تحقیق و پروژه رایگان - 1298

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره حجاب و عفت

بازديد: 233

 

شعارهاي زير سر زباها آمده و در تابلوهاي انقلاب به صورت برجسته نقش بست اي خواهر! حجاب تو هم چون خون شهيد است انقلاب را با حجاب خود هم چنين خون شهيد پاس دار

( سخن رهبر كبير انقلاب امام خميني در مورد حجاب)

شما بانوان در ايران ثابت كرديد كه در پيشاپيش اين نهضت قدم برداشتيد شما همه بزرگي در نهضت اسلامي ما داريد شما در آتيه براي مملكت ما پشتوانه هستيد شما  در تحصيل كوشش كنيد كه براي فضائل اخلاقي و فضائل اعمالي مجهز شويد دامان شما يك مدرسه است كه در آن بايد جوانان بزرگ تربيت بشود.

(رعايت مرز آزادي  زن)

علي (ع) در يكي از سخنان پر  مغز خود در مورد حفظ كانون خانواده به امام حسن گويد: به زن خانواده بيشتر از اندازه شانش آزادي مده زيرا رعايت اندازه براي زن مفيدتر براي فكرش سالمتر براي زيبائيش بادوامتر خواهد بود چه آنكه زن ريحانه است نه قهرمانه و در عين حال مواظب باش كه به شخصيت او متر به ؟ يعني نه  او را محروم كن و نه اجازه آزادي بيش از حد به او بده از اين عبارت استفاده مي شود كه آزادي مي توان بيش از حدود و حصار عفاف به زن علاوه بر حفظ خانواده و اجتماعي براي خود زن نيز مفيد ولازم خواهد بود چه آنكه رعايت عفت و حجاب او را از مزاحمت افراد سبكسر حفظ كرده و از سقوط و انحراف نجات مي بخشد

(دشمن قرآن در مورد فلسفه وجوب حجاب آيه 30 سوره تور)

اي پيامبر به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را از گناه به نامحرم فرو خوابانند و دامن عفت خود را حفظ كنند زينت و آرايش خود را بر آنكه آشكار مي شود بر بيگانه آشكار سازند.

بايد دختران و زنان بوسيله چادر و مقنعه سينه و گردن خود را بپوشانند

(سخن قرآن در مورد وجوب حجاب سوره احزاب آيه 58)

اي پيامبر به زنان و دختران خود به زنان مومن بگو نه خويشتن را به چادر و غبار قرو پوشند كه اين كار بخاطر آنكه به عفت شناخته شوند و كسي متعرض آنها نشوند براي آنان بسيار بهتر است.

(حديث از فاطمه زهرا (ع) در مورد وجوب حجاب)

صلاح زنان در آن است كه مردان بيگانه را نبينند و مردان بيگانه هم آنها را نبينند.

(وصيت اما حسين (ع) به خواهرش زينب (ع) در مورد حجاب)چ

حضرت امام حسين (ع) در لحظه  شهادت به خواهرش زينب (ع) فرمودند خواهرم مبادا بعد از شهادت نامحرم تو را ببيند مواظب حجاب خود باش

(سخن قرآن در مورد فلسفه وجوب حجاب سوره قصص آيه 25)

دختران حضرت شعيب در كوچه با حيا راه مي رفتند.

خداوند سفارش مي كند كه زنان مومن بايد با ناز و كرشمه حرف نزنند تا بازيچه دست افراد هوس باز و مريض هستند نشوند

(حديث از پيامبر اكرم (ص) بدترين زنان به كساني هستند)

1-     آن زني كه در ميان خاندانش ذليل و خوار است.

2-     زني نسبت به شوهرش- سركش و مغرور است.

3-     ناز است

4-     از كار زشت باكي ندارد

5-     هنگامي كه شوهرش غايب شود حجاب خود را حفظ نمي كند ولي در حضور شوهرش رعايت حجاب مي كند.

مشكل ازدواج

گاهي اوقات بعضي از بانوان بدون توجه به عاقبت موضوع, بطور شرم آوري در اجتماع ظاهر شده, و يك هشت مردم عفريت صفت از راه چشم چراني و عشق بازي با آنان بهوس داني مي پردازنده و در اين عمل ناشايست خود كلمه (آزادي) را برخ مي كشد در صورتيكه براي آزادي هم حدود معين است. نه اينكه آزادي وسيله براي نيل به هدفهاي ديگري باشد!!

ولي جوان عاقبت انديش هرگز نبايد چنين زناني را شريك زندگي خود قرار دهند اگر چه هم در اين كار پافشاري كنند

زيرا ديگر همسري كه از هر نظر پاك و آلوده نباشد ؟

اين زنان همچون لقمه مبتذلي كه ؟ كه تهي از هر گونه شايستگي بوده و اطمينان مرد را نسبت به خود نشان متزلزل مي سازند چه اينكه اين زنان ديگر به خود جنبه همگاني گرفته اند!! آخر جوان نگون بخت چگونه مي تواند از صميم دلش از اين وصلت خشنود باشد براي اينكه دوست مي دارد همسرش فقط زن او باشد همانطوريكه زن دوست مي دارد كه مرد انحصارا در اختيار او باشد و از طرفي وجدان اخلاقي هم كه عامل ارزنده و حيات بخش در سرنوشت بشر مي باشد بر افكار وي فشار آورده و پيوسته از رنج وناراحتي بسر خواهد برد.

گاهي بنام آزادي وتمدن زنان را فريب مي دهند و گاهي هم به اين كلمات نامهائي از قبيل فرهنگ و علم و پيشرفت اضافه مي كنند و با كمال تاسف زنان هم فريب چنين اسم ها را خورده و بدون تامل حجاب خود را كنار گذاشته و در اجتماع حاضر مي شوند همان اجتماعيكه مطلوب مردان است و از آن بزندگي اجتماعي تعبير مي كنند ولي با نظر دقيق كه نگاه كنيم جز عرصه شهوات چينه ديگري نيست, و گر نه كدام يك از مزاياي اجتماعي با مراعات حقوقي كه اسلام براي زن در نظر گرفته در زير حجاب از بين رفته است. غافل از اينكه اين هوس مردان بسيار زود گذر و تا وقتي است كه زنان طراوت و شادابي خود را از دست ندهند و با يك نگاه از مردان دلربائي نمايند و براي زنان هم همچون مردان احساس جنسي هست ولي امتيازي كه زنان دارند اين با پوشش از حيا آميخته شده كه همان حجاب فطري است آري, اين كلمات خوش آيند زنان است. .و آنان را فريب مي دهند ولي سرانجام چه خواهد شد معلوم نيست!؟

سپس پس از اينكه خوب زنان را فريختده همچون وحشي از او فرار مي كنند و يا مانند شيطان كه به انسان گفت كه كافر شود بدان تامل پذيرفت. وقتيكه كافر شد گفت من از تو بيزارم چون از پروردگار جهانيان مي ترسم[1]

از دير باز اجتماعات بشري درباره زن قضاوت عادلانه نداشته چه اينكه به اندازئيكه زنان را محكوم مي كنند مرادان را محكوم نكرده است.

آري اينست منطق غريزه جنسي, غريزه اينكه وجداني دارد نه وفائي, نه ثباتي دارد و نه دوامي چه اينكه فرديكه محكوم احساس جنسي است ناگزير خود را در دو حالت متضاد مي يابد حالت حيواني, كه انسان را به آزادي مطلق و اميد ؟ كه در نيل بهدفي از هر راه نامشروع و ناپسنده اي اقدام مي كند, و اين حالت انگيزه دست يافتن بزنان از راه مكرو خدعه مي باشد, و حالت رايدئولوژي, كه انسان موازين اخلاقي را وجدان مي كند ولي متاسفانه همواره اين حالت بعد از ارتكاب خلاف بانسان دست مي دهد.

و همچنين مشكلات كه جوانان را در امر ازدواج دچار ترديد نموده ؟! او آنچه گفته شد قسمتي از اين مشكلات را بازگو مي كند.

جوان تحصيل كرده ازدواج نمي كنند چون نوعا زنانيكه با حجاب هستند از نعمت سواد محرومند و او نمي خواهد همسرش بيسواد باشد و زنان بي حجاب هم شايسته ازدواج نيستند, پس بدينسان مي بينيم جوان دختري را كه از هر نظر جوابگوي خواسته هاي وي باشد پيدا نمي كند و در بن بست عجيبي قرار مي گيرد و اگر فردي بي ايمان, باشد نيروي جنسي خود را در راههاي غير مشروع مصرف مي نمايد.

و اگر فردي باشد كه باصول اخلاقي و ديني اعتقاد دارد همواره بايد خواسته هاي جنسي را در خود خفه نموده و دچار اعصابي دگرگون كه سلامتي وي را تهديد مي كند باشد و يا اينكه تن باازواجي مي دهد كه بر مبناي رضايت و محبت استوار نيست و همين اضطرابهاي رومي است كه بالاخره (بحكم نظام خلقت بعنوان ميراث!! به نوزادان مي رسد و اين همان جنايت بس بزرگي كه دانسته و يا نادانسته بر يك نسل معصوم و بيگناه انجام مي شود.

فرمان آسماني!

اي پيامبر گرامي بمومنان بگو كه چشمهاي) خود را به هنگام ملاقات با زنان, به پايين افكند) (و شرمگاه خودشان را ستر نمايند زيرا چنين عملي) (موجب پاكي بيشتر خواهد بود و همانا خداوند از آنچه) (عمل مي كنند آگاه است و نيز به زنان مي مومنه بگو (چشمهايشان را فرو افكنند و شرمگاه خود را محفوظ) داشته و زينت خود را ظاهر نگردانند مگر آن مقداري (صورت و دستها) ظاهر مي شود, و گردنهايشانرا) با پوسش سر بپوشانند و زينتهاي خود را ظاهر نكنند (مگر بر همسران و پدران و پدر همسر و پسرانشان و) (پسر شوهر و برادرها و پسر برادر و پسر خواهر و بر) (زنهاي مومنه و بر بنده هاي خود و ملازمان مرديكه (داراي احساس شهوت نيستند. (ماند پيران) و بچه هايي) ( كه قوه تميز ندارند.و زنان مومنه بايد آهسته قدم بردارند تا زينتهايشان (كه در اثر تند رفتن بهم مي خورد) و موجب توجه مردان مي شود) ظاهر نگردد ( و از لغزشهاي خود) همگي به خداي متعال توبه كنيد اي (گروه مومنان تا رستگار شويد.)

(سوره مومنون 30 و 31)

اين فرمان صريح قرآن درباره حجاب است و نبايد هيچ مسلماني در خضوع و پيروي كردن به اين كتاب آسماني ترديدي داشته باشد, و اين همان پاكيزگي روح و اجتماع و اصلاح روابط فردي و اجتماعي است كه ساحت قدس ربوبي تضمين فرموده, تضميني كه در هيچ وقت و در هيچ حالي تغيير پذير نيست.

آري! بموجب همين فرمان خداوند متعال هنگامي كه انسان را براي خلاف و جانشيني در زمين و بكرامت خود اختصاصا داد, اين چنين اجتماع پاك و پاكيزه كه در آيه شريفه ياد شده براي بشريت اراده فرموده, براي آنان دين مقرر داشته و به نعمت عقل و معرفت و علم بر ساير مخلوقات امتياز داده, اين صفات اجتماعي است كه خواسته الهي است, اجتماعي كه شالوده اش بر عدل و برادري و تساوي در حقوق استوار است, اجتماعيكه همواره آثار سعادت در سيماي آن مشهود و افراد آن جامعه در پيروزي حق و در ترغيب اعمال نيك يكدل و يك جان بپا خيزند, اجتماعيكه در آن ناله مظلومي و شكايت محرومي شنيده نمي شود, اجتماعي كه جديت و حقيقت و نيل بترقي هدف آن و پيوسته از هرزگي و خيال پردازي و خيال پردازي و پست گرائي گريزان هستند.

اجتماع سالم و پاك آن اجتماعي است كه همواره چشمهاي خائنانه و اسباب فتنه و شهوت در آن محكوم شود. و هدف از اين فرمان آسماني و روايات ديگري كه در اين باب است, جز احتياط و عاقبت انديشي نسبت به حدود اجتماع اسلامي كه از هر گونه فسادي مصون باشد چيز ديگري نيست..

دين الهي, با ترغيب صحيح فكر مرد و زن مسلمان را در سطحي قرار مي دهيد كه فقط هدف آنان رفع علاقه جنسي نباشد, و نميگذارد دلباختگي در امور جنسي آنرا بانحطاط اخلاقي بكشاند, و چنان افكار را آماده مي سازد كه حتي از خاطره شان اين هدف پست خطور نكند. نصف اجتماع بشريت را زنان تشكيل مي دهند, پس بنابراين مرگ بر ملتي! كه انگيزه همبستگي آنان چنين هدف كثيفي باشد و شهوت پرستي بر افراد آن جامعه رخنه كند, زيرا ديگري جنين ملتي از فرط بدبختي دچار دگرگوني و تكاپو در جهت بي هدفي! و اعصابي كوفته و سستي اراده, و از دست دادن تعادل فكري مي شود.

نخستين نگاه خائنانه انگيزه بر انگيختن شهوت و پايه فته را مي ريزد, زمينه براي انحراف فراهم مي شود پس ناگزير بايد اسلام در تربيت اجتماعي احتياط را مراعات كند زيرا تنها راه جلوگيري از فتنه همان است كه از سر چشمه بسته شود.

(قتل للمومنين يغضوا من ابصارهم و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن

بمردان و زنان امر مي كند كه بايد از وسيله فتنه و فساد جلوگيري كرد, و نخست بمرد كه بيشتر تحت تاثير مسئله جنسي قرار مي گيرد آغاز مي كند. زيرا شدت شرم و حياي زن مانع مي شود كه در اين مسئله ابتدا كند و نيز اگر مردان به اراده خود تسلط داشته و چشم پوشي كنند ديگر موردي براي جلوه زنان باقي نمي ماند زيرا هدف زنان از آرايش و خودنمايي جلب توجه مردان است و بس.

نخست مردان را از نگاه حرام باز مي دارد, سپس زنان را هم با خطاب جديدي امر مي كند, با وصف اينكه با يك خطاب غرض ايفا مي شد همانطوريكه در غالب احكام مردان و زنان مشتركا مورد خطاب قرار مي گيرند ولي چون اين فرمان, مسئله حفظ و صيانت و موجب تنظيم علاقه هائي است كه در قلبها سايه مي افكند و بازتاب در اعمال فردي و اجتماعي و در نسل آينده ظاهر مي شود بدين رو بصراحت و تاكيد بيشتري نياز دارد تا از هر گونه تاويل و سهل انگاري محفوظ باشد, نخست هر دو دسته در جداگانه و بعد بظور اجتماع امر مي كند و از عواقب خطرناك آن بر حذر مي دارد.

اين قدم اول احتياط و ما فرض مي كنيم مردها و زنها مراعات اين قانون را نموده و از نگاه كردن چشم پوشي كردند, آيا همين در جلوگيري از فساد و تكامل شرافت مرد و زن كفايت مي كند؟

ولي در نگاه هائيكه از انسان بدون توجه و قصد انجام مي شود چه بايد كرد؟ زيرا خود اين نگاه مقدمه نگاههاي بعدي و فراهم نمودن مراحل پس از نگاه است و اين مشكل با مسئله چشم پوشي حل نمي شود, و از طرفي هم خود بروز زينت و دلربائي هم سهم بسزائي در جلب توجه و بيداري غريزه و بالاخره فساد دارد, و فطرت انسان هم همچنانكه بطرف فساد رانده مي شود بسوي سعادت و ترقي هم مي رود, به بدبختي مي گرايد همانطوريكه بهدايت گرايش پيدا مي كند, پس بنابراين چه چيزي بجز حجاب از لغزش جلوگيري مي تواند بكند؟ همان حجابيكه زنان مسلمان بدون آن در اجتماع ظاهر نمي شوند.

در آيه شريفه مقدار صورت و دستها را استثنا مي فرمايد, و آن در صورتي است كه با زينت توجه ديگران را جلب نكنند و اما اگر زينتي باشد كه مورد توجه گردد مانند ساير اعضا بايد پوشيده شود.

بعد مي فرمايد:

(ليضربن بخمرهن علي جيوبهن)

خمار در لغت عرب بمعناي پوششي است ه سر زن با آن پوشانده مي شود, و جيب هم چاك لباس سينه است و مفهوم آيه شريفه عبارت از اينست كه زنان سينه خود را با پوشش سر بپوشانند بطوريكه از نظر هر بيننده مستور شود, و حتي بگو مگوها و يا ايما و اشاره در صورتيكه موجب بر انگيختن شهوت باشد بايد جلوگيري گردد, و نيز بايد آهسته قدم بردارد تا زينت هايشان معلوم نشود, زيرا درست است كه اين مسائل نخست در نظر بي اهميت تلقي مي شود ولي خطر در مراحل بعدي است كه دائره ايما و اشاره توسعه پيدا نموده و اندك اندك بجائي ميرسد كه نمي توان كنترل كرد. به ويژه اين كه غريزه جنسي با و هم و پندار تقويت مي شود.

بدينسان جامعيت دين اسلام معلوم مي شود كه تا چه اندازه با نكته بيني اين فرمان را صادر فرموده و مسئله مورد هيچگونه كوتاهي نيست چه اينكه از سر تا پا فتنه ميافرينند, بدينرو با دقت تمام حجاب را براي زن قرار داد كه از عواقب بيمناك آن محفوظ باشد. و نيز تقاضا مي شود آيه شريفه را دوباره قرائت فرمايد به ببند چطور حكم حجاب از محرم ها و افرادي كه در پيرامون آنان فتنه توليد نمي شود رفع شده است.

تحول سالم

طرفداران بي حجابي و اختلاط زنان با مردان دليل كه براي خود مي آورند بسيار خنده آور است مي گويند:

اختلاط بين دو جنس زن و مرد و در هم شكستن قيودي كه جز رنج و مشقت نتيجه اي ندارد موجب مي شود كه تحول سالمي!! ايجاد شود زيرا زن و مرد در سايه اين اصلاح از هر گونه لغزشي محفوظ خواند بود.

اين دليلي است كه بر گفته خود مي آوردند, ملاحظه فرمائيد كه چگونه با طرح خاصي دليل را مسلم جلوه مي دهند آيا مي توانيد درست اين دليل را تجزيه و تحليل نموده و رد نمائيد؟

اگر بخواهيد درست واقعيت اين دليل روشن شود با طرح مثالي ارزيابي مي كنيم: در مقابله يك فرد گرسنه و شكم پرستي سفره رنگين بگذاريد كه غذاهاي گوناگوني داشته و سپيس او را واگذاريد كه ساعتي يك يك بشقابها و عطر غذاهاي مطبوع را بابررسي انواع غذا و شماره ميوه ها بدون آنكه به آنها دست بزند فقط نگاه كند, پس از اينكه خوب نگاه كرد سوال كنيد باز احساس گرسنگي مي كني؟ مگر چشمها از ديدن و مشام از بوي عطر و مغز از تصوير غذاها سير نشد و چرا گرسنگي شما باقي است!؟

بديهي است چنين سوالي خنده آور است زيرا لذت چشم با نگاههاي شهوت انگيز, و لذت گوش از غنج و و دلال ها و لذات حواس ديگر با حركات ديگر همه اينها لهيب جنسي را در انسان اي سروران گرامي!! خاموش مي كند, و اين موضوع چنان روشن است كه نيازي باستدلال ندارد.

درست است كه راههاي نيل به لذت جنسي متنوع و اسلوبهاي مختلفي دارد و خود اجتماع بازن و نگاه شهوت انگيز و شنيدن سخنان دلنشين وي هم از راههائ كه از التهاب غريزه مي كاهد ولي بر خوانندگان محترم اين امر روشن است كه هدف اصلي غير از اين مقدمات است, و نيز خوانندگان محترم بهتر مي دانند كه تا وقتي كميابي نهائي جنسي حاصل نشود هر مقدمه بيمورد است و بطور كلي اين مقدمات كوچك جنبه تحريكي دارد كه هر قدر اجتماع تكرار و معاشقه تنوع داشته باشد بيشتر غريزه وي تحريك شده و بالاخره موضوع را به مرحله اي مي رساند كه پيوسته در رنج يك نوع حالت طلب بسر مي برد.

پس اين تحول سالم.. در چه وقتي است!؟

اين سروران! چنين مي پندارند كه نيروي جنسي در محدوديتي است كه با سخن گفتن و معاشقه از فشار آن كاسته مي شود ولي واقعيت غير از آن چيزيست كه آنان مي پندارند, زيرا غريزه جنسي بدون اندك سستي همواره در التهاب و انگيزه تراوش غده هاي جنسي است و هيچگونه آرامش پيدا نمي كند مگر در صورت اجابت كامل و اگر آرامش هم پيدا شود موقتي است و بزودي با هر چه نيروي تمامتر بروز مي كند و پس بر خلاف تصور آنان نيروي جنسي چنان قوي است كه انسان را از هر گونه جلوگيري عاجز و به اراده و اعصاب وي مسلط مي شود و اين واقعيتي است كه قابل هيچگونه ترديدي نيست.

در كتابي كه بعضي از استادها نوشته است, از دست ما شرقيها كه بموازين اخلاقي و ملي احترام خاصي قائل و در حفظ آن كوشا هستيم شكوه مي كند و بضعف و حالات غير عادي كه در نتيجه خود و داشتن باين قيود اخلاقي دامنگير فرد مي شود اشاره مي كند گويي فقط معنويات به ما شرقيها اختصاص دارد, و فقط ما هستيم كه در مقابل اين معنويات احساس مسئوليت مي كنيم  و اين احساس وظيفه تمام بشريت نيست, و شايد نظر استاد بر اينست كه اصول با ارزش اخلاقي از اوهامي است كه شرقيها ابتكار كرده, و اينگونه مشقتها را بر خود هموار مي دارند!

در اين كتاب داستان كوتاهي خواندم كه استاد مي خواهد با طرح اين قصه آزادي وسيع و تحول سالمي كه خواسته آنها است اثبات كند,

قصه عبارت از مجلس رقصي است كه در امريكا و يا اروپا برگزار بوده (ناچار آقاي دكتر براي اخذ دكترا با آنجا مسافرت نموده بودند) مي گويد: ديدم رقاصه ها دفعتا بدون كوچكترين پوششي برهنه در صحنه نمايش ظاهر شدند, و اين برخورد عجيب! صدمه بزرگي بر وي وارد مي كند ولي مع الوصف استاد در مليت خود باقي  و همچنان اصول اخلاقي را احترام و تقديس مي كند, و نيز اضافه مي كند: اين صدمه روحي بيشتر از چند لحظه اي طول نكشيد و از بين رفت, دقت فرماييد, كه اين جناب دكتر چقدر با شيوه ماهرانه اي كه مجهزتر از هر وسائل طبي است بنابودي روحهاي سالم مي پردازد, آخر چگونه صدمه روحي بيشتر از چند لحظه طول نكشيد و هر اثر سوي كه داشت از نفس استاد زايل شد!؟

و اصلا توضيح نداده چطور عمل اين تطهير سريع انجام شده, و چگونه در عرض چند دقيقه تحول سالم پديد گشت؟ و چرا جناب دكتر با قاطعيت بدون هيچ ملاحظه اي اين موضوع را روشن نكرده كه بچه علت چنين تطهير سريع و سالم را در اين سامان ميان خواهران وطني آرزو دارند؟

عده اي چنين مي پندارند اصول با ارزش اخلاقي و ملي جامعه اي عبارت از محصول عادت و صفات گروهي است كه در طول يك قرن و يا قرنهاي متمادي بروز كند مي باشد. روي همين جهت اصول اخلاقي و ملي را عبارت از يكدسته تقليدهاي اجتماعي مي دانند, و از طرفي هم بديهي است كه اساس تقليد اجتماعي ثبات و دوامي ندارد و با تغيير مسير زندگي اجتماعي ملتي همان اصول اخلاقي هم تغيير خواهد پذيرفت, و از بهترين وسائل تغيير جهت ديد اجتماع در نظر اين روشنفكران انتشار و سوق جامعه به شهوت پرستي است كه در اين موقع اصول اخلاقي محكوم بزوال و جاي خود را با اصولي كه هم آهنگ با هدف آنان است مبدل مي سازد.

در بي اساس بودن اين طرز تفكر همين بس كه تقليد و اصول اختلافي را بطور ننگ آميزي بهم آميخته اند زيرا اصول با ارزش اخلاقي عبارت از صفات پاكي است كه از موازين فطري سرچشمه مي گيرد و سپس با مرور تكامل يافته تا جائيكه بر محله يقين مي رسد,

روي همين جهت است اصول با ارزش اخلاقي تغيير ناپذير و يا همچون امور ثابتي دير به زوال مي گرايد گر چه در ريشه موازين اخلاق دانشمندان اختلاف دارند. ولي در نتيجه مخالف همديگر نبوده و با اصول اخلاقي اعتراف دارند مخصوصا صفات بارزي كه مورد ترديدي نيست, ولي تقليد عبارت از يك رشته اعمال و يا صفاتي است كه در ميان اجتماع پديد شده و به تمام افراد سرايت مي كند تا اندازه ئيكه جنبه همگاني پيدا نموده, و توده اجتماع در حفظ و حراست و اجراي آن مي كوشد, انگيزه تقليد گاهي جز خيال چيز ديگري نيست و گاهي انديشه صحيحي از انديشه ها است, و گاهي اصول اخلاقي و با دين حقي از اديان و يا مخلوطي از حق و باطل و يا درست و نادرست مي باشد.

در هر صورت مثلا دروغ از اصول اخلاقي نيست و هرگز نبايد چنين انتظاري داشت كه روزگاري دروغ از موازين اخلاق بشمار آيد, اگرچه در اجتماع دروغ شايع و قبح آن از بين برود و بلكه اگر چه در اجتماع پندار اين دسته هم شيوع پيدا كند كه: واداشتن انسان براستي انگيزه اش از ضعف سر چشمه مي گيرد, شهوت پرستي و شهوت راني هيچوقت از اصول اخلاقي انسان نيست و هرگز در محور آن داخل نمي شود اگر چه شهوت به رگ و ريشه اجتماع سرايت نمايد و وسائل آن را فراوان نموده و بنام فكر عالي و علم بر اجتماع را از اصول انسان بشمار آورد, اگر چه يك مشت افراد بي مايه تحسين نموده, و با زيور آزادي و تمدن و فلسفه بافي آنرا زينت دهند!


 

منابع : حجاب و جامعه- ترجمه زهرا حسيني موسوي

پوشش در اسلام- محسن قرائ


موضوع تحقيق:

حجاب

نام استاد:

جناب آقاي جعفر فاضل

گرد آوردنده:

خديجه اروجي

گروه كشاورزي- اقتصاد

بهار 84



[1] كمثل الشيطان! اذخال الانسان الكفر ظماكفرقان اني برسي منك اني اخاف الله رب العالمين (سوره حشر آيه 16)

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 11:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره قیام امام حسین و رابطه ان باامر به معروف و نهی از منکر

بازديد: 105

 

توصيف جو حاكم، در بيانات حضرت

جهان دگرگوني شده وبه حالي زشت و ناخوشايند در آمده خوبي از آن روي برتافته است.

ايها الناس پيمبر (صلي الله عليه و آله) فرمودند هر گاه كسي حكومت ظالم و جائري را ببيند كه قانون خدا را عوض مي كند، حلال را حرام و حرام را حلال مي كند بيت المال مسلمين را به ميل شخصي مصرف مي كند. حدود الهي را به هم مي زند خون مردم را محترم نمي شمارد و در چنين شرايطي سزوار است خدا چنين ساكتي را به جاي چنان جائزو جابري ببرد اينها كه امروز حكومت مي كنند همينطورند آيا نمي بينيد حلالها را حرام كردند و حرام ها را حلال بنابراين هر كس در اين شرايط ساكت بماند مانند آنهاست و من از تمام افراد ديگر براي اينكه اين دستور جدم را عملي كنم شايسته ترم.

بيانيه شهيد مطهري (در كتاب حماسه حسيني جلد دوم)

مردم دنيا بدانيد كه هدف حضرت امام حسين عليه السلام جاه ومقام نبود طالب ثروت نبود اگر ؟ هم در كار نبود تقاضايي هم از او نمي كردند امام حسين عليه السلام به موجب قانون امر به معروف و نهي از منكر نهضت و قيام مي كردند و ساكت نمي نشستند.

موضع گيري امام نسبت به وقايع سياسي روز

امام بدون توجه به مسئله بيعت خواستن و امتناع از بيعت از اوضاع زمان و وضع حكومت وقت انتقاد مي كردند شيوع فساد را متذكر مي شوند تغيير ماهيت اسلام را ياد آور مي شوند. امام ارزش امر به معروف ونهي از منكر را بالا بردند  و امر به معروف هم ارزش نهضت حسيني را بالا برد چون امام فهماندند كه انسان در راه امر به معروف ونهي از منكر به جابجايي مي رسد كه بايد مال و آبرويش را فدا كنند.

تفسير شرط عدم مفسده امر به معروف و نهي از منكر از منظر شهيد مطهري (اعلي ا... مقامه)

گاهي همين امر به معروف مي تواند مفسده ديگري براي اسلام بوجود آورد و نه براي فرد امر به معروف. ايشان معتقدند مفسده براي فرد آمر، ملاك عمل نيست.

خطبه امام پس از رسيدن خبر شهادت مسلم بن عقيل( قدس ا... تفسه الزكيه) در بيدار كردن وجدانهاي خاموش و خلاصه چند خطبه ديگر:

آيا نمي بينيد به حق عمل نمي شود آيا نمي بينيد قوانين الهي پايمال مي شود آيا نمي بينيد اين همه مفاسد، پيدا شده واحدي هم نهي نمي كند واحدي هم باز نمي گردد. در چنين شرايطي يك نفر مومن بايد از جان خود بگذرد. در چنين شرايط من مردن را جز سعادت نمي بينم من مردن را شهادت در راه حق مي بينم. من زندگي كردن با ستمگران را مايه ملامت مي بينم. روح من روحي نيست كه با ستمگر سازش كند خداوند به اوليا خود پند داده كه مانند علما يهود از امر به معروف و نهي از منكر سر باز نزنند. و مردم با ايمان كساني هستند كه امر به معروف ونهي از منكر مي كنند زيرا اگر در ميان مسلمانان اين امر رواج بيايد كارها به اصلاح مي پيوندد و بنيان ملك و ملت استحكام مي پذيرد. ستمكاران، مردم را زير پا، لگد مي كوبند و شما به جاي امر به معروف و نهي از منكر كار را با چاپلوسي و تملق مي گذارنيد.هر كس مرا از روي و راستي بپذيرد او به حق سزاوار تر است و هر كس دعوت مرا رد كند شكيبايي مي نمايم تا خداوند ميان من و اين گروه داوري كند و او بهترين داوران است. شما را به زنده ساختن آيات خداوند و از ميان بردن بدعت ها فرا مي خوانم اگر دعوت مرا بپذيريد به راه راست هدايت خداهيد شد.

نقش سياسي اهل بيت بزرگوار حضرت (سلام ا... عليهما)

اهل بيت، يك گروه آمر به معروف و ناهي از منكر بودند. روز يازدهم محرم جلادهاي ابن زياد اهل بيت را سوار شترهاي بي جهاز يكسره به سمت كوفه بردند. شب دوازدهم تا صبح در راه بودند. حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) را به شتري كه پالان چوبي داشت سوار كردند و غل و زنجير به گردن مبارك امام انداختند.

حضرت زينب (س) در وسط عده اي از زنان وارد دارالاماره ابن زياد شدند ولي سلام نكردند و به ابن زياد اعتنا نكردند اين سلام نكردن يعني هنوز اراده ما زنده است. حضرت زينب (س) فرمودند: لااعطيكم بيدي اعطا الذليل و لا افر فراز العبيد خود را همچون شخص ذليل و درمانده به دست شما نمي سپاريم و چون بندگان نيز نخواهم گريخت ابن زياد ملعون پرسيد اين زن متكبر كيست؟ كسي اعتنا نكرد تا اينكه بار سوم پرسيد و پاسخ دادند هذه زينب علي بن ابيطالب ابن زياد شروع به زخم زبان زدن و اهانت كردن نمود و گفت: الحمد... الذي فضحكم واكذب اخدو ثتكم خدا را شكر مي كنم كه شما را رسوا و دروغتان را آشكار كرد.

حضرت زينب (سلام ا... عليها) فرمودند خدا را شكر مي كنيم كه افتخار شهادت را نصيب ما كرد. خدا را شكر مي كنيم كه اين تاج افتخار را بر سر برادر من گذاشت. خدا را شكر مي كنيم كه ما را از خاندان نبوت و طهارت قرار داد. رسوايي مال فاسقان است ما در عمرمان دروغ نگفتيم و حادثه دروغ هم بوجود نياورديم دروغ مال فاجر ها است و تو فاسق و فاجر و رسوا هستي.

باسمه تعالي قرآن كريم و تبيين اصل امر به معروف و نهي از منكر

آيه شريفه 9 سوره مباركه نحل ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاي ذي القربي و ينهي عن الفحشا و المنكر و البغي يعظكم لعلكم تذكرون/ و افو بعهد الله اذا عاهدتم و لا تنقضوا

خدا خلق را فرمان به عدل و احسان مي دهد و به بذل و عطا به خويشاوندان امر مي كند و از كارهاي زشت و ظلم نهي مي كند و به شما از روي مهرباني پند مي دهد باشد كه موعظه را بپذيريد. (تا سعادت و بهشت ابد يابيد.)

آيه شريفه 107 سوره مباركه آل عمران

آنان كه داناتر و با تقوا هستند امر به معروف و نهي از منكر مي كنند چه كسي از امام حسين عليه السلام با تقوا تر است ايشان خود را بيشتر به فرمان الهي نزديك مي بينند و قيام مي كنند.

سوره مباركه توبه آيه شريفه 112 بدانيد كه پشيمانان از گناهها، خداپرستان، حمد و شكر نعمت گزاران، روزه داران، نمازگذاران با خضوع، امر به معروف و نهي از منكر كنندگان و نگهبانان حدود الهي (همه اهل ايمان اند) و مومنان را اي رسول ما بشارت بده

راز و نياز حضرت عليه السلام با پروردگار  جهانيان:

خداوندا، تو را سپاس مي گويم كه با فرستادن پيامبر خود درباره بزرگواري فرمودي و ما را قرآن آموختي و در دينداري هوشيار ساختي پس ما را نيز در رديف سپاسگزاران خود قرار ده.

خداوندا در هر سختي و اندوهي تو پشت و پناه من هستي. بسا دشواري كه در آن دل ناتوان مي شود و تدبير سودي نمي دهد دوست به خواري مي افتد و دشمن شاد مي گردد. من اين دشواري را پيش تو آوردم. از غير تو چشم پوشيدم و به تو دل بستم. تو گره از كارم گشودي و اندوهم را از ميان بردي.

كلام پيشوا

با برآوردن حاجت مردم، مورد ستايش واقع شويد و با تاخير در انجام آن براي خود نكوهش نخريد.

از ستم درباره كسي كه در برابر تو جز خداوند بزرگ مدد كاري ندارد پرهيز كن.

پيام امام به سپاهيان غفلت زده:

گمان كرديد كه پس از كشتن من در دنيا متنعم خواهيد شد و كاخهاي خود را وسعت خواهيد بخشيد ول هيهات به زودي گرفتار سختي خواهيد شد كه شمار را به ترس و بي تابي خواهد انداخت و دلهاي شما را خواهد لرزاند تا حدي كه ديگر در جايي قرار نخواهيد گرفت و ايمني نخواهيد داشت.


منابع:

1.     كتاب كلمات قصار حضرت امام حسين عليه السلام  ابوالقاسم حالت انتشارات كتابخانه هجت

2.     تاريخ اسلام در آثار شهيد مطهري( علي ا... مقامه)

3.     آموختني هايي از عاشورا بررسي سخنان امام حسين (ع) از مدينه تا شهادت مهدي احدي انتشارات وفايي


 

توصيف جو حاكم، در بيانات حضرت.. 1

بيانيه شهيد مطهري (در كتاب حماسه حسيني جلد دوم)1

موضع گيري امام نسبت به وقايع سياسي روز1

تفسير شرط عدم مفسده امر به معروف و نهي از منكر از منظر شهيد مطهري (اعلي ا... مقامه)2

خطبه امام عليه السلام:2

نقش سياسي اهل بيت بزرگوار حضرت (سلام ا... عليهما)3

كلام پيشوا5

پيام امام به سپاهيان غفلت زده:5

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 11:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره حجاب

بازديد: 341

 

مقدمه:

حجاب دژ امنيت زن در اجتماع براي حفظ هويت انساني اوست. حجاب براي محفوظ ماندن, عفيف ماندن و زيبا و پاكدامن بودن است.

حجاب احساس و نيازي فطري هر زني است و شرم و حيا و عشق و اشتياق به عفاف و پاكدامني با تار و پود زن سر شته شده است.

حجاب لباسي است متناسب با ارزشها و بينشهاي يك زن مسلمان. رابطه حجاب و پوشش, با فرهنگ اسلامي ما عجين است و براي ارزش دادن به زن است. و عكس آن هم صادق است يعني بي حجابي و برهنگي از بين بردن ارزش زن و او را تا حد يك كالا و يك جنس پست تنزل دادن است.

و بايد گفت: زن مظلومترين قرباني سرمايه داري غرب و در عين حال برنده ترين سلاح دست همين سرمايه داري است.

كسانيكه زن را به عنوان كالا و جنس در جهان مطرح و بعد عرضه نمودند, بزرگترين خيانت را كردند و او را از هويت واقعي و حقيقي و معنوي خويش تهي نمودند و همه وجود زن را در جسم او منحصر دانستند و آنگاه چشمان آزمند دنيا پرستان, زن را چونان طعمه اي براي گرمي بازار سرمايه برگزيدند و او را در مسلخ پول قرباني كردند.

دريغا! از تمدن و فرهنگي كه زن را به صورت حيواني در آورده است كه بايد از جنسيت او بهره گرفت بي هيچ قيد و شرط و حد ومرزي. اين حيوان كه خود افسارش به دست دنيا داران حريص است, به نوبه خود افسار مردان را در دست دارد و اين افسار همان نگاه مردان است كه آنان را غافل از همه چيز برده وار به دنبال زنان مي كشد و كار به جايي مي رسد كه اگر زندگي زن بسته به آن است كه او ر انگاه كنند, مرد نيز براي آن زنده است كه زن را نگاه كند و از (نگاه) تا (نگاه) راهي نيست و فاصله اين دو حتي از تفاوت اين دو كلمه نيز كمتر است, كه (نگاه) در حقيقت همان (نگاه)  است.

آري بايد گفت كساني كه زن را به عنوان كالا مطرح مي كنند و با زبان آزادي حرف مي زنند, در قبال اعطاي آزادي به زن, آزادي انسان او را سلب كردند براي وصول به اهداف پليد سياسي و اقتصادي و فرهنگي كه داشتند!

براستي با زن چه كردند؟ زني كه سرچشمه خلقت انسان و منشا صفا و محبت وكمال است, با او چه كردنده اند؟ آيا آنطور كه (بايد باشد) هست يا آنطور كه (مي خواهند باشد)؟.

(انسان) است يا يك موجود متحركت بي خاصيت؟ (انسان) است يا عروسك كوكي؟ كه انديشه در او مرده است؟

و با زن چه كرده ايم؟ آيا تقصير ها از فرهنگ و تمدن غرب است؟ يا ما هم مقصريم؟

آيا ما به دختران پاك و عفيفي كه جاذبه سحر انگيز غرب آنها را فريب نداده و چه چيز آموختيم كه بتدريج در آن تجربه پيدا كنند؟ آيا ما به سمت و سوي دختراني كه رنگ فرهنگ غربي را گرفته و سر گردن و حيران و بي هدف و بي تفاوت, شب و روز را مي گذرانند, رفتيم و راه درست زيستن و انسان بودن را آموختيم!؟

آيا در نگرش و بينشمان نسبت به زن امروز, تجديد نظر كرديم!؟

بديهي و روشن است كه نگرش ما به زن داراي نوسان زيادي بوده, گاهي زن را به عنوان موجودي منحط و گاهي كالا و شئيي و گاهي فرمانروا و حاكم بر مقررات خود و گاهي بصورت كارگر دانسته ايم!؟ هيچيك از اينها شناخت فطري و انساني و بزرگوارانه درباره زن نيست, زن ابزار, حيوان, برده و نيست!

زن (انسان) است و او را روي قصد و هدف آفريده اند و براي آفرينش او حكمتي منظور بوده است پس در پرتو هدايت و حكمت و مكتب به كمال جاودانگي مي رسد. و بناچار بايد چشم اندازها و ويژگيهاي ذاتي اين موجود را بگونه اي مي رسد. و بناچار بايد چشم اندازها و ويژگيهاي ذاتي اين موجود را بگونه اي كلي باز شناسيم و بناچار بايد شيوه روبروئي اين موجود را با فرهنگ و تمدن و پديده هاي جديد باز شناسيم.

يكي از پديده هاي شوم و استكباري كه درصد ساله اخير رواج و گسترش پيدا نموده, پديده بي حجابي و بد حجابي است كه توسط استعمار گران طراحي و برنامه ريزي شده است, براي سقوط انسانيت زن,! براي نابودي و برنامه ريزي شده است, براي سقوط انسانيت زن,! براي نابودي و تباهي نسل و به فساد كشاندن اجتماع,! با تمام ابزار و تجهيزات فرهنگي- تبليغي- تربيتي وارد شده اند, و با تمام توان هجوم آورده اند كه همان تهاجم فرهنگي با تمام ابعادش مي باشد! و وظيفه و مسئوليت خطير ما اينست كه با ابزار و تجهيزات خود آنها وارد ميدان شويم يعني اگر آنها از ابزار هنر استفاده مي كنند ما هم بايد براي حفاظت و حراست از ارزشهاي انقلاب اسلامي مان از همان ابزار بهره ببريم, البته با شيوه هاي جديد و استفاده از تكنيكهاي موجد اميد است مفيد و سازنده شود.

 پوشش اوليه آدم و حوا*

آدم عليه السلام پس از يك توقف كوتاه در بهشت كه نصف روز از روزهاي آخرت بود, به كوه نور در كشور هند و حوا به جده پياده شدند, پس از پايان هجران و مفارقت كه به وصال منتهي مي شد, برهنه و عريان بودند, خداوند امر كرد يكي از هشت جفت قوچي كه از بهشت به ايشان عطا كرده بود, ذبح كنند سپس  حوا پشم آن را رشت, با دست ياري آدم (ع) از تابيده هاي آن يك جامعه بلند براي آدم و يك پيراهن و روسري جهت حوا بافته شد, بدين وسيله, بدن انسانهاي نخستين پوشيده گرديد و از برهنگي و شرمندگي آن نجات يافت.

الگو, حجاب فاطمه است*

روزش شخصي نابينائي اجازه خواست كه داخل خانه حضرت زهرا (سيستم) شود, ابتدا حضرت خود را پوشاند و در حجاب مستور كرد بعد اجاز ورود به آن نابينا داد. پدرش پيغمبر اكرم (ص) به فاطمه فرمود به چه علت خود را پوشاندي و در حجاب رفتي, در حاليكه اين مرد نابينا, نمي بيند. عرض كرد: اگر او مرا نمي بيند ولي من او را مي بينم, اگر در چادر نباشم., بو و رايحه مرا استشمام مي كند. پس حضرت فرمود: شهادت مي دهم كه تو پاره تن من مي باشي.

حجاب در قرآن*

اي پيامبر! مردان مومن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و دامن و اندامشان را (از عمل زشت و تماس ها نامشروع) محفوظ دارند اين دستور حافظ پاكي و عفت آنهاست و خداوند به آن چه انجام مي دهند  آگاه است.

و زنان مومن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و دامنشان را (از عمل زشت) محفوظ دارند و زينت و آرايش خود را جز آنچه قهرا ظاهر مي شود بر بيگانه آشكار نسازند. و بايد سينه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند و زينت و زيبايي خود را بر بيگانه آشكار نسازند. (نور /30).

اي پيامبر! با زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو كه خويشتن را با لباس خود (لباس مخصوصيكه در آن هنگام مرسوم بوده) فرو پوشنده كه اين كار براي اينكه آنها (به عفت و آزادگي) شناخته شوند تا از معرض و جسارت (هوس بازان) آزار نكشند بر آنان بسيار بهتر است (احزاب /59)

و اگر زنان در بازار, خريد و فروش مي كنند و شما درباره جنسي از آنان پرسش كرديد بايستي از پس حجاب و پوشش باشد. (احزاب /53)

اكثر الخير في النسا

امام صادق (ع)

بيشترين خير و خوبي ما در وجود زنان است.

 آيه حجاب براي مردان*

روزي در مدينه زن جوان زيبائي در حاليكه دنباله روسري خود را طبق معمول آن زمان به پشت گوشهاي خود انداخته بود از كوچه عبور مي كرد.

جواني از انصار با وي روبرو شد چنان منظره زيبا و اندام او جوان را تحت تاثير قرار داد كه از خود بيخود و از اطرافش غافل گرديد در حاليكه جلو خود را نمي ديد آن زن واد كوچه اي شد چشم جوان فقط بدنبال او بود همان طور كه بي اختيار مي رفت ناگهان بر آمدگي استخوان يا شيشه اي كه در ديوار بود به صورتش اصابت كرد، چهره اش بر اثر آن ضربه شكافت و خون جاري شد سر و سينه و لباسش آلوده بخون شد.

با همين حال حضور رسول اكرم رفت و داستان خود را بعرض رسانيد در اين مورد جبرئيل با آيه مباركه نازل شد: قل للمومنين يغضوا من ابصارهم .( اي پيامبر به افراد با ايمان بگو ديدگانشان را بر هم نهند).

 پوشش  در تمدن سومري و ايران*

يكي از باستان شناسان، لباس مروم سومري را كه در حدود سه هزار سال قبل از ميلاد زندگي مي كرده اند، چنين ترسيم مي كند:

زنان روپوشي از روي شانه چپ بر بدن خود مي انداختند و مردان پوشش خود را به كمر مي بستند و نيمه بالاي بدنشان برهنه مي ماند، ولي با پيشرفت تمدن، لباس هم بلندتر شد تا جايي كه همه بدن خود را تا گردن مي پوشاندند.

بنابراين با توجه به شواهد مزبور مي توان گفت كه سرما و گرما علت اصلي اختيار پوشاك نبوده بلكه علت آن، حيا و پوشاندن شرمگاه بوده است حتي در زمان ايران باستان به تصاويري از بانوان ايراني بر مي خوريم كه علاوه بر لباس بدن، خود را با چادري كه شبيه به چادر زن امروز ايران است مي پوشاندند.5

فلسفه پوشش زن

تنها عامل سيستم خوش بختي در شكل زندگي زن پوشيدگي اوست فلسفه پوشش زن موجب تحكيم روابط زناشوئي در محيط خانوادگي و كادر ازدواج مشروع مي باشد: پوشيدگي زن جلوهر گونه معاشرت هاي بي بندبار و نكبت بار مي گيرد متقابلا محيط خانه مملو از مهر وفا باضافه پيوند زناشوئي بايد رفاقت و صميمت در زوجين بوجود مي آيد.
آنكه اسلام مي خواهد همين است كه تمام علاقه و توجه زوجين بيكديگر باشد و همسر چشمش تنها بشوهر خويش دوخته باشد.

رسولخدا بدخترش فاطمه فرمود بهترين چيز (زينتها) براي زن كدام است عرضكرد او مردي را نبيند و مردي هم وي را نبيند [1]

ابوعلي سينا مي گويد فيلسوف شرق ابن سينا مي گويد بر مرد لازم است زن را به تربيت فرزندان و تدبير خانه داري مشغول نموده وسائل پوشش و آرامش او را مهيا نمايد اگر زن بيكار و بكارخانه خود مشغول نباشد قهرا ميل به نمايش و اسراف در زينت و لهو مي كند و با اين واسطه از وظفيه طبيعي خود خارج شده سرانجام مخالفت با حقوق وبزرگواري مرد مي كند. [2]

اختلاف حدود حجاب

در حكم حجاب اسلامي از نظر مقدار و اندازه در مثل چهره و كفين بين برگان از علما اختلاف و ناسازگاري واقع شده اما در وجودب پوشش موي سرو تمام بدن جزوجه و كفين وقدمين همه فقها متفق الرايند. در اين محل مورد اختلاف سخناني بعنوان دليل و برهان و بدل شده در اين مسئله گامها لغزنده و قلمها تند روي كرده، انديشه ها از درك آن باز مانده سرانجام با ختلاف و دو دستگي در راي كشيده شده است.

بررسي

آنچه الزمه محكمه وجدان و تتبع كامل در آيات در روايات مربوطه است ما را به اين نتيجه مي رساند كه: پوشش تمام بدن براي زن حتي چهره و دست ها تا مچ لازم است (ما اين مدعي را با خواست خدا با يك سلسله تحقيقات و برهان علمي بعد از اين به ثبوت مي رسانيم.

و نيز براي مردهاي بيگانه هم نگاه بچهره ودستهاي زنان مسلمان جايز نيست[3] جز در موارديكه از جانب شرع تجويز شده مانند ادا شهادت وازدواج و معالجه نزد طبيب.

بطور كلي اگر برهان ما را همراه باشد در مسئله ديني از تك روي خوف نداريم خوشبختانه طرفداران اين نظريه بسياري از دانشمندان و فقيهان قديم و جديد اسلام مي باشند.

واگذاردن كارها بخدا سبب پيشرفت و اميدواري باو، رمز و موفقيت است.

در تدوين اين كتاب استمداد مي كنيم از مادر امامان، خورشيدا آسمان حياو عفت، پاره تن بهترين مردم: فاطمه زهرا (ع) كه بر خودش و پدر و شوهر و فرزندان گرامش درود خداي توانا و دانا باد.

منطقه شيطان

دو تن از دانشمندان عامه ترمذي و امام نبوي از قول پيغمبر اكرم (ص) نقل كرده انند كه فرمود: المرئه عوره فاذاخر خرجت استشرفها الشيطان [4]

زن همه ش عورت و شهوت انگيز است و رابطه با شهوتراني دارد زمانيكه از خانه خارج شود شيطان بر او تسلط كامل پيدا مي كند و در منطقه نفوذ وي قرار مي گيرد.

راستي زن تمام پيكرش شرمگاه وتحريك كننده است واينكه تمام بدن زن عورت است اصل پايه مسئله حجاب است. بازگشت از اين اصل اساسي جز با برهان قانع كننده جايز نيست: (چه گونه مي توان گفت نگاه بچهره زن جوان و زيبا شهوت انگيز نيست.

ما همه مي دانيم و مي بينيم تمام دوستي هاي عاشقانه و روابط نامشروع اجتماع كنوني نخست از راه نگاه بچهره هاي دوشيزگان و زنان جوان آغاز مي شود براي دومين و سومين بار كه تكرار مي شود نقشه ها براي رسيدن بهدف طرح مي گردد و دامنه همين نگاه آنقدر گسترش پيدا مي كند كه: غريزه جنسي بهيجان آمده يكباره پا از حريم تقوي و پاكي بيرون رفته گوهر گرانبهاي ايمان و دامن هاي پاك و عفت خانواده ها بباد همين نگاه و زناي چشم مي رود.

حجاب پيش از اسلام

گروهي از جوانان قريش در بازار عكاظ كنار زني از بين عامر نشسته بودند، جواني كه بني كنانه دور آن زن مي چرخيد در حاليكه آن زن روپوشي به چهره و پيراهني بلند در برداشت.

جوانان از ديدن طرز و هيئت او شگفتي مي نمودند از وي تقاضا كردند كه نقاب ازچهره بردارد خود داري كرد. يكي از جوانها از پشت سرش آمد دنباله پيراهنش را بوسيله خاري به پشتش بست آن ملتفت نشد، چون از جاي برخواست پيراهن قهرا كوتاه شده بود در نتيجه پشت او پيدا گرديد، پس جوانان خنده كنان گفتند او ما را منع كرد از نگاه كردن بصورتش ما پشت او را ديديم، زن فرياد كنان آل عامر را صدا زد مردم در اطراف قضيه به گفتگو پرداختند سرانجام جنگي كه با خونريزي همراه واقع شد. اين داستان سي سال قبل از ظهور اسلام اتفاق افتاده و فهميده مي شود كه قبل از اسلام مسئله پوشش چهره زن مرسوم بوده است.

حجاب زنان ايراني قبل از اسلام*

هنگاميكه سه تن از دختران كسري شاهنشاه ساساني با ثروت فراواني از اموال آنها را براي عمر آوردند. شاهزادگان ايراني را برابر عمر در حاليكه با پوشش و نقاب چهره خود را پوشانده بودند عمر دستور داد با آوازي بلند با آنان فرياد كشند كه پوشش از چهره برگيرند تا مسلمانان آنها را ببينند و خريداران بيشتر پول پاي آنها بريزند. دوشيزگان ايراني از برهنه كردن صورت خود داري كردند و مشت ب سينه نماينده عمر زدند  و آنان ار از خود دور ساختند، عمر خشمناك شد و خواست با تازيانه آنان را بيازارد در آن حال شاهزادگان ايراني مي گريستند.

حضرت علي (ع) به عمر فرمود: در رفتارت مدارا كن از يغمبر خدا شنيدم كه مي فرمود: بزرگ و شريف هر قومي را كه خوار و فقير شد گرامي داريد. عمر پس از شنيدن فرمايش حضرت علي (ع) آتش خشمش فرو نشست سپس حضرت اضافه فرمود: با دختران ملوك نبايد معامله دختران بازاري كرد.

مردان هم بايد عفيف و پاكدامن باشند

يوسف كوخ نشين، يوسف در بدر و اسير واز چاه بيرون آمده، اينك در كاخ بسر مي برد و روز بروز آثار رشد جسمي و روحي از او پرتو افكن است، كمال وجمال معرفت و عفت، مالحت وحسن و وقاري را كه دارد نه تنها دل عزير مصر را تصرف كرده بلكه در دل همسر عزيز مصر هم جاي گرفته است، بانوئي كه مي گويند فرزند نداشته و در بهترين وضع بسر مي برده و زندگيش را با تفريح و خوشگذاراني مي گذراند اينكه عاشق دلداده يوسف گشته و لحظه اي از فكر وي خارج نمي شود.

زليخا در خلوتگاه كاخ، رفت وآمد و قد و بالاي يوسف را مي بيند، هر چه در اين باره بيشتر فكر مي كند زيادتر بر شگفتيش مي افزايد، عجب جواني كه با آراستگيهاي ظاهري و معنوي قرين شده، يكدنيا حيا و عفت و پاكي است، اصلا در كارهاي او خيانت نيست.

زليخا شب و روز در فكر يوسف است ولي هر چه طفره مي زد نمي توانست از يوسف كام بگيرد، در تمام لحظات او را فرشته عفت مي ديد، تا آنكه در يكي ازفرصت هاي مناسب خود را چون عروس حجله با طرز خاصي آراست و با حركات عاشقانه در خلوتگاه قصر خواست يوسف را بطرف خود مايل كند. در حاليكه درهاي قصر را يكي پس از ديگري بسته بود، ولي هر چه اطوار ريخت يوسف تكان نخورد تهديدات و تطميعات زليخا، يوسف قهرمان را از پاي در نياورد، زليخا گفت: زود باش زود باش، يوسيف گفت: پناه به خدا من به سرپرست خود كه از من پرستاري خوبي كرده خيانت نمي كنم، هيچگاه ستمكار، راه رستگاري ندارد.

آري خداوند اينطور يوسف را مدد كرد، تا عمل خلاف عفت را از او دور كند، زيرا يوسف از بندگان خالص خداوند بود (انه من عبادنا المخلصين) براستي يوسف در اين بحران خطير، نيكو مجاهده كرد، چه مجاهده اي بزرگ كه بفرموده علي (ع): (مجاهدي كه در راه خدا شهيد شود پاداش او بيشتر از كسي نيست كه بتواند كار حرامي را انجام دهد ولي عفت بوروزد. حقا شخص عفيف و پاكدامن نزديك است فرشته اي از فرشتگان گردد.

رابطه حيا و عفت با حجاب

يكي از صفات نيك اخلاقي، براي زن ومرد، (حيا و عفت) است، حيا يعني انسان در برابر حق، با كمال احترام، سر فرود آورد و تسليم آن باشد، عفت يعني خويشتن داري و پاكدامني و مراقبت

امام علي (ع) فرمود: الحيا مفتاح كل خير: (حيا شرم كليد همه نيكي ها است)[5]

نيز فرمود: اعقل الناس احياهم: (عاقلترين انسانها، باحياترين آنها است)[6]

و در مورد ديگر فرمود: سبب العفه الحياه: حيا، موجب حفظ عفت و پاكدامني است.

علي قدر الحيا تكون العفه: (عفت و پاكدامني، به اندازه حيا است)

امام صادق (ع) فرمود: لا ايمان لمن لا حيا له: (كسي كه حيا ندارد، ايمان ندارد[7]

رسول اكرم (ص) فرمود: الحياه عشره اجزا فتسعه في النسا و واحد في الرجال: (حيا، داراي ده قسمت است، نه قسمت آن در زنان و يك قسم آن در مردان است.)[8]

امام صادق (ع) نيز همين سخن را فرمود، ولي افزود:

(هر گاه زن، قاعده شد (خون حيض ديد) يك قسم از حيا او مي رود، وهنگامي كه عقد ازدواج او خوانده شد، يك قسم ديگر حياي او نيز مي رود، وهنگامني كه با شوهرش آميزش نمود، يك قسم ديگر حيا او نيز مي رود، و هنگامي كه زائيد، جز ديگر حيا او نيز مي رود، و براي او پنج قسم ديگر حيا مي ماند، اگر زنا كرد، همه حياي او مي رود، ولي اگر عفت خود را حفظ نمود، پنج قسم حياي او باقي مي ماند)[9]

امام باقر (ع) فرمود: ما عبد الله بشيي افضل من عفه بطن و فرج:( خداوند به چيزي عبادت نشده كه بهتر از نگهداشتن شكم از غذاي حرام، و پاكدامني باشد)[10]

امام سجاد (ع) فرمود: ما من شيئي احب الي الله بعد معرقته من عفه البطن و الفرج: (هيچ چيزي بعد از شناخت خدا، در پيشگاه او، بهتر از كنترل شكم (از غذاي حرام) و كنترل زير شكم نيست.

عذاب سخت زنان بي عفت

امام علي (ع) فرمود: همراه حضرت زهرا (س) به حضور پيامبر اكرم (ص) رفتيم، ديديم گريه شديد مي كند، عرض كردم: پدر و مادرم به فدايت، چرا گريه مي كني؟

فرمود: اي علي! در شب معراج زناني را در عذابهاي گوناگون ديدم، از اين رو گريه مي كنم (از جمله فرمود:

1-     زني را ديدم به مويش آويزان است، و مغز سرش از شدت گرما مي جوشد.

2-     و زني را ديدم كه به دو پايش، آويزان شده است.

3-     و زني را ديدم كه گوشت بدن خود را مي خورد.

4-      و زني را ديدم كه با قيچي ها، گوشت بدن خود را بريده بريده مي كند.

5-     و زني را ديدم كه صورت و بدنش مي سوخت، و او روده هاي خود را مي خورد....

حضرت زهرا (س) عرض كرد: (اي حبيب و نور چشمم! به من بگو عمل آن زنها در دنيا چه بود كه اين گونه مجازات مي شدند.

پيامبر (ص) فرمود:

1-                 زني كه به مويش آويزان شده بود و مغز سرش از گرما مي جوشيد، به خاطر آن بود كه در دنيا، موي سرش را از نامحرمان نمي پوشيد.

2-                 زني كه به دو پايش آويزان بود، به خاطر آن بود كه در دنيا بدون اجازه شوهرش از خانه بيرون مي رفت.

3-                 زني كه گوشت بدنش را مي خورد، به خاطر آن بود كه در دنيا، اندام خود را براي نامحرم، آرايش مي كرد.

4-                 زني كه با قيچي ها، گوشت بدنش را مي بريد، به خاطر آن بود كه او در دنيا، خود فروشي مي كرد، و خود را براي كامجويي عياشان، در معرض تماشاي آنها مي گذاشت.

5-                 و زني كه صورت و بدنش مي سوخت، و روده هاي خود را مي خورد. به خاطر آن بود كه بين زن و مرد نامحرم، رابطه نامشروبرقرار مي نمود، و در اين جهت دلالي مي كرد...

در پايان فرمود: ويل لامراه اغضبت زوجها، و طوبي لامراه رضي عنها زوجها: ( و اي بر زني كه شوهرش را خشمگين كند، و خوشا به حال زني كه شوهرش از او خشنود باشد.

منابع:

پوشش زن در اسلام نوشته مهدي اشتهاردي

حجاب در اسلام  مولف: حاج شيخ قوام دشنوي

داستانهاي حجاب  مولف آقاي مرضي عطائي


فهرست مطالب

مقدمه:1

پوشش اوليه آدم و حوا*. 4

الگو, حجاب فاطمه است*. 4

حجاب در قرآن*. 5

آيه حجاب براي مردان*. 6

پوشش  در تمدن سومري و ايران*. 6

فلسفه پوشش زن. 7

اختلاف حدود حجاب.. 8

بررسي.. 8

منطقه شيطان. 9

حجاب پيش از اسلام. 10

حجاب زنان ايراني قبل از اسلام*. 11

مردان هم بايد عفيف و پاكدامن باشند. 12

رابطه حيا و عفت با حجاب.. 13

عذاب سخت زنان بي عفت.. 15

 

 

موضوع:

حجاب

نام استاد:

جعفر فاضل زاده

 

محقق:

مرضيه عطاپور

گروه كشاورزي- اقتصاد

 

بهار 84



[1]قال رسول الله (ص) لابنته فاطمه عليها السلام. اي شي خير للمراه؟

قالت: ان لا تري رجلاو لا يراها رجل مرات النسا ص 130- وسائل ج 3 سيستم 9

[2]طومار عفت 76 ب

[3]در اينجا دو مسئله مطرح است : اول وجوب پوشش تمام بدن كه وظيفه زن است.

دوم مسئله حرمت نظر بزن كه مربوط بمرد است

اگر در وظيفه مربوط بزنها بوجوب پوشش تمام بدن حتي چهره ودستها تا مچ بشويم در مسئله حرمت نظر مي گوئيم براي مردها همانطور كه نگاه به پيكر عريان زن حرام است به چهره زيبا و دستهاي لطيف او هم حرام است چنانچه اگر قائل نشويم باز ممكن است حرمت نظر را بگوئيم در هر حال اين دو مسئله از همديگر جداست در مسئله اول ارباب فتوي از قدما و متاخرين مختلف الراي مي باشند بعضي قائل بوجوب پوشش وجه و كفين و برخي وجود نظر داده اند چنانچه حرمت نظر هم اختلافي است البته اين را بايد دانست كه نظر اگر بمنظور چشم چراني و لذت بردن باشد مطلقا حرام است چه بزنهاي بيگانه و غير بيگانه آري در مورديكه نظر براي خواستگاري باشد نظر جايز است كه بعدا در اين زمينه رواياتي نقل خواهيم كرد.

[4]سنن ترمذي ج 3 ص 27- امام نبوي ج 2 در مصابيح ص 17

[5]غرر الحكم، مطابق نقل ميزان الحكمه، ج 2ص 562 و 563

[6]همان مدرك

[7]بحار الانوار، ج 71، ص 331

[8]كنز العمال، حديث 5769

[9]خصال صدوق، ج 2، ص 205، بحار، ج 103، ص 245.

[10]اصول كافي، ج 2 ص 79

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 11:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره نصوح

بازديد: 99

 

نصوح

نصوح از ماده نصح  بر وزن صلح) در اصل به معني خير خواهي خالصانه است و لذا به عمل خالص (ناصح) گفته مي شود و از آنجا كه خير خواهي واقعي بايد توام با محكم كاري باشد واژه (نصح) گاه به اين معني نيز آمده است به همين جهت به ؟ محكم (نصاح) (بروزن كتاب) و به خياط (ناصح) گفته مي شود و اين هر دو معني يعني خالص بودن و (محكم بودن) در توبه (نصوح) بايد جمع باشد.

در اينكه توبه نصوح چيست؟ تفسير هاي زيادي براي آن ذكر كرده ند تا آنجا كه بعضي شماره تفسير هاي آن را بالغ بر بيت و؟ تفسير دانسته اند ولي همه اين تفسير ها تقريبا به يك حقيقت باز مي گردد يا شاخ و برگها و شرايط مختلف توبه است.

از جمله اينكه «توبه نصوح» آن است كه واجد چهار شراط باشد پشيماني قلبي، استغفار زباني ترك گناه، و تصميم بر ترك در آينده.

بعضي ديگر گفته اند: «توبه نصوح» آن است كه واجد سه شرط باشد: ترس از اينكه پذيرفته نشود اميد به اينكه پذيرفته شود و ادامه اطاعت خدا.

با اينكه «توبه نصوح» آن است كه گناه خود را همواره در مقابل چشم خود ببيني و از آن شرمنده باشي!

يا اينكه «توبه نصوح» آن است كه مظالم را به صاحبانش بازگرداند، و از مظلومين حما؟ بطلبد و بر اطلاعات خدا اصرار ورزد.

(40) ان الذين يلحدون في اياتنا لا بخفون علينا افعن يلحي في النار خير ام من ياتي امنا يوم اقيمته اعملوا ماشئتم انه بما يعملون بفسر

(41) ان الذين كفرو ابا الذكر لما جاء هم و انه لكتاب عزير

42) لا ياتيه الباطل من بين يديد و لامن حليه تنزيل و من حكيم حمد ترجمه.

40- كساني كه آيات مار را تعريف مي كنند بر ما پوشيده نخواهند بود آيا كسي كه در آتش افكنده مي شود بهتر است يا كسي كه در نهايت امن وامان در قيامت به عرصه محشر مي آيد . هر چه مي خواهيم انجام دهيد او به آنچه مي دهيد بيناست.

41- كساني كه به اين (قرآن) هنگامي كه به سراغ آنها آمده كافر شدند و نيز به ما مخفي نخواهند و ن؟ و اين كتابي است قطعا شكست ناپذير.

42- كه هيچگونه باطلي، نه از پيش رو و نه از پشت سر به سراغ آن نمي آيد چرا كه از سوي خداوند حكيم و شايسته ستايشي نازل شده است.

اعوذ باالله من النار و من عضب الصار و من شر الكفار و الغزه لله الواحد القمار غرض سوره: ابتداي سوره در ارتباط با بيزاري و اعلام برائت از مشركين و قتار و با آنان و نيز قتال با اهل كتاب است و آنگاه به بيان احر ممنافقان مي پردازد و مسلمانان را به قتال تحريك مي نمايد و آنگاه احوال كساني را كه از جنگ تخلف نمايند بيان مي كند و همچنين درباره ولايت و دوستي با كفار بحث نموده و آيات راجع به زكات را ذكر مي نمايد.

1)  اين آيات بيزاري از جانب خدا و رسولش بسوي آن كساني از مشركين است كه شما به آنان پيمان بستند. (برائت) يعني بيزاري و كناره گيري از هر چيزي با مجاورت با آن مكروه باشد. خطاب آيد متوجه به موضين و رسول خدا (ص) است. اين ايه تشريع نيست بلكه عين انشا حكم بر برائت از مشركين زمان نزول آيه است و معناي ان برداشت امان از مشركان است و اين مطالب هم گزاف و بيجهت واقع نشده بلكه بدليل آنست كه مشركان هيچ پايبندي بهعهد و پيمانشان ندارند و به جز شيوه خيانت ونقص پيمان روش ديگري را نمي شناسند و اكثرا فاسق بوده و مراعات حدود و عهود را نمي نمايند. لذا مفاد آيه اين است كه عهد مشركين كه با مسلمانان پيمان بسته و آنگاه اكثرشان آن پيمان را نقص كردند، لغو و باطل است چون نسبت به ساير آنان هم اعتماد و وثوقي وجود ندارد و مسلمانان از شر و نيرنگ آنها ايمن نيستند.

2)  پس شما مشركان چهارماه آزادانه در زمين آمد و رفت كنيد و بدانيد كه شما ناتوان كننده خدا نيستيد و اينكه خدا خوار كننده كافران است. (سياحت) يعني راه رفتن و گشتن در زمين مي فرمايد در چهار ماه از سال ايمن هستيد. و هيچ كس معترض شما نمي شود و مي توانيد هر چه را كه به نفع خود تشخيص داديد انجام دهيد زندگي يا مرگ يعني تا چهار ماه پيمان آنها معتر است. و بدانيد كه شما نمي توانيد خدا را به عجز آوريد پس ترك شرك و روي آوردن و پذيرفتن توحيد به صلاح شماست و بدانيد كه خداوند كافران را خوار مي كند. و بر آنان تسلط دارد لذا پند بگيريد و با دست خود و با استكبار وتعرض، خودتان را به ورطه هلاكت و خذلان الهي نياندازيد. و اهل نقل اتفاق دارند كه اين آيات در سال نهم هجرت نازل شد و چهار ماه مذكور عبارتند از: روز دهم ذي الحجه تا آخر آن محرم، صفر، ربيع الاول و ده روز از ربيع الثاني و در تفسير كشاف در سبب نزول آيه آمده است كه رسول خدا (ص) به ابوبكر در موسم حج سال نهم هجري امر به ابلاغ اين آيه نمود اما به فاصله كمي علي (ع) را به دنبال او روانه كرد تا آيات را از وي بگيرد و آن را بر مردم بخواند. پس از رسول خدا (ص) پرسيدند: چرا ابوبكر آيات را نخواند ايشان فرمودند: خداوند دستور داد كه اين ماموريت را از ناحيه من به جز خودم و يا مردمي از خداندانم نبايد انجام دهد و عين اين روايت در تفسير ابن كثير هم آمده است.

3)  و اين آيات اعلامي است ازخدا و پيامبرش بسوي مردم در روز حج بزرگ كه خدا و رسولش از مشركين بيزارند حال اگر توبه كنيد پس آن براي شما بهتر است و اگر روي گردانيد بدانيد كه شما ناتوان كننده خدا نيستيد و تو اي پيامبر كساني را كه كفر ورزيدند به عذابي دردناك بشارت بده(ازان) به معناي اعلام است و منظور آنست كه بيزاري خدا و رسول را از مشركين براي همه مردم علني نمايد و تفاوت اين آيه با آيه اول در همين مطلب است چون در آن آيه اعلام برائت تنها متوجه خود مشركان بود اما در اينجا خطاب به همه مردم است تا اين مطالب را بدانند وهمه براي نفوذ دادن امر خدا (يعني كشتن مشركين) بعد از انقضا چهارماه آماده شوند ابن كثير روايت كرده كه حضرت رسول علي(ع) را به جاي ابوبكر فرستاد تا نزد اهل مكه رفته چهارمساله را به آنها اعلام كند . اول) اينكه بعد از اين سال با حالت شركت وارد مكه نشوند و دوم) اينكه گردخانه كعبه طواف نكنند سوم) اينكه جز فرد مسلمان كسي وارد بهشت نمي شود و چهارم) اينكه هر كس بين او و بين پيامبر (ص) عهدي باشد تا زمان سرآمد آن عهدش برقرار خواهد بود اما در روز حج اكبر مفسرين اختلاف كرده اند از احاديث ائمه اهل بيت استفاده مي شود كه مراد از آن روز عيد قربان سال نهم هجري است و اين سال آخرين سال بود كه در آن مسلمانان و مشركان با هم حج به جاي آوردند اما در روايات اهل سنت آمده است كه روز دهم ذي الحجه از هر سال روز حج اكبر است بعضي ديگر آن را روز عرفه يعني روز نهم ذي الحجه دانسته اند و ...

به هر جهت در اين روز به همه مردم اعلام شد كه از مشركين بيزاري بجويند و اين مطالب را به سايرين نيز اعلام نمايند. لذا طريق اسلام هدايت و حيات است نه غافلگير نمودن و خونريزي و كشتار همچنانكه در روابط بين دولتها حادث مي شود به همين جهت در ادامه مي فرمايند اگر توبه كرده ايمان آورديد البته اين پند گرفتن براي شما بهتر است و ايمان به صلاح شماست  اما اگر روي گردانديد و از اين دعوت اعراض كرديد پس بدانيد كه شما خدا را ناتوان نكرده ايد او قادر و بر هلاكت شماست و شما در قبضه قدرت و تحت قاهريت و مشيت او هستيد و او بر شما قدرت مطلق دارد.

و آنگاه با لحن استهزا آميزي به پيامبرش فرمان مي دهد كه كافران را به غذابي دردناك بشارت دهد و اين عذاب نتيجه رويگرداني و شرك آنهاست كه در دنيا دچار عذاب ذلت و خواري و عقوبت شده و در آخرت نيز غل و زنجير جهنم در انتظار آنان خواهد بود.

توجه به تنها سوره قرآن است كه بدون (بسم الله و الرحمان الرحيم آغاز مي شود و علت آن هم احتمالا عرض كلي سوره در ارتباط با برائت از مشركان است كه مناسبتي با مقام رحمانيت و رحيميت پروردگار ندارد الله يعلم

همانگونه كه روش قرآن مجيد است كه در آيه اي سخني را به اجمال برگذار مي كند و در آيه بعد با شرح و توضيح آن مي پردازد دومين آيه مورد بحث مومنان را كه فروشنده گان جان و مال به خدا هستند با صفت بارز معرفي مي كند.

1)     آنها توبه كارانند و دل جان خود را به وسيله آب توبه از آلودگي گناه شستشو مي دهند و(التابتون)

2)     (آنها توبه عبادت كارانند) و در پرتو راز و نياز با خدا و پرستش ذات پاك او خودسازي مي كنند (لعالودن)

3)     آنها در برابر نعمتهاي مادي و معنوي پروردگار سپاس مي گويند, (الحامدون)

4)     آنها از يك كانون عبادت و پرستش به كانون ديگري رفت و آمد دارند (المائعون)

و به اين ترتيب برنامه هاي خودسازي آنان در پرتو عبادت در محيط محدودي خلاصه نمي شود و به افق خاصي تعلق ندارند بلكه همه جا كانون عبوديت پروردگار و خودسازي و تربيت براي آنها است و همه كجا درسي در اين زمينه باشد طلاب آنند.

(مانع سائح در اصل از ماده (سيح) و در (سياحت) به معني جريان و استمرار گرفته شده.

و در اينك منظور از سائح درآيه فوق چه نوع سياحت و جريان و استمراري است در ميان مضران گفتگو است.

بعضي همانگونه كه در بالا گفتيم سير در ميان كانونهاي عبادت گرفته اند در حديثي از پيامبر (4) مي خوانيم (سياحه اضي من المساجد, سياحت امت من در مساجد است.

بعضي ديگر (سائح) را به معني (صائم) و روزه دار گرفته اند زيرا روزه كار مستمر در سراسر روز است در حديث ديگري مي خوانيم كه پيامبر (ع) فرموده ان اسائحين هم السانمون) بعضي ديگر از مفسران سياحت را به معني سير و گردش در روي زمين و مشاهده آثار عظمت خدا و شناخت جوامع بشري و آشنائي به عادات و رسوم و علوم و دانشهاي اقوام كه انديشه انسان را زنده و فكر او را پخته مي سازد, دانسته اند.

بعضي ديگر از مفسران سياحت را به معني سير و حركت به سوي ميدان جهاد و مبارزه با دشمن مي دانند و حديث نبوي معروف را (ان سياحه امتي الجهاد في سبيل الله) سياحت امت في جهاد در راه خداست  مشاهده آن گرفته اند.

بعضي ديگر از مفسران سياحت را به معني سير و حركت به سوي ميدان جهاد و مبارزه با دشمن مي دانند و حديث نبوي معروف را (ان سياحه امتي الجهادنا سبيل الله) سياحت امتي من در راه خداست(2). شاهد آن گرفته اند.

و سرانجام بعضي آنرا به معني سير قول و فكر در مسائل مختلف مربوط به جهان هستي و عوامل سعادت و پيروزي و اسباب شكست و ناكامي دانسته اند. ولي با توجه به اوصافي كه قبل و بعد از آن شمرده شده معني اول ضابتي از همه به نظر مي رسد هر چند اراده تمام اين معاني از اين كلمه نيز كاملا ممكن است زيرا همه اين مفاهيم در مفهوم سير و سياحت جمع است.

5-      آنها كه در برابر عظمت خدا ركوع مي كنند (الله الكعون)

6-      آنها كه سر بر آستانش مي سايند و سجده مي آورند. (الساجدون)

7-      آنها كه مردم را به نيكيها دعوت مي كنند (الامرون بالمعروف)

8-   آنها كه تنها به وظيفه دعوت به نيكي قناعت نمي كنند بلكه با هر گونه فساد و منكري مي جنگند (و الناهون من المنكر).

19- و در آنها كه پس از اداي رسالت امر به معروف و نهي از منكر به آخرين و مهمترين وظيفه اجتماعي خود يعني حفظ حدود الهي و اجراي قوانين او و اقامه حق و عدالت قيام كنند. (و الهافظون الحدود الله)

پس از ذكر اين صفات نه گانه خداوند بار ديگر چنين مومنان راستين و اين مومنان را بشارت ده (و بشر المومنين)

و از آنجا كه متعلق بشارت ذكر نشده و يا به تعبير ديگر بشارت بطور مطلق آمده است مفهوم وسيعي را مي فهماند كه هر خير و سعادتي را در بر مي گيرد, يعني آنها را به هر خير و هر سعادت و هر گونه افتخار بشارت ده!

توجه به اين نيز لازم است كه قسمتي از اين صفات نه گانه (شش صفت اول) مربوط به جنبه هاي خودسازي و تربيتي افراد است و قسمت ديگري (دو صفت هفتم و هشتم) به وظائف حساس اجتماعي و يا كسازي محيط جامع اشاره مي كند و آخرين صفت حكايت از مسئوليتهاي همگاني در مورد تشكيل حكومت صالح و شركت فعالان در مسائل مثبت سياسي دارد.



منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 11:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد مسیحیت

بازديد: 217

 

مسيحيت و کتاب مقدس

 

مسيحيت يکی از اديان الهی است که خداوند  توسط عيسی مسيح به بشريت عطا نمود .مسيحيان را بدين دليل بدين نام می خوانند که همواره از عيسی مسيح سخن می گوينــد .تولد عيسی منحصر به فرد بود و شايد عجيب ترين تولد تاريخ بشريت .فرشته خداوند بر مريم ظاهر شده گفت :«ای مريم ، ترسان مباش ، زيرا که نزد خدا نعمت يافته و اينــک حامله شده پسری خواهی زاييدو او را عيسی خواهی ناميد» (لوقا باب يک آيه سی و يک)

عيسی از اين جهت فرزند خــــدا خوانده شد زيرا توسط روح خـــدا حامله گشت و پدر انسانی نداشـــت .عيسی از نظر شخصيتی کاملا شبيه خداست و دارای شخصيت کاملی است، زيرا که او  هرگز گناه نکرد و مطيع پدر آسمانی خود بود

کتاب آسمانی عيسی همان انجيل،  بمعنای خبر خوب  می باشد.

مسلمانان مدعی هستند که کتاب مقدس مسيحيان تحريف شده است و در کتاب انجيل واقعی وعده آمدن پيامبر ديگری به نام محمد داده شده است وبرخی از آنان می گويند که کتاب انجيل برنابا، انجيل واقعی است .

اين موضوع از چند نظر قابل بررسی است .اول اينکه فرض کنيم کتاب مقدس تحريف شده باشد اين تحريف چگونه و در چه زمانی صورت گرفته و چه آياتی از اين کتاب آسمانی مورد تحريف قرار گرفته است .همانطور که می دانيــــم مسيحيت بسرعت در قرن اول ميلادی گسترش يافت،و دامنه جغرافيــايی آن بحدی وسيع گشته بود که چندين ماه طول می کشيد تا بتوان به نقاط دور افتاده ای که مسيحيان در آن زندگی می کردند مسافرت نمود.و طبيعتــــــاً مسيحيان اوليه نسبت به کتاب آسمانی خود و حفظ آن بسيار حساس بودند .حال تصور کنيد گروهی تمامی کتـــاب های مقدس را در زمانی مشخص جمع آوری کند آن را تحريف نموده و دوباره در اختيار پيروان مسيح قرار دهد بدون آن که کســــی از مومنين واقعی مقاومتـــــــی نمايد. در هيج کجای تاريخ از وجود چنين واقعه ای سخنی بميان نيامده است و چنين کاری اساساً غير ممکن و محال است.چرا که کتاب آسـمانی هر دينی برای پيروان آن دين بسـيار مقدس است و در مقابل حتی توهين به کتاب مقدس خود شديداً واکنش نشان می دهند  ، حال تصور کنيد کتاب مقدس آنها مورد تحريف قرار گيرد بدون آنکه کسی حتی اعتراضي کند .

مورد دوم که در مورد تحريف کتاب مقدس ما مسيحيان می گويند اين است که   انجيل واقعی مسيح وعده آمدن پيامبر ديگری به نام محمد را داده است که اين موضوع در کتاب مقدس ما مسيحيان مورد تحريف قرار گرفتــــه است و حذف شده است وبرخی کتابی ساختگی بنام انجيل برنابا  را انجيل واقعی معرفی می کنند.

حال به بررسی اين موضوع  می پردازيم :تقريباًدر تمامی اديان وعده آمدن يک موعود که جهان را  از گنــــــــاه نجات خواهد داد ، داده شده است .و پيروان اين اديان هميشه مشتاقانه منتظر آمدن اين موعود هستنــــد .حال فرض کنيد کسی مدعی شود آن موعود مورد نظر است ،واکنش پيروان آن دين  چگونه خواهد بود ؟دو حالت متصـــور است ، برخی او را بعنوان موعود مورد نظر قبول می کنند و برخی اين ادعا را رد می کنند .و اين منطقی نيست که که اساساً نام آن موعود را حذف کنند و اگر عده ای بخواهند مرتکب چنين عملی شوند شديدا ًمورد اعتراض مومنين واقعی قرار ميگيرند ، و منطقاٌ آمدن يک موعود، جزء اصول مهم آن دين گرفته و  حذف آن غير ممکن می گردد .

اگر در انجيل واقعی آمدن پيامبر ديگری وعده داده شده بود مسيحيــان مشتاقانه منتظر آمدن آن پيامبر می بودند و هرگز نام آن پيامبر را از کتب خود حذف نمی کردند .و اگر عده ای قصد چنين کار قبيحــــی را داشته بودند ،مسيحيان واقعی شديداً واکنش نشان می داده ، و در نهايت مسيحيت به دو شاخه تقسيــم می گشت  ،که چنين واقعه ای در هيچ جايی از تاريخ ثبت نشده است .همچنان که اين اتفاق برای يهوديان معاصر مسيح  اتفاق  افتــــاد .در کتاب مقدس يهوديان وعده آمدن  مسيح داده شده است و وقتی عيسی ظهــــــور کرد يهوديان نام مسيح را از کتاب خود حذف نکردند بلکه مدعی شدند که عيسی مسيح نيست و آنها همچنان منتظر ظهور  مسيح موعود هستند .

و اما در مورد انجيل برنابا که در آن آمدن محمد وعده داده شده است.اين کتاب بحدی ساختــــگی است که با خواندن آن هر فرد بی طرفی نسبت به درستی آن شک می کند .فقط برای رد درستی اين کتـــاب به مقايسه ای ساده می پردازيم

فرض کنيد که کتاب برنابا کتابی درست باشد ،در اين کتاب آمده است که عيسی می گويد مسيحی که در کتب عهـــد عتيق وعده آمدن او داده شده من  نيستم بلکه پيامبری بعد از من خواهد آمد بنام محمد که او مسيح موعــــود است.

و اما در قرآن بارها و بارها آمده است که که عيسی همــان مسيح بود .پس يا قرآن درست کفته و يا اين کتاب .و اگر از ديدگاه يک مسلمان به اين موضوع نگاه کنيم پس برنابا کتاب نادرستـــــی است و قرآن اشتباه نگفته است .با همين يک استدلال ساده به تمام دوستان مسلمانی که انجيل برنابا را انجيل صحيح می دانند می توان نادرستی اين کتاب ساختـگی را ثابت نمود.

و اما شواهد تاريخی زيادی وجود دارد که صحت و حقيقت  کتاب مقدس را ثابت می کند.

 شواهد  باستان شناسی که توسط کسانی چون راليسون و ليارد , اولی,کنيون در مصر ,بابل ,اور ,سوريه و لبنان و اسرائيل کشف شده است قوياً حقيقت تاريخی کتاب مقدس را تاييــــــــــــد می کند .دست نوشته های اقوامی که عليه اسرائيل می جنگيده اند ,حوادث و رسم و رسومات کهن آنهــــا که در کتاب مقدس ذکر شده را تائيد می کند با کشف  دست نوشته هـــــای اصلی و قديمی , تعداد منتقدين کتاب مقدس روز به روز در حال کاهش است .

مهمترين کشف در سال 1974 در دريای سياه انجام گرفت که مدرکی بسيار ارزشمند برای اثبات درستی کتاب مقدس است .اين کشف عبارت از کتاب مقدسی است که قدمت آن به قرن دوم ميلادی می رسد . علارغـــــــم قدمت آن , با کتاب مقدس موجود اختلافی ندارد وجز در موارد جزئی که به ترجمه برخی کلمات بر می گردد همان کتــاب مقدسی است که ما در دستان خود داريم و اصول تعاليم انبيا و حقايق تاريخــــــی بدون هيچ تفاوتی تا به امروز بدون تغيير مانده است . حال اگر به درستی کتاب مقدس يقين داريم پس بايد به آنچه در آن گفته شده نيز ايمان آوريم .

در يک کلام عصاره کتاب مقدس مسيح است در سراسر کتــــاب مقدس وعده آمدن مسيح و اينکه اوست که سرانجام باعث نجات انسانها می گردد و اوست که با فــــــــدا کردن خود بر صليب باعث بخشيده شدن  تمامی گناهان ما و همه کسانی که به او ايمان آورده و در نام او تعميد گرفته اند ، خواهد گرديد .


بسم الله الرحمن الرحيم

 

عنوان

مسيحيت وكتب مقدس

 

 

دبير محترم

سركار خام برزگر

 

گردآورنده

نازنين صفرپور

كلاس دوم 3

 

 

 

 

 

بهار 84

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 11:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس