سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
هنگامي كه كود كي بيمار مي شود همه عشق وفداكاري پدري ومادري به جوش مي آيد ومي كوشند سلامتي را به دختر يا پسري كه هيچ علاقه اي را در مورد وي نمي توان زيادي شمرد برگرداند . شايد نخستين انديشه اين باشد كه دست به دامان پزشكي شوند كه در فن شنا دادن بيماران چيره دست است .
از انجا ئيكه بيماريهاي كودكان از بسياري جنبه هاي مخصوص خود با بيماريهاي بزرگسالان تفاوت دارد شعبه اي كاملا تخصصي در پزشكي نوين به وجود آمده است كه طب كودكان نام دارد .
در پزشكي وبخصوص طب كودكان علوم متعدد ومن جمله جراحي دست به دست يكديگر داده اند تا حدي كه تقريبا معجزه مي كنند بيماريهايي كه سابقا علل شايع مرگ ومير كودكان (آنفلوانزا . ذات الريه . سل و.....) بودند اكنون به علت پيشرفت در علوم مصونيت وپيشگيري ديگر خطرات ومرگ ومير گذشته را ندارند .
هدف از اين تحقيق جمع آوري مجموعه اي مختصر ومفيد از بيماريهاي شايع كودكان مي باشد هر فرد نا آشنا با طب پس از مطالعه اين مجموعه مي تواند اطلاعات هرچند ناچيز ولي ارزشمندي را در اين رابطه به دست آورد آنچه مسلم است اين واقعيت مي باشد كه هرچه اطلاعات عموي جامعه با علائم عوارض ودوره بيماريهاي فزوني يابد در امر تشخيص ود رنتيجه درمان بيماري توسط پزشك تسريع مي شود بدين گونه است كه عوارض ومرگ مير به حداقل مي رسد .
معرفی بیماری سرخك در کودکان
عامل بيماري :ويروس روبلا (ميس لس )es)Rubeola(measl
واگيري :انتشار بيماري از طريق ذرات هواي آلوده بوسيله سرفه يا تنفس شخص بيماراست .اما شخص سالمي كه از بيمار پرستاري مي كند ناقل بيماري نيست .
دوره جايگيري : از لحظه اي كه كود ك دچار آلودگي مي شود 8 -12روز طول مي كشد تا علائمبيماري ظاهر شود .
علائم بيماري : با سرماخوردگي وآبريزش بيني شروع مي شود وهمراه با سرفه خشك وتب است چشمان كودك ملتهب .قرمز وحساس نسبت به نور مي باشد . دانه ها از روز سوم يا چهارم از روي گردن شروع مي شود . دانه هاي روي پوست در شروع خيلي كوچك وبه رنگ قرمز است .پس اين دانه ها به هم آميخته شده وبه صورت قرمز كبود در مي آيد .دانه هاي قرمز رنگ خارش دار از طرف صورت به سمت پاها منتشر مي شود .
درمان : استراحت تا زماني كه تب دارد استفاده از تب بربراي بر طرف كردن طب شديد . استفاده از شربت سرفه براي تخفيف سرفه مؤثر است . براي تسكن التهاب چشمها كمپرس با آب گرم مفيد است .همچنين نور زياد باعث التهاب بيشتر مي ود .بنا بر اين بهتر است نور اتاق كم باشد .
واكسناسيون : واكسن سرخك ويروس ضعيف شده آن است كه بايد پس از 14 ماهگي به كودك تلقيح شود .
بهتر است واكسينا سيون در دو نوبت انجام گيرد .
ايمني : واكسن سرخك براي مدت طولاني ايمني مي دهد ولي دوره ايمني هنوز مشخص نيست . يك بار ابتلا براي تمام عمر ايمني مي دهد منتهي در تمام موارد اينگونه نيست .
دوره بيماري : از زمان بروز بثورات پوستي 2- 4 روز
بیمار ی اوريون در کودکان
عامل بيماري :ويروس مامپmamps))
واگيري :سرايت به وسيله تماس مستقيم است ويروس اسن بيماري خيلي سريع درهوا از بين مي رود بنابر اين از طريق وسايل شخصي آلوده نمي تواند سرايت كند
دوره كمون :17 -21 روز
علائم بيماري :تب شديد .متورم شدن غدد گوشي بزاقي
درمان ك استراحت تا قطع تب . استفاده از تب بر برا ي پائين آوردن تب
عوارض : مننژيت .تورم بيضه ها در پسران بعد از بلوغ
واكسيناسيون : واكسن دارد
ايمني : يك بار ابتلا به اين بيماري برا تمام عمر ايمني مي دهد ولي ممكن ات مجددا مبتلا شود
دوره بيماري : عمدتا بيماري پس از دو هفته بهبود مي يابد
بیماری فلج اطفالدر کودکان
عامل بيماري : ويروس هاي پوليوميليتpoliomje listis) )
واگيري : از طريق سرفه وتماس با مدفوع شخص آلوده سرايت مي كند
دوره كمون : 5- 35 روز ( به طور متوسط 2 هفته )
علائم بيماري : تب .سردرد . سفتي گردن .ظاهر شدن علائم فلج دردستهاوپاها . دفعتا با علائمكاما شبيه به يك سرماخوردگي شروع مي شود وبعد در بعضي موارد ضايعات فلجي به جا مي گذارد
درمان :تاكنون درماني براي آن پيدا نشده است .تنها فيزيوتراپي ودادن وضعيت مناب به اندام مبتلا در ابتداي بروز فلج كمك كننده است .جراحي ترميمي در مراحلي كه توام با ضايعات غير قابل برگشت باشد چاره درمان است .
عوارض : كوتاهي اندام . فلج .ضعف شدد عضلاني . گنلش
واكسناسيون : واكسن فلج به صورت قطره خوراكي در سه نوبت 5 /1 ماهگي وچهارونيم ماهگي همراه با واكسن ثلاث ( ديفتري .كزاز .سياه سرفه ) به كود داده مي شود در سن قبل از مدرسه نيز يك نوبت ياد آوري واردهمچنين در سن 15 ماهگي ترار شود ( وياد آور بايد تلقيح شود )
ايمني : در اثر واكيناسيون ايمني مي دهد ولي ايمني قطعي نمي دهد
بیماری مخملكدر کودکان
عامل بيماري : ميكروب اسپرپتو كوك پيوژن
واگيري : اين بيماري از طريق اسباب بازي ووسايل شخص آلوده منتقل مي شود انتشار آن خيلي سريع است اين بيماري از ابتداي ورود ميكروب به بدن تا انتهاي آن مصري است اشخاص سالم نيز مي توانند ناقل بيماري باشند
دوره كمون : 2 – 5 روز
علائم بيماري : تب شديد تورم والتهاب لوزه ها .گلودرد .اسفراغ .پس از يك روز دانه هايي به صورت نقطه ها قرمز رنگ ظاهر مي شود بعد دانه ها يكي شده وبه صورت يك صفحه قرمز رنگ در طح پوست درمي آيد زبان بيمار قرمز ومتورم مي شود كه اصطلاحا به زبان توت فرنگي مشهور است
درمان :استراحت تا قطع تب .استفاده از پني سيلين
عوارض : اختلال كليه
واكسيناسيون : واكسن ندارد
ايمني :يك بار ابتلا ايمني نمي دهد وبيماري مي تواند تكرار شود
دوره بيماري : اززمان بروز ببثورات پوستي تا بر طرف شدن آن 10 -14 روز
بیماری ديفتريدر کودکان
عامل بيماري : كورينه با كتريوم ديفترCorynebacteriumdiphteriael
واگيري : در اثر تماس با شخص بيمار يا رايت از ناقلين سالم
دوره كمون : 2- 10 روز
علائم بيماريتب . سر درد . خستگي .گلو درد . تنگي نفس . احساس لرز . استفراغ . خونريزي از بيني . گلو . مجار تناي وادراري وگاه از لوله گوارشي
درمان : استراحت استفاده از داروهاي ضد درد وتب بر استفاده از سرم ديفتري ( ضد سم ديفتري ) آنتي
بيوتيك ها
عوارض فلج كام .التهاب قلب . در گيري اعصاب مغزي
واسيناسيون :واكسن ديفتري همراه واكسن كزاز وسياه سرفه به نام واكسنثلاث در سه نوبت در : 5 /1 ماهگي . سه ماهگي به كودك تزريق مي شود يك ياد آورهم از ديفتري وكزاز در سن قبل از مدرسه ويكي هم در 14 سالگي ترار مي شود ( نوع بالغين كه فقط شامل كزاز وديفتري است ) ويك ياد آوري هم در 15 ماهگي
ايمني : با واكسيناسيون كامل مي توان ايمني ايجاد كرد
دوره بيماري :در مورد ديفتري حلق ابتدا گلو درد وتب خفيف پس بزرگ شدن غدد لنفاوي گردن مي باشد در افراد با ايمني خوب پس از يك هفته معمولا گلو درد بر طرف شده وبيماري فروكش مي كند ولي در افراد با ايمني ضعيف ممكن است بيماري پيشرفت كند
بیماری سرخچه در کودکان
عامل بيماري: ويروس كه در حال حاضرجزءTogavirusمي باشد
واگيري : از طريق تماس مستقيميا به وسله سرفه يا عطسه بيمارمنتشر مي شود
دوره كمون : 12- 23 روز
علائم بيماري :در شروع علائم سرماخوردگيخفيف . آبريزي از بين گلو درد وتب خفيف .پس از چند روز دانه هاي صورتي رنگ اول در صورت وبعد برروي بدن ظاهر مي شود . گاهي علائم آن قدر خفيف است كه به آن توچهي نمي شود نوعي غدد خاص (غدد لنفاوي ) پشت گوش وگردن بزرگ مي ود
درمان : استراحت تا زماني كه تب قطع شود در صورت تمايل مي تواند كمي راه برود
عواض : عواضي ندارد فقط در زنان باردار خصوصا در سه ماهه اول حاملگي به چنين آسيب مي رساند
واكسيناسيون : كودكان خرد سال نيازي به واكسيناسيون ندارند ولي براي ايمن سازي دختران مي توان آنها را در سن 10 -14 سالگي واكسينه كرد تا در دوران حاملگي به اين بيماري دچار نشوند
ايمني : يك بار ابتلا به اين بيماري باعث ايمني مي شود با واكسينه كردن هم مي توان ايمني را بوجود آورد
دوره بيمارياززمان بروز بثورات پوستي 3 روز
آبله مرغان
عامل بيماري : ويروس واريسلازوستر Raricell zoster
واگيري : سرايت از طريق هواي آلوده يا تماس به طور مستقيم مي باشد بيشترين احتمال واگيري آن را چند روز قبل از بروز دانه ها تا خشك شدن تاولهاست
دوره كمون : 2- 3 هفته
علائم بيماري : باتب شديد شروع مي شود سپس دانه ها ظاهر مي وند كه ابتدا جوش است سپس آبدار وتاول مانند شده وخارش پيدا مي كند
درمان : استراحت تاقطع تب استفاده از داروهاي مخصوص براي رفع خارش پوست
عوارض: در صورت خاراندن دانه ها وپاره شدن تاولها محل آن چركي مي ود ويا اينكه اثر براي مدت طولاني روي پوست با قي مي ماند
واكسينا سيون : واكسن دارد ولي به طور معمول استفاده نمي شود
ايمني : يك بار ابتلا به اين بيماري تا تمام عمر ايمني نسبت به اين بيماري (آبله مرغان ) مي دهد گاه نمود اين بيماري در نين بالاتر به صورت زناست
واگيري : بوسيله ذرات آلوده كه از سرفه شخص بيمار در هوا پخش مي ود
دوره كمون : 7- 14 روز
علائم بيماري : ابتدا حالت سرماخوردگ وآبريزي از بيني سپس سرفه هاي شديد (حدود سه هفته سرفه ها شديد واستفراغ خصوصا در شب سرفه ها شديد مي شود )
درمان : استفاده از هواي آزاد . استراحت در حالي كه زير سربلند تر باشد براي اينكه نفس كشيدن راحت تر شود استفاده از آنتي بيوتيك ها وداروهاي ضد سرفه
عوارض : برونيت . سينه پهلو
واكسيناسيون : واكن اين بيماري سه نوبت در 5 /1 ماهگي . 3 ماهگي و 5 / 4 ماهگي با دو واكسن ديفتري وكزاز به نام واكسن ثلاث به كودك تزريق مي شود وهمچنين در ياد آورد 15 ماهگي و6 سالگي دارد
ايمني : يك بار ابتلا به سياهسرفه براي مدت طولاني ايمني ايجاد مي كند اما اين ايمني براي تمام عمر نيست در صورتي كه واكسيناسيون به طور كامل ودقيق انجام شود براي تمام عمر ايمني خواهد داد
دوره بيماري : معمولا 6 هفته است كه در سه مرحله خفيف . سرفه هاي شديد ونقاهت خلاصه مي شود
آنفلوانزا
عامل بيماري: ويروسهاي مختلف يا انواع مختلف يك ويروس
واگيري : از راه سرفه يا عطسه از دهان شخص مبتلا خارج مي شود ودر فضا منتشر مي گردد
دوره كمون : بين يك تا سه روز
علاتم بيماري : تب . لرز . درد عظلات وسردرد . سرفه خشك يا التهاب چشمها . گلو درد
درمان : استفاده از تب بر. استراحت . در صورت گوش درد يا سينه پهلو بايد از آنتي بيو تيك استفاده كرد
کفاا- گفتوگو با آقاي نواب كاشاني - مدير امور طرح و برنامه بانك صادرات ايران- بانك صادرات ايران از قديميترين بانكهاي كشور است كه از سال 1342 با اين نام خوانده ميشود.
در اين نوشتار دستآورد كوششهاي مديران و كاركنان اين بانك در راه بهكارگيري روشها و فناوريهاي نوين و برپايي بانكداري الكترونيك پيش روي شما جاي گرفته است.
پيشينة بانكداري الكترونيكي
زماني كه ميان كامپيوتر و ارتباطات هماهنگي ايجاد گرديد و اين دو فناوري پروتكلهاي يكديگر را پذيرفته، در يك راه قرار گرفتند، ارتباطات كامپيوتري شكل گرفت و بهدنبال آن تحولي بزرگ در بخش IT و نيز تاريخ زندگي بشر رخ داد، تحولي كه دورهاي بهنام موج چهارم را، به روند تكاملي دورههاي زندگي بشري افزود. در اين عصر نوين - كه به عصر مجازيها هم مشهور است - نوع فعاليتها، نگرشها، نوآوريها و سيستمها دگرگون شده، سرعت چرخش زمان نيز تند و شتابان گشته است. تغيير در ماهيت كار (E-Work)، تغيير در ماهيت بازرگاني E-Commerce)) تغيير در ماهيت ارتباط (E-Mile) تغيير در ماهيت آموزش (E-Learning) گوشههايي از اين دگرگونيها هستند.
براي نمونه، در ايالت متحده، در سال 2001، 8/25 ميليون تن، در سال 2002، 5/27 ميليون تن، در سال 2003، 5/28 ميليون تن به روشهاي الكترونيكي و از راه دور بهكار ميپرداختهاند و پيش بيني شده كه در سال 2020، اين شمار به 64 ميليون تن برسد. بانكداري الكترونيكي نيز دستآورد اين پيشرفتها است، بدين منظور كه هر مشتري بتواند از راه دور، خدمات بانكي دلخواه خود - مانند نقل و انتقال وجه و بررسي حساب - را انجام دهد. از اينرو خدمات الكترونيكي نوين بانكي مطرح گرديده و امكانات و قابليتهايي براي مشتريان فراهم شده كه در چارچوب آنها، بهرهگيري از خدمات بانكي از دور، امكانپذير باشد.
وضعيت ابزارها و زيرساختهاي پياده سازي بانكداري الكترونيكي در كشور بهنظر من، براي پيادهسازي بانكداري الكترونيكي، به چنين ابزارهايي نياز داريم : 1) تجهيز سختافزاري، نرمافزاري و ارتباطي شعبهها براي كار در قالب يك شبكه. 2) تعيين متدلوژي تمركز و يا عدم تمركز در شبكه اطلاعات
3) ايجاد شاهراه ارتباطي مناسب و درست
4) ايجاد بانك اطلاعاتي متناسب با نرم افزار
5) بهرهگيري از يك سيستمعامل با ضريب امنيتي بالا
6) ايجاد يك نسخه پشتوانه1، در صورت گزينش متدلوژي تمركز در شبكه
اما به اعتقاد اينجانب بهعنوان يك مدير اجرايي - كه سالها تجربه مديريت پيادهسازي سيستمهاي گوناگون انفورماتيكي را عهدهدار بوده - باتوجه به امكانات، قابليتها و بستر اجرايي موجود در كشور، اولويتبندي پيشنهادهاي بانكداري الكترونيكي، چنين است : 1) ايجاد يك شاهراه ارتباطي مناسب و درست
2) داشتن نرم افزار با قابليت آنلاين
3) بهكارگيري از نيروهاي متخصص حرفهاي در بخش نرمافزار، سختافزار و شبكه
موانع اساسي توسعه بانكداري الكترونيكي در كشور
بزرگترين موانع توسعه بانكداري الكترونيكي بدين شرح است:
1) بستر مخابراتي مناسب براي انتقال داده وجود ندارد. همانگونه كه ميدانيد درباره خدماتي مانند آب، برق و گاز، سازمانهاي ذيربط شاهراه اصلي را ايجاد ميكنند و مشتركان تنها با پرداخت هزينه اشتراك از اين خدمات بهرهمند ميشوند، اما در مورد خطوط مخابراتي، متقاضيان خود ناگزير به ايجاد شاهراه ارتباطي با هزينه هنگفت هستند، درحاليكه اين كار از وظايف وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات است. 2) ميان درك مديران تصميمگير و متخصصان تصميمساز IT در سازمآنها فاصله وجود دارد، چرا كه در بخش IT بهرغم وجود برخي از بخشهاي تخصصي - مانند پزشكي - بهجاي اينكه افراد بيتخصص، مقلد باشند، همه مجتهد و صاحب تشخيص شده اند. 3) ضعف مديريت نگهداري و بهكارگيري متخصصان حرفهايي سطح بالا در بخش IT، براي تهيه بستههاي نرم افزاري نيرومند بانكي .
دلايل پيشرفت نكردن شبكه بانكي در بانكداري الكترونيكي بهنظر من، كشور ما بهدليل نبود سايل زير، تاكنون در برپايي بانكداري الكترونيكي ناكام مانداه است :
1) بستر مخابراتي كارآمد
2) ساختار مناسب نيروي انساني در بخش IT
3) مديران حرفهاي تصميمساز در بخش IT
4) متخصصان IT در تركيب اعضاي هيات مديره بانكها
5) جذب، حفظ و نگهداري متخصصان كيفي و حرفهاي IT در بخش دولتي (بهدليل پايين بودن دستمزدها)
همچنين ابزارها و روشهايي كه امروزه يك بانك براي برپايي بانكداري الكترونيكي نياز دارد، عبارتاند از: سوييفت2، اينترانت، اينترنت، موبايل بنكينگ، 3POS، Pinpad و 4ATM، بانكداري تلفني، كارت اعتباري5 و دبيت6 و كامپيوترهاي شخصي براي سرويسدهي به مشتري از دور.
كوششهاي بانك صادرات ايران
با توجه به مسايل و مشكلات ياد شده، بانك صادرات ايران كوشيده است كه در راستاي برپايي بانكداري الكترونيكي گام بردارد.
هماكنون اين بانك در سه بخش حفظ و نگهداري نرمافزار، پشتيباني، حفظ و نگهداري سخت افزار و ارايه خدمات كارتهاي اعتباري، از خدمات سه شركت بهصورت برونسازماني بهره ميبرد؛ كه در اين راستا، شركت كارت اعتباري ايران، در ارايه خدمات كارتهاي اعتباري با كيفيت مطلوب - در سطح ملي و جهاني - بهقيمت پذيرفتني از سوي خريداران فعاليت ميكند.
سيستم سپهر و خدمات آنلاين چیست
سيستم سپهر، سيستم پرداخت همزمان رايانهاي است، كه انجام خدمات بانكي را بهصورت لحظهاي و بيدرنگ امكانپذير ميسازد.
خوشبختانه بانك صادرات يك شاهراه ارتباطي (خصوصي) ماهوارهايي - با پهناي باند مناسب - دارد و ميتوان گفت كه از ديدگاه ارتباطي و سختافزاري در وضعيت خوبي است.
در زمينه نرمافزاري، هماكنون خدماتي همانند حساب قرضالحسنه جاري، پسانداز، اعتبارات اسنادي، كارت و كارت اعتباري و دبيت، بهصورت برخط ارايه ميشود و آرمان و برنامه آينده ما آن است كه انجام ديگر خدمات - مانند حساب سپردههاي سرمايهگذاري مدتدار، حوالجات، بروات، تسهيلات و - را نيز بهصورت آنلاين، تراز روزانه و قبوض و نيز ارايه خدمات E_Purse را نيز در دست بررسي دارد كه در صورت فرجام يافتن آنها ميتوان ادعا كرد كه بانك ما از ديدگاه نرمافزاري نيز در وضعيتي مطلوب قرار گرفته و بستر لازم براي برپايي بانكداري الكترونيكي آماده است.
**************************
مركز شتاب در ایران
همانگونه كه ميدانيد، درگذشته هر يك از بانكها براي پيادهسازي سيستمهاي انفورماتيكي خود، مستقل عمل كردهاند و اين كار هم هزينههاي بيشتري داشته و هم باعث سردرگمي مشتريان گرديده است.
براي نمونه، هر بانك يا موسسه مالي در هر فروشگاه يك دستگاه POS نصب ميكرد و اين كار مشتريان را بههنگام استفاده از دستگاهها سردرگم ميساخت. از اينرو، براي حل اين مشكل و نيز صرفهجويي در هزينههاي ملي، مركز شتاب - كه اين بانك در ايجاد آن نقشي بنيادين داشته است - شكل گرفت و هماكنون 5 بانك عضو مركز شتاب هستند و 3 بانك صادرات ايران، توسعه صادرات ايران و كشاورزي - با پرداخت كارمزد - از دستگاههاي ATM و POS يكديگر بهره ميبرند.
متولي و راهبر نظام بانكداري الكترونيكي كشورچه نهادی است
با توجه به اينكه بانك مركزي هدايت و راهبري سيستم بانكي در همه زمينهها را برعهده دارد، بهترين گزينه براي اين كار است.
چنانچه اين بانك پروتكل واحدي را در اين زمينه تعيين و بستر مسير حركت بانكها را هموار كند، بانكها با سرعتي بيشتر - در زمينه پياده سازي سيستم بانكداري الكترونيكي - گام خواهند برداشت، كمااينكه شركت خدمات انفورماتيك نيز در اين راستا تاسيس شد؛ اما بههر حال، با آنكه تفكر، تفكر نويني بوده، اما در فرآيند پيادهسازي - به دلايل پرشمار - بهخوبي اجرا نگرديده است.
فهرست پروژه هاي اجرا شده در اين بانك - در دو سال گذشته - به شرح زير است: * اتوماسيون 500 شعبه سپهري On line _ Real time (فاز 1) بانك صادرات * برگشت سيستم 14 شعبه به سيستم سنتي
·مكانيزه كردن 687 شعبه غيرمكانيزه
·* آماده سازي سايت كامپيوتري (بزرگ) برج سپهر
·* راهاندازي كامپيوترهاي بزرگ7 در برج سپهر
·* گسترش شبكه سيستم سوييفت
·* راه اندازي، توسعه و نگهداري شبكه ارتباطي برج سپهر با بيش از 1500 نود8
·* مكانيزاسيون يكصد رابط توزيع
·* تبديل سيستم عامل VM/ESA به OS/390 در كامپيوتر بزرگ * ايجاد سيستم جامع دبيرخانه يكسان در كل شبكه (اداره بدون كاغذ9 - فاز 1) * ايجاد سيستم اينترنت
·* ايجاد سيستم اينترانت
·* بهكارگيري يك پايگاه اطلاع رساني جامع (DBMS) در كامپيوتر هاي بزرگ و ريز كامپيوترها
·* پايگاه وب بانك صادرات ايران
·* دگرگوني در سيستم تلفنبانك و توسعه آن
·* ايجاد سيستم اطلاع رساني جغرافيايي GIS (فاز 1)
·* طراحي و پياده سازي سيستم تسهيلات (در سيستم سنتي)
·* اجراي فاز اول جمع آوري نمونه امضا در سيستم، با استفاده از PC_Client در شعب استانها و سرپرستيهاي تهران (در سيستم سنتي) * بسترسازي پروژه زيربنايي انتقال اطلاعات از مراكز استانها و سرپرستيهاي تهران به مركز (فاز 1 : ارسال اطلاعات با تاخير 24 ساعته) ارزيابي آينده نظام بانكي كشور
·پيشبيني خوبي براي آينده نظام بانكي كشور در زمينه بانكداري الكترونيكي ندارم، زيرا جهان كنوني كه به دنياي مجازيها معروف است، جهاني بسيار پرسرعت و پرتحرك است؛ اما حساسيت اين امر به دلايل زير هنوز در سازمانها احساس نشده است :
·1) فرايند تصميمسازي به لحاظ غيرحرفه ايي بودن بعضي مديريتها كند بوده است. 2) دوره عمر مديريتها براي سياستگذاري و برنامهريزيهاي بلندمدت در زمينه انجام فعاليتهاي بنيادين و زيربنايي در بخشIT كوتاه است. 3) جذب، حفظ و نگهداري متخصصان IT در طول عمر يك پروژه - بهدليل پايين بودن سطح حقوق و دستمزد - مشكل يا نا ممكن است. 4) فرآيند اجراي فعاليتها بهلحاظ ماهيت دولتي سازمانها بسيار كند است. 5) با توجه به تغييرات سريع فناوري و لزوم انجام سرمايه گذاريهاي مستمر در بخش IT، مديران حاضر به ريسكپذيري در اين حوزه نيستند. 6) از نظر فرهنگي - كه بايد بسترسازي لازم براي گسترش كاربرد خدمات نوين بانكي فراهم گردد - هنوز فعاليت زيربنايي براي افزايش آگاهي مشتريان در پذيرش سيستمها و روشهاي نوين و تغيير الگوهاي رفتاري آنان صورت نپذيرفته است.
بانكدارى الكترونيك و تجارت الكترونيكى چیست
بحث الكترونيكى كردن امور به خصوص تجارت، يكى از مقولات بسيار مهم و اساسى است كه بايد از زواياى گوناگون مورد توجه و تامل قرار گيرد. وقتى كه موقعيت خودمان را در اقتصاد بين الملل مرور مى كنيم و عدم تحقق اهداف را تحليل مى كنيم، يكى از گلوگاه هاى اساسى، توانايى اندك در استفاده از فرصت هايى است كه مى تواند در كشور تحولات مثبت ايجاد كند.
وقتى كه در عرصه جهانى دو انقلاب بزرگ، يعنى انقلاب فناورى اطلاعات و ارتباطات و انقلاب جهانى شدن را مرور مى كنيم، به اين مى انديشيم كه براى بيشينه كردن يا حتى براى دستيابى به حد قابل قبول در زمينه حضور در اقتصاد بين الملل، بايد از همه فرصت ها استفاده كنيم. به عبارتى همت خودمان را معطوف كنيم كه بايد با بهره گيرى از اين فرصت ها، تبعات منفى را به حداقل ممكن كاهش دهيم و نيز از تبديل فرصت ها به تهديدها نيز جلوگيرى كنيم و بتوانيم جايگاه شايسته خودمان را پيدا كنيم. وقتى شاخص ها را مقايسه مى كنيم، مى بينيم كه در برخى از شاخص ها سهم كوچكى داريم. مثلاً سهم ما در جمعيت جهان حدود يك درصد است. يا مثلاً از نظر مساحت يك درصد است به همين تناسب هم از نظر حضورمان در اقتصاد جهانى دوست داريم حداقل اين سهم را داشته باشيم. نكته دوم كه نگرانى ما را بيشتر مى كند، اين است كه سهم ما در يك روند نزولى طى دو دهه كاهش پيدا كرده است. اين كه سهم ما اكنون در حداقل هم نيست يك دغدغه و نگرانى است، اما اين كه با گذشت دو دهه كاهش پيدا كرده، نگرانى جدى ترى ايجاد مى كند. اكنون زمان آن است كه از خود بپرسيم چرا؟ ما در پيدايى علل وقوع اين موقعيت ممكن است دلايل زيادى را برشماريم و فهرست كنيم. اما از آنجا كه قرار است راجع به حضورمان در بازار بين المللى بحث كنيم، نيازمند اين هستيم كه عوامل موثر در ايجاد اين تعامل را نگاه كنيم. ما با مجموعه اى مواجه هستيم كه داراى سلايق مختلف و با سرعت بسيار بالا در حال تحول است. با مجموعه اى كه از فناورى اى بهره مند هستند كه با روند نمايى در حال رشد است. با جوامعى روبه رو هستيم كه به واسطه تحولات و نوآورى هاى خودشان، به شدت دارند هزينه هاى توليد كالا و خدمت را كاهش مى دهند و هم به خاطر بهره مندى از بازار مصرف و منابع كشورهايى مانند ما، چه منابع طبيعى و فيزيكى و چه منابع انسانى، دارند استفاده مى كنند و از اين منابع مزيت نسبى خودشان را تبديل به مزيت رقابتى مى كنند. با گذشت زمان نيز فاصله را كاهش و حضور خودشان را افزايش مى دهند. در مواجهه با اين شرايط اگر ما هوشيارى لازم را به خرج ندهيم، همان طور كه طى دو دهه قبل، سهم ما از ۴۹ صدم درصد به كمتر از ۴۳ صدم درصد كاهش يافته، باز هم اين روند ادامه خواهد يافت. بدين روى بايد به شدت به دنبال استفاده حداكثرى از فرصت هاى خلق شده در عرصه دانش و فناورى دنياى پيرامون باشيم.
ما اگر بخواهيم در عرصه اقتصاد و تجارت از مزيت رقابتى بهره مند شويم و در اقتصاد بين الملل حضور يابيم و سهم مان را افزايش بدهيم، بايد هزينه تمام شده توليد كالا و خدمت را كاهش بدهيم. بايد ضريب انتشار اطلاعات مربوط به كالا و خدمت و مزاياى توليداتمان اعم از كالا و خدمت را افزايش دهيم. بايد فرصت هايى كه امكان عرضه توليداتمان در دنياى بيرون را افزايش مى دهد، مورد استفاده قرار دهيم. براى اين كه به بهترين وجه در بازار بين الملل خودمان را نشان بدهيم، بايد از چند مقوله اى كه امروز در عرصه اقتصاد تجارى بين الملل به شدت مورد استفاده است و با روند نمايى در حال افزايش است، استفاده كنيم. بايد روى پديده تجارت الكترونيكى تمركز كنيم. منظور از تجارت الكترونيكى كليه امور مربوط به تجارت، اعم از جست وجو، مذاكره، انعقاد قرارداد و پرداخت در محيط الكترونيكى اعم از شبكه هاى اينترنتى و رايانه اى است. در اين تعريف، از يك زاويه تجارت الكترونيكى يك مكعبى است كه از تجارت سنتى تا تجارت خالص الكترونيكى در دو ضلع اين مكعب بايد حركت كنند. از كالاها و خدمات فيزيكى گرفته تا ديجيتال. اين يك زاويه تفكيك و تعمق است. يك زاويه ديگر درون بنگاه ها است كه بايد كسب و كار را نيز الكترونيكى كنيم. اينجا دادوستد الكترونيكى يكى از اجزاى اين كسب و كار است، اما وقتى محيط را ما مى بينيم از كسب و كار الكترونيكى فراتر مى رويم. چرا كه تجارت الكترونيكى مى تواند در سطح بين بنگاه هاى اقتصادى با مشترى، بين بنگاه هاى اقتصادى با هم، بين بنگاه هاى اقتصادى با دولت و بين دولت ها با يكديگر باشد. يك سرى الزامات ديگرى نيز داريم كه اساساً در قالب كسب و كار قابل محدود كردن نيست. لذا بايد مجموعه اى از الزامات مترتب بر تجارت الكترونيكى را سازمان بدهيم.
وقتى كه امروز بدبينانه ترين برآورد به ما مى گويد كه تجارت الكترونيكى به طور متوسط در دوره زمانى سال هاى ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ سالانه ۵۴ درصد رشد دارد، وقتى كه آمارها براى برخى از كشورها بالاى ۱۰۰ درصد رشد قائل مى شوند، وقتى كه مى بينيم خيلى از خريد و فروش ها در محيط الكترونيكى دارد صورت مى گيرد و اگر ما نتوانيم خودمان را در اين عرصه وارد و از اين محيط استفاده كنيم، فرصت هاى زيادى را از دست مى دهيم، پس بدين معناست كه بايد لوازم اين حلقه بزرگ تجارت الكترونيكى را سازمان بدهيم. لوازم تجارت الكترونيكى در چند بخش تفكيك مى شود. بخشى برمى گردد به زيرساخت ها اعم از فنى، نيروى انسانى، حقوقى و قضايى. بخشى برمى گردد به لجستيك كه در اين بحث گمرك، حمل ونقل و بانكدارى را مى بينيم. اما در اين ميان بانكدارى الكترونيكى داراى نقش خاصى است. چرا كه اساساً خلق پول براى تجارت بوده است. كافى است ما مرورى سريع داشته باشيم به سير تحول تجارت. مى بينيم منهاى دوره اول زندگى بشرى كه آن دوره اساساً مالكيت عمومى بوده، هنوز تفكيك حريم ها صورت نگرفته و مالكيت ها تفكيك نشده كه داد و ستد موضوعيت پيدا كند، از آن پس مى بينيم تامين نيازها با مبادلات صورت مى گيرد.
در مراحل آغازين داد و ستد و معامله به صورت پاياپاى صورت مى گيرد، اما مشكلات فراوانى مبادلات پاياپاى بشر را به سمت ايجاد يك معيار واحد ارزش هدايت مى كند. به اين ترتيب بشر به پول كالايى مى رسد. اما در گام بعدى بشر متوجه مى شود كه اين كالا به عنوان وسيله مبادله عيوب زيادى دارد. با سرعت پول كالايى تبديل به پول فلزى مى شود. البته همه اين كارها براى تسهيل تجارت است. بعد تبديل به پول كاغذى مى شود تا به امروز كه تبديل به پول الكترونيكى مى گردد.
حالا در ايران اگر ما خواستار توسعه تجارت الكترونيكى هستيم، بايد روى بانكدارى الكترونيكى بيشتر تمركز كنيم و آن را مورد توجه قرار بدهيم. به دو دليل روى بانكدارى الكترونيكى تاكيد داريم. يكى اين كه مى خواهيم در اين محيط در امور بانك ها گام هاى سريع تر و بلندترى برداريم. دوم اين كه اين نظام بانكى ما متاسفانه گاه گاهى به خاطر غيررقابتى بودن كل سيستم، نيازمند دستورات مرجع بالاتر است. البته خوشبختانه در شوراى عالى بانك ها و مجمع عمومى بانك ها و حتى در دولت هم به شدت روى اين مقوله تاكيد مى شود. اما در ايران ما بيشتر نياز داريم كه بتوانيم اين كار را انجام دهيم. پس ما بايد اين امر را با سرعت بيشتر انجام دهيم تا كار را به يك جاى مناسب برسانيم. چون پول الكترونيكى يك حلقه اى است در يك زنجيره بزرگ كه اگر به اين مهم دست پيدا كنيم، به تدريج به بقيه حلقه هاى مرتبط با آن نيز دست پيدا مى كنيم. اما اگر چنين نباشد، نمى توانيم از اين الزامات استفاده بكنيم.
در سال ۲۰۰۴ برآورد مى شود كه هر كاربر اينترنت به طور متوسط ۵۸۵ دلار پرداخت خود را به صورت برخط انجام بدهد. پيش بينى مى شود اين رقم در سال ۲۰۰۸ به ۷۸۰ دلار، يعنى ۵/۱ برابر برسد. وقتى كه ما پول را وسيله مبادله، وسيله ارزش گذارى و وسيله ذخيره مى دانيم، اين تعريف براى انواع پول ها صادق است. از جمله كارت اعتبارى، كارت بدهى، كيف پول الكترونيكى و ساير كارت ها. انتشار پول الكترونيكى يكى از مقولات جدى است. وقتى پول غيرالكترونيكى مطرح مى شود، ناشر اين پول يك مرجع است. به همين دليل در تئورى هاى عرضه و تقاضاى پول، بحث عرضه را كه مطرح مى كنند، يك خط عمودى برايش متصور مى شوند، چون معتقدند بانك مركزى سياستگزار اصلى ميزان عرضه پول است، اما وقتى كه همين را در محيط پول الكترونيكى بررسى مى كنند، به واسطه اين كه ناشر پول الكترونيكى ديگر فقط مراجع دولتى نيستند، يك تاثير اساسى در مباحث مربوط به عرضه پول براى آن قائل مى شوند. انتشار پول الكترونيكى را نهادهاى جديدى انجام مى دهند. علاوه بر بانك ها، موسساتى مثل ويزا و مستركارت شركت هاى ارتباطات راه دور، شركت هاى فناورى اطلاعات مثل كيف ديجيتال ياهو و مايكروسافت اين وظيفه و كاركرد را به عهده مى گيرند. بنابراين يك سرى مشكلاتى به وجود مى آيد كه در تجارت مورد توجه قرار مى گيرد. مثل اين كه آيا اين نوع پول هاى منتشر شده در عملياتى مثل اخذ و وصول ماليات، همان اعتبار را دارد. آيا امنيت و اطمينان لازم را در مقوله مبادلات همان طور كه ما براى پول منتشر شده توسط بانك مركزى داشتيم، اينجا نيز داريم و اگر نه تجارت در مقياس بزرگ را چگونه بايد انجام دهيم؟ كاملاً درست است. آن اطمينان و امنيت را ندارد. اما چون فوايد بى شمار ديگرى دارد، سعى مى كنيم با تعبيه سيستم هاى امنيتى حاشيه اى نگرانى ها را به حداقل كاهش دهيم تا بتوانيم از فوايد آن بيشترين استفاده را بكنيم. پرسش ديگر اين است كه با اين كار آيا نقش بانك مركزى كاهش پيدا مى كند؟ پاسخ منفى است. از يك سو اساساً در كشورهايى مثل ما كه موسسات خصوصى انتشار پول الكترونيكى از قوام لازم برخوردار نيستند، اتفاقاً بانك مركزى با ورود سريع تر به اين عرصه و با تجهيز خودش به واسطه اطمينانى كه ايجاد مى كند و به واسطه امنيتى كه پول منتشر شده توسط بانك مركزى دارد، آن اقتدار خودش را حفظ مى كند. البته مفاهيمى مثل ذخيره قانونى كه امروز بانك مركزى روى آن مانور جدى مى كند، ديگر در اين عرصه كاركرد خودش را از دست مى دهد. لذا همچنان بانك مركزى به عنوان توليت شوراى عالى بانك ها بايد كاركرد خودش را داشته باشد كه بتواند اين كار را بكند. چون هنوز بحث نرخ بهره در اين سيستم بايد با حدود و دامنه اى كه توسط بانك مركزى تعيين مى شود كارش را انجام بدهد.
پرسش ديگر اينجاست كه بانك مركزى در ارتباط با تاثيرى كه تغيير شكل پول به حالت الكترونيكى روى تقاضاى پول دارد، چه كار بايد بكند؟ بانك مركزى به واسطه ويژگى هايى كه پول متعارف دارد، مثل امنيت، سهولت، مقبوليت و مسائل قانونى اش، بايد تلاش بكند بخش خصوصى متولى نشر اين پول باشد. بانك مركزى نمى تواند اين نقش خودش را ايفا كند و حضورش را در عرصه بازار پول حفظ كند. البته بحث هايى مثل كاهش حق ضرب، كاهش هزينه هاى مترتب بر اين كار و كاهش ذخاير قانونى مواردى است كه در ترازنامه بانك مركزى تاثيرش را مى گذارد. يك نگرانى كه وجود دارد و برخى از مقالات انتقادى كه در زمينه مخاطرات پول الكترونيكى ارائه مى شود نيز روى آن تاكيد دارند، روند الكترونيكى كردن بانك و توليد و تهيه پول الكترونيكى است. اين نگرانى هايى كه ممكن است نظام پولى ما را به هم بريزد، اساساً نگرانى بى اساسى است. به اعتقاد من يكى از بحث هاى جدى كه ما در بانكدارى الكترونيكى بايد داشته باشيم، بحث اتاق پاياپاى چك است كه ما اين را به شدت بايد دنبال كنيم و اين كار را انجام بدهيم. مركز تسويه چك در بانك مركزى امروز در ۱۵۰ شعبه كشور وجود دارد. اما يك نگرانى جدى و محورى اين است كه هيچ كدام مكانيزه و برخط نيستند.
متن کامل قطعنامه همايش بين المللي پول الکترونيکي
اقتصاد شبکه اي د رکنار ارتقا چشمگير کارائي بنگاه هاي تجاري و مراکز توليدي از چنان اهميتي برخوردار است که هر گونه تاخير و اغماض در شناخت ابعاد اين پديده فراگير،زيانهاي فرواني را براي اهداف توسعه کشور در پي خواهد داشت. در اين جهت يکي از بزرگترين ضرورت ها زير ساخت اساسي ارائه خدمات الکترونيکي در عرصه اقتصاد شبکه اي،و فراهم آوردن امکان بهره گيري از پول الکترونيکي است. فراهم کردن خدمات امن و قابل اطمينان با قابليت گسترش با نياز و در شان گردشهاي و نقدينگي کشو رفعاليتهاي بسيار پيچيده و پرچالش مي باشد .
مديريت اين پيچيدگي تنها با تفکر اجزاي راه حل مورد نظر امکان پذير است که آن نيز خود در صورت ترسيم تصوير معماري صورت مسئله مسير خواهد شد. بمنظور تحقق امر تفيکيک نقشهاي استراتژيک و ترسيم معمار کلان خدمات مالي و بانکي الکترونيکي و مفهوم پول الکترونيکي،ايجاد شرايط مندرج بندهاي پانزده زير الزامي مي باشد:
1.ارتقاء فرهنگ عمومي مشتريان،تسري ديدگاه شهروند محوري و رعايت اصل کرامت ارائه خدمات،در کنار مهندسي مجدد فرايندهاي خرد و کلان مالي و پولي کشور بعد اولويت مهم
2.توجه به ارتقاي مهارت هاي علمي،فني و فرهنگي و اعتلاي منابع انساني و توان کاربر توليد کنندگان محصولات فناوري اطلاعات در زمينه پول و بانکداري الکترونيکي و غيره 3.تعريف همگن شده و مشترک مفاهيم پايه اي و مدرن اقتصاد شبکه اي مانند پول الکترونيکي بانکداري الکترونيکي،زير ساخت تراکنشهاي مالي،زير ساخت فناوري اطلاعات،خدمت مشاع الکترونيکي مال و بانکي ،سيستم پرداخت الکترونيکي،اتاق پاياپاي الکترونيکي غيره
4.تاکيد بر توجه به تحول ماهيت کاربردهاي بانکي و مالي از محصول به سرويس 5.ضرورت توجه به تحول ماهيت اجزاي فناوري اطلاعات از نرم افزار،سخت افزار و شبکه به دو بخش "زير ساخت خدمات" و "زير ساخت دسترسي"
6.لزوم تفکيک ابعاد فني از مسائل اجرائي،به ويژه تفکيک پيچيدگي فناوري اطلاعات از فرايند ها و حوزه هاي مالي و بانکي و خدمات کاربردي مرتبط 7.ضرورت توجه به تغيير روندهاي نوين جهاني ارائه خدمات زيرساختي فناوري ارتباطات و اطلاعات از رويکردهاي سازمان محور به رويکرد متمرکز و استفاده از "زير ساختهاي عمومي خدمات" د رکليه زمينه ها از جمله در زمينه ارائه خدمات زير ساخت تراکنشهاي مالي و خدمات بانکداري بصورت متمرکز
8.ضرورت توجه جدي به چارچوب اقتصاد مدرن شبکه اي در سياست گذاري کلان حوزه پولي و اقتصادي کشور توسط ذينفعان و متوليان حوزه اقتصادي کشور از جمله بانک جمهوري و وزارت امو اقتصادي و دارائي
9.توجه جدي به قبول استقلال بانک ها در ايجاد و پياده سازي خدمات کاربردي بانکداري (بانکداري الکترونيک) با توجه به رويکردهاي اختصاصي تجاري هر يک 10.تاکيد بر ضرورت استفاده از روشهاي متناسب،شايسته و آزمايش شده در سطح جهاني جهت پياده سازي پروژه هاي پيچيده و کلان فناوري اطلاعات و تدوين مدلها و استانداردهاي مناسب جهت"مسير دستيابي به راه حل" به ويژه در حوزه حياتي امنيت در سطوح مختلف
11.تعريف و تدقين نحوه اجراي پروژه هاي کلان بانکداري و مالي با توجه به عوارض و آثار عدم حضور پيشروان جهاني فناوري اطلاعات به دليل تحريم فناوري پيشرفته 12.تفکيک مسئوليتهاي اجزاي راه حل فناوري اطلاعات و خدمات بانکداري به دو بخش خدمات قابل دستيابي در داخل کشور و خدمات قابل دريافت از مشاوران بين المللي 13. تعريف و تدوين جايگاه پول الکترونيکي و زير ساخت خدمات بانکداري در مفهوم جامع تر "دولت الکترونيکي" و وابستگي هاي آن به زير ساختهاي فناوري اطلاعات در سطح ملي پيش بيني در برنامه تکفا
14. تهيه نقاط ارزيابي مشخص براي مسيرهاي راه حل بکار گرفته توسط هر يک از بانکها از جمله بودجه مورد نياز،خروجي از منظر مردم و کاربران و متدولوژي اجرا جهت تائيد،حمايت و هماهنگي در سطح ملي
15. و مهمترين مسئله: توجه جدي و پيگير بالاترين مقامات نظام به ويژه رياست محترم جمهوري در ارتباط با پاسخگويي نظام بانکي کشور در خصوص ارائه خدمات ارائه خدمات بانکي نوين در چرخه خرد و کلان اقتصادي .
درپايان اين قطنامه اظهار اميدواري شده است که با شناخت همه جانبه و همچنين عزم و همدلي کليه دست اندرکاران نظام پولي و اقتصادي کشور،موانع موجود بر سر راه جذب و کاربرد فناوريهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي جهت تامين منافع ملي در حوزه بسيار مهم تراکنشهاي مالي و گردش نقدينگي بعنوان يکي از اصلي ترين مباني توسعه همه جانبه،متوازن و پايدار برطرف گرديده و در آينده نزديک به لطف الهي شاهد برکات و اثار اين حرکت عظيم در خدمت رساني به مردم شريف ايران و شکوفائي اقتصادي کشور باشيم.
هيچ مانع شرعي در بانكداري الكترونيك وجود ندارد
سيستم بانكداري الكترونيك با دستورات و احكام ديني و اسلامي قابل تلفيق و اجرا استو در بانكداري الكترونيك هيچگونه مانع شرعي وجود ندارد.
به گزارش بخش خبرسايت اخبار فن آوري اطلاعات ايران، به نقل از ايلنا، علي حسيني رييس كميته مخابراتو نماينده نهاوند گفت: در حال حاضر با توجه به درصد زياد سود دريافت شده توسطبانكهاي كشور و مقايسه اين ميزان سود با ساير سيستم هاي بانكي در سطح بين الملل بهجرأت مي توان گفت,سيستم بانكداري كشور, ربا خوارترين سيستم بانكي در سطح بين المللياست .
وي همچنين ادامه داد, اگر سيستم بانكي به سمت الكترونيك سوق دادهشود, با كاهش هزينه هاي مراحل اداري و هزينه هاي سرانه بانكها و سيستم بانكي, قطعاًميزان سودهاي دريافتي بانكها نيز كاهش مي يابد,كه به اين معني است كه استفاده ازفناوري اطلاعات و سيستم هاي الكترونيك , از ميزان نزول بانكها مي كاهد,بنابرايناستفاده از بانكداري الكترونيك مي تواند در جهت رعايت موازين شرعي و اسلامي راهگشاو كار آمد باشد.
رييس كميته مخابرات در ادامه در خصوص ساير موانع شرعيبانكداري الكترونيك گفت:كساني كه در خصوص معاملات الكترونيك و عمليات بانكداريالكترونيك اظهار نظر غير كارشناسانه مي كنند و اين نوع سيستم معاملاتي و مالكيت رافاقد انعقاد لازم و مغاير با موازين اسلامي مي دانند, در اين خصوص دچار اشتباه شدهاند و اين اشخاص بايد سعي كنند با كسب آگاهي هاي جامع در اين زمينه , نگرش خود رادر اين خصوص تغيير دهند.
علي حسيني در پايان گفت:مي توان با تلفيق موازيناسلامي و بانكداري الكترونيك, به سيستم سريع و مطمئن در مطابق به احكام اسلامي دستيافت.
منابع و ماخذ............................................................................17
پیشگفتار
@@@@@
دسترسي تعداد زيادي از مردم جهان به شبکه جهاني اينترنت و گسترش ارتباطات الکترونيک بين افراد و سازمانهاي مختلف از طريق دنياي مجازي، بستري مناسب براي برقراري مراودات تجاري و اقتصادي فراهم کرده است. تجارت الكترونيك عمده ترين دستاورد بهكارگيري فناوري ارتباطات و اطلاعات (ICT) در زمينه هاي اقتصادي است. استفاده از اين فناوري موجب توسعه تجارت، تسهيل ارتباطات عوامل اقتصادي، فراهم كردن امکان فعاليت براي بنگاههاي کوچک و متوسط، ارتقاي بهره وري، کاهش هزينه ها و صرفهجويي در زمان شده است. فناوري ارتباطات و اطلاعات امكان افزايش قابليت رقابتپذيري بنگاهها را فراهم ساخته و همچنين به ايجاد مشاغل جديد منجر شده است. بر اثر گسترش اين فناوري حجم تجارت الکترونيک در جهان روز به روز در حال رشد است. طبق تحقيقات منتشر شده توسط موسسه فارستر پيشبيني ميشود طي سالهاي 2006-2002 حجم تجارت الكترونيك به طور متوسط سالانه بيش از 58 درصد رشد كرده و از 2293 ميليارد دلار در سال 2002 به بيش از 12837 ميليارد دلار در سال 2006 بالغ شود. يكي از ابزارهاي ضروري براي تحقق و گسترش تجارت الكترونيك ، وجود سيستم بانكداري الكترونيك است كه همگام با سيستمهاي جهاني مالي و پولي عمل و فعاليتهاي مربوط به تجارت الكترونيك را تسهيل كند. در حقيقت ميتوان گفت كه پياده سازي تجارت الكترونيك ، نيازمند تحقق بانكداري الكترونيك است. به همين دليل، استفاده از سيستم هاي الكترونيك در موسسات مالي و اعتباري جهان به سرعت رو به گسترش بوده و تعداد استفاده كنندگان از خدمات بانكداري الكترونيك روز به روز در حال افزايش هستند. براساس گزارش تحقيقاتي موسسه Data Monitor (از مراکز برجسته تجزيه و تحليل اطلاعات بانکداري در اروپا) آمار استفادهکنندگان ازسيستمهاي بانکداري الکترونيکدر هشت کشور فرانسه، آلمان، ايتاليا، هلند، اسپانيا، سوئد، سوئيس و انگليس از 5/4 ميليون نفر در سال 1999 به حدود 22 ميليون نفر در سال 2004رسيده است. در سال 2005 بيش از 75 درصد شركتهاي فعال در كشورهاي توسعه يافته حداقل از يكي از خدمات بانكداري الكترونيك استفاده ميكنند. اين روند براي بانك ها هم يك فرصت و هم يك تهديد بشمار مي آيد. ايران در زمينه تجارت و بانكداري الكترونيك ، کشوري جوان است و تا رسيدن به سطحي قابل قبول از آن، راه درازي در پيش دارد. ورود فناوري جديد در اين دو زمينه ، نيازهاي جديدي را در پردازش و تبادل دادهها ، ابزارها و زير ساختهاي مناسب پياده سازي آن ، و نيز نحوه ارايه خدمات بانكي نوين مطرح كرده است . با نگاهي به تجارب كشورهاي پيشرفته و رشد خدمات بانكداري الكترونيك ميتوان نيازهاي در حال شكلگيري و روند افزاينده آن را در زمينه خدمات بانكي در ايران تا حد مناسبي پيشبيني كرد. نظر به روشهاي سنتي موجود در بانكهاي كشور و نارسايي اين روشها در ارائه خدمات جديد، تهيه زيرساختهاي مورد نياز در بانكها از ضرورياتي است كه خوشبختانه مورد توجه مسئولان امر قرار گرفته است و فعاليتهاي گسترده اي در سيستم بانكي كشور براي ارائه بانكداري الكترونيك و ديگر خدمات نوين بانكي انجام شده است . كسب و كار الكترونيكی چیست اين واژه براي اولين بار در سال 1997 توسط شركتIBM مطرح گرديد. كسب و كار الكترونيك مفهومي عامتر از تجارت الكترونيك را در بر ميگيرد . تجارت الكترونيك بيشتر تكيه بر ارتباط بيروني بنگاه يا فرد دارد. در حالي كه كسب و كار الكترونيك علاوه بر ارتباطات بيروني به استراتژي درون سازمان نيز اشاره دارد و شامل تجارت الكترونيك (EC) هوشمندي شركتها (BI)، مديريت روابط با مشتري (CRM)، مديريت زنجيره تامين (CSM) و برنامه ريزي منابع شركت (ERP) ميشود. .به طور خلاصه كسب و كار الكترونيك تلفيق سيستم ها و فرايندها و زنجيره هاي تامين و كل بازار با استفاده از اصول و فناوريهاي مرتبط با استفاده از ابزار اينترنت است كه در هشت بخش ارائه مي شود: -1 شركت با مصرف كننده: -2 شركت با شركت؛ -3 مصرف كننده با مصرف كننده؛ -4 شركت با دولت؛ -5 دولت با مصرف كننده؛ -6 شركت با كاركنان؛ -7 شخص با شخص؛ -8 شركت با مصرف كننده.
تجارت الكترونيك چیست براي تجارت الكترونيك به عنوان يكي از پديده هاي بزرگ قرن 21 تعاريف مختلفي ارائه شده است كه از جمله آنها ميتوان به موارد زير اشاره كرد: * هدايت ارتباطات كاري و معاملات بر روي شبكه ها از طريق رايانه؛ * خريد و فروش كالاها و خدمات و انتقال سرمايه ها از طريق ارتباطات ديجيتالي؛ * كاربرد وسايل الكترونيك براي تبليغ ، فروش ، توزيع و پشتيباني محصولات اتحاديه اروپا در سال 1997 آن را به شكل زير تعريف كرد: تجارت الكترونيك بر پردازش و انتقال الكترونيك داده ها شامل متن، صدا و تصوير مبتني است. تجارت الكترونيك فعاليتهاي گوناگوني از قبيل مبادله الكترونيك كالاها و خدمات و تحويل فوري مطالب ديجيتالي و انتقال الكترونيك را دربر دارند. تجارت الكترونيك كه تا چندي قبل به تعداد معيني از شركتها محدود مي شد در حال ورود به عصر جديدي است كه در آن تعداد زيادي مصرف كننده در شبكه حضور دارند. به علاوه محتواي آن از حيطه مبادله دادههاي مربوط به سفارش دادن يا قبول سفارش فراتر رفته و فعاليتهاي عمده تجاري از قبيل تبليغات، آگهي، مذاكرات، قراردادها و تسويه حسابها را نيز در برگرفته است. از مجموعه تعاريف ارائه شده فوق مي توان نتيجه گرفت كه زمينه هاي كاربرد تجارت الكترونيك بسيار گستردهتر از مبادله كالا و خدمات و وجوه است و در تعريف آن و تعيين سياستهاي مورد نظر بايد علاوه بر كاربرد هاي بالفعل به كاربردهاي بالقوه آن نيز توجه داشت . - براي تجارت الكترونيك مزايا و ويژگيهاي زيادي ذكر شده است كه در يك دسته بندي كلي ميتوان آنها را به شرح ذيل تقسيم كرد.
* جهاني شدن تجارت ؛ * حذف محدوديتهاي زماني و مكاني؛ * كاهش قيمت منابع جهت خريد؛ * افزايش درصد فروش؛ * دسترسي آسان به اطلاعات لازم؛ * كاهش چشمگير هزينه هاي معاملاتي؛ * كاهش هزينه هاي زماني معاملات.
محتواي تجارت الكترونيك ديگر به سفارش دادن و سفارش گرفتن محدود نمي شود بلكه فعاليتهاي عمده تجاري ازقبيل تبليغات، آگهي، مذاكرات، قراردادها و تسويه حسابها را نيز دربرگرفته است. بانكداري الكترونيك چیست براي شناخت هر پديده اي لازم است تا ابتدا تعريف مشخصي از آن پديده و عوامل و متغيرهاي مرتبط با آن ارائه كرد. براي بانكداري الكترونيك تعاريف گوناگوني ارائه شده كه از آن جمله ميتوان به تعاريف زير اشاره كرد. * فراهم آوردن امكان دسترسي مشتريان به خدمات بانكي با استفاده از واسطههاي ايمن و بدون حضور فيزيكي (کهزادي، اولين همايش تجارت الکترونيک،1382)؛ * استفاده مشتريان از اينترنت براي سازماندهي، آزمايش و يا انجام تغييرات در حسابهاي بانكي خود و يا سرمايهگذاري و بانكها براي ارائه عمليات و سرويسهاي بانكي؛ * ارايه مستقيم خدمات و عمليات بانكي جديد و سنتي به مشتريان از طريق كانالهاي ارتباطي متقابل الكترونيك. بانكداري الكترونيك شامل سيستمهايي است كه مشتريان موسسات مالي را قادر ميسازد تا در سه سطح اطلاعرساني، ارتباط و تراكنش از خدمات و سرويسهاي بانكي استفاده كنند.
الف - اطلاع رساني: اين سطح ابتدايي ترين سطح بانکداري اينترنتي است. بانک اطلاعات مربوط به خدمات و عمليات بانکي خود را از طريق شبکههاي عمومي يا خصوصي معرفي مي كند. ب – ارتباطات: اين سطح از بانکداري اينترنتي امکان انجام مبادلات بين سيستم بانکي و مشتري را فراهم ميآورد. ريسک اين سطح در بانکداري الکترونيک بيشتر از شيوه سنتي است و بنابراين، براي جلوگيري و آگاه ساختن مديريت بانک از هرگونه تلاش غير مجاز براي دسترسي به شبکه اينترنتي بانک و سيستم هاي رايانهاي به کنترلهاي مناسبي نياز است. ج – تراکنش: اين سيستم متناسب با نوع اطلاعات و ارتباطات خود، از بالاترين سطح ريسک برخوردار است و بايد سيستم امنيتي قوي بر آن حاکم باشد. در اين سطح مشتري در يك ارتباط متقابل قادر است تا عملياتي چون پرداخت صورتحساب، صدور چك، انتقال وجه و افتتاح حساب را انجام دهد. كانالهاي بانكداري الكترونيك: براي ارائه خدمات بانكداري الكترونيك كانالهاي متعددي وجود دارد كه برخي از آنان عبارتند از : رايانه هاي شخصي، كمك پردازنده هاي شخصي، كيوسك ، شبكههاي مديريت يافته، تلفن ثابت و همراه، و ماشينهاي خودپرداز. در روش شبكههاي مديريت يافته، بانكها براي ارتباط با مشتريان خود از شبكههايي كه قبلاً ايجاد شده استفاده ميكنند. در روش اينترنت با رايانههاي شخصي، بانك از طريق ايجاد يك پايگاه اينترنتي و معرفي آن به مشتريان، با آنها ارتباط متقابل برقرار كرده و ارائه خدمت ميكند. در روش بانكداري تلفني، تلفن (اعم از تلفن ثابت و همراه) وسيله ارتباطي بانك با مشتريان خود بوده و از اين طريق خدمات بانكي عرضه ميشود. تعداد استفادهكنندگان بانك از طريق تلفن همراه در سال 2004 بيش از 14 ميليون نفر بوده است. با استفاده از ماشينهاي خودپرداز نيز بانكها ميتوانند خدمات متنوعي از قبيل برداشت نقدي، سپردهگذاري، انتقال وجوه، پرداخت صورتحساب وغيره را به مشتريان خود ارائه دهند.» (کهزادي، اولين همايش تجارت الکترونيک،1382) مزايا بانکداری الکترونیکی مزاياي بانكداري الكترونيك را ميتوان از دوجنبه مشتريان و موسسات مالي مورد توجه قرار داد. از ديد مشتريان ميتوان به صرفهجويي در هزينه ها، صرفه جويي در زمان و دسترسي به كانالهاي متعدد براي انجام عمليات بانكي نام برد. از ديد موسسات مالي ميتوان به ويژگيهايي چون ايجاد و افزايش شهرت بانكها در ارائه نوآوري، حفظ مشتريان عليرغم تغييرات مكاني بانكها، ايجاد فرصت براي جستجوي مشتريان جديد در بازارهاي هدف، گسترش محدوده جغرافيايي فعاليت و برقراري شرايط رقابت کامل را نام برد. بر اساس تحقيقات مؤسسه Data Monitor مهمترين مزاياي بانكداري الكترونيك آنها عبارتند از: تمركز بر كانالهاي توزيع جديد، ارائه خدمات اصلاح شده به مشتريان و استفاده از راهبردهاي تجارت الكترونيك. البته مزاياي بانكداري الكترونيك از ديدگاههاي كوتاهمدت، ميان مدت و بلندمدت نيز قابل بررسي است. رقابت يكسان، نگهداري و جذب مشتري از جمله مزاياي بانكداري الكترونيك در كوتاهمدت (كمتر از يكسال) هستند. در ميانمدت (كمتر از 18 ماه) مزاياي بانكداري الكترونيك عبارتند از: يكپارچهسازي كانالهاي مختلف، مديريت اطلاعات، گستردگي طيف مشتريان، هدايت مشتريان به سوي كانالهاي مناسب با ويژگيهاي مطلوب و كاهش هزينهها. كاهش هزينه پردازش معاملات، ارائه خدمات به مشتريان بازار هدف و ايجاد درآمد نيز از جمله مزاياي بلندمدت بانكداري الكترونيك هستند.» (کهزادي، نخستين همايش تجارت الکترونيک،1382)
يك فرصت ، يك تهديد در بانکداری الکترونیکی همانگونه كه اشاره شده تجارت و بانكداري الكترونيك از تبعات گسترش و نفوذ اينترنت و دسترسي همگاني به آن ناشي شده است. توسعه دسترسي به شبكه هاي گسترده جهاني انقلابي را در زمينه ارتباطات يك به يك و يك به چند در اطراف جهان ايجاد كرده است. به جرئت ميتوان گفت كه جهان هيچگاه شاهد چنين شتابي براي استفاده از يك پديده علمي نبوده است. براساس گزارش سال 2004 انكتاد تعداد استفادهكنندگان از اينترنت در سال 2003 در جهان بالغ بر 676 ميليون نفر بوده يا بهعبارتي 8/11 درصد از كل جمعيت جهان به اينترنت دسترسي داشتهاند . كه در مقايسه با سال 2002، 8/7 درصد افزايش يافته است (جدول شماره 1). كاربران كشورهاي در حال توسعه بيش از 36 درصد كاربران اينترنتي را تشكيل ميدهند. تعداد ميزبانان اينترنتي با 8/35 درصد رشد بين ژانويه 2003 تا ژانويه 2004 به 233 ميليون رسيده است. در حال حاضر حدود 52 ميليون وب سايت در جهان وجود دارد كه در مقايسه با سال قبل 13/26 درصد رشد داشته است. اينترنت همچنان شديدترين آهنگ رشد را در زمينه بانكداري الكترونيك در اروپا دارد. طبق برآورد موسسه Data Monitor، 75 ميليون نفر از مردم اروپا در سال 2005 از سيستم بانكداري الكترونيك استفاده خواهند كرد. موسسه فارستر اين رقم را 110 ميليون نفر برآورد كرده است. برخي متخصصان پيش بيني ميكنند در سال 2011 در انگلستان 80 درصد از مردم براي انجام عمليات بانكي خود از طريق اينترنت به بانكها متصل خواهند شد. گسترش اين روند براي بانكها هم يك تهديد است و هم يك فرصت. بانكهايي كه در ارائه همگاني اين گونه خدمات با شكست مواجه شوند در معرض خطر از دست دادن تعداد زيادي از مشتريان خود قرار خواهند گرفت و بانكهايي كه با سرعت بهسوي ارائه و ارتقا خدمات برخط (Online) ميروند فرصت آن را خواهند داشت كه مشتريان بيشتري جذب كنند، مناطق جغرافيايي وسيع تري را تحت پوشش قرار دهند و اعتبار خود را در رابطه با مشتريان افزايش دهند.
روشهاي سنتي موجود در بانكهاي كشور و نارسايي در ارائه خدمات جديد، كشور را ناگزير به تحول سريع از بانكداري سنتي به الكترونيك مي كند.
بانکداری الکترونیکی در ايران براي توسعه تجارت الكترونيك در كشور، ورود به بازارهاي جهاني و عضويت در سازمانهايي نظير سازمان تجارت جهاني، داشتن نظام بانكي كارآمد از الزامات اساسي بهشمار ميآيد. بنابراين، استفاده از فناوري ارتباطات و اطلاعات در جهت ايجاد و توسعه بانكداري الكترونيك در نظام بانكي كشور حائز اهميت است. اگرچه طي سالها برخي از روشهاي ارائه خدمات بانكداري الكترونيك نظير: ماشينهاي خودپرداز و كارتهاي بدهي، در نظام بانكي كشور مورد استفاده قرار ميگيرد، اما تا رسيدن به سطح كشورهاي پيشرفته در زمينه بانكداري الكترونيك راهي طولاني در پيش است. در هرحال ايجاد و توسعه بانكداري الكترونيك مستلزم برخورداري از برخي زيرساختهاي مناسب اقتصادي و اجتماعي است. اهم اين زيرساختها عبارتند از: شبكههاي ارتباطي و مخابراتي مناسب، امنيت تبادل اطلاعات، زيرساختهاي حقوقي و قانوني مناسب، آمادگي فرهنگي جامعه و بنگاههاي اقتصادي براي پذيرش و استفاده از خدمات بانكداري الكترونيك(1). بنابراين براي توسعه و گسترش مناسب بانكداري الكترونيك و تجارت الكترونيك در كشور بايد نسبت به ايجاد زيرساختهاي مناسب مخابراتي، امنيت در تبادل اطلاعات، تدوين قوانين و مقررات حقوقي مناسب، بسترسازي فرهنگي و آشنا نمودن مردم و بنگاههاي اقتصادي با مزاياي تجارت الكترونيكي و پرداخت الكترونيك، تسريع در شكلگيري دولت الكترونيك و ارتباط با سيستم (BOLERO2)، به طور جدي اهتمام ورزيد. شايان ذكر است براي ايجاد ارتباط با سيستم BOLERO هماهنگي سازمانهاي مختلف مرتبط با تجارت اعم از: بانكها، گمرك، شركتهاي بيمه، شركتهاي حمل و نقل، و …، ضروري است و تلاش نظام بانكي به تنهايي كافي نيست.» (کهزادي، نخستين همايش تجارت الکترونيک،1382)
عمليات بانکداري الکترونيک درسيستم بانکي کشور چه جایگاهی دارد در سالهاي 72 و 73 جرقههاي ايجاد سوئيچ ملي جهت بانكداري الكترونيک زماني زده شد كه شبكه ارتباطي بين بانك ملي و فروشگاههاي شهروند ايجاد شد و افرادي كه كارت بانك ملي را داشتند ميتوانستند از خدمات فروشگاههاي شهروند استفاده كنند. در بيست خرداد 1381 مجموعهاي از مقررات حاكم بر مركز شبكه تبادل اطلاعات بين بانكي موسوم به شتاب تصويب شد كه فعاليت خود را از اول تيرماه 1381 با هدف فراهم كردن زيرساخت بانكداري الكترونيك آغاز كرد، كليه سختافزارها و نرمافزارها در 13 مرداد ماه 81 در اختيار اداره شتاب مركزي قرار گرفت و از شركت خدمات انفورماتيك و شركت ملي انفورماتيك سلب مسئوليت شد. طرح شتاب كه جهت هماهنگي و همكاري بين بانكها و سازماندهي سيستم پولي كشور از سوي مرحوم دكتر نوربخش در شوراي عالي بانكها به تصويب رسيد، كليه بانكها را ملزم به پيوستن به اين شبكه ساخت. آزمايشهاي اوليه اين شبكه با سه بانك دولتي آغاز شد. دو بانك تخصصي (كشاورزي و توسعه صادرات) و يك بانك تجاري (صادرات ايران) در پايلوت اوليه اين طرح حضور داشتند. شتاب كه با ايجاد ارتباط بين دستگاههاي خودپرداز ATM در اين سه بانك متولد شد، در دو مرحله طراحي شد. در مرحله اول شبكه شتاب به ايجاد ارتباط كارتي Debit و Credit براي ارايه خدمات يكسان كارتهاي الكترونيكپرداخت و در مرحله دوم كليه ارتباطات بين بانكي و انتقال پولي بين بانكها را پوشش ميدهد. آزمايشهاي اوليه شتاب با ايجاد اتصال بين دستگاههاي خودپرداز ATM و پايانههاي فروش (POS –POINT OF SALE) سه بانك اوليه عضو شتاب و بانك سامان به عنوان بانك خصوصي كه در سال 82 بهعضويت شبكه شتاب درآمداجراء گرديد. در اواخر سال 82 بانك ملي ايران بهعنوان دارنده بيشترين شعب و بزرگترين بانك تجاري كشور به طرح شتاب پيوست و از پنجم ارديبهشت 83 فعاليت خود را در اين حوزه آغاز نمود. اكنون بانكهاي ملي، صادرات، كشاورزي، توسعه صادرات، صنعت معدن، سامان، پارسيان و اقتصاد نوين از جمله بانكهاي دولتي و خصوصي هستند كه عضو طرح شتاب هستند. در حال حاضر حدود هشت ميليون و دويست هزار کارت الکترونيک در سراسر کشور منتشر گرديده که از شانزده هزار دستگاه خودپرداز متصل اين شبکه استفاده ميكنند.
بدون ترديد بهره گيري از فناوري اطلاعات در زمينههاي مختلف تجاري يكي از ابزارهاي لازم براي افزايش كارايي تجاري در اقتصاد ملي است.
اجزاي بانكداري الكترونيك در ايران چیست 1- انواع كارت ها - كارت هاي اعتباري و بدهي : در حال حاضر بيش از 2/8 ميليون كارت از سوي بانكهاي تجاري صادر شده است. - كارت هاي غير بانكي : برخي موسسات غير بانكي اقدام به انتشار كارت هاي خريد مانند ثمين و سايپا كارت نمودهاند. 2- شبكه شتاب اين يك شبكه Online ملي است و خدمات مربوط به كارت هاي بدهي را انجام ميدهد و كارت هاي بدهي داخلي را بين بانك ها تسويه مينمايد. 3- سيستم تسويه بين بانكي مبادلات ارزي اين سيستم با استفاده از سوئيفت روي خط بين شعبه مركزي بانكهاي تجاري عمل ميكند و بانك مركزي نقش تسويه كننده را بر عهده دارد. 4- شبكه سوئيچ عمليات خرد بانكي و بين بانكي اين سيستم از طريق ATM در حال حاضر بين شعب مركزي دو بانك تجاري به صورت آزمايشي در حال اجرا است. 5- شبكه مركزي سوئيفت(SWIFT) (3). سوئيفت يک انجمن تعاوني غير انتفاعي است که در ماه مي 1973 ميلادي توسط 239 بانک از پانزده کشور اروپايي و آمريکاي شمالي راه اندازي شد و هدف از آن جايگزيني روشهاي ارتباطي غير استاندارد کاغذي و يا از طريق تلکس در سطح بين الملل با يک روش استاندارد شده جهاني بود. ايران از سال 1371 به عضويت سوئيفت درآمد و در سال 1372 به اين شبکه متصل گرديد. بانك مركزي و ساير بانكهاي ايران از اين شبكه استفاده ميكنند و شتاب را به عنوان بخشي از آن اجرا مي كند. از ديگر اجزاء بانكداري الكترونيك ايران مي توان به دستگاههاي خودپرداز، شعب مكانيزه، (4) PinPad، Pos، كارتهاي هوشمند، تلفن بانك و فاكس بانك و غيره اشاره نمود. ميزان بهرهگيري سيستم بانکي کشور از هر يک از فناوريهاي فوق الذکر در جدول شماره 2 آورده شده است.
پيشنهادات برای بهتر شدن بانکداری الکترونیکی: 1- توجه به ايجاد زير ساختهاي فرهنگي از طريق: 1-1 ارائه آموزشهاي لازم به دو گروه الف - کساني که خدمات خود را از طريق سيستم الکترونيکي ارائه نمايند (مانند تجار و کارکنان موسسات مالي) ب - کساني که از اين سيستم استفاده و در واقع کاربران آن هستند (مانند مشتريان موسسات مالي) 1-2 ترويج فرهنگ مناسب استفاده از ابزارها و خدمات با استفاده از رسانه هاي همگاني و تابلوهاي تبليغاتي. 2 - ايجاد نگرش کلان در ميان تصميمگيران، برنامه ريزان، سياستگذاران و دست اندرکاران اين فعاليت و پرهيز از هرگونه مديريت جزيرهاي با اولويت حفظ منافع ملي در دراز مدت. 3- تدوين قوانين و دستورالعملهاي اجرايي شفاف. 4- توجه کافي و سريع به ايجاد ساختارهاي مخابراتي و امنيتي در شبکه هاي اينترنتي کشور و توسعه آنها. 5- بومي كردن فرهنگ و ابزارهاي مورد نياز استقرار اين پديده ها ( با توجه به اينكه اين قبيل تكنولوژي جزء تكنولوژيهاي وارداتي ميباشد لازم است تا برنامه هاي مورد نياز جهت بومي سازي آن تهيه و اجرا گردد تا بتوان از مضرات يک پديده غير متجانس با ساير بخشهاي جامعه پيش گيري نمود.)
منابع و ماخذ 1. مجموعه مقالات اولين همايش تجارت الكترونيك : تهران ؛ 1382 2. خدمات مالي الكترونيك: رهيافتي نوين براي تحول بخش مالي ؛ پژوهشكده پولي و بانكي ؛ 1382 3. تكفا ؛ شماره سال دوم ؛ شماره دوم 1383 4. كتاب بانكداري الكترونيك بانك مركزي
5- The Future of Internet Banking: what the international experts sayBradley, L. and
اهمیت نماز به قدری مهم است که قرآن بعد از ایمان آن را متذکر شده است " یقیمون الصلوه " از این جا به اهمیت نماز پی می بریم زیرا یکی از پایه های دین شمرده شده است ودر راس همه عبادتها نماز است، اسلام بدون نمازهرگز معنایی ندارد، نماز خود سازی است، قرآن عجیب سخن میگوید: " ای اهل ایمان! از نماز استمداد کنید، اگر شما میخواهید در اجتماع یک مسلمان واقعی باشید و میخواهید یک مجاهد نیرومند باشید . باید نماز خوان خالص و مخلص باشید اهمیت نماز در جریان اجتماعی شدن نیز بسیار مهم است عمده ترین فریضه مذهبی که در فرآیند اجتماعی شدن . افکار نگرش و رفتارهای مذهبی کودکان و نوجوانان را تحت تاثیرقرار می دهد نماز است اگر ما بتوانیم نمازرا به عنوان یک هنجار مذهبی در رفتار و کردار فرزندان خود درونی سازیم قدم اساسی برای تربیت دینی آنها برداشته ایم نماز در ایجاد و حفظ شخصیت سالم مذهبی افراد جامعه نقش دارد و دارای اثرات مثبت اجتماعی است نکته مهم: توجه دادن جوان به نماز . ایجاد رابطه ی انس او با خدا احساسات مذهبی اورا اقناع میکند تمایلات طبیعی و هواهای نفسانی او را مهار کرده و رفتار او را تحت کنترل در میاورد.
آثار و فواید نماز
از آن جا که انسان پرتوی از سرشت الهی دارد ذکر خدا و اقامه نماز موجب افزایش قابلیت های معنوی انسان و ترک نماز و غافل شدن از یاد خدا موجب احساس بی هویتی و افتادن در ورطه گمراهی می شود.قرآن کریم برای گریز از این گرداب ها و نجات یافتن از این امواج پر تلاطم و نا آرام ذکر خدا و یاد خدا را توصیه می کند.اثر وضعی نماز چیره شدن بر شیطان و زدودن زنگارهای گناه از دل نماز گزار و به منزله کفاره گناهان است.امام رضا(ع) می فرماید: »نماز و ذکر خدا در شب و روز موجب می شود که انسان خالق و مولای خود را فراموش نکند و روح سرکش و طغیان بر او چیره نشود.
نماز در آینه وحی
نماز از مهم ترین توصیه های پیامبران به فرزندانشان و نور چشم پیامبر(ص) است.نماز
تکبر را می زداید و پشتوانه انسان در غم ها و مشکلات، پایه دین، پرچم اسلام، کلید
بهشت و وسیله آزمایش حرام است.
اگر نماز بخوانی چه می شود و اگر نماز نخوانی چه می شود ؟
آگاهى از ارزش و اهمیت نماز و دانستن جایگاه نمازگزار، ما را به تفاوت نمازگزار و کسى که به نماز کمتر اهمیت مىدهد رهنمون مىسازد. نماز در دین مقدس اسلام، از اهمیت ویژهاى برخوردار است و یکى از فروع دین و حتى ستون دین به حساب مىآید و قرآن کریم، با تعبیرهاى مختلفى، مانند «اقیمواالصلوه و…» بر واجب بودن آن تصریح فرموده است، تا جایى که اگر نماز قبول شود، کارهاى دیگر هم زمینه قبولى پیدا مىکنند.
قرآن کریم به جا آوردن نماز را سبب رستگارى مىداند (قد افلح من تزکى و ذکر اسم ربه فصلى)؛ به راستى رستگار شد هر که پاکى ورزید و نام پروردگارش را یاد کرد پس نماز گزارد. و نیز مىفرماید: (وَ الَّذِینَ یُؤمِنُونَ بِالأَخِرَهِ یُؤمِنُونَ بِهِ وَ هُم عَلَى صَلاَتِهِم یُحفِظُونَ)؛آنان که به آخرت ایمان دارند، به آن ]کتاب قرآن[ ایمان مىآورند و مراقب نمازهاى خویش هستند. در این آیه، از میان تمام دستورهاى دینى، فقط به نماز اشاره شده است و نماز مظهر پیوند با خدا و ارتباط با اوست؛ به همین دلیل، از همه عبادتها برتر و بالاتر است. اهمیت نماز در روایات اسلامى نیز بر کسى پوشیده نیست؛ ازجمله: سلمان فارسى نقل مىکند که در خدمت پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) نشسته بودم؛ آن حضرت شاخه خشکى را گرفت و تکان داد تا تمام برگهایش فرو ریخت، سپس رو به من کرد و فرمود: سؤال نکردى که چرا این کار را کردم؟ عرض کردم بفرمایید چرا؟ فرمود: هنگامىکه مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد و سپس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مىریزد؛ همانگونه که برگهاى این شاخه فرو ریخت.
حضرت على(علیه السلام) از پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مىکند که فرمود: نمازهاى پنجگانه براى امت من، مانند نهر آب جارى است که بر در خانه یکى از شما باشد. آیا گمان مىکنید اگر کثافتى در تن او باشد و روزى پنج بار در آن غسل کند، آیا چیزى از آن بر جسد او خواهد ماند؟! به خدا سوگند که نمازهاى پنجگانه براى امت من، چنین است. همچنین در روایتى مشهور که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: اولین چیزى که بنده بدان محاسبه مىشود نماز است؛ اگر پذیرفته شد، اعمال دیگر نیز پذیرفته خواهد شد و اگر ردّ شود، دیگر اعمال نیز ردّ خواهد شد.
اهمیت نماز در آیات و روایات و احادیث درباره نماز
خداوند متعال مىفرماید: (اتْل مآ أوحى إلیک مِن الکتـب و أقم الصّلوه إنّ الصّلوه تنهى عن الفحشآء و المنکر و لذکر اللَّه أکبر و اللَّه یعلمُ ما تصنعون) ؛ آنچه از کتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپادار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز مىدارد و قطعاً یاد خدا بالاتر است و خدا مىداند چه مىکنید.
در آیه دیگرى مىفرماید: (یـأیّها الّذین ءامنواْ استعینواْ بالصّبر و الصّلوه إنّ اللَّه مع الصّـبرین)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، از شکیبایى و نماز یارى جویید، زیرا خدا با شکیبایان است. همچنین مىفرماید: و در دو طرف روز ]اول و آخر آن [و نخستین ساعات شب، نماز را برپادار، زیرا خوبىها بدىها را از میان مىبرد… . بنابراین، نماز یک تکلیف الهى بوده و بر تمام انسانهاى مکلف واجب است و تمام تکالیف و دستورهاى خداوند، در راستاى خوشبختى و به کمال رسیدن انسان است. گرچه خوشبختى تنها در نماز نیست،اما مىتوان از نماز و عبادت به بهترین و مؤثرترین عامل خوشبختى و عاقبت به خیرى انسان و بهترین و محبوبترین عمل نزد خداوند متعال نام برد؛ چنانکه از پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)سؤال شد: کدام اعمال نزد خداوند متعال محبوبترین است؟ فرمود: الصلاه لوقتها؛ نمازى که در وقت خوانده شود. امیرمؤمنان على(علیه السلام) هم مىفرماید: هیچ عملى نزد خداوند محبوبتر از نماز نیست؛ پس امور دنیا، شما را از اوقات آن و خواندن آن در وقت، باز ندارد و به خود مشغول نکند.
نماز عامل خوشبختى است و عاقبت و سرنوشت انسان در روز قیامت به نماز بستگى دارد، زیرا امامباقر(علیه السلام)فرمود: اولین سؤال روز حساب از انسان، نماز است، اگر نماز انسان قبول شود، دیگر اعمال نیز قبول مىگردد.«نماز» از واجباتى است که در قرآن کریم و روایات اسلامى بیشترین تأکید و سفارش بر آن شده و تکلیف واجبى است که مکلف ـ حتى در حال مرگ ـ باید آن را به جا بیاورد و تحت هیچ شرایطى نباید ترک شود و توصیه تمام انبیاى الهى به امتهایشان بوده و در روز حسابرسى نیز اگر این عمل (نماز) پذیرفته شود، دیگر اعمال نیز مقبول مىافتد.
«حفاظت از نماز» در کدام سوره آمده است؟
- درباره حفاظت از نمازها، چهار آیه در چهار سوره آمده است که در یک آیه، خداوند به حفاظت از نماز امر مىفرماید و در سه آیه دیگر آن را صفتى براى مؤمنان و یا نمازگزاران ذکر مىنماید.
1. (حَـفِظُواْ عَلَى الصَّلَوَتِ وَالصَّلَوهِ الْوُسْطَى) در انجام همه نمازها و ـ به خصوص ـ نماز وُسطى [=نماز ظهر]کوشا باشید.
2. (وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَهِ یُؤْمِنُونَ بِهِى وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ)؛ [یقین بدان] آنها که به آخرت ایمان دارند، به آن (=قرآن) ایمان مىآورند و بر نمازهاى خویش، مراقبت مىکنند.
3.سوره مؤمنون آیه9.
4. سوره معارج آیه34
نخستین پرسش در قیامت
با توجه به آیه 4 سوره اعراف شکى نیست که خداوند از همه خلایق سؤال مىکند، ولى پرسش این است که در یک حدیث مىخوانیم که نخستین سؤال در قیامت از دوستى با اهلبیت است، در حدیث دیگرى مىخوانیم که نخستین پرسش، از نماز است. وجه جمع این دو حدیث چگونه است؟
همان طور که اشاره شد در اصل سؤال هیچ جاى تردیدى نیست، اما در این که در قیامت نخست از چه چیزى سؤال مىشود، روایات متعددى داریم؛ امام صادق(علیه السلام)مىفرماید: اوّل ما یحاسب به العبد على الصلاه فاذا قبلت قبل منه سائر عمله و اذا ردّت علیه ردّ علیه سائر عمله؛ نخستین چیزى که آدمى بر آن محاسبه مىشود، نماز است. اگر نماز پذیرفته شد، دیگراعمال هم قبول مىشود و اگر نماز ردّ شد، دیگر اعمال هم ردّ مىشود.
در روایت دیگر مىخوانیم: اول ما یسأل العبد اذا وقف بین یدى الله تعالى عن الصلاه فان زکت صلاته زکى سائر عمله و ان لم تزک صلاته لم یزک عمله؛ هنگامى که آدمى در پیشگاه خداوند تعالى قرار گیرد، نخست از نماز سؤال مىشود. اگر نمازش پاک بود، دیگر اعمالش هم پاک مىشود و اگر نمازش پاک نبود، دیگر اعمالش هم پاک نمىشود.
در روایت دیگری امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: انّ اول ما یسأل عنه العبد اذا وقف بین یدى الله عزوجل الصلوات المفروضات و عن الزکاه المفروضه و عن الصیام المفروض و عن الحج المفروض و عن ولایتنا اهل البیت؛ هنگامى که انسان در پیشگاه خداوند متعال قرار مىگیرد، نخست از نمازهاى واجب، زکات واجب، روزه واجب، حج واجب و ولایت ما اهلبیت سؤال مىشود.
این روایات با هم منافات ندارد، چون مراد از «اوّل» در این روایات و امثال آن، اوّل اضافى و نسبى است به دو بیان:
1- در قیامت آن گاه که از اعمال بندگان سؤال مىشود، نخست نماز سؤال و محاسبه مىشود؛ از همین رو در روایت اول و دوم کلمه «عمل» ذکر شده است و هنگامى که از اعتقادات سؤال مىشود، نخستین سؤال از محبت اهل بیت مىباشد. شیخ صدوق در بیان عقاید امامیه مىگوید: «پس از معرفت (اعتقادات) نخستین عملى که از میان اعمال آدمى، محاسبه مىشود، نماز است». پس به یک معنا بنابر نظر مرحوم صدوق، سؤال از اعتقادات مقدم بر سؤال از نماز است. ضمن این که یکى از شرایط قبولى نماز و دیگر عبادات اعتقاد به ولایت اهلبیت است. بر این اساس نخستین چیزى که سؤال مىشود، ولایت اهلبیت خواهد بود.
2- این که زمان هردوپرسش متفاوت است،زیراباتوجهبه روایاتى کهازپیامبررسیده :مادرهفت جایگاه به شما سرکشى مىکنیم، هنگام وفات، درقبر، هنگام برانگیختهشدنازقبر، هنگامى که پرونده عمل را اعطا مىکنند، وقت حسابرسى، وقت میزان اعمال وهنگام عبورازصراط و درآنجا محبت ما کارسازاست و با توجه به اهمیتى که مسئله ولایت دار، مىتوان گفت زمان پرسش از ولایت علاوه برقیامت اول بار درعالم قبر و برزخ صورت مىگیرد.
تحقیق درباره جبـر و اختيار از ديدگـاه ابـن عـربــي
چكيده:
مسأله جبر و اختيار از ديرباز در ميان فيلسوفان و متكلمان مطرح بوده است. نظريه جبر و اختيار ابن عربي را در تفكر عرفاني وي ميتوان يافت. او حقيقت هستي را واحد و احكام آن را مختلف ميداند؛ لذا بينونيت ميان حق و خلق از ميان ميرود و موجودات ظلي و امكاني، در پرتو ذات حق، مظهر اسماء و صفات الهي ميگردند. در اين مقاله به تفصيل نظريه ابن عربي را در اين زمينه با توجه به آثار وي بيان ميكنيم.
كليد واژهها:
فيض اقدس، فيض مقدس، اعيان ثابته، سرّالقدر، اسماء و صفات الهي، اراده تشريعي، اراده تكويني مسأله جبر و اختيار از كهنترين مسائلي است كه در ميان صاحبان تفكر فلسفي از يك سو، و به عنوان مسأله جبر و تفويض در ميان اهل كلام از سوي ديگر، مورد بحث قرار گرفته است. مشخص نيست كه اين مسأله دقيقا از چه زماني مطرح شده، اما بديهي است كه در بينش اسلامي كه با هدايتهاي پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله و ائمه اطهار عليهمالسلام شكل ميگيرد. اعتقاد به جبر قويا مورد نفي قرار گرفته است و در عين حال اعتقادي راسخ بر مشيت و قضا و قدر الهي وجود دارد. بنابراين روشن است كه در دين مقدس اسلام هيچگونه ملازمهاي ميان اعتقاد به قضا و قدر الهي و اعتقاد به جبر وجود ندارد. با اينهمه، با گذشت كمتر از يك قرن از ظهور اسلام، تفكر جبري در ميان مسلمانان پيدا ميشود و از اين طريق راه براي حفظ منافع خلفاي جور، هموار ميگردد. بسياري از مسلمانان در اين خصوص در جرگه دو دسته «جبري»ها و «قدري»ها، كه بعدها بشكل دو دسته اشاعره و معتزله خود را نشان ميدهند، در ميآيند. بعدها كه مسائل كلامي رواج بيشتري در ميان مسلمانان پيدا ميكند، بينش سوم كه بينش اماميه است، خود را نشان داده، راه سومي را كه همان امر بين الامرين و نفي جبر و تفويض بطور مطلق است، پيشنهاد ميكند.
در ميان اهل فلسفه بندرت بحثي مستقل تحت عنوان جبر و اختيار مطرح ميشود.اما به مناسبت بحثهاي ديگر نظير «مسأله ضرورت در مبحث عليت»، «توحيد افعالي حق تعالي» و «علم ازلي حق تعالي» اين بحث نيز به ميان ميآيد. بطور اجمال ارتباط مسأله جبر و اختيار با سه مسأله مذكور چنين است :
1ـ ضرورت در عليت: نظر به اينكه عقل به يك ارتباط ضروري ميان وجود علت و معلول حكم ميكند، كه از اين حكم عقل با قواعدي فلسفي چون «الشيء مالم يجب لم يوجد»، «كل ممكن محفوف بالوجوبين» و «استحاله تخلف معلول از علت» ياد ميشود، اختيار آدمي، آنجا كه فاعل و موجد فعلي از افعال خويش است، مورد شبهه قرار ميگيرد. زيرا بر اين اساس كه او علت موجده فعل خويشتن است، ايجاد فعل، امري ضروري مينمايد و از آن رو كه موجودي مختار است، بايد ايجاد فعل امري في نفسه ممكن باشد، بگونهاي كه او هم قادر به فعل و هم قادر به ترك آن باشد. از سوي ديگر چون فعل آدمي در سلسله علل و معاليل موجود در اين عالم واقع شده است و در اين سلسله رابطهاي جز ضرورت و حتم يافت نميشود، چه جايي براي اختيار آدمي باقي خواهد ماند؟
2ـ علم ازلي حق تعالي به عالم: معلوم بودن ازلي همه چيز براي حق تعالي، حكم ميكند كه افعال انسان نيز از ازل معلوم و در نتيجه محتوم و معين باشد؛ به نحوي كه بدوا به نظر ميرسد ديگر كاري از اختيار انسان ساخته نيست و شبهه معروفي كه به خيام نسبت داده شده، بر همين اساس است:
مي خوردن من حق ز ازل ميدانست
گر مي نخورم علم خدا جهل بود
مسأله قضاي الهي نيز در همين باب مطرح ميگردد و نيز در همين بحث است كه بايد به مسأله مطرح شده در روايات يعني «جف القلم بما هو كائن إلي يوم القيامة» به گونهاي پاسخ داده شود كه از آن جبر استنتاج نشود.
3ـ توحيد افعالي حق تعالي: بينش حكمي و فلسفي به مقتضاي عقل چنين حكم ميكند كه واجب الوجود موجودي باشد كه قدرت او نيز مانند علم او بر تمام اشياء ساري باشد؛ به تعبير ديگر فاعل و موجد حقيقي همه چيز تنها او باشد. اين مسأله در فلسفه به صورتي مبرهن تحت عنوان «لا مؤثر حقيقي في الوجود إلا الله» بطور مستقل مورد بحث قرار ميگيرد. بعلاوه در بحث صفت قدرت واجب الوجود نيز از آن سخن به ميان ميآيد.
در لسان شرع مقدس نيز عباراتي يافت ميشود كه در مقام بيان توحيد افعالي حق، همه اشياء و افعال به حق تعالي نسبت داده ميشود. «والله خلقكم و ما تعملون»؛ يا «و ما رميت اذ رميت ولكن الله رمي»؛ يا «قل كل من عندالله»؛ و مانند آن. اگر چه در كنار اين آيات، آياتي نيز افعال را به خود آدمي نسبت ميدهند؛ چنانكه در آيه شريفه اول و دوم نيز مشاهده ميشود.
با تفحص در آراء متفكران فلسفه و عرفان معلوم ميشود بينشي كه «عقل» بوضوح بر آن حكم ميكند همان است كه در كلام معصوم عليهمالسلام تحت عبارت «لا جبر و لا تفويض بل أمر بين الأمرين» خود را نشان ميدهد. به همين دليل است كه نظر و سخن فلاسفه و اهل عرفان در اين باره به نحوي حكايت از پذيرفتن امر بين الامرين دارد اگرچه هر يك در تبيين آن راه و بيان خاص خود را برگزيدهاند. ما اينك به بررسي ديدگاه ابن عربي كه صاحب مكتب عرفان در ميان اهل اسلام است، ميپردازيم تا با تبيين او از «امر بين الامرين» بودن جبر و اختيار به گونهاي كه بر مبناي عرفان خاص او استوار است، آشنا گرديم.
جبر و اختيار از ديدگاه ابن عربي
نظريه جبر و اختيار ابن عربي را بيشك در مباني تفكر عرفاني او ميتوان يافت. بارزترين و مهمترين ويژگي تفكر او نظريه وحدت وجود است. او قائل است كه حقيقت هستي، حقيقتي واحد است كه تنها احكام آن مختلف ميگردد. به تعبير ديگر، عين واحده وجود به صور مختلفي كه از يكديگر ممتاز ميباشند، ظهور ميكند. براساس اين بينش، بينونت ميان حق و خلق رخت از ميان برميبندد و تمامي موجودات ظلي وامكاني، پرتو ذات حق و مظهر اسماء و صفات الهي ميگردند. يعني همانگونه كه واحد با اعداد بينونتي نداشته، بلكه موجد اعداد و با آنهاست، با آنكه خود عدد نيست، حق نيز موجد اعيان اشياء و با آنهاست، اما خود آنها نيست:
«و ما خلق تراه العينإلا عينه حق»
و يا در جاي ديگري از همان فص: «فالقرب الإلهي من العبد لاخفاء به في الإخبار الإلهي (و نحن أقرب إليه من حبل الوريد) فلا قرب أقرب من أن تكون هويته عين أعضاء العبد و قواه، و ليس العبد سوي هذه الأعضاء و القوي، فهو حق مشهود في خلق متوهم. فالخلق معقول و الحق محسوس مشهود عند المؤمنين و أهل الكشف و الوجود.»2
و باز در همان فص آمده است: «و اذا كان الحق وقاية للعبد بوجه و العبد وقاية للحق بوجه فقل في الكون ماشئت: إن شئت قلت هو الخلق و إن شئت قلت هو الحق، و إن شئت هو الحق الخلق و إن شئت قلت لا حق من كل وجه و لا خلق من كل وجه، و إن شئت قلت بالحيرة في ذلك، فقد بانت المطالب بتعيينك المراتب.»
همين نكته را با تعابيري ديگر ميتوان چنين بيان كرد كه فيض مقدس كه همان وجود است به شرط اطلاق، فعل حق بوده و جامع كليه آثار در نزول و صعود وجود است و هيچ امري از حيطه آن خارج نيست (و رحمتي وسعت كل شيء)، اين
فيض عام و رحمت واسع بوجه وحدت و اتصال به حق داراي حكمي است، و از حيث سريان در موجودات داراي حكمي ديگر؛ از حيث اول است كه حق تعالي فرمود: «ما أصابك من حسنة فمن الله» و از حيث دوم است كه فرمود: «و ما أصابك من سيئة فمن نفسك» و از آن حيث كه نهايتا كليه وجوه و عناوين و احكام به تجلي حق بر ميگردد، فرمود: «قل كل من عندالله، و ما تشاؤون إلا أن يشاء الله.»
اين خلاصه بينش عرفاني ابن عربي در اين زمينه است. اما تفصيل اين طرز تفكر را در مسأله جبر و اختيار، چنانچه بخواهيم از آثار ابن عربي جستجو كنيم، بي ترديد به جهت ارتباط مستقيم آن با علم و اراده حق تعالي، بحث درباره اعيان ثابته ـ كه علم پيشيني حق به اشياء را تبيين ميكندـ ضروري مينمايد.
اعيان ثابته: اعيان ثابته كه علم حق به اشياء در مرتبه ذات است، هيچ علتي ندارند، بلكه اشياء تنها در «وجود» خود محتاج به حق ميباشند، نه در اعيان و امكان و فقر خود. در اين باره ابن عربي چنين گفته است:
«و ذلك أن في مقابله وجوده، أعيانا ثابتا لاوجود لها إلا بطريق الإستفادة من وجود الحق، فتكون مظاهره في ذلك الإتصاف بالوجود و هي أعيان لذاتها ما هي اعيان لموجب و لا لعلة كما أن وجود الحق لذاته لا لعلة، كما هو الغني لله تعالي علي الإطلاق، فالفقر لهذه الأعيان علي الإطلاق إلي هذا الغني الواجب الغني بذاته لذاته... و هذه نسبة لا عن أثر، إذ لا أثر لها في كون الأعيان الممكنات أعيانا و لا في إمكانها... و لهذا لا نجعله تعالي علة لشيء لأن العلة تطلب معلولها كما يطلب المعلول علته، و الغني لا يتصف بالطلب.»1
همچنين در فص آدمي، «وجود» اعيان موجودات به حق، و «ظهور احكام» آنها به حقايق معقوله كليه، نسبت داده شده است: «ولو لا سريان الحق في الموجودات بالصورة ما كان للعالم وجود، كما أنه لولا تلك الحقائق المعقولة الكلية ما ظهر حكم في الموجودات العينية، و من هذه الحقيقة كان الإفتقار من العالم إلي الحق في وجوده.»
نيز در فص ابراهيمي آمده است كه عالم صرفا تجلي حق است در صور اعيان ثابتهاي كه وجودشان بدون وجود حق محال است و تجلي حق بر اساس تنوع اين اعيان و احوال آنها تنوع مييابد:
«و إن العالم ليس إلا تجليه في صور أعيانهم الثابتة التي يستحيل وجودها بدونه و إنه يتنوع و يتصور بحسب حقائق هذه الأيان و أحوالها.»3
آنچه از عبارات فوق مستفاد است بطور خلاصه اين است كه اعيان ثابته معلول حق نيستند، اما وجودشان هم چيزي جز وجود حق، كه در آن صورت خاص متجلي شده است، نيست. اينك با توجه به اين نكته و به ضميمه اين مطلب كه ابن عربي، در مواضع متعددي، علم حق را تابع معلوم دانسته و علم حق به عباد را تابع استعدادات و احوال و اعيان ثابته آنها ميداند، و نيز اينكه اراده حق هم تابع علم اوست يعني اراده حق به «معلوم» تعلق ميگيرد، اين نتيجه ضروري خواهد بود كه ما لا اقل از حيث اعيان ثابته خود، مكلف و مسؤول خواهيم بود؛ زيرا افعالي كه از ما سر ميزند از آن حيث است كه مقتضاي عين ثابت ازلي ماست و عين ثابت ما مجعول حق نيست، بلكه تنها وجودش منسوب به حق است، پس بدين لحاظ، فعل فعل ماست. اما از سوي ديگر «وجود» اين عين ثابت به وجود حق است؛ پس بدان لحاظ (لحاظ وجود) فعل ما و همه موجودات، منسوب به حق است. همين مطلب را در عباراتي از فص يعقوبي آنجا كه درباره معاني «دين» سخن ميگويد، مييابيم. ابن عربي ميگويد از جمله معاني دين، معناي انقياد و جزاست و در توضيح آن چنين گويد كه مكلف يا منقاد است بالموافقه و يا مخالف است و در هر صورت، حق منقاد عبد است لإفعاله و ما هو عليه من الحال، پس اين حال عبد است كه تأثير ميكند، و از همين جاست كه دين معناي جزا و معاوضه ميدهد. اما باطن امر آن است كه همه اينها در مرآت وجود حق، اما به مقتضاي ذات عباد، تجلي يافته است:
«لكن الأمر يقتضي الإنقياد و بيانه أن المكلف إما منقاد بالموافقة و إما مخالف... فعلي كل حال قد صحّ إنقياد الحق إلي عبده لأفعاله و ما هو عليه من الحال. فالحال هو المؤثر فمن هناكان الدين جزاء، أي معاوضة بما يسر و بما ل
يسر فبما يسر، هذا جزاء بما يسر، «و من يظلم منكم نذقه عذابا كبيرا» هذا جزاء بما لا يسر... و هذا لسان الظاهر في هذا الباب و أما سرّه و باطنه فإنه تجلي في مراة وجود الحق، فلا يعود علي الممكنات من الحق إلا ما تعطيه دواتهم في أحوالها، فإن لهم في كل حال صورة، فيختلف صورهم لإختلاف أحوالهم. فيختلف التجلي لإختلاف الحال، فيقع الأثر في العبد بحسب ما يكون. فما أعطاه الخير سواه و لا أعطاه ضد الخير غيره، بل هو منعم ذاته و معذبها، فلا يذمّنّ إلا نفسه. ولا يحمدن إلا نفسه، «فلله الحجة البالغة» في علمه بهم، إذا العلم يتبع المعلوم.»1
بدين ترتيب آنچه از خير و شر متوجه عبد ميشود، اثر و مقتضاي عين ثابت اوست و اراده حق كه به تبع علم حق به چنين امري تعلق گرفته است، تابع معلوم (يعني همان عين ثابت عبد) است.
در فص ابراهيمي نيز با ذكر اين نكته ميگويد در برابر عالم دو كشف رخ ميدهد، يكي آنكه حق، خود، دليل بر خويش و الوهيت خويش است و عالم چيزي جز تجلي حق در صور اعيان ثابت نيست، و دوم آنكه بعضي از ما براي بعضي ديگر ظهور پيدا ميكنيم البته در حق و بدين ترتيب به خود معرفت پيدا ميكنيم، سپس ميافزايد كه به هر دو كشف، آنچه بر ما حكم ميشود، سببش خود ما هستيم.
« ... بل نحن نحكم علينا بنا ولكن فيه، و لذلك قال «فلله الحجة البالغه» يعني علي المحجوبين، إذ قالوا لم فعلت بنا كذا و كذا مما لا يوافق أغراضهم، «فيكشف لهم عن ساق» و هو الأمر الذي كشفه العارفون هنا، فيرون أن الحق ما فعل بهم ما إدعوه أنه فعله، و إن ذلك منهم، فإنه ما علمهم إلا علي ما هم عليه، فتدحّض حجتهم و تبقي الحجة لله تعالي البالغة.»
در ادامه عبارت فوق، ابن عربي اشكال مقدري را مطرح ميسازد كه اگر آنچه بر ما حكم ميشود به موجب خود ما و به مقتضاي عين ثابت ما باشد، پس معني اين آيه شريفه چه ميشود كه حق تعالي فرمود، فلو شاء لهديكم أجمعين؟ پاسخ ابن عربي به اين اشكال چنين است:«لو» حرف امتناع است، پس معلوم ميشود كه حق اين مشيت را نفرموده است و آنچه مورد مشيت واقع شده است، همان است كه هست. يعني حق تعالي آن چيزي را مشيت و اراده فرموده كه معلوم او بوده است؛ زيرا اراده تابع علم و علم نيز تابع معلوم است و معلوم همان اعيان ثابته اشياء و احوال آنهاست كه ازلاً ثابت است؛ اگر چه به حكم عقل هميشه طرف نقيض آنچه وقوع مييابد نيز ممكن است. بدين ترتيب آنچه در عالم رخ ميدهد، از ازل متعين بوده و اين تعين از ناحيه عين ثابت و احوال آن است، نه آنكه جبري از جانب حق بر عباد تحميل شده باشد. لذا ابن عربي در فتوحات ميگويد: حكم نهايتا از آن علم حق است كه بر حق و خلق هردو حكومت ميكند و لذا كسي متحكم نيست، بلكه اين ذات هر موجودي است كه در عين ثابت او كتاب و قضاي سابق را تعيين نموده و بر حق و خلق حكم ميراند:
«قال رسول الله في الصحيح عنه: إن الرجل ليعمل بعمل أهل الجنة فما يبدو للناس حتي ما يبقي بينه و بين الجنة إلا يشبر، فيسبق عليه الكتاب فيعمل بعمل اهل النار فيدخل النار، و كذالك قال في أهل الجنة ثم قال صلياللهعليهوآله و إنما الأعمال بالخواتيم و هي علي حكم السوابق فلا يقضي الله قضاء إلا بما سبق الكتاب به أن يقضي. فعلمه في الأشياء عين قوله في تكوينه فما يبدل القول لديه، «فلا حكم لخالق و لا مخلوق إلا بما سبق به فهذا موقف السواء الذي يوقف فيه العبد:
فيخلقه أجري فمن يتحكم إذا كان علم الحق في الحق يحكم
فكل إلي سبق الكتاب مسلم وليس بمختار إذا كان هكذا
له سور فيناو آي و أنجم فما الخوف إلا من كتاب تقدمت
رؤوف رحيم بالعباد و أرحم فلو كان مختار أمناه إنه
بل الانسان علي نفسه بصيرة، فانظر أيها الولي ألحميم إلي ما يحوك في صدرك و لا تنظر
إلي العوارض... و ذلك الذي يحوك في صدرك هو عين تجلي الأمر الذي لك و قسمك من الوجود الحق.»
سپس در ادامه بحث چنين ميگويد:
«و أعلم أن الله تعالي ما كتب إلا ما علم و لا علم إلا ما شهد من صور المعلومات علي ما هي عليه في أنفسها ما يتغير منها و ما لا يتغير، فيشهدها كلها في حال عدمها علي تنوعات تغييراتها إلي ما لا يتناهي فلا يوجدها إلا كما هي عليه في نفسها.»
بنابراين سبق كتاب نسبت به هر موجودي بر اساس مشاهده حق از آن موجود در حال عدم و تقرر ثبوتي آن ميباشد و بدين ترتيب وجه «فلله الحجة البالغة» روشن ميگردد. «فما تمّ علي ما قررناه كتاب يسبق إلا بإضافة الكتاب إلي ما يظهر به ذلك الشيء في الوجود علي ما شهده الحق في حال عدمه، فهو سبق الكتاب علي الحقيقة و الكتاب سبق وجود ذلك الشيء... فمن كان له ذلك علم معني سبق الكتاب لا يخف سبق الكتاب عليه و إنما يخاف نفسه، فإنه ما سبق الكتاب عليه و لا العلم إلا بحسب ما كان هو عليه من الصورة التي ظهر في وجوده عليها... و من هنا (إن عقلت) وصف الحق نفسه بأن له الحجة البالغة... فإنه من المحال إن يتعلق العلم إلا بما هو المعلوم عليه في نفسه فلو احتج احد علي الله بأن يقول له علمك سبق في بأن أكون علي كذا فلم تؤاخذني، يقول له الحق هل علمتك إلا بما أنت عليه، فلو كنت علي غير ذلك لعلمتك علي ما تكون عليه و لذلك قال «حتي نعلم»1 فارجع إلي نفسك و أنصف في كلامك، فإذا رجع العبد علي نفسه و نظر في الأمر كما ذكرناه علم أنه محجوج و أن الحجة لله تعالي عليه. اما سمعته تعالي قال «و ما ظلمهم الله» و «ما ظلمناهم» و قال «ولكن كانوا أنفسهم يظلمون» كما قال «ولكن كانوا هم الظالمين» يعني أنفسهم. فإنهم ما ظهروا لنا حتي علمناهم و هم معدومون إلا بما ظهروا به في الوجود من الأحوال، و العلم تابع للمعلوم ما هو المعلوم تابع للعلم فافهمه.»2
آنگاه شيخ معناي تبعيت علم حق از معلوم را توضيح ميدهد و فرق آن را با آنچه در فلسفه بعنوان علم انفعالي مصطلح است، بيان ميكند:
«و فرق يا أخي بين كون الشيء موجودا في تقدم العلم وجوده، و بين كونه علي هذهالصور في حال عدمه الأزلي له. فهو مساوق «للعلم الالهي» به و متقدم عليه بالرتبة لأنه لذاته أعطاه العلم به.»
ابن عربي در ادامه ميافزايد كه دانستن اين نكته در باب تسليم به قضا و قدر كه مقتضاي عين ثابت ماست، امري بسيار نافع است: «فاعلم ما ذكرناه فإنه ينفعك و يقويك في باب التسليم و التفويض للقضاء و القدر الذي قضاه حالك.»
مسأله تكليف و خطاب چه معنايي خواهد داشت؟
با آنچه تا كنون مطرح شد، يعني اين كه هر موجودي از ازل به حكم عين ثابت خويش تعيّن خاصي دارد و اراده و علم حق نيز به همان تعلق گرفته است و خصوصا با استفاده از عباراتي از ابن عربي از جمله اينكه علم حق هم بر حق و هم بر خلق حكم ميراند و علم تابع معلوم است، ديگر تكليف عباد چه توجيهي خواهد داشت؟ زيرا از ازل تعيين يافته است كه فلان عبد، مؤمن و متقي و ديگري كافر و فاجر باشد.
توجيه ابن عربي چنين است: تكليف و خطاب الهي به لحاظ خود مخاطبان است و الا با تكليف، هيچ امري بر حق مكشوف نميگردد؛ زيرا چنانكه در عبارتي از فتوحات3 آمده است ما نيز مانند ملائكه از ازل مقامي معلوم داشتهايم كه تنها براي خودمان در انتهاي حيات و عندالموت روشن ميگردد؛ و همين است وجه تكليف ما:
«و إنما ورد الخطاب إلالهي بحسب ما تواطأ عليه المخاطبون و ما أعطاه النظر العقلي، ما ورد الخطاب علي ما يعطيه الكشف. و لذلك كثر المؤمنون و قل العارفون أصحاب الكشوف.«و ما منا إلا له مقام معلوم»: و هو ما كنت به في ثبوتك ظهرت به في وجودك... فلا تحمد إلا فقد و لا تذم إلا نفسك ما يبقي للحق الاّ حمد إفاضة الوجود لأن ذلك له لا لك. فتعين عليه ما تعين عليك. فالأمر منه إليك و منك إليه، غير أنك تسمي مكلفا و لا يسمي مكلفا.»4
همچنين در فصّ يعقوبي با توجه به آنكه حق تعالي از ازل ميداند كه چه كسي منقاد و چه كسي مخالف و عاصي است، حكمت تكليف عباد چنين توضيح داده شده است كه در واقع خود تكليف عبد به مأمور به از جانب خداوند نيز به مقتضاي سؤال عين ثابت عبد است. مثلاً عين ثابت عبد، گاه اقتضا ميكند كه خداوند از او امري را طلب كند كه آن را اطاعت نميكند. بدين ترتيب طاعت يا معصيت
هم تابع علم او و علم او نيز تابع معلوم است. پس معصيت عبد هم مراد حق به اراده تكويني است. و از همين روي پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: سوره هود مرا پير كرد؛ زيرا در آن سوره خداوند فرمود: «فاستقم كما أمرت» و پيامبر نميداند آيا مأمور به امري است كه موافق اراده حق است و لذا واقع ميگردد، يا امري است كه مخالف اراده حق است و واقع نميگردد.1
در خصوص اين عبارت، جامي در نقد النصوص چنين آورده است:
«چنانكه وجود عبد، مأمور به ايجاد حق است سبحانه و تعالي، همچنين وجود فعل مأمور به نيز به ايجاد اوست. پس مادام كه امر تكويني به وجود فعل مأمور به تعلق نگيرد، انقياد امر تكليفي از عبد مأمور ممتنع است. آري چيزي را كه به خود موجود نباشد، چون تواند به خود بر معدومي ديگر افاضه وجود كردن و او را از كتم عدم به صحراي وجود آوردن؟ عزيز من «والله خلقكم و ما تعملون» ميخوان و هستي ذات و فعل خود از حضرت بي چون دان!...
اگر سائلي پرسد كه چه فايده باشد در آن كه حق تعالي بنده را به چيزي امر فرمايد كه «بكن» و نخواسته باشد كه آن فعل از وي صادر گردد، جواب گوييم كه تكليف، حالي است از احوال عين ثابته عبد، و عبد را استعدادي خاص است مرتكليف را كه آن استعداد خاص مغاير استعداد فعل مأمور به است. پس عين عبد به آن استعداد خاص خويش از حق سبحانه طلب ميكند كه:«مرا به چيزي تكليف كن كه در استعداد من مطلقا قبول آن ننهاده باشي.» پس حق سبحانه به آن طلب استعداد خاص، او را به آن تكليف ميفرمايد و نميخواهد كه آن مأمور به از آن عبد مأمور واقع گردد. چرا كه حق تعالي عالم است به آنكه او را در اصل استعداد قبول آن نيست. پس هر آينه وقوع ضدّ مأمور به از وي متوقع باشد و فايده و حكمت در اين تمييز مستعد قبول مأمور به باشد از غير مستعد. والله اعلم.»2
بدين طريق، خود امر تشريعي نيز به لحاظ تقريرش مشمول مشيت و اراده تكويني حق قرار ميگيرد و جهت آن، اين است كه خود امر كردن حق مربنده را به تكليف نيز به مقتضاي عين ثابت عبد است، اگر چه امتثال آن امر مقتضاي عين ثابت عبد، و در نتيجه متعلق علم و اراده حق تعالي نباشد. همين مطالب را در فص داوودي چنين مييابيم.
« ... و من هنا نعلم ان كل حكم ينفذ اليوم في العالم انه حكم الله عزوجل. و ان خالف الحكم المقرر في الظاهر المسمي شرعا، اولا ينفذ حكم، الا لله في نفس الامر، لان الامر الواقع في العالم انما هو علي حكم المشية الالهية لا علي حكم الشرع المقرر و ان كان تقريره من المشية. و لذلك نفذ تقريره خاصة، فان المشية ليست لها فيه الا التقرير لا العمل بما جاء به. فالمشية سلطانها عظيم... فلا يقع في الوجود شيء و لا يرتفع خارجا عن المشية، فان الامر الالهي اذا خولف هنا بالمسمي معصية، فليس الا الامر بالواسطة لا الامر التكويني، فما خالف الله احد قط في جميع ما يفعله من حيث امر المشية، فوقعت المخالفة من حيث امر الواسطة فافهم.3
بر اين اساس، آنچه كه وقوع آن حتمي و ناگزير است، همان اراده تكويني است و آنچه كه بعنوان اراده، تابع علم حق دانسته ميشود، نيز همين اراده است. و اين اراده حق كه همان مشيت اوست4، چيزي جز اين نيست كه حق تعالي به سبب آن عين ثابت شيء را از تقرر ثبوتي به ظهورش در شيئيت وجودي منتقل ميكند. و آنچه كه اراده حق موجب آن است تنها «وجود» شيء است و الا احكام آن تابع عين ثابته خود آن است و حتي افعال عبد قادر مريد نيز كه به وجهي به نيابت از حق انجام ميپذيرد در باطن موجب آن، همان عين ثابت عبد و مقتضاي آن است.5
قضا و قدر
گفته شد كه ابن عربي تابعيت علم مر معلوم را، و اينكه معلوم همان عين ثابت ازلي اشياء است ـ كه وقوع هر چيزي در عالم هستي را متعين از ازل ميسازدـ امري نافع در باب تسليم و تفويض به قضا و قدر ميداند. اينك براي روشنتر شدن جايگاه قضا و قدر در بحث جبر و اختيار عباراتي از ابن عربي را مطرح ميكنيم.
در آغاز فص «عزيري» قضا و قدر چنين تعريف شده است:
«إعلم أن القضاء حكم الله في الأشياء، و حكم الله في الأشياء علي حد علمه بها و فيها. و علم الله في الأشياء علي ما أعطته المعلومات مما هي عليه في نفسها. و القدر توقيت ما هي عليه الأشياء في عينها من غير مزيد. فما حكم القضاء علي الأشياء إلا بها. و هذا هو عين سرّالقدر «لمن كان له قلب أو ألقي السمع و هو شهيد» فلله الحجة البالغة.»
از اين عبارت چنين برداشت ميشود كه قضاي الهي نيز تابع معلوم است ؛ زيرا كه حق به همان چيزي حكم ميكند كه به آن علم دارد و علم نيز تابع معلوم است. قدر نيز توقيت همان قضاست؛ يعني تفصيل و تدريج يافتن قضا. بدين ترتيب قضاي الهي به اشيا چنانكه در عين ثابتهشان هستند، تعلق ميگيرد و اين همان چيزي است كه از آن به «سرّالقدر» تعبير ميگردد، زيرا قضا باطن قدر است و بر همين اساس است كه لله الحجة البالغة.
در فتوحات مكيه، قضا و قدر، ضمن ذكر مثالي از قاضي متعارف، چنين تعريف شده است:
«فالقضاء أمر معقول لا وجود له إلا بالمقضّي به [كه همان قدر است]، و المقضي به يعيّنه حال المقضي عليه، و بهذه الجمله يثبت اسم القاضي... فالقضاء مجمل، و المقضي به تفصيل ذلك المجمل، و هو القدر لأن القدر توقيت.»1
از مجموع دو عبارت اخير چنين بر ميآيد كه قدر همان توقيت للمعلوم است و معلوم هم همان عين ثابت است، و بدين لحاظ است كه قضا و علم و اراده همگي تابع قدر يعني تابع معلوم، تلقي شدهاند. و بر اين پايه وجه رضا به قضا و ايمان به قدر نيز معلوم ميگردد. اين مطلب در فصّ عزيري چنين آمده است:
«و قال تعالي في حق الخلق «والله فضلّ بعضكم علي بعض في الرزق، و الرزق منه ما هو روحاني كالعلوم، و حسي كالأغذية، و ما ينزله الحق إلا بقدر معلوم، و هو الإستحقاق الذي يطلبه الخلق، فإن الله» أعطي كل شيء خلقه «فينزّل بقدر ما يشاء و ما يشاء إلا ما علم فحكم به. و ما علم كما قلناه ـ إلا بما عطاه المعلوم. فالتوقيت في الأصل للمعلوم و القضاء و العلم و الإرادة و المشية تبع للقدر.»2
و اما وجه تكليف به رضايت به قضا و ايمان به قدر است كه قضاي الهي كه همان حكم الله في الاشياء است، مرتبه اجمال و منسوب به حق است و چنانكه دانستيم تابع قدر و تابع معلوم است؛ در حالي كه قدر منسوب به عبد و عين ثابت او و مرحله تفصيل و متبوع ميباشد. به همين جهت رضايت به خير و شرّ و ايمان و كفر كه در قدر تحقق مييابد، مكلف به و مطلوب نيست بلكه صرفا بايد به آنها ايمان داشت بدين معنا كه ايمان داشته باشيم كه خير خير و شر شرّ است:
ثم لتعلم أن الله تعالي قد أمرنا بالرضاء قبل القضاء مطلقا، فعلمنا أنّه يريد الإجمال فإنه إذا فصّله حال المقضي عليه بالمقضي به، إنقسم الي ما يجوز الرضا به و إلي ما لا يجوز، فلما أطلق الرضا به علمنا أنه أراد الإجمال، و القدر توقيت الحكم، فكل شيء بقضاء و قدر، أي بحكم موقت؛ فمن حيث التوقيت المطلق يجب الإيمان بالقدر خيره و شرّه، حلوه و مُرّه، و من حيث التعيين يجب الأيمان به، لا الرضا ببعضه. و إنما قلنا يجب الإيمان به أنه شر، كما يجب الايمان بالخير أنه خير. فنقول أنه يجب الإيمان بالشرّ إنه شرّ و إنه ليس إلي الله من كونه شرا لا من كونه عين وجود (إن كان الشر أمرا وجوديا) فمن حيث وجوده أي وجود عينه هو إلي الله و كونه شرا ليس إلي الله قال صلياللهعليهوآله في دعائه ربه، و الشر ليس إليك. فالمؤمن ينفي عن الحق ما نفاه عنه... قد تقرر قبل هذا أن القابل له الأثر في التعيين، ما هو للمعطي. فهو تعالي معطي الخير، و القابل يفصله إلي ما يحكم به عليه من خير و شر... و لهذا قال و الخير كله بيديك، و ما حكم به الشر فمن القابل و هو قوله صلياللهعليهوآله و الشر ليس إليك. فان قلت: فهذا المخلوق علي قبول الشر هو ممكن فلأي شيء لم يخلقه علي قبول الخير فالكل منه، قلنا: قد قدمنا و بيّنا أن العلم تابع للمعلوم و ما وجد الممكن إلا علي الحال الذي كان عليه في حال عدمه من ثبوت و تغيير كان ما كان، و الحق ما علم إلا ما هو المعلوم عليه في حال عدمه الذي إذا ظهر في الوجود كان بتلك الحال... .3
حاصل آنكه قدر بحسب تعريفي كه ابن عربي در آغاز فصّ عزيري ميآورد، توقيت آن چيزي است كه اشيا در عين ثابته خود بر آن هستند(توقيت ما هي عليه الأشياء في عينها من غير مزيد) وقضاءحكم الله في الاشياء است كه چنين و چنان باشند به همان نحوي كه مقدر شده است. و چون قدر چيزي جز توقيت معلوم يا معلوم توقيت شده نيست؛ لذا قدر سابق بر قضا و قضا تابع قدر ميگردد و دانستيم كه حق تعالي حكمش درباره اشيا به حسب علم به اشياست و علمش نيز تابع مقتضيات ذ اتي اشياست كه از آن تعبير به اعيان ثابته ميگردد. پس قضا و علم و مشيت و اراده همگي تابع معلوم بوده و از اين رو روشن ميشود كه طاعت و معصيت عبد و حوزه اختيار و خطاب و تكليف قدر است؛ زيرا تمام اينها به مقتضاي عين ثابت عبد است. و چون ما موظف به رضاي به قدر نيستيم، گرچه بايد به آن ايمان آوريم، پس در واقع مكلف به رضا در مورد عصيان و كفر عباد نميباشيم اگر چه به حكم حق درباره اشياء ميبايست رضايت داشته باشيم. و اين رضاي به قضا به معناي رضا به مقضي به (كفر و عصيان كه همان قدر است) نيست.
بدين سان روشن ميشود كه آنچه از آن به «سرّ القدر» تعبير ميشود، همان قضاي الهي و قانون حتمي و مستحكمي است كه بر تمام هستي سيطره و حكومت دارد و كساني كه واقف به آن باشند، در مورد آن طلب و الحاح نميكنند.
بر اين اساس، ابن عربي قائل است كه شكوي، قادح رضا به قضاي الهي نيست بلكه مخلّ به رضاي به مقضّي(قدر) است و اين هم مورد تكليف نيست و اساسا آنچه ضرر و زيان است، مقضي است نه قضا.2
نفي توحيد افعالي از نظر ابن عربي
از مجموعه آنچه كه تاكنون مورد بحث قرار گرفت، روشن ميگردد كه در فعل و ايجاد، ابن عربي توحيد را به يك معنا نميپذيرد، زيرا احكام و تعينات وجود به اعيان ثابته باز ميگردد؛ در حالي كه تنها وجود آنها به حق تعالي باز ميگردد. ابن عربي درباره نفي توحيد افعالي چنين ميگويد:
«فمن سأل فحاله أوجب عليه السؤال، و السؤال طلب وقوع الإجابة. فإنه قال أجيب دعوة الداع إذا دعان «و الإجابة أثر في المجيب اقتضاء السؤال. فمن سأل (خلق) أثّر و من أجاب (حقّ) تأثر فالحق آمر اقتضي له ذلك حال المأمور، و الخلق داع اقتضاه حال المدعو حق... فحال المأمور جعل للأمر أن يكون منه الأمر، و حال المدعو جعل للداعي أن يكون منه الدعاء و كل واحد فحاله اقتضي أن يكون آمرا و داعيا، فالدعاء و الأمر نتيجة بين مقدمتين هما حال الداعي و المدعو و الأمر و المأمور، فزالت الوحدة بأن الإشتراك.» حتي در اينجا ابن عربي توحيد در فعل را حقيقتا منسوب به عين ممكن ميداند: فالتوحيد الحق إنّما هو لمن أعطي العلم للعالم و الحكم للحاكم و القضاء للقاضي. و ليس الأعين الممكن و هو الخلق في حال عدمه و وجوده... فلا يجيب المرجح إلا عن سؤال و لا سؤال إلا عن حال و لا حال إلا عن ترجيح و لا ترجيح إلا من مرجح و لا مرجح إلا من قابل للترجيح و هو الممكن، و الممكن أصل ظهور هذه الأحكام كلها، فهو المعطي جميع الأسماء و الأحكام و قبول المحكوم عليه بذلك و المسمّي، فما ظهر أمر إلا نتيجة عن مقدمتين، فللحق التوحيد في وجود العين، و له الإيجاد بالإشتراك منه و من القابل، فله من عينه وجوب الوجود لنفسه فهو واحد و له الإيجاد من حيث نفسه و قبول الممكن فليس بواحد في الإيجاد.»3 همچنين ضمن بيان ديدگاه خويش درباره مسأله جبر و اختيار، ديدگاههاي ديگران را نيز متذكر شده ميافزايد كه همگي اصل اشتراك حق و خلق را در افعال عبد بنحوي پذيرفتهاند.4 اين اشتراك ميتواند بعنوان نگرش ابنعربي در مسأله امر بين الامرين تلقي گردد:
... كما نلحق نحن من الأفعال ما قبح منا مما لا يوافق الأغراض و لا يلائم الطبع إلينا مع علمنا إن الكل من عندالله، ولكن لما تعلق به لسان الذم قدينا ما ينسب إلي الحق من ذلك بنفوسنا أدبا مع الله، و ما كان من خير و حسن رفعنا نفوسنا من الطريق و أضفنا ذلك إلي الله حتي يكون هو المحمود أدبا مع الله و حقيقة. فإنه لله بلا شك مع ما فيه من رائحة الإشتراك بالخبر الإلهي في قوله و الله خلقكم و ما تعملون و قوله ما أصابك من حسنة فمن الله و ما أصابك من سئية فمن نفسك، و قال قل كل من عندالله فأضاف العمل وقتا الينا و وقتا اليه، فلهذا قلنا فيه رائحة إشتراك. قال تعالي: لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت فأضاف الكل إلينا، و قال: فألهمها فجورها و تقويها، فله الإلهام فينا
و لنا العمل بما ألهم، و قال: كلاًنمدّ هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربك، فقد يكون عطاؤه الإلهام و قد يكون خلق العمل. فهذه مسألة لا يتخلص فيها توحيد أصلاً لا من جهة الكشف و لا من جهة الخبر. فالأمر الصحيح في ذلك أنه مربوط بين حق و خلق غير مخلص لأحد الجانبين، فإنه أعلي ما يكون من النسب الإلهية أن يكون الحق تعالي هو عين الوجود الذي إستفادته الممكنات فما ثم إلاّ وجود عين الحق لا غيره، و التغييرات الظاهرة في هذه العي أحكام أعيان الممكنات. فلو لا العين ما ظهر الحكم و لو لا الممكن ما ظهر التغيير فلا بد في الأفعال من حق و خلق. و في مذهب بعض العامة إن العبد محل ظهور أفعال الله و موضع جريانها فلا يشهدها الحس إلا من الأكوان و لا تشهدها بصيرتهم إلا من الله من وراء حجاب هذا الذي ظهرت علي يديه المريد لها المختار فيها، فهو لها مكتسب بإختياره و هذا مذهب الأشاعرة. و مذهب بعض العامة أيضا أن الفعل للعبد حقيقة و مع هذا فربط الفعل عندهم بين الحق و الخلق لا يزول. فإن هولاء أيضا يقولون إن القدرة الحادثة في العبد التي يكون بها هذا الفعل من الفاعل إن الله خلق له القدرة عليها فما يخلص الفعل للعبد إلا بما خلق الله فيه من القدرة عليه فما زال الإشتراك و هذا مذهب أهل الإعتزال. فهؤلاء ثلاثة أصناف أصحابنا و الأشاعرة و المعتزلة، مازال منهم وقوع الاشتراك. و هكذا ايضا حكم مثبتي العلل1 لا يتخلص لهم إثبات المعلول لعلته التي هي معلولة لعلة أخري فوقها إلي أن ينتهوا إلي الحق في ذلك، الواجب الوجود لذاته الذي هو عند هم علة العلل. فلو لا علة العلل ما كان معلول عن علة، إذ كل علة دون علة العلل معلولة. فالإشتراك ما ارتفع علي مذهب هؤلاء و أما ماعدا هؤلاء الأصناف من الطبيعيين و الدهريين فغاية ما يؤول إليه أمرهم إن الذي يقول فيه أنه إلا له تقول الدهرية فيه أنه الدهر و الطبيعيون أنه الطبيعة. و هم لا يخلصون الفعل الظاهر منّا دون أن يضيفوا ذلك إلي الطبيعة من أصاب الدهر فما زال وجود الإشتراك في كل نحلة و ملة.2
بدين ترتيب ديدگاه محي الدينبن عربي در مسأله جبر و اختيار بخوبي واضح ميگردد. او اختيار عبد را بعنوان يكي از ويژگيها و احكام عين ثابت عبد حفظ كرده و در عين حال وجود عبد و فعل او هر دو را منسوب به حق ميداند. اما نكتهاي كه بايد روشن گردد، چگونگي رابطه اعيان ثابته با اسماء و صفات الهي است.
رابطه اعيان ثابته با اسماء و صفات الهي
آنچه در تعليمات عرفان نظري متداول است، اين است كه حق تعالي داراي دو فيض است: فيض اول كه فيض اقدس است و همان تجلي ذات به ذات است كه از آن تعبير به حضرت علمي نيز ميشود. در اين فيض، حق به موجب علم به ذات خود علم به جميع اعيان پيدا ميكند، و اعيان چيزي جز لوازم اسماء و صفات الهي، و اسماء و صفات الهي چيزي جز لوازم ذات حق تعالي نيستند. بنابراين همانگونه كه جامي در نقد النصوص به اين مطلب تصريح ميكند، اعيان و استعدادات اصليه اشياء در همان علم حق و با همان تجلي اول ثبوت مييابند:
«فالأعيان الثابتة هي الصور الاسمائية المتعيّنة في الحضرة العلمية و تلك الصور فائضة من الذات الالهيه بالفيض الأقدس و التجي الأول بواسطة الحب الذاتي و طلب مفاتيح الغيب ـ التي لا يعلمها إلا هو ـ ظهورها و كمالها، فإن الفيض الإلهي ينقسم إلي الفيض الأقدس و الفيض المقدس و بالأول تحصل تلك الاعيان و استعدادتها الأصلية في العلم، و بالثاني تحصل تلكالأعيان في الخارج مع لوازمها و توابعها.3
عبارت ديگري از نقد النصوص اين نكته را روشنتر بيان ميكند.4
حضرت ذوالجلال و الإكرام جواد علي الإطلاق و فياض علي الدوام است. نخست به حسب فيض اقدس به صور استعدادات و قابليات تجلي فرمود، و خود را در مرتبه علم، به رنگ همه اعيان بنمود. پس از آن به فيض مقدس اعيان را علي قدر استعداداتهم خلعت وجود بخشيد و لباس هستي پوشانيد؛ «فالقابل لا يكون إلا من فيضه الأقدس و المقبول إلا من فيضه المقدس.»
آن يكي جودش گدا آرد پديد
و ان دگر بخشد گدايان را مزيد
بر اين اساس، بايد بررسي كرد كه
چون در نگرش عرفاني ابن عربي، اختيار و افعال عبد نيز بمانند ساير خصايص او به عين ثابت او منسوب ميگردد، با توجه به آن كه عين ثابت او و استعدادات ذاتيه آن همگي از تجلي اول كه تجلي حبّي ذاتي حق (فيض اقدس) ميباشد، نشأت ميگيرد، چگونه از براي عبد اختياري باقي خواهد ماند؟ زيرا از يك سو اعيان ثابته مجعول تلقي نميگردند و از سوي ديگر لوازم اسماء و صفات الهي به حساب ميآيند. حال اگر به اين نكته كه علم حق به خود، عين علمش به عالم (اشياء) است، توجه نماييم، اين اشكال بسي واضحتر ميشود. به عبارت ديگر با كنار هم گذاردن اين مقدمات كه:
الف) علم تابع معلوم است.
ب) علم حق به خود عين علمش به اشياء است
ج) علم و عالم و معلوم يكي است.
نتيجه اين خواهد شد كه: علم حق تابع ذات اوست(اي ذاته المعلومة له) پس مقتضيات و استعدادات اعيان ثابته نيز بالمال به ذات حق برميگردد. اما اينكه علم حق به خود، عين علمش به عالم است، چنانچه محل شبهه قرار گيرد1، ميتوان از عبارت ذيل نظر او را در اين باره بدست آورد:
مسألة: سألني وارد الوقت عن إطلاق الإختراع علي الحق تعالي، فقلت له: علم الحق بنفسه عين علمه بالعالم أو لم يزل العالم مشهودا له تعالي و إن اتصف بالعدم و لم يكن العالم مشهودا لنفسه إذ لم يكن موجودا، و هذا بحر هلك فيه الناظرون الذين عدموا الكشف، و بنسبة لم تزل موجوده، فعلمه لم يزل موجودا و علمه بنفسه علمه بالعالم، فعلمه بالعالم لم يزل موجودا، فعلم العالم في حال عدمه، و اوجده علي صورته في علمه، و سيأتي بيان هذا في آخر الكتاب2 و هو سر القدرالذي خفي علي الكثر المحققين.3 و يا در همان جلد از فتوحات آمده است: و مما يدلك علي أن علمه سبحانه بالأشياء ليس زائدا علي ذاته، بل ذاته هي المتعلقة من كونهما علما بالمعلومات علي ما هي المعلومات عليه، خلافا لبعض النظار فإن ذلك يؤدي إلي نقص الذات عن درجة الكمال و يؤدي إلي أن تكون الذات قد حكم عليها أمر زائد أوجب لها ذلك الزائد حكما يقتضيه، و يبطل كون الذات تفعل ما تشاء و تختار لا إله إلا هو العزيز الحكيم.
حاصل آنكه در بينش عرفاني اختيار در قلمرو قدر، و به عنوان يكي از ويژگيهاي عين ثابت عبد و از استعدادات آن تلقي ميگردد، اما از آنجا كه خود اعيان ثابته لوازم اسماء و صفات حق ميباشند، در نهايت همه چيز به حق منسوب است، و وجه قل كل من عندالله نيز همين ميباشد. و اين يك نحوه جبر است، اما نه به معناي اشعري آن. لذا مرحوم جلال الدين همايي در رسالهاي كه در جبر و اختيار از ديدگاه مولوي نوشته است، ميگويد: «اما از نظر تحقيق و كشف و شهود عرفاني كه همه موجودات امكاني را ظل وجود و پرتو ذات حق و مظهر اسماء و صفات الهي ببينند، و حقيقت «كل شيء هالك إلا وجه» را به عيان مشاهده كنند، و همچنين، با منطق كساني كه قضيه وحدت وجود و توحيد حقيقي صفات و افعال واجب را پذيرفته و آن را به درجه «عين اليقين» و «حق اليقين» دريافته باشند، ديگر از هستي مستعار و نمودار اختيار بشر اثري نيست؛ بلكه هرچه هست اثر حق و فعل حق است... شايد بر اساس همين نظر بعضي عرفا ميگويند كه جبر و اختيار بسته به احوال سالك است، يعني در مرحله نخستين كه مبادي سير و سلوك باشد، «قدري» است كه همه افعال را اختياري صرف ميبيند و اثري از فعل حق مشاهده نميكند، چون از اين وادي گذشت، به مقام «امر بين الامرين» ميرسد... در آخر كار جبري ميشود، يعني چيزي جز جلوه حق و فعل حق نميبيند.»5
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن