سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
در مدارس امروز، تلاش براي برقراري ارتباط با دانشآموزاني كه علاقه شان را به يادگيري از دست داده اند، يا دانشآموزاني كه بنا به دلايلي، دچار شكست تحصيلي يا ترك تحصيل شده اند، براي تمامي معلمان تجربهاي مايوس كننده و بسيار معمول است. در تجارب حرفه اي خودمان به عنوان معلم نيز براي برانگيختن حس سخت كوشي دانش آموزانمان ناكاميهايي را تحمل كرده ايم كه ناشي از كمبود وقت، زيادي تعداد دانش آموزان داراي نيازهاي هيجاني و يادگيري، احساس مسووليت در قبال خواسته هاي مسوولان مدرسه و والدين و ساير موقعيت هاي ايجاد كننده فشار رواني بوده است. از اين رو، با در نظر گرفتن اينكه در حال حاضر براي برانگيخته ساختن دانش آموزان به تحصيل و يادگيري چه ديدگاهي داريم؛ اين مقاله مي تواند مبنايي در اختيارمان قرار دهد كه ممكن است، پس از خواندن آن تغيير كند.
مفهوم انگيزش
نظريه هاي انگيزشي معاصر، انگيزش را ظرفيت طبيعي مي دانند كه در تمامي دانش آموزان، به طور بالقوه وجود دارد كه نياز به پرورش يافتن دارد تا بنياد نهادن (ابراهيمي قوام، 1384). با توجه به چنين ديدگاهي، دانشآموزاني كه به نظر مي رسد فاقد انگيزه يادگيري هستند، مي توانند مجدداً اين ظرفيت طبيعي را بدست آورند و به طرق مثبتي رشد و گسترش دهند تا به اهداف شخصي خود دست يابند.
تغيير ديدگاه ها درباره نقش معلمان
بر اساس ديدگاه هاي رايج يادگيري، مسووليت به يادسپاري و كاربرد اطلاعات، به گونهاي كه تغييرات دايمي در دانشها و مهارت ها را بهوجود آورد؛ با دانشآموزان است. دانشآموزان، يادگيرندگاني خود هدايت گر، خود نظم بخش و خود انگيخته در نظر گرفته ميشوند كه از لحاظ اشتياق و توانايي متفاوت هستند و معلم نقش مهمي در پرورش دادن و افزايش انگيزه طبيعي آنان بر عهده دارد (ابراهيمي قوام، 1384).
به چه وسيلهاي ميتوان دانشآموزان را براي تحصيل ترغيب كرد؟
برخي از اصول اساسي بدست آمده از تحقيقات در اين مورد عبارتند از:
1) دانشآموزان از طريق يادگيري شرايط و فعاليتهايي برانگيخته ميشوند كه به آنها اجازه داده شود تا دست به انتخابهاي شخصي بزنند و مقتضيات تكاليف را با ظرفيتهايشان هماهنگ سازند.
2) انگيزش دانش آموزان در صورتي افزايش مييابد كه دريابند تكاليف يادگيري بهطور مستقيم يا غير مستقيم با نيازها و علايق و اهداف شخصي آنها مرتبط است و سطوح دشواري آن بهگونهاي است كه ميتوانند به صورتي موفقيتآميز آنها را انجام دهند (ابراهيمي قوام، 1384). بنا به نظريه اتكينسون (1957)، اشخاص در تكاليفي كه داراي درجه دشواري متوسط هستند (نه خيلي دشوار و نه خيلي آسان) توفيق زيادي بدست مي آورند. يعني تكاليفي كه انجام دادن آنها مستلزم قدري خطر كردن است (سيف، 1387).
3) انگيزش ذاتي دانشآموزان به يادگيري ميتواند در محيطي امن، اعتماد بخش و حمايتگرانه پرورش يابد، كه داراي اين ويژگيها باشد:
الف- بزرگسالان، در روابط كيفي توام با توجه، توانمنديهاي بالقوه جوانان را دريابند. زيرا كه، كيفيت روابط بين بزرگسالان و جوانان اساس برنامههاي موفق است. از اين رو، به والدين، معلمان و ساير افراد مؤثر در زندگي دانش آموزان توصيه مي شود كه تجارب يادگيري و آموزشي مثبت را به گونه اي با ملاحظه، دلسوزانه و احترام آميز براي دانش آموزان فراهم سازند، تا آنان از احساس شايستگي و داشتن كنترل بر شرايط برخوردار شوند. بهعنوان مثال براي آنكه معلمان بر خلاقيت و انعطافي كه لازمه كار معنادار با دانشآموزان است، تسلط يابند؛ مي بايد از سوي كاركنان و مسوولان اجرايي مدرسه، مورد احترام و حمايت قرار گيرند. بنابراين اصل توانمند سازي ناشي از روابط دوجانبه، براي تمام افراد درگير در سيستم صدق ميكند.
ب- نيازهاي منحصر به فرد دانش آموزان از نظر يادگيري و آموزشي مورد حمايت قرار گيرد.
ج- فرصت هايي براي خطر كردن (ريسك پذيري)، بدون ترس از شكست خوردن براي دانش آموزان فراهم شود.
يافته هاي پژوهشي نشان مي دهند كه بخشي از ضرورت هاي ايجاد فضاي امن و مطمئن براي دانش آموزان، بر ساختارهاي غير رقابتي- مشاركتي و آن نوع اهداف آموزشي تاكيد دارد كه مغاير با ساختارهاي رقابت آميز است. تحقق اهداف نبايد به صورتي باشد كه در بازي يادگيري برخي دانش آموزان برنده و برخي ديگر بازنده باشند (ابراهيمي قوام، 1384).
5) انگيزه دانش آموزان به تحصيل در صورتي افزايش مي يابد كه به آنها كمك شود تا خود را درك كنند و به خويشتن خويش احترام بگذارند. دانش آموزاني وجود دارند كه پس از شكستهاي پياپي در يادگيري، به خود پنداره ضعيفي از خود دست مي يابند و بين اين موفقيت ها و اعمال خود رابطه نزديكي نميبينند و تمام شكستهاي خود ر ا به فقدان توانايي نسبت مي دهند. در نتيجه چنين ديدگاهي اين دانشآموزان دست از تلاش و كوشش بر ميدارند و به اين نتيجه ميرسند كه تلاشهاي آنها فايدهاي نخواهد داشت. از اين رو، معلمان بايد به اين گونه دانشآموزان آموزش دهند كه ممكن است تفسيرهايشان واقعيت نداشته باشد و بايد ساير احتمالات را هم در نظر بگيرند. در نتيجه تغيير چنين ديدگاهي و آموزش تغيير تفسير واقعيتها، شكست در دانشآموزان را بايد از فقدان توانايي به فقدان كوشش در آنان تغيير دهند (سيف، 1387).
6) تشويق دانش آموزان به استفاده از رويكردعمقي مطالعه چنانچه تكاليف و خواسته هاي آموزشگاهي و محيط اجتماعي دانش آموزان، گرايش به رويكرد سطحي مطالعه را تشويق كنند؛ يادگيرندگان نيز بر اساس اين خواسته ها رويكرد مطالعه خود را شكل مي دهند (نعمتي، 1386). از اين رو، شكل گيري رويكرد سطحي مطالعه جهت بدست آوردن نمرات قبولي و گذراندن امتحانات كلاسي باعث كاهش انگيزه دانش آموزان خواهد شد.
7) خلق فضاي مثبت يادگيري، كمك به دانش آموزان در تعيين اهداف و علايق، معرفي الگوهاي مناسب و الگوسازي و سرمشق دهي و بكار گيري تشويقهاي مناسب (بيروني و دروني) از ديگر راهبردهاي مناسب براي ترغيب تحصيل در دانشآموزان است.
بحث و نتيجه گيري:
اين مقاله يك چشم انداز كوتاهي بود بر ماهيت انگيزه يادگيري و شيوهاي كه بتوان آن را در دانشآموزان بيرغبت به تحصيل افزايش داد؛ بر اساس تحقيقات و نظريههاي رايج، اطلاعات و پيشنهادهايي ارايه شد. اين نظريهها انگيزههاي يادگيري در تمام افراد را ذاتي ميدانند و بر اين اعتقادند كه انگيزه بايد در حالت طبيعي در دانشآموزان پرورانده شود نه اين كه آن را بهوجود آورد. همچنين نمونه پيشنهادهايي كه ارايه شد، بهعنوان يك محركي است براي بروز خلاقيت اوليا و معلمان و ترغيب آنان به تحصيل در طرح راهبردها و فعاليتهاي ويژه براي رفع نيازهاي منحصر به فرد دانشآموزان.
دنياي آينده پيام خوشبختي و رفاه براي مردمي دارد كه خوب و سريع ياد ميگيرند.
هدف تدريس، بادآوري اسفنج جذب سخنان معلم نيست، بلكه تداوم يادگيري پس از ترك كلاس است. واژه تدريس معادل عمل كردن و واژه يادگيري معادل واژه ياد گرفتن است. بايد تدريس منجر به يادگيري شود. مديران آموزش و معلمان عزيز ما عنوز هم ايثارگرانند. از خود مايه ميگذارند تا اميد جامعه به آموزش و پرورش مطلوب را زنده نگهدارند. توجه و حمايت همه جانبه از كساني كه اين راه خطير را برگزيدهاند، پرصوابترين راه زيستن است. اعتلاي كيفيت اثربخش خدمات در ايران و معلمان براي بهبود يادگيري شاگردان در گرو حرفهاي شدن آنان است.
منتقدان بسياري معتقدند كه آموزش خوب است كه بتواند به شاگردان كمك كند تا مطالب كتابها را به صورت مفهومي بياموزند، ولي به نظر ما آموزش خوب است كه فرد را در يادگيري مفهومي مستقل سازد و حصول با اهداف آن از جمله رشد جسمي، ذهني، هنري، عاطفي، اجتماعي، اخلاقي، معنوي، روحي، پرورش استعدادها، قابليت فردي، شغلي، تحصيلي، حرفهاي و ... دانشآموزان و دانشجويان را تسهيل كند.
به نظر شما وقتي نوجوان 12 سالهاي با استفاده از آزمايشگاه زبان، لغات و مفاهيم جديدي را در يك زبان بيگانه فرا ميگيرد و از پيشرفت خود راضي به نظر ميرسد، چه حادثهاي رخ داده است؟
يا اينكه وقتي دانشجوي تاريخ با استفاده از بيشتر تاريخي خود به تحليل روند سياسي ـ اجتماعي جامعه ميپردازد، و يا دانشجوي رشته فني مهارتهاي لازم را در كار كردن با موتورها و دستگاههاي فني پيچيده كسب ميكند و به اين مهارت خود ميبالد، چه تحولي صورت گرفته است.
هر يك از مثالهاي فوق، بيانگر نوعي از انواع يادگيري در مدرسه است. اما آيا يادگيري شما در مدرسه رخ ميدهد؟ خير. يادگيريدر همه جا اتفاق ميافتد: منزل، كارخانه، كوچه، خيابان و ..... در واقع يادگيري شامل تمام مهارتها، گرايشها، دانشها و معلوماتي است كه انسان در طول زندگي خود كسب ميكند. اگرچه همه روانشناسان تربيتي و متخصصان تعليم و تربيت مفترفند كه يادگيري شما در مدرسه رخ نميدهد، اما معمولاً به بررسي آن نوع از يادگيري كه در مدرسه رخ ميدهد، بيشتر علاقه نشان ميدهند.
براي يادگيري تعاريف متعددي ارائه شده است. اكثر مردم و بسياري از معلمان يادگيري را عبارت از كسب اطلاعات، معلومات يا مهارتهاي خاص ميدانند.
عدهاي از مربيان آن را انتقال مفاهيم علمي از فردي به فرد ديگر تصور ميكنند. در چنين برداشتي از يادگيري، ذهن شاگرد به منزله انبار يامخزني خالص تصور ميشود كه بايد بوسيله معلم پر شود. در فرآيند اين نوع يادگيري، معلم نقش اساسي دارد. او علاوه بر آنكه مفاهيم علمي را به شاگرد انتقال ميدهد، تعليم را نيز برعهده دارد. اما در اين ميان، شاگرد چندان فعاليتي از خود بروز نميدهد و بيشتر حمايتپذيرندگي و انفعالي دارد و تنها وظيفهاش گوش دادن به سخنان معلم و به خاطر سپردن مطالب درسي است. در اين نوع يادگيري، هرچه شاگرد مطالب علمي و ادبي را بيشتر با خاطر بسپارد، پيشرفت بيشتري نصيب او ميشود، اما يادگيري از طريق حفظ و تكرار موجب يادگيري معنادار ندارد و اغلب مطالب علمي براي شاگرد، نامفهوم ميماند، زيرا ارتباط و تناسبي با تجارب زندگي واقعي او ندارد. در اين نوع فعاليت آموزشي به نيازها و رغبتها و علائق شاگردان اصولاً توجه نميشود.
بنابراين اين شيوه تحصيل چندان تغييري در طرز تفكر عادات و تمايلات و اعمال شاگردان ايجاد نميكند. عادات ناپسند، طرز تفكر نادرست و غيرمنطقي، قضاوتهاي بيپايه، خشم و ترس بيجا، ضعف و تزلزل دائم، كمي رشد اخلاقي و اجتماعي و دارا نبودن روح همكاران حاصل چنين برداشتي از يادگيري و معلول روشهاي نادرسي است كه با چنين تفكري در مدارس اعمال ميشود.
رفتارگرايان، رفتار را تغيير در رفتار قابل مشاهده و اندازهگيري تعريف كردهاند. يادگيري با هر بينشي كه تعريف شود، اساس رفتار انسان را تشكيل ميدهد و نخستين صفت بارز آن تغيير است. البته يادگيري كه به تدريج رخ ميدهد و نسبتاً ثابت و پايدار است و بر اثر تجربه حاصل شود. از طريق يادگيري فرد با محيط خود آشنا ميشود و در مقابل محيط مقاومت ميكند، محيط را تغيير ميدهد، براي تامين احتياجات خود از آن استفاده ميكند، گاهي تحت تاثير آن قرار ميگيرد و زماني خود را با آن سازگار و منطبق ميسازد. در واقع يادگيري فرآيندي است كه طي آن رفتار موجود زنده بر اثر تجربه تغيير مييابد. بنابراين اگر بخواهيم تعريفي همه جانبه و درخور از يادگيري ارائه دهيم، ميتوانيم از تعريف هيلگارد و ماركوئيز استفاده كنيم:
يادگيري عبارت است از فرآيند تغييرات نسبتاً پايدار در رفتار بالقوه فرد بر اثر تجربه. در اين تعريف با 5 اصطلاح مواجه ميشويم، يعني: فرآيند، تغيير، نسبتاً پايدار، رفتار بالقوه و تجربه.
فرآيند بر وقايع و روابط پويا، جاري، مستمر و پيوسته در حال تغيير اطلاق ميشود. بنابراين از ويژگي بارز فرآيند، حركت و پويايي آن است. اين امر بر اثر تعامل دائم اجزاء و متغيرهاي موجود در آن صورت ميگيرد و در واقع يك فرآيند آغاز و پاياني ندارد. پس ميتوان گفت كه يادگيري يك فرآيند است، چون تمامي مشخصات يك فرآيند را داراست، يعني بر اثر تعامل دائم فرد با محيط صورت ميگيرد و هميشه و در همه جا به طور پيوسته و مستمر صورت ميگيرد.
يادگيري نوعي تغيير است كه در فرآيند تجربه اتفاق ميافتد، اما نه هر تغييري، بلكه تغييري يادگيري محسوب ميشود. اولاً به تدريج حاصل شود و ثانياً نسبتاً ثابت و پايدار باشد. بنابراين تغييرات ناشي از رشد و بلوغ و تغييرات فيزيولوژيك (مثل تغيير اندازه مردم چشم در تاريكي) و تغييراتي كه بر اثر عوامل مكانيكي يا شيميايي (مانند گرفتگي ماهيچهها بر اثر خستگي و استعمال داروها) بوجود ميآيد، يادگيري نيست.
كاربرد مفهوم نسبتاً پايدار به اين دليل است كه تغييرات موقت رفتار از نوع انگيزش، انطباق حسي يا خستگي ناشي ميشوند. از حيطه يادگيري بيرون هستند، زيرا تغييرات حاصل از يادگيري، تغييرات نسبتاً پايدارند. به عبارت ديگر، يادگيري دربر گيرنده تغييرات نسبتاً دائم است و رفتار موردي، لحظهاي و يا متعادلي به هيچ وجه يادگيري ناميده نميشود.
كاربرد عبارت رفتار رفتار بالقوه، دليل بر تفاوت بين مفهوم يادگيري و عملكرد است. يادگيري تغييراتي است كه در ساخت ذهني فرد ايجاد ميشود و در حال حاضر، قابل اندازهگيري نيست. مقداري از تغييرات حاصل از يادگيري، ممكن است به علت مساعد بودن شرايط به رفتار بالفعل تبديل شود كه در اصطلاح به آن عملكرد ميگويند، ولي هميشه نبايد انتظار داشت كه آثار يادگيري بلافاصله در رفتار بالفعل يا عملكرد يادگيرنده پديدار شود. گاهي اوقات بدون اينكه در رفتار بالفعل فرد تغييري حاصل شود، يادگيري بوقوع ميپيوندد. مثلاً ممكن است دانشجويان رشته علوم تربيتي، مفاهيم مربوط به درس «روشها و فنون تدريس» را ياد بگيرند، اما فرصت تدريس براي آنان فراهم نگردد و رفتار بالقوهشان به عملكرد تبديل نشود. از همين روست كه هيلگارد و ماركوئيز در تعريف يادگيري به جاي تغيير در رفتار، اصطلاح تغيير در رفتار بالقوه را برگزيدهاند.
كاربرد كلمه تجربه در تعريف، حاكي از اين است كه تنها آن دسته از تغييرات رفتار را ميتوان يادگيري ناميد كه محصول تجربه، يعني تاثير متقابل فرد و محيط در يكديگر باشد. اگر تجربه را تعامل ميان فرد و محيط، يعني تاثيرپذيري فرد از محيط و تاثيرگذاري فرد در محيط به دنبال يك سلسله فعل و انفعالات بدانيم، يادگيري را حاصل تلاش، حركتف فعاليت و مشاركت شخص يادگيرنده خواهيم دانست. در برخورد فرد با محيط براي يادگيري، اعضاي حسي، دستگاه عصبي، تجربههاي قبلي، تمايلات و گرايشها و هدفهاي يادگيرنده، نقش موثري بر عهده دارند. در واقع، كل شخصيت فرد در تمام ابعاد خود، در فرآيند تعامل قرار ميگيرد و تغيير پيدا ميكند.
با توجه به تعريفي كه از يادگيري ارائه كرديم، اگر عملكرد را تجلي تغييرات ناشي از يادگيري در قالب رفتارهاي آشكار شده و قابل مشاهده يا تبديل رفتار بالقوه و رفتار بالفعل بدانيم، بايد بپذيريم كه يادگيري و عملكرد با يكديگر متفاوتاند. در اغلب موارد، تغييرات حاصل از يادگيري بلافاصله در عملكرد يا رفتار بروز نميكند. عملكرد متاثر از عوامل متعددي مانند انگيزش، گرايش، مقتضيات و موقعيات مختلف محيط است. به اقتضاي اين عوامل، عملكرد ممكن است براي يادگيري يك شاخص صحيح يا ناصحيح باشد، زيرا يادگيري تغييري نامشهود است. در هر صورت، عملكرد شاخصي است كه گاه يادگيري را به درستي وگاه به طريق نادرست نشان ميدهد. لذا براي دريافت ميزان يادگيري افراد هميشه نميتوان به آزمايشها يا امتحاناتي كه به عنوان شاخصهاي يادگيري بكار ميروند، اعتماد داشت. ارزشيابي بستگي به شرايط محيط، گاه تصويري نسبتاً واقعي و گاه غيرواقعي از يادگيري آزمايش شونده بدست ميدهد. در واقع، امتحان و ارزشيابي، به ندرت يادگيري شاگردان را به تمامي منعكس ميكند. با چنين محدوديتي تنها راه اندازهگيري ميزان يادگيري توسل به مشاهده دقيق رفتار يادگيرنده با وسايلي است كه امكانات مشاهده دقيق را فراهم ميآورد. براي اين كار بايد رفتار يادگيرنده پيش از تجربه و پس از آن مقايسه شود.
اگر رفتار او پس از قرار گرفتن در يك موقعيت يادگيري (تجربه) در مقايسه با پيش از آن گوياي تغيير باشد، يادگيري صورت گرفته است. به عنوان مثال، بذر گياهي را درنظر بگيريد كه قدرت رويش و محصولدهي آن در ايستگاه كشاورزي با فعل و انفعالات خاص تغيير داده شده و به عبارت ديگر اصلاح شده، اين اصلاح به اين معني نيست كه بذر اصلاح شده در هر جا و هر شرايطي محصول خوبي خواهد داد، بلكه به رغم تغييرات بالقوه به فعل درآوردن آنها مستلزم فراهم شدن شرايط مطلوب است. چنانچه بذر اصلاح شده در انبار بماند، هرگز محصول نخواهد داد و در وضعيت نامساعد نيز محصول خوبي از آن حاصل نخواهد شد. رويش بالقوه هنگامي به رويش بالفعل و محصولدهي مطلوب تبدل خواهد شد كه در محيط مناسبي صورت پذيرد. البته در چنين شرايطي نيز نميتواند انتظار داشت كه تمام تغييرات بالقوه ايجاد شده به رشد بالفعل تبديل شود.
دانشجويي را درنظر بگيريد كه در كلاس فيزيك مباحث مربوط به نور و آزمايشهاي آن را فرا گرفته است. روشن است وي تا زماني كه موقعيت و امكانات آزمايشگاهي فراهم نشده است يا جلسه امتحاني پيش نياورده باشد، نميتواند رفتار بالقوه خود را به شكل رفتار بالفعل ظاهر سازد. در اين وضعيت نيز نميتوان مطمئن بود كه كليه آموختههاي دانشجو به فعليت برسد.
چيزي كه در انتها بايستي به آن توجه كرد، اين است كه آنچه مورد مطالعه، قضاوت و ارزشيابي قرار ميگيرد، عملكرد دانشجو در جلسه امتحان يا آزمايشگاه است نه تمامي يادگيري وي.
البته نكته مهم اينكه تا انسان نخواهد ياد بگيرد، يادگيري صورت نميپذيرد. به عبارت ديگر تا در يادگيرنده حالت طلب و نياز و كوشش بوجود نيايد، يادگيري به وقوع نميپيوندد. احساس نياز و كوشش به يادگيري اولين و اصليترين شرط يادگيري در جريان آموزش و پرورش است.
يعني يادگيرنده بايستي از لحاظ جسمي، عاطفي، ذهني و عقلي به اندازه كافي رشد كرده باشد تا بتواند آموختنيهاي معيني را فرا گيرد. به عنوان مثال، آموختن رنگها تا قبل از 4 سالگي براي كودك سخت است.
2. قانون اثر
انسانها ميل دارند تجاربي كه مطلوب و رضايتبخش است را بپذيرند و تكرار كنند و از آنهايي كه اثر ناخوشايند دارند، بپرهيزند. در امر آموزش مهمترين عاملي كه باعث رضايت خاطر دانشآموزان ميشود، فهم و درك درس است، زيرا يادگيري درس علاوه بر اين كه به طور مستقيم وي را خشنود ميسازد، چون موفقيت او در درس كه ياد گرفته تحسين معلم، همكلاسان و افراد خانواده را به همراه دارد، به طور غيرمستقيم هم تشويق ميشود كه بهتر و بيشتر ياد بگيرد.
3. قانون تمرين
اين قانون عنوان ميكند كه تكرار و تمرين در يادگيري و دوام آن تاثير فراوان دارد، زيرا هرقدر عملي بيشتر تكرار شود، آن عمل زودتر به صورت مهارت و عادت درميآيد و در اثر تكرار درست، تبخير ايجاد ميشود. تمرين غلط نيز عادت غلط ايجاد ميكند و ترك عادت نادرست و دشوار است. به عنوان مثال اگر دانشآموزي در كلاس اول ابتدايي نوشتن اعداد را از سمت راست تمرين كند و معلم به موقع او را راهنمايي نكند، ترك اين عادت براي او مشكل ميشود.
4. قانون تقدم
معمولاً نخستين خاطرات كلاس درس بيشتر در ذهن باقي ميمانند. در همين جهت در اوايل سال تحصيلي و در نخستين روز تشكيل كلاس بايد رفتار و برخورد معلم با دانشآموزان صحيح و منطقي باشد، به ويژه كه در اغلب موارد دانشآموزان با معلمان جديد روبرو ميشوند و چون به كلاس بالاتري رفتهاند و با درسهاي تازه هم آشنا نيستند، ممكن است اين عوامل در آنها توليد نگراني و اضطراب ميكند. از اين رو لازم است كه در جلسات اوليه اعتماد آنان جلب شود و اطمينان حاصل كنند كه يادگيري درس برايشان مفيد و آسان است.
5. قانون شوت
يك واقعه مهيج و جذاب بيشتر از واقعهاي عادي و كسل كننده در ذهن باقي ميماند. به همين دليل درسهاي آن عده از معلميني كه با حالتي با روح و مهيج تدريس ميكنند، بيشتر جلب توجه ميكند و در خاطر ميماند. البته منظور اين نيست كه كلاس درس به سيرك يا سينما تبدل شود، بلكه هدف آن است كه معلم با آوردن مثالها و نمره هاي زنده و استفاده از فناوري آموزشي و به فعاليت واداشتن دانشآموزان حالتي پرتحرك و جذاب در كلاس ايجاد كند.
6. قانون عدم كاربرد
مهارت و دانشي كه بكار گرفته نشود، به تدريج و به ميزان زيادي فراموش خواهد شد، يعني معلم بايستي موقعيتهايي تدارك ببييد تا دانشآموزان بتوانند آموختههاي خود را بكار گيرند.
عوامل زيادي وجود دارند كه يادگيري را براي دانشآموزان راحتتر و آسانتر ميكند، به طوري كه مطالبي كه ياد گرفته شده به طور عميق در ذهن آنها باقي خواهد ماند. بنابراين بايد به اين عوامل اهميت خاصي داده شود كه معلم، مربيان، مدير، اوليا و .... نقش بسزايي در ايفاي آنها دارند. تعدادي از عوامل در يادگيري دانشآموزان به قرار زير است كه توضيحات مختصري در مورد آنها داده شده است.
1. آمادگي
اولين و مهمترين عامل براي يادگيري دانشآموزان، مساله آمادگي آنهاست. يك دانشآموز بايد آمادگي لازم را از نظر جسمي، عاطفي، عقلي و ... داشته باشد تا بتواند خوب ياد بگيرد. مثلاً كودكي كه نتواند مواد را در دستش بگيرد، يعني از لحاظ جسمي آمادگي كافي را بدست نياورده باشد، يادگيري نوشتن برايش امري دشوار خواهد بود و او را نسبت به يادگيري دلسرد ميكند. همچنين اگر دانشآموزان از لحاظ عقلي و عاطفي نيز آمادگي كافي را براي يادگيري بدست نياورده باشد، يادگيري برايش خستگيآور و كسل كننده خواهد بود[1].
2. انگيزه
بعد از اينكه شاگرد آمادگي كافي را براي يادگيري بدست آورد، بايد انگيزه لازم را براي يادگيري داشته باشد و تا در اولين انگيزه حاصل نشود، يادگيري بينتيجه خواهد بود. رغبت و انگيزه شاگرد به آموختن، محركي است كه نيروي فعاليت را در او افزايش ميدهد. بنابراين معلم و اوليا وظيفه دارند انگيزه دروني شاگرد را افزايش و تداوم بخشند تا شاگرد هيچگاه از فعاليتش باز نايستد[2].
يادگيري نيز مانند ساير فعاليتها كار محسوب ميشود و در پارهاي موارد كاري بسيار دشوار است، اما هر كار دشواري اگر با شوق و انگيزه همراه باشد، احساس دشواري آن از ميان ميرود و با علاقه دنبال ميشود. بهترين عاملي كه انگيزه شاگرد را در ادامه فعاليتهاي يادگيري تقويت ميكند، آن است كه درس را خوب بفهمد. شاگردي كه درس را ميفهمد، از عهده امتحانات مختلف به خوبي برميآيد. مورد تشويق قرار معلم و همكلاسان خود قرار ميگيرد و همين امر انگيزه او را تقويت ميكند. به طور كلي، هرگونه رفتار تشويقآميز از سوي معلم و فعاليتهايي كه به موفقيت دانشآموز منتهي شود، انگيزه او را تقويت ميكند[3].
ايجاد جو مناسب صميمي و فضاي راحت در كلاس از مهمترين اركان يادگيري ميباشد كه اضطراب و نگراني يادگيرندگان را كاهش ميدهد. بايد به عقايد دانشآموزان احترام گذاشت. در تصميمگيريهاي خود از آنان نظرخواهي كنيم. اعتماد كردن به يادگيرندگان باعث رشد شخصيت آنها ميشود. ابراز نظر در كلاس توسط فراگيران شور و شوق به يادگيري ايجاد ميكند. بايد به گونهاي عمل شود كه دانشآموزان سرشار از هيجان و شادي شوند، زيرا در اين حالت سختكوشترند كه ميتواند با استنفاده از بيانات شورانگيز، عوامل شاديبخش مثل سرود، نمايش، بازي، سرگرمي، مسابقه و ... اين جو را ايجاد كرد. توجه به علايق آنها نيز مهم ميباشد. همچنين اگر نسبت به ما احساس رابطه نزديكي كنند، گوش دادن به مسائل و مشكلات يادگيرندگان و آشنايي با حالت رواني ـ عاطفي يادگيرنده در ايجاد فضاي بدون فشار در كلاس موثر است. خوش اخلاقي بدون معلم باعث ايجاد آرامش و جذب يادگيرنده به كلاس ميشود[4].
3. تجارب گذشته
الف) هر آموخته جديد ريشه در آموختههاي قبلي دارد. بنابراين هر درس جديدي كه آموخته ميشود، بر پايه اساس درسهاي قبلي نهاده شده باشد، بنابراين كسي كه درسهاي قبلي را نفهميده است، درسهاي جديد را نخواهد فهميد. معلم هم بايد آموختههاي جديد را بر پايه آموختههاي قبلي پايهگذاري كند تا درگيري ذهني با آموختههاي جديد ايجاد شود.
ب) تجارب گذشته همانطور كه ممكن است، باعث ايجاد يادگيري مطالب جديد شوذ، همچنين ممكن است براي يادگيري جديد نوعي مانع باشد. اين زماني است كه تجارب گذشته اشتباه فهميده و يا تجارب گذشته به گونهاي نادرست براي يادگيرنده تفهيم شده باشد و يا تصور نادرستي از تجارب گذشته وجود داشته باشد. بنابراين بهتر است معلم مروري بر درسهاي گذشته داشته باشد تا ابهامات از بين برود[5].
5. موقعيت و محيط يادگيري
موقعيت يادگيري و محيط آن از عوامل بسيار موثر در يادگيري است. محيط ممكن است فيزيكي، عاطفي و ... باشد. به چند نمونه اشاره ميكنيم:
وضعيت فيزيكي كلاس
الف) رنگها: مطالعات و تحقيقات دانشمندان نشان ميدهد رنگها همانگونه كه بر روح و روان آدمي تاثيرات گوناگوني برجاي ميگذارند، جسم او را نيز تحت تاثير قرار ميدهند. محققان بر اين باورند كه هر يك از رنگها فوايد خاص درماني محسوسي براي بدن انسان دارند. برخي از دانشمندان حتي معتقدند تمايل ناخودآگاه ما به يك يا چند رنگ خاص ميتواند نشانهاي از نيازهاي بدن ما در جهت ترميم خود باشد. به عنوان مثال رنگ نارنجي رنگ گرم و صميمي است. نارنجي پرتوهاي شادي آفريني از خود ساطع ميكند كه موجب رفع خستگي است يا رنگ سبز كه انرژيزا و آرامشبخش است، به طوري كه اضطراب را از انسان دور ميكند و موجب رفع تنش و گرفتگيهاي عضلاني ميشود، بخصوص اينكه سبز رنگي ايدهآل براي فضاهايي است كه در آنها تمركز و آرامش مورد نياز است.
ب) چينش صندليها: تحقيقات نشان داده براي ارتباط و تعامل بيشتر دانشآموزان با يكديگر و همچنين ارتباط چهره به چهره معلم با دانشآموزان بهتر است صندليها به صورت دايرهاي شكل لا U چيده شوند تا دانشآموزان درگير مسائل و فعاليتهايي كه در كلاس انجام ميشود، قرار گيرند[6].
6. وضعيت عاطفي
تشويق: تشويق جلوهاي از تحسين و تقدير و نوعي تاثير براي فرد است. در سايه آن شوقي در آدمي پديد ميآيد كه به رفتاري معين اقدام كرده و آنرا مكرر ميسازد. به طور كلي در تعريف تشويق ميتوان گفت: تشويق عامل وادار كنندهاست كه به انسان نيرو و انرژي ميدهد. شخصي كه تشويق ميشود، از كار و زخمت خود احساس رضايت و خشنودي ميكند و اين رضايت خاطر است كه جلوي خستگي و بيميلي او را ميگيرد. حاصل تشويق ممكن است فايدهاي براي آدمي نداشته باشد، ولي همين خودپسندي فرد را امتناع ميكند و به او اطمينان ميدهد كه عملش عاقلانه و مورد تاييد بوده است. در نتيجه موجب دلگرمي و نشاط او ميشود[7].
7. روش تدريس معلم
اينكه معلم براي يادگيري دانشآموزان كدام روش تدريس را برانگيزد، بسيار مهم است. بنابراين روش تدريس معلم در يادگيري دانشآموزان بسيار مهم است. بنابراين روش تدريس معلم در يادگيري دانشآموزان بسيار مهم است. امروزه روشهاي تدريس نوين جايگزين روشهاي تدريس سنتي ميشود. روشهاي تدريس سنتي بيشتر تلاش و كوشش معلم را ميطلبد، اما روشهاي تدريس نوين بر پايه دانشآموز محوري است و معلم بيشتر به عنوان هدايت كننده مطرح ميباشد و دانشآموزان براي يادگيري فعال هستند[8].
موضوع در روش تدريس به ايجاد جاذبه درس منجر ميشود. اختصاص بخشي از وقت كلاس بويژه در انتخاب وقت كلاس به گفت و گو درباره روش تدريس و جو كلاس ميتواند در بهبود و افزايش كيفيت فرآيند يادگيري ـ ياددهي مفيد باشد. ارائه كنفرانس بوسيله فراگيران داوطلب باعث رشد فردي و اجتماعي و ... ميشود. سختگيري در اين كه دانشآموز با تلاش مطلب را فرا گيرد، نه اينكه بوسيله معلم سهل و آسان دريافت كند، يكي ديگر از اقدامات لازم ميباشد. ياددهي شيوه گزارشنويسي و تهيه چكيده مطالب و فعاليتهاي كلاسي در اولين جلسههاي آموزش در امر يادگيري و انتقال تجربههاي آموزشي يادگيرندگان به مدرس و ساير اعضاي گروه كلاس موثر است. آوردن دانشآموزان ضعيف پاي تابلو و همكاري با آنها در حل مشكل، باعث افزايش اعتقاد به نفس آنها ميشود. تهيه چكيده و دستمايه اوليه براي آموزش در قالب جزوهاي كه نكات اصلي و منابع را دربر داشته باشد، باعث همسو شدن يادگيرندگان با معلم در رسيدن به انتظارات آموزشي ميشود[9].
8. رابطه كل و جز
هر جزئي به تنهايي معنايي ندارد. درنظر گرفتن جايگاه هر جزء نسبت به كل است كه آن جزء معني پيدا ميكند. كل قابل تعميم به اجزاست. بنابراين ارتباط اجزا با كل يادگيري را موثر ميكند. هر مطلب درسي بايد در كل شناخته شود، سپس به اجزاء آن پرداخته شود. مثل اينكه كسي تصميم گرفته باشد موقعيت جغرافيايي شهر تهران را مورد مطالعه قرار دهد. اين شخص دو راه پيش رو دارد: يا با سفر به داخل و حومه شهر آن را مورد مطالعه قرار ميدهد تا موقعيت جغرافيايي شهر را درك كند يا ميتواند سوار يك هواپيما شود و از ارتفاع مناسب به نظاره بنشيند و شكل كلي شهر تهران را از بالا ببيند. سپس اطلاعات خود را از پايين دنبال كرده و تكميل كند. راستي كدام روش ميتواندما را به تصوير دقيق شهر رهنمون سازد؟ بنابراين روابط جزء با كل قدرت تحليل را در فراگيران افزايش ميدهد و در نتيجه موجب يادگيري معنيدار ميشود[10]؟
9. تمرين و تكرار
تمرين و تكرار انكارناپذيري بر يادگيري بويژه در حيطه رواني ـ حركتي دارد. هرچه تمرين و تكرار بيشتر شود، يادگيري هم بيشتر ميشود، اما كميت و مقدار اين چگونه بايد باشد، بسيار مهم است. بسياري از آموختههاي ما در مدت زماني كوتاه فراموش ميشوند. بنابراين با تمرين و تكرار و سپردن آموختهها به حافظه بلندمدت، زمان فراموشي ما هم دير صورت ميگيرد[11].
بنابراين بايد منظم، مرتب و طول دورههاي آن مناسب باشد و در شرايط واقعي و طبيعي انجام پذيرد. شاگرد بايد بلافاصله از نتيجه تمرين و كاركرد خود مطلع شود، زيرا اطلاع از پيشرفت او را به كوشش وا ميدارد، ولي تمرينها نبايد زياد از حد باشد، زيرا موجب خستگي شاگرد ميشود و خستگي يادگيري را كاهش ميدهد[12].
بيشتر مربيان و محققان بر اين عقيدهاند كه جو كلاس نقش مهمي در پيشرفت دانشآموزان از نظر شناختي و عاطفي دارد. لوين، معتقد بود كه رفتار انسان در تعامل پيچيده بين او و محيط شكل ميگيرد. موز نيز در سال 1979 تاثير اجتماعي بر رفتار انسان را در محيطهاي گوناگون نظير مدرسه، خانواده و زندان بررسي كرد و به اين نتيجه رسيد كه جو كلاس تاثير زيادي بر رفتار دانشآموزان دارد. بنابراين با بررسي ادراكات دانشآموزان از جو كلاس ميتوان اطلاعات مفيدي درباره وضعيت آموزش آنان پيدا كرد.
ادراك جو رواني ـ اجتماعي كلاس، هفت مولفه دارد. مشاركت، دلبستگي متقابل دانشآموزان، حمايت و پشتيباني معلم، نظم و سازماندهيمطالب، اهميت دادن به كار و تكليف رعايت مقررات و بكار بستن آنها، نوآوري آموزشي.
اين مولفه ميزان فعاليت و رغبت دانشآموزان را در بحثها و امور كلاس ميسنجد. معلماني كه اجازه ميدهند دانشآموزانشان در تصميمگيريهاي كلاس شركت جويند. راهبردهايي براي يادگيري طراحي كنند. در تعيين تكاليف شركت داشته باشند. نگرش مثبت و احساس اعتماد به نفس را در آنان پرورش ميدهند. چنين شرايطي براي معلم فرصت بيشتري فراهم ميكند تا به منظور راهنمايي، ميزان پيشرفت و كمبودهاي يادگيري دانشآموزان خود را بسنجد. به دنبال آن يادگيرندگان براي آموختن معنادار و بيشتر برانگيخته ميشوند. براي جلب مشاركت دانشآموزان در كلاس درس، ميتوان از روشهايي چون بحثهاي گروهي، بازيهاي آموزشي، تحقيق گزارشهاي انفرادي و گروهي استفاده كرد. شركت دادن دانشآموزان در فعاليتهاي يادگيري، منحر به سوال كردن از آنها نيست، بلكه ميتوان آنها را در تمام مراحل تدريس، از جمله شروع درس و ارائه و خلاصه كردن درس فعالانه شركت داد. معلم خوب نه تنها به شيوههاي گوناگون، دانشآموزان را در مراحل تدريس و يادگيري شركت دهد، بلكه درباره نحوه اداره كلاس، چگونگي تدريس و ارزشيابي نيز تا آنجا كه مقدور باشد، با آنان به مشور مينشيند و از نظرات، پيشنهادات و انتقادات آنها استقبال ميكند. معلم در اين زمينه نبايد تبعيض قائل شود، بلكه بايد از همه دانشآموزان سوال كند و به سوالات آنان پاسخ دهد.
بيشتر محققان، روش آموزشي را كه در آن دانشآموزان به صورت موثري در فعاليتهاي كلاس شركت دارند، مناسبترين روش آموزشي تشخيص دادهاند. در اين روش مهارتهاي اجتماعي دانشآموزان توسعه مييابد. مشاركت آنان به بهترين روش صورت ميپذيرد و زمينه براي بحث و اظهارنظر آنها فراهم ميشود. در چنين كلاسي، دانشآموزان سعي ميكنند در فعاليتهاي كلاس شركت جويند و نظرات خود را بيان كنند.
دلبستگي متقابل دانشآموزان
از جنبه ديگر محيط اجتماعي كلاس، دلبستگي بين همكلاسهاست. دلبستگي متقابل به ويژگيهايي نظير: جذابيت كار گروهي در كلاس، انگيزه انجام تكاليف در كلاس و احساس امنيت و راحتي در محيط كلاس و تعامل و ارتباط با همكلاسها را موجب ميشود.
اين مولفه مهم، توصيف كننده نحوه ارتباط و برخورد متقابل دانشآموزان با يكديگر است. انگيزههايي كه دانشآموزان را به دلبستگي متقابل و ايجاد گروه (دو يا چند نفري) تشويق ميكنند، معتقدند گروه به نوجوانان امنيت خاطر ميدهد و موفقيت آنها را در بسياري از فعاليتها تضمين ميكند. همچنين نياز آنها را به رقابت ابراز شخصيت، محبت، دوست، داشتن فعاليتها و زندگي اجتماعي ارضا ميكند. وضعيت گروه در بعضي زمينهها چنان اثري بر افراد ميگذارد كه انجام و تحمل فعاليتهاي گوناگون را بر آنان آسانتر و بهتر ميكند.
پشتيباني و حمايت معلم
معلم در كلاس درس با گروهي از دانشآموزان سروكار دارد كه از نظر سن، تجربه، فرهنگ هوش و نيز از جنبههاي فيزيكي، رواني و اجتماعي با هم تفاوت دارند. اگرچه وجود استعدادو شخصيت متفاوت در دانشآموزان، معلم را واميدارد كه برخوردهاي متفاوتي با آن بكند، اما اين واقعيت نبايد موجب آن شود كه معلم در صميمي شدن با آنها تفاوت و تبعيض قائل شود. وظيفه معلم آن است كه در كلاس جوي بوجود آورد كه همه دانشآموزان احساس امنيت و اعتماد به نفس كنند. البته لازم نيست براي اين كار تلاشي غيرعادي صورت گيرد، بلكه كافي است به دانشآموزان نشان دهيم كه مزاحم ما نيستند و از كار با آنها و كمك به آنها لذت ميبريم.دانشآموزان بايد احساس كنند كه جدايي از تواناييهاي تحصيلي و سوابق انضباطي براي معلمان خود افرادي ارزشمند و مهم به حساب ميآيند.
نظم و سازماندهي مطالب
بينظمي دانشآموزان در كلاس، بيشتر به خاطر ملالآور بودن تكاليف درس است. اگر دانشآموزان مطالب درسي را با معني و بااهميت بيابند، به يادگيري علاقهمند ميشوند و خود را با مسائل شناختي درگير ميكنند. پيش سازمان داد، يكي از سودمندترين فنون آموزشي است كه در بالا رفتن بازده يادگيري آثار چشمگيري دارد. آزوبل، واضع يكي از نظريههاي مهم يادگيري شناختي، پيش سازمان دهنده را عامل مهمي براي موفقيت در يادگيري ميداند.
در روش آموزشي او، پيش سازمان دهنده، مجموعه منظمي از مفاهيم مربوط به مطالب يادگيري است كه بايد پيش از آموزش تفصيلي جزئيات درس، در اختيار يادگيرنده گذاشته شود. پيش سازمان دهنده بايد در يادگيري چارچوبي ذهني ايجاد كند تا اطلاعات بعدي در آن استقرار يابد. مطالب گنجانده شده در پيش سازمان دهنده، ممكن است مطالب بنيادي و اصولي درس يا مطالب ديگري باشد كه به ياد گيرنده كمك ميكند بين درس قبلي و درس تازه، ارتباط برقرار كند.
بايد توجه داشت كه منظور آزويل از پيش سازمان دهنده، مروز درس گذشته يا معرفي درس گذشته يا معرفي درس جديد نيست، بلكه آماده ساختن زمينهاي است براي آموزش درس جديد.
كار و تكليف قسمتي از فعاليت آموزشي است كه دانشآموزان از روي فهم و تشخيص و با آمادگي آن را ميپذيرند و به منزله عاملي موثر در يادگيري به آن ميپردازد. در تعيين تكليف براي دانشآموزان بايد اصولي را به اين شرح رعايت كرد:
·لازم است نوع كار و فعاليتي كه تكليف ميشود، مشخص باشد.
·علاقه و آمادگي دانشآموز مدنظر قرار گيرد و تكليف با ميزان معلومات و اطلاعات او تناسب داشته باشد.
·معلم بايد دانشآموز را راهنمايي كند و مشكلاتي را كه بر سر راه اجراي تكليف او وجود دارند، از ميان بردارد.
·تفاوتهاي فردي دانشآموزان مدنظر قرار گيرد. بنابراين بايد تكليفهاي متنوعي تعيين كرد، به طوري كه با توانايي، علاقه و تجربههاي دانشآموزان تناسب داشته باشد.
·تكاليف يكنواخت نباشند و با هدف ايجاد كنجكاوي و رغبت در دانشآموزان تعيين شده باشند.
·با تجربههاي قبلي دانشآموزان ارتباط داشته باشد.
·به تناسب بين مقدار تكليف و وقت دانشآموز توجه جدي شود.
·با مطالب ماده درسي خاصي كه تعميق يادگيري در آن مدنظر است، انطباق داشته باشد.
·براي انجام آنها فرصت كافي وجود داشته باشد.
·به صورتي تنظيم شوند كه حس كنجكاوي و ذوق و علاقه شاگرد را برانگيزد.
مقررات بايد متناسب با موفقيت دانشآموزان و معلمان وضع شوند و براي اجراي آنها تجربه و سن دانشآموزان مدنظر قرار گيرد. اجراي مقررات به موقعيت كلاس نيز بستگي دارد. معمولاً، مقررات به طور رسمي ايجاد نميشوند، بدين معنا كه معلمان به ندرت به دانشآموزان ميگويند كه اين قاعده را رعايت كنيد. پژوهشهاي متعددي نشان ميدهند كه درك مقررات از سوي دانشآموزان به طور غيرمستقيم و اغلب زماني كه رفتار ناشايستي رخ ميدهد، صورت ميگيرد.
موفقترين اداره كنندگان كلاس، معلماني هستند كه در شروع فعاليت مدرسه ميان دانشآموزان ميروند و آنان را در جريان امور روزمره كلاس قرار ميدهند و رعايت مقررات را به آنان گوشزد ميكنند تا از چگونگي عمل به مقررات و دلايل آن آگاه شوند.
رعايت مقررات و بكار بستن آنها به معناي مطيع كردن دانشآموزان از طريق سرزنش، تنبيه، جريمه و ترساندن نيست، بلكه ايجاد نظمي است كه يادگيري در كلاس را آسانتر و مفيد ميكند. به عبارت ديگر، هدف از بكار بستن مقررات و ايجاد نظم، آموختن است نه برقراري سكوت و آرامش مطلق.
نوخواهي و نوجويي از خصيصههاي طبيعي كودكان و نوجوانان است و طبيعي است كه كلاس درس يكنواخت براي آنان ملالتآور است. آموزش بايد فرصت بيشتري به كودكان دهد تا خود عنان رفتار و تجربههاي خويش را در دست گيرند، اما در عين حال مهم است كه مربي لوازم و شرايطي را در دسترس كودكان قرار دهد تا راه پيشرفت آنان هموار شود. البته منظور اين نيست كه كودكانبه هر كاري كه مايلند، بپردازند، بلكه مقصود قرار دادن آنها در اوضاع و احوالي است كه مسائل تازهاي را در آنان برانگيزد و بينشان ارتباط برقرار كند. بايد در عين آزاد گذاشتن كودكان، بتوان آنها را هدايت كرد. وقتي روش عرضه مطالب نسبت به حالت معمولي تغيير پيدا كند، صدا عوض شود. نحوه سخنراني يا رويكرد تفاوت پيدا ميكند. انواع متفاوتي تكليف داده شود. چارچوب آزمونها تغيير يابد. مثالهاي متنوعي در مطالب درس گنجانده شود و ...
همه اينها نوآوري محسوب ميشود و دانشآموزان را به حركت واميدارند و به سمت يادگيري سوق ميدهند.
يكي از مهمترين نتايج و پيامدهاي آموزشي در جريان تعليم و تربيت، عزت نفس دانشآموزان است. بسيار مطلوب است كه دانشآموزان در مراحل متفاوت تحصيلي، به توانايي، استعداد، رشد فكري، اجتماعي، عاطفي و اخلاقي خود پي ميبرند. دانشآموزاني كه داراي عزت نفس هستند، ميتوانند تصميمات صحيح و معقولي اتخاذ كنند. آنها قادرند براي كارهاي خود اهداف قابل وصول و چالشانگيزي برگزينند. هنگامي كه نتايج كوششي به موفقيت انجامد، خود پنداره افزونتر ميگردد و اعتماد به نفس تقويت ميشود و نظم و انظباط خوبي به دنبال دارد. از طرف ديگر، اگر شخص همواره يك هدف دست نيافتني و غيرقابل حصول را دنبال كند كه به شكست منجر شود، به ياس و نااميدي كه جنبه منفي شخصيت و رشد روحي و يا به عبارتي از پيامدهاي نامطلوب تعليم و تربيت است، مبتلا خواهد شد.
احساس موفقيت، هسته اصلي و حياتي تقويت خود پنداره، عزت نفس و رشد شخصيت است. احساس موفقيت با احساس تعلق آغاز ميشود. دانشآموز بايد بداند كه اهداف، تكاليف آموزشي و راههاي موفقيت را خود او تعيين ميكند. يادگيري بايد به شاگردان تعلق داشته باشد نه به معلمان. در صورتي كه دانشآموز مجبور باشد طريقهاي مشخص و محدودي را در يادگيري دنبال كند، به يادگيري نگرش منفي پيدا ميكند و در پايان، مطيع و سرسپرده معلم خواهد شد.
براي پروردن احساس موفقيت، معلمان بايد در مورد دانشآموزان احساس مسئوليت و تعهد داشته باشند و فعاليتهاي خود ارزشيابي را در آموزش تدارك ببينند. معلم فكور هميشه اين احساس موفقيت را پرورش ميدهد. چنين معلمي تدريس خود را با شناخت هر يك از دانشآموزان آغاز ميكند و با شناخت تواناييها و محدوديتهاي دانشآموزان، آنان را به وضع اهداف آموزشي چالشانگيز، انتخاب تكاليف آموزشي مقتضي و متناسب ترغيب و در اين موارد با ايشان گفتگو ميكند.
معلم فكور دانشآموزان را واميدارد براي خودشان تصميم بگيرند و به آنان اطمينان ميدهد كه اين تصميمات صحيح و منطقي است. او سوالاتي مطرح ميكند تا از اين طريق، دانشآموزان را به خودارزشيابي تشويق كند. در پايان فرآيند يادگيري به احساسات يادگيرندگان احترام ميگذارد و دانشآموزان را واميدارد به پيشرفتهاي خود در زمينه رشد عقلي افتخار كنند.
معلم فكور به جاي اينكه صرفاً به پاسخ صحيح معطوف باشد، چگونه فكر كردن را در مورد سوال قرار ميدهد. شكلگيري تفكر در دانشآموز مهمتر از حل مساله است. معلم فكور تدريس خود را با اين پرسش به پايان ميبرد كه يادگيرندگان چگونه ميتوانند جريان يادگيري را بهتر كنند. معلم فكور خود يك يادگيرنده است. او همواره از منظر آنچه در جريان ياددهي ـ يادگيري براي يادگيرندگان اتفاق ميافتد، به خود و رفتارش بازخورد ميدهد. يادگيري از واكنشها و عكسالعملهاي يادگيرندگان به معلم فكور كمك ميكند. در مورد اهداف خاص و يا دانشآموزان ويژه رفتار موثرتري انتخاب كند.
براي فكورتر ساختن معلمان، بايد جلسات خودارزشيابي تدارك ديد، معلمان بايد از طريق آموزش يا دوبارهآموزي ياد بگيرند كه چگونه تدريس خود را موثرتر و موفقتر سازند. در پايان هر جلسه، بايد احساس موفقيت در تدريس تقويت شود تا موجب گردد كه معلمان از پيشرفت خود احساس افتخار كنند. واضح است كه وجود معلمان فكور در آموزش و پرورش براي رشد واقعي انسان ضروري و اساسي است. آموزش و پرورش كه فقط به انتقال اطلاعات و دانستن معيني اكتفا ميكند، به معلمان فكور نياز ندارند.
وجود معلمان فكور در تعليم و تربيت مردمي بسيار مهم است، زيرا در آن آزادي دانشآموزان هميشه مورد احترام قرار ميگيرد. در يادگيري، فرض بر اين است كه يادگيرندگان افراد در حال رشدي هستند كه بايد سازنده دانش باشند. فرآيند رشد و يادگيري مستلزم دوبارهسازي طبيعت است.
وجود معلمان فكور تنها در صورتي مناسبت دارد كه آموزش و پرورش تواناسازي نيروي انساني را براي دوبارهسازي طبيعت مورد تاكيد قرار دهد، در غيراينصورت بازآموزي معلمان براي اين كه فكور باشند، مقرون به صرفه نخواهد بود.
معلم فكور، معلمي است كه:
بيتعصب، پويا، انعطافپذير، نوآور، خلاق، پرسشگر، به آراء و نظرات ديگران احترام بگذارد. به توانايي خود اعتماد دارد. نسبت به آنچه در كلاس و اجتماع وسيعتر اتفاق ميافتد، حساس است. قادر به تشخيص نقطه قوت و ضعف است. آموزش برنامه درسي و دانشآموزان را به هم پيوند ميدهد. با ديگر معلمان مشورت ميكند. اهل همكاري و تشريك مساعي است. در مورد ياددهي ـ يادگيري، بصيرت دارد. يادگيري فعال را ترغيب ميكند. معلمي است كارآمد و اثربخش.
نقش معلم در مديريت رفتار دانشآموزان..................................................................................................................... 24
بیان اهمیت،حسّایت،ضرورت مسأله در ابعاد مختلف(آموزشی،علمی،اداری، و برنامه ریزی
ویژگی افرادی که مسأله به انها مربوط است به روشنی،با تجزیه و تحلیل و نقد دقیق و تخصصی بیان و توصیف شود.
عوامل احتمالی ایجاد مسأله بیان شود.
ابعاد و ویژگی های مختلف مسأله را از زوایای مختلف برسی کنید.
عوارض و پیامدهای احتمالی مشکل(مسأله )را برشمارید.
وضعیت یا موقیعتی که باید تغیر کند دقیقاَ مشخص شود.
بیان کنید که انجام این تحقیق تا چه اندازه موجب تغییر،تعدیل یا اصلاح مشکل یا مسأله خواهد شد.
وضعیت کمّی و کیفی محیط تحقیق مورد نظر را دقیقاً تشریح کنید.
برسی های پرسش های که در حل مسأله به ذهن شما رسیده است.
نهایتاًدر تعریف مسأله خواننده باید بتواند از وضعیت مورد نظر تصویر واقعی،بدون ابهام و پرسش به آورد.
8- کلید واژه ها(در سراسر طح اقدام پژوهی هر واژه علمی،تخصصی،فنّی،تکنیکی،نظری(تئوریکی)و یا کلماتی که پایه ،اساسی،مهم و کلیدی محسوب می شوند باید با تعریف و توصیف روشن و عملیاتی شما برای همه خواننگان قابل فهم باشد.
انواع اجرای مصاحبه می تواند به صورت حضوری،تلفنی و یا رایانه ای باشد.
مشاهده
1- مشاهده با استفاده از شیوه آماری2- مشاهده نمودار عمل متقابل 3- مشاهده و تحلیل طرز کار یا عمل 4- مشاهده و تحلیل کنش و واکنش افراد
اسناد ومدارک:
1-اسنادمکتوب (گزارش همایش ها،صورتجلسات کتب،مجلات وروزنامه ها،گزارش های پژوهشی و پرونده ها )2-اسناد تصویری(نقاشیها،فیلمها،نقشه ها،نمودارها،چارتها،عکسها و سی دی ها)3 اسناد شفاهی ماجراها،خاطرها،وقایع،عقاید،باورها،سخنان،و گفته های افراد و گروه ها)
نمازمراسم مخصوصي است براي پرستش خداوند و راز و نياز با او است كه در آن جنبه هاي ارزنده و آموزنده خاصي در نظر گرفته شده و به همين جهت شكل مخصوصي به خود گرفته است .
نماز سرود توحيد و يكتا پرستي و سرود فضيلت و پاكي است كه بايد فكر و روح ما را در برابر عوامل روزمره با آنها سرو كار داريم پاك و يكتا پرست نگه دارد.
كمتر كسي است كه در زندگي روزانه تن و چهره و البسه ها يشمورد آلودگي قرار نگيرد و به تعويض و تميز كردن آن مي پردازد تا آن ظاهر ناپاك و آلوده را از خود دور گرداند روح ما نيز چنين است و به همين اندازه يا بيشتر در معرض آلودگي است آلودگي به خود خواهي ها و چشم و همچشمي ها و هوسها ، كينه و انتقام و . . ..
بنابراين همانطور كه لباس و تن خود را شستشو مي دهيم و پاكيزه مي كنيم بايد روح خود را نيز به سرچشمه پاكي و كمال نزديك سازيم لحظاتي را به ياد خدا ، به نيايش با او و راز و نياز با او بگذرانيم و روح آلوده را در چشمه صاف و زلال الهي شستشو دهيم .
اين است نمازي كه مسلمان روزي چند بار مي خواند ـ نماز يكنوع وظيفه شناسي است .
شرايط ظاهري
طهارت يكي از اين شروط است كه عبارت است از غسل ، وضو ، تيمم و رفع آلودگي از بدن و لباس و حتي الامكان تمام محل نماز و ديگر احتراز از لباس ابريشم ، حرير و نيز طلا براي مردان و دوري جستن از پوست و پشم و كرك حيوانات حرام گوشت تهيه شده است .
شرط ديگر مراعات وقت نماز ، بخصوص اول وقت و ايستادن در محلي كه كساني يا چيزي از جلوي آدمي عبور نكند و ديگر قرار گرفتن به طرف قبله با تمام وجود و توجه به اينكه انسان مي خواهد چه برنامه اي را اجرا كند و در برابر چه قدرت عظيمي ايستاده است و بسياري از شرايط ديگر .
شرايط باطني :
از جمله شرايط باطني
حضور قلب : حضور قلب حقيقي است كه از تمركز در برنامه هاي نماز و توجه عميق انسان به حق پديد مي آيد .چنانچه در نماز فكر انسان و حالات قلب مكلف ، ميدان جولاني جز ياد محبوب داشتهباشد ، حضور روي نخواهد داد و روي جان به جانب از عالم ملكوت كسب نور كند.
نماز وارزش هاي معنوي
نماز پيوند ميان انسان و خالق است و اگر نباشد انسان دچار طغيان وسركشي مي شود. از اين رو بايد روزانه حداقل پنج مرتبه خداوند را ياد كند تسبيح گويد، سجده و ركوع و ابزار خضوع و خشوع كند تا همواره در راه راست ومستقيم گام بردارد و از بدي ها و پليدي ها وزشتي ها دور ماند و روابطش با مردم براساس حق و عدالت باشد مال مردم را به باطلب نخورد، احتكار نكند، ظلم نورزد، دزدي نكند،.. تا نفسش پاكيزه وروحش تزكيه شود و احساس آرامش دروني كند و به سعادت دنياو آخرت دست يابد و در نتيجه جامعه نيز در آرامش وسعادت به سر برد.
تفهم
عبارت از چشيدن معناي نماز و دريافت لطايف الهي آن است؛ لطايفي كه به دست آوردنش انسان را مست باده عالم معنا مي كند و قدرت عجيبي براي معراج روح بوجود مي آورد .
هيبت
حالت خوف و ترس از مقام با عظمت الهي است كه مبدأش معرفت و حقيقي به حق است ، و آن كس كه از معرفت محروم است و به خاطر توجه به مقام دوست قلبش را تسخير نكرده ، نمي تواند داراي هيبت باشد .
اميد
چه بسا كه انسان از صاحب مقامي بتر سد ، اما به عنايتولطف او اميد داشته باشد . نمازگزار علاوه بر تعظيم نسبت به حق و خوف از مقام صاحب هستي ، بايد به مولا اميد داشته و از او متوقع لطف و كرم و رحمت باشد .
مكان
انسان بايد بداندكه در پيشگاه عدالت قرار دارد و محل رسيدگي به حساب است ، اگر پرونده اش سراسر از كثرت گناه سياه باشد چه بايد كرد؟
ما بايد توجه داشته باشيم كه بهترين مكان براي نماز مساجد و مشاهده مشرفه است زيرا خداوند مهربان اين گونه مكانها را محل اجابت دعا و مركز رسيدن رحمت و لطف ومحبت و عنايت به بندگان قرارداده است .
و از جمله ديگر شرايط باطني مي توان از حيا ، تعظيم ، اذان ، وقت نماز و قبله نيز اشاره كرد .( سيماي نماز / حسين انصاري )
فلسفه و روح نماز
1-نماز ياد خداست : خداوند به موسي مي فرمايد : اقم الصلوه تذكري ـــ براي ياد من نماز به پا دار.
ذكر قلبي با روش مخصوص ياد خداوند ، با شيوه ايي ابتكاري كه اعضاي انسان از موي سر تا نوك پا در آن نقش دارند. هنگام وضو هم روي سر را مسح ميكنيم و هم روي پا را ، هنگام سجده هم پيشاني بر زمين نهاده مي شود . هم انگشت پا و هم زبا ن حركت مي كند هم دل به ياد اوست . در نماز بايدچشمها به محل سجده در حال نيمه باز دوخته شود . قسمتهايي از بدن بايد پوشيده شود ، كمر در ركوع خم مي شود . دستها هنگام گفتن (( الله اكبر)) بالا بيايد ، گردن صاف و در ركوع كشيده شود ، به هر حال در نماز همه اعضاء به نحوي در خدمت ياد خدا هستند .
2-نماز و تشكر : يكي از اسرار نماز تشكر از ولي نعمت است ، قرآن ميفرمايد ( عبادت كنيد پروردگاري را كه شما و نيكان را كه شما را آفريد هستي شما و همه از اوست ) و اعبدوا ربكم الذي خلقكم و الدين من قبلكم ــــ تشكر از ولي نعمت ارزش است .
خشوع روح نماز است
اگر ركوع و سجود و قرائت و تسبيح را جسم نماز بدانيم حضور قلب و توجه دروني به حقيقت نماز و كسي كه با او راز نياز ميكنيم نماز است .
خشوع نيز در واقع چيزي جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب و احترام نيست و به اين ترتيب روشن مي شود كه مؤمنان تنها به نماز به عنوان يك كالبد بي روح مي نگرد . بلكه تمامي توجه آنها به باطن و حقيقت نماز است.
بسيارند كساني كه اشتياق فراوان به حضور قلب و خشوع و خضوع در نمازها دارند اما هر چه ميكوشند توفيق آنها را نمي يابند
نماز يكي از اصول نيكي هاست
سومين اصل از اصول نيكها بر پا داشتن نماز است . نمازي كه اگر با شرايط و حدودش و با اخلاص و خضوع انجام گيرد انسان را از هر گناهي باز مي دارد و به هر خير و سعادتي تشويق مي كند.و پيامبر در مورد نماز مي فرمايد : نماز چشمه پر از آب زلالي است كه يك مسلمان خود را پنح نوبت ميشويد .( تفسير نمونه ، جلد اول ، آيت الله مكارم شيرازي )
بر پا داشتن نماز يكي از اوصاف نيكوكاران است
آيه بعد محسنين را با سه صفت توصيف كرده ، مي گويد : ْ آنها كساني هستند كه نماز را بر پامي دارند و زكات را ادا مي كنند ،و به آخرت يقين دارند.ْ
(الذين يقيمون الصلوه و يؤتون الزكاه و بالاخره هم يوقنون ).
پيوند آنها با خالق از طريق نماز و با خلق خدا از طريق زكات قطعي است و يقين آنها به دادگاه قيامت انگيزه نيرومندي است براي پرهيز از گناه و براي انجام وظايف .(تفسير نمونه ، جلد هفدهم ، آيت الله مكارم شيرازي).
نماز دعوت به توحيد و پاكي مي كند
قوم گمراه شعيب از روي تعجب از پيامبرشان پرسيدند كه آيا اين نماز تو به ترك پرستش بتها و ترك كم فروشي و تقلب مي كند ؟
شايد آنها فكر مي كردند اين حركات و اذكار چه اثري مي تواند در اين امور بگذارد در حالي كه ما ميدانيم نيرومند ترين رابطه ميان اين دو برقرار است ، اگر نماز به معني واقعي يعني حضور انسان با تمام وجودش در برابر خدا باشد ، اين حضور نردبان تكامل و وسيله تربيت روح وجان و پاك كننده زنگار گناه از قلب او است ، اين حضور اراده انسان را قوي ، عزمش را را سخ و غرور و كبر را از او دور ميسازد . ( تفسير نمونه ، جلد نهم ، زير نظر آيت الله مكارم شيرازي ).
نماز بازدارنده از زشتيها و بديهاست
خداوند مي فرمايد كه قرآن بخوان و در زندگيت به كار بند، بخوان و از آن الهام بگير ، بخوان و قلبت را به نور تلاوتش روشن كن بعد از بيان اين دستور كه در حقيقت جنبهآموزش دارد به دستور دوم مي پردازد كه شاخه اصلي پرورش است ، مي گويد ْنماز را بر پا دارْسپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مي گويد : زيرا نماز انسان را از زشتيها و منكرات باز مي دارد .( إن الصلاه تنهي عن الفحشاء و المنكر ).
طبيعت از آنجا كه انسان را به ياد نيرومندترين عامل بازدارنده يعني اعتقاد به مبدأ و معاد مي اندازد ، داراي اثر بازدارندگي از فحشاء و منكر است. (تفسير نمونه ، جلدشانزدهم ، آيت الله مكارم شيرازي ).
جنبه هاي اجتماعي نماز
مخصوصاً نماز از اذان و اقامه كه دعوت به اجتماع براي نماز است گرفته تا سوره هاي حمد كه آغاز گر نماز استالسلام عليكم كه پايان آن است همه دليل بر اين است كه اين عبادت در اصل جنبه اجتماعي دارد يعني بايد به صورت جماعت انجام شود درست است كه نماز فرادي نيز در اسلام صحيح است اما عبادت فرادي جنبه هاي فرعي و درجه دوم را دارد .( تفسير نمونه ، جلد اول ، آيت الله مكارم شيرازي ).
مثنوی ، کتابی است تعلیمی و درسی در زمینه عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف و …
و مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف ، معروف شده است . مثنوی ، دریای ژرفی است که در آن می توان در آن غواصی کرد و به انواع لآلی و اقسام گوهر های معنوی دست یافت .
بی گمان درخشان ترین کار حُسام الدین این بود که با لیاقت و درایتی کم نظیر توانست مولانا را از عالم جذبه و استغراق محض بدر آورد و وی را متوجه عالم تمکین نماید تا معارف و تجارب باطنی او که به اوج پختگی و زبدگی رسیده بود به ظهور رسد و چراغ راه علم بشریت شود .
تکرار در مطالب مثنوی ، بسیار به چشم می خورد و این تکرار ها صورت تکرار دارد و در معنا تکرار نیست هر کدام از مطالب مکرر در مثنوی ، حاوی نکته ای تازه و نغز است .
دیگر آنکه مثنوی ، سه نوع مخاطب دارد : عام ، خاص ، اخص .
پاره ای از ابیات مثنوی ، متوجه عام مردم است گویی که مولانا در مجلس وعظ و خطابه حاضر شده و سخنانی در سطح افهام عموم و اذهان مردم ایراد می کند از قبیل نصایح و پند ها ، و گمان به قدر توان خود از آن سخنان بهره مند می شوند : مانند :
این جهان کوه است و فعل مانداسوی ما آید نداها را صدا
قصه دوم مخاطبان خاص است .مطالبی است که مولانا با یاران دمساز و همدمان همراز خود در خلوت گفته است .
بخش سوم ، مخاطبان اخص دارد نوعی حدیث نفس است که مولانا در حالت جذبه و شور عشق و یا در مراقبه و استغراق داشته است . و به طور کلی کلام مولوی ساده و دور از هر گونه آرایش و پیرایش است ولی او در عین سادگی چنان به مهارت سخن پرداخته است که بی تردید او را در ردیف اول فصحهای زبان آور فارسی قرار دارد . این کلام ساده فصیح منسجم گاه در نهایت علو و استحکام و جزالت و همه جا مقرون به صراحت و روشنی و دور از ابهام و ناگویایی عبارت است .وی در شرح جزئیات مطالب و حالات مختلف اطوار نفسانی افرادی که در حکایات و در قصص می آورد یا در شرح مشکلات و مسائل عرفانی با سادگی تمام چنانچه درخور فهم خواننده آید و در ایضاح مطالب گوناگون که پیش می گیرد . با توسل به تمثیلات و قصص و استناده به امثال و حکم متداول در عصر خود ، مهارت خاصی دارد . وسعت اطلاع او نتنها در دانشهای گوناگون شرعی بلکه در همه مسائل ادبی و معضلات عرفانی و فرهنگ عمومی اسلامی حیرت انگیز است . کلام گیرنده وی که دنباله سخنان شاعران خراسان و در بنا و اساس تحت تأثیر آنان است ، شیرینی و زیبایی و جلای خاصی دارد و در درجه ای از دلچسبی و دل انگیز است که عارف و عامی و پیر و جوان را با هر عقیدت و نظری که باشند به خود مشغول می سازد .
شاید مهمترین علت نفوذ مولوی در هر طبقه و پیروان هر شیوه و مسلکی آن باشد ، که وی در فوق مسائل دینی و عرفانی شاعر است . شاعری حساس و جهان بین ، شاعری که با دلهای پاک و درون های صافی کار دارد و عشقی سوزنده و حاد سلسله جنبان او در همه احوال و اطوار است . او چنان که خود می گفت با هفتاد و سه مذهب یکی بود و سختگیری و تعصب را خاصی و نوعی از ناپختگی می شمرد و خود برتر و بالا تر از همه اعتقادات قرار داشت .
مضامین حوضه عاطفی مولانا چه در مثنوی و چه در غزلیات شمس برگرفته از تجلیات عاطفی وسایه ای از من اوست که خود نموداری است از سعه وجودی او و گسترشی که در عرصه فرهنگ و شناخت هستی دارد .
عواطف برخی از شاعران ، مثلاً شاعران درباره از من محدود و حقیری سرچشمه می گیرد و عواطف شاعران بزرگ از من متعالی . اما آفاق عاطفی مولانا جلال الدین به گستردگی ازل تا ابد و اقالیم اندیشه او به فراخانی هستی است و امور جزئی در شعرش کمترین انعکاسی ندارد . جهان بینی او پوینده و نسبت به هستی و جلوه های آن روشن است از این رو « تنوع در عین وحدت » را در سراسر جلوه های عاطفی شعر او می توان دید . مولانا در یک سوی وجود ، جان جهان را میبیند و در سوی دیگر جهان را . در فاصله میان جهان و جان جهان است که انسان حضور خود را در کاینات تجربه می کند .
دامنه تخیل مولانا و آفاق بینش او چندان گسترده است که ازل و ابد را به هم می پیوندد و تصویری به وسعت هستی می آفریند . بعضی از تصاویر شعری او ممتازند و سراینده را نمی شناسانند .
مولانا زیبایی را در عظمت و بی کرانگی می جوید . عناصر سازنده تصاویر ممتاز شعری او مفاهیمی هستند از قبیل مرگ و زندگی و رستاخیز و ازل و ابد و عشق و دریا و کوه . صور خیال در اندیشه ناب عرفانی مولانا جای خود را باز کرده است ودر خدمت الفاظ مثنوی معنوی در آمده است .
صنایع بدیعی و بیان را در اجزای وجودی اشعارش به کار گرفته است و با مدد جستن از آیات و احادیث قرآنی بر اعجاز سخنی خویش افزوده است که در این مقالهسعی بر این است که سر خیال در جلد سوم مثنوی درباره بدیع که شامل صنایع لفظی و معنوی می باشد مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و از زیبایی کلام سخن انگیز مولانا ، سر تعظیم فرود آوریم و در پایان دیباچه متذکر می شوم که کتب مورد استناد آرایه های ادبی کتاب مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی براساس نسخه تصحیح شده رنیولد نیکلسون می باشد .
باسمه تعالی
نگاهی به بدیع در دفتر سوم مثنوی
1- صنایع لفظیانواع جناس و واج آرایی
جناس تام
3- قوتت از قوت حق می زهدنه از عروقی کز حرارت می جهد
قوتت = نیرو و توانقوت = ارده و فرمان خدا
جناس ناقص اختلافی
5- سقف گردون کار چین دایم بودنه از طناب و استنی قائم بود
دایم و قائم= جناس ناقص اختلافی
جناس ناقص اختلافی
9-چونکه موصفی به اوصاف جلیلزآتش امراض بگذرد چون خلیل
جلیل و خلیل = جناس ناقص اختلافی
جناس ناقص اختلافی
10-گردد آتش بر تو هم برد و سلامای عناصر مر فراجت را غلام
سلام و غلام = جناس ناقص اختلافی
جناس ناقص اشتقاقی
19-این گهی بخشد که اجلالی شویوز دغا و از دغل خالی شوی
دغا و دغل = جناس ناقص اشتقاقی
جناس ناقص اختلافی
24- چون گیاهش خورد حیوان گشت زفتگشت حیوان لقمه انسان و رفت
زفت و رفت =جناس ناقص اختلافی
جناس تام
43- شرط تبدیل فراج آمد بدان کز فراج بد بود مرگ بَدان
بدان = آگاه باشبَدان = انسان های نا به کار
55- کوه ها و بحر ها و دشت هابوستان ها ، باغ ها و کشت ها
واج آرایی و نغمه حروف ( ب )
جناس ناقص اختلافی
76- بس ضعیفند و لطیف و بس سمینلیک مادر هست طالب در کمین
سمین و کمین = جناس ناقص اختلافی
جناس ناقص اختلافی
93- طرفه کوری دوربین تیز چشم لیک از اشتر نبیند غیر پشم
چشم و پشم = جناس ناقص اختلافی
جناس ناقص اختلافی
103- سر به سر گوش است و چشم است این نبیتازه زو ما مرضع است او ما صبی
نغمه حروف ( س ، ش )
جناس تام
106- تا کجا باید کباب پور خویشتا نُماید انتقام و زور خویش
خویش = خویشتنخویش = خودش
جناس ناقص افزایش
114- هم به صورت می نماید گه گهیز آن همان رنجور باشد آگهی
گهی و آگهی = جناس ناقص افزایشی
جناس ناقص حرکتی
131- بلکه خود را در صفا گوری کَنیدر منّی او کُنی دفنِ مَنی
کُنی و مَنی = جناس ناقص اختلافی
جناس ناقص اختلافی
139- با گیاه و برگ ها قانع شویددر شکار پیل بچگان کم روید
جناس ناقص اختلافی
145- اندر افتادند چون گرگان مستپاک خوردندش فرو شستند دست
جناس ناقص حرکتی
155- ما در آن پیل بچگان کین کََشَد پیل بچه خواره را کیفر کُشد
163- بوی کبر و بوی حرص و بوی آزدر سخن گفتن بیاید چون پیاز
واج آرایی حرف ( ب )
جناس ناقص اختلافی
170- اخسئو آید جواب آن دعاچوب درد باشد جزای هر دغا
جناس ناقص اختلافی
جناس ناقص اختلافی
172- آن بلال صدق در بانگ نمازحی را هی همی خواند از نیاز
جناس ناقص حرکتی
192- او شکسته دل شد و بنهاد سردید در خواب او خَضِر را در خُضََر
جناس ناقص حرکتی
215- کاه باشد کو به هر بادی جهدکو کی مر باد را وزنی نهد
جناس تام
251- خواجه هر سالی ز زر و مال خویشخرج او کردی گشادی بال خویش
جناس ناقص اختلافی
281- ای زدودی جسته در ناری شدهلقمه جسته لقمه ماری شده
جناس ناقص افزایشی
386- او نمی دانست گرد گرگ رابا چنین دانش چرا کرد او چرا
جناس ناقص اختلافی
526- ظاهرش گیرار چه ظاهر کژ پردعاقبت ظاهر سوی باطن برد
جناس ناقص افزایشی
535- از سفر بیرق شود فرزین رادوز سفر یابید یوسف صد مراد
جناس ناقص اختلافی
576- آن سگی که باشد اندر کوی اومن به شیران کی دهم یک موی او
جناس ناقص اختلافی
581- سغبه صورت شد آن خواجه سلیمکه به ده می شد به گفتار سقیم
جناس ناقص اختلافی
651- ناگهان تمثال گرگ هشته ایسر برآورد از فراز پشته ای
جناس ناقص اختلافی
652- تیر را بگشاد آن خواجه ز شستزد بر آن حیوان که تا افتاد پست
جناس ناقص افزایشی
682- صد هزار امتحان است ای پدرهر که گوید من شدم سرهنگ در
جناس ناقص حرکتی
688- گر نبودی امتحان هر بَدیهر مخنث دروغا رستم بُدی
جناس ناقص افزایشی
691- باده حق راست باشد نی دروغدوغ خوردی دوغ خوردی دوغ دوغ
جناس ناقص افزایشی
721- آن شغالی رفت اندر خم رنگاندر آن خم کرد یک ساعت درنگ
جناس ناقص اختلافی
773- آن شغالان آمدند آنجا به جمعهمچو پروانه به گرداگرد شمع
جناس ناقص افزایشی
775- تو چنان جلوه کنی گفتا که نیبادیه نا رفته چون گویم منی
جناس ناقص اختلافی
778- همچو فرعونی مرصع کرده ریشبرتر از عیسی پریده از خریش
جناس ناقص افزایشی
785- می زنی دستی بر آن کوزه چراتا نشناسی از طنین اشکسته را
جناس ناقص حرکتی
825- نا امید از هر دو عالم گشته اندخار های بینهایت کشته اند
جناس ناقص اختلافی
975- یک حکایت بشنو از تاریخ گویتا بری زین راز سرپوشیده بوی
981- گه به گفت و گه به خاموشی و گهبوی کردن گیر هر سو بوی شه
واج آرایی حرف ( گ )
1018- ما سمیعیم و بصریم و خوشیمبا تنما تا محرمان ما خامشیم
واج آرایی حروف ( ب ، ش )
جناس ناقص اختلافی
1040- بسته بودش با رسنهای غلیظاحتیاطی کرده بودش آن حفیظ
جناس ناقص اختلافی
1121- از گزافه کی شدند این قوم لنگفخر را دارند و بخریدند تنگ
جناس ناقص اختلافی
1177- که دو مرد او را به تنگ آورده اندآبرویش پیش لشگر برده اند
جناس ناقص اختلافی
1216- هر دو بوسیدند ثوزش را درفتتا به مصر از بهر این پیکار زفت
جناس ناقص افزایشی
1338- تو همی دانی که چونم با تو منبیست چندانم که باران چمن
جناس ناقص اختلافی
1540- بر خلاف قول اهل اعتزالکه عقول از اصل دارند اعتدال
جناس ناقص افزایشی
1595- مادران گفتند مکر است و دروغصد دروغ آرید بهر طمع دوغ
جناس ناقص افزایشی
قیل و قال جناس ناقص اشتقاقی
1603- من بدم غافل به شغل قیل و قالبود در باطن چنین رنجی ثقیل
واج آرایی حرف ( ق )
جناس ناقص اختلافی
1719- تا نمیرم من مگوی این با کسینه قریبی ، نه حبیبی ، نه خسی
جناس ناقص افزایشی
1760- جامع این ذره ها خورشید بودبی غذا اجزات را داند ربود
جناس ناقص اختلافی
1763- هین عزیرا در نگر اندر خرتکهبپوسیده ست و ریزیده برت
واج آرایی حرف ( ت )خرت و برت =جناس ناقص اختلافی
جناس ناقص افزایشی
1778- تو نمی گویی نمی زاری چرا یا که رحمت نیست ، اندر دل تورا
1909- بهر یزدان می زید نیبهر گنجبهر یزدان می مرد نه از خوف و رنج
واج آرایی حرف ( ی ، ب ، ن )
جناس ناقص اختلافی
1946- در سفر معظم مرادش آن بُدیکه دمی بر بنده خاصی زدی
جناس ناقص افزایشی
2074- هم در آن ساعت زساعت رست جانزانکه ساعت پیر گرداند جوان
جناس ناقص اختلافی
2327- این دعا کی باشد از اسباب ملککی کشید این را شریعت خود به سلک
جناس ناقص اختلافی
2444- در فلان صحرا درختی هست زفتشاخهایش انبَه و بسیار و چفت
جناس ناقص افزایشی
2505- مدعی گا و نفس توست هینخویشتن را خواجه کرده ست و مهین
جناس ناقص افزایشی
2710- ما نخواهیم این چنین لاف و دروغکردن اندر گوش و افتادن به دوغ
جناس ناقص اختلافی
2820- کیست کار نشنید آن طوفان نوحیا مصاف لشکر فرعون و روح
جناس ناقص اختلافی
2875- چون رباید غارتی از جفت شویجفت می آید سپس او شوی جوی
جناس ناقص حرکتی
جناس ناقص اختلافی
2908- قسمتی کرده ست هر یک را رهیکی کُهی گردد به جهد بی چون گهی
جناس ناقص افزایشی
3165- مصطفی دست مبارک بر رخشآن زمان مالید و کرد او فرخش
جناس ناقص افزایشی
3375- گفت تیری جست از شست ای پسرنیست سنت کاید آن واپس به سر
جناس ناقص افزایشی
3418- مغز نغزی دارد آخر آدمییک دمی آن را طلب گز زان دمی
جناس ناقص افزایشی
3554- خانه تنگ و در او جان چنگ لوککرد ویران تا کند قصر ملوک
جناس ناقص افزایشی
3589- زانکه این نوری که اندر سافل استنیست دایم روز و شب او آفل است .
جناس ناقص افزایشی
3740- چشم کودک همچون خر و آخور استچشم عاقل در حساب آخر است
جناس ناقص افزایشی
3805- گرچه دل چون سنگ خارا می کندجان من عزم بخارا می کند
جناس ناقص افزایشی
3866- ساعتی افتاد بیهوش و درازعقل او پرید در بستان راز
جناس تام
3870- تو فسرده در آخور این دم نه ایبا شکر مقرون نه ای گرچه نی ای
« نه ای = نیستینه ای = نی لبک »
جناس ناقص اختلافی
3961- گربه می بیند گرد خود قطار مرغش آیس گشته بوده ست از مطار
جناس ناقص حرکتی
4090- تا رمیدی مرغ زآن طبلک زکشتکشت از مرغان بد بی خوف گشت
جناس ناقص افزایشی
4381- من بترسانم وقیح یاوه راانکه ترسد من چه ترسانم ورا
جناس تام
4418- هر یکی خواهان دگر را همچو خویشاز پی تکمیل فعل و کار خویش
خویش = خویشاوندخویش = خود
جناس ناقص اختلافی
4500- ورشکستی ناگهان سرگین خرخانه ها پرگند گردد تا به سر
جناس ناقص اختلافی
4514- نیست را چه جای بالاست و زیرنیست را نه زود و نه دورست و زیر
جناس ناقص اختلافی
4701- بهر گشاخی شوخ غره ایحلمعا در پیش حکمت ذره ای
جناس ناقص اختلافی
4754- رقعه گر بی پر مرغی دوختیپر مرغ از کف رقعه سوختی
جناس ناقص اختلافی
4795- این جهان پر آفتاب و نور ماه او بهشته سرفرو برده به چاه
جناس ناقص اختلافی
4801- چون دری می کوفت او از سلوتیعاقبت دریافت روزی خلوتی
بررسی صنایع معنویدر دفتر سوم مثنوی مولانا
( تلمیح ، تضاد ، تمثیل ، تناسب ، حسن تعلیل ، لفظ شکر ، پارادوس ، ایهام )
مراعات و نظیر = تناسب
4- این چراغ شمس کاو روشن بودنه از فتیل و پنبه و روغن بود
10- چونکه موصوفی به اوصاف جلیلزآتش امرامن بگذرد چون خلیل
گردد آتش بر تو هم برد و سلامای عناصر مر مزاجت را غلام
تلمیح به داستان حضرت ابراهیم (ع) و سرد شدن آتش بر امر خداوندبر ایشان
16- کوه طور اندر تجلی حلق یافتتا که می نوشید و می را بر نتافت
تلمیح به داستان حضرت موسی (ع) و تجلی نور حق در کوه سینا بر ایشان و بیهوش شدن موسی (ع)
تضاد یا مطابقه
21- گوش آن کس نوشد اسرار جلالکاو چو سوسن صد زبان افتاد و لال
تضاد یا مطابقه
30- جمله عالم اکل و ماکول دانباقیان را مقبل و مقبول دان
لف
نشر مرتب
لف
نشر مرتب
31- این جهان و ساکنانش منتشروان جهان و ساکنانش مستمر
لف
نشر مرتب
لف
نشر مرتب
32- این جهان و عاشقانش منقطعاهل آن عالممخلد مجتمع
مراعات نظیر = تناسب
44- چون مزاج آدمی گلخوار شدزرد و بد رنگ و سقیم و خوار شد
مراعات نظیر = تناسبو سیاقته الاعداد
51- کوها و بحر ها و دشت هابوستان ها ، باغ ها ، کشتها
85- ور نه کی کدی به یک نفرین بدنوح شرق و غرب را غرقاب خود
تلمیح به داستان حضرت نوح (ع) و نفرین او بر مردمان خویش و غرق شدن آنها به امر خدا در آب
مراعات نظیر = تناسب
مراعات نظیر = تناسب
111- آب و روغن نیست مر روپوش راراه حیلت نیست عقل و هوش را
161- آنکه یابد بوی حق را از یمنچون نیابد بوی باطن را زمن
تلمیح به داستان پیامبر (ص) دارد که بوی یارش اویس را که از یمن بود را استشمام کرد .
تضاد = مطابقه
162- هم بیاید لیک پوشاند زمابوی نیک و بد برآید بر سما
حسن تعلیل
حسن آمیزی
166- بوی کبر و بوی حرص و بوی آزدر سخن گفتن بیاید چون پیاز
208- چون سگ کهفی که از مردار رستبر سر خوان شهنشاهان نشست
تلمیح به داستان اصحاب کهف دارد . که سگ ایشان بر مرحله قرب و نزدیکی رسید
213- صبر کنبهر این نبود حرحصبر کن کالصبر مفتاح الفرج
تلمیح به آیه قرآنی
مراعات نظیر = تناسب
255- آدمی چون کشتی است و باد بانتا کی آرد باد را آن باد ران
345- نی چو عیسی سوی گردون بر شودنی چو قارون در زمین اندر رود
تلمیح به داستان حضرت عیسی بن مریم (ع) و قارون پسر عموی حضرت موسی (ع)
397- پوستین یوسفان بشکافتندآنچه می کردند یک یک یافتند
تلمیح به داستان حضرت یوسف (ع)
406- احمدم درمانده در دست یهودصالحم افتاده در حبس ثمود
تلمیح به داستان پیامبر اکرم (ص) با یهودیان و اشاره به حضرت صالح (ع) با قوم ثمود
تضاد = مطابقه
421- این شنو که چندان یزدان زجر کردگفت اصحاب نبی را گرم و سرد
تمثیل
تمثیل
456- آب از بالا به پستی در رود آنگه از پستی به بالا بر رود
464- جمله اجزا در تحرک در سکونناطقان کا نا الیه راجعون
تلمیح به آیه قرآن
مراعات نظیر = تناسب
مراعات نظیر = تناسب
471- تا پری و دیو در شبیثه شودبلکه هاروتی به بابل در رود
هاروتی = تلمیح به داستان هاروت و رفتن ایشان به بابل
تضاد = مطابقه
483- بشنو غمهای رنجوران دلفاقه جان شریف از آب و گل
جوانی و شیب = تضاد و مطابقه
مراعات نظیر = تناسب
515- تیر ها پران کمان پنهان زغیببر جوانی می رسد صد تیرشیب
572- گفت مجنون تو همه نقشی و تناندرآ و بنگرش از چشم من
573- کاین طلسم بسته مولی است اینپاسبان کوچه لیلی است این
تلمیح به داستان لیلی و مجنون
580- بعد از آن هر صورتی را بشکنیهمچو حیدر باب خیبر برکنی
تلمیح به داستان حضرت علی (ع) و فتح در خیبر به دست ایشان دارد.
مراعات نظیر = تناسب
629- در کفش تیر و کمان از بهر گرگتا زند گر آید آن گرگ سترک
709- آهن از داوود مومی می شودموم در دستت چو آهن می بود
تلمیح به داستان حضرت داود(ع) موم شدن آهن به دست ایشان .
مراعات نظیر = تناسب
724- دید خود را سبز و سرخ و فور و زردخویشتن را بر شغالان عرضه کرد
742- بلعم باعور و ابلیس لعینزامتحان آخرین گشته مهین
تلمیح به داستان بلعم باعور فریفتن آن به وسیله شیطان دارد .
مراعات نظیر = تناسب
712 – آن شغالان آمدند آنجا به جمعهمچو پروانه به گرداگرد شمع
مراعات نظیر = تناسب
835- جمله راه استخوان و موی و پیبس که تیغ قهر لاشی کردشی
983- گفت آن یعقوب با اولاد خویشجستن یوسف کنید از حد بیش
تلمیح به داستان حضرت یعقوب (ع) با فرزندش یوسف دارد .
1010- چون عصای موسی اینجا مار شدعقل را از ساکنان اخبار شد
تلمیح به داستان حضرت موسی (ع) دارد .
1016- ماه با احمد اشارت بین شودبحر با موسی سخندانی شود
تلمیح به داستان شق القمر پیامبر (ص) و اشاره به زندگی حضرت موسی (ع) و رد شدن از دریا دارد .
مراعات نظیر = تناسب
1019- ما سمیعیم و بصیریم و خوشیمبا شما نامحرمان ما خامشیم
تضاد = مطابقه
1101- دسته گل بستم و بردم به پیشهر گلی چون خار گشت و نوشنیش
تضاد = مطابقه
1222- ای بسا بیدار چشم خفته دلخود چه بیند دید اهل آب و گل
لف
نشر مرتب
1262- آن یکی را کف به خرطوم افتادگفت همچون ناودان است این نهان
نشر مرتب
لف
1263- آن یکی را دست بر گوشش رسیدآن بر او چون باد بیزن شد پدید
نشر مرتب
لف
1264- آن یکی کف چو بر پایش بسودگفت شکل پیل دیدم چون عمود
لف
نشر مرتب
1265- آن یکی بر پشت او بنهاد دستگفت خود این پیل چون تختی بُدست
1319- لم یلد لم یولد است او از قدمنی پدر دارد نه فرزند و نه عم
تلمیح به آیه قرآنی
نشر1نشر2مرتب
لف 1
لف2
1424- گر بخواهد مرگ هم شیرین شودخار و نشترنرگس و نسرین شود
1430- وانکه آمل باشد و گه آن و ایننیست دلبر لااحب الا فلین
تلمیح به داستان حضرت ابراهیم (ع) و اشاره به آیه قرآنی
تضاد = مطاقبه
1495- چون مسبح کرده ای هر چیز راذات بی تمییزبا تمییز را
مراعات نظیر = تناسب
1690- دست ما و پای ما و مغز و پوستباد ای والی فدای حکم دوست
2043- زین تنازعها محمد در عجبدر تعجب نیز مانده بولهب
تلمیح به داستان پیامبر اکرم (ص) با پسر عموی خویش ابولهب دارد .
تضاد = مطاقبه
2074- هم در آن ساعت ز ساعت رست جانزانکه ساعت پیر گرداند جوان
مراعات نظیر = تناسب
2097- بس که بویش آسمان ها بر رودبر دماغ حور و رضوان بر شود
مراعات نظیر = تناسب
2100- فهم آب است و وجود تن سبوچون سبو بشکست ریزد آب از او
2115- گر چنان مدح از تو آمد هم خجللیک پذیرد خدا جهد المُقِل
تلمیح به آیه قرآنی دارد
مراعات نظیر = تناسب
2151-چشم و گوش و هوش و گوهر های عرشخرج کردی چه خریدی تو زفرش؟
نشر1نشر2لف و نشر مرتب
لف1لف2
2152- دست و پا دادمت چون بیل و کلندمن ببخشیدم زخود آن کی شدند
سیاقه الاعدادو مراعت نظیر = تناسب
2180- هم شب و هم ابرو و هم موج عظیماین سه تاریکی و از غرتاب سیم
سیاقه الاعداد
2187- از همه امید ببریده تمامدوستان و خال و عم ، بابا ، مام
مراعت نظیر = تناسب
2210- خوش سلامتشان به ساحل باز برای رسیده دست تو در بحر و بر
مراعت نظیر = تناسب
2212- ای بداده رایگان صد چشم و گوشبی زر شوت بخش کرده عقل و هوش
سیاقه الاعداد
2329- بیع و بخشش یا وصیت یا عطایا زجنس این شود ملکی تو را
2343- چاه شد بر وی بدان بانگ جلیلگلشن و بزمی چو آتش بر خلیل
تلمیح به داستان حضرت یوسف (ع) و داستان حضرت ابراهیم (ع) دارد .
2344- همچنان که ذوق آن بانگ الست در دل هر موضی تا حشر هست
تلمیح به آیه قرآنی
مراعت نظیر = تناسب
2539- نی که هم توراتو انجیل و زبورشد قوای صدق قرآن ای شکور
مراعت نظیر = تناسب
مراعت نظیر = تناسب
2554- نفس را تسبیح و مصحف در یمنخنجر و شمشیر اندر آستین
مراعت نظیر = تناسب
2565- از صیادی بشنو آواز طیرمرغ ابله می کند آن سوی سیر
مراعت نظیر = تناسب
تضاد = مطابقه
2654- دادشان چندان ضیاعباغ و راغاز چپ و از راست بهر فراغ
مراعت نظیر = تناسب
2926- خود گرفتیم که شما سنگین شدیدقفل ها بر گوش و بردل برزدید
سیاقه الاعداد
2936- دائماً تّر و جوانیم و لطیفتازه و شیرین و خندان و ظریف
تضاد = مطابقه
2961- گر طبیبی گویدت غوره مخورکه چنین رنج برآورد شور و شر
2982- کافران کارند در نعمت جفاباز در دوزخ نداشان ربنا
تلمیح به آیه قرآنی دارد .
مراعت نظیر = تناسب
3004- گربه باشد شحنه هر موش خوموش که بو تا ز شیران ترسد او
متناقض نما ، پارادوکس
3020- عشق نان بی نان غذای عاشق استبند هستی نیست هر کاو صادق است
تضاد ، مطابقه
3043- یک خیال نیک باغ ان شدهیک خیال زشت راه این زده
تضاد ، مطابقه
3045- پس که داند گلشنهای اوپس که داند جای گلخنهای او
لف1نشر1لف2نشر2لف و نشر مرتب
3072- اصل ماهیآب و حیوان از گل استحیله و تدبیر اینجا باطل است
تضاد = مطابقه
3089- تاجر ترسنده طبع شیشه جان در طلب نه سود دارد نه زیان
ایهام1- هوا آسمان
2-بالا رفتن
3151- آب از جوشش همی گردد هواوآن هوا گردد ز سردی آبها
تضاد = مطابقه
3177- شد سپید آن زنگی و زاده حبشهمچو بدر و روز روشن شد شبش
3222- نه تو لاتلقوا بایدیکم الیتهکله خواندی زپیغام خدا
تلمیح به آیه قرآنی دارد .
تضاد = مطابقه
3487- مرغ خاکیمرغ آبی همتنندلیک ضد انند آب و روغنند
مراعات نظیر = تناسب
3501- ورنه قادر بود کز کن فیکونصد زمین و چرخ آوردی برون
تلمیح به آیه قرآنی دارد .
3585- نوح وار ار صدقی زد د تو روحکویم و کشتی و کو طوفان نوح
تلمیح به داستان حضرت نوح (ع) دارد .
3667- ما رمیت اذ رمیت از نسبت استنفی و اثبات است هر دو مثبت است
تلمیح به آیه قرآنی دارد .
3704- صورتی که یوسف ار دیدی عیاندست از حیرت بریدی چون زنان
تلمیح به داستان حضرت یوسف (ع) دارد .
تضاد = مطابقه
3739- کودکان خندان و دانایان تُُرُشغم جگر را باشد و شادی زشش
تضمین
3748- ترک جوشش شرح کردم نیم خاماز حکیم غزنوی بشنو تمام
3903- وز ملک هم بایدم جستن زجوکل شی هالک الا وجهه
تلمیح به آیه قرآنی دارد .
3905- پس عدم گردم عدم چون ار غنونگویدم که انا الیه راجعون
تلمیح به آیه قرآنی دارد .
مراعات نظیر = تناسب
3971 –آب و دانه در قفس گر یافته ستآن ز باغ و عرصه ای در تافته ست
4145- کلکم راع نبی چون راعی استخلق مانند رمه او ساعی است
تلمیح به آیه قرآنی دارد .
تضاد = مطابقه
4330- مرگ بینی باز کو از چپ و راست می کشد همسایه را تا بانگ خاست
مراعات نظیر = تناسب
متناقض نما ، پارادوکس
4440- آدمیحیواننباتی و جمادهر مرادی عاشق هر بی مراد
مراعات نظیر = تناسب
4498- گر تر مشک و عنبری را بشکنیعالمی از فوح ریحان پر کنی
مراعات نظیر = تناسب
4625- مرغ و ماهی در پناه عدل تستکیست آن گمگشته کش فضلت نجست
4640- تا نلرزد عمرش از ناله یتیمتا نگردد از ستم جانی سقیم
تلمیح به آیه قرآنی دارد .
متناقض نما ، پارادوکس
تضاد = مطابقه
2661- هالک آید پیش و جهش هست و نیستهستی اندر نیستی خود طرفه ای است
4688- کم ز آب نطفه نبود کز خطابیوسفان زایند رخ چون آفتاب
تلمیح به داستان حضرت یوسف (ع) و زیبایی بی مانند او دارد .
4720- غیر هفتاد و دو ملت کیش اوتخت شاهان تخته بندی پیش او
تلمیح به حدیث دارد .
متناقض نما ، پارادوکس
4761- چونکه با بی برگی غربت بساختبرگ بی برگی به سوی او بتاخت
تضاد = مطابقه
متناقض نما ، پارادوکس
4763- ای بسا طوطی گویای خمشای بسا شیرین روا و رو ترش
4788- بلعم باعور و ابلیس لعینسود نامدشان عبادت ها و دین
تلمیح به داستان بلعم باعور فریفتن آن به وسیله شیطان دارد .
مراعات نظیر =تناسب
8403- جست از بیم عسس شب او به باغیار خود را یافت چون شمع و چراغ
در پایان مقاله، از خداوند نهان سپاسگزارم که شکر این نعمت را به من ارزانی داد که کتاب گرانقدر مولانا را بخوانم و در عمق وجودم لبریز از شعف و شادمانی گردم که چنین بزرگانی در دامان کشورم پرورش یافته اند و چه ذهن خلاقی داشته اند که لفظ و معنا را در خدمت هم قرار داده اند . بافته ای از ابریشم جان و دل تنیده اند که تا ابد نام ایران و ایرانی زنده باقی بماند . و هم اکنون بر ماست که این میراث گرانقدر را آبیاری کنیم . و نهال تنومند آن را از گزند و داس دروگر نیستی حفظ کنیم و از این اندیشه و فکر ما نیز آیندگان ما سیراب بشوند . به امید چنین روزی
فهرست منابع و مأخذ
1- کریم زمانی ،شرح جامع مثنوی معنوی ، دفتر سوم چاپ اول، چاپ ششم 1378
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن