سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
به نظر شما چه چیزهایی سبب می شود که بعضی از بانوان در جامعه به مسئله حجاب بی توجه باشند ؟
1) پیروی از هوی و هوس های نفسانی
بی شک در وجود انسان، غرائض و امیال گوناگونی است که همه ی آنها برای ادامه ی حیات او ضرورت دارد. هواپرستی سرچشمه غفلت و بی خبری است برخی زنان به خاطر هوی و هوس خویش به فکر تنوع لباس، آرایش و خودنمایی در جامعه می پردازند، تا اینکه خود را به هر مردی ارائه کنند. آنها بجز شیک پوشی، خودنمایی، لذت جویی، خوشگذرانی، به چیز دیگری نمی اندیشند و بهترین اوقات زندگی خود را به قدم زدن در کوچه و خیابان ها و پارک ها و میهمانی های مفسده انگیز می گذرانند، خلاصه آنجا که هواپرستی و بی حجابی است نه پای دین در میان است و نه پای عقل، در آنجا چیزی جز بدبختی و بلا نیست، در آنجا چیزی جز بیچارگی و شقاوت و فساد نخواهد بود.
2) جلب توجه و کسب جایگاه
انسان موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی خاص و در خور توجه برخوردار باشد. بعضی از افراد با تحصیل علم و دانش و کسب فصائل اخلاقی و معنوی و یا اجتماعی، جایگاهی بدست می آورند و برخی از افراد فاقد این ارزش ها هستند با نمایش زیبایی ها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود و بی حجابی سعی در جلب توجه دیگران می کنند تا به کمبودهای عاطفی و یا اجتماعی خود پاسخ دهند، اما این خودنمایی ها دلیل بر شخصیت و ارزش آنها نمی باشد.
3) خودنمایی
با توجه به آفرینش زن توأم با زیبایی و لطف ظاهری و با احساسات و عواطف باطنی و تمایل به خودنمایی که در وجود زن به طور محسوس و قوی به چشم می خورد زمینه تحریک پذیری و ایجاد هیجان و تحریک در دیگران توسط او امری طبیعی است و اگر ویژگی های یاد شده را با آرایش و لباس های دلپذیر و حرکات مهیج بیامیزد و در معرض دید نامحرمان قرار دهد چه مفاسد و انحرافاتی را بوجود می آورد که زمینه ساز اضطراب و نگرانی و پریشانی در روح و روان افراد می شود. برخی زنان با بی حجابی به بیماری صیادی دلها گرفتارند. علاقه همسرانش برای ارضای روحیه آنها کافی نیست. محبوبیت عمومی می طلبند. حضرت امام صادق(ع) در مورد آثار گناه می فرماید: شمار کسانیکه که در اثر گناهان و انحرافات جان خود را از دست می دهند بیش از تعداد افرادی است که در اثر مرگ طبیعی می میرند.
4) بی حیایی
یکی از خلقیات پسندیده و صفات عالیه انسانی عفت است. ملکه عفت آدمی را در اعمال و تمایلات جنسی تعدیل می کند و انسان را از پلیدی های شهوت مصون نگاه می دارد. بی عفتی و بی حجابی بعضی از دختران و زنان جوان غالبا از دوستان ناباب سرچشمه می گیرد. در نتیجه خانواده ها و دختران باید در انتخاب دوست دقت کنند.
5) تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی عبارت است از تلاش مستمر و حیله گرانه استکبار برای سلب کردن فرهنگهای اصیل و الهی از ملت ها و جایگزین کردن فرهنگ مبتذل و مبتنی بر فساد و عیاشی و بیبهره ساختن ملت ها از هویت مستقل ملی و دینی خودشان و سلب اتکا به اراده خود. یکی از مهمترین عوامل درونی که باعث انحطاط فرهنگ یک جامعه می شود رواج فساد اخلاقی و بی حجابی است. وقتی فساد بر روی جامعه تاثیر گذاشت، غالبا آن جامعه قادر به ادامه حیات نیست.
6) زیبا جلوه دادن خود نزد دیگران
موضوع زیبایی و جمال طبیعی انسان نیز یکی از مسائلی است که در روایات مذهبی مورد کمال توجه قرار گرفته است. جمال در مورد خداوند بزرگ به معنی زیبایی طبیعی یا تجمل مصنوعی نیست، بلکه مراد ا ز جمال الهی صفات جمالیه و کمالات معنوی است. اما عده ای از زنان و دختران که معنی و مفهوم اصل زیبایی را درک نکرده اند تمام هم و غم خود را بر این می گذارند که شکل ظاهری خود را آراسته و آرایش نمایند و به صورتی زیباتر در نزد دیگران حضور یابند و از زیبایی خدادادی خود در جهت خلاف دستورات الهی استفاده کنند. امام علی(ع) در حدیثی می فرماید: پوشیدگی برای زن سودمندترین و زیبایی او را پایدارتر می سازد.
7) بی غیرتی مرد در اشاعه ی فحشاء
تاثیر متقابل زن و مرد در روابط خانوادگی و سرنوشت فرزندانشان، از اصول غیرقابل انکار در تربیت اجتماعی اسلام است. مرد باید همچون حصاری زن را در حمایت و مراقبت قرار دهد این حالت باید هم در مراقبت نسبت به عفاف و پاکدامنی زن باشد و هم در توجه به نیازهای عاطفی و جنسی او. توجه مرد به عفاف همسر خویش شرط اولیه حفظ حریم خانواده و حفظ سلامت اخلاقی آن است و در افزایش عشق و محبت وی به شوهر موثر است.
8) عملکرد دستگاه های ذیربط
وظیفه ی مهم مسئولین، نظارت لازم بر موسسات تولیدی است که بسیاری از آنها به مراکز مدسازی و دوخت لباس های بی حجاب تبدیل شده اند. آنها به دوخت لباس های غیرشرعی مبادرت می ورزند. اگر کسی بخواهد مانتو و یا شلوار ساده و یا لباس مناسب و در شأنی خریداری کند موفق نخواهد شد. برخی از بی حجابی های زنان و دختران، ناشی از لباس های تحمیلی مانتوسراهای سودجویی است که به فرهنگ بد لباسی و شهوترانی دامن می زنند.
9) بی توجهی خانواده ها
یکی از مهمترین نهادهای موثر در رشد، تربیت و رفتار آدمی نهاد خانواده است. اگر پدران و مادران بی توجه باشند نسبت به مسائل و معیارهای دینی و اخلاقی، از شر مفاسد، فرزندان شان در امان نمی باشند. از این رو خانواده مهمترین قسمت می باشد که باید در امر حجاب به دختران خود آموزش لازم را بدهد.
10) دوستی های نامطمئن
در حقیقت یکی از ریشه های بی حجابی، دوستی های نامطمئن معاشرت های آلوده و مشکوک، گرایش به فرهنگ غرب، شخصیت زدگی، انتخاب الگوهای نامطلوب، احساس پوچی، از درون تهی شدن، بی اعتمادی به فرهنگ خودی و فقر معنویت و نظایر آنها. دختران چون از نظر روحی، عاطفی و احساسی تر هستند از دریچه ی احساسات به دنیا و مسائل آن می نگرند به همین دلیل بیشتر در معرض خطر آسیب های اخلاقی و اجتماعی قرار دارند.
توجه. برای حمایت از سایت ما و ایجاد انگیزه برای سایت ما برای گذاشتن بیشتر تحقیقات و جواب سوالات کتاب ها بصورت رایگان برای شما ، بر روی لینک های زیر هر چند بار خواستید (بعد خواندن مطلب یا قبل از آن ) کلیک کنید :
فرمول های ریاضی ششم فرمولها و راهنمای ریاضی ششم ابتدایی
1-هرگاه چند نقطهی متمایز(جدا از هم)،بر روی یک خط راست باشند تعداد پاره خط ها از فرمول زیر به دست می آید.
2 ÷ (تعداد فاصله ها × تعداد نقطه ها ) = تعداد پاره خط هاA
توجه : تعداد فاصلهها همیشه یکی کمتر از تعداد نقطهها است.
2-هرگاه چند نقطهی متمایز،بر روی خط راست باشند،
تعداد نیم خطها از فرمول زیر،به دست می آید.
2 × تعداد نقطهها = تعداد نیم خطها
3-هرگاه چند نقطهی متمایز، برروی یک نیم خط باشند،تعداد نیم خطها مانند مثال زیر به دست میآید.
مثال: برروی یک نیم خط،هفت نقطهی متمایز وجود دارد چند نیم خط،در شکل وجود دارد؟ پس (8 = 1 + 7 ) نقطه داریم یعنی 8 نیم خط خواهیم داشت.
4- هرگاه چند نقطهی متمایز، برروی یک پاره خط باشند نیم خطی، درشکل وجود ندارد.
برش و قسمت: وقتی می خواهیم یک قطعه یا جسمی رشته مانند را به قسمت های مساوی ویا نامساوی تقسیم کنیم همیشه تعداد قسمتها یکی بیشتر از تعداد برشها است.
مثال: یک آهنگر , میله ای به طول 12 متر را به چهار قسمت تقسیم کرد او برای این کار چند برش زده است؟ برش 3 = 1 – 4 (قسمت)
مجموع و اختلاف:
هرگاه مجموع دو عدد و اختلاف آن دو عدد را به ما بدهند و آن دو عدد را از ما بخواهند، از دو راه زیر به دست میآید.
1-اگر مجموع واختلاف را از هم کم کرده،بر2 تقسیم کنیم عدد کوچکتر به دست میآید.
2- اگر مجموع واختلاف را با هم جمع کرده،بر2 تقسیم کنیم عدد بزرگتربه دست میآید.
تعداد یک رقم در یک مجموعهی اعداد متوالی
1-از عدد1 تا 99 از همهی رقمها 20 تا داریم به جز رقم(صفر)،که از آن 9 تا داریم.
2-از عدد 100تا 199 از همهی رقمها 20تا داریم به جز رقم(یک)،که از آن 120 تا داریم.
3- از عدد 200تا 299 از همهی رقمها 20تا داریم به جز رقم(دو)،که از آن 120 تا داریم و ...
تعداد اعداد در مجموعه اعداد طبیعی (از یک شروع میشود)
تعداد اعداد یک رقمی9 تا،اعداد دو رقمی 90تا،اعداد سه رقمی 900تا،اعداد چهاررقمی 9000 تاو... می باشد.
تعیین تعداد عددهای صحیح یک مجموعهی اعداد متوالی
1-اگر تعداداعداد،از عدد اولی تا عدد آخری مورد نظر باشد از فرمول زیر،استفاده میشود.
1 + (عدد اولی – عدد آخری) = تعداد اعداد
مثال: از عدد27 تا عدد 1027 چند عدد صحیح (عددی که کسری و اعشاری نباشد) وجود دارد؟ تعداد اعداد 1001 = 1+(27 – 1027 )
2-اگر تعداد اعداد،بین دو عدد اولی و آخری مورد نظر باشد از فرمول زیر،استفاده میشود. 1 – ( عدد اولی – عدد آخری) = تعداد اعداد
3- اگر تعداد اعداد زوج و یا فرد یک مجموعهی اعداد متوالی مورد نظر باشد از فرمولهای زیر استفاده میشود.
1+ 2÷(کوچکترین عدد زوج – بزرگترین عدد زوج) = تعداد اعداد زوج
1 + 2÷(کوچکترین عدد فرد – بزرگترین عدد فرد) = تعداد اعداد فرد
مثال: از عدد 45تا 158چند عدد زوج وچند عدد فرد وجود دارد؟ 57= 1 + 2 ÷ (46 – 158 ) = تعداد اعداد زوج
57 = 1 + 2 ÷ ( 45 – 157 )= تعداد اعداد فرد
مجموع اعداد صحیح متوالی
1-برای محاسبهی مجموع اعداد صحیح متوالی،از فرمول زیر استفاده میشود.
2 ÷ (تعداد اعداد × مجموع عدد اولی وعدد آخری ) = مجموع اعداد صحیح متوالی
مثال: محموع اعداد صحیح از 1 تا 100 را به دست آورید؟
5050 = 2 ÷ 100( × (100 + 1 )) مجموع اعداد
2- برای محاسبه مجموع اعداد صحیح فرد متوالی که از عدد(یک) شروع میشوندویا مجموع اعداد صحیح زوج متوالیکهازعدد(دو)شروع میشوند علاوه بر فرمول قبلی،میتوانیم از فرمول های زیر استفاده کنیم .
تعداد اعداد × تعداد اعداد = مجموع اعداد صحیح فرد متوالی
(1 + تعداد اعداد) × تعداد اعداد = مجموع اعداد صحیح زوج متوالی
مثال: مجموع اعداد صحیح زوج و مجموع اعداد صحیح فرد متوالی از 1 تا100 را به دست آورید؟
از 1 تا 100 ، 50تا فرد و 50 تا زوج هستند. 2500 = 50 × 50 = تعداد اعداد صحیح فرد متوالی
2550 = 51 × 50 = تعداد اعداد صحیح زوج متوالی
عدد وسطی :
هرگاه مجموع چند عدد صحیح متوالی (با فاصله های یکسان) را بدهند و آن اعداد را بخواهند ،مجموع آن اعداد را بر تعدادشان تقسیم کرده،عدد وسطی به دست میآید.
1- اگر تعداد اعدادفرد باشد مانندمثال زیر عمل،می کنیم.
مثال: مجموع 5 عدد صحیح متوالی 75 میباشدکوچکترین عدد را به دست آورید؟ عدد وسطی 15 = 5 ÷ 75 75 = 17 + 16 + 15 + 14 + ۱۳
۲ اگر تعداد اعداد زوج باشد مانند مثال زیر عمل می کنیم.
مثال: مجموع 6 عدد صحیح فرد متوالی 96 می باشد یزرگ ترین عدد را به دست آورید؟
عدد وسطی 16 = 6 ÷ 96
رقم یکان :
1- هرگاه چند عدد زوج را با هم جمع کنیم رقم یکان حاصل جمع،حتماً زوج خواهد شد.
2- هرگاه چند عدد فرد را با هم جمع کنیم رقم یکان حاصل جمع،ممکن است زوج باشد یا فرد.
اگر تعداد اعداد،فرد باشد رقم یکان حاصل جمع،فرد میشود و بلعکس 3-هرگاه عدد زوجی را هرچند بار در خودش ضرب کنیم رقم یکان حاصل ضرب،حتماً زوج خواهد بود.
کسر بین دو کسر :
برای نوشتن کسر بین دو کسر،کافی است صورتها را با هم و مخرجها را نیز را باهم جمع کرد
تقسیم کسرها:
تقسیم کسرها را به سه روش زیر، می توانیم انجام دهیم.
1- اگر مخرجها مساوی باشند از مخرجها صرف نظر کرده صورت کسر اول را بر صورت کسر دوم تقسیم میکنیم. اما اگر مخرجها مساوی نباشند مخرج مشترک گرفته و مخرجها را مساوی میکنیم سپس صورت کسر اول را بر صورت کسر دوم تقسیم میکنیم.
2- کسر اول را نوشته، علامت تقسیم را به ضرب تبدیل کرده و سپس کسر دوم را معکوس می کنیم و عمل ضرب را انجام می دهیم.
3- دور در دور و نزدیک در نزدیک: از این روش، فقط در مواقعی که لازم باشد استفاده می کنیم. نسبت و تناسب :
1- تناسب زمانی : در این نوع تناسب، زمان تغییری نمی کند. مثال : اگر 4 پیراهن روی طناب در مدت زمان یک ساعت خشک شوند 8 پیراهن در همان شرایط در همان یک ساعت خشک می شود.
2- تناسب مستقیم : اگر قیمت یک تخم مرغ 100 تومان باشد 5 تخم مرغ 500 تومان می شود یعنی با افزایش تعداد تخم مرغ ها، قیمت خرید تخم مرغ ها نیز به همان نسبت افزایش می یابد.
3 - تناسب معکوس : گاهی اوقات کمیت ها با هم نسبت عکس دارند یعنی هرچه یکی را زیاد کنیم به همان نسبت ، دیگری هم کم می شود. در این حالت می گوییم تناسب معکوس است.
مثلاً اگر2 کارگر، کاری را در مدّت 6 روز انجام می دهند ،4 کارگر، همان کار را در مدت 3 روز انجام می دهند.
زاویهی بین دو عقربهی ساعت شمار و دقیقه شمار:
برای محاسیه زاویهی بین دو عقربهی ساعت شمار و دقیقه شمار ، مقدار ساعت را در عدد 30 ضرب کرده، مقدار دقیقه را در عدد5/5 ضرب کرده، عدد کوچک تر را از عدد بزرگ تر کم می کنیم. در صورتی که جواب به دست آمده از 180 درجه بیشتر باشد آن را از 360 کم می کنیم.
مثال: زاویه ای که دو عقربه ی ساعت شمار و دقیقه شمار در ساعت 1:50 می سازند چند درجه است؟
مجموع زوایای داخلی چند ضلعی ها:
برای این که مجموع زاویه های داخلی هر چند ضلعی رامحاسبه کنیم ، تعداد ضلع ها را منهای 2 نموده ، در 180 ضرب می کنیم
. 180 × (2 – تعداد ضلع ها ) = مجموع زاویه های داخلی
مثال : مجموع زاویه های داخلی یک 5 ضلعی را به دست آورید؟
درجه 540 = 180× (2 – 5 )
تعداد قطرهای چندضلعی ها:
از تعداد ضلع ها، 3 تا کم کرده، جواب را در تعداد ضلع ها ضرب کرده و سپس جواب را بر 2 تقسیم می کنیم.
2÷ تعداد ضلع ها × ( 3 - تعداد ضلع ها ) = تعداد قطرها
از هر راس چند ضلعی به اندازهی (3- تعدا ضلع ها ) قطر می گذرد.
مثلا از یک راس چهار ضلعی ( 1= 3 – 4) یک قطر می گذرد.
مثال : یک شش ضلعی چند قطر دارد؟
تعداد قطرها 9= 2 ÷ 6 × ( 3 – 6 )
تعداد زاویه ها:
هرگاه در چند زاویه ی مجاور که دارای راس مشترک هستند ، بخواهیم تعداد زاویه ها را تعیین کنیم ، از فرمول زیر استفاده می کنیم.
2 ÷ (تعداد فاصله ها× تعداد نیم خط ها ) = تعداد زاویه ها
توجه : تعداد فاصله ها،از تعداد نیم خط ها یکی کم تر است.
ارتفاع وارد بر وتر:
برای محاسبه ارتفاع وارد بر وتر ، می توانیم از فرمول زیر استفاده کنیم.
وتر ÷ حاصل ضرب دو ضلع زاویهی قائمه= ارتفاع واردبر وتر
مثال : اگر دو ضلع زاویهی قائمه مثلث قائم الزاویهای 5 و 12 س باشدووتر آن 15 س باشد.طول ارتفاع وارد بر وتر آن چقدر است؟
فرمول محیط ومساحت اشکال هندسی ویژه ی ابتدائی
مساحت مـــربع = یـــک ضلع × خـــودش
محیــط مـــربــــع = یک ضلع × 4
مساحت مسـتطیـــــــل = طـول × عـرض
محیط مستطیل = ( طول + عرض) × 2
مساحت مثلث = ( قاعده × ارتــــــفاع ) ÷ 2
محیط مثلث = مجموع سه ضلع
محیط مثلث متساوی الاضلاع = یک ضلع × 3
مساحت ذوزنقه = نصف( قاعده بزرگ + قاعده کوچک ) × ارتفاع
محیط ذوزنقه = مجموع چهار ضلع
مساحت لوزی = ( قطر بزرگ × قطر کوچک ) ÷ 2
محیط لوزی = یک ضلع × 4
مساحت متوازی الاضلاع = قاعده × ارتفاع
محیط متوازی الاضلاع = مجموع دو ضلع متوالی × 2
مساحت دایره = عدد پی ( 3/14 ) × شعاع × شعاع
محیط دایره = عدد پی ( 3/14 ) × قطر
مساحت بیضی = (نصف قطر بزرگ × نصف قطر کوچک ) × 3/14
مساحت کره = 4 × 3/14 × شعاع
حجم کره = چهار سوم ×3/14 × شعاع به توان سه
حجم مکعب مستطیل = طـول × عـرض × ارتفاع
حجم مکعب مربع = قاعده × ارتفاع
حجم مکعب مربع=اندازه یک بعد بتوان3
حجم استوانه = مساحت قاعده × ارتفاع
حجم هرم = مساحت قاعده ی هرم × ارتفاع هرم× یک سوم
حجم مخروط = مساحت قاعده × یک سوم × ارتفاع
مساحت جانبی استوانه = محیط قاعده × ارتفاع
مساحت کل استوانه = سطح دو قاعده + مساحت جانبی
مساحت کل استوانه = مجموع دو قاعده + (ارتفاع × محیط قاعده)
مساحت جانبی منشور = مجموع مساحت سطوح جانبی
مساحت کل منشور = مجموع مساحت دو قاعده + مجموع مساحت سطوح جانبی
محیط چند ضلعی منتظم = یک ضلع × تعداد اضلاعش
1 – پاره خط فقط یک نقطه ی وسط دارد .
2 – برای کشیدن یک خط راست کافی است 2 نقطه از آن را داشته باشیم .
3 – نیم خط قسمتی از خط راست است که ابتدای آن مشخص و لی انتهای آن مشخص نباشد . فقط از یک طرف ادامه پیدا کند .
4 – پاره خط قسمتی از خط راست است که ابتدا و انتهای آن مشخص باشد و ما نتوانیم آن را ادامه دهیم .
5 – هر زاویه از دو نیم خط تشکیل شده است .
6 – به نقطه ی مشترک دو نیم خط در زاویه راس زاویه می گویند .
7 – برای خواندن و نوشتن زاویه حرف راس زاویه را در وسط می نویسند .
8 – زاویه به زاویه ی راست یا قائمه ، تند و باز تقسیم می شود .
9 – برای اندازه گیری زاویه ی راست یا قائمه از وسیله ای به نام نقاله استفاده می شود .
10 – زاویه ی تند از زاویه ی راست کوچکتر است .
11 – زاویه ی باز از زاویه ی راست بزرگتر است .
12 – نیم ساز نیم خطی است که از راس زاویه می گذرد و زاویه را به دو قسمت مساوی تقسیم می کند .
13 – دو خط که زاویه ی بین آن ها راست باشد ، دو خط عمود برهم نامیده می شود .
14 – هر مثلثی که یکی از زاویه های آن قائمه باشد مثلث قائم الزاویه نامیده می شود .
15 – به بزرگترین ضلع مثلث قائم الزاویه وتر گویند .
16 – هر چهار ضلعی که فقط دو ضلع موازی داشته باشد ذوزنقه نامیده می شود .
17 – فاصله ی دو خط موازی برابر است با فاصله ی یک نقطه از یک خط تا خط دیگر .
18 – عبارت هایی که درستی تقسیم را نشان می دهد عبارت های تقسیم نامیده می شوند . ( امتحان تقسیم )
19 – در تقسیم همیشه باقی مانده کوچکتر از مقسوم علیه است . این عبارت دوم تقسیم است .
20 – عبارت اول تقسیم ( خارج قسمت ضربدر مقسوم علیه به اضافه ی باقی مانده مساوی است با مقسوم .
21 – واحد اندازه گیری مایعات لیتر است مثل بنزین – نفت .
22 – به مستطیلی که ضلع های آن هم اندازه باشند مربع می گوییم .
23 – به هر لوزی که زاویه های آن قائمه باشند مربع می گوییم .
24 – اندازه ی دور هر شکل محیط آن شکل نامیده می شود .
25 – محیط مربع مساوی است با : اندازه ی یک ضلع ضربدر 4
26 – محیط لوزی برابر است با اندازه ی یک ضلع ضربدر 4
27 – محیط مثلث متساوی الاضلاع برابر است با : اندازه ی یک ضلع ضربدر 3
28 – برای اندازه گیری محیط مستطیل یا متوازی الاضلاع : اندازه ی دو ضلع متوالی را جمع می کنیم و بعد حاصل را دو برابر می کنیم .
28 – اعدادی بر 2 بخش پذیرند که رقم یکان آن ها زوج باشد یعنی 0 – 2 – 4 – 6 – یا 8 باشد .
29 – اعدادی بر 5 بخش پذیرند که رقم یکان آن ها 0 یا 5 باشد .
30 – اعدادی هم بر 2 هم بر5 بخش پذیرند که رقم یکان آن ها 0 باشد .
31 – اعدادی هم بر 2 هم بر5 و هم بر 10بخش پذیرند که رقم یکان آن ها 0 باشد .
32 – برای نوشتن کسرهای مساوی صورت و مخرج را در یک عدد واحد مثل 2 ضرب می کنیم .
33 – در ساده کردن کسرها باید صورت و مخرج را به یک عدد مساوی تقسیم کنیم .
34 – از دو کسر که دارای مخرج های مساوی است آن کسری بزرگتر است که صورتش بیشتر باشد .
35 – از دوکسر که دارای صورت های مساوی هستند آن کسری بزرگتر است که مخرش کمتر باشد .
36 – کسرهایی که صورت و مخرج مساوی دارند مساوی هستند با 1 .
37 – مساحت هر مستطیل برابر است با حاصل ضرب طول در عرض
38 – مساحت مربع برابر است با حاصل ضرب اندازه ی یک ضلع در خودش .
39 – مساحت هر متوازی الاضلاع برابر است با حاصل ضرب قاعده در ارتفاع آن .
40 – مساحت هر مثلث برابر است با قاعده ضربدر ارتفاع تقسیم بر 2 .
روشهاي ديگر نيزبراي ايجاد خلاقيت وجود دارند كه آنها فهرست وار اشاره ميشود:
استفاده از روش اكتشافي-استفاده از روش سيال سازي ذهن و ارائه نظرات بدون كنترل و باز خواست-استفاده از روش گردش علمي-استفاده از روش ارزشيابي گروهي-استفاده از فعاليتهاي مكمل و فوق برنامه كه باعث خلاقيت ميشود-گفتن و ارائه زندگي نامه و نحوه اكتشاف مخترعان بزرگ-توجه به تفاوتهاي فردي و آموزش و ارزشيابي بر اساس آن-توجه به سوالهاي غيرمعمول دانش آموزان-توجه به همه سطوح شناختي بلوم-استفاده از روش مباحثهاي-شويق رفتار خلاق باعث خلاقيت بيشتر است-اتكا نكردن به محتوي درسي كتب-توجه به هنرهاي تجسمي و ساير هنرهاي مدارس-ترويج تفكر نقادانه و نگاه انتقادي به مسائل
هر كدام از اين روشها به نوبه خود مهم و قابل تعمق هستند ولي به دليل محدوديت تعداد صفحات مقاله از توضيح آنها معذوريم.
راهكارهايي كه براي توسعه خلّاقيّت در مقطع ابتدايي توصيه ميشود.
1-روش فهرست مطابقه
فهرست مطابق شامل سؤالات متنوعي است كه براي برانگيختن قدرت تصور به كار ميروند و از ابتكارات شخصي به نام اوسبورن است.
سؤالات به گونهاي طراحي شدهاند كه فكر برانگيزند. اين تكنيك درموقعيتهاي متفاوت كلاس قابل استفاده است به ويژه زماني كه معلّمان احسّاس ميكند در كلاس حرفي براي گفتن ندارند ميتوان استفاده بسيار مفيدي كند و خلاقيت كودكان را نيز شكوفا كند سؤالات پيشنهادي اوسبورن به اين شرح هستند:
- استفادههاي ديگري از وسايل: مثال فرض كنيد 5 توپ داريم جز بازي چه استفادههاي ميتوانيم بكنيم.
- مشابهت: چه چيزي ديگر را ميشناسيم كه شبيه وان حمّام باشد
- تغيير: اگر خورشيد به زمين نزديك تر بودچه اتفاقي ميافتاد
- بزرگ نمايي: اگر صبح پس از بيدارشدن، قدتان دو متر افزايش يافته باشد چه اتفاقي ميافتاد.
- كوچك نمايي: اگر همه مردم 10 سانتيمتر قد داشتند چه اتفاقي ميافتاد.
- جانشين سازي: اگر دوچرخه ميتوانست در فضا حركت كند چه اتفاقي ميافتاد.
- تركيب دوباره: اگر به جاي روز، شب به مدرسه برويد چه تغييراتي اتفاق ميافتاد.
- وارونهكردن: از تركيب وسايل مثل يخچال، راديو وپنجره چه چيزهاي ميتوان اختراع كرد.
وقتي دانش آموز با چند تمرين اين فهرست آشنا شدند خود ميتوانند ماننند آنها را ابداع كنند و فهرست مطابقه به كودكان كمك ميكند كه موضوعي را كه روي آن كار ميكنند كاملاً تجزيه و تحليل كنند علاوه بر آن چنين تمريناتي، نيروي همبستگي انديشه را كه خود عامل مهمي در پرورش رفتار خلاق به حساب ميآيد. تقويت كنند. مارتين راسمن معتقد است تواناييهاي زيادي در دانش آموزان وجود دارند كه معلم فقط با انگيزههاي مثبتي در آنها بوجود بياورد و تا به جاي اينكه بگويند ما نميتوانيم بگويند چرا نتوانيم و معلم نيز بايد در هرفعاليتي به دانش آموزان بگويد كه بياييد شانس خود را امتحان كنيد. هيچگاه عقب نشيني نكنيد. زيرا عبور از اين مرزها يعني واردشدن به دنياي پر از رمز و راز«خلاقيت»
2-استفاده از روش حل مسأله در تدريس
حل مسأله فرايندي است براي كشف توالي و ترتيب صحيح راههايي كه به يك هدف يا يك را ه حل منتهي ميشود. در موقعيتي كه انسان با يك مسئله روبرو ميشود بايد بر موانع آن غلبه كند. عامل اصلي حل مسأله كاربرد تجربه قبلي فرد در رسيدن به راه حلي است كه پيش از آن براي انسان ناشناخته بوده است. دانشها ومهارتهاي گذشته پيش نياز حل مسألهاند.
راه حلهاي خلاقانه حل مسأله توسط دانش آموز:
- حل مسأله از طريق آموزش و خطا: ساده ترين وكم ارزش ترين راه حل مسأله اين طريق است. كه دانش آموز را بايد با يك مسأله مواجه كرد كه تا خود با امتحانكردن راه حلهاي مختلف راه حل درست را بيابد كه اين خلاقيت كمي دارد.
- حل مسأله از طريق بينش و شناخت: ميتوان عناصر و روابط يك مسأله را به دانش آموز شناساند تا خود راه حل آن را بيابد اين روش سطح بالاتري است.
- حل مسأله از طريق روش تحليلي: اين روش مخلوطي از دو روش بالاست. و احتمالاً اين همان روشي است كه دانشمندان در برخورد با مسأله در پيش ميگيرند.
- حل مسأله با روش ديويي: كه داراي پنج مرحله است: الف) مشخصكردن مسأله ب) حدس زدن علل مسأله پ) در نظر گرفتن راه حلهاي ممكن ت) انتخاب بهترين راه حل ج) نتيجه گيري. كه شاگرد بايد مستقلاً همه مراحل را با كمترين راهنمايي معلم طي كند.
3-پرورش تفكر واگرا راهي به سوي خلاقيت
تفكرواگرا نوعي تفكر كه مستلزم ابتكار و سيالي است كه الگوهاي موجود را در هم ميريزد و الگوهاي جديدي عرضه ميكند. اصطلاح تفكرواگرا از دهه 1960 و پس از تحقيقات اوليه ج – پ گيلفورد متداول شد كه اين اصطلاح رابطه بسيار نزديكي با عمل خلاق دارد.
گيلفورد تفكرواگرا را اينگونه تعريف ميكند: عبارتست از توانايي خلق رشتهاي از راه حلهاي ممكن براي مسأله است بويژه آن مسأئلي كه تنها يك جواب مستقيم ندارد.
در مقابل آن، گيلفورد نوع ديگري از تفكر را ارائه ميكند كه هم گرا ناميده ميشود در اين تفكر، نتيجه آن از قبل معلوم است يعني از هميشه يك جواب درست وجود دارد به نظر وي هر دو تفكر باعث ساخت ذهن ميشوند والي در تفكرواگرا خلاقيت بسيار زياد هست.
تشويق تفكرواگرا، با سوالات وگرا از جانب معلّمان
با توجه به توضيح بالا، نخست نكتهاي كه ملعمان بايد در نظر داشته باشند آن است كه موضوع تدريس آنها هر چه باشد، بايد فرصتهاي مناسب جهت تفكرواگرا در دانش آموزان ايجاد كنند و به آن حساس باشند برونذ يكي از رواشناسان استدلال ميكند كه گرايش ما در محدودة آموزش وپرورش آن است كه تنها پاسخهاي درست را پاداش دهيم و در مقابل پاسخهاي نادرست از شيوههاي تنبيهي استفاده كنيم اين روش خلاقيت را از بين ميبرد زيرا دانش آموز به خاطر ترس از تنبيه خطر نميكند و جوابهاي مبتكرانه نميدهد. پس معلم بايد آماده باشد كه در حال و هوايي عمل كند كه از اين كوشش حمايت شود..
گيلفورد مشخصات نفكرواگرا را سه مورد انعطاف پذيري يا نرمش، اصالت وسيالي مشخص كرده يعني معلمان اين سه اصل را بايد در كلاس پرورش دهند تا منجربه تفكرواگرا و در نتيجه خلاقيت شود.
گاداگر ميگويد نوع سؤالهايي كه معلّم از دانش آموزان ميپرسد بر نحوه تفكرآنها موثر است. بايد سؤال را طوري پرسيد كه دانش آموزان ديگر نتواند آن جوابهاي كليشهاي را بدهد بلكه به تفكروادار شود و راه حلهاي جديد و جوابهاي تازه را بيابد.
به اعتقاد گترلز تفكرواگرا فارغ از محرك است در حالي كه تفكر همگراه وابسته به محرك است يعني تفكرواگرا ممكن است كه با صورت سؤال يا جوابهاي عادي تناسب و وابستگي نداشته باشد.
به هر حال، حرفهاي ما به معني نفي تفكر همگرانيست ولي به اعتقاد همه دانشمندان، سوالات واگرا و به تبع آن تفكرواگرا موجب تقويت و رشد خلاقيت ميشود. پس بر ما معلمان لازم است كه نحوه سؤال پرسيدن از دانش آموزان را در مواقعي كه مناسب ميدانيم تغيير دهيم.
4-استفاده از روش بارش مغزي
معروفترين روش يادگيري تفكر خلاق، روش بارش مغري است. در اين روش معلم مسألهاي را به دانش آموزان كلاس ميدهد و از آنها ميخواهد كه هر راه حلي راجع به اين مسأله به ذهنشان ميرسد را بگويند. پيش از انكه همه دانش آموزان راه حلهاي يشان را بگويند معلم و دانش آموزان ديگر هيچ نظري نميدهند و پس از ارائه همه راه حلهاي نظر داده ميشود.
دي چكو وكرافورد(1974) درباره اثر بخشي روش بارش مغزي ميگويند ممكن است روش بارش مغزي راهي براي سنجش رفتارهاي ورودي باشد. همچنين روش بارش مغزي بيشتر ازساير روشها به راه حل ميانجامد و به ايجاد عقايد و انديشههاي خلاق منجر م شود
5-استفاده از بازي نمايشي
تعريف جامع و مانعي از بازي وجود ندارد ولي آنچه در اين ميان براي همه اهميت دارد اين است كه بازي يكي از مهمترين موضوعات تربيتي است كه متأسفانه در مدارس ما به آن توجه نشده است.
آلفرد آدلر روان شناس معروف ميگويد: هرگز نبايد به بازيها به عنوان روشي براي وقت كشي نگاه كرد. بازي احتمالاً نتيجهاي انگيزهاي است كه كودك را تشويق ميكند تا ظرفيتهاي خود را به كار گرفته و تمرين كند. البته طبق نظر پياژه بازي بايد داراي هدف باشد – اختياري باشد – دلپذير باشد-فاقد سازمان باشد – از قيد كشاكش و پرخاش آزاد باشد كودكان علاقه زيادي دارند كه با بزرگسالان بازي كنند، به خصوص هنگامي كه اين بزرگسالان در ميحطهاي پيش دبستاني مربي و در محيط مدرسه، معلم او باشد.
نقطه اوج اين تحول در بازيهاي نمايشي است كه خلاقيتهاي كودك نيز در حركات، نوشتهها و ژستها ساخته ميشود.
تحقيقات نشان داده كه بازي نمايشي فايدههاي زيادي دارند و فرصتهاي بسياري براي يادگيري ايجاد ميكند ومهمترين آن رشد خلاقيت، قدرت تخيل، انجام اعمال و ساختن چيزهايي براي گسترش بازي است.
بازي نمايشي شناخت پيچيدهاي است از سازماندهي و تركيب و توالي ارتباطات كودك از طريق بازيهاي، افقهاي وجود خود گسترش ميدهند و محدوديت خشك و سختي را كه خانواده و محيطهاي مختلف بر آنان تحميل ميكند را شكسته، خلاقيتهاي خود را ظاهر ميكنند. بازي نمايشي اغلب يك فعاليت خلق الساعه، غير سازمان يافته و آزاد است.
پس معلمان ميتوانند كودكان را به سمت بازيهاي نمايشي بكشند و خود فقط نقش راهنما را داشته باشند تا در طي اين بازيها، آنچه را كه ميخواهند در طي فعاليتهاي سخت و خشك كه خانواده و محيطهاي ديگر بر آنان تحميل ميكنند شكسته و خلاقيتها و تواناييهاي خود را ظاهر سازنداز مزاياي نمايش خلاقيت تحليل ادبي است، زيرا نمايش خلاق فرصتي را فراهم ميآورد تا دانش آموز با آمادهشدن به اجرا در آوردن و ارزيابيكردن خود نوعي خلاقيت را تجربه كرده و در خود ايجاد كنند.
6-شعر وموسيقي
سخن خيال انگيز كه موزون و مقفي باشد را شعر ميگويند. هر معلم و مربي خلاق ميتواند با خواندن اشعار مناسب و مربوط به جنبههاي مختلف زندگي، دامنه تجربيات كودكان را وسعت بخشد. از طريق شعر ميتوان حس كنجكاوي كودكان را تحريك كرد و آنها را شيفته و علاقمند به طبيعت و پديدههاي آنان كرد.
علاقه بچهها به موسيقي پيوندي با شعر دارد. كودكان نياز به فرصتي جهت ابراز اين علاقه دارند كه بتوانند خلاقيت خود را بروز دهند يكي از راههاي پاسخ به اين نياز ايجاد زمينه موسيقي همراه با خواندن شعر است و يا اين كه ايجاد فرصت جهت آواز خواندن است البته بايد بجهها را تشويق كنيم كه آهنگ و معني شعر را احساس كنند و خلاقانه با حركات بدن و صداها را انتخابي خود آنها را به نمايش بگذارند.
ايجاد چنين حالتهايي موجب بروز خلاقيتها ميشود و عزت نفس آنان كه زمينه خلاقيت است افزايش مييابد. البته در شعر بايد به تفاوتهاي فردي توجه كرد. راه آن اين است كه با گفتن يك موضوع يانشان دادن يك نقاشي زيبا و پخش يك آهنگ شاد احساس خود را با شعر بگويند. از طريق شعر حساسيت كودكان نسبت به مردم، مكانها و اشياء افزايش مييابد و با افزايش حساسيت كنجكاوي نيز بيشتر ميشود و با كنجكاوي بيشتر خلاقيت سرشار در جان دانش آموزان رخنه ميكند.
7-قصه گويي
بديهي است كه قديمي ترين شكل ادبيات است. هنوز هم معلمان زيادي هستند كه دركلاسها عل رغم انواع وسايل آموزشي بيشرفته از قصه گويي استفاده ميكنند. معلمي كه قصه گويي را خوب ميداند و با هنر و حركات چهره و اندامها و نغييرات صدا آن را بيان ميكند. گويي هديهاي است كه بين اوو شاگردانش تقسيم ميشود. و زمينه رشد و به وجود آمدن تصورات ذهني و پرورش قدرت تخيل كودكان را فراهم ميسازد. قصه گويي به عنوان يك هنر ارزشمند در امر زيبا شناسي و تعليم و تربيت مطرح است.
آموزگار كه قصه ميگويد ميداند كه اين هنر در بيشتر برنامه آموزشي دورة ابتدايي كاربرد واقعي و عملي دارد او با شيوة قصه گويي به مثابه روشي براي پيشبرد و غنايي آموزش و زيباشناسي به كودك آشنا است و از اهميتي كه اين هنر براي پيشرفت و گسترش خلاقيت در كودكان دارد آگاه است.
معلم قصه گوي خوب قادر است در كلاس خود غني ترين تجربههايي كه كودكان ميتوانند در زمينه آموزش زبان به دست ميآورند ارائه كنند اين كه كلمههاي زنده ميتوانند آفريننده جهاني باشند، مسائلي رامطرح و حل كنند و تصوراتي را خلق كنند. براي قصه گويي به عنوان يك بخش ضروري از برنامههاي آمورزشي زبان در مدرسه ابتدايي امتياز به حساب آيد.موفق باشید. ذکر منبع و نام نویسنده توصیه میشود.
امیر تیمور گورکانی یا تیمور لنگ (۸۰۷ -۷۷۱ ق / ۱۴۰۵- ۱۳۶۹ م./۷۴۸ - ۷۸۳هـ.ش) نخستین پادشاه گورکانی و موسس این سلسله که از ۷۷۱ تا ۸۰۷ هـ. ق.(۷۴۸ - ۷۸۳هـ.ش) در بیشتر ممالک آسیا با کمال قدرت و عظمت پادشاهی کرد. تیمور در زبان ازبکی به معنای «آهن» است و از او با القاب «امیر تیمور»، «تیمور لنگ»، «تیمور گورکان» و «صاحبقران» یاد شدهاست و اروپائیان به او «تامرلان» (Tamerlane) میگویند.
امیر تیمور پسر امیر تراغای، فرمانروای کش ترکستان بود. وی در۲۵ شعبان ۷۳۶ ه.ق (۷۱۴هـ.ش) در همان شهر کش بهدنیا آمد. طایفهاش از شا خه«تاتار» ترکستان بود ولی در آن زمان وابستگی به قوم مغول که چنگیزخان نام آورترین آن بود نوعی افتخار به حساب میآمد از این روی «امیر تیمور» تبارش را به «چنگیزخان» و قوم مغول میرساند.
به گفته ابن عربشاه تاریخنگار آنزمان، تیمور در زمان کودکی زخم برداشت و لنگ شد. بنابر روایات دیگر وی در سال ۷۶۴ ه.ق (۷۴۱هـ.ش) بنا به استمداد امیر سیستان به کمک او شتافت و در جنگ با مخالفینش زخمی شد ولی پایش بعد از بهبودی این زخم هم برای همیشه لنگید.
شهرت امیرتیمور از فتح خوارزم در سال ۷۸۱ هـ.ق (۷۵۸هـ.ش) آغاز شد. سال ۷۸۱ (۷۵۸هـ.ش) امیرتیمور خراسان را تسخیر نمود و سال ۷۸۴ (۷۶۱هـ.ش) گرگان، مازندران، سیستان و هرات را گشود و آل کرت رابه تصرف در آورد.
در سال ۸۰۰ تیمور سرزمین فارس، بخشی از عراق، لرستان و آذربایجان را گرفت و سلسلهٔ جلایریان را نیز منقرض کرد، بعد رو به خزر نهاد و اهالی برخی از شهرهای آن را به قتل رساند. در سال ۷۹۵ بعد از انقراض مظفریان متوجه آسیای کوچک شد، در سال ۸۰۰ (۷۷۶هـ.ش) هند را فتح و دهلی را به تصرف در آورد. با عثمانیان نیز جنگها کرد و در سال ۸۰۴ (۷۸۰هـ.ش) بایزید عثمانی را به اسارت در آورد. تیمور در سال ۸۰۷ (۷۸۳هـ.ش) به سمرقند پایتخت خویش برگشت، عزم تسخیر چین را نمود ولی اجل مهلتش نداد و در سال ۸۰۷ (۷۸۳هـ.ش) در سن ۷۱ سالگی در گدشت.
یکی از شگفتانگیزترین ویژگیهای تیمور، فتوحات او در سنین بالاست. تیمور از ابتدای جوانی، هیچ نقش جدی و مهمی در تاریخ تحولات منطقه خود نداشت. گویی تنها نظارهگر حوادث بودهاست و منتظر. بسیاری رخدادها در منطقه بوجود آمد اما او هیچ واکنشی نشان نداد. بهویژه شواهد بسیار زیادی وجود دارد که به دقت به تحولات داخلی ایران مینگریست و مواظب اختلافات موجود میان شاهان و سردستگان ایرانی و مغول بود. او منتظر فرصت مناسب بود و به دقت برنامههایش را تنظیم کرده بود. تنها در سنین حدود پنجاه سالگی است که ناگاه این چشمه خروشان به جوشش در میآید و بخش بزرگی از دنیای آن زمان را فتح میکند و به خاک و خون میکشد.
تیمور در خانوادهای از قبایل ترک در فرارود (ماوراءالنهر) و در شهر « کش » - از توابع سمرقند در ترکستان (آسیای مرکزی و ازبکستان فعلی)- در ۷۳۶ ق / ۱۳۳۵ م دیده به جهان گشود و خیلی زود در سوارکاری و تیر اندازی مهارت یافت. پدرش تراغای، از جنگجویان ایل برلاس بود که طایفهاش در این نواحی از قدرت و نفوذ محلی برخوردار بودند. در ۷۶۱ ق / ۱۳۶۰ م، فردی به نام تغلق تیمور، از نوادگان جغتای، از ترکستان به ماوراءالنهر لشکر کشید. حاجی برلاس که دفاع از شهر کش - بعدها شهر سبز خوانده شد - را در مقابل این مهاجم دشوار یافت، دفاع از ولایت را به پسر تراغای - تیمور گورکان - سپرد. تیمور که در چنین آشوبی قدم به صحنه حوادث گذاشت در آن هنگام ۲۵ سال داشت. تیمور توانست با زیرکی و سیاست، از همان آغاز کار، و با اظهار طاعت نسبت به مهاجمان، شهر کش را از قتل و غارت نجات دهد. سپس با امیر حسین - نواده قزغن در کابل - بنای دوستی گذاشت و بالاخره خواهر او - اولجای ترکان - را به عقد ازدواج خود درآورد.
تیمور به سبب همین خویشاوندی، در خانواده امیر حسین به «گورکان» - داماد - مشهور شد. با این حال، دوستی تیمور با امیر حسین دیری نپایید و با مرگ اولجای ترکان، جنگ بین این دو امیر اجتناب ناپذیر شد. در آخرین نبرد، قلعه هندوان نزدیک بلخ، به محاصره سپاه تیمور درآمد و امیر حسین مغلوب و مقتول شد. با این پیروزی تیمور در بلخ به فرمانروایی مستقل رسید(رمضان ۷۷۱ ق/آوریل ۱۳۷۰ م) و خود را صاحبقران خواند. چهار تن از زنان امیر حسین را نیز به ازدواج خود درآورد و باقی را به سرداران بخشید. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و سمرقند را پایتخت خویش ساخت.
تیمور در جنگ با والی سیستان نیز چند زخم برداشت، دو انگشت دست راستش قطع شد و پای راستش چنان صدمه دید که تا پایان عمر میلنگید و به این دلیل به «تیمور لنگ» شهرت یافت. بعد از قدرت یافتنش و یا شاید در زمان جانشینانش، نسب او را به سردار و خویشاوند نزدیک - و شاید افسانهای- چنگیز خان مغول میرساندند. این بدان جهت بود که میخواستند خود را جانشینان چنگیز قلمداد کنند.
تیمور که در عین سلحشوری و بیباکی، فردی هوشیار و فرصت طلب بود، توانست به زودی با شکست امیر حسین از نوادگان قزغن در کابل که مدعی منصب اجدادی خود بود، بلخ را تسخیر به این ترتیب و حکومت مستقلی را تشکیل دهد «رمضان ۷۷۱ ق/ آوریل ۱۳۷۰ م» او سپس خود را «صاحبقران» خواند. پس از آن تیمور طی پنج سال از ۷۷۲ تا ۷۷۷ ق/ ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ م، سه بار به خوارزم و پنج بار به قلمرو خانان جَثَه در آن سوی سیحون لشکر کشید. با این وجود فتح خوارزم ده سال پس از آغاز سلطنتش ممکن شد و عاقبت آنجا را ویران کرد.
تیمور دشت قفچاق و مغولستان را فتح نمود و در سال ۷۸۳ هجری فرزند ده ساله خود، میرانشاه، را با سپاهی، مامور تسخیر خراسان کرد و خود نیز به آنها پیوست. تیمور نیشابور و هرات را تصرف کرد و در هرات از سرهای مردم منارهها ساخت. سپس مازندران را که تا سال ۷۵۰ هجری در تصرف ملوک باوند بود، تسخیر کرد.
حمله پنج ساله وی بین سالهای ۷۹۴ تا ۷۹۸ صورت گرفت و پس از آن حکومت هر شهر را به یکی از فرزندان یا خویشاوندان خود سپرد. سپس مسکو را فتح کرد و عازم هندوستان شد. در سال ۸۰۱ آنجا را تصرف کرد و صد هزار نفر را به قتل رساند. پس از تقسیم شهرها و نواحی تصرف شده، به سمرقند بازگشت.
لشگرکشی وی به ایروان از سال ۸۰۲ تا ۸۰۷ هجری طول کشید که آن را یورش هفت ساله مینامند. در سال ۸۰۳ با عثمانیان جنگید و چندین شهر را گرفت. در همین هنگام سفیرهایی به مصر فرستاد، ولی چون نتیجه نگرفت، مصمم شد به مصر حمله کند، و در طول این لشکرکشی، حلب، دمشق و بغداد را نیز تصرف نمود. در سال ۸۰۴ بایزید سلطان عثمانی را مغلوب و اسیر کرد. بعد از آن قصد فتح چین کرد و عازم آنجا شد. او با سپاهیانش تا کنار رود سیحون نیز رفت ولی در اُترار شهری در ساحل شرقی این رود بیمار شد و در رمضان سال ۸۰۷ / فوریه ۱۴۰۵ میلادی، در ۷۱ سالگی درگذشت.
تیمور در مقبرهای به سال ۱۴۰۵ میلادی دفن شد که خودش قبلا دستور داده بود به صورت یک ساختمان مجلل بسازند و مادر او بی بی خانم در آن دفن شده بود و بعداً عده دیگری از خاندان تیموری نیز در آن دفن شدند. وقتی تیمور در آن مدفون شد، این مکان به گور امیر معروف شد. که اکنون در سمرقند است.
تیمور پس از ۳۶ سال سلطنت و بر جا گذاشتن قلمروی گسترده از وی ۳۱ پسر، نوه، نبیره و نبیره زاده باقی ماند تیمور از ۷۷۸ ق / ۱۳۷۷م تا هنگام مرگش در ۸۰۷ ق / ۱۴۰۵ م، به مدت ۲۹ سال، جهانی را با تهاجمات و یورشهای مکرر خود و با خشونتی وصف ناپذیر، در هم کوبید و بنیان تیموریان ایران و به واسطه ظهیرالدین محمد بابر، از نوادگانش، سلسله گورکانیان هند یا امپراتوری مغولی هند را گذاشت که بالافاصله پس از مرگش، انحطاط و زوال و تجزیه آن آغاز شد. بدین ترتیب فتوحات تیمور که به قیمت خونریزیهای دهشتبار و ویرانیهای بسیار به دست آمد، دیری نپایید. قلمرو تیمور با ظهور دو طایفه ترکمان - قراقویونلو و آق قویونلو - تجزیه و بعدها توسط دولت صفوی یکپارچه و متمرکز شد. هر چند سرنوشت گورکانیان در هند بسیار متفاوت بود.
تیمور بسیار خشن بود و موارد بسیار زیادی از قتلعام و خشونتهایش آورده شدهاست. اما تیمور علاوه بر آن، بسیاری از هنرمندان و دانشمندان شهرهای فتح شده را به پایتخت خود یعنی سمرقند میآورد. افراد زیادی از نقاشان برجسته و استادان معماری، فقها و نظائر آن وجود دارد که توسط تیمور به سمرقند آورده شد. این موارد نقش فراوانی در تحولات بزرگ هنری و فرهنگی در عصر پس از تیمور داشت.
تیمور با اینکه مردی خونریز و بیرحم بود، ولی دوستدار دانش و هنر بود و به عالمان و هنرمندان احترام بسیار میگذاشت و حتی هنگام قتلعام یک شهر دستور میداد که از کشتن دانشمندان و فقیهان و هنرمندان خودداری کنند. وی با حافظ و خواجه علی سیاهپوش صفوی ملاقات دوستانهای داشتهاست و به درخواست خواجه علی، قبایل ترک بسیاری را که از آسیای کوچک اسیر کرده بود، آزاد کرد که این قبایل بعداً قزلباشان را تشکیل دادند.
او طی سه حمله همه ایران را تسخیر کرد. ادوارد براون در تاریخ ادبیات خود وقتی از دوره تیموریان صحبت میکند از اعمال سبعانه او چند فقره را ذکر کرد که از آن جملهاست: «قتل عام مردم سیستان در ۷۸۵ ه ۱۳۸۳ م که در آن واقعه دو هزار نفر را زنده زنده درون جرز دیوار گذاشتند؛ در دهلی صد هزار اسیر هندی را سربرید ۸۰۱ ه دسامبر ۱۳۹۸؛ او چهار هزار نفر ارمنی را نیز زنده به گور کرد در ۸۰۳ ه ۱۴۰۰ م؛ همچنین بر پا کردن بیست کله مناره در همان سال نزدیک حلب و دمشق؛ و همینطور قتل عام مردم اصفهان در ۷۸۹ ه اوت ۱۳۸۷و مانند اینها که اندکی از بسیار حوادث خونینی است که در آن بیاعتنایی تیمور به جان ادمیان را میتوان دید.»
تمام مورخین و سفرنامهنویسان، هارولد لمب و کلاویخو و سایرین در این نکته هم نظر هستند که تیمور همه جا را غارت میکرد تا بتواند سمرقند را چون یک شهر رویایی بسازد. گفته میشود ثروت امیرتیمور از طلا و نقره و سنگهای قیمتی و جواهرات، آن قدر زیاد بود که میتوانستند سطح زمین را با سکه طلا فرش کنند و هر روز هزار مثقال طلا خرج آشپزخانه و شربت خانه خصوصی او بود. بیرحمتر از این مرد در جهان یافت نمیشد و اگر مقابل چشم او صد هزار مرد و زن و کودک را سر میبریدند کوچکترین تاثیری در او نمیکرد. او چون میخواست در یک جامعه اسلامی مورد توجه مردم و علما و دراویش قرار گیرد، خیلی به دینداری تظاهر میکرد. اما در خفا شراب میخورد.
تیمور بهرسم ایلیاتی درون چادر و یا اگر هم در قصر سلطنتی بود روی زمین غذا میخورد. چون از نسل صحراگردان آسیای مرکزی بود غذای او اغلب کباب گوشت کره اسب بود. او برای ساختن سمرقند و قصرها و مساجد آن از تمام شهرهای ایران هنرمندان و صنعتگران را به آنجا برد. وقتی میخواست شهر زادگاه خویش کش را تجدید بنا کند، دو تن از معماران به او قول داده بودند که در موقع معینی ساختمانی را تمام خواهند کرد اما موفق نشدند، تیمور آن دو را گردن زد. در اداره کشور و انتصاب فرماندهان ویژگیهایی داشت که خوی وحشیگری او را نمایان میساخت. کسی را به فرماندهی سپاه انتخاب میکرد که از نظر منش و شخصیت سنگدلتر، بدخوتر و بیرحمتر و فرومایه تر باشد.
در سخن گفتن از لغات فارسی، ترکی و مغولی استفاده میکرد. به مجرد اینکه درباره کسی قضاوت میکرد که اگر بمیرد بهتر است، ملازمان او در کشتن آن فرد بیچاره اقدام میکردند. در ۱۹۴۱ همزمان با حمله هیتلر به شوروی که نزد روسها به جنگ میهنی مشهور شد، خاورشناسان شوروی قبر تیمور را شکافتند تا بتوانند از روی شکل جمجمهاش مجسمه او را بسازند. بعد از ۵۷۵ سال اسکلت او سالم بود و پای چپش کوتاه تر از پای راستش بود و روی جمجمهاش هنوز مقداری از ریش او که حنایی رنگ بود وجود داشت.
از مورخین دوره تیموری شرف الدین علی یزدی صاحب ظفرنامه در نوشتن تاریخ تیمور چاپلوسی را به حداکثر رسانید با تمام چاپلوسیهایی که از تیمور کرده نتوانستهاست که قتلعامها و کلهمنارههای امیرتیمور را ناگفته بگذارد و آن قدر حیا و ملاحظه نداشته که او را از طرف خداوند موید و منصور هم میشمارد. ولی حقایق را سرجان ملکم در کتاب تاریخ ایران این گونه میگوید: با هفتصد هزار نفر لشکر که او را میپرستیدند، اعتنایی به خیالات سایر طبقات مردم نداشت. مقصود او بلندی نام و فتح بلاد بود و به جهت تحصیل اسباب این دو مطلب پروا نداشت که ملکی با خاک یکسان شود یا خلقی با تیغ بی جان شود. او جبار و متکبر و ظالم بود. حیات و عافیت جمیع افراد بشر را در مقابل ترقی و استیفای خواهش خود به پر کاهی نمیسنجید. وقتی که لرستان را در ۱۳۸۵ م ۷۸۷ ه ق فتح کرد مبارزینی را که در خرم آباد و بروجرد در برابر او مقاومت کرده بودند زنده از پرتگاههای بلند به درون درهها پرتاب کرد.
در اين بين اما مهمترين حمله تيمور را مى توان حمله به ايران دانست. اگرچه ايران در اين زمان هويت متحد گذشته خود را نداشت. تيمور ابتدا با غلبه بر رقباى خود، ماوراءالنهر و خوارزم را گرفت. تيمور حمله بزرگ خود را در ۱۳۸۰ ابتدا عليه خراسان بزرگ صورت داد. او شهر هرات را به طور كاملاً ناگهانى تسخير كرد و قندهار و كابل پس از آن مجبور به اطاعت شدند. اما در فتح كلات نادرى ناموفق ماند، به طورى كه پس از ۱۴ بار حمله اين منطقه فتح ناشده ماند. دليل اين امر نيز ارتفاعات بلند قلاع و محصور بودن آن در بين كوه هاى سر به فلك كشيده بود.
تيمور پس از اين قصد سيستان كرد و در ۱۳۸۳ ميلادى على رغم مقاومت سرسختانه مردم آن نواحى، كليه قلاع آن نواحى را فتح كرد و به تلافى مقاومت مردم، دستور قتل عام داد.
حمله به شمال و مركز ايران
در ۱۳۸۴ پس از فتح مازندران بهطرف رى و سلطانيه جلو رفت و در ۱۳۸۶ آذربايجان را اشغال كرده و از ارس گذشت. (۱۳۸۷)
پس از آن حملات اصلى خود را معطوف اصفهان و شيراز كرد. اصفهان به دليل مقاومت شديد با فرمان قتل عام روبرو شد و گفته مى شود ۷۰ هزار نفر از دم تيغ گذشتند اما شيراز به دليل باز كردن دروازه شهر سالم ماند. تيمور پس از اين غرب ايران را نيز تسخير كرده و به تكريت لشكر كشيد.
تيمور اگرچه ادعا مى كرد كه از حملات خود هدف مذهبى دارد و خود را مسلمان مى دانست اما بيشتر حملات خود را متوجه مسلمانان از جمله ايران كرد. حمله تيمور به ايران چند اثر مهم داشت:
۱-اتحاد ايران را صد سال به عقب انداخت و خرابى هاى ناشى از حملات اين مرد نيز آبادانى را دوباره از كشور ما دور كرد.
۲-پيروزى سريع تيمور بر سراسر ايران به او كمك كرد كه خود را سريع به غرب آسيا و شرق اروپا و جنوب روسيه برساند و بر مسائل نظامى و جغرافياى سياسى اين كشور ها تأثير گذارد و هند را نيز به راحتى فتح كند.
۳-اثر مهم تيمور به تاريخ دنيا را مى توان در مجموع تضعيف دولتهاى شرقى دانست در حقيقت تيمور با انهدام دولتهاى ايران، عثمانى، هند، مماليك و خوارزم زمينه را براى قدرت گرفتن قدرتهاى غربى آماده كرد بى ترديد ۲۵۰ سال يكه تازى مغولان بر ايران و شرق مهمترين دليل عقب افتادگى شرق از تحولات «جهانى بود كه از قرن ۱۷ سرعت قابل توجهى يافته بود.»
نبرد ۳۵: نبرد انقوره
در تاريخ كمتر پيش مى آيد كه ۲ قدرت نظامى هر دو در اوج، به هم برسند. معمولاً يك قدرت در حال اوج گيرى دولتهاى كهنسال بر سر راه را درهم مى كوبد و به پيش مى رود اما نبرد تيمور و بايزيد اول استثناى تاريخ است دو قدرت بزرگ كه هر دو در حال اوجگيرى بودند به هم مى رسند و لاجرم يكى از آنها بايد با دنياى فاتحان خداحافظى كند.
عثمانى ها از نيمه قرن ۱۴ ميلادى در آسياى صغير قدرت گرفته بودند اما از زمان بايزيد اول بود كه آنها ناگهان تبديل به قدرت مطلقه جنوب اروپا شدند. اين مرد قدرتمند عثمانى، در ۱۳۷۱ در نبردى سرنوشت ساز بلغارها را شكست داد و نيروهاى سر سخت صرب را نيز در كوزوو در هم كوبيد. وى سپس در طى چند لشكر كشى موفق ۷ امير نشين آناتولى را شكست داد و بوسنى و والاكى را از آن خود كرد. در اين زمان وى در بين اروپاييها به ايلدرم يا صاعقه معروف شد چرا كه بر دشمن صاعقه وار مى تاخت و سرعت سيرش خيره كننده بود.
بايزيد اكنون براى فتح پايتخت افسانه اى بيزانس (قسطنطنيه) مانعى را در پيش روى نداشت.
تيمور در ادامه فتوحات افسانه اى اش اكنون ناگزير از تصادم با عثمانى ها بود. وى در ۱۴۰۱ سيواس را تسخير كرد و سپس بايزيد را به قتل رساند آنگونه كه در تاريخ مذكور است بين دو سلطان نامه هاى تندى رد و بدل مى شود و تيمور مصمم مى شود كه بايزيد را شكست دهد.
در ۱۴۰۲ سپاه ۶۰ هزار نفرى بايزيد به انتظار نيروهاى تيمور مى نشيند اما گويا نفرات تيمور بيشتر بوده اند. نبردى مرگبار بين طرفين در مى گيرد تيمور كه تاكنون اكثراً با نيروها و ارتشهاى سست روبرو شده بود براى اولين بار به زحمت مى افتد پس از آنكه نيروهاى تازه نفس ينى چرى متعلق به ارتش عثمانى وارد عرصه نبرد مى شود قلب لشكر تيمور از جا كنده مى شود اما سلطان بى رحم مغول به ازاى هر واحدى كه بايزيد وارد كارزار مى كند ۲ واحد ذخيره را به ميدان مىآورد و در نهايت على رغم پايدارى سپاه ينى چرى، تلف شدن دو سوم ارتش عثمانى سبب فروپاشى آنها مى شود.
تقدير چنين بود كه تيمور در هيچ جبهه اى بازنده نباشد اما اين سلطان بى رحم دستور مى دهد كه بايزيد را در قفس كنند.
پيروزى بر عثمانى ها سبب فتح كل آسياى صغير به دست تيمور مى شود.
نبرد انقوره از جمله نبردهاى ممتاز جهان بوده كه على رغم ارزش نظامى داراى اهميت سياسى نيز بوده است.
اول آنكه قدرت عثمانى و فتح قسطنطنيه را ۵۰سال به عقب مى اندازد و اين امر مهم به عهده سلطان محمد فاتح در ۱۴۵۳ مى افتد.
دوم آنكه به اروپا كه در آن زمان كاملاً در برابر عثمانى ها آسيب پذير بود فرصت تنفس مى دهد گفته مى شود ناظران اسپانيايى با حساسيت زياد ارتش تيمور را همراهى مى كردند تا نابودى دشمن اروپا (بايزيد) را به چشم خود ببيند. و يا آنكه هنرى پادشاه انگليس براى تيمور پيام تبريك مى فرستد.
تنها عثمانيان يك شانس بزرگ دارند و آن اينكه جانشينان تيمور «بى لياقت» بودند و در نتيجه به سرعت آناتولى از دست آنها مى رود.
تیمور فاتح بسیار خوبی بود. یعنی تقریبا هیچگاه در دوره فتوحاتش شکست نمیخورد. همه جهان پیرامونش را فتح کرد. چنانچه شهر مسکو، با وجود فاصله بسیار طولانی با منطقه ایران و ماوراءالنهر، بازهم از هجوم او در امان نماند. هند و بخشهایی از سوریه و مناطق شرقی ترکیه فعلی، فاصلههایی بسیار طولانی هستند. تدارکات برای یک لشگرکشی اهمیتی بسیار زیاد دارد و حتی چنانچه بدرستی برنامه ریزی نشود، بعد از هجوم اولیه، در اثر محاصره شدن، لشگر حمله کننده نابود خواهد شد. اما هیچ یک از این موارد از حملهها و تصرفات تیمور گزارش نشده و این قدرت برنامهریزی نظامی بسیار زیاد و درخشانی را میطلبد. اما تقریبا هیچ یک از مناطق فتح شده، در اختیار و تصرف جانشینانش باقی نمیماند. امپراتوری او، بهسرعت و پس از مرگ او فرو میپاشد و تنها بهمنطقه خراسان محدود میگردد. البته خراسان بزرگ یعنی تمامی ماوراءالنهر و حتی بخش بزرگی از افغانستان فعلی و تمامی خراسان امروزی و بخشی از سیستان.
شیوه تیمور در سرکوبی حاکمان مناطق بر تسلیم و ابقا استوار بود. حاکمی که تسلیم میشد، به عنوان حاکم دست نشانده در منصب خویش ابقا میگردید و اگر سرکشی میکرد، بشدت سرکوب و تنبیه میشد؛ مثلاً، امیرولی، که بر حکومت گرگان و استرآباد ابقا شده بود، هنگامی که سرکشی کرد تیمور به آن نواحی لشکر کشید و او را سرکوب کرد.
این جهانگیری و نه جهانداری، بسیار ما را به تأمل فرا میخواند که چه عواملی سبب میشود تا یک سلسله براستی شکل بگیرد و باقی بماند و کدامین عوامل در عملکرد تیمور نبودهاست و چنین شدهاست. توانایی بسیار در فتح کردن و عدم توانایی بازماندگان در ادامه آن، به همین شکل در نادرشاه نیز مشاهده میشود و جای بررسی بیشتر و کاملتر دارد.
از پسران وی، عمرشیخ و جهانگیر در زمان حیات تیمور درگذشتند و میرانشاه و شاهرخ نیز چون مورد توجه پدر نبودند، برای جانشینی انتخاب نشدند و تیمور، پیرمحمد جهانگیر را که در آن زمان والی کابل بود، به جانشینی خود برگزید. سیاست تیمور در اداره شهرهای تسخیر شده، واگذاری حکومت هر ولایت به یکی از اعضای خاندانش یا حکامِ محلیِ مورد اعتماد و قرار گرفتن خودش در رأسهمه امور بود. با اعلام خبر مرگ تیمور، این امیرزادگان و مدعیانِ سلطنت، بر سر جانشینی او به کشمکش پرداختند و به این ترتیب اندکی بعد از مرگش، منازعات طولانی خانوادگی و درونی بین بازماندگانش آغاز شد.
بر خلاف چنگیز که پسرانش بلافاصله بعد از او، با ولیعهدی که او برگزیده بود کنار آمدند و با حفظ اتحاد، از فروپاشی امپراتوری جلوگیری کردند، بازماندگان تیمور به درگیری با هم پرداختند. بازماندگان تیمور که بیشتر از نوادگانش بودند، پس از مرگش به مخالفت با یکدیگر پرداختند و قلمرو وسیعی را که او با وجود آن همه جنگ و شقاوت به هم پیوند داده بود، تجزیه نمودند.
در آغاز، همراهان تیمور مرگ «صاحبقران» (لقبی که تیمور به خود داده بود(را پنهان داشتند و به علاوه طرح حمله به چین را بی آن که لغو نمایند، متوقف کردند. همچنین چون نوه تیمور که بنا به وصیتش جانشین او میشد یعنی پیرمحمد فرزند میرزا جهانگیردر آن هنگام دور از پایتخت و در حدود غزنین بود، موقتا، شخص دیگری را به نیابت از او جانشین تیمور نمودند. این شخص خلیل سلطان، پسر میرانشاه ( پسر دیگر تیمور ) بود و در آن هنگام با لشگر تیمور همراه و حاضر شده بود. البته این اقدام هم فایدهای نبخشید و به زودی با مخالفت بازماندگان مواجه شد. به تدریج این اختلافات طولانی شد و دامنه پیدا کرد. چنان که در اندک مدتی، این توطئهها و تحریکات، میراث عظیم تیمور را به حکومتهای مستقل و متخاصم تبدیل کرد.
ما متد سادهاي را پيشنهاد مي كنيم كه به محققين كمك ميكند تا مدلهاي كمي نوسان هاي اقتصادي را توسعه دهند. اين متد متكي به بينشي ميباشد كه بسياري از مدلها با مدل رشد نمونة اصلي – عليرغم تغيير زماني گوهها كه با بهرهوري – نيروي كار و ماليات هاي درآمد سرمايهاي – و ميزان مصرف دولتي شباهت دارند – يكسان هستند. گوههاي مربوط به اين متغيرها (بازده – كار – سرمايه گذاري و گوههاي ميزان مصرف دولتي) از نظر اطلاعات و دادهها اندازهگيري ميشوند و سپس برحسب محاسبة كسر نوسانهاي مختلف كه بنابر گوهها ارزيابي ميشوند – به مدل، بازخورد داده ميشوند. در كشور آمريكا – تقاضانامههاي مربوط به بزرگترين ركود اقتصادي و ركود سال 1982 (ركود اقتصادي) نشان مي دهند كه مدل ها با وجود اختلافهايي كه بعنوان گوههاي سرمايهگذاري عمل ميكنند. روش اميدوار كنندهاي براي تحقيق چرخههاي بازرگاني نمي باشند. در مورد ركود اقتصادي كشور آمريكا گوههاي بازده و نيروي كار براي تمامي نوسانها محاسبه ميشوند و در مورد ركود سال 1982 تنها گوه بازده است كه اهميت دارد. در هيچكدام از دورهها گوههاي ديگر نقش مهمي را بازي نمي كنند.
در ساختار مدلهاي كمي مشروح از نوسانهاي اقتصادي، محققين به گزينههاي مشكلي برخورد ميكنند دربارة اينكه كجا اختلافها را در درون مدلهايشان نشان دهند تا اين مدلها بطور صحيح مجاز به توليد مجدد چرخه هاي بازرگاني باشند – در اينجا ما متد سادهاي را پيشنهاد مي كنيم كه كمك به اين گزينهها ميكنند و نشان مي دهيم كه چطور آنرا بكار بريم.
متدها داراي 2 بخش ميباشد: تساوي برآيندها و مرحله حسابداري:
تساوي برآيند (يا نتيجه): اثبات طبقه (گروه) بزرگي از مدلها – شامل مدلهايي با انواع مختلف اختلافها ميباشد كه با مدل نمونة اصلي با انواع مختلف گوههاي تغيير زمان برابر هستند و تعادل تصميم هاي عواملي كه از جهات ديگر در بازارهاي اقتصادي عمل ميكنند را منحرف مي سازد در ارزش ظاهري، اين گوه ها بيشتر شبيه به بهره روي در زمانهاي مختلف– مالياتهاي درآمد كار- ماليات هاي درآمد سرمايهاي و ميزان مصرف دولتي به نظر مي رسند. بنابراين به آنها عناوين گوههاي بازده – گوههاي كار (نيروي كار) – گوههاي سرمايهگذاري و گوههاي ميزان مصرف دولتي را مي دهيم.
مرحله حسابداري نيز خود داراي 2 بخش ميباشد. مرحلهاي كه با اندازهگيري گوهها شروع ميشود و اطلاعات را با تعادل وضعيتهاي مدل نمونه اصلي به كار مي برد.
مقادير گوه اندازهگيري شده سپس به نمونه اصلي بازخورد داده ميشوند (برحسب زمان و تركيبات شان تا محاسبه كنند كه چه مقدار از اقدامات در توليدات – كار و سرمايه گذاري در اطلاعات مي توانند به هر گوه (wedge) – به طور جداگانه در تركيبات- نسبت داده شوند – به تعبيري تمام چهار گوه براي تمام اين اقدامات مشاهده شده محاسبه ميشوند. اين مرحلة حسابداري همان چيزي است كه به متد ما عنوان “چرخة بازرگاني حسابداري” را مي دهد.
براي اينكه مشخص كنيم كه چطور يك متد عمل ميكند – در اينجا آنرا براي دو بخش از چرخة واقعي بازرگاني امريكا به كار مي بريم: شديد ترين چرخه در تاريخ امريكا يعني بزرگترين ركود اقتصادي سالهاي 1929 تا 1939 – و ركود كمي شديد تر يا ركود سال 1982 كه بيشتر شبيه به ركود هاي جنگ جهاني دوم بود. از دورة بزرگترين ركود اقتصادي پي مي بريم كه گوههاي كار و بازده – با يكديگر براي تمام افتها در توليد – كار و سرمايهگذاري از سال 1929 تا 1933 و عملكرد اين متغير ها در بهبود و بازيابي كمابيش محاسبه ميشوند.
طي كل دوره ركود اقتصادي گوة سرمايهگذاري نه تنها نقش را در ركود بازي نمي كند بلكه دقيقاً توليد را به مسير غلطي مي كشاند و منجر به افزايش توليد در بيشتر دهة 1930 ميشود. بنابراين گوه سرمايه گذاري نمي تواند براي ركود شديد طولاني يا تداوم كاهش بازيابي محاسبه شود.
تجزيه و تحليلهاي ما از مراحل معمولي تر ركود اقتصادي 1982 امريكا – هر چند آشكار و مشخص نمي باشند داراي نتايج يكساني مي باشند. ما براي اين دوره پي مي بريم كه گوة بازده نيز نقش مهمي را بازي ميكند ولي گوة كار اهميتي ندارد و براي مقدار كمي از نوسان هاي توليد محاسبه ميشود. ولي در دورة 1982 گوة سرمايهگذاري مجدداً زيان بخش ميباشد و باعث ميشود توليد در مسير اشتباهي كشانده شود. در هر دو قسمت گوة ميزان مصرف دولت قريباً هيچ نقشي را ايفا نمي كند.
ما نتايج بدست آمده را به كل دورة بعد از جنگ، از طريق توسعة آمارهاي بسيار مختصر مربوط به سالهاي 1959 تا 2004 تعميم مي دهيم. آمارهايي كه برآنها تمركز مي كنيم مقدار نوسانهاي توليدي هستند كه از هر گروه به تنهايي و رابطه بين اين نوسان ها و آنهايي كه واقعاً رد اطلاعات موجود مي باشند استنباط شدهاند. يافتههاي ما بنابراين آمارها منوط به تحليلهاي دو ركورد اقتصادي جداگانه مي باشند.
همچنين تحقيق مي كنيم كه آيا نتايج ما به فرضهاي متناوب در مدل اصلي – در مورد ويژگيهايي مانند مقادير به كارگيري اصلي – كششهاي ذخيرة نيروي كار – و قيمت هاي تعديل سرمايه گذاري حساس مي باشند يا نه. بنابراين پي مي بريم كه هر كدام از فرضيات متناوبي را كه مطالعه مي كنيم منجر به تغييرات اساسي در سايز گوههاي اندازهگيري شده ميشود و نهايتاً گوه سرمايهگذاري به نقش مهم خود از نظر كمي ادامه مي دهد. اين عمل نشان مي دهد كه مدلهاي متناوب بايد نه تنها از طريق سايز گوههايشان بلكه از نظر تعادل پاسخهايشان به گوه ها نيز سنجيده شوند. ما در اينجا يك سري نتايج مشابه را ايجاد مي كنيم كه گوهها را به مدلهاي جزئي تر وصل ميكنند و اقتصاي را نشان مي دهيم كه در آن تكنولوژي ثابت و مداوم است ولي اختلاف هاي input مالي (سرمايه) كه برحسب زمان تغيير ميكند با رشد مدل گوههاي بازده برابر ميباشد. همچنين نشان مي دهيم كه اقتصاد آزاد (باز) با نوسانهاي قرض گرفتن و قرض دادن با مدل اصلي (اقتصاد بسته) با گوههاي ميزان مصرف دولت يكي ميباشد. در ضميمة اين مقاله نشان مي دهيم كه اقتصادهايي با مزدهاي برقرار و شوكهاي پولي شبيه به اقتصادهاي بورد و- اركگ و ايوانز در سال 2000 – با اتحاديهها و شوكهاي سياست ضدتر است شل كول و اوهانيان در سال 2004 با مدل ريشه گوههاي نيروي كار يكسان هستند. همچنين در ضميمه بيان مي كنيم كه اقتصادي با اختلافات بازار اعتباري كه در يك كانال سرمايهگذاري كار ميكند مثل اقتصادهاي برنانك و گرتلر (1989) و كارلسون و فورست (1997) با مدل رشد گوههاي سرمايهگذاري برابر مي باشند.
يافتههاي ما حاكي از آن است كه مدلهايي با اختلافات بازار اعتباري كه ميان كانال هاي سرمايهگذاري عمل ميكنند وسيلة دستيابي اميدوار كنندهاي براي تحقيق در مورد بزرگترين ركود اقتصادي يا ركودهاي بعد از جنگ نيستند. روش اميدوار كنندهتر مكانيسم هاي مزد برقرار و ادامه يافته يا شوكهاي پولي مانند روشهاي بوردو – اركگ و ايوانز در سال 2000 – و مدلهايي با قدرت انحصاري مانند كول و اوهانيان در سال 2004 مي باشند. به طور كلي اين فرم در مدلهاي ما نشان مي دهند كه كار موفق آينده احتمالاً بستگي به مكانيزمهايي دارد كه بر نقش گوههاي بازده و گوههاي كار تاكيد ميكنند و بر نقش گوههاي سرمايهگذاري تاكيد نمي كنند. بنابراين ما اين يافته ها را بعنوان كمك اساسي و بنيادي كليديمان مشاهده مي كنيم.
از نظر اين متد – برابري نتايج، يك استدلال منطقي براي روشي مي آورد كه مرحله حسابداري ما گوههاي اندازهگيري شده را به كار مي برد. در سطح مكانيكي. گوهها انحراف هايي را در وضعيتهاي اولين نوع مدل اصلي و رابطة آن بين توليدات و وروديها (input) را نشان ميدهند. البته يك تعبير از اين انحراف ها امنيت كه آنها كاملاً اشتباه هستند يعني سايز آنها عالي بودن تناسب مدل را نشان مي دهد. با اين حال تحت اين تعبير مقدار گوههاي به مدلي بازخورد ميكند كه هيچگونه حساسيتي را ايجاد نكند. نتايج مشابه ما از نظر اقتصادي منجر به تعبير مفيدتري از انحرافات با اتصال مستقيم آنها به انواع مدلها ميشود كه اين اتصال استدلالي را در مورد بازخورد گوههاي اندازهگيري شده به مدلها ايجاد ميكند.
همچنين از ديدگاه اين متد، مرحلة حسابداري به سادگي بعد از نقشة گوهها مي آيد. خود اين نقشهها براي ارزيابي اهميت كمي مكانيزم هاي رقابتي چرخة بازرگاني مفيد نمي باشند چون مطالب بسيار كمي را دربارة تعادل پاسخها به گوهها به ما مي گويند. بازخورد گوههاي اندازهگيري شده به مدل اصلي و نتيجة تعادل پاسخهاي مدل اندازهگيري شده – چيزي است كه به ما اجازه مي دهد تا بين مكانيزمهاي رقابتي چرخة بازرگاني تفاوت قائل شويم.
مرحلة حسابداري ما كه قصد دارد اولين گام مفيد در راهنمايي ساخت مدلهاي جزئي با تفاوتهاي مختلف باشد به محققين كمك ميكند تا تصميم بگيرند كه كدام تفاوت ها از نظر كمي براي نوسانهاي چرخة بازرگاني مفيد هستند.
اين مرحله شيوهاي نيست كه از طريق آن مدلهاي خاص جزئي را تست كنيم. چنانچه يك مدل جزئي در دسترس باشد پس احساس ميشود كه اين مدل مستقيماً با اطلاعات مواجه ميباشد. در غير اين صورت مرحلة ما در تجزيه و تحليل مدلها با اختلافات بسيار مفيد ميباشد. مثلاً برخي از محققين مانند برنانك – گرتلر و گيل كريست (در سال 1999) و كريستيانو – گاست و رولدوز ( در سال 2004) اثبات كردهاند كه اطلاعات براي مدلهايي كه داراي يك ميزبان از اختلافات (مثل اختلافات بازار اعتباري – مزدهاي برقرار و ادامه يافته و قيمتهاي موجود و ادامه يافته) باشند به خوبي محاسبه ميشوند. تجزيه و تحليل هاي ما حاكي از آن هستند كه ويژگيهاي اين مدل ها كه منجر به گوههاي سرمايهگذاري ميشوند مي توانند واقعاً بدون اثر توانايي مدل براي محاسبه اطلاعات كاهش يابند.
متد ما قصد ندارد منابع اوليه شوكها را شناسايي كند. اين متد قصد دارد به سادگي كمك به درك مكانيزم هايي كند كه چنين شوكهايي منجر به نوسان هاي اقتصادي ميشوند. بطور مثال بسياري از اقتصاد دانان تصور ميكنند كه شوكهاي پولي باعث بزرگترين ركود اقتصادي امريكا شد ولي همين اقتصاد دانان مخالف جزئيات مكانيزم محرك ميباشد. تجزيه و تحليل ما نشان مي دهد مدلهايي كه تفاوتهاي مالي را بعنوان گوههاي سرمايهگذاري نشان مي دهند نويد بخش و اميدوار كننده نمي باشند. در اين تحقيق ما مدلي را به كار مي بريم كه سازگار با ديدگاههاي برنارنك در سال 1983 ميباشد. در اين مدل تفاوتهاي مالي به جاي گوه هاي بازده نشان داده مي شوند. گسترش اين مدل نتوانست سودمند واقع شود. اقتصاد دانان ديگر مثل كول و اوهانيان در سال 1994 وپري اسكات در سال 1999 بر فاكتورهاي غيرپولي پس از ركود بزرگ اقتصادي تأكيد كردند با توجه به ديدگاه اين اقتصاددانان- يافته هاي ما نشان مي دهند كه در مدل كول و اوهانيان در سال 2004- نوسانات در دست اتحاديهها و كارتل ها كه منجر به گوههاي كار ميشوند ميباشد و ديگر مدلها كه در سياستهاي ضعيف دولت مي باشد و منجر به گوههاي بازده ميشود اميدوار كننده مي باشند.
در اين جا تحقيق ما در مورد مطالب وسيع چرخة بازرگاني ميباشد كه بعد از شرح متدهاي جديد و به كارگيري آنها – به طور جزئي و مفصل توضيح خواهيم داد.
1-اثبات تساوي نتايج:
در اينجا نشان مي دهيم كه چطور مدلهاي جزئي مختلف با تحريف هاي بنيادين و اساسي مي توانند بعنوان برابري با يك مدل رشد اصلي به همراه يك يا چند گوه مشاهده شوند. ما مدلهاي سادهاي را برحسب اينكه نشان دهيم چطور مدلهاي نقشه به مدلهاي اصلي به تفصيل بيان ميشوند انتخاب مي كنيم. چون برخي از مدلهاي نقشه با شكل مشابهي از گوهها كه يك شكل خاص را نشان مي دهند – فقط يك مدل را مشخص نمي كنند و در عوض كل طبقة مدلها را كه شبيه به آن شكل مي باشند مشخص ميكند. در اين مورد متد ما مدلي را كه بهترين مدل براي تجزيه و تحليل نوسانهاي چرخة بازرگاني ميباشد تعيين نمي كند. و در عوض مدلي را مشخص ميكند كه به محققين كمك ميكند تا بر مارجينهاي كليدي اش تمركز كنند كه لازم است برحسب تجسم ماهيت نوسان ها تحريف شوند.
1/1 معيار اقتصاد نمونة اصلي
معيار اقتصاد نمونة اصلي (يا پيش نمونه) كه بعدها آنرا در روش حسابداري به كار مي بريم يك مدل رشد با 4 متغير تصادفي ميباشد: گوة بازده At– گوه كار - گوة سرمايهگذاري (1+)/1 و گوه ميزان مصرف دولت.
در اين مدل مصرف كنندهها منفعت (سود) مورد نظر خود را در هر مقدار مصرف سرمايه Ct و هر كار سرمايه Ltبه حداكثر مي رسانند.
چنانچه شامل بودجه باشد به فرمولمحدود ميشود.
قانون انباشتگي اصلي (قانون 1) ميباشد.
(1)
در اين جا Ktنشانة هر برگة سهام اصلي Capita–Ut مقدار سرمايهگذاري و wt مقدار مزدها –rtمقدار اجارهاي هر سرمايه –T1t و Txt مقادير ماليات در كار و سرمايهگذاري - فاكتور تخفيف -مقدار كاهش سهام –Nt دورهاي كه رشد جمعيت برابر با 1+باشد و Tt مالياتهاي سر جمع (روي هم انباشته شده) مي باشند. تابع توليد شركت ميباشد كه مقدار پيشرفت فني كار اضافي كه فرض ميشود ثابت باشد خواهد بود. شركتها rt kt -wt lt–را به بالاترين حد مي رسانند.
تعادل اين معيار اقتصادي پيش نمونه – از طريق محدوديت دارايي به طور خلاصه به شكل زير ميباشد:
(2)
در اين جا yt و gt نشانة هر توليد Capita و هر مقدار مصرف Capita دولتي ميباشد:
(3)
(4)
(5)
در اين فرمولها علايمي مثل نشانة مشتقهاي تابع سود و تابع توليد
دربارة اثبات آنها ميباشد. در اين فرمول فرض مي كنيم كه نوسانهاي gt پيرامون گرايش به ميباشد.
توجه كنيد كه در اين معيار اقتصادي پيش نمونه – گوة بازده به پارامتر بهرهوري شباهت دارد و گوة كار و گوة سرمايهگذاري شبيه به مقادير ماليات بر درآمد كار و درآمد سرمايهگذاري مي باشند دگير مدلهاي پيچيده تر كه مي توانستند بررسي شوند مدلهايي با انواع تفاوتها مي باشند كه شبيه به مالياتهاي مقدار مصرف يا درآمد اصلي به نظر مي رسند. مالياتهاي مقدار مصرف شامل گوهاي بين مقدار ناچيز (كم شود) مصرف آزاد جانشيني و توليد ناچيز (نيروي) كار به همان طريقي كه مالياتهاي كار صورت ميگيرد ميباشد. چنين مالياتهايي با تغيير زمان نيز مارجينهاي ميان زماني در فرمول (5) را تحريف ميكنند. مالياتهاي بر درآمد اصلي گوهاي بين مقدار ناچيز ميان زماني از جانشيني و توليد ناچيز اصلي را بوجود ميآورند كه بطور ناچيزي، فقط در تحريف ايجاد شده توسط ماليات سرمايهگذاري فرق دارند.
تاكيد مي كنيم كه هر كدام از گوهها بايد كل تحريف وضعيت آشكار تعادل مدل را نشان بدهند.
مثلاً حريفها در هر دو اثر ذخيرة نيروي كار مصرف كنندهها و اثر تقاضاي كار شركتها، وضعيت آماري اولين گونه فرمول (4) را برمي گرداند و جور ديگري نشان ميدهد گوه كار ما مجموع اين تحريف ها را نشان مي دهد. متد ما كل گوههايي را مشخص ميكند كه توسط هر دو تحريفها بوجود ميآيند و هر كدام را به طور جداگانه بيان نمي كند. ما نيز بر كل گوهها تمركز مي كنيم چون هر موضوعي در تعيين نوسانهاي چرخه بازرگاني- كل گوه ها مي باشد نه هر كدام از تحريفها بطور جداگانه.
2/1 نقشهكشي – بنابر تفاوتها و گوهها:
اكنون نقشهاي را بين اقتصادهاي خرده و اقتصادهاي پيش نمونه (اصلي) براي هر دو نوع گوهها ترسيم مي كنيم. همچنين نشان مي دهيم كه تفاوتهاي مصرف مالي در اقتصاد خرده در گوههاي بازده در اقتصاد پيش نمونه ما ترسيم ميشوند. نوسانات در صادرات شبكه – در يك نقشه اقتصاد باز و در درون گوههاي مقدار مصرف دولت در اقتصاد بستة پيش نمونه ما ميباشد. در يك ضميمه به خوبي نشان مي دهيم كه مزدهاي برقرار و ادامه يافته (sticky) و شوكهاي پولي در نقشهاي با گوههاي كار و نقشة تفاوتهاي سرمايهگذاري مالي در گوههاي سرمايه گذاري ترسيم ميشوند. در تحقيق اوليه (توسط چاري– كنهو و مك گراتن در سال 2002) نشان دادهايم كه نوسانات در خط مشي دولت در جهت امتيازات انحصاري يك مدل در نقشة اتحاديهها در گوههاي كار ترسيم ميشود.
a)گوههاي بازده:
در بسياري از اقتصادها – تفاوت هاي اساسي در درون و يا از طريق شركتهايي است كه فاكتور مصرفهايي را ايجاد ميكنند كه مؤثر به كار برده نميشوند.
اين تفاوتها اغلب در يك اقتصاد بنيادين – بعنوان مجموع شوكهاي بهرهوري در اقتصاد پيش نمونه- و شبيه به معيار اقتصادي ما نشان داده مي شوند. اسكميتز در حال حاضر يك نمونة جالب از تفاوتهاي درون شركتي را كه منجر به قوانين كاري ميشود و بهرهوري را در سطح شركت – به مقدار پائين تري اندازهگيري ميكند نشان مي دهد. لاگوز نيز در سال 2004 تحقيق كرد كه چطور خطمشيهاي بازار كار مي توانند منجر به بد سهميهاي كار در شركتها و سپس گوههاي بازده شوند.
ما در اينجا اقتصاد خرده را با تفاوتهاي مصرف مالي نشان مي دهيم و آنرا در دو نكته به كار مي بريم. اين اقتصاد يك ديدگاه كلي را در تفاوتهايي نشان مي دهد كه منجر به فاكتور بيتأثير به كارگيري نقشه در گوههاي بازده در اقتصاد نمونه اصلي ميشود. با اين حال – افزون بر اين، اقتصاد نيز نشان مي دهد كه تفاوتهاي مالي مي توانند به شكل گوههاي بازده و به همان اندازه بروز متداول آنها در گوههاي سرمايهگذاري نشان داده شوند. در اقتصاد خردة ما – تفاوتهاي مالي به شركتهايي منتهي ميشود كه ملزم به شرايط اصلي امور مالي در مقادير بالاي سود نسبت به شركتهاي ديگر مي باشند. اين تفاوتها مجر به بد سهميهاي مصرف هاي شركتها و بي تاثيري واضح و آشكار آن ميشود.
qاقتصاد خرده، با تفاوتهاي مصرف مالي يا سرمايه: يك اقتصاد خردة ساده را با تحريفهايي در سهمية مصرف هاي متوسط دو نوع از شركتها يعني تحريفهايي كه ناشي از تفاوت هاي مالي مي باشند. بررسي كنيد. هر دو نوع شركتها بايستي پول قرض بگيرند تا يك مصرف متوسط را با افزايش توليد پرداخت كنند. يك نوع از شركتها، از نظر مالي- تا اندازهاي كه مبلغ بالاتري را براي قرض نسبت به نوع ديگر مي پردازند ملزم و مقيد مي باشند. ما اين تفاوتها را بعنوان تسخير ايدهاي تصور مي كنيم كه برخي از شركتها مخصوصاً شركتهاي كوچك- اغلب به سختي قرض گرفتهاند.
تنها انگيزه براي مبلغ بالاتر پرداختي توسط شركتهاي محدود و ملزم مشكلات اخلاقي شانس و پيشامد ميباشد كه براي شركتهاي كوچك شديدتر مي باشند.
مخصوصاً اقتصاد زير را بررسي كنيد. مجموع مصرف ناخالص در اين اقتصاد qt - تركيب مصرف ناخالص qitاز دو بخش اقتصاد -ضريب 2/1=I بر طبق فرمول 6 ميباشد.
(6)
توليد كنندة نمونة مصرف ناخالص qtq1t ، q2t را براي حل اين مسئله انتخاب ميكند.
در فرمول 6 Pit قيمت مصرف قسمت i ميباشد.
در اين اقتصاد جبر راه حل مصرف ناخالص فرمول (7) ميباشد.
(7)
در اين فرمول Ct مقدار مصرف –kt سهام اصلي و m1tو m2t ميانگين كالاهاي به كار رفته در بخشها 1 و 2 (به ترتيب) هستند. مصرف نهايي كه بوسيلة m2t–m1t–qt= yt داده شده – مصرف ناخالص پائينتر از ميانگين كالاهاي مستعمل ميباشد.
مصرف ناخالص هر بخش I و qit از ميانگين كالاهاي mit و تركيب (جمع) مقدار اضافي كالا zit بر طبق فرمول (8) بدست مي آيد.
(8)
در هنگام تركيب مقدار اضافي كالا از kt اصلي و نيروي كار ltبر طبق فرمول (9) بوجود مي آيد. توليد كنندة مصرف ناخالص بخشi كالاي مركب cit و كالاي ميانگين mit را براي حل اين مسئله انتخاب ميكند.
(9)
در اين فرمول vt قيمت كالاي مركب و Rit مقدار ناخالص در هنگام سود پرداختي به قرض بواسطة شركتهاي در بخش i مي باشند. تصور كنيد كه شركتها در بخش 1 از نظر مالي محدودتر از شركتها در بخش 2 هستند يا به عبارتي باشد.
و از طرفي باشد پس Rt مقدار سود مصرف كنندهها در زمان t و Tit مقدار تقسيط در اين زمان – كه از طريق محدوديتهاي مالي بين مقدار پرداختي به پس انداز كنندهها و مقدار پرداختي به شركتها در بخش it بوجود مي آيد – ميباشد. همچنين مصرف كنندهها سود را در زماني كه Rt=1 ميباشد به حساب نميآورند.
در اين اقتصاد – توليد كنندة نمونه كالاي مركب ct–kt و Ltرا براي حل اين مسئله انتخاب ميكند.
در اين جا wt مقدار مزد و rt مقدار اجارهاي اصلي ميباشد.
مصرف كنندهها اين مسئله را طبق فرمول (10) حل ميكنند.
(10)
در اين فرمول lt=lit+l2t كل ذخيرة كار وجابهجايي هاي سه جمع مي باشند. فرض مي كنيم كه تفاوتهاي مالي همچون مالياتهاي برگرداننده عمل ميكنند و سودها (يا درآمدها) به مصرف كندگان تخفيف داده ميشوند. برعكس چنانچه فرض كنيم كه تفاوتهاي مالي عدم مصرف ناخالص را نشان بدهند پس محدوديت راهحل اقتصادي (7) را با ارائه گوة مقدار مصرف دولت تنظيم خواهيم كرد.
qتركيب اقتصاد نمونة اصلي (پيش نمونه) با گوههاي بازده:
اكنون يك ورژن از معيار اقتصاد پيش نمونه كه مجموع سهميههاي يكسان را همچون تفاوتهاي اقتصادي مصرف سرمايه كه دقيقاً شرح داده شده- خواهند داشت را بررسي كنيد. اين اقتصاد پيش نمونه براي معيار نمونة اصلي (يا پيش نمونه) مشخص ميباشد بجز در اقتصاد نمونه اصلي جديد كه مالياتهايي بر درآمد اصلي – نسبت به مالياتهاي سرمايهگذاري دارد مشخص نمي باشد و در اينجا ميزان مصرف دولت دقيقاً برابر با صفر ميباشد. حال محدوديت بودجة مصرف كننده فرمول (11) ميباشد:
(11)
و گوة بازده فرمول (12) ميباشد.
(12)
وضعيت مدل اوليه را در اقتصاد خرده با تفاوتهاي مصرف سرمايه در اقتصادهايي مربوط به اقتصاد نمونة اصلي با گوههاي بازده كه منجر به اين قضيه ميشود – مقايسه كنيد.
قضيه 1: اقتصاد پيش نمونه (يا نمونة اصلي) را با محدوديت راه حل (2) و محدوديت بودجة مصرف كننده (11) در خصوص روشهاي برون زاي مربوط به گوة بازده At كه در فرمول (12) آورده شده و گوة كار كه در فرمول (13) داده شده و گوة سرمايهگذاري كه در Tkt=T1t داده شده بررسي كنيد. (جايي كه مقدار تقسيمهاي سود از اقتصاد خرده با تفاوتهاي مصرف سرمايه مي باشند. پس تعادل سهميهها در اقتصاد خرد همان تعادل سهميه ها در اين اقتصاد پيش نمونه مي باشند.
(13)
فرض كنيد كه در اقتصادي با تفاوتهاي مصرف سرمايه – مقدار سود تقسيم شده TitوT2t طي زمان نوسان دارند ولي اين نوسان به طريقي ميباشد كه ميانگين اين تقسيم ها در فرمول (14) ثابت ميباشد در حاليكه نوسان دارد.
(14)
سپس بر طبق فرمول 13 مي بينيم كه گوههاي كار و سرمايهگذاري ثابت هستند و بنابر فرمول 12 مي بينيم كه گوة بازده نوسان دارد. بنابراين به طور متوسط – تفاوتهاي مالي تغيير ناپذير و ثابت هستند در حاليكه تفاوتهاي نسبي نوسان (افت و خيز) دارند.
يك محقق خارج از گروه كه تلاش ميكند اطلاعات جمعآوري شده از اقتصاد خرد را در جهت تفاوتهاي مصرف سرمايه براي اقتصاد پيش نمونه مهيا و آماده كند نوسان ها را در تحريفهاي نسبي در مقايسه با نوسانهاي تكنولوژي مشخص خواهد كرد و هيچ نوساني را در گوة كار 1-Tlt يا گوة سرمايهگذاري Tkt كه در اين جا از طريق ماليات بر درآمد اصلي نشان داده ميشوند- نخواهد ديد. به خصوص دورههايي را كه تحريفهاي نسبي افزايش مي يابند به اشتباه بعنوان دوره هاي بازگشت تكنولوژي تعبير خواهد كرد اين گفته به ما كمك مي كند تا عنوانAt را به گوة بازده در اقتصاد نمونه اصلي بدهيم.
به طور كلي تر نوسانات در مقدار سود تقسيمهاي Tit و T2t– كه منجر به نوسان در Tlt و Tkt ميشوند بعنوان نوسان در كل گوههاي اقتصاد نمونه اصلي نمايان ميشوند.
b- گوههاي مقدار مصرف دولت:
اكنون يك اقتصاد خرد را با قرض دادن و قرض گرفتن بين المللي توسعه مي دهيم و نشان مي دهيم كه صادراتهاي خالص در اين اقتصاد ها برابر با گوة ميزان مصرف دولت در يك اقتصاد پيش نمونة مربوطه مي باشند.
qاقتصاد خرد با قرض دادن و قرض گرفتن بين المللي
يك مدل از اقتصاد جهاني را با N تعداد كشورها و يك كالاي متجانس در هر دوره بررسي كنيد.
در هر دورة t– اقتصاد يكي از وقايع محدود St را كه شاخص شوكها مي باشند تجربه ميكند ما از طريق (S., … , St) = Stتاريخ وقايع را حتي در زمان t دقيقاً بيان مي كنيم. احتمال هر گونه تاريخ خاص – هنگامي كه زمان صفر ميباشد –St به صورت است. مقدار اولية Sداده ميشود.
نمونه مصرف كننده در كشور i امتيازات فرمول 15 را دارد.
(15)
در اين فرمول cI(st) و Li(st)ميزان مصرف و نيروي كار را نشان مي دهد محدوديت بودجه مصرف كننده به شكل فرمول (16) مي باشد.
(16)
در اين فرمول (St+1)bi مقدار قرض گرفتن كشور تصادفي را از طريق مصرف كننده در كشور i و در زمان t را نشان مي دهد و (St+1)q نشانگر قيمت متناسب كشور تصادفي ميباشد و (st)ki دلالت بر سهام واقعي دارد.
تعادل در اقتصاد خرد مجموعهاي از سهيمههاي (St+1) bi و (St)LI و (St)ki– (Cicst) و قيمتهاي ميباشد كه شبيه به اين سهميهها در هر دو – راه حل مسئله مصرف كننده در هر كشور i و رضايت محدوديت راهحل جهاني مي باشند.
(17)
توجه داشته باشيد كه در اين اقتصاد مقدار صادرات كشور i از طريق …و (st)LIو داده ميشود.
qتركيب اقتصاد خرد با گوههاي ميزان مصرف دولت:
يك اقتصاد نمونة اصلي از اقتصاد بسته را با يك متغير برون زاي تصادفي بعنوان ميزان مصرف دولت (st):g كه ما آن را گوة ميزان مصرف دولت مي ناميم بررسي كنيد. در اين اقتصاد مصرف كنندهها مورد (15) را براي محدوديت بودجه اشان در فرمول 18 به حداكثر مي رسانند.
در اين فرمول (st) wi– (st) ri و (st) Ti مقدار مزد– مقدار اجارهاي و سرمايه جابهجاييهاي سه جمع مي باشند. در هر كشور St، شركتها k و L را براي حداكثر (L،K)F… انتخاب ميكنند. محدوديت بودجة دولت فرمول (19) ميباشد.
راه حل اين اقتصاد به شكل فرمول (20) ميباشد:
(18)
(19)
(20)
تعادل اقتصاد نمونة اصلي (يا پيش نمونه) ميباشد طوريكه اين سهميهها براي مصرف كنندگان و شركتها بهينه هستند و راهحل آن رضايت بخش ميباشد.
فرضية بعدي نشان مي دهد كه گوة ميزان مصرف دولت در اقتصاد پيش نمونه شامل صادرات خالص در اقتصاد اصلي ميباشد.
فرضية 2: تعادل سهميههايرا براي كشور i در اقتصاد خرد بررسي كنيد. بگذاريد گوة ميزان مصرف دولت فرمول (21) باشد و مقادير مزد و اجارهاي سرمايه … و (Si)Fli=(St)wI باشد و (st)T از طريق فرمول (19) مشخص شود. پس سهميههاي … و (st)ki– (st) cI و قيمت هاي …،(st) wI تعادلي براي اقتصاد پيش نمونه مي باشند.
برهان … متعاقب نكته اي مي آيد كه وضعيتهاي نوع اوليه در هر دو اقتصاد مشابه مي باشند و گوة ميزان مصرف دولت را در فرمول (21) ميدهد. محدوديت بودجة مصرف كننده در اقتصاد خرد (در فرمول 16) برابر با محدوديت راه حل 20 در اقتصاد پيش نمونه مي باشند دقت كنيد كه به منظور سهولت كار – ميزان مصرف دولت در اقتصاد خرد را به طور خلاصه بيان كردهايم. اگر ما اقتصاد را در ميزان مصرف دولت داريم پس گوه ميزان مصرف دولت در اقتصاد پيش نمونه خلاصهاي از صادرات خالص و ميزان مصرف دولت دو اقتصاد خرد خواهد بود.
(21)2/ كاربرد شيوة حسابداري:
با بدست آوردن نتايج يكسان اكنون شيوة حسابداري را شرح مي دهيم و سپس نشان مي دهيم كه چطور آن را در مورد بزرگترين ركود اقتصادي و ركود اقتصادي بعد از جنگ سال 1982 بكار بريم.
1/2 شيوه يا روش:
شيوة حسابداري ما به قرار ذيل ميباشد. ما معيار پارامترهاي مدل اصلي از امتيازات و تكنولوژي در روشهاي استاندارد را همانند موضوعات كمي چرخة بازرگاني انتخاب ميكنيم و سپس وضعيت هاي متعادل از اقتصاد پيش نمونه را براي تخمين پارامترهاي روش تصادفي گوهها به كار مي بريم. اين مجموعه پارامترها دلالت بر تصميم قوانين مربوط به توليد – كار و سرماه گذاري دارند كه اينها مي توانند با اطلاعات (ي) به كار برده شوند كه هر دو مورد روش تصادفي براي گوهها و درك مقادير گوهها در اطلاعات را آشكار مي سازند. سپس اين سوال پيش مي آيد كه چه مقدار نوسان هاي توليد ميتواند براي هر يك از گوهها به طور جداگانه و در تركيب هاي مختلف به قيمت محاسبه شود، براي پاسخ به اين سوال مدل پيش نمونه را با استفاده از درك توالي گوهها در اطلاعات تحريك مي كنيم تا به طور جداگانه و در تركيب كمك به محاسبه گوهها در نوسانهاي توليد – كار و سرمايه گذاري كند.
كمك اين گوهها از طريق مقايسة درك متغيرهايي مثل توليد – كار و سرمايه گذاري بنابر مدل اطلاعاتي در اين متغيرها ارزيابي ميشود. روش ما يك روش يا شيوة حسابداري ميباشد چون از طريق روش ساختن – تمام گوهها- با وجود تمام حركتها در متغيرها – با يكديگر محاسبه ميشوند.
a)برآورد (اندازهگيري) گوهها:
روش ما براي اندازهگيري گوهها دو مرحله دارد. ما هر دوي اين اطلاعات و مدلها را ابتدا براي تخمين روش تصادقي گوهها به كار مي بريم و سپس گوههاي شناخته شده را اندازهگيري مي كنيم.
qتخمين روش تصادفي براي گوهها:
به منظور تخمين روش تصادفي براي گوهها – اشكال عملي و مقادير معلوم پارامتر را بنابر موضوع چرخة بازرگاني به كار ميبريم. حدس ميزنيم كه تابع توليد شكل و تابع سودمندي (كاروري) شكل (l-L) log= logc = (c,l) U را دارد.
ما سهم خالص و پارامتر تخصيص زمان انتخاب مي كنيم. همچنين مقدار هزينة استهلاك را - فاكتور تخفيف را و مقادير رشد را ، بر مي گزينيم و همين طور بر پاية ساليانه مقدار هزينة استهلاك 4.64 درصد – مقدار امتيازات زماني 3
و مقدار رشد جمعيت 5/1 درصد و رشد تكنولوژي 6/1 درصدي باشد معادله هاي 2 تا 5 بطور خلاصه تعادل معيار اقتصاد پيش نمونه را بيان مي كند ما براي مقدار مصرف Ct را در فرمول هاي (4) و (5) با استفاده از محدوديت راه حل (2) جانشين مي كنيم و فرمول هاي (3) تا (5) را جهت بدست آوردن 3 معادلة خطي با لگاريتم به صورت خطي در مي آوريم. فرآيند بردار برگشتي (1) AR را براي 4 گوة (… و logAt)=St از شكل فرمول (22) نشان مي دهيم.
(22)
در اين فرمول شوك Et به شكل i.i.d ميباشد و پراكندگي نرمال استاندارد دارد و Q ماتريكس كمتر از مكبي ميباشد. پس به ما هفت معادله مي دهد: سه معادله از روي تعادل و چهار معادله مطابق فرمول (22). سپس روش احتمال ماكزيمم كه توسط اندرسون و همكارانش در سال 1996 شرح داده شده و اطلاعات مربوط به توليد – كار – سرمايهگذاري – مقدار مصرف دولت و صادرات خالص را براي تخمين پارامترهاي P. و P و Q فرآيندبردار (1)AR گوهها به كار مي بريم.
qاندازهگيري گوههاي درك شده:
دومين مرحله در روش اندازهگيري ما – اندازهگيري گوههاي درك شده ميباشد. گوة ميزان مصرف دولت را مستقيماً از روي اطلاعات در مجموع خرجهاي دولت و صادرات خالص محاسبه مي كنيم. به منظور بدست آوردن مقادير سه گوة ديگر، اطلاعات و قوانين مدل را به كار مي بريم.
ما يك سري سهام سرمايهاي را با استفاده از قانون (1) انباشتگي سرمايه – اطلاعات در مورد سرمايهگذاري و انتخاب اولية سهام سرمايهگذاري k. ايجاد مي كنيم. چون نشانگر اطلاعات و نشانگر قوانين غير خطي مدلها (كه توسط مك گراتن در سال 1996 حل شده) و مجموعة گوة درك شده ميباشد كه (مقدار) فرمول (23) را حل ميكند.
(23)
در نتيجه سه بخش نامشخص بردار st را با استفاده از 3 معادلة (3) تا (5) حل مي كنيم. و اين مقادير را براي گوههاي آزمايشي امان به كار مي بريم.
دقت كنيد كه برحسب مقياس گوههاي بازده و كار نيازي به محاسبة قوانين decision نداريم. اين گوهها مي توانند مستقيماً از روي فرمولهاي 3 و 4 محاسبه شوند. گوة سرمايه گذاري نمي تواند مستقيماً از روي فرمول 5محاسبه شود چون نياز به نشان دادن پيش بيني ها در مقادير آتي مصرف – سهام سرمايه – گوهها و غيره دارد. قوانين decision بواسطة سادگي مدلما بستگي به اين پيش بيني ها دارد و بنابراين در فرآيند تصادفي منجر به گوهها ميشود. پس در مورد اندازهگيري گوههاي درك شده – فرآيند تصادفي تخمين زده شده، نقشي را فقط براي گوة سرمايهگذاري بازي ميكند.
b/ تجزيه:
اكنون مقادير اندازهگيري مدل را براي تجزية حركتها در متغيرها- از روي اطلاعات اوليه (در سال 1929 يا 1979) و سهام سرمايهگذاري اوليه در چهار بخش حركت متغيرها كه منجر به هر كدام از 4 گوه با مقادير اشان در تاريخ اوليه به كار مي بريم.
بخش بازده گوهها را از طريق (… و Atlog)=Sit كه بردار گوهها در زمان T ميباشد مشخص مي كنيم گوة بازده مقدار زماني t را ميگيرد در حاليكه گوههاي ديگر مقادير اوليه آنها را كسب ميكنند. ديگر بخشهاي گوهها را شامل: بخش كار S2t– بخش سرمايهگذاري S3t و بخش ميزان مصرف دولت S4t به طور مشابه مشخص كنيد.
سهام سرمايهگذاري را به خاطر بخش i و براي i=1 و از طريق (kit , Sit)k=Kit+1 تعيين ميكنيم. بخشهاي سهام سرمايهگذاري را نشان دهيد – توليد را به خاطر بخش i و از طريق yit=y(kit , sit) براي مقدار 4 و…و 1 = i مشخص كنيد و كار و سرمايه گذاري را به خاطر بخشها مختلف مشابه ايجاد كنيد.
همچنين اين بخشها را به يكديگر متصل مي كنيم. بازده را + بخش كار از طريق (… ، Atlog)=S5t نشان دهيد و ديگر بخشهاي اتصال مشابه را معلوم كنيد.
2/2 جزئيات حسابداري و يافتهها:
حال برخي جزئيات به كارگيري روش امان و نتايج اين روش را براي دوچرخة تاريخي بازرگاني امريكا شرح مي دهيم. گوة بازده انجام ميگيرد تا يك نقش مهمي را در هر دو واقعي تاريخي بازي كند. گوة كار نقش اصلي را در بهبود كند بزرگترين ركود اقتصادي ايفا ميكند ولي يك نقش متعادل را در زمان ركود اقتصادي سال 1982 بازي ميكند. گوة ميزان مصرف دولت، هيچ نقشي را در هر كدام از اين دورهها بازي نمي كند. چشمگيرترين و جالبترين نتيجه اين است كه گوة سرمايهگذاري هيچ نقشي را در بزرگترين ركود اقتصادي بازي نمي كند و فقط يك نقش ميانه (متعادلي) را در دورة ركود سال 1982 ايفا ميكند.
a)جزئيات روش:
ما عملاً اطلاعات راجع به توليد و اجزاي آن را در كشور آمريكا با برداشتن ماليات هاي فروش و افزايش خدمات جاري براي مصرف كنندة پايا و ماندني تنظيم مي كنيم. در زمان قبل از جنگ جهاني دوم غرامت نظامي را برداشتيم. ما گروههاي مجزايي از پارامترها را براي هر كدام از دو واقعة تاريخي كه تجزيه و تحليل مي كنيم حدس ميزنيم. پارامترهاي تجزيه و تحليل ركورد بزرگ اقتصادي را با استفاده از اطلاعات ساليانه از سال 1901 تا 1940 (به طور كلي) برآورد مي كنيم اين اطلاعات براي تجزيه و تحليل بعد از جنگ. اطلاعات هر سه ماه يكبار از سال 1959:1 تا 2004:3 ميباشد. تجزيه و تحليل ركورد بزرگ اقتصادي امريكا ي بند (شرط) ديگري را تحميل مي كنيم كه ضريب متغير بين شوكها در ميزان مصرف دولت و گوههاي ديگر صفر ميباشد. اين شرط از داشتن فعاليتهاي بزرگ در ميزان مصرف دولت در رابطه با جنگ جهاني اول كه تحت الشعاع برآورد (محاسبة) روش تصادفي ميباشد – اجتناب ميكند. (در ضميمة فني جاري – كه هو و مك گراتن در سال 2005 به طور مفصل منابع اطلاعاتي – متدهاي محاسبه و روشهاي محاسبه را شرح مي دهيم)
جدول 1 نتيجه مقادير محاسبه براي پارامترهاي P و Q و مربوط به گروههاي سري هر دو دوره را نشان مي دهد. روش تصادفي (22) به همراه اين مقادير – براي عواملي در اقتصاد ما به كار برده خواهد شد كه پيش بيني اشان در مورد گوههاي آتي ميباشد.
در اين اطلاعات انحراف 6/1 درصد توليد – سرمايهگذاري و ميزان مصرف دولت را بر مي داريم. توليد و كار – هر دو – براي كسادي 100 در دورههاي اصلي: 1929 براي ركورد بزرگ اقصادي و 1979:1 براي ركود اقتصادي سال 1982 هنجار (معيار) ميشوند. در هر دوي اين وقايع سرمايهگذاري بوسيلة سطح دورة اصلي توليد تقسيم ميشود. از زماني كه بخش مصرف دولت براي هيچكدام از نوسانهاي توليد – كار و سرمايهگذاري به حساب نمي آيد ما گوة مصرف دولت و بخشهاي آن را به طور مفصل در هر جايي شرح مي دهيم. در اين مقاله ابتدا بر نوسانها به دليل گوههاي بازده – گوههاي كار و سرمايهگذاري تاكيد مي كنيم.
b/ يافتهها: ركورد بزرگ اقتصادي و …
يافتههاي ما در زمان 1929 تا 39 كه ركود بزرگ اقتصادي را شامل ميشود در شكلهاي 4-1 نشان داده ميشوند. پي مي بريم كه گوههاي بازده و كار ضرورتاً براي تمام حركتهاي توليد – كار و سرمايهگذاري در دورة رود اقتصادي به حساب مي آيند و گوة سرمايهگذاري براي تقريباً هيچكدام از آنها محاسبه نمي شود.
در شكل 1 توليد واقعي آمريكا را به همراه سه گوة اندازهگيري براي آن دوره نشان ميدهيم: گوة بازده A- گوه كار و گوه سرمايه گذاري . ميبينيم كه تحت تحريفهايي كه اين سه گوه نشان مي دهند الگوهاي متفاوتي دارند. گوههايي كه آنها را بعنوان گوههاي (distortion) بازده و كار آشكار مي سازند در اصل بين سالهاي 1929 و 1933 غلط مي باشند. تا سال 1939 گوة بازده به سطح انحرافي آن برگشته است ولي گوة كار به سطح 1929 برنگشته است. در طي اين دوره گوة سرمايهگذاري دچار نوسان ميشود ولي تصميمهاي سرمايهگذاري بطور كلي كمتر تحريف ميشوند. تا اندازهاي كه Txبين سال 1933 تا 1939 كوچكتر از سال 1929 ميباشد.
در شكل 2 اطلاعات مربوط به سالهاي 1929 تا 1939 را براي توليد – كار و سرمايهگذاري كشور آمريكا بعلاوة پيش بيني مدلهايي براي اين متغيرها بر روي نقشه ترسيم مي كنيم. دقت كنيد كه (نيروي) كار از سال 1929 تا 1939 27 درصد كاهش را نشان مي دهد و تقريباً براي بقية دهه نيز پائين باقي مي ماند. سرمايهگذاري نيز دقيقاً از سال 1929 تا 1933 را كاهش مي يابد ولي در پايان (=اواخر) دهة بهتر ميشود. بطور جالب توجه – در معناي جبري، حدود نيمي از كاهش 36 درصد توليد به دليل كاهش در سرمايهگذاري ميباشد.
دربارة مدلها- از طريق ارزيابي و محاسبة مالياتهاي جدا از سه گوه شروع مي كنيم.
در شكل 2 علاوه بر اطلاعات – نقشة مقادير توليد – كار و سرمايهگذاري را مي كشيم و اين مدل پيشبينيها به خاطر گوة بازده و گوة كار ميباشد. يا به عبارت ديگر اين متغيرها را با استفاده از بخش بازده Sit و بخش كار S2t براي گوهها تعيين مي كنيم.
سهمية گوة بازده را بررسي كنيد. در شكل 2 مي بينيم كه مدل داراي اين گوه پيش بيني ميكند كه توليد آنرا در اطلاعات كمتر كاهش مي دهد و مكرراً باعث بهبودي آن ميشود. مثلاً در سال 1933 توليد پيشبيني شده حدود 25 درصد كاهش يافت در حاليكه خود توليد حدود 36 درصد كم شد بنابراين گوه بازده براي كاهش توليد در اطلاعات به حساب ميآيد. در سال 1939 توليد پيشبيني شده فقط 3 درصد زير انحراف ميباشد در حاليكه 22 درصد مشاهده شده است.
همچنين آنچه را كه ميتوان در شكل 2 مشاهده كرد دليل اين تكرار بهبودي پيشبيني شده است كه كار پيشبيني شده با گوة بازده كاملاً فاقد كسادي تداوم كار در اطلاعات از سال 1933 به بعد مي باشند سرمايهگذاري پيشبيني شده نيز كاهش را شبيه به آنچه كه در اطلاعات است ولي با بهبود سريعتر نشان مي دهد.
ديگر سهميههاي گوة كار را بررسي كنيد. در شكل 2 مي بينيم كه در سال 1933، توليدئ پيشبيني شده به دليل گوة كار فقط تقريباً به طور نصف كاهش مي يابد و به همان اندازه توليد در اطلاعات نيز كاهش مي يابد يعني 18 درصد برخلاف 36 درصد. در سال 1939 توليد پيشبيني مدل گوة كار كاملاً تحت تأثير كندي بهبودي ميباشد, يعني كاهش 22 درصد توليد را پيشبيني ميكند. و دقيقاً همين مقدار را توليد در يك سال پيشبيني ميكند. دليل اينكه اين مدل تحت تأثير كندي بهبودي توليد ميباشد اين است كه كار پيش بيني شده به دليل گوة كار نيز تحت تأثير ركود يا كسادي چشمگير در كار بعد از سال 1933 ميباشد. پيش بيني مربوط به سرمايهگذاري نيز يك كاهش را نشان مي دهد ولي كاهش زاويه تند واقعي از سال 1929 تا 1939 نمي باشد، با خلاصه كردن شكل 2 مي توانيم بگوييم كه گوة بازده براي كسادي كار در طي ركود بزرگ اقتصادي محسوب ميشود ولي فاقد كندي بهبودي ميباشد در حاليكه گوة كار براي اين كسادي به حساب مي آيد و ضرورتاً براي تمام كندي بهبودي ميباشد.
حال گوة سرمايهگذاري را بررسي مي كنيم. در شكل 3 علاوه بر اطلاعات نقشة سهميههاي توليد كار و سرمايهگذاري را كه از طريق مدل گوة سرمايهگذاري پيشبيني شده ترسيم مي كنيم.
اين شكل نشان مي دهد كه سهميهها در گوة سرمايهگذاري كاملاً فاقد سرمايهگذاري آشكار در تمام سه متغير ميباشد.
شكل 2 و 3 هر دو نشان مي دهند كه گوههاي كار و بازده ضرورتاً براي تمام فعاليت هاي توليد – كار و سرمايهگذاري در زمان ركورد بزرگ اقتصادي به حساب مي آيند و گوة سرمايهگذاري تقريباً براي هيچكدام محسوب نمي شود. اين پيشنهاد در شكل 4 شكل ميگيرد. در اين شكل ما نقشة مجموع سهميههاي گوههاي بازده كار -كار و مصرف دولت (كه اهميتي ندارد و عنوان “مدل بدون گوة سرمايهگذاري” دارد) را ترسيم مي كنيم. از اين شكل ميتوان فهميد كه ضرورتاً تمام نوسانها در توليد – كار و سرمايهگذاري مي توانند براي فعاليتهاي گوههاي كار و بازده محاسبه شوند. به منظور مقايسه اين دو – ما نيز نقشة مجموع سهميهها را به واسطة گوههاي كار – سرمايه گذاري و ميزان مصرف دولت (با عنوان مدل بدون گوة بازده) ترسيم مي كنيم. اين عمل جمع به خوبي انجام نمي پذيرد. در واقع با مقايسه شكل 2 و 4 مي بينيم كه مدل داراي اين مجموع از نظر اطلاعات بيشتر از مدل داراي بخش گوة كار (به تنهايي) ميباشد. اين يافتهها به ما كمك ميكنند تا به اين نتيجه برسيم كه تحريفهاي آشكار مانند گوة سرمايهگذاري هيچ نقشي در ركود بزرگ اقتصادي امريكا ندارند.
C/ … و ركود اقتصادي سال 1982
اكنون اين روش حسابداري را براي چرخة بازرگاني متداولتر امريكا با نام: ركود اقتصادي سال 1982 به كار مي بريم.
در مي يابيم كه گوة بازده نقش اصلي دارد و گوة كار اين نقش را ندارد و همين طور گوة سرمايهگذاري در واقع نقش مياني دارد و در غير اين صورت ركود شديدتر بوده است.
در آغاز ركود بزرگ اقتصادي را با روشن ساختن توليد واقعي آمريكا در طي زمانهاي چرخة بازرگاني كه در اينجا سالهاي 1979 تا 85 ميباشد به همراه سه گوة اندازهگيري براي آن دوره، تجزيه و تحليل مي كنيم.
در شكل 5 مي بينيم كه توليد تقريباً 10 درصد نسبت به گرايش (انحراف) بين سالهاي 1979 و 1982 كاهش مي يابد و تا سال 1985 حدوداً يك درصد زير انحراف قرار دارد. همچنين مي بينيم كه گوة بازده بين سالهاي 1979 و 1982 كاهش مي يابد و تا سال 1985 هنوز كمي بيشتر از 2 درصد زير انحراف ميباشد. گوة كار نيز از سال 1979 تا 1982 بدتر ميشود ولي در سال 1985واقعاً بهتر ميشود. در اين اثناء گوة سرمايهگذاري به طور پيوسته در كل دوره بهتر ميشود. توجه داشته باشيد كه الگوي گوة سرمايهگذاري براي مدلهاي چرخه بازرگاني - كه تفاوتهاي مالي در آنها، در زمان كسادي و ركود بدتر ميشود و در زمان بازيابيها و بهبودها بهتر ميشود – برابر نميباشد.
يك تجزيه و تحليل از نتايج گوهها (بطور جداگانه) در سالهاي 1979 تا 1985 در شكلهاي 6 و 7 آورده شده. در شكل 6 مي بينيم كه مدل داراي گوة بازده، كاهش 13 درصدي در توليد از سال 1979 تا 1982را ايجاد ميكند و اين مقدار بيشتر از كاهش واقعي در آن دوره ميباشد. با وجود اين گوه، توليد بهتر ميشود ولي مكرراً در اطلاعات بهبود نمي يابد. برعكس مدلي با گوة كار براي مقدار كمي نوسانها محاسبه ميشود. در شكل 7 مي بينيم كه مدلي فقط با گوة سرمايهگذاري افزايش توليد را 10 درصد از سال 1979 تا 1982 موجب ميشود.
حال آزمايش مي كنيم كه چطور تركيب گوهها با يكديگر. اطلاعات را براي زمان ركود سال 1982، مجدداً ايجاد ميكند. در شكل 8 فعاليت ها را طي سالهاي 85-1979 در زمان توليد – كار و سرمايهگذاري و به خاطر مجموع بخشهاي بازده – كار و بخش بي اهميت ميزان مصرف دولت (با عنوان مدل بدون گوة سرمايهگذاري) بر روي نقشه ترسيم مي كنيم. راجع به موضوع توليد، اين مجموع كاهش 18 درصدي را در سال 1982- تقريباً دو برابر اطلاعات نشان داد و در سال 1985 نيز در زير اطلاعات ميباشد.
مجموع كار – سرمايهگذاري و ميزان مصرف دولت (با عنوان مدل بدون گوة بازده) افزايشي در توليد را نسبت به كسادي و ركود موجب ميشود. اين يافتهها نشان مي دهند كه تحريفهاي مربوط به گوة سرمايهگذاري نقش مياني در ركود اقتصادي سال 1982 بازي ميكند و در اصل حاكي از مانع كسادي حتي بيشتر از آنچه كه بود ميباشد.
3/ گسترش نتايج به كل دورة بعد از جنگ:
تاكنون گوهها و سهميههاي آنها را براي وقايع خاصي تجزيه و تحليل كردهايم. اكنون قصد داريم تا يافتههاي متد امان را براي كل دورة بعد از جنگ – با ايجاد برخي آمارهاي ناچيز در سال 1959:1 تا 2004:3 گسترش دهيم. ابتدا شيب استاندارد گوهها را نسبت به توليد و به همان اندازه همبستگي گوهها – با يكديگر و با توليد را در جلو بردن ها و عقب رفتنها بررسي مي كنيم. سپس شيبهاي استاندارد و ضريب همبستگي هاي توليد را به خاطر هر گوه محاسبه مي كنيم. اين آمارها به طور خلاصه، ويژگيهاي زاوية تندگوهها و نقش آنها در نوسانهاي توليد را براي كل نمونه بعد از جنگ نشان مي دهند.
ما آمارهاي گوه را همچون آنالوگ نقشههايمان از گوهها و آمارهاي توليد را به شكل آنالوگ نقشههايمان از توليد – به خاطر فقط يك گوه – تصور مي كنيم. نتايج در مورد اين دورة طولاني مدت ميباشد تا شامل آنچه كه براي دو واقعة خاص ديدهايم شود.
در جدولهاي 2 و 3 بر شيبهاي استاندارد و ضريب همبستگي، با استفاده اطلاعات HP فيلتر شده تاكيد مي كنيم. پانل A از جدول 2 نشان مي دهد كه گوة بازده و گوة كار به طور مثبت و به طور همزمان با توليد رابطه دارند و براي چندين پيشروي و پس روي مي باشند. در اين اثنا گوة سرمايهگذاري و گوة ميزان مصرف دولت به طور منفي و به طور همزمان با توليد رابطه دارند. (توجه داشته باشيد كه گوة ميزان مصرف دولت مجموع ميزان مصرف دولت و صادرات خالص ميباشد و صادرات خالص به طور منفي با توليد رابطه دارد). پانل B از جدول 2 نشان مي دهد كه گوههاي بازده و كار به طور مثبت با يكديگر ربطه دارند در حاليكه ضريب همبستگي تركيبات ديگر گوههاي تقريباً همگي منفي هستند. جدول 3 به طور خلاصه آمارهاي مختلفي از توليد بواسطة هر گوه را نشان مي دهد. ابتدا نوسانهاي توليد را به واسطه گوة بازده بررسي كنيم. جدول 3 نشان ميدهد كه توليد بواسطه اين گوه يك شيب استاندارد دارد كه مربوط به توليد در اطلاعات 49/1 ميباشد و اين توليد بواسطة گوه در رابطه با توليد در اطلاعات –بطور همزمان همبستگي بالاتر از مثبت ميباشد. اين آمارها حاكي از تجزيه و تحليل واقعة ركود سال 1982 هستند كه نشان مي دهند نوسان توليد بواسطة اين گوه در هر دو واقعاً بيشتر از توليد و Comove هاي بالاتر آن ميباشد.
سپس نقش گوههاي ديگر را بررسي مي كنيم. نوسان توليد به خاطر گوة كار حدود بيشتر از توليد در اطلاعات ميباشد. و همبستگي آن مثبت است. توليد به واسطة گوة سرمايهگذاري بيشتر از توليد در اطلاعات نوسان دارد ولي همبستگي آن منفي ميباشد. و بالاخره اينكه توليد در گوة ميزان مصرف دولت حدوداً بيشتر از توليد در اطلاعات است و خيلي كم همبستگي منفي دارد. در پانل B از جدول 3 مي بينيم كه توليد به واسطة گوههاي بازده و كار همبستگي مثبت دارند و ضريب همبستگي توليد در گوههاي ديگر تقريباً همگي منفي مي باشند. نكتة اصلي در اين آمارهاي خلاصه و كوتاه همان نكتهاي كه قبلاً تجزيه و تحليل كردهايم:
نيروهاي كار چرخههاي بازرگاني متفاوت هستند و اين نشان مي دهد كه آنها بعنوان گوة سرمايهگذاري اميدوار كننده نيستند. در واقع آمارها نشان مي دهند كه ركودهاي اقتصادي در چنين مدلهايي مربوط به Boom ها در اطلاعات خواهند بود.
نكته ديگري كه از اين آمارهاي ناچيز بدست آورده ايم دربارة گوههاي بازده ميباشد. تجزية نوسانهاي چرخة بازرگاني مستلزم گوههاي بازده ميباشد كه نقش بسيار زيادي در نتيجة نوسانها نسبت به آنچه كه در بيشتر انجام مي دهند – دارند. تجزيههاي ما با تجزية مطالب قبلي دربارة چرخههاي بازرگاني در دو روش فرق دارند: يكي از آنها اهميت كمي دارد و ديگري ندارد. تفاوت مهم كمي در اين است كه آنها را براي همبستگي شوكهاي متعدد منظور مي كنيم در حاليكه اكثر مطالب قبلي بر مدلهايي تاكيد ميكنند كه فقط يك شوك دارند. تفاوت ديگر در اين است كه ما يك تجزيهاي را بر پاية درك به جاي تجزيهاي بر پاية جمعيت به كار مي بريم.
به منظور تشخيص اهميت كمي از ساختار شوكها يك ورژن از مدلي با فقط يك گوة بازده را تجزيه و تحليل مي كنيم. مخصوصاً ويژگيهاي بخش توليد را زماني كه گوة بازده متعاقب فرآيند خود بازگشتي اوليه از شكل مي آيد را بررسي مي كنيم.
دقت كنيد كه تجزية دركي از مدل خطي مستقل از واريانس تغيير EAT ميباشد. در يادداشت مشخصات نامتفاوت در مطالب اوليه. پارامتر خود بازگشتي را بين 95/0 تا 99/0 تغيير مي دهيم. در اين صورت شيب استاندارد توليد در مدل كه مربوط به توليد در اطلاعات ميباشد از 90/0 تا 72/0 تغيير ميكند. اين آمارها شبيه به آمارهاي درمطالب اوليه هستند كه آمارهاي بر پاية جمعيت (Popolation – based) را به كار مي برند.
اين يافتهها به ما كمك ميكنند تا نتيجه بگيريم كه منبع اصلي تفاوت همان همبستگي شوكهاي متعدد به جاي فقط يك شوك ميباشد.
يك سوال منطقي دربارة نتيجه گيري ما، تلاشي است كه آنها به روشهاي تصادفي خاص ناشي از گوهها پاسخ مي دهند. براي پاسخ به اين سوال به چندين مشخصات كمي اين روشها كه شامل پيشبيني كامل مي باشد مبادرت كردهايم. يافتههاي واقعي ما ضرورتاً تحت تأثير اين تغييرات قرار نمي گيرند.
در شيوة حسابداري سه فرضيه را ساختهايم كه مي توانستند به طور منطقي – چنانچه براي نتايج ما مهم بودند – حدس زده شوند. تصور كردهايم كه مقدار اصلي بهرهوري ثابت است و مزيتها شكل عملي خاصي دارند به عبارت ديگر لگاريتم در هر دو ميزان مصرف و رفاه وجود دارد و اقتصاد با قيمتهاي سرمايهگذاري همخواني ندارد.
برخي از محققين اثبات كردهاند كه مقدار اصلي سودمندي به طور سيستماتيك درچرخة بازرگاني نوسان دارد و برخي ديگر اعلام كردهاند كه عرضة كار كشش كمتري نسبت به ويژگيها دارد و با اين وجود برخي ديگر از محققين گفتهاند كه تطبيق قيمتها در درك عمل سرمايهگذاري لازم و ضروري ميباشد. چنانچه نظرات اين محققين صحيح باشد پس روش ما گوهها را اندازهگيري نخواهد كرد. اگر مقادير اصلي سودمندي به طور سيستماتيك نوسان داشته باشد پس روش ما گوه بازده را اندازه گيري نمي كند و چنانچه عرضه كار كشش كمتري نسبت به آنچه كه فرض كردهايم داشته باشد پس شيوه (روش) ما گوة كار را اندازه نمي گيرد. در صورتي كه تطبيق قيمتها مهم باشد پس روش ما گوة سرمايهگذاري را اندازهگيري نمي كند. بنابراين نشان مي دهيم كه تغيير در اين فرضيهها (- يعني پذيرش استفادة قابل تغيير سرمايهگذاري. عرضة كار با كشش پائين يا تطبيق قيمتها-) تأثير كمي بر يافتههاي ما دارد.
ما اين نتايج را از نظر كمي ايجاد مي كنيم و طرحهايي را ثابت مي كنيم كه شهود به آنها را بوجود مي آورند. تغييرات بوجود آمده در ايجاد نتايج متوازن، باعث ميشود كه نتيجه گيريهاي ما بدون تغيير باقي بماند. قبول متغير استفاده سرمايهگذاري، تغيير پذيري گوه بازده را كاهش ميدهد و آن را در گوة كار افزايش مي دهد. اين تغيير پذيري در دو گوه – مقدار كمي از فعاليتهاي چرخة بازرگاني را به طور جداگانه – كه براي اين گوهها محسوب ميشوند تغيير مي دهد. با اين حال تغيير پذيري نسبي تقريباً هيچ اثري بر مجموع سهميهها – به خاطر اين دو گوه – و بنابراين بر هيچكدام از مقدار نوسانهاي محاسبهشده براي گوة سرمايهگذاري ندارد.
بدين صورت پذيرش متغير استفاده سرمايهگذاري – نتايج ما را از گوة سرمايهگذاري نشان نمي دهد.
گوة سرمايهگذاري تقريباً هيچ نقشي بر ركود بزرگ اقتصادي يا ركود سال 1982 امريكا ندارد.
همين طور كاهش كشش پذيري عرضة كار – تغيير پذيري گوة كار را افزايش مي دهد. ولي اين افزايش در كار با كاهش عكس العمل به آن متوازن ميشود و تأثير (اثر) نهايي را كم ميكند. بالاخره اينكه قبول تطبيق قيمتها به طور مؤثر گوة سرمايهگذاري را مجدداً اندازهگيري ميكند ولي دز غير اين صورت نقش بزرگ كمي را ايفا نمي كند.
اين يافتهها نشان مي دهند كه سايزهاي گوههاي اندازهگيري به تنهايي براي محاسبة مدلهاي رقابتي چرخة بازرگاني آموزنده مي باشند. سه مثال را در اين قسمت مي آوريم كه نشان مي دهند برابري (تساوي) پاسخها مي تواند حتي كاملاً شبيه – به سايزهاي گوههايي باشد كه با يكديگر متفاوت هستند. با ايجاد اين مثالها – دو مدل گوههايي شبيه به سايز دارند ولي برابري پاسخهاي بسيار متفاوت بايستي آسان باشد. درسي كه از اين يافته ها مي گيريم اين است كه مدلهاي رقابتي چرخة بازرگاني بايد از طريق برابري پاسخها – براي گوهها محاسبه شوند نه فقط براي يك گوه.
2/4 جزئيات مربوط به ويژگيهاي كمي
a)متغير استفاده سرمايهگذاري:
در اين قسمت يك ديدگاه فوق العاده را دربارة مقدار تغيير پذيري در سودمندي (استفادة) سرمايهگذاري بررسي مي كنيم و نشان مي دهيم كه اين تغييرات، نتيجه گيري اصلي ما را دربارة عدم اهميت گوة سرمايهگذاري تعويض نمي كند.
ويژگي كمي ما از تكنولوژي كه براي متغير استفاده سرمايهگذاري منظور ميگردد متعاقب تحقيق كيدلند و پري اسكات در سال 1988و هورن استين و پري اسكات در سال 1993 مي آيد. فرض مي كنيم كه تابع توليد به صورت فرمول (24) است.
(24)
در اين فرمول =n تعداد كارمندان و h طول مدت (يا ساعت هاي) زمان كاري در هفته ميباشد. پس مصرف نيروي كار نيز L=nh ميباشد.
در data ما فقط مصرف نيروي كار L و سهام سرمايهگذاري k را اندازهگيري مي كنيم. و مستقيماً مقدار h يا n را محاسبه نمي كنيم. معيار مشخص تابع توليد مي تواند به شكل فرضي تعبير شود كه تمام تغييرات مشخص در مقدار مصرف نيروي كار L ، در تعداد كارمندان ميباشد و ساعت كاري در هفته (h) ثابت ميباشد. بر طبق اين تفسير – معيار مشخص ما استفادة ثابت سرمايهگذاري را بر طبق گوة بازده محاسبه ميكند. (براي h ثابت) در اين قسمت اكستديم مخالف را بررسي مي كنيم: فرض كنيد كه تعداد كارمندان n ثابت است و تمام تغييرات در كار ناشي از ساعت كاري h در هفته ميباشد. با اين متغير استفادة سرمايهگذاري مشخص – سرويسهاي سرمايهگذاري Kh مناسب براي ايجاد سهام K , مصرف نيروي كار L مي باشند پس تغييرات در مصرف نيروي كار شامل تغييرات در جريان سرويسهاي سرمايهگذاري ميباشد. بنابراين مقدار استفادة سرمايهگذاري متناسب با مصرف نيروي كار L ميباشد و گوة بازده متناسب با است.
در شكل 9 نقشة گوههاي بازده اندازهگيري شده را براي دو ويژگي در زمان ركود بزرگ اقتصادي رسم مي كنيم. گوة بازده به وضوح كمتر كاهش مي يابد و در سال 1939 زماني كه استفاده سرمايهگذاري يك متغير ثابت ميباشد مجدداً بيشتر بدست مي آيد. ما گوة كار يا گوة سرمايهگذاري را بر روي نقشه ترسيم نكرديم چون اين دو گوه، بيشتر براي مقياس فاكتور در دو ويژگي مشخص مي باشند.
در شكل 10 اطلاعات و توليد پيشبيني شده را به واسطه گوههاي بازده و كار در دهه 1930 ترسيم كردهايم. با مقايسة شكل 10 و شكل 2 مي بينيم كه گوة بازده مجدداً اندازهگيري ميشود و گوة كار نقش بسيار بزرگتري را در محاسبة ركودهاي اقتصادي بازي ميكند و به كندي بهبود مي يابد و گوة بازده نقش بسيار كمتري را دارد.
در شكل 11 سه سري اطلاعاتي و پيشبينيهاي مدل را فقط با گوة سرمايهگذاري مي بينيم. همچنين مشاهده مي كنيم كه با وجود متغير استفادة سرمايهگذاري، گوة سرمايهگذاري هنوز براي هيچكدام از فعاليتها در اطلاعات به حساب آورده نمي شود.
در شكل 12 سهميههاي مجموع گوههاي بازده و كار را با دو ويژگي استفادة سرمايهگذاري (ثابت و متغير) مقايسه مي كنيم. اين شكل نشان مي دهد كه اين سهميهها كاملاً شبيه به يكديگر هستند. در حاليكه با اندازهگيري مجدد گوة بازده – همان طور كه تغييراتي در سهميه هاي نسبي دو گوه داريم – به وضوح تأثير كمي بر سهمية تركيبي آنها خواهد داشت. با محاسبة متغير استفادة سرمايهگذاري پس نتيجة اصلي تغيير نمي كند براي اينكه در زمان ركود بزرگ اقتصادي گوههاي بازده و كار نقش اصلي را بازي ميكنند و گوه سرمايهگذاري نقش پائينتري ولي به بهترين وجه دارد.
يافتههاي ما – نتيجة كلي تري را در رابطه با استفادة سرمايهگذاري نشان مي دهند: چنانچه گوههاي سرمايهگذاري فقط براي يك تفاوت كوچك از نوسانها محاسبه شوند و در اين زمان استفادة سرمايهگذاري ثابت باشد پس اين تفاوت در مورد متغير استفادة سرمايهگذاري كوچك خواهد بود. در اين قسمت طرحي را ثابت مي كنيم كه يك استدلال فرضي براي چنين نتيجهاي در مورد اسكتريم مي آورد و در اين استدلال سهمية گوة سرمايهگذاري نسبت به نوسانها صفر ميباشد. يك اقتصاد مشخص را با ورژن معين از مدل معيار ما – به استثناي تابع توليد كه داده شده بررسي كنيد. دقت كنيد كه با قرارگيري ، معيار مدل ما تصديق شود ولي با قرار گيري متغير مدل استفادة سرمايهگذاري تصديق گردد. پس به ترتيب دو شاخص اقتصاد 1.2=i با مقدار مساوي r و 1r و شوكهاي يكسان سرمايهگذاري اوليه وجود دارد. به منظور توالي گوههاي (Txit , Tlit , Ait): Lit , Cit , yit و mit بيانگر نتيجة مساوي درآمدها در اقتصاد با مقدار r=r1 ميباشد. پس اين فرضيه را داريم:
فرضية 3: اگر توالي گوههاي براي اقتصاد 2 داده شود و و و باشد پس برابر (تعادل) درآمدهاي x2t , l2t , c2t , y2t در اين اقتصاد همزمان با برابري درآمدهاي xit , lit , cit , yit براي اقتصاد 1 ميباشد.
اثبات: ما اين فرضيه را بدين صورت اثبات مي كنيم كه برابر وضعيتهاي اقتصاد 2 در برابري درآمدهاي اقتصاد 1 رضايت بخش هستند چون و با تعريف A2t به كار ميرود پس را داريم. وضعيت نمونه اول براي كار در اقتصاد 1 به صورت فرمول زير ميباشد.
در اين فرمول تعريف Tl2t را به كار مي بريم پس داريم.
بقية سؤالات بوجود آمده از برابري بدون تأثير مي باشند.
اين فرضيه بيان ميكند كه اگر Txit ثابت باشد پس سهمية گوة سرمايهگذاري براي نوسانهاي اقتصاد 1 صفر ميباشد پس Tx2t نيز ثابت ميباشد و بنابراين سهمية گوة سرمايهگذاري براي نوسانها در اقتصاد 2 نيز صفر ميباشد.
گسترش اين فرضيه در محيط تصادفي، فقط موضوع تغييرپذيري علامتها ميباشد. در فرضيه 3 دقت كنيد. سايز گوههاي اندازهگيري شده – زماني كه توانهاي كار r1 , r2 مختلف مي باشند ولي درآمد ها يكسان هستند – متفاوت خواهد بود.
براي اينكه دليل آنرا بفهميم – آزمايش زير را انجام دهيد. اطلاعات را از اقتصاد 1 توليد كنيد و گوهها را با استفاده از مقادير پارامترهاي اقتصاد 2 اندازهگيري كنيد. اگر اين گوههاي اندازهگيري شده به اقتصاد 2 باز خورد داده شوند پس اطلاعات توليد شده از اقتصاد 1 بهتر خواهند شد.
b/ كششهاي مختلف عرضة كار:
اكنون اين اثرات را بر نتايج مان چنانچه ويژگي ديگري تغيير داده شود بررسي مي كنيم: يعني كشش عرضة كار. حال فرض كنيد كه اين كشش كمتر از كششي است كه در تجزيه و تحليل قبلي ما بود. پس نشان مي هيم كه براي 2 اقتصاد با كششهاي مختلف عرضة كار- يك آنالوگ نتيجه در فرضيه 3 دارد: پذيرش كشش هاي مختلف عرضة كار، سايز گوة كار اندازهگيري شده را تغيير مي دهد ولي گوةسرمايهگذاري اندازهگيري شده را تغيير نمي دهد. بنابراين اگر سهمية گوة سرمايهگذاري در يك اقتصاد با كشش بالاي عرضة كار صفر باشد پس در اقتصاد با كشش پائين عرضة كار نيز صفر خواهد بود. يا به عبارت ديگر نتيجهگيريهاي ما تحت تأثير تغيير كشش پذيري عرضة كار قرار نميگيرد. براي مشاهده اين مطالب، دو اقتصاد مشخص را با ورژن مشخص از مدل معياري ما بجز در تابع استفاده كه در زير داده شده براي 1.2=i محاسبه كنيد.
در مدل معياري ما هر دو v و viلگاريتم هستند. پس با تغيير تابع vi مي توانيم دامنه وسيعي از كشش پذيري هاي متناوب عرضه كار را بوجود آوريم.
براي توالي داده شده از گوههاي بايستي نشانة نتيجة برابري درآمدها در اقتصاد 1 باشند و شوكهاي اوليه سرمايهگذاري در اقتصاد 1 و 2 يكي باشند. به اين ترتيب فرضيه زير را خواهيم داشت:
فرضية 4: اگر توالي گوهها براي اقتصاد 2 به صورت زير داده شود
و اگر A1t=A2t و باشد پس برابري در آمدها در اقتصاد 2 با برابري درآمدها در اقتصاد 1 همزمان خواهد بود.
اثبات: اين فرضيه را بدين صورت ثابت مي كنيم كه برابري وضعيتهاي اقتصاد 2 در برابري درآمدهاي اقتصاد 1 جبران ميشود پس وضعيت نوع اول براي مصرف كار در اقتصاد 1 به صورت زير ميباشد.
و با استفاده از تعريف فرمول زير را داريم:
بنابراين وضعيت نوع اول با كار در اقتصاد 2 حل ميشود. بقية سوالات مربوط به برابري بدون تأثير مي باشند.
چون گوههاي سرمايهگذاري در هر دو اقتصاد مساوي هستند پس اگر گوه سرمايه گذاري در يك اقتصاد ثابت باشد در اقتصاد ديگر نيز ثابت ميباشد و سهمية گوة سرمايهگذاري براي نوسانها در هر دو اقتصاد صفر ميباشد. گسترش اين فرضيه در يك محيط تصادفي فقط مربوط به موضوع علامتها ميباشد.
C/ تعديل (يا تطبيق) قيمتها:
حال يك تغيير مشخصتر را بررسي مي كنيم: يعني گسترش مدل رشد پيش نمونة با قبول تعديل قيمتهاي سرمايهگذاري.اين گسترش اساساً نتايج ما را تغيير مي دهد. در اين گسترش قانون اجراي سرمايهگذاري بيشتر از (1) نمي باشد بجز در فرمول (25) كه در اين فرمول هر واحد قيمت از تعديل شوك سرمايهگذاري را نشان مي دهد.
(25)
فرض مي كنيم كه به صورت فرمول (26) باشد.
(26)
در يك ضميمة فني – از چاري – كه هو و مك گراتن در سال 2005 اقتصادها را با تعديل قيمتها و همينطور بدون تعديل قيمتها مقايسه مي كنيم. با توجه به زمان ركود بزرگ اقتصادي، پي مي بريم كه قبول تعديل قيمتها كه منجر به گوة سرمايهگذاري حساب شدة ما ميشود – كمتر از آن گوه و بدون اين قيمت ها نوسان پيدا ميكند. همچنين درمييابيم كه گوة سرمايه گذاري به تنهايي هنوز براي هيچكدام از فعاليتها در توليد – كار و سرمايهگذاري در زمان ركود بزرگ اقتصادي به حساب نمي آيد.
با گرفتن برخي شهود براي اين يافتهها، متوجه مي شويم كه حالت هاي برابري تا تطبيق (تعديل) قيمتها همچون مدل رشد پيش نمونه يكي هستند بجز در قانون اجراي سرمايهگذاري (25) و معادله (5) Evler ميان زماني كه به صورت زير مي باشد:
دو اصطلاح آخري در كروشهها ،به وضوح نشان داده ميشوند تا با مقايسه شوند. سپس برحسب تشابه اوليه، اثر بر معادلة ميان زماني Evler در ارائه تعديل قيمتها، مقياس ديگري از ماليات سرمايهگذاري ميباشد. (اين مقياس بندي مجدد در حالتي روي مي دهد كه در معادلة ميان زماني Evler يك ماليات از 1+Txt در اقتصاد تعديل قيمت شبيه به ماليات در اقتصاد بدون تعديل قيمتها عمل كند.) طبعاً تعديل قيمتها – نتايج ديگري نيز بر استفاده راهحلهاي واقعي دارند. اگر اين نتايج صفر باشند پس تعديل قيمتها منجر به گوة سرمايهگذاري اي ميشود كه مجدداً مقياس بندي ميشود و هيچ اثري بر توليد – كار – يا سرمايهگذاري نخواهد داشت. آزمايش هاي كمي ما نشان مي دهند كه اين نتايج بسيار ناچيز هستند.
5/ مروري بر مطالب مربوطه:
تحقيق ما تا اينجا مربوط به مطالب موجود دربارة متدلوژي و تفسير (تعبير) گوهها ميباشد.
1/5 متدلوژي:
متد اوليه ما، دربارة بكارگيري محدوديتها از تئوري اقتصاد تا كنارهگيري اطلاعات فرمول بندي روشهاي تصادفي براي اين گوهها و همچنين برگردانده آنها به مدل كلي كمي برابري (يا تساوي) با يك روش حسابداري ميباشد. اين ايدة اصلي در مركز مقادير بيشماري از آزمايشها دربارة تئوري واقعي چرخة بازرگاني قرار دارد. مثلاً پرياسكات در سال 1986 به وضوح سوال كرد كه چه كسري از واريانس توليد مي تواند به صورت مثبت براي شوكهاي بهرهوري (كه با عنوان گوة بازده اشاره شدهاند تشكيل شود. تحقيقات پي در پي اين روش كلي تساوي حسابداري را گسترش داده اند تا گونه هاي وسيعي از شوكهاي ديگر را در بر گيرند. (مثلاً مطالعات كولي را در سال 1995 مشاهده كنيد)
يك تفاوت مهم بين متدها و ديگران اينستكه ما گوة كار و گوة سرمايهگذاري را از تلفيق مصرف كننده و حالتهاي اولية شركت كنار مي گذاريم در حاليكه اكثر مطالب اخير چرخة بازرگاني، مقياس هاي كاملي از شوكهاي كار و سرمايه گذاري را به كار مي برند. شايد نزديكترين پيشگام به متد ما متد مك گراتن در سال 1991 باشد. وي تساوي مدل خود را براي استنباط گوههاي ضمني به كار مي برد. اينگرام – كوچرلاكوتا و ساوين در سال 1994 طرفدار روش مشابهي با اين بودند.
2/5 تفسير گوهها و ارزيابي آنها:
اين ايده كه مالياتهاي مختلف رابطة بين مقادير مختلف ناچيز ولي اهميت را تحريف ميكنند پايه و اساس سرماية عمومي (كلي) ميباشد. مالياتها نه تنها تحريفهاي شناخته شده مي باشند بلكه منحصراً قدرتي براي اتحاديهها يا شركتها ميباشد كه معمولاً براي ايجاد گوة كار تصور ميشود.
و ايدهاي كه گوة كار از طريق مزدهاي Sticky يا قيمتهاي Sticky بوجود ميآيد پايه و اساس روش جديد كينه سيان براي چرخههاي بازرگاني ميباشد. مثلاً بهبودي اخير در روشهاي روتمبرگ و وودفورد در سال 1999 را مطالعه كنيد. در اينجا يك سهم از تحقيق ما اين است كه مقدار نقشه را بين گوهها و مدلهاي كلي برابري با تقاوتها نشان مي دهد.
بسياري از تحقيقات يك يا مقدار بيشتري از چهار گوه را ترسيم كردهاند. گوة بازده بطور جامع مطالعه شده است. گوة كار نيز مطالعه شده است. مثلاً پاركين (1988) – هال (1997) و گالي – كارتر و لوپز ساليدو (2002) همگي به صورت نمودار در آمدهاند و گوة كار را براي اطلاعات بعد از جنگ شرح دادهاند. پاركين در سال 1988 اعلام كرد كه شوكهاي پولي بايستي منتهي به گوه شود. هال در سال 1997 گوه را بعنوان تفاوت شوك بيان ميكند ولي يك تفسير تحقيقي را نيز شرح مي دهد. گالي – گارتر و لوپز – ساليدو (در سال 2002) انواع مختلفي از تفسيرها را همچون دورتمبرگ و وود فورد (در سال 1991 , 1999) توضيح مي دهد. مولي گان (در سال 2002) گوة كار را براي كشور آمريكا در بيشترين قرن 20- كه شامل ركود بزرگ اقتصادي ميباشد نشان مي دهد. وي فعاليتهاي در اين گوه را بعنوان افزايش تغييرات در مؤسسات بازاركار و تعديل آنها شرح مي دهد. كول و اوهانيان در سال 2002 گوة كار را در زمان ركود بزرگ اقتصادي نشان مي دهد و تفسيراتي مشابه تفسيرهاي ما را بيان ميكند. گوة سرمايهگذاري توسط مك گراتن (در سال 1991) – براون (1994) – كارل استروم و فروست (1997) و كوپر و اي جارك در سال 2000 مطالعه شده است.
6/ نتيجه گيري:
اين تحقيق، نظريه پردازان كاربردي را ارزيابي ميكند كه علاقمند به ايجاد مدلهاي كمي كوچك از نوسانهاي اقتصادي هستند. در ابتدا چنين نظريه پردازاني – منابع اوليه شوكها را براي فعاليت اقتصادي انتخاب كردهاند. آنها نياز دارند تا مكانيزمها را از طريق شوكهايي كه منجر به نوسانهاي چرخة بازرگاني ميشوند انتخاب كنند. ما نشان دادهايم كه اين مكانيزم ها مي توانند بوسيلة نتايج چهار گوه در مدل استاندارد رشد خلاصه شوند. متد حسابداري چرخة بازرگاني ما مي تواند براي برآوردي به كار برده شود كه مكانيزمهاي آن اميدوار كننده هستند و سپس كمك به نظرية پردازاني باريك بين در عقايدشان نمي كند.
با اين حال نشان دادهايم كه چطور متد ما از طريق استعمال در دورة بزرگترين ركود اقتصادي و يك نمونه از ركود اقتصادي امريكا موفقيت آميز ميباشد.
ما پي بردهايم كه گوههاي بازده و كار – با يكديگر – براي تمام كاهش ها و بهبود ها در چرخههاي بازرگاني به حساب مي آيند و گوههاي سرمايهگذاري تحت بهترين شرايط – كمترين نقش را بازي ميكنند. اين نتايج خلاصة آمارهاي كل دورة بعد از جنگ و مشخصات متناوب مدل رشد را نشان مي دهد. اين يافته ها حاكي از آن است كه مدلهاي موجود از تفاوتهاي بازار اعتباري – مانند مدل بارنانك و گارتر در سال 1989 و كارل استروم و فروست در سال 1997 مي توانند فقط براي يك تفاوت كوچك از نوسانها در بزرگترين ركود اقتصادي امريكا و نمونة متداول تر ركودهاي امريكا محاسبه شوند. اين يافتهها همان سهميههاي واقعي اولية ما هستند.
در هر حال اين يافتهها به معناي اينكه تفاوت ها در بازار هاي مالي ربطي به نوسانهاي چرخة بازرگاني ندارند نمي باشد. در واقع نشان دادهايم كه اقتصاد خرد با تفاوتهاي مصرف مالي برابر با اقتصاد پيش نمونه با گوههاي بازده ميباشد. در اين باره در حاليكه مدلهاي موجود از تفاوتهاي بازار اعتباري اميدوار كننده نيستند مدلهاي جديد در تفاوتهاي مالي بعنوان گوههاي بازده و كار مي باشند.
به طور كلي تر، نتايج ما نشان مي دهند كه تحقيق فرضي آتي – بايد بر تكامل مدلهايي تاكيد كند كه منجر به نوسانات در گوههاي بازده و كار ميشوند. بسياري از مدلهاي موجود نوسانات را در گوههاي كار بوجود مي آورند. كار ستيزه جويي، پيشرفت مدلهاي جزئي در شوكهاي اوليهاي ميباشد كه منجر به نوسانات در گوههاي بازده ميشوند.
نكته مهم:
در متدهاي چاري – كه هو و مك گراتن (در سال 2005) يك متد طيفي را براي تعيين سهميههاي گوهها به كار مي بريم كه اين متد براساس ويژگيهاي گروه از فرآيند تصادفي كه اين متد را بوجود مي آورند ميباشد. ما اين متد را در هر دو دوره به كار بردهايم و پي بردهايم كه گوة سرمايهگذاري فقط نقش مياني بازي ميكند.
38 ضميمه: نقشة گوههاي كار و سرمايهگذاري:
در اين قسمت نقشهاي را بنابر دو اقتصاد خردهتر به همراه تفاوتها و دو اقتصاد رشد پيش نمونه با گوههايش نشان مي دهيم. در متن قبلي، نقشه را براي گوههاي بازده و ميزان مصرف دولت شرح دادهايم. در اين ضميمه آنرا براي گوههاي كار و سرمايهگذاري بيان مي كنيم.
A.گوههاي كار به واسطة دستمزدهاي Sticky
در اين قسمت نشان مي دهيم كه اقتصاد مالي دستمزد Sticky در نقشهاي با اقتصاد رشد پيش نمونة به همراه گوههاي كار ترسيم ميشود. در يك اقتصاد خرد شوكهاي اوليه همان خط مشي مالي مي باشند در حاليكه در اقتصاد پيش نمونه اين شوكها دربارة گوة كار مي باشند.
A.يك اقتصاد خرده با دستمزدهاي Sticky:
يك اقتصاد مالي را كه در تعداد زيادي از مشتريان مشخص و بارز ساكن شده با علامتي از نظر بي ثباتي شبيه به آنچه كه در بالا آمده بررسي كنيد. اين اقتصاد شامل توليد كنندة رقابتي كالاهاي نهايي و زنجيرهاي از اتحاديههاي انحصاري رقابتي ميباشد كه مزدهاي ناچيزشان را در راه پيشرفت درك شوكها مي گذارند. هر اتحاديه تمامي مشتريان يا مصرف كنندگاني را نشان مي دهد كه يك نوع خاص از كار را عرضه ميكنند.
در هر زمان t محصولات دراين اقتصاد، يك كالاي مصرفي – پول و زنجيرهاي از انواع متفاوت كار مي باشند كه بوسيله نشان داده ميشوند.
تكنولوژي براي توليد كالاهاي نهايي ميباشد بواسطة سرمايهگذاري و مجموع كار در تاريخ Stثابت ميباشد و به مقياس بر ميگردد و به صورت فرمول (27) داده ميشود.
(27)
در اين فرمول (St) y توليد كالاي نهايي ميباشد و k(st-1) مقدار سرمايه گذاري است و فرمول (28) مجموعي از انواع مختلف كار L(j , st) ميباشد توليد كنندة كالاي نهايي به صورت رقابتي رفتار ميكند. اين توليد كننده، كمي شوكهاي سرمايهگذاري اوليه (S-1) K را دارد و طبق فرمول (29) سرمايهگذاري را اجرا ميكند.
(28)
(29)
در اين فرمول (St)x سرمايه ميباشد. مقدار نامشخص سودها براي اين توليد كننده در فرمول (30) مي باشد.
(30)
در اين فرمول (St)Q قيمت يك دلار در St در يك واحد انتزاعي ار محاسبه ميباشد (st)P قيمت كالاهاي نهايي در ST به دلار ميباشد و (st-1)w مجموع مزدهاي ناچيز در st است كه فقط بستگي به st-1 دارند.
مسئله توليد كننده مي تواند به دو صورت گفته شود: ابتدا توليد كننده تواليها را براي سرمايهگذاري (st-1)k– سرمايه (st) x و مجموع كار (st)L برحسب افزايش فرمول (30) نسبت به (27) و (29) انتخاب ميكند. حالتهاي اوليه مي توانند به شكل فرمولهاي (31) و (32) خلاصه شوند.
(31)
(32)
دوم: براي هر مقدار داده شده از مجموع كار (st)L، تقاضاي توليد كننده براي هر نوع كار متفاوت در راهحل (33) داده ميشود.
(33)
در اين راه حل (st-1 , j)w مزد ناچيز كار متفاوت از نوع j ميباشد.
مزدهاي ناچيز و كم از طريق اتحاديه ها قبل از درك واقعه در زمان t داده ميشوند. بنابراين مزدها مي توانند حداكثر بستگي به st-1 داشته باشند. تقاضا براي كار از نوع j بوسيلة توليد كنندة كالاهاي نهايي به شكل فرمول (34) ميباشد.
مصرف كنندهها مي توانند همانطور كه در زنجيرة اتحاديه ها با شاخص j سازماندهي ميشوند تصور شوند. هر اتحاديه شامل تمام مصرف كنندگان در اقتصاد بعلاوه كار نوع j باشد هر اتحاديه درك ميكند كه با كاهش شيب (يا ضريب زاويه) تقاضا براي انواع كار مواجه است و اين در فرمول (34) آمده است.
(34)
در هر زمان اين مزدهاي جديد – قبل از درك شوكهاي جاري – معين ميشوند. تفاوتهاي يك مصرفكنندة در j اتحاديه به شكل فرمول (35) ميباشد.
(35)
در اين فرمول (j , st)C , (j , st)L , (j , st)M ميزان مصرف – عرضة كار و پس اندازهاي پول اين مشتري مي باشند و (st)P سطح كلي قيمت اقتصادي است.
اين اقتصاد بازارهاي كاملي براي مطالبات ناچيز تصادفي دارد. ما ساختار بستانكاري را با گروههاي كم تك دورهاي تصادفي كه كامل مي باشند نشان مي دهيم. (j , st+1)B نشانة پساندازها (يا داراييهاي) مصرف كننده از يك گروه خريد در زمان t و همچنين تاريخ st با رشوه هاي تصادفي در برخي وقايع خاص st+1 در t+1 ميباشد كه در اينجا (st,st+1)=st+1 ميباشد. يك نفر از اين گروه يك دلار را در زمان t+1 مي پردازد درحاليكه وقايع خاص St+1 اتفاق مي افتند و در غير اين صورت صفر ميباشد. پس نشانة قيمت دلار اين گروه در زمان t و تاريخ Stميباشد.
مسئلة j اتحاديه در فرمول (35) در بالاترين حد براي حدهاي بودجه ميباشد.
و محدوديت (حد) قرض گرفتن ميباشد در اينجا در فرمول (34) آورده شده. T(st) جابهجاييها و حدهاي در مقدار واقعي قرض گرفتن توسط مصرف كننده مثبت و ثابت ميباشد. همچنين … و به پرداختي شركت تقسيم ميشوند. وضعيتهاي اولية و داده ميشوند و فرض ميشوند كه براي تمام مقدار j يكسان مي باشند. توجه كنيد كه در اين مسئله اتحاديه مزدها و موافقتهايي را انتخاب ميكند كه كار در مزدهايي كه تقاضا ميشود عرضه ميشود.
(36)
حالتهاي اوليه براي اين مسئله مي تواند به طور خلاصه به اشكال زير باشد.
(37)
(38)
توجه كنيد كه در يك حالت ثابت اين حالت براي تا حدي كاهش مي يابد كه مزدهاي واقعي بعنوان افزايش قيمت در مقدار ناچيز جانشيني بين كار و ميزان مصرف نشان داده ميشوند. پس به وضوح با ايجاد تناسب بين اتحاديه ها – پي مي بريم كه تمام آنها ميزان مصرف يكسان – كار يكسان – تعادل هاي پولي يكسان و داراييهاي گروهي يكسان و مزدهاي يكسان را انتخاب ميكنند كه اين به سادگي شاخص براي و (st)C (st)L و … ميباشد.
ويژگي ديگري از فرآيند عرضه پول و حالتهاي بازار مركزي را بررسي كنيد. فرآيند عرضة پول ناچيز و كم بوسيله نشان داده ميشود كه در اينجا (st)N يك فرآيند تصادفي ميباشد. بالانسهاي جديد پولي براي مشتريان در شيوة سر جمع – با دادن جابهجائيهاي ناچيز تقسيم ميشود. محدوديت راهحل براي اين اقتصاد C(st)+… ميباشد. گروه بازار مركزي نياز دارد كه 0B(st+1)= باشد.
b/ اقتصاد پيش نمونة مربوط با گوههاي كار:
حال اقتصاد پيش نمونه (نمونة اصلي) را با پول و گوههاي كار و تكنولوژي داده شده در فرمول (27) بررسي كنيد. شركت مورد 30 را با توجه به 29 به بالاترين حد مي رساند. حالتهاي اوليه مي توانند بوسيلة 31 و 32 به طور خلاصه نشان داده شوند.
(39)
مصرف كننده را براي محدوديت بودجه به بالاترين حد (ماكزيمم) مي رساند. در اين جابهجائي سر جمع و تقسيمهاي D(st)=P… ميباشد. حالتهاي اوليه براي پول و افراد با توجه به تناسب 36 و 37 مشخص مي باشند كه اين تناسب در آنها انجام شده است. حالت اوليه براي كار بوسيله داده ميشود.
يك تساوي از اقتصاد مزد sticky را براي برخي فرآيندهاي تصادفي M*(st) در رشد پولي بررسي كنيد. تمام سهميهها و قيمتها در اين تساوي با نشان * مي باشند. سپس به راحتي مي توانيم اين فرضيه را عنوان كنيم:
فرضية 5: اقتصاد پيش نمونه را كه فقط با يك فرآيند تصادفي شرح داده شده براي رشد پولي M(st)=M*(st) و گوههاي كار داده شده در فرمول 40 بررسي كنيد.
(40)
در اين فرمول ودر تساوي اقتصاد مزد sticky محاسبه ميشوند. سپس تساوي سهميهها و قيمت ها در اقتصاد مزد sticky را در اقتصاد پيش نمونه نشان دهيد.
اثبات اين فرضيه – بلافاصله از روي مقايسه حالتهاي اوليه – محدوديتهاي بودجه و محدوديتهاي راهحل براي اقتصاد پيش نمونه – بعلاوة گوة پول و گوه كار براي اقتصاد مزد sticky صورت ميگيرد. يك طرح كليدي اين است كه تحريفها بين مقدار ناچيز جانشين در بين رفاه و ميزان مصرف و توليد بسيار كم و ناچيز از كار فرضي در فرمول 38، براي اقتصاد مزد sticky كاملاً بوسيلة گوه كار در فرمول 40 در اقتصاد پيش نمونه بدست ميآيند.
سپس فرض كنيد كه تابع استفاده در مورد مصرفكنندگان در اقتصاد مزد sticky به طور مثبت از پول جدا ميشود تا حدي كه U(C,L,m)=U(C,L),…. بنابراين يك ورژن واقعي از اقتصاد پيش نمونه را با گوههاي كار محاسبه كنيد.
فرض كنيد تابع استفاده به شكل فرمول 41باشد و تكنولوژي مانند اقتصاد مالي پيش نمونه يكسان باشد. باقي اقتصاد در روش (شيوة) واضح و آشكار را مشخص كنيد. بنابراين به سرعت به قرار ذيل ميشود:
(41)
قضيه فرعي 1: اقتصاد واقعي پيش نمونه را فقط با فرآيند تصادفي داده شده كه براي گوههاي كار شرح داده ميشوند محاسبه كنيد.
در اين فرمول در تساوي اقتصاد مزد sticky بعلاوة امتيازات فرم 41 محاسبه ميشود. سپس تساوي سهميهها در اقتصاد مزد sticky با سهميه در اقتصاد واقعي پيش نمونه همزمان ميباشد.
B گوههاي سرمايهگذاري بواسطة تفاوتهاي سرمايهگذاري:
انواع مختلفي از تابعهاي سرمايهگذاري تحت تأثير اقتصاد – با افزايش قيمت سرمايهگذاري قرار دارند. تابعها بعنوان مالياتهاي سرمايهگذاري در اقتصادهاي پيش نمونه نشان داده ميشوند برخي از اين تابع هاي سرمايه گذاري بعنوان راهحلهاي بيهوده در هر دو محدوديت راهحل و معادلة اجراي سرمايهگذاري آورده ميشوند. يك مثال از اين نوع تابعها مدل كار استروم و فروست در سال 1997 ميباشد كه اين افراد يك ورژن كمي از مدل برنانك و گرتلر در سال 1989 را به طور مفصل شرح دادند. در اين قسمت تساوي بين مدل كارل استروم و فروست و مدل پيشنمونة رشد را با قيمتهاي تعديلي نشان مي دهيم.
a)اقتصاد خرد با وجود تفاوتهاي سرمايهگذاري:
مدل كارل استروم و فورست زنجيرهاي از مبتكران خطرناك بي طرف از گروه و زنجيرهاي از مصرف كنندگان مجموعة 1 را دارا ميباشد. زمانبندي به قرار ذيل ميباشد. در شروع هر دوره – هر مصرف كننده واحدهاي كار L1 و هر مبتكر واحدهاي كار Let را عرضه ميكند و هر مصرف كننده و مبتكر سرمايه اي را با علامت هاي kct , ket اجاره ميكنند تا شركتهايي را ايجاد كنند كه توليد آنها براساس تكنولوژي F(k ct+…) ميباشد. اين شركتها در اين جا rt مقدار اجارهاي سرمايه و wt و wet مقدار مزد مصرف كنندگان و مبتكران ميباشد. مصرف كنندگان اين مسئله را با ماكزيمم استفادةو براي حل ميكنند.
در اين جا ct مقدار مصرف آنها و qt قيمت كالاي سرمايهگذاري در واحدهاي مربوط به ميزان مصرف كالا و Tt جابهجايي سر جمع ميباشد. حالتهاي اوليه را براي شركتها و مصرف كنندگان تركيب كنيد و فرمول (42) , (43) را مي دهد.
(42)
(43)
ميزان مصرف كالاها مي تواند به كالاهاي سرمايهگذاري – فقط بوسيلة مبتكران – تغيير شكل بدهد. هر مبتكر خود داراي تكنولوژياي ميباشد كه واحدهاي It ميزان مصرف كالاها را در شروع هر دورة t به واحدهاي wt itاز كالاهاي سرمايه گذاري در پايان دوره تبديل ميكند. در اينجا شوك wti.i.d ميباشد و شدت را دارد. درك wt داراي اطلاعات خصوصي براي مبتكر ميباشد. در شروع هر دوره – هر مبتكر يك واحد از كار را با درآمد دريافتي كار wet و درآمد دريافتي اجارهاي rt ket عرضه ميكند و مالياتهاي Tetرا پرداخت ميكند. مقدار سرمايهگذاري مبتكر (1-8) qt ket ميباشد. پس ارزش خالص مبتكر در زمان t فرمول 44 است.
(44)
مبتكران مي توانند قيمت خالص اشان را براي پولهاي قرض گرفته از واسطههاي مالي به كار برند تا كالاهاي مصرفي را خريداري كنند و آنها را با كالاهاي سرمايهاي تعويض كنند. واسطههاي مالي مي توانند توليد wtit را بوسيله پرداخت قيمت متناسب (نسبي) Nit به كالاي سرمايهاي كنترل كنند. اين قيمت كليد تفاوتهاي سرمايهاي در مدل ميباشد.
در اين اقتصاد، محدوديت كليدي تجارت اين است كه مبتكران فقط مجاز مي باشند قراردادهاي مشخص ميان دورهاي را كه قبل از درك wt ايجاد شدهاند و بعد از آن تسويه شدهاند را ثبت كنند. (مخصوصاً مبتكران بي طرف از ثبت اين قراردادها – كه مجموع خطرها را با مصرف كنندگان تقسيم ميكنند منع شدهاند. طبق چنين محدوديتي از تون سند (1979) ميفهميم كه قرار داد بهينه، يك نوع بدهي خطرناك است كه مبتكر يك مقدار ثابت (it-at) Rtرا سود مي دهد. به فرض اينكه wt بزرگتر از سطح ميان بر wt و wtit باشد پس Rt=(it-at)=t it واسطهها در صورتي مبتكر را كنترل ميكنند در صورتي كه اگر و فقط اگر باشد.
طبق چنين قرار دادي، درآمد مورد نظر براي مبتكر به صورت زير ميباشد.
و درآمد مورد نظر از واسطة مالي به شكل زير ميباشد.
پولهايي را كه واسطهها قرض مي دهند بواسطة مصرفكنندگان مي باشند. مصرفكنندگان مي توانند كالاهاي مصرفي اشان را از شروع دوره تا پايان آن با مقدار صفر از بازگشت ذخيره كنند و يا كالاهايشان را به مبتكران قرض بدهند تا آنها را در واسطههاي مالي Save كنند. مجموع مبتكران كم ميباشد و قرارداد بهينه. درآمد مورد نظر آنها را برحسب محدوديت به بالاترين حد مي رساند (ماكزيمم) پس برگشت ناخالص واسطهها به سرمايهگذاري it-at حداقل يك ميباشد. سپس قرارداد حل ميشود به صورت
(45)
و حالتهاي اوليه نشان مي دهند كه
(46)
و چون با 45 مساوي ميباشد پس سطح بهينة سرمايهگذاري به وسيلة (47) آورده ميشود. درآمد موردنظر براي هر مبتكر به صورت (48) ميباشد كه طبق قانون اعداد بزرگ مجموع درآمد مبتكران ميباشد از (47) مي فهميم كه هر نوع سرمايه گذاري مبتكر خطي است كه قيمت خالص مبتكر ميباشد يعني مجموع سرمايهگذاري خطي در مجموع قيمت خالص ميباشد.
هر دو جمع – نتيجه و قانون اعداد بزرگ – نشان مي دهند كه مجموع سرمايهگذاري توسط مبتكران قانون حركت زير را دارد.
(47)
(48)
(49)
بعد از جانشيني (تعويضي) 44 و 48طرف راست 49 qtItfميشود.
در اين جا r<1 ميباشد.
(50)
فرض مي كنيم كه مبتكران در آينده به تعداد زيادي از مصرف كنندهها تخفيف مي دهند. اين فرض لازم است چون مقدار ميان دورهاي برگشت كه توسط مبتكر كسب شده بيشتر از مقدار برگشت مصرف كنندگان ميباشد. اگر مبتكران درآينده مقدار ثابتي (يكساني) را به مصرف كنندگان تخفيف بدهند پس مبتكران مقدار مصرف را به تعويق مي اندازند و هيچ برابري وجود نخواهد داشت.
با بي طرفي مبتكران و مجموع نتايج واضح خواهد بود كه تصميمهاي بهينه مبتكران مي تواند با ماكزيمم (50) به (49) بدست آيد. تعميل (وصول) ماليات سرجمع به مبتكران – مصرف كنندگان را نيز دوباره سهيم ميكند و بنابراين Tt=j Tet.
b/ اقتصاد پيش نمونة مربوط به گوههاي سرمايهگذاري:
در اقتصاد پيش نمونه مربوط به مدل كارل استروم و فروست كه از نظر تفاوتهاي سرمايهگذاري دقيقاً شرح داده شدهاند محدوديت راهحل ميباشد. شركت f(kt , lt , ) را با حالتهاي اوليه Fkt=rt , Flt=wt به ماكزيمم مي رساند و مشتريان با به ماكزيمم مي رسانند.
و در اينجا Tt نشانهاي براي سودها ميباشد. همين طور جابهجاي سر جمع Tt با Txtxt داده ميشود پس حالتهاي اوليه به صورت هاي زير خلاصه ميشوند:
(51)
(52)
نشانة تساوي سهميهها در اقتصاد كارل استروم و فروست با علامت ستاره * داده ميشود و فرضية زير را به ما مي دهد:
فرضيه 6: اقتصاد پيش نمونهاي را كه دقيقاً شرح داده شده با يك سري فرآيندهاي تصادفي براي تعديل قيمتهاي مالياتهاي بردرآمد سرمايهگذاري و ميزان مصرف دولت محاسبه كنيد. مجموع برابري سهميهها براي اين اقتصاد پيش نمونه – با اقتصاد خرده به همراه تفاوتهاي سرمايهگذاري همزمان ميباشد.
در اين فرضيه مجموع ميزان مصرف را با در اقتصاد كارل استرم و فروست و با Ct+gt در اقتصاد پيش نمونة مربوطه بدست ميآوريم. فرضية 6 شبيه به فرضيه ايجاد شده توسط كارل استروم و فروست ميباشد.
در مورد روستا و دِه تعاریف متعدد و زیادی گفته شده، ده یا روستا که در کتابهای نشر قدیم به صورت دیه هم دیده میشود، در زبان پهلوی، ده (Deh) در پارسی باستان (Dahya) به معنی سرزمین و در اوستا به شکل دخیو (Daxya) آمدهاست.
در ایران، ده از قدیمیترین زمان یک واحد اجتماعی و تشکیلاتی و جایی بودهاست که در آن گروههایی از مردم روستایی برای همکاری در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گرد هم تجمع یافتهاند. ده اساس زندگی اجتماعی ایران را تشکیل میدهد و اهمیت آن به اعتبار اینکه یک واحد تشکیلاتی در زندگی روستایی است، در سراسر قرون وسطی و از آن پس تا به امروز برقرار بودهاست.
در عرف ده عبارت از محدودهای از فضای جغرافیایی است که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از تعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی، عواطف و علائق مشترک هستند، در آن تجمع مییابند و بیشتر فعالیتهایی که برای تأمین نیازمندیهای زندگی خود انجام میدهند، از طریق استفاده و بهره گیری از زمین و در درون محیط مسکونیشان صورت میگیرد، این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل ده نامیده میشود.
پلاسید رامبد (Placide Ramboud) جامعه شناس فرانسوی میگوید: ده واحد اجتماعی ویژهای است که با یک فضا در ارتباط متقابل است و این فضا به عنوان یک عنصر ضروری در نظام اجتماعی ده نقش دارد و به این ترتیب ده دارای بعد اجتماعی است که میتواند یکی از عوامل اساسی تشکیل دهنده آن به شمار رود. ده محصول کنشهای متقابل گروههای انسانی و فضا است، میان اعضای ده رابطهای محلی وجود دارد که نتیجه کنشهای متقابل تاریخی است و موجب پیدا شدن حافظه جمعی و محلی است و در نتیجه نوعی وجدان یا شعور جمعی به وجود میآورد.
زماني ده يك واحد توليدي صنعتي است كه بر صنايع روستايي استوار باشد، يعني ماد? اوليه آن در ده بدست آيد و در محيط ده نيز به مواد قابل مصرف تبديل شود، همچون :
صنايع و فرآوردههاي توليدات دامي و خوراكي، فرشبافي، صنايع استخراج سنگهاي معدني، كارگاههاي سفالگري، سراميكسازي،چينيسازي و ... .
وقتي ده بر اساس خدمات استقرار مييابد كه يكي از جنبههاي سرويس رساني در آن اساس معيشت باشد، نظير دهاتي كه بر مبناي چشمههاي آبگرم يا آبهاي معدني پا گرفته، يا دهاتي كه بر سر راه تجارتي يا در مسير بازارهاي عرضه و تقاضاي كالاهاي مصرفي و يا تجارتي شكل گرفته باشند و يا دهاتي كه در نواحي خوش آب و هوا ايجاد شده، از نظر سياحتي داراي اهميت هستند و امرار معاش ساكنان آن بر مبناي هتلداري و خدمات رساني به مسافران يا سياحان استوار است.
ترديدي نيست كه در يك قلمرو جغرافيايي معين، نخستين روستاها در مستعدترين نقاط آن به وجود آمدهاند يعني جاهايي كه بهرهبرداري از آب سهلتر و به زير كشت بردن زمين مستلزم كار كمتر و بازده بهتري بوده است. اما سيماي روستاها و نقش و مباني اقتصاديشان در سراسر جهان يكسان نيست: سيماي دهات از ناحيهاي به ناحيه ديگر متفاوت است يعني استقرارگاههاي روستايي ممكن است حالتي مجتمع و متمركز و در مواردي متفرق و پراكنده باشد كه اين مطلب مهم محتاج تحليل است. نقش و مباني اقتصادي روستاها نيز بنابر شرايط جغرافيايي محل فرق ميكند، براي مثال، ما در مناطق استوائي با روستاهايي سروكار داريم كه به تمرين زراعت متحرك مشغولند، بدين معني كه يك قطعه زمين براي چند سالي كشت ميشود و وقتي كه محصول به علت فرسودگي خاك و آفات و حشرات موذي و گياهان هرز كاهش مييابد، به قصد رفتن به ناحيهاي ديگر ترك ميشود. اين قبيل روستاها مطلقاً دامپروري نميكنند. در پارهاي موارد به روستاهايي برميخوريم كه اساساً دامپرورند و نمونه آن در ايران و خاصه در خلخال زياد داريم. در اين قبيل روستاها كوچ انجام نميشود ولي حيوان را در مسافت كم به وسيله چوپان به چرا ميفرستند، برخي روستاييان با زراعت آشنايي دارند اما اساس معيشت از دام است.
بنابراين ملاحظه ميشود كه ضمن اينكه ده يك پديد? جهاني است در هر منطقه متناسب با شرايط جغرافيايي موجود ويژگيهايي يافته و شكل و حالت خاص به خود ميگيرد.
يكي از ملاكهايي كه براي يافتن علل طبيعي يا مصنوعي پيدايش دهات ميتوان مورد استفاده قرار داد اسامي آنهاست. نگاهي به اسامي روستاها و آباديها و دهات ايران يا هر كشور ديگر ما را به اين نكته رهنمون ميسازد كه ميتوان آنها را برحسب نامشان طبقهبندي كرد. اين طبقهبندي ما را از راه معناي اسامي روستاها به علل پيدايش آنها راهنمايي ميكند. در ميان اسامي روستاها گروههاي زير از لحاظ روستاشناسي اهميت بيشتري دارند:
1. نامهايي كه معنا و مفهومي صرفاً جغرافيايي دارند و برخي حكايت از نوعي وحدت جغرافيايي ميكنند مانند:دهدشت، كندعليا، كندسفلي و نظاير آن.
2. نامهايي كه معنا و مفهومي شخصي دارند و بر اين دلالت ميكنند كه به وسيله شخص معيني و بر اثر اقدامات و طرحهاي از پيش انديشيده ايجاد شدهاند مانند: حسنآباد، سعادتآباد و غيره.
3. نامهايي كه با كلمه مزرعه يا باغ شروع يا ختم ميشوند، مانند باغفيض، مزرعه حسينآبادوغيره.
همين سه گروه از لحاظ يافتن اصل و منشأ ده كمك شاياني ميكنند و به كمك آنها ميتوان پي برد كه مثلاً مزرعه... يا باغ... در اصل ده نبوده بلكه قطعه زمين مستعدي بوده است كه به وسيله مالك يا زارع مبتكر يا معمري تبديل به يك مزرعه شده و سپس با توسعه عمليات عمراني به تدريج خانوارها در اطراف سكني گزيده و جماعت دهي را بنيان نهادهاند و پس از آنكه جمعيت آن از حد نصاب عرف زمان تجاوز كرد،به عنوان روستا شناخته شده است.
درقانون اصلاحات ارضی در ایران ده چنین تعریف میشدهاست. ده یا روستا عبارت از یک مرکز جمعیت و محل سکونت و کار تعدادی خانواده که در اراضی آن ده به کار کشاورزی اشتغال دارند و درآمد اکثریت آنان از طریق کشاورزی حاصل میشود.
رامبد میگوید : روستا برآیندی از عناصر طبیعی و عناصر ساخته شدهاست که به گونهای زمینه سازگاری فرد را با جامعه فراهم میآورد و موجب جامعه پذیری میشود. در ده بین گروه و فضای جغرافیایی محدود و بسته و ثابت نوعی روابط اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی وجود دارد و این روابط موجب پیدایش وحدت و یکپارچگی گروه میشود و آن را از گروه دیگر متمایز میسازد. اجتماع ده دارای نیروی معنوی مسلط بر اعضایش است که بر رفتار افراد نظارت عالیه شدید دارد و آنها را به پیروی از هنجارهای اجتماعی وادار میکند و این نیروی معنوی همان سنتهای روستایی و قوانین ثابتی است که بر جامعه ده حاکم است.
تونیس (Tonnies) میگوید: جامعه روستایی به عنوان یک جامعه آرمانی که سرشار از تقدس، هماهنگی و صلح و صفاست.
روث گلاس (Ruth Glass) مینویسد: برای ما صفت روستایی دارای مفهوم مطبوع و مطمئنی است. زیبایی، سادگی، راحتی، فراغت، منظرههای دلگشا، آزادی، صلح و صفا و آرامش است.
تا آنجا که مي دانم اين نخستين بار است که در مطالعه روستاهاي ايران به مقوله سبک زندگي روستايي توجه مي شود زيرا مفهوم سبک زندگي براي فهم و توصيف زندگي مدرن شهري ابداع و بکار رفته است.
در مطالعات جامعه شناسي شهري کلاسيک زندگي شهري به مثابه اي از شيوه از زيستن در تقابل با شيوه زندگي روستايي تعريف مي شود.
بخشي از اين تقابل و تفاوت موضوع سبک مندي زندگي شهري و وضعيت يا حالت "بي سبکي" زندگي روستايي است. برپايه مفهوم يا نظريه سبک زندگي مي توان گفت زندگي روستايي در معناي گذشته و سنتي آن از نظر ابعاد زير با زندگي شهري متفاوت است:
زندگي روستايي بر پايه "توليد" سامان گرفته است. در حاليکه زندگي شهري برپايه "مصرف".
زندگي روستايي مبتني بر مفهوم "کار" است و در آن فراغت به معناي دقيق کلمه معنا ندارد اما زندگي شهري مبتني بر "کار و فراغت" است.
زندگي روستايي مبتني بر "ارزش کاربردي" کالاهاست در حاليکه زندگي شهري مبتني بر "ارزش هاي کاربردي و نمادين.
زندگي روستايي مبتني تداوم و استمرار سنت ها و تکرار گذشته است در حاليکه زندگي شهري مبتني بر "نوآوري فرهنگي" است.
روستاييان عمدتا از طريق ساختارهاي خويشاوندي و سن و طايفگي به توزيع قدرت مي پردازند اما در شهر توزيع قدرت عمدتا بر اساس تخصصي شدن تقسيم کار اجتماعي و ويژگي هاي طبقاتي است.
هر روستا داراي يک فرهنگ واحد و فرهنگآن يک کليت يکپارچه اي را بوجود مي آورد وين فرهنگ يکچارچه تعيين کننده تمام ويژگي هاي زندگي افراد است اما فرهنگ شهر ناهمگون است و داراي خرده فرهنگ هاي مختلف و تنوع فرهنگ هاي زباني و نژادي و قومي است.
زندگي روستايي مبتني بر الگوي سازگاري با الزامات "طبعت" است اما زندگي شهري مبتني بر الگوي فرهنگ و ايجاد تغيير و دستکاري محيط و تسلط و بهره کشي از آن است.
اين ويژگي ها و ويژگي هاي ديگر شيوه زندگي روستايي در دوره هاي گذشته اجازه نمي داد تا پديده سبک زندگي به معنايي که در شهر ديده مي شود بوجود آيد. اما با رشد فرايند شهرنشيني و بهتر است دقيق تر بگويم "شهري شدن" در روستاها نيز سبک زندگي در حال شکل گيري است.
روستاهاي ايران ايران طي نيم قرن گذشته از نظر شيوه زندگي و ارزش هاي بنيادي فرهنگي دستخوش تغييرات مهمي شده است. از اينرو ديگر نمي توان با رويکردهاي کلاسيک که روستا را مقر سنت مي ديد و شهر را مقر مدرنيته فهم کرد. در روستاهاي ايران به نوعي "مدرنيته روستايي ايراني" بوجود آمده است.
براي مثال ارزش هاي مبتني بر مصرف يا ارزش هاي نمادين کالاها در روستاها نيز ديده مي شود. آن تلقي سنتي که روستا زادبوم و زيستگاه "فولکلور" يا "فرهنگ قومي" بود اکنون از ميان رفته است و در روستاها نيز ديگر همانند شهرها بندرت مي توان شعر و زبان و موسيقي فولکوريک را مشاهده کرد و بجاي آن همان محصولات رسانه اي يا فرهنگ عامه پسند جايگزين شده است.
حتي صنايع دستي سنتي روستايي مانند قاليبافي و گليم بافي و سفالگري و امثال اينها در حال از بين هستند و دختران جوان روستايي ديگر ترجيح مي دهند به يادگيري مهارت نوين بپردازند.
در نتيجه رسانه اي شدن فرهنگ روستايي و تحولات ساختاري ديگر ارزش هاي اجتماع گرايانه رو به افول نهاده و ارزش هاي فردگرايانه در آن توسعه يافته است. اين امر باعث تفاوت هاي اساسي بين نسل هاي بزرگسالان (پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها) با فرزندان و نوه هاي آنها شده است.
اين امر بيش از هر چيز در شيوه لباس پوشيدن و آرايش و شيوه هاي گفتار و رفتار نسل جوان روستايي تجلي و عينيت يافته است. ديگر بسهولت نمي توان تفاوت فرهنگي بارز بين جوان روستايي و شهري مشاهده کرد اگرچه همچنان اين دو در زمينه هاي خاصي متفاوت هستند.
اقتصاد روستايي با توليد انبوه و متنوع محصولات كشاورزي، باغي و دامي موجب تامين بخش مهمي از نيازهاي اقتصادي مردم و ارتقاي قدرت صادراتي جامعه مي گردد. روستاها بخش وسيعي از عرصه كشور را تشكيل مي دهند و توجه به جايگاه برجسته روستاها در عرصه اقتصادي، توليدي، محيطي و اجتماعي موجب افزايش كارايي فعاليت هاي توليدي و زراعي اين مناطق مي شود.
نگاهي به اقتصاد روستاهاي كشور، بيانگر اين مسئله است كه كاركرد توليدي، زارعي و دامي اين روستاها از جنبه هاي مختلف، نقش مهم و برجسته اي در اقتصاد جامعه دارد. روستاهاي كشورمان نيازها و احتياجات مردم شهري و روستايي را تامين نموده و زمينه را براي توليد محصولات انبوه و توليدات كشاورزي و باغي و صادراتي نمودن آنها فراهم مي سازد.
ا قتصاد روستايي عبارت است از كليه فعاليت هاي فردي و اجتماعي كه در محيط روستا به منظور گذراندن زندگي و تامين رفاه مادي روستاييان انجام مي گيرد. بديهي است كه به منظور تحقق يافتن معيشت و رفاه مادي روستاييان قوانيني ضرورت مي يابد كه نشان دهنده ي روش توليد، توزيع و مصرف در حد مطلوب و بهينه مي باشد. بنابراين هر فعاليتي كه در محيط روستا به منظور تامين رفاه و گذراندن زندگي روستاييان رخ دهد، تمام و يا قسمتي از اقتصاد روستا را تشكيل مي دهد.
در كشور ايران به علت تنوع محيط هاي روستايي و تفاوت در توان هاي محيطي، فعاليت هاي اقتصادي روستاها يكسان نمي باشد و از روستايي به روستاي ديگر تفاوت مي پذيرد. به طور كلي فعاليت هاي اقتصادي روستاها در سه محور اصلي كشاورزي و دامداري، صنعت و خدمات قرار دارد و صورت گسترده آن به شكل زير است:
زراعت بخشي نسبتا مهم از فعاليت هاي اقتصادي روستايي را به خود اختصاص مي دهد و به فعاليت هايي اطلاق مي گردد كه با هدف بهره برداري از كاشت گياهان يك ساله صورت مي گيرد. نوع كشت محصولات زراعي معمولاً به دو صورت آبي و ديم و باغات مي باشد.
باغداري نيز يكي از مهم ترين فعاليت هاي زراعي در روستاها تلقي مي شود كه با توليد و عرضه محصولات و ميوه هاي متنوع از رونق اقتصادي خوبي برخوردار مي باشد. در بررسي باغات روستاها، به باغات مثمر، غير مثمر و محصولات عمده آنها توجه مي گردد.
دامداري نيز يكي از اركان اقتصادي روستاهاي ايران مي باشد كه بخشي از درآمد اهالي روستا را تامين مي نمايد كه پرورش و نگهداري گاو و گوساله، گوسفند و بز در روستاها متداول مي باشد، محصولات دامي آنها اعم از شير، پشم و يا مو، گوشت نقش برجسته اي در اقتصاد جامعه دارد.
در روستاي كشور قاليبافي و فرشبافي و گليم بافي رواج زيادي دارد، به طوري كه تعداد زيادي از خانوارها به كار قاليبافي مشغول مي باشند. اين خانواده ها يا به دليل نداشتن زمين هاي كشاورزي يا در زمان بيكاري هاي فصلي حاصل از كار كشاورزي به كار قاليبافي مي پردازند.
به طور كلي اقتصاد روستايي كشورمان، از تنوع و كاركردهاي مختلفي برخوردار مي باشد، اين امر لزوم توجه بيشتر به اين بخش از عرصه اقتصادي كشور را ايجاب مي نمايد، با توجه به حساس بودن مناطق روستايي و تاثير پذيري آن از عوامل محيطي و طبيعي كه خارج از كنترل برنامه ريزي هاي انساني است، تدوين طرح و حمايت هاي مادي و معنوي از اقتصاد روستايي، مي تواند اين بخش از اقتصاد را در برابر عوامل مختلف مقاوم سازد.
در این بخش ابتدا درصد خانوارهای نمونه روستایی بر حسب نحوه تصرف مسکن مورد استفاده خانوار نشان داده شده است. در سال 1392 نحوه تصرف بیش از 85 درصد خانوارهای نمونه به صورت ملکی (ملکی عرصه و اعیان و ملکی اعیان) است.
بررسی خانوارها از نظر تعداد اتاق در اختیار آنها نشان می دهد که 36/. درصد خانوارهای نمونه دارای 3 اتاق، 30/. درصد دارای 4 اتاق، 17.5 درصد دارای 2 اتاق، 9.2 درصد دارای 5 اتاق، 4.5 درصد دارای 1 اتاق و 2.9 درصد دارای 6 اتاق و بیشتر بوده اند.
نتایج این بررسی نشان می دهد 96.6 درصد از خانوارهای نمونه اجاق گاز، 94.9 درصد از تلویزیون رنگی، 85.9 درصد از تلفن همراه، 68.7 درصد از یخچال، 59.3 درصد از جاروبرقی، 49.0 درصد از پنکه، 46.8 درصد از ماشین لباسشویی، 42.1 درصد از انواع ویدئو، VCD و DVD، معادل 35.0 درصد از چرخ خیاطی، 32.2 درصد از یخچال فریزر، 29.4 درصد از موتورسیکلت، 23.6 درصد از اتومبیل شخصی، 12.8 درصد از فریزر، 11.0 درصد از رادیو ضبط، ضبط و پخش صوت، 10.7 درصد از رایانه، 6.0 درصد از دوچرخه، 4.1 درصد از رادیو، 3.2 درصد از کولر آبی متحرک، 2.8 درصد از کولر گازی متحرک، 1.4 درصد از تلویزیون سیاه و سفید، 1.2 درصد از ماکروویو و فرهای هالوژن دار و 0.2 درصد از ماشین ظرفشویی استفاده کرده اند.
بر اساس نتایج این طرح در سال 1392، متوسط هزینه سالانه خانوار روستایی برابر 129560 هزار ریال بوده است که از این مقدار 43.3 درصد مربوط به هزینه های خوراکی و دخانی و 56.7 درصد مربوط به هزینه های غیرخوراکی بوده است.
متوسط هزینه سالانه یک خانوار روستایی در مقایسه با رقم مشابه در سال 1391، 19.8 درصد افزایش یافته است. هزینه های خوراکی و دخانی خانوار نسبت به سال 1391 معادل 22.4 درصد و هزینه های غیرخوراکی خانوار 17.8 درصد افزایش یافته است.
بررسی ترکیب هزینه های خوراکی و غیر خوراکی یک خانوار در تمام گروههای هزینه نشان می دهد که در 5 گروه اول (هزینه 19500 ریال و کمتر از 1 تا 60001 تا 75000 ریال) سهم هزینه های خوراکی و دخانی بیش از سهم هزینه های غیر خوراکی و در سایر گروهها سهم هزینه های غیرخوراکی، بیش از هزینه های خوراکی بوده است.
در سال 1392 متوسط هزینه خوراکی و دخانی یک خانوار روستایی، برابر 56063 هزار ریال بوده است که در مقایسه با سال 1392 به میزان 22.4 درصد افزایش یافته است.
بر اساس نتایج این بررسی، در بین هزینه های خوراکی و دخانی بیش ترین سهم 24.7 درصد مربوط به «آرد، رشته، نان، غلات و فرآورده های آن» بوده است. هزینه «گوشت» با 21.0 درصد، هزینه «میوه ها و سبزی ها» با 16.4 درصد، «شیر و فرآورده های آن و تخم پرندگان» با 10.4 درصد، «قند، شکر، شیرینی ها، چای، قهوه و کاکائو» با 8.0 درصد، «نوشابه ها، غذاهای آماده و دخانی ها» با 6.6 درصد، «خشکبار و حبوب» با 5.0 درصد، «روغن و چربی ها» با 4.9 درصد، «ادویه ها، چاشنی ها و سایر ترکیب های خوراکی» 30.2 درصد، «نوشابه ها، غذاهای آماده و دخانی ها» 24.6 درصد، «روغن ها و چربی ها» 23.9 درصد، «خشکبار و حبوب» 23.3 درصد، «شیر و فرآورده های آن و تخم پرندگان» 22.0 درصد، «آرد رشته، غلات، نان و فرآورده های آن» 21.2 درصد، «قند، شکر، شیرینی ها، چای، قهوه و کاکائو» 19.7 درصد و «گوشت» 13.7 درصد نسبت به هزینه های مشابه سال قبل افزایش داشته است.
در سال 1392 متوسط هزینه های غیرخوراکی یک خانوار روستایی برابر 73497هزار ریال بوده است، که در مقایسه با سال 1391، افزایشی برابر 17.8 درصد داشته است. هزینه های مسکن با سهمی معادل 27.6 درصد از کل هزینه های غیر خوراکی، بیشترین سهم را دارا بوده است. هزینه حمل و نقل و ارتباطات با 19.8 درصد، بهداشت و درمان با 14.8 درصد، کالاها و خدمات متفرقه با 13.6 درصد، پوشاک و کفش با 10.5 درصد، لوازم، اثاث و خدمات خانوار با 10.4 درصد و تفریحات ، سرگرمی ها، تحصیل و آموزش با 3.4 درصد به ترتیب در مراتب بعدی قرار دارد.
در سال 1392، بهداشت و درمان 24.7 درصد، هزینه های مربوط به لوازم، اثاث و خدمات خانوار 23.4 درصد، تفریحات، سرگرمی ها، تحصیل و آموزش 18.1 درصد، کالاها و خدمات متفرقه 16.5 درصد، مسکن 16.1 درصد و حمل و نقل و ارتباطات، 16/. درصد و پوشاک و کفش 13.3 درصد نسبت به هزینه های مشابه سال قبل افزایش یافته است.
بر اساس نتایج به دست آمده، متوسط درآمد اظهار شده سالانه یک خانوار روستایی در سال 1392 برابر 121091 هزار ریال بوده که نسبت به سال قبل، 19.6 درصد افزایش داشته است. بررسی منابع تامین درآمد خانوارهای روستایی نشان می دهد که 42.3 درصد از منابع متفرقه، 29.4 درصد از مشاغل آزاد کشاورزی و غیر کشاورزی و 27.3 درصد درآمد از مشاغل مزد و حقوق بگیری بدست آمده است.
بررسی متوسط درآمد سالانه یک خانوار روستایی، بر حسب فعالیت اصلی محل کار سرپرست خانوار، نشان می دهد خانوارهایی که سرپرست آنهادر بخش واسطه گری های مالی به کار اشتغال داشته اند، با درآمدی معادل 206.950هزار ریال، بیشترین درآمد و خانوارهای معمولی دارای مستخدم، با داشتن درآمد 104365 هزار ریال، کمترین درآمد را در سال 1392 داشته اند.
بررسی متوسط هزینه کل سالانه یک خانوار روستایی نشان می دهد که استان خوزستان با 166195350 ریال بیشترین و استان سیستان و بلوچستانبا 80016055 ریال کمترین هزینه را در سال 1392 داشته اند.
بر اساس نتایج به دست آمده استان تهران با 105747038 ریال بیشترین و استان سیستان و بلوچستان با 35351262 ریال کمترین متوسط هزینههای غیرخوراکی سالانه یک خانوار روستایی در سال 1392 را دارا میباشند. استان خوزستان با 84381204 ریال بیشترین و استان تهران با 38390150 ریال کمترین متوسط هزینه خوراکی و دخانی سالانه یک خانوار روستایی را در سال 1392 نشان میدهد.
همچنین استان البرز با 174144851 ریال بیشترین و استان سیستان و بلوچستان با 67132028 ریال کمترین متوسط درآمد سالانه یک خانوار روستایی را در سال 1392 به خود اختصاص داده است.
جمعيت روستايي كشور را جوانان تشكيل ميدهند كه بايد از توان و نيروي آنان در جهت اصولي استفاده شود.
3ـ اشتغال روستاييان كه توليدكنندگان واقعي و آينده كشور هستند مسالهاي اساسي است كه بايد به آن توجه شود.
4ـ جلوگيري از روند خاليشدن روستاها از نيروي جوان كه زمينهساز بروز مشكلات فراواني است
پيشبيني جمعيت و اشتغال مورد نياز در 20 سال آينده براي جوانان روستايي
جامعه روستايي و بخش كشاورزي عليرغم اهميت و نقش موثر آن در تامين نيازهاي حياتي كشور از نظر ميزان توجه عمل نظام برنامهريزي از بعد اعتباري و عمراني (بودجه، تسهيلات و ...) در درجه دوم اهميت قرار دارد. جامعه شهري به دليل اهميت و حساسيت سياسي از نظر تامين نيازها و الزامات ازجمله فرصتهاي شغلي در كانون توجه قرار دارد، باوجود انواع بيكاري (فصلي و بهخصوص انواع ساختاري و پنهاني) در جامعه روستايي متاسفانه برنامهريزي اصولي و كارشناسي نه براي حال حاضر و نه براي آينده آن نشده است. تحقيقات انجام شده در كشور نشانگر بيتوجهي و عدم علاقه جوانان روستايي به مشاغل كشاورزي از يك سو و نبود زمينههاي مربوط به ديگر حوزههاي اقتصادي براي شغلآفريني روستا و مكانيزهشدن نسبي كشاورزي كشور ميباشد. لذا لازم است مسوولان براي اشتغال بيش از چهارميليون جوان روستايي فكر اساسي بنمايند، چه در غير اين صورت همچنان روند مهاجرت به شهرها به خصوص شهرهاي بزرگ براي پيداكردن كار با دو ويژگي عمده
1ـ كار پردرآمد
2ـ كار راحت و تميز (جوان پسند)
ادامه خواهد يافت.
جوانان روستايي به استثناي تعداد معدودي كه قصد رفتن به دانشگاه دارند، ميل شديد و اضطراري براي پيداكردن شغل و كار مناسب پس از پايان تحصيلات خود در مدارس دارند. در صورت عدم وجود شغل مناسب با توجه به مهارتها و استعدادهاي جوان وي به شهر مهاجرت خواهد كرد. باز اگر مهاجرت در شرايطي صورتگيرد كه زمينههاي پذيرش فراهم باشد اشكالي پيش نخواهد آمد اما واقعيت امر اين است كه نه در روستاها و نه در شهرها در هيچ كدام از بخشهاي كشاورزي صنعت زمينه چنين مهاجرتي فراهم نشده است.
اين سرريز جمعيت روستايي كه اكثراًجوان هستند به دليل اينكه آموزش نديدهاند يا امكان آموزش را نداشتهاند جذب فعاليتهاي كاذب يا كارهاي خدماتي دون شان جوان روستايي ميشوند (شهبازي، 1376)
فرق جوان روستايي با جوان شهري در اين است كه جوان روستايي به دليل محدوديتي كه سالها داشته و به علت عدم دسترسي به آموزش مناسب و يا مواجه بودن با كمبود امكانات آموزشي آن چنان كه بايد و شايد به تخصص آراسته نشده و نتوانسته به ساختارآموزشي يا تخصصي مناسب دسترسي پيدا كند بنابراين وقتي صحبت از اشتغال جوان روستايي ميكنيم يادتان باشد كه با عرضه نيروي كاري كه عمدتاً فاقد مهارت و تخصص هستند روبرو هستيم. جامعه روستايي معمولاً جامعهاي است كمسواد و يا با سطح سواد پايين كه به اقتضاي حاكمبودن شيوه معيشت سنتي با تقسيم كار و اجتماعي چندان در ارتباط نبوده و بنابراين با يك حيطه و محدودهي بستهاي از نظر فعاليت روبرو بوده كه شرايط اقتصادي و اجتماعي حاكم بر جامعهي روستايي اين حيطه و محدوده را تنگتر كرده است. امروز عمده نيروي كار روستايي با بخشهاي مدرن اقتصادي همخواني لازم را ندارد و اين ويژگي يك سلسله الزاماتي را ايجاب ميكند كه از جمله آن ميتوان به محدودشدن حيطه كار و فعاليت جوان روستايي اشاره كرد و چون جامعه روستايي ما اساس اقتصادش بر فعاليتهاي كم بازده اقتصادي استوار است بويژه كشاورزي فعاليتهاي جنبي كشاورزي، ناگزير جوانان در روستاها با محدوديت عرضه شغلي و يا تنگناهايي از جهت كسب درآمدها مواجه ميشوند كه اين خود موجب برونكوچكي اين جوانان و در واقع موجب گريز آنها از نواحي روستايي ميشود. بطور خلاصه ميتوان گفت كه عواملي از قبيل محدودبودن تقسيم كار اجتماعي، عدم تحقيق فعاليتهاي اقتصادي و روستايي و نبود چشمانداز مثبتي كه بتواند پاسخگوي آمال و آرزوهاي جوان در آينده باشد، بسياري از جوانان روستايي را وادار به مهاجرت به شهرها ميكند.
نسل جوان روستايي ايران نميخواهد مانند اجدادش درگير همان بخشهاي اقتصادي كم بازده باشد. 70 درصد جوانان تمايل ندارند از همان شغلهاي سنتي جامعه روستايي كه متعلق به پدرانشان ميباشد تبعيت كنند. علت اين امر در بازده كم، وجود هنجارها و قيد و بندهاي شديد حاكم بر جامعه روستايي و عدم وجود زمينه مناسب جهت تحرك و ارتقاي اجتماعي در مشاغل مناطق روستايي است ولي همين جوانان روستايي وقتي وارد جامعه شهري ميشوند حداقل زمينه ارتقاي شغلي برايشان مهيا است.
زيربخشي از خدمات يا صنعت كه جوانان روستايي جذب آن ميشوند در صورت عدم پويايي به عنوان عوامل ركود اقتصادي شهري مطرح ميشود. به هر حال چون جوان روستايي به اشتغالهاي با ثبات و مستمر دسترسي پيدا نميكند به درآمدهاي مورد انتظار هم نميرسد و چون به دليل سطح هزينه بالاي زندگي نميتواند در بافت اساسي شهر به زندگي خود ادامه دهد، ناچار به حاشيهنشيني پناه ميبرد و دچار ناهنجاريهاي اجتماعي و زيستي ميشود. از طرفي او ديگر روي برگشتن به روستا را ندارد و يك شكستخورده تلقي ميشود. از اين رو مجبور ميشود به جرم، كلاهبرداري و بزهكاري پناه آورد تا درآمد لازم را كسب نمايد. بررسيها نشان ميدهد كه 70 درصد از جرايم نسل جوان در جوامع شهري توسط جمعيت مهاجر روستايي انجام ميگيرد و حداقل زمينهسازي ميشود و معمولاً اين مجرمان بين 15 تا 30 سال سن دارند .
برخي از روستاييان براي دسترسي به امکانات و رفاه بيشتر با توجه به وضع اقتصادي و درآمد بالايي که داشته اند به شهر مهاجرت کرده اند.دسته اي ديگر از روستانشينان هم به دليل کمبود منابع آبي براي انجام فعاليت هاي کشاورزي به شهر آمده اند.وي اضافه کرد: برخي از کشاورزان به شکل حضوري به فرمانداري مراجعه کرده و گفته اند اگر ما را حمايت کنيد به روستا برمي گرديم. زماني مي توانيم زمينه ماندگاري در روستاها را فراهم کنيم که براي رفع محروميت ها کاري انجام داده باشيم.مسئولان و مديران کلي که به نوعي با روستاييان سر و کار دارندبایدخدمات مورد نياز اين قشر را در اختيارشان قرار دهند تا مجبور نشوند براي انجام کاري جزئي از روستا به شهر بيايند و درگيرودار کارهاي اداري از ادامه کار خسته شوند.با شرکت هاي آب و فاضلاب و آب منطقه اي و اداره هاي امور عشاير، جهاد کشاورزي، دام پزشکي و ديگر اداره هايي که بيشتر با روستاييان و کشاورزان در ارتباط هستند براي رفع مشکلات آن ها هماهنگي هاي لازم انجام شود.زماني آهنگ مهاجرت کندتر مي شود که شرايط براي زندگي آرام در روستاها فراهم شود. متأسفانه کشاورزي مانند گذشته رونق ندارد اما خوشبختانه هم چنان در اين عرصه سخت کوشاني حضور دارند که تلاش مي کنند و هرگز نااميد نشده اند.بایدبر توزيع اعتبارات از محل دهياري ها نظارت بيشتري شود چرا که اين موضوع تأثير بسزايي در فعاليت هاي عمراني روستاها دارد.
در بیشتر روستاها مناظرطبیعی،سرچشمه و منابع آبی، آثار و بناهای بسیار قدیمی و تاریخی به یادگار مانده است که درختان کهنسال چنار،بقعهها و امامزادهها از این جملهاند
مطالعه شیوههای کاشت، داشت و برداشت محصول، شیوهها و آداب و رسوم حاکم بر استفاده از منابع آب برای آبیاری، تولیدات صنایعدستی، همیاری و کمک به یکدیگر، مطالعه جشنها و مراسم، نوع پوشش، لباس و بازیها و مسابقات محلی از موضوعاتی است که برای گردشگران و محققان داخلی و خارجی بسیار جالب و جذاب خواهد بودوتلاش برای افزایش روستاهای هدف گرشگری از برنامه های میراث فرهنگی باشد
توسعه روستایی مفهومی جامع و چند بعدی بوده که در برگیرنده رشد کشاورزی و فعالیتهای وابسته به آن (صنایع دستی و صنایع روستایی)، زیربناهای اقتصادی ـ اجتماعی، خدمات اجتماعی و تسهیلات مربوطه و مهمتر از همه توسعه منابع انسانی در مناطق روستایی است.
استراتژیهای توسعه روستایی بر هفت هدف مشخص بنا نهاده شده اند که عبارتند از: رشد تولیدات کشاورزی، استفاده بهتر از منابع کمیاب، کاربرد بهینه سرمایه، ایجاد فرصتهای شغلی، توزیع مجدد درآمد، ارتقاء سطح زندگی و مشارکت جمعیت روستایی در تمشیت امور در جامعه. بدین ترتیب زنان روستایی با توجه به نقش و مسؤولیتهایی که در محیط مزرعه و منزل دارند عهده دار وظایف تولیدی و خدماتی مختلفی می باشند که مسلما در نیل به توسعه روستایی بسیار مؤثر می باشد.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن