكي بر قاعده‌اش قرار گيرد از نظر بصري پايدار است و بر روي رأس ناپايدار و پويا به نظر مي رسد.

مثلث از نظر ادراكي و بصري مي تواند بيانگر تحرك، انقباض و تقابل باشد.

ج) مربع و مستطيل

مربع به عنوان يك عنصر بصري بيانگر خلوص و عقلانيت است. تساوي چهار ضلع و چهار قائمه، بيانگر قانون‌مندي و وضوح آن است. اين شكل، بر هيچ جهت خاصي تأكيد ندارد. با استقرار بر روي يك ضلع پايدار به نظر مي رسد و بر روي رأس، ناپايدار و پويا مي نمايد.

مربع، در حالت قائم بيانگر ثبات و صداقت و نمايش‌گر جهت افقي و عمودي ست، كه براي انسان، مهم‌ترين مرجع براي حفظ تعادل و حركت است.

مستطيل را مي‌توان فرم تغيير شكل يافته‌ي مربع در نظر گرفت كه از يك جهت بزرگ‌تر شده است.

مستطيل، غالب‌ترين شكل در آثار معماري ست.

اشكال مستطيل، با عناصر سازه‌اي ساختمان، مبلمان و لوازم خانه به راحتي تطبيق مي يابد.

5- رنگ

رنگي كه ما به اشياي پيرامون خود نسبت مي دهيم، ناشي از نوري‌ست كه بر اشيا مي تابد و فرم‌ها و فضا‌ها را روشن مي‌كند. بدون نور رنگي وجود نخواهد داشت.

در طيف نوري كه از تجزية نور سفيد به دست مي آيد رنگ‌هاي مختلفي ظاهر مي‌شود. نوع رنگ، بستگي به طول موج پيدا مي‌كند كه از بلندترين طول موج با رنگ قرمز، شروع مي‌شود و پس از نارنجي، زرد، سبز، آبي و نيلي به بنفش با كوتاه‌ترين طول موج مي رسد.

نكته 1: كف فضا تيره‌ترين رنگ را دارد و رنگ ديوار‌هاي اطراف از كف روشن‌تر است و سقف بالاي سر، رنگ روشن و سبكي مانند آسمان دارد.

نكته 2: سطوح اصلي وسيع  معمولاً رنگ ملايم دارند و عناصر ديگر مانند مبلمان و قالي پر رنگ تر هستند.

نكته 3: از رنگ‌هاي تندتر و زنده‌تر معمولاً براي لوازم خانه و اشياي كوچك استفاده مي‌شود تا تعادل و تنوع لازم در فضا ايجاد شود.

نكته 4: رنگ‌هاي روشن، معمولاً فضا را وسيع‌تر نشان مي دهند و برعكس، رنگ‌هاي تيره سطوح را نزديك‌تر و فضا را كوچك‌تر مي نمايانند.

نكته 5: رنگ‌هاي گرم مانند قرمز، زرد و نارنجي تحرك و پويايي در فضا ايجاد مي‌كنند در حالي كه رنگ‌هاي سرد مانند سبز و آبي، حالتي آرام و ساكن دارند.

براي مثال، در يك خانه مي توان براي فضاهاي خواب از رنگ‌هاي سرد و روشن مانند مغز پسته‌اي، براي آشپزخانه از رنگ گرم مانند كرم، قهوه‌اي و يا نارنجي روشن و براي پذيرايي از شكلاتي يا قهوه‌اي روشن استفاده كرد.

6- بافت

بافت، يعني ويژگي خاص يك سطح، كه به ماده و ساختار آن مربوط مي‌شود. بافت، بيانگر نرمي يا سختي نسبي سطح است و گوياي كيفيت ظاهري مصالح مانند، زبري و صلابت سنگ، گرما و لطافت چوب، نرمي لاستيك صيقلي بودن و صافي شيشه و سختي فولاد و مي باشد.

بافت بر دو نوع است:

1-    «بافت لمسي» كه واقعيت فيزيكي دارد و با لمس كردن درك مي‌شود.

2-  «بافت بصري» كه از طريق چشم مشاهده مي‌شود. بافت لمسي شامل بافت بصري نيز مي‌شود. بافت‌هاي بصري ممكن است واقعي و يا غير واقعي باشند.

نكته 1: سطوح با بافت ريزتر، نرم‌تر از بافت‌هاي درشت به نظر مي رسند. سطوح با بافت درشت و خشن‌ نيز، وقتي از فاصله‌ي دور ديده شوند نرم‌تر و ظريف تر احساس مي‌شوند. بافت با خطوط موازي، بر بعد و جهت تأكيد مي‌كند.

نكته 2: بافت با رنگ روشن، سبك‌تر از همان بافت با رنگ تيره به نظر مي رسد.

نكته 3: نور متمركز كه از يك جهت به يك بافت لمسي مي تابد تأثير بصري آن را تقويت و بافت را ملموس تر مي‌كند. برعكس نور غير متمركز و پراكنده از تأكيد بافت مي كاهد.

نكته 4: سطوح صاف و صيقلي، نور را منعكس كرده، جلب توجه مي‌كنند. سطوح با بافت درشت نور را شكسته، تيره‌تر به نظر مي رسند.

نكته 5: سطوح خيلي شكسته در مقابل نور متمركز، الگوهاي شكلي از نور و سايه ايجاد مي‌كنند.

انتخاب مناسب بافت، مي تواند بر تنوع، خوانايي و هماهنگي فضاهاي معماري منجر شود و يكدستي فضا را از بين ببرد.

 

 

7- نور

نور، اصلي‌ترين عامل كيفيت، پويايي و سرزندگي فضاي معماري است هم از نظر مفاهيم كيفي و سمبليك و هم از نظر كاركرد عملي، از جايگاه ويژه‌اي در ميان عناصر تشكيل دهنده‌ي فضا برخوردار است.

بدون نور، هيچ فرم، رنگ يا بافتي وجود ندارد. اولين وظيفه‌ي نور، روشن كردن فضا و فرم‌هاي ساختماني است.

نورپردازي فضا، به سه روش انجام مي پذيرد: نورپردازي و روشنايي عمومي، روشنايي موضعي و روشنايي متمركز.

نكته 1: روشنايي عمومي، از طريق توزيع متوازن نور طبيعي يا مصنوعي در كل فضا انجام مي‌گيرد.

در اين روش سعي مي‌شود از ايجاد گوشه‌هاي تاريك يا ورود نور خيره كنند جلوگيري گردد.

نكته 2: از نورپردازي موضعي براي تأمين نور فعاليت‌هاي خاص مانند، مطالعه صرف غذا و انجام كارهاي ظريف استفاده مي‌شود. اين نور، معمولاً قابل تنظيم است؛ باعث تقسيم فضا و تنوع در روشنايي فضا مي‌شود؛ بر جذابيت فضا مي افزايد و با روشنائي عمومي فضا، تركيب و هماهنگ مي‌گردد. اين نور مي تواند بر حوزه‌ي خاصي از فضا مثلاً حوزه‌ي غذاخوري يا محل نشيمن خانواده تأكيد نمايد.

نكته 3: از روشنايي متمركز براي ايجاد يك نقطه‌ي كانوني، مورد تأكيد در فضا استفاده مي‌شود مانند نورپردازي يك تابلو يا مجسمه در يك موزه.

8-عناصر سازنده‌ي فضاي معماري

الف) كف‌ها

كف‌ها، سطوح افقي هستند كه حد تحتاني فضا را مشخص مي كنند.

ساختار و سازه‌ي اين سطوح، بايد از استحكام كافي براي تحمل و انتقال بار‌هاي وارده برخوردار باشد و در مقابل سايش و رطوبت مقاوم بوده، عملكرد مناسبي از نظر انعكاس و انتقال صدا، گرما و سرما داشته باشد.

كف سازي فضاها به دو صورت نرم (مانند چمن، فرش و موكت) و يا سخت مانند سنگ، آجر و سراميك) انجام مي‌شود.

اختلاف سطح دركف سازي فضاها مي تواند به تقسيم و تفكيك فضا منجر گردد.

ب) ستون و ديوار‌ها

نكته 1: ستون و ديوار‌ها از اصلي‌ترين عناصر معماري هر ساختمان هستند.

جهت فضا، درجه‌ي باز يا بسته بودن فضا، نوع رابطه با فضاهاي مجاور، همه و همه، به نحوه‌ي استفاده ما از ديوار‌ها و ستون‌ها بستگي پيدا مي‌كند.

بازشوها و ديوارها، تداوم بصري و حركت در بين فضاها را ممكن ساخته، امكان انتقال حرارت نور و صدا را فراهم مي آورند.

نكته 2: با وسعت يافتن بازشوها، حس بسته بودن فضا كاهش و عمق ديد و وسعت بصري فضا افزايش مي يابد و فضاها يا هم تركيب مي‌شوند.

ج) سقف و عناصر بالاي سر

نكته 1: سقف و بام، از تكنيكي ترين قسمت‌هاي ساختمان‌اند. به همين دليل، تناسبات و هندسه‌ي بام تابع نوع سيستم سازه‌اي‌ست كه بار بام را تحمل و منتقل مي نمايد.

كيفيت پوشش ساختمان معمولاً از شرايط محيطي و جغرافيايي و نيز، امكانات تكنيكي قابل دسترس تأثير مي پذيرد و بيشترين نقش را در تعيين هويت ويژه‌ي بناهاي هر منطقه دارد.

نكته 2: شكل سقف  و ارتفاع آن، تأثير اساسي بر كيفيت فضا دارند. ارتفاع سقف تابع عملكرد و مقياس فضاست. سقف بلند و متناسب، حالتي دل باز، آزاد و رسمي به فضا مي دهد. شكستگي و تغيير ارتفاع سقف مي تواند باعث تقسيم فضا گردد. با استفاده از سقف كاذب كه در زير سقف اصلي اجرا مي‌شود هم مي‌توان تناسبات و كيفيت فضا را بهتر كرد و هم مي توان، فضاي لازم براي حركت كانال‌ها و سيستم‌هاي تأسيساتي را فراهم آورد.

د) پنجره

پنجره، نشانه‌ي زندگي و رابط فضاهاي داخل و طبيعت زيباي خارج است.

پنجره با توجه به نياز‌هاي فضاي داخلي، شرايط اقليمي و تناسبات نماهاي خارجي ساختمان طراحي مي‌شود.

تأمين روشنايي طبيعي مورد نياز فضاها وظيفه‌ي ديگر پنجره است.

نكته 1: وجود پنجره‌ي كوچك فقط در يك ديوار فضا، ضمن بستن فضا، تضاد نوري شديدي را در تقاط مختلف اتاق ايجاد كرده، باعث خيره شدن چشم مي‌گردد.

پنجره، وسيله‌ي مهمي براي تنظيم شرايط محيطي ساختمان، جذب انرژي، تأمين نور، تبادل حرارت و تهويه‌ي طبيعي است.

در، رابط دو فضا با كاركرد يا ويژگي متفاوت است.

درهاي اصلي، سمبل ساختمان و محل ورود به آن هستند. درهاي خارجي مانند پنجره‌ها، ديوارهاي خارجي و سقف، سدي هستند در مقابل عوامل نامطلوب بيروني، از اين رو بايد داراي ويژگي‌هاي اساسي زير باشند:

1-    مقاومت و دوام در مقابل شرايط محيطي

2-    پايداري شكل

3-    حفظ حريم خصوصي و تأمين امنيت

4-    عايق بندي صوتي و حرارتي

5-    ضد حريق و آتشپاد بودن

نكته 2: اندازه‌ي يك در معمولي يك لنگه cm90*205 مي‌باشد.

نكته 3: دو در روبه‌رو در كنار فضا، ايجاد يك فضاي عبوري در كنار فضاي عملكردي مي‌كند.

 

نكته 4: استقرار دو در ورودي متقابل در وسط فضا، آن را به دو فضاي عملكردي تقسيم مي‌كند.

 

نكته 5: استقرار نامناسب درهاي ورودي فضا را خرد كرده، امكان استفاده از آن را كاهش مي‌دهد.


فصل هفتم

«ارزيابي تركيب و ارزش‌هاي بصري و ادراكي در گزينه‌هاي طرح»

1- قواعد طراحي و تركيب

طراحي معماري شامل انتخاب عناصر معماري و تنظيم و تركيب آن‌ها براي ايجاد فضا و كيفيات مورد نظر براي تأمين عملكرد مناسب، زيبايي و انتقال مفاهيم و معاني است.

ارتباطي كه بين عناصر معماري برقرار مي‌شود. از قواعدي پيروي مي‌كند كه مي توانيم به آن‌ها «قواعد طراحي و تركيب» بگوييم.

الف) وحدت و تضاد

اگر شكل ظاهري و كيفيت يك گل زيبا را در نظر بگيريم در مي يابيم كه اجزاي آن از نظر شكل رنگ، اندازه و تناسب، در وحدت و هماهنگي كامل با هم قرار دارند.

نكته 1: هر مفهومي فقط در مقابل ضد خودش معنا پيدا مي‌كند. بدون سرما، گرمايي وجود ندارد و بدون پستي، بلندي نيست. تضاد (كنتراست) موجود در پديده‌ها، باعث حساس‌تر شدن قواي حسي ما نسبت به كيفيت يا معناي آن‌ها مي‌شود.

نكته 2: «وحدت در عين كثرت» لازمه‌ي ايجاد هر كليت واحد و منسجم است.

نكته 3: در معماري با استفاده از قاب‌بندي، شبكه‌ي مدولار، استفاده از زمينه و الگواي پيوسته، مي‌توان حس هماهنگي را در اجزا افزايش داد و با تفاوت در ريتم‌ها و مدول‌ها، استفاده از شبكه‌هاي چند گانه، بر هم زدن هندسه غالب ايجاد تنوع نمود.

تضاد در رنگ و نور

نور، شرط اول ديدن است. درجات مختلف سايه روشن و رنگ باعث ديده شدن اشيا مي‌شود. از طريق كنتراست بصري، اشيا، وضوح و روشني بيشتري پيدا مي‌كنند.

هماهنگي يا تضاد در شكل

نياز انسان به تشخيص و فهم محيط، اصلي‌ترين انگيزه‌ي ديدن است. وجود ابهام، بزرگ‌ترين مانع را براي درك محيط فيزيكي و معماري ايجاد مي نمايد. ذهن از طريق ساده‌كردن نقوش، كامل كردن خطوط ناتمام، دسته‌بندي اشكال مشابه، اقدام به درك محيط مي‌كند.

ب) تناسب

تناسب، از نظر مفهومي اشاره، به شخصيت ذاتي و از نظر شكل، به نسبت يك جز به جزء ديگر و يا نسبت يك جزء به كل مربوط مي شود، و يا به رابطه‌ي يك چيز با چيز ديگر، از نظر بزرگي و اندازه، تعداد و يا و ميزان و كيفيت اشاره دارد.

 

 

نكته: قدما براي تناسب ايده‌آل اشيا، تناسب هندسي خاصي به نام «تناسبات طلايي» را پيشنهاد كرده‌اند.

براي درك تناسب، به مفهوم مقابل آن يعني تضاد مي‌توان توجه كرد. تضاد و عدم تناسب، در ابعاد رويه و پايه‌ي ميز قابل توجه است.

ج) تعادل و ناپايداري

عناصر مختلف فضا و فرم معماري مانند ديوار‌ها سقف، درها و پنجره‌ها، مبلمان و لوازم با اندازه‌ها، شكل ها و رنگ‌هاي مختلف در كنار هم قرار مي گيرند. اين عناصر متنوع، بايد در قالب يك تركيب بصري متعادل و متوازن سازمان پيدا كنند و وزن و نيرو‌هاي بصري كه به وسيله‌ي هر يك از عناصر فوق ايجاد ميشود به توازن، آرامش و تعادل برسند. اندازه، شكل، رنگ، بافت، جهت و محل قرارگيري عناصر، وزن بصري عناصر و ميزان جلب توجه به آن‌ها را در فضا مشخص مي‌كند.

ناپايداري، حالتي است در مقابل تعادل. ناپايداري از نظر بصري، بسيار ناآرام و تحريك كننده است و در مقياس معماري و احجام بزرگ ميتواند احساس ناامني و تزلزل ايجاد نمايد.

بايد تعادل بين عناصر تشكيل دهنده‌ي فرم و فضا، در سه بعد مورد توجه قرار گيرد و از انسجام، استحكام و خوانايي كافي برخوردار باشد با تغييراتي كه در فضا ايجاد ميشود انسجام و توازن آن را از بين نبرد.

 

 

 

ج-1) سه روش ايجاد تعادل

 براي ايجاد تعادل، از سه روش زير مي‌توان بهره چيست: تعادل محوري، شعاعي و تعادل نامتقارن

الف: تعادل محوري: در تعادل محوري، عناصر فضايي با اشكال، اندازه‌ها، جهات و كيفيات مختلف به صورت متقارن نسبت به يك محور سازمان‌دهي مي‌شوند. تعادل محوري، به تقارن، آرامش، سكون و موازنه‌ي كامل بين عناصر منجر مي‌شود.

نكته: در تقارن محوري عنصر انتهايي محور تقارن مورد تأكيد قرار مي‌گيرد. به همين جهت در اين نوع سازمان دهي، معمولاً، در انتهاي محور عناصر با ارزش و مهم جايابي مي‌شوند. اين نوع سازمان‌دهي در معماري سنتي ايران كاربردي وسيع دارد. در اين سازمان دهي، علاوه بر عنصر انتهايي محور، ممكن است ناحيه‌ي مياني واقع بر روي محور و حد فاصل عناصر فضاي موجود نيز مورد تأكيد قرار گيرند. بهترين نمونه‌هاي آن را مي‌توان در استقرار آبنما در حياط‌هاي مركزي معماري ايراني مشاهده كرد.

 

 

ب: تعادل شعاعي: در اين شيوه‌ي ايجاد تعادل، عناصر فضايي به صورت شعاعي حول يك نقطه‌ي مركزي سازمان مي يابند و يك تركيب متمركز ايجاد مي‌كند كه نقطه‌ي مركزي، كانون آن است. اين نوع از تعادل ممكن است متقارن يا نامتقارن باشد.

ج- تعادل نامتقارن: در تعادل نامتقارن، تشابه عناصر فضاي الزامي نيستند بلكه هر يك از عناصر، ويژگي، وزن و تأثير بصري خاص خود را دارند. در ايجاد تعادل بين اين عناصر نامتجانس نيرو و وزن بصري هر يك از عناصر در نظر گرفته مي‌شود و از قانون اهرم‌ها كه در فيزيك كابرد دارد براي يافتن محور تعادل و سازمان‌دهي عناصر استفاده مي‌شود. عناصر جذاب، مانند اشكال غير متعارف، رنگ‌هاي براق، اجسام تيره و بافت‌هاي رنگارنگ جذاب تر و سنگين‌تر، و برعكس، سطوح بزرگ ساده و كم‌رنگ كه كه دورتر قرار مي‌گيرند سبك‌تر در نظر گرفته مي‌شوند.

تعادل نامتقارن، پوياتر و تغييرپذيرتر است.

 

 

د) هماهنگي، تنوع و يكنواختي

قاعده‌ي هماهنگي سعي در انتخاب عناصر يا ويژگي هاي، شكل، رنگ، بافت و يا مصالح مشترك دارد، تا از تكرار يك ويژگي مشترك، وحدت و انسجام لازم را بين فرم‌ها و عناصر فضايي ايجاد نمايد.

 

 

ايجاد توازن بين يك نظم خشك و بي نظمي، وحدت و تنوع، آشفتگي و انسجام، به گونه‌اي كه هماهنگي و تنوع را با هم جمع كند، در طراحي معماري و آثار هنري بسيار مهم است.

هـ ) ريتم، حركت و سكون

ريتم، به عنوان يك قاعده‌ي طراحي، براساس تكرار عناصر در فضا و زمان شكل مي‌گيرد.

ساده ترين نوع ريتم تكرار منظم عناصر معماري در امتداد يك خط مستقيم است. اگر چه اين ريتم كاملاً يكنواخت است اما مي تواند به عنوان پس‌زمينه‌اي براي استقرار عناصر اصلي فضا مورد استفاده قرار گيرد.

حركت نتيجه‌ي طبيعي تجزيه‌ي ريتم از سوي انسان است و سكون حاصل فقدان ريتم و حركت مي‌باشد.

ويژگي ريتم‌هاي بصري در يك ساختمان به شكل، اندازه و جهت قطعات و فاصله‌ي تكرار آن‌ها بستگي دارد.

و) تأكيد و يك نواختي

قاعده‌ي تأكيد، امكان حضور عناصر مهم و با ارزش را در كنار ساير عناصر معماري فراهم مي آورد. طرح بدون عنصر مورد تأكيد، يك نواخت و بي تحرك به نظر مي رسد.

نكته 1: نقطه‌ي كانوني و نور كافي، دو روش براي تأكيد بر روي يك عنصر بخصوص و مهم‌اند.

نكته 2: يك عنصر ممكن است به دليل موقعيت ويژه‌اش يا به خاطر استقلالش از عناصر ديگر، مورد تأكيد قرار گيرد.

نكته 3: انتهاي يك محور مي تواند محل استقرار مناسبي براي عنصر با ارزش باشد و بر اين ارزش تأكيد شود.


فصل هشتم

«توسعه‌ي گزينه‌ها، ارزيابي و تكميل طرح»

1- توسعه‌ي گزينه‌هاي طرح

طراحي هر گزينه از مراحل ذهني متعددي عبور مي كند، ابتدا تعداد زيادي طرح‌هاي مقدماتي و آزمايشي و آزاد كشيده مي‌شوند. اين طرح‌ها به تدريج قوام يافته، به يك گزينه‌ي طراحي تبديل مي‌شوند.

2- ارزيابي گزينه‌ها

براي هر پروژه بايد براساس ابعاد عملكردي، محيطي، ساختاري و ارزش‌هاي كيفي مورد انتظار، ملاك‌هاي ارزيابي معين شود.

3- انتخاب و تكميل گزينه‌ي نهايي

گزينه‌ي نهايي بايد واجد كامل‌ترين جواب‌ها به نياز‌ها و خواست‌هاي طرح باشد.

به منظور تكميل گزينه‌ي نهايي، آن را مجدداً بررسي و نقاط ضعف و كمبود‌هاي آن را رفع مي‌كنيم.

نكته: از طريق ترسيمات پلان مقطع، نما و ترسيمات سه‌بعدي ابعاد مختلف را كنترل و تكميل مي‌كنيم. در صورت لزوم، مدل طرح ساخته و طرح را كنترل مي كنيم.

4- ارائه‌ي پروژه و نقشه‌هاي فاز يك

پس از تكميل گزينه‌ي نهايي و قطعي كردن طرح ساختمان، نقشه‌هاي ساختمان را به طور دقيق با مقياس  يا  ترسيم مي كنيم. به اين نقشه‌ها كه ويژگي‌هاي معماري ساختمان، از جمله نحوه‌ي استقرار كيفيت و روابط فاها، مشخصات نماهاي ساختمان را نشان مي دهد اصطلاحاً «نقشه‌هاي فاز يك معماري» مي گويند. از اين نقشه‌ها مي‌توان براي معرفي ساختمان به كارفرما و استفاده‌كننده‌ها و اخذ نظر آن‌ها استفاده كرد، امكانات مربوط به اجراي سازه و تأسيسات ساختمان را ارزيابي نمود و هزينه و زمان اجراي پروژه را برآورد كرد.

نكته: چون نقشه‌هاي فاز يك، مبناي قضاوت، ارزيابي و تصميم گيري كارفرمايان، استفاده‌كنندگان و سرمايه‌گذاران هستند، دقت در كيفيت ترسيمات و ارائه‌ي درست طرح، اهميت پيدا مي‌كند.

با توجه به اين كه درك نقشه‌هاي فني براي همگان مقدور نيست با استفاده از ماكت، ترسيمات سه بعدي و بهره‌گيري از امكانات رنگ و سايه روشن، پروژه بايد به نحو ملموس و قابل دركي معرفي شود.

از اين رو، سرنوشت هر طرحي، به نحوة ترسيم و ارائه‌ي آن بستگي پيدا مي‌كند.

معمولاً براي ايجاد حس عمق در پلان‌ها، داخل ديوارها را پر رنگ نموده، براي قابل درك‌تر شدن فضاها، مبلمان فضاها را ترسيم مي‌كنند.

5- نقشه‌هاي فاز 2 ساختمان

نكته: نقشه‌هاي فاز يك ساختمان فاقد دقت و اطلاعات لازم براي اجراي ساختمان است.

به همين دليل، براي اجراي هر ساختمان با استفاده از نقشه‌هاي فاز يك، نقشه‌هاي اجرايي (فاز دو) آن را تهيه مي‌كنند. نقشه‌هاي فاز دو ساختمان شامل موارد زير است.

الف) نقشه‌هاي فاز دو معماري كه از سوي مهندس معمار تهيه مي‌شود و شامل مشخصات مصالح و جزئيات اجرايي قسمت‌هاي مختلف ساختمان است.

ب) نقشه‌هاي فاز دو سازه كه از سوي مهندس محاسب تهيه مي‌شود و مشخصات فونداسيون‌ها، ستون‌ها، تير‌ها و پوشش سقف‌ها را معرفي مي‌كند.

ج) نقشه‌هاي تأسيسات مكانيكي كه از سوي مهندس مكانيك تهيه مي‌شود و سيستم آب رساني، دفع فاضلات، نحوه‌ي گرمايش و سرمايش ساختمان را نشان مي دهد.

د) نقشه‌هاي تأسيسات مكانيكي كه از سوي مهندس مكانيك تهيه مي‌شود و مشخصات سيستم روشنايي، كليد و پريز و تلفن ساختمان را معرفي مي‌كند.

 

مجموعه‌ي نقشه‌هاي فوق، زير نظر مهندس معمار كنترل و هماهنگ مي‌شود و مجموعاً به عنوان نقشه‌هاي اجرايي ساختمان مورد استفاده‌ي برنامه‌ريزان و مجريان پروژه قرار مي‌گيرد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 9:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نقش سازمانهاي غيردولتي در توسعه

بازديد: 135

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد تهران غرب

 

عنوان:

نقش سازمانهاي غيردولتي در توسعه

 

نام استاد:

جناب آقای کائید

 

دانشجو:

محسن قربانی

 

زمستان 87


چكيده

تشكل‌هاي داوطلبانه مردمي كه سابقه فعاليت آنها به سال هاي دور مي‌رسد، يكي از عوامل اصلي توسعه كشورها مي‌باشد. در شرايط كنوني، تحقق ا هداف دولت در زمينه توسعه از نظر اجتماعي، اقتصادي، سياسي ،بدون مشاركت و همياري آحاد جامعه بوجود نخواهد آمد. سازمانهاي غيردولتي زاييده يك چنين نيازي براي مشاركت جامعه و دولت است. اين سازمانها از طريق همكاري مردمان با هم و با دولت وبخش خصوصي در بسياري از زمينه ها بستر ساز توسعه و رشد جامعه مي‌باشند. در مقاله حاضر كوشش شده تا ضمن بيان مفهوم وتعريف سازمانهاي غيردولتي، نقش آنها در توسعه در ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي، سياسي توصيف شود.

واژگان كليدي: توسعه، سازمان هاي غيردولتي، توسعه اجتماعي، توسعه اقتصادي، توسعه سياسي


مقدمه

اصطلاح توسعه در معناي جديد آن تنها پس از جنگ جهاني دوم فراگيري رشد، در مباحث اوليه، توسعه مترادف با نوسازي جامعه و به مرور زمان در قالب رشد اقتصادي تلقي مي‌شد اما امروزه، توسعه كشورها را در ابعاد مختلف اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي مورد بررسي قرار مي‌دهند ( مقدس: 1378-40)

مايكل تودارو معتقد است كه توسعه را بايد جرياني چند بعدي دانست كه مستلزم تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي، طرز تلقي عامه مردم و نهادهاي ملي ونيز تسريع رشد اقتصادي، كاهش نابرابري و ريشه كن كردن فقر مطلق دانست.( ازكيا: 1380،8)

سيرز، توسعه را جرياني مي‌داند چند بعدي كه تجديد سازمان، وسعت ‌گيري متفاوت كل نظام اقتصادي و اجتماعي به همراه دارد  وي دربارة توسعه كشورها مطرح كرده‌است، اينكه فقر چه تغييري كرده است؟ بيكاري چه تغييري كرده است؟ نابرابري چه تغييري كرده است؟ چنانچه كليه سه پديده فوق در طي يك دوره كم شده باشد، بدون شك اين دوره براي كشور مورد نظر يك دوره توسعه بوده است. (كيا، 1382، 6)

در شرايط كنوني ،از نظر اقتصادي، سياسي، امكان تحقق اهداف دولتها در زمينه توسعه، بدون مشاركت و همياري تمام آحاد جامعه وجود ندارد.  سازمانهاي غيردولتي زاييده يك چنين نيازي براي مشاركت جامعه و دولت هستند ( الواني؛ 1381،8)

تعريف، سازمانهاي غيردولتي (NGO)

NON-Government organizations

سازمان هاي غيردولتي به عنوان بخش سوم، در كنار بخش دولتي و بخش خصوصي نيز مطرح مي‌گردد. بخش سوم اصطلاحي است براي بيان بخشي كه متفاوت با بخش خصوصي و دولتي و داراي ماهيتي داوطلبانه است. سازمان هاي غيردولتي هم در كشورهاي در حال توسعه و توسعه نيافته مورد توجه قرار گرفته و بخشهاي دولتي و خصوصي توانسته اند با همكاري اين سازمانها در تحقق اهداف خود توفيق بيشتري داشته باشند. ( الواني؛ 1381،9) چنانچه درتمام كشورها، حتي كشورهاي در حال توسعه‌اي همچون هند وبنگلادش سازمان هاي غيردولتي را به عنوان يكي از بازوهاي توسعه به رسميت شناخته و از نقش آفريني آنها در حل مشكلات اقتصادي اجتماعي و زيست محيطي استفاده مي شود ( جمشيدي، 1383،21)

كاربرد وسيع سازمان غيردولتي گاه باعث ابهام و سردرگمي مي‌شود، لذا سعي شده است به تعاريفي پرداخته شود كه مفهوم وسيع و پيچيده سازمانهاي غيردولتي را براي خواننده به وضوح بيان نمايد.

طبق تعريف اول هر سازماني كه بخشي از دولت نيست و در محدوده جامعه مدني فعاليت مي‌كند، سازمان غير دولتي (NGO) مي باشد. اين تعريف شامل سازمان‌هايي مثل اتحاديه‌هاي كارگري، جوامع و نهادهاي مذهبي، گروههاي سياسي، باشگاه‌هاي ورزشي، جوامع هنري، فرهنگي و انجمن‌هاي شغلي و تجاري نيز مي‌شود. ( بيل، دان، 1995)

-    تعريف ديگر در زمينه توسعه، سازمانهاي غيردولتي را سازمانهايي مي داند كه براي بهبود بخشيدن وضعيت اجتماعي و اقتصادي مردم، به نفع آنها كار مي‌كنند( بيل، دان:1995)

-    طبق آئين نامه اجرايي تأسيس و فعاليت NGO مصوبه 9/11/81، سازمان غيردولتي، به تشكل‌هايي اطلاق مي‌شود كه توسط گروهي از اشخاص حقيقي يا حقوقي غيرحكومتي به صورت داوطلبانه با رعايت مقررات مربوط تأسيس شده و داراي اهداف غيرانتفاعي و غيرسياسي است.

-    سالامون لستر، سازمان  هاي غيردولتي را تشكلي مستقل، منعطف، دموكراتيك، و غيرانتفاعي كه فعاليت‌هاي خود را براي كمك به تقويت بنيه هاي اقتصادي و يا اجتماعي گروه‌هاي حاشيه‌اي، حل معضلات عامه يا حتي مسائل قشري خاص متمركز كرده، تعريف نموده است. (نوروز ، 1380،1)

به طور كلي سازمان‌هاي غيردولتي در زمينه ارائه خدمات به بخشهاي نيازمند در جامعه مي‌پردازند و سعي مي‌كنند تا تسهيل كننده فرآيندهاي تحول اجتماعي- اقتصادي- سياسي در سطوح گروهها و افراد جامعه باشند و همچنين مي‌كوشند تا ميان واحدها و سازمانهاي مختلف نوعي هم افزايي و اتحاد ايجاد كنند و روحية مشاركت جمعي ميان سازمانها را عملي سازند. ( الواني:1381،9)

نقش سازمان  هاي غيردولتي در توسعه:

سازمان هاي غيردولتي در حال حاضر جايگاه عمده اي در توسعه پيدا كرده اند. زيرا سازمانهاي مذكور مي‌توانند با ايفاي نقشهاي مختلف، بخش دولتي را در امور توسعه ياري دهند و به طور موثري در فرآيند توسعه عمل كنند.

توماس به چهار جزء اصلي در فرآيند توسعه اشاره مي‌كند كه سازمانهاي غيردولتي به طور موثري مي توانند در انجام دادن آنها ايفاي نقش كنند، اين چهار جزء عبارتند از :

1)    جهت دادن به تلاش هاي افراد براي تحقق اهداف

2)    تاكيد بر ايجاد تغيير در جامعه

3)    رعايت اصول ارزشي در امر توسعه

4)    استقرار در امر توسعه

سازمانهاي غيردولتي با توجه به نزديكي آنها به جامعه اي كه توسعه در آن تحقق پيدا مي‌كند به خوبي قادرند در اين فرآيند انجام وظيفه كنند (الواني، 1381، 8)

سازمان هاي غيردولتي با دسترسي وسيع به آحاد مردم و جلب اعتماد آنان از جهت رفع معضلات و كاستي هاي جامعه در كنار دولت و به عنوان مكمل طرح هاي توسعه اي فعاليت مي كنند. اين نهادها با شناختي كه از مردم دارند، مي توانند سطح آگاهي هاي عمومي را در زمينه هاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي بالا برده و در عين حال به پيشبرد برخي برنامه هاي دولت و جلوگيري از برنامه هاي بدون توجه، با رعايت موثرترين شيوه‌ها اقدام كند.

(نظري: 1384، 21)

با توجه به توضيحات مطرح شده، حال به نقش سازمان هاي غيردولتي در هر يك از ابعاد توسعه (اجتماعي، اقتصادي، سياسي) مي پردازيم:

نقش سازمان هاي غيردولتي در توسعه فرهنگي، اجتماعي:

هرچند كه توسعه فرهنگي و اجتماعي با يكديگر متفاوت مي باشد ولي به دليل اينكه توسعه اجتماعي و توسعه فرهنگي مكمل و پيوسته، يك پديده اند و هر دو نوع الزاماً بر ايجاد و وجود تمايز فراينده جامعه منجر مي شوند، در اين مقاله در يك عنوان مشترك قرار گرفته اند. (توسلي، 1373، 15)

مفهوم توسعه فرهنگي از اوايل دهه 1980 به بعد از طرف يونسكو به عنوان يك سازمان فرهنگي در مباحث توسعه مطرح شده و از مفاهيمي است كه تاكيد بر نيازهاي غيرمادي افراد جامعه دارد.

توسعه فرهنگي، فراگردي است كه در آن سنتها و تجارب گذشته از نو و براساس نيازها و شرايط تازه بازانديشي وبازسازي مي‌شوند و از اين طريق خود را بارور مي‌كند و تواناييهاي بالقوه انسانها شكوفا مي‌شود. (اسدي، 1370،7)

توسعه اجتماعي از مفاهيمي است كه با چگونگي شيوه زندگي افراد يك جامعه پيوندي تنگاتنگ دارد و در ابعاد عيني بيشتر ناظر بر بالابردن سطح زندگي عمومي از طريق ايجاد شرايط مطلوب و بهينه در زمينه‌هاي فقرزدايي، تعذيه، بهداشت، مسكن، اشتغال، آموزش و چگونگي اوقات فراغت مي باشد. ( توسلي؛1373،15)

سازمانهاي غيردولتي با اهدافي اخلاقي و ارزشي مدار، چون كار سخت و رايگان، فعاليتهاي بشردوستانه و حمايت از ناتوانان، كار مي‌كنند وبدنة سازماني آنها متشكل از افراد داوطلب و متعهد و وفادار به آرمانهاي سازمان مي‌باشد. اين گونه سازمانها براي تحقق آرمانهاي ارزشي و اجتماعي تلاش مي‌كنند(‌الواني: 1381،10) همچنين اين سازمانهاي در مواردي چون، بچه هاي خياباني، دختران فراري، حقوق بشر، تساوي جنسي ، اعتياد، ناامني اجتماعي،بي تفاوتي‌هاي اجتماعي، آلودگي محيط زيست، بي‌سوادي، سالمندي، عدم رعايت حقوق شهروندي، آسيب هاي اجتماعي، بي خانماني، مفاسد اجتماعي، ازدياد جمعيت، اتلاف وقت، بي حرمتي ، بي اعتمادي، ناآگاهي، معلوليت جنسي و ذهني و ديگر معضلات فرهنگي و اجتماعي كه در قالب وچارچوب‌ هزينه‌هاي اجتماعي قرار مي‌گيرد، از طريق آگاه سازي، فرهنگ سازي و توانمندسازي مردم وحساس نمودن آنها نسبت به معضلات اجتماعي و تقويت صحيح مسئوليت در آنها، مي‌توانند هزينه‌هاي اجتماعي را به سرمايه هاي اجتماعي تبديل كرده و زمينه ساز توسعه همه جانبه كشور و مخصوصاً توسعه فرهنگي و اجتماعي شوند. 

نقش سازمانهاي غير دولتي در توسعه اقتصادي :

توسعه اقتصادي عبارت است از رشد مداوم اقتصادي يك جامعه و بهبود وضعيت رفاهي افراد جامعه، كه ناشي از دگرگوني در بنيانهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي، علمي و فرهنگي جامعه است و دستيابي به غايات مطلوب نوسازي اقتصادي فراهم مي‌آيد(‌نراقي، 1375، 33)

نظريه اقتصادي نئوليبرال براي سازمانهاي غيردولتي در اقتصاد جامعه نقش قائل مي شود و معتقد است كه اين سازمانها قمستي از « بخش خصوصي غيرانتفاعي هستند يعني سازمانهايي كه خدماتي را ارائه مي دهند. بدون آنكه سودي دريافت كنند. سازمانهاي غيردولتي با ابداع و نوآوري به رقابت مي پردازند و بنابراين عملكرد بازار را در رابطه با كالاها و خدمات خاصي كه تامين مي كنند. بهبود مي‌بخشند و موجب پديد آمدن محيطي مي شوند كه در آن سازمانهايي موثرتر و كارآتر رشد يابند.

بانك جهاني و سازمان كمك هاي اقتصادي آمريكا از طرفداران سرسخت اين مكتب فكري هستند. جايگاه اين مكتب در گزارشي كه ناظر بر چگونگي ارتقاي توسعه در آ‏فريقاست ، بخوبي نشان داده شده است. بخشي از اين گزارش را در زير مي خوانيم:

مشاهده موانع موجود بر سر راه تكيه بيش از حد به بوروكراسي‌هاي دولتي امكان استفاده بيشتر ازبخش خصصوي در استراتژيهاي توسعه آينده را فراهم مي سازد. اين كار در سطح توده مردم به معناي تشكيل بيشتر انجمنهاي روستاها، بخشها و در سطح مياني به معناي ايجاد اتحاديه‌هاي محلي غيردولتي و تعاونيهاست. تبلور اين استراتژي در سطح ملي، تشكيل اتاقهاي بازرگاني و صنعتي، انجمنهاي تجاري، سازمانهاي غيردولتي با پوشش زياد، انجمنهاي حرفه اي بانكداران، پزشكان ، حسابداران و نظاير آن است. اين گروهها و اجتماعات مي‌توانند براساس سنت آفريقايي خودياري، فعاليت كنند.(منوريان:1379،278).

نقش سازمانهاي غيردولتي در توسعه سياسي:

توسعه سياسي از مفاهيمي است كه پس از جنگ جهاني دوم در ادبيات توسعه مطرح شده است و حوزه بحث مهمي را در علوم سياسي و جامعه شناسي سياسي تشكيل مي دهد . در ارتباط با فضاي مفهومي اين واژه ديدگاههاي مختلفي وجود دارد ( محمدي: 1370،41) توسعه سياسي را مي توان شامل ارزشهايي مانند : حقوق بشر، آزادي سياسي، حق راي و دموكراسي دانست. (منوريان:1379،14)

در اساسنامه NGO بارها از جمله غيرسياسي بودن سازمان هاي غيردولتي نام برده شده است اما آنچه مشخص است ابعاد اجتماعي، اقتصادي و سياسي با هم در ارتباط مي باشند و برهمديگر تاثير مي گذارند.

يكي از مهمترين وظايف سازمان هاي غيردولتي، تحقق «مسئوليت سياسي» در جامعه مدني است. آنها مي‌توانند تاثيرگذاري خود را در جامعه حفظ كنند و ضمن استفاده از تمام ابزارهاي اجتماعي و فرهنگي در جهت اهداف سازمان خود، نگران متهم شدن به فعاليت سياسي نباشند، درست است كه NGO ها نمي‌توانند اعلام موضع كنند و كانديدايي را براي انتخابات رياست جمهوري و يا ساير انتخابات معرفي كنند ولي اين امر باعث نمي شود كه حق «مسئوليت سياسي» آنها را در جهت بسيح افكار عمومي در مسير وارد كردن دولت با بخش هايي از جامعه با توجه به خواسته ها و نيازهاي شهروندان از آنها سلب شود كه به طور حتم اين يكي از كاركردها و وظايف سازمان غيردولتي است كه بر مبناي آن شكل پيدا كرده اند. اين بدان معني است كه سازمان هاي غيردولتي بنا به حوزه فعاليت و تفحص خود به عنوان يكي از گروههاي مرجع، مي تواند نقش اساسي در فرآيند اجتماعي ايفا كنند.

به عنوان مثال يك سازمان غيردولتي كه در مورد آسيبهاي اجتماعي فعاليت مي‌كند، معتقد است كه فلان كانديدا هيچ برنامه حمايتي در مورد آسيب ديدگان اجتماعي ندارد. اين سازمان به هواداران واعضاي خود اعلام مي كند كه فلان فرد يا گروه داراي برنامه‌اي در زمينه حمايت مجموعه آنها نيست و در مورد وي هشدارهاي لازم را به آنها مي‌دهد، بدون اين كه به صورت مستقيم از حزب و يا فردي حمايت كند و فقط در راستاي تحقق اهداف مجموعه خود فعاليت خواهد كرد كه در نهايت منجر به تقويت جامعه مدني مي‌شود.

نبايد از ياد برد كه جامعه مدني نيرومند، شرط اساسي دوام و استقرار دموكراسي است و جامعه مدني خود مجموعه‌اي از نهادها، انجمن ها و تشكيلاتي است كه وابسته به دولت وقدرت سياسي نيستند ، ولي نقش تعيين كننده اي در صورت بندي قدرت سياسي دارند. جامعه مدني زماني قوام مي يابد كه نه تنها از قدرت سياسي استقلال داشته و خود مختار باشد، بلكه بر نهاد دولت نيز اعمال قدرت يا نفوذ كند. (نظري؛ 1384،21)

نتيجه گيري :

سازمانهاي غيردولتي به عنوان نهادهايي خودجوش قادرند تا با ايفاي نقش‌هاي مختلف به همراه سازمانهاي دولتي و خصوصي راههاي توسعه را هموار سازند، اين سازمانها با ارائه خدمت به بخش‌هاي نيازمند در جامعه، تسهيل كننده فرايندهاي تحول در ابعاد اجتماعي، اقتصادي، سياسي در سطح جامعه مي‌باشند.

در كشور ما بهره گيري از اين نوع سازمانها و كمك به شكل گيري و بهينه سازي آنها مي‌تواند كمك مؤثري در تسريع و تسهيل تحقق اهداف توسعه باشد. اميد است مديران ما در بخش دولتي و خصوصي با دريافت اين نكته، بكوشند تا با جلب مشاركتهاي مردمي و سازماندهي به چنين تحركاتي ، مسير توسعه را براي شهروندان به ياري خود آنان هموار سازند وبا اين رويكرد در جهت تحقق آرمانهاي جامعه به گونه اي موثر گام بردارند.


منابع:

1)  ترنر ، مارك، هيوم ، ديويد حكومتداري، مديريت و توسعه ، ترجمه عباس منوريان، انتشارات آموزش مديريت دولتي 1379

2)     نظري، محمد رضا سازمان هاي غيردولتي در سياست- شماره 504 روزنامه شرق 1384

3)   جمشيدي، مژگان. تشكل‌هاي زيست محيطي در مسير توانمندسازي- شماره 317 روزنامه شرق 1383

4)     ؟ - سازمان هاي غيردولتي و انبوهي از مشكلات- نشريه نوروز 30/7/80

5)     مقدس، جلال- مديريت و توسعه- انتشارات مركز آموزش مديريت دولتي 1378

6)     الواني، سيد مهدي- سازمانهاي غير دولتي و توسعه- شماره 14 نشريه مديريت و توسعه 1381

7)     كيا،كريم- مديريت و توسعه ( جزوه چاپ نشده) دانشگاه آزاد اسلامي واحد نوشهر و چالوس 1382

8)     ازكيا، مصطفي جامعه شناسي توسعه- نشر كلمه 1380

9)     Bail , Colin. Dunn, Leich- NON Governmental organizations- The Common wealth foundation, London,1995.

10) نراقي، يوسف- توسعه و كشورهاي توسعه نيافته- ناشر- شركت سهامي انتشار 1375

11) پاي، لوسين- فرهنگ سياسي و توسعه سياسي ترجمه مجيد محمدي- مجله نامه فرهنگ شماره 6و5، 1370

12) توسلي، غلامعباس، جامعيت مفهوم توسعه و رابطه آن با فرهنگ- شماره 15 مجله فرهنگ و توسعه 1373

 

 13) اسدي ، علي مديريت استراتژيك از ديدگاه اجتماعي شماره 14 نشريه مديريت دولتي 1370

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 9:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس