تحقیق رایگان دبیران و معلمان - 122

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق و مقاله درباره نارساخواني

بازديد: 155

 

تحقیق و مقاله درباره نارساخواني

نارساخواني يك ناتواني در خواندن است كه با مشكلاتي در زبان نوشتاري عليرغم آموزش قراردادي و هوش مناسب، فرصتهاي اجتماعي و فرهنگي مناسب مشخص مي شود. مشكلات ممكن است در خواندن، ديكته و نوشتن آشكار شود.

ويژگيهاي كودكان داراي اختلال خواندن

1- بيشتر اين كودكان پسر هستند تعداد پسران چهار برابر تعداد دختران است.

2- دركلاسهاي درس غالباً مشكلات رفتاري دارند.

3- دامنه توجهشان كوتاه است.

4- در تمركز مشكل دارند.

5- اغلب مسايل هيجاني دارند.

6- كلمه به كلمه مي خوانند.

7- حافظه ديداري و شنيداريشان ضعيف است.

8- فاقد تميز و تشخيص كافي شنيداري هستند.

9- در مدرسه سازگاري شخصي مناسب ندارند.

10- رشد اجتماعي كافي ندارد.

سنجش و تشخيص

متن هاي انتخابي توسط دانش آموز خوانده شود و درصد ميزان بازشناسي لغات در متن و همچنين درك و فهم متن مشخص شود مي توان قرار گذاشت كه در يك متن صدكلمه اي تعداد خطاها را جمع كنيم عدد به دست آمده درصد مشكل را مشخص خواهد كرد. خطاهاي خواندن را به نسبت تعداد كل كلمه ها درصديابي مي كنيم به عنوان مثال ناتواني در بازشناسي كلمه، ناتواني در ارزش بياني كلمه، ناتواني در ارزش بياني كلمه، ناتواني در عدم فهم معناي جمله و ناتواني در ادراك شنيداري و امثال آن.

روش اجرا

دانش آموز متن را حضور درمانگر با صداي بلندي مي خواند درمانگر ضمن مشاهدات باليني صداي دانش آموز را ضبط مي كند تا در فرصتي ديگر درصد و نوع ناتواني ها را مشخص كند. اين بخش دقيقترين بخش مربوط به كار درمان است زيرا طراحي برنامه درمان بر اساس اين تشخيص صورت مي گيرد.

پس گاهي لازم است كه درمانگر براي تشخيص دقيق نوع مشكل از دانش آموز بخواهد تا برخي از كلمات متن را دوباره بخواند تا بهتر علت ناتواني او را تجزيه و تحليل كند. بنابراين درمانگر فعالانه بايد برخورد كند تا به نتايج قابل اطمينان برسد. گاهي لازم است كودك بدون صدا بخواند و سرانجام به پرسشهاي مربوط به متن جواب دهد تا ميزان درك او سنجيده شود.

مثال:

طبق انجام آزمونهاي خواندن مشخص شد كه دانش آموز مشكلات زير را داراست:

1- اشكال در تلفظ حروف

2- حذف برخي از صداها. كردند ß كدند.

3- اشكال در تشخيص تلفظ نسبتاً نزديك برخي حروف تلفظ م با ن

4- اشكال در بخش كردن كلمه ها

5- اشكال در صداكشي كلمه هاي يك بخشي و چندبخشي

6- اشكال در تركيب صداها و ساختن كلمه: م ر د ß مرد.

درك درست و تلفظ درست صداها

براي اينكه كودك صداها را درست درك و تلفظ كند بايد تمرينهاي مختلفي را انجام داد ابتدا آزموني كوتاه كه از تمام صداها در ابتداي كلمه انتهاي كلمه و ميان به عمل مي آوريم و بعد ميزان مشكلات مربوط به صداها را يادداشت مي كنيم:

- صداهايي كه براي تلفظ آن در ابتداي كلمه مشكل دارد.

- صداهايي كه براي تلفظ آن در وسط كلمه مشكل دارد.

- صداهايي كه به شنيدن آنها حساس نيست.

-گنجايش حافظه شنيداري: (اگر نتوانست كلماتي را كه گفته ايم بيان كند علامت مي گذاريم و اگر توانست علامت + مي گذاريم.)

- گنجايش توالي شنيداري: (كلمات را به ترتيبي كه ما گفته ايم بيان كنند) اگر بيان كرد + در غير اين صورت مي گذاريم.

- تمرينهاي مربوط به درك درست صداها و تلفظ درست صداها: براي اينكه كودك صداها را درست درك و تلفظ كند تمرينهايي براي ترميم حساسيت شنوايي مي توان انجام داد.

- استفاده از وسايل صداساز

- صداي حيوانات را براي او پخش مي كنيم و به آنها گوش دهد و صداي هر كدام را تشخيص دهد نام ببريد.

- صداهاي مختلف مثل گريه، خنده، سرفه، باران، برخورد توپ به زمين و... را در يك نوار ضبط كرده و از دانش آموز مي خواهيم به آنها گوش داده و صداي هركدام را تشخيص دهد.

- استفاده از قوطيهاي پلاستيكي و ريختن حبوبات در هر كدام و تشخيص آنها با توجه به صدايي كه ايجاد مي كنند.

- توصيه به خانواده كه با او آهسته سخني بگويند و موقع گفتن ديكته فقط يكبار جمله را بگويند.

بعد از انجام اين تمرينات صداهايي را كه دانش آموز در درك يا تلفظ آن اشكال دارد شناسايي كرده و تعدادي واژه انتخاب مي كنيم كه دربرگيرنده همان صداها باشد اين واژه ها بايد سه گروه باشند، گروهي كه صدا در اول كلمه و گروهي صدا در و گروهي صدا در آخر كلمه قرار گيرد.

اين واژه ها را در نوار ضبط كرده از كودك مي خواهيم به آنها گوش دهد و واژه ها را تكرار كند و يا خودمان واژه ها را تلفظ كنيم و از كودك بخواهيم كه آنها را تكرار كند. براي نمونه واژه هاي مربوط به صداي چ ارائه مي شود.

چاي              پرچم             پچ پچ

چنار              مورچه            سويچ

چانه              بيچاره            ماچ

...                 ...                 ...

1- صدايي كه مي خواهيم به كودك آموزش بدهيم صداي چ است. ابتدا به كودك مي گوييم كه من كلماتي را براي تو مي خوانم خوب گوش كن و هرگاه به واژه ي برخورد كردي كه حرف چ داشت به من علامت بده (در مورد علامت خودمان با كودك قراردادي مي بنديم. مثلاً در اين جا به او مي گويم كه هر موقع به اين حرف حرف رسيدي دست راستت را بالا ببر).

مثلاً مي گوييم: فرش- خاك- چادر- زيبا- چنار- قوري- گچ

2- كلمات بي معني را تلفظ مي كنيم. هر موقع به صداي مورد نظر رسيدي علامت بده.

مو- پو- زو- چو- دا- مر- چر

3- وسيله ي در دستمان مي گيريم و نام آن را غلط تلفظ مي كنيم و از كودك مي خواهيم اشتباه ما را تصحيح كند. مثلاً چسب را دست مي گيريم و مي گويم اسب و يا چادُر را مي گوييم مادُر.

4- كلماتي را حفظ مي كنيم و از كودك مي خواهيم تكرار كند.

5- كلماتي را ناقص تلفظ مي كنيم و از كودك مي خواهيم بقيه اش را بگويد مثلاً مي گوئيم (چا) او بايد بگويد نه، در، قو.

6- صداهاي يك كلمه را با فاصله مي گوييم آنگاه كودك آن را كامل كند. مثلاً: آ- لو- چه او بگويد آلوچه.

7- از كودك مي خواهيم كه او صداهاي كلمه را با فاصله بگويد و ما كلمه كامل را بگوييم.

8- تصاويري تهيه مي كنيم كه صداهاي آخر آنها يكسان باشد از كودك مي خواهيم پس از نام بردن هر كلمه صداي آخر را تكرار كند. مثل: برنج- گنج- كاج، مچ- پارچ- كوچ

9- تصاويري تهيه مي كنيم كه صداي اول نام آنها يكسان باشد از كودك مي خواهيم ضمن نام بردن كلمات صداي اول آنها را تكرار كند. مثل: گوش- گوسفند- گندم، چنار- چمدان- چادر

10- چند تصوير به كودك نشان مي دهيم كه در تلفظ نام آنها دو كلمه وجود داشته باشد كه صداي اولشان مشابه است و از كودك مي خواهيم آن دو كلمه را پيدا كند.

نهنگ- چنگال- گل- چوب- قندان

11- چند تصوير به كودك نشان مي دهيم كه در اين گروه از كلمات دو كلمه وجود داشته باشد كه صداي آخرشان مشابه است و از كودك مي خواهيم آن دو كلمه را پيدا كند.

سويچ- ارگ- گچ- سطل

12- بعد از تمرينات تصاوير، تمرينهاي شفاهي را شروع مي كنيم از تصوير استفاده نمي كنيم فقط به طور شفاهي كلمات را بيان مي كنيم تمام تمرينات بالا را به صورت شفاهي انجام مي دهيم.

13- تعدادي تصوير به كودك نشان مي دهيم و از او مي خواهيم داستانش را براي ما نقل كند. دانش آموز را تشويق مي كنيم كه در نقل داستان واژه ها را درست تلفظ كند.

14- حروف الفبا را به او نشان مي دهيم و او بايد آنها را تلفظ كند اين كار تا جايي ادامه يابد كه مطمئن شويم حروف را به خوبي مي شناسد.

15- حروف الفبا را روي كاغذ يا تابلو نوشته و به شكل نامنظم حروف را تلفظ مي كنيم و دانش آموز آنها را نشان دهد.

16- هر كدام از حروف را روي كارت مقوايي نوشته و هربار از بين آنها چند حرف را به كودك مي دهيم و او بايد با حروف كلمه بسازد. مثلاً حروف ر-ا-ز. كه مي تواند واژه هاي زار-راز را بسازد.

17- درمانگر چند صدا را تلفظ مي كند و دانش آموز بايد با تركيب آنها يك كلمه بسازد. مثلاً: ش ا د ß شاد

18- تقليد صداي حيوانات مختلف توسط دانش آموزان مي تواند براي فهم صداها بسيار مفيد باشد.

19- تقليد راه رفتن حيوانات، مثل اردك، خرگوش، گربه و... مي تواند تعادل حركتي ايجاد كند.

20- چند كلمه را درمانگر با صداي رسا مي خواند. دانش آموز بايد پس از شنيدن هر كلمه آن را تكرار كند و سپس بگويد كه با كدام صدا شروع مي شود: جارو- تور- پدر- گچ- كار- صندوق- لامپ.

21- چند كلمه را درمانگر با صداي رسا مي خواند. دانش آموز پس از شنيدن هر كلمه بايد صداي آخر كلمه را بگويد: مربا- حميد- برق- پوچ- رازي- برنج

22- درمانگر چند كلمه را مي خواند. دانش آموز بايد صداي وسط كلمه را بگويد.

ميخ- زير- كلم- آجر- نقد

23- دانش آموز در يك نقطه مي ايستد و چشمانش را با دستمال مي بندد آنگاه مربي به طور دايره وار دور او حركت مي كند و كلمه اي را تلفظ مي كند. دانش آموز بايد جهت صدا را تشخيص دهد.

24- پس از موفقيت در تمرينهاي قبلي، بخش كردن و صداكشي بايد انجام گيرد.

راهنمايي هاي به خانواده ها در جهت بهبود مشكلات كودكان نارساخوان:

- كودك خود را با كودكان ديگر مقايسه نكرده و او را مورد سرزنش قرار ندهيد.

- به كودك با توانايي هاي ديگري كه دارد اعتماد به نفس بخشيد تا احساس ارزشمندي كند.

- زماني را براي آموزش انتخاب كنيد كه فرزند احساس آرامش كند.

- هرگاه يك جلسة آموزشي با فرزندانتان داشتيد سعي كنيد آن را با فعاليتي به اتمام برسانيد كه فرزند شما در آن مهارت دارد و از آن لذت مي برد.

- به كودك در تصحيح اشتباهات و خطاهايش كمك كنيد.

- بايد آگاه باشيد كه بسياري از كودكان معاني لغات را در داستان نمي دانند لذا بايد مكث كنيد و معاني را براي كودك بگوييد.

- كودكتان را به كتابخانه ببريد و آنها را تشويق كنيد كه كتابهاي مورد علاقه شان را انتخاب كنند.

- با هم تلويزيون تماشا كنيد و درباره آنچه كرديد، بحث كنيد.

- تلاش كودك را تحسين كنيد به خاطر داشته باشيد كه چقدر سخت است كه او مجبور است سعي كند كه در خواندن و نوشتن موفق شود.

راهنمايي هايي به آموزگاران در جهت كمك به دانش آموزان نارساخوان:

- از تصاوير و كتابهاي حافظه استفاده كنيد.

- از الفباي چوبي براي آموزش استفاده كنيد (از كودك بخواهيد چشمهايش را ببندد تا شكل آنها را احساس كند)

- درباره حروف صحبت كنيد و داستانهايي در مورد حروف بسازيد.

- او را در جلوي كلاس بنشانيد تا بتوانيد به او كمك كنيد.

- او را با دانش آموزان ديگر مقايسه نكنيد.

- به نحوه مداد دست گرفتن كودك توجه كنيد و او را در صحيح گرفتن مداد ياري كنيد.

- از او نخواهيد كه در جمع با صداي بلند نخواند.

- براي تلفظ صحيح لغات به كودك كمك كنيد.

 

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 02 آذر 1393 ساعت: 20:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

نقد و بررسي انواع روش تدريس رياضي

بازديد: 465

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

نقد و بررسي انواع روش تدريس رياضي

تهیه و تنظیم :

دبیر ریاضی متوسطه اول

سال تحصیلی 1393-1392

 

نقد و بررسي انواع روش تدريس رياضي

بحث در روش تدريس رياضي به زمان ما منحصر نمي شود. از هنگامي كه تدريس رياضي مطرح بوده است، روش تدريس آن نيز مورد بحث و مطالعه بوده است. با مطالعه تاريخ آموزش و پرورش، ملاحظه مي كنيم كه همواره دو نوع آموزش درمقابل هم قرار داشت هاند. دسته اول، روشهاي تدريس سنتي، كه در گذشته هاي دور به كار مي رفته اند و دسته دوم، روشهاي مبتني بر يافته هاي روانشناسي است كه به طور عمده از قرن بيستم به بعد تكوين يافته اند و به روشهاي جديد شهرت دارند. از ميان روشهاي سنتي مي توان از روش سقراطي و روش مكتبخانه اي در ايران و ديگر كشورهاي اسلامي نام برد. از روش هاي جديد در تدريس رياضي مي توان به روش توضيحي، روش سخنراني، روش اكتشافي، روش حل مساله، روش بحث در كلاس، روش پرسش و پاسخ، روش فعال، روش قياسي و استقرايي آموزش مهارتهاي فراشناختي نام برد. در اين فصل انواع روشهاي تدريس رياضي كه به پنج دسته، روش كلامي، روش مكاشفه اي، روش مفهومي، روش فعال و روش الگوريتمي مورد بررسي و نقد قرار مي گيرند. در پايان اين فصل از خوانندگان انتظار مي رود كه بتواند با تكيه بر انواع روشهاي تدريس ذكر شده، در يك يا چند موضوع درسي، تدريسي را طراحي نمايند و در صورت امكان آن را اجرا نمايند تا به نقاط قوت و ضعف خود آشنا شوند و نقاط قوت خود را در تدريس هاي بعدي، پر رنگ تر نموده و برضعف هاي خود چيره شوند.

2-1 روش كلامي (زباني)

در اين روش معلم به اصطلاح متكلم وحده است. همه چيز را بيان مي كند، قواعد را بررسي مي كند، نتيجه گيري مي كند و طراح مساله است. خلاصه معلم همه كاره و دانش آموز هيچ كاره است. معلم مساله گو و شاگرد مساله حل كن، معلم متكلم و شاگرد مستمع است. اين نكته جالب است كه طرفداران اين روش دو گروه مخالفند، عده اي موافق روش زبان ماشيني و عده اي موافق روش زباني استدلالي هستند.

الف) روش تدريس زبان ماشيني (قاعده گويي)

اين گروه اعتقاد دارند كه دانستن قواعد و فنون محاسبه براي دانش آموزان كافي است. اگر دانش آموز ادامه تحصيل دهد آنگاه برايش استدلال خواهد شد و مطالب را خواهد فهميد و در صورتي كه ادامه ندهد اين محاسبات هست كه به دردش مي خورد و چه كار دارد كه چرا فلان مطلب چنين است و چنان نيست. حسن اين روش در آن است كه تدريس به سرعت انجام مي شود ولي معايب آن عبارتند از:

1-دانش آموز قواعدي را بدون آنكه آنها را درك كرده و منطقي بودن آنها را پذيرفته باشد، آنها را حفظ مي كند و به همين سرعت هم فراموش مي كند.

2-نسبت به مطالبي كه مي خواند احساس بيگانگي مي كند و نسبت به آنچه ياد گرفته است علاقه اي نشان نمي دهد.

3-اين آموزش پاسخگوي نيازهاي طبيعي دانش آموز به كنجكاوي و حقيقت جويي نمي باشد.

4-طرفداران اين روش جالب پرورش را به طور كلي ناديده مي گيرند.

ب) روش تدريس زبان استدلالي:

طرفداران اين شيوه برخلاف گروه قبل تدريس رياضي را توام با استدلال قبول دارند. آنها معتقدند كه رياضي با منطق آميخته است. پس بايد با استدلال و برهان به امر تدريس رياضي همت گماشت. ابتدا بايد تعريف و اصول گفته شود و به دنبال آن مي توان نتيجه گيري ها را با استفاده از قوانين منطق آغاز نمود. حسن اين روش آن است كه با طبيعت رياضي سازگاري دارد ولي معايب آن عبارتند از:

1-از روش استدلالي در هر سني نمي توان استفاده نمود.

2-قدرت ابتكار رشد نمي كند و دانش آموز جستجوگر نخواهد شد.

3-معلم و شاگرد به تدريج از جهان واقعي دور مي شوند.

نقد و خلاصه روش هاي كلامي (زباني )

روشهاي زباني همان طور كه از نامشان پيداست، بر زبان و كلام معلم تكيه دارد. در اين روشها، معلم و مدرس متكلم وحده است و كمتر مجال سئوال كردن، توضيح دادن، درك و فهم واقعي به دانش آموزان داده مي شود.

تنها مزيت ظاهري روشهاي زباني اين است كه تصور مي شود كه دانش آموزان به ظاهر در درس پيش مي روند. اين باور درست نيست، زيرا در دراز مدت، اثرات نادرستي در پرورش فكر و استعداد دانش آموزان مي گذارد و در سنين بالاتر اگر مطالب رياضي را دير مي فهمند، علت عمده اش اين است كه قبلا در آموزش مطالب بنيادي به آنها عجله كرده ايم. به عبارت ديگر، در مراحل بعدي آموزش، دانش آموزان ناچارند از معلوماتي استفاده كنند كه قبلاً آنها را خوب فرا نگرفته و به درستي نفهميده اند.

2-2 روش اكتشافي

يادگيري اكتشافي فرايندي است كه دانش آموز به طور مستقل و با راهنمايي معلم يا بدون آن، اصل يا قانوني را كشف نموده و مساله اي را حل مي كند. ويژگي عمده روش اكتشافي، درجه و ميزان راهنمايي شدن شاگرد (به وسيله معلم) براي اكتشاف است كه اين ويژگي به عواملي مانند استعداد دانش، مهارت شاگرد و درجه دشواري خود مساله بستگي دارد و مي تواند در چهار محدوده قرار گيرد.

1-معلم مي تواند اصول و راه حل مساله را براي شاگرد توضيح دهد، اما پاسخ مساله را نگويد (در اينجا معلم از روش توضيحي بهره مي گيرد)؛ اين نوع راهنمايي براي دانش آموزان ضعيف ضرورت مي يابد.

2-معلم مي تواند فقط اصولي را كه براي كشف آن به كار مي رود به شاگرد توضيح دهد، اما راه حل و جواب مساله را در اختيار او قرار ندهد.

3-معلم مي تواند اصول را ارائه ندهد؛ اما راه حل را بگويد.

4-معلم مي تواند اصول و راه حل را به شاگرد نگويد؛ كه آن را يادگيري راهنمايي نشده مي ناميم.

از آن جايي كه اين روش بر پاسخ مداوم دانش آموزان به سئوالات مختلف در كلاس درس تا حدودي متكي است، لذا تدريس به وسيله آن مشكل است و لذا معلم نياز به صبر بيشتر و وقت زيادتري دارد و نقش معلم در اين روش هدايت نمودن دانش آموزان در ارتباط دادن مطالب جديد با تجارب و محفوظات گذشته نشان مي باشد. حدسيات، تخمين ها و آزمايش و خطا، آزمايشهايي هستند كه در روش اكتشافي براي يافتن ايده هاي جديد و ارتباط آنها با مفاهيم گذشته به كار مي روند.

معلم با طرح سئوالات مناسب مي تواند جواب هاي نادرست دانش آموزان را به سمت جواب هاي درست هدايت نمايد. معلم بايد كلاس را در جهت صحيح و مسير معيني حفظ نمايد به طوري كه از حالت كاوش و پويايي شاگردان كاسته نشود. در اين روش، معلم دانش آموزان را وادار به فكر كردن مي كند و آنها را براي رسيدن به پاسخ درست تشويق مي نمايد لذا دانش آموز در فرايند يادگيري سهيم است.

تكنيك هاي تدريس به روش مكاشفه اي:

1-معلم، سئوالي را براي بررسي كردن به دانش آموزان ارائه مي نمايد. معلم بايد اطمينان حاصل كند كه دانش آموزان مساله را فهيمده اند و بدانند كه دنبال چه چيزي مي گردند و چگونه بايد اين راه را ادامه دهند و چگونه مسير درست را انتخاب نمايند.

2-معلم فكر كردن را در دانش آموزان با گفتگو و پرسش برانيگزاند و از آنها بخواهد با ارائه مثال ها و نامثال ها، مساله را دنبال كنند.

3-معلم فعاليت هايي طرح ريزي نمايد كه الگوهاي جديد را ايجاد نمايد.

4-معلم از مدل هاي مختلف آموزشي و ابزار كمك آموزشي باري تدريس بهره برد.

5-در ارزشيابي نيز از مسايل استفاده نمايد كه توانايي آنها را در كشف مقاصد جديد بسنجد.

6-از نتيجه گيري سريع براساس يك يا دو نمونه به عنوان شاهد خوددداري كنيد.

اكتشاف يك مطلب در كلاس درس بايد روال منطقي داشته باشد و تا حدودي نمايانگر يك مكاشفه واقعي با محيطي منطقي باشد.

7-دانش آموزان را به طور مرتب در جريان پيشرفت هايشان قرار دهيد.

محاسن روش اكتشافي از ديدگاه برونر:

1-يادگيري اكتشافي، توانايي ذهني دانش آموزان را تقويت مي كند.

2-يادگيري اكتشافي، انگيزه دروني دانش آموز را افزايش مي دهد، زيرا در اين يادگيري شاگرد به طور خودجوش فعاليت هاي آموختن را دنبال مي كند و پاداشي هم كه مي گيرد، از فعاليت هاي خود اوست.

3-يادگيري اكتشافي، فنون اكتشاف را به شاگرد مي آموزد و او را خلاق و كاوشگر بار مي آورد.

4-يادگيري اكتشافي موجب دوام بهتر آموخته ها مي شود. زيرا دانش آموز خود آموخته هايش را سازمان مي دهد و مي داند كه چه موقع و چگونه آنها را به دست آورد.

5-از آنجا كه در اين روش از مشاهده اشكال، اشيا، و تصاوير براي تدريس استفاده مي شود. درك حقايق و روابط را تا حدي براي دانش آموزان آسان مي كند.

معايب روش اكتشافي:

1-قدرت استدلال و ارتباط بين مفاهيم كم مي شود.

2-اين روش بسيار وقت گير است.

3-طرفداران اين روش اهميت فوق العاده اي به احساس و ادراك مي دهند اما بايد توجه داشت كه بعضي از مفاهيم رياضي (مانند اعداد منفي) را نمي توان از راه حواس درك نمود.

4-مكاشفه در بدو امر خوب است ولي نتيجه اساسي نه از راه مكاشفه بلكه از كوششي كه در نباله اين رغبت براي توضيح و تنظيم روابط صورت مي گيرد، حاصل مي شود. به عنوان مثال نيوتن با مشاهده سقوط سيب از درخت، وجود رابطه اي بين زمين و اجسام پيرامون آن را احساس كرد (مكاشفه) ولي مشاهدات مذكور به تنهايي ارزش چنداني نداشت و اگر به همين جا خاتمه يافته بود، هيچ نتيجه عملي از آن به دست نمي آمد.

5-اگر هر تصوري را به كمك شكل و به طور يكنواخت به دانش آموزان عرضه كنيم، بيم آن مي رود كه ذهن آنها، به جاي رابطه مورد نظر، توجه شان به شكل يا تصوير جلب شود و به كلي از حقيقي كه در نظر داريم بي اطلاع بماند.

2-3 روش مفهومي

در اين روش بيشتر تاكيد بر مفاهيم رياضي است و تكيه كمتري بر مهارت ها مي شود. ما معتقديم كه تكيه بيش از حد بر يكي، ما را از ديگري دور مي سازد لذا يايد به طور متعادل بين مفاهيم و استفاده از روش ها تاكيد نمود. ذكر اين نكته ضروري است كه تا هنگامي كه مفاهيم در ذهن دانش آموزان شكل نگرفته است، نبايد به سراغ تكنيك ها و مهارت ها رفت. تفاوت روش مفهومي با روش الگوريتمي نيز از همين جا ناشي مي شود كه در روش مفهومي تكيه بر مفاهيم است و در روش الگوريتمي تكيه بر مهارت ها و تكنيك هاست.

2-4- روش فعال

در اين روش، هدف اين است كه دانش آموزان در فرايند آموزش و پرجنب و جوش باشند. البته، هيچ روشي به طور محض غيرفعال نيست. براي مثال، در روش سخنراني، معلم فعال و دانش آموزان ظاهراً غيرفعالند اما در حقيقت، به طور ذهني فعالند؛ زيرا به سخنان معلم گوش مي كنند و درباره مطالب آن مي انديشند و يادداشت برمي دارند.

برخلاف روش هاي منفعل كه « معلم محور» است روش فعالي « دانش آموز محور» است. دانش آموز درامر يادگيري شركت فعال دارد، با مسايل مواجه مي شود، راجع به حل آنها فكر مي كند و با راهنمايي معلم به حل آنها مي پردازد. در اثر كارهاي آموزشي خودش، به مفاهيم پي مي برد. در اين صورت است كه دانش آموز به حل مساله ها علاقه مند مي گردد. موفقيت اين روش، به مهارت معلم و تسلط او به درس همبستگي دارد.

در آموزش به روش فعال هر دانش آموز مطالب را به سرعت خود ياد مي گيرد و فرصت دارد كه به مطالب فكر كند. دانش آموز از طريق حل مساله، طي فرايندي به تدريج به مفاهيم پي مي برد و به جاي آنكه شاهد را رفتن معلم باشد خود قدم به قدم راه رفتن را تمرين مي كند و مي آموزد. با پي بردن به توانايي هاي خود، در او حس اعتماد به نفس تقويت مي شود چون در به دست آوردن نتيجه ها و كشف قواعد سهيم است و نسبت به مطالب احساس علاقه و مالكيت مي كند و ميل به دانش افزايي در او باور مي شود، در جريان كار فعال، دانش آموز رشد مي كند و تفكر منطقي را تقويت مي كند. در اين روش وظايف معلم عبارتست از توجه به كار يكايك دانش آموزان و دادن راهنمايي در موارد لازم، علاقه مند كردن آنها به كار و فعاليت درسي، شناخت دانش آموزان و پي بردن به توانايي آنها و از همه مهمتر قدم به قدم پيش بردن دانش آموز براي يادگيري يك مطلب درسي جديد طي مراحل مختلف آن. وظيفه دانش آموز هم فهاليت و كارآموزي و كاوشگري در حد توانايي خود مي باشد.

سه اصل آموزش به روش فعال:

معلم بايد بداند كه روند يادگيري چگونه جريان دارد و راه هاي ثمربخش را انتخاب كند. سه اصل براي تدريس ثمربخش وجود دارد كه عبارتند از:

1-اصل يادگيري فعال (كشف موضوع توسط خود دانش آموز ضمن انجام فعاليت هاي مناسب): البته آنچه در كلاس مورد توجه ملعم است اهميت دارد، ولي هزار بار مهم تر از آن، چيزي است كه مورد توجه دانش آموز است. انديش ها بايد از ذهن خود دانش آموز بيرون بيايد. در اين ميان نقش معلم را مي توان با نقش ماما و قابله مقايسه كرد.

اين، نصيحت رسمي سقراط است. گفتگوي سقراطي، بهترين شكل آموزش با بهترين نتيجه است. درست است كه ميزان وفتي كه، در مدرسه، براي هر ماده درسي گذاشته اند، محدود است كه با اين روش همه درس ها را نمي توان ارائه نمود ولي با همه اين، اصل قديمي ما به قوت خود باقي است كه مي گويد: «با همين امكان هايي كه داريد، حداكثر تلاش خود را به كار بريد، تا خود دانش آموزان، در جريان كشف، شركت داشته باشند».

اگر دانش آموز در تنظيم صورت مساله هايي كه بايد حل كند، شركت داشته باشد، خيلي فعالتر خواهد كوشيد. معلم بايد شرايطي را فراهم آورد كه دانش آموز بتواند مساله هاي خودش را طرح كند چون باعث خواهد شد كه نيروي خلاقيت او شكوفا شود.

2-اصل بهترين انگيزه: معلم بايد خودش را واسطه اي بداند كه مي خواهد مقداري از رياضياتي را كه مي داند، در اختيار دانش آموزان قرار دهد. اگر واسطه اي در عرصه جنس خود با مشكلي روبرو شود و كالايش روي دستش بماند يا خريداران از خريد كالاي او سرباز زنند، نبايد تقصير را به گردن خريداران بيندازد. به خاطر داشته باشيد كه، معمولاً حق با خريدار است. دانش آموزي كه از يادگرفتن رياضيات سرباز مي زند، ممكن است حق داشته باشد. هيچ دليلي وجود ندارد كه شاگرد شما، تنبل يا كم هوش باشد. بلكه خيلي ساده، ممكن است به چيز ديگري علاقه مند باشد. آخر، دنياي ما پر از چيزهاي جالب است. وظيفه شما، به عنوان يك معلم و به عنوان كسي كه مي خواهد آگاهي ديگران را بالا ببرد، اين است كه دانش آموز را به رياضيات علاقه مند كنيد. بنابراين، معلم بايد تمامي توجه خود را در انتخاب مساله و تنظيم آن به كار برد و آن را به بهترين صورت ممكن، به دانش آموزان عرصه كند. مساله بايد نه تنها از موضع معلم، بلكه از موضع شاگرد هم، جالب باشد. چه بهتر كه بشود درس را، در رابطه با تجربه روزانه شاگردان طرح كرد و آن را به صورت معما درآورد. مساله را مي توان با موضوعي آغاز كرد كه براي دانش آموزان روشن است و چه بهتر كه اين موضوع، امكان كاربرد علمي مساله و يا موضوعي مورد علاقه عموم باشد. اگر مي خواهيم نيروي خلاقيت دانش آموزان را پرورش دهيم نبايد مبنايي در اختيار آنها بگذاريم تا مطمئن شوند تلاش آنها بيهوده و عبث نيست.

به خصوص، علاقه دانش آموز، بهترين انگيزه او در كار است. ولي، انگيزه هاي ديگري هم وجود دارد كه نبايد آنها را از دست داد. از دانش آموز بخواهيم كه نتيجه را حدس بزند، ولو بخشي از آن را، دانش آموزي كه فرضيه اي را ارائه كند، در واقع خود را به آن وابسته كرده است، حيثيت و احساس او در گرو فرضيه اوست و با بي صبري در انتظار آن است كه ببيند حدس او درست است يا نه، او با اشتياق به سرنوشت مساله و كار كلاس علاقه مند مي شود و در آن لحظه ها هيچ چيز ديگري توجه او را به خود جلب نخواهد كرد.

3-اصل تسلسل مرحله ها: عيب اصلي كتاب هاي رياضي دراين است كه تقريباً همه مسال هاي موجود در آنها، از صورت هاي متعارف و عادي انتخاب شده است. منظور از مساله هاي عادي، مساله هايي هستند كه ميدان كاربرد كمتري دارند و تنها به روشن كردن يك قانون خدمت مي كنند و تمرين هاي مناسب براي يك قانون هستند. البته اين مثال ها هم مفيد و هم لازم هستند ولي دو مرحله مهم آموزش در آنها وجود ندارد: مرحله بررسي و پژوهش و مرحله فراگيري. هدف اين دو مرحله اين است كه مساله مورد بررسي را با شرايط موجود و با آگاهي هايي كه قبلا به دست آورده ايم، مربوط مي كند. مساله هاي عادي، اين دو منظور را برنمي آورند، زيرا از قبل معلوم است كه براي روشن شدن قانون معيني طرح شده اند و اهميت آنها، تنها در خدمت كردن به همين قانون است. البته، گاهي در اين مساله ها، به قانون يا قانون هاي ديگري هم توجه مي شود كه در اين صورت، مساله هاي مفيدتري به حساب مي آيند. حقيقت اين است كه بايد در كنار مساله هاي عادي، دست كم گاه به گاه، مساله هاي عميق تري هم به دانش آموزان داده شود، مساله هايي كه زمينه غني تري داشته باشد امكان ورود دانش آموزان به كارهاي جدي تر علمي را فراهم آورد. وقتي مي خواهيد چنين مساله هايي را در كلاس مورد بحث قرار دهيد از همان ابتدا، يك بررسي و پژوهش مقدماتي به دانش آموزان پيشنهاد كنيد. اين كار اشتهاي آنها را در حل مساله و رسيدن به جواب تحريك مي كند. اين مطلب را هم فراموش نكنيد كه مقداري از وقت كلاس را، براي بحث درباره نتيجه اي كه به دست آمده است باقي بگذاريد. يادگيري توسط سه فاز صورت مي پذيرد: فاز اول: دانش آموز حدس و گمان مي زند. فاز دوم: آن را به صورت كلمات در مي آورد. فاز سوم: براي تثبيت يادگيري تمرين و ممارست انجام دهد.

محاسن روش فعال:

1-دانش آموز مفاهيم را درك مي كند.

2-خود را در به دست آوردن نتيجه ها سهيم مي داند و اين در او علاقه ايجاد مي كند و به تدريج احساس توانايي مي كند كه اين خود موجب به وجود آمدن حس اعتماد به نفس در دانش آموز مي شود.

3-اين آموزش نياز به كنجكاوي، پويايي و خلاقيت را برآورده مي سازد و موجب رشد شخصيت در دانش آموز مي شود.

معايب روش فعال:

1-     مدتي صرف خواهد شد تا دانش آموز از طريق حل تمرين هاي كار در كلاس و پاسخ به سئوال هاي مناسب مفاهيم را يكي كي بفهمد و به قاعده ها پي ببرد.

2- هر مفهومي را نمي توان با روش فعال آموزش داد.

2-5- روش الگوريتمي:

منظور از روش الگوريتمي، مجموعه دستورالعمل هايي است كه انجام آنها منجر به حصول نتايجي براي دانش آموز گردد. تعدادي از الگوريتم هاي حساب و جبر كه در دوره هاي تحصيلي مورد بحث قرار مي گيرند عبارتند از: چهار عمل اصلي روي اعداد صحيح و اعشاري، تناسب، جذريابي، يافتن بزرگ ترين مقسوم عليه مشترك، نوشتن اعداد به پايه هاي گوناگون، عمليات روي كسرهاي متعارفي، حل معادلات جبري و عمليات جبري روي بردارها در صفحه، در زمينه هندسه نيز به الگوريتم هاي زير بر مي خوريم مانند: ترسيمات با خط كش، پرگار، گونيا و نقاله مثلا در رسم عمود، نضف كردن پاره خط، ساختن مثلث. هر يك از الگوريتم هاي ذكر شده مبتني بر يك يا چند مفهوم رياضي است. از آن جمله اند مفاهيم: نوشتن اعداد در يك پايه، جذر، نسبت، عدد اول، مجموعه. علاوه بر مفاهيم و الگوريتم ها، ركن ديگر كاربرد الگوريتم ها در حل مسايل است.

معايب روش الگوريتمي:

1-تاكيد بيش از حد بر الگوريتم ها شم عددي دانش آموز را كاهش مي دهد. چون كه شم عددي ما را از مرتكب شدن اشتباهات فاحش مصون مي دارد.

2-دانش آموز تقريباً در هيچ مساله واقعي نياز به اين الگوريتم ها را ندارد. مثلاً الگوريتم جذر بهتر است از روش آزمون و خطا در دوره راهنمايي تحصيلي تدريس گردد.

3-معمولاً دليل درستي اين الگوريتم ها مطرح نمي شود.

4-چون اين الگوريتم ها دشوارند و حفظ كردن آنها نيروي فراواني از دانش آموز مي طلبد، محصل به تدريج نسبت به مفهوم اصلي بيگانه مي شود.

5-در حال حاضر كه ماشين حسابهاي دستي ارزان قيمت عمليات رياضي را حتي از انسان سريع تر و دقيق تر انجام مي دهند لذا ضرورتي بر حفظ همه الگوريتم ها نيست.

چند توصيه براي بهبود روش الگوريتمي:

1-به جاي تاكيد بر كسب مهارت در اجراي دقيق دستورالعمل هاي رياضي، تاكيد بيشتري صرف درك مفاهيم گردد و با قرار دادن وقت كافي در اختيار دانش آموز، به او اجازه آزمايش كردن داده شود. دانش آموزي كه وادار شود هر بار با رجوع به مفاهيم اوليه، مسايل قابل فهم خود را حل كند، به تدريج نياز به دستورالعمل را احساس مي كند و ممكن است خود به سوي الگوريتم سازي سوق داده شود.

2-مسايل حرفي متنوع تر، جذاب تر، واقعي تر و بعضاً دشواري تري از آنچه امروزه معمول است در اختيار دانش آموزان قرار گيرد. درك و فهم مفاهيم رياضي در سطح مدرسه، در ميدان به كارگيري آنها در مسايل ملموس و قابل فهم تحقق مي يابد.

3-تقويت شم عددي دانش آموز كه در حال حاضر بهايي به آن داده نمي شود، به طور جدي مطرح گردد. دانش آموز بايد ياد بگيرد كه حدود نتيجه يك محاسبه را قبل از انجام دقيق آن حدس بزند و با بتواند از عهده تخمين هايي برآيد.

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 26 مهر 1393 ساعت: 17:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

مسائل و مشکلات تدریس در کلاس های چند پایه و راه حل های آن

بازديد: 4717

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

مسائل و مشکلات تدریس در کلاس های چند پایه و راه حل های آن

تهیه و تنظیم :

 

 

سال تحصیلی 1393-1392

 

فهرست مطالب

مشکلات و مسایل کلاس های درس چند پایه:3

الف: مشکلات آموزشی.. 4

راه حل های دیگر. 5

ب: مشکلات غیر آموزشی کلاس های چندپایه. 6

مدیریت در کلاس های درس چند پایه:7

راه حل های مدیریت توان مند در کلاس درس:8

سازماندهی کلاس:10

سازماندهی فیزیکی کلاس.. 10

منابع:11

 

 

 

 

 

 

 

 

مشکلات و مسایل کلاس های درس چند پایه:

یکی از مسایل اساسی در کلاس های چند پایه ، نیروی انسان است . در این کلاس ها معمولاً معلم علاوه بر تدریس محتوای آموزشی ، امور اداری مربوط به مدیر ، معاون ، متصدی امور دفتری و وظایف مربی بهداشت ، معلم ورزش و ... را نیز عهده دار است و از سوی دیگر او باید به عنوان یک پژوهشگر در آموزش کیفی و یک مشاور اجتماعی نیز ایفای نقش کند . این در حالی است که هیچ انگیزه اجتماعی ، اقتصادی ویژه ای برای آن ها فراهم نشده است و افراد علاقمند و شایسته حرفه معلمی تمایلی به خدمت در این کلاس ها ندارند.

از سوی دیگر حق معلمان فارغ التحصیلی مراکز تربیت معلم هم برای تدریس در این کلاس ها ، آمادگی ، اطلاعات و تجربه مناسب ندارند و از هیچ اموزش پیش از خدمتی که زمینه ساز تجربه عملی و تفکر درباره ی تدریس چند پایه باشد ، برخوردار نیستند. در مجموع برای معلمان چند پایه آموزش جداگانه وجود ندارد و آن ها ناچارند از طریق تجربه و آزمایش ، روش هایی را مورد استفاده قرار دهند و هیچ تدبیری جهت ارتقای توانایی ها و صلاحیت ایشان جهت به کارگیری روش های مؤثر تبادل تجارب و اطلاعات و .... اندیشیده نشده است. این دیدگاه که معلمان آموزش دیده برای تدریس تک پایه به طور اتوماتیک می توانند در کلاس های چند پایه تدریس کنند، غیر قابل قبول است و مخصوصاً که از کم تجربه ترین افراد در دسترس (سرباز معلم ، آموزشیاران نهضت سواد آموزی، بومیان با سواد و .... ) برای اداره این کلاس ها استفاده می شود.

در مجموع مشکلات خاصی همچون کمبود وقت ، نقصان تجربه و کمبود اطلاعات معلمان مدارس چند پایه در امر تدریس و کلاس داری حرفه ای ، نا مناسب بودن فضای آموزشی و کمبود کلاس درس ، عدم هماهنگی بین مدرسه و خانواده و کمبود تجهیزات آموزشی منجر به نارضایتی معلمان می گردد مخصوصاً در مواردی که معلم به عنوان مدیر ، دفتر دار ، خدمتگزار ، معاون ، نامه رسان هم ایفای نقش می کند . و در کلاس نیز باید بیش از یک معلم تک پایه مهارت ، توانایی و اطلاعات داشته باشد.

مشکلات خاص کلاس های چندپایه و راه حل های پیشنهادی

مشکلات کلاس های چندپایه را دردو بخش آموزشی و غیر آموزشی بحث کرده و برای هر کدام چند راه حل ارائه می دهیم:

الف: مشکلات آموزشی در کلاس های چند پایه

کمبود وقت: برابر جدول دروس مصوب وزارت آموزش و پرورش  هر پایه ابتدایی 24 ساعت در هفته درس دارد.اگر کلاس پنج پایه باشد ، معلم باید 120 ساعت فعالیت آموزشی و تدریس را در قالب 24 ساعت برنامه ریزی کند.، در واقع  فرصت های یاددهی و یادگیری در یک کلاس پنج پایه به یک پنجم کاهش می یابد.

راه حل 1:

کاهش دادن پایه ها:با توجه به این که معمولاً معلمان کلاس های چند پایه در محل خدمت خود بیتوته می کنند ، می توانند برنامه ی آموزش و تدریس خود را برمبنای 3 پایه در صبح و 2 پایه در بعدازظهر طرح ریزی کنند. به این معنا ضمن این که همه دانش آموزان تحت تعلیم در مدرسه حضور دارند ، در نوبت صبح فقط سه پایه به عنوان محور در کار یادگیری شرکت دارند و دو پایه دیگر به انجام تکالیف ، فعالیت های پژوهشی ، دست ورزی ، فعالیت های هنری و تربیت بدنی و ... مشغولند.

این روش علاوه بر افزایش 40 درصدی وقت در فرایند آموزشی ، در صورت نزدیک بودن پایه ها به همدیگر ، ازلحاظ روانی منجر به احساس آرامش دانش آموزان می شودو مدیریت کلاس را تسهیل می نماید.

راه حل 2:

تفاوت زمان استراحت: در مدارس ابتدایی بعد  از هر 45 دقیقه آموزش ، 15 دقیقه برای استراحت برنامه ریزی شده است که  هر کلاس در طول روز  3  بار از فرصت استراحت استفاده می کند. اگر زمان استراحت طوری تنظیم شود که دانش آموزان به طور متناوب از این فرصت بهره گیرند، به میزان قابل ملاحظه ای در زمان صرفه جویی خواهد شد. با این روش فقط معلم کلاس مربوطه دچار مشکل می شود که می تواند با برنامه ریزی دقیق این نقیصه را جبران نماید.

 راه حل 3:

استفاده از وجود شاگرد معلم: استفاده از برخی دانش آموزان برای تدریس به بعضی دیگر ، پدیده جدیدی نیست. این روش آموزش که با عنوان های مختلف مانند شاگرد معلم ، معلمیار ، خلیفه و... نامیده می شود برای اولین بار پیش از قرن هیجدهم  در انگلستان برای مبارزه با نابرابری های آموزشی مطرح شد و در مدارس مونته سوری نیز مورد استفاده قرار گرفت. سابقه این نوع از آموزش در ایران به مکتب خانه های قدیم بر می گردد.این روش در حال حاضر در کشورهای اروپایی از جمله انگلستان ، فرانسه ، سوئد ، بلژیک و روسیه مورد استفاده قرار می گیرد.                                                                    

        در این روش از دانش آموزان مستعدتر پایه های بالاتر در جهت نظارت بر گروه های خود آموز استفاده می شود. از مزایای این روش می توان به جبران کمبود ساعات آموزشی ، آموزش انفرادی به دانش آموزان ضعیف از لحاظ عاطفی و اجتماعی و درسی ، ایجاد اعتماد به نفس و  نگرش مثبت به خود در دانش آموزان معلم یار و تقویت احساس استقلال و عدم وابستگی و ...

       جهت رفع موانع موجود بر سر راه اجرای این روش می توان با عوض کردن هر ماه یک بار شاگرد معلم ، از افت تحصیلی او جلوگیری به عمل آورد و از دانش آموزان مستعد دیگردر زمینه درسی برای این منظور استفاده کرد .راهکار مفید دیگری که نگارنده این جملات سال ها از آن استفاده نموده ، شاگرد معلم هم پایه است. به این صورت که از هر پایه یکی از دانش آموزان برتر نقش معلم را در برنامه خود آموزی ایفا می کند.

 راه حل های دیگر

1- حذف فرصت اختصاص داده شده برای حضور و غیاب دانش آموزان

2-ثبت فعالیت های فرایند آموزش در خارج از وقت آموزش

3- تصحیح املا و انشا و بررسی مشق دانش آموزان در خارج از وقت آموزش

4- تعیین یک زمان خاص در خارج از وقت آموزش برای پاسخگویی به ارباب رجوع

5-هماهنگی با مدیریت روستاهای هم جوارجهت انجام امور مدیریتی و مراجعه به اداره

 فقدان تجهیزات آموزشی: اثرات استفاده از تجهیزات آموزشی و کمک آموزشی در تعمیق یادگیری بر کسی پوشیده نیست.  اما متاسفانه کلاس های چندپایه به دو دلیل فاقد آن هستند :

 1- پایین بودن سرانه دانش آموزی

2- در اولویت قرار نداشتن مدارس چند پایه در هنگام توزیع وسایل آموزشی رایگان از جانب اداره .

 ب: مشکلات غیر آموزشی کلاس های چندپایه

1- عدم مشارکت و رسیدگی اولیا ی دانش آموزان در امر تحصیل فرزندان خود

2- فقر مالی اولیا

3- سنگینی حجم کار مدیر آموزگاران در مدارس دارای کلاس های چند پایه

 

4- بی ثباتی نیروی انسانی

5- سوء تغذیه

6- غیبت بیش از حد دانش آموزان

7- پایین بودن سرانه دانش آموزی در مدارس چندپایه

8-فضای نامناسب آموزشی

9-کمبود امکانات بهداشتی

10-غیبت معلمان به دلیل عدم بیتوته در روستا

هرکدام از موضوعات فوق نیازمند تشریح و بازشناسی و ارائه راهکارهای مناسب و مفید می باشد که در این اندک مطالب  نمی گنجد.امید است در فرصت های دیگر مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

مدیریت در کلاس های درس چند پایه:

مدیریت کلاس درس در آموزش و پرورش کلاس های درس چند پایه حایز اهمیت زیادی است مدیریت کلاس درس به پیش بینی ها و روند ضروری برای ایجاد و حفظ محیطی که در آن یاد دهی و یادگیری به وضوح می پیوندد تعریف شده . هدف اولیه مدیریت کلاس اثر بخش ، کاستن از بدرفتای یا حتی ایجاد یک محیط منظم نیست. ارایه تمرین ها و فعالیت هایی که دانش آموزان را به انفعال بکشاند و سبب به هم ریختن نظم هم نگردد ، به معنای افزایش فرصت یادگیری نیست . درست ، بر عکس چنین شرایطی از فرصت های یادگیری می کاهد . این موضوع ، در کلاس های درس چند پایه در خور توجه است ، زیرا بسیاری از دانش آموزان مجبورند ساعاتی از روز را ساکت و بی هدف در گوشه ای از کلاس سپری کنند تا معلم بتواند به گروه دیگری از دانش آموزان تدریس نماید و یا از آنها خواسته می شود به روخوانی مطالب کتاب یا فعالت دیگری بپردازند اما بر کلاس و فعالیت های دانش آموزان نظارت و مدیریت هدفمند اعمال نمی شود کلاس آرام و منظم است اما بر یادگیری و میزان یادگیری افزوده نمی شود . این موضوع در کلاس چند پایه در خور توجه است . زیرا بنایی ترین هدف از مدیریت کلاسی اثر بخش ، یادگیری یا افزایش یادگیری دانش آموزان است.

 

 

راه حل های مدیریت توان مند در کلاس درس:

1-    بالا بردن توان آموزشی : توانایی و تسلط معلم بر مفاهیم و مطالب آموزشی ، روش های تدریس مناسب ، مدیریت زمان ، رسیدگی دقیق به فعالیت ها و تکالیف دانش آموزان و... از معلم تصویری ایجاد می کند که دانش آموزان را خودانگیخته به احترام و ایجاد نظم وامی دارد.

2-    تدوین و اجرای قواعد (قانون کلاس): با تدوین قواعد ، معلم آگاهی خود را از آن چه در کلاس می گذرد اعلام      می کند و دانش آموزان هم در آغاز سال تحصیلی از انتظارات رفتاری و آن چه باید در کلاس به آن پایبند باشند ، به روشنی از معلم خود دریافت می دارند. برای دستیابی به این هدف می توان از همان آغاز سال تحصیلی با تشکیل یک جلسه بحث و مشورت ، از قواعدی که خود دانش آموزان نسبت به آن آگاهی دارند مطلع شد و مواردی دیگر بر آن افزود و در کاغذ بزرگی در معرض دید دانش آموزان قرار داد. همخوانی این مطالب (قانون کلاس)  قبل از شروع برنامه تدریس روزانه ، ضمن این که در تثبیت انتظارات معلم موثر است، در ایجاد آمادگی برای ورود به تدریس و جلوگیری از پراکندگی افکار دانش آموزان تاثیر بسزایی دارد.در مواقع لزوم معلم می تواند با اشاره به این قواعد ، بی انضباطی دانش آموزان را گوشزد نماید.

3-    افزودن بر رفتار پسندیده: روشی که هم اکنون نگارنده در کلاس خود اجرا می کند به نوعی تعریف رفتارها و آموزش اعمالی است که دانش آموزان در هر مقطع سنی انجام می دهند .در واقع ایجاد آگاهی نسبت به آن چه یک فرد در زندگی روزمره خود انجام می دهد ساده ترین راه برای تزریق رفتارهای مثبت به کلاس درس و تقویت احترام به دیگران ، خود فهمی، اشتیاق به یادگیری و انضباط در کلاس درس است. معلمان چند پایه می توانند با تشویق دانش آموزان به انجام رفتارهای خوب و پسندیده از آن ها بخواهند در طول هفته رفتارهای خوب خود را یادداشت کرده و در پایان هفته به نماینده پایه ( به استثنای اول و دوم ) تحویل دهند تا ضمن قرائت در کلاس درس با ذکر نام انجام دهنده عمل ، یکی از رفتارهای خوب وی با انتخاب معلم و با نام خود او در یک برگه کاغذ نوشته شود و به مدت یک هفته در کلاس درس در معرض دید همگان قرار گیرد. امور مربوط به پایه های اول و دوم در صورتی که خود نمی توانند آن را انجام دهند به نمایندگان پایه های دیگر سپرده می شود. با این شیوه خزانه ای از رفتارهای پسندیده در اختیار همه دانش آموزان قرار می گیرد و هر هفته رفتارهای مثبت جدید تولید خواهد شد.

4-    کاستن از سرزنش و تنبیه: اگر از سرزنش استفاده می کنید ، باید اطمینان حاصل کنید که استفاده از آن موثر خواهد بود. فقط عمل او را نشانه بگیرید نه خود دانش آموز را . دلیل رفتار یا عمل ناشایست و نامطلوب را بیان کنید و راهکار تبدیل عمل نامطلوب را به عمل مطلوب به او بنمایانید.

 5-  راهکارهای دیگر برای اعمال مدیریت موفق در کلاس درس:

الف) تاکید بر نکات مثبت

ب) پرهیز از دست انداختن و مسخره کردن

ج)پرهیز از تنبیه گروهی

د)عدم استفاده از نمره برای تهدید

ه) لذت بخش کردن یادگیری با روش شوخ طبعی

و) عدم ارائه تکلیف درسی به عنوان عامل تنبیهی

ز) استفاده از والدین برای کاستن از بدرفتاری

ح) نشان دادن علاقه و احساس دوستی به دانش آموزان

 سازماندهی کلاس:

سازماندهی کلاس یکی از مهمترین عوامل برای کمک کدن به فراهم نمودن فرصت تدریس موثر است اگر کلاس درس به خوبی سازماندهی شود هر اندازه طرح درس به خوبی فراهم شده باشد راهی به سوی موفقیت نخواهد داشت .

معلم کلاس چند پایه ، هم باید درس را سازمان بدهد و هم باید فضای فیزیکی کلاس را به خوبی سازمان بدهد. چگونگی آرایش میز و نیمکت در کلاس و نحوه بهره گیری از دیوارها و سقف و کف کلاس تأثیر زیادی برای عملکرد کلاسی معلم و دانش آموزان دارد. معلم کلاس درس چند پایه متوجه توانایی طبیعی دانش آموزان برای شناخت و کنجکاوی باشد و برپایه این ویژگی دانش آموزان فعالیت های یادگیری مناسبی را طراحی و به آنان ارایه دهد.

شایسته است معلمان وظیفه ذاتی خود در کلاس دس را هم مورد توجه قرار دهند . یکی از وظایف معلم در کلاس درس پدید آوری محیط یادگیری بر انگیزنده است.

سازماندهی فیزیکی کلاس های چند پایه

1-    اختصاص دادن گوشه ای از دیوار کلاس برای نمایش کارهای دانش آموزان

2-    انتخاب گوشه های مناسب برای موضوعات مختلف . مثال : گوشه ای برای علوم و طبیعت و جغرافیا ، گوشه کتاب ، گوشه لوازم و کارگاه هنر ، گوشه ریاضی ، گوشه مغازه برای آموزش مهارت های اجتماعی ، گوشه خواندن ، میز اکتشاف و ...

3-    قراردادن میز معلم در جایی که دانش آموزان به سهولت با وی ارتباط داشته باشند.

4-    چیدمان میز و نیمکت ها :دانش آموزان در کلاس درس سه نوع فعالیت : توجه به تدریس معلم ، انجام مطالعه انفرادی ، انجام تکالیف درون کلاسی به صورت فردی و گروهی انجام می دهند. با توجه به این فعالیت ها ، بهتر است چیدمان کلاس به سه بخش تقسیم گردد. قرار دادن پایه های نزدیک به هم ( چهارم و پنجم) در یک بخش از کلاس یکی دیگر از روش های چیدمان است .

در آینده به بررسی روش های تدریس نوین و مناسب برای کلاس های چندپایه خواهیم پرداخت...

 

منابع:

آقازاده ، محرم ، فضلی ، رخساره راهنمای آموزش در کلاس های چندپایه ، تهران ، آییژ ، 1384

ایان برچ ، مایک لالی ، تدریس چندپایه در مدارس ابتدایی ، ترجمه پریوش جعفری ، دفتر همکاری های بین المللی وزارت آموزش و پرورش ، تهران  1379

سیف ، علی اکبر روانشناسی پرورشی ( روانشناسی یادگیری و آموزش ) ، انتشارات آگاه ، 1381

صمدیان ، صمد شیوه اداره و تدریس _در کلاس های چند پایه ، نشر جمالی ، 1385

مدیریت آموزش و پرورش پارس آباد

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 27 شهریور 1393 ساعت: 12:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

دیدگاه اسلام در باره تربیت

بازديد: 541

 

 

تحقیق رایگان

سایت فروشگاه علمی اسمان

دیدگاه اسلام در باره تربیت

 همان طور كه مي دانيد انقلاب شكوهمند اسلامي ما يك هدف اساسي داشت و آن اين بود، كه اسلام، تعاليم اسلامي، احكام اسلامي، اصول و دستورالعمل هاي اسلامي، حاكم بر اعمال و رفتار ما باشد و اگر بخواهيم اين مطلب را به صورت آموزشي مطرح كنيم، بايد بگوييم كه هدف، اشاعه تربيت اسلامي در جامعه بود. يعني از آنچه قبل از انقلاب در جامعه، تا حدي جاري و متداول بود، ما را تحت تاثير آداب و رسوم خاص و هدفهاي تربيتي خاص از ديدگاه خود، سوق مي دهند. هدف امام امت بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اين بود، كه به تدريج مسو ولان آموزشي اعم از مراجع محترم تقليد، متكلمان، فيلسوفان اسلامي، مبلغان، آنهايي كه در آموزش معارف اسلامي و در مراكز آموزشي هستند اقدام كنند و همچنين تشكيل حكومت اسلامي و تشكيل نهادهاي آموزشي و نهادهاي تربيتي همه يك هدف اساسي را دنبال مي كردند و آن پياده كردن تعليم و تربيت اسلامي مي باشد.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

شايد براي بعضي افراد مفهوم تربيت روشن نباشد و تربيت را باآموزش مهارتهاي خواندن و نوشتن يكسان تلقي كنند اين امر آن طور كه بايد و شايد مهم تلقي نشود. ولي اين مساله درست نيست. آموزش الفبا، حساب، نوشتن و خواندن، حتي آموزش علوم، همه اينها با امر تربيت اختلاف دارند، به عبارت ديگر ممكن است كسي آموزش ببيند و در رشته اي اطلاعات لازم را هم كسب كند و اين اطلاعات را حفظ كرده باشد ولي درك درستي از آنها نداشته باشد، يا اين كه اين اطلاعات توام با درك و تا اندازه اي فهم باشد، اين اطلاعات خودبه خود همراه با تربيت نيستند، يعني ممكن است آدمي در يك رشته اي مطلع باشد حتي در سطح عالي علمي مطالبي را درذهن داشته باشد اما از تربيت برخوردار نباشد.
بسياري از دانشمندان و مطلعين، افرادي كه در رشته هاي علمي كار كردند، از لحاظ فكري، اخلاقي و اجتماعي در سطح پايين قرار دارند. و تنها درس خواندن و بالا بردن سطح اطلاعات و معلومات موجب پرورش قوه استدلال نمي شود و فقط سطح محفوظات را بالا مي برند، اين محفوظات يا به صورت بهتر معلومات، خود به خود فرد را تربيت نمي كند و امر تربيت جدا از اين امر آموزش است و بايد توجه بيشتري به امر تربيت كرد. بعضي افراد مي پرسند تربيت چيست؟ وقتي به عنوان معلم به شاگرد مي گويند: من مي خواهم تو را تربيت كنم، اگر شاگرد بپرسد جناب معلم يا جناب استاد چه كار مي خواهيد در مورد من انجام دهيد؟ مي ببينيد كه استاد يا معلم جواب روشني ندارد، همان طوري كه پدر و مادر ناآگاه از تربيت هم، جواب روشني براي فرزندان خود ندارند. مي خواهيم بدانيم تربيت چيست؟ كه اين همه مورد علاقه ماست. همه ما مي خواهيم كه هم خودمان تربيت شده باشيم و هم فرزندانمان تربيت شده باشند، هم در جامعه، مسو ولان جامعه علاقه مند هستند كه افراد جامعه تربيت شده باشند، اگر فرض كنيد اشخاص از كشورهاي خارج به ايران آمدند و مدتي در اين جا توقف كردند و به ادارات، رستورانها، مجامع عمومي، محافل علمي و حتي درجلسات سخنراني شركت كردند، سپس مشاهدات خود را براي ديگران نقل كنند و اگر كسي ازاينها بپرسد، شما تربيت مردم ايران را چگونه ديده ايد؟ درمي يابيم، آنچه را اسلام در زمينه هاي مختلف براي ما مطرح ساخته، متاسفانه بر اعمال و رفتار ما حاكم نيست.

*************************************************************

بايد ديد كه اين شخص ناظر، توصيه هايي كه اسلام كرده، تعليماتي را كه پيامبر اكرم (ص)و دستورالعملهايي كه امامان معصوم(س) به ما داده اند، آيا در مناسبات و در موقعيتهاي مختلف، اين دستورالعملها و پيامها را مردم ما رعايت مي كنند؟ متاسفانه بايد گفت: اگر افراد به عنوان قاضي بي طرف، اعمال خود را ارزيابي كنند و رفتار خود را در همين محافل و موقعيتهاي مختلف تحت نظر قرار دهند، بايد اعتراف كرد كه خير، اين اعمال تابع عادات و آنچه از گذشته به ما رسيده، تابع رويه هايي مي باشد كه در طول زندگي اتخاذ شده است و گاهي تابع تلقيناتي است كه به ما شده و گاهي به صورت تقليد از ديگران كارهايي انجام مي شود; آيا به واقع آنچه كه انجام مي دهيم با موازين اسلامي سازگار است و وفق دارد، خواهيم ديد كه متاسفانه اين گونه نيست، به دليل اين كه :

&&&&&&&&&&

1- درصدد روشن كردن ماهيت تربيت نبوده ايم،

2- توجه به تربيت اسلامي نكرده ايم

3- در مراكز آموزشي، كه بايد مراكز رسمي تربيت باشند، كار معلمان و استادان در مراكز آموزشي انتقال چهار مطلب علمي از ذهن خود به ذهن شاگرد است، شاگرد، بايد اين نكات را حفظ و سپس در امتحان، محفوظات خود را ارائه دهد تا مورد ارزيابي قرا رگيرد و ارتقا پيدا كند.

اگر اين مراكز آموزشي رسالت تربيتي بر عهده دارند، با توجه به آنچه كه در كلاس درس مي گذرد، معلمي از طريق سخنراني چهار نكته به ذهن شاگرد منتقل مي كند، شاگرد هم گاهي خسته مي شود و گاهي گوش مي كند و گاهي هم ممكن است سو الي در ضمن شنيدن سخنان معلم، مطرح سازد، سپس مطلب بيان شده را به خاطر بسپارد، درموقع سو ال كردن معلم، محفوظات را ارائه كند. عبارت عربي، عبارت بسيار عالي و ارزنده اي است و نكته هاي دقيقي به ما مي آموزد. در اين عبارت آمده است: "من لم يود به الابوان يود به الزمان" كسي كه پدر و مادر او را تربيت نكرده باشند، زمان او را تربيت مي كند. اگر دقت شود متوجه مي شويد كه "تربيت زمان" يعني چه ؟ "تربيت پدر و مادر" يعني چه؟ اگر پدرو مادر به مسائل تربيتي آشنا باشند آگاهانه فرزندان خود را از لحاظ عقلاني، اجتماعي، اخلاقي و معنوي، عاطفي و از لحاظ بدني، مي توانند آموزش بدهند و تربيت كنند.
اين فرزندان در زمينه هاي مختلف به صورت خاص عمل خواهند كرد. اما اگر چنين چيزهايي مطرح نباشد يعني پدر و مادر هم آشنا به جنبه هاي مختلف تربيت نباشند، مسائل داخلي خانواده، گرفتاريها، پخت و پز و فراهم كردن وسايل راحتي فرزندان، پدر به دليل اشتغال در خارج از خانه، مادر هم به خاطر اشتغال به كار منزل و بچه ها. پس تربيت كجاست؟ تربيت فكري و عقلاني يعني چه؟ در كدام قسمت تربيت معنوي و اخلاقي صورت گرفته است؟ كجا در مورد تربيت اجتماعي بحث شده است و ... همان طور كه مشاهده مي شود تمام اعمال، براساس عادات و رويه هاي حساب نشده مي باشد.

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

اكنون آن راهها، به معرض اجرا درمي آيند. بنابراين وقتي پدر و مادر، فرزندان را تربيت نكنند، در مراكز آموزشي بجز انتقال چهار مطلب به ذهن شاگرد، كار ديگري انجام ندهند به يقين تربيت به عهده زمان محول مي شود. يعني در زندگي هر فرد حوادث و وقايع به رفتار او شكل مي دهد. بنابراين توجه به امر تربيت لازم است و اعزام پيامبران براي تربيت انسانها بوده است. پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: "ادبني ربي فاحسن تاديبي." پروردگار من مرا تربيت كرد، مرا ادب كردو به بهترين وجه هم ادب كرد. پيامبر اكرم(ص) آيات قرآني را مي خواند، "يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه" اين كه براي تزكيه و تذهيب تعليم دانش استوار و محكم مردمان، به ميان آنها رفتم و آنها راتحت تعليم قرار دادم. بنابراين از طرف خداوند مبعوث شدند كه انسان را راهنمايي و هدايت كنند. وظيفه پدر و مادر، معلمان، رهبران، نويسندگان، گويندگان، اين است كه به امر تربيت آشنا باشند و بدانند كه در حوزه كار خود چگونه بايد عمل كنند. يك مبلغ اسلامي بايد به تعليم و تربيت آشنا باشد و در تبليغ معارف اسلامي اصول تربيتي را رعايت نمايد، يا يك نويسنده، يك معلم، يا پدر و مادر و خلاصه يك مربي، اينها همه بايد با امر تعليم و تربيت آشنا باشند و بدانند تعليم و تربيت چيست تا بتوانند هم در مورد خود، اعمال و هم در مورد فرزندانشان به تناسب شغلي كه دارند اجرا كنند. اگر گوينده اي به تعليم و تربيت، آشنا باشد شنوندگاني كه در جلسه سخنراني او شركت مي كنند از گفتار او بهره مي برند وسخنان گوينده را مي شنوند، چيزهايي تربيتي در خلال سخنان او مطرح مي شود، و تغييري در وضع تربيتي آنها حاصل مي شود.
آنچه در تعليم و تربيت اسلامي ديده مي شود يك تربيت كل، صحيح، منطقي و تربيتي كه بر اساس اصول و مباني محكم استوار است و تمام ابعاد اساسي شخصيت آدمي را در نظر گرفته است. هدف تربيت اسلامي اين است كه فرد جامع الاطراف و فردي كه در هر زمينه رشد يافته باشد تربيت كند و خلاصه تحويل جامعه دهد. وقتي نظام هاي تربيتي غرب را مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهيم، درمي يابيم، كه گروههاي مختلف در غرب هر كدام به يك جنبه از شخصيت انسان تاكيد دارند. بعضي به جنبه هاي فردي توجه دارند، عده ديگري به جنبه اجتماعي حيات انسان توجه دارند، اما فرديت انسان را از نظر دور مي دارند، تصور مي كنند هركسي، در هر جامعه اي باشد تابع آن جامعه است. آن جامعه به شخصيت، افكار، عقايد و عادات او شكل مي دهد، بنابراين آنچه كه اهميت دارد جامعه است و فرد هم جز و تابعي از جامعه است و خودش نقشي ندارد و اغلب فرد را مولود جامعه مي دانند، يعني براي خود فرد نقشي در اعمال و رفتار قائل نيستند، يعني براي فرد آزادي و اختيار قائل نيستند و مي گويند كه اين جامعه و فرهنگ جامعه است كه به رفتار انسان شكل مي دهد. اين كه جامعه در شكل دادن به رفتار فرد موثر است يك موضوع است، ولي اين كه فقط جامعه فرد را به اين شكل تربيت مي كند و فرد به هيچ وجه از خود آزادي و اختيار ندارد، مطلب ديگري است.

آري در هر جامعه اي كه زندگي كنيم، زبان و آداب و رسوم آن جا را مي آموزيم، اما در عين حال انسان هستيم و از قدرت عقلاني برخوردار و داراي اختيار و آزادي مي باشيم.يعني فرد مي تواند در بعضي جهات مقاومت كند و آنچه را كه در جامعه معقول و متداول است نپذيرد و از روي قدرت و تشخيص خود عمل كند. منظور بر اين است كه گروه دوم تصور مي كنند، حيات جمعي اصل است و بايد به حيات جمعي توجه كرد و فرد تابع حيات جمعي است و از خود هيچ نقشي ندارد. گروهي انسان را حيواني كه چند درجه بيشتر از حيوانات موجود رشد كرده تلقي مي كنند. يعني نحوه يادگيري، پيدايش افكار و عقايد را درانسان تابع قواعدي قرار مي دهند كه اين قواعد حاكم بر رفتار حيوانات است. بعضي از دانشمندان معتقد شدند كه عواملي در محيط به وجود مي آيد، اين عوامل رفتار خاصي را در فرد ايجاد مي كند و پيدايش مكرر اين عوامل سبب تكرار اين رفتار در افراد مي شود و معتقد بودند كه انسان تابع محيط است، هر چه در محيط، در مقابل انسان ظاهر شود، همان عامل سبب آشنايي فرد با محيط مي شود و از اين طريق انسان چيزي ياد مي گيرد. خلاصه اين نظريه در روان شناسي به عنوان نظريه "شرطي شدن" شناخته مي شود.

به عنوان مثال عكس العملهاي عاطفي، مانند خشمها و شاديها كه از حد متعارف خارج مي شود و گاهي ممكن است منجر به زد و خورد يا حركات غيرعقلاني بشود، چيزهايي است كه انسان در موقعيتهاي مختلف با آن برخورد كرده و به تدريج در او عادتي به وجود آورده است. مانند اين كه فرض كنيد فوتباليستي گل مي زند و يك مرتبه از جاي خود بلند مي شود و حركاتي انجام مي دهد كه ممكن است هم به خود و هم به ديگران آسيب برساند. اين همان حركاتي است كه بعضي از روان شناسان را وادار كرده است كه تصور كنند يادگيري در انسان مانند يادگيري در حيوان تابع شرايط محيط است و همين طور كه سگ پاولف بر اثر مشاهده گوشت و بعد همراه شدن صداي زنگ با آن، در مقابل صداي زنگ هم بزاقش ترشح مي كرد; يا مثلا كبوتر معروف "اسكينر" كه با اين كبوتر، يكي از رفتارگرايان معروف آزمايشاتي كرده، يك ليوان آب جلوي كبوتر گذاشتند، دايره اي روي ليوان كشيدند بعد كبوتر به ليوان آب نگاه مي كندو دايره را مي بيند، خودبه خود به دايره نوك مي زند، اگر آزماينده بعد از چند بار نوك زدن دانه اي به كبوتر بدهد و اين عمل چند بار تكرار شود، كبوتر ممكن است ياد بگيرد با چهار بار نوك زدن يك دانه به دست آورد.
به دنبال بحث گذشته، گروهي انسان را موجودي مي دانند كه چند درجه رشدش بيشتر از حيوان است و مي خواهند همان اصول و قواعدي را كه بر يادگيري حيوان حاكم است، پايه يادگيري در انسان قرار دهند و اين مكتب، به عنوان مكتب سلوك و رفتار در روان شناسي هم نفوذ داشته و بر بسياري از مراكز آموزشي حاكم بوده است.ولي آنها تصور مي كنند كه در انسان قدرت عقلاني، روحي و زمينه هاي معنوي وجود ندارد. انسان هم مانند حيوان است و تفاوت آن همان چند درجه رشد بيشتر اوست و مي خواهند از روي قواعدي كه حاكم بر اعمال و رفتار حيوان است، اعمال و رفتار انسان را هم توضيح دهند. بنابراين همان طور كه گفته شد بعضي به جنبه فردي و بعضي جنبه اجتماعي و بعضي جنبه حيواني انسان را در نظر مي گيرند و جنبه هاي ديگر شخصيت آدمي را مورد انكار قرار مي دهند. برخي افراد در فعاليتهاي تربيتي، بيشتر به يك سلسله مشاهده هاو آزمايشهايي كه انجام داده اند، توجه دارند و مي خواهند از روي بينشهاي ذهني خود رفتار انسان را توضيح دهند. يعني چند اصل را پذيرفته اند، اين كه ; انسان قدرت عقلاني و فكري منفكي از اين تجربيات حسي ندارد، انسان فاقد روح و اختيار و آزادي است.

عده اي كه اصول مكتب سلوك و رفتار را پذيرفته اند به اين صورت با انسان برخورد مي كنند. اسلام هم اصالت فرد و هم تاثير حيات اجتماعي در رفتار انسان را قبول دارد، اماانسان از نظر اسلام، تنها همين بدن و حواس و فعاليتهايي كه از حواس، بدن و مغز سرمي زند، اعمال انسان را محدود به اين گونه اعمال و رفتار نمي كند، بلكه براي وجود انسان، يك بعد فكري، عقلاني و روحي قائل است و نيازهاي بدني را به رسميت مي شناسد و دستورالعملهايي براي حفظ بدن و بهداشت و سلامت بدن دارد، آن چيزي است كه در وجود انسان ديده مي شود; مانند قدرت فكري و عقلاني. عواطف و احساساتي كه انسان دارد، مانندقدرت اخلاقي و آزادي اراده. اسلام همه اينها را به رسميت شناخته و هيچ وقت، انسان را در سطح حيوان تنزل نمي دهد و آن فرض را نمي پذيرد كه انسان چند درجه رشد بيشتري از حيوان دارد. بنابراين در تربيت اسلامي، اسلام تمام جوانب وجود انسان را در نظر مي گيرد. در جنبه فردي فرد را قابل رشد و آموزش و تربيت مي داند، براي فرد آزادي و اختيار و قدرت فكري و عقلاني قائل است; اسلام در عين حال راجع به جامعه، قوم و ملت بحث مي كند و همان طور كه مي دانيد در حيات اجتماعي، نحوه زندگي مردم با يكديگر بايد روي اصول معين باشد و اين كه حيات جمعي در رفتار فرد تاثير دارد، ويژگيهاي حيات جمعي را مطرح مي سازد و دستورالعملهايي هم دارد، كه يك جمع چگونه بايد زندگي كند. اسلام بخاطر نقشي كه جامعه در حيات افراد دارد، پيامبران و راهنمايان را فرستاد تا باارائه دستورالعملهاي مفيد هم حيات فردي شخص و هم حيات جمعي او را هدايت كند; در صورتي كه آموزشهاي غير ديني و نظامهاي تربيتي موجود در غرب كه فرد و يا جمع را اصل مي دانند; فعاليتهاي بدني و فعاليتهاي حسي را پايه و اساس يادگيري انسان تلقي مي كنند و به هيچ وجه انسان را در مقابل محيط، از برخورداري اراده و اختيار متنعم نمي دانند، يعني تصور مي كنند انسان تابع محيط و جمع است. تربيت به معناي هدايت فرد است، براي اين كه اين مفهوم روشن شود بايد ديد، هدايت كردن يعني چه؟ و فرد كيست؟ وقتي مي گوييم تعليم و تربيت، هدايت فرد است. ابتدا بايد مشخص شود منظور از هدايت كردن چيست؟ كلمه هدايت در اسلام مطرح شده است. در يك حديثي از قول امام موسي كاظم در كتاب تحف العقول آمده است، خداوند انسان را در دو زمينه هدايت كرده است يا دو راهنما و هادي براي انسان قرار داده است. در عبارت عربي در حديثي كه از قول امام موسي كاظم آمده، امام مي فرمايد: ان الله علي الناس حجتين، خداوند دو حجت ، دو راهنما براي انسان قرار داده.

"حجه"ظاهر و هي الانبيا و الاوليا" يا امامان معصوم و حجه"باطنه فهي العقل ". خداوند دو راهنما براي انسان قرارد داده ، يكي راهنماي بيروني كه اينها در ظاهر و آشكار مطرح مي شوند، يعني انبيائي كه رسالت هدايت كردن مردم را به عهده داشتند، اينها آمدند مردم را هدايت كنند و يك راهنماي دروني، همان قدرت عقلاني مي باشد كه خداوند به انسان داده است. بعضي افراد به قدر كافي خردمند و عاقل هستند و از همين قدرت عقلاني خود در زندگي بهره مي گيرند و رفتار خود را براساس سنجش و تدبير انجام مي دهند، اين است، كه همه دچار مشكل و انحراف نمي شوند. بنابراين در باره تربيت صحبت مي شود كه تربيت به معناي هدايت فرد است بايد توجه داشته باشيم كه اين هدايت كردن، يعني وادار كردن ديگران به پيروي از ما نيست. ما حق نداريم به ديگران دستور دهيم، ديگران را مجبور سازيم تا گفته هاي ما را بپذيرند و حرفهاي ما را قبول نمايند. هدايت كردن يعني كمك به فرد، كه خود او تشخيص دهد چه كار بايد انجام دهد و چه چيز را بايد ياد بگيرد، چطور بايد عمل كند، و چطور بايد تصميم بگيرد.

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

وقتي پدري فرزند خود را هدايت مي كند، يعني مي خواهد به او كمك كند كه خود تشخيص دهد، كه در چه شرايطي به سر مي برد، در اين شرايط، مشكل چيست؟ چگونه بايد عمل كند؟ چه جنبه هايي را در نظر بگيرد؟ و چطور اقدام كند. بنابراين وقتي مي گوييم تعليم و تربيت هدايت فرد است، يعني كمك به فرد، تا خود در هر موقعيتي قرار دارد بتواند تشخيص دهد كه در چه موقعيتي قرار گرفته است؟ مشكل اساسي در آن موقعيت چيست؟ امكاناتي كه در اختيار او هست چيست؟ چطور بايد تصميم بگيرد، انتخاب كند و به آن عمل نمايد. فرض كنيد كه شما ميل داريد فرزندانتان راستگو باشند، اگر فقط دستور دهيد راست بگو; بدون آن كه او بفهمد راستگويي يعني چه؟ و چرا بايد راستگو باشد، او هم چند مورد حرف شما را اطاعت مي كند، اما نه اين اطاعت ارزش دارد و نه اجراي دستور شما ارزش دارد، ولي اگر شما به او كمك كنيد كه بفهمد راستگويي يعني چه؟ و چرا فرد بايد در زندگي راست بگويد، آن وقت تكليف خود را مشخص مي سازد.

بنابراين وقتي مي گوييم تعليم وتربيت هدايت فرد است يعني كمك به فرد كه خود او تشخيص دهد كه چه كار بايد انجام دهد و در چه شرايطي قرار دارد، امكاناتش چيست؟ چه تصميمي بايد بگيرد. بنابراين هدايت كردن، غير از دستور دادن و وادار كردن فرد به اطاعت و وادار كردن او به تقليد است، غير از تلقين كردن مربي يا پدر و مادر به شاگرد است، براي اين كه در هر كدام از اينها، آن چه كه مطرح نيست، فهم و درك شاگرد است. بنابراين وقتي گفته مي شود، تعليم وتربيت هدايت فرد است، يعني به فرد كمك شود كه بهتر تشخيص دهد. در يك جمله ساده و روشن حضرت علي (ع) مي فرمايند:
"اوضع العلم ما وقف علي اللسان". يعني پست ترين علم آن است كه در سطح كلمات و زبان متوقف شود. يعني فرد تنها چهار كلمه يا چند جمله را حفظ نمايد. ملاحظه مي كنيد درس خواندن ما حتي در سطح عالي به اين شكل است، يعني جملاتي را حفظ كردن، جملات را خوب بيان مي كند اما اگر كسي بپرسد اين جمله يعني چه؟ مي بينيد كه فرد دچار اشكال مي شود. بطور مثال كلمه فرهنگ مانند كلمه تربيت در موارد زيادي به كار مي رود، اما اگر پرسيده شود معناي آنها چيست؟ با آن كه اين كلمات در دفعات زيادي تكرار شده است ، اما كسي نياموخته، كه معناي كلمه فرهنگ را بفهمد، تا درجاي خود به كار ببرد. در جاي ديگر حضرت علي(ع) مي فرمايند: "وارفعه ما ظهر في الجوارح و الاركان" يعني والاترين درجه علم آن است كه در اعضا و اركان وجود انسان ظاهر شود. يعني اگر درك و فهم درستي از مطلب دريافت شود، معناي آن مطلب را مي توان بيان كرد و در مورد آن اظهار نظر نمود. در اين صورت است كه مي توان رفيع ترين و والاترين مرتبه علم را كسب نمود، كه در اركان وجود شخص ظاهر شده است. اين نكته لازم است كه مربيان بزرگ در قرن بيستم، در مورد يادگيري انسان صحبت مي كنند، مي گويند:

يادگيري يعني تغيير رفتار، اما رفتار، به آن معنا نمي باشد كه مكتب سلوك و رفتار به كار مي برد. مكتب سلوك و رفتار مي گويد: "رفتار چيزي است كه قابل مشاهده و اندازه گيري باشد." مانند رفتار كبوتر و سگ آزمايشات اسكينر و پاولف. اين رفتار، چيزي است كه واضح و قابل اندازه گيري است، اما رفتار در معناي واقعي، يعني آنچه از انسان سرمي زند و شامل; عادات، مهارتها، درك، نگرش و شيوه برخورد انسان به مطلب مي باشد. همه اينها رفتار انسان است، يعني چيزهايي كه انسان عمل مي كند.انسان نگرش خاصي نسبت به يك موضوع و درك و شيوه خاصي دارد و از مهارت و عادات ويژه اي برخوردار مي باشد. بنابراين وقتي دانش در اركان وجود انسان نفوذ داشته باشد، شيوه تدوين آن مطلب را درك كرده باشد و معناي آن مطلب را خوب فهميده باشد متناسب با آن مطلبي كه فهميده، عادات و مهارتهاي لازم را در خود به وجود مي آورد.

بنابراين عامل اول امتياز انسان از حيوان قدرت عقلاني شخصيت آدمي مي باشد كه همان قدرت عقلاني اوست كه در شخصيت آدمي باعث امتياز انسان از حيوان است. عامل دوم در شخصيت آدمي، بعدي معنوي و اخلاقي است كه همان بعد الهي مي باشد. بنابراين وقتي گفته مي شود، انسان داراي بعد فكري و عقلاني است چيزي نيست كه از خود اختراع شده باشد، در اعمال انسان عمل فكر كردن وقدرت عقلاني را ملاحظه مي كنيم، يعني متوجه مي شويم كه انسان از قدرت فكري و عقلاني برخوردار است. دومين بعدي كه در شخصيت انسان مطرح است در اصطلاح اسلام مي توان گفت; فطرت الهي، اما اين فطرت الهي اختصاص به مسلمانان ندارد. اگر در سراسر دنيا مشاهده نمائيد، حتي در مورد اقوام بت پرست، زمينه بت پرستي بودن يك فطرت الهي، فطرت قداست بخشي در انسان است كه سبب شده اوضاع و احوال فرهنگي آن جا خدا را به صورت بت به اينها معرفي كنند. يا اين كه در يك كشور پيشرفته مانند ژاپن، امپراتور جنبه خدايي داشته است.

اين نشان مي دهد كه يك زمينه قداست پرستي و پرستيدن در انسان وجود دارد.در اسلام، اصول دين را هركسي از روي قدرت عقلاني خود درك مي كند به صرف اين كه بگويد نمي فهمم، كافي نيست و همان طور كه گفتم مطالعه جهان خلقت ما را به وجود پروردگار عالم، پروردگار حكيم و عادل راهنمايي مي كند، در آيه قرآن كريم; آيات ونشانه هايي آمده است. انسان با قدرت فكر، آفرينش جهان را بررسي مي كند. اساس اسلام بر اعتقاد خدا است. وقتي صلوات مي فرستيم كه اشهد انك ، مي گوييم كه پيامبر اسلام بنده تو است، پرستنده تو است. يعني او فرقي با ديگران ندارد، فقط مبعوث به پيامبري بوده، وحي به او نازل شده، و الا او هم مانند ديگران است. درباره پيامبران الهي معتقد هستيم كه براي هدايت انسانها آمده اند. پيغمبر اسلام، از طرف خداوند مامور شده اند، اما مساله خدا، پرستش خدا، قداست بخشي به خدا، اعتقاد به خدا، چيزي است كه عقل سالم بشر و عقل سالم بسياري از دانشمندان; و آنهايي كه بتوانند خود را از تعصبات فرهنگي و قومي نجات دهند، معقتدند، وقتي دانشمندان بزرگ مانند دكارت، انشتين، اينها وقتي درباره جهان و آفرينش جهان بحث مي كنند، در مقابل عظمت اين جهان و عظمت الهي، سر تعظيم فرود مي آورند. بنابراين در اسلام گفته مي شود; اصول دين امر تقليدي نيست، بلكه امري است كه بايد توام با فهم و تعقل باشد، يعني فرد بايد بفهمد جهان آفريننده اي دارد، و چرا جهان را با اين خصوصيات و صفات آفريده است؟ اما در مسيحيت مي گويند اصول دين امري عاطفي است. كشيشي براي دانشجويان صحبت مي كرد و به زبان انگليسي مي گفت .it delieve I dut it unbrestanb t'bon I من نمي فهمم كه اين مطلب يعني چه؟ سه خدا و يك خدا، اما در عين حال به آن اعتقاد دارم، در صورتي كه اصول دين در اسلام تقليدي نيست بلكه تحقيقي است، يعني فرد خود بايد فكر كند و به اصول دين پي ببرد. در احكام مانند رشته هاي ديگر، همان طور كه در پزشكي از پزشك پيروي مي كنيد، در امور صنعتي از متخصصين صنايع، در پديده هاي فيزيكي از فيزيكدان تبعيت مي كنيد، اينها امور تخصصي هستند. در فقه هم بايد از رهبران ديني كه فقه خوانده اند و با احكام الهي آشنا هستند تقليد كنيم، اما در اصول دين بايد از روي فهم و تعقل عمل نمود. بنابراين بعد دوم در وجود انسان، بعد معنوي، يعني بعد الهي، كه منشا پرستش و قداست بخشي است و اديان الهي اين قداست بخشي را روي وجود خداوند، الله، متمركز كرده اند.

در عين حال، انسان بعضي اعمال را خوب و بعضي ديگر را بد مي داند. براي مثال دروغگويي را بد و راستگويي را خوب مي داند. خدمت به مردم و همكاري با مردم را خوب مي داند. بنابراين يكي ديگر از چيزهايي كه در رفتار آدمي ديده مي شود زمينه اخلاق است. پس بعد اولي كه در آدمي پديدار مي شود، بعد اخلاقي است و بعد دوم، بعد معنوي. همراه با بعد معنوي، بعد اخلاقي است. پيامبر گرامي فرموده اند: "بعثت لاتمم مكارم الاخلاق" من مبعوث شدم براي اين كه زمينه هاي اخلاقي و رفتار اخلاقي بندگان خدا را كامل نمايم. يعني رشد اخلاقي را در ميان بندگان ايجاد كنم. بنابراين وقتي از جنبه اخلاقي در حيات انسان بحث مي شود از وجدان اخلاقي صحبت مي شود، هركسي احساس مي كند نيرويي در او هست كه نيروي خوب را از نيروي بد تميز مي دهند. بنابراين در انسان بعد اخلاقي هم وجود دارد. علاوه بر اين، انسان با همنوعان زندگي مي كند و بي شك بدون زندگي با همنوع نمي توانسته به حيات خود ادامه دهد، يعني از حيات جمعي برخوردار است. با جمع به سر مي برد. بنابراين بعد سوم كه در شخصيت آدمي پديدار مي شود بعد اجتماعي است . انسان موجودي اجتماعي است.

خانواده، قبيله، قوم، ملت هر كدام يك واحد جمعي هستند. خود انسان يك واحد جمعي است. در قرآن كريم آمده است; " انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقيكم". ما شما را از زن و مرد آفريديم به صورت قبايل درآورده ايم براي اين كه يكديگر را بشناسيد و گرامي ترين فرد نزد خداوند پرهيزكارترين فرد است. يعني زن، مرد ، سياه و سفيد، در هر قبيله اي كه هست، آن كه با تقواتر است گرامي تر است. بنابراين مي بينيد كه چطور بعد اجتماعي مطرح شده است. در آيه قرآن كريم مشاهده مي كنيم، كه "ان الله لايغيرpsdn; ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم" يعني خداوند تغيير نعمت نمي دهد براي قومي مگر اين كه آنها زمينه برخورداري از اين نعمت را خود فراهم كنند.
يعني تغييراتي را كه بايد انجام بگيرد، زمينه آن تغييرات را فراهم كنند. بنابراين بعد سومي كه دروجود انسان ديده مي شود، بعد اجتماعي است. بعد چهارم بعد عاطفي است انسان داراي عواطف است، بعضي چيزها را دوست دارد و از بعضي چيزها بدش مي آيد، خشمگين مي شود، صبر مي كند، اعتدال را رعايت مي كند، ترس بر او غلبه مي كند، همان طور كه خشم بر او غالب مي شود. گاهي قناعت مي كند، سختيها را تحمل مي كند. صبر و حوصله از خود نشان مي دهد. اين خصوصيات زمينه هاي عاطفي شخصيت انسان را تشكيل مي دهند. خواهيم ديد كه تمام اين ابعاد در كتاب آسماني مورد توجه قرار گرفته است. بعد پنجم، بعد بدني است، انسان داراي بدن خاص با خصوصيات و حواس خاص مي باشد يك بعد روحي در انسان وجود دارد كه همان بعد روحي و عقلاني است و منشا تفكر و ادراك انسان مي باشد بنابراين تعليم و تربيت يعني هدايت فرد در بعد فكري و عقلاني، معنوي و اخلاقي، بعد اجتماعي، بعد عاطفي و هدايت فرد در بعد بدني. يكي از مواردي كه در مورد اسلام بايد مطرح شود. چون ما از ابتدا مطرح كرديم كه نظام تربيتي اسلام را با نظامهاي ديگر مقايسه كنيم يكي از ويژگيهاي مهم تربيت اسلامي، جامعيت اسلامي است و مراد از آن، اين است كه اسلام تمام ابعاد اساسي شخصيت آدمي را در نظر گرفته و راهنماييهاي لازم را براي رشد انسان در همه ابعاد انجام داده است.

وقتي به مكتبهاي ديگر مراجعه مي كنيم، بعضي بيشتر روي بعد بدني تكيه دارند و انسان راحيواني مي دانند كه چند درجه بيشتر رشد كرده است و الي آخر. بعضي روي بعد اجتماعي تكيه مي كنند، مي گويند انسان تابع جمع است و جمع انسان را رشد مي دهد. بعضي روي بعد فردي تاكيد مي كنند وابعاد ديگر را در نظر نمي گيرند و بعد اخلاقي را هم مطرح مي كنند ولي آن چه ما در تربيت اسلامي مي بينيم توجه به تمام ابعاد است، يعني از بعد عقلاني، معنوي و اخلاقي، بعد اجتماعي و بعد بدني گرفته، در تمام اين ابعاد ما در قرآن، هم در روايات، هم در رفتار پيامبر و امامان معصوم و تا آن جايي كه اسناد تاريخي نشان مي دهند، در رفتار پيامبران آسماني ديگر، سلسله اعمال و رفتاري مي بينيم كه اگر انسان اين اعمال و رفتار را انجام دهد، تمام ابعاد وجودي او رشد مي كند و رو به كمال مي رود، بنابراين نظام تربيتي اسلام با نظامهاي تربيتي ديگر، مقايسه مي شود اين جامعيت در تعليم و تربيت اسلامي بيشتر مشاهده مي شود.

حضرت علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: "عقل پايه دين و اخلاق را تشكيل مي دهد." يعني شما تا از عقل برخوردار نباشيد و عقل را به كار نيندازيد، خدا را نمي شناسيد و خوب و بد را تميز نمي دهيد. اين نشان عظمت عقل در تعاليم اسلامي است و يكي از ويژگيهاي تربيت اسلامي تاكيد اسلام روي عقل است. همان طور كه گفته شد هر فردي بايد با عقل خود پي به وجود خدا ببرد. اعتقادات ديني، اصول دين، امري تقليدي نيست بلكه فرد، بايد از راه تفكر و تعقل به اين اصول پاي بند شود. در صورتي كه اديان ديگر، مي گويند، دين بيشتر تابع احساسات و عواطف است. عبارتي از پيامبر اكرم (ص) نسبت به حضرت علي (ع) نقل شده است كه اين عبارت در كتاب تحف العقول آمده است كه مي فرمايد: "يا علي انه لافقر اشد من الجهل" يعني هيچ ناداري، بدتر از جهل و بي خردي و بي سوادي نيست". در همين كلمه اهميت علم و اهميت خردمندي را پيامبر اكرم(ص) آن هم به حضرت علي(ع)، كسي كه صاحب نهج البلاغه است، صرف نظر از اعتقاد ديني ما كه جانشين پيامبر بود، توصيه كرده است. همين نهج البلاغه كه الان به زبانهاي معتبر دنيا ترجمه شده ، نشانه قدرت علمي، فكري، اخلاقي و زمينه عرفاني حضرت علي (ع) است. در جمله بعد مي گويد: هيچ سرمايه اي، سوددهي بيشتر از عقل ندارد (هيچ سرمايه اي عايدي بيشتر نصيب انسان نمي كند، مانند عقل) يعني اين عقل است كه امتياز انسان را نسبت به ديگر مخلوقات نشان مي دهد و هر چيزي را براي انسان فراهم مي كند. "لا مال اعود من العقل" سپس مي فرمايد: "لاوحده اوحش من العجب" هيچ تنهايي بدتر از خودبيني نيست".

اگر دقت كنيد متوجه مي شويد كه مشكل بزرگ بشر، چه در سطح زمامداران، چه در سطح مردم، در اعمال و رفتار خودمان، دعواها، كشمكشها و اختلافهايي كه با هم دارند، قسمت عمده ناشي از خودبيني است، هركس فقط خود را مي بيند و نظر خود را ترجيح مي دهد و تمايلات خود را مقدم مي دارد تا خود حاكم و دستور دهنده باشد، خود مي خواهد از امتيازات اجتماعي برخوردار باشد، چه صلاحيت داشته باشد، چه نداشته باشد. اين خودبيني وحشتناك ترين امري است كه پيامبر اكرم خطاب به حضرت علي (ع) مي فرمايد : هيچ تنهايي بدتر از خودبيني نيست. سپس درادامه مطلب مي فرمايد : "لا عقل كالتدبير" هيچ عقلي مانند چاره انديشي نيست. يعني عقل را داده اند، كه در برخورد با مسائل بينديشيد و امور مختلف را تجزيه و تحليل كنيد، در برخورد با مسائل، تصميمات سنجيده بگيريد و سنجيده سخن بگوييد، و بدان عمل نماييد. بعد آن مي فرمايد:

" لا حسب كحسن الخلق". هيچ فضيلتي مانند حسن خلق نيست، يعني انسان بايد از حسن خلق برخوردار باشد. بعد مي فرمايد "لامظاهره اوثق من المشاوره" هيچ همكاري مثل مشورت با ديگران نيست و در آخر توصيه مي فرمايد "لا عباده كالتفكر"، هيچ عبادتي مثل فكر كردن نيست; همين عبارت كوتاه جامعيت تربيت اسلامي را نشان مي دهد.

تحقیق رایگان از سایت فروشگاه علمی اسمان

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 25 شهریور 1393 ساعت: 12:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ارزیابی و ارزشیابی کارکنان در آموزش و پرورش

بازديد: 1259

 

تحقیق رایگان

ارائه شده از فروشگاه علمی اسمان بصورت رایگان

ارزیابی و ارزشیابی کارکنان در آموزش و پرورش

آموزش و تربيت كاركنان در آموزش و پرورش:

بخشي از اطلاعاتي كه از ارزيابي عملكرد به دست مي آيد، به سازمان در تعيين نيازهاي آموزشي كمك مي كند. بدين معني كه اگر معلوم شود عملكرد ضعيف كارمند ناشي از فقدان آموزشي است، مسئولان مربوط مي توانند با برگزاري دوره هاي آموزشي مناسب، اين كاستي را از بين ببرند. پس نتايج ارزيابي عملكرد كاركنان، اولاً در تعيين نيازهاي آموزشي سازمان و ثانياً در تعيين نوع مهارتهاي بخصوصي كه بيشتر مورد نياز سازمان است، نقش مهمي دارد. همچنين ارزيابي عملكرد كاركنان، معلوم مي كند كه در كجا و در چه واحد و دايره اي در سازمان نياز به چه آموزشي وجود دارد. البته نبايد تصور كرد كه وجود يك سيستم ارزيابي عملكرد در سازمان، به خودي خود ضمانتي براي آموزش و تربيت شايسته كاركنان خواهد بود؛ ولي اطلاعات حاصل از ارزيابي عملكرد، كار تعيين نيازهاي آموزشي را ساده تر مي نمايد.

تعيين مسير شغلي در اداره

عملكرد كارمند در شغلش نشان دهنده توانايي هاي بالفعل و بالقوه و همچنين نقاط ضعف و قت اوست. در نتيجه با ارزيابي فرد و كسب اطلاعاتي در اين زمينه مي توان مسير شغلي فرد را در سازمان ترسيم نمود. منظور از «مسير شغلي»، مشاغلي است كه در طي عمر كاري فرد در سازمان، يكي پس از ديگري به او واگذار مي شود.

حقوق و مزايا در ادارات

يكي از عوامل بسيار مؤثر در افزايش پرداخت، اطلاعاتي است كه از ارزيابي چگونگي عملكرد فرد به دست آمده است. امروزه اكثر مديران و مسئولان معتقدند كه بايد با افزودن به حقوق و دستمزد، به كار و عملكرد برجسته كاركنان، پاداشي مشهود و ملموس داد. پرداخت پاداش به خاطر عملكرد خوب، نقش بسيار مهمي در ايجاد انگيزه براي ادامه آن خواهد داشت. تحقيقاتي كه در اين زمينه انجام گرفته حاكي از اين است كه تنبيه فرد به خاطر عملكرد ضعيف او نمي تواند در درازمدت چندان مؤثر باشد و باعث عملكرد بهتر و تلاش بيشتر وي شود. بعلاوه اگر كاركنان قوي همان حقوق و مزايايي را دريافت كنند كه كاركنان عادي يا ضعيف دريافت مي نمايد، به تدريج انگيزه خود را از دست مي دهند و تبديل به كاركناني عادي مي گردند. بنابراين، براي تشويق كاركنان به عملكرد خوبو مؤثر، سازمان بايد سيستمي منصفانه براي ارزيابي عملكرد كاركنان طراحي كند و با اجراي صحيح آن، به كاركنان برجسته و قوي پاداش دهد.

*******************************************

شناخت استعدادهاي بالقوه كاركنان در ادارات

بنا به اين گفته كه «گذشته چراغ راه آينده است»، در مواردي همزمان با ارزيابي عملكرد كارمند، استعدادها و توانايي هايي بالقوه او نيز سنجيده مي شود و بر اين اساس، مشاغلي كه احتمال مي رود فرد در انجامشان موفقتر باشد به عهده او گذارده مي شود. ولي بايد تذكر داد كه عملكرد گذشته فرد، هميشه معيار خوبي براي پيش بيني عملكرد او در آينده نخواهد بود و موفقيت در انجام مؤثر كاري به خصوص به اين معنا نيست كه فرد به همان اندازه، در كار ديگري موفق باشد. تأكيد بيش از اندازه بر مهارت فني به عنوان ضابطه اصلي براي ارتقاء و ناديده گرفتن ساير مهارتهاي لازم براي تصدي مشاغل بالاتر (بخصوص مشاغل مديريتي)، از اشتباهاتي است كه معمولاً رخ مي دهد و بايد از آن برحذر بود.

ارزيابي عملكرد مي تواند ابزار بسيار مفيدي در دست مديريت باشد؛ ولي به عنوان يك نتيجه گيري كلي بايد افزود از آن هميشه به گونه اي كه بايد، استفاده نمي گردد.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

عوامل مؤثر بر ارزيابي کارکنان

از آنجا كه كمتر كسي دوست دارد كارش مورد بررسي و قضاوت ديگران قرار گيرد، طبيعتاً ارزيابي عملكرد كاركنان حساسيتهاي بخصوصي را به وجود مي آورد. گذشته از اين، معمولاً به اين قبيل ارزيابي ها با سوء ظن نگريسته مي شود؛ چرا كه در موارد بسياري ارزيابي كاركنان، تنها مستمسكي براي تسويه حسابهاي شخصي بوده است.

براي جلوگيري از بروز چنين مسائلي، معمولاً قوانين و مقررات بسياري از سوي دولت و ساير مراجع ذي صلاح وضع مي گردد. اين قوانين، مسئولان سازمان را ملزم مي كند روشهايي براي ارزيابي كاركنان طراحي كنند كه با استفاده از آن نه تنها حق و حقوق كسي ضايع نشود، بلكه مزايايي چون افزايش حقوق يا ترفيع نيز به طور عادلانه ميان كاركنان شايسته توزيع گردد. اتحاديه ها نيز در كشورهاي صنعتي در تعيين استاندارد و نظارت بر ارزيابي عملكرد كاركنان به وسيله مسئولان سازمان نقش بسيار مؤثري دارند و اصولاً معتقدند كه تصميم گيري درباره ارتقا، افزايش پرداخت يا اعطاي هرگونه پاداش ديگري به كاركنان بايد بر اساس ارشديت (سنوات خدمت) باشد، نه ارزيابي عملكرد.

علوه بر عوامل برون سازماني (يعني قوانين و مقررات كشوري و دخالت اتحاديه ها)، عوامل درون سازماني نيز در چگونگي ارزيابي كاركنان نقش دارند. در سازمان هاي بزرگ امروزي به دليل ارتباط و اثرگذاري متقابل بسياري از مشاغل، ماهيت كار به گونه اي است كه عملكرد افراد در يك شغل خاص، به عملكرد ديگران در ساير مشاغل بستگي پيدا مي كند. از اين رو، جو سازمان به عنوان يك عامل درون سازماني مي تواند در عملكرد كاركنان تأثير مثبت يا منفي داشته باشد. اگر اعضاي سازمان اعتماد و اطميمان چنداني به يكديگر نداشته باشند، تشريك مساعي و همكاري در كار نيز كه لازمه انجام موفقيت آميز وظايف است وجود نخواهد داشت. در چنين شرايطي، برخلاف خواسته فرد و علي رغم سعي و كوشش او، عملكردش ضعيف خواهد بود.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

شاخص هاي ارزيابي در کارکنان

مـشاغل، مخـتلف و متنوع هستند و هر يك ويژگي هاي خاص خود را دارند. از اين رو هرگز نمي توان مجموعه اي از شاخص هاي بخصوصي را تعيين كرد كه عموميت داشته باشند و بتوان از آنها براي ارزيابي عملكرد كاركنان در هر شغلي استفاده نمود. ولي به طور كلي شاخص هايي كه براي ارزيابي عملكرد به كار برده مي شوند، بايد خصوصياتي داشته باشند كه استفاده از آنها دقت، صحت و اثربخشي فرايند ارزيابي را افزايش دهد. اين خصوصيات عبارتند از:

·        بتوان به آن اعتماد كرد؛ يعني اندازه گيري شاخص در زمان هاي متفاوت، كم و بيش نتايج يكساني را عايد سازد. همچنين، شاخص بايد به گونه اي باشد كه اندازه گيري آن به وسيله افراد يا روش هاي مختلف، تأثيريدر نتايجي كه از آن به دست مي آيد نداشته باشد.

·        تفاوت هايي كه از نظر عملكرد ميان كاركنان وجود دارد، تشخيص داده، آنها را از يكديگر مجزا نمايد. بديهي است كه اگر شاخصي قادر به چنين تمايزي نباشد و عملكرد همه كاركنان را به يك شكل و كم و بيش در يك سطح ارزيابي نمايد، نتايج حاصل كمكي به مدير در اتخاذ تصميماتي چون افزايش پرداخت، ترفيع مقام، يا تعيين نيازهاي آموزشي افراد نخواهد كرد.

·        متصدي شغل قدرت تأثيرگذاري بر آن داشته باشد. از آنجا كه با اندازه گيري شاخصهاي بخصوصي مي خواهيم توان و كارآيي فرد را بسنجيم، طبيعتاً شاخصي را بايد انتخاب كنيم كه تحت كنترل فرد باشد (مثلاً كميت كار)؛ يعني اگر فرد بخواهد و براي او فرصت و امكانات مناسب وجود داشته باشد، بتواند در جهت بهتر كردن آن بكوشد. پس واضح است كه انتخاب و ادازه گيري شاخص هايي چون هوش به عنوان عاملي مؤثر در عملكرد فرد چندان مناسب نيست؛ زيرا باهوش بودن يا كم هوش بودن در كنترل انسان نيست.

·        براي كساني كه به وسيله آن ارزيابي مي شوند، قابل قبول باشد. اين امر كه كاركنان باور داشته باشند عملكردشان بر اساس شاخص هاي درست و منصفانه اي ارزيابي مي گردد از اهميت زيادي برخوردار است.

·        سيستم ارزيابي عملكرد هنگامي مي تواند مؤثر باشد كه از شاخص هاي واقعي، كه ارتباط مستقيم با شغل دارند، استفاده شود.

 ********************

مراحل ارزيابي کارکنان

در شكل 1-9 مراحل مختلف ارزيابي عملكرد نشان داده شده است. همان طور كه مشاهده مي گردد، در مرحله اول بايد هدف و منظور از ارزيابي عملكرد كاركنان معين شود. اين امري ضروري است؛ زيرا به ندرت مي توان سيستم واحدي براي ارزيابي كاركنان طراحي نمود كه تمام جوانب را در نظر بگيرد. براي مثال، ممكن است در يك سازمان، هدف اوليه از ارزيابي عملكرد، تعيين نيازهاي آموزشي كاركنان باشد و در سازماني ديگر، سنجش شايستگي افراد براي اتخاذ تصميماتي درباره افزايش پرداخت يا ترفيع مقام. بنابراين بايد اهداف ويژه اي كه سيستم ارزيابي عملكرد براي نيل به آن طراحي و اجرا مي گردد مشخص شود، چرا كه موارد بسياري را مي توان يافت كه به دليل نامعلوم بودن اهداف، سيستم ارزيابي، درست طراحي نشده يا درست اجرانگرديده است. با توجه به اين مسائل، غالباً سازمان به بيش از يك نوع سيستم ارزيابي نياز دارد. در مرحله دوم، بايد براي كاركنان كاملاً روشن نمود كه در وظايف محول، چه انتظاري از آنها مي رود. معمولاً به كمك اطلاعاتي كه از تجزيه و تحليل شغل به دست آمده و در شرح شغل منعكس گرديده است، سرپرست يا رئيس مستقيم، محتوا و وظايف اصلي شغل را با فرد در ميان گذارده، براي وي توضيح مي دهد كه عملكرد او چگونه بايد باشد. همچنين در اين مرحله، شاخصها و استانداردهاي ارزيابي عملكرد به اطلاع فرد رسانده مي شود. در مرحله سوم، عملكرد واقعي قرد در شغل اندازه گيري مي شود و در مرحله چهارم، اين عملكرد (آنچه انجام گرفته) با استانداردهاي عملكرد (آنچه بايد انجام مي گرفت) مقايسه مي گردد. سرانجام در مرحله پنجم، نتايج حاصل از اين مقايسه با فرد در ميان گذاشته مي شود و تصميمات مقتضي اتخاذ مي گردد.

 

 

 

 

 

   
 

1- هدف ز ارزايبي عملكرد معين مي شود.

 
 
 

2- با توجه به استانداردهاي وضع شده، به فرد تفهيم مي شود كه چه بايد بكند و چه انتظاري از او مي رود.

 
 
 

3- عملكرد واقعي فرد در شغل اندازه گيري مي شود.

 
 
 

4- عملكرد واقعي فرد با استانداردهاي عملكرد مقايسه مي شود.

 
 
 

5- نتايج حاصل از اين مقايسه با فرد در ميان گذارده مي شود و در صورت لزوم، اقدامات اصلاحي به عمل مي آيد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شكل 1-9 مراحل مختلف ارزيابي

 ****************************

نكات مهم در طراحي سيستم ارزيابي کارکنان

در هنگام طراحي سيستم ارزيابي عملكرد بايد مشخص شود كه سيستم براي ارزيابي فعاليتهاي شغل طراحي مي شود يا براي ارزيابي نتايجي كه بايد از اين فعاليتها به دست آورد. يعني شاخص هايي كه براي ارزابي عملكرد كاركنان انتخاب مي شوند، مربوط به فعاليت هاي آنها در شغل است يا مربوط به نتايجي كه از اين فعالينها به دست مي آيد.

معيار قرار دادن فعاليتها يا نتايج براي سنجش كيفيت و اثربخشي عملكرد كاركنان داراي مزايا و معايبي چند است. از آنجا كه منظور نهايي سازمان، نيل به اهدافي مي باشد كه براي آن به وجود آمده است، هر سيستم ارزيابي اي كه نتيجه عملكرد كاركنان را معيار اصلي براي ارزيابي قرار دهد از اين مزيت بزرگ برخوردار است كه موجبات تشويق آنها را براي نيل به اهداف سازمان فراهم مي كند. ولي مشكل اين است كه اگر تنها نيل به هدف، همچنين منابع هدر رفته و ضايعات احتمالي در شغل، در سيستم ارزيابي منعكس نمي گردد. بعلاوه، مشكل ديگر اين نوع معيارگذاري اين است كه اغلب، عدم موفقيت در نيل به هدف در اثر كوتاهي يا ناتواني فرد نيست، بلكه مسبب اصلي، عواملي خارج از كنترل مستقيم وي مثلاً ناقص بودن اسباب و ابزار كار، جو نامساعد كاري، يا عدم همكاري ديگران با او مي باشد. سرانجام بايد به اين نكته نيز اشاره كرد كه اگر نيل به هدف تنها معيار ارزيابي باشد، هرگز از كم و كيف فعاليتهاي كارمند در راه رسيدن به هدف، اطلاعي به دست نخواهد آمد و مشخص نخواهد شد چرا احياناً او در رسيدن به هدف ناموفق بوده است و در نتيجه، نمي توان با مشاوره و راهنمايي، به او براي بهبود عملكردش كمك كرد.

با توجه به مشكلاتي كه به آن اشاره شد، واضح است كه بزرگترين مزيت معيار قرار دادن فعاليتهاي كارمند براي ارزيابي عملكرد او آگاهي از كم و كيف اعمالي است كه براي رسيدن به هدف انجام مي دهد. با استفاده از اطلاعاتي كه از اين طريق به دست مي آيد، مسئولان سازمان در موقعيت مناسبي قرار مي گيرند تا براي بهبود عملكرد كاركنان ضعيف، برنامه هاي آموزشي سودمندي طراحي نمايند.

 

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت: 19:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 127

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس