تقلب
همه ما با معنی و مفهوم تقلب آشنا هستیم گر چه تقلب میتواند به مصداقهای زیادی تعمیم داده شود اما منظور ما تقلب در امتحانات درسی است.شاید کمتر کسی باشد که تقلب نکرده باشد اما این گستردگی باعث آن نمی شود که زشتی آنرا از بین رفته بدانیم. بلکه تلاش ما باید این باشد که با این پدیده مبارزه کنیم.
برداشت ما این است که در سالهای اخیر در مدارس گرایش به تقلب به شدت افزایش یافته است و یکی از دلایل مهم آن هم تحت فشار قرار گرفتن مدارس برای افزایش درصد قبولی از مدیران بالا بوده است و به تبع آن به دانش آموزان نمرات بالاتر از حق خود داده شد و نظارت در سر جلسات امتحان با مسامحه کاری صورت گرفت و دانش آموزان هم برای درس نخواندن و تنبلی و گرفتن نمرات غیر واقعی عادت کردند و این واقعیت مخصوصا در مدارس ابتدایی و راهنمائی رخ داده است.
امروزه قبح تقلب در نظر ما کم رنگ شده است و این میتواند برای ما واقعاً هشدار دهنده باشد. چون فرزندان جامعه با تقلب کردن آسیب می بینند و تقلب میتواند این پیام را برای آنها داشته باشد که خطاهای دیگری را هم میتوان این چنین انجام داد و قوانین و مقررات دیگری را هم میتوان اینچنین زیر پا گذاشت. و ما هرگز نمیخواهیم چنین فرزندانی را تربیت کنیم. چون ما میخواهیم که فرزندان ما هم با اخلاق و هم تلاشگر و هم باسواد باشند
در یک تعبیر خشن شاید بتوانیم بگوئیم فردی که تقلب می کند مانند کسی است که دزدی میکند اما با شیوه ی دیگر. همانطور که در دزدی پنهان کاری، ترس و تجاوز به حقوق دیگران وجود دارد در تقلب هم وجود دارد.اما گفته میشود که تقلب میتواند چیزی شبیه دروغگوئی باشد.
به نظر میرسد که فرد سالم نباید تقلب کند گر چه نتواند به همه سئوالات امتحانی پاسخ دهد. چون او میداند تقلب از سنخ چه نوع اعمال و رفتاری است.
نتایج تقلب از نظر روانی
1- بروز احساس ترس. فرد متقلّب از آبرو و از احتمال لو رفتن خود می ترسد و چون می ترسد احساس امنیت او به خطر میافتد. و تحت تاثیر عوامل فیزیولوژیکی قرار میگیرد. و به دین صورت به خودش آسیب میزند.
2- بروز احساس حقارت. تقلب به طور ضمنی در انسان احساس حقارت بوجود می آورد زیرا تا انسان احساس کمبود و نیاز عاجزانه نداشته باشد دست به تقلب نمی زند. اما این احساس حقارت، با احساس ناتوانی در پاسخ دادن به سئوالات تشدید میشود. و ضربه بیشتر به انسان میزند.
3- بروز رفتار پنهان کاری. که فرد میخواهد چیزی را پنهان کند آنهم امری را که خود به خلاف آن واقف است و این یعنی، فرد دانسته خطا می کند و زمینه های خطای را دیگری را هم بر روی خود میگشاید.
علاوه بر نتایج فوق تقلّب نتایج فرهنگی و اجتماعی وخیمی را به دنبال خواهد داشت که در جای خود قابل بررسی است.
علل تقلب:
1- ضعف درسی دانش آموزان نسبت به محتوا.
2- احساس عدم امنیت نسبت به نمره هایی که دریافت می کند از طرف والدین.
3- بی اعتمادی به خود و دانسته هایش.
4- نیاز به جلب توجه و خود نمایی ویا قدرت نمایی.
5- نادرست و متقلب بودن اعضاء خانواده که زمینه تقلب در بچه را فراهم نموده است.
6- عدم آگاهی از دلایل برگزاری امتحان و انجام تکالیف در هدف آموزشی.
به گزارش سایت بازتاب آیتالله فاضل لنکرانی، از مراجع تقلید، در پاسخ به استفتایی، حقوق ناشی از مدرک تقلّبی را حرام دانستند:
اگر کسی در امتحان تقلب کند، بعدا اگر مدرک گرفت و استخدام شد، حکم حقوق دریافتی او چیست؟
تقلب در امتحان جایز نیست و اگر کسی تقلب کرد و به واسطه آن تقلب قبول شد و مدرک گرفت و به واسطه آن مدرک، استخدام شد، حقوقی که دریافت میکند، جایز نیست. اما اگر تقلب به اندازهای ناچیز بوده که اگر تقلب نمیکرد باز هم قبول میشد، در این صورت حقوق دریافتی اشکالی ندارد.
بررسی یک مقاله
در مقالهای با عنوان " تقلّب کیش و مات" به ترجمه ماندانا محسنی در مجلّهی رشد معلّم، شمارهی ۱۸۶ مطالبی پیدا کردیم. نکاتی را که ممکن است برای کار ما سودمند باشد، در زیر آوردهایم.
* وقتی دانشآموزان در حال تقلّب کردن گیر میافتند و موضوع به والدینشان گزارش دادهمیشود، حدود دوسوم والدین از فرزندان خود حمایت میکنند و بقیّه حتّی این موضوع را منکر میشوند یا آن را دستکم میگیرند و میگویند فرزندشان قصد تقلّب نداشتهاست.
* تأکید بر نکات مثبت شخصیّت دانشآموزان و دانشجویان، اعتماد کردن به تواناییهای آنان و برخورد منطقی در مقابل نقض قوانین کلاس از جمله تقلّب کردن، کمک زیادی به جلوگیری از تقلّب میکند. تعریف تقلّب برای ایشان باید با توجّه و دقّت بسیار انجام شود.
* خیلی از معلّمان پیشنهاد میکنند که دانشآموزان، امتحانات و مقالات خود را در قالب توصیفی بنویسند. در این صورت تقلّب کردن برای آنان بسیار سخت خواهدشد.
* به کسانی که تقلّب میکنند، بگویید این کار نوعی دروغگویی است!
افراد متقلّب میخواهند با این فکر که " ولش کن بابا مهم نیست؛ همه تقلّب میکنند!" تقلّبکردن را کماهمّیّت جلوه دهند، اما ارتباط برقرار کردن میان تقلّب با دروغگویی پرده از این ترفند ذهنی برمیدارد؛ ترفندی که به آنان اجازه میدهد، فکر کنند تقلّب کردن کاری موجّه و پذیرفتهشدهاست. اگرچه این راهحل قطعی نیست، اما تصوّر اینکه تقلّب کردن نوعی دروغگویی است، وجدان متقلّب را در این زمینه تحت تأثیر قرار میهد. اینکه کسی را دروغگو خطاب کنیم تا حدّی خشن به نظر میرسد. برای اینکه افراد قبول کنند تقلّب کردن مانعی است در راه آموزش و یادگیری آنان، باید اوّل احساس کنند این کار خطاست.
* از افراد متقلّب بپرسید اگرهمهی مردم تقلّب کنند، دنیای امروز ما چه وضعی پیدا خواهد کرد؟ یا بپرسید، چه احساسی پیدا خواهیدکرد، اگر بدانید دکترتان در آزمایشات پزشکی شما تقلّب کردهاست؟ یا چه حالی پیدا خواهیدکرد، اگر بدانید یکی از قهرمانان مورد علاقه شما برای موفّقیّت، تقلّب و دوپینگ میکند؟
* هدف نهایی این است که بچّهها را متقاعد کنیم تقلّب نکنند و حتّی تقلّب کردن دوستانشان را نیز نادرست بدانند. " آنچه باعث غرور و موفّقیّت میشود، انجام اعمال درست است!"
بررسی یک کتاب
در کتابی با عنوان " رفتارهای بهنجار و ناهنجار" نوشتهی دکتر شکوه نوّابینژاد، مطلبی راجع به تقلّب پیدا کردیم. نکاتی را که ممکن است برای کار ما سودمند باشد، در زیر آوردهایم.
"کودکان به دلایل مختلفی تقلّب میکنند. [...]
روانشناسان برای این رفتار چهار دلیل عمده به شرح زیر ذکر میکنند:
۱. تکالیف درسی یا امتحان بیش از حد دشوارند.
۲. ضوابط و ملاکهای والدین و معلّمان و حتّی ملاکهای خود کودک بیش از حد بالا و غیر واقعبینانه است.
۳. والدین، معلّمان و یا خود کودک برای نمره بیش از درک مطلب ارزش قائلند.
۴. کودک در موقعیّتهای بسیار احساس بیکفایتی و ناامنی میکند.
کودکی که تقلّب میکند معمولاً تحت فشار شدید برای گرفتن نمرهی خوب و یا ترس از رد شدن است. معلّمی که مطالب درسی و یادگیری را متناسب با تواناییها و رغبتهای دانشآموزان تنظیم میکند، بیشک از تعدّد و فراوانی تقلّب در کلاس خویش به طرز چشمگیری میکاهد. بسیاری از مواقع کودکان نمیدانند درسی که میخوانند چگونه میتواند برای آنان مفید باشد، بنابراین کوتاهترین راه را برای گرفتن نمرهی قبولی طی میکنند.
*در کلاسهایی که خستهکننده و پرتنش است، یا اصرار زیاد روی فراگیری موادّ درسی گذاشته میشود که ارزش آنها در ذهن دانشآموز مورد تردید است، طبیعی است که باید انتظار تقلّب بیشتری را در بین ایشان داشت.
باید به دانشآموزان آموخت که مسئولیّت اعمال ر رفتارشان با خود آنان است."
فرض کنید در سر جلسه امتحانی، تعدادی از دانش آموزان به علت کوتاهی فرد مراقب، تقلب میکنند. و دانش آموزان دیگر نیز شاهد قضیه هستند. به نظر شما چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟
برای پاسخ دادن به این سئوال باید دانش آموزان را به سه گروه تقسیم کنیم:
1- گروهی که در فکر تقلب نیستند و بر آموخته های خود تکیه دارند. این گروه در مقایسه با دیگر گروهها اندک هستند. و اکثر آنها دانش آموز زرنگ میباشند.
2- گروهی که در صورت وجود داشتن زمینه مناسب تقلب میکنند. در واقع این گروه با تکانی کوچک به سوی تقلب کشیده میشوند.
3- گروهی که حقیقتاً دنبال تقلب هستند. و کوچکترین غفلتی باعث میشود که آنها تقلب کنند. بیشتر این افراد اهل درس نیستند و هر سال به زحمت قبول میشوند.
با توجه به این تقسیم بندی اگر در کلاسی دانش آموزان گروه 3 تقلب کنند دانش آموزان گروه 2 با دیدن آنها تحریک میشوند که تقلب کنند و این به این معنی است که آنها من بعد ممکن است کمتر درس بخوانند و بیشتر انرژی خود را صرف تقلب کنند. و اما دانش آموزان گروه اول گر چه ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرند ولی اوضاع کلاس را برابر و عادلانه نخواهند دید. بلکه ناظر امتحان را بی عرضه و بی خیال و امتحانات را ظالمانه خواهند دید. و اعتماد و اراده ایشان ممکن است سست شود. و شاهد این باشند که چگونه دیگران بدون زحمت کشیدن می خواهند با او برابری کنند.
در پی چنین توضیحاتی است که مراقبین امتحانات باید بدانند که کوتاهی آنها در مراقبت می تواند ضررهای زیادی داشته باشد که در آینده هم گسترش پیدا کند.
برخی از مراقبین به علل مختلف مایل هستند که در سر جلسه امتحان برای تقلب دانش آموزان چراغ سبز نشان بدهند. این افراد شاید فکر کنند که این رفتارها اهمیت آنها را در نزد دانش آموزان افزایش میدهد اما واقعیت این است که اینگونه اتفاق نمی افتد و آن دانش آموزان حتی ممکن است آن فرد را انسان بی مسئولیت و با وجدان کاری کم قلمداد کنند و در آیند ه وقتی به سن رشد رسیدند و صاحب تفکر شدند. آن فرد را معلم واقعی ندانند.
آیا تقلب موجب آموزش است؟
برخی از همکاران به شوخی یا جدی می گویند که تقلب هم می تواند نوعی آموزش باشد.چون دانش آموزی که مطلبی را سر جلسه امتحان نمی داند یا فراموش کرده است. برای دانستن و فهمیدن آن انگیزش پیدا می کند. و هم اینکه توانست از طریق تقلب به آن دست پیدا کند. آن را خوب می فهمد و فراموش نمی کند.
چنین سخنی گرچه یک شوخی به نظر می رسد. اما حقیقتاً برخی به آن معتقدند و اعتقاد به این مساله را در محدوده ی مدرسه خصوصا مقطع ابتدایی بی ضرر م میدانند. با این وصف آیا واقعاً تقلب می تواند موجب آموزش شود؟ برای جواب دادن به این سوال باید دانش آموزان متقلب را به چند دسته تقسیم کنیم .
الف)- دانش آموزانی که هیچ آمادگی برای امتحان ندارند و می خواهند جواب سوالها را از طریق تقلب بدست آورند . چنین دانش آموزانی فقط می خواهند جوابها را رونویسی کنند.و به معنا و مفهوم جملاتی که با عجله و احتمالا با ترس می نویسند توجهی ندارد و در نتیجه یادگیری و آموزشی هم در میان نیست.
ب)- اما دانش آموزی را در نظر بگیرید که به اکثر سوالها جواب درست داده است اما در عین حال نکته ای را فراموش کرده است و به مغز خود فشار می آورد که آنرا بفهمد اما هرچه با خود کلنجار می رود نمی تواند آن نکته یا مطلب را به خاطر آورد در نتیجه آن دانش آموز انگیزش زیادی برای فهمیدن در خود ایجاد می کند.در چنین شرایطی تقلب می تواند جرقه ای باشد که آن فرد مطلب را بفهمد. واقعیت این است که تعداد این دانش آموزان با این شرایط بسیار اندک است و علاوه بر آن این مسئله باعث نمی شود که ما دانش آموزان را برای تقلب آزاد بگذاریم چون تقلب از ابعاد دیگر آسیب زاست که به برخی از آنها در قسمتهای پیشین اشاره کردیم .
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنیداين مطلب در تاريخ: دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت: 8:35 منتشر شده است
برچسب ها : تقلب,آیا تقلب موجب آموزش است,تقلب موجب آموزش,آموزش,