تحقیق و پروژه رایگان - 1480

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره تاج محل

بازديد: 1573

 

تحقیق درباره تاج محل

گروه فرهنگ، کيان مهر احمدي_همايش «باغ هاي ايران وهند» با حضور تعداد زيادي از اساتيد، دانشجويان معماري و علاقمندان به تاريخ ،روزيکشنبه 19 مهرماه به همت دفتر پژوهشهاي فرهنگي در سالن گفت و گو خانه هنرمندانگشايش يافت.

در اين همايش دکتر ناصر تکميل همايون ، استاد تاريخ دانشگاه شهيدبهشتي و مدير گروه تاريخ دفتر پژوهش هاي فرهنگي درباره روابط تاريخي ايران و هندسخن گفت.سپس پروفسور «ابا کخ» از آْلمان درباره تاج محل سخنراني کرد. با اينکه درابتدا قرار بود دکتر حسين سلطان زاده رئيس دانشکده معماري قزوين و سردبير فصلنامهفرهنگ و معماري در اين نشست درباره «باغ مزار هاي ايران» سخنراني کند اما عملا بهدليل طولاني شدن سخنراني«ابا کخ» وي فقط کلياتي از بحث خود را ارائه و شرح مفصل آنرا به حلسه ديگري موکول کرد.

استقبال از اين همايش آن قدر زياد بود که تعدادزيادي از دانشجويان تا آخر همايش روي زمين نشسته بودند.  دکتر تکميل همايون درابتداي سخن ، کشورهايي را که با ايران رابطه فرهنگي دارند به سه قسمت تقسيم کرد ودرباره هر يک گفت:يک سري کشورهايي هستند که تاکنون با آنها هيچ رابطه فرهنگي نداشتهايم و تازه در آغاز راه هستيم مانند برزيل يا آرژانتين.دسته دوم کشورهايي هستند مثلتاجيکستان و افغانستان که ما با آنها اشتراکات فرهنگي زيادي داريم و گويي قرن ها باهم در يک فرهنگ زندگي کرده ايم. دسته سوم کشورهايي هستند که ما از گذشته با آنهاداد و ستد فرهنگي داشته ايم ولي نه مثل تاجيکستان و افغانستان به ما نزديکند نه مثلبرزيل از ما دورند که اين دسته شامل کشورهايي چون هند و چين مي شود.

اين استادتاريخ درادامه براي تبيين بيشتر نوع رابطه ايران وهند به تاثير گذاري فرهنگ و زبان

فارسي بر هندي ها اشاره کرد و گفت:شما به نام باغ هاي هندي نگاه کنيد. جهان آرا،نورافروز، فرح بخش، آرامگاه همايون، باغ انگوري، انگوري باغ، چهلستون، هشتبهشت.......وقتي نام باغ هاي هند اين اسامي باشد آن وقت ببينيد از لحاظ معماري وباغ سازي چه تاثيراتي از ما گرفته اند. وي با اشاره به لشگرکشي هاي سلطان محمودغزنوي به هند، اين نوع ايجاد رابطه را «تماس بدي» خواند و گفت هيچ کس از طريق جنگنمي تواند چيزي را به ارمغان ببرد اما در کنار اين برخورد هي نظامي و سياسي، عرفانو تصوف ايران نيز به هند راه پيدا کرد و هند چون مثل ايران مايه عرفاني داشت توانستعرفان اسلامي را بپذيرد و از آن تاثير بگيرد.

پروفسور« اباکخ»خانم دانشمندآلماني که مدت بيست سال است درباره باغ هاي هند و مخصوصا تاج محل تحقيق مي کند نفربعدي بود که ميکروفون را به دست گرفت. وي در آغاز شرح مفصلي درباره تاج محل داد وگفت: تاج محل يکي از باارزشترين و زيباترين ساختمان هاي مقبره گون است که امپراطورشاه جهان پنجمين پادشاه سلسله مغول(تيموريان) به عنوان آرامگاه براي همسرش ممتازمحل ساخته است.او که به زبان آلماني سخن مي گفت و سخنانش به فارسي ترجمه ميشد درادامه به اين نکاه اشاره کرد که در عصر استعمار افراد زيادي از اين محل ديدن کردهاند و مخصوصا در قرون 18 و 19 اين بنا خيلي مورد توجه بوده است. بنا به نظر کخ ،تاج محل نه فقط يک مقبره که نماد و سمبلي از اهميت و قدرت حکومت مغول بوده است.

بناي تاج محل از يک ساختمان سفيد اصلي و دو ساختمان قرمز کوچک تر که در دو طرفبناي اصلي ساخته شده اند تشکيل شده است. کخ گفت که از حدود بيست سال پيش که مطالعه

تاج محل را آغاز کرده به اين نتيجه رسيده که « براي درک بهتر معماري اين بنا بايداين ساختمان را در تماميت خودش ببينم نه قطعه قطعه.» در حالي که هميشه تاکيد محققانروي ساختمان اصلي که سفيد رنگ است متمرکز مي شده است.

قسمت هاي زيادي از تاجمحل اکنون از بين رفته است. آن چه که امروز باقي مانده يک باغ اصلي است به نام چهارباغ و ساختمان سفيد مقبره که انگار روي يک سکو قرار گرفته و به رودخانه جامو مشرفاست.پروفسور آلماني تاکيد کرد که قرار گرفتن ابن بنا کنار رودخانه نکته بسيار مثبتيبراي آن است چون هم منظره جالبي دارد و هم اينکه رودخانه به انسان آرامش مي دهد.

بنا به نظر کخ چهار باغي را که اطراف تاج محل قرار گرفته، مي توانيم به چهارسوق هاي بازار تشبيه کنيم که دو راسته از دو طرف پيش مي آيند واين چهارسوق ها راقطع مي کنند.وي گفت که ممکن است در گذشته در اين منطقه کاروانسرا يا بازاري نيزموجود بوده اما هنوز قطعيت اين مسئله براي او کاملا روشن نيست.

وي تاکيد کرد کهابن بنا فقط يک مقبره نيست بلکه مجموعه اي است از بازار، کاروانسرا، باغ و مقبره کهبا وجود عملکردهاي متفاوت و مختلف هر يک از اين بناها، تمامي آنها خيلي خوب طراحيشده اند.

کخ که براي درک بهتر سخنراني اش مجموعه متنوعي از تصاوير و نقشه هايتاج محل و ساختمان هاي اطرافش را نشان مي داد به بناهاي دوطرف ساختمان اشاره کرد .

اين بناها به نام قلعه سرخ شهرت دارند. وي ضمن نشان دادن تصاويري از جزئيات هر کدام

از بناها ، هارموني، نظم، تناسب و قرينه سازي آنها را ستود. در اين ساختمان ها سهنوع ستون به اسم ستون «سرو اندام»، ستون «هندسي» و ستون «طبيعي» به کاررفته است.

رنگ هاي به کار رفته در ساختمان اصلي سفيد و رنگ ساختمان هاي طرفين قرمز است. کخ گفت که استفاده از دو رنگ يکي از خصوصيات معماري عصر مغول است که بهترين جلوه اش

در تاج محل بروز کرده است.

وي بانشان دادن کنده کاري ها، نقوش به کار رفته در« مقبره» ممتاز محل و آيات قرآني که بر روي مقبره حک شده، اين بنا را ساختماني باتزئينات جالبي در خور يک مقبره و «خيلي احساس گرايانه» توصيف کرد و آن را ايده اياز قدرت و زيبايي و نمادي از بهشت خواند.
دکتر سلطان زاده، آخرين سخنران اينهمايش در سخنان کوتاه اما موجزي به پيشينه باغ مزار هاي ايراني اشاره کرد و درابتدا گفت: در آيين زرتشت، دفن اجساد مکروه بود و زرتشتيان مردگان خود را دفن نميکردند. بنابراين زرتشتيان نه تنها مقبره اي براي خود نساختند بلکه پادشاهان ساسانيهر آنچه مقبره بود به غير از آرامگاه کوروش را از بين بردند.آن هم به اين دليل کهگمان مي کردند مقبره مادر حضرت سليمان است. با اين حال چون در ايران اقوام مختلفي زندگي مي کردند که اجساد خود را دفن مي کردند آرامگاه هايي هم در يافته هايباستانشناسي به چشم مي خورد. فردوسي در بيتي به باغ مزار اشاره مي کند و مي گويد:

به باغ اندرون دخمه اي ساخته/ سرش را به آن اندر انداختهدر سفرنامه هايتاريخي هم اشاره شده که پيرامون آرامگاه کوروش ، حياط محصوري وجود داشته.از سويديگر هرودوت نيز به باغ هايي اشاره مي کند که به عنوان آرامگاه مورد استفاده قرارمي گرفته است. با اين تفاصيل اين سوال پيش مي آيد که پيشينه تاريخي اين باغ مزار هادر ايران به کجا مي رسد؟

وي در پاسخ به اين سوال گفت: هخامنشيان بخش عمده اي ازفرهنگ و هنرشان را مديون عيلامي ها بودند و در امور مختلف از آنها اقتباس مي کردند. از آنجا که در عيلام مقبره و باغ مزار وجود داشته مي توانيم سنت باغ مزار را بهعيلامي ها منتسب کنيم. اين استاد معماري سپس به دوران پس از اسلام اشاره کرد و گفتبا وجود اينکه باغ مزار هاي هندي تحت تاثير فرهنگ ايراني ساخته شده اند اما اينسوال به جاست که چرا چنين باغ مزارهايي در ايران وجود ندارد؟ براي اينکه تا سه قرنپس از اسلام ساختن بنايي بر روي مقبره مکروه شناخته مي شد و از قرن سوم به بعد است که شاهد مزار هاي يادماني مثل گنبد قاموس يا مقبره سلطان سنجر هستيم.

سلطانزاده تاکيد کرد: دوره غزنوي دوره بروز ملي گرايي در ايران است و انعکاس اين ملي

گرايي در معماري هم ديده مي شود، مثل طرح چهار ايوانه که در مساجد و کاروانسراهايآن دوره به چشم مي خورد. از دوره ايلخاني اين مزارها اهميت پيدا مي کنند و از دورهصفويه شاهد ساخته شدن مجموعه مزار هايي هستيم که داخل يک گورستان هستند.

ويدرباره تداوم نداشتن باغ مزارها در ايران به اعتقادات مذهبي اشاره کرد و گفت: درايران؛ بزرگان، شاهان و خوانين هميشه تمايل داشته اند کنار مزارهاي مقدس دفن شوندنه در يک باغ مزار بزرگ و شايد اين مسئله يکي از علت هاي اين انقطاع تاريخي باشد.

معرفياجمالي  ري و فهرست آثار تاريخي - فرهنگي آن مطالعه و جمع آوري اطلاعاتباستانشناختي از آثار محدوده ري از گذشته مورد توجه بوده است که به دلايل مختلفازجمله نبودن برنامه مدون و جامع براي اين مهم به اجرا در نيامده است . از سال 1312-1315  ه.ش که اولين دوره حفاريهاي علمي باستانشناختي توسط دکتر اريک اشميت درچشمه علي ري انجام شد تا حدود سالهاي 6-1375 ه.ش که چندين حفاري دگر توسطباستانشناسان ايراني صورت گرفت هيچگاه انجم يک برنامه گسترده بررسي وشناسايياز ديدگاهباستانشناختي مورد نظر نبوده است شايد با توجه به کمبود امکانات مالي و نيرويانساني کارآمد در ادامه حفاريهاي باستانشناسي ، و نيز کمبود اطلاعات ارتباطي ميانمحوطه هاي باستاني يکي از عوامل باشند که موجب شده اند هيچگاه حفاريهاي باستانشناسيبه نتيجه نهايي نرسيده و اين کار نه تنها در مطالعات باستانشناسي وقفه بوجود آوردهبلکه امانتي را که هزاران سال در دال خاک از نياکان ما به يادگار مانده است را پساز آزاد شدن از دل خاک بنابودي کشانده است ، و شايد اين گفته اشتباه (باستانشناسيعلم مخرب است) درست باشدبررسيهاي باستانشناسي ادونلطمه زدن به مدارک بازمانده از گذشتگان مي تواند اطلاعات ارتباطي ميان محوطه هايدور از هم را از نظر فرهنگي ، اقتصادي ، اجتماعي و نيز مسير حرکت و مهاجرت اقوام رادر يک نگرش در اختيار پژوهشگران قرار دهد ، اطلاعات بدست آمده در يک برنامه وسيع وشناسايي باستانشناسي مي تواند کمک موثري باشد در انتخاب و برنامه ريزي صحيح يکحفاري نظام مندبر اين اساس اداره کل ميراثفرهنگي استان تهران در يک برنامه گسترده شهرستانهاي استان تهران را زير پوشش بررسيو شناسايي قرار داده است در اين راستا بررسي و شناسايي شهرستان ري در يک زمانبنديفشرده انجام شد که با توجه به گسترش آثار فقط بخشها و روستاهاي اين شهرستان    موردبررسي قرار گرفتند و بررسي مرکز شهرستان ري مي بايست در چاهر چوب يک برنامه گستردهمستقل گنجانيده شود .

در اين برنامه 141 روستايداراي سکنه و 29 روستاي خالي از سکنه مورد بررسي قرار گرفتند نکته قابل توجه اينکهدر سالهاي بعد از انقلاب روند مهاجرت از روستاهاي قديمي شدت يافته و تخليه اينروستاها که تعدادي از آنها داراي بافت بسيار قديمي و از نظر معماري سنتي مناطقکويري ايران بسيار قابل توجه مي باشند موجبات تخريب سريع و ويراني اين يادگارهايارزشمند فرهنگي را فراهم آورده اند پاره اي از روستا قلعه ها بازمانده اي از دورهصفويه مي باشند و تزئينات زيبايي از گذشته در آنها برجاي مانده است ، روستا قلعههاي برجاي مانده از اين دوران اهميت دفاع و استحکام اين دوره را بازگو مينمايند .

در منطقه ري صرفنظر از نقاطپيش از تاريخ که قبلا معرفي شده بودند چند نقطه در ارتباط با مهاجرت اقوام آريايينيز مورد شناسايي قرار گرفتند نقاط مشخصه دوران تاريخي که به گونه اي در ارتباط بايکديگر بوده اند به صورت قلعه ها و يا تپه هاييکه بعدها در دوران اسلامي نيز مورداستفاده قرار گرفتند در اين منطقه بسيار وجود دارند که نشانگر تداوم استقرار ازگذشته تا کنون در اين منطقه مي باشند .

به مرور زمان و در اثرتخليه روستاها و يا گسترش روستاها و تبديل آنها به شهرک هاي کوچک ، موجب تخريببسياري از آثار از جمله حمام هاي قديمي ، خانه هاي قديمي ، و ... شده است که درگسترش اين روند ، توسعه روستاها و نيز زمينهاي کشاورزي از عوامل تسطيح تپه هايمحدوده روستاها مي باشند که اين روند همچنان ادامه دارد . از عوامل معماري بسيارقابل تجه بناهاي مذهبي نظير امامزاده ها هشتند که بازمانده اي از بناهاي اواسط دورهاسلامي به شمار مي روند اين بناها که مورد بي مهري قرار گرفته اند به مرور زمان درحال تخريب مي باشند که هنوز ميتوان به نجات بخشي آنها اقدام کرد ، نظير بنايامامزاده شعيب در روستاي کوشک و سه برادران در روستاي خورايين ، امامزاده عبدالللهدر قلعه نو فشاپويه و ،... در اين بررسي تنها دو يخچال شناخته شدند که هر دويادگاري از نياز مردم در روزهاي گرم مي باشند ، زيباترين و سالمترين آنها در قشلاقحکيم آباد است که با بازسازي آن مي توان يک يادگار را نجات بخشيد و ديگري در روستايشيخ کلين که نسبت به اولي ناقص تر است . تنها آب انبار موجود در منطقه با بادگيرهايسرپا و بناهاي وابسته در روستاي (اراد) قرار دارد که متاسفانه با دخالت ميراثفرهنگي و جلوگيري از مرمت آن توسط اهالي ، تبديل به زباله داني شده است . اميد استاين نکات مورد توجه قرار گيرند

روش بررسي

شهرستان ري همچون ديگرشهرستانهاي ايرنا از نظر محدوده جغرافيايي هر از چندگاهي دچار تغييرات شده  و ازتعداد روستاهاي آن کاسته  يا افزوده مي شودلذا در بررسي هاي باستانشناسي اين مشکلاز نظر تهيه نقشه کار هميشه وجود داشته است خصوصا که هيچگاه نقشه دقيقي از محدودهيک بخش به طور کامل در دسترس نبوده است . لذا به منظور رفع اين نقيصه و سعي در دقتعمل ، پس از تهيه نقشه اي مناسب با در نظر گرفتن تغييرات سياسي در نقشه ها و مشخصنمودن روستاهاي واقع در محدوده مورد نظر و ملکيت آن روستاها به طور جداگانه باهمراهي راهنمايان محلي و شنيده ها و باورهاي انها مورد بازديد و بررسي قرار ميگرفتند . بر اين اساس در اين مجموعه هر روستا با در نظر گرفتن موقعيت فعلي آن ازنظر فاصله با مرکز بخش و خانوار و جمعيت و آثار واقع در محدوده آن معرفي شده است .تعداد زيادي از روستاها در سالهاي اخير خالي از سکنه شده و اهالي به شهرها و ياروستاهاي مجاور مهاجرت کرده اند و يا ملکيت خود را به روستاهاي مجاور واگذار نمودهاند اينگونه روستاها نيز به صورت اهميت در بررسي منظور شده و معرفي شده اند

به نظر نگارنده بهترين روشکار ، در جمع آوري اطلاعات ديدن خود آثار و محدوده آن توسط خود باستانشناس مي باشددر بسياري از منابع ضمن توصيف يک اثر يا محل نوسينده با مراجعه به منابع کتابخانهاي اظهار نظر نموده که به علت برداشت از منابع غلط خود نيز در نقل قول دچار اشتباهشده و اين اشتباه مورد استناد ديگران نيز قرار گرفته است ، لذا در بررسي هايباستانشناي محقق موظف مي باشد خو اثر را يا محوطه مورد نظر را مطالعه کرده و سپس بهمعرفي و اظهار نظر درباره آن بپردازد بدين منظور نگارنده در بيشتر موارد از روشپيمايش (پياده روي ) استفاده نموده است که شايسته ترين روش مطالعه محوطه ها ميباشد

در اين گزارش به منظوردستيابي به اطلاعات مربوط به هر روستا از فهرست روستاهاي درج شده در نشريه مرکزآمار ايران استفاده شده و روستاهاي هر بخش به ترتيب تفکيک حروف الفباي مرکب معرفيشده اند . در مطالعه محوطه هاو آثار از بيشتر آثار عکسبرداري شده و به صورت مستنددر مورد آنها اظهار نظر شده است در اين راستا از آثار و بناهاي موجودي که امکانتهيه پلان از آنها بدون استفاده از دوربين نقشه برداري ميسر بوده است پلان تهيه شدهاست

فلات مرکزي ايران

فلات ايران در جنوب غربآسيا واقع شده است ولياز ديدگاه باستانشناسي فلات مرکزي به آن قسمت از فلات ايراناطلاق مي شود که از شمال غرب و غرب به رشته کوههاي زاگرس و از شمال به البرز محدوداست ، در جنوب آن زمينهاي پست خشک واقع شده و در کرانه هاي شمالي خليج فارس و دريايعمان ارتفاع آن از سطح دريا به صفر مي رسد. در مشرق آن دو کوير از حوالي کاشان درجنوب تا منطقه بسطام در شمال شاهرود را در بر مي گيرد. اين محدوده از ديدگاهباستانشناسي فلات مرکزي ايران محسوب مي شود بنابراين موانع طبيعي مانند کوههايزاگرس و البرز و کويرهاي شرق ايران ، هر چند ارتباط فرهنگياين منطقه را با سايرنواحي ايران در دنياي باستان بکلي قطع نمي کند ولي اشکالات فراوان ايجاد کردهاند .

اين انزواي طبيعي ، هويتيفرهنگي به منطقه داده است ، در تمامي اين حوزه وسيع فرهنگي شايد به تعداد انگشتانيک دست در محلهاي باستاني بررسي و حفاري پيگر انجام شده است مانند تپه سيليک درکاشنا ، تپه حصار در دامغان و قره پيه شهريار ،محدود است به گزارشهاي مقدماتي و بهندرت کامل اين محل هادر محدوده شهرستان ري نيزمحوطههاي پيش از تاريخ همزمان و قابل مقايسه يا حوزه هاي فرهنگي ياد شده وجود دارندکه چندين نقطه آن شناسايي شده اند و باز نيز اميد است به توان نقاط ديگري را بر روينقشه باستانشناسي ايران مشخص کرد .

موقعيت شهرسازي ري

شهرستان ري در جنوب شهرستانتهران و متصل به آن است . وسعت شهرستان 2293 کيلومتر مربع بوده و از 163 اباديتشکيل شده که 35 ابادي آن خالي از سکنه مي باشد . شهرستان ري در 51 درجه و 26 دقيقهطول جغرافيايي و 35 درجه و 36 دقيقه عرض جغرافيايي و در ارتفاع 1060 متري از سطحدريا واقع شده است . شهر ري مرکز شهرستان ري مي باشد. ري با 28 کيلومتر مربع وسعتاز شمال به تهران ، و از جنوب به فشاپويه و از شرق و جنوب به ورامين و از غرب بهاسلامشهر محدود و در مسير بزرگراه تهران ورامين قرار گرفته است مرکز شهرستان دردشتي واقع گرديده که کوه بي بي شهربانو در خاور و متصل به آن ميباشد .

 

 

منابع طبيعي

به طور کلي شهرستان ري درجنوب در ناحيه دشتي استان تهران واقع شده و تنها کوه بي بي شهربانو در شمال خاوري وکوه آزاد (آراد) در 21 کيلومتري جنوب باختري شهر ري واقع شده استمعادن فعال اين شهرستانعبارتند از :

 منگنز محمدآباد واقع در 40کيلومتري جنوب شهر ري و جنوب خاوري کهريزک

سولفات دو سود فشاپويه در 28 کيلومتري جنوب خاوري حسن آباد

کوارتزيت غني آباد واقع در 5 کيلومتري خاور شهر ري ، حاشيه جنوبي کوه بي بي شهربانو

سنک آهک لپه زنگ در 19کيلومتري خاور شهر ري

سنگ آهک دولت آباد در 2کيلومتري سرپل سيمان (ميدان شوش به شهر ري) جن.ب کارخانه سيمان ري

سنگ آهک صفاييه و چاه حمزهدر 4 کيلومتري خاور پل سيمان

در مسير رودخانه کرج معادنشن و ماسه موجود است که در چندين نقطه استخراج و مورد بهره برداري قرار ميگيرد

مهمترين رودخانه هايي که درمحدوده شهرستان ري جريان دارند عبارتند از:

الف) رودخانه کرج که از کوهپالون گردن از رشته کوههاي البرز مرکزي سرچشمه گرفته در فصل زمستان و اوايل بهار (به هنگام ) پر آبي ) با جهت شمال باختري به جنوب خاوري از 20 کيلومتري جنوب باختريشهر ري گذشته و پس از پيوستن به رودخانه جاجرود سرانجام به درياچه نمک ميريزد .

ب) رودخانه جاجرود ازکوههاي صندوق ، جانستون و دريوک (خرسنگ کوه ) از سلسله جبال البرز مرکزي سرچشمه ميگيرد زمستانها و اوايل بهار از 20 کيلومتري جنوب خاوري شهر ري جريان يافته و درنزديک محلي بنام سالاريه به رودخانه کرج ملحق شده و نهايتا به درياچه نمک منتهي ميگردد .

پ) رودخانه شور از به همپيوستن دو رودخانه خر رود و ابهر رود و برخي رودهاي کوچک فرعي ديگر تشکيل مي شود باجهت کلي شمال باختري به جنوب خاوري از شش کيلومتري جنوب باختري حسن آباد ( مرکز بخشفشاپويه ) گذشته و به شوره زار خاور حوض سلطان جذب مي گردد .

ت) رودخانه سرخه حصار ازکوه سرخه حصار واقع در 4 کيلومتري شمال روستاهاي همه سين سرچشمه گرفته ، از خاورشهر ري مي گذرد و با تغيير جهت به سمت جنوب خاور و مشروب نمودن زمينهاي مزروعي بهرودخانه جاجرود مي ريزد .

اقتصاد

بازرگاني ، صنعتگري ،کشاورزي و دامداري از مشاغل اصلي اهالي اين شهرستان به شمار مي رود. شهرستان ري ازنظر کشاورزي بسيار فعال و 50% آن به طريقه صنعتي و مکانيزه و مابقي به روش نيمهمکانيزه و سنتي انجام مي گيرد ، فرآورده هاي کشاورزي شامل گندم ، نباتات ، علوفه اي،پنبه ، چغندر قند و ذرت و تره بار مي باشد. از لحاظ باغداري 2000 هکتار از اراضيشهرستان ري را تاکستان پوشانده و 2000 هکتار آن شامل سيب ف گوجه ، آلو "زرد آلو،هلو> البالو و گلابي است . جهت آبياري زمينهاي زير کشت و باغات از چاههاي عميق ونيمه عميق استفاده مي گردد. ضمنا اداره کل کشاورزي استان تهران براي هدايت آبرودخانه کن به منطقه کم آب فشاپويه کانالي در 2 فاز حفر کرده که آب مورد نياز منطقهفشاپويه را تامين مي نمايد

در رشته صنايع ،کارخانجاتصنعتي و توليدي مستقر در شهرستان ري نيروهاي زيادي به خود جذب نموده که عبارتند از : پالايشگاه بزرگ تهران ، روغن پارس و اسو ، چيت سازي زي ، گليسيرين و صابون دولتي (اتکا) ،ريسندگي و بافندگي ممتاز ايران ، توري بافي ايران ، بنز خاور ، ريسندگيالياف ، سيمان ري ، کنسرو سازي شمشاد ، روغن ورامين ، شرکت سهامي کفش اطمينان ،روغن نباتي گل ، ظروف لعابي قائم ، روغن نباتي مارگارين ، پلاسکو سازي (سانتال) ،ديگر توليد صنايغ اين شهرستان را در دست دارند که از نظر اقتصادي و ايجاد بازارکار سهم به سزايي را در رشته اقتصادي ايفا مي نمايند .

تقسيماتسياسي

شهرستان ري از سه بخش تشکيلشده 

1- بخش فشاپويه

الف) دهستان حسن آباد : داراي 35 روستاي مسکوني با جمعيتي در حدود 6936 نفر و 14 روستاي خالي از سکنه مي باشد

ب) دهستان وهن آباد : با 8 روستاي مسکوني و جمعيتي در حدود 33434 نفر

2- بخش کهريزک

الف) دهستان قلعه نو: با 25 روستاي مسکوني و دو روستاي خالي از سکنه با جمعيتي در حدود 43926 نفر

ب) دهستان کهريزک :با 52 روستاي مسکوني و 13 روستاي خالي از سکنه با جمعيتي در حدود 84818 نفر

3- بخش مرکزي

الف) دهستان خلازير : با 7 روستاي مسکوني و جمعيتي در حدود 16529 نفر

ب) دهستان غني آباد با 11 روستاي مسکوني و 5 روستاي خالي از سکنه و جمعيتي در حدود 46431 نفر

ري در سير تاريخ

با توجه به وجود اقوام بومي ساکن در فلات مرکزي ايران که داراي فرهنگ و تتمدن و زبان و صنعت پيشرفته اي بوده اند . نزديکي مراکز فرهنگي پيش از تاريخ حوزه فلات مرکزي نظير چشمه علي ري که در هزاره هفتم يکي از نخستين نقاط استقرار اقوام بومي بوده است . نقاط ديگر فرهنگ هاي پيش از تاريخ ايران نظير ، سليک کاشان ، قره تپه شهريار ،اسماعيل آبد و ... که با هم در يک حوزه فرهنگي قرار داته اند گسترش و نفوذ جوامع پيش از تاريخ را در اين محدوده نشان مي دهند .(نخستين آثار تمدن چشمه علي به ويژه در توليد سفالينه هاي سرخ که با رنگ سياه يا قهوه اي سير تصاويري بر آنها نقش شده پديدار شده تقريبا در همين دوران جماعت ديگري در طول همين رشته زمين هاي قابل کشت که در پاي البرز بين کوير و کوه واقع اسکان يافتند. البته استقرار در ري به مراتب پيش از ديگر جاها و به گونه اي پايدار توسعه يافت زيرا اين شهر از موقعيت استراتژيکي خاصي برخوردار است . ري در مکاني قرار دارد که جاده هايي که شرق و غرب و شمال و جنوب ايران را به يکديگر متصل مي کنند ناگزير از آن مي گذرند. بنابراين ، موجب پيدايش شهر ري شدند و سرنوشت آن و فرزندان آن ، يعني تهران آتي را رقم زدند .

ورود آرياها در حدود هزاره دوم پيش از ميلاد به ري و استقرار شعبه اي از آنها در مسير حرکت خود به شمال و غرب ، آثاري از خود بر جاي گذاشته که شواهد آن به صورت کوره هاي سفال پزي در کهريزک و نيز در سال 1373 در تپه معمورين در فرودگاه بين المللي امام خميني به دست آمده است ،پس از ورود به آرياييها که مهمترين آنها مادها و پارسها مي باشند و در آميختن آنها (مادها) با بومياني که پيش از آنها در اين سرزمين مستقر بودند اين منطقه نيز در تقسيم بندي مادها به رماد رازي يا راگا ،راگس که در جنوب تهران قرار داشت قرار گرفت (720 - 550 پ.م) با پيروزي کوروش بر جد خود آژبدهاک در سال (550پ.م) پايه هاي اولين امپراتوري بزرگ جهاني پي ريزي شده که مدت دو قرن تا سال (330 پ.م) دوام يافت اين امپراتوري علاوه برسرزمينهاي واقع در محدوده حکومت ماد از شرق تا سند ، غرب تا آسياي صغير را نيز در بر مي گرفت ، در تقسيم بندي داخلي تغييرات چنداني نسبت به دوره ماد داده نشد و ايالات مادي همچنان با همان نام بر جاي ماندند در اين دوره اين منطقه در محدوده (رک) قرار داشته است . در بند 12 از ستون 1 متن پارسي باستان کتيبه بيستون آمده است : ((داريوش شاه گويد :پس از آن ، (فرورتيش) با سواران کم گريخت ، سرزميني (ري) نام در ماد سو روانه شد...))

در بند 11 ستون 3 متن پارسي باستان بار ديگر از ري نام برده مي شود((داريوش شاه مي گويد : پس از آن من سپاه پارسي را از ري نزد ويشتاسپ فرستادم ...)) .

اسکندر مقدوني در تعقيب داريوش سوم از راه همدان به ري وارد مي شود و ويرانيهابه بار مي آورد و با سقوط امپراطوري هخامنشي در سال (330 پ.م) توسط اسکندر مقدوني و مرگ او در سال (323 پ.م) در بابل امپراتوري بزرگ هخامنشي که در مدت شش سال حکومت وي بدون هيچ تغييراتي در تشکيلات ايلتي باقي مانده بود بلافاطله ÷س از مرگ وي به دست سردارانش تقسيم شد و در اين ميان سلوکوس سردار نامي او با غلبه بر آنتيگون قسمت اعظم آسياي غربي را تصرف نموده و سلسله سلوکي را در سال (312 پ.م) تشکيل داد . سلوکيان به پيروي از سياست جهانداري اسکندر سعي در جذب فرهنگ و تمدن کشورهاي مغلوب در فرهنگ و تمدن يونان داشتند اما يونانيها ايران را به کلي مملکت بيگانه اي نمي دانستند، از اين روي محققين سلسله سلوکي را سلسله اي ايراني ، يوناني مي دانستند که اين فکار در ابعاد وسيعي در ايران تاثير داشته اند ، اين تاثير را در طي دوره يوناني مآبي در ايرانکه دقيقا از پايه گذاري دودمان سلوکي آغاز مي شود و تقريبا تا پايان دوره پارتيان و در برخي جهات اندکي نيز پس از آن مي رسد مي توان يافت .

در دوره زمامداري سلوکوس معروف به نيکاتر(312 - 28 ق.م) زلزله اي مهيب ري را ويران نمود ، سلوکوس فرمان داد مجددا شهري بر ويرانه هاي ري ساخته شود پس از جبران خرابيهاي ري را به مناسبت نام موطن خود (اروپوس) ناميد و به همين علت در دوره سلوکيان ري را اروپوس مي گفتند. نخستين عکس العمل ايرانيان در مقابل يونانيان با اعلام استقلال پارتها جلوه گر مي شود سال (246 ق.م) آخرين سال فرمانروايي دولت پارت را برقرار نمود پارتيان پايتخت هاي متفاوت داشتند که از جمله آنها ري بود که بر سر راه ماد عليا و پارت قرار داشته است و اقامتگاه موقت آنها وبده است و اين منطقه جزو ايالت والي نشين ماد بزرگ به حساب مي آمد. اين خطه را به مناسبت نام بنيانگذار دودمان اشکانيان - ارشکيه - مي گفته اند و شايد نام روستاي عشق آباد که در اصل (اشک آباد) بوده است و امروزه در سيزده کيلومتري جنوب شهر ري قرار دارد از اين زمان بر جاي مانده است . افسانه هفت خاندان بروزگار پارتيان و منطقه تيولهاي بزرگ ايشان در منابع عربي و از برخي اشارات ياد شده در متن هاي کهن يوناني و رومي مي توان دريافت که کانون خاندان مهران نزديک ري (نزديک تهران) بود خاندان اخير شايد از بعضي لحاظ با خاندان ديگري از ري به نام (اسپنديا) پيوندهايي داشته اند. اردشي اول بنيانگذار سلسله ساساني در سال (223 ميلادي ) با شکسنت دادن اردوان پنجم حکومت ساساني را بر اساس بنياد وحدت مذهبي و ستايش اهورامزدا پايه گذاري کرد در اين دوره آتشکده هاي مهمي در نقاط مختلف ايران با تفکر خاص ساخته شدند که هر کدام به طبقه اي خاص اختصاص داشته اند از اين دوره آثار قابل توجهي در خطه ري بر جاي مانده است که زينت بخش موزه ها مي باشند که از جمله گچ بريهاي زيبايي که از تپه عشق آباد به دست آمده و آن را به غلط از آثار چال طراخان معرفي کرده اند در فهرست بزرگ و درباريان شاپور يکم از دبيري از ري به نام ((ارشتات دبير از مهرانها و از شهر ري )) نام مي برد

در اين دوره ري داراي ضرابخانه معتبري بوده است در موزه ارميتاژ نمومنه اي از سکه هاي دوره ساساني وجود دارد که بر روي آناه نام ضرابخانه ري به صورت Idy((ري )) نوشته شده است.

با حمله اعراب به ايران قدرتمندترين شاهنشاهي ايران بعد از هخامنشيان از پاي در آمده و بسياري نامها و تقسيمات قبل از استقرار اعراب تحت تاثير غلبه زبان عربي قرار گرفته و تغييراتي در آنها به وجود آوردند. به نوشته طبري سال 22 هجري سپاه عرب به فرماندهي نعيم بن مقرن به ري حمله برد و سردار ساساني سپهبد سياوش بن بهرام چوبين مرزبان ري را شکست داد.در خلافت حضرت علي (ع) يزيدبن قيس الارجبي والي ري بود که به دستور معاويه بن ابي سفيان از کار برکنار و زيادبن ابيه در سال 51 هجري قمري به جاي وي منصوب شد و مقدمات فاجعه کربلا و عده حکومت ري بود به عمر سعدو شمربن ذي الجوشن در سال (75 - 95) هجري قمري حجاج بن يوسف تقفي والي ري شد ، پس از قيام ابومسلم خراساني (سياه جامگان) و برانداختن حکومت بني اميه ، ابومسلم رو به ري آورد و ري را مقر فرماندهي خود قرار داد

ايالت مرزي قلمرو خلفا در اين ناحيه مدتها همان منطقه قديمي مادها که در آن زمان جبال (کوهستان) ناميده مي شد بود ايالتي که سرزمينهاي ... همدان را در بر مي گرفت مرکزي آن شهر ري بود . ناحيه کوهستاني پهناوري که يونانيان آن را مديا Mediaمي گفتند و از باختر به جلگه هاي بين النهرين و از خاور به کوير بزرگ ايران محدود مي گشت نزد جغرافي نويسان عرب به نام ايالت جبال معروف بود اين نام بعدها متروک شده و در قرن ششم هجري قمري در زمان سلجوقيان به غلط آن را عراق عجم ناميدند . تا با عراق عرب که مقصود از آن بخش سفلاي بين النهرين بود اشتباه نگردد. ياقوت در اين خصوص مي گويد ، ايرانيان در اين زمان کلمه عراق عجم را به جاي ايالت جبال بکار مي بردند و اين تسميه هم غلط است و هم نوظهور ، قزويني معاصر ياقوت اين ناحيه را با اسم قوهستان (کوهستان) که مترادف فارسي واژه جبال مي باشد مورد استفاده قرار داده است .ظاهرا بعد از حمله مغول نام جبال براي اين ناحيه ديکر به کار نرفته است و حمدالله مستوفي نيز که در قرن هشتم مي زيسته هيچ جا اين اسم را ذکر نمي کند . چهار شهر بزرگ قرميسين (کرمانشاه) ، همدانه ، ري و اصفهان از زمان قديم بزرگترين شهرهاي ن.احي چهارگانه ايالت جبال بود.شهر ري که در گوشه شمال شرقي ايالت جبال واقع است و نويسندگان عرب معمولا آن را به صورت (الري) مي نويسند در واقع همان است که يونانيان آن را rhagesمي گفتند ظاهرا اين شهر در قرن چهارم از بزرگترين مراکز چهارگانه ايالت جبال بوده است . ابن حوقل وسعت شهر را يک فرسخ و نيم در يک فرسخ و نيم ذکر کرده و بناهاي آن را اغلب از گل و گاهي از گچ و سنگ نوشته است . در زمان خلافت پدرش منصور در ري اقامت گزيد و بيشتر آن شهر را تجديد عمارت نمود و پسرش هارون الرشيد نيز در آنجا متولد گرديد شهر محمديه مهمترين ضرابخانه آن ايلت بود و نام آن روي بسياري از سککه هاي دوره خلفاي عباسي ديده مي شود.در قرن چهارم هم ابن حوقل و هم مقدسي گفته اند که اکثر شهر ويران و تجارت آن به حومه هاي شهر قديم انتقال يافته است . در زمان قديم مهمترين نواحي ري از حيث حاصلخيزي عبارت بود از روستاي روده (الروده) و نيز فشاپويه که هنوز با نام فشاپويه باقي است و سرانجام قويسين و ديزه با دو ناحيه قصران ،يعني قصر داخلي و خارجي . ديزه نام دو دهکده بزرگ ب.د به مساحت يک روز راه تا ري قرار داشتند و آنها را ديزه ورامين مي گفتند. در سال 617 مغولان ري را گرفته و آن را غارت کردند و پس از آن ري ديگر اباد نشد و اهالي به دو شهر ورامين و تهران نقل مکان کردند . در دوره ايلخانيان بعد از مرگ سلطان ابوسعيد بهادرخان در سال 736 ه.ق و تجزيه سرزمين تحت تسلط وي منطقه ري تحت حکومتتغا تيمور در آمد(749 - 759) ه.ق در سال 786 ه.ق ري به تصرف تيمور در آمد . پس از روي کار آمدن دولت صفوي در سال 905 ه.ق توسط شاه اسماعيل شاه طهماسب اول در سال 943 ه.ق وارد ري شد. و در سال 944 ه.ق ايوان حضرت عبدالعظيم به دستور وي ساخته شد. از اين دوره بناهاي مذهبي زيادي در منطقه ري ساخته شده است . به سال 1128 ه.ق دولت صفوي بدست نادرشاه افشار منقرض شد در اين دوره با توجه به پرداختن جنگ در بيشتر نقاط کشور و لشگرکشيهاي متعدد به خارج از ايران فرصتي براي نادر به منظور رسيدگي به اوضاع عمومي دست نداد. در دوره زنديه آباداني و سياست اجتماعي معطوف به نقاط خاصي شده بود و جنبه عمومي پيدانکرد .از سال 1200 ه.ق با روي کار آمدن قاجار نظر خاصي نسبت به پاره اي از بناهاي مذهبي ري پيدا شد. بارگاه حضرت عبدالعظيم و ديگر بناهاي مذهبي پراکنده ري مرمت شدند که اين روند تا دوره پهلوي نيز ادامه يافت .

عمارت تاريخي «هشت‏ بهشت» نمونه‏ اي از كاخهاي محل سكونت آخرين سلاطين دوره صفويه است كه در دوره شاه سليمان در سال 1080 هجري بنا شده است. كاشي‌ كاري هايي‌ كه‌ انواع‌ حيوانات‌ پرنده‌، درنده‌ و خزنده‌ برروي‌ آن‌ نقش‌ بسته‌، از آثار اين‌ كاخ‌ بشمار مي‌آيند . از باغ وسيع «هشت ‏بهشت» مقدار زيادي باقي نمانده ولي قصر تاريخي آن هنوز اثر ارزنده و جالبي است كه پس از انقلاب پاركي در اطراف آن ساخته شده است

 اين كاخ كه در هنگام سلطنت شاه سليمان صفوي بنا شده از بهترين كاخهائي است كه در روزگار صفويه ساخته شده و چون كيفيت ساختمان و وضع بنا در اثر مسرور زمان تغيير كرده ناچار براي امكان بيان وضع آن در زمان هاي مختلف بايد نوشته‏ هاي كساني را كه در زمان هاي گوناگون كاخ را مشاهده و از وضع آن آگاهي كامل داشته‏ اند از نظر اهل تحقيق گذرانيد.

 از كساني كه مكرر در اين كاخ رفته و به اوضاع آن آشنائي كامل حاصل كرده و شاردن فرانسوي است كه در سفرنامه خود بطور مشبع شرح اوضاع كاخ را نوشته است و قسمتي از ترجمه نوشته او را ذيلا مينويسيم.

 من قول داده ‏ام كه در طي توصيف باغهاي اطراف خيابان زيباي اصفهان شرح يكي از تالارهاي يكي از باغها را بنام باغ بلبل بدهم اي تالار را عمارت هشت بهشت مي نمامند. تمام سقف هاي آن موزائيك بسيار عالي است ديوارها و جرزها دو طبقه و دالانها و غلام گردشهائي در اطراف آنها است. در اين دالان ها صدها مكان است كه دلكشترين و فرح انگيزترين نقاط دنيا محسوب ميگردد و هر يك بوسيله منفذي كه بدان نور ميتابد روشن ميشود اين روشنائي متناسب با تفريحاتي است كه اين مکان ويژه آنها ساخته شده است.

 هيچ يك از اين نقاط از حيث شكل و ساختمان و تزيينات به ديگري شبيه نيست در هر جائي چيز تازه و گوناگون است چنانكه در بعضي از بخاري هاي متنوع و در برخي حوض‏ ها و فواره‏ ها است كه از لوله هائي كه در داخل ديوارها ميباشد آب مي گردند اين تالار عجيب در حقيقت لابيرنتي است زيرا انسان در قسمت فوقاني هر جا كم ميشود و پله‏ ها چنان مخفي است كه بآساني پيدا نميشوند. قسمت پايين تا ده پا از سطح زمين از سنگ يشم و نرده‏ها از چوب زرنگار، و قاب‏ها چهارچوبها از نقره و جامها از بلور و آلتها از شيشه‏ هاي رنگارنگ ظريف ساخته شده است.

 اما راجع به تزيينات نمي توان اين اندازه شكوه و عظمت دلربائي فريبندگي را كه در هم آميخته است تصور كرد. ميان کاشي هاي اين بنا تصاوير برهنه و فرح‏انگيز بسيار زيبا وجود دارد و در همه جا آئينه‏ هاي بلورين و در ديوارها بكار رفته است در اين تالار اطاق هاي آئينه كاري كاملي است كه اثاثه هر اطاق از باشكوه ترين و شهوت انگيرترين نوع خود در دنيا است. اطاق هاي كوچكي نيز در آنجا ميباشد كه فقط گنجايش يك رختخواب دارد. در خاور زمين رختخواب پرده نداشته و روي زمين پهن مي شود. يك رختخواب جالب توجهي ديدم كه فقط لحاف آن دو هزار اكو مي ارزيد كه براي گرمي و سبكي از پوست سمور تهيه شده بود. بمن گفتند شاه تشك هاي بسياري از همين جنس دارد من يك كتاب از تزيينات و تصاوير و اشكال و مينياتورها و ظروف و كتيبه‏ هاي اين تلار تصنيف خواهم كرد در برخي از اين كتيبه‏ هاي شامل افكار لطيف عاشقانه و برخي قطعات اخلاقي است.

 چند قطعه زير نمونه‏اي از آنها است كه در دفتر خود ثبت كرده‏ ام.

 بالاي گلداني چنين نوشته شده است: گل لاله نماينده راز درون من است من چهره آتشين و دلي سوخته دارم. هر چه زيبائي گردني افراشته داشته باشد همواره پاي در گل است. دل من صدها باربچپ و راست بدون اينكه بكسي تعلق يابد منحرف شد تا تو را ديد و بتو پيوست من بيش از اين تاب درد هجر تو را ندارم و نميتوانم آنجا كه تو نيستي مسكن گزينم. تو مردمك چشك مني. تو را گم كرده ‏ام نميدانم بچه نظر افكنم. كاري جز مردن نتوانم.

 پادشه پاسبان درويش است              گر چه نعمت بفر دولت اوست

 گوسفند از براي چوپان نيست              بلكه چوپان براي خدمت اواست

 زير پايت گربداني حال مور             همچو حال تواست زير پاي پيل 

روي يك پيش بخاري عبارت زير را انگاشته ‏اند.

 زمستان نترسيد زيرا فقط سردي و سلامت است.

 نميتوانم از بيان اين نكته خودداري كنم كه بهنگام گردش در اين محل كه مخصوصي لذت و حظ و عشق ساخته شده است و در حال عبور از اطاق ها و شاه نشين‏ ها آدم چنان تحت تاثير قرار مي گيرد كه بگاه بيرون شدن از خود بيخود ميگردد بدون ترديد هواي اين تالار اثر مهمي در اين حالت عاشقانه كه به انسان دست مي‏دهد دارد. اگر چه اين بنا چندان با دوام و استوار نيست ولي فرح انگيرتر از مجللترين كاخهاي ممالك اروپائي است.

 گوست سياحي كه در زمان فتحعلي شاه قاجار بايران آمده و اصفهان را ديده درباره اين كاخ چنين نوشته است:

 اين عمارت در وسط باغ باندازه متر از سطح زمين بلندتر و 35 متر طول 26/25 متر عرض دارد اطاق هاي اين عمارت تمامي منقش و گچبري و درهايش خاتم سازي و زيبا ميباشد. تالار وسط گنبدي شكل است كه از يك نوه پنجره ساختمان گرديده در گنبد آن هشت پنجره بطور مساوي باطراف قرار دارد كه از چوب ساخته‏ اند و در وسط اين تالار حوضي هشت ضلعي بقطر 83 سانتيمتر از مرمر عالي ساخته شده و به حوض مرواريد معروف است و طوري حجاري شده كه وقتي آب از سوراخهايش خارج ميشود چون دانه مرواريد ميباشد پلكان هاي اين عمارت طوري بنا شده كه از هر طرف بعمارت فوقاني و تحتاني عبور و مرور ميشود، داراي غلام گردش‏ها و بالاخانه‏ هاي زيادي است درختان كهن و چنارهاي مرتبي دارد و قسمتي از آب جوي شاه از برابر عمارت بالائي داخل اين باغ مي شود. در زماني كه در اصفهان بودم فتحعلي شاه در اين عمارت مي‏نشست و تماشاي رقاصه هائي كه ميرقصيدند مينمود در و وديوارها، ازاره ‏ها، هلاليها، گنبدها و بالاخره تمام اين عمارت سرتاپاي از طلا تزيين يافته و اشكال و تصاوير گوناگون پرندگان و گلها و غيره بر طيبائي قضر افزوده است داراي تابلوهاي منقش و زيبا است كه جلب توجه مينمايد.

 ميرزا عليخان نائيني روزنامه نوس عصرناصرالدين شاه قاجار كه از طرف دربار وقت ماموريت يافته بود نسبت باوضاع جغرافيايي و تاريخي ايران مطالبي تهيه كند و نسبت به قسمتي از كشور موفق شد و مطالبي در دو جلد بزرگ تهيه كرد كه آن دو جلد را در كتابخانه وزارت دارائي مطالعه كردم راجع بكاخ هشت بهشت در سال 1300 ه.ق چنين گزارش داده است:

 باغ هشت بهشت و عمارت تحتاني و فوقاني قصر ميان و وسعت دستگاه آن از حد توصيف بيرون است غير از ايوان هاي عالي وارسي هاي يكصد و پنجاه و يكزوج درب اطاق تنها در بالا و پائين دارد. از معماران معتبر شنيده شده كه طرح آنرا در طرز عمارت كرامت كرده‏ اند چنانچه نقشه اين قصر را بكشند و در جاي ديگر بخواهند مثل آن بنا كننده مشكل كه بتوانند از عهده برآيند. باغ مزبور باغي است بسيار بزرگ خيابان هاي عريض و قطعه بندي هاي وسيع در آن است ديوار يك طول باغ باقدري از ديوار چهارباغ شاه مشترك دو نهر بزرگ از چهارباغ عرضاً اين باغ را تقاطع ميكند يكي مقابل قصر موصوع وسط وارد دو درياچه بزرگ مي‏شود. كه بعرض باغ در دو طرف عمارت متقابل يكديگر است و دو حوض بزرگ هم در دو سمت ديگر عمارت است و دوره عمارت نيز جوي سنگي آب نماها قرار داده‏اند كه اب دائماً از اينها جاري است. مقابل اين درياچه و قصر سردري است عالي و دو رو كه يك روش مشرف بچهار باغ و حوض بزرگ پاي آن ورودي ديگرش منظر قصر وسط باغ است سر در مزبور نيز وصف زياد دارد نهر ديگر هم مقابل و هم عرض نهر بفاصله زياد باز از چهارباغ ميايد و بعرض باغ جاري است و بهمين قانون سردري دارد عالي مشتمل بر تالار بزرگ مشرف بر باغ جاري است. بهمين قانون سردري دارد عالي مشتمل بر تالار بزرگ مشرف بر باغ و عمارات عقبش منظر چهارباغ و اينجاست كه سالها است تلگرفخانمه شده در اين باغ حياط ديگر هم هست وسيع صاحب اطاق ها وارسيهاي مرغوب آشپژخانه و طويله و غيره معروف به نارنجستان هشت بهشت است.

 موضوع قابل توجه اين كه گزارش ميرزاعليخان نائيني روزنامه نگار ناصرالدين شاه و شرحي را كه ميرزاحسين خان تحويلدار در سال 1308 ه.ق نوشته‏اند عيناً مطابقت دارد و ناچار بايد گفت يكي از آنها از ديگري گرفته و بنظر ميرسد چون تاريخ ختم تاليف جغرافياي اصفهان 1308 ه.ق و بعد از 1300ه.ق است. جغرافياي اصفهان از گزارش ميرزاعلي خان نائيني گرفته است و ذكر ماخذي هم نشده است.

 آنچه از گزارش مزبور معلوم مي ‏گردد اينستكه كاخ مزبور تا اول قرن چهاردهم بوضع سابق زمان صفويه باقي بوده و نقصي در آن راه نيافته و تغيراتي كه در آن راه يافته در قرن چهاردهم هجري انجام شده است.

 ميرزا حسن خان جابرانصاري كه از معمران اصفهان و آگاه بتاريخ و تغييرات مباني آن سامان بوده راجع باين كاخ چنين نوشته است:

 در هشت بهشت نيز بمنوال چهلستون طرح باستاني بستانيش كه از نقش جهان جدا كرده زمان شاه عباس بزرگ شده و باساختماني مختصر و بناي عمارت شگرف هشت بهشت را ساير شاعر مشهدي گفته زمان شاه سليمان‏به هزار و هشتاد (1080) و كاشي كاريهاي زيبا خصوصاً طاوسها و ديگرمرغان در 1102 باز بفرموده شاه و عرصه اين باغ از چهلستون بسي بيشتر بود براي حرمخانه شاهي چوحد جنوبيش به بازارچه بلند منتهي ميشد و در حكومت ظل السلطان بانوي عظمي خواهرش با همه اولاد و خانواده در آن بزرگترين پارك سلطنتي ميدان جولاني براي خوش گذراني داشتند، امروزه آن باغ را قطعات كوچك نموده و به مقبلان فروخته‏اند كه شايد پنجاه خانه و باغچه سرا از آن جدا شده و باز قسمت بزرگي رااز خود دارند بنگاهها و سراچه‏ها و مغازه‏هاي بسياري در چهارباغ عباسي بيرون انداخته كه نفع بزرگي دارد و كوچه جهانباني با خانه‏هاي دو طرف و حمام نمره نامي را از ميان باغ ردكرده و در آنجا حوض مرمري يكپارچه مرواريد ميديدم و از آثار صفويه دو سه حوض يك قطعه مرمر موسوم به مرواريد پديد بود يكي در عمارت اشرف و آن چنان بود كه همه آن سنگ را شبيه به حوض حجاري استادانه كرده و براي همه فواره‏هاي كوچك باندازه انگشت سبابه از تمام سنگ درآورده هر حوضي بيش از صد فواره داشت و آن حوض را كه نصب نموده بودند از زير سنگ آب جريان يافته مانند دانه‏ هاي مرواريد بوسيله آن فواره ها جستن كرده و حوض را پر از آب نموده بانوي عظيمي يك حوضش را بيديع الملك پسرش داد در عماراتش از باغ بادامستان تلگرفخانه جدا نموده داد و آن عمارات بعد به بختياريها و از آنها منتقل به جلاالسلطنه شد قنات آب حلال كه روي به ماربين بالا ميرفته و آبش متصل به جوي شاه ميشد براي آب دائمي هشت بهشت و ديگر عمارات صفويه احداث كرده بودند و هر عمارتي بهري و بخشي معين داشت وزير و مستوفي خاص از نياكان بنده براي آن مقرر بود تا بتواند در حرمخانه سلطنتي حكم بخش آب را بدهد و رفع مشاجره سكنه باغچه سراها را بنمايد و وجه نامش به آب حلال از آن رهگذر بود كه شاه عباس دوم وجهي را كه بنظر خود و علما حلال شرعي ميدانستند بخرج احداث آن قنات داده تا آب غسل وضوي حرمخانه نهايت حليت را داشته شبهه كم و زياد آب رودخانه از حقوق ديگر محلها نرود. حاليه شنيده ‏ام آن آب را از پشت آتشگاه به جر و كان اولاد بانوي عظمي ميبرند و چون بانوي عظمي و اولادش شصت سال و كسري است در هشت بهشت ساكنند ضمناً باغات و عمارات دولتي ديگر مجاور را بدست داشتند مانند بهشت آئين ورشك جنان و انگورستان، و بهشت آئين امروزه در كوچه فتحيه كالج دختران شده و انگورستان را با عمارت خسروخاني بدست سردار اعظم داده بودند.

 اين كاخ كه روزي از كاخهاي كم نظير بوده در سال 1334 شمسي كه آقاي  حسيني از طرف اداره باستان‏شناسي اصفهان مورد بازديد قرار داده چنين گزارشي و اظهار نظر كرده است:

 اين عمارت را فعلاً آقاي ابوالفتح قهرمان (سردار اعظم) بموجب دستخطي مالك و در تصرف دارد از قرار مشهور در اراضي و باغات قديمي آن تغييراتي داده و كاخ اصلي بحال خود ولي مخروبه باقي است. ذخائر آن از بين رفته است. يك دفعه در دوره وزارت سيد ضياءالدين باغ ملي شد ولي در زمان شاه فقيد مسترد و محدداً درش بسته شده است. در سال 1334 شمسي كه از اين عمارت بازديدي بعمل آمده محتاج بتعميرات كامل است زيرا نقاشيهاي زيبا و گچبريهاي عالي )نظير تزيينات عالي قاپو( آن از بين رفته و آنچه باقي است نيز جلب توجه را مينمايد اشكال و حوش و طيور و شكارگاهها كه بعضي قديمي و برخي جديد بر روي كاشي نقش و در پشت بغل هاي اطراف نصب شده جالب توجه و تماشائي است مساحت فعلي آن قريب 7500 متر مربع است.

 برخي نوشته‏ اند كه كاخ و باغ مجموعاً در ابتداي ساختمان آن 85 جريب بوده است ولي مساحت كنوني آن در حدود پنج هزار متر ميباشد.

 تاريخ شهريور 1343 شمسي تحويل دولت گرديده است.

 اين كاخ در خيابان چهارباغ عباسي در مقابل خيابان كنوني شيخ بهائي واقع و اكنون در دست دولت است.

 از گزارش ‏هاي گوناگوني كه در توصيف اين كاخ داده‏ اند معلوم گرديد كه علت شهرت آن براي بكار بردن سنگ هاي مرمر عالي در آن و داشتن طاق هاي مقرنس كاري و نقاشي بوده است.

 ساختمان كاخ دو طبقه و داراي شاه نشين و غلام گردش‏ هاي زيبا و نقوش گوناگون طلائي و تزيينات جالب و پشت بغل هاي كاشي بي نظير و نقوش و حوش و طيور و آئينه كاري بسيار ممتاز و در واقع از قصور ممتاز دوره صفويه است.

 كاخ مزبور كه آنرا باغ بلبل نيز ناميده ‏اند قسمتي از باغ نقش جهان زمان شاه عباس بوده و در زمان شاه عباس (1078-1105) مجزا و شروع به ساختن گرديده است.

 اين كاخ تاريخي زير شماره 227 به ثبت رسيده است.

 در توصيف و تاريخ ساختمان آن شعراي زمان اشعاري نيز سروده ‏اند.

 از جشن و نشاط و كامراني دايم              در وي جاي پادشه دولتمند

 از قصر بلند زيبا اركان                   گرديد زمين اصفهان تاج جنان

 درگاه عبادت اين بود ورد ملك              پاينده عمارت از سليمان زمان

 ايضاً هر مصرعي تاريخ است:

  چون بدوران شه اعلاشان                     كه زدل گشته سليمان زمان

 جان پناهي كه مديحش عام است        مرشد و داد ده ايام است

 تاج داري كه زوي شد نازان              زدل صدق همه خلق جهان

 صوفي صافي تابع مقصود              كو باخلاق و صفا ساعي بود

 آنكه مقصود وي از عمر و حيات             بندگي ره شه باطاعات

 كرد سركاري اين مسكن سعد              كه چو وي نيست مقدر من بعد

 دل گشائي است كه از لطف صبا             شد فرح لازم و شادي افزا

 چه مكان شبه بناي فلك است              چون لب قند سراپا نمك است

 طاق از آن سرشكن قوس و قزح              ركن او قائمه جشن و فرح

 آفتاب آينه درگاهش                            طلبد سرمه گرد راهش

 بنم آورده گلش آب حيات              ميل شادي بارم داده زكات

 از لب شكر ليلي لعليش                       شد از آيينه جان به كاشيش

 دوده‏اش سرمه بيننده كشيد              زگچش شد قصب صبح سفيد

 آيه نور ز سنگش شامل              بدرش حاتم بي حد سايل

  اشعاري را كه نصرآبادي در توصيف و ماده تاريخ بناي كاخ هشت بهشت سروده بخوبي روشن مپدارد كه كاخ مزبور در دوران سلطنت شاه سليمان صفوي و در سال يك هزار و هشتاد هجري (1080) ساختمان آن بپايان رسيده و اين ساحتمان بسعي و اهتمام مقصود نامي كه از صوفيان سرسپرده درگاه بوده انجام گرديده است.

 گرچه مميزاتي براي مقصود نگفته ولي نميتوان باني مسجد مقصود بيك واقع در تكيه ظلمات در سال يكهزار و ده را با مباشر ساختمان كاخ هشت بهشت كه در سال يكهزار و هشتاد انجام شده است متحد دانست.

 باغي كه سابقاً عمارت هشت بهشت در آن قرار داشته، بسيار بزرگ و زيبا بوده است كه امروز تنها محوطه‏اي كوچك از آن باقي است.

 كاخ هشت بهشت، آنچنانكه از نوشته ‏ها بر مي‏آيد، محل تفريج بوده است و گوشه و كناران به منظور خوشگذراني ساخته شده. شاردن سياح فرانسوي درباره اين كاخ چنين نوشته است:

 ... كاخ هشت بهشت در باغ بلبل قرار دارد. تمام سقفهاي آن موزائيك بسيار عالي است. ديوارها و جرزها دو طبقه و دالانها و غلام گردشهايي در اطراف آنهاست. در اين دالانها صدها مكان است كه دلكش‏ترين و فرح انگيزترين نقاط دنيا محسوب مي‏گردد و هر يك به وسيله منفذي كه بدان نور مي‏تابد روشن مي‏شود. اين روشنايي متناسب با تفريجاتي است كه اين امكنه ويژه آنها ساخته شده است.

  هيچ يك از اين نقاط از حيث شكل و ساختمان و تزئينات به ديگري شبيه نيست. در هر جايي چيزهايي تازه و گوناگون است چنانكه در بعضي بخاريهاي متنوع و در برخي ديگر حوضها و فواره هايي است كه از لوله هايي از داخل ديوار آب مي‏گيرند. اين تالار عجيب در حقيقت لابيرنتي است كه انسان در قسمت فوقاني آن گم مي‏شود و پله‏ها چنان مخفي است كه به آساني پيدا نمي‏شود. قسمت پائين تا ده پا از سطح زمين از سنگ پشم و نرده‏ها از چوب زرنگار و قابها و چهارچوبها از نقره و جامها از بلور و آلتها از شيشه‏هاي رنگارنگ ظريف ساخته شده است.

 اگر چه اين بنا چندان با دوام و استوار نيسات ولي فرح انگيزتر از مجلل‏ترين كاخهاي اروپايي است. در اثر تغييرات بسياري كه در ساختمان كاخ هشت بهست سالها پس از تاريخ ساخت آن روي داده بسياري كسان تصوير كرده‏اند كه اين عمارت در زمان خيلي نزديك‏تر از زمان صفويه ساخته شده .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 30 مرداد 1393 ساعت: 20:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تاریخچه پست در ایران

بازديد: 875

 

تاریخچه پست درایران

پست و ارسال پیام در دورانباستان یکی از قدیمی ترین اسناد و مدارک پستی دنیا یک ورق پاپیروس مربوط به سال 255قبل از میلاد مسیح است که در ناحیه هیبه مصر پیدا شده و متضمن اطلاعاتی درباره طرزعمل و سازمان و تشکیلات پیکی و نامه رسانی در مصر قدیم میباشد

پست و ارسال پیام در دوران باستان

 

یکی از قدیمی ترین اسناد و مدارک پستی دنیا یک ورق پاپیروس مربوط به سال 255 قبل از میلاد مسیح است که در ناحیه هیبه مصر پیدا شده و متضمن اطلاعاتی درباره طرز عمل و سازمان و تشکیلات پیکی و نامه رسانی در مصر قدیم میباشد . ضمن این سند یک مامور پست مصری در مورد ارسال نامه ها تعداد پیکها راههای ساخته شده نوع مرسولات و نام گیرندگان انها که بیشتر فرعون مصر و وزیر دارایی او هستند اطلاعاتی داده است خواندن این سند روشن میشود که پست و پیکهای ان دوران فقط در خدمت فراعنه و حکام مصر بوده و موسسات و افراد مردم ازان استفاده نکرده اند .پست ان زمان مصر با تمام کشور حتی نقاط بسیار دور جنوب مصر و سرزمین نوبیا ارتباط داشته و بهمین علت پیکهای پست بایستی برای راه پیمائیهای دور و دراز با پای پیاده قدرت و توانائی لازم را دارا می بودند .

 

پست در ایران باستان

 

قدیمیترین سرویس پست رله(ایستگاهی) جهان (تحویل نامه یا مرسوله ازشخصی به شخص دیگر و ادامه عمل تا رسیدن به مقصد نهائی ) توسط کورش هخامنشی حکمروا و پادشاه امپراطوری پارس (ایران ) در 530 سال قبل از میلاد مسیح ایجاد گردید . هرودت مورخ یونان باستان (از425تا484ق.م) در کتابهای تاریخی خوش شرح مفصل و واضحی از این سیستم بیان میدارد که هیچ روشی سریعتر از طریق ارسال پیامها که توسط پارسیان کشف شده بود وجود نداشت و ان بدین صورت بوده که پارسیان ایستگاه های مختلفی را در نظر گرفته ودر ان افراد سوار کار با اسب منتظر رسیدن پیام بودند و فواصل ایستگاهها را طوری در نظر گرفته بودندکه از نظر زمانی فاصله انها یک روز با یکدیکر فاصله داشتند ضمنا ایستگاهای مخصوصی برای مواقع برف و باران و سرما به منظور ارسال پیام در نظر گرفته شده بود و این پیامها با حداکثر سرعت ممکن انجام پذیرفته است او میگوید نه برف نه سرما نه باران نه تاریکی شب مانع ارسال پیام نمی گردید او.لین پیک وارده پیام و بسته ها را تحویل دومین نفر میداد که او نیز بطریق اولی تحویل سوارکار مینمود و کار ادامه می یافت تا اینکه پیامها به مقصد میرسیدند و در زبان پارسی باستان این روند تکرار یا رلیها به عنوان انکاریون شناخته می شد  این روند در طول تاریخ ایران در هر دوره ازسلسله  های پادشاهی ادامه یافت و در بعضی از مواقع بهتر ودر پارهای از زمان دچار رکود گشت و پست را نداشتند تا اینکه امیر کبیر در سالهای اول صدارت خود همراه با سایر اصلاحاتی که در همه زمینههای سیاسی اجتماعی و مالی و قضائی مملکت بعمل اوردچون سه کسراخبار ایالات وولایات اهمیت بیسیار قائل بود برای ایجاد پست و چاپار خانه نیز دستوراتی صادر کرد و با این ترتیب ایجاد پست منظم برای عموم مردم و وضع مقررات قانونی برای انها سایر اصلاحاتی که برای اولین مرتبه در ایران صورت می گرفت یادگار و نتیجه فکر این وزیر با تدبیر است  امیر کبیر مسئولیت چاپارخانه را به میرزا شفیع خان چاپارچی باشی واگذار نموده بودند که بعد ازوی سالها سالهل به این سمت مشغول بودند و گردش کار چاپارخانه با در نظرگرفتن زمان و وسیله موجود بسیار سریع و مرتب بود در سال 1290 ناصرالدینشاه همراه جمعی راهی اروپا شدند و او در کشور اطریش از پادشاه وقت ان کشور درخواست منتشار برای اداره امور پست نمود و شخصی که از کارمندان عالیرتبه ان کشور بود بنام گوستاوریه درربرای پایه ریزی پست جدید ایران انتخاب و اعزام گردید و بلافاصله اقدامات خود را شروع کرد و یکی از مهمترین کارهایی که انجام دادنظام نامه ای برای پست ایران تهیه نموده و جهت الحاق ایران به اتحادیه جهانی پست کوشش زیادی نمود و بالاخره  بعد از مکاتبات بسیار ایران در سال 1877 میلادی به عضویت اتحادیه پستی پذیرفته شد ودر همانسال خدمت گوستاوریه در ایران پایان پذیرفت.

 

تشکیل وزارت پست

 

بنا بفرمان ناصرالدین شاه اداره پست در سال 1297 به وزارت پست تبدیل و اداره ان به میرزا علیخان امیناللملک واگذار نمود او نخستین وزیر پست است که برای ادارات تابعه ساعت کار معین کرد و برای کارکنان حقوق باز نشستگی  برقرار نمود در زمان وزارت ایشاند پست هفته ای 4روز و روزی 4ساعت کار میکرد و برای اقدامات او اداره پست در نزد مردم دارای اهمیت و موقعیت خاصی پیدا نمود ودر اغلب ایالات  و ولایات نامه های پستی و مکاتبات دولتی مرتبا مبادله میشد و حتی نامه های خارجه نیز به گیرندگان ان در گوشه و کنار مملکت تحویل میگردید.

 

نخستین کنگره اتحادیه جهانی پست برن 1874

 

سازمان دهندگان اتحادیه جهانی پست از طرح و تشکیلات اتحادیه تلگراف جهلنی که در سال 1868 در شهر وین پایتخت اطریش و در سالهای 1871 و1872 کنفرانسهایی در شهر برن تشکیل داده بودند الهلم گرفته و اولین کنگره پستی را به ریاست اورژان بورل مشاور فدرال و رئیس اداره پست سوئیس تشکیل گردید برای تشکیل این کنفرانس طرحی از طرف اداره پست المان بعنوان پایه و اساس مذاکرات مورد قبول قرار گرفت وطی 14 جلسه نمایندگان در مورد انتقاد قراردادی به توافق  رسیدند که روز 9 اکتبر 1874 به امضا رسید و بهمین روز 17 مهرماه بنام روز جهانی پست در تمام کشورها جشن گرفته میشودبعد از جنگ جهانی دوم اتحادیه جهانی پست به صورت یکی از سازمانهای تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد درامد یکی از اقدامات مهم کنگرهها مطالعه و تجدید نظر در احکام اتحادیه یعنی اساسنامه ای عمومی قرارداد و ائین نامه اجرائی ان میباشد.

احکام اتحادیه از اسناد لازم الجرا بود که قبول و امضای ان برای کایه دولتهای عضو اتحادیه  اجباری است.

 

طرز کار اتحادیه

 

کنگره قدرت عالیه اتحادیه حداکثر 5سال بعد از به اجرا گذاشتن احکام کنگره قبلی تشکیل جلسه میدهد کنگره کنفرانسی است از نمایندگان تام الختیار کشورهایی که تمام سعی و کوشش اساسی انها مصروف تجدید  نظر در مورد احکام اتحادیه است  بنابراین کنگره اصولا امور مربوط به قانون گذاری را بهعهده دارد تعداد کشورهای عضو در حال حاضر 168 کشور است و محل دائمی اتحادیه شهر برن در کشور سوئیس می باشد تحت عنوان اتحادیه پستی جهان نامیده میگردد اتحادیه به منظور بالا بردن سطح کمیو کیفیتی ادارا ت پست به کشورهای عضو کمکهایی ارسال مینماید از جمله :

 

·         کمکهای فنی جهت مدرنیزه کردن سرویسهای  ادارات پست به روشهای مختلف انجام میگیرد.

·         برگذاری دوره های اموزشی بورسهای اموزشی سرویسهای مشاوران توسعه و گسترش اعزام کارشناس تهیه تجهیزات و وسایل اموزش و نمایش و ....

 

تشکیل شرکت پست

 

قانون تشکیل شرکت پست جمهوری اسلامی ایران که در جلسه روز یکشنبه 3 ابان ماه یکهزارو سیصدو شصتو شش مجلس شورای اسلامی تصویب ودر تاریخ 21  /8/ 66 به شورای نگهبان ارسال شده و با توجه به اینکه عدم مغایرت ان با موازین اسلامی و قانون اساسی بر اساس اصل 94 در موعود مقرر اعلام نگردیده و طی نامه شماره ی 14866/1 مورخ 14/9/1366  ریاست جمهوری به نخست وزیری واصل گردیده است جهت اجرا به پیوست ابلاغ میگردد .

 

در زیر پاره ای از مواد قانونی اساسنامه شرکت پست آورده میشود :

 

ماده 1 -  به منظور اعمال سیاست جتمع در زمینه برنامه ریزی تاسیس تجهیز گسترش و بهره برداری واحدهای پستی هماهنگ با اخرین پیشرفتهای تجربی و تکنولوژی ارتباطات و به مقصد تامین و تامیم خدمات پستی در سراسر کشور مرتبط با سایر کشورهای جهان به موجب این قانون شرکت پست جمهوری اسلامی ایران که در این قانون اختصارا شرکت نامیده میشود تشکیل میگردد شرکت وابسته به وزات پست و تلگراف و تلفن است وتمام وظایف واختیارات وزارت مذکور در امور پستی بهان تعویض می شود.

 

ماده 2 -  شرکت دارای شخصیت حقوقی بوده وعملیات خدمات خود را طبق مفاد این قانون اساس نامه مربوط و قوانین و مقررات مربوط به شرکتهای دولتی انجام خواهد داد مواردی که در قوانین و مقررات فوق الذکر پیش بینی نشده باشد طبق قانون تجارت عمل خواهد شد.

 

ماده 3 - سرمایه اولیه شرکت پنج میلیارد ریال است که به 50 هزار سهم یکصد هزار ریالی تقسیم میشود وکلیه سهام آن متعلق به دولت خواهد بود.

 

ماده 15 - هرکس صندوق یا باجه ها یا تجهیزات پستی را که برای انتفاع عموم نصب شده عمدا هدم یا تخریب یا تضییع کند علاوه بر پرداخت خسارات وارده با توجه به شرایط و امکانات خاطی و دفعات و مرات جرم به مجازات تخریب اموال دولتی محکوم خواهد شد و چنانچه مندرجات مراسلات را افشا ویا امانات را برداشت یا بازرسی یا توقیف نماید علاوه بر مجازات مذکور تا 74 ضربه شلاق نیز محکوم میشود .

 

ماده 16 هر یک از کارکنان شرکت یا مستخدمین با مامورین دولت یا اشخاصی که به هر نحوی به همکاری و خدمت دعوت شده اند یا با ادامه فعالیت انها موافقت شده مراسلات و نامه های اشخاص را در غیر موردیکه قانون اجازه داده مفتوح یا بازرسی یا توقیف یا بازرسی با توقیف ذبا معذوم نماید یا مندرجات و مطالب آنها را بدون اجاره صاحبان آنها افشا یا آشکار نماید علاوه بر مسئولیت مدنی در مقابل صاحب مراسله با توجه به شرایط و امکانات خاطی و دفعات و مراتب جرم به کیفر جرائم مذکور مندرج در ماده 64 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات )محکوم خواهد شد .

 

ماده 19 هرکس تمبر یا پاکت و کارت پستی با تصویر تمبر یا کوپن رپنس یا علامت نقش تمبر و به طور کلی هر گونه اوراق و علامی را که چاپ و فروش ان در انحصار دولت و شرکت است به هر کیفیت بالمباشر یا مع الواسطه جعل کند یا با علم به جعل مورد استفاده قرار دهد یا داخل کشور نمایی جاعل اوراق و اسناد بهادار دولتی محسوب و علاوه بر جبران خسارات وارده با توجه به شرایط و امکانات خاطی و مراتب جرم به حبس از یک تا ده سال محکوم خواهد شد.

 

ماده 20 هر کس تمبر یا سایر اوراق بهادار پستی باطل شده را مجددا استعمال کند علاوه بر جبران خسارت وارده توجه به شرایط و امکانات خاطی و مراتب جرم به ده برابر قیمت تمبر و اوارق بهادار محکوم خواهد شد . 

تاریخچه جهانی پست

ما از ارتباطات پستی و تاریخچه و تحولات آنها چه میدانیم. نقش این ارتباطات در زندگی اقتصادی سیاسی فرهنگی ما چیست؟ آیا باتاریخچه وسیر تکاملی پست آشنایی داریم؟

به نوشته(( ویل دورانت)) درکتاب(( تاریخ تمدن)) هخامنشیان دارای شبکه پستی منظم وکارامدی بوده که دستورات وفرامین دولتی را منتقل میکردند.

با حمله اسکندر وانقراض سلسله هخامنشیان و مشاهده این چنین تشکیلات گسترده اطلاعاتی آنرا همراه خود به جامعه آنروز یونان برد و سپس در اروپا تا اوایل قرن 12 میلادی ازآن استفاده می شد.

نخستین اداره ((غیر رسمی پست عمومی)) در قرن 12م پس از تاسیس دانشگاه بلونیا  در ایتالیا بوجود آمد.نیم قرن بعد دانشگاه پاریس بااقدام مشابه این عمل رابرای رساندن نامه های دانشجویان خود تکرار کردو توسط شاه فرانسه ((پست دانشگاه))به رسمیت شناخته شد.

در سال1636لویی دوازدهم اداره پست عمومی در پاریس تاسیس کردو درسال 1591در انگلستان الیزاابت اول پست را ملی اعلام کرد.

باتوسعه پست درقرنهای 18-16که مبادلات بین دول مختلف صورت می گرفت  نبود تعرفه واحد بزرگترین مشکل بودتا اینکه در سال 1840رونالد هیل با پیشنهاد چاپ اوراق بهادار کوچک و الصاق آن برروی نامه ها ومرسولات مبنای انتشار اولین تمبر دنیا در انگلستان بنانهاد.

سپس در سال 1874 به منظور تبادل سریعتر و راحت تر مرسولات پستی در اروپا 22 کشور اروپایی وامریکایی در شهر برن سوئیس با توافق یکدیگر (( اتحادیه پست بین الملل)) را تاسیس کردند.

در سال 1878 اتحادیه جهانی پستUPU(UNION POST UNIVERSAL)  به جای(( اتحادیه پست بین الملل)) تشکیل گردید.

هر سال روز 18 اکتبر برابر با17مهر به عنوان روز جهانی پست در سراسر جهان جشن گرفته می شودوطی آن بر وظایف خطیر و حساس پست تاکید می شودومسئولیتهای جدی آن یادآوری می شود.

 

 

 

پست در ایران

به نوشته گزنفون وهرودوت هردو ابتکار  وتاسیس تشکیلات چاپاربه ایرانیان نسبت می دهندکه ایران دارای شبکه منظم چاپار وپیک بود واین شبکه در دوره اشکانیان و ساسانیان نیز اداره می شد.این تشکیلات بیشتر درخدمت فرمانهاودستورات دولتی بود و درواقع وظیفه پنهان وثانی آنها خبرگیری وخبرچینی بود.

بافتح ایران توسط اعراب این تشکیلات به نام دیوان برید تغییر نام گرفت که وظیفه این دیوان جاسوسی وخبرچینی بودتااینکه در دوره صفویه بااستقرارحکومت فراگیرمرکزی وبنابه ضرورت وقت چاپار خانه هابه صورت منظم و مرتب انجام وظیفه می کردند.باروی کارآمدن سلسله قاجاریه ر وتحت تاثیر گرفتن از فرهنگ غرب فکر تاسیس پست جدید در زمان فتحعلی شاه مطرح شد اما به دلایلی مسکوت گذاشته شد.

امیر کبیر خطوط منظم چاپارخانه راراه اندازی کرد و طی فرمانی درسال1267مقررشد که ماهی دومرتبه یکی دراول ویکی در15ماه چاپارهابه 8منطقه اصلی کشور رفته ومراجعه نماید.در سال 1285ه ق تمبر پستی درکشورچاپ ورواج گردید.در سال 1297ه ق وزارت پست تاسیس گردیدو در دوره پهلوی با تاسیس راههای شوسه وسایط نقلیه مختلف(اتومبیل،قطارو..)تشکیلات پست توسعه فراوان یافت.

امروزه پست  با ارائه بیش از90سرویس جزءلاینفک زندگی روزمره ماشده است .

همچنین سایت اختصاصی شرکت پست به آدرسwww.irpost.comبر روی شبکه اینترنت قراردارد. شما باورود به این سایت از آخرین اخبار واطلاعات پستی کشور،ره گیری مرسولات و... می توانیددریافت نمائید.

 

پست در استان خراسان شمالی

اداره پست شهرستان بجنورددرسال1314 با3نفرکارمند تاسیس گردید. این اداره تاسالهای متمادی در همان ساختمان قدیمی مشغول به کاربود تااینکه درسال 1359 باتخریب ساختمان قدیمی بنای جدیدی احداث گردید.

از آن سال به بعد بنا به مقتضیات سه بار در نما وفضای آن تغییراتی بوجود آمد.

به تبع تقسیم استان خراسان در سال 1383 اداره کل پست استان خراسان شمالی درمهر ماه 1383 تاسیس گردید.

هم اکنون با8واحد اداره پست شهری 14دفتر خدمات ارتباطی 159واحد دفتر نمایندگی پستی روستایی158صندوق پست و 423 صندوق پستی شخصی وبا123نفر نیروی متخصص ومتعهد مشغول به ارائه سرویسهای پستی در سطح استان به هم استانی های عزیز می باشد.

هم اکنون اداره کل باراه اندازی سایت اختصاصی خودبه آدرسwww.bojnoord.post.ir برروی شبکه جهانی اینتر نت آمادگی ارائه اطلاعات به مراجعیندریافت انتقادات و پیشنهادات به این سایت می باشد.

کار حرفه‌ای با پست الکترونیک

تابان خواجه نصيري

در عصر انسانهاي ماقبل تاريخي زندگي مي كنيم كه با استفاده از فن آوري هاي نوين، با پيام هاي بي سر و ته، مزاحمتهاي تلفني, با ارسال ويروس هاي اينترنتي از طريق پست الكترونيكي، - حتي با بي تفاوتي هايشان - به جان همديگر افتاده اند. اما اگر امروز پيشرفتهاي تكنولوژيكي حرف اول را مي زنند، همين امروز يا در روزهاي آينده، استفاده يا كار برد صحيح، سريع، به موقع و حرفه اي ابزارها و فن آوري هايي كه در احتيارمان قرار گرفته است مسلماً حرف اول را خواهد زد.

در عصري زندگي ميكنيم كه نامهاي مختلفي به آن داده اند، در اينجا مي خواهم نام ديگري به اين عصر بدهم: عصر سرعت و كار حرفه اي! يعني اگر توانستي سريع و حرفهاي كار كني، مي تواني بماني و رقابت كني، در غير اينصورت، فراموش كن! جا ماندهاي!
آري، در روزگاري زندگي مي كنيم كه دانش و تجربه، نقش يك جفت پا را براي (روح و جان) آدمي ايفا مي كنند. انسان بدون آنها راهي نه به پيش دارد نه به پس. بدون اطلاعات، تفكر متوقف مي شود. بدون آگاهي، آدمي اگر در يك دست كتابي به دست داشته باشد و دستي هم به قلم، شايد در راه آزادي و آزادگي - با حرف هاي مفت و صد من يك غاز - بتواند خود را روي زمين اين جا و آنجا بكشد، اما آنقدرها دور نخواهد رفت. بدون آن يك جفت پا، بدون دانش و تجربه، بدون مهارت، بي شك، گامي نميتواند بردارد و سرعتي هم نخواهد گرفت و نخواهد داشت. همانجا كه بوده است، خواهد ماند و آنجاست كه اگر گوشي براي شنيدن، چشمي براي ديدن برايش باقي مانده باشد، صداي فرياد بسياري را خواهد شنيد، بسياري را چون خود خواهد يافت: در گل مانده و مايوس! افسرده و پريشان، با هزار ناله و درد و ناراحتي. آنگاه از روي ناچاري، از جهت بسياري از امراض روحي و رواني، كوته فكري و تنگ نظري، از بي كاري و بدبختي و درماندگي، به جان اين و آن مي افتد و ديگران را، وقت و سرمايه و فكر و احساسات ديگران را به بازي مي گيرد. ديگران را - كه با گامهايي حداقل به ديد خودشان، محكم و استوار رو به جلو گام برميدارند - به جان يكديگر مي اندازد يا به تمسخر، تحقير و تحميق مي پردازد و با اين شيوه، سرش را - با هزار بدبختي - بالا ميگيرد كه بگويد ما هم هستيم! آري اين جور آدمها زبان علف هاي هرز را بخوبي مي دانند اما در كالبد بي قلب و روح شان، جز آن زبان بي مايه و بي وجود عضو ديگري نيست تا كه تفكرات پوچ و احمقانه شان را بگسترانند. اين جور موجودات ديگر انسان نيستند، گرچه از همه جور امكانات و تظاهرات انساني و غير انساني. از انواع و اقسام فن آوري هاي نوين و امروزي برخوردارند. در گوشه اتاقشان, كامپيوتري دارند، به اينترنت هم متصل اند، تلويزيون ماهوارهاي هم دارند و تلفن همراهي، اما گويي كه با آنها قرار است فقط خودشان و اطرافيانشان را سرگرم كتند: «الو ... ا لو ... كن!» - گويي ديگر بر پيكر آنها، چشم و گوشي نمانده است. فارغ اند از اينكه درآن گوشه دنيا چطور دارند جنگلهاي آمازون را نابود ميكنند، اين گوشه دنيا چه دارند بر سر فلسطيني ها مي آورند, اينجا در چچن، آنجا در چين چه خبر است؟ آنجا در هلند چرا ترور؟ اينجا در هند - هند كه دم از دموكراسي مي زند!- چرا «نجس»ها و چرا تبعيض نژادي!؟

بدون دانش و تجربه، جايي براي تفكر و تعقل، تعليم و تعلم, تدبير و تدبر نميماند. آري ... در عصري زندگي مي كنيم كه بدون شك كامپيوتر، شبكه هاي پر سرعت محلي و منطقه اي، بي سيم يا ماهواره اي، اينترنت. تلفن هاي همراه سلولي و ماهواره اي و مخابرات دوربرد و پهناي باند گسترده و ... حرف اول را مي زنند. اما همين امروز - همانطور كه در مقاله اي ديگر به زبان انگليسي نوشته ام «
Prehistoric Man LivedBefore Web Was Invented» - در عصر انسان هاي ماقبل تاريخي زندگي مي كنيم كه با فن آوريهاي نوين، با پيام هاي بي سر و ته، مزاحمتهاي تلفني, با ارسال ويروس هاي اينترنتي از طريق پست الكترونيكي، - حتي با بي تفاوتي هايشان - به جان همديگر افتاده اند. اما اگر امروز پيشرفت هاي تكنولوژيكي حرف اول را مي زنند، همين امروز يا در روزهاي آينده، استفاده يا كار برد صحيح، سريع، به موقع و حرفه اي ابزارها و فنآوري هايي كه در احتيارمان قرار گرفته است مسلماً حرف اول را خواهد زد.
در آينده، جايي براي آن تكه گوشت هاي بي خرد، بي دانش و بي تفكر نيست.- انسان ماقبل تاريخ امروزي از صحنه تاريخ پاك مي شود. بايد خودمان را براي همين امروز يا براي آن روز و روزگاران آينده آماده و تجهيز كنيم، براي ورود به عصر سرعت و انجام و اجراي كار حرفه اي، براي روزگار هوشياري حرفه اي. در عصر حاضر, ارتباطات تلفني، راديويي، تلويزيوني، ويديويي، چشم هاي الكترونيكي. ماهواره اي را تجربه كرده ايم, به مجموعه اي از دانش و فن آوري دست يافته ايم، در يك دست كتابي و در دست ديگر يك قلم، آيا وقت آن نرسيده است كه به تفكر بنشينيم؟ اگر كمي دقيق شويم، در كنار ساير خدمات و فن آوريهايي كه اينترنت در اختيارمان قرار داده است، پست الكترونيكي به سرعت به ابزار و گونه اي از ارتباطات سريع و وسيع، خصوصاً در محيطهاي كاري مبدل شده است. اما به جهت عموميت يافتن آن، سهولت در برخورداري، يادگيري و اسنفاده از آن، قاطعانه، با توجه به بررسي هايي كه شخصاً انجام داده ام، مي توانم بگويم كه معمولاً در خصوص استفاده و به كار گيري آن به صورت ابزاري سريع و حرفه اي، از سوي كاربران تفكر و تعمق كمتري بعمل آمده است. به همين لحاظ شايد بيشتر گفتن و نوشتن از اين ابزار سريع و حرفه اي و پرداختن به آن يك نياز مبرم باشد. شخصاً اين نياز را احساس مي كنم, چرا كه عميقاً معتقدم, اين كار, يعني همين نگارش، تهيه و تنظيم، ارسال و دريافت و حتي خواندن نامه هاي الكترونيكي يك كار حرفه اي است و مثل هر كار حرفه اي ديگر نياز به يادگيري، تمرين، كسب مهارت و تجربه و مطالعه دائم و سرعت در كاربرد دارد.

برخورداري از دانش و آگاهي درباره كامپيوتر و نرم افزارها و برنامه هاي كاربردي آن ديگر يك ضرورت است. بايد با كامپيوتر كار كرد و از چم و خمهاي آن آگاه شد. بايد نرم افزارها را شناخت و از امكانات و تسهيلاتي كه در اختيارمان قرار ميدهند دانست و در بكارگيري آنها از مهارت و سرعت لازم برخوردار شد.بايد پيش از هر گونه اقدام, به جمع آوري اطلاعات پرداخت، انديشيد و برنامه ريزي كرد، اينها از اصول اوليه و مهم در برخورداري از يك اجراي حرفه اي و سريع است.
نگارش پيام هاي الكترونيكي يك كار حرفه اي است، حتي اگر پست الكترونيكي صرفاً براي امور روزمره و خصوصي (نگارش نامه هاي شخصي) بكار رود و البته در موقعيت هاي كاري كه عدم توجه به اين مهم و اصول حرفه اي آن ميتواند اثرات جبران ناپذيري بر روي زندگي شخصي و كاري و حرفه اي كاربران پست الكترونيكي بگذارد. اگر نگارش متن شما بد، نارسا، غلط و كم يا اضافه باشد. براحتي ميتواند مسيري از مسيرهاي زندگي شما را تغيير دهد و يا مشتري، همكار يا رئيس تان را از واكنش يا عملكرد شما مايوس سازد. براي بالا بردن ميزان اثر بر روي مخاطب, بايستي نگارش نامه هاي الكترونيكي را كاري حرفه اي دانست و مثل يك كار حرفه اي با آن برخورد نمود. بايد آموزش ببينيد و تمرين كنيد. بايد بدانيد كدام نامه را بايد بخوانيد، كدام نامه را بايد بي پاسخ بگذاريد، كدام را امروز جواب دهيد و كدام را فردا يا هفته يا ماه آينده، بايد بدانيد كدام نامه را مي توانيد ارجاع دهيد, كدام نامه را نمي توانيد يا نبايد. بايد خودتان، مخاطبتان و ابزارتان را بشناسيد. بايد زمان، مكان، زبان و فرهنگ ها را بشناسيد و در غير اينصورت، با مشكلات متعددي روبرو خواهيد شد و آنوقت خودتان هم متوجه نميشويد كه كجا راه را به خطا رفته ايد.

«پست الكترونيك حرفه اي» نام كتاب الكترونيكي است كه اخيراً نگارش آن را به پايان رسانده ام و اميدوارم كه بتوانم آن را نيز بزودي بر روي اينترنت قرار دهم و همچنين نسخه اي چاپي از آن را منتشر سازم. در اين مبحث، جزئيات بسياري است كه متوجه شده ام بسياري از كاربران درباره آنها نمي دانند و قواعد و قوانين آن را رعايت نمي كنند و همين امر موجب آن شده است كه دردسر هاي بسياري را براي سايرين بوجود آورد. شايد پيش خود مي پرسيد پست الكترونيك حرفه اي يا حرفه اي با پست الكترونيك
EMail Professionalism چيست؟ در پاسخ اشاره اي ديگر دارم به عنوان اين مقاله - كه براي اولين بار در تاريخ 12 مي سال 2002 در يكي از خبرنامه هاي الكترونيكي WEBFAQT.COM درباره آن نوشتم - «نگارش، تهيه و تنظيم، ارسال و دريافت و حتي خواندن نامه هاي الكترونيكي در مجموع، يك كار حرفه اي است!» كتاب الكترونيكي من با همين عنوان به شرح جزئيات مي پردازد و قصد دارد خواننده و يا شركت كننده در سمينارهاي اختصاصي آن را با اين كار حرفه اي آشنا سازد.




پست مدرن در مقابل مدرن؟

جمعه 8 اسفند 1382

هو
دیروز، پیش نویس مقاله ای را مینوشتم با این هدف که بسادگی و با زبانی قابل طرح برای دانش آموزان دبیرستانی توضیح دهد منظور از داستان پست مُدرنیستی چیست. با تقلیل گرایی خودآگاهانه ای پست مدرنیسم و پساساختارگرایی را یکسان فرض کردم و دربارة تقابلهای دوگانه نوشتم و اینکه یکی از کارهای مهم پساساختارگرایی شکستن این تقابلها و از بین بردن فاصله ها و شکافهای موجود است.
به عنوان مثالی در ادبیات داستانی هم از حذف تقابل و فاصلة هستی شناسانة نویسنده
شخصیّت داستانی از یکسو و خواننده شخصیّت داستانی از سوی دیگر، گفتم. شخصاً ایدة مستتر در پیش نویسِ مقاله را دوست دارم: اینکه نویسندة پست مدرن، با شخصیّتهایش به گفتگو میپردازد و خوانندة پست مدرن میتواند یکی از شخصیتهای داستانی اینچنینی باشد و به این ترتیب، همه در یک سطح و نه در تقابل با هم قرار میگیرند؛ ساختار پیشین که بر فراتر بودنِ سطح هستی شناسانة نویسنده (یا خواننده) از شخصیتها اصرار میورزد شکسته میشود.
مثالهایی که پیش نویس مقاله با آنها آغاز میشود، یکی "شش شخصیّت در جستجوی نویسنده"ی لوئیجی پیراندلّو است و دیگری "مه" اونامونو. در این دو اثر محبوبم، شخصیتها و نویسنده در یک سطح هستی شناسانه قرار میگیرند و با هم به گفتگو میپردازند. (به نظرم فصلِ گفتگوی آگوستو پرث
شخصیّت اصلی داستان مِه و اونامونو نویسنده یکی از صحنه های تکرارنشدنی ادبیات داستانی است.) از سوی دیگر، "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" کالوینو را برای یکسان شدن سطح هستی شناسانة خواننده و شخصیّت مثال آوردم. (میبینید که علاقة ایتالیایی ام را ناخواسته اصراری ندارم؛ خواسته به بچّه ها انتقال میدهم!)امّا نکتة آموزنده برای خودم در این میان که امروز در موردش فکر میکردم این بود که به هر حال در تقسیم بندی امروزی، اونامونو یا پیراندلّو نویسنده های پست مدرن محسوب نمیشوند. همین، مرا به فکر واداشت که نوعی تقابل بین "مدرنیسم" و "پست مدرنیسم" هم وجود دارد. در واقع پست مدرنیسم، که داعیة برداشتن تقابلهای دوتایی را دارد، در شکل صوریش به عنوان فرعی بر مدرنیسم ظاهر میشود: پست مدرنیسم، بعد از مدرنیسم میآید. همانگونه که متن بر تفسیر مقدم است و کتاب بر فیلم و ... مدرنیسم هم بر پست مدرنیسم مقدم است. خلاصه اینکه، به نظرم آمد پست مدرنیسم دست کم در ظاهر گرفتار همانچیزی است که از آن میگریزد.
در پیش نویس مقالة دیروزیم نوشته بودم "نمونه‌هایی از ساختارشکنی اوّلیّه در داستانهای این نویسنده‌ها [اونامونو و پیراندلّو] قابل مشاهده است". الان هم به نظرم همینطور میآید. بخش اوّل این واژه
یعنی "پُست" قاعدتاً نباید به تأخّر تاریخی اشاره داشته باشد؛ مدرنیسم در لحظاتی بسیار پست مدرن بوده. همانطور که داستانهای "شش شخصیّت در جستجوی نویسنده" و "مِه" در لحظاتی پست مدرنتر از داستانهای پست مدرن امروزی بوده.
همین چند دقیقة پیش، مقالة "معنای پست مدرن" لیوتار را خواندم و دیدم که نظر او هم دقیقاً چنین چیزی است: "مدرنیته همیشه لحظات پست مدرن خودش را داشته." میبینید که تقابلی در کار نیست. (مشابه همین نقد را "رورتی" در مصاحبه اش با دکتر جهانبگلو هم بیان میکند: لیوتار در "وضعیت پست مدرن" از پایان روایتهای کلان فلسفی صحبت میکند؛ امّا کتاب خودش روایت کلان جدیدی است.)
خلاصه اینکه، نوشتن پیش نویس مقالة "داستان پست مدرنیستی" برای خودم بسیار فایده مند بود.

پست مدرنیزم غیر بومی ( کپی وارداتی )

 

یکی از عواملی که ما را از رسیدن به اهدافمان باز داشته است

 

               

               پست مدرنیسم در حقیقت حرکتی است در تقابل با مدرنیزم و تضاد با رفتارهای ماشینی در دنیای تمدن گرا و شهروندی . ساختار شکنی در ایران بر خلاف غرب که از معماری،گرافیک ،تصویر و تظاهرات بصری به دیگر عرصه های موجود رخنه کرد ،از کلام آغاز شد و در نمونه های درون مایه ای و مفهومی اشعار بیدل و برخی اشعار مولانا و حتی اورادهای ایران باستان حکایتی اینگونه است آنجا که حافظ می گوید منکه شبها ره تقوا زده ام با دف و چنگ ........ یا کرده ام توبه به دست صنم باده فروش ............. در واقع دست به ساختار شکنی شجاعانه و چند پهلویی زده که البته با شناخت او از درون مایه های فرهنگی و مذهبی لحن  مرشدانه ای به کلام داده و خواسته یا ناخواسته خود را درگیر ضدیتها نفی کند و نقشی ماندگار بر زمان می زند که بعداز 700 سال همچنان نو و امروزی  به دست ما رسیده است . بعدها هم از بعد معماری کلام و فرم . نیما یوشیج را می توان بعنوان یک ساختار شکن فرمیک حد اقل از نظر شعری و البته با پشتوانه ای علمی ،بومی نام برد  . همانگونه که مدرن امروز از نظر تقدم زمانی با دیروز و فردا کاملا متفاوت است و آنچه امروز مدرن است ،فردا کهنه ودر حرکت مدرن جایگاهی ندارد . پست مدرنیسم هم بدلیل جهش درونی و زایش از بطن مدرن در امروز معنی کاملا متفاوتی با فردا دارد . بنا براین در سنجش آثاری از این دست باید داشته های هر زمانی را با معیارهای آن زمان سنجید.

 

           شاید اولین رگه های پست مدرنیسم را لازم باشد در آثار جلال آل احمد در غربزدگی  ضدیت با مدرنیزم و دنیای ماشینی زده  جستجو کنیم و در ادامه دکتر علی شریعتی با افکار خاص خود و نظریه های «در خدمت و خیانت روشنفکران »و نگاه ضد فرم آنروز و بازگشت به خویش و تاکید بر شکستن فرم حاکم آنروز که بدون داشته ها و باورهای بومی و صرفا وارداتی ،سنگ اولیه پست مدرنیزم امروزی را بنا نهادند .

           پست مدرنیزم در هرمرحله ای با باورها و اعتقادات آن جامعه شکل می گیرد . لذا برداشت کودکانه از حرکتنها و منشهای وارداتی حکم تلخک سالخورده ای است که احمقانه اداهای شیک پوشان خارجی مقابل گراند هتل در می آورد و نام تشخص به خود می نهد . بنا براین باورهای هر نظام و فرهنگ و ایدئولوزی ،حرکت موزون و خودجوش خویش را می طلبد.پس اینکه اعتقادات و باورهای دیگران را از هر حیث که باشد ،بومی ،مذهبی،فرهنگی ،خواه درست یا نادرست به سخره بگیریم و نقطه مقابل پست مدرنیزم و ساختارشکنی بدانیم بس اشتباه است . چنانچه روشنفکرانی چون دکتر علی شریعتی در حوزه نگارش و دید مذهبی و جلال آل احمد و جمال زاده در حوزه ادبیات داستانی . هرکدام از دریچه دید و عقاید خود دست به ساختار شکنی زدند و حتی گاهی هم بسیاری از ساختارهای بومی و قومی که سالها از قدمت آنها می گذرد شدیدا مدرن  و پست مدرن به نظر آدمهای این روزگار می امد . برای مثال می توان بعضی از همین سقا خانه ها . تعزیه ها و مراسم ویزه ماه محرم را نام برد که با مقایسه ادوار مختلف می توان مدرن آنها را با پست مدرنشان مقایسه کرد .

              از نقطه نظر دیگر پست مدرنیزم غربی اعتراضی کشدار به دنیای مدرن  ماشینی ،شهری و مدنی است که خود حکم نوعی دیکتاتوری و امپراتوری امروزی به خود گرفته است که شایسته نیست تنها از جهت ظاهر و جلد پوسته ای به آن نگاه کنیم چرا که حرکتهای ساختارشکن آنچنانی که صرفا جنبه تقلید و کپی برداری از آزمودنی های دیگران انجام پذیرد نتنها راه بجایی نمی برد بلکه راهی به ترکستان است . مطمئنا قراردادن محتوای فرهنگی . علمی و اجتماعی یک فرهنگ در قالب بیگانه هم قالب را می شکند و هم هویت واقعی محتوی را می میراند .و این حرکت ساختار شکن محکوم به شکست است .

البته ایجاد حرکت های ساختارشکن پست مدرنیزم آنقدر دور از ذهن و صعب العبور نیستند که ملزوم طرح و نسخه تنها عده ای صاحبنظر و دانشمند باشد لیکن بنظر می رسد لازم است قبل از هرچیز لزوم ایجاد هر حرکت ساختارشکن محرز گردد و بعد از آن باید دانست پست مدرنیسم شکستن شیوه ها و متد های فرهنگی ،علمی اجتماعی است برای دستیابی آسانتر و دقیقتر و زودتر به اهداف متعالی ،صرف نظر از بعضی  افکار تئورسین هایی غربی و الحادی،اهداف را مخدوش نمی کند بلکه تغییر رویه در مناسبات ،برخوربا قضایا و شیوه های حل مسئله را مد نظر دارد به نوعی که انسانی ترین روشها را که با فطرت و سرشت آدمی سر و کاردارد مد نظر قرار می دهد .

                 در ایران ما با تمام ویزگی های متعالی که مردمانش دارند . روحیه کمل گرایی  که در خمیر مایه آحاد جامعه قدیم و جدید  دیده می شود بعضا موجب مشکلاتی نیز گردیده است . آنجا این مسئله بهتر خودنمایی می کند که روشنفکران جامعه در رده های مختلف حکومتی گرفته تا پایین ترین طبقات تصمیم گیری و غیر موثردر مسائل راهبردی ،پست مدرنیزم بیگانه با فرهنگ این مرز و بوم را در جهت ارتقاء سطوح فرهنگی و اجتماعی تجویز می کنند . نگاه سطحی به ساختارشکنی های جوامع بیگانه  با جلوه های فریبنده و پرزرق و برق آنها بدون در نظر گرفتن درون مایه های فرهنگی و بومی آن ملل نمی تواند اطلاعات کاملی از ماوقع در انظار بیننده متجلی کند.

پست مدنیسم پیکره پیچیده و در هم تنیده و متنوعی از اندیشه ها ، آرا و نظریاتی استکه در اواخر دهه 1960 م . سر برآورد و بعدا اندیشه های دیکانستراکشن Deconstruction و مکاتب فکری غرب از جمله فمینیسم و پسا استعمارگرایی و غیره جزواژه پست مدرن فلسفی مطرح شدند .
پست مدرنیسم در سراسر اروپا و ایالات متحده بهویژه در محافل آکادمیک و در میان دانشگاهیان ، معماران ، هنرمندان و حتی مجریانبرنامه ها و تبلیغات و رسانه های گروهی و مطبوعات اشاعه و گسترش یافت . واژه پستمدرن گفتمان های فراوان و متعددی را در پی داشته است ، روندی که همچنان ادامه دارد .
هابرماس معتقد است که ، کاربرد " پسا" بیشتر تداوم جریانی را ثابت می کند ، نهپایانش را ، همانطور که مقصود جامعه شناسان از واژه پسا صنعتی را نشان می دهد و نهپایانش را .
در تفکر پست مدرن تاکید بر وجه محلی یا بومی در مقابل قطب بندیجهانی و فردی ، عینی و ذهنی پیشی می گیرد و بر اساس همین دیدگاه است که بر بازیزبانی نامتجانس و ناهمگن ، امور نامتوافق ، بی ثباتی ها و ناپایداری ها ، گسست ها وتضادها تاکید دارد . تفکر پست مدرن هر گفتگو را به جای آنکه مکالمه یا دیالوگی بیندو شریک بداند ، آنرا نوعی بازی و رویارویی بین دو رقیب می داند . در این تفکراجتماع همگانی و جهانی به هیچ وجه یک آرمان با ایده آل محسوب نمی شود . تلاش مداومهستند این است که " بس کنید دیگر ، بگذارید همینطور بماند ." یا " دست از معنی سازیبردارید . "
در تفکر پست مدرن هنر صرفا یک تجربه زیبا شناختی نیست ، بلکه روششناخت جهان است .
ویژگی شاخص هنر پست مدرن تاکید بر کلیشه ، تقلید هزل آمیز ازسبک های مختلف و اختلاط و امتزاج رنگ های مختلف ( کولاژ
Collage ) است . هنر دردنیای پست مدرن نه تعلق به چارچوب ارجاعی و معیار داوری خاصی است و نه به پروژه یااتوپیای خاصی تعلق دارد . ایهاب حسن نظریه پرداز پست مدرن با ترسیم و ارائه جدولیاز تمایزات بین دو جنبش مدرنیسم و پست مدرنیسم به طراحی و نقشه پردازی دربارهمعدوده ها و مرزهای اندیشه پست مدرن اقدام کرده است .

جدول تمایز مدرنیسم و پست مدرنیسم از دیدگاه ایهاب حسن

مدرنیسم پستمدرنیسم
صورت ( صورت ربطی ، صورت بارز ) ...... ضد صورت ( صورت فعلی ، صورت بسته )
هدف ................................................ بازی
طرح ( نقشه ) ............................................... شانس ( تصادف )
سلسله مراتب ................................................. فرآیند / اجرا /رخداد
حضور ................................................ غیاب
تمرکز .............................................. پراکندگی
ژانر / مرز ................................................ متن / بین متن
ریشه / عمق ................................................ ریشه کاذب / (ریزوم ) / سطح
طراحان پست مدرن بر این عقیده هستند که به راحتی می توان تاریخ را دور زد وتاریخ معماری را به شیوه هایی اصیل ، تازه و بدیع مجددا به هم پیوند بزنند . آنانعموما جنبش های خود را در راستای حرکت های جدایی طلب و فرقه گرایانه سوق دادند و ازجنبش های وسیع و گسترده حقوق مدنی و پیوند های انسانی ، که می توانستند موجب رشد ،ارتقا و استعلای محدوده ها و عرصه فعالیت های گروهی گردند ، دوری می جستند .
پستمدرنها فرانسوی این نوع نگرش به جهان را به مثابه کشفی چشمگیر و کلیدی برای آزادی وسعادت در دنیای جدید پلورالیستی و چند خدایی ارائه می کنند .
همانگونه که قبلامتذکر شدیم اندیشه پست مدرنیسم سمت و سو و جهتگیری واحدی ندارد . بلکه در جهانمتعددی سیر می کند ، مضامین آن چندان با هم سازگار نیستند بلکه در اکثر موارد دچارتناقض ها و ابهام های آشکاری هستند .
یکی از اساسی ترین مضامین مبحث پست مدرنحول واقعیت یا فقدان واقعیت یا چندگانگی واقعیت می چرخد. هیچ انگاری مفهومی نیچه ایاست که با معنای سیال و بی ثبات از واقعیت رابطه ی تنگاتنگی دارد . شعار " مرگ خدا " ی نیچه به این معنی است که دیگر نمی توانیم به هیچ چیز یقین داشته باشیم . اخلاقدروغ است و حقیقت افسانه .
از مهمترین مضامین پست مدرنیته می توان به موارد زیراشاره کرد :
1- تردید در این باره که هرگونه حقیقت انسانی ، بازنمایی عینی و ساده ای ازواقعیت است .
2- توجه و تاکید بر نحوه کاربرد زبان از سوی جوامع برای ساختنواقعیات مورد نظر خود ، اینکه جوامع چگونه از زبان برای ایجاد واقعیات استفاده میکنند .
3- ترجیح دادن یا اولویت قائل شدن برای بومی ( محلی ) ، عینی و اخص دربرابر ، جهانی ، انتزاعی و اعم.
4- تجدید علاقه یا توجه دوباره به روایت داستانو داستان سرایی .
5- پذیرش این نکته که توصیف های متعدد و متفاوت از واقعیت راهمواره نمی توان به شیوه ای قطعی و نهایی ، یعنی عینی و غیر انسانی ، در برابر یاعلیه یکدیگر به کار رفت .
6- تمایل به پذیرش و قبول چیزها آنگونه که در سطح وظواهر قرار دارند ، به جای جستجو ( به سبک فروید یا مارکس ) برای یافتن معانی ژرفتر .
اکثر این مضامین با هم جور بوده و مناسب هم به نظر می رسند ولی معذلک ، وضعیتپست مدرن از نوعی تنش یا آشفتگی خاصی برخوردار است ، از یک سو تمایل به سمت تجزیه ،پراکندگی و افتراق و از سوی دیگر جستجو برای یافتن چارچوب های وسیع تری برای معانیاست .
معماری پست مدرن واکنشی است علیه چیزی که فردریش استوواسر ( فرتیس هاندرتواسر
F. Stowasser- Fritz Hunderwasser ) نقاش معاصر اتریشی آن را " استبداد خطوطمستقیم " خوانده است .
در معماری جدید تاکید بر خطوط منحنی ، تاکید بر امور غیرقابل پیش بینی ، بر تزئین و تقلید هزل آمیز و بر زیبایی غیر کارکردی استوار است .سطوح شفاف و آینه وار و هزارتوهای پیچاپیچ ، عناصر عمده ای در معماری پست مدرن بهشمار می روند .
در سمت دیگر جریان معمار لاس وگاس به چشم می خورد که در فراگیریاز اغراق آمیزترین تعابیر معماری معاصر ، راه افراط را در پیش می گیرد که تفصیل آنرا می توان در کتاب " آموختن ( فراگیری ) از لاس و گاس (
Learning From LasVegas ) اثر رابرت ونتوری دید . در این سبک معماری به آمیزه متنوعی از سبک های مختلف برمی خوریم . نمونه بارز آن ساختمان موسوم به قصر سزارها ( Caesara Palace ) بامجسمه ها و تندیس های قدیمی و نگهبانان پارکینگ و پیشخدمت هایی که به سبک لژیونرهایروم باستان لباس پوشیده اند ، است . در اینجا سیطره و سلطه تابلوهای متعدد نئون هایرنگی پرزرق و برق که چشم هر مشتری را مفتون و محسور خود می سازد بر نماهای کمتردیدنی و نه چندان تماشایی میزهای قمار و دستگاهای خدکار فروش اغذیه و نوشیدنی ، بهوضوح مشهود و ملموس است .
عطف به تاریخ ، التقاط در سبک و شیوه های بیان معماری ، رجوع به اقلیم (منطقه گرایی ، تحت تاثیر نیاز ارتباط معماری با محیط و به ویژهاقلیم ) ، آزادی حس ترکیب ، عدول از مناطق عقلانی رنگ ، نشانه های شخصی یا اجتماعیو بهره گیری از تمثیلهای دور و نزدیک و به طور کلی دستاورد پست مدرنیسم ، تازگی وتنوع در شیوه های بیان معماری است .
نظریه پردازان پست مدرنیسم آلدوروسی وپائولوپورتوگزی در ایتالیا هستند .
پست مدرنیسم دوباره به رسمیت شناختن حضور ،دنیا دوستی ، خلاقیت و تنوع است و البته معنویت عینیت یافته که یک جهت گیری کیهانیاست بر اساس علم معاصر .
جنکز پست مدرن را به مثابه دو عنوانگی ، یعنی نخبه وعامه پسند و جفت شدن این متضادها : سازگار و شورشی و نیز نو و کهنه ، دانسته است .به قول او هنر پست مدرن متاثر از شبکه جهانی است و حساسیت همراه با آن ، کنایه ای وجهانی و علنی شدن است .
پست مدرن را باید بر اساس پارادوکس آینده (
Post ) وپیشین ( Mode ) درک کرد .
Late Modern , Post Modern هر دو سنت از حدود 1960شروع شدند و هر دو به افول مدرنیسم واکنش نشان دادند .
دوره پست مدرن زمانانتخاب های مداوم است . دوره ای که هیچ روش تثبیت شده ای را نمی توان بی خود آگاهیو کنایه دنبال کرد ، تمامی سنت ها به نوعی اعتبار دارند .
پست مدرن اصولا تلفیقگزینشی هر سنت با سیاق پیش از خود می باشد ، هم ادامه مدرنیسم است و هم فراتر از آنرفتن . بهترین کارهای پست مدرنیسم ویژگی ابهام و کنایه را دارا می باشند و انتخابنامحدود ، کشمکش و گسستگی سنتها را به تصویر می کشند ، زیرا این چند گانگی آشکارابر کثرت گرایی ما غالب است .
پست مدرنیسم را دوگانگی متناقض نما یا ابهامی میدانم که نام دو رگه اش به معنی ادامه مدرنیسم و فراتر از آن رفتن می باشد و متاثراز دهکده جهانی است و حس همراه با آن کنایه شهروندی جهانی شدن را در خود دارد .پست "
Post " بودن به معنی " برتر بودن " است .
چارلز مور دو کتاب در مورد پستمدرن به نامهای :
The Place Of House جایگاه خانه در سال 1976 و کتاب Body . Memory & Architecture بدن ، خاطره و معماری را در سال 1977 نوشت.
در موردپست مدرن 1- تنوع مجموعه عناصر از نظر فرم ، اکلکتیسیسم . 2- جستجوی یک سنتز برایحل مسائل واقعی که تمام توقعات و مشخصه های زمان را در برداشته باشد . 3- کوچکترینمعیار متدولوژیک ، پیروی از مسائل واقعی و انتخاب روشی که از تفکر و حوصله حاصل میشود .
طرح موزه ملی لندن 1980: رابرت ونتوری به همراه همسرش این مرکز را طراحیکردند . ساختمان 3 نما دارد . طراحی نمای ساختمان با خصوصیات محله است : 1 - یکنمای سنتی که سمت یک موزه تاریخی قرار دارد . 2- یک نمای مدرن که سمت خیابان وساختمانهای مدرن قرار دارد . 3 - نمای داخل کوچه که همگون با بافت محلی است .
Robert Venturi (1925 - )
TWA Terminal ( 1956-62)
رابرت ونتوری معمارآمریکائی از شاگردان سارنین
Saarinen و توئی کان Khan بود ودر دفتر آنها کار می کرد . در سال 1966 کتابی به نام " پیچیدگی و تضاد در معماری "
Complexity & Contradiction In Architecture را به رشته تحریر در آورد .
در این کتاب رابرت ونتوری اصول اندیشه ها و جهان بینی معماری مدرن را زیر سوالبرد . او در این کتاب خواستار توجه به خصوصیات انسانی و توجه به معماری انسانی مدارشد . عمده نقد ونتوری در این کتاب متوجه میس وندروهه بود . در مقابل "
Less Is Bore " ," Less IsMore "، به معنی کم خسته کننده است ، رامطرح می کند . اوعقیده داشت مسائل بسیار پیچیده ( C omplex ) و تضاد ( Contradiction ) در ساختمانوجود دارد که نمی توان آنها را نادیده گرفت ، یا حذف کرد . ونتوری عقیده داشت که یکساختمان نمی تواند یک فرم خاصداشته باشد ، برای او فرمهایی از قبیل خانه های دامنهکوههای ایتالیا که بر اساس نیازهای مردم و شرایط اقلیمی بنا شده ملاک است .
ونتوری هیچ اعتقادی به سبک بین المللی ندارد و به جای آن معتقد به زمینه گرایی "
C ntextualism " است ، یعنی هر بنایی باید بر اساس زمینه های فرهنگی ، اجتماعی ،تاریخی و کالبدی و شرایط آن سایت و ساختمان طراحی و اجرا شود .
از نظر پست مدرنها شرایط زیر فرم ساختمان را تعیین می کنند :
1- خصوصیات فرهنگی ، اجتماعی ، تاریخی و اقتصادی افراد که از آن ساختمان استفادهمی کنند .
2- خصوصیات شهری ، خیابان ، میدان ، کوچه ، مغازه .
3- شرایطاقلیمی ، رطوبت ، سرما ، گرما ، جنگل ، صحرا .
4- نحوه زندگی روزمره اهالیساختمان ، نیازهای آنها ، پیش زمینه های ذهنی
Event
"
The DiscourseOr Events " A . A . London 1983
رابرت ونتوری در سال 1972 کتاب دیگری به نام " یادگیری ازلاس وگاس " نوشت
"
Learning From Los Vegas " . در این کتاب ، توجه معماران رابه فرهنگ و خصوصیات روزمره زندگی جلب کرد . وی در این کتاب یادآور شده که ، سمبلهاآنهایی نیستند که روشنفکران به مردم دیکته کردند بلکه ، این سمبلها را خود مردم طرحکرده و قابل فهم برای آنهاست . اشکال سردرها ، مغازه ها و احجام عامه پسند چیزی استکه در شهر لاس وگاس جذابیت خاصی داده است .
خانه مادر رابرت ونتوری درپنسیلوانیا 1962 در عین سادگی ، پیچیدگی و در عین تقارن ، نامتقارن است و در عینوحدت ، کثرت دارد . اولین ساختمان به سبک مدرن است . در این طرح نمادهایی چون بامشیبدار ، قوس ، سردر ورودی ، پنجره ها ، لوله دودکش وجود دارد . داخل ساختمان دارایفضاهای مختلف و گوناگون است و تضاد پلان را روی نما نشان داده ، نمای ساختمان نشاندادن ذهنیت یک کودک از خانه است.

چارلز جنکز
Charles Jencks

تاریخ نگار و منتقد معماری است . در سال 1977 کتابی به نام " زبان معماری پستمدرن " TheLeanguage Post Modern Architecture . او در این کتاب تاریخ دقیق مرگمعماری مدرن را روز 15 ژولای 1972 در ساعت 32/3 بعد از ظهر اعلام کرد . P . 32 اینتاریخ اشاره به منهدم کردن آپارتمان های مسکونی پروت ایکو در شهر سنت لوییس آمریکااستMinoruYamasaki , Pruitt - Igoe Housing , In St . Louis ( 1952-55)جنکز بیان می کند که این مجموعه آپارتمانها سمبل معماری مکعب شکل و بدونتزئینات مدرن بوده و بسیاری از اصول طراحی آن منطبسق با اصول مطرح شده در سیام CIAM است ، عدم انطباق با فرهنگ سیاهپوستان فقیری که در آن زندگی می کردند و باور آنهااز خانه ، که باعث شد آنها با آپارتمان بیگانه باشند.بر طبق نظر جنکز معمارنباید به تنهایی خانه را طراحی کند ، بلکه همکار و مشاور او استفاده کنندگان آن میباشند .به معماری پست مدرن به معماری پاپ Popular Architecture یا معماریمردمی هم می گویند ، چون در این نوع معماری از احجام و تزئینات و رنگهای عامه پسندو جالب توجه برای سطح درک عموم استفاده میشود .
کتاب برنت برلین
Brent Brolin 1976 " شکست معماری مدرن " ، TheFailver Of Modern Architecture ، انتقادی بهروش طراحی معماری و شهرسازی مدرن ، بخصوص به طرح شهر چندیگار هند 1957 لوکوربوزیه ،انجام داد .
او توضیح می دهد که لوکوربوزیه اصول ساخت این شهر را بر اساسنیازهای طبقه مرفه اروپایی طراحی کرده در حالی که طی دو دهه مردم فقیر هند خانه هایاین شهر را بر طبق نیازهای خود عوض کردند .
در طی دهه هفتاد و هشتاد خیل عظیممعماران به این سبک رو آوردند و هویت ساختمانهای خود را بر اساس بوم گرایی و فرهنگمردم شکل داده اند . مایکل گریوز
Micheal Graves ، چارلز مورCharles Moore " Moor Is More " استانلی تایگرمن Stanly Tigerman ، رابرت استرنRobert Stern ، فیلیپ جانسون ، Philip Johnson , AT & T Building 1978 , Newyorkیکی از طرحهای پست مدرن ، طرح میدان ایتالیایی ها Piazza D ' Italia کار چارلزمور است . این میدان برای ایتالیایی تباران در آمریکا بین سالهای 79- 1978 ساختهشده است . منبع الهام فواره تروی در شهر روم Trevi Fountain است . میدانهای قدیمیبا ساختمان ، مجسمه ، محوطه و خصوصا آب فواره به صورت یک مجموعه به هم تنیده شکلگرفته است .
طرح سایت نقشه شبه جزیره ایتالیا را روی پلان این میدان نشان می دهد ، چون اکثریت ایتالیایی ها از سنت لوییس از جزیره سیسیل هستند ، جزیره سیسیل در وسطاین میدان به صورت سمبل قرار دارد .

پست مدرن سفید


در سال 1972 کتابی به نام " پنج معمار "
Five Architects در نیویورک چاپ کرد وکار پنج معمار که در دهه 60 و 70 انجام گرفته بود را چاپ کرد .
این معمارانساختمانهای مدرن دهه 60 مدرنمتعالی و خصوصا
Five Architects 1972Peter Eisernman 1932
رنگ سفید مانند ویلا ساووا لوکوربوزیه را الگوی خود قرار دادند .
Micheal Graves 1934
منبع الهام اکثر ساختمانها مکعب شکل بودند
CharlesGwathmey 1938
John Hejduk 1929Richard Meier 1934
پست مدرن رابرت ونتوری یک معماری التقاطی است .
1- مایکل کریوز از دهه 80 به سمت معماری پست مدرن حرکت کرد ( ساختمان دفاترعمومی شهرداری پرتلند در آمریکا )

2- پیتر آیزنمن به سمت دیکانستراکشن گرایشپیدا کرد .
3و4- جان هیداک و چالز گواتمی تا حدودی در همان معماری پست مدرن باقیماند .
تنها ریچارد مه یر کماکان خود را به اصول معماری پست مدرن وفادار حس میکند .

معماری نئوکلایسک

فلسفه و تمدن کلاسیک یونان و روم باستان شالوده فکری و اجتماعی تمدن مغربزمین را تشکیل می دهد و طی دوهزار سال گذشته همواره فلسفه کلاسیک در بینش ذهنی وکالبد فیزیکی تمدن غرب مشهود بوده است . معماری غرب نیز از این امر مستثنا نبوده ومعماری کلاسیک پیوسته در کلیه تاریخ مغرب زمین مطرح بوده است .
کلاسیک که در پیبیش از نیم قرن تفوق معماری مدرن از اوایل اخیر مورد بی توجهی نسبی قرار گرفته بود ، بتدریج بعد از انتقاداتی که به سبک مدرن شد ، خصوصا بعد از نمایشگاهی در لندن بهنام نابودی خانه های حومه شهر در سال 1975 ، مجددا به صورت یک سبک مهم که می تواندپاسخگوی نیازهای جامعه امروزی باشد مطرح شد .
معماران نئو کلاسیک همچون معمارانپست مدرن توجه به گذشته دارند ولی یک اختلاف عمده بین این دو دیدگاه نسبت به تاریخوجود دارد . معماری پست مدرن در پی هویت انسان است و تاریخ هر قوم و ملتی از نظرآنها عنوان بخشی از هویت آن ملت تلقی می شود . لذا آنها تاریخ فرهنگی و کالبدی وهمچنین دستور زبان معماری هر قومی را در معماری خود در هر منطقه نمایش می دهند .منتها این نمایش به صورت تقلید از موارد فوق نیست ، بلکه آنچه که به هویت یک ملتمربوط است در ساختمانهای آنها به روز در می آید و بر اساس شرایط زمانی و مکانیبصورت جدید و امروزی شده ظاهر می شود . لذا معماران پست مدرن در تغییر دادن تناسبات ، رنگ ها و عملکردهای نمادهای تاریخی به خود تردید راه نمی دهند .
ولی معماراننئوکلاسیک همچون کوینلن تری انگلیسی ( یکی از مهمترین نظریه پردازان سبک نئوکلاسیک)معتقدند که " نظم های کلاسیک الهاماتی آسمانی و مقدس هستند " پس تغییر دادن آنهاصحیح نیست و هر تغییری در آنها باعث تبدیل شدن کمال به نقصان می شود . آنها دلیلجاودانگی معماری کلاسیک را همین می دانند . از نظر معماران نئوکلاسیک ، سبک پستمدرن یک مد است زیرا در این سبک اصول جاودانه معماری کلاسیک با طبع ، نظر و منطقزمینی تغییر داده شده است .معماران نئوکلاسیک ، سبک مدرن را نیز سبکی قابل قبولنمی دانند ، چنانچه کوینلن تری گفته : " مدرنیسم پرهیز از هر روشی است که کارکردداشته است . " لذا معماران نئوکلاسیک ، گذشته و خصوصا معماری کلاسیک را منبع الهامخود می دانند و معماری کلاسیک و یا سنتی را به همان گونه که از نظر کالبدی بوده ،برای احتیاجات امروزه طراحی می کنند . منتها باید توجه داشت که در داخل این فرم هایتاریخی ، کلیه وسایل رفاهی امروزی تدارک دیده شده است .اگر خواسته باشیم در یکجمله این سبک را تعریف کنیم ، می توان گفت : ساختمان نئوکلاسیک ، پوسته ای کلاسیکبرروی امکانات مدرن است .کوینلن تری سوال می کند که " چرا مصالح قدیمی صدها سالعمر می کنند ولی مصالح جدید چنین نیست و یا چرا ساختمان های قدیمی دلپذیر هستند ولیساختمانهای جدید این طور نمی باشند ... ما در جامعه مصرفی زندگی می کنیم ، از منابعزمین استفاده می کنیم و ضایعات را بر جای می گذاریم ... شیوه های ساختمان های سنتینه تنها از نظر زیست اقلیمی صحیح تر می باشند ، برای این که مصالح طبیعی به جایمصالح مصالح مصنوعی استفاده می کنند ، بلکه همچنین این مصالح با روح و روان انساننیز سازگار تر است . "
لئون کریر ، معمار اهل لوکزامبورگ ، از دیگر معماران مهم این سبک است . به گفتهوی " نئوکلاسیک گزینه ای در مقابل مدرنیسم نیست ، بلکه در تضاد با مدرنیسم و درمقابل جامعه مصرف گرایی است که آن را حمایت می کند . " او روش ها و مصالحی که نمادمدرنیسم است مانند استاندارد کردن ، پیش ساختگی ، فولاد ، بتن و شیشه را به عنواننشانه های تصنعی از یک حکم جزمی فراگیر می داند که هنوز سعی می کنند انحصاری باشد وهر آنچه که مطابق آن نیست حذف کنند .راب کریر ، برادر لئون ، که اونیز ازمعماران سبک نئوکلاسیک محسوب می شود بر این نظر است که شهر های انسان مدار سنتی دراروپا در اثر دو واقعه در قرن بیستم ، یعنی جنگ و مدرنیسم ، از بین رفتند و جایآنها را شهرهای امروزین گرفتند که سنخیتی با انسان و خصوصیات روحی و فیزیکی اوندارند .معماران این سبک ، معماری کلاسیک را یک معماری لایزال . بی زمان می دانند . اصولاین معماری همانند نظم ، تناسبات ، تقارن ، هماهنگی و کمال که در زمان یونان باستانبرای خانه خدایان طراحی شده بود اصولی جاودانه است . خدایان یونان باستان ، خدایانیبودند انسان گون در حد نهایت زیبایی ، کمال و جاودانگی . لذا خانه آنها نیز میبایست دارای همین خصوصیات می بود . بدین لحاظ معماری کلاسیک نیز می بایست یک معماریبدون نقص و ایراد باشد . معبد پارتنان ( 447- 438 ق . م ) در آتن که می توان آن رانماد شاخص معماری کلاسیک تلقی کرد ، معبدی است که تماما بر اساس اصول ریاضی وتناسبات هندسی طراحی و اجرا شده است . حجم ساده و جزئیات این بنا زیبا گونه ایطراحی و اجرا شده که حتی خطای چشم انسان نیز در آن اصلاح شده است . معبد پارتنانساختمانی به نظر می آید که تمام خطوط افقی ان کاملا موازی و کلیه ستونها کاملاعمودی ، فاصله بین آنها دقیقا به یک میزان ، قطر آنها به یک اندازه و عمق شیارهایروی ستونهای دور یک بنا از پایین تا بالا یکسان است . باید توجه داشت که در معبدپارتنان یک خط مستقیم وجود ندارد و تمامی نکاتی که ذکر شد و رسیدن به این حد ازکمال ، تنها با تنظیم و تصحیح دقیق هندسی ممکن بوده است .
به لحاظ موارد اشارهشده در فوق ، شاهد بوده ایم که در غرب همواره مکتب ها و سبک های مختلف فکری و هنریظهور کرده و پس از چندی مطرود و به حاشیه رانده شده ، ولی معماری کلاسیک حضوری شاخصو پیوسته در کلیه دوران ها داشته است .
خانه خدایان و یا به عبارتی ، معابدیونانیان باستان منبع الهام بسیاری از ساختمانهای مهم در طی دوهزار و پانصد سالگذشته در غرب بوده است . معابد ، کاخها و بناهای حکومتی روم باستان ، کلیساهایعظیم قرون وسطا در عصر اقتدار مسیحیت ، کاخها ، ساختمانهای مدنی و کلیساها در زمانرجعت به کلاسیسیسم در دره رنسانس ، کاخ ها و کلیساها در عهد اشرافیت باروک ، کاخها ، پارلمان ها و کلیساها در عصر روشنگری و بعد از آن ، آسمانخراش های سر به فلککشیده اوائل قرن بیستم و ساختمانهای حکومتی در عصر فاشیسم ، نازیسم و استالینیسم دربین دو جنگ جهانی ، همواره از معماری کلاسیک الهام گرفته اند .
بدون شک این معماری به صورت الگویی بدون نقص در تمامی اعصار برای بینش ها وتفکرات کاملا متفاوت ، از دموکراسی گرفته تا فاشیسم و سوسیالیسم ، مورد توجه بوده واز آن تقلید شده است .ساختمانهای ساخته شده به این سبک نیز کاملا متنوع بودهاست . از این معابد بت پرستان تا کلیسای عظیم ، قصرهای باشکوه ، پارلمان ها ونهادهای حکومتی ، بانک ها ، بیمارستانها ، پاساژها ، موزه ها ، ترمینال های مختلفبه این سبک ساخته شده است .
یکی از پروژه های جالب توجه و موفق به سبک نئوکلاسیک ، مجموعه مسکونی رودخانهریچموند در کنار رودخانه تایمز 87-1985 (
Richmond Riverside Complex ) است . اینمجتمع مسکونی در لندن توسط کوینلن تری طراحی شده و شامل ادارات ، مغازها و رستورانهای متعدد است . این مجتمع نه تنها لوکس و زیبا است و مورد توجه بازدیدکنندگان واهالی لندن قرار گرفته ، بلکه در بازار رقابت معاملات املاک ، توجه خریداران زیادیرا به خود جلب کرده و ساختمانها به نظر می آید که متعلق به قرن 18 باشد ، ولی تمامامکانات و ضروریات مدرن در آن در نظر گرفته شده است .
از دیگر معماران صاحب نام این سبک می توان از دیمیتری پاپاداکیس ، آلن گرینبرگ ،رابرت آدام ، کلاف ویلیامزالیس و رابرت استرن نام برد . در اینجا باید متذکر شد کهگرایشی آشکار به سمت معماری نئو کلاسیک و سنت گرایی در بین معماران پست مدرن دیدهمی شود . معمارانی از گروه اخیر همچون رابرت استرن و دوبرادر ، رابرت ولئون کریر ،ساختمانهایی به سبک نئوکلاسیک طراحی کرده اند . همچنین کارهای معمارانی همچونآلدوراسی و حتی رابرت ونچوری هم اکنون در مجاور طرح های معماران نئو کلاسیک بهنمایش گذاشته می شود . جالب توجه آن که فیلیپ جانسون - معمار مدرنیست و سپس پستمدرنیست معروف - نیز خانه تئاتر جدید ( 84- 1981 ) در شهر کیلولند در آمریکا را بهسبک نئوکلاسیک طراحی کرده است . می توان گفت که در حال حاضر ، نظر معماران پست مدرنبه اصول پایدارتر و جاودانه تر گذشته و تاریخ جلب شده است .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 30 مرداد 1393 ساعت: 18:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تاريخه بيماري ايدز HIV

بازديد: 209

 

تاريخه بيماري ايدز HIV

بيماري ايدز از جديدترين و مهلك ترين عفونت هاي ويروسي كه اولين بار در سال 1981 شناسايي شد از آن تاريخ به بعد هر سال بر تعداد قربانيان اين بيماري افزوده شد. بنابر تخمين  سازمان جهاني بهداشت تا 5 ژانويه 1993 حدود 13-10 ميليون نفر مرد، زن و كودك در سراسر جهان آلوده به ويروس ايدز بودند كه در بين اين عده ايدز در 611589 نفر ظاهر شدند. دانشمندان پيش بيني كردند كه تا سال 2000 ميلادي حدود 40- 30 ميليون انسان به ويروس ايدز آلوده خواهند شد كه 30 -20 ميليون آن در مردان و زنان بالغ به نسبت مساوي و 10 ميليون ديگر را كودكان تشكيل مي دهند ضمناً 10 ميليون كودك غير آلوده نيز در اثر از دست دادن والدين خود به علت ايدز يتيم خواهند شدو از بدو شروع برنامه مبارزه با ايدز در ايران تا تاريخ آخر اسفند سال 1371 تعداد 226 مورد آلوده به ويروس ايدز شناسايي گرديده كه از اين عده 75 درصد از راه فراوده هاي خوني و 20 درصد از راه آموزشي، 003/0 درصد از راه حاد و آلوده به ميكروب و بالاخره 7/3 درصد نامشخص گزارش گرديده است. و از نظر جنسي 90 درصد آلودگان مرد و 10 درصد زن هستند. اطلاعات موجود نشان ميدهد كه احتمالاً در چند نسال آينده بصورت وسيعتري ظاهر خواهند گرديد.


تظاهرات باليني عفونت HIV

عفونت HIV چند هفته پس از آلودگي با ويروس بصورت تغييرات سرمي تظاهر ميكند در برخي از افراد اين تعييرات سرمي بدون علامت بوده و 53-52 درصد علائمي از عفونت حاد ويروسي تظاهر ميكند و حتي ممكن است علايم باليني اوليه آلودگي به HIV سالها ظاهر شود. علائم عمومي نظير ضعف و بي حالي و عرق شبانه و بيماري هاي چون زوناو برفك دهاني قبل از عفونت هاي اصلي و تومورهايي بروز ميكند در اين مرحله علائم بيماري با تعريف HIV مطابفت ندارد.

عفونت حاد HIV

در اين مرحله بيمار دچار تب بثورات جلدي با گلودرد سردرد بوده كه مي‌تواند با علائم باليني منانژيت و آنسفاليت همراه باشد.

بيماريهاي ايدز

بيماريهاي حفره دهان معمولاً در مراحل انتهاي عفونت ايدز بطور بسيار شايع ديده مي شود. از جمله برفك دهان - حاسبه دندان و زگيل حفره دهان و زبان باردار مي باشد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 30 مرداد 1393 ساعت: 17:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درمورد برنامه ریزی

بازديد: 351

 

تاريخ و پيشينه برنامه ریزی

چگونگي توصيف تاريخ و پيشينة برنامه‎ريزي، به آنچه كه از برنامه‎ريزي برداشت مي‎كنيم ارتباط دارد. از اين به بعد در رابطه با جزئيات بيشتري از تعريف برنامه‎ريزي بحث خواهيم كرد. امّا در قالب ديدگاه و دورنماي نظر ما تعريف برنامه‎ريزي قابل مقايسه نمي‎باشد.

(اندازة) ميزان چنين تعريفهائي داراي وسعتي از گستردگي به اندازة يك جهان تا كوچكي يك فعاليت محدود مي‎باشد، اين ديدگاههاي متفاوت، تصورات بسيار متفاوتي از تاريخ و چگونگي گسترش برنامه‎ريزي تا به امروز را ايجاد مي‎كنند.

برنامه‎ريزي (عمومي): پيشينه

در يك نگاه گسترده، برنامه‎ريزي بعنوان يك «دورانديشي ساده متداول» تعريف شده است. شامل تكامل و تكوين نيروهاي دروني، پيش‎بيني اشكال زندگي بيولوژيكي و حيوانات و سنجش فعاليتهاي انسان مي‎باشد. در اين راه، ما همانند آنچه ملوين برنچ (Melvin Branch) گفته است. مي‎توانيم پيشينه برنامه‎ريزي را دخول به پيشرفت انقلابي اشكال بسيار پيچيده زندگي از حالت ساده آن بناميم. او چنين «در برنامه‎ريزي درون زا» را با بيان موارد محيطي پيچيده‎اي همچون توليد مثل «پرنده آفريقاي شرقي» the east African weaverbird كه بستگي به زمان تخم‎گذاري حشرات در زير لانه‎اش دارد نشان مي‎دهد.

اگر چه ممكن است با چنين مثالي از مسأله مقداري دور شويم ولي بهتر است آنچه را كه برنامه‎ريزي مي‎ناميم، تمرين دورانديشي متفكرانه انسانها تلقي كنيم. لذا اين ديد، پيشينه برنامه‎ريزي را به سوي فرهنگ بشري سوق مي‎دهد. ساختن ابزارها، يكي از نشانه‎هايي است كه باعث متمايز كردن بشري از ديگر مخلوقات مي‎گردد و تأكيد بر اين نوع دورانديشي متفكرانه مي‎باشد. در اين نگاه، برنامه‎ريزي نوعي طرح گذركردن از فعاليتهايي است كه مانع هر گونه فعاليت انساني گذشته مي‎شود و اين بطور خالص يك عكس‎العمل غريزي يا يك پاسخ غير ارادي مي‎باشد. ممكنست اين دورانديشي متفكرانه بطور انفرادي يك معني گستردةتري را نسبت به آنچه كه مد نظر ماست برنامه‎ريزي ارائه دهد.

لذا اگر ما برنامه‎ريزي را بصورت اجتماعي تصور كنيم، نسبت به يك فعاليت انفرادي، ريشه‎هاي برنامه‎ريزي به اولين ملزومات ساختاري جوامع در اولين تاريخهاي بشري گسترش مي‎يابد. در جوامع اوليه صيادي و شكارچي‎گري برنامه‎ريزي فعاليتهاي معمولي پيشروي متفكرانه و گسترش استراتژي‎هاي فعاليتها همواره اتفاق افتاده است. چنين جوامعي در فعاليتها و نتايجشان بسيار اميدوار شناخته مي‎شوند.

در يك حالت، دقيقاً همانطور كه يك طراح براي ساختمان برنامة‎ريزي خاصي دارد و بدون توضيح چگونگي انجام آن، خواهان اجراي اين برنامه مي‎‏باشد. نقاشي موجود در غارها نتيجه شكار صيادان و طراحي نقاشان مذهبي مي‎‎باشد.

اين ارتباط بين برنامه‎ريزي و معجزه، يا يك شخص مذهبي بعنوان برنامه‎ريز، متناقض با برنامه‎ريزي و منطق بنظر ميرسد و چيزي كه امروزه رواج دارد چيزي است كه از زمان روشنفكري افكار گسترش يافته است. هنگامي كه ارتباطات بين علل و اثرات در نظر گرفته نشوند، رازها بوجود آمده ورموز بعنوان يك وسيله عمل مي‎كنند.

بر همين مبنا، از ديدگاههاي متفاوت نقش برنامه‎ريزان بعنوان يك رهبر مذهبي تاكنون ادامه دارد. بهترين مثال از اينگونه برنامه‎ريزان ايمهوپت (Imhotep) است. كسي كه در امپراتوري سوم در مصر زندگي مي‎كرد (حدود 2100سال قبل از ميلاد). بعنوان مشاور فرعون زوسر (Zoser). ايمهوپت در خداشناسي مصر داراي اعتبار بوده، با اختراع هرم و خصوصاً هرم زوسر كه باستانشاسان معرفي كرده‎اند (يك مثال براي اولين هرمها است).

اگر چه با توجه به يافته‎هاي باستانشاسان تاريخ عنوان مي‎كند كه ايمهوپت مسوؤل برنامه‎ريزي و مكان گزيني پايتخت زوسر بوده و حتي يك طرح قابل درك براي معبد و آرامگاه ارائه نموده كه قستمهائي از آن هم اكنون نيز مدرن مي‎باشد.

با اينكه تمدنهائي بر پايه كشاورزي خيلي پيچيده رشده كرده‎اند، استفاده آنها از برنامه‎ريزي خيلي آشكار بوده، بخصوص در مهارتهاي سازماندهي اجتماعي و مذهبي آنان.

در جوامع كشاورزي نيز برنامه‎ريزي‎ها بر مبناي مذهب و سيستم اجتماعي صورت مي‎گرفته از جمله تمدن مايا در آمريكاي مركزي، و چنين جوامعي بر مبناي اعتقادات مذهبي و رفتاري جامعه و پيشگوئي سيكل فصول در كشاورزي برنامه‎ريزي مي‎كرده‎اند.

سلسله مراتب نظامي و مهارتهاي اجتماعي باعث بروز برنامه و مديريتي شده‎اند كه امروزه آنرا «امنيت و سياست خارجي» مي‎ناميم كه خدمات محلي و مديريت را در كليه تمدنهاي پيشرفته در قرون برنز و آهن تأمين مي‎كند. و گسترش آن از چين در شرق تا حوزة سند   (Indus Valley) و بين‎النهرين (Mesopotamia) كه به آسياي صغير و مصر در غرب كشيده شده است.

اولين الگو براي مديريت برنامه‎ريزي در اين نوع از فرهنگ، حضرت موسي مي‎باشد كه در كتاب تورات شرح داده شده است. برنامه‎ريزي در اين نگاه يك فعاليت صحيح در كليه جوامع تا به امروز بوده، در غرب از تمدنهاي كلاسيك يونان و رم از ايالات محلي و امپراتوريهاي تجاري قرن نوزدهم در آفريقا از زيمباوه و مالي (Mali) به Ashanti وZulu در آمريكا از آزتك (Aztec) و امپراتوريهاي اينكااتا ايروكويز(Iroquois) در آمريكاي شمالي، در شرق از امپراتوري ايران تا چين و ژاپن فرهنگها ادامه مي‎يابد.

برنامه‎ريزي و شهرها

مثل شهر- معبدهاي مايا در آمريكاي مركزي را بعنوان يك عنصر اعجاب‎آور از فرهنگ و تمدني كه فعاليتهاي خود را برنامه‎ريزي مي‎كنند ذكر كردم.

شهرها بعنوان يك بخش مهم از كليه تمدنها مي‎باشند، بطور كلي فرهنگها بزرگترين اعتباراتشان را در شهرها مي‎يابند. اكثر شهرها برنامه‎ريزي شده‎اند گاهي اوقات بطور كلي اما هميشه در يك قسمت وسيع و مشخص داراي برنامه‎ريزي مي‎باشند.

در يك نگاه كه طيف وسيعي از موافقان را جلب توجه مي‎كند، برنامه‎ريزي يكي از ضرورتهاي برنامه‎ريزي شهرهاست. از اين ديد مي‎توانيم با پيگيري پيشرفت شهرهاي برنامه‎ريزي شده تاريخچه برنامه‎ريزي شهري را آشكار سازيم. از ابتداء شهر جزئي از فرهنگ انساني بوده و اولين شهرهائي كه كشف شده‎اند داراي برنامه بوده‎اند. و اين مطلب از مكان گزيني شبكه‎اي با قاعده در هاراپا (Harappa)، كاببانگان (Kabangan)، و هوهنجو دارو (Mohonjo-Daro) قديمي‎ترين شهرهاي كاملي كه تاكنون شناخته شده‎اند مشهود است. اين شهرها بين سالهاي 2150 تا 1750 قبل از ميلاد وجود داشته‎اند در يك تمدن كه در حاشيه رود سند گسترش يافته بود. براي اثبات بيشتر اينكه اين شهرها داراي برنامه‎ريزي بوده‎اند مي‎توان به اين اشاره كرد كه هر سه شهر گرچه صدها مايل جدا از هم قرار داشته‎اند امّا از يك طرح استاندارد تبعيت مي‎كرده‎اند.

شبكه شطرنجي بعنوان پايه براي تنظيم خيابانها و خانه‎ها يك طرح قديمي مي‎باشد. يك اردوگاه كارگران مصري در سال 2670 قبل از ميلاد، اين طرح را نشان مي‎دهد. اما آيا اين يك طرح مي‎تواند گواهي بر برنامه‎ريزي سيستماتيك باشد.

شهرهاي برنامه‎ريزي شده در دل كليه تمدنهاي قديمي و بزرگ موجود بوده، اغلب طرحهاي عمومي اين شهرها شكل بيروني و شيوه كشورداري و سنبلهاي مذهبي آنان بوده شامل: ديوارهاي بيروني، خيابانهاي اصلي،‌بازار، قصر يا كاخ و تركيبات معابد.

اما عناصر برنامه‎ريزي شده آنان هنوز تعجب ما را برمي‎انگيزد. معابد اور (Ur) بابيلون (Babylon)، نينوا در بين‎النهرين (ninereh)، تبس (‏Tebes) و كارناك (Karnak) در مصر، تئوتيوكان (Teorihucan) و چيچن ايتزا (Chichen Itza) و اوكسمال (Uxmal) در آمريكاي مركزي و آنگلكوروات (Angkor Wat) در كامبوج و بووبودور (Borobodur) در اندونزي و قصرهاي مختلف پرسپوليس در ايران دور شاروكين (Dur sharrukin) در بين‎النهرين و پايتختهاي امپراتوري از جمله آزتك تنوتيلستان (Aztec Tenochtitlar) و شانگهاي چين بعضي از شهرهاي برنامه‎ريزي شده مي‎باشند.

همچنين شكل اين شهرها بازتابي از اثر افكار مذهبي در برنامه‎ريزي مي‎باشد. اين چهره پنهان مذهب در برنامه‎ريزي همانطور كه در هر فرهنگي تصور شده، بصورت حكم تقدس دنيا نشان داده شده. يك چنين تصوري يا تعريف جهانشناسي آن كه از زبان سانسكريت گرفته شده ماندالا (Manadala) نام گرفته است.

ماندالا بعنوان طرح پايه براي شكل شهرها در فرهنگهاي باستاني وجود داشته و گسترش يافته است. برنامه‎ريزي شهري سنتي در چين بصورت zine-Squme (كه برنامه‎ريزيهاي مدرن بيچينگ (پكن سابق) Beijing بر آن پايه مي‎باشند) يك ماندالا است. برنامه‎ريزي و معماري هندوي باستاني، دستورالعملي براي حالت خاص از ماندالا در برنامه‎ريزي شهري بوده‎اند. اين دستورالعملها منابع برنامه‎ريزي براي شهر هندسي جاليپور (جيپو) (Jaipur) بوده كه در قرن هجدهم بازسازي شده است.

همچنين پايه برنامه‎ريزي شهر رم يك ماندالا بوده، خيابانهاي اصلي آن با چهار چهارراه نشان دهنده دنيائي است كه به چهار قسمت تقسيم شده و مركز آن روم مي‎باشد. گرچه همانطور كه ملاحظه كرديم، شهرهاي برنامه‎ريزي شده خيلي قديمي‎تر هستند، تمدن كلاسيك يونان بطور عمومي با اصول برنامه‎ريزي شهري سيستماتيك شكل گرفته. هيپوداموس پدر برنامه‎ريزي شهري نام گرفته كه او برنامه‎ريزي را براي بازسازي شهرش مليتوس (Miletus) كه در جنگ آسيب ديده بود شروع كرد برنامه او بصورت يك شبكه هندسي كه خودش (البته به غلط) اختراع كرده بود مي‎باشد. شهرهاي يونان و هلني Hellenistic در قسمتهائي و يا بطور كامل بصورت شبكه‎اي برنامه‎ريزي شده بودند، آنها عناصر استاندارد را شامل مي‎شوند مثل يك معبد (اغلب بالاترين نقطه يك پتر يا آكروپليس مثل مشهورترين آن در آتن) يك مجتمع بازاري يا آگورا، يك آمفي تئاتر (براي نمايش و تجمعات) و سيرك براي ورزش و سرگرمي.

رم بصورت ارگانيك درون سرزمينهاي وسيع گسترش پيدا كرد و در نهايت روستاهاي مسكوني كه در بلندي قرار داشتند بدنبالش به آن چسبيدند و اما قسمتهاي عمومي داراي برنامه‎ريزي بود. همانطور كه هنوز مي‎توانيم با گشت و گذار در خرابه‎هاي ميدانهاي رم باستاني آنرا احساس كنيم. رم همچنين مي‎تواند مثالهايي اوليه از آئين نامه‎ها باشد محدود كردن ارتفاع ساختمانها (بخاطر خطر سقوط) و محدوديت تجمع اشيا در شب براي جلوگيري از برخورد در كوچه‎ها باريك همراه يا ترافيك عابران پياده و ارابه‎هاي جنگي امپراتوري رم يك تمدن بسيار خوب برنامه‎ريزي شده بود. داراي سلسه مراتب و استراتژي در لشگريان رومي، داراي شبكه گسترده مديريت كشوري و تأسيسات زيرپايه‎اي و پلهاي فوق‎العاده مهندسي ساز و آبراهها و بزرگراهها. در اين دوره از زمان، انفجاري از زيستگاههاي برنامه‎ريزي شده ديده مي‎شود كه تعداد زيادي از آنها بعدها جزو شهرها اصلي اروپا شدند.

 

اين كاستروم (Castrum) يا اردوگاه نظامي مي‎باشد كه مدلي براي سكونتگاههاي برنامه‎ريزي شده رم بوده كه اغلب بصورت شهرهاي مستعمراتي و پادگاني شروع مي‎شده. اردوگاه آنها توسط يك سري موانع  مربعي شكل محدود مي‎شد.

همراه با طرح شبكه‎اي كه فضاهاي مسكوني به چهار قسمت تقسيم مي‎شود با دو خيابان اصلي كه توسط ميدان يا بازار تقاطع پيدا مي‎كرد و به چهار دروازه ختم مي‎شدند. انتظار مي‎رود شهرهاي قرون وسطي بعنوان شهرهاي گسترش يافته ارگانيك كه شكل نهائي آنها نتيجه همخواني ناخود‎آگاه طرحهاي هريك از ساختمانها و از نتيجه فضاهاي بين آنها بوجود آمده باشد.

عناصر اصلي شهري در اين شهرها همچنين بصورت برنامه‎ريزي شده بودند، كليساها و ميدانهاي آنها اغلب در مراكز شهري و از همه مهمتر ديوارها، لژها و سالنهاي اجتماعات. گاهي اوقات برنامه‎ريزي ساده‎اي مشخص مي‎گردد از جمله ميادين شهري و سالنهاي شهري در فلورانس قرون وسطي (the pizza del signoria) و سينا Siena (the piazza del Campo). اروپاي قرون وسطي همچنين داراي شهرهاي جديدي بود كه امروزه با شكل غير برنامه‎ريزي شده آن دورانشان متفاوت بنظر نمي‎رسند.

اين شهرهاي برنامه‎ريزي شده، سونتگاههاي مرزي يا مستعمراتي بوده كه توسط پادشاه يا ارباب زمين دار تأسيس شده بودند تا قانون خودش را روي يك سرزمين حاكم كند و پيشرفت اجتماعي و اقتصادي آن گردد.

آنها باستيدها (Bastides) قرون وسطايي از لانگدوك (Lang uedoc) و پروونس             (Provence) در فرانسه و شهرهاي استحكام يافته در ولز (Wales) و شهركهايي كه توسط شواليه‎هاي در شرق آلمان ساخته شده بودند را شامل مي‎شدند. اين سكونتگاههاي برنامه‎ريزي شده داراي برنامه شبكه‎اي معمولي خودشان بودند و توسط توپوگرافي و شرايط محلي اصلاح شدند و مشكل چهارگوش و بر پايه سابقه روسي بنا شده‎اند.

ديوارها را همچنين شكل چهارگوش مي‎ساختند كه خيلي به حالت گرد نزديك بود چيزي كه حالتهاي قرون وسطي به آنها ديكته مي‎كرد. شكل شهركها بستگي به عوامل همچون وجود قلعه و يا طول استحكامات داشت. در طي دوران رنسانس و باروك (Baroque) در اروپا (با تفاوتهائي بين جنوب، مركز وشمال در اروپا) مابين قرون 15 تا 18 و گسترش شهرها و روستاهاي برنامه‎ريزي شده بسيار زياد بود. در قرن پانزدهم اروپا شاهد شروع يكسري ايده‎هاي كلاسيك از طراحي شهري بود كه براي يكسري برنامه‎ريزيهاي شهري بصورت ايده‎آل بيان مي‎شد. طراحان اين «آرمانشهرها» سعي مي‎كردند تا تركيبي از ماندالا كه تأكيدي به تصورات ديني و فلسفي مي‎شد با توجهات تجربي از دفاع كه استحكاماتي عليه حملات جديد از جمله توپخانه‎ها را مهيا مي‎كرد، بوجود آورند.

اين عقايد شكل انسجام يافته‎اي پيدا كرد. در برنامه‎ريزي سكونتگاههاي جديد از پالمانرا     (Palmanora) در ايتاليا تا سن پتزربورگ در روسيه (St.petersburg) و گسترش شهرهاي برنامه‎ريزي شده ازما فهيم (Monnheim) درآلمان تا ادينبورگ در اسكاتلند        (Edinburgh). سكونتگاههاي جديد شهري در شمال آمريكا در قرن حاضر نير نشان مي‎دهند كه آنها برنامه‎ريزي داشته‎اند بعنوان مثال فيلادلفيا و پنسيلوانيا توسط ويليام پن وشريكش (William Penn) و (Thomas Holme). در سال 1683 برنامه‎‏ريزي شده است. شكل آن همچنين كاستروم روي را بخاطر مي‎آورد.

با داشتن شكل چهارگوش و بلوكهاي شبكه‎اي، با دو خيابان اصلي موازي بسوي ميدان مركزي و هريك گوشه با يك ميدان منظم مي‎گردد.

ساوانا (Savannah) و جورجيا (Georgia) توسط جيمز اوگلتورپ (Jame Oglethorpe) عضو مجلس انگليس، در سال 1733 برنامه‎ريزي شده است مثال ديگري مي‎باشد. نقشهاي آن الهام گرفته از ميدانهاي مسكوني لندن بوده است و شامل يكسري واحدهاي ميداني همسايگي كه وارد (Wards) ناميده مي‎شوند. هر يك از آنها شامل چهل واحد مسكوني كه در يك شبكه بدور يك ميدان مركزي قرار گرفته بود مي‎شدند با يك خيابان اصلي كه شبكه ميداني را از واردهاي (Wards) ديگر جدا مي‎كرد. در قرن 19، برنامه‎ريزي شهري معنا و كارآيي تازه‎اي يافته بود، علاوه بر نقش محلي در طراحي شكل فيزيكي شهر، بصورت كلي در پائين شرح داده خواهد شد. در چنين زماني برنامه‎ريزي كلي شهرها بدون توقف ادامه داشت. بازسازي شهري براي برنامه‎ريزان شهري مشكل ديگري را ايجاد كرده بود و بعضي نتايج تلاشهاي آنها مهري بر شخصيت اين شهرها تا امروزه گذاشت. مثالهايي كه بطور معمول به ذهن مي‎آيند بلوارهاي پاريس مي‎باشد كه نتيجه برنامه‎ريزي هوسمان در سال 1855 مي‎باشد. رينگ اشتراوس (Ringstrass) در ويفا، نتيجه برنامه پيشروي سطوح شهري جهت استحكامات توافقي بود. علاوه بر بازسازي و پرسازي قسمتهاي قديمي شهرها، در قرن 19 برنامه‎ريزان مسؤول گسترش شهرهاي متعددي بودند كه شامل شهركهايي مي‎شدند. آنها همچنين برنامه‎ريزيهايي از قبيل اجتماعات حاشيه شهري، شهركهاي همكار و شهرهاي جديد و پايتختها داشتند.

پلمان(Pulman) و ايلينوئيز (JIionois) و ساليتر (saltaire) انگلند (England)،‌ مثالهائي از شهركهاي مشترك المنافع دهلي نو در هند و واشنگتن D.C از پايتختهاي برنامه‎ريزي شده هستند. هنگامي كه به سوي قرن 20 حركت مي‎كنيم به نتيجه مي‎رسيم كه برنامه‎ريزي شهري خيلي پيچيده است كه مستلزم بيشتر از يك طرح كلي شكل نهائي شهرهاست. بدونشك، درست است كه قبل از برنامه‎ريزي و ساخت يك شهر بزرگ يا گسترش يك شهرستان يا بازسازي كلي هميشه يكسري سؤالات مربوط بهم پيش مي‎آيد.

چگونه گسترش سرزمين و مقررات آن مديريت مي‎گردد؟ چه نوع جمعيتي نياز بوده و چه تحريكاتي لازم بوده كه به آنها داده شود؟ چگونه هدف گسترش را بودجه‎بندي كنيم. طرح گسترش بايد توسط مهندسين براي كارهاي فراهم سازي جاده‎ها و پلها و فراهم‎آوري آب و فاضلابها معين گردد. اما صنعتي شدن و خصوصي‎سازي جوامع اروپا و آمريكا در قرن 19 مشكلات جديدي را بوجود آورد كه اين ديگر سؤالات را بوجود آورد. اين نشان‎دهنده اين است كه چگونه اين مشكلات مشاهده شدند و مشخص شد چگونه مي‏توانيم ريشه‎يابي كنيم و برنامه‎ريزي كنيم همانطور كه امروزه مي‎دانيم.


برنامه‎ريزي معاصر و ريشه‎هاي آن

عقايدي كه پشت سر برنامه‎ريزيهاي امروزه قرار دارند و كارهائي كه براي برنامه‎ريزي شهري صورت مي‎گيرند نه تنها به قدمت برنامه‎ريزي شهري و طرحي كه شرح دادم نيست، علاوه بر اين ريشه‎هاي اين برنامه‎ريزي در قرون 18 و 19 مي‎باشد وقتي كه نتيجه انقلاب صنعتي در آمريكاي شمالي و اروپاي غربي حس مي‎شد.

محله‎هاي شلوغ و كثيف و فقير نشين شهرهاي جديد صنعتي، نتيجه تكنولوژي ساخت و حمل و نقل مي‎باشد. بيگانگي و فقر كارگران شهري در جوامع جديد صنعتي علامتهاي صنعتي شدن بودند كه چندين نوع تحرك مقابله آميز را برمي‎انگيزد.

آنها مي‎توانند در 3 زير مجموعه طبقه‎بندي شوند اما اكثر جريانهاي غير وابسته‎اي از عقايد مي‎باشند كه بطور تقريبي در برنامه‎ريزيها، تجمع يافته، همانطور كه در قرن 20 آنها بعنوان «كفايت علمي» و «زيبائي شهري» و «عدالت اجتماعي» مي‎گفتند. همانطور كه اورسلي Eversely ناميد، ريشه‎هايشان در مكاتب «سودگرائي» و «آرمان گرايي» قرن 19 مي‎باشد. مكتب سودگرائي براي همه مردم از سياستهاي اقتصادي نشأت گرفته و ارتباط مسطحي با برنامه‎ريزي يافت. در قرن 19 در افكار اقتصادي همچون تئوري ريكاردو در اجارة زمين بود. Ricardo

عقايد آرمان گرايانه حداقل به اوايل رنسانس باز مي‎گردد و در رجوع به بالا شامل «ايده‎آل شهرها» مي‎گردد. در قرن 19 آرمان گرايان اولين كساني بودند كه نسبت به بيماري ناشي از صنعتي شدن عكس‎العمل نشان دادند. در ميان آنها فيلسوف فرانسوي بنام Fourier بوده كه مكتبش فالانستر «Phalanstere» بود بعنوان شكل جديدي از جوامع خودكفا كه در يك لگا-استراكچور مساكن گزيدند. ديگري روبرت آدن (Robert Owen) صنعتگراي اسكاتلندي بود كه سكونتگاههاي آرمان‎گرايان را در بريتانيا و ايالات متحده پيدا كرده بود.

فن آوري و مديريت

كفايت علمي براي پيشرفت مديريت و تكنولوژي در برنامه‎ريزي يك نياز است. در قرن 19 پيشرفتهاي مهم تكنولوژي مهرشان را بر روي برنامه‎ريزي و توسعه شهري كوبيده بودند. يكي از آنها كه در بريتانيا در دهه 1840 اختراع شده بود سيستم انتقال آب و دفع فاضلاب بود كه سريعاً در اروپا و شمال آمريكا گسترش يافته بود. جهت گسترش تحركات نيروئي داده شده بود براي برنامة دفع فاضلاب و گسترش مهندس دفع فاضلاب و شهرداري ديگر اثرات علمي ترقي تكنولوژي حمل و نقل شامل: راه‎آهنها، جاده‎ها، ترامواها كه تحول وسيعي در صحنه شهري بوجود آورد. اينها با تكنولوژي نقشه‎برداري و اطلاعات شهري جفت شده‎اند كه هنوز در استانداردهاي ما باقي هستند. اما يك نتيجه مشخص در خطاهاي مجازي كه امروزه وجود دارند ديده مي‎شود.

اين پيشرفتهاي تكنولوژيكي فعاليتهايي وسيع در زمينه برنامه‎ريزي و طراحي گسترش شهرها و توسعه حومه ايجاد كردند. تقريباً در چنين زماني جريان اصلاح اجتماعي كه در پائين شرح داده خواهد شد، اثرش را بر روي برنامه‎ريزي شروع كرد. اين شامل قانونگذاري در ارتباط با حفاري‎ها، ذخيره آب، كنترل پس‎آبها و دود كارخانجات و مسكن‎گزيني و بوجود آوردن يك ساختار مديريتي در حكومت محلي براي موثر واقع شدن اين قوانين مي‎گردد.

در انتهاي قرن، نتيجه اين پيشرفتها، انتقال مهارتها و افزايش شغل چه حرفه‎اي و غير حرفه‎‏اي بود از جمله: مهندسان معمار، نقشه‎برداران راه و ساختمان، بهداشت و شهرداري از آنجائيكه بطور معمول براي مشتريان مشخصي كاركرده بودند در حال حاضر تعدادي از آنها به آژانسهاي دولتي مركزي و محلي كشانده شده‎اند. در اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 در غرب اروپا و شمال آمريكا، كنترل گسترش برنامه‎ريزي كاربري زمين معرفي شد.

اولين كشور آلمان بود با Prussian Line aot در سال 1875، قانون ساختمان پادشاه ساكسوني در سال 1990 و قوانين مشابه ديگر در شهرها و ايالات بود. در بريتانياي كبير، فعاليت مسكن‎گزيني برنامه‎ريزي شهري و غيره در سال 1909 به تصويب رسيد و در ايالات متحده منطقه‎بندي در سال 1916 در نيويورك آغاز شد و به سرعت در كشور گسترش يافت.

اصلاح اجتماعي

عدالت اجتماعي ضميمه ديگري از برنامه‎‏ريزي مدرن است كه ريشه‎هايش در حركات اصلاحات اجتماعي در قرن اخير مي‎باشد، در اروپاي غربي نگراني در باره افزايش فقر و نابرابر اجتماعي و اثرات ناراحت كننده آن در پخش گستردة محله‎ها كثيف و خراب و بيمار شهري و خلاف كه توسط چندين كميته و ارگان تحقيقاتي ثبت شده بود، رشد كرد. اضطراب و فشار سياسي از يك طغيان قوانين اجتماعي ناشي شد كه سيستمهاي جديدي از مؤسسات حمايتي براي فقرا ايجاد كرد شروع به قراردادن فشار بر اقتصاد خصوصي بود. براي مثال در بريتانيا قوانين فقراي باستاني بصورت اساسي در سال 1834 اصلاح شد. كميته تحقيقاتي پيل (Peel) در سالهاي 1845-1844 توسط قوانين اجتماعي بيشتري تعقيب مي‎شد و ديگر كميته سلطنتي در سال 1855، كه نتيجه آن ساختار مسكن‎گزيني،‌ سيستمهاي تخليه فاضلاب و سلامت عمومي بود. نتايج مشابهي در فرانسه، آلمان، ايالات متحده رخ داد. توجه به عدالت اجتماعي توسط هر دو جريان فكري «سودگرا» و «تحليل گرا» در جامعه ترويج مي‎شد. اصلاحات مسكن‎گزيني و سيستم تخليه فاضلاب توسط گروههاي بشر دوست حمايت مي‎شد كه عقايدشان منشأ گرفته از مذهب بود. در همان زمان صنعتگرايان روشن‎ركر نتيجه پيشنهادشان را بصورت شرايط انساني به كارگران مشاهده كردند.

نهايتاً‌ اين توجه توسط جامع‎گرايان حمايت شد. در ميان نسل تخيل‎گرايان، حركات جامعه‎گرايان در اوايل قرن 19 شروع شد و دنباله آن در اروپا رشد كرد و حتي پس از شكست انقلابهاي سوسياليستي پيشرفته در سال 1848 ادامه داشت.

در انتهاي قرن 19، سوسياليستها در مديريت محله‎‏اي شهري در اروپا سرشناس شده بودند. اصلاحات برنامه‎ريزي و مسكن‎گزيني با شدت و قدرت بيشتري صورت مي‎گرفت. بعنوان مثال در انجمن لندن. آنها كميته مسكن‎گزيني را در دهه 1890 حاكم كردند و چندين ابتكار مربوط به برنامه‎ريزي كه داراي اهميت بود را تحت نظر قرار دادند.

 

 

 

طراحي و برنامه‎ريزي شهري (اجتماعي كشوري)

زيباسازي شهري، سومين شاخه در شبكه عقايدي است كه برنامه‎ريزي شهري را امروزه مي‎سازد. بدون شباهت به كفايت اهداف و عدالت اجتماعي كه در قرن 19 پا به صحنه روزگار گذاشت، برنامه‎‏ريزي شهري و طرح شهري داراي قدمت بيشتري بود. امّا در قرن 19 برنامه‎ريزي و طراحي شهري بصورت مؤسساتي گشت كه قبل از آن چنين نبود. همانطور كه ديديم، گسترش و بازسازيهاي شهرهاي برنامه‎ريزي شده در اروپا و آمريكا در قرن 19 به خوبي انجام شده بود. عقايد طراحي زيبائي‎شناسي شهرها در سال 1889 بر پايه هنر كاميلوزيته در ساخت شهرها، بر پايه تفكرش از قواعد طراحي شهرهاي قرون وسطي ترقي بزرگي كرد. يك توجه جديد براي شكل شهر باعث طراحي اجتماعي در اروپا شد. برنامه‎ريزي زيته (Sitte) گسترش نيافته بود، اما در دراز مدت تفكرش گسترش يافته بود. اثر فكري او بيشتر در مركز اروپا معمول بود همانطور كه رقابتهاي طراحي شهري در نيمه دوم قرن در آلمان و اتريش معمول بود نتايج اين تفكرات بر روي شهرهائي مثل وين   (Viena)، كلن (Cologne)، مونيخ (Monich) و برلين (Berlin) نقش بست. عقيده طراحي شهري پيشروي گسترده‎اي را در ايالات متحده هنگامي كه حركت زيباسازي شهر در 100 سال آخر قرن 19 ظاهر شد بدست آورد. اين سوابق ضمانت نامه رشد شهرداري و اكثريت قسمتهاي ايالات متحده شد. شهرها بصورت ريشه‎هاي علفهاي پراكنده از پيشرفت شهري و هنر خارجي و فضاي تفريحي ذينفع شدند. اين شامل كار معماران برنامه‎ريزي طراحي منظر بود كه يكي از مهمترين آنها فردريك لا و آمستد بود ((Feredrick. Low Olmotetطراحي‎اش براي پارك مركزي نيويورك، برجسته بودن وي را نشان داد. اولمستديك كار برنامه‎ريزي و طراحي منظر گسترده‎اي را پيشرفت داد كه در سانفراسيكو پارك گلدن گيت (Golden gate) را برنامه‎ريزي كرد بعلاوه تعداد خيلي زيادي از پاركهاي ديگر و طرحهاي توسعه شهري را برنامه‎ريزي كرد. يك كتاب تحت عنوان توسعه شهرهاي كوچك بزرگ توسط چارلز مالفورد رابينسون (Charles Malford Robinson) ناشر مسائل اجتماعي خلاصه‎نويسي شد و افراد زيادي را مورد توجه خود قرار داد.

اما انگيزه اصلي براي زيبا‎سازي شهر معماري نئوكلاسيك طراحي شهري در اروپا بود بعنوان مثال در بازسازي پاريس توسط هوسمان (Haussmann) دانيل برنهام (Daniel Burnham) يك معمار برجسته شيكاگو و حامي اين نوع عقايد طراحي يكي از رهبران برجسته و سازماندهندگان شيكاگو و رداسپكوزيش (Chicago World Eypositian) شد كه در سال 1893 باز شد. برنامه اين گروه در طراحي زيباسازي شهري تأكيد داشت. جانمائي محوري، توده‎هاي كنترل شده طراحي منظم و استيل تقريباً نئوكلاسيكال آن براي يك دهه تا به حال بر روي برنامه‎ريزي و طراحي تأثير گذشت برنهام فلسفه خود را با گفته مشهورش تأكيد مي‎كرد: «پلانهاي كوچك نسازيد، آنها معجزه‎اي بر جريان خون نمي‎كنند و» كه بر اثر تاريخي‎اش كه پلان شيكاگو در سال 1909 بود مي‎توان استناد كرد. قسمتهائي از طرح او اجرا شده و تا به امروز براي شيكاگو قابل توجه و با ارزش است. عريض كردن خيابان ميشيگان والكردرايو (Wacleer Drive) ناوي پير (Navy Pier) و پارك ليك شور (Lake Shore) مي‎باشد.

برنامه‎ريزي در قرن حاضر

ادامه جنبش زيباسازي شهري در ايالات متحده و دور دنيا احساس مي‎شد. بطور مثال در واشنگتن D.C. امروزه دهلي نو (New Delhi) و كانبرا (Canberra). آخرين اجراي آن بين دو جنگ جهاني بود هنگامي كه عقايد برنامه‎ريزي تاريخي‎اش توسط معماراني كه به خدمت ديكتاتورها گرفته شده بودند اجراء مي‎شد. برنامه‎هاي هيتلر براي بازسازي كلي برلين هنوز غير قابل درك باقي مانده، رم هنوز داراي بعضي عناصر از برنامه 1931 موسيليني مي‎باشد و شكل فعلي مسكو بيشتر به برنامه 1935 استالين تعلق دارد.


-)حومه‎‏هاي باغي شكل و شهرهاي كوچك جديد:

درميان آخرين سالهاي قرن 19، سه جريان فكري از برنامه‎ريزي در بريتانيا به كنار يكديگر آمدند و در يك حركت كه وسط ابنزر هاوارد (Ebenezer Howard) پايه‎گذاري شد و در اولين كتابش بنام باغشهرهاي فردا گرد آمدند (Cities Of romorrow) بعنوان يك تصور غير عملي اجتماعي خود آموخته، عقايد هاوارد توسط تجاربش در ايالات متحده و آرمان گرائي و اصلاحات اجتماعي مقدماتي شكل گرفته بود. هدف هاوارد از باغشهر يك تركيب منحصر به فرد از عناصر بود. داراي تركيبي از بهترين گزينه‎ها از شهر و كشور در يك سكونتگاه با يك جمعيت محدود كه در يك سرزمين سبز از منطقه باغي شكل قرار گرفته بود. اين سيستم برنامه‎ريزي شده از سكونتگاهها كه هاوارد «واحدهاي اجتماعي» ناميده بود توسط يك راه‎اهن درون شهري به مركز شهر متصل مي‎شد. اين ديدگاه نقش نهائي نبود بلكه شامل جزئيات از فرآيند عملكرد بود كه اين شهرها را بوجود مي‎آورد و از حركت آنها جلوگيري مي‎كرد.

اين عقيده يك طرح غيرعملي بود. اين عقيده كاملاً‌ قابل اجرا بود. هاوارد و همكارانش انجمن باغشهر را براي انتشار عقايدشان بوجود مي‎آوردند و شركت پيشرو باغشهر را جهت اجراي آن تأسيس كرد. لچ ورس (Letch Worth) در 34مايلي لندن اولين باغشهر بود. كه بين سالهاي 1905 تا 1910 ساخته شد. سكونتگاه بعدي شهرك باغي همستد(Hampatead)بود كه بدنبال باغشهر ولوين (Welwyn) قرار گرفت. از آنجائي كه عقيده باغشهر بر روي برنامه‎‏ريزي و خانه‎سازي بريتانيائي بين دو جنگ جهاني تأثير گذاشته بود، بيشتر اجتماعات برنامه‎ريزي شده كه ساخته شده بودند به حاشيه شهرهاي متروپليس گسترش يافته بودند.

تأثير عقايد باغشهر بر روي برنامه‎‏ريزيها به سرعت انتشار يافت.

(Soria y Mata)ي اسپانيائي عقيده‎اش را بر روي يك شهر خطي كه بصورت يك حومه شهر ما در يد گسترده شده بود پياده كرد. در فرانسه بنوئيت لوي كتابش را با نام باغشهر (Cite Gardin) كه همراه القاء مستقيم از برنامه‎‏ريزي برتيانيائي بود تا هنگامي كه تحركات جديد غالب شدند بصورت پيشرفتهاي مقطعي برروي برنامه‎ريزي تأثير گذار بود. در آلمان قبل از جنگ جهاني اول دو اجتماع باغي برنامه‎ريزي و ساخته شده بود اين حركت شكل جامع شهري و اقماري و حومه را القاء كرد. گسترش اين حركت در چندين كنگره باغشهر بين‎المللي بازتاب يافت و مدل باغشهر براي سكونتگاههاي شهري در كشورهايي بسيار دورتر از بريتانيا مثل ژاپن قابل قبول بود. در ايالات متحده آمريكا عقيده باغشهر غربي پذيرفته شده بود. دو معمار نيويوركي كلارنس استين (Clarence Stein) و هنري رايت (Henry Wright) مريدان آمريكائي هاوارد شدند. بهمران كلارنس پري (Clarence pery) يك برنامه‎ريز اجتماعي كه عقيده «واحد همسايگي» را پايه‎ريزي كرد، هسته حركت باغشهر در ايالات متحده شدند و چندين حومه شهري را برنامه‎ريزي كردند كه بر پايه مديريت باغشهري بودند.

(Rudburn)، (New Jersy) در اوايل دهه 1930 توسعه يافتند و استين و رايت طرح باغشهر را با يك طرح چند بلوكي تركيب كردند و يكسري جاده منظم و سيستم مسيرهايي كه بطور كامل حركت وسايل نقليه را بصورت جداگانه مهيا مي‎كرد.

اين بعنوان طرح رادبرن معروف شد. بعدها آنها تيپ اجتماعي رادبرن را در پيترزبورگ و لوس‎آنجلس برنامه‎ريزي كرده و ساختند.

در دوران ركود اقتصادي يك آژانس «معامله جديد» فكر باغشهر را قبول كرد. مديريت باز مسكن‎گزيني به رياست ركسفورد تاگول (Rexford Tugwell) يك حامي آرماني از برنامه‎ريزي كسي كه به جايي رفته كه برنامه‎ريزي را چهارمين قدرت دولت ناميده. اين آژانس براي جلب بيكاران شهري و كارمندان دولتي جهت استفاده گسترش و ساخت اجتماعات جديد بعنوان يك وسيله ايجاد شده بود. سه شهر كوچك جديد در اين برنامه «كمربند سبز Green Belt» در حقيقت برنامه‎ريزي شده و ساخته شده بود : Green Belt، مري‎لند Maryland، واشنگتنD.C و Grenn hills و Ohio، بعد از Cincinnati، Greebdale، Wisconsin و لبه ميلواكسي.

از آنجائيكه اين تجربه برنامه‎ريزي در زمان خود در مقياس مناسبي نبود، اثر مهمي بر روي گسترش شهر بعد از جنگ داشت. بعد از جنگ جهاني دوم ايده باغشهر كيفيت خود را توسط برنامه شهرهاي كوچك جديد بريتانيائي كه در سال 1945 شروع شده بود بدست آورد. اولين نسل از شهركهاي جديد بعد از جنگ در بريتانيا خيلي به مديريت باغشهر اوليه شباهت داشتند. از ميان 14شهرك جديدي كه قبل از سال 1950 شناخته شدند هشت عدد از آنها براي جمعيت مهاجر طراحي شده بود. اما در انتهاي دهه انتقاد از مفاهيم برنامه‎ريزي اولين نسل بالا گرفت. تراكم‎هاي كم و سرزمينهاي حاصلخيز سرسبز در كرانه‎هاي سازه‎هاي پايه‎اي بالا قرار گرفتند و تجربه احساس بيگانگي توسط شهروندان در نتيجه دسترسي ضعيف به خدمات شهري و محيطهاي بي‎تنوع صورت گرفت و هدف جمعيت بسيار كوچكتر از آنچه بود كه هدف كمال حمايت و آسايش و خدمات آنان باشد.

دومين نسل از شهرها در حقيقت در عكس‎العمل به اين كمبودها برنامه‎ريزي شدند، با هدف پيشرفت حس شهرگرائي با جانمائي‎هاي پيچيده‎تر و تراكمهاي بيشتر، اولين آنها كامبرنالد در اسكاتلند بود كه در سال 1955 شروع شد تا تسكين بر وضعيت بحراني مسكن‎گزيني گلاسكو باشد. توسط مساكن مركز خطي در يك مگا استراكچور و تراكمش و خانه‎هاي كنار هم كامبرنالد به سختي با سازندگان قبلي‎اش در تضاد بود. بعدها اين نسلها شهرهايي بودند كه در فشار جمعيت قرار داشتند مثل بيرمنگام و ليورپول و چندين قطب گسترش يافته درشمال انگليس و اسكاتلند. برنامه‎ها براي اين شهركهاي جديد دقت بسيار زياد به ارتباط بين گسترش همياري و حمل و نقل عمومي را نشان داد. براي مثال ساختار شهرك رانكورن بر پايه يك مدار چرخشي هشت اتوبوس قرار گرفته بود و واحدهاي گسترده مسكوني براي نهايت جذابيت حمل و نقل عمومي و به حداقل رساندن مصرف ماشين برنامه‎ريزي شد.

در نسل سوم شهركهاي  جديد كه از سال 1966 شروع شد، برنامه‎‏ريزان متوجه شدند كه عبور از نياز به ماشين غير ممكن است و برنامه‎هايي شبكه‎اي شكل را براي حداكثر انعطاف نسبت به دسترسي به وسائل نقليه اتخاذ كردند.

اين شهركهاي جديد از شهركهاي قبلي بزرگتر بودند در آخر Milton Keynes الهام بخش‎ترين فرد آمريكائي است. آن بيش از پيشنيان مسكن‎گزيني خانواده مجرد و يك شبكه بزرگراه يك كيلومتر مربع داشت. جمعيت 250000نفري آن بر عقايد برنامه‎ريزي رايج اين سايز شهرها اثر گذاشت. همچنين كشورهاي ديگر نيز فرضيه شهرهاي جديد را پذيرفتند كه حالتهاي مختلف را دربرداشت. شهرهاي اقماري براي اسكان دادن جمعيتهاي زياد، گسترش شهرها مانند رشد قطبهايي در فضاهاي پيرامون و شهرهاي داراي منافع براي كارگران كه در صنعت استخراج يا نواحي مرز بودند.

همچنين اغلب قسمتهاي اضافه شده تحت عنوان شهركهاي جديد، شهرهاي جديد (غالباً پايتختها) و مناطق فضاي سبز طراحي و ساخته شده مي‎باشند. سوئدي‎ها نظريه شهري جديد را در طراحي حومة اقماري استكهلم اصلاح كردند. جامعه تازه برنامه‎‏ريزي شده Vallingby و Farsta سطح بالاي سرويس‎دهي، استخدام بسيار عالي محلي و طراحي كه هنوز يك مدل برتر مي‎‏باشد، ارائه مي‎دهد.

در فنلاند برنامه‎ريزي اقماري شهر هلسينكي (Sate lite Tapiola) بازتابي از نظريه باغشهر مي‎باشد و روسيه شهركهاي اقماري را در اطراف مسكو و چندين زيستگاه جديد جامع را  برنامه‎ريزي كرد. فرانسه در اواسط دهه 60 تا دهه 80 شهركهاي اقماري را برنامه‎رگيري و بنا كرد. در اطراف پاريس 5 شهرك اقماري به هدف استقرار جمعيت بالغ بر نيم ميليون نفر در هركدام از آنها و چندين شهرك كوچك در اطراف شهرهاي محلي ساخته شد. اسرائيل نيز بعنوان قسمتي از سياست پراكندگي جمعيت برنامه‎هاي شهرهاي جديد، گسترده‎اي را منطبق بر تجريه انگليسي شروع و اقدام نمود كه طراحي و تكميل آنها از اواسط 1950 تا 1970 طول كشيد كه نتيجه آن 21سكونتگاه بود. در مقايسه در ايالات متحده شهرهاي جديد نسبتاً خيلي كم تأثير گذاشته بودند و رشد كرده بودند. بهترين نمونه‎هاي شناخته شده از شهرهاي جديد كه در اوايل دهه 60 طراحي و ساخته شده بودند عبارتند از: Reston، Virginia، Columbia، Maryland و هر دو شهر واشنگتن و D.C كه نمونه‎هايي از توسعه برنامه‎ريزي در زمان خودشان بودند. پس از آن جوامع برنامه‎ريزي شده كه گسترش آنها تضمين شده بود (معمولاً بعنوان حومه‎هاي نسبتاً مستقل در حواشي نواحي ما در شهرها) گسترش بسيار زيادي يافتند. Lrvine و California، خارج لوس‎آنجلس يكي از بزرگترين و مطمئناً نمونه به يك شهر جديد حقيقي مي‎باشد. اگر چه از تعداد بالغ بر صد عدد از توسعه‎هاي برنامه‎ريزي شده كه به خود شهركهاي جديد را اطلاق نموده‎اند خيلي كمتر از حومه‎هاي توسعه يافته يا جوامع بازنشسته هستند. آخرين حمايت عمومي از ايده شهر جديد در ايالات متحده، جامعه جديد قانون 1968 كه عبارت بود از پيشنهاد كردن «وامهاي تضميني براي گسترش دهندگان» با اين انتظار كه برنامه‎ريزي و اجراي قطعات را به عهده بگيرند. در نهايت بر طربق نظريه اصلي باغشهر هاوارد اين برنامه حتي قطعه شهركهاي جديد در شهر را براي برانگيختن گسترش جوامع برنامه‎ريزي شده در شهرهاي مركزي داشت. اواخر آن در 1975 برنامه جوامع جديد تعداد 30پروژه را حمايت مي‎كرد اما تنها 6عدد از آنها سرانجام تكميل شدند كه آنها به اندازه هدف نهائي رشد نكردند. در بررسي آخرين برنامه‎ها بعنوان يك برنامه غلط تصور و شناخته شد و تأثير كمي رابر صحنه شهر داشت.

-) برنامه‎ريزي شهري و منطقه‎اي مبسوط :

نظريه‎اي كه شامل باغ شهر مي‎شد اصل و منشأ طرح جامع بود به صورتي كه فاكتورهاي اقتصادي و اجتماعي را در ساختار خود در شكل يك شهر دربرداشت.

هاوارد در اين طرح اوليه‎اش از باغ شهر بعنوان يك عضو در يك سيستم سكونتگاهي كه «شهر اجتماعي» را مي‎سازد. برنامه‎ريزي منطقه‎اي را نيز پيش‎بيني كرده است. اما اين طرح اوليه اولين بار بوسيله پاتريك گدس بيان شد (Patric Coeddes) او زيست شناس اسكاتلندي بود كه «حوزه منطقه طبيعي» يا منطقه شهري را بعنوان واحد مناسب براي تجزيه و تحليل نمودن محيط فيزيكي و انساني پيشنهاد كرده بود.

گدس نيز فرآيند تشكيل (Conurbution) (منظومه شهري ماپيونوشهر) كه همان تركيب چندين هسته شهري جداگانه در داخل يك شهر؟؟؟    مثل شرة غير قابل تشخيص مي‎باشد را شرح داد. و روشهاي برنامه‎ريزي و كنترل رشد شهري براي توليد يك الگوي بهتر از توسعه را پيشنهاد كرد. گدس سعي نمود تا برنامه‎ريزي علمي را انجام دهد بر پاية برنامه‎هايي از تجزيه تحليلهاي سيستماتيك از اطلاعاتي كه از محيطهاي طبيعي و اجتماعي بدست آمده بود. با تأكيد بر ضرب‎المثل معروفش تحت عنوان «بررسي قبل از برنامة نظريه‎هاي او در كتاب معروفش تحت عنوان «شهرها در تكامل تدريجي» در سال 1915 خلاصه شد، و تدريس او بيان شده و در كارهاي عملي بسيار وسيع انجام شده كه بصورت خيلي بزرگ و وسيع و بر حرفه برنامه‎‏ريزي شهري تأثير گذاشت. شايد معروفترين مريد آن لوئيس مامفورد نام داشت كه آن نظريه‎هاي گدس را در ايالات متحده منتشر كرد او به همراه اشتاين و رايت دكترين بود و چند نفر ديگر اتحاديه برنامه‎ريزي منطقه‎اي آمريكا را در سال 1923 تأسيس كردند. اين اتحاديه (RPAA) مفاهيم كلي برنامه‎ريزي منطقه‎اي را ترويج كرد و ارتقاء داد. روان برنامه‎ريزي منطقه‎اي شامل تجزيه و تحليل رايت و عقايد توسعة منطقه‎اي براي برنامه‎ريزي مسكن و منطقه‎اي نيويورك بود. اما نظريات غير عملي    (RPAA) با برنامه منطقه‎اي مربوط به پيشنهادات عملي نيويورك مغايرت داشت، گرچه هر دو موافقت داشتند: نياز بر تمركز زدايي ما در شهر بعداً داير شده و سرمايه‎گذاري شده توسط (Newyork RPA) كه مواجه شد با يك برگزيده تجراي يك دوره مهم طولاني تأثير گذار بر توسعه نواحي داشت.

حضور ديگر در برنامه‎ريزي منطقه‎اي در طول جنگ داخلي عبارت بود از اداره تنس ولي (Tenessee Valley Authority) كه تأسيس شد توسط رئيس جمهور فرانكلين روزولت در سال 1933 تا اين منطقه كوهستاني (شرق ايالات متحده) را از فقر خارج نمايد. همانطوري كه TVA رشد نمود. اگر چه رشد منطقه‎اي (غرق در برخوردهاي رقابتي بين قدرت زائيده شده و توسعة كشاورزي) و امروزه TVA خيلي كمتر از يك قدرت سودمند عمومي مي‎باشد.

در دهه 40 برنامه‎ريزي منطقه‎اي ضرورتاً ادامه پيدا كرد با يك جهت گيري به سوي منابع طبيعي. تأثير ديگر در ايالات متحده عبارت بود از حمايت از ناحيه‎گرايي كشاورزي توسط عده‎اي از جامع شناسان جنوبي.

در بريتانيا در دوره جنگ داخلي رشد قابل توجه‎اي عقايد تمايزات اقتصاد منطقه‎اي كه مطالعات منطقه‎اي در برنامه‎ها را برمي‎انگيزاند، مشاهده شد. در دهه 40 تا 50 علوم اجتماعي و جامعه‎شناسي در برنامه‎ريزي نفوذ كردند و ايده‎هايي راجع به گسترش منطقه‎اي نيز از آنها تأثير گذاشت. در 1960 والترايزارد (Wallter Izard) اقتصاددان، تئوري مكانهاي جغرافيائي را با تئوري اقتصاد و روشهايي براي ايجاد زمينه‎اي جديد در علوم منطقه‎اي تركيب كرد. با پايان يافتن دهه محتويات برنامه‎ريزي منطقه‎اي تغيير كرده بود، به تركيب بيشتر از چيزهايي كه به مسائل اقتصاديي و اجتماعي متمايل بود شامل حمل و نقل، اقتصاد معمول جهت توسعه و منابع محيطي و كيفي، با گسترش برنامه‎ريزي منطقه‎اي، آژانسهاي طراحي منطقه‎اي در كشورهاي مختلف بوجود آمدند، اولين آنها بنام Ruhrkohlen bezirk Siedlung Sverband، در سال 1920 در آلمان بوجود آمده بعنوان مسائل توسعه و Ruhr و تا امروز اين آژانس بصورت موفق موجود دارد. بعد از جنگ در آلمان غربي، مناطق توسعه شناخته شدند براي برنامه‎ريزي و توسعه، در اواسط دهه 60 فرانسه سرمايه‎گذاري زيادي در برنامه‎ريزي وسيع منطقه‎اي براي ناحيه پاريش و مناطق ديگر انجام داد و اين در هنگامي بود كه بريتانيا سعي در تكميل نمودن برنامه‎ريزي منطقه‎اي با سياست توسعه بخشي ما توسط انجام و هيئت توسعه اقتصادي مناطق بود.

برنامه‎ريزي توسعه منطقه‎اي در ايتاليا در منطقه Mezzagiorno كه تلاش منحصر به فردي در زمان خودش بود در اواخر دهه 50 و اوائل دهه 60، گرچه آخرين ارزشيابي‎ها از موفقيتهاي آن بهم خورد هستند. در هلند برنامه‎ريزي منطقه‎اي كه تركيب شده است با يك برنامه‎ريزي گسترده در كشور، داراي سلسه مراتب از سطح ملي به سطح محلي مي‎باشد و در ميان كليه برنامه‎ها 11 استان اين كشور مي‎‏باشد. مانند اين مورد در اكثر كشورهاي اروپائي نيز مشاهده مي‎شود.

بعلاوه اتحاديه اقتصادي اروپا (بازار مشترك) همچنين مشغول است به برنامه‎ريزي منطقه‎اي براي هماهنگ كردن تلاشهاي ملل عضو در آن و ارائه پيشنهاد سياست گذاري توسعة منطقه‎اي اروپا.

(ERDF) كه كمك هزينه و تشويق مي‎باشد براي توسهع در پيرامون و مناطق تحت توسعه، آژانسهاي بين‎المللي ديگر نيز مانند بانك جهاني و سازمان ملل ارائه مي‎دهند. كارهايي در برنامه‎ريزي منطقه‎اي جهت شناسائي و مشخص نمودن مشكلات توسه در كشورهاي كم توسعه يافته (LOSC) آمريكاي لاتين، آفريقا، آسيا بمانند اكثر دولتهاي اين كشورها انجام مي‎دهند.

در ايالات متحده طراح و توسعه منطقه‎اي تكان جديدي در سال 1961 با بوجود آوردن آژانس فدرال برنامه‎‏ريزي ناحيه‎اي خورد، اين آژانس هنوز بعنوان آژانس توسعه اقتصادي فعال است. مشكلات منطقه‎اي Appalachians باعث تأسيس كميسيون منطقه‎اي آپالاچيان شد در سال 1955، اين يكي از چندين آژانس‎هاي منطقه‎اي بود كه جهت مشخص نمودن مشكلات ايالات بوجود آمدند، مانند توسعه در رودخانه يا ارائه امكانات اصلي. امروز توجه منطقه‎اي در ايالات متحده شامل حمل و نقل به مناطق گسترده متولي آب و مشكل آلودگي هوا است. يكي از اولين و هنوز بهترين نمونه‎هاي عملي عقيدة شهر در يك منطقه برنامه لندن بزرگتر Sir Patrick Abererombie بود. در طول جنگ جهاني دوم تهيه شد و در سال 1944 تكميل شد. اين طرح با مشكلاتي كه در دوران بعد از جنگ در يك مادر شهر بوجود مي‎آمد، مواجه شد و هدف آن كمربندي به عرض 30مايل در اطراف لندن و قرار گرفتن جوامع اقماري در آن طرف اين كمربند به منظور جادادن جمعيت در حال رشد شهرها بود. اين طرح، اساسي بوده است براي اكثر توسعه مناطق و براي اولين شهرهاي جديدي كه در بالا توضيح داده شدند. برنامه‎ريزي شهري در بريتانيايي كبير شناخته و تنظيم شد. در بين سالهاي 1946 و 1952 توسط مصوبه برنامه‎ريزي شهر و كشور و قوانين ديگر كشورهاي انگليسي زبان ديگر استفاده كردند از همان استخوانبندي و فرم در هنگامي كه ديگر كشورهاي اروپائي پذيرفتند مدل مرتب شده و سلسله‎بندي شده مثل آلمان كه زمينها را براساس كاربري و محيط ساختمان‎سازي شده را از سطح ملي به سطح محلي تقسيم بندي و ساماندهي مي‎نمايد. در ايالات متحده شناسائي برنامه‎ريزي و بهسامان كردن كاربري اراضي يك راه ديگر را دنبال مي‎نمود. منطقه‎بندي كه عبارت است از ساماندهي توسعه شهري بوسيله جداسازي و منحصر كردن نواحي شهري براساس كاربرد از نيويورك به سراسر سرزمينها گسترده شد. در سال 1922 دادگاه عالي ايالات متحده از اعتبار «منطقه‎بندي» در يك تصميم تاريخ حمايت كرد.

Eucdid VS. Ambler برنامه‎ريزي، بعنوان يك وظيفه براي دولتهاي محلي گسترش پيدا كرده بود. با رشد آگاهي از وابستگي بين كاربري زمين و فاكتورهاي اجتماعي، اقتصادي، محيطي كه ايده طرح جامع در سال 1920 مطرح شد و در دهة 50 كلاً بعنوان يك مدل علمي از برنامه‎ريزي پذيرفته شد.

از سال 1945 رشد انفجار آميز جمعيت اروپا بعد از جنگ و همچنين كمبود خانه باعث بوجود آمدن رشد بي‎‏رويه ما در شهرها شد. پس از دو دهه يكسري برنامه‎ريزيهاي ابتكاري جديدي براي مناطق مادر شهري ديده شد.

طرح finge,planدر كپنهاك نظريه كمربند سبز را به فرم گسترش ساختمان سازي از مراكز شهري كه توسط فضاهاي سبز جدا شده تغيير داد. در استكهلم حومه‎هاي اقماري بوجود آمد كه توسط خطوط سريع حمل و نقل به شهر مركزي متصل مي‎شدند اين كار به صورت تدريجي و با دقت صورت گرفت كه با وجود كناره‎هاي ساحلي از دهة 1920 امكان پذير شد. برنامه‎هاي فيزيكي هلند (Holand’s National Physical Plan) نظريه گدس را براي گسترش منظومة شهري «Rand Stad» بين رتردام ROtterdam در جنوب به آمستردام (amsterdam) در شمال بكار گرفت.

جامعه National Plan در هلند نظريه گدس را در طراحي منطقه بزرگ شهري كه شامل چند قسمت مي‎باشد بنام Randstad نام داشت و از Roherdam در جنوب به آمستردام در شمال بسط مي‎يافت. اما منبع نظرية ديگري بغير از نظريه سنتي هاوارد گرس Haward-Geddes بر برنامه‎ريزي شهري دوران پس از جنگ تأثير گذاشت. او لوكوربوزيه Le.CorBusier، آرشيتكت فرانسوي بود كه نظريه‎هاي، آرمان گرايانه را با شيوه‎هاي مدرن طراحي بوجود آمده، تركيب نمود تا باعث گسترش يكسري كليات برنامه‎ريزي كه در شهر ايده‎آل خودش «درخشان شهر» (La Ville Raieuse) يا شهر تابان بر آنها تأكيد كرده بود در سال 1933 شهر تابان او (Radian City) با طراح هندسي‎اش، جداسازي فعاليتها جداسازي شهركهاي خودكفا، سرعت زيادر چرخش ترافيك از نواحي پياده‎روها برجهاي اداري واقع در فضاي سبز و گلخانه‎اي و مكانهاي مسكوني مرتفع، نخستين نمونه براي طراحي دو شهر اصلي بود برنامه‎‎ريزي و نظريه‎هاي طراحي مربوط به كولوربوزيه همچنين در برنامه‎ريزي و طرح چندين واحد همسايگي در طول دهه‎هاي 50 و 60 اثر گذاشت. لوكوربوزيه به تنهائي جهت برنامه‎ريزي و طراحي و ساخت چنديگراه                  (Chandigrah) مركز جديد ايالات پنجاب شرقي هندوستان در اواخر دهه 1950 مأمور شده بود.

در سال 1955 در برنامه‎ريزي و طراحي برازيليا، پايتخت جديد جمهوري فدرال برزيل در داخل كشور، لوچيوكوستا يكي از شاگردان لوكوربوزيه در يك مسابقه بين‎المللي برنده شده بود و در 1960 اولين مرحله تكميل شده بود. زماني كه نمونه كارهايشان در زمان خدامشان بطور گسترده چاپ و منتشر شد و يا كپي‎برداري مي‎شد. اما پس از آن ارزشيابيها از چنديگراه و برازيليا چندان رئوفانه نبود. در هر دو برنامه يك طرح غير قابل انعطاف زندگي واقعي جمعيت را كمتر به حساب مي‎آورد و امروزة نقائص آنها بصورت گسترده‎اي مورد انتقاد قرار مي‎گيرد. اخيراً شهرهاي برنامه‎ريزي شده كه كمتر بصورت رسمي و داراي اشكال هندسي هستند و بيشتر بر طبق سازگاري با محيط ايجاد شده‎اند (براي مثال، گيداد گويانا (Goudad Couyana) در ونزوئلا بيشتر توفيق حاصل نموده‎اند.

-) بازسازي ساختار شهري و اجتماعي :

از پيامدهاي جنگ جهاني دوم در دهه 50 ارائه طراحي شهري با يك جاش ديگر بود: علاوه بر مشكلات روزافزون شهري وفرصتهاي زيستگاههاي جديد بخشهاي قديمي شهرهاي موجود در اروپا، تا حدودي بدليل خرابيهاي ناشي از جنگ و تا حدي هم بدليل كهولت و كهنگي فيزيكي عدم نياز به كاركرد قبلي و نياز مبرم به بازسازي داشتند.

دليل ديگر براي برنامه‎هاي نوسازي و بازسازي يافتن و درك سازگاري مابين خرابيهاي فيزيكي و پسرفتهاي اجتماعي بود. مردم مستمندي كه در مراكز شهرها زندگي مي‎كردند مي‎توانستند با دريافت خانه‎هاي بهتر و محيطهاي زندگي مناسبتر كمك شوند. البته اين مسأله نو و تازه‎اي نبود و مثالهاي مشابه موجب بالارفتن برنامه‎ريزي شهري در قرن 19 شده بود.

علاوه بر شهرهاي جديدش بريتانياي كبير يك برنامه سنگين تهيه مسكن را بعهده گرفت و بازسازي پروژه‎هايي را در خيلي از شهرهايش شروع نمود پاكسازي محله‎هاي فقيرنشين و كثيف بعد از جنگ و توسعه مجدد (كه اكثر آنها از مدل لوكوربوزيه تآثير گرفتند) انتقادها را تحريك نمود و در دهه 60 و 70 به برنامه‎هايي مثل اصلاح و آبادي فضاهاي عمومي كه تأكيد بيشتري در نگهداري و بازسازي و ترميم كردن داشت راه پيدا كرد. Improvement Ar (Goenera)

در اروپاي شرقي نيز بازسازي وسيع شهري انجام گرفت. براي مثال در هلند مركز روتردام كه در آغاز جنگ جهاني دوم فرو پاشيد مجدداً بازسازي شده بود و در كنار شهرهاي بزرگ واحدهاي همسايگي گسترده‎اي طراحي شد كه احتياجات براي خانه‎هاي جديد را برآورده مي‎نمود. اين نيز به مانند انگلستان برنامه‎هاي پاكسازي و توسعه مجدد مراكز شهري توسط برنامه‎هايي از جمله نظام بخشيدن به بازسازي خدمات اجتماعي و جايگزين كردن ساختمانهاي جديد ارجحيت داده شد.

در ايالات متحده آمريكا خرابيهاي ناشي از جنگ بعنوان دليلي بر توسعه مجدد و بازسازي شهرهاي مركزي‎اش نبود. اما محركهاي ديگري نيز وجود داشتند. يك هماهنگي و يكپارچگي از مسكن‎سازي اصلاح‎طلبان و معاملات ملكي تمايل به آغاز نمودن كمك دولت فدرال در بازسازي و نوسازي شهري را برمي‎انگيزاند كه با قانون مسكن‎سازي سال 1949              (Housing act) شروع شده و با اصلاحيه‎هاي قوانين 1954 رشد پيدا كرد. معمولاً بكار گرفتن پاكسازيهاي حجيم و جايگزيني ساكنين تهيدست در نوسازي شهري فضاهاي مركزي بسياري از شهرها را تغيير شكل مي‎داد امّا از آنجائي كه اثرات منفي آن احساس مي‎شد انتقادات عمومي را برمي‎انگيزاند.

برنامه نهايتاً معلوم كرد كه بعنوان افزايش هزينه‎هاي جابجائي، كرانه‎ها كمتر از يك انتخاب ظهور كرده بود و در اواخر دهه 1960 و اوايل دهه 1970 برنامه مشكل شهرها، كه سعي در گسترش و روابط اجتماعي و پركردن فيزيكي بخصوص در همسايگان مركزي شهر داشتند، جايگاه خودش را بدست آورد.

متأسفانه بدلائل مختلف آرزوي اجراي اين برنامه‎ها به تعويق گذاشته شد و نهايتاً بعنوان يك نقص در نظر گرفته شد. در طي 20سال اخير يا بيشتر برنامه‎ريزي و زمينه‎هاي آن تغييرات زيادي كردند. در دهه‎هاي 1950 و 1960 هنگاميكه اوضاع اقتصادي مناسب بود، شهرهاي متروپليس بعد از جنگ گسترش يافتند و توسط فائق آمدن علوم به مشكلات اجتماعي اعتماد به نفس بوجود آمده و حقيقتاً سالهاي افتخار برنامه‎ريزان مي‎بود كه هرگز برنخواهد برگشت.

سرخوردگي و دلسردي در دهه‎هاي 1970 و 1980 مداخله عمومي ايالات متحده را فرا گرفت و بعداً در همين زمان در اروپا نيز شيوع پيدا كرد و باعث كاهش اطمينان بر برنامه‎ريزيهايي كه قبلاً راهها و مقياسهاي مناسب داشت، شد. امّا همانطور كه به دهه 1990 وارد مي‎شوم بنظر مي‎‏رسد كه اين فكر به نقطه اوج خودش مي‎رسد و در چرخه زندگي بشري ممكنست منابع جديدي را ببينيم و چالشهاي جديدي در برنامه‎ريزي پديدار شوند و مشكلات قبلي مجدداً بيان شوند. اخيراً طبقه پائين شهري، در شهرهاي مركزي به سرعت بيگانه و جدا شده‎اند، مشكلي كه بطور مرتب ولي بدون پيروزي در راههاي متفاوت حتي به خاطر جابجائي سريع اجتماعي از حالت فقر صنعتي در برنامه‎ريزي زياد شد و در قرن 19 بپا خاست.

برنامه‎ريزي در ملتهاي فوق صنعتي و پيشرفته مؤسساتي را بوجود آورده و ابزارهاي پيشرفته‎اي دارد كه باعث شده تقريباً در آسايش و كنترل رشد شهرهاي متروپليس موفق گردد. در بيشتر كشورها كنترل گسترش برنامه‎ريزي شده اگر چه با درجات متفاوتي از اثر، ريشه دوانده امّا در 40سال اخير پخش‎شدن شهرهاي بدون كنترل مشكل رشد سرطان مانندي راپذيرفته‎اند كه دنياي سوم متروپلها مي‎باشد و توسط انبوه مهاجرتها از محيطهاي روستائي اطراف به اين رشد ادامه مي‎دهند و اين شهرها را بعنوان تنها يك محيط قابل زندگي مي‎داند كه يك نوع چالش است براي اينكه برنامه‎ريزي هنوز براي پاسخ مؤثر نياز به پيشرفت دارد.

نهايتاً‌ مشكلات جهاني برنامه‎ريزي را تحريك مي‎سازد و امروزة عموماً در سطح محلي پيشرفت بيشتري كرده است. اينها مشكلاتي هستند كه مداخلات محلي فعلاً نمي‎تواند بر آن فائق آيد. اثرات محيطي فعاليتهاي انساني و تكنولوژي صنعتي، اثرات اجتماعي جهاني شدن اقتصاد و نتيجتاً بازسازي كردن اقتصاد محلي، منطقه‎اي، ملي. اگر اينها جدي گرفته نشوند، شايد در آخر داستان فجايع و چه بسا بي‎حرمتيها اعتبار يابند و اين واضح است كه برنامه‎ريزي در يك مقياس بي‎سابقه بسيار ضروري است .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 30 مرداد 1393 ساعت: 17:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تاريخچه آموزش

بازديد: 329

 

تاريخچه آموزش

يك ضرب المثل قديمي در كره وجود دارد كه مي گويد : نبايد حتي بر روي ساية معلمخود پا گذاشت.اين ضرب المثل ميزان احترامي كه بطور سنتي به معلمان ابراز مي شده رامورد تأييد قرار مي دهد.اگرچه تغييرات زيادي در نظام آموزشي كره از زمان پذيرشروشهاي آموزشي مدرن بوجود آمده است،بسياري از سنن قديمي هنوز جايگاه خود راحفظنموده اند.

آموزش دركرة باستان

عموماً بديهي فرض ميشود كه كره اي ها بطورسنتي اهميت زيادي براي آموزش قائل شدهاند  و اين ديدگاهي است كه تا به امروز ادامه دارد.

طبق متون تاريخي باستان،آموزش رسمي دركره طي دوران سه پادشاهي(از57 سال پيش ازميلاد تا 668 ميلادي) تحت تأثير نظام آموزشي كشورچين بوده است.

درسال 372ميلادي مؤسسه دولتي آموزش عالي با نام TAEHAK( آكادمي ملي كنفوسيوس) درپادشاهي GOGURYEO (37 سال پيش ازميلاد تا 668 ميلادي) تأسيس گرديد.

مؤسسه مشابه آموزش عالي با نام GUKHAK (كالج ملي كنفوسيوس)درسال 682 دردورانپادشاهي SILLA (57 سال پيش از ميلاد تا 935 ميلادي) ايجاد گرديد.

دراين اثنا،همچنين سيستم تربيتي منحصربفردي تحت عنوانHWARANGDO(رويش گلهاي جوان) ايجاد گرديد تا جوانان نخبه اشراف را آموزش دهد.

HWARANGDO درمتحد كردن شبه جزيرة كره طي قرن هفتم ميلادي مؤثربود.پادشاهي BAEKJE(18سال پيش ازميلاد تا 660 ميلادي) نيزآموزش را مورد تاكيد قرار داد و بسياريازدانشمندان را در موضوعات آكادميك گوناگون تربيت نمود، كه بسياري از آنها سهم مهميدر فرهنگ ابتدايي كشورژاپن ايفا كردند.آموزش عالي در تمامي اين پادشاهي ها تمايل بهتمركز بر مطالعة آثار كلاسيك چيني داشت.اگرچه سلسلة بعدي GORYEO (1392 – 918) بودائيسم را بعنوان مذهب دولتي برگزيد، مطالعات كنفوسيوس همچنان تأثيرمهمي بر جوامعآكادميك و نظام آموزشي داشتند.نهادينه شدن خدمت دولتي درنيمة قرن دهم الگوي رفرمآموزشي راايجادنموده و نقش آموزش  را بسوي آماده نمودن افراد جوان جهت خدمت عموميسوق داد.

GORYEO مؤسـسه اي دولتي جهت آموزش عالي با نام GUKJAGAM (دانشگاه ملي) در سال 992 در پايتخت خود GAESEONG بنيان گذاري نمود.

تقريباً در همين زمان بود كه دولت مركزي شروع به گسيل كردن دانشمندان به نواحياستاني كرد تا آموزش جهت ساكنان محلي را به اجراء در آورد.با اينحال تا پايان قرنچهاردهم ميلادي بودائيسم بتدريج رنگ باخت.مؤسسين سلسلة JOSEON (1910– 1392) درعوضبه عنوان منبع اصول اساسي براي سياست و اخلاق ملي و نهادهاي اجتماعي به كنفوسيونيسمگرويدند.عاليترين مؤسسه آموزشي طي دوران JOSEON كه با نام Seonggyungwan(آدميكنفوسيوس) خوانده مي شد بعنوان مركز مطالعات كنفوسيوس عمل مي نمود.

درسطح آموزش متوسطه نيز،2نوع مدرسه وجودداشت:

· Hakdang  در پايتخت Han yang (سئول امروزين)

· Hyanggyo در مناطق روستايي

مدارس خصوصي كه Seodang خوانده مي شدند آموزش ابتدايي را به انجام ميرساندند.

آموزش دردوران سلسلة JOSEON عمدتاً بعنوان ابزاري جهت آماده نمودن اشراف جوانجهت خدمت عمومي آتي نگريسته ميشد.امتحانات چيني كلاسيك معيارهاي اصلي صلاحيتهايآموزشي به شمار مي آمد.اين سنت بعنوان پاية نظام آموزشي كره تا اواخر قرن نوزدهمباقي ماند يعني زماني كه كره درهاي خود را بسمت غرب باز كرد.

 

 

ظهور مدارس مدرن

كره در واقع ظهور يك حركت گسترده درجهت مدرنيزه شدن را در اواخر قرن هفدهم و قرنهجدهم تجربه كرد. گروهي ازدانشمندان جوان گرد هم آمدند تا راههاي عملي را جستجوكنند تا دانش آكادميك به جهت مدرنيزه نمودن كشورمورد استفاده قرار گيرد.

دانش و فكر آنها بعنوان SILHAK يا «آموزش عملي» خوانده شد.اين دانشمندان پيشروتئوريك غير عملي كه در جوامع محافظه كار آكادميك آن زمان غلبه داشت سرخوردهشدند.

آنها درجستجوي كاربردعملي دانش درتمامي موضوعات آموزشي شامل تاريخ،سياست، علومطبيعي وانساني بودند و كوشش كردند كه آنها را در ساخت يك دولت مدرن مورد استفادهقرار دهند.اين حقيقت جالب توجه است كه آنها سعي كردند كه ازتجارت كشورچين QING كهبميزان زيادي از تماس خود با غرب آموخته بود درسهايي بگيرند.

امواج فرهنگ و مدرنيزاسيون غربي كه به ساحل «پادشاهي نفوذ ناپذير» نامي كهغربيها به كره داده بودند ، رسيد به اندازة كافي قدرت داشتند تا پادشاه GOJONG رابه صورت فرماني در سال 1882 وا دارند كه درهاي مدارس اداره شده توسط دولت را بر رويشهروندان تمامي طبقات بگشايد.

YUGYEONG - GONGWON كه نخستين مدرسة كره اي در مناي ميون بود در سال 1886 تأسيسشد.در اين مدرسه معلمين مبلغ آمريكايي به استخدام درآمده بودند كه با كمك مترجمينانگليسي تدريس ميكردند.مدارس تأسيس شده توسط مبلغين مسيحي كمك زيادي به تكامل اوليهآموزش مدرن كره نمودند.نخستين مدرسة مبلغين يعنيBAEJAE HAKDANG درسال 1886 توسطگروه مبلغين كليساي متديست شمالي كه توسط هانري آنپزلراداره ميشدتأسيس گرديد.

GYEONGSHIN كه يك دبيرستان پسرانه بود درسال 1887 توسط يك گروه پرزبيتاري پايهگذاري شد .

EWHA HAKDANG كه درسال 1886 توسط گروه مبلغ متديست پايه گذاري شد نخستين مدرسةدخترانة كره اي بود.

پنج مدرسة مبلغين ديگر درشهرهاي عمده درسالهاي بعد تأسيس گرديدند.دردهة 1900تعداد زيادي از دبيرستانها توسط كره اي هايي كه اغلب اشراف ثروتمندي بودند كه اهميتآموزش را طي دوران بحراني پيش ازالحاق كره توسط ژاپن درسال 1910 درك كرده بودندتأسيس گرديد.برجسته ترين آنها مدارس پسرانة  YANGJEING  , BOSEONG و HWIMUN بودندكهبه ترتيب درسئول،اوسان وPYEONGYANYتأسيس شدند.

مدارسدخترانهSNKMYEONG،JINMYEONY و DONYDEOKنيزتماماً در سئول واقع بودند.

مبلغين مسيحي آمريكايي نيزكالج مسيحيJOSEON را درسال 1905 درسئول تأسيس كردند  كه بعداً به دانشگاه YONSEI تكامل يافت.درسال 1906كالج SNNGSIL را درپيرانگ پايهگذاري كردند.تكامل آموزش مدرن طي دوران اشغال استعماري ژاپن بين سالهاي 1910 و 1945دچاروقفه گرديد.

اگرچه تعداد مدارس عمومي طي دوران استعماري افزايش چشمگيري داشت، آموزش ارائهشده توسط اين مدارس بسياري از خواسته هاي روبه رو شدة كره اي ها دور بود.فرصتهايآموزشي محدود به تعداد محدودي از كره ايها بود.مثلاَ مدارس ابتدايي تنها 30% تماميكودكان سن مدارس مدرسه راپوشش ميداد وتنها يك دانش آموزاز20 دانش آموزدر دبيرستانثبت نام ميكردند.همچنين تعداد بسياركمي از كره ايها ميتوانستند دركالج تحصيلكنند.

دوران پس از استقلال

آزاد سازي كره ازاشغال ژاپن درسال1945 نقطة عطفي درتاريخ آموزش بود.زمانيكه كشورگذار تدريجي از فرمانروايي مستبد به دموكراسي را تجربه نمود، نگراني عمده فراهمآوردن امكانات آموزشي مساوي براي همه بود.دوران1945تا1970شاهدگسترش چشمگير آموزشيبود.با وجود تخريب گسترده و مشكلات اقتصادي ايجاد شده توسط جنگ كره،اين كشور قادربه محو تقريباً كامل بي سوادي گرديد.52 سال پس از آزاد سازي تعداد مدارس از3000 به 19887 وتعداد دانش آموزان از5/1ميليون به7/11(حدود يك چهارم كل جمعيت) افزايش يافت. امروزه به هر كودك در سن مدرسة ابتدايي آموزش مجاني مطابق با سيستم آموزش اجباريارائه مي شود. چنين توسعه سريعي از موقعيتهاي آموزشي طبيعتاً همراه با مشكلاتي بودكه جدي ترين آنها كاهش كيفي آموزش بود. با اين حال درپايان دهة 1960آموزگاران كرهاي توجه خود رابه اين مشكلات مبذول كرده و پروژه هاي متعددي انجام شدن تا دوره ها وروشهاي آموزشي بهبوديابند.برجسته ترين اين پيشرفتها لغوامتحان ورودي مقطع مقدماتيمتوسطه طي سال 1968 بود.طي پنج سالة بعدي نسبت دانش آموزان ابتدايي كه  به مدرسةراهنمايي ميرفتند از55 به 75درصد افزايش يافت.چنين تغييرنه فقط به افزايش سطح آموزشجمعيت كمك كرد بلكه كارگران آموزش ديدة لازم براي صنعتي شدن را فراهم آورد.

درحاليكه سيستم جديد پذيرش دانش آموزان بر اساس ناحية مدرسه منجر به افزايشتوانايي هاي فردي در يك كلاس درس واحد شده است، همچنين مشكلات جديدي براي آموزشفراهم آورده است.با شناخت نياز اصلاحات آموزشي منشور آموزش ملي درسال 1968 اعلامشد. اين منشور بر تعادل بين سنت و توسعه و نيزبر نيازهاي فردي و نيازهاي ملي تأكيدداشت.

دهة 1970 دوران مدرنيزاسيون سريع بود آموزش نقش حياتي دراين جنبش ملي فراگيرتوسط توسعة منابع ملي كره ايفا نمود.آموزش فني بويژه بطور فزاينده مورد تأكيد قرارگرفت زماني كه نيازبه تكنسينها افزايش سريع يافت.اما صنعتي شدن همچنين شكاف اجتنابناپذيري بين توسعة شهري و روستايي ببار آورد.

SAEMAEUL  UNDONG (جنبش جديد جامعه) كه توسط دولت پارك چونگ هي آغازشد بهكشاورزان كمك كرد تا استانداردهاي زندگي خود را با حمايت ازدرجه اعتماد به نفس ،تلاش و همكاري متقابل بهبود بخشند.ازتمامي تلاشهاي نوآورانة انجام گرفته درحوزةآموزش در اوايل دهة 1970 پروژة توسعة مدارس ابتدايي و راهنمايي كه توسط دولت بهعهده گرفته شد اهميت ويژه اي داشت.هدف اين پروژه اين بود كه كيفيت برنامه هايابتدايي و راهنمايي را از طريق بازنگري اهداف آموزشي ، دوره هاي آموزشي و روشهايآموزشي بهبود بخشد.تحت اين پروژه رقابت درفراخواني دانش آموزان دبيرستاني به جهتطبيعي كردن آموزش راهنمايي كه عمدتاً متمركزبرآمادگي براي امتحانات ورودي دبيرستانميبود لغو گرديد.كوششهاي بهبودآموزش عالي درهمين زمان با فكراهداف طولاني مدت انجامگرفت.

كميته مطالعة آموزش عالي درسال 1972تأسيس شد تا مشكلات ونيازهاي آموزش دانشگاهيرا تجربه و تحليل كند و يك طرح توسعه اي تنظيم نمايد.اين منجربه معرفي برنامه هايآزمايشي با هدف تقويت آموزش حرفه اي در مؤسسات منتخب گرديد.هدف آماده كردن بهتردانشجويان كالجها براي آينده دريك جامعة صنعتي درحال تغيير سريع و تكنولوژي مداربود.

بعنوان مثال كالج هاي مهندسي تأسيس شوند تا نيازهاي تخصصي جهت توسعة ملي را هرچه بيشتر به پيش برند. موفقيت مهم ديگراين دوران آغاز اشكال جديد آموزشي مانندمدارس مكاتبه اي بود. هدف آنها عمدتاً فراهم آوردن موقعيت آموزش دبيرستاني يادانشكده اي براي كارگران و بالغين تمامي سنين بود.سال 1980 شاهد اجراي موفقيت آميزيك خط مشي رفرم آموزشي جسورانه بود القاء آموزش خصوصي به عنوان يكي از بحثانگيزترين موضوعات آموزشي بود.علاقة والدين به آموزش همراه با تب نامنويسي فرزندانخود در به اصطلاح دانشگاههاي درجة يك ، آموزش خصوصي گسترده را آغاز نموده بود بااين وجود اين كار منجر به بار ملي براي والدين شده بود و آموزش مدرسه اي معمول راتحت تأثير منفي قرار داده بود.دولت كه اين تأثيرات نامطلوب راشناخته بود قانوناًاعلام قدغن شدن آموزش خصوصي را نمود و سيستم ورود به كالج را تغيير داد هماهنگ بااين سياست دولت از سال 1981 امتحان دولتي را براي تمام فارغ التحصيلان دبيرستاني كهمايل به ورود به كالج يا دانشگاه هستند قرار داده است. نمرات اين تست كتبي همراه باركوردهاي دبيرستان دانش آموزاكنون صلاحيت يك دانش آموزجهت نامنويسي دريك دانشكده يادانشگاه مشخص را معلوم ميكنند.سيستم مذكورهمچنين دانشگاهها و دانشكده ها راازبرگزاري امتحانات ورودي منع مي كند.

 سياستهاي آموزشي

دولت كره جنوبي طرحهايي جهت بازبيني نظام آموزشي بمدت چندين سال طراحي نمودهاست.درزيربرخي ازايده هاي اصلي مطرح شده توسط كميسيون رياست جمهوري كرة جنوبيدرخصوص مفاد سياستهاي جديد آموزشي اززمان تأسيس آن درسال 1994 ارائه شده است:

طراحي برنامه هاي جديد درسي كه به دانش آموزان و مدارس انتخاب بيشتري درگزينشدوره ها مي دهد

مطالعة زبان خارجي درسنين پايين

صدورمجوزترتيب برنامه هاي ويژه تفريحي-تحقيقاتي توسطمدارس ومراكز آموزشي

معرفي برنامه هاي آموزش مدني جهت مقابله با افزايش محسوس درجنايات،عدم صداقت ومشكلات انضباطي دانش آموزان

ايجاد شوراهاي مدارس به سبك PTA جهت دخالت دادن والدين و رهبران جوامع محلي درنظارت برعملكرد مدارس منطقه تحت پوشش خود

برگزاري كلاسهاي آموزش بزرگسالان با دوره هاي انتخابي فوق العاده بعنوانآلترناتيوي بر تدريس خصوصي

توسعه امكانات مراكز آموزشي،مدرنيزه سازي مدارس و كاهش نرخ دانش آموزي مراكزآموزشي

تجهيز مدارس كشور به سيستمهاي جديد كامپيوتري جهت اجازة دسترسي همگاني بهاينترنت

اعطاي خود مختاري بيشتر به دانشگاهها و دانشكده ها بويژه در طراحي برنامه ها وسطوح مختلف آموزشي

سياستهاي اخيرآموزشي

از سال 1997 تا 1999 با يك پروژة سه ساله بر اساس برنامه هاي عصر اطلاعات برايمدارس ابتدايي و دبيرستان يك سيستم آموزش باز بايد به هدف ايجاد پتانسيل خلاق برايقرن بيست و يكم بايد ايجاد گردد.در پروسة تكميل آموزش درعصراطلاعات تمامي مدارس دركره بايد تا سال 1999؛ تحت افزارهاي لازم و دسترسي به اينترنت تا سال 2000 مجهزگردند.تا سال 2000 از طريق ساخت يك شبكة الكترونيك و اتصال به اينترنت درتماميمدارس ابتدايي و دبيرستانها كره طراحي افزايش تعداد كاربران محيط ارتباط اطالعاتيرا مي بيند . اطلاعات از طريق اينتترنت جمع آوري خواهند شد تا توانايي تحقيق راافزايش دهد و خلاقيت دانش آموزان را شريك كند وشبكه توسط معلمان  بكارخواهد رفت تاكار آئي آموزش و تعليم را افزايش دهد.درجهت آمادگي براي جامعه اطلاعات سطح بالايآينده 195 كلاس درس مولتي مديا در شانزده دفتر آموزش شهري و استاني و 180 دفترمنطقه اي آموزشي نصب خواهد گرديد.اين تسهيلات موقعيت تربيت معلمان مدارس ابتدايي وراهنمايي را جهت افزايش توانايي آنها در جهت عملكرد با سيستم هاي مولتي مديا فراهمخواهند آورد .

EDUNET يك سيستم اطلاعات آموزش محلي رايگان است كه كاربران نهايي چون معلمان ،دانش آموزان يا والدين آنها براحتي اطلاعات آموزش با كيفيت بالا را ازطريق ارتباطاتكامپيوتري دريافت نمايند.

EDUNET  كه در روز 11 سپتامبر 1996 با 100000 كاربر پايه گذاري شده است سرويس راچنان فراهم آورده است كه كاربران با وضعيت تجهيزات كامپيوتري خود محدود نگردند.

آموزش پيش‌ دانشگاهي‌

تحصيلات‌ ابتدايي‌ از سن‌ 6 سالگي‌ اغاز مي‌ شود و به‌ مدت‌ 6 سال‌ ادامه‌ دارد. در اين‌ دوره‌ دانش‌ اموزان‌ دروس‌ پايه‌ را فرا مي‌ گيرند سپس‌ دانش‌ اموزان‌دوره‌ دبيرستان‌ را شروع‌ مي‌ كنند كه‌ خود به‌ دو دوره‌ سه‌ ساله‌ تقسيم‌ مي‌گردد. دوره‌ اول‌ دبيرستان‌ (Middle School) سه‌ سال‌ است‌ كه‌ دانش‌ اموزان‌علاوه‌ بر دبيرستان‌ هاي‌ عمومي‌ مي‌ توانند در دبيرستانهاي‌ فني‌ و حرفه‌ اي‌ نيزادامه‌ تحصيل‌ دهند. دوره‌ دوم‌ دبيرستان‌ (High School) نيز سه‌ سال‌ است‌ كه‌مشابه‌ دوره‌ اول‌ است‌ و در مجموع‌ تحصيلات‌ پيش‌ دانشگاهي‌ در كره‌ جنوبي‌ 12سال‌ مي‌ باشد كه‌ دانش‌ اموزان‌ موفق‌ به‌ اخذ ديپلم‌ دبيرستان‌ مي‌ شوند

ساختارآموزشي

آموزش پيش مدرسه اي توسط كودكستانها ارائه ميشود.آموزش پيش از مدرسه در سيستمآموزش رسمي گنجانده نمي شود با اين وجود اهميت آن به نسبت نظام آموزش رسمي شايانتوجه است.كودكستان مركزعمده جهت آموزش پيش دبستاني دركره است.ازآغازسال1997،تعداد9010 كودكستان با نامنويسي567814 كودك وجودداشته است.اين ميزان7/27 درصدكودكان پيش مدرسه اي دركره با محدوديت سني بين 3 تا 5 سال را در برميگيرد.بواسطةشماركم ثبت نام كنندگان وزارت آموزش و توسعة منابع انساني اخيراً سياستهايي رادرجهت افزايش و دسترسي به آموزش كودكستاني بنيان نهاده است.

آموزش كودكستاني با هدف فراهم آوردن محيط مناسبي براي پرورش وتكامل كودك بوسيلةفعاليتهاي جالب گوناگون و روشهاي گوناگون آموزش ايجاد شده است.

دوره ها متشكل از5ناحية حياتي ميباشند:فيزيكي،اجتماعي،مالي،زباني وپرسشگرياززندگي.

تعداد معلمين زن

تعداد كل معلمين

تعداد دختران ثبت نامي

تعداد كل ثبت نامي

تعدادمدارس

سال

17309

18511

196842

414532

8354

1990

-

-

203772

425535

8421

1991

-

-

214341

450882

8498

1992

18135

18176

222382

470271

8515

1993

19608

19654

240487

511043

8910

1994

21044

21098

248117

530245

8960

1995

22154

22205

260169

552755

8939

1996

 

آموزش متوسطه

ساختارآموزشي

مدرسة راهنمايي(مقدماتي متوسطه) سه سال بطول مي انجامد.درصورت تكميل موفقيت آميزاين دوره دانش آموزان ديپلم مي گيرند.مقطع دبيرستان(تكميلي متوسطه) نيز مدت زمان سهسال به طول مي انجامد.آموزش دبيرستان اجباري نبوده و در3نوع دبيرستان مختلف به شرحذيل ارائه مي گردد:

دبيرستانهاي آكادميك (عمومي)

دبيرستانهاي  حرفه اي

دبيرستانهاي تخصصي

دبيرستانهاي آكادميكدر2سال آخر دانش آموزان مي توانند تخصص در علومانساني يا علوم را برگزينند.مطالعات برطبق سيستم واحدي سازماندهي شدهاست.(204تا216واحدجهت فارغ التحصيلي)

هنرستانهاي حرفه اي نيزبه چندين گروه تقسيم مي شوند.در اين مراكز حدااقل 82 واحددرسي(حدود40درصداز كل واحدهاي لازم جهت فارغ التحصيلي) از موضوعات تخصصي ارائهميگردد.

آموزش مقدماتي متوسطه

ساختارآموزشي

آموزش راهنمايي به سطوح مدرسة راهنمايي مقدماتي (متوسط) و راهنمايي عالي تقسيمشده است.زمان نكميل مدرسة ابتدايي، كودكان سن 12تا 14 سال اجازة ورود به مدرسهراهنمايي براي دوره هاي مدارس هفتم تا نهم را دارند.تعداد دانش آموزان داهنمايي دردهه هاي اخير سرعت رشد چشمگيري رانشان داده است.درصد فارغ التحصيلان ابتدايي كه بهراهنمايي مي روند از 4/58 درصد درسال 1969 به 9/99 درصد درسال 1997 افزايشيافت.

ازآغاز1997 تعداد2720 مدرسة راهنمايي درسطح كره با كل نام نويسي 2180296 وجوددارد.اززمان القاي امتحان ورودي در سال 1969 پذيرش در مدرسة راهنمايي توسط اجرايسهميه بندي بر اساس منطقه محل سكونت انجام شده است.اين اقدام با هدف ريشه كني تبعيضسن به اصطلاح مدارس سطح پايين وسطح بالا انجام شد.چنانكه تمامي فارغ التحصيلانابتدايي بتوانند دسترسي يكسانبه تمامي مدارس راهنمايي واقع درمناطق مربوطة مدرسةخود داشته باشند.دوره هاي راهنمايي متشكل از11موضوع درسي اساسي يا اجباري موضوعاتانتخابي وفعاليتهاي دوره هاي اضافي ميباشند.دوره هاي تكنيكي وحرفه اي در موضوعاتامتحاني گنجانده شده اندتا ازرابطه مولدميان آموزش وحرفه اطمينان حاصل شود.

آموزش تكميلي متوسطه

ساختارآموزشي

آموزش دبيرستان با هدف فراهم آوردن آموزش پيشرفتة عمومي واختصاصي براساس آموزشراهنمايي ايجاد شده است.فارغ التحصيلان راهنمايي يا افرادي كه سابقة آكادمي معادليدارند ميتوانند وارد دبيرستان شوند.دورة مطالعه سه سال است و دانش آموزان هزينةآموزش را پرداخت ميكنند.پذيرش در دبيرستان عمدتآ بر اساس نمرات كسب شده در امتحانورودي دبيرستان ميباشد. اما تغييرات چندي در پروسة پذيرش ازسال 1974بوجود آمده اند. زماني كه خطمشي معادلساز براي پذيرش دبيرستان به عمل درآمد.طبق اصلاحية قانون آموزش 19950031راهنماي جديد گوناگوني جهت انتخاب دانش آموزان جهت پذيرش وجود دارند، شاملدرنظر گرفتن اخير به اصطلاح ركورد فعاليتهاي مدرسة كه در آن زندگي سه سالة دانشآموزان راهنمايي ثبت مي گردد.

بعنوان مثال درسال1997چهارشهرساد،سئول،بوسان، اينچتون وگوانگجو،دانش آموزان رابراساس تنها ركورد فعاليتهاي مدرسه اي برگزيدند.

نواحي DAEGN ،  DAEJEON، GYEONGGI-DE ، GANYWONDO ، CHUNGCHEONYAM-DO و GYEONYSANYBUK-DO ركوردهاي فعاليت مدرسه اي و نتايج آزمايش تستي هردو را در نظرميگيرند.نواحيCHUNYCHYCHDCONGBNK-DO  ، KYCONGSANGBNK-DO  وJuju-Do تنها نتايجامتحان تستي را زمانيكه دانش آموزان سال اول را براي پذيرش ميكنند در نظر ميگيرند.

ازطرفي معرفي اين استانداردهاي واحدبراي پذيرش درمدرسه،دبيرستانهاي كوچك تخصصيموضوعاتي همانند موسيقي،هنرها و نيزعلوم ورياضي همچنان تأسيس شده وخواهند شد.پسازسال 1998دبيرستانهاي خصوصي كه ميتوانند بامنابع مالي خودحفظ گردندحق انتخابدانشجويان و نيز تصميم گيري در مورد پرداخت هزينه شهريه را خواهند داشت.

ارزيابي تحصيلي

سيستم نمره دهي

درمراكز آموزش متوسطه كره هيچگونه نمره واحدي وجود ندارد.سيستم نمره دادن ميتواند حرفي يا عددي باشد (1 تا 10)

مقياس حرفي :

A: عالي

D, C, B: سطح قبولي يا مردودي

مقياس عددي :

10:عالي

1:مرز بين قبولي و مردودي

 

 . آموزش عالي

ساختار آموزشي

براي‌ ورود به‌ دانشگاههاي‌ كره‌ دارا بودن‌ ديپلم‌ دبيرستان‌ و گذراندن‌موفقيت‌ اميز امتحانات‌ ورودي‌ دانشگاهها الزامي‌ است‌.امتحانات‌ ورودي‌ دانشگاههاسراسري‌ نمي‌ باشد و متقاضيان‌ ورود به‌ دانشگاههامي‌ توانند در امتحان‌ ورودي‌دانشگاههاي‌ مختلف‌ شركت‌ نمايند.

مراكز اموزش‌ عالي‌ دراين‌ كشوربه‌ دو دسته‌ دولتي‌ وخصوصي‌ تقسيم‌ شده‌ وكليه‌دانشگاهها تحت‌ پوشش‌ وزارت‌ اموزش‌ مي‌باشند. اين‌ وزارتخانه‌ كليه‌ مقررات‌اموزشي‌ شامل‌ پذيرش‌ دانشجو رشته‌ ها ودرسهاي‌ مربوط‌ وقوانين‌ اعط‌اي‌ مدرك‌ راتحت‌ نظ‌ردارد.

تحصيلات‌ در دانشگاههاي‌ كره‌ جنوبي‌ به‌ زبان‌ كره‌ اي‌ مي‌ باشد و در مواردي‌به‌ درخواست‌ دانشجو موافقت‌ دانشكده‌ مربوط‌ه‌ فقط‌ براي‌ دوره‌ هاي‌ تحصيلات‌تكميلي‌ تحصيل‌ به‌ زبان‌ انگليسي‌ نيزممكن‌ است.‌چهارگروه مؤسسات براي آموزش عاليوجود دارند:

(1) كالجها و دانشگاههاي داراي برنامه هاي چهار سالة كارشناسي (شش سال دركالجهايپزشكي)

(2) كالجهاي دو ساله

(3)دانشگاهها و كالجهاي آموزشي

(4) مدارس ديگر چون كالجهاي ديني و مدارس ديني .

حدود 80 درصدتمامي مؤسسات آموزش عالي كه خصوصي هستند.

هماهنگ با قانون آموزش و قوانين مربوطة رياست جمهوري و وزارتي تمامي مؤسساتآموزش عالي خواه عمومي و خواه خصوصي،تحت نظارت وزارش آموزش قرار ميگيرند.

اين وزارتخانه در مورد موضوعاتي چون سهمية دانش آموزان ، صلاحيت پرسنل آموزش،دوره هاي آموزش ، احتياجات مدركي و غيره كنترل اعمال ميكند.مدت آموزش عالي آموزش ومطالعة گروههاي بنيادين آكادميك وكاربرد متنوع آنها كه جهت پيشرفت و روش فكري جامعهو جامعة بشري لازم است، با هدف پرورش رهبران آتيه مملكت مي باشد.واحدسنجش تكميلهردوره يك واحداست.هردانشگاهي نيازهاي تكميل هرواحد،حداقل واحدهاي لازم براي فارغالتحصيلان و واحدهاي استانداردودراكثر واحدهاي لازم مورد پذيرش درهر ترم  روش كسبواحدها شده وواحدهاي لازم جهت تكميل دوه هاي آمادگي براساس قوانين مدرسه را بازبينيمي كند.دوره ها متشكل از دوره هاي حرفه اي و عمومي هستند و هر دوره مجدداُ به دورههاي انتخابي ولازم تقسيم ميگردد.در26رشته مدرك كارشناسي عرضه ميشود.

درزمان آزادسازي ملي درسال 1945 تنها 19مؤسسه آموزش عالي دركل شبه جزيرة كرهوجود داشت. درسال 1997 تعداد اين مؤسسات در كرة جنوبي به 1030 افزايش يافته و كلتعداددانش جويان بر3154245واعضاي هيأت علمي بر75320نفربالغ گرديد.

مراكز دانشگاهي

6نوع مركزدانشگاهي در كشور كره به شرح ذيل وجود دارد:

دانشگاهها و دانشكده ها (ملي ، عمومي وخصوصي)

دانشكده هاي معلمان

دانشكده هاي آموزشي (ملي)

دانشكده هاي دوساله (عمومي وخصوصي)

دانشكده هاي آزاد(ملي وخصوصي)

دانشكده هاي علوم ديني

سال تحصيلي

سال تحصيلي دانشگاهي از ماه مارس آغاز شده و تا ماه دسامبربه طول مي انجامد.

مقاطع آموزشي

مقطع كارشناسي

مدرك كارشناسي به آندسته از افرادي اعطا مي گردد كه برنامه هاي كوتاه مدت را پساز چهار سال به پايان برسانند.طي اين مقطع دانشجويان ملزم به گذراندن 140 تا 150واحد مي باشند.اين در حاليست كه دررشته  پزشكي مطالعات6 ساله بطول مي انجامد ودانشجويان بايد 180واحد گذرانده باشند.در مهندسي داوطلبان مدرك كارشناسي در رشتةمربوطه ، افرادي كه يك برنامة دانشكدة دو ساله را گذرانده باشند و بيش از دو سالتجربة كاري داشته باشند و داوطلبان مدرك دو سالة دانشكده اي (مدرك فوق ديپلم) برايدرخواست امتحان كارشناسي مهندسي درجة يك صلاحيت دار هستند.علاوه بر اين،داوطلبانبايد امتحانهاي تئوري و عملي را با موفقيت بگذرانند .

مقطع كارشناسي ارشد

دو يا سه سال مطالعة بيشتر پس از مدرك كارشناسي در يك رشته لازم است تا يك مدركفوق كارشناسي حاصل شود.دانشجويان نيز ملزم به گذراندن پايان نامه هستند.درپزشكيكساني كه تمامي نيازهاي دانشكدة پزشكي را برآورده كرده باشند ملزم به شركت درامتحانملي مي باشند.افرادي كه مايل به تخصص گرفتن هستند بايدتجربة باليني داشته ودريكبيمارستان آموزش ببينند. دورة انترني يك سال بطول مي انجامد و دورة رزيدنتي چهارسال.

در مورد انترني داوطلبان بايد امتحاني كه بيمارستان براي آنها مشخص نموده است رابا موفقيت بگذرانند.طبق قانون فارغ التحصيلاني كه مي خواهند قاضي شوند يا مدعيالعموم و يا حقوق دان بايد امتحان ملي ادارة دادگستري را بگذرانند.افراديكه اينامتحان را با موفقيت بگذرانند بايد2سال درمراكز آموزشي قضايي پيش ازشروع به كارقضاوت آموزش ببينند.

مقطع دكتري

مدرك دكتري پس ازحداقل3سال كارپس ازدورة كارشناسي ارشداعطاء ميشود.داوطلبان ملزمبه ارائه رسالة دكتري و شركت در آزمون شفاهي ميباشند.

مدارك تحصيلي‌

دوره‌ هاي‌ دو يا سه‌ ساله‌ منتهي‌ به‌ مدارك‌ Diploma در صورت‌ دارا بودن‌ديپلم‌ دبيرستان‌ در كالجها گذرانده‌ مي‌ شود.

Bachelorچهارسال‌ تحصيل‌ تمام‌ وقت‌ ،بعد ازديپلم‌ دبيرستان‌. اين‌ دوره‌ شامل‌ -140 130 واحد (Credits) مي‌باشند. براي‌ رشته‌ هاي‌ پزشكي‌ و دندانپزشكي‌ مدت‌تحصيل‌ به‌ شش‌ سال‌ افزايش‌ مي‌ يابد.

Master دو تا سه‌ سال‌ تحصيل‌ تمام‌ وقت‌ به‌ شرط‌ دارا بودن‌ مدرك‌ Bachelor اين‌ دوره‌ شامل‌ حداقل‌ 24 واحد (Credits) واتمام‌ پروژه‌ تحقيقي‌ مي‌ باشد.

PhD. سه‌ سال‌ تحصيل‌ تمام‌ وقت‌ به‌ شرط‌ دارا بودن‌ مدرك‌ Master اين‌ دوره‌نيز شامل‌ 36 واحد (Credits) است‌ . درصورت‌ دارا نبودن‌ مدرك‌ Master دانشجو باداشتن‌ مدرك‌ Bachelorدر دوره‌ دكترا مي‌ بايد 60 واحد (Credits) را پشت‌ سرگذارد.دراين‌ دوره‌ پس‌ از گذراندن‌ موفقيت‌ اميز امتحان‌ جامع‌ به‌ دانشجو اجازه‌نوشتن‌ پايان‌ نامه‌ پژوهشي‌ داده‌ مي‌ شود. مدرك‌ دكترا به‌ شرط‌ دفاع‌ موفقيت‌اميز از پايان‌ نامه‌ اعطاء مي‌ شود.

ارزشيابي‌ مدارك‌ تحصيلي‌

مدارك‌ 2 Diploma يا 3 ساله‌ درصورت‌ دارا بودن‌ ديپلم‌ دبيرستان‌ به‌ عنوان‌كارداني‌ ارزشيابي‌ مي‌ شود.

مدارك‌ Bachelor از كليه‌ دانشگاههاي‌ گروه‌1و2درصورت‌ دارا بودن‌ ديپلم‌دبيرستان‌ به‌ عنوان‌ كارشناسي‌ ارزشيابي‌ مي‌ شود.

مدارك‌ Master از دانشگاه‌ ذكر شده‌ درگروه‌ 1 درصورت‌ دارا بودن‌ كارشناسي‌ ،به‌ عنوان‌ كارشناسي‌ ارشد ارزشيابي‌ مي‌ شود.

مدارك‌ PhD. اخذ شده‌ از دانشگاههاي‌ گروه‌ 1 درصورت‌ دارا بودن‌ كارشناسي‌ ارشدبه‌ عنوان‌ دكترا ارزشيابي‌ مي‌ شود.

كليه‌ مدارك‌ دانشگاهي‌ كه‌ به‌ صورت‌ مكاتبه‌ اي‌، ترددي‌ وغير حضوري‌ اخذ شودغير قابل‌ ارزشيابي‌ ميباشد.

پذيرش تحصيلي

مدارك مورد نياز

از جمله مدارك مورد نياز جهت حضور در مراكز آموزش عالي غيردانشگاهي ميتوان ازموارد ذيل نام برد:

ديپلم متوسطه

موفقيت دركسب مجموع نمرهSAECE  ،مشتمل برركوردهاي آكادميك متوسطه،تست سنجش ومصاحبه شفاهي

موفقيت داوطلبان دانشكده هاي دو ساله در آزمون

پذيرش دانشجويان خارجي

دانشجويان خارجي بايد مداركي معادل با مدرك تكميلي متوسطه براي مطالعات كارشناسيو مدرك كارشناسي يا معادل آن براي مطالعات فوق كارشناسي و بالاتر داشته  باشند.

دانشويان خارجي بايد تضمين حمايت يا پذيرش از يك مركز آموزش عالي شناخته شدة كرهاي داشته باشند تا موفق به اخذ ويزا شوند.

علاوه بر اين ،دانشجويان بايد دانش مناسبي از زبان كره اي داشته باشند.

گفتني است كه دانشگاه ملي سئول،دانشگاه YONSEI وكالج تابستانه CO- ED بين الملليدانشگاه EWHA دوره هاي زبان كره اي براي دانشجويان خارجي ارائه مي كنند.

فرايندهاي درخواست پذيرش تحصيلي

تاريخ پايان درخواست براي مطالعات سطوح كارشناسي وكارشناسي ارشد:اول مارس

تاريخ پايان درخواست براي مطالعات پيشرفته و دكتري : اول مارس

آزمون ورودي

كالجها و دانشگاهها در كره تحت محدوديتهاي ثبت نامي سخت عمل ميكنند.بواسطة تفاوتدر سهميه هاي پذيرش كالج و تعداد متقاضيان هرسال تحصيلي تعدادزيادي متقاضي تكراريايجاد ميكند كه شدت رقابت براي پذيرش كالج را افزايش ميدهند.

تعداد متقاضيان تكراري در سالهاي اخيربواسطة گسترش تعداددانش آموزان پذيرش شدهدرهرسال وتعدادفزايندة سيستمهاي حمايتي براي دانش آموزان تكراري كاهش يافتهاست.

سيستم امتحان ورودي كالج درسال 1981 دچار يك رفرم بنيادي شد.امتحان ورودي اصليلغو شد و سيستم جديدي معرفي شد كه موفقيتهاي تحصيلي را دردبيرستان با نمرة بدستآمده درامتحان تعيين صلاحيت درسطح ملي تركيب ميكردتا شايستگي داوطلب جهت ورود راتعيين كند.درتلاش جهت گسترش خودمختاري دانشگاهها وكالجها وبه جهت طبيعي نمودن آموزشدبيرستان وابسته به امتحان ، يك امتحان ورودي جديد در آوريل 1991 معرفي شد.

دراين سيستم جديد ركوردهاي دبيرستاني 40 درصد ازتصميم پذيرش هاي كلي را تأييد مينمود.همچنين به كالجهاي واحدحق تصميم گيري درموردچگونگي ارزيابي نمرات تست موفقيتمدرسه اي داوطلبان كالج را با تستهاي اجراشده توسط خودكالجها ميداد.تقريباً درتماميكالجها ودانشگاهها داوطلبان اجازه دارندكه داوطلب ويژه شوند.

دانش آموزان روستاهاي ماهيگيري وكشاورزي دانش آموزان معلول ميتوانند بدين روشانتخاب گردند.اگرچه تاريخ اين امتحانات توسط وزارت آموزش تعيين ميشود،هردانشگاهيميتواند تاريخهاي ويژه اي را كه صلاح مي داند انتخاب كند.دانش آموزان اجازه دارندكه هر چقدر دانشگاه كه مي خواهند انتخاب كنند تنها اگر در تاريخهاي گوناگون به آنهااجازة امتحان دادن داده شود .

كالجهاي دوساله برنامه هاي پس از راهنمايي هستند وپيامدمستقيم تقاضاي فرانيدبراي نيروي انساني تاكتيكي لازم جهت صنعتي شدن سريع مي باشند.آنها فرآوردة يكتلفيقي ازكالجهاي دو ساله و دبيرستانهاي حرفه اي 3-2 ساله مي باشند.اززمان تأسيسآنها درسال1979، تعداد كالجهاي حرفه اي دو ساله ازآغاز1999 به 161افزايش يافتهوحدود 589720 نفر در آنها ثبت نام نموده اند.اين كالجها درحال حاضر نقش مهمي درحصولآموزش عالي كوتاه مدت ايفا مي نمايند.هدف آموزش2ساله حرفه اي بوجود آوردن تكنسينهايسطح متوسطي است كه مي توانند خود را وقف مؤسسه ملي از طريق انتشار دانش فني درهرحوزه ازجامعه نمايند. دوره هاي تخصصي آنها به تكنيكي، كشاورزي، ماهيگيري،پرستاري، بهداشت، اقتصاد، عملكرد اجتماعي، هنر و ورزش تقسيم ميشود و برنامه هاي دويا سه ساله بسته به دورة معرفي مي باشند.دوره هاي پرستاري،پاتولوژيكلينيكي،راديولوژي ، ماهيگيري ، دريانوردي و مهندسي نياز به سه سال آموزشدارند.دورة ارتباطات نيازبه2سال و نيم آموزش دارد تا سايردوره ها نياز به دو سالآموزش دارند.جهت نيل به اهداف مورد آموزش خود، كالجهاي حرفه اي دو ساله ازطريق يكدورة همكاري صنعت ومدرسه يك دوره را ايجادومورد عمل قرار ميدهند. تخصص بعنوانآمادگي جهت امتحان مدرك عالي موردتأكيد قرارميگيرد.

موضوعات هنرهاي آزاد شامل حداقلي از موضوعات عمومي ميشوند؛تعداد واحدهاي موردنياز در موضوعات توسط قوانين مدرسه اي تصميم گيري ميشود.آموزش ضمن خدمت داراي 1تا 3واحد مي باشد.اگرچه كالجهاي حرفه اي دو ساله بر آموزش عملي با هدف بوجود آوردنتكنسينهاي سطح متوسط تأكيد ميكنند، اين لزوماً نقطة نهايي آموزش نيست.آنها همچنيندرهاي خود را براي دانش آموزاني كه ميخواهند آموزش خود را در سطح دانشگاهي ادامهدهندبازميگذارند.براي جوانان داراي كارآنها مسيري جهت آموزش پيوسته فراهم ميكنند.

چون كوشش درجهت اطمينان ازارتباط منطقي آموزش2سالة كالج تشديد ميشوند،درصد افرادشاغل در ميان فارغ التحصيلان در حال افزايش است.

دانشگاه ها و دانشكده هاي كشور كره دوره هاي چهاريا شش ساله را ارائهميكنند.

دوره هاي اخيرشامل كالجهاي پزشكي و دندانپزشكي ميباشند.آموزش كالج با هدف حمايتاز گسترش دانش براي بهبود ملي و جامعه اي و نيز آمادگي دانشجويان براي اهداف رهبرانانجام مي پذيرد.دردهة اخير كالجها و دانشكده ها ميزان زيادي ازرشد كيفي و كمي رانشان داده اند.از آغاز سال 1999،تعداد158كالج ودانشگاه وجوددارندكه تعداد1587667دانشجو درآنها به تحصيل ميپردازند.دانشجويي كه 130تا 140واحددرسي يا بيشترراگذراندهباشد مدرك كارشناسي ميگيرد.( به استثناي پزشكي و دندانپزشكي)بيش از600موضوع مطالعهوجوددارندكه برادبيات،خداشناسي،هنرهاي زيبا،موسيقي،حقوق،علوم سياسي،اقتصاد، مهندسي،پزشكي ودندانپزشكي،طب كره، بهداشت عمومي و پرستاري، فارماكولوژي، علوم كشاورزي،علوم دامي و ماهيگيري مشتمل ميگردد.با اين وجودانتخاب دوره بر طبق مؤسسه مربوطهتغيير ميكند.دوره هاي كالج متشكل ازدوره هاي اجباري و انتخابي ميباشند.

يك واحد درسي به يك كلاس يك ساعته درهفته بمدت بيش از 15هفته اطلاق ميشود.دانشآموزان بين المللي و دانشجويان خارجي كره اي الاصل پذيرفته ميشوند و ميتوانند درهرسطحي پذيرفته شوند و در هر مدرسه اي تمامي آنهايي كه يك ديپلم دبيرستاني دارد يامعادل آن صلاحيت پذيرش به دورة كارشناسي را دارند.قانون آموزش تصريح ميكند كه يكدانشگاه بايد يك يا بيشتر مدرسة عالي داشته باشد كه دوره هاي با جهت گيري تحقيق رابراي فارغ التحصيلاي كه مايلند مشاغل آكادميك يا حرفه اي را دنبال كنندبرگزارمينمايد.

از آغاز سال 1997 تعداد 116 مدرسة عالي عمومي وابسته به دانشگاههاي عمومي و 476مدرسة عالي حرفه اي شامل شش مدرسة عالي تأسيس شده در دانشگاههاي داراي پذيرش آزادوجود داشتند.از آغاز سال 1997نامنويسي كلي در دوره هاي عالي كه توسط دانشگاه ها درسراسر كره فراهم مي شوند 151358 نفر بوده شامل 128097 دانش موجود در سطح فوقكارشناسي.بطوركلي حداقل نياز براي يك مدرك كارشناسي 24 واحد است كه بطور طبيعي درچهار ترم توسط دانشجويان روزانه و پنج ترم توسط دانشجويان شبانه صورت ميپذيرد.حداقل نياز دكترا 60 واحد شامل 24 واحد براي نيل به مدرك فوق كارشناسي ميباشد كه معمولاً سه سال بطول مي انجامد.افرادي كه واحدهاي لازم را بگذرانند و درآزمون زبان خارجي را با موفقيت طي نمايند و يك امتحان جامع براي دورة دكترا بدهندمي توانند رسالة بنويسند.

نهادهاي مركزي

ازجمله نهادهاي دست اندكارپذيرش تحصيلي دانشجويان درمراكزدانشگاهي ميتوان بهموارد ذيل اشاره نمود:

· بخش همكاريهاي آموزشي وزارت آموزش كه عهده دارمسووليت تأييدمدارك ورود بهدانشگاه مي باشد.

· سه قسمت ازوزارت آموزش مستقيماً مربوط به شناخت مدارج،ديپلمها و مدارك آموزشعالي مي باشند.

· بخش امورآكادميك دانشكده هاي دو ساله كه عهده دارمسووليت تعيين مدارك ورود بهدانشگاه مي باشد.

· شوراي آموزش دانشگاهي كره كه اطلاعاتي درمورد شناخت مطالعات،مدارج وديپلمهافراهم مي آورد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 30 مرداد 1393 ساعت: 17:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس