تحقیق رایگان دبیران و معلمان - 55

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

نقش بينش در مديريت

بازديد: 256

مقــدمـــه 
موفقيت، هميشه در راهي كه بينش در آن متولد شده، شروع مي شود. يك بينش، در آغاز از يكي از دو محل زير ناشي ميشود يا رهبر ميتواند آنرا ايجاد كند يا آنرا تشخيص مي دهد. اين يك خطاي ادراكي است كه مردم فكر ميكنند كه رهبران بايد منبع تمام ايده ها باشند. خير آنها اين طور نيستند يك رهبر بزرگ بايد درست همانطور كه روياي يك ايده را ميبيند قادر به تشخيص آن باشد و در حقيقت مورد دوم را كه بيشتر قابل اندازه گيري است بيشتر داشته باشد. بنابراين يك رهبر يا يك ايده را ابداع كرده است يا اينكه ممكن است آنرا تشخيص دهد.

 

اهميـــت بينـــش

پيتر داكر كه يك نويسنده كتابهاي مديريتي است, اشاره كرده است كه بهترين راه براي پيش بيني آينده, ايجاد كردن آن مي باشد. بيشتر رهبران, كاملا با اين عقيده موافق هستند. يك رهبر, مي خواهد تفاوتي را ايجاد كند و سعي مي كند كه چيزي را ايجاد كند كه قبلا هرگز وجود نداشته است, اين اختلاف و تفاوت يك بينش را شكل مي دهد.

 

مهمترين وظيفه يك رهبر, ايجاد يك تصوير روشن و توجيه كننده از آينده و تضمين حفظ تعهد به آن آرمان مي باشد, سخنان (هنري فورد) را در زماني كه بينش خود را براي ساختن يك ماشين به اطلاع توده مردم مي رساند, در نظر بگيريد.


"من يك خودروي سواري براي جمعيت انبوه انسانها, خواهم ساخت كه پس از آنكه مهندسان امروزي, ساده ترين فرم طرحها را ابداع كردند, توسط بهترين كاركنان استخدام شده و با بهترين مواد ساخته شود, قيمت آن به قدري پائين باشد كه هيچ فردي كه حقوق مناسبي دارد, از داشتن آن ناتوان نباشد و همراه با خانواده اش از موهبت ساعات لذت بخش در فضاهاي آزاد و وسيع خداوند, بهره مند گردد." 

موفقيت رهبري فورد با يك بينش شروع شد.او براي موفقيت يك استراتژي به اين بينش اضافه كرد. سه ايده بزرگ كه به بينش وي حيات بخشيد عبارت بود از: 

۱- خط مـــــونتاژ متحــــــرک 
۲- پرداخت به كاركنان نه به كمترين ميزان ممكن بلكه تا حدی كه عادلانه باشد. 
۳- يكپارچگــــي عمـــودي كه كارخانه ريوررج فــورد را تبديل به شگفتــي جهان صنعتي نمود.

 

يك رهبر, علاوه بر ايجاد يك بينش و استراتژي براي موفقيت, بايد از قوت و استقامت لازم براي به پايان رساندن اين اهداف, برخوردار باشد.(مانينك و ديگران:2003 ,56) 

آگاهي از اهميت چشم انداز و ضرورت خلق يك چشم انداز مناسب براي افراد, سازمانها و ملت ها يك وظيفه غير قابل چشم پوشي است. مطالعات متعدد در اين زمينه اين اهميت و ضرورت بوده است. داشتن چشم انداز و نيل به موفقيت آنچنان لازم و ملزوم يكديگرند كه به طرح اين سئوال منجر مي شود: آيا تصوير مثبت يك ملت از آينده پيامد كسب موفقيت آن ملت است يا موفقيت آنها پيامد داشتن يك چشم انداز مثبت بوده است ؟( پژوهش حاكي از آن است كه اگرچه تصوير آينده در ذهن هاي افراد خلاق پديد مي آيد اما يك چشم انداز جالب و موثر پيش از كسب موفقيت چشمگير وجود داشته است.


بسياري از ملتها در ابتداي راه رسيدن به بزرگي و شوكت خود, همواره منابع قابل توجه, جمعيت فعال و موثر يا يك استراتژي برتر نداشته اند و غالب با فايق آمدن بر تضادها به موفقيت رسيده اند و سلاح آنها داشتن چشم اندازي عميق از آينده خودشان بوده است, بنابراين داشتن چشم انداز اگر نه تنها عامل, حداقل , مهمترين عامل موفقيت است, افراد و سازمان ها نيز از اين قاعده مستثني نبوده اند (ابيلي و ديگران: 1382, 93)


تعــــريف بينش (vision)

بينش, يك تصوير ايده آلي از آنچه كه مي تواند و بايد انجام شود مي باشد رهبر بايد به منظور محك زدن بينش خود به سه سئوال پاسخ دهد.


۱- آيا مسير انتخاب شده, جهت صحيح مي باشد؟ 
۲- آيا اهداف انتخاب شده ، اهداف صحيح مـــي باشد؟ 
۳- آيا زمانها, زمانهاي صحيح مــي باشند؟ (مانينگ و ديگران : 2003, 57)

 
بينش با معنايي كه در دانش سازماني دارد به عنوان توان درك و فهم نامعلوميها به اندازه ماهيتهاي مشخص شده و معلوم تعريف ميشود (اميركبيري:1382, 31) 
بينش, تفاوت ميان يك طرح واضح و پيوسته و يك چيز در هم و بر هم از انگيزه هاي ذي نغمال را شامل مي شود .


بينش, چهارچوب ذهني مشتركي ايجاد ميكند كه بر اساس آن ميتوان آينده را ساخت بنابراين بينش تصور منحصر بفرد و ويژه از آينده است (زالي: 1377, 130) 
بينش, پاسخ لازم را براي سه سئوال كي هستيم؟ چه مي كنيم؟ به كجا مي رويم را ارائه مي دهد (علوي راد:1382, 130) 
بينش اشاره به تصويري روشن و در مواردي تلويحي از آينده دارد كه به افراد نشان مي دهد كه چرا بايد براي خلق آن بسيار كوشش نمايند.

(ايران نژاد پاريزي: 1382, 97)

 

بينش (ديدگاه) , يك تصوير ذهني, عاقلانه و تحقق پذير مي باشد كه به اندازه يك تصور و خيال نامعلوم و يا به اندازه يك هدف و ماموريتي كه تعيين شده است مي تواند ويژه باشد. (امير كبيري: 1382, 31)

 
ضـــــرورت داشتن بينش در مديــــــران 

چشم انداز اشاره به تصويري روشن و در مواردي تلويحي از آينده دارد كه به افراد نشان مي دهد چرا بايد براي خلق آن بسيار كوشش نمايند. در فرايند تحول, يك چشم انداز خوب سه هدف مهم را در بر دارد, نخست اينكه با روشن كردن جهت كلي تحول, مي تواند صدها يا هزاران تصميم مفصل را ساده تر بيان كند. به عنوان مثال گفتن چنين جملاتي كه"ما بايد در چند سال آينده به جاي محل استقرار فعلي خود در جنوب باشيم" دوم اينكه به افراد انگيزه اقدام و كار مي دهد, حتي اگر گامهاي نخستين دردناك باشند, سوم اينكه مي تواند اقدامات افراد گوناگون را حتي اگر هزاران هزار نفر هم باشند, به شيوه اي كاملا سريع و كارآمد هماهنگ كند.


روشن كردن جهت تحول مهم است, چرا كه افراد اغلب مخالف آن هستند, يا اينكه آن را به درستي تشخيص نمي دهند و يا اينكه در مورد ضرورت وقوع تحول ترديد دارند. يك چشم انداز اثر بخش و استراتژيهاي پشتيبان به چنين مسايلي كمك مي كند, مثلا چنين گفته مي شود, جهان در حال تحول است و دلايل متقاعد كننده اي وجود دارد كه مجموعه اين اهداف را مشخص و محصولات جديد را توليد كنيم ( با مالكيت جديد و برنامه هاي كيفيت را دنبال كنيم ) تا به اهداف نايل شويم, هنگاميكه جهت مشخص است ناتواني در تصميم گيري از بين مي رود , بحث و جدلهاي بي پايان در مورد مسائلي از اين قبيل منتفي مي شود : مثلا اينكه آيا اين شركت بايد خريداري شود, بودجه صرف به كارگيري و استخدام نمايندگان فروش بيشتر ميشود , آيا سازماندهي مجدد واقعا لازم است و اينكه آيا توسعه بين الملي به حد كافي سريع است, طرح يك سئوال ساده! آيا كار در مسير چشم انداز قرار دارد؟ ميتواند به ساعتها روزها يا حتي ماهها بحث و جدل خسته كننده پايان دهد. ( ايران نژاد پاريزي: 1382, 98) 

از آنجا كه سازمانهاي امروزي, از افراد متخصص تشكيل شده كه هر كدام در زمينه باريك خود ميتواند اظهار نظر كند, هدف آن بايد مانند بلور شفاف باشد سازمان بايد بر يك هدف متمركز شود در غير اين صورت اعضاي آن دچار سر در گمي خواهند شد و هر يك از اعضا زمينه تخصصي خود را دنبال خواهد كرد تا اينكه آنرا براي يك فعاليت مشترك بكار بندد. همچنين, هر يك از آنها, نتايج را از نظر تخصص خود تعريف كرده و ارزشهاي خود را بر سازمان, تحميل خواهد كرد, تنها يك بينش متمركز و مشترك, اعضاي سازمان را به هم مرتبط كرده و حصول نتايج را ممكن خواهد ساخت, بدون توافق بر سر اهداف و ارزشها, سازمان اعتبار خود را از دست خواهد داد و در نتيجه قادر به جذب افرادي كه براي كارها نياز دارد, نخواهد بود. (مانينگ و ديگران:2003, 20)


"جوواكر" با مطالعه دانش آموزان موفق و ناموفق دريافته است كه رمز موفقيت بسياري از دانش آموزان موفق نه خاستگاه اجتماعي و خانواده مناسب يا هوش بالا, بلكه داشتن چشم اندازي مثبت از آينده بوده است, بر عكس, بسياري از دانش آموزان ناموفق نيز علي رغم هوش بالا و خاستگاه اجتماعي و خانوادگي مناسب به دليل نداشتن تصويري روشن از آينده دچار ناكامي شده اند. اعتقاد بر اين است كه ويژگي مهم انسان داشتن چشم به آينده است و اين راه رستگاري او در بدترين لحظات زيستن بوده است و به تعبير يك ظريق ديگر, از آنجا كه انسان بخشي از هستي خود را در آينده سپري خواهد كرد چه بهتر كه انسانها بر آينده خود توجه داشته باشند و لازم به ياد آوردي است شناسنامه موفقيت ها ي سازمانها و شركتهاي پيشرو نيز با يك چشم انداز مناسب مهر خورده است.(ابيلي و ديگران: 1382, 94) 

براي رسيدن به هدف تمام كارهايتان بايد بر آن هدف متمركز باشد, وقتي چيزي را كه در پي آن هستيد در ذهنتان به تصوير مي كشيد, در حقيقت آن را خلق مي كنيد و تمام ذهنتان را متوجه آن مي كنيد. و اين امر حتي زماني كه مشغول امور ديگر هستيد در مغزتان حضور دارد, اين امر به شما اطمينان مي دهد كه شما هوشيار هستيد و از موفقيت هايي كه به وجود مي آيند, استفاده مي كنيد.


در غياب بينش و ديدگاه شما هميشه با اين خطر مواجهيد كه براي انجام دادن كارها بيش از اندازه در زماني كم تلاش مي كنيد و اين امر موجب مي شود كه سفرتان كاملا به پايان رسد بي آنكه به جايي رسيده باشد. شما قهرمان دنيا نيستيد كه هر كاري را كاملاَ خوب انجام دهيد و به علاوه هر روز فقط 24 ساعت است. انرژي و توانتان را جمع كنيد تا و ظايفتان را به ترتيب و يكي پس از ديگري انجام دهيد اگر چه اين امر كه در پاسخ به هر درخواست پاسخ مثبت وسوسه انگيز و خوشحال كننده است اما اين خط وجود دارد كه كارهايتان متنوع شوند كه تمامشان را سطحي و بدون دقت تمام كنيد . ممكن است بعدها حتي وقت كافي براي خواندن مدارك مربوط به يك جلسه مهم را هم نداشته باشيد. عواقب اين وضعيت اين است كه به هدفتان نايل نمي شويد و كارتان را ناقص انجام مي دهيد . (گودرزي : 1380 ، 28) 

 

بينش آنچه كه بايد باشيم و انجام دهيم را مشخص مي كند و در شناخت مشتريان و نياز هايي كه بايد برطرف شود و توانمندي هايي كه بايد براي رسيدن و اهداف ايجاد شود را مشخص مي كند و آنچه كه براي موفقيت بلند مدت لازم است را تعيين ميكند و مشخص ميكند كه چه چيزي لازم است چه چيزي لازم نيست، چگونه به هدفهاي خود دست يابيم و چگونه دست نيابيم، تجهيزات مورد نياز چه مي باشد را معين مي كند.


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تبيين چالشها و فرصتهای جهانی شدن برای نظام تعليم و تربيت ايران

بازديد: 164

فـــرصتها و تهـــدیدها 
چكيــــده : 
جهاني شدن بعنوان يك فرايند گريز ناپذير در قرن بيست و يكم در ابعاد سه گانه خود (اقتصادي ،سياسي و فرهنگي ) آموزش و پرورش را دستخوش تغيير و تحول مي نمايد ،از اين رو شناسايي ويژگيها و آثار اين فرايند بر آموزش و پرورش (و به عبارتی جهانی شدن تعلیم و تربیت) يكي از وظايف اصلي هر نظام تعليم و تربيت و از جمله نظام آموزش و پرورش ايران مي باشد. در این میان می توان به پيامدهاي اقتصادي جهاني شدن برای نظام آموزش و پرورش از جمله توجه بيشتر بر آموزشهاي فني و حرفه اي و استفاده بيشتر از تكنولوژي اطلاعات ،و پیامدهای بعد سياسي جهاني شدن از جمله كمرنگ شدن نظارت و تسلط دولت و حكومت بر نظام تعليم و تربيت و پیامدهای بعد فرهنگي جهاني شدن از جمله ترویج فرهنگ غرب و كمرنگ شدن ويژگيهاي بومي و به مخاطره افتادن هويت ملي و ارزشهاي ديني در برنامه های درسی مدارس اشاره کرد. از طرفی می توان به برقراری ارتباطات فرهنگي بيشتر و شناخت ساير فرهنگها به عنوان فرصتهای پیش روی تعلیم و تربیت اشاره کرد. بنا براین ديدگاه جهاني شدن فرصتها و چالشهايي را برای نظام تعليم و تربيت به طور عام و برای ایران بطور خاص پدید می آورد. كه با بهره گيري از اين فرصتها و با شناخت بهتر چالشها مي توان به حفظ ميراثهاي فرهنگي و اعتلاي نظام تعليم و تربيت در راستاي جهاني شدن پرداخت .تبیین و تحلیل این فرصتها و تهدید ها از جمله اهداف این مقاله است. 

مفهــــــوم شناســـی جهانــــی شدن:

 روند تحولات در قرن بيستم در دهه 1970 ميلادي وارد مرحله جديدي شد و در اواسط دهه 1980 تقريباً در تمامي زمينه ها نشان خود را بر جاي گذاشت.در دهه 1980 براي اشاره به اين دگرگوني ها مفاهيمي چون جامعه صنعتي و فرامدرن (پست مدرن ) به كار مي رفت ، اما در دهه 1990 ميلادي مفهوم جهاني شدن رايج گرديد و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبديل شد. به گونه اي كه امروزه همه چيز با رجوع به اين مفهوم مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار مي گيرد.

در ظاهر امر ، جهاني شدن يعني ره سپردن تمامي جوامع به سوي جهاني وحدت يافته كه در آن همه چيز در سطح جهاني مطرح و نگريسته مي شود . اما در واقع، جهاني شدن به معناي آزادي مطلق كسب و كار ، برداشته شدن تمامي موانع برای جريان يافتن سهل و آسان سرمايه و نفوذ آن در تمامي عرصه ها و حركت روان اطلاعات ، امور ماليه ، خدمات و بالاخره تداخل فرهنگ ها آنهم به سوي يكسان شدگي و يكدستي است که تمامي اين امور در مقياسي جهاني رخ مي دهد (ايران زاده , 1380,ص16 ) .

در علم معاني بيان جهاني شدن فرايند كوتاه كردن فاصله ها ،تغيير در تجارب زماني و ارائه امور با ماهيت جهاني است .((RIZVI,2000.p.59 به عبارت ديگر هر گونه رويداد فني ، روانشناختي ، اجتماعي، اقتصادي يا سياسي كه گستردگي منافع ورويه ها را وراي قلمروهاي جا افتاده تقويت نمايد هم منشا وهم مبين فرايندهاي جهاني شدن است.(صادقي ،1378.ص .43)كه با اين ملاحظات مي توان جهاني شدن را از واژه هايي چون يكپارچگي جهاني ,عموميت , غربي سازي ومحلي كردن متمايز دانست (اختري, 1378.ص.124) .

جهاني شدن، مرزها و هويتها را كمرنگ تر ميكند ،به مردم، كالاها ، اطلاعات ، عادتها ، هنجارها و نهادها توجه می کند و به مرزها اجازه جابه جايي ميدهد .از آنجا كه نمي توان مرزهاي نفوذناپذيري درمقابل اشاعه انديشه ها و كالاها ايجاد كرد بنابر اين جهاني شدن در بلند مدت به هر حال استيلا خواهد يافت ،پويشهاي مرزگشاي جهاني شدن دقيقا به اين دليل بارزتر ميشود كه طي دهه هاي گذشته گسترش فراوان امكانات ،منافع و بازارها زمينه بالقوه رواج عالمگير آنها را فراهم ساخته است .انقلاب كشاورزي و بعدازآن دگرگونيهاي عصر صنعتي و فرا صنعتي در شمار منابع اصلي تقويت كننده فرايند جهاني شدن هستند.

شكي نيست كه وجه اصلي جهاني شدن و آنچه مايه موافقت و مخالفتها است وجه اقتصادي آن است و از اين رو به جا است كه ابتدا با سرچشمه هاي اقتصادي آن آشنا شويم. جهاني شدن در واقع بخشي از فرايند تاريخي تكامل اجتماعي است و به زعم عده اي ناشي از ماهيت و ذات رشد سرمايه، تلاش براي بقاء و كسب بازارهاي جديد و سود آور و نياز به صدور سرمايه از بازارهاي اشباع شده به بازارهاي بكر و بلقوه مي باشد كه اين انتقال سرمايه تبعات مثبت و منفي بسياري براي كشورهاي عقب مانده ودر حال توسعه دارد ،به طور كلي ميتوان گفت مبناي اقتصادي جهاني شدن نئو ليبراليسم اقتصادي است (قاسمي ،1380.ص.53) .


جهاني شدن جنبه هاي واضح سياسي هم دارد. جهاني شدن در بعد سياسي باعث رشد عملكرد هاي فرا ملي ,رشد محلات و شهرهاي جهاني كه عملكردهاي جهاني را ايجاد مي كند ,كاهش اثر ابزارهاي سياسي حكومت , كاهش اقتدار حكومت و بطور كلي پيدايش فضاي سيا سي جديد است . در بعد فرهنگي و اجتماعي كه عمده ترين وجه تعارض وتقابل در فرايند جهاني شدن است مهاجرت و فرار مغزها افزايش مي يابد كه اين عامل باعث تغيير شكل جمعيت شناختي كشورهاي جهان مي شود.البته جهاني شدن فرهنگ اصطلاح تأويل پذيري است كه از آن تعبيراتي متفاوتي ارائه شده است.يعني ميان كساني كه به مساله جهاني شدن فرهنگ پرداخته اند اتفاق نظر وجود ندارد عده اي آن را پديده اي محتوم دانسته و نظر داده اند كه دير يا زود بايد در برابر آن سر تسليم فرود آورد و پذيراي آن شد برخي ديگر گفته اند كه جوامع در قبول يا رد آن آزادند واختيار دارند كه درباره آن تصميم بگيرند.


آنهايي كه جهاني شدن را امري جبري دانسته اند اظهارداشته اند كه جهاني شدن به اقتضاي تحولات اقتصادي ، سياسي ، علمي و گسترش ارتباطات در عصر حاضر رخ نموده است و كشورها لاجرم بايد خود را با آن هماهنگ سازد براساس چنين برداشتي بايد پذيرفت كه فرهنگي خاص , سلطه خود را بر اخلاق ، هنر ، اقتصاد ، سياست و نيز رفتارهاي فردي و جمعي انسانها اعمال خواهد كردو جهان سرانجام صاحب فرهنگي يكسان خواهدشد. اما كساني كه از جهاني شدن تفسيري سلطه جويانه ندارد براين باورند كه جهاني شدن به معني سيطره يك فرهنگ خاص برجهان نيست بلكه چون انسانها همگي عضو جامعه جهاني هستند , بايد به مسائلي كه جامعه جهاني با آن دست به گريبان است بيانديشند و براي رفع تنگنا ها و دشورايهايي كه بشريت با آن روبروست همكاري كنند اينان ضمن قبول كثرت گرايي فرهنگي به عنوان يك واقعيت , گفتگوي ميان تمدنها ، تفاهم فرهنگي ، دستيابي به ارزشهاي مشترك ،احترام متقابل ، مشاركت بين المللي و نيز شكيبايي را تجويز مي كنند درهمين زمينه عده اي گفته اند كه شكل گيري فرهنگ جهاني به افول اضمحلال فرهنگهاي ملي ومنطقه اي نمي انجامد.

زيرا فرهنگهاي بومي داراي نظام ارزشي قدرتمندي هستند وفرهنگ جهاني نمي تواند اين فرهنگها را در خود هضم كند اگر فرهنگي درحال افول است علت آن به ضعف دروني آن فرهنگ مربوط مي شود تا به ظهور يك فرهنگ جهاني( محسن پور , 1379). به هر ترتيب جهاني شدن در بعد فرهنگي داراي تاثيرات بسيا رمهمي است كه هر جامعه و فرهنگي جهت حفظ و ارتقا ي خود در ميان ساير فرهنگها بايد آنها را شناخته تا بتواند از جهاني شدن به عنوان يك فرصت بهره گيرد. از جمله اين اثرات مي توان به رشد تفاهمات بين المللي، افزايش ارتباطات و اطلاعات در سطح جهاني ,كمرنگ شدن اثرات فرهنگ بومي و افزايش تاثير فرهنگهاي غير بومي اشاره کرد.

بطور كلي با توجه به ابعاد مختلف جهاني شدن وتغييرات سياسي ،اجتماعي،اقتصادي ناشي از آن كشورهاي مختلف جهان براي سازگاري با تغييرات حاصل از روند جهاني شدن بايد دست به ابتكار عمل بزنند آنها با پيش بينيها و تخمينهاي خود برخورد با آسيبهاي احتمالي پيش رو را هر چه بيشتر كاهش داده و ورود به كوران جهاني شدن را تا حد امكان نرم وروان می سازند ،اين سازگاريها در سه سطح فرا ملي ،ملي وفردي بايد لحاظ شود. درسطح فرا ملي بايد به توسعه يك نوع كنترل جهاني به منظور حل مسائل ومشكلات جهاني رو كرد،در سطح ملي دولتهاي محلي جايگاه و برنامه ويژه اي را بايد داشته باشند و نهايتا درسطح فردي مي بايست توجه داشت كه مشكلات موجود داراي همبستگي بالايي با آموزش و پرورش هستند. به بيان ديگر آسيبهاي فردي جهاني شدن ناشي از نداشتن منابع آموزشي كافي ونيز نداشتن آگاهي و دانش لازم براي راه حلهاي بالا بردن امنيت فردي است (سليمي ،1379.ص.14) .

البته تغییر و اصلاح آموزش و پرورش منطبق با منطق جهانی شدن نیازمند اقداماتی است که خود دال بر تاثیر پذیری آموزش و پرورش از جهانی شدن است، از جمله: اصلاح هدفهای کلی و هدفهای عینی در برنامه درسی، بسط محتوای آموزش جهانی به آن اندازه که در برنامه درسی منعکس شود،تقاضا برای برنامه درسی آموزش جهانی برای گروههای درون مدرسه ای و گروهای اجتماع بیرونی Hendrix.1998.p.28) )،حرکت به سوی یادگیری مادام العمر برای همه،حرکت به سوی آموزش از راه دور و یادگیری پراکنده و حرکت به سوی نهادینه کردن استفاده از شبکه های ارتباطی در آموزش و پرورش( 145.p.2000.Brunne ). 

جهانـــی شدن و آمـــوزش و پـــرورش(فـــرصتها و تهدیـــدها) :

جهاني شدن در ابعاد سه گانه خود آموزش و پرورش را تحت تأثير قرار مي دهد . در بعد اقتصادي با گسترش ديدگاههاي نئو ليبراليسمي(15.p.1999.Delong) باعث خصوصي سازي مدارس, قطع هزينه هاي عمومي درجهت تجهيز مدارس و باعث خود گرداني اقتصادي مدارس و نهايتا آموزش و پرورش مي شود .تربيت افرادي كه بتوانند به دنبال سود فردي خود باشند محوريت مي يابد ودر همين راستا آموزشهاي فني و حرفه اي اهميت بيشتري پيدا مي كند. در بعد سياسي با كمرنگ شدن نقش حكومتهاي ملي ـ محلي وايجاد حكومت جهاني واحد ،تناسب بین اهداف ومحتوا و روشهاي تربيتي با نیازهای جامعه محلي- ملی در کاهش می یابد و آموزشها شكل غير بومي وجهاني يافته و باعث جهت گيري نظام تعليم و تربيت به سمت تربيت شهروند جهاني مي گردد .البته با توجه به رشد عملكرد هاي فرا ملي در نتیجه جهانی شدن، شناخت ساير فرهنگها و زبانها ضرورت مي يابد .

بعد ديگر جهاني شدن يعني بعد فرهنگي با توجه به آنچه قبلا ذكرشده مهم ترين ومؤثرترين بعد از نظر تأثيرگذاري بر نظام آموزش و پرورش مي باشد. جهاني شدن باعث نفوذ ارزشهاي فرهنگها ساير جوامع در جامعه مي شود . همچنين رشد پديده مهاجرت باعث ايجاد كلاسهاي چند فرهنگی و اهميت يافتن ياد گيري براي با هم زيستن و استلزامات خاص آن كه شامل يادگيري شناخت خويشتن , قائل شدن احترام براي ديگران و آموختن حس مسئو ليت و همكاري با ديگران است، مي گردد .

آموزش وپرورش دركشور ما به عنوان يك جامعه اسلامي براي مواجهه با اين فرايند اجتماعي، سیاسی و فرهنگی وظايف مهمي را به عهده دارد تا بتواند فرهنگ قومي و مذهبي خود را حفظ نمايد. اين مقاله به تبيين فرصتها و چالشهاي ناشي از جهاني شدن براي آموزش و پرورش ايران پرداخته می پردازد و از آنجا كه آموزش و پرورش بيشتر جنبه فرهنگي ـ اجتماعي دارد، علاوه بر بررسي ابعاد سياسي و اقتصادي بيشتر بر ابعاد فرهنگي جهاني شدن تاكيد می شود، تا با روشن شدن فرصتها و چالشهاي ناشي از اين فرآيند بتوانيم به شيوه هاي درست حفظ فرهنگ و ارزشهاي اسلامي دست يابيم. بنابراين اين مقاله در صدد پاسخ گويي به سئوالات ذيل مي باشد : 


۱- فرصتها ي ناشي از پديده جهاني شدن براي نظام تعليم و تربيت جمهوري اسلامي ايران کدامند؟ 
۲- تهديدهاي پديده جهاني شدن براي نظام تعليم و تربيت جمهوري اسلامي ايران کدامند؟

 
در پاسخ به سئوال اول مي توان به فرصتهايی که جهانی شدن برای تعلیم و تربیت بوجود می آورد به شرح زير اشاره كرد :


۱- استفاده از جدیدتـــرین اطلاعات در آمـــوزش و پـــرورش ايـــران:

دانش‌آموزان‌ قرن‌ بيست‌ و يكم‌ عضو جامعه‌ سازمان‌ يافته‌اي‌ هستندكه‌ نيازمند آموزش‌ مهارت‌هاي‌ سازماندهي‌ گروههاي‌ رسمي‌ و غير رسمي‌ در راستاي‌ رشد درك‌ فناوري‌ و بهره‌گيري‌ از آن‌ در تنظيم‌ خط‌ مشي‌ها و سياست‌هاي‌ آموزشي‌ مي‌ باشند. شهروندان‌ آتيه‌ نيازمندند كه‌ برنامه‌ زندگاني‌ خودشان‌ را با خط‌ مشي‌هاي‌ نوگرايانه‌ از يك‌ سو و رعايت‌ اصول‌ ارتقاي‌ كيفيت‌ يادگيري‌، كمك‌ به‌ ايجاد برابري‌ آموزشي‌ و اعتلاي‌ اثر بخشي‌ از سوي‌ ديگر هماهنگ‌ نمايند.

شهرونداني كه توانايي تهيه لوازم مربوط به اينترنت را دراختيار دارند، به راحتي مي‌توانند اطلاعات روزآمد را از آن سوي جهان دريافت دارند ودر همان حال اطلاعاتي نو توليد كرده و در اختيار مخاطبان خود قرار دهند. رسانه‌هاي الكترونيك جديد مرزها را شكسته است اطلاع‌رساني به شيوة جديد سبب شكستن انحصار رسانه‌هاي داخلي شده و افراد را قادرمي‌سازد منبع اطلاعاتي خويش را تعيين كنند. و با افزايش سرعت اطلاع رساني و استفاده بيشتر از تكنولوژي پيشرفته ارتباطات باعث ايجاد فرصتهاي بيشتر و مناسب تر جهت رسيدن آموزش و پرورش ايران به اهداف خود مي باشد .(كرمي پور ،1381.ص.52).


۲- اهميت يافتن اصل اخلاقي همكاري و تفاهم به عنوان هدف اصلي در تعليم و تربيت:

از آنجا كه در روند جهاني شدن ارتباطات گسترش مي يابد و افراد از سراسر دنيابا يكديگر ارتباط برقرار مي كنند و بيشتر در معرض شناخت و ارتباط با ساير افراد جهان قرار مي گيرند لذا تفاهمات بين المللي ضرورت مي يابد و يادگيري براي با هم زيستن به عنوان يك هدف مهم در آموزش و پرورش در مي آيد.يادگيري براي با هم زيستن مستلزم يادگيري چگونگي ابراز خويشتن و برقراري ارتباط به شكلي موثر با ديگران است ، و نيز به معناي آموختن حس مسئوليت و سهيم كردن ديگران و مستلزم يادگيري همكاري با ديگران است از اين رو شناخت ساير فرهنگها و نحوه ارتباط با آنها ضرورت مي يابد و مي تواند به عنوان فرصتي در دست آموزش و پرورش ايران قرار مي گيرد .(يونسكو،1378،ص100)


۳- آمــــوزش الكتـــــرونيكــــــي (e-learning)

آموزش الكترونيكي، تصويري از تكامل آموزشهاي مشاركتي و شخصي در مقايسه با آموزش سنتي است .همچنان كه تجارت الكترونيكي شكل توسعه يافته تجارت در مقايسه با تجارت سنتي است .اين نظام آموزشي به دليل داشتن امتيازات زياد ميتواند ضرورت اجتناب ناپذير و يك راه حل منطقي براي نظام آموزشي باشد.

از جمله نكات مثبت اين نوع آموزش مي توان به رشد كيفيت آموزش و پرورش ,كاهش هزينه ها و امكان پذير شدن آموزشها و ايجاد مدارس مجازي اشاره کرد كه همه اين موارد باعث افزايش راندمانهاي آموزشي خواهد شد.(سعادت،1382.ص.89).آموزش و پرورش جمهوری اسلامی نیز می تواند از این امکان جدید آموزشی به عنوان یک فرصت مناسب برای بهبود کیفیت خود بهره گیرد.شکستن مرزهای زمانی و مکانی Coghburn.2003.p.123))از خصایص آموزشهای الکترونیکی است که خود فوایدی را نصیب نظام آموزشی ما می نماید، از جمله گسترش فعالیتهای آموزشی همزمان در کشور،انتقال سریع اطلاعات در تمامی مدارس به صورت online ،حذف روشهای کم بهره آموزشی(روشهای سنتی معلم محور). 

 

۴- شکافــت حلقـــه های بستـــه دانـــــش

شاید بتوان یکی از ثمرات مفید و فرصت ساز جهانی شدن برای تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی را شکافتن مرزها و حلقه های بسته دانش و اصلاح زوایای معرفت شناختی آن دانست.

یکی از محدودیتهایی که دانش آموزان در نظامهای آموزشی دنیا از جمله ایران با آن مواجه هستند، عرضه الگوریتمی و هندسی دانش و اطلاعات به آنهاست، آنگونه که سرشت نظام آموزشی یک کشوراقتضا می کند.البته اگر چه این یک حقیقت مسلم و حق مفروض برای نظامهای آموزشی هر کشوری است که دانش آموزان را مطابق آرمانهای خود تربیت نماید، اما این به معنی هندسی کردن و محدود کردن نظام عرضه اطلاعات نیست.

ورود به دنیای فراخ معرفتی از جمله نیازهای طالبان معرفت در عصر کنونی است که خود پیشرفتهای عظیمی را در پی خواهد داشت و این همان فرصتی است که جهانی شدن در اختیار نظام آموزشی ما می گذارد.به عبارت دیگر جهانی شدن نظام عرضه هندسی و الگوریتمی اطلاعات(عرضه اطلاعات در مسیرهای از قبل مشخص ، ثابت و تعریف شده) را به نظام عرضه دیالکتیکی اطلاعات تبدیل می کند. 
و نيز در پاسخ به سئوال دوم(تهدیدها) مي توان گفت در راستاي جهاني شدن با توجه به گسترش نئوليبراليسم، آموزش وپرورش از حالت ارزشي وديني خارج شده ونقش اخلاقيات دینی درتدوين اهداف و محتواي آموزشي كمرنگ مي شود و همچنين باعث تضعيف هويت و فرهنگ ملي مي گردد.از جمله این تهدیدها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

۱- تک فـــــرهنگــــي شدن و تضعیف فـــرهنگهاي بومــــي :

هويت‌ ملي‌ كه‌ منتج‌ از مفهوم‌ هويت‌ مي‌باشد آن‌ ويژگي‌ است‌ كه‌ ملت‌ها را قابل شناسايي‌ مي‌كند. هويت‌ ملي، ابزاري‌ براي‌ تفكيك‌ يك‌ ملت‌ از ملت‌ ديگر با تكيه‌بر آگاهي‌ مشترك‌ حول‌ مفهوم‌ يا مفاهيم‌ تعريف‌ شده‌ جمعي‌ است‌ و تا زماني‌ كه‌آگاهي‌ مشتركي‌ براي‌ تفكيك‌ خود از ديگري‌ به‌ وجود نيايد، هويت‌ ملي، امكان‌شكل‌گيري‌ ندارد .در ارتباط با مقوله جهاني شدن مسئله نگران كننده ،رشد تك فرهنگي (monoculture) است ، فرهنگي كه از سوي رسانه هاي جهاني غرب و شبكه هاي روابط عمومي آنها تبليغ مي شود ،فرهنگي كه به مردم ديكته ميكند كه چه بپوشند ،چه بخورند ،چگونه زندگي و چگونه فكر كنند (yang,2002,p14). 

۲- تهدید روندهــــای مـــربوط به تربيت دينــي در ايــــران :

در جوامع‌ اسلامي‌ باورهاي‌ ديني‌ و نظام‌ ارزشي‌ اسلام‌ بخش‌ مهمي‌ از هويت‌ مسلمانان‌ را شكل‌ مي‌دهد. اين‌ هويت‌ خواه‌ناخواه‌ در درون‌ مرزهاي‌ اعتقادي‌ و ديني‌ تعريف‌ مي‌گردد و نوعي‌ خط كشي‌ و مرزبندي‌ بين‌ خود و بيگانه‌ را مطرح‌ مي‌سازد. هر چند تفاسير و قرائت‌هاي‌ مختلف‌ از اسلام‌ در اين‌ زمينه‌ داراي‌ تفاوت‌هاي‌ جدي‌ است‌ اما اين‌ تفاوت‌ها صرفا پررنگ‌شدن‌ يا كم‌رنگ‌شدن‌ مرز خودي‌ و بيگانه‌ را نشان‌ مي‌دهند، هر چند در اصل‌ اينكه‌ بالاخره‌ دين‌ و باورهاي‌ اسلامي‌ بخشي‌ از هويت‌ جوامع‌ اسلامي‌ را تشكيل‌ مي‌دهد اجماع‌ نظر وجود دارد. با پذيرش‌ اين‌ نكته‌ هر چند تفسير پلوراليستي‌ مطلق‌ از اسلام‌ را اتخاذ نماييم.

باز هم‌ نوعي‌ تعارض‌ با هويت‌ مطرح‌ در فرايند جهاني‌ شدن‌ و زدودن‌ مرزهاي‌اعتقادي‌ و مذهبي‌ جوامع ‌داريم و احتمالا چالش‌آورترين‌ بخش‌ جهاني‌ شدن‌ نسبت‌ به‌ اسلام‌ و انديشه‌ ديني، خود فرهنگ‌ و انديشه‌ است. اين‌ امر ناشي‌ از نقش‌ زيربنايي‌ فرهنگ‌ نسبت‌ به‌ ديگر ساختارهاي‌ اجتماعي‌ است‌ و از سوي‌ ديگر بخش‌ مهمي‌ از فرهنگ‌ متشكل‌ از نظام‌ ارزشي، هنجارها و باورهاي‌ ديني‌ جامعه‌ است(براندا،1379،ص177). ،بنابراين‌ آموزش و پرورش در جهت‌ استقرار تربيت‌ اسلامي، ابتدا علايق‌ ايدئولوژيك‌ پنهان‌ در مواد آموزشي، روش‌هاي‌ تدریس، عناصر فضاهاي‌ آموزشي‌ و به‌ تعبيري‌ برنامة‌ پنهان را شفاف‌ ساخته و سپس‌ بر مبناي‌ ارزش‌ها و اصول‌ اسلامي‌ آنها را در جهت‌ علايق‌ ايدئولوژيك‌ اسلامي‌ متحول‌ می سازد و به‌ تدوين‌ نظام‌ جديدي‌ از تربيت‌ ديني‌ اقدام‌ می نمايد. ناگفته‌ پيداست‌ كه‌ گرچه‌ اين‌ امر مستلزم‌ صرف‌ هزينه‌هاي‌ فراوان‌ مادي‌ و انساني‌ براي‌ برنامه‌ريزي‌ و اجراست‌ ولي‌ گريزناپذير است(باقري،1374،ص177). 

۳- تاثيــــر بـــــــر زبان و آمــــوزش آن:

يكي از مواردي كه در بحث پيامد‌هاي وسايل الكترونيكي بايد آن را جدا از مباحث ديگر فرهنگي، به طور مجزا مدنظر قرار داد، زبان است. در رسانه‌هاي الكترونيكي جديد، غالباً زبان انگليسي سلطه دارد و مي‌خواهد خود را به همة (فرهنگ) كشورها از جمله ايران تحميل كند. نفوذ و گسترش زبان انگليسي از طريق تلويزيون‌هاي ماهواره‌اي و اينترنت در جاي خود مي‌تواند مهم‌ترين تهديد عليه زبانهای ملی و محلی قلمداد شود(123.p.Hinchcliff.2000).

از آنجا كه تمامي كانالهاي ارتباطي دنيا و رسانه هاي جهاني تنها به چند زبان خاص تعلق دارد و ساير زبانها براي ارتباط برقرار كردن به افراد مختلف در گوشه و كنار دنيا ملزم به برقراری ارتباط با اين زبانها هستند، لذا اين مهم مي تواند تهدیدهای عمده اي را براي زبانهاي ديگر از جمله زبان فارسي ايجاد نمايد به طوريكه به مرور كارايي خود را از دست داده و رو به زوال نهد از اين رو برنامه ريزان خصوصا سازمانهاي آموزشي بايد تلاش بيشتري را وقف اين مهم نموده تا زبان فارسي نيز جايگاه خود را بيابد و كاربردهاي بيشتري داشته باشد . 

۴- آمــــوزشها و كلاسهــــــاي چند فــــرهنگــــي :

شيوة جديد اطلاع‌رساني به نوبة خود سبب آگاهي‌هاي جديد شده و انسان‌هاي نو مي‌آفريند. اطلاعاتي كه در عصر دوم رسانه‌‌ها توليد و عرضه مي‌شود، غالباً مخاطبان فراملي و بين‌المللي دارد. انسان‌هاي بي‌شماري با “ديگران” و “غريبه‌ها” ارتباط برقرار كرده و تبادل اطلاعات مي‌كنند. به همين جهت اين شيوه اطلاع‌رساني فرهنگ خاصي (جهاني‌ و غربي) را ترويج مي‌كند و مخاطبان (مصرف‌كنندگان) اندك‌اندك بيش از آن كه خود را متعلق به قوم، فرهنگ و كشور خاصي بدانند، خود را انساني با تابعيت جهاني و بين‌المللي خواهند ناميد.

در همين راستا مهاجرت به كشورهاي مختلف زياد شده و اين پديده هر چند باعث شناخت بيشتر ساير فرهنگها و آشنايي بيشتر انها مي شود ولي چالشي را به عنوان آموزش ,مدارس و كلاسهاي چند فرهنگي ايجاد مي نمايد كه خود اين مطلب مي تواند مشكلاتي چند براي آموزش و پرورش ايجاد نمايد. از جمله نياز به معلميني توانا و آشنا با زبان و ويژگيهاي فرهنگي ساير كشورها و برنامه ريزيهايي جهت كاهش مشكلات ناشي از اين سبك آموزش مي باشد .همچنين اين گونه آموزشها كيفيت را در نظام آموزش و پرورش كشورها تحت الشعاع قرار مي دهد .هویت که یک مقوله فرهنگی ملی و محلی(local and national) است،به یک مقوله جهانی تبدیل می شود که این تبدیل خود محصول حضور در کلاسهای چند فرهنگی( multi –cultural classroom) است. 

نتیجـــه گیـــــــــــــــری :

از آنچه در اين مقاله آمده مي توان چنين استنباط نمود كه نظام آموزش و پرورش ايران همگام با ساير نظامهاي آموزشي دنيا در معرض فرايند جهاني شدن قرار گرفته و مي گيرد از اين رو بايد تلاش نمايد تا از فرصتهايي كه جهاني شدن پيش روي آموزش و پرورش جوامع قرار مي دهد، استفاده نموده و تدابيري جهت كاهش آثار منفي آن بيانديشد، تا بتواند علاوه بر حفظ ميراثهاي فرهنگي و ساير ويژگيهاي بومي ، ويژگيهاي فردي رانیز در دانش آموزان رشد داده و هم زمان آنها را به شناخت جهان و ساير فرهنگها قادر سازد . 

منابــــــــــع فـــارســـــی:

۱- ايران زاده ,سليمان .جهاني شدن و تحولات استراتژيك در مديريت و سازمان ,مركز آموزش مديريت دولتي ,1380. 
۲- باقري, خسرو ، تربيت‌ ديني‌ در برابر چالش‌ قرن‌ بيست‌ويكم، مجموعه‌ مقالات‌ تربيت‌ اسلامي، ج‌ 3، قم، مركز تربيت‌اسلامي، 1379. 
۳- براندا, واتسن.تدريس‌ مؤ‌ثر تربيت‌ ديني، ، ترجمه‌ و تلخيص‌ بهرام‌ محسن‌پور، مجموعه‌ مقالات‌ تربيت‌ اسلامي‌ شماره‌ 3، قم، مركز تربيت‌ اسلامي‌ 1379. 
۴- صداقت، پرويز, سرگذشت‌ جهاني‌شدن‌ و زمينه‌هاي‌ آن‌ ماهنامه‌ بورس، ارديبهشت‌ 1379. 
۵- قاسمي ، علي حسين ، جهاني شدن ، بايدها ونبايدها . سمينارجهاني شدن واطلاع رساني . دانشگاه فردوسي مشهد . پاييز 1380. 
۶- كرمي پور ,محمد رضا .آموزش متناسب با عصر اطلاعات .تكنولوژي آموزشي .فروردين 1381. 
۷- محسن پور، بهرام . نقش تعليم وتربيت دربرخورد با جهاني شدن فرهنگ مدرنيته ، فضاي علمي پژوهشي جلد هشتم . شماره 3و4 ، پاييز و زمستان 1379. 
۸- يونسكو. ملبورن، آموزش وپرورش براي قرن 21. گروه مترجمان ، تك نگاشت 27 

 

منابـــــــــع انگلیســــــــی :

1-Brunner.j(2000)Globalization and the future of education.Santiago.Chile. 
2-Delong.B(2002)Globalization and Neolibralism.New york. 
3-Coghburn.D(2003)Globalization,knowledge,education and training in the information age.London. 
4-Hendrix.J(1998)Globalizing the curriculum.the clearinghouse.proquest education journals.london. 
5-Hinchcliff, John (2000)Cross-Roads of the New Millennium. Proceedings of the Technological Education and National Development (TEND) Conference 2nd, April 8-10, , Abu Dhabi, United Arab Emirates. 
6- Young.T (2001) Interreligious and intercultural Dialouge In The Mediterian Area During a period of globalization, prospects. 
7- Rizivi , fazal.(2000) Globa liza tion and education.Educational theory . vol 50 . 


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

هوش هيجانی را بشناسيم

بازديد: 123

يكي از پديده‌هايي كه در دهه اخير مورد استقبال زيادي قرار داشته است، پديده‌ هوش هيجاني بوده است، كه دليل اين امر توانايي فرضي هوش هيجاني بالاتر در حل بهتر مسائل، كاستن از ميزان تعارضات بين آنچه كه انسان احساس مي‌كند با آنچه كه فكر مي‌كند يا همان تقابل قديمي «عقل» و «دل» و مشاهده زندگي شاد و موفقيت‌آميز كساني بوده كه از تحصيلات عالي برخوردار نيستند ولي به دليل هوش هيجاني بالا به اين خوشبختي دست يافته‌اند. پژوهش‌هاي متعددي نشان داده كه هوش هيجاني مي‌تواند سبب افزايش ميزان سلامتي، رفاه، ثروت، موفقيت و عشق و شادي گردد.

 

مــــولفه‌های هــــــوش هيجانـــــی

هرچند هوش هيجاني با هوش شناختي IQ ارتباط دارد ولي از لحاظ مفهوم نظري و عملكرد، كاملا با آن تفاوت دارد. مولفه‌هاي هوش هيجاني به قرار زير است:

  • درون فـــردي: شامل خود شكوفايي، استقلال و خود آگاهي عاطفي.
  • بين فـــردي: همدلي و مسئوليت اجتماعي.
  • ســـازگــــاري: شامل توان حل مسايل و آگاهي به واقعيت.
  • مديــــريت استــــرس: شامل كنترل تكانه‌ها و تحمل فشارها.
  • خلــق و خــــوي: شامل شادكامي و خوش بيني.

همانگونه كه از اجزاء هوش هيجاني مشخص مي‌گردد،اين مفهوم مي‌تواند زمينه ساز پيشرفت شغلي، رضايت در روابط فردي و... باشد كه در اين مقاله به ارتباط EQ با پيشرفت تحصيلي در سطوح بالاتر مي‌پردازيم.

 

در تعيين سهم عوامل مربوط به موفقيت تحصيلي تنها 20% به IQ اختصاص يافته است كه اين ميزان براي دانشجوياني كه در مقاطع بالاي تحصيلي قرار داشته و رشته تحصيلي خوبي نيز دارند، حتي به مقادير پايين‌تري نيز تنزل مي‌يابد. پس نقش عوامل انگيزشي، هيجاني و بين فردي در پيشرفت تحصيلي در اين گروه از دانشجويان كه همگي از هوش عملكردي بالايي برخوردارند بسيار مهم خواهد بود.

 

نكته حائز اهميت ديگر آن است كه اصولاً هوش شناختي يا IQ را نمي‌توان چندان تغيير داد ولي هوش هيجاني EQ قابل تغيير، اصلاح و ارتقاء مي‌باشد. پس شناخت EQ يك استفاده كاربردي نيز خواهد داشت.

 

پژوهش‌هاي اخير نشان داده است كه بر خلاف نظر اغلب فلاسفه و روانشناسان شناخت وعاطفه مستقل از يكديگر نيستند. تجارب عاطفي ما به نحوي با ذخيره‌سازي و بازيابي اطلاعات پيرامون ما مربوط است. حالات خلقي ما تاثير عميقي بر اطلاعاتي كه به ذهن مي‌سپاريم يا مورد توجه قرار مي‌دهيم و شيوه‌اي كه به موقعيت‌هاي اجتماعي واكنش نشان مي‌دهيم، دارد در نتيجه به عنوان يك اصل كلي در اين ديدگاه مي‌توان گفت:

 

عاطفــه خوب ـــــــــــــــ تفكــر خوب

 

هنگامي كه احساس خوبي داريم، دنيا را با عينك خوش بيني مي‌بينيم و بر عكس. عملكرد عاطفي بر كاركرد عصبي ـ روانشناختي فرد نيز تاثير مي‌گذارد. وقتي خوش خلق هستيم، خاطرات خوب را به ياد مي‌آوريم و وقتي افسرده هستيم خاطرات بد اتوماتيك‌وار به ذهن وارد مي‌شوند.

 

هر چقدر هوش عاطفي فردي بالاتر باشد، به نقش و تاثير عواطف بر كنش‌ها و رفتارهايش آگاه‌تر است و سعي مي‌كند متناسب با موقعيت بهترين عاطفه را در خود ايجاد كند تا بهترين نوع تفكر و حل مسئله را انجام دهد. فردي كه EQ بالا دارد مي‌داند كه چگونه تاثير منفي هيجانات را بر تفكر خود اصلاح نمايد.

 

امروزه بين يادگيري، امتحان دادن و نمره گرفتن با آنچه كه لازمه زندگي مدرن و روابط پيچيده بين فردي كنوني است، تفاوت زيادي قايل شده‌اند. همه ما انسان‌هايي را مي‌شناسيم كه در ظاهر از تحصيلات بالايي برخوردارند و نمرات درخشاني گرفته‌اند ولي در عمل و صحنه اجتماع ومسئوليت، بسيار شكننده و داراي زندگي نه چندان خوب و حتي گاه بسيار ملالت بار هستند. واقعيت هوش هيجاني و مولفه‌هاي آن در اين زمينه نيز مي‌تواند پاسخگوي بسياري از چراها باشد، مثل اينكه چرا يك مهندس تحصيل كرده نمي‌تواند با همسر خود زندگي شادمانه‌اي داشته باشد؟ چرا يك شاگرد اول دانشگاه نمي‌تواند در كنكور كارشناسي ارشد موفق شود؟

 

نتيجــــــه گيــــــــــــــری:

هوش هيجاني به عنوان يك پديده مورد توجه نه تنها حاوي جنبه تئوريك روانشناختي است، بلكه در ميدان عمل با ارتقاء آن مي‌توان براي بسياري از مشكلات نهفته زندگي پاسخ‌هاي مناسبي يافت. امروزه مقالات، كتاب‌ها وگارگاه‌هاي آموزشي متعددي در رابطه با EQ تدوين مي‌گردند كه همگي تلاشي است بر نشان دادن راهكارهاي نو در مقابله با مشكلات فردي و بين فردي در جوامع پيچيده كنونی.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

آموزش و پرورش اثر بخش چیست؟

بازديد: 333
آموزش و پرورش اثر بخش ناظر بر يك دردمندي، دغدغه و چالش دروني متعهدانه به كاركرد و عملكرد آموزش و پرورش كشور است؛ كه علاوه بر كارآمدي (ميزان استفاده از منابع) به اثربخشي (ميزان دستيابي به اهداف) اهميت بسيار مي دهد. اين موضوع بر پايه سؤال اصلي زير است:
«چرا عملكرد نظام آموزش و پرورش متناسب با اهداف و استانداردهاي از پيش تعيين شده نيست؟»
به ديگر سخن اين كه، چرا تغييرات به وجود آمده در دانش، نگرش، بينش و رفتارهاي فردي و گروهي فارغ التحصيلان و دانش آموختگان دوره هاي مختلف تحصيلي، متناسب با اهداف و استانداردهاي از پيش تعيين شده و وضعيت مورد انتظار نيست؟
در شرايط و وضعيت موجود، خروجي سيستم آموزش و پرورش بيشتر پاسخگوي انتظارات نظام آموزشي تا سطح محصول و برونداد است، در حالي كه تا سطح پيامد (نتايج و وضعيت مورد انتظار) فاصله بسيار است.
برنامه هاي آموزشي مدارس كه بيشتر در قالب كتابهاي درسي و ساير مواد آموزشي (نوشتاري، شنيداري، ديداري) و برنامه هاي مكمل، با روشهاي سنتي انجام مي پذيرد، قادر نيست دانش، نگرش، بينش و رفتار دانش آموزان را با باورها و مباني ارزشي جامعه اسلامي ايران متناسب سازد. به عنوان مثال تلاشها و اقدامات زيادي در فرآيند سيستم آموزش پرورش انجام مي گيرد. اما فارغ التحصيلان آن به رغم قبول شدن و كسب نمره ۱۸ و ۱۹ در درس تاريخ يا تعليمات ديني و اجتماعي، از موقعيت و رفتارهاي اجتماعي سالم و قابل انتظاري برخوردار نيستند،در حالي كه آموزش و پرورش اثر بخش به دنبال بهبود و بهسازي فرآيند سيستم آموزش و پرورش براي دستيابي به اثربخشي و كارآمدي بالا است. (سطح ۴ در نمودار ۲) 
بديهي است كه عوامل زيادي بر عملكرد سيستم آموزش و پرورش چه در داخل محيط سيستم و چه در خارج آن دخالت داشته و اثر مي گذارند. اما غرض و مقصود نهايي، تحقق اهداف نظام آموزش و پرورش است. اين كه چگونه و با چه سازوكارهايي تغيير سازماني را در هويت، شخصيت، رفتار و عملكرد نظام آموزش و پرورش براي رسيدن اهداف و وضعيت مورد انتظار (آموزش و پرورش اثر بخش) مديريت و رهبري كنيم؟
تغيير سازماني 
به مثابه استراتژي آموزش و پرورش اثر بخش
آموزش و پرورش اثر بخش، آغاز يك راه بزرگ و پيچيده اي است كه بايد با «تغيير سازماني» به مثابه استراتژي اصلي آموزش و پرورش اثر بخش همراه شود.
«تغيير سازماني» به تغييري اطلاق مي شود كه در نهايت منجر به ايجاد تحول در شخصيت و هويت سازمان شود، به طوري كه رفتار و عملكرد را در سازمان متحول كند. دو جزء اساسي در اين عنصر عبارتند از: «تغيير شخصيت و هويت سازمان» و تأثير اين تغيير بر «عملكرد رفتار سازمان» . اگر تغييراتي به وجود بيايد، اما موجب تغيير در شخصيت هويت سازمان و رفتار و عملكرد آن نشود، تغيير بنياني نيست؛ بلكه تغييري است عادي و تدريجي، كه تنها مي تواند بين سازمان و محيط آن براي ادامه حيات تعادل ايجاد كند. تغيير عادي و تدريجي كه در سازمان صورت مي گيرد، مانند تغييري است كه رودخانه براي هماهنگي با مسير خود انجام مي دهد، در حالي كه تغيير بنياني تغيير مسير رودخانه و يا بستن سد روي آن است. تغيير عادي به طور طبيعي و خود به خود انجام مي گيرد، در حالي كه تغيير اساسي و بنياني نيازمند برنامه ريزي و شناخت و آگاهي است و به همان نسبت نيز كار را مشكل و پيچيده مي سازد.
تغيير تدريجي و عادي در سازمان به قصد حفظ تعادل سيستم با محيط انجام مي گيرد، در صورتي كه تغيير بنياني، نيازمند تغيير در ساختار و فرآيند عملياتي آن است. منظور از «ساختار» ، تغييرات در استراتژي هاي مورد استفاده در سازمان، ساخت تشكيلاتي، نوع تكنولوژي، سيستم هاي اطلاعاتي و شيوه تصميم گيري و الگوهاي استفاده از منابع انساني؛ و مقصود از «فرآيند عملياتي» ، كيفيت رفتار انساني، كيفيت عملكرد يادگيري و محيط يادگيري، سير اطلاعات و نحوه ارتباطات در تصميم گيري،  مشاركت، همكاري و جريان امور در سازمان است.
آموزش و پرورش اثر بخش، نيازمند تغيير بنياني است و با شعار، سخنراني و نصايح، وضع مقررات و ارسال بخشنامه سرانجامي ندارد. ممكن است به طور موقت با ايجاد و اعمال سازوكارهايي مثلاً  ايجاد انگيزه در افراد و بهسازي فضاي سازماني و فرصتهاي محيطي و سياسي به وجود آمده تغييراتي به وجود آورد، اما اگر «طرح سازماني» متناسب با تغييرات جديد ايجاد نگردد، اين تغيير و تحول نمي تواند تداوم يابد. در اين صورت، تغيير بنياني و اساسي محسوب نخواهد شد. لذا ايجاد طرح سازماني متناسب با تغييرات، بسيار مهم است. بويژه وقتي كه انتظار از آموزش و پرورش اثر بخش، كارايي، اثر بخشي و نوآوري باشد.
اكثر كارگزاران و مديران تحول، به افزايش حجم بازده توجه دارند. براي مثال تعداد مدارس ساخته شده، تعداد فارغ التحصيلان، تعداد بزرگسالان با سواد شده، تعداد اردوي برگزار شده، تعداد آزمون گرفته شده و ... از نظر آنها حائز اهميت است. اگر چه افزايش بازده مهم است، اما با اهميت تر از آن ايجاد بهبود در عملكرد بويژه در جهت كارايي، اثربخشي و نوآوري بيشتر است.
«كارآيي» مي تواند به ميزان هزينه احداث مدارس جديد، هزينه ساخت كتابخانه ها، نمازخانه ها و آزمايشگاه ها، ريشه كن كردن بي سوادي و تعداد افراد با سواد شده، كتابهاي تأليف شده و چند تأليفي، كتابهاي درسي، تيراژ مجلات آموزشي؛ و «اثربخشي» به كيفيت بناهاي احداث شده، كيفيت كتابهاي تأليف شده، فارغ التحصيلان با سواد توانمند تعريف شود؛ «نوآوري» نيز مي تواند باعث احداث مدارس با كاربردهاي نوين، ارائه خدمات آزمايشگاهي و كتابخانه اي جديد و برنامه هاي نوين براي باسواد كردن دانش آموزان و كتابهايي با رويكردهاي فعال، خلاق، مسئله محور و پژوهش مدار شود.
با سازوكارها و توانمندي هاي موجود نظام آموزش و پرورش و مديريت و راهبري آن، تنها بخشي از انتظارات، در سطوح دانش و مهارتهاي فردي محقق مي شود. در حالي كه انتظار داريم تغييرات، علاوه بر سطوح دانش؛ نگرش و بينش و رفتارهاي فردي و گروهي دانش آموزان را نيز دربربگيرد. به عنوان مثال؛ «دانش آموزان پس از گذراندن دروس تعليمات اجتماعي، تاريخ و هنر، كمك به ديگران از جمله افراد ضعيف و نيازمند جامعه را يك حق و تكليف براي خويشتن تلقي نموده و از انجام اين كار حسنه لذت برده و احساس رضايت كنند و يا اين كه در مقابل اهانت و تهاجم به مقدسات و ارزشهاي ديني و ملي، داوطلبانه و آگاهانه واكنش نشان دهند. سنتها و مراسم ملي- مذهبي از جمله درختكاري، چهارشنبه سوري، سيزده به در، عيد قربان، عيدفطر و آئين هاي ماه رمضان و محرم و ... را مطابق با مباني ارزشي جامعه برگزار كنند.
اين كه چرا آموزش موجود مدرسه اي؛ موجب رفتارهاي مناسب اجتماعي، سياسي، ديني، اقتصادي ، زيست محيطي و ... در دانش آموزان نمي شوند، نكته اي مهم و اساسي است كه بايد در فرآيند و كاركرد نظام آموزشي و تغييرات سازماني مورد بررسي و پژوهش قرار گيرند.
نگاه به آموزش و پرورش با تأكيد افراطي بر نگاه آموزشي از نوع حافظه مداري و انتقال دانش، نه حصول اهداف، گوياي اين نكته است كه انتظار از سيستم، رسيدن به اهداف و تغيير رفتارهاي مطلوب فردي و گروهي نيست و انگار كه دست اندركاران آن نيز به غير آموزش و انباشت مطالب در حافظه دانش آموزان، تعهدي ندارند. اين وضعيتي است كه متأسفانه اكنون شاهد آن هستيم. يعني فارغ التحصيلان با معدل ،۱۸ ۱۹ و ۲۰ ، اما با بينش ها و رفتارهاي فردي و گروهي غيرقابل قبول يك شهروند ايراني و اسلامي.
اگر چه همه نارسايي هاي موجود در عملكرد و بازده، ناشي از نظام آموزش و پرورش و كتابهاي درسي و آموزش نبوده و ساير نهادهاي آموزش و فرهنگي جامعه نيز مسئول اند، ليكن بخش مهم آن، انتظارات و چشمداشتي است كه هر جامعه پيشرفته اي از نظام آموزش و پرورش فرزندان خود دارد و لذا براي دستيابي به سطح اثر بخشي و كارآمدي بالا و نيز تغييرات مطلوب در دانش آموزان بايد كاركرد و عملكرد نظام آموزشي مورد بازنگري و بازآرايي قرار گرفته و تغيير سازماني به مثابه استراتژي آموزش و پرورش اثر بخش مورد توجه قرار گيرد.
منابع قدرت و نفوذ
در كنار همه اين برنامه ريزي هاي جديد و مطالعات همه جانبه براي بهسازي نظام آموزش و پرورش براي تحقق آموزش و پرورش اثر بخش، چند منبع مهم قدرت و نفوذ هم وجود دارد كه اهداف، عملكرد و بازده سازمان را بسيار متأثر مي سازند و لذا توجه به آنها از اهميت و ضرورت بسيار برخوردار است. اين منابع عبارتند از: 
۱- ديدگاه افراد نافذ و مسلط، ۲- ايدئولوژي سياسي جامعه ۳-ارزشهاي فرهنگي جامعه.
به عنوان مثال، تغييرات به وجود آمده در حذف معاونت پرورشي به رغم عملكرد ضعيف آن، بيشتر با پافشاري، تعقيب و نفوذ افرادي در رأس نظام آموزش و پرورش همراه بوده است. اكنون نيز ابقاي مجدد امور تربيتي، بيشتر همراه با ديدگاه افراد مسلط و ايدئولوژي سياسي جامعه است. مي بينيم كه هيچ يك از اين مراحل، از يك فرآيند برنامه ريزي شده و پژوهشي و نظامداري پيروي نكرده و نمي كنند.
تغيير نظام متوسطه نيز كه با رويكرد كارآفريني، اشتغالزايي و تربيت نيروهاي خلاق و هدايت داوطلبان واجد شرايط به تحصيلات عالي در يك فرآيند نفس گير انجام گرفته است، در مسير اجرا به جهت فشار ديدگاه افراد نافذ و مسلط و ارزشها و باورهاي فرهنگي جامعه دستخوش تغيير شد و از مسير اصلي و برنامه ريزي شده اش فاصله گرفته است.
بنابراين چون منابع قدرت و نفوذ، همواره هم جهت با مسير و فرآيند برنامه ريزي ها و مطالعات و تغييرات بنياني نبوده و موجب نارسايي در عملكرد و بازده سازمان مي شوند، لذا بهتر است از ابتدا اين ملاحظات به نحوي مورد توجه قرار گيرند.
چند راهكار اصلي 
۱- اهداف دوره هاي تحصيلي براساس نيازها و تحولات جهان امروز با نگاهي استراتژيك بازآرايي و تدوين شوند. 
۲- شاخص هايي كه پيامدهاي سيستم آموزش و پرورش (آموزش و پرورش اثربخش) را ارزشيابي كنند، تدوين شوند؛ نه شاخص  هاي عملكردي و كمي موجود كه عمدتاً  ناظر بر خروجي است نه نتايج.
۳- هويت، شخصيت، رفتار و عملكرد آموزش و پرورش متناسب با شاخص ها و استانداردها اصلاح و بهسازي شوند.
۴- وظايف، كاركرد، ظرفيت و هوش سازماني سيستم آموزش و پرورش بازنگري شوند.
۵- برنامه جامع استراتژيك و راهبردي آموزش و پرورش در افق چشم انداز ۲۰ ساله كشور تدوين شود (به نظر مي رسد آنچه كه امروز به عنوان سند ملي آموزش و پرورش مطرح است، تا حدود بسيار زيادي مبين آن است.) 
سخن پاياني
بنابراين، آموزش و پرورش اثر بخش مي تواند، ورودي هاي سيستم آموزشي را، در جريان يك فرآيند پويا به نتايجي كه همه الزامات و مجموعه اي از ويژگي هاي ذاتي مورد انتظار و مطلوب را داشته باشد، برساند. آموزش و پرورش اثر بخش در جمهوري اسلامي ايران، بر پايه منابع اسلامي(كتاب، سنت، اجماع و عقل) با رويكردهاي مختلف از جمله «رويكرد فرهنگي- تربيتي» و يا هر رويكرد متناسب ديگر، قادر خواهد بود شهروندي را تحويل جامعه دهد كه علاوه بر داشتن شرايط مناسب با ويژگي هاي يك شهروند ايراني و اسلامي، بتواند با حفظ هويت ديني و ملي به عنوان يك شهروند جهاني نيز ايفاي نقش نموده و با جهان در حال تغيير،  تعاملي سازنده داشته باشد
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تسلط در زبان

بازديد: 157

با وجود اين كه زبان يكي از پيچيده ترين انواع دانش است كه ما تا به حال به آن دست يافته ايم، همه كودكان عادي در سالهاي اوليه زندگي در آن مهارت مي يابند. در واقع، بسياري از نوزادان حتي قبل از اينكه بتوانند راه بروند، شروع به صحبت كردن مي كنند، با اين اوضاع آيا مي توان تصور كرد كه زبان تا اين اندازه پيچيده است؟ جواب اين سؤال مثبت است. زبان شناسان هنوز در حال تشريح قواعد زبان انگليسي ( و يا ديگر زبانها ) هستند، اين درحالي است كه بسياري از كامپيوترها نمي توانند به خوبي يك كودك ۵ ساله گفتار را درك كنند. واقعاً وظيفه زبان آموزان جوان چيست ؟

 

زبانشناسان، زبان را به انواع يك سيستم ارتباطي كه شامل تعداد مشخصي نشانه است، تعريف مي كنند. اين نشانه ها شامل صداها يا حروف مي شوند و يا اشاراتي كه توسط افراد در زبان اشاره اي بكار مي رود. اين نشانه ها مي توانند با هم تركيـب شوند و شمار نامحدودي را توليد كنند. همانطور كه ويگوتسكي تصديق مي كند هر زباني بطور شگفت آوري هم وسيله اي جهت ارتباط اجتماعي و هم يك وسيله لازم جهت تفكر مي باشد. جهت مهارت يابي در يك زبان مثل انگليسي، كودك بايد حروف اصلي را بشناسد و بداند چگونه با هم تركيب  شده و يك كلمه مي سازند و اينكه چگونه كلمات با هم تركيب مي شوند تا يك جمله با معني را تشكيل دهند، او بايد معني كلمات و جمله ها را بفهمد و بداند چگونه در تعاملات اجتماعي بطور مؤثري از زبان استفاده كند، بنابراين يك كودك بايد در ۵ زمينه زیر مهارت يابد :

صداشناسي، ساخت كلمات، نحو، علم معاني و علم علائم و اصطلاحات زباني.

 

صـــــداشناســــــی

صداشناسي(Phonology) يك سيستم صدا در زبان است و واحدهاي پايه صدا در هر زباني بخشهاي آن هستند.كودك در كشور انگليسی زبـان بايد ۴۵ صدا را كه در انگليسي بكار ميرود تشخيص دهد. همچنين بايدبداند كداميك از آنان ميتوانند باهم تركيب شوند و كداميك از آنان نمي توانند (بطور مثال st داريم، ولي sbنداريم ). كودكان بايد ياد بگيرند كه صداي زبان خود را شنيده و تلفظ كنند تا سخناني را كه ميشنوند برايشان آشنا باشد و آنرا متوجه شوند.

 

ســـاخــــت كلمــــــات

قواعد ساخت كلمه (Morphologyقواعدي هستند كه براي شكل دهي كلمات از صداها به كار مي روند، اين قواعد در انگليسي شامل قاعده ساخت افعال گذشته با اضافه كردن ed است و قاعده جمع بستن با اضافه كردنs  مي شود. موارد استثناء اين قواعد هم بايد به خوبي فراگرفته شود.

 

نحـــــــو

قواعد علم نحو (Syntax) قواعدي هستند كه جهت تشكيل جمله ها از كلمات بكار مي روند. اين سه جمله را در نظر بگيريد:

  • فـــــرد مــــار نيــش زد    ....  Fang Fred bit
  • مــــار فـرد را نيــش زد   Fang  bit Fred   .... 
  • فـرد مــــار را نيــش زد Fred bit Fung     ....     

در زبان انگليسي اولين جمله همانطور كه كودكان كم سن و سال هم تشخيص مي دهند، قواعد جمله سازي را نقض مي كند، هرچند در زبان فرانسه و يا فارسي جمله كاملاً درست است. دومين و سومين جمله از لحاظ قواعد زبان انگليسي درست هستند، اما در معني با هم تفاوت دارند. كودكان بايد در قواعد نحو مهارت يابند يا بتوانند زبان را متوجه شوند و آن را به كار گيرد.

 

علـــــم معانـــــی

علم معاني(Semantic) حيطه اي از زبان است كه بر معاني تمركز دارد. اين كلمات نشان دهنده چيزها هستند و كودك بايد روابط بين كلمات و چيزها را تشخيص دهند. علم معاني همچنين براي تفسير كامل جمله يا پاراگراف لازم و ضروري است. روشن است كه فهم معاني بسته به درك كلمات و بنابراين بسته رشد شناختي است.

 

علـــم علائــــم و اصطـــلاحات زبانــــــی

در پايان بايد گفت كه زبان آموزان بايد در علم علائم(Pragmatic) مهارت يابند. قواعدي كه تعيين ميكنند چگونه زبان،در بافتهاي مختلف اجتماع به كار ميرود. اين بدين معني است كه كودكان بايد ياد بگيرند كه كي، چه چيزي را، به چه كسي بگويند. آنها بايد بياموزند كه چگونه ميتوانند با فهميدن اين مطلب كه چه كسي شنونده است، چه چيزي از قبل ميداند و چه چيزي نياز دارد يا دوست دارد بشنود، به صورت مؤثرتري ارتباط برقرار كنند.جمله" اون كلوچه را به من بده". از لحاظ قواعد، جمله درستي است اما كودك با اين جمله نميتواند روي مادربزرگ تأثير بگذارد در حاليكه ميتواند بگويد :" مادر بزرگ، ممكنه لطفاً يكي از كلوچه هاي خوشمزه را به من بدهيد؟ "

 

نتیجه گیـــــــــــــــری

بطور خلاصه، مهارت يابي در زبان يك مبارزه باور نكردني است، زيرا لازم است صداشناسي ، معني،ساخت كلمه، نحو و علم علائم آموخته شود.ارتباط انسانها تنها شامل زبان نميشود بلكه ارتباط غير كلامي هم مدنظر است (حالات چهره، نت ، صدا، حركات سر و دست و غيره ). براي مثال تغيير درزير و بمي(intonation)، بانگ صدا، بلندي صدا و زمانش هنگام گفتن كلمات و جملات مهم است. با زيرو بم سازي، گوينده بر كلمات مهم دستوري، علائم پرسيدن سؤال و نه ساخت جملات و غيره تأكيد مي كند. كودكان بايد اين نشانه هاي غير كلامـي را ياد بگيرند، نشانه هايي كه معمـولاً معني پيغـام كلامي را روشن مي سازند و وسايل بسيار مهمي در امر ارتباط هستند. در اينجا نگاهي كوتاه به خط سير رشد زبان داريم وسپس اين سؤال را پاسخ ميدهيم كه چگونه طبيعت و ترتيب در زبان آموزي كودك نقش دارند.

 


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 127

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس