تحقیق رایگان دبیران و معلمان - 61

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

مدیریت وارزشیابی

بازديد: 169

ارزشيابي عملكرد قويترين وسيله در دست سرپرستان است. براي بسياري از سرپرستان و كاركنان، صرفنظر از حوزه كار و فعاليت، زمان ارزشيابي مي تواند زمان سرخوردگي، ترس و فرصت از دست رفته باشد. اگر ارزشيابي عملكرد خوب تهيه و مديريت شود مي تواند كارمندان برتر را تقويت و كارمندان متوسط را به سطح بالاتري ارتقا دهد. علاوه بر اين، ارزشيــابـي هــاي قوي مي تواند موجب شود تا كاركنان ضعيف از عملكرد شغلي خود ديد واقع بينانه اي به دست آورند و از فرصتهاي اصلاح و بهبود عملكرد خود آگاهي يابند. براي يك سرپرست اثربخش نه فقط داشتن عناصر يك ارزشيابي خوب حائز اهميت است بلكه بايد بداند چگونه آنرا انجام دهد و از آن استفاده كند. سرپرستان سطح پايين براي اثربخش باقي ماندن بايد پيوسته مهارتهاي ارزشيابي خود را بهبود بخشند.

 

براي سرپرستاني كه عملكرد را ارزشيابي مي كنند هيچ چيز ياس آورتر از اين نيست كه احساس كنند به موضوعهاي مهمي توجه نداشته يااينكه از نظرشان پنهان مانده اند. هيچ چيز نمي تواند روحيه يك كارمند را سريع تر از اين احساس كه به كيفيت كارش توجه نشده، يا سرپرست علائق منطقي اورا ناديده گرفته است، بشكند. فراتر از همه، ارزشيابي عملكرد يك ارتباط دوجانبه است، اگر سرپرستان ده گام را در تهيه، انجام و پيگيري ارزشيابي رعايت كنند، ارتباط تقويت و موجب افزايش خشنودي، قدرت و اثر آن مي گردد.

 

۱- عملكـــرد كارمند را به طــــور منظم مستند سازيد:

مستندسازي مستمر عملكرد كارمند احتمالاً مشكل ترين ولي مطمئناً مهمترين گام در بهبود ارزشيابيهاي عملكرد است. اكثر سرپرستان مستندسازي عملكرد جاري را زمان گير و بيهوده مي دانند، اما نگهداري يك سابقه منظم از رويدادهاي مشاهده شده، جهت انجام يك ارزشيابي كامل، منصفانه و سودمند حائز اهميت است. نگهداري يك سابقه نامنظم آن هم در خصوص منفي ترين رويدادها يا عملكردهاي برجسته معمولاً كافي نيست. اين كار نه فقط موجب يك سابقه نامتعادل براي اكثر كاركنان مي گردد بلكه مي تواند پر از نكات ابهام انگيز باشد. نگهداري يك سابقه صحيح در مورد عملكرد زيردست يك عادت حرفه اي باارزش است ـ بخصوص در محيط كار امروزي كه براي هر كاري به قانون مراجعه مي شود. مديران به طور روزافــزون بــه خاطر ارزشيابي هاي كمتر مستند و ارزيابيهاي سطحي مورد ملامت قرار مي گيرند. فقط كاري را كه كارمند انجام مي دهد ثبت كنيد نه عقيده خود را در مورد آن. كارهاي كارمند بايد بيانگر واقعيت باشند شخص ثالثي كه سوابق نگهداري شده شما را مي خواند بايد به همان نتايجي برسد كه شما رسيده ايد. 

 

۲- نظـــر كارمنــــد را جويا شويد:

قبل از انجام ارزشيابي از كارمند بخواهيد تا فهرستي از كارهايي را كه خود مهم مي داند براي دوره ارزيابي تهيه كند. سرپرستاني كه تعداد زيادي كارمند را ارزيابي كنند، اين كار سودمند است و مديران گروههاي كوچك نيز اطمينان حاصل خواهند كرد كه هيچ كــــار مهمي را ناديده نمي گيرند. اين فن به كاركنان اجازه مي دهد تا آنچــه را مهم مـي دانند ارائه دهند و موجب مي شود تا بر انجام خوب يا بد كارها در طول دوره ارزيابي تمركز كنند.سرپرستان بايد فهرست تهيه شده را در اكثر موارد به عنوان يك وسيله كنترل مورد استفاده قرار دهند و كليه كارهاي موردنظر كارمند را در نظر بگيرند. بحث مربوط به كارهاي لحاظ نشده در ارزشيابي بايد در مصاحبه همراه آن ملحوظ گردد.

 

۳- رفتارها را ارزيابـــي كنيد نه شخصيتهــــا را:

به خاطر داشته باشيد كه هنگام انجام ارزشيابي رفتارها را توضيح دهيد نه شخصيتها يا نگرشها را، واقعيتهاي رفتاري مشخص عيني را ذكر كنيد. از اظهارنظرهاي ذهني كه مبين ارزيابي شما از شخصيت كارمند است اجتناب كنيد. نوشتن اينكه كارمند تنبل و درونگر است و براي كامل كردن كارهاي خود پيوسته به راهنمايي احتياج دارد يك ارزيابي رفتاري نيست. در عوض، سرپرست مي تواند بنويسد كه كارمند به موقع كارهاي خــود را انجام نمي دهد، بدون دو يا سه يادداشت يادآوري، گزارش فعاليت خود را تكميل نمي كند و تا زمان بررسي كار او و تاييد صحت آن، كار را متوقف مي كند.

 

۴- ارزشيابــــــي را خوب بنويسيد:

مديران توانائيهاي نوشتاري متفاوتي دارند. برخي از آنها در نوشتن ارزشيابي ضعيف اند و به آن نيز اذعان دارند اما بعضـي ديگر ضعف خود را نمي پذيرند. من كاركنان متوسط و استثنايي را ديــده ام كه به دليل ضعف مديران در تهيه ارزشيابي، تنبيه شده اند. بسياري از كاركنان ضعيف به سادگي ارزشيابي خوبي گرفته اند و به دليل ضعف نوشتاري مديران از وضعيت خود نيز واقف نگرديده اند. سرپرستاني كه از مهارتهاي نوشتاري خود راضي نيستند يا با ارزشيابيهاي پر دردسر سروكار دارند، بايد از راهنمائيهاي ساير مديران استفاده كنند. پيش نويس ارزشيابي را تهيه كنيد و به ساير سرپرستان اجازه دهيد تا به طور دقيق آن را بررسي و اشكالات را مشخص كنند. سعي كنيد زبان دقيقي را به كار بريد و براي نوشتن صحيح ارزشيابي وقت بگذاريد. هنگامي كه نوشتن را تمام كرديد از خود بپرسيد »آيا ارزشيابي با همان كيفيتي كه مي تواند نوشته شود، تهيه شده است؟

 

۵- از اشتباهات معمـــول در ارزشيابـــــي اجتناب كنيد:

سرپرستان بايد از سه اشتباه كه موجب كاهش اثربخشي و قابليت اعتماد كمتر فرآيند ارزشيابي مي شوند اجتناب كنند. اثر هاله اي بيانگر وضعيتي است كه سرپرستان يك جنبه مثبت از عملكرد را به كليه جنبه هاي عملكرد كارمند تعميم مي دهند. مثلاً، سرپرست  كيفيت كار كارمند را  عالي ارزيابي مي كند و سپس به صورتي ناصحيح ساير جنبه ها را عالي ارزيابي مي كند در حالي كه فقط خوب يا متوسط هستند. عكس اين حالت زماني نيز اتفاق مي افتد كه سرپرستان يك جنبه از عملكرد را ضعيف ارزيابي مي كنند و سپس آن را به ساير جنبه ها تعميم مي دهند. اين نوع اشتباهات مي تواند به سرعت اثربخشي يك سيستم ارزشيابي را از بين برده و نهايتاً به روحيه كارمند صدمه بزند.

 

۶- چگونگـــــي ارائه ارزشيابــي مكتـــوب را بــــرنامه ريزي كنيد:

قبل از جلسه با كارمند به منظور بحث در مورد ارزشيابي، چنددقيقه اي را صرف مرور مدارك خود بكنيد. افكار خود را متمركز و تصميم بگيريد كه چگونه عمل كنيد. توجه كنيد كه چه جنبه هايي احتمالاً حساس خواهند بود. آيا مي توانيد ارزشيابي را با مثالهايي از عملكرد كارمند توجيه كنيد؟ آيا مدارك شما كامل اند؟ آيا موضوعهايي وجود دارند كه مي خواهيد از طرح آنها اجتناب كنيد؟ قضاوتهاي خود را براساس رفتارها گذاشته ايد يا شخصيتها؟ آيا ارزشيابي مثالهاي مشخصي را ذكر مي كند؟ آيا ارزشيابي نارسائيهايي را توضيح مي دهيد كه شما قبلاً در مورد آنها با كارمند مشورت نكرده ايد؟ اگر چنين است، اين موارد ارزش يادآوري دارند؟ صرف چنددقيقه براي برنــامه ريزي ارائه ارزشيابي مي تواند موجب جلوگيري از به زحمت افتادن سرپرستان و مانع جريحه دار شدن احساسات كاركنان گردد.

 

۷- ارزشيابـــي عملكـــــرد نبايد مــــوجب شگفتـــي شود:

يك ارزشيابي كاملاً مستند و مكتوب در خصوص عملكرد، هنگام ارائه به كارمند نبايد موجب شگفت زدگي او شود. سرپرستان در طول دوره ارزيابي بايد در مورد هر نارسايي مربوط به عملكرد كه ذكر آن در ارزشيابي حائز اهميت است با كاركنان مشورت كنند. بهترين سرپرستان، زيردستان را از وضعيت خود و چگونگي انجام وظيفه آنها در طول دوره ارزيابي مطلع مي كنند. خاطرنشان ساختن ضعف يا نارسايي در زمان ارزشيابي موجب توسعه مهارت يا بهبود روحيه كاري كارمند نمي شود. قصــور در مورد بحث قراردادن جنبه هاي منفي عملكرد قبل از تهيه و ارائه ارزشيابي موجب عصبانيت و سرخوردگي كاركنان مي شود زيرا مديريت آن جنبه ها را قبلاً به بحث نگذاشته و به آنها فرصت بهبود و اصلاح نداده است.

 

۸- يك بــــرنامه عملياتـــــي تنظيم سازيد:

يك ارزيابي اثربخش بايد به اين سوال پاسخ دهد كه: »ما از وضعيتي كه داريم به كجا مي رويم؟« سرپرستان بايد ارزشيابي را براي تفهيم اثربخش جنبه هاي مهم شغل كه كارمند در دوره آتي پاسخگوي آنهاست و عملكرد كاري مورد انتظار، مورد استفاده قرار دهند. ارزشيابيهاي قوي يك نقشه راهنما براي بهبود عملكرد كاركنان ضعيف فراهم مي آورند. اين نقشه چگونگي بهبود عملكرد و ارزيابي آينده آنها را به وضوح توضيح مي دهد. هروقت كه امكان داشته باشد، سرپرستان بايد ارزشيابي را براي بالابردن سطح اهداف كاركنان داراي عملكرد عالي مورد استفاده قرار دهند. يعني اهداف جديدي را تعيين كنند كه آنها را به كار و چالشهاي بيشتر وادارند. بخش قابل توجهي از زمان هر جلسه ارزيابي بايد با تبيين انتظارات و توافق در مورد سطح عملكرد يا اهداف معقول و منطقي جديد، به آينده بپردازد نه گذشته.

 

۹- بعد از جلسه ارزيابـــي عملكــــرد خود را ارزيابــــي كنيد:

بعد از جلسه ارزيابي چنددقيقه در مورد عملكرد خود فكر كنيد. آيا خود را به اندازه كافي مهيا كرده بوديد؟ آيا شما يا كارمند شگفت زده نشديد؟ چگونه مي توانستيد بهتر عمل كنيد؟ آيا از جلسه ارزيابي احساس رضايت مي كنيد؟ آيــا كارمند راضي به نظر مي رسد؟ اگر جواب منفي است، چرا؟ آيا از اين جلسه ارزيابي درسي آموخته ايد؟ چگونه مي توانيد در آينده از آن استفاده كنيد؟ اگر ضرورت داشته باشد، از برگزاري جلسات ديگر هراس نداشته باشيد. به خاطر داشته باشيد كه شما روش ارزيابي براي دوره بعد را تعيين مي كنيد. صحيح عمل كردن بسيار حائز اهميت است.

 

۱۰- ارزشيابـــــي را پيگيـــــري كنيد:

توافقهاي حاصله در ضمن مصاحبه هاي ارزشيابي را پيگيري كنيد تا به كارمندان اطمينان دهيد كه به حمايتهاي توافق شده پشت گرم باشند و شما نيز تا جلب رضايت آنان به قول خود متعهد هستيد. پس از مصاحبه ارزشيابي، نشان دادن صلاحيت و حسن نيت توسط سرپرستان حائز اهميت است. بخصوص پس از پيشنهاد روشهاي آموزشي يا شيوه هاي ديگر براي كمك به كاركنان براي بهبود عملكردشان، حسن نيت بسيار مهم است. اگر سرپرستان پس از ارزشيابيهاي عملكرد به تعهدات خود عمل نكنند، مديريت به سرعت اعتبار خود را از دست مي دهد و روحيه كاري كارمند صدمه خواهد ديد.

 

علاوه براين، كاركنان را در قبال توافقهاي حاصله طي مصاحبه ارزشيابي مسئول بدانيد. بعد از مصاحبه ارزشيابي كه طي آن كمبودها را خاطرنشان مي گردد، پذيرش كار از يك كارمند ضعيف به روش گذشته، كل فرآيند ارزشيابي را تضعيف مي كند و اين مسئله به نفع كارمند نيست. نظرتان را به طور موكد به كاركنان ضعيف بگوييد و اطمينان حاصل كنيد كه انتظارات تغيير كرده اند. سرپرستان با نشان دادن تعهد نسبت به انتظاراتي كه در ضمن ارزيابي در مورد آنها مذاكره شده است، منافع زيادي كسب مي كنند.

 

ارزشيابي هاي عملكرد كه كامل و خوب تهيه شده اند، گذشته را به طور واقع بينانه بررسي، وضعيت حال را به نحوي صحيح تعريف و فرصتهــاي آينده را به صورتي روشن ترسيم مي كنند. يك وسيله مهم ارتباطي، تهيه ارزشيابي، محتواي ارزشيابـــــي و پيگيري سرپرست مي تواند موجب موفقيت يا شكست هريك از كاركنان گرديده و عملكرد گروه را شديداً تحت تاثير قرار دهد. سرپرستان با مقداري وقت اضافه، فكر و تلاش مي توانند اثربخشي ارزشيابي را براي سازمان و كاركنان افزايش دهند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

فلسفه چیست؟

بازديد: 199

به گفته تمام فلاسفه، سخت ترین پرسشی که می توان مطرح کرد، این سوال است که: "فلسفه چیست؟" در حقیقت، هیچگاه نمی توان گفت فلسفه چیست؛ یعنی هیچ گاه نمی توان گفت: فلسفه این است و جز این نیست؛ زیرا فلسفه، آزاد ترین نوع فعالیت آدمی است و نمی توان آن را محدود به امری خاص کرد. عمر فلسفه به اندازه عمر انسان بر روی زمین است و در طول تاریخ تغییرات فراوانی کرده و هر زمان به گونه ای متفاوت با دیگر دوره ها بوده است. برای این مطلب کافی است به تعاریف مختلفی که از آن شده نگاهی بیندازید.

 

تعـــاریف مختلف فلسفه

در طول تاریخ، فلاسفه و متفکران، تعاریف مختلفی از فلسفه ارائه کرده اند. برخی از این تعاریف عبارتند از:

 

ابن سینا:

فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است، به قدری که برای انسان ممکن است بر آن ها آگاهی یابد.

 

جرجانی:

فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی.
 

ارسطو:

فلسفه، علم به موجودات است از آن جنبه که وجود دارند.

 

فیثاغورس:

فلسفه یعنی دوستداری دانایی. فلسفه، مرحله عالی موسیقی است.

 

افلاطون:

فلسفه، لذتی گرامی است.

خاستگاه فلسفه، حیرت در برابر جهان است.

فیلسوف به کسی اطلاق می شود که در پی شناسایی امور ازلی و حقایق اشیا و علم به علل و مبادی آنها است.


 

سیســــرون:

فلسفه عبارت است از علم پیدا کردن به شریف ترین امور و توانایی استفاده از آن به هر وسیله ای که ممکن شود. ای فلسفه! تو زندگانی ما را می گردانی؛ تو دوست فضیلت و دشمن رذیلت هستی؛ اگر تو نبودی، ما چه بودیم؟ و زنگی ما چگونه می گذشت؟

 

توماس هابز:

فلسفه، علم به روابط علی و معلولی میان اشیا است.


 

کــــریستین وولف:

فلسفه، علم بر موجودات ممکن است، یعنی بر هر چه ممکن است، بالفعل حالت تحقق پیدا کند.

 

فیشته:

فلسفه، علم علم یا علم معرفت است.

 

هگــل:

فلسفه، بحث در امر مطلق است.
 

اوبروگ:

فلسفه،‌ علم به مبادی و اصول است.


 

هربارت:

فلسفه،‌ تحلیل معانی عقلی است.


 

وونت:

کار اساسی فلسفه متحد ساختن تمام معرفت هایی است که از راه علوم مختلف بدست می آید، تا به این ترتیب مجموعه واحد و پیوسته ای ایجاد گردد.


 

پولسن:

فلسفه مجموعه معرفت هاست که انتظام علمی پیدا کرده اند.


 

ثـــورو:

برای فیلسوف شدن، داشتن افکار باریک و حتی تاسیس مکتب خاص، کافی نیست، تنها کافی است که حکمت را دوست داشته و بر طبق احکام آن زندگی ساده و شرافتمندانه و اطمینان بخش داشته باشیم.


 

کــــانت:

فلسفه، شناسایی عقلانیی است که از راه مفاهیم حاصل شده باشد.

 

واژه فلسفــــه

 

واژه فلسفه(philosophy) یا فیلوسوفیا که کلمه ای یونانی است، از دو بخش تشکیل شده است: فیلو به معنی دوستداری و سوفیا به معنی دانایی. اولین کسی که این کلمه را به کار برد، فیثاغورس بود. وقتی از او سئوال کردند که: آیا تو فرد دانایی هستی؟ جواب داد: نه، اما دوستدار دانایی(فیلوسوفر) هستم. بنابراین فلسفه از اولین روز پیدایش به معنی عشق ورزیدن به دانایی، تفکر و فرزانگی بوده است.

 

تعــــــریف فلسفه

فلسفه تفکر است. تفکر درباره کلی ترین و اساسی ترین موضوعاتی که در جهان و در زندگی با آنها روبه رو هستیم. فلسفه وقتی پدیدار می شود که سوالهایی بنیادین درباره خود و جهان می پرسیم. سوالاتی مانند:

  • زیبائی چیست؟
  • قبل از تولد کجا بوده ایم؟
  • حقیقت زمان چیست؟ آیا عالم هدفی دارد؟
  • اگر زندگی معنایی دارد، چگونه آن را بفهمیم؟ آیا ممکن است که چیزی باشد و علتی نداشته باشد؟
  • ما جهان را واقعیت می دانیم، اما واقعیت به چه معناست؟
  • سرنوشت انسان به دست خود اوست و یا از بیرون تعیین می شود؟
  • از کجا معلوم که همه درخواب نیستیم؟
  • خــدا چیست؟"
  • و دهها سئوال نظیـــــر این سئــــوالات.

چنانچه در این سئوالات می بینیم، پرسش ها و مسائل فلسفی از سنخ امور خاصی هستند و در هیچ علمی به این چنین موضوعات، پرداخته نمی شود. مثلا هیچ علمی نمی تواند به این سئوال که واقعیت یا حقیقت چیست؟ و یا این که عدالت چیست؟ پاسخ گوید. این امر به دلیل ویژگی خاص این مسائل است. یک ویژگی عمده موضوعات فلسفی، ابدی و همیشگی بودنشان است. همیشه وجود داشته و همیشه وجود خواهند داشت و در هر دوره ای، بر حسب شرایط آن عصر و پیشرفت علوم مختلف، پاسخ های جدیدی به این مسائل ارائه می گردد.

 

فلسفه مطالعه واقعیت است، اما نه آن جنبه ای از واقعیت که علوم گوناگون بدان پرداخته اند. به عنوان نمونه، علم فیزیک درباره اجسام مادی از آن جنبه که حرکت و سکون دارند و علم زیست شناسی درباره موجودات از آن حیث که حیات دارند، به پژوهش و بررسی می پردازد. ولی در فلسفه کلی ترین امری که بتوان با آن سر و کار داشت، یعنی وجود موضوع تفکر قرار می گیرد؛ به عبارت دیگر، در فلسفه، اصل وجود به طور مطلق و فارغ از هر گونه قید و شرطی مطرح می گردد. به همین دلیل ارسطو در تعریف فلسفه می گوید:" فلسفه علم به احوال موجودات است ، از آن حیث که وجود دارند."

 

یکی از معانی فلسفه، اطلاق آن به استعداد های عقلی و فکریی است که انسان را قادر می سازد تا اشیا، حوادث و امور مختلف را از دیدگاهی بالا و گسترده مورد مطالعه قرار دهد و به این ترتیب، حوادث روزگار را با اعتماد و اطمینان و آرامش بپذیرد. فلسفه در این معنا مترادف حکمت است. فلسفه در پی دستیابی به بنیادی ترین حقایق عالم است. چنانکه ابن سینا آن را اینگونه تعریف می کند: " فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است به قدری که برای انسان ممکن است. " فلسفه همواره از روزهای آغازین حیات خود، علمی مقدس و فرا بشری تلقی می شد و آن را علمی الهی می دانستند. این طرز نظر، حتی در میان فلاسفه مسیحی و اسلامی رواج داشت؛ چنانکه جرجانی می گوید:" فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی. "

 

فلسفـــه در آغـــاز

همان طور که گفته شد، اساسا فلسفه از اولین روز پیدایش، به معنی عشق به دانایی و خرد و فرزانگی بوده و به علمی اطلاق می شد که در جستجوی دستیابی به حقایق جهان و عمل کردن به آنچه بهتر است،(یعنی زندگانی درست) بود. فلسفه در آغاز حیات خود شامل تمام علوم بود و این ویژگی را قرنها حفظ کرد؛ چنانکه یک فیلسوف را جامع همه دانشها می دانستند. اما به تدریج دانشها و علوم مختلف از آن جدا گشتند. در قدیم، این فلسفه که جامع تمام دانشها بود، بر دو قسم بود:


۱- فلسفه نظــــری:

به علم الهیات، ریاضیات و طیبعیات تقسیم می گشت که به ترتیب، علم اعلی، علم وسط و علم اسفل(پایین تر) نامیده می شد.

 

۲- فلسفه عملـــــی نیز از سه قسمت تشکیل می شد:

  • اخلاق: در رابطه با تدبیـــــر امور شخصی انسان بود.
  • تدبیر منـــزل: دومی در رابطه با تدبیر امور خانواده.
  • سیاست مدن (شهـــرها): در رابطه با تدبیر امور مملکت بود.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

روند آسان سازی آموزش الفبا در ايران

بازديد: 297

كار دگرگوني و پيشرفت در آموزش زبان فارسي پايه و الفباآموزها كه در دوره مشروطه آغاز شده بود، با گسترش مفهوم آموزش و پرورش نوين و تربيت آموزگاران در مدارس و دانشسراهاي تربيت معلم وارد دوره تازه اي شد. در اين دوره سامانه رسمي آموزش و پرورش بر آموزش در مدارس نو استوار شده بود. بنابراين از هر انديشه اي كه كار آموزش زبان فارسي را آسانتر مي كرد، استقبال مي شد. اهميت اين پديده در آموزش زبان فارسي از آنجا ناشي مي شد كه در آموزش زبان روش كهنه مكتب خانه اي كه تنها استوار بر آموختن خواندني ها بود و در آغاز نوشتن را شامل نمي شد،‌ از حوزه نظريه پردازي پيشروان آموزش و پرورش نو فراتر رفت و به طور رسمي سامانه آموزش و پرورش آن را روشي ناكارآمد تشخيص داده بود. در روش جديد كه بر پايه نظريه پستالوزي طرح شده بود، خواندن و نوشتن همزمان آموزش داده مي شد.

 

براي جامعه اي كه براي سده هاي بلند تنها روش مكتب خانه اي را مي شناخت و براي زباني كه در نوشتن بر خط عربي استوار بود، چنين تحولي نه تنها آسان نبود كه پيچيدگي هاي خود را داشت. طرح دگرگوني در خط فارسي كه از زمان آخوند زاده آغاز شد در اين دوره نيز تداوم يافت. نظريه هاي ذبيح بهروز و ارائه خط نو براي آموزش زبان فارسي تنها گوشه اي از اين دگرگوني خواهي است. آنچه كه اين دوره را با دوره پيش از خود متمايز مي كند، نقش فرهنگستان زبان فارسي است كه سياست اصلي آن پالودن زبان فارسي از واژه هاي بيگانه به ويژه عربي بود. بنابراين سياست رسمي دوره رضا شاه نيز به شدت از انديشه هاي مطرح شده در دگرگوني در ساختار و آموزش زبان فارسي پشتيباني مي كرد.


ويژگي اين دوره در پيوند نزديكتر دانش آموختگان و دست اندكاران آموزش و پرورش ايران با غرب بود. نظريه هاي آموزش پايه زبان از سوي كساني چون كاظم زاده ايرانشهر ، محمدباقر هوشيار و ديگران به ايران مي رسيد و يا در ايران توسط كساني كه زبان هاي اروپايي مي دانستند، ترجمه مي شد. اين پديده سبب شد كه نظريه هاي روانشناختي با آموزش و پرورش پيوند بخورد. براي نمونه محمدعلي داعي الاسلام در طرح روش آموزش خط و الفباي خود به گفته خود به نظريه هاي پيسكولوجي تكيه مي كند. و يا كاظم زاده ايرانشهر كه از نزديك در برابر موج نظريه پردازي هاي آموزشي غرب قرار دارد، تلاش مي كرد كه روش مناسبي براي آموزش الفبا پيدا كند. اين روش ها هر چه بود يكي مي آمد و ديگري را بهبود مي بخشيد يا گسترش مي داد.

 

روند منطقي پيشرفت روش هاي آموزش الفبا دهه به دهه پيش رفت. در اين ميان جبارباغچه بان نقش برجسته اي در نزديك كردن آموزش الفبا با روش هايي داشت كه برآمده از ظرفيت هاي شناختي كودك و نظريه هاي روانشناسي داشت. اما نقش دانشسراهاي تربيت معلم را نيز نبايد ناديده گرفت. طرح موضوع خط زمينه و يا ساده سازي خط و دور كردن آن از پيچ و خم هاي خط نستعليق در دانشسراهاي تربيت معلم آموزش داده شد و آموزگاران جوان آن را به كار بستند.


روند تاريخي آموزش الفبا در ايران روندي از كل به جزء بوده است. در دوره و روزگار آموزش مكتب خانه اي كودك نو آموز را در برابر متني قرار مي دادند كه شناختي از آن نداشت. مكتبدار متن را مي خواند و كودك با نگاه كردن به متن به گونه اي حفظي واژگان را به خاطر مي سپرد تا در مرحله بعد الفباي اين واژگان براي او به شكلي بسيار سخت براي او تجزيه شود. به گفته محمدپروين گنابادي: پيش از تاسيس مدارس جديد درمكاتب خواندن با نوشتن همراه نبود ازينرو در مكتب خانه ها نخست الفبا و صداهاي فارسي و حتي تنوين عربي را با صرف نظر از اينكه حروف داراي اشكال ديگري هم هست بكودكان ياد ميدادن و سپس عمه جزو و كتبي چون حافظ و گلستان و غيره را بآنها مي آموختند و مدتها تنها بخواندن اكتفا ميكردند تا كودك كلمه شناس (‌نه حرف شناس) ميشد آنوقت آموختن نوشتن را هم آغاز ميكردند و با اين شيوه لازم نبود كودك مثلا بداند كلمه «آموزگار » از چه حروفي تشكيل يافته و ميم آن اول و واو آن آخر و ساير حروف آن از چه نوعي است بلكه آنقدر اين كلمه را در ضمن خواندن بتكرار ميديد كه سرانجام نوشتن آنرا هم با صرف نظر از حروف تشكيل دهنده آن فرا ميگرفت.


به گفته پروين گنابادي در دوره زماني 1300تا 1310 روش آموزش كلي كه بر واژه آموزي استوار است، در برخي مدارس آموزش داده مي شد و اين پديده سبب شده بود كه دانش آموزان نتوانند حروف و صداها را تجزيه كنند بنابراين در نوشتن واژه ها با مشكل زيادي روبرو شدند. به گفته او در همين دوران ريشارد خان مودب الملك روش صوتي را متداول كرد و مقاله اي در مجله اصول تعليمات كه در زمان وزارت مرحوم نصيرالدوله بدر انتشار مي يافت و كار را از اين نظر بسيار سهل كرد چه با اين روش به جاي آموختن اسامي حروفي چون دال كه نام (د ) و ميم كه نام( م )‌ و الف كه نام ( ا ) مي باشد، بايد به طريق صوتي مانند الفباي لاتين : ا ب پ ت ج چ تلفظ كرد و از آموختن نام آنها مانند جيم و غيره دوري جست.


همچنين در تعليم صداها به جاي صداي بالا يا زبر و صداي پايين يا زير بايد صوت آن ها را به كودك آموخت بنابراين مرحوم ريشارد خان بدينسان يكي از مشكلات را از سرراه آموزگاران برداشت و شيوه آسان تري در تعليم حروف و صداها متداول كرد. اما مشكل اشكال گوناگون حروف از قبيل : ب تنها ب اول ب وسط ب آخر همچنان باقي ماند و آموزگار ناچار بود متجاوز از 114 شكل به كودكان بياموزد يعني به جز حروف منفصله ( ا د ذ ر ز ژ و) كه هر يك دو شكل داشتند براي بقيه حروف هر يك 4 شكل اصلي قائل شده بودند كه عبارت از تنها و اول و وسط و آخر بود و پيداست كه كودك گيج مي شد و آموختن الفبا و كلمات و تجزيه و تركيب براي وي بسيار گران مي آمد.


در سال 1306 دوست دانشمندم آقاي شهاب فردوسي مژده ابتكار روش تازه اي به من داد كه هنوز كاملا حل نشده بود، اما اساس آن صحيح به نظر مي آمد از اينرو به كمك يكديگر شيوه مزبور را كامل كردني و در مدارس مشهد مورد عمل و آزمايش قرار داديم و نتيج درخشاني به دست آورديم. خلاصه روش مزبور اين است كه به جاي اشكال مختلف مزيور مي گوييم(‌9) حرف ( ا د ذ ر ژ و ط ظ ) فقط يك شكل دارند و بقيه حروف دو شكل يكي بزرگ و ديگري كوچك و همه كلمه ها را مي توان با اشكال مزبور نوشت. اين روش را را آقاي كاظم زاده ايرانشهر نيز در برلن كشف كرده و گروهي را بوسيله آن به خواندن و نوشتن فارسي آشنا ساخته و شرح آن را در مجله تعليم و تربيت در زمان وزارت جناب آقاي حكمت منتشر كرده اند پس از آن كه در آموختن صداها و حروف روش صوتي و در تركيب كلمات اين شويه نوين را برگزينيم . آن وقت ملزم نيستيم كه پس از آموختن كليه صداها و حروف كلمه هايي به كودك بياموزيم بلكه براي تشويق نوآموز بايد درس نخست را طوري تنظيم كنيم كه در همان جلسه اول خواندن و نوشتن يكي دوكلمه را فراگيرد.


يكي از كساني كه در آغاز اين دوره راه دگرگوني در آموزش زبان فارسي را هموار كرد، محمدعلي داعي الاسلام است. تمركز داعي الاسلام بر روي دگرگوني در خط فارسي بود به گونه اي كه آموزش آن آسان شود، نه اين كه خط ديگري را جايگزين آن كرد. او در رساله خود مي گويد:‌ احقر سيد محمدعلي ( داعي الاسلام )‌مولف « فرهنگ نظام » كه در چند سال قبل خطابه « خط لاتين براي فارسي» را نشر دادم و در آن راي دادم كه نبايد خط امروز فارسي را تبديل به خط لاتين كرد ـ بلكه همين خط را بايد طوري اصلاح كرد كه آموختن و چاپ كردنش آسان باشد و بتواند حامل علوم باشد ـ از ان وقت در طريق اصلاح آن فكر ميكردم و آخر مصمم شدم در خطوط اصليه قدم يعني عبراني و لاتين و يوناني و سنكريت و كوفي تفحصاتي كرده و اصول علمي وضع و تركيبات آنها را بدست آورم تا راهي براي اصلاح خط فارسي بدست آورم ـ تعجب ميفرمائيد كه بعد از جستن اصول تشكيل آنها فهميدم كه خط امروز ما علمي ترين و ساده ترين و آسانترين خط موجود دنيا است و هيچ محتاج به اصلاح اساسي نيست كه با ساختن سي چهل تكه حروف ميشود هر كتابي را چاپ كرد و فقط بايد اساس علمي اولش را مراعات كرد و دست از نقاشي و تصرفات بعد برداشت- مثلا در خط امروز اگر بخواهيد اين لفظ سه حرفي (‌ ح ج ج ) را بنويسيد بايد اول ـ ح )‌را برحرف دوم ( ج ) سوار بكنيد و حرف دوم را هم بر حرف سوم ( ج ) سوار بكنيد و اين طور « » بنويسيد كه در واقع مثل خط چيني ميشود كه از بالا به پائين ميآيد ـ امروز ما اين طور مي پسنديم و اگر كسي سه حرف مذكور را بدون سواري پهلوي هم اين طور« حجج » بنويسيد بنظر ما بد ست اما اگر به كسي كه مانوس به خط امروزي شما نباشد نشان بدهيد دوم را بهتر از اول مي پسندد ـ به دختر پنج ساله خودم نوشتن مي اموختم حجج را در حروف مقطعه ( ح ج ج )‌نوشتم و به او دادم مركب بكند ـ گفتم هر حرف را بر ديگري سوار كن گفت حرف دوم خسته ميشود كه اول بر آن سوار باشد و سوم خسته ميشود كه دو حرف بر آن سوار باشند ـ گفتم خودت چه طور ميخواهي مركب بكني گفت جيم كوچك را پهلوي ح كوچ مينويسم و جيم كوچك دوم را هم پهلوي جيم اول و اين طور « حجج » نوشت ـ در واقع دماغ ساده بچه از خط پيچ در پيچ ما رم كرد.


داعي با بررسي و نقد خط هاي سنتي ايران همچون ثلث و نستعليق به اين نتيجه رسيد كه به سبب سواري حروف روي هم و تكيه يك حرف بر حرف ديگر و يا پايين و بالا رفتن حرف در خط پيچيدگي هاي پيش مي آيد كه كار آموزش را سخت تر مي كند. او حتي خط نسخ را كه پيچ و خم و نقاشي آن كمتر است، براي آموزش نامناسب مي داند و درباره سادگي خط خود مي گويد: پس علاج اين است كه اگر خط داعي براي آموختن اطفال و غير اهل زبان آسانتر باشد نه يك مقابل و ده مقابل بلكه پنجاه مقابل آسانتر باشد ما آن را براي آموختن مبتدي ميگيريم و اگر براي طبع هم پنجاه مقابل آسانتر باشد براي طبع هم ميگيريم و خط امروز خودمان را براي نوشتن با دست و طبع سنگي نگاه ميداريم ـ داعي به شما اطمينان ميدهد كه طفل شما با خط داعي در يك ماه خوانا و نويسا بشود و بعد بتواند خط امروز شما را هم بي زحمت بخواند.


آنگاه داعي روش آموختن الفبا را آموزش مي دهد. روش او در آموزش حروف الفبا آموزش حروف بزرگ است و سه حرف زير و زبر و پيش. و در پي آن حروفي را كه در حالت تنهايي و تركيب حالتي ديگر پيدا نمي كند، آموزش مي دهد و آن گاه حروفي كه در تركيب با حروف ديگر حالت دگري پيدا مي كند. پايه و اساس آموزش خط داعي از اينجا آغاز مي شود. همه كوشش هاي داعي در دو محور ساده سازي نوشتن خط و دور كردن آن از نقاشي و كم كردن حالت هايي كه حروف در تركيب با حروف ديگر پيدا مي كنند، است.

 

داعي در اين باره مي گويد: اگر بخواهيد از اول خط امروزي را در قريب صد و پنجاه شكلش بياموزيد كه باء ابتدا چند شكل نوشته ميشود و باء وسط چند شكل و باء آخر چند شكل به يقيين بدانيد كه دماغ مبتدي را خصوص اگر طفل باشد فاسد كرده از علم بيزار كرده ايد از اين جهت بوده كه با اينكه تعليم در ايران هميشه عمومي بوده علم عمومي نميشده در هر محله و هر ده علاوه بر خانه آخوند ها و پيرزنها هر مسجد هم مكتب خانه بوده اما اطفالي كه در اين مكتبها ميرفتند درصد معدودي خوانا و نويسا ميشدند و باقي با دماغ فاسد و بيزاري از علم بيروم ميآمدند كه همان فساد دماغ اثر در زندگي معاشي آينده آنها هم ميكرد- خط امروز ما بقدري مشكل و بي اصول علمي و غير طبيعي است كه پدر مبتدي را درميآورد و اگر طفل باشد بدون ترساندن و اجبار و ممارست نميتواند بياموزد كه تمام مخالف پسيكولوجي است ابتدايتعليم طفل بايد طوري باشد كه هيچ نفهمد درس ميخواند ـ اگر شما بخواهيد با خط داعي طفل عزيز خودتان را با سواد بكنيد هر يك از حروف تهجي بزرگ و كوچك را بر پاره تخته قشنگي بنويسيد و بدهيد بچه با آن تختها خانه و ديوار و هر چه ميخواهد بروي هم گذاشتن تختها بسازد و در آن ضمن حروف را ياد بگيرد و بعد او را ببريد به املاء تركيب حروف و نوشتن نام خود و پدر و مادر و عزيران و ديگر او هرچه مينويسد انعامي از جنس شيريني يا ميوه يا اسباب بازي و لباس و غير آنها از شما بگيرد.


داعي در كار آموزش زبان فارسي به موضوع روانشناسي و آموزش توجه كرد و همان گونه كه خود مي گويد براي آموزش بايد سادگي را با تشويق به كار برد. براي اين كار او چهار حالت « هـ » را به يك حالت در آورد. «م» اول و غير اول را به يك حالت در‌آورد. و يا ع و غ و ف و ق را تنها به يك حالت درآورد. در اين كار او از چنان روش ساده و كاربردي سود برد كه در شكل ظاهري خط فارسي كمترين دگرگوني ديده مي شود. كار ديگري كه داعي با زبان فارسي كرد،‌ و در روزگاري بعد خط او به گونه اي كودكانه در فارسي اول ابتدايي آمد، ساده كردن شكل حروف و خط بود. اما يك شكل سازي و يكسان سازي حروف به قصد ساده سازي آن دنبال نشد، پديده اي كه جنبه منطقي آن بسيار نيرومند بود و مي توانست بحران پيچيدگي ها و ناهمسازي هاي خط فارسي را كاهش و حتي از بين ببرد.


اگرچه كار و نظريه و روش كساني چون داعي به گونه مستقيم در سامانه آموزش و پرورش به كار نرفت،‌اما انديشه هاي او نيز فراموش نشد، بلكه كساني چون محمدباقر هوشيار خط زمينه را با تكيه به زبان ساده شده او ساختند. همچنين در اين دوره كار كساني همچون جبار باغچه بان و محمدباقر هوشيار سبب شد كه روش تحليلي كه روش جزء به كل بود كم كم در آموزش و پرورش ايران جا بيفتد و در نهايت به روش تركيبي يا آميخته كه برآمده از روش تحليلي و تركيبي بود برسد. روش تحليلي خود چند زير روش دارد. در اين روش آموزش از شناخت عناصر سازنده واژه ، يعني حرف، صدا و بخش آغاز مي شود. پس از آن كه نوآموز با شيوه هاي تركيب كردن اين عناصر پرداخت ، واژگان را مي شناسد و با تركيب واژگان جمله را مي شناسد.

 

در اين روش سه شيوه، حرف آموزي يا روش الفبايي ، شيوه صوت آموزي و شيوه بخش آموزي وجود دارد. در شيوه حرف آموزي ، در آغاز نام حرف و شكل هاي آن به نوآموز آموخته مي شود و پس از آن تركيب اين حرف ها آموزش داده مي شود. برخي كتاب هايي آموزش الفبايي كه تا پيش از سال 1320 در ايران نگاشته شده است بر پايه روش حرف آموزي يا آموزش الفبا بود. در روش حرف آموزي ، حروف الفبا به صورت اسمي آموزش داده مي شود و هجي كردن يكي از اصول اوليه اين روش است. براي نمونه واژه « مادر» به اين گونه آموزش داده مي شود : ميم ـ الف ـ دال ـ ر = مادر. سپس عمل هجي كردن با توجه به صداي آن انجام مي شود. به اين شكل : ميم به صداي الفي (ما) دال به صداي بالا(‌د) ر به صداي جزمي (در)‌= مادر.


در شيوه صوت آموزي روي آواي حروف تاكيد مي شوند. در اين روش ابتدا حروف مصوت و در پي آن صامت ها همراه با شكل حروف آموزش داده مي شود. پس از آن كه حروف مصوت و صامت آموزش داده شد، سوادآموز به تركيب آن ها مي پردازد. همچون با ، بو ، بي يا تا ، تو، تي كه يك حرف صامت همچون ب و ت با سه حالت حرف مصوت بلند يعني اَ ، او و اي تركيب مي شود تا دو حرف را ياد بگيرد و سپس به چند حرفي ها مي رسد. روش صوت آموزي پديده اي بود كه پيشگامان آموزش و پرورش همچون رشديه و احمد حسين زاده روي آن كار كردند و كتاب هايي كه نوشتند به اين شيوه بود.

 

كتاب فارسي آموز به نام « كتاب اول » منتشره در سال 1308 نيز بر همين پايه نوشته شده است. ( يكي از ص هاي 4/ 5 / يا 8/ يا 9 در تصوير بيايد) همچنين كتاب هاي ديگري كه درسال هاي 1316 و 1329 منتشر شدند بر پايه شيوه صوت آموزي الفبا بود. اين پديده نشان مي دهد كه در دوره زماني 1300تا 1330 روش صوت آموزي كم كم شيوه حرف آموزي را كنار مي زد و جاي خود را استوارتر مي كرد. براي نمونه در دستور به آموزگاران در كتاب اول سال 1316 آمده است: حروف را بايد ابتدا بطريقه صوتي آموخت يعني گفت ج د س م ل ، نه « جيم ـ دال ـ سين ـ ميم ـ لام » زيرا اينطريقه طبيعي تر و بهتر از طريقه اسمي است چ ج آ و جا تلفظشان بيكديگر نزديكتر است تا جيم الف و جا ـ. در اين كتاب شيوه بخش كردن واژگان براي شناخت صداهاي آن ها نيز به كار رفته است كه اين خود نشان مي دهد كه آموزش زبان فارسي روشمندتر مي شده است. در مقدمه كتاب فارسي اول كه به سال 1329 منتشر شده است توضيح هاي مفصلي براي شيوه آموزش الفبا و زبان فارسي آمده است. مولف در اين مقدمه به شدت با روش حرف آموزي مي ستيزد و در پانويس يكي از صفحه هاي كتاب اشاره مي كند كه نظريه هاي او برگرفته از كتاب برنامه يكساله آموزگار نگاشته جبار باغچه بان است و بنابراين همين نكته نشان مي دهد كه وزن نظريه هاي آموزش زبان فارسي باغچه بان روز به روز بالاتر مي رفته است.

 

نگارنده در اين باره مي گويد:‌ ياد دادن اسم حرفها براي اطفال ياد گرفتن الفباء را بسيار دشوار و طولاني مينمايد چونكه بچه هيچ رابطه ميان اسم يك حرف و صداي آن يعني تلفظ آن پيدا نميكند مثلا وقتي حرفها را با اسم شناخت اگر بپرسيد (‌ميم و ياء ) با هم چه ميشود ناچار خواهد گفت ( ميميا) ميشود و هرچه بكوييد (‌مي )‌ ميشود علت آنرا نخواهيد فهميد و براي او معما خواهد ماند اما اگر بجاي اسامي حروف، صوت آنها ياد داده شود يعني هر حرف در حال سكون صدائي كه ميدهد با آن ناميده شود( مانند ب ج ت …) و يا اگر تلفظ با سكون مشكل است هر حرف با كسره خفيفي گفته شود مانند ( پ ت ج س )‌ آن وقت تاينكه بپرسيد ( ‌ج و آ ) چه ميشود فورا خواهد گفت ( جا )‌ ميشود چونكه صداي آنها را پشت سرهم تلفظ خواهد كرد پس بايد در ابتدا تنها صداي حروف را ياد داد و پس از اينكه تمام حروف الفباء تدريس شد مانعي ندارد اسامي آنها را نيز بترتيب مشهور ياد بدهند.


در مقدمه اين كتاب افزون بر بخش كردن و ارتباط واژه و تصوير با متن هاي كوتاه و ساده زبان آموزش داده مي شود. همچنين درباره روش هاي نو براي برانگيختن كودكان همچون واژه يابي و گفتگو در باره واژه اي كه ياد گرفته اند همچون آب چه فايده دارد آموزش زبان را از حالت مجرد به حالتهاي ملموس تر نزديك مي كند كه خود اين نيز تحولي به شمار مي رود. بخش ديگر از روش تحليلي شيوه بخش آموزي است كه تمركز بر آموزش هجاها و يا سيلاب ها دارد. و واژگان را بر پايه هجاها يا بخش هايي كه دارد آموزش مي دهد. در اين روش آموزش با واژگان يك سيلابي كه در خود معناي كامل دارند آغاز مي شود. براي نمونه آب، بار ، دار ، سار ، مار واژه هاي يك سيلابي هستند كه دراين شيوه دريك زمان آموزش داده مي شوند. گاهي هم بخش هايي بي معنا آموزش داده مي شود همچون آر، فار كه هدف در آن تركيب كردن بخش هاي با معنا و بي معنا و ساخت واژگان چند سيلابي بهار و غيره است.

 

« كتاب اول فارسي » نوشته سليم نيساري بر آموزش سيلابي فارسي تاكيد دارد و در زمانه خود جالب توجه بوده است. او در مقدمه خود به روشني از اين روش دفاع مي كند:‌ روش درست و آسان تعليم سيلاب است. همانطور كه كودكان درياد گرفتن زبان اول سيلابهاي كوتاه را ادا ميكند در تعلمي خط هم اول بايد از نوشتن كلماتي شروع كرد كه داراي يك سيلاب كوتاه هستند مانند : با تا ما سپس دوسيلاب را به تركيب كرد مثل : بابا ماما دارا(‌ نوآموزان اين قبيل كلكات را آسانتر و زودتر از كلمات سه حرفي كه داراي يك سيلاب بلند هستند مانند: بار باد داد ياد ميگيرند.

 

پديده ديگري كه در روش او پيشرفت به شمار مي رود، نخستين جوانه هاي پيدايش خط زمينه و راست نويسي و پرهيز از خميده نويسي بودكه دست كم تا روزگار صفويه ريشه داشت. نويسنده در مقدمه كتاب آماده سازي براي گرفتن مداد را شرط مهم آغاز آموزش مي داند: قبلا بايد آموزگار طرز گرفتن مداد را بنوآموزان ياد بدهد سپس آنها را وا دارد تا خط هاي صاف و راست باندازه هاي مساوي و بطور افقي روي سطرهاي كاغذ و همچنين خط هاي عمودي و مورب بكشند تا دستشان براي نوشتن شكل حروف آماده بشود. اما اين پديده تنها براي چند درس نخست كتاب به كار مي رود و دوباره خميده نويسي جاي خود را با خط راست روي خط زمينه مي دهد.

 

همچنين در اين روش كار كاظم زاده ايرانشهر است كه به نام « كتاب اول ابتدائي » در سال 1335 در تهران منتشر شده است. البته اين كتاب هيچ گاه در سامانه آموزش و پرورش ايران به كار نرفت و به گفته خود نگارنده بر پايه تجربه آموزش فارسي به آلماني ها در سال 1918 شكل گرفته است. روش كاظم زاده ايرانشهر نيز آموزش زبان از يك سيلابي هاي آسان با معنا و بي معنا همچون آب و آت تا دو سيلابي هاي با معنا وبي معنا همچون باجا بابا و باتا آغاز مي كند. آنچه كه در كار او نيز قابل توجه است، لوحه هاي آموزش آمادگي براي زبان آموزي است كه در ابتداي كتاب خود آورده است.

 


اما در اين دوره برجسته ترين نقش در كار آموزش الفبا به كودكان از آن جبار باغچه بان است. او نزديك به پنجاه سال براي كودكان ايراني كار كرد و از اين پنجاه سال نزديك به چهل سال آن را به كار روي الفباآموزها پرداخت. در دوره زماني 1300 تا 1340 روش او در بيشتر مدارس پيشرو و نمونه و دانشسراها و دبستان ها و كلاس هاي اكابر به مرحله اجرا گذاشته شد. نخستين الفباآموز او به سال 1303 به نام « الفباي آسان » منتشر شد كه پايه الفبااموزهاي بعدي او را ساخت. در سال 1314 به دستور حكمت وزير فرهنگ كتاب الفبا و همچنين كتاب « دستور تعليم الفبا براي معلمين » او به خرج وزارت فرهنگ به چاپ رسيد. كتاب ديگر او « برنامه كار آموزگار در كلاس اول » بود كه در زمان وزارت دكتر سياسي منتشر شد. همچنين براي نخستين بار در همين زمان او روش خود را به 400 تا 500 نفر از آموزگاران آموزش داد. باغچه بان بر اين باور بود كه تنها كسي است كه در آموزش آلفبا روش دارد
.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

فیلسوف کیست؟

بازديد: 349

فیلسوف کسی است که به فلسفه و فلسفه ورزیدن می پردازد، یعنی دانشمند فلسفه استگذشتگان، فیلسوف را حکیم می نامیدند و مقصودشان از این کلمه این بود که حکیم کسی است که بر علوم مختلف، از علم طب گرفته تا علم ریاضیات تسلط دارد و همچنین حکمت (فلسفه) را نیز که به معنای علم به احوال موجودات است، آموخته است.

 

فیثاغورس اولین کسی بود که خود را فیلسوف، یعنی دوستدار حکمت نامید؛ زیرا در نظر او، صفت حکیم فقط به خداوند اختصاص داشت. وی زندگی را به میدان های مسابقه تشبیه می کرد و می گفت:کسانی که در این میدان ها حضور می یابند، سه گروهند:

  • کسانی که برای شرکت در بازی حاضر شده اند.
  • کسانی که برای خرید و فروش بلیط به آنجا آمده اند.
  • کسانی که برای تماشا آمده اند.

در میدان زندگی، گروه سوم فلاسفه اند. فلاسفه جهان را از بالا (همانند تماشاچیان)نگاه می کنند و در مورد آن قضاوت می کنند.

 

کار فیلســـوف چیست؟

فیلسوف همواره به ملاحظه مسائل و مشکلاتی می پردازد که برای همه ما دارای اهمیت است. وی با مطالعه انتقادی صحیح می کوشد تا عقاید و شناخت ما را درباره جهان و انسان ارزشیابی کند. وی می کوشد تصویری کلی و منظم و منطقی در مورد آنچه می دانیم و آنچه می اندیشیم، پیدا و مطرح نماید. شخص معمولی در پرتو پژوهش فیلسوف و با نظر به طرح جامعی که وی فراهم آورده است، می تواند تصور خود را در مورد جهان و امور انسانی متناسب با آن طرح کلی اصلاح کرده و اعمال و رفتار خود را با آن بسنجد.

 

از همان آغاز پیدایش فلسفه، عقیده متفکرانی که به این نوع پژوهش ها سرگرم بودند، این بود که نظریاتی را که درباره خود و جهان قبول می کنیم، باید مورد رسیدگی دقیق قرار دهیم تا ببینیم آیا عقلا پذیرفتنی هست یا نه. همه ما عقاید و معلوماتی درباره جهان و انسان حاصل کرده ایم؛ اما فقط معدودی از ما تامل و فکر کرده ایم که آیا این معلومات و عقاید قابل اعتماد و معتبر است یا خیر. فیلسوف اصرار دارد که این همه را در معرض مطالعه و بررسی دقیق قرار دهد تا دریابد که آیا این نظریات و عقاید مبتنی بر دلیل و مدرک کافی هست یا خیر.

 

سقراط دلیل توجه خود را به فلسفه چنین یاد کرده است: زندگی بدون تفکر و تامل، زندگی نیست و ارزش ندارد. وی دریافت که همه مردم اطرافش، زندگی خود را در نیل به هدفهای گوناگون مانند لذت و ثروت صرف می کنند؛ بدون آن که از خود بپرسند که آیا این امور مهم و قابل اعتماد هست یا خیر. و چون چنین سوالی را از خود نمی پرسند و در طلب جواب هم نیستند، نمی توانند بدانند که آیا درست عمل می کنند یا نه و سراسر حیاتشان در طلب اغراض بی فایده و مضر تلف می شود.

 

به همین دلایل، فلاسفه به طور کلی همه بر آن بوده اند که مطالعه و بررسی و نقد و تحلیل نظریات و عقاید و افکار و دلایل آن ها، مهم و با ارزش است.

 

ویــــژگیهای یک فیلســــوف

اساسا فیلسوف به کسی گفته می شود که خصوصیاتی را که بر گرفته از خصوصیات روح فلسفی است، در خود داشته باشد. برخی از این ویژگی ها عبارتند از:

 

1- فیلسوف، کسی است که به ارزش عقل ایمان دارد و در علم و عمل خود مقید به احکام عقل است. در این زمینه وی برخلاف کسی است که در علم و عمل خود، معتقد به وحی و الهام یا متکی به خرافات است.

 

2- فیلسوف، کسی است که درباره علل بنیادین امور و حوادث تحقیق می کند. به عبارت دیگر، او متفکری است که در مورد حوادث به تفسیر عقلی پرداخته و به جستجوی علل آن ها می پردازد.

 

3- فیلسوف در پی یافتن معنای جهان و چیستی آن است. به اشیا از جنبه هایی که علوم دیگر به آن ها می پردازند، کاری ندارد. بلکه با هستی اشیا و بودن آنها سر و کار دارد و می خواهد قوانین بودن را بیابد.

 

4- فیلسوف جزئی نگر نیست؛ بلکه همه امور را در یک کل واحد می بیند؛ یعنی همه دیدگاه ها و نظرات درباره زندگی و جهان را در یک کل واحد کنار هم قرار داده و سازماندهی می کند و سپس به نقد و بررسی آن ها می پردازد.

 

5- فیلسوف هیچ چیزی را بدون دلیل و برهان و استدلال نمی پذیرد؛ بلکه قبل از هر چیز مطلب مورد نظر را مورد بازرسی و مداقه قرار می دهد تا مبادا عنصری غیر عقلی وارد در دستگاه فلسفی گردد.

 

6- فیلسوف بدون توجه به اغراض، هدف ها و یا حرفه ای که بدان اشتغال دارد، می خواهد افکار و نظریات در باره جهان و زندگی را مطالعه ونقد کند. وی می خواهد دریابد که ما انسان ها در مسائل اساسی که با آن ها روبروییم، چگونه می اندیشیم، شناخت ما مبتنی بر چه چیزی است و برای نیل به احکام و داوریهای صحیح، چه ملاک ها و موازینی را باید برگزینیم.

 

7- فیلسوف به روشن کردن عقاید ما و نظریه هایی که درباره جهان و انسان و ارزشهای انسانی داریم، اصرار می ورزد. او پیش از آنکه صرفا دارای مجموعه ای از عقاید باشد، احساس می کند که این عقاید را باید مورد بازرسی دقیق قرار دهد و در نظامی از افکار که دارای ارتباط منطقی باشتد، مرتب و منظم سازد.

 

8- فیلسوف همیشه دنبال درک حقایق است و غیر از حقیقت، به چیز دیگری وابسته نیست.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تکنولوژی آموزشی در مدارس

بازديد: 165

همين كه به آخرين دهه قرن وارد مي شويم و در آستانه هزاره جديد قرار مي گيريم‏، سيماي فردا در افق پديدار مي شود. در واقع، قرن 21 پيشرفته ترين صنايع يعني آنچه كه بر قدرت مغز وتدبير قدرت ماهيچه استوارند، فرا مي رسد. در حقيقت ويژگي صنايع آينده آنست كه بر قدرت خلاقيت وتوانايي انسان متكي است. از اين رو آموزش و پرورش قدر ت آينده به شمار مي آيد، ودر دستيابي به آن شرط اساسي مشاركت موثر در حيات دنياي جديد محسوب مي شود.

 

ما در عصري زندگي مي كنيم كه خصوصيت اصلي آن تغييراست و بايد همگام با اين تغييرات به تلاش وفعاليت خود افزوده وسعي كنيم اين تغييرات را به نفع خود سوق دهيم. اما با وجود اين، تنگناها و بحرانهايي نظام آموزشي جهان را درگير كرده كه بايد به دنبال راه حلي مفيد براي آن بود، برخي از كشورها راه مقابله با اين بحرانهارا در افزايش سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومي دول دانسته اند؛ بعضي ديگر كاهش هزينه هاي آموزش وپرورش را راه حل اين بحرانها منظور كرده اند؛ عده اي استفاده مطلوب از منابع وامكانات آموزش وپرورش را جهت پاسخگويي به نيازها را به عنوان راه حل قلمداد نموده اند وسرانجام تعداد ديگري نيز راه حل مطلوب را در حل تنگناهاي آموزشي استفاده بهينه از تكنولوژي آموزشي بيان داشته اند اما ابن راه حل بايد وشايد ومعناي واقعي آن بكار واساسي تري بنام تكنولوژي فرايندي دارد يعني ايجاد طريقي نظامدار براي حل مشكلات آموزشي است.

 

مـــــوضوع:

بررسي عوامل موثر در كاربرد تكنولــــوژي آموزشي و موانع بهره گيري از آن در فـــرايند برنامه درسي.

 

بيــــان مسئله:

امروز بيشتر جوامع براي جبران ايستاييهاي گذشته ورفع موانع پيشرفت كشور نظام آموزشي خود را مورد بررسي وتجديد نظر قرار مس دهند. يكي از اين تجارب ارزنده استفاده آگاهانه از تكنولوژي آموزشي است. مقصود از استفاده و كاربرد تكنولوژي آموزشي استفده صرف از دستگاهها وابزارهاي شنيداري و ديداري در آموزش نيست، زيرا اين مفهوم تنها بخشي از مفهوم جديد تكنولوژي آموزشي را در بر مي گيرد. در مفهوم جيد تكنولوژي آموزشي بيشترين تاكيد بر طراحي سيستماتيك فرايند تدريس و يادگيري است. روش تكنولوژي آموزشي بر حل مشكلات آموزشي ، طراحي ، اجرا و ارزشيابي كل فرايند ياددهي ويادگيري مبتني است. (احديان محمد،مقدمات تكنولوژي آموزشي) در واقع مي توان گفت: به مفهوم جديد آن يعني بهره گيري از تكنيكها و دانش فني در آموزش. (علي آبادي خديجه،مقدمات تكنولوژي آموزشي)اما متاسفانها اكثر كشورها از تكنولوژي آموزشي تنها به صورت كاربردو استفاده بهره مي گيرند وكمتر از ابتكارات وتجارب خود دراصلاح و تكميل برنامه ها و روشهاي آموزشي بهره مي گيرند.

 

به عبارتي ديگر علم وتكنولوژي آموزشي به صورت تصاعدي پيش مي رود كه يك لحظه عفلت از آن زوال و نابودي به همراه خواهد داشت به ناچار در پي اين تغييرات سريع وشگرف بايد ما نيز تغيير يابيم. اينك با وجود اين مسائل و تنگناها و يا به عبارتي بحرانهايي كه نظامهاي آموزشي جهان با آن در گيرند چه بايد كرد؟ در اين ميان برخي از كشورها راه مقابله با اين بحرانها را در افزايش سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومي دولت دانسته اند وبعضي ديگر كاهش هزينه هاي آموزشي وپرورشي را راه حل اين بحرانها مشتركند وعده اي استفاده مطلوب از منابع وامكانات آموزشي وپرورشي را جهت پاسخگويي به نيازها را به عنوان راه حل قلمداد نموده اند وسرانجام عدهاي ديگر راهحل مطلوب را در حل تنگناهاي آموزشي استفاده بهينه از تكنولوژي آموزشي بيان داشته اند.

 

ضــــرورت واهميت مسئلــــه:

تكنولوژي آموزشي در بر دارنده ي اصول و راهبردهايي است كه براي حل مسائل آموزشي در سطح كاربردي يكار مي رود. در هر رشته علمي تكنولوژي قدم به قدم همراه با پيشرفت و توسعه آن علم حركت مي كند ونياز بشر به حل مشكللات زندگي اجتماعي ، همواره او را وادار مي سازد تا فاصله سايررشته هاي علمي و تكنولوژي آموزشي را كمتر كند.(هاشم فردانش،مباني نظري تكنولوژي آموزشي)بي شك آينده اي هر جامعه اي بر كيفيت و كارايي آموزش و پرورش آن كشور بستگي دارد از اين رو هر چه كارايي و بهره دهي برنامه هاي آموزشي مفيد تر و موثر تر باشد، جامعه فردي ، سلامت و سعادت بيشتري خواهد يافت ولي كارايي و بهره دهي مفيدتر و موثر تر صرفا به اين معنا نيست كه هدفها و محتواي آموزش و پرورش در قالب جملاتي زيبا وشعار گونه توصيف شود بلكه منظور تلاشهاي هماهنگي است كه به منظور ايجاد بافت مشترك بين هدفها و روشهاي مناسب آموزشي انجام مي گيرد. تا مقاصد ونيازهاي پيش بيني شده ودر عمل تحقق يابد.

 

نتايج تحقيقات آموزش و پرورش در جهان نشانگر اين امر است كه اغلب كشورها به نسبت شرايط خود با مشكلات به طور معقول ومطلوب بهره گرفته اند وتوانسته اند بسياري از مشكلات آموزشي خود را از بين ببرنديا كاهش دهند و در نتيجه كيفيت آموزش در مدرسه وخارج از مدرسه را به سطح مطلوبي ارتقا دهند. منطق حكم مي كند كه كارايي و كاربرد تكنولوژي جديد آموزشي را حتي به عنوان يك تجربه جديد مورد بررسي وتوجه قرار دهيم، چراكه كمترين فايده اين كاردر عمل كشف يا انتخاب تكنيكهاي تكنولوژي متناسب باشد با شرايط كشور، رشد مهارتها و تواناييهاي كارشناسان آموزشي، درك مشكلات آموزشي و … خواهد بود.

 

از آنجائيكه امروز تكنولوژي آموزشي محور كليه فعاليتهاي انجام شده در مراكز آموزشي قرار گرفته است. شناخت . كاربرد و مفاهيم متفاوت تكنولوژي آموزشي بوسيله معلمان همگام با پياده شدن نظام جديد آموزشي متوسطه ضروري است چرا كه اگر بخواهيم با اجراي اين نظام بسياري از مشكلات دست واگير از سر راه آموزش و پرورش برداشته شود،بايستي بسياري از موانعي كه در سر راه كاربرد تكنولوژي آموزشي وجود دارد شناسايي نماييم. اين امر از جمله اقدامات مهمي است كه بايستی مد نظر برنامه ريزان آموزشي قرار گيردبه همين دليل در اين تحقيق سعي شده است گاهي هر چند كوچك در اين راه برداشته شود.

 

هــــدف:

شناسايي عوامل و موانع موثر در بكار گيري تكنولوژي آموزشي در فرايندبرنامه درسي اهداف اين تحقيق براساساين اعتقاد راسخ شكل گرفته است كه بهره گيري از شيوهاي تكنولوژي آموزشي در فرايند ياددهي ـ يادگيري مي تواند استعدادهاي خلاق و بالقوه شاگردان را افزايش داده و معلمان را در انجام وظيفه آموزشي خود ياري رساند. در اين تحقيق به دنبال اين نكته هستيم كه چرا عليرغم نقش مهم واساسي تكنولوژي آموزشي در جريان تدريس ويادگيري هنوز هم نظام آموزشي از آن بهره برده واينكه موانع ومشكلات كه مانع بهره گيري ازاين رشته علمي در آموزش و پرورش است كدامند؟

 

تاریخچه تکنولـــوژی آمــــوزشی از آغاز تا اکنون

در طول دهه هاي 1950 و1960 جريانهاي جديدي در زمينه علوم انساني به خصوص علوم تربيتي به وقوع پيوست كه در واقع اين دهه و دهه ي بعد را به صورت نقطه عطفي در تاريخ تكنولوژي آموزشي در آورد. ارائه الگوها و نطريه ها ي ارتباط از سوي دست اندر كاران وسايل شنيداري و ديداري در اوايل 1950 صورت گرفت اين الگوها و نظريه بر فراگرد ارتباط تاكيد داشت صاحبنظران علوم ارتباطات در الگوهاي خود تاكيد مي كردند كه در يك فراگرد ارتباط بايد با تمام عوامل موثر در اين فراگرد توجه داشت، نه اينكه تنها بوسيله ارتباط توجه داشته باشيم، آن هم به صورتي كه بسياري از متخصصان وسايل شنيداري و ديداري تا آن زمان انجام مي داند.بنابراين از اين ديدگاه كل فراگرد اهميت داشت ووسيله ارتباطي در اولويت قرار مي گرفت. در ابتدا اين ديدگاه تاثيري بررشته تكنولوژي آموزشي از جوانب مختلف مورد توجه قرار گرفت.

 

در طول اين دو دهه تعريف تكنولوژي آموزشي به عنوان دانشي در زمينه وسايل و ابزار هاي و رسانه هاي بكار گرفته شده در آموزش مورد استفاده قرار مي گرفت، ولي به تدريج در اواخر 1960 نگرش سيستمي و علوم ارتباطات جايگزين تعريف قبلي از تكنولوژي آموزشي گرديدند. از ديدگاه سيستمي ، آموزش يك فراگرد در يك سيستم تلقي مي شودكه خود داراي زير مجموعه هاي متعددي است. هدفها و عنصر ارزشيابي دائمي نيز از جمله عواملي است كه در هر زمان سيستم آموزشي را در واقعيات خارج وسيستمهاي برتر ارتباط مي دهد.

 

در هر صورت مي توان گفت كه علوم محض نظري براي پاسخگويي به مسائل روزمره قابل استفاده نيستند و مجددا بايد از نظر كاربردي مطالعه شوند كه اين عمل تبديل را تكنولوژي آن علم گويند. تكنولوژي آموزشي در بردارنده اصول و راهبردهايي است كه براي حل مسائل آموزشي در سطح كاربردي بكار مي رود. بنابراين در هر رشته علمي تكنولوژي قدم قدم همراه با پيشرفت وتوسعه آن حركت مي كند ونياز بشر به حل مشكلات زندگي اجتماعي، همواره اورا وادار مي كند تا فاصله اين دو دانش را كمتر سازد. در نقش تازه تكنولوژي آموزشي تاثير يافته هاي روانشناسي بر موضوعات مربوط به تكنولوژي آموزشي مطرح مي گردد و با تغيير محور تحقيقات روانشناسي و توجه به موضوعات جديد، يافته هاي تحقيقات قبلي مورد بازنگري و ارزشيابي مجدد قرار مي گيرد.

 

تكنــــولوژي آمــــوزشي و آخــــرين تحــولات

تجديد نظر در موضوعات محتوايي تكنولوژي آموزشي همچنان ادامه دارد. محور تمام اين تجديد نظرها برداشتهاي جديد ديدگاه روانشناسي يادگيري ـ شناختي و عوامل موثر برآن است. تاثير روانشناسي در مسائل كاربردي آموزش و تعليم وتربيت به حدي است كه در بعضي از دانشگاه هاي معتبر نام جديدي براي رشته تكنولوژي آموزشي وضع كرده اند و آن اضافه شدن روانشناسي به تكنولوژي آموزشي است، يعني بخشهاي روانشناسي و تكنولوژي آموزشي در نتيجه آنچه تاكنون مورد بحث قرار گرفت، تكنولوژي آموزشي مجموعه نظريه ها و روشها و دستورالعملهايي است كه در طراحي، اجرا، ارزشيابي و حل مشكلات برنامه هاي آموزشي بكار گرفته مي شود. تكنولوژي آموزشي در مقام يك علم كاربردي و تلفيقي، خود را در چهارچوب هيچ ديدگاه و حتي هيچ يك از حيطه هاي خاص علوم محدود نمي داند، زيرا اين از ويژگيهاي علوم كاربردي است كه از حاصل دستاوردهاي ساير علوم براي هدف خاصي بهره جويد وهميشه نيز بردامنه كاربرد و تاثير خود بيفزايد.

 

تكنولوژي آموزشي در مسير تحول خود به گونه هاي مختلف ظاهر شده است، مانند:

 

  • تكنولوژي ابـــزارهاي آموزشي (سخت افـــزار)
  • تكنولوژي مـــواد آموزشي (نــــرم افزار)
  • تكنولــوژي به مفهــوم جديد آن (يعني طراحي سيستماتيك كل فـــرايند آموزش(احديان ،1374،ص24)

 

نگرش كلي وعلمي كه در آن تمام عوامل آموزشي ،به منظور افزايش كيفيت يادگيري بطور مرتبط،هماهنگ و سيستماتيك طراحي مي شودمفهوم جديد تكنولوژي آموزشي را تشكيل مي دهند كه با مفهوم فيزيكي آن فرق اساسي دارد. بنابراين در هر تعريفي كه از تكنولوژي آموزشي به عمل مي آيد، حداقل دو مفهوم فيزيكي و رفتاري آن بايد به وضوح مشخص شود. هدف از مفهوم فيزيكي تكنولوژي آموزشي، استفاده از وسايل و دستگا هاي سمعي و بصري به عنوان عامل تسهيل كننده تدريس است. زيرا معلم به كمك اين رسانه ها ، مطالب درسي را بهتر و راحت تر ارائه مي دهد، در وقت كلاس صرفه جويي مي كند و مي تواند با بهره گيري از اين وسايل يا در امر آموزش جاذبه ايجاد نمايد.

 

رسالت آموزش و پرورش اين است كه انسان را آماده سازد تا بتواند تحولات و تغييرات پيش بيني شده و نو آوريها رادرك كند. پيشرفت مواد علوم و تكنولوژي آموزشي ايجاب مي كند كه محتواي برنامه هاي آموزش و پرورش هم به موازات آن نوسازي گردد. پيشرفت علم وتكنولوژي، وسايل آموزشي را نيز متحول مي سازد مثلا شاگردان كلاسهاي آخر متوسطه بجاي آنكه از كتابخانه براي كسب اطلاعات و معلومات به شيوه سنتي استفاده كنند مي توانند از نظام اطلاعاتي كه ماشينهاي الكترونيك به صورتي سريع و فوري در اختيار مي گذارند، استفاده كنند. اين كيفيت موجب خواهد شد كه ضرورت حفظ بودن مطالب در برنامه هاي آموزشي كاهش يابد. از آنجا كه تحول علوم و تكنولوژي سريع است بايد شاگردان را به گونه اي تربيت كرد كه بتوانند در برابر تغييرات غير قابل پيش بيني مقابله نمايند. در همه جاي دنيا شيوه سنتي آموزشي علوم جاي خود را به پرورش آمادگي و استعداد فكري و رفتاري و اجتماعي شاگردان داده است.

 

تعــــريف تكنولوژي آموزشــــي از ديدگاه مختلف

٭ تكنولوژي آموزشي عبارتست از: " مجموعه روشها و دستورالعملهايي كه با استفاده از يافته هاي علمي براي حل مسائل آموزشي اعم از طرح، اجرا و ارزشيابي در برنامه هاي آموزشي بكار گرفته مي شود."(فردانش،1372،ص16)

 

٭ كميته مخصوص تكنولوژي آموزشي در آكادمي ملي ،مهندسي آمريكا،تكنولوژي آموزشي را به اين طريق تعريف مي كند:

" مجموعه اي از معلومات ناشي از كاربست علوم آموزشي و فراگيريي در زمان حقيقي كلاس درس ، همراه با ابزار و روشهايي كه كاربست علوم نامبرده در بالا را تسهيل مي كنند." (موفقيان،1353،ص 26)

 

٭ كاملترين و جامع ترين تعريف براي تكنولوژي آموزشي توسط " جيمز بروان " و همكاران او در كتاب تكنولوژي آموزشي رسانه ها و روشها يی صورت آمده است:" تكنولوژي آموزشي فراتر از كاربرد ابزار و وسايل است. بدين ترتيب تكنولوژي آموزشی بيشتر از مجموعه قسمتهاي مختلف تشكيل دهنده آن است آن عبارتست از روش منظم، طراحي، ارزيابي كل فرايند تدريس و يادگيري با استفاده از هدفهاي بخصوص و بهره گيري از يافته هاي پژوهش درروانشناسي و ارتباط انساني و بكار گيري تركيبي از منابع انساني و غير انساني به منظور ايجاد يادگيري موثر تر ،عميق تر وپايدار تر".(احديان،1374،ص 23)


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 127

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس