تحقیق رایگان دبیران و معلمان - 85

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

معلّم، انسانی مولّد، نه مصرف کننده! -نسل امروز و چگونگی نقش معلّم

بازديد: 109

 ... در چهل و پنجمین اجلاس کنفرانس بین المللی تعلیم و تربیت که با عنوان تقویّت نقش معلّم در جهان در حال تغییر در ژنو، برگزار شد، فدریکو مایر، دبیر کل یونسکو، معلمان را سنگ بنای آموزش، خواند و نقش مهّم و حساس آنان را در جوامع بشری مورد تأکید قرار داد و خواستار تلاش همه ی دولت ها برای بهبود وضعیّت شغلی و اجتماعی معلمان، هماهنگی در آموزش قبل و ضمن خدمت آنان، تلفیق اطلّاعات فن آوری های ارتباطی با حرفه ی آموزشی و تأمین مشارکت معلمان در مدیریت و تغییرات آموزشی، با سایر کارگزاران اجتماعی، گردید و در همین کنفرانس، معاون آموزشی وی، کولین پاور، بیان کرد: «معلمان در بسیاری از کشورها در وضعیّت وخیمی به سر می برند، عدّه ی کثیری از بهترین معلمان، شغل خود را رها کرده و وارد بخش های خصوصی گردیده اند». وی با صراحت اعلام کرد: «انجام دادن اقدامات فوری و اساسی برای بهبود وضعیّت معلمان، باید در اولویّت قرار گیرد، زیرا تنها با اصلاح وضعیت آموزش و پرورش و بهبود شرایط شغلی معلمان است که می توانیم امیدوار باشیم که نیازها و آرزوهای کودکان در سرتاسر جهان تحقّق می یابد و این امر است که می تواند به برقراری صلح و آرامش جهانی و اتّخاذ رویه ی مناسب برای ادامه ی زندگی سالم و متوازن بینجامد. با توجه به مطالب فوق پی می بریم که معلمی شغلی است، تأثیرگذار، حسّاس، سازنده و اهمیت قائل شدن برای چنین شخصیت و جایگاهی، امری است، ضروری و اعتقاد به معلم، اعتقاد و باور به شریان های اصلی جامعه، یعنی جوانان و دانش آموزان پویا و زنده است که متأسفانه برخی از دولت ها، خصوصاً آموزش و پرورش و دولت ما نتوانسته است، به این مهم عنایت لازم داشته باشد و فرزندان خلف خود را که پایمال جامعه اند، در دامان خود به خوبی بپروراند و آن طور که بایسته است، ادا کننده ی حقوق معنوی و ارزشی آنان باشد، نه تنها حقوق معنوی، که حتی نتوانسته، حداقل خواسته و مطالبات آنان را در حوزه ی صنف و معیشت که از ابتدایی ترین نیازهای بشری است، برطرف سازد و معلم را طوری در سنگلاخ روزمرّگی رها کرده که تنها چیزی که به چشم نمی آید، تعلیم و تربیت است و پرورش نسلی که متأسفانه رها گردیده است. راستی، چرا این گونه است؟ چرا سطح آموزش و پرورش مردم ژاپن، بیش از سطح آموزش سایر مردم جهان است و دولت ژاپن بسیاری از امکانات رسانه های گروهی را در خدمت آموزش و پرورش قرار داده و دیدگاه مرد ژاپن،‌ به ویژه اولیا و دانش آموزان نسبت به آموزش و پرورش یک دیدگاهِ هدف دار و با انگیزه است و نظام آموزشی آن، پس از جنگ، یک نظام آموزشی پویا و مبتنی بر قدرت تفکّر و ابداع و خلاقیت است؟ چرا مردم کره، آموزش و پرورش را در رأسِ همه ی امور می دانند و توجه به معلم و سیستم آموزشی برای مردم و دولت کره از اهمیت ویژه ای برخوردار است و معلمان در کره نقش راهنما و ناظر را دارند و رابطه ی معلم و دانش آموز و مدرسه حتی در ساعات خارج مدرسه ادامه می یابد و معلمان در صورت لزوم می‌توانند به خانه ی دانش آموزان مراجعه کرده، برای رشد و توسعه ی آموزش و پرورش، مطالب دشوار درسی را توضیح دهند؟! چگونه است که کشورهای تایلند، مالزی، اندونزی، چین و ویتنام طی دهه های قبل، به طور اساسی برای آموزش و پرورش خود سرمایه گذاری کرده اند، طوری که بر اساس تحقیقات انجام شده، به آموزش ابتدایی جهانی دست یافته اند، مگر نه این است؟ «که قارّه ی آسیا دو سوم از جمعیت، کره ی زمین را در خود جای داده، فقیرترین، ثروتمندترین، کوچک ترین و وسیع ترین کشورهای جهان در این قاره، قرار دارند، در حالی که کشورهای شرق آسیا رکورد رشد اقتصادی بالا را به خود اختصاص داده اند، کشورهای جنوب آسیا در زمره ی کم توسعه یافته ترین کشورها محسوب می شوند؟» آیا می دانیم که رمز موفقیّت در چیست؟ و چه عاملی از توسعه ی سایر کشورها جلوگیری می کند؟ آیا جواب، چیزی جز آموزش و پرورش است، که تعیین کننده ی رشد و ترّقی جامعه است و تحقیقات وسیع بر این مدّعا صحّه گذاشته است، آموزش و پرورش اگر پویا، خلاق و بارور باشد، محصولی جز خلاقیت، شکوفایی و رشد استعداد را در بر نخواهد داشت، زیرا فرهنگ غنی شکوفایی و رشد، معلمان وارسته و آزاده و بروز توانمندی ها، پرورش یافته ی دامان آموزش و پرورش خلاق و پویاست، آموزش و پرورشی که بیشترین سرمایه گذاری ها در آن صورت گرفته باشد و بودجه ی شایسته و درخوری را با توجه به حجم و گستردگی کار به آن اختصاص دهند و مسوولان آگاه، توانمند و صاحب فکر و اندیشه، متوّلی اداره ی آن گردند. در غیر این صورت شاهد چیزی جز ضعف، ناکارآمدی و کم کاری حاکم نخواهیم بود، مواردی که به عینه ، آن ها را لمس می کنیم و می بینیم. پنجم اکتبر، مصادف با سیزدهم مهر، روز جهانی معلم است، معلمی که مسلّماً در تمامی نقاط دنیا از یک فضای مشترک رفاهی، معیشتی و پایگاه اجتماعی برخوردار نیست، جز در برخی از کشورها که از توسعه ی پایدار، آگاهی و خواست حاکمان، توجه مسوولان و ملت به رشد و شکوفایی اندیشه و توانمندی اقتصادی، برخوردارند، نمی توان نشانی از تعالی و جایگاه شخصیتی و اجتماعی معلمان را در آن جویا شد و متأسفانه گاه، کار به جایی می رسد که در کشور ما، معلمان را مصرف کننده و هزینه بر تلّقی میکنند و معتقد می شوند که این قشر سوددهی و بهره وری ندارند و متأسفانه تربیت نیروی کارآمدِ انسانی که مولّد و سازنده است، به هیچ انگاشته می شود و دست اندرکاران آموزشی، غافل از آن هستند که فرهنگ، مستقیماً تأثیرگذار بر اقتصاد و جامعه است، امروزه رشد و دگرگونی اقتصاد، بسته به جمعیّت فراوان و وسایل فیزیکی نیست، بلکه نیازمند افراد خلاق است. نبود آموزش و پرورش مناسب و رشد یافته، عامل نارسایی های مادّی، اجتماعی و حتی اخلاقی است و هر قدر که انگیزه های شغلی در این زمینه کم شود، کارایی افراد نیز، کاهش می یابد و شاهد آموزش و پرورشی می شویم که محصولات مثمری را نمی تواند، در دامن خود بپروراند و نسل سترون و معیوب الفکری به جامعه، هدیه می کند، بزرگداشت روز جهانی معلّم، فرصتی است که می تواند، جایگاه معلم را به عنوان انسان سازنده، بشناساند و تمامی دولت ها را وا دارد که بدون هیچ گونه، ملاحظه ی سیاسی و  ... در ادای حقوق آموزش و پرورش اقدام نمایند.

نویسنده: امیر اسدیان

نسل امروز و چگونگی نقش معلّم

... توجه و اهمیت دادن به ساختار آموزش و پرورش، توجه داشتن به نسلی است که به صورت معلّق پیش روی ماست، نسلی که هویّت برایش مفهوم نیست و سعی، در ندیدن بسیاری از باورها را دارد، و به راحتی خیلی از ملاک ها و معیارها را زیر پا می گذارد، نسلی که به بهانه ی تکنولوژی، ارتباطات، نوشدن و دوران گذار، فرصت ها را غنیمت شمرده! تا به هر شکل ممکن قالب ها را بشکند، چهارچوب ها را نادیده بگیرد و ضمن اینکه رشد می‌کند و استعدادش شکوفا می شود و تحول و دگرگونی را تجربه می نماید، بی میل نیست که از کنار هرگونه اعتقادی، خصوصاً اینکه عینیت آن را نمی بیند و مطابقتی برای آن در پیرامونش تصور نمی کند. به سادگی و بی اعتنایی عبور کند، نسل امروز، نسل هوشیاری است، زیرک است و حتّی تیزبین و پرشتاب، اما روشن نیست، در تشخیص ها دچار نوسان است، اگر خوب را می‌شناسد، علّت را نمی داند و اگر بد را می فهمد، چرایی اش را قابل هضم نیست و تحلیلی برای آن ندارد، نسل امروز، نیاز به معلم دارد، معلم آگاه و روشنی که فارغ از تمامی آشفتگی های زیست و زندگی، بتواند نسلی را بپروراند که اصلاحگر جامعه باشد، نسلی که به شعار از آن ها به عنوان امیدهای جامعه یاد می کنیم و گردانندگان چرخ های اقتصاد. این نسل، گاه، سرگردان است، در بیشتر مسائل با شک رو به روست، می خواهد بپذیرد، اما نمی تواند، عافیت طلبی، دم غنیمت بودن و رها شدن، فرصت ها را از او میگیرد تا جایی که نوجویی و کنجکاوی هم مددکار او نیست و ناخواسته، مصداق ها را نشانه می رود و تمامی همّ و غمش متمرکز مصداق های عینی جامعه است و می خواهد اگر به باور برسد، عینیتی برای آن بیابد، اگر صحبت از ارزش هاست، سقوط آن را نبیند، اگر صداقت را به نمایش گذاشته ایم، مرگش را لمس نکند و اگر شعار می‌دهیم، بر اساس دروغ و ریا نباشد، این نسل نیاز به معلمی دارد که با عمل و کردار و رفتارش، ساختن و اصلاح را در او بارور سازد و این باور را در ذهنیتش زنده کند و به او حقایق را بنمایاند، معلمی که دغدغه ی باروری و رشد استعدادها را داشته باشد و به جای زمزمه هایی که پیرامون ذهنیت و زبانش را گرفته و دچار روزمرگی شده، سعی، در رسیدن به چشمه هایی را داشته باشد که می خواهد نسل تشنه و منتظری را از آن سیراب نماید، آن جاست که یکی از اهداف مهم آموزش و پرورش و وظایف به حق مسوولان در درجه ی اول، حس توجه به معلم و ایجاد فضایی مناسب و بر اساس عدالت و رفع تبعیض برای اوست تا بتواند در این فضا خود را وقف جامعه و نسل هوشیاری بکند که دیگر با کلمات متناقض و بی توجهی، نمی توان آن ها را به بازی گرفت، توجه به معلمانی که شعله های آگاهی، روشنی، تحوّل و بالندگی از آن ها نشأت می گیرد و اگر معلم را رها کردیم و در وادی غم معیشت گرفتارش ساختیم، نسلی طغیان گر رها شده است و جامعه به گرداب رذیلت و پستی هدایت می شود و این نه شعار و بازی با کلمات که واقعیّتی است که آن را لمس می کنیم و با نگاه عمیقی به اطراف خود خواهیم دانست که معلّمان چقدر می توانند الگو باشند و در ساختن و بارور نمودن اندیشه و رشد و شکوفایی مؤثرند و فراموش نکنیم که جوامع پیشرفته، مسلماً رشد و تحولات شگرف خود را مدیون انسان هایی می دانند که عمر خود را صرف تعلیم و تعلم می نمایند و در تغییر اساسی و بنیادی ساختار جامعه بسیار تأثیر گذارند و توجه به آنان در واقع، ارج نهادن به جامعه و تمامی ملّت است و بی توجهی به آنان، در نظر نگرفتن نسلی است که چونان سیلی ویرانگر، ریشه ها را به مخاطره انداخته، همه چیز را از بین می برد.

نویسنده: امیر اسدیان


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت: 8:53 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ترس از مدرسه

بازديد: 275

عنوان مقاله: ترس از مدرسه

منبع: روزنامه همشهری

نویسنده: وحید خسروشاهیان

اشاره:

هنوز چند روزی به شروع فصل مدرسه باقی نمانده بود که فرید کوچولو، با مامان تو خیابون ها، کوچه و بازارها از این مغازه به آن مغازه به دنبال خرید لباس فرم مناسبی بودند، که مدرسه گفته بود. حتماً باید رنگش سرمه ای با خطهای سفید روی آستین باشد! برای خواهر بزرگش هم روپوشی کرم رنگ با مقنعه ای سرمه ای که مخصوص بچه های راهنمایی بود! مجید برادر بزرگترش هم باید کله اش را نمره چهار می زد! دل تو دلش نبود، نمی فهمید اینقدر التهاب مامان و خواهر بزرگش از چیه؟ او دائم تو خانه می گفت: باز هم شروع شد، باید و سختگیری های مدیر و ناظم و اخم و تخم معلم را تحمل کنیم! باز هم تنبیه! باز هم درس! تکلیف و جریمه! حیف، چقدر زود گذشت، کاش اصلاً مدرسه نمی رفتیم! طفلک فرید، اینها را که می شنید و صحبت های مامان رو که می گفت توی مدرسه مواظب باش این کار را نکنی . درس نخوانی، خانم معلم کتکت می زند و شنیده بود، بچه های شیطون را می اندازند تو اتاق های تاریک و... بابا می گفت آخر که چی لیسانس بگیرند، بیکار و بی عار، ویلون تو خیابونها.

فرید کوچولو اینها را می شنود . پاک ترس ورش می دارد، یعنی مدرسه اینقدر بده! چقدر سختگیرن! چند روز مونده به شروع سال پاشو توی یک کفش می کنه که من مدرسه نمی روم، جیغ می کشید و گریه می کرد که مدرسه را دوست ندارم.

دلیل اینکه بچه ها از مدرسه رفتن می ترسند چیست؟

ترس: Fear

روانشناسان معتقدند ترس یک حالت هیجانی است نسبت به خطر یا یک محرک مضر که شخص از آن آگاه است. عامل ترس می تواند یک شی ء باشد، یک انسان یا مسئله و موقعیت مشخص.

مدرسه هراسی یا ترس از مدرسه

ترس غیر منطقی از مدرسه در واقع معادل واژه School refusal به معنی امتناع از مدرسه رفتن است و یکی از نشانه های اضطراب جدائی از والدین، خانه، خانواده یا شرایطی است که به آن دلبسته و وابسته شده بود.

امتناع از مدرسه رفتن در هر سنی دیده می شود، اما معمولاً در ابتدای هر مقطع به صورت واضح تر و عینی تر خود را نشان می دهد. تقریباً این مسئله در بین پسرها و دخترها در سنین آغاز مدرسه به طور یکسان دیده می شود، اما در سطوح بالاتر با اندکی تفاوت از یکدیگر سبقت می گیرند. در خانواده هایی که بچه ها با فاصله های زیاد از یکدیگر متولد می شوند شایعتر بوده و همانطور که گفته شد شایع ترین دلیل ترس از مدرسه در بین کودکان و در بدو ورود به مدرسه ناشی از اضطراب جدایی از والدین بخصوص مادر است.

معمولاً مادران بچه هایی که دچار اضطراب جدایی هستند شخصیتی افراطی، مضطرب، بیش از اندازه حمایت کننده، مردد، غیرمنطقی، حساس و عاطفی (سمپاتیک) دارند که اضطراب خود را با بیان افکار منفی و اضطراب آلود و عمل خود به بچه ها منتقل می کنند.

اغلب مادران کودکانی که ترس از مدرسه رفتن دارند، افرادی وسواسی، کم تحمل، نکته سنج و موشکاف هستند که احتمالاً خود یا یکی از نزدیکانشان در کودکی دچار همین مشکل بوده اند.

ترس یا امتناع از مدرسه بیش از آنکه علت شخصیتی، عاطفی یا... داشته باشد، ناشی از یادگیری است. مادر یا پدری که در ارتباط خود با کودکان مفاهیم و نکته های منفی از محرکها و مکانهایی مثل مدرسه یا درس خواندن می دهند وقتی تجربه های منفی توأم با وحشت و ترس و اضطراب، خود را از دوران تحصیل و مدرسه، تنبیه و توبیخ ها به بچه ها انتقال می دهند و از آنها می خواهند مواظب رفتارهایشان باشند، خواه ناخواه، بذر امتناع و ترس از مدرسه را در افکار آنان می کارند.

یک تجربه

علی کلانترزاده دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی می گوید:من هیچ وقت از مدرسه رفتن نترسیدم، یادم می آید هفته اول مهر بود، درست تا یک هفته هیچ تکلیف و مشق به ما ندادند، فقط خانم معلم می آمد در مورد کتابها و درسهایمان چیزهایی می گفت و می رفت، همیشه لبخند می زد، هیچ وقت ندیدم اخم کند یا کسی را کتک بزند.

یادم می آید بعضی از بچه ها با مامان هاشون اومده بودند مدرسه، چندتایی گریه می کردن، خانم معلم با خنده به بچه ها گفت، بگین مامانتون بره خونه، بچه ها هم رفتن به مامانها گفتند برن خونه.

خانم معلم با مهربانی توضیح می داد از هفته آینده دفترچه بیاریم و مشقهایمان را چطور بنویسیم. خیلی از او خوشم آمده بود.

از علی می پرسم چطور شد از مدرسه رفتن نترسیدی؟ می گوید: آخه مامان من معلم بود، قبل از شروع مدرسه من را با خودش آورد مدرسه و با ناظم و معلم ها بازی می کردیم، با بچه های کلاس پنجم دوست شده بودیم.

مامان همیشه تو خونه از معلم ها، مهربانی هاشون و دلسوزی هاشون تعریف می کرد. راستش هیچ ترسی نداشتم، اما یکی دو تا از بچه ها هی گریه می کردند. تا جایی که با چند تا از بچه ها دست ها و پاهاشون را گرفتیم، آوردیم کلاس، همین که خانم معلم چند تا شکلات به اونها داد ساکت شدند و یادشان رفت برای چی گریه می کردند.

یعنی هیچ وقت نشده از مدرسه بترسی؟ راستش یادمه فقط یک بار کودکستان وقتی مادرم من رو تنها گذاشت و رفت تا ۵ دقیقه گریه می کردم! اما خانم معلم وقتی تشویقم کرد بازی کنم و نقاشی بکشم همه چیز را فراموش کردم.

ترس از مدرسه در مقاطع مختلف

تجربه نشان داده امتناع یا ترس از مدرسه در هر سنی دیده می شود. اما علت ها و دلایل متفاوتی دارد.

مقطع ابتدایی: نقش والدین  و اضطراب جدایی این سن مصادف است با ساخت طرح واره هایی از محیط اطراف که توسط نزدیک ترین افراد به فرد انتقال داده می شود، کودک ۶ یا ۷ ساله آمادگی بسیار زیادی برای دریافت، ذخیره و حفظ اطلاعاتی دارد که نزدیکان به خصوص پدر و مادر، خواهر و برادر، در مورد یک شیء، مسئله، مکان یا فرد به او می دهند. هر گونه برداشت منفی و انتقال آن به کودک، التهاب، دلواپسی، تشویش، اضطراب و ناراحتی یا آرامش، انگیزه مثبت، تلاش و کوشش، شادمانی و هیجانات مثبت می تواند در واکنش کودک یک مسئله مؤثر باشد.

آنچه والدین به صورت احساس، افکار، اعمال و گفتار به فرزندشان انتقال می دهند، بخصوص در این سن او را نسبت به حضور یا عدم حضور (مثلاً در مدرسه و کلاس) تهییج می کند. ایجاد باورهای غلط نسبت به معلم، ایجاد یأس و یا ناامیدی از آینده، بیان و ابراز تشویش و نگرانی از چگونگی حضور بچه ها در مدرسه و... حساسیت منفی و واکنش عاطفی او را در پی خواهد داشت و هر گونه تأکید و تحریک کودک در این شرایط به حضور در مدرسه شدت واکنشها را افزوده و نتیجه منفی به بار می آورد.

اضطراب جدایی

عامل دیگر، اضطراب کودک از جدا شدن و از دست دادن تکیه گاه، پناهگاه و وابستگی به مادر است. معمولاً مادران سعی در وابسته نمودن کودکان به خویش دارند و به واکنشهای عاطفی آنان نسبت به ترک پاسخ می دهند که در طولانی مدت و در هنگام وارد شدن به محلی ناآشنا یا تغییر مکان بدون حضور مادر، دچار نوعی حالات اضطراب به نام اضطراب جدایی Anxiet separation می شود که خصوصیات آن اضطراب شدید، موقع جدا شدن از افرادی است که کودک وابستگی مهمی نسبت به آنها دارد. این وابستگی می تواند به خانه یا محیط های آشنا هم باشد، گاهی در بچه ها هنگام جدا شدن از مادر حتی نشانه هایی از هراس هم دیده می شود، که فراتر از آنچه که از سطح رشد آنها انتظار می رود، است.

راهنمایی

در این سن اضطراب جدایی جای خود را به امتناع از مدرسه رفتن می دهد، در واقع در این مقطع امتناع از مدرسه رفتن مطرح می شود نه ترس و آن به دلیل کسب تجربه های عینی است از حضور در مدارس ابتدایی، مشاهده رفتارها، ارائه اطلاعات واقعی یا غیرواقعی از مقطع تازه، توسط همسالان، افراد خانواده و غیره، وابسته شدن و عادت به حضور یک معلم در تمامی دروس ، تعداد کم دانش آموزان کلاس و ترس از حضور در کلاسهای حجیم یا معلم های مرد (بیشتر برای پسرها) ، عدم آگاهی نسبت به مقطع، قوانین و مقررات مدرسه، سختگیری کادر اجرایی و دبیران و در صورتی که از نظر آموزشی ضعیف بوده باشند، ترس از ناتوانی و شکست تحصیلی.

این دوره از حساسترین دوران زندگی فرد است. تحولات مربوط به بلوغ، رشد فکری و روانی، تمایل به استقلال طلبی، تغییر در ارزشها و تحولات جسمانی از این سن آغاز می شود.

 

نوجوان در این سن بسیار حساس، زودباور و تأثیرپذیر است. تجربه های قبلی از نحوه رفتار معلم، محیط آموزشی، ناظم و مدیر و روابط با همسالان در چگونگی واکنش او نسبت به محیط تازه مؤثر است.

بی تردید در آغاز هر پایه به طور طبیعی مواجه با نوعی دلشوره اضطراب و نگرانی نوجوانان در برخورد با محیط تازه تحصیلی خواهیم بود.

اخلاق و رفتار معلم، طرز تفکر او، سطح فرهنگی، کیفیت و نحوه آموزش دروس، و برخوردش با مسایل و مشکلات بچه ها، روش کلاسداری و تدریسش و شیوه های انضباطی او، جاذبه و دافعه اش ، تشویق و تنبیه، نظم و ترتیب در دوره ابتدایی و آغاز دوره راهنمایی تأثیر سازنده یا مخرب در افکار و واکنشهای او به محیط تازه دارد.

متوسطه

این دوره همراه با تغییر در نگرشها! باورها، ارزشها، تغییرات بلوغ و تحول عمیق در لایه های مختلف شخصیت است. با ورود به مقطع نظری نوجوان دوره وابستگی به والدین، کودکی و مطیع بودن را کنار می گذارد. اما نه به طور کامل! والدین به علت تغییر در ظاهر فیزیکی و سعی در مستقل شدن نوجوان، او را رها می کنند. (در واقع استقلال می دهند) اما نوجوانانی که تا این سن چه از لحاظ درسی و چه تربیتی تحت تأثیر والدین بخصوص مادران، اتکا و حمایت او بودند، ناگهان خود را بدون حامی تنها در محیطی بسیار شلوغ افرادی سختگیر و (از دید خود) خشن می بیند. تجربه سختگیریها، شکستهای درسی، توبیخ، بدرفتاری مسئولان مدرسه، تندخویی و خشونت از طرف معلم و... او را نسبت به حضور در محیط مدرسه بیزار می کند. تغییر در حجم، کیفیت و موضوع کتب درسی و افزایش تعداد دروس و ناآشنایی با واحدهای درسی و... در نخستین روزهای حضور در مدرسه او را دچار حالات عصبی و عاطفی می کند، که در نهایت احتمال امتناع از مدرسه رفتن و نهایتاً در صورت برخورد واکنشهای جسمانی مثل سردرد، دل درد، حالات تهوع و بیماریهای ناگهانی از خود نشان می دهند (این مسئله در تمامی مقاطع دیده می شود.)

عامل پنهان

آنچه معمولاً مورد کم توجهی مسئولان و دست اندرکاران مدارس و آموزش و پرورش قرار می گیرد، توجه به فضا و محیط فیزیکی مدارس است! با یک نگاه به کودکستان ها و پیش دبستانها می بینیم از کوچکترین فضایی برای جلب توجه به ایجاد شوق در بچه ها استفاده می کنند. جذابیت، شادابی و طراوت محیط آموزشی نقش مهمی در جذب، ایجاد آرامش درونی و علاقه به حضور در مدرسه دارد. کمتر مدرسه ای را می بینید که دیوارهایش آجری نباشد! یکی از مسئولان آموزش و پرورش منطقه غرب تهران می گفت: وقتی دیواره ها و محیط دبستان کنار اداره را می بینیم با آن پرچم روی دیوار و صبحگاهی، به یاد پادگان های اطراف تهران می افتم! بچه های مثل سرباز توی صف ایستاده و به زور خود را کنترل می کنند!

در واقع در مقطع ابتدایی جذابیت و زیبایی فضای مدرسه و استفاده از رنگ های شاد و تصاویر جذاب و جالب به همراه وجود فضای سبز در مدرسه می تواند در تغییر نگرش و کاهش اضطراب بچه ها مفید باشد. کلاسهای کوچک و تاریک یا بسیار وسیع با تعداد زیاد دانش آموز، بچه ها را در نخستین تجربه حضور در مدرسه وحشت زده می کند! سال قبل در یک نظر سنجی که از بچه ها به عمل آوردم، اکثراً معتقد بودند مدرسه مثل زندان است!

بچه ها مثل سرباز باید مراقب هر نوع رفتاری باشند! همه چیز درس است! معلم ها اغلب کم حوصله، عصبانی و زودرنج می باشند. هر چند هستند معلم هایی بسیار پر نشاط، شاداب و خنده رو...

راهکار

والدین تجارب افکار بازخوردهای منفی خود را به کودکان و نوجوانان انتقال ندهند، با تأکید بر مراحل مختلف رشد کودکی و نوجوانی و تغییرات هر مرحله والدین رفتارهای خود را متناسب با این تغییرات، تغییر دهند. در سنین ابتدایی از ترساندن بچه ها، ایجاد رعب و ترس از معلم، تشبیهات (اگر بچه خوبی نباشی میگم معلم تو را تو کلاس حبس کند) خودداری کنند. خاطرات، یادواره ها و تجارب مثبت، شاد و جالب خود با معلم های دوره ابتدایی را با بچه ها در میان بگذارند، از معلم ها با القاب خوب (با لبخند) یاد کنند. آنها را مهربان و دلسوز بدانند و به بچه ها انتقال دهند، پیش از آغاز مدرسه آنها را با مسئولین، معلم ها و محیط مدرسه آشنا کنند، به هیچ وجه به خاطر ضعف در فهم یا انجام تکالیف، تنبیه یا توبیخ نکنند. بچه های دیگر را به رخشان نکشند، تفریحات آنها را محدود نکنند، و دلیلش را مدرسه رفتن قلمداد نکنند. بچه ها را در دوره ابتدایی به خود وابسته نکنند، سعی کنند روشها را به آنها بیاموزند و بگذارند خودشان با کمک و یاری والدین در حد اعتدال تکالیفشان را انجام دهند. برای جلوگیری از انزواطلبی و دوری گزینی سعی کنند از دبیران در منزل استفاده نکنند، آنها را تا می توانند در محیط های آموزشی و حضور در جمع قرار دهند.

نکاتی برای مسئولان

برای کاهش هر چه بیشتر مشکل امتناع از مدرسه سعی کنید در هر مقطع از وجود کارشناسان روان شناسی و مشاوره به صورت مستمر در مدرسه بخصوص ابتدایی و راهنمایی استفاده کنید. مشاور با ایجاد روابط عاطفی پایدار خواهد توانست بچه ها و نوجوانان را جهت ورود به مقاطع مختلف آماده و شیوه برخورد با مسایل و مشکلات عاطفی و آموزشی را به آنها بیاموزد.

"محیط آموزشی و فیزیکی مدرسه ها را شاد کنیم، جذابیت مهمترین عامل جذب بچه هاست."

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت: 8:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تشویق و تنبیه کودکان؛ چه وقت و چگونه؟

بازديد: 253

به‌طور قطع و یقین همه کارهای خوب و مثبت را دوست دارند و آن را تحسین می‌کنند و البته افرادی هم که این اعمال را انجام می‌دهند، نزد همه محبوب و قابل قبول می‌شوند.

وقتی کودکی کار مثبتی را انجام می‌دهد و مورد قبول والدین قرار می‌گیرد، والدین با دادن پاداش و هدیه‌ای اورا مورد تشویق قرار می‌دهند و او را تحسین می‌کنند که مثلاً این کار تو که غذای خود را کامل خوردی یا اتاق خودرا مرتب کردی کار بسیار خوبی بوده است و با این پاداش و تشویق که شاید یک اسباب بازی و یا یک جعبه مدادرنگی باشد، به او می‌فهمانند این کار خود را تکرار کند. ولی اگر کودک خطایی بکند پدر و مادر او را تنبیه می‌کنند که این کار تو ناپسند بوده است و با این تنبیه که شاید محروم کردن از دیدن تلویزیون باشد، به او می‌گویند این کار خود را تکرار نکند البته یک نکته بسیار مهم و قابل توجه اینجا وجوددارد که هم تنبیه و هم تشویق نباید از حد خود تجاوز کند اگر برای کار مثبت تشویق سنگینی انجام گیرد، توقع کودک بالا می‌رود و اگر با پاداش‌های کوچکتر از آن راضی نمی‌شود و بیشتر از آن می‌خواهد که دیگر برای آن فایده‌ای ندارد و همین‌طور تنبیه اگر بیش از حد باشد مثلاً تنبیه‌های بدنی شدید می‌تواند کودک را به آن چیز خاص بدبین کند.

نکته‌ای دیگر که در اینجا باید ذکر کرد، این است که اگر تنبیه و یا تشویق می‌خواهد صورت بگیرد، باید بلافاصله بعد از عمل کودک انجام بگیرد و فاصله‌ای بین آن نیفتد چون اثر تنبیه و تشویق را از بین می‌برد باید اگر می‌خواهیم تنبیه کنیم آن را بلافاصله به کار ببریم که کودک متوجه شود کار او ناپسند و بد بوده است و در مورد تشویق هم همینطور اگر بگذاریم از وقت آن بگذرد کار کودک را بی‌ارزش کرده‌ایم و کودک فراموش می کند این تشویق و یا تنبیه به چه خاطری بوده است. اگر خواستیم کودک را تنبیه کنیم باید او را متناسب با عملی که انجام داده، از یک سری چیزها که به آن علاقه دارد، محروم کنیم مثلاً یک ساعت او را از بازی کامپیوتری که دوست دارد محروم کنیم. این نمونه تنبیه نباید به مدت طولانی باشد چون اثر آن کم خواهد بود و اگر خواستیم کودک را تشویق کنیم چیزهایی را که دوست دارد در حد توان در اختیار او می‌گذاریم و متناسب با عمل مثبتی که انجام داده است برایش تهیه می‌کنیم. البته در مورد تنبیه درباره کودک باید در آخر کار یک تشویق هم برای آن صورت گیرد تا کودک انگیزه داشته باشد که این کار خطا را تکرار نکند. به‌طور فرض اگر کودک را به خاطر کار بدی که انجام داده تنبیه کرده‌ایم به او بگوییم که اگر این دوره تنبیه را گذراند و کار بدش را جبران کرد چیز مورد دلخواه او را برایش تهیه می‌کنیم. در مورد کار مثبت هم به همین گونه است اگر کودک کار مثبتی انجام داد به او می گوییم اگر این کار خود را ثبات بخشد پاداش‌های بعدی در انتظار او خواهد بود.

تشویق کودکان خجالتی

کودکان خجالتی خود را به برخوردهای اجتماعی و همزیستی با دیگران تشویق نمایید. برای اینکار راههای زیادی وجود دارد ، به عنوان مثال ، اگر کودک خجالتی در هنگام سلام یا خداحافظی ، نخواهد به شخص چیزی بگوید ، سعی کنید او را وادار به دست دادن برای سلام یا خداحافظی نمایید.

دست دادن قدمی است در مسیر درست. راه دیگر این است که با کودک دیگری وارد یک بحث هیجان انگیز بشوید و هنگامی که بحث داغ شد ، از کودکتان سؤال کنید که نظر وی در مورد موضوع مورد بحث چیست و البته مراقب باشید که وی را زیاد تحت فشار قرار ندهید زیرا ممکن است مقاومت بیشتری ایجاد کند. به یاد داشته باشید که کودک در بعضی روزها بهبودی نشان خواهد داد و بعضی روزها خیر.

برای کودکان خجالتی یک هدف معقول و دشوار این است که هر روز حداقل یک کلمه به یک فرد جدید بگوید. سایر موارد مناسب ، می تواند صحبت کردن در مقابل همه افراد کلاس ، شرکت کردن در بازی های تیمی یا پرسیدن یک سؤال از معلم باشد.

تنبیه

همیشه دقت داشته باشید که تنبیه فرزندتان با کار خلافی که او انجام داده همخوانی داشته باشد و از نظر او عادلانه باشد. شما فرزندان خویش را برای ورود به اجتماع و ایجاد یک زندگی مستقل آماده می کنید و بنابراین تنبیه نیز باید نتیجه کار خلاف باشد. این روش هر نوع رنجشی را نیز در بچه ها از بین می برد زیرا تنبیه نتیجه کار خلاف آنها بوده است . البته به خاطر داشته باشید که هیچگاه از تنبیه بدنی استفاده نکنید.

                                                         

کودکان را کتک نزنید

کودکان از سن هشت ماهگی و بالاتر به لوازم زینتی علاقمند می شوند و گاهی کشوی مربوط به لوازم زینتی مادرشان را باز می کنند و آنها را از روی کنجکاوی به هم می ریزند. اما در بسیاری از موارد دیده شده است که مادران وقتی با این موضوع روبرو می شوند ، فرزند خویش را کتک می زنند و معمولاً یک سیلی به وی می زنند و یا ضربه ای آبدار به پشت دست کودک می زنند تا به او بفهمانند که نباید این کار را انجام دهد. این مادران اعتقاد دارند که در این سنین ، هشدار دادن به کودکان و یا محروم کردن آنان از چیزی ، کاری از پیش نمی برد و فقط تنبیه بدنی سبک ! در آن لحظه ، کودک را از کار خطا باز می دارد.

اگر به کودک بگوییم یا بفهمانیم ! که اجازه ندارد با محتویات گنجه یا کمد مادر و یا کیف مادر یا ... بازی کند مهارت شناختی که به دنبال درک نتیجه امور بدست می آید ، در او از بین می رود. اما کتک زدن هم نتیجه بهتری ندارد زیرا کودکی که کتک می خورد می داند که چه خطایی از او سر زده است اما نمی تواند آن را به خاطر بسپارد. حتی ممکن است نکته ای را که به او تذکر می دهید از یاد ببرد و به این فکر نیفتد که کارش بد بوده است.

بنا براین بهترین روش در برخورد با اینگونه موارد ، ایمن کردن محیط اطراف کودک نوپا برای انجام اکتشافات او می باشد. همچنین مادران باید لوازم زینتی و بهداشتی آرایشی خود را در جایی دور از دسترس کودک بگذارند. در موارد دیگر که کودکان بزرگتر می شوند نیز کتک زدن نتیجه ای مطلوبی نخواهد داشت. در این مورد به شرح واقعه ای می پردازیم :

مادری بارها به دختر چهار ساله اش تذکر داده بود که به ظرف کریستال روی میز دست نزند ولی دختر هر بار نافرمانی کرده و به آن ظرف دست میزد ( در این موارد اگر ما بزرگسالان زیادی روی چیزی تاکید داشته باشیم و مدام به کودک بگوییم به آن دست نزند ، کودک بیشتر کنجکاو شده و به دست زدن به آن راقب تر می شود) تا اینکه بالاخره آن ظرف از دست کودک افتاد و شکست. مادر بلافاصله از راه رسید و به کودک پرخاش کرد و وی را کتک زد و سرش داد کشید و کودک هم گریه کنان از اتاق بیرون دوید.

مادر بعد از جارو کردن تکه های شکسته گلدان ، رفت تا به دخترش سر بزند و ناگهان دید که دخترش ، عروسکش را به شدت کتک می زند و سرش فریاد می کشد:« دختر بد ، دختر بد ... ». در این لحظه مادر که با صحنه بدی مواجه شده بود دریافت که رفتارش با کودک چه اثر نامطلوبی روی او گذاشته است.

مادر بعد می گفت: لحظه بسیار بدی بود ، دریافتم که چه کار اشتباهی کردم. خسته و منقلب بودم و ناگهان عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم.

همه والدین در مواقعی که آرامش دارند و یا شاد هستند ، می پذیرند که بچه هایشان را کتک نزنند اما وقتی عصبانی می شوند نمی توانند خود را کنترل کنند در صورتی که ما بزرگسالان باید خشم خود را کنترل نماییم و هنگام عصبانیت بهتر است تا بدست آوردن آرامش کامل ، واکنش نشان ندهیم. کمی استراحت در هنگام عصبانیت و یا مشت کوبیدن به بالش البته دور از چشم کودکان ، یا قدم زدن و یا تلفن به یک دوست ، می تواند کمی تسکین دهنده باشد. وقتی که آرام شدیم دیگر تمایلی به کتک زدن در خود نمی بینیم.

اما والدینی هم که بچه هایشان را کتک نمی زنند معتقدند که در مواقعی که پای جان کودک در میان است باید از روش تنبیه بدنی استفاده کرد. واقعه ای دیگر را بازگو می کنیم :

مادری می گفت: وقتی پسر پنج ساله اش را دید که برای گرفتن توپش تا وسط خیابان دوید ، او را کتک زد. این مادر گفت: اگر راننده به موقع ترمز نگرفته بود حالا پسرم مرده بود. کتک زدن او تنها راهی بود که می توانستم به او بفهمانم که هنگام گذشتن از خیابان باید به هر دو طرف نگاه کند.

این مادر ادامه داد: اما چند هفته بعد از آن هنگامی که به او اجازه دادم تنهایی به خانه دوستش که آن طرف خیابان بود برود ، همانطور که از پنجره نگاهش می کردم متوجه شدم دوباره بدون آنکه به اطراف نگاه کند ، بی مهابا از خیابان گذشت و باز هم بی دقتی کرد.

در این مورد محققان علوم تربیتی می گویند: بهترین روش اینست که هر مرحله را با کودک تمرین نماییم. با وی از خیابان عبور کنیم و هنگام عبور به او بگوییم: « به چپ نگاه کن » ، « به راست نگاه کن » ، « چراغ راهنمایی را ببین » ، « به پیچ خیابان نگاه کن » و ... . طی دوره آموزش ، کودک نباید بدون نظارت دیگری از خیابان عبور کند مگر اینکه ثابت نماید می تواند از خود مواظبت کند.

و اما ماجرایی دیگر:

پسر چهار ساله با آجرهای اسباب بازی خود مشغول ساختن خانه بود که ناگهان خواهر کوچکترش به آنها خورد و همه را خراب کرد. پسرک عصبانی شد و شروع کرد به کتک زدن خواهرش و مادرش که شاهد ماجرا بود بلافاصله سر رسید و شروع به کتک زدن پسرش کرد و در حین کتک زدن به او گفت: « این تنبیه به تو می فهماند که نباید خواهر کوچکت را کتک بزنی!»

پسرک فریاد می زد و می گفت: « او خانه مرا خراب کرد. همیشه طرف او را می گیری و ... ». در چنین موقعیت هایی بعید به نظر می رسد که پسر احساس تاسف از کار خود داشته باشد و متنبه شود و دفعه بعد اگر چنین موردی پیش آید خواهرش را شدیدتر کتک خواهد زد.

از طرفی مادر با کتک زدن او رفتاری را که سعی در از بین بردن آن داشت ، تشدید می کند و کتک زدن را به عنوان راه حل مشکلات ، موجه جلوه می دهد و از طرفی این موضوع را به پسرک القا می کند که بزرگترها حق کتک زدن کوچکترها را دارند.

راه درست برخورد در این موارد اینست که با قدرت بگوییم: « در این خانه کسی حق کتک زدن دیگری را ندارد و بهتر است فوری از خواهرت عذر خواهی کنی و خواهرت هم باید بابت خراب شدن خانه ات از تو عذر خواهی کند و...».

 

بعضی ها می گویند: من هم وقتی بچه بودم از دست پدر و مادرم خیلی کتک خوردم. حال اگر این اشخاص به خاطرات کودکی خود رجوع کنند ، بعید است که از والدین خود به خاطر اتخاذ این شیوه راضی بوده باشند. باید این حقیقت را پذیرا باشیم که کتک زدن احساسات را جریحه دار می کند و تاثیر نامطلوبی بر روح و روان کودک بر جا می گذارد. امیدواریم که پدر و مادرها فرزندان خود را کتک نزنند و از سایر روشهای تربیتی برای جلوگیری از تکرار خطاهای کودکانشان استفاده کنند.

  منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت: 8:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

پویش معلمان

بازديد: 147

خانواده بزرگ معلمان با جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر با تمامی اقشار گوناگون جامعه از طریق دانش‌آموزان تحت تربیت خود در ارتباط بوده و تأثیرگذاران مستقیم بر خانواده‌ها و جامعه هستند.

 پرداختن به وضعیت این قشر از این جهت که می‌توانند بانیان فرهنگ ایرانی‌- اسلامی در این جامعه باشند و بر جوانب گوناگون زندگی افراد و جوامع تأثیرگذار باشند، حایز اهمیت خواهد بود.

در  چند دهه اخیر در تاریخ کشورمان، اگر چه شاهد توجهات به فرهنگیان و حرکت‌هایی  نیز  از سوی آنان بوده‌ایم، لیکن این توجهات و حرکت‌ها در همه دوره‌ها به نحو کامل رضایت‌بخش و ثمربخش نبوده‌اند که ریشه این امر را می‌بایست در ناکافی بودن  و ناکارآمد بودن حرکت‌ها دنبال کرد.

چنانچه موضوع پرداخت هماهنگ حقوق در سال 68، اختصاص بن در سال 80 ، افزایش 4 درصدی حقوق نسبت به سایر کارکنان دولت و افزایش 10 درصدی فوق‌العاده جذب مشاغل به معلمان، رضایت بلندمدت آنها را تأمین ننموده و فقط نقش مسکّن را ایفا کرده است که شاید علت این توجه ناقص را در تقسیم فرهنگیان به معلم و عضو هیأت علمی بتوان یافت که در این میان نقش معلم به عنوان یک عضو خانواده فرهنگی جامعه نادیده گرفته شده است.

از آنجا که حرکت‌ معلمان در گذشته فاقد انسجام بوده  است، پس از مدتی و شاید با تزریق مسکّن خاموش شده و برای  مدتی جز شنیدن صداهای پراکنده از آنان، حرکتی مشاهده نمی‌شود.

 در جریان حرکت اعتراضی معلمان در سال‌های اخیر نیز چون این حرکت فاقد انسجام بود نتوانست از فرصت‌های ممکن استفاده کند و خانواده فرهنگیان را فعالانه به حرکت در آورد.

لذا مشاهده می‌کنیم که در جریان این حرکت‌ها عناصر فرصت‌طلب وارد صحنه شده و نظام سیاسی را رو در روی معلمان قرار داده‌اند، علاوه بر عوامل فوق‌الذکر به اعتقاد نگارنده آسیب‌پذیری حرکت معلمان را می‌توان در ابعاد زیر بررسی کرد:

عدم توجه به امر آموزش در سطح کلان و ملی:

 در سطح کلان و ملی، پایین بودن اعتبارات آموزشی نسبت به سایر بخش‌ها و پایین آمدن ارزش علم و دانش در سطح افکار عمومی سبب شده است نیروهای کار‌آمد و  توانمند جذب مراکز آموزشی و فرهنگی نشوند که پیامد این امر پایین آمدن سطح فرهنگ جامعه و ضعیف و ناتوان شدن مربیان آموزشی شده است.

عدم رشد سازمان‌های غیررسمی معلمان:

 وجود جو بی اعتمادی در  جامعه فرهنگیان سبب شده است تا معلمان نسبت به یکدیگر اعتماد کافی نداشته باشند و نیز بازار شایعه پراکنی و هجویات باعث ایجاد نوعی بدبینی و عدم امنیت شغلی شده که در نهایت مانع اساسی در عدم رشد سازمان‌های غیررسمی در آموزش و پرورش شده است.

مشکلات مالی:

 بیشتر تشکل‌های صنفی به دلیل عدم ارتباط با کانون‌های ثروت و قدرت و نیز عدم پرداخت حق عضویت از سوی اعضا در انتشار و تکثیر اطلاعیه‌ها، انتشار جزوه‌های آموزشی، انتشار نشریه، نداشتن امکانات اولیه دارای مشکلات عدیده‌ای هستند که از ابتدای شروع فعالیت گریبانگیر آنها خواهد بود، در حالی که برخی دیگر از تشکل‌ها تحت حمایت دولت بوده و از بودجه عمومی وزارتخانه‌ ارتزاق می‌کنند.

ضعف تئوریک و پایین بودن سطح نگرش برخی از فرهنگیان:

 تمامی تشکل‌های موجود در آموزش و پرورش تاکنون طرحی مدون در باره وضعیت حاکم بر آموزش و پرورش و مشکلات اصولی فرهنگیان ارائه نداده‌اند و این موضوع سبب شده است تا همواره این تشکل‌ها مطالباتشان به صورت شعارهای سطحی  مطرح شود.

 تشکل‌های صنفی موجود در آموزش و پرورش برای آن که در آینده حرفی برای گفتن داشته باشند، باید ابتدا اقدام به افزایش سطح بینش معلمان کرده در حوزه سازمانی خود مبانی تئوریک محکم و درستی پیدا  کنند تا بتوانند مسایل گوناگون آموزش و پرورش  را تبیین کنند.

زیر سؤال رفتن منزلت اجتماعی معلمان و نداشتن امنیت شغلی:

معمولاً عدم توجه به امر آموزش در سطح کلان و استفاده از فضاهای آموزشی و تریبون‌های رسمی کشور و... که موجبات زیر سؤال رفتن منزلت اجتماعی معلمان را فراهم ساخته، سبب شده است معلمان باور به این که می‌توانند تحول و تغییر بیافرینند، را از دست بدهند.

مدیران سازمان‌های رسمی:

 برخی‌از  مدیران سازمان‌های رسمی آموزش و پرورش، به دلیل این که معمولاً خود به صورت غیر انتخابی بر سر کار آمده‌اند، اعتقاد اندکی به تشکل‌های صنفی در آموزش و پرورش دارند و به همین خاطر در بسیاری از موارد چون با مسایل حقوق صنفی معلمان روبه‌رو می‌شوند، واکنش نامناسبی نشان داده و با استفاده از اهرم‌های اداری همکارانی را که علاقه‌مند به دنبال کردن این‌گونه مسایل هستند، از صحنه خارج می‌کنند و به همین خاطر مشاهده می‌کنیم که معلمان کمتر حاضر می‌شوند در امور صنفی مشارکت کرده و یا فعالیت در تشکل‌ها را دنبال کنند.

14 فروردین 86 - روزنامه همشهری - امیر عباس میرزا خانی

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت: 8:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

هوش چندگانه چیست؟

بازديد: 93

ترجمه : علی فارسی‌نژاد

چارچوب های ذهن

با توجه به نظرات هوارد گارنر ،هوشهای چندگانه هفت راه مختلف برای نشان دادن قابلیت فکری هستند.

انواع هوش چندگانه کدامند؟

هوش دیداری / فضایی

این نوع هوش توانایی درک پدیده های بصری است. یادگیرنده های دارای این نوع هوش ، گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعات نیاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند. آنها از نگاه کردن به نقشه ها، نمودارها، تصاویر، ویدیو و فیلم خوششان می‌آید.

مهارت های آنها شامل موارد زیر است:

ساختن پازل، خواندن، نوشتن، درک نمودارها و شکل ها، حس جهت شناسی خوب، طراحی، نقاشی، ساختن استعاره‌ها و تمثیل های تصویری (احتمالا از طریق هنرهای تجسمی)،دستکاری کردن تصاویر، ساختن، تعمیر کردن و طراحی وسایل عملی، تفسیر تصاویر دیداری.

شغل های مناسب برای آنها عبارتند از:

دریانورد،مجسمه ساز، هنرمند تجسمی، مخترع، کاشف، معمار، طراح داخلی، مکانیک، مهندس

هوش کلامی/ زبانی

این نوع هوش یعنی توانایی استفاده از کلمات و زبان. این یادگیرنده‌ها مهارت های شنیداری تکامل یافته ای دارند و معمولا سخنوران برجسته ای هستند. آنها به جای تصاویر، با کلمات فکر می‌کنند.

مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:

گوش دادن، حرف زدن، قصه گویی، توضیح دادن، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمه ها، یادآوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن نقطه نظر آنها، تحلیل کاربرد زبان

شغل های مناسب برای آنها عبارتند از:

شاعر، روزنامه نگار، نویسنده، معلم، وکیل، سیاستمدار، مترجم

هوش منطقی / ریاضی

هوش منطقی / ریاضی یعنی توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد. این یادگیرنده‌ها به صورت مفهومی با استفاده از الگوهای عددی و منطقی فکر می‌کنند و از این طریق بین اطلاعات مختلف رابطه برقرار می‌کنند. آنهاا همواره در مورد دنیای اطرافشان کنجکاوند، سوال های زیادی می‌پرسند و دوست دارند آزمایش کنند.

مهارت های آنها شامل این موارد می‌شود:

مسئله حل کردن، تقسیم بندی و طبقه بندی اطلاعات، کار کردن با مفاهیم انتزاعی برای درک رابطه شان با یکدیگر، به کاربرددن زنجیره طولانی از استدلالها برای پیشرفت، انجام آزمایش های کنترل شده، سوال وکنجکاوی در پدیده های طبیعی، انجام محاسبات پیچیده ریاضی، کار کردن با شکل های هندسی

رشته های شغلی مورد علاقه آنها عبارتند از :

دانشمند، مهندس، برنامه نویس کامپیوتر، پژوهشگر، حسابدار، ریاضی دان

هوش بدنی/جنبشی

این هوش یعنی توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیا. این یادگیرنده‌ها خودشان را از طریق حرکت بیان می‌کنند. آنها درک خوبی از حس تعادل و هماهنگی دست و چشم دارند (به عنوان مثال در بازی با توپ، یا استفاده از تیرهای تعادل مهارت دارند)انها از طریق تعامل با فضای اطرافشان قادر به یادآوری و فرآوری اطلاعات هستند.

مهارت های آنها شامل این موارد می‌شود:

رقص، هماهنگی بدنی، ورزش، استفاده از زبان بدن، صنایع دستی، هنرپیشگی، تقلید حرکات، استفاده از دست هایشان برای ساختن یا خلق کردن، ابراز احساسات از طریق بدن

شغل های مورد علاقه آنها عبارتند از :

ورزشکار، معلم تربیت بدنی، رقصنده، هنرپیشه، آتش نشان، صنعتگر

هوش موسیقی / ریتمیک

این نوع هوش یعنی توانایی تولید و درک موسیقی. این یادگیرنده های متمایل به موسیقی با استفاده از صداها، ریتم‌ها و الگوهای موسیقی فکر می‌کنند. آنها بلافاصله چه با تعریف و چه با انتقاد، به موسیقی عکس العمل نشان می‌دهند. خیلی از این یادگیرنده‌ها بسیار به صداهای محیطی (مانند صدای زنگ، صدای جیرجیرک و چکه کردن شیرهای آب) حساس هستند.

مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:

آواز خواندن ، سوت زدن، نواختن آلات موسیقی، تشخیص الگوهای آهنگین، آهنگ سازی، به یاد آوردن ملودی ها، درک ساختار و ریتم موسیقی

شغل های مناسب برای آنها عبارتند از :

موسیقی دان، خواننده، آهنگساز

هوش درون فردی

یعنی توانایی ارتباط برقرار کردن و فهم دیگران. این یادگیرنده‌ها سعی می‌کنند چیزها را از نقطه نظر آدم های دیگر ببینند تا بفهمند آنها چگونه می‌اندیشند و احساس می‌کنند. آنها معمولا توانایی خارق العا د ه ای در درک احساسات، مقاصد و انگیزه‌ها دارند. آنها سازمان دهند ه هاس خیلی خوبی هستند، هرچند بعضی وقت‌ها به دخالت متوسل می‌شوند. آنها معمولا سعی می‌کنند که در گروه آرامش را برقرار کنند و همکاری را تشویق کنند. آنها هم از مهارت های کلامی (مانند حرف زدن) و هم مهارت های غیرکلامی (مانند تماس چشمی، زبان بدن) استفاده می‌کنند تا کانال های ارتباطی با دیگران برقرار کنند.

مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:

دیدن مسائل از نقطه نظر دیگران (نقطه نظر دوگانه)، گوش کردن، همدلی، درک خلق و احساسات دیگران، مشورت، همکاری با گروه، توجه به خلق و خو ، انگیزه‌ها و نیت های مردم، رابطه برقرار کردن چه از طریق کلامی چه غیر کلامی، اعتماد سازی، حل و فصل آرام درگیری ها، برقراری روابط مثبت با دیگر مردم

شغل های مناسب برای آنها عبارتند از :

مشاور، فروشنده، سیاست مدار، تاجر

هوش برون فردی (فرا فردی)

این هوش یعنی توانایی درک خود و آگاه بودن از حالت درونی خود. این یادگیرنده‌ها سعی می‌کنند احساسات درونی، رویاها، روابط با دیگران و نقاط ضعف و قوت خود را درک کنند.

مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:

تشخیص نقاط ضعف و قوت خود، درک و بررسی خود، آگاهی از احساسات درونی، تمایلات و رویاها،ارزیابی الگوهای فکری خود، باخود استدلال و فکر کردن ، درک نقش خود در روابط با دیگران

مسیرهای شغلی ممکن برای آنها عبارتند از:

پژوهشگر، نظریه پرداز، فیلسوف

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت: 8:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 127

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس