سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
پاسخ فعالیت های درس هفتم دین و زندگی (3) کلاس دوازدهم درس بازگشت
بررسی (صفحه ی۸۴ کتاب درسی)
با توجه به آنچه در سالهای قبل درباره ی«نفس امّاره» و «نفس لوّامه» و «خوِد دانی» و «خوِد عالی» آموختهاید، به سؤال زیر پاسخ دهید:
مقصود از انقلاب علیه خود چیست؟ کدام خود، علیه دیگری انقلاب میکند؟
منظور از انقلاب کردن علیه خود، پیروی از عقل در قیام علیه تمایلات نابهجا و ناپسند و توبه کردن و بازگشت فرد از گناه به سوی فرمانبرداری خداوند است. خود عالی علیه خود دانی انقلاب میکند.
بررسی (صفحه ی۸۹ کتاب درسی)
برای اینکه حالت پشیمانی، به ترک گناه بینجامد، چه راه حلهایی را پیشنهاد میدهید؟
یک خود را از محیطها و افرادی که زمینه یاین گناهرا فراهم میکنند دور کنیم. ۲- ارتباط خود با خداوند راتقویت نموده و سعی کنیم همواره به یاد خداوند باشیم تا دوباره آلوده به گناه نشویم. ۳- جهت پیشگیری از ارتکاب مجدد گناه، برای خود جریمههایی سنگین لحاظ کنیم که موجب دوری هر چه بیشتر ما از گناهان شود.
٢- جبران حقوق الهی و حقوق مردم: توبه کننده تلاش میکند حقوقی را که با گناه خود ضایع کرده است جبران نماید. دستهای از این حقوق، مربوط به خداوند است. مهمترین حق خداوند نیز، حق اطاعت و بندگی اوست. توبه کننده باید بکوشد کوتاهیهای خود را در پیشگاه خداوند جبران کند؛ برای مثال، نمازها یا روزههای از دست داده را به تدریج قضا نماید و عبادتهای ترک شده را به جا آورد.
البته خداوند نسبت به بندگان خود مهربان است و اگر ببیند که شخص توبه کار تلاش خود را کرده و نتوانسته همه یگناهان را جبران کند، بقیه یموارد را خود جبران نموده و او را عفو میکند.
دستهای دیگر، حقوق مردم است. توبه کننده باید بکوشد اگر ستمی بر مردم کرده است آن را جبران نماید و حقوق مادی یا معنوی آنها را در حد توان ادا کند و رضایت صاحبان حق را به دست آورد و اگر به آنان دسترسی ندارد، به نیابت از آنان صدقه دهد و برایشان دعای خیر و طلب آمرزش نماید. توجه کنیم که حقوق معنوی انسانها بسیار مهمتر از حقوق مادی آنان است. اگر با دروغ، غیبت و تهمت آبروی انسانی ریخته شده، اگر قلب پدر یا مادری بر اثر بی حرمتی فرزندی شکسته شده، اگر با توزیع کتاب یا راه انداختن یک شبکه اجتماعی گمراه کننده در فضای مجازی، فساد و تباهی در جامعه گسترش یافته، اگر رفتار ناپسند برخی افراد سبب بدبینی دیگران به دین شده، در واقع حقوق معنوی افراد ضایع شده است و باید فرد توبه کننده به جبران حقوق از دست رفته بپردازد.
پیشنهاد (صفحه ی۹۲ کتاب درسی)
مناجات التائبین را در کتاب «مفاتیحالجنان» بخوانید و به سؤالهای زیر پاسخ دهید:
الف) گناه چه آثاری در وجود انسان باقی میگذارد؟
پوشاندن لباس خواری و بیچارگی به تن انسان
ب) چه اموری است که جز خداوند دیگری توان انجام آن را ندارد؟
بخشش گناهان و پاک کردن آنها
ج) خداوند چه راهی پیش پای گناهکار قرار داده که راه عذرآوردن را بر او بسته است؟
راه توبه کردن و جبران گذشته
همچنین پاسخ سایر فعالیت های دروس دین و زندگی 3 را از لینک های زیر ببینید :
پاسخ فعالیت های درس پنجم دین و زندگی (3) کلاس دوازدهمقدرت پرواز
تدبّر در قرآن (صفحه ی۵۵ کتاب درسی)
در آیات زیر تأمل کنید و توضیح دهید چگونه محتوای این آیات میتواند نشانی از وجود اختیار در انسان باشد؟
قَد جاءَکُم بَصائِرُ مِن رَبِّکُم به راستی که دلایل روشن از جانب پروردگارتان به سوی شما آمد.
فَمَن اَبصَرَ فَلِنَفسِه پس هر کس که بینا گشت، به سود خودِ او
وَ مَن عَمِیَ فَعَلَیها ... و هرکس که کوردل گردد، به زیان خودِ اوست ...
ذٰلِکَ بِما قَدَّمَت اَیدیکُم این [عقوبت]، به خاطر کردار پیشین شماست
وَاَنَّ اللّٰهَ لَیسَ بِظَلّامٍ لِلعَبیدِ [و نیز به خاطر آن است که] خداوند هرگز به بندگان ستم نمیکند.
هر انسانی مسئول اعمال خویش است؛ چرا که آنها را مختارانه و آزادانه انجام داده است، پس گرفتار عذاب شدن گناهکاران نیز دلیلی است بر وجود اختیار در آنان.
تفکر (صفحه ی۵۷ کتاب درسی)
درباره یسؤالهای بالا بیندیشید و نظر خود را درباره یهر یک از آنها ارائه دهید.
۱- اگر وضع جهان غیر از این میبود، یعنی تحت نظام قدر و قضای الهی قرار نداشت، آیا میتوانستیم با همین اطمینان خاطری که اکنون داریم، دست به انتخاب زده و در این جهان کار و فعالیت کنیم؟ آیا علومی همچون فیزیک، شیمی، زیست شناسی و… میتوانستند معنا پیدا کنند؟
خیر؛ زیرا در جهانی که قانونمند نیست نمیتوان نتایج تصمیمات خود را پیش بینی کرد و بر مبنای آن برنامهریزی کرد. پس اختیار انسان در جهانی کار آمد است که قانونمند باشد.
۲- اگر کسی این تقدیرها را نبیند و نظم فعلی جهان را یک اتفاق از میان میلیاردها اتفاق ممکن دیگر تلقی کند، اگر واقعاً بخواهد همین تلقی را مبنای عمل خود در زندگی قرار دهد، چه خواهد کرد؟
در زندگی خویش نمیتواند برنامهریزی انجام دهد و همواره ترس و استرس از آینده گریبان گیر او خواهد بود و درنتیجه از آینده یخویش ناامید شده و دچار یأس و ناامیدی میشود.
۳- نسبت به فردای جهان چه تصوری خواهد داشت؟ تصوری تاریک و ناامیدانه که به نابودیو فنا منتهی میشود.
۴- آیا داشتن اراده و اختیار در چنین جهانی را خواهد پذیرفت؟
خیر زیرا در چنین جهانی انسان نمیتواند نتایج فعالیتهای خود را از قبل پیشبینی کند.
۵- اصولاً این فرد با چه روحیهای زندگی را سپری خواهد نمود؟ افسرده و ناامید و اضطراب از آینده یخویش.
رودها از خود نه طغیان میکنندآنچه می گوییم ما آن میکنند
ما، به دریا حکم طوفان میدهیمما، به سیل و موج فرمان میدهیم
قطرهای کز جویباری میروداز پی انجام کاری میرود
خداوند، درباره یقدر و قضای الهی و این قانونمندی تخلف ناپذیر و استوار، مثالی میزند و میفرماید:
لَا الشَّمسُ یَنبَغی لَها نه خورشید را سزد
اَن تُدرِکَ القَمَرَ که به ماه برسد،
وَ لَا الَّیلُ سابِقُ النَّها ر و نه شب بر روز پیشی جوید،
وَ کُلٌّ فی فَلَکٍ یَسبَحونَ و هر یک در مداری در گردشند
بررسی (صفحه ی۶۱ کتاب درسی)
با اینکه قضای الهی و اختیار، هر دو، چه در موفقیتها و چه در شکستهای انسان نقش دارند، چرا برخی انسانها میکوشند شکستهای خود را به قضا و قدر الهی نسبت دهند؟
این یکی ازویژگیهای روان شناختی انسان است که دوست دارد منشأ موفقیتها را درونی و متعلق ب خود معرفی کند و منشأ شکستها را به عوامل بیرونی نسبت دهد؛ لذا انسانی که از شکست سرخورده میشود، برای توجیه اشتباهات خود آنها را به قوانین خلقت و نظام قضا و قدر الهی نست داده و به نوعی ازبار این اشتباه شانه خالی میکند.
ممکن است برای شما این سؤال پیش آید که «اگر خداوند از قبل، سرنوشت و آیندۀ مرا میداند، تلاش و ارادۀ من دیگر نمیتواند نقشی در آیندهام داشته باشد و اگر تلاشی بکنم، چون شکست من در علم خداوند آمده است، تلاشم به جایی نخواهد رسید، و اگر برعکس، علم خداوند بر موفقیتم باشد، باز هم نیازی به تلاش ندارم».
چنین برداشتی از علم الهی، ناشی از قیاس کردن علم خدای متعال با علمِ انسان است و از لغزشگاههایی است که قرآن کریم پیوسته در این باره هشدار میدهد.
کلید پاسخ به این سؤال در این نکته نهفته است که علم خداوند هم پایان و نتیجه امور و هم فرایند انجام حوادث را در برمیگیرد. در حالی که علم انسانها چنین نیست. مثلا یک کارشناس فوتبال که نتیجه ییک مسابقه را پیش بینی میکند، یا معلمی که آینده ییک دانش آموز را حدس میزند، هریک براساس اطلاعات محدودی که دارند، دست به این کار میزنند؛ امّا آن معلم علم ندارد که این دانش آموز از لحظه یبعد تا روز امتحان چه تصمیمهایی خواهد گرفت، آیا متحوّل خواهد شد یا به راه گذشته ادامه خواهد داد. در حالی که علم خداوند این گونه نیست. او همان طور که پایان فرایند را میبیند بر تمام اتفاقات و تصمیم گیریهای طول فرایند هم شاهد و آگاه است. او میداند که مثلاً فردا آن دانش آموز به اختیار خود تصمیم میگیرد، ساعات مطالعه یخود را افزایش دهد، تصمیم میگیرد از میزان خواب خود کم کند و دهها تصمیم اختیاری دیگر. همچنین میبیند که این تصمیمها در پایان، منجر به قبولی وی خواهد شد. پس علم خداوند منحصر به نتیجه یپایانی فرایند نیست، بلکه به سلسله یتصمیمها و عوامل دیگِر مؤثر در آن فرایند نیز متعلق است. در حقیقت، علم خداوند، براساس علم به تمام عوامل و جزئیات است، نه یک پیش بینی صرف درباره ینتیجه
همچنین پاسخ سایر فعالیت های دروس دین و زندگی 3 را از لینک های زیر ببینید :
ای فرزندان آدم، آیا از شما پیمان نگرفته بودم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟ * و اینکه مرا بپرستید [که] این راه مستقیم است؟
با تفکر در این آیات توضیح دهید که:
1- مقصود از قیام گروهی و قیام فردی چیست؟ برای هر کدام نمونههایی ذکر کنید.
مقصود این است که اقدامهایتان چه فردی چه جمعی برای رضای خدا باشد و انسان هنگامی که برای انجام کاری اراده میکند و شروع به حرکت برای انجام آن کار میکند نیت خود را برای خدا خالص کند که این امر باعث اخلاص در بندگی در تمام امور زندگانی میشود.
مثال قیام فردی: ورزش کردن به نیت بالا بردن آمادگی جسمانی جهت انجام بهتر وظایف الهی
مثال قیام جمعی: تلاش اجتماعی برای پیشگام شدن در علم و فناوری جهت جلوگیری از سلطه یبیگانگان
2- آیا میان عبارت «اَنِ اعبُدونی» و «اَن تَقوموا لِلِّٰه» رابطهای میبینید؟ توضیح دهید.
بله؛ عبارت «فقط مرا بپرستید» در رابطه با عهد و پیمان فطری خداوند با انسان در مورد بندگی خالصانه یاوست. و عبارت «فقط برای خدا قیام کنید» موعظه یاو در مورد قیام برای خداست که منظور همان بندگی خالصانه یخداست. این رابطه بیانگر این موضوع است که عبادت و بندگی خدا محدود به اعمال عبادی مانند نماز و روزه نیست؛ بلکه هر کاری که نیت آن الهی باشد گامی است در راستای عبادت و بندگی خداوند.
قبلاً آموختیم که هدف خلقت انسان تقرّب به خداست و این تقرّب بدون تلاش خود انسان به دست نمیآید. انسان، همواره بر سر دوراهی بندگی خداوند و بندگی هوای نفس و شیطان قرار دارد و زندگی، صحنه یانتخاب یکی از این دو راه است. آن کس که راه توحید را بر میگزیند و در پی آن اندیشه و دل و عمل خویش را برای رضای حضرت دوست قرار میدهد، خطراتی او را تهدید میکند و احتمال انحراف از توحید برای او هست. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که راهیابی شرک به دل انسان از راه رفتن مورچهای سیاه در شب تاریک بر تخته سنگی سیاه پنهانتر است.
پس باید ببینیم چگونه از حریم دل پاسبانی کنیم تا آفت شرک به آن راه نیابد و عمل ما خالص برای خداوند انجام شود.
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شبتا در این پرده جز اندیشه یاو نگذارم
در این سخن حکیمانه تفکر کنید و رابطه یآن را با اخلاص توضیح دهید.
ریشه یهر عملی در انجام دهنده یعمل و در اصل نیّت انجام افعال است که بیانگر اهمیت اخلاص در اندیشه و قلب است؛ زیرا در اخلاص در اندیشه و قلب نیز تأکید کردیم که تا نیّت قلبی انسان از یک عمل خدایی نشود، آن عمل خدایی نشده و اخلاص وارد آن نمیشود.
انسان مؤمن، علاوه بر اینکه میکوشد نیّت خود را خالص کند و عمل را به خاطر خدا انجام دهد، تلاش میکند عمل را به همان صورت که خداوند دستور داده است، انجام دهد؛ یعنی عمل را از جهت کمیّت، کیفیت، زمان، مکان و شیوه همان طوری انجام دهد که خداوند میخواهد؛ مثلاً اگر خداوند امر فرموده که نماز صبح در دو رکعت و با یک رکوع و دو سجده در هر رکعت و قبل از طلوع آفتاب انجام شود، انسان مؤمن نیز تلاش میکند نماز خود را به همین صورت انجام دهد تا صحیح و درست انجام داده باشد.
پس در هر عملی باید دو «حُسن» موجود باشد: حُسن فاعلی و حُسن فعلی. حسن فاعلی بدین معناست که انجام دهنده یکار، دارای نیّت الهی باشد. حسن فعلی نیز بدین معناست که کار به درستی و به همان صورت که خداوند فرمان داده است انجام شود.
تطبیق (صفحه ی۴۵ کتاب درسی)با توجه به تعریف بالا از حُسن فاعلی و حُسن فعلی، موارد زیر را بررسی کنید:
١- آیا ممکن است عملی دارای حُسن فعلی باشد اما حُسن فاعلی نداشته باشد؟ و یا برعکس، حُسن فعلی نداشته باشد ولی دارای حُسن فاعلی باشد؟ مثال بزنید.
بله؛ ساختن مساجد و مدارس توسط افراد با نیتی غیرالهی مثل خودنمایی، جلب توجه و ریا. گاهی نیز حسن فاعلی است ولی حسن فعلی وجود ندارد که در این مواقع فاعل اگر چه قصد و نیت الهی درستی دارد، امّا به دلیل نداشتن شناخت و مهارت کافی کار را ناقص یا کاملاً اشتباه انجام داده و بینتیجه یا با زیان و ستم به پایان میرساند؛ مثل اینکه کسی دزدی کند و بخواهد با آن مال صدقه بدهد.
2- اگر فردی تنها برای لاغر شدن و یا سلامت جسم روزه بگیرد روزهاش درست است؟
این روزه اگرچه از نظر ظاهری درست است و در واقع دارای حُسن فعلی است امّا به دلیل اینکه نیّت فعلی ندراد و از حُسن فاعلی بیبهره است، در درگاه خداوند پذیرفته نخواهد شد.
3- اگر کسی به نیّت شرکت در نماز جماعت مسجد از منزل بیرون بیاید و به دلیل مانعی نتواند به مسجد برسد، آیا نزد خدا پاداش دارد؟ به چه دلیل؟ در این کار کدام یک از اقسام حُسن وجود دارد؟
بله، حتما؛ زیرا او نیّت کرده بود برای نماز جماعت که مورد تأکید خداوند است به مسجد برود، پس قطعاً نیت الهی داشته و این بیانگر حُسن فاعلی است.
بررسی (صفحه ی۴۵ کتاب درسی)
با توجه به اینکه ریا در مقابل اخلاص قرار میگیرد، بررسی کنید که هر یک از موارد زیر مصداق ریا قرار میگیرد یا مصداق اخلاص؟
1- حضور در نماز جماعت
حضور در نماز جماعت اگر به نیت رضای خداوند و اطاعت از دستورات او باشد قطعاً مصداق اخلاص و دارای اجر فراوان است، امّا اگر کسی نیّتش از حضور در نماز جماعت چیزی به جز رضای الهی باشد، مصداق ریا خواهد بود.
2- کمک به افراد نیازمند در حضور دیگران
این امر نیز مصداق ریا است؛ زیرا اگر قصد و نیت الهی باشد، این کار را مخفیانه و با حفظ کرامت و آبروی فرد نیازمند انجام میدهد نه در مقابل دیگران که موجب خودنمایی و ریا میشود.
بررسی (صفحه ی۴۸ کتاب درسی)
یکی از اوصافی که خداوند در قرآن برای حضرت یوسف (ع) ذکر کرده، داشتن اخلاص و رسیدن به مقام مخلَصین است.
با بررسی آیات 32 و 33 سوره ییوسف بگویید شیطان چه دامی برای حضرت یوسف (ع) گسترده بود و او چگونه توانست از این دام نجات یابد؟
وقتی حضرت یوسف (ع) به سن بلوغ رسید زلیخا، همسر عزیز مصر شیفته یاو شد و او را به گناه دعوت کرد؛ امّا حضرت یوسف (ع) امتناع کرد و به خداوند پناه برد. ولی خبر به گوش عزیز مصر رسید و پس از بررسی بیگناهی حضرت یوسف (ع) و حیله یزلیخا ثابت شد اما چون این خبر در شهر منتشر شده بود عزیز مصر یوسف را به زندان افکند.
راه اصلی نجات حضرت یوسف (ع) از این دام پناه بردن به خداوند و داشتن اخلاص بود که حتی لحظهای از یاد خداوند غافل نشده و تن به گناه نداد.
شیطان امروزه نیز، از همان نوع دامی که برای کشاندن حضرت یوسف (ع) به گناه و فساد گسترده بود، به صورتهای گوناگون برای انسانها پهن کرده است تا هوس زودگذر آنها را تحریک کند و به گناه بکشاند و آنان را از بهشت جاویدان محروم سازد. فیلمها، وبگاهها، شبکههای ماهوارهای گمراه کننده، شبکههای مجازی ناسالم و گروهها و دستههای منحرف اجتماعی از جمله یاین دامهاست که مقاومت در برابر آنها نیازمند روی آوردن به پیشگاه خداوند و پذیرش خالصانه یفرمانهای اوست. کسی که در چنین دامهایی گرفتار شود، هم زندگی پاک و با نشاط دنیا را از دست خواهد داد و هم حیات سرشار از شادکامی آخرت را.
٣- دریافت پاداشهای وصف نشدنی: بندگی خالصانه یخداوند پاداشهایی دارد که چه بسا در ذهن ما نگنجد و از تصوّر و تخیّل ما فراتر رود.
از جمله یاین پاداشهای وصف نشدنی، دیدار محبوب حقیقی و تقرب به پیشگاه كسی است كه بنا به تعبیر امیرمؤمنان، «نهایت آرزوی عارفان، دوست دلهای صادقان، ولىّ مؤمنان و معبود عالمیان است.»
كافی است به زندگی زیبای رسول خدا (ص)، امیر المؤمنین علی (ع)، فاطمه زهرا (س) و دیگر پیشوایان خود نظر بیفكنیم و ببینیم كه چگونه از راه بندگی خالصانه یخدا، این همه خوبی و زیبایی و آن مقام قرب و نزدیكی به محبوب را به دست آوردهاند.
همچنین پاسخ سایر فعالیت های دروس دین و زندگی 3 را از لینک های زیر ببینید :
اِنَّ اللّٰهَ رَبّی وَ رَبُّکُم همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست.
فَاعبُدوهُ پس او را بندگی کنید.
هٰذا صِراطٌ مُستَقیمٌ [که] این راه راست [و درست] است.
1- چرا تنها خداوند را باید عبادت کرد؟
پذیرش توحید عملی و عبادت و بندگی خداوند.
2- چرا خداوند بندگی خود را، راه راست و درست زندگی بیان کرده است؟
صراط مستقیم یا راه استوار همان بندگی خدا و تحقق توحید در عمل است.
توحید عملی دارای دو بعد فردی و اجتماعی است که به تبیین هر یک میپردازیم:
الف) بُعد فردی توحید عملی و ثمرات آن: هرکسی در زندگی خود از فرمانهای خدا اطاعت کند، گام در مسیر توحید عملی گذاشته است. چنین فردی میکوشد تمایلات درونی و تصمیمها و فعالیتهای خود را در جهت خواست و رضایت الهی قرار دهد؛ مثلا در انتخاب همسر، شغل، دوست، در چگونگی تحصیل، تفریح، ورزش و حتی در انتخاب نوع پوشش و به طور کلی در تمام برنامههای روزانه یخود خدا را درنظر میگیرد و تلاش میکند از دایره فرمانهای او خارج نشود.
برای یک انسان موحّد جهان معنای خاص خود را دارد. از نظر او هیچ حادثهای در عالم بی حکمت نیست، گرچه حکمت آن را نداند. از همین رو موحّد واقعی همواره انسانی امیدوار است. در مقابل سختیها و مشکلات، صبور و استوار است و آنها را زمینه یموفقیتهای آیندهاش قرار میدهد. باور دارد که دشواری های زندگی نشانه یبی مهری خداوند نیست، بلکه بستری برای رشد و شکوفایی اوست.
سر ارادت ما و آستان حضرت دوستکه هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست
نظیر دوست ندیدم، اگرچه از مه و مهرنهادم آینه ها در مقابل رخ دوست
انسان موحد، چون زندگی خود را بر اساس رضایت خداوند تنظیم کرده و پیرو فرمانهای اوست، شخصیتی ثابت و پایدار دارد و برخوردار از آرامش روحی است.
انسان موحد موجودات جهان را مخلوق خدا میبیند و میداند که خداوند او را در برابرشان مسئول قرار داده است. همچنین بدن خود را امانتی الهی میشمارد که خداوند به او سپرده است؛ بنابراین میداند که حق ندارد به آن آسیب برساند، همچنان که حق ندارد سلامتی دیگران را به خطر اندازد. بر همین اساس امام علی به مردم زمان خود و همه یمردمی که به خدا ایمان دارند میفرماید:
«تقواى الهى پیشه کنید؛ هم در مورد بندگان خدا، هم در مورد شهرها و آبادىها؛ چرا که شما در برابر همه اینها حتى سرزمینها و چهارپایان مسئولید. خدا را اطاعت کنید و از عصیان او بپرهیزید.»
انسان موحد حتّی به حیوانات نیز آسیب نمیرساند بلکه به ادامه یبقا و زندگی آنها کمک میکند.
خود ارزیابی (صفحه ی۳۳ کتاب درسی)
با تفکر در رفتارهای خود، بررسی کنید که تا چه اندازه ویژگیهای توحید فردی در شما وجود دارد.
ویژگیها (وضعیت خود را در این ویژگیها علامت بزنید.)
کاملاً زیاد متوسط کم اصلاً
۱- قرار دادن تصمیمهاو فعالیتها متناسب با رضایت خدا×
۲- همه یحوادث عالم را حکیمانه میدانم.×
۳- استوار و صبور در برابر مشکلات×
۴- شخصیتی ثابت و پایدار دارم.×
۵- برای حفظ مخلوقات و سلامتی خود و دیگران میکوشم. ×
در مقابل، اگر کسی دل به هوای نفس (بت درون) سپرده و او را معبود خود قرار دهد و اوامرش را به فرمانهای خداوند ترجیح دهد یا در پی کسب رضایت قدرتهای مادی و طاغوتها (بتهای بیرون) برآید، چنین شخصی گرفتار شرک عملی شده است.
اَ رَاَیتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَه و هَواهُ آیا دیدی آن کسی را که هوای نفس خود را معبود خود گرفت،
اَفَاَنتَ تَکونُ عَلَیهِ وَکیلً آیا تو میتوانی ضامن او باشی [و به دفاع از او برخیزی]؟
تسلیم بودن در برابر امیال نفسانی و فرمان پذیری از طاغوت باعث میشود شخص، درونی ناآرام و شخصیتی ناپایدار داشته باشد؛ زیرا از یک سو هوای نفس وی هر روز خواسته یجدیدی جلوی روی او قرار میدهد و از سوی دیگر، قدرتهای مادی که هر روز رنگ عوض میکنند او را به بردگی جدیدی میکشانند.
وَ مِنَ النّاسِ مَن یَعبُدُ اللّٰهَ عَلىٰ حَرفٍ از مردم کسى هست که خدا را بر یک جانب و کنارهاى [تنها به زبان و هنگام وسعت و آسودگى] عبادت و بندگى میکند،
ٰفَاِن اَصابَهو خَیرُ اطماَنَّ بهِ پس اگر خیری به او رسد، دلش به آن آرام میگیرد
وَ اِن اَصابَتهُ فِتنَةُ انقَلَبَ عَلىٰ وَجهِه و اگر بلایی به او رسد، از خدا رویگردان میشود.
خَسِرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةَ او در دنیا و آخرت، [هر دو]، زیان میبیند.
ذٰلِکَ هُوَ الخُسرانُ المُبینُ این همان زیان آشکار است.
1- پرستشی که از روی ایمان باشد با پرستشی که از روی تردید باشد چه تفاوتی دارد؟
انسان مو یمن در همه یامور رضای خدا را در نظر دارد و در ناملایمات نیز میداند که خداوند این را اسبابی برای آزمایش او قرار داده است، پس نه تنها از خدا رویگردان نمیشود، بلکه با امید و تلاش سعی میکند از این آزمایش سربلند بیرون بیاید؛ امّا انسانی که با تردید به خدا ایمان آورده فقط تا زمانی که در راحتی و آسایش باشد خدا را میپرستد و هنگام ناملایمات از خدا رویگردان شده و در دام شرک عملی گرفتار خواهد شد.
2- چرا برخی انسانها در برابر هر خیر و شری که به آنها میرسد دو روش متفاوت پیش میگیرند؟
زیرا هنوز در مورد توانایی خداوند در اداره یامور عالم و حکمت و تدبیر او مردّد هستند، پس هنگام خیر و رحمت الهی، آرام میگیرند و احساس اطمینان بیشتری دارند؛ امّا هنگام گرفتاری به بلاها و آزمایشها به حکمت و تدبیر خداوند شک کرده و گمان میکنند از روشهایی غیرالهی میتوانند ازاین شرایط بیرون آیند، لذا از خدا دور شده و به معبودهای دروغین که از خود هیچ توان و قدرتی ندارند روی میآورند.
ب) بُعد اجتماعی توحید عملی و ثمرات آن: بُعد اجتماعی توحید به معنای قرار گرفتن همه ینهادها و ارکان یک جامعه یا نظام اجتماعی در جهت خداوند و اطاعت همه جانبه از اوست. مهمترین رکن یک جامعه حکومت آن است. وقتی یک جامعه توحیدی است که حاکم آن بر اساس قوانین الهی به حکومت رسیده باشد و همان شرایطی را که خداوند برای حاکم تعیین کرده است دارا باشد و بکوشد قوانین الهی را در جامعه به اجرا درآورد.
یک جامعه، علاوه بر رکن سیاسی، دارای ارکان دیگری مانند اقتصاد و فرهنگ نیز هست.
جامعهای که در مسیر توحید اجتماعی حرکت میکند، اقتصاد و فرهنگ و سایر ابعاد و ارکان آن نیز به سوی اجرای فرمانهای خدای یگانه پیش میرود و به صورت جامعهای عدالت گستر در میآید. جامعه یتوحیدی جامعهای است که از تفرقه و تضاد دوری میکند و به سوی وحدت و هماهنگی حرکت مینماید و این وحدت و هماهنگی را با تمسّک به توحید و یکتا پرستی و قرار گرفتن در سایه یحکومت الهی میتوان به دست آورد، نه با تمسّک به ظالمان و حکومتهای غیرالهی.
جامعه یتوحیدی، حکومت کسانی را که خداوند به آنها حق حکومت کردن را نداده است نمیپذیرد، با آنان که با خداوند و مسلمانان دشمنی میورزند، دوستی نمیکند، با ظالمان مبارزه میکند، بنابه فرمان خداوند، از محرومان و مستضعفان حمایت میکند و به این سخن خداوند گوش فرامیدهد که فرموده است:
یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا ای کسانی که به خدا ایمان آوردهاید،
لا تَتَّخِذوا عَدُوّى وَ عَدُوَّکُم اَولِیاءَ هرگز نباید کافران را که دشمن من و شمایند یاران خود برگرفته
تُلقونَ اِلَیهِم بِالمَوَدَّةِ [به گونهای که] با آنان مهربانی کنید.
وَ قَد کَفَروا بِما جاءَکُم مِنَ الحَقِّ ...حال آنکه آنان به دین حقّی که برای شما آمده است، کفر ورزیدهاند…
ارتباط دوسویۀ توحید فردی و اجتماعیمیان بُعد فردی و بُعد اجتماعی توحید رابطه یمتقابل وجود دارد. هر قدر که مردم یک جامعه به سوی توحید حرکت کنند ارکان جامعه نیز بیشتر رنگ توحیدی به خود میگیرد؛ همان طور که هر قدر نهادهای اجتماعی در خدمت اجرای قوانین الهی باشد، زمینه برای رشد انسانها و حرکت به سوی خداوند و زندگی موحدانه آسانتر میگردد.
از این رو، اگر قرار باشد همه فقط خواستهها و تمایلات دنیوی خود را دنبال کنند و تنها منافع خود را محور فعالیت اجتماعی قرار دهند و اهل ایثار و تعاون و خیر رساندن به دیگران نباشند، تفرقه و تضاد جامعه را فرا میگیرد و امکان رشد و تعالی از بین میرود. در چنین جامعهای، روز به روز انسانهای ستمگر قدرت بیشتری پیدا میکنند و دیگران را در خدمت امیال خود به کار میگیرند. در نتیجه، دیگر سخنی از حاکمیت خداوند و فرمانهای او نیست، بلکه سخن از حاکمیت طاغوت و دستورهای اوست.
دانش تکمیلی (صفحه ی۳۶ کتاب درسی)
ممکن است کسی بپرسد: چرا با وجود آنکه کشور ما براساس قوانین اسلامی اداره میشود در ابعاد مختلف اقتصادی و فرهنگی با معیارهای جامعه توحیدی فاصله دارد؟ برای دریافت پاسخ این سؤال متن زیر را بخوانید.
جامعه توحیدی، همانند یک انسان کامل و متعادل است که همه اعضای آن با نظم و هماهنگی با یکدیگر و با مشارکت و همدردی، به سوی مقصد متعالی خویش در حرکت است. یعنی افراد آن چنان با یکدیگر ارتباط دارند که مانند یک واحد هستند و هدف آنها از این ارتباط و اجتماع، رسیدن به خدا میباشد. یعنی تعالیم دین بر روابط فردی، خانوادگی، اجتماعی آنان حاکم است. زمانیکه تک تک اعضاء جامعه دارای دید توحیدی بودند و کل جامعه را یک واحد دانستند حرکت به سمت جامعه توحیدی با سرعت انجام میشود. اما اگر جامعهای که متشکل از مردم و مسئولان است، یک دست و یک صدا نباشند، حتی وجود قوانین اسلامی نیز نمیتواند کمکی به توحیدی شدن آن جامعه بکند. یعنی اگر مردم در عمل فقط به برخی از دستورات دین پایبند باشند و یا مسئولان به برخی قوانین اسلامی عمل کنند و به برخی عمل نکنند، جامعه توحیدی همانند انسانی میشود که برخی از اعضای آن رشد کرده و برخی دیگر کوچک و بدون رشد باقی ماندهاند رهبر انقلاب با توجه به همین نکته در یکی از سخنان خود میفرمایند:
اسم ما دولت اسلامی باشد، کافی نیست؛ باید عمل و جهتگیری ما اسلامی باشد. اگر در اینها اختلال پیدا شد، حرکت مستمر و مداوم و پویندهیی که لازم است تا دولت اسلامی به صورت کامل شکل بگیرد، دچار شکست میشود و طبعاً کار عقب میافتد. البته دولت اسلامىِ کامل به معنای واقعی کلمه، در زمان انسان کامل تشکیل خواهد شد؛ ان شاءالله. خوشا به حال کسانی که آن روز را درک میکنند. همه ی ما انسانهای ناقصی هستیم. ما به قدر توان و تلاشِ خود میخواهیم مجموعهی کارگزاران حکومت را که - خودمان هم جزو آنها هستیم - به نقطهیی برسانیم که با نصاب جمهوری اسلامی تطبیق کند. ما میخواهیم خود را به حد نصاب نزدیک کنیم. اکنون در جامعه خود مشاهده میکنیم که در برخی قسمتها که به قوانین دین عمل کردهایم به خوبی پیشرفت کردهایم. مثلاً در تعالیم دین، مسلمانان به فراگیری علم توصیه شدهاند، و کشور ما نیز با عمل به این توصیه در بسیاری از عرصههای علمی در حال رقابت با کشورهای پیشرفته دنیاست و جزو چند کشور اول در زمینه علوم مختلفی مانند هوا و فضا، هستهای، نانو، ساخت دارو، شبیه سازی و... میباشد. و یا در دین به تقویت بنیه نظامی جهت حفاظت از دین و کشور تاکید شده است و میبینیم که با عمل به این آموزه، کشور ما جزو قدرتهای برتر نظامی دنیاست. اما در سوی دیگر هر جا از تعالیم دین فاصله گرفته ایم دچار مشکل شدهایم. مثلا در عرصه اقتصاد هنوز نتوانستهایم به دستورات دین عمل کنیم و روی پای خود بایستیم، از این رو در عرصه اقتصاد خودکفا نشدهایم.
رهبر انقلاب با توجه به همین مسأله این نکته را یادآوری میکنند که:
این یک حقیقت است که بعد از انقلاب هر جا انقلابی عمل کردیم، موفق شدیم و یک گام به تشکیل دولت اسلامی و جامعه اسلامی نزدیک شدیم و هر جا که به سمت سازش رفتیم و شاخصهای انقلابی گری را فراموش و از حرکتهای جهادی غلفت کردیم، از رسیدن به جامعه اسلامی و دولت اسلامی بازماندیم. البته باید به این نکته توجه کنیم که نظام اسلامی ما، یک نظام نوپا است که سالها تحت فشار و تحریم و جنگ بوده است و ان شاءالله با همت شما جوانان در سایر زمینهها نیز پیشرفت خواهد کرد.
ما توانستیم یک انقلاب اسلامی - یعنی یک حرکت انقلابی - به وجود بیاوریم ... لکن بعد از این، ایجاد یک دولت اسلامی است؛ یعنی [ایجاد] تشکیلات مدیریّتیِ اسلامی برای کشور؛ ما در این قضیه هنوز خیلی فاصله داریم تا به مقصود برسیم. البتّه معنایش این نیست که کسی احساس ناامیدی کند؛ ابداً؛ داریم پیش میرویم؛ با همهی مخالفتها، با همه ی کارشکنیها، با همهی دهن کجیهایی که میشود، حرکت میکنیم و داریم پیش میرویم بلاشک. دلایل زیادی وجود دارد؛ لکن [هنوز] کار داریم، کار دارد؛ هنوز خیلی فاصله داریم تا اینکه بتوانیم یک دولت اسلامی به وجود بیاوریم. بعد که دولت اسلامی به وجود آمد، آن وقت تازه نوبت [ایجاد] جامعهی اسلامی است. خب، بنابراین باید مبارزه کرد عزیزان من. بنابراین باید من و شما به خاطر داشته باشیم که آنچه امروز از اقتدار و پیشرفت در عرصههای علمی و نظامی و سیاسی و... نصیب ما شده است حاصل اعتقاد پدران و مادران ما به تعالیم دین و عمل آنان به این دستورات بوده است و هر جا ضعف و کاستیای وجود دارد نتیجه دور افتادن ما از این آموزههاست و اینک نوبت ماست که با همت و تلاش ضعفهای کشور در سایر عرصهها را برطرف کنیم تا بتوانیم به یک پیشرفت کامل برسیم. و در این راه حتما باید توجه داشته باشیم که عین همان چیزی که در مورد یک شخص ممکن است پیش بیاید یعنی بیماری - و فساد و انحراف در یک نظام هم ممکن است پیش بیاید. همین بیماریهایی که اشخاص ممکن است دچارش بشوند، ممکن - است به سراغ نظام اسلامی بیاید. یعنی اسم، جمهوری اسلامی باشد، ظاهر اسلامی باشد، صورت، صورت اسلامی باشد، اما سیرت و رفتار و عملکرد و برنامهها، برنامههای غیر اسلامی. برای همین من و شما به عنوان جوانان این جامعه بایستی هشیار باشیم و نگذاریم که کشور ما در مسیر انحراف قرار گیرد.
توحید و شرک در جهان امروزتوحید، روح و محور زندگی دینی و شرک روح و محور زندگی ضد دینی است. تا اینجا مراتب و ابعاد توحید و شرک را شناختهایم. اکنون میخواهیم ببینیم زندگی انسان عصر حاضر تا چه اندازه توحیدی است و کدام یک از مراتب توحید در آن بیشتر مورد غفلت قرار گرفته است. منظور ما از انسان عصر حاضر تمام افراد جامعه نیست، بلکه جوّ حاکم بر اکثریت افراد است، نه تک تک افراد.
میدانیم که جوامع بشری، امروز از نظر صنعت و فنّاوری پیشرفت فراوانی کردهاند و این جوامع را نمیتوان از این جهت با جوامع گذشته مقایسه کرد. همچنین انسان امروز کمتر از بت پرستان قبل از اسلام، که بیش از 360 بت را میپرستیدند، به دنبال این قبیل بت پرستیهاست.
بنابراین، جای طرح این سؤال هست که آیا انسان و جوامع بشری به سوی زندگی توحیدی حرکت میکنند؟
در ابتدا به نظر میرسد که امروزه کمتر کسی گرفتار شرک باشد و از این جهت نیز بشر در مسیر پیشرفت میباشد، امّا یک واقعیت تلخ در اینجا وجود دارد و آن این است که گرچه شرک در قالب بت و مانند آن در میان بیشتر جوامع امروزی وجود ندارد، اما انواع دیگری از شرک که بسیار پیچیدهتر از شرک قدیم است، در میان بشر به چشم میخورد که خوب است به آنها توجه کنیم و برای دوری از آنها تلاش نماییم؛ از جمله اینکه:
١- امروزه، بسیاری از انسانها، جهان خلقت را ملک خود تلقی میکنند و بدون توجه به نظر مالک حقیقی آن، یعنی خدا، هرگونه که بخواهند در این جهان تصرف میکنند. این افراد و جوامع، در واقع خود را مالک و ولی و پرورش دهنده (ربّ) جهان میپندارند که از جمله پیامدهای آن تخریب محیط زیست، آلوده شدن طبیعت، پیدا شدن جوامع بسیار فقیر در کنارجوامع بسیار ثروتمند و مانند آنهاست. برخی از این انسانها، مانند فرعون که «اَنَا رَبُّکُمُ الاَعلیٰ» میگفت و خود را پروردگار بزرگ مردم معرفی میکرد؛ خود را مالک دیگر جوامع میپندارند و برای آنها تصمیم گیری میکنند.
۲- بسیاری از انسانها چنان به امور دنیوی سرگرم شدهاند که خدا را فراموش کرده و خداوند در قلب آنها جایگاهی ندارد. زینت دنیا و لذات و شهوات چنان در دلشان فزونی یافته که جایی برای خلوتِ انس با خدا و درک معنویت نیایش با پروردگار باقی نگذاشته است. گویی هوی و هوس و آنچه و آن کس که آنان را به هوسهایشان میرساند، بت و معبودشان شده و آنها را همچون خدا میپرستند؛ و از ابزارهای جدید مانند سینما، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و سایر رسانهها در این راه بهره میگیرند و یکسره از خدا و آخرت غافل شدهاند.
به نظر شما وظیفه یما در مقابل وضع موجود چیست و چگونه میتوانیم به اصلاح جامعه یامروزی اقدام کنیم؟
تحلیل و بررسی (صفحه ی۳۷ کتاب درسی)
درباره یاین سؤالها فکر کنید و در صورت نیاز با دبیر خود مشورت کرده و پاسخی برای هریک تهیه نما یید؛ سپس نتیجه یتحلیل و بررسی خود را در کلاس ارائه کنید.
- آیا به طور کلی انسان امروزی بیش از گذشته به یاد خداست؟
خیر، زیرا جاذبههای کاذب و دنیوی برای غفلت انسان از یاد خداوند افزایش یافته است.
- آیا مردم در انتخاب نوع پوشش، غذا، تفریح، مشاهده یفیلم، مطالعه یکتاب، ورود به سایتهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی حلال و حرام الهی را مراعات میکنند؟
در بیشتر موارد خیر؛ چرا که عمل به دستورات خداوند نیاز به مقاومت در برابر وسوسههای هوای نفس دارد که اغلب انسانهای جدید در برابر آن دچار اشتباه و غفلت میشوند.
- آیا بشر امروز اصولاً به دنبال یادگیری تکالیف الهی خود است؟
خیر؛ زیرا ایمان انسان عصر حاضر به خداوند تحت تأثیر جاذبههای دنیوی و نظریههای مطرح انسانی سست شده است؛ در نتیجه او دچار غفلت و فراموشی میشود.
- الگوهای بشر امروزی چگونهاند؟ آیا الگوهایی هستند که سبک زندگی آنها مورد پسند و رضایت خداوند باشد؟
خیر؛ متأسفانه امروزه اغلب مدها معرّف یک پیام یا یک گروه غیر اخلاقی هستند و برخی مسلمانان نیز آگاهانه یا کورکورانه ازآنها تقلید میکنند و از مسیر اطاعت خداوند دور میشوند.
- به نظر شما چگونه میتوان مظاهر شرک را از جامعه دور کرد و مظاهر توحید را تقویت نمود؟
باید در مراحل اولیه در مقابل انحرافات اجتماعی ایستادگی کنیم و با امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر ریشه کن کردن مظاهر شرک و انحراف اجتماعی، پیدرپی ترویج مظاهر توحید در جامعه باشیم.
آیا میتوان تنها به جنبه یفردی توحید عملی معتقد بود ولی جنبه یاجتماعی آن را قبول نداشت؟
خیر؛ زیرا انسان موحد برای انجام دستورات خداوند باید در محیط و جامعهای سالم زندگی کند؛ همچنین برخی احکام اجتماعی اسلام مانند امر به معروف و نهی از منکر نشان میدهد که انسان موحّد نمیتواند نسبت به جامعه یخود بیتفاوت باشد.
همچنین پاسخ سایر فعالیت های دروس دین و زندگی 3 را از لینک های زیر ببینید :
1- به نام خداوند بخشنده ٔ مهربان * بگو خداوند یگانه و یکتا است (۱)
2- خدای بینیاز (۲)
3- (هرگز) نزاد، و زاده نشد (۳)
۴- و برای او هیچ گاه شبیه و مانندی نبوده است. (۴)
پیام آیات: خداوند در ذات خود یگانه و یکتاست. (اصل توحید) ۲- همهٔ موجودات به خداوند نیازمندند در حالی که خدا از هر موجودی بینیاز است. ۳- خداوند نه فرزندی دارد و نه پدر و مادری ۴- برای خداوند هیچ مشابه و همتایی وجود ندارد. (اصل توحید)
ب) بعد از ترجمهٔ آیه 16 سورهرعد، به سؤالات زير پاسخ دهيد:
قُل مَن رَبُّ السَّماواتِ وَ الاَرضِ بگو پروردگار آسمانها و زمین کیست؟
قُلِ اللّهُ بگو خدا است.
قُل اَ فَاتَّخَذتُم مِن دونِه اَولِياءَ بگو آیا غیر از او سرپرستانی گرفتهاید که
لا يَملِكونَ لِاَنفُسِهِم نَفعًا وَ لا ضَرًّا [حتّی] اختیار سود و زیان خود ندارند؟
قُل هَل يَستَوِى الاَعمىوَ البَصيرُ بگو آیا نابینا و بینا برابر است؟
اَم جَعَلوا لِلّٰهِ شُرَكاءَ خَلَقوا كَخَلقِه.یا آنها شریکهایی برای خداوند قرار دادهاند
فَتَشابَهَ الخَلقُ عَلَيهِم كه [آن شریكان هم] مثل خداوند آفرینشی داشتهاند و در نتیجه [این دو] آفرینش بر آنان مشتبه شده است [و از این رو شریکان را نیز مستحق عبادت دیدهاند؟!]
قُلِ اللّٰهُ خالِقُ كُلِّ شَىء بگو خالق همه چیز خداست.
وَ هُوَ الواحِدُ القَهّار و او يكتای مقتدر است.
1- کسی را میتوانیم به عنوان ربّ خود انتخاب کنیم که پروردگار آسمانها و زمین و مالک سود و زیان خود باشد.
2- کسی که اختیار سود و زیان خودش را هم ندارد نمیتواند بر دیگران ولایت داشته باشد.
3- در چه صورت جا داشت که مردم در اعتقاد به توحید در شک بیفتند؟
در صورتی که خدایانی که به جای خداوند انتخاب میشوند توانایی خلقت داشته باشند یا حداقل اختیار سود و زیان خویش را داشته باشند امّا ندارند.
ج) مراتب توحید یا شرک را در آیات صفحه قبل مشخص کنید.
طرح چند سؤالمرز توحید و شرک کجاست؟ آيا اگر کسی پزشک را وسیلهٔ درمان و بهبود بیماری بداند مشرک است؟ آیا اگر کسی از غیر خدا درخواست کمک کند گرفتار شرک شده است؟ آیا اگر کسی دعا را وسيلهٔ جلب مغفرت الهی و صدقه را وسيلهٔ دفع بلا بداند مشرک است؟ و بالاخره، آیا توسل به پیامبران و معصومین(ع) شرک به حساب میآید؟
اوّلاً خداوند رابطه علیّت را میان پدیدههای جهان حاکم کرده است. آتش موجب گرما و روشنی و دارو سبب شفا و بهبودی است. پزشک وسیلهٔ درمان، معمار عامل بنای ساختمان و معلم نیز وسیلهٔ تعلیم و تربیت است.
در امور معنوی نیز همین گونه است. دعا سبب آمرزش، صدقه موجب دفع بلا، و صلهٔ رحم موجب افزایش طول عمر است.
همهٔ این روابط توسّط خود خداوند طراحی شده و به اذن و ارادهٔ او صورت میگیرد. بنابراین، کسی که برای آموختن نزد معلم میرود، یا برای درمان به پزشک مراجعه میکند، نه تنها معلم و پزشک را شریک خداوند قرار نداده، بلکه به قانون الهی عمل کرده است.
ثانیاً همان گونه که درخواست از پزشک برای درمان بیمار با توحید منافاتی ندارد، درخواست از اولیای الهی برای اجابت خواستهها نیز منافاتی با توحید ندارد؛ زیرا پزشک به واسطهٔ استفاده از اسباب مادی و اوليای الهی به واسطهٔ اسباب غیر مادی و با اذن خداوند این کار را انجام میدهند.
عقیده به توانایی پیامبر اکرم (ص) و اولیای دین (ع) در برآوردن حاجات انسان (مانند شفا دادن) وقتی موجب شرک است که این توانایی را از خود آنها و مستقل از خدا بدانیم. اما اگر این توانایی را صرفا از خدا و انجام آن را با درخواست اولیا از خداوند و به اذن خدا بدانیم عین توحید است و از این جهت مانند اثر شفابخشی داروست که خداوند به آن بخشیده است. این توانایی تنها به زمان حیات دنیوی پیامبر اکرم (ص) اختصاص ندارد و پس از رحلت ایشان نیز استمرار دارد. به عبارت دیگر، روح مطهر رسول خدا (ص) پس از رحلت زنده است و میتواند به انسانها یاری برساند. اکنون اگر ما از رسول خدا چیزی درخواست کنیم، درخواست از جسم ایشان نیست، بلکه از حقیقت روحانی و معنوی ایشان است. آیا اگر کسی از پدر و مادرش و یا هر مؤمنی بخواهد که برای سعادتمندی او دعا کند چنین درخواستی شرک آلود است؟
هیچ گروهی از مسلمانان، غير از جریانی که امروزه به «تکفیریها» مشهور شده، چنین درخواستی را شرک آلود نمیدانند. جريان تکفیری در سالهای اخیر برخی از جوامع و کشورهای اسلامی را گرفتار خود كرده است. پیروان این جریان فکری خشک و غيرعقلانی با تفکر غلطی که دربارهٔ توحید و شرک دارند، هر مسلمانی را که مانند آنها نمیاندیشد، مشرک و کافر میخوانند و گاه کشتن او را واجب میشمارند. پيروان اين جريان میگویند توسل به پیامبران و معصومین شرک است.طلب دعا و شفيع قرار دادن دیگران برای اینکه خدا انسان را ببخشد، شرک است و همچنين معتقدند این گونه افراد کافر هستند و مسلمان محسوب نمیشوند.
متأسفانه این جریان بزرگترین ضربه را بر اسلام وارد کرد و سبب تنفّر برخی از مردم جهان از دین اسلام شد.
هم اندیشی (صفحهٔ ۲۴ کتاب درسی)
به نظر شما، چرا دقيقاً در زمانی که مسلمانان در پرتو بیداری اسلامی، در حال معرفی اسلام حقیقی به مردم جهان بودند و حتی جمعیت کشورهای صنعتی به سرعت در حال تغییر به نفع مسلمانان بود، چنین جریانی شکل گرفت؟
دشمنان از گسترش اسلام و ترویج بیش از پیش آن در دنیا ترس و واهمه داشتند، بنابراین در چنین فضایی، جریانهای افراطی و تکفیری را به راه انداختند تا چهرهٔ اسلام را در اذهان ملتهای مختلف مخدوش کنند. این گروهها با اعمال خود درصدد نمایش چهرهای ضد بشری و هولناک از اسلام هستند. همچنین همواره تلاش نمودهاند که با کوبیدن طبل تفرقه و شکاف بین مسلمانان، در امت اسلام تفرقه و اختلاف ایجاد کنند.
دانش تکمیلی (۱) (صفحهٔ ۲۵ کتاب درسی)
جریان «تکفیری» که این روزها گروههای مختلف با نامهای گوناگونی را شامل میشود، ریشه در یک جریان تاریخی در تاریخ اسلام دارد. برای شناخت ریشههای تاریخی این جریان، متن زیر را بخوانید.
ریشههای تاریخی جریان تکفیری
«احمد بن تیمیه» معروف به ابن تیمیه در سال ۶۶۱ هجری قمری در حران (شهری در شام) متولد شد. کسی که امروزه اندیشه و دیدگاههای وی در بسیاری از اعتقادات تکفیریها یافت میشود.
ابن تیمیه در زمان خود، به دلیل دیدگاههای افراطی و نامانوسش با مبانی و تفکر اسلامی، از سوی اغلب علمای اهل سنت زمان خود مورد طرد و رد قرار گرفت، و به همین دلیل بارها به زندان افتاد و در سال ۷۲۸ قمری در زندان از دنیا رفت، شاید خود ابن تیمیه هم باور نمیکرد که قرنها بعد دیدگاههای افراطیاش توسط محمدبن عبدالوهاب تئوریزه و زنده شوند و در قرن بیست و یکم چنان طرفداران پر و پا قرصی پیدا کنند که بخشی از دنیای اسلام را تحت تأثیر قرار دهند. هم اکنون افراطیترین گروههای مسلمان پیرو جریانی هستند که دیدگاههای ابن تیمیه منشا آنهاست. و از جمله نظرات شخصی و بدعتهای او در دین که در زمان خودش مخالفتهای زیادی از سوی علما مذاهب مختلف به دنبال داشت عبارت بود از: شرک دانستن تبرک جستن؛ به طور مثال مسح و بوسیدن قبور پیامبر، انبیا و صالحان و زیارت قبور ایشان، معصیت دانستن سفرهای زیارتی، حرام دانستن ساخت هر نوع پناه و سایبان بر قبور و.... وی همچنین به شدت با شیعه مخالف بود و با الفاظ زشت و دون شأن یک عالم، آنها را مورد توهین و تهمت قرار میداد. وی در کتاب خود به نام «منهاج السنهٔ» احادیثی که مربوط به مناقب علی بن ابی طالب (ع) و خاندان اوست را انکار میکنند و همه را مجعول میداند و امور و اعتقاداتی را به شیعه نسبت میدهد که اساسا شیعه آن گونه نیست. نکته مهم این جاست که قبل از ابن تیمیه نیز قرآن و سنت در دسترس هزاران نفر از عالمان و دانشمندان قرار گرفته بود ولی هیچ کدام از آنها استنباطهای تند و افراطی نداشتند و رفتارهای مشابه ابن تیمیه از آنها سر نزده است.
علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت از عصر ابن تیمیه تاکنون در رد او کتابهای زیادی تألیف کرده اند و به انقد تک تک دیدگاههای ابن تیمیه پرداختهاند. و از جمله دیگر رهبران فکری گروههای تکفیری که پنج قرن پس از ابن تیمیه پا به این دنیا گذاشت محمدبن عبدالوهاب بود. وی در دوران نوجوانی به مطالعه کتابهای ابن تیمیه اهمیت زیادی میداد. به این دلیل ابن تیمیه را میتوان مرجع فکری او دانست. او با تشکیل و ترویج فرقه وهابیت در قرن دوازدهم هجری قمری در شبه جزیره عربستان و در نزدیکی حرمین، مرکز اصلی جغرافیای جهان اسلام، اختلاف بزرگی در جهان اسلام ایجاد کرد و دستیابی حامیان سعودی آن، به ثروت عظیم نفتی موجب قدرتیابی آن شد.
برخی از عقاید محمدبن عبدالوهاب عبارتند از:
۱- حرام بودن برگزاری مجالس یادبود برای گذشتگان حتی پیامبران و ائمه.
۲- حرام بودن ساختن گنبد و هر گونه بنا بر روی آرامگاه و مزار انبیاء به طوری که پیروان وی چون تکفیریها ویران کردن بارگاه و گنبد ائمه اطهار و پیامبر گرامی اسلام را واجب میدانند.
۳- حرام بودن زیارت انبیا و ائمه و توسل کردن به آنها و شفیع قرار دادن آنها به درگاه خداوند و تقدیم نذور و قربانی کردن به قصد قربت. پیروان وی که به وهابی (برگرفته از نام وی که عبدالوهاب بود) معروفند به طور آشکارا مسلمانان را به اتهام این که متوسل به پیامبر اسلام میشوند یا بر قبور اولیای و ائمه گنبد میسازند، تکفیر میکنند.
علاقه به تخریب آثار بزرگان، مبارزه و مقابله با کتابهای شیعه، تحریف کتابها حدیثی و تفسیری و تاریخی اهل سنت، مختصر کردن کتابها (بخشهایی از کتابها را که موافق عقایدشان نیست، به عنوان این که کتاب را میخواهند مختصر کنند تا برای مردم قابل فهم باشد خلاصه میکنند و چاپ میکنند)، تهمت به شیعه از جمله اقدامات مهم وهابیها است که موجب میشود بین آنها و تکفیریها نزدیکی ایجاد شود. محمد بن عبد الوهاب در رساله «کشف الشبهات» بارها مسلمانان را مشرک، کافر، بت پرست، مرتد، منافق، منکر توحید، دشمن توحید، دشمنان خدا، اهل باطل، نادان و شیاطین خوانده است. او و پیروانش چون تکفیریها معتقدند همهی مسلمانان بعد از ایمان آوردن کافر شدند و بعد از توحید گرفتار شرک گردیدند. بنابر این قتلشان واجب است و جان و مالشان حلال. این کفر ناشی از زیارت قبر انبیا، صالحان و ائمه است. به این دلیل است که امروزه پیروان وی یعنی تکفیریها ویران کردن قبر پیامبر و صالحان و گنبدهایی را که بر روی آن ساخته شده بود را وظیفه خود میدانند. به طور کلی باید گفت اساس مذهب مورد نظر محمدبن عبدالوهاب و محور اصلی آن کافر شمردن همهی مسلمانان است، یعنی موضوعی که اساس اندیشه ی تکفیریها را تشکیل میدهد و موجب پیوند نزدیک آنها با محمدبن عبدالوهاب میشود، چرا که آنها نیز معتقد به کافر بودن سایر مسلمانها دارند.
بیشتر بدانیم
ذکر نمونههایی از توسّل در قرآن کریم
1- قرآن کریم نقل میکند که فرزندان یعقوب از پدرشان درخواست کردند که برای آنها طلب آمرزش کند و یعقوب نیز به آنان وعدهٔ دعا داد.
2- قرآن کریم بیان میکند که استغفار پیامبر در حق گنهکاران مؤثر است:
اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو میآمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان طلب آمرزش میکرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان مییافتند.
هم چنین در تاریخ آمده است که مسلمانان در زمان پیامبر برای درخواست دعا نزد آن حضرت میآمدند. پس از رحلت ایشان نیز کنار قبر ایشان میرفتند و یا از دور درخواست خود را مطرح میکردند.
دانش تکمیلی (۲) (صفحهٔ ۲۶ کتاب درسی)
آیا تبرک جستن به قبور یا بارگاه اولیای الهی شرک به حساب میآید؟
پاسخ به این سؤال را در وبگاه گروه قرآن و معارف به نشانی http://quran-dept.talif.sch.irبخش «دانش تکمیلی» مشاهده کنید تا ببینید که جز همین گروههای تکفیری و ریشههای تاریخی آنان، هيچ يک از فرق مسلمان و علمای اسلامی این امور را شرک به حساب نمیآورند.
«تبرک» به معنی مبارک شدن و برکت پیدا کردن است. تبرک، منشأ و ریشه قرآنی دارد. زمانی که حضرت یعقوب از فراق یوسف نابینا شد، به تصریح قرآن کریم، آن حضرت ، لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایی خود را باز یافت. تبرک و استشفا به پیراهن یوسف (ع)، نمونهای از تبرّک به چیزی است که به شکلی، منسوب به اولیای الهی است. نقل این داستان توسط قرآن و عدم رد آن، نشان دهنده تأیید آن میباشد.
در دوران حیات نبی مکرم اسلام نیز چنین چیزی اتفاق افتاده است. بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنی، اصحاب پیامبر اکرم (ص) هنگام وضو گرفتن ایشان، هجوم میآوردند تا هر کسی قطرهای از آب وضوی آن حضرت را به عنوان تبرّک، بر گیرد. در کل سیره اصحاب، تبرّک جستن به ظرف غذای پیامبر، چاههایی که آن حضرت از آنها آب نوشیده بود و... {چه در زمان حیات او و چه بعد از رحلت وی} بوده است.
اگر تبرّک جستن به قطرات آب و یا ظرف غذای پیامبر، شرک و حرام بود، وظیفه آن حضرت، نهی و بازداشتن اصحاب از این عمل بود.
اگر بخواهیم از نظر عقلی به موضوع «تبرک» نگاه کنیم باید بگوییم؛ یک اصل و قاعده عقلانی وجود دارد و آن این که «هر کس شخصی را دوست داشته باشد آثار متعلق به وی را هم دوست دارد».
کسی که پدر عزیز خود را از دست داده و به او عشق میورزیده، پس از مرگش آثار به جای مانده از او مانند سجاده نماز، تسبیح، لباس و غیره را دوست دارد و از آنها نگهداری و مراقبت میکند. سرّ این دوست داشتن و ابراز علاقه را بایستی در «انتساب» آن شیء به صاحبش دانست. در مثال بالا لباس و سجاده و تسبیح پدر به خاطر انتسایش به پدر است که ارزشمند و دوست داشتنی است وگرنه لباسها و وسایل زیادی در اطراف ما هست که به آنها علاقهای نشان نمیدهیم. به بیان دیگر نسبت داشتن اثری به محبوب و معشوق باعث سرایت محبوبیت و مطلوبیت به آن شیء میکند و آن اثر باقی مانده از محبوب را نزد ما ارزشمند و دوست داشتنی میسازد.
بنابراین آنچه در درجه اول برای ما مطلوب و خوشایند است، خود محبوب و معشوق است؛ و در درجه دوم آثار و اشیاء منسوب به او نیز برای ما مطلوبیت مییابد و این به خاطر عشق ما به خود محبوب است، این اصل عقلی و قاعده کلی در مورد آثار به جای مانده و منسوب به پیامبران و اولیای الهی نیز جاری میگردد.
کسی که به برترین آفریدهها و اشرف مخلوقات حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش عشق میورزد؛ در واقع آثار به جای مانده و منسوب به آنها را هم دوست دارد.
کسی که دست در شبکههای ضریح مطهر پیامبر میاندازد و آن را میبرید و میبوسد و به آن تبرّک میجوید؛ در واقع به خود پیامبر عشق میورزد و او را سرچشمه برکت و خیر میداند نه این که یک تکه آهن را تقدیس و احترام کند؛ این آهن به جهت انتسابش به پیامبر مقدّس و مبارک است؛ چنان که جلد قرآن به خاطر انتسابش به قرآن مورد احترام و بوسیدن است، نه این که خود به خود تقدس و احترامی داشته باشد.
در واقع احترام و محبت به آنها بدان جهت نیست که برای آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشی مستقل قائل باشیم؛ بلکه آنان مستقل از خدا هیچ ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشی از آن است که آنان در اوج قرب و نزدیکی به خداوند قرار دارند و مورد عنایت خاص پروردگار هستند. بنابراین، بوسیدن ضریح امامان و اولیای الهی، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است؛ همان گونه که عاشق، هر چیزی را که منتسب به معشوق است، میبوید و میبوسد و به سینه میچسباند. برای زائر امام معصوم، سنگ و چوب، ارزشی ندارد و میداند که اینها هیچ مشکلی را نمیتوانند از انسان برطرف کنند. بر اساس داوری وهابیت که حرف بوسیدن و تبرک جستن به آثار اولیای الهی را شرک و حرام میدانند، پیامبر و اصحابشان و نیز حضرت یعقوب و همه انسانها حتی خود وهابیان که فرزندان خود را میبوسند، مرتکب شرک و حرام شدهاند.
همچنین پاسخ سایر فعالیت های دروس دین و زندگی 3 را از لینک های زیر ببینید :
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن